مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

برنامه ای برای شناسایی برنج ایرانی و خارجی

دکتر هدایت حسینی ظهارداشت: برنامه ای را از مهر ماه سال 92 در کشور آغاز کردیم که بر اساس این برنامه، هزار تن برنج از بین نزدیک به 600 محموله خارجی و 150 محموله داخلی آزمایش شد به طوریکه اکثر برندهای موجود یکبار بررسی و آنهایی که مشکل داشتند، از سطح عرضه خارج شده اند.

وی با تاکید بر جمع آوری برنج های مشکل دار از سطح عرضه، تصریح کرد: سعی شد برنجهایی که با ضوابط وزارت بهداشت منطبق نیست، از سطح عرضه جمع آوری شود و این سختگیری که الان در بحث واردات برنج داریم، این است که برای برنج وارداتی یک کد 16 رقمی و ثبت منابع را الزامی کرده ایم. همچنین حد مجاز فلزات سنگین نیز 20 درصد نسبت به سال قبل کاهش دادیم که انتظار می رود با اجرای این برنامه ها، واردات ما مشکلی را نداشته باشد.

حسینی در ارتباط با برنج های خارجی که به اسم برنج ایرانی تبلیغ می شوند، گفت: ما برای برنج داخلی هم برنامه داریم به طوریکه برای انواع برنج ایرانی در حال برنامه ریزی هستیم که پروانه ساخت از ما بگیرند. البته با زمان بندی مشخص که به بحث تولید آسیب نرسد.

مدیرکل نظارت بر موادغذایی، آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو ادامه داد: ما معتقدیم که پروانه دار شدن برنج، حمایت از برنج ایرانی است. در گزارشهای ما عنوان شده که "برنج های منتسب" به برنج ایرانی. چون خیلی از موارد برنج هایی به نام برنج ایرانی در کشور بسته بندی می شود که ممکن است برنج ایرانی نباشد و بعضا در این برنج ها آلودگی مشاهده کرده ایم و به همین خاطر ما اینها را منتسب به برنج های ایرانی می دانیم.

حسینی افزود: اگر طرح پروانه ساخت برنج ایرانی به نتیجه برسد، آن وقت اگر روی برنجی نوشته شده باشد برنج ایرانی، حتما ایرانی است و اگر برنج خارجی نوشته باشد، حتما آن محصول خارجی است.

وی گفت: الان در بازار برنج کسی پاسخگو نیست، به طوریکه وقتی نمونه ها را از سطح عرضه انتخاب می کردیم، اسم برنج نوشته شده بود اما شماره تلفنی نداشت که بتوان فهمید صاحب این برنج کیست. اما با اجرای برنامه پروانه ساخت برای برنج داخلی و ثبت کد 16 رقمی رهگیری و ثبت منبع برای برنج وارداتی، اگر مواردی از این قبیل تخلفات هم دیده بشود ، مشخص است که کسی باید پاسخگو باشد و در نتیجه امکان برخورد با تخلفات و متخلف نیز وجود دارد.

حسینی با اعلام اینکه از ابتدای سال 93 واردات برنج مشمول موضوع ثبت منبع و کد 16 رقمی شده که به تدریج این کار در حال انجام است، اظهارداشت: با توجه به اینکه برنج بین یک تا دو سال تاریخ مصرف دارد، در نتیجه به تدریج برنج های پروانه دار و دارای کد رهگیری در سطح عرضه دیده خواهد شد.

مدیر کل نظارت بر موادغذایی، آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو افزود: با اجرای برنامه وزارت بهداشت برای شناسایی برنج های داخلی و خارجی، امکان ردیابی و برخورد قانونی با تخلفاتی مثل سوءاستفاده از نام برنج ایرانی نیز وجود دارد.(مهر)


ادامه مطلب ...

اعلام آمار ازدواج ایرانیان با اتباع خارجی

جام جم سرا:علی اکبر محزون با بیان این مطلب افزود: براساس آمارهای جمع آوری شده پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور، ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی که در داخل کشور هستند در سال 92 ، 749 مورد به ثبت رسیده است که این آمار نسبت به آمار کل ازدواجهای انجام شده در سال گذشته یک به هزار است.

وی در مورد پراکندگی ازدواجهای ایرانیان با اتباع نیز گفت: استانهای مرزی بیشترین آمار این ازدواجها را به خود اختصاص داده اند بطوریکه تهران به دلیل جمعیت بالا با 164 مورد ، خوزستان با 69 مورد ، خراسان رضوی با 66 مورد ، قم بدلیل مهاجرتهای غیر ایرانی با 61 مورد و آذربایجان غربی با 51 مورد بیشترین ازدواج های زنان ایرانی با اتباع خارجی را به خود اختصاص داده اند.

مدیرکل دفتر اطلاعات آمار و جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور تاکید کرد: بیشترین ازدواجهای زنان ایرانی با اتباع یعنی 170 مورد در سن 30 تا 34 سالگی و 150 مورد آن نیز در سن 25 تا 29 سالگی به ثبت رسیده است.

به گفته وی، ازدواج بیشتر مردان غیر ایرانی یعنی 151 مورد آن در سن 30 تا 34 سال و 131 مورد نیز در سن 25 تا 29 سال انجام شده است.

محزون در مورد شناسنامه فرزندان حاصل از این ازدواج ها نیز گفت: این فرزندان بدلیل غیر ایرانی بودن از شناسنامه و تبع آن از حقوق شهروندی محروم هستند و تابعیت ایرانی نمی توانند داشته باشند.

براساس قانون تعیین تکلیف فرزندان حاصل از زنان ایرانی و مردان خارجی که در سال 85 از سوی نمایندگان مجلس به تصویب رسید فرزندان حاصل از ازدواجها باید تا سن 18 سالگی صبر کنند و پس از آن یکسال مهلت دارند که برای تابعیت ایرانی و دریافت مدارک و شناسنامه اقدام کنند اما تا قبل از این سن از مدرسه ، آموزش، خدمات سلامت ، بیمه و ... محروم هستند.

وی به ازدواج مردان ایرانی با زنان خارجی نیز اشاره کرد و گفت: در سال گذشته 660 مورد ازدواج مربوط به مردان ایرانی با زنان اتباع بیگانه به ثبت رسیده است.

مدیرکل دفتر اطلاعات آمار و جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور به 5 استان دارای بیشترین اتباع اشاره کرد و افزود: خراسان رضوی با 108 مورد، خوزستان با 87 مورد، تهران با 73 مورد ، ایلام با 42 مورد و استان گلستان با 41 مورد بیشترین ازدواج ها ی مردان ایرانی با زنان بیگانه را به خود اختصاص داده اند.

