مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چند توصیه کلی برای سلامت و بهبود جریان خون در پاها

[ad_1]
مفیدستان:

سلامت گردش خون کلید سلامت بدن و کیفیت زندگی بالا است. سیستم گردش خون را مانند یک جاده بسیار منظم در داخل بدن تصور کنید که از بی نهایت رگ تشکیل شده است. در این جاده اکسیژن و مواد مغذی رد و بدل می شود.

چند توصیه کلی برای بهبود جریان خون در پاها

جریان خون در پاها ,اگر در مسیر مشکلی پیش بیاید رگ‌ها سفت شده و با تشکیل کوچک‌ترین لخته ای جریان خون مختل می شود و سلامتی به خطر می افتد. یکی از مشکلاتی که در این جاده بروز می کند و شایع است بیماری عروقی محیطی است.
در این نوع بیماری آسیب های وارده به رگ‌ها و انسدادهای به وجود آمده در رگ‌هایی که از قلب دورتر هستند بروز می کند
و مشکلاتی مانند رگ‌های واریسی به وجود می آید که باید از بروز آن پیشگیری کرد.
در این مطلب چند توصیه غذایی داریم تا بتوانید از بروز چنین مشکلاتی در پاها پیشگیری کنید.لطفاً با ما همراه باشید.

از همین امروز مراقب سلامت رگ‌هایتان باشید

شما در طول روز چند ساعت را در حالت نشسته به سر می برید؟ خیلی از ما به واسطه شغلمان مجبور هستیم
که ساعات طولانی را روی صندلی بنشینیم و کار کنیم.
در این صورت لازم است که در ساعات غیراداری نباید بی تحرک باشید.
در این مواقع باید از نشستن زیاد خودداری کنید تا قلبتان به تحرک وادار شود. بی تحرکی، رژیم های غذایی نادرست،
چاقی و عوامل ژنتیکی از جمله عوامل مؤثر در بروز اختلال جریان خون در پاها و بروز رگ‌های واریسی محسوب می شوند.

اگر از التهاب ورید یا دیگر بیماری های عروقی رنج می برید باید به متخصص مراجعه کنید تا از بروز ترومبوزهای احتمالی پیشگیری شود.
خبر خوب این است که می توان در صورت داشتن زمینه های ژنتیکی،
رگ‌های عنکبوتی یا واریس های جزئی با رعایت اصولی کیفیت زندگی را ارتقا داد و از بروز یا تشدید آن‌ها جلوگیری کرد.
کافی است در زندگی و رژیم غذایی تان تغییراتی ایجاد کنید.

برای صبحانه آب گوجه فرنگی بنوشید

دانه های گوجه فرنگی خواص ضدانعقادی دارند و به همین دلیل نیز باعث بهبود جریان خون در رگ‌ها می شوند.
برای بهره مندی از خواص بی نظیر گوجه فرنگی می توانید
به مدت چند دقیقه یک برش گوجه فرنگی را به طور موضعی روی واریس ها و رگ‌های عنکبوتی قرار دهید.
زمانی که احساس سوزش یا خارش داشتید پوستتان را با آب سرد شستشو دهید.

علاوه بر این لازم است که روزتان را با نوشیدن یک لیوان آب گوجه فرنگی طبیعی و خانگی شروع کنید.
هیچ چیز مانند این نوشیدنی نمی تواند جریان خون را تحریک و فعال کند.
فراموش نکنید که گوجه فرنگی کالری بسیار اندکی دارد.
این ماده غذایی مفید همچنین ادرارآور است و باعث فعال شدن سوخت و ساز بدن برای چربی سوزی می شود.
آب گوجه فرنگی طبیعی به کاهش مایعات اضافه بدن و دفع سمومی که التهاب و ورم ایجاد می کنند
کمک کرده و احساس خستگی و سنگینی در پاها را از بین می برد.

آلوئه ورا و عسل برای بهبود جریان خون و تسکین درد

برای مراقبت از سلامت عروق می توانید به سراغ دو ماده غذایی فوق العاده بروید. آلوئه ورا و عسل ترکیبی به دست می دهند
که برای کاهش التهاب واریس ها مؤثر عمل می کند.
مصرف این ترکیب باعث تحریک بازگشت خون و مقابله با احساس درد و ادم (ورم) در پاها می شود.
برای تهیه این ترکیب نیاز به یک قاشق غذاخوری عسل، یک قاشق (15 گرم) ژل آلوئه ورا و یک لیوان 200 میلی لیتری آب نیاز دارید.
کافی است آب را گرم کنید و زمانی که به جوش آمد آلوئه ورا و عسل را به آن اضافه کنید.
مواد را هم بزنید و هر روز بعد از یک وعده اصلی میل کنید.

جریان خون در پاها

بهبود جریان خون در پاها
به رژیمی سرشار از فیبر سلام کنید

برای تحریک جریان خون در بدن و پاها لازم است که تغییراتی در برنامه غذایی تان بدهید. داشتن یک رژیم غذایی سرشار از فیبر، میوه ها، سبزیجات و غلات برای مراقبت از رگ‌ها لازم و ضروری است.
در عین حال لازم است که مصرف نمک را کاهش دهید تا احتباس آب و ورم بدنتان کاهش پیدا کند.
برای دریافت فیبر بیشتر توصیه می شود دانه هایی مانند تخم شربتی،
تخمه آفتاب‌گردان، غلاتی مانند جوی دو سر، گندم سیاه، نان جو،
پاستاهای تهیه شده از آرد کامل، سبزیجاتی مانند مارچوبه، کدو، چغندر، آرتیشو، بروکلی، عدس،
میوه های خشک، پسته، گردو، میوه هایی مانند سیب، آناناس، توت فرنگی و غیره را افزایش دهید.

چند توصیه کلی برای بهبود جریان خون در پاها

* توصیه می کنیم هر روز صبح و شب پاها و پشت ساق پایتان را آب سرد بگیرید.
با این کار باعث تسریع جریان خون می شوید.
برای این کار می‌توانید آب ولرم با دمای 36 تا 38 درجه را به مدت 5 تا 6 ثانیه روی پاهایتان بگیرید.
سپس به مدت 6 ثانیه دیگر آب سرد روی پاها بگیرید.

* توصیه دیگر برای بهبود جریان خون در این نواحی خودداری از بی تحرکی و خانه نشینی است.
علاوه بر این لازم است که در حین خوابیدن در وضعیتی باشید که پاهایتان اندکی بلندتر قرار گیرد.
اگر در محل کارتان ساعت ها روی صندلی می نشینید هر از گاهی از جایتان بلند شوید و پاهایتان را تکان دهید.
در موقع خوابیدن بالش کوچکی زیر پاهایتان قرار دهید.
کافی است که پاهایتان 15 سانتی متر از سرتان بالاتر قرار گیرد.

* در نهایت اینکه باید بدانید در صورت التهاب شدید رگ‌ها و واریس های متورم و دردناک تنها راه باقیمانده جراحی است.
با این حال می شود با رعایت این اصول ساده نیز از بروز این اختلالات پیشگیری کرد.

جام جم سرا

چند توصیه کلی برای سلامت و بهبود جریان خون در پاها


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

با این مواد غذایی خون در رگ‌هایتان بهتر می‌چرخدهندوانه هندوانه سرشار از لیکوپن است و این آنتی‌اکسیدان طبیعی باعث بهبود جریان خون ورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازوورزش ایزومتریک این ورزش را می توانید در حین نشستن و یا ایستادن برای آن اندامی که ورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازوورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازو چربی، یک بافت نرم می باشد و هیچ گاه در یک اندام خوش نعناع، گیاهی با خواص فراواننعناع گیاهی با صدها خاصیت دارویی قابل ملاحظه است که در کشورهای گوناگون مانند هند آنچه باید در مورد داروی فلوکستین بدانید دارو سلامت …داروبنده پانیک هستمدقیقا یکسال از عمر بیماری بنده می گذردفشار خون هم در این مدت داشتم توصیه برای افزایش حجم عضله پایگاه تخصصی بدنسازی و ۷ توصیه برای افزایش حجم عضله تستوسترون هورمون مردانه ای است که از رشدش ماهیچه حمایت ورزش برای ران پا، حرکات ورزشی برای کوچک کردن ران و …ورزش برای ران پاحرکات ورزشی برای ران پاورزش ران و باسنورزش برای ران و باسنورزش برای اطلاعات کلی در مورد پستان چگونه می توان پستان …اطلاعات کلی در مورد پستان چگونه می توان پستان های زیبایی داشت مرجع کامل اطلاعات بیماری ها و سلامت ناخن سایت پزشکان بدون مرزناخنها هنگامیـکه در شرایط ایده آلی باشند بسیار جـذاب میباشند همچنین ناخنها منعکس سکته مغزی – سیب سلامتمقدمه سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی با این مواد غذایی خون در رگ‌هایتان بهتر می‌چرخد هندوانه هندوانه سرشار از لیکوپن است و این آنتی‌اکسیدان طبیعی باعث بهبود جریان خون می‌شود ورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازو ورزش ایزومتریک این ورزش را می توانید در حین نشستن و یا ایستادن برای آن اندامی که دارای ورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازو ورزش هایی برای رفع چاقی پاها و بازو چربی، یک بافت نرم می باشد و هیچ گاه در یک اندام خوش ترکیب نعناع، گیاهی با خواص فراوان نعناع گیاهی با صدها خاصیت دارویی قابل ملاحظه است که در کشورهای گوناگون مانند هند آنچه باید در مورد داروی «فلوکستین» بدانید دارو سلامت نیوز دارو بنده پانیک هستمدقیقا یکسال از عمر بیماری بنده می گذردفشار خون هم در این مدت داشتمچون عمر توصیه برای افزایش حجم عضله پایگاه تخصصی بدنسازی و پاورلیفتینگ ۷ توصیه برای افزایش حجم عضله تستوسترون هورمون مردانه ای است که از رشدش ماهیچه حمایت می کند ورزش برای ران پا، حرکات ورزشی برای کوچک کردن ران و باسن ورزش برای ران پاحرکات ورزشی برای ران پاورزش ران و باسنورزش برای ران و باسنورزش برای لاغری اطلاعات کلی در مورد پستان چگونه می توان پستان های زیبایی اطلاعات کلی در مورد پستان چگونه می توان پستان های زیبایی داشت مرجع کامل اطلاعات بیماری ها و سلامت ناخن سایت پزشکان بدون مرز ناخنها هنگامیـکه در شرایط ایده آلی باشند بسیار جـذاب میباشند همچنین ناخنها منعکس کننده کاروفناوری کَلاله کاربران ارجمند، سلام و عرض ادب خداوند را شاکریم که براساس سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش و


ادامه مطلب ...

با قطعات الکترونیکی ارزان آشکارساز جریان AC بسازید

[ad_1]

آشکارساز جریان AC دستگاهی است که بدون برقراری اتصال فیزیکی با قطعات یا مدارات الکترونیکی مختلف جریان AC را شناسایی می‌کند. در این ساختنی طرز ساخت این دستگاه ساده را یاد می‌گیرید. این مدار ساده می‌توانید خطوط جریان و خنثی را در یک مدار AC مشخص کنید؛ بدون اینکه نیاز به اتصال به آن داشته باشد.

با ساختنی همراه باشید

آشکارساز جریان AC بسازید
آشکارساز جریان AC بسازید

روش‌های مختلفی برای ساخت آشکارساز جریان AC وجود دارد اما روشی که در این ساختنی یاد می‌گیرید از کمترین و ساده ترین قطعات استفاده می‌کند. در ویدیوی زیر می‌توانید آموزش ساخت آشکارساز AC را ببینید.

گام اول: قطعات مورد نیاز

وسایل مورد نیاز
وسایل مورد نیاز
  • باتری ۹ ولتی به همراه جاباتری کتابی
  • LED
  • سه عدد ترانزیستور ۲N3704
  • مقاومت ۱MOhm
  • مقاومت ۱۰۰kOhm
  • مقاومت ۳۳۰Ohm
  • مقاومت ۲۲۰Ohm
  • سوئیچ
  • ۵ سانتیمتر سیم آلومینیومی‌یا مسی لعاب شده
  • برد مدار چاپی مسی

گام دوم: مدار را بسازید

شماتیک مدار آشکارساز AC
شماتیک مدار آشکارساز AC

می‌توانید شماتیک مدار و طراحی برد مدار چاپی را از لینک زیر دانلود کنید. برای ساخت برد مدار چاپی می‌توانید از روش انتقال تونر یا ماژیک استفاده کنید.

بعد از ساخت برد مدار چاپی هم قطعات را طبق شماتیک روی آن لحیم کنید. هنگام لحیم کاری نهایت دقت را بخرج بدهید چون این مدار به شدت حساس است.

رمز فایل saakhtani.ir است

گام سوم: آشکارساز جریان AC را تست کنید

حالا می‌توانید هر مداری که جریان AC داشته باشد را با این آشکارساز تست کنید. اگر ایده ای برای بهبود طراحی برد یا خود مدار دارید، آن را با کاربران ساختنی به اشتراک بگذارید.

منبع

خلاصه مطلب

عنوان مطلب

با قطعات الکترونیکی ارزان آشکارساز جریان AC بسازید

توضیح کوتاه

این مدار بدون تماس الکتریکی وجود جریان AC در مدار را تشخیص می‌دهد.

نویسنده

عاطفه اسدزاده

در ساختنی بخوانید :


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت تخصصی الکترونیک و رباتیک مرتضی کرمیاینورتر یا مبدل برق دستگاه الکترونیکی است که جریان مستقیم را به جریان متناوب سایت تخصصی الکترونیک و رباتیک مرتضی کرمی اینورتر یا مبدل برق دستگاه الکترونیکی است که جریان مستقیم را به جریان متناوب


ادامه مطلب ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

[ad_1]

چکیده:

عالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود تا فنا را طی می‌نمایند. بررسی علل و عوامل به وجود آمدن، بقا، رشد و بلوغ و گسترش این پدیده‌ها تا رسیدن به مرحله فنا و نابودی فعالیتی علمی است که توسط‌اندیشمندان عرصه‌های علوم مختلف صورت می‌پذیرد.
سیر منطقی تبیین و توصیف در راستای رسیدن به یک قاعده کلی برای پیش بینی یک فرآیند علمی است.
در عرصه علوم طبیعی و فیزیکال این امر چندان دشوار نبوده ولیکن در حوزه علوم انسانی، به ویژه پدیده‌‌های سیاسی – امنیتی این امر بسی دشوار می‌‌نماید.
شناخت جامع و نظام مند و تبدیل پیچیدگی در یک پدیده و سیستمی کردن آن با سرلوحه قرار دادن شعار «فهم مسئله، خود نیمی از فرآیند حل مسئله است» در این نوع از پدیده‌ها لازم و ضروری است. گذر از وانمود به نمود و از نمود به بود و هست که همان قاعده نهفته در روابط پدیدارهاست نیز از جمله وظایف محققان علوم انسانی و اجتماعی است.
یکی از پدیده‌های امنیتی که امروزه جهان اسلام و شاید نظام بین الملل را مورد تهدید قرار داده، قرائت‌ها و برداشت‌های انحرافی و البته افراطی از دین اسلام در جریان‌های نظری – عملی تکفیری‌هاست. گذر از فضای تئوریک و ورود به عرصه اصول و ارزش‌ها به نحوی که منجر به رفتارهای بی‌رحمانه و دور از هر نوع انسانیت، ویژگی برجسته این جریان و کنش گران اصلی آن می‌باشد و شاید با وجود این پیچیدگی، ریشه یابی آن برای علمای عرصه امنیت کمی دشوار باشد. با این اوصاف نگارندگان این جستار با روی کردی اجتهادی، سعی در ترسیم مدلی کاربردی جهت تحلیل جامع این پدیده پرداخته و پس از شناخت طول و عرض و عمق آن به ارائه راهبردهایی کارآمد برای مقابله با آن با روش طوفان مغزی و یا خبرگی به روش دلفی اقدام خواهند نمود.
کلید واژه : مدل، تحلیل، تحلیل جامع، تبیین، جریان تکفیری، راهبرد.

مقدمه

رسیدن به ماهیت و حقیقت پدیده‌ها در سایه سار جهاد علمی و قلم فرسایی‌های جامعه علمی میسور می‌باشد. گذر از تقلید و رویکرد مرید و مرادی در نظریه پردازی و رسیدن به مرحله، تولید راهی است که محققان واقعی قادر به آن هستند. سعی‌ای که در آن، زمان و مکان دو عامل مجهول عالم برای آن‌ها هیچ مفهومی نداشته و ندارد. البته باید این نکته را نیز کرد که هر تلاشی، تلاش علمی و در خور نقد و بررسی و حتی مطالعه نیست، زیرا به قول «کانت» (5)»: «مرزهای دانش‌ها را‌اندر هم آمیختن، افزایش دانش‌ها نیست، بلکه ناقص کردن آنهاست.» (6)
گذر از مرحله تئوری و رسیدن به مدل و در نهایت گزاره‌های انشایی که نزدیک به انضمام و رفتار شدن است، باید سرلوحه فعالیت‌‌های علمی‌اندیشمندان عرصه‌های مختلف قرار گیرد. بدین منظور پدیده‌ها باید با هویت سه گانه: تبیین، تعلیل! و توصیف در راستای رسیدن به قواعد بین الاذهانی که قابلیت تعمیم پذیری داشته و قادر به پیش بینی منطقی باشند را با یکدیگر دارا باشند.
مفاهیم دارای ویژگی‌هایی هستند که در حوزه تعریف لغوی و اصطلاحی تحت ابزار منطق قابل توضیح هستند و در ادامه این مدل‌ها هستند که قابلیت تقلیل مفاهیم در روی کردی کمّی، با استفاده از عدد و هندسه را دارند.
بهره گیری از روایت معروف امام علی (علیه السلام) که در حوزه شناخت گذشته و حال و آینده راهنمای نویسندگان این نوشتار بوده است. کلامی گهربار که تمام علم و فلسفه علم دو هزار و‌اندی سال‌اندیشمندان غرب را در خود دارد. گذشته‌ای که به دنبال تبیین بوده، حالی که به دنبال توصیف بوده و آینده‌ای که در راستای پیش بینی و تعاقب پدیده‌هاست. با زبانی ساده تر، گذشته؛ یعنی پارادایم حاکم و کبرای قضیه و حال و مصادیق نیز به عنوان صغرای قضیه و در نهایت آینده‌ای که نتیجه یک قیاس منطقی فرض می‌شود.
برای بهره گیری از این سخن حکیمانه، محققان این مقاله سعی نمودند در راستای تبیین و توصیف و پیش بینی با مطالعه موردی جریان تکفیری که جریانی پیچیده و از جنس امنیتی است، به ارائه مدل‌های متعددی در ساحت‌های مختلف دست یافته و همچون طبیبی در مرحله شناخت این بیماری سعی و اهتمام خود را مصروف دارند و در ادامه به گزاره‌هایی چند در تشریح آن دست یافته و پس از آن به راهبردهایی عملیاتی در هر یک از این ساحت‌ها اقدام نمایند.
نوع تحقیق حاضر، اکتشافی – قیاسی بوده و با روش دلفی (7) و خبرگی در جمع‌اندیشمندان عرصه امنیت مدل جامعه تحلیل پدیده جریان تکفیری ترسیم شده و در نهایت راهبردنویسی صورت خواهد پذیرفت. بنابراین سؤالاتی را که محققان به دنبال پاسخ گویی آن هستند این است که:
«مدل جامع تحلیل پدیده‌ها چیست؟، مدل تبیینی پدیده چیست؟ مدل توصیفی پدیده چیست؟، مدل پیش بینی حرکت یک پدیده چیست؟؛ جریان تکفیری در مدل جامع چگونه توزیع شده و چه گزاره‌هایی را به ما القاء می‌کند؟؛ راهبردهایی که مستخرج از مدل و گزاره‌هاست چه خواهد بود؟
فرآیندی را که ما در این تحقیق در پیش گرفتیم بر این اساس استوار است که ابتدا مدل‌ها ترسیم گردیده و در ادامه گزاره‌های خبری را که می‌توان با تطبیق جریان تکفیری به دست آورد بیان داشته و در نهایت به ارائه گزاره‌هایی تجویزی در حوزه راهبردهای مقابله با این جریان اقدام خواهیم کرد.

تعریف عملیاتی مفاهیم و اصطلاحات

سیر منطقی رسیدن به یک تئوری تا رفتار این گونه است که ابتدا دریافت مفاهیم صورت گرفته و بعد درهم آمیختن و انسجام آنها با یکدیگر و تبدیل کردن مفاهیم به گزاره‌هایی خبری که قابل صدق و کذب بوده و در ادامه، رسیدن به مدل و مثال و صورتی که مفهوم و نظریه را در روی کردی تقلیل گرایانه (8) از کیف به کمّ نازل کرده و در نهایت، رسیدن به قانون و قواعدی که بتوان به انضمام و هنجار نزدیک شود.
با توجه به مطالب فوق از دید محققان این نوشتار، آنچه در قرآن در خصوص ابواب شناختی انسان بیان شده است به عنوان مثال، آیه شریفه (إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤادَ کُلُّ إولئِکَ کَانَ عَنهُ مَسؤُولاً) جامعیت این سیر را نشان داده است. باید جامعه علمی با این دیدگاه آشنا و عجین شود، در هندسه معرفتی زیر به نمایش درآمده است:
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: العلاقة المنطقیة بین طبقات علم ما مع الاسالیب و تناسقها مع ابواب المعرفة فی القرآن (رمضان: 1392)

پایه و اساس تحلیل پدیده‌ها در راستای رسیدن به تئوری و مدل در عصر حاضر برآمده از نگاه به انسان به صورتی افراطی می‌باشد که باید به آن در این مقال بیش از پیش نظر افکند. آری، پس از دوره رنسانس به عنوان عصر طلایی و انقلاب در بسیاری از علوم و دیدگاه‌ها، غرب در ورطه مادی گرایی افراطی (9) و انسان محوری (10) غوطه ور شد و تمام عرصه‌های زندگی او را این نگاه به انسان تعریف نموده است، اما قرآن به عنوان کتاب جامع و اسلام به عنوان دین کامل، هویت اصلی انسان را به صورت متعادل تعریف نموده است.

1. مدل

مدل، از ریشه لاتینی Modus به معنای‌اندازه گرفته شده است (11) و در لغت به معنای الگو و سرمشق است. (12) مدل، «جزئی کوچک یا بازسازی کوچکی از یک شیء بزرگ است که از لحاظ کارکرد با شیء «واقعی یک سان است». (13) مدل، شباهت زیادی به شیء یا پدیده اصلی دارد. مدل به ما می‌آموزد که در شرایط و وضعیت‌های گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم. (14)
مدل برآمده از تئوری است و تئوری پس از شکسته شدن در تعریف و ویژگی‌های منحصر به فرد خود تبدیل به مدل یا الگو می‌شود. البته مدل عمدتاً تئوریک بوده در حالی که الگو بر پایه عمل و رفتار استوار است.
مدل به عنوان یک نقطه شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت، ساده می‌کند. هم چنین مدل، مشخصه‌های اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی می‌کند. بنابراین، مدل، چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبه‌های معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی می‌باشد، شرح می‌دهد و به تصویر می‌کشد و روابط مهم و با اهمیت بین جنبه‌های مختلف را آشکار و روشن می‌سازد. (15)
برخی از محققان، مخالف استفاده از مدل هستند و مدل را فقط یک نوع دست آویز فکری و کمک روانی در راه تشکیل نظریه‌ها به شمار می‌آورند. (16)

2. تحلیل و مدل تحلیلی

واژه Analysis در لغت به معنای تجزیه و تحلیل و کاویدن است. (17) تحلیل، در اصطلاح به یکی از مراحل انجام تحقیق تبیینی گفته می‌شود. در این مرحله رابطه میان متغیرهای وابسته و مستقل بررسی و ترسیم می‌شود. (18)
مدل تحلیلی: در مواردی که تحقیق ما تبیینی است، لازم است پس از تعیین چارچوب نظری، نسبت به تدوین مدل تحلیلی اقدام کرد. مراد از این کار برقراری رابطه قبلی بین متغیرها و یا مفاهیمی است که در طرح نظری به کار می‌روند. به عبارت دیگر، به جای ارتباط هر یک از متغیرها و یا مفاهیم با متغیر وابسته، به روابط بین مفاهیم و متغیرهای مستقل با یکدیگر و متغیر مورد نظر می‌پردازد. (19)
مدل تحلیلی، راهنمای محقق در کار منظم جمع آوری و تحلیل داده‌های حاصل از مشاهده یا تجربه، که در ادامه کار تحقیق می‌آیند، می‌باشد. مدل تحلیلی مانند یک لولایی عمل می‌کند که طرح نظری مسئله تحقیق تدوین شده محقق را با کار بعدی (مشاهده و تحلیل اطلاعات) به یکدیگر متصل می‌کند. (20)

3. تحلیل جامع

واژه “Analysis” در لغت به معنای «تحلیل» و «تجزیه و تحلیل» است. (21) هر پدیده‌ای سیری از گذشته، حال و آینده را باید طی نماید و چه زیبا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرموده است که: «خدا رحمت کند انسانی را که بداند از کجا آمده، در کجا واقع شده و به کجا عازم است» کلامی تامّ که راهنمای محقق برای ترسیم مدلی جامع در تحلیل پدیدارهاست:
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: علم برآمده از کلام معصوم (منبع: محققین، 1393)

تطبق مفهومی این نمودار بیان گر این حقیقت است که علم شامل قواعد و نظریاتی است که در پدیده‌ها بوده و با نمودهای خاص، خود را به انسان و عقل او عرضه می‌کند و انسان با ابزارهای معرفتی به شکار این قواعد می‌پردازد. تبیین یا تعلیل پدیده‌ها که معطوف به گذشته است و توصیف آن که معطوف به اکنون و حال بوده، برای رسیدن به قاعده‌ای که شمولیت داشته و توان پیش بینی را به انسان داده و هم چنین قدرت تبیین دیگر پدیده‌های مشابه را داشته باشد همه ماهیت علم را تشکیل می‌دهد.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: ماهیت علم به زبان ساده (منبع: محققین، 1393)

تحلیل کیفی در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر در راستای ترسیم آینده (22) تحلیل، عبارت است از شکستن کل به اقسام مختلف به منظور تعیین ماهیت آن که بر دو گونه ی طبیعی قابل تقسیم است. تحلیل، جزئی جداناپذیر از تبیین است، زیرا تبیین در ذات خود، نیاز به تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها دارد؛ بنابراین، رابطه میان این دو، عموم و خصوص مطلق است. (23)

4. تبیین

تبیین، درصدد پاسخ گویی به پرسش از «چراها» و نیز تبیین یک پدیده اجتماعی و پاسخ برای یک مسئله است. این مسئله ممکن است یک مسئله اجتماعی یا یک مسئله جامعه شناختی باشد. (24)
در تبیین کمّی علّی، ابزار یا اشخاص‌های آماری به کار برده شده، همانند روش‌هایی است که در تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای استفاده می‌شود. تفاوت عمده بین این دو روش در این است که در تجزیه و تحلیل علّی، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و پژوهش گر با رد یا تأیید فرض‌های آماری به تأیید یا رد روابط و معلولی می‌پردازد. (25)
با این اوصاف اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، تبیین و علت کاوی به صورت مطالعه زمینه‌های اجتماعی – تاریخی تأثیرگذار بر متن یا واقعه و با هدایت تئوری تحلیل انجام می‌شود و واقعه در قالب قانونی کلی، تبیین می‌شود. در این سطح از قاعده تبیین قیاسی – قانونی استفاده می‌شود. (26)

5. جریان تکفیری

در حوزه تعریف عملیاتی از جریان تکفیری باید ابتدا به عرصه تاریخی این موضوع نظر افکند که این نگاه در کدام زمینه خود را نمایانده است. (27)
در طول تاریخ اسلام، افراد و فرقه‌ها و گروه‌هایی بوده‌اند که مخالفان خود را تکفیر می‌کردند و با کوچک ترین عاملی آنان را خارج از دین اسلام می‌شمردند و حکم به وجوب قتل آنان می‌دادند. شروع این پدیده مخرب، از خوارج آغاز شد و در دور قرن اخیر وهابیان شیوه آنان را ادامه داده‌اند، بنابراین، تعریف تکفیر به معنای ساده عبارت است از: کافر خواندن و خارج از دین خواندن طیفی از مسلمانان توسط عده‌ای دیگر که خود را محقّ یا مسلمان واقعی فرض می‌کردند.
فرقه وهابی از جمله جریان‌هایی است که در مقابل امت اسلامی قرار گرفته است. وهابیان با استفاده از آیاتی که درباره کفار و مشرکان صدر اسلام و اقوام جاهلی نازل شده، مسلمانان را به کفر و شرک متهم می‌سازند و اعمال مسلمانان را مطابق اعمال کفار قلمداد می‌کنند. آن‌ها با داشتن افکاری خشن، سبب ایجاد اختلاف، تشتّت، درگیری و جنگ میان مسلمانان و خشنودی کفار و استعمارگران شده‌اند.
مطابق نظر اسلام، مسلمان کسی است که شهادتین را بر زبان جاری می‌سازد، گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری داشته باشد.
بر اساس شریعت اسلامی صحیح نیست فرقه‌ای از فرق اسلامی را بی‌دلیل متهم به کفر کرد، مادامی که اعتراف به شهادتین کند و ضرورتی از ضروریات دین را انکار نکند.
زمینه ساز جریان تکفیر در سرزمین مقدس حجاز، برخی عالمان درباری این دیار هستند. در فضای کنونی سیاسی – امنیتی منطقه آسیای میانه و با در نظر گرفتن وجود حجم عظیم انرژی جهان در این منطقه که سیاست استکباری به دنبال متشنّج کردن این عرصه برای به یغما بردن این منابع است، یکی از اصول اولیه این سیاست، اصل اختلاف بینداز و حکومت کن است و بهترین شیوه نیز بهره گیری از درگیری درون ایدئولوژیکی یا قومی – مذهبی است. گرچه سابقه شکل گیری گروه‌های تکفیری به پیش از وقوع ناآرامی در سوریه بر می‌گردد، مسلماً وقوع بحران در سوریه، به تسریع زایش این پدیده کمک نمود.
تکفیری‌ها که شاخص‌های متعددی در تشابه آن‌ها با خوارج دوره علومی و دوره اموی وجود دارد، در حال حاضر با استفاده از مفتی‌های منحرف، به شدت در حال تخریب نام اسلام در جهان هستند و رسانه‌های غربی ضد اسلام، در طول این مدت بیشترین بهره‌ها را از نابسامانی اوضاع تکفیری‌ها در تقویت پایه‌های اسلام هراسی خود برده‌اند. حال پرسش اساسی این است که: خوارج که بودند؟ چه کردند؟ شباهت آن‌ها با جریان تکفیری که در سرزمین‌های اسلامی، از جمله: سوریه و عراق در حال فعالیت هستند چیست؟ بحثی است که در ادامه خواهد آمد.
ابن ابی الحدیدی گوید: وقتی علی (علیه السلام) از صفین به کوفه برگشت، خوارج راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای کوفه که حروراء نامیده می‌شد، رفتند و این شعار را تکرار می‌کردند:
لاحکم إلا الله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه و علیاً اشرکا فی حکم الله؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گرچه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا شرک ورزیدند». آنان در همان جا مستقر شدند. (28)
خوارج که در ابتدا دوازده هزار نفر از اهل کوفه و بصره و دیگر شهرها بودند، (29) اشعث بن قیس را به عنوان فرمانده جنگ، و عبدالله بن الکوا را به عنوان امام جماعت سپاه برگزیدند. (30) امیرمؤمنان نخست ابن عباس را به سوی آن‌ها فرستاد و او پس از گفت و گو با آنها به سوی علی (علیه السلام) برگشت.
حضرت فرمود: تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آن‌ها نشوید. خوارج با این که در بیرون کوفه اردو زده بودند، امّا پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و گاه به مسجد می‌آمدند و با تکرار شعار: «لا حکم الا لله» موجب آزار مردم و تحریک آن‌ها می‌شدند. ادامه این وضع آن قدر خسته کننده و ملال آور بود که مردم به حضرت می‌گفتند: آیا از برخوردهای آن‌ها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی‌کنی؟ (31)
خارجیان پس از خروج از صحرای حروراء، در بین راه دست به شرارت‌های زیادی زدند که موجب شد امیرمؤمنان تصمیم نهایی را درباره آنها بگیرد. از جمله آن شرارت‌ها، به شهادت رساندن عبدالله بن خباب بود. وی یکی از چهره‌های محترمی بود که امیرمؤمنان ولایت و حکومت مدائن را به او سپرده بود. عبدالله در سفری که ظاهراً به سوی کوفه داشت، همراه خانواده اش در دام خوارج گرفتار شد و با وضع رقّت باری خود و همسرش در کنار نهر به شهادت رسیدند.
تداعی این اتفاق در این ایام با ریختن خون کودکان و زنان و سال خوردگان – که گروه‌های افراطی – تکفیری همه روزه در حال انجام چنین جنایاتی هستند – چیزی است که اسلام به شدت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است. پیش از تکفیری‌ها نیز «خوارج» - یا گروهی از ایشان – همین کارها را می‌کردند؛
«فضل بن شاذان» می‌گوید: و از ایشان – یعنی خوارج – کسانی هستند که قتل زنان و فرزندان را روا می‌دارند و می‌گویند: جایگاه آنان نیز همچون نطفه‌ها در پشت مشرکان است و می‌گویید: «لا حکم الّا الله» و خود در تمامی این گفته‌ها و کرده‌ها، به نظر خویش عمل می‌کنند و بنابراین، طبق رأی خود می‌کشند و حلال و حرام می‌کنند و با این حال، خوارج نیز یک سان نیستند و هم دیگر را می‌کشند و از یکدیگر تبرّی می‌جویند.
با مراجعه به سنت مطهر نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم)، ملاحظه می‌کنیم که قتل ایشان را به شدت رد کرده و با قاطعیت تمام، ارتکاب چنین جنایاتی را نهی می‌کند؛ در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)، قتل زنان و فرزندان را نهی فرمود.
و در روایتی از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است:
رسول خدا قتل زنان و فرزندان را در «دارالحرب» نهی فرمود، مگر آن که در جنگ شرکت داشته باشند و حتی اگر زنان جنگیدند باید تا آنجا که می‌شود آن‌ها را به حال خود گذاشت و بیمی به خود راه نداد. وقتی از کشتن آن‌ها در «دارالحرب» نهی فرموده، به طریق اولی در «دارالسلام» باید چنین باشد.
اما در اخبار و اطلاعات آشکار و پنهان، نشان از تفاسیر به رأی، محقّ دانستن خود و کافر دانستن دیگر مذاهب از جمله ویژگی‌های جریان افراطی است که در اذعان صریح مقامات کاخ سفید، این جریان با گره خوردن با تروریست‌های غرب به دنبال بر هم زدن نظم منطقه و انسجام درون منطقه‌ای و اسلامی و به ویژه، گسترش بیداری اسلامی و صدور انقلاب و نقش آفرینی ایران در نفوذ منطقه‌ای بوده است. شکافی مذهبی که تبعات آن گریبان گیر جهان اسلام شده و منافع آن خواسته یا ناخواسته به جریان سازان اصلی؛ یعنی غرب و آمریکا معطوف خواهد بود.

