مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیکاری فارغ‌التحصیلان سرچشمه افسردگی جوانان

جام جم سرا: بسیاری از جوانان به دنبال فارغ‌التحصیل شدن از مدرسه یا دانشگاه حملات پنیک یا افسردگی را تجربه می‌کنند و به نوعی خود را نزدیک به خط پایان می‌بینند به‌خصوص اگر برنامه اشتغال تنظیم شده‌ای نداشته باشند احساسات ناخوشایندی سراغ شان رفته و افسرده و ناامید می‌شوند. این نوع افسردگی که به <افسردگی فارغ‌التحصیلی> معروف است بر روند زندگی روزمره تأثیر می‌گذارد. بنابراین توجه به سلامت روان بعد از پایان دوره تحصیلی از مسائل حائز اهمیت است.

به گفته «ویکی هیز» مدیر مرکز مشاوره خدمات روانشناختی در دانشگاه میشیگان؛ افسردگی فارغ‌التحصیلی خیلی شایع‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنیم. به نظر می‌رسد ترک دانشگاه خیلی سخت‌تر از ورود به دانشگاه است و این مرحله دوره‌ای جدید در زندگی است، زیرا بیشتر مردم زندگی بدون وجود ساختار نظام آموزش و پرورش را پیش از این دوره هرگز تجربه نکرده‌اند.
«تیفانی میلر» روانشناس و روان درمانگر در نیویورک می‌گوید: تغییر رفتار از علائم شایع افسردگی در دوره‌گذار است. تغییر در رفتار اجتماعی از جمله گذراندن زمان زیاد در تنهایی یا دوری از ملاقات دوستان نزدیک همگی ناراحتی‌های روحی و روانی ایجاد می‌کند. این نوع تغییر در روابط اجتماعی بستگی به افراد دارد اما در هر حال معمولاً تغییرات بسیار شدید است. توجه به نوع ارتباط و گوش دادن به سخنان فارغ‌التحصیلان ناامیدی واقعی آنها را نشان می‌دهد. به گفته این روان درمانگر دوستان و اعضای خانواده باید به عبارت‌هایی مانند «من نمی‌توانم هیچ چیزی را درست کنم ، من زحمت نکشیدم و من ارزش آن را ندارم» گوش دهند. این عبارات نشان می‌دهد که فرد در معرض خطر است.
علائم افسردگی در این گروه از افراد، شامل تغییر در اشتها و خواب است بنابراین، چنانچه بیکاری پس از فارغ‌التحصیلی در کیفیت زندگی تأثیر بگذارد باید آن را به رسمیت شناخت و علت آن را کشف کرد و بر آن غلبه کرد.

افسردگی فارغ‌التحصیلی از کجا می‌رسد

از دست دادن هویت، یکی از دلایل اصلی افسردگی فارغ‌التحصیلی است. صرف نظر از برنامه‌های مربوط به اشتغال، فارغ‌التحصیلی علامت پایان یک دوره است. این علامت ممکن است پایان دوره کار علمی یا پایان زندگی تحصیلی باشد. در هر صورت فارغ‌التحصیل شدن نشانه تغییر در روال کار و هویت است. اغلب فارغ‌التحصیلان دبیرستانی یا حتی دانشگاهی با خروج از دنیای درس و تحصیل مجبورند هویت شان را دوباره کشف کنند. به گفته میلر، نبود برنامه اشتغال این کشف مجدد را ظاهراً سخت و غیرممکن می‌سازد.
گاهی اوقات شکل‌گیری و استحکام هویت، زمانی اتفاق می‌افتد که فرد در تعریف خود از عباراتی مانند «من یک معلم هستم، من یک کارگر هستم، من یک نقاش یا بنا هستم و...» استفاده می‌کند وقتی از کسی پرسیده می‌شود شما که هستید و چه کار می‌کنید اگر پاسخی برای این سؤال‌ها نداشته باشد نشان دهنده آن است که هنوز بخشی از هویت فرد تشکیل نشده است.
دانشگاه فرصتی برای برنامه‌ریزی اهداف بلند مدت و حرفه‌ای است. گاهی اوقات افراد فارغ‌التحصیل به پدر و مادر و حتی استادان شان می‌گویند فرصت‌های بی‌پایان و بالقوه‌ای دارند اما این نوع انتظارات غیر واقعی از بازار کار و توانایی‌ها فرصت دستیابی به موفقیت را به تعویق می‌اندازد.
به گفته «تیفانی میلر» روانشناس امریکایی در برخی اوقات افسردگی به خاطر انتظارات غیرواقعی از توانایی‌های خویش و رؤیاهای غیرقابل تحقق اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال دانشجویی را در نظر بگیرید که با معدل خوب فارغ‌التحصیل می‌شود و دوره کارآموزی را هم سپری می‌کند اما این موضوع آینده کاری او را تضمین نمی‌کند و به این معنا نیست که بعد از پایان دوره تحصیل با یک شغل رؤیایی مواجه خواهد شد، متأسفانه این مسأله‌ای است که اغلب افراد به سختی آن را درک می‌کنند.
از سوی دیگر، یکی از دلایل اصلی و واضحی که منجر به افسردگی پس از پایان دوره تحصیلی می‌شود گذراندن یک دوره فشار مالی است. اینکه آیا پدر و مادر بعد از پایان دانشگاه به لحاظ مالی آنها را حمایت خواهند کرد یا نه، از جمله افکاری است که ذهن جوانان را درگیر می‌کند چون در ظاهر انتظار می‌رود فرزندان قادر باشند بعد از گرفتن دیپلم یا مدرک دانشگاهی از نظر مالی خودشان را تأمین کنند.
این مسأله فشار عاطفی زیادی را به آنها تحمیل می‌کند و این فشار روانی زمانی بیشتر می‌شود که جوانان از وام‌های دانشجویی استفاده کرده و بعد از پایان دانشگاه توانایی پرداخت آن را نداشته باشند.

هر پدر و مادری بعد از پایان دوره تحصیلی به فرزندش افتخار می‌کند اما درست چند ماه بعد زمانی که آنها در حال برنامه‌ریزی برای اوقات بیکاری‌شان هستند احساس ناامیدی سراغ اعضای خانواده می‌رود بنابراین والدین باید به خاطر داشته باشند که وارد شدن به بازار کار مانند چند دهه پیش نیست. به همین دلیل گاهی ممکن است آنها نتوانند مشکل وارد شدن به بازار کار را درک کنند. اگر والدین از اهداف و تلاش‌های فرزندشان برای ورود به بازار کار و اشتغال آگاه نباشند، فشار بیشتری را به فرزندانشان تحمیل خواهند کرد.

برخورد با افسردگی فارغ‌التحصیلی

راه‌های بسیاری برای غلبه بر علائم این نوع افسردگی و رسیدن به روشنایی در انتهای این تونل تاریک وجود دارد.
یکی از بهترین روش‌ها برای جلوگیری از افسردگی فارغ‌التحصیلی، نگرش واقع بینانه است. جوانان باید درباره مشاغلی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد، واقع بین باشند و توجه کنند، انتخاب برخی مشاغل حتی در حد پایین‌تر از تحصیلات دانشگاهی نقطه شروعی برای ورود به بازار کار و کسب تجربه است.
به گفته «میلر»، یکی از نکات کلیدی این است که فارغ‌التحصیلان هم با خود هم با خانواده شان در مورد بازار فعلی و مهارت هایشان صادق باشند، زیرا رسیدن به اهداف حرفه‌ای بلافاصله پس از تمام کردن دانشگاه امری بعید است.
در حالی که برخی افراد احساس می‌کنند دستاوردهایشان نسبت به گذشته وضعیت بهتری پیدا کرده ولی برخی دیگر از فارغ‌التحصیلان احساس دلسردی می‌کنند، زیرا به اعتقاد این گروه موفقیت آنها در درس و تحصیل به جهان واقعی شان ارتباطی نداشته است. این جور افراد به جای تمرکز به‌طور خاص به مدرک تحصیلی یا رزومه کاری، باید برای غلبه بر موانع اشتغال تمرکز و برای کسب موفقیت بهتر راهکارهایی را تدوین کنند برای غلبه بر موانع باید قبول کرد که این هم یکی دیگر از چالش‌های زندگی است و مانند چالش‌های گذشته باید بر آن غلبه کرد.
در این دوره از زندگی، خانواده برای برخی از فارغ‌التحصیلان منبع فشار و برای برخی دیگر منبع حمایت تلقی می‌شود، در هر صورت برقراری ارتباط با خانواده برای غلبه بر علائم افسردگی مفید است اما اگر والدین تلاش‌های فرزندشان را برای یافتن کار درک نکردند، لازم است با آنها صحبت شود تا سرخوردگی فرزندانشان را درک کنند.
صرفه‌جویی در پول و هزینه‌های شخصی یکی دیگر از روش‌های کمک به اقتصاد خانواده است. استفاده از امکانات دوران کودکی و کم کردن میزان توقع از والدین به غلبه بر علائم بحران کمک می‌کند و توصیه می‌شود جوانان به والدین شان نشان دهند که به خاطر حمایت شان سپاسگزار هستند اما لازم است در عین حال حقوق خود را به عنوان یک بزرگسال حفظ کنند.
میلر می‌گوید: برخی از خانواده‌ها این شرایط را کاملاً درک کرده و می‌پذیرند و فکر می‌کنند زمان آن رسیده که فرزندان شان دوباره مانند روزهای کودکی به آغوش خانواده بازگردند و آزادی‌ها و حقوق خاص شان را حفظ می‌کنند. این طرز تلقی والدین با احساس اضطراب در جوانان مبارزه کرده و از بسیاری لحاظ به آنها کمک می‌کند.
در صورت تداوم نشانه‌های افسردگی به منظور بهبود وضعیت باید از یک روانشناس یا روان درمانگر بهره گرفت. گفت‌و‌گوی مناسب و حرفه‌ای در برخورد با این گروه بسیار مهم است.
«تیفانی میلر» روان درمانگری که در این زمینه خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهد، می‌گوید: افسردگی بالینی اغلب توسط عوامل استرس‌زا شروع و هر عامل استرس‌زای بیرونی خوب یا بد باعث ایجاد اضطراب و استرس می‌شود اما افسردگی فارغ‌التحصیلی با عوامل استرس زای بزرگی همراه است. هماهنگ شدن با تغییرات بزرگ زندگی مانند فارغ‌التحصیلی احتیاج به زمان دارد زیرا نه تنها زندگی شغلی در حال تغییر است بلکه هویت فرد نیز در حال تغییر است و او برای نخستین بار در زندگی با مفهوم «خداحافظ دانش‌آموز یا دانشجو» روبه‌رو می‌شود. پذیرش این تغییر سخت‌ترین کاری است که افراد تا آن دوره از زندگی شان انجام می‌دهند. همچنین از دست دادن سیستم پشتیبانی با پایان مدرسه و دانشگاه به معنای پایان سیستم حمایتی دوستان و احتمالاً خانواده است که مقابله با این تغییرات و ایجاد سیستم پشتیبانی جدید شرایط سختی را بوجود می‌آورد. (فریبا خان احمدی/ایران)


ادامه مطلب ...

