مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آموزش قوانین حقوقی خانواده


توضیحات

آموزش قوانین حقوقی خانواده

وکیل و حقوقدان خود باشید

حقوق خانواده را بدون نیاز به وکیل بیاموزید


مباحث حقوقی ازدواج و طلاق

شرایط ازدواج، موانع ازدواج


انواع ازدواج، حقوق زوجین

انواع طلاق، جهیزیه

انواع دادخواست طلاق

بررسی صلاحیت دادگاه



قیمت : 12800 تومان



مباحثی که در این مجموعه میاموزید:
- مباحث حقوقی ازدواج و طلاق
- شرایط ازدواج
- موانع ازدواج
- انواع ازدواج
- حقوق زوجین
- انواع طلاق
- جهیزیه
- انواع دادخواست طلاق
- بررسی صلاحیت دادگاه

مدرس: مهدی محمودی راد، وکیل دادگستری



روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت : 12800 تومان




ادامه مطلب ...

گلایه وزیر بهداشت از انتشار فیش حقوقی پزشکان مناطق محروم

[ad_1]
به گزارش مشرق، سید حسن هاشمی در بیست و ششمین کنگره سالیانه چشم‌پزشکی ایران، اظهار داشت: هفته وحدت را به همه مردم تبریک می‌گویم و ان‌شاءالله خلق و خوی رسول‌الله (ص) در کشور میان مردم بیشتر شود.  
 
وی با اشاره به سفر خود به سیستان و بلوچستان،‌ گفت: کارهای خوبی در این استان انجام گرفته و در حال انجام است و پروژه‌های زیادی افتتاح شده که برخی از آنها برای اولین بار در این استان به بهره‌برداری رسیده است.
 
وزیر بهداشت اضافه کرد: افتتاح تخت‌های سوختگی و راه‌اندازی تخت‌های ویژه همچنین بخش رادیوتراپی برای بیماران سرطانی از جمله اقدامات صورت گرفته در این استان است.
 
هاشمی اضافه کرد: 294 پروژه در جنوب استان سیستان و بلوچستان و 375 پروژه در منطقه زاهدان و بیش از 100 پروژه نیز در زابل در دستور کار قرار گرفته که 60 تا 90 درصد این پروژه‌ها پیشرفت کرده و در حال اجرا است.
 
وی عنوان کرد: بسیاری از تخت‌های بیمارستانی که قرار است در این استان افتتاح شود تعدادشان 50 درصد تخت‌هایی است که در طول عمر این استان به بهره‌برداری رسیده است. همچنین نیروهای متخصص زیادی در این استان فعالیت کرده که تعدادشان قابل مقایسه با قبل نیست.
 
وزیر بهداشت گفت: طی سه سال گذشته در کلانشهرهایی همچون تهران حتی یک نفر نیرو هم توزیع نکرده‌ایم و همه به مناطق محروم و مورد نیاز اعزام شده‌اند البته معوقات آنها پرداختش با سختی همراه بوده و همه در جریان علت آن هستید.
 
هاشمی با اشاره به اینکه نیمی از مردم زاهدان حاشیه‌نشین هستند،‌ گفت: به ازای هر 3 هزار نفر یک مراقب سلامت از پایگاه مربوطه را در نظر گرفته و به طور کلی اقدامات خوبی را انجام داده‌ایم.
 
وی گفت: در حق این استان و استان‌های دیگری همچون خراسان جنوبی، ایلام و خوزستان ظلم شده و به طور کلی 6 تا 7 استان کشور را در موردش غفلت کرده‌ایم که امیدواریم شاخص‌ها و استانداردها را در این استان‌ها در حد ملی افزایش دهیم.
 
وزیر بهداشت در ادامه به رشته چشم‌پزشکی اشاره کرد و گفت: این رشته از حوزه‌های خوب بوده چرا که چشم دریچه‌ای از بدن برای دیدن زیبایی‌هاست و برای پزشکان نیز آینه تمام‌نمای عوارض بیماری‌ها در بدن است.
 
هاشمی با اشاره به اینکه پیشرفت‌های خوبی در حوزه چشم‌پزشکی صورت گرفته است،‌گفت: البته در زمینه دسترسی به خدمات ادعا نمی‌کنیم که شرایط ما خوب است و این موضوع متوسط بوده البته تعداد متخصصان را باید افزایش داد.
 
وی بیان داشت: از نظر دانش و مهارت در حوزه چشم‌پزشکی در شرایط خوبی هستیم و مهارت چشم‌پزشکان ایرانی فاصله‌ای با کشورهای پیشرفته ندارد و در حال حاضر تخصص و فوق‌تخصص چشم‌پزشکی در بیش از 10 دانشگاه در حال آموزش است.
 
وزیر بهداشت گفت: چشم‌پزشکی پرهزینه برای دولت و ملت است لذا باید به سمت فناوری‌ها پیش رویم که البته استعدادهای خوبی در این زمینه وجود دارد.
 
هاشمی در ارتباط با راه‌اندازی بیمارستان چابهار، گفت: این بیمارستان هنوز همان بیمارستان قدیمی است بلکه قرار است بیمارستان 540 تختخوابی با همکاری فرمانداری و شورای شهر چابهار راه‌اندازی شود و بخشی از هزینه‌ها را بر اساس ارزش زمین‌ها در اختیار ما قرار دهند و دولت هم اگر کمک‌های بیشتری داشته باشد آینده درخشانی در این منطقه به دلیل سواحل مکران وجود دارد.  
 
وی با اشاره به اینکه از عواملی که سبب توسعه و رشد می‌شود ارائه خدمات است، گفت: امیدواریم نیروهای محلی نیز در این زمینه همکاری و اقدامات لازم صورت پذیرد البته در میرجاوه یک بیمارستان ساخت ‌آن در حال اتمام بود ولی ما آن را افتتاح نکردیم چون هنوز امکان پذیرش بیمار نبود البته این بیمارستان در دهه 5 به بهره‌برداری می‌رسد.  
 
وزیر بهداشت در مورد طرح پزشکان، گفت: طرح اجباری باید حذف شود البته این موضوع 10 سال زمان می‌برد و ما برای 5 رشته این طرح را به طور کامل حذف کردیم و در برخی از رشته‌ها 20 درصد دوره‌ها را کاهش دادیم البته باید توجه داشت که این طرح را باید متناسب با عرضه و تقاضا کاهش داد.
 
هاشمی عنوان کرد: دولت و مجلس باید کمک کنند تا بیمارستان‌های آموزشی را توسعه دهیم چرا که بیش از حد استاندارد به گروه‌های آموزشی فشار تحمیل می‌شود و اکنون بیمار و متقاضی همچنین استاد و دانشجو زیاد است ولی فضا برای آموزش وجود ندارد. بنابراین نگاه انقباضی در این بخش باید تغییر کند.  
 
وی بیان کرد: برداشتن طرح  اجباری و ایجاد عدالت بیشتر در درآمدها و نظام پرداخت همچنین حل مشکلات مردم برای دسترسی به گروه‌های پزشکی تربیت نیروی بیشتر است در برخی از شهرستان‌های دور افتاده کار 5 نفر را یک نفر انجام می‌دهد که فیش حقوقی آن را هم برخی بداخلاقی می‌کنند و این طرف و آن طرف منتشر می‌کنند. در حالی که به موضوع تعداد نیروی انسانی توجهی ندارند.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

الف حقوق وزیر بهداشت چقدر است؟ فیش و اسنادمنصف باشیم تو رو حضرت عباس مگه فیش کارانه جدا از اصل فیش حقوقه چرا فکر می کنیم همه دفاع جانانه وزیر بهداشت از پزشکان کارانه نباشد، …دفاع جانانه وزیر بهداشت از پزشکان کارانه نباشد، هزینه‌های مردم ۵ برابر می‌شود و آخوندی باید از مردم سعیدی گفت این رسم نامبارکی است که در حوادث اینچنینی، تقصیر را به گردن مدیر دون پایه یا پشت پرده حمایت مارس از گزینه ریاست جمهوری ……آنچه خلأ ریاستی در لبنان خوانده می شود، به تاریخ مه و پایان دوره ریاست جمهوری خبرگزاری فارس صفحه اصلی در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه کردستان وزیر ارتباطات هر کس با هر تفکری در انتخابات اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه ارتباط ایثارگران با رییس جمهور ایثار خبربا سلاماز بعضی بزرگان شنیده ایم که اگر کسی قصد رفتن به جبهه را داشته ودر راه بعللی الف حقوق وزیر بهداشت چقدر است؟ فیش و اسناد منصف باشیم تو رو حضرت عباس مگه فیش کارانه جدا از اصل فیش حقوقه چرا فکر می کنیم همه دروغ دفاع جانانه وزیر بهداشت از پزشکان کارانه نباشد، هزینه‌های دفاع جانانه وزیر بهداشت از پزشکان کارانه نباشد، هزینه‌های مردم ۵ برابر می‌شود و آخوندی باید از مردم سعیدی گفت این رسم نامبارکی است که در حوادث اینچنینی، تقصیر را به گردن مدیر دون پایه یا مامور پشت پرده حمایت مارس از گزینه ریاست جمهوری حزب‌الله چرا طبق قانون اساسی، نمایندگان با رأی مستقیم مردم برای یک دوره ساله و رئیس جمهور با دو سوم آراء خبرگزاری فارس صفحه اصلی دل بستگى به دنیا، عقل را فاسد مى ‏کند، قلب را از شنیدن حکمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری از تقابل دایی با استقلالی ها تا تعیین سرنوشت قهرمان نیم فصل وب سایت استقلال جوان ارتباط ایثارگران با رییس جمهور ایثار خبر با سلاماز بعضی بزرگان شنیده ایم که اگر کسی قصد رفتن به جبهه را داشته ودر راه بعللی نتوانسته


ادامه مطلب ...

نکته‌های حقوقی در روابط «کارگر و کارفرما»

جام جم سرا:

اگر علاقه‌مند به اطلاع از چنین موضوعی هستید، گفت‌وگو با علی همت کلی‌وند، رئیس شعبه 20 دیوان عدالت اداری را در ادامه بخوانید:

بیشترین مشکلات کارگر و کارفرما در چه زمینه ‌ای است؟
طبق قانون‌کار،کارگر فردی است که تنها سرمایه وی کار، قدرت و توان اوست و کارفرما فردی است که صاحب و مالک کارگاه و سرمایه است و شاید بتوان گفت در تقابل کارگر و کارفرما، کارفرما به پشتوانه سرمایه خویش دست برتر را دارد. در زمان تصویب قانون‌کار، مجلس نیز تحت تاثیر این تفکر (مانند بسیاری از کشورها)، معتقد بود کارگردر تقابل با کارفرما ضعیف‌تر بوده و باید اورا مورد حمایت قرار داد. البته به‌نظر بنده در این زمینه مجلس کمی افراطی عمل کرده و می‌توان گفت ضعف قانون‌کار نیز همین مسئله است که یک سویه بوده و فقط منافع کارگر را مد نظر قرار داده‌است. در ماده 8 قانون کار آمده‌است« شروط مذکور در قانون کار و تغییرات بعد از آن در صورتی نافذ خواهد بود که مزایای کارگر کمتر از امتیازات وارد شده در قانون کار نباشد.» برای مثال در صورتی که کارگر و کارفرما بر سرمقدار معینی حقوق با هم توافق کنند قانون، توافق میان کارگر و کارفرما را در صورتی می‌پذیرد که کمتر از مزایای این قانون نباشد، پس باید گفت، مجلس پایبندی به قراردادها را نقض کرده‌است، در صورتی که نظر فقهای‌شورای نگهبان این است که وقتی شخص قراردادی را امضا می‌کند باید به مفاد آن قرارداد پایبند باشد. به همین لحاظ در زمان تصویب قانون‌کار شورای نگهبان به این موضوع ایراد شرعی گرفت و اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان، باعث شد این قانون در مجمع تشخیص مصلحت نظام با نظر مجلس به تصویب برسد و باید گفت اختلافات عمده میان کارگر و کارفرما ناشی از همین قانون است.


اگر کارگر از کارفرما شکایتی داشته باشد باید ابتدا به کجا مراجعه کند؟
در ماده 157 قانون کار آمده است کلیه اختلافات کارگر و کارفرما ناشی از اجرای مقررات این قانون وسایر مقررات کار، بدوا درادارات کار و در هیا‌ت‌های تشخیص وحل اختلاف رسیدگی می‌شود که اصولا، در این هیات‌ها اصل بر سازش بوده و درصورتی‌که میان کارگر و کارفرما سازش حاصل شد، سازش‌نامه تحت عنوان یک گزارش اصلاحی در رای لحاظ شده که اصولا همان رای محسوب می‌شود. اگر سازش حاصل نشد، به موجب مقررات قانون‌کار به پرونده رسیدگی، و حکم صادر می‌شود.


چه موقع پرونده وارد دیوان عدالت اداری می‌شود؟
در ماده 10 اصلاحیه اخیر آیین دادرسی دیوان عدالت اداری در بند2 آمده است که آرای قطعی صادره از هیات‌هایی مانند هیات حل‌اختلاف، در دیوان عدالت اداری رسیدگی می‌شود. پس صلاحیت اساسی و ذاتی رسیدگی به شکایات کارگر و کارفرما با هیات‌های تشخیص حل اختلاف کار است و در صورت اعتراض به آرا، می‌توانند در راستای ماده 10 آیین‌دادرسی‌ به دیوان‌عدالت‌اداری شکایت کنند.


کارگران با این تفکر که در صورت شکایت از کارفرما، از کار اخراج می‌شوند شکایت خود را مطرح نمی‌کنند، آیا این تفکر درست است؟
خیر، شاید به جرات بتوان گفت 98درصد اختلافات کارگر و کارفرما ناشی از اخراج‌ کارگر است. یعنی تا زمانی که کارگر مشغول به کار است اعتراضی ندارد ولی بعد از اخراج و قطع رابطه‌کاری شکایت‌ها شروع می‌شود. البته 50 درصد پرونده‌ها در همان مرحله اول رفع اختلاف می‌شود. در قانون‌کار مواردی وجود دارد که باب سوءاستفاده را برای برخی باز کرده است برای مثال در ماده 164 قانون کار آمده‌است: اثبات رابطه کارگری و کارفرمایی با کارگر و اثبات پرداخت مزایای قانون کار و ارائه رسید آنها با کارفرماست . اما اکثر کارفرماها از این موضوع بی‌اطلاع هستند. البته در حال حاضر با وجود حساب‌های بانکی و وسایل الکترونیکی پرداخت و آیین نامه ارشادی وزارت کار در این زمینه، این مشکل تا حدودی برطرف شده است.


اصولا ثبت شکایت‌ها ،رسیدگی و صدور حکم چقدر طول می‌کشد ؟
بستگی به ورودی پرونده‌ها دارد، معمولا قضات خیلی تلاش می‌کنند که در ماه به 100 تا 150 پرونده رسیدگی و رای صادر ‌کنند که این تعداد پرونده بسیار زمان‌بر و سخت خواهد بود. پس نمی‌توان به‌طور دقیق این زمان را مشخص کرد.


اگر کارگر در حین کار دچار صدماتی‌شود قانون چه حمایت‌هایی از این فرد انجام می‌دهد؟
قانون‌کار حمایت‌هایی در حین‌کار و هنگام قطع رابطه کار برای کارگر درنظرگرفته‌است. در حین کار این حمایت‌ها شامل بیمه و مزایای رفاهی است و هنگام قطع رابطه کار در صورتی‌که کارگر بازنشسته، از کار افتاده یا مدت قراردادکاری وی منقضی شده‌باشد برای هرکدام حمایت‌های خاصی مد نظر قرارداده است. اصولا وقتی فردی دچار سانحه‌ای می‌شود (مثلا 3 ماه باید استراحت کند) قراردادکار وی معلق می‌شود و کارفرما به اداره کار و تامین اجتماعی این موضوع را اعلام می‌کند از آن لحظه فرد تحت شمول مقررات تامین اجتماعی قرار می‌گیرد. زیرا بیمه در قبال کار است و این کارگر از تحت شمول مقررات قانون کار خارج و تحت شمول بیمه‌گر قرار می‌گیرد. حال اگر فرد بعد از مدت استراحت به کار بازگردد مدت استراحت جزو سابقه‌کاری وی محسوب می‌شود و در صورت عدم بازگشت رابطه کاری قطع می‌شود و باید گفت تازمانی که اتفاقی برای کارگر نیفتاده رابطه کاری پابرجاست.


گاهی اوقات کارفرما حین انعقاد کار از کارگر سفته گرفته یا امضا مبنی بر عدم بیمه از کارگر می‌گیرد، قانون برای حل این مشکلات چه راه‌هایی پیش‌بینی کرده است؟
وقتی احساس دفاع یک‌سویه قانونی از کارگر در جامعه کارگر و کارفرمایی، قوت گرفته است، طبیعی است کارفرما نیز زیر فشار، مجبور است چنین اقداماتی انجام دهد. البته باید گفت که گرفتن سفته از کارگر، هم خلاف قانون و هم برای کارفرما فایده‌ای نخواهد داشت. گرفتن امضا از کارگر مبنی بر نخواستن بیمه نیز ارزش قانونی ندارد. بیمه در قبال کار از قوانین آمره بوده و تنظیم‌کننده رابطه مردم و دولت است.کارگری که 30 سال خدمت کرده باید تحت حمایت بیمه قرار بگیرد . در ماده 8 آمده است شروط مذکور در قرارداد کار یا تغییرات بعدی آن درصورتی نافذ خواهد بود که برای کارگر مزایایی کمتر از امتیازات مقرر در این قانون منظور نکند.کارفرما مکلف است کارگر را بیمه کند و این قضیه از موارد قانونی بوده و از جمله موضوعاتی است که قابل اسقاط نیست .


به‌نظر شما قانون کار بیشتر از کارگر حمایت می‌کند، این درست است؟
البته هر کس برداشتی متفاوت از قانون کار دارد. ولی می شود گفت، کفه دفاع از کارگر سنگین‌تر است و بیشتر منافع کارگر را مد نظر قرار داده تا کارفرما و این باعث می‌شود که کارفرما متضرر شده و به جای کارگر هم‌وطن خود، اتباع بیگانه را استخدام کند که متاسفانه در حال حاضر میلیون ها کارگر تبعه بیگانه در بازار کار جذب شده‌اند. در حالی که جوانان تحصیلکرده کشور بیکار هستند. به اعتقاد بنده قانون کار، به نوعی ریشه کارگر و کارفرما را می‌زند و باید گفت این حمایت از کارگر نیست و شاید بتوان ادعا کرد که قانون فعلی کار، بزرگ‌ترین چالش کار و تولید و پویایی اقتصادی است.


در مورد مشکلات کارگران خانم که باحقوق پایین استخدام می‌‌شوند قانون تمهیداتی اندیشیده‌است؟
در قانون کار زن ومرد مطرح نیست بلکه فقط لفظ کارگر به‌کار برده شده حال اگر کارفرمایی از ضعف و حساسیت کمتر خانم‌ها سوءاستفاده می‌کند باید پاسخگو باشد و این موضوع ناشی از قانونگریزی افراد است.


به نظر شما با توجه به نقص قانون کار چرا تا به حال لایحه اصلاحی قانون کار در مجلس تصویب نشده است؟
باید در این مورد از نمایندگان مجلس سوال شود البته باید گفت دلیل آن این است که این مشکلات در جامعه منعکس نمی‌شود وکسی به دنبال طرح مسئله نیست. نمایندگان باید دغدغه‌های مردم و جامعه را درک کنند و قانون کار را مورد بازنگری و آسیب شناسی کارشناسانه با استفاده از همه ظرفیت ها قرار دهند.
به اعتقاد بنده تمامی علوم به هم وابسته هستند و تقسیم‌بندی علوم به جهت گستردگی آن و پیشرفتگی جوامع صورت گرفته ‌است قانون‌کار باید با واقع‌بینی با توجه به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه تنظیم شود و درصدد رفع مشکلات مردم وجامعه باشد. در حال حاضر امیدواریم قانون‌کار با واقع بینی و با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشو ر مورد بازبینی قرار گیرد. در این زمینه از نظر و تجربه کارشناسان و قضات استفاده شود تا قانونی جامع و کامل در جهت حمایت از حقوق کارگر و کارفرما تدوین شود
. (نفیسه صباغی/قانون)

*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

تفاوت‌های حقوقی توهین و افترا

جام جم سرا:
این استاد دانشگاه تهران می‌گوید: اگر کسی دیگری را با کلماتی مخاطب قرار دهد که موجب تحقیر او شود، در حالی که مخاطب مستحق و سزاوار این الفاظ و القاب نباشد به آن «توهین» گویند. اگر توهین با الفاظ تحقق یابد آن را فحش، دشنام و ناسزا نیز می‌نامند که عبارت است از هر گونه سخن زشت و رکیک و مستهجن.
آب دهان بر روی کسی انداختن یا هل دادن تحقیرآمیز او از مصادیق توهین «فعلی» است. برخی از اشارات دست نیز در فرهنگ ما توهین تلقی می‌شود.

جرم توهین دارای اقسامی است
به گفته خزایی توهین ساده عبارت است از اهانتی که با وجود دارا بودن وصف مجرمانه از هیچ کیفیت مشدده­ای برخوردار نیست. این جرم در ماده 608 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 پیش‌بینی‌شده است که مقرر می­دارد: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا 74 ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود».
وی به بیان قسمی دیگر از توهین می‌پردازد و می‌گوید: توهین مشدد نیز مواردی است که قانونگذار به دلیل مشخصی، برای مرتکب مجازات بیشتری تعیین کرده است مثل توهین مشدد به اعتبار مقام و شخصیت کسی که مورد اهانت قرار گرفته است.
این وکیل دادگستری به بیان مثال‌هایی درباره توهین مشدد می‌پردازد و می‌گوید: اهانت به حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در ماده 514 این قانون یا توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رییس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات که در ماده 609 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است، از مصادیق توهین مشدد است. همچنین گاهی توهین به اعتبار نحوه ارتکاب جرم، مشدد می‌شود مانند ماده 700 قانون فوق که مقرر داشته هر کس با نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند یا هجویه منتشر کند به حبس از یک تا شش‌ ماه محکوم می‌شود. گاه در قوانین مختلف توهین به برخی صاحبان حرفه­‌ها و مشاغل خاص جرم شناخته شده است. برای مثال در ماده 20 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برای توهین به وکیل دادگستری در حین انجام وظیفه وکالتی یا به سبب آن مجازات حبس از پانزده روز تا سه‌ماه تعیین شده است.