به گفته محزون،در 200 مورد از این ازدواجهای ثبت شده مردان 25 تا 29 سال و 157 مورد نیز مردان 20 تا 24 سال سن و زنان غیر ایرانی نیز در 217 مورد 20 تا 24 سال سن داشتند.(مهر)


ادامه مطلب ...

تقلب برندهای معروف: برنج خارجی با عطر ایرانی

جام جم سرا: غلامرضا خانکشی‌پور (عضو هیات علمی موسسه تحقیقات برنج)، همچنین اعلام کرد: برند مشخصی برای برنج ایرانی در بازار وجود ندارد و برندهای تبلیغاتی به نام ایرانی عمدتا خارجی هستند و برنج ایرانی را تنها برای عطر دادن به محصول خود می‌خرند.

به نقل از ایسنا، خانکشی‌پور اظهار کرد: کانون دانش و صنعت برنج آمادگی دارد هر یک از عرضه‌کنندگان برنج در بازار که می‌خواهند ادعای خود را برای ایرانی بودن محصولشان ثابت کنند به این کانون اجازه دهند نظارت‌های خود را بر بازار و انبارهای آن برند انجام دهد که در این صورت پس از اطمینان از ایرانی بودن این محصول، برند مورد نظر به صورت کامل مورد حمایت کانون دانش و صنعت برنج خواهد بود.

دبیر کانون برنج افزود: بازار برنج ایران اساسا در حوزه برندسازی دچار مشکلات بسیاری بوده و این عقب ماندگی به دلیل تلفیق مالکیت و مدیریت در بازار ایران است.

وی ادامه داد: در ایران هر کسی دارای ثروت باشد در کنار مالکیت کارخانه، از نظر فنی و بازاری مدیریت را هم دست دارد در حالی که این حوزه‌ها در بازار دنیا حوزه‌های کاملا تخصصی و تفکیک شده‌ای است.

دبیر کانون دانش و صنعت برنج تاکید کرد: برای برندسازی برنج باید دوره‌گذاری طی شود و ضمن استانداردسازی که هم اکنون درحال تکمیل در موسسه استاندارد به کمک موسسه تحقیقات برنج است باید ارقام مختلف برنج ایرانی نیز شناسایی شود.

خانکشی‌پور گفت: تلاش‌های بسیاری برای شناسایی ارقام مختلف برنج ایرانی انجام شده که تاکنون در موسسه تحقیقات بیش از 40 رقم بومی در کشور شناسایی شده است و درصدد هستیم به محض تکمیل تحقیقات، کتاب آن را نیز منتشر کنیم، آن وقت است که می‌توان مدیریت درستی در حوزه برندسازی برنج انجام داد چرا که متقاضیان برندسازی و کارخانجات عرضه کننده برنج ایرانی می‌دانند باید چه مواردی را رعایت کنند و چگونه به عنوان برند واقعی برنج ایرانی عرضه کننده این محصول در بازار کشور باشند.

وی اظهار کرد: در حال حاضر خلأ مدیریت باعث شده هر یک از متولیان و ذی‌نفعان در بازار برنج از دستگاه‌های دولتی تا بخش خصوصی راه خودشان را بروند و هدف و مدیریت واحدی دنبال نشود.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

پوشاک داخلی با برند خارجی عرضه می‌شود

جام جم سرا: صدرا شریعتمداری در یک نشست خبری با تشریح 3 عامل تعیین کننده موفقیت برندها در بازارهای جهانی، اظهار داشت: متأسفانه برخی از تولیدکنندگان ایرانی، پوشاک تولیدی را با برند خارجی به بازار عرضه می کنند و نوآوری در تولید ندارند، در حالی که تلفیق نوآوری، طراحی مناسب و مواد اولیه با کیفیت ایرانی می تواند زمینه ساز موفقیت یک برند در بازارهای داخلی و بین المللی باشد.

به نقل از فارس، وی افزود: موسیقی، رنگ، و بو، سه عامل مهم در جذب مشتری و تأثیرگذار بر خرید هستند که می‌توان از آن برای جذب مشتری و عرضه محصولات باکیفیت ایرانی استفاده کرد.

وی با بیان اینکه تلفیق نوآوری، طراحی مناسب و مواد اولیه با کیفیت ایرانی می تواند زمینه ساز موفقیت یک برند در بازارهای داخلی و خارجی باشد، گفت: در حال حاضر تولیدات برخی برندهای اروپایی با حاشیه سود 250 درصدی در ایران عرضه می‌شود که البته حدود 70 درصد از این محصولات نیز به صورت قاچاق به کشور وارد می‌شوند، در حالی که در کشور امکان تولید پوشاک با کیفیت بالا و قیمت پایین وجود دارد.

شریعتمداری در ادامه از عرضه پوشاک ایرانی با برند bcc در بازارهای دنیا خبر داد و گفت: بازار هدف صادراتی این پوشاک ایرانی، کشورهای منطقه مانند آذربایجان و عراق است، ضمن اینکه طراحی این محصولات طوری است که قابلیت مطرح کردن این برند در نمایشگاه مد ایتالیا نیز وجود دارد، چرا که طراحی های آن منحصر به فرد است.


ادامه مطلب ...

چشم و همچشمی برای سفر‌های خارجی

جام جم سرا: «شهریور هر سال دو هفته می‌رفتیم شمال. خانواده ما و سه عموی دیگرم یک خانه اجاره می‌کردیم. همه باهم آنجا بودیم. خانم‌ها غذا درست می‌کردند، اما شستن ظرف‌ها با آقایان بود. شب‌ها می‌رفتیم کنار دریا و لحظات شادی می‌گذراندیم.» مادرم وقتی از آن روزها می‌گوید، چشمانش برق می‌زند. از بازی‌های مختلفی که با هم‌سن و سالانش می‌کرد. از خاطرات شیطنت‌های برادرش با پسر عموهایشان. از سالی که اولین دختر عمو نامزد کرده بود و نامزدش یواشکی تا شمال برای دیدن همسرش آمده و دختر عمو غیبش زده بود. همه فکر کرده بودند دختر عمو در دریا غرق شده، در حالی که گوشه‌ای از ساحل با عاشق دلخسته در گپ و گفت بوده است. به اینجا که می‌رسد می‌گوید: «خدا رحمتش کند، مرد خوبی بود.»

