جام جم سرا: به گفته یک مشاور و مدرس دانشگاه، بسیاری از محققان فرآیند زندگی مشترک را به عنوان رشد و تحول در خلال چالشهای فکری از خود، همسر و ارتباط ما توصیف کردهاند. آنها معتقدند که چالشها، اگر بخوبی حل و فصل شوند میتواند باعث رشد و تحول در زندگی زناشویی شود.
متین السادات نصری تصریح کرد: ایجاد اعتقاد و تعادل بین نیاز به وابستگی و نیاز به استقلال دو چالش عمده زندگی مشترک است. همسران باید در حل این چالشها بسیاری از انتظارات، امیدها و نقاط مثبت و منفی یکدیگر را بیان کنند که باعث میشود احساس سرشار از امید بین زوجین برای هدفی مشترک بوجود آید و سبب میشود که از بودن با هم لذت ببرند.
این روان شناس خاطرنشان کرد: بنابراین ارتباط خوب و صمیمانه بین زوجین سبب میشود که داستانهای پنهایی زنگی و ترسها ون ضعفهای خود را به همسران بگویند و تا آن جا پیش روند که همسران به این بصیرت برسند که آنها به دنیا نگاه یکسانی ندارند اما میتوانند با یکدیگر به تفاهم برسند. (باشگاه خبرنگاران)
دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 14:56
دو جوان مراسم جشن عقد ازدواج خود را در مزار شهدای گمنام اردبیل برگزار کردند. در این مراسم که در ورودی مجتمع شورابیل برپا شد، داماد (علیرضا خرسندی) با همسرش (معصومی) پیوندی مشترک را آغاز کرد. تصاویری از آن را در ادامه مشاهده کنید.
جام جم سرا: شاید روزهای اول این موضوع خیلی برای شما مهم نباشد، اما شک نکنید پس از گذشت حداکثر یکی دو سال، مسائل مالی هم اهمیت و جایگاه خود را پیدا میکند و آن وقت شاید قدری دیر و حداقل سخت باشد که به فکر بیفتید چطور مشکلاتی را که میان شما و همسرتان پیش آمده، حل کنید. از طرف دیگر، متاسفانه اختلافات مالی یکی از دلایل طلاق هم به حساب میآید و زن و شوهرهای زیادی را پس از سالها زندگی مشترک به دادگاه میکشاند. همین نکته کافی است که از همین روزهای اول با واقعبینی به پول و مسائل مالی هم فکر کرده و در این مورد تکلیفتان را با همسرتان روشن کنید تا در آینده مشکلی برایتان پیش نیاید.
پس از همان روزهای نخست و ابتدای کار درباره درآمدتان با همسر آینده خود صحبت کنید و حتی بدهیهایی را که احیانا دارید با او در میان بگذارید. نکته مهمی که باید یادتان باشد این که از همین مرحله باید صادقانه صحبت کنید و هیچ موضوعی را از همسرتان مخفی نکنید. شرایط روحی هر دو نفر در روزهای پیش از ازدواج فرصت خوبی است برای این که وضع مالی خود را برای همسرتان بازگو کرده و درباره مدیریت مالی در زندگی مشترک با هم حرف بزنید. مطمئن باشید اگر این حرفها را نادیده بگیرید یا با سادهاندیشی از کنارش بگذرید، فقط شرایط پس از ازدواج را برای خودتان سختتر کردهاید؛ چون صحبتکردن درباره این مسائل پیش از ازدواج به مراتب سادهتر از ماهها و سالهای بعد است و در ابتدای راه، مشکلات هم بهتر و راحتتر حل میشود.
باز هم تاکید میشود، زمانی که درباره این مسائل با هم صحبت میکنید، به تمام جزئیات بپردازید. با این روش علاوه بر این که از نظر مالی خیالتان راحت میشود، میتوانید عادتهای همسر آیندهتان را هم بهتر و شفافتر پیدا کنید؛ عادتهایی که شاید در بحثهای عادی روزمره متوجهشان نشوید ولی در این مواقع میتوانید بفهمید همسرتان انسان ولخرجی است یا صرفهجو، خسیس است یا دست و دلباز و این بهترین موقعیت برای تطبیق شرایط روحی شما با شریک آینده زندگیتان است. (ضمیمه چاردیواری)
daveramsey.com
جام جم سرا: هستند زن و شوهرهایی که در ابتدای زندگی به این جملهها ایمان و باور دارند و در طول روز و هفته، چنین عبارتهایی را به هم میگویند و به یکدیگر اطمینان میدهند که مسائل مالی، زندگیشان را تحتالشعاع قرار نمیدهد.
با این همه باز هم ممکن است پس از مدتی یکی یا هر دوی آنها از خودشان بپرسند پس استقلالشان چه میشود؟ اگر قرار باشد همه پولی را که به دست میآورند خرج زندگی مشترکشان کنند و خودشان را نادیده بگیرند، آن وقت تکلیف آزادی عمل خودشان چیست؟
برای همین گاهی روشهای دیگری را امتحان میکنند؛ بعضی از آنها پس از مدتی که از شروع زندگی مشترک میگذرد، ترجیح میدهند حساب و کتاب پولهای خودشان را از همسرشان جدا کنند و برخی تا جایی پیش میروند که درباره درآمد و مخارجشان اصلا با طرف مقابل صحبت نمیکنند، اما هیچ یک از این شیوهها نتیجه ایدهآل و دلخواه یعنی آرامش در زندگی را در پی ندارد؛ بلکه شرایط را بدتر و رابطه زن و شوهر را با مشکلاتی جدیتر مواجه میسازد که پایه و اساس به هم ریختن آرامش است.
