مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حادثه تلخ در پی اختلاف خانوادگی

جام جم سرا : چند روز پیش مردی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 شهرستان شهرضا تماس گرفت و خبرداد که برادرش پس از قتل دو کودکش، خودکشی کرده است.

به گزارش جام جم در پی این تماس ماموران انتظامی به محل حادثه که باغی متروکه در حومه شهر بود، اعزام و با جسد دو دختر خردسال هفت و دوازده ساله ـ که طناب‌ دور گردنشان بود، روبه‌رو شدند و پس از جستجو در باغ متروکه، جسد حلق آویز شده پدر این دو کودک را یافتند.

با کشف اجساد این سه نفر موضوع به بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرا گزارش و با هماهنگی قضایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد.

در پی این حادثه عموی کودکان برای تحقیقات به پلیس آگاهی انتقال یافت و به ماموران گفت: از مدتی پیش میان برادرم و همسرش اختلاف وجود داشت به طوری که همسرش تصمیم گرفته بود طلاق بگیرد و همراه دو دختر هفت و دوازده ساله‌اش به نام‌های «نگین» و «نگار» به خانه پدری‌اش در یکی از شهر‌های جنوب استان فارس رفته بود.

وی اضافه کرد: روزحادثه برادرم با من تماس گرفت و گفت دیگر نمی‌تواند به این زندگی ادامه دهد و در خلال صحبت‌هایش متوجه شدم، برادرم هر دو دخترش را کشته است و قصد خودکشی دارد.

وی افزود: حرف‌های برادرم را باور نمی‌کردم. از او خواستم همان جا بماند تا خودم را به او برسانم. بسرعت به نشانی‌ای که داده بود، رفتم و در حالت ناباورانه با اجساد برادرم و دو دخترش رو‌به‌رو شدم.

در پی اظهارات این مرد، مادر کودکان شناسایی و به مرکز پلیس فراخوانده شد. او نیز به پلیس گفت: با شوهرم اختلاف و درگیری داشتیم. اما به خاطر بچه‌ها سعی می‌کردم به زندگی با او ادامه دهم. اما شوهرم حاضر به تغییر رفتارش نبود و این اواخر شکاک شده بود و من و بچه‌ها را اذیت می‌کرد.

وی اضافه کرد: از این وضع خسته شده بودم، به همین دلیل همراه دو دخترم به خانه پدری‌ام باز گشتم. یک روز پیش از حادثه شوهرم به ملاقاتمان آمد و با زور و تهدید بچه‌ها را با خودش برد. روز بعد اطلاع یافتم آنها را کشته و خود نیز خودکشی کرده است.

با تشکیل پرونده‌ای در این زمینه در پلیس آگاهی شهرضا، تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.

برای تکمیل این گزارش قصد داشتیم با مسئولان قضایی و انتظامی شهرستان گفت‌وگو کنیم که آنها از ارائه هر گونه توضیح در این زمینه خودداری کردند.


ادامه مطلب ...

۲ جنایت خانوادگی در پی مشاجره لفظی

جام جم سرا: کارآگاهان جنایی استان فارس بعد از آنکه مطلع شدند مردی بر اثر اصابت چاقو در بیمارستان فوت شده است به آنجا رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها متوجه شدند مقتول مردی میانسال است که توسط دو پسر خود هدف ضربه چاقو قرار گرفته است.

پلیس بعد از افشای این موضوع برای دستگیری دو برادر وارد عمل شد اما متهمان که 16 و 17سال دارند گریخته و به مکان نامعلومی رفته بودند. کارآگاهان تحقیقات گسترده‌ای را برای ردیابی متهمان انجام دادند و سرانجام آنها را یک روز بعد از وقوع قتل به دام انداختند. دو برادر وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند به ارتکاب قتل اعتراف کردند و گفتند از مدتی قبل با پدرشان بر سر مسایل جزیی اختلاف داشتند تا اینکه روز حادثه مشاجره‌ای میان آنها درگرفت و از شدت خشم با چاقو به پدر خود حمله‌ور شدند سپس از ترس پا به فرار گذاشتند.

به گزارش جام جم سرا، کارآگاهان جنایی استان اصفهان نیز بعد از اینکه از مرگ پسری 16ساله به نام میثم در بیمارستان آگاه شدند تحقیقات خود را آغاز کردند. پدر میثم در بازجویی‌ها گفت برادر همسرش مرتکب این قتل شده است. ماموران بعد از جمع‌آوری اطلاعات اولیه به خانه متهم رفتند و او را در حالی دستگیر کردند که قصد داشت بار سفر ببندد و فرار کند.

متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و به کارآگاهان گفت: «خواهرم مدتی بود که با میثم اختلاف داشت به همین دلیل از من خواست با او صحبت کنم من نیز روز حادثه چاقویی را از خانه برداشتم. قصدم این بود که میثم را بترسانم وقتی به خانه او رفتم با هم مشغول صحبت شدیم و درگیری لفظی پیدا کردیم من که به شدت عصبانی شده بودم ناگهان چاقو را بیرون کشیدم و دو ضربه به او زدم. اصلا قصد چنین کاری نداشتم اما در آن هنگام نتوانستم خودم را کنترل کنم. میثم همان طور که روی زمین افتاده بود و خونریزی داشت به من گفت دایی چرا این کار را کردی؟ من که به شدت ترسیده بودم فرار کردم و از طریق یکی از بستگانم شنیدم میثم بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. از کاری که کردم پشیمان هستم.»
بنابر این گزارش متهمان هر دو پرونده در بازداشت به سر می‌برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.(شرق)


ادامه مطلب ...

قتل عام خانوادگی به دلیل ازدواج پنهانی

جام جم سرا: عقربه‌ها ساعت هشت صبح چهارشنبه 8 مردادماه سال جاری را نشان می‌داد که ناگهان فریادهای جنون‌آمیز مردی در منطقه کوی صادقیه اهواز سکوت را درهم شکست و همسایه‌ها یکی پس‌از دیگری از خانه‌هایشان بیرون ریختند.

هیچ‌کس نمی‌خواست صحنه‌ای را که می‌بیند باور کند، در خانه همسایه قدیمی قتل‌عام هولناکی رخ داده بود. مردی با چاقو به همه اعضای خانواده‌اش که هشت زن، مرد و کودک بودند حمله کرده بود و پیکرهای خونین و نیمه‌جان آن‌ها به چشم می‌خورد.

