مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

روایت و کتابت و تدوین حدیث

[ad_1]

آنچه نزد عالمان سده‌هاى پیشین شهرت داشت، مکتوب نشدن حدیث تا آغاز قرن دوم بود (1). این گزارشها براى خاورشناسان و برخى پژوهشگران مسلمان زمینه یا دست‌مایه‌اى شد تا ادعا کنند که سنّت تا آغازین دهه‌هاى قرن دوم تدوین نیافت. این باور لوازمى داشت که پذیرفتن آنها دشوار بود و مهم‌ترین آنها بی‌اعتبارى میراثِ بر جاى مانده با عنوان «سنّت» بود، هر چند این سخن ناظر به احادیثى بود که از طرق روایى اهل‌سنّت گزارش شده است (2). این موضع و رأى، عالمانى را برانگیخت تا، با استناد بر نصوص کهن و منابع و سرچشمه‌هاى دیگر، کتابت حدیث در روزگار رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و صحابیان و پس از آن را اثبات، و منع خلفاى پس از پیامبر از روایت و کتابت حدیث را، به‌گونه‌اى توجیه کنند. بدین‌سان در برابر دیدگاه منتقدان حدیث (3)، جریان فکرى نیرومندى مدعى شد که سنّت در زمان پیامبر نگاشته می‌شده است. این جریان، آشکارا نقلهاى دالّ بر منع از کتابت حدیث را یا از اساس نااستوار و مجعول شمرد یا چون آن روایات در معارضه با احادیثى قرار داشتند که به لحاظ سند و محتوا از احادیث منع استوارتر بودند و از صحاح تلقى می‌شدند، از دایره حجیت بیرون دانست.
مهم‌ترین کتابهاى راجع به روایت و کتابت و تدوین حدیث در دوره معاصر عبارت‌اند از:
تدوین‌الحدیث، تألیف السید مُناظر احسن کیلانى (بیروت ۲۰۰۴.). این کتاب از اولین آثار، یا اولین اثر، براى اثبات کتابت حدیث در روزگار رسول‌اللّه و صحابیان است، اما چون به زبان اردوست، در محافل علمى مجهول‌القدر مانده است. محمد مصطفى اعظمى، از این کتاب بهره برده است (4).
دراسات فی‌الحدیث النبوى و تاریخ تدوینه، تألیف محمد مصطفى اعظمى (ریاض ۱۳۹۶)، مهم‌ترین اثر درباره پیشینه کتابت حدیث است. اصل کتاب، رساله دکترى مؤلف و به زبان انگلیسى (دانشگاه کیمبریج) بوده و در ۱۹۷۸ چاپ شده، آنگاه مؤلف به تعریب آن همت گماشته و متن را یکسر دگرگون کرده است. وى کتاب را در نُه باب سامان داده که مهم‌ترین آنها بابهاى سوم و چهارم و هفتم است. در باب سوم، احادیثِ دالّ بر منع کتابت از سوى پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله نقد شده و تصریح گردیده است که به جز حدیث ابوسعید خُدْرى نقل شایسته استنادى وجود ندارد. آنگاه حدیث ابوسعید خدرى را، از حیث سند و متن، به نقد کشیده و نتیجه گرفته که آن حدیث در این بحث غیرقابل استناد است. در باب چهارم نگاشته‌هاى صحابیان، تابعین و تابعین تابعین را گزارش کرده و مآلا به این باور رسیده که کتابت حدیث جریانى مستمر بوده است و صحابیان، پس از پیامبر اکرم آن را ادامه داده‌اند. در باب هفتم از اسانید و مشکلات و شبهات مرتبط با آنها سخن گفته و نشان داده است که «اِسناد» و نقل احادیث با سند، از روزگار پیامبر آغاز شده و ادامه یافته است. این نکته هم درخور ذکر است که اعظمى نقدى نیز بر کتاب یوزف شاخت درباره اصول ‌فقه نگاشته است به انگلیسى (5). این کتاب نیز از نظر بحث پیشینه کتابت و تدوین حدیث شایان توجه است.
السنة قبل‌التدوین، از محمد عجاج خطیب (قاهره ۱۹۸۸). مؤلف در این کتاب، پس از گزارش چگونگى سنّت در روزگار رسول‌اللّه و صحابه و تابعین و نشر حدیث در بلاد اسلامى در آن روزگاران، به بحث از وضع و جعل پرداخته و ضمن گزارش کوششهاى صحابه و تابعین در استوارسازى گزارشهاى حدیثى و رویارویى با جریان وضع و جعل، آراى برخى خاورشناسان را درباره سنّت آورده و نقد کرده است. باب چهارم کتاب ـ که به نظر می‌رسد انگیزه اصلى از نگارش کتاب همان است به این سؤال پاسخ می‌دهد که حدیث در چه زمانى تدوین شده است. عجاج بر کتابت حدیث و نیز تدوین بسیار محدود در روزگار حضرت رسول و صحابیان تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که تدوین به مثابه جریانى گسترده در دوره تابعین شکل گرفته است. او بر این پایه پرسشهایى را مطرح کرده و از جمله راه جمع بین روایات نهى از کتابت حدیث و اباحه آن را بیان نموده است. کتاب عجاج از نخستین آثار معتبر در زمینه تاریخ کتابت حدیث به شمار می‌رود.
علوم‌الحدیث و مصطلحه، از صبحى صالح (دمشق ۱۳۷۹). این کتاب در تمام مباحث حدیثى، دقیق و سودمند و مستند است، به‌ویژه پس از آنکه محمد حمیداللّه، محقق نامور پاکستانی ‌الاصل (متوفى ۱۳۸۱ش)، صحیفة هَمّام‌بن منبِّه را یافت و منتشر کرد، صبحی‌صالح با توجه بدان و آنچه خاورشناسان در این‌باره نگاشته‌اند، فصل مرتبط با آغاز تدوین حدیث را یکسر دگرگون کرد و یادآورى کرد که سزاوار نیست به انتظار عصر حاضر بمانیم تا بر پایه اظهارات خاورشناسان، درباره آغاز تدوین حدیث داورى کنیم، چرا که کتابهاى ما و نقلها و اخبار تاریخى هیچ تردیدى را در اینکه حدیث در زمان رسول‌اللّه کتابت و ثبت و ضبط شده است برنمی‌تابد (6).
دلائل ‌التوثیق المبکَّر للسنة و الحدیث، رساله دکترىِ امتیاز احمد (7). مؤلف، کتاب را متتبعانه و تحلیلى در دو بخش و هر بخش را در چند فصل سامان داده است. در بخش اول از واژه سنّت‌و حدیث، باتوجه به بررسیهاى لغوى و دلالى و اصطلاحى، سخن گفته و در بخش دوم، که بخش اصلى کتاب است، از نگاشتن و ثبت و ضبط و تدوین حدیث بحث کرده و نمونه‌هاى بسیارى از نگاشته‌هایى مانند صحیفه، مصحف، جزء، نسخه و غیره را با تکیه بر منابع و مستندات بسیارى شناسانده است تا کتابت در روزگار پیامبر و صحابه و تابعین را استوار سازد.
رفعت فوزى عبدالمطلب از پیشتازان دفاع از سنّت به شمار می‌آید و به ویژه اثر مهم او، توثیق‌السنة فی‌القرن الثانى الهجرى : أُسسه و اتجاهاته (قاهره ۱۴۰۰)، درخور ذکر است. تلاشهاى وى، چه آثار تألیفى مستقل و چه تصحیحات متون کهن، از گامهاى بلند «حجیت سنّت» و رویارویى با مخالفان آن، به‌ویژه شک‌آفرینان در ثبت و ضبط و نقل و تدوین حدیث در قرن اول، است. هدف فوزى در توثیق‌السنة، اثبات استوارى و سلامت نقل و گزارشهاى مرتبط با سنّت در قرن دوم است، اما براى اینکه نشان دهد آنچه در قرن دوم اتفاق افتاده معطوف است بر سنّت مکتوب و روشى استوار در نقل، به بحث کتابت حدیث در قرن اول نیز پرداخته و از معیارها و ملاکهاى «توثیق» سندى و متنى سخن گفته، و با طرح بحث درباره «اخبار آحاد» و چگونگى حجیت آن، آراى مختلف در این باب را مطرح و آنها را ارزیابى کرده است.
بحوث فى تاریخ‌السنة المشرَّفة، از اکرم ضیاءعمرى (بغداد ۱۹۷۲). این اثر دقیق و مستند، همراه با برخى اظهارات قابل مناقشه، به منظور اثبات کتابت و ثبت و ضبط حدیث در قرن اول و تلاش عالمان در قرنهاى سپسین تدوین شده است. مؤلف بحث را با «وضع و جعل»، به مثابه واقعیتى انکارناپذیر در فرهنگ و تمدن اسلامى در پیوند با حدیث، آغاز کرده و آنگاه به کوششهاى عالمان در رویارویى با پدیده جعل و وضع پرداخته است. در ادامه، گونه‌هاى تصنیف و تدوین و جریان نشر حدیث را گزارش و آثار تدوین یافته در قرن سوم را معرفى کرده است.
السنة المفترى علیها، از سالم على هَنساوى (قاهره ۱۴۰۹). مؤلف با دیدى همه‌جانبه و به دور از تعصبهاى مسلکى و مذهبى، از جایگاه سنّت نزد عالمان اهل‌سنّت دفاع کرده و به دفاع از جایگاه سنّت نزد عالمان شیعه نیز پرداخته است. او به عالمان اهل سنّت هشدار داده است که درباره شیعه و نگرش آنان به سنّت بر منابع سست بنیاد تکیه نکنند. همچنین از نقد عالمان شیعه و هشدار به آنان نیز تن نزده است. فصل مهم و شایان توجه کتاب، درباره تدوین و ثبت و ضبط و کتابت حدیث در زمان پیامبر و عصر صحابه است. در ضمن فصول دیگر، از چگونگى انتقال سنّت به نسلهاى بعد و برخى اختلافها و نزاعهاى فکرى، فقهى و کلامى درباره آن سخن گفته است.
تاریخ فنون‌الحدیث النبوى، نوشته محمد عبدالعزیز خَوْلى (متوفى ۱۳۴۹؛ دمشق ۱۴۰۸)، از آثار مختصر اما دقیق درباره تدوین حدیث است که اکنون نیز شایسته مطالعه است.
تدوین‌السنةالنبویة: نشأته و تطوره (8)، به قلم محمدبن مطر زهرانى (ریاض ۱۴۲۶)، تحقیقى است مستند اما اجمالى درباره تدوین حدیث. بیشترین حجم این پژوهش به بحث از کتابت و تدوین حدیث در قرن اول اختصاص دارد.
کوششهاى عالمان در دوران معاصر، بیش از همه معطوف بود به آنچه خاورشناسان و برخى نویسندگان مسلمان، با تکیه بر برخى نقلها، مطرح می‌کردند و نشر و تدوین حدیث و به‌ویژه تدوین را متأخر از قرن اول می‌پنداشتند. از این‌رو، کسانى کوشیدند با جستجو در منابع و مصادر فرهنگ اسلامى، آثار تدوین یافته در قرن اول را شناسایى و معرفى کنند. صحائف الصحابة و تدوین‌السنة النبویة المشرَّفة، تألیف احمد عبدالرحمان صویان (۱۴۱۰)، با همین گرایش تدوین شده است. نویسنده با تتبع شایسته‌اى در منابع کهن، صحیفه‌هاى منسوب به صحابه را شناسایى و گزارش کرده است تا نشان دهد تدوین حدیث در روزگار پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و صحابه آن حضرت وجود داشته است. صحیفه على علیه‌السلام، صحیفه عبداللّه‌بن عمروبن عاص، صحیفه عمروبن حزم، صحیفه جابربن عبداللّه، صحیفه همّام‌بن‌منبِّه و چند صحیفه دیگر در این کتاب گزارش شده و در ضمن این گزارشها طرق نقل صحائف به تفصیل تحلیل و نقد گردیده است. از همین‌گونه است معرفةُ النُسَخ و الصُحُف الحدیثیة، نوشته بکربن عبداللّه ابوزید (ریاض ۱۴۱۲). مؤلف در آغاز از اهمیت شناخت نسخه‌ها و صحیفه‌ها و چگونگى آنها و تلاش عالمان در گزارش، استوارى نقل و صحت آنها سخن گفته، آنگاه براساس حروف الفبا، نامهاى محدّثانى را که نسخه و صحیفه، یا نسخه‌ها و صحیفه‌ها، را روایت کرده‌اند آورده است. فاصله زمانى موردنظر نویسنده کتاب فراتر از روزگار صحابه است، اما هر چه را که از آن زمان، بر پایه منابع، یافته نیز گزارش کرده است. کتاب ابوزید در نشان دادن پیشینه ثبت و ضبط و تدوین حدیث درخور توجه است.
کتاب محمدعلی‌بن صدیق با عنوان صحیفتا عمربن شعیب و بَهْزبن حکیم عندالمحدثین و الفقهاء (مغرب ۱۹۹۲)، یکى دیگر از پژوهشهاى کارآمد در این زمینه است. محقق افزون بر بازشناسى دو صحیفه یاد شده، در فصلى درازدامن به گزارش دقیق صحیفه‌هاى برخى از صحابیان، از جمله صحیفه علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام، پرداخته و درباره تدوین حدیث نیز بحثى سودمند کرده است.
عالمان و پژوهشگران شیعى نیز آثار شایان توجهى در این باب تألیف کرده‌اند. تدوین السّنة الشریفة: بدایته‌المبکَّر فى عهدالرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و مصیره فى عهودالخلفاء الى نهایة القرن الأول، تألیف سید محمدرضا حسینی‌جلالى (قم ۱۳۷۶ش). این کتاب از نخستین تلاشهاى محققان شیعى در تاریخ تدوین حدیث، و اثرى سودمند و کارآمد است. مؤلف ابتدا درباره سیره و سنّت پیامبر، در جهت تأکید بر کتابت و تدوین و نشر حدیث، بحث کرده و آنگاه تداوم جریان کتابت حدیث را در میان شیعیان، طبق تعلیم اهل‌بیت و در اقتفا به امیر مؤمنان و سایر امامان علیهم‌السلام گزارش کرده و سپس به جریان منع تدوین حدیث و توجیه‌ها و نقدها و پیامدهاى آن پرداخته است.
تدوین‌الحدیث عندالشیعة الامامیة: بدایته‌المبکَّر فى عهدالرسول و مصیره حتی‌الکلینى، تألیف محمدعلى مهدوی‌راد (بیروت ۱۴۲۷). این کتاب که ابتدا به‌گونه مقدمه‌اى بلند بر معجم‌الفاظ احادیث بحارالأنوار چاپ شد، مشتمل بر چند بخش است. بخش اول به کتابت حدیث در روزگار پیامبر اکرم و صحابه اختصاص دارد و به ماجراى منع تدوین حدیث، پس از حدیث رسول‌اللّه پرداخته و توجیه‌هاى متداول را نقد کرده و دلایل یا علل منع تدوین حدیث را چنین بر شمرده است : جلوگیرى از نشر فضل و فضیلت امام على علیه‌السلام؛ استوارسازى مکتب «رأى و تأویل» در برابر نصِّ اجتهادى (9)؛ جلوگیرى از برملا شدن حقیقتها و آشکار شدن چهره‌ها، از صالح و غیرصالح.
دراسات فی‌الحدیث و المحدّثین، تألیف هاشم معروف حسنى (بیروت، بی‌تا.)، از عالمان و فقیهان لبنانى، که آثار تاریخى و فقهى و حدیثى و فکرى او آمیزه‌اى است از تحلیل و نقد. او ابتدا کتاب را دراسات فى الکافى للکینى والصحیح‌للبخارى نامیده بود، اما در چاپهاى بعد عنوان پیشگفته را برگزید، گرچه محتواى کتاب با همان نام اول همخوان‌تر است. مؤلف ابتدا به نگرشِ افراطىِ عالمان فریقین (یعنى طرد میراث منقول دیگران و طعن در نقلها و گزارشها) اشاره می‌کند. بدین‌سان که محدّثان و متفکران اهل‌سنّت میراث منقول حدیثى و غیر آن را، به صرف شیعى بودن راوى طرد می‌کنند و مؤلفان شیعى از نقلهاى مشتمل بر راوىِ سنّى تن می‌زنند. او این روش را نمی‌پسندد و بر این باور است که در استوارترین کتابهاى حدیثى شیعه و سنّى، کافى کلینى و صحیح بخارى، احادیث و روایاتى غیرقابل قبول وجود دارد. آنگاه به جریان کتابت و تدوین در صدر اسلام اشاره و تأکید می‌کند که به هر حال «عدم تدوین» مشکلاتى پدید آورده است. بحث کوتاه اما دقیق او در عدالت صحابه و نقد دیدگاه «عدالت تمام صحابیان» خواندنى است. ارزیابى جایگاه بخارى در اندیشه عالمان و محدّثان اهل‌سنّت و غلوّ آنان درباره الجامع الصحیح او و صحیح دانستن تمام محتواى آن، از دیگر مباحث کتاب است. مؤلف بر این نکته تأکید کرده است که بخارى نسخه آغازین کتابش را سامان داده و هنوز به مرحله نهایى نرسانده بود که زندگى را بدرود گفت، لذا در کتاب او تکرار فراوان است، و گاه عناوین ابواب و فصلها با محتوا نمی‌خواند. به‌علاوه، صحیح بخارى کتابى است که از حضرت فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها فقط یک حدیث و از على علیه‌السلام ۲۹ حدیث، در عین حال از معاویه هشت و حتى از مُغیرةبن شعبه نیز یازده حدیث روایت کرده است (10). مؤلف همچنین جایگاه کافى را نزد عالمان شیعى گزارش کرده و نشان داده است که عالمان شیعه با اینکه کافى را بهترین و استوارترین و جامع‌ترین کتاب حدیثى می‌دانند هرگز، جز اندکى، قائل به صحت تمام احادیث آن نیستند (11). بر این پایه او تأکید کرده که با کنار گذاشتن روایات شیعه توسط عالمان اهل‌سنّت، بیشتر بر عالمان این مذهب و میراث علمى اهل‌بیت ستم رفته است. او این را با مستندات بسیار به اثبات رسانده و سپس کتاب سباعى با عنوان السنة و مکانتها فى التشریع الاسلامى را نقد کرده است. هاشم معروف‌الحسنى به ارزیابى رجال اسناد کتابهاى کلینى و بخارى نیز پرداخته و وجود افراد مُدَلّس و فاسد و فاسق در اسناد بخارى و برخى راویان فاسدالعقیده و مَطعون در زنجیره اسناد کافى را احراز کرده و در عین حال نشان داده که زنجیره اسناد کافى مجموعاً بسى پیراسته‌تر از سلسله اسناد بخارى است. در هر صورت، کتاب دراسات از جانبداریهاى مسلکى و غیر واقع‌بینانه به دور است.
علم‌الحدیث، تألیف کاظم مدیر شانه‌چى (قم ۱۳۶۲ش). این کتاب از نخستین کوششهاى محققان معاصر شیعه درباره تاریخ حدیث است و بر دیگر پژوهشهاى شیعى، فضل تقدم دارد. مؤلف ابتدا از جایگاه والاى حدیث سخن گفته و آنگاه عنوان علم‌الحدیث را توضیح داده است. پس از آن، تعریف و توضیح اصطلاحات و آنگاه گزارش سفرها و رحله‌هاست براى فراگرفتن حدیث. مؤلف از تأکید رسول‌اللّه بر نگاشتن حدیث و اقدام رسمى خلفا بر منع تدوین و نشر حدیث و سپس رفع منع از سوى عمربن عبدالعزیز، به اختصار، بحث کرده و منابع کهن حدیثى اهل‌سنّت را معرفى نموده است. تلاشهاى شیعیان در تدوین حدیث از همان نخستین روزگار، و پس از آن تألیف جوامع حدیثى، از فصول دیگر کتاب است. جریان جعل در حدیث، بحث از مصطلح‌الحدیث، گونه‌هاى حدیث و آثارِ نگاشته شده درباره آنها نیز محل توجه مؤلف بوده‌است.
حقیقتاً مصحف فاطمة عندالشیعه، از اکرم برکات عاملى (بیروت ۱۴۱۸). مصحفِ فاطمه*از نمونه‌هاى عینى کتابت حدیث در روزهاى پس از رحلت پیامبرصلی‌اللّه‌علیه‌وآله، در فرهنگ شیعى است، با املاى جبرئیل و کتابت امام على علیه‌السلام (12). این مجموعه از آن‌رو مصحف فاطمه نامیده شده که حضرت فاطمه سلام‌اللّه علیها مخاطب آن کلام بوده است. این کتاب پژوهشى است جامع و دقیق درباره آن مصحف. در فصل سوم به هویت کتاب پرداخته شده با بررسى اینکه املا کننده کتاب، و مخاطب آن که بوده است. در فصلهاى بعدى، به مناسبت، از مصحف على و مصاحف دیگر سخن به میان آمده است (13).
بحث حول‌الجفر و علم‌المعصوم من خلال‌الآثار، از سید عمّار صدرالدین شرف‌الدین موسوى عاملى (بیروت ۱۴۱۹). وى در این کتاب مجموعه روایتهاى مرتبط با جفر را گزارش و تحلیل کرده و پیوند آن را با کتابهاى دیگر (مانند کتاب على، مصحف فاطمه و صحیفه على) بیان نموده است. کتاب حقیقةالجفر عندالشیعة (بیروت ۱۴۱۶) نوشته اکرم برکات نیز به همین بحث اختصاص دارد (14). وجود آثارى با عنوان کتاب على، جفر و جامعه، نشانه‌اى است از کتابت حدیث در عصر پیامبر و پایدارى و استمرار نگارش و تدوین در فرهنگ شیعى.
پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه، از مجید معارف (تهران ۱۳۷۴ش). بخش اول این کتاب مشتمل است بر دو فصل که فصل اول آن با بحث از کتابت و نشر حدیث در روزگار امام على تا امام علی‌بن الحسین علیهم‌السلام (به تعبیر مؤلف: دوره اول) آغاز شده و در آن اوضاع سیاسى و اجتماعى و فرهنگى شیعه در قرن اول بررسى گردیده و در فصل دوم میراث حدیثى شیعه در قرن اول هجرى گزارش شده است. بخش دوم درباره مواریث عمومى شیعه است و در آن از نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه (با برخى ملاحظات درباره آن) سخن رفته است. دوره دوم، عصر صادقَین علیهماالسلام است. مؤلف در ضمن بحث از این دوره، به حلقه‌هاى درس امام باقر و امام صادق، مجالس خصوصى تدریس فقه و حدیث، کمّیت و کیفیت شاگردان این دو امام، اصحاب اجماع، و اصول اربعمأة پرداخته و در ادامه بحث، بابى گشوده درباره اصالت حدیث شیعه که در ضمن آن چگونگى علم امامان شیعه و نیز کتاب على را گزارش کرده است. از مباحث شایان توجه این کتاب، نحوه مواجهه این دو امام با جریانهاى فکرى روزگار خود، از جمله مسئله غلوّ و غالیان، بحث تقیه و پیوند آن با نقل و روایت حدیث، بررسى جریان روایت حدیث در دوره‌سوم (بعداز امام‌صادق علیه‌السلام)، دقت و تلاش محدّثان شیعه در انتقال دقیق میراث حدیثى امامان اهل‌بیت، نگاهى گذرا به دانش رجال در میان شیعه و نقش آن در پالایش حدیث، و بالاخره چگونگى حدیث‌گزارى کتب اربعه شیعه. بر این همه باید افزود برخى پژوهشهاى ضمنى را درباره کتابت حدیث به خامه عالمان شیعى، از جمله: بحث پر نکته سیدمرتضى عسکرى (متوفى ۱۳۸۶ش) در ضمن مجموعه معالم‌المدرستین، به‌ویژه مجلد دوم آن.
تک‌نگاریهاى تحقیقى درباره جریان حدیث در بلاد اسلامى و به تعبیر دیگر «مدارس حدیثى» را باید بر اینها افزود. این پژوهشها معمولاً مشتمل است بر گزارش فعالیتهاى محدّثان در یک شهر معین، مثل روشهاى نشر حدیث، آداب تحمل حدیث، جرح و تعدیل راویان، نقادى حدیث، مهاجرتهاى محدّثان به آن شهر و از آن شهر، آثار مهم حدیثى، محدّثان بزرگ شهر و برخى مسائل خاص حدیث در یک شهر (15). در این مقوله، این آثار یادکردنى است : المدرسة الحدیثیة فى مکة و المدینة و أثرها فی‌الحدیث و عُلومه، من نشأتها حتى نهایة القرن الثانى الهجرى، از محمد ثانى عمر موسى (ریاض ۱۴۲۸)؛ مدرسةالحدیث فى الیمن فى القرنین الأوّل و الثانى الهجریین، از محمدعلى احمد کبسى (صنعا ۲۰۰۴)؛ المحدثون فی‌الیمن فى عصر الصحابة، تألیف عبداللّه‌بن بجاش‌بن ثابت حِمْیرى (ریاض ۱۴۲۱)؛ مدرسة الحدیث فی‌البصرة حتی‌القرن الثالث‌الهجرى، تألیف أمین‌القضاة (بیروت ۱۴۱۹)؛ مدرسة الحدیث فی‌القَیروان من الفتح الاسلامى الى منتصف القرن ‌الخامس الهجرى، تألیف حسین‌بن محمد شواط (ریاض ۱۴۱۱).
گفتنى است که در این بخش، و براى نشان دادن جریان کتابت حدیث در روزگار پیامبر و صحابیان، به آن دسته از پژوهشهاى مرتبط با مدارس حدیثى پرداختیم که بیشتر آنها گزارشگر نشر و تدوین حدیث در روزگار پیامبر و صحابیان هستند. سایر نگارشهاى از این دست پس از این معرفى خواهد شد. دیگر اینکه در تک‌نگاریهاى پژوهشىِ ناظر به تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامى در شهرهاى اسلامى، بخشى به حدیث و چگونگى آن اختصاص دارد، اما از این‌گونه پژوهشها سخن به میان نیاورده‌ایم، زیرا موضوع اصلى آنها حدیث نیست (16).
گونه‌اى دیگر از تحقیقات مرتبط با کتابت و تدوین حدیث، پژوهشهایى است با هدف نقد نظر و سیره خلفا در منع کتابت و تدوین حدیث پس از پیامبر اکرم و پیامدهاى آن. شمارى از عالمان و محققان شیعى بر کتابت حدیث و حتى تدوین آن در روزگار رسول‌اللّه و صحابیان تأکید ورزیده‌اند، اما از منع تدوین و کتابت در روزگار خلفا نیز به‌تفصیل سخن گفته‌اند. در واقع نمی‌توان از گزارشهاى درست تاریخ اسلام در این موضوع چشم‌پوشى کرد. محققانى واقع‌نگر از اهل سنّت در این بحث که پیامبر اکرم بر کتابت تأکید کرده بود راه صواب پیشه کرده‌اند، اما در توجیه موضع خلیفه اول در منع کتابت و تأیید و گسترش آن در روزگار خلیفه دوم با اینکه در روزهاى نخست خلافت به شدت در منع نگارش و تدوین آن مردد بود (17)ــ و اوج آن در روزگار خلیفه سوم، همراه با جعل و وضع حدیث و گسترش شگفت‌آور و جریان‌ساز آن در دوران حاکمیت امویان، درمانده‌اند و گاه به توجیه‌هاى بسیار ناموجه روى آورده‌اند (18).
برخى از پژوهشها در این زمینه عبارت‌اند از :
منع تدوین الحدیث: قراءة فى مَنهَجیة الفکر و اصول مدرستَىِ الحدیث عندالمسلمین، از على شهرستانى (قم ۱۴۲۵). مؤلف پس از طرح موضوع و گزارش نهى دو خلیفه نخستین از تدوین حدیث، به اسباب منع ـ و به تعبیر دقیق‌تر، توجیه‌هاى ارائه شده براى منع پرداخته و هفت وجه را گزارش و آنها را نقد کرده است. او کوشیده است در نقدها از منابع، مستندات و مبانى پذیرفته شده عالمان مکتب خلفا بهره گیرد. پس از گزارش توجیه‌ها و نقد آنها، مؤلف نظر خود را بیان داشته و براى اثبات آن حجت آورده است. به اعتقاد او، پس از رحلت پیامبر لازمه روى آوردن حاکمیت به رأى و اجتهاد ـ که گریزى از آن نداشت دور کردن مردم از حدیث نبوى بود تا در برابر اقدامات و برنامه‌هاى حکومت مخالفتى شکل نگیرد. وى به تفصیل درباره آن بحث کرده و کوشیده است آن دیدگاه را استوار سازد.
تاریخ الحدیث النبوى: بین سلطة النص و نصّ السلطة، از سید محمدعلى حلو (قم ۱۴۲۶). مؤلف کوشیده است نشان دهد که حدیث نبوى، در شکل گزارشىِ مکتب خلفا، هیچگاه از چنبره حاکمیت رها نشده است، چرا که محدّث، بیش از هر چیز، در پذیرفتن و نپذیرفتن روایات به سند مراجعه می‌کرده و در این تعامل، حتى اگر یکى از افراد سند صرفاً گرایش شیعى داشته یا برخلاف باورهاى مکتب خلفا سخن گفته بوده یکسر کنار گذاشته می‌شده است. وى فهرستى از راویان و محدّثان به دست داده است که صرفاً به ‌لحاظ گرایشهاى مذهبى از صحنه روایت رانده شده‌اند و در قبال آن، فهرستى از کسانى آورده که به صرف نزدیکى به هرم قدرت در زمره راویانِ مقبول قرار گرفته‌اند. مثلاً عمربن سعدبن أبى وقاص «تابعىٌّ ثقةٌ» معرفى شده، حال آنکه کارگزار قتل حسین‌بن على علیهماالسلام بوده است (19). بدین‌سان، براساس نظریه مؤلف، سلطه نقشى بنیادى در شکل‌گیرى حدیث داشته و در برکشیدن یا فروهشتن افراد و همه جریانها، حتى جریانهاى فکرى، بسیار مؤثر بوده است. کتاب تاریخ الحدیث النبوى... از این جهات و نیز نکته ‌یابیهاى تأمل‌برانگیز خواندنى است. گفتنى است که عالمانى از اهل سنّت نیز به نقش‌آفرینى سلطه در حدیث راه برده و برخى احادیث صحیح بخارى و مسلم را از این زاویه ارزیابى کرده‌اند.
أین سنة الرسول؟ و ماذا فعلوابها؟، تألیف احمدحسین یعقوب. نویسنده، پس از بحث درباره جایگاه سنّت و پیوند آن با قرآن، تأکید و توصیه پیامبر اکرم به ثبت و ضبط و کتابت و نشر سخنان خود، و شناساندن حافظ و مرجع و مفسر سنّت، به بازشناسى رویاروییهاى مختلف با سنّت و مآلاً ماجراى منع کتابت حدیث پرداخته و آنگاه سنّتى را که به جاى سنّت مقبول پیامبر مستقر کردند، معرفى کرده است.
مطالعات و پژوهشهاى روزگار معاصر درباره روایت و کتابت حدیث نبوى و تحلیل و بررسى و نقد آراى گوناگونى در چگونگى انتقال سنّت به نسلهایى سپسین، بسى بیش از موارد مذکور است (20).

پی‌نوشت‌ها:

1- مهدوی‌راد، ۱۴۲۷، ص ۳۶.
2- رجوع کنید به سباعى، ص ۱۷۶ـ ۱۷۷.
3- رجوع کنید به حمزه، ص ۵۷؛ رفعت فوزى عبدالمطلب، ص ۴۳
ـ۵۴؛ ابوریه، ص ۱۹ـ۳۰.
4- رجوع کنید به ادامه مقاله.
5- ترجمه به عربى از عبدالحکیم‌بن ابراهیم مطرودى با عنوان اصول
الفقه الاسلامى للمستشرق شاخت: دراسة نقدیة.
6- ص ۲۲ـ۲۳.
7- ترجمه عربى از عبدالمعطى امین قَلعَجى، پاکستان ۱۹۹۰.
8- من‌القرن الأوّل الى نهایة القرن التاسع‌الهجرى
9- نه نصّمحض، آن‌گونه که برخى پنداشته‌اند.
10- حسنى، دراسات، ص ۱۲۴.
11- رجوع کنید به همان، ص ۱۳۰ـ۱۳۹
12- رجوع کنید به مهدوی‌راد، ۱۴۲۷، ص ۳۷۷ به بعد.
13- درباره مصحف فاطمه، نیز رجوع کنید به محمدعلى مهدوی‌راد، پژوهش‌گونه‌اى درباره مصحف فاطمه، تهران ۱۳۸۷ش.
14- در این‌باره رجوع کنید به جفر و جامعه.
15- مثلاً منازعات کلامى محدّثان، وضع حدیث، حوادث سیاسى و اجتماعى مؤثر بر فعالیتهاى حدیثى.
16- از این قبیل است الحیاةالفکریة فى المدینة المنورة فى القرنین الأول و الثانى للهجرة، تألیف عدنان على فراجى، بغداد ۲۰۰۲؛ صناعة الکتاب و الکتابة فی‌الحجاز: عصرالنبوة و الخلافة الراشدة، تألیف ماجدبن عبّود بادحدح، ۱۴۲۷.
17- رجوع کنید به ابن‌سعد، ج ۵، ص ۱۸۸؛ خطیب بغدادى، ص ۵۲ـ۵۳؛ ابن عبدالبرّ، ج ۱، ص ۷۸.
18- مهدوی‌راد، علوم حدیث، ش ۵، ص ۸ـ۲۹، ش ۶، ص ۲ـ ۲۸؛ همو، ۱۴۲۷، ص ۱۰۰ به بعد؛ شهرستانى، ص ۱۳ـ۸۲؛ حسینی ‌جلالى، ص ۲۶۱ به بعد.
19- رجوع کنید به ابن‌حجرعسقلانى، ۱۴۰۴، ج ۷، ص ۳۹۶.
20- براى آگاهى از دیگر عناوین رجوع کنید به یوسف، ج ۱، ص ۲۷ـ ۴۱؛ عطیه و همکاران، ج۱، ص۲۷ـ۳۴؛احدب، ج۱، ص ۵۱ ـ۷۹.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ادبیات بومی روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتبروز اختلاف در بین مسلمانان در نحوه خواندن بعضی از کلمات و گذشت زمان و از دنیا رفتن تاریخچه خوشنویسی در ایران قبل از اسلام خطوط مختلفى ار جمله میخى و پهلوى و اوستائى در ایران متداول بوده است با ترتیب نزول سوره‌های قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاددستیابی به ترتیب نزول آیات چگونگی تدوین و مرتب‌شدن مجموعه آیاتی که در نوبت‌های دایره المعارف اسلام پدیا جمع آوری قرآنجمعآوریقرآنکیفیت جمع آوری قرآن درباره زمان جمع قرآن دو دیدگاه مهم وجود دارد أ قرآن در زمان خود پرسش و پاسخ دینی علل و عوامل عقب‌ماندگی …پرسش و پاسخ دینی علل و عوامل عقب‌ماندگی مسلماناننظر اندیشمندان بزرگ بررسی ویژگی های هویت ایرانی میزگردی با حضور …اما در مورد مولوی ابتدا باید بدانیم مولوی که بود؟ مولوی در بلخ به جهان آمد و پدرش هم پرسش و پاسخ دینی چرا شیعه جعفری هستیمبه گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، امام صادقع در روز ربیع الاول سال دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم نگاهی به اندرونی شاهان قاجار و موقعیت سیاسی زنان …حرمسرای ناصری عرصه‌ای سیاسی محسوب می‌شد و در دوره‌های مختلف حکومت او، زنان نقشی ادبیات بومی از زبان مادی که در غرب و شمال غرب ایران رایج بوده است، اثر مکتوبی در دست نیست اما از اشاراتی ترتیب نزول سوره‌های قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد دستیابی به ترتیب نزول آیات چگونگی تدوین و مرتب‌شدن مجموعه آیاتی که در نوبت‌های مختلف نازل بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات عنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات تاریخچه خوشنویسی در ایران قبل از اسلام خطوط مختلفى ار جمله میخى و پهلوى و اوستائى در ایران متداول بوده است با ظهور دین « بررسی ویژگی های هویت ایرانی » میزگردی با حضور استاد دکتر اما در مورد مولوی ابتدا باید بدانیم مولوی که بود؟ مولوی در بلخ به جهان آمد و پدرش هم از دایره المعارف اسلام پدیا » جمع آوری قرآن جمعآوریقرآن کیفیت جمع آوری قرآن درباره زمان جمع قرآن دو دیدگاه مهم وجود دارد أ قرآن در زمان خود پیامبر پرسش و پاسخ دینی علل و عوامل عقب‌ماندگی مسلماناننظر پرسش و پاسخ دینی علل و عوامل عقب‌ماندگی مسلماناننظر اندیشمندان بزرگ پرسش و پاسخ دینی چرا شیعه جعفری هستیم به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، امام صادقع در روز ربیع الاول سال هجری دفتر پرسش ها و پاسخ ها « شیعه و اهل سنت پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران طرح و پیشنهاد تحقق اهداف آموزش عمومی قرآن، بدون تولید و تصویب زیر نظام ها، ناکارآمد است اهداف آموزش


ادامه مطلب ...

وضع و جعل در حدیث و حدیث نگاری

[ad_1]

در میان پژوهش‌گران مسلمان تردیدی نیست که عده‌ای در ساختن، پرداختن و پراکندن حدیث، به انگیزه‌های گوناگون، کوشیده‌اند؛ اما درباره آغاز این جریان، اتفاق‌نظر وجود ندارد.

شروع جعل حدیث

روایت امام علی (علیه السلام)

بر پایه حدیثی از امام علی علیه‌السلام (۱) (۲) (۳) وضع و جعل در عهد پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله آغاز شد.
طبق حدیث مذکور، در زمان پیامبر به آن حضرت روایات دروغین نسبت می‌دادند، تا آن‌جا که پیامبر به خطابه ایستاد و به مردم هشدار داد که نسبت‌دهندگان دروغ به او بسیار شده‌اند و بدانند که جای‌گاهشان دوزخ خواهد بود.
سپس امیر مؤمنان علیه‌السلام افزود که این رفتار ناشایست، پس از آن حضرت، گسترش نیز یافت.

