حرکت زشتی که از شیطنت این دانشجو به چشم می آید واقعا باعث تاسفه .
به دلیل درخواست کاربران این عکس حذف شد.
یا مثلا جمله «دماغت ماستیه» متلکی است که دخترهایی که دماغشان را سربالا عمل کرده اند می شنوند. کمتر پسری تا به حال به خاطر لنگ زدنش در خیابان و از سوی آدم های غریبه متلک شنیده است، اما بعضی از دخترهایی که پایشان مشکل دارد می گویند پسرها به خاطر این مشکل مسخره شان کرده اند و متلک انداخته اند.
این فرهنگی است که طی سال ها با خوی بعضی از مردم جامعه عجین شده است. فرهنگ مسخره کردن، متلک انداختن و زیر ذره بین گذاشتن افرادی که نمی شناسیم. شاید هم راحت ترین جرمی که می شود در ایران مرتکب شد، همین باشد: «متلک انداختن به زنان عابر». جرمی که نه مجرمان از «جرم» بودنش اطلاع چندانی دارند و نه قربانی. زنان عابر با وجود ناراحتی از این مزاحمت ها، حتی نمی دانند این پدیده «متلک انداختن» در قانون ما جرم محسوب می شودو متلک اندازها هم با خیال راحت از اینکه کسی آنها را شماتت نمی کند و دنبال ماجرا را نمی گیرد، با آزار دادن دیگران تفریح می کنند.
سمانه دختری است که به گفته خودش بارها قربانی خشونت کلامی پسران رهگذر شده است. او به هفت صبح می گوید: «فقط دختران با پوشش مانتو نیستند که قربانی می شوند. این متلکها نصیب کسانی هم که چادری هستند می شود. من خودم یک دوست چادری دارم که بارها از متلکهایی که بهش گفته اند با هم حرف زده ایم.»
بد حرفی نیست، به سراغ یکی از دختران چادری می رویم تا از او هم درباره مزاحمت های گاه به گاه خیابانی بپرسیم. مهر اوه دختری چادری و دانشجو است. او می گوید: «من دختری هستم که نسبتا چاقم و با وجودی که چادر سرم می کنم این چاقی مشخص است. گاهی می شود که وقتی از مقابل دسته ای از پسران رد می شوم به من متلک های ناجور می گویند و چاقی ام را به رخم می کشند.» از او می پرسیم مثلا چه متلک هایی می گویند؟ چندتایش را که یادم می آید اینها بوده: «کیسه بوکسو ببینین» یا «تفنگو بده خسر بزنیم» یا «کو اون تفنگ فیل کش من».
با دختر دیگری حرف می زنیم که چادری نیست اما معمولا با مانتوی بلند و حجاب خوب در همه جا تردد می کند. او می گوید که محل کارش در خیابان مولوی است و هر دفعه که از جلوی مغازه ها رد می شود محال است متلک نشنود: «عروس خانوم، جهیزیه نمی خوای»، «چه دختری، حیف نیست تا الان ازدواج نکردی»، «پا می دی واست کفش بخرم؟». او در ادامه می گوید: «درست است که حرف های رکیک و زشتی نمی زنند ولی همین که دائم یک عده دور و بر گوشت پچ پچ کنند و بخواهند از تو ایرادی بگیرند یا درباره ات نظر بدهند، اعصابت را به هم می ریزد و آستانه تحملت را کم می کند اما متاسفانه چون هر روز از اینجا تردد می کنم ومحل کارم اینجاست نمی توانم به آنها چیزی بگویم، اینجور وقت ها آدم یک چیز هم بدهکار می شود.»
حتی کودکان و نوجوانان دختر هم از این نوع مزاحمت ها در امان نیستند. این نوع خشونت ها از سنین نوجوانی شروع می شود. یکی از دخترهای دانشجوی ۲۱ ساله در گفتگو با هفت صبح در این باره می گوید: «شاید ۱۱ سال بیشتر نداشتم که وقتی با مادرم برای خرید بیرون رفته بودیم من بیرون مغازه ایستاده بودم و ویترین را تماشا می کردم که یک مرد مسن به من تعرض جسمی کرد، این موضوع به شدت در ذهنم اثر منفی گذاشت و تا مدت ها از مردها بدم می آمد و فکر می کردم که من چه کار زشتی کرده ام که باید با من اینطور رفتار شود؟»
متلک فقط برای نوع پوشش نیست
وقتی از زنان چاق می پرسیم تا به حال در خیابان به شما متلک انداخته اند، یک قطار جمله ردیف می کنند: «تو چرا راه میری؟ باید قل بخوری»، «کدو قل قل زن تو ندیدی پیرزن؟»، «فرار کنید… غولا حمله کردن!»، «خانم یواش راه برو، زمینداره می لرزه»، «تانک وارد می شود». این متلکها و ده ها متلک دیگر که بعضی از آنها را حتی نمی شود به زبان آورد جملاتی هستند که شاید خنده دار به نظر بیایند، اما برای کسانی که مورد حمله و تمسخر دیگران با این جملات قرار می گیرند اصلا خنده دار نیست و البته پیکان این تیکه و کنایه ها به سمت «زنان چاق» است و نه مردان چاق. چون مردها، چاق بودنشان نه خیلی زیاد به چشم دیگران بد جلوه می کند و نه خودشان دغدغه چاقی و شکم جلو آمده شان را دارند.
