مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تزئین ماشین عروس با یوزپلنگ و عقد در دامن طبیعت+عکس

جام جم سرا: علی آزاد روز جمعه در مراسم جشن ازدواج خود گفت: با همفکری همسرم برای حمایت و حفاظت از نسل یوزپلنگ ایرانی تصمیم گرفتیم ابتکار به خرج داده و در مراسم جشن خود و برروی ماشین عروس، به نصب تصاویر این حیوان اقدام کنیم.

وی که کارمند محیط زیست و سرمحیط بان منطقه حفاظت شده بخش الموت شرقی است، درخصوص تاثیر این ابتکار در توجه دادن مردم به حفاظت از یوزپلنگ و دیگر وحوش در خطر انقراض گفت: بی شک چنین کاری می تواند در آگاهی بخشی به مردم و کمک به حفظ وحوش از خطر انقراض موثر باشد.

این داماد خوش ذوق افزود: با این اقدام، نگاه میهمانان و مردمی که ماشین عروس را می بینند به یوزپلنگ ایرانی معطوف می شود و این هشداری است برای همگان که موضوع محیط زیست و ضرورت حفظ وحوش کشورمان را جدی بگیرند.

آزاد، که به خاطر شغلش سابقه نجات یوزپلنگ در منطقه الموت را نیز دارد، گفت: این حیوان یکی از نمادهای ملی ما است و باید برای حفظ و بقای نسل آن، حساسیت بیشتری داشته باشیم.

زهرا نوروزی، نوعروس نیز گفت: با این کار خواستیم توجه مردم را به محیط زیست و مساله حفظ حیوانات در خطر انقراض جلب کنیم.

وی افزود: یقین دارم با عزم همگانی و ترویج فرهنگ حفاظت از گونه های در معرض خطر، این گونه ها از جمله یوزپلنگ ایرانی از حوزه خطر انقراض خارج می شوند.

نوروزی اظهارکرد: خوشحالم که با این کار هرچند کوچک بتوانیم توجه شهروندان را به موضوع محیط زیست جلب کرده و شاید از شکار حتی یک یوزپلنگ جلوگیری کنیم.

بخش های الموت غربی، شرقی و بخش طارم سفلای استان قزوین به ویژه روستای پلنگه از زیستگاه های مهم یوزپلنگ ایرانی هستند.


ادامه مطلب ...

عروس 21 ساله: به من فرصت دهید... لطفاً

جام جم سرا: راضیه که در زندان سپیدار اهواز به سر می‌برد، روز گذشته در گفت‌وگویی تلفنی با شرق، ضمن درخواست از رییس قوه‌‌قضاییه برای نجات جانش جزییاتی از زندگی‌اش را توضیح داده که «جام جم سرا» به منظور اطلاع‌رسانی به خوانندگان، آن را بازنشر می‌کند:

***

‌ وقتی ازدواج کردی نوجوان بودی. رابطه‌ات با شوهرت چطور بود؟

وقتی 14ساله‌ بودم ازدواج کردم. شوهرم با من بدرفتاری می‌کرد. من هم بچه‌ بودم و نمی‌توانستم او را درک کنم همین هم علت اصلی اختلاف ما بود. خیلی اذیت می‌شدم حتی چندین‌‌بار از او کتک خوردم چون می‌دانستم کسی کمکم نمی‌کند و گفتن اینکه چقدر با شوهرم اختلاف دارم فقط خودم را جلوی دیگران خراب می‌کند. به همین خاطر سکوت می‌کردم و تلاشم این بود که خودم اختلافات را حل کنم. او هیچ‌وقت جلو دیگران آنطور که در خانه تنها بودیم با من رفتار نمی‌کرد. همیشه جلو دیگران من را مقصر نشان می‌داد.