برداشت اهل‌سنت از روایت

اما عالمان و محدثان اهل‌سنت از حدیث یاد شده آغاز و انجام را روایت نکرده و به نقل «مَن کَذَب علیَّ...» (هرکس بر من دروغ ببندد...» بسنده کرده‌اند.
در عین حال، این نقل را با طرق بسیار گزارش کرده و حتی بر تواتر آن تأکید کرده‌اند. (۴) (۵)

نظر شیخ‌محمد عبده

در میان عالمان اهل‌سنت، شیخ‌محمد عبده از کسانی است که آغاز جعل و وضع را روزگار رسول‌اللّه می‌دانست. (۶)

نظر ابوزهو

ابوزهو نیز، گو این‌که جریان وضع و جعل را به شکل گسترده آن، پس از «فتنه» (واقعه قتل عثمان) می‌داند اما وجود آن را در زمان رسول‌اللّه نفی نمی‌کند. (۷) (۸)

نظر دیگران

پژوهشیان دیگر غالباً وضع و جعل را در هنگام بروز «فتنه» و حتی بعد از آن می‌دانند، تا به‌روزگار صحابیان جریان جعل و وضع و مآلاً کذب بر رسول‌اللّه نسبت داده نشود، چرا که لازمه این امر آلوده شدن س (()) احت برخی از صحابیان به کذب و مخدوش شدن آموزه «عدالت صحابه» است. (۹) (۱۰)

اهمیت بحث وضع و جعل

باری، از جمله پژوهش‌های مهم در روزگار معاصر، بررسی، جریان وضع و جعل است.
این بحث و فحص، خود نوعی موضع‌گیری و پاسخ‌دهی یا پاسخ‌یابی در برابر خاورشناسان و کسانی است که بر آن طریق رفته‌اند، چرا که آنان این فرضیه را پیش کشیدند که چون حدیث یک قرن تمام نگاشته نشد، پس از آن، راویان از «حفظ» (و نه از روی نوشته) گزارش می‌کردند و می‌توانستند هر سخنی را به جای حدیث عرضه کنند. (۱۱) (۱۲)

آثار نوشته شده در وضع و جعل

اینک در این بخش، منابعی گزارش می‌شود که موضوع اصلی آن‌ها وضع و جعل حدیث است، با توجه به شبهات و آرای جدید.

الاخبار الدخیله

الاخبار الدخیلة، از شیخ محمدتقی شوشتری (تهران ۱۳۹۰)، محقق، محدّث و رجالی بزرگ شیعه در روزگار معاصر.

معرفی مؤلف

وی بیش‌تر با کتاب بسیار محققانه قاموس‌الرجال شناخته شده، اما آثار دیگر وی نیز سرشار از تحقیقات رشیق و تأملات دقیق و نکته‌یابی‌ها و باریک‌نگری‌های راه‌گشاست.
الأخبار الدخیلة حاصل سال‌ها تأمل، تتبع و تحقیق شوشتری در متون حدیثی شیعه است.

ابواب کتاب

او کتاب را به سه باب تقسیم کرده است: احادیث تحریف شده، احادیث مجعول، و دعاهای محرّف و مجهول.
باب اول دوازده فصل، باب دوم چهار فصل و باب سوم دو فصل دارد.
ملاک‌ها و معیارهای مؤلف گاه سندی است و گاه متنی.
شوشتری به یمن سال‌ها تأمل در روایات و تحلیل محتوایی متون احادیث، در نقد متن و شناخت تصحیفات و تحریفات چیرگی شگفتی داشته است.
او مسلمات تاریخی، حکم عقل و باورهای استوار و قطعی مذهب را در نقد احادیث برساخته، استادانه به‌کار گرفته است.

موضوعات کتاب

کتاب الاخبار الدخیلة، برخلاف اسم آن، فقط درباره احادیث بر ساخته نیست و درباره احادیث تحریف شده یا روایاتی که کلماتی از آن‌ها تصحیف شده نیز در آن سخن رفته است.
توجه شوشتری به بخش‌هایی از متون دعاها درخور تأمل است، کما این‌که نقدهای او از روایات تفسیر «منسوب به امام حسن عسکری علیه‌السلام» نیز جالب توجه است.

مستدرک کتاب

بر این کتاب یک جلدی، پس از چاپ با کمک علی‌اکبر غفاری، یک مستدرک سه جلدی افزوده شد. (۱۳)

الموضوعات فی الآثار و الأخبار

الموضوعات فی الآثار و الأخبار، تألیف هاشم معروف حسنی. (۱۴)

معرفی کتاب

این کتاب از معدود آثار مستقلی است که به جریان وضع پرداخته و این پدیده را در میراث حدیثی اسلامی واقع‌بینانه و به دور از گرایش‌های مسلکی و مذهبی گزارش کرده است.

ابزار جعل دستگاه حکومت

مؤلف نشان داده که چگونه جریان وضع در گذر زمان گسترش‌یافته و گاه وسیله‌ای در دست حاکمان، و گاه ابزار سرخوشی‌ها و شادخواری‌ها و عیاشی‌های دیگران شده است.

جعل در عصر پیامبر

وی، نگرانی خود را از این‌که محققان و محدثان شیعه به جریان وضع نپرداخته و درباره آن پژوهش نکرده‌اند، ابراز داشته و در بررسی‌های خود نشان داده که جریان وضع ریشه در روزگار رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله داشته است.
سپس به نقد آرای عالمان اهل‌سنت درباره آغاز وضع پرداخته و به‌ویژه مطالب مصطفی سباعی را عالمانه و دقیق به نقد کشیده است.

جعل در عصر صحابه

به گفته وی، (۱۵) اگر واقع صادق تاریخ را نادیده بگیریم و دورانپیامبر اکرم را پیراسته از دروغ‌سازی بدانیم، باز هم نمی‌توانیم، بر پایه ادّله قوی، پیراستگی عصر صحابه را از دروغ و جعل حدیث اثبات کنیم.
او به اندکی از بسیار بسنده کرده است تا نشان دهد که چگونه برخی از صحابیان برای پیش‌برد مقاصد خود حدیث می‌ساختند.

تازه‌مسلمانان یهودی‌تبار

او نقش تازه مسلمانان یهودی‌تبار را نیز در گسترش مجعولات نادیده نگرفته و نشان داده که فردی چون کعب‌الأحبار چه اندازه حدیث ساخته و در میان مسلمانان به عنوان کلام پیامبر پخش کرده است.

انگیزه‌های جعل

او سپس به انگیزه‌های جعل و وضع، و ارزیابی دیدگاه‌ها در این‌باره پرداخته است.

نمونه‌های عینی

پس از این مباحث، که جنبه مقدمه دارد، مؤلف نمونه‌های عینی احادیث مجعول را از منابع شیعی ارائه کرده و دلایل خود را بر مجعول بودن آن‌ها آورده است، نمونه‌های برگزیده او غالباً از «مناقب» و «مطاعن» است، که در آن هم روش نقد سند و هم روش نقد متن به کار گرفته شده است.

نقد کتاب

کتاب الموضوعات از کاستی‌ها و گاه دوری از معیارها و ملاک‌ها و نیز از تهافت و تناقض به دور نیست، با این‌همه در این موضوع، اثری است خواندنی.

الوضع فی‌ الحدیث

الوضع فی الحدیث، از عمر بن حسن عثمان فلّاته (دمشق ۱۴۰۱، ۳ج)، مفصّل‌‌ترین کتاب در موضوع جعل و وضع در حدیث است.

تعریف وضع و واضع

مؤلف، پس از بحث‌های مقدماتی درباره حدیث و مترادفات و اقسام آن، به واژه وضع پرداخته، وجه تسمیه احادیث موضوعه را توضیح داده و سایر واژه‌های دالّ بر وضع را نیز برشمرده، سپس عُرف محدثان را درباره واضع مطرح کرده‌است و این‌که محدّثان به چه کسی واضع می‌گویند.

آغاز وضع

آغاز وضع و جریان‌های حدیث‌ساز، بحث مهم بعدی است که مؤلف در آن سخنان اسلاف خود را تکرار کرده و ضمن مطالب بسیار سودمند، نسبت‌های نادرست و ناروا به شیعه را آورده است.

راه‌های شناخت مجعولات

جلد دوم کتاب به بحث از احادیث موضوعه و راه‌های شناخت آن‌ها اختصاص دارد.
مؤلف از کسانی که از آن‌ها «نسخه»های موضوع گزارش شده، فهرست مفصّلی ترتیب‌ داده‌ است.
هر چند نقل‌ها و گزارش‌های منابع اهل‌سنت که پژوهش مؤلف ناظر به آن‌هاست در مواردی از این دست باید با احتیاط تلقی شود، اما وجود ۱۲۰ راویموصوف به صفت وضع، شگفت‌آور و درخور توجه است.

نسخه‌های موضوع

چگونگی نسخه‌های موضوع و اقسام این نسخه‌ها، از دیگر مباحث کتاب است.
نقد و بررسی کتاب‌های شش‌گانه با این موضع که در صحیح بخاری و مسلم حدیث موضوع نیست و در چهار کتاب دیگر هم بسیار اندک است، پی‌گیری شده و اساسآ مؤلف این بحث را بر الموضوعات ابن ‌جوزی بنا نهاده و احادیثی را آورده که ابن ‌جوزی موضوع یا حدیث «مشکل‌دار» تلقی کرده است.

راویان متهم

ادامه کتاب درباره راویان متهم به کذب و جعل، و‌ به‌طور خاص «راویان متهم به کذب و جعل در کتاب‌های شش‌گانه»، است.
در این‌جا نیز همان اندک راویانی از کتاب‌های شش‌‌گانه که دارای باورهای شیعی بوده‌اند، کمابیش متهم به کذب و وضع شده‌اند.

نقد کتاب

کتاب الوضع فی الحدیث، صرف‌ نظر از کژاندیشی‌ها و وارونه‌نویسی‌هایش، کتابی است تفصیلی و مستند به منابع بسیار.

الرسائل العشر

الرسائل العشر فی الأحادیث الموضوعة فی کتب السنة، سیدعلی حسینی‌ میلانی (قم ۱۴۲۸).

حذف فضائل اهل‌بیت

از همان روزگار پس از رحلت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله، و به‌ویژه در دوران امویان، جریانی شکل گرفت که بر پایه تکذیب و تردید و تشریک، در مقام انکارفضائل و مناقب اهل‌بیت پیامبر اکرم و به‌ویژه امام علی علیه‌السلام برآمد.
گام نخست آنان تکذیب بود، اگر امکان نداشت، در چگونگی روایت و محتوا و مفهوم احادیث نبوی ایجاد تردید می‌کرد و اگر این نیز دشوار بود، همگون آن فضیلت یا با اندک مشابهتی برای دیگران برمی‌ساخت.
معاویه فضیلت‌سازی و فضیلت‌ستیزی را به مثابه مرام‌نامه رسمی آن روز ابلاغ کرد. (۱۶)
شناخت ‌این جریان و اقدامات آن می‌تواند تنبه‌آفرین باشد.

موضوع کتاب

کتاب الرسائل با این سمت و سو نگاشته شده و مشتمل است بر ده رساله درباره ده حدیث برساخته با همان آهنگِ یاد شده، مانند حدیث «اصحابی کالنجوم»، «الاقتداء بالشیخین»، «علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین».
مؤلف در ارزیابی و نقد و تحلیل سند و متن این «احادیث»، بر پایه منابع مهم اهل‌سنت بحث کرده و آرای محدثان و عالمان بزرگ اهل‌سنّت را در این باره ارزیابی نموده است.

رجال اسانید

این کتاب مطالب شایان توجهی نیز در «رجال اسانید» دارد.

الوضّاعون و احادیثهم الموضوعة من کتاب الغدیر

الوضاعون و احادیثهم الموضوعة من کتاب الغدیر للشیخ الأمینی، فراهم آورده سیدرامی یوزبکی (۱۹۹۹).

کتاب الوضاعون الغدیر

عبدالحسین امینی، نویسنده پرآوازه کتاب الغدیر، در مواردی از کتاب خود به موضوع «جعل وضع» در حدیث پرداخته است.
از جمله در مقابل داوری‌ها و ادعاهای ناروای برخی نویسندگان که از یک سو جعل و وضع را به شیعه نسبت داده و از سوی دیگر بسیاری از رجال شیعه را «کذاب» معرفی کرده‌اند، در جلد پنجم کتاب خود بحث «سلسلة الکذابین و الوضاعین» را مطرح نموده و در آن از ۷۰۲ نفر یاد کرده است، که بر پایه منابع حدیثی و رجالی اهل‌سنّت، متهم به وضع و جعل و کذب‌اند.
بحث‌های الغدیر درباره وضع و جعل در کتاب الوضّاعون... گرد آمده است.

موضوعات کتاب

فصل اول کتاب درباره ‌شناخت حدیث موضوع‌ است‌ و آغاز و زمینه‌های شکل‌گیری آن و نیز مراحل‌ جریان وضع و جعل.
در فصل دوم، پس‌از مقدمه‌ای درباره راویانِ وضّاع و دروغ‌گستر، فهرست یاد شده به ترتیب حروف الفبا ارائه شده و ضمن بازنگری در منابع و افزودن برخی منابع و مصادر، توضیحات لازم در زیرنویس آمده است.
در پایان کتاب نمونه‌هایی از احادیث برساخته آنان ذکر شده است.

موسوعة الأحادیث

موسوعة الأحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، از علی‌حسن علی حلبی و همکاران (ریاض ۱۴۱۹، ۱۶ج).
این کتاب گسترده‌‌ترین مجموعه حاوی احادیث موضوع و ضعیف است، با ذکر منابع و مصادر آن‌ها.

مقدمه کتاب

مؤلفان در مقدمه‌ای مفصّل به موضوعات سودمندی پرداخته‌اند، مانند تأکید رسول‌ اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله بر کتابت و مذاکره و فهم حدیث، ارزیابی و نقد و تحلیل روایات منع کتابت حدیث، و جریان جعل و وضع حدیث.
سپس به کوشش‌های محدثان در صیانت از روایات و تنظیم و تدوین معیارها و ملاک‌های نقد اسانید و متن اشاره کرده و شیوه خود را در استخراج و تنظیم مباحث بر پایه کتاب‌های حدیثی، موضوعات، علل و نیز کتاب‌های فقهی و تفسیری گزارش کرده‌اند.

فهرست‌های کتاب

دو فهرست سودمند و کارآمد نیز افزوده‌اند: یکی کتاب‌شناسی احادیث موضوعه و اخبار ضعیف، دیگری فهرست مؤلفان مرتبط با احادیث موضوعه بر پایه زمان نگارش از آغاز تاکنون.

نسخه نبیط بن شریط

از این فهرست دانسته می‌شود که کهن‌‌ترین متنی که محدّثان، با توجه به سند آن، بر «موضوع» بودنش حکم کرده‌اند، نسخه نُبیط‌ بن شُریط اَشجعی است.
وی از صحابیان بوده (۱۷) و این نسخه را پسرش از او گزارش کرده است. (۱۸)

الاربعون الودعانیه

پس از آن کهن‌‌ترین کتاب موجود در احادیث موضوعه، الأربعون الودعانیة، نوشته ابونصر محمد بن علی‌ بن ودعان موصلی (متوفی ۴۹۴)، است که رجالیان و محققان او را به کذب و درهم‌آمیختن کلمات نبوی با سخنان حکما و دیگران متهم کرده‌اند (۱۹) در عین حال، با توجه به محتوای این رساله گفته شده است که سبب تشکیک در این رساله، شیعه بودن ابن ‌ودعان و مخالفت او با جریان حاکم بوده است. (۲۰)
در موسوعه، روایات موضوع یا ضعیف را، بدون داوری، به نظم الفبایی آورده و تمام منابعی را که در آن‌ها درباره این حدیث سخن گفته شده گزارش کرده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

۱. علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
۲. ابن ‌شاذان، مختصر اثبات الرجعة، ج۱، ص۲۰۲، از باسم موسوی، در تراثنا، سال ۴، ش ۲ (ربیع‌الآخر جمادی‌الآخره ۱۴۰۹).
۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۲.
۴. ابن ‌جوزی، کتاب الموضوعات، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
۵. محمد جمال‌الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج۱، ص۱۷۹، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
۶. محمد حمزه، الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الاسلامی الحدیث، ج۱، ص۱۳۳، بیروت ۲۰۰۵.
۷. محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، ج۱، ص۴۸۰، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
۸. محمدعلی مهدوی‌راد، تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، ج۱، ص۱۹۷ـ۱۹۸، بیروت ۱۴۲۷.
۹. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۳، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۰. عمر فلّاته، الوضع فی الحدیث، ج۱، ص۱۷۵، دمشق ۱۴۰۱.
۱۱. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۹۲ به بعد، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۲. اکرم عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفة، ج۱، ص۱۰ به بعد، بغداد ۱۹۷۲.
۱۳. محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، ج۱، ص۱۶۸ـ۱۶۹، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۹۰.
۱۴. ابن ‌سعد (بیروت).
۱۵. هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ج۱، ص۹۶، بیروت ۱۹۷۳.
۱۶. ابن ‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج۱۱، ص۴۴۴۵، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
۱۷. ابن ‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۵، ص۱۴، تهران:انتشارات اسماعیلیان، (بی‌تا).
۱۸. علی حسن حلبی، ابراهیم طه قیسی، ج۱، ص۴۹، و حمدی محمد مراد، موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، ریاض ۱۴۱۹.
۱۹. ذهبی، ج۱۹، ص۱۶۴ـ۱۶۷.
۲۰. ابن ‌ودعان، الاربعون الودعانیة، ج۱، ص۱۹۰، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۷، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم:دارالحدیث، ۱۳۸۶ش.

فهرست منابع:
(۱) ابن ‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
(۲) ابن ‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تهران: انتشارات اسماعیلیان، (بی‌تا).
(۳) ابن ‌جوزی، کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
(۴) ابن ‌حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بی‌تا).
(۵) ابن ‌حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، (بیروت) ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۶) ابن ‌سعد (بیروت).
(۷) ابن ‌شاذان، مختصر اثبات الرجعة، از باسم موسوی، در تراثنا، سال ۴، ش ۲ (ربیع‌الآخر جمادی‌الآخره ۱۴۰۹).
(۸) ابن ‌عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، قدم له و علق علیه محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۹) ابن ‌ودعان، الاربعون الودعانیة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۷، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۶ش.
(۱۰) محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، قاهره (۱۹۸۰).
(۱۱) محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
(۱۲) محمد محمد ابوزهو، مکانةالسنة فی‌الاسلام، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۱۳) احمد زکی ابوشادی، ثورة الاسلام، بیروت: دار مکتبة الحیاة، (بی‌تا).
(۱۴) محمد ابوشهبه، دفاعٌ عن السنة و ردّ شُبَه المستشرقین و الکُتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردّها ردّاً علمیاً صحیحاً، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۱۵) خلدون احدب، التصنیف فی السنة النبویة و علومها، من بدایة المنتصف الثانی للقرن الرابع عشر الهجری و الی نهایة الربع الاول من القرن الخامس عشر الهجری، بیروت ۱۴۲۷.
(۱۶) احمد صبحی منصور، القرآن و کفی مصدرآ للتشریع الاسلامی، بیروت ۲۰۰۵.
(۱۷) محمد مصطفی اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ریاض (۱۳۹۶ (.
(۱۸) خادم حسین الهی‌بخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۲۰) جمال بنّا، نحو فقه جدید، قاهره: دارالفکر الاسلامی، (بی‌تا).
(۲۱) هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث و المحدثین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، (بی‌تا).
(۲۲) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
(۲۳) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ش.
(۲۴) علی حسن حلبی، ابراهیم طه قیسی، و حمدی محمد مراد، موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، ریاض ۱۴۱۹.
(۲۵) محمد حمزه، الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الاسلامی الحدیث، بیروت ۲۰۰۵.
(۲۶) محمد خضری، تاریخ التشریع الاسلامی، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
(۲۷) احمد بن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، (بیروت) ۱۹۷۴.
(۲۸) ذهبی.
(۲۹) محمد رشیدرضا، «الاحتجاج باحادیث الآحاد فی العقائد و تحقیق معنی الظن و الیقین و التواتر»، المنار، ج۱۹، ش۶ (محرّم ۱۳۳۵).
(۳۰) محمد رشیدرضا، «حقیقة الجن و الشیاطین»، همان، ج۷، ش۱۸ (رمضان ۱۳۲۲).
(۳۱) محمد رشیدرضا، «السنة و صحتها و الشریعة و متانتها: ردّ علی دعاة النصرانیة بمصر»، همان، ج ۱۹، ش ۲ (رمضان ۱۳۳۴).
(۳۲) رفعت فوزی عبدالمطلب، توثیق السنة فی القرن الثانی الهجری: اسسه و اتجاهاته، (قاهره) ۱۴۰۰/ ۱۹۸۱.
(۳۳) مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
(۳۴) عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، مفتاح الجنة فی الاحتجاج بالسنة، مدینه ۱۳۹۹.
(۳۵) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۶) مکی شامی، السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، عمان ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
(۳۷) محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۹۰.
(۳۸) علی شهرستانی، منبع تدوین الحدیث: اسباب و نتائج، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۳۹) صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۴۰) محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
(۴۱) عبدالمنعم صالح العلی، دفاع عن ابی‌هریرة، بغداد ۱۹۸۱.
(۴۲) محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
(۴۳) نیازی عزالدین، دین السلطان، دمشق ۱۹۹۷.
(۴۴) محمد سعید عشماوی، اصول الشریعة، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۴۵) محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، قاهره ۱۴۱۵الف.
(۴۶) محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، قاهره ۱۴۱۵ب.
(۴۷) محمد سعید عشماوی، الربا و الفائدة فی الاسلام، بیروت.
(۴۸) محیی‌الدین عطیه، صلاح‌الدین حفنی، و محمد خیر رمضان یوسف، دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة القدیمة و الحدیثة، بیروت ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۴۹) علی‌ بن ابی‌طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۵۰) اکرم عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفة، بغداد ۱۹۷۲.
(۵۱) محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، قاهره ۱۴۱۰.
(۵۲) عمر فلّاته، الوضع فی الحدیث، دمشق ۱۴۰۱.
(۵۳) محمد جمال‌الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۵۴) اسماعیل کردی، نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث: دراسة تطبیقیة علی بعض احادیث الصحیحین، دمشق ۲۰۰۲.
(۵۵) کلینی، اصول کافی.
(۵۶) یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج۱، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
(۵۷) ابوالاعلی مودودی، خلافت و ملوکیت، ترجمه خلیل احمد حامدی، (تهران) ۱۴۰۵.
(۵۸) محمدعلی مهدوی‌راد، تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، بیروت ۱۴۲۷.
(۵۹) محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث: منع تدوین حدیث.
(۶۰) توجیه‌ها، نقدها»، علوم حدیث، ش۵ (پاییز ۱۳۷۶)، ش۶ (زمستان ۱۳۷۶).
(۶۱) میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، قم ۱۳۸۳.
(۶۲) محمد خیر بن رمضان یوسف، المعجم المصنف لمؤلفات الحدیث الشریف، ریاض ۱۴۲۳.
(۶۳) محمد رشیدرضا، «النسخ و اخبار الآحاد»، همان، ج۱۲، ش ۹ (رمضان ۱۳۲۷).

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت چرا پس از شهادت امام حسین بر در خانه ها نعل آویزان می …لطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل هابیل و قابیل و فرزندان حضرت آدمع با چه کسانى …لطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام …الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی سوء پیشینه و محکومیت کیفری مۆثردر این نوشتار می خواهیم به سۆالات زیر پاسخ دهیم چه جرایم و مجازات هایی و در چه زندگی نامه پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر …زندگی‌نامه حضرت آیت ‌الله سیدعلی حسینی سیستانی به قلم یکی از دانش‌ آموختگان معظم‌لهزبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه هاوقتی‌ که من در اداره دارایی یکی از شهرها کار‎ ‎می‌کردم و معمولن هر سال به دستور ارتباط ایثارگران با رییس جمهور ایثار خبربا سلام و احترام و تبریک انتخاب جنابعالی به راس قویه مجریهعرض کنم یکی از شعار و فاطمه زهرا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادفاطمهدر سال های اول ازدواج علی پول کمی کسب می‌کرد او از چاه آب می‌کشید و مزارع دیگران را ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت ها پیش چرا پس از شهادت امام حسین بر در خانه ها نعل آویزان می کردند؟ لطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل هابیل و قابیل و فرزندان حضرت آدمع با چه کسانى ازدواج کردند؟ لطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی رحمه‌الله الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و زندگی نامه پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر آقای سید زندگی‌نامه حضرت آیت ‌الله سیدعلی حسینی سیستانی به قلم یکی از دانش‌ آموختگان معظم‌له زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها وقتی‌ که من در اداره دارایی یکی از شهرها کار‎ ‎می‌کردم و معمولن هر سال به دستور اداره سوء پیشینه و محکومیت کیفری مۆثر در این نوشتار می خواهیم به سۆالات زیر پاسخ دهیم چه جرایم و مجازات هایی و در چه شرایطی مجرم فاطمه زهرا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد فاطمه در سال های اول ازدواج علی پول کمی کسب می‌کرد او از چاه آب می‌کشید و مزارع دیگران را آبیاری ارتباط ایثارگران با رییس جمهور ایثار خبر با سلام و احترام و تبریک انتخاب جنابعالی به راس قویه مجریهعرض کنم یکی از شعار و برنامه ریس ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه س ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و در کدام حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و تفسیره حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و مغزل حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و دعاء عن الام


ادامه مطلب ...

تجدید نظر طلبی درباره حدیث در روزگار معاصر

[ad_1]

احساس ضرورت بازنگری در میراث حدیثی، به‌ویژه در میان اهل‌سنت و با توجه به پژوهش‌های پرسش‌برانگیز خاورشناسان، در دوره اخیر موجب پدید آمدن جریان‌ها و آثاری شد که مجموعآ می‌توان آن‌ها را جریان‌ها و آثار تجدیدنظرطلبانه نامید.

انواع آثار تجدیدنظرطلب

آثار تجدیدنظرطلبی در حدیث، برخی در واکنش به شبهه‌ها و پرسش‌ها و احیاناً اعتراض‌های نسل جدید است؛ برخی حاصل تأملات انتقادیِ درباره بخش عظیمی از میراث حدیثی است و برخی صرفاً تأمل در این میراث و معطوف به درک ضرورت‌هاست.

ریشه تجدیدنظرطلبی حدیثی

در سده‌های گذشته، موضوع عدالت صحابه و اندکی بعد موضوع صحت روایات صحاح شش‌گانه، به‌ویژه صحیح بخاری و مسلم، در میان اهل‌سنت، تأمل‌برانگیز شد.

عدالت صحابه

اساساً در روزگار صحابیان، بلکه در عهد تابعین نیز، موضوع عدالت تمام صحابه، به صورتی که بعدها پذیرفته شد مطرح نبود و فرایندی بدین‌سان نیز نداشت.

صحت ادعا

درستی این ادعا روشن‌تر از آن است که نیازمند مستندات و مدارک فراوان باشد؛ نقد صحابیان بر آرا و رفتارها و نقل‌ها و باورهای یک‌دیگر را می‌توان ابتدایی‌‌ترین نشانه این موضوع دانست.

کتاب زرکشی

اثر مهم بدرالدین زرکشی، یعنی الأجابةُ لایرادِ ما استَدْرَکَتْهُ عائشةُ علی الصحابة (قاهره ۱۴۲۱)، حاوی مصادیق بسیاری است.

روایات کتب سته

همچنین در زمان‌های معاصر و نزدیک به تدوین جوامع شش‌گانه، این کتاب‌ها حتی «صحیحین»، یکسر پذیرفته نشد و دست‌کم در منابع اولیه مرتبط با «موضوعات»، [۱] بر روایات این جوامع انگشت طعن و وضع نهاده شد.
عالمان و محدثان اهل‌سنت در ارزیابی محتوای جوامع شش‌گانه، گاه به نقد شروط گزینش حدیث از سوی آنان پرداخته و گاه رجال اسانید آن‌ها را ضعیف دانسته و گاه با نقد متن نشان داده‌اند که این احادیث پذیرفتنی نیستند. [۲] [۳] [۴] [۵]

عدالت صحابه و صحت روایات صحاح

در روزگار معاصر بسیاری از عالمان اهل‌سنت به این نکته راه بردند که آموزه عدالت صحابه و نیز صحتِ روایاتِ جوامعِ حدیثی شش‌‌گانه با مشکل جدّی روبه‌روست.

موافقان مطلق بودن این دو

برخی از آن‌ها تلاش کردند به‌هر نحوی و با هر ترفندی بر درستی این دو نظر پافشاری کنند و تا آن‌جا پیش رفتند که حتی راه را بر عقل بستند و از ثقه بودن رجال اسانید این روایات سخن گفتند (برای نمونه تلاش حیرت‌آور ابوشهبه در دفاع عن‌السنة و دفاع مصطفی سباعی در السنة و مکانتها فی التشریع‌الاسلامی).

مخالفان مطلق بودن این دو

اما برخی دیگر کوشیدند واقع صادق «دیدگاه‌ها» و حد و حدود استواری و نااستواری آن‌ها و نیز چگونگی منابع و مصادر حدیثی را دریابند و در پرتو آگاهی‌های دین‌شناسانه به نقد آن‌چه آمده است بپردازند.
در این سمت‌گیری نیز برخی از نفی سنت، به‌طور مطلق سخن گفتند و گروهی با حزم و احتیاط، ضمن پذیرش استواریِ بسیاری از روایات، از پذیرفتن بخش‌هایی مهم تن زدند.

جریان معتدل نقد منابع حدیثی

نظرات عبده

گویا در روزگار معاصر، شیخ‌محمد عبده و شاگردان او نخستین اظهارنظرها را کردند.
عبده با اظهار این باور که اکنون مسلمانان امام و پیشوایی جز قرآن ندارند، [۶] تأکید می‌کرد که فقیهان بدون تأمل در نصوص و با جمود بر الفاظ، دین الهی را ضایع کرده‌اند. [۷]
یک بار نیز که کسی از او اجازه روایت خواسته بود، ضمن بی‌اساس خواندن این‌گونه اجازه روایت، تأکید کرده بود که روایت حدیث جز پس از تأمل و دقت و تحلیل و احتیاط و تحریر روا نیست.
آن‌گاه توصیه کرده بود هر چه را که من بدین‌سان فهمیده‌ام از من بگیر و روایت کن و در همین روایت کردن هم تحقیق را از دست نده. [۸]
این نگرش، در جهان اهل‌سنت موجی ایجاد کرد و کسانی را بدان سو کشاند.

نظرات مودودی

ابوالاعلی مودودی، در سلسله مقالاتی در مجله خود، ترجمان‌القرآن، رفتار و مواضع برخی از صحابیان را به نقد کشید، به‌ویژه رفتار عثمان را در روزگار حاکمتیش برخلاف نصوص قرآن و سنت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله تلقی کرد و آن روزگار را دوران ملوکیت نامید نه خلافت.
بیشتر عالمان اهل‌سنّت بر این نگرش او به شدت اعتراض کردند.
مودودی سپس آن مجموعه مقالات را به صورت کتاب منتشر کرد و در فصلی از آن به اعتراض‌ها پاسخ گفت و آموزه «عدالت صحابیان» را تأویل کرد.
به گفته او، اگر ما خود، ناهنجاری‌ها، ناروایی‌ها، طعن‌زدن‌های صحابه به یک‌دیگر و نیز وجود روایات دروغ، خلاف عقل و متضاد با حق در منابع و مصادر حدیثی و تاریخی را به ‌درستی و استواری تحلیل و عرضه نکنیم، «شرق‌شناسان غربی و مؤلفان مسلمانی که دارای ذهن و مزاج غیرمعتدل‌اند، آن را با شیوه نادرست و وارونه ارائه خواهند کرد». [۹]

نظرات رشیدرضا

مجله المنار در شماره‌های متعدد، زمینه‌های گفتگو درباره حجیت سنت را پدید آورد.
محمد رشیدرضا، مدیر مجله، خود به این بحث‌ها دامن می‌زد و به مقالات گوناگون مجال نشر می‌داد.
توفیق محمد صدقی، در همین مجله، مقالاتی در نقد میراث حدیثی نوشت.

نیاز به سنت

رشیدرضا در مقاله‌ای [۱۰] تأکید کرد که سنت، در کنار قرآن، یکی از سرچشمه‌های شناخت دین است و ما با قرآن از سنّت بی‌نیاز نیستیم.

انواع اخبار

او [۱۱] احادیث پیامبر را از مقوله وحی می‌دانست، ولی برای «خبر واحد» قائل به حجیت مطلق نبود، [۱۲] ضمن آن‌که خبر واحدی را که با قراین گوناگون، از جمله عقل بشری، تأیید می‌شود، پذیرفتنی می‌دانست.

سنت عملی و قولی

از جنبه‌ای دیگر، او سنّت پیامبر صلی‌اللّه‌ علیه‌وآله را به سنت عملی و قولی تقسیم می‌کرد و معتقد بود سنّت عملی زمانْ شمول و مکانْ شمول است، اما سنّت قولی چنین نیست؛ از سنّت قولی می‌توان بهره گرفت و هدایت‌های آن را فراگفت، اما نمی‌شود بدان احتجاج کرد و از این‌رو صحابیان به ضبط آن همت نکردند و حتی از نگارش و تدوین آن روی برتافتند. [۱۳]
او بر پایه همین دیدگاه خود (یعنی کتابت نشدن سخنان پیامبر و حتی نهی رسول‌اللّه از آن و عدم‌گرایش صحابیان به تدوین و نگارش آن)، نتیجه گرفت که سنت قولی پیامبر حجیت ندارد.
آن‌گاه به نقد روایات بسیاری در صحاح اهل‌سنّت پرداخت و برخی از آن‌ها را نپذیرفت. [۱۴]

اسرائیلیات

رشیدرضا در برابر اسرائیلیات و روایات دخیل نیز موضعی تند داشت و تأکید می‌کرد که مراد از قاعده «عدالت صحابیان» اغلبِ صحابه‌اند نه همه آن‌ها، زیرا در میان صحابیان، در همان روزگار پیامبراکرم، کسانی به نفاق شناخته می‌شدند، و شگفتا که محدثان نقل‌های بی‌بنیاد کعب‌الأحبار و وهب‌ بن منبّه و همّام‌ بن منبّه را درج کرده و وثاقت آن‌ها را باور کرده‌اند.

دفاع از ابوهریره

گفتنی است که رشیدرضا با این همه اظهار احتیاط در نقل احادیث آحاد و طعن بر برخی ناقلان، ابوهریره را ستوده و از او دفاع کرده است. [۱۵]
مصطفی سباعی، احتمالا بر پایه مذکرات خود با رشیدرضا، مدعی شده است که وی در سال‌های پایانی عمر خود از مواضع آغازینش، یعنی قابل احتجاج نبودن سنّت قولی، عدول کرده بود.

نظرات غزالی

شیخ‌محمد غزالی، یکی از چهره‌های شاخص این جریان، در السنةالنبویة بر حجیت سنّت تأکید می‌ورزد و به میراث مکتوب حدیثی ارج می‌نهد، اما بر آن است که سنت محکیه باید با اجتهاد فقیهان تحلیل و تفسیر شود و با جمود بر ظاهر، هر چه در کتاب‌ها آمده است، تلقی به قبول نگردد.

نقد تفکر سلفی‌گری

غزالی با نقد تفکر سلفی‌گری معاصر کوشیده است فهم و دریافت محتوای متون حدیثی را روش‌مند کند و همگان را به تدبر و تفکر بر پایه معیارها و ملاک‌هایی فراخواند.
سنجش احادیث با قرآن مهم‌‌ترین معیاری است که غزالی بدان تکیه کرده است.

نقد صحابه

او از نقد روایات صحابه ابا نداشته و هر روایت را به صرف این‌که در صحاح آمده نپذیرفته است. [۱۶] [۱۷]

نقد روایات تاریخی

او در کتاب دیگرش، فقه السیرة (قاهره ۱۹۷۲)، نیز به نقد و تحلیلِ روایات تاریخی درباره سیره پیامبر پرداخته است، مانند قصه غرانیق، داستان شق‌الصدر و ملاقات رسول‌اللّه با بَحیرا در سفر تجاری شام.

نقد غزالی توسط سلفی‌گرایان

کتاب دیگر غزالی، السنة النبویة بین اهل‌الفقه و اهل‌الحدیث (قاهره ۱۴۱۰)، بر شماری از حدیث‌گرایان سلفی گران آمد و افزون بر نقدهای ضمنی، آثار انتقادی مستقلی نیز درباره آن تدوین کردند، از آن جمله است: جنایة الشیخ محمدالغزالی علی الحدیث و اهله، از اشرف‌ بن عبدالمقصود بن عبدالحلیم (مصر ۱۴۱۰)؛ برائة اهل‌الفقه و اهل‌الحدیث من اوهام محمدالغزالی، از ابوسلام مصطفی سلامه (مکه ۱۴۰۹)؛ و الغزالی و السنة النبویة بین اهل‌الفقه و اهل‌الحدیث : نظرات و ملاحظات، تألیف منذر ابوشقرا (دمشق ۱۴۲۴).
در نوشته اخیر، مؤلف در مواردی نقدهای غزالی را پذیرفته است.

نظرات جمال بنا

جریانِ نقدِ منابع حدیثی با نگاه‌های متفاوت، بیش از هر جایی از پژوهش‌های مصریان سر برآورد و مهم‌‌ترین عامل زمینه‌ساز آن مباحثات مجله المنار بود.
جمال بنّا، نویسنده پرکار مصری، در کتاب نحو فقه جدید (قاهره، بی‌تا)، از پژوهش‌های اسماعیل منصور و موضع او درباره سنت یاد کرده است.

نظرات اسماعیل منصور

اسماعیل منصور، با پیشینه رسمی تحصیلات پزشکی و حقوق و فلسفه، به مطالعه و پژوهش درباره قرآن و حدیث پرداخته و پس از تألیف کتاب شفاء الصدر بنفی عذاب القبر (قاهره، بی‌تا)، اثر تفصیلی خود را با عنوان تبصیر الأمة بحقیقة السنة (قاهره، بی‌تا) نگاشت.
او در این کتاب، گو این‌که بارها بر «بسندگی قرآن در هدایت‌آفرینی بدون سنّت» تأکید کرده و اشکال‌های عالمان اسلامی را به این نظریه پاسخ گفته، با تأکید بر واقعیت وضع و جعل و گستردگی آن، دست‌یابی به سنّتِ منقول مطمئن را دشوار خوانده است.
با این همه، حجیت سنّت را انکار نکرده و معتقد بوده است که سنّت منقول را باید واقع‌گرایانه، با شیوه علمی و دقیق و به دور از تقلید و اعتمادهای بی‌پایه، بررسی کرد، زیرا بین آن‌چه از زبان رسول‌اللّه تراویده و آنچه در کتاب‌های منسوب به آن بزرگوار آمده است، فرق بسیاری وجود دارد.

نقد اسماعیل منصور

بر پایه گزارش جمال بنّا، [۱۸] اسماعیل منصور بخش عظیمی از کتابش را به نقادی روایاتِ منابع کهن حدیثی بر پایه معیارها و قواعد نقد متن اختصاص داده و احادیث بسیاری را، که بیش‌تر آن‌ها در صحیحین نقل شده، رد کرده است؛ از آن جمله است روایات رؤیت، جمله بسیار مشهور أُمِرْتُ أَنْ اقاتِلَ الناسَ حتی یشهدوا أن لااله‌الّااللّه و أنَّ محمداً رسولُ اللّه [۱۹] این حدیث هر چند در منابع روایی و به ویژه فقهی شیعه نقل شده، اما حتی یک سند و طریق شیعی ندارد).

