مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

شایع​ترین اختلال جنسی در میان مردان

جام جم سرا: برای رخ دادن نعوظ طبیعی دو دستگاه در بدن باید به‌طور منظم و هماهنگ عمل کنند: دستگاه عصبی که تحریکات را از راه نخاع به مغز می‌رساند و دستگاه عروقی که مسئول خون‌رسانی به آلت‌تناسلی است. نعوظ بر دو نوع است: نعوظ روانی که فرد با دیدن یا شنیدن یا رفتارهای محرک جنسی از طریق ذهن مغز را تحریک می‌کند و از همان جا اعصاب، تحریکات را از راه نخاع به آلت تناسلی می‌رسانند و نعوظ رفلکسی که با تماس پوستی اتفاق می‌افتد. هرگونه تغییر یا اختلال در دستگاه عصبی یا عروقی مانع از نعوظ طبیعی در مرد خواهد شد.‌ اختلال نعوظ هم منشأ جسمی دارد و هم منشأ روانی. بنابراین در ابتدای درمان بیمار را باید در یکی از این گروه‌ها قرار داد.

علل اختلال نعوظ جسمی نیز متعددند و به چند دسته تقسیم می‌شوند: علل عصبی، هورمونی، عروقی، اختلالات آناتومیک، مصرف بعضی از داروها و تعدادی از بیماری‌ها که هر یک به طور مختصر‌ شرح داده خواهد شد.

اختلال عروقی: اصلی‌تر‌ین علت این اختلال، اختلالات عروقی است. این حالت کاملا به دستگاه عروقی وابسته است. علل عروقی به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شود: علل شریانی و علل وریدی. شریان وظیفه رساندن خون اکسیژن‌دار به عضو را به عهده دارد و ورید نیز خون بی‌اکسیژن را از عضو خارج می‌کند. برای این‌که حالت نغوظ بدرستی در مرد پدید بیاید، باید تعادلی بین این ‌دو برقرار باشد. یعنی خون به طور متناسب وارد دستگاه مربوط شود، اما همزمان با این وضع وریدها باید مسدود ‌شوند. پس مشاهده می‌کنیم که آسیب به عروق به هر دلیلی چنین سازوکاری را برهم می‌زند.‌ بیمارانی که دچار انسداد شرایین شده‌اند یا بیماری‌های قلبی ـ عروقی یا بیماری دیابت دارند که درگیری عروقی ایجاد کرده است، افرادی که دچار شکستگی آلت تناسلی شده‌اند یا به‌طور کلی دارای آسیب به شریان‌های انتهایی بدن هستند، به احتمال بسیار زیاد دچار اختلال نعوظ هم خواهند شد. یکی از علل بسیار مهم ناتوانی جنسی اشکال در ورید یا سیاهرگ‌هاست؛ چون وریدها هنگام نعوظ باید مسدود باشند. نشت وریدی یکی از مواردی است که به سختی درمان می‌شود.

اختلال عصبی: منظور از علل عصبی اختلالات روان‌شناختی نیست؛ بلکه بیماری‌هایی است که دستگاه عصبی بدن را گرفتار می‌کند. دستگاه عصبی خود به دو بخش تقسیم می‌شود: مرکزی (مغز و نخاع) و محیطی (اعصابی که در محیط یعنی اندام‌ها وجود دارند.)

هر عاملی که به این دستگاه آسیب بزند، موجب اختلال نعوظ در فرد می‌شود. اگر در سکته مغزی که بخشی از مغز مربوط به تحریک لمسی تناسلی است گرفتار شود، دیگر پیامی به مغز صادر نخواهد شد یا در آسیب به نخاع شوکی که در اثر تصادف فرد دچار قطع نخاع می‌شود و همه عواملی از قبیل جراحی یا رادیوتراپی لگن یا شکستگی لگن که به اعصاب داخل لگن صدمه می‌زند، باعث اختلال خواهد شد. دیابت از مهم‌ترین علل این نوع اختلال در مرد است که درمان در این بیماران نسبتا مشکل است. هرقدر بیماری دیابت کهنه‌تر باشد، شدت این اختلال هم بیشتر می‌شود. از دیگر بیماری‌هایی که ممکن است این اختلال ایجاد کند می‌توان به بیماری پارکینسون و ام.اس اشاره کرد.

اختلال هورمونی: این علت چندان شایع نیست و فقط 2 درصد از مردان دارای اختلال نعوظ به آن گرفتار می‌شوند. دیده می‌شود وقتی مردی با این مشکل یا مشکل جنسی دیگری به پزشک مراجعه می‌کند در تعداد زیادی از موارد بلافاصله برایش هورمون تجویز می‌شود. این درمان کاملا اشتباه است و نه‌تنها مشکل بیمار را حل نمی‌کند، بلکه بر مشکلات بیمار نیز می‌افزاید. قبل از تجویز هورمون باید بیمار از نظر میزان هورمون‌های خونی مورد سنجش قرار بگیرد. همچنین هورمونی به نام پرولاکتین باید اندازه گرفته شود. بالا بودن پرولاکتین در بدن مرد ممکن است باعث ناتوانی جنسی در او شود.

علل آناتومیک: آلت تناسلی در برخی از مردان شکل کج دارد. این عامل نیز ممکن است از رابطه زناشویی درست جلوگیری کند و به‌صورت ناتوانی جنسی بروز کند.

مصرف دارو: وقتی مردی با ناتوانی جنسی به پزشک مراجعه می‌کند، حتما باید از او شرح حال درست گرفته شود. در شرح حال برخی بیماران مشاهده می‌شود که بیمار از دارویی استفاده می‌کند که با بررسی بیشتر متوجه می‌شویم، دارو دارای عارضه‌ ناتوانی جنسی است. در این مواقع برای حل کردن مشکل کافی است دارو را با داروی جایگزین یا مشابهی عوض کنیم. البته افرادی که دارو مصرف می‌کنند و مشکل اختلال نعوظ دارند، نباید با خواندن این مقاله به طور سرخود دارو را قطع کنند. برای هر اقدامی، بیماران باید با پزشک خود مشورت کنند. این داروها ممکن است داروهای ضد فشار خون، داروهای ضدافسردگی، داروهای روانگردان یا داروهای ضد هورمون‌های مردانه باشند. البته مصرف الکل و مواد مخدر، کشیدن سیگار، چاقی بیش از حد و عدم فعالیت جسمانی هم ممکن است منجر به ناتوانی جسمی شود. غیر از داروها در بقیه موارد افراد می‌توانند خودشان اقدام کنند؛ مثلا کسی که چاق است می‌تواند وزن خود را پایین بیاورد. فردی که الکل مصرف می‌کند، الکل را کنار بگذارد، ورزش کند و... درواقع سبک زندگی خود را تغییر دهد. برای درمان ناتوانی‌های جنسی همیشه نیاز به تجویز دارو نیست.

بیماری‌ها: بیماری‌هایی غیر از بیماری‌های دستگاه عصبی و عروقی نیز ممکن است باعث ناتوانی جنسی شوند؛ مثل بیماری‌های غده فوق کلیه یا بیماری‌هایی که نیاز به شیمی‌درمانی یا پرتودرمانی دارند.

درمان در درجه اول تغییر در سبک زندگی است و در مرحله بعدی یافتن علت و برطرف کردن آن. مثلا در بیماران قلبی ـ عروقی مشکل قلبی باید برطرف شود و فشار خون و قند خون کنترل و استرس برطرف شود. خیلی مهم است که دیدگاه فرد را نسبت به ناتوانی جنسی تغییر دهیم. ناتوانی جنسی فشار زیادی به روان مردان وارد می‌کند. البته باید گفت که بعضی مردان یا زنان از روابط زناشویی انتظارات نادرستی دارند که با فیزیولوژی مردانه و زنانه سازگار نیست و تصور می‌کنند که علتش ناتوانی جنسی است.

اگر با همه موارد ذکر شده مشکل بیمار همچنان وجود داشته باشد یا علت دیگری مطرح باشد، درمان دارویی آغاز می‌شود. در صورت نگرفتن نتیجه بیمار وارد خط سوم درمانی یا استفاده از بعضی دستگاه‌ها می‌شود. خط چهارم درمانی مصرف داروهای تزریقی است و خط پنجم استفاده از پروتز در آلت تناسلی است.

دکتر محمدرضا صفری‌نژاد

‌ متخصص اورولوژی و فوق‌تخصص آندرولوژی / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

شیوع واژه‌های مخفی، نامأنوس و فینگلیش در میان جوانان

مجتبی منشی‌زاده در پاسخ به این‌که آیا ابزارهای جدید ارتباطی می‌توانند زبان فارسی را دچار آسیب و یا تغییر کنند، گفت: از دو منظر می‌توان به این موضوع نگاه کرد؛ نخست افرادی که از این ابزارها استفاده می‌کنند و ممکن است واژه‌ها و ترکیب‌هایی بسازند و بر زبان تحمیل کنند. این موضوع طبیعی است. من و شما نقشی در به وجود آوردن آن نداریم و روندی است که باید طی شود. منظر دیگر آن نگاهی است که به دنبال یک زبان پاک است و قصد نگهداری از زبان را دارد. این نوع نگاه حتما مخالفانی دارد، چون متهم است به این‌که از تغییراتی که به مناسبت‌های اجتماعی‌، اقتصادی و سیاسی وابسته است، جلوگیری می‌کند.

وی اضافه کرد: مخالفان این نوع نگاه می‌توانند بگویند کسانی که در گوشه دانشگاه نشسته‌اند حق ندارند بگویند مردم چگونه حرف بزنند. آن‌ها نمی‌پذیرند چون معتقدند این نوع سخن گفتن تجویزی است. این در حالی است که در بسیاری از جوامع از جمله فرانسه فرهنگستان زبان بر زبان نظارت تام دارد تا زبان به درستی به کار گرفته شود. عرصه زبان برای آن‌ها بی‌صاحب نیست.