آ‌‌ن‌طور که مادرم تعریف می‌کند، همه تابستان را به شوق رسیدن این دو هفته طی می‌کردند. مادربزرگم و جاری‌هایش هیچ‌کدام گله‌ای از این باهم بودن نداشتند و هم سفر می‌کردند و هم به هم نزدیک‌تر می‌شدند. خب گذشته‌ها گذشته است، نمی‌توان نسخه 50 سال قبل را برای امروز پیچید، اما می‌توان بسیاری از زیبایی‌های آن را نگه داشت.

سفر رفتن می‌تواند برای هر کس فواید زیادی داشته باشد و یک خانواده در سفر، فرصت‌های خوبی برای باهم بودن، تفریح و لذت بردن پیدا خواهد کرد. سفر می‌تواند یکروزه، به جایی همین حوالی باشد. می‌توان با یک گروه بزرگ از دوستان یا اقوام مسافرت کرد. مهم این است که توشه‌برداری و قدم در راه بگذاری.

اما این روزها مثل خیلی از چیزهای دیگر که تزئینی شده و برای لذت بردن از بطن زندگی نیست، بلکه برای ویترین زندگی و نشان دادن توانایی‌های مالی به دیگران است، سفر و خوبی‌هایش نیز از این آفت مصون نمانده است.

تب داغ سفرهای خارجی در هفته‌های پایانی تابستان، سوزاننده شده است. هرچند شنیده‌ایم می‌گویند: در جهان سفر کنید و درس عبرت بگیرید، اما این به معنی به آب و آتش زدن خود برای رفتن به کشوری دیگر و عکس گرفتن و در شبکه‌های اجتماعی به رخ دیگران کشیدن نیست. باید اعضای خانواده کنار هم لحظات خوشی را سپری کنند که اگر قرار باشد مسافرت از نظر مالی فشاری مضاعف بر کل خانواده و بیشتر مواقع پدر تحمیل کند، کارکرد اصلی خود که همان بازیابی روحیه و رسیدن به آرامش است را از دست خواهد داد.

به این گفت‌وگو دقت کنید:

خانم: امسال کجا بریم، مسافرت؟

آقا: نمی‌دونم، تو چی دوست داری؟

خانم: فقط نگو شمال یا اصفهان که اصلا حوصله جای تکراری رو ندارم.

آقا: خوب می‌شه بریم تبریز. تا به حال اونجا نرفتیم. شنیدم...

خانم: نه اصلا حرفشم نزن. تو چرا ما رو یک سفر خوب نمی‌بری؟ این همه سال با تو ازدواج کرده‌ام هیچ جای دنیا منو نبردی.

آقا: خب سفر خارجی هزینش سنگینه. می‌دونی چقدر باید خرج کنیم.

خانم: پس برادرت که هر سال تابستون می‌ره خارج، چیکار می‌کنه. تو هم همون کار رو بکن.

آقا: من به برادرم چیکار دارم. باید جیب خودم رو نگاه کنم. تازه مگه جاهای بدی بردمتون. بهترین هتل‌ها رفتیم.

خانم: نه جاهای خوبی بردی. شیراز و اصفهان و شهرای دیگه هم آخه شد مسافرت. تو به فکر من و بچه‌ها نیستی.

آقا: ببین از یک سوال کوچیک من به کجاها رسیدی‌ها! اصلا نمی‌ریم هیچ جا.

خانم: بله دیگه سفر و خوشگذرونی مال از ما بهترونه. ما همون بریم جاده چالوس فرش پهن کنیم و غذا بخوریم یا با کل خانواده تو بریم که همون بهتر نریم... .

شاید این گفت‌وگو به این غلیظی و تلخی خیلی هم مرسوم نباشد، اما کمی بالا و پایین چنین حرف‌هایی در خیلی از خانه‌ها گفته می‌شود. وقتی روزی ده تا پیامک تور آنتالیا و... می‌آید، وقتی با هر کسی صحبت می‌کنی حتی طبقه متوسط جامعه از رفتن به دبی و خاطراتش تعریف می‌کند، چنین نگرشی دور از ذهن نیست. آن هم در جایی که چشم و همچشمی و برنده شدن در مسابقه «کی بیشتر پول داره؟» زیربنای لذت بردن و معیار خوشبختی شده است.

سفرهای خانوادگی می‌تواند برخی خوبی‌ها و بدی‌ها داشته باشد. کارکردهایی کاملا متفاوت که بستگی به نوع نگاه ما به سفر و مسافرت است. مانند:

می‌خواهم نفس تازه کنم: یکی از مهم‌ترین کارکرد‌های سفر چه خانوادگی و چه فردی دور شدن از مشکلات کاری و کارهای معمول و رفتن به جایی جدید و طبیعتی زیبا به منظور شارژ دوباره برای زندگی است. همه ما نیاز داریم گاهی بایستیم و نفسی تازه کنیم، اما سفرهایی که تنها برای دیگران با هزار زور و ضرب انجام می‌شود، نه‌تنها نمی‌گذارد نفسی تازه کنیم، بلکه گاهی به نفس نفس زدن هم می‌افتیم.

رو‌به‌رو شدن با چالش‌های جدید: در سفر می‌توان موقعیت‌های جدیدی دید. مخصوصا برای فرزندان خانواده یک فرصت است که به آنها می‌آموزد، چگونه با شرایط غیرقابل پیش‌بینی در زندگی روبه‌رو شوند. چگونه قدرت تحمل خود را بالا ببرند و برای رسیدن به برخی خواسته‌ها صبر کنند. سفر به دل طبیعت و حس لحظات بکر می‌تواند یک کلاس آموزشی باشد، اما این روزها سفر با هواپیما به مقصد یک هتل پنج ستاره و دوره کردن پاساژها فرصتی به فرزندان نمی‌دهد، جز ایجاد انتظارات بیشتر!

دایره‌المعارف فرهنگی: خیلی تاسف‌انگیز است اگر یک ایرانی باشی و به زیارت امام رضا(ع) نرفته باشی، تخت جمشید را ندیده و فرق سی و سه پل و پل خواجو (البته این پل‌های بدون رودخانه را) ندانی! آن وقت تمام نقاط دیدنی استانبول را مثل کف دست بلد باشی. البته این حرف‌ها به معنی این نیست که سفر به جایی خارج از ایران، کار اشتباهی است بلکه منظور ما این است اول کشور خودمان، بعد اگر توانستیم و مشکلی نبود، همه دنیا!