نظرات محمود ابوریه

محمود ابوریه، مؤلف معاصر مصری، نیز از اولین کسانی است که با صراحت و گاه با لحنی گزنده و تند، در دو کتاب خود، ا ضواء علی السنة المحمدیة (قاهره ۱۹۸۰) و ابوهُرَیرة شیخ‌المَضیرة (مصر ۱۹۶۹) مطالب کتاب‌هایی حدیثی اهل‌سنّت را به نقد کشیده است.

احادیث نبوی در امور دنیوی

ابوریه [۲۰] سخنان پیامبر را در امور دنیوی صرفآ ارشادی و غیردینی دانسته، که نه واجب است و نه مستحب.

عصمت پیامبر

عصمت پیامبر نیز در نظر او منحصر به امر تبلیغ دین است. [۲۱]

نهی از کتابت توسط پیامبر

به‌علاوه، نهی آن حضرت از کتابتِ سخنانش را قطعی شمرده و از این‌روی بر آن است که حدیث در قرن اول نگاشته نشد و البته، مشکلات سیاسی در پی‌داشت. [۲۲]

وجود جعل

جعل و وضع را نیز واقعیتی انکارپذیر دانسته و بر نقش حاکمان اموی و عباسی در این جریان و نیز در نشر اسرائیلیات تأکید ورزیده است. [۲۳] [۲۴]
او بر این باور است که دروغ‌بستن بر پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌و آله در روزگار آن حضرت آغاز شد [۲۵] و سپس گسترش یافت.

رد عدالت صحابه

صحابیان از نظر باور و عمل و نیز روایت حدیث از رسول‌اللّه، یک‌سان نبودند، [۲۶] آنها یک‌دیگر را نقد می‌کردند و روایات اقران خود را به سهولت نمی‌پذیرفتند. [۲۷]
پس آموزه عدالت تمام صحابه بی‌بنیاد است و همان‌گونه است اعتماد بر تمام آن‌چه در منابع حدیثی از ایشان روایت شده‌است. [۲۸]

نتیجه‌گیری ابوریه

ابوریه سپس نتیجه می‌گیرد که ابتلای مهم عالم اسلام دو چیز است: باور به عدالت تمام صحابه، و پذیرش کورکورانه و غیرمنتقدانه کتاب‌های حدیثی که آکنده از غث و سمین است. [۲۹]

واکنش‌ها به ابوریه

از طرفی، چون راوی بخش عظیمی از روایات کتاب‌های حدیثی ابوهریره است و ابوریه به نقد گسترده وی پرداخته بود، کتابش با اعتراض شدید روبه‌رو شد و دست کم پانزده نقد و رد بر آن چاپ شد؛ هر چند کتاب او توجه بسیاری از عالمان و محققان را به خود جلب کرد و بسیاری او را ستودند (برای آگاهی از مجموعه این واکنش‌ها و اظهارات ابوریه در این‌باره مقدمه او بر چاپ‌های بعدی هر دو کتابش).
اقدام ابوریه، به‌رغم مناقشاتی که به نقدها و استنتاجاتش وارد است، مجموعآ مثبت تلقی شده است.
گسترده‌‌ترین و مفصّل‌‌ترین کتاب را در نقد ابوریه عبدالرحمان‌ بن یحیی معلمی یمانی با عنوان الأنوار الکاشفة لما فی کتاب الأضواء علی‌ السنّة من الزلل و التضلیل و المجازفة [۳۰] نگاشت.
بخش عظیمی از کتاب ابوشهبه و مصطفی سباعی نیز در نقد و رد کتاب‌های ابوریه است.
کتاب مفصّل دفاع عن ابی‌هریرة به قلم عبدالمنعم صالح‌العلی عزّی (بغداد ۱۹۸۱) نیز ناظر به همه این بحث‌ها و مجادلات است.
مؤلف تلاش عظیمی به کار بسته است تا نشان دهد ابوهریره فردی ثقه و صادق بوده است.
از آن بالاتر، او در جلد دوم [۳۱] مدعی شده است که امامان شیعه و نیز شیعیان آغازین او را مدح کرده‌اند.

نظرات اسماعیل کردی

اسماعیل کردی، از نویسندگان نواندیش و معاصر سوریه، نیز با تألیف کتاب روش‌مند و مستند نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث : دراسة تطبیقیة علی بعض أحادیث الصحیحین (دمشق ۲۰۰۲) همین سمت و سو را برگزید.

تحلیل کردی از صحاح

او در مقدمه کتابش از افراط و تفریط درباره سنت سخن گفته و تأکید کرده است که اظهارنظر پیشینیان درباره صحیحین، که آن دو صحیح‌‌ترین کتاب بعد از قرآن‌اند، به انگیزه تأیید تمام مطالب این دو کتاب نبوده است، ولی با گذشت زمان ــچنان‌که در موارد دیگری از میراث‌های مقدّس نیز روی داده هاله‌ای از قداست برگرد این دو کتاب کشیده شد و هرگونه نقد و تحلیل درباره محتوای آن‌ها را غیرممکن ساخت.
وی [۳۲] توضیح داده است که اغلب روایات کتاب‌های حدیثی، از جمله صحیح بخاری و مسلم، احادیث آحادند و بر فرض حجیت، افاده علم نمی‌کنند و این دقیقه را همه عالمان، از عصر صحابه تاکنون، پذیرفته‌اند.

لزوم نقد سازنده

تأکید دیگر کُردی این است که اگر ما به نقد سازنده و دقیق و برپایه معیارهای مقبول نپردازیم، دیگران چنین خواهند کرد، بی‌آنکه انگیزه حراست از جای‌گاه میراث ما را داشته باشند و یکسر بدان خط بطلان خواهند کشید.

مواضع برخی درباره صحاح

او سپس از مواضع برخی عالمان گزارش به‌دست می‌دهد که به‌صحیح نبودن تمام احادیث کتاب‌های مسلم و بخاری تصریح کرده‌اند و در پی آن، برخی احادیث مختلف و متعارض دو کتاب یاد شده را همراه با نقد و ارزیابی آن‌ها می‌آورد.

معیارهای نقد و رد حدیث

مهم‌‌ترین و کارآمدترین بخش کتاب کُردی فصل ششم آن است که بیش از دو سوم کتاب را فراگرفته و مشتمل است بر معیارهای نقد و رد احادیث که عالمان و بزرگان اهل‌سنت بر آن تأکید کرده‌اند ــاز جمله ابن ‌قَیم جوزیه در المنارالمُنیف [۳۳] و نیز عرضه احادیث صحیحین بر آن قواعد.

نظرات محمدسعید عشماوی

محمدسعید عشماوی از دیگر نمایندگان همین جریان است.

نگاه عشماوی به سنت

نگاهی به آثار او نشان می‌دهد که از روایات نبوی بهره می‌گیرد و در پژوهش‌های او مراجعه به سنت یک اصل است، اما در تعامل با خبر واحد به صراحت اظهار می‌دارد که بخش زیادی از احادیث، از گونه آحادند که ظن‌آفرین‌اند نه یقین‌آور.
در نتیجه، نه در امور اعتقادی و نه در واجبات دینی، نمی‌توان بدان‌ها استناد کرد.
این احادیث صرفاً از باب ارشاد به خیرند، آن‌هم تا مرز عدم تصادم و تعارض با پدیده‌های نوظهور و اوضاع اجتماعی مقرر و غیره. [۳۴] [۳۵]
مثلاً، او [۳۶] [۳۷] حد و حدود حجاب را بر پایه آن‌چه در احادیث آمده است نمی‌پذیرد.

لطمات منع کتابت

عشماوی [۳۸] [۳۹] عدم کتابت حدیث در سده اول را از جمله علل ناهنجاری نقل و آمیختگی سره با ناسره دانسته و بر آن است که این ماجرا مانع شکل‌گیری حدیث متواتر شده است و احادیث آحاد هم با این وضع، شایسته احتجاج نیستند.

نظرات سامر اسلامبولی

سامر اسلامبولی، نویسنده ترک‌تبار مقیم دمشق، با نگاشتن کتاب شایان توجه تحریرالعقل من النقل و قراءة نقدیة لمجموعة من أحادیث البخاری و مسلم (دمشق ۲۰۰۰) به نقد بنیادی «صحیحین» پرداخته است.

انتقاد به شیعه

از میان مباحث او، که نااستوار و ناپذیرفتنی است، ارزیابی باور شیعه به عصمت اهل‌بیت علیهم‌السلام بر پایه آیه تطهیر است.

رد مسحورشدن پیامبر (ص)

او در ضمن بحث، نقل‌های مرتبط با «مسحور شدن» پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را ــکه نصوص آن در صحاح اهل‌سنت آمده آورده و آن‌ها را به شدت نقد و رد کرده، چرا که از نظر او این‌همه ساخته و پرداخته یهودیان است.

نقد صحاح

آن‌گاه بحث اساسی او درباره صحیح بخاری و مسلم و ارزیابی انتقادی روایات دو کتاب یاد شده بر پایه آموزه‌های قرآن و داوری عقل است.
اسلامبولی در برخی دیگر از آثارش نیز به ارزیابی روایات کتاب‌های صحاح پرداخته و بر این رأی تأکید کرده است که برای فهم درست اخبار، چاره‌ای جز این نیست که هیچ حدیثی بدون‌ نقد و تحلیل پذیرفته نشود و اگر مقتضای حدیثی (حتی احادیث صحاح) با مقتضای عقل در تضاد و تناقض بود، عقل تعطیل نشود.

کلیات نظرات جریات اعتدال

بدین‌ترتیب، جریان تجدیدنظرطلبی اعتدالی، سنت را یکسر نفی نمی‌کند و بیش‌تر بر اصلاح میراث حدیثی تأکید می‌ورزد.
این نکته گفتنی است که واقعِ صادقِ میراث حدیثی اهل‌سنت، برای حراست و کارآمدی، راهی جز این ندارد و پذیرش یکسره آن میراث، یا میراث موجود در صحاح، ممکن نیست.

جریان افراطی نقد منابع حدیثی

جریان افراطی، به استناد شواهد تاریخیِ چگونگی شکل‌گیری سنت محکیه، یکسر به نفی آن راه برده و از «قرآن بسندگی» سخن به میان آورده است.

نظرات توفیق صدقی

گفته شد که در روزگار معاصر، محمد توفیق صدقی اولین کسی بود که با مقاله «الاسلام هو القرآن وحده» [۴۰] چنین اظهار داشت که در فهم دین و دینی زیستن نیازی به سنّت نیست و قرآن برای مؤمنان بسنده است.
برخی عالمان اهل‌سنت از او انتقاد کردند و او به این نقدها پاسخ گفت و بر درستی دیدگاهش تأکید کرد.

قرآنیون

جریان دیگری نیز با همین دیدگاه به عنوان قرآنیون در شبه‌ قاره هند شکل گرفت.
عبداللّه جکْرالَوی، احمدالدین اَمْرَتْسَری (از شاگردان جکرالوی) و حافظ اسلم جراجپوری از کسانی بودند که شعار قرآن بسندگی را فراز آوردند.
در میان عالمان شبه‌قاره هند، از همه پرشورتر و پرکارتر غلام احمد پرویز بود، که خود تحت‌تأثیر سیداحمدخان و چراغ‌علی قرار داشت.

وضع ابوریه و ابوشادی

در جهان عرب، افزون بر توفیق صدقی، از محمود ابوریه و احمدزکی ابوشادی نیز نام برده‌اند [۴۱] هر چند مراجعه به آثار هر دو، این انتساب را رد می‌کند.

اسماعیل ادهم

اسماعیل ادهم نیز از کسانی است که گفته می‌شود، در کتاب مصادر التاریخ الاسلامی به انکار حجیت سنت پرداخته، اما آن‌چه از محتوای آثار او گزارش کرده‌اند (گویا آن آثار باقی نمانده است) به تردید در محتوای صحاح مرتبط است نه خود سنت. [۴۲]
الهی‌بخش از کسان دیگری نیز در این سمت و سوی یاد کرده، ولی از آن‌چه از اندیشه‌های آنان گزارش کرده است، انکار سنت برنمی‌آید.
این افراد بیشترین تأکیدشان بر نااستواری میراث حدیثی است و کسانی چون توفیق صدقی بسیار اندک‌اند.

احمد صبحی منصور

احمد صبحی منصور کتابی با عنوان القرآن و کفی مصدرآ للتشریع الاسلامی [۴۳] نوشته است.
این کتاب مشتمل بر سه فصل است.

فصل اول کتاب

در فصل اول از جای‌گاه والای قرآن در زندگی انسان سخن گفته و تأکید کرده است که قرآن به استقلال، مبین خود بوده و هرچه را که بشر بدان نیازمند است ارائه کرده است.

فصل دوم کتاب

در فصل دوم، با عنوان القرآن و النبی و الرسول، در مقام اثبات این ادعاست که آن‌چه را پیامبر، بیرون از چهارچوب وحی، بیان کرده ارشادات و هدایت‌های غیرالزامی است و اساساً پیامبر در تشریع اجتهاد نمی‌کند و اجتهادات او فقط در حوزه تطبیق است.
دیگر این‌که اطاعت رسول‌ اکرم صلی‌اللّه‌وعلیه‌و‌آله منحصر به سنت عملی آن حضرت است که در روزگارش نقش بسته و به اطاعت از آن امر کرده است.

فصل سوم کتاب

فصل سوم، به نقد مهم‌‌ترین مصدر حدیثی سنّت، یعنی صحیح بخاری، اختصاص دارد.
او پس از ارزیابی روایات این کتاب، می‌پرسد چگونه احادیث این کتاب می‌توانند دومین منبع شناخت دین باشند و نتیجه می‌گیرد که دین و شناخت دینی یک سرچشمه بیش‌تر ندارد و آن هم قرآن است.

تحلیل نظرات صبحی

تأمل در کتاب احمد صبحی حاکی از آن است که او به «میراث حدیثی» موجود اعتراض دارد، ولی برای حل مشکل، صورت مسئله را پاک کرده و یکسر به سراغ «نفی سنت» رفته و با برداشت‌های نارسا و نادرست از آیات، برای اثبات دیدگاه خود تلاش کرده است.

نیازی عزالدین

نیازی عزالدین، دیگر نویسنده معاصر اهل‌سنت است که به عدم حجیت سنّت گرایش پیدا کرده و در جهت استوارسازی دیدگاهش چندین کتاب نوشته است.

نقش محدود پیامبر در قرآن

او در آغاز کتاب دین‌السلطان، که با سنّت مرتبط است، [۴۴] اظهار کرده که بارها به قرآن مراجعه کرده و هرگز نصّی نیافته است که به تدوین احادیث نبوی، و به فراگرفتن سنّت، به عنوان عامل فهم دین و مرجع فهم و تفسیر قرآن، امر کند.
در نگاه قرآن، پیامبر صلی‌اللّه‌وعلیه‌وآله نقشی محدود، در حد بیان حدود و نماز و مناسک حج و امثال آن، داشته و نه افزون بر آن.

نفوذ سلطه در سنت

نیازی به نقد سنّت موجود بر پایه جوامع حدیث ی، به ویژه کتاب‌های بخاری و مسلم، پرداخته و ابتدا بر این نکته تأکید کرده که سلطه همواره رجال دین را در اختیار داشته و می‌کوشیده است سیاست را با ثقافت همراه کند؛ از این رو، رجال دینی را به کار می‌گرفته است تا احادیثی در جهت اهداف آن‌ها جعل کنند و چه باک از این‌که بدان احادیث ساختگی، اَسناد صحیحی هم بیفزایند.
از همین‌رو، در منابع حدیثی، روایاتی متناقض با سایر احادیث دیده می‌شود.

منشأ ورود اسرائیلیات

احادیثی هست که مؤمنان را به فراگرفتن دانش از کتاب‌های اهل کتاب فراخوانده، و این فرمان ساختگی، منشأ ورود اسرائیلیات به متون حدیثی شده است (فصل چهارم کتاب به ذکر نمونه‌های اقتباس شده از تورات در صحیحین اختصاص دارد).

احادیث منافی با خلق پیامبر

احادیثی هست که چهره‌ای زشت از رسول‌اللّه رقم می‌زند، احادیثی که با خلق و خوی پیامبر (به تعبیر قرآن در آیه ۴ سوره قلم : «خُلُقٍ عظیم» [۴۵]) در تعارض است.
مثلاً روایاتی که براساس آن پیامبر بر دیگران فخر فروخته و نوعی خود برتربینی بروز داده است.

علت ورود سلطه به سنت

به نظر نیازی عزالدین، [۴۶] [۴۷] سلاطین این همه را وضع کرده‌اند تا تکبر ورزیدن‌ها، فخرفروشی‌ها و حرمت‌شکنی‌های خود را توجیه کنند.

نقد نظرات نیازی

در عین حال باید گفت این نمونه‌ها و اساسآ این واقعیت که بسیاری از احادیثِ جوامع حدیثی از استواری شایسته‌ای برخوردار نیستند، ما را به این نتیجه نمی‌رساند که اولاً همه میراث حدیثی را غیرمستند تلقی کنیم و ثانیاً به بی‌نیازی از سنت پیامبر فتوا دهیم.

شخصیت فوق‌العاده پیامبر

آخرین نمونه این گزارش، کتاب ابن ‌قرناس به نام الحدیث و القرآن (بغداد ۲۰۰۸) است.
پیش از این، او کتاب سنة الاولین (بغداد ۲۰۰۶) را تألیف کرده و کوشیده بود شخصیت پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله را با مجموعه‌ای از خصلت‌های فوق‌العاده بارز بشری، که گاه بر ابعاد الهی و ملکوتی‌اش نیز سایه می‌افکند، معرفی کند.

نقد تند صحاح

ادعای مهم او این است که کتاب‌های حدیث مشتمل است بر مجموعه‌ای از امثال و حِکَم جاهلی، اسرائیلیات، قصه‌های برگرفته از کتاب‌های پیشین و غیره.
آن‌گاه بخش درخورتوجهی از احادیث بخاری را گزینش کرده و به استناد یافته‌های قرآنی و تاریخی و عقلی، در آن‌ها مناقشه و نهایتآ آن‌ها را رد کرده است.

نقش صحابه در جعل

نیازی، در بابی دیگر، احادیثی را گزارش کرده که نقش صاحبان سلطه در جعل و وضع آن‌ها نمایان است.

ترسیم چهره پیامبر

در باب دیگر، احادیثی را گزارش کرده که شخصیت و چهره رسول‌اللّه را ترسیم می‌کند. [۴۸]

قداست در گذر زمان

نویسنده بر آن است که حدیث در سال‌های آغازین ظهور و بروز اسلام قداستی نداشته و اندک اندک، در گذر زمان، قداست یافته است.
او در سنةالاولین نیز این موضوع را به‌تفصیل بیان کرده و با آوردن احادیثی، همراه با نقد و رد آن‌ها، کوشیده است نشان دهد که سنّت یکسر ناپذیرفتنی است.

روایاتی از کافی

نمونه‌های گزیده او، به طور عمده از صحیح بخاری و بخشی نیز از کافی کلینی است.
آنچه از کافی برگزیده، در موضوع امامت و علم غیب امام است و البته او محتوای این روایات را درنیافته است.

تحلیل نظرات نیازی

نتیجه‌گیری او از احادیث اهل‌سنت نیز به‌هیچ‌روی درست نیست، گو این‌که نقد و رد او از احادیث بخاری، در موارد بسیاری پذیرفتنی است.

منع پیامبر از کتابت

سخن نهایی وی نیز بر پایه‌ای باطل (منع پیامبر از نوشتن سخنانش) بنیان نهاده شده است.
او می‌نویسد پیامبر کتابت گفتارها، افعال و تقریراتش را منع کرد تا آن‌ها را هاله‌ای از قداست نگیرد و جزئی از دین به ‌شمار نیاید، و اگر حدیثسرچشمه شناخت دین بود، رسول‌اللّه به نگاشتن آن فرمان می‌داد، چنان‌که به نوشتن قرآن امر کرد.

تضاد روایات با قرآن

افزون بر این، او اظهار کرده که چون احادیث با متن قرآن در تضاد است نمی‌تواند جزئی از دین باشد.

تحلیل نظرات نیازی

این در حالی است که، بر پایه اسناد انکارناپذیر، رسول خدا به نگاشتن سنت خود امر کرد، ولی پس از آن حضرت، جریان‌هایی رخ داد و متعاقب آن، حدیث در حوزه میراث اهل‌سنّت و حتی در میراث اهل‌بیت علیهم‌السلام، دست‌خوش وضع و جعل شد؛ اما این امر نمی‌تواند دلیلی بر بطلان حجیت سنت باشد.

تجدیدنظرطلبی حدیثی در شیعه

در جامعه علمی و فرهنگی شیعه نیز نشانه‌هایی از تجدیدنظرطلبی بروز کرده و برپایه آن آثاری پدید آمده است، اما از لونی دیگر و با آهنگی دیگر و در زمینه‌ای متفاوت.
در یکی دو دهه اخیر، کسانی از اهل علم، چه در حوزه‌های علمی و چه در مجامع علمی دیگر، به نقد و تحلیل و پیرایش میراث حدیثی شیعه فراخوانده و آثاری پدید آورده‌اند.
رهیافت کلی این افراد، بازنگری در منابع حدیثی و به کارگیری معیارها و سازوکارهایی افزون بر ملاک‌های رایج، برای شناخت روایات صحیح و جداسازی آن‌ها از روایات مجعول و محرّف و امثال آن است؛ دیدگاه‌ها و آراى اینان ــکه برخى روشمند و برخى یکسونگرانه و دست‌کم نابهنجار در مبانى و روش است در مراکز علمى و تحقیقى، بازتاب یافته و با نقدها، و اظهارنظرهاى مخالف نیز مواجه شده است.

محمدباقر بهبودی

پیشتر از شیخ‌محمدتقی شوشتری و هاشم معروف حسنی در عرصه نقد حدیث یاد شد، اما در این جریان، محمدباقر بهبودی، دانش‌آموخته حوزه علمیه مشهد و سپس نجف، در خور ذکر است.
وی سال‌هایی دراز به کار تصحیح و نشر متون حدیثی، از جمله مجلدات متعدد بحارالانوار، اهتمام و اشتغال داشته است.

رد بخشی از روایات کافی

او با این روی‌کرد که عالمان شیعه خود باید متون و منابع حدیثی شیعه را نقادی و تهذیب کنند، اقدام به پیرایش کتاب‌های چهارگانه حدیثی شیعه و نشر کتابی با عنوان صحیح‌ الکافی کرد و با ذکر دلایل و توجیهاتی خاص، بخش عمده‌ای از روایات کافی کلینی را رد کرد.

نقد اثر بهبودی

کتاب او، نقدهایی را در پی داشت و به‌ویژه از حیث مبانی و روش، اشکالات جدی بر آن وارد شد.
چاپ بعدی این کتاب، همراه با ترجمه فارسی، به گزیده کافی تغییر نام یافت.

کتاب معرفة‌الحدیث

بهبودی در کتاب دیگری با عنوان معرفةالحدیث نیز آرای خود را بیان کرده است (برای نمونه‌ای از نقدهای منتشر شده درباره دیدگاه او مقالات جعفر سبحانی،محمدعلی جاودان، سیدمحمد جواد شبیری در کیهان فرهنگی، سال ۳، ش ۸، آبان ۱۳۶۵، ص ۳۴ـ۳۵، ش ۹، آذر ۱۳۶۵، ص ۳۴ـ ۳۶، ش ۱۰، دی۱۳۶۵، ص ۱۲ـ۱۷، ۳۶ـ ۳۹).

محمدآصف محسنی

محمد آصف محسنی، دانش‌آموخته حوزه علمیه نجف و از عالمان شیعی افغانستان نیز به انگیزه بازنگری در احادیث، کتاب مشرعة بحارالانوار را تدوین کرده و شماری از روایات را در پرتو بررسی‌های رجالی، سندی و گاه مضمونی به نقد کشیده است.
او همچنین در مقام سامان دادن مجموعه‌ای است بزرگ با جهت‌گیری تنظیم روایات معتبر با عنوان «الجواهر المنتخبة فی الروایات المعتبرة».

نعمت‌الله صالحی

برخی نوشته‌های نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی (متوفی ۱۳۸۵ش)، به‌ویژه نقادی او از روایاتی که آن‌ها را از مقوله غلو می‌شناساند، در همین جریان قابل بررسی و ارزیابی است.

تحلیل روایات شیعه

در هر صورت، برخورد نقادانه با میراث حدیثی شیعه، به دلیل تفاوت مبنا در تدوین، سیر تاریخی و به‌ویژه دیدگاه انتقادی عالمان در مواجهه با این میراث از همان آغاز تا دوره معاصر، نیازمند دقت نظر و همه‌جانبه‌نگری است.

پی‌نوشت‌ها:

۱. کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
۲. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۳۳۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بی‌تا).
۳. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۰۲ـ۴۰۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بی‌تا).
۴. میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، ج۲، ص۳۵۵، قم ۱۳۸۳.
۵. میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، ج۱، ص۷ـ۱۶۵، قم ۱۳۸۳.
۶. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۱، ص۷۳۴، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۷. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۳، ص۱۹۴ـ۱۹۵، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۸. محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، ج۳، ص۱۹۸، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
۹. ابوالاعلی مودودی، خلافت و ملوکیت، ج۱، ص۳۶۵ به بعد، ترجمه خلیل احمد حامدی، (تهران) ۱۴۰۵.
۱۰. محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، ج۹، ش ۱۲، ص۹۲۹، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۱۱. محمد رشیدرضا، «حقیقة الجن و الشیاطین»، ج۱، ص۷۰۵، همان، ج۷، ش۱۸ (رمضان ۱۳۲۲).
۱۲. محمد رشیدرضا، «الاحتجاج باحادیث الآحاد فی العقائد و تحقیق معنی الظن و الیقین و التواتر»، ج۱، ص۳۴۲ـ ۳۴۸، المنار، ج۱۹، ش۶ (محرّم ۱۳۳۵).
۱۳. ج ۹، ش ۱۲، رشیدرضا، ۱۳۳۵، ص ۳۴۲ـ ۳۴۸، محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۱۴. محمد رشیدرضا، «النسخ و اخبار الآحاد»، ج۱، ص۶۹۸ـ ۶۹۹، همان، ج۱۲، ش ۹ (رمضان ۱۳۲۷).
۱۵. محمد رشیدرضا، «السنة و صحتها و الشریعة و متانتها: ردّ علی دعاة النصرانیة بمصر»، ج۱، ص۹۷، همان، ج ۱۹، ش ۲ (رمضان ۱۳۳۴).
۱۶. محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، قاهره ۱۴۱۰.
۱۷. محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، قاهره ۱۴۱۰.
۱۸. جمال بنّا، نحو فقه جدید، ج۲، ص۳۷ـ۶۱، قاهره: دارالفکر الاسلامی، (بی‌تا).
۱۹. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
۲۰. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۵، قاهره (۱۹۸۰).
۲۱. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۵، قاهره (۱۹۸۰).
۲۲. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۹ـ۲۶، قاهره (۱۹۸۰).
۲۳. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، قاهره (۱۹۸۰).
۲۴. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۱۱۸ـ۱۲۰، قاهره (۱۹۸۰).
۲۵. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، قاهره (۱۹۸۰).
۲۶. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۴۱ـ۴۲، قاهره (۱۹۸۰).
۲۷. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۴۶ـ ۴۸، قاهره (۱۹۸۰).
۲۸. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۱۲ـ۳۱۴، قاهره (۱۹۸۰).
۲۹. محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، ج۱، ص۳۱۲، قاهره (۱۹۸۰).
۳۰. ابن ‌سعد (بیروت).
۳۱. عبدالمنعم صالح العلی، دفاع عن ابی‌هریرة، ج۲، ص۱۷۱ـ۲۳۵، بغداد ۱۹۸۱.
۳۲. اسماعیل کردی، نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث: دراسة تطبیقیة علی بعض احادیث الصحیحین، ج۱، ص۳۹، دمشق ۲۰۰۲.
۳۳. ابن ‌سعد (بیروت).
۳۴. محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، ج۱، ص۸۲ به بعد، قاهره ۱۴۱۵الف.
۳۵. محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، ج۱، ص۹۲ به بعد، قاهره ۱۴۱۵الف.
۳۶. محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، ج۱، ص۴۱، قاهره ۱۴۱۵ب.
۳۷. محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، ج۱، ص۵۱، قاهره ۱۴۱۵ب.
۳۸. محمد سعید عشماوی، اصول الشریعة، ج۱، ص۳۹، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
۳۹. محمد سعید عشماوی، الربا و الفائدة فی الاسلام، ج۱، ص۸، بیروت.
۴۰. محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، ج۹، ش ۷، ص۵۱۵ـ ۵۲۴، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
۴۱. خادم حسین الهی‌بخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، ج۱، ص۱۶۵ـ ۱۷۹، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۴۲. خادم حسین الهی‌بخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، ج۱، ص۱۸۰، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۴۳. ابن ‌سعد (بیروت).
۴۴. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۸، دمشق ۱۹۹۷.
۴۵. قلم/سوره۶۸، آیه۴.
۴۶. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۴۵۰، دمشق ۱۹۹۷.
۴۷. نیازی عزالدین، دین السلطان، ج۱، ص۴۶۵ به بعد، دمشق ۱۹۹۷.
۴۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.

فهرست منابع:
(۱) ابن ‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
(۲) ابن ‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تهران: انتشارات اسماعیلیان، (بی‌تا).
(۳) ابن ‌جوزی، کتاب الموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، مدینه ۱۳۸۶ـ ۱۳۸۸/ ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۸.
(۴) ابن ‌حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست (بی‌تا).
(۵) ابن ‌حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، (بیروت) ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۶) ابن ‌سعد (بیروت).
(۷) ابن ‌شاذان، مختصر اثبات الرجعة، از باسم موسوی، در تراثنا، سال ۴، ش ۲ (ربیع‌الآخر جمادی‌الآخره ۱۴۰۹).
(۸) ابن ‌عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، قدم له و علق علیه محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۹) ابن ‌ودعان، الاربعون الودعانیة، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، در میراث حدیث شیعه، دفتر ۱۷، به کوشش مهدی مهریزی و علی صدرایی خویی، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۶ش.
(۱۰) محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیة، قاهره (۱۹۸۰).
(۱۱) محمد محمد ابوزهو، الحدیث و المحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة، قاهره ۱۳۷۸.
(۱۲) محمد محمد ابوزهو، مکانةالسنة فی‌الاسلام، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۱۳) احمد زکی ابوشادی، ثورة الاسلام، بیروت: دار مکتبة الحیاة، (بی‌تا).
(۱۴) محمد ابوشهبه، دفاعٌ عن السنة و ردّ شُبَه المستشرقین و الکُتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردّها ردّاً علمیاً صحیحاً، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۱۵) خلدون احدب، التصنیف فی السنة النبویة و علومها، من بدایة المنتصف الثانی للقرن الرابع عشر الهجری و الی نهایة الربع الاول من القرن الخامس عشر الهجری، بیروت ۱۴۲۷.
(۱۶) احمد صبحی منصور، القرآن و کفی مصدرآ للتشریع الاسلامی، بیروت ۲۰۰۵.
(۱۷) محمد مصطفی اعظمی، دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، ریاض (۱۳۹۶ (.
(۱۸) خادم حسین الهی‌بخش، القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۱۹) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۲۰) جمال بنّا، نحو فقه جدید، قاهره: دارالفکر الاسلامی، (بی‌تا).
(۲۱) هاشم معروف حسنی، دراسات فی الحدیث و المحدثین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، (بی‌تا).
(۲۲) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳.
(۲۳) محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفة، قم ۱۳۷۶ش.
(۲۴) علی حسن حلبی، ابراهیم طه قیسی، و حمدی محمد مراد، موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، ریاض ۱۴۱۹.
(۲۵) محمد حمزه، الحدیث النبوی و مکانته فی الفکر الاسلامی الحدیث، بیروت ۲۰۰۵.
(۲۶) محمد خضری، تاریخ التشریع الاسلامی، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
(۲۷) احمد بن علی خطیب بغدادی، تقیید العلم، چاپ یوسف عش، (بیروت) ۱۹۷۴.
(۲۸) ذهبی.
(۲۹) محمد رشیدرضا، «الاحتجاج باحادیث الآحاد فی العقائد و تحقیق معنی الظن و الیقین و التواتر»، المنار، ج۱۹، ش۶ (محرّم ۱۳۳۵).
(۳۰) محمد رشیدرضا، «حقیقة الجن و الشیاطین»، همان، ج۷، ش۱۸ (رمضان ۱۳۲۲).
(۳۱) محمد رشیدرضا، «السنة و صحتها و الشریعة و متانتها: ردّ علی دعاة النصرانیة بمصر»، همان، ج ۱۹، ش ۲ (رمضان ۱۳۳۴).
(۳۲) رفعت فوزی عبدالمطلب، توثیق السنة فی القرن الثانی الهجری: اسسه و اتجاهاته، (قاهره) ۱۴۰۰/ ۱۹۸۱.
(۳۳) مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
(۳۴) عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، مفتاح الجنة فی الاحتجاج بالسنة، مدینه ۱۳۹۹.
(۳۵) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۶) مکی شامی، السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، عمان ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
(۳۷) محمدتقی شوشتری، الاخبار الدخیلة، علق علیه علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۹۰.
(۳۸) علی شهرستانی، منبع تدوین الحدیث: اسباب و نتائج، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۳۹) صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
(۴۰) محمد توفیق صدقی، «الاسلام هو القرآن وحده»، المنار، ج۹، ش ۷ (رجب ۱۳۲۴).
(۴۱) عبدالمنعم صالح العلی، دفاع عن ابی‌هریرة، بغداد ۱۹۸۱.
(۴۲) محمد عبده، الاعمال الکاملة للامام محمد عبده، چاپ محمد عماره، بیروت ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴.
(۴۳) نیازی عزالدین، دین السلطان، دمشق ۱۹۹۷.
(۴۴) محمد سعید عشماوی، اصول الشریعة، قاهره ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۴۵) محمد سعید عشماوی، حجیة الحدیث، قاهره ۱۴۱۵الف.
(۴۶) محمد سعید عشماوی، حقیقة الحجاب، قاهره ۱۴۱۵ب.
(۴۷) محمد سعید عشماوی، الربا و الفائدة فی الاسلام، بیروت.
(۴۸) محیی‌الدین عطیه، صلاح‌الدین حفنی، و محمد خیر رمضان یوسف، دلیل مؤلفات الحدیث الشریف المطبوعة القدیمة و الحدیثة، بیروت ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۴۹) علی‌ بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی‌تا).
(۵۰) اکرم عمری، بحوث فی تاریخ السنة المشرفة، بغداد ۱۹۷۲.
(۵۱) محمد غزالی، السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث، قاهره ۱۴۱۰.
(۵۲) عمر فلّاته، الوضع فی الحدیث، دمشق ۱۴۰۱.
(۵۳) محمد جمال‌الدین قاسمی، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، چاپ افست ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۵۴) اسماعیل کردی، نحو تفعیل قواعد نقد متن الحدیث: دراسة تطبیقیة علی بعض احادیث الصحیحین، دمشق ۲۰۰۲.
(۵۵) کلینی، اصول کافی.
(۵۶) یوسف مرعشلی، مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، ج۱، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
(۵۷) ابوالاعلی مودودی، خلافت و ملوکیت، ترجمه خلیل احمد حامدی، (تهران) ۱۴۰۵.
(۵۸) محمدعلی مهدوی‌راد، تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، بیروت ۱۴۲۷.
(۵۹) محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث: منع تدوین حدیث.
(۶۰) توجیه‌ها، نقدها»، علوم حدیث، ش۵ (پاییز ۱۳۷۶)، ش۶ (زمستان ۱۳۷۶).
(۶۱) میرحامد حسین، استخراج المرام من استقصاء الافهام، قم ۱۳۸۳.
(۶۲) محمد خیر بن رمضان یوسف، المعجم المصنف لمؤلفات الحدیث الشریف، ریاض ۱۴۲۳.
(۶۳) محمد رشیدرضا، «النسخ و اخبار الآحاد»، همان، ج۱۲، ش ۹ (رمضان ۱۳۲۷).

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

زندگی نامه امام محمد غزالی پایگاه وااسلاماهحجه الاسلام زین الدین ابوحامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسی غزالی در سال ۴۵۰هجری زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری لاهور …زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری محمد اقبال لاهوری فیش‌های تاریخ روشنفکری در ایرانروشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی و به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِحکمت مطهر پس لرزه های غزلدر راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره ی آبم که در سایت سارا شعر ادبیات کهن شناختنامه ی شمس …مهمترین عناوین این بخش سخن شمس مخاطب شمس یاران در نظر شمس تنهایی شمس شخصیت شمسمعجزه دات کامهمه چیزدرموردعاشورا نوای نینوا را دوست دارمصدای آشنا را دوست دارم اگر جام معجزه دات کامخداى تعالى پیامبران و اوصیاى ایشان ع را با معجزاتى که دیگر افراد بشر از آوردن نظیر نوشته های خواندنی روح‌اله یکشنبه ‏ ‏ سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم عضویت سامانه اطلاع رسانی – دکتر محمود احـمدی نژادعضویتسامانهاطلاعرسانیمهم عدم حمایت از مفسدین بود وقتی جرمشون ثابت شد اونم جرمی که در زمان ایشان نبود،کدوم زندگی نامه امام محمد غزالی پایگاه وااسلاماه حجه الاسلام زین الدین ابوحامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسی غزالی در سال ۴۵۰هجری قمری زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری لاهور پاکستان زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری زندگی و آثار محمد اقبال لاهوری محمد اقبال لاهوری سایت سارا شعر ادبیات کهن شناختنامه ی شمس تبریزی مهمترین عناوین این بخش سخن شمس مخاطب شمس یاران در نظر شمس تنهایی شمس شخصیت شمس فیش‌های تاریخ روشنفکری در ایران روشنگری شهید مطهری در محیط فکری دهه ی و به‌نظر من محور اصلی در گردهماییِحکمت مطهر شما معجزه دات کام چهار نفرینى که درروزعاشورا مستجاب شد مردى که دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز پس لرزه های غزل در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره ی آبم که در اندیشه ی معجزه دات کام خداى تعالى پیامبران و اوصیاى ایشان ع را با معجزاتى که دیگر افراد بشر از آوردن نظیر آنها تقدیم ؛ بمبارزان راه سعادت خوشبختی وترقی مردم افغانستان افغانهاوجامعه مدرن نوشته های خواندنی روح‌اله یکشنبه ‏ ‏ سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک شیعه و اهل سنت پرسمان گامی در پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در


ادامه مطلب ...

