جام جم سرا: عقربهها ساعت هشت صبح چهارشنبه 8 مردادماه سال جاری را نشان میداد که ناگهان فریادهای جنونآمیز مردی در منطقه کوی صادقیه اهواز سکوت را درهم شکست و همسایهها یکی پساز دیگری از خانههایشان بیرون ریختند.
هیچکس نمیخواست صحنهای را که میبیند باور کند، در خانه همسایه قدیمی قتلعام هولناکی رخ داده بود. مردی با چاقو به همه اعضای خانوادهاش که هشت زن، مرد و کودک بودند حمله کرده بود و پیکرهای خونین و نیمهجان آنها به چشم میخورد.
به نقل از ایران، خیلی زود ماجرای قتلعام خانوادگی به پلیس 110 مخابره شد و همزمان مرد خشمگین که «دانش» نام دارد وقتی خود را در محاصره همسایهها دید اقدام به خودزنی کرد. تیمهای پلیسی و امدادی در محل حاضر شدند و در تحقیقات نخست مشخص شد در این اقدام جنونآمیز، مرد جنایتکار دو کودک شش ماهه و سه ساله خود به همراه پدر 60 ساله و دختر 36 سالهاش را از پای درآورده است.
در نخستین اقدام آمبولانسهای اورژانس سه زن و یک مرد دیگر که مادر، همسر و خواهر و داماد خانوادهشان بود را به بیمارستان انتقال دادند. سپس مأموران پیبردند پسر 32 ساله خانواده سالها پیش قصد ازدواج با دختر مورد علاقهاش را داشته اما بهخاطر مخالفتهای خانوادهاش بههمراه این دختر فراری شده و با وی ازدواج کرده است.
«دانش» با خریدن اقساطی یک نیسان وانت با تازه عروس از شهر خارج شده و زندگی پنهانیشان را در پشت نیسان آبی رنگ و زیر چادر آن شروع میکند و پس از مدتی زوج جوان صاحب دختری میشوند و زندگی خود را همچنان زیر چادر نیسان ادامه میدهند تا اینکه خودروی آنها بهخاطر نپرداختن اقساط از سوی پلیس توقیف میشود.
خانه چادری دانش و خانوادهاش بهخط پایان میرسد و زوج جوان مجبور به بازگشت به اهواز شده و وقتی خانوادههای دختر و پسر آنها را میبینند بهناچار ازدواج آنان را میپذیرند اما مخالفتها همچنان تنشزا بوده و این زن و شوهر و دو کودک آنها را به مخاطره میاندازد.
به گزارش جام جم سرا، کارآگاهان دریافتند «دانش» در حالی که پسرش نیز متولد شده بود بدون ارتباط با اعضای خانوادهشان به زندگی خود ادامه میدهد و همیشه بین خانوادهها و زوج جوان بهخاطر فرار و زندگی پنهانی آنها مخالفت و بحث وجود داشته است.
روز جنایت چه گذشت؟
«دانش» همراه خانوادهاش تصمیم گرفت فردای روز عید فطر را در خانه خواهرش مهمان باشد اما هنوز لحظاتی از ورودشان نگذشته بود که خواهرش بار دیگر زخمهای کهنه را باز کرد و به گلایه از چگونگی ازدواج برادرش پرداخت و همین جرقه کافی بود تا عصبانیت «دانش» به جنون آنی تبدیل شود.
«دانش» که از حالتعادی خارج شده بود با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بود ابتدا دختر سهسالهاش را به قتل رساند سپس به سراغ پسر شش ماههاش رفت. دو کودک غرق خون روی زمین افتادند و خواهر 36 سالهاش که بهاین صحنه دردناک نزدیک بود هدف چاقوهای «دانش» قرار گرفت.
مرد خشمگین که دیگر قابل کنترل نبود به سمت پدرش حمله کرد و وی را نیز با ضربات چاقو به کام مرگ کشاند. همسر، مادر، خواهر دیگر و داماد «دانش» با جیغ و فریاد از مردم کمک میخواستند و از «دانش» میخواستند که کاری به آنها نداشته باشد اما انگار او صدایی نمیشنید و آنها را یکی پس از دیگری هدف ضربات چاقویش قرار داد و وقتی دید پلیس و همسایهها در یکقدمیاش هستند اقدام به خودزنی کرد.
بنابر این گزارش زخمیهای این قتلعام خانوادگی وضعیت سختی را تحمل میکنند و پزشکان نیز بهخاطر شرایط سخت روحی و جسمی عامل این جنایت اجازه بازجویی از وی را نمیدهند و تحقیقات پلیسی ادامه دارد.