6. راهبرد

استراتژی ساده نبود و درک نظریه استراتژی برای فهم منطق و پیچیدگی آن ضروری است. نظریه استراتژی ارائه گر واژگان و تعاریف، مقدمات و قضایا، فرضیات اصلی آزمون پذیر و روش آزمون آن فرضیات و تغییرات لازم در آن نظریه می‌باشد؛ (32) بنابراین، استراتژی عبارت است از چارچوبی که مجموعه حرکات و اقدامات اصلی را برای دست یابی به اهداف ترسیم کرده و چگونگی منابع را برای به دست آوردن موقعیت‌های مطلوب و خنثی کردن تهدیدات در حال و آینده بیان می‌دارد. (33)
استراتژی همچون سیاست، هنر احتمالات است، اما تعداد کسانی که از احتمالات آگاهی دارند معدود است. (34) کل فرآیند استراتژی در مورد «نحوه» (مفهوم یا روش) استفاده رهبری «از قدرت» (منابع یا ابزار) موجود کشور برای اعمال کنترل بر شرایط و موقعیت‌های جغرافیایی به منظور نیل به «اهداف» مطابق با سیاست کشور را استراتژی است. (35)
تعاریف فوق باید در یک معادله منطقی به نمایش درآید، زیرا محققان این نوشتار بر این باورند که گذر از مفاهیم و تعاریف پایه‌ای و رسیدن به یک نظام و مدل خاص در راهبرد می‌تواند یاری گر ما در این نوشتار باشد.
S=E+M+W
راه‌ها S_Strategy= راهبرد E: Ends= اهداف M:Means = منابع W: Ways
تعریف جامع و ساده: راهبرد عبارت است از راه‌های رسیدن به اهداف با امکانات و منابع

مدل تبیینی

«کانون یابی» به قلمروی اشاره دارد که در آن تبیین‌های مناسبی از برخی پدیده‌های مورد تبیین یافت می‌شود. مفهوم «کانون یابی» به مشکل کشف تبیین‌ها ارجاع دارد. این مفهوم نه به یک متغیر منفرد مستقل، بلکه به یک جهان گفتمانی اشاره دارد که در آن، این نوع متغیر یا مجموعه‌ای از این نوع متغیرها یا تعمیم‌ها به متغیرهای دیگری که احتمالاً یافت می‌شوند، ارجاع می‌یابند. (36)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل تبیین جامع پدیده (منبع: محققین، 1393)

هیچ پدیده‌ای در این عالم بدون علت به وجود نیامده و قاعده کلی فلسفی که در عالم صُدفه وجود ندارد جاری و ساری است. پدیدارهای طبیعی عمدتاً تک یا دو علتی هستند، اما پدیده‌های انسانی دارای پیچیدگی‌های خاص خود بوده، زیرا بازیگر اصلی این پدیده‌ها انسان‌ها هستند، بنابراین، جریان‌هایی که در علوم انسانی شکل می‌گیرند دارای لایه‌های مختلف علّی هستند که عبارتند از: نقطه کانونی یا علّت اساسی که پدیده از آن جا نشئت گرفته است و بعد لایه اولیه علت‌ها که علل معروف اربعه بوده و لایه ثانویه که عبارت است از علت‌های ایجادی، تثبیتی و گسترش در سطح و عمق را شامل می‌شود و در مدل ذیل به نمایش درآمده است:
منظور از علت کانونی، نحوه پیدایش یک پدیده می‌باشد که به تعبیر بوزان می‌تواند ریشه در اغراض بازی گران و یا ماهیت سازمان‌ها داشته باشد. (37)
تقریباً اولین کسی که مفصلاً به موضوع علل پرداخته ارسطو است. ارسطو بیان می‌کند که فلسفه علم، بررسی علل اولیه است به دلیل این که از حیرت سرچشمه گرفته است و به دلیل این که فلسفه علل اولیه را بررسی می‌کند بهترین نوع علم است، در حالی که انتزاعی ترین علوم است، دقیق ترین علوم است. در مابعدالطبیعه ارسطو چهار نوع علت را بر می‌شمارد: اولین علت، جوهر شیء است (علت صوری) دومین علت، ماده یا موضوع (علت مادی)، سومین علت، منشاء حرکت؛ یعنی علت فاعلی است و چهارمین علت، علت غایی است بنابراین، ارسطو علل را به چهار دسته تقسیم کرده است.
الف) آن چیزی که وجود یک شیء بسته به اوست گاهی چیزی است که ملاک فعلیت این شیء است؛ یعنی فعلیت پیدا کردن این شیء از او است و این، صورت است.
ب) اگر آن چیز، مناط بالقوه بودن این شیء یعنی معلول باشد آن، ماده است.
ج) اما اگر چیزی که علت خوانده می‌شود خارج از وجود و ذات شیء باشد، یا چیزی است که شیء به علت آن به وجود آمده است، علت غایی نامیده می‌شود.
د) و یا شیء از او بوجود آمده است که علت فاعلی نامیده می‌شود.
ما نباید در پدیده‌های انسانی مانند پدیده‌های تجربی و مادی نگاه کنیم، زیرا پدیده‌های انسانی و اجتماعی دارای پیچیدگی‌های خاص خود هستند، مبنی بر این که پدیده‌ها دارای لایه‌های متعدد درونی از علت‌ها هستند و دارای یک نقطه کانونی بوده که باید محقق واقعی به آن دست یابد. مدل فوق بیانگر این نکته است، اما در لایه ثانویه علت‌ها ما با علل چهارگانه دیگری رو به رو هستیم: علت ایجادی که چه علل و عواملی موجب پیدایش یک پدیده می‌باشد و در ادامه چه علل یا عواملی موجب تثبیت این پدیده شده است، زیرا بسیاری از پدیده‌ها پس از به وجود آمدن، قدرت ابراز وجود را در عرصه زمانی ندارند و به زبان ساده، سریع از صحنه روزگار محو می‌شوند. علت گسترش در سطح که همان مکان و جغرافیاست نیز یکی از علت است و در نهایت علت‌های نفوذ در عمق که منظور ما در این مدل، عللی است که باعث شده یک‌اندیشه یا جریان در حوزه باورها و ارزش‌ها نفوذ کرده است.

مدل توصیفی پدیده

توصیف، به معنای شرح، چگونگی و چیستی مسئله است. گاهی تبیین را توصیف می‌نامند، اما توصیف، به تشریح وضع موجود و حال یک پدیده نظر دارد، در حالی که تبیین به دنبال علم و پارادایم کلان که مصادیق آن در توصیف بیان می‌شود نظر دارد. توصیف، رویدادها را به کمک واژه‌ها و جمله‌ها، معین می‌سازد و با این امر، ساخته‌های ذهنی را ایجاد می‌کند. آن‌ها اصطلاحاتی هستند که به پژوهش گر کمک می‌کند تا مشاهده یک واقعیت را به موارد گسترده تر تعمیم دهد. (38)
مدل توصیفی پدیده به تجزیه و تحلیل کیفی جریان تکفیری ناظر است، در تحلیل توصیفی چگونگی صفات هر یک از متغیرهای موجود، در تحلیل تشریح می‌شود. در این سطح، نظام معانی متن یا واقعه جدا از زمینه‌های اجتماعی آن تحلیل می‌گردد. (39)

1. مدل سه بعدی توصیف پدیده

منظور از سه بعدی بودن این مدل توصیفی عبارت از توصیف پدیده در سه بعد: طول زمان، عرض مکان و عمق در مخاطب و‌اندیشه است. تحلیل کیفی را باید روی کرد مسلط بر تحقیقات دوره فرامدرن و محصول انتقادات مکتب انتقادی فرانکفورت از روش‌های کمّی دانست که گستره وسیعی از علوم انسانی را در بر گرفته است. (40)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیفی پدیده (منبع: محققین، 1393)

اگر بپذیریم که پدیده‌ها مقولاتی «زمینه وند» (41) هستند که به یک باره پدیدار نمی‌شوند، بلکه طی فرایندی تدریجی در بستر جامعه شکل و تکوین می‌یابند، در آن صورت مشخص می‌شود که هر پدیده‌ای دارای یک هویت اجتماعی است که دوره قبل از ظهور عینی آن را نیز شامل می‌شود. برخی از امنیت پژوهان همین روی‌کرد را در مقام تحلیل امنیت مورد توجه قرار داده و از وجود هویت‌های اجتماعی شده (42) برای پدیده‌های امنیتی سخن گفته‌اند که ما را به ریشه‌های اجتماعی امنیت رهنمون می‌شود. (43)
تعداد بازی گران بر عدم تجانس تأثیر می‌گذارد؛ یعنی هر چه تعداد [بازی گران دخیل] بیشتر باشد... میزان [احتمالی] نابرابری یا تعارض تأثیر [می پذیرد] بنابراین، تعداد بیشتر بازی گران، عدم تجانس را افزایش می‌دهد.» (44)
مکان و سطح و جغرافیا چیست؟ «دیگر آن جایی (Outside) وجود ندارد – جهان به هم نزدیک شده است. یک زمین واحد داریم. در این فضا تهدیدات و فرصت‌های تازه روییدن گرفته است.» (45)
ملاحظات جغرافیایی به دلیل عینیت و تأثیرگذاری شان از دیرباز مدنظر استراتژیست‌ها در مقام تحلیل پدیده‌ها بوده‌اند. به همین دلیل است که حجم متون منتشر شده در این زمینه بسیار و تقسیمات پدیده‌ها از این منظر متنوع می‌باشد. البته طرح بحث جهانی شدن و بروز پدیده تراکم مکانی، مانع از توسعه فزاینده ملاحظات جغرافیایی شده است تا آنجا که‌اندیشه گرانی چون: «کارل یاسپرس» (46) از بی‌اثر شدن این شاخص در منظومه فکری انسان معاصر سخن رانده‌اند.
در نگرش جدید جایگاه و میزان نقش افرینی عنصر جغرافیا تعدیل شده و تصویری نوین از منطقه و به تبع آن، تهدید منطقه‌ای ارائه می‌گردد. از این منظر منطقه امنیتی عبارت است از: دسته‌ای از کشورها که از حیث امنیتی وابستگی متقابل دارند یا تصور می‌نمایند که این گونه هستند این کشورها مستمراً تحت تأثیر یک یا چند عامل خارجی امنیتی هستند. (47)
عنصر دیگر در این مدل، بعد زمان است؛ یعنی پدیده‌ها پس از تولد، سیر رشد، نمو، بلوغ، افول و نابودی را طی می‌نمایند. بنابراین، زمان یکی از عوامل توصیف کننده یک پدیده محسوب می‌شود.
بعد سوم به سطوح‌اندیشه‌ای و لایه‌های باوری بعلاوه گسترده مخاطبان نظر دارد. این که یک پدیده چگونه اپیدمی شده و مخاطب بیشتری را به خود جلب و جذب نموده، یا مبتلا به کرده است، ضمن این که این ابتلا در چه عمقی از باورها، استدلالات و رفتارها را شامل شده، نکته‌ای است که یک تحلیل گر در توصیف یک پدیده باید مدنظر قرار دهد.

2. مدل توصیف جامع پدیده

در توصیف جامع، علاوه بر مدل‌های که ارائه می‌شود از زوایای مختلف دیگری که در جدول شماره یک بیان داشتیم استفاده خواهیم نمود. بیان ابعاد یک پدیده در ماهیت، سطح، جغرافیا، تقارن، پیچیدگی، تعادل، هویت مادی و معنوی، جنس عینی و ذهنی پدیده، کانون و انگیزه و در نهایت، کار ویژه پدیده می‌تواند شناخت جامع تر و در ادامه ارائه گزاره‌های بیشتری به تحلیل گر دهد.

جدول شماره 1- مدل تحلیل توصیفی جامع یک پدیده در ابعاد مختلف

ردیف

معیار تحلیل پدیده

گونه

1

ماهیت پدیده

سیاسی – اقتصادی – نظامی – اجتماعی – زیست محیط – فناورانه – و ...

2

سطح پدیده

فردی – گروهی – ملی – منطقه‌ای – بین المللی – جهانی

3

جغرافیای پدیده

داخلی – خارجی – مرزی

4

تقارن پدیده

متقارن – نامتقارن

5

پیچیدگی پدیده

بسیط – پیچیده

6

تعادل پدیده

متعادل – نامتعادل

7

هویت پدیده

مادی – معنوی

8

جنس پدیده

عینی – ذهنی

9

کانون پدیده

بازیگران – ساختاری

10

انگیزه پدیده

عمدی – غیر عمدی

11

کار ویژه‌های پدیده

ایذایی، واقعی، آزمایشی، اصلی


3. تحلیل توصیفی با بهره‌گیری از مدل لایه‌لایه‌ای علت‌ها

در تحلیل لایه‌لایه‌ای علّت‌ها، حالت‌های مختلف دانستن، اعم از علمی – تجربی، تفسیری – تأویلی و فلسفی – انتقادی یکپارچه می‌شوند. ارزش و سودمندی این روش در پیش بینی بهتر و دقیق تر آینده پدیده‌ها نیست، بلکه با ایجاد فضاهای گذار، زمینه لازم را برای خلق قواعد جامع فراهم می‌کند. هم چنین کاربرد این روش هنگام سیاست گذاری عمومی در عرصه برخورد با پدیده‌های مختلف در درازمدت به تهیه بینش‌های جامع تر، ژرف تر و اثربخش تر منجر می‌شود.
تحلیل لایه لایه‌ای علت‌ها از چهار سطح تشکیل می‌شود که عبارتند از: لیتانی، علت‌های اجتماعی، جهان بینی و گفتمان مسلط و در نهایت اسطوره – استعاره.
1- سطح اول لیتانی نام دارد که در فرهنگ دینی به معنای مراسم دعا و مناجات دسته جمعی است. لیتانی سطحی ترین لایه بوده و معرف دیدگاه رسمی و پذیرفته شده از واقعیت است.
2- سطح دوم سطح علت‌های اجتماعی و معرف دیدگاه سیستمیک است. در این سطح، داده‌های سطح لیتانی توضیح داده شده و مورد سؤال قرار می‌گیرند.
3- سطح سوم نمایان گر جهان بینی و گفتمان است. در این سطح فرض‌های استدلالی که بر بستر جهان بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها قرار دارند و ناخودآگاه هستند، واکاویده می‌شوند.
4- سطح چهارم نشان اسطوره‌ها و استعاره‌هاست. این سطح در واقع معرف ابعاد انگیزشی ناخودآگاه موضوع است. (48)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیف لایه‌لایه‌ای پدیده (منبع: محققین، 1393)

روش تحلیل لایه‌لایه‌ای علت‌ها با حرکت بالا و پایین در سطوح چهارگانه، نگرش‌های مختلف شناختی را وارد می‌کند، اما آنها را در سطوح مختلف مرتب می‌کند ... در واقع بازگشت از لایه‌های پایین تر گفتمان و استعاره به لایه سطحی لیتانی به تهیه سیاست‌های کل نگرتر در حوزه مطالعات پدیده‌های مختلف، به ویژه پدیده‌های امنیتی منجر خواهد شد. (49)

4. تحلیل توصیفی از نظام و ساختار یک پدیده

هر پدیده‌ای فارغ از یک نظام و سیستم نیست. هنگامی که سخن از سازمان به میان می‌آید، نخستین چیزی که به ذهن مخاطب خطور می‌کند ساختار سازمان است. ساختار سازمان خود بیان گر نمودار سازمانی، میزان تمرکز، حیطه اختیارات، ارتباطات سازمانی، کنترل، مدیریت و ... است.
بر اساس دیدگاه نظریه پردازان، مدیریت ساختارو استراتژی متأثر از یکدیگرند، اما گروهی از نظریه پردازان نیز هم چون: فیلیپس، پیترز و واترمن با این دیدگاه چندان موافق نبودند و چارچوب جدیدی برای نگرش و بررسی سازمان ارائه کردند. بر اساس نظر آن‌ها تغییر و حرکت سازمان نشئت گرفته از تعامل هفت بعد: ساختار، استراتژی، سیستم، حرکت، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک است.
سه بعد: ساختار، استراتژی و سیستم، ابعاد سخت سازمان و به چهار بعد دیگر؛ یعنی سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک سازمان، ابعاد نرم اطلاق می‌شود. دلیل انتخاب این واژه‌ها نیز این است که مفاهیم ابعاد سخت؛ یعنی ساختار، سازمان و استراتژی عینی، ملموس، عملی و به سادگی تعریف شدنی هستند و ابعاد سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک غیر ملموس، غیرعملی و به سختی قابل تعریف و توصیف شدنی است.

الف ساختار:

شامل اصول تقسیم کار و تخصصی سازی و همآهنگی، ویژگی‌های اصلی نمودار سازمانی (وظیفه ای، متمرکز و ...) نحوه ارتباط افراد در سازمان، الگوهای طبقه بندی و کنترل می‌باشد. در طراحی سازمان و نحوه ارزیابی ساختار، پرسش‌های زیر مطرح می‌شود.
سازمان متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ چه وظایفی به عنوان وظیفه اصلی سازمان تلقی می‌شود؟ آیا بین وظایف کلیدی سازمان تنشی وجود دارد؟ و در صورت وجود، این تنش چیست؟ آیا در سازمان گروه‌های غیر رسمی وجود دارد؟ ساختار غیر رسمی شامل ارتباطات بین مدیران، گروه‌ها و ... چگونه است؟

ب. استراتژی:

استراتژی مشتمل بر الگو، سیاست، برنامه، اقدام، تصمیم و تخصیص منابع است و به سه سؤال کلیدی: سازمان چیست؟ چه می‌کند؟ چرا چنین می‌کند؟ پاسخ می‌دهد به علاوه ویژگی‌های متمایز: عوامل کلیدی موفقیت، نحوه نگرش سازمان به محیط داخلی و خارجی، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها، مواردی هستند که در طراحی استراتژی مورد توجه قرار می‌گیرد.

ج. سبک:

سبک از دو جهت قابل بررسی است: از بعد فرهنگ سازمانی که بیان گر ارزش‌ها و اعتقادات مسلط که جزو ویژگی‌های ماندگار زندگی سازمانی است و از بعد سبک مدیریت که بیان گر طرز تفکر مدیران و نحوه عمل آنها و نیز موضوعاتی که مدیر، فکر و برنامه ریزی خود را بر روی آن‌ها انجام می‌دهد است.

د. سیستم‌ها:

رویه‌ها و فرآیندهایی که به صورت رسمی و غیر رسمی در خصوص انجام وظایف و امور محوله در سازمان درحال پیاده سازی است و نیز سیستم‌های ارزیابی و برنامه ریزی، سیستم‌ها و مکانیزم تشویق و تنبیه، سیستم تخصیص منابع مالی، ساز و کار بررسی و پیاده سازی نظام بودجه سیستم مدیریت منابع انسانی و ...

هـ. مهارت‌ها:

بیان گر ویژگی‌های متمایز و اصلی سازمان و این که سازمان توانایی انجام چه کاری را بهتر از سایر سازمانها دارا می‌باشد و نیز نحوه حفظ مزیت رقابتی شرکت نسبت به سایر رقبا.

و. کارکنان سازمان:

کارمندانی که در حال فعالیت در سازمان هستند دارای چه مشخصه‌هایی از نظر: تحصیلات زمینه‌ها و تجربه‌های گذشته شغلی، نحوه و مکانیزم تشویق و تنبیه کارمندان سازمان، معیارها و ملاک‌های انتخاب و ارتقا در شغل، معیارها و فرهنگ سازمان.

ز. ارزش‌های مشترک:

ایده‌های اساسی، اعتقاداتی که سازمان به کارمندانش القا می‌کند.

5. تحلیل و توصیف ابعاد پدیده

1. بعد امنیتی

مفهوم امنیت (50) یکی دیگر از واژگانی می‌باشد که تا کنون به یک تعریف جامع و مانع نرسیده است. امنیت که در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی، بی‌ترسی، آرامش و آسودگی است (51) به حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر نوع تهدید و حمله اطلاق می‌شود. (52) باری بوزان نیز «امنیت را حفاظت در برابر خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافت‌های شخصی) می‌باشد» تعریف نموده است. (53)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیخ تصویر: مدل توصیف سازمانی پدیده (منبع: محققین، 1393)

امنیت در سه سطح: نرم، سخت و نیمه سخت قابل ترسیم است، اما بهره گیری از همه این ظرفیت‌ها در یک راهبرد هوش مند امری است که غرب و به ویژه آمریکا به دنبال آن است. استراتژی «قدرت تغییر» (54) که اوباما با روی کارآمدن خود سعی در تغییر تفسیر چهره آمریکا در سطوح بین المللی و منطقه‌ای (خصوصاً منطقه خاورمیانه) دارد به نوعی بهره گیری از قدرت نرم می‌باشد. قدرتی که از مباحث محوری علم سیاست و مورد‌اندیشه و تأمل در متون و آثار سیاسی بوده و به دلیل اهمیت آن در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی برای اجرای خط مشی‌ها و برنامه‌ها و تحقق اهداف و منافع ملی، (55) مورد بهره برداری ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است.
تفسیر قدرت در سیاست قدرت نرم عبارت است از پدید آوردن آثار مطلوب (56) و سلطه انسان بر انسان (57) هم چنین توانایی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران (58) که کنترل و رفتار دیگران (59) را به همراه خواهد داشت.
هدف بهره گیری از قدرت نرم همانا ایجاد آثار و نتایج مورد نظر است (60) که مخاطبان اصلی آن را بر خلاف اهداف «قدرت» که دولت‌ها، نخبگان سیاسی، گروه‌های ذی نفوذ و نهادهای حکومتی می‌باشند، مردم، نهادهای فروملی و NGOها تشکیل می‌دهد.
زمانی که تهدید، ماهیت پیچیده پیدا می‌کند، هر یک از بازی گران و ابزارهای لازم جهت ایجاد، گسترش و تقویت قدرت نیز باید دارای ماهیتی پیچیده باشند. (61) پیچیدگی و درهم تنیدگی اهداف، ابزار و مسائلی که در قدرت نرم وجود دارد سبب می‌شود که تحلیل گران، در آن، واحد، وضعیت محیطی را در سطوح مختلف: داخلی، منطقه‌ای (محیط نزدیک) و بین المللی یا سیستمی (محیط دوردست) در ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وگاهاً اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به یک تصویری درست از وضعیت حال و آینده دست یابند.
نقطه اشتراک تهدید نرم و قدرت نرم در ابزارها و روش‌هاست بدین صورت که به کار بردن ابزار سخت و قدرت نظامی صرف بر ضد نظام‌های ایدئولوژیک که پایه‌های سیاست و افکار عمومی را دین، اعتقاد و مبانی دینی تشکیل می‌دهد، نه ممکن است و نه کارآمد. در این شرایط، به مرور ادبیات قدرت نرم (62) در مراکز تحقیقاتی غرب شکل گرفت (نای، 1378: 26) و سپس ترکیبی از قدرت سخت و نرم به عنوان قدرت هوشمند (63) در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح تصویر: Smart Power (Source: Researchers, 2014)

قدرت سخت دارای ساختاری هرمی با منطق «بالا به پایین» است، حال آن که قدرت نرم در ساختاری کروی و با منطق «دیالکتیک متن – بازی‌گر» تولید می‌شود.
در قدرت سخت قدرت به آمریت تعبیر شده و سبب گسست بین عامل و موضوع قدرت می‌شود، اما قدرت نرم با عنصر اقناع تعریف شده و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید می‌آید؛ یعنی عامل و موضوع بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
تهدید سخت، مستقل از مؤلفه‌های محیطی تعریف می‌شود، در حالی که در تهدید نرم، پدیده‌های اجتماعی مرتبط با مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، حالتی ترکیبی دارد، ولی تهدید نرم، امتزاجی از مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، ماهیتی متعصب دارد، ولی تهدید نرم، تصویری ژلاتینی از قدرت است. تهدید سخت، بر سرمایه مادی بازی گر و تهدید نرم بر سرمایه اجتماعی بازی گر استوار است. (64)
برخی از دانشمندان سیاسی، عوامل و عناصر دیگری را نیز در عداد عوامل تشکیل دهنده و مؤثر در قدرت، اعم از نرم و سخت بر شمرده‌اند که اهم آن‌ها عبارتند از:
وضعیت جغرافیایی (شامل: آب و هوا، نوع زمین، وسعت خاک، موقعیت سرزمین از نظر دست‌رسی به دریا یا مجاورت با سایر کشورها) جمعیت و نیروی انسانی، ظرفیت صنعتی، ترابری و ارتباطات، استعدادهای علمی و اختراعات و ابتکارات، سیستم اقتصادی، سازمان اداری و دولتی، موقعیت استراتژیک، ایدئولوژی و اخلاق اجتماعی، اطلاعات و آگاهی، تاسیسات نظامی و انتظامی، خرد رهبری و روحیه ملی. (65)
قدرت نرم مکمل قدرت سخت است به طوری که بی‌توجهی به قدرت نرم می‌تواند قدرت سخت را تضعیف کرده، استراتژی قدرت یک نظام را به نحو محسوسی تضعیف کند. در واقع، موفقیت نه از جانب قدرت سخت و نه از جانب قدرت نرم، هیچ یک به تنهایی به دست نمی‌آید. برای رسیدن به موفقیت باید ترکیب بهینه‌ای از آن‌ها را به کار برد. (66) تفسیر جدیدی از «قدرت» در عصر کنونی که به عصر اطلاعات تعبیر شده، نه فقط از ساختار نظامی قوی و سخت، بلکه آمیزه‌ای از قدرت سخت و نرم است (67) و حد فاصل بین قدرت نرم و سخت را قدرت امنیتی – اطلاعات نامیدند.

2. بعد سیاسی (68)

آن جا که سخن از قدرت و تفکیک و تنظیم روابط، وظایف و اختیارات یک سیستم باشد، بحث سیاسی است.
حال قدرت قاهره کدام است و تنظیم قدرت چگونه باید شکل گیرد؟ بنابراین، «شأن و عزت حاکم نیز همچون قدرت او باید از شأن و مرتبت هر یک از اتباع و [حتی] کل اتباع از این طرح باشد، زیرا حاکمیت سرچشمه شأن و عزت است ... اگرچه آن‌ها [اتباع] وقتی دور از نظر حاکم هستند، برخی بیشتر و برخی کمتر در مرتبت خود می‌درخشند، لیکن در حضور او بیش از ستارگان در حضور خورشید درخشش ندارند.» (69)
این ایده اساسی متعاقباً نزد هگ

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

[ad_1]

چکیده

مقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح جهان اسلام به امکان سنجی تحقق همگرایی در مواجهه با آن بر اساس نگاه سازه انگاری پرداخته و مدعی شده که می‌توان از منظر ایجاد یک فهم مشترک نسبت به مقوله جریان تکفیری و هنجارسازی در خصوص مقابله با تهدیدات ناشی از آن به فکر همگرا شدن هر چه بیشتر جهان اسلام بر محور آموزه‌های ناب اسلام و در یک کلام، شکل گیری یک هویت مشترک در مواجهه با تکفیری‌ها بود و بدین ترتیب حتی تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به یک هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل نمود. دلیل اصلی و پشتیبان این مدعا این است که جریان تکفیری، جریانی است که نه با مبانی اعتقادی شیعه سرسازش دارد و نه مبانی اعتقادی اهل سنت را بر می‌تابد، لذا موفقیت احتمالی در ایجاد فهمی مشترک از مقوله مقابله با جریان تکفیری، به دلیل آن که مستلزم واکاوی و بازخوانی آموزه‌ها و مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت می‌باشد، خود می‌تواند بستر سازِ شکل گیری هویت اسلامی مشترک گردد. بدیهی است که بر خلاف رویکردهای خردگرا در روابط بین الملل که اتحاد دولت‌ها را بر اساس منافع مادی و یا واکنش به تهدیدهای خاص از منظر هزینه فایده می‌دانند به گونه‌ای که پس از رفع عامل تهدید یا منتفی شدن منفعت، آن اتحاد از میان می‌رود، نگاه سازه انگاری به دلیل آن که از منظر فهم و هویت مشترک به فرایند همگرایی کشورها توجه دارد، رویکردی پایدار و بلند مدت را مدنظر داشته به گونه‌ای که می‌توان انتظار داشت، حتی پس از رفع عوامل ناامنی ناشی از تهدید جریان تکفیری، این همگرایی به سایر حوزه‌ها تسری یافته و تداوم یابد.
کلید واژه : جریان تکفیری، سلفی گری، وهابیت، همگرایی جهان اسلام، وحدت جهان اسلام، سازه انگاری.