خاستگاه و نقل حدیث از منظر حدیث پژوهان غربی

[ad_1]

1. مبادى مطالعات حدیثى جدید. حدیث، کیفیت روایت آن و راویان و مؤلفان جوامعِ حدیثى، دست کم از قرن یازدهم/ هفدهم در میان دانشمندان غربى شناخته شده بود، اما پژوهش علمى در این باب از قرن سیزدهم/ نوزدهم آغاز شد. نخستین مطالعات حدیثى را کسانى کردند که درصدد تدوین سیره‌اى تاریخى ـ انتقادى از زندگى حضرت محمد صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و سلم بودند که از آن جمله می‌توان به ویلیام میور، آلویس اشپرنگر، اُتو لوت، آلفرد فن کرمر و راینهارت پیتر آن دزى اشاره کرد. در نگاه این دانشمندان، حدیث پس از قرآن، مهم‌ترین منبع شناخت زندگى پیامبر و تاریخ صدر اسلام بود (1) و همین امر موجب می‌شد تا به تحقیق در وثاقت تاریخىِ احادیث بپردازند. حاصل این تحقیق به اجمال از این قرار است:
اقوال و افعال پیامبر، چه در زمان حیات چه پس از وفات حضرت، مورد توجه مسلمانان بود، به‌ویژه که دریافتند براى اداره جامعه اسلامى ــکه در حال گسترش به فراتر از شبه‌جزیره عربستان بودــ نمی‌توانند به قرآن بسنده کنند؛ بنابراین، بر آن شدند تا این خلأ را با مراجعه به سنّت نبوى جبران کنند. به نظر این دانشمندان، مسلمانان کوشیدند تمام مطالب موجود درباره پیامبر را در قالب حدیث جمع کنند و هر جا لازم بود، سنّتى را برساختند و بدو نسبت دادند. در اواخر قرن نخست هجرى، برخى محدّثان این احادیث را ــ که غالباً در حافظه‌ها ثبت و شفاهاً نقل می‌شدندــ گردآورى و مکتوب کردند. هر چند همین محدّثان، محتواى تألیفات خود را عمدتاً شفاهى به شاگردان خود انتقال می‌دادند و شاگردان نیز از درس‌گفتارها یادداشت برمی‌داشتند و به شاگردان خود منتقل می‌کردند. البته از مجموعه‌هاى حدیثى تا پیش از نیمه قرن دوم، اثرى بر جا نمانده است. در قرون بعدى، میراث حدیثى مسلمانان، با تدوین و جعل، حجیم‌تر شد (2).
دیدگاه نخستین عالمان غربى درباره وثاقتِ تاریخىِ حدیث، دوگانه بود: از یک سو، بخشى از روایات نبوى و برخى اخبار مربوط به صحابه و دیگر مسلمانان قرن نخست و آغاز قرن دوم را صحیح تلقى می‌کردند، گو اینکه می‌پذیرفتند این روایات چه‌بسا در جریان نقل تا حدى تحریف شده باشند؛ و از سوى دیگر، چنین می‌پنداشتند که عمده احادیث رایج در قرن سوم، که پس از آن هم رو به افزایش گذاشت، حاصل جعل راویان بوده است. به نظر اینان، دو عامل اساسى در تحریف و دستکارى روایات دخیل بوده‌اند: اولاً در طول بیش از یک قرن، احادیث شفاهى نقل شده بودند و تمایلات و اغراض شخصى نیز در آنها بی‌تأثیر نبود؛ ثانیآ منازعات سیاسى و مذهبىِ موجود در جامعه، زمینه را براى دستکارى در احادیث موجود و جعل روایات جدید مهیا می‌ساخت (3).
این طرز تلقى از میراث حدیثىِ مسلمانان در آغاز قرن سوم هجرى، لزوماً محصولِ پژوهش انتقادى دانشمندان غربى در منابع اسلامى نبود، بلکه آنان کار خود را بر روشهاى نقد حدیث در میان مسلمانان متقدم بنا کرده بودند؛
هر چند به نظر آنان شیوه نقد حدیث مسلمانان به قدر کافى سختگیرانه نبود، زیرا کار آنان بیشتر مبتنى بر بررسىِ سلسله اسانید و راویان موجود در اسناد بود و در آن کمتر به تحقیق در شواهد درونىِ متن روایات توجه می‌شد و با این فرض که جعل حدیث اندکى پس از رحلت پیامبر آغاز شده باشد، شناخت روایات جعلى تنها از طریق بررسى اتصال اسانید و وثاقت روات میسر نمی‌نمود. به علاوه مصونیت صحابه از نقد و نیز خوددارى محدّثان از بررسى محتوایى احادیث فارغ از باورهاى دینى نیز از موانع اثربخشى نقد حدیث اسلامى محسوب می‌شدند. بدین ترتیب، نخستین نسل از حدیث‌پژوهان غربى، شمار احادیث صحیح موجود در جوامع حدیثى را بسیار کمتر از عالمان مسلمان برآورد می‌کردند: از میور (4) و دزى (5). گرفته که حداکثر نیمى از احادیث را اصیل می‌دانستند، تا کِرِمِر (6) که تنها چند صد حدیث را واقعى می‌شمرد. از این‌رو، اینان اظهار می‌داشتند که وظیفه نقد حدیث در دوره جدید جداسازى اندک احادیث صحیح از میان هزاران مورد جعلى است (7)، هرچند غالباً خود این امر را پی‌نگرفتند و روشى براى دستیابى به این هدف پیشنهاد نکردند.
2. خاستگاه و ارزش تاریخى حدیث. نظر ویلیام میور درباره وثاقت و ارزش تاریخى حدیث، از دیدگاه نخستین حدیث‌پژوهان غربى حکایت دارد. به گفته وى (8)، حدیث با احتیاط و نقادى چندانى نقل نشده است؛
بنابراین هیچ خبر مهمى را نباید صرفاً به دلیل وجود یک روایت، اثبات شده انگاشت، مگر آنکه شواهدى در تأیید آن وجود داشته باشد، اما پس از نقد و بررسى دقیق روایات و کنار گذاشتن موارد مشکوک، مطالب درخور اعتمادى براى سیره‌نگارى پیامبر باقى خواهد ماند (9).
در اوایل قرن چهاردهم/ اواخر قرن نوزدهم، محققان غربى در وثاقت حدیث به گونه‌اى افراطى تردید کردند و در نتیجه، دیدگاههاى جدیدى درباره خاستگاه و سیرتطور حدیث مطرح شد. ایگناتس گولدتسیهر (10) با اینکه بر این نکته صحه می‌گذاشت که نقل اخبار درباره پیامبر در دوران حیات وى آغاز شد و صحابه بدنه اصلى روایات را فراهم آوردند و نسلهاى بعدى آن را غنا بخشیدند، اما در این امر تردید داشت که بتوان درباره بدنه اولیه و اصلى احادیث، داورى قطعى و مطمئنى کرد. نتیجه‌گیرى نهایى گولدتسیهر این بود که حدیث را نمی‌توان چونان منبعى تاریخى در شناخت تاریخ صدر اسلام، یعنى زمان پیامبر و صحابه، به کار گرفت. به اعتقاد او حدیث تنها در شناخت مراحل بعدى گسترش اسلام به کار می‌آید، چرا که بخش اعظم احادیث در این دوره شکل گرفته است؛ بنابراین، گولدتسیهر ــ برخلاف دیگران که می‌کوشیدند با استفاده از روایات صحیح، سیره تاریخى پیامبر را بازسازى کنندــ بیشتر به بررسى روایات جعلى علاقه‌مند بود که مسائل و مشکلات دوران پس از پیامبر را منعکس می‌کردند (11). گولدتسیهر (12) این موضوع را، با ذکر مثالهاى متعدد از عوامل گوناگون جعل و تحریف حدیث (از جمله اختلافات حکومتى در دوران امویان و عباسیان، و اختلافهاى اصحاب فرقه‌هاى کلامى و مذاهب فقهى) تبیین می‌کرد. افزون بر این، او نشان می‌داد که تنها اختلافات، عامل جعل احادیث نبودند، بلکه گاه به منظور بیان نکته‌هاى اخلاقى یا حکمت‌آموز، قصه‌هایى از زبان پیامبر و صحابه نقل می‌شد تا به آنها حجیت و اعتبار بخشند (13). با این حال، گولدتسیهر در روش خویش انسجام کامل نداشت. وى با اینکه در توصیف حیات پیامبر به قرآن بسنده می‌کرد (زیرا معتقد بود نمی‌توان اخبار صحیح را از روایات مجعول جدا کرد)، اما در پذیرش اخبار و روایات مربوط به صحابه و دیگر افراد تا دو سه نسل بعدى تردید نمی‌کرد و آنها را از نظر تاریخى صحیح می‌انگاشت، بی‌آنکه روشن کند براساس چه معیار تازه‌اى این امر ممکن شده است (14).
نوشته‌هاى گولدتسیهر درباره حدیث، بر اسلام‌شناسى غربیان بسیار تأثیر گذاشت (15)، هر چند محققان بعدى تفسیرهاى متفاوتى از نتایج کار وى به دست دادند. برخى پنداشتند او دیدگاه آنان را، مبنى بر عدم اصالت و وثاقت مجموعه احادیث متداول در قرن سوم هجرى، تأیید می‌کند. این محققان، در عین حال، معتقد بودند که در اصل، احادیث صحیح یا روایاتى با ریشه تاریخى صحیح وجود داشته که کشف این دسته از روایات وظیفه دانشمندان تاریخ است (16). دیگران موضعى افراطی‌تر برگزیدند و از مطالعات گولدتسیهر این مبناى روش‌شناختى را استنتاج کردند که حدیث را به طور کلى باید ساختگى دانست، بدین معنا که حدیث عیناً به همان مرجعى که بدان منتسب است، بازنمی‌گردد (17). به هر حال، مطالعات حدیثى گولدتسیهر این نتیجه را داشت که حدیث پژوهان غربى، دست کم در برخورد با روایات فقهى، نقّادتر و محتاط‌تر شوند؛
اما این برداشت افراطى که حدیث صرفاً محصول تحولات متأخر از عصر پیامبر است، به‌ویژه در میان محققان علاقه‌مند به تاریخ صدر اسلام، طرفدار پیدا نکرد. برخى، چون یوهان فوک(18)، حتى به ‌صراحت، شکاکیت گولدتسیهر را مردود شناختند و در برخورد با منابع اسلامى، رهیافتى کمتر شکاکانه به دست دادند.
در نیمه قرن چهاردهم/ بیستم، یوزف شاخت (19) این نظریه را مطرح کرد که روایات منسوب به پیامبر و صحابه فاقد هسته اصیل اولیه‌اند. او در پژوهش چالش برانگیز خود، با عنوانِ (مبادى فقه اسلامى)، ادله خویش را مشروح‌تر بیان کرد. به ادعاى او (20) اولین مجموعه معتنابه از روایات فقهى منسوب به پیامبر، از اواسط قرن دوم هجرى به این سو ساخته شده‌اند. شاخت (21) چنین استدلال می‌کرد که آبشخور مکاتب فقهى اولیه، روایات منقول از پیامبر نبوده است. به عکس، این آراىِ فقهىِ بیشتر مبتنى بر اجتهاداتى فردى بودند که در مرحله بعد مستند به اقوال صحابه شدند (22). با رواج احادیث نبوى از نیمه قرن دوم، سنّت رایج در مدارس فقهى متزلزل شد و با اینکه در ابتدا با این دسته از احادیث به‌شدت مخالفت گردید (23)، اما این مخالفتها به تدریج رو به کاستى نهاد و سرانجام، با گسترش نظریه شافعى (متوفى 206) در باب منابع فقه، از بین رفت (24). از سوى دیگر شاخت ــ با مقایسه مجموعه‌اى از روایات با موضوعات مختلف و برگرفته از کهن‌ترین آثار فقهى موجود (نیمه دوم قرن دوم) و جوامع حدیثى کهن یا صحاح سته (نیمه دوم قرن سوم) و تألیفات حدیثى و فقهى متأخر (قرن چهارم به بعد)ــ به این نتیجه رسید که سیر تطور روایات فقهى، حاکى از مراحل متوالى رشد و توسعه در آنهاست (25). آنگاه وى فرایند تکامل مشابهى را براى دوره ماقبلِ تدوین، یعنى حدودآ پیش از سال 150 هجرى، مفروض گرفت و مدعى شد روایات فقهى منقول از پیامبر ــ که در اولین مجموعه رسمى از روایات فقهى، یعنى مُوَطَّأ مالک (متوفى 179)، گرد آمده است ــ یک نسل پیش از مالک شکل گرفته‌اند و بنابراین، هیچ روایت فقهى تا زمانى که خلافش اثبات نشده، موثّق نیست و نمی‌توان براى آن اصلى صحیح در زمان پیامبر یا صحابه در نظر گرفت، بلکه برعکس باید آن را بیانى مجعول از رأیى فقهى دانست که بعدها در قالب روایت صورت‌بندى شده است (26). همین مطلب درباره روایات صحابه و اغلب روایات تابعین نیز صادق است (27).
بنابراین، از نظر شاخت (28) مجموعه روایات فقهى اولیه در نیمه نخست قرن دوم شکل گرفته و این روایات به نخستین جوامع حدیثى راه یافته‌اند که از نیمه دوم قرن دوم، یعنى با آغاز دوره ادبى، تدوین شده‌اند. اما بسیارى از روایاتى که در جوامع حدیثى اولیه و پس از آن یافت نمی‌شوند، از نیمه دوم قرن دوم به بعد ساخته شده‌اند (29). به نظر شاخت (30)، نتایج پژوهش وى در باب احادیث فقهى، براى دیگر حوزه‌هاى حدیثى، از جمله روایات کلامى و تاریخى، نیز صدق می‌کند (براى بحث مبسوط درباره آراى فقهى و حدیثى شاخت رجوع کنید به شاخت).
نظریات شاخت هم، مانند دیدگاههاى گولدتسیهر، با واکنشهاى دوگانه روبه‌رو شد. کتاب (مبادى فقه اسلامى) او، به عنوان اثرى تمام عیار و روشمند، تحسین گردید (31)، اما دیدگاه محققان درباره این نظریه وى ــکه هسته اصلىِ روایاتِ منقول از پیامبر و صحابه هیچگاه وجود نداشته است ــ متفاوت بود. جدّی‌ترین انتقاد از شاخت این بود که به اندازه کافى میان شکل و محتواى حدیث تفاوت قائل نشده است. شکل حدیث، قالبى رسمى است که پیش از قرن دوم بر تن روایات پوشانده نشده است، اما محتواى حدیث به زمانى بسیار قدیم‌تر بازمی‌گردد (32).
اندیشه‌هاى شاخت عمیقاً و مدتى مدید بر حدیث‌پژوهى غربیان تأثیر گذاشت، به طورى که حدیث‌پژوهانِ پس از شاخت را، براساس رویکرد آنان به دیدگاههاى شاخت، می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: مخالفان، که آراى وى را به کلى مردود دانستند؛
موافقان، که نکات اصلى دیدگاههاى وى را پذیرفتند؛ و اصلاح‌گران، که به اصلاح آراى او همت گماشتند.
به جز اندک غیرمسلمانانى که در دسته نخست جاى داشتند (33)، عمده آثار تألیف شده از آنِ محققان مسلمانى بود که با پژوهشهاى غربى آشنا بودند، از جمله با آثارى چون تاریخ‌نگارش‌هاى عربى فؤاد سزگین (34)، صحیفه همّام‌بن مُنبِّه (35)، السنة و مکانتها فى التشریع الاسلامى مصطفى سباعى (36)، (مطالعاتى درباره آثار مکتوب عربى) نبیه عبّود (37)، السّنة قبل التدوین عجاج خطیب (قاهره 1963) و (مطالعاتى درباره آثار حدیثى کهن) محمد مصطفى اعظمى (ایندیانا پلیس 1978). نقطه عزیمت آنان این فرض بود که نقل حدیث، در قرن نخست هجرى بلافاصله پس از وفات پیامبر وجود داشته که گاه در مجموعه‌هاى شخصىِ افراد، مکتوب می‌شده است. این مطالب ــکه از طریق درس، املا و استنساخِ متون به شاگردان انتقال می‌یافت ــ خود میراثى فراهم آورد تا مؤلفانِ جوامعِ حدیثى در قرن دوم، بتوانند احادیث را از آنها استخراج کنند (38). این دسته از محققان وثاقت منابع اسلامى را مسلّم می‌انگاشتند و، برخلاف گولدتسیهر و شاخت، به‌ندرت خودِ احادیث را به محک هرگونه نقد و آزمون می‌سپردند. نویسندگان این گروه از این قاعده پیروى می‌کردند که هر حدیث، تا وقتى خلافش اثبات نشده، اصیل و موثق است (39).
در مقابل، برخى محققان، با پذیرش دیدگاه شاخت، تابع این قاعده بودند که هر حدیث و روایت منسوب به تابعین و صحابه و پیامبر را باید جعلى دانست، مگر آنکه خلافش ثابت شود (40). برخى از این پژوهشگران از به‌کارگیرى حدیث به عنوان منبعى تاریخى در شناخت صدراسلام به کلى خوددارى می‌کردند، چرا که بر آن بودند ارائه هرگونه تصویر درخور اعتماد از احادیث صحیح و اصیل ناممکن است (41).
محققان گروه سوم، برخى آراى شاخت را در باب حدیث پذیرفتند و در پى اصلاح نکات افراطى یا کلی‌گوییهاى آن برآمدند. از جمله آنان، گوتیه یوینبول است. به نظر او نخستین‌بار قُصّاص، با انگیزه‌هاى دینى، به ترویج حکایتهاى پندآموز و اخلاقى درباره سیره و فضائل پیامبر و مسلمانانِ صدر اسلام پرداختند و در اواخرِ قرن نخست، نقل حدیث به صورت رسمی‌تر آغاز شد. یوینبول این فرضیه را در مقاله‌اى با عنوان «تاریخ‌گذارى تقریبى مبادى روایات اسلامى» (42)، برمبناى پژوهش در روایات مربوط به منشأ پیدایشِ اِسناد، مبادى نقدِ نقل حدیث، و عرضه و رواج حدیث در مناطق خاص، مطرح کرد (43). یوینبول، همچون گولدتسیهر و برخلاف شاخت، بر آن بود که احادیث رسمى منقول از پیامبر در دو دهه پایانى قرن نخست هجرى متداول شده‌اند؛
گرچه، به دلیل تأخیر در یکسان شدن نظام نقل روایات، در این امر تردید داشت که، به جز مواردى، اساساً بتوان احادیث صحیح و اصیل نبوى را شناسایى کرد (44). به نظر یوینبول (45)، زمان و مکان شکل‌گیرى حدیث را با بررسى سلسله سند آن می‌توان تعیین کرد، اما در بیشتر موارد، این شیوه، نقل حدیث را جلوتر از زمان تابعین، یعنى پیش از دو دهه آخر قرن نخست، نمی‌بَرَد.
یوزف فان‌اس نیز در کتابِ (در کشاکش حدیث و کلام)، نظریات شاخت را درباره روایات منقول از پیامبر و صحابه و تابعین، متزلزل ساخت. او با تحلیلى روایى ـ تاریخى نشان داد هسته اصلى برخى روایاتِ کلامىِ منسوب به پیامبر و صحابه بسیار قدیمى است و گاه سابقه آن را تا نیمه قرن نخست می‌توان یافت (46). هارالد موتسکى در پژوهشى راجع به یکى از جوامع حدیثى کهن، البته با رهیافتى کاملاً متفاوت، به نتایجى بسیار مشابه با یوزف فان‌اس رسید. موتسکى تحلیل خود را از روایات فقهى، با بررسیهاى انتقادى از مفروضات و روشها و نتایج شاخت درهم آمیخت و به این نتیجه رسید که نظریه‌هاى شاخت درباره خاستگاه و گسترش حدیث مبتنى بر مفروضات نامطمئن، روشهاى مسئله‌دار و گونه‌اى کلی‌گویى است. به نظر وى، باید از داوریهاى کلى درباره خاستگاه و وثاقت حدیث پرهیز کرد و مسیر پژوهش را به سمت بررسیهاى موردى سوق داد. موتسکى استدلال می‌کرد که با اصلاح روش نقدِ منبع و استفاده از آثارى که تا کنون منتشر نشده‌اند، تاریخ‌گذارى مطمئن‌ترى از روایات ممکن خواهد بود. موتسکى و دیگرانى چون گرگور شوئلر، با بی‌توجهى به نظریات شاخت و به کارگیرى روشهایى نظیر یوزف فان‌اس، به بررسى پاره‌اى از احادیث خاص پرداختند که می‌توان آنها را در قرن اول هجرى تاریخ‌گذارى کرد (47).
بدین ترتیب، گروه اخیر راهى میانه در پیش گرفتند که از یک‌سو ادعاى شکاکان را (مبنى بر اینکه حدیث را باید جعلى دانست تا زمانى که خلافش ثابت شود) و از سوى دیگر دعوى مخالفان آنان را رد می‌کنند. اینان از اظهارنظرهاى کلى درباره وثاقت تاریخى حدیث خوددارى می‌کنند، زیرا بر این باورند که پیش از آنکه بتوان درباره خاستگاه بخش معینى از احادیث، قضاوت کلى کرد، باید احادیث و جوامع حدیثى فراوانى با شیوه نقدِ منابع تحلیل شده باشند.
3. شیوه‌هاى حفظ و نقل حدیث. تصور نخستین محققان غربى در زمینه روایات اسلامى این بود که حدیث اساساً به صورت شفاهى نقل شده است و اولین مجموعه‌هاى حدیثى که به دست ما نرسیده اما مبناى معروف‌ترین جوامع حدیثى بعدى بوده‌اند، خود در نیمه نخست قرن دوم تألیف شده‌اند، که البته این رأى، خود بازتابى از دیدگاه رایج در میان عالمان مسلمان متقدم بود. از زمان انتشار پژوهشهاى گولدتسیهر درباره حدیث، بسیارى بدین نظر رسیدند که دوران نقل شفاهى تا پایان قرن دوم هجرى به طول انجامیده است (48). علت آن بود که از یک سو گولدتسیهر (49) روایات اسلامى فراوانى دالّ بر مخالفت شدید مسلمانان با کتابت حدیث گردآورده و از سوى دیگر، وى آغاز تدوین متون حدیثى را نیمه نخست قرن سوم هجرى دانسته بود. البته این امر محل تردید است که چنین استنتاجى از سخن گولدتسیهر واقعاً نظر خود او هم بوده باشد؛
زیرا او چنین می‌اندیشید که نگارش حدیث یکى از قدیم‌ترین روشهاى مسلمانان براى حفظ روایات بوده است و بدین منظور به گردآورى اخبارى پرداخت که بر نگارش زودهنگام احادیث در قرن اول هجرى دلالت داشتند (50). به‌علاوه، او به این نکته هم توجه داشت که نفسِ مخالفت با نگارش حدیث، حاکى از رواج کتابت آن است (51).
در دهه 1340ش/1960، برخى محققان، و در صدر ایشان پژوهشگران مسلمان، کوشیدند براى ابطال دیدگاه رایج غربى در آن دوره، مجموعه‌اى عظیم از اخبار و روایات گرد آورند که همگى حاکی‌از کتابت حدیث در قرن نخست و تدوین مجموعه‌هاى حدیثى در قرن دوم هجرى باشند. آنان همچنین با یافتن قطعه‌هایى از نُسخِ خطىِ قدیمى از این مجموعه‌ها، چنین استدلال کردند که این مجموعه‌ها را می‌توان برپایه اَسنادِ روایاتشان، از درون تألیفات بعدى بازسازى کرد. به علاوه کوشیدند روایاتى دالّ بر ممنوعیت یا مخالفت با کتابت حدیث را نسبى بینگارند و حتى این رأى را مطرح کردند که مسلمانان از همان روزهاى نخست به کتابت احادیث و روایات پرداخته‌اند (52). در مقابل، طرفداران نظریه شفاهى بودنِ نقل حدیث، برخى اختلافات میان نقلهاى یکسان‌در نخستین مدوّنات حدیثی‌را نشان دادند که از یک‌سو با نظریه کتابت زودهنگام حدیث در تضاد بود و از سوى دیگر بازسازى متون اصلى و اولیه را ناممکن می‌ساخت (53).
گرگور شوئلر در مقالات متعددى به مسئله اختلاف درباره نقل شفاهى یا مکتوب حدیث پرداخته و آن را ناشى از تصورى نادرست از نظام آموزش و فراگیرى علم در نخستین سده‌هاى اسلامى دانسته است. به نظر او، منابع اولیه جوامع بزرگ حدیثى که در قرون سوم و چهارم فراهم آمدند، ضرورتاً کتابهایى مدوّن یا نقل شفاهى محض نبوده‌اند، بلکه عمدتاً دست‌نوشته‌هاى شخصى استادان بوده‌اند که شاگردان، آنها را ضمن درس‌گفتارهاى حدیثى و به‌طور شفاهى دریافت می‌کردند. آنان این دروس را بلافاصله یا بعدآ از روى دفاتر استادان می‌نوشتند، زیرا کتابتِ صرفِ احادیث، بدون درس و سماع، ارزشى نداشت. اما بعدها استفاده از مطالب مکتوب محدّثان، بدون سماع مستقیم از آنان، رواج یافت؛ ازاین‌رو، گونتر (54) به جاى اصطلاح نقل شفاهى، نقل سماعى را پیشنهاد کرده است. بنابراین، به نظر شوئلر (55)، اختلافِ نقلهاى گوناگون آثار حدیثى منسوب به مؤلفان قدیمى، صرفاً ناشى از نقل شفاهى آنها نیست، بلکه به شیوه ترکیبى نقل مکتوب و شفاهى (سماعى) و نیز آزادى عمل شاگردان در تلخیص، ترکیب و حتى تغییر متون در هنگام نقل مطالبِ استادان، بازمی‌گردد (56). بنابراین، احتمالاً مشاجره‌اى که در دو قرن نخست بر سر جواز یا ممنوعیت کتابت حدیث درگرفته (57)، در قیاس با اصل نقل حدیث، اهمیت کمترى داشته است.
4. احادیث غیر سنّى. حدیث‌پژوهى غربیان عمدتاً بر احادیث اهل سنّت متمرکز بوده است. صرف‌نظر از مباحثى که با انتشار کتاب المجموع‌الحدیثى و الفقهى، منسوب‌به زیدبن‌على (میلان 1919)، مطرح شد (58)، توجه به احادیث شیعه بسیار اندک بوده است. در 1349ش/ 1970، ژِرار لوکنت (ص 91ـ103) نشان داد که آگاهى غربیان از حدیث شیعه امامیه تا چه اندازه اندک است، اما پس از آن و با تلاشهاى اِتان کولبرگ اوضاع تغییر کرد (59). دیگر محققان غربى ادامه‌دهنده کار او هستند (60). در سالهاى اخیر، به حدیث خوارج نیز توجه شده‌است (61). نتیجه‌اى که از بررسى این نوشته‌ها حاصل می‌شود این است که آغاز تدوین احادیث غیرسنّى را نیز می‌توان به قرن دوم هجرى بازگرداند، گو اینکه فرایند رسمیت یافتن آن، طولانی‌تر از روایات اهل سنّت بوده است. بدیهى است محققان حوزه حدیث غیرسنّى، عیناً با همان پرسشهایى مواجهند که در احادیث اهل سنّت مطرح است.

پی‌نوشت‌ها:

1- براى نمونه رجوع کنید به میور، ج 1، ص II.
2- براى نمونه رجوع کنید به میور، ج 1، ص XXXIX XXVIII-؛ نیز براى بحث مبسوط درباره این موضوع در میان اندیشمندان مسلمان رجوع کنید به بخش:12 پژوهشهاى حدیثى نزد مسلمانان؛ تدوین حدیث؛ روایت حدیث
3- برای‌نمونه رجوع کنید به میور، ج1، صXXXIX-XXXV.
4- ج 1، ص XLIII .
5- ص 82.
6- ص 142.
7- رجوع کنید به میور، ج 1، ص LII؛ دزى، همانجا؛ کرمر، ص 136، 142.
8- ج 1، ص LXXVII.
9- رجوع کنید به همان، ج 1، ص LXXXVII.
10- 1971، ج 2، ص 18ـ19.
11- رجوع کنید به گولدتسیهر، 1981، ص 40.
12- 1971، ج 2، ص 38ـ 125.
13- رجوع کنید به همان، ج 2، ص 145ـ163.
14- براى نمونه‌اى از استفاده او از احادیث رجوع کنید به گولدتسیهر، 1971، ج 2، ص 29، 31ـ32، 39، 41؛ براى تفصیل بیشتر درباره آراى حدیثى گولدتسیهر رجوع کنید به گولدتسیهر.
15- براى فهرستى از دیگر آثار گولدتسیهر درباره اصالت و وثاقت تاریخى حدیث رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، مقدمه موتسکى، ص VIX، پانویس 27).
16- براى نمونه رجوع کنید به نولدکه، ص 16ـ33؛ بِکِر، ج 1، ص 521ـ522.
17- براى نمونه رجوع کنید به شوالى، ص 146.
18- ص 111ـ112.
19- 1949، ص 146ـ147.
20- 1967، ص 4.
21- 1967، ص 80.
22- همان، ص 138.
23- همان، ص 57.
24- همان، ص 138.
25- رجوع کنید به همان، ص 138ـ149.
26- همان، ص 149.
27- رجوع کنید به همان، ص 150، 176.
28- 1967، ص 176.
29- رجوع کنید به همان، ص 4، 138، 143ـ 151.
30- 1949، ص 148ـ151.
31- براى شرحى دقیق از این واکنشها رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 27ـ28.
32- رجوع کنید به براى فهرستى از منابع در این باره رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، صXXIV ؛ نیز براى جمع‌بندى این دیدگاهها رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 29ـ34، 38.
33- براى نمونه رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 29.
34- ج 1، ص 53ـ233.
35- مقدمه محمد حمیداللّه، ص 1ـ111.
36- ص 1ـ235.
37- ج 2، ص 1ـ83.
38- رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 35ـ45.
39- رجوع کنید به همان، ص 38ـ45؛ نیز براى انتقاد از دیدگاههاى این گروه رجوع کنید به همان، ص 37ـ38.
40- رجوع کنید به کرونه، 1987، ص 32ـ34؛ نوت، ص 40ـ41.
41- رجوع کنید به وانزبرو، 1978، ص X-IX، و جاهاى دیگر؛ کرونه و کوک، ص 3، 152؛ کرونه، 1980، ص14ـ15.
42- رجوع کنید به 1983، ص 9ـ76.
43- رجوع کنید به همان، ص 10ـ23.
44- رجوع کنید به همان، ص 71.
45- 1983، ص 72ـ73.
46- رجوع کنید به ص 1ـ30، 104.
47- براى فهرستى از مقالات موتسکى در این‌باره رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، ص XXVIII، پانویس 69ـ70.
48- براى نمونه رجوع کنید به کالدر، ص 161ـ171.
49- 1971، ج 2، ص 189ـ 226.
50- همان، ج 2، ص 21ـ22.
51- همان، ج 2، ص 181ـ188.
52- رجوع کنید به عبّود، ج 2، ص 2؛ سزگین، ج1، ص 53 ـ84؛ اعظمى، 1978، بخش2، ص 5 ـ164.
53- براى فهرستى از این‌گونه پژوهشها رجوع کنید به( حدیث: مبادى و تحولات، همان مقدمه، ص XXX، پانویس 79.
54- 2000، ص 175.
55- 1989، ص 213ـ251.
56- نیز رجوع کنید به موتسکى، 2002، ص 95ـ104؛ همچنین براى فهرستى از مقالات شوئلر رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات؛ همان مقدمه،ص IXXX، پانویس18 .
57- براى بحث مبسوط در این باره رجوع کنید به کوک، 1997، ص 437ـ530
58- براى نمونه‌اى از این آثار رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 83.
59- براى فهرستی‌از مهم‌ترین مقالات وى در باب منابع حدیث شیعه امامیه رجوع کنید به (حدیث: مبادى و تحولات)، همان مقدمه، صXXXII ، پانویس 85.
60- براى نمونه رجوع کنید به همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 86.
61- براى نمونه رجوع کنید به ویلکینسون، ص 231ـ259؛ نیز (رجوع کنید به حدیث: مبادى و تحولات، همان مقدمه، ص XXXII، پانویس 87.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

خوانشی انتقادی بر انگاره‌های شیعه‌شناسانه …چکیده بخشی از مطالعات خاورشناسان معطوف به حوزه شیعه‌شناسی است آنها با استفاده از حجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایاتحجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایات جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد وحی و تجربه دینی از نظر استاد مطهریمقدّمه مسئله وحی از مباحث مهم کلامی است که هرچند در آثار متکلّمان، فلاسفه و عرفا زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه هاهر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان ره ولاء فرهنگ و اجتماعقالَ الصادِقُ علیه السلام غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است و البته همانگونه که آتش شهریور ۸٧ زیتونکشکول اسرار و اطلاعاتی درباره چاه زمزم یکی از خادمان مکه مکرمه، اسرار و اطلاعات نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد …نظرقانوناساسیجمهورییکی از مهمترین زیارتگاه های اهل حق کرمانشاه مقبره سلطان سهاک مشکل بررسی عقاید اهل حقحسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ حجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایات حجاب وعفاف حجاب از منظر قرآن و روایات جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد خوانشی انتقادی بر انگاره‌های شیعه‌شناسانه مونتگمری وات بخش چکیده بخشی از مطالعات خاورشناسان معطوف به حوزه شیعه‌شناسی است آنها با استفاده از روش‌های وحی و تجربه دینی از نظر استاد مطهری مقدّمه مسئله «وحی» از مباحث مهم کلامی است که هرچند در آثار متکلّمان، فلاسفه و عرفا به آن زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم ره ولاء فرهنگ و اجتماع قالَ الصادِقُ علیه السلام غیبت کردن بر هر مسلمانی حرام است و البته همانگونه که آتش هیزم شهریور ۸٧ زیتون کشکول اسرار و اطلاعاتی درباره چاه زمزم یکی از خادمان مکه مکرمه، اسرار و اطلاعات بیشتری نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد اهل حق نظرقانوناساسی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم خواهند شد که فقط یک گروه از آن در حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦


ادامه مطلب ...

بررسی تاریخ و شیوه تدوین حدیث

[ad_1]

تدوین حدیث اصطلاحی در علوم حدیث است.
تدوین در اصل به معنای «در دیوان نبشتن» بوده (۱) و در اصطلاح به معنای ثبت نوشته های متفرق در کنار هم به منظور حفظ آنها از نابودی است و اگر این نوشته ها در فصلهایی تنظیم و در کنار هم جمع شود، به آن تصنیف می گویند. «تقیید» نیز به معنای ثبت و نگارش است اما تدوین از نظر معنی از آن وسیعتر است. (۲) اصطلاح تدوین در عصر صحابه و تابعین استعمال چندانی نداشته و در آن دوره بیشتر بر اصطلاح کتابت و تقیید و تألیف تأکید می شده است.

بررسی اصطلاح

تدوین حدیث اصطلاحی شایع در روایات تاریخی و کتب علوم حدیثی است. با توجه به موارد کاربرد آن از تدوین دو معنی فهمیده می شود: ثبت حدیث و تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی.

الف) ثبت حدیث:

ابن حَجَر عَسقَلانی (متوفی 852؛ 1407، ج1، ص208) ضمن اشاره به شفاهی بودن روایت در عهد صحابه و تابعین، گفته است که ترس بزرگان از نابودی دانش باعث شد که آنان به تدوین حدیث بپردازند. آغازگر تدوین ابن شهاب زُهْری (متوفی 124) بود و پس از آن تصنیف فراوان شد.(همانجا) در این سخن تدوین از طرفی در مقابل «حفظ» و از طرف دیگر در مقابل «تصنیف» بکار رفته است ولذا معنایی جز نگارش ندارد.
از سخن ابن شهاب که «این علم را پیش از من کسی تدوین نکرد» (کتانی، ص5) نیز معنایی جز نگارش بدست نمی آید، زیرا بنا به برخی گزارشها، در آن زمان دانشمندان نگارش حدیث را مکروه می پنداشتند. (۳) از معاصران نیز بعضی ، تدوین را به مفهوم نگارش بکار برده اند. (۴) عجاج خطیب (1411، ص343ـ348) در فصلی با عنوان «ما دُوِّنَ فی صدرالاسلام» از مکتوباتی نام برده است که از نظر نظم و نسق با تألیفات محدّثان قرنهای بعد شباهتی ندارد.

