مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نگاهی به سیره رسول الله(ص) در آیات وحی

[ad_1]

تبیان به نقل از گروه معارف: حافظ کل قرآن کریم گفت: مهربانی برای عالمیان و حریص بودن به هدایت مردم از جمله خصلت های حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) است، که در آیات وحی به آن اشاره شده است.

بخش قرآن تبیان

سیره رسول خدا

حمیدرضا جعفری، حافظ کل قرآن کریم در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان جنوبی گفت: آیات قرآن کریم در موارد متعددی درباره خصلت ها و ویژگی های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) سخن گفته که تأمل در آن درس آموز است.

وی اظهار کرد: در آیه 21 سوره احزاب آمده « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا قطعا براى شما در رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى  کند»

حافظ کل قرآن کریم بیان کرد: یکی از نکات آیه این است که از (فی) استفاده شده، یعنی در رسول خدا، نه فقط در سخن، رفتار و یا ...بلکه تمام وجود رسول الله(ص) برای ما اسوه و الگوست که باید از منش ایشان استفاده کرد.

جعفری ادامه داد: یکی دیگر از خصلت های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) رحمت و مهربانی ایشان است که ما به مراتب شنیده ایم که خداوند به ایشان فرمودند ما تو را رحمت برای عالمیان فرستاده ایم، و حقیقت در ذره ذره رفتار پیامبر، رحمت و عطوفت را مشاهده می کنیم.

پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی افزود: البته نباید به وجود ایشان و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) تک بعدی نگاه کرد، بلکه همین پیامبر مهربانی در برابر معاندان و مشرکان و کسانی که در مسیر حق ممانعت ایجاد می کردند، بسیار سخت گیر بودند که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.

حافظ کل قرآن کریم اظهار کرد: در جای دیگر قرآن (سوره فتح) آمده که« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ محمد (صلی الله و علیه وآله) پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند»

جعفری گفت: پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی اظهار کرد: خداوند در آیه 128 سوره توبه به این مطلب اشاره کرده است و می فرماید: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است  شما در رنج بیفتید به هدایت شما حریص و نسبت به مومنان دلسوز مهربان است».
این حافظ کل قرآن کریم یادآور شد: اگر انسانی می خواهد در مسیر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حرکت کند، باید تلاش کند که تک تک این رفتارها را در منش و رفتار خود پیاده کند.


تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم

تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات …واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار نوگراطرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را ادلة قرآنی ضرورت حکومت خبرگزاری فارس با استناد به آیات و آموزه‌های قرآنی، وجود حکومت به‌عنوان ضرورتی سیره علویبوستان نهج البلاغه قرانبنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان آیا در خانه ای که سگ نگهداری می شود عبادت و دعای کسی که در نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب، مقاله تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات قران واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار رفته است بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن نوگرا طرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد الرحمن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سیره علویبوستان نهج البلاغه قران بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب القرآن الکریم عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل ناپذیر آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط نرم افزار مذهبی ابتدای صفحه امام علی ع عید غدیر در اسلام حجم


ادامه مطلب ...

سیره عملی امام رضا (ع) در برخورد با غُلات

[ad_1]

چکیده

بحث غلو و غالیان از مباحث مهم و پرجنجالی است که همواره در میان مسلمانان، به خصوص شیعیان مطرح بوده است. جریان غلو و عقاید افراطی غلات، برای تشیع خطرناک بود، زیرا علاوه بر آشفتگی در عقاید آنان و ایجاد اختلاف و تفرقه بین شیعیان، شیعه را در نظر دیگران، افرادی بی قید و بند نسبت به احکام دین نشان می‌داد و دست‌آویزی برای حاکمان و متعصبان اهل سنّت قرار می‌گرفت تا به بهانه تفکرات انحرافی غلات، به سرکوبی و شماتت کل شیعیان بپردازند.
از مسائل مهم در دوره امام رضا (علیه السلام)، بیان سیاست‌های آن امام در برخورد با فرق انحرافی می‌باشد. اهمیت این بحث آن جا روشن می‌شود که بدانیم عصر آن بزرگوار، عصر ظهور نحله‌های گوناگون فکری در عرصه‌های مختلف بوده است. در این زمان، گروه‌های الحادی غلات شیعه، واقفیه، مفوّضه و ...، در جامعه حضور داشتندو هر یک به سهم خود در تحریف عقاید شیعیان کوشش می‌کردند و در این مسیر حتّی از تفسیر به رأی یا جعل و تحریف حدیث نیز ابایی نداشتند.
نگه‌داری شیعیان از تأثیرات این فرق، از مسئولیت‌های امام رضا (علیه السلام) بود. علی بن موسی (علیه السلام) سیاست‌هایی را اتخاذ نمود تا اثرات سوء این گروهها بر شیعیان را به حداقل ممکن تنزل دهد. البته آن بزرگوار هرگز در مقام ایجاد تشنج و یا اختلاف در سطح جامعه نبود، امّا در عین حال تندترین مواضع را نسبت به غلات، مفوّضه و واقفیه داشت.
مقاله حاضر بر آن است تا به بررسی تاریخچه پیدایش فرقه غلات، عوامل پیدایش و تأثیرات منفی آن در جامعه مسلمین بپردازد و موضع امام رضا (علیه السلام)، را در برابر این گروه منحرف نشان داده، روشن کند که چگونه امام هشتم با اعمال خود، مرز تشیع را از همه عقاید و اندیشه‌های ضددینی جدا فرمود.

1. مقدّمه

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نوری بود که در ظلمت جهل و بت‌پرستی انسان‌ها درخشید و جامعه شرک و بت‌پرستی را با انسانیت آشنا ساخت. او جامعه‌ای را بنا نهاد که به تصدیق همگان، تا‌کنون دنیا همانند آن را به خود ندیده است و البته اگر مسلمانان در مسیری که حضرتش برای آنان ترسیم نمود، گام بر می‌داشتند و از انسانیت و تعصب‌های جاهلی دست می‌کشیدند، به یقین از خسران نجات می‌یافتند، اما افسوس که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، هواپرستی و جاه طلبی بر بعضی از مسلمانان چیره گشت. آنان فرامین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به فراموشی سپردند و در نتیجه، انحرافی بزرگ و خطرناک از راه هدایت الهی، به ارمغان آوردند.
بقایای این رفتارها بدان جا انجامید که در سال‌های پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دشمنان اسلام فرصت یافتند تا به نام دین به جنگ دین خدا بروند. به وجود آمدن آرا و عقاید انحرافی واقفیه، صوفیه، مفوّضه، غلات، و مانند اینها از توطئه‌های دشمنان اسلام علیه اسلام بود. هر چند مردم اولیای الهی را نشناختند و از آنان اطاعت نکردند، اما پروردگار عالم به حکم ربوبیتش، مسیر هدایت را به دست همین شخصیت‌های بزرگ، روشن و واضح گردانید، تا آن جا که امروز بعد از گذشت 1400 سال به وضوح می‌بینیم که اگر ائمه هدی (علیه السلام) نبودند و مجاهدت‌های این بزرگواران در مسیر دفاع از عقاید صحیح اسلامی شیعی و روشن کردن مسیرهای انحرافی نبود، دین خدا همانند ادیان پیشین، دست‌خوش دگرگونی و تحریف می‌گشت.
یکی از این جریان‌های انحرافی در طول تاریخ، «غلات» بودند که به نام دین درصدد تخریب دین برآمدند و با تحریک افرادی ساده لوح وهواپرست، دین خدا را به استهزاء و سخره گرفتند. غالیان که بر اثر برخورد قاطع امامان قبل از امام رضا (علیه السلام)، فعّالیت‌شان دیگر علنی نبود، در زمان علی بن موسی (علیه السلام) دوباره پا گرفتند. به نظر می‌رسد که آنان در دوره این امام، محیط را برای از سرگیری و علنی ساختن فعالیت‌های خود مناسب دیدند و این حرکت آنها با استقبال دشمنان اسلام روبه رو شد.
تلاشهای پیگیر معصومین (علیه السلام) در جهت روشن کردن انحراف غلات آنان برای مردم، اعلام برائت و انزجار از آنان و تصحیح و تبیین عقاید تشیع، خط بطلانی بر همه عقاید انحرافی این فرقه بود که به نام محبت به اهل بیت و اعتقاد به ائمه (علیه السلام) مطرح می‌شد. امام رضا (علیه السلام) نیز در ترسیم فرهنگ ناب اسلامی شیعی و دور کردن تشیع از افکار انحرافی غلات، نقش به سزا و تأثیر شگرفی داشت، به گونه‌ای که با حرکات صحیح آن حضرت در جهت روشن فکری و در عقاید کافر و مشرکین، شیعیان اصیل از انحراف غلو رهایی یافتند.
در این مقاله، نویسنده در پی آن است که سیره امام رضا (علیه السلام) را در مبارزه با فرقه انحرافی غلات تبیین کند و در نهایت به سؤالات ذیل پاسخ دهد:
1. سیره در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
2. غلو چیست و علت رشد غالیان چه بود؟
3. مهم‌ترین آثار تخریبی غلات در جامعه مسلمین چه بود؟
4. موضع‌گیری امام رضا (علیه السلام) در برابر فرقه منحرف غلات، چگونه بود؟

2. تبیین مفهوم سیره

الف - سیره در لغت

«سیره» در بیان اهل لغت، عبارت است از هیئت، طریقه، مذهب، مرام، حالت، چگونگی رفتار، سیرت و شرح حال. این واژه از «سیر» مشتق شده که در اصل بیان گر حرکت و جریانی است که در جهت خاصی صورت گیرد. (1)
راغب اصفهانی در این باره می‌گوید:
سیر یعنی حرکت در روی زمین، راه رفتن، گذشتن و عبور کردن و آن حالتی است که انسان و غیر آن، به گونه‌ای غریزی و یا اکتسابی آن را دریافت می‌کند، خواه سیر نیکو و حسنه باشد و یا سیره بد و سینه. (2)
در قرآن کریم این واژه به معنای «حالت و حرکت در جهت خاص» آمده است: « سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى‌ » (3) بازگشت اژدها به حالت اولیه (در داستان حضرت موسی (علیه السلام))، حرکت در مسیر خاصی است که انجام پذیرفته است، چنان که مرحوم طبرسی وعلامه طباطبایی ذیل این آیه، به این معنا اشاره کرده‌اند. (4) طریحی و ابن‌منظور نیز بر همین سیاق، سیره را به روش، رفتار و حالت، معنا نموده‌اند. (5)
برخی معتقدند که واژه سیره مشتق از «سار» و اسم مصدر است، (6) ولی قول مشهور این است که سیره، مصدر نوعی است و از «سیر» مشتق شده و بیان‌گر نوع هیئت و شکل است که در مفهوم آن، نوعی ثبات حالت، همراه با تداوم و استمرار و جریان در مسیر خاص نهفته است. در واقع سیره، برای بنای نوع است و دلالت بر گونه ویژه‌ای از سیر دارد؛ یعنی گونه، هیئت، حالت، جریان و چگونگی نوع رفتار. (7)
استاد شهید مطهری در این باره می‌نویسد:
سیر یعنی حرکت و راه رفتن. سیره یعنی نوعی راه رفتن. سیره بر وزن «فِعله» است که در زبان عربی دلالت می‌کند بر نوع [عمل]؛ مثلاً جَلسَه (به فتح) یعنی نشستن و جِلسه (به کسر) یعنی سبک و نوع نشستن... سیر یعنی رفتار، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار. (8)

ب- سیره در اصطلاح

1. روش و چگونگی رفتار:

علما با توجه به معنای لغوی سیره، آن را به معنای نوع و روش رفتار و نحوه برخورد مشخص با دیگران به کار برده‌اند، چنان که میگویند: «سیرة الرجل». سیره در این مفهوم، در بسیاری از احادیث و روایات معصومین (علیه السلام) و اقوال صحابه دیده شده است.
امّا سپرده در مفهوم خاص آن، روش رفتار شخص برجسته‌ای است. سیره معصوم (علیه السلام)، روش رفتار و کردار و شیوه برخورد او با دیگران است و سیره پیامبر، شیوه و سبک رفتار آن حضرت است که در رویه و روش خاصی، جریان و امتداد یافته است.

2. روش جنگی در جهاد:

یکی دیگر از معانی سیره، روش جنگی در جهاد و میدان جنگ و تاکتیک‌های نظامی است. بسیاری از فقها، محدثان و سیره‌نویسان در کتاب‌های خود، این معنا را به کار برده و از بحث جهاد، با عنوان «کتاب الجهاد و السیر» یاد کرده‌اند. امام سجاد (علیه السلام) در دعایی درباره مرزداران می‌فرماید: «وَ عَلِّمهُ السّیرَ و السُّنَن» (9)؛ خدایا! به مرزداران ما علم جهاد و سنّت بیاموز».

3. شرح حال:

سومین معنایی که علمای اسلام و به ویژه مورخان، واژه سیره را در آن به کار برده‌اند، شرح حال بزرگان است. این معنا شامل بسیاری از گزارش‌ها، اخبار و نقل قول‌ها برای آن اشخاص می‌شود که از زوایای مختلف، به بررسی افکار، رفتار، سخنان و آثار آنان می‌پردازد. بنابراین سیره در این معنا، معادل بیوگرافی و شرح حال خواهد بود.
«علم السیره» به عنوان اولین رشته از علم تاریخ اسلام، بر پایه نگارش شرح حال شخصیت‌های اسلامی بنا شده است. از این رو در تعریف آن گفته اند: سیره، سرگذشته و تاریخچه زندگانی است و کسانی که سیره می‌نوشتند، به «اصحاب السیر» یا «سیره‌نگاران» معروف بودند. (10) بنابراین تعریف درست سیره، همان طرز برخورد، سبک رفتار و روش ویژه‌ای است که قابلیت تداوم دارد؛ مثلاً اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان ما نیز حضور داشت، همان طرز برخورد صدر اسلام را داشت، اگر چه ممکن بود شکل آن تغییر یابد، اما صورت حقیقی آن دچار دگرگونی نمی‌شد.

3. تبیین مفهوم غلو

الف - غلو در لغت

«غلو» بر وزن «فعول»، مصدر فعل «غلی یغلو» است که به معنای افراط و بالا رفتن و تجاوز از حد و حدود هر چیز است. لذا وقتی که قیمت کالا از حد معمول خود بالاتر می‌رود، به آن می‌گویند: «غال» یعنی گران. همچنین هرگاه مایعات به جوش آیند و در حد خود نگنجد، می‌گویند: «غلیان کرده است». (11) هنگامی که تیر از کمان تجاوز می‌کند نیز می‌گویند غلو و از همین جاست که به مقدار مسافتی که معمولاً هر تیر در پس از خروج از کمان طی می‌کند، «غلوه» گفته می‌شود. گرچه کلمه «تعدی» نیز به معنای افراط تجاوز از حد است، اما غلو در جایی به کار برده می‌شود که تجاوز از حد، زیاد باشد. به اولِ جوانی نیز که نیروهای انسان در اوج خود قرار دارد، «غلوان الشباب» می‌گویند. (12)
در این زمینه شیخ مفید می‌نویسد:
بدان که غلو در لغت به معنی تجاوز از حد و خروج از قصد است و در این باره خدای تعالی می‌فرماید: (ای اهل کتاب در دین خود غلو مورزید ودر مورد خدا جز به حق سخن مگویید) (13). خداوند با این آیه، هرگونه تجاوز از حد را در مورد مسیح (علیه السلام) نهی فرمود.

ب- غلو در اصطلاح

مسعودی درباره معنای واژه غلو در اصطلاح علم کلام می‌گوید:
غلات یا غالیه اسم عام نام فرقی است که در حق حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) یا ائمه (علیه السلام) مخصوصاً علی بن ابی طالب (علیه السلام) غلو کرده و به ایشان مقام اولوهیت داده‌اند. (14)

ج - معناشناسی غلات

«غلات»، جمع «غالی» است که در فارسی به معنای «گزافه‌گویان» است. آنان فرقه‌هایی از شیعه هستند که افراط در تشیع نموده و درباره ائمه خود گزافه‌گویی کرده و ایشان را به خدایی رسانیده‌اند، یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ائمه شدند و یا قائل به تناسخ گشتند. غالب ایشان در عقیده مشترک‌اند و در حقیقت یک فرقه بیش نیستند که به نام‌های مختلف در کتب تواریخ و فرق، ذکر شده‌اند. تقریباً تمامی فرق شیعه به جز اثنا عشریه و زیدیه و بعضی از اسماعیلیه، از غلات به شمار می‌روند.
نسبت‌هایی که فرق غلات به ائمه و پیشوایان خود می‌دهند، از طرف دیگر مسلمانان وحتّی فرق شیعه میانه‌رو رد شده است، تا حدی که اکثر فرق اسلام، غلات را به سبب سخنان کفرآمیزشان، از دین اسلام بیرون می‌دانند. (15) جای شگفتی ندارد که ریشه عقاید آنان را در مذاهب حلولیه و تناسخیه مثل یهود و نصارا بدانیم و یا آن را خرّم دینی و مزدکی بدانیم، زیرا جزیرة‌العرب و سرزمین بین‌النهرین و شامات، پیش از ظهور اسلام، کانون قبیله‌های مختلف عرب و غیر عرب و نیز برخوردگاه عقاید و ادیان گوناگون بوده است و نشانه‌های آشکاری از عقاید و دیدگاه‌های آنان در برخی فرق اسلامی دیده می‌شود. (17)
در آغاز، غلات شیعه تنها به غلو درباره ائمه و پیشوایان خود می‌پرداختند، ولی از قرن دوم هجری بعضی از فرق ایشان، مطالب غلوآمیز خود را با سیاست آمیختند و با دولت عباسی و اموی به مخالفت برخاستند. غلات را نمی‌توان از فرق شیعه میانه رو به شمار آورد، زیرا سخنان ایشان نه با موازین شرع اسلام مطابق است و نه با معیار عقل و منطق و چون آنان خود را به شیعه بسته و به آن طایفه منتسب داشته‌اند، ما نیز ایشان را در کنار فرق شیعه می‌آوریم. (17)
امامان شیعه، اندیشه غلات را به شدت نفی می‌کردند و آنان را یهود و نصارای امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نامیدند تا عمق انحراف و کج‌روی آنان بر مسلمانان آشکار شود. (18)

د - غلو در قرآن

مشتقات این کلمه، تنها چهار بار در قرآن به کار رفته است که دو مورد آن درباره غلو دینی و دو مورد دیگر آن به معنای جوشش است. ما به آن مورد که در خصوص غلو دینی است، اشاره می‌کنیم:
(یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَ لاَ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ ...) (19)
(قل یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ) (20)

هـ . غلو در روایات

کتب‌روایی اهل سنت و شیعه نیز حاوی روایاتی است در مذمت غلو و نهی از آن است که به ذکر چند مورد از آنها بسنده می‌نماییم.
اهل سنت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل کرده‌اند:
ایاکم و الغلوّ فی الدین، فانما هلک من کان قبلکم بالغلوّ فی الدین؛ (21)
از غلو و زیاده‌روی در دین خود بپرهیزید، زیرا آنانی که قبل از شما بودند، به این علت نابود شدند.
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمود:
ایاکم والغلو فینا...؛ (22)
برحذر باشید از غلو و زیاده‌روی درباره خاندان ما.
در نهج‌البلاغه نیز به نقل از آن حضرت آمده است:
اللهمّ انی بریءٌ من الغلاة کبراءة عیسی بن مریم من النصاری. اللهم آخذهم ابداً و لا تنصر منهم احدا؛ (23)
خداوندگارا! من از غلات و گزافه گویان بیزارم، همان‌طور که عیسی بن مریم از نصارا بیزار بود. خداوندگارا آنان را همواره مورد مؤاخذه خود قرار ده و هیچ یک از ایشان را یاری مکن.
امام رضا (علیه السلام) در سفارش به یاران خود فرمود:
کونوا النُمرُقَة الوسطی یرجع إلیکم الغالی و یلحق لکم التالی؛ (24)
چون پشتی در میانه باشید که از حد درگذرنده، به شما بازگشت نماید و وامانده، به شما ملحق شود.
امام صادق (علیه السلام) نیز فرموده است:
احذروا علی شبابکم الغلاة لا یفسدوهم، فان الغلاة شر حلق الله، یصغرون عظمة الله و یدّعون الربوبیة لعباد الله؛ (25)
بر جوانان خود از خطر غلات برحذر باشید، مبادا عقیده آنان را تباه سازند، زیرا غلات بدترین خلق خدا هستند؛ عظمت خدا را کوچک نشان داده و برای بندگان خدا، ادعای ربوبیت می‌کنند.

و- علمای امامیه و تکفیر غلات

علمای امامیه نیز با شدت، غلات را نکوهش کرده‌اند. شیخ صدوق در این باره می‌گوید:
اعتقاد ما درباره غلات و مفوّضه این است که آنها کافرند و بدتر از یهود و نصارا و مجوس و قدریه و حروریه و دیگر فرقه‌های گم راه‌اند. (26)
شیخ مفید نیز آنها را گم را‌ه و کافر دانسته و تأکید کرده است که ائمه اهل بیت (علیه السلام) به کفر و خروج آنها از اسلام حکم کرده‌اند. علامه مجلسی پس از ذکر اقسام و مظاهر غلو، گفته است:
اعتقاد به هر یک از آنها، سبب الحاد و کفر و خروج از دین است، چنان که ادله عقلیه و آیات و اخبار بر آن دلالت می‌کند و اگر احیاناً در روایات، حدیثی یافت شود که موهم یکی از اقسام غلو باشد، باید تأویل شود و اگر قابل تأویل نباشد، از افترائات غالیان است. (27)

4. واکاوی جریان غلات

الف - سیر پیدایش

پیدایش غلات به دوران حضرت علی(علیه السلام) بر می‌گردد. نخستین کسی که در عصر حضرت علی (علیه السلام) غلو را اظهار کرد، عبدالله بن سبا، رئیس طایفه سبئیه بود. او اصالتاً از یمن و یهودی بود. سپس مسلمان شد و در میان مسلمانان می‌گشت تا پرستش ائمه را بین آنان رواج دهد و شرّ و فتنه در میان آنان بیفکند. وی حضرت علی (علیه السلام) را خدا می‌دانست (28) و همان دعاوی که در زمان یهودیت خود درباره یوشع بن نون می‌کرد، پس از اسلام آوردنش در مورد امیرالمؤمنین (علیه السلام) پی گرفت. (29)
در منابع روایت شده که هفتاد مرد از قوم زط پس از جنگ جمل نزد علی (علیه السلام) آمدند و او را به زبان خود خدای خواندند و بر وی سجده کردند. علی (علیه السلام) فرمود:
ویلکم! لا تفعلوا، انما انا مخلوق مثلکم؛
وای بر شما! این کار را نکنید. من نیز آفریده‌ای مانند شما هستم.
چون ایشان از این کار امتناع نکردند و توبه ننمودند، علی (علیه السلام) دستور داد یکایک را در گودال بیفکنند و بدین ترتیب ایشان را هلاک ساخت. (30)
جریان عبدالله بن سبا و غلو درباره حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام)، در احادیث شیعه مکرر آمده که غالب آن روایت از امام محمدباقر (علیه السلام) وامام جعفر صادق (نقل ) شده است. (31)
کشّی از امام رضا (علیه السلام) روایت می‌کند که عبدالله بن سبا می‌پنداشت که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خداست و خود را نیز پیغمبر می‌خواند. علی (علیه السلام) فرمود: «وای بر تو! شیطان بر تو دست یافته. توبه کن!» و چون توبه نکرد، وی را با آتش سوزاندند. (32)
از جمله سردمداران غلات، این گروه «ابومنصور عجلی» بود که معتقد بود علی (علیه السلام) همان ابری است که از آسمان فرو افتاده است و سپس آیه را در شأن خود دانست و گفت من همان پاره ی ابری هستم که خدا افتادن آن را از آسمان وعده داده است. (33)
بعضی از دانشمندان در اصالت روایات متعددی که در مذمت عبدالله بن سبا وارد شده، تشکیک نموده و ثابت کرده‌اند شخصیتی به عنوان عبدالله بن سبا وجود خارجی نداشته و روایات کشی از نظر متن و سند خدشه‌دار است. آنان معتقدند ماجرای عبدالله بن سبا به واسطه فردی به نام سیف بن عمر نقل شده است و این شخص در افسانه‌سرایی و خلق آثار و شخصیت‌های خیالی، دستی قوی داشته است، به گونه‌ای که حتّی از ناحیه رجالیون اهل سنّت نیز تضعیف شده است. (34)
در سال‌های پایانی دوران امویان و آغاز عباسیان، به دنبال فروکش کردن فشارهای سیاسی، عقیده به غلو که سال ها قبل پدید آمده بود، رو به گسترش نهاد و به صورت مسئله‌ای مهم برای جامعه اسلامی، به ویژه شیعه درآمد. (35)
این اندیشه که در آغاز با پوشش دوستی و محبت اهل بیت (علیه السلام) پا به عرصه وجود گذاشت، به دلیل منطبق نبودن با مبانی اسلام و تخطئه توسط امامان شیعه، نتوانست از پشتوانه دینی و مردمی برخوردار شود و در نتیجه دچار انشعابات پی در پی - حتّی تا 130 فرقه - گردید. (36)

ب - اعتقادات غلات

به گفته دانشمندان علم کلام، اعتقادات غلات و اصول اعتقادی آنها را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد و این اصول تقریباً وجه مشترک تمام فرق این جریان است:
1. الوهیت رهبر یا امام یا اعتقاد به حلول جوهر نورانی الهی در امام یا رهبر؛
2. قائل شدن به نبوّت ائمه؛
3. بداء؛
4. رجعت؛
5. تناسخ؛
6. تحریف قرآن (این مسئله مربوط به بعضی فرقه‌های غلات است که قرآن را به دلیل تحریف، حجت نمی دانستند). (37)
علاوه بر عقاید فوق، غلات به دو مطلب نیز معتقد بودند و در مورد آنها بیش از حد پافشاری می‌کردند که عبارت‌اند از: علم غیب مطلق برای امام و دیگر توانایی ایشان در تقسیم ارزاق و تعیین آجال بندگان.
امّا در جنبه اخلاق و رفتار غلات و التزام آنان به شرعیات نیز باید گفت: غلات به حقیقت ادیان اعتقادی نداشتند، بلکه دین واصول آن را واقعیتی جعلی و اعتباری می‌شمردند که صرفاً جهت تنظیم امور زندگی بشر وضع شده است. (38)

ج - علل پیدایش

اصل پدیده غلو در میان مردم، از منشأ روانی و عاطفی سرچشمه می‌گیرد؛ به این ترتیب که هر کس برای توجه عقیده‌ای که انتخاب کرده است، سعی دارد آن را از حد خود فراتر وانمود نماید تا در میان مردم به کج سلیقگی متهم نشود. این منشأ عاطفی و روانی، در بسیاری از شیعیان ساده‌دل وجود دارد و آنها را وادار به غلو درباره اهل بیت (علیه السلام) می‌نماید، چنان که گاه معجزات و کراماتی را به آنان نسبت می‌دهند که واقعیت ندارد. البته این غلو به حدی نیست که ائمه (علیه السلام) را خدا یا پیامبر بدانند و یا مقام یکی از آنها را از مقام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برتر شمارند.
در بررسی تاریخ غلات منتسب به شیعه باید در نظر داشت که آنان گروه‌های منسجم و منظمی بودند که اهداف خاصی را دنبال می‌کردند، اگر چه نمی‌توان اصل روانی و عاطفی فوق را در جذب بعضی شیعیان ساده دل به این جریان، بدون تأثیر دانست. در توجیه پیدایش جریان غلات، علل مختلفی از سوی پژوهش گران ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1. جهل و ناآگاهی مردم:

امام رضا (علیه السلام) در این خصوص می‌فرماید:
بعضی از مردم ساده‌دل، معجزات و کرامات فراوانی از ائمه (علیه السلام) مشاهده می‌کردند و چون نمونه آنها را از مردم عادی ندیده بودند، تصور می‌کردند که صاحب این معجزات، دارای مقامی برتر از مقام بشری است. در نتیجه قائل به خدایی ائمه (علیه السلام) یا حلول روح خدایی در آنها می‌شدند. (39)

2. علاقه زیاد به ائمه (علیه السلام): امام سجاد (علیه السلام) فرمود:

یهودیان از شدت علاقه به عزیز و مسیحیان از فراوانی محبت به حضرت عیسی (علیه السلام)، آنها را به عنوان پسر خدا مطرح کردند، در حالی که مسیح و عزیر از آنان برائت جستند و آنها نیز پیروان عزیر و مسیح نبودند. (40)

3. جاه طلبی سران غلات:

اشخاصی چون ابوالخطاب، مغیرة بن سعید و منصوربن عجلی برای رسیدن به جاه و مقام، برای خود دسته‌بندی‌هایی ایجاد نمودند و با مطرح کردن الوهیت ائمه (علیه السلام)، خود را پیامبر و منصوب از طرف آنان دانستند. (41)

4. احادیث جعلی:

در این مورد قراین متعددی وجود دارد که به پاره ای از آن اشاره می‌کنیم:
هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند:
مغیرة بن سعید به طور عمد بر پدرم دروغ می‌بست. او کتب شاگردان خود را می‌گرفت و شاگردان او با شاگردان پدرم اختلاط داشتند. آنان دفاتر شاگردان پدرم را می‌گرفتندو به مغیره تحویل می‌دادند. مغیره نیز مطالبی از کفر و زندقه در لابه لای آن درج می‌نمود و به پدرم نسبت می‌داد. آنگاه این کتب را به شاگردان خود مسترد و سفارش می‌کرد تا در بین شیعیان منتشر سازند. بنابراین آنچه از غلو در کتب و آثار شاگردان پدرم راه یافته است، همه از مجهولات مغیرة بن سعید است. (42)
این روایت و روایات دیگر با این مضمون، دلالت بر این دارند که برخی از دشمنان ائمه (علیه السلام) دست به جعل عامدانه احادیث می‌زدند و آنها را به نام ایشان در جامعه انتشار می‌دادند. بخشی از این روایات مجعول، روایات دارای مضامین غلوآمیز است.
هم چنین توجه به اصطلاحاتی که رجالیون در کتب خود آورده‌اند، همانند فلان «غال»، یا «متهم بالغلو»، یا «من اهل الارتفاع»، یا «مرتفع القول» و یا «کان یقول بالتفویض» نشان می‌دهد که بخشی زیادی از رجال ضعیف و بدنام، از غلات بوده‌اند. این گونه افراد، ده‌ها کتاب در رشته‌های فقه و حدیث تألیف نمودندو روایات منقول از آنان، در کتب حدیث پراکنده است. (43) مراجعات یاران ائمه به آن بزرگواران و شکایت آنها از مرویات جعلی غلات نیز گواه دیگری بر فعّالیت این جریان در جعل حدیث است.(44) راه دیگر شناخت عملکرد غلات، توجّه به کارنامه آنان در جعل حدیث است. بسیاری از آثار غلات، توسط کارشناسان حدیث شناسایی و دور ریخته شده، اما هنوز مجعولات آنان در لابه لای کتب حدیث وجود دارد.
با ملاحظه این کتب روشن می‌شود که جعلیات غلات در برخی موضوعات، بیشتر و پر رنگ‌تر بوده است. بیشترین جعل روایت توسط غلات در موضوع فضایل ائمه، به خصوص علم غیب، دخالت در خلقت و انتساب برخی از معجزات و کرامات به آن بزرگواران است. هم‌چنین مسائل قرآنی، به ویژه ادّعای تحریف و اسقاط آیات مربوط به ائمه، عدم حجّیت قرآن موجود، تطبیق آیات با امامان و فضایل و خواص برخی از سور، از دیگر محورهای مورد توجه غلات بوده است. مسائل کلامی و فلسفی، از جمله مسئله تشبیه، حلول و اتحاد روح نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که غلات درباره آن به جعل بیشتری پرداخته‌اند. (45)
در این جا نمونه‌ای از روایات غلات نقل می‌شود:
احمدبن محمد بن ابی نصر روایت می‌کند: ابوالحسن موسی (علیه السلام) مصحفی به من دادو گفت: آن را نگاه کن. من آن را گشودم و سوره «لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا ...» (46) را در آن مطالعه کردم. پس در آن، هفتاد نفر از افراد قریش را با نام و نشان یافتم. آن گاه امام پیغام فرستاد که مصحف را باز فرست. (47)
اوج فعّالیت‌های غلات در مسیر جعل حدیث به دورانی مربوط می‌شود که حدیث شیعه از حالت استتار و تقیه خارج شد و در قالب اصول و مؤلفات حدیثی، دست به دست گردید. راویان غالی مذهب، در پاره‌ای موارد، اصل معروف یا کتاب مشهوری را گرفته، در خلال آن روایاتی از خود وارد کرده، یا عبارات احادیث را مطابق با میل خود تحریف می‌نمودند. سپس در پشت نسخه متذکر می‌شدند که این نسخه در فلان ماه بر فلان شخص در محضر شاگردانش قرائت شد. (48)

د - مهم‌ترین آثار تخریبی غلات

برخی از مهم‌ترین آثار تخریبی غلات را می‌توان این گونه برشمرد:
1. تخریب چهره ائمه (علیه السلام)؛
2. تخریب وجهه اصحاب ائمه (علیه السلام)؛
3. جعل حدیث؛
4 . آلوده کردن قیام‌ها و شورش‌های طرف‌داران اهل بیت (علیه السلام)؛
5. تبدیل شدن به دست‌آویزی برای مخالفان و دشمنان شیعه، جهت وارد کردن انواع اتهامات. (49)
برای نمونه جابربن یزید جعفی از اصحاب بزرگ امام رضا (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) بود که روایات بسیاری از آن دو امام نقل کرد و مورد تأیید آنان بود، به طوری که در مورد او آمده است: «او در نقل سخنان و احادیث، صادق بود.» (50) اما غلات ادّعا کردند که جابر، خلیفه و جانشین مغیرة بن سعید است و وقتی خالدبن عبدالله قسری او را سوزانید، جابر، رییس فرقه غالی مغیریه گشت! (51)

5. امام رضا (علیه السلام) و غلات

الف - محورهای مورد توجه امام رضا (علیه السلام) در مقابله با غلات

1. تفکرات انحرافی:

در زمان امام رضا (علیه السلام) گروهی از غلات، درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه از حد در می‌گذشتند و آنان را بالاتر و فراتر از حق و مقام خود تصور می‌کردند؛ چنان که یونس بن ظبیان از پیروان ابوالخطاب (بنیان‌گذار فرقه غالی خطابیه) قائل به الوهیّت امام رضا (علیه السلام) بود وچون این سخن و اعتقاد او به اطلاع امام رسید، بسیار خشمگین شد و او را نفرین نمود. (52) پاره‌ای از غلات نیز ائمه را موجوداتی فوق بشری و غیر طبیعی می‌دانستند که خداوند، کار جهان از خلق و رزق را به آنان تفویض (53) کرده است و آنان را به این سبب، مفوّضه نامیده‌اند. (54) برخی از غلات نیز ائمه را پیامبرانی می‌دانستند که بر آنان وحی نازل می‌شود، لکن امام رضا (علیه السلام) در سخنان خود، چنین اعتقاداتی را قاطعانه نفی کرد. (55)
امام رضا (علیه السلام) هم چون پدران خود، با اندیشه غلو سخت مبارزه می‌کرد و از غلات بیزاری می‌جست تا جامعه شیعه به سبب عقاید باطل آنان، آسیب نبیند و چهره تشیع، خدشه‌دار نشود. آن حضرت با استناد به آیات قرآن و احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) می‌فرمود که خداوند، رسول خود را پیش از آن که پیغمبر قرار دهد، بنده خود قرار داده است و کسانی که درباره علی (علیه السلام) به حد افراط، دوستی ورزیده‌اند، هم‌چون کسانی که با وی به حد افراط، دشمنی می‌کنند، به هلاکت و نیستی افتاده اند. امام، پاره‌ای از احادیث غلوآمیز درباره فضایل ائمه را بر ساخته دست مخالفانی می‌دانست که می‌خواستند مردم را به تکفیر شیعه‌وادارند. (56)
بنابراین یکی از دشواری‌های امام رضا (علیه السلام) در عصر و زمان خود، مواجهه با غلات بود. غلات به ظاهر خود را شیعیان و دوست‌داران اهل بیت می‌پنداشتند، اما آنان در حالی برای امامان (علیه السلام)، مقام الوهیت قائل شدند که از نظر تمام مذاهب اسلامی توحید در ذات، توحید در صفات و توحید در افعال، اصلی مسلّم و انکارناپذیر است.
امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای حقیقی مسلمانان، علاوه بر نقد و ابطال مبانی فکری و اعتقادی غلات، افرادی را هم که در پی اشاعه این تفکر بودند، مورد سرزنش و ملامت قرار می‌داد و آنان را به مردم معرفی می‌کرد تا دیگران از شرّ آنان در امان بمانند. از آن امام همام نقل شده که در مورد غلو و پی‌آمدهای اعتقادی و اجتماعی این تفکر خطرناک فرمود:
مخالفان و دشمنان ما سه دسته اخبار و روایات در فضایل ما جعل کردند: غلو درباره ما، کوتاهی در حق ما و بدگویی آشکار از دشمنان ما. پس هرگاه مردم مطالبی آمیخته با غلو درباره ما می‌شنوند، شیعیان ما را تکفیر کرده، آنان را معتقد به الوهیت ما می‌خوانند و چون روایات کوتاهی در حق ما را می‌بینند، به آن اعتقاد پیدا می‌کنند و زمانی که بدگویی صریح و بی‌پرده همراه با ذکر نام دشمنان ما می‌شنوند، ما را به ذکر نام به بدی یاد می‌کنند. (57)
از این حدیث فهمیده می‌شود که اولاً غلو، ریشه در دشمنی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد یا حداقل دشمنان ائمه (علیه السلام) در زمینه اشاعه و نشر بیشتر غلو، نقش داشته‌اند؛ ثانیاً نتیجه این امر، چیزی جز ضرر برای جامعه اسلامی مسلمانان نبوده است؛ و ثانیاً در هر عصر و زمانی، فرمان‌روایان وحاکمان اصلی مسلمانان، ائمه اهل بیت (علیه السلام) بوده اند. هر چند که حکومت و خلافت ظاهری هیچ‌گاه به ایشان نرسیده. به همین جهت، دشمنان همواره کوشیده‌اند تا موقعیت آنان را نزد مسلمانان متزلزل سازند؛ اگر چه هیچ گاه موفق نشدند.
مبارزه امام با اندیشه‌های منحرف غالیان، تبعیض بردار نبود. در یکی از جلسات امام در خراسان، برادرش زید بن موسی (زیدالنار) در گفت و گو با عدّه‌ای از جمع حاضر، فخر می‌فروخت و گمان می‌کرد که خاندان پیامبر به جهت انتساب به ایشان، وضع استثنایی و امتیازاتی خاص دارند. امام به وی رو کرد و فرمود:
ای زید! روایت محدّثان کوفه تو را نفریبد که فاطمه پاک‌دامن بود و خداوند جهنم را بر فرزندان او حرام کرده است. این مطلب تنها برای حسن و حسین و دیگر اولاد بی‌واسطه فاطمه است. در غیر این صورت باید تو از پدرت موسی بن جعفر (علیه السلام) نزد خداوند گرامی‌تر باشی، زیرا موسی بن جعفر از خدا اطاعت می‌کرد، روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها نماز می‌گزارد و تو خدا را نافرمانی می‌کنی. آن گاه روز قیامت هر دو یک‌سان نزد خدا بیایید؟! علی بن حسین فرمود: «نیکوکار را از ما اهل بیت دو چندان پاداش دارد و بدکار از ما دو چندان عذاب.»
سپس حضرت رضا (علیه السلام) به حسن بن موسی وشاء بغدادی، از یاران خود که در آنجا حضور داشت، فرمود:
خداوند پسر نوح را چون نافرمانی نمود، از پدرش نفی کرد. همچنین اگر هر کسی از ما [اهل بیت] از خدا اطاعت نکند، از ما نیست و اگر تو [که از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیستی] از خدا اطاعت کنی، از اهل بیت (علیه السلام) خواهی بود. (58)

2. جعل حدیث:

از دیگر مصادیق انحراف غلات، انبوه احادیث جعلی و ساختگی بود که به منظور ایجاد فتنه بر سرِ مسائل کلامی، فقهی، تفسیری و ... ساخته و با مهارت خاصی در میان احادیث و روایات نبوی تعبیه کرده بودند. در چنین شرایطی تشخیص حدیث صحیح از غلط و سره از ناسره، کاری دشوار بود. در زمان خلافت مأمون با توجه به فضای نسبتاً بازی که به وجود آمد، احادیث جعلی زیاد شد و خصوصاً احادیثی در باب عقاید، مانند تجسیم، رؤیت و ... به وفور یافت می‌شد. این مسئله موجب تشویش افکار عامّه مسلمانان شده بود.
امام رضا (علیه السلام) در واکنش به یکی از روایات جعلی و تحریف شده منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر این که «خداوند در هر شب جمعه به آسمان دنیا فرود می‌آید، فرمود:
خداوند لعنت کند کسانی را که کلمات را از جای خود بر می‌گردانند. به خدا سوگند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین چیزی نگفت، بلکه فرمود: «در ثلث آخرین هر شب و در آغاز شب جمعه، خداوند فرشته‌ای را به آسمان دنیا فرو می‌فرستد و بدو فرمان می‌دهد تا بانگ برآورد: آیا درخواست کننده‌ای هست تا بدو عطا کنیم؟ آیا توجه کننده‌ای هست تا توبه او را بپذیریم؟ آیا استغفار کننده‌ای هست تا از او درگذرم...؟» این حدیث را پدرم از پدرانش نقل کرد و آنان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند. (59)
امام رضا (علیه السلام) نام بسیاری از افرادی را که در جعل احادیث و نسبت دادن آنها به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا یکی از پدرانش دست داشتند، فاش کردتا مردم دیگر به گفته‌های آنان اعتماد نکنند؛ مانند یونس غلام آزاد شده علی بن یقطین که حضرت درباره‌اش فرمود: «خدایش لعنت کند که بر پدرم دروغ بست.» (60)
یکی از پیروان امام رضا (علیه السلام)، احادیثی را که از جزوه‌های اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) در عراق رونویسی کرده بود، به ایشان عرضه کرد. امام رضا (علیه السلام) به شدت صحت انتساب بسیاری از این احادیث را به امام صادق (علیه السلام) تکذیب کرد و فرمود:
ابوالخطاب و پیروانش این احادیث را در نوشته‌های اصحاب امام صادق (علیه السلام) جای داده اند. شما حدیثی را که از ما نقل می‌شود و مخالف قرآن است، نپذیرید. اگر ما حدیثی بگوییم، با قرآن و سنّت موافقت دارد. ما از خدا و رسول او حدیث می‌گوییم، نه از قول فلان شخص تا در سخنان ما تناقض پدید آید. گفتار آخرین مانند گفتار نخستین فرد ما، هم سان و مؤید سخن آخرین فرد ماست... (61)
بنابراین امام، قرآن را معیار حق می‌دانست و با جعل حدیث در هر شکل و با هر انگیزه، سخت مخالفت می‌کرد، چرا که این رویه را خطری بزرگ برای اساس دین می‌دانست.

ب - نحوه مقابله امام رضا (علیه السلام) با غلات

در مقابل دسایس غلات، امامان شیعه نیز مبارزات وسیعی را ترتیب دادند که در مجموع، موجب شناسایی آنان و خنثی شدن نقشه‌های‌شان گردید. ائمه (علیه السلام) در مورد این جریان، حساسیت فوق‌العاده‌ای از خود نشان دادند، تا آن جا که خطر غلات را برای اسلام، از خطر یهود و نصارا و مجوسیان ومشرکان، بیشتر دانستند و سرانجام با تدابیر و تلاش‌های پیگیر خود توانستند این فرقه را به نابودی بکشانند.
همان‌گونه که گفته شد، انحراف غلو، انحراف عمیقی بود که اساس دین را تهدید می‌کرد، زیرا از درون، سبب ایجاد آشفتگی در عقاید شیعه می‌شد و از طرف دیگر، شیعه را در نظر دیگران، بی قید و بند نسبت به احکام دین نشان می‌داد. از این رو ائمه (علیه السلام) به شدت در برابر این انحرافات، ایستادگی کردند ومرز تشیع را از افکار احرافی غالیان جدا ساختند. امام رضا (علیه السلام) نیز با اتخاذ موضعی صریح، شفاف و علمی، به رویارویی و برخورد با اندیشه‌های غلات پرداخت. در این قسمت به ذکر برخی از مهم‌ترین اقدامات آن حضرت در زمینه مقابله با این جریان منحرف می‌پردازیم:

1. معرفی سیمای غلات و پرهیز دادن شیعیان از آنان:

نخستین اقدام امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در مبارزه با غلات، معرفی شخصیت آنان و پرهیز دادن شیعیان از مجالست با آنان بود. در روایتی از آن حضرت می‌خوانیم:
الغلاة کفارٌ و المفوّضه مشرکون. من جالَسَهُم أو خالطهم أو آکلهم أو شاربهم أو واصلهم أو زَوَّجهم أو تزوّج منهم أو آمَنَهم أو ائتمَنَهم علی أمانة أو صدَّقَ حدیثَهم او اعانهم بشطر کلمةٍ، خرج من ولایة الله (عجل الله) و ولایة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایتنا اهل البیت؛ (62)
غلات، کافر و مفوّضه، مشرک هستند. کسی که با آنان معاشرت کند، رفت و آمد داشته باشد، بیاشامد، ارتباط داشته باشد، به آنان همسر دهد، از آنان همسر برگزیند، امین آنان شود، آنان را بر امانتی امین گرداند، حدیث‌شان را تصدیق کند و یا به نصف کلمه‌ای آنان را یاری کند، از ولایت خداوند (عجل الله) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ما اهل بیت خارج شده است.
هم چنین آن حضرت خطر هم‌نشینی و مصاحبت با غلات را به شیعیان گوشزد نمود، چنان که فرمود:
من قال بالتناسخ، فهو کافر ... لعن الله الغلاة! الّا کانوا یهوداً! الاّ کانوا مجوساً! الا کانوا نصاری! الا کانوا قدریّه! الا کانوا مرجئة! الا کانوا حروریّة! ثم قال (علیه السلام) لا تقاعدوهم و لا تصادقوهم و ابرَؤا منهم، بَرِی‌ء الله منهم؛ (63)
هر کس معتقد به تناسخ باشد، کافر است... خداوند غلات را از رحمتش دور گرداند! کاش یهودی بودند! ای کاش مجوس بودند! ای کاش نصرانی بودند! ای کاش قدری مذهب بودند! کاش از مرجئه بودند! با اینان (غلات) هم‌نشینی نکنید، رفاقت و دوستی ننمایید و از آنان بیزاری جویید که خداوند از آنان بیزاری جسته است.
امام رضا (علیه السلام) در حدیث دیگری نیز خطاب به حسین بن خالد می‌فرماید:
کسی که قائل به جبر و تشبیه باشد، کافر و مشرک است و ما از او در دنیا و آخرت بیزار هستیم. ای پسر خالد! اخباری که درباره جبر و تشبیه، به نام ما شایع شده است، ما نگفته‌ایم، بلکه غلات با کوچک کردن عظمت خدا، به ما نسبت داده‌اند. کسی که آنها را دوست بدارد، ما را دشمن داشته و کسی که آنان را دشمن دارد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنان ارتباط داشته باشد، از ما بریده است و کسی که از آنان بریده باشد، با ما ارتباط پیدا کرده است. کسی که آنان را تصدیق کند، ما را تکذیب کرد و کسی که آنان را تکذیب کند، ما را تصدیق کرده است. کسی که به آنها بدهد از ما دریغ داشته و کسی که از آنان دریغ دارد، به ما داده است. ای ابن خالد! شیعیان ما آنان را ولی و یاور خود نمی‌گیرند. (64)

2. معرفی سردمداران غالی‌گری:

امام رضا (علیه السلام) برخی از سران جریان غلات در عصر خود را به یاران و شیعیان معرفی فرمود و آنان را به اظهار لعن و نفرین و بیزاری نسبت به رهبران این جریان، فرمان داد. در حدیثی از آن حضرت درباره یونس بن ظبیان آمده است:
شهادت می‌دهم که شیطان به او (یونس بن ظبیان) ندا داد. آگاه باش! یونس با ابوالخطاب و اصحابش به همراه فرعون و آل فرعون، به شدّت در عذاب‌اند: این مطلب را از پدرم شنیدم. (65)
امام رضا (علیه السلام) هم چنین خطاب به یونس بن عبدالرحمان در مورد محمدبن فرات فرمود:
خداوند گرمی آهن را به او بچشاند، همان‌طوری که به دیگرانی که قبل از او بودند و بر ما دروغ بستند، آن را چشاند. ای یونس! همانا این را گفتم تا اصحابم را از او بیم داری وآنان را به لعن و بیزاری از او، دستور دهی. به راستی خداوند از او بیزار است. (66)

3. نفرین صریح غلات و اظهار برائت از ایشان:

مطابق پاره‌ای از روایات، امام رضا (علیه السلام) جهت طرد غلات از اجتماع شیعیان، آنان را صریحاً لعن و نفرین فرمود و برائت خود را از ایشان اظهار داشت. آن حضرت در پاسخ به مأمون که از غلو و زیاده‌گویی بعضی افراد در مورد ایشان خبر می‌داد، فرمود:
ما از کسانی که درباره ما غلو می‌کند و ما را بیش از حد بالا می‌بردند، بیزاریم، همان‌گونه که عیسی بن مریم (علیه السلام) از نصارا بیزاری جست... ما از کسی که برای ائمه، ادعای ربوبیت یا نبوت کند و یا برای غیر آنان ادعای امامت نماید، در دنیا و آخرت بیزاریم. (67)
امام رضا (علیه السلام) در حدیثی دیگر فرمود:
محمدبن فرات مرا آزار داد. خداوند او را آزار دهد و گرمی آهن را به او بچشاند! خداوند او را لعنت کند! او مرا طوری اذیت کرد که ابوالخطاب مانند آن، جعفربن محمد را آزار نداد. هیچ خطابی مانند محمدبن فرات بر ما دروغ نبست. به خدا قسم، کسی بر ما دروغ نبست، مگر این که خدا گرمی آهن را به او چشانید. (68)

4. تکذیب عقاید غلات و تصحیح عقاید شیعیان:

امام رضا (علیه السلام) در موقعیت‌های مختلف، عقاید انحرافی غلات را رد می‌کرد و به نقد می‌کشید. این رویه امام در روایت‌های متعددی گزارش شده که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود:
محمدبن زید طبری می‌گوید:
نزد رضا علی بن موسی (علیه السلام) در خراسان بودم و گروهی از بنی هاشم که اسحاق بن حسین عباسی بن نیز در میان‌شان بود، حضور داشتند. حضرت به او فرمود: «ای اسحاق! به من خبر رسیده است که می‌گویند: مردم بندگان ما هستند. نه، قسم به خویشاوندی من به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، من هرگز آن را نگفتم و از پدرانم نیز نشنیدم و از هیچ یک از آنان چنین مطلبی به من نرسیده است. ما می‌گوییم: مردم در اطاعت، فرمان‌بردار ما و در دین، دوستان ما هستند. حاضران، این مطلب را به غاییان بگویند.» (69)
از اباصلت هروی روایت شده:
به امام رضا (علیه السلام) گفتم: ای پسر رسول خدا! مردم چیزی را از شما نقل می‌کنند؟ فرمود: «آن چیست؟» گفتم: می‌گویند شما ادعا می‌کنید تمام مردم، بندگان‌تان هستند.
فرمود: «خدایا! ای خالق آسمان‌ها و زمین و دانای نهان و آشکار! تو شاهدی که من هرگز این را نگفتم و از پدرانم نیز نشنیده‌ام. تو آگاهی که این امّت چه ستم‌هایی بر ما روا داشت که همانا این، یکی از آن‌هاست». (70)
آن حضرت در مجلسی هنگام شنیدن مطالب غلوآمیز لرزید، عرق کرد و فرمود:
خداوند منزّه است. خداوند از آنچه ظالمان و کافران می‌گویند، بسیار منزّه است. آیا علی (علیه السلام) در میان خورندگان، نوشندگان، ازدواج‌کنندگان و سخن‌گویان، خورنده، نوشنده، ازدواج کننده و سخن‌گو نبود؟ با این وصف، در برابر خداوند، نمازگزار، خاضع ، خاشع، گریان و بسیار دعا‌گو بود. آیا کسی که چنین صفتی داشته باشد، پروردگار است؟ اگر او پروردگار بود، پس هر یک از شما نیز پروردگارید، زیرا با او در این صفات - که دلالت بر حدث هر موصوفی به آنها دارد - شریک هستید... به گم‌راهان کافر، به مقدار جهل‌شان داده شده است، تا این که از آنها (معجزات و امور عجیبه) به شدّت تعجّب کردند و به دلیل اموری که از ایشان (امامان) صادر شد، آنان را بسیار بزرگ شمردند. بر نظرهای فاسدشان اصرار ورزیدند و بر عقل‌های‌شان - که به راه ناصواب رهنمودشان می‌ساخت - اکتفا کردند، به طوری که قدرت خداوند را کوچک انگاشتند و امرش را اندک دانستند و شأن عظیمش را سست پنداشتند، زیرا نمی‌دانستند او قادر بنفسه و غنی بذاته است و قدرتش، عاریه‌ای و غنایش، اکتسابی نیست. او کسی است که هر که را بخواهد، فقیر و غنی می‌کند و هر که را بخواهد، بعد از قدرتش، عاجز و بعد از غنایش، فقیر می‌گرداند. (71)
امام رضا (علیه السلام) در مورد اعتقاد به تناسخ - که از آموزه‌های اعتقادی برخی از غلات بود - نیز می‌فرماید:
هر کس قائل به تناسخ باشد، به خداوند بزرگ، کافر شده و بهشت و جهنم را تکذیب کرده است. (72)
با توجه به واکنش صریح حضرت رضا (علیه السلام) به افکار منحرف غالیان، ذکر موارد موارد زیر لازم به نظر می‌رسد:
1. نقش امام معصوم در جامعه، منحصر به امور عبادی و دینی نیست. لذا فعالیت‌های فرهنگی،اساسی‌ترین فعالیت معصومان (علیه السلام) - در حرکت ظاهری یا باطنی - را تشکیل می‌داد. این حرکت از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تا دوازدهمین امام (علیه السلام) ادامه داشت و آن بزرگواران در هر مناسبتی با ارائه نظریات فرهنگی خود، معارف اسلامی را به گوش طالبان علم می‌رساندند؛ به عنوان مثال حضرت علی (علیه السلام) با بیان ماجرای حضرت عیسی (علیه السلام) به تبیین منزلت امامت و جایگاه رفیع آن پرداخت و با اعلام بندگی خود در مقابل خداوند (عجل الله) از غلات بیزاری جست. (73) امام موسی کاظم (علیه السلام) نیز غلات را افرادی پلید و نجس معرفی کرد که همواره ائمه را آزار می‌دادند و از خداوند خواست که او را از س

عبارات مرتبط با این موضوع

نامه امام علیع به مالک اشتر ای مالک اگر شب هنگام …نامه امام علی ع به مالک اشتر عهدنامه مالک وقتی حضرت امیرالمومنین علی ع ، مالک اشتر نکاتی درباره مضرات مصرف فست‌فودخطر انفجار خودرو در هر نقطه کشور تغییر استراتژی داعش در موصل اگر زنجانی همکاری می قسمتی از متن فیلم کثیف توهین آمیز به حضرت …قسمتیازمتنفیلمکثیفنظر انجلینا جولی در رابطه با فیلم موهن و توهین آمیز به حضرت محمد ص آنجلینا جولی ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی … روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ فراموش و به یاد آوری حقی٢ آسودگى علی بن ابی‌طالب ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادامام شیعه علی بن ابی‌طالب نقش امام اول شیعیان خلیفهٔ چهارم اهل سنت نام علی بن ابی مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان کیهان نهاوندروشهای اهل بیت در مبارزه با جریان‏هاى انحرافى‏ مبارزه اهل بیت‏ علیهم السلام با مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن کتابخانه معارف …قطره زلال امر به معروف در عصر ما این کتاب تالیف محمدرضا اکبرى‏ می باشد امر به معروف دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم نامه امام علیع به مالک اشتر ای مالک اگر شب هنگام کسی را نامه امام علیع به مالک اشتر ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نکاتی درباره مضرات مصرف فست‌فود خطر انفجار خودرو در هر نقطه کشور تغییر استراتژی داعش در موصل اگر زنجانی همکاری می کرد به قسمتی از متن فیلم کثیف توهین آمیز به حضرت محمد ص – جدیدترین قسمتیازمتنفیلم نظر انجلینا جولی در رابطه با فیلم موهن و توهین آمیز به حضرت محمد ص آنجلینا جولی خواهان علی بن ابی‌طالب ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد علی به جز جنگ تبوک در تمام غزوهها شرکت داشت او معمولاً علم‌دار سپاه محمد بود و در دو غزوه ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه س ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و در کدام کیهان نهاوند روشهای اهل بیت در مبارزه با جریان‏هاى انحرافى‏ مبارزه اهل بیت‏ علیهم السلام با جریان‏هاى مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن کتابخانه معارف اسلامی ‏کتابهای جدید قطره زلال امر به معروف در عصر ما این کتاب تالیف محمدرضا اکبرى‏ می باشد امر به معروف شیعه و اهل سنت پرسمان گامی در پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در


ادامه مطلب ...

آداب مهمانی و میزبانی در سیره و تعالیم رضوی

[ad_1]

چکیده

شناخت منطقی نظری و عملی امام رضا (علیه‌السّلام) نه تنها ما را با شخصیت کم نظیر آن امام همام آشنا می‌سازد، بلکه در عرصه‌ی زندگی فردی و اجتماعی ما کاربرد عملی می‌یابد که ضرورتی بایسته است. یکی از عرصه‌های قابل توجه در زندگی اجتماعی ما، موضوع مهمانی و میزبانی است، از این رو باید با سیره و رهنمودهای آن حضرت در این عرصه آشنا شد تا بتوان زندگی خود را با زندگی آن حضرت تطبیق داد. این مقاله که در پاسخ به فراخوان «همایش علمی پژوهشی جاده‌ی ولایت» سامان یافته، بر آن است تا با هدف بهره‌گیری از سیره و تعالیم امام رضا (علیه‌السّلام) در خصوص آداب مهمانی و میزبانی و تأسی از آن حضرت در این بخش از زندگی اجتماعی، برخی از آداب و سنّت‌های مهمانی و الگوهای رفتاری آن حضرت را در این‌باره به نمایش بگذارد.
کلید واژگان: امام رضا (علیه‌السّلام)، آموزه‌های اسلامی، سیره و تعالیم رضوی، مهمانی و میزبانی

مقدمه

از جمله آدابی که از آغاز شکل‌گیری جامعه در میان بشر، مطرح بوده و هست، مسئله‌ی مهمانی و مهمانداری است که تاکنون به صورت‌های مختلف تداوم یافته است، این از آن روست که انسان، موجودی اجتماعی است و تا زمانی که این ویژگی را دارد، از رفت و آمدها در قالب مهمانی استقبال می‌کند.
هرچند ممکن است، آداب مهمانی در هر جامعه‌ای بر حسب رسم و سنّت‌های حاکم بر آن جامعه، با دیگر جوامع متفاوت باشد، اما آنچه در طول تاریخ بشر، غیرقابل انکار بوده و با زندگی اجتماعی بشر عجین شده، این است که هر جامعه و ملتی و پیروان هر مکتبی، برای مهمان خود احترامی ویژه قائل بوده و هستند. شریعت اسلام نیز که همواره در اندیشه‌ی اصلاح رفتارهای اجتماعی پیروان خود است، برای این بخش از زندگی، راهکارهایی ویژه ارائه داده است. پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) در اشاره به بخشی از آداب مهمانی و اینکه چه کسی را مهمان کنید و به مهمانی چه کسی بروید، در سخنی خطاب به جناب اباذر فرمودند:
یا أباذر! لاتصاحب إلاّ مؤمنا و لا یأکُل طعامَک إلاّ تقیٌّ و لا تأکل طعامَ الفاسقین. با أباذر! أطعم طعامَک من تُحِبَّه فی الله و کُل طعامَ مَن یُحِبُّک فی الله؛ ای اباذر! جز با انسان مؤمن مصاحبت نکنید، جز شخص پرهیزگار غذای شما را نخورد [و او را مهمان نکنید] و خود شما هم غذای افراد فاسق را نخورید [و مهمانی او را نپذیرید]. ای اباذر! کسی را با طعام دادن مهمان کن که او را در راه خدا دوست داری و بر کسی مهمان شو و غذایش را بخور که تو را در راه خدا دوست دارد (حرعاملی، 1403ق، جز16: 430).
امام رضا (علیه‌السّلام) در مکتب ناب اسلامی طوری پرورش یافته بودند که هم، آداب بایسته‌ی مهمانی در جامعه‌ی اسلامی را گوشزد می‌کردند و هم، خود بهتر از دیگران، به رعایت آنها اهتمام می‌ورزیدند. آنچه در لابه‌لای احادیث و در زندگی آن حضرت می‌خوانیم، نمونه‌ای از این آداب است که هنگام پذیرش مهمان تجلی یافته است. در این باره، نکات و آدابی بایسته در رفتار و گفتار آن حضرت وجود دارد که در این نوشته، به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود، اما پیش از آن، نیازمند نکاتی است که در آغاز ناگزیر از بررسی اجمالی آن هستیم.