شرایط تحقق جرم توهین
جرم توهین علاوه بر عنصر قانونی که مورد اشاره قرار گرفت، دارای عنصر مادی و عنصر معنوی است. خزایی با بیان این مطلب می‌افزاید: عنصر مادی جرم توهین عبارت است از رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله. رفتار فیزیکی جرم توهین می­تواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر اینها باشد.
وی تصریح می‌کند: اعمالی مثل آب دهان ریختن به روی دیگری، انداختن و هل دادن تحقیرآمیز دیگری و برداشتن اهانت‌آمیز کلاه یا عمامه از روی سر شخص محترمی، عرفا باعث تحقیر است.
وی تاکید می‌کند: گاهی ترک یک عمل که عرف انتظار انجام آن را از مرتکب دارد، از نظر مردم رفتاری خلاف موازین ادب و اخلاق تلقی می­شود اما باید توجه داشت که برای کیفری محسوب شدن توهین، باید فعل مثبتی از مرتکب سر بزند لذا سلام نکردن به شخص واجب‌الاحترام، توهین محسوب نمی‌شود.

چه توهینی قابل مجازات است؟
خزایی در پاسخ به این سوال که چه نوع توهینی قابل مجازات است، می‌گوید: برای اینکه رفتار مرتکب، توهین قابل مجازات محسوب شود، باید شرایط و اوضاع و احوالی را در خود داشته باشد: اول آنکه رفتار موهن باشد. شرط دوم آن است که مخاطب معینی برای توهین وجود داشته باشد بنابراین توهین به خود جرم نیست. شرط سوم هم این است که مخاطب باید شخص حقیقی باشد.
این استاد دانشگاه تاکید می‌کند: صرف خشونت گفتار را نمی­توان توهین کیفری محسوب کرد. تشخیص موهن بودن رفتار با «عرف» است و نظر عرف در این مورد باتوجه به عامل زمان و مکان، طبقه اجتماعی و شخصیت مخاطب و نیز موقعیت خاصی که رفتار موردنظر در آن ارتکاب یافته است، مشخص می­شود.
وی می‌افزاید: شخصیت مخاطب در قضاوت عرف، نسبت به موهن محسوب شدن رفتار خاص مؤثر است. برای مثال بی‌سواد خطاب کردن یک استاد دانشگاه عرفا توهین­آمیز است و لیکن اگر به یک کارگر ساده ساختمانی بگویند بی­سواد، از لحاظ عرف وهن­آور تلقی نمی­شود. توهین به گروه کلی بدون تعیین مصادیق جرم محسوب نمی‌شود.
برای مثال اگر کسی همه کارکنان دولت را به کم‌کاری و یا رشوه‌خواری متهم کند مرتکب جرم توهین کیفری نمی­شود.
وی با بیان این مطلب اضافه می‌کند: معین شدن مخاطب توهین، الزاما با آوردن نام نیست، شاید با ذکر ویژگی‌های ظاهری یا محل سکونت فرد به وی توهین شود. کسی را نمی‌توان به علت توهین علیه دولت یا یک شرکت خصوصی و نظایر این موارد محکوم کرد.
خزایی با بیان اینکه جرم توهین مقید به نتیجه نیست و در واقع یک جرم مطلق است، می‌گوید: اگر مخاطب روحیه بالایی هم داشته باشد و عملا از توهین ناراحت نشود باز هم جرم توهین، به صرف موهن بودن رفتار مرتکب از نظر عرف، محقق شده است.
در خصوص عنصر روانی هم باید اشاره کرد که جرم توهین یک جرم عمدی است و ارتکاب غیرعمدی آن در حقوق جزا شناخته‌شده نیست یعنی مرتکب باید در ارتکاب رفتار موهن نسبت به دیگری عمد داشته باشد. بر این اساس، اولا مرتکب باید در ارتکاب عمل خود عامد باشد یعنی در حالت خواب و هیپنوتیزم و مستی نباشد و کلاً بدون اراده مرتکب صورت نگیرد و ثانیاً مرتکب از موهن بودن رفتار خود اطلاع داشته باشد، برای مثال برخی تفاوت‌های فرهنگی یا زبانی باعث عدم اطلاع وی نباشد.


تعریف افترا
این استاد دانشگاه با بیان اینکه افترا به معنای دروغ بافتن، بهتان و تهمت‌زدن است، می‌گوید: این جرم بسیار قدیمی است به‌طوری ‌که مطابق ماده یک مجمع‌القوانین حمورابی، کسی که اتهامی به شخص دیگری وارد و وی را به قتل متهم می­ساخت و نمی­توانست آن اتهام را ثابت کند باید کشته می­شد. افترا و نشر اکاذیب از موضوعاتی است که در جوامع و ادیان مختلف از آنها به‌عنوان اعمال شیطانی یاد شده است. در قرآن کریم بهتان و افترا از معاصی بزرگ و مخالف با اسلام معرفی شده است.
وی ادامه می‌دهد: عنصر قانونی جرم افترا در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است که به موجب آن، هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون، آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آن‌ها حسب مورد محکوم خواهد شد.
به گفته خزایی، باتوجه به ذکر عبارت «یا به هر وسیله دیگر» می‌توان گفت هر وسیله­ای مثل چاپ نقاشی یا کاریکاتور، استفاده از رایانه و اینترنت و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه، می‌تواند موجب تحقق جرم افترا شود. بنا به نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه‌قضاییه، اگر به وسیله اینترنت یا مشابه آن هم جرمی به کسی نسبت داده شود و نسبت‌دهنده نتواند صحت آن انتساب و اسناد را ثابت کند مشمول ماده 697 قانون مجازات اسلامی خواهد بود. با‌توجه به مفهوم ماده فوق می­توان گفت که حتی یک سخنرانی در یک مجمع نیز کفایت می­کند. البته باید تعداد حاضران به حدی برسد که عرفاً اطلاق کلمه مجمع به آنها ممکن باشد پس به این ترتیب نمی­توان اظهارات شفاهی کسی در یک مهمانی یا اظهارات تلفنی یک نفر به افراد متعدد را نطق در مجمع دانست.

شرایط تحقق جرم افترا
این وکیل دادگستری شرط نخست تحقق افترا، انتساب جرم به دیگری است. وی در این باره توضیح می‌دهد: نسبت دادن اعمالی که جرم نیست ولی برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نمی‌شود. برای مثال اگر کسی، دیگری را متهم به بی­تقوایی، بی‌عدالتی و نظایر اینها کند، مرتکب افترا نشده است. نکته دیگر این است که قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی می­شود و نمی‌توان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد. شرط دوم تحقق افترا، صراحت انتساب است یعنی مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می­شود. البته لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است، کفایت می­کند. بنابراین بکار بردن کلمات و واژه‌­های عامیانه مثل جانی و بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود. نکته دیگر اینکه در تحقق جرم افترا، ابتدایی بودن انتساب جرم ضرورتی ندارد.
بنابراین اگر دو نفر ارتکاب جرمی را به صراحت به هم نسبت دهند، هر دو مفتری محسوب می­شوند بدون توجه به اینکه شروع با کدام یک بوده است. شرط سوم ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد است. هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.

تفاوت توهین و افترا
وی در پایان می‌گوید: تفاوت توهین با افترا آن است که افترا نسبت‌ دادن‌ صریح‌ عمل‌ مجرمانه‌ به‌ غیر و متضمن اسناد و اخبار است اما در توهین، مرتکب قصد انشا و هتک‌ حرمت‌ دارد. پس‌ اگر شخص‌ به‌ قصد انشا و هتک‌ حرمت‌ مثلا به‌ کسی‌ بگوید: «دزد»، مفتری‌ محسوب‌ نمی‌شود؛ زیرا منظور اسناددهنده‌ توهین‌ و تحقیر طرف‌ اسناد بوده‌ است‌، نه‌ اینکه‌ در واقع‌ او را به‌ ارتکاب‌ عمل‌ دزدی‌ متهم‌ کند؛ همچنین‌ است‌ دادن‌ نسبت‌های‌ کلی‌ و غیرصریح‌ مانند جانی‌، یا فاسق‌ که‌ فاقد صراحت‌ کافی‌ است‌ و به‌ نوع‌ جرم‌ منتسب‌ اشاره‌ ندارد. الته این‌ اعمال‌ ممکن‌ است‌ از مصادیق‌ توهین‌ محسوب‌ شوند. نکته دیگر، ضرورت جرم‌ بودن‌ عمل‌ انتسابی‌ برای تحقق افتراست. در واقع، برای تحقق افترا، عمل‌ اسناد داده‌شده‌ باید فعل یا ترک‌ فعلی‌ باشد که‌ در زمان‌ اسناد در قانون‌ ممنوع بوده و برای‌ آن‌ مجازات‌ تعیین‌ شده‌ باشد، حال آنکه در توهین این گونه نیست.(حمایت)


ادامه مطلب ...

۲ گروه حقوقی هم سبد کالا می‌گیرند

جام جم سرا: کار‌شناسان بازار کار می‌گویند کارگران و مشمولان قانون کار در ایران یکی از کمترین میزان حقوق و دستمزد‌ها را در سطح جهان دریافت می‌کنند و از اینرو، ایران در ردیف کشورهای با دستمزد بسیار پایین در بخش کارگری قرار دارد.

نمایندگان کارگران همواره بر این مسئله و چالش در زندگی کارگران تاکید دارند که دریافتی قریب به اتفاق کارگران، کفاف هزینه‌های تا ۱۰ روز اول ماه آن‌ها را نمی‌کند و این موضوع باعث شده تا بیش از ۷۰ درصد مشمولان قانون کار یا با مسائل تامین معیشت در زندگی خود مواجه باشند و یا به مشاغل دوم و سوم رو بیاورند.

از سویی، برخی کار‌شناسان اقتصادی کشور نیز بر افزایش مشاغل دلالی و واسطه‌گری، مشاغل غیررسمی و پنهان در بازار کار کشور تاکید دارند که می‌توان در آسیب‌شناسی، تامین نبودن افراد از طریق شغل اصلی و اول را دلیل انجام فعالیت‌های جانبی از انواع یادشده دانست.

البته در یکی دو دهه اخیر با اینکه عده‌ای به دلیل تامین نبودن و مشکلات معیشتی به مشاغل غیررسمی رو می‌آورند، اما هستند گروه‌هایی هم که به دلیل تمایل به زندگی لوکس، افزایش هزینه‌های غیرضروری زندگی و هزینه‌هایی از این دست؛ فعالیت‌هایی غیر از شغل اصلی خود را انجام می‌دهند که اینگونه کار‌ها تا دهه ۶۰ تقریبا در بین بیشتر خانواده‌ها، دیده نمی‌شد.

به گزارش جام جم سرا، حداقل دستمزد در ایران طبق آخرین مصوبه شورای عالی کار در اسفندماه سال گذشته به مبلغ ۶۰۸ هزار و ۹۰۰ تومان تعیین شده است که تامین کننده هزینه‌های زندگی خانوار کارگری نخواهد بود و آن‌ها را برای تامین معیشت خود با چالش‌های فراوانی روبرو می‌کند.

در حال حاضر، بخش قابل توجهی از هزینه‌های زندگی ماهیانه خانوار کارگری تامین هزینه مسکن و خوراک است. مسکن به تنهایی بخش قابل توجهی و یا تمام حداقل دستمزد ۶۰۹ هزارتومانی امسال کارگران را می‌بلعد.

طبق محاسبات صورت گرفته از سوی نمایندگان کارگران، حداقل نیاز یک خانوار کارگری در سال جاری که از طریق آن بتواند صرفا نیازهای ضروری معیشت را تامین کند ۲ برابر مبلغ مصوب حداقل دستمزد بوده است. هرچند بخش قابل توجهی از کارگران تقریبا می‌توانند امیدوار به دریافت تا ۱/۲ میلیون تومان در ماه باشند، اما نکته حائز اهمیت این است که میزان دریافتی پایان ماه دستکم ۳ میلیون مشمول قانون کار در شرایط فعلی،‌‌ همان ۶۰۹ هزارتومان مصوب شورای عالی کار است.

یکی از راهکارهایی که برای حمایت از معیشت کارگران مطرح شده و می‌شود، اختصاص بسته‌های غیرنقدی و کالایی برای بهبود معیشت خانوار کارگری است که در یکی دو سال اخیر به صورت سبد کالا خود را نشان داده است.

طی یک مرحله در سال گذشته، دولت اقدام به توزیع بسته‌های رایگان غذایی در بین مردم که شامل کارگران نیز می‌شود کرد، اما به گفته وزیر کار بنا به دلایلی درصدی از کارگران در ‌‌نهایت امکان دریافت حمایت‌های غذایی دولت در سال گذشته را نیافتند.

قرار بود این برنامه دولت در سال جاری نیز ادامه داشته باشد که در ‌‌نهایت اعلام شد دولت اقدامات خود را در این زمینه محدود خواهد کرد. بنابراین پس از یک مرحله از ارائه کمک‌های غذایی به مردم، دولت تدبیر و امید حمایت‌ها را در این بخش متوقف کرد.

هادی ابوی با بیان اینکه عدم واگذاری سبد کالا، ظلم مضاعفی به جامعه کارگری کشور است گفت: از دولت تدبیر و امید توقعات بیشتری در حمایت از کارگران داشتیم.

عضو هیئت مدیره کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران ایران اظهارداشت: در زمان تعیین بسته جدید دستمزد کارگران و مشمولان قانون کار، یکی از مباحث مطرح شده در زمینه حمایت دولت از معیشت کارگران، انجام حمایت‌های جانبی از جمله واگذاری سبد کالا بوده است.

ابوی ادامه داد: وزیر کار در جلسه تعیین دستمزد مشمولان قانون کار مطرح کرده بود که کارگران سبد کالا خواهند گرفت، حال ربیعی باید به وظیفه و وعده خود عمل کند. سوال این است که آیا واقعا کارگری که ۶۰۰ هزارتومان حقوق دریافت می‌کند می‌تواند معیشت خود را تامین کند؟ بنابراین دولت باید علاوه بر گروه‌های تحت حمایت مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی، کارگران را نیز مشمول دریافت بسته‌های غذایی می‌کرد.

این مقام مسئول کارگری کشور تصریح کرد: وزیر کار به نمایندگان کارگران در شورای عالی کار قول داده بود که کارگران سبد کالا خواهند گرفت. علاوه بر آن، کارگران مستحق دریافت حمایت‌های غذایی دولت هستند.

به گفته ابوی، ما قبل از توزیع سبدهای جدید کالایی که در بین افراد تحت حمایت کمیته امداد و سازمان بهزیستی انجام شد به وزیر کار نامه نوشته بودیم و طی آن علاوه بر درخواست جهت قرار گرفتن کارگران در ردیف دریافت کنندگان بسته‌های حمایتی، عنوان کردیم وعده دولت برای کاهش نرخ تورم به ۲۵ درصد محقق نشده است. از سویی دولت قول داده بود که شیب افزایش قیمت‌ها با ملاحظه و کُند باشد که این امر نیز اتفاق نیفتاد و در حال حاضر، کارگران نمی‌توانند زندگی خود را اداره کنند.

وی با تاکید بر اینکه وزیر کار اعلام کرده بود کارگران با حقوق زیر یک میلیون تومان مشمول دریافت سبد کالا می‌شوند گفت: ولی عملا در این زمینه تاکنون کار خاصی صورت نگرفته است.

ابوی خطاب به وزیر کار عنوان کرد: اگر می‌خواهید خنده‌ای بر لبان کارگران بنشانید، واگذاری سبدهای کالایی به آن‌ها یک مورد است. البته کارگران شرایط کشور را درک می‌کنند ولی در مواردی، دولت حداقل‌هایی که برای وی مقدور است را نیز انجام نمی‌دهد.

این مقام مسئول کارگری خاطرنشان کرد: بهتر بود به جای پهن کردن سفره‌های بزرگ افطار، به کارگران کمک می‌شد.

همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور، ۲۴ خردادماه امسال آغاز توزیع واگذاری سبدهای کالایی جدید را در بین ۷ میلیون و ۵۴۰ هزارنفر از افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی ابلاغ کرد.

در بخشی از ابلاغیه دستورالعمل بسته امنیت غذایی آمده بود: وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی موظف شد ظرف یکماه برنامه شناسایی افراد مشمول در مراحل بعدی توزیع بسته حمایت غذایی را به ستاد هدفمندی یارانه‌ها ارائه کند.

سازمان هدفمندی یارانه‌ها، مرکز آمار ایران و سازمان فناوری اطلاعات ایران هم موظف شدند با هماهنگی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، ظرف یکماه برای شناسایی اقتصادی خانوار‌ها با استفاده از بانک اطلاعاتی موجود (از جمله اطلاعات درآمدی خانوار‌ها در بازه‌های کمتراز شش میلیون ریال و بین شش تا ده میلیون ریال) اقدام کنند.

در دستورالعمل اجرا شده برای افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی، اعتبار ریالی برای خانوار تکنفره در هر مرحله از توزیع بسته حمایت غذایی، ۳۰۰ هزار ریال، خانوار دو نفره ۶۰۰ هزار ریال و خانوارهای بیش از دو نفر به ازای هر نفر اضافی ۱۰۰ هزار ریال و در هر خانوار حداکثر یک میلیون و ۲۰۰ هزار ریال تعیین شده است. (مهر)


ادامه مطلب ...

آیات حقوقی تورات

[ad_1]

مقدمه

در این پیوست آیات حقوقی تورات به ترتیب کتاب مقدس شماره شده‌اند. به دلایل گوناگونی از موضوعی کردن این آیات دوری کرده‌ایم. منبع این پیوست عبارت است از ترجمه‌ی کتاب مقدس (به همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل)، و عنوان‌ها از نگارنده است. توضیحات و افزوده‌های نگارنده در کروشه آمده است. شماره‌ی آیات در این نوشته براساس نسخه‌ی مذکور است که با تَنَخ گاه تا چند آیه تفاوت دارد.
گرچه در این فهرست سعی بر جمع‌آوری کل احکام حقوقی تورات بوده، به دلیل گرایش کیفری کتاب، این فهرست نیز بیشتر رنگ و بوی کیفری گرفته است و از این‌رو، چه بسا این نوشته جامعِ کل احکام حقوقی نباشد.
در احکام کیفری نیز سعی بر آن بوده تا جرایم و مجازات‌ها در معنای خاصشان احصا شوند. از این رو، برای مثال، آن دسته از جرایم دینی خاص که مجازات الاهی در پی دارند نه قضایی، معمولاً در این فهرست نیامده‌اند.

سفر پیدایش

پیدایش، باب 9

قتل

5. و هر آینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت؛ از دست هر حیوان آن را خواهم گرفت و از دست انسان انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت.
6. هر که خون انسان ریزد خون وی به دست انسان ریخته شود؛ زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.

سفر خروج

خروج، باب 18

صفات قاضی (و نیز رک: تثنیه، 1: 9 – 18)

13. بامدادان واقع شد که موسی برای داوری قوم بنشست و قوم به حضور موسی از صبح تا شام ایستاده بودند.
14. و چون پدرزدن موسی آنچه را که او به قوم می‌کرد دید گفت: این چه کار است که تو با قوم می‌نمایی؟ چرا تو تنها می‌نشینی و تمامی قوم نزد تو از صبح تا شام می‌ایستند؟
15. موسی به پدرزن خود گفت که قوم نزد من می‌آیند تا از خدا مسئلت نمایند.
16. هرگاه ایشان را دعوا شود نزد من می‌آیند و میان هر کس و همسایه‌اش داوری می‌کنم و فرایض و شرایطع خدا را بدیشان تعلیم می‌دهم.
17. پدر زن موسی به وی گفت: کاری که تو می‌کنی خوب نیست.
18. هر آینه تو و این قوم نیز که با تو هستند خسته خواهید شد؛ زیرا که این امر برای تو سنگین است؛ تنها این را نمی‌توانی کرد.
19. اکنون سخن مرا بشنو، تو را پند می‌دهم و خدا با تو باد و تو برای قوم به حضور خدا باش و امور ایشان را نزد خدا عرضه دار.
20. و فرایض و شرایع را بدیشان تعلیم ده و طریقی را که بدان می‌باید رفتار نمود و عملی را که می‌باید کرد بدیشان اعلام نما.
21. و از میان تمامی قوم مردان قابل را که خداترس و مردان امین که از رشوت نفرت کنند جست‌وجو کرده، برایشان بگمار تا رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاهه و رؤسای دَهه باشند.
22. تا بر قوم پیوسته داوری نمایند و هر امر بزرگ را نزد تو بیاورند و هر امر کوچک را خود فیص دهند؛ بدین‌طور بار خود را سبک خواهی کرد و ایشان با تو متحمل آن خواهند شد.
23. اگر این کار را بکنی و خدا تو را چنین امر فرماید آنگاه یارای استقامت خواهی داشت و جمیع این قوم نیز به مکان خود به سلامتی خواهند رسید.
24. پس موسی سخن پدرزن خود را اجابت کرده، آنچه او گفته بود به عمل آورد.
25. و موسی مردان قابل از تمامی اسرائیل انتخاب کرده، ایشان را رؤسای قوم خود ساخت – رؤسای هزاره و رؤسای صده و رؤسای پنجاهه و رؤسای دَهه.
26. و در داوری قوم پیوسته مشغول می‌بودند؛ هر امر مشکل را نزد موسی می‌آورند و هر دعوای کوچک را خود فیصل می‌دادند.

خروج، باب 20

ده فرمان (و نیز رک: تثنیه، 5: 1-21)

1.و خدا تکلم فرمود و همه‌ی این کلمات را بگفت:
2. من هستم یهوه، خدای تو، که تو را از زمین مصر و از خانه‌ی غلامی بیرون آوردم.
3. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.
4.صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است و از آنچه پایین در زمین است و از آنچه در آب زیرزمین است برای خود مساز.
5. نزد آنها سجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من، که یهوه خدای تو می‌باشم، خدای غیور هستم که انتقام گناه پدران را از پسران تا پشت سیّم و چهارم از آنانی که مرا دشمن دارند می‌گیرم.
6. و تا هزاره پشت بر آنانی که مرا دوست دارند و احکام مرا نگاه دارند رحمت می‌کنم.
7. نام یهوه خدای خود را به باطل مبر؛ زیرا خداوند کسی را که اسم او را به باطل برد بی‌گناه نخواهد شمرد.
8. روز سبت [- شبات] را یاد کن تا آن را تقدیس نمایی.
9. شش روز مشغول باش و همه‌ی کارهای خود را به جا آور.
10. اما روز هفتمین سبت یهوه خدای تو است؛ در آن هیچ کار مکن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و کنیزت و بهیمه‌ات و مهمان تو که درون دروازه‌های تو باشد.
11. زیرا که در شش روز خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنها است بساخت و در روز هفتم آرام فرمود؛ از این سبب، خداوند روز هفتم را مبارک خوانده، آن را تقدیس نمود.
12. پدر و مادر خود را احترام نما تا روزهای تو در زمینی که یهوه خدایت به تو می‌بخشد دراز شود.
13. قتل مکن.
14. زنا مکن.
15. دزدی مکن.
16. بر همسایه‌ی خود شهادت دروغ مده.
17. به خانه‌ی همسایه‌ی خود طمع مورز و به زن همسایه‌ات و غلامش و کنیزش و گاوش و الاغش و به هیچ چیزی که از آن همسایه‌ی تو باشد طمع مکن.