روابط پیش از ازدواج، سرچشمه نارضایتی و طلاق عاطفی

امان الله قرایی مقدم در ارتباط با مشکلات زندگی زناشویی و روند صعودی طلاق‌های عاطفی و درنتیجه افزایش طلاق‌های قطعی در کشور، گفت: زمانی که زوجین در زمینه بروز احساسات و ارضای نیازهای جنسی از یکدیگر فاصله گیرند، طلاق عاطفی آغاز شده و این طلاق عاطفی نیز سرآغاز طلاق قطعی است.
وی ادامه داد: این پدیده در ازدواج‌های اجباری که با رضایت دختر صورت نگرفته و نوعی فشارخانوادگی باعث آن شده و به طور کلی در قشرهای پایین جامعه که دختران از لحاظ سنتی حق کمتری برای انتخاب داشته، از نظر تحصیلات پایین‌تر بوده و خانواده آنان نیز پایبندی بیشتری به سنت‌ها دارند، بیشتر بوده و حتی ممکن است منجر به خودکشی یکی از زوجین شود.
او ادامه داد: هم‌اکنون شاهد افزایش این پدیده در قشر تحصیلکرده جامعه هستیم، و علت آن این است که دختران و پسران جوان جامعه ما در وهله اول عاشق شده و پس از گذشت مدت زمانی متوجه تفاوت‌های عمیق خود با طرف مقابل شده و توانایی تعامل بایکدیگر را از دست می‌دهند.
قرایی مقدم افزود: در واقع این ازدواج‌ها بر اساس شناخت اصولی و منطقی صورت نمی‌گیرد بلکه در آنها عشق‌های آتشین و احساسات جایگزین عقل و منطق شده و پس از فروکش شدن آن احساسات، زوجین با واقعیت‌های زندگی روبه‌رو می‌شوند.
وی اظهار کرد: مسائلی چون مشکلات اقتصادی، چشم و هم چشمی، عدم قناعت در زندگی مشترک، مقایسه‌های متعدد هریک از زوجین با همسالان خود و... باعث ایجاد تصور شکست در آنان شده و زمینه بروز طلاق عاطفی و در نهایت طلاق قطعی را فراهم می‌کند. طلاق عاطفی قاعدتا باید در ازدواج‌های اجباری رخ دهد اما در حال حاضر به علت عدم شناخت صحیح قشر تحصیل کرده پیش از ازدواج ، وجود روابط متعدد پیش از ازدواج توسط هریک از زوجین، تاثیرات رسانه‌های بیگانه که همواره موجب ترویج بی بند و باری‌های فرهنگی و جنسی در جامعه شده‌اند، باعث از بین رفتن تعهد آنان به یکدیگر شده و در نتیجه روابط فرا-ازدواجی را نیز افزایش می‌دهد.
وی همچنین درباره نقش عمده ناتوانی جنسی در ایجاد طلاق‌های عاطفی گفت: یکی از عوامل عمده طلاق عاطفی درحال حاضر ناتوانی‌های جنسی است، زیرا فردی که تمام روز را در حال کار و فعالیت است قدرت جنسی لازم برای بقای رابطه خود از دست می‌دهد.
این جامعه‌شناس در ارتباط با چرایی عدم ثبت رسمی طلاق‌ها توسط بسیاری از زوجین، اظهار کرد: زوجینی که طلاق عاطفی طولانی مدت و یا حتی دائمی را به ثبت رسمی طلاق خود ترجیح می‌دهند به این علت است که می‌دانند ثبت رسمی آن مشکلات متعدد اجتماعی، فرهنگی و... برایشان به دنبال خواهد داشت.
وی تصریح کرد: در این حالت زوجین به جای سازش با یک دیگر به «همسازی» پناه می آورند؛ در واقع همسازی رفع کنش‌های متقابل گسسته و پیوسته بوده که در آن حالت زوجین با پذیرش مشکلات و اختلافات خود در جهت رفع آنان اقدام نکرده بلکه هرکدام به راه خود می‌روند و فقط از نظر ظاهری و جسمی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
قرایی مقدم در ادامه با تاکید براینکه طلاق‌های عاطفی به طور نمایان در خانواده‌ها ظاهر نمی شود، گفت: نباید انتظار ظهور عینی طلاق عاطفی را در روابط زوجین داشته باشیم، بلکه باید بدانیم در هرکجا که ارزش‌ها و هنجارها فروریخت و افراد دچار فروریختگی‌های متعدد فرهنگی و... شدند طلاق عاطفی رخ خواهد داد.
وی تنها راه کاهش این آسیب را حاکمیت اخلاق در جامعه دانست و گفت: دختران و پسران ما باید بدانند که ازدواج آنها درصورتی موفق خواهد بود که برپایه درک و شناخت متقابل، عقل و تفکر منطقی صورت گیرد و نه هوی و هوس و احساساتی زودگذر و همچنین باید این جریان فرهنگی برآنان حاکم شود که همسر و یا شوهر آنان لباس نیست که هر زمان از آن خسته شدند به سمت دیگری گرایش یابند، تا بدین ترتیب شاهد کاهش روابط فرا ازدواجی نیز در جامعه نباشیم. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

سرچشمه بسیاری از فضایل انسانی!

[ad_1]
مفیدستان:

ترس از خداوند، همانند خالی بر چهره بندگان مخلص خدا پدیدار است، به گونه ای که مردم از هیبت و وقار آنان می ترسند، پیامبر گرامی اسلام فرمود: «آنکه از پروردگار ترسید هر چیزی از او می ترسد و کسی که از غیر خدا بترسد، خداوند وی را از هر چیزی می ترساند.»

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

ترس از خدا

ترس از ساحت پروردگار عالم علاوه بر اینکه از کمالات معنوی است، منشا فضایل انسانی فراوانی در وجود آدمی، اصلاح نفسانی و سبب علاج امراض روحی است؛ از طرفی ترس از خداوند، موجب می شود انسان اعمالی را انجام دهد که این اعمال علم و انسان را کامل کند.

امام صادق علیه السلام، به یکی از یاران خویش فرمود: ای اسحاق! از خداوند چنان بترس گو اینکه او را می بینی؛ اگر تو او را نمی نگری، وی تو را می بیند و اگر گمان داری که خداوند تو را نمی بیند کافر شده ای و اگر بدانی که او تو را می نگرد و باز گناه نمائی، خدا را پست ترین نظر کنندگان به خودت قرار داده ای. ترس از خداوند، همانند خالی بر چهره بندگان مخلص خدا پدیدار است، به گونه ای که مردم از هیبت و وقار آنان می ترسند، پیامبر گرامی اسلام فرمود: «مَنْ خافَ اللّه خافَهُ کلّ شی ءٍ وَ مَنْ خافَ غَیر اللّه خَوَّفَهُ اللّهُ مِنْ کلّ شی ءٍ»؛ «آنکه از پروردگار ترسید هر چیزی از او می ترسد و کسی که از غیر خدا بترسد، خداوند وی را از هر چیزی می ترساند.»

آثار دنیوی ترس از خداوند

ترس از خداوند، برای انسان، آثار روحی، معنوی و مادی در دنیا به همراه دارد و همین آثار نیک در دنیاست که در آخرت نیز انسان را سعادتمند می گرداند . پیرامون آثار دنیوی ترس از خداوند، روایات فراوان است . در این جا، تنها گذری کوتاه برای یادآوری این آثار در فرهنگ غنی اسلام می شود:

امیر المومنین (علیه السلام) مى‏فرماید: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.» (نهج البلاغه، کلمه قصار82)

1 - علم و دین انسان کامل می شود: حضرت علی ( علیه السلام) در روایتی نقل فرمودند: «کسی که از خدا بترسد، معلوم می شود از نظر علم و ایمان کامل شده است .» (وسائل السیعه ج ١٣)

2 - به مقام علماء و اندیشمندان می رسد: اگر انسان از خدا بترسد، به مقام علماء و دانشمندان رسیده است; زیرا خداوند در آیه شریفه 28 سوره فاطر می فرماید: «فقط علماء و اندیشمندان هستند که از خداوند می ترسند .» (انما یخشی الله من عباده العلماء، فاطر/28)

اگر علم زمینه ساز ترس از خداوند برای انسان باشد، آن علمی است که ارزشمند است. اگر علم برای انسان زمینه انحراف، فساد و جنایت را به وجود بیاورد، آن علم نه تنها موجب خشیت از خداوند نمی شود، بلکه موجب استبداد و استکبار می شود و ارزشی هم ندارد .

3 - هدایت الهی: هدایت، نعمت الهی است که انسان به وسیله آن از گناهان دور شده و در سیر رضای حق تعالی قرار می گیرد و هم در دنیا و هم در آخرت از نعمات بی شمار الهی بهره مند می گردد . و آن نعمتی است که خداوند به انسان هایی که از او می ترسند، بشارت داده است . قرآن می فرماید: «از ستمکاران نترسید، از من بترسید تا من هم نعمتم را بر شما تمام گردانم و باشد که به راه حق و ثواب و هدایت دست یابید .» (بقره/150)

آثار اخروی ترس از خداوند

1 - ایمن از ترس قیامت: اگر انسان از خداوند بترسد، در قیامت از هول برپایی قیامت و حساب، در امان نخواهد بود . پیامبر (صلی الله علیه و آله) طی روایتی فرمودند: «هر کس که به واسطه ترس از خداوند به اندازه بال مگسی، اشک از چشمش بیرون آید، خداوند در روز واهمه بزرگتر (قیامت)، او را ایمن می گرداند .» (روضة الواعظین، ص 452)

2 - بهشت جایگاه اوست: از جمله آثار ترس از خداوند، آن است که انسان را از گناهان باز می دارد و در قیامت، جایگاه او بهشت خواهد بود . قرآن می فرماید: «اما کسی که از مقام و منزلت پروردگارش بترسد، و نفس خود را از هوی و هوس منع کند، البته نتیجه کارش این است که بهشت جایگاه اوست .» (نازعات/41)

امام صادق علیه السلام، به یکی از یاران خویش فرمود: ای اسحاق! از خداوند چنان بترس گو اینکه او را می بینی؛ اگر تو او را نمی نگری، وی تو را می بیند و اگر گمان داری که خداوند تو را نمی بیند کافر شده ای و اگر بدانی که او تو را می نگرد و باز گناه نمائی، خدا را پست ترین نظر کنندگان به خودت قرار داده ای

3 - آمرزش خداوند شامل حال او می شود: اگر فردی از خداوند، بترسد و از فرامین الهی و دستورات نبوی پیروی نماید، و احیانا، ندانسته و از روی جهالت، گناهانی مرتکب شود، خداوند بشارت داده است که مغفرت خود را شامل حال این فرد خواهد کرد . قرآن می فرماید: «(ای پیامبر!) اگر تو کسانی را بترسانی و اقرار کنی که پیرو آیات قرآن شده و از خدای متعال و مهربان در خلوت ها می ترسند، اینان را به مغفرت خداوند و پاداش با لطف و کرم او بشارت ده .» (یس/11)

4 - رستگار است: انسانی که از خدا می ترسد، رستگار می شود و از اهل کفر و شرک محسوب نمی گردد . خداوند در قرآن می فرماید: «و هر کس که فرمانبرداری خدا و پیغمبر کند و از خدا بترسد، پس آنان از رستگاران می باشند .» (نور/52) در حقیقت، ترس از خداوند، انسان را به فرمانبرداری از او و پیام های رسولش موظف می کند و در این حال است که انسان به رستگاری و هدایت دست می یابد .