به نقل از ایران، خیلی زود ماجرای قتل‌عام خانوادگی به پلیس 110 مخابره شد و همزمان مرد خشمگین که «دانش» نام دارد وقتی خود را در محاصره همسایه‌ها دید اقدام به خودزنی کرد. تیم‌های پلیسی و امدادی در محل حاضر شدند و در تحقیقات نخست مشخص شد در این اقدام جنون‌آمیز، مرد جنایتکار دو کودک شش ماهه و سه ساله خود به همراه پدر 60 ساله و دختر 36 ساله‌اش را از پای درآورده است.

در نخستین اقدام آمبولانس‌های اورژانس سه زن و یک مرد دیگر که مادر، همسر و خواهر و داماد خانواده‌شان بود را به بیمارستان انتقال دادند. سپس مأموران پی‌بردند پسر 32 ساله خانواده سال‌ها پیش قصد ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش را داشته اما به‌خاطر مخالفت‌های خانواده‌اش به‌همراه این دختر فراری شده و با وی ازدواج کرده است.

«دانش» با خریدن اقساطی یک نیسان وانت با تازه عروس از شهر خارج شده و زندگی پنهانی‌شان را در پشت نیسان آبی رنگ و زیر چادر آن شروع می‌کند و پس از مدتی زوج جوان صاحب دختری می‌شوند و زندگی خود را همچنان زیر چادر نیسان ادامه می‌دهند تا این‌که خودروی آن‌ها به‌خاطر نپرداختن اقساط از سوی پلیس توقیف می‌شود.

خانه چادری دانش‌ و خانواده‌اش به‌خط پایان می‌رسد و زوج جوان مجبور به بازگشت به اهواز شده و وقتی خانواده‌های دختر و پسر آن‌ها را می‌بینند به‌ناچار ازدواج آنان را می‌پذیرند اما مخالفت‌ها همچنان تنش‌زا بوده و این زن و شوهر و دو کودک آن‌ها را به‌ مخاطره می‌اندازد.
به گزارش جام جم سرا، کارآگاهان دریافتند «دانش» در حالی که پسرش نیز متولد شده بود بدون ارتباط با اعضای خانواده‌شان به زندگی خود ادامه می‌دهد و همیشه بین خانواده‌ها و زوج جوان به‌خاطر فرار و زندگی پنهانی آن‌ها مخالفت و بحث وجود داشته است.

روز جنایت چه گذشت؟

«دانش» همراه خانواده‌اش تصمیم گرفت فردای روز عید فطر را در خانه خواهرش مهمان باشد اما هنوز لحظاتی از ورودشان نگذشته بود که خواهرش بار دیگر زخم‌های کهنه را باز کرد و به گلایه از چگونگی ازدواج برادرش پرداخت و همین جرقه کافی بود تا عصبانیت «دانش» به جنون آنی تبدیل شود.

«دانش» که از حالت‌عادی خارج شده بود با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بود ابتدا دختر سه‌ساله‌اش را به قتل رساند سپس به سراغ پسر شش ماهه‌اش رفت. دو کودک غرق خون روی زمین افتادند و خواهر 36 ساله‌اش که به‌این صحنه دردناک نزدیک بود هدف چاقوهای «دانش» قرار گرفت.

مرد خشمگین که دیگر قابل کنترل نبود به سمت پدرش حمله کرد و وی را نیز با ضربات چاقو به کام مرگ کشاند. همسر، مادر، خواهر دیگر و داماد «دانش» با جیغ و فریاد از مردم کمک می‌خواستند و از «دانش» می‌خواستند که کاری به آن‌ها نداشته باشد اما انگار او صدایی نمی‌شنید و آن‌ها را یکی پس از دیگری هدف ضربات چاقویش قرار داد و وقتی دید پلیس و همسایه‌ها در یک‌قدمی‌اش‌ هستند اقدام به خودزنی کرد.

بنابر این گزارش زخمی‌های این قتل‌عام خانوادگی وضعیت سختی را تحمل می‌کنند و پزشکان نیز به‌خاطر شرایط سخت روحی و جسمی عامل این جنایت اجازه بازجویی از وی را نمی‌دهند و تحقیقات پلیسی ادامه دارد.


ادامه مطلب ...

دستگیری باند خانوادگی با ۱۵۸ کیلوگرم تریاک

جام جم سرا: سرهنگ «محمد یزدانی» گفت: با کسب خبری مبنی بر جابجایی محموله بزرگ مواد افیونی از استان‌های جنوبی کشور به استان خراسان رضوی از مسیر شهرستان خواف تیمی از ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر این فرماندهی موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.

وی ادامه داد: آخرین داده‌های اطلاعاتی پلیس در پیگیری پوششی این عملیات حاکی از آن بود که قاچاقچیان قصد قاچاق مواد افیونی با یک دستگاه پژو ۴۰۵در پوشش خانوادگی را دارند که به محض ورودشان به حوزه استحفاظی اکیپ‌های پلیس مبارزه با مواد مخدر، پلیس خواف در مسیر تردد سوداگران مرگ کمین کردند.

یزدانی افزود: سرانجام پس از چند ساعت کنترل نامحسوس خودروی حامل مواد را مشاهده و با علائم هشدار دهنده دستور ایست دادند که راننده خودرو بدون توجه به دستور ایست ماموران بر سرعت خود افزوده و متواری می‌شود.

فرمانده انتظامی شهرستان خواف گفت: با متواری شدن خودرو، ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر بلافاصله به تعقیب خودرو پرداخته و پس از طی مسافتی تعقیب و گریز خودرو را با به کارگیری قانون سلاح متوقف کردند.

وی با بیان اینکه در این عملیات یکی از قاچاقچیان با ضرب گلوله زخمی شد، گفت: ماموران پس از متوقف کردن خودروی حامل مواد، مقدار ۱۵۸کیلو گرم مواد مخدر از نوع تریاک را کشف کردند.