البته فکر نکنید که دخترهای لاغر از این قاعده مستثنا هستند. آنها هم متلکهایی می شنوند از این قبیل که: «مداد نوکی» و … گوشه و کنایه هایی که شاید در وهله اول خنده دار به نظر بیاید اما این سوال را به وجود می آورد که چطور یک نفر غریبه این شجاعت را دارد که خیلی راحت به یک فرد غریبه دیگر این صفت ها را نسبت دهد، در حالی که همین فرد اگر «مرد« باشد، این شجاعت را ندارند.
به سراغ جامعه مردان می رویم تا ببینیم پسران و مردان از گفتن این به اصطلاح «متلک»ها چه انگیزه ای دارند؟ با چند پسر در رنج سنی ۱۹ تا ۲۷ سال در این باره گفتگو کردیم. یکی از پسرها که ۲۵ سال دارد از انگیزه های دوستان هم سن و سالش می گوید: «پسرها با این کار به دنبال قدرت و تاییدطلبی هم سن و سال هایشان هستندکه مثلا طرف چقدر با جربزه ست که به فلان دختر چنین حرفی زد.»
پسرها: فرهنگ مسخره کردن از دبیرستان باب می شود
یکی از پسرهای دانشجو در گفتگو با هفت صبح می گوید که این نوع رفتارها ریشه در دوران دبیرستان دارد: «پسرها در دوره دبیرستان از هم سن و سال هایشان یاد می گیرندکه باید اینطور رفتار کنند تا مقبول جمع باشند.»
پسر دیگری می گوید که این مشکل به جدا بودن مدارس دخترانه و پسرانه ربط ندارد: «مشکل اصلی عقده های فروخفته جنسی است که بعضی از پسرها می خواهند با گفتن متلک تخلیه اش کنند، چون جای دیگری نیست که این هیجانات را تخلیه کنند.»
«۱۰ درصد دنبال تفریح هستند و بقیه دنبال برقراری ارتباط با دخترها هستند، برای همین گاهی هم اگر دختر جواب ندهدو یا بی تفاوت رد شود، ممکن است به او حرف بدی بزنند.»
این حرف پسری ۲۵ ساله و دانشجوست. او معتقد است که متلک انداختن درجامعه ما تبدیل به یک جور عرف شده: «خودمن وقتی از کنار دبیرستان دخترانه رد می شوم، بارها شده که دخترهای دبیرستانی بهم متلک انداخته اند.»
با من دوست می شی؟!
شماره می دی؟!
اینا یه سری الفاظی یه که بین یه سری ها (که نصفشون ادعایه روشنفکری میکنن) رایج شده
می خوام آثار این اعمال ناشایست ( همون دوستی دختر و پسر رو که متا سفانه بین خیلیا رایج شده) رو مینویسم:
۱- بیماری روحی: برای مثال بعد از این که ازدواج می کنن به زن یا شوهرشون مشکوک می شن که نکنه با کسی سر و سِر و روابطی داره و یا یکی دیگه این که شکست عشقی می خورن و یا افسرده میشن.
۲- که از اولی خیلی مهم تره این که قرآن با این کار مخالفت کرده و در نتیجه گناه بزرگیه که مدرک هم دارم:
بسم الله الرحمن الرحیم:
بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا
أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَی الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ
لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ “سوره ی نساء آیه﴿۲۵﴾”
معنی:[همه] از یکدیگرید پس آنان را با اجازه خانوادهشان به همسری [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند نه زناکار و یا پنهانی رفیق [مرد] داشته باشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتکب فحشا شدند پس بر آنان نیمی از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویی با کنیزان] برای کسی از شماست که از آلایش گناه بیم دارد و صبر کردن برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است
“سوره ی نساء آیه﴿۲۵﴾”
البته این رو فقط به زن ها نمی گه تازه وای به حالشون چون با آدم درستی ازدواج سالم نخواهند کرد و زندگی سالمی م نخواهند داشت (دو باره قرآن رو شاهد می گیرم):
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّؤُونَ
مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ
“سوره نور آیه ﴿۲۶﴾”
معنی:
زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاکند و مردان پاک برای زنان پاک اینان از آنچه در باره ایشان میگویند بر کنارند برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود
پس بعضیا !! خواهشاٌ دست از این کارا بردارید که اگه هر چه قدر بیشتر گناه کنید بیشتر گیر میکنید.