حال این پرسش مطرح میشود که راهحل چیست؟ چه کار باید کرد که هم زن و مرد بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و هم از نظر مالی احساس استقلال و آزادی داشته باشند؟
متخصصان مسائل خانوادگی پاسخ جالبی به این سوال میدهند. آنها میگویند در زندگی مشترک، زن و شوهر تنها کسانی هستند که میتوانند و باید چنین مشکلاتی را حل کنند. البته لازم است ابتدا هر دو نفر به روشی صحیح، حس اعتماد و امنیت را در طرف مقابلشان ایجاد کنند.
آنطور که مشاوران توصیه میکنند، زن و شوهر باید یاد بگیرند به عنوان یک گروه مالی با مسائلی که در زندگی مشترکشان پیش میآید، برخورد کنند. این ایده به آن معناست که زن و مرد باید در ابتدای زندگی، اهدافشان را به طور مشترک طراحی کنند و بدانند از زندگی مشترکشان چه انتظاری دارند.
آنها باید به طور دقیق هزینههای مختلف زندگی مانند اجاره یا خریدن خانه و اتومبیل، تامین مخارج تحصیل بچهها، برنامهریزی برای سفرهای مختلف، هزینه تفریح و گردشهای خانوادگی و هزینههای درمانی را مشخص کنند و بدانند برای رسیدن به هر یک از این اهداف چه کارهایی باید انجام شود. البته واضح است که چنین فهرستی، هرازگاهی باید مورد بررسی قرار گیرد تا اگر هزینه یا برنامهای تغییر کرده یا به آن اضافه شده، در نظر گرفته شود.
در ضمن، خیلی خوب است اگر یک حساب بانکی مشترک هم داشته باشید تا همراه با هم بتوانید مسائل مالی خانواده را مدیریت کنید و تناسبی میان درآمد و هزینهها برقرار سازید. البته این حساب مشترک نباید تنها حساب بانکی شما باشد؛ خودتان هم به تنهایی باید حسابی داشته باشید تا بتوانید مخارج شخصیتان را تامین کنید و از نظر مالی، استقلال پیدا کنید. منظور این است که درآمد شما پول خودتان است و هر طور دوست داشته باشید میتوانید از آن استفاده کنید، اما پیشنهاد متخصصان چنین است، مبلغی حدود 10 درصد درآمدتان را برای امور شخصیتان در حسابی جداگانه بریزید و 90 درصد باقی مانده را به همان حساب مشترک برای رسیدن به اهداف مشترک زندگی واریز کنید. (ضمیمه چاردیواری)
مترجم: زهره شعاع
womenshealthmag.com
جام جم سرا به نقل از خراسان: آیا رابطه احساسی شما و همسرتان ایده آل است؟ با بررسی میزان همدلی، صمیمیت و تعهد شما به همسرتان و همچنین همسرتان به شما، میتوانید برای داشتن زندگی عاشقانهتر و با کیفیت بیشتر برنامه ریزی کنید. اگر هم رابطه احساسی شما با همسرتان در حد مطلوبی باشد، باز هم دانستن نکاتی برای تقویت و حفظ آن ضروری به نظر میرسد.
در اینجا شما میتوانید با شرکت در آزمون «میزان عشق» که توسط «دکتر استنبرگ» طراحی شده است، میزان علاقه به ادامه زندگی مشترک با همسرتان را بررسی کنید.
سوالات (با هیچ وقت، گاهی اوقات، همیشه جواب دهید)
۱ به شدت به فکر راحتی همسرم هستم
۲ با همسرم روابط بسیار گرمی دارم
۳ در مواقع دشوار، میتوانم روی همسرم حساب کنم
۴ همسرم خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند
۵ معتقدم که رابطه من با همسرم همیشه ثابت خواهد بود
۶ هیچ اتفاقی نمیتواند در تعهد من نسبت به همسرم خلل وارد کند
۷ همسرم من را خیلی خوب درک میکند
۸ میتوانم به همسرم افتخار کنم
۹ برخی اسرار خودم را به همسرم میگویم
۱۰ هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن همسرم خوشحال نمیکند
۱۱ رابطه من با همسرم خیلی رمانتیک است
۱۲ همسرم میتواند در مواقع دشوار، روی من حساب کند
۱۳ آمادهام هر چه دارم با همسرم قسمت کنم
۱۴ همسرم را خیلی جذاب میدانم
۱۵ به نظر من همسرم یک فرد ایده آل است
۱۶ اصلاً نمیتوانم فکر کنم که فرد دیگری مثل همسرم بتواند مرا این قدر خوشحال کند
۱۷ هیچ چیزی در زندگی برایم، ارزش ناراحت کردن همسرم را ندارد
۱۸ دیگران هم اعتراف میکنند که چقدر همسرم را دوست دارم
۱۹ نمیتوانم بدون همسرم زندگی کنم
۲۰ وقتی رمانهای عشقی میخوانم به یاد همسرم میافتم
۲۱ درباره همسرم خیالپردازی میکنم
۲۲ با همه وجودم قبول دارم که همسرم را دوست دارم
۲۳ تلاش میکنم که رابطهام را با همسرم حفظ کنم
۲۴ به علت تعهدی که نسبت به همسرم دارم، اجازه نمیدهم فردی بین ما دخالت کند
۲۵ با همسرم خیلی خوب ارتباط برقرار میکنم
۲۶ در زندگی، خودم را به همسرم بدهکار میدانم
۲۷ افکار خودم را خیلی به همسرم نزدیک احساس میکنم
۲۸ با همسرم روابط بسیار خوشایندی دارم
۲۹ همسرم را از نظر عاطفی خیلی حمایت میکنم
۳۰ به نظر خودم، همسرم را خوب درک میکنم
۳۱ عشق من به همسرم تا آخر عمرم باقی خواهد ماند
۳۲ نسبت به همسرم احساس مسئولیت میکنم
۳۳ نمیتوانم تصور کنم که بین من و همسرم فاصله بیفتد
۳۴ ازدواج خودم با همسرم را یک تصمیم گیری عاقلانه میدانم
۳۵ حتی زمانی که همسرم رفتار نامناسبی با من دارد، سعی میکنم رابطه خود را با او حفظ کنم
نحوه محاسبه امتیاز آزمون
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «هیچ وقت» را انتخاب کردهاید یک امتیاز، ««گاهی اوقات» ۲ امتیاز و گزینه «همیشه» ۳ امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین ۳۵ تا ۱۰۵ باشد.