او با اشاره به این‌که الآن استفاده از واژه‌های مخفی، نامأنوس با زبان فارسی، فینگلیش و... در بین جوانان مرسوم است‌، اظهار کرد: اولین صدمه این جریان به املا خورده است؛ به گونه‌ای که امروز حتی کتاب‌هایی که برای چاپ ارسال می‌شوند پر از غلط‌های فاحش املایی‌اند و این یک فاجعه است. دلیل این موضوع هم حذف درس املا و انشا از درس‌های تحصیلی دانش‌آموزان است، چون آقایان گمان برده‌اند هر کس فارسی حرف می‌زند‌، زبان فارسی هم بلد است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: هر علمی به نظارت نیاز دارد. ما هم که در دانشگاه هستیم همواره نیازمند یادآوری و آموزش حین کار هستم. اما در کشور ما این موضوع فراموش شده است. درباره زبان هم مسئله همین است و ما نظارت بر زبان را فراموش کرده‌ایم، در صورتی که زبان فارسی هویت ملی ماست و ما چطور می‌توانیم نسبت به آن بی‌اعتنا باشیم تا آرام آرام تغییرات زبانی به مطبوعات و سپس به نمایشنامه‌ها و فضای ادبی و کتاب برسد؟

او افزود: در حال حاضر جوانان با زبانی صحبت می‌کنند که برای من استاد دانشگاه قابل فهم نیست و فقط خودشان آن را می‌فهمند. با این حال اگر این مسئله را به آن‌ها بگوییم به کهنه‌گرایی متهم می‌شویم.

وی حد وسط را، راه حل این مسئله دانست و گفت: کارشناسان، صاحب‌نظران‌، خوش‌سخن‌ها و سیاست‌گذاران باید آن‌قدر سخنرانی کنند و نکات را بگویند تا غیرمستقیم این جریان و رودخانه به سمت دلخواه کارشناسان زبان هدایت شود؛ چون جلو رودخانه را نمی‌توان گرفت، اما می‌توان آن را هدایت کرد. این موضوع هم با داد و قال درست نمی‌شود و سیاست‌گذاری می‌خواهد. فرهنگستان زبان علاوه بر واژه‌گزینی، وظیفه نظارت بر رادیو و تلویزیون، مطبوعات و موسسات آموزشی از جمله آموزش و پرورش را دارد. در این بین نقش آموزش و پرورش بسیار مهم است، چون تیراژ کتاب‌های درسی آموزش و پرورش بسیار بالاست و اگر غلط داشته باشند به راحتی به دانش‌آموزان منتقل می‌شود و بعدها هم پاک کردن آن‌ کار ساده‌ای نیست. بنابراین فرهنگستان علاوه بر واژه‌گزینی باید بر کتاب‌های درسی و آموزشی‌، اخبار رادیو و تلویزیون و حتی مسئولان مملکتی نظارت کند تا زبان درست به کار گرفته شود.

او با بیان این‌که در حال حاضر فرهنگستان از تحولات جامعه عقب است، ادامه داد: باید در برنامه‌ریزی‌های مربوط به زبان افراد صاحب‌نظر به کار گرفته شوند. در صورتی که ما افراد شاخصی را داریم که خبره این کار هستند اما نمی‌بینیم از آن‌ها استفاده شود. ما نمود عینی می‌خواهیم نه این‌که ببینیم مسئولی که با تلویزیون مصاحبه می‌کند شعری پر از غلط بخواند. در این رابطه ما یک بار برای همیشه باید بگوییم حافظ و سعدی جزو ارزش‌های فرهنگی جامعه هستند و نباید هر مسئولی که در پشت تریبون قرار گرفت ناشیانه از آن‌ها خرج کند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

باور کنید لطفاً: زنگ خطر اعتیاد در میان زنان

نزدیکی ایران به مراکز تولید و توزیع گسترده مواد مخدر سنتی مانند داشتن مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان همواره به‌عنوان یکی از عوامل اصلی گرایش به مصرف مواد مخدر در کشور بویژه میان جوانان مطرح بوده است؛ اما ورود مواد مخدر صنعتی و افزایش اعتیاد بین جوانان و همچنین کاهش سن اعتیاد و مصرف مواد مخدر صنعتی، نشان داد که عامل هم‌مرزی با افغانستان و مراکز کشت خشخاش، تنها عامل نیست و باید به مسائل دیگر ازجمله کاستی‌های آموزشی و فرهنگی توجه بیشتری داشته باشیم.

متأسفانه در سال‌های اخیر پدیده منفی اعتیاد در زنان هم در جامعه ایران گسترش یافته و به‌رغم عدم‌ ارائه آمارهای دقیق، تحلیلگران و کارشناسان اعلام کرده‌اند که سن اعتیاد در ایران بشدت کاهش یافته است. این موضوع دستمایه‌ای برای گفت‌وگو با سالار مرادی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی بود که بخش‌هایی از این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

زمانی که مسائل مربوط به اعتیاد مطرح می‌شود، با یک مشکل اصلی روبرو هستیم و آن مشکل این است که آمار دقیقی از افرادی که گرفتار این بلای خانمانسوز هستند، در دست نیست. با وجود این، شواهد نشان می‌دهد که نسبت به یک دهه قبل، هم میزان مصرف مواد مخدر افزایش داشته و هم سن افرادی که گرفتار معضل اعتیاد هستند، بشدت کاهش یافته است. آیا در کمیسیون اجتماعی که جلساتی مفصل با مسئولان دستگاه‌های مسئول در این زمینه دارد، آمارهایی از این پدیده منفی اجتماعی ارائه می‌شود؟

دستگاه‌ها و نهادهای مختلفی که بنوعی با معضل اعتیاد مواجه بوده و به طور مستقیم و غیرمستقیم مسئول برخورد با این پدیده منفی و رفع مشکلات موجود هستند، به ‌دلایل مختلف از جمله «عدم ایجاد تنش و استرس در جامعه» از بیان آمارهای دقیق خودداری می‌کنند. البته در برخی از مواقع عدم ارائه آمار و اطلاعات دقیق ممکن است، کارشناسان را برای تدوین و اجرای راهکارهای پیشگیرانه یا حتی برخوردهای قهری با معضل اعتیاد با مشکل روبه‌رو کند؛ اما در برخی شرایط این اطلاع‌رسانی اندک و غیرصریح، آرامش را در جامعه به‌همراه داشته و اجازه نمی‌دهد که مردم دغدغه‌های بیشتری پیدا کنند.

با وجود این، چگونه باید اظهارنظرهایی که در رابطه با کاهش سن اعتیاد یا افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر بین زنان و دختران مطرح می‌شود را تأیید یا تکذیب کرد؟

پدیده منفی اعتیاد و مصرف مواد مخدر در جامعه ما به ‌اندازه‌ای است که نمی‌توان آن را کتمان کرد. به عنوان یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی باید بگویم که متأسفانه آمارها نشان‌دهنده این است که نسبت به یک دهه قبل سن اعتیاد در جامعه ما بشدت کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر دختران و زنان بسیاری نسبت به گذشته به این معضل خانمانسوز گرفتار شده‌اند؛ بنابراین ما چه آمارها را به طور صریح اعلام یا از بیان آنها خودداری کنیم، باید بدانیم که زنگ خطرها به‌صورت جدی به صدا درآمده و دیگر نمی‌توان دست روی دست گذاشت. گروه‌هایی که در این حوزه سرشماری‌های دقیق انجام داده‌اند، در جلسات مختلف به مسئولان دستگاه‌های مربوطه اعلام کرده‌اند که میزان گرایش به مصرف مواد مخدر و حتی اعتیاد بین زنان و دختران به‌صورت لجام‌گسیخته و غیر قابل ‌باور در حال افزایش بوده و این امر نگرانی‌های جدی مردم و مسئولان را به‌همراه داشته است.

فکر می‌کنید چه عواملی باعث شد که جوانان ما بویژه دختران به‌سمت مصرف اعتیاد بروند؟

دلایل مختلفی وجود دارد که بارها گفته شده و متأسفانه آن‌قدر این دلایل را گفته‌ایم و فریاد زده‌ایم، دیگر تبدیل به کلیشه شده و اثرگذاری لازم را ندارد؛ اما باز هم نمی‌توانیم واقعیت‌ها را نگوییم. یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین دلایل گرایش به سمت مصرف مواد مخدر، مشکلات اقتصادی و بیکاری است. تحقیقات نشان می‌دهد که دختران و زنان ما که گرفتار معضلات اقتصادی بویژه بیکاری هستند، بیش از مردان و پسران منزوی شده‌اند و همین انزوا آنها را به‌سمت پاتوق‌ها و جمع‌هایی هدایت می‌کند که خودشان گرفتار ناهنجاری‌های بسیار اجتماعی ازجمله مصرف مواد مخدر هستند. به همین دلیل است که بخش عمده تمرکز دولت و دستگاه‌های اجرایی ازجمله وزارت کشور و بهزیستی برای رفع مشکلات اقتصادی افراد و اقشار آسیب‌پذیر هزینه می‌شود. بازهم تأکید می‌کنم که تحقیقات نشان داده، بیکاری دختران یکی از عوامل اصلی گرایش آنها به‌سمت مصرف مواد مخدر و سپس اعتیاد شدید است.

شما از بیکاری به‌عنوان اصلی‌ترین دلیل اعتیاد دختران و زنان نام بردید، اما آمارها و شواهد نشان می‌دهد که سن اعتیاد بین زنان و دختران بشدت کاهش یافته و آنها در سنین نوجوانی گرفتار می‌شوند. به طور طبیعی یک نوجوان که مدرسه رفته و درس می‌خواند، خیلی نباید دغدغه شغل داشته و وقتی بیکار باشد به انزوا کشیده شود و معتاد شود...

