"اسلو تایم" (Slow Time) کافهای اســت که اخیرا در شهر ویسبادن آلمان افتتاح شده ...
کافه ای عجیب
"اسلو تایم" (Slow Time) کافهای اســت که اخیرا در شهر ویسبادن آلمان افتتاح شده و بر خلاف کافههای عادی به جای پرداخت هزینه قهوه یا کیک باید هزینه زمانی که در آن سپری کردهاید را بپردازید. سرو قهوه و بیسکویت در اسلو تایم رایگان بوده و حتی مشتریها می توانند غذای خود را به همراه بیاورند. اما در هنگام خروج باید هزینه دقایقی که در این کافه سپری کردهاید را پرداخت کنید.
این ایده برای نخستین بار در روسیه و با عنوان "کافه زمان" اجرایی شد و "داریا وولکووا" که در سال 2008 از روسیه به آلمان مهاجرت کرده، نخستین کافه زمان به نام اسلو تایم را در این کشور افتتاح کرده اســت. ورودی این کافه برابر با 2 یورو بوده که 30 دقیقه ابتدایی حضور در آن را نیز شامل می شود. پس از آن، باید برای هر دقیقه 0.05 یورو و یا 3 یورو برای هر ساعت حضور اضافه را بپردازید. قهوه، چای و آب رایگان بوده، اما به مشتریها توصیه می شود تا غذای خود را به همراه آورده و یا در صورت تمایل پیتزا سفارش دهند.
به گفته وولکووا، در شرایطی که چندین ساعت در اسلو تایم قرار دارد، اما مشتریها به زمان توجه ویژهای نداشته و آرامشی که در این مکان کسب می کنند از اهمیت بیشتری برای آنها برخوردار اســت. مشتریها هنگام ورود دستبندی تحویل می گیرند که زمان دقیق ورود روی آنها مشخص شده و صورت حساب آنها بر اساس مدت زمانی که سپری کردهاند، محاسبه می شود. از دیگر امکانات این کافه برای سپری کردن زمان می توان به اینترنت وای فای رایگان و مجموعه کتابهایی که در آن قرار دارند، اشاره کرد.
اسلو تایم با مساحت 75 متر مربع گنجایش پذیرش 25 نفر را داشته و برای آنکه سودآور باشد حداقل به 11 مشتری در یک ساعت نیاز دارد. وولکووا معتقد اســت در آینده نزدیک شرایط کافه اسلو تایم بهبود یافته و به نمونهای منحصر به فرد مبدل خواهد شد. وی برای آشنایی هر چه بیشتر مردم با ایده این کافه دو پوستر بزرگ تهیه کرده که توضیحات کاملی در آنها ذکر شده اســت.
118سفر
اخبار مرتبط:
طبیعتی جذاب و منحصر به فرد ساخت بشر در قلب آلمان+تصاویر
قصر نُویشوانشتَین آلمان (+تصاویر)
درِسدن، آلمان یکی از زیباترین شهرهای دنیا +تصاویر
زیباترین مسیرهای گردشگری آلمان+تصاویر
رود دانوب آلمان +تصاویر
به گزارش خبرنگار گروه دانستنیهای خبرگزاری فارس، علاقمندان به اتومبیل با شرکت بوگاتی آشنا هستند و به خوبی میدانند این شرکت فرانسوی لوکسترین و گرانترین خودروهای دستساز جهان را تولید میکند.
شرکت بوگاتی در یک گزارش جدید اعلام کرد مشتریان آن از ثروتمندترین افراد جهان هستند و هیچ شرکت دیگری تاکنون نتوانسته اســت این تعداد فرد ثروتمند را به سمت خود بکشاند.
بوگاتی یکی از زیرمجموعههای شرکت فولکس واگن محسوب میشود و این طور که خبرگزاری بلومبرگ به نقل از شرکت خودروسازی مذکور اعلام کرده اســت، هر فردی که قصد خرید یک دستگاه اتومبیل بوگاتی را دارد به طور میانگین صاحب 84 دستگاه خودرو اســت.
البته میزان داراییهایی این افراد به اینجا ختم نمیشود. زیرا به گفته بلومبرگ این افراد به جز 84 دستگاه خودرو، به طور میانگین سه دستگاه هواپیما جت و یک دستگاه قایق شخصی را هم در اختیار دارند.
شرکت بِنتلی نیز از دیگر مراکزی محسوب میشود که اتومبیلهای دستساز و گرانقیمت تولید میکند. ولی بر اساس گزارش جدید گفته شده اســت هر فردی که سراغ اتومبیلهای بنتلی میرود به طور میانگین 8 دستگاه خودرو در اختیار دارد.
معروفترین اتومبیل ساخت شرکت بوگاتی، Veyron نام دارد که با قیمت پایه 1.85 میلیون دلار به فروش میرسد و همین مسئله به خوبی نشان میدهد افرادی که سراغ محصولات این شرکت میروند از چه سطح مالی برخوردار هستند.
انتهای پیام/
وبسایت چطور - مریم حسین پور: مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) به اقدامات، استراتژیها و تکنولوژیهایی گفته میشود که شرکتها برای مدیریت و تجزیه و تحلیل تعاملاتشان با مشتری در طول چرخهی حیات او و با هدف بهبود ارتباطات تجاری و افزایش فروش به کار میگیرند. سیستمهای CRM با هدف گردآوردی اطلاعات در مورد مشتریان از طریق کانالهای مختلف، یا مراکز ارتباطی مختلف مانند وبسایت شرکت، تلفن، ایمیل مستقیم، کانالهای بازاریابی و رسانههای اجتماعی، طراحی میشوند. در این مقاله میتوانید در این باره بیشتر بخوانید. همچنین سیستمهای CRM میتوانند به کارمندانی که ارتباط مستقیم با مشتریان دارند، اطلاعاتی دربارهی شخصیت، تاریخچهی خرید، علائق و نگرانیهایشان بدهند.
نرمافزار CRM اطلاعات و مدارک مشتری را، به این هدف که کاربران تجاری بتوانند به راحتی به آنها دسترسی داشته و مدیریت کنند، در یک پایگاه داده به صورت یکپارچه جمعآوری میکند. از دیگر کاربردهای اصلی این نرمافزار میتوان به ثبت تعاملات مختلف با مشتری (توسط تلفن، ایمیل، رسانههای اجتماعی و کانالهای دیگر)، انجام خودکار فرآیندهای گردش کاریِ مختلف مانند وظایف، تقویمها و هشدارها و امکان ردیابی عملکردها و بهرهوری توسط مدیران بر اساس اطلاعاتی که وارد سیستم شدهاند، اشاره کرد.
چهار شرکت مهم که سیستمهای CRM را به فروش میرسانند Salesforce.com ،Microsoft ،SAP و Oracle هستند. دیگر شرکتهایی که این محصول را ارائه میدهند، بیشتر در بین کسبوکارهای کوچکتر شناخته شده هستند، اما این چهار برند، انتخاب شرکتهای بزرگتر هستند.