مخصوصا فرزندان که باید با کشور، تاریخ و جغرافیای ایران آشنا شوند. درباره فرهنگ‌ها و گویش‌های مختلف اطلاعات کسب کنند. لباس‌های محلی​شهرهای ایران را ببینند و رنگ رنگ این تمدن کهن را بشناسند. از کودکی باید ایران و ایرانی بودن برایش افتخار شود تا وقتی به سن جوانی رسید، با دیدن هر مشکلی، رفتن از کشور مادری برایش آرزو نشود. شهر‌های ایران، این کشور چهار فصل و دیدنی می‌تواند مقصد بسیاری از سفرها باشد، می‌تواند بستری ایجاد کند تا هم کنار هم باشیم و هم از زیبایی‌ها لذت ببریم، اما اگر تب خرج کردن بیشتر اجازه دهد.

همین لباس زیباست نشان آدمیت!: یکی از موضوعاتی که در سفرهای آن طرف آبی باید حواسمان به آن باشد، نوع پوشش و رفتارمان به‌عنوان یک ایرانی است. درست است که حجاب جزو قوانین کشور ماست و برخی بانوان به حکم قانون آن را اجرا می‌کنند، اما فرهنگ ایرانی هم با پوشش‌ها و رفتارهایی که با سوار شدن در هواپیما به بهانه خروج از کشور کاملا دگرگون می‌شود، سازگار نیست. ما در کشورهای دیگر نماینده‌ای از ایران و این تمدن کهن هستیم. خیلی دردناک است اگر در یک کشور عربی کوچک همسایه بگویند خانم‌های ایرانی از آرایش غلیظ و لباس‌های نامناسب قابل شناسایی هستند. باید، هم خودمان و هم فرزندمان در این سفرها بیاموزیم که ارزش‌ها همه جای دنیا ارزش است. حتی اگر قانون اجازه دهد، هنجارشکنی کار درستی نیست مخصوصا اگر کودک یا نوجوانی همراه داشته باشیم. او بر‌می‌گردد و باید در این کشور و با قوانین این کشور زندگی کند، این کار برایش سخت می‌شود، اگر همانجا و در حین سفر، شما با رفتارتان برخی ارزش‌ها را برایش جهانی نکرده باشید.

سفر‌هایی بدون بزرگ‌ترها: لازم است گاهی زن و شوهر تنها به سفر بروند، لازم است گاهی همه اعضای خانواده باهم بروند، اما ضروری است گاهی همراه بزرگ‌ترها به مسافرت برویم. در هفته‌های پایانی شهریور، بیشتر از هر زمان دیگری مامان‌بزرگ‌ها و بابابزرگ‌ها تنها می‌شوند. نمی‌گوییم هر سال و همیشه، اما برخی مواقع آنها را هم در لذت سفر شریک کنید و به فرزندان‌تان بیاموزید در آینده وقتی شما پیر شدید، شما را در لذت سفرشان شریک کنند.

هوا خنک‌تر شده است و تا چند روز دیگر مدارس باز می‌شوند. به جای آن‌که خود را درگیر قوانین خودنوشته دست و پا گیر کنیم، بهتر است لذت بردن از زندگی با بهانه‌های کوچک و کمترین هزینه را بیاموزیم. این یک هنر است که بتوان به سادگی، خوشبخت بود. به فکر سفر باشید، یک سفر خوب و لذت بخش بدون توجه به این‌که دیگران چه می‌گویند و تعریفشان از سفر لذتبخش، چیست! ستاره‌های هتل برای شما خاطره‌ساز نخواهد شد، یک خانواده خوشبخت می‌داند چگونه از باهم بدون خاطره‌سازی کند.

اصولی برای همسفری

سفر رفتن به همراه خانواده آداب مخصوص خود را دارد، فرقی هم نمی‌کند به نزدیک‌ترین شهر و یک سفر کوتاه باشد یا به آن طرف کره زمین و سفری طولانی، باید بدانید چگونه رفتار کنید تا کمترین مشکل برای شما و اطرافیان‌تان ایجاد شود. شعر «هیچ آدابی و ترتیبی نجوی، هر چه می‌خواهد دل تنگت بگوی» را فراموش کنید و قاعده‌مند رفتار کنید، اما رفتارهای قاعده‌مند یک سفر خانوادگی چیست؟ اول از همه بگویم خانواده می‌تواند یک جمع دو نفره تا چند​ ده نفره باشد. درست است که برخی شرایط با بیشتر شدن افراد فرق می‌کند، اما اصولی هست که باید به آن پایبند باشید.

اصل اول: سفر خانوادگی یعنی ما، یعنی گروهی که مقصد مشترک دارند و باید خود را با دیگری و یا دیگران وفق دهند. مثلا نمی‌توانند بگویند بخاطر من همه باید سر ساعت سه ناهار بخورند. این تصمیمات باید به صورت گروهی گرفته شود. خودمحوری و دیدن شرایط خود، بزرگ‌ترین لطمه را به یک سفر دسته‌جمعی می‌زند. سفر می‌تواند فرصتی به شما بدهد تا انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشید. فرزندان هم مخصوصا در خانواده‌های کم جمعیت در صورت رفتن به یک سفر گروهی، موقعیت جدیدی را تجربه کنند. دیگر آنها مرکز توجه نیستند و هر خواسته‌شان به زودی برآورده نمی‌شود، باید صبر کنند و این می‌تواند بسیار آموزنده باشد.

اصل دوم: همکاری نه بیگاری! قرار نیست تمام کارهای سفر به عهده خانم‌ها باشد. البته بر عکس آن هم صادق است. باید برای هر کاری هر چند هم کوچک همه اعضای خانواده با هم همکاری کنند. انتقال چمدان‌ها، انداختن و جمع‌کردن سفره و یا هر کار دیگری که به تناسب نوع سفر پیش می‌آید باید توسط همه اعضا انجام شود. درس دیگر سفر، همکاری برای داشتن لحظات بهتر است. از آن غافل نشوید.

اصل سوم: سفر موقعیتی بی‌نظیر برای نزدیکی بیشتر، شما چند روز فرصت دارید تا از کنار هم بودن بیشتر لذت ببرید. کارهایی را بکنید که دوست دارید، بخندید، بگردید، ببینید و مشکلات زندگی را برای روزهای آینده احتکار کنید. این موقعیت و دور بودن از روزمرگی همیشه، به شما و دیگر اعضای خانواده این فرصت را می‌دهد تا به هم نزدیک‌تر شوید، بیشتر گفت‌وگو کنید، حتی بیشتر به هم نگاه کنید. یک سفر کوتاه این موقعیت را می‌تواند ایجاد کند تا کنار هم راه بروید. این فرصت‌ها در طول زندگی کم پیش می‌آیند. این روزها همه یک بهانه بزرگ دارند. بهانه‌ای به نام «گرفتاری»! اما در سفر این بهانه وجود ندارد پس از این روزها استفاده کنید.

