مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

همسرم خیانت کرده اما مردم به من تهمت می‌زنند

پاسخ مشاور: با توجه به اینکه ممکن است تفسیرهای منفی و سوء برداشت‌های دیگران درباره شما و زندگی مشترکتان واقعیت نداشته باشد و باعث ایجاد حالت‌های غمگینی و افسردگی در شما شود بنابراین در شرایط کنونی قبل از هر چیز، لازم است تمرین مثبت اندیشی کنید؛ زیرا در شرایطی که اشاره کرده‌اید، شما حتی نگاه‌های معمولی دیگران را نیز ممکن است معنی‌دار بدانید. پس اولین قدم باید واپس‌زنی افکار منفی و دیدن ویژگی‌های مثبت خودتان باشد.

در محیط‌های کوچک معمولا سرک کشیدن و فضولی کردن در کار دیگران وجود دارد و شما نیز نمی‌توانید برای رفع این مشکل، بتنهایی اقدام موثری انجام دهید بنابراین بهتر است که به آن توجهی نکنید و بر اساس وضعیت موجود رفتار کنید.
بدانید که این مشکل مختص شما نیست بلکه هر فرد دیگری نیز ممکن است با این معضل روبه رو شود. با این حال و برای بهبود اوضاع توجه شما را به چند نکته که در ادامه مطرح می‌شود، معطوف می‌کنم.


بهانه دست دیگران ندهید

بیشتر مراقب رفتارتان باشید و خود را در جایگاه اتهام قرار ندهید.‌‌ همان طور که می‌دانید در شهرهای کوچک معمولا بیشتر ساکنان همدیگر را می‌شناسند و این امر در کنار مزیت‌هایی که دارد، معایبی نیز دارد و یکی از این عیوب، همین اطلاع از زندگی شخصی دیگران، فضولی کردن در کار‌ها و زندگی دیگران و همچنین زیر ذره بین قرار دادن امورات شخصی افراد است و طبیعی است که اگر می‌خواهید از حرف‌های مردم در امان باشید باید به گونه‌ای رفتار کنید که بهانه دست دیگران ندهید.

بعد از اینکه شما مراقبت لازم از رفتار خود را به عمل آوردید و زمینه را برای بیان کردن تهمت به خودتان فراهم نکردید، مطمئن باشید موارد زیادی از حرف و حدیث‌ها کم خواهد شد و برای موارد باقی مانده، هم فقط کافی است بی‌توجه و بی‌تفاوت باشید و به افرادی که برایتان خبررسانی می‌کنند نیز روی خوش نشان ندهید تا این بی‌محلی اثر مثبت خود را در کاهش موارد مورد نظر داشته باشد.


دنبال آرامش خانواده‌تان باشید

به آرامش خود و خانواده‌تان بیندیشید. اگر بخواهید همه حرف‌هایی را که دیگران می‌گویند همیشه به یاد داشته باشید و آن‌ها را برای خودتان تفسیر کنید یا حتی پاسخ بدهید، دقیقا‌‌ همان کاری را کرده‌اید که بد خواهان شما انتظار داشته‌اند. پس اگر می‌خواهید کسانی که پشت سر شما حرف می‌زنند به هدف خود نرسند لازم است که انرژی خود را صرف حفظ آرامش خود و خانواده‌تان کنید و یکی از راه‌های این کار، کم توجه بودن و اهمیت ندادن به حرف‌های افراد فضول است.

همه مردم در زندگی خود مشکلاتی دارند و حال که مشکل شما این گونه نمود پیدا کرده، شایسته است که ضمن توکل به خدا، وقار و متانت خود را حفظ کنید و در عین حال صبر پیشه کنید تا گذشت زمان هم به حل مشکل شما کمک کند. (حسین محرابی - کار‌شناس ارشد روانشناسی/خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

452


ادامه مطلب ...

مجازات تهمت در دنیا و آخرت

[ad_1]

 

در روایات آمده است پیغمبر اکرم (ص) یک وقت در حضور اصحاب فرمود: «الا اخبرکم بشر الناس؛ آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟» گفتند: بلی یا رسول الله. فرمود: بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران منع می کند و هر چه دارد تنها برای خودش می خواهد. آنهایی که حاضر بودند گمان کردند با این مقدمه دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. یک وقت فرمود: آیا می خواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟ صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب گفتند: خیال کردیم بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: آیا می خواهید از آن بدتر را به شما بگویم کیست؟ گفتند از این بدتر هم مگر هست؟ آنگاه صنف سوم را فرمود: بدتر از این افراد، مردمان بدزبان فحاش تهمت زن و آبروبرند. اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد.