نمره عشقتان چند شد؟
امتیاز بین ۳۵ تا ۴۷:
شما در زندگیتان دچار فقدان عشق شدهاید. به عبارت دیگر، در رابطه احساسی شما با همسرتان هیچ یک از عناصر تاثیرگذار عشق دیده نمیشود. اگر وضعیت احساسی با همسرتان از این نوع باشد، میتوان گفت رابطه شما در معرض خطرهای زیادی قرار دارد.
امتیاز بین ۴۸ تا ۶۱:
رابطه احساسی شما با همسرتان یک عشق خالی است. این حالت در زندگی زوجهایی دیده میشود که شور و اشتیاق و تعهد آنها به هم کم است، و صمیمیت آنها در حد متوسطی قرار دارد.
امتیاز بین ۶۲ تا ۷۷:
رابطه شما و همسرتان یک عشق ساده لوحانه است. به عبارت دیگر، تعهد و صمیمیت بین شما و همسرتان در حد متوسطی است. به احتمال زیاد شما در زندگیتان، هم به یکدیگر علاقه دارید و هم گاهی احساس میکنید که آن قدر از دست هم عصبانی شدهاید که به یکدیگر علاقهای ندارید.
امتیاز بین ۷۸ تا ۹۳:
رابطه احساسی شما و همسرتان، عشقی رمانتیک است. در این حالت، صمیمیت و تعهد بین شما و همسرتان در حد قابل قبولی است، البته هنوز برای رسیدن به عشق آرمانی باید تجربههای بیشتری در زندگی مشترک کسب کنید.
امتیاز بیشتر از ۹۴:
به شما تبریک میگوییم. شما و همسرتان در حال تجربه عشق آرمانی هستید. این عشق کامل ۳ عنصر صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد را در بالاترین حد خود دارد. با این حال، طراح سوالهای این آزمون یعنی دکتر «استنبرگ» معتقد است که رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.
برای عاشقانهتر شدن زندگیتان برنامه ریزی کنید
اگر امتیاز شما در این آزمون حاکی از داشتن عشق آرمانی نیست، نگران نباشید چراکه با توجه به راهکارهایی که ارائه میشود میتوانید رابطه احساسی خود را با همسرتان تقویت کنید. فقط فراموش نکنید که تداوم بخشیدن به عشق سختتر از رسیدن به آن است.
به گزارش جام جم سرا به نقل از زندگی ایده آل، زوجهای جوان و پیر علاوه بر توجه به این توصیهها نباید هیچگاه از تلاش برای زیباتر کردن زندگیشان دست بردارند:
اگر هرچیز کوچکی را جدی میگیرید...
بسیار پیش میآید که همسر شما کارهای کوچکی را که از او خواستهاید، فراموش کند. بدانید که فراموش کردن این کارها به این معنا نیست که او شما را دوست ندارد. در زندگی ممکن است بسیاری اوقات کارها آن گونه که باید پیش نروند، اما در این مواقع شما هستید که باید با خود فکر کنید کدام مورد ارزش آن را دارد که شما عصبانی شوید. ما گاهی یک موضوع کوچک را بیش از حد بزرگ میکنیم. هیچ وقت همه چیز درست پیش نمیرود؛ بنابراین اگر سخت بگیرید و بخواهید همیشه و همه جا هر چیز کاملا درست و بجا باشد، به مرور این حالت باعث به وجود آمدن مشکلات و دردسرهایی در زندگی مشترک شما میشود. روی موضوعاتی تکیه کنید که ارزشش را داشته باشد وگرنه زندگیتان را به میدان نبرد تبدیل میکنید.
اگر در خانه به خود نمیرسید...
چه بخواهید چه نخواهید، همسر شما همیشه به ظاهرتان توجه میکند و آراستگی شما برایش مهم است. هیچ زحمتی ندارد که سعی کنید کمی برای همسرتان به ظاهر خود برسید، حتی یک تغییر کوچک در ظاهرتان میتواند اثر زیادی در زندگی شما داشته باشد.
اگر بیشتر زمان شما صرف کار میشود...
اینکه به کارتان اهمیت دهید یا گاهی به سراغ تفریحهای مورد علاقهتان بروید، اصلا بد نیست ولی هیچگاه فراموش نکنید که اولویت اول شما در زندگی، همسر و زندگی مشترکتان است. به طور حتم همسر شما دوست ندارد فکر کند که در زندگی شما نقشی ثانوی و نه چندان مهم دارد.