یزدانی با اشاره به توقیف یک دستگاه خودروی تیبا که به عنوان اسکورت با قاچاقچیان همدستی داشت، گفت: در این عملیات پلیس مبارزه با مواد مخدر ۷ قاچاقچی مواد مخدر را دستگیر که پس از بازجویی‌های به عمل آمده با تشکیل پرونده راهی دادسرا کرد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

راهنمای خرید خانوادگی از جشنواره زنان و تولید ملی

جام جم سرا: جشنواره زنان و تولیدات ملی در بوستان گفت‌وگو برپا شده است.

از خاکریزها بگذرید

زمانی که به ورودی بوستان گفت‌وگو می‌رسید با صحنه‌ای مواجه می‌شوید که ممکن است شما را در درست یا غلط بودن آدرس دچار تردید کند اما مردد نشوید و به راه‌تان ادامه بدهید تا به ورودی گلستان برسید. این خاکریزهایی که سر راه‌تان قرار گرفته‌اند به‌دلیل دیگری آنجا هستند. تعجب ندارد، هفته دفاع‌مقدس است و بوستان گلستان هم جزو مکان‌هایی است که برای گرامیداشت این هفته انتخاب شده و بچه‌های بسیج مشغول تزئین آنجا هستند. هر دو طرف مسیری که به سمت گلستان ختم می‌شود پر از سنگرهایی است که با گونی‌های پر از خاک ساخته شده‌اند و هر طرف چند نخل به چشم می‌خورد. اسلحه‌های واقعی، خاکریزهای کنار هم و هر آن چیزی که از این مکان جایی شبیه به میدان جنگ می‌سازد در آنجا موجود است.

خوشامدگویی با صدای موزیک

زمانی‌که از خاکریز گذشتید صدای موسیقی دلنشینی به شما می‌گوید که به محل برگزاری جشنواره هیجان‌انگیز زنان و تولید ملی که بعدا بیشتر درباره‌اش خواهیم گفت، نزدیک می‌شوید. پله‌هایی که سمت چپ‌تان وجود دارد را بالا بروید و از نخستین در سمت چپ وارد سالن شوید. خیلی خوش آمدید! اینجا محل برگزاری پنجمین جشنواره زنان و تولید ملی است؛ جایی که به همت شهرداری تهران، کارآفرینان، چند برند مطرح و البته زنان سرپرست خانوار برپا شده است. در این گرمای تابستان که نزدیک شدن به مهر هم چیزی از گرمای آن کم نکرده است، وارد شدن به محیطی مطبوع و خنک همه خستگی‌تان را از بین می‌برد.

دسترسی راحت به همراه پاکیزگی و تهویه مناسب

رفتن به مراکز خرید گاهی اوقات مشکلاتی دارد که ممکن است خرید را به بدترین کار ممکن بدل کند اما زمانی‌که مشکلاتی مثل دسترسی سخت، نبود پارکینگ و... وجود نداشته باشد، می‌توان از خرید کمال بهره را برد. بوستان گفت‌وگو یکی از آن مکان‌هایی است که از هر گوشه تهران می‌توان با خودروی شخصی و اتوبوس‌های تندرو به آن رسید. البته لازم است بدانید که برای شما پارکینگ هم درنظر گرفته شده است تا بتوانید بدون دغدغه خرید کنید. خرید در فضایی که پاکیزه است و گرمای آزار دهنده‌ای ندارد، برای هر خریداری از امتیازات مثبت به‌حساب می‌آید. شرکت در جشنواره زنان و تولید ملی هم تمام این مزایا را یکجا برای شما دارد. روی سنگ‌های یکدست سفید و تمیز سالن قدم بزنید و تمام اقلامی که لازم دارید را در سبد خرید خودتان جای دهید. هیجان‌های خرید از جشنواره تازه شروع شده است، کمی صبور باشید و با ما همراه شوید.

مامان‌ها با فراغ بال خرید کنند

یکی از مشکلاتی که خانم‌ها در زمان خرید دارند این است که باید یک دست و جفت چشم‌شان به فرزندشان باشد. حالا شما فکرش را بکنید که در یک مرکز خرید باشید و یک نفر به شکل تمام وقت از بچه شما نگهداری کند؛ چه حسی پیدا می‌کنید؟ اگر با خواندن این جمله لبخندی روی لب شما نقش بست و با خودتان گفتید:«کاش می‌شد» باید بگوییم که در این جشنواره رؤیای دوست داشتنی شما به حقیقت می‌پیوندد. زمانی‌که وارد سالن می‌شوید غرفه‌هایی هستند که در تمام اطراف آن دختر و پسرهای قد و نیم قد مشغول بازی هستند؛ عده‌ای نقاشی می‌کشند، عده‌ای دیگر دومینو می‌چینند و بعضی‌ها مشغول خانه‌سازی هستند. زمانی‌که وارد سالن می‌شوید می‌توانید با خیال راحت بچه‌های خودتان را به مسئولین غرفه بسپارید و مشغول خرید شوید.

مسئولان برگزاری جشنواره و غرفه‌داران کاملا حواس‌شان به کودک شما جمع است. شاید تصورتان این است که پنجمین جشنواره زنان و تولید ملی فقط مخصوص خانم‌هاست. خوشبختانه باید بگوییم که اشتباه می‌کنید، در اینجا غرفه‌هایی وجود دارند مخصوص آقایان که لباس‌های رنگارنگی دارند باب سلیقه آقایان.

خرید به همراه‌ جمله درخواستی

به محض وارد شدن به سالن اصلی جشنواره صدای موسیقی کمتر می‌شود و به جای آن صدای زنده رادیویی همراهی‌تان می‌کند که تا آخرین لحظه خروج از جشنواره مشغول به‌کار است. در میان خرید جمله‌های بامزه، آدم‌هایی که گم شده‌اند، درددل‌های کسانی که به سالن آمده‌اند را نیز می‌شنوید و شک نکنید که این صدا حتما لحظات شادی را برای شما رقم خواهد زد. منظورمان از درددل این است که مثلا شما دل‌تان می‌خواهد چیزی را به کسی بگویید اما رویتان نمی‌شود، برای اینکه این حرف در دل شما نماند و غمباد نگیرید یک تک پا می‌روید به غرفه رادیو، حرف‌تان را می‌زنید و بعد از چند دقیقه آن حرف با صدای بلند در رادیو پخش می‌شود و شما را سرکیف می‌آورد.