‌چرا از هم جدا نشدید؟

مدتی بعد از ازدواج‌ بچه‌دار شدیم وجود بچه وضعیت را سخت‌تر کرد. طلاق هم سخت‌ شده‌ بود البته به‌خاطر مشکلاتی که داشتم یکبار تصمیم به جدایی گرفتم اما‌ مساله با وساطت خانواده حل شد و من دوباره به زندگی‌ با شوهرم برگشتم. رفتار شوهرم طوری بود که همیشه تحقیر می‌شدم هر وقت سر مساله‌ای با هم بحث می‌کردیم دعوا راه می‌افتاد و او با فحاشی سعی می‌کرد من را ساکت کند. این رفتارها خسته‌ام کرده‌ بود تا اینکه روز حادثه به میهمانی رفتیم و برگشتیم و دوباره با هم بحث کردیم. او دو سیلی به صورتم زد و بعد خوابید آنقدر ناراحت شدم که تا صبح نتوانستم بخوابم. خیلی ناراحت بودم. اصلا متوجه کاری که می‌کردم نبودم اگر می‌فهمیدم چه ضربه‌ای به خودم و فرزندم و اطرافیانم می‌زنم این کار را نمی‌کردم نمی‌دانستم اگر شوهرم را بکشم چه عاقبتی در انتظارم است. به سمتش شلیک و بعد هم جسد را دفن کردم. آنقدر بچگانه فکر می‌کردم که دروغ گفتم و مدعی ‌شدم شوهرم گم شده ‌است.

در عالم بچگی خودم فکر می‌کردم اگر این حرف را بزنم کسی متوجه نمی‌شود. حتی با یکی از برادرشوهرهایم به دانشگاه شوهرم رفتیم تا مثلا دنبال او بگردیم پدر و برادرشوهرم از بویی که در خانه من بود متوجه شده و جسد را پیدا کرده ‌بودند. بعد که با برادرشوهرم به آگاهی رفتیم آنها به من گفتند جسد پیدا شده و من هم خیلی راحت موضوع را تعریف کردم.

‌می‌دانستی اگر شوهرت را بکشی قصاص می‌شوی؟

هیچ درکی از کاری که کرده‌ام نداشتم. می‌دانم اشتباه‌های زیادی انجام دادم ضربه بزرگی به خانواده شوهرم و فرزندم زدم و با هیچ چیز نمی‌توان آن را جبران کرد اما در آن زمان واقعا بچه‌ بودم. فکر می‌کردم بعد از اینکه شوهرم را بکشم وقتی علتش را بگویم من را آزاد می‌کنند نمی‌دانستم چه کار زشتی مرتکب می‌شوم.

‌پیش از این یک‌بار پای چوبه‌‌دار رفتی. درباره آن روز توضیح بده.

اول اردیبهشت بود ساعت 12ظهر به من گفتند قرار است حکم اجرا شود. خانواده‌ام را خبر کرده‌ بودند. آنها آمدند و ملاقات آخر انجام شد فقط خدا می‌داند من تا صبح چه زجری کشیدم. ساعت 9 صبح بود که من و زنی دیگر را برای اجرای حکم بردند. بعد از اینکه حکم آن زن اجرا شد نوبت به من رسید. مادرشوهرم آمده بود به دست و پایش افتادم به او گفتم فکر می‌کنی اگر خوشبخت بودم و زجر نمی‌کشیدم دست به چنین کاری می‌زدم؟ فکر می‌کنی اگر می‌توانستم کاری را که می‌کنم، درک کنم خودم را این‌طور بدبخت می‌کردم؟ مادرشوهرم خیلی ناراحت بود گریه می‌کرد و می‌گفت این حکم باید اجرا شود تا تو عبرتی باشی برای کسانی که شوهرشان را می‌کشند.

گفتم زمانی که این اتفاق افتاد من 17ساله‌ بودم شما که می‌دانید چقدر بچه ‌بودم خواهش می‌کنم من را این‌طور تنبیه نکنید. واقعا نادان بودم. مادرشوهرم رضایت نداد گفت باید حکم اجرا شود. پایم را روی صندلی گذاشتم تا برای اجرای حکم بالا بروم همانجا گفتم من فقط 17سالم بود در این موقع خانم محمدی (قاضی اجرای حکم) که در محل حضور داشت گفت صبر کنید. او با چند مسوول هماهنگی کرد و بعد گفت حکم فعلا اجرا نمی‌شود او گفت دستور آمده تا درباره پرونده با توجه به نوجوان‌بودن من در زمان وقوع جرم یک‌بار دیگر استعلام گرفته ‌شود.

حال بدی داشتم تا چند روز کاملا گیج بودم. واقعا مردم. تحمل آن لحظات خودش مثل اعدام‌شدن است، هم برای من که داشتم بالای چوبه‌‌دار می‌رفتم و هم برای مادرشوهرم که اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. او داغدار فرزندش است چهارسال است بچه‌ام را ندیدم و می‌دانم ممکن است تا آخر عمرم هم او را نبینم درد مادرشوهرم را می‌فهمم اما از او خواهش می‌کنم به جوانی‌ام رحم کند. اشتباهاتم را می‌پذیرم و درخواست دارم من را زن 17ساله‌ای ببینند که قدرت تصمیم‌گیری درستی نداشت.

