مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پایان تلخ یک درگیری خانوادگی: اعدام

جام جم سرا به نقل از ایران: ساعت ۱۰ شب ۲۳ بهمن سال ۸۹ مأموران کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس در جریان درگیری خانوادگی دو برادر قرار گرفتند و با حضور در محل جنایت با جسد مردی جوان روبه‌رو شدند. پدر قربانی در آنجا ادعا کرد پسرش «بیژن» را عمویش «عزت‌الله» به قتل رسانده است.

این مرد به مأموران گفت: در خانه بودیم که صدای شدید کوبیدن در حیاط را شنیدیم و در همین زمان پسرم با عجله به سمت در رفت و این در حالی بود که به داخل حیاطمان سنگ پرت می‌‌کردند. بیژن چند قدم جلو‌تر از مادرش وارد کوچه شد و زمانی که خودم را به آن‌ها رساندم دیدم پسرم غرق در خون روی زمین است و مادرش او را در آغوش گرفته و یکی دیگر از برادرزاده‌هایم نیز زنم را کتک می‌زد.
وی افزود: چوبدستی که پسرم با آن به قتل رسیده بود در دستان برادرم بود و دیگر برادرزاده‌هایم نیز قمه و تبر به دست داشتند که با آمدن پسرانم به محل، این درگیری به پایان رسید.
بلافاصله عزت‌الله ۶۱ ساله توسط مأموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران دستگیر شد و پس از اعترافات او در دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای صدور حکم به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران انتقال داده شد.
قاضی و چهار قاضی مستشار، وی را بیگناه معرفی کردند که این حکم در شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور مورد نقض قرار گرفت و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری ارجاع شد. در این جلسه، عزت‌الله‌ را به اتهام قتل شبه عمد به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کردند که این رأی نیز در دیوانعالی کشور مورد نقض قرار گرفت.


روز ۲۷ مهرماه امسال جلسه رسیدگی مجدد به پرونده قتل خانوادگی در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد و در شروع جلسه، خانواده قربانی جنایت خواستار قصاص قاتل بیژن شدند و پدر وی با بازگویی‌‌ همان ادعاهای روز نخست بازجویی، برادرش را قاتل پسرش معرفی کرد.
سپس عزت‌الله که با قرار وثیقه آزاد است در جایگاه قرار گرفت و گفت: من قاتل نیستم و تنها یک ضربه به پیشانی برادرزاده‌ام زدم و ضربه به قسمت پشت جمجمه باعث مرگ بیژن شده است.
وی افزود: وقتی با چوب به پیشانی بیژن زدم برادرش «هوشمند» چوبدستی را از دستم گرفت و خواست با چوب به سر من ضربه بزند که سرم را پایین بردم و چوب به سر بیژن خورد.
متهم به قتل ادامه داد: یکی از برادرزاده‌هایم نیز با یک تیزی به سر و دستم ضرباتی زد.
بنابر این گزارش، قاضی عبداللهی و چهار قاضی عالی رتبه پس از پایان جلسه، وارد شور شده و عزت‌الله را که با قرار وثیقه آزاد بود در دادگاه بازداشت و وی را به قصاص نفس -اعدام- محکوم کردند.


ادامه مطلب ...

شلیک به یک زندگی: کشتار خانوادگی در پاسداران

جام جم سرا: عامل این جنایت خانوادگی در وهله اول یک پدر بود. او تحصیلکرده و مرفه و مردم‌دار بود. با ‌این حال او در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد با این تفاوت که قاتل هم در کنار مقتولان جان سپرد.
او که همسر، دختر و درنهایت خودش را با شلیک گلوله از پای درآورده بود تنها یک نامه دوجمله‌ای از خود بر جای گذاشت؛ نامه‌ای که هزاران سوال بی‌جواب و راز سر به مُهر از زندگی اجتماعی یک خانواده کم‌جمعیت و مرفه را به طرز غریبی به تصویر می‌کشید. این مرد نوشت: «با همه امکاناتی که داشتیم، نمی‌توانستیم خانواده خوشبختی باشیم.»
حالا دیگر یاسی وجود ندارد تا به پدرش بگوید: «بگذار سرنوشت و تعریف از خوشبختی را خودم احساس کنم، بگذار بزرگ شوم، عاشق شوم؛ بگذار زنده بمانم.»