قرآن می فرماید خدا افراد تهمت زن را نه تنها در آخرت عذاب می کند بلکه در دنیا هم عذاب می کند. مسأله مکافات یک مسأله ای است. چنین چیزی به ما نگفته اند که هر گناهی عقوبتی در این دنیا دارد، نه، خیلی از گناهان است که اصلا در این دنیا عقوبتی ندارد، ولی هر گناهی در آن دنیا عقوبت دارد، اما خدا از بعضی گناهان در همین دنیا هم نخواهد گذشت. یکی از آن گناهانی که در همین دنیا عکس العمل دارد که می توانید آن را تجربه کنید! گناه تهمت زنی و آبروبری است. آنکه تهمت به ناحق می زند، به هر حال در یک روزی گرفتارش خواهد شد حال یا یک کسی مثل خودش به او تهمت ناحق خواهد زد و یا به شکلی آن شخص رسوا و مفتضح خواهد شد: «والله یعلم وانتم لا تعلمون؛ خدا می داند و شما نمی دانید» (آل عمران/ 66). می خواهد بگوید مطلب خیلی بزرگ است، خدا می داند که این کار چقدر بزرگ است و شما نمی دانید!

خداوند در قرآن می فرماید: «و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثمنین جلدة و لا تقبلوا لهم شهدة أبدا و أولئک هم الفاسقون* إلا الذین تابوا من بعد ذلک و أصلحوا فإن الله غفور رحیم؛ و کسانى که زنان پاکدامن را متهم مى کنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند* مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند غفور و رحیم است» (نور/ 4-5). از آنجا که در آیات گذشته مجازات شدیدى براى زن و مرد زناکار بیان شده بود و ممکن است این موضوع دستاویزى شود براى افراد مغرض و بى تقوا که از این طریق افراد پاک را مورد اتهام قرار دهند، بلافاصله بعد از بیان مجازات شدید زناکاران، مجازات شدید تهمت زنندگان را که در صدد سوء استفاده از این حکم هستند بیان مى کند، تا حیثیت و حرمت خانواده هاى پاکدامن از خطر اینگونه اشخاص مصون بماند، و کسى جرات تعرض به آبروى مردم پیدا نکند.

نخست مى گوید: کسانى که زنان پاکدامن را متهم به عمل منافى عفت مى کنند باید براى اثبات این ادعا چهار شاهد (عادل) بیاورند، و اگر نیاورند هر یک از آنها را هشتاد تازیانه بزنید!. و به دنبال این مجازات شدید، دو حکم دیگر نیز اضافه مى کند: و هرگز شهادت آنها را نپذیرید «و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا» و آنها فاسقانند «و اولئک هم الفاسقون». به این ترتیب نه تنها این گونه افراد را تحت مجازات شدید قرار مى دهد، بلکه در دراز مدت نیز سخن و شهادتشان را از ارزش و اعتبار مى اندازد، تا نتوانند حیثیت پاکان را لکه دار کنند، بعلاوه داغ فسق بر پیشانیشان مى نهد و در جامعه رسوایشان مى کند. این سختگیرى در مورد حفظ حیثیت مردم پاکدامن، منحصر به اینجا نیست در بسیارى از تعلیمات اسلام منعکس است، و همگى از ارزش فوق العاده اى که اسلام براى حیثیت زن و مرد باایمان و پاکدامن قائل شده است حکایت مى کند. در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «اذا تهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء؛ هنگامى که مسلمانى برادر مسلمانش را به چیزى که در او نیست متهم سازد ایمان در قلب او ذوب مى شود، همانند نمک در آب!». ولى از آنجا که اسلام هرگز راه بازگشت را بر کسى نمى بندد، بلکه در هر فرصتى آلودگان را تشویق به پاکسازى خویش و جبران اشتباهات گذشته مى کند، در آیه بعد مى گوید: مگر کسانى که بعدا از این عمل توبه کنند و به اصلاح و جبران پردازند که خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار مى دهد، خدا غفور و رحیم است.