اگر احساسات خود را بروز نمیدهید...
عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچکترین محبت و عاطفهای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه میدارد؛ اما متاسفانه بسیاری از زوجین این مسئله را فراموش میکنند. باور کنید کارهای خیلی ساده میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که در آشپزخانه هستید از او بپرسید چیزی احتیاج ندارد یا او را با کادوهای کوچک غافلگیر کنید (اصلا لازم نیست کادوها گرانقیمت باشد)، وقتی برای شما کاری انجام میدهد از او تشکر کنید (اصلا مهم نیست آن کار بزرگ باشد یا کوچک). باید بدانید این کارهای محبت آمیز فقط مخصوص دوران شروع زندگی نیست و حتی میتوان گفت اهمیت آنها برای ادامه زندگی مشترک بیشتر هم هست.
اگر عادت دارید مدام انتقاد کنید...
اگر به خودتان اجازه دهید که مدام از همسرتان انتقاد کنید به مرور به خوشبختیتان خدشه وارد میکنید. شاید شما با خود فکر کنید که همه انتقادهایتان منصفانه است اما، وقتی این روند را ادامه دهید حرفهایتان به غر و نق تبدیل میشود و در نتیجه ممکن است هر ۲ نفر شما را عصبانی کند و در نهایت مدام بین شما دعوا پیش بیاید. باید یک جا این روند را قطع کنید، قرار نیست شما همسرتان را تربیت کنید. البته در زمان و مکان مناسب میتوانید با گفتوگو چنین مسائلی را بررسی و حل کنید.
جام جم سرا: با خشم به چراغ قرمز نگاه میکنم و 40 ثانیهای را که باید منتظر بمانم، میشمارم. 39، 38، 37، 36... برای چند لحظه فکر میکنم چه شباهت عجیبی است بین زندگی من و این چراغ قرمز و راه باقیمانده و خیابانها و لحظهها و همه چیزهایی که در نگاه اول چندان هم به یکدیگر مربوط نیستند. چراغ سبز میشود و من به راهم ادامه میدهم.
زندگی من و همسرم بیشباهت به قواعد راهنمایی و رانندگی نبوده است. انگار باید و نبایدهای جاده و خیابان، در خانه ما و رابطه ما هم وجود دارد. چقدر این خیابانها و علائمش برایم آشناست. باید در اولین فرصت به کتاب آییننامه رانندگی سری بزنم. امروز این خیابانهای شلوغ و چهارراههایی که همه چراغشان قرمز است، مرا یاد شلوغیهای جاده زندگی مشترکم انداخت. درست وقتی برای رسیدن عجله داشتم یا بهتر بگویم عجله داشتیم.
گاهی خیابان زندگیمان خلوت بود و پایمان را روی گاز میگذاشتیم و میرفتیم تا به مقصد میرسیدیم، اما گاهی که البته این گاهی زیاد هم اتفاق افتاده است، برای زندگیمان مقصدی تعیین کردیم، اما شلوغی و دستانداز و خیابانهای ورود ممنوع و هزاران عامل دیگر مانع رسیدن ما به آن مقصد شد. در این مواقع مثل امروز من، تنها چیزی که به کمکمان آمد، صبر بود و ایمان به اینکه دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
گاهی در مسیر رفتن تا هدف باید صبور بود. من امروز با دیدن خیابان شلوغ و این چراغ قرمزهای خستهکننده، نایستادم، برنگشتم، ادامه دادم البته با دلخوری و بیطاقتی.
باید در زندگی مشترک هم اگر مشکلی دیدم، اگر دستاندازی بود، اگر چراغ قرمزی سر راهم سبز شد، از ادامه مسیر همراهی منصرف نشوم، نایستم و برنگردم. باید ادامه دهم، اما نه با بیطاقتی.
سر همین چهارراهی که 40 ثانیه ایستادن در آن، مرا بیتاب کرد و زیر لب غرغر کردم، دخترک گلفروشی بود که میتوانستم شاخه گلی از او بخرم! سینمای بزرگی بود که میتوانستم عکس فیلمهای آن را نگاه کنم. عابرانی از مقابل ماشین من رد میشدند که میتوانستم با لبخند به آنها صبح بخیر بگویم. من که باید 40 ثانیه صبر میکردم، چرا این زمان از عمر خودم را به بیطاقتی و نارضایتی گذراندم؟
امروز نگاه کوتاهی به زندگی مشترکم انداختم، به مواقعی که باید منتظر میماندم. حال که از این فاصله زمانی نگاه میکنم، خیلی از این انتظارها، مانند همین چند ثانیه بود، اما من آن زمان فکر میکردم بسیار طولانیست. زیر لب غر میزدم و لحظات خوش باهم بودن از لای انگشتانم سر میخورد و پایین میریخت! میتوانستم آن زمان، برای خودم و همسرم دلخوشیهای کوچکی درست کنم. میتوانستم زمان این انتظار را با تراشیدن دلیلهای کوچک برای شادمانی، کوتاه کنم.
واقعا سالهایی که این طور در انتظار چراغهای سبز برای فردایی بهتر از دست دادم، قابل برگشت نیست و این بزرگترین افسوس زندگی من است. مگر میشود در زندگی مشترک به چراغ قرمز برنخورد؟ شما رانندهای را میشناسید که بتواند بگوید در طول رانندگی تمام چراغها برایش سبز بوده است؟
البته گاهی در مسیر، راه را اشتباه رفتهام، دور زده و برگشتهام، اما همیشه حواسم بوده که از جایی دور بزنم که دور زدن ممنوع نباشد. طوری دور بزنم که تصادف نکنم! در مسیر زندگی مشترک هم گاهی باید برگشت، اما بجا و بموقع. اگر مسیری اشتباه رفته شود، ادامه آن فقط ما را از هدف دور میکند. پذیرفتن اشتباه و شجاعت دور زدن برای هر زندگی زناشویی لازم است.