جنایت در بوستان دهم

ساعت ٥ بعدازظهر ١٨ آذرماه ماموران کلانتری ١٠٢ پاسداران در جریان جنایتی هولناک در خیابان ساقدوش قرار گرفتند. مردی از آن سوی خط با صدایی لرزان حرف می‌زد. او خبر قتل خانوادگی همسایه‌شان را داشت. این مرد ادعا می‌کرد وقتی در همسایگی‌شان صدای شلیک چندین گلوله به گوش رسید، به طبقه سوم ساختمان رفتند و بعد از باز کردن در خانه همسایه‌شان با اجساد خونین اعضای خانواده روبه‌رو شدند.
دقایقی بعد با اعلام این خبر به قاضی کشیک ویژه قتل، بازپرس حسین‌پور به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی و کارشناسان بررسی صحنه جرم، راهی محل جنایت در خیابان پاسداران، بوستان دهم شدند.
خیابان شلوغ بود و مردم در مقابل یک آپارتمان شیک جمع شده بودند. همه از قتل حرف می‌زدند. ماموران با احتیاط وارد واحد طبقه سوم آپارتمان شدند. سکوت سنگین بر خانه حکمفرما و فضای خانه آکنده از بوی سیگار بود.
با آغاز تجسس‌های جنایی، کارآگاهان با صحنه هولناکی روبه‌رو شدند. ٢ اتاق خواب در گوشه سالن، محل‌های جنایت بود. لکه‌های خون در و دیوار اتاق‌ها را پوشانده بود. در یکی از اتاق‌ها مرد جوان موازی همسرش و درحالی‌که یک اسلحه کلت در دستانش بود، روی زمین افتاده بودند و در اتاق دیگر دختربچه‌ای، غرق در خون به کام مرگ فرو رفته بود.
با پیدا شدن نامه‌ای روی میز آرایش اتاق‌خواب پرده از این جنایت خانگی برداشته شد؛ نامه‌ای که در آن مرد خانواده عدم احساس خوشبختی در خانواده‌اش را عامل این کشتار خانوادگی اعلام کرده بود.
تحقیقات و بررسی اجساد نشان می‌داد که زن جوان اولین قربانی این جنایت بوده است. او درحالی‌که یک گلوله به قفسه سینه و یک گلوله به پیشانی‌اش اصابت کرده بود در اتاق خوابشان و در پایین تختخواب به قتل رسیده بود.
با تجسس‌های بازپرس پرونده مشخص شد پدر جنایتکار بعد از کشتن همسرش، به انتظار بازگشت دخترش از مدرسه می‌نشیند، سناریوی جنایت را مرور می‌کند، بی‌امان سیگار می‌کشد، اما هرگز لحظه‌ای از ادامه جنایتش پشیمان نمی‌شود.
یاسمین که به خانه می‌آید هرگز تصور نمی‌کند پدرش با اسلحه در کمین اوست. پلاستیک خوراکی‌هایش را در دستانش نگه داشته و به سمت اتاقش می‌رود، پدر اما سایه‌به‌سایه تعقیبش می‌کند، هنوز کیفش در دستش است که ناگهان با شلیک گلوله پدرش قبل از هر واکنشی به کام مرگ فرو می‌رود.
پدر جانی شده بود؛ حالا گوشه‌گوشه خانه پر از خاطرات همسرش و یاسمین کوچولویش بود. تلفن را برداشت و برادرش را از راز جنایتش خبردار کرد و گفت: «زن و بچه‌ام را کشتم، خودم را هم می‌کشم.»
تلفن قطع شد و صدای شلیک یک گلوله دیگر در فضای خانه پیچید.


برادر این مرد که با شنیدن ماجرا وحشت‌زده و مضطرب راهی خانه او شده بود وقتی به آن‌جا رسید که با جسد آنها روبه‌رو شد. همسایه‌ها اولین افرادی بودند که با صدای شلیک گلوله برای رازگشایی از این ماجرا وارد صحنه جنایت شده بودند. آنها به بازپرس پرونده گفتند: «این زن و شوهر تنها همین یک فرزند را داشتند، خانواده آرامی بودند اما امروز صبح صدای مشاجره و دعوای او با همسرش شنیده می‌شد.» با انتقال اجساد این خانواده ٣ نفره به پزشکی‌قانونی تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این کشتار خانگی ادامه دارد.


قتل خانوادگی

سال ٨٨ نیز مردی که تحصیلکرده دانشگاهی در آمریکا بود به خاطر ارثیه پدری دست به کشتار دسته‌جمعی خانواده‌اش زد. این حادثه در خیابان مقدس‌اردبیلی رخ داد. با بررسی پرونده‌های اینچنینی می‌توان گفت جنایت در همه جای شهر ریشه می‌دواند، جنایت ساخته دست بشر است. با آمار و ارقام نمی‌توان رنگ جنایت‌ها را در بالا و پایین شهر عوض کرد.
بحران روانی که در انسان آغاز شود از جنوب‌ترین نقطه شهر تا ارتفاعات مرفه‌نشین شهر را نشانه می‌رود. بحرانی که اعتماد و اعتقادها را در هم می‌شکند و باعث می‌شود در پس همه روابط اجتماعی و انسانی یک فرد یک‌شبه جنایتکار شود. آن هم درست جایی که خیلی‌ها انتظارش را ندارند، خیابان پاسداران، بالای شهر تهران. اما واقعیت چیز دیگری است، در پشت دیوار تمام آپارتمان‌های شیک و آسمانخراش‌های گرانقیمت پایتخت قصه‌ای برای نوشتن وجود دارد. نه به این معنی که این قصه می‌تواند با جنایت پیوند بخورد اما مرگ روابط عاطفی در این قشر مرفه می‌تواند زمینه‌ساز وقوع جرم و جنایت شود.


خوشبختی، رفاه مادی نیست

جنایت مرگبار خانه پاسداران بی‌شک برای هر شنونده‌ای همراه با این پرسش است: یک خانواده مرفه؟!
دکتر سعید خراط‌ها آسیب‌شناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این پرسش گفت: «رفاه تنها به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا می‌کند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت، تفاهم، تحلیل از بین می‌رود، رفاه در روابط خانوادگی دچار تزلزل خواهد شد. بنابراین در اجتماع شاهد جرایم مختلف در قشر مرفه جامعه هم هستیم».
او افزود: «اما این تصور که مگر ممکن است در بالای شهر هم شاهد جنایت‌های اینچنینی باشیم، ریشه در انگاره‌های مادی مردم دارد. این درحالی است که گاهی رفاه اقتصادی زمینه‌ساز طلاق‌های عاطفی، خیانت‌ها، سوءمصرف موادمخدر و بحران‌های روانی خواهد شد. در این مورد هم با توجه به این‌که هنوز زوایای مبهم این حادثه فاش نشده است نمی‌توان نظر قطعی داد، اما چیزی که از آغاز طراحی قتل و فاصله زمانی بین قتل اول و دوم رخ داد نشان می‌دهد قاتل ساعت‌های بحرانی را سپری کرده که به احتمال زیاد در همه این لحظات از لحاظ روانی دچار بحران غیرقابل کنترلی بوده است».
وی ادامه داد: «با این حال گاهی رفاه مادی افراد خانواده را از هم دور می‌کند، به همین خاطر است که بعضی اوقات از خیلی از مردم مرفه می‌شنویم که حاضرند همه زندگی‌شان را بدهند اما یک خانواده مستحکم بر مبنای روابط انسانی و عاطفی داشته باشند.» (شهروند)


ادامه مطلب ...