جامجمسرا: ماموران پلیس، تابستان سال 82 با تماس تلفنی پرستاران بیمارستانی در کرج متوجه شدند مردی با اسید مورد حمله قرار گرفته و سوخته است. پلیس در تحقیقاتی که انجام داد، متوجه شد چون اسید وارد دستگاه گوارش این مرد شده وضعیت خوبی ندارد. افرادی که مصدوم را به بیمارستان برده بودند به ماموران گفتند نه متوجه کسی شدند و نه خودرویی آن اطراف بود، فقط مرد جوان را دیدند که روی زمین افتاده بود و مرتب میگفت سوختم سوختم.
مجروح بعد از چندینبار عمل جراحی در نهایت توانست صحبت کند. او خودش را بهروز معرفی کرد و گفت: «روز حادثه مغازهام را تعطیل کردم و داشتم به سمت خانه میرفتم که دو نفر با موتور جلویم پیچیدند و مرا از ماشین پیاده کردند. یکی از آنها اسید را روی صورتم ریخت و رفت. من با هیچکس درگیری ندارم و اصلا هم نمیدانم چرا چنینکاری با من کردند.»
بهروز در ادامه تحقیقات مدعی شد با همسرش مشکل دارد و ممکن است او این کار را کرده باشد. وقتی ماموران سراغ همسر بهروز رفتند، او ادعا کرد اطلاعی از اینکه چهکسی به صورت همسرش اسید پاشیده، ندارد. این زن گفت: قبول دارم ما اختلافات زیادی با هم داشتیم اما من در این ماجرا نقشی ندارم.
پرونده با توجه به اینکه سرنخی از عاملان اسیدپاشی به دست نیامد همچنان در دادسرا باقی ماند تا اینکه چندسال بعد بهروز دوباره به پلیس مراجعه کرد و گفت: «در تحقیقاتی که خودم انجام دادم، متوجه شدم فردی که به صورتم اسید پاشیده مردی به نام کیوان است.»
شاکی گفت: «کیوان از طریق خواهرش با همسر من رابطه داشته و به همین دلیل هم، دست به این کار زد. متوجه شدم زمانیکه من در بیمارستان بودم او خودش هم دچار سوختگی شده و در خانه بستری است.»
برادر کیوان هم این ادعا را تایید کرد و گفت: «برادرم سال 82 به من گفت کار مهمی دارد و از من خواست او را با موتور به جایی برسانم وقتی به جایی تاریک رسیدیم گفت موتور را نگهدار، بعد خودش پیاده شد و به من گفت کمی جلوتر منتظر باش من هم قبول کردم چنددقیقهبعد برادرم آمد و به من گفت هرچهسریعتر حرکت کن من اصلا نمیدانستم چه اتفاقی افتاده، وقتی پرسیدم چه شده گفت به تو ربطی ندارد. بعد از آن با برادرم قهر بودم و از او خبر نداشتم تا اینکه خواهرم به من گفت کیوان با آب باطری سوخته است در حالیکه دروغ میگفت آن روز کیسه سیاهی دستش بود و من متوجه شدم دستانش سوخته است. باز به خواهرم چیزی نگفتم بعد از مدتی از طریق خواهرم متوجه شدم کیوان با زنی متاهل رابطه دارد و این زن دوست خواهر من است. اینطور بود که متوجه شدم فرد اسیدپاش، برادرم است.»
به گزارش جام جم سرا، در پی این گفتهها، یکبار دیگر همسر بهروز مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: «با شوهرم اختلاف داشتم او بارها من را کتک زده بود و حاضر نمیشد طلاقم بدهد در رفتوآمدی که به خانه خواهر کیوان داشتم این مرد در جریان وقایع زندگی من قرار گرفت و گفت از شوهرم انتقام میگیرد، البته من به او گفته بودم شوهرم را طوری تنبیه کند که آسیب جدی به او وارد نشود.»
به این ترتیب کیوان بازداشت شد؛ او گفت: «اتهام را قبول ندارم و کسانی که علیه من صحبت میکنند همگی دروغ میگویند.»
هرچند متهم اتهامش را رد کرد، با توجه به مدارک موجود در پرونده، رای علیه او صادر و وی به قصاص یک چشم و پرداخت دیه محکوم شد از آنجایی که رای قصاص چشم از سوی پزشکی قانونی غیرقابل اجرا تشخیص داده شد دادگاه متهم را به پرداخت دیه چشم محکوم کرد و حکم مورد تایید قرار گرفت.