به مسیر ادامه میدهم، چیز زیادی تا رسیدن به محل کارم باقی نمانده! با خودم فکر میکنم خوب است هر بار که رانندگی میکنم، یکی از قوانین راهنمایی و رانندگی برای زندگی مشترک را از همین خیابانها و کوچههای تکراری، پیدا کنم و بنویسم. یک آییننامه زندگی مشترک که همیشه دمدستم باشد تا فرمان یک همسر خوب بودنم درست بچرخد.
امروز بعد از رسیدن به محل کار باید دو قانون طلایی را بنویسم، قانون اول صبر است البته نه صبر معمولی! صبر زیبا. صبر همراه با لذت بردن. توانایی تبدیل تهدید به فرصت. باید بتوانم هر وقت با مشکلی روبهرو شدم، دلیلی برای شاد بودن و لذت بردن پیدا کنم تا ادامه مسیر برایم راحت شود.
قانون دوم هم شجاعت پذیرفتن اشتباه است. باید در زندگی مشترک هرگاه اشتباه کردم، بایستم، قبول کنم، عذرخواهی کنم و درصدد جبران آن باشم. برخی لجبازیهای مرسوم زیر یک سقف همانقدر خندهدار و نامعقول است که یک مسافر وقتی قصد دیدار دریای خزر را دارد، به سمت جنوب حرکت کند.
زندگی مشترک یعنی حرکت در یک جاده، با یک ماشین و البته دو سرنشین. باید همهدف بود، همراه بود و برای رسیدن به مقصد، همدل بود. اگر هر کدام از این «هم»ها وجود نداشته باشد، یا ماشین به مقصد نمیرسد یا در میانه راه یکی پیاده خواهد شد.بالاخره به مقصد رسیدم، کمی دیر شد اما نه آنقدر که به کارم لطمهای بزند. درسهای آییننامه امروز را مرور میکنم تا وقتی که بتوانم روی کاغذ بنویسم و شما هم آن را بخوانید. از این به بعد هر هفته با آییننامههای زندگی مشترک به چاردیواریتان میآیم. شما هم میتوانید از همین امروز وقتی ماشینتان را روشن میکنید، به دنبال شباهتهای زندگی مشترک و رانندگی باشید. شما هم آییننامه خود را بنویسید. گرفتن تصدیق همسرداری برای احساس خوشبختی لازم و ضروری است.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: داشتن دوست از دیدگاه اسلام امری پسندیده و مورد تاکید است و در نحوه برخورد با دوست نیز روایات زیادی وارد شده، اما آنچه که بیشتر از همه در این مورد جلب توجه میکند، اعتدال در دوستی است.
از آنجا که معمولا برخی از انسانها بهدلیل برخورداری از احساسات و عواطف، در دوستی افراط میکنند و این ارتباطها را ثابت و ناگسستنی میپندارند، از اینرو به قدری در دوستی زیادهروی میکنند که گویی یک روح در دو بدن هستند، از جمله مثل هم لباس میپوشند و مانند یکدیگر موی و روی خود را میآرایند و با هم از هر رازی سخن میگویند و تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند، اما اسلام اعتدال در دوستی را مطرح کرده، در دوستی و دشمنی خواهان میانهروی است.
اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک زوجین تعریف شود بهگونهای که مسلط بر زندگی نشده و زندگی را تحتالشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مردها به جهت آزادی که دارند، رفیقباز هستند. هر کسی را به منزل میآورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به خودشان میآیند که در دام فساد گرفتار شدهاند. به قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا میگساری عادت کرده و به شبنشینهای خانمانبرانداز قدم میگذارند و همین امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را فراهم میآورد.
باید بر این نکته تاکید کرد در خانوادهای که مرد آن رفیقباز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش میکند و همسرش را آزار میدهد و فرزندان از پدر بیزار میشوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم میپاشد.
بهطور معمول مردها بیشتر از زنها به دنبال دوست و رفیق رفته و ارتباط برقرار میکنند که باید در این مجال به وظیفه خطیر زن اشاره کنیم؛ این نقش باید در حفظ تعادل دوستی و رفیقبازی مرد خود را نشان دهد. در گام اول زن میتواند با بررسی مسائل داخل خانه، علت انحراف شوهرش را بررسی کند؛ اگر علت داخلی بود آن را برطرف کند، وظیفه دیگری که زن دارد، این است که نسبت به شوهرش اظهار محبت کند و با نرمی و ملایمت، پند و اندرزش دهد؛ در این موارد شاید مرد با اخلاق زشت خو گرفته و تحت تاثیر قرار نگیرد، لیکن زن باید استقامت نشان بدهد و سعی کند با محبت و ملاطفت، خلأهای عاطفی را که باعث شده مرد به سمت دوست برود، پر کند.
همسر دانا و فهیم، باید دورادور معاشرتها ، رفت و آمدها و رفیق بازی شوهرش را تحت نظر بگیرد و اگر بهطور معمول بوده و مفسدهای نداشت، مانع وی نشود، چون انسان به دوست و رفیق احتیاج دارد و رفیق خوب و شایسته نعمت بزرگی است.