اصل چهارم (مهم‌ترین اصل): با هم بودن برای مدت زمان طولانی در کنار تمام خوبی‌هایی که دارد، مهارت‌های رفتاری زیادی را می‌طلبد. مثلا مهارت حفظ حریم شخصی در عین صمیمیت، احترام به نظر متفاوت و چیزهایی که نه‌تنها بین زن و شوهر بلکه در سفرهای بزرگ‌تر خانوادگی هم مورد نیاز است. برای مثال اگر داماد خانواده از نظر سیاسی مشی متفاوتی با پدر زن خود دارد، این چند روز سفر زمان خوبی برای بحث‌های خسته‌کننده و بی‌نتیجه نیست.

سفر با کوچولوها

سفر رفتن با کودکان هم قواعد خاص خود را دارد. قرار است هم به ما خوش بگذرد و هم به آنها. اگر قرار باشد زمان طولانی را همراه با ما، پاساژ گردی کنند، خاطره زیبایی از سفر برایشان نمی‌ماند. مراقبت از بچه‌ها با توجه به سن و سال و خصوصیات اخلاقی آنها چیزی است که نباید از نظر مخفی بماند. البته باید اعتدال را رعایت کرد. فرزندان آپارتمانی ما فرصت بودن در طبیعت را ندارند. می‌تواند سفر این فرصت را برایشان ایجاد کند. اگر قرار باشد مدام به آنها امر و نهی کنید و نگذارید هیچ کار تازه‌ای انجام دهند، به ضرر آنها عمل کرده‌اید، اما مراقبشان باشید. اگر جایی هستید که به دریا، استخر یا رودخانه نزدیک است، دقیقه‌ای چشم از آنها بر ندارید. کنترل نامحسوس داشته باشید تا لذت آنها خدشه‌دار نشود. مخصوصا در سفر‌های گروهی، وقتی همبازی پیدا می‌کنند، قدرت تخریب و کارهای خطرناکشان هم چند برابر می‌شود. مراقب گم‌شدن در مکان‌های شلوغ هم باشید. اگر خوب چشم و گوش‌تان را باز نکنید، سفر برایتان دردسر می‌شود. نقاط بلند، نحوه نشستن در ماشین، عبور از عابر و خلاصه هر چیز خطر ساز را مراقب باشید.

دو دو تا همه جا می‌شود، چهارتا

حساب کتاب مالی خانواده یکی از مهم‌ترین مدیریت‌هایی است که زن و شوهر باید در زندگی به آن توجه کنند. برای رفتن به سفر هزینه مشخصی را کنار بگذارید از خرج بلیط یا بنزین گرفته تا خورد و خوراک و هتل یا هر مکانی برای اقامت، باید حساب شده باشد. نه‌چندان سخت بگیرید که سخت بگذرد نه‌چندان بی‌حساب و کتاب خرج کنید که بعد از برگشت پشیمان شوید.

رسم خرید سوغاتی که در فرهنگ ما وجود دارد، رسم زیبایی است، اما گاهی بسیار دست و پا گیر است. اگر به خرید چند چیز کوچک آن هم برای نزدیک‌ترین‌ها بسنده کنیم، مشکلی پیش نمی‌آید، اما در اغلب موارد این‌گونه نیست.

سفر رفتن نوعی زندگی به گونه متفاوت است و می‌تواند فرصت خوبی برای آرامش پیدا کردن باشد، اما علاقه برخی مخصوصا خانم‌ها به خرید می‌تواند هم استرس و خستگی ایجاد کند و هم حساب مالی خانواده را به طور کلی نابود کند. باید سعی کنید با حفظ تعادل هم خیلی به خودتان و دیگران سخت نگیرید و هم زحمات چند​ ماه‌تان را به باد ندهید.

تغذیه خانواده جایی بجز خانه

در خانه اصولا خورد و خوراک همه اعضا، نظم خاص خود را دارد. مادر خانواده برنامه‌ای برای وعده‌های غذایی در نظر می‌گیرد و تغذیه چیزی نیست که باعث درد سر شود، اما در سفر وضع فرق می‌کند. از زمانی که افراد از خانه خارج می‌شوند تا زمانی که برمی‌گردند، باید برای خوراک خود برنامه‌ای داشته باشند. بهتر است در سفرهای زمینی برای طول راه، خوراکی از منزل یا جای مطمئن تهیه کرد تا در مسیر رفتن به سفر غذای آلوده همه چیز را خراب نکند.

بخور نخورهای مسافرت

افرادی که رژیم غذایی خاصی دارند قرار نیست این چند روز آن را فراموش کنند. مانند افرادی که دیابت یا فشار خون دارند.باید طبق روال قبل به رژیم غذایی‌شان پایبند باشند.

توجه به نیازهای بدن و تغذیه کامل ضروری است. این که خانواده در سفر هستند نباید باعث شود فقط از یک نوع خاصی از غذاها استفاده کنند. برای مثال بیشتر نان و برنج بخورند. خوردن میوه، سبزیجات و لبنیات در هر شرایطی لازم است. برای تغذیه‌تان برنامه داشته باشید.

آب و نوشیدنی‌ها تامین‌کننده آب بدن هستند و کاهش مصرف آنها موجب بروز خشکی بدن و به دنبال آن اختلالات دستگاه گوارشی و یبوست می‌شود. بهترین نوشیدنی آب است. مصرف حدود 6 تا 8 لیوان مایعات در روز لازم است پس حواس‌تان به میزان آبی که مصرف می‌کنید باشد البته خوردن مایعاتی مثل چای به دلیل ادرار آور بودن خیلی توصیه نمی‌شود مخصوصا در سفرهایی که دسترسی به سرویس بهداشتی تمیز ممکن نیست. آب آشامیدنی خود را از جای مطمئن تهیه کنید. اگر ممکن است از آب‌های بطری استفاده کنید.