پس از آن کیوان اعلام کرد توانایی پرداخت دیه را ندارد و دادخواست اعسار را ارایه داد، بار اول این درخواست رد شد اما قرار است پرونده برای بار دوم مورد بررسی قرار گیرد و قضات بهزودی رای خود را در این خصوص صادر میکنند. این درحالی است که شکایت علیه همسر بهروز همچنان در جریان است و به دلیل اینکه در پرونده قبلی کیفرخواست علیه وی صادر نشده بود او آزاد شده اما بهروز همچنان بر شکایت خود باقی مانده و خواستار مجازات همسرش شده است. (فرارو)
جام جم سرا:وقتی از اهدای عضو سخن گفته میشود، همه نگاهها معطوف بیماران مرگ مغزی میشود که خانوادههایشان بدون هیچ چشمداشتی، اعضای بدن عزیزان خود را به بیماران نیازمند هدیه میدهند اما این بار فردی که عضوی از بدنش را اهدا کرد یک بیمار مغزی نبود، بلکه پسر بیست و چهار سالهای است که پس از 10 سال طاقت نداشت مادرش را که به نارسایی کلیه مبتلا بود روی تخت بیمارستان و در حال دیالیز شدن ببیند. این جوان تصمیم گرفت یکی از کلیههایش را بدون آن که مادرش بداند به او هدیه دهد.
رییس انجمن حمایت از بیماران کلیوی استان آذربایجان غربی در این باره به جامجم گفت: زن پنجاه و یک سالهای به دلیل نارسایی کلیههایش از روزهای پایانی تیر سال 1383 برای انجام دیالیز به این انجمن میآمد و به دلیل این که وضع مالی مناسبی نداشت، به مراکز درمانی معرفی میشد تا رایگان دیالیز شود.
حسن اشتری افزود: در این ده سال او تحت درمان قرار داشت و حتی نام وی در فهرست گیرندگان عضو پیوندی ثبت شده بود، اما به دلیل گروه خونی خاصی که داشت موفق به دریافت عضو نشده بود، تا این که پسر بیست و چهارساله وی یکی از کلیههایش را به مادرش اهدا کرد.
این زن پنجاه و یک ساله که نمیخواست خود را معرفی کند، به خبرنگار ما گفت: از ده سال پیش از بیماری کلیه رنج میبردم. اوایل نمیدانستم دچار ناراحتی کلیه هستم تا این که یک روز در خانه بیهوش شدم. خانوادهام وقتی مرا به بیمارستان بردند، پزشک احتمال داد دچار ناراحتی کلیه شده باشم بنابراین پس از چند آزمایش معلوم شد کلیههایم دچار مشکل شده و باید درمان جدی را شروع کنم. از آن موقع به بعد سه بار در هفته دیالیز میشدم. زن میانسال افزود: پس از مدتی هر دو کلیهام را از دست دادم و شوهرم با جمعآوری ضایعات هزینه زندگیمان را تامین میکرد. اما او نیز به دلیل بیماری کم سو شده و بسختی میتوانست کار کند بنابراین با از کار افتاده شدن شوهرم، تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتیم و دیگر پولی نداشتیم که با آن کلیه بخریم.
این گیرنده عضو پیوندی اضافه کرد: سالها از پی هم میگذشت و حال من هر روز وخیمتر میشد چند روز پیش پسرم به ملاقاتم آمد و گفت یک اهداکننده کلیه بدون هیچ چشمداشتی میخواهد یکی از کلیههایش را به من هدیه کند. با شنیدن این حرف گریستم و خدا را شکر کردم که هنوز انسانهایی هستند که برای رضای خدا کار نیک انجام میدهند. هزاران بار دهنده عضو و خانوادهاش را دعا کردم که به یاریام شتافتند.
وی خاطرنشان کرد: هر چه از او خواستم نام دهنده کلیه را بگوید حاضر به گفتن نام وی نشد و زمانی متوجه شدم، فرزندم کلیه خود را به من هدیه کرده که او را در ورودی اتاق عمل دیدم. لحظهای که روی برانکارد بودم و به سمت واحد پیوند میرفتم، او را دیدم که خود را برای عمل آماده میکرد. پسرم با دیدن من خندید و خواست آرام باشم. فهمیدم او همان فردی است که به من کلیه هدیه کرده است.
دیگر نمیتوانستم رنج مادرم را ببینم
پسر بیست و چهار ساله این زن نیز به خبرنگار ما گفت: در این سالها وقتی رنج مادرم را میدیدم عذاب میکشیدم و نمیتوانستم این همه درد و رنج او را تحمل کنم.وقتی همه راهها را بر روی خود بسته دیدم تنها چیزی که به ذهنم خطور کرد این بود که خود دست به کار شوم و یکی از کلیههایم را به او هدیه کنم، اما میدانستم اگر او بداند دهنده کلیه من هستم آن را نخواهد پذیرفت.
وی افزود: دعا میکردم بعد از آزمایش پاسخ مثبت از پزشکان بگیرم و عمل پیوند انجام بشود تا مادرم نجات یابد. وقتی جواب آزمایشها آمد و متوجه شدم این کار عملی است، خوشحال شدم و از این که توانستم دین خود را به مادرم ادا کنم، خوشحالم و امیدوارم او از من راضی باشد.( معصومه ملکی /گروه حوادث)
یک مقام مسئول که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید: «با وجود شدت مبارزات پلیس و نیروهای امنیتی با کاشت غیرقانونی خشخاش، متاسفانه این نوع کشت درحال افزایش است».