ارزش معنوی مهمانی و پذیرایی

از جمله مکارم اخلاق و فضلیت‌های دینی در روابط اجتماعی، دعوت مهمان و پذیرایی از دیگران است. قرآن کریم، هم بر اطعام نیازمندان تأکید کرده است و کسانی را که در این باره ایثار می‌کنند ستوده و فرموده: «وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا؛ به پاس دوستی خدا، به بینوا، یتیم و اسیر خوراک می‌دادند» (دهر/8) و هم، کسانی را که در اطعام به دیگران کوتاهی کردند، نکوهش کرده و حتی کوتاهی در این باره را یکی از عوامل سقوط به دوزخ دانسته است، لذا می‌ف‍رماید: آنگاه که از دوزخیان می‌پرسند: «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ* قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ* وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ؛ چه چیز شما را گرفتار دوزخ کرده است؟ * آنها پاسخ می‌دهند ما نه از نمازگزاران بودیم * و نه به بینوایان طعام می‌دادیم» (مدثر/ 42-44).
افزون بر آیات قرآن، در این باره روایت‌های بسیاری رسیده است که بر ستایش مهمان‌پذیری دلالت دارند، در این مجال به ذکر چند مورد بسنده می‌شود:
1. رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) تکریم مهمان را ملازم با ایمان به خدا دانسته و می‌فرمایند: «مَن کان یَؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخر فَلیُکرمُ ضَیفَه؛ هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید مهمانش را گرامی دارد» (کلینی، 1401ق، ج2: 667).
2. امام صادق (علیه‌السّلام) در ستایش از مهمانی و اطعام دیگران، ثواب آن را بی حساب دانسته و می‌فرمایند:
مَن أطعَمَ مُسلماً حتى یَشبعَه لم یَدرِ أحدٌ مِن خَلقِ الله ما لَه من الأجر فى الأخرة، لا مَلَکٌ مُقرّب و لا نبیُّ مُرسل، إلاّ الله ربَّ العالمین؛ هر کس به فردی مسلمان طعام دهد و او را سیر کند، هیچ یک از آفریده‌های خدا نمی‌داند، در آخرت برای او چه اندازه پاداش منظور خواهد شد، نه فرشته‌ی مقرّب می‌داند و نه پیامبر مرسل، جز پروردگار عالمیان (برقی، 1270ش، ج2: 389).
3. آن حضرت در جای دیگر فرمودند: «اَلمَکارِمُ عَشرٌ، فَإِنِ استَطَعتَ فیکَ فَلتَکُن، أحدُها وَ إقراءُ الضَّیفِ؛ مکارم اخلاق 10 تاست، اگر می‌توانی آنها را داشته باش، یکی از آنها تکریم مهمان است» (مجلسی، 1403ق، ج72: 458).
4. پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) درباره‌ی اینکه نپذیرفتن مهمان امری ناپسند بوده و پیامدهای بدی دارد، فرمودند: «کُلُّ بیتٍ لا یَدخُلُ فیه الضَّیفُ لا یَدخُلُه الملائکةُ؛ هر خانه‌ای که مهمان وارد آن نشود، فرشته‌ها وارد آن خانه نمی‌شوند» (نوری، 1408ق، ج16: 258).
5. هر چند مهمانی رفتن و خوردن غذا امری لذت‌بخش است و همگان از آن خوششان می‌آید، اما برای کریمانِ بلند همّت، اطعام و مهمانی دادن، لذتی بیش از طعام خوردن دارد و با پذیرایی از دیگران، حظّ روحی مضاعف می‌برند. چه زیباست این سخن امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) که فرمودند: «قُوتُ الأجسادِ الطَّعامُ، و قُوتُ الأرواحِ الإطعام؛ غذای جسم، خوردن غذاست ولی غذای روح، اطعام و غذا دادن است: (قطب راوندی، 1407ق: 1429).
6. این را نیز بیفزاییم که نه تنها در اسلام، مهمانی اهمیت دارد که مهمان نیز از موقعیت و احترامی ویژه‌ای برخوردار است تا آنجا که به عنوان هدیه‌ی آسمانی تلقی شده است، چنان که رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) می‌فرمایند:
إذا أرادَ اللهُ بقومٍ خیراًَ أهدی إلیهم هدیةً، قالوا: و ما تلک الهدیة؟ قال: الضیفُ، یَنزُلُ بِرِزقِه و یَرتَحِلُ بِذنوبِ أهلِ البیت؛ هنگامی که خداوند اراده کند نسبت به جمعیتی نیکی نماید برای آنها هدیه می‌فرستد، پرسیدند: آن هدیه چیست؟ فرمود: میهمان است که روزیش را با خود وارد می‌آورد و گناهان اهل خانه را با خود می‌برد (بیاتی، 1418ق: 82).
امیر معزی، مضمون این حدیث شریف را به شعری زیبا تبدیل کرده، می‌گوید:

رزق ما با پای مهمان می‌رسد در خوان ما *** میزبان ما است هر کس می‌شود مهمان ما

پیشینه

از همان روزی که انسان پا به عرصه‌ی زندگی اجتماعی گذاشت، آداب و سننی ویژه بر زندگی او حاکم و با گذشت زمان، کامل و کامل‌تر شد، در نهایت از آن رو که طبع و سلیقه‌ی انسان به دلیل تفاوت فرهنگ‌ها و تأثیر آب و خاک، متعدد و متفاوت است، آداب و روش‌های متفاوت و متمایزی نیز در جوامع بشری پدید آمد. با وجود تحول چشمگیر در زندگی بشر، همچنان شاهد تفاوت‌ها و تمایزها در آداب و سنن اجتماعی بشر بوده و هستیم.
یکی از این آداب که از همان آغاز شکل‌گیری جامعه در میان بشر، مطرح بوده و هست، مسئله‌ی مهمانی و مهمان‌داری است که تاکنون به صورت‌های مختلف تداوم یافته است، چرا که مهمانی لازمه‌ی زندگی اجتماعی است و تا زمانی که بشر از این نوع زندگی برخوردار باشد، از رفت و آمدها در قالب مهمانی استقبال می‌کند. تاریخ بشر و زندگی پیشینیان تأییدی بر این واقعیت است.
قرآن که کتاب زندگی است و روش بهتر زیستن را برای بشر به ارمغان آورده است، در اشاره به پیشینه‌ی مهمانی در زندگی گذشتگان به ویژه پیامبران الهی، گوشه‌ای از این خصلت اجتماعی را به تصویر کشیده است، چرا که بهترین و مؤثرترین راه برای آموزش بشر، یادآوری تجربه‌های پیشینیان است. به تصویر کشیدن جریان فرشتگانی که بر حضرت ابراهیم خلیل (علیه‌السّلام)، مهمان شدند (ذاریات/24-28) و نیز ارائه‌ی گزارشی از جریان مهمانان حضرت لوط (علیه‌السّلام) (حجر/68-71) از جمله‌ی این موارد است.
یکی از کتاب‌های قدیمی که در خصوص آداب مهمانی گفتگو کرده، کتاب برگزیده‌ی قابوس‌نامه، اثر کیکاووس بن اسکندر (1379ش) است که در باب دوازدهم به این موضوع می‌پردازد.
یکی دیگر از کتاب‌های باارزشی که درباره‌ی مهمانی نگاشته شده و پیشینه‌ی این خصیصه‌ی اجتماعی را بیان می‌کند، کتاب گران‌سنگ مهمان نامه‌ی بخارا است که توسط فضل‌الله بن روزبهان خنجی نوشته شده و پا به عرصه‌ی وجود گذاشته است.
این کتاب از آثار ارزنده‌ی اوایل سده‌ی دهم هجری بوده که در بخارا و هرات نگارش یافته و شامل وقایع تاریخی دوران محمد خان شیبانی و برخی مباحث فقهی و کلامی است.

عوامل و پیش‌زمینه‌های مهمانی

مهمانی، پیش‌زمینه‌هایی دارد که در صورت برخورداری انسان‌ها از آنها، هم مهمان می‌پذیرند و هم به مهمانی رفتن رضایت می‌دهند. با استفاده از آموزه‌های امام رضا (علیه‌السّلام) برخی موارد یادآوری می‌شود.

1. سخاوت

واژه‌ی سخاوت از ریشه‌ی سَخا گرفته شده است، وقتی عرب می‌گوید: «سَخا النارَ» منظور این است که خاکستر آتش را از آتش پاک کنند تا بهتر از قبل بسوزد و بیشتر از پیش نور و حرارت بدهد (جوهری، 1407ق، ج6: 2373).
همان‌طور که با جدا کردن خاکستر از آتش، بهتر از پیش اطراف خود را روشن کرده و خانه را گرم می‌کند، سخاوت نیز فضای خانواده و زندگی فامیلی و اجتماعی را گرم‌تر نگه می‌دارد، زیرا سخاوت به محبت و دوستی می‌انجامد، بدیهی است که در هرجا محبت باشد، صفا و صمیمیت نیز خواهد بود: «السخاء یکسب المَحَبّة وَ یُزیِّن الاخلاق؛ سخاوت موجب جلب محبت افراد شده و اخلاق انسان‌ها را می‌آراید و زینت می‌دهد» (لیثی واسطی، 1376ش: 50).
از آن‌رو که جود و سخاوت در استوارسازی زندگی خانوادگی نقشی بسزا دارد، شریعت اسلام، بر آن تأکید بسیار کرده است؛ امام رضا (علیه‌السّلام) فرمودند: «السخی قریبٌ مِن اللهِ، قریبٌ مِن الناس، قریبٌ مِن الجنة؛ انسان سخاوتمند، به خدا، به مردم و به بهشت نزدیک است» (صدوق، 1404ق، ج1: 15).
آن حضرت در اشاره به این مطلب که سخاوت پیش‌زمینه‌ای اساسی برای مهمانی دادن است فرمودند: «السّخىُ یَأکُلُ مِن طعامِ النّاس لِیَأکُلوا مِن طعامِه و البخیلُ لا یَأکُلُ مِن طعامِ الناس لِئلاً یَأکُُلوا مِن طعامِه؛ انسان سخی، از غذای دیگران می‌خورد تا آنان نیز از غذای او بخورند، ولی شخص بخیل، از غذای دیگران نمی‌خورد تا دیگران از غذای او نخورند» (حرعاملی، 1403ق، ج16: 427).

2. برخورداری از روحیه‌ی اجتماعی

هر چند در اسلام، مهمانی امری بزرگ است و فضیلت‌های زیادی دارد، اما برخی انسان‌ها به دلیل برخورداری از نوعی روحیه‌ی خلوت‌گزینی و انزواطلبی، نه به مهمانی می‌روند و نه مهمان می‌پذیرند، لازمه‌ی مهمانی، با هم بودن است و این با روحیه‌ی انسان‌های انزواطلب ناسازگار است. این در حالی است که پیامبر رحمت (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم)، انس و الفت را یکی از ویژگی‌های پیروان خود دانسته، مى فرمایند: «المؤمن یألف و یؤلف و لاخیر فیمن لا یإلف و لا یؤلف: مؤمن کسی است که الفت می‌گیرد و می‌پذیرد و در کسی که نه الفت می‌گیرد و نه می‌پذیرد خیری نیست» (متقی هندی، 1405ق، ج1: 142).
این سخن امام صادق (علیه‌السّلام) در راستای همین وظیفه‌ی اجتماعی انسان‌هاست که فرمودند: «لابدّ لکم من الناس أنّ أحداً لا یستغنى عن الناس حیاته و الناس لابدّ لبعضهم من بعض؛ نیاز شما به مردم امری اجتناب‌ناپذیر است، چرا که هیچ کس زندگی‌اش بی نیاز از دیگران نیست و همه‌ی مردم وابسته به یکدیگر هستند» (حرعاملی، 1403ق، ج11: 399).
امام رضا (علیه‌السّلام) نیز که در مکتب اجدادش حضرت محمد (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) و امام صادق (علیه‌السّلام) رشد یافته و فرهنگ اسلاف خویش را به ارث برده است، با اشاره به ضرورت زیستن اجتماعی انسان، در توصیه‌هایی کارآمد که به نهادینه شدن این ویژگی در میان انسان‌ها می‌انجامد فرمودند: «تزاوَرُوا تحابوا و تصافحُوا و لا تحاشموا؛ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید، دست یکدیگر را بفشارید و نسبت به یکدیگر خشم نگیرید» (صدوق، 1406ق: 338).
آن حضرت در جای دیگر در نکوهش کسانی که عزلت گزیده، کمک خویش را از دیگران دریغ داشته و به تنهاخوری خو گرفته‌اند، خطاب به علی بن شعیب فرمودند: «یا علی! إنّ شرّ النّاس مَن مَنع رِفدَه و أکل وحدَه؛ ای علی! بدترین مردم کسی است که یاریش را از مردم بازدارد و تنها بخورد» (شریف قرشی، 1372ش، ج2: 72).
از این‌گونه احادیث و آموزه‌های اسلامی می‌توان این پیام را برداشت کرد که آن دست از انسان‌هایی که روحیه‌ی انزواطلبی دارند، لازم است در رفتار خود تجدید نظر کرده و گرایش به اجتماع را در خود تقویت کنند، زیرا تنها در اجتماع است که شخصیت اجتماعی انسان شکل گرفته و روحیه‌ی تعاون و نوع‌دوستی پرورش می‌یابد.

حفظ شأن در مهمانی

حفظ شأن در هزینه‌های جاری زندگی، امری مهم است که در مکتب اسلام به آن توجهی خاص شده است، زیرا شأن که به معنای بهره‌گیری از امکانات موجود و هزینه کردن متناسب با شرایط و موقعیت خود بوده چیزی است که به حفظ آبروی انسان می‌انجامد که به نوبه‌ی خود یک ضرورت است.
اینکه دیده می‌شود پیشوایان معصوم از یک سو، برخی از افراد را به دلیل بسنده کردن به حد ضرورت نکوهش می‌کنند و از دیگر سو، برخی را به دلیل اسراف و افراط در هزینه‌های جاری منع می‌کنند، دلیل بر ضرورت حفظ شأن در هزینه‌های جاری است.
روایت‌هایی که بر وسیع بودن منزل مسکونی (سیوطی، 1401ق، ج1: 582)، داشتن لباس‌های متعدد و متنوع (طبرسی، 1392ق: 98)، راهوار بودن مرکب (ابن بابویه، 1403ق: 183)، گشاده‌دستی و پرهیز از سخت‌گیری بر زن و فرزند (کلینی، 1401ق، ج4: 11) و مانند آن دلالت دارند، همه و همه از جمله دستورهایی هستند که بسنده کردن به حداقل را امری ناروا می‌دانند.
شخصی از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسید: «هرگاه مردی ثروتمند، جامه‌هایی فراوان و رداهایی سبز و زیبا داشته باشد تا خود را بیاراید، آیا فردی اسراف‌کار به شمار می‌آید یا نه؟» فرمودند: «خیر» (کلینی، 1401ق، ج6: 443)، زیرا خداوند می‌فرماید: «لِینْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ؛ بر توانگر است که از دارایی خود هزینه کند» (طلاق/7).
پیشوایان ما نه تنها بسنده کردن به حداقل را برای دیگران ناروا می‌دانستند که خود نیز بسته به شرایط زمان، زندگی و در حد مطلوب از امکانات استفاده می‌کردند، امام رضا (علیه‌السّلام) در اشاره به همین نکته فرمودند: «برخی دوستان من مایلند که من روی نمد بنشینم و لباس خشن بپوشم، در حالی که شرایط زمان، چنین چیزی را برنمی‌تابد» (عطاردی، 1406ق، ج1: 304).

آراستگی، ادب مهمانی

آراستگی و خودآرایی امری پسندیده است که هم مهمان و هم میزبان باید آن را رعایت کنند، امام رضا (علیه‌السّلام) در تشویق به رعایت آراستگی در اجتماع، از یک سو، تمیزی و آراستگی را از اخلاق پیامبران دانسته‌اند: «من أخلاق الأنبیاء التنظف؛ نظافت و تمیزی از اخلاق پیامبران است» (کلینی، 1401ق، ج5: 567) و از سوی دیگر در ابراز ناخرسندی و اشاره به زشتی پلشتی فرمودند: «إنّ الله تبارک و تعالى یحبّ الجَمال و التّجمّل و یُبغِض البؤسَ و التباؤس؛ خداوند بزرگ، زیبایی و آراستگی را دوست دارد و فقر و فقرنمایی را دشمن دارد» (مجلسی، 1403، ج79: 303).
نه تنها امام رضا (علیه‌السّلام) آراستگی را به دیگران توصیه می‌کردند که خود نیز در این باره سرآمد بودند، چنان که در سیره‌ی عملی آن حضرت می‌خوانیم: «اذا برز للناس تزّین لهم؛ در آن هنگام که به میان مردم می‌رفت، خود را برای آنان می‌آراست» (صدوق، 1404، ج1: 192).
این را نیز بیفزاییم، از آن رو که در مناسبت‌ها و اعیاد مذهبی، رفت و آمدها و مهمانی فزونی می‌یابد، در این مناسبت‌ها، به آراستگی و خودآرایی توصیه و تأکید بیشتری شده است. این فراز از سخنان امام رضا (علیه‌السّلام) نمونه‌ای از این توصیه‌هاست که در خصوص آراستگی در روز عید غدیر فرمودند: «... فَمَن تَزَیّن لِیومِ الغدیر غَفَر اللهُ لَه؛... هر که خود را برای روز غدیر زینت کند، خداوند او را می‌بخشد» (ابن طاووس، 1415ق، ج2: 262).

1. استعمال بوی‌خوش

به دلیل اهمیت استفاده از بوی خوش در اجتماع، امام رضا (علیه‌السّلام) آن را از اخلاق پیامبران دانسته، می‌فرمایند: «الطّیبُ مِن أخلاقِ الأنبیاء؛ استعمال بوی خوش از اخلاق پیامبران است» (کلینی، 1401ق، ج6: 510)
آن حضرت در ضرورت استفاده از بوی خوش فرمودند:
لاینبغی لِلرجل أن یَدَعَ الطّیبَ فی کَلّ یومٍ، فإن لم یَقدر علیه فیومٌ و یومٌ لا، فإن لم یقدر ففی کَلِّ جمعةٍ و لا یَدع ذلک؛ شایسته نیست مرد، بوی خوش را در هر روز ترک کند، پس اگر توان این کار را نداشت، [حداقل] یک روز در میان انجام دهد و اگر نتوانست، در هر جمعه انجام دهد و آن را ترک نکند (همان).

2. زدون بوی نامطبوع از بدن

همان‌طور که شریعت اسلام، به استعمال بوی خوش توصیه کرده، به زدودن بوی نامطبوع مانند بوی دهان نیز توصیه کرده است، زیرا بهداشت دهان و دندان، پیش از آنکه امری اسلامی باشد، امری حیاتی و انسانی بوده که لازم است در طول حیات آدمی رعایت شود. امام رضا (علیه‌السّلام) که تربیت یافته‌ی مکتب اسلام است، در خصوص بهداشت دهان و دندان، رفتار و رهنمودهایی شنیدنی دارند، از جمله آنکه به نقل از پیامبر اکرم (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) فرمودند: «أفواهُکم طُرُقٌ مِن طُرُُقِ ربِّکم فَنظِّفوها؛ دهان‌های شما راه‌هایی از راه‌های پروردگارتان است، پس آن را پاکیزه کنید» (مجلسی، 1403ق، ج73: 130)
آن حضرت در اشاره به برخی فواید مسواک زدن فرمودند: «السّواکُ یَجلُو البصر و یُنبِتُ الشّعرَ و یُذهِبُ بالدمعة؛ مسواک زدن، نور چشم را زیاد می‌کند، مو را می‌رویاند و آبریزش چشم را از بین می‌برد» (طبرسی، 1392ق:50).
جالب این است که امام رضا (علیه‌السّلام) هر شب و هر روز صبح مسواک می‌زدند و بعد از آن، دهان خود را با جویدن «کُندُر» خوشبو می‌ساختند (عطاردی، 1406، ج1: 399).
از روش‌های دیگری که امام رضا (علیه‌السّلام) برای خوشبو ساختن دهان به کار می‌گرفتند این بود که پس از صرف غذا با آبی که در آن «اشنان» (2) ریخته بودند، دهان خود را خوشبو می‌ساختند (حرعاملی، 1403، ج16: 537).

شرط مهمانی، هماهنگی با خانواده

ناگفته روشن است که مهمانی دادن دردسرهای مخصوص به خود دارد که به تنهایی نمی‌توان از عهده‌ی میزبانی و پذیرایی آبرومند برآمد، بلکه لازم است اعضای خانواده دست به دست هم داده و به کمک یکدیگر، مهمانی آبرومندی ترتیب دهند، از این رو لازم است پیش از دعوت از دوستان و ترتیب مهمانی، با همسر، فرزندان و دیگر افراد دخیل در مهمانی مشورت و هماهنگی‌های لازم به عمل آید تا هم مهمانی به صورت آبرومندانه به عمل آید و مهمانان از آن خاطره‌ای خوش داشته باشند و هم پس از مهمانی اختلاف و کدورتی پیش نیاید و خاطره‌ای تلخ به جا نماند.
امام رضا (علیه‌السّلام) درباره‌ی اینکه نباید مردها برای جلب رضایت دیگران، خانواده‌ی خود را به زحمت اندازند، به نقل از جد بزرگوارشان امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند:
أنّه دعاه رجل، فقال له: قد أجَبتُک على أن تَضمَن لى ثلاثَ خِصالٍ. قال: ما هى یا أمیرالمؤمنین؟ قال: لا تدخل عَلىّ شیئاً من خارجٍ و لاُتدّخِر عنّى شیئاً فى البیت و لاُتجحِف بالعیال؛ مردی، آن حضرت را به مهمانی دعوت کرد، حضرت فرمودند: دعوت شما را می‌پذیرم مشروط بر اینکه قول بدهی سه چیز انجام دهی. او گفت: آنها کدامند؟ فرمودند. 1. برای پذیرایی از من چیزی از بیرون تهیه نشود [و آنچه در منزل باشد روی سفره آورده شود]؛ 2. آنچه در خانه‌داری از من دریغ نورزی؛ 3. به زن و فرزندانت اجحاف نکنی [و آنان را برای پذیرایی از من به زحمت نیندازی] (صدوق، 1404ق، ج1: 45).

فراهم‌آوردن وسیله‌ی رفت و برگشت

چیکی از آداب پذیرش مهمان این است که بسته به موقعیت و حال مهمان، برای رفت و آمد او وسیله فراهم شود، در خبر احمد بن ابی نصر بزنطی چنین آمده که می‌گوید:
آنگاه که امام رضا (علیه‌السّلام) مرا به منزل خود دعوت کردند، برای من مرکبی فرستادند. و بر آن سوار شده و به خدمت آن حضرت شرفیاب شدم، در هنگام بازگشت، چون پاسی از شب گذشته و دیر شده بود، امام فرمودند: اکنون دیرشده اگر مشکلی نیست، امشب نزد ما بمانید و فردا صبح تشریف ببرید، پیشنهاد امام (علیه‌السّلام) را پذیرفته و آن شب در منزل ایشان ماندم، آن حضرت در هنگام خواب دستور دادند تا رختخوابی مخصوص برای من بگسترانند و ملافه‌ای مخصوص روی من بکشند (همان، ج2: 212).

تأمین نیازمندی‌ها

از دیگر اموری که باید میزبان همواره نسبت به مهمان رعایت کند تأمین نیازمندی‌های معقول مهمان است، هر چند که چیزی کوچک مانند چوب خلال باشد: «من حقّ الضیف أن یُعَدَّ له الخلال؛ از جمله‌ی حق مهمان این است که چوب خلال برای او فراهم آید» (همان، ج3: 357).
در این باره ابوهاشم جعفری به نقل از امام رضا (علیه‌السّلام) می‌گوید: «روزی نزد امام رضا (علیه‌السّلام) بسیار تشنه بودم، هیبت آن حضرت مانع شد که در حضور او آب طلب کنم، خود آن حضرت آب طلبیدند، جرعه‌ای از آن نوشیدند و سپس فرمودند: ای اباهاشم! آبی گواراست، بگیر و بنوش که تشنگی‌ات را برطرف می‌کند» (مجلسی، 1403، ج48: 48-49).

نداشتن توقع کار از مهمان

مطلب دیگری که در ادامه‌ی تکریم مهمان شایسته‌ی یادآوری است، عدم توقع کار از مهمان در منزل میزبان است. در این باره راوی به نقل از امام رضا (علیه‌السّلام) می‌گوید:
نزل بأبی الحسن الرضا (علیه‌السّلام) ضیفٌ و کان جالسا عنده یُحَدِّثُه فی بَعض اللّیل فتغیر السّراجُ فمَدّ الرّجُلُ یدَه لِیُصلِحَه فزبره أبو الحسن (علیه‌السّلام) ثم بادَرَه بنفسه فأصلَحَه ثم قال له: إنّا قومٌ لا نَستخدِمُ أضیافَنا؛ مهمانی بر امام رضا (علیه‌السّلام) وارد شد و تا پاسی از شب در نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می‌گفت که ناگهان نظم چراغ به هم خورد، همین که مهمان برای اصلاح چراغ دست بالا زد، امام او را از این کار بازداشتند و خود به اصلاح آن مبادرت کردند و سپس فرمودند: ما خاندان، قومی هستیم که هرگز مهمان خویش را به کاری وانمی‌داریم (طباطبایی، 1419ق: 130).

بدرقه‌ی مهمان

از آن‌رو که شریعت اسلام، مهمانی را امری مهم می‌داند و برای مهمان شأن و منزلتی ویژه قائل است، در حفظ منزلت او چه در هنگام ورود و چه در زمان خداحافظی دستورهایی حساب شده داده است که با روان انسان در حالت‌های متفاوت تطابق دارد، از جمله‌ی این دستورها، دستور به بدرقه‌ی اوست که لازم است در هنگام خداحافظی مهمان صورت بگیرد. این سنّت رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) است که فرمودند: «إن مِن سُنّةِ الضّیفِ أن یُشَیّعَه إلى باب الدار؛ از آداب مهمانى آن است که مهمان تا دم در بدرقه شود» (نراقی، بی‌تا، ج2: 119).
امام رضا (علیه‌السّلام) در اشاره به این ادب از آداب مهمان‌داری، به نقل از رسول خدا (صلی ‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و‌ سلم) فرمودند: «مِن حقِّّ الضّیفِ أن تَمشی معه فتخرجه من حریمِک الی الباب؛ از حقوق مهمان آن است که در هنگام رفتن، او را بدرقه کرده و برای رفتن از حریم خودت او را تا دم در راهنمایی کنی». (نمازی شاهرودی، 1419ق، ج6: 486).

تشکر و قدردانی

نکته‌ای که در پایان مقاله جای تذکر دارد، ضرورت تشکر و قدردانی از میزبان است که به خاطر مهمان، خود را هم به زحمت انداخته و هم هزینه کرده است. امام رضا (علیه‌السّلام) درباره‌ی این ضرورت فرمودند: «مَن لم یَشکُر المُنعمَ مِن المخلوقین لم یَشکُرِالله عزّوجلّ؛ هر کس از تشکر برای مخلوقی که به او نعمتی رسانده است دریغ ورزد، در حقیقت از سپاسگزاری برای خداوند متعال دریغ ورزیده است» (حائری، 1385، ج2: 372).

نتیجه‌گیری

یکی از لازمه‌های زندگی اجتماعی انسان، مهمانی و مهمان‌‌داری است که در هر جامعه‌ای بر حسب آداب و سنّت‌های محلی و فرهنگ حاکم بر آن جامعه، با تفاوت‌هایی صورت گرفته و می‌گیرد. بدیهی است که این موضوع مانند هر کارکرد دیگری، آداب و سنن مخصوص به خود دارد.
این مقاله که درصدد بررسی مهمانی و مهمان‌داری در سیره و تعالیم رضوی بود، با مراجعه به آموزه‌های امام رضا (علیه‌السّلام)، توانست بخشی از آداب و سنّت‌های این موضوع اجتماعی را که در سیره و سخنان آن حضرت تجلی یافته به نمایش بگذارد. ضرورت هماهنگی با خانواده، تأمین نیازمندی‌های معقول مهمان، نداشتن توقع کار از مهمان، بدرقه‌ی مهمان از سوی میزبان و نیز ضرورت ابراز تشکر مهمان از میزبان، از جمله‌ی این آداب است که بعد از نگاهی گذرا به ارزش معنوی مهمانی در اسلام، ضرورت حفظ شأن و آراستگی در مهمانی مورد کنکاش قرار گرفت.