دو سالن و کلی هیجان

وارد شدن به جشنواره شما را به 2 سالن مجزا می‌کشاند؛ 2 سالن که در هر دوی آنها پوشاک، زیورآلات و لباس کودک دیده می‌شود. اگر فکر می‌کنید در این جشنواره قرار است فقط با صنایع‌دستی روبه‌رو شوید کاملا در اشتباه هستید. اینجا یک جشنواره است با لباس‌هایی که فقط از نظر کیفیت و زیبایی با برندهای خارجی که کنارشان هستند کاملا برابری می‌کنند. یک نکته جالب درخصوص کیفیت لباس‌های عرضه شده در این جشنواره این است که برگزار‌کنندگان آن از چند برند هم دعوت کرده‌اند تا مشتری بتواند هر دو محصول را با هم مقایسه کند و بعد با خیال راحت مشغول خرید شود.

لباس‌های نوزادی رنگارنگ

اگر تا الان خودتان را ملزم می‌دانستید برای خرید لباس بچگانه با کیفیت راهی راسته خیابان بهار یا نمایندگی‌های لباس‌های خارجی شوید،به حرف ما گوش کنید و سری به این جشنواره بزنید. امتحانش هیچ ضرری ندارد که هیچ، حتی اگر خرید هم نکنید، کلی به شما خوش می‌گذرد. 2 غرفه بزرگ لباس کودک در پنجمین جشنواره زنان و تولید ملی وجود دارد که طرح، جنس، دوخت و تنوع لباس‌های نوزادی و کودکانه‌اش مثال زدنی است. این برند سال گذشته نیز به‌عنوان برند نمونه معرفی شده است. شک نکنید با دیدن لباس‌هایی که این برند با کمک زنان سرپرست خانوار تولید کرده است، دیگر نیاز نیست پول لباس‌های خارجی با نرخ دلار را بدهید و یک دوم حقوق‌تان را صرف خرید یک ست لباس بچگانه کنید.

این برندها از کجا آمده‌اند؟

به غیر از برندهای معروفی که در این جشنواره شرکت کرده‌اند و فضایی را ایجاد می‌کنند تا کارآفرینان و برندهای مطرح با هم آشنا شوند، چند برند هم وجود دارد که از دل زنان سرپرست خانوار به‌وجود آمده‌اند؛ مثلا همان برندی که لباس کودک تولید می‌کند. روند شکل‌گیری این برندها به این شکل است که زنان سرپرست خانوار به سرای محله خودشان و قسمت بانوان مراجعه می‌کنند و می‌گویند که قصد یادگیری یک مهارت را دارند. کارشناسان سرای محله این زنان را به مراکز مهارت آموزی کوثر می‌فرستند؛ مراکزی که در سرتاسر تهران مشغول به‌کار هستند و به شکل رایگان به زنان آموزش می‌دهند. بعد از اینکه این افراد در مراکز تعلیم دیدند با مشارکت کارآفرینانی که با شهرداری طرف قرارداد هستند مشغول به‌کار می‌شوند. این برندها از دل کلاس‌های همین زنانی به‌وجود آمده‌اند که با مهارت‌آموزی و همکاری کارآفرینان همت به خرج داده‌اند و برای زندگی‌شان آستین بالا زده‌اند.

از الیاف گیاهی تا زیورآلات

یکی از نکات جذاب این نمایشگاه این است که با هر سلیقه‌ای که واردش شوید، قطعا دست خالی برنمی‌گردید. کیف‌های دستباف، عروسک‌های تزیینی، لباس و مانتوهایی با جنس الیاف و حتی لباس‌هایی با قیمت مناسب در انتظار شماست. یکی دیگر از جذابیت‌های این نمایشگاه، غرفه‌هایی است که در آنها زیورآلات دست‌ساز به فروش می‌رسد؛ زیورآلاتی که درست جلوی چشمان شما ساخته می‌شود و می‌توانید هر تغییری که دوست دارید در آن ایجاد کرده و بعد خریداری‌اش کنید.

سرزمین عجایب برای کودکان

درست است که در ابتدای گزارش گفتیم می‌توانید فرزندتان را به غرفه‌داران بسپارید و با فراغ بال خرید کنید اما مسئولان برگزاری مراسم، جوانب انصاف را رعایت کرده‌اند و سالن کوچکی را به کودکان اختصاص داده‌اند که در آن سرگرمی‌ها و بازی‌های زیادی برایشان تهیه و تدارک دیده شده است. برای رسیدن به سالن مخصوص کودکان باید از سالن اصلی خارج شوید و به سمت چپ مراجعه کنید؛ فضایی شیشه‌ای که از آب و رنگش مشخص است برای کودکان طراحی شده است.

به محض وارد شدن به این سالن متوجه می‌شوید که همه جا به شکل زیبایی با بادکنک‌های سفید و بنفش تزئین شده تا شوق و ذوق بچه‌ها برای رفتن به آنجا چند برابر شود. سرسره، الاکلنگ و وسایل بازی جزو اصلی‌ترین چیزهایی است که در این سالن به چشم می‌خورد. بچه‌ها به محض ورود به آنجا می‌توانند نقاشی کنند، کاردستی بسازند، با چوپ و نقاشی یک کلا‍‍ ژ زیبا خلق کنند یا وارد یک جای هیجان انگیزتر به نام کارگاه شیمی شوند. کارگاه شیمی جایی است که فعل و انفعالات شیمیایی بی‌خطر توسط مسئولانش برگزار می‌شود و بچه‌ها لذت می‌برند و یاد می‌گیرند. فکر کنید برای خرید کردن به جایی آمده‌اید اما یک دنیا اتفاق هیجان‌انگیز در یک سالن زیبا با کلی وِرد «اجی مجی‌لاترجی» در انتظار بچه‌هایتان است. چه چیزی از این بهتر؟ البته نمایش را هم به تمام این سرگرمی‌های کودکانه اضافه کنید.

مثبت‌اندیشی و خودشناسی

پنجمین جشنواره زنان و تولید ملی یک پیشنهاد ویژه دارد برای کسانی که در شلوغی شهر و مشکلات روحی و اجتماعی درگیر هستند یا اینکه از چیزی رنج می‌برند. در گوشه‌ای از سالن، فضایی جداگانه وجود دارد که ابتکار این دوره از جشنواره زنان و تولید ملی است. به محض گذشتن از فرش خوشرنگی که در ورودی آن پهن کرده‌اند می‌رسید به یک خانم مهربان که برایتان توضیح می‌دهد در آنجا چه خبر است.