او البته تأکید میکند که روند افزایش بسیار ناچیز و کم است، جملهای که چندان طرفدار ندارد. ازجمله مخالفان این جمله، یک کشاورز کازرونی است، کسی که میگوید کشاورزان و دامداران بسیاری را میشناسد که بهتازگی گوشهای از مزارع یا مراتع خود را به کشت خشخاش اختصاص دادهاند. این کشاورز ۵٧ ساله-که تمایل دارد ناشناس بماند- خشکسالی و بیفایدهبودن کشتهای سنتی را از مهمترین علتهای روی آوردن کشاورزان به این کار به گفته خودش پرخطر، میداند.
میگوید: «اول که خشکسالی محصول را کم کرد و درآمد پایین آمد و بعد دولت با بعضی از کارهایش باعث شد که با پول کشت نشود زندگی کرد».
این درحالی است که خشخاش بهدلیل ویژگیهای بیولوژیکیاش نیاز چندان به مراقبت ندارد و در عین حال سوددهی بالایی دارد، بهخصوص آنکه از قدیم خشخاش تولید شده در ایران به کیفیت بالایش معروف بوده است.
مقامهای ارشد کشور هنوز درباره کشت خشخاش در ایران چندان صحبت نکردهاند و حتی هشداری هم دراینباره ندادهاند اما هر از چند گاهی در لابهلای اخبار این نوع کشت را تأیید کردهاند. ازجمله بالاترین مقامهایی که تاکنون دراینباره سخن گفته است، فرمانده سابق نیروی پلیس کشور است که چندی قبل از شناسایی تعدادی مزرعه کشت خشخاش بهوسیله ماهواره خبر داده بود. تریاک، شیره الکالوییدداری است که از تیغ زدن گرز خشخاش و لخته شدن شیره خشخاش نارس بهدست میآید. تخمدان حاوی دانههای خشخاش، بیضیشکل است که گلبرگهای صورتیرنگ دارد و احتمالا پلیس با مشاهده همین رنگ در تصاویر ماهوارهای، مناطق کشت خشخاش را شناسایی و معدوم میکند.
اما اگر پلیس برای ردگیری خشخاشکاران ایرانی نیازمند بکارگیری ماهواره است، کشاورزان محلی بسادگی در محفلهای خصوصی خود از مکان این مزارع سخن میگویند. آنها معمولا کازرون در استان فارس، پیچاب، گچساران و باشت در استان کهگیلویه، نقاطی از دشتهای خوزستان، مناطق شرقی استان کرمان و بیشتر نقاط یزد را مناطق عمده کشت میدانند.
بخش عمدهای از این مناطق پیش از انقلاب نیز زیر ٣٣هزار هکتار کشت قانونی تریاک بوده است که همین امر بسیاری از کشاورزان این مناطق را با شیوه کاشت، داشت و برداشت خشخاش آشنا کرده است. البته که اینروزها هیچ برآورد دقیقی از میزان زمینهای زیرکشت در دست نیست اما نام محصول این زمینها در تمام این مناطق نامی آشنا است؛ «تریاک خانی» که به گفته کشاورز کازرونی محصول موردعلاقه قاچاقچیان است و از نقاط مختلف کشور برای خرید آن میآیند و سودهای کلانی را نصیب کشاورزان و مرتعداران متخلف میکنند.
کشاورز کازرونی میگوید، سود ناشی از این کشت غیرقانونی که معمولا در حجم کوچکی انجام میشود، گاهی به اندازه چند هکتار کاشت قانونی است.
البته که این سود بالا بدون خطر هم نیست. سالهاست که برخلاف سکوت مسئولان نظامی یا امنیتی کشور، مسئولان محلی دستگاههای نظارتی، شامل فرمانداریها و پلیس و حتی نیروهای اطلاعاتی و بسیج کشت خشخاش را رصد کرده و حتی خبر موفقیتهای خود در از بین بردن این زمینها و بازداشت متخلفان را هم رسانهای میکنند. ازجمله قاسم تقیپور، مسئول اطلاعات سپاه ناحیه کازرون که چندی قبل از شناسایی ١٠ نقطه کشت خشخاش در کوهها خبر داد که در آن حدود ٢۵هزار بوته خشخاش عمل آمده بود. به گفته او، یکنفر هم در این رابطه دستگیر شد.
پیشتر فرمانده انتظامی شهرستان مهر هم از کشف ٣٠هزار بوته دیگر خبر داده بود. بهطور میانگین هر بوته خشخاش بین ٢، ۵ تا ٢. ٨ گرم محصول میدهد؛ اما ارقام کشفیات هرگز در حد ٢٠ یا ٣٠هزار بوته باقی نمانده است چراکه در آذرماه سال ٩٢ دادستان فیروزآباد استان فارس از کشف مزرعهای به وسعت ۴٠ هکتار خشخاش خبر داده بود.
