دکتر خدادوست، مدیرکل طب سنتی وزارت بهداشت، همان ابتدای مصاحبه میگوید: هر کس از راه میرسد نمیتواند زالو درمانی راه بیندازد و هر کسی هم نمی تواند تحت زالو درمانی قرار بگیرد.
دکتر کیانا فرهی، متخصص پوست و زیباییهم معتقد است :طب سنتی اساس و پایه علم پزشکی حال حاضر است اما این دلیل مناسبی برای به کارگیریاش در همه اعصار و قرنها نیست! یک نگاه کلی به خدمات درمانیای که توسط این شاخه از پزشکی ارایه میشود به ما نشان میدهد که اصولا ماهیت این طب راه را برای انواع سوء استفادهها باز میگذارد.
او می افزاید:خدماتی مثل زالو درمانی، بادکش درمانی و حجامت اگر به طور علمی انجام نشود،حتی میتواند بیمار را تا پای مرگ ببرد. اگر چه بیشتر از 17 سال از ثبت طب سنتی به عنوان رشته دانشگاهی میگذرد اما به نظر میرسد هنوز مراکز درمانی ناکارآمد بسیاری در این شاخه از پزشکی فعالیت کرده و برای خودشان برو بیایی هم دارند.
طب سنتی علم مزاج سنجی است نه معجزه
MS
با طب سنتی درمان نمیشود. این را دکتر خدادوست اعلام کرده و تاکید میکند:
چطور علمی که منابعش تکیه به علم بوعلی سینا دارد میتواند مدعی درمان این
بیماری نوظهور باشد؟ به گفته معاون طب سنتی وزارت بهداشت بزرگنمایی در
این طب هم به خود طب سنتی آسیب زده و هم مردم. واقعیت این است که مزاج و
سوء مزاج پایه این طب بوده و اصلاح مزاج افراد، سبک زندگی و تدابیر خاص
اساس این علم تاریخی است.
او ادامه میدهد شاید بتوان با فراهم کردن تمام این زمینهها، در درمان خیلی بیماریها کمک کنیم اما بزرگنماییهای خارق العاده در مورد بهبود کامل بیماری لاعلاج صحت علمی ندارد.
هزینههای این کسب و کار سنتی خیلی هم پایین نیست
بالاخره
از هفتخوان پذیرش مراکز طب سنتی رد میشوم و از یکی از معروفترینشان
وقت میگیریم. اپراتور میگوید 40 روز دیگر نوبتم میشود و اینجا هم که
بیایم حداقل دو ساعتی معطلی دارد. هزینه ویزیت را 30 هزار تومان و هزینه هر
تماس تلفنی برای مشاوره پزشکی را 3 هزار و 500 تومان اعلام میکند. هر
چقدر هم اصرار میکنم میانگینی از نرخ تمام شده زالو درمانی دستگیرم
نمیشود. یکی از مشتریانشان اما میگوید: قیمت هر زالو 20 هزار تومان بوده
و معمولا برای درمانهای موضعی بین 3 تا 10 زالو روی مفصل معیوب
میاندازند. از طرفی برای درمان هم گاهی نیاز است ماهی یک بار یا بیشتر
مراجعه کنید. اگرچه هنوز هم هزینه تمام شده زالو درمانی از فیزیوتراپی کمتر
است اما فاکتور «پایین بودن هزینههای درمانی طب سنتی» دیگر مانند گذشته
کاربردی ندارد.
راهِ باز کلاهبرداری غیر متخصصها
با
لیسانس ژنتیک، علوم آزمایشگاهی، مدرک پزشکی عمومی و خیلی مدارج عجیبتر،
یک دوره ساده طب سنتی گذرانده و دکتر و درمانگر میشوند؛ این مهمترین جای
کار است که میلنگد.
مراکزی که طب سنتی انجام میدهند باید مجوز وزارت بهداشت داشته باشند. این را دکتر محمود خدا دوست، مدیرکل طب سنتی وزارت بهداشت به سلامت آنلاین میگوید. به گفته او بر اساس قوانین جاری مملکت، فرد تا زمانی که پزشک نباشد، نمیتواند سلامتکدهای برای درمان سنتی راه بیاندازد. از طرفی هم موضوع درمان سرطان، MS و سایر بیماریهای خاص در توانایی این طب به طور انحصاری نبوده و نیست ، اگرچه از ظرفیت طب سنتی می توان با اصلاح مزاج و روش زندگی براساس آموزه های طب سنتی به کیفیت زندگی این دسته از بیماران کمک کرد .