همان‌طور که پیشتر نیز گفتم، تنها یکی از دلایل، مسائل اقتصادی است و فقر فرهنگی و آموزشی نیز در این حوزه دخالت دارد. ضمن این‌که آمارها نشان می‌دهد، خانواده‌هایی که مشکلات اقتصادی داشته و درگیر مسائل معیشتی هستند، دختران آنها بیشتر به سمت اعتیاد کشیده می‌شوند؛ بنابراین در این‌جا هم یکی از دلایل اصلی مشکلات اقتصادی است و خود این مشکلات زمینه کمبودهای فرهنگی و آموزشی را فراهم می‌کند.

اعتیاد فی‌نفسه دارای آثار مخرب فراوانی است؛ اما این پرسش مطرح می‌شود که آثار و تبعات اعتیاد یک زن هم بین نزدیکان، اقوام و جامعه مانند مرد معتاد است؟

به هیچ عنوان این‌گونه نیست. متأسفانه باید گفت که اثر مخرب اعتیاد زنان بمراتب بیشتر از مردان است. به عنوان نمونه اگر پدر یک خانواده گرفتار معضل اعتیاد باشد مادر، مدیریت خانواده را بر عهده گرفته و از خسارات این فاجعه کم می‌کند. این زن تلاش می‌کند تا کانون خانواده را حفظ کرده و فرزندان به سمت اعتیاد و انحرافات اجتماعی گرایش پیدا نکنند؛ اما وقتی مادر خانواده خود گرفتار این معضل شده،‌ چگونه می‌توان امیدوار به حفظ کانون آن خانواده بود؟ از سوی دیگر گرفتاری مادران، اثر بسیار شدیدی در تربیت فرزندان دارد. متأسفانه طی سال‌های اخیر گسترش دامنه اعتیاد بین زنان و دخترانی که باید آینده این کشور را بسازند، بشدت افزایش یافته و ما هم‌اکنون آسیب‌های بسیاری را از این معضل تحمل کرده و متأسفانه در آینده نیز آسیب‌های بیشتری را مشاهده می‌کنیم. از سوی دیگر، وقتی یک زن یا دختر به دام اعتیاد می‌افتند، بیش از مردان گرفتار ناهنجاری‌های خطرناک‌تری چون فساد، فحشا، فرار از خانه و حتی مشارکت در امر توزیع مواد مخدر می‌شوند؛ بنابراین باید گفت که اثرات مخرب اعتیاد زنان به مراتب بیشتر از مردان است.

اگر ممکن است بگویید دستگاه‌هایی که متولی امر مبارزه با مواد مخدر هستند تا چه اندازه به وظایف خود در این زمینه عمل کرده‌اند؟

متأسفانه برای پاسخ به این پرسش باید باز هم همان حرف‌های تکراری گذشته را بیان کنم. نخست این‌که برخورد با این پدیده منفی اجتماعی تک‌بعدی نیست و یک دستگاه بتنهایی نمی‌تواند از عهده مسئولیت برآید. به همین دلیل همه باید مشارکت لازم را داشته باشیم، یعنی در بخش‌های مختلف ازجمله نهاد قانون‌گذاری، دستگاه‌های اجرایی، نهادهای انتظامی و قضایی و بالاخره متولیان امور فرهنگی و نهادهای حمایتی به وظایف خود عمل کنیم. شواهد نشان می‌دهد که ما نتوانستیم به این وظایف درست عمل کنیم وگرنه شرایط فرهنگی جامعه امروز ما به صورت دیگری بود و اگر امروز نیز زنگ‌خطرهای جدی را نشنیده بگیریم، با معضلات بیشتری روبرو می‌شویم. (امیرتوحید فاضل/شهروند)


ادامه مطلب ...

راه‌های تشخیص و درمان یک بیماری شایع میان زنان

وجود خون در ادرار

وجود خون در ادرار به خودی خود علامت شدت بیماری نیست و در یک سوم خانم‌های مبتلا به این عفونت دیده می‌شود. البته در بسیاری موارد نیز با وجود عفونت ادراری، خونی در ادرار مشاهده نمی‌شود. در هر حال با مشاهده خون در ادرار که با درد (و حتی بدون درد) همراه است، بهترین کار مراجعه به پزشک و انجام بررسی‌های دقیق‌تر روی مثانه است. باید بدانید که وجود خون در ادرار، چه در خانم‌ها و چه در آقایان، طبیعی نیست.

تب

عفونت خفیف باعث بروز تب نمی‌شود. اما اگر درجه حرارت بدن فرد به بیش از 38 درجه برسد، یعنی این‌که مشکلی جدی در میان است. امکان دارد پای «پیلونفریت»، یعنی التهاب لگنچه و کلیه‌ها‌ در میان باشد. پیلونفریت به عفونت دستگاه ادرار فوقانی گفته می‌شود که در این صورت کلیه‌ها دچار مشکل می‌شود. توجه داشته باشید که ادرار به‌طور طبیعی باکتری ندارد و عوامل عفونت‌زا از طریق مجاری به مثانه و احتمالا کلیه‌ها راه پیدا می‌کند. در صورت ایجاد علائمی مانند تب، لرز، تهوع و... لازم است‌ هر‌چه سریع‌تر خود را به پزشک برسانید.

دل‌درد

عفونت ادرار خفیف گاهی باعث بروز درد در ناحیه شکم و زیرشکم می‌شود. اما زمانی که همراه با تب و درد در ناحیه عضله لومبر یعنی کمر باشد، به این معنی است که عفونت در ناحیه کلیه‌هاست. در این صورت درد در یک پهلو احساس می‌شود، چون بندرت پیش می‌آید که هر دو کلیه دچار عفونت همزمان بشوند. اگر درد در کمر و پهلو‌ همراه تب ‌سراغ‌تان آمد، بدون فوت وقت به پزشک مراجعه کنید.

احساس سوزش

احساس سوزش معمولا در حین ادرار ‌‌و گاهی بعد از آن بروز می‌کند. در بین خانم‌های جوان این احساس سوزش به دلیل التهاب ناشی از عوامل عفونت‌زا و معمولا باکتری «اشریشیا کولی» با نام مخفف باکتری «ای کولی» است. در بین خانم‌های بالای 65 سال زمانی که درد در ناحیه شکم طولانی و با علائم دیگر مانند خون در ادرار همراه می‌شود، لازم است که آزمایش‌های بیشتری برای بررسی دقیق مثانه انجام شود؛ چون امکان دارد مشکل ناشی از وجود توموری در مثانه و حتی پولیپ باشد. اگر سوزش در حین ادرار بیش از سه یا چهار روز طول بکشد، حتما به پزشک مراجعه کنید.

نیاز زیاد به دستشویی

پزشکان به این علامت «پولاکیوری» می‌گویند؛ به این معنی که فرد مرتب نیاز به دفع ادرار دارد، اما در هر بار دستشویی رفتن فقط چند قطره ادرار می‌کند. این مشکل نیز یکی از علائم عفونت ادراری است. به این صورت که مثانه به دلیل وجود عفونت، بیش از اندازه تحریک می‌شود و علائمی مانند پر بودن از خود نشان می‌دهد. در نتیجه فرد مدام به دستشویی نیاز پیدا می‌کند؛ در صورتی که چند قطره بیشتر ادرار دفع نمی‌کند. در بین افراد مسن، زمانی که این علامت بروز می‌کند ـ در صورتی که سابقه عفونت ادراری نداشته باشند ـ بهتر است به پزشک مراجعه شود، چون احتمال می‌رود مشکل ناشی از وجود تومور باشد.

فاطمه مهدی‌پور

منبع: santé magazine

سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

او در میان جمع و دلش جای دیگر است

اوایل ازدواجمان همین که از راه می‌رسید یک مجله پر از جدول در دستش بود، خیلی وقت‌ها در سکوت مشغول حل کردن جدول‌ها می‌شد گاهی به شوخی به آن جدول‌ها می‌گفتم هوو!

حالا او جدول حل نمی‌کند، تلویزیون نگاه نمی‌کند، مهمانی نمی‌آید، وقتی هم مهمان داریم هست، اما نیست! از سرکارش که بازمی‌گردد به جای این‌که با من همصحبت شود با یکی دیگر حرف می‌زند، کسی که نمی‌دانم زن است یا مرد، جوان است یا پیر، اصلا چه حرف مشترک و مهمی با هم دارند که همسرم دیگر مرا نمی‌بیند، وقتی از اعتراض‌هایم خسته می‌شود گوشی‌اش را بیصدا می‌کند، اما از نگاهش می‌خوانم که تمام حواسش به کسی است که آن سوی خط در انتظار نشسته است.

چندی پیش وقتی بازار برخی شبکه‌های اجتماعی مجازی مثل فیسبوک داغ شده بود کسی گمان نمی‌کرد به این زودی‌ها فناوری جدیدتری، آن هم با این میزان حجم و تنوع وارد بازار شود و این‌طور مشتاقانه مورد استقبال قرار گیرد. حالا دیگر خیلی از افراد به این نرم‌افزارهای‌ رنگ و وارنگ مجهز شده‌اند و راه ورود به حریم شخصی‌شان خیلی ساده‎تر از چیزی شده که فکر می‌کردند. این در حالی است که در کنار تمام مزایای این ابزارهای ارتباطی، باید گوش به زنگ خطراتش هم بود، خطراتی مثل دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر، ورود به حوزه‌های ممنوعه و حتی خیانت.

این که چقدر احتمال دارد حضور این فناوری‌های تازه، بنیان خانواده را سست کند بستگی به ویژگی‌های شخصیتی افراد و چگونگی استفاده از این ابزارها دارد. خیلی وقت‌ها مشکلاتی ریشه‌ای نظیر نداشتن هویت دلخواه، میل به هیجان‌‌های افراطی، خودشیفتگی و باورهای غیرمنطقی باعث می‌شود افراد وابستگی بیشتری به فناوری‌‌های جدید پیدا کنند.