‌دقیقا چه خواسته‌ای از مسوولان قضایی داری؟

آن طور که وکیلم گفته درخواست اعاده دادرسی رد شده و حالا فقط رییس قوه‌‌قضاییه می‌تواند به من کمک کند. از آیت‌الله لاریجانی خواهش می‌کنم داستان زندگی‌ام را بخواند و برای بررسی وضعیتم فرصتی دوباره بدهد.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

روش‌های ایجاد رابطه‌ای خوب بین عروس و مادرشوهر

جام جم سرا: مادر، فرزند خویش را دوست دارد و او را جگر گوشه خود می‌داند. مادر پسر را برای خود می‌خواهد و همچنان که ایثار گرانه همه مهر و محبت خویش را نثار رشد و کمال فرزندش کرده، خود نیز به مهر و محبت او در هر شرایطی نیاز دارد و این نیاز به هنگام جدایی و تنهایی، ایام پریشانی و بیماری به ویژه در دوران پیری بیشتر می‌شود. مادر دلواپس رابطه عروسش با دست پرورده‌اش است. بعضی از مادر‌ها حتی بعد از سال‌ها نمی‌توانند نگرانیشان را از وضعیت فرزندشان پنهان کنند. حتی گاهی نگران غذای او هستند و فکر می‌کنند عروسشان نمی‌تواند غذای دلخواه پسرشان را درست کند. این حمایت‌های افراطی زمینه ساز مشکلاتی می‌شود. مادر خود را تنها حامی و دلسوز پسر می‌داند و با ازدواج پسر، خود را در کنار پسر نمی‌بیند.

از سوی دیگر عروس هم با دنیایی از آرزو‌ها پای به زندگی جدیدی گذاشته و می‌خواهد به دور از دخالت کسی زندگی‌اش را اداره کند. او همه توجه، محبت و فکر همسرش را برای خود می‌خواهد و نمی‌تواند جایگاه اول این محبت همسرش را به جای خود به مادر شوهرش بدهد. او مایل نیست کس دیگری جز او به شوهرش چیزی بگوید، از او چیزی بخواهد و یا فکر و اندیشه او را حتی برای زمان کوتاهی در اختیار داشته باشد حتی اگر آن شخص مادر او باشد.

در برخی خانواده ها، دخالت مستمر مادرشوهر در برنامه زندگی زوج‌های جوان و احضار پی در پی پسر و در اختیار گرفتن بخش قابل توجهی از اوقات او زمینه بدبینی و پیش فرض‌های نادرستی را در ذهن عروس ایجاد می‌کند.

به نقل از تبیان، این مشکلات زمانی پیش می‌آید که عروس یا مادرشوهر، خواسته یا ناخواسته غرق در خود بینی، خود خواهی و وابستگی‌های نامعقول عاطفی می‌شوند و فقط به تأمین خواسته‌های خود فکر می‌کنند. ریشه نگرش‌های منفی به عروس یا مادرشوهر در خودپرستی‌ها و خودخواهی‌ها، ضعف شخصیت، تعصبات غیر معقول و محدودیت‌های فکری، بدآموزی‌ها و بی‌بهره بودن از شیوه‌های مطلوب تربیتی و روش‌های برقراری یک ارتباط مۆثر است. برای آن که مشکلی در این زمینه پدید نیاید، سه طرف مسئله باید مسائلی را در خود بازنگری کنند:

انتظارات معقول از مادرشوهر:

** فکر و تلاش و رفتارش در جهت تحکیم روابط میان عروس و پسرش باشد و زمینه دوستی، مودت و محبت میان آن‌ها را بیشتر کند. در واقع عروس برای مادرشوهر همچون دختری عزیز و دوست داشتنی باید باشدو آرامش و راحت او را آرزوی قلبی خود بداند.

** به استقلال فکری و سلیقه شخصی عروس احترام بگذارد، که این تأثیر مستقیم بر آرامش زندگی زوج جوان دارد. گرمی زندگی مشترک آن‌ها در دور بودن از دخالت‌ها و اظهار نظرهای غیر لازم است.