دکتر کیانا ، متخصص پوست نیز میگوید: مراکزی که با این عناوین مشغول تبلیغات و جذب مشتری هستند، به نوعی تبدیل به دکان شدهاند. مهارت ناکافی پزشک یا درمانگر، استفاده از محصولات تقلبی و بیکیفیت، عوارض غیر قابل پیشبینی، تشخیص اشتباه و تاخیر در تشخیص از مهمترین معایب استفاده از این علم تاریخی در قرن 21 است. کما اینکه همین چندوقت پیش خبرگزاریها با تیتر «طب سنتی حادثه ساز شد» اعلام کردند مرد میانسالی هنگام حجامت، فوت کرده است. از طرفی فرهی میگوید هر زالویی نمیتواند زالو درمانی انجام دهد و زالوها باید در شرایط خاصی پرورش یافته باشند. در برخی مراکز که اسم و رسمی هم پیدا کرده اند، هزینههای درمان به نوعی کلاهبرداری محسوب میشود. یک دوره درمان گاهی برای فرد بین 200 تا 500 هزار تومان آب میخورد.
باورهای غلط، دکانسازی کردهاند
این
لفظ گیاهی، حسابی کار دست مردم ما داده است. هنوز بر این باور غلطیم که
داروهای گیاهی تحت هر شرایطی برایمان بی خطرند و براحتی بدون نظر پزشک
متخصص به درمانهای از این قبیل تن میدهیم. این نقطه ضعف دیگری در جامعه
ما برای سودجویان شده است.
دکتر فرهی در این باره توضیح میدهد: متخصصان همواره بر این موضوع تاکید دارند که مصرف داروهای گیاهی طب سنتی همزمان با سایر داروهای مورد استفاده بیمار ممکن است تاثیر عکس یا عوارض جانبی خطرناکی را بوجود آورد. از طرفی داروهای گیاهی هم عوارض خاص خودشان را دارند. به گفته او حتی در دانشکدههای پزشکی هم کتاب مهمی با نام «عوارض داروهای گیاهی»، تدریس میشود.
زالو درمانی، بادکش درمانی، خوردن قورباغه!
حتما
برایتان جالب است بدانید خوردن یک قورباغه زنده برای درمان دردهای شکمی و
بیماری های مربوط به معده در برخی از این مراکز رواج دارد. انداختن زالوها
روی پوست برای استفاده از بزاق زالو، و بادکش کردن پوست با تعداد زیادی
حباب شیشهای خالی، راههای درمانی مهم دیگر این طب به شمار میروند و مردم
هزینههای بالایی هم صرف این روشهای غیر استاندارد میکنند.
یکی از این بیماران می گوید: «برای فرار از داروهای شیمیایی، چندی پیش برای درمان واریسم به یک مرکز زالو درمانی آمدم. آقایی که بعدها فهمیدم پزشک هم نبوده و با مدرک دیپلم از جایی چیزهایی یاد گرفته، روی پای من 70 زالو انداخت. دچار خونریزی شدیدی شدم و گفتند مسالهای نبوده و طبیعی است! به خانه رسیده و بیهوش شدم. در نهایت من را با اورژانسی به بیمارستان بردند و خون تزریق کردند. حالا هم با گذشت 6 ماه، واریس بهتر نشده که هیچ بلکه هنوز مرا بیشتر از قبل آزار میدهد.»
دکتر خدادوست میگوید: هر کس از راه میرسد نمیتواند تحت زالو درمانی قرار بگیرد. اندیکاسیونها در منابع ما کاملا مشخص است. هر فرد باید بر اساس نوع بیماری و شرایط خاص خودش تحت زالو درمانی قرار بگیرد. یک نسخه را نمیتوان برای همه پیچید! هر کس بر اساس میزان خروج مزاجش از اعتدال، باید تحت یک پکیج درمانی از اصلاح سبک زندگی تا سایر تدابیر درمانی سنتی اعم از دارو،ماساژ،حجامت ،زالو درمانی و.... قرار بگیرد.
رسالت طب سنتی این نبود!