در این میانه برخی عوامل، زمینه مساعد برای خیانت را هم فراهم می‌کند. نبودن ارتباط کلامی مناسب بین همسران و فضای کافی برای ابراز وجود، یکی از مهم‌ترین عواملی است که به خیانت‌های این سبکی منجر می‌شود. فردی که توانایی برقراری ارتباط‌های رودررو را ندارد در فضاهای مجازی قادر است به شیوه‌ای کم‌اضطراب اظهار وجود کند و خودش را به شکلی که دلخواهش است معرفی کرده و با پیام‌هایی که اغلب در گروه‌های مختلف دست ‌به ‌دست می‌شوند، ارتباط را به گونه‌ای برقرار کند.

در بسیاری مواقع خیانت با یک گفت‌وگوی ساده آغاز می‌شود و به مرور زمان به یک دوستی به اصطلاح اجتماعی تبدیل می‌شود، اما وقتی عواطف وارد شود، دیر یا زود این خیانت‌های مجازی قدم به دنیای حقیقی می‌گذارند. علاوه‌ بر این میل به دیده‌شدن و توجه گرفتن از طرف زنانی که این توجه را از همسرانشان دریافت نمی‌کنند، می‌تواند زمینه را برای خیانت مساعد کند. مردانی که فقط به فکر تامین معاش خانواده هستند، کمتر در خانه حضور دارند، به امور فرزندان رسیدگی نمی‌کنند و متوجه تغییرات ظاهری یا درونی همسرانشان نمی‌شوند، تنهایی تلخی را به آنان تحمیل می‌کنند که گاهی این تنهایی به صورت افسردگی و اضطراب خودش را نشان می‌دهد گاهی هم زنان را به خشم وامی‌دارد.

این در حالی است که برقراری ارتباط از طریق شبکه‌های اجتماعی همچون وایبر، لاین، تانگو، اینستاگرام و... کار چندان سختی نیست. باید به هوش بود که هرگاه تنهایی به افراد فشار بیاورد، احتمال وقوع خیانت هم افزایش می‌یابد.


ادامه مطلب ...

بحران کم‌تحرکی در میان دانش‌آموزان ایرانی

سبک زندگی آپارتمان‌نشینی و کم‌اهمیت شمردن فعالیت‌های بدنی مناسب در فضای مدارس، سبب شده امروز عمده دانش‌آموزان ایرانی با مشکلاتی نظیر چاقی و بیماری‌های ناشی از آن تهدید شوند. اضافه‌وزن در هر رده سنی مشکلاتی را ایجاد می‌کند که البته برخی در بین همه مشترک است و برخی بیشتر گروه خاصی را درگیر می‌کند.


دانش‌آموزان و خطر اضافه وزن

نسل کنونی جامعه ایرانی، نسلی نشسته و دارای فقر حرکتی ناشی از فرو رفتن در چمبره اینترنت، آپارتمان‌نشینی و زندگی ماشینی است. چاقی مفرط ناشی از یکجانشینی بیماری‌های خانمان‌سوزی مانند دیابت، قلب و عروق، نقرس، پوکی استخوان و آرتروز را به همراه دارد و همه این عوارض نتیجه دور شدن انسان از زندگی طبیعی است. هر قدر کم تحرک باشیم، دچار فقر حرکتی می‌شویم و اندام‌های حیاتی بدن کارایی خود را از دست می‌دهند.
متاسفانه مهارت روزمره زندگی مثل نشاط و شادابی از یاد رفته است و اگر بخواهیم چرخ پیشرفت کشور را حرکت دهیم باید ابتدا شهروندان سالم داشته باشیم ، درغیر این صورت آسیب زیادی خواهیم دید.
در این میان، دانش آموزان در معرض خطرات بیشتر ناشی از چاقی هستند و مطالعات در این زمینه هم موید این نکته است. چنان که رئیس اداره سلامت نوجوانان، جوانان و مدارس وزارت بهداشت می‌گوید: چاقی، کم تحرکی و استفاده از فست فودها بیشترین خطراتی است که دانش آموزان ایرانی را تهدید می‌کند.
اردلان با بیان اینکه وزارت بهداشت از سال ۷۳ در اجرای این طرح با آموزش و پرورش همکاری می‌کند، می‌افزاید: در ابتدای طرح تنها سنجش بینایی و شنوایی مد نظر بود ولی امروز با تلاش هر دو وزارتخانه اندازه‌گیری قد و وزن، رسم نمودارهای رشد و آمادگی تحصیلی نیز در این سنجش قرار گرفته است. بررسی‌ها نشان داده ۵/۱۳ درصد از دانش آموزان در صدک بالای ۸۵ تا ۹۵ درصد در معرض چاقی قرار گرفته اند، ۵/۳ درصد در صدک ۹۵ درصد مبتلا به چاقی هستند، ۵ درصد آنها از نظر وزن، قد و سن مشکل داشته و ۷۵ درصد هیچ مشکل جسمانی نداشته اند.
وی دانش آموزانی را که مشکوک به اوتیسم تشخیص داده شده‌اند در کل کشور نیم تا یک درصد خوانده و می‌گوید: اوتیسم یک نوع اختلال رفتاری است که دانش آموز را منزوی کرده و وی را در ارتباطاتش دچار مشکل می‌کند.


عوارضی که بی توجهی به اضافه وزن عامل آن است

یکی از عوارض چاقی و اضافه وزن در نوجوانان بلوغ زودرس در آنهاست و رشد قدی را محدود می‌‌کند. برای داشتن وضعیت مناسب هورمونی یکی ازعوامل مهم وزن مناسب است زیرا وزن اضافی بلوغ زودرس را به دنبال خواهد داشت و رشد قدی را محدود خواهد کرد. برای رسیدن به قد مطلوب باید وزن کودکان را در محدوده طبیعی حفظ کرد.
از طرفی ترشح هورمون رشد که تأثیر مهمی در رشد مطلوب دارد، کاملاً تحت تأثیر تغذیه فرد است.
از سویی اضافه وزن، استخوان نوجوانان را ضعیف می‌کند. پزشکان هشدار دادند، نوجوانانی که اضافه وزن دارند علاوه بر این که میزبان بسیاری از مشکلات بهداشتی و سلامتی خواهند بود، دچار ضعف استخوانی نیز می‌شوند.
کاهش توده استخوانی شاخصی از ضعف استخوان‌هاست، چربی کل بدن موجب تحلیل استخوانی نمی‌شود اما آنچه روی استخوان‌ها تاثیر منفی دارد چربی‌ای است که دور شکم تجمع می‌کند و عامل اصلی بروز دیابت و بیماری‌های قلبی است.

طبق گفته محققان ، کودکان و نوجوانان چاق نسبت به هم سن و سالان خود که وزن کمتری دارند دیرتر به رختخواب رفته و کمتر از آنها نیز می‌خوابند.
مطالعات دیگر نیز حاکی از آن است که به طور متوسط دختران به خاطر زودتر خوابیدن، ساعات بیشتری نسبت به پسران می‌خوابند. در واقع با بالا رفتن سن در نوجوانان، میزان ساعات خواب در آنها کاهش می‌یابد و نوجوانان با وزن کمتر نسبت به نوجوانانی با وزن طبیعی، به مراتب زودتر به رختخواب می‌روند.


فنون کاهش وزن در دانش آموزان

به دلیل افزایش روزافزون چاقی و اضافه وزن در کودکان و نوجوانان لازم است راه هایی برای اتخاذ عادات غذایی سالم در آنها پیدا کنیم. نوجوانان چاق باید علاوه بر تحمل وزن اضافه، دست انداخته شدن، جدایی از جمع، الفاظ زشت و عذاب روحی را نیز تحمل کنند.
کیفیت زندگی کودکان دارای اضافه وزن مانند کودکان مبتلا به بیماری های مزمن مثل سرطان است. آنها در معرض افسردگی، تصور جسمانی نادرست و جدایی از اجتماع قرار دارند؛ همچنین به آنها به چشم افراد تنبل و بدون جذابیت نگاه می‌شود.باید دقت داشت که کودکان و نوجوانان به تنهایی نمی‌توانند از پس اضافه وزن خود برآیند. آنها به حمایت والدین خود برای ایجاد یک محیط سالم در خانه نیاز دارند و لازم است از عادات درست آنها الگو بگیرند. اگر والدین هم اضافه وزن داشته و در کاهش آن موفق باشند احتمال بیشتری وجود دارد که آنها هم در کاهش وزن موفق شوند.
کارشناسان توصیه می‌کنند که با فرزندتان درباره مزایا و معایب اضافه وزن صحبت و از مثال‌هایی استفاده کنید که آنها بتوانند رابطه‌‌شان را با موضوع پیدا کنند. به عنوان نمونه راجع به تأثیر اضافه وزن بر کلاس ورزشی‌اش با او صحبت کنید نه تندرستی‌اش؛ زیرا زمان حال برای آنها مهمتر است.
اگر می‌خواهید فرزندان تان ورزش کنند باید خودتان هم قدم در این مسیر بگذارید.همچنین باید زمان تماشای تلویزیون و کار با کامپیوتر را محدود کنید. تحقیقات نشان داده‌ اند که کودکانی که زمان زیادی را جلوی تلویزیون یا کامپیوتر می‌نشینند، کم تحرک‌اند و بدتر از آن اینکه بدون آنکه متوجه باشند شروع به خوردن می‌کنند. (روزنامه قانون)

190


ادامه مطلب ...