** به جای زبان انتقاد و رفتار دخالتگرانه باید رفتار حمایتی همراه با تکریم شخصیت زوج جوان داشته باشد.

** گفتارو رفتارش به گونه‌ای باشد که بقیه فرزندانش (خواهر و برادر شوهر) تایید و تکریم را از او بیاموزند.

** پسرش را به حمایت همه جانبه از همسرش تشویق کند و از او بخواهد که همسرش را همراز خود بداند.


انتظارات معقول از عروس:

** مادر شوهر را مثل مادر خود بداند.

** بداند که برخلاف بسیاری از باورهای نادرست و ذهنیت‌های غلط، مادرشوهر از شخصیتی والا برخوردار است و وجودش منبع خیر و برکت است. سعی کند نگرش‌های منفی نسبت به مادرشوهر را از ذهن دور کند.

** از هیچ کوششی برای تکریم منزلت مادرشوهر دریغ نکند. احترام به مادر و پدر همسر از اصول مهم زندگی مشترک است.

** هر قدر در برابر مادرِ همسر خود مهربان و صبور باشد، محبت را در دلِ همسر خود بیشتر می‌کند.


انتظارات معقول از داماد:

** بیشترین مسئولیت را در تلطیف قلب مادر شوهر و عروس بر عهده دارد.

** باید بعد از ازدواج رابطه عاطفی را با مادر خود بیشتر کند و از تکریم شخصیت او غافل نماند.

** هرگز ذره‌ای از کاستی‌های زندگی مشترک و ضعف‌ها و کوتاهی‌های احتمالی همسرش را به مادرش انتقال ندهد، بلکه همیشه از مهر و محبت و گرمی و صمیمیت همسر خود بگوید.

** همین طور هرگز گله‌های احتمالی مادر و خواهر خود را به همسرش انتقال ندهد.

** اجازه ندهد که فرصتی فراهم شود تا شخصیت همسرش را مورد نقد قرار دهند.


ادامه مطلب ...

جشن تمام شد: عروس و خانواده‌اش جان باختند+عکس

جام جم سرا: حسین درخشان در تشریح جزئیات این خبر گفت: در ساعت 7:25 روز چهارشنبه از طریق تماس پلیس با مرکز فوریتهای امدادی 112، امدادگران پایگاه شهید رحمت اله اوهانی در جریان سقوط پراید از روی پل قرار گرفتند.

وی با بیان اینکه بنا به گزارش تلفنی پلیس راه، اجساد 2 نفر از کشته شدگان در خودرو گیر کرده بود گفت: بلافاصله اکیپ تخصصی پایگاه امداد جاده‌ای شهید اوهانی جمعیت هلال احمر مرند آذربایجان شرقی با یکدستگاه خودرو نجات به محل حادثه اعزام که قبل از رسیدن اکیپ هلال احمر توسط آتش نشانی از درون خودرو رها سازی شده بودند.


به گزارش جام جم سرا، سخنگوی سازمان امداد و جات جمعیت هلال احمر با بیان اینکه به نظر می‌رسد به دلبل خواب آلودگی راننده این اتفاق رخ داده باشد افزود: متاسفانه هر پنج سرنشین خودرو سه نفر زن (یک نفر عروس) و 2 نفر مرد که از جشن باز می‌گشتند، در دم جان باختند.

به گفته وی، از ساعت وقوع حادثه اطلاع دقیقی در دست نیست ولی به علت تعفن اجساد احتمال می‌رود که حادثه در نیمه شب روی داده است که به علت عدم دید از جاده خودروهای عبوری هم متوجه آن نشده‌اند و وقتی هوا روشن می‌شود اجساد رویت می‌شود. (عکس: نامدار بابایی/ایسنا)


ادامه مطلب ...

ماشین عروس دیدنی: نیسان آبی! |مجموعه عکس|

یکشنبه 12 مرداد 1393 ساعت 10:11

وقتی صحبت از تزئین ماشین عروس می‌شود معمولا بسیاری از افراد خودرویی مدل بالا یا حتی اتومبیلی معمولی مثل پیکان و پراید را به ذهن می‌آورند اما تصور تزئین خودروی مخصوص حمل بار بخصوص اگر آن آبی معروف بین مردم باشد، خیلی کمتر به ذهن اشخاص متبادر می‌شود. چند تصویر جالب از تزئین نیسان برای بردن عروس خانم به خانه بخت را در ادامه ببینید.