رمى در اصل به معنى انداختن تیر یا سنگ و مانند آن است، و طبیعى است که در بسیارى از موارد آسیبهائى مى رساند، سپس این کلمه به عنوان کنایه در متهم ساختن افراد و دشنام دادن و نسبتهاى ناروا به کار رفته است، چرا که گوئى این سخنان همچون تیرى بر پیکر طرف مى نشیند و او را مجروح مى سازد. قذف (بر وزن حذف) در لغت به معنى پرتاب کردن به سوى یک نقطه دور دست است، ولى در این گونه موارد -مانند کلمه رمى- کنایه از متهم ساختن کسى به یک اتهام ناموسى است، و به تعبیر دیگر عبارت از فحش و دشنامى است که به این امور مربوط مى شود. هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شکل بوده باشد حد آن هشتاد تازیانه است، و اگر صراحت نداشته باشد مشمول حکم تعزیر است (منظور از تعزیر گناهانى است که حد معینى در شرع براى آن نیامده بلکه به اختیار حاکم گذارده شده که با توجه به خصوصیات مجرم و کیفیت جرم و شرایط دیگر روى مقدار آن در محدوده خاصى تصمیم مى گیرد).

حتى اگر کسى گروهى را به چنین تهمت هائى متهم سازد و به آنها دشنام دهد و این نسبت را درباره یک یک تکرار کند در برابر هر یک از این نسبت ها حد قذف دارد اما اگر یک جا و یک مرتبه آنها را متهم سازد اگر آنها نیز یک جا مطالبه مجازات او را کنند، یک حد دارد، اما اگر جدا جدا اقامه دعوا کنند، در برابر هر یک حد مستقلى دارد! این موضوع بقدرى اهمیت دارد که اگر کسى را متهم کنند و او از دنیا برود ورثه او مى توانند اقامه دعوا کرده و مطالبه اجراء حد کنند، البته از آنجا که این حکم مربوط به حق شخص است چنانچه صاحب حق، مجرم را ببخشد، حد او ساقط مى شود، مگر اینکه آنقدر این جرم تکرار شود که حیثیت و عرض جامعه را به خطر بیفکند که در اینجا حسابش جدا است.

هر گاه دو نفر به یکدیگر دشنام ناموسى دهند در اینجا حد از دو طرف ساقط مى گردد، ولى هر دو به حکم حاکم شرع تعزیر مى شوند. بنابراین هیچ مسلمانى حق ندارد که دشنام را پاسخ به مثل بدهد، بلکه تنها مى تواند از طریق قاضى شرع احقاق حق کند و مجازات دشنام دهنده را بخواهد. به هر حال هدف از این حکم اسلامى اولا حفظ آبرو و حیثیت انسانها است، و ثانیا جلوگیرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است که از این رهگذر دامان جامعه را مى گیرد، چرا که اگر افراد فاسد آزاد باشند هر دشنام و هر نسبت ناروائى به هر کس بدهند و از مجازات مصون بمانند، حیثیت و نوامیس مردم همواره در معرض خطر قرار مى گیرد و حتى سبب مى شود که به خاطر این تهمتهاى ناروا همسر نسبت به همسرش بدبین گردد، و پدر نسبت به مشروع بودن فرزند خود! خلاصه، موجودیت خانواده به خطر مى افتد و محیطى از سوء ظن و بدبینى بر جامعه حکم فرما مى شود، بازار شایعه سازان داغ، و همه پاکدامنان در اذهان لکه دار مى گردند. اینجا است که باید با قاطعیت رفتار کرد، همان قاطعیتى که اسلام در برابر این افراد بدزبان و آلوده دهن نشان داده است.

 

مجازات تهمت به همسر

و سپس می فرماید: «و الذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلا أنفسهم فشهدة أحدهم أربع شهدت بالله إنه لمن الصدقین؛ کسانى که همسران خود را متهم (به عمل منافى عفت) مى کنند و گواهانى جز خودشان ندارند هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است» (نور/ 6). این آیه در حکم استثناء و تبصره اى بر حکم حد قذف است، به این معنى که اگر شوهرى همسر خود را متهم به عمل منافى عفت کند و بگوید او را در حال انجام این کار خلاف با مرد بیگانه اى دیدم حد قذف (هشتاد تازیانه) در مورد او اجرا نمى شود، و از سوى دیگر ادعاى او بدون دلیل و شاهد نیز در مورد زن پذیرفته نخواهد شد، چرا که ممکن است راست بگوید و نیز ممکن است دروغ بگوید. در اینجا قرآن راه حلى پیشنهاد مى کند که مساله به بهترین صورت و عادلانه ترین طریق حل مى گردد و آن اینکه نخست باید شوهر چهار بار شهادت دهد که در این ادعا راستگو است.