خروج، باب 21

جرایم بر ضد اشخاص

12. هر که انسانی را بزند و او بمیرد هر آینه کشته شود.
13. اما اگر قصد او نداشت، بلکه خدا وی را به دستش رسانید آنگاه مکانی برای تو معین کنم تا بدان‌جا فرار کند.
14. لیکن اگر شخصی عمداً بر همسایه‌ی خود آید تا او را به مکر بکشد، آنگاه او را از مذبح من کشیده، به قتل برسان.
15. و هر که پدر یا مادر خود را زند هر آینه کشته شود.
16. و هر که آدمی را بدزدد و او را بفروشد یا در دستش یافت شود هر آینه کشته شود.
17. و هر که پدر یا مادر خود را لعنت کند هر آینه کشته شود.
18. و اگر دو مرد نزاع کنند و یکی دیگری را به سنگ یا به مشت زند و او نمیرد لیکن بستری شود،
19. اگر برخیزد و با عصا بیرون رود آنگاه زننده‌ی او بی‌گناه شمرده شود، امّا عوض بیکاری‌اش را ادا نماید و خرج معالجه‌ی او را بدهد.
20. و اگر کسی غلام یا کنیز خود را به عصا بزند و او زیردست او بمیرد، هر آینه انتقام او گرفته شود.
21. لیکن اگر یک دو روز زنده بماند، از او انتقام کشیده نشود؛ زیرا که زرخرید او است.
22. و اگر مردم جنگ کنند و زنی حامله را بزنند و اولاد او سقط گردد و ضرری دیگر نشود البته غرامتی بدهد موافق آنچه شوهر زن بدو گذارد و به حضور داوران ادا نماید.
23. و اگر اذیتی دیگر حاصل شود آنگاه جان به عوض جان بده.
24. و چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان و دست به عوض دست و پا به عوض پا.
25. و داغ به عوض داغ و زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه.
26. و اگر کسی چشم غلام یا چشم کنیز خود را بزند که ضایع شود، او را به عوض چشمش آزاد کند.
27. و اگر دندان غلام یا دندان کنیز خود را بیندازد، او را به عوض دندانش آزاد کند.
28. و هرگاه گاوی به شاخ خود مردی یا زنی را بزند که او بمیرد گاو را البته سنگسار کنند و گوشتش را نخورند و صاحب گاو بی‌گناه باشد.
29. و لیکن اگر گاو قبل از آن شاخزن می‌بود و صاحبش آگاه بود و آن را نگاه نداشت و او [= گاو] مردی یا زنی را کشت، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز به قتل رسانند.
30. و اگر دیه بر او گذاشته شود آنگاه برای فدیه‌ی جان خود هر آنچه بر او مقرر شود ادا نماید.
31. خواه پسر خواه دختر را شاخ زده باشد به حسب این حکم با او عمل کنند.
32. اگر گاو غلامی یا کنیزی را بزند سی مثقال نقره به صاحب او داده شود و گاو سنگسار شود.

قوانین مربوط به اموال

33. و اگر کسی چاهی گشاید یا کسی چاهی حفر کند و آن را نپوشاند و گاوی یا الاغی در آن افتد؛
34. صاحب چاه عوض او [= حیوان] را بدهد و قیمتش را به صاحبش ادا نماید و میته از آن او باشد.
34. و اگر گاو شخصی گاو همسایه‌ی او را بزند و آن بمیرد، پس گاو زنده را بفروشند و قیمت آن را تقسیم کنند و میته را نیز تقسیم نمایند.
35. اما اگر معلوم بوده باشد که آن گاو قبل از آن شاخزن می‌بود و صاحبش آن را نگاه نداشت، البته گاو به عوض گاو بدهد و میته از آن او باشد.

خروج، باب 22

قوانین مربوط به اموال

1. اگر کسی گاوی یا گوسفندی بدزدد و آن را بکشد یا بفروشد به عوض گاو پنج گاو و به عوض گوسفند چهارگوسفند بدهد.
2. اگر دزدی در رخنه کردن گرفته شود و او را بزنند به طوری‌ که بمیرد بازخواست خون برای او نباشد.
3. اما اگر آفتاب بر او طلوع کرد، بازخواست خون برای او هست، البته مکافات باید داد و اگر چیزی ندارد به عوض دزدی که کرد فروخته شود.
4. اگر چیزی دزدیده شده از گاو یا الاغ یا گوسفند زنده در دست او یافت شود دو مقابل آن را رد کند.
5. اگر کسی مرتعی یا تاکستانی را بچراند یعنی مواشی خود را براند تا مرتع دیگری را بچراند از نیکوترین مرتع و از بهترین تاکستان خود عوض بدهد.
6. اگر آتشی بیرون رود و خارها را فراگیرد و بافه‌های غله یا خوشه‌های نادرویده یا مزرعه سوخته گردد، هر که آتش را افروخته است البته عوض بدهد.
7. اگر کسی پول یا اسباب نزد همسایه‌ی خود امانت گذارد و از خانه‌ی آن شخص دزدیده شود هرگاه دزد پیدا شود دوچندان رد نماید.
8. و اگر دزد گرفته نشود آنگاه صاحب خانه را به حضور حکّام بیاورند تا حکم شود که آیا دست خود را بر اموال همسایه‌ی خویش دراز کرده است یا نه.
9. در هر خیانتی از گاو و الاغ و گوسفند و رخت و هر چیز گم شده که کسی بر آن ادعا کند امر هر دو به حضور خدا برده شود و برگناه هر کدام که خدا حکم کند دو چندان به همسایه‌ی خود رد نماید.
10. اگر کسی گاوی یا الاغی یا گوسفندی یا جانوری دیگر به همسایه‌ی خود امانت دهد و آن بمیرد یا پایش شکسته شود یا دزدیده شود و شاهدی نباشد،
11. قسم خداوند در میان هر دو نهاده شود که دست خود را به مال همسایه‌ی خویش دراز نکرده است؛ پس مالکش قبول بکند و او عوض ندهد.
12. لیکن اگر از او دزدیده شد به صاحبش عوض باید داد.
13. و اگر دریده شد آن را برای شهادت بیاورد و برای دریده شده عوض ندهد.
14. و اگر کسی حیوانی از همسایه‌ی خود عاریت گرفت و پای آن شکست یا مرد و صاحبش همراهش نبود البته عوض باید داد.
15. اما اگر صاحبش همراهش بود عوض نباید داد و اگر کرایه شد، برای کرایه آمده بود [و فقط کرایه‌اش به وی تعلق می‌گیرد].

قوانین عفافی، اخلاقی و دینی

16. اگر کسی دختری را که نامزد نبود فریب داده، با او هم‌بستر شد البته می‌باید او را زن منکوحه‌ی خویش سازد.
17. و هرگاه پدرش راضی نباشد که او را بدو دهد موافق مهر دوشیزگان نقدی بدو باید داد.
18. زن جادوگر را زنده مگذار.
19. هر که با حیوانی مقاربت کند هرآینه کشته شود.
20. هر که برای خدای غیر از یهوه و بس قربانی گذراند البته هلاک گردد.
21. غریبی را اذیت مرسانید؛
22. و بر او ظلم مکنید؛ زیرا که در زمین مصر غریب بودید.
23. بر بیوه‌زنی یا یتیمی ظلم مکنید و هرگاه بر او ظلم کردی و او نزد من فریاد برآورد، البته فریاد او را مستجاب خواهم فرمود.
24. و خشم من مشتعل شود و شما را به شمشیر خواهم کشت و زنان شما بیوه شوند و پسران شما یتیم.
25. اگر نقدی به فقیری از قوم من که همسایه‌ی تو باشد قرض دادی مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سود بر او مگذار.
26. اگر رخت همسایه‌ی خود را به گروگرفتی آن را قبل از غروب آفتاب بدو رد کن.
27. زیرا که آن فقط پوشش او و لباس برای بدن او است؛ پس در چه چیز بخوابد؟ و اگر نزد من فریاد برآورد هرآینه اجابت خواهم نمود؛ زیرا که من کریم هستم.
28. به خدا ناسزا مگو و رئیس قوم خود را لعنت مکن.

خروج، باب 23

قوانین حاکم بر رسیدگی

1.خبر باطل را انتشار مده و با شریران همداستان مشو که شهادت دروغ دهی.
2. پیروی بسیاری برای عمل بد مکن و در مرافعه محض متابعت کثیری سخنی برای انحراف حق مگو.
3. و در مرافعه‌ی فقیر نیز طرفداری او منما. [...]
6. حق فقیر خود را در دعوای او منحرف مساز.
7. از امر دروغ اجتناب‌نما و بی‌گناه و صالح را به قتل مرسان؛ زیرا که ظالم را عادل نخواهم شمرد.
8. و رشوت مخور؛ زیرا که رشوت بینایان را کور می‌کند و سخن صدیقان را کج می‌سازد.
9. و بر شخص غریب ظلم منما؛ زیرا که از دل غریبان خبر دارید، چون که در زمین مصر غریب بودید.

خروج، باب 31

روز شبات

14.پس سبت را نگاه دارید؛ زیرا که برای شما مقدس است. هر که آن را بی‌حرمت کند هرآینه کشته شود و هر که در آن کار کند آن شخص از میان قوم خود منقطع شود.
15. شش روز کار کرده شود و در روز هفتم سبت آرام و مقدس خداوند است. هر که در روز سبت کار کند هر آینه کشته شود.

سفر لاویان

لاویان، باب 5

شهادت

1. و اگر کسی گناه ورزد و آواز قَسَم را بشنود و او شاهد باشد، خواه دیده و خواه دانسته، اگر اطلاع ندهد گناه او را متحمل خواهد بود.

لاویان، باب 6

جبران خسارت

1. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2. اگر کسی گناه کند و خیانت به خداوند ورزد و به همسایه‌ی خود دروغ گوید، درباره‌ی امانت یا رهن یا چیز دزدیده شده، یا مال همسایه‌ی خود را غصب نماید،
3. یا چیز گم شده را یافته، درباره‌ی آن دروغ گوید و قسم دروغ بخورد، در هر کدام از کارهایی که شخصی در آنها گناه کند،
4. پس چون گناه ورزیده مجرم شود؛ آنچه را که دزدیده یا آنچه را غصب نموده یا آنچه نزد او به امانت سپرده شده یا آن چیز گم شده را که یافته است رد بنماید؛
5. یا هر آنچه را که درباره‌ی آن قسم دروغ خورده هم اصل مال را رد بنماید و هم پنج یک آن را بر آن اضافه کرده، آن را به مالکش بدهد، در روزی که جرم او ثابت شده باشد.

لاویان، باب 18

جرایم جنسی و گناهان دینی

6.هیچ کس به احدی از اقربای خویش نزدیکی ننماید تا کشف عورت او بکند؛ من یهوه هستم.
7. عورت پدر خود یعنی عورت مادر خود را کشف منما؛ او مادر توست، کشف عورت او مکن.
8. عورت زن پدر خود را کشف مکن؛ آن عورت پدر توست.
9. عورت خواهر خود، خواه دختر پدرت خواه دختر مادرت، چه مولود در خانه چه مولود بیرون، عورت ایشان را کشف منما.
10. عورت دختر پسرت و دختر دخترت، عورت ایشان را کشف مکن؛ زیرا که اینها عورت توست.
11. عورت دختر زن پدرت که از پدر تو زاییده شده باشد، او خواهر توست؛ کشف عورت او را مکن.
12. عورت خواهر پدر خود را کشف مکن؛ او از اقربای پدر تو است.
13. عورت خواهر مادر خود را کشف مکن؛ او از اقربای مادر تو است.
14. عورت برادر پدر خود را کشف مکن و به زن او نزدیکی منما؛ او (به منزله‌ی) عمه‌ی تو است.
15. عورت عروس خود را کشف مکن؛ او زن پسر تو است، عورت او را کشف مکن.
16. عورت زن برادر خود را کشف مکن؛ آن عورت برادر تو است.
17. عورت زنی را با دخترش کشف مکن و دختر پسر او یا دختر دختر او را مگیر تا عورت او را کشف کنی؛ اینان از اقربای او می‌باشند و این فجور است.
18. و زنی را با خواهرش مگیر تا هووی او بشود و تا عورت او را با وی مادامی که زنده است کشف نمایی.
19. و به زنی در نجاست حیضش نزدیکی منما تا عورت او را کشف کنی.
20. و با زن همسایه‌ی خود هم‌بستر مشو تا خود را با وی نجس سازی.
21. و کسی از ذریت خود را برای [بت] مولک [= مولخ] از آتش مگذران و نام خدای خود را بی‌حرمت مساز؛ من یهوه هستم.
22. و با ذکور مثل زن جماع نکن، زیرا که این فجور است.
23. و با هیچ بهیمه جماع مکن تا خود را با آن نجس سازی و زنی پیش بهیمه نایستد تا با آن جماع کند؛ زیرا این فجور است.
24. به هیچ کدام از اینها خویشتن را نجس مسازید؛ زیرا به همه‌ی اینها، امت‌هایی که من پیش روی شما بیرون می‌کنم نجس شده‌اند.
25. و زمین نجس شده است و انتقام گناهش را از آن خواهم کشید و زمین ساکنان خود را قی خواهد نمود.
26. پس شما فرایض و احکام مرا نگاه دارید و هیچ کدام از این فجور را به عمل نیاورید، نه متوطّن و نه غریبی که در میان شما مأوا گزیند.
27. زیرا مردمان آن زمین که قبل از شما بودند جمیع این فجور را کردند و زمین نجس شده است.
28. مبادا زمین شما را نیز قی کند اگر آن را نجس سازید، چنان که امت‌هایی را که قبل از شما بودند قی کرده است.
29. زیرا هر کسی که یکی از این فجور را بکند همه‌ی کسانی که کرده باشند از میان قوم خود منقطع خواهند شد.
30. پس وصیت مرا نگاه دارید و از این رسوم زشت که قبل از شما به عمل آورده شده است عمل منمایید و خود را به آنها نجس مسازید؛ من یهوه خدای شما هستم.

لاویان، باب 19

11. دزدی مکنید و مکر منمایید و با یکدیگر دروغ مگویید.
12. و به نام من قسم دروغ مخورید که نام خدای خود را بی‌حرمت نموده باشی؛ من یهوه هستم.
13. مال همسایه‌ی خود را غصب منما و ستم مکن و مزدِ مزدور نزد تو تا صبح نماند.
14. کر را لعنت مکن و پیش روی کور سنگ لغزش مگذار و از خدای خود بترس؛ من یهوه هستم.
15. در داوری بی‌انصافی مکن و فقیر را طرفداری منما و بزرگ را محترم مدار و درباره‌ی همسایه‌ی خود به انصاف داوری بکن.
16. در میان قوم خود برای سخن‌چینی گردش مکن و بر خون همسایه‌ی خود نایست؛ من یهوه هستم.
17. برادر خود را در دل بغض منما؛ البته همسایه‌ی خود را تنبیه کن و به سبب او متحمل گناه مباش.
18. از ابنای قوم خود انتقام مگیر و کینه مورز و همسایه‌ی خود را مثل خویشتن محبت نما. [...]
20. و مردی که با زنی هم‌بستر شود و آن زن کنیز و نامزد کسی باشد، اما فدیه نداده شده و نه آزادی به او بخشیده، ایشان را سیاست باید کرد، لیکن کشته نشود، زیرا که او آزاد نبود.
21. و مرد برای قربانی جرم خود قوچ قربانی جرم را نزد خداوند به در خیمه‌ی اجتماع بیاورد.[...]
29. دختر خود را بی‌عصمت مساز و او را به فاحشگی وا مدار، مبادا زمین مرتکب زنا شود و زمین پر از فجور گردد.
30. سبت‌های مرا نگاه دارید و مکان مقدس مرا محترم دارید، من یهوه هستم.
31. به اصحاب اجنّه توجه مکنید و از جادوگران پرسش منمایید تا خود را به ایشان نجس سازید؛ من یهوه خدای شما هستم. [...]
35. در عدل هیچ بی‌انصافی مکنید، یعنی در پیمایش یا در وزن یا در پیمانه.
36. ترازوهای راست و سنگ‌های راست و ایفه‌ی راست و هین راست بدارید؛ من یهوه خدای شما هستم که شما را از زمین مصر بیرون آوردم.
37. پس جمیع فرایض مرا و احکام مرا نگاه دارید و آنها را به جا آورید؛ من یَهوه هستم.

لاویان، باب 20

مجازاتِ بت‌پرستی و جرایم جنسی و ...

1.و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
2. بنی‌اسرائیل را بگو هر کسی از بنی‌اسرائیل یا از غریبانی که در اسرائیل مأوا گزینند که از ذریت خود به [بت] مولک بدهد، البته کشته شود؛ قوم زمین او را با سنگ سنگسار کنند.
3. و من روی خد را به ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت؛ زیرا که از ذرّیت خود به مولک داده است تا مکان مقدس مرا نجس سازد و نام قدوس مرا بی‌حرمت کند.
4. و اگر قوم زمین چشمان خود را از آن شخص بپوشانند، وقتی که از ذرّیت خود به مولک داده باشد، و او را نکشند،
5. آنگاه من روی خود را به ضد آن شخص و خاندانش خواهم گردانید و او را و همه‌ی کسانی را که در عقب او زنا کار شده، در پیروی مولک زنا کرده‌اند از میان قوم ایشان منقطع خواهم ساخت.
6. و کسی که به سوی صاحبان اجنّه و جادوگران توجّه نماید تا در عقب ایشان زنا کند من روی خود را به ضدّ آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت.
7. پس خود را تقدیس نمایید و مقدس باشید؛ زیرا من یهوه خدای شما هستم.
8. و فرایض مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید؛ من یهوه هستم که شما را تقدیس می‌نمایم.
9. و هر کسی که پدر یا مادر خود را لعنت کند، البته کشته شود؛ چون که پدر و مادر خود را لعنت کرده است. خونش بر خود او خواهد بود.
10. و کسی که با زن دیگری زنا کند، یعنی که با زن همسایه‌ی خود زنا کند، زانی و زانیه البته کشته شوند.
11. و کسی که با زن پدر خود بخوابد و عورت پدر خود را کشف نماید هر دو البته کشته شوند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
12. و اگر کسی با عروس خود بخوابد، هر دوی ایشان البته کشته شوند؛ [چون] فاحشگی کرده‌اند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
13. و اگر مردی با مردی مثل با زن بخوابد هر دو فجور کرده‌اند؛ هر دوی ایشان البته کشته شوند؛ خون ایشان بر خود ایشان است.
14. و اگر کسی زنی و مادرش را بگیرد؛ این قباحت است؛ او و ایشان به آتش سوخته شوند تا در میان شما قباحتی نباشد.
15. و مردی که با بهیمه جماع کند البته کشته شود و آن بهیمه را نیز بکشید.
16. و زنی که به بهیمه نزدیک شود تا با آن جماع کند آن زن و بهیمه را بکش، البته کشته شوند؛ خون آنها بر خود آنها است.
17. و کسی که خواهر خود را، خواه دختر پدرش خواه دختر مادرش باشد، بگیرد و عورت او را ببیند و او عورت وی را ببیند، این رسوایی است، در پیش چشمان پسران قوم خود منقطع شوند؛ چون که عورت خواهر خود را کشف کرده است متحمل گناه خود خواهد بود.
18. و کسی که با زن حایض بخوابد و عورت او را کشف نماید، او چشمه‌ی او را کشف کرده است و او چشمه‌ی خون خود را کشف نموده است؛ هر دوی ایشان از میان قوم خود منقطع خواهند شد.
19. و عورت خواهر مادرت یا خواهر پدرت را کشف مکن؛ آن کس خویش خود را عریان ساخته است؛ ایشان متحمل گناه خود خواهند بود.
20 و کسی که با زن عمومی خود بخوابد، عورت عموی خود را کشف کرده است؛ متحمل گناه خود خواهند بود، بی‌کس [= بی‌اولاد] خواهند بود.
21. و کسی که زن برادر خود را بگیرد، این نجاست است؛ عورت برادر خود را کشف کرده است، بی‌کس خواهند بود.
22. پس جمیع فرایض مرا و جمیع احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید تا زمینی که من شما را به آنجا می‌آورم تا در آن ساکن شوید شما را قی نکند.
23. و به رسوم قوم‌هایی که من آنها را از پیش شما بیرون می‌کنم رفتار ننمایید؛ زیرا که جمیع این کارها را کردند، پس ایشان را مکروه داشتم. [...]
27. مرد و زنی که صاحب اجنّه یا جادوگر باشد البته کشته شوند؛ ایشان را به سنگ سنگسار کنید؛ خون ایشان بر خود ایشان است.

لاویان، باب 21

جرایم جنسی

1.و خداوند به موسی گفت: به کاهنان... خطاب کرده، به ایشان بگو: [...]
7. زن زانیه یا بی‌عصمت را نکاح ننمایند و زن مطلقه از شوهرش را نگیرند؛ زیرا او برای خدای خود مقدس است. [...]
9. و دختر هر کاهنی که خود را به فاحشگی بی‌عصمت ساخته باشد، پدر خود را بی‌عصمت کرده است؛ به آتش سوخته شود.

لاویان، باب 24

مجازات کفرگویی و جرایم بر ضد اشخاص

10. و پسر زن اسرائیلی که پدرش مردِ مصری بود در میان بنی‌اسرائیل بیرون آمد و پسر زن اسرائیلی با مرد اسرائیلی در لشکرگاه جنگ کردند.
11. و پسر زن اسرائیلی اسم را کفر گفت و لعنت کرد، پس او را نزد موسی آوردند... .
12. و او را در زندان انداختند تا از دهن خداوند اطلاع یابند.
13. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
14. آن کس را که لعنت کرده است بیرون لشکرگاه ببر و همه‌ی آنانی که شنیدند دست‌های خود را بر سر وی بنهند و تمامی جماعت او را سنگسار کنند.
15. و بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، بگو هر کسی که خدای خود را لعنت کند متحمل گناه خود خواهد بود.
16. و هر که اسم یهوه را کفر گوید هر آینه کشته شود؛ تمامی جماعت او را البته سنگسار کنند، خواه غریب خواه متوطّن؛ چون که اسم را کفر گفته است کشته شود.
17. و کسی که آدمی را بزند که بمیرد البته کشته شود.
18. و کسی که بهیمه را بزند که بمیرد عوض آن را بدهد، جان به عوض جان.
19. و کسی که همسایه‌ی خود را عیب رسانیده باشد چنان که او کرده باشد به او کرده خواهد شد:
20. شکستگی عوض شکستگی، چشم عوض چشم، دندان عوض دندان، چنان‌که به آن شخص عیب رسانیده، همچنان به او رسانیده شود.
21. و کسی که بهیمه را کشت عوض آن را بدهد اما کسی که انسان را کشت، کشته شود.
22. شما را یک حکم خواهد بود خواه غریب، خواه متوطن؛ زیرا که من یهوه خدای شما هستم.
23. و موسی بن اسرائیل را خبر داد و آن را که لعنت کرده بود بیرون لشکرگاه بردند و او را به سنگ سنگسار کردند؛ پس بنی‌اسرائیل چنان‌که خداوند به موسی امر فرموده به عمل آوردند.

