مهمان را به شرط بپذیرید
حضور اطرافیان باید جوی شاد و آرام برای بیمار بسازد و به تخلیه هیجانی و ابراز هیجانها بینجامد. باید با او درباره تجربههای مثبت و نمونههای درمان شده صحبت کرد.
ایام بیماری بهانهای میشود برای صلهرحم از بیمار؛ این دید و بازدیدها نشانه علاقه و احترام فرد بیمار بین دوستان و اقوام اســت. اما اگر این دید و بازیدها از صبح تا شب باشد و مطابق با میل بیمار نباشد میتواند موجب پریشانی، فشار روانی و… او نیز شود. پس با برنامهریزی خانوادگی این ملاقاتها را به نوعی ترتیب دهید که بیمار احساس راحتی کند. مشکل اینجاست که ایرانیها یکباره تصمیم میگیرند ۲۰ نفره با گل و شیرینی بروند خانه دوست بیمارشان و کلی آنجا بگویند و بخندند و بگویند موهایت ریخته اتفاقا خوشگلتر شدی و خوشتیپی! تا حال دوست بیمارشان بهتر شود در حالی که بیمار سرطانی شاید آمادگی پذیرش این گفتهها و رفتارها را نداشته باشد.
پس هم اینکه چنین بیمارانی را تنها بگذاریم غلط اســت و هم اینکه همه یکباره برای دیدارش برویم!گفتن حرفهای شعاری و روحیه دادن بیهوده به کسی که واقعا غمگین اســت هم عملا شرایط او را بدتر میکند. کسی که سوگوار اســت، باید با سوگش روبرو شود ولی نحوه انجام این کار مهم اســت. نباید به بیماری که سرطان دارد بگوییم بیماریات چیز خاصی نیست و خوب میشود یا خدا را شکر سرطان سختتری نداری و… چون با این حرفها احساس میکند به او ترحم میکنیم.
سفر بروید
سفرهای تفریحی و زیارتی میتواند کمک خوبی برای آرام کردن بیماران باشد.
محیط را آرام کنید
دنبال مقصر نباشید تا بدانید چهکسی زمینه بیماری را ایجاد کرده مثلا فرد سیگاری، فردی که ریشه ارثی سرطان داشته، بحث پیرامون مشکلات مالی و… چراکه پژوهشها نشان داده اســت که خانههای ناآرام احتمال اثر بخشی درمان سرطان را کم میکند. خانه آرام میتواند علاوه بر کمک به روحیه بیمار، جسم او را هم آرام کند.
سخنان او را با گوش شنوا بشنوید
نیازی نیست همیشه برای گلایههای فرد بیمار جوابی داشته باشید، گاهی لازم اســت فقط صبور باشید و با گوش شنوا، سخنان او را بشنوید تا آرام شود.
بیکاری را ممنوع کنید
بیکاری حتی در روزهای عادی هم میتواند به روحیه افراد صدمه بزند. این توصیه برای بیماران سرطانی خیلی مهمتر اســت. تا جایی که توان جسمانی به بیمار اجازه میدهد. به او کمک کنید تا زندگی عادی قبل اعم از سرکار رفتن، کار خانه و… را انجام دهد. انجام کارهای هنری هم در این دوران به حفظ روحیه و تخلیه هیجانات منفی کمک میکند.
از ورزش غافل نشوید
ورزش علاوه بر کمک به تقویت جسم، انرژی روحی بیمار و امید به زندگی او را بالا میبرد. از ورزش غافل نشوید اما اینکه چه ورزشی برای بیمار شما خوب اســت را از پزشک او جویا شوید.