سیستمهای CRM که در داخل شرکت پیادهسازی میشوند، وظیفهی مدیریت، کنترل، امنیت و حفظ و نگهداریِ اطلاعات و دادهها را در داخل خود شرکت عهدهدار میباشند. با این رویکرد، خریدار به جای اینکه به صورت سالیانه آبونمان بپردازد، تمامی مجوزها را از پیش خریداری میکند. این نرمافزار بر روی سروِر اصلی شرکت نصب میشود و کاربر باید هزینهی نصب و تمامی بهروزرسانیها را بپردازد. شرکتهایی که سیستم CRM پیچیدهای دارند، بیشتر از راهاندازی این نرمافزار سود میبرند.
CRMهای مبتنی بر رایانش ابری، که تحت عنوان SaaS (نرمافزار اجازهای) هم شناخته میشوند، بر روی شبکهای خارجیِ از راه دور نصب میشوند و کارمندان میتوانند هر زمانی که نیاز داشته باشند و از هر جایی که اتصال به اینترنت برقرار باشد، و گاهی از طریق یک ارائه دهندهی خدمات که بر نصب و نگهداری نظارت دارد، به آنها دسترسی داشته باشند. سرعت و استقرار نسبتا آسان نرمافزارهای مبتنی بر رایانش ابری، برای شرکتهایی که تخصص کمی در زمینهی تکنولوژی دارند مفید میباشد. ممکن اســت خیلی از شرکتها این روش را به دلیل کم هزینه بودن آن ترجیح دهند. فروشندگانی مانند Salesforce.com، برای خدمات رایانش ابریشان گزینهی پرداخت آبونمان به صورت ماهیانه یا سالانه را در اختیار خریداران قرار میدهند.
مهمترین نگرانی شرکتهایی که از سیستمهایی بر پایهی رایانش ابری استفاده میکنند، امنیت دادهها اســت. این نگرانی به این دلیل وجود دارد که این شرکتها مستقیما پایگاه داده را کنترل نمیکنند. اگر شرکتی که ارائه دهندهی خدمات رایانش ابری اســت ورشکست شده یا توسط شرکت دیگری خریداری شود، ممکن اســت دادهها مشکل پیدا کرده و حتی گُم شوند. همچنین هزینه هم میتواند برای آنها نگران کننده باشد، چون هزینههای آبونمان برای نرمافزارها ممکن اســت گرانتر از مدلهایی باشد که درون سازمان نصب میشود.
برنامههای CRM متنِ باز، کُدهایشان را در اختیار عموم قرار میدهند و بدین صورت به شرکتها اجازه میدهند بدون هیچ هزینهای تغییرات لازم را اعمال کنند. سیستمهای CRM متن باز همچنین اجازه میدهند، تغییرات دادهها به کانالهای رسانههای اجتماعی هم متصل شود و بدین شکل به شرکتها در بهبود بخشیدن به فعالیتهای CRM اجتماعی نیز کمک میکنند. در بازار نرمافزارهای متن باز، SugarCRM گزینهی خوبی اســت.
اینکه شرکت از کدام یک از روشهای نصب CRM استفاده کند، به نیازهای تجاری، منابع و اهداف آن مربوط میشود و البته هر کدام از این گزینهها هزینههای متفاوتی دارند.
گرایشات
معمولا، فعالیتهای مربوط به ثبت و وارد کردن دادهها برای سیستمهای CRM، برعهدهی بخش فروش و بازاریابی و همچنین کارمندان مرکز ارتباطی بوده اســت. گروههای فروش و بازاریابی در طول چرخهی حیات مشتری، دادهها و اطلاعات را کسب و بهروزرسانی میکنند و مرکز ارتباطی، دادهها را جمعآوری کرده و اطلاعات مربوط به تاریخچهی ارتباط با مشتری را از طریق تماسهای تلفنی و تعاملات مربوط به پشتیبانی فنی دریافت میکند.
CRM اجتماعی به فعالیتهایی مربوط میشود که مستقیما از طریق پلتفرم رسانههای اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر و لینکدین با مشتریان ارتباط برقرار میکنند. رسانههای اجتماعی انجمنی آزاد برای مشتریان به وجود میآورند تا تجاربی که با برندها داشتهاند را با هم در میان بگذارند. این میتواند شامل شکایات و انتقادات یا ترویج و تبلیغ محصولات نیز بشود.
برای اینکه به تعاملات مشتریان در شبکههای اجتماعی ارزش افزوده شود، کسبوکارها از ابزارهای مختلفی برای نظارت بر مکالمات اجتماعی استفاده میکنند. این نظارتها میتواند شامل نظارت بر روی برندی خاص، تعداد جستجو برای یک واژهی خاص یا مشخص کردن مخاطب هدف و پلتفرمهایی که از آنها استفاده میکند، باشد. ابزارهای دیگری هم هستند که برای تحلیل بازخوردهای رسانههای اجتماعی و پاسخگویی به سؤالات و مشکلات مشتریان به کار میروند.
شرکتها دوست دارند از احساسات مشتریان مانند احتمال اینکه آنها محصولاتشان را به دیگران سفارش کنند و از رضایت کُلی آنها مطلع شوند تا بتوانند استراتژیهای بازاریابی و خدمات را به تناسبِ این آگاهی، توسعه دهند. شرکتها سعی میکنند دادههای CRM اجتماعی را با اطلاعات و دادههای دیگری که توسط بخشهای فروش و بازاریابی دریافت کردهاند ادغام کنند تا به یک دیدگاه کلی نسبت به مشتری دست پیدا کنند.
راه دیگری که CRMهای اجتماعی برای شرکتها و مشتریانشان ارزشآفرینی میکنند، انجمنهای مشتریان هستند، جایی که مشتریان نظراتشان را دربارهی محصولات با هم به اشتراک میگذارند و با دیگر مشتریان در حل مشکلات همکاری میکنند. این انجمنها میتوانند برای انواع خاصی از مشکلات، خدمات سطح پایینتری فراهم کنند و در نتیجه تعداد تماسهای مرکز ارتباطی را کاهش دهند. همچنین انجمنهای مشتریان میتوانند ایدههای محصولات جدید یا بازخوردها را در اختیار شرکتها قرار دهند.
اپلیکیشنهای CRM که بر روی تلفنهای هوشمند یا تبلت نصب میشوند، امروزه برای شرکتها و متخصصان بازاریابی که میخواهند به اطلاعات مشتریان دسترسی داشته باشند و وقتی در دفتر کار نیستند هم وظایفشان را انجام دهند، یک نیاز ضروری شدهاند. اپلیکیشنهای تلفن همراه میتوانند از مزایایی که مختص خدمات تلفن هوشمند هستند، مانند GPS و قابلیتهای تشخیص صدا استفاده کنند تا با در اختیار گذاشتن این گونه اطلاعات به کارمندان بازاریابی و فروش، در خدماترسانی بهتر به آنها کمک کنند.