در شهر کازرون، کشاورزان قدیمی معتقدند که در یک مزرعه خشخاش بین ٣۵٠ تا ۴٠٠هزار بوته میتواند عمل بیاید که در این صورت باید قبول کرد در داخل مرزهای ایران، مزرعهای بهوسعت ۴٠ هکتار کشف شده که قادر بوده است نزدیک به ۴ تن تریاک خالص تولید کند.
مطابق قانون جامع مبارزه با موادمخدر درسال ٨٩ این کشت غیرقانونی است اما بنا به گفته کشاورزان و مناطقی که در دشت و کوهها نشان داده میشود، تعداد زیادی بهصورت غیرقانونی مشغول انجام این کار بوده و محصول خود را وارد بازار مصرف میکنند که روزانه ٢٠میلیارد تومان در آن معامله میشود. این رقم شامل خرید و فروش تمام مخدرهای موجود، اعم از سنتی و آمفتامینها و هرویین است اما بنابر آمار مراجع رسمی همچنان تریاک بیشترین ماده مصرفی در ایران است.
طبق آنچه قانونگذار نوشته، جرم خشخاشکاران در ایران به این ترتیب است. بار اول، ١٠ تا صدمیلیون جریمه نقدی، بار دوم، ۵٠ تا ۵٠٠میلیون و ٣٠ تا ٧٠ ضربه شلاق. بار سوم، صدمیلیون تا یکمیلیارد، یک تا ٧٠ ضربه شلاق و ٢ تا ۵ سال حبس. بار چهارم متخلف اعدام میشود. نگهداری بذر یا گرز خشخاش و شاهدانه هم یک تا ٣٠میلیون بهعلاوه یک تا ٧٠ ضربه شلاق را بهعنوان جریمه در پی دارد. البته باید توجه داشت که تمام ارقام گفتهشده در قانون به ریال است.
کشاورز کازرونی، محمد را کسی معرفی میکند که ٧٠ ضربه شلاق را خورده، ١٠میلیون تومان جریمهاش را هم پرداخت کرده است و اکنون در همین شهر دامداری میکند. محمد اما خود را بیگناه میداند، او میگوید که هر دو بار از وجود خشخاش در مرتع خود بیاطلاع بوده است. میگوید، نمیتواند به تمام مرتع سرکشی کند و در این شرایط طبیعی است که عدهای سودجو با مسئولیت او به کشت اقدام کنند.
این جوان ٣۵ ساله که صورت آفتابسوختهای دارد و چاییاش را بدون قند میخورد از پلیس و قانون گلهمند است که بدون بررسی لازم، افراد را بازداشت میکنند.
محمد میگوید: «مراتع بزرگند و رفتن به بعضی از قسمتهای آنها سخت است و هستند کسانی که در این مناطق بذر میپاشند».
کشاورزان دیگری هم هستند که این نکته را تأیید میکنند و حتی علیالله که مغازهدار هم هست و در بسیج فعال بوده، از مزرعهای خبر میدهد که در زمینهای دولتی کشف شد. به گفته او، آنها، یعنی نیروهای بسیج، از طریق گزارشهای مردمی متوجه این مزرعه شدند که اگرچه خیلی کوچک بود اما در زمینهای دولتی کاشته شده بود.
کشاورز کازرونی هم احتمال عمل آمدن خشخاش به این شکل را امکانپذیر میداند. او میگوید، خشخاش آب چندانی نمیخواهد و اگر اواخر پاییز کاشته شود، در اردیبهشت و خرداد محصول میدهد و نیاز چندانی به مراقبت ندارد. محمد هم این حرفها را تأیید میکند.
به نظر، این شیوه هم آنقدر مرسوم بوده و هست که قانونگذار در اصلاحیه سال ١٣٨٩ قانون مبارزه با موادمخدر ماده ٢۴ را با یکتبصره به قانون اضافه کرد: مطابق این ماده «هریک از اعضای شورای اسلامی روستا موظف است به محض آگاهی از کشت خشخاش یا کوکا یا شاهدانه در حوزه روستا مراتب را کتبا به دهدار و نزدیکترین پاسگاه یا حوزه انتظامی اطلاع دهد».
در تبصره این ماده نیز آمده است: «درصورتیکه خشخاش در حوزههای شهری کشت یا روییده شده باشد، مامورین حسب مورد موظفند به محض آگاهی مراتب را به نزدیکترین پاسگاه یا پایگاه بسیج اطلاع دهند».
با این حال کشت خشخاش در مناطقی ازجمله در اطراف شهرستان کازرون یا آنطور که محلیها میگویند «دورِ شهر» رو به افزایش است و حتی از نظر تکنولوژیک هم توسعه پیدا میکند.