اگر مشکلی دارید، می‌خواهید با کسی صحبت کنید، حتی با خودتان خلوت داشته باشید می‌توانید به این قسمت مراجعه کنید و لحظه‌ای با خودتان خلوت داشته باشید؛ خلوتی که تنها برای خودتان است و قطعا ارزش تجربه کردن دارد. اتاقکی در این سالن وجود دارد که برای هر فرد یک فضای خصوصی ایجاد می‌کند. زمانی‌که داخل آن می‌شوید یک هدست به شما می‌دهند. صدایی که می‌شنوید دستورالعمل‌هایی به شما می‌دهد که 8-7دقیقه از وقت‌تان را می‌گیرید اما تا مدت‌ها شما را از نظر روحی آرام می‌کند. جالب است بدانید که تمام کارهایی که در غرفه‌های مختلف این قسمت انجام می‌شود حرفه‌ای است و یک متخصص روانشناس آن ‌را طراحی کرده و به مرحله اجرا رسانده است.

برنامه زنده و سرگرمی

بعد از چند ساعت حضور در بوستان گفت‌وگو کم‌کم به این فکر می‌افتید که «حالا که هم خودم، هم همسرم با خیال راحت خرید کرده‌ایم و فرزندمان هم حسابی خوش گذرانده وقتش رسیده راهی خانه شویم» صدایی به گوش می‌رسد که منصرف‌تان می‌کند. برای اختتامیه تمام چیزهایی که در جشنواره تجربه کرده‌اید یک استیج زنده در انتظار شماست. استیجی هنرمندانه که هر شب با برنامه‌های مفرح و حضور هنرمندان شما را شگفت‌زده خواهد کرد. در این برنامه پایانی نمایش، گفت‌وگو، مصاحبه و... وجود دارد که شب شما را به خوبی و خوشی به پایان می‌رساند. این جشنواره نه‌تنها فرصت یک خرید مفرح با قیمت مناسب را برای شما فراهم می‌کند بلکه امکان این را به شما می‌دهد که یک روز خوش با خانواده‌تان داشته باشید بدون اینکه مجبور شوید، ذره‌ای هزینه کنید. (میترا شکری/همشهری آنلاین)


ادامه مطلب ...

کشتار خانوادگی بعد از ناکامی در ازدواج

جام جم سرا: کارآگاهان جنایی استان فارس چند روز قبل، از وقوع جنایت در منزلی مسکونی مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند صحنه‌ای هولناک را دیدند. آنها مشاهده کردند مردی میانسال در حالی‌که غرق در خون است، جان باخته و کمی آن‌سوتر زنی میانسال نیز تسلیم مرگ شده است. دو مرد جوان نیز در حالی‌که با شلیک گلوله زخمی شده بودند، روی زمین افتاده بودند. این دو‌نفر به سرعت توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدند و تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از جنایت آغاز شد.
آنها فهمیدند مقتولان، والدین دو جوان مجروح هستند. همچنین مشخص شد این زوج، فرزند پسر دیگری هم دارند که از او خبری نیست.

با بررسی اجساد مشخص شد مرد میانسال هدف چند ضربه چاقو قرار گرفته و سپس گلوله‌ای به او شلیک شده است. همسر او نیز با شلیک گلوله به قتل رسیده بود. افسران جنایی در جریان تحقیقات پی بردند فرزند ناپدیدشده مقتولان به نام حسن از مدتی قبل با والدین خود اختلاف داشته است. آنها در ادامه برای تحقیق بیشتر راهی بیمارستان شدند.

شواهد اولیه حکایت از آن داشت که حسن در این اقدام جنون‌آمیز نقش دارد زیرا هیچ نشانه‌ای از ورود فرد غریبه به خانه متوفیان وجود نداشت و شواهد نشان می‌داد انگیزه قتل، خصومت شخصی بوده است. برادران حسن در حالی‌که به سختی صحبت می‌کردند بر این فرضیه پلیس مهر تایید زدند و گفتند حسن بعد از حمله به آنها به سرعت خانه را ترک کرد و نمی‌دانند او به کجا رفته است. به این ترتیب ردیابی‌ها برای دستگیری قاتل فراری آغاز شد.

ابتدا هیچ سرنخی از متهم وجود نداشت اما کارآگاهان بعد از تفحص‌های گسترده پی بردند متهم به منطقه‌ای کوهستانی رفته و در آنجا پنهان شده است. پس از افشای این موضوع، عملیاتی ویژه طرح‌ریزی شد و سرانجام متهم به دام افتاد.

مرد جوان بعد از انتقال به پلیس آگاهی به قتل والدینش اقرار کرد و گفت: در حالت خشم شدید دست به این جنایت زده است. متهم توضیح داد: «من عاشق دخترخاله‌ام بودم که از شوهرش طلاق گرفته است. قصد داشتم با او ازدواج کنم اما والدینم با این وصلت مخالف بودند، به همین دلیل با هم اختلاف داشتیم تا اینکه روز حادثه باز هم برسر این موضوع با پدرم مشاجره کردم و وقتی دیدم او حاضر نیست خواسته‌ام را بپذیرد خانه را به حالت قهر ترک کردم. چند ساعتی را در خیابان گذراندم و به اتفاقاتی که افتاده بود، فکر کردم. سپس دوباره به خانه برگشتم. هنوز به شدت ناراحت و عصبانی بودم. وقتی دیدم پدرم خوابیده است، نتوانستم خودم را کنترل کنم و با چاقو به جانش افتادم».
وی افزود: «همان‌طور که به او ضربه می‌زدم یکی از برادرانم از راه رسید. من نیز بلافاصله سلاحی را که در خانه داشتیم، برداشتم و به او شلیک کردم بعد به حیاط دویدم اما دوباره داخل خانه برگشتم تا پدرم را بکشم. این بار به او شلیک کردم و در ادامه برادر دیگر و مادرم را هم هدف گلوله قرار دادم و فرار کردم.» بنابر این گزارش متهم در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برد و تحقیق از وی ادامه دارد. (شرق)


ادامه مطلب ...