الف. مقدمه: طرح پژوهش

1. بیان مسئله

تکفیر از دیرباز یکی از محورهای اساسی اختلافات، جنگ‌ها و خشونت‌ها در ادیان مختلف بوده است. در هر یک از ادیان، برخی از فرقه‌ها، سایرین را تکفیر کرده و خارج از دین نامیده‌اند و همین موضوع، باعث بروز جنایت‌ها و کشتارهای مذهبی در طول تاریخ شده است. در زمان کنونی، بحران تکفیر یکی از دردناک‌ترین مسائلی است که جهان اسلام با آن مواجه شده است. رویکردها و اقدامات افراطی اتخاذ شده توسط عوامل وابسته به این جریان، باعث شده، اسلام به عنوان یک دین کاملاً خشن و هراس انگیز در جهان معرفی گردد. حملات انتحاری و جنایت‌های بی‌شماری که امروز در کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان و ... مشاهده می‌شود، عموماً با پشتوانه فکری صورت می‌پذیرد که با تن در کشیدن جامه‌ی انتساب به سلفِ صالح به صورت انحصار طلبانه مدعی مسلمانی هستند و سایر مسلمانان را خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و بر خلاف همه مذاهب اسلامی آنان را مشرک و کافرمی‌خوانند. (2)
این جریان در بستر تغییر و تحولاتی که پشت سر نهاده اکنون به جریانی سیاسی با نگاه‌های ایدئولوژیک تبدیل شده که حوزه گسترش آن بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی را شامل می‌شود. (3) یکی از دلایل این اتفاق این است که جریان تکفیر، عقبه و پشتوانه‌ی فکری دیرپایی دارد که با طی تطورات تکوینی و تاریخی و هم چنین با حمایت‌های مادی و غیر مادی برخی از حاکمانِ کشورهای اسلامی نظیر عربستان سعودی و قطر و فتاوی برخی مفتی‌های وهابی، اکنون ناظر به یک گرایش چند جانبه دینی، فکری، ایدئولوژیک و حتی امنیتی شده است. در این میان، دشمنان خارجی مسلمین نیز به خوبی دریافته‌اند که یکی از راهکارهای تضعیف بنیه‌ی مسلمین، ایجاد تفرقه و تشتّت میان مسلمانان و حمایت از گرایش‌های افراطی آن‌ها به منظور تخریب وجهه اسلام است و جریان تفکیری نیز دانسته و یا ندانسته آلت دست آنان شده‌اند. بی‌تردید در چنین شرایطی فعالیت جریان و گروه‌های تکفیری آن هم در قالب عناوین مختلف و گسترش روز افزون جنایت‌های آن‌ها باعث شده در حوزه‌ی جهان اسلام علاوه بر فرقه گرایی و منازعات پر شدت و دامنه دار، جان، مال و ناموس مسلمانان نیز در معرض خطر قرار گیرد و آثار تمدن اسلامی نیز تهدید و تخریب گردد. در حوزه جهان بشریت نیز دشمنان اسلام با بهره برداری از این موضوع به اسلام هراسی و اسلام ستیزی دامن زده و چهره نامقبول و غیر عقلانی از اسلام به دنیا نشان می‌دهند و بدین ترتیب از رشد و گسترش اندیشه اصیل اسلامی در دنیا جلوگیری می‌کنند.
همه این موارد ایجاب می‌کند جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی در مقابله با گسترش این پدیده تلخ، چاره اندیشی نموده و به دنبال تحقق همگرایی در مواجهه با تکفیری‌ها برآیند. اما به رغم این ضرورت باید اذعان نمود که شرایط کلی امروز جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی باعث شده تحقق این ایده با چالش‌هایی مواجه گردد. این چالش‌ها که روند تقویت و افزایش ضریب امنیت و ثبات منطقه‌ای و جهانی کشورهای اسلامی را با مشکل رو به رو کرده شامل چالش‌های درونیِ منتّج از روابط و مناسبات موجود در سطح دولت‌ها و نخبگان و چالش‌های پیش روی وحدت و همگرایی در جهان اسلام به ویژه از منظر هویتی می‌شود. (4) به عبارت دیگر آنچه امروز در روابط میان اکثر کشورهای جهان اسلام در عرصه‌های مختلف مشاهده می‌شود، بیشتر نشان از روندهای واگرایانه و گریز از مرکز دارد (5) و کشورهای اسلامی به منظور تحصیل منافع خود عمدتاً یا بر سیاست‌های مجزا تاکید داشته، یا درون خود علیه یکدیگر جبهه بندی نموده و یا منافع و امنیت خود را در رابطه با قدرت‌های غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا جست و جو می‌کنند. به لحاظ هویتی نیز تا کنون فرهنگ اسلام کمتر به عنوان اصل هویت بخش جمعی مورد نظر جوامع اسلامی بوده است. (6)
بنابراین به نظر می‌رسد در یک چنین فضایی، تحقق ایده همگرایی جهان اسلام به طور عام و در خصوص مقابله با تکفیری‌ها به طور خاص با مشکلات و موانعی مواجه باشد. از این منظر مسئله اساسی این پژوهش، امکان سنجیِ تحقّقِ فرایند همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری با تاکید بر نگاه هویتی تشکیل می‌دهد. این مطالعه امکان سنجی محتاج ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری علیه منافع و مصالح جهان اسلام از یک سو و مشخص نمودن
الزامات تحقّقِ همگرایی جهان اسلام از سوی دیگر می‌باشد تا با تاکید بر این دو مقوله به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا امکان همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری و به تبع آن، زمینه‌ای برای شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی فراهم می‌شود؟

2. فرضیه:

چنانچه مقوله‌ی جریان تکفیری و تهدیدهای ناشی از آن، علیه منافع و مصالح جهان اسلام، از جایگاه و قابلیت لازم برای هنجارسازی در جهان اسلام برخوردار باشد، به گونه‌ای که کشورهای اسلامی بتوانند با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت به یک فهم و ادراک مشترک از تهدیدات این جریان و در نتیجه، یک درک جمعی در خصوص مواجهه با آن دست یابند، زمینه‌های شکل گیری و تقویت احساس ما بودن در مقابله با تکفیری‌ها بروز یافته و امکان تحقق همگرایی جهان اسلام در رویارویی با تهدید تکفیری‌ها و به تبع آن، حتی زمینه‌های با تهدید تکفیری‌ها و به تبع آن، حتی زمینه‌های شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی نیز فراهم می‌شود.

3. هدف تحقیق:

ایجاد زمینه‌های همگرایی در جهان اسلام برای مقابله با تهدیدهای جریان تکفیری و زمینه سازی در جهت تحقق آرمان هویت مشترک اسلامی.

4. ضرورت تحقیق:

در دوره حسّاسِ کنونی که بحران تکفیر، معضلِ جدّی جهان اسلام به شمار می‌رود، توجه به آن بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. نقش تکفیر در سیاه نمایی چهره‌ی اسلام و جنایت‌های گسترده این جریان در حق مسلمانان بی‌دفاع، اعم از شیعه و سنی، ضرورت همگرایی و توجه ویژه و روز افزون کشورهای اسلامی را در مقابله با گسترش این پدیده تلخ دو چندان می‌سازد. امروزه گروه‌های تندرو و افراطیِ سلفی، محور فعالیت‌های تروریستی در جهان اسلام قرار گرفته‌اند. وسعت و فراگیری اقدامات تروریستی این جریان‌های تکفیری در عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن، مصر و ... نشان از وجود حمایت‌های منطقه‌ای و بین المللی از این جریان‌ها دارد. باید توجه داشت که این تنش‌ها و درگیری‌ها به دروغ به نام سنی و شیعه مطرح می‌شود و وجود اندیشه‌ی تکفیری، بستر مناسبی را برای درگیری شیعه و سنی فراهم کرده است. بنابراین جریان تکفیری با قرائتی که از اسلام ارائه می‌کند، نه تنها آموزه‌های ارزشمند و نورانی آن را در برابر چشم جهانیان زشت و مشوّه جلوه می‌دهد بلکه مسلمانان را نیز خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و آنان را مشرک و کافر خوانده به جان هم می‌اندازد. از این منظر ضرورت دارد با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت و شناخت ریشه‌های فکری جریان‌های تکفیری که در تعارض با آن قرار دارند، در جهت زمینه سازی هویت مشترک اسلامی حرکت نمود و بدین ترتیب، مقوله تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل کرد.

5. روش تحقیق:

روش تحقیق حاضر، تلفیقی است؛ یعنی از نوع اکتشافی (کشف نکات مبهم و زوایای پنهان تهدید جریان تکفیری)، توصیفی و تحلیلی است. متناسب با آن، روش جمع آوری اطلاعات، کتاب خانه‌ای (فیش برداری) و میدانی خواهد بود. منظور از روش کتاب خانه‌ای مراجعه و استفاده از کتاب‌ها، مقاله‌ها، میزگردها، مصاحبه‌ها، همایش‌ها، سایت‌ها، وبلاگ‌ها و مانند آن در تحلیل وضعیت همگرایی در جهان اسلام و شناسایی و تحلیل تهدید جریان‌های تکفیری است. اما استفاده از روش میدانی به منظور سنجش تهدید جریان تکفیری و هم چنین سنجش امکان همگرایی در مقابله با آن، در سطح تعدادی از اساتید دانشگاهی و حوزوی متخصص در موضوع با الهام از روش دلفی صورت می‌پذیرد تا ضمن تایید اطلاعات جمع آوری شده، ادراکات و دریافت‌های آنان از تهدید تکفیری‌ها و امکان همگرایی در مواجهه با تهدید مذکور مشخص گردد.

6. ادبیات و سوابق موضوع

مرور آثار و سوابق موجود در ارتباط با مقاله حاضر نشان می‌دهد که موضوع همگرایی جهان اسلام و هم چنین مقوله جریان‌های تکفیری، هر یک به طور مستقل و جداگانه و از زوایای گوناگون مورد اهتمام پژوهش گران و اندیشمندان مختلف قرار گرفته است و کتاب‌ها و مقاله‌ها متعدد داخلی و خارجی درباره‌ی هر یک به نگارش درآمده‌اند. منابعی که به موضوع همگرایی جهان اسلام پرداخته‌اند از حیث رویکرد، به رویکردهای ژئوپلیتیک (مثل صفوی، 1387؛ حافظ نیا، 1391؛ عسگری، 1387)، تقریب مذاهب (مثل منصور نژاد، 1378؛ حسینی، 1388؛ جمعی از نویسندگان، 1390؛ فرزندی، 1390؛ جمشیدی،1391؛ علی حسن طه، 2009؛ محمود حمدی زقزوق، 1994؛ محمد حسین فضل الله و دیگران، 1997؛ محمد سلیم العوا، 2007) سیاسی – بین المللی (مثل ستوده و دیگران، 1392؛ سیمبر و قربانی، 1390؛ مجیدی و همکاران، 1387؛ موثقی، 1370؛ ولایتی و محمدی، 1389؛ عیسی نیا، 1385؛ امجد، 1382؛ خلیجی و ارسطو، 1388؛ طباطبایی، 1388) و اقتصادی (مثل اکبری و فرهمند، 1384؛ وارثی و حیدری 1389) قابل تقسیم می‌باشند. البته در مواردی، تلفیقی از رویکردهای مذکور در این منابع مشاهده می‌شود.
منابعی که به موضوع جریان تکفیری پرداخته‌اند، شامل دو دسته منابع داخلی (مثل نیکزاد تهرانی، 1389؛ صفا تاج، 1380؛ ابراهیمی، 1392؛ هرسیج و تویسرکانی، 1392؛ رجبی، 1389؛ هوشنگی و پاکتچی، 1390؛ محمودیان، 1390؛ حیدری، 1388؛ سیدنژاد 1388؛ سید نژاد، 1389؛ مبلغی، 1386) و منابع خارجی (مثل قرضاوی، 1373؛ احمد الخشن، 2006؛ دشتی، 2007؛ عصفور، 2000؛ عطاءالله، 2010؛ محمدعلی جحاف، 2012؛ اسپرینگر (7)، 2009؛ نوید شیخ، 2012؛ هفلفینگر (8)، 2011؛ میجر (9)، 2009) می‌شوند.
با مروری بر منابع فوق می‌توان گفت اگرچه بسیاری از آن‌ها به نحوی با موضوع مقاله حاضر مرتبط بوده و می‌توان از بسیاری مطالب مفید پیرامون مسائل همگرایی جهان اسلام و مقوله جریان‌های تکفیری بهره برد، اما کار تحقیقی و اثر مدوّنِ مستقلی که به هر دو موضوعِ پیش گفته در ارتباط با هم بپردازد – تا آن جا که مورد کاوش واقع شد – به دست نیامد. به عبارت دیگر موضوع امکان سنجیِ تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به عنوان کار تحقیقی مجزّا و اثری مستقل مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. از سوی دیگر و از جنبه‌ی نوآوری، این پژوهش، فرایندی گام به گام به سوی تحقق ایده‌ی همگرایی جهان اسلام را در نظر دارد؛ یعنی می‌کوشد فرایندِ همگرایی را در ارتباط با نمونه‌ای مشخص اما مهم و تأثیرگذار، به آزمون گذارده و آغاز نماید تا با حصول موفقیت، به تدریج علاقه و وفاداری کشورهای اسلامی به مقوله همگرایی در سایر عرصه‌ها افزایش یابد و شکست‌های سنگین و مایوس کننده دامن گیر کشورهای مذکور نگردد.

7. مفاهیم اصلی پژوهش:

امکان سنجی: (10)

به طور کلی به معنای بررسی و تجزیه و تحلیلِ امکان موفقیت یک پروژه است که برای حمایت از فرایند تصمیم گیری به کار می‌رود. هدف از مطالعاتِ امکان سنجی، تعیینِ میزان امکان پذیری و اجرایی بودن یک پروژه و ثمربخشی آن می‌باشد؛ به عبارت دیگر، امکان سنجی به طور عینی و منطقی، نقاط ضعف و قوت یک پروژه، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود، منابع مورد نیاز و در نهایت چشم انداز رسیدن به موفقیت را نشان می‌دهد. (wikipedya.org)
در تحقیق حاضر، امکان سنجی موضوع در قالب بررسی و تجزیه و تحلیل مولفه‌های الزامات، به معنای بایدها و ضرورت‌های ایجابی تحقق همگرایی در جهان اسلام و ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری به جهت فراهم نمودن بسترهای همگرایی صورت می‌پذیرد.

همگرایی: (11)

همگرایی به حالاتی از همبستگی میان کشورها گفته می‌شود که بر حسب درجه و میزان این همبستگی، از همکاری ساده تا ادغام کامل را در بر می‌گیرد. در مقاله حاضر، همگرایی بر اساس دیدگاه سازه
انگاری مورد توجه است از این منظر، فرایند همگرایی از طریق قواعد و هنجارهای جمعی، تغییر و تحول هویت‌ها و منافع و نقش تکوینی نهادهای فراملی و فروملی مورد توجه است (فیروزآبادی، 1390: 44). ساز و کارِ کانونی و اصلی در فرایند تغییر و تحول هویتی مدنظر سازه انگاران، جامعه پذیری و یادگیری اجتماعی پیچیده است و این مهم برای توسعه هنجارسازی و شکل گیری هنجارهای مشترک ضروری است (checkel 2001: 562-563).

تکفیر:

به معنای نسبت دادن اندیشه یا شخصی به کفر است. گروهی از تکفیری‌ها مخالفان خود را در مسائل اعتقادی تکفیر نموده و حکم به قتل آنان می‌دهند. ابن تیمیه و پیروان وهابی او از این دسته‌اند. گروهی از تکفیری‌ها اهل تکفیر سیاسی هستند و حکم به جهاد می‌دهند؛ یعنی معتقدند هر حاکمی که طبق دستورهای الهی حکم نکند اگر چه مدعی اسلام باشد، کافر و طاغوت است و باید به او کفر ورزیده و با او جهاد و مبارزه شود. برخی سید قطب و گروه‌های جهادی مدعی پیروی او را از این دسته تکفیری‌ها می‌دانند. (12)

سلفیه:

فرقه‌ای است که غالباً از عقاید احمدبن حنبل و اهل حدیث به ویژه محمدبن تیمیه و ابن عبدالوهاب پیروی می‌کنند، اما خود را احیاگران سنت و پیروان سلف یعنی اصحاب پیامبر خدا و تابعان، تابعانِ تابعان پاسداران توحید و سنت نبوی می‌دانند. این عده با دو ویژگی، جریانِ سلفی گری را به وجود آوردند: الف. احیای سیره سلف صالح، یعنی مسلمانان صدر اسلام. زیرا آنها مدعی شدند که امت پیامبر منحرف شده‌اند و باید آن‌ها به راه مستقیم و سیره سلف صالح برگرداند و از آنچه در دوره‌های پس از پیامبر و اصحاب بزرگش افزوده شده بر حذر داشت.
ب: ظاهرگرایی در فهم آیات و روایات، یعنی آنها در فهم و برداشت از آیات و روایات، هرگز به تاویل و تفسیر نمی‌پردازند و استفاده از شیوه‌های عقلی در اسلام را از امور جدید پنداشته و معتقدند که احکام دینی باید از ظاهر کتاب و سنت اخذ شود و عقل را یارای ورود به این میدان نیست. (13)

ب. ادبیات و مبانی نظری پژوهش

1. چارچوب نظری تحلیل همگرایی

سازه انگاری (14)، عنوانی است که به انواع گسترده‌ای از رویکردهای روابط بین الملل از رویکرد واقع گرایی علمی تا سازه انگاریِ پساساختارگرا اطلاق می‌شود. برخی از متفکران روابط بین الملل این نظریه را به دو شاخه اونفی (15) و ونتی (16) یا رادیکال و متعارف تقسیم می‌کنند. سازه انگارانِ متعارف مانند الکساندر ونت بسیاری از مفاهیم محوری در نظریات جریان اصلی روابط بین الملل (نئورئالیسم و نئولیبرالیسم) را البته از منظری متفاوت پذیرفته و بر نقش هنجارها در تکوین هویت دولت‌ها و به تبع آن منافع تاکید می‌کنند؛ در حالی که سازه انگاران رادیکال بر نقش زبان در تکوین هویت و سیاست خارجی تاکید دارند. با این وجود، ویژگیِ مشترک تمام گونه‌های سازه انگاری این است که همه آن‌ها معتقدند واقعیت اجتماعی بر ساخته است؛ مفاهیم اجتماعی از طریق تعاملات اجتماعی به وجود می‌آیند؛ ساختار و کارگزار به طور متقابل ساخته می‌شوند و همچنین بر نقش هنجارها و قواعد در شکل گیری هویت کشورها اعتقاد دارند. (17)
سازه انگاری، تعارض و ستیز را یکی از فرهنگ‌های آنارشی به نام فرهنگ‌هابزی دانسته و فرهنگ‌های رقابتیِ لاکی و همکاری جویانه تر کانتی را نیز امکان پذیر می‌داند. (18) در واقع متفکران سازه انگاری، مایلند جهان و موجودیت‌های آن را در حال شدن ببینند تا بودن. نقش و جایگاه ساختارهای معنایی، ایده‌ها، هنجارها و ارزش‌های بینا ذهنیِ مشترک در تحلیل سیاست بین الملل، تکوین متقابل ساختار و کارگزار، هویت و تأثیر آن در تعریف منافع از مهم‌ترین مولفه‌های هستی شناختی سازه انگاران به شمار می‌آیند. (19)
از این رو سازه انگاری نه تنها از نظر فهم نوینی که در مباحث محتوایی روابط بین الملل به دست می‌دهد حائز اهمیت است، بلکه از این نظر که در عین حال تلاشی در حوزه‌ی فرانظری روابط بین الملل محسوب می‌شود و تلقّی ذات گرایانه از موجودیت جهان را به مسئله‌ای برای اندیشیدن بدل می‌کند، اهمیت ویژه‌ای دارد. (20)
سازه انگاران معتقدند که همگرایی میان دولت‌ها از طریق رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی میان کنش گران صورت می‌پذیرد. هم چنین این رویه‌ها و هنجارها هویتِ کنش گران را شکل داده و به دنبال آن، منافع آن‌ها را نیز تعریف خواهد کرد. بنابراین، هویت‌ها و منافع، مقدم بر تعاملات، رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی نبوده بلکه به دنبال آن‌ها شکل می‌گیرند. با توجه به این برداشت سازه انگاران باید گفت که رفتار همگرایانه و همکاری جویانه به سبب همین تعاملات، رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی شکل می‌گیرد و حتی در حد وسیع تر، هویت مشترکی را میان آن‌ها به وجود می‌آورد. بنابراین، بر خلاف رویکردهای جریان اصلی روابط بین الملل که آنارشی را یک وضعیت می‌دانند و معتقدند دولت‌ها بر اساس محاسبات عقلانی هزینه – فایده و به تعبیری منطق پیامدگرایی یا نتایج (21) عمل می‌کنند، سازه انگاری آنارشی را یک نهاد تلقی کرده و آن را چیزی می‌داند که دولت‌ها می‌فهمند. (22)
هم چنین سازه انگاران به جای تأکید صرف بر منافع و هزینه‌ها بر منطق تناسب (23) یا آنچه از لحاظ هنجاری مناسب است تاکید می‌کنند و شکل گیری هنجارها و درونی شدن آن‌ها را بستر و زمینه ساز شکل گیری هویت می‌دانند که این هویت در بردارنده منافع جمعی آن‌ها نیز خواهد بود (wendt 2001: 1023).
برخی نظریه پردازان سازه انگاری از طریق بحث جامعه امن، (24) که از آثار کارل دویچ (25) برگرفته شده و بعدها سازه انگارانی مانند امانوئل آدلر (26) و مایکل بارنت (27) آن را گسترش داده‌اند، وارد مقوله همگرایی می‌شوند. جامعه امنیتی گروهی است که همگرا شده است و همگرایی هم رسیدن به احساس عضویت در یک جامعه است. در این جامعه به دلیل وجود رویه‌ها و نهادهای رسمی و غیر رسمی، وضعیت صلح آمیزی در میان اعضا حاکم می‌شود؛ به گونه‌ای که توسل به زور به عنوان ابزار حل منازعه از روابط و مناسبات میان اعضای آن کنار گذاشته می‌شود (Acharya 1991: 159).
بر این اساس، معیارها و ویژگی‌های اجتماع امنیتی، شاملِ تعاملات پایدار، وابستگیِ متقابل، نهادهای مشترک، اعتماد متقابل، هنجارها و ایده‌های مشترک و هویت جمعی هستند؛ به طوری که میزان دوام و قوام اجتماع امنیتی به میزان هر یک از این معیارها بستگی دارد. در این میان، چسب اجتماع امنیتی هویت جمعی است و سازه انگاران هویت جمعی را در ایجاد همکاری و همگرایی بین کشورهای منطقه بسیار با اهمیت می‌شمارند. (28) آنها برای ساخته شدن این هویت جمعی در میان گروهی از دولت‌ها، علاوه بر عامل دگر وجود، یک «مای» صریح یا همان ارزش‌ها و هنجارهایی که اعضای آن گروه یا نهاد خود را به آن متعهد ببینند بسیار مهم می‌دانند و معتقدند هنجارهای مشترک و درونی شده در میان اعضای یک گروه یا سازمان که از طریق تعامل و یادگیری پیچیده اجتماعی صورت می‌گیرد، می‌تواند هویت جمعی میان اعضای آن تلقی شود و از طریق این هنجارهای مشترک، دارای هویت و سرنوشت مشترک می‌شوند و درباره‌ی همکاری یا عدم همکاری با سایر بازیگران تصمیم می‌گیرند. البته به اعتقاد ونت، معناهای جمعی و شناخت مشترک در فرایند تعامل شکل می‌گیرد و به طور همزمان به هویت و منافع بازیگران قوام می‌بخشد. (29)

2. الزامات تحقق همگرایی در جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

واقعیت این است که وضعیت کنونی مسلمانان و کشورهای اسلامی با ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل موجود در جهان اسلام به منظور حصول همگرایی همخوانی ندارد. اکثر کشورهای اسلامی در مراحل نخستین سازماندهی سیاسی قرار دارند. در بخش اعظم مناطق جهان اسلام هنوز مردم سالاری شکل نگرفته است. فقدان نهادهای قوی، مستقل و پایدار در این کشورها به صاحبان مناصب امکان می‌دهد تا اهداف شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح دهند. در برخی کشورهای اسلامی حکومت‌ها بر اساس ساختارهای قبیله‌ای شکل گرفته‌اند. در برخی از آن‌ها ارتباط مستحکمی میان رژیم‌های اقتدارگرا، منابع انرژی، سرمایه‌های خارجی و قدرت‌های بزرگ وجود دارد. پیمان‌های امنیتی که برخی از این کشورها با ایالات متحده آمریکا منعقد کرده‌اند، حکایت از علاقه به حضور ترتیبات امنیتی‌ای دارد که در آن قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز عضو باشند. نوپا بودن یا حداقل در انتقال بودن نظام‌های سیاسی در دنیای اسلام عاملی است که همگرایی را تضعیف می‌کند. در سطح بعضی از کشورهای اسلامی مشخصاً نظام‌های سلطنتی موجود به علت ماهیتی که دارند مخالف واگذاری اختیارات خود به یک مرکز فوقِ ملی هستند. لذا این حاکمان از این که ساختارهای همکاری منطقه‌ای و بین المللی ممکن است به ساختارهایی برای دخالت منطقه‌ای یا بین المللی شباهت داشته باشد، هراس دارند که این امر به عنوان مانعی برای ههمگرایی و دست یابی به ترتیبات امنیتی و سیاسی مشترک به حساب می‌آید. بسیاری از کشورهای اسلامی با یکدیگر اختلافات مرزی دارند و موضوع قومیت‌ها، یک منبع مهم تنش و اختلاف در میان آن‌هاست. هم چنین نازل بودن سهم تجارتِ درون گروهی میان کشورهای اسلامی، حاکی از آن است که ماهیت روابط این کشورها به یک همکاری اقتصادی تجاری معنادار تبدیل نشده است. همکاری‌های اقتصادی و تجاری در حاشیه روابط و مناسبات سیاسی مطرح می‌شود و عملاً نتیجه‌ی ثمربخشی از این دیدگاه برای کشورهای اسلامی حاصل نشده است. (30)
بنابراین، گرچه از یک سو امکانات فوق العاده مهمی برای تحقق همگرایی جهان اسلام با تکیه بر عناصر مشترک وجود دارد و در این راستا اسلام به عنوان آیین مشترک و اعتقادات دینی نظیر باور به خدا، پیامبر اسلام، قبله واحد، حج و قرآن کریم همواره به عنوان ظرفیت‌های بسیار مناسب در جهت همگرایی مسلمانان و کشورهای اسلامی مطرح بوده و هست ولی از سوی دیگر جهان اسلام با تداوم حضور عوامل واگرا و تقویت آن‌ها در دام تقابل درونی و بیرونی افتاده و با وضعیت نامطلوبی رو به رو شده است. این شرایط موجب شده در وضعیت کنونی، ایده‌ی همگرایی جهان اسلام در صحنه‌ی عمل، توفیق چندانی نیابد. البته اشتراک منافع میان برخی از کشورهای اسلامی در بعضی از نقاط جهان اسلام باعث شده مجموعه‌هایی همسو با یکدیگر شکل بگیرد، لکن حتی در آن مناطق، فضای همگرایی به معنای حد اعلای همکاری و پیوستگی ناشی از یک هویت مشترک اسلامی مشاهده نمی‌شود و اکثر کشورهای اسلامی تمایل دارند در فضای بازدارندگی، موازنه قوا و قدرت محوری اهداف و منافع خود را تعقیب نمایند. (31)
از این منظر، هر گونه پاسخ مثبت به موضوع امکان سنجی تحقق همگرایی در جهان اسلام و اتّخاذِ رویکرد تحولی در این زمینه نیازمند تعیین الزامات آن مبتنی بر یک نگاه فرانظری از مقوله همگرایی و یک تحلیل نظری منبعث از آن می‌باشد که امکان تحول فرهنگ آنارشی را در معنای رقابت یا ستیز به فرهنگ همکاری جویانه و همگرایی امکان پذیر بداند. از این منظر، تحقیق حاضر بر اساس نگاه سازه انگاری مدعی است، اگرچه فرهنگ رقابت، منفعت طلبی و گاه ستیزِ حاکم بر روابط میان کشورهای اسلامی می‌تواند قالب بندی و ظهور محتمل یک بلوک اسلامی همگرا را در مواجهه با تهدید جریان تکفیری تضعیف کند، اما بر اساس منطقِ سازه انگاری علی رغم این مانع، اگر از دریچه فهم و ادراک مشترک از سوی جهان اسلام به موضوع نگریسته شود، در صورت موفقیت در ایجاد یک توافق معنایی و شناختی درباره‌ی مقابله با تهدید تکفیری‌ها، علاوه بر تحقق همگرایی از سوی جهان اسلام در مواجهه با این تهدید، زمینه‌ای بسیار مناسب در جهت تکوین هویت مشترک اسلامی نیز فراهم می‌شود. بنابراین، درمواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری بر اساس نگاه سازه انگاری، الزامات تحقق همگرایی را می‌توان با در نظر گرفتن مفاهیم فهم مشترک، هنجارها، یادگیری اجتماعی و منطق مناسب بودن مورد توجه قرار داد:

2-1. فهم مشترک:

سازه انگاران به واسطه‌ی تأثیر ساختارهای ذهنی، سرچشمه امنیت و ناامنی را در نحوه‌ی تفکر بازیگران نسبت به پدیده‌ها و موضوعات به ویژه منافع و تهدیدات می‌دانند و معتقدند هر‌اندازه ادراکات و منطق متقابل بازیگران نسبت به پدیده‌ها و موضوعات نامتجانس تر و متناقض تر باشد میزان بی‌اعتمادی میان آنان افزایش می‌یابد و دولت‌ها بیشتر به سوی خودیاری و خودمحوری حرکت می‌کنند. اما چنانچه بتوان ساختاری از دانش مشترک ایجاد نمود، آن گاه می‌توانیم کشورها را به سوی یک جامعه امنیتی صلح آمیزتر رهنمون سازیم. بنابراین امنیت بیش از این که بر عوامل مادی قدرت متکی باشد، بر میزان فهم و درک مشترک بازیگران از یکدیگر قرار دارد. (32)
در ارتباط با مقوله جریان‌های تکفیری نیز یکی از الزامات مهم این است که کشورهای اسلامی درباره این تهدید باید به فهم مشترکی دست یابند تا بر اساس آن بتوانند با یکدیگر همکاری کنند.