ب) تنظیم حدیث و تألیف رساله یا کتاب حدیثی:

از کلام ذهبی که شروع تدوین حدیث را در 143 دانسته و نتیجه چنین تدوینی را ظهور تصانیف متعدد اعلام کرده است، (۵) می توان مراد او را از تدوین همان تنظیم و مرتب سازی دانست زیرا نگارش ابتدایی از دهها سال قبل از آن صورت می گرفته است.
به علاوه در سخن ذهبی بحث از پیدایش تصانیف است و تصنیف کتابی است که مطالب آن در چند فصل منظم شده است. (۶)
به گفته ابن حجر عسقلانی (۷)، احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوره صحابه و بزرگان تابعین مدون و مرتب نشده بود. (۸) منظور او نفی کلی نگارش حدیث در عصر صحابه و تابعین نیست. نجاشی (ص117) نیز درباره ثُبَیت، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام سخنی دارد که بر اساس آن روایات این شخص مکتوب بوده اما مدون یعنی مرتب و منظم نبوده است.
در مجموع می توان گفت که تدوین در اصل به معنای جمع آوری و نگارش بوده اما این کار در هر دوره ویژگی هایی داشته است. تدوین حدیث در عصر پیامبر اکرم و صحابه، نگارش و ثبت بوده اما از قرن دوم به بعد این مفهوم توسعه یافته و علاوه بر نگارش، تبویب و تنظیم را هم دربر گرفته است؛ از این رو، علمای حدیث در کتب خود از ادوار تدوین بحث می کنند و برای هر دوره خصوصیتی می آورند که از دوره های دیگر تمایز دارد. (۹)

تدوین حدیث در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم کاتبان متعددی داشت که بعضی به فرمان آن حضرت وحی را می نوشتند و بعضی نیز معاهدات و نامه های پیامبر را ثبت می کردند. (۱۰) با توجه به این مطلب، در طول رسالت نبی اکرم اسناد بسیاری نوشته شد که علاوه بر مصادر تاریخی، قسمتی از آنها در دو کتاب مکاتیب الرسول و مجموعه الوثائق السیاسیة گردآوری شده است. بیش از پنجاه تن از صحابه نیز به سائقة شخصی و امکاناتی که در اختیار داشتند، احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله را ثبت می کردند. (۱۱)
علاوه بر علی علیه السلام معروفترین کاتبان روایات این اشخاص بودند: عبداللّه بن عمروبن عاص (۱۲) جابر بن عبداللّه انصاری، (۱۳) سَمُرَة بن جُنْدَب، (۱۴) سعد بن عباده انصاری (۱۵) و عبداللّه بن عباس (۱۶) از این عده آثاری برجای ماند که در دوره های بعد از آنها استفاده شد. رسول خدا بارها نگارش احادیث خود را توصیه فرموده بود. (۱۷)
به گفته آن حضرت، باقی ماندن ورقه ای از مؤمن که در آن علمی (از مطالب دینی) ضبط شده باشد حایل بین او و آتش دوزخ است . (۱۸) پیامبر اکرم در آستانه وفات نیز درصدد نگارش وصیت خود بود که بعضی صحابه مانع شدند. (۱۹) به رغم تمام این شواهد، عده ای از محدّثان با استناد به روایاتی که ابوسعید خدری و ابوهریره و زید بن ثابت نقل کرده اند، معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در دوره ای از حیات خود با نگارش حدیث موافق نبود و حتی اصحاب را از این کار نهی می کرد. (۲۰)
روایت دو فرد اخیر را محققان اهل سنّت ضعیف دانسته اند. (۲۱) درباره روایت ابوسعید نیز دانشمندان از جهت موقوف یا مرفوع بودن آن، اختلاف نظر دارند. (۲۲) به فرض مرفوع بودن روایت ابوسعید از جهت متن و سند اشکالات اساسی دارد (۲۳) و نمی توان از آن نتیجه گرفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با نگارش حدیث مخالف بوده است. البته به عقیده علمای اهل سنّت، که قایل به صحت روایت ابوسعید شده اند. (۲۴) تعارض روایات اذنِ کتابت و نهی از آن با قول به منسوخ بودن روایات نهی یا خاص بودنِ خطاب در آنها قابل رفع است. (۲۵) اما محققان شیعه صدور احادیث نهی را از اساس نفی کرده اند. (۲۶) به هر جهت مطلب مهم توجه به آخرین موضع رسول خداست که در موافقت با تدوین حدیث بوده است. (۲۷)

تدوین حدیث بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله

پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نسبت به نقل و نگارش حدیث موانعی از جانب خلفای سه گانه و برخی صحابه به وجود آمد. آنان با طرح دلایلی، مردم را به ترک نقل و تدوین حدیث دعوت کردند، دلایلی چون جلوگیری از اختلاف افتادن در بین مسلمانان، (۲۸) ترس از نسبت دادن خلاف به پیامبر، (۲۹) کافی بودن قرآن و در نتیجه عدم نیاز به حدیث، (۳۰) ترس از اختلاط قرآن با حدیث و نیز ترس از ترک قرآن و پرداختن به غیر آن (۳۱) آنان حتی بعضی صحابه را به سبب نقل حدیث تحت فشار قرار دادند، (۳۲) حتی ابوبکر به از بین بردن روایاتی که در اختیار داشت، مبادرت کرده بود. (۳۳)
از نظر محققان، هیچیک از دلایل یادشده علت اصلی ممنوعیت نقل و تدوین حدیث نبوده (۳۴) و این ممنوعیت با حوادث سیاسی آن عصر ارتباط داشته است. از جمله آنکه هدف مهم مانعان، از بین رفتن احادیثی از پیامبر درباره فضایل و رذایل اشخاص بود، (۳۵) حساسیت کمتر داشتن نسبت به نقل روایات فقهی، (۳۶) مؤید این مطلب است.
واکنش صحابه و تابعین در مقابل سیاست منعِ نقل و تدوین حدیث، متفاوت بود. عده ای نقل و نگارش حدیث را ترک کردند. (۳۷) عده ای حدیث را به خاطر سپردند، اما از تدوین آن خودداری کردند یا نوشته های حدیثی خود را از بین بردند، (۳۸) عده ای نیز مقاومت کردند و به نقل و تدوین حدیث ادامه دادند. (۳۹) به هر حال، سیاستِ منع روایت و تدوین حدیث موجب شد که بخش وسیعی از احادیث به تدریج فراموش یا مضمون آنها تحریف شود یا جعل به این حوزه راه یابد. (۴۰)
در عهد خلافت معاویه، سیاست خلفای سه گانه درباره حدیث دنبال شد. (۴۱) در این دوره علاوه بر سخت گیری نسبت به اهل بیت پیامبر، دستور داده شد درباره فضایل خلفای سه گانه و ذمّ و نکوهش علی علیه السلام روایاتی جعل شود و عده ای از صحابه و تابعین برای این کار به خدمت گرفته شدند. (۴۲) این وضع تا پایان قرن نخست ادامه یافت.
در سال 99 عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید. (۴۳) وی که سیره اش با خلفای پیشین تفاوت داشت با احساس خطر نسبت به از بین رفتن سنت و حدیث پیامبر، (۴۴) در فرمانی به عامل خود در مدینه، ابوبکر بن محمد بن عَمرو بن حَزم انصاری، نگارش حدیث و سنّت پیامبر را خواستار شد. (۴۵) برخی نوشته اند که او نظیر این فرمان را برای ابن شهاب زُهْری (۴۶) و حکام ولایات دیگر نیز صادر کرد. (۴۷)
به نوشته ابن حجر عسقلانی، صدور فرمان عمر بن عبدالعزیز نشانه آغاز تدوین بوده است. (۴۸) بیشتر دانشمندان معاصر نیز خلافت عمر بن عبدالعزیز را مقارن با مبدأ رسمی تدوین حدیث دانسته اند. (۴۹) به گزارش محمد عجاج خطیب، (۵۰) فرمان رسمی تدوین حدیث را پیش از این یکی از امرای مصر به نام عبدالعزیز بن مروان (متوفی 85) خطاب به کثیر بن مُرّه حضرمی صادر کرده بوده، اما معلوم نیست که کثیر بن مرّه از این فرمان اطاعت کرده بوده است یا خیر. بعضی برآن اند که به سبب کوتاهی دوره خلافت عمر بن عبدالعزیز، از امتثال ابن حزم نیز اثری در دست نیست، (۵۱) اما بنابر قراینی ابن حزم دفاتری از حدیث تدوین کرده بود که از میان رفته است. (۵۲)
به هر صورت، فرمان عمر بن عبدالعزیز نقطه عطفی در مسیر تدوین حدیث به شمار می رود. برخی مستشرقان از جمله گولدتسیهر، نسبت به هر گونه تدوین در قرن نخست تشکیک کرده اند، اما نظر این گروه از مستشرقان را در این خصوص به دور از غرض در ایجاد تردید نسبت به اصالت سنت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ندانسته اند. (۵۳)
پس از فرمان عمر بن عبدالعزیز، به تدریج دانشمندان به تدوین حدیث روی آوردند. در این که چه کسی نخستین بار به تدوین حدیث پرداخت، اختلاف هست. ابن حجر در یک جا نخستین تدوین کنندگان حدیث را ربیع بن صبیح و سعید بن ابی عروبه ذکر کرده (۵۴) و در جای دیگر ابن شهاب زهری را آغازگر تدوین معرفی نموده است. (۵۵) به تصریح مالک بن انس، نخستین مدوِن علم حدیث ابن شهاب است. (۵۶)
به نوشته ذهبی (ج1، ص93)، خالد بن سعدان (متوفی 104) هفتاد صحابی را ملاقات کرد و دانش خود را که از آنان آموخته بود در مصحفی گرد آورد. ابن حزم انصاری (۵۷) و ابن جریج (۵۸) را نیز آغازگر تدوین دانسته اند. در مجموع، در بیشتر اقوال ابن شهاب زهری نخستین مدون دانسته شده، (۵۹) شاید به دلیل سخن خود ابن شهاب که گفته است پیش از من کسی این علم را تدوین نکرده است. (۶۰)
به هر حال، در مورد نخستین مدون حدیث قطعیت وجود ندارد زیرا افراد یاد شده معاصر یکدیگر بوده اند و به همین دلیل مشکل می توان گفت که کدامیک در تدوین بر دیگری سبقت داشته است. (۶۱) همچنین ممکن است اول بودن هر یک به نسبت منطقه ای باشد که در آن می زیسته است. در عصر بنی امیه کار تدوین بسیار کند بود زیرا کتابت و تدوین علوم از نظر اکثر دانشمندان خوشایند تلقی نمی شد، (۶۲) ضمن آن که تدوین نیز وضعی ابتدایی داشت و از تنظیم و طبقه بندی مطالب در آن خبری نبود، (۶۳) اما پس از به خلافت رسیدن بنی عباس و به ویژه در عصر منصور عباسی در تدوین حدیث تحولی ایجاد شد (۶۴) که البته تشویق منصور عباسی به امر تدوین و استقبال علما از آن، علل خاصی داشت. (۶۵) بنا به گزارش ذهبی در سال 143 در تمام شهرها دانشمندان به تدوین معلومات خود در رشته های حدیث و فقه و تفسیر پرداختند و در نتیجه تصانیف فراوانی پدید آمد. (۶۶)
از قرن دوم تا پنجم، تدوین حدیث مسیر مشخصی داشته و به روشهای مختلفی صورت می گرفته که از مهمترین آنهاست: تدوین موضوعی به ویژه بر اساس ابواب فقهی و تدوین بر حسب مسانید، یعنی نگارش احادیثی که هر یک از صحابه روایت کرده اند در یک باب (۶۷) از این دو روش شیوه نخست را بهتر دانسته اند. (۶۸)

سیر تدوین حدیث در اهل سنت

در سیر تدوین حدیث اهل سنت ادوار مهمی وجود داشته که عبارت است از:

الف) دوره مصنفات اولیه

در این دوره محدثان در کتابهای خود حدیث و غیرحدیث (آرای صحابه و تابعین) را در کنار هم ثبت می کردند، زیرا عده ای از متقدمان اطلاق «حدیث» را بر آثار صحابه و تابعین صادق می دانستند. (۶۹) در این دوره، نسبت به روایات از لحاظ صحت و سُقم یا مرسل و مسند بودن حساسیت چندانی وجود نداشت. بسیاری از مشاهیر حدیث در قرن دوم، از جمله ابن جریج، سعید بن ابی عروبه، حمّاد بن سلَمه، اَوْزاعی، سفیان ثوری و مالک بن انس، (۷۰) دارای تصنیف حدیثی بودند، هر چند از آثار این دوره جز کتاب موطّأ مالک بن انس اثر دیگری بر جای نمانده است. (۷۱)

ب) دوره تدوین مسانید

مسند کتابی است که در آن احادیث ذیل نام راوی آنها که از یک صحابی است طبقه بندی شده است. تدوین مسانید در دهه های پایانی قرن دوم شروع شد و در قرن سوم به شکل گسترده (۷۲) و پس از قرن سوم نیز کم و بیش ادامه یافت. (همانجاها) ویژگی مهم و بارز مسانید، جدا شدن حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از گفته های صحابه و تابعین و توضیحات فقها درباره آنها بود. (۷۳) همچنین از آنجا که هدف صاحب مسند، جمع آوری کلیه منقولات یک صحابی در کنار هم بود، طبعاً در این گونه کتب همه گونه روایت، از صحیح و ضعیف و حتی جعلی یکجا گرد می آمد، (۷۴) لذا مسانید از لحاظ اعتبار در شمار منابع درجه سوم، بعد از صحاح و سنن به شمار می روند (۷۵) و تنها مسند احمد بن حنبل از دیگر مسانید متمایز بوده و از نظر برخی، در ردیف سنن قرار گرفته است. (۷۶)

ج) تدوین صحاح و سنن

محدودیت های مسانید سبب گردید که در قرن سوم شیوه دیگری در تدوین حدیث پیدا شود. در این شیوه از بین روایات، نوع صحیح آنها گزینش و در قالب ابواب موضوعی طبقه بندی می شد. (۷۷) همچنین تدوین نوع دیگری از کتب با عنوان سنن، مورد توجه محدثان قرار گرفت. سنن کتابی است که معمولاً مشتمل بر احادیث احکام است که بر پایة ابواب فقهی مدون شده است. (۷۸) در این کتب نیز روایات به صورت مسند و عاری از موقوفات (۷۹) است، زیرا از آنجا که موقوفات به صحابه منتسب اند (۸۰) در شمار حدیث قرار می گیرند ولی نمی توان آنها را سنن پیامبر دانست. (۸۱)
در دوره متقدمان، تدوین سنن امری شایع بود. به صحیحین (۸۲) و سنن اربعه (۸۳) با نوعی تسامح «صحاح سته» اطلاق شده است. این کتب که اهمّ مصادر حدیث اهل سنّت اند در قرن سوم تدوین شدند لذا این قرن، عصر طلایی تدوین حدیث به شمار می رود. (۸۴)

د) استمرار تدوین پس از صحاح سته

در قرن چهارم و پنجم محدّثان، احادیثی را که محدّثان پیشین کمتر به آنها توجه کرده بودند، در قالب تألیفات جدید تدوین کردند. بعضی محدّثان نامدار این دو قرن این اشخاص بودند: یعقوب بن اسحاق معروف به ابوعوانه اسفراینی (متوفی 316) صاحب مسند یا صحیح؛ محمد بن حِبّان بن احمد معروف به ابن حبّان (متوفی 354) صاحب المسند الصحیح یا الانواع والتقاسیم؛ ابوالقاسم سلیمان بن احمد طبرانی (متوفی 360) صاحب معاجم سه گانه؛ ابوالحسن علی بن عمر معروف به دارقطنی صاحب الزامات که در واقع مستدرکی بر صحیحین است؛ ابوعبداللّه محمد بن عبداللّه معروف به حاکم نیشابوری (متوفی 405) صاحب کتابهای العلل، الامالی، فوائدالشیوخ، امالی العشیات، معرفة علوم الحدیث والمستدرک علی الصحیحین و ابوبکر احمد بن حسین خسروجردی مشهور به بیهقی (متوفی 458) صاحب دو کتاب السنن الکبری والسنن الصُغری (۸۵) حاکم نیشابوری کتاب المستدرک علی الصحیحین را به عنوان تکمله ای بر صحیح بخاری و صحیح مسلم بر اساس ضوابط آن دو تألیف نمود. قرن پنجم پایان دوره تدوین حدیث اهل سنت در دوره متقدمان به شمار می رود. به گفته بعضی محققان، در این قرن جمع کردن مصادری که مشخصه آن سندهای متصل از مؤلف تا رسول خدا باشد، متوقف گردید و پیشوایان حدیث از قبول حدیثی که محدّثان سابق روایت نکرده بودند، خودداری کردند به طوری که بعدها ابن صلاح (متوفی 624) گفت اگر امروز کسی حدیثی بیاورد که نزد محدّثان سابق نباشد، از او پذیرفته نمی شود. (۸۶)

ر) تدوین جوامع حدیث در دورة متأخران

مقصود از جوامع، کتابهایی است که با استفاده از کتب اصلی حدیث از جمله صحاح سته، موطّأ مالک و مسند احمد بن حنبل تدوین شده است. این کتب به چند دسته تقسیم می شود:
کتبی که فقط جامع روایات صحیحین است؛ کتبی که جامع روایات صحاح و سنن و مسانید مهم است؛ کتبی که در آنها با استفاده از منابع اخیر تنها به جمع روایات فقهی بسنده شده است. (۸۷)
در مورد کتابهای دسته اول گفتنی است که افراد بسیاری دارای «الجمع بین الصحیحین» بوده اند، از جمله:
جوزقی نیشابوری (متوفی 388)، ابومسعود ابراهیم بن عبید دمشقی (متوفی 401)، اسماعیل بن احمد معروف به ابن فرات سرخسی نیشابوری (متوفی 414)، ابوبکر احمد بن محمد برقانی (متوفی 425)، محمد بن نصر یا ابی نصر فتوح حمیدی (متوفی 488)، حسین بن مسعود بغوی (متوفی 516)، محمد بن عبدالحق اشبیلی (متوفی 581)، احمد بن محمد قرطبی معروف به ابن ابی الحجة (متوفی 642) و صاغانی (متوفی 650). از معاصران نیز محمد حبیب اللّه الشنقیطی (متوفی 1363) در کتاب زادالمسلم فیما اتّفق علیه البخاری و مسلم و محمدفؤاد عبدالباقی (متوفی 1388) در کتاب اللؤلؤ والمرجان فیما اتّفق علیه الشیخان به استخراج مشترکات صحیحین پرداختند. (۸۸)
در دسته دوم نیز کتب مختلفی تدوین گردید که مهمترین جامعان آنها این اشخاص بودند:
بغوی صاحب مصابیح السنة، وی در این کتاب به جمع روایات صحاح سته و موطّأ مالک بن انس اقدام نمود. (۸۹)
احمد بن رزین بن معاویه (متوفی 535) مؤلف التجرید للصحاح والسنن، وی در این کتاب تنها به جمع روایات صحیح از کتب شش گانه پرداخت با این تفاوت که به جای سنن ابن ماجه، موطّأ مالک بن انس را در نظر گرفت. (۹۰)
ابوالسعادات مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمد معروف به ابن اثیر جزری (متوفی 606) مؤلف جامع الاصول من احادیث الرسول.
ابوالفرج عبدالرحمان بن علی جوزی معروف به ابن جوزی (متوفی 597) مؤلف جامع المسانید والالقاب، وی در این کتاب روایات صحیحین و مسند احمد بن حنبل و جامع ترمذی را به ترتیب مسانید جمع کرد و بعدها محبّ الدین طبری (متوفی 694) به این کتاب ترتیب و تدوین جدیدی داد. (۹۱)
اسماعیل بن عمر بن کثیر معروف به ابن کثیر دمشقی (متوفی 774) صاحب جامع المسانید والسنن الهادی لِأقْوَم السنن، در این کتاب نیز روایات کتب شش گانه و مسند احمد بن حنبل و مسند ابی بکر بزاز و مسند ابی یَعْلی والمعجم الکبیر طبرانی به روش مسانید جمع و تدوین شده است، این کتاب در حدود یکصد هزار حدیث دارد مشتمل بر روایات صحیح و حسن و ضعیف. (۹۲)
عبدالرحمان بن ابی بکر جلال الدین سیوطی صاحب جمع الجوامع یا جامع کبیر؛ علاءالدین علی بن حسام مشهور به متقی هندی صاحب کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، مبنای این کتاب همان جمع الجوامع سیوطی است با این تفاوت که روایات آن بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی تنظیم شده است، متقی هندی احادیث الجامع الصغیر را به همین شیوه تنظیم کرد و آن را منهج العمال فی سنن الاقوال نامید. (۹۳)
شیخ منصور علی ناصف (از معاصران) صاحب التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، وی در این کتاب به رسم قدما به جمع و تدوین روایات پنج کتاب از کتب شش گانه پرداخت، به این معنی که از درج روایات سنن ابن ماجه خودداری کرد. (۹۴)
بشّار عوّاد عراقی و همکاران او که المسند الجامع لاحادیث الکتب الستة و مؤلفات اصحابها الاخری و موطّأ مالک و مسانید الحُمَیْدی و احمد بن حنبل را تدوین کردند. این کتاب بر مبنای مسندها تنظیم شده اما احادیث هر یک از صحابیان بر پایه ابواب آورده شده است. کتاب دارای 802، 17 حدیث از 237، 1 صحابی است. (۹۵)
در دسته سوم یعنی جوامع احادیث فقهی نیز کتابهای متنوعی تدوین شده که از مهمترین آنهاست:
السنن الکبری والسنن الصغری، هر دو از احمد بن حسین بیهقی (متوفی 458)
الاحکام الصغری از ابومحمد عبدالحق اشبیلی (متوفی 582)
عمدة الاحکام از حافظ عبدالغنی بن عبدالواحد مقدّسی (متوفی 600)
منتقی الاخبار فی الاحکام از عبدالسلام بن عبداللّه حرّانی معروف به ابن تیمیّه (متوفی 652)
الترغیب والترهیب از عبدالعظیم بن عبدالقوی (متوفی 656)
الالمام فی احادیث الاحکام از ابن دقیق العید (متوفی 702)
تقریب الاسانید و ترتیب المسانید از زین الدین ابی الفضل عبدالرحیم بن حسین عراقی (متوفی 806)
بلوغ المرام من احادیث الاحکام از ابن حجر عسقلانی. (۹۶)
غیر از موارد مذکور، در دوره متأخران کتب حدیثی دیگر با ویژگی هایی متفاوت با آنچه گذشت، تدوین شد که از جمله می توان به کتب زواید، مستخرجات اجزاء، اطراف حدیث، تخریج، معاجِم موضوعی و واژه ای، نقد و تصحیح منابع پیشین و بررسی احادیث از نظر درستی سند و متن و نیز موضوع جعل و وضع حدیث اشاره کرد. (۹۷) این سنت تا عصر حاضر نیز استمرار یافته و مطالعات حدیثی برای تدوین آثار جدید، با توجه به پرسشها و نیازهای علمی صورت می پذیرد.

تدوین حدیث شیعه

مقصود از حدیث شیعه، احادیث پیامبر اسلام که از طرق مورد قبول شیعه وارد شده و نیز احادیث امامان علیهم السلام است. به اعتقاد شیعه امامان به عنوان جانشینان رسول خدا از دو ویژگی علم وَهْبی (موهوبی) و عصمت برخوردارند، لذا قول و فعلشان همانند قول و فعل پیامبر معتبر است. (۹۸) رسول خدا نیز در حدیث متواتر ثقلین، (۹۹) تمسّک به آنان را توصیه کرده آن را عامل رهایی از گمراهی دانستند و در نتیجه حجیت آنان را امضا فرمودند، از این رو شیعیان علاوه بر ثبت روایات پیامبر اکرم به نگارش حدیث امامان علیهم السلام نیز پرداختند.
موضع شیعه از آغاز، جواز نگارش حدیث به منزله پایه تدوین آن بود. رسول خدا خود مطالب را به علی علیه السلام املا می کرد (۱۰۰) و گاه نوشته ای از احادیث را به فاطمه سلام اللّه علیها می داد (۱۰۱) که برای فاطمه بسیار عزیز بود. (۱۰۲) حضرت علی از جمله کاتبان پیامبر بود که علاوه بر قرآن معاهدات آن حضرت را می نگاشت (۱۰۳) و بنابر روایت سیوطی (ج2، ص63) به نگارش احادیث به ویژه با سند آن، توصیه می کرد.
علاوه بر آن، حضرت علی علیه السلام خود کاتبانی نیز داشت، از جمله علی و عبیداللّه پسران ابورافع (۱۰۴) توصیة حسن بن علی علیه السلام به پسران خود و پسران برادرش کسب دانش و نگارش آن بود. (۱۰۵) به گفته ابن ندیم (ص46)، اسنادی به خط حضرت علی و حسنین علیهم السلام وجود داشته است.
با توجه به این شواهد، وقتی دانشمندان از اختلاف اصحاب پیامبر درباره نگارش حدیث خبر می دهند، از امام علی و امام حسن علیهم السلام در شمار موافقان نگارش نام می برند. (۱۰۶) امامان دیگر نیز بر ثبت علم تأکید داشتند. امام صادق علیه السلام نگارش را مایة اطمینان دل و عامل حفظ مطالب می دانست. (۱۰۷) و به اصحاب خود برای مراقبت از نوشته ها توصیه می کرد و کتاب را میراث علمی برای آیندگان می دانست.(همانجا) لذا برخی شاگردان ائمه با لوح و قلم در جلسات آنان حاضر می شدند و روایات را می نگاشتند. (۱۰۸) برخی نیز پس از استماع حدیث با کمک کاتبان به ثبت آنها می پرداختند. (۱۰۹) به این ترتیب، نوشته های فراوانی به وجود آمد و با سیر مشخصی تدوین شد.

مراحل تدوین حدیث شیعه

حدیث شیعه از صدور تا تدوین نهایی این مراحل را داشت:

الف) تدوین میراث علمی امامان علیهم السلام

نخستین کتابی که در اسلام تدوین گردید، کتابی به املای پیامبر و خط حضرت علی علیهم السلام بود که به آن «صحیفة جامعه» یا «جامعه» گفته اند. (۱۱۰) این کتاب یکی از پشتوانه های حدیث شیعه است (۱۱۱) که با استفاده از آن، انطباق حدیث شیعه با سنّت پیامبر و نیز شایستگی ائمه به عنوان وارثان علوم نبوی بدست می آید. (۱۱۲)
در روایات اهل سنّت سخن از «صحیفة علی» به میان آمده که این صحیفه شامل احکامی در زمینة دیه، آزادی بنده و عدم جواز قتل مؤمن در برابر کافر بوده است. (۱۱۳) برخی بر این باورند که این صحیفه همان کتاب جامعه است، (غفاری، ص228) اما بررسی دقیق نشان می دهد که صحیفه غیر از جامعه است. (۱۱۴) برخی روایات، حکایت از وجود صحف متعدد نزد علی علیه السلام دارد. (۱۱۵)

ب) تدوین اصول حدیثی

اصول حدیثی، پایه های اولیه حدیث شیعه را تشکیل می دهد. در اصطلاح محدّثان شیعه، «اصل» یکی از اصناف کتب حدیث است که البته در تعریف آن اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولاً در مقابل «کتاب» یا «تصنیف» قرار می گیرد، (۱۱۶) لذا شیخ طوسی به اسماعیل بن مهران کتاب هایی نسبت داده و جداگانه از آنها یاد کرده و در عین حال تصریح نموده که او یک «اصل» داشته است، (۱۱۷) چنانکه ابن غضائری را صاحب دو تألیف دانسته است، یکی درباره مصنَفات شیعه و دیگری درباره اصول. (۱۱۸)
اصول حدیثی را اصحاب ائمه تألیف کردند. با توجه به توصیه امامان به نگارش حدیث و تعدد اصحاب ائمه، اصول بیشماری تدوین شد و بسیاری از آنها محل اعتماد محدّثان و مرجع آنان قرار گرفت. با توجه به شماره تقریبی این اصول و برخی دلایل دیگر، اصطلاحاً به آنها «اصول اربعمأه» گفته اند. (۱۱۹) اصول اربعمأه که بیشترین آنها را شاگردان امام باقر و امام صادق و امام کاظم علیهم السلام تدوین کردند، (۱۲۰) پایة کتب حدیثی شیعه از قرن سوم به بعد است و با استفاده از آنها کتب اربعه و سایر آثار حدیثی متقدمان به وجود آمده است. پس از تألیف کتب اربعه از رغبت دانشمندان در استنساخ اصول کاسته شد و در نتیجه بسیاری از آنها متروک گردید، ضمن آنکه برخی اصول، در آتش سوزی کتابخانه کرخ بغداد در 447 از بین رفت. (۱۲۱) با توجه به قراین و شواهد (۱۲۲) روشن می شود که اصول حدیثی از نظر حجم و تعداد حدیث محدود بوده است و با کتب دوره های بعد قابل مقایسه نیست. ضمناً در این اصول طرحی جهت تنظیم احادیث و تبویب آنها در کار نبود. (۱۲۳) زیرا اهتمام راویان بیشتر به ثبت روایات بود و از آنجا که احادیث اصول به موضوع خاصی اختصاص نداشت، معمولاً به نام صاحب آن شهرت می یافت مانند اصل عاصم بن حُمَید و اصل حفص بن سُوقه. در همین دوره اصطلاحات دیگری نیز به وجود آمد که بعضاً نزدیک به اصول است. از جمله این اصطلاحات ، «نسخه» و «نوادر» است (۱۲۴) که نوادر کاربرد بیشتری یافته (۱۲۵) و نوادرنویسی، شیوه غالب تدوین حدیث تا پایان قرن دوم بوده است.

ج) تدوین حدیث در قرن سوم

با تثبیت خلافت بنی عباس به ویژه پس از رحلت امام صادق علیه السلام در 148، فشار خلفای عباسی بر شیعیان فزونی یافت. در این دوران با اجبار خلفا اکثر امامان علیهم السلام از مدینه به عراق جلب شدند و تحت نظر عوامل خلافت قرار گرفتند، در نتیجه ارتباط شیعیان با امامان محدود شد و آنان جهت حل مشکلات دینی خود به محدثان و حاملان اخبار روی آوردند. در این زمان صدها تن از شاگردان امام صادق علیه السلام در مراکز علمی به نقل و نشر حدیث می پرداختند (۱۲۶) و هزاران حدیث، غالباً به صورت غیرمبوّب در اختیار آنان بود. نخستین بار عده ای از شاگردان امام صادق و امام کاظم علیهاالسلام، مانند حَریز بن عبداللّه سجستانی (۱۲۷) و معاویة بن عمّار (۱۲۸) و معاویة بن وهْب (۱۲۹) توانستند با استفاده از روایات خود، کتابهایی درباره نماز و زکات و روزه و حج و فضایل حج تدوین کنند. از عهد امام رضا علیه السلام و به ویژه در قرن سوم دسته بندی روایات ذیل موضوعات مختلف فقهی و کلامی و اخلاقی و تدوین کتب بزرگتر سرعت بیشتری یافت. پیشگامان تدوین حدیث در این دوره سومین نسل از اصحاب اجماع بودند. (۱۳۰) در این دوره از بزرگان دیگری چون حسن بن سعید اهوازی و برادرش حسین و علی بن مهزیار اهوازی می توان یاد کرد که دو برادر به اشتراک سی کتاب تدوین کرده بودند و هر کتاب جامعی از روایات در موضوعی خاص بوده است. ابن مهزیار نیز سی کتاب تدوین کرد. (۱۳۱)
همچنین با ایجاد محدودیت برای امامان علیهم السلام در این دوره، بزرگان حدیث در مساجد یا حوزه ها فعال شدند (۱۳۲) و علاوه بر اشتغال به تدوین حدیث، به تهیه فهارس کتب حدیث پرداختند، به ویژه کتبی که از طریق سماع و قرائت بدست آورده بودند. (۱۳۳) این کتب خود منشأ پیدایش کتب حدیثی بزرگتر در قرن چهارم و پنجم گردیدند، از این رو شیخ صدوق بسیاری از کتب متقدمان را جزو مآخذ من لایحضره الفقیه دانسته است (۱۳۴) همچنین شیخ طوسی در الفهرست و نیز «مشیخة» تهذیب الاحکام و نجاشی در رجال خود، طریق خود را تا بسیاری از صاحبان اصول و مصنفات شناسانده اند. در عصر ما جز معدودی از این کتب از جمله محاسن برقی (۱۳۵) باقی نمانده است.
کاهش ارتباط شیعیان با امامانشان در پی فشارهای خلفا، به معنای قطع کامل ارتباط و در نتیجه عدم صدور حدیث از امامان نبود، بلکه شکل جدیدی از ارتباط به وجود آمد که در جای خود دستاورد تازه ای برای حدیث شیعه داشت: از زمان امام صادق علیه السلام به بعد عده ای به عنوان «وکلای ائمه» یا رابطان بین امامان و مردم تعیین شدند. آنان سؤالات شرعی را جمع آوری می کردند و به حضور ائمه علیهم السلام می بردند و پاسخهای سؤالات را که غالباً با خط و امضای امامان بود دریافت می کردند. (۱۳۶)
گاه نیز امامان از طریق وکلای خود رسایل و مکتوباتی برای شیعیان می فرستادند و وظایف و تکالیف آنان را در مقابل پیشامدهای اجتماعی روشن می ساختند. (۱۳۷) از آنجا که مکتوبهای امامان و پاسخهای آنان به سؤالات شیعیان در حکم حدیث و روایت بود، محدّثان در مقام جمع و تدوین آنها برآمدند و کتبی با عنوان «مسائل» و «رسایل» به جمع مصادر حدیث اضافه کردند. شیخ طوسی (۱۳۸) ضمن برشمردن آثار عبداللّه بن جعفر حِمْیَری از کتاب المسائل والتوقیعات نام برده اما نجاشی (ص220) به سه کتاب این شخص در حوزه مسائل اشاره کرده است: مسائل الرجال و مکاتباتهم اباالحسن الثالث علیه السلام، مسائلُ لابی محمدالحسن علیه السلام علی یَدِ محمدبن عثمان العَمْری و مسائل ابی محمد و توقیعات. زکریا بن آدم، محمد بن سلیمان، هارون بن مسلم، یعقوب بن یزید، یعقوب بن اسحاقِ سِکّیت و احمد بن اسحاق اشعری از کسانی بودند که در این دوره به تدوین مسائل پرداختند. (۱۳۹) کلینی نیز کتابی به نام رسائل الائمه داشته است. (۱۴۰)
مجموعه های رسایل و مسائل تا قرن پنجم وجود داشت و همانند اصول روایی جزو مصادر کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی قرار گرفت اما پس از تقطیع و تقسیم محتوای آنها در آثار یادشده به تدریج از بین رفت. (۱۴۱) ابن بابویه (۱۴۲) تصریح کرده که مجموعه نامه ها و توقیعات امام حسن عسکری علیه السلام را به خط خود امام از طریق ابوجعفر صفار دریافت کرده است. هارون بن موسی تلّعکبری و احمد بن حسین بن عبیداللّه غضائری نیز خبر داده اند که بسیاری از نامه های امام یازدهم و دوازدهم را دیده اند. (۱۴۳) از متقدمان، ابن بابویه در کمال الدین ج2، ص482ـ522 و شیخ طوسی در الغیبة (ص345ـ41) و از متأخران ، محمدباقر مجلسی (متوفی 1110) در بحارالانوار (۱۴۴) بسیاری از توقیعات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را جمع کرده اند.

د) تدوین کتب اربعه

از حقایق مسلّم درباره حدیث شیعه ورود جعل و تحریف در آن است. این امر به سبب وجود افراد «کذّاب»، «فاسدالمذهب» و «مجهول الحال» در بین راویان شیعه در ادوار گوناگون و نیز وضع سیاسی و اجتماعی خاص شیعیان و قطع یا دشواری ارتباط با امامان بوده است. (۱۴۵) هدف این راویان، تحریف حقایق دینی از طریق جعل حدیث بوده است. یکی از عوامل مؤثر در جعل حدیث، جریان غُلات بود. (۱۴۶) این جریان از زمان امام چهارم علیه السلام در میان شیعیان آغاز شد و تا پایان عصر ائمه کم و بیش ادامه یافت به طوری که در زمان هر یک از امامان علیهم السلام چند تن به عنوان غالیانِ شاخص شناخته شدند و مورد لعن و نفرین ائمه قرار گرفتند . (۱۴۷)
ترفندهای غلات را همواره امامان شیعه آشکار می کردند، چنانکه امام صادق علیه السلام درباره مُغیرة بن سعید به جعل حدیث و افزودن آنها در کتب اصحاب پدرش اشاره کرد و امام رضا علیه السلام، بیان و مغیره بن سعید و ابوالخطاب و برخی دیگر را از دروغگویان عمده معرفی کرد (همان، ص302) و امام حسن عسکری ضمن تکذیب عقاید علی بن حَسَکه و قاسم یقطینی آنان را نفرین کرد. (۱۴۸) پس از عصر ائمه نیز از جمله تلاشهای بزرگان شیعه شناسایی غلات و طرد آنان از میان شیعیان بود، (۱۴۹) اما به رغم این تلاش ها، بخشی از روایات جعلی و مشکوک به مجموعه های حدیثی راه یافت (بهبودی، ص44) و از این حیث، در احادیث اختلاف و تعارض پیدا شد. (۱۵۰)
پس از وقوع غیبت امام دوازدهم و در پی قطع ارتباط مستقیم شیعیان با امامان خود، این تعارض نمایانتر شد به طوری که حقایق گاه بر اهل علم نیز مشتبه می گشت. (۱۵۱) در این شرایط، محدّثان نسبت به پالایش حدیث و تدوین کتب مورد اعتماد، نیاز مبرم احساس کردند. تدوین کتب اربعه توسط محمد بن یعقوب کلینی و محمد بن علی بن بابویه و محمد بن حسن طوسی که به «محمدون ثلاث اُوَل» مشهورند و تدوین دیگر آثار ارزشمند حدیثی، به ویژه کتابهای ابن بابویه و شیخ طوسی در قرنهای چهارم و پنجم گامی مهم در رفع نابسامانی های موجود در حیطة حدیث و زدودن تعارض از آن به شمار می رود. (۱۵۲)
با تألیف کتب اربعه و دیگر کتب حدیثی در قرنهای چهارم و پنجم، به ویژه کتب حدیثی شیخ صدوق و شیخ طوسی و سید مرتضی و شیخ مفید، تدوین حدیث شیعه در عصر متقدمان به پایان رسید و فقها و متکلمان به مدد این کتابها به تدوین آثار فقهی و کلامی پرداختند و از سوی دیگر فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی شیعه، روند تدوین آثار جدید را کند کرد و عالمان شیعه بیشتر به انتقال کتابهای قبل از طریق اجازه و کتابت و وجاده اهتمام ورزیدند. با این همه بررسی های حدیث شناختی و التفات به مباحث رجال و درایه که از علوم اساسی و ضروری در حوزه حدیث است رونق گرفت و کسانی چون نجاشی و کشّی و ابن غضایری و احمد بن طاووس و علامه حلّی و ابن داود حلّی در این راه گامهای مؤثری برداشتند. از آثار حدیثی ارزشمندی که بر پایه کتب اربعه به منظور بررسی انتقادی آنها، به ویژه از نظر سند و دقت و ضبط تدوین شد، مُنْتقی الجُمان فی الاحادیث الصحاح والحسان بود. این کتاب را حسن بن زین الدین عاملی، فقیه و اصولی نامور شیعه معروف به صاحب معالم، نگاشت که متأسفانه ناتمام ماند.

ه) تدوین حدیث در دوره متأخران

با روی کارآمدن دولت شیعی صفوی در قرن دهم و فراهم آمدن فضایی نو برای ارائه و نشر تعالیم شیعی، بسیاری از علمای شیعه از نقاط مختلف به ایران آمدند، از جمله حسین بن عبدالصمد و فرزندش بهاءالدین محمد معروف به شیخ بهائی و محقق کرکی هر سه از جبل عامل، محقق میسی از عراق و سید ماجد بحرانی از بحرین. بدینسان، تألیف آثاری در زمینه فقه و حدیث شیعه که مدتی دچار وقفه و رکود شده بود، دوباره رونق گرفت. (۱۵۳)
از سوی دیگر پس از آنکه ملامحمدامین استرآبادی کتاب الفوائد المدنیة را تألیف کرد و این کتاب در ایران و عراق منتشر شد، شماری از فقها گرایش اخباری پیدا کردند (دوانی، ص90) و به حدیث و علوم آن توجه شایانی نمودند. نامورترین محدّثان این دوره که به «محمدون ثلاث اُخَر» معروف اند، منشأ تدوین این آثار مهم در حدیث شدند: الوافی تألیف محمد بن مرتضی معروف به مولی محسن فیضِ کاشانی که جامع کتب اربعه با حذف مکررات آنها به شمار می رود و حاوی شرح و بررسی احادیث نیز هست؛ (۱۵۴) بحارالانوار تألیف محمدباقر مجلسی که از حیث محتوا مشتمل بر همه مباحث دینی و از حیث منابع بر بیش از 360 کتاب و رسالة حدیثی و غیره مبتنی است و با شرح و بیان مؤلف همراه است؛ وسائل الشیعه تألیف محمد بن حسن شیخ حر عاملی (متوفی 1104) که جامع احادیث فقهی بر پایه تبویب رایج نزد فقهاست و به طور عمده از کتب اربعه گردآوری شده و از منابع متقدم دیگر نیز بهره برده است. از جوامع دیگر حدیثی این دوره، کتاب عوالم العلوم والمعارف والاحوال تألیف مولی عبداللّه بحرانی اصفهانی، شاگرد و همکار محمدباقر مجلسی با صورت بندی و محتوای تقریباً همسان با بحارالانوار است.
به طور کلی در عصر صفوی گذشته از اهتمام محدثان به جستجو و شناسایی برخی آثار حدیثیِ مهجور و حفظ آنها از آفت و نابودی، گرایش به شرح و بررسی حدیث در موضوعات مختلف نیز رواج یافت و شماری از عالمان چون میرداماد، صدرالمتألهین شیرازی، مولی محمدتقی مجلسی، مولی صالح مازندرانی، محمدباقر مجلسی، مولی رفیعا قزوینی، قاضی سعید قمی و سید نعمت اللّه جزایری بر آثار متقدم حدیثی به ویژه کتب اربعه شرح نوشتند. در این شروح ارزیابی همه جانبة سند و متن احادیث مورد توجه قرار می گرفت. از حیث موضوع بندی نیز گاه به مباحث جدید و صورت بندی های متداول در علوم دینی التفات می شد. (۱۵۵)
سنّت تدوین آثار جدید حدیثی از آن پس با آهنگی کندتر ادامه یافت و برخی عالمان در مقام مستدرک نویسی بر جوامع پیشین چون بحارالانوار و وسایل الشیعه برآمدند؛ معروفترین این کتابها مستدرک الوسایل تألیف میرزا حسین نوری مازندرانی (متوفی 1320) حدیث شناس و کتاب شناس نامور است که آن را بر پایه منابع پیشین و برخی آثار نو یافته، طبق تبویب وسایل الشیعه تنظیم کرد.
این کتاب امروزه از مراجع مهم تحقیقات فقهی مجتهدان است. آخرین گام در تدوین حدیث بجز آثاری که با نگرش موضوعی نو و تبویب ویژه سامان یافته (۱۵۶) جامع حدیثی فقهی جامع احادیث الشیعه است. طرح این اثر حدیثی را فقیه و مرجع تقلید مشهور شیعه، آیت اللّه حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ارائه کرد و در آغاز با اشراف وی چند تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم به تدوین آن اهتمام کردند، پس از درگذشت وی نیز کار با جدیت پیگیری شد و صورت اتمام یافت.
گفتنی است که تألیف معجم های موضوعی و واژه ای برای تسهیل دستیابی به مضامین احادیث در جوامع معتبر حدیثی در چند دهة اخیر مطمح نظر مؤلفان بوده و هست. مشهورترین این آثار کتاب سفینة البحار تألیف حاج شیخ عباس معروف به محدّث قمی (متوفی 1359) است که فهرستی موضوعی و الفبایی بر بحارالانوار است.