5 - به مقام رضوان می رسد: چنان که در جهنم، عذاب خداوند درجه بندی است و هر کس به اندازه گناهش عذاب و کیفر می شود، در بهشت نیز درجات آنان امتیازبندی شده است و درجات بهشت متفاوت است . بالاترین مقام در قیامت، مقام رضوان است که مخصوص آن کسانی است که از خداوند می ترسند . قرآن می فرماید: «خداوند از آن مؤمنین راضی و خشنود است و آنان هم از خداوند خشنودند . این مقام برای کسی است که از پروردگارش بترسد .» (بینه/8)

سخن آخر اینکه:

معنای ترس از خدا  در واقع واهمه از انجام ندادن وظایفی است که در برابر او داریم. اگر فرامین الهی را به کار نگیریم و در وظایف بندگی خود کوتاهی کنیم این ترس از معصیت است که وجود مارا فرا میگیرد که البته دور شدن از رحمت الهی را نیز به دنبال دارد. خداوند کریم در سوره نازعات آیات 40 و 41 می فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!  و نیز امیر المومنین (علیه السلام) مى‏فرماید: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.» (نهج البلاغه، کلمه قصار82)


منابع:

سایت حوزه

نهج البلاغه کلمات قصار

وسائل الشیعه ج ١٣

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


ادامه مطلب ...

خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

[ad_1]
وب‌سایت ترجمان - ترجمه علی برزگر: از قدیم‌الایام گفته‌اند که «نیاز مادرِ اختراع است». اما این رابطۀ مادر و فرزندی همیشه هم برقرار نیست. مطالعاتِ جدید نشان می‌دهد که عوامل دیگری وجود دارند که می‌توان آن‌ها را نیز در نوآوری دخیل دانست. به‌این‌ترتیب شاید بهتر باشد، به‌جای باهوش‌دانستنِ نوآوران، آن‌ها را افرادی بدانیم که فرصت و امنیت کافی را در اختیار داشته‌اند و توانسته‌اند با جمع‌بندیِ دانش و تجربیاتِ دیگران دست به نوآوری بزنند.


ساینتیفیک امریکن — خلاقیتْ انسان‌ها را قادر ساخته است که تمام گوشه‌وکنار این سیاره را فتح کنند. درواقع، اشتیاق به ابتکار و نوآوریْ یکی از بارزترین ویژگی‌های نوع بشر است. باوجوداین‌، گونۀ ما تنها گونه‌ای نیست که از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار است. پژوهشگران این توانایی را در تعداد فزاینده‌ای از دیگر مخلوقات نیز مشاهده کرده‌اند. برخی از یافته‌های آن‌ها، با فهم متعارف ما از سرچشمه‌های خلاقیت و چگونگی شکوفا کردن آن در وجود آدمی ناسازگار است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد

البته، از قدیم گفته‌اند که « نیاز مادر اختراع است». اما، کارل فان شایک، یکی از دانشمندان نخستی‌شناس۱ در دانشگاه زوریخ، بر مبنای مطالعات خود بر روی اورانگوتان‌ها، به دیدگاهی بسیار متفاوت دست یافته است. او می‌گوید: «هنگامی که غذا کمیاب است، اورانگوتان‌ها به روش ذخیرۀ انرژی روی می‌آورند. آن‌ها حرکات خود را کمینه می‌کنند و بر استفاده از خوراک‌هایِ غیرجذاب و با ارزشِ غذاییِ کم تمرکز می‌کنند.» این راهبرد در چنین موقعیتی کاملاً بر خلافِ ابتکار و نوآوری است، اما معقول به نظر می‌رسد. فان شایک، دلیل آن را چنین توضیح می‌دهد: «دست‌زدن به کاری نو می‌تواند خطرناک باشد: شاید زخمی یا مسموم شوید. این کار همچنین نیازمند صَرف جدیِ زمان، انرژی و توجه است، درحالی‌که نتیجۀ آن همواره غیرقطعی و نامعلوم است.»

پژوهش‌ها بر روی انسان‌هایی که با کمیابی [منابع] روبه‌رو هستند بازتابِ یافته‌های فان شایک درمورد اورانگوتان‌هاست.


نشریۀ ساینس در سال ۲۰۱۳ پژوهشی را به‌قلم سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه پرینستون، منتشر کرد. این پژوهش نشان می‌دهد چگونه هنگامی که مشکل اقتصادیِ افراد کم‌درآمد به آن‌ها یادآوری می‌شود، توانایی‌شان در تفکر منطقی و حل مسائل در موقعیت‌های جدید کاهش می‌یابد. متعاقب آن، پژوهشی دیگر نشان داد که کشاورزانِ نیشکر در هند، پس از آنکه دستمزد سالانۀ خود را دریافت کردند و نگرانی‌های مالی آن‌ها به‌طورِ موقت رفع شد، نتایج بسیار بهتری در آزمون عملکرد شناختی کسب کردند.

 

(کشاورزانی که قبلاً در این آزمون شرکت نکرده بودند، پس از دریافت دستمزد خود، به‌طورِ قابل‌مقایسه‌ای عملکرد بهتری داشتند. بنابراین نامحتمل است که این بهبود عملکرد صرفاً ناشی از آشنایی قبلی با این آزمون باشد.) البته، افراد برای بقا هر کاری انجام می‌دهند که گاهی می‌تواند به ابداع و نوآوری منجر شود. اما، همان‌طور که یافته‌های بالا و دیگر پژوهش‌ها نشان می‌دهد، اگر ذهن فردْ پیوسته با مسائل فوری و اضطراری درگیر باشد، نظیر یافتن غذا یا سرپناه یا پرداخت قبوض، توانایی چندانی برای ابداع راه‌حل‌های درازمدت به‌منظورِ بهبود زندگی او باقی نخواهد ماند.

پس، خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ این یافتۀ شگفت‌آور که اورانگوتان‌ها می‌توانند در اسارت به‌طرزی باورنکردنی خلاق باشند بینش‌هایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح می‌دهد: «اگر غذای اورانگوتان‌ها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آن‌ها آزاد از این عوامل مزاحم، به‌یکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزون‌براین، در محیط‌هایی که آن‌ها به‌شدت تحت محافظت هستند، اکتشاف به‌ندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشه‌وکنار می‌توان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد اورانگوتان‌ها ترس معمول خود از ناشناخته‌ها را کنار می‌گذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتان‌های وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.

 

این شیء جدیدْ سکوی کوچکی به‌شکلِ لانۀ اورانگوتان بود. درحالی‌که اورانگوتان‌های اسیر تقریباً بی‌درنگ به شیء جدید روی آوردند، بیشتر اورانگوتان‌های وحشی، هرچند به حضور انسان‌ها عادت داشتند، در طول این آزمونِ چندماهه، حتی به این شیء نزدیک هم نشدند. تنها یکی از آن‌ها سرانجام جرئت کرد که آن را لمس کند. این ترس از تازگی می‌تواند مانعی جدی در برابر خلاقیت باشد: اگر حیوانی از روی‌آوردن به چیزهای تازه خودداری کند، ابداع و نوآوری تقریباً ناممکن خواهد شد. فان شایک چنین نتیجه می‌گیرد: «بنابراین، از دیدگاه من، فرصتْ مادر ابداع و نوآوری است.»

به‌طورِ مشابه، پژوهش‌ها بر روی گونه‌های مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خال‌دار نشان داده است آن‌هایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند به‌طورِ معمول خلاق‌ترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی می‌تواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسان‌ها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کرده‌اند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالش‌هایی جدی روبه‌روست، به‌ویژه ازآن‌رو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمی‌رسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف می‌خواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خم‌شوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفره‌ای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانه‌ها تبدیل شد. این کلاغ با خم‌کردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون می‌آورد.

 

البته سطل او پر از غذاهای وسوسه‌انگیز بود. (دانشمندان ازآن‌پس مشاهده کرده‌اند که گونۀ این کلاغ در حیات وحش، چوب‌ها را خم می‌کند و قلاب می‌سازد.) اما این چالش، بیشتر کودکان پنج‌ساله و حدود نیمی از کودکان هشت‌ساله را سر در گم کرد. «مارک نیلسن»، روان‌شناسی در «دانشگاه کوئینزلند»، در یک پژوهش در سال ۲۰۱۳ نشان داد که این تنها کودکان غربی نیستند که در حل این مسئله با مشکل رو به رو هستند: این مسئله برای کودکان «قبایل بدوی بوشمن» در آفریقای جنوبی نیز درست به‌همین اندازه دشوار است.

عملکرد کم‌فروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق می‌شوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش به‌طورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهش‌های قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آن‌ها نشان می‌داد، گاهی ابراز شگفتی می‌کردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده می‌شود.

 

«اما، ما در واقع برای اطمینان بیشتر به یافته‌های خود، به نمونۀ آماری بزرگتری نیاز داریم»، این دیدگاهِ «کیمبرلی شریدان»، روانشناس آموزش در «دانشگاه جورج میسون» است که این آزمایش را همراه با «اَبیگیل کونوپاسکی» از دانشگاه مذکور رهبری کرده است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد


سرنخِ جدیدی در رابطه با معمایِ خلاقیت در چهاردهم سپتامبر به دست آمد. در این تاریخ، «کریستیان روتز» از «دانشگاه سن اندروز» در اسکاتلند و همکارانش، در نشریۀ نیچر اعلام کردند که گونۀ دیگری از پرنده، کلاغ هاوایی یا «آلال»، نیز ابزار می‌سازد و بکار می‌برد. اگرچه این پرنده در حیات وحش منقرض شده است، تقریباً همگی پرندگان اسیر بالغ و حدوداً نیمی از پرندگان اسیر جوان که دانشمندان مورد آزمایش قرار دادند، از چوب‌ها و دیگر اشیا برای بازیابی غذا از محل‌های پنهان استفاده می‌کردند، آن‌ها برای این هدف اغلب در ابزارها تغییر شکل ایجاد می‌کردند.

 

این امر که تعداد بسیاری از پرندگانِ این گونه خود به خود از ابزارها استفاده می‌کنند، در کنار این واقعیت که پرندگان جوان این مهارت را بدون مشاهدۀ رفتار پرندگان بالغ توسعه می‌دهند، روتز را به این نتیجه رهنمون ساخته است که این رفتار شاید یکی از ویژگی‌های این گونه باشد، و نه یک نوآوری در گذشته‌های نزدیک.

 

با این وجود، استفاده از ابزار توسط این پرندگان شاید به‌عنوان یک نوآوری خلاقانه در گذشته‌های دور در دوران تکامل شکل گرفته باشد. پس شاید موفقیت روزافزون پرندگانی که تمایل به استفاده از ابزار در یافتن غذا دارند، انتخاب طبیعی را واداشته است تا عوامل ژنتیکیِ زیربنای این تمایل سودمند را ترویج بخشد. در این صورت، زیست‌بومِ پرنده می‌تواند در شکل‌گیریِ گام نخست و خلاقانه به‌سویِ بکارگیری و دستکاریِ ابزار نقش داشته باشد: کلاغ هاوایی، به‌دلیلِ تعداد اندکِ شکارچیان یا رقبا در جزیرۀ محل سکونت خود، از آزادی یعنی فرصتِ آزمودن چیزهای جدید برخوردار بوده است.

ما می‌خواهیم دریابیم که کدام ویژگی‌های فردی می‌تواند تفاوت‌های بین کودکان از لحاظ توانایی آن‌ها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوشش‌های ما در این زمینه اغلب بی‌نتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین می‌گوید: «تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیش‌بینی موفقیت در حل مسئله کمک می‌کند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».

«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیست‌شناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که به‌تازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.

وی اظهار می‌دارد: «از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان می‌دهد که اختراعات همواره بر مبنای یافته‌های قبلی شکل می‌گیرند؛ یافته‌هایی که با یکدیگر ترکیب می‌شوند و بهبود می‌یابند. بیشتر چیزهایی که ما به‌طورِ روزمره استفاده می‌کنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی به‌تنهایی نمی‌تواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید به‌عنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آن‌ها را می‌توان به‌عنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوری‌ها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران می‌آموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل می‌کند».