تغییر نام خانوادگی 65 هزار ایرانی

جام جم سرا:با اشاره به اینکه از سال گذشته تغییر نام و نام خانوادگی در دفاتر سازمان ثبت احوال انجام می گیرد گفت: در گذشته برای تغییر نام و نام خانوادگی حتما باید به مراجع قضایی مراجعه می شد اما مدتی است که این اتفاق در دفاتر و ادارات سازمان ثبت احوال صورت می گیرد.

وی با اشاره به اینکه معمولا اسامی که معانی خوبی نداشته و با فرهنگ ما در تضاد باشد را می توان به راحتی تغییر داد گفت: در برخی از موارد نیز مراجعه کنندگان موفق به تغییر نام خود نمی شوند به دلیل اینکه اسامی خودشان معانی بهتری دارد تا درخواست جدید آنان.

مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال از تشکیل کمیته های تغییر نام در استانهای مختلف خبر داد و گفت: در حال حاضر معمولا در شهرهای پرجمعیت این کمیته ها هر ماه به طور مرتب تشکیل می شود و در استان ها و شهرهای کوچک نیز چنانچه درخواست تغییر نامی باشد کمیته تشکیل خواهد شد.

به گفته وی، در کمیته های نامگذاری کارشناسان ثبت احوال اساتید دانشگاه در حوزه های ادبیات فارسی، بومی و محلی حضور دارند و در مورد درخواست ها نظر نهایی خود را پس از مشورت و بررسی مبانی، معانی، آواشناسی و...، نام مورد نظر ارائه می دهند.

اسماعیلی گفت: به طور معمول تنها با اسامی که ریشه خارجی دارند موافقت نمی شود.

وی از ثبت تقریبا تمامی نامهای درخواستی در کمیته ها خبر داد و گفت: به طور معمول با یک هزارم درصد از تقاضاهای مردم مخالفت می شود.

مدیر کل اسناد هویتی سازمان ثبت احوال گفت: در مقابل یک میلیون و 450 هزار ولادت در سال فقط هزار و 200 واژه برای نامگذاری وجود دارد که آن نیز بسیار کم است.(مهر)


ادامه مطلب ...

عکس خانوادگی با مار ۸۰ کیلویی! [مجموعه‌عکس]

جام جم سرا: سباستین باسکولۀ ۳۹ ساله، یک معلم ریاضی است که در منطقه فراسوی نشین «ماتوری» در شمال امریکا زندگی می‌کند. او پس از این که متوجه شد افعی عظیم الجثه سگ دوستش را که مهمان او بود کشته و خورده، دست به کار شد و مار را به دام انداخت.
به نقل از دیلی میل، باسکوله پس از گرفتن مار سر او را با یک کیسه بست و یک شب تا صبح در وان حمام خانه خود نگه داشت و صبح مار ۸۰ کیلویی را در رودخانه بزرگی حوالی خانه‌اش‌‌ رها کرد.


پیش از رها کردن مار، او همراه با دوستان، خانواده و فرزندانش چند عکس یادگاری نیز گرفت و در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد.


ادامه مطلب ...

حلقه‌ای گمشده در روابط خانوادگی امروز

جام جم سرا به نقل از ایران: خودش به این وضع عادت کرده و با لبخندی که گله و شکایت‌ها را در پشت خود پنهان کرده می‌گوید رستوران مامان پروین در خدمت شما... بعد از کار آشپزخانه می‌ماند اتوی لباس‌ها، جارو و گردگیری، خرید خانه، ‌سرویس دادن به خرده فرمایش‌های کوچک و بزرگ بچه‌ها و... آخرسر هم با چشمانی خسته و صورتی تکیده از کار روزانه، می‌نشیند در انتظار آمدن مرد خانه که شب‌ها بعد از دو شیفت کار، از راه می‌رسد و دیگر رمقی برایش نمانده.
این‌گونه یک روز دیگر هم به پایان می‌رسد تا صبحی دیگر و شروعی دیگر که البته تفاوت چندانی با امروز ندارد. شاید این تصویری باشد در قابی خاکستری که بر دیوار بسیاری از خانه‌ها آویخته شده و آشناست؛ تصویر پدر و مادری که روزی پرمشغله را آغاز می‌کنند و در بین تمام برنامه‌های روزمره هیچ جایی ندارند برای لحظه‌ای استراحت روحی و روانی و سپری کردن لحظه‌های شاد و بدون دغدغه، چرا که فکر می‌کنند این شیوه زندگی، امری عادی است و توجه بیشتر به خودشان برخلاف وظایف پدر و مادری آنهاست... اما شکل‌گیری این روند چه تأثیری بر روابط درون خانواده و تربیت فرزندان خواهد داشت؟

شاید اولین موضوع در این بحث این باشد که اگر پدر و مادری تمام وقتشان را برای فرزندان بگذراند و به خودشان توجهی نکنند امری عادی است؟
به گفته دکتر نادیا مدنی پور، روانشناس، خیلی از آدم‌ها فکر می‌کنند که اگر از خود بگذرند و به خود هیچ توجهی نکنند، پدران و مادران نمونه‌ای هستند در حالی که آنها چه از نظر روحی و چه جسمی دچار مشکل می‌شوند و این امر عواقب بسیار نامطلوبی را در روابط خانوادگی آنها و تربیت فرزندان خواهد داشت، چراکه تنها افرادی می‌توانند به دیگران عشق بورزند و عشق را به آنها منتقل کنند که اول به خود عشق بورزند و تا کسی این عشق را در درون خودش به وجود نیاورد و به خود هدیه نکند نمی‌تواند آن را به دیگران هم بدهد: «عشق ورزیدن به خود، مهارتی است که برای سلامت و بهداشت روانی هر خانواده‌ای بسیار واجب است، اما متأسفانه به دلیل آنکه با اختلالاتی همچون خودخواهی، ‌خود بزرگ‌بینی، خودپسندی یا خودبینی اشتباه گرفته می‌شود، چندان مورد توجه نیست و بسیاری از پدر و مادرها برای آنکه اثبات کنند در قبال فرزندانشان دچار خودخواهی یا هر اختلال شخصیتی دیگری نیستند، مهارت عشق ورزیدن به خود را زیر پا می‌گذارند که این امر، خود باعث شکل‌گیری اختلالات رفتاری در خانواده و فرزندان خواهد شد.»