پی‌نوشت‌ها:

1. بیهقی، ج2، ص605.
2. رجوع کنید به جوهری، ذیل «صنف»؛ ابوریّه، ص258، پانویس 1.
3. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص121، 127ـ128.
4. رجوع کنید به ابوریّه، ص264؛ صالح، ص1؛ خطیب، 1411، ص293؛ همو، 1417، ص137؛ خولی، ص33.
5. رجوع کنید به سیوطی، 1370 ش، ص261.
6. رجوع کنید به جوهری، همانجا.
7. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
8. نیز رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص71.
9. رجوع کنید به ابوریه، ص267؛ صالح، ص38ـ41.
10. رجوع کنید به رامیار، ص261ـ269.
11. رجوع کنید به اعظمی، ج1، ص92ـ142.
12. دارمی، ج1، مقدمه، ص125.
13. ذهبی، ج1، ص43.
14. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج3، ص521ـ522.
15. خطیب، 1411، ص346.
16. ابن سعد، ج5، ص216.
17. دارمی ، همانجا؛ ترمذی، ج5، ص38؛ ابن عبدالبر، ص118؛ خطیب بغدادی، ص64ـ84؛ نیز رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص117ـ128: «باب ذکرالرخصة فی کتاب العلم».
18. مجلسی، ج2، ص144.
19. بخاری جعفی، ج1، ص37؛ عسکری، 1412، ج1، ص97ـ100.
20. رجوع کنید به ترمذی، همانجا؛ خطیب بغدادی، ص29ـ35.
21. اعظمی، ج1، ص78؛ معلمی، ص35.
22. رجوع کنید به خطیب، 1411، ص306؛ اعظمی؛ معلمی، همانجاها.
23. جلالی حسینی، ص295ـ297؛ معارف، ص58ـ59.
24. رجوع کنید به ابوشهبه، ص57؛ اعظمی، ج1، ص77؛ خطیب، 1411، ص306، 308.
25. ابن قتیبه، ص266؛ ابن صلاح، ص119؛ صالح، ص8ـ11؛ ابوشهبه، همانجا؛ ابوزهو، ص124؛ خطیب، 1411، ص308.
26. رجوع کنید به جلالی حسینی، ص302؛ جعفریان، ص18؛ معارف، ص58ـ62.
27. ابوزهو، ص125.
28. ذهبی، ج1، ص2ـ3، به نقل از ابوبکر.
29. همان، ج1، ص5، به نقل از ابوبکر.
30. بخاری جعفی، ج1، ص37، به نقل از عمر: کِتابُ اللّه حَسْبُنا.
31. ابن عبدالبر، ص112، 115؛ ذهبی، ج1، ص4، هر دو به نقل از عمر.
32. ذهبی، ج1، ص7؛ ابوریّه، ص54.
33. خطیب بغدادی، ص51ـ53؛ ذهبی، ج1، ص5.
34. شهرستانی، ص17ـ39؛ جلالی حسینی، ص316ـ338؛ معارف، ص85ـ88.
35. عسکری، 1413، ج2، ص44ـ45؛ حسنی، ص2؛ جلالی حسینی، ص414ـ422.
36. رجوع کنید به ابن کثیر، ج4، جزء8، ص110، به نقل از عمر: اَقِلُّوا الروایةَ عَنْ رَسولِ اللّه صلی الله علیه و آله اِلاّ فیما یُعْمَلُ بِهِ.
37. دارمی، ج1، مقدمه، ص85؛ سیوطی، 1409، ج2، ص61.
38. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص107ـ112.
39. دارمی، ج1، مقدمه، ص128.
40. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به جلالی حسینی، باب «آثار المنع من التدوین»، ص481ـ549؛ معارف، ص151ـ157.
41. رجوع کنید به مسلم بن حجاج، ج3، ص95، ج5، ص43ـ44؛ ذهبی، ج1، ص7.
42. رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج4، ص63ـ68، ج11، ص44ـ46.
43. مسعودی، ج4، ص16.
44. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص235؛ صالح، ص37.
45. دارمی، ج1، مقدمه، ص126؛ کتانی، ص4.
46. ابن عبدالبر، ص127.
47. ابن حجر عسقلانی، 1407، ج1، ص237؛ کتانی، همانجا؛ ابوزهو، ص244.
48. 1407، ج1، ص235؛ سیوطی، 1409، ج1، ص67.
49. رجوع کنید به ابوشهبه، ص65؛ قاسمی، ص71؛ خولی، ص37؛ صالح، ص36.
50. 1411، ص373ـ374.
51. صدر، ص278.
52. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
53. رجوع کنید به صالح، ص24ـ25؛ عتر، ص49ـ50؛ خطیب، 1411، ص376؛ ابوزهو، ص302؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله، آرای خاورشناسان.
54. 1407، مقدمه: هدی الساری، ص8.
55. همان، ج1، ص251.
56. ابن عبدالبر، ص127.
57. ابن حجر عسقلانی، 1415، ج10، ص40ـ41.
58. ابن حنبل، ج2، ص311.
59. رجوع کنید به ابن عبدالبر، ص123، 127؛ خطیب، 1411، ص494؛ صالح، ص38؛ ضاری، ص292، 295.
60. رجوع کنید به کتانی، همانجا.
61. سیوطی، 1409، ج1، ص66؛ ابوریّه، ص265؛ ابوزهو، ص244.
62. صالح، ص40؛ ابوریّه، ص262ـ263؛ ابوزهو، ص245.
63. ابوریّه، ص263.
64. ابوریّه، ص264؛ ابوزهو، همانجا.
65. معارف، ص118.
66. سیوطی، 1370 ش، ص261؛ ابوریّه، ص264ـ265.
67. ابن صلاح، ص154.
68. سیوطی، 1409، ج2، ص140.
69. ابوریّه، ص267؛ نیز رجوع کنید به طباطبائی، ص73.
70. سیوطی، 1370 ش، ص261.
71. ابوریّه، ص265؛ نیز رجوع کنید به الموطّأ.
72. کتانی، ص52ـ64؛ طباطبائی، ص97ـ161.
73. ابوریّه، ص267.
74. ابوریّه، ص268؛ طباطبائی، ص88.
75. صالح، ص298.
76. همان، ص297.
77. رجوع کنید به صحیح؛ صحاح سته؛ بخاری، ابوعبداللّه محمد؛ مسلم بن حجاج نیشابوری.
78. کتانی، ص25؛ عتر، ص199؛ طباطبائی، ص45.
79. رجوع کنید به حدیث.
80. عتر، ص326.
81. کتانی، ص25.
82. صحیح مسلم و صحیح بخاری.
83. سنن ابن ماجه، سنن ابی داود، سنن نسایی، سنن ترمذی؛ نیز رجوع کنید به سنن.
84. فاخوری، ص25.
85. رجوع کنید به معارف، ص159، 162؛ ابوزهو، ص407ـ409، 421ـ428.
86. ابن صلاح، ص108؛ مرعشی، ص17.
87. رجوع کنید به معارف، ص166ـ174؛ ابوزهو، ص430ـ447.
88. ابوزهو، ص430ـ433، 446ـ447؛ معارف، ص167.
89. ابوزهو، ص431.
90. کتانی، ص142.
91. ابوزهو، ص431؛ کتانی، ص132.
92. کتانی، ص131ـ132؛ معارف، ص169.
93. ابوزهو، ص446.
94. مدیر شانه چی، ص47.
95. طباطبائی، ص454ـ467.
96. ابوزهو، ص432ـ433، 446ـ447.
97. رجوع کنید به معارف، ص174ـ184.
98. رجوع کنید به سوره واقعه: 79؛ سوره احزاب: 31.
99. رجوع کنید به شرف الدین، ص72ـ75؛ خوئی، ص499: تواتر حدیث ثقلین.
100. صفار قمی، ص167.
101. کلینی، ج2، ص667.
102. طبری، ص65ـ66.
103. رامیار، ص266؛ قدّوری الحمد، ص96.
104. نجاشی، ص4ـ6؛ طوسی، 1380، ص7.
105. دارمی، ج1، مقدمه، ص130.
106. رجوع کنید به ابن صلاح، ص119؛ سیوطی، ج2، ص61.
107. کلینی، ج1، ص52.
108. کشّی، ص143ـ144؛ ابن طاووس، ص219ـ220.
109. بهبودی، ص23.
110. غفاری، ص227؛ عسکری، ص316ـ322.
111. رجوع کنید به جامعه.
112. رجوع کنید به کلینی، ج7، ص94ـ95؛ کشّی، ص376؛ نجاشی، ص360.
113. رجوع کنید به بخاری جعفی، ج1، ص36؛ ابن حنبل، ج1، ص79، 81، 100، 102، 110، ج2، ص35، 121؛ شافعی، ص221.
114. رجوع کنید به معارف، ص49ـ50.
115. مجلسی، ج26، ص37.
116. رجوع کنید به اصل.
117. لَهُ اَصْلٌ؛ 1351 ش، ص1.
118. همان، ص1ـ2.
119. شهید ثانی.
120. رجوع کنید به معارف، ص177ـ193.
121. یاقوت حموی، ج1، ص799؛ قس آقا بزرگ طهرانی، ج2، ص134: 448.
122. رجوع کنید به نجاشی، ص134ـ135.
123. همان، ص117.
124. رجوع کنید به نجاشی، ص116، 153.
125. رجوع کنید به نوادر.
126. نجاشی، ص40.
127. نجاشی، ص144ـ145؛ طوسی، 1351 ش، ص62ـ63.
128. نجاشی، ص411.
129. همان، ص412.
130. رجوع کنید به کشّی، ص556؛ اصحاب اجماع.
131. نجاشی، ص58ـ60، 253ـ254.
132. رجوع کنید به معارف، ص355ـ379.
133. زراری، ص160ـ167؛ ابن بابویه، 1401، ج1، ص4ـ5؛ بهبودی، ص28ـ33.
134. ابن بابویه، 1401، ج1، ص3ـ5.
135. نجاشی، ص76؛ المحاسن، چاپ مهدی رجایی در دو مجلد در 1413.
136. رجوع کنید به کلینی، ج5، ص566؛ نجاشی، ص283؛ کشّی، ص162؛ بهبودی، ص17.
137. شریف قریشی، ص73ـ88؛ معارف، ص343.
138. 1351 ش

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران …زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با …بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزانچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرمچند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارسخلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتعنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءاتاخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثتا قرن پانزدهم میلادی، تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، بر پایه اخلاق صورت می‏گرفت از آن پس نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط‌ مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در شیوه‌های تحصیل و تدریس درآمد حوزه‌های شیعه آبشار پر برکت علم و معرفت است که بیش از هزار سال است ندای قرآنی بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مدیر سایت مرداد ۲۰ام ۱۳۹۳ موضوع ۳۳۱ قظ رشته تخصصی من تاریخ نیست و موارد ذیل را مدت ها پیش دانشکده علوم قرآن و حدیث مقطع کارشناسی علوم قرآن علوم حدیث تاریخ اسلام مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم چند حدیث در مورد شوخی و گفتگوی غیر ضروری با نامحرم کتابهای خلیج فارس شناسی و مقاله ها خلیج فارس خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ مکتوب و میراث فرهنگی بشریت و راهکارهای دفاع از نام خلیج فارس بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات عنوان مقاله بررسی و نقد آراء گلدزیهر درباره منشأ اختلاف قراءات اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث «اخلاق اقتصادی» بخشی از آموزه‏های اسلامی است که از یکسو، مؤلفه‏های رشد و توسعه اقتصادی و نمونه ای از تدوین خط مشی نمونه ای از تدوین خط مشی بخش اول خط‌ مشی، در نوع خود دارای جنبه های مختلفی است و در همین بحارالانوار ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد بحارالانوار این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه، محتوای آن را رسم عاشق کشی و شیوه شهر


ادامه مطلب ...

واژه شناسیِ حدیث

[ad_1]

حدیث در لغت به معنای چیز تازه، (۱) ضد قدیم (۲) (۳) و مطلق کلام و خبر است، خواه کم باشد خواه زیاد (۴) (۵) (۶) و به تعریف جامع‌تر، هر سخنی است که انسان از طریق شنیدن یا وحی، در خواب یا بیداری، با آن مواجه شود. (۷)

اشتقاق حدیث

حدیث مشتق از «حدث» به معنای پدید آمدن چیزی است که قبلا نبوده است (۸) و سخن و کلام را از آن‌رو حدیث نامیده‌اند که اجزای آن به‌تدریج و پی‌درپی پدیدار می‌شوند. (۹) (۱۰) (۱۱)
جمع حدیث، برخلاف قاعده، احادیث است، (۱۲) (۱۳) زیرا مفرد احادیث، اُحدوثه است که مترادف است با حدیث. (۱۴) (۱۵)

کاربرد واژه حدیث در قرآن

واژه حدیث در قرآن ۲۸ بار، ۲۳ بار به صورت مفرد و ۵ بار به صورت جمع، در اشاره به قرآن، سرگذشت پیشینیان و در موارد متعددی به معنای مطلق کلام و خبر به کار رفته است. (۱۶) (۱۷) (۱۸) (۱۹) (۲۰) (۲۱)

معنای حدیث در اصطلاح اهل‌سنت

حدیث در اصطلاح اهل‌سنت عبارت است از آن‌چه به پیامبر اکرم نسبت داده شود، (۲۲) از قول و فعل و تقریر (۲۳) (۲۴) (۲۵) (۲۶) و صفاتِ خَلقی و خُلقی (۲۷) و حتی حرکات و سکنات آن حضرت در خواب و بیداری . (۲۸)
به سیره، فضائل و ویژگی‌های پیامبر اکرم در پیش از بعثت نیز حدیث اطلاق شده است. (۲۹)
عده‌ای حدیث را شامل قول، فعل و تقریرِ صحابه و تابعین (۳۰) (۳۱) و علما و صُلحا (۳۲) نیز دانسته‌اند.
نورالدین عتر (۳۳) حتی صفات خَلقی و خُلقی صحابه و تابعان را نیز در تعریف حدیث گنجانده است.
بنابر این تعریف، حدیث به چهار قسم تقسیم می‌شود: قولی، یعنی هر کلامی غیر از قرآن که از پیامبر اکرم صادر شده است؛ فعلی، یعنی هر گزارشی که راجع به اعمال و افعال پیامبر اکرم است؛ تقریری، یعنی هر سخن یا فعلی که از صحابه سرزده و پیامبر اکرم با سکوت و عدم انکار یا با اظهار تأیید و تحسین خود بر آن صحه نهاده است؛ و وصفی، یعنی هر آنچه درباره ویژگی‌های جسمانی یا اخلاقی پیامبر اکرم نقل شده است. (۳۴)

معنای حدیث در اصطلاح شیعه

حدیث در اصطلاح علمای شیعه عبارت است از کلامی که قول، فعل یا تقریر معصوم را گزارش کند (۳۵) (۳۶) (۳۷) و اطلاق آن بر آنچه از غیر معصوم رسیده از باب مَجاز است. (۳۸) (۳۹)

وجه تسمیه حدیث

گاهی در بیان وجه تسمیه حدیث، به حدوث آن در قبال قرآن، که قدیم است، استدلال شده است (۴۰) اما این استدلال، با توجه به اطلاق لفظ حدیث بر قرآن در خود قرآن (۴۱) (۴۲) و نیز به کارگیری این اصطلاح از سوی معتقدان به حدوث قرآن، درست به نظر نمی‌رسد.

اجزاء تشکیل دهنده حدیث

هر حدیثی از دو بخش تشکیل شده است: متن و سند .

متن حدیث

متن در لغت به معنای پشت، قسمت آشکار هر چیز، رویه، و بخش مرتفع و سخت زمین (۴۳) (۴۴) (۴۵) است و در اصطلاح عبارت است از الفاظ حدیث که معنا را افاده می‌کند. (۴۶)

سند حدیث

سند در لغت به معنای بخش مرتفع زمین که به کوه پیوسته و نیز نوعی لباس است، (۴۷) (۴۸) (۴۹) و در اصطلاح، طریق متن یا زنجیره راویان متن است. (۵۰)
سند را خبر دادن از طریق متن نیز گفته‌اند (۵۱) (۵۲) اما تعریف نخست صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا خبردادن از طریق متن، اِسناد است. (۵۳) (۵۴)
اصطلاح حدیث با اصطلاحات خبر، اثر و سنّت ارتباط معنایی و کاربردی دارد.

نظر عسقلانی

درباره ارتباط معنایی خبر و حدیث و نسبت این دو با یکدیگر، ابن ‌حجر عسقلانی (۵۵) سه قول را مطرح کرده است:
الف) قول به ترادف حدیث و خبر.
ب) آنچه از پیامبر اکرم نقل شده باشد حدیث و آنچه از غیر ایشان نقل شده باشد خبر خوانده شده و از این‌رو به کسانی که به تاریخ و مانند آن اشتغال دارند «اَخباری» و به افرادی که با سنت نبوی سر و کار دارند «محدّث» اطلاق شده است.
ج) نسبت بین خبر و حدیث نسبت عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی هر حدیثی خبر است، اما هر خبری حدیث نیست.
اما چون سخن ابن ‌حجر عسقلانی، به سبب تعریف نشدن حدیث در آن، ابهام دارد، دیگر علمای حدیث با توجه به تعریفی که خود از حدیث داشته‌اند، آن را تفسیر و تفسیر خاص کرده‌اند.

قول به ترادف حدیث و خبر

بنابر قولِ به ترادف حدیث و خبر، از یک دیدگاه، خبر بر حدیث مرفوع (قول منسوب به پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله) و حدیث موقوف (قول منسوب به صحابیان) و حدیث مقطوع (قول منسوب به تابعین) قابل اطلاق دانسته شده است. (۵۶)

قول فقهای خراسان

اما بنابر قول منسوب به فقهای خراسان، حدیث مرفوع، خبر و حدیث موقوف اثر نامیده شده است. (۵۷) (۵۸)

دیدگاه مورد پذیرش

دیدگاه اول مورد پذیرش بسیاری از محدثان قرار گرفته است. (۵۹) (۶۰)
محققان معاصر (۶۱) (۶۲) (۶۳) نیز، با توجه به شیوه محدّثان در نقل احادیث موقوف و مقطوع در کنار احادیث مرفوع، همین قول به ترادف را اختیار کرده‌اند.
در میان محدثان شیعه، قول به ترادف حدیث و خبر، رواج بیشتری دارد (۶۴) (۶۵) (۶۶)
نام‌گذاری کتاب‌های حدیثی کهن شیعه نیز شاهدی بر این مدعاست، چنان که شیخ طوسی کتاب خود را الاستبصار فیما اختلف فیه من‌ الاخبار نامیده است. (۶۷)

معنای اثر

در لغت

«اثر» در لغت به معنای نشانی که از هر چیز بر جا می‌ماند، (۶۸) (۶۹) جای پا (۷۰) و بازمانده (۷۱) است.

اطلاق مأثور به حدیث

حدیث را «مأثور» گفته‌اند، زیرا عده‌ای آن را برای عده دیگر نقل کرده‌اند. (۷۲)

تعاریف دیگر اثر

درباره تعریف اثر، اقوال دیگری وجود دارد؛ از قبیل این‌که اثر اعم از حدیث و خبر است، یا اثر مترادف خبر است، یا اثر بر آنچه از صحابه رسیده و حدیث بر آنچه از پیامبر اکرم رسیده اطلاق می‌شود، (۷۳) (۷۴) اما مشهورترین اقوال همان قول نخست است.

ترادف اثر و حدیث

هر چند برخی، اصطلاح اثر را فقط برای اقوال صحابیان (حدیث موقوف) به کار برده‌اند، (۷۵) (۷۶) (۷۷) اما شواهدی مبنی بر این‌که حدیث و اثر مترادف به کار رفته‌اند ذکر شده، مثلا مسلم‌ بن حجاج (۷۸) حدیث پیامبر را اثر نامیده است و طبری کتاب خود را که منحصر به احادیث مرفوع است تهذیب الآثار، و طحاوی کتاب خود را که مشتمل بر احادیث مرفوع و موقوف است شرح معانی الآثار نامیده است. (۷۹) (۸۰)
محققان معاصر نیز اثر را مترادف با حدیث و خبر، و شامل احادیث مرفوع، موقوف و مقطوع دانسته‌اند. (۸۱) (۸۲) (۸۳) (۸۴)
در میان محدّثان شیعه برخی اثر را اعم از خبر و حدیث دانسته‌اند، (۸۵) (۸۶) اما محقق حلی ( نجم‌الدین جعفر بن حسن بن سعید ) اثر را تنها بر مطالب منقول از ائمه علیهم‌السلام اطلاق کرده است. (۸۷)
در عین حال، برخی اثر را مترادف حدیث دانسته‌اند. (۸۸) (۸۹)
عناوین برخی کتاب‌های کهن (۹۰) و اطلاق اثر بر حدیث پیامبراکرم از سوی ائمه علیهم‌السلام و نیز به کارگیری واژه اثر به جای حدیث از سوی محدّثان، (۹۱) بیان‌گر تداول نظر اخیر نزد علمای شیعه است. (۹۲)

ارتباط سنت و حدیث

درباره ارتباط معنایی حدیث و سنت گفتنی است که محدّثان، سنّت را مترادف با حدیث به معنای قول، فعل، تقریر، صفات خَلقی و خُلقی پیامبر اکرم، در پیش و پس از بعثت، دانسته‌اند. (۹۳) (۹۴)
محدثان اهل‌سنت گاهی سنّت را بر عمل صحابه نیز اطلاق کرده‌اند، چه این عمل در قرآن یا احادیث پیامبر پیشینه‌ای داشته چه نداشته باشد. (۹۵)
از تعابیر محدّثان و عالمان سده‌های نخستین چنین برمی‌آید که سنّت در آغاز، تنها بر افعال و اعمال پیامبر اکرم دلالت داشته، (۹۶) اما بعدها بر احادیث پیامبر اکرم نیز اطلاق شده است. (۹۷)
در میان محدّثان شیعه، مراد از سنّت گاه خود فعل و تقریر معصوم، (۹۸) خود قول و فعل و تقریر معصوم (۹۹) و نیز آن‌چه از پیامبر اکرم یا مطلق معصوم صادر شده (۱۰۰) بوده و گزارش هر یک از موارد سه‌گانه، حدیث نامیده شده است (۱۰۱) بنابراین، سنّت نزد آنان مترادف حدیث نیست، بلکه حدیث حاکی از سنّت است. (۱۰۲)

پی‌نوشت‌ها:

۱. ذیل «حدث»، خلیل‌ بن احمد، ج۲، ص۱۷۷، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۲. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴. ذیل «حدث»، محمد بن احمد ازهری، ج۴، ص۴۰۵، تهذیب‌اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بی‌تا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۵. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۶. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷. حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «حدث»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
۸. ابن فارس، ذیل «حدث».
۹. حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «حدث»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
۱۰. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۱. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۱۲. ذیل «حدث»، ابن ‌منظور، لسان العرب.
۱۳. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۴. ذیل «حدث»، محمد بن احمد ازهری، ج۴، ص۴۰۵، تهذیب‌اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بی‌تا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۱۵. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۳۰، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۱۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۳.
۱۷. طه/سوره۲۰، آیه۹.
۱۸. طور/سوره۵۲، آیه۳۴.
۱۹. نجم/سوره۵۳، آیه۵۹.
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۷۸.
۲۱. نساء/سوره۴، آیه۱۴۰.
۲۲. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
۲۳. ابن ‌تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۵، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۴. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علی‌حسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۵. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۲۶. زکریا بن محمد انصاری، فتح‌الباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۷. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علی‌حسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۸. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۲۱، چاپ علی‌حسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۲۹. ابن ‌تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۷ـ۸، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۳۰. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۳۱. زکریا بن محمد انصاری، فتح‌الباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۳۲. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۳۳. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۲۷، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. علی ستامونی اثری، المدخل الی علوم الحدیث، ج۱، ص۵۰ـ۵۶، منصوره، (مصر) ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۳۵. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۳۶. ابوالقاسم‌ بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین‌الاصول، ج۱، ص۴۰۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
۳۷. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۷، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۳۸. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۳۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۱، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۴۰. ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱، ص۱۷۳، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
۴۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶.
۴۲. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.
۴۳. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ذیل «متن»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۴۴. اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح:تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «متن»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۴۵. ذیل «متن»، ابن ‌منظور، لسان العرب.
۴۶. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۴۷. خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، ذیل «سند»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۴۸. اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح:تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «سند»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
۴۹. ذیل «سند»، ابن ‌منظور، لسان العرب.
۵۰. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۵، قم ۱۳۸۱ش.
۵۱. ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، ج۱، ص۲۹، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۵۲. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۲، ص۲۲، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۳. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۵، قم ۱۳۸۱ش.
۵۴. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۵۵. ابن ‌حجر عسقلانی، نزهةالنظر فی توضیح نخبةالفکر، ج۱، ص۹ـ۱۰، چاپ عبدالسلام مدنی، بن ارس ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۶. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۷. ابن ‌صلاح، مقدمة ابن ‌الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۷، چاپ مصطفی دیب‌البغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۵۸. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۵۹. زکریا بن محمد انصاری، فتح‌الباقی بشرح الفیه العراقی، ج۱، ص۴۱، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۶۰. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۶۱. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۶۲. محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث: علومه و مصطلحه، ج۱، ص۱۹، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۶۳. نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۲۹، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۴. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۶۵. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۳، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۶۶. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۳، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۶۷. محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۰ـ۴۱، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۶۸. ذیل «اثر»، خلیل‌ بن احمد، ج۸، ص۲۳۶، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۶۹. ذیل «اثر»، محمد بن احمد ازهری، ج۱۵، ص۱۱۹، تهذیب‌اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بی‌تا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۷۰. ذیل «اثر»، خلیل‌ بن احمد، ج۸، ص۲۳۶، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
۷۱. احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «اثر»، (بیروت) : دارالفکر، (بی‌تا).
۷۲. ذیل «اثر»، محمد بن احمد ازهری، ج۱۵، ص۱۱۹، تهذیب‌اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بی‌تا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
۷۳. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۷۴. حسین حاج‌حسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۸۴، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۷۵. ابن ‌صلاح، مقدمة ابن ‌الصّلاح فی علوم الحدیث، ج۱، ص۲۶، چاپ مصطفی دیب‌البغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۷۶. یحیی‌ بن شرف نووی، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، ج۱، ص۲۳، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.
۷۷. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، ج۱، ص۲۳، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۷۸. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۷، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷۹. محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، ج۱، ص۱۲۲، چاپ علی‌حسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
۸۰. محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۸۱. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۲، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۸۲. محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث: علومه و مصطلحه، ج۱، ص۲۰، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
۸۳. منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۸۴. حسین حاج‌حسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۸۴، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۸۵. زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۵۴، قم ۱۳۸۱ش.
۸۶. محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، ج۱، ص۶۷، چاپ غلامحسین قیصریه‌ها و نعمت‌اللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
۸۷. محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، ج۱، ص۶۷، چاپ غلامحسین قیصریه‌ها و نعمت‌اللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
۸۸. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۲، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۸۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۲، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۹۰. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۲، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۹۱. «الآثارالصحیحة عن‌الصادقین علیهم‌السلام»، کلینی، ج۱، ص۸، الاصول من الکافی.
۹۲. محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، ج۱، ص۴۳ـ۴۴، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
۹۳. ابن ‌تیمیه، علم الحدیث، ج۱، ص۵ـ۹، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
۹۴. مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، ج۱، ص۴۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۹۵. حسین حاج‌حسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، ج۱، ص۱۹۲، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۹۶. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۱۶ـ ۱۱۷، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۹۷. صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ج۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
۹۸. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
۹۹. حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، ج۱، ص۸۵، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
۱۰۰. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۸، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۱۰۱. عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ج۱، ص۶۹، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
۱۰۲. محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، ج۱، ص۴۱۴، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).

فهرست منابع:
قرآن.
ابن ‌تیمیه، علم الحدیث، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
ابن ‌جماعه، المنهل الروی فی مختصر علوم‌الحدیث النبوی، چاپ محیی‌الدین عبدالرحمان رمضان، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
ابن ‌حجر عسقلانی، فتح‌الباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بی‌تا).
ابن ‌حجر عسقلانی، نزهةالنظر فی توضیح نخبةالفکر، چاپ عبدالسلام مدنی، بن ارس ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابن ‌صلاح، مقدمة ابن ‌الصّلاح فی علوم الحدیث، چاپ مصطفی دیب‌البغا، دمشق ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
ابن فارس.
ابن ‌منظور، لسان العرب.
محمد بن احمد ازهری، تهذیب‌اللغة، ج ۴، چاپ عبدالکریم عزباوی، قاهره (بی‌تا)، ج ۱۵، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۹۶۷.
زکریا بن محمد انصاری، فتح‌الباقی بشرح الفیه العراقی، چاپ حافظ ثناءاللّه زاهدی، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی‌تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
حسین حاج‌حسن، نقد الحدیث فی علم الروایة و علم الدرایة، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
محمد عجاج خطیب، اصول الحدیث: علومه و مصطلحه، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
خلیل‌ بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
حسین‌ بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
مصطفی سباعی، السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
علی ستامونی اثری، المدخل الی علوم الحدیث، منصوره، (مصر) ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
محمد بن عبدالرحمان سخاوی، فتح المغیث بشرح الفیه الحدیث للعراقی، چاپ علی‌حسین علی، قاهره ۱۴۱۵/ ۱۹۹۵.
عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، چاپ احمد عمر هاشم، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
زین‌الدین‌ بن علی شهیدثانی، الرعایة لحال البدایة فی علم الدرایة و البدایة فی علم الدرایة، قم ۱۳۸۱ش.
محمد بن حسین شیخ‌ بهائی، الوجیزة فی الدرایة، چاپ ماجد غرباوی، در تراثنا، سال ۸، ش ۳و۴ (رجب ذی‌الحجه ۱۴۱۳).
صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
حسن صدر، نهایةالدرایة فی شرح الرسالة الموسومة بالوجیزة للبهائی، چاپ ماجد غرباوی، (قم ۱۴۱۳).
نورالدین عتر، منهج النقد فی علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، (بیروت) : دارالفکر، (بی‌تا).
کلینی، الاصول من الکافی.
عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، چاپ محمدرضا مامقانی، قم ۱۴۱۱ـ۱۴۱۳.
مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدعلی مهدوی‌راد، «تدوین حدیث (۱) : تعاریف»، علوم حدیث، سال ۱، ش ۱ (پاییز ۱۳۷۵).
محمدباقر بن محمد میرداماد، الرواشح السماویة، چاپ غلامحسین قیصریه‌ها و نعمت‌اللّه جلیلی، قم ۱۳۸۰ش.
ابوالقاسم‌ بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین‌الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
یحیی‌ بن شرف نووی، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر، چاپ صلاح محمد محمد عویضه، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نام شناسی و ریشه واژه هانام شناسی و ریشه واژه ها گروه آموزشی عربی دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی دفتر حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودنام شناسی و ریشه واژه ها معنی نامهای ترکی دخترانهنام شناسی و ریشه واژه ها اگر کسانی که نمی دانند خاموش باشند و نظری ندهند؛ هیچ اختلافی صفحه اصلی وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی شبکه ملی مدارس ایران رشدسند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه محمد نام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمحمدنامواژه‌شناسی در واژه محمد به ترتیب حرف م اول دارای ضمه مُ ح دارای فتحه حَ م دوم زبان و ادبیات فارسی کالبد شکافی واژه های …زبان و ادبیات فارسی کالبد شکافی واژه های فارسی آریا ادیب حدیث کسا چیست؟ از احادیث مشهور میان عامه و خاصه حدیث کسا است این حدیث در کتابهای شیعه و اهل سنت به خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثابتدا لازم است به مفهوم‌شناسی واژگان مدارا و عفو، و نیز واژة رفق که هم‌معنای آن دو آسیب شناسی اندیشه اکهارت تولهنباید فریب ظاهر کلمات را خورد بعضی از واژه‏ها که در دین مقدس اسلام معنای متعالی نام شناسی و ریشه واژه ها نام شناسی و ریشه واژه ها گروه آموزشی عربی دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی دفتر تألیف کتب حدیث نت نام شناسی و ریشه واژه ها معنی نامهای ترکی دخترانه نام شناسی و ریشه واژه ها اگر کسانی که نمی دانند خاموش باشند و نظری ندهند؛ هیچ اختلافی پدید صفحه اصلی وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی شبکه ملی مدارس ایران رشد محمد نام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد محمدنام واژه‌شناسی در واژه محمد به ترتیب حرف م اول دارای ضمه مُ ح دارای فتحه حَ م دوم مشدد و زبان و ادبیات فارسی کالبد شکافی واژه های فارسی زبان و ادبیات فارسی کالبد شکافی واژه های فارسی آریا ادیب سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد» چگونه است؟ حدیث کسا چیست؟ از احادیث مشهور میان عامه و خاصه «حدیث کسا» است این حدیث در کتابهای شیعه و اهل سنت به طُرُق پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک حدیث احادیث روایات پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک حدیث احادیث روایات درمورد زشتی اثر جمله گناه توبه خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث ابتدا لازم است به مفهوم‌شناسی واژگان مدارا و عفو، و نیز واژة «رفق» که هم‌معنای آن دو به واژه شناسی کاتامبا واژه شناسی قران واژه شناسی حافظ واژه شناسی


ادامه مطلب ...

حدیث به مثابه مبین قرآن

[ad_1]

عالمان مسلمان همواره از حدیث (سنّت) به عنوان مبین قرآن یاد کرده‌اند، چنان که سنّت را، همچون قرآن، وحیِ فروفرستاده از طریق جبرئیل دانسته‌اند که قرآن را تفسیر می‌کند (1) (2) و حتی برخی نیاز قرآن به سنّت را بیش از نیاز سنّت به قرآن شمرده‌اند، ازآن‌رو که سنّت مفسر و مبین قرآن است. (3)

طرق مبین بودن حدیث

بر طبق یک تقسیم‌بندی ، حدیث به یکی از این طرق شارح و مبین قرآن است:

بیان جزئیات

بیان جزئیات و تفصیل مطالب مجمل در قرآن، نظیر اوقات نماز و تعداد رکعات و کیفیت ادای آن.

توضیح عبارات مبهم

توضیح الفاظ و عبارات مبهم در قرآن، نظیر بیان پیامبر درباره «خیط ابیض» و «خیط اسود» به عنوان روشنایی روز و تاریکی شب.

تخصیص عام

تخصیص عام قرآن ، نظیر تفسیر پیامبر از ظلم به شرک در آیه ۸۲ سوره انعام. (4)

تقیید مطلق قرآن

تقیید مطلق قرآن ، چنان‌که لفظ مطلق «ید» در آیه ۳۸ سوره مائده (5) به یمین (دست راست) مقید شده است.

بیان مصادیق الفاظ

بیان معنا یا مصادیق‌ الفاظ، همچون بیان «مغضوب علیهم» به یهود و «ضالین» به نصاری.

بیان احکام وارد نشده

بیان احکامی که در قرآن نیستند، همچون رجم زناکار مُحصَن و مُحصَنه.

بیان موارد نسخ

بیان موارد نسخ در قرآن، نظیر سخن پیامبر درباره آیه وصیت؛ و تأکید مضامین آیات قرآن. (6) (7)

مبنای تقسیم‌بندی بالا

اما ظاهراً این تقسیم‌بندی مبتنی بر نوعی نگاه فقهی بر قرآن است (8) و با بررسی دقیق‌تر احادیث می‌توان موارد بسیاری یافت که در مقام بیان قرآن است ولی خارج از تقسیم‌بندی مذکور قرار می‌گیرد.

تقسیم‌بندی احادیث مربوط به قرآن

در هر صورت، در یک تقسیم‌بندی کلی، احادیث مرتبط با قرآن را می‌توان در دو گروه جای داد:
الف) احادیث درباره قرآن، که عموماً در علوم قرآنی مورد توجه قرار می‌گیرند.
ب) احادیثی که در مقام تفسیر آیات قرآن‌اند.

اقسام احادیث درباره قرآن

احادیث درباره قرآن، خود برچند دسته‌اند:

راجع به کیفیت نزول

احادیث راجع به کیفیت نزول قرآن، از جمله حدیث مشهور در منابع اهل‌سنت درباره آغاز وحی ، (9) احادیث ناظر به نزول یک‌باره قرآن درشب قدر در ماه رمضان (10) (11) و احادیثی که درباره آخرین سوره و آیه نازل شده‌اند. (12) (13)

چگونگی جمع و تدوین

پاره‌ای از احادیث با بحث چگونگی جمع و تدوین قرآن مرتبط‌‌‌اند، از جمله برخی از آن‌ها از مکتوب شدن آیات قرآن در طول حیات پیامبر اکرمحکایت دارند. (14) (15) (16) (17)

قرائات قرآن

برخی احادیث ناظر به بحث قرائات‌اند ، از جمله این‌که قرآن بر هفت وجه نازل شده و قرائت قرآن به هر یک از این وجوه جایز است. (18)(19)
از موارد دیگر احادیثی است درباره قرائت خاص پیامبر و بعضی صحابه از برخی آیات. (20) (21)

کیفیت تلاوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

در پاره‌ای از احادیث کیفیت تلاوت پیامبر و طریقه صحیح تلاوت قرآن وصف شده است. (22) (23)

فضل اموزش و احکام قرآن

در احادیثی از فضل آموزش تلاوت قرآن به دیگران (24) (25) و در برخی احادیث از احکام مرتبط با قرآن مثل بحث سجده‌های قرآن (26) (27)و مَسِّ قرآن (28) (29) سخن به میان آمده است.