راهنمای خرید: انتخابی سخت میان ۵ نوع کفپوش

در حال حاضر سنگ، موزاییک، موکت، کفپوش‌های پلاستیکی و چوبی پرطرفدارترین کفپوش‌های بازار ایران به شمار می‌آیند، اما به‌تازگی انواع خلاقانه‌تری از این کفپوش‌ها در بازار عرضه شده است مثل کفپوش‌هایی که با سنگ‌های رودخانه‌هایی در فضای داخلی خانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند یا کفپوش‌هایی از جنس شیشه‌های مقاوم و... البته کفپوش‌های خلاقانه بیشتر به صورت ترکیبی با انواع معمول‌تر کفپوش به کار می‌روند. در این گزارش انواع معمول کفپوش و مزایا و معایب آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم.


سنگ:
شاید بتوان گفت سنگ لوکس‌ترین و گرانقیمت‌ترین نوع کفپوش به شمار می‌آید. کفپوش‌های سنگی بیشتر در خانه‌های مجلل و پنت‌هاوس‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند و با توجه به کیفیت و مرغوبیت شان قیمت‌گذاری می‌شوند. هرچه یکپارچگی سنگ بیشتر حفظ شده باشد قیمت آن گران‌تر است. علاوه بر این میزان سختی سنگ و رگه‌ها و نقوش آن در قیمت‌گذاری‌اش سهم بسزایی دارد. سنگ مرمر گران‌ترین و گرانیت که نوعی سنگ مصنوعی است ارزان‌ترین انواع سنگ به‌شمار می‌آیند. بعد از نصب سنگ در کف ساختمان، معمولا آن را با روشی خاص صیقل می‌دهند تا خلل و فرج آن به حداقل برسد.
مهمترین ایراد کفپوش سنگی این است که اثر لکه و چربی روی آن به دشواری پاک می‌شود. علاوه بر این سنگ‌ها احساس سردبودن فضای خانه را القا می‌کنند اما این موضوع تنها به برداشت‌های بصری از سنگ محدود نمی‌شود. سنگ عایق خوبی نیست و نمی‌تواند به راحتی گرما را در خود حفظ کند. اگر در یک منطقه سردسیر زندگی می‌کنید یا به مبل و صندلی‌نشینی خیلی عادت ندارید بهتر است از انتخاب این گزینه منصرف شوید. غیراز این سطوح صاف و صیقلی، سنگ‌ها می‌تواند باعث لیز خوردن اعضای خانواده و به‌ویژه سالمندان یا کودکان شود. کشیده شدن وسایل خانه روی سطوح سنگی سر و صدای مزاحم تولید می‌کند. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می‌کند که یک همسایه بداخلاق در طبقه زیرین یا واحد کناری شما زندگی کند.

قیمت:
هر متر سنگ کفپوش در بازار ایران بین ٢٠ تا ٥٠٠‌هزار تومان است.


سرامیک:
یکی از رایج‌ترین انواع کفپوش در ایران سرامیک است. سرامیک هم انواع متفاوتی دارد و با توجه به کیفیت و درجه سختی آن قیمت‌گذاری می‌شود. نامرغوب‌ترین سرامیک، نوعی است که از چین به بازار ایران وارد می‌شود. سرامیک‌ها با انواع لعاب‌دار و بدون لعاب دسته‌بندی می‌شوند. سرامیک لعاب‌دار نیز دو نوع است؛ سرامیک با لعاب مات یا لعاب براق. این‌که انتخاب کدامیک بهتر است تا حد زیادی به سلیقه افراد بستگی دارد اما انواع براق سرامیک به راحتی می‌توانند آثار لکه یا تماس‌های سطحی را بازتاب دهند. بدترین ایراد کفپوش‌های سرامیکی مقاومت پایین آنها در مقابل ضربه است. کفپوش سرامیکی می‌تواند با ضربه‌های سنگین یا حتی رفت و آمد مکرر بشکند یا ترک بردارد. ایراد دیگر، درزهای بین شبکه سرامیکی است. این درزها با گذشت زمان جرم می‌گیرد و تمیزکردن این اجرام به سادگی ممکن نیست. لیز بودن سطوح سرامیک و اصطکاک پایین یکی دیگر از عیوب آن است که نگه داشتن فرش و قالیچه‌ها را دشوار می‌کند.


قیمت:
هر متر سرامیک در بازار ایران بین ٢٠ تا ٣٠٠‌هزار تومان است.


چوب:
کفپوش‌های چوبی انواع مختلفی دارد و با وجود قیمت بالا محبوب‌ترین نوع کفپوش در بازار ایران به‌شمار می‌آید. آنها می‌توانند تماما از چوب‌های جنگلی ساخته شده باشند یا ترکیبی از خرده‌های چوب، تخته سه لا یا ام دی اف باشد که با روکش نازکی از چوب پوشانده شده باشند. نوع اول پارکت و نوع دوم در اصطلاح لمینت نامیده می‌شوند. کفپوش‌های چوبی حس بصری گرما را تداعی می‌کنند و علاوه بر این عایق مناسب دما به شمار می‌آیند. نصب برخی از انواع آن با استفاده از چسب و سیمان انجام می‌شود و نصب برخی از انواع جدیدتر آن بسیار ساده است و بدون نیاز به هیچ چسب و بسطی تنها با قفل‌کردن و گره‌کردن قطعات درهم انجام می‌شود. مزیت این نوع پارکت آن است که بعد از اسباب‌کشی می‌توانید کفپوش‌تان را با خودتان ببرید و در جای دیگری نصب کنید. یکی از معایب بزرگ کفپوش‌های چوبی آتش‌زا بودن آن است. این کفپوش به راحتی می‌سوزد و برای تعویض قطعات سوخته باید متحمل هزینه شوید. کفپوش‌های چوبی بعد از کهنه شدن، صدای جیرجیر تولید می‌کنند و نیاز به نگهداری با موادی مانند پولیش و واکس‌های مخصوص دارد. علاوه بر این کفپوش‌های چوبی در مقابل رطوبت بسیار حساس هستند و برای مناطق مرطوب گزینه خوبی نیستند.


قیمت:
هر متر کفپوش چوبی با توجه به کیفیت آن حدودا بین ١٣ تا ١٥٠‌هزار تومان قیمت دارد.


پلاستیک:
کفپوش‌های پلاستیکی که با اصطلاحاتی مانند پی.وی.سی یا وینیل خطاب می‌شوند نوعی پلیمر لاستیکی نرم هستند که به‌عنوان کفپوش مورد استفاده قرار می‌گیرند. این کفپوش‌ها بیشتر از فضای داخلی خانه‌ها در باشگاه‌های ورزشی، مهدکودک و ادارات مورد استفاده قرار می‌گیرند. آنها ضدآب هستند و قابلیت شست‌وشو دارند. نرم و راحت به‌نظر می‌رسند و حس بصری یک فضای راحت و آرام را به بیننده منتقل می‌کنند. همچنین عایق خوبی به‌شمار می‌آیند. در تابستان‌ها خنک و در زمستان‌ها گرم هستند. این کفپوش‌ها بسیار ارزان‌تر از سایر کفپوش‌ها عرضه می‌شود. بزرگترین ایراد کفپوش‌های پلاستیکی این است که به سرعت زیبایی اولیه خود را از دست می‌دهند و کهنه می‌شوند. به مرور زمان فرو رفته به‌نظر می‌رسند و استحکام سطحی آن از بین می‌رود. خش بر می‌دارند و آتش‌زا هستند.


قیمت:
هر متر از کفپوش‌های پلاستیکی در بازار ایران حدودا بین متری ٨ تا ٣٠‌هزار تومان قیمت دارند.


موکت:
موکت تقریبا طرفداران خود را از دست داده است اما هنوز هم افراد زیادی هستند که ترجیح می‌دهند کفپوش خانه‌شان از الیاف پارچه‌ای باشد. این کفپوش بیشتر مناسب کسانی است که به بیماری روماتیسم مبتلا هستند. بعضی نیز ترجیح می‌دهند بخشی از کفپوش خانه خود را با موکت بپوشانند. مثلا اتاق خواب بچه‌ها یا سالن سینمای خانوادگی و... درحال حاضر موکت‌ها از نظر بافت و طراحی تنوع زیادی پیدا کرده‌اند تا بتوانند در بازار کفپوش‌ها به حیات‌شان ادامه دهند. بزرگترین ایراد موکت‌ها ضعف‌شان در مقابل رطوبت و حرارت است. جذب گرد و غبار به‌ویژه در موکت‌های دارای پرز بلند نیز یکی دیگر از ضعف‌های بزرگ این کفپوش قدیمی به شمار می‌آید.


قیمت:
درحال حاضر هر متر موکت در بازار ایران حدودا بین ١٨ تا ٥٠‌هزار تومان قیمت دارد. (روزنامه شهروند)


ادامه مطلب ...

چرا مشاجره میان همسران میانسال و کهنسال بیشتر است؟

مادرم داد می‌زند: باز حوله خیس حمام را روی تخت انداخته‌ای و پدرم پاسخ می‌دهد: خانم والله به خدا یادم رفت، الان بر می‌دارم.

ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود و موضوع انداختن جوراب‌ها در رخت چرک‌ها هم به میان کشیده می‌شود.

مادر: مرد! تو دوباره جوراب هاتو انداختی لای لباس چرک‌ها؟

پدر: چه اشکالی داره مگه‌؟

مادر: خدا یه مرگی به من بده از دست تو تا راحت شم.

پدر: باز شروع کردی. اصلا خونه خودمه دوست دارم هر جور دلم می‌خواد رفتار کنم. تو هم می‌تونی بری خونه بچه هات و منو به حال خودم بذاری‌!

سلام می‌کنم و هر یک ازآنها تا چشمشان به من می‌افتد لب به گله می‌گشایند و دیگری را متهم به بداخلاقی و ناسازگاری می‌کنند.

مادر می‌گوید: پدرت به کلی عوض شده، دیگر مرد سابق نیست. مثل بچه‌ها شده، دیگر اهمیتی به من نمی‌دهد، یا در کارهای خانه دخالت یا خرابکاری می‌کند. نظافت را رعایت نمی‌کند و خانه را به هم می‌ریزد.