کوهپیمایی خانوادگی بازنشستگان نیروهای مسلح [عکس]

جمعه 3 بهمن 1393 ساعت 12:20

جام جم سرا: ‌اولین همایش کوهپیمایی خانوادگی بازنشستگان نیروهای مسلح صبح امروز جمعه در شهرک شهید محلاتی تهران برگزار شد.


ادامه مطلب ...

آدمربایی خانوادگی: نوه طمعکار، پدربزرگش را ربود

۲۷ فروردین امسال خانم جوانی با مراجعه به کلانتری اعلام کرد که پدر بزرگش به نام مصطفی (۹۰ ساله) توسط نوه دختری‌اش به نام مرجان و همسر او ربوده شده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع آدم‌ربایی و به دستور شعبه ششم بازپرسی دادسرای ناحیه ۲۷ تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و شاکیه پس از حضور در اداره یازدهم، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: پدربزرگم توسط نوه دختری‌اش به نام مرجان و همسرش به نام محمد بابت سند زدن خانه‌ای واقع در منطقه گلشهر کرج ربوده شده و در حال حاضر هیچ اطلاعی از آن‌ها در اختیار نداریم.

با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اداره یازدهم با شناسایی محل سکونت مرجان و همسرش در شهر کرج - منطقه گلشهر به این محل مراجعه و در تحقیقات اطلاع پیدا کردند که آن‌ها بدون انجام تسویه با صاحبخانه و بدون اطلاع، اقدام به تخلیه منزل خود کرده‌اند.

در ادامه تحقیقات مشخص شد که پدربزرگ مرجان پیش از عروسی، با ازدواج مرجان و محمد مخالف بوده اما به رغم این مخالفت، مرجان با همسر فعلی‌اش ازدواج کرده‌ و همین موضوع علت اصلی طرد شدن وی از سوی پدربزرگ و آغاز دیگر اختلافات مابین آن‌ها شده است.

کارآگاهان با شناسایی مخفیگاه جدید آرزو و همسرش در شهر تهران - خیابان گرگان و با اطمینان از نگهداری پیرمرد در آن، سوم اردیبهشت ضمن آزادی پیرمرد ربوده شده، هر دو متهم پرونده را نیز دستگیر و برای انجام تحقیقات به اداره یازدهم پلیس آگاهی منتقل کردند.

متهمان در‌‌ همان تحقیقات اولیه صراحتا به آدم‌ربایی اعتراف کردند. همسر مرجان (محمد. ک) در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: پدربزرگ همسرم را از در منزلش واقع در منطقه میرداماد سوار ماشین کردم و بلافاصله او را به محضرخانه‌ای در کرج برده و با تهدید، اقدام به گرفتن وکالت‌نامه برای انتقال اموال ایشان کردیم.

پدربزرگ پس از حضور در اداره یازدهم، در خصوص نحوه ربایش خود توسط مته‌مان، به کارآگاهان گفت: در مقابل در منزل و به بهانه دیدن دخترم (مادر مرجان) که دچار یک بیماری سخت شده، مرا سوار ماشین کرده و پس از انتقال به محضرخانه‌ای در منطقه گلشهر کرج، یک وکالت‌نامه از من گرفتند تا بوسیله آن تمامی اموال مرا بنام خودشان منتقل کنند.

بر اساس اعلام مرکز اطلاع‌رسانی پلیس آگاهی پایتخت، با توجه به اعتراف صریح هر دو متهم، پرونده و به طراحی و اقدام به آدم‌ربایی، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر شده و متهمان برای انجام تکمیلی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

چرا باید به تعطیلات خانوادگی برویم؟

هزینه‌های سنگین سفر، رسیدن به کارهای عقب مانده و نبود امکانات، از دلایلی است که بیشتر مطرح می‌کنیم تا به خود و اطرافیانمان بفهمانیم رفتن به تعطیلات جایی در زندگی ما ندارد. درحالی که این دلایل چندان هم موجه نیست. مسافرت الزاماً به معنای رفتن به فلان هتل گرانقیمت نیست. شما می‌توانید حتی یک روز را از صبح تا شب همراه با خانواده به نزدیک‌ترین منطقه طبیعی شهرتان بروید، در آنجا از دیدن درختان و گل‌ها لذت ببرید، بچه‌ها شیطنت کنند، شما در دل طبیعت غذا و چای بخورید، ساعاتی را گل بگویید و گل بشنوید و با اعصابی آرام نزدیک غروب برگردید. مسافرت و گذراندن تعطیلات به نحو احسن به روحیه خانوادگی شما کمک می‌کند و مقدار انرژی وجودتان را شارژ خواهدکرد. در این جا دلایلی برای شما ذکر می‌کنیم که شما را ترغیب به گذراندن یک تعطیلات خوب می‌کند:

مسافرت کمک می‌کند خودتان و دیگران را بهتر بشناسید. شاید فکرکنید که از اخلاق و روحیه اعضای خانواده‌تان بخوبی آگاهید؛ اما قرارگرفتن در محیطی جدید، فارغ از شرایط روزمره موجب می‌شود برخی درونیات انسان شکوفا شود.

گذراندن چند روز در محیطی دور از زندگی ماشینی شهری، به آرامش پیداکردن ذهن و روح یاری می‌رساند.

اگر افراد موفقی در میان اقوام دارید، گذراندن چندروزه تعطیلات با آنها بر کامیابی و هدفمندی شما بشدت تاثیر خواهد گذاشت. چندروزیا چند ساعت همصحبتی با یک فرد موفق و استفاده از تجربیات وی، از شما فردی جدید می‌سازد، به نحوی که خودتان حس می‌کنید اهداف والایی در ذهن‌تان نقش بسته که قصددارید برای رسیدن به آن ثابت‌قدم بمانید و تلاش کنید.