روایات اسباب نزول

درباره بسیاری از آیات، احادیثی درباره اوضاع و زمینه‌هایی که آیات در آن‌ها نازل شده‌اند رسیده است.
این گزارش‌ها، که بخشی از تاریخ صدراسلام را تشکیل می‌دهند، در کنار یکدیگر گونه‌ای خاص از علوم قرآنی ، به نام اسباب نزول ، را پدید آورده‌اند.
این اخبار تاریخی در قالب احادیث، در کتاب‌های تاریخی و مجموعه‌های حدیثی اهل‌سنت و شیعه پراکنده‌اند. (30) (31)

ثواب تلاوت

در برخی احادیث هم برای تلاوت برخی سوره‌ها و آیات، ثواب بسیاری ذکر شده که در جوامع حدیثی بخشی به آن اختصاص یافته است.(32) (33)
در این احادیث فضیلت سوره / سوره‌هایی خاص (34) (35) یا آیاتی از یک سوره (36) (37) بیان شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن‌ عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، ج۲، ص۱۹۱، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی‌تا).
2. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
3. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۳۷۳۹، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
4. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
5. مائده/سوره۵، آیه۳۸.
6. ابن‌ قیم جوزیه، اعلام الموقّعین عن رب العالمین، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت ۱۹۷۳.
7. محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون، ج۱، ص۵۵ـ۵۷، ج ۱، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.
8. محمد سعید منصور، منزلة السنة من الکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیة، ج۱، ص۱۲۵ـ ۴۶۶، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
9. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۱، ص۳ـ۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
10. احمد بن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، ج۶، ص۵۱۹، چاپ عبدالغفار سلیمان بن داری و سیدکسروی حسن، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
11. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۲۹.
12. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۵، ص۱۸۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
13. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۹.
14. عبدالرحمان‌ بن ابی‌بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ش.
15. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۵، ص۲۱۰ـ۲۱۱، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
16. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۹۹، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
17. طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۱۸۱۲۴.
18. مالک‌ بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۲۰۱، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
19. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
20. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۶۵ـ۵۶۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
21. سلیمان‌ بن اشعث ابوداوود، سنن ابی‌داود، ج۴، ص۳۱ـ۳۸، چاپ محمد محیی‌الدین عبدالحمید، (قاهره، بی‌تا).
22. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۱۲، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
23. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۳۶ـ ۵۳۷، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
24. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۰۸، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
25. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۸۵۱۹۰.
26. عبدالرزاق‌ بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۳، ص۳۳۵ـ ۳۵۸، چاپ حبیب‌الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
27. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۲، ص۱۶۸۱۸۰.
28. مالک‌ بن انس، المُوَطَّأ، ج۱، ص۱۹۹، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
29. محمد بن حسن طوسی، الاستبصار، ج۱، ص۱۱۳۱۱۴، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف ۱۳۷۵۱۳۷۶/ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۳ش.
30. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۹۰۵، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
31. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۰۹ ۳۱۶.
32. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۰۳ـ۱۰۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
33. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۲۳۳۶۹.
34. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۰۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
35. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۶، ص۱۰۶، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
36. مسلم‌ بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۵۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
37. مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۶۲۲۶۴.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

جایگاه و مقام معلم از دیدگاه قرآن و احادیثتقدیم به همه ی معلمان و اساتید عزیز، گرامی و مهربانم چه آنان که در قید حیات اند و هم موسیقی از دیدگاه قرآن کریمموسیقى در زبان فارسى به کسر قاف و سکون یاء و در زبان عربى به فتح قاف و الف مقصور تلفظ مى پیوستگی آیات قرآن و نقش آن در تفسیر از منظر …چکیده مقالة پیش‌رو به تبیین برخی پیوندهای معنایی آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن کریم از …چکیده این مقاله بارویکرد تحلیلی توصیفی به مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن، از کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب محمد صادقی تهرانی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمحمدصادقیتهرانیبشارات عهدین در آنچه پیامبران الهی راجع به پیامبر اسلام گفته‌اند ستارگان از دیدگاه آموزش نماز مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمی رحمت الله علیه به نقل از عالم جلیل القدر شیعه ،نماز اسلام و مساله تعیین جنسیت جنینارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل اهمیت طب و طبیب در نگاه علامه وظایف سرگروه کامل دانش آموز مسلمانمقدمه با توجه به جایگاه مهم و نقش تأثیر گذار سرگروه در پیشبرد اهداف شجره طیبه صالحین پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع جایگاه و مقام معلم از دیدگاه قرآن و احادیث تقدیم به همه ی معلمان و اساتید عزیز، گرامی و مهربانم چه آنان که در قید حیات اند و هم چنان چون موسیقی از دیدگاه قرآن کریم موسیقى در زبان فارسى به کسر قاف و سکون یاء و در زبان عربى به فتح قاف و الف مقصور تلفظ مى‏شود پیوستگی آیات قرآن و نقش چکیده مقالة پیش‌رو به تبیین برخی پیوندهای معنایی آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطباییره می مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن کریم از دیدگاه علامه چکیده این مقاله بارویکرد تحلیلی توصیفی به مبانی و شیوه‌های تربیت اخلاقی در قرآن، از نظر محمد صادقی تهرانی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد محمدصادقی بشارات عهدین در آنچه پیامبران الهی راجع به پیامبر اسلام گفته‌اند ستارگان از دیدگاه قرآن کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور آموزش نماز مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمی رحمت الله علیه به نقل از عالم جلیل القدر شیعه ،نماز حاجت اسلام و مساله تعیین جنسیت جنین ارزش های پست مدرن، نارضایتی از پزشکی؛ گرایش به طب مکمل اهمیت طب و طبیب در نگاه علامه حسن فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران طرح و پیشنهاد به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآنایکنا ، ۱۴ فروردین‌ماه، شعبه قم ایکنا طی مصاحبه‌ای با وظایف سرگروه کامل دانش آموز مسلمان مقدمه با توجه به جایگاه مهم و نقش تأثیر گذار سرگروه در پیشبرد اهداف شجره طیبه صالحین به مثابه یعنی چه جهان به مثابه اراده سازمان به مثابه فرهنگ معنی لغت به مثابه توسعه به مثابه آزادی به مثابه عدالت به مثابه انصاف


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و تفسیر

[ad_1]

حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند؛ به گونه‌ای که اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور می‌باشد.

اولین نوع تفسیر

اولین نوع تفسیر، تفسیر مأثور بوده است و راویان و محدّثان نخستین کسانی بودند که به نقل احادیثی در تفسیر قرآن پرداختند، بدین ترتیب، شکل‌گیری علم تفسیر با تاریخ تدوین حدیث پیوند یافته است. (۱)

نخستین مفسِر

پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نخستین مفسِر قرآن محسوب می‌شود.
قرآن وظیفه پیامبر را تبیین آیات اعلام کرده (۲) (۳) (۴) و آن حضرت با سخنان و اعمال خود، بسیاری از آیات قرآن را تبیین کرده است، اما در این‌که چه مقدار از آیات قرآن را برای صحابه شرح داده است، اختلاف وجود دارد. (۵) (۶)
ظاهرآ آن‌چه امروزه از پیامبر در تفسیر قرآن در اختیار است، مطالبی پراکنده است که کل قرآن را شامل نمی‌شود.
سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن (۷) عمده احادیث تفسیری پیامبر اکرم به جز روایات اسباب نزول را گرد آورده است.

منابع دسترسی

پس از پیامبر، صحابه و تابعین (به اعتقاد اهل سنّت) و اهل بیت علیهم‌السلام (در نظر شیعیان)، وظیفه تبیین آیات الهی را برای مردم بر عهده داشته‌اند که همه این مطالب، در قالب احادیث، در جوامع حدیثی اهل سنّت و شیعه گرد آمده است.
در کتاب‌هایی نیز احادیث تفسیری گرد آمده، که از آن جمله است: تفسیر علی بن ابراهیم قمی، تفسیر عیاشی و تفسیر فرات کوفی از شیعه، و تفسیر ابن عباس و تفسیر طبری از اهل سنّت.
کتاب اخیر کامل‌ترین مجموعه از احادیث پیامبر و اظهارات دیگران است که بی استثنا با آیه یا عبارتی از قرآن مرتبط است.

پیشینه تفسیر

ظاهراً عالمان مسلمان از دیرباز از اظهارنظر درباره قرآن خودداری می‌کردند و در این باره به احادیثی که در آن‌ها از تفسیر قرآن بدون علم و مبتنی بر رأی نهی شده است، استناد می‌جستند و کسانی را که رأی خود را در تفسیر به کار می‌بردند، خطاکار می‌دانستند.
بدین سبب تقابلی اصطلاحی پدیدار شد که در آن تفسیر به رأی در برابر تفسیر به مأثور (یعنی گفته‌های پیامبر و صحابه و تابعین و در میان شیعه پیامبر و اهل بیت) قرار گرفت.
هرچند به مرور زمان تفسیر قرآن از انحصار تفسیر مأثور خارج شد و تفسیر معتبر، تفسیری دانسته شد که مفسِر شروط لازم برای تفسیر قرآن را داشته باشد.
با پیدایش گرایش‌های مختلف تفسیری، جنبه عقلیِ تفسیر بر وجه نقلی و حدیثی آن غلبه یافت، هر چند هم‌چنان احادیثی در آن‌ها دیده می‌شد. (۸)
مثلاً طوسی در تفسیر تبیان، که گرایش فقهی کلامی دارد، احادیث فراوانی از پیامبر اکرم و ائمه علیهم‌السلام آورده است، گرچه به اعتقاد او فهم همه آیات قرآن متوقف بر حدیث نیست. (۹)
به علاوه، طوسی همه احادیث تفسیری را نپذیرفته، بلکه موضعی نقادانه نسبت به احادیث اتخاذ کرده و به نقد متنی و سندی آن‌ها پرداخته است (درباره نقش احادیث در تفسیر تبیان به این منبع رجوع کنید (۱۰)).
نمونه دیگر تفسیر، کشاف زمخشری است که به رغم گرایش کلامی بلاغی‌اش، در شأن نزول‌ها و تفسیر واژگان و بررسی اقوال، به احادیث نبوی و هم‌چنین اقوال صحابه و تابعان نیز استناد جسته است. (۱۱)

نقش حدیث در انواع تفاسیر

تفاسیر عرفانی

احادیث تفسیری در تفاسیر عرفانی نیز به کار رفته‌اند.
مثلاً در تفسیر کشف الاسرار میبدی احادیث جای‌گاه ویژه‌ای دارند.
میبدی در تفسیر خود بیش از توجه به مباحث عقلانی، به ظواهر آیات و احادیث و اقوال صحابه پای‌بند است. (۱۲)

تفاسیر فقهی

همین امر در تفاسیر با گرایش فقهی، نظیر احکام القرآن قرطبی، نیز دیده می‌شود. (۱۳)

تفاسیر معاصر

در دوران معاصر، با این‌که بر عقل‌گرایی در تفاسیر تأکید شده و سخت‌گیری بیشتری در پذیرش احادیث صورت گرفته است، ولی احادیث تفسیری یکسره نفی نشده‌اند، چنان‌که محمد عبده احادیثی را که از نظر متن و سند دلیلی بر صحت آن‌ها وجود دارد، پذیرفته است. (۱۴)
طباطبائی (۱۵) نیز در رد سخن کسانی که معتقدند در تفسیر قرآن صرفاً باید بر اقوال صحابه و تابعان یا روایات ائمه علیهم‌السلام بسنده کرد با استناد به آیه ۸۹ سوره نحل (۱۶) می‌گوید فهم معانی قرآن به هیچ‌کس و هیچ چیز وابسته نیست، چرا که قرآن تبیان همه چیز است و طبیعی است که مبین خود نیز باشد.
به علاوه، احادیثِ عرض حدیث بر قرآن (۱۷) و تحدی قرآن، به عنوان معجزه نبوی، مؤید استقلال قرآن در فهم و تفسیر است. (۱۸)
البته همو بر آن است که بیان مواردی چون تفاصیل احکام شریعت و جزئیات قصص و مباحث راجع به معاد، که از ظواهر آیات قرآن به دست نمی‌آید، تنها بر عهده پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم‌السلام است. (۱۹) (۲۰)
هم‌چنین درباره احادیثی که در توضیح و بیان آیات قرآن از پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام رسیده، طباطبائی (۲۱) معتقد است که شأن آن‌ها بیان دست نیافتنی‌های قرآن نیست (زیرا ظواهر قرآن دست یافتنی است)، بلکه در مقام تعلیم شیوه درست بهره‌گیری و تفسیر قرآن صادر شده‌اند، چنان‌که در بسیاری از احادیث تفسیری برای تبیین آیه‌ای از قرآن، به آیه‌ای دیگر استدلال و استشهاد شده است. (۲۲)
به همین سبب او (۲۳) (۲۴) تأکید می‌کند که راه صحیح تفسیر و دست‌یابی بطون معنایی قرآن صرفاً با ممارست در احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام و آشنایی با روش تفسیری ایشان حاصل خواهد شد (برای تفصیل بیش‌تر به این منبع رجوع کنید (۲۵)).

اقسام

در ذیل، با ذکر مثال‌هایی از احادیث تفسیری ــو نیز اقوال منقول از صحابه و تابعین زوایای گوناگونی که در بیان و تفسیر آیات مورد توجه قرار گرفته، فهرست شده‌اند:

اسباب نزول

در پاره‌ای احادیث، فضا و سبب نزول آیه یا آیات بیان شده است.
این احادیث غالبآ به عبارت «فَنَزَلَتْ» یا «فَأَنْزَلَ اللّه» ختم می‌شوند (۲۶) (۲۷) (۲۸) (۲۹) هرچند که برخی معتقدند پاره‌ای از این احادیث بیان کننده موقعیت نزول آیه نیستند، بلکه صرفاً تطبیقی هستند که صحابه با شرایط خود داده و مصداقی برای آیه ذکر کرده‌اند. (۳۰) (۳۱) (۳۲)
چنان‌که گاهی پیامبر متناسب با اوضاع و واقعه پیش آمده، آیه‌ای از قرآن را می‌خواند و آن را بر موضوع پیش آمده تطبیق می‌داد که در واقع بیان تفسیری خاص از آیه و مصداقی مشخص برای آن است. (۳۳) (۳۴) (۳۵) (۳۶)
چنین مواردی معمولاً با تعبیر «الآیةُ نَزَلَتْ فی کَذا» آمده (۳۷) و گاهی نیز حکایتی نقل شده و در ادامه تعبیر «فَتَلا» یا «فَقَرأ» آمده است. (۳۸) (۳۹)

معانی واژگان قرآن

در مواردی احادیث پیامبر و ائمه علیهم‌السلام معنای واژگان قرآن را تبیین می‌کنند (درباره مَنّ و سَلْوی به این منبع، (۴۰) (۴۱) درباره صمد به این منبع، (۴۲) درباره رَفَث و فُسوق به این منبع (۴۳) و درباره مُنخَنِقَة، مَوقوذَة، مُترَدّیة و نَطیحة به این منبع (۴۴) رجوع کنید).

نقل صحابه و تابعین

گاهی نیز این توضیحات از صحابه و تابعین، بدون استناد به پیامبر، نقل شده است. (۴۵) (۴۶) (۴۷) (۴۸) (۴۹) (۵۰)

وجوه نیاز

تفصیل آیات احکام

بسیاری از آیات قرآن، خصوصآ آیات احکام، معنایی مجمل دارند که تبیین و تفصیل آن‌ها به سنّت واگذار شده است. (۵۱)

قصص قرآن

هم‌چنین آیات راجع به قصص نیز مجمل‌اند و جزئیات آن‌ها در احادیث به تفصیل بیان شده است.
داستان‌هایی که در احادیث در شرح آیات قصص قرآن، درباره انبیای پیشین و شخصیت‌های بنی اسرائیل وارد شده، گونه ادبی خاصی را شکل داده که به قصص الانبیاء مشهور است (۵۲) (۵۳) (۵۴) (۵۵) گرچه بسیاری از این قصص در زمره اسرائیلیات بوده و در صحت و اعتبار آن‌ها تردید شده است. (۵۶) (۵۷) (۵۸)

جزئیات معاد و قیامت

جزئیات مباحث مربوط به معاد و قیامت نیز از موضوعاتی است که نیازمند به حدیث است. (۵۹) (درباره اَشراط الساعه به این منابع (۶۰) و درباره روز رستاخیز به این منبع (۶۱) رجوع کنید).

عام و مطلق

گاه آیه‌ای معنایی عام یا مطلق را افاده کرده، ولی در حدیث معنایی خاص یا مقید برای آن بیان شده است. (۶۲) (۶۳) (۶۴) (۶۵)

تمیز ناسخ و منسوخ

تمیز آیات ناسخ و منسوخ نیز از طریق مراجعه به احادیث ممکن است. (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹)

بیان مصادیق آیات

آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که‌ به طور کلی، حکمی را درباره موضوعی بیان می‌کند.
احادیث تفسیری، با مشخص کردن مصادیق آن، عملی ساختن آیه را تسهیل می‌کنند (درباره مصداق سُحْت در آیه ۶۲ سوره مائده (۷۰) به این منابع (۷۱) (۷۲) و درباره مصادیق «الذین انعمتَ علیهم» و «مغضوبِ علیهم» و «ضالین» در آیه ۷ سوره فاتحه (۷۳) به این منابع (۷۴) (۷۵) رجوع کنید).
به نظر جوادی آملی، (۷۶) بسیاری از احادیثی که در تفاسیر مأثور شیعه (مانند نورالثقلین و البرهان) آمده‌اند، تفسیر آیه نیستند بلکه تطبیق آیه بر برخی مصادیق و در موارد فراوانی تطبیق بر بارزترین مصداق آن‌اند.
به همین سبب، طباطبائی (۷۷) بسیاری از این احادیث را، (۷۸) از قبیل جَری و انطباق دانسته است.

بیان بطون قرآن

معارف قرآن کریم به معانی ظاهری منحصر نیست و تنها راه دست‌یابی به این معانی پنهان، رجوع به راسخان در علم است. (۷۹)
این گروه از معانی را باطن قرآن نامیده‌اند که تفسیر آن‌ها در کلام اهل بیت علیهم‌السلام آمده است (در باره تفسیر آیه ۲۴ سوره عبس (۸۰) به این منابع (۸۱) (۸۲) و در باره تفسیر آیه ۱۵۷ سوره اعراف (۸۳) به این منبع، (۸۴) در باره تفسیر آیه ۹۵ سوره انعام (۸۵) به این منبع (۸۶) و در باره تفسیر آیه ۲۹ سوره حج (۸۷) به این منبع (۸۸) رجوع کنید).
در آیه ۷ سوره آل عمران (۸۹) تأکید شده است که تأویل آیات متشابه را جز خدا و راسخان در علم نمی‌دانند و از سوی دیگر در پاره‌ای احادیث، راسخان در علم به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام تفسیر شده است (۹۰) بنابراین، برای آگاهی از تأویل قرآن، باید به احادیث اهل بیت مراجعه کرد.

گستره

تبیین آیات قرآن تنها به معنای تفسیر نیست که صرفاً اقوال تفسیری معصومان را دربرگیرد، بلکه حقیقت آن است که تمامی اقوال و افعال و تقریرات معصومان مبین قرآن تلقی می‌شوند، حتی اگر به ظاهر ناظر به آیه‌ای از قرآن نباشند، چنان‌که درباره اخلاق پیامبر گفته شده است: «کان خُلقُهُ القرآن». (۹۱)
دعاهای بر جای مانده از ایشان را نیز می‌توان تبیین آیات قرآن درباره دعا (۹۲) (۹۳) دانست.
چگونگی استفاده از آیات قرآن و روش فهم و درک آن‌ها نیز از احادیث معصومان علیهم‌السلام دریافت می‌شود، چنان‌که در بسیاری از احادیث، مستند قرآنی احکام ذکر شده است تا فرد پرسش‌گر روش استنباط احکام از قرآن را بیاموزد. (۹۴) (۹۵) (۹۶)

پی‌نوشت‌ها:

۱. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.
۳. نحل/سوره۱۶، آیه۶۴.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۵۱.
۵. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۹، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۶. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۴۵ـ۲۹۸، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
۸. امین خولی، التفسیر: نشأته، ج۱، ص۳۴ـ۳۵، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵.
۱۰. کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، ج۱، ص۱۰۱ـ۱۱۲، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
۱۱. محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، ج۱، ص۶۶، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
۱۲. محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، (تهران ۱۳۸۱ ش).
۱۳. قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، ج۱، ص۳۹۵ـ ۴۰۹، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۴. عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۴ـ ۱۶۵، (قاهره ۱۹۶۳).
۱۵. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۳۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۱۶. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.
۱۷. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۶۹.
۱۸. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۷ـ۲۹، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۱۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۰. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۵۸۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۳. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۲۴. محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ج۱، ص۸۰، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
۲۵. شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، ج۱، ص۱۰۸ـ۱۱۷، تهران ۱۳۸۴ ش.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره ضحی، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲۷. ضحی/سوره۹۳، آیه۱.
۲۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۴۳۵:تفسیر آیه ۱۵۸ سوره بقره.
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۵۸.
۳۰. ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، ج۱، ص۱۶، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
۳۱. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۷۴، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۲. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۲۸۵، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۳۳. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل ابراهیم: ۲۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۴. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل اسراء: ۸۱، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۷.
۳۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
۳۷. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۸. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۹۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۴۰. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیر القرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۱. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۲. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۳. ابن بابویه، معانی الأخبار، ج۱، ص۲۹۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
۴۴. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۳، ص۳۴۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
۴۵. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۵۷، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۵۷.
۴۷. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۶، کتاب تفسیرالقرآن، تفسیر سوره کوثر، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۴۸. کوثر/سوره۱۰۸، آیه۱.
۴۹. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مریم:۵۹.
۵۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵۹.
۵۱. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۲۷۱۲۷۲.
۵۲. طبری، جامع البیان، ذیل انبیاء: ۷۸.
۵۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۷۸.
۵۴. عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، ج۱۰، ص۸۰ـ۸۱، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۵۵. داستان داوریِ داود و سلیمان، کلینی، ج۵، ص۳۰۱ـ۳۰۲، اصول کافی.
۵۶. طبری، جامع البیان، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت.
۵۷. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل بقره: ۱۰۲: داستان هاروت و ماروت، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
۵۸. بقره/سوره۲، آیه۱۰۲.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۸۴، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۶۰. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۰۵۶، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۱. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۲۲۶۸ـ۲۲۶۹، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۲. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج ۵، کتاب تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۸۲، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۶۳. انعام/سوره۶، آیه۸۲.
۶۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۳.
۶۵. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۹.
۶۶. طبری، جامع البیان، ذیل مجادله: ۱۲.
۶۷. طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۸. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل مجادله:۱۲.
۶۹. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۲.
۷۰. مائده/سوره۵، آیه۶۲.
۷۱. ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۳۲۹۳۳۰، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
۷۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲.
۷۳. حمد/سوره۱، آیه۷.
۷۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰، ص۶۱.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۴.
۷۶. عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۸، قم ۱۳۸۳ ش.
۷۷. محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۵، ص۱۴۶، بیروت ۱۳۹۰۱۳۹۴/۱۹۷۱۱۹۷۴.
۷۸. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۱۲۴۳۶.
۷۹. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۱۱، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۸۰. عبس/سوره۸۰، آیه۲۴.
۸۱. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۰.
۸۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۶.
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.
۸۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۲۹.
۸۵. انعام/سوره۶، آیه۹۵.
۸۶. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۵.
۸۷. حج/سوره۲۲، آیه۲۹.
۸۸. کلینی، اصول کافی، ج۴، ص۵۴۹.
۸۹. آل عمران/سوره۳، آیه۷.
۹۰. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۱۳.
۹۱. ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۹۱، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۰.
۹۳. غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
۹۴. محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، ج۱، ص۲۳۰، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
۹۵. کلینی، اصول کافی، ج۳، ص۳۳.
۹۶. ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.

فهرست منابع:
ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
ابن بابویه، معانی الأخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
ابن تیمیه، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دارمکتبةالحیاة، (بی تا).
ابن حنبل، مسندالامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
عبداللّه جوادی آملی، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم ۱۳۸۳ ش.
امین خولی، التفسیر: نشأته، تدرّجه، تطوره، بیروت ۱۹۸۲.
محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قصبی محمود زلط، القرطبی و منهجه فی التفسیر، کویت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
کاصد یاسر زیدی، منهج الشیخ ابی جعفر الطوسی فی تفسیرالقرآن الکریم: دراسة لغویة نحویة بلاغیة، بغداد ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، (قاهره ۱۹۶۷)، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
عبدالرزاق بن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، (تهران) ۱۳۶۱ ش.
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
طبری، جامع البیان.
طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.
عبداللّه محمود شحاته، منهج الامام محمد عبده فی تفسیرالقرآن الکریم، (قاهره ۱۹۶۳).
محمد بن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران (بی تا).
محسن قاسم‌پور، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی بانگاهی به پنج تفسیر مهم عرفانی از قرن چهارم تا پایان قرن هشتم، (تهران ۱۳۸۱ ش).
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمدعلی مهدوی‌راد، «پژوهشی در تفسیر الکشّاف: الکشّاف عن حقائق غوامض‌التنزیل و عیون‌الأقاویل فی وجوه‌التأویل، تنها تفسیر موجود معتزلی»، در مجموعه مقاله‌های کنفرانس بین‌المللی جاراللّه زمخشری، ۱۹ـ۱۸ دی ماه ۱۳۸۲، عشق‌آباد: رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۸۲ ش.
شادی نفیسی، علامه طباطبایی و حدیث: روش‌شناسی نقد و فهم حدیث از دیدگاه علامه طباطبایی در المیزان، تهران ۱۳۸۴ ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودبررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر … پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ قرائت، ممکن است به تلفّظ یا مرور در مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر …وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ از کسانى که بعقب برمیگردند و مخالفت مى‏کنندصفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکیدرس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر … پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتفسیرقرآنواژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث …پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر معرفی و دانلود تفسیر المیزان به صورت کامل …المیزان فی‌تفسیر القران مفصل‌ترین و مهمترین تألیف استاد علامه، شادروان سید محمد حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از القرآن الکریم حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود بررسی و تحلیل مبانی تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر تفسیر المیزان پیوند معنایی آیات گویای انسجام متن قرآن و تأکیدی بر وثاقت متن آن است و یکی از وجوه اعجاز مشاهده و تدبر آیه سوره علق به همراه لیست تفسیر ها پیامبرص، مأمور دریافت قرآن و قرائت آن اقرأ «قرائت»، ممکن است به تلفّظ یا مرور در ذهن مشاهده و تدبر آیه سوره بقرة به همراه لیست تفسیر ها و کذلک جعلنا کم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداو ما شما را صفحه اصلی مرکز اطلاع رسانی غدیر مرکز نشر کتب و معارف اسلامی به صورت الکترونیکی تفسیر قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تفسیرقرآن واژه‌شناسی تفسیر تفسیر در لغت یعنی نقاب از چهرهٔ چیزی برگرفتن کلمه ٔ تفسیر مصدر باب تفعیل پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک پیامک حدیث امر به معروف و نهی از منکر انذار تذکر پیامک حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های درس های علامه جوادی آملی متن و صوت تفسیر تسنیم،هدیه مسجد پژوهشی دربارۀ حدیث کسا با مقدمه آیت الله ری شهری پیش درآمدی برای مبانی تدبر کانال تلگرامی حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و دعاء عن الام حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و مغزل


ادامه مطلب ...

پیوندِ حدیث و علم کلام

[ad_1]

علم کلام بر پایه آیات و احادیث اعتقادی تکوین یافته است و محدّثان در شکل‌گیری آن تأثیر بسزایی داشته‌اند، چنان‌که بسیاری از کسانی را که امروزه از پایه‌گذاران علم کلام اسلامی می‌دانند (مانند حسن بصری و هشام بن حکم)، مفسران و محدّثانی بوده‌اند که در مجالس علمی خود به تفسیر آیات و بیان احادیث می‌پرداخته‌اند.

سرچشمه علم کلام

در واقع سرچشمه علم کلام، مباحث اعتقادی است که میان پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و صحابه و نیز پس از رحلت پیامبر اکرم حول آیات قرآن و احادیث نبوی در میان صحابه و تابعین مطرح بوده است.
برای نمونه، ریشه بحث مهمی چون مرتکب کبیره (از مباحث اصلی گرایش‌های کلامی خوارج، معتزله و اشاعره) حدیثی است که بنا بر آن، روزی ابوذر از پیامبر اکرم، درباره این سخن آن حضرت که هر کس لااله الااللّه بگوید و با ایمان بمیرد یقینآ وارد بهشت می‌شود، سه بار می‌پرسد حتی اگر مرتکب فحشا و دزدی شود و پیامبر پاسخ مثبت می‌دهند و در ادامه می‌فرمایند: «آری، حتی بر خلاف خواست ابوذر!». (۱) (۲)
در موضوع تقدیر و سعید و شقی بودن انسان ــکه از جمله موضوعات جنجال برانگیز کلامی در بین فِرَق اسلامی است نیز حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده است که ریشه این بحث را تا زمان حیات آن حضرت به ما نشان می‌دهد.
بنابراین حدیث، تکوین هر کس در رحم مادرش در ظرف چهل روز صورت می‌گیرد، سپس فرشته‌ای مأمور می‌شود تا در او روح بدمد.
فرشته از خدا سؤالاتی می‌کند، از جمله می‌پرسد: سعید است یا شقی؟ زن است یا مرد؟ فرشته پاسخ را می‌نویسد و طومار نوشته‌ها را می‌پیچد و هیچ چیز بر آن افزوده یا از آن کاسته نمی‌شود. (۳) (۴)

رشد علم کلام

بنابراین، بخش معتنابهی از احادیث پیامبر و امامان علیهم‌السلام احادیث اعتقادی است و این احادیث در شکل‌گیری باورهای کلامی اولیه تأثیر انکارناپذیر داشته‌اند و اختلافات متکلمان درباره تحلیل و تفسیر آن احادیث، به رشد علم کلام انجامیده است.
برای نمونه، به نظر می‌رسد حدیثی منقول از پیامبر که بر اساس آن صحابه از پیامبر پرسیدند آیا ما خدای تعالی را روز قیامت می‌بینیم؟ و پیامبر پاسخ دادند خدا را در روز قیامت مثل ماه شب بدر می‌بینید، در اختلاف کلامی فِرَق درباره رؤیت خدا تأثیر بسزایی داشته است (۵) (۶) (۷) (۸) (برای دیگر احادیث اهل سنّت در این موضوع به این منبع (۹) و
برای احادیث شیعی در این باب به این منبع (۱۰) رجوع کنید).
از دیگر احادیثی که باورهای کلامی را شکل داده‌اند، احادیثی درباره سؤال و عذاب قبر و اعتقاد به صراط و حوض است که بر مبنای این احادیث، پیروان فرق مختلف آن‌ها را از عقاید کلامی خویش برشمرده‌اند. (۱۱) (۱۲) (۱۳) (۱۴) (۱۵) (۱۶) (۱۷) (۱۸) (۱۹)

استناد فرق به حدیث

ونسینک پس از تألیف المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی (لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۶۹)، به این نتیجه رسید که احادیث در شکل‌گیری عقاید مسلمانان بسیار تأثیر داشته‌اند و این بحث را در کتاب عقاید مسلمانان: مبادی و تحولات تاریخی (دهلی نو ۱۹۷۹) بررسی کرد.
غالب متکلمانِ فرقه‌های گوناگون اسلامی نیز در میان احادیث مختلف، احادیثی را انتخاب کرده‌اند که با مشرب فکری آن‌ها موافق بوده است.
مثلا ابوالحسن اشعری (متوفی ۳۲۴) از میان انبوه احادیث نبوی که حاکی از آزادی اراده و اختیار است، احادیثی را ترجیح داده که حاکی از تقدیر و جبر است.
او در باب قدر کتاب الابانة (۲۰) حدیثی نمادین را از پیامبر نقل کرده است که بنا بر آن در مباحثه‌ای میان حضرت آدم و موسی، آدم در پاسخ این اعتراض موسی که تو سرنوشت ما را تباه کردی و ما را از بهشت بیرون راندی، می‌گوید که نباید سرزنش کنی، زیرا انجام دادن آن چهل سال پیش از آفرینش آسمان‌ها برای من مقدّر شده بود.
اشعری (۲۱) از این حدیث نتیجه گرفته است که آن‌چه خدا واقع شدن آن را می‌داند، خواهد شد و آن را می‌نویسد و گروهی را برای بهشت و گروهی را برای جهنم می‌آفریند.

مقدار استناد

استناد و استشهاد به احادیث در مسائل کلامی و اعتقادی، با توجه به میزان و چگونگی اعتماد و اتکای فرقه‌ها و نحله‌های مختلف کلامی به احادیث، یکسان نبوده است.

اهل حدیث و اشاعره

برخی، مانند اهل حدیث و پیروان احمد بن حنبل و اشاعره، عقاید دینی را منحصر به مضامین آیات قرآن و احادیث دانسته و در کتاب‌های خود به احادیث نبوی، اعم از احادیث متواتر و اخبار آحاد، استناد کرده‌اند، (۲۲) حتی ابن عبدالبرّ (۲۳) گفته است که اعتقاد به خدا و اسماء و صفات او جز بر مبنای آن‌چه در کتاب خدا و احادیث صحیح نبوی، اعم از متواتر و آحاد، آمده است صحیح نیست.
احمد بن حنبل و اهل حدیث، برای اثبات عقاید خود، می‌کوشیدند به احادیث منقول از پیامبر اکرم، از جمله حدیث رؤیت برای اثبات رؤیت خدا در قیامت، استناد کنند (ابتدای مقاله).
بسیاری از متکلمان اشعری نیز برای اثبات آرای کلامی خود به احادیث استناد و استشهاد می‌کردند، از جمله ابوبکر باقلانی در کتاب التمهید، (۲۴) (۲۵) (۲۶) (۲۷) فخر رازی در البراهین در علم کلام (۲۸) (۲۹) و جرجانی در شرح المواقف فی علم الکلام که جلال الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) در کتابی احادیث آن را تخریج کرده است. (۳۰)

معتزله

در مقابل، معتزلیان احادیثی را که موضوع آن‌ها رؤیت خداست رد می‌کردند.
قاضی عبدالجبار بن احمد (۳۱) در رد حدیث مشهور رؤیت خدا در روز قیامت و اثبات مجعول بودن آن سه دلیل آورده است: نخست آن‌که این حدیث متضمن جبر و تشبیه است، دیگر آن‌که حدیث را قیس بن ابی حازم روایت کرده که شخصی غیرمعتمد است، و سوم این‌که این حدیث را هیچ گواه دیگری تأیید نکرده است.
اصولا اعتماد و اتکای نویسندگان معتزلی به احادیث کمتر بوده است، چنان‌که برخی مخالفان اشعری مذهب آنان، معتزلیان را مخالف حدیث قلمداد می‌کردند. (۳۲) (۳۳) (۳۴)
به عقیده آنان معتزله در عقاید، دلیل عقلی را از دلیل سمعی برتر دانسته‌اند. (۳۵) (۳۶) (۳۷) (۳۸) (۳۹)
هم‌چنین به گفته بغدادی، (۴۰) نَظّام معتزلی برای خبر متواتر ارزشی قائل نبوده است.
ابن قتیبه (۴۱) بر نظّام خرده می‌گرفت که چرا ابوهریره را جاعل حدیث می‌خواند (درباره رأی معتزله درباره احادیث به این منابع رجوع کنید (۴۲) (۴۳) (۴۴)).
با این‌همه، برخی نویسندگان معتزلی محدّثان ثقه‌ای بوده‌اند.
احمد بن حنبل، که خصومت او با معتزله آشکار بود، برخی از آنان را راویان در خور اعتماد دانسته است. (۴۵) (۴۶)
اوزاعی، یکی از مخالفان معتزله، نیز گواهی مشابهی داده است. (۴۷)
در واقع، معتزله به تحلیل انتقادی احادیث می‌پرداختند و احادیث ناصحیح و ناسازگار با عقل و نیز احادیث ناسازگار با عقاید خود را نمی‌پذیرفتند.
ابوعلی جبّائی حدیثی را می‌پذیرفت و حدیثی را رد می‌کرد، اگر چه هر دو از یک راوی بودند و دلیل این کار را آن می‌دانست که نمی‌توان حدیث مغایر با نص قرآن و اجماع و عقل را پذیرفت. (۴۸) (۴۹)
اما برخی از آنان در اعتقادات، استناد به احادیث آحاد را جایز ندانسته خبر واحد را علم آفرین نمی‌دانسته‌اند. (۵۰) (۵۱) (۵۲)
معتزلیان عقایدی را که ریشه حدیثی دارند و در قرآن از آن‌ها سخنی نیست، تأویل می‌کردند، از جمله «صراط» که بر روی دوزخ است و بسیار باریک است و همه مردم باید از آن عبور کنند، یا «میزان» که ترازوی اعمال است و «حوض» که مؤمنان در کنار آن پیامبر را می‌بینند و از دست ایشان از آن آب می‌نوشند. (۵۳)
آنان دلیل سمعی را در اموری حجت می‌شمردند که در آن‌ها مجالی برای عقل نیست، مانند مصالح و مفاسد شرعی. (۵۴)

خوارج

خوارج هم، به سبب تکفیر کردن برخی صحابه، بسیاری از احادیث منقول از آنان را نپذیرفتند و ملاک عقاید خویش قرار ندادند. (۵۵) (۵۶)
سلیمان بن صالح غصن در کتاب موقف المتکلمین من الاستدلال بنصوص الکتاب و السنة (ریاض ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶)، به تفصیل در باره دیدگاه متکلمان در استناد و استدلال به احادیث تحقیق کرده است.

آثار حدیثی کلامی

برخی محدّثان و متکلمان اهل سنّت پس از دوران اولیه شکل‌گیری علم کلام، در کتاب‌های مستقل به جمع‌آوری احادیث اعتقادی و کلامی در موضوعات مختلف پرداخته‌اند.

کلی

مانند احمد بن حسین بیهقی (متوفی ۴۵۸) در کتاب الاعتقاد و الهدایة الی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و اصحاب الحدیث (بیروت ۱۴۰۸) و کتاب شُعَب الایمان (بیروت ۱۴۱۰).