پایه
طب سنتی اصول طبیعت است. دکتر فرهی میگوید: در این طب استفاده از گیاهان
دارویی و موادی که منشاء حیوانی و طبیعی دارد رایج بوده و باید بدانیم طب
سنتی به تنهایی کارساز نیست. رسالت اصلی این طب تنظیم تعذیه افراد با
مزاجشان، بهبود استخوان شکسته، تنظیم غلظت خون برای افراد خاص و کارهایی
از این قبیل است. به طور مثال، حجامت، در صورت رعایت کامل موازین بهداشتی،
روش خوبی برای پایین آوردن غلظت خون برای کسانی است که امکان خون دادن
ندارند. اما اینکه تنها به طب سنتی اکتفا کنیم، تن به هر روشی داده یا در
هر درمانگاهی ویزیت شویم، مورد تایید هیچ دکتری نبوده و نیست.
به گفته او این طب را به ابوعلی سینا نسبت میدهند و از آن استفاده میکنند بدون آنکه الگوریتمهای پزشکی و طب در آن زمان را در نظر گرفته و رعایت کنند.
معضل بعدی این کسب و کار، بهداشت است. به گفته فرهی باید قبل از هر مداخلهای در بدن، چه یک خونگیری ساده باشد چه جراحی، مقدمات بهداشتی مفصلی چیده و رعایت شود. فرهی میگوید فکرش را بکنید که یک فردی دچار مشکل انعقادی ذاتی بوده و روی بدنش زالو بیندازند؛ فرد دچار خونریزیهای وسیع شده و آسیبهای جدی میبیند. ببینیدخود دانشکده طب سنتی بر پایه اصول پیشگیرانه و تکمیلی است و اگر این رشته به صورت علمی، با اشراف بر حوزه و زیر نظر متخصص در کنار طب مدرن استفاده شود، خللی در روند درمان ایجاد نمیکند
جام جم سرا: زنی ۲۰ساله ساعت ۱۴:۴۰ شنبه پابرهنه و در حالیکه بسیار مضطرب و پریشان بود خودش را به پاسگاه «خنافره» واقع در شهرستان شادگان خوزستان رساند و از جنایتی هولناک خبر داد که شوهرش مرتکب شده بود.
این زن گفت: «شوهرم دو پسر دوقلویم را زندهبهگور کرده است. او میخواست من را هم بکشد اما توانستم از خانه فرار کنم و خودم را به پاسگاه برسانم.»
ماموران بعد از شنیدن اظهارات این زن بهسرعت بهسمت خانه او راه افتادند و وقتی به محل رسیدند مرد ۳۰ سالهای را دیدند که بسیار خشمگین بود. آنها این مرد را قبل از اینکه اقدامی انجام بدهد دستگیر و از او سلاح کلاشنیکف کشف کردند. ماموران سپس به جستوجوی خانه پرداختند اما اثری از دو کودک نیافتند تا اینکه فهمیدند کف یکی از اتاقها کنده شده است.
ماموران بعد از کنارزدن گلولای پیکرهای بیجان دو پسربچه یکساله را پیدا کردند. به این ترتیب بازپرس ویژه قتل از موضوع مطلع و اجساد به دستور او برای تعیین علت مرگ و انجام آزمایشهای لازم به پزشکیقانونی منتقل شد. همچنین متهم به پاسگاه پلیس انتقال یافت و تحت بازجویی قرار گرفت.
متهم در بازجوییها به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و گفت: «از مدتی قبل با همسرم اختلاف داشتم و مشکلات ما روزبهروز بیشتر میشد تا اینکه قبل از قتل دوباره با زنم دعوا کردم و در حالی که عصبانی بودم تصمیم گرفتم او و دو پسر یکسالهام را بکشم. برای این کار پسرانم را به یکی از اتاقها بردم و مشغول حفر گودال شدم. آنها در تمام آن لحظات کنارم ایستاده بودند و تماشایم میکردند. بعد از اینکه گودال را کندم هر دو را داخل آن انداختم و رویشان را پوشاندم. دو پسرم هیچ مقاومتی نکردند.»
متهم ادامه داد: «قصد داشتم همسرم را هم به قتل برسانم اما موقعی که داشتم گودال را برای زندهبهگورکردن دوقلوها میکندم او از خانه فرار کرد و نتوانستم جلویش را بگیرم.» بنابر این گزارش متهم اکنون در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.|شرق
جام جم سرا:
زهرا کریمی مادر این کودک میگوید: مرتضی به یکباره از خواب بیدار و با بیتابی و گریه از گوش درد خود شکایت و با توجه به فریادهایش مجبور به مراجعه به تنها درمانگاه پرند شدم.