مایکل موتوکریشنا، روان‌شناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، می‌افزاید که سنجه‌های هوش فردی نظیر آی‌.کیو می‌تواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی می‌تواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد: اندازه و درهم‌تنیدگی جامعهْ ما را قادر می‌سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشه‌های بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینه‌های شکست، و نه افزایش آن، به‌سود نوآوری است. موتوکریشنا می‌گوید: «یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، می‌تواند نوآوری را برانگیزد.»


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما خشونت از کجا نشأت گرفته است؟خشونتازکجانشأتگرفتهاسترییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی استسلامت از دیدگاه قرآن با توجه به سوره کهفدر انتخاب تور لحظه آخری و مناسب به چه نکاتی باید توجه نمود؟ شاید بارها با واژه هایی از تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیبرگرفته از وبلاگ علوم اجتماعی کاشمر با مختصر ویرایش سوالات امتحانی درس اول صحیح مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگدر محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود اصول و مبانی مدیریت و سرپرستی سازمان‌هاوسرپرستیسازمان‌هاتعریف سازمان گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …لو ویگوتسکی در نوامبر در شهر اورشا در ناحیه غربی امپراطوری روسیه به دنیا آمدمردم نگاری و کاربردهای آن در مطالعات شهری فرهنگ …متن حاضر براساس گزارشی است از کارگاه آموزشی اینجانب در اداره کل مطالعات فرهنگی و نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما قرآن خشونت از کجا نشأت گرفته است؟ ازکجانشأتگرفتهاست رییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به مدارس بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت ، بازی و بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی است نوجوان محمد جواد محبت استاد محمدجواد محبت، چهره‏نام‏آشنای ادب معاصر ایران، به عنوان یک شاعر، بی‏نیاز از معرفی تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعی الگوی طرح درس سالانه طرح درس سالانه یا طرح درس کلیفعبارت از این است که محتوای یک ماده درسی وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان مری ویتون کالکینز در مارچ در آمریکا به دنیا آمد و در فوریه به خاطر ابتلاء به بیماری مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگ در محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود آینده‌ای فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو روانشناسی خجالت و نوشته شده در پنجشنبه ۷ شهریور۱۳۹۲ساعت ۲۱۳۸ بعد از ظهر توسط سید محمد فقیه سبزواری رود نیل از کجا سرچشمه می گیرد


ادامه مطلب ...

وقف نامه قنات سرچشمه زنجان، سندی از دوره قاجار

[ad_1]

چکیده:

این وقف نامه که از اسناد تاریخی به شمار می رود، سندی اســت به خط شکسته نستعلیق، با مرکّب بر روی کاغذ کاهی رنگ به ابعاد33×43سانتی متر، که به سال 1294 هـ .ق در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار، برای تعیین وضعیت وقفی «قنات سرچشمه» ـ که بزرگ ترین و مهم ترین قنات زنجان اســت ـ نگاشته شده اســت. این قنات 33 حلقه چاه دایر و 141 حلقه چاه بایر داشته و مبدأ آن در اراضی قریه دیزج، و مظهر آن در داخل شهر، محله معروف به «شکر الله میرزا» بوده اســت.
سند مذکور در 36 سطر نوشته شده و 26 نفر شاهد بر آن مهر زده اند. پشت سند هم مهر عبدالحسین که بانی و صاحب قنات بوده اســت دیده می شود. با توجه به وقف نامه موجود، حاج عبدالحسین، شش دانگ قنات مشهور به «قنات سرچشمه» را وقف عام کرده اســت.

کلید واژه ها:

قنات سرچشمه، موقوفات زنجان، حاج عبدالحسین تاجر، قنات های وقفی

تعریف قنات:

درباره ریشه «قنات» در میان لغت شناسان اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را در اصل واژه ای فارسی می دانند. آنها لغت قنات را مأخوذ از لغت «کنه» به معنای کندن می دانند. در ایران و سایر کشورهای اسلامی جهان، برای قنات بیش از 27 اسم وجود دارد؛ یا به عبارت دیگر، برای نامیدن این نوع شیوه استحصال آب، 27 اصطلاح به کار برده شده اســت. این اسامی در جنوب غربی آسیا عبارتند از: قونات، کانات، قنات، کاریز، کهریز، کارزس و ...
همه این نام ها به تونل هایی افقی گفته می شود که در مخروط افکنه ها، آب زیرزمینی را می کشد و بدون پمپ و وسیله دیگری آن را به سطح زمین آورده، قابل استفاده می کند.
تعریف بهتر قنات عبارت اســت از مجموعه ای از چند میله چاه و یک کوره زیرزمینی که با شیبی کمتر از شیب سطح زمین، آب موجود در لایه های آبدار مناطق مرتفع زمین را به کمک نیروی ثقل و بدون کاربرد نیروی کشش و هیچ نوع انرژی الکتریکی یا حرارتی با جریان طبیعی جمع آوری می کند و به نقاط پست تر می رساند. در واقع قنات را می توان نوعی زهکش زیرزمینی دانست که آب جمع آوری شده توسط این زهکش به سطح زمین آورده می شود و به مصرف آبیاری و شرب می رسد. (1)

قنات های شهر زنجان:

از دوران ناصرالدین شاه تاکنون، آخرین آب های جاری شهر زنجان که به صورت نوبتی مورد استفاده محلات قرار می گرفته اســت عبارتند از :
1.قنات حاجی میر بهاءالدین؛
2.قنات حاج یوسف؛
3.قنات حاجی عبدالحسین تاجر موسوم به قنات سرچشمه؛
4.قنات قیز قید.
همه این قنات ها از سلسله کوه های شرقی و شمال شرقی که حدود 30 الی 40 کیلومتری زنجان واقع شده اند شروع شده، آب کشاورزی و آشامیدنی را تأمین می کرده اند.

متن وقف نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
هو الواقف علی الضمائیر
1.بعد الحمد والصلوة، منظور از نگارش این کلمات شرعیة المضامین آنکه چون وقف از جمله باقیات صالحات و ثواب آن علی الاستمرار عاید واقف عالی درجات بوده و هست، خصوص وقف عقارات (2) و اجرای قنوات
2.که از جمله صدقات جاریه و ثواب آن عام اســت، ملاحظة لهذه المراتب، توفیق ربانی و سعادت حضرت سبحانی شامل حال توفیق مآل عمده الأعاظم و الأقران، فخر الأماجد و الأعیان، سلاله دودمان نجابت اشرف الحاجّ و المعتمرین الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی (3)
3.وفقه الله تعالی گردیده، وقف مؤبّد شرعی و حبس مخلّد اسلامی نمود جمیع حقوق احداثی خود را از قنات مشهوره به قنات سرچشمه، واقعه در شهر زنجان بر قاطبة مسلمین و عامة مومنین سکنة زنجان از مؤمنین و مؤمنات و عابرین سبیل و عامة مخلوقات، نسلاً بعد نسل إلی أن یرث الله الأرض و من علیها
4.که بقدر الکفاف و الحاجة شرب و استعمال نمایند؛ و ثواب آن را محضاً لله هبه و عطیه نمود من لدن آدم (ع) إلی انقراض العالم، به کافة متدینین و موحدین و مسلمین که بر شریعت حقه بوده و رفته اند و بعد از این
5.در شریعت حضرت خاتم النبیین (ص) و طریقت ائمة معصومین ـ صلوات الله علیهم أجمعین إلی یوم الدین بوده و خواهند بود؛ و قرارداد آب مزبور در هر عصری از اعصار منشعب شعب هست کافه بوده و خواهند بود
6.از قراری که تفصیل داده شود؛ از آن قرار معمول شود؛ و از شعب هشت گانه در هیچ عصری از اعصار تخلف و تجاوز ننمایند؛ و هر کس در هر زمان بخواهد قولاً و فعلاً از مقتضای ما وقّعه الواقف نماید، اثم و مخالفت شریعت
7.نموده، اذن استعمال و حق الشرب از آب مزبور ندارد، و تقسیم شعب هشت گانه از قرار تفصیل ذیل اســت: شعبة اولی در جنب برج بدن طرف شرقی که منتهی الیه برج های دروازه رشت اســت
8.و بالای آن سیلابی اســت که ممتده می شود الی خندق کهنه، تا منتهی شود به باغ حاجی داداش قوزانی، (4) ساکن زنجان؛ و بالای سیلاب مزبور به هیچ وجه من الوجوه حق الشرب و استعمال ندارند. چنانچه آب را از بالای سیلاب ببرند غرس اشجار و تصرفی نمایند به لعن خدا و رسول./ گرفتار شوند
9.که این شعبه آب مختص تحت سیلاب اســت نه بالای سیلاب. شعبه ثانیه فیمابین همین برج بدن و محل قورخانه (5) که معروف اســت. سادات کلهرود جهت استعمال، از آن شعبه آب به خانه های خودشان می برند تا منتهی شود به محاذی (6) امام زاده واجب التعظیم
10.امام زاده ابراهیم (ع) و از آن حدود باز داخل شعبه برج بدن می شود. شعبه ثالثه از وسط جای قورخانه که جهت استعمال منشعب شده تا منتهی شود به حمام کوچک فراشباشی. شعبه رابعه محاذی امامزاده جدید (7) طرف
11.غربی دروازه رشت المشهوره به تکیه میر کریم خان تا منتهی شود به میدان مرسل المنتهی إلیه شهر. شعبه خامسه آب انبار احداثی حاجی زمان تا منتهی شود به تکیه اسدالله بیک جهت شرب و استعمال فقط اســت .
12.شعبه سادسه دهنه سرچشمه (8) در جنب باغ حکومتی و عمارات دیوانی واقع اســت و آب اغلب شهر از آنجا منشعب می شود و باغچه و عمارت شهر از آنجا مشروب می شود که عمده همین شعبه اســت.
13.شعبه سابعه بیرون قلعه (9) و دروازه ارک بعد از غسالخانه احداثی علی اکبر خان فراشباشی منشعب می شود تا منتهی شود به قلعه چه حاجی میرزا معصوم الی قنات توپ آقاجی. شعبه ثامنه از راه طاحونه احداثی که چهار دانگ
14.واقف مزبور اســت الی حد مال دره سی و اراضی محاذی کشکان و والارود اســت قدر آب بگیرد و خود واقف تحجیر و حیازت نموده و تا بیست جریب نهر خانواری مجاناً و بلاعوض اذن تصرف و تملک داده، و به حدود آن اشاره خواهد شد؛ و خود واقف معین و مشخص نموده و همه آنها
15.در صورت کفاف شهر و فاضل آب اســت. جهت توضیح اشاره شد. و از ابتدای قوس الی آخر حمل که پنج ماه تمام اســت زیاده از قدر کافیة مشروبی شهر، فاضل آب باغچه ها و خانه ها که اهل شهر آن وقت محتاج آب نیستند و باعث خرابی
16.خانه ها و محلات اســت مختص طاحونه احداثی واقف موفق اســت؛ و کسی تسلط مزاحمت و ممانعت در مدت معین ندارد. بعد ذا، واقف معزی الیه، در ثانی وقف مؤبّد شرعی نمود تمامی سه دانگ از شش دانگ
17.دو حجره طاحونه احداثی خود را از هر یک، یک دانگ و نیم، که ثلث منافع آن هر ساله صرف قنات سرچشمه باشد: اول نو کندن، بعد لاروب کاری؛ و منافع یک ثلث باقی هم صرف چراغ و حصیر مساجد زنجان، مسجد جناب حاجی میرزا ابوالقاسم مرحوم (ره)، مسجد آقا سید جلیل مظلوم زمستانی و تابستانی، مسجد حسینیه، مسجد محله، مسجد زینبیه مشهور به مسجد آخوند سید علی اکبر، مسجد نصرالله خان، مسجد جناب آخوند ملاعلی مرحوم (ره)، مسجد ملا رحیم باشد از قرار تفصیل فوق. اینها بعد از وضع طاحونه اســت بقدر الحصّة. صیغه وقف علی ما قرّر فی الشرع الأنور جاری واقع گردید؛
18.و منافع یک ثلث که صرف چراغ و حصیر اســت
19.دو ثلث از برای حصیر مساجد معین اســت و یک ثلث از برای روغن چراغ. جهت توضیح اشاره شد.
20.و حدود اربعه اراضی که واقف موفق حیازت نموده از نهر آسیاب احداثی خود از قرار تفصیل اســت که قلمی می شود:
21.جنوبیتاً جاده تبریز تا منتهی شود به رودخانه قریه همایون، (9) و شمالیاً بالای دهنه و آب گیر قنوات
شورجه متعلقی سرکار مقرب الخاقان
22.مظفر الملک (10) و پاشاخان سرتیپ (11) وقعات ورثه مرحومین کربلایی ابوطالب و حاجی زمان، که جمعاً سه رشته قنات اســت؛ به علاوه از بالای دهنه قنوات مزبور
23.موازی هشتصد ذرع (12) طولاً مساحت شود به سمت شمالی طرف صحرا؛ و گویا آنچه مستثنی اســت آب گیر قنوات مزبوره اســت از دهنه نهر سه رشته قنات منفصله و سایر قنوات شورجه
24. که مال مالک قنوات مزبوره اســت، دخل به حیازت واقف معظّم له ندارد؛ شرقیاً از نهر احداثی خود واقف منتهی شود به مقبره جناب رضوان متعال
25.که مرحوم مغفور میرزا (ع) و قبرستان، و از آنجا منتهی شود به جاده تبریز؛ غربیاً منتهی شود به رودخانه قریه همایون که معروف به سیلاب همایون اســت.
26.فکان ذلک وقوعاً و تحریراً فی خامس شهر جمادی الثانی من شهور سنه هزار و دویست و نود و چهار هجری، علی ما حرر... و التحیه
27.مطابق با سال اود ئیل (13) سنه 1294
28.فمن بدّله بعد ما سمعه فإنّما إثمه علی الذین یبدّلونه
29.وقفاً عاماً صحیحاً شرعیاً
30.والسلام علی من اتبع الهدی و نه عن الهدی
چون حدّ شمالی درست مشروح شود، مجدداً من باب التوضیح نگارش می شود: باید منتهی شود در سمت غربی لسیلاب جارچی، و از آنجا رو به پایین که سمت جنوب اســت می آید و منتهی می شود به جاده قریه سارمساقلو، (14) و از تحت جاده می رود و به مغرب منتهی می شود به سیلاب همایون. حرّر ذلک فی تاریخ الفوق، سنه اودئیل شهر جمادی الثانیه 1294 .