همین ۶ ماه قبل بود که حجتالاسلام اسماعیل ملاکریمی، دادستان میاندرود از کشت مکانیزه در مزارع خشخاش خبر داد که به گفته او، در افغانستان هم به این شکل انجام نمیشود. او گفت: «در برخی نقاط این شهرستان کشت خشخاش بهصورت مکانیزه و با آبیاری قطرهای انجام میشود که دهیاران از انجام آن خبر ندارند و این قابلقبول نیست».
کشاورز کازرونی اما این حرف را چندان قبول ندارد و جملاتی میگوید که نشان میدهد، عدهای از این موضوعات باخبر هم هستند. به اعتقاد او، کشت خشخاش، کشت چندان پنهانی نیست و در جامعه کوچک روستایی بهسادگی میتوان با نگاهی به وضع ملک و زمین یا تعداد گوسفندان و نوع اجارهایبودن یا مالکبودن کشاورز یا دامدار و همینطور دخل و خرج آن فهمید که کی چطور کشاورزی میکند. (مهدی افروزمنش - روزنامهنگار/ شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از dailystar، علائم کمبود تستوسترون اغلب ظریف هستند و برخی افراد آن را با علائم طبیعی پیری اشتباه گرفته میگیرند.
7.تغییرات خلق و خو: مردان نیز مانند زنان در صورت کمبود هورمون جنسی دچار تغییر در خلق و خو میشوند حتی در یک تحقیق علمی نشان داده شد کمبود تستوسترون می تواند پیش زمینه ای برای «افسردگی» در افراد باشد.
یک بیمار با مشکل آمبلیوپی ( تنبلی چشم ) عدم تقارن بالایی بین بینایی دو چشم دارد و همین باعث می شود دید یک چشم به خاطر عدم استفاده کاهش پیدا کند. نشانه های آمبلیوپی کم هستند و تشخیصشان نیز دشوار است. یکی از انواع تنبلی چشم که تشخیصش ساده تر است دو بینی است و زمانی پیش می آید که مسیر چشم مرتبا یا به صورت متناوب به طرف داخل یا خارج تغییر می کند. تشخیص این مشکل برای والدین ساده است چون منحرف شدن چشم کودک را می بینند. تنبلی چشم معمولا فقط یکی از چشم ها را تحت تاثیر قرار می دهد، اما گاهی می تواند روی هر دو تاثیر بگذارد. پزشکان چشم توصیه می کنند والدین کودک از شش ماهگی چشمانش را مورد معاینه قرار دهند تا اگر مشکلی بود سریع متوجه شوند. بعد از حدود چهار ماهگی اگر چشمان کودک به خوبی نایستد، غیر طبیعی است و باید معاینه شود.
سرش را هنگام تماشای تلویزیون می چرخاند
اگر متوجه شدید فرزندتان در حال تماشای تلویزیون مرتب سرش را می چرخاند ممکن است علت یکی از نشانه های تنبلی چشم باشد. آنهایی که مشکل تنبلی چشم دارند یکی از چشم هایشان بر آن یکی چیره است و برای دیدن بهتر روی آن چشم حساب می کنند. کودکان معمولا برای به کار گرفتن چشم چیره، هنگام فعالیت هایی نظیر تماشای تلویزیون سر خود را می چرخانند.
مرتبا چشمانش را تنگ می کند، می مالد یا یکی از چشم ها را می پوشاند
بستن یک چشم هنگامی که بیرون زیر نور خورشید است، نگاه کردن به دوردست و یا مرتبا تنگ کردن چشم ها می تواند از نشانه های آمبلیوپی باشد. مرتب مالیدن یا گرفتن یک چشم با دست می تواند نشانه این باشد که یک چشم از چشم دیگر ضعیف تر است و کودک تلاش می کند تنظیم کند که دیدش بهبود بیابد.
کمی نامیزان بودن چشم ها می تواند موجب دو بینی یا تاری دید شود، طوری که دیدن صفحه کتاب برای کودک دشوار می شود. گاهی دو بینی باعث می شود کودک یک چیز را دوتا ببیند و به اشتباه بیفتد. ریاضی یکی از مشکلات چنین کودکانی است، چون اعداد در سطوح مختلفی قرار گرفته اند و برای مغز انتقال از یک سطح به سطح دیگر دشوار است. تلاش برای تمرکز دوباره با چشم قوی تر موجب حواس پرتی می شود و کودک درک مطلب و دقتش را از دست می دهد.
در خواندن تاخیر دارد
وقتی کودک وارد مدرسه می شود و شروع به خواندن می کند آنهایی که چشمشان ضعیف است، معمولا هنگام خواندن دچار خستگی می شوند. تنبلی چشم باعث می شود کودک هنگام خواندن خط را گم کند، جاهایی را نادیده رد کند یا کلمات کوچک را دوباره بخواند و اشتباهات دیگری نظیر اضافه کردن و کم کردن جملات مرتکب شود. دقت کردن روی کلماتی که می خواند به انرژی بسیار بالایی نیاز دارد، بنابراین خواندن برای چنین کودکانی سخت است.