مسافرت خانوادگی موجب بهبود روابط می‌شود. بسیاری از مشکلاتی که ما داریم، به دلیل تنهایی و ناتوانی مان است که بتوانیم تک‌نفره آنها را حل کنیم. همواره به خاطر داشته باشید بودن در کنار خانواده و شاید چند خانواده دیگر و صحبت با آنها، راه‌حل‌هایی بر سر راه‌مان قرارمی دهد که شاید بسیار عملی باشند اما هرگز به ذهن ما خطور نمی‌کرده است.

و نکته مهم‌تر این که معمولا خانواده‌هایی که اهل مسافرتند، شادتر و کامیاب‌ترند. قدر تعطیلاتی را که برایتان پیش می‌آیند ، بدانید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید.

سارا آذرخش / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

رابطه خوردن صبحانه خانوادگی و کاهش چاقی

تحقیقات دانشمندان اروپایی نشان می دهد کودکانی که صبحانه و شام خود را با پدر و مادر می‌خورند، کمتر احتمال دارد به اضافه وزن یا چاقی دچار شوند.

به گفته متخصصان، غذا خوردن با خانواده ممکن است الگوهای غذا خوردن سالم را تحت تاثیر قرار دهد و به پدر و مادر اجازه می‌دهد تا کودکان خود را در موضوع خوردن تحت نظر داشته باشند.

طبق این تحقیق، کودکانی که صبحانه یا شام را با پدر و مادر خود در بین پنج تا هفت روز در هفته می‌خوردند در مقایسه با افرادی که کمتر این کار را انجام می دادند کمتر دچار اضافه وزن بودند.

در تحقیقاتی که بر روی ۸۰۰۰ کودک در میان ۸ کشور انجام شد از پدر و مادرها درباره همراه شدن آنها در صبحانه و ناهار و شام با کودکانشان سوال شد. در این تحقیقات قد و وزن کودکان نیز مورد بررسی قرار گرفت.

کودکانی که ۵ تا ۷ بار در هفته با پدر و مادر خود صبحانه خورده بودند در مقایسه با افرادی که کمتر با پدر و مادر خود صبحانه خورده بودند ۴۰ درصد کمتر به اضافه وزن دچار شدند.

با این حال کودکانی که با پدر و مادر خود در وعده ناهار همراه بودند ۲۰ درصد کمتر به اضافه وزن دچار می شدند و همراهی در زمان شام خوردن احتمال اضافه وزن را تا ۳۰ درصد کاهش می داد.

به گفته محققان، نتایج این تحقیقات نشان داده است که داشتن وعده‌های غذایی همراه با خانواده، از جمله صبحانه و شام ممکن است در وضعیت وزن سالم کودکان حائز اهمیت باشد.

این تحقیقات در نروژ، هلند، یونان، بلژیک، مجارستان، اسپانیا، سوئیس و اسلوونی انجام شده است.(مهر)


ادامه مطلب ...

چگونه در زندگی خانوادگی رازدار باشیم؟

به گزارش جام جم سرا ، بسیار دیده و شنیده‌ایم که به واسطه همین درددل‌ها‌ چه زندگی‌های مشترکی تا مرز طلاق پیش رفته است و چه اختلافات عمیق خانوادگی و فامیلی پیش آمده که کدورت و کینه‌های چند ساله، گاه حتی آنان را به خون هم تشنه کرده است.

با گفتن همین چند عبارت «بین خودمان بماند»، «شما که غریبه نیستید»، «از خدا پنهان نیست، از بنده‌اش چه پنهان» و... احساس می‌کنیم اجازه داریم درباره هر کس و هر چیزی که می‌خواهیم و صحبتش پیش می‌آید، حرف بزنیم. گویی خیلی برایمان فرق نمی‌کند ‌ طرف مقابل کیست و قرار است درباره چه موضوع مهم یا بی‌اهمیتی با او صحبت کنیم. فقط حرف می‌زنیم و هر آنچه را می‌دانیم و نمی‌دانیم‌ با دیگران در میان می‌گذاریم.

من محرم اسرارم

برخی از ما وقتی پای صحبت می‌نشینیم مانند رایانه‌‌ اتوماتیک‌وار اطلاعاتی را که ذخیره کرده‌ایم در اختیار دیگران قرار می‌دهیم، بدون آن‌که آنها را پردازش کرده یا گروه خاصی را به عنوان مخاطب خود انتخاب کنیم.در همین راستا، گاهی اوقات ممکن است رازهایی از دیگران را فاش کنیم که باعث مشکلات فراوانی می‌شود و تبعات آن به هیچ وجه قابل بخشش نیست و هرگز نمی‌توان نتیجه افشای راز دیگری را جبران کرد.

اگرچه گاهی نیز به اشتباه فکر می‌کنیم اگر کسی رازی را به ما گفت، باید آن را تا ابد حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرف نزنیم، در حالی که همین رازداری‌ها می‌تواند مشکلاتی را به وجود بیاورد که به نفع هیچ کس نیست مثل کسانی که مخفی‌کاری، فریب و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه می‌گیرند.