هامش سند:

1.اعتراف الواقف المعظم لدی الأحقر. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
2.ابن مرحوم حاجی ابراهیم. [مهر:] «هوالوهّاب».
3.قد اعترف الواقف الموفق بما نمی الی جنابه لدی الاقل و مراعاه الاحتیاط صالحت منافع ... الی عالم یحدثه الواقف... من قبل حجة الاسلام الحاج السید حسین کوه کمره ای ـ سلّمه الله ـ علی المبلغ المعلوم بینی و بینه، و أن یصرف المبلغ المزبور بمستحقه فی الاول من ذیحجه الحرام سنه 1294. [مهر:] «هوالعلیّ الأکبر 1243».
4.حاجی شعبان. [مهر:] «شعبان».
5.ابن مرحوم مشهدی. [مهر:] «عبده الرّاجی خداویردی».
6.ابن مرحوم حاجی علی اصغر به تاریخ 14 شهر جمادی الثانی 1294.
7. قد اعترف الواقف المؤیّد الموفق ـ زاد الله توفیقاته ـ بتمام ما رقّم. حرّره محمد حسن التفرشی ابن مرحوم المیرزا عبدالعظیم «نوّرالله مضجعه» [مهر:] «عبده الراجی محمد حسن».
8.عالی جاه عمدة الاعیان و الاشراف الحاج حاجی عبدالحسین اقرار و اعتراف بر مضمون متن نمودند. حرره علی ساکن زنجان [مهر:] «یا علی أدرکنی».
9.بسم الله تبارک اسمه. و إن الإنسان اذا مات ینقطع أمله و عمله إلا من ثلاث: ولد صالح یدعوا له و علم انتفع به بعد موته و صدقه جاریه خیرها و یعم نفعها، شملت التوفیقات الألهیة... الواقف المسطور. فوقف تقربا الی الله تعالی ذلک احدثه علی من سطر من المسلمین لمن و جعل التولیه یسطر تقبل الله منه الباقیه الصالحه و الباقیات الصالحات خیّر عند ربک ثواباَ و خیر أملاً. و اعترف الواقف بکافّة ما سط لدیّ و أنا أدعوالله أن یحفظ أهالی بلدنا و من یلحقهم من ذریّاتهم عن مخالفته. حرّره العبد الواثق ربّه العظیم فی 13 شهر جمادی الثانی من سنه 1294. [مهر:] «ابوالمکارم الموسوی».(15)
10.قد اعترف الواقف المؤیّد بتوفیق الله سبحانه ... من البدو إلی الختم لدیّ فی 12 شهر جمادی الثانی 1294 [مهر:] «صلّ علی محمد».
11.قد اعترف الواقف ـ وفّقه الله لما یحبّ و یرضی ـ بمضمون الکتاب عن اشک والارتیاب من المبدء و المآب لدی الداعی دام دوله العلی فی 19 شهر صفر المظفر من سنه 1295. [مهر:] «یا خلیل الله».
12. قد اعترف الواقف الموفّق بما فیه لید الأحقر. حرّره أقلّ السادات.[مهر:] «محمد مهدی الحسینی»؛ «محسن ابن باقر الموسوی».(16)
13.أنا من الشاهدین [مهر ناخوانا].
14.قد اعترف الواقف الموفق به جمیع ما نمی الیه فی الورقه متناوباً مشارالیه بیده الفانیه فی 11 شهر جمادی الثانی من الشهور سنه 1294. [مهر:] «عبده عماد الدین الحسینی».
15.بسم الله الرحمن الرحیم. قد اعترف بحذافیر ما سطرفیه ... ذیعقدة الحرام سنه 1294. [مهر:] «حسین علی ابن رجبعلی».
16.قد اعترف الواقف الموفّق المکرّم لجمیع ما رقم فی الورقة متناً فی 12 شهر جمادی الثانی 1294. [مهر:] «فتّاح ابن اسمعیل الحسینی».
17.توضیح آنکه تولیت قنات با فرزند عزیز آقا عبدالجلیل با اولاد ارشد او نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن. [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
18.قد أقرّ الحاج المعظم له الواقف بوقوع ما صدر عنه من البدو الی الشهاده لدی الأقل فی 12 جمادی الثانی 1294 [مهر:] «فتح الله الموسوی».
19.هو. ما سطر فی الورقة مقرون بالصحة و الصواب، و اعترف الواقف. حرّره فی ثالث عشر شهر جمادی الثانی سنه 1294. [مهر:] «ابوطالب الموسوی». (17)
20.قد اعترف بالمصالحة فی ثالث عشر لدی جمادی الثانی 94.
21.اعترف الواقف الموفّق المؤیّد بحد ما فی الورقه لدی العبد الأقل فی عاشر شهر جمادی الأخری من الشهور المعظم سنه 1294. [مهر:] «نصرالله ابن محمد رحیم»؛ (18) «لطف الله»(19).
22. هوالله تعالی شأنه. قد اعترف الحاج المعظم المکرم بکل ما فی الورقه من البدایه إلی الشهاده بالوقف و الشرط و سایر ما کان لدیّ فی یوم الجمعة العاشر من جمادی الأخری من سنه 1294. [مهر:] «الواثق بالله الغنیِّ عبده حسن ابن علی».
23. هو. اعترف الحاجّ و المعتمر الواقف بوفق المستطر بما فی تلک الورقه من بدو الی التاریخ المرقوم بین یدی الأقل الفانی.[مهر:] «المتوکل علی الله إسمعیل الحسینی.
24.[مهر:] «عبدالحسین».