2-2. هنجارها:

همان طور که از دیدگاه سازه انگاری بر می‌آید و در پژوهش حاضر نیز بر آن تاکید می‌شود مقوله هنجارها از جایگاه مهمی برای شکل دهی رفتار برخوردار است. هنجار، درکِ جمعی از رفتار مناسب بازیگران می‌باشد. جامعه بین الملل بر پایه درک جمعی دولت‌ها از رفتار مناسب بنیان نهاده می‌شود. در جامعه بین الملل، هنجارها سه کارکرد ویژه دارند: نخست آن که به شکل گیری بازیگران کمک می‌کنند. کارکرد دوم هنجار، نقش مؤثر آن‌ها در تعیین حوزه فعالیت‌های بازیگران اجتماعی است. به گفته مایکل بارنت، دولت‌ها در یک شبکه هنجاری در هم تنیده که سیاست خارجی آن‌ها را سمت و سو می‌دهد احاطه شده‌اند. مشروعیت جامعه بین المللی در اثر پیروی از قواعد و هنجارهای موجود در آن حاصل می‌شود. کارکرد سوم هنجارها این که آن‌ها در جامعه بین المللی چارچوبی برای ارتباطات معنادار بین بازیگران فراهم می‌آورند. هنجارها یک زبان معنادار در جامعه بین المللی محسوب می شوند که بر الگوهای پذیرفته شده تعامل اجتماعی مبتنی می‌باشند. هم چنین هنجارها به دو دسته تقسیم می‌شوند: هنجارهای وابسته متعارف که عدم تبعیت از آنها عواقب منفی چندانی به همراه ندارد و به عنوان چارچوبی برای امور معنادار عمل می‌کند. در مقابل هنجارهای بسترمند بر اصول اخلاقی توافق شده و اصل حمایت مکرر مبتنی هستند و هر سه نقش شکل دهی، جهت دهی و ارتباطی را ایفا می‌کنند. (33)
اگرچه حضور هنجارها تبعیت را دیکته نمی‌کند و هر هنجار جدید یا نوظهور باید با هنجارهای موجود و چه بسا متعارض رقابت کند، اما هنجارها به مانند قواعدی عمل می‌کنند که یک هویت را تعریف می‌کنند و بدین سان به یک هویت، قوام می‌بخشند. این تأثیرات، قوام بخش (34) هستند، زیرا هنجارها در این نمونه‌ها کنش‌هایی را که باعث خواهند شد که دیگران ذی ربط یک هویت خاص را شناسایی تعیین نمایند و واکنش متناسب در برابر آن را از خود نشان دهند. در موارد دیگر هنجارها از حیث تاثیری که می‌گذارند تنظیمی (35)‌اند. در این راستا، آن‌ها به عنوان معیارهایی برای وضع یا استقرار مناسب یک هویت تعریف شده معرفی می‌شوند. هم چنین قدرت تأثیر هنجارها نیز متفاوت است. هنجارها از حیث قدرتی که دارند در یک پیوستار قرار می‌گیرند که از پذیرش گفتمانی محض شروع می‌شود با الگوهای مناقشه برانگیز امتداد می‌یابد، و به فهم مشترک بازسازی شده ختم می‌شود. (36) از این منظر یکی از الزامات مهم در تحقق همگرایی، امکان تبدیل شدن مقوله مقابله با تکفیری‌ها به عنوان یک رفتار مناسب از سوی جهان اسلام است. رفتاری که ناشی از یک هنجار به معنای درک جمعی مبتنی بر مبانی اعتقادی مشترک شیعه و اهل سنت در برابر مبانی فکری جریان تکفیری باشد. البته در این رابطه، قدرت تاثیرگذاری این هنجار و این که تا چه اندازه می‌تواند در شکل گیری هویت مشترک میان کشورهای اسلامی نقش ایفا نماید مهم خواهد بود و این نیز به نوبه‌ی خود به میزان درونی شدن هنجار مورد نظر بستگی دارد. به عبارت دیگر، از نگاه سازه انگاری، هنجارهای حاکم بر یک جامعه‌ی امنیتی پس از درونی شدن، می‌توانند بستری را برای شکل گیری هویت مشترک در میان اعضای خود به وجود آورند.

3-2. یادگیری اجتماعی:

از دیگر مباحث مهمی که در رابطه با موضوع همگرایی در رهیافت سازه انگارانه مطرح می‌شود، یادگیری اجتماعی پیچیده است این مفهوم به معنای فرایندی است که در آن کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بر گیرنده هنجارها و ساختارهای گفتمانی است، منافع و ترجیح‌های جدیدی را کسب می‌کنند (chekel 1998: 12).
شاید بتوان گفت که مبنای این استدلال آن‌ها نظریه ارتباطات کارل دویچ است که در درون خود بحث یادگیری ناشی از تبادل یعنی توانایی انتقال پیام، فهم آن و پیش بینی پذیری رفتاری و به شکل متقابل را مطرح می‌نماید. دویچ شاخصه‌ی همه اجتماعات را وجود حجم چشم گیری از تعاملات و مبادلات میان آنها می‌داند. (37) و معتقد است که فرایندهای مبادله و ارتباطی، مفهومی از اجتماع را القا می‌کند که موضوع همدلی متقابل و وفاداری‌ها به احساس ما بودن، اعتماد و ملاحظات مشترک و شناسایی حداقلی از تصور از خود و منافع و پیش بینی موفقیت آمیز رفتار یکدیگر را در پی دارد. (38) اما از نظر سازه انگاران، تبادل و تعامل میان اعضا فقط یکی از زمینه‌های شکل گیری یادگیری اجتماعی پیچیده است. این در حالی است که ممکن است یادگیری اجتماعی پیچیده در درون گروهی که خود را با بحران مواجه می‌بیند به وقوع بپیوندد. (Chekel 1998: 13).
از این منظر، بحران تکفیر در جهان اسلام باید بتواند زمینه این یادگیری اجتماعی را فراهم آورد، به عبارت دیگر، باید بتوان آن را فرایندی تلقی نمود که کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بردارنده هنجارها و ساختار‌های گفتمانی مشترک می‌باشد منافع و ترجیح‌های جدیدی را کسب کنند. بنابراین در صورتی که انتظارات بین الاذهانی مشترکی در باب تهدید جریان‌های تکفیری در جهان اسلام پیگیری شود و از طریق تعامل و مذاکره در سطح دولت‌ها، نخبگان و ملت‌های جهان اسلام گسترش یافته و نهادینه شود، نه تنها امکان شکل گیری همگرایی در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری فراهم می‌شود، بلکه اگر چنانچه تصور و فهم دولت‌ها و ملت‌های جهان اسلام از مقوله جریان‌های تکفیری بر اساس بازخوانی مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت صورت پذیرد و درک جمعی و مشترکی از اسلام منجر به رفتارهای همکاری جویانه در مقابل این تهدیدات گردد، این اتفاق خود گامی بسیار مهم در راستای شکل گیری یک هویت اسلامی در جهان اسلام محسوب می‌شود.

4-2. منطق مناسب بودن:

رویکرد سازه انگاری عقیده دارد که اهمیت ساختارهای عقیدتی در شکل گیری هویت‌ها، علائق و هنجارها باعث خلق مناسب بودن می‌شود. منطق مناسب بودن یعنی محیط اجتماعی و هنجاری که در آن اقدام صورت می‌پذیرد از اهمیت زیادی برخوردار است. اقدامات بازیگران را نمی‌توان جدا از بافتار هنجارهای اجتماعی بررسی کرد، لذا منطق مناسب بودن این موضوع را مطرح می‌سازد که از افراد بازیگر انتظار می‌رود از قواعد مربوط به هویت‌های خاص تبعیت کنند. چنین رفتار قانون مندی با ابزار گرایی منطق پیامدگرایی متفاوت است، زیرا بازیگران می‌کوشند آن چه را که صحیح است انجام دهند نه این که علائق پیشین خود را به حداکثر برسانند. (39) بنابراین، تبدیل به ما شدن و هویت مشترک در برابر تکفیری‌ها یکی از الزامات مهمِ تحقق همگرایی در جهان اسلام به حساب می‌آید که منطق مناسب بودن را سبب می‌شود.
ماحصل کلام در خصوص الزامات تحقق همگرایی این که: کشورهای اسلامی باید به فهم و هنجارهای مشترکی در ارتباط با تهدید تکفیری‌ها دست یابند، تا احساس انسجام پیدا کرده و بتوانند با یکدیگر همکاری کنند. هم چنین بر اساس یادگیری اجتماعی این هنجارها را درونی ساخته و یک هویت مشترک برای خود تعریف کنند که طبق آن به رفتارهای همگرایانه دست زنند.

3. چارچوب نظری تحلیل تهدیدهای امنیتی

همان طور که پیش تر اشاره شد، تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تکفیری‌ها، محتاج یک ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری است؛ و این به نوبه خود، نیازمند طراحی چارچوبی نظری برای تحلیل تهدیدهای امنیتی می‌باشد. به این جهت ابتدا باید سازمان معنایی تهدید در ارتباط با تهدید جریان تکفیری مشخص شود و سپس چارچوبی برای تحلیل این تهدید در نظر گرفته شود. سازمان معناییِ تهدید از سه بخش اساسیِ کار گزار یا عامل تهدید (40)، حوزه تهدید و موضوع تهدید (41) تشکیل شده است. عامل تهدید، هویت یا موجودی است که به طور بالقوه یا بالفعل توانایی ایجاد، انتقال یا پشتیبانی از تهدید را دارد. حوزه تهدید، هویت یا چیزی است که موجودیت و یا دارایی‌های حیاتی آن در معرض خطر قرار گرفته است و در نهایت، موضوع تهدید، پدیده یا رخدادی است که به نظر می‌رسد قابلیت‌های درونی و بیرونی انتقال، پشتیبانی یا ایجاد خطر در موجودیت یا دارایی‌های حیاتی بازیگر مورد آماج را در خود دارد. (42)
از سوی دیگر، تهدیدات امنیتی، مرز میان خطر (43) و ریسک (44) هستند. در این چارچوب، خطر و واژگان مرتبط با آن به معنای عبور از مرز تهدیدهای امنیتی و وارد شدن به حیطه‌ی تهدیدهای امنیتی بالفعل است؛ طیف خطر – تهدیدات بالفعل را می‌توان در سه درجه یا وضعیتِ هشدار (45)، مخاطره (46) و بحران (47) مرحله بندی نمود. بنابراین، این طیف، شاملِ وضعیت هشدار، وضعیت مخاطره آمیز و وضعیت بحرانی می‌گردد. هر سه وضعیت، شدت و گستره تهدید علیه حوزه تهدید را نشان می‌دهد؛ اما به نظر نمی‌رسد هر نوع تهدیدی با هر نوع ظرفیت و قابلیتی بتواند تا مرحله بحران زا شدن پیش برود، زیرا همه تهدیدات از قابلیت نفوذ در تمام حوزه‌های تهدید برخوردار نیستند. در حالی که ریسکِ مرحله ما قبل تهدیدهای امنیتی به رسمیت شناخته شده و مرحله‌ای از تهدیدهای بالقوه است.
برای اندازه گیری درجه‌ی تهدید، می‌توان از شاخصه‌هایی نظیر شدت تهدید، گستره تهدید و عمق تهدید بهره برد. شدت – تهدید به حجم تجهیزات، عناصر و عوامل تهدیدگر و حجم آثار تخریبی آن بر اهداف مرجع حوزه تهدید بستگی دارد؛ در حالی که گستره تهدید، پوشش محیطی تهدید را مدنظر قرار می‌دهد. هر قدرت محیط اعمال تهدید وسیع تر باشد، تهدید از گستردگی بیشتر می‌دارد. در نهایت، عمق تهدید به میزان نفوذ آن در لایه‌های درونی هدف مرجع بستگی دارد. با توجه به این شاخصه‌ها، سه درجه پیامد برای سه درجه وضعیت تهدید‌های خطرناک شامل پیامدهای ویرانگر – وضعیت بحرانی، پیامدهای شدید – وضعیت مخاطره انگیز و پیامدهای قابل توجه – وضعیت هشدار می‌توان تعیین نمود.
 امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
توضیح تصویر: طیف وضعیت تهدید

این طیف نشان می‌دهد تهدید دارای شش وضعیت اصلی است که تهدیدات امنیتی مرز میان تهدیدات بالقوه و بالفعل به شمار می‌روند. (48)
با بهره گیری از این مباحث در مقاله حاضر تلاش می‌شود وضعیت تهدید تکفیری‌ها در این طیف مشخص شد. بدین منظور باید تهدید تکفیری‌ها برآورد، شود. برآوردِ تهدید در اصطلاح، شامل شناسایی تهدید، تحلیل یا تعیین حجم تهدید و سنجش آن می‌شود. شناسایی الزاما به معنای تفحص یا جستجو، برای کشف تهدید نیست، بلکه می‌تواند به معنای پذیرش اولیه پدیده‌ای به عنوان تهدید باشد. در تحلیل تهدید باید محورهایی اساسی را درباره‌ی حجم تهدید مدنظر قرار داد. برخی از این محورها عبارتند از: حجم تاریخی، حجم مکانی، حجم آثار و پیامدها و حجم تعداد بازیگران و در نهایت، سنجش تهدید با پنج شاخصِ عمق تهدید، دامنه تهدید، توانمندی تهدیدگر، موقعیت تهدیدگر و عامل تهدیدگر صورت می‌پذیرد.
در ادامه به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری خواهیم پرداخت تا ضمن مشخص نمودن سازمان معنایی تهدید جریان تکفیری زمینه بحث درباره سنجش این تهدید فراهم شود.

3. شناسایی تهدید جریان تکفیری

تکفیری‌ها، به گرایش گروهی از سلفیون اطلاق می‌شود که مخالفان خود را کافر می‌شمارند. اصطلاح سلفیه در آثار محققان عربی در دو معنا به کار رفته است: در معنای نخست، بر کسانی اطلاق می‌شود که مدعی هستند در اعتقادات و احکام فقهی، به سلف صالح اقتدا می‌کنند. از همین منظر بود که در قرن چهارم هجری گروهی فقیه و محدث با شعار زنده کردن آراء فقها و محدثان گذشته به میدان آمدند و ادعای سلفی گری کردند و به همین جهت به آن‌ها «سلفیون» یا «سلفیه» می‌گفتند. در معنای دوم که کاربرد آن به دوران بیداری مسلمانان در عصر حاضر بر می‌گردد، بر کسانی اطلاق شده است که برای بیداری مسلمانان و رهایی آنان از تقلید فکری غرب و اتکا و اعتماد آنان به فرهنگ و تمدن دیرینه خویش و رجوع به قرآن و سنت با نگاهی تازه و اندیشه‌ای نو برای حل معضلات و مسائل فکری جدید و استخدام فن و تکنیک و علوم تجربی بر مبنای فرهنگ اسلامی و تطهیر چهره نورانی اسلام از غبار بدعت‌ها و خرافه‌هایی که در طول چهارده قرن بر آن نشسته بود تلاش کرده‌اند و حرکت اصلاح دینی را شکل داده‌اند. آنها عنوان سلفیه را نشانی برای خویش قرار دادند. اما منظور تحقیق حاضر از کاربرد اصطلاح سلفیه همان معنای اول را شامل می‌شود. (49) بر اساس مبنای فکری این دسته از سلفیون، میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد ولی مرتکب کبائر شود و، از دین خارج شده و کافر شمرده می‌شود. در جهان اسلام تنها گروهی که چنین عقیده‌ای داشتند، خوارج بودند. خوارج نیز ایمان را بسته به عمل می‌دانستند و فرد مرتکب کبیره را از دین خارج و واجب القتل می‌شمردند. به همین علت در برابر مسلمانان قد برافراشتند و آنان را به بهانه‌های واهی کشتند. حتی حضرت علی (علیه السلام) را نیز به این بهانه شهید کردند که به باور آن‌ها، به علت آن که حکمیت را که خود آن‌ها به او تحمیل کرده بودند، پذیرفت، مرتکب کبیره شده بود. (50) سلفی‌های تکفیری نیز مشابه خوارج بسیاری از مسلمانان را از آن جهت که همانند آن‌ها نمی‌اندیشند و به باورشان مشرک هستند، کافر و مهدورالدم می‌دانند.
اعتقادات سلفی‌های تکفیری شامل موارد زیر است:
1. تکفیرِ: آن‌ها به خود اجازه می‌دهند که علیه مسلمانان دیگر نیز در صورتی که اعمال آن‌ها مورد قبول نباشد به عنوان کافر و مرتد اعلام جنگ دهند؛ چه رسد به غیر مسلمانان. آن‌ها غیر مسلمانان را به عنوان کفار فقط شایسته‌ی مرگ می‌دانند.
2. ردّ اقتدار سیاسی: تکفیری‌ها هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آن‌ها پیروی نکند نامشروع و قتل او را واجب می‌دانند.
3. ردّ قواعد جهاد: به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جهاد وقتی واجب می‌شود که زمین‌های اسلامی مورد تهاجم و تهدید قرار بگیرد (جهاد تدافعی)، جهاد هم چنین دارای قواعد خاص خود از جمله عدم کشتار غیر نظامیان است. ولی تکفیری‌ها به هیچ کدام از این قواعد پای بند نیستند و کشتار مردم بی‌گناه را مجاز می‌دانند.
4. رد حرمت خودکشی: در اسلام، مسیحیت و یهودیت، خودکشی گناه نابخشودنی محسوب می‌شود در حالی که تکفیری‌ها خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت می‌دانند، از نظر آن‌ها افرادی که به اقدامات انتحاری دست می‌زند شهید هستند و مستقیماً وارد بهشت می‌شوند.
5. تروریسم: تکفیری‌ها برای کشتن دشمنان خدا تروریسم را مجاز می‌دانند و معتقدند استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمی‌کنند یک وظیفه اسلامی است. (51)
6. در تبیینی دیگر از تکفیر این مفهوم از دو مولفه اساسی جهل و عنصر روحی و روانی تشکیل می‌شود و شاخصه‌هایی نظیر خشونت عریان و دائمی، آسیب زدن به افراد بی‌گناه، حرکت تصاعدی در تکفیر دیگران، کشتن اهل اسلام و فاصله گرفتن از دین را می‌توان برای معرفی جریان تکفیری در نظر گرفت. (52)
 امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
توضیح تصویر: شاخصه‌های تکفیر

4. تحلیل (تعیین حجم) تهدید جریان تکفیری

4-1.حجم تاریخی (پیشینه)

پیشینه تکفیر در جهان اسلام به صدر اسلام باز می‌گردد؛ به این معنا که در برهه‌هایی از تاریخ، گروه‌هایی از مسلمانان، مخالفان خود را کافر نامیده‌اند. در تاریخ اسلام، فتنه تکفیر به همراه اباحه خون، مال و ناموس، با خوارج آغاز می شود. بسیاری از فرقه‌های خوارج، کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره می‌شد کافر می‌دانستند. در حوزه‌ی نظری، اندیشه تکفیری در چند قرن گذشته، ریشه در دیدگاه‌های ابن تیمیه دارد و گروه‌های تکفیری دیدگاه تکفیری خود را از ابن تیمیه وام گرفته‌اند. در روزگار او دیدگاه تکفیری وی از مرز نظریه پیش تر نرفت و در حوزه‌ی عمل، به اباحه‌ی خون و مال مسلمانان نینجامید. ابن تیمیه به رغم تعریفی که از کفر ارائه می‌دهد و حصول کفر را با انکار ضروری دین و یا احکام متواتره و مورد اجماع گره می‌زند، اما در واقع گروه‌های فراوانی از مسلمانان را تحت عنوان گوناگون تکفیر کرده و از دایره اسلام خارج نموده است و با این نگرش، دایره مفهوم ایمان را بسیار تنگ وضیق در نظر گرفته است.
در قرن دوازدهم با ظهور محمدبن عبدالوهاب در منطقه نجد، اندیشه تکفیر، از حوزه نظر وارد مرحله عمل شد. در این مرحله، محمدبن عبدالوهاب واژه‌هایی مانند شرک و کفر را به سادگی درباره مسلمانان به کار برد و خون، مال و ناموس آنان را مباح شمرد. کتاب‌ها و ر

عبارات مرتبط با این موضوع

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری


ادامه مطلب ...

روایتی از جریان زندگی در خانه‌ های قدیمی

[ad_1]
مفیدستان:
خبرگزاری مهر - رقیه رحمتی راد: بیرجند، خانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه، معماری و حتی نوع مصالح آن متناسب با فرهنگ و اقلیم هر منطقه بوده اما امروز این معماری در مسیر نابودی است.

 کوچه‌ها را یکی پس از دیگری به دنبال خانه‌ای قدیمی جست‌وجو می‌کنم. هوا به‌شدت سرد است و آسمان‌هم چادر ابری‌اش را به تن کرده است. شال و کلاهم را محکم‌تر می‌کنم و از کوچه‌های حکیم نزاری به‌طرف ۱۷ شهریور به راه می‌افتم. می‌گویند می‌توان رد پای باستان را در آنجا یافت.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

تمامی خانه‌های کاهگلی قدیمی جایشان را با نمای سنگی و آجری عوض کرده‌اند. دیگر از آن ایوان قدیمی چیزی به چشم نمی‌خورد. در هر خانه که اندکی رنگ و بوی قدیمی دارد را می‌کوبم. گویی زمان رنگ عوض کرده و مردمانش نیز از نسلی به نسل دیگر تغییر کرده اند. چراکه در هر خانه و «سرا» کسی از ایوان و بادگیر چیزی نمی‌داند.

 پیرزنی در کوچه‌های تنگ و باریک خیابان ۱۷ شهریور در حال عبور است. به‌طرفش می‌روم و با سلام و احوال‌پرسی سراغی از خانه‌هایی می‌گیرم که دستان باستان بر آن نقش بسته است.

مرا به سمت خانه‌ای به نام «حاج عباس» سراغی می‌دهد. بنا به گفته‌های پیرزن به دنبال خانه‌ای می‌گردم که دری آبی‌رنگ و چوبی دارد و دیواره‌هایش نیز به قاب و نگارهای قدیمی آراسته‌شده است.

بعد از ۱۰ دقیقه‌ای پرس‌وجو، خانه را در دل کوچه‌ای طویل و تاریک، با شیبی ملایم می‌یابم. اطراف کوچه را خانه‌هایی با دیوارهای بلند محاصره کرده است. گویا هنوز رد پای تاریخ در اینجا حضور دارد.

کلون‌هایی که بی‌صدا شدند

 

اما خانه «حاج عباس» اندکی رنگ و لعابش را تغییر داده است. تمام مشخصات مورد اشاره پیرزن را دارد. اما از کلون و یا در کوبی حلقه‌ای اثری به چشم نمی‌آید. سمت چپ در، زنگ سفیدی تعبیه‌شده است. هر چه در را می‌کوبم و یا زنگ را می‌فشارم کسی پاسخگو نیست.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

شنیده بودم خانه‌های قدیمی از چندین در به بیرون راه دارد. به سراغ در دیگری برای ورود به خانه می‌گردم. کوچه را به سمت راستم دور می‌زنم و با دری سفیدرنگ روبه‌رو می‌شوم. نمای خانه نمایان است و نوری از پنجره‌ها دیده می‌شود. اما کسی جواب در زدن های مکررم را نمی‌دهد. بی‌شک باید در سومی هم در کار باشد.

راه‌رفته‌ام را برمی‌گردم و کوچه تنگ و باریک را به سمت بالا قدم‌زنان می‌روم. دیوارهای خاکی و خشتی خانه در هوای نمناک زمستانی فضایی دل‌نشین را ایجاد کرده است.

در سمت چپ، در بزرگی با اندکی فرورفتگی در دیوار خودنمایی می‌کند. دری چوبی، کهنه، دولنگه و قدیمی همراه با در کوبی حلقه‌ای و کلونی آهنی. با شک و تردید با صدای در کوب سکوت کوچه را در هم می‌شکنم. این بار صدای زنی جوان از پشت در به گوش می‌رسد.

بافاصله‌ چندثانیه‌ای، خانمی جوان در قاب آبی‌رنگ در ظاهر می‌شود. خودم را معرفی می‌کنم و با سلام و خوشامدگویی قدم در دالان حیاط قدیمی خانه «حاج عباس» می‌گذارم.

زیبایی خفته در بنایی ۱۰۰ ساله

همه‌جا را به‌خوبی ورانداز می‌کنم. حیاطی بزرگ با اتاق‌های مدوّر بیشترین خودنمایی را دارند. خانه‌ای که در میان کلاهک‌هایی بیضی‌شکل قرار دارد و از هر طرف نیز با پله‌هایی به حیاط متصل می‌شود. حوض آبی‌رنگ هم در میان باغچه‌های شش‌ضلعی و کوچک محاصره‌شده است. درخت‌های کوتاه‌قد زیبایی خاصی به حیاط قدیمی خانه «حاج عباس» هدیه داده است.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

صدای زن جوان به گوش می‌رسد که می‌گوید: بسیاری از نماها مانند پنجره‌ها تعمیر شده چراکه گذشت زمان موجب تخریب‌ آن شده بود.

سعی دارد برایم از تغییرات سخن بگوید اما پیرمرد درحالی‌که آرام بر پله‌ها نشسته است او را منع می‌کند و می‌گوید: بگذار این خبرنگار جوان به کارش برسد.

حیاط کاملاً سنگ‌فرش است و در قسمتی از آن نیز خانه‌هایی تازه تأسیس بنا شده است. آن‌طرف تر هم در داخل دیوار، درست در زیر خانه‌ها، فرورفتگی به چشم می‌خورد.

از پنجره‌های چوبی خبری نیست و قاب های آهنی مربع شکل در وسط خانه‌های بیضی مانند خودنمایی می‌کنند اما از ظاهرشان پیداست که دو یا سه سال بیشتر از عمر این اتاق ها نگذشته است.

ورودی خانه هلالی شکل است و نقش‌های زیبایی دارد. دیدن هر منظره عطش کنجکاوی‌ام را بیشتر می کند و بالاخره وجود اتاقکی به‌دور از خانه‌ها مرا برای پرسش به‌طرف «حاج عباس» می‌کشاند.

غربت سبک اسلامی در معماری‌های کنونی

این پیرمرد ۹۸ ساله در گفت‌وگو با ما می‌گوید: از  بچگی‌ام در این خانه بزرگ شده ام و جشن دامادی را هم در همین خانه برپا کرده ام.

حاج عباس صفوری بابیان اینکه نمای خانه سال‌به‌سال عوض می‌شود، افزود: تا دو سال پیش پنجره‌های چوبی با نقش و نگارهای زیبا داشت اما به دلیل حضور موریانه‌ها و خراب شدن الیاف‌های چوب مجبور شدم آن‌ها را عوض کنم.

وی با اشاره به بادگیرهای بالای بام خانه می‌گوید: این بادگیرها در جهت باد و برای سرد کردن خانه در فصل تابستان به‌کار برده شده است.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

از اتاق‌هایی دور تا دور حیاط  می‌پرسم. لبخندی می‌زند و با لحنی شیرین و به‌یادماندنی می‌گوید: «عجله نکن دختر! همه را یک به یک توضیح می‌دهم».

اندکی سکوت می‌کند. گویی خاطره‌ها بر ذهنش نقش بسته‌اند. نفسی تازه می‌کند و می‌گوید: شیوه زندگی در گذشته کاملاً متفاوت با شرایط امروزی بود.

وی بابیان اینکه درگذشته حتی معماری خانه‌ها هم اسلامی بود، می‌افزاید: این در حالی است که در معماری‌ امروزی سبک اسلامی به فراموشی سپرده‌شده و غربت و تشویش در اکثر خانه‌ها ورود پیداکرده است.

حاج عباس به دهلیز ورودی اشاره می‌کند و می‌گوید: این دالان را برای جلوگیری از نگاه دیگران به حیاط خانه ساخته‌ایم.

وی می‌افزاید: درگذشته تمامی اعضای خانواده در یک‌خانه زندگی می‌کردند و هرکدام بعد از ازدواج در اتاقکی جدا که در دورتادور حیاط وجود دارد، زندگی می کردیم.

پخت‌وپز در «پَستو»

این پیرمرد خوش‌صحبت ادامه می‌دهد: حال دیگر هم صفا رفته وهم محبت‌ها قدیمی شده چراکه نه از خوش‌وبش کردن اعضای خانواده چیزی مانده و نه از خانه‌های قدیمی.

مرا به داخل خانه دعوت می‌کند. برای دیدن بی‌تابی می‌کنم. پشت سرش آرام‌ به داخل می‌روم. اتاق‌ها با معماری دایره‌ای و سقف‌های گنبدی در قاب نگاهم پدیدار می‌شود.هر اتاق به اتاقی دیگر وصل می‌شود و آن اتاقک نیز به اتاقی دیگر. در های اصلی نمایی جدید به خود گرفته‌اند اما درهای بین اتاق ها هنوز قدیمی و چوبی هستند.

 روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

با اجازه پیرمرد به داخل سومین اتاق که به گفته خودش «پَستو» نام دارد، می‌روم. بوی کهنه‌ای به مشام می‌خورد. دیگ سیاه بزرگی در گوشه‌ای نهاده شده و اجاقکی در گوشه‌ای دیگر. صدای حاج عباس رشته افکار را پاره می کند.

« از هفت‌سالگی‌ در این خانه زندگی می‌کردم و خاطرات زیادی دارم».

فضای اتاق‌ها کوچک اما مملو از مهربانی و عطوفت است. لبخند بر صورت پیرمرد نقش بسته و گویی خاطرات کودکی‌اش را مرور می کند. «چای آماده است» این را دختر جوان می‌گوید و می‌افزاید: من اهل مشهد هستم و پنج سالی است که به‌عنوان عروس به این خانه آمده ام.

مینا کدخدا زاده می‌گوید: شب‌های زیادی را با خاطرات پدرشوهرم سپری می‌کنیم و تمامی عوامل و عناصر این خانه، زندگی‌مان را جلا داده است.

وی که از صحبت‌هایش پیداست آپارتمان‌نشینی را دوست ندارد، می‌گوید: هنوز هم مانند گذشته شادی در این خانه حضور دارد و اعضای خانواده برای صرف وعده‌های غذایی بر سر یک سفره می نشینند.

حفظ حریم خانه در معماری‌ قدیم

یک معمار قدیمی هم در گفت‌وگو با ما می‌گوید: حال و هوای خانه‌های قدیمی بسیار جذاب و دوست‌داشتنی بود.