هم خودتان و هم فرزندان‌تان، در مسافرت قبل از خوردن غذا خوب دست‌هایتان را بشویید. هفته آینده مدرسه‌ها شروع می‌شود. حفظ سلامتی فرزندان خیلی ضروری است. حتما لبنیات استاندارد استفاده کنید البته ممکن است در جایی مانند روستا باشید، در این صورت می‌توانید اگر شیر محلی میل می‌کنید، قبل از مصرف خوب آن را بجوشانید. در طول سفر به جای خوردن تنقلات نامناسب و ایجاد عادت بد غذایی از خشکبار و میوه استفاده کنید. میوه‌ها و سبزیجات خوب شسته و ضد عفونی شوند. (ضمیمه چاردیواری)

ندا داوودی


ادامه مطلب ...

۱۶ میوه خارجی: لوکس یا عجیب و غریب؟ +عکس

جام جم سرا:

۱ – Rambutan رامبوتان:
این میوه در جنوب شرقی آسیا می‌روید. درخت رامبوتان همیشه دارای میوه است. طعم این میوه شیرین است و می‌توان طعم آن را به انگور تشبیه کرد.


۲ – Jackfruit جاک فروت یا جاکویرا
این میوه در جنوب و غرب هند و سریلانکا و فیلیپین و بنگلادش می‌روید. میوه جاک فروت شبیه آناناس، اما از آن شیرین‌تر است. از چوب این درخت به خاطر استحکام بسیار آن در ساخت اثاث منزل استفاده می‌شود.


۳ – Passion Fruit پاشن فروت
زادگاه اصلی این میوه آمریکای جنوبی و هند و نیوزلند است. این میوه دارای دانه‌های ریز مانند انجیر، اما از انجیر شیرین‌تر است و در تهیه بستنی و شیرینی از آن استفاده می‌شود.


۴ – Lychee لیچی
زادگاه اصلی این میوه جنوب چین و جنوب هند و تایوان است. پوست این میوه مانند پسته سخت است و گفته می‌شود، قدمت آن به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمی‌گردد. طعم این میوه شبیه انگور و از جمله میوه‌های سرشار از ویتامین سی است.


۵ – Star fruit میوه ستاره
این میوه در هند و سریلانکا و اندونزی می‌روید. طعم آن مثل کیوی و آناناس و سیب شیرین است و از جمله میوه‌های سرشار از ویتامین سی به شمار می‌رود.


۶ – Mangosteen مانگوستین
زادگاه اصلی این میوه اندونزی است. طعم آن ترش و دارای عطری بسیار خوشبو است و گفته شده از جمله میوه‌های ضدسرطان به شمار می‌آید و دارای فواید بسیار زیاد است.


۷ – Kumqut کومکوت
زادگاه اصلی این میوه چین است و از جمله مرکبات بسیار کوچک به شمار می‌آید که شبیه پرتقال و سرشار از ویتامین سی است.


۸ – Durian دریان
زادگاه اصلی این میوه برونئی و اندونزی و مالزی است. به دلیل اندازه بزرگ آن به ملکه میوه‌ها معروف است. این میوه دارای بوی بسیار بدی است، به همین دلیل استفاده از آن در اماکن عمومی ممنوع است، اما طعم آن شیرین است.


۹ – Dragon Fruit میوه اژد‌ها
زادگاه این میوه مکزیک و مرکز و جنوب آمریکاست و به خاطر شکل و رنگش به این نام از آن یاد می‌شود. این میوه دارای سه رنگ سفید و صورتی و قرمز، و طعم آن شبیه گلابی است. با برگ‌های این درخت چای نیز تهیه می‌شود.


۱۰ – African cucumber خیار آفریقایی
زادگاه اصلی این میوه صحرای کالاهاری در آفریقاست. این میوه دارای دو نوع سمی و غیرسمی است. نوع سمی‌ این میوه دارای پوستی به رنگ سبز است ولی نوع خوراکی آن پوستی به رنگ زرد دارد. طعم آن شبیه انار ولی از حیث داشتن دانه‌های بسیار، مثل خیار است.


۱۱ – Ugli اوگلی
زادگاه آن جامائیکاست و طعم آن شبیه گریپ فروت است.


۱۲ – Langsat لانگست
زادگاه اصلی آن مالزی و ویتنام و تایلند است. از نظر ظاهری به شکل تخم مرغ، و طعم این میوه شبیه گریپ فروت و انگور، اما از آنها شیرین‌تر است.


۱۳ – Sugar Apple سیب شکری
زادگاه آن تایلند است و از جمله معروف‌ترین میوه‌های این کشور به شمار می‌آید. پوست آن سفت و محکم، اما طعم آن شیرین است. کالری بسیار بالایی دارد، سرشار از آهن است و به خاطر شباهت آن به سیب به این نام معروف شده است.


۱۴ – Salak سالاک
زادگاه اصلی آن مالزی و اندونزی است و به دلیل شبیه بودن پوسته آن به پوست مار Snake-fruit مار میوه هم نامیده می‌شود. از حیث طعم شبیه سیب است، اما نوع ترش آن هم وجود دارد.


۱۵ – Soursop السورسوپ
زادگاه اصلی آن مکزیک و آمریکای مرکزی است. این میوه سرشار از ویتامین C و B۱ و B۲ است و از آن در تهیه بستنی استفاده می‌شود.


۱۶ – Rose Apple سیب گلی
زادگاه آن جنوب آسیاست و از جمله میوه‌های بسیار عجیب است که هم به شکل سیب است و هم بو و عطر گل را دارد. بسیار خوشمزه است و مقدار بسیار کمی از آن به خارج صادر می‌شود، چون به سرعت فاسد می‌شود. (ایرانسان)


ادامه مطلب ...

درمان ایرانی، بیمار خارجی

اما حالا این روزها گردشگری سلامت، تعریف دیگری پیدا کرده است. در عصر حاضر نمی‌شود فقط با تکیه بر توانایی‌های یک پزشک مشهور یا داشتن یک مرکز درمانی مجهز، بیماری را از آن سوی دنیا مجاب کرد که به خاک ایران بیاید و تحت درمان قرار بگیرد.

برای این ‌که یک بیمار خارجی حاضر شود به کشوری غریب بیاید و در کشور ما مداوا شود، هزار و یک پیش‌شرط دارد که شاید فقط یکی از پیش‌شرط‌هایش، داشتن پزشک خوب و مجرب باشد.

تجربه تاریخی کشورهای توسعه یافته نشان داده است این کشورها با اتکا به ارتقای دانش توانسته‌اند به ثروت برسند؛ حالا این ارتقای دانش می‌تواند در هر حوزه‌ای اتفاق بیفتد.