مثبت نگری در درمان بیماری
برای کمک به رسیدن بیمار به مرحله پذیرش بیماری، شرکت در جلسات گروهی افراد مبتلا به سرطان، سرزدن به سایت انجمنها، تقویت اعتقادات و امید بیمار و… مهم اســت. در کنار این استفاده کلامی، پوستر و… که حاوی جملات کوتاه امیددهنده باشد برای فرد مهم اســت. کمک کنید تا بیمار دوره درمان خود را مرحله مبارزه با بیماری بداند که گذر با صبر و توکل از آن، نتیجه موفقیت در امتحان خدا را خواهد داشت.
یک درد و دل دوستانه چاشنی بیماری
ممکن اســت بیمار به علت از دست دادن موها و تغییر ظاهر ترجیح دهد با دوستانش ملاقات حضوری نداشته باشد. در این صورت بهتر اســت به صحبت تلفنی با او اکتفا کرد.
از طرفی، اگر اطرافیان، فردی که شیمیدرمانی شده و به هر حال تحتتاثیر داروها ممکن اســت دچار علائم افسردگی و اضطرابی شده باشد و به علت اینکه سیستم ایمنیاش مشکل پیدا کرده یا تغییر ظاهرش، نتواند یا ترجیح دهد زیاد از خانه خارج نشود، تنها بگذارند، با خودش فکر میکند همه رهایش کردهاند! یعنی با وجود اینکه خودش به همه گفته سراغ من نیایید، میگوید حالا من گفتم مرا تنهابگذارید چرا شما تماس نگرفتید، زنگ نزدید و…؟ اینها باز هم حساسیت رفتار با بیماران سرطانی را نشان میدهد.
ایام بیماری بهانهای میشود برای صلهرحم از بیمار؛ این دید و بازدیدها نشانه علاقه و احترام فرد بیمار بین دوستان و اقوام اســت. اما اگر این دید و بازیدها از صبح تا شب باشد و مطابق با میل بیمار نباشد میتواند موجب پریشانی، فشار روانی شود.
بهترین کار این اســت که با توجه به شناختی که از دوست بیمارمان داریم عمل کنیم. قبل از هر کار، هم باید با نزدیکان درجه یک او مثل خواهر و برادرش، تماس بگیریم تا مثلا اگر تلفنهایمان را جواب نمیدهد، به او پیغام دهد که ما تماس گرفتهایم و گفتهایم دلمان برایش تنگ شده. بگوید ما مشکلش را میدانیم و میخواهیم برای دیدنش بیاییم ولی اگر مزاحمش هستیم، این کار را انجام ندهیم.
خوب اســت برایش پیغام بگذاریم که دوست داریم کنارش باشیم ولی تصمیمگیری را به عهده خود او میگذاریم تا هر وقت حوصله داشت، اشاره کند تا برویم. با این کار بیمار متوجه میشود دیگران درکش میکنند و برای آنها ارزشمند اســت. ممکن اســت دوست بیمارمان بگوید حوصله ندارم ولی نباید یکباره به این بهانه او را رها کرد و دیگر سراغی از او نگرفت چون ممکن اســت فقط در همان برهه زمانی تمایلی به دیدارها نداشته باشد.
بیشتر بیماران سرطانی یا دچار هر بیماری صعبالعلاج، به وجود دوستانشان نیاز دارند و معمولا بعد از مدتی علاقهمند میشوند با آنها ارتباط برقرار کنند. همانطور که گفتم، حضور اطرافیان باید جوی شاد و آرام برای بیمار بسازد و به تخلیه هیجانی و ابراز هیجانها بینجامد. باید با او درباره تجربههای مثبت و نمونههای درمان شده صحبت کرد و حتی اگر میتوانیم یکی از نزدیکان که دچار همین بیماری و روبه بهبود اســت، با خود برای دیدار دوست بیمارمان ببریم تا متوجه شود دیگران میفهمند چه دردی دارد و این اقدامها بسیار موثرتر از این اســت که بخواهیم حواسش را پرت کنیم.