چنانکه قرآن مى فرماید: کسانى که همسران خود را متهم مى کنند و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که او از راستگویان است و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. به این ترتیب شوهر براى اثبات مدعاى خود از یکسو، و دفع حد قذف از سوى دیگر، چهار بار این جمله را تکرار مى کند: «اشهد بالله انى لمن الصادقین فیما رمیتها به من الزنا؛ من به خدا شهادت مى دهم که در این نسبت زنا که به این زن دادم راست مى گویم» و در مرتبه پنجم مى گوید: «لعنت الله على ان کنت من الکاذبین؛ لعنت خدا بر من باد اگر دروغگو باشم». در اینجا زن بر سر دو راهى قرار دارد اگر سخنان مرد را تصدیق کند و یا حاضر به نفى این اتهام از خود به ترتیبى که در آیات بعد مى آید نشود، مجازات و حد زنا در مورد او ثابت مى گردد. اما او نیز مى تواند مجازات (زنا) را از خود دفع کند که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد در این نسبتى که به او مى دهد از دروغگویان است و در مرتبه پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راستگو است.

در جای دیگر خداوند می فرماید: «إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخرة و أعد لهم عذابا مهینا* و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنت بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتنا و إثما مبینا؛ آنها که خدا و پیامبرش را ایذاء مى کنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور مى سازد، و براى آنان عذاب خوار کننده اى آماده کرده است* و آنها که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام نداده اند آزار مى دهند متحمل بهتان و گناه آشکارى شده اند» (احزاب/ 57-58). در اینکه منظور از ایذاء پروردگار چیست؟ بعضى گفته اند همان کفر و الحاد است که خدا را به خشم مى آورد، چرا که آزار در مورد خداوند جز ایجاد خشم مفهوم دیگرى نمى تواند داشته باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که آزار و اذیت خداوند همان آزار و اذیت پیامبر و مؤمنان است، و ذکر خداوند براى اهمیت و تاکید مطلب است. و اما آزار و اذیت پیامبر اسلام مفهوم وسیعى دارد و هر گونه کارى که او را آزار دهد شامل مى شود، اعم از کفر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند، هم چنین نسبتهاى ناروا و تهمت، و یا ایجاد مزاحمت به هنگامى که آنها را دعوت به خانه خود مى کند، همانگونه که در آیه 53 سوره احزاب آمده: «ان ذلکم کان یؤذى النبى؛ این کار شما پیامبر را آزار مى دهد» و یا موضوعى که در آیه 61 سوره توبه آمده که پیامبر را به خاطر انعطافى که در برابر سخنان مردم نشان مى داد به خوش باورى و ساده دلى متهم مى ساختند: «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن؛ گروهى از آنها پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند او آدم خوش باورى است» و مانند اینها. حتى از روایاتى که در ذیل آیه وارد شده چنین استفاده مى شود که آزار خاندان پیامبر مخصوصا على (ع) و دخترش فاطمه زهرا (س) نیز مشمول همین آیه بوده است.

در صحیح بخارى جزء پنجم چنین آمده است که رسول خدا فرمود: «فاطمة بضعة منى فمن اغضبها اغضبنى؛ فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم در آورد مرا به خشم در آورده است». همین حدیث در صحیح مسلم به این صورت آمده: «ان فاطمة بضعة منى یؤذینى ما آذاها؛ فاطمه پاره اى از تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد». شبیه همین معنى درباره على (ع) از پیامبر گرامى اسلام نقل شده است. و اما لعن در این آیه به معنى دورى از رحمت خداست، و این درست نقطه مقابل رحمت و صلوات است که در آیه قبل آمده بود. در حقیقت لعن و طرد از رحمت آنهم از سوى خداوندى که رحمتش گسترده و بى پایان است بدترین نوع عذاب محسوب مى شود، به خصوص که این طرد از رحمت هم در دنیا باشد و هم در آخرت، چنانکه در آیه مورد بحث اینگونه است و شاید به همین جهت مساله لعن قبل از عذاب مهین ذکر شده و تعبیر به اعد (آماده کرده است) دلیل بر تاکید و اهمیت این عذاب است.