این کودک نوپای ایرانی که این ماه دو ساله شد، با انعطاف بدنی فوقالعادهاش در شبکههای مجازی بسیار معروف شده و تنها در اینستاگرام ۱۸۰۰۰ طرفدار دارد.
پدر و مادر وی با نامهای محمد و فاطمه، ساکن بابل از شهرهای استان مازندران هستند. آنها میگویند که فرزندشان هیچ آموزش خاصی ندیده است و فقط روزی ۱۰ تا ۲۰ دقیقه ورزش میکند.
محمد میگوید: روزی از سر کار به خانه برگشتم و انگشتم را توی دست آرات گذاشتم. او به آرامی بیدار شد. انگشتم را محکم گرفت و خودش را بالا کشید و پاهایش را از زمین بلند کرد. در آن لحظه از قدرت و توان بدنی او جا خوردم.
در ویدئویی دیگر نیز او با وزنهای ۶.۵ کیلویی بر پشت خود تمرین نشست و برخاست را اجرا میکند.
آرات دوساله یک یوگی کامل است و بسیاری از حرکات سنتی ورزش ژیمناستیک مثل پشتکوارو را بهراحتی انجام میدهد. این کودک بسیاری از حرکاتش را در مکانهای غیرمعمول و عجیب خانه انجام میدهد مثل بالای تلویزیون، روی کابینتهای آشپزخانه، روی نردهها. او حتی از دیوار هم بالا میرود.
یوگی به کسی اطلاق میشود که بهطور پیوسته به ورزش یوگا میپردازد و حرکات خاص آن را بهخوبی اجرا میکند.
شقایق فراهانی روبه روی رضا رشیدپور نشست و به پرسشهای مجری برنامۀ «دید درشب» پاسخ گفت.
او که از ابتدای این برنامه نگران بخش نمایش عکسها بود و میترسید که چهره ها را نشناسد در نهایت به رضا رشیدپور گفت که مخاطبان احتمالا فکر می کنند تو پارتی بازی کردهای و تصاویر چهره های خیلی آشنا را برای من نمایش دادی.
بخشی از صحبتهای شقایق فراهانی در این برنامه، بدین شرح است:
-امسال پر کار بودم اما ۴ کارم در جشنواره پذیرفته شده که عبارتند از «کفشهایم کو» به کارگردانی کیومرث پوراحمد، «آبنبات چوبی»به کارگردانی حسین فرحبخش، «نیمه شب اتفاق افتاد» کار تینا پاکروان و «نقطه کور» به کارگردانی مهدی گلستانه.
-درباره ی خانم اسکویی اطلاعی ندارم، مگر از ایران رفتهاند.
-من جای هیچکدام [از بازیگرانی که به خارج رفتهاند] نبودم، آنها دنبال آرزوهایشان میروند، برای برخی [این آرزوها] بر آورده میشود، برای برخی نه.
-[درپاسخ به سوالی دربارۀ نقش پدرش در حضور او، برادرش و گلشیفته در سینما] در زمان شروع کار خب، سایه پدر هست، اواسط کار هم اعتبارشان. اما بعدش هر کدام ما سعی کردیم راه خودمان را پیدا کنیم.
– اگر پدرم بازیگر مهمی نبود شاید من هم بازیگر مهمی نمیشدم.
-[در پاسخ به سوالی دربارۀ سوء استفاده کردن از نام پدر] یکبار کمیته ما را در خیابان گرفت، آن موقع سریال «امام علی» پخش میشد، من گفتم دختر معاویهام، باور نکردند و ما را بردند درِ خانه، پدرمن هم غیرتی، خلاصه آمدند و…
-بعد از ماجرای گلی [گلشیفته] فضا سخت تر شد اما نامحسوس بود، من یک سال پیشنهاد نداشتم، سال قبلش پرکارترین بازیگر بودم و سیمرغ هم نگرفتم.
-دربارۀ سیمرغ گاهی تر و خشک با هم می سوزد، برخی به حق سیمرغ میگیرند و برخی هم به نوبت. ما در خانواده، پیِ سیمرغ نگرفتن را به تنمان مالیدهایم.