محمدولی فیاضی نسب که بنا به گفته خودش ۹۰ سال سن دارد و اولین خانه را در ۱۹ سالگی بنانهاده است، ادامه می‌دهد: پدرم هم در کار معماری و بنایی بود و از بچگی در کنارش شاگردی کرده‌ام.

وی ادامه می‌دهد: درگذشته برای حریم خانه‌ها و نگهداری زن و بچه از نگاه نامحرم، خانه‌هایی با دیوارهای بلند و مستحکم ساخته می‌شد.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

بنا به گفته این معمار قدیمی درگذشته دالان ارتباطی، ایوان، پَستو، حیاط مرکزی، میانسرا، ایوان‌ها و اتاق‌های متعدد لازمه ساخت هر خانه بود.

وی با اشاره به دهلیز ورودی خانه‌های قدیمی می‌گوید: در معماری‌های قدیمی به زندگی و سبک‌ معماری اسلامی توجه زیادی می‌شد.

فیاضی نسب بابیان اینکه این دهلیزها برای جلوگیری از نگاه دیگران به داخل خانه ساخته می‌شد، افزود: در معماری‌ کنونی، از در حیاط تا داخل آشپزخانه را می‌توان دید.

معماری‌ جدید به سمت الگوهای غیربومی رفته است

این معمار بابیان اینکه معماری‌های جدید برگرفته از الگوهای غیربومی است، می‌افزاید: هر سازه، اتاق و آجر در معماری‌های گذشته با مفهوم و علتی نهاده می‌شد.

فیاضی نسب بابیان اینکه درگذشته در خانه‌ها را کوچک و کوتاه‌قامت می‌ساختیم، می‌افزاید: دلیل این امر هم این است که افراد باحالت تعظیم به خانه وارد شوند و نشان‌دهنده حرمت و احترام صاحب‌خانه بود.

وی با اشاره به مصالح به‌کاررفته در معماری‌های قدیمی بیان می‌کند: درگذشته از امکانات ساده اما مستحکم استفاده می‌شد.

فیاضی نسب می‌افزاید: بام خانه‌ها را با کاهگل می‌پوشاندند تا در زمستان محافظ خوبی در برابر باران و ورود آب به داخل خانه باشد.

این معمار قدیمی می‌گوید: همچنین در ساخت حوض، خاک، مو و کاه را باهم مخلوط کرده و درنهایت نیز تخم‌مرغ به آن اضافه می‌کردند تا محکم شود و بتواند آب را در خود نگهداری کند.

وی بابیان اینکه برای نگهداری از غلات و آذوقه‌ها هم از خمره‌های گلی به نام «گلینه» استفاده می‌شد، گفت: برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی و سرد کردن خانه از بادگیر و برای پخت غذا نیز از اجاق‌گاز استفاده می‌شد.

سبک اسلامی در معماری‌ جدید ناپیداست

فیاضی نسب ادامه می‌دهد: همچنین در ساخت خانه‌ها تنها از خشت، سنگ و گل استفاده می‌شد و هزینه‌ها به نسبت امروز اعداد و ارقام بالایی نبود.

وی بابیان اینکه چهره اسلامی معماری در عصر کنونی در حال نابودی است، می‌افزاید: بسیاری از خانه‌ها دارای یک اتاق بوده و فضای آن‌هم کاملاً قابل‌مشاهده برای هرکسی است.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

فیاضی نسب خواستار زنده کرده معماری‌های قدیمی شده و می‌افزاید: باید مسئولان و نهادهای مربوطه نسبت به این امر همت و توجه داشته باشند.

این معمار ۹۰ ساله می‌افزاید: همچنین رسانه‌ها باید نسبت به بازگو کردن زیبایی‌ها و کاربردهای موثر معماری قدیم تلاش و توجه مردم را به سبک‌های معماری اسلامی- ایرانی جلب کنند.

خانه های امروز حکم خوابگاه را دارد

یک کارشناس مهندسی معماری در گفت‌وگو با ما بیان کرد: تحولات صورت گرفته در حوزه مسکن را می‌توان به دو بخش تحولات ناشی از تغییر نیازمندی‌ها و ارتقای سطح تکنولوژی تقسیم کرد.

مهدی حسین پور ادامه داد: عمده این تحولات برگرفته از الگوهای غیربومی بوده و پیامدهای منفی دارد.

وی با اشاره به معماری قدیمی خانه‌ها بیان کرد: در خانه‌های قدیمی به دلیل تفکیک اندرونی از محیط بیرونی، فضایی آرام برای ساکنان خانه فراهم می‌شد.

حسین پور ادامه داد: نوع معماری سازگار با محیط طبیعی در این خانه‌ها باعث می‌شد تا ساکنان کمتر در معرض تنش‌های اقلیمی قرار گیرند.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

وی با اشاره به معماری جدید خانه‌ها بیان کرد: در خانه‌های جدید نبود تفکیک فضای اندرونی از محیط بیرونی باعث شده مسکن بسیاری از کارکردهای خود را از دست بدهد و تنها در قالب خوابگاه ایفای نقش کند.

حسین پور بابیان اینکه ساکنان این خانه‌ها ساعات کمتری را در خانه سپری می‌کنند، بیان کرد: در معماری‌ قدیمی تناسب اجزاء با محیط فرهنگی، فضای خانه را برای ساکنان آرام‌بخش می‌کرد.

این کارشناس معماری بیان کرد: کمبود فضای مسکن در معماری‌ جدید سرگرمی‌های بی‌تحرک را جایگزین فعالیت‌های بدنی کودکان در خانه کرده که پیامدهای روحی حاصل از آن نسل آینده را تهدید می‌کند.

وی ادامه داد: همچنین حذف برخی حریم‌های شخصی و کاهش فاصله‌ میان فضای درونی و بیرونی ازجمله پیامدهای منفی فرهنگی شکل جدید ساخت و سازهای مسکونی به شمار می‌رود.

لزوم احیای معماری قدیم در جامعه

مدیرکل تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی هم در گفت‌وگو با ما انفکاک فضای درونی از محیط بیرونی را از مهم‌ترین شاخص های معماری اصیل ایرانی دانست.

حجت‌الاسلام کاظم لطفیان ادامه داد: این امر باعث می‌شود خانه به معنای واقعی محلی برای سکون و آرامش خانواده باشد.

وی بیان کرد: در شرایط امروزی به دلیل افزایش تراکم جمعیت و بالا رفتن قیمت زمین، نیازمندی‌های خانواده‌ها با مشکلاتی روبه‌رو است اما می‌توان با برنامه‌ریزی قسمت قابل‌توجهی از معماری قدیم را احیا کرد.

 

روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی

حجت‌الاسلام لطفیان بیان کرد: معماری اصیل ایرانی اسلامی دارای ظرافت‌ها و پیچیدگی‌هایی است که هرگونه اظهارنظر در این خصوص نیازمند تخصص و تجربه در این حوزه است.

وی بیان کرد: استفاده از نمادهای معماری اصیل ایرانی در ساختمان‌های عمومی، فضاهای تفریحی و اماکن مذهبی می‌تواند به معرفی معماری اصیل ایرانی کمک کند.

معماری اسلامی- ایرانی در روستاها احیا می‌شود

معاون پشتیبانی و امور هماهنگی استان‌های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی هم در گفت‌وگو با ما بیان کرد: تلاش می‌کنیم در ساخت‌وسازهای روستایی، معماری بومی روستاها را حفظ و احیاء کنیم.

هادی درفشی با اشاره به اجرای طرح‌های بنیاد مسکن در روستاها بیان کرد: برای هر استان یک یا دو مشاور ارشد انتخاب شده که نوع معماری‌ و طرح‌های روستایی را بررسی کنند.

وی بابیان اینکه برخی از روستاها ویژگی تاریخی دارند، افزود: باید معماری قدیمی روستاها که بیشتر بر مبنای اسلامی – ایرانی بوده، احیا شود.

درفشی ادامه داد: برخی از روستاییان متأثر از سبک معماری جدید به سمت ساخت‌وسازهای شهری می‌روند که امید است با پذیرش مردم بتوانیم این فرهنگ را تغییر داده و آن‌ها را به سمت ساخت و سازهایی با نوع معماری‌ قدیمی سوق دهیم.

وی بابیان اینکه فضای روستایی را باید خاص روستا بدانیم، گفت: تلاش ما مبنی بر این است که روستاهایی مدرن با امکانات خوب بسازیم مشروط بر اینکه معماری ایرانی- اسلامی آن حفظ شود.

این‌گونه که پیداست تاریخ و معماری ایرانی- اسلامی از کوچه‌های بیرجند رخت بربسته و از بافت خانه‌های قدیمی هم چیزی به یادگار نمانده و این نشان دهنده ضعف مدیریتی برخی دستگاه‌ها و نهادهای ذی‌ربط است. چراکه برخی از خانه‌ها که ارزش تاریخی داشته به مکان‌هایی خاص تبدیل‌شده و تنها قشر خاصی از جامعه می‌توانند در آن مکان‌ها حضور یابند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

روایتی از جریان زندگی در خانه‌ های قدیمیتمامی خانه‌های کاهگلی قدیمی جایشان را با نمای سنگی و آجری عوض کرده‌اند دیگر از آن روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمیهنری که به …روایتی از جریان زندگی در خانه‌های خانه‌های قدیمی از در خانه‌های قدیمی به روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی هنری که به …روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی هنری که به تاریخ پیوست بیرجند خانه‌های روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی؛ معماری که به به گزارش دبلیوخبر و به نقل از مهر دی ١٨ روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی صراط‌نیوز روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی روایتیازجریانخانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه، معماری و پارسی نیوز روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی بیرجند خانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمیهنری که به …دولت باید خانه های ارزان قیمت در روایتی از جریان زندگی در خانه‌های ها از آب گل روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمی…بیرجند خانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمیهنری که به …بیرجند خانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه روایتی از جریان زندگی در خانه‌های قدیمیهنری که به …خانه‌های اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوش‌ذوق است که سازه، معماری و نسرین مقانلو از زندگی خصوصی خود می‌گوید عکس همسر و فرزندانشان خبرگزاری سینمای ایران نوشت برنامه این هفته «گپ» با حضور نسرین مقانلو با صحبت در مورد عکس های پزشک جنجالی عباس کیارستمی منتشر شد ناگفته های احمد پزشک عباس کیارستمی سکوتش را شکست داستان از جایی شروع شد که خانواده مرحوم عباس کیارستمی به خبرگزاری اقتصاد ایران در نامه سیف به مدیران بانکها مطرح شد؛ دستور سیف به بانک ها و موسسات اعتباری گزارش و تصاویری تاسف بار از مزاحمت های خیابانی دختران در گزارشوتصاویریتاسف آخر عاقبت مزاحمت برای دختران طنز آخر عاقبت مزاحمت برای دختران طنز تصاویری از مراسم خنده دانشمندان مولکول های آب را تحت حالت ِ جدیدی از ماده قرار دانشمندانمولکول دانشمندان مولکول های آب را تحت حالت ِ جدیدی از ماده قرار دادند نوشته شده توسط تحریریه‌ی بیگ بنگ چیست؟ بیگبنگچیست؟ بیگ بنگ در طول پنج قرن گذشته از قدرت مشاهدات و آزمایش‌ و استدلال‌های ریاضی استفاده کرده جهانی شدن و هویت‌های قومی در پارادایم مطالعات فرهنگی که به واسطه آن افراد با تمام یا برخی جنبه های هویتی یک گروه پیوند می‌یابند پژوهشگران علوم سریالی ها خلاصه ای کامل از فصل های قبل سریال مردگان متحرک خلاصه ای کامل از فصل های قبل سریال مردگان متحرک جزئیات همه برنامه‌های تلویزیون در نوروز ۹۵ به گزارش خبرگزاری فارس، ویژه برنامه‌های نوروزی شبکه‌های سیما عمدتا از اسفند آغاز می شود


ادامه مطلب ...

با قطعات الکترونیکی ارزان آشکارساز جریان AC بسازید

[ad_1]

آشکارساز جریان AC دستگاهی است که بدون برقراری اتصال فیزیکی با قطعات یا مدارات الکترونیکی مختلف جریان AC را شناسایی می‌کند. در این ساختنی طرز ساخت این دستگاه ساده را یاد می‌گیرید. این مدار ساده می‌توانید خطوط جریان و خنثی را در یک مدار AC مشخص کنید؛ بدون اینکه نیاز به اتصال به آن داشته باشد.

با ساختنی همراه باشید

آشکارساز جریان AC بسازید
آشکارساز جریان AC بسازید

روش‌های مختلفی برای ساخت آشکارساز جریان AC وجود دارد اما روشی که در این ساختنی یاد می‌گیرید از کمترین و ساده ترین قطعات استفاده می‌کند. در ویدیوی زیر می‌توانید آموزش ساخت آشکارساز AC را ببینید.

گام اول: قطعات مورد نیاز

وسایل مورد نیاز
وسایل مورد نیاز
  • باتری ۹ ولتی به همراه جاباتری کتابی
  • LED
  • سه عدد ترانزیستور ۲N3704
  • مقاومت ۱MOhm
  • مقاومت ۱۰۰kOhm
  • مقاومت ۳۳۰Ohm
  • مقاومت ۲۲۰Ohm
  • سوئیچ
  • ۵ سانتیمتر سیم آلومینیومی‌یا مسی لعاب شده
  • برد مدار چاپی مسی

گام دوم: مدار را بسازید

شماتیک مدار آشکارساز AC
شماتیک مدار آشکارساز AC

می‌توانید شماتیک مدار و طراحی برد مدار چاپی را از لینک زیر دانلود کنید. برای ساخت برد مدار چاپی می‌توانید از روش انتقال تونر یا ماژیک استفاده کنید.

بعد از ساخت برد مدار چاپی هم قطعات را طبق شماتیک روی آن لحیم کنید. هنگام لحیم کاری نهایت دقت را بخرج بدهید چون این مدار به شدت حساس است.

رمز فایل saakhtani.ir است

گام سوم: آشکارساز جریان AC را تست کنید

حالا می‌توانید هر مداری که جریان AC داشته باشد را با این آشکارساز تست کنید. اگر ایده ای برای بهبود طراحی برد یا خود مدار دارید، آن را با کاربران ساختنی به اشتراک بگذارید.

منبع

خلاصه مطلب

عنوان مطلب

با قطعات الکترونیکی ارزان آشکارساز جریان AC بسازید

توضیح کوتاه

این مدار بدون تماس الکتریکی وجود جریان AC در مدار را تشخیص می‌دهد.

نویسنده

عاطفه اسدزاده

در ساختنی بخوانید :


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت تخصصی الکترونیک و رباتیک مرتضی کرمیاینورتر یا مبدل برق دستگاه الکترونیکی است که جریان مستقیم را به جریان متناوب سایت تخصصی الکترونیک و رباتیک مرتضی کرمی اینورتر یا مبدل برق دستگاه الکترونیکی است که جریان مستقیم را به جریان متناوب


ادامه مطلب ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

[ad_1]

چکیده:

عالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود تا فنا را طی می‌نمایند. بررسی علل و عوامل به وجود آمدن، بقا، رشد و بلوغ و گسترش این پدیده‌ها تا رسیدن به مرحله فنا و نابودی فعالیتی علمی است که توسط‌اندیشمندان عرصه‌های علوم مختلف صورت می‌پذیرد.
سیر منطقی تبیین و توصیف در راستای رسیدن به یک قاعده کلی برای پیش بینی یک فرآیند علمی است.
در عرصه علوم طبیعی و فیزیکال این امر چندان دشوار نبوده ولیکن در حوزه علوم انسانی، به ویژه پدیده‌‌های سیاسی – امنیتی این امر بسی دشوار می‌‌نماید.
شناخت جامع و نظام مند و تبدیل پیچیدگی در یک پدیده و سیستمی کردن آن با سرلوحه قرار دادن شعار «فهم مسئله، خود نیمی از فرآیند حل مسئله است» در این نوع از پدیده‌ها لازم و ضروری است. گذر از وانمود به نمود و از نمود به بود و هست که همان قاعده نهفته در روابط پدیدارهاست نیز از جمله وظایف محققان علوم انسانی و اجتماعی است.
یکی از پدیده‌های امنیتی که امروزه جهان اسلام و شاید نظام بین الملل را مورد تهدید قرار داده، قرائت‌ها و برداشت‌های انحرافی و البته افراطی از دین اسلام در جریان‌های نظری – عملی تکفیری‌هاست. گذر از فضای تئوریک و ورود به عرصه اصول و ارزش‌ها به نحوی که منجر به رفتارهای بی‌رحمانه و دور از هر نوع انسانیت، ویژگی برجسته این جریان و کنش گران اصلی آن می‌باشد و شاید با وجود این پیچیدگی، ریشه یابی آن برای علمای عرصه امنیت کمی دشوار باشد. با این اوصاف نگارندگان این جستار با روی کردی اجتهادی، سعی در ترسیم مدلی کاربردی جهت تحلیل جامع این پدیده پرداخته و پس از شناخت طول و عرض و عمق آن به ارائه راهبردهایی کارآمد برای مقابله با آن با روش طوفان مغزی و یا خبرگی به روش دلفی اقدام خواهند نمود.
کلید واژه : مدل، تحلیل، تحلیل جامع، تبیین، جریان تکفیری، راهبرد.

مقدمه

رسیدن به ماهیت و حقیقت پدیده‌ها در سایه سار جهاد علمی و قلم فرسایی‌های جامعه علمی میسور می‌باشد. گذر از تقلید و رویکرد مرید و مرادی در نظریه پردازی و رسیدن به مرحله، تولید راهی است که محققان واقعی قادر به آن هستند. سعی‌ای که در آن، زمان و مکان دو عامل مجهول عالم برای آن‌ها هیچ مفهومی نداشته و ندارد. البته باید این نکته را نیز کرد که هر تلاشی، تلاش علمی و در خور نقد و بررسی و حتی مطالعه نیست، زیرا به قول «کانت» (5)»: «مرزهای دانش‌ها را‌اندر هم آمیختن، افزایش دانش‌ها نیست، بلکه ناقص کردن آنهاست.» (6)
گذر از مرحله تئوری و رسیدن به مدل و در نهایت گزاره‌های انشایی که نزدیک به انضمام و رفتار شدن است، باید سرلوحه فعالیت‌‌های علمی‌اندیشمندان عرصه‌های مختلف قرار گیرد. بدین منظور پدیده‌ها باید با هویت سه گانه: تبیین، تعلیل! و توصیف در راستای رسیدن به قواعد بین الاذهانی که قابلیت تعمیم پذیری داشته و قادر به پیش بینی منطقی باشند را با یکدیگر دارا باشند.
مفاهیم دارای ویژگی‌هایی هستند که در حوزه تعریف لغوی و اصطلاحی تحت ابزار منطق قابل توضیح هستند و در ادامه این مدل‌ها هستند که قابلیت تقلیل مفاهیم در روی کردی کمّی، با استفاده از عدد و هندسه را دارند.
بهره گیری از روایت معروف امام علی (علیه السلام) که در حوزه شناخت گذشته و حال و آینده راهنمای نویسندگان این نوشتار بوده است. کلامی گهربار که تمام علم و فلسفه علم دو هزار و‌اندی سال‌اندیشمندان غرب را در خود دارد. گذشته‌ای که به دنبال تبیین بوده، حالی که به دنبال توصیف بوده و آینده‌ای که در راستای پیش بینی و تعاقب پدیده‌هاست. با زبانی ساده تر، گذشته؛ یعنی پارادایم حاکم و کبرای قضیه و حال و مصادیق نیز به عنوان صغرای قضیه و در نهایت آینده‌ای که نتیجه یک قیاس منطقی فرض می‌شود.
برای بهره گیری از این سخن حکیمانه، محققان این مقاله سعی نمودند در راستای تبیین و توصیف و پیش بینی با مطالعه موردی جریان تکفیری که جریانی پیچیده و از جنس امنیتی است، به ارائه مدل‌های متعددی در ساحت‌های مختلف دست یافته و همچون طبیبی در مرحله شناخت این بیماری سعی و اهتمام خود را مصروف دارند و در ادامه به گزاره‌هایی چند در تشریح آن دست یافته و پس از آن به راهبردهایی عملیاتی در هر یک از این ساحت‌ها اقدام نمایند.
نوع تحقیق حاضر، اکتشافی – قیاسی بوده و با روش دلفی (7) و خبرگی در جمع‌اندیشمندان عرصه امنیت مدل جامعه تحلیل پدیده جریان تکفیری ترسیم شده و در نهایت راهبردنویسی صورت خواهد پذیرفت. بنابراین سؤالاتی را که محققان به دنبال پاسخ گویی آن هستند این است که:
«مدل جامع تحلیل پدیده‌ها چیست؟، مدل تبیینی پدیده چیست؟ مدل توصیفی پدیده چیست؟، مدل پیش بینی حرکت یک پدیده چیست؟؛ جریان تکفیری در مدل جامع چگونه توزیع شده و چه گزاره‌هایی را به ما القاء می‌کند؟؛ راهبردهایی که مستخرج از مدل و گزاره‌هاست چه خواهد بود؟
فرآیندی را که ما در این تحقیق در پیش گرفتیم بر این اساس استوار است که ابتدا مدل‌ها ترسیم گردیده و در ادامه گزاره‌های خبری را که می‌توان با تطبیق جریان تکفیری به دست آورد بیان داشته و در نهایت به ارائه گزاره‌هایی تجویزی در حوزه راهبردهای مقابله با این جریان اقدام خواهیم کرد.

تعریف عملیاتی مفاهیم و اصطلاحات

سیر منطقی رسیدن به یک تئوری تا رفتار این گونه است که ابتدا دریافت مفاهیم صورت گرفته و بعد درهم آمیختن و انسجام آنها با یکدیگر و تبدیل کردن مفاهیم به گزاره‌هایی خبری که قابل صدق و کذب بوده و در ادامه، رسیدن به مدل و مثال و صورتی که مفهوم و نظریه را در روی کردی تقلیل گرایانه (8) از کیف به کمّ نازل کرده و در نهایت، رسیدن به قانون و قواعدی که بتوان به انضمام و هنجار نزدیک شود.
با توجه به مطالب فوق از دید محققان این نوشتار، آنچه در قرآن در خصوص ابواب شناختی انسان بیان شده است به عنوان مثال، آیه شریفه (إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفؤادَ کُلُّ إولئِکَ کَانَ عَنهُ مَسؤُولاً) جامعیت این سیر را نشان داده است. باید جامعه علمی با این دیدگاه آشنا و عجین شود، در هندسه معرفتی زیر به نمایش درآمده است:
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: العلاقة المنطقیة بین طبقات علم ما مع الاسالیب و تناسقها مع ابواب المعرفة فی القرآن (رمضان: 1392)

پایه و اساس تحلیل پدیده‌ها در راستای رسیدن به تئوری و مدل در عصر حاضر برآمده از نگاه به انسان به صورتی افراطی می‌باشد که باید به آن در این مقال بیش از پیش نظر افکند. آری، پس از دوره رنسانس به عنوان عصر طلایی و انقلاب در بسیاری از علوم و دیدگاه‌ها، غرب در ورطه مادی گرایی افراطی (9) و انسان محوری (10) غوطه ور شد و تمام عرصه‌های زندگی او را این نگاه به انسان تعریف نموده است، اما قرآن به عنوان کتاب جامع و اسلام به عنوان دین کامل، هویت اصلی انسان را به صورت متعادل تعریف نموده است.

1. مدل

مدل، از ریشه لاتینی Modus به معنای‌اندازه گرفته شده است (11) و در لغت به معنای الگو و سرمشق است. (12) مدل، «جزئی کوچک یا بازسازی کوچکی از یک شیء بزرگ است که از لحاظ کارکرد با شیء «واقعی یک سان است». (13) مدل، شباهت زیادی به شیء یا پدیده اصلی دارد. مدل به ما می‌آموزد که در شرایط و وضعیت‌های گوناگون چه ملاک یا معیار و روش خاصی را در پیش گیریم. (14)
مدل برآمده از تئوری است و تئوری پس از شکسته شدن در تعریف و ویژگی‌های منحصر به فرد خود تبدیل به مدل یا الگو می‌شود. البته مدل عمدتاً تئوریک بوده در حالی که الگو بر پایه عمل و رفتار استوار است.
مدل به عنوان یک نقطه شروع از واقعیت است که دیدگاه ما را در رابطه با واقعیت، ساده می‌کند. هم چنین مدل، مشخصه‌های اساسی و بنیادی واقعیت را نمایندگی می‌کند. بنابراین، مدل، چیزی است که واقعیت را نشان داده و جنبه‌های معین از دنیای واقعی را که در ارتباط با مسائل تحت بررسی می‌باشد، شرح می‌دهد و به تصویر می‌کشد و روابط مهم و با اهمیت بین جنبه‌های مختلف را آشکار و روشن می‌سازد. (15)
برخی از محققان، مخالف استفاده از مدل هستند و مدل را فقط یک نوع دست آویز فکری و کمک روانی در راه تشکیل نظریه‌ها به شمار می‌آورند. (16)

2. تحلیل و مدل تحلیلی

واژه Analysis در لغت به معنای تجزیه و تحلیل و کاویدن است. (17) تحلیل، در اصطلاح به یکی از مراحل انجام تحقیق تبیینی گفته می‌شود. در این مرحله رابطه میان متغیرهای وابسته و مستقل بررسی و ترسیم می‌شود. (18)
مدل تحلیلی: در مواردی که تحقیق ما تبیینی است، لازم است پس از تعیین چارچوب نظری، نسبت به تدوین مدل تحلیلی اقدام کرد. مراد از این کار برقراری رابطه قبلی بین متغیرها و یا مفاهیمی است که در طرح نظری به کار می‌روند. به عبارت دیگر، به جای ارتباط هر یک از متغیرها و یا مفاهیم با متغیر وابسته، به روابط بین مفاهیم و متغیرهای مستقل با یکدیگر و متغیر مورد نظر می‌پردازد. (19)
مدل تحلیلی، راهنمای محقق در کار منظم جمع آوری و تحلیل داده‌های حاصل از مشاهده یا تجربه، که در ادامه کار تحقیق می‌آیند، می‌باشد. مدل تحلیلی مانند یک لولایی عمل می‌کند که طرح نظری مسئله تحقیق تدوین شده محقق را با کار بعدی (مشاهده و تحلیل اطلاعات) به یکدیگر متصل می‌کند. (20)

3. تحلیل جامع

واژه “Analysis” در لغت به معنای «تحلیل» و «تجزیه و تحلیل» است. (21) هر پدیده‌ای سیری از گذشته، حال و آینده را باید طی نماید و چه زیبا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرموده است که: «خدا رحمت کند انسانی را که بداند از کجا آمده، در کجا واقع شده و به کجا عازم است» کلامی تامّ که راهنمای محقق برای ترسیم مدلی جامع در تحلیل پدیدارهاست:
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: علم برآمده از کلام معصوم (منبع: محققین، 1393)

تطبق مفهومی این نمودار بیان گر این حقیقت است که علم شامل قواعد و نظریاتی است که در پدیده‌ها بوده و با نمودهای خاص، خود را به انسان و عقل او عرضه می‌کند و انسان با ابزارهای معرفتی به شکار این قواعد می‌پردازد. تبیین یا تعلیل پدیده‌ها که معطوف به گذشته است و توصیف آن که معطوف به اکنون و حال بوده، برای رسیدن به قاعده‌ای که شمولیت داشته و توان پیش بینی را به انسان داده و هم چنین قدرت تبیین دیگر پدیده‌های مشابه را داشته باشد همه ماهیت علم را تشکیل می‌دهد.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: ماهیت علم به زبان ساده (منبع: محققین، 1393)

تحلیل کیفی در سه سطح قابل انجام است: توصیف، تبیین و تفسیر در راستای ترسیم آینده (22) تحلیل، عبارت است از شکستن کل به اقسام مختلف به منظور تعیین ماهیت آن که بر دو گونه ی طبیعی قابل تقسیم است. تحلیل، جزئی جداناپذیر از تبیین است، زیرا تبیین در ذات خود، نیاز به تجزیه و تحلیل مسائل و رویدادها دارد؛ بنابراین، رابطه میان این دو، عموم و خصوص مطلق است. (23)

4. تبیین

تبیین، درصدد پاسخ گویی به پرسش از «چراها» و نیز تبیین یک پدیده اجتماعی و پاسخ برای یک مسئله است. این مسئله ممکن است یک مسئله اجتماعی یا یک مسئله جامعه شناختی باشد. (24)
در تبیین کمّی علّی، ابزار یا اشخاص‌های آماری به کار برده شده، همانند روش‌هایی است که در تجزیه و تحلیل مقایسه‌ای استفاده می‌شود. تفاوت عمده بین این دو روش در این است که در تجزیه و تحلیل علّی، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد و پژوهش گر با رد یا تأیید فرض‌های آماری به تأیید یا رد روابط و معلولی می‌پردازد. (25)
با این اوصاف اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، تبیین و علت کاوی به صورت مطالعه زمینه‌های اجتماعی – تاریخی تأثیرگذار بر متن یا واقعه و با هدایت تئوری تحلیل انجام می‌شود و واقعه در قالب قانونی کلی، تبیین می‌شود. در این سطح از قاعده تبیین قیاسی – قانونی استفاده می‌شود. (26)