اثرات نامطلوب و اختلالات رفتاری چیست و چگونه شکل می‌گیرد؟
این روانشناس می گوید: «در خانواده‌ای که پدر و مادر برای خود وقتی نمی‌گذارند و در واقع اصل عشق ورزیدن به خود را زیر پا گذاشته‌اند، آثار نامطلوبی شکل می‌گیرد که در بسیاری از جنبه‌های زندگی قابل رؤیت است؛ در چنین خانواده‌ای پدر و مادر دائماً در حال سرویس دادن به بچه‌ها هستند و خود را فراموش کرده‌اند، بنابراین بچه‌هایی تربیت می‌شوند که استقلال و اتکا به نفس ندارند و متعاقباً از عزت نفس هم برخوردار نیستند، فرزندان این خانواده احساس ناامنی می‌کنند زیرا احساس امنیت آنها تنها در سایه رفع نیازهایشان از سوی پدر و مادر تأمین می‌شود و اگر به هر دلیلی پدر و مادر نتوانند این سرویس دهی به فرزندان را ادامه دهند، احساس امنیت فرزندان به خطر می‌افتد.»

از طرفی فرزندان این خانوده توقعات بالایی دارند و شخصیت آنها به گونه‌ای خودمحور شکل می‌گیرد، زیرا عادت کرده‌اند همیشه کسی کنارشان باشد که نیاز هایشان را برطرف کند و این نیازها هم روز به روز بیشتر می‌شود و تمامی ندارد. به اعتقاد دکتر مدنی پور، خانواده‌ای که در ورطه چنین وضعیتی گرفتار شود و بدون اصلاح آن به جلو حرکت کند، به مرور زمان مستأصل خواهد شد، زیرا آنها مانده‌اند با فرزندانی سرکش که فکر می‌کنند پدر و مادر هر کاری که می‌کنند بر حسب وظیفه است و رسیدن به این نقطه، باعث ایجاد افسردگی پدر و مادر و سرخورده شدن آنها می‌شود، زیرا این پدر و مادر با وجود فرزندانی که فقط «گرفتن» را آموخته‌اند، رها می‌شوند، زیرا به خود عشق نورزیدند تا شیوه درست عشق ورزی را به فرزندانشان منتقل کنند.


رسیدن به نقطه پشیمانی
آن طور که دکتر مدنی پور می گوید، رسیدن به این نقطه باعث طغیان پدر و مادر می‌شود زیرا مدام ازخود گذشتگی‌هایی را به یاد می‌آورند که برای فرزندانشان انجام داده‌اند و در عوض هیچ چیز نصیب‌شان نشده است، خود این مسأله هم باعث شکل‌گیری اختلافات بیشتر و در نهایت فاصله بیشتر پدر و مادر از فرزندان می‌شود. این پدر و مادر‌ها همیشه در حال گله و شکایت و غر زدن به فرزندانشان هستند و مدام آنها را از خود می‌رانند و دور‌تر می‌کنند.
در چنین شرایطی پدر و مادر می‌مانند و هزار افسوس و سیر کردن در گذشته و ای‌کاش گفتن‌های ناتمام، در خیلی از مواقع هم افسردگی‌های شدید در آنها شکل می‌گیرد. در حالی که این سیر کردن در گذشته بر خلاف اصل عشق ورزیدن به خود است و بر اساس این مهارت باید در زمان حال زندگی کرد نه در گذشته و آینده... این روند در نسل‌های بعد هم ادامه خواهد یافت و فرزندانی که عزت نفس را هنگام تربیت خود به دست نیاوردند و به خودشناسی لازم نرسیدند، در نتیجه زمانی که خودشان هم پدر و مادر شوند مهارت عشق ورزیدن به خود را نمی‌دانند و این چرخه معیوب همچنان ادامه خواهد یافت.»


برای عشق ورزیدن به خود باید چه کرد و اولین گام چیست؟
توان عشق ورزیدن به خود، در اثر گذشت زمان و با تمرین حاصل می‌شود و چیزی نیست که به سرعت به دست آید. مدنی پور درباره مراحل و گام های عشق ورزیدن می گوید: «اولین گام در این مسیر، خودشناسی و پذیرش خود است مثلاً اگر پدر و مادر دائماً با ایرادگیری و انتقاد بچه‌ها مواجه می‌شوند نباید اعتماد به نفس خود را ازدست بدهند، بلکه باید با زبانی ملایم به فرزندان بگویند که این گونه هستند و در پی آوردن دلیل و توجیه این مسأله هم نباشند.


به یاد داشته باشیم که پذیرش خود سبب پذیرش دیگران و دوست داشتن آنها هم می‌شود.»
این ها راه حل هایی است که این روانشناس ارائه می دهد: «دومین قدم در این راه این است که از انتقاد خودمان دست برداریم. ما مردم خود انتقادگری هستیم، به خودمان سرکوفت می‌زنیم و ارزش قایل شدن برای خودمان را مورد توجه قرار نمی‌دهیم اما باید انتقاد از خودمان را متوقف کنیم و بدانیم تنها کسی که می‌تواند احساس خوب به ما بدهد خودمان هستیم؛ برای این کار هم لازم است برای خود وقت بگذاریم و اگر کار مثبتی می‌کنیم برای خودمان هدیه بگیریم، هر از گاهی خودمان را نوازش کنیم، با خودمان حرف بزنیم و جملات مثبت را در گوش خود زمزمه کنیم.


به جای دیدن روی منفی روی مثبت خود را ببینیم و این گونه به خود عشق بورزیم.

اگر عشق به خود نباشد به دنبال کسب عشق از دیگران هستیم که این گدایی عشق و محبت از دیگری بسیار آسیب زاست. هر پدر و مادری باید بداند که کیفیت حضورش برای فرزندان مهم است نه کمیت حضور و اگر وقتی را به خود اختصاص دهد انرژی بیشتری هم دریافت می کند و به جای خستگی و بی‌حوصلگی، این انرژی در فضای خانه جاری می‌شود.»
با این کار پدر و مادر می‌توانند مهارت عشق ورزیدن به خود را در فرزندانشان هم تقویت کنند.
چرا که ‌این مسأله یک مهارت است که باید در فرزندان تقویت شود. والدین برای این کار باید از واژه‌ها شروع کنند و در کلام خود واژه‌هایی را به کار ببرند که سبب ایجاد حس ناتوانی در فرزندانشان نشود.