ولی اگر به مراکز فساد رفته، دنبال کارهای خلاف میرود و با افراد فاسد و فاسق معاشرت میکند باید جلوگیری کند و اگر سهلانگاری نماید، زندگی آنها از هم میپاشد.
به مردها هم باید توصیه کرد هیچوقت رفیق انسان، جای همسر و فرزندان را نمیگیرد؛ همسر است که نیازهای روحی، روانی و جسمانی شما را برطرف میکند و در روزهای سخت زندگی با شماست.
نسرین فرخی
کارشناس خانواده / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: گاهی لازم است چیزی شبیه تابلو در خانه نصب کنیم که قوانین را به ما گوشزد کند. قانونی که میخواهیم در موردش حرف بزنیم، تابلوی دور زدن ممنوع است. تابلویی که خیلی اوقات اگر پلیس و دوربین در کار نباشد، راحت آن را ندیده میگیریم و گاهی هم دچار تبعات این ندیده گرفتن میشویم.
در زندگی زناشویی و در یک خانه، این قانون چه معنی میتواند داشته باشد؟ تا بهحال فکر کردهاید که چه موقعی همسرتان را دور زدهاید؟ پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست، هر چیزی که در خانه به صداقت شما خدشه وارد کند، در حقیقت همان دورزدن شریک زندگیتان است.
پایه و اساس زندگی مشترک بر پایه اعتماد طرفین است. وقتی هر کدام از همسران کاری را انجام میدهند که نمیتوانند به همسرشان بگویند و به نوعی مجبور به مخفی کاری میشوند، یعنی همسرشان را دور زدهاند درست جایی که تابلوی دور زدن ممنوع نصب شده است! اگر طرف مقابل با نصب دوربین و چککردن همسر متوجه این دور زدن بشود، خودرو به پارکینگ منتقل خواهد شد و زندگی لنگ میماند.
اما دور زدن در زندگی مشترک مصادیق زیادی دارد. گاهی اوقات زن و شوهر نمیدانند کاری که انجام میدهند در حقیقت دور زدن طرف مقابل است و آن را با زرنگی اشتباه میگیرند. این حرکت آنها مرا یاد افرادی میاندازد که با دیدن پلیس، کمربند ایمنی خود را به صورت کاملا صوری روی بدن میآورند بدون آن که آن را ببندند و با رد شدن از مقابل پلیس آن را رها و فکر میکنند خیلی زرنگ هستند. یعنی احتمال آسیبدیدن به جانشان را نوعی زرنگی میدانند. حال وقتی در زندگی مشترک کاری میکنیم که به صداقت و اطمینان در فضای خانه آسیب میزنیم، در خوشبینانهترین حالت آن حتی وقتی همسرمان متوجه نشود، اطمینان نداشتن به فضای خانه، بر روحیه و احساس آرامش ما نیز اثر میگذارد. حالا دو مصداق از دور زدنهای همسر را کمی با هم بررسی میکنیم.
اولین نوع دور زدن همسر که در زندگی این روزها رایج شده است، دروغ گفتن است. در حقیقت دروغگویی از مسئولیتناپذیری ناشی میشود.
یکی از دلایل عمده دروغ در زندگی، ترس از دست دادن موقعیت است زمانی که افراد چنین احساسی را دارند، اقدام به دروغگویی میکنند و با این عمل اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کاهش مییابد. اگر موقعیت به گونهای باشد که فرد آنچه اتفاق افتاده آزادانه تعریف کند و آن اتفاق مورد تحلیل قرار گیرد و با گذاشتن قول و قراری با یکدیگر مانع از بروز مجدد این اتفاق شوند، بسیار بهتر و کار سازتر است. هر کدام از همسران، زمانی که در خصوص یک موضوع از اول دروغ میگویند، سبب میشود تا انتها دروغ را ادامه دهند. زمانی که فرد اشتباهی مانند دروغ گفتن را مرتکب شود باید تمام سعی خود را به کار گیرد تا طرف مقابل متوجه نشود. یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید: دروغگو کم حافظه است! در بسیاری مواقع دست همسر دروغگو رو میشود و حال، مرحله دوم مشکلات شروع خواهد شد؛ بازسازی اعتماد از دست رفته!
البته در برخی مواقع بررسیکردنها و حساسیتهای زیاد طرف مقابل به دروغگویی همسر میانجامد. در خانوادههایی که همسران یکدیگر را با دروغ دور میزنند، زوجین نسبت به یکدیگر گذشت ندارند و با انجام کوچکترین خطا، واکنش بدی از خود نشان میدهند. همین حساسیتهای بیش از حد گاهی همسر را به دروغگویی وادار میکند. در حالی که خانه باید جایی باشد که افراد با هم راحت بوده و اگر هم خطایی کردند امید به بخشش داشته باشند و آن وقت مجبور نمیشوند یکدیگر را دور بزنند.
اما نوع خطرناکتر و آسیبزنندهتر دور زدن که این روزها گاه اتفاق میافتد و یک تهدید جدی برای خانواده است، دور زدنهایی با رنگ و بوی نفر سوم است. خیانت در حقیقت دور زدن همسر و دور زدن تعهدی است که در محضر خداوند به آن پایبند شدیم. این نوع دور زدن، میتواند آسیبهای جدی به زندگی ما برساند. علاوه بر احتمال برملا شدن و از هم پاشیدگی زندگی مشترک، عذاب وجدانی که همسر خائن در تنهایی خود تحمل میکند حتی اگر در خودآگاه متوجه آن نشود، ناخودآگاهش را در هم ریخته و در دراز مدت افسردگی و مشکلات روحی ایجاد خواهد کرد.
