اگر میخواهید زمان را مدیریت کنید و از هدر دادن وقت گران بهای خود دست بکشید بهتر است در ادامه با ما همراه شوید تا با 13 دلیل رایج هدر دادن وقت را متوجه شوید.
عادت مدیریت زمان بهراحتی به دست نمیآید. موفق شدن یا نشدن ما نهایتا به این بستگی دارد که چگونه از زمان در دسترس خود استفاده میکنیم. برای به دست آوردن این عادت، اجتناب از انجام رفتارهایی که برنامهی زمانبندی را عقب بیندازد و یا مانع انجام کار مهمی شود، ضروری است. در اینجا به ۱۳ رفتاری اشاره میکنیم که افراد ناموفق با انجام آنها زمان خود را به بدترین نحو مدیریت میکنند:
جدول زمانی مخصوص قطارها و افراد خشک و مقید است. شما به خودتان میگویید که همه چیز تحت کنترل است و میتوان بدون داشتن برنامهای مشخص در دور و اطراف قدم زد و کارها را انجام داد. اما حقیقت چیز دیگری است. داشتن جدول زمانی حیاتی است. داشتن برنامه به شما کمک میکند بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید، به شما کمک میکند نتایج کار خود را ثبت کنید و کارهای خود را اولویتبندی کنید.
بدون یک برنامهی نوشتهشده، احتمالا زمان زیادی هدر خواهید داد و در آخر روز، به یاد کارهایی میافتید که باید انجام میدادید اما ندادید.
این مورد با مورد قبلی، یعنی داشتن برنامه رابطهی تنگاتنگی دارد. اساسا باید همه چیز را نوشت. کاری را که میخواهید انجام دهید را بنویسید، کاری که انجام دادهاید را نیز بنویسید و همچنین کارهایی که وقت انجام آنها را نداشتید. مهم نیست که از گوشی، تقویم و یا هر چیز دیگری استفاده میکنید، فقط بنویسید!
در لحظه زندگی کردن بسیار خوشایند و زیبا است. گاهی اوقات، داشتن چنین خصیصهای به شما اجازه میدهد در برخورد با موانع غیرمنتظره در زندگی انعطافپذیر باشید و از زندگی و لحظات آن لذت ببرید؛ بنابراین از فرصتهای پیشبینینشده استفاده کنید و زندگی جالبی در پیش بگیرید.
با این حال، اگر زندگی کردن در لحظه، دائما تبدیل به حواسپرتی شود و شما را از انجام کارهای مهمتان بازدارد؛ تبدیل به یک مشکل میشود. افراد ناموفق نمیتوانند بر کاری که در حال انجام آن هستند تمرکز کنند، و در نهایت تصمیمات بسیار بدی در مورد مدیریت زمان میگیرند.
اگر شما عکسی از یک جوجه پنگوئن بامزه ببینید و بعد، ناگهان دریابید که کل روز را مشغول گشتوگذار در اینترنت و سرچ کردن عکسهای حیوانات بودهاید, بدانید که مشکل تمرکز دارید.
بسیاری از مردم این کار را میکنند، به تعویق انداختن انجام کاری برای سازماندهی دوبارهی وقتان، عمل بیضرری است. با این حال، اگر این کار تبدیل به عادت شود و از حالت عادی فراتر رود، باید در روش عمل خود تجدیدنظر کنید. اگر شما دائما این کار را انجام دهید، در منجلاب فرو میروید و کارها رویهم انباشته میشوند. دائما به خودتان میگویید که روزی این کارها را تمام میکنم ؛ اما کارها بیشتر و بیشتر میشوند. اگر در این وضعیت هستید، باید برای خود یک انگیزهی قوی بیابید و سپس شروع به نوشتن برنامهی زمانی کنید.