از خودتان غافل نشوید
اگر بیماری اطرافیان برای شما فشار روانی دارد و شما به عنوان مراقب و شخص نزدیک در حال مراقبت از او هستید، خودتان را فراموش نکنید. اگر شما که مراقبت او هستید، از لحاظ جسمی دچار مشکل شوید اوضاع وخیم تر می شود. برای اینکه تکیه گاه خوبی باشید، سعی کنید از قرص های تقویتی و آرام بخش استفاده کنید تا بیمارتان احساس خلا و ضعف را در شما نبیند. امیدواری شما او را امیدوارتر می کند.
-
-
منبع: تبیان
هرچه بیشتر به عنوان یک کارآفرین فعالیت کرده باشید، بیشتر به این نتیجه می رسید که توان افراد در رسیدن به موفقیت به شدت تحت تأثیر مهارت ها، خلاقیت، و هوشمندی آنهاست. اهمیت مسائلی همچون ثبات رویه و رفتار های فردی، اگر نگوییم بیشتر از تحصیلات و تجربه اســت، کمتر نیست.
در ادامه می توانید ۵ نمونه از عادت های فردی را از نظر بگذرانید که برای رسیدن به موفقیت و شکوفایی هرچه بیشتر، باید آنها را از خود دور کنید.
گفتگو های مهم و محاسبات عددی دو نمونه از کار هایی هستند که اغلب کارآفرینان مدام آنها را به بهانه ی وقت نداشتن به تعویق می اندازند. اما سؤال اینجاست که بالاخره کی وقت خواهید داشت؟ واقعیت این اســت که مشکل انتخاب هایی از این دست اساساً بر سر زمان نیست، بلکه مشکل از آنجا ناشی می شود که فرد نمی خواهد با موضوع مورد اشاره مواجه شود.
یکی از کار های اثربخشی که برای غلبه بر این مشکل می توان انجام داد این اســت که یک جا بنشینید و تمام زمان های صرف شده روی کار هایی که برای رشدتان اولویت حیاتی نداشته اند یا فرد دیگری نیز می توانسته از پس انجامشان بر بیاید را صادقانه جمع بزنید و مجموعشان را محاسبه کنید. نتیجه ی کار بدون شک بیش از حد تصورتان خواهد بود.
راهکار: از تمام کار هایی که انجامشان را به تعویق انداخته اید فهرستی تهیه کنید و هر هفته یک یا دو مورد از آنها را برای انجام دادن انتخاب کنید. با کارکنان خود در مورد بهبود فرایند ها، تغییرات پیش رو، و یا ارزشی که برایتان دارند صحبت کنید. اسناد و مدارک سود و زیان و جریان نقدی شرکت خود یا هر معیار مهم دیگر را به دقت مورد بررسی قرار دهید. فراموش نکنید زمان خوبی را نیز باید به فرزندان و استراحت خود اختصاص دهید.
بسیاری از کارآفرینان مشکل تمرکز دارند؛ امری که مزایا و معایب خودش را دارد. بهترین ایده ها اغلب از خیالپردازی های عادی زاده می شوند. اما وقتی در حضور دیگران باشید این ویژگی یک عیب محسوب می شود چرا که دیگران به توجه شما نیاز دارند و می خواهند شنوای حرف هایشان باشید. آنها احتیاج دارند حس کنند برایشان اهمیت و ارزش قائل می شوید. هم روابط شخصی و هم روابط حرفه ای شما از داشتن توجه کاملتان سپاسگزار خواهند بود. شما نیز از درس هایی که می توانید از این طریق فرا بگیرید شگفت زده خواهید شد.