دکتر علی محمدی پزشک معالج نیز گفت: با توجه به احساس درد شدید در ناحیه گوش پس از انجام معاینات اولیه متوجه وجود حشرهای در گوش بیمار شدیم. با حرکت این حشره در گوش بیمار دچار درد شدیدی میشد. با توجه به دستگاههای موجود در درمانگاه ابتدا لاله گوش بیمار را باز و سوسک را که هنوز زنده بود از آن خارج کردیم.
به نقل از صبحانه، وی در پایان به والدین توصیه کرد: همواره خانههای خود را از وجود حشرات موزی پاک کنند و در صورت هرگونه حادثه قبل از هرگونه اقدام بیمار را به مراکز درمانی برسانند.
شهر جدید پرند، در ۳۳ کیلومتری جنوب غربی شهر تهران و در مسیر آزادراه تهران ـ ساوه واقع شده است.
جام جم سرا: تیم کوهنوردیشان را چندین سال پیش تشکیل داده بودند. هروقت فرصتی پیدا میکردند پیر و جوان گروه، راهی کوه و دشت میشدند. اینبار برنامهشان بند هلوکله ٢٠٠٠ در تنکابن بود. همه قرارومدارهایشان را گذاشته بودند. قرار بود ١٢کوهنورد که در بینشان موسی امیریان ٦٢ساله هم بود، سحرگاه جمعه از تنکابن راهی منطقه شوند.
ساعت ٤صبح روز جمعه ٧شهریورماه موسی و دوستانش وارد منطقه ٢٠٠٠هلو کله شدند. کوهپیمایی تا ظهر ادامه پیدا کرد تا اینکه موسی ٦٢ساله بهخاطر کاری که داشت تصمیم گرفت از گروه جدا شود و دوباره به شهر بازگردد اما پیرمرد تنکابنی نمیدانست تصمیمی که گرفته او را به درد سر بزرگی میاندازد.
وقتی او از گروه جدا شد و راه میانبر را برای رسیدن به پایین کوه انتخاب کرد ناگهان به منطقهای رسید که شیب تندی داشت و باعث سقوطش شد اما شانس با او یار بود و پیرمرد با تلاش امدادگران هلالاحمر و مردم روستای هلو کله از مرگ حتمی نجات یافت و به آغوش خانواده بازگشت.
اتفاق چطور رخ داد؟
صادق پسر کوهنورد حادثهدیده گفت: متاسفانه پدرم به خاطر آن حادثه نمیتواند به درستی صحبت کند. او آن روز عینکش را با خودش نبرده بود به همین خاطر وقتی از گروه جدا شد تا خودش را به شهر برساند تصمیم گرفت از یک راه میانبر برود اما متاسفانه این راه میانبر او را به منطقه زرد تبه مکانی که شیبهای تندی حدود ٨٠درجه دارد، رساند. پدرم عینک همراهش نبود، وقتی قصد داشت از روی یک تخته سنگ بگذرد ناگهان پایش را در موقعیت نامناسبی میگذارد و به همین خاطر به سمت پایین پرت میشود. طبق گفتههای امدادگرانی که برای کمک آمده بودند ارتفاعی که پدرم سقوط کرده بود به ٣٠٠متر میرسید.
صادق از جریان نجات پدرش نیز این طور گفت: پدرم بعد از سقوط حدودا نیم ساعتی بیهوش میشود. پس از هوشیاری، در حالی که تمامی وسایل و امکاناتش بر اثر سقوط گم شده بود به شکل معجزهآسایی تلفن همراهش و به عبارتی تنها وسیله ارتباطی خود را در کیف کمریاش پیدا میکند. همان موقع با یکی از دوستانش که آن روز همراهشان به کوه نیامده بود تماس میگیرد و وی را در جریان ماجرایی که برایش رخ داده قرار میدهد.
آغاز عملیات امدادونجات
یدالله صالحی، رئیس جمعیت هلالاحمر تنکابن در اینباره گفت: حدود ساعت ٣٠: ١٥ بعدازظهر جمعه بود که با من تماس گرفتند و ما را در جریان حادثهای که برای پیرمرد تنکابی رخ داده بود قرار دادند پس از آگاهی و برنامهریزی برای کمک به این فرد، ابتدا با او تماس تلفنی برقرار کردم.