– زشت بود که به آقای عبدی سیمرغ ندهند، خیلی سال پیش باید جایزه را می گرفتند.
– مثل همه آدم ها من هم اشتباه داشتهم، سه سال ممنوع کار بودم.
-وقتی آقای ملاقلیپور روی صحنۀ فیلم شارلاتان آمد، من می لرزیدم. نه این که ازش بترسم تحت تاثیر موقعیتش در کارش و سینما بودم. جزو آرزوهام بود که با آقای ملاقلیپور کار کنم. یادم هست وقتی فیلم «میم مثل مادر» را در جشنواره دیدم میخکوب شدم و بعد با خودم می گفتم که این آدم دیگر میخواهد چی بسازد.
– [درپاسخ به سوالی در مورد این که اگر جای گلشیفته بود از ایران میرفت؟] من جای گلشیفته نبودم، سال ۸۸ زمانی که به خیلی از هنرمندان [برای انتخابهایشان] انتقاد میشد، می گفتم خدایا من را در شرایط آنها قرار نده که بخواهم اشتباه کنم.
-یک جاهایی به گلشیفته حسادت کردم، نه به خودش در نقشی که بازی کرده، بلکه به آن شرایطی که برایش پیش آمد.
– زمانی که خودت به خودت در کائنات رای ندهی، کائنات هم به تو رای نمی دهد. آن موقع خودم، خودم را به اندازۀ حالا دوست نداشتم. پر از خشم بود، خشمهایی که مربوط به کودکی و شرایط زندگیام بود.
– این نگاه مربوط به سن نیست، از آگاهی است، برای کسی ممکن است این آگاهی در ۲۳ سالگی اتفاق بیفتد، برای یک نفر در ۱۴ سالگی، و یک نفر هم ممکن است پیر شود و بمیرد و به آگاهی نرسد.
-الان برخی از کارها[انتخاب نقش و پیشنهاد سینمایی] را دلی نجام می دهم، برخی را برای پول و برخی را به خاطر رودبایستی. به برخی از پیشنهادها هم اکیدا نه میگویم.
– تاریخ یک حافظه ای دارد که کارهای خوب را نگه میدارد. مردم حق دارند بگویند چرا این کار[بازی نقش در فیلم] را انجام دادی. برخی از فیلمهای بد هم مخاطب خود را دارد، کسانی هستند که این فیلمها را دوست دارند.
-چند تا بازیگر دارید که دستمزد بالا دارند، خانه دارند، کاری دارند و میدانند زندگیشان زمان پیری و از کار افتادگی هم تامین هست.
– تعداد بازیگرانی که دستمز بالا میگیرند زیر ۱۰ نفر است.
– سینما فاسد نیست، کسی که پیشنهادی به او می شود، خودش جاذب پیشنهاد هست.
– سواد برای بازیگر هم مهم هست و هم نیست، پارادوکس است در واقع. برخی از بازیگرای مهم ما با استعداد خودشان آمدند و تحصیلات نداشتند. من نقاشی خواندم و لیسانسم را هم نتوانستم بگیرم. سواد عمومی اما خیلی مهم است. برای یک بازیگر، یه عقیدهۀ من آشنایی با روانشناسی و جامعه شناسی هم مهم است.
-من عاشق برتولوچی[کارگردان ایتالیایی] هستم، عاشق کوروساوا هستم، ولی ممکن است عکسشان را به من نشان بدهید، نشناسم. نمی دانم چه ریختی هستند، لزومی ندارد که آدم همه را بشناسد.
– هنرمند مورد علاقۀ من سوسن تسلیمی و فائقه آتشین هستند.
– فوتبالی نسیتم و واقعا تیمها و بازیکنان را نمیشناسم، اما به خاطر پدرم استقلالیام.
– خانوادهام با بازیگر شدن من مخالف نبودن با بازیگر شدن گلی مخالف بودند، آن موقع گلی موسیقی کار میکرد و پیانو میزد و خیل هم موفق بود در کارش. من گلی را به سینما بردم.
– [من و گلی] برای هم خواهران خیلی خوبی هستیم.
– سر سریال «کلاه پهلوی» یادم هست که یک شب هر کاری میکردم نمیتوانستم دوتا دیالوگ را بگویم. همه خسته شدند، سرد بود، من اضطراب داشتم و خلاصه نشد.من در واقع خرد شدم، شکستم، و وقتی به خانه آمدم اگر سامی پسرم را نداشتم، خودکشی می کردم. فردای آن روز نهار دعوت داشتم خانه گلشیفته، یادم هست که او طوری با من حرف زد که آرام شدم خیلی حرفه ای مرا راهنمایی کرد و گفت این اتفاقات مال بازیگر است و پیش میاید حتی خود من بارها شده که سر فیلمبرداری رفته ام و گفتهام امروز نمیتوانم بازی کنم.