برخی افراد وقتی خیانت میکنند برای فرار از واقعیت و آرامش درونی خود با آوردن دلایل مختلفی سعی میکنند کارشان را توجیه کنند. مثلا نبود پیوند عاطفی در خانه، مشغله زیاد همسر، سرد مزاجی و بی توجهی به رابطه زناشویی را علت خیانت میدانند در حالی که اگر طرف مقابل آنها به هر کدام از این دلایل چنین کاری کند، نمیتوانند قبول کنند.با آمدن نسل جدید روابط اجتماعی به صورت آنلاین و مجازی باید بتوانیم، قواعد ارتباط صحیح آنها را نیز به دست آوریم.
بسیاری از دوستیهای مجازی و مراودات آنلاین که به دلیل نبود طرف مقابل و تایپ کلمات به عنوان واسطه، به نظر ما عادی و طبیعی میآید، در حقیقت نوعی خیانت محسوب میشود. خیانت فقط رابطه جنسی نیست حتی وابستگی عاطفی به جنس مخالف و نامحرم هم خیانت است. این گپزدنها و وقت گذاشتنهای اینترنتی که در بسیاریمواقع با وابستگی همراه است، همان خیانت است که رنگ و لعاب مدرن گرفته. هر گاه خودتان را توجیه میکردید که این فقط یک رابطه در شبکه اجتماعی است، خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید دوست دارید همسر شما با جنس مخالفی در فضای مجازی ساعتها حرف بزند و عکس و نوشته رد و بدل کند؟
با مدرن شدن زندگی، حتی دور زدنهایمان هم مدرن شده است، اما نتیجه فقط یک چیز است: از بین رفتن روح آرامش در خانه که ضرر اصلی آن متوجه خودمان خواهد شد، درست مثل وقتی در جای دور زدن ممنوع، دور میزنیم و خودمان آسیب میبینیم.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
یک راننده خوب میداند که در کدام خیابان، با کدام سرعت و از کدام طرف میتواند سبقت بگیرد. همسران موفق هم میدانند باید در زندگی پا به پای هم پیش بروند، اما اگر لازم شد هر کدام در بخشی از زندگیشان بیشتر رشد کنند باید چه رفتاری داشته باشند تا به زندگی مشترکشان لطمه نخورد.
مریم دوست دوران دبیرستان من بود. دختری باهوش و مهربان که بعد از گرفتن دیپلم، بلافاصله ازدواج کرد، اما همان سال اول در دانشگاه قبول شد. همسر او هم دانشجو بود. هر دو تا مقطع کارشناسی پیش رفتند، اما بعد از آن مریم بهخاطر تولد فرزندشان خانهنشین شد و بعد از مدتی به یک کار نیمه وقت رو میآورد، اما همسرش تا مقطع دکتری پیش رفت و استاد دانشگاه شد. چند سالی از مریم بیخبر بودم، تا اینکه در کلاسهای آمادگی برای کنکور ارشد او را دیدم. آنطور که برایم تعریف کرد، احساس میکند اختلاف تحصیلات او و همسرش زیاد شده است و میخواهد تا یک مقطع بالاتر پیش برود. او احساس میکرد همسرش سبقت گرفته است و به همین دلیل کمی دلگیر بود. البته همسرش را مقصر نمیدانست و خودش را سرزنش میکرد که چرا پابهپای او پیش نرفته و اجازه داده همسرش از او سبقت بگیرد. شما چقدر با نظر او موافقید؟
سبقت غیرمجاز در زندگی زناشویی به این معنی نیست که زن و شوهر باید مدرک تحصیلیشان مانند هم باشد بلکه باید کاری کنند تا نوع نگاه و سطح فرهنگیشان متعلق به یک طبقه باقی بماند. خیلی از زن و شوهرها در ابتدای زندگی زناشویی در یک مقطع تحصیلی هستند، اما یکی از آنها به دلایلی ادامه میدهد و آن یکی به دلایل دیگر این کار را نمیکند. این موضوع نباید باعث اختلاف یا کدورت شود. چیزی که مهم است زن و شوهر باید باور کنند که شریک زندگی هم هستند. باید در زندگی زناشویی تلاش کنیم تا سقف و کف آرزوهایمان شبیه هم باشد. اگر سقف آرزوهای یکی، کف آرزوهای دیگری شود، آنوقت است که دو نفر همراه نیستند و یکی از دیگری سبقت گرفته است. نباید فکر کنیم سبقت نگرفتن به این معنی است که اگر نتوانستیم در موقعیت اجتماعی رشد قابل توجهی داشته باشیم، باید همسرمان هم چنین کند. بلکه همسران موفق برای پیشرفت هم تلاش میکنند. آنها دوست دارند شریک زندگیشان رشد کند، به مدارج بالا برسد و خودشان هم سعی میکنند دنیایشان را با دنیای همسرشان مطابقت دهند و نه لزوما مدرکشان را. اصلا چیزی که باید به آن دقت کنیم تفاوتهای زن و مرد و بهطور کلی تفاوتهای فردی است که باعث میشود حتی زمانی که نقطه شروع حرکت هم یکی است، بعد از ده سال دو نفر در یک نقطه نایستاده باشند، اما مهم این است که در خطوطی موازی و در یک راستا حرکت کرده باشند. سبقت گرفتن زن و شوهر از هم به شرطی که سبقت مجاز باشد، یعنی هر کدام در هر حیطهای که میتوانند برای رشد زندگی مشترکشان تلاش کنند.