پدر می‌گوید: این مادر غرغرو را ببرید تا من بتوانم نفس بکشم. از چای خوردن من هم ایراد می‌گیرد و می‌گوید چرا اینقدر چای می‌خوری!

برایم خیلی عجیب است. آنها همواره زندگی آرام و گرمی داشته‌اند، چرا اکنون حال و روزشان این‌گونه شده است. از زمانی که پدرم بازنشسته شده و در خانه مانده است اوضاع بدتر شده و با کوچکترین جرقه دعوای بزرگی در خانه بر پا می‌شود.

مشاجره میان سالمندان پدیده نادری نیست، گویی همه آدم‌ها در روزهای سالمندی کم‌حوصله تر می‌شوند و مرتب با دیگران جر و بحث می‌کنند. این در حالی است که ما در روزهای پیری نیاز بیشتری به محبت اطرافیانمان داریم.

زینب سی و شش ساله از رابطه پدر شوهر و مادر شوهرش سخن می‌گوید و آن را مشکلی پیچیده در خانواده عنوان می‌کند.

او می‌گوید: هر وقت به خانه والدین همسرم می‌رویم می‌بینم که آنها مشغول جرو بحث می کنند بر سر چیزهای کوچک هستند و حتی در حضور عروس‌ها و دامادها هم به یکدیگر پرخاشگری می‌کنند.

اما براستی چرا برای بسیاری از زوج‌ها بعد از میانسالی سخت‌‌ است 24 ساعت روز را با هم بگذرانند؟

به نظر می‌رسد وقتی یکی از زوجین تقریبا تمام مدت در خانه بوده، برای زوج دیگر که بتازگی بازنشسته شده تا حدی سخت است که بتواند خود را با عادت‌های روزمره وی هماهنگ سازد.

سن گذر آرزوها

با ورود زوجین به سنین میانسالی کم کم شرایط جسمانی و روحی متفاوت می‌شود. آغاز میانسالی در مردان با کاهش هورمون تستسترون همراه می‌شود، همان‌گونه که در زنان نیز در این دوره کاهش هورمون استروژن وجود دارد و تغییرات جسمی و روحی فراوانی به وجود می‌آورد، کاهش این هورمون در مردان نیز سطح انرژی بدن، قدرت عضلانی و جنسی را در آنان کاهش می‌دهد.

این تغییرات باعث تغییر در خلقیات و روحیات افراد می‌شود که همزمان با ورود فرد به دوران بازنشستگی است. افراد احساس می‌کنند که دیگر نشاط گذشته را ندارند و در حالی پا به این دوران گذاشته‌اند که بسیاری از آرزوهایی را که در سر می‌پروراندند، بر آورده نشده است.

بدیهی است همه همسران خواه ناخواه با هم مشکلاتی دارند که موجب تنش‌هایی بین آنها خواهد شد، اما با بروز این شرایط آنهایی که راه مدارا و تسامح را در پیش نگیرند، خیلی زودتر از اوایل ازدواج به نقطه جوش می‌رسند. نقطه جوش در روابط زناشویی همان نقطه‌ای است که فرد با رسیدن به آن، تحمل خود را از دست می‌دهد. در عین این‌که به همسرش بسیار علاقه‌مند و به او وابسته و معتاد است،متقابلا از او خسته و منزجر نیز هست، یعنی نوعی دوگانگی در احساسات فرد نسبت به همسرش پدید می‌آید که موجب جرو بحث‌های فراوانی می‌شود.

همچنین هنگامی که مردان و زنان به سن میانسالی و دوران بازنشستگی می‌رسند تهدید هویتی برای آنها به وجود می‌آید، این امر به آن معناست که آنها که تا دیروز سوال «من کیستم» را با شغل خود پاسخ می‌دادند در این زمان جوابی برای آن ندارند. ممکن است که خیلی از افراد خود را بازنشسته معرفی کنند، اما بسیاری از افرادی که شغل آزاد دارند یا همسرانی که همه عمر خود را صرف خانه داری و بچه‌داری کرده‌اند پاسخی برای این پرسش و اصولا امنیت روحی و روانی خود ندارند که همه این عوامل دست به دست یکدیگر می‌دهد و زمینه را برای بروز اختلافات آماده می‌کند.

وقتی تنها می‌شویم

شاید شما هم این داستان را شنیده باشید؛ پیرمردی همیشه از خروپف‌های همسرش شکایت می‌کرد، اما همسرش زیر بار نمی‌رفت و گله‌های همسرش را به حساب بهانه‌گیری وی می‌گذاشت. تا این‌که یک روز پیرمرد برای این‌که ثابت کند زنش در خواب خروپف می‌کند ضبط صوتی را آماده کرده و صدای خرناس‌های گوشخراش همسرش را ضبط می‌کند. پیرمرد صبح که از خواب بیدار می‌شود و شادمان از این‌که سند معتبری برای ثابت کردن خروپف‌های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می‌رود و صدایش می‌کند، غافل از این‌که زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپف‌های ضبط شده پیرزن، لالایی آرامبخش شب‌های تنهایی او می‌شود.

حکایت بیشتر زن و شوهرهایی که در سنین میانسالی با یکدیگر بگو مگو می‌کنند، همین ماجراست. آنها زمانی که یکی از طرفین به دیار باقی می‌شتابد افسوس می‌خورند و تنها در آن زمان است که متوجه می‌شوند ارزش یکی برای دیگری چقدر است؟

اما همیشه هم این‌طور نیست که همسران در این سن نسبت به یکدیگر وفادار بماند.

سر پیری و معرکه‌گیری!

بحران میانسالی وضعی ناآرام و بازتاب‌های مختلفی در زندگی افراد دارد، این حالت معمولا در بسیاری از افراد با انتقاد از شیوه زندگی گذشته، حسرت‌ها و دریغ‌ها از آرزوهای واصل نشده و کارهای بسامان نرسیده همراه است.

اکرم عباسی، روان‌شناس در این باره می‌گوید: فرد ممکن است در این حالت نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود احساس ملالت کند و برای ایجاد تغییر در این موارد، میل قوی‌ای را حس کند.

وی می‌افزاید: بارها دیده شده که همسران در این سن از یکدیگر جدا می‌شوند و این امر در مردان در مقایسه با زنان بیشتر روی می‌دهد. طلاق‌هایی که در سنین 40 تا 50 سال روی می‌دهد از این موارد است. حتی براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال گذشته 1615 مرد و زن در سنین بیش از ۷۵ سال از یکدیگر جدا شده‌اند.

به اعتقاد کارشناسان بخشی از طلاق‌های دوران سالمندی ریشه در زندگی مشترک گذشته دارد، به عنوان مثال زن و مردی که از ابتدا با اختلاف نظر و نداشتن تفاهم مواجه بوده‌اند و در همان سال‌های اول بچه‌دار شده‌اند و به همین دلیل با مشکلات کنار آمده‌اند و سازش کرده‌اند، در این دوران که از یک‌سو دختر وپسرها ازدواج کرده‌اند و از سوی دیگر به دلیل پایین آمدن آستانه تحمل، طلاق و جدایی را برماندن و زندگی کردن ترجیح می‌دهند.

با افزایش سن و افزایش سابقه زندگی مشترک به دلیل افزایش ارتباطات، اختلاف سلیقه‌ها بروز می‌کند و اگر زن و شوهر با مهارت‌های زندگی آشنا نباشند این اختلاف سلیقه‌ها به اختلاف اصلی زندگی تبدیل و به طلاق منجر می‌شود.

یکطرفه به قاضی نرویم

نوع نگاهی که افراد به دوره بازنشستگی دارند، باورها و انتظاراتی که دیگران از آنها دارند به عنوان عوامل تعیین‌کننده مهمی در این دوره میانسالی و ورود به سالمندی محسوب می‌شود.

دکتر یدالله قاسمی‌پور، روان‌شناس درباره دلایل بروز مشکل در زندگی مشترک زوج‌های سالمند می‌گوید: البته نمی‌توان یکطرفه به قاضی رفت و یک نسخه برای همه پیچید، برخی اوقات دوره بازنشستگی دوران خوش زندگی است یا به قول عامه دوره «با زن نشستگی» است.وی می‌افزاید: از منظر روان‌شناسی هر تغییری عارضه روانی استرس مثبت یا منفی را به همراه دارد. در دوره میانسالی که با زایندگی و باروری شخصیت همراه است انسان‌ها حس خوبی دارند، اما این حس گاهی همزمان با حکم بازنشستگی رئیس اداره است. گرچه ممکن است تغییر، رویداد خوشایندی تلقی شود، اما حکم یک عامل استرس را دارد که در شخصیت افراد تاثیرگذار است.

این روان‌شناس می‌افزاید: وارد شدن استرس به شخص موجب تغییر در روابط انسانی، محیطی و درون فردی ‌شده و برخی اوقات این دوره به عنوان دوره رکود و بی‌حاصلی، مفید نبودن و سربار بودن خانواده و جامعه تلقی می‌شود.

به گفته قاسمی‌پور اگر هر فردی چنین نگرشی به دوران میانسالی و ورود به آستانه پیری داشته باشد آستانه تحملش بخصوص در روابط بین فردی و خانوادگی که انتظار احساس امنیت از طرف مقابل را دارد از بین می‌رود.

نباید فراموش کنیم که حساس بودن و نداشتن احساس امنیت از طرف همسر در موقعیت‌های ناکامی می‌تواند حس خشم را به پرخاشگری و دعواهای خانوادگی تبدیل کند.