منظور ما، آیینهای عجیبوغریب مذهبی نیست. منظورمان عادتهای مثبتی هستند که در طول روز به شما انگیزه میدهند. مثلا نوشیدن قهوه بعد از بیدار شدن و یا تمرین یوگا و یا گوش کردن به آهنگ انرژیک؛ همین فعالیتهای کوچک شما را برای یک روز پرانرژی آماده میکنند.
شاید چنین توصیهای را در یکی از آن پستهای اینستاگرامی بیمزه دیده باشید! اما به این فکر کنید که آیا واقعا میتوانید به موفقیت برسید در حالی که زندگی شما تهی از هیجان است؟ شاید جواب این سؤال مثبت باشد؛ اما حتی در این صورت، هدف از اینهمه تلاش چه خواهد بود؟
بسیار مهم است که برای خودتان اوقات فراغت تدارک ببینید؛ باز هم تأکید میکنیم که اوقات فراغت هم باید در چارچوب برنامهی زمانی باشند. اگر شما مشغلهی زیادی دارید و نمیتوانید برای خودتان اوقات خوشی بیافرینید، احتمالا موفقیتتان دوام زیادی نخواهد داشت.
انسانهای ناموفق شاید با کار کشیدن بیشازحد از خودشان بتوانند به موفقیتهای کوتاهمدت برسند، اما در بلندمدت، شاید به مرحلهی بیهدفی و ناشادمانی برسند.
حتما برای آخر هفتهی خود برنامهی فراغت داشته باشید، حتی اگر از فرط بیحوصلگی مجبور شوید که مستند «فرازمینیهای باستانی» را ببینید، این کار را انجام دهید. با برنامهریزی برای آخرهفتهها، در واقع شما مدیریت زمان خود را تقویت میکنید و مجبور میشوید از تکتک دقایق برای استراحت استفاده کنید تا خود را برای انجام وظایف بزرگ در طول هفته آماده کنید.
امروز هدف اصلی شما چیست؟ برای این هفته چطور؟ این ماه؟ داشتن هدف، شما را در مسیر درست نگه میدارد. حتی اگر نتوانید در مدت زمان تعیینشده به تمام اهداف خود برسید، حداقل تلاش میکنید و این خود یک گام بزرگ و ارزشمند است.
اولویتبندی مهم است، باید این کار را برای شغل، پول و زندگی شخصیتان انجام دهید. همچنین اولویتبندی در مورد استفاده از زمان نیز بسیار بااهمیت است. اگر کارهای خودتان را اولویتبندی نکنید، ممکن است تماموقت خود را روی کارهای کوچک بگذارید و به کارهای اصلی رسیدگی نکنید. زمانی که برنامهی زمانی کارهایتان را مینویسید، آنها را تحت عناوین ضروری یا اختیاری برچسبگذاری کنید.
اینکه سعی کنید چند کار را همزمان پیش ببرید، نشانهای از مدیریت بد زمان است. زیاد به خودتان فشار وارد نکنید، در هنگام برنامهریزی معقولانه رفتار کنید.
به چیزهای مختلفی فکر کنید؛ آیا واقعا از لحاظ روحی این انرژی را دارید که هر شب با دوستان خود خوش بگذرانید؟ آیا زمان اختصاص دادهشده برای انجام کاری کم تخمین زده نشده است؟ آیا عملا میتوانید کارهای مربوط به چند پروژه را بهطور همزمان مدیریت کنید؟
اگر احساس درونی شما این است که نمیتوانید چنین حجمی از کار را انجام دهید، بهتر است تکتک به انجام آنها بپردازید. در غیر این صورت ممکن است از عهدهی انجام بعضی از آنها برنیایید.
وقتی صحبت از افرادی میشود که مدیریت زمان آنها فاجعه است، شاید با خود شخصی را تصور کنید که روی کاناپه دراز کشیده و نوشابه میخورد و وقت خود را هدر میدهد.