لاویان، باب 25

سال یووِل

11. این سال پنجاهم برای شما یوبیل [= یووِل] خواهد بود، زراعت مکنید و حاصل خودروی آن را مچینید و انگورهای موی پازش نکرده‌ی آن را مچینید.
12. چون که یوبیل است برای شما مقدس خواهد بود، محصول آن را در مزرعه بخورید.
13. در این سال بویل هر کس از شما به ملک خود برگردد.
14. و اگر چیزی به همسایه‌ی خود بفروشی یا چیزی از دست همسایه‌ات بخری یکدیگر را مغبون مسازید.
15. برحسب شماره‌ی سال‌های بعد از یوبیل از همسایه‌ی خود بخر و برحسب سال‌های محصولش به تو بفروشد.
16. برحسب زیادتی سال‌ها قیمت آن را زیاده کن و برحسب کمی سال‌ها قیمتش را کم‌نما؛ زیرا که شماره‌ی حاصل‌ها را به تو خواهد فروخت.
17. و یکدیگر را مغبون مسازید و از خدای خود بترسید. [...]
23. و زمین به فروش ابدی نرود؛ زیرا زمین از آن من است و شما نزد من غریب و مهمان هستید.
24. و در تمامی زمین ملک خود برای زمین فکاک بدهید.
25. اگر برادر تو فقیر شده، بعضی از ملک خود را بفروشد، آنگاه ولیّ او که خویش نزدیک او باشد بیاید و آنچه را که برادرت می‌فروشد انفکاک نماید.
26. و اگر کسی ولیّ ندارد و برخوردار شده، قدر فکاک آن را پیدا نماید،
27. آنگاه سال‌های فروش آن را بشمارد و آنچه را که زیاده است، به آن کسی که فروخته بود رد نماید و او به ملک خود برگردد.
28. و اگر نتواند برای خود پس بگیرد، آنگاه آنچه فروخته است به دست خریدار آن تا سال یوبیل بماند و در یوبیل رها خواهد شد و او به ملک خود خواهد برگشت.
29. و اگر کسی خانه‌ی سکونتی در شهر حصاردار بفروشد تا یک سال تمام بعد از فروختن آن حق انفکاک آن را خواهد داشت؛ مدت انفکاک آن یک سال خواهد بود.
30. و اگر در مدت یک سال تمام آن را انفکاک ننماید، پس آن خانه که در شهر حصاردار است برای خریدار آن نسلاً بعد نسل برقرار باشد، در یوبیل رها نشود.
31. لیکن خانه‌های دهات که حصارگرد خود ندارد با مزرعه‌های آن زمین شمرده شود، برای آنها حق انفکاک هست و در یوبیل رها خواهد شد.
32. و اما شهرهای لاویان، خانه‌های شهرهای ملک ایشان حق انفکاک آنها همیشه برای لاویان است.
33. و اگر کسی از لاویان بخرد پس آنچه فروخته شده است از خانه یا از شهر ملک او در یوبیل رها خواهد شد، زیرا خانه‌های شهرهای لاویان در میان بنی‌اسرائیل ملک ایشان است.
34. و مزرعه‌های حوالی شهرهای ایشان فروخته نشود؛ زیرا که این برای ایشان ملک ابدی است.
35. و اگر برادرت فقیر شده، نزد تو تهی‌دست باشد او را مثل غریب و مهمان دستگیری نما تا با تو زندگی نماید.
36. از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید.
37. نقد خود را به او به ربا مده و خوراک خود را به او به سود مده.

سفر اعداد

اعداد، باب 5

جبران خسارت

5. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
6. بنی‌اسرائیل را بگو هر گاه مردی یا زنی به هر کدام از جمیع گناهان انسان مرتکب شده، به خداوند خیانت ورزد و آن شخص مجرم شود،
7. آنگاه گناهی را که کرده است اعتراف بنماید و اصل جرم خود را رد نماید و خمس آن را بر آن مزید کرده به کسی که بر او جرم نموده است بدهد؛
8. و اگر آن کس را ولی نباشد که دیه‌ی جرم به او داده شود، آنگاه دیه‌ی جرمی که برای خداوند داده می‌شود، از آن کاهن خواهد بود، علاوه بر قوچ کفاره که به آن درباره‌ی وی کفاره می‌شود.
9. و هر هدیه‌ی افراشتنی از همه‌ی موقوفات بنی‌اسرائیل که نزد کاهن می‌آورند از آن او باشد.
10. و موقوفات هر کس از آن او خواهد بود و هر چه که کسی به کاهن بدهد از آن او باشد.

آزمون اُردالی

11. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
12. بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو هرگاه زن کسی از او برگشته، به وی خیانت ورزد،
13. و مردی دیگر با او هم‌بستر شود و این از چشمان شوهرش پوشیده و مستور باشد، آن زن نجس می‌باشد و اگر بر او شاهدی نباشد و در عین فعل گرفتار نشود،
14. و روح غیرت بر او بیاید و به زن خود غیور شود و آن زن نجس نشده باشد،
15. پس آن مرد زن خود را نزد کاهن بیاورد و به جهت او برای هدیه، یک عشر ایفه‌ی آرد جوین بیاورد و روغن بر آن نریزد و کندر بر آن ننهد؛ زیرا که هدیه‌ی غیرت است و هدیه‌ی یادگار که گناه را به یاد می‌آورد.
16. و کاهن او را نزدیک آورده، به حضور خداوند برپا دارد.
17. و کاهن آب مقدس در ظرف سفالین بگیرد و کاهن قدری از غباری که بر زمین مسکن باشد گرفته، بر آب بپاشد.
18. و کاهن زن را به حضور خداوند برپا داشته، موی سر او را باز کند و هدیه‌ی یادگار را که هدیه‌ی غیرت باشد بر دست آن زن بگذارد و آب تلخ لعنت بر دست کاهن باشد.
19. و کاهن به زن قسم داده، به وی بگوید: اگر کسی با تو هم‌بستر نشده و اگر به سوی نجاست به کسی غیر از شوهر خود برنگشته پس از این آب تلخ لعنت مبرّا شوی.
20. و لیکن اگر به غیر از شوهر خود برگشته، نجس شده و کسی غیر از شوهرت با تو هم‌بستر شده است،
21. آنگاه کاهن زن را قسم لعنت بدهد و کاهن به زن بگوید: خداوند تو را در میان قومت مورد لعنت و قسم بسازد به اینکه خداوند ران تو را ساقط و شکم تو را منتفخ گرداند.
22. و این آب لعنت در احشای تو داخل شده، شکم تو را منتفخ و ران تو را ساقط بسازد، و آن زن بگوید: آمین آمین.
23. و کاهن این لعنت‌ها را در طوماری بنویسد و آنها را در آب تلخ محو کند.
24. و آن آب لعنت تلخ را به زن بنوشاند و آن آب لعنت در او داخل شده، تلخ خواهد شد.
25. و کاهن هدیه‌ی غیرت را از دست زن گرفته، آن هدیه را به حضور خداوند بجنباند و آن را نزد مذبح بیاورد.
26. و کاهن مشتی از هدیه برای یادگاری آن گرفته، آن را بر مذبح بسوزاند و بعد از آن، آن آب را به زن بنوشاند.
27. و چون آب را به او نوشانید اگر نجس شده و به شوهر خود خیانت ورزیده باشد، آن آب لعنت داخل او شده، تلخ خواهد شد و شکم او منتفخ و ران او ساقط خواهد گردید و آن زن در میان قوم خود مورد لعنت خواهد بود.
28. و اگر آن زن نجس نشده، طاهر باشد، آنگاه مبرّا شده، اولاد خواهد زایید.
20. این است قانون غیرت هنگامی که زن از شوهر خود برگشته، نجس شده باشد.
30. یا هنگامی که روح غیرت بر مرد بیاید و بر زنش غیور شود آنگاه زن را به حضور خداوند برپا بدارد و کاهن تمامی این قانون را درباره‌ی او اجرا دارد.
31. پس آن مرد از گناه مبرّا شود و زن گناه خود را متحمل خواهد بود.

اعداد، باب 15

بی‌حرمتی به روز شبات

32. و چون بنی‌اسرائیل در صحرا بودند کسی را یافتند، که در روز سبت هیزم جمع می‌کرد.
33. و کسانی که او را یافتند که هیزم جمع می‌کرد او را نزد موسی و هارون و تمامی جماعت آوردند.
34. و او را در حبس نگاه داشتند؛ زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد.
35. و خداوند به موسی گفت: این شخص البته کشته شود؛ تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگ‌ها سنگسار کنند.
36. پس تمامی جماعت او را بیرون از لشکرگاه آورده، او را سنگسار کردند و بمُرد، چنان‌که خداوند به موسی امر کرده بود.

اعداد، باب 25

هدف مجازات

4. [چون قوم اسرائیل با دختران بیگانه زنا کردند و خدایان ایشان را پرستیدند] خداوند به موسی گفت که تمامی رؤسای قوم را گرفته، ایشان را برای خداوند پیش آفتاب به دار بکش تا شدت خشم خداوند از اسرائیل برگردد.
$ اعداد، باب 27
$ قوانین ارث (و نیز رک: اعداد، 36: 1- 10)
8. و بنی اسرائیل را خطاب کرده، بگو: اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد ملک او را به دخترش انتقال نمایید.
9. و اگر او را دختری نباشد، ملک او را به برادرش بدهید.
10. و اگر او را برادری نباشد ملک او را به برادران پدرش بدهید.
11. و اگر پدر او را برادری نباشد ملک او را به هر کس از قبیله‌اش که خویش نزدیک‌تر او باشد بدهید تا مالک آن بشود.

اعداد، باب 35

شهرهای پناهگاه

9. و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:
10. بنی‌اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو، چون شما از اردن به زمین کنعان عبور کنید،
11. آنگاه شهرها برای خود تعیین کنید تا شهرهای ملجأ [= پناهگاه] برای شما باشد تا هر قاتلی که شخصی را سهواً کشته باشد به آنجا فرار کند.
12. و این شهرها برای شما به جهت ملجأ از ولیّ مقتول خواهد بود تا قاتل پیش از آنکه به حضور جماعت برای داوری بایستد نمیرد.
13. و از شهرهایی که می‌دهید شش شهر ملجأ برای شما باشد.
14. سه شهر از آن طرف اردن بدهید و سه شهر در زمین کنعان بدهید تا شهرهای ملجأ باشد.
15. به جهت بنی‌اسرائیل و غریب و کسی که در میان شما وطن گزیند این شش شهر برای ملجأ باشد تا هر که شخص را سهواً کشته باشد به آنجا فرار کند.
16. و اگر او را به آلت آهنین زند که مُرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
17. و اگر او را با دست خود به سنگی که از آن کسی کشته شود بزند تا بمیرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
18. و اگر او را به چوب‌دستی که به آن کسی کشته شود بزند تا بمیرد او قاتل است و قاتل البته کشته شود.
19. ولیّ خون خود قاتل را بکشد؛ هر گاه به او برخورد او را بکشد.
20. و اگر از روی بغض او را با تیغ زد یا قصداً چیزی بر او انداخت که مُرد،
21. یا از روی عداوت او را با دست خود زد که مُرد، آن زننده چون که قاتل است البته کشته شود؛ ولیّ خون هر گاه به قاتل برخورد او را بکشد.
22. لیکن اگر او را بدون عداوت سهواً تیغ زند یا چیزی بدون قصد بر او اندازد،
23. و اگر سنگی را که کسی به آن کشته شود نادیده بر او بیندازد که بمیرد و با وی دشمنی نداشته و بداندیش او نبوده باشد،
24. پس جماعت در میان قاتل و ولیّ خون بر حسب این احکام داوری نمایند.
25. و جماعت قاتل را از دست ولیّ خون رهایی دهند و جماعت وی را به شهر ملجأ او که به آن فرار کرده بود برگردانند و او در آنجا تا موت رئیس کهنه [= کاهن اعظم] که به روغن مقدس مسح شده است ساکن باشد.
26. و اگر قاتل وقتی از حدود شهر ملجأ خود که به آن فرار کرده بود بیرون آید،
27. و ولیّ خون او را بیرون حدود شهر ملجأش بیابد پس ولیّ خون قاتل را بکشد قصاص خون برای او نشود.
28. زیرا که می‌بایست تا وفات رئیس کهنه در شهر ملجأ خود مانده باشد و بعد از وفات رئیس کهنه قاتل به زمین ملک خود برگردد.
29. و این احکام برای شما در قرن‌های شما در جمیع مسکن‌های شما فریضه‌ی عدالتی خواهد بود.
30. هر که شخصی را بکشد پس قاتل به گواهی شاهدان کشته شود و یک شاهد برای کشته شدن کسی شهادت ندهد.
31. و هیچ فدیه به عوض جان قاتلی که مستوجب قتل است مگیرید، بلکه او البته کشته شود.
32. و از کسی که به شهر ملجأ خود فرار کرده باشد فدیه مگیرید که پیش از وفات کاهن [اعظم] برگردد و به زمین خود ساکن شود.
33. و زمینی را که در آن ساکنید ملوث مسازید؛ زیرا که خون زمین را ملوّث می‌کند و زمین را برای خونی که در آن ریخته شود کفاره نمی‌توان کرد، مگر به خون کسی که آن را ریخته باشد.
34. پس زمینی را که شما در آن ساکنید و من در میان آن ساکن هستم نجس مسازید؛ زیرا من که یهوه هستم در میان بنی‌اسرائیل ساکن می‌باشم.

اعداد، باب 36

قوانین ارث (تکمله‌ی اعداد، 27: 1- 11)

[پس از آنکه قانون مقرر کرد که اگر متوفا پسر نداشته باشد ارث وی به دخترانش می‌رسد، سرانِ قبیله‌ای که چنین موردی در آن وجود داشت این مسئله را مطرح کردند:]
3. پس اگر ایشان [= این دخترانی که وارث پدر متوفا شده‌اند] به یکی از پسران سایر اسباط بنی‌اسرائیل منکوحه شود ارث [سبط] ما از میراث پدران ما قطع شده، به میراث سبطی که ایشان به آن داخل شوند اضافه خواهد شد و از بهره‌ی میراث ما قطع خواهد شد.
4. و چون یوبیل بنی اسرائیل شود ملک ایشان به ملک سبطی که به آن داخل شوند اضافه خواهد شد و ملک ایشان از ملک پدران ما قطع خواهد شد [...].
6. [موسی پس از تصدیق سخن سران قبیله گفت که این دختران] به هر که در نظر ایشان پسند آید به زنی داده شوند، لیکن در قبیله‌ی سبط پدران خود فقط به نکاح داده شوند.
7. پس میراث بنی‌اسرائیل از سبط به سبط منتقل نشود، بلکه هر یکی از بنی‌اسرائیل به میراث سبط پدران خود ملحق باشند.
8. و هر دختری که وارث ملکی از اسباط بنی‌اسرائیل می‌شود، به کسی از قبیله‌ی سبط پدر خود به زنی داده شود تا هر یکی از بنی‌اسرائیل وارث ملک آبای خود گردند.
9. و ملک از یک سبط به سبط دیگر منتقل نشود، بلکه هر کس از اسباط بنی‌اسرائیل به میراث خود ملصق باشند.

سفر تثنیه

تثنیه، باب 1

انتخاب قضات

9. [موسی گفت:] و در آن وقت به شما متکلم شده، گفتم من به تنهایی نمی‌توانم متحمل شما باشم.
10. یهوه خدای شما، شما را افزوده است و اینک شما امروز مثل ستارگان آسمان کثیر هستید.
11. یهوه خدای پدران شما، شما را هزار چندان که هستید بیفزاید و شما را بر حسب آنچه به شما گفته است برکت دهد.
12. لیکن من چگونه به تنهایی متحمل محنت و بار و منازعت شما بشوم؟
13. پس مردان حکیم و عاقل و معروف از اسباط خود بیاورید تا ایشان را بر شما رؤسا سازم.
14. و شما در جواب گفتید سخنی که گفتی نیکو است که بکنیم.
15. پس رؤسای اسباط شما را که مردان حکیم و معروف بودند گرفته، ایشان را بر شما رؤسا ساختم تا سروران هزاره‌ها و سروران صدها و سروران پنجاه‌ها و سروران ده‌ها و ناظران اسباط شما باشند.
16. و در آن وقت داوران شما را امر کرده، گفتم دعوای برادران خود را بشنوید و در میان هرکس و برادرش و غریبی که نزد وی باشد به انصاف داوری نمایید.
17. و در داوری طرفداری مکنید؛ کوچک را مثل بزرگ بشنوید و از روی انسان مترسید، زیرا که داوری از آن خدا است و هر دعوا که برای شما مشکل است نزد من بیاورید تا آن را بشنوم.

تثنیه، باب 4

شهرهای پناهگاه

41. آنگه موسی سه شهر به آن طرف اردن به سوی مشرق آفتاب جدا کرد.
42. تا قاتلی که همسایه‌ی خود را نادانسته کشته باشد و پیش‌تر با وی بغض نداشته به آنها فرار کند و به یکی از این شهرها فرار کرده، زنده ماند.
43. یعنی باصر در بیابان در زمین همواری به جهت رئوبینیان، و راموت در جلعاد به جهت جادیان، و جولان در باشان به جهت مَنَسیّان. (1)

تثنیه، باب 5

[در این باب ده فرمان تکرار شده است. رک: خروج، باب 20.]

تثنیه، باب 13

6. و اگر برادرت که پسر مادرت باشد یا پسر یا دختر تو یا زن هم آغوش تو یا رفیقت که مثل جان تو باشد تو را در خفا اغوا کند و گوید که برویم و خدایان غیر را که تو و پدران تو نشناختید عبادت نماییم،
7. از خدایان امت‌هایی که به اطراف شما می‌باشند خواه به تو نزدیک و خواه از تو دور باشند از اقصای زمین تا اقصای دیگر آن،
8. او را قبول مکن و او را گوش مده و چشم تو بروی رحم نکند و بر او شفقت منما و او را پنهان مکن.
9. البته او را به قتل رسان؛ دست تو اول به قتل او دراز شود و بعد دست تمامی قوم.
10. و او را به سنگ سنگسار نما تا بمیرد؛ چون که می‌خواست تو را از یهوه خدایت که تو را از زمین مصر از خانه‌ی بندگی بیرون آورد منحرف سازد.
11. و جمیع اسرائیلیان چون بشنوند خواهند ترسید و بار دیگر چنین امر زشت را در میان شما مرتکب نخواهند شد.
12. اگر درباره‌ی یکی از شهرهایی که یهوه خدایت به تو به جهت سکونت می‌دهد خبر یابی،
13. که بعضی پسران بلّیعال [= افراد فاسد یا خبیث] از میان تو بیرون رفته، ساکنان شهر خود را منحرف ساخته، گفته‌اند برویم و خدایان غیر را که نشناخته‌اید عبادت نماییم.
14. آنگاه تفحّص و تجسس نموده، نیکو استفسار نما و اینک اگر این امر صحیح و یقین باشد که این رجاست در میان تو معمول شده است،
15. البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هر چه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما.
16. و همه‌ی غنیمت آن را در میان کوچه‌اش جمع کن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یهوه خدایت به آتش بالکُلّ بسوزان و آن تا به ابد تلی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.
17. و از چیزهای حرام شده چیزی به دستت نچسبد تا خداوند از شدت خشم خود برگشته، بر تو رحمت و رأفت بنماید و تو را بیفزاید...

تثنیه، باب 15

شمیطا

1.و در آخر هر هفت سال انفکاک نمایی.
2. و قانون انفکاک این باشد: هر طلبکاری قرضی را که به همسایه‌ی خود داده باشد منفک سازد و از همسایه و برادر خود مطالبه نکند؛ چون که انفکاک خداوند اعلام شده است.
3. از غریب مطالبه توانی کرد، اما هر آنچه از ما تو نزد برادرت باشد دست تو آن را منفک سازد.

تثنیه، باب 16

قضات

18. داوران و سروران در جمیع دروازه‌هایی که یهوه خدایت به تو می‌دهد بر حسب اسباط خود برایت تعیین نما تا قوم را به حکم عدل داوری نمایند.
19. داوری را منحرف مساز و طرفداری منما و رشوه مگیر؛ زیرا که رشوه چشمان حکما را کور می‌سازد و سخنان عادلان را کج می‌نماید.
20. انصاف کامل را پیروی نما تا زنده مانی و زمینی را که یهوه خدایت به تو می‌دهد مالک شوی.

تثنیه، باب 17

شهادت، قضاوت و ...

2. اگر در میان تو در یکی از دروازه‌هایت که یهوه خدایت به تو می‌‌دهد مرد یا زنی پیدا شود که در نظر یهوه خدایت کار ناشایسته نموده، از عهد او تجاوز کند،
3. و رفته، خدایان غیر را عبادت کرده، سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده‌ام،
4. و از آن اطلاع یافته، بشنوی، پس نیکو تفحص کن و اینک اگر راست و یقین باشد که این رجاست در اسرائیل واقع شده است،
5. آنگاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه‌هایت کرده است بیرون آور و آن مرد یا زن را با سنگ‌ها سنگسار کن تا بمیرند.
6. از گواهی دو یا سه شاهد آن شخصی که مستوجب مرگ است کشته شود، از گواهی یک نفر کشته نشود.
7. اولاً دست شاهدان به جهت کشتنش بر او افراشته شود و بعد از آن دست تمامی قوم؛ پس بدی را از میان خود دور کرده‌ای.
8. اگر در میان تو امری که حکم بر آن مشکل شود به ظهور آید، در میان خون و خون، و در میان دعوا و دعوا، و در میان ضرب و ضرب، از مرافعه‌هایی که در دروازه‌هایت واقع شود، آنگاه برخاسته، به مکانی که یهوه خدایت برگزیند برو؛
9. و نزد لاویان کهنه و نزد داوری که در آن روزها باشد رفته، مسئلت نما و ایشان تو را از فتوای قضا مخبر خواهند ساخت.
10. و برحسب فتوایی که ایشان از مکانی که خداوند برگزیند برای تو بیان می‌کنند عمل نما و هوشیار باش تا موافق هر آنچه به تو تعلیم دهند عمل نمایی.
11. موافق مضمون شریعتی که به تو تعلیم دهند و مطابق حکمی که به تو گویند عمل نما و از فتوایی که برای تو بیان می‌کنند به طرف راست یا چپ تجاوز مکن.
12. و شخصی که از روی تکبّر رفتار نماید و کاهنی را که به حضور یهوه خدایت به جهت خدمت در آنجا می‌ایستد یا داور را گوش نگیرد آن شخص کشته شود؛ پس بدی را از میان اسرائیل دور کرده‌ای.
13. و تمامی قوم چون این را بشنوند خواهند ترسید و بار دیگر از روی تکبر رفتار نخواهند نمود.