– خیلی با تکنولوژی عجین نیستم و تازه یکسال هست که موبایل تاچ گرفتهام، اینستاگرام دارم، اما واقعا بلد نیستم مطلب بگذارم و دوستانم کمک میکنند.
-پدرم همیشه تا صبح کتاب می خواند و مدام می زد تو سرمن که من هم یه مقدار کتاب بخوانم. شاید به همین خاطر من دور شدم از کتاب خوندن، اما در این دنیا مجازی خیلی چیزها را دارم میخوانم، به نظرم خیلی بد نیست؛ آن هم اینقدر که دارند از آن بد می گویند.
-سال ۸۲ ممنوع کار شدم. دلیلش این بود که جمعی از عزیزان هنرمند با هم بودیم. آقای انوشیروان ارجمند هم بود و خیلی اتفاقا زحمت کشید.
– [در پاسخ به این سوال رشیدپور که گفتی پدر شما غیرتی است، واکنشش نسبت به کار گلشیفته چی بود؟] غیرتی بودن با داشتن باورهای سنتی فرق دارد. پدر من سنتی است و حالا وقتی با چنین داستانی روی کره زمین مواجه می شود ، دارد امتحان خودش را پس میدهد. پدر و مادرم مارا طوری بار آوردند که هر کس بتواند تصمیم خوش را بگیرد. ما با هم بحث میکنیم و حرف میزنیم اما در نهایت تصمیم خودمان را میگیریم و همه هم به این تصمیم احترام میگذاریم.
-من آقای روحانی را مثل اقای خاتمی دوست دارم، وقتی ایشان رئیس جمهور شدند احساس امنیت کردم و بعدش هم اتفاقات خوبی برای ما افتاد، مثل همین [برطرف شدن] تحریمها.
منبع: خبرآنلاین
لیلا حاتمی و بهنوش بختیاری برای نشست خبری فیلم «من» به کاخ جشنواره فیلم فجر رفتند.
میلاد کى مرام که این روزها نقش اصلى فیلم تازه کمال تبریزى با عنوان “امکان مینا” را بر عهده گرفته است ، همزمان بازى در فیلم دیگرى را به پایان رسانده است که این نقش آفرینى دچار حواشى جالبى شده است.
ماجرا از این قرار است، میلاد کى مرام که در این فیلم نقش کوتاهى به عهده دارد و طبق قرار باید در دو سکانس بازى مى کرد. اولین سکانس بدون مشکل فیلمبردارى شد اما دومین سکانس که در آن کى مرام باید با یک بازیگر نه چندان شناخته شده درگیر مى شد مشکلاتى براى عوامل فیلم به وجود آورد.
میلاد کى مرام پیش از فیلمبردارى این سکانس اعلام مى کند حاضر نیست از یک بازیگر ناشناخته فحش و کتک بخورد و این سکانس را بازى نمى کند. تلاش هاى کارگردان و دیگر عوامل نتیجه نمى دهد و این سکانس فیلمبردارى نمى شود.
حال کارگردان یا باید این سکانس ها را با یک بازیگر دیگر مى گرفت اما این کارگردان تصمیم جالبى گرفت و اعلام کرد همان یک سکانس فیلمبردارى شده را در فیلم قرار مى دهد و مسئولیت ناقص ماندن نقش به عهده کى مرام است.
باید تا زمان نمایش فیلم منتظر ماند و دید آیا کارگردان بر سر حرفش خواهد ماند یا به طور کلى بازى این بازیگر را از فیلم خذف مى کند.
پیش از این و قبل از انقلاب نیز بازیگران مطرح و قهرمانان فیلم هاى آن زمان حاضر به کتک خوردن از بازیگران ناشناخته و سیاهى لشکرها نبودند.