پی‌نوشت‌ها:

1- مدرس دانشگاه و پژوهشگر بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی vatandoust.r@Gmail.com
2- بوته‌ای است دارای شاخه‌های باریک و ساقه‌ای نسبتاً ضخیم، طعم آن شور و از خاکستر آن شخار به دست می‌آید، آن را در فارسی، آذربو یا آذربویه می‌گویند (فرهنگ عمید).

منابع تحقیق :
قرآن کریم.
ابن طاووس، (1415ق). اقبال الاعمال. تهران: مکتب الاعلام الاسلامی.
برقی، احمد بن محمد بن خالد، (1270ش). المحاسن تهران: دارالکتب الاسلامیه.
بیاتی، جعفر، (1418ق). ادب الضیافه. قم: جامعه‌ی مدرسین.
جوهری، اسماعیل بن حماد، (1407ق). الصحاح. بیروت: دارالعلم.
حائری، محمدمهدی، (1385ق). شجرة طوبی. نجف اشرف: الحیدریه.
حرعاملی، محمد بن حسن، (1403ق). وسائل الشیعه. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
سیوطی، جلال الدین، (1401ق). الجامع الصغیر. بیروت: دارالفکر.
شریف قرشی، باقر، (1372ش). حیاة الامام الرضا. قم: سعید بن جیر.
صدوق، علی بن حسین، (1406ق). فقه الرضا. مشهد: کنگره‌ی جهانی امام رضا (علیه‌السّلام).
صدوقی، محمد بن علی، (1404ق). عیون اخبار الرضا. بیروت: مؤسسة اعلمی.
صدوق، محمد بن علی، (1404ق). من لا یحضره الفقیه. قم: جامعه‌ی مدرسین.
صدوق، محمد بن علی، (بی‌تا). الخصال. قم: جامعه‌ی مدرسین.
طباطبایی، سید محمدحسین، (1419ق). سنن النبی. قم: جامعه‌ی مدرسین.
طبرسی، حسن بن فضل، (1392ش). مکارم الأخلاق. نجف: شریف رضی.
طبرسی، حسن بن فضل، (1392ق). مکارم الاخلاق. چاپ ششم، نجف: شریف رضی.
عطاردی، عزیزالله، (1406ق). مسند الامام الرضا. مشهد: کنگره‌ی جهانی امام رضا (علیه‌السّلام).
عنصرالمعالی، کیکاووس بن اسکندر، (1379ش). برگزیدة قابوس‌نامه. به کوشش غلامحسین یوسفی، چاپ دوم، تهران: علمی و فرهنگی.
قطب راوندی، سعید بن هبةالله، (1407ق). الدعوات. قم: مدرسه‌ی امام علی (علیه‌السّلام).
کلینی، محمدبن یعقوب، (1401ق). الکافی. بیروت: دارالتعارف.
لیثی واسطی، علی بن محمد، (1376ش). عیون الحکم و المواعظ. قم: دارالحدیث.
متقی هندی، علی، (1405ق). کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال. بیروت: الرساله.
مجلسی، محمدباقر، (1403ق). بحارالانوار. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
نراقی، محمد مهدی، (بی‌تا). جامع السعادات. نجف: دار النعمان.
نمازی شاهرودی، علی، (1419ق). مستدرک سفینه البحار. قم: جامعه‌ی مدرسین.
نوری، حسین، (1408ق). مستدرک الوسائل. بیروت: آل‌البیت.

منبع مقاله :
فصلنامه‌ی فرهنگ رضوی، سال دوم، شماره ششم، تابستان 1393. شماره‌ی ششم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آداب مهمانی و میزبانی در سیره و تعالیم رضوی آداب مهمانی و میزبانی در سیره و تعالیم رضوی مقالاتدین پژوهیمعصوم شناسیامام رضا علیه السلامآداب مهمانی و میزبانی در سیره و آداب مهمانی و میزبانی در سیره و تعالیم رضوی آداب مهمانی و میزبانی در چکیده شناخت منطقی نآدابمهمانیمیزبانیسیرهتعالیمرضوی شماره جدید فصلنامه فرهنگ رضوی منتشر شدمتن در سیره رضوی بررسی شده و آداب مهمانی و میزبانی در سیره و تعالیم رضوی»، «مهم‌ترین آسیب راسخون یار همیشه همراه سبک زندگی اسلامی بر مبنای سیره رضوی آداب مهمانی و میزبانی در سیره صدر در گفت و گو با آیت آداب مهمانی رفتن و مهمانی دادن در اسلام آداب مهمانی رفتن و مهمانی رفتن و میزبانی همان سیره‌ای است که در تعالیم تربیت فرزند و آداب میزبانی به سبک رضوی رهنمون شود، در سیره و و آداب میزبانی به سبک رضوی مهمانی دعوت کرد آداب مهمانی رفتن و مهمانی دادن در اسلام نمایش محتوا یزد بانو ادابمهمانیرفتنو آداب مهمانی رفتن و مهمانی رفتن و میزبانی همان سیره‌ای است که در تعالیم آداب مهمانی رفتن و مهمانی دادن در اسلام پایگاه اطلاع رسانی فرمودند آن هدیه، مهمان است که با روزی خود وارد می شود و هنگام رفتن، گناهان آن خانواده را به در محضر بزرگان معنویت ، اولیاء الله میهمانی و میزبانی در آیین مهرورزی؛ میهمانی و میزبانی در سیره آداب مهمانی در سیره تاریخچه بنای حرم رضوی اندیشه اندیشه عضویت در خبرنامه تفاوت آموزه‌های حدیثی امام رضا ع در مدینه و


ادامه مطلب ...

سیره اخلاقی یک مرد خدا

[ad_1]

یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت ‏به ائمه معصومین - علیهم السلام - بود. ایشان می‏فرمودند از روزی که روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نوی می‏دوختم، نخستین بار می‏بردم در حرمهای ائمه - علیهم السلام - و با مالیدن به ضریح، آن را متبرک نموده، بعد از آن استفاده می‏کردم.

فرآوری: آمنه اسفندیاری-بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

آیة الله مرعشی نجفی

سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (۱۲۷۶-۱۳۶۹/ ۱۳۱۵-۱۴۱۱ق) از مراجع تقلید شیعه پس از آیت‌الله بروجردی است. او در ۲۷ سالگی به اجتهاد رسید. ایشان، از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آقا ضیاء عراقی بود و از محضر سیدعلی قاضی، سید احمد کربلایی و میرزا جواد ملکی تبریزی بهره برد. گرایش سیاسی او موافق با آیت‌الله خمینی بود و این روحیه در بارزترین شاگردانش نیز دیده می‌شود.
آیةَ الله مرعشی نجفی، کتابخانه‌ای را تأسیس کرد که امروزه از لحاظ تعداد و کیفیت نسخه‌های خطی کهن اسلامی، نخستین کتابخانه ایران و سومین کتابخانه جهان اسلام به شمار می‌رود. او هیچ‌گاه برای سفر حج، مستطیع نشد. مدرسه‌های مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه را او تأسیس کرد.
مهم‌ترین تألیفاتش، تعلیقات احقاق الحق، مشجرات آل الرسول، طبقات النسابین و حاشیه بر عمدة الطالب هستند. او برای نوشتن برخی کتاب‌های خود به کشورهای مختلفی سفر کرد و با دانشمندان ادیان مختلف به گفتگو نشست. آیت‌الله مرعشی را بنا به وصیت خودش، در کتابخانه‌اش -واقع در خیابان ارم قم- دفن کردند.

سیره اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی

حضرت آیة الله مرعشی نجفی خصوصیت دیگری که داشتند، می‏فرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده‏ام». و تا آخر عمرشان هم همینطور بودند و می‏فرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است». 

آیت الله مرعشی نجفی - رحمه الله علیه - از سجایای اخلاقی بی‏شماری برخوردار بوده‏اند که ذکر همه این خصوصیات در این مجال، مقدور نیست و ما تنها به ذکر چند مورد بسنده می‏کنیم. 

1- ارادت به اهل بیت (علیهم السلام) : 

یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت‏به ائمه معصومین - علیهم السلام - بود. ایشان می‏فرمودند از روزی که خودم روی پای خودم ایستادم، هرگاه لباس نوی می‏دوختم، نخستین بار می‏بردم در حرمهای ائمه - علیهم السلام - و با مالیدن به ضریح، آن را متبرک نموده، بعد از آن استفاده می‏کردم، ساختمان کتابخانه، مدرسه، حسینیه و یا هر ساختمانی که مستقیم زیر نظر ایشان ساخته می‏شد، وقتی گودبرداری می‏کردند، ایشان مقداری از تربت‏سید الشهداء - علیه السلام - را در پی‏های آن می‏ریختند و می‏فرمودند با این تربت من اینجا را بیمه می‏کنم و به خصوص هر وقت مشرف می‏شدند به حرم، در آستانه حرم هنگام ورود خودشان را روی زمین می‏انداختند و محاسنشان را روی خاکهای درب ورودی حرم می‏مالیدند و به ما می‏گفتند شماها مثل اینکه خجالت می‏کشید این کار را انجام دهید، این خجالت‏باعث می‏شود شما از در خانه اینها دور شوید و شما باید کاری کنید که دیگران هم تاسی کنند، 

2- ساده زیستن: 

یکی از خصوصیات برجسته ایشان ساده زیستی و عدم توجه به مسائل مادی دنیوی بود. ایشان پس از اقامت در قم و ازدواج از نظر مالی مدتها در وضعیت‏بدی به سر می‏بردند و مدتها اجاره‏نشین بودند تا اینکه کم‏کم با تهیه یک زمین کوچک در آن خانه‏ای ساختند و تا آخر عمرشان نیز در آن زندگی کردند.
ایشان هیچوقت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نبودند و هر آنچه به دست می‏آوردند، در راه رفع حوایج مردم مصرف نموده، یا وقف می‏کردند و هیچ‏گاه مالی را به خودشان اختصاص نداده‏اند. می‏فرمودند: «من شب که می‏خوابم هیچ پولی، هیچ اندوخته‏ای در جیب من نباشد، چون ما عامل هستیم. ما باید از این دست بگیریم و با دست دیگر بدهیم به فقرا، ایتام، نیازمندان و کمک کنیم به مراکز علمی، دینی و فرهنگی، اینها مال ما نیست!» 

3- عشق به کمال و علم: 

صبحها نخستین زائر حضرت معصومه - سلام الله علیها - ایشان بودند، گاهی یک ساعت قبل از اذان تشریف می‏بردند پشت درب صحن و آنجا می‏نشستند تا فراش حرم بیاید درب را باز کند و ایشان نخستین زائر حرم باشند

یکی دیگر از خصوصیات ایشان علاقه و عشق بی‏حد و حصر نسبت به کسب علم و دانش بود. یک وقتی ایشان نقل می‏فرمودند: «زمانی که ما در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتیم، گاهی می‏شد که ما تا 40 روز اصلا گوشت گیرمان نمی‏آمد که بخوریم، خوب آقازاده هم بودیم و رویمان نمی‏شد برویم پیش اعلام و بزرگان آن وقت و دست دراز کنیم و گاهی آنقدر سرگرم درس بودیم که تا 24 ساعت گرسنه می‏ماندیم ولی اصلا توجه به این مسائل نداشتیم.» می‏فرمودند: «زمانی که من در مدرسه قوام در نزدیکیهای صحن مطهر مولی امیر المؤمنین در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم، با مرحوم آیة الله حاج سید ابو القاسم ارسنجانی شیرازی که از علماء بزرگ شیراز بودند، هم حجره بودم. ما گاهی گرسنه می‏شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم. بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می‏فرستادند به نجف اشرف که درس بخوانند، ولی اینها معمولا می‏آمدند و درس نمی‏خواندند و آش و پلویی راه می‏انداختند و عده‏ای هم از این افرادی که دنبال دنیا بودند، دور اینها را می‏گرفتند و ارتزاق می‏کردند، گاهی اینها کاهوی زیادی می‏خریدند و می‏آمدند در کنار حوض و برگهای زیادی را می‏ریختند در حاشیه حوض و ساقه‏های وسطش را می‏بردند و می‏خوردند. و من و آن رفیق هم حجره‏ام با هم می‏رفتیم این برگهای اضافی کاهوها را مخفیانه جمع می‏کردیم و با آنها رفع گرسنگی می‏کردیم و هیچگاه هم به خودمان اجازه نمی‏دادیم که برای کسی بازگو کنیم، ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم.»

4- استفاده از امکانات داخلی: 

حضرت آیة الله مرعشی نجفی خصوصیت دیگری که داشتند، می‏فرمودند: «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم، از البسه خارجی استفاده نکرده‏ام». و تا آخر عمرشان هم همینطور بودند و می‏فرمودند: «این یک راه مبارزه با استعمار و استعمارگران است». 

5- مداومت بر نماز جماعت: 

خصوصیت دیگر ایشان، پایبندی ایشان به اقامه جماعت در حرم مطهر حضرت معصومه - سلام الله علیها - بود. از همان زمان قدیم، نزدیک به 60 سال پیش ایشان مرتب سه وعده مشرف می‏شدند به حرم مطهر و در آنجا اقامه جماعت می‏فرمودند. صبحها نخستین زائر حضرت معصومه - سلام الله علیها - ایشان بودند، گاهی یک ساعت قبل از اذان تشریف می‏بردند پشت درب صحن و آنجا می‏نشستند تا فراش حرم بیاید درب را باز کند و ایشان نخستین زائر حرم باشند. در زمستانهای خیلی سرد، گاهی برف زیادی می‏بارید که ارتفاع برف به 80، 90 سانتی‏متر می‏رسید، ایشان قبل از اذان صبح، پارویی به دست می‏گرفتند و از منزل تا حرم مطهر مسیر را برای مردم باز می‏کردند و هرگاه هم کسی می‏گفت آقا شما این کار را نکنید، می‏فرمود: من می‏خواهم ثواب کنم. 


منابع:
سایت اندیشه قم
ویکی شیعه
کتاب: فقهای نامدار شیعه،عقیقی بخشایشی - ص 566
سجده هایتان را طولانی کنید!!

سجده هایتان را طولانی کنید!!


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

چرا یک مرد مسلمان می تواند چهار زن به همسری بگیرد؟ …چرا یک مرد مسلمان می تواند چهار زن به همسری بگیرد؟ چرا این حق برای زن نیست؟سیره علویبوستان نهج البلاغه قرانسیره علویبوستان نهج البلاغه قران سفیر رحمت و مهربانیسیره عملی بزرگان سیره اخلاقی یک مرد خدا یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، علاقه و اظهار ارادت حکمت عملی در سیره امام رضاع سیره امامان معصومع، بنا به مقتضیات و شرایط سیاسی، اجتماعی زمان، مختصات ویژه ای دارد سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانیخصوصیات یک مرد خوب برای ازدواج چیست؟ شهر سوالهمسر خوب به مفهوم درست و واقعی همسری است که با شما تناسب داشته باشد آنچه از نگاه دینی داستانهای اخلاقی شگفت بحران مالی آیت الله …زود قضاوت نکن پسر بچه ای وارد یک بستنی فروشی شد پشت میزی نشست پیشخدمت یک لیوان آب مصائب اختلاط زن و مرد نامحرمزن و مرد بیشتر از نظر جنسی به یکدیگر گرایش دارند اختلاط و رابطه این دو بدون هیچ ضوابطی خدا چگونه بوجود آمده؟ جواب قانع کننده میخوام سلام سوال مشخصه خدا چگونه بوجود اومد من نمیخوام از سایتها کپی کنید یا اینکه با …زن، مرد؛ تفاوت ها سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلومزن،مرد؛تفاوتهاکلمات کلیدی تفاوت های زن و مرد، تفاوت های جسمی، تفاوت های روانی، تفاوت های تکوینی فیلم کودک آزاری در یک مهدکودک در کشور فرهنگ نیوزاین کثافت آشغال رو تحویل قوهقضایی بدین این فیلم رو هم بردارین این زن انسان نیست یک زن در اسلام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادزندراسلاماسلام، اختلاط بین زنان و مردان نامحرم را ممنوع کرده‌است خلوت کردن زن و مرد بیگانه در فارسی العربیةوظایف شوهر نسبت به زن سرپرستی خداوند حکیم در قرآن کریم می فرمایند الرّجالُ قوامون علی النساء مردان بررسی معرفی سایت صیغه یابی و ازدواج موقت به …بررسی معرفی سایت صیغه یابی و ازدواج موقت به همراه تصاویر زنان صیغه ایدعوت عجیب یک نماینده مجلس از مردمعجیبیکنمایندهمجلسازمردماین نماینده مجلس گفته است اگر پاسخ درخوری به وزارت اقتصاد به علت انتصاب یک مدیر از دست نوشته های یک بسیجی دوران دفاع مقدسبار الها از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم واز سوی دیگر باید شهید شویم تا آینده سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلومامت ناهمخوان چالش مفهوم امت و ملت فیلم ایستاده در غبار به یک آرزوی دیرینه در نهاد ابراهیم مالک اشتر بعد از مختار با مصعب بن زبیر …دیدار بعیدی‌نژاد با ملکه انگلیسعکس فقط یک گام دیگر تا نقص برجام دهن کجی اوکراین به


ادامه مطلب ...

فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء!

[ad_1]

از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

جوانمردی

یکی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.

البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.

هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ....می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.

از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد کسی است که در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

جوانمردی اولیاء خدا: 

همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان. 

امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

حضرت ابراهیم علیه السلام: 

فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. 

حضرت یوسف علیه السلام:

حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)

البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.

نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):

زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یکی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض کرد: در حساب ، اشتباه کرده ام ، بلکه موضوع به عکس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهکاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .

جوانمردی در آیینه ی روایات: 

در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم: 

1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حکومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از کسی است که به ما ظلم کرده و بخشش به کسی است که ما را محروم کرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»

3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حکومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می کنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیکی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»

5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت کسی است که مال را فدای آبروی خود می کند و فرومایه آبروی خود را فدای مال کند. «غرر الحکم، ح 8449»

کلام آخر: 

با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و ... است

و نکته ی آخر اینکه:

یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.


منابع: 

سایت اندیشه قم

سایت حوزه

سایت صراط

داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

سایت تسنیم

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء جوانمردی در دوستی ها جوانمردی در ورزش


ادامه مطلب ...

نقش رزق حلال در استحکام نهاد خانواده در سیره و سخن امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

در سخنان و سیره امام رضا (علیه‌السلام) از رزق حلال و عناوین مرتبط با آن سخن به میان آمده و مفهوم رزق حلال ترسیم شده است. از سویی خانواده با عناوین چندی مورد اشاره قرار گرفته و از استحکام آن سخن به میان آمده و به توسعه و رفاه آن تشویق شده است. در مقاله‌ی حاضر ضمن بیان مواردی که به رزق حلال اشاره دارند رابطه‌ی رزق حلال و استحکام بنیان خانواده تبیین شده است، زیرا نظر به اهمیت خانواده، اسلام راهکارهای زیادی برای استحکام آن بیان داشته همچنین از عوامل سست کننده‌ی آن نهی نموده است، لذا متونی که به استحکام نهاد خانواده تشویق می‌کنند، به مراتب بیشتر از متون، مشوق تشکیل خانواده هستند. در سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) برای استحکام بنیان خانواده، بر روزی حلال تأکید شده که از طرق عناوینی، همچون صله‌ی رحم، رعایت حقوق متقابل، محبت به دیگران و خوشحال نمودن ایشان، پرهیز از حسد، رضایتمندی، قناعت، ساده‌زیستی و پرهیز از تکلف و... در استحکام بنیان خانواده نقش بسزایی دارد.

مقدمه

رزق به معنای عطا و بخششِ مستمری است که به منظور ادامه‌ی حیات با نیاز فرد مطابقت دارد. از آنجا که روزیِ خداوند، عطای مستمر به آفریدگان است، از آن به رزق تعبیر شده است (مصطفوی، 1360، ج4: 115). مطابق با نیاز فرد بودن یا بهره‌مند شدن فرد از آن، قیودی هستند که موجب نزدیک شدن مفاهیم رزق و کالا به یکدیگر هستند (قریشی، 1371، ج3: 2؛ طباطبایی، 1417، ج3: 137؛ مکارم شیرازی، 1374، ج9: 18).
توجه به قیود مذکور همچنین نشان دهنده‌ی تفاوت مفاهیم رزق و درآمد است؛ از همین رو با استناد به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): «انما لَکَ مِن مَالِکَ مَا أکَلتَ فَأفنَیتَ أو لَبِستَ فَأبلَیتَ أو اعطیت فامضیت و سائره لموالیک؛ از مال تو آن مقدار برای توست که بخوری و تمام کنی یا بپوشی یا صدقه دهی یا از آن درگذری» (مجلسی، 1403، ج70: 138) ابن خلدون گفته است:
اگر منافع درآمد و ثروت انسان به خودش برگردد و در راه تأمین مصالح و‌ی صرف شود، روزی نامیده می‌شود... و چنانچه از مالی و دارایی خود به هیچ‌وجه در مصالح و نیازهایش فایده‌ای نبرد به آن روزی نمی‌گویند، در این صورت آنچه با کوشش و توان خود به دست آورده درآمد نامیده می‌شود. این مانند میراث است نسبت به متوفی که درآمد شمرده می‌شود، اما روزی نامیده نمی‌شود و نسبت به وارثان هر وقت از آن منتفع شوند رزق نامیده می‌شود (خضیری، 1991: 381).
در قرآن مجید واژه‌ی رزق به شکل‌های ‌گوناگون به کار رفته است؛ در برخی موارد همچون: «وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ» (ذاریات/22) در امور مادی است، زیرا در آیه‌ی مزبور رزق به معنای باران است (ابن عجیبه، 1419، ج5: 472). رزق در برخی موارد همچون آیه‌ی « وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیرُ الرَّازِقِینَ» (حج /58) در امور معنوی و اخروی و در برخی موارد همچون آیه‌ی «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ‌» (ذاریات/58) در معنای عام از امور معنوی و مادی به کار رفته است.
در تأیید تفاوت رزق و درآمد، بر مال حرام رزق اطلاق نشده است، چنان که طبرسی ضمن تفسیر آیه‌ی « وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ؛ از آنچه روزی ایشان کرده‌ایم، انفاق می‌کنند» (بقره/4) گفته است:
رورزیِ واقعی آن است که شخص بتواند از آن بهره‌مند شود و کسی حق نداشته باشد او را از این بهره‌مندی باز دارد. بنابراین، آیه مذکور دلیل بر آن است که مال حرام رزق و روزی نیست، زیرا خدای متعال مردمان را به انفاق کردن از آنچه روزی ایشان مقرر داشته می‌ستاید و انفاق‌کننده از مال حرام- به انفاق همگان- شایسته‌ی ستودن نیست، پس حرام رزق محسوب نمی‌شود (1372، ج1: 123).
عبارت مذکور از طبرسی، دیدگاه شیعه و معتزله در خصوص مفهوم رزق را بیان می‌کند، اما دیدگاه اشاعره چنین نیست. برای توضیح بیشتر باید بگوییم در اینکه آیا لفظ رزق شامل حرام می‌شود یا نه اختلاف است، به عبارتی، چنانچه انسان از طریق حرام و غیرمشروع تأمین هزینه و مایحتاج کند، آیا شرعاً و از نظر قرآن رزق نامیده می‌شود یا آنکه در اصطلاح شرع، رزق منحصر به چیزهای حلال است؟ امامیه و معتزله بر این باورند که آنچه از راه حلال به دست می‌آید رزق نامیده می‌شود و آنچه از راه حرام به دست می‌آید رزق محسوب نمی‌شود. در مقابل، اشاعره بر این باورند که هرچه انسان به دست آورد؛ خواه از راه حرام و خواه حلال، رزق نامیده می‌شود (فخر رازی، 1420، ج2: 275).
در تأیید تفاوت رزق و دارایی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خوردن مال حرام را پس از روشن شدن حرام بودنش از گناهان کبیره دانسته (ابن شعبه حرانی، 1404: 422) و معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) مال حلال را توصیه کرده و فرموده‌اند: «أفضَلَ المَالِ مَا وُقِیَ بِهِ العِرض؛ بهترین مال آن است که به وسیله‌ی آن حفظ آبرو شود» (عطاردی، 1406، ج1: 304).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین داشتن همسری خوب که در غیاب شوهر حافظ جان و مال شوهرش باشد بهترین سود مؤمن دانسته و فرموده‌اند:
مَا أفَادَ عَبدٌ فَائِدَةً خَیرًا مِن زَوجَةٍِ صَالِحَةٍ إِذَا رَآهَا سَرَّتهُ وَ إِذَا غَابَ عَنهَا حَفِظَنهُ فِی نَفسِهَا وَ مَالِه؛ برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن ناموس و مال او را حفظ کند (همان، ج2: 256)
و نیز فرموده‌اند:
مَنْ رَضىَ بِالیَسِیرِ مِنَ الحَلَالِ خَفَّت مَئُونَتُهُ وَ تَتَعَّمَ أهلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللهُ دَاءَ الدُّنیَا وَ دَوَاءَهَا وَ أخرَجَهُ‌ مِنهَا سَالِماً إِلَی دَارِالسَّلَام؛ هر کس به مال اندک حلال راضی باشد، هزینه ‌زندگی وی کاهش می‌یابد، خانواده‌اش نعمت یابند، خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا سازد و او را سالم از دنیا به بهشت ببرد (همان، ج1: 272).
از همین رو، کار بیشتر برای رفاه خانواده را توصیه کرده و فرموده‌اند: «إِنَّ الَّذِی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ‌ أعظَمُ أجراً مِنَ المُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله» آن کسی که کار بیشتری می‌کند تا درآمدش برای خود و کسانش بسنده باشد، در نزد خدا پاداشی بزرگ‌تر از پاداش مجاهد فی سبیل الله دارد (کلینی، 1362، ج5: 88).
برداشت کار بیشتر برای رفاه خانواده و مطلوب بودن آن از حدیث مذکور منطقی است، از همین‌رو راغب اصفهانی در آیه‌ی « فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه/10) فضل را به معنای بیش از حد کفاف گرفته است (راغب اصفهانی، 1412: 395). چنان که در علم اصول بیان شده، امر در «فانتشروا» پس از نهی واقع شده و مفید اباحه و جواز است و ارشاد به آن است که پس از اتمام نماز جمعه جایز است مکلف به دنبال امور دیگر و تأمین نیازهای خصوصی برود. آیه‌ی مذکور و سخن امام رضا (علیه‌السلام) که به آن اشاره کردیم، نشان دهنده‌ی آن است که تشویق به کار و کوشش و کسب روزی به کوشش انسان درباره‌ی تحصیل نیازهای اوّلیه و ضروری محدود نمی‌شود.
کلمه‌ی «معاش» که رابطه‌ی نزدیکی با رزق دارد نیز در سخن امام رضا (علیه‌السلام) مورد توجه قرار گرفته، چنان که فرموده‌اند: «لَیسَ لِلنَّاسِ بُدٌّ مِن مَعَایِشِهِم، فَلَا تَدَعِ الطَّلَب؛ مردمان ناگزیر باید برای طلب معاش خود بکوشند، پس طلب معاش را ترک مکن» (ابن شعبه حرانی، 1404: 140) و نیز در جای دیگر گفته شده:
قَالَ عَلِیُّ بنُ شُعَیب: دَخَلتُ عَلَى أبِى الحَسَنِ الرَّضَا (علیه‌السلام) فَقَالَ لِى- یَا عَلِىُّ مَن أحسَنُ النَّاسِ مَعَاشاً- قُلتُ یَا سَیِّدِی أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنِی- فَقَالَ یَا عَلِیُّ مَن ‌حَسَّنَ مَعَاشَ غَیرِهِ فِی مَعَاشِه؛ علی بن شعیب می‌گوید بر ابوالحسن الرضا (علیه‌السلام) وارد شدم، او به من فرمود: یا علی! زندگی چه کسی از همه نیکوتر است؟ گفتم: شما- ای آقای من- در این باره از من داناتری. فرمود: یا علی! زندگی کسی که زندگی دیگری را تأمین کند (همان: 448).
امام رضا (علیه‌السلام) قناعت کردن را که رابطه‌ی نزدیکی با مال و رزق حلال دارد تشویق کرده و فرموده‌اند:
قناعت، نفس آدمی را از خطا و لغزش نگه می‌دارد و موجب می‌شود که انسان به جمع ثروت، مال و اندوختن منال نپردازد و خود را در نزد اهل دنیا خاضع و خاشع نکند. راه قناعت را فقط دو نفر اتخاذ می‌کنند؛ کسی که دنیال آخرت را گرفته و به مال اندک جهان اکتفا می‌کند یا شخص کریمی که نمی‌تواند و نمی‌خواهد خود را به کثافات دنیا آلوده کند (مجلسی، 1403، ج75: 353؛ عطاردی، 1406، ج1: 272).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین برای مال و دارایی یا مالکیت خصوصی آن چنان اهمیتی قائل‌اند که انسان در دفاع از آن می‌تواند تا مرز شهادت پیش برود، چنانچه فرموده‌اند: «هر کسی برای حفظ مال خود کشته شود، شهید است» (عطاردی، 1406، ج2: 499). همچنین، تعرض به مال دیگران را موجب دخول در آتش دوزخ دانسته و فرموده‌اند: «گناهی که کیفر آن دوزخ است سوگند به زیانِ مال یا حقِ مسلمان است از روی ظلم و این سوگند دروغ است و پاداش آن دوزخ است و کفاره (راه جبرانی) در دنیا ندارد» (صدوق، بی‌تا: 273).
تقدیر معیشت به معنای اندازه داشتن در هزینه و حساب کردن امور زندگی و برقراری هماهنگی بین نیازها و چگونگی برآورد آنهاست. به عبارت دیگر، رعایت اصل حیاتی نظم و انضباط اقتصادی نیز با مسئله‌ی درآمد و رزق رابطه‌ی نزدیکی دارد که امام رضا (علیه‌السلام) به رعایت آن توصیه نموده و فرموده‌اند:
لَا یَستَکمِلُ عَبدٌ حَقِیقَةَ الإِیمَانِ حَتَّی یَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاتٌ التَفَقُهُ فِی الدِّینِ وَ حُسنُ التَّقدِیرِ فِى المَعِیشَةِ وَ الصَّبرُ عَلَى الرَّزَایَا؛ هیچ بنده‌ای در ایمان به کمال نمی‌رسد، مگر اینکه در او سه خصلت باشد: فهمیدن و درک کردن مسائل شرعی، تنظیم برنامه‌های ‌زندگی با بهترین روش و شکیبایی در گرفتاری‌ها (مجلسی 1403، ج1: 213).
از همین رو، امام سجاد (علیه‌السلام) از خداوند خواسته‌اند که حُسن تقدیر را به ایشان بیاموزد «عَلِّمنِی حُسنَ التَّقدِیر» (صحیفه‌ی سجادیه/ 138). امام علی (علیه‌السلام) حُسن تقدیر را مایه‌ی پایداری و قوام زندگی دانسته و فرموده‌اند: «قوام العیش حسن التّقدیر و ملاکه حسن التّدبیر» (خوانساری، 1366، ج7: 289).
مقاله‌ی حاضر در پی آن است که از یک سو اهمیت رزق، خانواده و تحکیم آن را در سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) تبیین کند و از سوی دیگر، چگونگی ارتباط روزی حلال با تحکیم نهاد خانواده و نقش آن را در این باره در سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) بیان نماید.
در خصوص پیشینه‌ی تحقیق باید گفت که در متون اسلامی از جمله سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) مطالبی درباره‌ی مطلوب بودن استحکام خانواده و لزوم جلوگیری از سست شدن پایه ‌آن به چشم می‌خورد. همچنین، مواردی درباره‌ی رزق و عناوین اخلاقی مرتبط با آن از جمله: رضایتمندی، قناعت، پرهیز از حسد و... حایز اهمیت هستند و به نوعی از اهمیت بهداشت روانی و لزوم پیوند افراد جامعه با هم سخن می‌گویند. در کتاب‌های اخلاقی، تفاسیر فقهی و... نیز مواردی به چشم می‌خورد که اهمیت خانواده و استحکام پایه‌های ‌آن را بیان می‌کند.
با وجود این، تحقیق مستقلی درباره‌ی رابطه‌ی رزق حلال با استحکام بنیان خانواده وجود ندارد. از این رو، در نوشتار حاضر ضمن بیان مفهوم رزق حلال، خانواده و اهمیت آنها، به بررسی نقش روزیِ حلال در استحکام نهاد خانواده در سخن و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) پرداخته می‌شود.