موضوع خاص

برخی مؤلفان، احادیث راجع به یک موضوع را در کتابی با نام همان موضوع گرد آورده‌اند، مانند ابوعبداللّه محمد بن اسماعیل بخاری (متوفی ۲۵۶) در خلق افعال العباد (ریاض ۱۳۹۸)؛ علی بن عمر دارقطنی (متوفی ۳۸۵) در کتاب رؤیة اللّه جلَّ و‌ علا؛ ابومحمد ابن قدامه در اثبات صفة العُلُوّ (کویت ۱۴۰۶) و مختصر آن از شمس الدین ذهبی؛ احمد بن حسین بیهقی در اثبات عذاب القبر (عمان ۱۴۰۵)؛ ابوبکر جعفر بن محمد بن حسن فریابی در کتاب القَدَر (بیروت ۱۴۲۱)؛ عبداللّه بن وهْب بن مسلم قرشی در کتاب القدر و ماورد فی ذلک من الآثار (مکه ۱۴۰۶)؛ محمد بن جریر طبری در صریح السنة (کویت ۱۴۰۵)؛ و بَقی بن مَخْلد در الحوض و الکوثر (مدینه ۱۴۱۳).

الایمان و السنة

کتاب‌هایی نیز با عنوان الایمان از محمد بن اسحاق ابن منده (متوفی ۳۹۵؛ بیروت ۱۳۶۴ ش/۱۹۸۵)، ابوعبید قاسم بن سلام (متوفی ۲۲۴؛ بیروت ۱۴۰۳) و محمد بن یحیی بن ابی عمر عدنی (متوفی ۲۴۳؛ کویت ۱۴۰۷) و کتاب‌هایی با عنوان السنة از ابن ابی عاصم شیبانی (متوفی ۲۸۷؛ بیروت ۱۴۰۰)، ابوعبداللّه محمد بن نصر مروزی (متوفی ۲۹۴؛ بیروت ۱۴۰۸)، عبداللّه بن احمد بن حنبل شیبانی (متوفی ۲۹۰؛ دمام ۱۴۰۶) و ابوبکر احمد بن محمد خلال (متوفی ۳۱۱؛ ریاض ۱۴۱۰) تألیف شد.

احادیث دشوار

برخی نیز احادیث دشوار اعتقادی را تأویل و تبیین کرده‌اند، از جمله ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶) در کتاب تأویل مختلف الحدیث (بیروت، بی تا.) و ابن فورَک (متوفی ۴۰۶) در کتاب مشکل الحدیث یا تأویل الاخبار المتشابهة (دمشق ۲۰۰۳).
برخی از محدّثان بزرگ کتاب‌هایی در نکوهش علم کلام و پرداختن به آن نوشته و حتی در کتاب‌های خود احادیثی در ذم اشتغال به کلام آورده‌اند، مانند خواجه عبداللّه انصاری هروی (متوفی ۴۸۱) در ذم الکلام و اهله (مدینه ۱۴۱۸)، ابوالفضل عبدالرحمان بن احمد عجلی در احادیث فی ذم الکلام و اهله (ریاض ۱۴۱۷)، و موفق الدین ابن قدامه (متوفی ۶۲۰) در تحریم النظر فی علم الکلام (کیمبریج ۱۹۸۵).
احادیث اهل بیت
احادیث اهل بیت علیهم‌السلام، هم متضمن مبانی و آموزه‌های اعتقادی است و هم روش‌های حجت‌آوری در اعتقادات را تعلیم می‌دهد و هم ناظر به باورهای نادرست در حوزه اعتقاد دین است، مانند خطبه‌های امیرمؤمنان علیه‌السلام که در نهج البلاغة گرد آمده است، در تبیین صحیح توحید و نبوت و امامت و معاد (۵۷) (۵۸) (۵۹) (۶۰) (۶۱) (۶۲) در موضوع جبر و تفویض، جمله مشهور امام صادق علیه‌اسلام: «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین»؛ (۶۳) (۶۴) مناظره امام صادق علیه‌السلام در خردسالی با مردی که قائل به تفویض بود؛ (۶۵) رساله امام هادی در نفی جبر و تفویض (۶۶) (۶۷) و احادیثی از امامان در موضوعات کلامی دیگر، مانند تشبیه و تنزیه، نفی رؤیت باری تعالی و حدوث و قِدَم قرآن. (۶۸) (۶۹) (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳)

مناظرات ائمه و اصحاب

در کتاب الاحتجاج (نجف ۱۳۸۶) احمد بن علی طبرسی (متوفی ۵۶۰) نیز مناظرات اعتقادی امامان یا اصحاب آنان با مخالفان اعتقادیشان گزارش شده است.
بر اساس پاره‌ای از احادیث، اصحاب در مقابل ائمه علیهم‌السلام به بحث و مناظره می‌پرداختند و ائمه آنان را نقد می‌کردند و روش‌های بحث و مناظره را به ایشان می‌آموختند. (۷۴) (۷۵)

متکلمان شیعه

برخی اصحاب امامان، به سبب تبحر در دفاع از اعتقادات شیعه، متکلم شناخته شده‌اند، مانند هشام بن حکم و محمد بن نعمان مؤمن الطاق (برای آگاهی بیش‌تر از متکلمان شیعه و آثار آنان به این منابع رجوع کنید (۷۶) (۷۷)).

آثار کلامی شیعه

متکلمان شیعه گاه احادیث کلامی در یک موضوع (مثلاً توحید، امامت، نبوت و...) را یک‌جا جمع کرده‌اند یا در کتاب‌های کلامی خود به احادیث استناد کرده یا عقیده کلامی خویش را برگرفته از احادیث امامان قلمداد کرده‌اند، از جمله کلینی در «کتاب التوحید» و «کتاب الحجة» الکافی؛ ابن بابویه در التوحید (قم، بی تا.)؛ مفید (متوفی ۴۱۳) در اوائل المقالات (۷۸) (۷۹) (۸۰) (۸۱) ابن بابویه در کمال الدین و تمام النعمة (قم ۱۴۰۵)؛ علی بن حسین علم الهدی در الشافی فی الامامة (قم ۱۴۱۰)؛ ابوالصلاح حلبی (متوفی ۴۴۷) در تقریب المعارف (ص ۱۷۴ـ۱۸۲)؛ ابوالفتح کراجکی در دلیل النص بخبر الغدیر (قم، بی تا.)؛ نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) در تجرید الاعتقاد؛ و علامه حلّی (متوفی ۷۳۶) در کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد. (۸۲) (۸۳) (۸۴)
علاوه بر این، علامه حلّی در نهج الحق و کشف الصدق (قم ۱۴۰۷)، میرحامد حسین (متوفی ۱۳۰۶) در عبقات الأنوار (قم ۱۴۰۵)، عبدالحسین امینی (متوفی ۱۳۹۲) در الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (بیروت ۱۳۹۷) و محمدرضا مظفر (متوفی ۱۳۸۱) در کتاب‌های خویش، برای اثبات عقیده کلامی امامت علی علیه‌السلام و فرزندان او، به احادیث موجود در کتاب‌ها و مجامع حدیثی اهل سنّت استشهاد می‌کرده‌اند.

فرق کلامی در احادیث

از دیگر احادیثی که موضوع آن‌ها کلامی است، احادیثی است که در آن‌ها از برخی فِرَق و گرایش‌های کلامی (مانند قدریه، مرجئه و جهمیه) نام برده شده است و گاه این فرق با عباراتی چون «القدریة مجوس هذه الامة» طرد، و مردم از پیروی از آنان نهی شده‌اند (۸۵) (۸۶) (۸۷) (۸۸) (۸۹) (برای نقد برخی از این احادیث به این منبع رجوع کنید (۹۰)).

پی‌نوشت‌ها:

۱. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۷، ص۴۳، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۲. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۱، ص۶۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۳. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۴، ص۷، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۴. مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۸، ص۴۵ـ۴۶، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
۵. ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۳۴، بیروت: دارصادر، (بی تا).
۶. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۱، ص۱۹۵، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۷. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۲۵۶، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۸. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۲۲۴ـ۲۲۷، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۹. علی بن عمر دارقطنی، رؤیةاللّه جلَّ‌وعَلا، ج۱، ص۲۲ـ۱۹۱، چاپ مبروک اسماعیل مبروک، قاهره (۱۹۹۱).
۱۰. نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءاللّه در کلام و تصوف، ج۱، ص۴۳، تهران ۱۳۷۵ ش.
۱۱. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۶۴، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۲. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۶۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۱۳. ابن فورَک، مجرد مقالات الشیخ أبی الحسن الأشعری، ج۱، ص۱۷۰ـ۱۷۲، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
۱۴. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۵۹۶۰، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۵. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۶۵، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۶. محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، ج۱، ص۷۰، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
۱۷. عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۳۷۹، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
۱۸. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۴۴۷، چاپ آلفرد گیوم، قاهره (بی تا).
۱۹. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۴۶۹، چاپ آلفرد گیوم، قاهره (بی تا).
۲۰. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۱. علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
۲۲. سلیمان بن صالح غصن، موقف المتکلمین من الاستدلال بن صوص الکتاب و السنة، ج۱، ص۱۹۸ـ۲۰۲، ریاض ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
۲۳. ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، ج۲، ص۹۶، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۲۴. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۱۸۱، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۵. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۱۸۳، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۶. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۳۶۵، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۷. محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۳۷۰، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
۲۸. محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۱۵۶، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش.
۲۹. محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، ج۲، ص۲۲۳، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش.
۳۰. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تخریج احادیث شرح المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۱۱۷ـ۱۵۴، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
۳۱. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ص ۲۶۸ـ۲۶۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۲. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۴۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۳۳. شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ج۱، ص۶۷، چاپ محمد زاهد کوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۳۴. نجاح محسن، اندیشه سیاسی معتزله، ج۱، ص۱۰ـ ۱۳، ترجمه باقر صدری نیا، تهران ۱۳۸۵ ش.
۳۵. ابن قتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۳۲، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
۳۶. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۳۷. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۵۸، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۴۰۴.
۳۸. حسن شافعی، المدخل الی دراسة علم الکلام، ج۱، ص۱۴۹، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۹. ابولبابه حسین، موقف المعتزلة من السنة النّبویة و مواطن انحرافهم عنها، ج۱، ص۹۰ـ۱۰۴، ریاض ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۴۰. عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، ج۱، ص۹۸، چاپ ألبیر نصری نادر، بیروت ۱۹۷۰.
۴۱. ابن قتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۹، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
۴۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۸۸، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۴۳. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۵، ص۲۶ـ۲۹، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۴. قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۱۵، ص۳۹۲ـ۴۰۸، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
۴۵. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۳، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۶. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۵، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۷. ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، ج۱، ص۱۳۶، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۴۸. قاضی عبدالجبار بن احمد، فرق و طبقات المعتزلة، ج۱، ص۸۷، چاپ علی سامی نشار و عصام الدین محمدعلی، (اسکندریه) ۱۹۷۲.
۴۹. نجاح محسن، اندیشه سیاسی معتزله، ج۱، ص۱۰ـ ۱۳، ترجمه باقر صدری نیا، تهران ۱۳۸۵ ش.
۵۰. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۶۹، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۱. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۶۷۲، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۲. قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۶۹۰، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵۳. مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
۵۴. محمد بن علی بصری، کتاب المعتمد فی اصول الفقه، ج۲، ص۸۸۶ـ۸۸۸، چاپ محمد حمیداللّه، دمشق ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵.
۵۵. بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۷۴، ص ۳۲۲، عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
۵۶. ابولبابه حسین، اصول علم الحدیث بین المنهج و المصطلح، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۶۲، بیروت ۱۹۹۷.
۵۷. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۵۸. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۵۹. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۰. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۱. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۲. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۳. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۶۰.
۶۴. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۰۶، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۶۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۵۵۵۶.
۶۶. ابن شعبه، تحف‌العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، ج۱، ص۴۵۸۴۷۵، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
۶۷. مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۶۸۷۱.
۶۸. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۶۹. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۷۰. علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۷۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
۷۱. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۸۰۸۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۲. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۱۲۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۳. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۲۲۳۲۲۴، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۷۴. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۷۱۱۷۳.
۷۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۹۱۴.
۷۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۶، (تهران).
۷۷. معجم طبقات المتکلّمین، تقدیم و اشراف جعفر سبحانی، ج۱، ص۲۴۱ـ۴۳۸، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۲۴ـ۱۴۲۶.
۷۸. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۴۶، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۷۹. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۳، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۰. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۷۷، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۱. محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، ج۱، ص۷۹۸۰، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
۸۲. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۰۴ـ۵۰۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۳. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۳۹، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۴. حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ج۱، ص۵۶۶، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۸۵. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۲، ص۴۱۰، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۸۶. ابن بابویه، التوحید، ج۱، ص۳۸۲، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
۸۷. علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۷، ص۲۰۵، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۸۸. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۶۸.
۸۹. حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۳۱.
۹۰. ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۳، ص۲۹۲، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

فهرست منابع:
ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم (۱۳۵۷ ش).
ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، چاپ محمدابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بی تا).
ابن شعبه، تحف‌العقول عن آل‌الرسول صلی‌اللّه‌علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ ش.
ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ماینبغی فی روایته و حمله، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
ابن فورَک، مجرد مقالات الشیخ أبی الحسن الأشعری، چاپ دانیل ژیماره، بیروت ۱۹۸۷.
ابن قتیبه، کتاب تأویل مختلف الحدیث، بیروت: دارالکتاب العربی، (بی تا).
ابن مرتضی، کتاب طبقات المعتزلة، چاپ سوزانا دیوالد ویلتسر، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
ابن ندیم، الفهرست، (تهران).
ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، چاپ فارس تبریزیان حسون، (قم) ۱۳۷۵ ش.
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
ابولبابه حسین، اصول علم الحدیث بین المنهج و المصطلح، بیروت ۱۹۹۷.
ابولبابه حسین، موقف المعتزلة من السنة النّبویة و مواطن انحرافهم عنها، ریاض ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، چاپ محمد زاهد کوثری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
علی بن اسماعیل اشعری، الابانة عن اصول الدیانة، چاپ بشیر محمد عیون، دمشق ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
محمد بن طیب باقلانی، کتاب التمهید، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
محمد بن علی بصری، کتاب المعتمد فی اصول الفقه، چاپ محمد حمیداللّه، دمشق ۱۳۸۴ـ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ۱۹۶۵.
عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالکتب العلمیة، (بی تا).
عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، کتاب الملل و النحل، چاپ ألبیر نصری نادر، بیروت ۱۹۷۰.
نصراللّه پورجوادی، رؤیت ماه در آسمان: بررسی تاریخی مسئله لقاءاللّه در کلام و تصوف، تهران ۱۳۷۵ ش.
عبدالملک بن عبداللّه جوینی، کتاب الارشاد الی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، مصر ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
حرّ عاملی، وسائل الشیعة.
علی بن عمر دارقطنی، رؤیةاللّه جلَّ‌وعَلا، چاپ مبروک اسماعیل مبروک، قاهره (۱۹۹۱).
عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، تخریج احادیث شرح المواقف فی علم الکلام، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
حسن شافعی، المدخل الی دراسة علم الکلام، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، چاپ آلفرد گیوم، قاهره (بی تا).
محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، بیروت ۱۴۰۴.
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
علی بن ابی طالب (علیه السلام)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بی تا).
سلیمان بن صالح غصن، موقف المتکلمین من الاستدلال بن صوص الکتاب و السنة، ریاض ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
محمد بن عمر فخررازی، البراهین در علم کلام، چاپ محمدباقر سبزواری، تهران ۱۳۴۱ـ۱۳۴۲ ش.
قاضی عبدالجبار بن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ عبدالکریم عثمان، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
قاضی عبدالجبار بن احمد، فرق و طبقات المعتزلة، چاپ علی سامی نشار و عصام الدین محمدعلی، (اسکندریه) ۱۹۷۲.
قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمد مصطفی حلمی و ابوالوفا غنیمی تفتازانی، قاهره ۱۹۶۵، چاپ محمود خضیری و محمود محمد قاسم، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
معجم طبقات المتکلّمین، تقدیم و اشراف جعفر سبحانی، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۲۴ـ۱۴۲۶.
محمد بن محمد مفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف.
محمد بن محمد مفید، تصحیح اعتقادات الامامیة، چاپ حسین درگاهی، بیروت ۱۴۱۴ ب.
مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
نجاح محسن، اندیشه سیاسی معتزله، ترجمه باقر صدری نیا، تهران ۱۳۸۵ ش.
علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودسند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران …زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثمدارا از مادة دَری‌ یا درأ اشتقاق یافته است دَری‌ به معنای آگاهی و شناختی است مرکز آموزش الکترونیکی عرض تسلیت به سرکار خانم کی منش آموزشیار محترم مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه قرآن و حدیثدانشگاه علم و صنعت ایران روابط …دانشگاه علم و صنعت ایران قرآن و علم ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادقرآنوعلمدر جامعه امروزی مسلمانان، بیشتر تمرکزی که روی مرتبط کردن اسلام و علم وجود دارد درگیر حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از چهل حدیث کوتاه از امام سجاد عالسلام علیک خواننده محترم در این حدیث حدیثی بهم علم داد از شما ممنونم من خودم عبداله پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک حدیث احادیث …پیامک پیام کوتاه، اس ام اس داستانک کوتاه جمله جملات زیبا احادیث حدیث روایت محتوایی حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود القرآن الکریم سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد» چگونه است؟ رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث قرآن و علم ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد قرآنوعلم در جامعه امروزی مسلمانان، بیشتر تمرکزی که روی مرتبط کردن اسلام و علم وجود دارد درگیر با خاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیث مدارا از مادة «دَری‌» یا «درأ» اشتقاق یافته است «دَری‌» به معنای آگاهی و شناختی است که از حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های مرکز آموزش الکترونیکی با رأی دانشجویان مرکز اعضای شورای صنفی مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه قرآن و حدیث تعیین شد دانشگاه علم و صنعت ایران روابط عمومی دانشگاه دانشگاه علم و صنعت ایران پیامک ؛ جملات زیبا، حدیث، داستانک حدیث احادیث روایات پیامک پیام کوتاه، اس ام اس داستانک کوتاه جمله جملات زیبا احادیث حدیث روایت محتوایی فرهنگی حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و مغزل حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و دعاء عن الام


ادامه مطلب ...

پیوند حدیث و علم اخلاق

[ad_1]

خش معتنابهی از احادیث پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم و اهل‌بیت علیهم‌السلام مطالب اخلاقی است، حتی براساس حدیثی مشهور در بین اهل‌سنت و شیعه، پیامبر اکرم مبعوث شدن خود را به پیامبری به منظور تکمیل مکارم اخلاقی دانسته است. (۱) (۲) (۳) (۴) (۵)

اهمیت اخلاق در احادیث

بسامد واژه‌هایی مانند اخلاق، خُلق، تقوا، وَرَع و صدق در کتاب‌های حدیثی، نشان‌دهنده اهمیت مباحث اخلاقی در حدیث دانسته می‌شود.

شکل اولیه اخلاق اسلامی

اصولا اخلاق اسلامی در شکل اولیه‌اش عبارت بود از احادیثی از پیامبر و اقوالی از صحابه (و در میان شیعیان، احادیث ائمه علیهم‌السلام) که مانند دیگر احادیث از دو بخش سند و متن تشکیل شده‌اند.

تسامح در ادله سنن

بنابر حدیثی، اگر برای کسی از قول پیامبر سخنی نقل شود که در آن ثوابی برای عملی ذکر شده باشد و آن شخص به امید پاداش به آن عمل کند، به وی ثواب داده خواهد شد، حتی اگر آن حدیث از پیامبر نباشد (تسامح در ادله سنن).
برخی مؤلفان کتاب‌های اخلاقی با استناد به این حدیث، در گردآوری احادیث اخلاقی، معمولا سخت‌گیری متداول در مطالعات فقهی را به‌کار نبسته و احادیث ضعیف و حتی موضوع را نیز نقل کرده‌اند (برای نمونه از اهل‌سنت احیاء علوم‌الدین و از شیعه تنبیه‌الخواطر و نزهةالنواظر).

جایگاه احادیث اخلاقی در کتب

از نخستین دوران تدوین حدیث، بخش‌هایی از کتاب‌های مهم حدیثی، هم در میان شیعیان و هم در میان اهل‌سنّت، به مباحث عملی و احیانآ نظری اخلاقی اختصاص یافته و کتاب‌های خاص حدیثی زیادی در موضوعات اخلاقی به نگارش درآمده است.
مثلاً در چندین باب از «کتاب العقل و الجهل»، «کتاب الایمان والکفر»، «کتاب العشرة»، «کتاب الزی و التجمل» و «کتاب العقیقه» جامع کافی، (۶) (۷) (۸) (۹) (۱۰) و در بیش‌تر خطبه‌ها و حِکَم و مواعظ نهج‌البلاغه، و در نزد اهل‌سنّت در ابواب ادب و استئذان صحیح بخاری (۱۱) و در «کتاب الآداب» و «کتاب البر و الصلة» صحیح مسلم‌ بن حجاج نیشابوری، (۱۲) (۱۳) احادیث اخلاقی فراوانی آمده است.

جایگاه احادیث اخلاقی در کتب روایی

محدثان در کتاب‌های خود به جمع‌آوری احادیثِ اخلاقی، در کنار دیگر موضوعات، اقدام کرده‌اند.

کتب اهل‌سنت

شماری از این کتاب‌ها عبارت‌اند از: البر و الصلة از ابوعبداللّه‌ بن مبارک مروزی (متوفی ۱۸۱؛ ریاض ۱۴۱۹)؛ کتاب‌هایی با عنوان مشترک کتاب الزهد از همو (حیدرآباد، دکن ۱۳۸۶)، و وکیع‌ بن جراح (متوفی ۱۹۷؛ مدینه ۱۴۰۴)، اسد بن موسی (متوفی ۲۱۲؛ ویسبادن ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶)، احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱؛ بیروت ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱)، هناد بن سری کوفی (متوفی ۲۴۳؛ کویت ۱۴۰۶)، و ابن ‌ابی‌عاصم شیبانی (متوفی ۲۸۷؛ قاهره ۱۴۰۸)؛ کتاب فیه معنی‌الزهد و المقالات و صفة الزاهدین از ابوسعید اعرابی (متوفی ۳۴۰؛ قاهره ۱۳۷۷ش/ ۱۹۹۸)؛ ادب المفرد از ابوعبداللّه بخاری (متوفی ۲۵۶؛ بیروت ۱۴۰۹)؛ الکرم و الجود و سخاء النفوس، تألیف محمد بن حسین برجلانی (متوفی ۲۳۸؛ بیروت ۱۴۱۲)؛ کتاب الورع از احمد بن حنبل (بیروت ۱۴۰۹)؛ و مساوی الاخلاق و مذمومها، نوشته ابوبکر محمد بن جعفر خرائطی (متوفی ۳۲۷؛ قاهره ۱۳۶۸ش/ ۱۹۸۹).
عبداللّه‌ بن محمد بن ابی‌الدنیا (متوفی ۲۸۱) نیز در بیش‌تر کتاب‌های اخلاقی خود از احادیث استفاده کرده است، از جمله در مکارم الاخلاق (ویسبادن ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳)، الاشراف فی‌منازل‌الاشراف (ریاض ۱۳۶۹ش/۱۹۹۰)، ذم‌الدنیا (اورشلیم ۱۳۶۳ ش/ ۱۹۸۴) و الصمت و آداب‌اللسان (بیروت ۱۳۶۹ش/ ۱۹۹۰).

کتب شیعه

در بین شیعیان نیز راویان و اصحاب مشهور ائمه علیهم‌السلام (همچون ابوحمزه ثمالی، حسین‌ بن سعید اهوازی، علی‌ بن مهزیار و علی‌ بن فضال) کتاب‌هایی با عنوان کتاب الزهد داشته‌اند، (۱۴) (۱۵) (۱۶) (۱۷) (۱۸) که از این جمله کتاب الزهد (قم ۱۴۰۲) حسین‌ بن سعید اهوازی، از اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام، در دست است.
در این زمینه می‌توان به کتاب المروة از تألیفات مشترک حسین‌ بن سعید و حسن‌ بن سعید اهوازی، (۱۹) کتاب التجمل و المروة از علی‌ بن مهزیار، (۲۰) کتاب‌های محاسن‌الاخلاق، حقوق الاخوان و الزهد از محمد بن مسعود عیاشی (۲۱) نیز اشاره کرد.
المحاسن اثر ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی هم در میان آثار قدمای شیعه در این موضوع درخور توجه است.

کتب اسوه

نوع دیگری از کتاب‌های حدیثی اخلاقی، کتاب‌هایی‌اند که مؤلفان در آن‌ها احادیث راجع به اخلاق و رفتار و سیره پیامبر اکرم را، با این رهیافت که آن حضرت «اُسوه» است، جمع‌آوری کرده‌اند.
مشهورترین این آثار عبارت‌اند از: الشمائل النبویه (بیروت ۱۳۷۹ش/ ۲۰۰۰) تألیف ابوعیسی ترمذی (متوفی ۲۷۹)؛ اخلاق النبی و آدابه (قاهره ۱۴۰۱؛ بیروت ۱۴۰۹)، تألیف ابومحمد عبداللّه‌ بن محمد اصفهانی مشهور به ابوالشیخ (متوفی ۳۶۹)؛ و صفةالنبی صلی‌اللّه علیه و سلم و جمیل اخلاقه و ادبه (بیروت ۱۳۸۳ش/۲۰۰۴)، تألیف ضیاءالدین مقدسی (متوفی ۶۴۳).
مقدّم بر همه این منابع، روایت مفصل امام حسن مجتبی علیه‌السلام از هند بن ابی‌هاله (برادر رضاعی حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها) در بیان اخلاق و رفتار پیامبر اکرم درخور ذکر است. (۲۲)

کتب درباره احادیث اخلاقی

قرن چهارم و پنجم

در قرن چهارم و پنجم، ابوعبدالرحمان سلمی در آداب الصحبه (طنطا ۱۴۱۰)، ابوبکر بیهقی در کتاب الزهدالکبیر (بیروت ۱۳۷۵ش/۱۹۹۶) و الآداب (بیروت ۱۳۶۷ش/ ۱۹۸۸) و خطیب بغدادی در اقتضاء العلم العمل (بیروت و دمشق ۱۳۶۳ش/۱۹۸۴) احادیث اخلاقی را در موضوعات گوناگون جمع‌آوری کردند.
قاضی ابوعبداللّه محمد بن سلامه قضاعی در شهاب‌الاخبار یا الشهاب فی الحکم و الآثار، کلمات قصار پیامبر اکرم را که حاوی جوامع‌الکلم و حکمت‌های اخلاقی فراوانی است گردآورد و عالمان بسیاری پس از او بر آن شرح نوشتند.
همچنین عنصرالمعالی در قابوس‌نامه حدود یازده حدیث نبوی ذکر کرده است. (۲۳) (۲۴) (۲۵)
ابوحامد غزالی (متوفی ۵۰۵) یکی از مهم‌‌ترین و مشهورترین کتاب‌های اخلاقی در جهان اسلام را با عنوان احیاء علوم‌الدین نوشت.
او در کنار آیات قرآن و سخنان برخی صوفیان، به احادیث نبوی نیز بسیار توجه داشته است، (۲۶) البته او در تألیف این کتاب به سلسله سند احادیث وقعی ننهاده و احادیثی را که در کتاب‌های مختلف دیده و به مذاق او سازگار بوده در کتابش ذکر کرده است.
این کار باعث شده بر او خرده بگیرند که بر علوم حدیث و رجال مسلط نبوده و احادیث ضعیف بسیاری به کتاب او راه یافته است. (۲۷) (۲۸) (۲۹)
ابوعبداللّه مازری (متوفی ۵۳۶)، ابن ‌جوزی (متوفی ۵۹۹) و ابن ‌منیر اسکندری (متوفی ۶۸۳)، در رد احیاء کتاب نوشته‌اند؛ با این همه، منتقدان منکر وجود احادیث صحیح در احیاء علوم‌الدین نیز نبوده‌اند، (۳۰) چنان‌که حافظ عبدالرحیم عراقی (متوفی ۸۰۶) در المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار فی تخریج ما فی‌الاحیاء من الاخبار (قاهره ۱۳۸۳ش/۲۰۰۴) و زَبیدی در اتحاف السادة المتقین بشرح احیاء علوم‌الدین (بیروت ۱۴۰۹) به تخریج احادیث احیاء علوم‌الدین یا شرح آن پرداخته و صحیح و ضعیف آن را مشخص کرده‌اند.
فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱) نیز در محجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء به تهذیب احیاء علوم‌الدین پرداخته و علاوه بر مناقشات محتوایی، احادیث ضعیف آن را زدوده و احادیث مورد وثوق شیعیان را به کتاب افزوده است.

قرن ششم

همچنین در قرن ششم، حسن‌ بن فضل طبرسی یکی از کتاب‌های مهم حدیثی اخلاقی شیعه را با نام مکارم‌الاخلاق (تهران ۱۳۷۶) تألیف کرده و در آن بسیاری از احادیث راجع به اخلاق نیکو را در ذیل ابواب دوازده‌ ‌گانه کتاب آورده است.

قرن هفتم

در قرن هفتم، خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی، که آن را به سبک کتاب‌های حکمت عملی و احتمالاً برای تبلیغ و دعوت تألیف کرده، در چهل باب موضوعات اخلاقی را مدوّن و پس از ذکر آیات مربوط به هر موضوع، احادیث پیامبر و اهل‌بیت و سخنان بزرگان و اشعار مرتبط با موضوع را نیز گردآورده است. (۳۱) (۳۲) (۳۳)
سعدی شیرازی نیز در کتاب ادبی اخلاقی خویش، گلستان، با الهام از آیات و احادیث، بسیاری از مواعظ اخلاقی را بیان کرده و علی‌ بن ابی‌حفص اصفهانی (متوفی قرن هفتم) در تحفةالملوک (تهران ۱۳۸۲ش) حدود ۶۱ حدیث نبوی را آورده است.

قرن هشتم

در قرن هشتم، حسن‌ بن محمد دیلمی در ارشادالقلوب (قم ۱۴۰۹) به گردآوری مواعظ اخلاقی در احادیث و حسن‌ بن حسین شیعی سبزواری در مصابیح القلوب (تهران ۱۳۷۴ش) به شرح ۵۳ حدیث اخلاقی پیامبر اکرم پرداخت.

قرن نهم

در قرن نهم، کمال‌الدین حسین کاشفی سبزواری در ا لرسالة العلیة فی الاحادیث النبویة (تهران ۱۳۶۱ش)، که شرح چهل حدیث نبوی است، بخش زیادی از احادیث اخلاقی را ذکر کرد و در قرن دهم، یحیی‌ بن حسین بحرانی در شهاب‌الحکمه (تهران ۱۳۸۴ش) به شرح احادیث نبوی پرداخت.

قرون بعد

این جریان در قرن‌های سپسین تا روزگار معاصر نیز همچنان ادامه یافت.

ویژگی‌های کتب احادیث اخلاقی

در واقع اعتقاد گردآورندگان این متون به این‌که مهم‌‌ترین منبع گزاره‌های اخلاقی، وحی است مهم‌‌ترین عامل تدوین آثار حدیثی اخلاقی بوده است.
در عین حال، این نوع کتاب‌ها در پی عرضه یک نظام اخلاقی مبتنی بر تبیین مبادی و غایات و قواعد کلی اخلاق اسلامی نیستند و بیش‌تر نوعی تألیف حدیثی محسوب می‌شوند. (۳۴)
اهمیت درون‌مایه اخلاقی احادیث به‌اندازه‌ای است که حتی در برخی کتاب‌های اخلاقی که آن‌ها را در شمار کتاب‌های اخلاق فلسفی قلمداد کرده‌اند، گاه استناد به احادیث نبوی دیده می‌شود، از جمله در تهذیب‌الاخلاق ابوعلی مسکویه (متوفی ۴۲۱)، (۳۵) (۳۶) (۳۷) اخلاق ناصری نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (۳۸) (۳۹) (۴۰) (۴۱) و اخلاق جلالی نوشته جلال‌الدین دوانی (متوفی ۹۰۸). (۴۲) (۴۳) (۴۴)

پی‌نوشت‌ها:

۱. محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی‌الصحیحین، ج۲، ص۶۱۳، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
۲. احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، ج۱۰، ص۱۹۲، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۳. حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ج۱، ص۸، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۷۳.
۵. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۰.
۶. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۰۷۱.
۷. اصول کافی، ج۲، ص۶۴۶۴.
۸. کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۶۳۵۶۷۴.
۹. کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۲۵۲.
۱۰. کلینی، اصول کافی، ج۶، ص۴۳۸۵۳۴.
۱۱. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، ج۷، ص۶۸ـ۱۴۴، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
۱۲. مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، ج۶، ص۱۶۹ـ۱۸۲، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۱۳. مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، ج۸، ص۲ـ۴۴، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
۱۴. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۵. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۳، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۶. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۱۷. محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۹۰، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
۱۸. محمد بن حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۱۱۲، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
۱۹. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۵۸، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۰. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۲۵۳، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۱. احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ج۱، ص۳۵۱، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
۲۲. «حِلیةُ رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم بروایة الحسن و الحسین علیهماالسلام» اعداد محمدرضا حسینی جلالی، علوم حدیث، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۸۴، ش۲۰ (رجب ذیحجه ۱۴۲۷).
۲۳. کیکاوس‌ بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس‌نامه، ج۱، ص۴۴، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۴. کیکاوس‌ بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس‌نامه، ج۱، ص۱۸۷، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۵. کیکاوس‌ بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس‌نامه، ج۱، ص۲۰۱، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
۲۶. محمد زکی مبارک، الاخلاق عندالغزالی، ج۱، ص۹۱، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۷. ذهبی، ج۱۹، ص۳۲۸.
۲۸. ذهبی، ج۱۹، ص۳۳۰ـ۳۳۲.
۲۹. عبدالوهاب‌ بن علی سبکی، طبقات‌الشافعیة الکبری، ج۶، ص۲۰۰، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
فهرست منابع:
۳۰. ابن ‌تیمیه، کتاب شرح العقیدة الاصفهانیة، ج۱، ص۱۸۵، چاپ ابراهیم سعیدای، ریاض ۱۴۱۵.
۳۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۱۵، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۲. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۵۴ـ۶۴، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۳. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۳۹۲ـ۴۰۳، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
۳۴. کتاب شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، پدیدآورندگان: مهدی احمدپور و دیگران، ج۱، ص۵۴ـ۵۶، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
۳۵. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۵۶، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۶. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۷۶، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۷. احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، ج۱، ص۹۵، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۳۸. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۶۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۳۹. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۴۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۰. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۷۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۱. محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۸۳، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.
۴۲. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۷۸، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
۴۳. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۱۷۶، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
۴۴. محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، ج۱، ص۳۰۱، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
فهرست منابع
ابن ‌تیمیه، کتاب شرح العقیدة الاصفهانیة، چاپ ابراهیم سعیدای، ریاض ۱۴۱۵.
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح‌البخاری، (چاپ محمد ذهنی‌افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
احمد بن حسین بیهقی، السنن‌الکبری، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی‌الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت ۱۴۰۶.
«حِلیةُ رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم بروایة الحسن و الحسین علیهماالسلام» اعداد محمدرضا حسینی جلالی، علوم حدیث، ش۲۰ (رجب ذیحجه ۱۴۲۷).
محمد بن اسعد دوانی، اخلاق جلالی، چاپ سنگی لکهنو ۱۳۷۷/۱۹۵۷.
ذهبی.
محمد زکی مبارک، الاخلاق عندالغزالی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
عبدالوهاب‌ بن علی سبکی، طبقات‌الشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
حسن‌ بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، قم ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
محمد بن حسن طوسی، الفهرست، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۷.
کیکاوس‌ بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس‌نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۷۱ش.
کتاب شناخت اخلاق اسلامی: گزارش تحلیلی میراث مکاتب اخلاق اسلامی، پدیدآورندگان: مهدی احمدپور و دیگران، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
کلینی، اصول کافی.
مجلسی، بحارالانوار.
احمد بن محمد مسکویه، تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق، چاپ حسن تمیم، بیروت (۱۳۹۸ (، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
مسلم‌ بن حجاج، الجامع‌الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بی‌تا).
احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، با سه رساله دیگر منسوب به او، چاپ محمدتقی دانش‌پژوه، تهران ۱۳۶۱ش.
محمد بن محمد نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۰ش.

منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانه‌ی دانشنامه‌ی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیثاخلاق اقتصادی بخشی از آموزه‏های اسلامی است که از یکسو، مؤلفه‏های رشد و توسعه حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شودسند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین …سند حدیث اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد چگونه رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران …زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا عاشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و مرکز آموزش الکترونیکی عرض تسلیت به سرکار خانم کی منش آموزشیار محترم مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه قرآن و حدیثاخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداخلاقاسلامیخوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است اخلاق اسلامی سه بخش اصلی دارد رابطه با حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادحدیثثقلینمعنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از اهداف و انگیزه های ازدواج و تشکیل خانوادهکسی بر گرفت از جهان کام دل که یکدل ُبوَد با وی آرام دل ازدواج سنگ بنای تشکیل خانواده حدیث هایی از امام جعفر صادق علیه السّلام حدیثآثار و فایده های خواندن دعای فرج ۱ احکام نماز های مستحبی و واجب ۱ ارزش جوانی ۱ اخلاق اقتصادی از دیدگاه قرآن و حدیث به نظر می‏رسد، مهم‏ترین دلیل رویکرد اقتصاددانان سده‏های اخیر به نظریه جدایی اخلاق و حدیث نت مرحله نهایی هفتمین جشنواره حدیث کارکنان و خانواده‌های ارتش برگزار می‌شود سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن سند حدیث «اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد» چگونه است؟ القرآن الکریم رزومه دکترعلی نصیری دانشگاه علم و صنعت ایران گروه معارف زندگی نامه دکتر علی نصیری مدارج علمی اجتهاد متجزی دکترا ، علوم قرآن و حدیث اخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد اخلاقاسلامی این مقاله نیازمند تمیزکاری است لطفاً تا جای امکان آن‌را از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی حدیث ثقلین ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد حدیثثقلین معنای ثقل ثِقْل در لغت به معنای بار سنگین و گنج است منابع حدیث ثقلین در بسیاری از کتاب‌های حدیث مهم و اخلاقی از امام رضا ع اشیای باستانی و قدیمی مرموز و ترسناک تصاویر سوژه خنده دار جدید و طنز بهترین و زیباترین مرکز آموزش الکترونیکی با رأی دانشجویان مرکز اعضای شورای صنفی مرکز آموزش الکترونیکی دانشگاه قرآن و حدیث تعیین شد اهداف و انگیزه های ازدواج و تشکیل خانواده کسی بر گرفت از جهان کام دل که یکدل ُبوَد با وی آرام دل ازدواج سنگ بنای تشکیل خانواده است حدیث و حکمة عن الهجرة حدیث و مغزل حدیث و مزاح کنزة و مینا حدیث و تفسیره حدیث و لیسعک بیتک حدیث و ایت حدیث و دعاء عن الام


ادامه مطلب ...