تثنیه، باب 18

9. چون به زمینی که یهوه خدایت به تو می‌‌‌دهد داخل شوی یاد مگیر که موافق رجاسات آن امت‌ها عمل نمایی.
10. و در میان تو کسی یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذراند و نه فالگیر و نه غیب‌گو و نه افسونگر و نه جادوگر.
11. و نه ساحره و نه سؤال کننده از اجنه و نه رمال و نه کسی که از مردگان مشورت می‌کند.
12. زیرا هر که از این کارها را کند نزد خداوند مکروه است و به سبب این رجاسات یهوه خدایت آنها را از حضور تو اخراج می‌کند.
13. نزد یَهوه خدایت کامل باش.
14. زیرا این

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …مرکز اطلاع رسانی مدیریت حوزه علمیه قم معاونت آموزش سامانه نجما نجاح خدمات مرکز امر به معروف و نهی از منکر در آیات قرآنبدیهی است که ارجاعات این نوشته ها همه از آیات قرآن می باشد قدم به قدم جلو می رویموبلاگ حقوقی محمد حسنیگردآوری مقالات و مطالب حقوقی محمد مولودی قلایچی چکیده به طور معمول ،چه در فقه ده فرمان و الواح در تفاسیر شیعه و سنیده فرمان الواح جفر علم امام بنی اسرائیل مقاله حاضر گرچه رویکرد برون مذهبی دارد و از حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش …قصاص از قوانین امضایی است و نوآوری دین اسلام نیست قصاص در مکاتب بشری پیش از ادیان مصباح الهدیمصباح الهدی فضیلت های ماه مبارک رمضان مصباح الهدیسیره علویبوستان نهج البلاغه قرانبنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟مسیحیت جهنم آیا جهنم وجود دارد ؟ با گذشت چندین سال این دره وادی گهنون – دره جهنم به محلی بسیار بد بو – پر از مردار موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای …موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی مرکز اطلاع رسانی مدیریت حوزه علمیه قم معاونت آموزش سامانه نجما نجاح خدمات مرکز مدیریت حوزه امر به معروف و نهی از منکر در آیات قرآن بدیهی است که ارجاعات این نوشته ها همه از آیات قرآن می باشد قدم به قدم جلو می رویم وبلاگ حقوقی محمد حسنی گردآوری مقالات و مطالب حقوقی محمد مولودی قلایچی چکیده به طور معمول ،چه در فقه اسلامی و «ده فرمان» و «الواح» در تفاسیر شیعه و سنی ده فرمان الواح جفر علم امام بنی اسرائیل مقاله حاضر گرچه رویکرد برون مذهبی دارد و از این رو مصباح الهدی مصباح الهدی فضیلت های ماه مبارک رمضان مصباح الهدی سیره علویبوستان نهج البلاغه قران بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش دوم قصاص از قوانین امضایی است و نوآوری دین اسلام نیست قصاص در مکاتب بشری پیش از ادیان یهود و آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟ آیه وکل شیئ احصیناه فی امام مبین به چه معناست؟ مسیحیت جهنم آیا جهنم وجود دارد ؟ با گذشت چندین سال این دره وادی گهنون – دره جهنم به محلی بسیار بد بو – پر از مردار جانوران موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز تحقیقات


ادامه مطلب ...

مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد

[ad_1]

بر اساس جدترین گزارش منتشر شده از سوی منابع وابسته به کوپرتینوها، پرونده مناقشه حقوقی اپل و سامسونگ که از سال 2011 مفتوح مانده، بار دیگر این هفته در دیوان عالی ایالات‌متحده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 به گزارش مشرق، اگر به دنیای فناوری و اخبار حواشی آن علاقه‌مند باشید، بدون شک در جریان مناقشه حقوقی ۵ ساله اپل و سامسونگ هستید که سال‌ها به طول انجامید تا این دو شرکت در زمینه استفاده از پتنت‌های یکدیگر به تفاهم برسند و ضرر و زیان‌های یکدیگر را بپردازند.

در همین رابطه اگرچه اغلب دادگاه‌های این زمینه به پایان رسیده است، با این حال روز گذشته وزارت دادگستری آمریکا در حکمی مستقیم، جریان انداختن دوباره این پرونده توسط دیوان عالی ایالات‌متحده را خواستار شده است که می‌تواند به مقروض شدن مجدد سامسونگ ختم شود.

طی سال‌های گذشته اپل با ادعای نقض حق اختراع در گوشی‌های تولید شده اندرویدی توسط سامسونگ، غیر مستیم کاهش سهم پلتفرم موبایلی گوگل  در ایالات‌متحده را هدف گرفته است. این دو شرکت طی سالیان متمادی یکدیگر را با این ادعا به دادگاه کشانده‌اند و بارها حکم‌هایی علیه هر دو شرکت صادر گردیده است.

در اوایل سال 2011 شرکت اپل به اعلام اولین شکایت خود علیه شرکت سامسونگ اقدام نمود. در تابستان همان سال دو شرکت مورد بحث در ۱۹ مورد مختلف در ۹ کشور دنیا علیه یکدیگر اعلام شکایت کردند، با این حال تعداد این کشورها تنها در ۲ ماه بعد به ۱۰ عدد رسید.

این روند در اواسط سال ۲۰۱۲ به بیش از ۵۰ شکایت مختلف افزایش یافت که هدف هریک گرفتن خسارت از طرف دیگر به بهانه زیر پا گذاشتن حق پتنت‌های ثبت شده بود.

اولین بار در سال 2012 هیئت‌منصفه دادگاه سامسونگ را به طور کامل در نقض پتنت‌های اپل مقصر دانست و این شرکت کره‌ای را مستحق پرداخت جریمه یک میلیارد دلاری به ساکنین کوپرتینو تشخیص داد.

اگرچه این جریمه در روند دادگاه و پس از مشخص شدن اشتباهات هیئت‌منصفه در تصمیم‌گیری، در سال بعد به 930 میلیون دلار کاهش یافت. اوایل سال جاری هم دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا بخش اصلی این جریمه را به 380 میلیون دلار کاهش داد.

بر اساس تعریف سازمان جهانی مالکیت فکری، پتنت حقی انحصاری است که در قبال اختراع انجام شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می‌شود؛ به عبارت دیگر پتنت سندی است که توصیف‌کننده یک اختراع بوده و بر اساس درخواست متقاضی به وسیله یک اداره دولتی یا توسط یک اداره منطقه‌ای به نیابت از چند کشور صادر می‌شود.

بر اساس ماده 1 قانون حق انحصاری اختراع ایالات‌متحده که در سال 1952 به تصویب رسیده است، حافظت پتنت بدین معناست که اختراع نمی‌تواند بدون رضایت مالک پتنت، به صورت تجارتی ساخته، مورد استفاده، توزیع یا فروخته شود. با این حال در صورت رعایت نشدن حق کپی رایت، ثبت کننده پتنت می‌تواند از شرکت متخلف در دادگاه شکایت کرده و از سود حاصل از فروش محصولی که در آن بدون کسب رضایت از اختراع وی استفاده شده ادعای غرامت کند.

منبع: فارنت


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


13 ژوئن 2016 ... به گزارش مشرق، اگر به دنیای فناوری و اخبار حواشی آن علاقهمند باشید، بدون شک در جریان مناقشه حقوقی ۵ ساله اپل و سامسونگ هستید که سالها به طول ...13 ژوئن 2016 ... مناقشه حقوقی ۵ ساله اپل و سامسونگ، سامسونگ، اپل، مشرق، دعوی سامسونگ با اپل شیائومی اپل وَ سامسونگ را پشت سر گذاشت نموداربر اساس جدترین ...آیا به پایان مناقشات حقوقی بین اپل و سامسونگ نزدیک میشویم؟ ... مشابه برای سامسونگ داشته باشد، با این تفاوت که جریمهی در نظر گرفته شده بسیار کمتر از جریمهی ...سامسونگ اپل را به تمسخر گرفت شاید مدیران شرکت اپل دلیل موجهی داشته اند که سوکت 3.5 میلیمتری را برای ... مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد.دعوای حقوقی میان کمپانی اپل و کمپانی سامسونگ (به انگلیسی: Apple Inc. vs. ... شکایتهای حقوقی اطلاق میشود که بر سر طراحی گوشیهای هوشمند و تبلتها مطرح شد.مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد. مربی تیم کشتی آزاد: قرعه سختی داشتیم. درگیری هواداران آلمان و اوکراین عکس. ترس و نگرانی غرب از کودکان ...نبیل رجب بار دیگر بازداشت شد. مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد. مربی تیم کشتی آزاد: قرعه سختی داشتیم. درگیری هواداران آلمان و اوکراین  ...n از گران شدن گوشی های اپلچند روزی است که اپل بازها خبرهای ناخوشایندی را می شنوند، از عدم تمدید مجوز واردات ... مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد.کمر تکفیریها در شهر فلوجه شکسته شده است ... ژاپن متعهد به همکاری با آمریکا برای مبارزه با تروریسم شد ... مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد.تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۴؛ مانند چند سال اخیر سامسونگ پس از شرکت خودروسازی Volkswagen دومین ... مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد.


کلماتی برای این موضوع

مناقشه حقوقی ۵ساله اپل و سامسونگ از سر گرفته شد


ادامه مطلب ...

شیوه و آیین دادرسی در نظام حقوقی یهود

[ad_1]

[1. آیین دادرسی] مدنی (2)

جلسات دادگاه

جلساتِ دادگاه‌هایِ دارایِ سه قاضی که در موضوعات مدنی دارای صلاحیت بودند در طول روز برگزار می‌شد، اما – به تبع پند یترون به موسی که قاضیان باید «پیوسته» در دسترس باشند (خروج، 18: 22) – آنان می‌بایست برای به انجام رساندن دعاوی‌ای که در روز آغاز شده بودند، شب نیز به کار خود ادامه می‌دادند. (3) جلسات در صبح زود آغاز می‌شد، و قاضیان ردا بر تن داشتند – آنان رداهای خاصی «بر دور خود می‌پیچیدند» تا نتوانند چندان به اطراف بنگرند – (4) و معمولاً کار را شش ساعت تا وقت غذا ادامه می‌دادند. (5) با آنکه در آغاز، جلسه حتی برای نماز نیز قطع نمی‌شد، بعدها در قانون تجدیدنظر شد و در این مورد اجازه داده شد که جلسه قطع شود. (6) هیچ دادگاهی در روز شنبه یا روزهای تعطیل برگزار نمی‌شد، مبادا عمل نوشتن انجام گیرد. در شب شنبه یا تعطیلی‌ها دادگاه‌ها فقط می‌توانستند به طور استثنا به دعاوی اضطراری بپردازند، (7) اما طرفی که احضار شده بود، اگر حاضر نمی‌شد، (8) به لحاظ عدم حضور مجازات نمی‌شد. دادگاه می‌توانست در روزهای میانی یک عید [دینی] تشکیل جلسه دهد. (9)

طرفین دعوا

هر شخصی، مرد یا زن، (10) ممکن است اقامه‌ی دعوا کند یا بر ضدش اقامه‌ی دعوا کنند، مگر کودکان، کرولالان، و دیوانگان. دعاوی‌ای که قیمان به نمایندگی از این افراد محجور اقامه کنند یا بر ضد قیمان و به نفع محجوران اقامه شود در دادگاه استماع می‌شود، اما هر حکمی که صادر شود فقط آنگاه الزام‌آور است که به نفع این افراد محجور باشد. (11) غیریهودیانی که در دادگاه یهودی اقامه‌ی دعوا می‌کنند یا در این دادگاه بر ضدشان اقامه‌ی دعوا می‌شود، می‌توانند درخواست کنند که قانون غیریهودیِ خودشان در مورد آنان اعمال شود؛ (12) یهودی‌ای که بر ضد غیریهودی دادخواهی می‌کرد در آغاز مجاز بود که همه‌ی منافع قانون غیریهودی را ادعا کند، اما این تبعیض بعدها منسوخ شد. (13)
قاعده این است که طرفین باید شخصاً دادخواهی کنند و نمی‌توانند وکیل بگیرند؛ حتی در زمان و مکانی که نمایندگی مجاز است، طرفین باید شخصاً حضور یابند تا دادگاه بتواند درباره‌ی آنان مستقیماً و فوراً رأی صادر کند. (14) خواندگان زن از این قاعده مستثنایند: اگر این زنان عادت دارند که در خانه بمانند و در انظار عموم ظاهر نشوند، مجازند که اظهاراتشان را در خانه‌هایشان برای منشی دادگاه بیان کنند. (15) آنگاه که شوهری حق انتفاع خود را در مال همسرش درخواست می‌کند، می‌تواند اصل مال را نیز بدون اجازه‌ی خاص درخواست کند، اما نه در غیر این صورت. (16)
اگر خواهان‌ها متعدد باشند ممکن است به طور مشترک یا جداجدا اقامه‌ی دعوا کنند، (17) اما در دعوای هر یک از آنان، دیگران نیز معمولاً در حکم دادگاه گنجانده می‌شوند. در مواردی که افراد دیون مشترک دارند درباره‌ی هر خوانده می‌توان فقط برای سهمش از دین اقامه‌ی دعوا کرد، مگر آنکه وی به صراحت یا به طور تلویحی کل دین را ضمانت کرده باشد. (18)
چنین ضمانتی دال بر دیون شرکا، پیمان‌کارانِ شریک و خسارت زنندگانِ شریک است. (19)

محل دادرسی

خواهان «از خوانده پیروی می‌کند»؛ یعنی دعوا باید به دادگاهِ محلِ سکونتِ خوانده تسلیم شود، (20) اما اگر خواهان خوانده را در جایی که دادگاهی منعقد است بیابد، می‌تواند همه‌جا بی‌درنگ بر ضد او اقامه‌ی دعوا کند. (21) این قاعده‌ی قدیمی که طرف دعوا حق دارد که با اصرار بخواهد دادگاه کبیر اورشلیم به مسئله رسیدگی کند، (22) گرچه منسوخ شده است، (23) در بسیاری از کشورها چنین تفسیر شده که خواهان می‌تواند خوانده را ملزم کند تا خارج از محل اقامتش در دادگاهی که صلاحیت بالاتر یا شهرت بیشتری دارد محاکمه شود. (24) مال بدهکار را می‌توان با حکم دادگاهی که مال در حوزه‌ی آن قرار دارد توقیف کرد. (25)

اخطاریه

براساس درخواست خواهان اخطاریه‌ای برای خوانده صادر می‌شود تا وی در روزی که در اخطاریه مشخص شده در دادگاه حضور یابد. (26) خواهان ملزم نیست که جزئیات خواسته‌اش را پیش از اینکه خوانده برای پاسخ به اخطاریه در دادگاه حاضر شود فاش کند، (27) و اگر چنین کرد، ملتزم به چنین اخطاریه‌ای نیست، مگر آنکه اظهاراتش را در دادگاه تکرار کند. (28) این قاعده را وضع کرده‌اند تا خوانده پیش از حضور در دادگاه فرصتِ آن را نداشته باشد که دفاعیه جعل کند؛ (29) اما بعدها حقوقدانان بیان کردند که در اینجا هدف دیگری اهمیت بیشتری می‌یابد و آن اینکه اگر خواسته پیش‌تر فاش شده باشد، فرصت مطلوبی برای حل و فصل در خارج از دادگاه پیش می‌آید. (30)
صدور اخطاریه منوط به رأی کل اعضای دادگاه است، (31) اما یک قاضی می‌تواند اگر دیگران در دادگاه حاضر باشند رأی را صادر کند. اخطاریه را مأمور دادگاه به طور شفاهی یا با یادداشت کتبی‌ای که دادگاه آن را امضا کرده است ابلاغ می‌کند. (32) باید زمان دقیق حضور خوانده در دادگاه و نیز نام خواهانی که بر ضد او دادخواست داده [در اخطاریه] مشخص باشد. (33) دادگاه می‌تواند چند تاریخ برای رسیدگی مشخص کند، (34) تا اگر خوانده در یک تاریخ نتواند حضور یابد در دیگر تاریخِ معین شده حاضر شود. (35) در آغاز، این اخطاریه‌های بدیل برای دوشنبه، پنج‌شنبه، و دوشنبه‌ی بعد صادر می‌شد. (36) این روزها در دوران تلمودی برای تشکیل دادگاه معین شده بودند. (37) اگر اخطاریه‌های بدیل تنظیم نمی‌شد، دادگاه می‌توانست در صورت عدم حضور [خوانده] در چند نوبت اخطاریه صادر کند. (38)
اختیار صدور یا عدم صدور اخطاریه با دادگاه است. دادگاه می‌تواند از احضار دانشمندان عالی‌رتبه، (39) ربی‌های در حال انجام وظیفه، و زنانی که به تنهایی زندگی می‌کنند خودداری کند. (40) هر اخطاریه‌ای دربردارنده‌ی این هشدار بود که اگر خوانده در روز (یا یکی از روزهای) معین شده در دادگاه حاضر نشود، حکم محرومیت او اعلام می‌شود. (41) خوانده‌ای که می‌بایست به سفر می‌رفت یا مسئله دیگری مانع حضور او در دادگاه می‌شد می‌بایست دفاعیه‌ای ارسال و تقاضای تعویق [دادرسی] می‌کرد. (42) اگر وی نه حضور می‌یافت و نه دفاعیه ارسال می‌کرد، دادگاه لایحه‌ی محرومیت (پتیحا) (43) صادر می‌کرد تا به متخلف ابلاغ شود، و یک حکم محرومیت بر او تحمیل می‌شد، مگر اینکه ظرف یک هفته در دادگاه حضور می‌یافت، هزینه‌ی حکمِ پتیحا را می‌پرداخت، و حکم را بی‌اثر می‌کرد. (44) شیوه‌ی خفیف‌تر اجرای اخطاریه‌ی دادگاه به این صورت بود که مال متخلف توقیف شود. (45)

رسیدگی غیابی

قضاوت درباره‌ی دعوای خواهان در صورت غیبت خوانده ممنوع است (گرچه به موقع برای او اخطاریه فرستاده شده باشد) مگر اینکه مدعای خواهان به ظاهر موجه و قابل طرح باشد؛ برای مثال، مستند باشد به سندی که خوانده آن را امضا کرده است و گواهان آن را تأیید کرده‌اند (46)، یا خوانده بیش از سی روز در سفر باشد. (47) به گفته‌ی ابن‌میمون، دلیل دست کشیدن از این قاعده‌ی کلی که جز در صورت حضور هر دو طرف در دادگاه نمی‌توان به قضاوت پرداخت (رک: تثنیه، 19: 17) این است که «کسی نتواند پول دیگران را بگیرد و سپس برود و در خارج از محل اقامت کند و در نتیجه همه‌ی راه‌های دستیابی به قرض‌گیرندگان بسته شود» (48) در دعاوی مدنی همواره می‌توان در صورت عدم حضور طرفین حکم صادر کرد. (49)

فهرست دعاوی

عبارت «کوچک را مثل بزرگ بشنوید» و از هیچ‌کس نترسید (تثنیه، 1: 17) چنین تفسیر شده است که ترجیح دعاوی بزرگ بر دعاوی کوچک ممنوع است. (50) دعوایی که اول می‌رسد باید اول استماع شود، صرف‌نظر از اهمیت دعاوی دیگری که مطرح می‌شوند. (51) این قاعده چند استثنا دارد: دعوای دانشمندان اولویت دارد تا مدتی طولانی از مطالعاتشان جدا نشوند؛ (52) یتیمان و بیوگان حتی بر دانشمندان اولویت دارند، زیرا با قضاوت درباره‌ی آنان است که عدالت اجرا می‌شود (اشعیا، 1: 17)؛ (53) و به دعاوی‌ای که یکی از طرفین آنها زن است زودتر رسیدگی می‌شود تا در دادگاه منتظر نماند. (54)

خواسته‌ی دعوا

اگر بهای خواسته‌ی دعوا از مقدار خاصی کمتر باشد دادگاه وارد رسیدگی به آن موضوع نمی‌شود. (55) در این باره که دادگاه در صورتی که به دعوایی برای شاوِه پروطا (56) [= ارزش مالی قابل توجه] می‌پردازند می‌تواند به دیگر موضوعات (ارزشمند یا بی‌ارزش) بین همان طرفین دعوا بپردازد، اختلاف‌نظر است؛ دیدگاه اصلی این است که می‌تواند. (57)

توافق

آنگاه که طرفین در دادگاه حاضر شدند باید در ابتدا به ایشان توصیه کرد که نزاع خود را به طور دوستانه حل و فصل کنند. (58) زکریای نبی این کار را «داوری سلامتی» نامیده است (زکریا، 8: 16) (59). اگر چنین توافقی حاصل نشود، دادگاه از ایشان می‌پرسد که آیا بر داوری براساس قانون تأکید دارند، یا به دادگاه اختیار می‌دهند که بین آنان به شیوه‌ی مصالحه‌ی منصفانه داوری کند. (60) دادگاه‌ها را بر حذر داشته‌اند از اینکه تمام نیروی خود را به کار گیرند تا طرفین را از اصرار بر داوری براساس قانون بازدارند. (61) با این همه، تا وقتی که توافق با قینیان (62) [= تملک] یا با اجرا به انجام نرسیده است طرفین می‌توانند از توافق خود برگردند و خواهان توسل به قانون شوند. (63)

آداب حضور در دادگاه

طرفین باید در محضر دادگاه بایستند (رک:تثنیه، 19: 17)، و شاهدان نیز باید چنین کنند، (64) و جز با اجازه‌ی دادگاه نباید بنشینند. (65) ابن‌میمون با اندوه می‌گوید که دادگاه‌های پساتلمودی همواره به طرفین و گواهان اجازه می‌دادند که بنشینند – دیگر توان کافی در ما نیست که مطابق قانون رفتار کنیم. (66) نمی‌توان به یک طرف دعوا اجازه‌ی نشستن داد، مگر آنکه طرف دیگر نیز چنین اجازه‌ای داشته باشد. (67) حتی در جایی که دانشمندی به دلیل احترامی که دارد مجاز به نشستن است، طرف او نیز باید چنین اجازه‌ای داشته باشد، و او می‌تواند بنشیند، چه از این امتیاز استفاده کند، چه نکند. (68)
قاعده‌ای وجود ندارد که طرفین (یا وکلا) را ملزم کند که به شیوه‌ای خاص لباس بپوشند؛ اما اگر یک طرف لباس گران‌قیمت‌تری پوشیده است، به او امر می‌شود که پیش از اینکه در دادگاه سخن بگوید لباسی مانند لباس طرف دیگر بپوشد. (69) گفته‌اند که این قاعده اکنون منسوخ است، زیرا تفاوت در لباس دیگر چندان برای خودنمایی نیست. (70)
دیگران گفته‌اند که دادگاه به جای آنکه به یک طرف امر کند که لباسش را تغییر دهد، باید به طرف دیگر اطمینان دهد که حضور پرزرق و برق طرف دعوای او هیچ تأثیری بر دادگاه ندارد. (71)