تاریخچه خاندان خطیبی های زنجان

یکی از خاندان های دیرین زنجان طایفه خطیبی ها هستند. براساس اسناد و مدارک موجود، نسل خطیبی ها از تیره خالدیان قریش اســت که از بدو ورود اسلام وارد ایران شده اند و قرن های متمادی موطن اصلی آنها شهرهای نیشابور، مرو و شیراز بوده اســت. آنان از اوایل قرن پنجم به منطقه قزوین و زنجان نقل مکان می کنند. در قرن هفتم دو صاحب مقام از این خاندان برخاسته اند:
1.صدرالدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «صدر جهان» که چهار سال صدراعظم ایلخانیان بود.
2.قطب الدین احمد ابن عبدالرزاق معروف به «قطب جهان» که قاضی القضات ممالک اسلامی بود.
پس از تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی، باز هم از این سلسله فردی به نام میرزا عبدالحسین ملاباشی بپاخاست که در زمان شاه طهماسب دوم (1148 ـ 1135 ق) آخرین ملاباشی شاهان صفوی بود.
وی در سال 1148 ق در دشت مغان به سبب اعتراض به اصلاحات مذهبی نادرشاه و تغییر سلطنت از صفویه به افشاریه، به دستور وی کشته شد. مرحوم آقابزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه (20) او را جزء شهدای قرن 12 هجری ذکر کرده اســت.
پس از شهادت عبدالحسین ملاباشی، به لحاظ اختناق موجود در زمان نادر، فرزندان ملاباشی مجدداً از اصفهان به موطن اصلی خود منطقه زنجان بازگشتند.
اولین فرد از اولاد میرزا عبدالحسین ملاباشی که به زنجان آمده اســت فردی به نام حاج میرزا عرب بوده که ابتدا ساکن سلطانیه (21) شده اســت. سپس فرزندانش به زنجان نقل مکان می کنند. محل استقرار اولیه آنان در محله نصرالله خان، در قسمت شمال شرقی مسجد و مدرسه نصرالله خان بوده که در حال حاضر قسمتی از آن در خیابان فعلی زینبیه واقع شده اســت.
حاج میرزا عرب فرزندی به نام حاج بلال داشته که روستای ده جلال خدابنده چون سهم الارث ایشان بوده، به نام او نام گذاری می شود؛ چرا که حاج میرزا عرب شماری از روستاهای سلطانیه و خدابنده را خریداری کرده بود.
حاج میرزا عرب قبل از کوچ به زنجان به تجارت اشتغال داشته و در مسیر اصفهان به آسیای صغیر تجارت می کرد. حاج جلال نیز فرزندی داشته به نام حاج میرزا که در اسناد و نامه های موجود آن زمان به حاج میرزای زنجانی معروف بوده اســت. حتماً او نیز برادرانی داشته که در حال حاضر از آنها اطلاعی در دست نیست.
براساس تحقیقات نگارنده تاکنون، حاج میرزای زنجانی دارای پنج پسر به نام های حاج عبدالحسین، میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، حاج زین العابدین، حاج مهدیقلی و رضاقلی بوده اســت که هر کدام از این فرزندان نیز اکنون در زنجان صاحب نسل هستند. فعلاً نوادگان حاج عبدالحسین و حاج مهدیقلی مرحوم، دارای نام خانوادگی «خطیبی» هستند. نام خانوادگی فرزندان میرزا ابراهیم خان مظفر الدوله، «مظفری» اســت و نوادگان رضاقلی مرحوم نیز به «خطیب لو» مشهور هستند.
هر چند بر اساس نقل قول های متعدد، این خانواده پیش از انتخاب نام خانوادگی رسمی در سال 1304، همچنان عنوان «خطیبی» داشته اند. سبب هم آن بوده که از نسل صدر جهان، قطب جهان و صدر الصدور (22) بوده اند و این هر سه با دارا بودن ملکه فصاحت و بلاغت، اغلب خطبه خوان بوده اند. علاوه بر آنکه مجالس درس و بحث آنها نیز رونق بسزا داشته اســت.
در این میان شخصیت میرزا عبدالحسین ملاباشی که ملاباشی صفویه، یعنی: بالاترین مقام روحانی، بوده، در انتخاب این لقب بی تأثیر نبوده اســت.
شخصیت اصلی که در مقاله مورد بحث اســت، حاج عبدالحسین تاجر زنجانی اســت. وی حدود 1215 ق در زنجان متولد شده و در زمان خود بزرگ خاندان خطیبی بوده اســت. شغل اصلی اش تجارت بوده و همواره با اصفهان مراوده داشته اســت. وی به سبب تجارت و ارثیه ای که از پدرش داشته، در زنجان یکی از رجال و اعیان طراز اول شهر بوده اســت.
وی همواره در کارهای عام المنفعه پیشقدم بوده و براساس اسناد و مدارک موجود، او مشوق اصلی آمدن و ماندن آخوند ملاعلی قارپوز آبادی به زنجان بوده و سرمایه اصلی ساخت مسجد و مدرسه چهل ستون را تقبل کرده اســت. همچنان که یکی از دختران آخوند به نام ام سلمه خانم را نیز برای پسرش حاج عبدالرسول تزویج می کند. آخوند در قسمت آخر وصیت نامه خود درباره حاج عبدالحسین آورده اســت: «اولاد خود را وصیت می کنم به سلوک با یکدیگر، و هر بزرگی کوچک خود را مراعات کند؛ و هر کوچکی حرمت بزرگ را نگه دارد؛ و همه را سپردم به خداوند رحمان؛ و بعد از فضل او، عالی شأن المکرم المخدوم المحترم حاج عبدالحسین را وصیت می کنم که به قسمی که با من بود با ایشان هم باشند؛ زیرا که ایشان بانی و باعث برماندن من در ولایت زنجان شدند. فی هفتم محرم 1289. آخوند ملا علی قارپوز آبادی». [مهر:] «و رفعناه مکاناً علیّاً».
حاج عبدالحسین بعد از واقعه بابیّت در زنجان که شهر دچار خرابی شده و قلعه های اصلی شهر فرو می ریزید، در قسمت غربی شهر نزدیک دروازه تبریز قلعه چه ای برای خانواده اش می سازد که حدود بیست هزار متر مساحت داشته و دارای چندین برج بوده و دیوارهایی ضخیم به عرض 1/5 متر و ارتفاع 3 متر داشته اســت. ضخامت دیوارها چنان بوده اســت که یک نفر اسب سوار می توانسته روی دیوار حرکت کند. آثار این قلعه چه تا دهه 40 موجود بوده اســت.
از آنجایی که شهر زنجان در دوران قاجاریه به دلایل مختلف در حال گسترش و توسعه بوده؛ از طرفی شهر با کمبود آب آشامیدنی و زراعی مواجه بود، به طوری که هنگام خشکسالی ها و تغییرات جوی مشکل آب شرب از مشکلات جدّی بوده اســت؛ مخصوصاً در خشکسالی سال 1288 (23) که علاوه بر مرگ و میر مردم بر اثر قحطی، شمار فراوانی نیز در شهر به خاطر آلودگی آب شرب به وبا مبتلا شده، از بین رفتند، در این زمان عده ای از مردم به بزرگان شهر مراجعه کرده، خواستار حل مشکل آب شرب می شوند. در این میان حاج عبدالحسین تقبل می کند که قناتی برای تأمین آب شرب شهر زنجان حفر کند. حفر قنات از سال 1288 ق به دست مقنیان مجرب شهر آغاز می شود. البته پیش از آن، در محله سرچشمه چشمه ای بوده، ولی رفته رفته آب دهی آن کم شده و به آب باریکه ای تبدیل شده اســت.
حفر قنات چون در مرکز شهر بود، حاج عبدالحسین با مشکلاتی نیز روبرو بود؛ از جمله اینکه برخی از خانواده ها مانع احداث چاه های (24) قنات می شدند که با سیاست و کاردانی حاج عبدالحسین نیز این مشکلات حل می شود.
این قنات که به نام قنات سرچشمه معروف اســت، از زمین های روستای دیزج آباد شروع می شود. چاه های متعددی هم در مسیر آن حفر شده اســت. بر طبق وقف نامه موجود، هشت شعبه داشته که شعبه اصلی آن همان محله سرچشمه اســت که در خیابان طالقانی فعلی قرار دارد و محله ای بوده که اکثر منسوبین خانواده خطیبی در آنجا زندگی می‌کردند.
در قسمت های مختلف شهر آب انبارهای متعددی هم ساخته شده و آب آشامیدنی مردم شهر در آنجا ذخیره می شده اســت، تا اوایل قرن اخیر، 12 آب انبار در داخل حصار که بافت قدیمی شهر اســت وجود داشته اســت. (25) آب انباری نیز در محله گونیه، نزدیک قلعه چه حاج عبدالحسین ساخته شده بود که تا این اواخر باقی مانده بود.
این آب انبارها از نظر معماری و پلان به طور یکسان شامل سه فضای مخصوص جمع شدن آب بوده اســت. ته نشست گل و لای در فضای نخستین انجام می گرفت و مخزن دوم، آب نسبتاً صافی را در خود جای می داده اســت. فضای سوم که محل برداشت آب بوده اســت یک پله نسبتاً طویل داشته که عموماً به نام قرخ ایاق (چهل پله) نامیده می شد.
این آب انبارها با عناصری نظیر سنگ، آجر، ملاط ساروج ساخته شده اند. فلکه خروجی آب، به لحاظ عبور صاف شده، عموماً اندکی بلندتر از کف آب انبار تعبیه شده و تماماً دارای فاضلاب جهت لایروبی گل و لای اســت. این آب انبارها تا دهه های اخیر، قبل از لوله کشی مورد استفاده اهالی بوده اســت. (26)
شعبات قنات سرچشمه با توضیحات کامل در وقف نامه آمده اســت. نکته قابل توجه در وقف نامه، توضیح حدود اربعه زمین های تحت پوشش قنات اســت که از زمین های واقع در بین سیلاب همایوناز آبریز کوه های همایون جاری شده تا رودخانه زنجان رود ادامه داشت. یعنی: از حدود خیابان فرمانداری فعلی تا رودخانه سارمساقلو، همه این زمین ها متعلق به حاج عبدالحسین بوده و در وقف نامه اشاره شده اســت که هر کس بیست جریب از این زمین ها را حیازت کند، در تصرف و تملک او خواهد بود.
اولین اقدام را جهت آبادی زمین ها، خود حاج عبدالحسین انجام داده، باغی را در قسمت شمال غربی آن زمین ها احداث می کند که به حسین آباد معروف بود و در حال حاضر به علی آباد نامبردار اســت.
این باغ را حاج عبدالحسین به برادرش میرزا ابراهیم خان سرتیپ که داماد عبداله میرزا دارا حاکم زنجان بود بخشید تا بتواند از میهمان های خود که از رجال کشوری و لشگری دوره قاجار بودند در آنجا پذیرایی کند. در خاطرات ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمد علی شاه هم آمده اســت که در مسیر زنجان به آذربایجان، چند شبی را در محل باغ حسین آباد گذرانده اند.
حاج عبدالحسین فرد خیّری بوده اســت. آن گونه که از معمّرین نقل شده اســت، در قحطی 1288 که به «سال مجاعه» معروف اســت و مردم به شدت در تنگنا بودند، کفالت بیش از 50 خانوار را شخصاً به عهده داشته و با احداث تنورهایی در محل قلعه چه، به هر خانوار نیازمند زنجانی روزانه یک قرص نان می داده اســت.
در خاطرات و بعضی از سفرنامه های دوره قاجار از حاج عبدالحسین به عنوان یکی از رجال و اعیان زنجان نام برده شده اســت. سرانجام وی پس از حدود 85 سال عمر بابرکت، در سال 1300 ق دعوت حق را لبیک گفته، در محل قبرستان قدیمی شهر که نزدیک مقبره مجتهدی ها بود دفن شد. (اکثر بزرگان خاندان خطیبی که هم عصر حاج عبدالحسین بوده اند، در آنجا مدفون هستند).
در اوایل حکومت پهلوی این قبرستان متروکه شد و دانش آموزان دختر در آن محل درختکاری می کردند و آنجا قیزلارباغی (باغ دختران) نام گرفت.
در روزنامه سفر آذربایجان که دافع الغرور نام گذاری شده و عبدالعلی ادیب الملک برادر محمد حسن خان اعتماد السطنه به چاپ می رساند، در سال 1275 ق نکات جالبی در خصوص شهرستان زنجان نگاشته شده که در قسمتی از آن به معرفی معارف و رجال شهر در سال مزبور پرداخته اســت که عیناً نقل می شود:
معارف و اعیان شهر عبارتند از: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که نصف املاک «خمسه» مال اوست. حاج شیخ علی تاجر، آقا کلب علی، آقا نادعلی تاجر، حاجی عباس علی، حاجی ابراهیم تاجر، حاجی اسدالله، آقا عبدالحسین، حاجی مهدی قلی، امیر اصلان خان، برادر حسینقلی خان، آقا محمد تاجر، حاج ابوطالب، حسین قلی خان نواده ذوالفقار خان.
از این 14 نفر که ادیب الممالک از آنها به عنوان اعیان و رجال شهر نام برده، چهار نفر از خاندان خطیبی بوده اند: میرزا ابراهیم خان سرتیپ که فرمانده افواج «خمسه» بوده و در زمان ناصرالدین شاه به مظفر الدوله ملقب گردید. حاجی عباس علی برادرزاده حاج عبدالحسین که از تاجران معروف زنجان بوده اســت. حاج مهدی قلی که برادر حاج عبدالحسین بوده اســت.
در خصوص خاندان خطیبی اینجانب (27) تحقیقاتی انجام داده ام که به حول و قوه الهی، پس از تکمیل اطلاعات و اسناد و مدارک موجود چاپ خواهد شد.
منابع:
1.بامداد، مهدی. (1378). شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14. تهران: زوار. ج 2.چاپ پنجم.
2.پاپلی یزدی، محمد حسین؛ و مجید لباف خانیکی (1382). قنات های تفت. تهران: میراث فرهنگی. چاپ اول.
3.گروه بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی زنجان. (1383). گزارش بررسی پیشینه تاریخی آب رسانی شهر زنجان.
4.محسن اردبیلی، یوسف. فصلنامه فرهنگ زنجان. سال اول، شماره دوم، تابستان 1379.
5.موسوی زنجانی، حاج سید ابراهیم. تاریخ زنجان: علما و دانشمندان. تهران: کتابفروشی مصطفوی.
6. نیرومند، کریم. (1385). شرح زندگانی دانشمندان و روات رجال لشکری و کشوری استان زنجان. انتشارات عود.