ادامه مطلب ...

ماشین عروس و فیلمبرداری به سبک جوگیرها! |عکس|

از تاریخ:

تا تاریخ:

عین عبارت

مرتب سازی نتایج بر اساس


ادامه مطلب ...

پس از ۱۳سال: عکس عروس خانم به دستش رسید |عکس|

جام جم سرا: «الیزابت استرینگر کیف»، استادیار دانشگاه «لزلی» ماساچوست که مدتی بعد از حملات، عکس را در اطراف محل حادثه در منهتن نیویورک پیدا کرده بود، در تمام این سال‌ها تلاش می‌کرد افراد داخل عکس را شناسایی کند.

از زمان رواج یافتن شبکه‌های اجتماعی او هر سال، همزمان با سالگرد ۱۱ سپتامبر این عکس ترک‌خورده و رنگ و رو رفته را در سایت‌های مختلف به اشتراک می‌گذاشت به امید اینکه سرنخی از صاحب آن پیدا کند. هر سال نیز تعداد محدودی از دوستان کیف، عکس را در این سایت‌ها بازنشر می‌کردند اما خبری از صاحب عکس و افراد حاضر در آن نبود.

به گزارش جام جم سرا، امسال کیف، روز پنج‌شنبه ۱۱ سپتامبر عکس را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشت اما این بار تعداد بازنشر‌ها یک‌باره بالا گرفت و کاربران تا جمعه عصر حدود ۴۰ هزار بار عکس را کلیک کردند. تا اینکه جمعه شب کیف پیامی روی شبکه اجتماعی «لینکداین» از مردی به نام «فرد می‌» دریافت کرد که از او شماره تماسش را می‌خواست.
به نقل از ایسنا، «می‌»، یکی از شش نفری بود که در عکس عروسی دیده می‌شوند و آخرین بار این عکس را ۱۳ سال پیش روی میز کارش در طبقه ۷۷م برج دوم تجارت جهانی دیده بود. او خوش‌شانس بوده که در روز حمله در محل کارش نبوده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، کیف می‌گوید که در‌‌ همان تماس بعد از ۱۳ سال بالاخره درمی‌یابد که عروس و داماد در عکس، اکنون سالم هستند و در کالیفرنیا زندگی می‌کنند.
«می‌» که دوست قدیمی آن‌ها بوده در انتهای این عکس پرماجرا با پاپیون سیاه رو به دوربین دیده می‌شود. او با عروسِ ۱۳ سال قبل تماس گرفت و با دادن این خبر به وی، عروس خانم پیشین را هیجان‌زده کرد.


ادامه مطلب ...

کامیون؛ خانه بخت یک عروس و داماد جوان! |مجموعه‌عکس|

شنبه 5 مهر 1393 ساعت 07:47

سجاد میری، راننده کامیون ۳۳ ساله اهل سیستان است اما در روستای محمدآباد شهرستان کردکوی از توابع استان گلستان زندگی می‌کند. او به دلیل شرایط شغلی‌اش کامیون را خانه دوم خود می‌داند و به همین دلیل زندگی مشترک با همسرش را در کامیون آغاز کرده است. عروس خانم، آقا داماد، خانه بختشان، سبک تزئین ماشین عروس، و گوشه‌ای از مراسم ازدواج این دو دلداده جوان را در ادامه به تماشا بنشینید.


ادامه مطلب ...

یک لباس عروس و ۴ کیلومتر دنباله! |عکس|

شنبه 5 مهر 1393 ساعت 11:08

پس از یک ماه تلاش، سرانجام لباس عروسی چهار کیلومتری عروس چینی آماده شد و او در مجلس ازدواج خود آن را بر تن کرد. خط سفید رنگی که در تصویر پی آمده می‌بینید، دنباله ۴۱۰۰ متری لباس عروس چینی است.


ادامه مطلب ...

6 گام برای آوردن عروس چینی!

جام جم سرا:در چین عروسی دارای شش مرحله بود که به آن "لیولی" (Liu Li) گفته می‌شد. مرحله اول "ناکای" (Nacai) یا همان خواستگاری بود. وقتی مردی به زنی علاقمند می‌شد، اقوام یا آشنایان خود را به همراه هدایایی برای خواستگاری نزد اقوام دختر می‌فرستاد. قبول این هدایا به معنی آغاز راه برای عروسی بود.