5. جریان تکفیری

در حوزه تعریف عملیاتی از جریان تکفیری باید ابتدا به عرصه تاریخی این موضوع نظر افکند که این نگاه در کدام زمینه خود را نمایانده است. (27)
در طول تاریخ اسلام، افراد و فرقه‌ها و گروه‌هایی بوده‌اند که مخالفان خود را تکفیر می‌کردند و با کوچک ترین عاملی آنان را خارج از دین اسلام می‌شمردند و حکم به وجوب قتل آنان می‌دادند. شروع این پدیده مخرب، از خوارج آغاز شد و در دور قرن اخیر وهابیان شیوه آنان را ادامه داده‌اند، بنابراین، تعریف تکفیر به معنای ساده عبارت است از: کافر خواندن و خارج از دین خواندن طیفی از مسلمانان توسط عده‌ای دیگر که خود را محقّ یا مسلمان واقعی فرض می‌کردند.
فرقه وهابی از جمله جریان‌هایی است که در مقابل امت اسلامی قرار گرفته است. وهابیان با استفاده از آیاتی که درباره کفار و مشرکان صدر اسلام و اقوام جاهلی نازل شده، مسلمانان را به کفر و شرک متهم می‌سازند و اعمال مسلمانان را مطابق اعمال کفار قلمداد می‌کنند. آن‌ها با داشتن افکاری خشن، سبب ایجاد اختلاف، تشتّت، درگیری و جنگ میان مسلمانان و خشنودی کفار و استعمارگران شده‌اند.
مطابق نظر اسلام، مسلمان کسی است که شهادتین را بر زبان جاری می‌سازد، گرچه در واقع و باطن اعتقاد دیگری داشته باشد.
بر اساس شریعت اسلامی صحیح نیست فرقه‌ای از فرق اسلامی را بی‌دلیل متهم به کفر کرد، مادامی که اعتراف به شهادتین کند و ضرورتی از ضروریات دین را انکار نکند.
زمینه ساز جریان تکفیر در سرزمین مقدس حجاز، برخی عالمان درباری این دیار هستند. در فضای کنونی سیاسی – امنیتی منطقه آسیای میانه و با در نظر گرفتن وجود حجم عظیم انرژی جهان در این منطقه که سیاست استکباری به دنبال متشنّج کردن این عرصه برای به یغما بردن این منابع است، یکی از اصول اولیه این سیاست، اصل اختلاف بینداز و حکومت کن است و بهترین شیوه نیز بهره گیری از درگیری درون ایدئولوژیکی یا قومی – مذهبی است. گرچه سابقه شکل گیری گروه‌های تکفیری به پیش از وقوع ناآرامی در سوریه بر می‌گردد، مسلماً وقوع بحران در سوریه، به تسریع زایش این پدیده کمک نمود.
تکفیری‌ها که شاخص‌های متعددی در تشابه آن‌ها با خوارج دوره علومی و دوره اموی وجود دارد، در حال حاضر با استفاده از مفتی‌های منحرف، به شدت در حال تخریب نام اسلام در جهان هستند و رسانه‌های غربی ضد اسلام، در طول این مدت بیشترین بهره‌ها را از نابسامانی اوضاع تکفیری‌ها در تقویت پایه‌های اسلام هراسی خود برده‌اند. حال پرسش اساسی این است که: خوارج که بودند؟ چه کردند؟ شباهت آن‌ها با جریان تکفیری که در سرزمین‌های اسلامی، از جمله: سوریه و عراق در حال فعالیت هستند چیست؟ بحثی است که در ادامه خواهد آمد.
ابن ابی الحدیدی گوید: وقتی علی (علیه السلام) از صفین به کوفه برگشت، خوارج راه خود را جدا کردند و به طرف صحرای کوفه که حروراء نامیده می‌شد، رفتند و این شعار را تکرار می‌کردند:
لاحکم إلا الله و لوکره المشرکون، ألا إن معاویه و علیاً اشرکا فی حکم الله؛ حکم و داوری فقط از آن خداست؛ گرچه مشرکان کراهت داشته باشند. به راستی که معاویه و علی در حکم خدا شرک ورزیدند». آنان در همان جا مستقر شدند. (28)
خوارج که در ابتدا دوازده هزار نفر از اهل کوفه و بصره و دیگر شهرها بودند، (29) اشعث بن قیس را به عنوان فرمانده جنگ، و عبدالله بن الکوا را به عنوان امام جماعت سپاه برگزیدند. (30) امیرمؤمنان نخست ابن عباس را به سوی آن‌ها فرستاد و او پس از گفت و گو با آنها به سوی علی (علیه السلام) برگشت.
حضرت فرمود: تا زمانی که خونی نریخته و یا مالی را غارت نکرده باشند، متعرض آن‌ها نشوید. خوارج با این که در بیرون کوفه اردو زده بودند، امّا پیوسته بین کوفه و حروراء در حال رفت و آمد بودند و گاه به مسجد می‌آمدند و با تکرار شعار: «لا حکم الا لله» موجب آزار مردم و تحریک آن‌ها می‌شدند. ادامه این وضع آن قدر خسته کننده و ملال آور بود که مردم به حضرت می‌گفتند: آیا از برخوردهای آن‌ها خسته نشده ای؟ چرا به نابودی آنها اقدام نمی‌کنی؟ (31)
خارجیان پس از خروج از صحرای حروراء، در بین راه دست به شرارت‌های زیادی زدند که موجب شد امیرمؤمنان تصمیم نهایی را درباره آنها بگیرد. از جمله آن شرارت‌ها، به شهادت رساندن عبدالله بن خباب بود. وی یکی از چهره‌های محترمی بود که امیرمؤمنان ولایت و حکومت مدائن را به او سپرده بود. عبدالله در سفری که ظاهراً به سوی کوفه داشت، همراه خانواده اش در دام خوارج گرفتار شد و با وضع رقّت باری خود و همسرش در کنار نهر به شهادت رسیدند.
تداعی این اتفاق در این ایام با ریختن خون کودکان و زنان و سال خوردگان – که گروه‌های افراطی – تکفیری همه روزه در حال انجام چنین جنایاتی هستند – چیزی است که اسلام به شدت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است. پیش از تکفیری‌ها نیز «خوارج» - یا گروهی از ایشان – همین کارها را می‌کردند؛
«فضل بن شاذان» می‌گوید: و از ایشان – یعنی خوارج – کسانی هستند که قتل زنان و فرزندان را روا می‌دارند و می‌گویند: جایگاه آنان نیز همچون نطفه‌ها در پشت مشرکان است و می‌گویید: «لا حکم الّا الله» و خود در تمامی این گفته‌ها و کرده‌ها، به نظر خویش عمل می‌کنند و بنابراین، طبق رأی خود می‌کشند و حلال و حرام می‌کنند و با این حال، خوارج نیز یک سان نیستند و هم دیگر را می‌کشند و از یکدیگر تبرّی می‌جویند.
با مراجعه به سنت مطهر نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلم)، ملاحظه می‌کنیم که قتل ایشان را به شدت رد کرده و با قاطعیت تمام، ارتکاب چنین جنایاتی را نهی می‌کند؛ در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)، قتل زنان و فرزندان را نهی فرمود.
و در روایتی از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است:
رسول خدا قتل زنان و فرزندان را در «دارالحرب» نهی فرمود، مگر آن که در جنگ شرکت داشته باشند و حتی اگر زنان جنگیدند باید تا آنجا که می‌شود آن‌ها را به حال خود گذاشت و بیمی به خود راه نداد. وقتی از کشتن آن‌ها در «دارالحرب» نهی فرموده، به طریق اولی در «دارالسلام» باید چنین باشد.
اما در اخبار و اطلاعات آشکار و پنهان، نشان از تفاسیر به رأی، محقّ دانستن خود و کافر دانستن دیگر مذاهب از جمله ویژگی‌های جریان افراطی است که در اذعان صریح مقامات کاخ سفید، این جریان با گره خوردن با تروریست‌های غرب به دنبال بر هم زدن نظم منطقه و انسجام درون منطقه‌ای و اسلامی و به ویژه، گسترش بیداری اسلامی و صدور انقلاب و نقش آفرینی ایران در نفوذ منطقه‌ای بوده است. شکافی مذهبی که تبعات آن گریبان گیر جهان اسلام شده و منافع آن خواسته یا ناخواسته به جریان سازان اصلی؛ یعنی غرب و آمریکا معطوف خواهد بود.

6. راهبرد

استراتژی ساده نبود و درک نظریه استراتژی برای فهم منطق و پیچیدگی آن ضروری است. نظریه استراتژی ارائه گر واژگان و تعاریف، مقدمات و قضایا، فرضیات اصلی آزمون پذیر و روش آزمون آن فرضیات و تغییرات لازم در آن نظریه می‌باشد؛ (32) بنابراین، استراتژی عبارت است از چارچوبی که مجموعه حرکات و اقدامات اصلی را برای دست یابی به اهداف ترسیم کرده و چگونگی منابع را برای به دست آوردن موقعیت‌های مطلوب و خنثی کردن تهدیدات در حال و آینده بیان می‌دارد. (33)
استراتژی همچون سیاست، هنر احتمالات است، اما تعداد کسانی که از احتمالات آگاهی دارند معدود است. (34) کل فرآیند استراتژی در مورد «نحوه» (مفهوم یا روش) استفاده رهبری «از قدرت» (منابع یا ابزار) موجود کشور برای اعمال کنترل بر شرایط و موقعیت‌های جغرافیایی به منظور نیل به «اهداف» مطابق با سیاست کشور را استراتژی است. (35)
تعاریف فوق باید در یک معادله منطقی به نمایش درآید، زیرا محققان این نوشتار بر این باورند که گذر از مفاهیم و تعاریف پایه‌ای و رسیدن به یک نظام و مدل خاص در راهبرد می‌تواند یاری گر ما در این نوشتار باشد.
S=E+M+W
راه‌ها S_Strategy= راهبرد E: Ends= اهداف M:Means = منابع W: Ways
تعریف جامع و ساده: راهبرد عبارت است از راه‌های رسیدن به اهداف با امکانات و منابع

مدل تبیینی

«کانون یابی» به قلمروی اشاره دارد که در آن تبیین‌های مناسبی از برخی پدیده‌های مورد تبیین یافت می‌شود. مفهوم «کانون یابی» به مشکل کشف تبیین‌ها ارجاع دارد. این مفهوم نه به یک متغیر منفرد مستقل، بلکه به یک جهان گفتمانی اشاره دارد که در آن، این نوع متغیر یا مجموعه‌ای از این نوع متغیرها یا تعمیم‌ها به متغیرهای دیگری که احتمالاً یافت می‌شوند، ارجاع می‌یابند. (36)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل تبیین جامع پدیده (منبع: محققین، 1393)

هیچ پدیده‌ای در این عالم بدون علت به وجود نیامده و قاعده کلی فلسفی که در عالم صُدفه وجود ندارد جاری و ساری است. پدیدارهای طبیعی عمدتاً تک یا دو علتی هستند، اما پدیده‌های انسانی دارای پیچیدگی‌های خاص خود بوده، زیرا بازیگر اصلی این پدیده‌ها انسان‌ها هستند، بنابراین، جریان‌هایی که در علوم انسانی شکل می‌گیرند دارای لایه‌های مختلف علّی هستند که عبارتند از: نقطه کانونی یا علّت اساسی که پدیده از آن جا نشئت گرفته است و بعد لایه اولیه علت‌ها که علل معروف اربعه بوده و لایه ثانویه که عبارت است از علت‌های ایجادی، تثبیتی و گسترش در سطح و عمق را شامل می‌شود و در مدل ذیل به نمایش درآمده است:
منظور از علت کانونی، نحوه پیدایش یک پدیده می‌باشد که به تعبیر بوزان می‌تواند ریشه در اغراض بازی گران و یا ماهیت سازمان‌ها داشته باشد. (37)
تقریباً اولین کسی که مفصلاً به موضوع علل پرداخته ارسطو است. ارسطو بیان می‌کند که فلسفه علم، بررسی علل اولیه است به دلیل این که از حیرت سرچشمه گرفته است و به دلیل این که فلسفه علل اولیه را بررسی می‌کند بهترین نوع علم است، در حالی که انتزاعی ترین علوم است، دقیق ترین علوم است. در مابعدالطبیعه ارسطو چهار نوع علت را بر می‌شمارد: اولین علت، جوهر شیء است (علت صوری) دومین علت، ماده یا موضوع (علت مادی)، سومین علت، منشاء حرکت؛ یعنی علت فاعلی است و چهارمین علت، علت غایی است بنابراین، ارسطو علل را به چهار دسته تقسیم کرده است.
الف) آن چیزی که وجود یک شیء بسته به اوست گاهی چیزی است که ملاک فعلیت این شیء است؛ یعنی فعلیت پیدا کردن این شیء از او است و این، صورت است.
ب) اگر آن چیز، مناط بالقوه بودن این شیء یعنی معلول باشد آن، ماده است.
ج) اما اگر چیزی که علت خوانده می‌شود خارج از وجود و ذات شیء باشد، یا چیزی است که شیء به علت آن به وجود آمده است، علت غایی نامیده می‌شود.
د) و یا شیء از او بوجود آمده است که علت فاعلی نامیده می‌شود.
ما نباید در پدیده‌های انسانی مانند پدیده‌های تجربی و مادی نگاه کنیم، زیرا پدیده‌های انسانی و اجتماعی دارای پیچیدگی‌های خاص خود هستند، مبنی بر این که پدیده‌ها دارای لایه‌های متعدد درونی از علت‌ها هستند و دارای یک نقطه کانونی بوده که باید محقق واقعی به آن دست یابد. مدل فوق بیانگر این نکته است، اما در لایه ثانویه علت‌ها ما با علل چهارگانه دیگری رو به رو هستیم: علت ایجادی که چه علل و عواملی موجب پیدایش یک پدیده می‌باشد و در ادامه چه علل یا عواملی موجب تثبیت این پدیده شده است، زیرا بسیاری از پدیده‌ها پس از به وجود آمدن، قدرت ابراز وجود را در عرصه زمانی ندارند و به زبان ساده، سریع از صحنه روزگار محو می‌شوند. علت گسترش در سطح که همان مکان و جغرافیاست نیز یکی از علت است و در نهایت علت‌های نفوذ در عمق که منظور ما در این مدل، عللی است که باعث شده یک‌اندیشه یا جریان در حوزه باورها و ارزش‌ها نفوذ کرده است.

مدل توصیفی پدیده

توصیف، به معنای شرح، چگونگی و چیستی مسئله است. گاهی تبیین را توصیف می‌نامند، اما توصیف، به تشریح وضع موجود و حال یک پدیده نظر دارد، در حالی که تبیین به دنبال علم و پارادایم کلان که مصادیق آن در توصیف بیان می‌شود نظر دارد. توصیف، رویدادها را به کمک واژه‌ها و جمله‌ها، معین می‌سازد و با این امر، ساخته‌های ذهنی را ایجاد می‌کند. آن‌ها اصطلاحاتی هستند که به پژوهش گر کمک می‌کند تا مشاهده یک واقعیت را به موارد گسترده تر تعمیم دهد. (38)
مدل توصیفی پدیده به تجزیه و تحلیل کیفی جریان تکفیری ناظر است، در تحلیل توصیفی چگونگی صفات هر یک از متغیرهای موجود، در تحلیل تشریح می‌شود. در این سطح، نظام معانی متن یا واقعه جدا از زمینه‌های اجتماعی آن تحلیل می‌گردد. (39)

1. مدل سه بعدی توصیف پدیده

منظور از سه بعدی بودن این مدل توصیفی عبارت از توصیف پدیده در سه بعد: طول زمان، عرض مکان و عمق در مخاطب و‌اندیشه است. تحلیل کیفی را باید روی کرد مسلط بر تحقیقات دوره فرامدرن و محصول انتقادات مکتب انتقادی فرانکفورت از روش‌های کمّی دانست که گستره وسیعی از علوم انسانی را در بر گرفته است. (40)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیفی پدیده (منبع: محققین، 1393)

اگر بپذیریم که پدیده‌ها مقولاتی «زمینه وند» (41) هستند که به یک باره پدیدار نمی‌شوند، بلکه طی فرایندی تدریجی در بستر جامعه شکل و تکوین می‌یابند، در آن صورت مشخص می‌شود که هر پدیده‌ای دارای یک هویت اجتماعی است که دوره قبل از ظهور عینی آن را نیز شامل می‌شود. برخی از امنیت پژوهان همین روی‌کرد را در مقام تحلیل امنیت مورد توجه قرار داده و از وجود هویت‌های اجتماعی شده (42) برای پدیده‌های امنیتی سخن گفته‌اند که ما را به ریشه‌های اجتماعی امنیت رهنمون می‌شود. (43)
تعداد بازی گران بر عدم تجانس تأثیر می‌گذارد؛ یعنی هر چه تعداد [بازی گران دخیل] بیشتر باشد... میزان [احتمالی] نابرابری یا تعارض تأثیر [می پذیرد] بنابراین، تعداد بیشتر بازی گران، عدم تجانس را افزایش می‌دهد.» (44)
مکان و سطح و جغرافیا چیست؟ «دیگر آن جایی (Outside) وجود ندارد – جهان به هم نزدیک شده است. یک زمین واحد داریم. در این فضا تهدیدات و فرصت‌های تازه روییدن گرفته است.» (45)
ملاحظات جغرافیایی به دلیل عینیت و تأثیرگذاری شان از دیرباز مدنظر استراتژیست‌ها در مقام تحلیل پدیده‌ها بوده‌اند. به همین دلیل است که حجم متون منتشر شده در این زمینه بسیار و تقسیمات پدیده‌ها از این منظر متنوع می‌باشد. البته طرح بحث جهانی شدن و بروز پدیده تراکم مکانی، مانع از توسعه فزاینده ملاحظات جغرافیایی شده است تا آنجا که‌اندیشه گرانی چون: «کارل یاسپرس» (46) از بی‌اثر شدن این شاخص در منظومه فکری انسان معاصر سخن رانده‌اند.
در نگرش جدید جایگاه و میزان نقش افرینی عنصر جغرافیا تعدیل شده و تصویری نوین از منطقه و به تبع آن، تهدید منطقه‌ای ارائه می‌گردد. از این منظر منطقه امنیتی عبارت است از: دسته‌ای از کشورها که از حیث امنیتی وابستگی متقابل دارند یا تصور می‌نمایند که این گونه هستند این کشورها مستمراً تحت تأثیر یک یا چند عامل خارجی امنیتی هستند. (47)
عنصر دیگر در این مدل، بعد زمان است؛ یعنی پدیده‌ها پس از تولد، سیر رشد، نمو، بلوغ، افول و نابودی را طی می‌نمایند. بنابراین، زمان یکی از عوامل توصیف کننده یک پدیده محسوب می‌شود.
بعد سوم به سطوح‌اندیشه‌ای و لایه‌های باوری بعلاوه گسترده مخاطبان نظر دارد. این که یک پدیده چگونه اپیدمی شده و مخاطب بیشتری را به خود جلب و جذب نموده، یا مبتلا به کرده است، ضمن این که این ابتلا در چه عمقی از باورها، استدلالات و رفتارها را شامل شده، نکته‌ای است که یک تحلیل گر در توصیف یک پدیده باید مدنظر قرار دهد.

2. مدل توصیف جامع پدیده

در توصیف جامع، علاوه بر مدل‌های که ارائه می‌شود از زوایای مختلف دیگری که در جدول شماره یک بیان داشتیم استفاده خواهیم نمود. بیان ابعاد یک پدیده در ماهیت، سطح، جغرافیا، تقارن، پیچیدگی، تعادل، هویت مادی و معنوی، جنس عینی و ذهنی پدیده، کانون و انگیزه و در نهایت، کار ویژه پدیده می‌تواند شناخت جامع تر و در ادامه ارائه گزاره‌های بیشتری به تحلیل گر دهد.

جدول شماره 1- مدل تحلیل توصیفی جامع یک پدیده در ابعاد مختلف

ردیف

معیار تحلیل پدیده

گونه

1

ماهیت پدیده

سیاسی – اقتصادی – نظامی – اجتماعی – زیست محیط – فناورانه – و ...

2

سطح پدیده

فردی – گروهی – ملی – منطقه‌ای – بین المللی – جهانی

3

جغرافیای پدیده

داخلی – خارجی – مرزی

4

تقارن پدیده

متقارن – نامتقارن

5

پیچیدگی پدیده

بسیط – پیچیده

6

تعادل پدیده

متعادل – نامتعادل

7

هویت پدیده

مادی – معنوی

8

جنس پدیده

عینی – ذهنی

9

کانون پدیده

بازیگران – ساختاری

10

انگیزه پدیده

عمدی – غیر عمدی

11

کار ویژه‌های پدیده

ایذایی، واقعی، آزمایشی، اصلی


3. تحلیل توصیفی با بهره‌گیری از مدل لایه‌لایه‌ای علت‌ها

در تحلیل لایه‌لایه‌ای علّت‌ها، حالت‌های مختلف دانستن، اعم از علمی – تجربی، تفسیری – تأویلی و فلسفی – انتقادی یکپارچه می‌شوند. ارزش و سودمندی این روش در پیش بینی بهتر و دقیق تر آینده پدیده‌ها نیست، بلکه با ایجاد فضاهای گذار، زمینه لازم را برای خلق قواعد جامع فراهم می‌کند. هم چنین کاربرد این روش هنگام سیاست گذاری عمومی در عرصه برخورد با پدیده‌های مختلف در درازمدت به تهیه بینش‌های جامع تر، ژرف تر و اثربخش تر منجر می‌شود.
تحلیل لایه لایه‌ای علت‌ها از چهار سطح تشکیل می‌شود که عبارتند از: لیتانی، علت‌های اجتماعی، جهان بینی و گفتمان مسلط و در نهایت اسطوره – استعاره.
1- سطح اول لیتانی نام دارد که در فرهنگ دینی به معنای مراسم دعا و مناجات دسته جمعی است. لیتانی سطحی ترین لایه بوده و معرف دیدگاه رسمی و پذیرفته شده از واقعیت است.
2- سطح دوم سطح علت‌های اجتماعی و معرف دیدگاه سیستمیک است. در این سطح، داده‌های سطح لیتانی توضیح داده شده و مورد سؤال قرار می‌گیرند.
3- سطح سوم نمایان گر جهان بینی و گفتمان است. در این سطح فرض‌های استدلالی که بر بستر جهان بینی‌ها و ایدئولوژی‌ها قرار دارند و ناخودآگاه هستند، واکاویده می‌شوند.
4- سطح چهارم نشان اسطوره‌ها و استعاره‌هاست. این سطح در واقع معرف ابعاد انگیزشی ناخودآگاه موضوع است. (48)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح شکل: مدل توصیف لایه‌لایه‌ای پدیده (منبع: محققین، 1393)

روش تحلیل لایه‌لایه‌ای علت‌ها با حرکت بالا و پایین در سطوح چهارگانه، نگرش‌های مختلف شناختی را وارد می‌کند، اما آنها را در سطوح مختلف مرتب می‌کند ... در واقع بازگشت از لایه‌های پایین تر گفتمان و استعاره به لایه سطحی لیتانی به تهیه سیاست‌های کل نگرتر در حوزه مطالعات پدیده‌های مختلف، به ویژه پدیده‌های امنیتی منجر خواهد شد. (49)

4. تحلیل توصیفی از نظام و ساختار یک پدیده

هر پدیده‌ای فارغ از یک نظام و سیستم نیست. هنگامی که سخن از سازمان به میان می‌آید، نخستین چیزی که به ذهن مخاطب خطور می‌کند ساختار سازمان است. ساختار سازمان خود بیان گر نمودار سازمانی، میزان تمرکز، حیطه اختیارات، ارتباطات سازمانی، کنترل، مدیریت و ... است.
بر اساس دیدگاه نظریه پردازان، مدیریت ساختارو استراتژی متأثر از یکدیگرند، اما گروهی از نظریه پردازان نیز هم چون: فیلیپس، پیترز و واترمن با این دیدگاه چندان موافق نبودند و چارچوب جدیدی برای نگرش و بررسی سازمان ارائه کردند. بر اساس نظر آن‌ها تغییر و حرکت سازمان نشئت گرفته از تعامل هفت بعد: ساختار، استراتژی، سیستم، حرکت، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک است.
سه بعد: ساختار، استراتژی و سیستم، ابعاد سخت سازمان و به چهار بعد دیگر؛ یعنی سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک سازمان، ابعاد نرم اطلاق می‌شود. دلیل انتخاب این واژه‌ها نیز این است که مفاهیم ابعاد سخت؛ یعنی ساختار، سازمان و استراتژی عینی، ملموس، عملی و به سادگی تعریف شدنی هستند و ابعاد سبک، کارکنان، مهارت و ارزش‌های مشترک غیر ملموس، غیرعملی و به سختی قابل تعریف و توصیف شدنی است.

الف ساختار:

شامل اصول تقسیم کار و تخصصی سازی و همآهنگی، ویژگی‌های اصلی نمودار سازمانی (وظیفه ای، متمرکز و ...) نحوه ارتباط افراد در سازمان، الگوهای طبقه بندی و کنترل می‌باشد. در طراحی سازمان و نحوه ارزیابی ساختار، پرسش‌های زیر مطرح می‌شود.
سازمان متمرکز است یا غیرمتمرکز؟ چه وظایفی به عنوان وظیفه اصلی سازمان تلقی می‌شود؟ آیا بین وظایف کلیدی سازمان تنشی وجود دارد؟ و در صورت وجود، این تنش چیست؟ آیا در سازمان گروه‌های غیر رسمی وجود دارد؟ ساختار غیر رسمی شامل ارتباطات بین مدیران، گروه‌ها و ... چگونه است؟

ب. استراتژی:

استراتژی مشتمل بر الگو، سیاست، برنامه، اقدام، تصمیم و تخصیص منابع است و به سه سؤال کلیدی: سازمان چیست؟ چه می‌کند؟ چرا چنین می‌کند؟ پاسخ می‌دهد به علاوه ویژگی‌های متمایز: عوامل کلیدی موفقیت، نحوه نگرش سازمان به محیط داخلی و خارجی، نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها، مواردی هستند که در طراحی استراتژی مورد توجه قرار می‌گیرد.

ج. سبک:

سبک از دو جهت قابل بررسی است: از بعد فرهنگ سازمانی که بیان گر ارزش‌ها و اعتقادات مسلط که جزو ویژگی‌های ماندگار زندگی سازمانی است و از بعد سبک مدیریت که بیان گر طرز تفکر مدیران و نحوه عمل آنها و نیز موضوعاتی که مدیر، فکر و برنامه ریزی خود را بر روی آن‌ها انجام می‌دهد است.

د. سیستم‌ها:

رویه‌ها و فرآیندهایی که به صورت رسمی و غیر رسمی در خصوص انجام وظایف و امور محوله در سازمان درحال پیاده سازی است و نیز سیستم‌های ارزیابی و برنامه ریزی، سیستم‌ها و مکانیزم تشویق و تنبیه، سیستم تخصیص منابع مالی، ساز و کار بررسی و پیاده سازی نظام بودجه سیستم مدیریت منابع انسانی و ...

هـ. مهارت‌ها:

بیان گر ویژگی‌های متمایز و اصلی سازمان و این که سازمان توانایی انجام چه کاری را بهتر از سایر سازمانها دارا می‌باشد و نیز نحوه حفظ مزیت رقابتی شرکت نسبت به سایر رقبا.

و. کارکنان سازمان:

کارمندانی که در حال فعالیت در سازمان هستند دارای چه مشخصه‌هایی از نظر: تحصیلات زمینه‌ها و تجربه‌های گذشته شغلی، نحوه و مکانیزم تشویق و تنبیه کارمندان سازمان، معیارها و ملاک‌های انتخاب و ارتقا در شغل، معیارها و فرهنگ سازمان.

ز. ارزش‌های مشترک:

ایده‌های اساسی، اعتقاداتی که سازمان به کارمندانش القا می‌کند.

5. تحلیل و توصیف ابعاد پدیده

1. بعد امنیتی

مفهوم امنیت (50) یکی دیگر از واژگانی می‌باشد که تا کنون به یک تعریف جامع و مانع نرسیده است. امنیت که در لغت به معنای در امان بودن، ایمنی، بی‌ترسی، آرامش و آسودگی است (51) به حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر نوع تهدید و حمله اطلاق می‌شود. (52) باری بوزان نیز «امنیت را حفاظت در برابر خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافت‌های شخصی) می‌باشد» تعریف نموده است. (53)
 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیخ تصویر: مدل توصیف سازمانی پدیده (منبع: محققین، 1393)

امنیت در سه سطح: نرم، سخت و نیمه سخت قابل ترسیم است، اما بهره گیری از همه این ظرفیت‌ها در یک راهبرد هوش مند امری است که غرب و به ویژه آمریکا به دنبال آن است. استراتژی «قدرت تغییر» (54) که اوباما با روی کارآمدن خود سعی در تغییر تفسیر چهره آمریکا در سطوح بین المللی و منطقه‌ای (خصوصاً منطقه خاورمیانه) دارد به نوعی بهره گیری از قدرت نرم می‌باشد. قدرتی که از مباحث محوری علم سیاست و مورد‌اندیشه و تأمل در متون و آثار سیاسی بوده و به دلیل اهمیت آن در دو عرصه سیاست داخلی و خارجی برای اجرای خط مشی‌ها و برنامه‌ها و تحقق اهداف و منافع ملی، (55) مورد بهره برداری ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است.
تفسیر قدرت در سیاست قدرت نرم عبارت است از پدید آوردن آثار مطلوب (56) و سلطه انسان بر انسان (57) هم چنین توانایی فرد یا گروه در کسب تسلیم و اطاعت دیگران (58) که کنترل و رفتار دیگران (59) را به همراه خواهد داشت.
هدف بهره گیری از قدرت نرم همانا ایجاد آثار و نتایج مورد نظر است (60) که مخاطبان اصلی آن را بر خلاف اهداف «قدرت» که دولت‌ها، نخبگان سیاسی، گروه‌های ذی نفوذ و نهادهای حکومتی می‌باشند، مردم، نهادهای فروملی و NGOها تشکیل می‌دهد.
زمانی که تهدید، ماهیت پیچیده پیدا می‌کند، هر یک از بازی گران و ابزارهای لازم جهت ایجاد، گسترش و تقویت قدرت نیز باید دارای ماهیتی پیچیده باشند. (61) پیچیدگی و درهم تنیدگی اهداف، ابزار و مسائلی که در قدرت نرم وجود دارد سبب می‌شود که تحلیل گران، در آن، واحد، وضعیت محیطی را در سطوح مختلف: داخلی، منطقه‌ای (محیط نزدیک) و بین المللی یا سیستمی (محیط دوردست) در ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وگاهاً اقتصادی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده تا به یک تصویری درست از وضعیت حال و آینده دست یابند.
نقطه اشتراک تهدید نرم و قدرت نرم در ابزارها و روش‌هاست بدین صورت که به کار بردن ابزار سخت و قدرت نظامی صرف بر ضد نظام‌های ایدئولوژیک که پایه‌های سیاست و افکار عمومی را دین، اعتقاد و مبانی دینی تشکیل می‌دهد، نه ممکن است و نه کارآمد. در این شرایط، به مرور ادبیات قدرت نرم (62) در مراکز تحقیقاتی غرب شکل گرفت (نای، 1378: 26) و سپس ترکیبی از قدرت سخت و نرم به عنوان قدرت هوشمند (63) در دستور کار سیاستمداران آمریکایی قرار گرفت.

 ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن
توضیح تصویر: Smart Power (Source: Researchers, 2014)

قدرت سخت دارای ساختاری هرمی با منطق «بالا به پایین» است، حال آن که قدرت نرم در ساختاری کروی و با منطق «دیالکتیک متن – بازی‌گر» تولید می‌شود.
در قدرت سخت قدرت به آمریت تعبیر شده و سبب گسست بین عامل و موضوع قدرت می‌شود، اما قدرت نرم با عنصر اقناع تعریف شده و قدرت در فضای ارتباط متقابل پدید می‌آید؛ یعنی عامل و موضوع بر یکدیگر تأثیرگذار هستند.
تهدید سخت، مستقل از مؤلفه‌های محیطی تعریف می‌شود، در حالی که در تهدید نرم، پدیده‌های اجتماعی مرتبط با مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، حالتی ترکیبی دارد، ولی تهدید نرم، امتزاجی از مؤلفه‌های محیطی است. تهدید سخت، ماهیتی متعصب دارد، ولی تهدید نرم، تصویری ژلاتینی از قدرت است. تهدید سخت، بر سرمایه مادی بازی گر و تهدید نرم بر سرمایه اجتماعی بازی گر استوار است. (64)
برخی از دانشمندان سیاسی، عوامل و عناصر دیگری را نیز در عداد عوامل تشکیل دهنده و مؤثر در قدرت، اعم از نرم و سخت بر شمرده‌اند که اهم آن‌ها عبارتند از:
وضعیت جغرافیایی (شامل: آب و هوا، نوع زمین، وسعت خاک، موقعیت سرزمین از نظر دست‌رسی به دریا یا مجاورت با سایر کشورها) جمعیت و نیروی انسانی، ظرفیت صنعتی، ترابری و ارتباطات، استعدادهای علمی و اختراعات و ابتکارات، سیستم اقتصادی، سازمان اداری و دولتی، موقعیت استراتژیک، ایدئولوژی و اخلاق اجتماعی، اطلاعات و آگاهی، تاسیسات نظامی و انتظامی، خرد رهبری و روحیه ملی. (65)
قدرت نرم مکمل قدرت سخت است به طوری که بی‌توجهی به قدرت نرم می‌تواند قدرت سخت را تضعیف کرده، استراتژی قدرت یک نظام را به نحو محسوسی تضعیف کند. در واقع، موفقیت نه از جانب قدرت سخت و نه از جانب قدرت نرم، هیچ یک به تنهایی به دست نمی‌آید. برای رسیدن به موفقیت باید ترکیب بهینه‌ای از آن‌ها را به کار برد. (66) تفسیر جدیدی از «قدرت» در عصر کنونی که به عصر اطلاعات تعبیر شده، نه فقط از ساختار نظامی قوی و سخت، بلکه آمیزه‌ای از قدرت سخت و نرم است (67) و حد فاصل بین قدرت نرم و سخت را قدرت امنیتی – اطلاعات نامیدند.