وقتی دانش پزشکی در کشوری سرآمد باشد یا پزشکان یک منطقه از شهرتی جهانی برخوردار باشند درآمدزایی و رشد اقتصادی آن منطقه از طریق درمان بیماران خارجی، دور از دسترس نیست.

در واقع این‌که کشوری بتواند از دانش پزشکی‌اش به بهترین شکل ممکن استفاده کند و جدای از درمان بیماران داخلی، درمان بیماران خارجی را هم مدنظر قرار بدهد، نمونه بارز کسب ثروت از علم است؛ کسب ثروتی که هم منشا اخلاقی و انسانی دارد و هم نهایت هوشمندی و منطق یک سرزمین عالم‌پرور را می‌رساند.

در کشوری که گردشگری سلامت رونق دارد، هم بیمار داخلی از تبحر پزشکان و تجهیزات پیشرفته درمانی استفاده می‌کند و هم بیمار خارجی می‌تواند از این نعمت بهره ببرد. در حقیقت، نان خوردن از دانش پیشرفته ـ به شکلی جهانی و فرامرزی ـ یکی از اخلاقی‌ترین روش‌ها برای توسعه هر کشوری است؛ روشی که البته در توان هر کشوری نیست و افزایش ثروت ملی از این طریق، کار هر جامعه‌ای نیست.

گردشگری سلامت در ایران؛ کم‌درآمد و کم‌ادعا

وقتی هنوز در بعضی شهرهای کوچک و روستاهای ما، پزشک و مراکز درمانی به اندازه کافی وجود ندارد ـ یا حتی گاهی اصلا وجود ندارد ـ شاید عجیب باشد در این وضعیت انتظار داشته باشیم نظام سلامت به فکر درآمدزایی از طریق درمان بیماران خارجی باشد.

در نگاه اول، گردشگری سلامت در ایران مصداق همان ضرب‌المثل معروفی می‌شود که می‌گوید: «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.»

اگر از زوایه‌ای بازتر به موضوع نگاه کنیم، می‌بینیم می‌شود از طریق توسعه برخی مراکز درمانی کشور ـ به شکلی که برای پذیرش بیمار خارجی آبرومند باشد ـ شرایطی ایجاد شود که بیمار خارجی با خود ارز به ایران بیاورد و حداقل بخشی از سرمایه‌هایی که از این طریق به دست می‌آید، صرف بهسازی یا ایجاد مراکز درمانی در مناطق محروم شود.

در کشور ما آن گونه که باید و شاید، گردشگری سلامت مورد توجه قرار نگرفته است. این حرف هم متعلق به امسال و سال قبل نیست، بلکه این مشکل چندین سال است که نظام سلامت را آزار می‌دهد. در حالی که کشور ما از پزشکان مجربی برخوردار است و برخی مراکز درمانی ما هم استانداردهای قابل قبولی در سطح جهان دارد، ولی بیماران خارجی به اندازه توان و پتانسیل علمی ما وارد کشور نمی‌شوند و بسیاری از بیماران ـ حتی در کشورهای همسایه ـ ترجیح می‌دهند برای پیگیری کارهای درمانی شان راهی کشورهای دیگر شوند.

جالب است با وجود هزینه‌های پایین درمان در ایران، سهم گردشگری سلامت در ایران بسیار پایین است، یعنی با وجود این ‌که یک بیمار خارجی با مراجعه به مراکز درمانی ایران، هزینه چندانی در مقایسه با دیگر کشورهای همسایه نمی‌پردازد، اما هنوز از ظرفیت‌های موجود در این عرصه استفاده نشده است.

آن طور که چندی پیش هم وزیر بهداشت در سایت شخصی‌اش منتشر کرد، ایران در سال 2012 فقط 350 میلیون دلار درآمد گردشگری سلامت داشته و در همین سال در رتبه 53 جهان قرار گرفته است.

این میزان درآمد پایین گردشگری سلامت برای کشوری که می‌خواهد تا سال 1404 در رتبه اول علم و فناوری بین سایر کشورهای منطقه خاورمیانه قرار بگیرد، به هیچ وجه رتبه برازنده‌ای نیست.

در انتظار اجرای برنامه‌های دولت

اوضاع نه‌چندان خوب درآمدهای گردشگری سلامت در ایران، آنقدر واضح است که تقریبا هیچ کارشناس و مسئولی آن را کتمان نمی‌کند.

معاون درمان وزیر بهداشت در گفت‌وگو با جام‌جم، از تدوین برنامه‌هایی صحبت می‌کند که امیدوار است با اجرای این برنامه‌ها، تحول بزرگی در ساماندهی پذیرش بیماران بین‌المللی در کشور اتفاق بیفتد.

محمد آقاجانی تاکید می‌کند ایجاد بخش پذیرش بیماران بین‌الملل در همه مراکز درمانی کشور که داوطلب پذیرش بیماران خارجی هستند، ایجاد سامانه ثبت اطلاعات بیماران خارجی پذیرش شده در مراکز درمانی و راه‌اندازی سایت رسمی گردشگری سلامت وزارت بهداشت، ازجمله برنامه‌های زودهنگام این وزارتخانه است؛ برنامه‌هایی که این مقام مسئول امیدوار است برای بهتر شدن وضعیت گردشگری سلامت در کشور تا چند ماه آینده اجرا شود.

در این سایت قرار است فهرست همه مراکز درمانی با شرکت‌های فعال در توریسم پزشکی که مورد تائید وزارت بهداشت هستند، در دسترس عموم قرار بگیرد.

آقاجانی یادآوری می‌کند حداکثر تا شش ماه آینده، همه مراکز درمانی که درخواست پذیرش بیماران بین‌المللی را داده‌اند، باید بخش پذیرش بیماران بین‌الملل داشته باشند.

آن گونه که این مقام مسئول خبر می‌دهد، سامانه ثبت اطلاعات بیماران خارجی در اداره گردشگری سلامت هم آماده شده و اتفاقا یکی از شروط راه‌اندازی بخش پذیرش بیماران بین‌الملل در مراکز درمانی، دسترسی داشتن این مراکز به این سامانه ثبت اطلاعات و ثبت تمام اطلاعات بیماران خارجی در این سامانه است.

با این حساب باید حداقل تا شش ماه آینده منتظر باشیم و ببینــیم آیا در نهایت، برنامه‌های وزارت بهداشت برای راه اندازی بخش پذیرش بیماران بین‌الملل در مراکز درمانی کشور، اقتصاد ضعیف گردشگری سلامت در کشور را متحول می‌کند یا خیر؟

دست‌اندازهای رشد گردشگری سلامت

اجرای هر برنامه‌ای برای رشد گردشگری سلامت در کشور مستلزم آن است که در وهله اول بفهمیم در وضعیت فعلی چه دردسرهایی جلوی پیشرفت برنامه‌های گردشگری سلامت را گرفته است تا بعد از شناختن این آسیب‌ها به فکر علاج آن باشیم.