چالشهای CRM
با وجود تمام پیشرفتها در تکنولوژیِ CRM، بدون مدیریت مناسب، سیستم CRM نمیتواند چیزی به جز پایگاهی باشد که اطلاعات مشتریان در آن ذخیره شده اســت. دادهها باید به صورت منظم سازماندهی شوند تا کاربران بتوانند به آسانی به اطلاعاتی که نیاز دارند دسترسی داشته باشند.
همچنین به این دلیل که دادههای متفاوتی در یک رابط (اینترفیس) یا داشبورد سازماندهی شدهاند، شرکتها باید تلاش زیادی بکنند تا به یک دیدگاه کلی نسبت به مشتری و دادههای مرتبط با او دست پیدا کنند. چالشها زمانی به وجود میآیند که اطلاعات مشتریان در سیستمهای مجزایی ذخیره شده یا دادهها تکراری و تاریخ گذشته میشوند. این باعث میشود که فرآیندهای تجاری با مانع روبهرو شده یا از سرعتشان کاسته شود. این مشکلات باعث به وجود آمدن زمان انتظار طولانی در هنگام تماس تلفنی، کاهش شناخت از مشتریان و پشتیبانیهای فنی ناکارآمد میشود.
به عنوان مثال، رسانههای اجتماعی به عنوان کاربردیترینِ این کانالها شناخته میشوند و مشتریان توسط آنها میتوانند به شرکتها دسترسی داشته باشند، سؤالاتشان را بپرسند، مشکلاتشان را حل کنند و نیازی نباشد که به روش سنتی ساعتها پشت تلفن بمانند یا منتظر دریافت پاسخشان از طریق ایمیل شوند. در بعضی موارد، خصوصا در مواردی که تماس و ارتباط زیاد و نزدیکی با مشتریان وجود دارد، رسانههای اجتماعی نمیتوانند جوابگوی خدماترسانی مناسب به مشتریان باشند.
همچنین شرکتها هنوز هم برای شناسایی مشتریان احتمالی با چالش مواجه هستند. تکنولوژیهای نسل جدیدتر که دادههای CRM را با دادههای دیگری از شرکتهایی مانند Dunn & Bradstreet ادغام میکنند، نیز ظهور پیدا کردهاند تا به گروههای فروش و بازاریابی در پیدا کردن مشتریان احتمالی کمک بیشتری کنند. بهترین حالت کارآیی این روشها زمانی اســت که شرکتها قبل از اینکه سیستمشان را با دادهها و اطلاعات جدید تکمیل کنند، دادههای فعلی خود را مرتب کرده و رکوردهای ناکامل و تکراری را حذف کنند.
برندسازی عاطفی و عکس العمل مصرفکننده با هوش هیجانی بالا
برای یک مشتری که از نظر عاطفی به برندی وابسطه شده باشد استفاده از برند مشابه کار بسیار سختی است و برای همین فعالان حوزه برندسازی اهمیت ویژه ای برای برندسازی عاطفی قائل اند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ برندسازی عاطفی اشاره به ساخت و توسعه برندهایی دارد که مستقیماً برای نفس مصرفکننده، ضمیر ناخودآگاه، وضعیت احساسی و هیجانی، نیازها و الهامات درونی وی دارای کشش و جذابیت باشد. هدف برندینگ عاطفی ایجاد یک رابطه عاطفی بین مصرفکننده و محصول از طریق تحریک هیجانات مصرفکننده است.
نیازهای انسانی از طریق عشق، قدرت، امنیت عاطفی و هیجانی و ارضاء نیازهای نفسانی، که بهطور ناخودآگاه همگی هیجان محور هستند، بهعنوان زیرساختی برای برندینگ عاطفی مورداستفاده بوده و به بازاریابان اجازه میدهد تا پیشگویی دقیقی در رابطه با نیازهای مصرفکننده داشته باشند. مردم عموماً در پی ارضاء نیازها هستند و مدیران و فعالان عرصه تبلیغات اقدام به ترویج نیازها میکنند تا از آن نیازها را در یک چرخه ثابت ابدی ارضاء کنند.
درحالیکه مدلهای تصمیمگیری سنتی بر مبنای تئوری انتخابهای منطقی قرار دارد و بهشدت دارای ماهیتی شناختی ترتیبی هستند، برندسازی عاطفی دارای ماهیتی کاملاً غیرمنطقی است. به عبارتی فقط کافی است یک موزیک غمگین را بر رو مجموعهای از تصاویر نشاندهنده مردم عادی و در حال تلاش بدون معرفی یک محصول خاص پخشکنید و ببینید چگونه این تصاویر در ترکیب موزیک یادشده موجب تحریک یک ارتباط غیرمنطقی با غم و غصه در مردم میشود.
گاهی اوقات یک محصول در یک مفهوم تحتاللفظی دارای ارتباطی با یک محصول است، مثلاً هملت نام نمایشنامهای از شکسپیر است و همچنین هملت نام یک نوع سیگار برگ هم هست. اغلب اوقات، روشهای مختلفی برای با قصد و نیت ایجاد یک ارتباط عاطفی با تبلیغ، محصول و یا اطلاعات در رابطه با ناشران ویروسی در زیرمجموعه برندسازی عاطفی مورداستفاده قرار میگیرد.
با گذشت زمان و البته تکرار، برندها میتوانند ارتباطی ماندگار در قلب و ذهن مصرفکنندهها ایجاد کنند. برندها بهمنظور ایجاد یک رابطه دوسویه بین خودشان و انسانها، نیاز به نمایش گذاشتن یک شخصیت خاص با ارزشهای خاص و مشخص و نمادهایی مرتبط با آن دارند.
داستانها اغلب از احساساتی برگرفته از الگوهای کهن استفاده میکنند که منطبق با الگوها و هیجانات جهانشمول است. بهعنوانمثال، الگوی کهن و قهرمان اصلی در برند نایک موجب دمیدن روح وفاداری مشتری در سراسر جهان شده است. این قهرمان از آغازی فروتنانه شروع میکند، حریف ترسناکی را به چالش میکشد و در برابر تمام نابرابریها پیروز میشود.
منتقدین برندسازی احساسی عموماً اشاره به مواردی میکنند که عبارتاند از سوءاستفاده اخلاقی که میتوان در این راه از هیجان و احساس انسان داشت، استفاده آن از تبلیغات و مشابهات در حال ازدیاد محصولات با هم درحالیکه بسیاری از بازاریابان پیوسته در حال متمایز ساختن محصولات خودشان در بین حجم زیادی از تبلیغاتی هستند که عموماً مردم هرروز با آنها سروکار دارند.
البته بازاریابان هم جذابیت محصول و برند خودشان برای مشتری را نباید لزوماً محدود به هیجانات و احساسات مصرفکنندهها نمایند. این دسته از استراتژیهای اثربخش ممکن است برای آن دسته از افرادی مؤثر واقع شوند که دارای هوش هیجانی پایینتری هستند، که در این صورت منجر به از دست دادن بخشی از بازار و مشتریان بالقوه خودشان میشوند که بدون دیدن عنصر شناختی در پیامهای بازاریاب اقدام به خرید نمیکنند.