منبع: روزنامه سینما
در طول زندگی با اموریروبرو می شویم که وضعشان برای ما روشن نیستند. مثلا برخی غذاها حرام است و برخی حلال اما ممکن است غذایی باشد که ندانیم حلال است یا حرام؟ یا در خصوص مال نیز همین بحث هست. مثلا بعضی درآمدها را نمی دانیم حلالند یا حرام؟ به این موارد در اصطلاح شبهه ناک میگویند. یعنی وضعشان برای ما مشکوک و مبهم است. از نظر شرعی خوردن غذایی که مطمئن به حرمتش نیستیم اشکالی ندارد تا یقین به حرام بودنش پیدا نماییم. اما از نظر اخلاقی و برای آنها که می خواهند در مسیر کمال و هدایت دچار مشکل نشوند بهترین کار دوری از امور مشکوک و شبهه ناک است چرا که نزدیک شدن به پرتگاه معصیت و حرام، احتمال پرت شدن را افزایش می دهد. این هم که بگوییم همه از همین راه درآمد کسب می کنند یا همه از این غذا می خورند یا خورده اند بهانه صحیحی نیست زیرا قرآن می فرماید تبعیت از اکثریت نکن زیرا تو را از راه حق خارج می کنند!
در آیه ۱۱۶ سوره انعام میخوانیم:
«وَإِن تُطِعْ أَکْثَرَ مَن فِی الأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ اللّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ.»
«و اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى، تو را از راه خدا به در مى کنند، آنها صرفا از وهم و گمان پیروى مى کنند و جز این نیست که به گزاف و حدس سخن مى گویند.»
***
سه نکته:
* ملاک، حق است نه عدد
«خَرْص» به معناى تخمین و حدس است. چون بعضى از تخمین ها نادرست از آب در مى آید، به معناى دروغ هم آمده است. راه هدایت و راه قرآن ملاک است، نه راه مردم و اکثریت. زیرا اکثریت، دلیل حقانیت نیست. ملاک، حق است نه عدد، پس در پیمودن راه حق از کمى افراد نهراسید.
** این افراد حتما مرتکب حرام می شوند!
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: حَلَالٌ بَیِّنٌ، وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ، وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذلِکَ، فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ ، وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ ، وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَایَعْلَمُ»
پیامبراکرم (ص) می فرمایند: (امور بر سه دسته اند) حلال آشکار، حرام آشکار و شبهاتی در بین این دو دو. پس هر که از شبهات دوری کند از حرامدر امان خواهد بود. و هرکس به شبهات عمل نماید (بالاخره) مرتکب امور حرام می شود و از جایی که نمی داند هلاک خواهد شد! (الکافی، ج۱، ص: ۱۷۰)
*** حرکت عجیب حافظ قرآن!
مرحوم «کربلایی کاظم ساروقی» که خداوند به او عنایت فرموده بود و بدون اینکه سواد داشته باشد، تمام سی جزء قرآن را به یکباره حفظ شده بود، گاهی به صرف ناهار دعوت می کردند و او می پذیرفت. اما بعضی دفعات بعد از خوردن غذا از آن محل خارج می شد و با داخل کردن انگشت در حلق خود سعی می کرد غذاها را از شکم خود خارج کند. از او می پرسیدند چرا این کار را می کنی؟! می گفت: «غذایی که خوردم حلال نبوده نور قلبم کم شده، دیگر نمی بینم.»
قابلیت حرکت دادن اعضای از کار افتاده پس از آسیب به نخاع تا چند سال پیش یک رویا بود، اما اکنون به واقعیت پیوسته است.
به نقل از«فرانتیرنوروساینس» گروهی از محققان دانشگاه ایالتی اورگان آمریکا مشغول تحقیق روی روشی هستند که به بیماران معلول کمک می کند، تا دوباره اعضای از کار افتاده خود را حرکت دهند. آنها برای این کار الکترودهای کوچکی را در بدن بیمار قرار می دهند. این گروه تحقیقاتی تاکنون توانسته پتانسیل الکترودها برای انجام این مهم را در یک گربه نمایش دهد. به این ترتیب روزنه امیدی برای حرکت دوباره افرادی به وجود آمده که در نخاع دچار جراحت شده اند و همچنین افرادی که از اندام های مصنوعی استفاده می کنند.
طبق تحقیقات این گروه یکی از موارد بیشماری که در نمونه های بیماران فلج مشاهده می شود، سلامت مغز، ماهیچه ها و اعصاب است. اما در این میان ارتباط میان این بخش ها و مغز یا همان ستون فقرات ، از بین رفته است. از آنجا که اعصاب موجود در ستون فقرات ترمیم نمی شوند، بهترین راه حل، ایجاد و یا بازگرداندن حرکت به اعضای مختلف است.
این گروه تحقیقاتی نبض های الکتریکی کنترل شده ای را به ماهیچه های عضلات «پلانتار فلکسور» در زانوی یک گربه متصل کردند. برای این کار نیز یک الکترود mm۲ ۱۶را به کار بردند. به این ترتیب این الکترود که ارتباط میان لایه های مختلف اعصاب را برقرار می کند، در اعصاب ماهیچه زانوی گربه قرار داده شد.