راهکار: ارتباط چشمی خود را با مخاطبتان حفظ کنید، به جای یک شنونده ی منفعل سعی کنید شنونده ی فعالی باشید. برای این کار می توانید هر از گاهی به صحبت های طرف مقابل خود واکنش نشان دهید: حالات چهره، تکان دادن سر، اظهار نظر های به جا و مناسب، و سؤال پرسیدن بدون قطع کردن کلام طرف مقابل، همگی راه های خوبی برای بالا بردن میزان مشارکت خود در بحث به عنوان یک شنونده ی فعال هستند.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که کسی نظرتان را درباره ی موضوعی جویا می شود. سپس بعد از آنکه با دقت نظر خود را در مورد موضوع عنوان می کنید، و احتمالاً او را با حقیقتی تلخ مواجه می سازید، او نظر شما را بدون لحظه ای فکر کردن رد می کند. توجه نکردن به نظرات و دیدگاه های دیگران و نادیده گرفتن آنها بدون فکر کردن، یکی از مواردی اســت که می تواند آسیب های بزرگی به هر کسی وارد کند.
راهکار: هر کسی نظری دارد، اما می دانید به کدام نظرات از عمد بی توجهی می شود؟ شما زمانی نظر کسی را بدون فکر رد می کنید که جایی در اعماق وجودتان از درست بودن نظر وی آگاه باشید اما از پذیرفتن آن بترسید. پس پیش از آنکه تصمیم بگیرید ایده یا پیشنهادی هرچند عجیب را رد کنید، با قلب و مغز خود نگاه جامعی به آن بیاندازید.
این مورد مشکلی اســت که کارآفرینان از دیرباز با آن دست به گریبان بوده اند. این نمونه نیز مثل بی توجهی عمدی به نظرات و دیدگاه های دیگران اســت، چرا که هر دو از یک باور نشأت می گیرند: اینکه تنها شما هستید پاسخ درست را می دانید. برای مثال اگر کارمندانتان لزوماً کار ها را به شیوه ی مورد پسند شما انجام نمی دهند، این را در نظر بگیرید که ممکن اســت از راه دیگری نیز بتوان به همان نتیجه یا نتیجه ای مشابه دست پیدا کرد. این احتمال نیز وجود دارد که به خاطر مورد شماره ی ۱، زمان کافی برای آموزش آنها صرف نکرده اید.
راهکار: چیزی که برای شما بدیهی و منطقی به نظر می رسد لزوماً برای دیگران این گونه به نظر نمی رسد. وقتی کاری را به کسی واگذار می کنید یا نیروی تازه ای را آموزش می دهید، تمام جزئیات را تحت پوشش قرار دهید و از آنها بخواهید از گفته های شما یادداشت برداری کنند. اگر باز هم از نتایج راضی نیستید و از عدم کنترلگری بیش از اندازه ی خود اطمینان دارید، در مقابل تمایلی که به بالا زدن آستین ها در خود حس می کنید مقاومت نشان دهید. نظر خود را درباره ی کار انجام شده به فرد ارائه دهید، سپس مجدداً آن را به خودش ارجاع دهید.
تصمیم های بد، خستگی، دمدمی مزاجی، و سلامت نه چندان مناسب، تنها بخشی از عواقب ناخواسته ی نادیده گرفتن نیاز های جسمانی هستند. این نیاز ها در کمترین حالت، خواب کافی، تغذیه ی مناسب، ورزش، و استراحت را شامل می شوند. آریانا هافینگتون در کتاب پرفروش خود با عنوان «انقلاب خواب» می گوید: «ما در میانه ی بحران کم خوابی قرار داریم و این موضوع تبعات گسترده ای دارد؛ چه روی سلامتی، چه روی عملکرد شغلی، روابط یا میزان رضایت مان از زندگی».
راهکار: به پیام های بدن خود خوب دقت کنید. حواستان به عادات تغذیه و خواب خود و احساسی که با نوسان هر یک پیدا می کنید باشد. اگر باز هم دچار عادت «فرصتش را ندارم» شدید، بهره وری خود را نیز هم زمان با بهبود عادت های شخصی تان زیر نظر بگیرید. شک نداشته باشید با این کار، زمان به نفع شما عمل خواهد کرد، نه به ضرر شما.