با مهارت های حرکتی ظریف مشکل دارد
علائم تنبلی چشم، شامل دشواری در مهارت های حرکتی ظریف مانند نوشتن نیز می شود. تنبلی چشم می تواند روی درک عمیق تاثیر بگذارد و هنگام نوشتن، ماندن روی یک خط را دشوار کند. اگر متوجه شدید کودکتان پایین یا بالای خط می نویسد، می تواند یکی از نشانه های آن باشد که چشمانش به خوبی با هم کار نمی کنند.
با دقت کردن مشکل دارد
تنبلی چشم ها می تواند باعث شود اینطور به نظر بیاید که یک فرد مشکل توجه دارد. تنبلی چشم می تواند باعث شود کودک با جمع کردن حواسش هنگام یک تکلیف که نیازمند توجه بصری است در بلند مدت مشکل پیدا کند. اگر متوجه شدید تمرکز کودکتان هنگام خواندن یا دیگر وظایف بصری کاهش پیدا می کند ممکن است مشکل تنبلی چشم باشد.
با انجام بازی های ورزشی مشکل دارد
تنبلی چشم می تواند با قابلیت قضاوت فضا و عمق یک کودک تداخل پیدا کند و انجام فعالیت های ورزشی را برایش تبدیل به یک چالش دشوار کند. برای تشخیص اینکه هر چیز کجاست به همکاری هر دو چشم نیاز دارید. وقتی دو نقطه دید ندارید نمی توانید بگویید یک چیز چقدر از شما دور است و یا شما چقدر از آن دور هستید. برای مثال کودکی که تنبلی چشم دارد ممکن است هنگام استفاده از پله ها زمین بخورد و یا تاب هنگام حرکت کردن با او برخورد کند چون نمی تواند فاصله را درست تشخیص دهد.
درمان تنبلی چشم
تمرکز و برچسب گذاشتن – برچسب را معمولا روی چشم قوی تر می گذارند تا چشمی که ضعیف است قوت بگیرد – معمولا برای درمان آمبلیوپی مورد استفاده قرار می گیرند. عینک می تواند این عدم تعادل را تصحیح کند و تمرکز و گذاشتن برچسب، مغز را مجبور می کند تا از چشم ضعیف تر استفاده کند. درمان دو بینی بستگی به این دارد که چشم به طرف داخل چرخیده باشد یا خارج و اینکه انحراف دائمی است یا متناوب. اگر انحراف متناوب بود می توان با عینک و ورزش درمانی مشکل را به مرور حل کرد. اگر انحراف به طرف داخل بود انجام عمل جراحی روش معمول تری است چون آموزش چشم ها برای اینکه نزدیک یکدیگر قرار بگیرند تا اینکه از یکدیگر فاصله بگیرند دشوارتر است. اگر با نشانه های تنبلی چشم مواجه شدید بهترین کار این است که با یک پزشک صحبت کنید و دستورات او را برای درمان این مشکل اجرا نمایید.
یک بیمار با مشکل آمبلیوپی ( تنبلی چشم ) عدم تقارن بالایی بین بینایی دو چشم دارد و همین باعث می شود دید یک چشم به خاطر عدم استفاده کاهش پیدا کند. نشانه های آمبلیوپی کم هستند و تشخیصشان نیز دشوار است. یکی از انواع تنبلی چشم که تشخیصش ساده تر است دو بینی است و زمانی پیش می آید که مسیر چشم مرتبا یا به صورت متناوب به طرف داخل یا خارج تغییر می کند. تشخیص این مشکل برای والدین ساده است چون منحرف شدن چشم کودک را می بینند. تنبلی چشم معمولا فقط یکی از چشم ها را تحت تاثیر قرار می دهد، اما گاهی می تواند روی هر دو تاثیر بگذارد. پزشکان چشم توصیه می کنند والدین کودک از شش ماهگی چشمانش را مورد معاینه قرار دهند تا اگر مشکلی بود سریع متوجه شوند. بعد از حدود چهار ماهگی اگر چشمان کودک به خوبی نایستد، غیر طبیعی است و باید معاینه شود.
سرش را هنگام تماشای تلویزیون می چرخاند
اگر متوجه شدید فرزندتان در حال تماشای تلویزیون مرتب سرش را می چرخاند ممکن است علت یکی از نشانه های تنبلی چشم باشد. آنهایی که مشکل تنبلی چشم دارند یکی از چشم هایشان بر آن یکی چیره است و برای دیدن بهتر روی آن چشم حساب می کنند. کودکان معمولا برای به کار گرفتن چشم چیره، هنگام فعالیت هایی نظیر تماشای تلویزیون سر خود را می چرخانند.