سپس الکترودها به یک کنترل کننده (PIV) متصل شدند تا فرایند ارسال نبض را انجام دهد. به گفته این گروه تحقیقاتی دستگاه های کنترل کننده (PIV) توانستند نبض های خاصی را به اعصاب مشخص ارسال کنند. به این ترتیب دانشمندان موفق شدند به گربه کمک کنند زانوی خود را به سادگی و راحتی حرکت دهد.
آنها امیدوارند بتوانند همین سیستم را برای انسان نیز به کار بگیرند و بیماران بتوانند با پوشیدن یک جعبه کنترل به اندازه یک تلفن همراه (که از آن پیام هایی برای اعصاب مشخص شده ارسال می شود) دوباره اعضای از کار افتاده بدن را حرکت دهند.
بامداد – یکی از قابلیت های انسان ها، توانایی مسیریابی و حرکت با استفاده از نقشه حسی محیط اطراف است. محققان آژانس علوم، فناوری و تحقیقات سنگاپور با الهام از این توانایی انسان، نمونه مصنوعی سلول های مغز را به منظور به حرکت در آوردن روبات ها تولید کردند.
به گزارش بیگ بنگ به نقل از ایرنا، یکی از قابلیت های انسان ها، توانایی مسیریابی و حرکت با استفاده از نقشه حسی محیط اطراف است. این توانایی فوق العاده مسیریابی و حرکت با استفاده از نقشه انسان، حاصل عملکرد سلول های مکانی و شبکه ای نورون ها است که با همکاری یکدیگر امکان یادآوری یک مکان و اطلاعات مربوط به موقعیت آن را فراهم می کنند.
محققان در این پژوهش با استفاده از یک نرم افزار توانستند عملکرد سلول های مکانی و شبکه ای نورون ها را شبیه سازی کنند. چنانکه از نام این سلول ها بر می آید، سلول های مکانی، در محیط اطراف شخص، مکان های مختلف را تشخیص می دهند. این سلول ها در دهه ۱۹۷۰ میلادی توسط یک محقق به نام ‘جان او. کیف’ کشف شدند. وی در آزمایش های خود متوجه شد هر بار که یک موش آزمایشگاهی در موقعیت خاصی از یک محیط مشخص قرار می گیرد، سلول های خاصی از هیپوکمپوس مغز موش فعال می شوند.
سلول های شبکه ای در کنار سلول های مکانی عمل می کنند و وظیفه تامین اطلاعات مربوط به موقعیت مکان مورد نظر را در فضا بر عهده دارند. با وجود این، عملکرد سلول های شبکه ای تفاوت زیادی با سلول های مکانی دارد. در واقع، این سلول ها در قشر انتورینال مغز و در یک ساختار شبکه ای قرار دارند و اطلاعات مربوط به موقعیت شخص در فضا را ثبت می کنند.
محققان سنگاپوری با استفاده از نرم افزار، یک شبیه سازی با الگوبرداری از عملکرد سلول های شبکه ای و مکانی انجام دادند. آنها توانستند یک روبات کوچک را در اتاقی به مساحت ۳۵ متر مربع به حرکت درآورند. در این آزمایش، حرکت روبات تنها با استفاده از قابلیت یادآوری مکان و تشخیص موقعیت فضایی توسط سلول های شبیه سازی شده و بدون استفاده از هرگونه حسگر انجام گرفت. محققان امیدوارند با استفاده از این نرم افزار بتوانند سیستم حرکتی روبات ها را به نحو چشمگیری بهبود بخشند. همچنین امیدوارند با شبیه سازی سلول های مغزی انسان بتوانند گامی در راه پیشرفت تحقیقات پزشکی بردارند.
منبع:سایت علمی بیگ بنگ
نوشته حرکت روبات با استفاده از سلول های مصنوعی مغز اولین بار در بامداد پدیدار شد.
رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس واگذاری رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت را یک حرکت غیر علمی دانست و گفت: در دنیا رشتههای روانشناسی سلامت و بالینی نه به علمی وابسته هستند و نه حوزههای میان رشتهای تلقی میشوند، بلکه بخش مستقلی برای آن قائلند.
دکتر پرویز آزاد فلاح در گفتوگو با ایسنا، طرح موضوع واگذاری رشته روانشناسی بالینی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را حرکت غیر علمی توصیف کرد و افزود: امروزه در دنیا نگاه خطی به موضوع سلامت انسان نمیشود؛ چرا که در موضوع سلامت تنها عوامل بیولوژیکی به عنوان عامل بروز بیماری در نظر گرفته نمیشود.