برابریِ طرفین دعوا

این حکم [تورات] را که «درباره‌ی همسایه‌ی خود به انصاف داوری کن» (لاویان، 19: 15) چنین تفسیر کرده‌اند که دادگاه باید با همه‌ی طرف‌های دعوا که در محضر آن حاضر می‌شوند یکسان برخورد کند. (72) به ویژه، به طرفین باید فرصت و زمان مساوی داد تا ادعاهای خود را مطرح کنند. (73) در غیاب یکی از طرفین، نباید اظهارات طرف دیگر استماع شود. (74) اگر یکی از طرفین بخواهد وکیل بگیرد یا دوستان، بستگان یا پدر و مادرش را به همراه بیاورد طرف دیگر نیز می‌تواند چنین کند و اگر توانایی چنین کاری را ندارد می‌تواند با نمایندگی یا حضور دیگران مخالفت کند. (75) اگر خواهان‌ها متعدد باشند و خوانده یک نفر باشد (یا برعکس) از ایشان خواسته می‌شود که یکی را برگزینند تا به نفع همگی استدلال کند تا در اینجا نیز تناسب حفظ شود. (76)
حکم [تورات] به عدم طرفداری از فقیر و احترام به ثروتمند (لاویان، 19: 15؛ رک: خروج، 23: 3) چنین شرح داده شده است:
"قاضی نباید به فقیر ترحم کند و بگوید: این مرد تهی‌دست است و طرف او ثروتمند است – چرا وی از او حمایت نکند؟ من به نفع مردم تهی‌دست داوری می‌کنم و بدین صورت زندگی‌اش آبرومندانه تأمین می‌شود. همچنین قاضی نباید ثروتمند را احترام کند: آنگاه که در محضر وی ثروتمند سرشناس و فقیر گمنامی حاضر شوند، وی نباید به فرد سرشناس خوشامدگوید و به او احترام ویژه گزارد، مبادا طرف دیگر سرآسیمه و شرمنده شود. وی نباید با خود بگوید: چگونه بر او حکم کنم و باعث بی‌آبرویی‌اش شوم؟ اکنون وی را بیرون می‌فرستم و سپس در خفا به وی می‌گویم که باید رضایت طرف دیگر را جلب کند – بلکه باید بی‌درنگ حکم منصفانه را صادر کند. آنگاه که دو مرد در نزد وی حاضر باشند، یکی نیک و دیگری بد، وی نباید بگوید: یکی از این دو بزهکار است و شاید دروغ می‌گوید، و دیگری پرهیزگار است و حقیقت را رها نمی‌کند – بلکه وی باید آن دو را شریران بالقوه‌ای بینگارد که حاضرند برای تقویت مدعایشان دروغ بگویند، و او باید براساس وجدان خویش درباره‌ی آنان داوری کند، و اگر بخواهد این گونه داوری کند باید هر دو را در حکم، صالح تلقی کند. (77)"

دفاعیات

قاعده این است که طرفین دفاعیاتشان را به طور شفاهی بیان کنند، اما اگر هر دو طرف موافق باشند، می‌توانند استدلالشان را مکتوب کنند، و برای این کار می‌توانند اظهاراتشان را برای منشی دادگاه املا کنند، یا خلاصه‌ی مکتوبی از استدلالشان ارائه دهند. (78) در صورت دوم، آنان حق ندارند از اظهارات مکتوبشان برگردند. (79) به نظر می‌رسد که دادگاه‌ها به دفاعیه‌ی مکتوب روی آورده‌اند تا طرفین نتوانند هر از چند گاه عقیده‌ی خود را تغییر دهند. (80) هزینه‌ی همه‌ی این گزارش‌های مکتوب را باید طرفین به طور مساوی بپردازند. (81)
دادگاه نباید هیچ استدلالی را به یکی از طرفین القا کند یا به او نحوه‌ی دفاع از مدعایش را یاد دهد. (82) همچنین دادگاه نباید عقیده‌ای را بیان کند که یک استدلال فرضی پیش فرض آن است ([به این صورت که] «اگر الف این گونه دفاع کند، حکم به نفع وی صادر می‌شود» (83)). از سوی دیگر، دادگاه بر حذر داشته شده است که دهان خود را برای گنگان باز کند (امثال، 31: 8)، یعنی به طرف دعوایی که به لحاظ عقلی یا عاطفی قادر به بیان خواسته‌اش نیست، کمک کند تا وی استدلالش را ذکر کند. (84) این قاعده به خصوص درباره‌ی یتیمان و افراد کندذهن اعمال می‌شود. (85)
در آغاز خواهان مدعایش را مطرح می‌کند، (86) اما ممکن است دادگاه به وی اجازه دهد که اگر مایل است، تمام یا بخشی از اظهاراتش را به تأخیر اندازد. (87) این قاعده مستثنای شگرفی دارد: اگر در صورتی که دفاعیات خواهان در ابتدا استماع شود احتمال رود که از ارزش مال خوانده کاسته شود (برای مثال، با شایعه در بازار که مالک آن مشخص نیست)، در آغاز دفاعیات خوانده استماع می‌شود. (88) وقتی که خواهان مدعایش را بیان کرد، خوانده موظف است که بی‌درنگ پاسخ گوید، اما دادگاه در موارد مقتضی می‌تواند به او فرصت اندیشیدن و آماده کردنِ دفاع بدهد. (89)

دلیل

اگر دعوا با دفاعیات حل و مرتفع نشود و برای اثبات آن به دلی نیاز باشد، طرفین باید در روز دفاع به همراه گواهان و اسنادشان در دادگاه حاضر شوند، اما دادگاه ممکن است تا سی‌روز به آنان مهلت دهد که گواهان و اسنادشان را آماده کنند. (90) اگر ایشان در این مهلت معین از انجام چنین کاری ناتوان بودند چه می‌شود؟ در‌این باره نظریات مختلف است. (91) سرانجام قانون به این نتیجه انجامید که با آنکه دادگاه نمی‌تواند محدوده‌ی زمانی را بیشتر کند (مگر در جایی که بدانیم شاهدان در فاصله‌ی بیش از سی‌روز مسافرت اقامت دارند)، (92) هر حکمی که براساس دفاعیات داده شود قابل تجدیدنظر، و هر گاه دلیل دیگری اقامه شود قابل فسخ است. (93)
اگر یکی از طرفین در دادگاه اعلام می‌کرد که شاهد یا سندی برای اثبات مدعایش در دسترس ندارد او بعد مجاز نبود که چنین دلیلی اقامه کند، چرا که احتمال می‌رفت آن مدرک جعلی باشد. (94) اما اگر یکی از طرفین اعلام می‌کرد شاهد یا سندی وجود دارد ولی وی نمی‌تواند آنها را پیدا کند، دادگاه در یک اعلان عمومی کسانی را که دلیل را پنهان می‌کنند به مجازات جرم تهدید می‌کرد. (95) اگر دلیل برای اثبات مدعا یا دفاع به وسیله‌ی وارثان (96) کافی نبود، نیز دادگاه چنی اعلانی صادر می‌کرد. (97) دادگاه پیش از شهادت به گواهان پیامدهای شهادت دروغ (98) و قبح اخلاقی آن را گوشزد می‌کرد.

مشاوره‌ی قضات

قضات پس از آنکه اظهارات طرفین و گواهان آنان را استماع کردند با همدیگر مشورت می‌کنند. براساس رسم قدیم اورشلیم، مذاکره در خفا انجام می‌شد؛ (99) اما با آنکه طرفین باید از دادگاه خارج شوند (عمدتاً به این دلیل که ندانند هر قاضی‌ای چه رأیی داشته است) (100) به نظر می‌رسد برخی دادگاه‌ها به عامه‌ی مردم در هنگام شور اجازه‌ی حضور می‌دادند. (101) سنت تلمودی این است که شاگردان قضات مجاز بودند حاضر شوند و حتی در بحث‌ها شرکت کنند. (102) شاهدانی که درباره‌ی دعوا شهادت می‌‌دادند می‌توانستند عقیده‌ی خود را درباره‌ی درستی مدعا در هنگام شهادت بیان کنند، اما به هنگام شور قضات اظهاراتشان استماع نمی‌شد، زیرا «هیچ شاهدی قاضی نیست». (103)
در آغاز جلسه‌ی مذاکره پیرترین قاضی (یا رئیس قضات) عقیده‌ی خود را بیان می‌کند؛ (104) اما این را نیز گفته‌اند که در اینجا نیز، مانند دعاوی کیفری، در آغاز جوان‌ترین عضو دادگاه نظرش را می‌گوید، به همان دلایلی که در دعاوی کیفری برای این امر مطرح می‌شوند. (105) هر قاضی در هنگام شور می‌تواند عقیده‌ای را که پیش‌تر ابراز کرده است تغییر دهد (106) اگر قاضی‌ای نتواند در این باره تصمیم بگیرد، باید همین را بگوید و لازم نیست برای این گفته‌اش دلیل بیاورد یا پوزش بخواهد. (107) در این هنگام، دو قاضی دیگر به دادگاه افزوده می‌شوند، (108) زیرا قاضی‌ای که قادر به نظر دادن نیست، غایب تلقی می‌شود و دو قاضیِ باقی مانده، حتی اگر همرأی باشند، دادگاه شمرده نمی‌شوند. (109) قضات این دادگاه، که (به پنج نفر) افزایش یافته‌اند، شور را از نو آغاز می‌کنند، اما نیازی نیست که دوباره دعوا را استماع کنند. (110)

حکم

با پایان یافتن مذاکرات، طرفین را به دادگاه باز می‌خوانند و از ایشان می‌خواهند که بایستند. (111) رئیس قضات رأی دادگاه را اعلام می‌کند، اما افشا نمی‌کند که حکم مورد تأیید همه‌ی قضات است یا نه، یا هر قاضی چه رأیی داده است. اگر حکم متفق‌علیه باشد، که چه بهتر، اما اگر چنین نباشد، نظر اکثریت غالب است. (112) اگر (به این دلیل که قضات قادر به تصمیم‌گیری نیستند) تعداد اعضای دادگاه افزایش یابد و به بیشترین حد ممکن، یعنی 71 عضو برسد و هنوز آرا تقریباً مساوی باشد، حکم به نفع خوانده صادر می‌شود؛ زیرا خواهان نتوانسته است خواسته‌اش را به گونه‌ای مطرح کند که اکثریت مطلقِ قضات اقناع شوند. (113)
طرفین می‌توانند از دادگاه رونوشت مکتوب حکم (114) و دلایل پشتیبان آن را بخواهند، (115) البته فقط در صورتی که قصد دارند در دادگاه کبیر تجدیدنظر خواهی کنند. (116) حکم مکتوب (و دلایل آن) را باید همه‌ی قضات، از جمله مخالفان آن، امضا کنند. (117) با آنکه حکم در همان روز استماع دعوا صادر می‌شود، (118) و تأخیر در [اجرای] عدالت تخطی [از این حکم تورات] شمرده می‌شود که: «در داوری بی‌انصافی مکن» (لاویان، 19: 15)، رونوشت مکتوب حکم و دلایل آن باید هر وقت طرف دعوا درخواست کرد، بدون هیچ محدودیت زمانی، به او داده شود. (119) اگر حکم نوشته نشده باشد، در صورتی که طرفین دیگر در محضر قضات نیستند، (120) یعنی وقتی قضات با پرونده‌ی این دعوا سروکاری ندارند، (121) صلاحیت قضات برای بیان اینکه چه حکمی صادر کرده‌اند پایان می‌یابد. این قاعده از قرار معلوم موجب مشکلات عظیمی شد و بعدها نخست به احکام اختیاری که بدون دفاعیات و بدون مدرک صادر می‌شد، و سپس به احکامی که قاضی واحد آن را صادر می‌کرد محدود شد، (122) و بدین گونه در عمل منسوخ گردید.
حکم نباید از میزان خواسته فراتر رود؛ (123) اما اگر دادگاه متقاعد شود که خواهان حقیقتاً از میزان واقعی حقوقش بی‌خبر است، می‌تواند جزای نقدی و دیگر ضمانت اجراها را بر خوانده تحمیل کند تا وی را به جلب رضایت خواهان حتی بیش از میزان خواسته‌اش وادارد. (124)

تجدیدنظر

حکم [دادگاه] همواره در معرض تجدیدنظر است. معمولاً دادگاهی که در ابتدا حکم را صادر کرده است اگر دلیلی بر آن عرضه شود که مبانی و مقدمات حکم را ابطال کند، در حکم تجدیدنظر می‌کند، به شرط آنکه طرفی که در پی اقامه‌ی چنین دلیل جدیدی است، از انجام این کار منع نشده باشد. (125) همین‌طور، هر حکمی به لحاظ «خطاهای ناشی از قانون» (126) در معرض تجدیدنظر است. گویا در آغاز این قاعده کلی بود و در تمام دعاوی مدنی، درباره‌ی تمام خطاها، اعمال می‌شد؛ (127) اما بعدها به احکام نادرست قضات غیرحرفه‌ای و غیرخبره محدود شد. (128) سرانجام این قاعده به خطاهای قانون میشنایی (یعنی قانون صریح و مسلّم)، که از «خطاهای ناشی از تشخیص» (129) متمایز است، محدود شد. (130) با آنکه در آغاز از «تشخیص» مفهوم گسترده‌ی لفظی آن فهمیده می‌شد، (131) سرانجام به موضوعاتی محدود شد که در تلمود دیدگاه‌های متفاوتی درباره‌ی آنها وجود داشت و هلاخایی معین نشده بود. قاضی، هر دیدگاهی را هم که می‌پذیرفت، حکمش (فقط به آن دلیل) در معرض تجدیدنظر نبود. این امر ممکن بود به گونه‌ی دیگری نیز باشد: اگر دادگاه از عقیده‌ای پیروی می‌کرد، ولی بی‌اطلاع یا بی‌اعتنا بود که عقیده‌ی دیگری پذیرفته شده و «در سرتاسر جهان» به آن عمل می‌شود. (132) خطای قابل تجدیدنظر (در برخی موقعیت‌های مشخص) چه بسا برای شخص قاضی موقعیت خطیری بود، چرا که ممکن بود او خود را مکلف بداند که هر خسارت جبران‌ناپذیری را که خطای وی سبب آن شده است از مال خود جبران کند. (133)
به جز خطای قابل تجدیدنظر، قائل شدن ناموجه صلاحیت قضایی برای خود (چه به خطا بینجامد، چه نه) سببی برای کنار نهادن حکم است، اما این حکم تا زمانِ کنار نهادن، معتبر است. (134) حکمِ ناشی از فرض ناموجه صلاحیت قضایی با حکمِ ناشی از تجاوز برابر است و در خسارات محاسبه می‌شود. (135) در بسیاری از کشورها تجدیدنظر در احکامی که در آنها خطاهای ناشی از قانون وجود داشت، به دادگاه‌های تجدیدنظر مربوط می‌شدند؛ این دادگاه‌ها را عمدتاً دانشمندان برجسته‌ی جامعه اداره می‌کردند.

حقوق جدید

با آنکه در دادگاه‌های مدنی دولت اسرائیل آیین دادرسی عمدتاً بر حقوق انگلیس [= حقوق عرفی] مبتنی است، آیین دادرسی در دادگاه‌های حاخامی تحت سیطره‌ی تقانوت هَدیّون (136) است که در مجمع عالی حاخامی اسرائیل در سال 1960 به تصویر رسید (این مصوبه تجدیدنظری در تقانوت 1943 بود). آنها در ظاهر براساس قانون تلمود و پساتلمود، اما در واقع از آن دور افتاده‌اند و در بسیاری از مسائل مهم از مفاهیم آیین دادرسی جدید پیروی می‌کنند؛ نمونه‌های آن چنین است: نیاز به دادخواست مکتوب، نمایندگیِ وکلا، بازجویی از طرفین (و نیز گواهان)، مکتوب کردن حکم پیش از ابلاغ، و تصمیم درباره‌ی هزینه‌ی دادرسی.

[آیین دادرسی] کیفری

ترکیب دادگاه و برخی از مسائل آیین دادرسی در دعاوی مستوجب اعدام و غیر آن متفاوت است. از آنجا که گزارش زیر به دعاوی مستوجب اعدام مربوط است (مگر اینکه به موارد دیگر اشاره شده باشد)، رویه و آیین دادرسی تا حد ممکن براساس این دعاوی شکل گرفته است. (137)

جلسات دادگاه

در دعاوی کیفری، دادگاه فقط در روز منعقد می‌شود و به هنگام غروب آفتاب تعطیل می‌گردد. (138) اگر رسیدگی در طی روز به پایان برسد، [اگر نظر بر برائت باشد] بی‌درنگ حکم برائت اعلام می‌شود، اما [اگر نظر بر محکومیت باشد] اعلام حکم محکومیت و مجازات را باید تا روز بعد به تعویق انداخت، (139) زیرا این امکان وجود دارد که قضات [در صورتی که طرفدار محکومیت متهم باشند] در شب نظر خود را تغییر دهند. (140) بنابراین جلسات رسیدگی کیفری را نمی‌توان در شب‌های شنبه و تعطیلی برگزار کرد. (141) همچنین رسیدگی‌های کیفری را در روز شنبه یا روزهای تعطیل نمی‌توان برگزار کرد؛ چه بسا علت این است که رسیدگی به طور بالقوه نخستین مرحله‌ی اعدام است، که اجرای آن در روز شنبه مجاز نیست، (142) و یا اینکه رسیدگی مستلزم نوشتن است، که در روز شنبه ممنوع است. (143)
جلسات کیفری در محوطه‌ی معبد پس از انجام قربانی‌های صبحگاهی آغاز می‌شد و در انتهای قربانی عصر پایان می‌یافت. (144) از اینکه بگذریم، زمان جلسات دادگاه در دعاوی کیفری مانند زمان آن در دعاوی مدنی است. گزارش میشنا از شیوه‌ی رسیدگی کیفری دادگاه 23 نفره چنین است:
"دادگاه به شکل نیم‌دایره برگزار می‌شد تا قضات بتوانند همدیگر را ببینند. دو منشی دادگاه در نزد آنان، یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ، می‌ایستادند و گفته‌های قضات را یادداشت می‌کردند. (یکی گفته‌های آنان را در حمایت از محکومیت، و دیگری گفته‌های آنان را در حمایت از برائت ثبت می‌کرد.) سه ردیف از شاگردان فرهیخته، که هر یک جایگاه خود را می‌‌دانستند، در جلو آنان می‌نشستند. اگر جای یکی از قضات خالی بود، جای او را نخستین کسی که در ردیف اول نشسته بود پر می‌کرد. (145) (اما راشی می‌گوید که هر دو منشی هم سخنان کسانی را که به نفع [متهم] سخن می‌گویند و هم سخن آنانی را که بر ضد او می‌گویند می‌نویسند، تا اگر یک منشی اشتباه کرد، دیگری بتواند آن را اصلاح کند.) (146)"
عامه‌ی مردم و شاگردان می‌بایست پیش از ورود قضات در دادگاه حاضر باشند. رئیس قضات آخرین فردی بود که داخل می‌شد. در هنگام ورود قضات، همه‌ی حاضران می‌بایست برخیزند و برپا بایستند تا وقتی که رئیس قضات به آنان اجازه‌ی نشستن می‌داد. (147)

رسیدگی دوگانه

در هر روز در هر دادگاه فقط می‌توان به یک دعوای مستوجب اعدام رسیدگی کرد. (148) مستثنای این قاعده در جایی است که چند نفر در یک جرم شریک‌اند، به شرط آنکه همه‌ی آنان مستحق مجازات واحدی باشند. (149) با این همه، اگر شریکانِ جرم واحد مستحق اعدام به شیوه‌های متفاوتی باشند، باید جداگانه در روزهای متفاوت به جرمشان رسیدگی کرد؛ نمونه‌ی آن در جرم زنا است: اگر مردی با دختر کاهن زنا کند، مرد زانی باید خفه شود و زن زناکار باید سوزانده شود. (150)

بازداشت

دستگیری و بازداشت افرادی که محاکمه در پیش دارند در کتاب مقدس (لاویان، 24: 12؛ اعداد، 15: 34) گزارش شده است، و تعیین قضات مستلزم تعیین مأموران پلیس نیز هست (شوطریم (151): تثنیه، 18:16). ابن‌میمون می‌گوید شوطریم مأمورانی هستند که چوب و تازیانه به همراه دارند و در خیابان‌ها و بازارها گشت می‌زنند، و هر مجرمی را که دستگیر کردند به دادگاه می‌آورند. همچنین دادگاه این مأموران را برای دستگیری هر کسی که بر ضد او شکایت شده است اعزام می‌کند («آنان در هر مورد مطابق دستور قضات اقدام می‌کنند») (152). در دعاوی مستوجب اعدام، اگر متهم در حین ارتکاب جرم دستگیر می‌شد یا دست کم دلیل به ظاهر موجهی بر ضد او موجود بود، (153) در طول زمان رسیدگی بازداشت می‌شد. (154) با این همه، این امر که هنوز دلیل کافی برای محاکمه‌ی فرد در دسترس نیست، مانع بازداشت او تا زمان دسترسی به دلیل کافی نمی‌شد. (155) همین طور اگر بزه دیده هنوز نمرده بود، ولی به طور خطرناک آسیب دیده بود، متجاوز باید بازداشت می‌شد تا درجه‌ی جرمش تعیین شود. (156) متهم را همواره می‌شد حبس کرد. (157) درباره‌ی جواز دستگیری در روز شنبه نظرهای گوناگونی مطرح شده است.

ضمانت

از آزاد کردن متهم به پشتوانه‌ی ضمانت در طول رسیدگی در منابع نخستین سخن رفته است. (158) این قاعده به تدریج شکل گرفت که در دعاوی مستوجب اعدام آزادی به قید ضمانت مجاز نیست؛ (159) از این قاعده می‌توان نتیجه گرفت که در دعاوی دیگر آزادی به قید ضمانت امری عادی و پذیرفته است.