بنابراین استراتژی بهینه برای پیشبرد فروش میتواند استفاده از هر دودسته پیامهای شناختی و احساسی در استراتژی بازاریابی باشد. یک استراتژی دیگر میتواند شامل استفاده از جذابیتهای احساسی پیچیده باشد، چراکه همانطور که بالاتر اشاره شد، مصرفکنندههای با هوش احساسی بالاتر ممکن است در زمان روبرو شدن با عناصر احساسی و غیر شناختی در بطن تبلیغات فرایند تصمیمگیری خود را برای کسب اطلاعات بیشتر به تأخیر بیندازند.
وبسایت آی بازاریابی: کسبوکار کوچکی هستید؟ کارآفرین هستید؟ شرکت خدماتی هستید یا مثلاً محصولی فیزیکی عرضه میکنید؟ آیا کسبوکار شما وابسته به درآمدزایی شرکت و کسبوکار است؟ آیا بهطور فعالانه با مشتریان و مراجعین در ارتباط قرار دارید؟ بههرحال هر کسبوکاری را به هر شکلی که اداره کنید . . . نیاز به پیگیری مشتری و فرصتهای پیشآمده دارید. اما چطور این کار را انجام میدهید؟ شاید بهتر باشد که بگویم که چرا اصلاً پیگیری مشتری؟ هدف از پیگیری چیست؟
1- شمارا از ابهام در داخل اجتماع مخاطبین، قیف فروش و بازاریابی و مجموع مشتریان فعلی و پیشین شما خارج میکند.
2- شمارا از دیگر رقبا جدا کرده و نسبت به آنها در نظر مشتری متمایز میکند.
3- بدون نزدیک شدن به مرز ورشکستی امکان توسعه را در اختیار شما قرار میدهد.
پیش از هر چیز بهتر است نظر شما را به آمار و اطلاعات زیر جلب کنم:
48% از فروشندهها هرگز مشتری خود پیگیری نمیکنند.
25% از فروشندهها دو بار با مشتری تماس میگیرند.
12% از فروشندهها سه بار با مشتری تماس میگیرند.
و تنها 10% از فروشندهها چهار بار با مشتری تماس میگیرند.
2% از فروشها با اولین تماس به نتیجه میرسد.
3% از فروشها با دومین تماس به نتیجه میرسد.
5% از فروشها با سومین تماس به نتیجه میرسد.
10% از فروشها با چهارمین تماس به نتیجه میرسد.
اما 80% از فروشها با پنجمین تماس به نتیجه میرسد.
1- واقعاً پیگیری کنید
هرچند وقت یکبار با مشتریان خود تماس میگیرید؟ اصلاً تاکنون این کار را کردهاید؟ همین مشتری که دیروز به شما مراجعه کرد و از خدمات یا محصول شما استفاده کرد؟ تاکنون شده با یکی از مشتریان تماس گرفته و از اینکه به شما اعتماد کرده و به نزد شما آمده تشکر کرده باشید؟ همانطور که بالاتر اشاره کردم 48% از مشتریان هیچگونه ارتباطی جهت پیگیری با مشتری برقرار نمیکنند. چرا شما باید در بین این 48% باشید؟
در طی همین یک ماه در منطقهای که زندگی میکنم از خدماتی از قبیل آرایش مو، بیمه اتومبیل، کرایه خودرو، نظافت منزل و … استفاده کردم که حتی برخی از آنها را برای اشاره کردن هم به یاد نمیآورم. چرا؟ چون هیچیک با من تماس نگرفتند و نظر من را در موردتعامل تجاری خودم با آنها نپرسیدند! خوب وقتی آنها من را فراموش کردهاند، چرا من فراموش نکنم؟
راستی در مورد مراجعینی که از شما خرید نکردند، چطور؟ با آنها تماس میگیرد؟ فکر نمیکنم، وقتی مشتری اصلی خود را فراموش میکنید، مشتری بالقوه که جای خود دارد.
2- نقشه راه داشته باشید
ازآنجاییکه هدف از پیگیری مشتری متمایز ساختن خودتان و نهایی کردن فروش و درنهایت توسعه کسبوکار خودتان است، داشتن یک نقشه راه برای برقرار تماسها و اینکه در هر تماس درصورتیکه بهطور مستقیم با مشتری و یا مخاطب موردنظر خود ارتباط گرفتید، چه پیام و حرفی را باید انتقال دهید، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
بازهم به آمار ارائهشده در چند خط بالاتر برگردید!!! 48% از فروشندگان اصلاً تماسی نمیگیرند، 75% از فروشندگان تماس دوم را برقرار نمیکنند، 88% از فروشندگان اصلاً بیش از 2 بار تماس نمیگیرند و از طرفی تنها 2% از فروشها در تماس اول انجام میشود و 80% از فروشها در تماسهای پنجم تا دوازدهم نهایی میشوند!!! حال تصور کنید که با توجه به اینکه اغلب فروشندگان توجهی به پیگیری مشتری بالقوه ندارند، در صورت برقراری تماس، از چه مزیت رقابتی بالقوهای به نسبت به دیگر فروشندگان برخوردار میشوید و درنهایت ممکن است . . .
حتماً شنیدهاید که عدم برنامهریزی برای موفقیت، درواقع برنامهریزی برای شکست است. پس اگر تصور میکنید زمان و فرصت کافی برای انجام امور پیگیری مشتری ندارید، حتماً و حتماً باید برنامهریزی دقیقی برای انجام امور پیگیری در ابتدای صبح داشته باشید تا بین امور و کارهای خودتان اقدام به انجام پیگیریهای مشتریان و مراجعین دیروز خود داشته باشید. اگر بازهم زمان کافی برای این کار را ندارید، حتماً سعی کنید این امور را پس از ارائه آموزشهای لازم به منشی خود واگذار کنید.
به یاد داشته باشید که مردم عمدتاً از کسانی خرید میکنند یا دوستان خود را برای خرید به آنها معرفی میکنند که آنها بشناسند و به آنها اعتماد داشته باشند. اگر هنوز به اهمیت تماس و پیگیری مشتری و مراجعین خودتان باور ندارید؛ به ابتدای مطلب بازگشته و بازهم آمارهای ارائهشده را مطالعه کنید.
4- مشکلات درواقع فرصت هستند
همیشه به یاد داشته باشید که بسیاری از فرصتهای رشد از دل مشکلات بیرون میآیند! پس چرا نباید به مشتریان با مراجعین خود زنگ بزنید و احیاناً با گرفتن بازخورد از آنها نسبت به تعامل خودشان با کسبوکار شما، احیاناً از مشکلاتی که آنها داشته یا احساس کرده مطلع شوید و خرید و مراجعه بعدی آنها به خودتان را تضمین کنید؟
حتماً میدانید که از هر 37 مشتری ناراضی تنها یک مورد به شما مراجعه کرده و اعتراض خود را مطرح میکنند، پس آن 26 نفر دیگر چکار میکنند؟ آیا نظرشان نسبت به شما تغییر میکند، آیا این تغییر نظر و ذهنیت موجب میشود که به دیگران هم در مورد شما چیزی بگویند یا دیگر شمارا به دیگری معرفی نکنند؟ آیا پیگیری فرصتی برای پی بردن به این نارضایتیها نیست؟
وبسایت شنبه: اسیکس (Asics) برندی ژاپنی در زمینه تولید محصولات ورزشی است که در سال ۱۹۴۹ راهاندازی شده و در ورزش دو شهرت خاصی پیدا کرده است، به همین منظور نیز در این گزارش به روند تبلیغات این برند در عرصه تولید محصولات ورزشی و خصوصا کفش ورزشی میپردازیم.