وی افزود: پیرمرد میگفت همه بدنش درد میکند اما به او امید دادم و گفتم که بهزودی او را نجات خواهیم داد. وقتی تیم اول خود را به محل حادثه رساند با من تماس گرفتند و اعلام کردند منطقه بهحدی صعبالعبور است که نمیتوانند کاری انجام دهند. به همین خاطر بلافاصله یک تیم ٥نفره دیگر به سرپرستی خودم راهی محل حادثه شد. نکته قابل توجه در این عملیات این بود که جوانان و اعضای شورای روستای هلوکله به کمک نیروهای جمعیت، آمدند و به همین خاطر طی عملیاتی ٧ساعته با حضور نیروهای امدادی فعال جمعیت هلالاحمر تنکابن و همراهی خوب جوانان روستای هلوکله، مصدوم از مرگ حتمی نجات یافت و به بیمارستان شهید رجایی تنکابن منتقل شد.
صادق پسر فرد آسیبدیده نیز گفت: نجات پدرم از آن وضع چیزی شبیه یک معجزه بود. پدرم در این حادثه فقط انگشت دستش دچار دررفتگی شد و همچنین کوفتگی شدیدی پیدا کرده است و حالا خوشحال هستیم که خدا او را دوباره به ما داده است.
یدالله صالحی عضو ستاد مدیریت بحران تنکابن تأکید کرد: کوهپیمایی با کوهنوردی تفاوت دارد، کوهنوردان علاوه بر آموزش ویژه، دارای تجهیزات هستند ولی آنها نیز هیچگاه بدون هماهنگی و امکانسنجی از گروه جدا نمیشوند، بنابراین کوهپیمایان باید با راهنمای محلی به این مناطق رفته و هرگز از گروه خود جدا نشوند.
وی تصریح کرد: در مورد این حادثه در ابتدای امر شانس گم نشدن تلفن همراه مصدوم منجر به نجات وی شد، همچنین حضور به موقع نیروهای امدادی و نیز کمک و آشنایی جوانان محل در مسیرهای دسترسی به دره یخچالی و بازگشت سریع، منجر به نجات این مصدوم از مرگ حتمی شد.
رئیس جمعیت هلالاحمر تنکابن از کمک جوانان راهبلد تنکابنی برای نجات این فرد مصدوم قدردانی کرد و گفت: در تمامیِ نقاطی از این دست، چه ساحلی و کوهستانی، جوانان محلات با شناختی که از نقاط حساس و حادثهخیز منطقه خود دارند میتوانند کمک شایانی برای موفقیت در عملیات امدادونجات باشند و این مهم نیز مستلزم رعایت اصل هماهنگی بین نیروهای امدادی و افراد بومی است. (شهروند)
جام جم سرا: هرچند مشخص نیست که چرا پدر شما در گذشته و برادرهایتان اکنون با ازدواج شما مخالفت کردهاند، اما بهترین راهکار این است که با برادرهایتان در این باره گفتوگو کنید. باید از آنها بخواهید که دلایلشان را برای مخالفت با ازدواج شما و خواستگارهایتان بیان کنند. اگر برادرانتان ازدواج کرده باشند، کار شما راحتتر است، چون خودشان میدانند که زندگی انسان با ازدواج کاملتر میشود و انسان قادر خواهد بود، مسیر تکامل را در کنار همسرش بهتر طی کند و به آرزوهایش برسد.
از مادرتان کمک بخواهید
یکی از مهمترین وظایف والدین در برابر فرزندانشان بعد از کسب آمادگیهای لازم برای ازدواج، فراهم آوردن زمینه ازدواج برای آنهاست. همان طور که خداوند متعال در قرآن صریحا امر فرموده است «جوانان خود را به ازدواج در آورید و چنانچه نیازمند باشند، خداوند از فضلش آنها را بینیاز میگرداند» (سوره نور، آیه ۳۲) بنابراین اگر مادرتان در قید حیات هستند، از ایشان بخواهید که به شما کمک کند.