دکتر مدنی پور می گوید: «اگر فرزندان هم در مورد خودشان این واژه‌ها را به کار بردند، پدر و مادر باید آن را اصلاح کنند و ارزش‌های فردی را در خود و فرزندان‌شان تقویت کنند. دوم اینکه والدین باید رفتار فرزندان را از شخصیت آنها متمایز کنند مثلاً هیچ‌گاه نباید به فرزند خود بگویند دوستت ندارم، ‌ باید بگویند این کارت را دوست ندارم. وقتی پدر و مادر به جای آنکه کار فرزندشان را زیر سؤال ببرند کل شخصیت او را مورد سؤال قرار می‌دهند فرزندان آنها به دنبال تأیید دیگران خواهد رفت و فردی ضعیف و شکننده خواهد شد زیرا ممکن است دیگران هم او را تأیید نکنند.»


اما حرف آخر
حرف آخر اینکه کسی در میان ما نیست که بی‌نیاز از عشق باشد، اغلب ما این عشق را در پیرامون خود و بستگانمان جست و جو‌ می‌کنیم، اما این جست و جو بی‌پایان است، مگر آنکه بیاموزیم خودمان به خویشتن عشق بورزیم و این عشق در صورتی تحقق می‌یابد که ارزش واقعی خود را بدانیم. (شیرین مهاجری)


ادامه مطلب ...

نقشه جدید عامل قتل‌عام خانوادگی

جام جم سرا:در این پرونده «اصغر» بیست و نه ساله متهم است بیستم اردیبهشت 92 مرتضی چهل و دو ساله، کارمند بانک و صاحب یک بنگاه معاملات ملکی در شهریار را همراه همسرش رقیه سی و هفت ساله و پسران دو قلوی هشت ساله آنها به نام‌های محمدرضا و محمدمهدی، برای معامله عتیقه‌های خیالی از ملارد شهریار به بیجار کردستان کشانده است.این مرد پس از سرقت 16 میلیون تومان که همراه مرتضی بود و همچنین خالی کردن حساب‌های بانکی‌اش، هر چهار عضو این خانواده را به قتل رساند.

اصغر بعد از اعتراف به قتل گفت:«من می‌دانستم محمدرضا در زمینه خریدوفروش عتیقه کار می‌کند. حدس می‌زدم پول زیادی داشته باشد و بتوانم با سرقت از او ثروتمند شوم برای همین باب دوستی را باز کردم و وی را به بهانه خرید عتیقه به شهرستان بیجار کشاندم.»

متهم ادامه داد: «قبل از سفر با سه نفر صحبت کرده و آنها پذیرفته بودند به من برای اجرای نقشه‌ام در ازای دریافت پول کمک کنند. بعد از اینکه قرارهای اولیه گذاشته شد من و اصغر همراه دو پسر و همسرش راهی بیجار شدیم و من او را برای انجام معامله به باغی کشاندم. در آنجا به‌همراه سه همدستم به این زوج حمله کردیم و دست و پای آنان را بستیم و توانستیم مبلغ 16میلیون‌تومانی را که محمدرضا همراهش آورده بود، به چنگ بیاوریم بعد با تهدید این زوج کارت عابربانک و رمز آن را از آنها گرفتیم و شش‌میلیون‌تومان دیگر را هم از این طریق به حساب خودم واریز کردم. بعد از آن محمدرضا و همسرش را با استفاده از طناب خفه کردم و اجسادشان را در مزارع گندم جاده بیجار- همدان انداختم.»

متهم به قتل درباره سرنوشت دوقلوها نیز گفت: «ما بعد از کشتن پدر و مادر آنها دست و پای هردو نفرشان را بستیم و آنها را در صندوق عقب خودرو گذاشتیم و به سمت تهران حرکت کردیم اما وقتی به‌مقصد رسیدیم متوجه شدیم آنها به دلیل نرسیدن هوا فوت شده‌اند برای همین اجساد آنها را نیز رها کردیم.»

کارآگاهان بعد از شنیدن اعترافات این مرد، در عملیات ویژه‌ای سه همدست او را دستگیر کردند. این افراد پذیرفتند در این قتل‌عام به اصغر کمک کرده و از او پول گرفته‌اند. متهمان در ادامه به بازسازی صحنه قتل‌ها پرداختند و سپس با دستور مقام قضایی روانه زندان شدند تا تحقیقات از آنها تکمیل شود.

با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست برای متهمان برای محاکمه به شعبه 113 دادگاه کیفری فرستاده شد.

صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی باقری برگزار شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به مدارک‌ موجود در پرونده برای اصغر تقاضای حکم مجازات در ملاعام و برای سه همدستش به نام‌های امیر، مجید و میلاد نیز به اتهام مشارکت در آدم‌ربایی تقاضای تعیین کیفر دارم.

وکیل اولیای دم مقتولان نیز از طرف دختر شانزده ساله مرتضی و همچنین دیگر اولیای دم برای عاملان این جنایت درخواست حکم قصاص کرد.

وقتی نوبت به اصغر رسید، او با رد اعترافات قبلی خود داستان جدیدی را تعریف کرد و گفت: دو نفر زانتیا‌سوار سراغ من آمدند و مدعی شدند «مرتضی» 200 میلیون تومان از آنها طلبکار است و حکم جلبشان را گرفته است. آنها از من خواستند «مرتضی» را تحویل آنها دهم. من هم قبول کردم و برای این کار 50 میلیون تومان گرفتم. به بهانه معامله عتیقه «مرتضی» را با کمک سه نفر از دوستانم ربودم و تحویل دو مرد زانتیاسوار دادم. آنها فردای آن روز از من خواستند همسر و فرزندان «مرتضی» را تحویلشان دهم که این کار را کردم. من در قتل هیچ نقشی نداشتم و تحت فشار، قتل چهار عضو خانواده را گردن گرفته بودم، اما حالا می‌گویم بی‌گناهم.

در ادامه سه متهم دیگر پرونده در جایگاه قرار گرفته و آنها نیز منکر هرگونه جرمی شدند و ادعا کردند از ماجرای قتل و آدم‌ربایی بی‌اطلاع بوده‌اند.

با دفاعیات متهمان، قضات دادگاه برای تصمیم‌گیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.


ادامه مطلب ...