در آیه بعد از ایذاء مؤمنان سخن مى گوید و براى آن بعد از ایذاء خدا و پیامبر اهمیت فوق العاده اى قائل مى شود، مى فرماید: کسانى که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام نداده اند آزار مى دهند، محتمل بهتان و گناه آشکارى شده اند. چرا که مؤمن از طریق ایمان پیوندى با خدا و پیامبرش دارد، و به همین دلیل در اینجا در ردیف خدا و پیامبرش قرار گرفته. تعبیر «بغیر ما اکتسبوا» اشاره به این است که آنها مرتکب گناهى نشده اند که موجب ایذاء و آزار باشد، و از اینجا روشن مى شود که هرگاه گناهى از آنان سر زند که مستوجب حد و قصاص و تعزیر باشد اجراى این امور در حق آنها اشکالى ندارد و همچنین امر به معروف و نهى از منکر مشمول این سخن نیست.

مقدم داشتن بهتان بر اثم مبین به خاطر اهمیت آن است، چرا که بهتان از بزرگترین ایذاء ها محسوب مى شود و جراحت حاصل از آن حتى از جراحات نیزه و خنجر سختتر است، آن گونه که شاعر عرب نیز گفته: «جراحات السنان لها التیام و لا یلتام ما جرح اللسان؛ زخمهاى نیزه التیام مى یابد اما زخم زبان التیام پذیر نیست». در روایات اسلامى نیز اهمیت فوق العاده اى به این مطلب داده شده است. در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم خداوند عزوجل مى فرماید: «لیأذن بحرب منى من آذا عبدى المؤمن!؛ آنکس که بنده مؤمن مرا بیازارد اعلان جنگ با من مى دهد!». قرآن شدیدا آنها را مورد سختترین حملات خود قرار داده و اعمال آنان را بهتان و گناه آشکار معرفى کرده است. شاهد این سخن در آیات بعد نیز خواهد آمد. در حدیث دیگر که امام على بن موسى الرضا از جدش پیامبر نقل کرده چنین آمده است: «من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله تعالى یوم القیامه على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه!؛ کسى که مرد یا زن مسلمانى را بهتان زند یا درباره او سخنى بگوید که در او نیست خداوند او را در قیامت روى تلى از آتش قرار مى دهد تا از عهده آنچه گفته برآید!».

 

منابع:

1. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 4، صص 52-53

2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14، صص 369-386 و ج 17، ص 424.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

مجازات تهمت در دنیا و آخرت از آنجا که در آیات گذشته مجازات شدیدى براى زن و مرد زناکار بیان شده بود و ممکن است این مجازات تهمت در دنیا و آخرتمجازاتتهمتدنیاآخرتمجازات تهمت در دنیا و آخرت در روایات آمده است پیغمبر اکرم ص یک وقت در حضمجازاتتهمت


ادامه مطلب ...

عواقب تهمت و افترا زدن به دیگران

[ad_1]

 

 

افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه فردی جرمی را به دیگری نسبت دهد؛ بدون آن که قادر به اثبات آن باشد. درحقیقت افترا فعلی تهمتی است که تهمت‌زننده برای متهم کردن افراد، وسایل و ادوات جرم را به نوعی به شخص منتسب کند یا در منزل یا در جیب یا در وسایلی که مربوط به آن شخص است، قرار دهد. ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی در این زمینه می‌گوید: «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر کند که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند، جز در مواردی که موجب حد است، به یک ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.»همچنین بر اساس ماده 699 این قانون، «هرکس عالما عامدا به قصد متهم کردن دیگری آلات و ادوات جرم یا اشیایی را که یافت شدن آن در تصرف یک نفر موجب اتهام او می‌‌شود، بدون اطلاع آن شخص در منزل یا محل کسب یا جیب یا اشیایی که متعلق به او است، بگذارد یا مخفی کند یا به نحوی متعلق به اوقلمداد کند و در اثر این عمل شخص مزبور تعقیب شود، پس از صدور قرار منع تعقیب یا اعلام برائت قطعی آن شخص، مرتکب به حبس از 6 ماه تا سه سال یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می‌شود.»ملاک مجرم تلقی شدن مفتری (افترا دهنده)، ارتکاب جرم به شکل عالمانه و عامدانه است؛ به این معنا که مفتری به جرم بودن آنچه نسبت می‌دهد، علم داشته باشد و عمدا عمل افترا را انجام دهد.