برند ورزشی اسیکس برای نشان دادن این نکته که همگام با نیازهای جامعه مصرفکنندگان خود گام برمیدارد، شعارهای تبلیغاتی مناسبی را برمیگزیند که از میان آنها میتوان به شعار «ما هرگز تنها نمیدویم» اشاره کرد. این عبارت در عین حال که نشاندهنده همگامبودن و همراهی این برند با مخاطبان آن است، با توجه به ماهیت این برند که یک تولیدکننده محصولات ورزشی است و کفش ورزشی نیز یکی از عمدهترین محصولات آن است، معنایی خاص مییابد و با ایجاد یک ایهام و دوگانهخوانی جالب توجه، به صورت پررنگتری جلوه میکند؛ ما همیشه با شما هستیم و مطابق نیازهای شما حرکت میکنیم، یک سوی معنای این شعار است و در سوی دیگر نیز تناسب آن با کفش ورزشی این برند و ترغیب مخاطبان به سوی این محصول قرار دارد.
یکی از موقعیتهای تبلیغاتی مهمی که خصوصا برندهای ورزشی میتوانند از آن استفاده کند، حضور آنها به عنوان اسپانسر در مسابقات جهانی است. برند اسیکس نیز از این قاعده مستثنی نبوده و خصوصا به دلیل محبوبیتی که کفشهای ورزشی این برند در سطح جهان پیدا کردهاند، به عنوان حامی مسابقات دوی ماراتن ۲۰۱۴ نیویورک، حضور داشت.
با پلتفرم اسیکس بدوید
با توجه به اینکه امروزه فضای دیجیتال فرصتهای تبلیغاتی زیادی را در اختیار برندهای مختلف جهان قرار دادهاند، فضایی رقابتی در این عرصه به وجود آمده است؛ به این معنا که هر برندی سعی میکند با ارائه برنامههای خلاقانهتر و منحصربهفردی که دارد، به گونهای متفاوتتر در این فضا حضور یافته و توجه مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند. در همین راستا نیز یکی از اقدامات خلاقانهای که برند اسیکس در رابطه با معرفی کفشهای ورزشی خود داشته است، طراحی یک پلتفرم ورزشی است که به کاربران خود اجازه میدهد، یک برنامه آموزشی را برای دویدن داشته باشند.
قهرمانان را به چالش بکشید
همانگونه که ذکر شد، برند اسیکس به طور خاص به ورزش دوی ماراتن توجه خاصی دارد و در همین زمینه نیز سریعترین دونده دوی مارتن آمریکا، یعنی رایان هال در برنامههای تبلیغاتی این برند جایگاه ویژهای پیدا کرده است. در همین زمینه میتوان به یکی از راهکارهای خلاقانه برند اسیکس در سالهای اخیر تحت عنوان «چالش تردمیل» اشاره کرد که طی اقدامی عملی، فعالیتی خلاقانه و منحصربهفرد را در زمینه تبلیغات به انجام رسانده بود. در این شیوه، برند اسیکس، تردمیلهای سیاری را به نقاط مختلف آمریکا برده و مردم را به چالش دویدن روی تردمیل فرا میخواند. در این چالش از مردم خواسته میشد که رکورد رایان هال را بشکنند که البته چنین اتفاقی نیفتاد و هیچکس از شرکتکنندگان در این چالش موفق به چنین کاری نشدند.
کمپینی که مخاطب آن جوانان هستند
کمپین«?want it more» از جمله کمپینهای تبلیغاتی جدید برند اسیکس محسوب میشود که بیشتر با هدف مخاطب قرار دادن گروه سنی جوانان شکل گرفته است. این کمپین که به معرفی محصولات ورزشی این برند میپردازد، از طریق ابزارهای مختلف تبلیغاتی مانند رسانههای چاپی، رسانههای اجتماعی، وبسایتها و ... ورزشکاران حرفهای و غیرحرفهای را مخاطب قرار داده و با انتخاب شعار فوق نیز بر روحیه جاهطلبی و زیادهخواهی جوانی تأکید بیشتری دارد.
اسیکس فقط برای دوندگان نیست
گسترش دایره مخاطبان و یافتن مصرفکنندگان بیشتر، از جمله اهداف بزرگ در سیستمهای بازاریابی محسوب میشود که خصوصا بعد از تثبیت و جا افتادن یک نام تجاری در میان مخاطبان، به اجرا درمیآید. در همین راستا نیز باید گفت برند اسیکس که جایگاه خود را به عنوان یک برند ورزشی در میان مخاطبان جهان یافته است، سعی در گسترش دایره مخاطبان خود داشته و نفوذ به سایر رشتههای ورزشی به جز دوندگی و حتی نفوذ به عرصه زندگی عادی مردم را در دستور کار خود قرار داده است.
از آنجایی که برند اسیکس، در سالهای اخیر توجه خاصی به دوی ماراتن نشان داده و بیشتر تبلیغات آن نیز در حوزه این ورزش بوده است، اینطور استنباط میشود که کفش ورزشی این برند مخصوص دوندگان طراحی شده و این نکته نیز از دید مدیران بازاریابی این نام تجاری دور نمانده و بنابراین در اهداف آتی خود برای طراحی برنامههای تبلیغاتی، این نکته را مد نظر خواهند داشت. گسترش استفاده از کفش اسیکس در دیگر ورزشها، جزء اهداف اصلی این برند محسوب میشود، ضمن اینکه مدیران ارشد بازاریابی برند اسیکس، معتقدند که این برند تنها برای ورزشکاران طراحی نشده، بلکه سایر مردم عادی نیز میتوانند از آن استفاده کنند؛ بنابراین پیامهای تبلیغاتی جدیدی که برند اسیکس آنها را ترویج میدهد، شامل عبارتهایی مانند «اسیکس فقط برای دوندگان و یا ورزشکاران نیست»، میشود که نشاندهنده گسترش این نام تجاری در میان طیف بیشتری از مخاطبان خواهد بود.
نظرسنجیهای دورهای
نرخ از دست دادن مشتری
نرخ از دست مشتریان معیاری است که توسط کوچکترین بنگاههای اقتصادی بهمنظور اندازهگیری میزان رضایت مشتری قابلاجراست. البته دلایل مختلفی برای از دست دادن مشتری میتواند متصور باشد. مشتری ممکن است از کیفیت محصول، تدارکات، خدمات و یا . . . شما راضی نباشد. حتی ممکن است به دلیل یک تغییر کوچک در محصول شما یا معرفی و عرضه یک محصول جدید توسط رقیب یا قدیمی شدن محصول شما و … خرید از شما را ترک کند.