پی نوشت ها :

1.پاپلی یزدی، محمد حسین و لباف خانیگی. مجید. (1383). قنات های تفت. چاپ اول. تهران: انتشارات میراث فرهنگی.
2.عقارات جمع عقار به معنی سرای، خانه، اثاث، آب و زمین و ملک. (فرهنگ معین، ج 1).
3.الحاج عبدالحسین تاجر زنجانی چهار اولاد ذکور داشت: الف.حاج عبدالجلیل که متولی قنات بود؛ ب.حاج عبدالرسول، داماد آخوند ملا علی قارپوزآبادی؛ ج.حاج عبدالاحد ملقب به معتمد الرعایا؛
4.قوزان: روستایی از توابع شهرستان ایجرود در 43 کیلومتری استان زنجان.
5.قورخانه: اسلحه خانه، زرادخانه (لغت نامه دهخدا).
6.امام زاده اسماعیل (ع) که در محل زمین چمن دبیرستان شریعتی قرار داشت، و متأسفانه هیچ گونه گنبد و بارگاهی برای آن ایجاد نشده اســت.
7.دهنه اصلی سرچشمه، واقع در خیابان طالقانی فعلی که محوطه بازی بود.
8.بیرون قلعه: منظور از قلعه همان دیوار و حفاظ اصلی شهر بود که در دروازه رشت قرار داشت.
9.همایون: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 7 کیلومتری مرکز استان.
10.مظفر الملک: مظفر الدوله صحیح اســت. آقاخان مظفر الدوله از مردان مشهور و معروف شهر زنگان و رئیس فوج اول خمسه بود.
11.پاشاخان سرتیپ: حسین پاشاخان برادر آقاخان مظفر الدوله ملقب به مظفر السلطنه.
12.ذرع: معادل 16 گز؛ یعنی یک متر و چهارصدم یک متر (لغت نامه دهخدا).
13.اودئیل: از ماه های سال ترکی به معنای سال گاو.
14.سارمساقلو: روستایی از توابع شهرستان زنجان در 18 کیلومتری مرکز استان.
15.حاج میرزا ابوالمکارم زنگانی (میرزایی) (1255 ـ 1330 ق)؛ از روحانیون طراز اول زنجان در دوران مشروطه و از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
16.محسن ابن باقر موسوی زنجانی متوفی در 10 ذی الحجه 1317 ق.
17.حاج میرزا ابوطالب موسوی زنگانی ملقب به فخر الدین (1259 ـ 1329 ق) از فرزندان میرزا ابوالقاسم میرزایی.
18.میرزا نصرالله ابن حاج میرزا عبدالرحیم ملقب به شیخ الاسلام از روحانیون زنگان بوده اســت .
19.حاج میرزا لطف الله بن نصرالله بن محمد بن علی زنگانی متولد 1233 ق. عالمی ادیب بود.
20.در زمان قاجاریه، به جای «ملا باشی» که در اواخر سلطنت صفویه معمول شده بود، «صدرالصدور» می گفتند.
21.طهرانی، محمد محسن. طبقات أعلام الشیعه، ج 6، ص 422 ـ 421.
22.البته به غیر از خاندان ملاباشی، از خاندان صفویان اصفهان نیز کسانی همراه حاج میرزا عرب بودند که آنها هم در سلطانیه مستقر شدند و اکنون صفوی های سلطانیه از نسل آنانند. در این مدت، بین این دو خاندان نسبت های سببی و خانوادگی ایجاد شده اســت .
23.در تاریخ مفصل زنجان نگارش کریم نیرومند، این سال به سبب شدت خسارت خشکسالی و از بین رفتن شمار فراوانی از مردم شهر زنجان، «سال مجاعه» نام نهاده شده اســت.
24.البته آن گونه که از طریق شهرداری بررسی کرده ام، در حال حاضر نیز از آب چاه های این قنات برای آبیاری پارک جنگلی شماره یک استفاده می شود.
25.کیانی، محمد یوسف و هوشنگ ثبوتی. (1370). شهرهای ایران (شهر زنجان) جهاد دانشگاهی، ج 4، ص 224.
26.ثبوتی، هوشنگ. (1365). تاریخ زنجان. ص 144 ـ 145.
27.بهمن خطیبی.

منبع:سجادی، سید احمد؛(زمستان 1390)، وقف میراث جاویدان شماره 76،تهران،موسسه فرهنگی هنری نور راسخون،

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مزینان شناسی شاهدان کویر مزینانحوزه ی علمیه مزینان با بیش از یکصدسال قدمت تاریخی چرا این پایگاه دینی احیا نمی شود؟


ادامه مطلب ...

خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

[ad_1]
وب‌سایت ترجمان - ترجمه علی برزگر: از قدیم‌الایام گفته‌اند که «نیاز مادرِ اختراع است». اما این رابطۀ مادر و فرزندی همیشه هم برقرار نیست. مطالعاتِ جدید نشان می‌دهد که عوامل دیگری وجود دارند که می‌توان آن‌ها را نیز در نوآوری دخیل دانست. به‌این‌ترتیب شاید بهتر باشد، به‌جای باهوش‌دانستنِ نوآوران، آن‌ها را افرادی بدانیم که فرصت و امنیت کافی را در اختیار داشته‌اند و توانسته‌اند با جمع‌بندیِ دانش و تجربیاتِ دیگران دست به نوآوری بزنند.


ساینتیفیک امریکن — خلاقیتْ انسان‌ها را قادر ساخته است که تمام گوشه‌وکنار این سیاره را فتح کنند. درواقع، اشتیاق به ابتکار و نوآوریْ یکی از بارزترین ویژگی‌های نوع بشر است. باوجوداین‌، گونۀ ما تنها گونه‌ای نیست که از قدرت ابداع و ابتکار برخوردار است. پژوهشگران این توانایی را در تعداد فزاینده‌ای از دیگر مخلوقات نیز مشاهده کرده‌اند. برخی از یافته‌های آن‌ها، با فهم متعارف ما از سرچشمه‌های خلاقیت و چگونگی شکوفا کردن آن در وجود آدمی ناسازگار است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد

البته، از قدیم گفته‌اند که « نیاز مادر اختراع است». اما، کارل فان شایک، یکی از دانشمندان نخستی‌شناس۱ در دانشگاه زوریخ، بر مبنای مطالعات خود بر روی اورانگوتان‌ها، به دیدگاهی بسیار متفاوت دست یافته است. او می‌گوید: «هنگامی که غذا کمیاب است، اورانگوتان‌ها به روش ذخیرۀ انرژی روی می‌آورند. آن‌ها حرکات خود را کمینه می‌کنند و بر استفاده از خوراک‌هایِ غیرجذاب و با ارزشِ غذاییِ کم تمرکز می‌کنند.» این راهبرد در چنین موقعیتی کاملاً بر خلافِ ابتکار و نوآوری است، اما معقول به نظر می‌رسد. فان شایک، دلیل آن را چنین توضیح می‌دهد: «دست‌زدن به کاری نو می‌تواند خطرناک باشد: شاید زخمی یا مسموم شوید. این کار همچنین نیازمند صَرف جدیِ زمان، انرژی و توجه است، درحالی‌که نتیجۀ آن همواره غیرقطعی و نامعلوم است.»

پژوهش‌ها بر روی انسان‌هایی که با کمیابی [منابع] روبه‌رو هستند بازتابِ یافته‌های فان شایک درمورد اورانگوتان‌هاست.


نشریۀ ساینس در سال ۲۰۱۳ پژوهشی را به‌قلم سندیل مولایناتان، استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد، و الدار شفیر، استاد روان‌شناسی دانشگاه پرینستون، منتشر کرد. این پژوهش نشان می‌دهد چگونه هنگامی که مشکل اقتصادیِ افراد کم‌درآمد به آن‌ها یادآوری می‌شود، توانایی‌شان در تفکر منطقی و حل مسائل در موقعیت‌های جدید کاهش می‌یابد. متعاقب آن، پژوهشی دیگر نشان داد که کشاورزانِ نیشکر در هند، پس از آنکه دستمزد سالانۀ خود را دریافت کردند و نگرانی‌های مالی آن‌ها به‌طورِ موقت رفع شد، نتایج بسیار بهتری در آزمون عملکرد شناختی کسب کردند.

 

(کشاورزانی که قبلاً در این آزمون شرکت نکرده بودند، پس از دریافت دستمزد خود، به‌طورِ قابل‌مقایسه‌ای عملکرد بهتری داشتند. بنابراین نامحتمل است که این بهبود عملکرد صرفاً ناشی از آشنایی قبلی با این آزمون باشد.) البته، افراد برای بقا هر کاری انجام می‌دهند که گاهی می‌تواند به ابداع و نوآوری منجر شود. اما، همان‌طور که یافته‌های بالا و دیگر پژوهش‌ها نشان می‌دهد، اگر ذهن فردْ پیوسته با مسائل فوری و اضطراری درگیر باشد، نظیر یافتن غذا یا سرپناه یا پرداخت قبوض، توانایی چندانی برای ابداع راه‌حل‌های درازمدت به‌منظورِ بهبود زندگی او باقی نخواهد ماند.

پس، خلاقیت از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ این یافتۀ شگفت‌آور که اورانگوتان‌ها می‌توانند در اسارت به‌طرزی باورنکردنی خلاق باشند بینش‌هایی در این زمینه به دست داده است. فان شایک چنین توضیح می‌دهد: «اگر غذای اورانگوتان‌ها تأمین شود و از شکارچیان خبری نباشد، آن‌ها آزاد از این عوامل مزاحم، به‌یکباره زمان زیادی در اختیار خواهند داشت.» افزون‌براین، در محیط‌هایی که آن‌ها به‌شدت تحت محافظت هستند، اکتشاف به‌ندرت دارای پیامدهای ناخوشایند است و با چیزهای عجیب زیادی در گوشه‌وکنار می‌توان بازی کرد. در چنین شرایطی، به نظر می‌رسد اورانگوتان‌ها ترس معمول خود از ناشناخته‌ها را کنار می‌گذارند. در پژوهشی منتشرشده در نشریۀ اَمریکن جرنال آو پرایماتولوجی۲ در سال ۲۰۱۵، فان شایک و همکارانش واکنش اورانگوتان‌های وحشی و اسیر را به شیئی جدید مقایسه کردند.

 

این شیء جدیدْ سکوی کوچکی به‌شکلِ لانۀ اورانگوتان بود. درحالی‌که اورانگوتان‌های اسیر تقریباً بی‌درنگ به شیء جدید روی آوردند، بیشتر اورانگوتان‌های وحشی، هرچند به حضور انسان‌ها عادت داشتند، در طول این آزمونِ چندماهه، حتی به این شیء نزدیک هم نشدند. تنها یکی از آن‌ها سرانجام جرئت کرد که آن را لمس کند. این ترس از تازگی می‌تواند مانعی جدی در برابر خلاقیت باشد: اگر حیوانی از روی‌آوردن به چیزهای تازه خودداری کند، ابداع و نوآوری تقریباً ناممکن خواهد شد. فان شایک چنین نتیجه می‌گیرد: «بنابراین، از دیدگاه من، فرصتْ مادر ابداع و نوآوری است.»