در عین حال عوامل دیگری مثل کاهش حقوق در دوره بازنشستگی، از دست دادن روابط کاری با دوستان، تغییر محیط زندگی، یکنواختی، کاهش قوای ذهنی و جسمی‌در کنار یکدیگر می‌تواند درک کامل‌تری از تغییرات روانی ـ اجتماعی این دوره را تجسم کند. از سوی دیگر یکی‌ از عواملی که موجب بروز چنین بگو مگوهایی در زندگی زوج‌های میانسال می‌شود نوع روابط آنها قبل از این دوره است. در این میان زن و شوهر ممکن است به دلیل مشغله‌کاری همسر و پرداختن به امور فرزندان فرصت این را که روابط مخدوش و مسائل حل نشده خود را در دوران جوانی حل کنند، نداشته باشند و در حقیقت این مشکلات همچون زخمی کهنه در دوران میانسالی سر باز کند.

دکتر قاسمی‌پور در این باره یادآور می‌شود: در این دوره همسران فراغت خوبی پیدا می‌کنند که به این مسائل هرچند به شیوه نامطلوب بپردازند. یادمان باشد که بسیاری از افراد دعوا کردن را به انزوا و دوری و کنار کشیدن از همه مسائل ترجیح می‌دهند. در حقیقت دعوا کردن در این سن به نوعی طرح مساله است که می‌تواند به حل آن منجر شود. اما منزوی شدن، اجتناب از روبه‌رو شدن با مسائل است که باعث می‌شود گاهی سال‌ها مساله‌ای ناگشوده باقی بماند.

اما متاسفانه حتی در چنین شرایطی نداشتن مهارت‌های گفت‌وگو و حل مساله به دلایل فرهنگی و خطاهای ذهن از جمله برداشت‌های اشتباه از رفتار همسر، ذهن خوانی و از این قبیل می‌تواند به آتش اختلافات و کشمکش‌های این دوره دامن بزند.

بودن یا نبودن، مساله این است

شاید امروز که جوانتر هستید، دوست نداشته باشید درباره زندگی عادی و روزمره خود بعد از بازنشستگی حرف بزنید و در ذهن خود این‌گونه فکر کنید که در این دوران به سفرهای زیادی می‌روم و وقت خود را صرف کارها‌ی بر زمین مانده زندگی می‌کنم، اما ماجرا به این سادگی نیست.

تفاوت شرایط جسمی، اقتصادی و خانوادگی در این زمان بخصوص بعد از دوران بازنشستگی باعث می‌شود نتوانیم آرزوهایی را که در دوران جوانی به آن فکر می‌کردیم ‌محقق کنیم. بنابراین نیاز است‌برای این دوران برنامه‌ریزی داشته باشیم.

اکرم عباسی، روان‌شناس نیز در این باره می‌گوید: معمولا لازم است که خانواده‌ها برای انطباق با شرایط جدیدی برنامه ریزی داشته باشند.

وی می‌افزاید: بهتر است در یک تقویم خالی از خود بپرسید که چطور می‌خواهید این روزها را پر کنید حتی می‌توانید این موضوع را با داشتن یک کار نیمه وقت یا داوطلبانه و خیریه تا حدی آسان‌تر کنید. در عین حال برای رسیدن به هماهنگی و گشودن راه‌هایی تازه در مقابل خود و همسرتان ارتباط خود را بیشتر کنید و ساعت‌های بیشتری را با وی بگذرانید.

عباسی توصیه می‌کند: در کارهای عادی و روزمره بازنگری کنید، خیلی از زوجین بعد از دوره بازنشستگی یک بار دیگر جنگ و جدال بر سر تقسیم کارهای روزمره را تجربه می‌کنند. خیلی مهم است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید به کار دیگری بپردازید یا خیر.

دکتر قاسمی‌پور نیز در این باره تاکید می‌کند: نکته اساسی که باید به خاطر داشته باشیم این است که در دوره سالمندی و بازنشستگی جدای از مسائل مالی و فرهنگی و خانوادگی، هیجانات فرد دستخوش تغییر می‌شود. شاید شنیده باشید که افراد سالمند مثل بچه‌ها حساسند. این نشان دهنده این است که عواطف و هیجانات در سازگاری روانشناختی در این دوره نقش بسزایی دارند. درک و همدلی از جانب همسر قطعا در این مورد مؤثر خواهد بود.

با وجود این داشتن روابط جایگزین برای روابط دوستانه و کاری، تغییر نگرش نسبت به بازنشستگی و داشتن برنامه‌ای که در آن فرد احساس کارایی قبلی خود را حفظ کند، باعث ایجاد احساس خوب در فرد ‌شده و همین امر نیز به نوبه خود باعث بهبود روابط با همسر و دیگر اعضای خانواده می‌شود.

از طرفی حفظ ارتباط با محل کار قبلی در قالب انجمن‌ها و نشست‌های صمیمی مدیران با افراد بازنشسته و نظرخواهی و مشورت با آنان برای بهبود کارایی سازمان، احساس ارزشمند و مفید بودن را در افراد حفظ می‌کند.

شواهرانی که خانگی نمی‌شوند

علاوه بر این مسائل بسیاری از همسران انتظار دارند شوهرانشان در دوره بازنشستگی در کارهای خانه به آنها کمک کنند. هرچند شوهران سعی می‌کنند این انتظارات را برآورده کنند، اما شوهران سنتی تلاش می‌کنند این انتظارات را با انجام کارهای مردانه‌تری مثل تعمیر خانه و وسایل زندگی پاسخ دهند و این ممکن است باعث‌ اختلاف شود‌ یا به دلیل این‌که شوهر به طور تمام وقت در خانه حضور پیدا می‌کند برخی رفتارها و عادت‌های او مورد اعتراض همسر قرار می‌گیرد. دکتر قاسمی‌پور در این باره می‌گوید: در این گونه موارد پیشنهاد می‌شود که انتظارات و توقعات دو طرف در موقعیتی مناسب و در کمال آرامش مطرح شود تا طرفین درک و فهم درستی از رفتارها پیدا کنند. برای مثال اگر شوهر درخواست همسر خود را مبنی بر آشپزی یا کمک کردن در آشپزخانه را نمی‌پذیرد، دلایل خود و احساس خود برای انجام چنین کارهایی را برای همسر خود توضیح دهد که از ذهن خوانی طرف مقابل و متعاقبا واکنش متقابل و در نهایت بروز دعوا و خشونت جلوگیری شود.

از طرف دیگر، حضور بیشتر شوهر در خانه، می‌تواند تهدیدی برای قدرت و قلمرو زن خانه‌دار تلقی شود و این احساس که در امور خانه‌داری دخالت می‌شود. حفظ احساس تسلط و کنترل امور خانه برای یک زن خانه‌دار مهم است و نباید آن را از نظر دورداشت. آموزش خانواده‌ها از طریق رسانه‌های جمعی کارگاه‌هایی که از طریق سازمان‌ها برای افراد و همسرانشان تدارک دیده می‌شود، می‌تواند باری از مشکلات ناشی از این دوره از زندگی را بکاهد. برخی اوقات یافتن یک کار پاره وقت یا فعالیت در زمینه مشابه با شغل سابق و استفاده از توانمندی و تجارب کاری اوقات فراغت فرد را پر خواهد کرد.

فرزندان؛ راه‌حل پیش رو

اما نباید فراموش کنیم که فرزندان به طور مستقیم و غیر مستقیم می‌توانند نقش مهمی را در کاهش این اختلافات و بگو مگوها ایفا کنند. در این دوره فرزندان معمولا ازدواج کرده‌اند و پدر و مادرها با عارضه‌ای به نام سندرم «آشیانه خالی» روبرو می‌شوند. احساس بیهودگی، پوچی و افسردگی همراه با بازنشستگی می‌تواند مساله را کمی پیچیده کند. کارشناسان بر این باورند که ارتباط مؤثر و مداوم فرزندان با خانواده والدین انتظاری از سوی پدر و مادر است که بیشتر از حمایت‌های مالی آنها برایشان اهمیت دارد.

دکتر قاسمی‌پور در این باره می‌گوید: فرزندان می‌توانند با تقویت احساس کنترل و شایستگی دوره جوانی پدر و مادر و همچنین همدلی و درک آنان به جای در دست گرفتن زمام تمام امور زندگی آنها احساس خوبی را در آنان ایجاد کنند. فرزندان نباید فراموش کنند که والدین آنها افرادی نیستند که در کودکی با آنها سر و کار داشتند و لازم است که روحیه حساس آنها را درک کنند. باید گفت که تقویت باورهای مذهبی و سنت‌های خوب گذشته که در آنها نیکی و احترام به والدین جای دارد، احساس خوبی در والدین ایجاد می‌کند و آنها دیگر خود را کم ارزش نمی‌دانند و فکر نمی‌کنند که حاصل عمرشان بیهوده بوده است. انسان‌ها در مسیر زندگی همواره به عقب می‌نگرند و به ارزیابی گذشته خود می‌پردازند و در این مکث از خود سوالاتی می‌پرسند که اگر در پاسخ به این سوالات به این نتیجه برسند که عمرشان بیهوده سپری نشده است، احساس خردمندی و کمال خواهند داشت و امید و آرامش آنها در زندگی به مراتب بیشتر می‌شود. بنابراین فرزندان می‌توانند تلاش‌ها و نکات مثبت زندگی پدر یا مادر را به آنها یادآور شوند و به داشتن یک حس خوب در آنها کمک کنند.

خودمان چه کنیم؟

اما اگر شما میانسال هستید و فرزندی ندارید برای رفع این مشکل به این دو نکته توجه کنید؛اول این‌که تا می‌توانید از مشاجرات و بگو مگوها کم کنید. به هیچ عنوان یک مشاجره را دست‌کم نگیرید. مشاجرات وقتی روی هم انبار شوند و انرژی‌هایشان را درهم ضرب کنند،خستگی و کلافگی لازم برای رسیدن به آن احساس دوگانه و نقطه جوش را فراهم می‌آورند.

ضمن آن‌که صفات بد و خلقیات ناپسند خودتان را از دسترس همسرتان دور نگه می‌دارید از تلاقی با نقاط ضعف و خلقیات ناپسند او نیز خودتان را حفظ کنید. توجه زیاد به عیوب یکدیگر و صحبت در باره آن، شما را نسبت به هم حساس و عصبی می‌کند.