 

انواع افترا

افترا به دو نوع افترای قولی و افترای فعلی تقسیم می‌شود.

افترای قولی، نسبت دادن جرمی به دیگران به صورت لفظی یا از طریق رسانه‌ها یا اوراق چاپی یا نطق در مجامع است.

افترای فعلی نیز وقتی صورت می‌گیرد که مفتری به قصد متهم کردن افراد، آلات و ادوات جرم را در منزل، جیب یا محل کار شخص قرار دهد؛ به‌گونه‌ای که وجود آن آلات و ادوات موجبات تعقیب جزایی فرد را فراهم کند.

 

انتشار، از شرایط تحقق افترا

نکته قابل توجه در جرم افترا، انتشار آن است. در واقع اگر کسی متنی حاوی انتساب جرمی به دیگران را تهیه کند و نزد خود نگه دارد یا مانع انتشار آن شود، مرتکب جرم افترا نشده است.

نکته قابل توجه دیگر در جرم افترا این است که افترا وقتی حادث می‌شود که مفتری، جرمی را به کسی صریحا نسبت دهد. در حقیقت عمل مورد انتساب باید بر طبق قوانین حدود، قصاص، دیات و تعزیرات، جرم تلقی شود.

بنابراین نسبت دادن اعمالی خلاف یا ناهنجار که جرم‌انگاری نشده باشد، افترا تلقی نمی‌شود مانند بی‌نظم، بی‌انضباط، بی‌حیا و... . از آنجایی که این موارد جرم‌انگاری نشده است، مصداق جرم افترا تلقی نمی‌شود.

چنانچه جرم افترا اثبات شود و در واقع مفتری نتواند نسبت داده‌شده را اثبات کند، قانون برای مفتری کیفر پیش‌بینی کرده است.

مواد 697 و 699 قانون مجازات اسلامی در افترای قولی ـ به جز در موارد تهمت‌های ناموسی که موجب حد است - برای مفتری حبس از یک ماه تا یک سال یا تا 74 ضربه شلاق پیش‌بینی کرده است. کیفر افترای فعلی نیز حبس از 6 ماه تا 3 سال یا تا 74 ضربه شلاق است.

 

ارکان و اجزای قانونی افترا

1- مفتری جرمی را به صورت صریح و واضح به دیگری نسبت دهد.

2- آن جرم امری پوچ و واهی بوده، یعنی ساخته تخیلات ذهن شاکی باشد.

3- مفتری با انگیزه ضرر زدن و هتک حیثیت آن جرم را به غیر نسبت دهد.

4- نسبت‌دهنده (شاکی) نتواند درستی موضوعی را که به دیگری نسبت داده است، در مرجع قضایی صلاحیت‌دار به اثبات برساند.

قابل ذکر است اگر کسی از روی عصبانیت و ناراحتی به دیگری بگوید «دزد» یا «کلاهبردار» موضوع توهین است؛ نه افترا.

در توضیح این مطلب، مثالی را می‌توان مطرح کرد: شخص الف مدعی است که آقای ب اتومبیلش را سرقت کرده و پرونده امر پس از بررسی‌های معموله قضایی با صدور قرار منع پیگرد یا حکم برائت قطعی مختومه شده است. آیا در این قضیه شاکی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است؟ در این مثال چند حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

1- شاکی واقعاً اتومبیلی داشته که ثابت شده قطعاً به سرقت رفته و صاحب مال با دلایل یا توضیحاتی که پیش خود داشته، به این نتیجه رسیده که شخص»ب» آن را سرقت کرده است و این امر در دادگاه هم به اثبات می‌رسد که در اینجا شاکی مفتری به حساب نمی‌آید.

2- ممکن است اتومبیل شاکی واقعاً سرقت شده باشد اما شخص «ب» آن را سرقت نکرده بلکه دیگری آن را سرقت کرده است. در این صورت نیز شاکی به دلیل اینکه گریز و چاره‌ای جز اعلام شکایت نداشته و قصد وی دادخواهی بوده و نه چیز دیگر، در اینجا نیز مفتری تلقی نمی‌شود.

3- ممکن است اتومبیل شاکی سرقت نشده یا اساساً اتومبیلی نداشته که به سرقت رفته باشد اما وی جرم سرقت مذکور را به دیگری نسبت می‌دهد و شکایت وی مردود اعلام می‌شود. در این مورد وی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است. زیرا شاکی در این موضوع به قصد اضرار به دیگری و برخلاف واقع و به انگیزه هتک حیثیت دیگری اعلام شکایت کرده و قصد وی تظلم و دادخواهی نبوده است.