زیر نظر گرفتن عملکرد رقیب
خرید معماگونه یکی از روشهایی است که از طریق آن قادر به نظارت بر عملکرد رقیب هستید که به شما اجازه میدهد تا بهخوبی متوجه شوید چه کسی دارای سطح بالاتری از رضایت مشتری است . بهمنظور درک بهتر زیر نظر داشتن رقبا خودتان و نیز اندازهگیری میزان رضایت مشتری، اجازه دهید مثالی را برای شما مطرح کنم. شرکتی را با چندین خط و طول محصول تصور کنید. این شرکت بهراحتی در برابر هر محصول تولیدی خودش دارای 5 رقیب مختلف است.
بنابراین این شرکت بدون اطلاع داشتن از تمامی ابعاد وضعیت رقبا خودش قادر به ادامه حضور خود در بازار نیست. تنها با دانستن اینکه رقبا در حال ارائه چه چیزی در بازار هستند، یک شرکت میتواند مشتریان خود را حفظ کند و راه آنهم درواقع ارائه ارزش بیشتر و بهتر به مشتری و بهتر بودن در همه زمینهها نسبت به رقیب ممکن میشود. زیر نظر گرفتن عملکرد رقیب نیازمند در اختیار داشتن یک شبکه بازاریابی قوی و نیز دادههای پژوهش ثانویه است که بهطور منظم تهیهشده باشند.
چهار گام فوق توسط هر شرکت با هر ابعادی قابلاجرا است مهمترین کارهایی است که هر شرکت باید در بازههای زمانی مختلف جهت کسب اطمینان از رضایت مشتری نسبت به برند و محصول خودش انجام دهد.
وبسایت چطور - میلاد حمیدی: آیا با تعریف رضایت مشتری آشنا هستید. رضایت مشتری به اندازهگیری میزان برآوردهساختن انتظارات مشتری در خصوص محصولات یا خدمات یک شرکت میپردازد.
فرض کنیم شما میخواهید یک کافیشاپ افتتاح کنید و تجربهای فوقالعاده به مشتریان خود ارائه کنید که میزان رضایت آنها از کافیشاپ و محصولات شما به حداکثر برسد بهطوری که آنها به مشتریان وفادار شما تبدیل شوند. مثلا برای به حداکثر رسیدن رضایت مشتریان موارد زیر را به اجرا درمیآورید:
شرکتها هر ساله پول زیادی را برای تولید محصولات جدید، برندسازی و بازاریابی محصولات خود هزینه میکنند. اما اگر مشتری محصول یا خدمت ارائهشده را نخرد، هیچکدام از این فعالیتها فایدهای نخواهند داشت. متقاعد کردن مشتری به خرید محصول، یک چالش مستمر است که همهی دپارتمانهای بازاریابی شرکتها بر آن متمرکز هستند.
پس از اینکه مشتری برای اولین بار خرید کرد چه اتفاقی میافتد؟ در این مرحله است که فعالیتهای مربوط به رضایت مشتری و حفظ مشتری کار خود را شروع میکند. مجاب کردن مشتری به خرید محصول، یک چالش محسوب میشود اما مجاب کردن مشتری به «دوباره خریدن»، چالشی بزرگتر و دشوارتر است. این یک ارتباط بنیادین میان خدمات به مشتریان و حفظ آنهاست.
رضایت مشتری تضمین میکند که نیازهای مشتری برآورده میشود، به مسائل و مشکلات او رسیدگی میشود و او از تجربهی قبلی خود در رابطه با شرکت و محصولات و خدمات آن، خوشنود است. حفظ مشتری به معنای متقاعد ساختن مشتری به بازگشت پس از اولین خرید و ادامه دادن به همین روال است. این دو فعالیت به شکل پیوسته انجام میشود. کسب اطمینان از خوشنودی و رضایت مشتری برای ادامهی فعالیت و صرف هزینهی بیشتر بر روی کسبوکار بسیار حیاتی است.
نمونه ای از ارتباط میان رضایت مشتری و حفظ مشتری
فرض کنیم شما تصمیم دارید یک سالن زیبایی در منطقهای افتتاح کنید که پر از رقبای سرسخت است. شما نیز به سختیِ کار خود آگاه هستید؛ چرا که مشتری بهجز سالن شما، انتخابهای زیاد دیگری هم دارد. با این حال، شما باور دارید که میتوانید خدماتی بهتر ارائه کنید و کسبوکار خود را به پیش ببرید. به خاطر محلی که سالن شما در آن واقع شده است، شما باید برای کسب موفقیت بلندمدت، هم روی رضایت مشتری و هم روی حفظ او متمرکز باشید.
شما برای اینکه مشتری را به سمت خود بازگردانید، به خوبی میدانید که باید تجربهای مثبت و بهیادماندنی را به او ارائه کنید. این کار با ورود اولین مشتری به سالن آغاز میشود. برنامهی شما از این قرار است: متصدی پذیرش به گرمی از مشتری استقبال میکند و اطلاعات او را ثبت مینماید، سپس او را تا صندلی آرایش همراهی میکند و برای او نوشیدنی میآورد. سپس مشتری با آرایشگر آشنا میشود و آرایشگر با او در مورد انتظارات و درخواست مشتری صحبت میکند.
در این نمونه، برنامههای مربوط به رضایت مشتری و حفظ مشتری همسو شده است. سالن شما جذاب، تمیز و خوشایند است. کارکنان شما خوشنود، حرفهای و شاد هستند. به مشتریان بهخوبی رسیدگی میشود و پیگیریهایی برای تضمین نتایج حاصلشده به اجرا درمیآید. در این صورت شما میتوانید کاملا از رضایت مشتری آسودهخاطر باشید.
تماسهای پیگیری و برنامههای رجوع، مشتریان را تشویق میکند تا دیگران را از کسبوکار شما مطلع کنند و در بازگشت از مزایای این کار سود ببرند. هماهنگی میان رضایت مشتری و حفظ مشتری به کسبوکار شما کمک میکند که به کار خود حتی با وجود رقابت سنگین ادامه بدهد و رونق پیدا کند.
وب سایت بازده: در بازار کسب و کار همه جور مشتری پیدا می شوند. بعضی خوشحالند و بعضی ناراضی. بعضی وفادارند، بعضی جداافتاده. مشاور اندی هانسلمن میگوید در واقع ۱۰ نوع دستهبندی وجود دارد که میتوان مشتریها را در آنها قرار داد، و بسیار حیاتی است که بدانیم کدام مشتری کجا قرار میگیرد. در این نوشتار انواع مشتری را به شما معرفی میکنیم. با ما همراه باشید.
آقای هانسلمن، که در شفیلد انگلستان به طیف گوناگونی از کسب و کارهایی که به سرعت در حال رشد هستند مشاوره میدهد، ابتدا با آنها کار میکند تا مشتریانشان را بر اساس آنکه انتظار بالا یا پایینی دارند، و کیفیت تجربهشان با کسب و کار بالا بوده است یا پایین دسته بندی کنند. این کار یک ماتریس چهار قسمتی در اختیار او میگذارد: خوشحال (انتظارات پایین/تجربهی بالا)، وفادار (انتظارات بالا/تجربهی بالا)، ناامید (انتظارات بالا/تجربهی پایین)، و ناراضی (انتظارات پایین/تجربهی پایین).