به‌طورِ مشابه، پژوهش‌ها بر روی گونه‌های مختلفِ پرندگان و همچنین کفتارهای خال‌دار نشان داده است آن‌هایی که اشتیاق بیشتری به کشف چیزهای تازه دارند به‌طورِ معمول خلاق‌ترین افراد هستند. آیا این کنجکاوی می‌تواند نیروی محرکۀ ظهور خلاقیت در انسان‌ها نیز باشد؟ برای پاسخ به این پرسش، متخصصان اغلب تلاش کرده‌اند خلاقیت کودکان در حل مسئله را مورد مطالعه قرار دهند. اما چنین کاوشی با چالش‌هایی جدی روبه‌روست، به‌ویژه ازآن‌رو که کودکان خیلی خلاق به نظر نمی‌رسند. در پژوهشی منتشرشده در سال ۲۰۱۱، پژوهشگران در دانشگاه بیرمنگام از کودکان بریتانیایی در سنین مختلف می‌خواستند تنها با استفاده از یک مفتول صاف اما خم‌شوندهْ سطلی از کاغذهای خودچسب را از ته حفره‌ای بیرون بیاورند. نُه سال قبل، در سال ۲۰۰۲، کلاغی با نام «بتی» که از کالِدونیای جدید۳ در قفس شده بود با حل این مسئله به خبر نخست رسانه‌ها تبدیل شد. این کلاغ با خم‌کردن مفتول مستقیم و تبدیل آن به قلاب، سطل را از درون حفره بیرون می‌آورد.

 

البته سطل او پر از غذاهای وسوسه‌انگیز بود. (دانشمندان ازآن‌پس مشاهده کرده‌اند که گونۀ این کلاغ در حیات وحش، چوب‌ها را خم می‌کند و قلاب می‌سازد.) اما این چالش، بیشتر کودکان پنج‌ساله و حدود نیمی از کودکان هشت‌ساله را سر در گم کرد. «مارک نیلسن»، روان‌شناسی در «دانشگاه کوئینزلند»، در یک پژوهش در سال ۲۰۱۳ نشان داد که این تنها کودکان غربی نیستند که در حل این مسئله با مشکل رو به رو هستند: این مسئله برای کودکان «قبایل بدوی بوشمن» در آفریقای جنوبی نیز درست به‌همین اندازه دشوار است.

عملکرد کم‌فروغِ کودکان در چالش قلاب و سطل، شاید تا حدودی ناشی از شرایطی باشد که آزمایشات تحت آن اجرا شده است. یک پژوهش آزمایشی منتشرشده در نشریۀ فیلاسفیکال ترنزاکشنز آو دِ رویال سوسایتی بی۴، در اوایل امسال در «موزۀ کودکان پیتزبورگ» انجام شد، جایی که کودکان به اکتشاف و دستکاری فعالانۀ ابزارآلات تشویق می‌شوند. کودکان ۴ تا ۵ ساله در این آزمایش به‌طورِ چشمگیری از کودکان مورد آزمایش در پژوهش‌های قبلی عملکرد بهتری داشتند؛ و هنگامی که محقق شگردِ قلاب را به آن‌ها نشان می‌داد، گاهی ابراز شگفتی می‌کردند که خم کردن مفتول مجاز شمرده می‌شود.

 

«اما، ما در واقع برای اطمینان بیشتر به یافته‌های خود، به نمونۀ آماری بزرگتری نیاز داریم»، این دیدگاهِ «کیمبرلی شریدان»، روانشناس آموزش در «دانشگاه جورج میسون» است که این آزمایش را همراه با «اَبیگیل کونوپاسکی» از دانشگاه مذکور رهبری کرده است.

 

 خلاقیت به نبوغ فردی ربطی ندارد


سرنخِ جدیدی در رابطه با معمایِ خلاقیت در چهاردهم سپتامبر به دست آمد. در این تاریخ، «کریستیان روتز» از «دانشگاه سن اندروز» در اسکاتلند و همکارانش، در نشریۀ نیچر اعلام کردند که گونۀ دیگری از پرنده، کلاغ هاوایی یا «آلال»، نیز ابزار می‌سازد و بکار می‌برد. اگرچه این پرنده در حیات وحش منقرض شده است، تقریباً همگی پرندگان اسیر بالغ و حدوداً نیمی از پرندگان اسیر جوان که دانشمندان مورد آزمایش قرار دادند، از چوب‌ها و دیگر اشیا برای بازیابی غذا از محل‌های پنهان استفاده می‌کردند، آن‌ها برای این هدف اغلب در ابزارها تغییر شکل ایجاد می‌کردند.

 

این امر که تعداد بسیاری از پرندگانِ این گونه خود به خود از ابزارها استفاده می‌کنند، در کنار این واقعیت که پرندگان جوان این مهارت را بدون مشاهدۀ رفتار پرندگان بالغ توسعه می‌دهند، روتز را به این نتیجه رهنمون ساخته است که این رفتار شاید یکی از ویژگی‌های این گونه باشد، و نه یک نوآوری در گذشته‌های نزدیک.

 

با این وجود، استفاده از ابزار توسط این پرندگان شاید به‌عنوان یک نوآوری خلاقانه در گذشته‌های دور در دوران تکامل شکل گرفته باشد. پس شاید موفقیت روزافزون پرندگانی که تمایل به استفاده از ابزار در یافتن غذا دارند، انتخاب طبیعی را واداشته است تا عوامل ژنتیکیِ زیربنای این تمایل سودمند را ترویج بخشد. در این صورت، زیست‌بومِ پرنده می‌تواند در شکل‌گیریِ گام نخست و خلاقانه به‌سویِ بکارگیری و دستکاریِ ابزار نقش داشته باشد: کلاغ هاوایی، به‌دلیلِ تعداد اندکِ شکارچیان یا رقبا در جزیرۀ محل سکونت خود، از آزادی یعنی فرصتِ آزمودن چیزهای جدید برخوردار بوده است.

ما می‌خواهیم دریابیم که کدام ویژگی‌های فردی می‌تواند تفاوت‌های بین کودکان از لحاظ توانایی آن‌ها در حل مسئله را تبیین نماید؛ اما «جکی چپل» از دانشگاه بیرمنگام معتقد است که کوشش‌های ما در این زمینه اغلب بی‌نتیجه بوده است. او در این زمینه بر روی پرندگان (از جمله «بتی») و کودکان تحقیق کرده است و در این باره چنین می‌گوید: «تنها سن و دایرۀ لغات به ما در پیش‌بینی موفقیت در حل مسئله کمک می‌کند. یک احتمال آن است که فراتر از سطح خاصی از هوش، نوسان در نوآوری اغلب به عوامل خارجی بستگی داشته، و جستجو برای یافتن کودکان خلاق کاری بیهوده خواهد بود. این موضوع در آینده روشن خواهد شد».

«جو هانریش» اعتقاد دارد که درستیِ احتمال فوق در واقع اثبات خواهد شد. او یک زیست‌شناس تکاملی در «دانشگاه بریتیش کلمبیا» است که به‌تازگی کتابی دربارۀ نقش فرهنگ در موفقیتِ گونۀ ما نوشته است.

وی اظهار می‌دارد: «از دیدگاه من، این که نوآوری به نبوغ فردی بستگی دارد، ذهنیتی نادرست است. تاریخ نشان می‌دهد که اختراعات همواره بر مبنای یافته‌های قبلی شکل می‌گیرند؛ یافته‌هایی که با یکدیگر ترکیب می‌شوند و بهبود می‌یابند. بیشتر چیزهایی که ما به‌طورِ روزمره استفاده می‌کنیم، اختراعاتی هستند که هیچ انسانی به‌تنهایی نمی‌تواند در طول زندگی خود طراحی کند. این اختراعات را نباید به‌عنوان محصول مخترعینی منفرد در نظر گرفت، بلکه آن‌ها را می‌توان به‌عنوان محصول جوامع بشری به شمار آورد. نوآوری‌ها بر این امر متکی هستند که اشخاص از دیگران می‌آموزند، بدین شیوه، جامعۀ بشری همانند یک مغز جمعی عمل می‌کند».

مایکل موتوکریشنا، روان‌شناسِ مدرسۀ اقتصاد لندن و همکارِ هانریش، می‌افزاید که سنجه‌های هوش فردی نظیر آی‌.کیو می‌تواند تا حد زیادی محصول این تبادل دانش با دیگر اعضای جامعه باشد. او بر این باور است که «بدین شیوه، ارتباط اجتماعی می‌تواند مادر اختراع و همچنین هوش باشد: اندازه و درهم‌تنیدگی جامعهْ ما را قادر می‌سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و اندیشه‌های بیشتری را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم». هانریش و موتوکریشنا، همانند فان شایک، بر این باورند که کاهش هزینه‌های شکست، و نه افزایش آن، به‌سود نوآوری است. موتوکریشنا می‌گوید: «یک تور ایمنی اجتماعی، با کاهش ریسک، می‌تواند نوآوری را برانگیزد.»


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما خشونت از کجا نشأت گرفته است؟خشونتازکجانشأتگرفتهاسترییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی استسلامت از دیدگاه قرآن با توجه به سوره کهفدر انتخاب تور لحظه آخری و مناسب به چه نکاتی باید توجه نمود؟ شاید بارها با واژه هایی از تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیبرگرفته از وبلاگ علوم اجتماعی کاشمر با مختصر ویرایش سوالات امتحانی درس اول صحیح مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگدر محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود اصول و مبانی مدیریت و سرپرستی سازمان‌هاوسرپرستیسازمان‌هاتعریف سازمان گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با …لو ویگوتسکی در نوامبر در شهر اورشا در ناحیه غربی امپراطوری روسیه به دنیا آمدمردم نگاری و کاربردهای آن در مطالعات شهری فرهنگ …متن حاضر براساس گزارشی است از کارگاه آموزشی اینجانب در اداره کل مطالعات فرهنگی و نمایش خلاق ذی الحجه نقطه اوج نبوت و امامت است در نگاه عرف و نبوت را بالاتر از امامت می دانند اما قرآن خشونت از کجا نشأت گرفته است؟ ازکجانشأتگرفتهاست رییس جمهوری با درخواست از همه معلمان برای بازگرداندن امید به دانش آموزان و نشاط به مدارس بازی و خلاقیت خلاقیت و بازی صفحه کارگروهی خلاقیت ، بازی و بدون هیچ تردیدی زمین‌های بازی بخشی کامل و جدانشدنی از خاطرات هر کودکی است نوجوان محمد جواد محبت استاد محمدجواد محبت، چهره‏نام‏آشنای ادب معاصر ایران، به عنوان یک شاعر، بی‏نیاز از معرفی تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعی الگوی طرح درس سالانه طرح درس سالانه یا طرح درس کلیفعبارت از این است که محتوای یک ماده درسی وبلاگ روانشناسی شفای درون آشنائی با روانشناسان بزرگ جهان مری ویتون کالکینز در مارچ در آمریکا به دنیا آمد و در فوریه به خاطر ابتلاء به بیماری مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و مبناى رشد و درس‌هایی از شکست شرکت بزرگ در محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود آینده‌ای فن بیان،اصول سخنرانی و هنرگویندگی وگفتگو روانشناسی خجالت و نوشته شده در پنجشنبه ۷ شهریور۱۳۹۲ساعت ۲۱۳۸ بعد از ظهر توسط سید محمد فقیه سبزواری رود نیل از کجا سرچشمه می گیرد


ادامه مطلب ...