در دومین مرحله که "ونمینگ" (Wenming) نام دارد، خواستگاران از والدین دختر تقاضا می‌کردند بر روی یک برگ نام، تاریخ تولد و دیگر اطلاعات او را بنویسند. سپس این برگه به همراه برگه اطلاعات پسر به یک معبد برده می‌شد تا در آنجا طالع‌بینان نظرشان را در مورد خوشبختی و سرنوشت این دو بگویند.

مرحله سوم که "ناجی" (Naji) نام داشت، شباهت زیادی با مرحله دوم داشت. این مرحله در اصلاحات اجتماعی دوران امپراتوری "مینگ" - بین سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۶۴۴ میلادی - لغو شد.

در مرحله چهارم - "ناژنگ" (Nazjeng) - باید خانواده داماد به خواسته‌های خانواده عروس عمل می‌کرد و هدایایی را برای خانواده عروس تهیه و برای آن‌ها ارسال می‌کرد.

در صورتی که خانواده عروس از هدایا راضی بودند، آنگاه مرحله نامزدی یا "Qingqi" آغاز می‌شد. مرحله نامزدی یک امر رسمی بود و دیگر اجازه تغییر در آن وجود نداشت. در این مرحله تاریخ ازدواج تعیین می‌شد که معمولا در جشن بهار یا ایام سال نو بودند.

تا این مرحله دو جوان رسما با همدیگر آشنا نبودند. در آخرین مرحله که "ینگ‌چین" (Yingqin) نام دارد، دو خانواده خود را برای جشن عروسی آماده می‌کردند. در قالب این رسوم، رنگ قرمز به معنی خوشبختی بی‌نهایت است. به همین دلیل عروس لباس قرمز به تن می‌پوشید و خانواده داماد باید قبل از ساعت ۱۲ عروس را به خانه خود می‌برد.

با ورود عروس به خانه داماد، عروس نخست از روی آتش عبور می‌کرد که به معنی پشت سرگذاشتن همه بلایا بود. عروس و داماد سپس برای زمین، آسمان و خانواده‌های خود دعا می‌کردند و در ادامه روانه "حجله" می‌شدند.
داماد در حجله تازه اجازه داشت روی عروس خود را ببیند. در حجله عروس و داماد چند تار موی یکدیگر را می‌بریدند و به عنوان "گرویی" نگهداری می‌کردند.

در شامگاه جشن عروسی از میهمانان با غذا و نوشیدنی پذیرایی می‌شد و جوانان مجرد اجازه داشتند در رسمی به نام "نائو دونگ‌فانگ" (Nao Dongfang) آزمایش‌هایی را در مقابل زوج جوان قرار دهند که به شادی جمع می‌افزود.
در دهه‌های اخیر جامعه چین دستخوش تغییرات بسیاری شده است. حالا یک مراسم عروسی به‌طور متوسط بین یک هزار تا ۱۲ هزار یوان خرج برمی‌دارد که تأمین آن از توان بسیاری از زوج‌ها خارج است.

حالا دیگر برخی از رسوم گذشته در چین وجود ندارند و برخی از نمادهای غربی وارد رسوم چینی‌ها شده‌اند؛ مثل لباس عروس سفیدرنگ. در گذشته رنگ لباس عروس در چین قرمز بود؛ رنگ خوشبختی بی‌پایان.

حالا اما برداشتن عکس‌عروسی از اهمیت بسیار بالایی در چین برخوردار است. عکس‌های عروسی هفته‌ها و شاید ماه‌ها قبل از خود جشن عروسی برداشته می‌شوند. این عکس‌ها تنها به منظور تهیه آلبوم برداشته نمی‌شوند، بلکه از آن‌ها برای چاپ بر روی لیوان و فنجان یا استفاده در جاسوئیچی نیز استفاده می‌شود.

شرکت‌های مخصوصی تدارک جشن عروسی و تهیه اتومبیل‌های گران‌قمیت و مناطق زیبا برای عکس‌برداری را برعهده می‌گیرند.
بسیاری از چینی‌ها در دوران جوانی از پس هزینه‌های عروسی برنمی‌آیند، اما چند سال بعد مراسمی که در آغاز زندگی مشترک از برگزاری آن ناتوان بودند را برگزار می‌کنند.(خبرآنلاین)


ادامه مطلب ...