از عیوب همسرتان چشم‌پوشی واقعی داشته باشید، یعنی در فکر و قلبتان هم آنها را وارد نکنید. شاید زندگی شما از مسیری پیش برود که عیوب همسرتان در این مسیر چندان مضر نباشد. همین که آسیب رفتارش به زندگی مشترکتان نرسد کافی است.یادم افتاد چند روز پیش در یکی از بوستان‌های شهر پشت سرم پیر مرد و پیر زنی میانسال نشسته بودند و به سرسره بازی بچه‌ها نگاه می‌کردند... لحظه‌ای در سکوت طوری که متوجه نشوند، نگاهشان کردم... چه آرام در گوش هم نجوا می‌کردند و با لبخند می‌گفتند: «چه عالی که بچه‌هایمان سر و سامان گرفتند و ما هنوز کنار هم هستیم.»

با خود می‌اندیشم چقدردر روزهای پیری به عشق ورزیدن همسرمان و تر و خشک کردن یکدیگر نیازمندیم. عشق در سالمندی نیازی است مثل غذا خوردن، مثل نوشیدن جرعه‌ای آب، مثل نفس کشیدن... آن را از همدیگر دریغ نکنیم.

10 توصیه برای‌کاهش مشاجرات پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها

1 ـ‌ به عنوان احترام و قدردانی از والدین‌تان و برای حفظ سلامت و بهداشت روانی آنها هنگام دیدار همان شور و شوق دوران کودکی را داشته باشید تا آنها در این دوران هم احساس شادی و نشاط کنند.

2 ـ اجازه دهید والدین‌تان متوجه شوند که همه چیز در زندگی‌تان خوب و عالی است و شما کنترل کامل بر زندگی‌تان دارید تا آنها نگران شما نباشند.

3 ـ اگر گرفتاری یا مشکلی دارید تا حد امکان از بازگو کردن و مطلع کردن آنها خودداری کنید.

4 ـ همیشه احترام خود را نسبت به والدین‌تان اظهار کنید و فراموش نکنید هیچ پول و هدیه‌ای نمی‌تواند جایگزین احترام شما برای آنها باشد.

5 ـ قدردان و سپاسگزار والدین باشید. سپاسگزاری و قدردانی از تمام آنچه‌ والدین در گذشته و حتی اکنون برای شما انجام داده‌اند باعث خوشحالی آنها می‌شود.

6 ـ تولد و مناسبت‌های مهم در زندگی والدین‌تان را فراموش نکنید.

7 ـ گاهی والدین خود را به ناهار یا شام به طور خصوصی دعوت و سعی کنید اوقات خوشی را با هم سپری کنید.

8 ـ آنها را در امور زندگی‌تان مشارکت دهید. از والدین‌تان برای مهمانی‌ها، جشن‌های تولد، برنامه‌های تعطیلات و دیگر فعالیت‌های خانوادگی که برگزار می‌کنید دعوت کنید و به بهانه پیری و کهولت سن و ناتوانی جسمانی آنها را از فعالیت‌های اجتماعی محروم نکنید.

9ـ در دسترس باشید و آنها را نسبت به آنچه در زندگی تان قرار است اتفاق بیفتد به روز نگه دارید و اجازه دهید که همواره ذهن آنها فعال بماند.

10 ـ سعی کنید به طور منظم و روزانه احوال آنها را جویا شوید و حداقل هفته‌ای یک بار به منزل آنها سرکشی کنید.

( گیتی آذری / چاردیواری ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

1483


ادامه مطلب ...

جدال میان زایمان طبیعی و سزارین

یعنی در حالی که وزارت بهداشت تلاش می‌کند هر طور که شده، آمار سزارین را پایین بیاورد و مادران را به زایمان طبیعی تشویق کند، در این فرآیند منطقی، خدمات مامایی تحت پوشش بیمه قرار نگرفته است. مثلا کافی است همین الان نسخه یک ماما را به بیمه‌ها ارائه کنید و بر فرض بخواهید سونوگرافی انجام بدهید، در آن صورت معمولا بیمه اعلام می‌کند که نسخه ماما را قبول ندارد و باید هزینه‌ها را از جیبتان پرداخت کنید.

اتفاق دیگری که امکان دارد بیفتد این که از شما بخواهند نسخه ماما را به یک پزشک متخصص زنان و زایمان بدهید تا او همان نسخه را برای شما دوباره‌نویسی کند. در این شرایط حتی نسخه پزشک عمومی هم کارساز است، اما دستور پزشکی ماما مورد قبول نیست. البته ناگفته پیداست که شما برای این‌ که نسخه ماما را به پزشک متخصص بدهید و در دوری باطل، او همان نسخه را کپی کند و به دست شما بدهد، باید هزینه ویزیت کامل یک پزشک متخصص را بدهید. همین دلیل ساده باعث می‌شود که بیمار این دور باطل را انتخاب نکند و از همان اول سراغ پزشک متخصص برود. یعنی بیمار وقتی می‌بیند برای گرفتن یک خدمت ساده پزشکی، باید دو بار حق ویزیت بدهد، بنابراین طبیعی است که ترجیح بدهد به طور مستقیم سراغ پزشک متخصص زنان برود و خیال خودش را راحت کند.

چنین اتفاقی باعث می‌شود خدمات مامایی که تا چند دهه گذشته، در راس خدمت رسانی به مادران باردار قرار داشت، حالا رفته رفته به حاشیه برود و کمتر نام و نشانی از آن باقی بماند.در شرایطی که مسئولان وزارت بهداشت هم بر این نکته اتفاق نظر دارند که برای گسترش زایمان طبیعی در کشور باید به طور گسترده از خدمات ماماها استفاده شود و بدون آنها نمی‌توان این امر مهم را به سرانجام مطلوب رساند، اما معلوم نیست چرا بیمه‌ها خدمات مامایی را دسته چندم فرض کرده و اصلا آن را به حساب نمی‌آورند.

این وضعیت ناهماهنگ در سیاست‌های وزارت بهداشت، باعث می‌شود رایگان شدن زایمان طبیعی هم نتواند مشوق خوبی برای مادران باردار باشد و این حرکت مثبت وزارت بهداشت، نتواند به اهداف کلان طرح تحول سلامت، کمک زیادی کند.

از سوی دیگر، هم اکنون یکی از عمده مشکلات نظام سلامت، بحث بیکاری گسترده نیروهای شاغل در این حوزه است. انبوه پزشکان عمومی بیکار که عطای طبابت را به لقایش بخشیده‌اند، نمونه بارزی از نادیده گرفتن خدمات آنها در بحث پزشک خانواده و نظام ارجاع است. حالا اگر قرار باشد خدمات مامایی هم به سرنوشتی مشابه گرفتار شود و در حقیقت، رفته رفته خدمات مامایی از نظام سلامت کمرنگ شده تا در نهایت حذف شود، بنابراین دیر یا زود با انبوه ماماهایی روبه‌رو خواهیم بود که یا کار سخت و طاقت فرسایشان را رها کرده یا این‌که به حرفه دیگری غیر از تخصصشان روی آورده‌اند. در آن صورت، قطعا چنین اوضاعی فقط به ضرر ماماها نخواهد بود، بلکه از نگاهی کلی‌تر، این خود نظام سلامت و نظام آموزشی است که از خدمات یک نیروی حرفه‌ای که سال‌ها برای آموزش او وقت و هزینه صرف شده، بی‌بهره مانده است. مشکل دیگری که بیمه نبودن خدمات مامایی می‌تواند در پی داشته باشد، بحث از بین رفتن امنیت شغلی دانشجویان رشته مامایی است که ناامنی روانی را هم برای آنها به وجود می‌آورد. یعنی اگر قرار باشد به خدمات ماماها تا این سطح نازل نگاه شود و حتی دستور پزشکی آنها از سوی بیمه‌ها هم معتبر شناخته نشود، بدیهی است که هر دانشجویی هم که در رشته مامایی فارغ التحصیل می‌شود، خواه‌ناخواه باید منتظر بیکاری احتمالی‌اش باشد.

امین جلالوند‌‌ / ‌‌گروه جامعه


ادامه مطلب ...

یک اشتباه رایج میان زنان مبتلا به دیابت بارداری

لیلا رضازاده، چاقی فراوان، بارداری در سن بالای ۳۵ سال و همچنین سابقه وجود دیابت در فامیل‌ درجه اول را از جمله دلایل بروز دیابت بارداری بیان و اظهار کرد: برای افراد مبتلا به دیابت بارداری دارو، ورزش و رژیم غذایی مناسب همزمان توصیه می‌شود.

وی افزود: زنان دارای دیابت بارداری باید از مصرف غذاهای حاوی سدیم بالا و پر نمک از جمله سوسیس و کالباس، انواع کنسرو و چیپس و پفک خودداری کنند و برنج را نیز همراه با حبوبات بخورند.

رضازاده همچنین مصرف چربی و کلسترول فراوان را برای این افراد مضر خواند و تصریح کرد: غذاهای سرخ شده، گوشت قرمز پرچرب، پوست مرغ، سس مایونز، کله پاچه، شیر و لبنیات پرچرب و... از جمله مواد غذایی است که برای زنان مبتلا به دیابت بارداری توصیه نمی‌شود. این افراد باید از مصرف قندهای ساده از جمله کیک، شیرینی، قند و شکر، مربا و بستنی فراوان نیز پرهیز کنند و به جای آنها از قندهای پیچیده، نان سبوس‌دار و نان جو استفاده کنند.

به گفته این کار‌شناس تغذیه، مصرف میوه و سبزیجات نیز برای این افراد لازم است، اما باید از مصرف زیاد میوه خودداری کنند، چون قند خون آن‌ها را بالا می‌برد. (ایسنا)

273


ادامه مطلب ...