مفهوم روزی حلال در سخن امام رضا (علیه‌السلام)

امام رضا (علیه‌السلام) علاوه بر تشویق به روزی حلال به شکل‌های ‌گوناگون و نهی از خوردن مال حرام و بیان برخی از مصادیق آن همچون: ربا، رشوه و... تفسیری از مفهوم رزق و روزی حلال را ارائه فرموده‌اند؛ چنان که محمدبن ابی نصر به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کرد: «جعلت فداک ادْعُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أن یَرزُقَنِیَ اَلحَلَال فَقَالَ أتَدرِی مَا الحَلَالُ؟ قُلتُ الَّذِى عِندَنَا الکَسبُ الطَّیِّبُ؛ قربانت شوم، من دعا می‌کنم که خداوند از روزی حلال خود به من عطا فرماید. حضرت فرمودند: می‌دانی روزی حلال چیست؟» عرض کردم: قربانت تا آنجا که می‌دانم کاسبی بی غل و غش را روزی حلال می‌شمارند. حضرت فرمودند علی بن حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند: «الحَلَالُ هُوَ قُوتُ المُصطَفَینَ ثُمَّ قَالَ قُل أسألُکَ مِن رِزقِکَ الوَاسِع؛ روزی حلال قوت برگزیدگان الهی است، در دعای خود بگو بار خدایا، از روزی واسعت به من عطا کن» (کلینی، 1362، ج5: 59).
از متن پرسش و پاسخ برمی‌آید که روزیِ حلال آن است که از راه‌های ‌مجاز در شرع- که کتاب‌های ‌فقهی عهده‌دار بیان آن هستند- به دست آید؛ چنان که سخنان دیگر امام رضا (علیه‌السلام) در بیان برخی از مصادیق مال حرام همچون ربا و رشوه این مدعا را ثابت و تأیید می‌کند. در روایتی دیگر معمر بن خلاد از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که فرمودند حضرت باقر (علیه‌السلام) مردی را دیدند که می‌گفت: «اللَّهُمَ إِنِّی أسأَلُکَ مِن رِزقِکَ الحَلَال» امام فرمودند تو از خداوند روزی پیامبران را درخواست می‌کنی، بگو: «قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أسأَلُکَ رِزقاً حَلَالًا وَاسِعاً طَیِّباً مِن رِزقِک» (همان، ج2: 552) و نیز حسن بن جهم گوید از حضرت رضا (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: «مردم هرگاه غذای یک سال خود را در خانه داشته باشند بار زندگی آنها آسان می‌گردد و از نگرانی‌ها ‌آسوده می‌شوند. امام باقر و صادق (علیهما‌السلام) مزرعه‌ای خریداری نمی‌کردند، مگر اینکه دو سال هزینه‌ی زندگی آنها از آن مزرعه تأمین می‌شد» (همان، ج5: 89).
منظور از روزی پیامبران در روایت‌های ‌مذکور، رزقی است که در واقع و نفس‌الامر حلال باشد، چنین رزقی رزق پیامبران و اوصیای ایشان است، اما رزق مؤمنان، رزقی است که در ظاهر شریعت حلال باشد، یعنی مکلف، از طریق تقلید یا اجتهاد، به حلال بودن آن، علم پیدا کند، چه بسا رزق‌هایی که بر اساس ظاهر شریعت به حلال بودن آنها حکم شده، مشتبه و شبهه‌ناک باشد.
در روایت دیگری معمر بن خلاد از حضرت رضا (علیه‌السلام) پرسیده آیا می‌شود غذای یک سال را ذخیره کرد؟ حضرت فرمودند: من این کار را می‌کنم، یعنی مواد یک سال را ذخیره می‌کنم (عطاردی، 1406، ج2: 299). همچنین، حضرت رضا (علیه‌السلام) به نقل از پدرانش فرموده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «سه خصلت را از کلاغ یاد بگیرید که عبارتند از: انجام عمل لقاحِ مخفیانه، بیرون شدن در طلب روزی هنگام صبح و ترس و احتیاط از دشمن» (صدوق، 1378، ج1: 257؛ فتال نیشابوری، 1423، ج2: 432).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین از مفهوم حلال، تفسیری ارائه کرده و هر چیزی را که برای بدن مقوی و مفید باشد حلال دانسته و فرموده‌اند:
خدای متعال هیچ خوردنی و آشامیدنی را مباح قرار نداده، مگر اینکه منفعت و صلاحی در آن باشد و هیچ چیز را حرام نفرموده، مگر اینکه در آن زبان، تلف و فسادی باشد؛ پس هر چیز سودمندی که به تن قوّت دهد و بر نیروی بدن بیفزاید حلال است (نوری، 1408، ج16: 165).
در اهمیت روزی حلال، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «کسی که 40 روز حلال بخورد، خداوند متعال قلبش را نورانی می‌گرداند.» و درباره‌ی مال حرام فرموده‌اند: «خداوند متعال فرشته‌ای دارد که هر شب بر بیت المقدس این ندا را می‌دهد: کسی که حرامی بخورد، نه عمل مستحبی از او قبول می‌شود و نه عمل واجبی» (ابن فهد حلی، 1407: 153). همچنین امام رضا (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «عَلَیکَ بِالصَّبرِ وَ طَلَبِ الحَلَالِ وَ صِلَةِ الرَّحِم؛ برتو باد به صبر کردن و طلب روزی حلال و پیوند با خویشاوند» (کلینی، 1362، ج2: 488).
از جمله دلایل اهمیت روزی حلال از منظر امام رضا (علیه‌السلام) آن است که در خصوص قصر یا اتمام نماز در سفر، حضرت بین سفر حلال و سفر برای معصیت تفاوت قائل شده‌اند. از این رو، ابوسعید خراسانی می‌گوید دو مرد در خراسان بر حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرّضا (علیه‌السلام) وارد شدند و از حکم نماز مسافر پرسیدند. امام به یکی از آنان فرمود: «بر تو واجب است که نماز را قصر بخوانی، چون به قصد دیدار من آمدی» و به دیگری گفت: «بر تو واجب است نماز را تمام بخوانی، چون آهنگ دیدار سلطان داشته‌ای» (عطاردی، 1406، ج2: 175).
گرچه در روایت یادشده به وضوح سخنی از مال حلال و حرام به میان نیامده، اما از باب تنقیح مناط می‌توان چنین استفاده‌ای کرد. از همین رو شیخ انصاری گفته: «هرگاه شخصی، سفرش سفر معصیت باشد؛ مثل: صید کردن لهو، ظلم کردن، قطع طریق کردن، اعانت ظالم یا اطاعت از ظالم و غیره نماز وی تمام خواهد بود» (163:1415). همچنین، حضرت امام (رحمه‌الله) در شرایط قصر نماز فرموده‌اند:
سفر از نظر شرعی برای او جایز باشد، بنابراین اگر سفر معصیت و حرام باشد، اعم از اینکه خودِ سفر حرام باشد مثل: فرار از جنگ یا هدف از سفرکار حرامی باشد مثل سفر برای راهزنی، حکم سنضر را ندارد و نماز تمام است (خمینی (امام)، 1424، ج1: 734).
با توجه به اهمیت رفاه خانواده، امام رضا (علیه‌السلام) بیچارگی، بیچاره‌نمایی، فقر و تنگدستی را نکوهش کرده و فرموده‌اند:
ان الله یحب الجمال والتجمل و یبغض البؤس و التباؤس فان الله إذا أنعم على عبده بنعمة أحب أن یرى علیه أثرها، قیل کیف ذلک؟ و همانا خداوند متعال زیبایی و آراستگی را دوست دارد و بدحالی و بدبخت‌نمایی را (و خود را بدبخت، ندار، بیچاره و ضعیف نشان دادن) زشت می‌دارد، زیرا هنگامی که خداوند به بنده‌ای نعمتی داد، دوست دارد اثرآن نعمت را در زندگی او ببیند (صدوق، بی‌تا: 354).
بدیهی است که آراستگی و بدحال نبودن در بسیاری از موارد به امکانات اقتصادی و مادی افراد بستگی دارد.
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین فقر و تنگدستی را کلید مسائل اجتماعی، بدبختی و بیچارگی دانسته و فرموده‌اند: «المَسکَنَةُ مِفتَاحُ البُؤس؛ نداری کلید بدبختی است» (مجلسی، 1403، ج75: 354؛ عطاردی، 1406، ج1: 303). همچنین از فساد و تباهی اموال و تکدی‌گری نکوهش نموده و فرموده‌اند: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبغِضُ القِیلَ وَ القَالَ- وَ إِیضَاعَ المَالِ وَکَثرَةَ السُّؤَال؛ خدا از قیل و قال، تباه کردن مال و افزونی سؤال (زیاد درخواست و تقاضا کردن ) نفرت دارد» (همان: 336؛ همان: 285).
با وجود مطلوب بودن رفاه و توسعه‌ی زندگی خانواده، امام رضا (علیه‌السلام) تصرف اِسراف‌آمیز در اموال و نیز سخت‌گیری را نکوهش کرده، به اعتدال و میانه‌روی توصیه نموده و در پاسخ عباسی که از ایشان درباره‌ی تأمین مخارج خانواده‌ی خویش جویا شده بود فرمودند:
بَینَ المَکرُوهَینِ قَالَ فَقُلتُ جُعِلتُ فِدَاکَ لَا وَ اللَّهِ مَا أعرِفُ المَکرُوهَینِ قَالَ فَقَالَ لِی یَرحَمُکَ الهُ أ مَا تَعرِفُ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَرِهَ الإِسرَافَ وَ کَرِهَ الإِقتَارَ فَقَالَ: وَ الَّذِینَ إِذا أنفَقُوا لَم یُسرِفُوا وَ لَم یَقتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِکَ قَواماً؛ از حضرت رضا (علیه‌السلام) اذن گرفتم اجازه دهند به خاندان خود انفاق کنم. فرمودند: مواظب باش که مرتکب دو مکروه نشوی! عرض کردم. من این موضوع را درک نمی‌کنم. فرمودند: اسراف و زیاده‌روی در انفاق نزد خداوند کراهت دارد؛ همان‌طور که خودداری و انفاق نکردن را نیز مکروه شمرده است (فرقان/67).
و در قرآن مجید فرموده: « وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا» (همان، ج68: 347؛ همان: 363).
در سخن مذکور منظور از کلمه‌ی «مکروه» امر ناگوار و ناخوشایند است و مکروه از احکام خمسه‌ی تکلیفی مورد نظر نیست. با توجه به آنچه گذشت، برای تحقق روزی حلال دو شرط لازم است: حُسن شرعی و حُسن طبیعی، زیرا رعایت موازین شرعی در کسب روزی و لزوم دوری از راه‌های ‌غیرمشروعِ به دست آوردن مال، مانند ربا و... به حُسن شرعی اشاره دارد و از سویی، شرط مفید و مقوی بودن روزی که امام رضا (علیه‌السلام) به آن اشاره کرده‌اند، حُسن طبیعی را دربرمی‌گیرد.
از دیگر نکته‌های ‌سخنان امام رضا (علیه‌السلام) این است که با وجود نکوهش فقر و تنگدستی از دیدگاه آن حضرت و تشویق ایشان به توسعه‌ی رفاه خانواده، در این باره بر اعتدال، میانه‌روی، پرهیز از اسراف (افراط) و نیز تفریط (خودداری از انفاق) تأکید کرده‌اند، زیرا با استناد به آیه‌ی 67 سوره‌ی فرقان از افراط و تفریط با نام «مکروه» تعبیر فرموده‌اند.

ماهیت خانواده در سخن امام رضا (علیه‌السلام)

خانواده از نظر عرف عبارت است از: زن، فرزندان و خویشاوندان مرد و زن و در اصطلاح شرعی، خانواده جماعت و گروهی هستند که زیربنای جامعه را تشکیل می‌دهند، بنای آن بر روابط همسری بین زن و مرد استوار است و پیامد آن فرزندانی است که به وجود می‌آیند.
کلمه‌ی «الاسره» در لغت (ابن منظور، 1414، ج4: 20) خانواده و خویشان مرد است. از سوی دیگر، این کلمه به معنای زره سخت و محکم نیز به کار رفته است. از این رو، خانواده و خویشانِ نزدیک همچون زرهی هستند که خود را با آنان نگه داشته و به پشتیبانی آنان خود را حفظ می‌کنند. این کلمه در قرآن به کار نرفته، اما کلمه‌ی «اهل» که گاهی مفهوم خانواده و همسر را می‌دهد در قرآن به کار رفته؛ مثلاً در آیه‌ی «قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا» (قصص/29) کلمه‌ی اهل به معنای همسر است، اما در آیه‌ی «فَأَنْجَینَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ» (نمل/57) به معنای خانواده به کار رفته است.
خانواده دارای سه نوع کوچک (خاص یا محدود)، متوسط و بزرگ (عام یا گسترده) است. خانواده‌ی کوچک، محدود یا خاص، به زن و شوهر و فرزندان محدود می‌شود. اسلام برای تحکیم و استواری پایه‌های ‌این نوع خانواده بیشترین توجه و اهتمام را دارد و منظور از خانواده در مقاله‌ی حاضر همین معناست. خانواده در مفهوم متوسط آن شامل اقوام و خویشان است مانند: پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله و... اینها کسانی هستند که در بحث صله‌ی رحم مدنظر هستند و رعایت و محبت به آنان موجب برکت عمر و روزی و آبادانی سرزمین‌ها دانسته شده است. خانواده‌ی بزرگ شامل همسایگان، دوستان و دیگران می‌شود که خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» گذاشته و همه را به محبت و ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده و فرموده: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ» (حجرات/10).
کلمه‌ی «اهل» و جمع آن و نیز «عیال» در معنای خانواده در سخن امام رضا (علیه‌السلام) به کار رفته و در خصوص تلاش برای رفع نیاز و رفاه آنها توصیه شده است؛ از جمله سخن آن حضرت که در آن آمده است: «الَّذِی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أعظَمُ أجراً مِنَ المُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله؛ آن کس که کار بیشتری می‌کند تا درآمدش برای خود و کسانش بسنده باشد، در نزد خدا پاداشی بزرگ‌تر از پاداش مجاهد فی سبیل الله دارد» (مجلسی، 1403، ج75: 339). همچنین، در جای دیگر فرموده‌اند: «صَاحِبُ النِّعمَةٍ یَجِبَ أن یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِه؛ کسی که از امکانات برخوردار است، واجب است به زندگی خانواده‌اش وسعت بخشد» (عطاردی، 1406، ج1: 285).
امام رضا (علیه‌السلام) در جای دیگر با استفاده از کلمه‌ی عیال به معنای خانواده فرموده‌اند: «یَنبَغِی لِلرَّجُلِ أن یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیلَا یَتَمَنَّوا مَوتَهُ» لازم است که مرد مسلمان با زحمت‌های ‌شبانه‌روزی خود رفاه خانواده‌اش را توسعه دهد تا ایشان (بر اثر محرومیت و مسائل زندگی) مرگ وی را آرزو نکنند (کلینی، 1362، ج4: 11).
کلمه‌ی اهل در سخن امام رضا (علیه‌السلام) نیز در معنای خانواده به کار رفته، چنانکه فرموده‌اند:
مَن رَضِىَ بِالیَسِیرِ مِنَ الحَلَالِ خَفَّت مَئُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أهلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللهُ دَاءَ الدُّنیَا وَ دَوَاءَهَا وَ أخرَجَهُ مِنهَا سَالِماَ إِلَی دَارِالسَّلَام؛ هر کس به مال اندکِ حلال راضی باشد، هزینه‌های زندگی وی کاهش می‌یابد و خانواده‌اش نعمت یابند و خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا کند و او را سالم از دنیا به بهشت برد (عطاردی، 1406، ج1: 271).
و نیز فرموده‌اند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند نیکوترین مردم در ایمان، نیکوترین ایشان است در خُلق و مهربان‌ترین ایشان است با اهل خود و من مهربان‌ترین شما هستم با اهل خود.
همچنین، به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «کسانی از شما که نزدیک‌تر باشند از من در نشستن در روز قیامت نیکوترین شماست در خُلق و نیکوکننده‌ترین شماست با خانواده‌ی خود» (صدوق، 1378، ج2: 38). به نقل از امام سجاد (علیه‌السلام) فرموده‌اند مردی، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به خانه‌ی خود دعوت کرد. امام علی (علیه‌السلام) فرمود با سه شرط دعوت تو را می‌پذیرم. آن مرد گفت: آن سه شرط کدام است؟ امام علی (علیه‌السلام) فرمود: نخست آنکه برای من چیزی از خارج به خانه نیاوری. دیگر آنکه بدون تعارف هر چه در خانه داری همان را برای من حاضر کنی و سوم آنکه خانواده‌ات را به زحمت نیندازی، عرض کرد آنچه شما فرمان دهید اطاعت می‌کنم. سپس علی (علیه‌السلام) دعوت او را پذیرفت (حجازی، بی‌تا، ترجمه‌ی سجادیه:85) و نیز فرموده‌اند: «کسی که نعمت و تمکن دارد، باید به اهل و عیالش به خوبی رسیدگی کند» (همان: 465).
کلمه‌ی «اهالی» جمع «اهل» به معنای خانواده‌ها ‌نیز در سخن امام رضا (علیه‌السلام) به کار رفته و درباره‌ی نیکی کردن به آنها توصیه شده آنجا که فرموده‌اند: «یَرُّوا أهَالِیَکُم وَ أولَادَکُم جُمُعَةٌ إِلَی جُمُعَة؛ در روزهای جمعه به همسر و فرزندان خویش نیکی کنید» (صدوق، بی‌تا: 407).
گرچه در روایت مذکور «اهالیکم» همسرانتان معنی شده، تفسیر آن به صورت «خانواده‌هایتان» منعی ندارد، در این صورت با توجه به آنکه «اولادکم» (فرزندانتان) از اعضای خانواده هستند و زیر مجموعه‌ی «اهالیکم» قرار دارند، اما به دلیل اهمیت از باب ذکر خاص بعد از عام دوباره مورد توجه قرار گرفته‌اند.
از جمله نکته‌هایی که از حدیث اشاره شده می‌توان به دست آورد، این است که مدیر خانواده باید روزی چون روز جمعه- که از اعیاد مهم اسلامی است- را برای توجه عاطفی و مادی ویژه خانواده قرار دهد و موجب نشاط و شادمانی آنها شود و از سوی دیگر، برای توجه به ارزش‌های دینی به جمعه توجه خاص کند، زیرا این امر در ایجاد صمیمیت و گرم شدن کانون خانواده اهمیت دارد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) در روایت دیگری توصیه کرده‌اند که در روز عاشورا کار و کوشش برای امور دنیوی ترک شود و فرموده‌اند: «مَن تَرَکَ السَّعیَ فِی حَوَائِجِهِ یَومَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنیَا وَ الآخِرَة؛ هر کس در روز عاشورا کار و کسبش را فروگذارد، خداوند حاجت‌های دنیا و آخرت او را برآورده کند» (عطاردی، 1406، ج2: 26).
همچنین، درباره‌ی زن که بی‌تردید از اعضای خانواده است، داشتن همسری خوب را که در غیاب شوهر حافظ جان و مال شوهرش باشد بهترین سود مؤمن دانسته و فرموده‌اند:
ما أفاد عبد فائدة خیرا من زوجة صالحة إذا رآها سرّته و إذا غاب عنها حفظته فی نفسها و ماله...؛ و برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن، ناموس و مال او را حفظ کند (همان: 256).
در روایت دیگری امام رضا (علیه‌السلام) به زن که از اعضای خانواده است توجه ویژه کرده و فرموده‌اند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند خداوند متعال به زنان، مهربان‌تر از مردان است، هر مردی که به زنی از ارحامش محبت کند و موجبات خوشحالی او را فراهم کند، خداوند روز قیامت او را خوشحال می‌کند» (کلینی، 1362، ج6: 6).

استحکام نهاد خانواده در سخن و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام)

با توجه به اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام، برای استحکام بنیان خانواده و جلوگیری از پاشیدگی آن تلاش‌هایی صورت گرفته و دستورالعمل‌هایی به چشم می‌خورد. از جمله راهکارهای محکم کردن روابط خانواده، دعای خوب اعضای خانواده در حق یکدیگر است؛ این دعاها به نوعی در ایجاد محبت و مهربانی بین افراد خانواده و تقویت ارزش ‌انسانی و ایمانی در بین آنها نقش بسزایی دارد؛ زیرا دعاکننده به نوعی به کسانی که ایشان را دعا می‌کند ابراز علاقه و محبت می‌کند. از همین رو، به گسترش مهربانی و محبت تأکید شده، چنان که در حدیث قدسی آمده:
انا الله أنَا الرَّحمَنُ خَلَقتُ الرَّحِمَ وَ شَقَقتُ لَهَا اسماً مِن أسمَائِی فَمَن وَصَلَهَا وَصلتُهُ وَ مَن قَطَعَهَا قَطَع؛ من خداوندم، من مهربانم، خود مهربانی را آفریده‌ام و از آن اسمی را برای خود برگزیده‌ام، هر کس آن را مراعات کند از او مراقبت و حمایت می‌کنم و هر کس آن را قطع کند با او قطع رابطه خواهم کرد (حاکم نیشابوری، 1406، ج4، 158؛ نوری، 1408، ج5: 243).
از جمله دلایل اهمیت خانواده و توجه اسلام به تحکیم آن، این است که معصومان گذشته از آنکه خود به خانواده توجه داشتند، به اهتمام و توجه به خانواده توصیه و سفارش می‌کردند؛ چنان که امام سجاد (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «همانا نزدیک‌ترین شما به خدا کسی است که اخلاقش نیکو و گشاده‌رو باشد و پسندیده‌ترین شما نزد خدا کسی است که به شایسته‌ترین نحوی به خانواده‌اش رسیدگی کند، همانا ارجمندترین شما نزد خدا با تقواترین شماست نزد او» (کلینی، 1362، ج8: 69).
با توجه به آنچه گذشت، توصیه‌ها ‌و سفارش ‌گوناگون امام رضا (علیه‌السلام) در رسیدگی به خانواده و توسعه‌ی سطح زندگی و رفاه ایشان، نشانگر اهتمام آن حضرت به محکم کردن بنیان خانواده است؛ چنان که فرموده‌اند: «لازم است که مرد مسلمان با زحمت‌های ‌شبانه‌روزیِ خود رفاه خانواده‌اش را توسعه دهد تا ایشان (بر اثر محرومیت و مسائل زندگی) مرگ وی را آرزو نکنند» (عطاردی، 1406، ج2: 208).
در اهمیت استحکام بنیان خانواده همین بس که احادیث وارد شده در خصوص ادامه و نگهداری حیات خانوادگی دو برابر احادیثی است که به تشکیل خانواده تشویق کرده‌اند. این امر به آن دلیل است که ادامه و نگهداری حیات خانوادگی به مراتب دشوارتر از تشکیل خانواده است.
از جمله روش‌هایی که معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) برای استحکام نهاد خانواده بر آن تأکید کرده‌اند، تشویق به روزی حلال و توصیه به پرهیز از خوردن مال حرام به اشکال و مصادیق گوناگونِ تقدیر معیشت و... است.

ارتباط روزیِ حلال با استحکام خانواده

نظر به اهمیت خانواده و استحکام آن، اسلام از روش‌های متنوع و گوناگونی برای این منظور بهره جسته، از جمله روش‌ها ‌و راهکارهای محکم کردن خانواده، بهره گرفتن از روزی و مال حلال و پرهیز از خوردن مال حرام است. دلایل اهمیت نقش روزی حلال در استحکام بنیان خانواده در سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) به قرار زیر است:

روزی حلال و صله‌ی رحم

صله‌ی رحم و پیوند با خویشاوندان به شکل‌های ‌گوناگون در متون اسلامی از جمله سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. صله‌ی رحم به بازدید از خویشاوندان محدود نمی‌شود، بلکه با سلام کردن، دادن لیوان آب به دست خویشاوند، کمک‌های ‌مالی به خویشاوند و... نیز انجام می‌شود، چنان که محمد بن عبیدالله گوید حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمود: «اگر مردی از عمرش سه سال مانده باشد و صله‌ی رحم انجام دهد، خداوند عمر سه ساله‌ی او را به 30 سال تبدیل می‌کند و مشیت خود را به کار می‌بندد.»
همچنین، ابونصر بزنطی از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «با ارحام خود محبت و مهربانی کنید، ولو به شربت آبی باشد و بهترین نوع صله‌ی ارحام رفع آزار و اذیت درباره‌ی آنان است.» صله‌ی رحم، مرگ را به تأخیر می‌اندازد و محبت را در میان خانواده افزایش می‌دهد. همچنین، حسن بن علی‌وشا از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمودند ما نمی‌دانیم چیزی مانند صله‌ی ارحام باعث طول عمر می‌شود تا آنگاه که اگر مردی سه سال از عمرش باقی مانده باشد و صله‌ی ارحام کند، عمرش 30 سال به طول انجامد و اگر کسی 33 سال از عمرش باقی باشد و او قطع رحم کند، عمرش به سه سال می‌رسد. همچنین، محمد بن فضیل صیرفی گوید حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمودند رحم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عرش پروردگار بستگی دارد و می‌گوید: بار خدایا، هر کس با من ارتباط برقرار کند، تو با او ارتباط برقرار کن و هر کس با من قطع رابطه کند، تو با او قطع رابطه کن. همین روش در ارحام مؤمنین نیز برقرار است. سپس این آیه‌ی شریفه را قرائت کردند «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ» (نسا/1).
طایی نیز از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند هر کس انجام یک عمل را برای من تضمین کند، من انجام چهار عمل را برای او ضمانت می‌کنم؛ با ارحام خود رفت و آمد کند تا خداوند او را دوست بدارد، روزی‌اش را زیاد کند، عمرش را طولانی گرداند و او را داخل بهشت نماید. حضرت رضا (علیه‌السلام) از پدرانش از امام حسین (علیه‌السلام) روایت کرده که فرموده‌اند هر کسی دوست دارد مرگش به تأخیر افتد و روزی‌اش زیاد شود، باید صله‌ی رحم به جای آورد.
همچنین، حسن بن علی وشا از حضرت رضا (علیه‌السلام) از پدرانش از علی (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند هنگامی که در شب معراج به آسمان‌ها رسیدم مشاهده کردم چند خویشاوندی به عرش پروردگار آویزان شده و از خویشاوندان خود شکایت می‌کنند. از آنها پرسیدم بین شما و آنها چند پدر فاصله است؟ گفتند: ما در پدر چهلم به هم می‌رسیم. بزنطی نیز گفته حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمود امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمودند صله‌ی ارحام مرگ را به تأخیر می‌اندازد و موجب زیاد شدن مال و محببت خویشاوندان است (عطاردی، 1406، ج1: 265-267).
با توجه به آنکه یکی از راه‌های ‌صله‌ی رحم کمک مالی به خویشان است، بدیهی است که مال و روزی حلال در ایجاد محبت بین خانواده و استحکام آن نقش بسزایی دارد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی نقش صله‌ی رحم در ایجاد محبت بین خانواده فرموده‌اند: «مَثرَاةٌ فِی المَالِ مَحَبَّةٌ فِی الأهل؛ صله‌ی رحم موجب افزایش مال و محبت بین خویشان است» (مجلسی، 1403، ج71: 88).
چنانچه کار، گروهی نباشد، یعنی رئیس خانواده در مقام مسئول معاش و رفاه خانواده، از طریق کار، درآمد و روزی حلال، معاش و رفاه خانواده را عهده‌دار شود، انفاق به خانواده و اداره‌ی معیشت ایشان به نوعی صله‌ی رحم بوده و موجب دوستی و محبت می‌شود و در نتیجه به استحکام خانواده می‌انجامد. از طرفی، چنانچه گذشت، همسر می‌تواند با ایجاد محیط آرام و خوب خانواده، خوش‌رویی و حفاظت از دارایی شوهر که به نوعی مربوط به خانواده است، به استحکام خانواده کمک کند.
در تأیید این سخن، امام رضا (علیه‌السلام) به مدح و ستایشِ چنین همسری اقدام کرده و فرموده‌اند: «برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن، ناموس و مال او را حفظ کند» (همان، ج2: 256).
از جمله دلایلی که تأیید می‌کند از نظر امام رضا (علیه‌السلام) کمک مالی نوعی صله‌ی رحم است و در استحکام خانواده نقش دارد، اینکه آن حضرت نیکی به بستگان و رسیدگی به همسایگان را توصیه کرده و در پاسخ ابان بن ولید که از ایشان پرسید آیا انسان به جز زکات چیز دیگری هم از مال خویش باید بدهد؟ فرمودند: «نعم اینَ ما قالَ اللهُ وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أن یُوصَلَ وَ یَخشَونَ رَبَّهُم» (رعد/21؛ همان، ج71: 127).
با توجه به توصیه‌ی قرآن، معصومان و از جمله امام رضا (علیه‌السلام)، رئیس خانواده نباید در خصوص اداره‌ی معاش و رفاه خانواده بر آنها منت گذارد، چنانکه علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «ملاک المعروف ترک المنّ به؛ ملاک و معیار کار خوب، ترک منت‌گذاری به واسطه‌ی آن است» (هرچه بی منت‌تر، بهتر) (خوانساری، 1366، ج1: 118) و نیز فرموده‌اند: «أفضَلُ العَطَاءِ تَرکُ المَنِّ؛ برترین بخشش و احسان، ترک منت است» (همان، ج2: 405). در تأیید این سخن در ذیل تفسیر آیه‌ی «وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ» (حجر/20) طبرسی گفته: «ما در زمین برای شما اسباب روزی قرار دادیم و کسانی را هم که شما روزی دهنده‌ی آنها نیستید برای شما آفریدیم.» منظور از این کسان، خانواده یا غلامان و کنیزان است که انسان خیال می‌کند خودش آنان را روزی می‌دهد و حال آنکه خدا او و آنها را روزی می‌دهد (طبرسی، 1372، ج2: 263).
از سوی دیگر، بر اساس توصیه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) هر فردی که مورد احسان قرار می‌گیرد باید از احسان کننده تشکر کند، بنابراین اعضای خانواده باید از رئیس خانواده تشکر کنند. بدیهی است که تشکرِ مزبور به نوعی در استحکام نهاد خانواده و ایجاد محبت، مؤثر است چنان که فرموده‌اند: «مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِینَ لَم یَشکُرِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (مجلسی، 1403، ج68: 44) خوب است که فرد دریافت کننده‌ی احسان به نوعی از احسان کننده تشکر و قدردانی کند.
چنانچه تحصیل مالِ حلال از راه کار گروهی باشد، رزق حلال نیز به نوعی در استحکام خانواده و ایجاد محبت بین ایشان مؤثر است، زیرا با توجه به گستردگی اشکال و مصادیق صله‌ی رحم می‌توان افراد فاقد شغل خانواده را به کار گرفت.