آن ها چیزی که شما فراهم میکنید را نمیخواهند. و این لزوما چیز بدی نیست. شرکتهای موفق روی مشتریهایی متمرکز هستند که خواهان محصولشان هستند، در حالیکه شرکتهای بیتمرکز به همه توجه میکنند. هانسلمن در مصاحبهاش گفت ”داشتن تعدادی مشتری بیعلاقه اشکالی ندارد. با تلاش برای تغییر آنها وقتتان را تلف نکنید ."
۲. جداافتاده
شما این مشتریها را بردهاید اما آنها فاقد وفاداری هستند. شما را صرفا یک تامینکنندهی دیگر می بینند که گاهی میتوانید کمکشان کنید. در واقع منطقا خوشحال هستند، اما هیچ خریدی ندارند. او در وبگاه منجمنتایشوز نوشت ”نتیجه، ریزش مشتری و مبارزهی دائم برای جذب کسبوکار جدید است. کسبوکارهای مشتریمحور واقعی این مشتریها را شناسایی کرده و سخت تلاش میکنند روابطی را که ایجاد کردهاند، تقویت کنند ."
از انتظارات این مشتریان فراتر رفتهاید، و این امر معمولا از طریق تماس شخصی صورت میگیرد، گرچه در برخی بخشها ممکن است فقط به معنی فراهم کردن به موقع چیزها همراه با یک لبخند باشد. اما شادی میتواند محو شود، حتی زمانیکه تلاش بسیاری را صرف توجه به مشتریها میکنید. انتظارات رشد میکنند و ممکن است نتوانید آنها را برآورده سازید.
این دوستان انتظارات بالایی دارند و دائما تجربهای عالی کسب میکنند، بنابراین دلیلی ندارد که جای دیگری بروند. آنها به شرکت شما برمیگردند، بیشتر خرج میکنند و راجع به شما با دیگران صحبت میکنند. نکتهی کلیدی در اینجا تداوم است. باید یک فرهنگ خدمت به مشتری خلق کنید، همانطور که زاپوس، آمازون و اپل این کار را کردهاند.
۵. ناامید
وقتی کارها درست پیش نرود، ممکن است یک مشتری ناراضی گیرتان بیاید. شاید در گذشته خدماتی عالی فراهم میکردهاید اما آن را خراب کردهاید، یا شاید محصولتان با شرکتهای دیگری که با مشتریانتان کار میکنند همتراز نباشد. هانسل شما را تشویق میکند فرایندی ایجاد کنید تا در صورت ظهور ناامیدیشان با آنها مقابله کنید. همانطور که هتلهای ریتزکارلتون به کارکنان حرفهای اجازه میدهد با صرف ۲۰۰۰ دلار یک مشکل را حل کنند. او پیشنهاد میکند برای پیدا کردن این ناامیدی در مشتریها، این سوال را بپرسید: ” آیا کاملا از آنچه انجام میدهیم رضایت دارید؟ " در صورت راضی نبودن دلیلاش را جویا شوید.
ممکن است مشتریان ناامیدی که مورد توجه قرار نمیدهید آزرده شوند و تجربهشان را به دیگران بگویند، همانطورکه وقتی خطوط هوایی ایالات متحده گیتار دیو کارول موسیقیدان کانادایی را شکستند، او از طریق یک ترانهی پربازدید در یوتیوب، همین کار را کرد. هانسلمن میگوید ” به هر قیمتی از به وجود آوردن مشتریان سرخورده پرهیز کنید. هرچه سریعتر با ناامیدی مقابله کنید. و به صورت برخط، در تالارهای گفتگو، یا سایتهای ردهبندی و رسانههای اجتماعی مراقبشان باشید." اما هانسلمن هشدار میدهد که گاهی چنین مشتریانی آنچنان سرخورده خواهند بود که وقتی برای برگرداندنشان تلاش میکنید، توجهی نمیکنند.
این آدمها در گذشته مشتریان خوبی بودند اما به آرامی کنار رفتهاند. اگر بتوانید به جای فرستادن ابزارهای بازاریابی معینی که احتمالا نادیده خواهند گرفت، گفتمانی با آنها ایجاد کنید، نمایانگر یک فرصت هستند. ممکن است این گروه یک چالش باشد، اما معمولا بهتر است به جای کسب یک مشتری کاملا تازه، آنها را به بازگشت ترغیب کنید.
این مشتریان سودآور نیستند، پول و همچنین زمان و انرژیتان را تخلیه میکنند. همین امر آنها را به گروه مهمی تبدیل میکند که باید تشخیص دهید، اما آقای هانسلمن میگوید تحقیقات انجام شده از سوی کی.ام.پی.جی نشان میدهد که نصف کسبوکارها قادر به شناسایی سودآورترین مشتریان، محصولات یا خدماتشان نیستند. قبل از کنار گذاشتن این گروه، سعی کنید آنها را سودآور کنید. آیا کاری هست که برای آنها انجام میدهید و لزومی به انجامش نیست؟ میتوانید قیمتها را بالا ببرید؟ در غیر این صورت، باید آنها را رها کنید.
۹. رها شده
مادامی که معیارهای مشخصی داشته باشید خلاص شدن از دست مشتریها ایرادی ندارد. برای مثال، به آنها بگویید نمیتوانید سطح خدمات موردنظرشان را با هزینهای که در حال حاضر میپردازند فراهم کنید. از رد کردن مشتریها نهراسید؛ در واقع، از خودتان بپرسید آیا مشتریان تخلیهکنندهی دیگری هم وجود دارند که لازم است رها شوند.
اینها مشتریانی هستند که میخواهید و باید مدام به دنبالشان باشید. یعنی باید تعیین کنید چه کسانی هستند، نیازها و الویتهایشان چیست، چگونه میتوانید آنها را جذب کنید.
آقای هانسلمن نتیجه میگیرد درک کردن این امر که مشتریان ایدهآل – و مشتریان سایر تقسیمبندیها- چه کسانی هستند، چارچوبی برای اقدامات بازاریابیتان فراهم میکند.
هفت نشانه مبنی بر نزدیک بودن از دست دادن مشتری؛
مشتریان چرا و چگونه وفاداری به شما را فراموش میکنند؟ چگونه بفهمیم که یک مشتری در حال رها کردن ما بوده و به سمت رقیب خواهد رفت.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ حتماً بهخوبی میدانید که به دست آوردن مشتری هزینههای زیادی را بر کسبوکار تحمیل میکند، پس زمانی که آنها را به دست میآورید، باید اطمینان داشته باشید که حتماً مدت زیادی آنها را برای خود نگاه میدارید. پس بهتر است همواره گوشه چشمی به هر یک از 7 نشانه مطرحشده در این مطلب در رابطه با از دست دادن مشتری داشته باشید که بهخوبی به شما هشدار میدهند که یک مشتری در حال ترک شماست و اینگونه میتوانید پیش از آنکه خیلی دیر شود، مشکل آنها را برطرف کنید.