بنابراین باید قدرت تشخیص داشته باشیم و بدانیم چه حرفی راز به حساب می‌آید و باید پنهان از دیگران نگه داشته شود و چه حرفی راز نیست و مخفی نگهداشتن آن مشکل‌آفرین خواهد شد، همچنین باید بدانیم چه وقت می‌توان رازی را فاش کرد و چه رازی را باید تا ابد مخفی نگه داشت؟

برخی‌ افراد یک دل دارند و هزار راز نهفته و در هیچ شرایطی و به هیچ قیمتی حاضر نیستند راز دیگران را فاش کنند. به راستی چه چیزی باعث می‌شود حرف دیگران را پیش خودشان نگه دارند و به دیگران چیزی درباره آن نگویند؟

پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی یکی از مهم‌ترین دلایل است، این افراد معمولا افشای راز دیگران را کاری خلاف اخلاق و شخصیت سالم می‌دانند، اگرچه برخی نیز از ترس عواقب افشای راز، هیچ وقت درباره آنچه شنیده‌اند، صحبتی به میان نمی‌آورند و هرگز آن را برملا نمی‌کنند، معمولا آنها نگران نظر دیگران و همچنین نظر خود فرد گوینده راز‌ نسبت به خودشان می‌شوند و دوست ندارند مورد قضاوت نادرست قرار گیرند چه‌بسا خوب می‌دانند هیچ کس از فردی که مدام راز دیگران را بیان می‌کند خوشش نمی‌آید و افشای راز دیگران باعث می‌شود ‌ اطرافیان با دیده تحقیر و به صورتی منفی به او بنگرند و کرامت ذاتی او را برای همیشه زیر سوال ببرند.

رازداری موجب رشد شخصیت، قدرت و کنترل،اعتماد و صمیمیت، احساس تعلق، هویت و استقلال شخصی و حس محافظت در فرد شده و به او انگیزه بیشتری برای حفظ رازها می‌دهد. از سوی دیگر رازداری، نه‌تنها از ویژگی‌های مثبت اخلاقی به‌حساب می‌آید، بلکه می‌تواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را نیز تحت تاثیر قراردهد، تاثیر مثبتی که فقط به دلیل حفظ راز دیگران‌ برای فرد ایجاد می‌شود. جلب اعتماد و احترام دیگران، یافتن دوستان متعدد و داشتن رضایت و لذت بردن از زندگی و روابط دوستانه باعث می‌شود افراد تمایل بیشتری به پرورش رازداری در وجودشان داشته باشند و آن را تقویت کنند.

چرا رازها افشا می‌شود؟

رازداری، صفت پسندیده‌ای است که هر فردی آن را دوست دارد و ترجیح می‌دهد با افراد رازدار معاشرت نماید، اما با این حال چرا خیلی‌ها نمی‌توانند راز دیگران را پیش خودشان نگه دارند و خیلی راحت آن را فاش می‌کنند؟

برخی ‌ افراد خواسته یا ناخواسته، نمی‌توانند در حفظ راز دیگران موفق باشند و بدون آن که علت آن را بدانند راز افراد را فاش می‌کنند، اگر چه عده‌ای دیگر به تکرار این کار عادت کرده‌اند و اصلا به فکر برطرف‌کردنش هم نیستند. گروهی از این افراد‌ کسانی هستند که دائما درباره موضوعات مختلف با دیگران حرف می‌زنند، نظرشان را می‌گویند و نظر دیگران را می‌پرسند که در جریان این پرحرفی‌طبیعی است ‌ رازهایی برملا شود. این افراد در جمع‌های خانوادگی و دوستانه شناخته شده هستند و معمولا هیچ کسی تمایل به همنشینی و گفت‌وگو با آنها ‌ ندارد، مگر کسانی که به قصد دشمنی و برهم زدن زندگی کسی، تنها به خاطر کسب اطلاعات با آنها مراوده کنند.

بی‌تردید پرحرفی و دشمنی از مهم‌ترین دلایل افشای راز دیگران است که غالبا با قصد و نیتی مشخص انجام می‌شود. گاهی هم برعکس، افراد از روی رفاقت و صمیمیت و اعتماد به یکدیگر، اسرار محرمانه را می‌گویند و نسبت به عواقب آن نیز بی‌توجهند، در صورتی که لازم است حتی میان دوستان و اعضای خانواده نیز‌ حریم رازها را مشخص و حفظ نمود. چه‌بسا گفتن همین رازهای به ظاهر ساده، می‌تواند خانواده‌ها را از هم بپاشد و مشکلاتی را برای دیگران فراهم کند.

خودنمایی از دیگر عوامل افشای راز است که بیشترین ضربه‌ها را نیز موجب می‌شود. برخی ‌ افراد اصرار دارند به دیگران نشان دهند که فرد مهمی هستند و در جریان همه امور بوده و از اسرار شخصی دیگران مطلع‌اند، اگر چه عده‌ای دیگر دچار حقارت‌های درونی بوده و سعی می‌کنند حقارت شخصیت خود را در دیگران جست وجو کرده و با افشای راز افراد، آنان را مورد تحقیر و آزار قرار دهند. البته گاهی ارتباط نامناسب با اطرافیان و فقدان یک گوش شنوای مطمئن در خانه، انتقادناپذیری افراد‌ یا الگو گرفتن از روابط والدین نیز‌می‌تواند باعث تمایل افراد به افشای راز دیگران باشد.

اصل پنهانکاری را بپذیرید

در هر زندگی مشترکی مسائل و جزِئیاتی وجود دارد که جزو اسرار آن زندگی محسوب می‌شود. این جزئیات یا حاوی نکات مثبت و خوبی‌های زندگی است که طبیعتا بیان کردن آنها برای اطرافیان نتیجه‌ای جز جلب توجه، حسادت و حساسیت دیگران روی زندگی ندارد یا ممکن است این جزئیات ذکر نقاط منفی و ضعف شما یا همسرتان باشد که در این صورت نیز، بیان آنها برای دیگران موجب قرار گرفتن شما و همسرتان در موضع ضعف و انفعال شده و زندگی مشترک‌تان را در مقابل دیگران آسیب‌پذیر می‌کند. از این منظر هر چقدر شما و همسرتان بتوانید جزئیات زندگی مشترک تان را از نگاه دیگران پنهان کنید، موفقیت بیشتری در حفظ زندگی و ارتباط با همسر و نیز اقوام و دوستانتان خواهید داشت.