وی با تاکید بر اینکه کنار عوامل زیستی، عوامل روانی، معنوی و اجتماعی در بروز بیماریها موثر هستند، ادامه داد: از این رو این دیدگاه که رشتههای روانشناسی بالینی و سلامت به وزات بهداشت واگذار شود، سالها است که در دنیا منسوخ شده است؛ چراکه امروزه به افراد به عنوان بیمار نگاه نمیشود، بلکه آدمها به عنوان «انسان» دیده میشوند و در صورتی که عدم تعادلی در آنها مشاهده شود، از ظرفیتهای خود انسانها استفاده میشود تا بتوانند به تعادل برسند.
آزاد فلاح اضافه کرد: بر این اساس تجویز دارو و درمانهای فیزیکی برای درمان اختلالات روانی هرگز گزینه و انتخاب اول نیست؛ بلکه حتی اگر از دارو استفاده میشود، دارو را به عنوان مداخله جانبی برای بیمارانی که در مرحله پیشرفته بیماری قرار دارند، تجویز میکنند که ما به آنها بیماران «سایکوتیک» (روانپریش) میگوییم.
به گفته وی، پزشکان با تجویز دارو درصدد ایجاد تعادل نسبی برای این نوع بیماران هستند و در گام بعدی از ظرفیت آنها برای درمان استفاده میشود.
رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به نقش روانشناسان بالینی در درمان اختلالات روانی، خاطر نشان کرد: وظیفه روانشناسان بالینی تنها پرداختن به بیماریها نیست، بلکه گستره کار آنها بسیار وسیع است. روانشناسان بالینی در حوزههایی چون آموزش و پرورش، صنعت، بهزیستی و سازمان زندانها نقش موثری را ایفا میکنند.
وی روانشناسی بالینی را یک رویکرد برای مطالعه فردی و کشف قانونمندیهای فردی توصیف کرد و یادآور شد: درمان نیز با تبعیت نگاه عمقی به فرد صورت میگیرد.
آزاد فلاح با تاکید بر اینکه با اصل این واگذاری مشکل داریم، چرا که این حرکت یک حرکت غیر علمی است، اظهار کرد: زمانی که فردی مشکل روانشناختی پیدا میکند، کمتر تمایل به درمانهای دارویی دارند، چون هیچ دارویی باورهای غیر منطقی را اصلاح نمیکند. دارو زندگی «نباتی» به فرد میدهد تا درد را متوجه نشود و فرد را گوشهنشین میکند.
وی اضافه کرد: نقش دارو در این نوع بیماریها تنها از بین برنده نشانهها و سوق دادن زندگی آنها به سمت نباتی و خمودگی است؛ در حالی که مداخلات روانشناختی موجب بهبود وضعیت افراد نیازمند و افزایش توانمندیهای آنها میشود.
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس با تاکید بر اینکه اصل مساله واگذاری رشتههای روانشناسی بالینی و سلامت به وزارت بهداشت در هیچ کشوری پذیرفتنی نیست، گفت: امروز در هیچ یک از کشورهای معتبر دنیا روانشناسی را در دپارتمانهای پزشکی قرار نمیدهند.
به گفته آزاد فلاح در دنیا رشتههای روانشناسی سلامت و بالینی بخشهای مستقلی دارند که به هیچ علمی وابسته نیستند، حتی حوزههای میان رشتهای نیز تلقی نمیشوند؛ ولی در کشور ما همچنان دیدگاه منسوخ وابستگی این رشته به حوزه پزشکی حاکم است.
وی کار تیمی در درمان را توجه به ابعاد مختلف زیستی، روانی و معنوی دانست و تصریح کرد: از این رو ما با بیمار و بیماری سروکار نداریم، بلکه با انسان سروکار داریم که با چارچوب فرهنگی و دینی انطباق بیشتری دارد و نباید افراد را در بیماریهایشان خلاصه کنیم و این در حالی است که در پروتکلهای درمانی انسانها دیده نمیشوند.
آزاد فلاح ادامه داد: تمرکز و تاکید روانشناسی بالینی بر این است که نباید فردیت و انسانیت افراد نادیده گرفته شود و به عنوان بیمار به آنها توجه شود.
وی با اشاره به برگزاری جلسهای برای بررسی واگذاری رشته روانشناسی به وزارت بهداشت در وزارت علوم گفت: برای رفع این مشکل کمیتهای ایجاد شد و استدلالهای ما در این زمینه ارائه خواهد شد تا به تصمیمگیری نهایی برسیم.