مرتبا چشمانش را تنگ می کند، می مالد یا یکی از چشم ها را می پوشاند
بستن یک چشم هنگامی که بیرون زیر نور خورشید است، نگاه کردن به دوردست و یا مرتبا تنگ کردن چشم ها می تواند از نشانه های آمبلیوپی باشد. مرتب مالیدن یا گرفتن یک چشم با دست می تواند نشانه این باشد که یک چشم از چشم دیگر ضعیف تر است و کودک تلاش می کند تنظیم کند که دیدش بهبود بیابد.
کمی نامیزان بودن چشم ها می تواند موجب دو بینی یا تاری دید شود، طوری که دیدن صفحه کتاب برای کودک دشوار می شود. گاهی دو بینی باعث می شود کودک یک چیز را دوتا ببیند و به اشتباه بیفتد. ریاضی یکی از مشکلات چنین کودکانی است، چون اعداد در سطوح مختلفی قرار گرفته اند و برای مغز انتقال از یک سطح به سطح دیگر دشوار است. تلاش برای تمرکز دوباره با چشم قوی تر موجب حواس پرتی می شود و کودک درک مطلب و دقتش را از دست می دهد.
در خواندن تاخیر دارد
وقتی کودک وارد مدرسه می شود و شروع به خواندن می کند آنهایی که چشمشان ضعیف است، معمولا هنگام خواندن دچار خستگی می شوند. تنبلی چشم باعث می شود کودک هنگام خواندن خط را گم کند، جاهایی را نادیده رد کند یا کلمات کوچک را دوباره بخواند و اشتباهات دیگری نظیر اضافه کردن و کم کردن جملات مرتکب شود. دقت کردن روی کلماتی که می خواند به انرژی بسیار بالایی نیاز دارد، بنابراین خواندن برای چنین کودکانی سخت است.
با مهارت های حرکتی ظریف مشکل دارد
علائم تنبلی چشم، شامل دشواری در مهارت های حرکتی ظریف مانند نوشتن نیز می شود. تنبلی چشم می تواند روی درک عمیق تاثیر بگذارد و هنگام نوشتن، ماندن روی یک خط را دشوار کند. اگر متوجه شدید کودکتان پایین یا بالای خط می نویسد، می تواند یکی از نشانه های آن باشد که چشمانش به خوبی با هم کار نمی کنند.
با دقت کردن مشکل دارد
تنبلی چشم ها می تواند باعث شود اینطور به نظر بیاید که یک فرد مشکل توجه دارد. تنبلی چشم می تواند باعث شود کودک با جمع کردن حواسش هنگام یک تکلیف که نیازمند توجه بصری است در بلند مدت مشکل پیدا کند. اگر متوجه شدید تمرکز کودکتان هنگام خواندن یا دیگر وظایف بصری کاهش پیدا می کند ممکن است مشکل تنبلی چشم باشد.
با انجام بازی های ورزشی مشکل دارد
تنبلی چشم می تواند با قابلیت قضاوت فضا و عمق یک کودک تداخل پیدا کند و انجام فعالیت های ورزشی را برایش تبدیل به یک چالش دشوار کند. برای تشخیص اینکه هر چیز کجاست به همکاری هر دو چشم نیاز دارید. وقتی دو نقطه دید ندارید نمی توانید بگویید یک چیز چقدر از شما دور است و یا شما چقدر از آن دور هستید. برای مثال کودکی که تنبلی چشم دارد ممکن است هنگام استفاده از پله ها زمین بخورد و یا تاب هنگام حرکت کردن با او برخورد کند چون نمی تواند فاصله را درست تشخیص دهد.
درمان تنبلی چشم
تمرکز و برچسب گذاشتن – برچسب را معمولا روی چشم قوی تر می گذارند تا چشمی که ضعیف است قوت بگیرد – معمولا برای درمان آمبلیوپی مورد استفاده قرار می گیرند. عینک می تواند این عدم تعادل را تصحیح کند و تمرکز و گذاشتن برچسب، مغز را مجبور می کند تا از چشم ضعیف تر استفاده کند. درمان دو بینی بستگی به این دارد که چشم به طرف داخل چرخیده باشد یا خارج و اینکه انحراف دائمی است یا متناوب. اگر انحراف متناوب بود می توان با عینک و ورزش درمانی مشکل را به مرور حل کرد. اگر انحراف به طرف داخل بود انجام عمل جراحی روش معمول تری است چون آموزش چشم ها برای اینکه نزدیک یکدیگر قرار بگیرند تا اینکه از یکدیگر فاصله بگیرند دشوارتر است. اگر با نشانه های تنبلی چشم مواجه شدید بهترین کار این است که با یک پزشک صحبت کنید و دستورات او را برای درمان این مشکل اجرا نمایید.
دانشمندان تلاش می کنند تا با اسکن کردن مغز، به پنهانی ترین راز افراد دست یابند.