روزی حلال و رعایت حقوق متقابل

در فرض گروهی بودن کار، با توجه به آنکه تعرض به حقوق و دارایی دیگران حتی اعضای خانواده مجاز نیست؛ اعضای خانواده موظف هستند به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، از فریب یکدیگر و دیگر راه‌هایی که موجب حرام شدن درآمد می‌شود خودداری ورزند، آنچه برای خود می‌پسندند برای دیگر اعضای خانواده نیز بپسندند و آنچه برای خود نمی‌پسندند برای دیگر اعضای خانواده نیز نپسندند. بدیهی است که رعایت متقابل این اصول و حقوق به استحکام خانواده کمک می‌دهد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) رباخواری، مال حرام، کم‌فروشی در کیل و وزن و... را از گناهان کبیره دانسته و از آن نهی کرده‌اند (عطاردی، 1406، ج2: 501).
امام رضا (علیه‌السلام) در فرضی که برخی از اعضای خانواده یتیم باشند، سخت‌گیری شدیدی نموده، از خوردن مال وی پرهیز داده و آن را از گناهان کبیره دانسته‌اند (همان) و فرموده‌اند:
إِیَّاکُم وَ أموَالَ ألیَتامَى- لَا تَعَرَّضُوا لَهَا وَ لَا تَلَبَسُوا بِهَا- فَمَن تَعَرَّضَ لِمَالِ الیَتِیمِ فَأکَلَ مِنهُ‌ شَیئاً- کَأَنَّمَا أکَلَ جَذوَةً مِنَ النَّار؛ از اموال یتیمان بپرهیزید، متعرض آنان نشوید و از آن برای خود پوشاک برنگزینید. پس کسی که متعرض مال یتیم شود و مقداری از آن را بخورد، مانند آن است که پاره‌ای از آتش خورده است (مجلسی، 1403، ج72: 5).
همچنین فرموده‌اند: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَعَدَ فِی أکلِ مَالِ الیَتِیمِ عُقُوبَتَینِ عُقُوبُةٌ فِی الدُّنیَا وَ عُقُوبُةً‌ فِی الآخِرَة؛ همانا خداوند عزوجل در خوردن مال یتیم دو عقوبت و جزای بد وعده فرموده است: یکی در دنیا و دیگری در آخرت» (همان: 8).
همچنین فرموده‌اند:
خوردن مال یتیم به ستم، به علت‌های بسیاری که مستلزم فسادهای گوناگون است، حرام شده؛ نخستین آنها: چون مال یتیم را به ستم بخورد، به کشته شدن او کمک کرده... پس چون مال او را بخورد، بدان می‌ماند که به حتم او را کشته و به فقر و فاقه گرفتارش کرده است (صدوق، 1378، ج2: 92).

روزی حلال و محبت به دیگران و خوشحال کردن ایشان

خوشحال کردن دیگران و محبت به آنها به خصوص اعضای خانواده از سوی معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) تشویق و توصیه شده است. بدیهی است که خوشحال کردن دیگران از جمله اعضای خانواده و محبت به ایشان از راه‌های ‌گوناگون از جمله توجه مالی از طریق روزی حلال امکان‌پذیر است. امام رضا (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّحَ اللهُ قَلبَهُ یَومَ القِیَامَه؛ هر کس گرفتاری مؤمنی را برطرف کند، خداوند دل او را در روز قیامت شاد کند» (محدث عاملی، 1409، ج16: 372) و نیز به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدِّینَ التَّوَدُّهُ إِلَى النََّاسِ- وَ اصطِنَاعُ الخَیرِ إِلَى کُلِّ أحَدٍ بَرٍّ وَ فَاجِر؛ سر عقل، پس از ایمان به خدا، جلب دوستی مردم است و نیکی کردن به هر آدمی؛ خوب یا بد» (مجلسی، 1403، ج71: 392: عطاردی، 1406، ج1: 4).

روزی حلال و پرهیز از حسد

حسد از جمله کارهای حرام است که خود از جمله انگیزه ‌غیبت است. شخص حسود به دلیل حسادتی که دارد همواره درصدد عیب‌جویی و تحقیر محسود است و از این راه حس خودخواهی خویش را اشباع می‌کند. راغب اصفهانی در تعریف غیبت گفته: «حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی، چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می‌کند» (1412: 234).
بدیهی است که وجود حسد در اعضای خانواده از جمله عوامل تهدیدکننده‌ی استحکام بنیان خانواده است و دوستی و محبت را از بین می‌برد و باعث کینه می‌شود، زیرا چنان که گذشت، حسد از جمله انگیزه‌های ‌غیبت بین افراد است. در مقابل، ترک حسد که در اخلاق از آن با نام «نصیحت» یا خیرخواهی تعبیر می‌شود، باعث ایجاد محبت بین افراد جامعه از جمله اعضای خانواده می‌شود. از این رو، اعضای خانواده از اینکه عضو دیگری از روزیِ حلال و امکانات مالی برخوردار است، ناراحت نمی‌شوند، بلکه خوشحال می‌شوند. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) از حسادت پرهیز داده، نصیحت و خیرخواهی را تشویق کرده و فرموده‌اند: «لَیسَ لِبَخِیلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَة؛ هیچ خسیسی آرامش ندارد و هیچ حسودی در زندگی لذت نمی‌برد» (عطاردی، 1406، ج1: 286).
از روایت مذکور برمی‌آید که حسد، آرامش حسود را از بین می‌برد و موجب بی قراری وی می‌شود. بدیهی است که آرام نبودن برخی از اعضای خانواده به دیگر اعضا نیز لطمه می‌زند و موجب سستی بنیان خانواده می‌شود.

روزی حلال و رضایتمندی

رضا به قضایِ الهی برترین مقام دین و شریف‌ترین مراتب مقربان و عظیم‌ترین درهای رحمت خداست و هر که از آن در، داخل شود، به بهشت درآید. خداوند می‌فرماید: «رَضِیَ الله‌ُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنهُ؛ خدا از ایشان خشنود است و ایشان از خدا خشنودند» (مائده/12؛ توبه /101؛ مجادله/22؛ بیّنه/ 8).
داشتن فضیلت رضا موجب آرامش و تحمل سختی‌ها، نارسایی‌ها ‌و شکست‌ها می‌شود. ممکن است افراد جامعه یا اعضای خانواده در زندگی خود با سختی‌ها، نارسایی‌ها، فشارهای مادی و شکست‌هایی روبرو شوند، تحمل نکردن این موارد ممکن است به استحکام بنیان خانواده لطمه بزند و پایه ‌خانواده را متزلزل کند. برعکس، رضایتمندی و خشنودی از وضع موجود و تحمل شداید، فشارهای مادی و... موجب استحکام بنیان خانواده و بهداشت روانی می‌شود.
امام رضا (علیه‌السلام) نیز در خصوص اهمیت و نقش رضایتمندی فرموده‌اند: «هر کس به مال اندک حلال راضی باشد، هزینه ‌زندگی وی کاهش می‌یابد، خانواده‌اش نعمت یابند، خداوند او را به درد و درمانِ دنیا بینا کند و او را سالم از دنیا به بهشت ببرد» (عطاردی، 1406، ج1: 272) و نیز فرموده‌اند: «هر کسی به رزق کم راضی و خشنود باشد، خداوند از عمل اندک او راضی خواهد شد» (همان: 219).

روزی حلال و قن

عبارات مرتبط با این موضوع

مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی …مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی اقتصادی چکیده مصرف و مصرف‌گرایی سیره علویبوستان نهج البلاغه قراندر این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالجواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان آذر راه زندگینقش ترس در شکست انسانها و اقسام آن ترس مثبت و منفی هراس، تیره بختی است، اما شهامت را بهشت و نعمت های بهشتی کشکول راز بهشتونعمتهایبهشتیبهشت نقطه مقابل جهنم است؛ همان گونه که هیچ زبان و قلم و بیانی توانایی ندارد جهنم و مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی اقتصادی مصرف از دید جامعه‌شناسان اقتصادی در اقتصاد درباره مصرف، مسأله کمیابی مفروض در نظر گرفته می سیره علویبوستان نهج البلاغه قران در این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند وثیق این آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانی دکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین، استخدام آذر راه زندگی نقش ترس در شکست انسانها و اقسام آن ترس مثبت و منفی هراس، تیره بختی است، اما شهامت را نمی چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوال جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور کرده و مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به بهشت و نعمت های بهشتی کشکول راز بهشتونعمت بهشت نقطه مقابل جهنم است؛ همان گونه که هیچ زبان و قلم و بیانی توانایی ندارد جهنم و عذابهای


ادامه مطلب ...

فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء!

[ad_1]

از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن است.

فرآوری: آمنه اسفندیاری ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

جوانمردی

یکی از ویژگی های انسان های شریف و آزاده «جوانمردی» است که از مهم‌ترین و زیباترین صفات و فضائل اخلاقی به شمار می رود.

البته گاهی می بینیم عده ای جوانمردی را با قهرمان شدن در یک رشته ی ورزشی اشتباه می گیرند و فکر می کنند هر کسی که قهرمان شود جوانمرد است در حالیکه بین قهرمان رشته ی ورزشی و یک جوانمرد تفاوتهای زیادی وجود دارد.

هر کسی جوانمردی را طوری معنا می کند و آن را به کسی نسبت می دهد. عده ای جوانمردی را در دوستی، گروهی آن را در کمک به دیگران و ....می دانند اما با مراجعه به آموزه های وحیانی در می یابیم که جوانمرد کسی است که از سویی، دینش را به هوای نفس خود نفروشد، دنیای زودگذر را با بهشت جاودانی و رضوان الهی عوض نکند. و در یک کلام رضایت خدا را بر خشنودی خودش ترجیح دهد.

از امام حسن مجتبی علیه السلام پیرامون مُروّت و جوانمردی سؤال شد، حضرت فرمود: جوانمرد کسی است که در نگهداری دین و عمل به آن تلاش نماید، در اصلاح اموال و ثروت خود همّت گمارد، و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا بر جا باشد.

جوانمردی اولیاء خدا: 

همه حضرات انبیا از آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم محمد(صلی الله علیه و آله) «فتی» و جوانمرد بودند ولی به فحوای آیه مبارکه «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض» (بقره (2) آیه 255) بعضی از انبیا در فتوت از دیگران برترند، حضرت ابراهیم خلیل الرحمن ابوالفتیان است و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) سید الفتیان. 

امام علی علیه السلام فرمود: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

حضرت ابراهیم علیه السلام: 

فتوّت و ایثار فوق العاده حضرت ابراهیم علیه السلام این بود که در قربانی ساختن پسر عزیز خود کوشید و بعد از آن که در آتش سوزان انداخته شد حتی از حضرت جبرئیل هم کمک نخواست. 

حضرت یوسف علیه السلام:

حضرت یوسف صدّیق(علیه السلام) هم در بلای شدیدی که، به سبب گریز او از معصیت، به وسیله زن عزیز مصر و زنان دیگر بر سرش آمد، معصوم و ثابت قدم ماند و زندان را بر عصیان و گناه ترجیح داد. برادران او در هلاک و نابودی و بدنامی او کوشیدند، ولی آن صدّیق همه گونه جفاکاری های آنان را عفو کرد و اعلام داشت که (لاتثریب علیکم الیوم) (یوسف (12) آیه 92)

البته در قرآن نمونه های زیادی از جوانمردی سایر انبیا و صالحین مانند اصحاب کهف نیز ذکر شده است.

نمونه ای از جوانمردیهای حضرت علی (علیه السلام):

زبیربن عوام پسر عمه پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود، مدّتی پس از مرگ او، یکی از فرزندان او به حضور علی (علیه السلام) آمد و گفت : در دفتر حساب پدرم دیدم که پدرم از پدر تو (ابوطالب) چند هزار درهم طلبکار بوده است . علی (علیه السلام) فرمود: پدرت راستگو بود، آن مبلغ را دستور دادم به تو بدهند (و طبق دستور به او دادند). پس از مدتی فرزند زبیر به حضور علی (علیه السلام) آمد وعرض کرد: در حساب ، اشتباه کرده ام ، بلکه موضوع به عکس بوده و پدر شما آن مبلغ را از پدر من طلب داشته است . علی (علیه السلام) فرمود: بدهکاری پدرت را بخشیدم وآنچه را تو بابت طلب پدرت از من گرفتی ، آن را نیز به تو بخشیدم .

جوانمردی در آیینه ی روایات: 

در این بخش برخی احادیث را که در مورد مروت و جوانمردی بیان شده تقدیم شما عزیزان می کنیم: 

1ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حکومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

2ـ پیامبر اسلام - صلّی الله علیه و آله - فرمود: مروّت ما اهل بیت، گذشت از کسی است که به ما ظلم کرده و بخشش به کسی است که ما را محروم کرده است. «بحار الانوار، ج 17، ص 41»

3ـ علی علیه السلام: جوانمرد کسی است که وقتی قدرت یابد ببخشد و چون توانمند شد عطا کند و چون چیزی از او خواسته شد نیاز را برآورد. (غرر الحکم، ج 7، ص 346)

جوانمردی چهار گونه است: فروتنی هنگام فرمانروایی و حکومت، گذشت هنگام قدرت، خیرخواهی هنگام دشمنی و بخشش بدون منت گذاردی. «السعادة الابدّیة، ص 83»

4ـ امام صادق - علیه السّلام - فرمود: آیا گمان می کنید جوانمردی با فسق و فجور حاصل می شود! جوانمردی تنها با سفره ای گسترده و عطایی بخشیده و خوشرویی (یا نیکی) پسندیده و پرهیز از مردم آزاری حاصل می شود. «سفینة البحار، ج 2، ص 345»

5ـ امام علی - علیه السّلام - فرمود: جوانمرد با گذشت کسی است که مال را فدای آبروی خود می کند و فرومایه آبروی خود را فدای مال کند. «غرر الحکم، ح 8449»

کلام آخر: 

با توجه به اینکه جوانمردی مصداقهای زیادی دارد (که البته ما در این مجال نتوانستیم به آنها بپردازیم) به نظر میرسد که با شناخت روی هر کدام از آن مصداقها بتوانیم به فضائل اخلاقی زیادی دست پیدا کنیم. از جمله ی این مصداقها می توان به این موارد اشاره کرد: از مصداقهای جوانمردی، پارسا بودن در ظاهر و باطن، اعتماد کردن به چیزی که خدا برایمان ضمانت کرده، به عیب خود مشغول شدن و از عیب دیگران باز ماندن، خوش گمانی به خلق و حفظ حرمت آنان، قبول رفاقت از طرف دوستان و ایثار به موقع برای آنان، تحمّل آزار در راه خدا، شکایت نکردن از بلا و قبول آن، بخشش در نداری و دوری از بخل ورزیدن، سلامت خواستن از خدا و شکر بر عافیت، فروتنی و تکبر نکردن با برادران و راحت دیگران را بر خود ترجیح دادن و ... است

و نکته ی آخر اینکه:

یک جوانمرد باید از هستی و هر چه در آن است آزاد باشد تا به بندگی کسی رسد که همه هستی از اوست.


منابع: 

سایت اندیشه قم

سایت حوزه

سایت صراط

داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

سایت تسنیم

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء فتوت و جوانمردی در سیره انبیاء جوانمردی در دوستی ها جوانمردی در ورزش


ادامه مطلب ...

دعای لاغر شدن در سیره ائمه معصومین (ع)

[ad_1]

دعای لاغر شدن از راهکارهایی است که افراد چاق یا دارای اضافه وزن به دنبال آن می روند. دعای لاغر شدن نباید باعث بشود که این افراد فریب بخورند.

حتما شما هم به این نتیجه رسیده اید که بسیاری از رژیم های لاغری کارآیی چندانی نداشته و حتی بعضا عوارض ناگواری برای فرد به دنبال خواهند داشت. مطابق توصیه های پزشکی سنتی بهترین روش برای این کار کنترل تغذیه و استفاده از مواد مغذی مفید می باشد نه استفاده از دعای لاغر شدن !

راهکار امام رضا (ع) جایگزین دعای لاغر شدن

امروزه برخی از کارشناسان برای کاهش وزن بدن، حذف وعده شام را توصیه می کنند؛ اما همچنان که در روایات نیز اشاره شده شام نخوردن خود باعث ضعف بدن شده و ضعف عصبی و عضلانی و حالت شبه افسردگی در افراد به وجود می آورد. از این رو توصیه امام رضا (ع) به عنوان یک روش اصولی برای کنترل وزن، کاستن از حجم غذای شام و نه ترک کامل آن است. آن حضرت می فرماید: کسی که می خواهد سالم و بدنی سبک و کم گوشت داشته باشد از شام اش بکاهد.

دعای لاغر شدن . دعا برای لاغر شدن
به جای دعای لاغر شدن از مقدار غذای شب تان بکاهید!

مواد غذایی جانشین دعای لاغر شدن

دارچین

در این میان گیاهان خوراکی و چاشنی‌ها که حفظ سلامت اعضای مختلف بدن را به عهده دارند می توانند در کنترل وزن نیز بسیار موثر باشند؛ یکی از این گیاهان مفید دارچین است.

کارشناسان تغذیه معتقدند مواد طبیعی بسیاری برای کاهش وزن در دسترس قرار دارند اما دارچین به دلیل کمک به کنترل قند خون، مفیدترین گیاه برای کمک به کاهش وزن است. مطابق نظرات پزشکی امام رضا (ع) و ابن سینا دارچین کلیه را گرم می کند، نیرو را افزایش و ضعف پاها و کمر و کم خونی را هم از بین می برد. آرامش بخش و شاداب کننده است و گیاهی است که هم انسان ها و هم حیوانات را آرام می کند. تب بر است. رگ ها را باز می کند و اثر خوبی بر گردش خون دارد.

امروزه متخصصین به این نتیجه رسیده اند که چای حاوی عسل و دارچین یکی از دلپذیرترین مواد طبیعی برای کاهش وزن باشد.

زنجبیل

یکی دیگر از گیاهان کنترل کننده وزن، زنجبیل است. زنجبیل علاوه بر آن که یکی از مؤثرترین مواد طبیعی در برقراری جریان خون و جلوگیری از لخته شدن آن است با پاکسازی سیستم گوارشی از ذخیره چربی‌های اضافی در بدن جلوگیری می‌کند.

امام رضا (ع) برای حفظ چابکی و انجام بهتر کارهای روزانه زنجبیل را توصیه کرده می فرماید: اگر مایل هستید فراموشی و نسیان شما کم شود و کارهای روزانه را به خوبی انجام دهید، زنجبیل و عسل بخورید .

مصرف جو در صبحانه

متخصصین می گویند یکی از راه های کاهش اشتهای کاذب و کمک به کاهش وزن بدن، خوردن جو پخته شده در ابتدای صبح و قبل از صبحانه می باشد. جو تاثیر بسزایی در کاهش کلسترول، فشار خون، چربی و کاهش خطر ابتلا به سرطان دارد. فیبر موجود در جو باعث می شود که این غذا به آهستگی در بدن هضم شود و در نتیجه فرد برای مدت طولانی تری سیر می ماند.

امام رضا (ع) در تعریف از این ماده شگفت انگیز می فرماید: برتری نان جو بر گندم، همانند برتری ما بر دیگر مردمان است. هیچ پیامبری نیست که برای خورنده نان جو دعا نکرده و برای او برکت نخواسته باشد و هیچ درونی نیست که جو، بدان در آمده و همه دردها از آن بیرون نرفته باشد. جو، خوراک پیامبران و غذای نیکان است.

دعای لاغر شدن در سیره ائمه معصومین (ع)
مصرف نان جو می تواند جایگزین مناسبی برای دعای لاغر شدن باشد

مرکبات

متخصصین تغذیه همچنین توصیه می کنند برای اینکه سریع‌تر به وزن ایده‌آل خود برسید بهتر است قبل از خوردن صبحانه، آب با لیمو ترش بنوشید. مطابق این نظر نوشیدن آب همراه با لیموترش نه تنها به روند کاهش وزن شما سرعت می‌بخشد، بلکه بدن شما را از سموم پاک کرده و باعث افزایش انرژی در شما می‌شود.

مرکبات در طب الأئمّه (ع) هم از ارزش و اهمّیت ویژه ای برخوردار است. پیشوایان دین با بهره گیری از الهامات ربّانی جوامع بشری را به ارزش دقیق علمی میوه ها و فرآورده های طبیعی آگاه نموده اند. در توصیه های پزشکی ائمه (ع) خوردن مرکبات قبل از غذا خوب و بعد از غذا بسیار پسندیده دانسته شده است. امام رضا (ع) هم مصرف این میوه با ارزش را برای هضم و جذب غذا و کمک به رسوب زدایی از خون بدن و بهبود سوخت و ساز و پیشگیری از غلظت خون مفید شمرده اند.

سایر مواد غذایی موثر برای لاغر شدن

در طب سنتی اسلامی از گیاهانی مثل هل، زرچوبه، گزنه، زیره و هلیله هم به عنوان کاهنده وزن بدن و پاکسازی خون و چربی‌سوزی و لاغر کننده یاد شده است که به سوخت و ساز بهتر چربی‌ها کمک می کنند. یکی دیگر از گیاهان مفید برای درمان بیماریها که خاصیت لاغر کنندگی داشته و نام آن به همراه چند گیاه دیگر در زمره مواد چربی سوز و ضد چاقی مطرح است هلیله است و از دیگر مواد خوراکی موثر در کاهش وزن می‌توان به فلفل سیاه، کاسنی زرد و دانه کتان اشاره کرد. همچنان که کرفس نیز به کاهش وزن کمک می‌کند و با مصرف روزانه آب کرفس، ولع خوردن شیرینی‌جات، از بین می‌رود.

برای لاغر شدن حمام کنید

امام رضا (ع) در بیانی دیگر نحوه حمام کردن را در چاقی و لاغری دخیل دانسته اند. سلیمان جعفرى می گوید حضرت رضا (ع) فرمود: حمام یک روز در میان گوشت بدن را زیاد می کند و هر روز حمام رفتن پیه‏هاى کلیه را آب می سازد.

دعای لاغر شدن . دعا جهت لاغر شدن
دعای لاغر شدن فقط می تواند راهی برای فریب دادن شما باشد

چند توصیه برای لاغر شدن

  • خوردن 2 عدد سیب صبح ناشتا یا (خوردن انگور در ساعت 8 صبح 100 گرم، ساعت 10 صبح 100 گرم و ساعت 12 ظهر 100 گرم)
  • دو قاشق غذاخوری سرکه سیب خالص + یک قاشق غذاخوری عسل خوب + یک لیوان آب با هم حل کرده صبح ناشتا کم کم میل شود.
  • یک عدد لیموترش تازه را آب گرفته + یک قاشق غذاخوری عسل خالص + یک لیوان آب باهم حل کرده صبح ناشتا میل شود
  • همیشه 30 دقیقه قبل از نهار سالاد همراه با لیموترش و روغن زیتون میل شود
  • همیشه همراه غذا سبزیجات تازه میل نمائید
  • ویتامینهای طبیعی گروه ب در میزان متابولیسم موثر است
  • اگر تیروئید کم کار دارید از زیره سیاه به صورت دم کرده یا عرق آن 30 دقیقه قبل از غذا میل نمائید
  • جلوگیری از یبوست نمائید و هر روز صبح دوش بگیرید
  • وسط غذا آب نخورید و غذا را آهسته و هر لقمه را 40 با بجوید
  • از غذاهای خیلی شیرین، چرب، سرخ کرده، آردهای سفید، قند و شکر سفید، نوشابه، شکلات، شیرینی های قنادی، کیک و کلوچه، آب میوه های مصنوعی مثل ساندیس، ماکارونی، نان فانتزی، رشته آش، آبنبات و نبات، آدامس، بستنی، سس، سوسیس، کالباس، همبرگر، پیتزا، برنج زیاد، شیر با شکر، خامه، کره، نان خامه ای، خربزه شیرین و تنقلات زیاد پرهیز شود
  • برنامه غذایی روزانه شما باید از 2500 کالری کمتر باشد
  • هر روز به مدت 45 تا 60 دقیقه ورزش کنید طوری که بدن عرق کند
  • غذایی که به بدن داده می شود و انرژی که مصرف میشود باید در تعادل باشد
  • از پرخوری پرهیز کنید و غذاهایی که باهم سازگار نیستند مصرف نکنید
  • غذاهایی که دارای پروتئین هستند با غذاهایی که دارای نشاسته هستند سازگار نیستند و مصرف نکنید
  • از غذاهایی که دارای ید هستند مصرف کنید
  • همیشه از ذخیره غذایی داخل بدن خود مصرف کنید
  • همیشه سر ساعت و منظم غذا بخورید
  • سعی کنید با خوردن غذاهای سالم و گیاهی کبد خود را تقویت و به آن استراحت دهید
  • به ازای هر 12 کیلو گرم از وزن بدنتان 1 لیوان آب بنوشید

گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پرتویى از سیره و سیماى امام سجاد علیه السلام آکامزار امام سجادع در مدینه در قبرستان بقیع می باشد امام و حکومت امام سجّادعلیه متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح …متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است انگشتر شرف الشمس زیارت امام زین العابدین امام باقر امام صادق ع در روز سه شنبه آکاایران زیارت امام احدیث های کوتاه از معصومیناحدیث های کوتاه از معصومین علیهم السلام برای استفاده در پیام های کوتاه قال رسول کتاب مطلع مهر انتخاب همسر موسسه تحقیقات و …کتابمطلعمهرانتخابنمودارهایی که خلاصه توضیحات هر فصل را در خود دارد، در انتها یا میانه‌ی فصل‌ها کاربرد عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟ گنجینه پاسخ‌ها …عقیقه در لغت عقیقه از مادّه عقّ در اصل، به معنای موی سر هر نوزادی است که با آن مو مضرات آب غوره کشکول راز مضراتآبغورهمضرات آب غورهاین روزها بیشتر غوره‌ها آبدار شده‌ و آماده آبگیری‌ استاهمیت و ضرورت درس خواندن منتظران و یاوران حضرت …اهمیتوضرورتدرسمنتظران و یاوران حضرت مهدی عج روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ اعمال شب های قدر اعمال شب های قدر شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در شب حدیث تربیتی کودک کشکول راز حدیثتربیتیکودکسعی شده مطالب مستند ارائه گردد چهل حدیث تربیتی کودک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرتویى از سیره و سیماى امام سجاد علیه السلام آکا مزار امام سجادع در مدینه در قبرستان بقیع می باشد امام و حکومت امام سجّادعلیه السلام به متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح دانلود دعا متن عربی دعای معراج همراه با ترجمه فارسی و شرح در ادامه مطلب از رسول اکرم منقول است آن شبی انگشتر شرف الشمس زیارت امام زین العابدین امام باقر امام صادق ع در روز سه شنبه آکاایران زیارت امام زین احدیث های کوتاه از معصومین احدیث های کوتاه از معصومین علیهم السلام برای استفاده در پیام های کوتاه قال رسول الله صلی کتاب مطلع مهر انتخاب همسر موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل کتابمطلعمهر نمودارهایی که خلاصه توضیحات هر فصل را در خود دارد، در انتها یا میانه‌ی فصل‌ها کاربرد این عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟ گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست عقیقه در لغت «عقیقه» از مادّه «عقّ» در اصل، به معنای موی سر هر نوزادی است که با آن مو متولّد مضرات آب غوره کشکول راز مضراتآبغوره مضرات آب غورهاین روزها بیشتر غوره‌ها آبدار شده‌ و آماده آبگیری‌ است اهمیت و ضرورت درس خواندن منتظران و یاوران حضرت مهدی عج اهمیتوضرورت منتظران و یاوران حضرت مهدی عج « روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ « فراموش» و اعمال شب های قدر اعمال شب های قدر شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در شب قدر


ادامه مطلب ...