از سوی دیگر، گاهی در زندگی مشترک ممکن است همسرتان مطلبی را با شما در میان بگذارد که شما نمی‌دانید افشا نشدن این مطلب تا چه حد برای او مهم است، در این شرایط بهتر است اصل را بر این بگذارید که حرف‌های میان شما و همسرتان همگی راز بوده و مربوط به دایره خصوصی حوزه شخصی شما و همسرتان است و اطلاع دیگران از آن لزومی ندارد، اما اگر ماهیت گفت‌وگویتان به گونه‌ای است که احتمال می‌دهید مجبور به بازگویی آن نزد دیگران شوید، توصیه می‌شود پیش از بیان، درباره آن با همسرتان گفت‌وگو کرده و مستقیما از او بپرسید که «آیا برای او مهم است که دیگران از این موضوع با خبر نشوند یا نه» بی‌شک به این طریق سریع‌تر به جواب مشخصی دست می‌یابید که احتمال رازداری‌تان را نیز افزایش می‌دهد.

مشکلات را زیر فرش پنهان‌ کنید

مشکلاتی که بین همسران پیش می‌آید، هر چند کوچک، نباید به بیرون از خانواده تسری پیدا کند. سعی کنید همه چیز را در داخل چاردیواری خانه‌تان باقی بگذارید به قول قدیمی‌ترها، همه مشکلات را زیر فرش پنهان کنید تا به بیرون از خانه درز نکند. به طور مثال هیچ یک از زوجین نباید شکایت همسرش را نزد خانواده‌اش ببرد، چه‌‌بسا محبت افراطی اما از سر دلسوزی خانواده‌ها ممکن است مشکلات جدیدی را به وجود بیاورد.

وقتی حرفی از داستان زندگی تان به بیرون از خانه تسری پیدا کند، مصداق همان ضرب‌المثل یک کلاغ چهل‌کلاغ می‌شود‌ که باعث می‌شود مرد نسبت به زن یا زن نسبت به مرد بدبین شده و رفتار دیگری را حمل بر خبرچینی او بگذارد و از اوسلب اعتماد کند. یادتان باشد مراجعه به دیگران، مراجعه به مشاور نیست، بهتر است در وهله اول سعی کنید مشکلات به وجود آمده را میان خود و همسرتان حل کنید و در صورت غیرقابل حل شدن با یک روان‌شناس یا مشاور مجرب که به خوبی می‌داند مشکل را چگونه حل کند که آن را خراب‌تر نکند، مشورت کنید.

با همسرتان صحبت کنید

نیاز به گفت‌وگو و درددل کردن، یک نیاز طبیعی بشر است. همه افراد به نوعی به دنبال گوشی هستند که درددل‌هایشان را بشنود و محرم حرف‌هایشان باشد. حال اگر همسران رابطه صحیحی با یکدیگر نداشته باشند یا اگر نتوانند رابطه صمیمانه و دوستانه‌ای با هم برقرار کنند، نیاز به صحبت و درددل کردن از چارچوب خانواده خارج می‌شود و زن و شوهر صحبت‌های خود را با فرد دیگری مطرح می‌کنند که در این صورت ممکن است رازها و حرف‌های مگوی همسران به جای آن که در میان «ما» بماند به میان «آنها» تسری پیدا کند و اسرار شخصی برملا شو‌د.

پس اگر خواهان همسری رازدار هستید باید سعی کنید رابطه صمیمانه و محبت‌آمیزی با همسرتان داشته باشید. بهتر است ساعاتی از روز را به صحبت و درددل و گفت‌وگوهای خودمانی با همسرتان اختصاص دهید. این کار نه‌تنها باعث بهبود رابطه تان می‌شود بلکه جلوی فاش شدن رازهایتان را نیز می‌گیرد.

انتقادپذیر باشید

انتقاد پذیری از جمله عواملی است که مانع فاش شدن رازهای همسرانه نزد دیگران می‌شود. طبیعتا هیچ کس و هیچ زندگی زناشویی خالی از نقد و ایراد نیست، اما برخی ‌ همسران در گفت‌وگوها و رفتارهای مختلف به گونه‌ای خودخواهانه و مغرورانه برخورد می‌کنند که به هیچ وجه اجازه نقد و انتقاد به طرف مقابل داده نمی‌شود، در چنین شرایطی همسران چنین افرادی عطای بحث و نقد کردن همسر خود را به لقایش می‌بخشند.

چه‌بسا می‌دانند نه‌تنها راه به جایی نخواهند برد، بلکه شرایط فعلی‌شان را نیز بحرانی‌تر خواهد کرد، به همین دلیل ممکن است از سر خستگی و درماندگی مجبور شوند گلایه و انتقادات خود را با افراد خارج از خانواده و دوستانشان مطرح کنند که این خود بهانه‌ای است برای فاش شدن رازهای مگوی زندگی زناشویی در میان اغیار؛ بنابراین برای پرهیز از این مساله لطفا انتقادپذیر باشید.

حریم خصوصی زندگی مشترکتان را به اشتراک نگذارید

برخی همسران پس از ازدواج نمی‌توانند دایره خصوصی مخصوص به خانواده خود و همسرشان را بخوبی شکل دهند، به همین دلیل خود را همچنان در دایره خانواده پدری می‌بینند. در این گونه موارد خانواده‌ها نیز از فرزندانشان انتظار دارند همچون گذشته در جمع خانواده آنها حضور یابند و رازهای خود را با آنها در میان بگذارند. در چنین مواقعی تداخل نقش‌ها حتمی است، چه‌بسا میان نقش افراد به عنوان یک فرزند و نقش آنها به عنوان یک همسر تناقضاتی به وجود می‌آید. بسیاری از افراد به دلیل ضعف مدیریتی و گاه حتی به خاطر ناپختگی رفتاری، به طور کاملا ناخودآگاه مجبور می‌شوند رازهای میان خود و همسرشان را به خانواده انتقال دهند.