نادر ابراهیمی متن زیبایی درباره تفاوتهای عاشقانه همسران دارد. او در نامهای به همسرش نوشته است:
عزیز من!
دو نفر که سخت و بیحساب عاشق هماند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است. عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد، بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دو نیمه، زمانی بهراستی یکی میشوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» میسازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند، نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازهای را پیش نکشند؛ پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم. بیا تصمیم بگیریم که حرکاتمان، رفتارمان، حرفزدنمان و سلیقهمان، کاملا یکی نشود و فرصت بدهیم که خرده اختلافها و حتی اختلافهای اساسیمان، باقی بماند و هرگز، اختلافنظر را وسیله تهاجم قرار ندهیم...
عزیز من! بیا متفاوت باشیم.
حرفهایی که این نویسنده با همسرش میگوید، نشاندهنده این است که میتوان در یک نقطه نبود، عین هم نبود، گاهی سبقت گرفت، گاهی عقب ماند، گاهی حتی تغییر مسیر داد، اما همراه بود. مهم این است که بدانیم اگر سبقت میگیریم تا به قلهای برسیم، آن قله قرار است باعث افتخار خانوادهمان شود نهتنها خود ما.
ندا داودی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)
به گزارش هافینگتنپست، کارشناسان میگویند این چند فاکتور اصلی که در ایجاد یک زندگی مشترک شاد و طولانی موثر هستند به شرح زیر است:
- جشن ازدواج کمهزینه
خیلی از زوجهای جوان دوست دارند که مراسم ازدواج آنها بسیار باشکوه برگزار شود اما براساس تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه «اموری» زوجهایی که در مراسم خود صرفهجویی بیشتری میکنند زندگی مشترک آنها دوام بیشتری دارد. یافتههای این تحقیقات نشان میدهد آمار طلاق در میان زوجهایی که هزینههای بیشتری در مراسم ازدواجشان صرف شده 3.5 برابر بیش از زوجهایی بوده که در این مورد صرفهجویی کردهاند.
- درگیر نشدن با شبکههای اجتماعی
براساس تحقیقات دانشگاه بولتون، استفاده از فیسبوک و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر موجب افزایش نارضایتی از زندگی مشترک و افزایش آمار طلاق شده است. همچنین فکر کردن به طلاق و جدایی در میان زوجهایی که از شبکههای اجتماعی زیاد استفاده میکردند 32 درصد بوده در حالی که این تفکرات برای کسانی که از این شبکهها استفاده نمیکردند تنها 16 درصد بوده است.
- تماشای فیلم
براساس یک مطالعه، زوجهایی که به طور مرتب و با همدیگر فیلم تماشا میکردند، زندگیشان دوام بیشتری داشت. در واقع دیدن فیلم با هم و صحبت کردن پس از آن در ارتباط با شخصیت فیلمها، نرخ طلاق را به نصف کاهش داده است. چراکه گفتوگوی دو نفر در ارتباط با شخصیت فیلمها، موجب ایجاد محیطی امنتر در خانه و ایجاد یک فضای انتقادی میشود.
- توجه به همسر
روانشناسان معتقدند زمانی که زن یا شوهر از طرف مقابلش حتی برای مسائل کماهمیت نظرخواهی میکند، نیازمند توجه اوست. پس حتی در صورتی که این درخواست، شما را از انجام کارهایتان بازمیدارد به آن توجه کنید، چون بیتوجهی در این مواقع به رابطه شما به شدت آسیب میزند. نتایج این تحقیقات همچنین نشان میدهد از 10 مورد این درخواستها کسانی که به 9 مورد از آنها پاسخ دادهاند در مقابل کسانی که تنها یک مورد را جواب دادهاند زندگی با دوامتری دارند.
- استفاده از کلمات مثبت و کلیدی
اگر با همسرتان اختلافی پیدا میکنید بهتر است از لغات مثبتتر استفاده کنید برای مثال به جای «من» از کلمه «ما» استفاده نمایید. تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا نشان میدهد زوجهایی که از کلمه «ما» در دعواهایشان استفاده میکنند مشکلاتشان را بهتر از دیگران حل میکنند و استرس ناشی از این مشکلات در آنها کمتر از زوجهایی است که بیشتر در مشاجراتشان از کلمات من یا تو استفاده میکنند. علاوه بر این یافتهها نشان میدهد استفاده از ضمایر مفرد موجب نارضایتی بیشتر در زندگی مشترک میشود.
- ارزش قائل شدن برای شریک زندگی
تحقیقات صورت گرفته در دانشگاه بوفالو نشان میدهد نگاه محترمانه و تحسینآمیز به همسر موجب افزایش رضایت از زندگی میشود و تحقیقات از 222 زوج جوان نشان میدهد کسانی که دید مثبتی به همسرشان داشته و او را تحسین میکردند زندگیهای بادوامتر و با رضایت بیشتری داشتند.
- انجام کارهای رضایتبخش برای دو طرف
تحقیقات جدید نشان میدهد انجام فعالیتهایی که تنها یک طرف به آنها علاقمند است و همسر از آن لذت نمیبرد، موجب کاهش رضایت از زندگی مشترک میشود. کارشناسان پیشنهاد میکنند زوجهای جوان در اوقات فراغت خود فعالیتهایی را انجام دهند که هر دو از آنها لذت میبرند.