ازدواج با مردانی که طلاق گرفتهاند
به نظر میرسد مردهایی که در حال حاضر به خواستگاری شما میآیند، بیشتر ازدواج دومشان باشد و حتی دارای فرزند هم باشند. توجه داشته باشید که با توجه به سن شما، این مسئله طبیعی است و نباید به همه این خواستگارها بدون بررسی جوانب مثبت، جواب منفی داد؛ به طور مثال، خواستگارهایی که ازدواج کردهاند ولی همسرشان فوت کرده نسبت به آنهایی که طلاق گرفتهاند، دارای اولویت بیشتری هستند. البته درباره خواستگارهایی هم که ازدواج ناموفق داشتهاند و سپس طلاق گرفتهاند، لازم است علت طلاق آنها بررسی شود. ممکن است در بررسیها به دلایل قانع کنندهای برسید که با یکی از همین خواستگارهایتان خوشبخت خواهید شد.
از مراجع قانونی پیگیری کنید
اگر هیچ راه حلی به کمکتان نیامد و احساس میکنید که همه درها به رویتان بسته است، بدانید که دختری در سن شما چنانچه خواستگار شایستهای داشته باشد، با مراجعه به مراجع قضایی میتواند اجازه قانونی برای ازدواج با فرد مورد علاقهاش را کسب کند؛ بنابراین اگر به این نتیجه رسیدهاید که با خواستگارتان، هم کفو هستید فرصت ازدواج را از دست ندهید.
در پایان توصیه میشود که به همراه یکی از برادرانتان به مشاور مراجعه کنید تا بیش از این مانع خوشبختی و سعادت شما نشوند. (حجت الاسلام محمدکاظم جباریان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
جام جم سرا: به گفته مقامات هندی، فرزندان و نوههای این پینه دوز از دنیا رفتهاند و به نظر میرسد او قدیمیترین انسان زنده در جهان است؛ اگرچه که جام جم سرا به طور مستقل نمیتواند درستی یا نادرستی این موضوع را تایید کند.
(داکارفلش)
جام جم سرا: به گفته پزشک معالج وی، دلیل این بیماری، خوردن سوشی و ماهی خام بود؛ این نوع عفونت میتواند براحتی درمان شود مگر اینکه کرمها به جریان خون یا مغز رسیده باشند.
سوشی برنج پخته با سرکه و چندین خوراک دریایی خام، سبزیجات و تخم مرغ است که به صورت سرد خورده میشود؛ به علت اینکه برخی از ماهیها ممکن است انگل داشته باشند، ژاپنیها ماهی را به صورت یخ زده استفاده میکنند زیرا معتقدند این کار موجب از بین رفتن انگلها میشود.
(عصر بانک)
جام جم سرا: به گزارش خبرنگار ما، اعدامی زندهشده که علیرضا نام دارد به اتهام حمل و نگهداری موادمخدر به اعدام محکوم شده بود. او اواسط مهر سال گذشته در زندان بجنورد به دار آویخته و 20دقیقه بعد از چوبهدار پایین آورده شد و پزشکقانونی حاضر در صحنه نیز مرگ او را تایید کرد اما ساعاتی بعد از انتقال جسد به پزشکیقانونی در حالیکه کارگر سردخانه مشغول انجام کاری در آن محل بود متوجه بخار در کاور جسد علیرضا شد و بلافاصله مسوولان را خبر کرد.
انتقال علیرضا 35ساله به بیمارستان و آغاز عملیات احیا روی این مرد، او را دوباره به زندگی بازگرداند و در نهایت علیرضا بعد از چند هفته کما دوباره چشمهایش را باز کرد و به زندگی برگشت.
مطابق اوراق پرونده علیرضا سه سال قبل از اجرای حکم اعدامش به اتهام حمل و نگهداری شیشه دستگیر و زندانی شده بود. هرچند قاضی رسیدگیکننده به پرونده نامهای برای عفو این مرد به کمیسیون عفو و بخشودگی فرستاد اما این کمیسیون، علیرضا را بهدلیل سابقهدار بودن مستحق تخفیف ندانست و این جوان که سه فرزند نیز دارد به اعدام محکوم شد.
یکشب قبل از اجرای حکم به خانواده علیرضا اعلام کردند برای آخرین دیدار به زندان بروند. فردای آن روز در حالیکه برادر علیرضا و داییاش برای تحویل جسد رفتند مسوول سردخانه به آنها اعلام کرد علیرضا به بیمارستان منتقل شده و او هنوز زنده است. با بیرون آمدن علیرضا از کما و انجام درمانهای اولیه این مرد دوباره به زندان منتقل شد و در حالیکه برخی کارشناسان معتقد بودند حکم اعدام یکبار دیگر باید اجرا شود و برخی دیگر اعدام دوباره را غیرقانونی میدانستند پرونده به کمیسیون عفو و بخشودگی رفت و این بار بهدلیل وضعیت خاصی که این مجرم داشت درخواست مورد پذیرش قرار گرفت و حکم اعدام به حبس ابد تغییر یافت. این در حالی بود که وضعیت علیرضا به گفته همسر و برادرش هر روز بدتر از قبل شد.