این مساله علاوه بر این که رازداری زناشویی را مختل می‌کند گاه باعث به وجود آمدن مشکلاتی در بین همسران می‌شود، سوگیری و قضاوت ناعادلانه و ذهنیت‌های منفی نسبت به عروس و داماد، مادر زن و مادر شوهر یا سایر اعضای خانواده یکی از همسران ازجمله اثرات منفی این رفتار است که ممکن است تا مدت‌ها و حتی پس از حل شدن موضوع میان زن و شوهر در ذهن دیگران زنده باقی بماند. بهتر است بپذیرید شما بعد از ازدواج صاحب یک زندگی مستقل شده‌اید و با وجود احترام، صمیمیت و احساس زندگی با خانواده خود قرار نیست مسائل خصوصی خود را با خانواده‌تان در میان بگذارید.

عادت پرحرفی خودافشایی را ترک ‌کنید

اگر جزو آن افراد خوش مشرب و سخنگویی هستید که در روابط دوستانه و محافل خانوادگی عادت به زیاد صحبت کردن و فاش کردن مسائل مربوط به خود دارید، باید بدانید زیاد صحبت کردن و خودافشایی ازجمله عادت‌های منفی است که اگرچه شاید موجب جلب توجه، صمیمیت و گرم بودن افراد در جمع می‌شود، اما معایبی چند به همراه دارد که گاه موجب لطمات جبران‌ناپذیری در زندگی‌تان می‌شود. بهتر است یاد بگیرید به جای افشای رازهای خود به منظور جلب توجه دیگران و تبدیل شدن به یک فرد گرم و صمیمی، به صحبت‌های دیگران خوب گوش دهید و به آنها بازخورد مثبت بدهید.

کودک را با مفهوم حریم شخصی آشنا کنید

برای همه والدین پیش آمده که از دست کودک خود به خاطر حرف‌هایی که نباید پیش کسی بازگو می‌کرد، عصبی و ناراحت شوند، ولی آیا کسی به کودک توضیح داده یا او را توجیه کرده است که هر فردی حریم خصوصی دارد و لازم است برای حفظ آن حریم، برخی‌ حرف‌ها در جای دیگری مطرح نشود؟! مثلا‌ از فرزندانمان می‌خواهیم اسم والدین، آدرس منزل، شماره تلفن و... را بداند تا در مواقع ضروری اطلاعاتش کافی باشد، اما اگر همین کودک، این اطلاعات کاملا شخصی را برای فرد غریبه‌ای بازگو کند او را به شدت مورد سرزنش قرار می‌دهیم.

همان طور که به فرزندان‌مان آموزش می‌دهیم هنگام رویارویی با موقعیت خطرناک و اضطراری نباید به افراد غریبه‌ای که خواهان دریافت اطلاعات شخصی‌اش هستند، اعتماد کنند و اسرار خانوادگی را برای آنها فاش نمایند، همچنین باید به آنها تفهیم کنید در چه مواقعی و به چه کسانی می‌تواند رازهای خانوادگی را بگوید. حتی لازم است به او گوشزد کنید بسیاری از اتفاقات زندگی‌کاملا خصوصی و مختص به خانواده است و هیچ کس حتی نزدیک‌ترین خویشاوندان و دوستان نیز نباید از آنها مطلع و آگاه شوند.

حواس کودک را پرت کنید

هنگام افشای رازی توسط کودک، هیچ واکنش تند و منفی انجام ندهید تا کودک انگیزه بیشتری برای افشا پیدا نکند، خیلی طبیعی با این رفتار کودک مواجه شوید.

پرت کردن حواس کودک، بهترین راهبرد‌ هنگام افشای راز است. مثلا اگر کودکتان در حال بیان کردن این است که دیشب بابام سر خریدهای خانه با مادرم دعوا کردند، سریعا حواس کودک را پرت کنید و در ادامه مکالمه به او بگویید: پسرگلم! دختر نازم! می‌تونی کیف پول مرا بیاوری؟ بیا این خوراکی‌ها را بین دوستانت تقسیم کن، دوست داری در مورد اسباب‌بازی جدیدی که برایت خریدم‌ صحبت کنی و... .

مواظب کلامتان باشید

اگر شما دائم درباره حرف‌هایی که دیگران به عنوان راز با شما در میان گذاشته‌اند‌ با همسرتان صحبت کنید اگرچه شاید می‌خواهید با تعریف کردن راز دیگران صداقت و صمیمیت‌تان را به او ابراز کنید، اما به طور غیرمستقیم‌ به همسرتان تلقین می‌کنید که از گفتن رازهای خود به شما اجتناب کند، چه‌بسا با افشای راز دیگران، موجب ایجاد حس بی‌اعتمادی در همسرتان می‌شوید و این کاملا طبیعی است که دیگر همسرتان تمایل نداشته باشد با شما هم صحبت شود و مسائل خصوصی‌اش را مطرح کند.

الگوی خوبی باشید

تاکنون فکر کرده‌اید اگر کودک تان ببیند شما راز کسی را با دیگران در میان می‌گذارید یا اگر رازی را که خودش به شما گفته است، در جمعی بازگو می‌کنید، چه احساسی به او دست خواهد داد و راجع به شما چه فکری خواهد کرد؟

بسیاری از والدین به اشتباه گمان می‌کنند بچه‌ها خیلی متوجه این موضوعات نمی‌شوند و در نتیجه بی‌توجه به آنها، نه‌تنها رازهای مگوی‌شان را در مقابل دیگران فاش می‌کنند، بلکه درباره راز بقیه هم حرف می‌زنند. این در حالی است که کودکان از همان دوران خردسالی و کودکی، نظاره گر رفتارهای ما هستند و به دقت آنها را بررسی می‌کنند و صدالبته به تقلید از ما حتما همان کارها را تکرار خواهند کرد. پس اگر ما رازدار خوبی نباشیم، نباید از فرزندمان هم انتظار داشته باشیم رازهای ما و دیگران را پیش خودش نگه دارد.