زیرا وقتی شاکی یا نسبت‌دهنده جرم، موضوع و اهرمی از پیش خود ساخته را که اساساً و در حقیقت آن واقعه رخ نداده است، از روی عمد، به دروغ و برای زیان دیگری و با علم و اطلاع به کذب بودن آن همچنین با سوء نیت خاص به دیگری نسبت می‌دهد، مفتری محسوب می‌شود.

بدیهی است که اگر شاکی بر اثر یک اشتباه قابل چشم‌پوشی امری را به دیگری نسبت دهد و به گمان اینکه آنچه را که می‌نویسد یا می‌گوید، در طبیعت نیز اتفاق افتاده و صحیح است، مسئول نخواهد بود.

 

شرایط تحقق افترا

با دقت در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی می‌توان به این نتیجه رسید که برای تحقق جرم افترا وجود سه شرط ضروری است:

 

انتساب جرم به دیگری

این ماده به طور کلی از انتساب جرم به دیگری، یعنی نسبت دادن اعمالی که جرم نبوده، سخن گفته است؛ این در حالی است که انتساب اعمالی که برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نخواهد بود.نکته دیگر اینکه قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی می‌شود و نمی‌توان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.

 

صراحت انتساب

این مورد بدین معنا است که مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود. لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید «فلانی دزدی کرده یا مرتکب قتل شده است» کفایت می‌کند. اما به کار بردن کلمات و واژه‌های عامی از قبیل جانی، بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود.

 

ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد

هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، وی به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.

 

عنصر روانی افترا

برای تحقق جرم افترای عملی باید سوء نیت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده 699 عمل خود را عالماً عامداً به قصد متهم کردن دیگری انجام دهد.

این تصریح دارای چند نکته است:

1- مرتکب در انجام کار خود عامد و قاصد باشد و تحت تأثیر مشروبات الکلی، بیهوشی و مواردی از این قبیل قرار نگرفته باشد.

2- با توجه به اینکه قید عالماً آورده شده است، مرتکب باید از ماهیت اتهام‌آور اشیا و ادوات و ... آگاه باشد.

3- مرتکب باید دارای سوء نیت خاص بوده، یعنی قصد وی متهم کردن دیگری باشد.

 

منبع: پورتال سازمان قضایی نیروهای مسلج

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

توبه و جبران غیبت و تهمت چگونه است؟با سلام و عرض ادب خدمت دوست گرامی درباره توبه از غیبت، روایات مختلفى نقل شده‏استتهمت بیت آیت‌الله منتظری به حاج احمد خمینیرهدر مراسم سالگرد فوت آیت‌الله منتظری فرزند وی در سخنرانی خود تهمت‌هایی را به حاج احمد الف واکنش مسیح مهاجری به نوار آیت‌الله منتظرینظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر الف ارتش و سپاه ید واحده هستند هرگونه تلاش …ارتش و سپاه ید واحده هستند هرگونه تلاش برای ایجاد شکاف بین نیروهای مسلح محکوم به تفسیر الغفور الرحیم و تحلیل غرض هدایتی آنهاچکیده پایان بخش آیه قرآن کریم با دو اسم غفور و رحیم است این مقاله پس از وکیل کیفری، وکالت امور کیفری و جزایی – گروه …خدماتوکیلکیفری،وکالتاموروکیل کیفری، وکالت امور کیفری و جزایی شکایت از شخصی که مرتکب تخلفی شده و عمل او طبق گلشیفته فراهانی روز به روز شبیه تر به شیطان …گلشیفتهفراهانیروزبهروزمپ بنظر شما ظاهر گلشیفته فراهانی شبیه به کسی است که دارد از مال مردم خوری شکایت می کند؟تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و …تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و بیرون آوردن رحم آنانآزادگان نیوز تحلیلی خبری فرهنگیصنفی شرکت مینو و …گزارش جلسه بهمن در مجلس شورای اسلامی بسم الله الرحمن الرحیم با عنایت به دعوت حاج آقا اخبار تکان‌دهنده از جلسات عرفان حلقه محمد علی طاهریخرد با عرض ادب و احترام واقعیت امر این است چیزی به نام انرژی درمانی وجود ندارد مبنای


ادامه مطلب ...