عبدالرحمان رستمیان، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفت‌وگو با جام‌جم به همین مشکلات پیش روی گردشگری سلامت اشاره می‌کند و می‌گوید: با توجه به ظرفیت بالای علم پزشکی در کشور، براحتی می‌توانیم از کشورهای منطقه ـ بخصوص کشورهای مسلمان ـ بیمار خارجی جذب کنیم، اما راه‌های تبلیغاتی ما برای شناساندن توانمندی‌های پزشکی کشورمان به جامعه جهانی، ضعیف است.

همچنین به اعتقاد رستمیان، باید از لحظه ورود بیمار خارجی تا لحظه ترخیص بیمار، مدیریت بهتری اعمال کنیم و این موضوع هم فقط وظیفه وزارت بهداشت نیست؛ به طوری که باید امکانات هتل‌ها، تسهیلات رفت و آمد بیماران و امکانات مراکز درمانی ارتقا پیدا کند تا بیمار خارجی رغبت داشته باشد به بیمارستان‌های ما بیاید، اما متاسفانه در کشور ما حتی وقتی عمل جراحی بزرگ و موفقیت‌آمیزی انجام می‌شود، بیمار خارجی به دلیل کمبود امکانات غیردرمانی مثل محل اقامت و وسایل رفت و آمد، با نارضایتی کشور را ترک می‌کند.

احمد آریایی‌نژاد، عضو دیگر کمیسیون بهداشت و درمان مجلس نیز در گفت‌وگو با جام‌جم تاکید می‌کند: تبحر پزشکان، امنیت بالاتر نسبت به کشورهای منطقه، چهار فصل بودن کشور، ارزان بودن درمان و بالا بودن ارزش دلار در ایران می‌تواند موجب رشد گردشگری سلامت در کشور باشد، ولی به دلیل ضعیف بودن زیرساخت‌های گردشگری در ایران فقط توانسته‌ایم از 15 تا 20 درصد ظرفیت واقعی گردشگری کشور استفاده کنیم.

آریایی نژاد، تقویت مراکز درمانی در شهرهای مرزی کشور را در تحقق بحث «عدالت در سلامت» موثر می‌داند و هشدار می‌دهد: اگر قرار است گردشگری سلامت در کشور شتاب بگیرد، نباید این پیشرفت فقط به پایتخت و شهرهای پرجمعیت کشور محدود شود، بلکه می‌توان با تقویت مراکز درمانی در نقاط مرزی و دورافتاده کشور، به رشد اقتصاد گردشگری سلامت در آن منطقه هم کمک کرد.

مشکل دیگری که می‌تواند همه زحمت‌های نظام سلامت برای ارتقای گردشگری سلامت را به باد بدهد، بحث نظارت نکردن دقیق بر فعالیت مراکز درمانی است که مسئولیت پذیرش بیماران خارجی را قبول کرده‌اند.

اگر ارائه خدمات درمانی در این مراکز با نقص و مشکل همراه باشد و بر کار این مراکز هم نظارت جدی نشود، توقع زیادی است که فکر کنیم آن بیمار برای ادامه درمان دوباره به کشور ما می‌آید یا سایر هموطنان بیمارش را برای سفر به ایران تشویق می‌کند.

امین جلالوند ‌‌/‌ ‌گروه جامعه


ادامه مطلب ...

نذری خوردن گردشگران خارجی زیر باران [مجموعه‌عکس]

جام جم سرا به نقل از ایسنا: بازار تهران بنا به رسم قدیم و دسته‌های عزاداری شلوغش محل مناسبی برای این همراهی است. میان این شلوغی‌ها خارجی‌هایی را می‌توان دید که با نگاهی علاقه‌مند عزاداری ایرانی‌ها را دنبال می‌کنند.

گروهی از گردشگری هلندی که برای اولین‌بار به ایران سفر کرده‌اند، نزدیک کاخ گلستان ایستاده بودند و با لذت قیمه‌ نذری می‌خوردند، کاخ به خاطر عاشورا و تاسوعا بسته بود. آنها یک روز قبل از تاسوعا به ایران رسیده بودند، به راهنمای تورشان پیشنهاد می‌دهند آن‌ها را برای دیدن مراسم عزاداری ببرد. راهنما هم بافت قدیم تهران را انتخاب می‌کند تا آن‌ها این مراسم را در تکایا و مساجد قدیمی تهران دنبال کنند.
راهنما در حالی که درگیر توزیع نذری بین گردشگران همراهش بود، می‌گوید: گردشگران از دیدن مراسم عزاداری ایرانی‌ها به هیجان می‌آیند و از اینکه می‌توانند این مراسم را از نزدیک ببینند بسیار خوشحال می‌شوند.


ادامه مطلب ...

عقاب طلایی گردشگران خارجی را به مشهد برد [مجموعه عکس]

پنج شنبه 27 فروردین 1394 ساعت 11:19

قطار «عقاب طلایی» که برای تسهیل سفر گردشگران خارجی به ایران در نظر گرفته شده، به مشهد رسید و زنان و مردانی از فرهنگی دیگر را با فرهنگ ایرانیان آشنا کرد. در تصاویر پیش رو، برخی از لحظات ایرانگردی گردشگران مذکور را می‌بینید.


ادامه مطلب ...

دانش‌آموزان خارجی: ایران را دوست داریم

دبستان تطبیقی و بین‌المللی پسران پشت دیواری بلند است، ساخته شده از سنگ مرمر تیره که حائل ساختمان است، ولی زورش به مهار جیغ و فریادهای کودکانه نمی‌رسد. زنگ تفریح است که می‌رسیم، آن قسمتش که دانش‌آموزان پشت هم از جلو نظام بسته‌اند و آماده بازگشت به کلاس‌اند. عده‌ای دورمان جمع می‌شوند، با نگاه‌های کنجکاو، همه یکدست پوشیده با پیراهن‌های چهارخانه شاد و شلوارهای جین و کتان و البته با موهایی بلند. این اولین تفاوت مدارس دولتی مرسوم با مدرسه بین‌المللی است که تحت نظارت دولت اداره می‌شود و فضایی منعطف دارد.


ادامه مطلب ...