2. بعد سیاسی (68)

آن جا که سخن از قدرت و تفکیک و تنظیم روابط، وظایف و اختیارات یک سیستم باشد، بحث سیاسی است.
حال قدرت قاهره کدام است و تنظیم قدرت چگونه باید شکل گیرد؟ بنابراین، «شأن و عزت حاکم نیز همچون قدرت او باید از شأن و مرتبت هر یک از اتباع و [حتی] کل اتباع از این طرح باشد، زیرا حاکمیت سرچشمه شأن و عزت است ... اگرچه آن‌ها [اتباع] وقتی دور از نظر حاکم هستند، برخی بیشتر و برخی کمتر در مرتبت خود می‌درخشند، لیکن در حضور او بیش از ستارگان در حضور خورشید درخشش ندارند.» (69)
این ایده اساسی متعاقباً نزد هگ

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

[ad_1]

چکیده

مقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح جهان اسلام به امکان سنجی تحقق همگرایی در مواجهه با آن بر اساس نگاه سازه انگاری پرداخته و مدعی شده که می‌توان از منظر ایجاد یک فهم مشترک نسبت به مقوله جریان تکفیری و هنجارسازی در خصوص مقابله با تهدیدات ناشی از آن به فکر همگرا شدن هر چه بیشتر جهان اسلام بر محور آموزه‌های ناب اسلام و در یک کلام، شکل گیری یک هویت مشترک در مواجهه با تکفیری‌ها بود و بدین ترتیب حتی تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به یک هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل نمود. دلیل اصلی و پشتیبان این مدعا این است که جریان تکفیری، جریانی است که نه با مبانی اعتقادی شیعه سرسازش دارد و نه مبانی اعتقادی اهل سنت را بر می‌تابد، لذا موفقیت احتمالی در ایجاد فهمی مشترک از مقوله مقابله با جریان تکفیری، به دلیل آن که مستلزم واکاوی و بازخوانی آموزه‌ها و مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت می‌باشد، خود می‌تواند بستر سازِ شکل گیری هویت اسلامی مشترک گردد. بدیهی است که بر خلاف رویکردهای خردگرا در روابط بین الملل که اتحاد دولت‌ها را بر اساس منافع مادی و یا واکنش به تهدیدهای خاص از منظر هزینه فایده می‌دانند به گونه‌ای که پس از رفع عامل تهدید یا منتفی شدن منفعت، آن اتحاد از میان می‌رود، نگاه سازه انگاری به دلیل آن که از منظر فهم و هویت مشترک به فرایند همگرایی کشورها توجه دارد، رویکردی پایدار و بلند مدت را مدنظر داشته به گونه‌ای که می‌توان انتظار داشت، حتی پس از رفع عوامل ناامنی ناشی از تهدید جریان تکفیری، این همگرایی به سایر حوزه‌ها تسری یافته و تداوم یابد.
کلید واژه : جریان تکفیری، سلفی گری، وهابیت، همگرایی جهان اسلام، وحدت جهان اسلام، سازه انگاری.

الف. مقدمه: طرح پژوهش

1. بیان مسئله

تکفیر از دیرباز یکی از محورهای اساسی اختلافات، جنگ‌ها و خشونت‌ها در ادیان مختلف بوده است. در هر یک از ادیان، برخی از فرقه‌ها، سایرین را تکفیر کرده و خارج از دین نامیده‌اند و همین موضوع، باعث بروز جنایت‌ها و کشتارهای مذهبی در طول تاریخ شده است. در زمان کنونی، بحران تکفیر یکی از دردناک‌ترین مسائلی است که جهان اسلام با آن مواجه شده است. رویکردها و اقدامات افراطی اتخاذ شده توسط عوامل وابسته به این جریان، باعث شده، اسلام به عنوان یک دین کاملاً خشن و هراس انگیز در جهان معرفی گردد. حملات انتحاری و جنایت‌های بی‌شماری که امروز در کشورهای اسلامی نظیر عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان و ... مشاهده می‌شود، عموماً با پشتوانه فکری صورت می‌پذیرد که با تن در کشیدن جامه‌ی انتساب به سلفِ صالح به صورت انحصار طلبانه مدعی مسلمانی هستند و سایر مسلمانان را خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و بر خلاف همه مذاهب اسلامی آنان را مشرک و کافرمی‌خوانند. (2)
این جریان در بستر تغییر و تحولاتی که پشت سر نهاده اکنون به جریانی سیاسی با نگاه‌های ایدئولوژیک تبدیل شده که حوزه گسترش آن بسیاری از کشورهای اسلامی و حتی غیر اسلامی را شامل می‌شود. (3) یکی از دلایل این اتفاق این است که جریان تکفیر، عقبه و پشتوانه‌ی فکری دیرپایی دارد که با طی تطورات تکوینی و تاریخی و هم چنین با حمایت‌های مادی و غیر مادی برخی از حاکمانِ کشورهای اسلامی نظیر عربستان سعودی و قطر و فتاوی برخی مفتی‌های وهابی، اکنون ناظر به یک گرایش چند جانبه دینی، فکری، ایدئولوژیک و حتی امنیتی شده است. در این میان، دشمنان خارجی مسلمین نیز به خوبی دریافته‌اند که یکی از راهکارهای تضعیف بنیه‌ی مسلمین، ایجاد تفرقه و تشتّت میان مسلمانان و حمایت از گرایش‌های افراطی آن‌ها به منظور تخریب وجهه اسلام است و جریان تفکیری نیز دانسته و یا ندانسته آلت دست آنان شده‌اند. بی‌تردید در چنین شرایطی فعالیت جریان و گروه‌های تکفیری آن هم در قالب عناوین مختلف و گسترش روز افزون جنایت‌های آن‌ها باعث شده در حوزه‌ی جهان اسلام علاوه بر فرقه گرایی و منازعات پر شدت و دامنه دار، جان، مال و ناموس مسلمانان نیز در معرض خطر قرار گیرد و آثار تمدن اسلامی نیز تهدید و تخریب گردد. در حوزه جهان بشریت نیز دشمنان اسلام با بهره برداری از این موضوع به اسلام هراسی و اسلام ستیزی دامن زده و چهره نامقبول و غیر عقلانی از اسلام به دنیا نشان می‌دهند و بدین ترتیب از رشد و گسترش اندیشه اصیل اسلامی در دنیا جلوگیری می‌کنند.
همه این موارد ایجاب می‌کند جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی در مقابله با گسترش این پدیده تلخ، چاره اندیشی نموده و به دنبال تحقق همگرایی در مواجهه با تکفیری‌ها برآیند. اما به رغم این ضرورت باید اذعان نمود که شرایط کلی امروز جهان اسلام به ویژه کشورهای اسلامی باعث شده تحقق این ایده با چالش‌هایی مواجه گردد. این چالش‌ها که روند تقویت و افزایش ضریب امنیت و ثبات منطقه‌ای و جهانی کشورهای اسلامی را با مشکل رو به رو کرده شامل چالش‌های درونیِ منتّج از روابط و مناسبات موجود در سطح دولت‌ها و نخبگان و چالش‌های پیش روی وحدت و همگرایی در جهان اسلام به ویژه از منظر هویتی می‌شود. (4) به عبارت دیگر آنچه امروز در روابط میان اکثر کشورهای جهان اسلام در عرصه‌های مختلف مشاهده می‌شود، بیشتر نشان از روندهای واگرایانه و گریز از مرکز دارد (5) و کشورهای اسلامی به منظور تحصیل منافع خود عمدتاً یا بر سیاست‌های مجزا تاکید داشته، یا درون خود علیه یکدیگر جبهه بندی نموده و یا منافع و امنیت خود را در رابطه با قدرت‌های غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا جست و جو می‌کنند. به لحاظ هویتی نیز تا کنون فرهنگ اسلام کمتر به عنوان اصل هویت بخش جمعی مورد نظر جوامع اسلامی بوده است. (6)
بنابراین به نظر می‌رسد در یک چنین فضایی، تحقق ایده همگرایی جهان اسلام به طور عام و در خصوص مقابله با تکفیری‌ها به طور خاص با مشکلات و موانعی مواجه باشد. از این منظر مسئله اساسی این پژوهش، امکان سنجیِ تحقّقِ فرایند همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری با تاکید بر نگاه هویتی تشکیل می‌دهد. این مطالعه امکان سنجی محتاج ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری علیه منافع و مصالح جهان اسلام از یک سو و مشخص نمودن
الزامات تحقّقِ همگرایی جهان اسلام از سوی دیگر می‌باشد تا با تاکید بر این دو مقوله به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که آیا امکان همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری و به تبع آن، زمینه‌ای برای شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی فراهم می‌شود؟

2. فرضیه:

چنانچه مقوله‌ی جریان تکفیری و تهدیدهای ناشی از آن، علیه منافع و مصالح جهان اسلام، از جایگاه و قابلیت لازم برای هنجارسازی در جهان اسلام برخوردار باشد، به گونه‌ای که کشورهای اسلامی بتوانند با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت به یک فهم و ادراک مشترک از تهدیدات این جریان و در نتیجه، یک درک جمعی در خصوص مواجهه با آن دست یابند، زمینه‌های شکل گیری و تقویت احساس ما بودن در مقابله با تکفیری‌ها بروز یافته و امکان تحقق همگرایی جهان اسلام در رویارویی با تهدید تکفیری‌ها و به تبع آن، حتی زمینه‌های با تهدید تکفیری‌ها و به تبع آن، حتی زمینه‌های شکل گیری یک هویت مشترک اسلامی نیز فراهم می‌شود.

3. هدف تحقیق:

ایجاد زمینه‌های همگرایی در جهان اسلام برای مقابله با تهدیدهای جریان تکفیری و زمینه سازی در جهت تحقق آرمان هویت مشترک اسلامی.

4. ضرورت تحقیق:

در دوره حسّاسِ کنونی که بحران تکفیر، معضلِ جدّی جهان اسلام به شمار می‌رود، توجه به آن بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است. نقش تکفیر در سیاه نمایی چهره‌ی اسلام و جنایت‌های گسترده این جریان در حق مسلمانان بی‌دفاع، اعم از شیعه و سنی، ضرورت همگرایی و توجه ویژه و روز افزون کشورهای اسلامی را در مقابله با گسترش این پدیده تلخ دو چندان می‌سازد. امروزه گروه‌های تندرو و افراطیِ سلفی، محور فعالیت‌های تروریستی در جهان اسلام قرار گرفته‌اند. وسعت و فراگیری اقدامات تروریستی این جریان‌های تکفیری در عراق، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه، یمن، مصر و ... نشان از وجود حمایت‌های منطقه‌ای و بین المللی از این جریان‌ها دارد. باید توجه داشت که این تنش‌ها و درگیری‌ها به دروغ به نام سنی و شیعه مطرح می‌شود و وجود اندیشه‌ی تکفیری، بستر مناسبی را برای درگیری شیعه و سنی فراهم کرده است. بنابراین جریان تکفیری با قرائتی که از اسلام ارائه می‌کند، نه تنها آموزه‌های ارزشمند و نورانی آن را در برابر چشم جهانیان زشت و مشوّه جلوه می‌دهد بلکه مسلمانان را نیز خارج از دایره توحید و ایمان شمرده و آنان را مشرک و کافر خوانده به جان هم می‌اندازد. از این منظر ضرورت دارد با تاکید بر مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت و شناخت ریشه‌های فکری جریان‌های تکفیری که در تعارض با آن قرار دارند، در جهت زمینه سازی هویت مشترک اسلامی حرکت نمود و بدین ترتیب، مقوله تهدید جریان تکفیری را به فرصتی برای شکل دهی به هویت مشترک اسلامی و همگرایی جهان اسلام تبدیل کرد.

5. روش تحقیق:

روش تحقیق حاضر، تلفیقی است؛ یعنی از نوع اکتشافی (کشف نکات مبهم و زوایای پنهان تهدید جریان تکفیری)، توصیفی و تحلیلی است. متناسب با آن، روش جمع آوری اطلاعات، کتاب خانه‌ای (فیش برداری) و میدانی خواهد بود. منظور از روش کتاب خانه‌ای مراجعه و استفاده از کتاب‌ها، مقاله‌ها، میزگردها، مصاحبه‌ها، همایش‌ها، سایت‌ها، وبلاگ‌ها و مانند آن در تحلیل وضعیت همگرایی در جهان اسلام و شناسایی و تحلیل تهدید جریان‌های تکفیری است. اما استفاده از روش میدانی به منظور سنجش تهدید جریان تکفیری و هم چنین سنجش امکان همگرایی در مقابله با آن، در سطح تعدادی از اساتید دانشگاهی و حوزوی متخصص در موضوع با الهام از روش دلفی صورت می‌پذیرد تا ضمن تایید اطلاعات جمع آوری شده، ادراکات و دریافت‌های آنان از تهدید تکفیری‌ها و امکان همگرایی در مواجهه با تهدید مذکور مشخص گردد.

6. ادبیات و سوابق موضوع

مرور آثار و سوابق موجود در ارتباط با مقاله حاضر نشان می‌دهد که موضوع همگرایی جهان اسلام و هم چنین مقوله جریان‌های تکفیری، هر یک به طور مستقل و جداگانه و از زوایای گوناگون مورد اهتمام پژوهش گران و اندیشمندان مختلف قرار گرفته است و کتاب‌ها و مقاله‌ها متعدد داخلی و خارجی درباره‌ی هر یک به نگارش درآمده‌اند. منابعی که به موضوع همگرایی جهان اسلام پرداخته‌اند از حیث رویکرد، به رویکردهای ژئوپلیتیک (مثل صفوی، 1387؛ حافظ نیا، 1391؛ عسگری، 1387)، تقریب مذاهب (مثل منصور نژاد، 1378؛ حسینی، 1388؛ جمعی از نویسندگان، 1390؛ فرزندی، 1390؛ جمشیدی،1391؛ علی حسن طه، 2009؛ محمود حمدی زقزوق، 1994؛ محمد حسین فضل الله و دیگران، 1997؛ محمد سلیم العوا، 2007) سیاسی – بین المللی (مثل ستوده و دیگران، 1392؛ سیمبر و قربانی، 1390؛ مجیدی و همکاران، 1387؛ موثقی، 1370؛ ولایتی و محمدی، 1389؛ عیسی نیا، 1385؛ امجد، 1382؛ خلیجی و ارسطو، 1388؛ طباطبایی، 1388) و اقتصادی (مثل اکبری و فرهمند، 1384؛ وارثی و حیدری 1389) قابل تقسیم می‌باشند. البته در مواردی، تلفیقی از رویکردهای مذکور در این منابع مشاهده می‌شود.
منابعی که به موضوع جریان تکفیری پرداخته‌اند، شامل دو دسته منابع داخلی (مثل نیکزاد تهرانی، 1389؛ صفا تاج، 1380؛ ابراهیمی، 1392؛ هرسیج و تویسرکانی، 1392؛ رجبی، 1389؛ هوشنگی و پاکتچی، 1390؛ محمودیان، 1390؛ حیدری، 1388؛ سیدنژاد 1388؛ سید نژاد، 1389؛ مبلغی، 1386) و منابع خارجی (مثل قرضاوی، 1373؛ احمد الخشن، 2006؛ دشتی، 2007؛ عصفور، 2000؛ عطاءالله، 2010؛ محمدعلی جحاف، 2012؛ اسپرینگر (7)، 2009؛ نوید شیخ، 2012؛ هفلفینگر (8)، 2011؛ میجر (9)، 2009) می‌شوند.
با مروری بر منابع فوق می‌توان گفت اگرچه بسیاری از آن‌ها به نحوی با موضوع مقاله حاضر مرتبط بوده و می‌توان از بسیاری مطالب مفید پیرامون مسائل همگرایی جهان اسلام و مقوله جریان‌های تکفیری بهره برد، اما کار تحقیقی و اثر مدوّنِ مستقلی که به هر دو موضوعِ پیش گفته در ارتباط با هم بپردازد – تا آن جا که مورد کاوش واقع شد – به دست نیامد. به عبارت دیگر موضوع امکان سنجیِ تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری به عنوان کار تحقیقی مجزّا و اثری مستقل مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. از سوی دیگر و از جنبه‌ی نوآوری، این پژوهش، فرایندی گام به گام به سوی تحقق ایده‌ی همگرایی جهان اسلام را در نظر دارد؛ یعنی می‌کوشد فرایندِ همگرایی را در ارتباط با نمونه‌ای مشخص اما مهم و تأثیرگذار، به آزمون گذارده و آغاز نماید تا با حصول موفقیت، به تدریج علاقه و وفاداری کشورهای اسلامی به مقوله همگرایی در سایر عرصه‌ها افزایش یابد و شکست‌های سنگین و مایوس کننده دامن گیر کشورهای مذکور نگردد.

7. مفاهیم اصلی پژوهش:

امکان سنجی: (10)

به طور کلی به معنای بررسی و تجزیه و تحلیلِ امکان موفقیت یک پروژه است که برای حمایت از فرایند تصمیم گیری به کار می‌رود. هدف از مطالعاتِ امکان سنجی، تعیینِ میزان امکان پذیری و اجرایی بودن یک پروژه و ثمربخشی آن می‌باشد؛ به عبارت دیگر، امکان سنجی به طور عینی و منطقی، نقاط ضعف و قوت یک پروژه، فرصت‌ها و تهدیدهای موجود، منابع مورد نیاز و در نهایت چشم انداز رسیدن به موفقیت را نشان می‌دهد. (wikipedya.org)
در تحقیق حاضر، امکان سنجی موضوع در قالب بررسی و تجزیه و تحلیل مولفه‌های الزامات، به معنای بایدها و ضرورت‌های ایجابی تحقق همگرایی در جهان اسلام و ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری به جهت فراهم نمودن بسترهای همگرایی صورت می‌پذیرد.

همگرایی: (11)

همگرایی به حالاتی از همبستگی میان کشورها گفته می‌شود که بر حسب درجه و میزان این همبستگی، از همکاری ساده تا ادغام کامل را در بر می‌گیرد. در مقاله حاضر، همگرایی بر اساس دیدگاه سازه
انگاری مورد توجه است از این منظر، فرایند همگرایی از طریق قواعد و هنجارهای جمعی، تغییر و تحول هویت‌ها و منافع و نقش تکوینی نهادهای فراملی و فروملی مورد توجه است (فیروزآبادی، 1390: 44). ساز و کارِ کانونی و اصلی در فرایند تغییر و تحول هویتی مدنظر سازه انگاران، جامعه پذیری و یادگیری اجتماعی پیچیده است و این مهم برای توسعه هنجارسازی و شکل گیری هنجارهای مشترک ضروری است (checkel 2001: 562-563).

تکفیر:

به معنای نسبت دادن اندیشه یا شخصی به کفر است. گروهی از تکفیری‌ها مخالفان خود را در مسائل اعتقادی تکفیر نموده و حکم به قتل آنان می‌دهند. ابن تیمیه و پیروان وهابی او از این دسته‌اند. گروهی از تکفیری‌ها اهل تکفیر سیاسی هستند و حکم به جهاد می‌دهند؛ یعنی معتقدند هر حاکمی که طبق دستورهای الهی حکم نکند اگر چه مدعی اسلام باشد، کافر و طاغوت است و باید به او کفر ورزیده و با او جهاد و مبارزه شود. برخی سید قطب و گروه‌های جهادی مدعی پیروی او را از این دسته تکفیری‌ها می‌دانند. (12)

سلفیه:

فرقه‌ای است که غالباً از عقاید احمدبن حنبل و اهل حدیث به ویژه محمدبن تیمیه و ابن عبدالوهاب پیروی می‌کنند، اما خود را احیاگران سنت و پیروان سلف یعنی اصحاب پیامبر خدا و تابعان، تابعانِ تابعان پاسداران توحید و سنت نبوی می‌دانند. این عده با دو ویژگی، جریانِ سلفی گری را به وجود آوردند: الف. احیای سیره سلف صالح، یعنی مسلمانان صدر اسلام. زیرا آنها مدعی شدند که امت پیامبر منحرف شده‌اند و باید آن‌ها به راه مستقیم و سیره سلف صالح برگرداند و از آنچه در دوره‌های پس از پیامبر و اصحاب بزرگش افزوده شده بر حذر داشت.
ب: ظاهرگرایی در فهم آیات و روایات، یعنی آنها در فهم و برداشت از آیات و روایات، هرگز به تاویل و تفسیر نمی‌پردازند و استفاده از شیوه‌های عقلی در اسلام را از امور جدید پنداشته و معتقدند که احکام دینی باید از ظاهر کتاب و سنت اخذ شود و عقل را یارای ورود به این میدان نیست. (13)

ب. ادبیات و مبانی نظری پژوهش

1. چارچوب نظری تحلیل همگرایی

سازه انگاری (14)، عنوانی است که به انواع گسترده‌ای از رویکردهای روابط بین الملل از رویکرد واقع گرایی علمی تا سازه انگاریِ پساساختارگرا اطلاق می‌شود. برخی از متفکران روابط بین الملل این نظریه را به دو شاخه اونفی (15) و ونتی (16) یا رادیکال و متعارف تقسیم می‌کنند. سازه انگارانِ متعارف مانند الکساندر ونت بسیاری از مفاهیم محوری در نظریات جریان اصلی روابط بین الملل (نئورئالیسم و نئولیبرالیسم) را البته از منظری متفاوت پذیرفته و بر نقش هنجارها در تکوین هویت دولت‌ها و به تبع آن منافع تاکید می‌کنند؛ در حالی که سازه انگاران رادیکال بر نقش زبان در تکوین هویت و سیاست خارجی تاکید دارند. با این وجود، ویژگیِ مشترک تمام گونه‌های سازه انگاری این است که همه آن‌ها معتقدند واقعیت اجتماعی بر ساخته است؛ مفاهیم اجتماعی از طریق تعاملات اجتماعی به وجود می‌آیند؛ ساختار و کارگزار به طور متقابل ساخته می‌شوند و همچنین بر نقش هنجارها و قواعد در شکل گیری هویت کشورها اعتقاد دارند. (17)
سازه انگاری، تعارض و ستیز را یکی از فرهنگ‌های آنارشی به نام فرهنگ‌هابزی دانسته و فرهنگ‌های رقابتیِ لاکی و همکاری جویانه تر کانتی را نیز امکان پذیر می‌داند. (18) در واقع متفکران سازه انگاری، مایلند جهان و موجودیت‌های آن را در حال شدن ببینند تا بودن. نقش و جایگاه ساختارهای معنایی، ایده‌ها، هنجارها و ارزش‌های بینا ذهنیِ مشترک در تحلیل سیاست بین الملل، تکوین متقابل ساختار و کارگزار، هویت و تأثیر آن در تعریف منافع از مهم‌ترین مولفه‌های هستی شناختی سازه انگاران به شمار می‌آیند. (19)
از این رو سازه انگاری نه تنها از نظر فهم نوینی که در مباحث محتوایی روابط بین الملل به دست می‌دهد حائز اهمیت است، بلکه از این نظر که در عین حال تلاشی در حوزه‌ی فرانظری روابط بین الملل محسوب می‌شود و تلقّی ذات گرایانه از موجودیت جهان را به مسئله‌ای برای اندیشیدن بدل می‌کند، اهمیت ویژه‌ای دارد. (20)
سازه انگاران معتقدند که همگرایی میان دولت‌ها از طریق رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی میان کنش گران صورت می‌پذیرد. هم چنین این رویه‌ها و هنجارها هویتِ کنش گران را شکل داده و به دنبال آن، منافع آن‌ها را نیز تعریف خواهد کرد. بنابراین، هویت‌ها و منافع، مقدم بر تعاملات، رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی نبوده بلکه به دنبال آن‌ها شکل می‌گیرند. با توجه به این برداشت سازه انگاران باید گفت که رفتار همگرایانه و همکاری جویانه به سبب همین تعاملات، رویه‌ها، هنجارها و شناخت بین الاذهانی شکل می‌گیرد و حتی در حد وسیع تر، هویت مشترکی را میان آن‌ها به وجود می‌آورد. بنابراین، بر خلاف رویکردهای جریان اصلی روابط بین الملل که آنارشی را یک وضعیت می‌دانند و معتقدند دولت‌ها بر اساس محاسبات عقلانی هزینه – فایده و به تعبیری منطق پیامدگرایی یا نتایج (21) عمل می‌کنند، سازه انگاری آنارشی را یک نهاد تلقی کرده و آن را چیزی می‌داند که دولت‌ها می‌فهمند. (22)
هم چنین سازه انگاران به جای تأکید صرف بر منافع و هزینه‌ها بر منطق تناسب (23) یا آنچه از لحاظ هنجاری مناسب است تاکید می‌کنند و شکل گیری هنجارها و درونی شدن آن‌ها را بستر و زمینه ساز شکل گیری هویت می‌دانند که این هویت در بردارنده منافع جمعی آن‌ها نیز خواهد بود (wendt 2001: 1023).
برخی نظریه پردازان سازه انگاری از طریق بحث جامعه امن، (24) که از آثار کارل دویچ (25) برگرفته شده و بعدها سازه انگارانی مانند امانوئل آدلر (26) و مایکل بارنت (27) آن را گسترش داده‌اند، وارد مقوله همگرایی می‌شوند. جامعه امنیتی گروهی است که همگرا شده است و همگرایی هم رسیدن به احساس عضویت در یک جامعه است. در این جامعه به دلیل وجود رویه‌ها و نهادهای رسمی و غیر رسمی، وضعیت صلح آمیزی در میان اعضا حاکم می‌شود؛ به گونه‌ای که توسل به زور به عنوان ابزار حل منازعه از روابط و مناسبات میان اعضای آن کنار گذاشته می‌شود (Acharya 1991: 159).
بر این اساس، معیارها و ویژگی‌های اجتماع امنیتی، شاملِ تعاملات پایدار، وابستگیِ متقابل، نهادهای مشترک، اعتماد متقابل، هنجارها و ایده‌های مشترک و هویت جمعی هستند؛ به طوری که میزان دوام و قوام اجتماع امنیتی به میزان هر یک از این معیارها بستگی دارد. در این میان، چسب اجتماع امنیتی هویت جمعی است و سازه انگاران هویت جمعی را در ایجاد همکاری و همگرایی بین کشورهای منطقه بسیار با اهمیت می‌شمارند. (28) آنها برای ساخته شدن این هویت جمعی در میان گروهی از دولت‌ها، علاوه بر عامل دگر وجود، یک «مای» صریح یا همان ارزش‌ها و هنجارهایی که اعضای آن گروه یا نهاد خود را به آن متعهد ببینند بسیار مهم می‌دانند و معتقدند هنجارهای مشترک و درونی شده در میان اعضای یک گروه یا سازمان که از طریق تعامل و یادگیری پیچیده اجتماعی صورت می‌گیرد، می‌تواند هویت جمعی میان اعضای آن تلقی شود و از طریق این هنجارهای مشترک، دارای هویت و سرنوشت مشترک می‌شوند و درباره‌ی همکاری یا عدم همکاری با سایر بازیگران تصمیم می‌گیرند. البته به اعتقاد ونت، معناهای جمعی و شناخت مشترک در فرایند تعامل شکل می‌گیرد و به طور همزمان به هویت و منافع بازیگران قوام می‌بخشد. (29)

2. الزامات تحقق همگرایی در جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

واقعیت این است که وضعیت کنونی مسلمانان و کشورهای اسلامی با ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل موجود در جهان اسلام به منظور حصول همگرایی همخوانی ندارد. اکثر کشورهای اسلامی در مراحل نخستین سازماندهی سیاسی قرار دارند. در بخش اعظم مناطق جهان اسلام هنوز مردم سالاری شکل نگرفته است. فقدان نهادهای قوی، مستقل و پایدار در این کشورها به صاحبان مناصب امکان می‌دهد تا اهداف شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح دهند. در برخی کشورهای اسلامی حکومت‌ها بر اساس ساختارهای قبیله‌ای شکل گرفته‌اند. در برخی از آن‌ها ارتباط مستحکمی میان رژیم‌های اقتدارگرا، منابع انرژی، سرمایه‌های خارجی و قدرت‌های بزرگ وجود دارد. پیمان‌های امنیتی که برخی از این کشورها با ایالات متحده آمریکا منعقد کرده‌اند، حکایت از علاقه به حضور ترتیبات امنیتی‌ای دارد که در آن قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نیز عضو باشند. نوپا بودن یا حداقل در انتقال بودن نظام‌های سیاسی در دنیای اسلام عاملی است که همگرایی را تضعیف می‌کند. در سطح بعضی از کشورهای اسلامی مشخصاً نظام‌های سلطنتی موجود به علت ماهیتی که دارند مخالف واگذاری اختیارات خود به یک مرکز فوقِ ملی هستند. لذا این حاکمان از این که ساختارهای همکاری منطقه‌ای و بین المللی ممکن است به ساختارهایی برای دخالت منطقه‌ای یا بین المللی شباهت داشته باشد، هراس دارند که این امر به عنوان مانعی برای ههمگرایی و دست یابی به ترتیبات امنیتی و سیاسی مشترک به حساب می‌آید. بسیاری از کشورهای اسلامی با یکدیگر اختلافات مرزی دارند و موضوع قومیت‌ها، یک منبع مهم تنش و اختلاف در میان آن‌هاست. هم چنین نازل بودن سهم تجارتِ درون گروهی میان کشورهای اسلامی، حاکی از آن است که ماهیت روابط این کشورها به یک همکاری اقتصادی تجاری معنادار تبدیل نشده است. همکاری‌های اقتصادی و تجاری در حاشیه روابط و مناسبات سیاسی مطرح می‌شود و عملاً نتیجه‌ی ثمربخشی از این دیدگاه برای کشورهای اسلامی حاصل نشده است. (30)
بنابراین، گرچه از یک سو امکانات فوق العاده مهمی برای تحقق همگرایی جهان اسلام با تکیه بر عناصر مشترک وجود دارد و در این راستا اسلام به عنوان آیین مشترک و اعتقادات دینی نظیر باور به خدا، پیامبر اسلام، قبله واحد، حج و قرآن کریم همواره به عنوان ظرفیت‌های بسیار مناسب در جهت همگرایی مسلمانان و کشورهای اسلامی مطرح بوده و هست ولی از سوی دیگر جهان اسلام با تداوم حضور عوامل واگرا و تقویت آن‌ها در دام تقابل درونی و بیرونی افتاده و با وضعیت نامطلوبی رو به رو شده است. این شرایط موجب شده در وضعیت کنونی، ایده‌ی همگرایی جهان اسلام در صحنه‌ی عمل، توفیق چندانی نیابد. البته اشتراک منافع میان برخی از کشورهای اسلامی در بعضی از نقاط جهان اسلام باعث شده مجموعه‌هایی همسو با یکدیگر شکل بگیرد، لکن حتی در آن مناطق، فضای همگرایی به معنای حد اعلای همکاری و پیوستگی ناشی از یک هویت مشترک اسلامی مشاهده نمی‌شود و اکثر کشورهای اسلامی تمایل دارند در فضای بازدارندگی، موازنه قوا و قدرت محوری اهداف و منافع خود را تعقیب نمایند. (31)
از این منظر، هر گونه پاسخ مثبت به موضوع امکان سنجی تحقق همگرایی در جهان اسلام و اتّخاذِ رویکرد تحولی در این زمینه نیازمند تعیین الزامات آن مبتنی بر یک نگاه فرانظری از مقوله همگرایی و یک تحلیل نظری منبعث از آن می‌باشد که امکان تحول فرهنگ آنارشی را در معنای رقابت یا ستیز به فرهنگ همکاری جویانه و همگرایی امکان پذیر بداند. از این منظر، تحقیق حاضر بر اساس نگاه سازه انگاری مدعی است، اگرچه فرهنگ رقابت، منفعت طلبی و گاه ستیزِ حاکم بر روابط میان کشورهای اسلامی می‌تواند قالب بندی و ظهور محتمل یک بلوک اسلامی همگرا را در مواجهه با تهدید جریان تکفیری تضعیف کند، اما بر اساس منطقِ سازه انگاری علی رغم این مانع، اگر از دریچه فهم و ادراک مشترک از سوی جهان اسلام به موضوع نگریسته شود، در صورت موفقیت در ایجاد یک توافق معنایی و شناختی درباره‌ی مقابله با تهدید تکفیری‌ها، علاوه بر تحقق همگرایی از سوی جهان اسلام در مواجهه با این تهدید، زمینه‌ای بسیار مناسب در جهت تکوین هویت مشترک اسلامی نیز فراهم می‌شود. بنابراین، درمواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری بر اساس نگاه سازه انگاری، الزامات تحقق همگرایی را می‌توان با در نظر گرفتن مفاهیم فهم مشترک، هنجارها، یادگیری اجتماعی و منطق مناسب بودن مورد توجه قرار داد:

2-1. فهم مشترک:

سازه انگاران به واسطه‌ی تأثیر ساختارهای ذهنی، سرچشمه امنیت و ناامنی را در نحوه‌ی تفکر بازیگران نسبت به پدیده‌ها و موضوعات به ویژه منافع و تهدیدات می‌دانند و معتقدند هر‌اندازه ادراکات و منطق متقابل بازیگران نسبت به پدیده‌ها و موضوعات نامتجانس تر و متناقض تر باشد میزان بی‌اعتمادی میان آنان افزایش می‌یابد و دولت‌ها بیشتر به سوی خودیاری و خودمحوری حرکت می‌کنند. اما چنانچه بتوان ساختاری از دانش مشترک ایجاد نمود، آن گاه می‌توانیم کشورها را به سوی یک جامعه امنیتی صلح آمیزتر رهنمون سازیم. بنابراین امنیت بیش از این که بر عوامل مادی قدرت متکی باشد، بر میزان فهم و درک مشترک بازیگران از یکدیگر قرار دارد. (32)
در ارتباط با مقوله جریان‌های تکفیری نیز یکی از الزامات مهم این است که کشورهای اسلامی درباره این تهدید باید به فهم مشترکی دست یابند تا بر اساس آن بتوانند با یکدیگر همکاری کنند.