در حقیقت، افراد نامنظم در شکلهای گوناگونی یافت میشوند. بعضی از افراد درست خلاف توصیهی قبلی ما رفتار میکنند، یعنی سعی میکنند بار سنگینی بلند کنند. نتیجه کار اغلب این است که زیر این بار سنگین از حرکت بازمیایستند. آنها کارها را عقب میاندازند و یا سعی میکنند در دقایق آخر کارهایشان را تمام کنند. بهطور خلاصه، بعضی از افراد با روند یکنواختی کار نمیکنند. این گونه افراد به مرحلهای میرسند که تمام انرژی خود را از دست میدهد و تا مدتها از کار کشیدن دست برمیدارند.
افراد ناموفق اغلب به خاطر تصمیمات نادرستی که در مورد مدیریت زمان میگیرند، خود را از پا میاندازند. بنابراین اگر شما چنین رویهای در پیش گرفتهاید، حتما به فکر اصلاح آن باشید.
در عصر دیجیتال، احتمالا کار شما مستلزم این است که ساعتها پشت رایانه بنشینید و به صفحهنمایش خیره شوید. با این حال، این موضوع به این معنی نیست که شما در اوقات استراحت نیز باید در توییتر چرخ بزنید یا به اینستاگرام و فیسبوک بروید. استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند مغز شما را آشفته کند. بهجای اینکه بعد از ساعتها استفاده از رایانه، اوقات استراحت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانید، میتوانید عادت دیگری برای خودتان پیدا کنید، مثلا میتوانید شروع به خواندن کتاب کنید.
گاهی اوقات افراد برای اینکه کارهای بیشتری انجام دهند و بهاصطلاح بهرهور باشند، در انجام کارها تعجیل میکنند، نتیجه این میشود که کارهای بیشتری برای خود میتراشند و باید اشتباهات خود را اصلاح کنند. بهجای اینکه بخواهید با عجله کاری را انجام دهید، آرام باشید، از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید و برای درست انجام دادن کاری و اتمام آن عجله نکنید. به یاد داشته باشید که نتیجهی عجله کردن در انجام کار، ناتمام ماندن آن است.
افرادی که در مدیریت زمان ناکام میمانند، معمولا بعضی اشتباهات متداول و مشترک را مرتکب میدهند که به بررسی آنها میپردازیم.
عادت مدیریت زمان بهراحتی به دست نمیآید. موفق شدن یا نشدن ما نهایتا به این بستگی دارد که چگونه از زمان در دسترس خود استفاده میکنیم. برای به دست آوردن این عادت، اجتناب از انجام رفتارهایی که برنامهی زمانبندی را عقب بیندازد و یا مانع انجام کار مهمی شود، ضروری است. در اینجا به ۱۳ رفتاری اشاره میکنیم که افراد ناموفق با انجام آنها زمان خود را به بدترین نحو مدیریت میکنند:
جدول زمانی مخصوص قطارها و افراد خشک و مقید است. شما به خودتان میگویید که همه چیز تحت کنترل است و میتوان بدون داشتن برنامهای مشخص در دور و اطراف قدم زد و کارها را انجام داد. اما حقیقت چیز دیگری است. داشتن جدول زمانی حیاتی است. داشتن برنامه به شما کمک میکند بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید، به شما کمک میکند نتایج کار خود را ثبت کنید و کارهای خود را اولویتبندی کنید.
بدون یک برنامهی نوشتهشده، احتمالا زمان زیادی هدر خواهید داد و در آخر روز، به یاد کارهایی میافتید که باید انجام میدادید اما ندادید.
این مورد با مورد قبلی، یعنی داشتن برنامه رابطهی تنگاتنگی دارد. اساسا باید همه چیز را نوشت. کاری را که میخواهید انجام دهید را بنویسید، کاری که انجام دادهاید را نیز بنویسید و همچنین کارهایی که وقت انجام آنها را نداشتید. مهم نیست که از گوشی، تقویم و یا هر چیز دیگری استفاده میکنید، فقط بنویسید!