بچه‌ها را رازدار بار بیاوریم

چند وقتی است که متوجه تغییرات رفتاری مادر همسرم شده‌ام، بسیار سر سنگین است و بی‌محلی می‌کند، کمتر با من حرف می‌زند و چشمانش را مدام از من می‌دزدد. نزد دیگران به گونه‌ای برخورد می‌کند که انگار ما دشمن چند ساله یکدیگریم، احساس می‌کنم وجودم برایش آزاردهنده است و دوست ندارد با من ارتباط داشته باشد، در حالی که پیش از این‌ چنین نبود. علت این تغییر رفتار را نمی‌دانم، اما هرچه ‌ هست، باعث شده او از دست من بسیار دلگیر و ناراحت شود. در پی بررسی علت این مساله با او به گفت‌وگو نشستم و متوجه شدم پسر هفت ساله‌ام، حرفی را به گوش مادر همسرم رسانده است که نباید آن را بازگو می‌کرد.

گاهی اوقات من و همسرم بر سر مسائلی با یکدیگر بحث و دعوا می‌کنیم و ‌طی این مشاجرات، گاهی از سر درماندگی و عصبانیت، پای پدر و مادرهایمان را به بحث می‌کشانیم و به آنان بی‌حرمتی می‌کنیم و علت همه مشکلات را از چشم آنها می‌بینیم، حال مادر همسرم متوجه این مطلب شده و به دنبال اعاده حیثیت است.

او می‌گوید: من در کجای دعوای شما هستم؟ چه دخالتی در زندگی شما داشته‌ام؟ چرا مرا مقصر ندانم‌کاری‌های خودتان می‌دانید؟ چرا چهره مرا پیش این بچه زشت و حقیر می‌کنید؟ و... نمی‌دانم چه کنم، انگار اهمال و ندانم‌کاری، کار ‌دستم داده است و با بی‌تدبیری مشکلی به مشکلات خودم
اضافه کرده‌ام.

جالب است بدانید وقتی به پسر کوچکم اعتراض کردم که او حق نداشته راز زندگی‌مان را نزد کسی بازگو کند، در کمال تعجب به من گفت: یادت هست من چند شبی جای خودم را خیس کردم و با هم قرار گذاشتیم این موضوع را با کسی در میان نگذاریم، اما شما عهدشکنی کردی و به مادربزرگ، خاله و عمه‌ام گفتی؟! با شنیدن این جواب با خود گفتم: کاش کمی محتاط‌تر بودم، کاش به پسرم یاد داده بودم زبان به دهان بگیرد و هر آنچه در خانه اتفاق می‌افتد، بیرون از خانه بازگو نکند.

عدم رازداری یا خبر‌چینی، یک ضعف شخصیتی است که باید درمان شود، اما معمولا کودکان متوجه این ضعف خود نیستند چه برسد که بخواهند آن را درمان کنند و اینجاست که نقش والدین پررنگ می‌شود. بزرگ‌ترها باید با اتخاذ تدابیری مناسب، کاری کنند که کودک خبرچینی نکند و رازدار باشد. ‌

نسرین صفری -‌ مشاور خانواده / ضمیمه چاردیواری


ادامه مطلب ...

عکس های خانوادگی هنرمندان در شبکه های اجتماعی

عکس های خانوادگی هنرمندان در شبکه های اجتماعی

عکس های خانوادگی هنرمندان و چهره های مشهور

 

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

لادن طباطبایی و خانواده اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

عباس غزالی و برادر و خواهرزاده اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

هوتن قلعه نویی و دایی اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

متین حیدریان و خواهرش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

احمد خمینی و خاله اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

ساعد سهیلی و خواهر و خواهر شوهرش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

محمدرضا فروتن و خواهر و خواهرزاده اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

مینا دلشاد و خانواده اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

داوود عابدی و همسر و خانواده اش

همسر محمدرضا فروتن همسر لادن طباطبایی همسر عباس غزالی همسر ساعد سهیلی همسر داود عابدی بیوگرافی متین حیدریان

نیلوفر شهیدی و برادرش

 

بیوگرافی متین حیدریان همسر داود عابدی همسر ساعد سهیلی همسر عباس غزالی همسر لادن طباطبایی همسر محمدرضا فروتن


ادامه مطلب ...

سورپرایز خواهر حمید گودرزی برای تولدش! + عکس خانوادگی

سورپرایز خواهر حمید گودرزی برای تولدش! + عکس خانوادگی

حمید گودرزی با انتشار عکسی از سورپرایز شدن توسط خواهرش خبر داد. چند روز پیش تولد حمید گودرزی بوده و خواهرش او را با یک کیک غافلگیر کرده است.

این بازیگر محبوب کشورمان ۳۷ ساله شد.

****

سورپرایز خواهرم واسه تولد

همسر حمید گودرزی همسر بازیگران خانواده حمید گودرزی بیوگرافی ماندانا دانشور بیوگرافی حمید گودرزی اینستاگرام حمید گودرزی

حمید گودرزی در کنار همسر و خواهرش

اینستاگرام حمید گودرزی بیوگرافی حمید گودرزی بیوگرافی ماندانا دانشور خانواده حمید گودرزی همسر بازیگران همسر حمید گودرزی


ادامه مطلب ...

اروپا و آفریقا گردی خانوادگی با موتورسیکلت + عکس

جهانگرد سرشناس رومانیایی میهای باربو،در آخرین سفر خود به دور اروپا و شمال آفریقا همسر و پسر ۴ ساله خود را هم سوار موتورسیکلت کابین دارش کرده و ۲۸۰۰۰ کیلومتر را با آنها طی کرده است.

منبع : مشرق نیوز

Mihai Barbu اخبار گردشگری توریستی اروپا سایت گردشگری سفر به اروپا عکس گردشگری ۱۳۹۴-۱۰-۲۳


ادامه مطلب ...