2-2. هنجارها:

همان طور که از دیدگاه سازه انگاری بر می‌آید و در پژوهش حاضر نیز بر آن تاکید می‌شود مقوله هنجارها از جایگاه مهمی برای شکل دهی رفتار برخوردار است. هنجار، درکِ جمعی از رفتار مناسب بازیگران می‌باشد. جامعه بین الملل بر پایه درک جمعی دولت‌ها از رفتار مناسب بنیان نهاده می‌شود. در جامعه بین الملل، هنجارها سه کارکرد ویژه دارند: نخست آن که به شکل گیری بازیگران کمک می‌کنند. کارکرد دوم هنجار، نقش مؤثر آن‌ها در تعیین حوزه فعالیت‌های بازیگران اجتماعی است. به گفته مایکل بارنت، دولت‌ها در یک شبکه هنجاری در هم تنیده که سیاست خارجی آن‌ها را سمت و سو می‌دهد احاطه شده‌اند. مشروعیت جامعه بین المللی در اثر پیروی از قواعد و هنجارهای موجود در آن حاصل می‌شود. کارکرد سوم هنجارها این که آن‌ها در جامعه بین المللی چارچوبی برای ارتباطات معنادار بین بازیگران فراهم می‌آورند. هنجارها یک زبان معنادار در جامعه بین المللی محسوب می شوند که بر الگوهای پذیرفته شده تعامل اجتماعی مبتنی می‌باشند. هم چنین هنجارها به دو دسته تقسیم می‌شوند: هنجارهای وابسته متعارف که عدم تبعیت از آنها عواقب منفی چندانی به همراه ندارد و به عنوان چارچوبی برای امور معنادار عمل می‌کند. در مقابل هنجارهای بسترمند بر اصول اخلاقی توافق شده و اصل حمایت مکرر مبتنی هستند و هر سه نقش شکل دهی، جهت دهی و ارتباطی را ایفا می‌کنند. (33)
اگرچه حضور هنجارها تبعیت را دیکته نمی‌کند و هر هنجار جدید یا نوظهور باید با هنجارهای موجود و چه بسا متعارض رقابت کند، اما هنجارها به مانند قواعدی عمل می‌کنند که یک هویت را تعریف می‌کنند و بدین سان به یک هویت، قوام می‌بخشند. این تأثیرات، قوام بخش (34) هستند، زیرا هنجارها در این نمونه‌ها کنش‌هایی را که باعث خواهند شد که دیگران ذی ربط یک هویت خاص را شناسایی تعیین نمایند و واکنش متناسب در برابر آن را از خود نشان دهند. در موارد دیگر هنجارها از حیث تاثیری که می‌گذارند تنظیمی (35)‌اند. در این راستا، آن‌ها به عنوان معیارهایی برای وضع یا استقرار مناسب یک هویت تعریف شده معرفی می‌شوند. هم چنین قدرت تأثیر هنجارها نیز متفاوت است. هنجارها از حیث قدرتی که دارند در یک پیوستار قرار می‌گیرند که از پذیرش گفتمانی محض شروع می‌شود با الگوهای مناقشه برانگیز امتداد می‌یابد، و به فهم مشترک بازسازی شده ختم می‌شود. (36) از این منظر یکی از الزامات مهم در تحقق همگرایی، امکان تبدیل شدن مقوله مقابله با تکفیری‌ها به عنوان یک رفتار مناسب از سوی جهان اسلام است. رفتاری که ناشی از یک هنجار به معنای درک جمعی مبتنی بر مبانی اعتقادی مشترک شیعه و اهل سنت در برابر مبانی فکری جریان تکفیری باشد. البته در این رابطه، قدرت تاثیرگذاری این هنجار و این که تا چه اندازه می‌تواند در شکل گیری هویت مشترک میان کشورهای اسلامی نقش ایفا نماید مهم خواهد بود و این نیز به نوبه‌ی خود به میزان درونی شدن هنجار مورد نظر بستگی دارد. به عبارت دیگر، از نگاه سازه انگاری، هنجارهای حاکم بر یک جامعه‌ی امنیتی پس از درونی شدن، می‌توانند بستری را برای شکل گیری هویت مشترک در میان اعضای خود به وجود آورند.

3-2. یادگیری اجتماعی:

از دیگر مباحث مهمی که در رابطه با موضوع همگرایی در رهیافت سازه انگارانه مطرح می‌شود، یادگیری اجتماعی پیچیده است این مفهوم به معنای فرایندی است که در آن کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بر گیرنده هنجارها و ساختارهای گفتمانی است، منافع و ترجیح‌های جدیدی را کسب می‌کنند (chekel 1998: 12).
شاید بتوان گفت که مبنای این استدلال آن‌ها نظریه ارتباطات کارل دویچ است که در درون خود بحث یادگیری ناشی از تبادل یعنی توانایی انتقال پیام، فهم آن و پیش بینی پذیری رفتاری و به شکل متقابل را مطرح می‌نماید. دویچ شاخصه‌ی همه اجتماعات را وجود حجم چشم گیری از تعاملات و مبادلات میان آنها می‌داند. (37) و معتقد است که فرایندهای مبادله و ارتباطی، مفهومی از اجتماع را القا می‌کند که موضوع همدلی متقابل و وفاداری‌ها به احساس ما بودن، اعتماد و ملاحظات مشترک و شناسایی حداقلی از تصور از خود و منافع و پیش بینی موفقیت آمیز رفتار یکدیگر را در پی دارد. (38) اما از نظر سازه انگاران، تبادل و تعامل میان اعضا فقط یکی از زمینه‌های شکل گیری یادگیری اجتماعی پیچیده است. این در حالی است که ممکن است یادگیری اجتماعی پیچیده در درون گروهی که خود را با بحران مواجه می‌بیند به وقوع بپیوندد. (Chekel 1998: 13).
از این منظر، بحران تکفیر در جهان اسلام باید بتواند زمینه این یادگیری اجتماعی را فراهم آورد، به عبارت دیگر، باید بتوان آن را فرایندی تلقی نمود که کنش گران از طریق تعامل با یکدیگر در بسترهای نهادی وسیع تر که خود در بردارنده هنجارها و ساختار‌های گفتمانی مشترک می‌باشد منافع و ترجیح‌های جدیدی را کسب کنند. بنابراین در صورتی که انتظارات بین الاذهانی مشترکی در باب تهدید جریان‌های تکفیری در جهان اسلام پیگیری شود و از طریق تعامل و مذاکره در سطح دولت‌ها، نخبگان و ملت‌های جهان اسلام گسترش یافته و نهادینه شود، نه تنها امکان شکل گیری همگرایی در مواجهه با تهدیدِ جریان تکفیری فراهم می‌شود، بلکه اگر چنانچه تصور و فهم دولت‌ها و ملت‌های جهان اسلام از مقوله جریان‌های تکفیری بر اساس بازخوانی مبانی اعتقادی مشترک اسلام میان شیعه و اهل سنت صورت پذیرد و درک جمعی و مشترکی از اسلام منجر به رفتارهای همکاری جویانه در مقابل این تهدیدات گردد، این اتفاق خود گامی بسیار مهم در راستای شکل گیری یک هویت اسلامی در جهان اسلام محسوب می‌شود.

4-2. منطق مناسب بودن:

رویکرد سازه انگاری عقیده دارد که اهمیت ساختارهای عقیدتی در شکل گیری هویت‌ها، علائق و هنجارها باعث خلق مناسب بودن می‌شود. منطق مناسب بودن یعنی محیط اجتماعی و هنجاری که در آن اقدام صورت می‌پذیرد از اهمیت زیادی برخوردار است. اقدامات بازیگران را نمی‌توان جدا از بافتار هنجارهای اجتماعی بررسی کرد، لذا منطق مناسب بودن این موضوع را مطرح می‌سازد که از افراد بازیگر انتظار می‌رود از قواعد مربوط به هویت‌های خاص تبعیت کنند. چنین رفتار قانون مندی با ابزار گرایی منطق پیامدگرایی متفاوت است، زیرا بازیگران می‌کوشند آن چه را که صحیح است انجام دهند نه این که علائق پیشین خود را به حداکثر برسانند. (39) بنابراین، تبدیل به ما شدن و هویت مشترک در برابر تکفیری‌ها یکی از الزامات مهمِ تحقق همگرایی در جهان اسلام به حساب می‌آید که منطق مناسب بودن را سبب می‌شود.
ماحصل کلام در خصوص الزامات تحقق همگرایی این که: کشورهای اسلامی باید به فهم و هنجارهای مشترکی در ارتباط با تهدید تکفیری‌ها دست یابند، تا احساس انسجام پیدا کرده و بتوانند با یکدیگر همکاری کنند. هم چنین بر اساس یادگیری اجتماعی این هنجارها را درونی ساخته و یک هویت مشترک برای خود تعریف کنند که طبق آن به رفتارهای همگرایانه دست زنند.

3. چارچوب نظری تحلیل تهدیدهای امنیتی

همان طور که پیش تر اشاره شد، تحقق همگرایی جهان اسلام در مواجهه با تکفیری‌ها، محتاج یک ظرفیت شناسی از مقوله تهدید جریان تکفیری است؛ و این به نوبه خود، نیازمند طراحی چارچوبی نظری برای تحلیل تهدیدهای امنیتی می‌باشد. به این جهت ابتدا باید سازمان معنایی تهدید در ارتباط با تهدید جریان تکفیری مشخص شود و سپس چارچوبی برای تحلیل این تهدید در نظر گرفته شود. سازمان معناییِ تهدید از سه بخش اساسیِ کار گزار یا عامل تهدید (40)، حوزه تهدید و موضوع تهدید (41) تشکیل شده است. عامل تهدید، هویت یا موجودی است که به طور بالقوه یا بالفعل توانایی ایجاد، انتقال یا پشتیبانی از تهدید را دارد. حوزه تهدید، هویت یا چیزی است که موجودیت و یا دارایی‌های حیاتی آن در معرض خطر قرار گرفته است و در نهایت، موضوع تهدید، پدیده یا رخدادی است که به نظر می‌رسد قابلیت‌های درونی و بیرونی انتقال، پشتیبانی یا ایجاد خطر در موجودیت یا دارایی‌های حیاتی بازیگر مورد آماج را در خود دارد. (42)
از سوی دیگر، تهدیدات امنیتی، مرز میان خطر (43) و ریسک (44) هستند. در این چارچوب، خطر و واژگان مرتبط با آن به معنای عبور از مرز تهدیدهای امنیتی و وارد شدن به حیطه‌ی تهدیدهای امنیتی بالفعل است؛ طیف خطر – تهدیدات بالفعل را می‌توان در سه درجه یا وضعیتِ هشدار (45)، مخاطره (46) و بحران (47) مرحله بندی نمود. بنابراین، این طیف، شاملِ وضعیت هشدار، وضعیت مخاطره آمیز و وضعیت بحرانی می‌گردد. هر سه وضعیت، شدت و گستره تهدید علیه حوزه تهدید را نشان می‌دهد؛ اما به نظر نمی‌رسد هر نوع تهدیدی با هر نوع ظرفیت و قابلیتی بتواند تا مرحله بحران زا شدن پیش برود، زیرا همه تهدیدات از قابلیت نفوذ در تمام حوزه‌های تهدید برخوردار نیستند. در حالی که ریسکِ مرحله ما قبل تهدیدهای امنیتی به رسمیت شناخته شده و مرحله‌ای از تهدیدهای بالقوه است.
برای اندازه گیری درجه‌ی تهدید، می‌توان از شاخصه‌هایی نظیر شدت تهدید، گستره تهدید و عمق تهدید بهره برد. شدت – تهدید به حجم تجهیزات، عناصر و عوامل تهدیدگر و حجم آثار تخریبی آن بر اهداف مرجع حوزه تهدید بستگی دارد؛ در حالی که گستره تهدید، پوشش محیطی تهدید را مدنظر قرار می‌دهد. هر قدرت محیط اعمال تهدید وسیع تر باشد، تهدید از گستردگی بیشتر می‌دارد. در نهایت، عمق تهدید به میزان نفوذ آن در لایه‌های درونی هدف مرجع بستگی دارد. با توجه به این شاخصه‌ها، سه درجه پیامد برای سه درجه وضعیت تهدید‌های خطرناک شامل پیامدهای ویرانگر – وضعیت بحرانی، پیامدهای شدید – وضعیت مخاطره انگیز و پیامدهای قابل توجه – وضعیت هشدار می‌توان تعیین نمود.
 امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
توضیح تصویر: طیف وضعیت تهدید

این طیف نشان می‌دهد تهدید دارای شش وضعیت اصلی است که تهدیدات امنیتی مرز میان تهدیدات بالقوه و بالفعل به شمار می‌روند. (48)
با بهره گیری از این مباحث در مقاله حاضر تلاش می‌شود وضعیت تهدید تکفیری‌ها در این طیف مشخص شد. بدین منظور باید تهدید تکفیری‌ها برآورد، شود. برآوردِ تهدید در اصطلاح، شامل شناسایی تهدید، تحلیل یا تعیین حجم تهدید و سنجش آن می‌شود. شناسایی الزاما به معنای تفحص یا جستجو، برای کشف تهدید نیست، بلکه می‌تواند به معنای پذیرش اولیه پدیده‌ای به عنوان تهدید باشد. در تحلیل تهدید باید محورهایی اساسی را درباره‌ی حجم تهدید مدنظر قرار داد. برخی از این محورها عبارتند از: حجم تاریخی، حجم مکانی، حجم آثار و پیامدها و حجم تعداد بازیگران و در نهایت، سنجش تهدید با پنج شاخصِ عمق تهدید، دامنه تهدید، توانمندی تهدیدگر، موقعیت تهدیدگر و عامل تهدیدگر صورت می‌پذیرد.
در ادامه به شناسایی و تحلیل تهدید جریان تکفیری خواهیم پرداخت تا ضمن مشخص نمودن سازمان معنایی تهدید جریان تکفیری زمینه بحث درباره سنجش این تهدید فراهم شود.

3. شناسایی تهدید جریان تکفیری

تکفیری‌ها، به گرایش گروهی از سلفیون اطلاق می‌شود که مخالفان خود را کافر می‌شمارند. اصطلاح سلفیه در آثار محققان عربی در دو معنا به کار رفته است: در معنای نخست، بر کسانی اطلاق می‌شود که مدعی هستند در اعتقادات و احکام فقهی، به سلف صالح اقتدا می‌کنند. از همین منظر بود که در قرن چهارم هجری گروهی فقیه و محدث با شعار زنده کردن آراء فقها و محدثان گذشته به میدان آمدند و ادعای سلفی گری کردند و به همین جهت به آن‌ها «سلفیون» یا «سلفیه» می‌گفتند. در معنای دوم که کاربرد آن به دوران بیداری مسلمانان در عصر حاضر بر می‌گردد، بر کسانی اطلاق شده است که برای بیداری مسلمانان و رهایی آنان از تقلید فکری غرب و اتکا و اعتماد آنان به فرهنگ و تمدن دیرینه خویش و رجوع به قرآن و سنت با نگاهی تازه و اندیشه‌ای نو برای حل معضلات و مسائل فکری جدید و استخدام فن و تکنیک و علوم تجربی بر مبنای فرهنگ اسلامی و تطهیر چهره نورانی اسلام از غبار بدعت‌ها و خرافه‌هایی که در طول چهارده قرن بر آن نشسته بود تلاش کرده‌اند و حرکت اصلاح دینی را شکل داده‌اند. آنها عنوان سلفیه را نشانی برای خویش قرار دادند. اما منظور تحقیق حاضر از کاربرد اصطلاح سلفیه همان معنای اول را شامل می‌شود. (49) بر اساس مبنای فکری این دسته از سلفیون، میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد ولی مرتکب کبائر شود و، از دین خارج شده و کافر شمرده می‌شود. در جهان اسلام تنها گروهی که چنین عقیده‌ای داشتند، خوارج بودند. خوارج نیز ایمان را بسته به عمل می‌دانستند و فرد مرتکب کبیره را از دین خارج و واجب القتل می‌شمردند. به همین علت در برابر مسلمانان قد برافراشتند و آنان را به بهانه‌های واهی کشتند. حتی حضرت علی (علیه السلام) را نیز به این بهانه شهید کردند که به باور آن‌ها، به علت آن که حکمیت را که خود آن‌ها به او تحمیل کرده بودند، پذیرفت، مرتکب کبیره شده بود. (50) سلفی‌های تکفیری نیز مشابه خوارج بسیاری از مسلمانان را از آن جهت که همانند آن‌ها نمی‌اندیشند و به باورشان مشرک هستند، کافر و مهدورالدم می‌دانند.
اعتقادات سلفی‌های تکفیری شامل موارد زیر است:
1. تکفیرِ: آن‌ها به خود اجازه می‌دهند که علیه مسلمانان دیگر نیز در صورتی که اعمال آن‌ها مورد قبول نباشد به عنوان کافر و مرتد اعلام جنگ دهند؛ چه رسد به غیر مسلمانان. آن‌ها غیر مسلمانان را به عنوان کفار فقط شایسته‌ی مرگ می‌دانند.
2. ردّ اقتدار سیاسی: تکفیری‌ها هر صاحب اقتدار سیاسی را که از عقاید آن‌ها پیروی نکند نامشروع و قتل او را واجب می‌دانند.
3. ردّ قواعد جهاد: به اعتقاد اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان جهاد وقتی واجب می‌شود که زمین‌های اسلامی مورد تهاجم و تهدید قرار بگیرد (جهاد تدافعی)، جهاد هم چنین دارای قواعد خاص خود از جمله عدم کشتار غیر نظامیان است. ولی تکفیری‌ها به هیچ کدام از این قواعد پای بند نیستند و کشتار مردم بی‌گناه را مجاز می‌دانند.
4. رد حرمت خودکشی: در اسلام، مسیحیت و یهودیت، خودکشی گناه نابخشودنی محسوب می‌شود در حالی که تکفیری‌ها خودکشی برای کشتن دشمنان خدا را شهادت می‌دانند، از نظر آن‌ها افرادی که به اقدامات انتحاری دست می‌زند شهید هستند و مستقیماً وارد بهشت می‌شوند.
5. تروریسم: تکفیری‌ها برای کشتن دشمنان خدا تروریسم را مجاز می‌دانند و معتقدند استفاده از خشونت و ترور برای برکناری رهبرانی که بر اساس اسلام حقیقی حکومت نمی‌کنند یک وظیفه اسلامی است. (51)
6. در تبیینی دیگر از تکفیر این مفهوم از دو مولفه اساسی جهل و عنصر روحی و روانی تشکیل می‌شود و شاخصه‌هایی نظیر خشونت عریان و دائمی، آسیب زدن به افراد بی‌گناه، حرکت تصاعدی در تکفیر دیگران، کشتن اهل اسلام و فاصله گرفتن از دین را می‌توان برای معرفی جریان تکفیری در نظر گرفت. (52)
 امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری
توضیح تصویر: شاخصه‌های تکفیر

4. تحلیل (تعیین حجم) تهدید جریان تکفیری

4-1.حجم تاریخی (پیشینه)

پیشینه تکفیر در جهان اسلام به صدر اسلام باز می‌گردد؛ به این معنا که در برهه‌هایی از تاریخ، گروه‌هایی از مسلمانان، مخالفان خود را کافر نامیده‌اند. در تاریخ اسلام، فتنه تکفیر به همراه اباحه خون، مال و ناموس، با خوارج آغاز می شود. بسیاری از فرقه‌های خوارج، کسی را که مرتکب یکی از گناهان کبیره می‌شد کافر می‌دانستند. در حوزه‌ی نظری، اندیشه تکفیری در چند قرن گذشته، ریشه در دیدگاه‌های ابن تیمیه دارد و گروه‌های تکفیری دیدگاه تکفیری خود را از ابن تیمیه وام گرفته‌اند. در روزگار او دیدگاه تکفیری وی از مرز نظریه پیش تر نرفت و در حوزه‌ی عمل، به اباحه‌ی خون و مال مسلمانان نینجامید. ابن تیمیه به رغم تعریفی که از کفر ارائه می‌دهد و حصول کفر را با انکار ضروری دین و یا احکام متواتره و مورد اجماع گره می‌زند، اما در واقع گروه‌های فراوانی از مسلمانان را تحت عنوان گوناگون تکفیر کرده و از دایره اسلام خارج نموده است و با این نگرش، دایره مفهوم ایمان را بسیار تنگ وضیق در نظر گرفته است.
در قرن دوازدهم با ظهور محمدبن عبدالوهاب در منطقه نجد، اندیشه تکفیر، از حوزه نظر وارد مرحله عمل شد. در این مرحله، محمدبن عبدالوهاب واژه‌هایی مانند شرک و کفر را به سادگی درباره مسلمانان به کار برد و خون، مال و ناموس آنان را مباح شمرد. کتاب‌ها و ر

عبارات مرتبط با این موضوع

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری


ادامه مطلب ...

جریان عظیم آهن مذاب زیر پای میلیاردها انسان!

[ad_1]

خبرگزاری مهر: شاید باورش سخت باشد اما در زیر سطح زمین جریانی از آهن مذاب وجود دارد که دمایش تقریبا با سطح خورشید برابری می کند.

نشریه نیوساینتیست در گزارشی جالب توجه به تشریح یک فرآیند طبیعی اما حیرت انگیز در دل زمین پرداخته و می نویسد: برای نخستین بار در تاریخ است که چنین جریان چشمگیری از آهن مذاب در زیر سطح زمین یافت می شود. اما کشف این موضوع در نوع خود جالب توجه است. جایی در عمق ۳ هزار کیلومتری زمین، آهن مذاب در قالب یک جریان بزرگ وجود دارد. دانشمندان تخمین می زنند که این جریان در زیر آمریکای شمالی یعنی جایی که کانادا واقع شده و روسیه وجود داشته، باشد. اما جالب تر از همه اینکه کشف این جریان مذاب که تخمین زده می شود دمایی همتراز با سطح خورشید دارد از طریق مشاهدات فضایی صورت گرفته است.

 

جریان عظیم آهن مذاب زیر پای میلیاردها انسان! 

در ادامه این گزارش آمده است: جریان آهن مذاب چیزی درحدود ۴۲۰ کیلومتر عرض دارد و از سال ۲۰۰۰ سرعت آن سه برابر شده است. بررسیهای بیشتر حکایت از آن دارد که جریان مورد نظر به سمت غرب تمایل پیدا کرده و هر سال بین ۴۰ تا ۴۵ کیلومتر پیشروی کرده و از زیر سیبری به سمت اروپا حرکت می کند. نکته قابل تأمل اینجاست که سرعت پیشروی این جریان مذاب بیشتر از سه برابر سرعت عمومی جریانهای مذاب در هسته خارجی زمین است.

نیوساینتیست در ادامه این گزارش آورده است: هیچ کس به درستی نمی داند که چرا این جریان مذاب تا این حد با سرعت پیشروی می کند اما تیمی از دانشمندان که موفق به کشف آن شده اند بر این باورند که این یک پدیده طبیعی است که اساس آن به یک میلیارد سال پیش بازمی گردد. با بررسی دقیق این جریان می توان به شکل گیری میدانهای مغناطیسی زمین پی برد. اهمیت این میدانها در این است که از زمین و ساکنانش در برابر توفانهای خورشیدی محافظت می کنند.

در بخش دیگری از این گزارش می خوانیم: گروهی از دانشمندان دانشگاه لیدز در بریتانیا این جریان مذاب را کشف کرده اند. فیل لیورمور که هدایت این دانشمندان را بر عهده داشته می گوید: حقیقتا این یک کشف قابل توجه است. تا پیش از این می دانستیم که هسته مذاب زمین در حال حرکت است اما حالا متوجه وجود این جریان مذاب از آهن هم شده ایم. اهمیت این کشف جدید در آن است که درباره اعماق زمین چیز زیادی نمی دانیم. در واقع ما بیشتر از آنکه درباره اعماق سیاره مادر بدانیم درباره خورشید آگاهی داریم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مهندسی عمرانروش استاندارد آزمایش برای آزمایش نفوذ و نمونه گیری ازخاک ها با لوله سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهانپر بیننده ترین سایت خبری تحلیلی فارسی زبان جهاناخبار سیاسی اخبار فرهنگی اخبار مهندسی عمران روش استاندارد آزمایش برای آزمایش نفوذ و نمونه گیری ازخاک ها با لوله شکافدار سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهان پر بیننده ترین سایت خبری تحلیلی فارسی زبان جهاناخبار سیاسی اخبار فرهنگی اخبار اجتماعی


ادامه مطلب ...

جریان شناسی غلو و غالیان در عصر رضوی

[ad_1]
فواید آب آناناس

فواید-آب-آناناسآب آناناس طعم بسیار خوبی داشته و همیشه به عنوان یک نوشیدنی محبوب در میان مردم در نظر گرفته می شود. این ادامه ...

غلات برای دیابتی ها

غلات-برای-دیابتی-هاغلات حاوی فیبر بالا دارای فواید سلامتی متعددی می باشند. با این حال، همه ی انواع غلات برای افراد دیابتی ادامه ...

غذاهای سالم برای افراد مبتلا به دیابت نوع 2

غذاهای-سالم-برای-افراد-مبتلا-به-دیابت-نوع-2دیابت نوع 1 و 2 دو نوع اصلی دیابت می باشند. سطوح غیر طبیعی گلوکز خون علامت مشخص بیماری دیابت می باشد. ادامه ...

عوارض جانبی ملوکسیکام

عوارض-جانبی-ملوکسیکامملوکسیکام یا موبیک یک داروی غیر استروئیدی ضد التهابی (NSAID) بوده که عمدتا برای درمان درد، سفتی و کاهش ادامه ...

عوارض جانبی مصرف طولانی مدتNSAID

عوارض-جانبی-مصرف-طولانی-مدتNSAIDداروهای غیر استروئیدی ضد التهابی که به عنوان NSAIDs نیز شناخته می شود، به منظور کاهش درد و التهاب مورد ادامه ...

عوارض جانبی لووتیروکسین که باید بدانید.

عوارض-جانبی-لووتیروکسین-که-باید-بدانیدافرادی که داروی لووتیروکسین مصرف می کنند، احتمال توسعه ی مشکلات استخوانی مانند پوکی استخوان در آن ها ادامه ...

عوارض جانبی گلیکوزیدهای قلبی

عوارض-جانبی-گلیکوزیدهای-قلبیگلیکوزیدهای قلبی عمدتا برای درمان بی نظمی و نارسایی قلب تجویز می شود. این مقاله اطلاعاتی را درباره ی ادامه ...

عوارض جانبی کرم کتوپروفن

عوارض-جانبی-کرم-کتوپروفنکاربرد کرم کتوپروفن می تواند باعث احساس خارش ناخوشایند و منجر به تشکیل جوش گردد. حساسیت به نور یکی دیگر ادامه ...

عوارض جانبی سیمواستاتین

عوارض-جانبی-سیمواستاتیندر صورتی که سطوح کلسترول شما بالا باشد، احتمالا پزشک ممکن است داروی سیمواستاتین را برای شما تجویز کند. ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نقش غلات در تخریب چهره شیعهغلات در جریان جعل احادیث و طرح اندیشه تحریف قرآن نقش مهمی داشتند و در برخی علوم اسلامی نقش غلات در تخریب چهره شیعه غلات در جریان جعل احادیث و طرح اندیشه تحریف قرآن نقش مهمی داشتند و در برخی علوم اسلامی مانند


ادامه مطلب ...