توجه داشته باشید که به دست آوردن هر یک مشتری چنان هزینه بالایی برای یک کسبوکار دارد که مثلاً برخی از کسبوکارها در برخی از صنایع ممکن است برای هر یک مشتری مصرفی تا یکمیلیون تومان هزینه کنند، البته هزینه شما شاید آنقدر نباشد، اما زمانی که آن را به دست آورید، بدترین چیزی که شاید آن را تصور کنید، از دست دادن آن باشد.
به همین دلیل است که بازهم تأکید میکنم که همواره باید به نشانههای زیر مبنی بر از دست دادن مشتری توجه داشته باشید:
گاهی ممکن است بشنوید که یک مشتری شاکی درواقع نعمت خوبی برای شما است، چراکه بههرحال این شکایت وی یعنی که وی در تعامل با شما و کسبوکار شما قرارگرفته است. درحالیکه شاید این موضوع در مجامع علمی کاملاً صحیح است، اما صاحبان کسبوکار میدانند که هرکسی بههرحال برای خودش کارهایی بسیار بهتر و مهمتر از تماس گرفتن با شما و اعلام یک نقص در کار شما دارد. اگر آنها زمانی را صرف اصلاح یک مشکل یا مسئله نمایند، مطمئناً خوشحال نمیشوند و حتی ممکن است ناراحت هم بشوند.
اگر میبینید که یک مشتری بیش از حالت عادی با شما تماس گرفته و مشکلات مطرحشده از طرف وی بهمراتب خیلی هم کوچک و پیشپاافتاده است، این نشانهای مبنی بر ناراضی بودن وی از شما و کسبوکار شماست. پس مانند هر شکایت دیگر آن را رفع کرده و خدمات بیشتر و ویژهای به وی اعطا کنید. آنها را معطل نکنید و برای مشتریان مهمتر و بزرگتر حتی بهطور شخصی با آنها تعامل برقرار کرده و دلجویی کنید.
یک مشتری شاکی بد است، اما یک مشتری که هیچچیزی هم نمیگوید، خیلی بدتر است. شاید ایمیل، پیام کوتاه داده یا حتی تماس تلفنی با وی برقرار کردهاید ولی بازهم پاسخی نگرفتهاید. این نشانه بسیار بدی بوده و بهسرعت باید مورد رسیدگی قرار بگیرد. اگر ایمیل و تماس تلفنی جوابگو نیست، مراجعه بهصورت حضوری به آدرس ارائهشده از طرف آنها قدم بعدی شماست. یک مشتری که جواب شمارا نمیدهد، احتمالاً در حال برقراری ارتباط با یکطرف دیگر است.
البته، هرگز نباید اجازه دهید که کار به مرحله عدم پاسخدهی برسد، همیشه بهتر است بهصورت دورهای و شخصاً برای مشتریهای بزرگتر و نیز بهصورت غیرشخصی و شکلهای دیگر با مشتریان خود تماس و ارتباط داشته باشید.
چند وقت یکبار این جمله را میشنوید که مثلاً فلان فروشنده این کارها را هم انجام میدهد، اما شما نه! بهطور وضوح مشخص است که وی در حال مقایسه عملکرد شما با دیگران است. پس زمان آن رسیده فرایند فروش خود را چک کنید و ببینید دقیقاً وی به چه موضوعی اشاره میکند، مجدداً با آنها مذاکره کنید و آنها را خوشحال کنید.
توجه داشته باشید که – الآن این موضوع فرصتی برای دفاع از خودتان نیست. باید خودتان را بجای مشتری بگذارید. شاید واقعاً پیشنهاد دیگری از یک رقیب باقیمت بسیار کمتر دریافت کرده است. پس رسیدگی فوری نیاز است.
زمانی که تعداد ایمیلهای دریافتی از طرف شما در صندوق دریافت ایمیلهای مخاطبین شما زیاد میشود، این ایمیلها خیلی راحت موجب ناراحتی و رنجش مخاطب شما میشود، اما چک کردن لیست افرادی که لغو اشتراک ایمیل میکنند مطمئناً میتواند اطلاعات باارزشی را در اختیار شما قرار دهد. پیش از هر چیز باید توجه کنید که از نرمافزار و سیستمی استفاده کنید که از مخاطب در زمان لغو اشتراک خودش دلیل این لغو اشتراک را بپرسد. اگر مخاطب شما این بخش را پر نکرد، حتماً تماسی با وی بگیرید و مرتب و منظم بودن همهچیز را کنترل کنید.
در لحظهای که احساس کردید مشتری بیشتر شبیه به یک وکیل رفتار میکند، بدانید که یک مشکل وجود دارد. اگر بند به بند قرارداد را بررسی میکند و قیمتها را چک میکند، مطمئناً از چیزی ناراحت است. در این زمان بجای توضیح دادن در مورد قرارداد و اینکه هر قیمت برای چه اینقدر بالا درجشده، سؤالاتی شخصی از وی بپرسید، اینکه چرا ناراحت است؟ چه چیزی در قرارداد کم است و درج نشده که موجب شده آنها اینگونه قرارداد را موردبررسی قرار دهند؟
پسازاین به آنها اطمینان دهید که آنها همواره خدماتی بالاتر از موارد درجشده در قرارداد را از شما دریافت میکنند.
اگر مثلاً شرکت مشتری شما توسط یک شرکت دیگر خریداریشده یا فرد رابط شما از آن شرکت رفته است، اصلاً نباید تصور کنید که این فرصت فروش یا مشتری را ازدستدادهاید. بلکه باید خودتان اقدامی روبهجلو انجام داده و ضمن برقراری تماس و معرفی خودتان تصمیمگیرندگان جدید را مجاب به همکاری و قرار گرفتن در قیف فروش خودتان بکنید.
اگر منتظر تماس آنها باقی بمانید، ممکن است زمان زیادی را از دست بدهید. چنین موقعیتهایی باید ارزش و اهمیت حفظ روابط و توسعه آن را به شما گوشزد کند.
در فرهنگ غرب ضربالمثلی که میگوید که پس از ازدواج اگر به دلایلی با همسر خود زندگی نمیکنید، بازهم باید با وی در ارتباط باشید. این موضوع دقیقاً در رابطه با کسبوکار هم صدق میکند. شما برای کسب مشتری زحمت زیادی کشیدهاید و هزینههای زیادی پرداخت کردهاید، اما به یاد داشته باشید که به دست آوردن آنها گاهی تا 6 یا 7 برابر بیشتر از حفظ آنها برای شما هزینه دارد. یعنی هزینه حفظ یک مشتری بهمراتب کمتر از کسب یک مشتری است، پس به سرمایه گذاری در آنها ادامه دهید. آنها را به ناهار دعوت کنید، آنها را به یک رویداد دعوت کنید، محتوای بازاریابی و … برای آنها ارسال کنید و . . .