برادر علیرضا روز گذشته درخصوص آخرین وضعیت پرونده برادرش گفت: «متاسفانه وضعیت برادرم بسیار بد است. او نزدیک به 40کیلو وزن از دست داده و حافظهاش تقریبا پاک شده است. از آنجایی که باید داروهای خاصی را مصرف میکرد و در زندان این داروها در دسترس نیست حال علیرضا در این مدت بسیار بد شده است. من و برادرم تنها کسانی هستیم که به دیدار علیرضا میرویم با اینکه هر هفته به دیدنش میرویم اما ما را فراموش کرده است. وقتی صحبت میکنیم باید چندین بار یادآوری کنیم که چه کسی هستیم و او حالا کجاست.»
وی گفت: «چند زندانی که از دوستان علیرضا هستند از او مراقبت میکنند. آنها هروقت به مرخصی میآیند ما مبلغی پول میدهیم تا کارهای برادرم را در زندان انجام دهند آن طور که دوستانش میگویند او دیگر کنترلی بر خودش ندارد. دست چپ علیرضا تقریبا از کار افتاده ضمن اینکه پای چپش هم دیگر سالم نیست و همین وضعیت را برای او بدتر کردهاست. پزشکان زندان روزانه به او دارو میدهند اما این داروها باعث بهبود برادرم نشده و فقط خوابآور است و باعث میشود او طول روز را بخوابد.»
برادر علیرضا درباره اینکه آیا تلاشی برای گرفتن مرخصی درمانی برای برادرش کرده است یا نه، گفت: همان موقع که برادرم زنده شد، گفتند با سپردن وثیقه میتوانم او را بیرون بیاورم. مدتی طول کشید تا 15میلیونتومان وثیقهای را که خواسته بودند، تهیه کنم. وقتی پول را بردم گفتند نمیشود علیرضا را آزاد کرد چون او یک شاکی خصوصی هم دارد که به خاطر درگیری با آن فرد به 10سال حبس و 34میلیونتومان دیه محکوم شده است. تلاش کردم آن فرد را پیدا کنم. آدرسی از او داشتم و رفتم تا رضایت بگیرم. گفتند از آنجا رفته. حالا هم آدرس جدید در اجرای احکام است اما متاسفانه برای اینکه رضایت بگیرم آدرس را به من نمیدهند و در این خصوص همکاری نمیکنند. به من میگویند 34میلیونتومان را بیاور ما خودمان اقدام میکنیم. این پول، مبلغ کمی نیست. برای من که یک کارگر هستم، خیلی سخت است چنین مبلغی را تهیه کنم. میخواستم به همراه برادر دیگرم برای رضایت بروم، شاید شاکی قبول کند پول کمتری بگیرد یا اینکه بهطور کلی رضایت بدهد. قاضی پرونده هم میگوید تا زمانی که شاکی خصوصی رضایت ندهد، نمیتوانم وثیقه را قبول کنم. وقتی هم از علیرضا میپرسم با چه کسی دعوا کرده و موضوع چه بوده چیزی یادش نمیآید که بگوید. علیرضا وضعیت بسیار بدی دارد؛ او به لحاظ جسمی و روحی روزبهروز تحلیل میرود و دیگر تحمل زندان را ندارد، حتی پزشکان زندان هم شفاهی گفتهاند او نمیتواند در زندان بماند. اگر میشد من جای برادرم به زندان بروم این کار را میکردم. آنوقت میتوانستیم او را برای درمان به بیمارستان منتقل کنیم. این روند به مرگ علیرضا در زندان میانجامد.» (شرق)
جام جم سرا: «علیرضا سلیمپور» پدر نوزاد که امروز (یکشنبه) به دفتر ایرنا در دزفول رفته بود، گفت: در حالی برای این نوزاد دختر گواهی فوت صادر شد که او نفس میکشید و گریه میکرد.
وی افزود: در ساعت سه بامداد ۲۸ آبان ماه همسرم که شش ماهه حامله بود به دلیل درد زودهنگام زایمان به بیمارستان دزفول منتقل شد اما پس از زایمان اعلام شد که نوزاد مرده متولد شده است.