در لحظه زندگی کردن بسیار خوشایند و زیبا است. گاهی اوقات، داشتن چنین خصیصهای به شما اجازه میدهد در برخورد با موانع غیرمنتظره در زندگی انعطافپذیر باشید و از زندگی و لحظات آن لذت ببرید؛ بنابراین از فرصتهای پیشبینینشده استفاده کنید و زندگی جالبی در پیش بگیرید.
با این حال، اگر زندگی کردن در لحظه، دائما تبدیل به حواسپرتی شود و شما را از انجام کارهای مهمتان بازدارد؛ تبدیل به یک مشکل میشود. افراد ناموفق نمیتوانند بر کاری که در حال انجام آن هستند تمرکز کنند، و در نهایت تصمیمات بسیار بدی در مورد مدیریت زمان میگیرند.
اگر شما عکسی از یک جوجه پنگوئن بامزه ببینید و بعد، ناگهان دریابید که کل روز را مشغول گشتوگذار در اینترنت و سرچ کردن عکسهای حیوانات بودهاید, بدانید که مشکل تمرکز دارید.
بسیاری از مردم این کار را میکنند، به تعویق انداختن انجام کاری برای سازماندهی دوبارهی وقتان، عمل بیضرری است. با این حال، اگر این کار تبدیل به عادت شود و از حالت عادی فراتر رود، باید در روش عمل خود تجدیدنظر کنید. اگر شما دائما این کار را انجام دهید، در منجلاب فرو میروید و کارها رویهم انباشته میشوند. دائما به خودتان میگویید که روزی این کارها را تمام میکنم ؛ اما کارها بیشتر و بیشتر میشوند. اگر در این وضعیت هستید، باید برای خود یک انگیزهی قوی بیابید و سپس شروع به نوشتن برنامهی زمانی کنید.
منظور ما، آیینهای عجیبوغریب مذهبی نیست. منظورمان عادتهای مثبتی هستند که در طول روز به شما انگیزه میدهند. مثلا نوشیدن قهوه بعد از بیدار شدن و یا یوگای صبحگاهی و یا گوش کردن به آهنگ انرژیک؛ همین فعالیتهای کوچک شما را برای یک روز پرانرژی آماده میکنند.
شاید چنین توصیهای را در یکی از آن پستهای اینستاگرامی بیمزه دیده باشید! اما به این فکر کنید که آیا واقعا میتوانید به موفقیت برسید در حالی که زندگی شما تهی از هیجان است؟ شاید جواب این سؤال مثبت باشد؛ اما حتی در این صورت، هدف از اینهمه تلاش چه خواهد بود؟
بسیار مهم است که برای خودتان اوقات فراغت تدارک ببینید؛ باز هم تأکید میکنیم که اوقات فراغت هم باید در چارچوب برنامهی زمانی باشند. اگر شما مشغلهی زیادی دارید و نمیتوانید برای خودتان اوقات خوشی بیافرینید، احتمالا موفقیتتان دوام زیادی نخواهد داشت.
انسانهای ناموفق شاید با کار کشیدن بیشازحد از خودشان بتوانند به موفقیتهای کوتاهمدت برسند، اما در بلندمدت، شاید به مرحلهی بیهدفی و ناشادمانی برسند.
حتما برای آخر هفتهی خود برنامهی فراغت داشته باشید، حتی اگر از فرط بیحوصلگی مجبور شوید که مستند «فرازمینیهای باستانی» را ببینید، این کار را انجام دهید. با برنامهریزی برای آخرهفتهها، در واقع شما مدیریت زمان خود را تقویت میکنید و مجبور میشوید از تکتک دقایق برای استراحت استفاده کنید تا خود را برای انجام وظایف بزرگ در طول هفته آماده کنید.
امروز هدف اصلی شما چیست؟ برای این هفته چطور؟ این ماه؟ داشتن هدف، شما را در مسیر درست نگه میدارد. حتی اگر نتوانید در مدت زمان تعیینشده به تمام اهداف خود برسید، حداقل تلاش میکنید و این خود یک گام بزرگ و ارزشمند است.