رسیدگی غیابی

رسیدگی کیفری در غیاب متهم جایز نیست. (160)

تعقیب کیفری

از منبع معتبری به دست می‌آید که در دعاوی مربوط به قتل، ولیّ دم نقش تعقیب کننده را داشت. (161) اگر ولیّ دم در دسترس نبود دادگاه یکی را برای این کار بر می‌گزید. (162) از راه قیاس می‌توان فرض کرد که در دعاوی دیگر غیر از قتل، بزه دیده هم شاکی بود و هم تعقیب کننده. در جرایمی که دارای ماهیت عمومی بودند، دادگاه اقامه‌ی دعوا را آغاز می‌کرد و از تعقیب کنندگان چشم می‌پوشید. موجب چنین اقامه‌ی دعوایی معمولاً شاهدانی بودند که پیشقدم می‌شدند و ارتکاب جرم را به دادگاه اطلاع می‌دادند. اگر ایشان می‌توانستند متهم را شناسایی کنند و نامش را بگویند و دادگاه را متقاعد کنند که دعوای به ظاهر موجهی را بر ضد وی اقامه کند، دادگاه اقدام می‌کرد. (163)

دفاع

در موضوعات کیفری، هر کس می‌خواست از متهم دفاع کند مجاز بود و حتی به این کار تشویق می‌شد. (164) اگر یکی از شاگردان قضات می‌خواست از متهم دفاع کند به جایگاه قضات می‌آمد و مجاز بود تا پایان روز در آنجا بماند، (165) و آشکار است که این تشویقی مؤثر است. گزارش‌هایی از دوران پساتلمود درباره‌ی وکلای مدافعی که دادگاه آنان را تعیین می‌کرد، موجود است. (166)

دلیل

رسیدگی‌های کیفری، برخلاف رسیدگی‌های حقوقی، با بازجویی از شاهدان آغاز می‌شد. پیش از آن، دادگاه باید به هر یک از شاهدان به طور جداگانه چنین هشدار می‌داد:
"اگر آمده‌اید چیزی را بگویید که مبتنی بر حدس و گمان شما است، یا چیزی است که از دیگری شنیده‌اید، هر قدر هم که به نظر شما موثق باشد، یا بر پایه‌ی شایعات است – و یا اگر نمی‌دانید که دادگاه شما را به طور دقیق بازجویی می‌کند – بهتر است بدانید که رسیدگی کیفری مانند رسیدگی مدنی نیست. در دعاوی مدنی، شاهد دروغین به کسی که درباره‌ی او ظلم کرده است تاوان نقدی می‌دهد و سپس تبرئه می‌شود؛ اما در دعاوی کیفری، خون او و خون فرزندان او تا پایان جهان بر گردن این شاهد است. آدم در این جهان به تنهایی آفریده شد تا بر شما روشن شود که هر کس باعث شود که جان یک انسان در این جهان از بین برود، چنین فرض می‌شود که گویا همه‌ی جهان را نابود کرده است؛ و هر کس جان یک نفر را در این جهان از نابودی نجات بخشد، فرض می‌شود که انگار همه‌ی جهان را نجات داده است. مگر تمام آدمیان به صورت آدم، انسان نخستین، خلق نشده‌اند و با این همه صورت هر کس با دیگری متفاوت است؟ از این‌رو، هر کس می‌تواند بگوید که جهان به خاطر من آفریده شد. نگویید که چرا باید این دردسر [شهادت دادن] را بر خود روا داریم؛ زیرا مکتوب است که هر کس می‌تواند درباره‌ی آنچه دیده یا می‌داند شهادت دهد، اما چنین نکند، مجازات خواهد شد [لاویان، 5: 1]. همچنین نگویید: بی‌دردسرتر است که مجازاتِ سکوت خویش را متحمل شویم تا خون فلان مجرم بر گردنمان بیاید؛ زیرا مکتوب است که: «چون شریران نابود شوند، غریو شادی برمی‌خیزد» [امثال سلیمان، 11: 10).(167)"
[در دادگاه] شهادت حداقل دو شاهد لازم است (تثنیه، 6:17). این دو شاهد باید [به دو امر] گواهی دهند؛ [یکی این] که متهم را در حین ارتکاب عملِ مجرمانه دیده‌اند؛ (168) و دیگر اینکه بلافاصله پیش از ارتکاب جرم به او درباره‌ی غیرقانونی بودن عملش و مجازات معینی که [در صورت ارتکاب] متحمل می‌شود اخطار داده‌اند. (169) اَمارات و شواهد هرگز برای محکومیت کافی نیستند. (170) متهم باید در طی بازجویی از شهود [در دادگاه] حاضر باشد، اما اختلاف است در اینکه آیا وی باید بایستد یا می‌تواند بنشیند. البته قاضیان در هنگام استماع دلیل می‌نشینند، (171) ولی شاهدان می‌ایستند. (172)

مشاوره‌ی قضات

مشاوره‌ی قضات (در معنای حقوقی آن) فقط هنگامی آغاز می‌شود که شهادت همه‌ی شهود در اصل منسجم و سازگار باشد، یعنی این شهادت دادگاه را متقاعد کند که گفته‌های هر یک از شاهدان با خود یا با گفته‌های شهود دیگر در برخی مسائل تناقض ندارد. (173) اگر شهادت نامنسجم باشد، متهم بی‌درنگ تبرئه و آزاد می‌شود. قاعده این است که اگر در جلسه‌ی مشاوره اعضای کوچک‌تر دادگاه بی‌جهت تحت تأثیر و نفوذ گفته‌های پیران واقع می‌شوند، (174) در این صورت در ابتدا جوان‌ترین عضو دادگاه سخن می‌گوید. (175) اما این قاعده جای خود را به قاعده‌ای دیگر داد و آن اینکه جلسه‌ی مشاور همراه باید با دیدگاهی که در دفاع از متهم است آغاز شود. (176) دانشمندان تلمود از خود پرسیده‌اند که اگر بر ضد متهم دلیل منسجم و سازگاری باشد، چگونه می‌توان به نفع متهم سخنی گفت. ایشان برای حل این مشکل گفتند که قاعده‌ی «آغاز به نفع متهم» در واقع به این معنا است که از متهم پرسیده شود آیا می‌توان به نفع متهم سخنی گفت. ایشان برای حل این مشکل گفتند که قاعده‌ی «آغاز به نفع متهم» در واقع به این معنا است که از متهم پرسیده شود آیا می‌تواند دلیلی بر ردِ شهادت شهود اقامه کند یا نه؛ (177) یا اینکه به متهم اطمینان داده شود که اگر بی‌گناه است از دلیلی که بر ضد او اقامه شده نترسد. (178) از این‌رو، جلسه‌ی شور در حضور متهم برگزار می‌شود و به نظر می‌رسد در این مرحله به او فرصت داده می‌شود تا هر چه می‌خواهد در دفاع از خود بگوید: «اگر بگوید: من می‌خواهم از خودم دفاع کنم، دفاع او استماع می‌شود، به شرط آنکه سخنان او پایه و اساسی داشته باشد.» (179) به گفته‌ی ابن‌میمون، او بدین منظور حتی به جایگاه قضات نیز آورده می‌شود. (180) با این همه، او مجاز نیست چیزی به ضرر خود بگوید و به محض آنکه دهانش را گشود تا به گناهش اعتراف کند، یا به گونه‌ای دیگر به خود زیان بزند، دادگاه او را ساکت و سرزنش می‌کند. (181) اگر متهم قادر نباشد در دفاع از خود سخن بگوید، دادگاه یا یکی از قضات این کار را برای او انجام می‌دهد. (182)
به نظر می‌رسد که اعتبار و ارزش دلیل، گرچه محکم و مستدل (و از این‌رو محکمه‌پسند) بوده، در مشاوره‌ی قضات قابل بحث و بررسی بوده است، چنان که این مسئله‌ی حقوقی نیز جای بحث داشته است که آیا عملی که متهم آن را مرتکب شده جرم قابل مجازاتی است یا نه. (183) قاضی‌ای که پیش‌تر به برائت متهم رأی داده است، مجاز نیست که رأیش را در طول جلسه‌ی شور تغییر دهد؛ (184) اما قاضی‌ای که به محکومیت متهم رأی داده است، می‌تواند رأیش را حتی در طول جلسه‌ی شور تغییر دهد. (185) قضات، به ویژه در دعاوی کیفری، نباید از رأی دیگران، یعنی قضات بزرگ‌تر، پیروی کنند، بلکه باید به تنهایی براساس آگاهی و باور شخصی خود تصمیم بگیرند. (186)
اگر در پایان روز، اکثریتی برای تبرئه‌ی متهم حاصل شد، وی بی‌درنگ تبرئه می‌شود؛ اگر چنین اکثریت حاصل نشد، رسیدگی به روز بعد موکول می‌شود. در این هنگام، قضات در گروه‌های دو نفره در طی شب با هم مشورت می‌کنند و از خوردن غذای زیاد و نوشیدن هرگونه مشروبات الکی می‌پرهیزند. صبح روز بعد، پس از بازگشت قضات به دادگاه، منشی‌ها آرای قضات را با آرایی که در روز قبل ابراز داشته‌اند، می‌سنجند، به گونه‌ای که در این حال فقط آرای کسانی که طرفدار تبرئه‌‌اند امکانِ افزایش دارد. (187) اگر سرانجام اکثریت قاطعی برای محکومیت به دست آید، حکم براساس آن اعلام می‌شود؛ اما «اکثریت قاطع» مستلزم یک اقلیت نیز هست، و بر این اساس، اگر کل دادگاه بر محکومیت متهم اتفاق دارند رسیدگی به تعویق می‌افتد و شور قضات ادامه می‌یابد تا اینکه دست کم یکی از قضات نظرش را تغییر داده، به برائت رأی دهد. (188) عقیده بر این است که این قاعده فقط در سنهدرین کبیر که متشکل از 71 عضو است کاربرد دارد، (189) ولی در دادگاه‌های 23 نفره و سه نفره اتفاق بر رأی مانند رأی اکثریت و حتی بهتر از آن است.

حکم

متهم به استنادِ حکم مجازات مجرم شمرده می‌شود و با این حکم مجازاتی که باید بر وی تحمیل شود مشخص می‌گردد. در این حکم دلایل محکومیت ذکر نمی‌شود. در اینجا، بر خلاف دعاوی مدنی، متهم می‌داند که کدام یک از قضات جزء اکثریت‌اند و کدام از اقلیت، و چه دلایلی باعث رأی هر قاضی شده، چرا که وی در طول جلسه‌ی شور حضور داشته است.
وقتی که حکم مجازات اعدام اعلام شد، متهم بر طبق قانون، مرده فرض می‌شود، (190) و اگر کسی او را بکشد، به لحاظ ارتکاب قتل مجرم شناخته نمی‌شود، (191) و نیز اگر کسی به او آسیب برساند مجرم یا مسئول جبران خسارت نیست. (192) این نظریه مطرح شده است که این فرض قانونی دادگاه و مجریان اعدام را قادر می‌سازد تا حکم اعدام را اجرا کنند، بدون آنکه به عنوان قاتل عمد دارای مسئولیت باشند.
از سوی دیگر، تا زمانی که حکم مجازات اجرا نشده، حکم قابل تجدیدنظر است: در مسیر دادگاه تا جایگاه اعدام یک جارچی اعلام می‌کند که الف پسر ب را برای اعدام می‌برند، زیرا فلان جرم را مرتکب شده و فلان و فلان نیز بر ضد او شهادت داده‌اند؛ هر کس دفاعی به نفع وی دارد پیش بیاید و بگوید. (193) اگر چنین کسی پیش آید، و نیز حتی اگر خود متهم بخواهد دوباره از خود دفاع کند – به شرط آنکه سخنش پایه و اساسی داشته باشد – وی برای رسیدگی مجدد به دادگاه بازگردانده می‌شود. (194) برای کسب اطلاع از اینکه آنچه متهم می‌خواهد بگوید پایه و اساسی دارد یا نه، دو عالم قانون مأمور می‌شوند که وی را در مسیر جایگاه اعدام همراهی کنند، (195) و اگر آنان مجاب شدند که حرف پایه‌داری دارد، وی را به دادگاه، حتی برای دو یا سه بار، برمی‌گردانند. (196) اگر متهم در جریان رسیدگی مجدد یا شورِ دوباره تبرئه شود، حکم از آغاز ملغا و بی‌اثر فرض می‌شود، گویا هرگز چنین حکمی صادر نشده است.
اگر متهم پس از صدور حکم مجازات و پیش از اعدام بگریزد و سپس دستگیر و نزد دادگاه صادر کننده‌ی حکم آورده شود، محاکمه‌ی او از نو آغاز نمی‌شود، بلکه حکم مجازات به قوت خود باقی می‌ماند. (197) اگر وی به دادگاهی در سرزمین اسرائیل آورده شود، و دادگاهی که وی را به مجازات محکوم کرده در بیرون از سرزمین اسرائیل باشد، در این صورت ممکن است مسئله به گونه‌ای دیگر باشد. (198) برای اثبات اینکه حکم مجازات به درستی بر ضد وی اعلام شده است، دو شاهد باید گواهی دهند که در حضور آنان حکم مجازات به متهم موردنظر ابلاغ شده است و ایشان همچنین دلیلی را که دو شاهد معین بر ضد وی اقامه کرده‌اند، شنیده‌اند. (199) پیش از آنکه سرانجام حکم مجازات اجرا شود، از متهم می‌خواهند که [به گناهش] اعتراف کند تا در جهانِ آینده سهیم شود. (200)
اگر او طریقه‌ی اقرار را نداند، از وی می‌خواهند تا این کلمات را تکرار کند: «امیدوارم مرگم کفاره‌ی گناهانم شود». (201)

پی‌نوشت‌ها:

1. Haim Hermann Cohn؛ قاضی دادگاه عالی؛ استاد حقوق در دانشگاه عبری اورشلیم وی صاحب تألیفات بسیاری در زمینه‌ی حقوق، به ویژه حقوق کیفری، است. وی ویراستار قسمت «حقوق کیفری» و «آیین دادرسی و ادله» از بخش «حقوق یهودی» در دایرة المعارف جودائیکا است. افزون بر مقاله‌هایی که از وی در این کتاب ترجمه شده، نوشته‌های وی از منابع اصلی دو مقاله‌ی «جرایم در حقوق یهودی» و «مجازات‌ها در حقوق یهودی» است.
2.این نوشته ترجمه‌ای است از:
Haim Hermann Cohn, “Practice and Procedure”, Encyclopaedia Judaica, v. 13, p. 952-9.
3.Sanh. 4: 1.
4.Sma, HM 5 n. 16.
5.Shab. 10a.
6.HM 5: 4.
7.Rema, HM 5:2.
8.HM 5:2.
9.Hol ha-mo’ed, MK 14b
10.Sif. Deut. 190.
11.Git. 52a.
12. Yad, Melakhim 10:12.
13. Cf. Beit ha-Behirah thereto.
14. Sma., HM 13n. 12,17n . 14.
15.Tos. To Shevu. 30a.
16.Git. 48b; HM 122:8.
17.Ket. 94a; HM 77:9, 122:9.
18. HM 77:1.
19.Ibid.
20.Rema, HM 14:1.
21. Resp. Maharik no. 14.
22. Yad, Sanh. 6:7.
23. Ibid., 9.
24.Sanh. 31b; Tur HM 14; 1 and Rema thereto.
25. Rema, HM 73:10.
26.MK 16a; HM 11:1.
27. BB 31a.
28. HM 80:1.
29. Rashbam, BB 31a.
30.Siftei Kohen, HM 11, n.1 .
31. Sanh. 8a.
32. HM 11: 6.
33.Nov. Ritba thereto.
34. MK 16a.
35.Rashi thereto.
36. Yad, Sanh. 25: 8.
37. Ket. 3a.
38.Rashi, BK 113a.
39. Kid. 70a.
40.HM 124.
41.See Rashba, BK 113a.
42. HM 11;1 and Rema thereto.
43.petihah
44.BK 112b- 113a.
45.Resp. Rosh 73:1 , 97:4.
46.BK 112b; Tur HM 106 and Beit Yosef thereto.
47.Yad, Malveh 13:1; Hm 106.
48.Yad, Malveh 13:1.
49. HM 18:6.
50.Sanh. 8a; Yad, Sanh. 20:10.
51.Rashi. Sanh. 8a; HM 15:1.
52.Ned. 62a.
53. «نیکوکاری را بیاموزید و انصاف را بطلبید. مظلومان را رهایی دهید. یتیمان را دادرسی کنید و بیوه‌زنان را حمایت نمایید.»
54.Yev. 100a.
55.BM 55a; Yad, Sanh. 20: 11.
56. shaveh perutah
57.BM 55b; Yad, loc. cit.; HM 6:1.
58.Sanh. 6b.
59.«در دروازه‌های خود انصاف و داوری سلامتی را اجرا دارید.»
60.Yad, Sanh. 22:4; HM 12: 2.
61. HM 12:20.
62. kinyan
63.HM 12:7, 19.
64. Shev. 30.
65. Yad, Sanhedrin 21:3; HM 17:1.
66.Loc. cit. 21:5; HM 17:3.
67.Tosef., Sanh. 6:2; TJ, Sanh. 3:10, 21c.
68.Shev. 30b; Yad, Sanh. 21:4; HM 17:2.
69.Shev. 31a.
70. Siftei Kohen, HM 17 n. 2.
71. Maharshal, quoted in Bah., HM 17:1 and in Be’er ha-Golah, HM 17, n.4.
72.Shev. 30a; Yad, Sanh. 21:1; HM 17:1.
73. Ibid.
74. Shevu. 31a; Sanh. 7b; Yad, loc. Cit. 21:7; HM 17:5.
75.HM 17:4 Pithei Teshuvah, HM 17 n. 7.
76.Sma., HM 17 n. 8.
77. HM 17:10.
78. Rema, HM 13:3.
79. Ibid.
80. Cf. Rema, HM 80, n. 2.
81. BB 10:4; 168a.
82. Avot 1:8; Yad, Sanh. 21:10; HM 17:8.
83.Rema, HM 17:5.
84.Yad, Sanh. 21: 11; HM 17:9.
85.Cf. Bah., HM 17, n. 12.
86.BK 46b; HM 24.
87. Rema, HM 24.
88.HM 24 and Siftei Kohen thereto, n. 1.
89.Rema, HM 16:2.
90.Sanh. 3:8; BK 112b; HM16:1.
91. Sanh. 3:8.
92. HM 16:1.
93. HM 20:1.
94.Yad, Sanh. 7:7-8; HM 20:1.
95. HM 16:30.
96. representatives of estates
97.HM 71:8.
98. Yad, Edut 17:2; HM 28:7.
99.Yad, Sanhedrin 22:9; HM 18:1.
100.Maim. Comm. To Mishnah, Sanh. 3: 7.
101.Bah., HM 18:1.
102.Sanh. 33b, and Rashi thereto.
103.Yad, Edut 5:8.
104. Sanh. 4:2, Yad, Sanhedrin 11:6.
105. Rema, HM 18:1.
106. Sanh. 4: 1.
107. Yad, Sanhedrin 8:3.
108. Sanh. 3:6.
109. Rashi, Sanh. 29a.
110.HM 18:1.
111.Shevu. 30b; Yad, Sanh. 21:3; HM 17:1.
112.Sanh. 3:6; Sanh. 3b; et al.
113.Yad, loc. cit. 8:2; HM 18:2.
114. Sanh. 30a; Yad, loc. cit. 22:8; HM 19:2.
115.BM 69b and Tos. thereto; Sanh. 31b; Tur HM 14 and Beit Yosef thereto.
116.Yad, Sanhedrin 6:6.
117.R. Johanan in TJ, Sanh. 3:1, 21d.
118. Sanh. 4:1; Maim. Comm. to Mishnah, Avot. 5:8; HM 17:11.
119. Rema, HM 14:4.
120.Kid. 74a; HM 23:1.
121.Tosef., BM 1:12.
122.HM 23:1; Resp. Rosh 6:15, 56:4; Mordekhai Kid., 541.
123. Rema, HM 17:12.
124. Sma, HM 17:26; Bah HM 17.
125. Sanh. 3:8; Yad, Sanhedrin 7:6; HM 20,1.
126. errors of law
127.Sanh. 4:1.
128.Bek. 4:4.
129.errors of discretion
130.Sanh. 6a, 33a; Ket. 84b, 100a.
131.Cf. Sanh. 29b; TJ, Sanh. 1:1, 18a.
132. Yad, Sanh. 6:2; HM 25:2.
133.Yad, loc. cit. 6:3; HM 25:3.
134.Yad, loc. cit. 6:4; HM 25:4.
135.Ibid.
136.Takkanot ha-Diyyum
137.cf. Maim., Yad, Sanh. 16:1-4.
138.Sanh. 4:1; Yad, Sanh. 11:1.
139.Sanh., loc. cit.; Yad, loc. cit.
140.Rashi, Sanh. 32a.
141.Sanh. 4:1; Yad, Sanhedrin 11:2.
142.TJ, Sanh. 4:7, 22b.
143.Tos. To Bezeh 36b and Sanh. 35a.
144.Sanh. 88b.
145.Sanh. 4:3-4. According to Maim., Yad, Sanhedrin 1:9.
146.Rashi to Mishnah, Sanh. 36b.
147.Tosef., Sanh. 7:8.
148.Sanh. 6:4; Tosef., Sanh. 7:2.
149.Sanh. 46a.
150.Yad, Sanh. 14:10.
151. shoterim؛ در ترجمه‌ی این واژه اختلاف است. کتاب مقدس تو راه آن را چنین آورده است: «در تمام قلمروهایت... داوران و مأموران اجرایی برای خودت تعیین کن.»
152.Yad, Sanhedrin 1:1.
153.TJ, Sanh. 7:8.
154.Sif. Num. 114; Yad, Sanhedrin 11:2.
155.Sanh. 81b.
156.Sanh. 78b;
157.Yad, Sbnhedrin 12:3.
158.Mekh. Nezikin 6.
159.Ibid.; and Resp. Ribash no. 236, quoted in Beit Yosef, HM 388, n. 5.
160.Sanh. 79b; Yad, Roze’ah 4:7, Sanh. 14:7.
161.Nov. Ran; Sanh. 45a.
162.Sanh. 45b.
163.Yad, Sanh. 12:1.
164.Sanh. 4:1.
165.Sanh. 5:4.
166.e.g., Ribash Resp. no. 235.
167.Sanh. 4:5; Yad, Sanh. 12:3.
168.Ket. 26b; Sanh. 30a; Git 33b.
169.Sanh. 12:2.
170.Sanh. 37b; Tosef., Sanh. 8:3.
171.HM 28:6.
172.Shevu. 30a; HM 28:5.
173.Sanh. 5:4; Yad, Sanh. 12:3.
174.Yad, Sanh. 10:6; Rashi to Ex. 23:2 and to Sanh. 36a.
175.Sanh. 4:2; Yad, Sanh. 11:6.
176.Sanh. 4:1, 5:4; Yad, Sanh. 11:1, 12:3.
177.Sanh. 32b, TJ, Sanh. 4:1.
178.Ibid., Yad, Sanh. 10:1.
179.Sanh. 5:4.
180.Yad, Sanh. 10:8.
181.Tosef., Sanh. 9:4.
182.Sanh. 29a.
183.Yad, Sanh. 10:9.
184.Sanh. 4:1, 5:5, 34a; Yad, Sanh. 10:2.
185.Ibid., Yad, Sanh. 11:1.
186. Tosef., Sanh. 3:8; Yad, Sanh. 10:1.
187.Sanh. 5:5; Yad, Sanh. 12:3.
188.Sanh. 17a; Yad, Sanh. 9: 1.
189.Maim, Yad, ibid.
190. Sanh. 71b.
191.Yad, Mamrim 7,9.
192.Tosef., BK 9:15.
193.Sanh. 6:1.
194.Ibid.
195.Yad, Sanh. 13:1.
196.Ibid.
197.Mak. 1: 10.
198.Yad,

عبارات مرتبط با این موضوع

لینک مطلب وبلاگ تخصصی حقوق ایرانتبادل نظر و افزایش سطح علمی و آشنایی بیشتر با قوانین و مقرراتمنبع مقالات حقوقی برای خسارت تاخیر تأدیه در قانون و فقه – گروه وکلای یاسامطالبهخسارتعدمانجامتأخیراز طرفی چون خسارت تأخیر تأدیه از موضوعات حقوقی است که در حقوق کشور از قدیم مطرح بوده حمایت از مصرف‌کننده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفاین مقاله نیازمند ویکی‌سازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان دانشگاه پیام نور … آشنایی با ادیان بزرگ آشنایی با ادیان الهی آشنایی با تاریخ و روش های تفسیر قرآنبرچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکمدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦ حمایت از مصرف‌کننده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد این مقاله نیازمند ویکی‌سازی است لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوه‌نامه، محتوای آن را لینک مطلب وبلاگ تخصصی حقوق ایران تبادل نظر و افزایش سطح علمی و آشنایی بیشتر با قوانین و مقرراتمنبع مقالات حقوقی برای کار خسارت تاخیر تأدیه در قانون و فقه – گروه وکلای یاسا مطالبهخسارتعدمانجام از طرفی چون «خسارت تأخیر تأدیه» از موضوعات حقوقی است که در حقوق کشور از قدیم مطرح بوده؛ ولی رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان دانشگاه پیام نور مرکز رفسنجان آشنایی با دفاع مقدس رایگان آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رایگان برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦


ادامه مطلب ...