نقش رزق حلال در استحکام نهاد خانواده در سیره و سخن امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

در سخنان و سیره امام رضا (علیه‌السلام) از رزق حلال و عناوین مرتبط با آن سخن به میان آمده و مفهوم رزق حلال ترسیم شده است. از سویی خانواده با عناوین چندی مورد اشاره قرار گرفته و از استحکام آن سخن به میان آمده و به توسعه و رفاه آن تشویق شده است. در مقاله‌ی حاضر ضمن بیان مواردی که به رزق حلال اشاره دارند رابطه‌ی رزق حلال و استحکام بنیان خانواده تبیین شده است، زیرا نظر به اهمیت خانواده، اسلام راهکارهای زیادی برای استحکام آن بیان داشته همچنین از عوامل سست کننده‌ی آن نهی نموده است، لذا متونی که به استحکام نهاد خانواده تشویق می‌کنند، به مراتب بیشتر از متون، مشوق تشکیل خانواده هستند. در سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) برای استحکام بنیان خانواده، بر روزی حلال تأکید شده که از طرق عناوینی، همچون صله‌ی رحم، رعایت حقوق متقابل، محبت به دیگران و خوشحال نمودن ایشان، پرهیز از حسد، رضایتمندی، قناعت، ساده‌زیستی و پرهیز از تکلف و... در استحکام بنیان خانواده نقش بسزایی دارد.

مقدمه

رزق به معنای عطا و بخششِ مستمری است که به منظور ادامه‌ی حیات با نیاز فرد مطابقت دارد. از آنجا که روزیِ خداوند، عطای مستمر به آفریدگان است، از آن به رزق تعبیر شده است (مصطفوی، 1360، ج4: 115). مطابق با نیاز فرد بودن یا بهره‌مند شدن فرد از آن، قیودی هستند که موجب نزدیک شدن مفاهیم رزق و کالا به یکدیگر هستند (قریشی، 1371، ج3: 2؛ طباطبایی، 1417، ج3: 137؛ مکارم شیرازی، 1374، ج9: 18).
توجه به قیود مذکور همچنین نشان دهنده‌ی تفاوت مفاهیم رزق و درآمد است؛ از همین رو با استناد به سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): «انما لَکَ مِن مَالِکَ مَا أکَلتَ فَأفنَیتَ أو لَبِستَ فَأبلَیتَ أو اعطیت فامضیت و سائره لموالیک؛ از مال تو آن مقدار برای توست که بخوری و تمام کنی یا بپوشی یا صدقه دهی یا از آن درگذری» (مجلسی، 1403، ج70: 138) ابن خلدون گفته است:
اگر منافع درآمد و ثروت انسان به خودش برگردد و در راه تأمین مصالح و‌ی صرف شود، روزی نامیده می‌شود... و چنانچه از مالی و دارایی خود به هیچ‌وجه در مصالح و نیازهایش فایده‌ای نبرد به آن روزی نمی‌گویند، در این صورت آنچه با کوشش و توان خود به دست آورده درآمد نامیده می‌شود. این مانند میراث است نسبت به متوفی که درآمد شمرده می‌شود، اما روزی نامیده نمی‌شود و نسبت به وارثان هر وقت از آن منتفع شوند رزق نامیده می‌شود (خضیری، 1991: 381).
در قرآن مجید واژه‌ی رزق به شکل‌های ‌گوناگون به کار رفته است؛ در برخی موارد همچون: «وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ» (ذاریات/22) در امور مادی است، زیرا در آیه‌ی مزبور رزق به معنای باران است (ابن عجیبه، 1419، ج5: 472). رزق در برخی موارد همچون آیه‌ی « وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیرُ الرَّازِقِینَ» (حج /58) در امور معنوی و اخروی و در برخی موارد همچون آیه‌ی «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ‌» (ذاریات/58) در معنای عام از امور معنوی و مادی به کار رفته است.
در تأیید تفاوت رزق و درآمد، بر مال حرام رزق اطلاق نشده است، چنان که طبرسی ضمن تفسیر آیه‌ی « وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ؛ از آنچه روزی ایشان کرده‌ایم، انفاق می‌کنند» (بقره/4) گفته است:
رورزیِ واقعی آن است که شخص بتواند از آن بهره‌مند شود و کسی حق نداشته باشد او را از این بهره‌مندی باز دارد. بنابراین، آیه مذکور دلیل بر آن است که مال حرام رزق و روزی نیست، زیرا خدای متعال مردمان را به انفاق کردن از آنچه روزی ایشان مقرر داشته می‌ستاید و انفاق‌کننده از مال حرام- به انفاق همگان- شایسته‌ی ستودن نیست، پس حرام رزق محسوب نمی‌شود (1372، ج1: 123).
عبارت مذکور از طبرسی، دیدگاه شیعه و معتزله در خصوص مفهوم رزق را بیان می‌کند، اما دیدگاه اشاعره چنین نیست. برای توضیح بیشتر باید بگوییم در اینکه آیا لفظ رزق شامل حرام می‌شود یا نه اختلاف است، به عبارتی، چنانچه انسان از طریق حرام و غیرمشروع تأمین هزینه و مایحتاج کند، آیا شرعاً و از نظر قرآن رزق نامیده می‌شود یا آنکه در اصطلاح شرع، رزق منحصر به چیزهای حلال است؟ امامیه و معتزله بر این باورند که آنچه از راه حلال به دست می‌آید رزق نامیده می‌شود و آنچه از راه حرام به دست می‌آید رزق محسوب نمی‌شود. در مقابل، اشاعره بر این باورند که هرچه انسان به دست آورد؛ خواه از راه حرام و خواه حلال، رزق نامیده می‌شود (فخر رازی، 1420، ج2: 275).
در تأیید تفاوت رزق و دارایی، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خوردن مال حرام را پس از روشن شدن حرام بودنش از گناهان کبیره دانسته (ابن شعبه حرانی، 1404: 422) و معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) مال حلال را توصیه کرده و فرموده‌اند: «أفضَلَ المَالِ مَا وُقِیَ بِهِ العِرض؛ بهترین مال آن است که به وسیله‌ی آن حفظ آبرو شود» (عطاردی، 1406، ج1: 304).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین داشتن همسری خوب که در غیاب شوهر حافظ جان و مال شوهرش باشد بهترین سود مؤمن دانسته و فرموده‌اند:
مَا أفَادَ عَبدٌ فَائِدَةً خَیرًا مِن زَوجَةٍِ صَالِحَةٍ إِذَا رَآهَا سَرَّتهُ وَ إِذَا غَابَ عَنهَا حَفِظَنهُ فِی نَفسِهَا وَ مَالِه؛ برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن ناموس و مال او را حفظ کند (همان، ج2: 256)
و نیز فرموده‌اند:
مَنْ رَضىَ بِالیَسِیرِ مِنَ الحَلَالِ خَفَّت مَئُونَتُهُ وَ تَتَعَّمَ أهلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللهُ دَاءَ الدُّنیَا وَ دَوَاءَهَا وَ أخرَجَهُ‌ مِنهَا سَالِماً إِلَی دَارِالسَّلَام؛ هر کس به مال اندک حلال راضی باشد، هزینه ‌زندگی وی کاهش می‌یابد، خانواده‌اش نعمت یابند، خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا سازد و او را سالم از دنیا به بهشت ببرد (همان، ج1: 272).
از همین رو، کار بیشتر برای رفاه خانواده را توصیه کرده و فرموده‌اند: «إِنَّ الَّذِی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ‌ أعظَمُ أجراً مِنَ المُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله» آن کسی که کار بیشتری می‌کند تا درآمدش برای خود و کسانش بسنده باشد، در نزد خدا پاداشی بزرگ‌تر از پاداش مجاهد فی سبیل الله دارد (کلینی، 1362، ج5: 88).
برداشت کار بیشتر برای رفاه خانواده و مطلوب بودن آن از حدیث مذکور منطقی است، از همین‌رو راغب اصفهانی در آیه‌ی « فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (جمعه/10) فضل را به معنای بیش از حد کفاف گرفته است (راغب اصفهانی، 1412: 395). چنان که در علم اصول بیان شده، امر در «فانتشروا» پس از نهی واقع شده و مفید اباحه و جواز است و ارشاد به آن است که پس از اتمام نماز جمعه جایز است مکلف به دنبال امور دیگر و تأمین نیازهای خصوصی برود. آیه‌ی مذکور و سخن امام رضا (علیه‌السلام) که به آن اشاره کردیم، نشان دهنده‌ی آن است که تشویق به کار و کوشش و کسب روزی به کوشش انسان درباره‌ی تحصیل نیازهای اوّلیه و ضروری محدود نمی‌شود.
کلمه‌ی «معاش» که رابطه‌ی نزدیکی با رزق دارد نیز در سخن امام رضا (علیه‌السلام) مورد توجه قرار گرفته، چنان که فرموده‌اند: «لَیسَ لِلنَّاسِ بُدٌّ مِن مَعَایِشِهِم، فَلَا تَدَعِ الطَّلَب؛ مردمان ناگزیر باید برای طلب معاش خود بکوشند، پس طلب معاش را ترک مکن» (ابن شعبه حرانی، 1404: 140) و نیز در جای دیگر گفته شده:
قَالَ عَلِیُّ بنُ شُعَیب: دَخَلتُ عَلَى أبِى الحَسَنِ الرَّضَا (علیه‌السلام) فَقَالَ لِى- یَا عَلِىُّ مَن أحسَنُ النَّاسِ مَعَاشاً- قُلتُ یَا سَیِّدِی أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنِی- فَقَالَ یَا عَلِیُّ مَن ‌حَسَّنَ مَعَاشَ غَیرِهِ فِی مَعَاشِه؛ علی بن شعیب می‌گوید بر ابوالحسن الرضا (علیه‌السلام) وارد شدم، او به من فرمود: یا علی! زندگی چه کسی از همه نیکوتر است؟ گفتم: شما- ای آقای من- در این باره از من داناتری. فرمود: یا علی! زندگی کسی که زندگی دیگری را تأمین کند (همان: 448).
امام رضا (علیه‌السلام) قناعت کردن را که رابطه‌ی نزدیکی با مال و رزق حلال دارد تشویق کرده و فرموده‌اند:
قناعت، نفس آدمی را از خطا و لغزش نگه می‌دارد و موجب می‌شود که انسان به جمع ثروت، مال و اندوختن منال نپردازد و خود را در نزد اهل دنیا خاضع و خاشع نکند. راه قناعت را فقط دو نفر اتخاذ می‌کنند؛ کسی که دنیال آخرت را گرفته و به مال اندک جهان اکتفا می‌کند یا شخص کریمی که نمی‌تواند و نمی‌خواهد خود را به کثافات دنیا آلوده کند (مجلسی، 1403، ج75: 353؛ عطاردی، 1406، ج1: 272).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین برای مال و دارایی یا مالکیت خصوصی آن چنان اهمیتی قائل‌اند که انسان در دفاع از آن می‌تواند تا مرز شهادت پیش برود، چنانچه فرموده‌اند: «هر کسی برای حفظ مال خود کشته شود، شهید است» (عطاردی، 1406، ج2: 499). همچنین، تعرض به مال دیگران را موجب دخول در آتش دوزخ دانسته و فرموده‌اند: «گناهی که کیفر آن دوزخ است سوگند به زیانِ مال یا حقِ مسلمان است از روی ظلم و این سوگند دروغ است و پاداش آن دوزخ است و کفاره (راه جبرانی) در دنیا ندارد» (صدوق، بی‌تا: 273).
تقدیر معیشت به معنای اندازه داشتن در هزینه و حساب کردن امور زندگی و برقراری هماهنگی بین نیازها و چگونگی برآورد آنهاست. به عبارت دیگر، رعایت اصل حیاتی نظم و انضباط اقتصادی نیز با مسئله‌ی درآمد و رزق رابطه‌ی نزدیکی دارد که امام رضا (علیه‌السلام) به رعایت آن توصیه نموده و فرموده‌اند:
لَا یَستَکمِلُ عَبدٌ حَقِیقَةَ الإِیمَانِ حَتَّی یَکُونَ فِیهِ خِصَالٌ ثَلَاتٌ التَفَقُهُ فِی الدِّینِ وَ حُسنُ التَّقدِیرِ فِى المَعِیشَةِ وَ الصَّبرُ عَلَى الرَّزَایَا؛ هیچ بنده‌ای در ایمان به کمال نمی‌رسد، مگر اینکه در او سه خصلت باشد: فهمیدن و درک کردن مسائل شرعی، تنظیم برنامه‌های ‌زندگی با بهترین روش و شکیبایی در گرفتاری‌ها (مجلسی 1403، ج1: 213).
از همین رو، امام سجاد (علیه‌السلام) از خداوند خواسته‌اند که حُسن تقدیر را به ایشان بیاموزد «عَلِّمنِی حُسنَ التَّقدِیر» (صحیفه‌ی سجادیه/ 138). امام علی (علیه‌السلام) حُسن تقدیر را مایه‌ی پایداری و قوام زندگی دانسته و فرموده‌اند: «قوام العیش حسن التّقدیر و ملاکه حسن التّدبیر» (خوانساری، 1366، ج7: 289).
مقاله‌ی حاضر در پی آن است که از یک سو اهمیت رزق، خانواده و تحکیم آن را در سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) تبیین کند و از سوی دیگر، چگونگی ارتباط روزی حلال با تحکیم نهاد خانواده و نقش آن را در این باره در سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) بیان نماید.
در خصوص پیشینه‌ی تحقیق باید گفت که در متون اسلامی از جمله سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) مطالبی درباره‌ی مطلوب بودن استحکام خانواده و لزوم جلوگیری از سست شدن پایه ‌آن به چشم می‌خورد. همچنین، مواردی درباره‌ی رزق و عناوین اخلاقی مرتبط با آن از جمله: رضایتمندی، قناعت، پرهیز از حسد و... حایز اهمیت هستند و به نوعی از اهمیت بهداشت روانی و لزوم پیوند افراد جامعه با هم سخن می‌گویند. در کتاب‌های اخلاقی، تفاسیر فقهی و... نیز مواردی به چشم می‌خورد که اهمیت خانواده و استحکام پایه‌های ‌آن را بیان می‌کند.
با وجود این، تحقیق مستقلی درباره‌ی رابطه‌ی رزق حلال با استحکام بنیان خانواده وجود ندارد. از این رو، در نوشتار حاضر ضمن بیان مفهوم رزق حلال، خانواده و اهمیت آنها، به بررسی نقش روزیِ حلال در استحکام نهاد خانواده در سخن و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) پرداخته می‌شود.

مفهوم روزی حلال در سخن امام رضا (علیه‌السلام)

امام رضا (علیه‌السلام) علاوه بر تشویق به روزی حلال به شکل‌های ‌گوناگون و نهی از خوردن مال حرام و بیان برخی از مصادیق آن همچون: ربا، رشوه و... تفسیری از مفهوم رزق و روزی حلال را ارائه فرموده‌اند؛ چنان که محمدبن ابی نصر به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کرد: «جعلت فداک ادْعُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أن یَرزُقَنِیَ اَلحَلَال فَقَالَ أتَدرِی مَا الحَلَالُ؟ قُلتُ الَّذِى عِندَنَا الکَسبُ الطَّیِّبُ؛ قربانت شوم، من دعا می‌کنم که خداوند از روزی حلال خود به من عطا فرماید. حضرت فرمودند: می‌دانی روزی حلال چیست؟» عرض کردم: قربانت تا آنجا که می‌دانم کاسبی بی غل و غش را روزی حلال می‌شمارند. حضرت فرمودند علی بن حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند: «الحَلَالُ هُوَ قُوتُ المُصطَفَینَ ثُمَّ قَالَ قُل أسألُکَ مِن رِزقِکَ الوَاسِع؛ روزی حلال قوت برگزیدگان الهی است، در دعای خود بگو بار خدایا، از روزی واسعت به من عطا کن» (کلینی، 1362، ج5: 59).
از متن پرسش و پاسخ برمی‌آید که روزیِ حلال آن است که از راه‌های ‌مجاز در شرع- که کتاب‌های ‌فقهی عهده‌دار بیان آن هستند- به دست آید؛ چنان که سخنان دیگر امام رضا (علیه‌السلام) در بیان برخی از مصادیق مال حرام همچون ربا و رشوه این مدعا را ثابت و تأیید می‌کند. در روایتی دیگر معمر بن خلاد از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که فرمودند حضرت باقر (علیه‌السلام) مردی را دیدند که می‌گفت: «اللَّهُمَ إِنِّی أسأَلُکَ مِن رِزقِکَ الحَلَال» امام فرمودند تو از خداوند روزی پیامبران را درخواست می‌کنی، بگو: «قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أسأَلُکَ رِزقاً حَلَالًا وَاسِعاً طَیِّباً مِن رِزقِک» (همان، ج2: 552) و نیز حسن بن جهم گوید از حضرت رضا (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: «مردم هرگاه غذای یک سال خود را در خانه داشته باشند بار زندگی آنها آسان می‌گردد و از نگرانی‌ها ‌آسوده می‌شوند. امام باقر و صادق (علیهما‌السلام) مزرعه‌ای خریداری نمی‌کردند، مگر اینکه دو سال هزینه‌ی زندگی آنها از آن مزرعه تأمین می‌شد» (همان، ج5: 89).
منظور از روزی پیامبران در روایت‌های ‌مذکور، رزقی است که در واقع و نفس‌الامر حلال باشد، چنین رزقی رزق پیامبران و اوصیای ایشان است، اما رزق مؤمنان، رزقی است که در ظاهر شریعت حلال باشد، یعنی مکلف، از طریق تقلید یا اجتهاد، به حلال بودن آن، علم پیدا کند، چه بسا رزق‌هایی که بر اساس ظاهر شریعت به حلال بودن آنها حکم شده، مشتبه و شبهه‌ناک باشد.
در روایت دیگری معمر بن خلاد از حضرت رضا (علیه‌السلام) پرسیده آیا می‌شود غذای یک سال را ذخیره کرد؟ حضرت فرمودند: من این کار را می‌کنم، یعنی مواد یک سال را ذخیره می‌کنم (عطاردی، 1406، ج2: 299). همچنین، حضرت رضا (علیه‌السلام) به نقل از پدرانش فرموده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «سه خصلت را از کلاغ یاد بگیرید که عبارتند از: انجام عمل لقاحِ مخفیانه، بیرون شدن در طلب روزی هنگام صبح و ترس و احتیاط از دشمن» (صدوق، 1378، ج1: 257؛ فتال نیشابوری، 1423، ج2: 432).
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین از مفهوم حلال، تفسیری ارائه کرده و هر چیزی را که برای بدن مقوی و مفید باشد حلال دانسته و فرموده‌اند:
خدای متعال هیچ خوردنی و آشامیدنی را مباح قرار نداده، مگر اینکه منفعت و صلاحی در آن باشد و هیچ چیز را حرام نفرموده، مگر اینکه در آن زبان، تلف و فسادی باشد؛ پس هر چیز سودمندی که به تن قوّت دهد و بر نیروی بدن بیفزاید حلال است (نوری، 1408، ج16: 165).
در اهمیت روزی حلال، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «کسی که 40 روز حلال بخورد، خداوند متعال قلبش را نورانی می‌گرداند.» و درباره‌ی مال حرام فرموده‌اند: «خداوند متعال فرشته‌ای دارد که هر شب بر بیت المقدس این ندا را می‌دهد: کسی که حرامی بخورد، نه عمل مستحبی از او قبول می‌شود و نه عمل واجبی» (ابن فهد حلی، 1407: 153). همچنین امام رضا (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «عَلَیکَ بِالصَّبرِ وَ طَلَبِ الحَلَالِ وَ صِلَةِ الرَّحِم؛ برتو باد به صبر کردن و طلب روزی حلال و پیوند با خویشاوند» (کلینی، 1362، ج2: 488).
از جمله دلایل اهمیت روزی حلال از منظر امام رضا (علیه‌السلام) آن است که در خصوص قصر یا اتمام نماز در سفر، حضرت بین سفر حلال و سفر برای معصیت تفاوت قائل شده‌اند. از این رو، ابوسعید خراسانی می‌گوید دو مرد در خراسان بر حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرّضا (علیه‌السلام) وارد شدند و از حکم نماز مسافر پرسیدند. امام به یکی از آنان فرمود: «بر تو واجب است که نماز را قصر بخوانی، چون به قصد دیدار من آمدی» و به دیگری گفت: «بر تو واجب است نماز را تمام بخوانی، چون آهنگ دیدار سلطان داشته‌ای» (عطاردی، 1406، ج2: 175).
گرچه در روایت یادشده به وضوح سخنی از مال حلال و حرام به میان نیامده، اما از باب تنقیح مناط می‌توان چنین استفاده‌ای کرد. از همین رو شیخ انصاری گفته: «هرگاه شخصی، سفرش سفر معصیت باشد؛ مثل: صید کردن لهو، ظلم کردن، قطع طریق کردن، اعانت ظالم یا اطاعت از ظالم و غیره نماز وی تمام خواهد بود» (163:1415). همچنین، حضرت امام (رحمه‌الله) در شرایط قصر نماز فرموده‌اند:
سفر از نظر شرعی برای او جایز باشد، بنابراین اگر سفر معصیت و حرام باشد، اعم از اینکه خودِ سفر حرام باشد مثل: فرار از جنگ یا هدف از سفرکار حرامی باشد مثل سفر برای راهزنی، حکم سنضر را ندارد و نماز تمام است (خمینی (امام)، 1424، ج1: 734).
با توجه به اهمیت رفاه خانواده، امام رضا (علیه‌السلام) بیچارگی، بیچاره‌نمایی، فقر و تنگدستی را نکوهش کرده و فرموده‌اند:
ان الله یحب الجمال والتجمل و یبغض البؤس و التباؤس فان الله إذا أنعم على عبده بنعمة أحب أن یرى علیه أثرها، قیل کیف ذلک؟ و همانا خداوند متعال زیبایی و آراستگی را دوست دارد و بدحالی و بدبخت‌نمایی را (و خود را بدبخت، ندار، بیچاره و ضعیف نشان دادن) زشت می‌دارد، زیرا هنگامی که خداوند به بنده‌ای نعمتی داد، دوست دارد اثرآن نعمت را در زندگی او ببیند (صدوق، بی‌تا: 354).
بدیهی است که آراستگی و بدحال نبودن در بسیاری از موارد به امکانات اقتصادی و مادی افراد بستگی دارد.
امام رضا (علیه‌السلام) همچنین فقر و تنگدستی را کلید مسائل اجتماعی، بدبختی و بیچارگی دانسته و فرموده‌اند: «المَسکَنَةُ مِفتَاحُ البُؤس؛ نداری کلید بدبختی است» (مجلسی، 1403، ج75: 354؛ عطاردی، 1406، ج1: 303). همچنین از فساد و تباهی اموال و تکدی‌گری نکوهش نموده و فرموده‌اند: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُبغِضُ القِیلَ وَ القَالَ- وَ إِیضَاعَ المَالِ وَکَثرَةَ السُّؤَال؛ خدا از قیل و قال، تباه کردن مال و افزونی سؤال (زیاد درخواست و تقاضا کردن ) نفرت دارد» (همان: 336؛ همان: 285).
با وجود مطلوب بودن رفاه و توسعه‌ی زندگی خانواده، امام رضا (علیه‌السلام) تصرف اِسراف‌آمیز در اموال و نیز سخت‌گیری را نکوهش کرده، به اعتدال و میانه‌روی توصیه نموده و در پاسخ عباسی که از ایشان درباره‌ی تأمین مخارج خانواده‌ی خویش جویا شده بود فرمودند:
بَینَ المَکرُوهَینِ قَالَ فَقُلتُ جُعِلتُ فِدَاکَ لَا وَ اللَّهِ مَا أعرِفُ المَکرُوهَینِ قَالَ فَقَالَ لِی یَرحَمُکَ الهُ أ مَا تَعرِفُ أنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَرِهَ الإِسرَافَ وَ کَرِهَ الإِقتَارَ فَقَالَ: وَ الَّذِینَ إِذا أنفَقُوا لَم یُسرِفُوا وَ لَم یَقتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلِکَ قَواماً؛ از حضرت رضا (علیه‌السلام) اذن گرفتم اجازه دهند به خاندان خود انفاق کنم. فرمودند: مواظب باش که مرتکب دو مکروه نشوی! عرض کردم. من این موضوع را درک نمی‌کنم. فرمودند: اسراف و زیاده‌روی در انفاق نزد خداوند کراهت دارد؛ همان‌طور که خودداری و انفاق نکردن را نیز مکروه شمرده است (فرقان/67).
و در قرآن مجید فرموده: « وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکَانَ بَینَ ذَلِکَ قَوَامًا» (همان، ج68: 347؛ همان: 363).
در سخن مذکور منظور از کلمه‌ی «مکروه» امر ناگوار و ناخوشایند است و مکروه از احکام خمسه‌ی تکلیفی مورد نظر نیست. با توجه به آنچه گذشت، برای تحقق روزی حلال دو شرط لازم است: حُسن شرعی و حُسن طبیعی، زیرا رعایت موازین شرعی در کسب روزی و لزوم دوری از راه‌های ‌غیرمشروعِ به دست آوردن مال، مانند ربا و... به حُسن شرعی اشاره دارد و از سویی، شرط مفید و مقوی بودن روزی که امام رضا (علیه‌السلام) به آن اشاره کرده‌اند، حُسن طبیعی را دربرمی‌گیرد.
از دیگر نکته‌های ‌سخنان امام رضا (علیه‌السلام) این است که با وجود نکوهش فقر و تنگدستی از دیدگاه آن حضرت و تشویق ایشان به توسعه‌ی رفاه خانواده، در این باره بر اعتدال، میانه‌روی، پرهیز از اسراف (افراط) و نیز تفریط (خودداری از انفاق) تأکید کرده‌اند، زیرا با استناد به آیه‌ی 67 سوره‌ی فرقان از افراط و تفریط با نام «مکروه» تعبیر فرموده‌اند.