سلیمپور افزود: پس از صدور گواهی فوت برای فرزندم از سوی پزشک بخش زایمان، نوزاد را درون کیسهای از بخش زایمان تحویل گرفته و در حالی که عازم قبرستان برای خاکسپاری بودیم صدای گریه نوزاد ما را متوجه خود کرد.
وی اظهار داشت: نوزاد را در حالی که درون کیسه دست و پا میزد و گریه میکرد مجددا تحویل بخش زایمان دادیم که به بخش مراقبتهای ویژه و در اتاق شیشهای ویژه نوزادان منتقل شد اما پس از حدود ۱۰ ساعت مجددا جسد بیجان نوزاد را تحویل دادند و گواهی دفن برای آن صادر کردند.
سلیمپور افزود: در اعتراض به اهمال کارکنان بخش زایمان به ریاست بیمارستان بزرگ دزفول مراجعه کردم اما پاسخ قانع کنندهای دریافت نکردم.
وی هدف از رسانهای کردن این موضوع را جلوگیری از تکرار چنین حوادث تاثر برانگیز در بیمارستانها و مراکز درمانی عنوان کرد.
رییس بیمارستان بزرگ دزفول نیز به خبرنگار ایرنا گفت: جنین یاد شده در ۲۳ هفتگی (شش ماهگی) سقط شده که به دلیل تکامل نیافتن اعضای بدن شانس زنده ماندن نداشت.
«منصور ترابی نیا» افزود: نوزاد تقریبا مرده به دنیا آمده و به دلیل اینکه تکامل پیدا نکرده بود سقط شد.
وی گفت: در این حادثه هیچ گونه سهل انگاری از طرف پرسنل بیمارستان صورت نگرفته اما میبایست حداقل پنج ساعت پس از فوت، جسد نوزاد تحویل خانواده میشد.
ترابی نیا افزود: به دلیل جوان بودن اعضای بدن نوزاد ممکن است قلب نوزاد بر اثر ضربه دوباره به تپش در آمده و دوباره ایست کند اما به هرحال این نوزاد زنده نمیماند.
وی اظهار کرد: برای اینکه چنین اتفاقی مجددا رخ ندهد به کارکنان بخش زایمان بیمارستان تذکر داده شده تا از این پس بعد از ۱۰ ساعت از زمان فوت، جسد را تحویل دهند.
رییس بیمارستان بزرگ دزفول گفت: به دنبال بروز این حادثه و به منظور دقت بیشتر مقرر گردید از این پس گواهی فوت نیز با تایید دو پزشک صادر شود. (ایرنا)
جام جم سرا: سرگرد سیدهادی موسوی افزود: ماموران انتظامی در پی اطلاع از گم شدن یک پسر بچه چهار ساله در روستای مستان آباد نیر با کمک گروههای مردمی و سه گروه امدادی هلال احمر وارد عمل شده و به جستوجوی این کودک در اعماق چاهها، درهها و اطراف روستای مستان آباد پرداختند.
وی گفت: پس از ناامیدی از یافتن این کودک به رغم گذشت یک شب، گروه امدادی هلال احمر استان اردبیل با سگهای تجسس برای یافتن این کودک فراخوانده شدند و ساعتها تلاش و تحقیقات این گروه هم به نتیجه نرسید.
وی از تمرکز نیروی انتظامی برای یافتن سرنخی از اقدام به گروگانگیری یا آدم ربایی در این قضیه ییاد کرد و افزود: بر این اساس پسر عموی پدر این کودک احضار شد و در بازجوییها اظهارات ضد و نقیضی ارائه کرد. وی پس از بازگشت از ناجا به منزل، از ترس لو رفتن موضوع، پسر بچه را در چاهی روباز رها کرده و به رغم گذشت ساعتها از فقدان کودک، نهایتا اهالی روستا پس از شنیدن گریه و سر و صدا او را یافته و زنده از داخل چاه بیرون آوردند.
به گفته موسوی، مجرم و همسرش دلیل ربودن این کودک را انتقام گیری و اختلافات خانوادگی ذکر کردهاند ولی تحقیقات بیشتر در این زمینه ادامه دارد.
شهرستان نیر در ۳۵ کیلومتری جنوب اردبیل قرار دارد. (ایرنا)