تفاوت‌های حقوقی توهین و افترا

[ad_1]

 

 

گفتاری از دکتر سید علی خزایی

توهین در لغت به معنای خوار کردن و سبک داشتن است و در اصطلاح عبارت است از هر گونه رفتاری، اعم از قول، فعل، کتابت و اشاره که به‌گونه‌ای موجب وهن حیثیت مخاطب در نظر افراد متعارف و معمولی جامعه شود. درباره این موضوع کفتاری از دکتر سید علی خزایی، حقوقدان، استاد دانشگاه تهران و وکیل پایه یک دادگستری در ادامه می‌آید.

اگر کسی دیگری را با کلماتی مخاطب قرار دهد که موجب تحقیر او شود، در حالی که مخاطب مستحق و سزاوار این الفاظ و القاب نباشد به آن «توهین» گویند.

اگر توهین با الفاظ تحقق یابد آن را فحش، دشنام و ناسزا نیز می‌نامند که عبارت است از هر گونه سخن زشت و رکیک و مستهجن. آب دهان بر روی کسی انداختن یا هل دادن تحقیرآمیز او از مصادیق توهین «فعلی» است. برخی از اشارات دست نیز در فرهنگ ما توهین تلقی می‌شود.

 

جرم توهین دارای اقسامی است

توهین ساده عبارت است از اهانتی که با وجود دارا بودن وصف مجرمانه از هیچ کیفیت مشدده‌ای برخوردار نیست. این جرم در ماده 608 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 پیش‌بینی‌شده است که مقرر می‌دارد: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا 74 ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود».

توهین مشدد نیز مواردی است که قانونگذار به دلیل مشخصی، برای مرتکب مجازات بیشتری تعیین کرده است مثل توهین مشدد به اعتبار مقام و شخصیت کسی که مورد اهانت قرار گرفته است.

اهانت به حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در ماده 514 این قانون یا توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رییس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات که در ماده 609 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است، از مصادیق توهین مشدد است.

همچنین گاهی توهین به اعتبار نحوه ارتکاب جرم، مشدد می‌شود مانند ماده 700 قانون فوق که مقرر داشته هر کس با نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند یا هجویه منتشر کند به حبس از یک تا شش‌ ماه محکوم می‌شود. گاه در قوانین مختلف توهین به برخی صاحبان حرفه‌ها و مشاغل خاص جرم شناخته شده است. برای مثال در ماده 20 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برای توهین به وکیل دادگستری در حین انجام وظیفه وکالتی یا به سبب آن مجازات حبس از پانزده روز تا سه‌ماه تعیین شده است.

 

شرایط تحقق جرم توهین

جرم توهین علاوه بر عنصر قانونی که مورد اشاره قرار گرفت، دارای عنصر مادی و عنصر معنوی است. عنصر مادی جرم توهین عبارت است از رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله. رفتار فیزیکی جرم توهین می‌تواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر اینها باشد.

اعمالی مثل آب دهان ریختن به روی دیگری، انداختن و هل دادن تحقیرآمیز دیگری و برداشتن اهانت‌آمیز کلاه یا عمامه از روی سر شخص محترمی، عرفا باعث تحقیر است.

گاهی ترک یک عمل که عرف انتظار انجام آن را از مرتکب دارد، از نظر مردم رفتاری خلاف موازین ادب و اخلاق تلقی می‌شود اما باید توجه داشت که برای کیفری محسوب شدن توهین، باید فعل مثبتی از مرتکب سر بزند لذا سلام نکردن به شخص واجب‌الاحترام، توهین محسوب نمی‌شود.

 

چه توهینی قابل مجازات است؟

در پاسخ به این سوال که چه نوع توهینی قابل مجازات است، باید گفت: برای اینکه رفتار مرتکب، توهین قابل مجازات محسوب شود، باید شرایط و اوضاع و احوالی را در خود داشته باشد: اول آنکه رفتار موهن باشد. شرط دوم آن است که مخاطب معینی برای توهین وجود داشته باشد بنابراین توهین به خود جرم نیست. شرط سوم هم این است که مخاطب باید شخص حقیقی باشد.

صرف خشونت گفتار را نمی‌توان توهین کیفری محسوب کرد. تشخیص موهن بودن رفتار با «عرف» است و نظر عرف در این مورد باتوجه به عامل زمان و مکان، طبقه اجتماعی و شخصیت مخاطب و نیز موقعیت خاصی که رفتار موردنظر در آن ارتکاب یافته است، مشخص می­شود.

شخصیت مخاطب در قضاوت عرف، نسبت به موهن محسوب شدن رفتار خاص مؤثر است. برای مثال بی‌سواد خطاب کردن یک استاد دانشگاه عرفا توهین‌آمیز است و لیکن اگر به یک کارگر ساده ساختمانی بگویند بی‌سواد، از لحاظ عرف وهن‌آور تلقی نمی‌شود. توهین به گروه کلی بدون تعیین مصادیق جرم محسوب نمی‌شود. برای مثال اگر کسی همه کارکنان دولت را به کم‌کاری و یا رشوه‌خواری متهم کند مرتکب جرم توهین کیفری نمی‌شود.

معین شدن مخاطب توهین، الزاما با آوردن نام نیست، شاید با ذکر ویژگی‌های ظاهری یا محل سکونت فرد به وی توهین شود. کسی را نمی‌توان به علت توهین علیه دولت یا یک شرکت خصوصی و نظایر این موارد محکوم کرد.

جرم توهین مقید به نتیجه نیست و در واقع یک جرم مطلق است. اگر مخاطب روحیه بالایی هم داشته باشد و عملا از توهین ناراحت نشود باز هم جرم توهین، به صرف موهن بودن رفتار مرتکب از نظر عرف، محقق شده است.

در خصوص عنصر روانی هم باید اشاره کرد که جرم توهین یک جرم عمدی است و ارتکاب غیرعمدی آن در حقوق جزا شناخته‌شده نیست یعنی مرتکب باید در ارتکاب رفتار موهن نسبت به دیگری عمد داشته باشد. بر این اساس، اولا مرتکب باید در ارتکاب عمل خود عامد باشد یعنی در حالت خواب و هیپنوتیزم و مستی نباشد و کلاً بدون اراده مرتکب صورت نگیرد و ثانیاً مرتکب از موهن بودن رفتار خود اطلاع داشته باشد، برای مثال برخی تفاوت‌های فرهنگی یا زبانی باعث عدم اطلاع وی نباشد.

 

تعریف افترا

افترا به معنای دروغ بافتن، بهتان و تهمت‌زدن است. این جرم بسیار قدیمی است به‌طوری ‌که مطابق ماده یک مجمع‌القوانین حمورابی، کسی که اتهامی به شخص دیگری وارد و وی را به قتل متهم می‌ساخت و نمی‌توانست آن اتهام را ثابت کند باید کشته می­شد. افترا و نشر اکاذیب از موضوعاتی است که در جوامع و ادیان مختلف از آنها به‌عنوان اعمال شیطانی یاد شده است. در قرآن کریم بهتان و افترا از معاصی بزرگ و مخالف با اسلام معرفی شده است.

عنصر قانونی جرم افترا در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است که به موجب آن، هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون، آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آن‌ها حسب مورد محکوم خواهد شد.

باتوجه به ذکر عبارت «یا به هر وسیله دیگر» می‌توان گفت هر وسیله‌ای مثل چاپ نقاشی یا کاریکاتور، استفاده از رایانه و اینترنت و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه، می‌تواند موجب تحقق جرم افترا شود. بنا به نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه ‌قضاییه، اگر به وسیله اینترنت یا مشابه آن هم جرمی به کسی نسبت داده شود و نسبت‌دهنده نتواند صحت آن انتساب و اسناد را ثابت کند مشمول ماده 697 قانون مجازات اسلامی خواهد بود. با‌توجه به مفهوم ماده فوق می­توان گفت که حتی یک سخنرانی در یک مجمع نیز کفایت می‌کند. البته باید تعداد حاضران به حدی برسد که عرفاً اطلاق کلمه مجمع به آنها ممکن باشد پس به این ترتیب نمی­توان اظهارات شفاهی کسی در یک مهمانی یا اظهارات تلفنی یک نفر به افراد متعدد را نطق در مجمع دانست.

 

شرایط تحقق جرم افترا

شرط نخست تحقق افترا، انتساب جرم به دیگری است. نسبت دادن اعمالی که جرم نیست ولی برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نمی‌شود. برای مثال اگر کسی، دیگری را متهم به بی‌تقوایی، بی‌عدالتی و نظایر اینها کند، مرتکب افترا نشده است. نکته دیگر این است که قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی می­شود و نمی‌توان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.

شرط دوم تحقق افترا، صراحت انتساب است یعنی مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود. البته لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است، کفایت می‌کند. بنابراین بکار بردن کلمات و واژه‌های عامیانه مثل جانی و بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود. نکته دیگر اینکه در تحقق جرم افترا، ابتدایی بودن انتساب جرم ضرورتی ندارد.

بنابراین اگر دو نفر ارتکاب جرمی را به صراحت به هم نسبت دهند، هر دو مفتری محسوب می‌شوند بدون توجه به اینکه شروع با کدام یک بوده است. شرط سوم ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد است. هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.

 

تفاوت توهین و افترا

تفاوت توهین با افترا آن است که افترا نسبت‌ دادن‌ صریح‌ عمل‌ مجرمانه‌ به‌ غیر و متضمن اسناد و اخبار است اما در توهین، مرتکب قصد انشا و هتک‌ حرمت‌ دارد. پس‌ اگر شخص‌ به‌ قصد انشا و هتک‌ حرمت‌ مثلا به‌ کسى‌ بگوید: «دزد»، مفتری‌ محسوب‌ نمى‌شود؛ زیرا منظور اسناددهنده‌ توهین‌ و تحقیر طرف‌ اسناد بوده‌ است‌، نه‌ اینکه‌ در واقع‌ او را به‌ ارتکاب‌ عمل‌ دزدی‌ متهم‌ کند؛ همچنین‌ است‌ دادن‌ نسبت‌های‌ کلى‌ و غیرصریح‌ مانند جانى‌، یا فاسق‌ که‌ فاقد صراحت‌ کافى‌ است‌ و به‌ نوع‌ جرم‌ منتسب‌ اشاره‌ ندارد. الته این‌ اعمال‌ ممکن‌ است‌ از مصادیق‌ توهین‌ محسوب‌ شوند. نکته دیگر، ضرورت جرم‌ بودن‌ عمل‌ انتسابى‌ برای تحقق افتراست. در واقع، برای تحقق افترا، عمل‌ اسناد داده‌شده‌ باید فعل یا ترک‌ فعلى‌ باشد که‌ در زمان‌ اسناد در قانون‌ ممنوع بوده و برای‌ آن‌ مجازات‌ تعیین‌ شده‌ باشد، حال آنکه در توهین این گونه نیست.

منبع: yjc.ir


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

شلاق و جزای نقدی مجازات جرم توهینافترا در لغت به معنی دروغ‌بستن، و بهتان‌زدن، و در اصطلاح حقوقی عبارت است از نسبت نگاه قانون به توهین ما در این مبحث به دو جرم علیه اشخاص به‌طور مجزا می‌پردازیم؛توهین و افترا باتوجه به وکیل کیفری، وکالت امور کیفری و جزایی – گروه …خدماتوکیلکیفری،وکالتاموروکیل کیفری، وکالت امور کیفری و جزایی شکایت از شخصی که مرتکب تخلفی شده و عمل او طبق پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گسترمتون حقوقیانگلیسی حقوق مالکیت معنوی و فکری آیین دادرسی مدنی آیین دادرسی کیفریجرایم علیه امنیت از منظر حقوق تطبیقی؛ حقوق …یکی از بحث‌های مهم در مورد نظام حقوقی کشورها، حقوق مخالفان و نوع برخورد با آن‌هاست مقالات حقوق پورتال پرتال حقوقمقالاتحقوقبهترین و جدیدترین مطالب حقوقی نویسنده جمال تاراز ۱۳٩٤٥٢٤ بهترین و جدیدترین مطالب راهکارهای مقابله با شبکه‌های مجازی برای والدین۱ نظراتی را که حاوی توهین، هتاکی و افترا باشد را منتشر نخواهد کرد ۲ از انتشار نظراتی حساسیت افکارعمومی و رسانه‌ها قابل ستایش است …حساسیت افکارعمومی و رسانه ها به پرداختهای نامتعارف قابل ستایش استدولت از این فرصت الف ایمیل افشا شده کلینتون درباره دولت روحانیبا نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، نظرات دو نامزد اصلی مرتضی امینی رفتار شناسی و عملکرد خط نفوذ در …مرتضی امینی رفتار شناسی و عملکرد خط نفوذ در مجلس ششمزبان و ادبیات فارسی مسایل امروز زبان فارسی٣ استاد واصف باختری در چند روز آخر یک خبر واقعن موجب نگرانی و موجب تکدر خاطر یک عده کیهان نهاوندکیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی …توضیح یکی از ویژگیهای آینانیوز که با لطف مخاطبین فهیم و صاحب ذوق آن تا به امروز سبب رازهایی که زنان متأهل باید آن را بدانندبرخی از کامنتهای دیروز مردان را بازنشر می کنم که قابل توجه و آسیب شناسی است ، اینها را


ادامه مطلب ...

بی‌توجهی مسؤولان مازندران به منشور حقوقی رئیس‌جمهور در حوزه محیط زیست

[ad_1]
مفیدستان:
به گزارش بلاغ، ساماندهی زباله یکی از دغدغه‌های جدی مردم در اقصی نقاط استان مازندران است، مطالبه اجتماعی که این روزها برخی‌ها تلاش دارند به آن رنگ و بوی سیاسی بدهند و مردم مازندران را از حق طبیعی آنها محروم کنند.

همین چند هفته قبل بود که رئیس‌جمهور منشور حقوق شهروندی در کشور را مطرح کردند و متولیان محیط زیست هم بخش حقوق شهروندی در حوزه محیط زیست را منتشر کردند.

در ماده 112- حفاظت از محیط‌ زیست - که نسل امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند- وظیفه‌ای همگانی است. از این ‌رو فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن‌که با آلودگی محیط‌زیست یا تخریب غیرقابل‌جبران آن همراه باشد، ممنوع است. حفاظت، بهسازی و زیباسازی محیط‌زیست و گسترش فرهنگ حمایت از محیط‌زیست حق شهروندان است و دولت این حق را در برنامه‌ها، تصمیمات و اقدام‌های توسعه‌ای، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی مدنظر قرار می‌دهد و با آلودگی و تخریب محیط‌زیست مقابله می‌کند.

ماده 113- هر شهروند حق بهره‌مندی از محیط‌زیست سالم، پاک و عاری از انواع آلودگی، ازجمله آلودگی هوا، آب و آلودگی‌های ناشی از امواج و تشعشعات مضر و آگاهی از میزان و تبعات آلاینده‌های محیط‌زیست را دارد. دستگاه‌های اجرایی برای کاهش آلاینده‌های زیست‌محیطی به‌ویژه در شهرهای بزرگ تدابیر لازم را اتخاذ می‌کنند.

ماده 114- هرگونه اقدام به‌منظور توسعه زیربنایی و صنعتی مانند احداث سدها و راه‌ها و صنایع استخراجی، پتروشیمی یا هسته‌ای و مانند آن باید پس از ارزیابی تأثیرات زیست‌محیطی انجام شود. اجرای طرح‌های توسعه‌ای منوط به رعایت دقیق ملاحظات زیست‌محیطی خواهد بود.

ماده 115- دولت با ایفای نقش بین‌المللی مؤثر از طریق همکاری‌های اقتصادی، تبادل اطلاعات، انتقال دانش فنی و مبادله فرهنگی برای تحقق توسعه پایدار همه‌جانبه و متوازن و رفع موانع بین‌المللی اقدام خواهد نمود. حق شهروندان است که از مزایا و منافع فن‌آوری‌های نو در کلیه زمینه‌ها از جمله بهداشتی، پزشکی، دارویی، غذایی، اقتصادی و تجاری بهره‌مند شوند.

سوال اینجا است آیا رعایت دغدغه‌های زیست محیطی در حوزه پسماند در استان مازندران انجام می‌شود.

مدت 17 سال است که موضوع عدم ساماندهی پساماند گریبانگیر مردم در بابل است، چندین سال است که زباله‌های نوشهر به صورت نامناسب دفن می‌شود، 11 سال است که مشکلات اجتماعی شدید بابت حمل نامناسب زباله گیربانگیر مردم در منطقه چهاردانگه مازندران است، اخیرا مردم منطقه چهاردانگه مازندران و چندین سال است که مردم بابل در انتقاد به ساماندهی نامناسب زباله مواردی را مطرح کردند، متولیان امور به جای حل مسئله تلاش دارند این انتقادها را به نوعی نامناسب پاسخ دهند.

چرا مسؤولان بهداشتی استان مازندران وقتی رئیس محیط زیست ساری نسبت به وجود زباله‌های عفونی انتقاد کرد در راستای حمایت از این مدیر اقدام اثرگذار و موجه‌ای در این مدت نداشتند.

چرا با وجود مطرح شدن آلودگی در آب شرب مردم در منطقه تلمادره ساری، آب منطقه‌ای مازندران و آب فاضلاب روستایی سکوت اختیار کردند، مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی مازندران اگر نسبت به دفن نامناسب زباله انتقاد و حرفی داشتند چرا دغدغه‌های خویش را مطرح نکردند.

چرا دغدغه مردم در بابل تا زمانی که مطرح می‌شود سیاسی تلقی شده و همه مشکلات و نارسایی‌های خودشان را پای نظام می‎گذراند.

بحث ساماندهی زباله در استان مازندران در دوره طاهایی مطرح و در این دوره استاندار مازندران هم اعلام کرد که نسبت به ساماندهی آن اقدام مناسب انجام می‎دهد اما آنچه تاکنون دیده شد همه‌اش وعده وعید است. وقتی با انتقاد مردمی مواجه می‌شوند به جای حل کردن مسئله، صورت مسئله را پاک می‌کنند و به مردم انگ سیاسی بودن را می‌زنند.

آیا فرصت 17 ساله مردم برای ساماندهی زباله در بابل، مشکلات و آلودگی چند ساله در نوشهر و صبر چندین ساله مردم در چهاردانگه مازندران کافی نیست، آیا واقعا حق کسانی است که زباله مردم سایر نقاط استان را تحمل کردند و محیط زیست آنها به شدت آلوده شد و امروز با انواع و اقسام بیماری در حال مبارزه هستند و نمی‎خواهند که دیگر شاهد انتقال زباله به محل زندگی آنها باشیم، انگ سیاسی بودن بزنیم.

متولیان بهداشتی چند بار نسبت به ساماندهی نامناسب پسماند هشدار دادند؟ هشدار ندادید اشکال ندارد، چرا نسبت به ساماندهی پسماند مراکز درمانی خصوصی که متولی آنها هستید اقدام اساسی نکردید؟

این روزها بحث آلودگی آب‌های زیر سحطی در منطقه چهاردانگه ساری مطرح شد، شهرداری مرکز استان نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و در جلسه‌ای که در شورا داشت از مطرح شدن آلودگی آب در این منطقه گلایه کرد و بحث احداث تاسیسات 2 میلیارد تومانی که در محل دفن زباله ساری را پیش کشید، اگر این دستگاه کار می‌کرد در حال حاضر مردم با مشکل آلودگی آب که آزمایشات آن موجود هست مواجه نمی‌شدند.

انتظار است مسؤولان امور به جای فرافکنی، واقعیت و مشکلات را پذیرا باشند و از همه ظرفیت خویش برای ساماندهی پسماند در استان اقدام کنند.

نکته آخر، کم‌کاری خودمان را به پای نظام نگذاریم، زباله مشکل اجتماعی است و باید اجتماعی بماند، از افرادی که نسبت به انتقال نامناسب زباله حرف دارند، حرف‌شان پذیرفته و با همه وجود برای ساماندهی مناسب زباله اقدام شود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

خبرگزاری فارس صفحه اصلی رهبر انقلاب در دیدار هزاران تن از مردم قم وجود یک قوه‌ قضائیه مستقل و شجاع را همه خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی اخبار سیاسی روزهای بروجردمورد مشکوک به آنفولانزای فوق حاد پرندگان در مرغداری‌های بروجرد مشاهده نشداخبار خوزستانشهردار اهواز گفت به اعضای شورای جدید شهر اهواز، اعتماد شهروندان در انتخاب این عزیزان نیوزهاب نشریه روزانه گروه مپنابه گزارش ایلنا، در هفته‌های اخیر مطالبی پیرامون قرارداد منعقد شده توسط شرکت تولید اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی ساخت فاز پردیس در پارک ملی خجیر بدون مجوز تهدید به برکناری مدیران سازمان محیط زیست راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …دبیر شورای عالی عتف از تصویب طرح کلان و ملی تحقیقاتی در این شورا خبر داد نویسنده خبرگزاری فارس صفحه اصلی پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی او نمونه‌ کم نظیری از نسل اول اخبار سیاسی روزهای بروجرد مورد مشکوک به آنفولانزای فوق حاد پرندگان در مرغداری‌های بروجرد مشاهده نشد خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی اخبار خوزستان شهردار اهواز گفت به اعضای شورای جدید شهر اهواز، اعتماد شهروندان در انتخاب این عزیزان برای نیوزهاب نشریه روزانه گروه مپنا به گزارش ایلنا، در هفته‌های اخیر مطالبی پیرامون قرارداد منعقد شده توسط شرکت تولید برق اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی جهان ساخت فاز پردیس در پارک ملی خجیر بدون مجوز تهدید به برکناری مدیران سازمان محیط زیست از سوی راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و اخبار


ادامه مطلب ...