اولویتبندی مهم است، باید این کار را برای شغل، پول و زندگی شخصیتان انجام دهید. همچنین اولویتبندی در مورد استفاده از زمان نیز بسیار بااهمیت است. اگر کارهای خودتان را اولویتبندی نکنید، ممکن است تماموقت خود را روی کارهای کوچک بگذارید و به کارهای اصلی رسیدگی نکنید. زمانی که برنامهی زمانی کارهایتان را مینویسید، آنها را تحت عناوین ضروری یا اختیاری برچسبگذاری کنید.
اینکه سعی کنید چند کار را همزمان پیش ببرید، نشانهای از مدیریت بد زمان است. زیاد به خودتان فشار وارد نکنید، در هنگام برنامهریزی معقولانه رفتار کنید.
به چیزهای مختلفی فکر کنید؛ آیا واقعا از لحاظ روحی این انرژی را دارید که هر شب با دوستان خود خوش بگذرانید؟ آیا زمان اختصاص دادهشده برای انجام کاری کم تخمین زده نشده است؟ آیا عملا میتوانید کارهای مربوط به چند پروژه را بهطور همزمان مدیریت کنید؟
اگر احساس درونی شما این است که نمیتوانید چنین حجمی از کار را انجام دهید، بهتر است تکتک به انجام آنها بپردازید. در غیر این صورت ممکن است از عهدهی انجام بعضی از آنها برنیایید.
وقتی صحبت از افرادی میشود که مدیریت زمان آنها فاجعه است، شاید با خود شخصی را تصور کنید که روی کاناپه دراز کشیده و نوشابه میخورد و وقت خود را هدر میدهد.
در حقیقت، افراد نامنظم در شکلهای گوناگونی یافت میشوند. بعضی از افراد درست خلاف توصیهی قبلی ما رفتار میکنند، یعنی سعی میکنند بار سنگینی بلند کنند. نتیجه کار اغلب این است که زیر این بار سنگین از حرکت بازمیایستند. آنها کارها را عقب میاندازند و یا سعی میکنند در دقایق آخر کارهایشان را تمام کنند. بهطور خلاصه، بعضی از افراد با روند یکنواختی کار نمیکنند. این گونه افراد به مرحلهای میرسند که تمام انرژی خود را از دست میدهد و تا مدتها از کار کشیدن دست برمیدارند.
افراد ناموفق اغلب به خاطر تصمیمات نادرستی که در مورد مدیریت زمان میگیرند، خود را از پا میاندازند. بنابراین اگر شما چنین رویهای در پیش گرفتهاید، حتما به فکر اصلاح آن باشید.
در عصر دیجیتال، احتمالا کار شما مستلزم این است که ساعتها پشت رایانه بنشینید و به صفحهنمایش خیره شوید. با این حال، این موضوع به این معنی نیست که شما در اوقات استراحت نیز باید در توییتر چرخ بزنید یا به اینستاگرام و فیسبوک بروید. استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند مغز شما را آشفته کند. بهجای اینکه بعد از ساعتها استفاده از رایانه، اوقات استراحت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانید، میتوانید عادت دیگری برای خودتان پیدا کنید، مثلا میتوانید شروع به خواندن کتاب کنید.
گاهی اوقات افراد برای اینکه کارهای بیشتری انجام دهند و بهاصطلاح بهرهور باشند، در انجام کارها تعجیل میکنند، نتیجه این میشود که کارهای بیشتری برای خود میتراشند و باید اشتباهات خود را اصلاح کنند. بهجای اینکه بخواهید با عجله کاری را انجام دهید، آرام باشید، از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید و برای درست انجام دادن کاری و اتمام آن عجله نکنید. به یاد داشته باشید که نتیجهی عجله کردن در انجام کار، ناتمام ماندن آن است.