ماهیت خانواده در سخن امام رضا (علیه‌السلام)

خانواده از نظر عرف عبارت است از: زن، فرزندان و خویشاوندان مرد و زن و در اصطلاح شرعی، خانواده جماعت و گروهی هستند که زیربنای جامعه را تشکیل می‌دهند، بنای آن بر روابط همسری بین زن و مرد استوار است و پیامد آن فرزندانی است که به وجود می‌آیند.
کلمه‌ی «الاسره» در لغت (ابن منظور، 1414، ج4: 20) خانواده و خویشان مرد است. از سوی دیگر، این کلمه به معنای زره سخت و محکم نیز به کار رفته است. از این رو، خانواده و خویشانِ نزدیک همچون زرهی هستند که خود را با آنان نگه داشته و به پشتیبانی آنان خود را حفظ می‌کنند. این کلمه در قرآن به کار نرفته، اما کلمه‌ی «اهل» که گاهی مفهوم خانواده و همسر را می‌دهد در قرآن به کار رفته؛ مثلاً در آیه‌ی «قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا» (قصص/29) کلمه‌ی اهل به معنای همسر است، اما در آیه‌ی «فَأَنْجَینَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ» (نمل/57) به معنای خانواده به کار رفته است.
خانواده دارای سه نوع کوچک (خاص یا محدود)، متوسط و بزرگ (عام یا گسترده) است. خانواده‌ی کوچک، محدود یا خاص، به زن و شوهر و فرزندان محدود می‌شود. اسلام برای تحکیم و استواری پایه‌های ‌این نوع خانواده بیشترین توجه و اهتمام را دارد و منظور از خانواده در مقاله‌ی حاضر همین معناست. خانواده در مفهوم متوسط آن شامل اقوام و خویشان است مانند: پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی، خاله و... اینها کسانی هستند که در بحث صله‌ی رحم مدنظر هستند و رعایت و محبت به آنان موجب برکت عمر و روزی و آبادانی سرزمین‌ها دانسته شده است. خانواده‌ی بزرگ شامل همسایگان، دوستان و دیگران می‌شود که خداوند اساس ارتباطشان را بر «اخوت» گذاشته و همه را به محبت و ارتباط متقابل و تفاهم فراخوانده و فرموده: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ» (حجرات/10).
کلمه‌ی «اهل» و جمع آن و نیز «عیال» در معنای خانواده در سخن امام رضا (علیه‌السلام) به کار رفته و در خصوص تلاش برای رفع نیاز و رفاه آنها توصیه شده است؛ از جمله سخن آن حضرت که در آن آمده است: «الَّذِی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أعظَمُ أجراً مِنَ المُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ الله؛ آن کس که کار بیشتری می‌کند تا درآمدش برای خود و کسانش بسنده باشد، در نزد خدا پاداشی بزرگ‌تر از پاداش مجاهد فی سبیل الله دارد» (مجلسی، 1403، ج75: 339). همچنین، در جای دیگر فرموده‌اند: «صَاحِبُ النِّعمَةٍ یَجِبَ أن یُوَسِّعَ عَلَى عِیَالِه؛ کسی که از امکانات برخوردار است، واجب است به زندگی خانواده‌اش وسعت بخشد» (عطاردی، 1406، ج1: 285).
امام رضا (علیه‌السلام) در جای دیگر با استفاده از کلمه‌ی عیال به معنای خانواده فرموده‌اند: «یَنبَغِی لِلرَّجُلِ أن یُوَسِّعَ عَلَی عِیَالِهِ کَیلَا یَتَمَنَّوا مَوتَهُ» لازم است که مرد مسلمان با زحمت‌های ‌شبانه‌روزی خود رفاه خانواده‌اش را توسعه دهد تا ایشان (بر اثر محرومیت و مسائل زندگی) مرگ وی را آرزو نکنند (کلینی، 1362، ج4: 11).
کلمه‌ی اهل در سخن امام رضا (علیه‌السلام) نیز در معنای خانواده به کار رفته، چنانکه فرموده‌اند:
مَن رَضِىَ بِالیَسِیرِ مِنَ الحَلَالِ خَفَّت مَئُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أهلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللهُ دَاءَ الدُّنیَا وَ دَوَاءَهَا وَ أخرَجَهُ مِنهَا سَالِماَ إِلَی دَارِالسَّلَام؛ هر کس به مال اندکِ حلال راضی باشد، هزینه‌های زندگی وی کاهش می‌یابد و خانواده‌اش نعمت یابند و خداوند او را به درد و درمان دنیا بینا کند و او را سالم از دنیا به بهشت برد (عطاردی، 1406، ج1: 271).
و نیز فرموده‌اند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند نیکوترین مردم در ایمان، نیکوترین ایشان است در خُلق و مهربان‌ترین ایشان است با اهل خود و من مهربان‌ترین شما هستم با اهل خود.
همچنین، به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «کسانی از شما که نزدیک‌تر باشند از من در نشستن در روز قیامت نیکوترین شماست در خُلق و نیکوکننده‌ترین شماست با خانواده‌ی خود» (صدوق، 1378، ج2: 38). به نقل از امام سجاد (علیه‌السلام) فرموده‌اند مردی، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به خانه‌ی خود دعوت کرد. امام علی (علیه‌السلام) فرمود با سه شرط دعوت تو را می‌پذیرم. آن مرد گفت: آن سه شرط کدام است؟ امام علی (علیه‌السلام) فرمود: نخست آنکه برای من چیزی از خارج به خانه نیاوری. دیگر آنکه بدون تعارف هر چه در خانه داری همان را برای من حاضر کنی و سوم آنکه خانواده‌ات را به زحمت نیندازی، عرض کرد آنچه شما فرمان دهید اطاعت می‌کنم. سپس علی (علیه‌السلام) دعوت او را پذیرفت (حجازی، بی‌تا، ترجمه‌ی سجادیه:85) و نیز فرموده‌اند: «کسی که نعمت و تمکن دارد، باید به اهل و عیالش به خوبی رسیدگی کند» (همان: 465).
کلمه‌ی «اهالی» جمع «اهل» به معنای خانواده‌ها ‌نیز در سخن امام رضا (علیه‌السلام) به کار رفته و درباره‌ی نیکی کردن به آنها توصیه شده آنجا که فرموده‌اند: «یَرُّوا أهَالِیَکُم وَ أولَادَکُم جُمُعَةٌ إِلَی جُمُعَة؛ در روزهای جمعه به همسر و فرزندان خویش نیکی کنید» (صدوق، بی‌تا: 407).
گرچه در روایت مذکور «اهالیکم» همسرانتان معنی شده، تفسیر آن به صورت «خانواده‌هایتان» منعی ندارد، در این صورت با توجه به آنکه «اولادکم» (فرزندانتان) از اعضای خانواده هستند و زیر مجموعه‌ی «اهالیکم» قرار دارند، اما به دلیل اهمیت از باب ذکر خاص بعد از عام دوباره مورد توجه قرار گرفته‌اند.
از جمله نکته‌هایی که از حدیث اشاره شده می‌توان به دست آورد، این است که مدیر خانواده باید روزی چون روز جمعه- که از اعیاد مهم اسلامی است- را برای توجه عاطفی و مادی ویژه خانواده قرار دهد و موجب نشاط و شادمانی آنها شود و از سوی دیگر، برای توجه به ارزش‌های دینی به جمعه توجه خاص کند، زیرا این امر در ایجاد صمیمیت و گرم شدن کانون خانواده اهمیت دارد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) در روایت دیگری توصیه کرده‌اند که در روز عاشورا کار و کوشش برای امور دنیوی ترک شود و فرموده‌اند: «مَن تَرَکَ السَّعیَ فِی حَوَائِجِهِ یَومَ عَاشُورَاءَ قَضَى اللهُ لَهُ حَوَائِجَ الدُّنیَا وَ الآخِرَة؛ هر کس در روز عاشورا کار و کسبش را فروگذارد، خداوند حاجت‌های دنیا و آخرت او را برآورده کند» (عطاردی، 1406، ج2: 26).
همچنین، درباره‌ی زن که بی‌تردید از اعضای خانواده است، داشتن همسری خوب را که در غیاب شوهر حافظ جان و مال شوهرش باشد بهترین سود مؤمن دانسته و فرموده‌اند:
ما أفاد عبد فائدة خیرا من زوجة صالحة إذا رآها سرّته و إذا غاب عنها حفظته فی نفسها و ماله...؛ و برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن، ناموس و مال او را حفظ کند (همان: 256).
در روایت دیگری امام رضا (علیه‌السلام) به زن که از اعضای خانواده است توجه ویژه کرده و فرموده‌اند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند خداوند متعال به زنان، مهربان‌تر از مردان است، هر مردی که به زنی از ارحامش محبت کند و موجبات خوشحالی او را فراهم کند، خداوند روز قیامت او را خوشحال می‌کند» (کلینی، 1362، ج6: 6).

استحکام نهاد خانواده در سخن و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام)

با توجه به اهمیت خانواده از دیدگاه اسلام، برای استحکام بنیان خانواده و جلوگیری از پاشیدگی آن تلاش‌هایی صورت گرفته و دستورالعمل‌هایی به چشم می‌خورد. از جمله راهکارهای محکم کردن روابط خانواده، دعای خوب اعضای خانواده در حق یکدیگر است؛ این دعاها به نوعی در ایجاد محبت و مهربانی بین افراد خانواده و تقویت ارزش ‌انسانی و ایمانی در بین آنها نقش بسزایی دارد؛ زیرا دعاکننده به نوعی به کسانی که ایشان را دعا می‌کند ابراز علاقه و محبت می‌کند. از همین رو، به گسترش مهربانی و محبت تأکید شده، چنان که در حدیث قدسی آمده:
انا الله أنَا الرَّحمَنُ خَلَقتُ الرَّحِمَ وَ شَقَقتُ لَهَا اسماً مِن أسمَائِی فَمَن وَصَلَهَا وَصلتُهُ وَ مَن قَطَعَهَا قَطَع؛ من خداوندم، من مهربانم، خود مهربانی را آفریده‌ام و از آن اسمی را برای خود برگزیده‌ام، هر کس آن را مراعات کند از او مراقبت و حمایت می‌کنم و هر کس آن را قطع کند با او قطع رابطه خواهم کرد (حاکم نیشابوری، 1406، ج4، 158؛ نوری، 1408، ج5: 243).
از جمله دلایل اهمیت خانواده و توجه اسلام به تحکیم آن، این است که معصومان گذشته از آنکه خود به خانواده توجه داشتند، به اهتمام و توجه به خانواده توصیه و سفارش می‌کردند؛ چنان که امام سجاد (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «همانا نزدیک‌ترین شما به خدا کسی است که اخلاقش نیکو و گشاده‌رو باشد و پسندیده‌ترین شما نزد خدا کسی است که به شایسته‌ترین نحوی به خانواده‌اش رسیدگی کند، همانا ارجمندترین شما نزد خدا با تقواترین شماست نزد او» (کلینی، 1362، ج8: 69).
با توجه به آنچه گذشت، توصیه‌ها ‌و سفارش ‌گوناگون امام رضا (علیه‌السلام) در رسیدگی به خانواده و توسعه‌ی سطح زندگی و رفاه ایشان، نشانگر اهتمام آن حضرت به محکم کردن بنیان خانواده است؛ چنان که فرموده‌اند: «لازم است که مرد مسلمان با زحمت‌های ‌شبانه‌روزیِ خود رفاه خانواده‌اش را توسعه دهد تا ایشان (بر اثر محرومیت و مسائل زندگی) مرگ وی را آرزو نکنند» (عطاردی، 1406، ج2: 208).
در اهمیت استحکام بنیان خانواده همین بس که احادیث وارد شده در خصوص ادامه و نگهداری حیات خانوادگی دو برابر احادیثی است که به تشکیل خانواده تشویق کرده‌اند. این امر به آن دلیل است که ادامه و نگهداری حیات خانوادگی به مراتب دشوارتر از تشکیل خانواده است.
از جمله روش‌هایی که معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) برای استحکام نهاد خانواده بر آن تأکید کرده‌اند، تشویق به روزی حلال و توصیه به پرهیز از خوردن مال حرام به اشکال و مصادیق گوناگونِ تقدیر معیشت و... است.

ارتباط روزیِ حلال با استحکام خانواده

نظر به اهمیت خانواده و استحکام آن، اسلام از روش‌های متنوع و گوناگونی برای این منظور بهره جسته، از جمله روش‌ها ‌و راهکارهای محکم کردن خانواده، بهره گرفتن از روزی و مال حلال و پرهیز از خوردن مال حرام است. دلایل اهمیت نقش روزی حلال در استحکام بنیان خانواده در سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) به قرار زیر است:

روزی حلال و صله‌ی رحم

صله‌ی رحم و پیوند با خویشاوندان به شکل‌های ‌گوناگون در متون اسلامی از جمله سخنان و سیره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) مورد تأکید و توجه قرار گرفته است. صله‌ی رحم به بازدید از خویشاوندان محدود نمی‌شود، بلکه با سلام کردن، دادن لیوان آب به دست خویشاوند، کمک‌های ‌مالی به خویشاوند و... نیز انجام می‌شود، چنان که محمد بن عبیدالله گوید حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمود: «اگر مردی از عمرش سه سال مانده باشد و صله‌ی رحم انجام دهد، خداوند عمر سه ساله‌ی او را به 30 سال تبدیل می‌کند و مشیت خود را به کار می‌بندد.»
همچنین، ابونصر بزنطی از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «با ارحام خود محبت و مهربانی کنید، ولو به شربت آبی باشد و بهترین نوع صله‌ی ارحام رفع آزار و اذیت درباره‌ی آنان است.» صله‌ی رحم، مرگ را به تأخیر می‌اندازد و محبت را در میان خانواده افزایش می‌دهد. همچنین، حسن بن علی‌وشا از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمودند ما نمی‌دانیم چیزی مانند صله‌ی ارحام باعث طول عمر می‌شود تا آنگاه که اگر مردی سه سال از عمرش باقی مانده باشد و صله‌ی ارحام کند، عمرش 30 سال به طول انجامد و اگر کسی 33 سال از عمرش باقی باشد و او قطع رحم کند، عمرش به سه سال می‌رسد. همچنین، محمد بن فضیل صیرفی گوید حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمودند رحم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عرش پروردگار بستگی دارد و می‌گوید: بار خدایا، هر کس با من ارتباط برقرار کند، تو با او ارتباط برقرار کن و هر کس با من قطع رابطه کند، تو با او قطع رابطه کن. همین روش در ارحام مؤمنین نیز برقرار است. سپس این آیه‌ی شریفه را قرائت کردند «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ» (نسا/1).
طایی نیز از حضرت رضا (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند هر کس انجام یک عمل را برای من تضمین کند، من انجام چهار عمل را برای او ضمانت می‌کنم؛ با ارحام خود رفت و آمد کند تا خداوند او را دوست بدارد، روزی‌اش را زیاد کند، عمرش را طولانی گرداند و او را داخل بهشت نماید. حضرت رضا (علیه‌السلام) از پدرانش از امام حسین (علیه‌السلام) روایت کرده که فرموده‌اند هر کسی دوست دارد مرگش به تأخیر افتد و روزی‌اش زیاد شود، باید صله‌ی رحم به جای آورد.
همچنین، حسن بن علی وشا از حضرت رضا (علیه‌السلام) از پدرانش از علی (علیه‌السلام) روایت کرده که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند هنگامی که در شب معراج به آسمان‌ها رسیدم مشاهده کردم چند خویشاوندی به عرش پروردگار آویزان شده و از خویشاوندان خود شکایت می‌کنند. از آنها پرسیدم بین شما و آنها چند پدر فاصله است؟ گفتند: ما در پدر چهلم به هم می‌رسیم. بزنطی نیز گفته حضرت رضا (علیه‌السلام) فرمود امام جعفر صادق (علیه‌السلام) فرمودند صله‌ی ارحام مرگ را به تأخیر می‌اندازد و موجب زیاد شدن مال و محببت خویشاوندان است (عطاردی، 1406، ج1: 265-267).
با توجه به آنکه یکی از راه‌های ‌صله‌ی رحم کمک مالی به خویشان است، بدیهی است که مال و روزی حلال در ایجاد محبت بین خانواده و استحکام آن نقش بسزایی دارد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی نقش صله‌ی رحم در ایجاد محبت بین خانواده فرموده‌اند: «مَثرَاةٌ فِی المَالِ مَحَبَّةٌ فِی الأهل؛ صله‌ی رحم موجب افزایش مال و محبت بین خویشان است» (مجلسی، 1403، ج71: 88).
چنانچه کار، گروهی نباشد، یعنی رئیس خانواده در مقام مسئول معاش و رفاه خانواده، از طریق کار، درآمد و روزی حلال، معاش و رفاه خانواده را عهده‌دار شود، انفاق به خانواده و اداره‌ی معیشت ایشان به نوعی صله‌ی رحم بوده و موجب دوستی و محبت می‌شود و در نتیجه به استحکام خانواده می‌انجامد. از طرفی، چنانچه گذشت، همسر می‌تواند با ایجاد محیط آرام و خوب خانواده، خوش‌رویی و حفاظت از دارایی شوهر که به نوعی مربوط به خانواده است، به استحکام خانواده کمک کند.
در تأیید این سخن، امام رضا (علیه‌السلام) به مدح و ستایشِ چنین همسری اقدام کرده و فرموده‌اند: «برای بنده‌ی خدا چیزی سودمندتر از زن پارسا و شایسته نیست. هرگاه به زوجه‌اش نظر کند خوشحال شود و هرگاه شوهر به مسافرت رود، زن، ناموس و مال او را حفظ کند» (همان، ج2: 256).
از جمله دلایلی که تأیید می‌کند از نظر امام رضا (علیه‌السلام) کمک مالی نوعی صله‌ی رحم است و در استحکام خانواده نقش دارد، اینکه آن حضرت نیکی به بستگان و رسیدگی به همسایگان را توصیه کرده و در پاسخ ابان بن ولید که از ایشان پرسید آیا انسان به جز زکات چیز دیگری هم از مال خویش باید بدهد؟ فرمودند: «نعم اینَ ما قالَ اللهُ وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أمَرَ اللهُ بِهِ أن یُوصَلَ وَ یَخشَونَ رَبَّهُم» (رعد/21؛ همان، ج71: 127).
با توجه به توصیه‌ی قرآن، معصومان و از جمله امام رضا (علیه‌السلام)، رئیس خانواده نباید در خصوص اداره‌ی معاش و رفاه خانواده بر آنها منت گذارد، چنانکه علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «ملاک المعروف ترک المنّ به؛ ملاک و معیار کار خوب، ترک منت‌گذاری به واسطه‌ی آن است» (هرچه بی منت‌تر، بهتر) (خوانساری، 1366، ج1: 118) و نیز فرموده‌اند: «أفضَلُ العَطَاءِ تَرکُ المَنِّ؛ برترین بخشش و احسان، ترک منت است» (همان، ج2: 405). در تأیید این سخن در ذیل تفسیر آیه‌ی «وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ» (حجر/20) طبرسی گفته: «ما در زمین برای شما اسباب روزی قرار دادیم و کسانی را هم که شما روزی دهنده‌ی آنها نیستید برای شما آفریدیم.» منظور از این کسان، خانواده یا غلامان و کنیزان است که انسان خیال می‌کند خودش آنان را روزی می‌دهد و حال آنکه خدا او و آنها را روزی می‌دهد (طبرسی، 1372، ج2: 263).
از سوی دیگر، بر اساس توصیه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) هر فردی که مورد احسان قرار می‌گیرد باید از احسان کننده تشکر کند، بنابراین اعضای خانواده باید از رئیس خانواده تشکر کنند. بدیهی است که تشکرِ مزبور به نوعی در استحکام نهاد خانواده و ایجاد محبت، مؤثر است چنان که فرموده‌اند: «مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِینَ لَم یَشکُرِ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ» (مجلسی، 1403، ج68: 44) خوب است که فرد دریافت کننده‌ی احسان به نوعی از احسان کننده تشکر و قدردانی کند.
چنانچه تحصیل مالِ حلال از راه کار گروهی باشد، رزق حلال نیز به نوعی در استحکام خانواده و ایجاد محبت بین ایشان مؤثر است، زیرا با توجه به گستردگی اشکال و مصادیق صله‌ی رحم می‌توان افراد فاقد شغل خانواده را به کار گرفت.

روزی حلال و رعایت حقوق متقابل

در فرض گروهی بودن کار، با توجه به آنکه تعرض به حقوق و دارایی دیگران حتی اعضای خانواده مجاز نیست؛ اعضای خانواده موظف هستند به حقوق یکدیگر احترام بگذارند، از فریب یکدیگر و دیگر راه‌هایی که موجب حرام شدن درآمد می‌شود خودداری ورزند، آنچه برای خود می‌پسندند برای دیگر اعضای خانواده نیز بپسندند و آنچه برای خود نمی‌پسندند برای دیگر اعضای خانواده نیز نپسندند. بدیهی است که رعایت متقابل این اصول و حقوق به استحکام خانواده کمک می‌دهد. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) رباخواری، مال حرام، کم‌فروشی در کیل و وزن و... را از گناهان کبیره دانسته و از آن نهی کرده‌اند (عطاردی، 1406، ج2: 501).
امام رضا (علیه‌السلام) در فرضی که برخی از اعضای خانواده یتیم باشند، سخت‌گیری شدیدی نموده، از خوردن مال وی پرهیز داده و آن را از گناهان کبیره دانسته‌اند (همان) و فرموده‌اند:
إِیَّاکُم وَ أموَالَ ألیَتامَى- لَا تَعَرَّضُوا لَهَا وَ لَا تَلَبَسُوا بِهَا- فَمَن تَعَرَّضَ لِمَالِ الیَتِیمِ فَأکَلَ مِنهُ‌ شَیئاً- کَأَنَّمَا أکَلَ جَذوَةً مِنَ النَّار؛ از اموال یتیمان بپرهیزید، متعرض آنان نشوید و از آن برای خود پوشاک برنگزینید. پس کسی که متعرض مال یتیم شود و مقداری از آن را بخورد، مانند آن است که پاره‌ای از آتش خورده است (مجلسی، 1403، ج72: 5).
همچنین فرموده‌اند: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَعَدَ فِی أکلِ مَالِ الیَتِیمِ عُقُوبَتَینِ عُقُوبُةٌ فِی الدُّنیَا وَ عُقُوبُةً‌ فِی الآخِرَة؛ همانا خداوند عزوجل در خوردن مال یتیم دو عقوبت و جزای بد وعده فرموده است: یکی در دنیا و دیگری در آخرت» (همان: 8).
همچنین فرموده‌اند:
خوردن مال یتیم به ستم، به علت‌های بسیاری که مستلزم فسادهای گوناگون است، حرام شده؛ نخستین آنها: چون مال یتیم را به ستم بخورد، به کشته شدن او کمک کرده... پس چون مال او را بخورد، بدان می‌ماند که به حتم او را کشته و به فقر و فاقه گرفتارش کرده است (صدوق، 1378، ج2: 92).

روزی حلال و محبت به دیگران و خوشحال کردن ایشان

خوشحال کردن دیگران و محبت به آنها به خصوص اعضای خانواده از سوی معصومان از جمله امام رضا (علیه‌السلام) تشویق و توصیه شده است. بدیهی است که خوشحال کردن دیگران از جمله اعضای خانواده و محبت به ایشان از راه‌های ‌گوناگون از جمله توجه مالی از طریق روزی حلال امکان‌پذیر است. امام رضا (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «مَن فَرَّجَ عَن مُؤمِنٍ فَرَّحَ اللهُ قَلبَهُ یَومَ القِیَامَه؛ هر کس گرفتاری مؤمنی را برطرف کند، خداوند دل او را در روز قیامت شاد کند» (محدث عاملی، 1409، ج16: 372) و نیز به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدِّینَ التَّوَدُّهُ إِلَى النََّاسِ- وَ اصطِنَاعُ الخَیرِ إِلَى کُلِّ أحَدٍ بَرٍّ وَ فَاجِر؛ سر عقل، پس از ایمان به خدا، جلب دوستی مردم است و نیکی کردن به هر آدمی؛ خوب یا بد» (مجلسی، 1403، ج71: 392: عطاردی، 1406، ج1: 4).

روزی حلال و پرهیز از حسد

حسد از جمله کارهای حرام است که خود از جمله انگیزه ‌غیبت است. شخص حسود به دلیل حسادتی که دارد همواره درصدد عیب‌جویی و تحقیر محسود است و از این راه حس خودخواهی خویش را اشباع می‌کند. راغب اصفهانی در تعریف غیبت گفته: «حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی، چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می‌کند» (1412: 234).
بدیهی است که وجود حسد در اعضای خانواده از جمله عوامل تهدیدکننده‌ی استحکام بنیان خانواده است و دوستی و محبت را از بین می‌برد و باعث کینه می‌شود، زیرا چنان که گذشت، حسد از جمله انگیزه‌های ‌غیبت بین افراد است. در مقابل، ترک حسد که در اخلاق از آن با نام «نصیحت» یا خیرخواهی تعبیر می‌شود، باعث ایجاد محبت بین افراد جامعه از جمله اعضای خانواده می‌شود. از این رو، اعضای خانواده از اینکه عضو دیگری از روزیِ حلال و امکانات مالی برخوردار است، ناراحت نمی‌شوند، بلکه خوشحال می‌شوند. از همین رو، امام رضا (علیه‌السلام) از حسادت پرهیز داده، نصیحت و خیرخواهی را تشویق کرده و فرموده‌اند: «لَیسَ لِبَخِیلٍ رَاحَةٌ وَ لَا لِحَسُودٍ لَذَة؛ هیچ خسیسی آرامش ندارد و هیچ حسودی در زندگی لذت نمی‌برد» (عطاردی، 1406، ج1: 286).
از روایت مذکور برمی‌آید که حسد، آرامش حسود را از بین می‌برد و موجب بی قراری وی می‌شود. بدیهی است که آرام نبودن برخی از اعضای خانواده به دیگر اعضا نیز لطمه می‌زند و موجب سستی بنیان خانواده می‌شود.

روزی حلال و رضایتمندی

رضا به قضایِ الهی برترین مقام دین و شریف‌ترین مراتب مقربان و عظیم‌ترین درهای رحمت خداست و هر که از آن در، داخل شود، به بهشت درآید. خداوند می‌فرماید: «رَضِیَ الله‌ُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنهُ؛ خدا از ایشان خشنود است و ایشان از خدا خشنودند» (مائده/12؛ توبه /101؛ مجادله/22؛ بیّنه/ 8).
داشتن فضیلت رضا موجب آرامش و تحمل سختی‌ها، نارسایی‌ها ‌و شکست‌ها می‌شود. ممکن است افراد جامعه یا اعضای خانواده در زندگی خود با سختی‌ها، نارسایی‌ها، فشارهای مادی و شکست‌هایی روبرو شوند، تحمل نکردن این موارد ممکن است به استحکام بنیان خانواده لطمه بزند و پایه ‌خانواده را متزلزل کند. برعکس، رضایتمندی و خشنودی از وضع موجود و تحمل شداید، فشارهای مادی و... موجب استحکام بنیان خانواده و بهداشت روانی می‌شود.
امام رضا (علیه‌السلام) نیز در خصوص اهمیت و نقش رضایتمندی فرموده‌اند: «هر کس به مال اندک حلال راضی باشد، هزینه ‌زندگی وی کاهش می‌یابد، خانواده‌اش نعمت یابند، خداوند او را به درد و درمانِ دنیا بینا کند و او را سالم از دنیا به بهشت ببرد» (عطاردی، 1406، ج1: 272) و نیز فرموده‌اند: «هر کسی به رزق کم راضی و خشنود باشد، خداوند از عمل اندک او راضی خواهد شد» (همان: 219).

روزی حلال و قن

عبارات مرتبط با این موضوع

مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی …مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی اقتصادی چکیده مصرف و مصرف‌گرایی سیره علویبوستان نهج البلاغه قراندر این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالجواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان آذر راه زندگینقش ترس در شکست انسانها و اقسام آن ترس مثبت و منفی هراس، تیره بختی است، اما شهامت را بهشت و نعمت های بهشتی کشکول راز بهشتونعمتهایبهشتیبهشت نقطه مقابل جهنم است؛ همان گونه که هیچ زبان و قلم و بیانی توانایی ندارد جهنم و مصرف و مصرف‌گرایی از منظر اسلام و جامعه‌شناسی اقتصادی مصرف از دید جامعه‌شناسان اقتصادی در اقتصاد درباره مصرف، مسأله کمیابی مفروض در نظر گرفته می سیره علویبوستان نهج البلاغه قران در این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند وثیق این آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانی دکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین، استخدام آذر راه زندگی نقش ترس در شکست انسانها و اقسام آن ترس مثبت و منفی هراس، تیره بختی است، اما شهامت را نمی چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوال جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است واقعا بدبختی چیست؟ کسی که معاد را باور کرده و مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به بهشت و نعمت های بهشتی کشکول راز بهشتونعمت بهشت نقطه مقابل جهنم است؛ همان گونه که هیچ زبان و قلم و بیانی توانایی ندارد جهنم و عذابهای


ادامه مطلب ...

نگاهی به سیره رسول الله(ص) در آیات وحی

[ad_1]

تبیان به نقل از گروه معارف: حافظ کل قرآن کریم گفت: مهربانی برای عالمیان و حریص بودن به هدایت مردم از جمله خصلت های حضرت محمد(صلی الله و علیه وآله) است، که در آیات وحی به آن اشاره شده است.

بخش قرآن تبیان

سیره رسول خدا

حمیدرضا جعفری، حافظ کل قرآن کریم در گفت وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان جنوبی گفت: آیات قرآن کریم در موارد متعددی درباره خصلت ها و ویژگی های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) سخن گفته که تأمل در آن درس آموز است.

وی اظهار کرد: در آیه 21 سوره احزاب آمده « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا قطعا براى شما در رسول خدا سرمشقى نیکوست براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد مى  کند»

حافظ کل قرآن کریم بیان کرد: یکی از نکات آیه این است که از (فی) استفاده شده، یعنی در رسول خدا، نه فقط در سخن، رفتار و یا ...بلکه تمام وجود رسول الله(ص) برای ما اسوه و الگوست که باید از منش ایشان استفاده کرد.

جعفری ادامه داد: یکی دیگر از خصلت های پیامبر(صلی الله و علیه وآله) رحمت و مهربانی ایشان است که ما به مراتب شنیده ایم که خداوند به ایشان فرمودند ما تو را رحمت برای عالمیان فرستاده ایم، و حقیقت در ذره ذره رفتار پیامبر، رحمت و عطوفت را مشاهده می کنیم.

پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی افزود: البته نباید به وجود ایشان و سایر ائمه معصومین (علیهم السلام) تک بعدی نگاه کرد، بلکه همین پیامبر مهربانی در برابر معاندان و مشرکان و کسانی که در مسیر حق ممانعت ایجاد می کردند، بسیار سخت گیر بودند که در قرآن نیز به آن اشاره شده است.

حافظ کل قرآن کریم اظهار کرد: در جای دیگر قرآن (سوره فتح) آمده که« مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ محمد (صلی الله و علیه وآله) پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سخت گیر و با همدیگر مهربانند»

جعفری گفت: پیامبر(صلی الله و علیه وآله) انسانی از جنس خود مردم بودند و از این جهت همواره رنج و سختی مردم، در عرصه های مختلف بر پیامبر بسیار گران بود و نهایت تلاش خود را برای هدایت مردم و رها کردن آنان از خرافات و شرک می کرد.

وی اظهار کرد: خداوند در آیه 128 سوره توبه به این مطلب اشاره کرده است و می فرماید: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُوْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ؛ براى شما پیامبرى از خودتان آمد که بر او دشوار است  شما در رنج بیفتید به هدایت شما حریص و نسبت به مومنان دلسوز مهربان است».
این حافظ کل قرآن کریم یادآور شد: اگر انسانی می خواهد در مسیر پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حرکت کند، باید تلاش کند که تک تک این رفتارها را در منش و رفتار خود پیاده کند.


تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم

تلاش کردیم کلام وحی را با هنر ایرانی زینت دهیم


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به …مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات …واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار نوگراطرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را ادلة قرآنی ضرورت حکومت خبرگزاری فارس با استناد به آیات و آموزه‌های قرآنی، وجود حکومت به‌عنوان ضرورتی سیره علویبوستان نهج البلاغه قرانبنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان آیا در خانه ای که سگ نگهداری می شود عبادت و دعای کسی که در نگهداری سگ در دو شیوه متفاوت آن از نظر اسلام دارای دو حکم متفاوت است به این ترتیب که نگاهی به تاریخ سیاسی و اجتماعی جهان در زمان حضرت محمد ص تاریخ، سیره، زندگینامه، احادیث و سخنان پیامبر اعظم حضرت محمد ص با استفاده از کتاب، مقاله تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه احادیث اسلام و آیات قران واژه عقل در لغت واژه عقل ، مصدر عقل یعقل در کتابهای لغو یین ، به معنای مختلفی بکار رفته است بررسی و نقد دیدگاه و روش طبری در تاریخ نسبت به اهل بیت ع مقدمه مدیر پایگاه استفاده از منابع تاریخی به ویژه تاریخ نویسی ای به سبک طبری،‌ نیازمند آن نوگرا طرح دلایل کسانی که معتقد به حرمت ورود به مجالس قانونگذاری هستند و پاسخ به آن عبد الرحمن عبد واقعه غدیر خم و اهمیت آن باسمه تعالی واقعه غدیر خم و اهمیت آن سرتاسر حیات طیبه رسول ‌اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سیره علویبوستان نهج البلاغه قران بنا به گفته استاد معرفت، آیات نخست سوره علق به عنوان نبوت بوده است و قرآن به عنوان کتاب القرآن الکریم عدالت اجتماعی در قرآن ارزش و بزرگی عدالت در سطح اجتماع از منظر قرآن به حدی است که به صورت اصلی بنیادین بدل ناپذیر آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط نرم افزار مذهبی ابتدای صفحه امام علی ع عید غدیر در اسلام حجم


ادامه مطلب ...