جام جم سرا به نقل از ایرنا: در آزمایشی با شرکت ۱۲۰۰ فرد بین ۵۰ تا ۸۰ ساله، میزان سلامت قلبی و کیفیت زندگی مشترک آنها مورد بررسی قرار گرفت تا با نگاه به عواملی مانند ایست قلبی، سکته مغزی و سطح کلسترول خون، سلامت قلبی این افراد سنجیده شود.
به گزارش رویتر، نتایج بررسیها نشان داد ازدواج ناموفق سلامت قلب را بشدت تحت تاثیر قرار میدهد.
این تحقیقات نشان میدهد افرادی که زندگی مشترک موفقی دارند، با کمک همسر خود در جهت زندگی سالم قدم بر میدارند و مراقب سلامت یکدیگر هستند. مهمترین تاثیر ازدواج ناموفق، تحمل استرس و فشار روانی دایمی است.
پزشکان معتقدند که ازدواج ناموفق زوجین را به طرف عادتهای ناسالم مانند زندگی پر استرس، تنش در محل کار و اجتماع و استعمال دخانیات سوق میدهد. آنها در ادامه تحقیقاتشان گفته انند تاثیر احساسات منفی در زنان بیشتر است و این موضوع علاوه بر تاثیر منفی بر سلامت قلب باعث بروز دیابت میشود.
پاسخ مشاور: برخی از تجربیات گذشته، گاه ناخوشایند است و احساس آشفتگی زیادی را برای تصمیمگیریهای آینده افراد ایجاد خواهد کرد، اما اینگونه احساسات نباید مانع از گفتن حقیقت شود. زندگی با اضطراب و نگرانی دائمی علاوه بر ریسک بالا، عواقب پیش بینی نشدهای نیز به همراه دارد که تمامی این عوامل میزان رضایت از زندگی را پایین میآورد.
برای شروع زندگی مشترک اعتماد داشتن طرفین به همدیگر در اولویت است. در این مسئله جوانب مختلفی مطرح است که به تفکیک به آنها میپردازم.
با حقیقت کنار بیایید:
احساس شما درباره تجربه قبلی خود، بسیار حائز اهمیت است. دیدگاه شما درباره تجربهتان به میزان زیادی دیدگاه اطرافیانتان را نیز جهت میدهد. اگر این موضوع را امتیازی منفی میدانید، دیگران نیز آن را منفی تلقی خواهند کرد. این حقیقت که شما چنین تجربهای دارید جزئی از زندگی شماست و همان طور که در دیگر مسائل نیز عنوان شده است پذیرفتن حقیقت و کنار آمدن با آن، میتواند فرد را در ادامه راه بیشتر کمک کند.
خودشناسی را تقویت کنید:
برای یک شروع خوب، لازم است درگیری فکری در خصوص زندگی قبلی خود نداشته باشید. همچنین از تجربه قبل خود به عنوان راهی برای خودشناسی بیشتر استفاده کنید. در ازدواج دوم موفقیت در گرو انگیزههای سالم و بررسی صحیح معیارهای شخصی است.
به خودتان زمان بدهید:
در سوالتان مطرح نکردهاید که چه مدت از جدایی شما میگذرد؟ زیرا این مسئله بسیار مهم و حیاتی است. در صورتی که برای بازیابی احساسات به خود فرصت کافی نداده باشید، این موضوع ممکن است انتخاب کنونی شما را نیز تحت تاثیر قرار داده باشد. برای اجتناب از افتادن در دام مقایسه، ضروری است از کمک متخصص بهره بگیرید.
گفتهاید که خواستگارتان از تجربه قبلی شما اطلاع دارد ولی به علت ترس از مخالفت، موضوع را با خانواده مطرح نکرده است. بهتر است دلایل دیگر این مسئله نیز توسط مشاور به دقت بررسی شود.
از بیان جزئیات بپرهیزید:
در رابطه با برخورد خانوادهها با این مسئله، دیدگاههای مختلفی مطرح است. به عنوان مثال: یا از کنار مسئله میگذرند، یا حساسیت ویژهای از خود بروز میدهند، برخی نیز شایستگیهای دیگر فرد را در نظر میگیرند و بر نکات مثبت او تاکید میکنند. به هرحال با توجه به اینکه نمیتوان برخورد خانواده خواستگارتان را پیش بینی کرد بهتر است مسئله بازگو شود. برای این کار به گفتن جزئیات نیازی نیست و مطرح کردن موضوع به طور کلی کفایت میکند. به یاد داشته باشید نباید از همسر سابق خود یک دیو بسازید. بیان اختلاف آن هم به طور خلاصه کافی است.
صداقت خود را نشان دهید:
میزان نگرانی و دشواری بیان این مسئله قابل پیش بینی و درک است، ولی قطعا این تجربه نمیتواند تمامی ویژگیهای مثبت شما را زیر سوال ببرد. مطرح کردن این موضوع بیانگر میزان صداقت شما و همچنین اعتماد به انتخاب کنونیتان است. (سیمین قربانی- کارشناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
وبسایت روزیاتو - حامد آل محمد: عادت های کهنه را به سختی می توان کنار گذاشت، اما اگر برای ترک برخی از آن ها به طور جدی تلاش نکنیم، تصویر نامناسبی از ما در ذهن دیگران نقش خواهد بست. این رفتار ها می تواند شما را فردی ناموفق جلوه داده و نشان دهنده عدم موفقیت در زندگی شخصی و حرفه ای باشد.
در این مطلب قصد داریم ۱۲ عادت افراد ناموفق را برای شما بیان نماییم.
از انجام حرکات بیهوده در برابر دیگران پرهیز کنید، زیرا این کار شما را نگران و عصبانی نشان داده و این احساس را به همکارانتان منتقل می نماید. چنین عادتی باعث می شود تا دیگران از شما فاصله بگیرند.
عدم علاقه به افراد خاص و نداشتن رفت و آمد با آن ها امری کاملا طبیعی است، اما داشتن کینه و نفرت از آن ها باعث می شود انرژی و وقت شما هدر برود. به علاوه اگر این مسئله را با دیگران مطرح نمایید، آن ها شما را فردی کینه توز می پندارند.
خرج نمودن بیش از حد پول می تواند اوضاع اقتصادی آینده شما را به هم بریزد. شما باید درآمد خود را پس انداز کنید تا با چنین مسئله ای مواجه نشوید. دانستن علل چنین رفتاری می تواند به شما برای ترک آن کمک نماید.
همواره صادق باشید؛ دروغ های کوچک می تواند دردسر ساز باشد و شما را به سمت دروغ های بزرگ تر سوق دهد. ممکن است افرادی وجود داشته باشند که توانسته اند با دروغ گویی کار خود را پیش ببرند، اما این بدین معنا نیست که شما نیز چنین رویه ای در پیش بگیرید.
صحبت کردن و ارتباط با افراد ایده مناسبی است، اما شما نباید بدون تفکر سخنی به زبان آورید. نمی توان هر چیزی که به ذهن خطور می کند را بر زبان آورد. این رفتار می تواند شما را فردی بی ادب، نا آگاه و بی دست و پا نشان دهد.
گله کردن و نارضایتی همیشگی از شرایط عادت چندان مناسبی نیست. گاهی اوقات چنین کاری می تواند برای مطرح نمودن خود و اعلام نارضایتی مفید واقع شود، اما اعتراض همیشگی به مسائل رفتار درستی نیست و برای شما دردسر ایجاد خواهد نمود.
هشدار: اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر 7 عادت آدمهای ناموفق نکنید. کدام 7 عادت؟! با صفحه «موفقیت» این هفته، همراه شوید....
عادت اول: آنها منفی فکر میکنند، منفی حرف میزنند و منفی عمل میکنند وای!
آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را میبینند. همیشه شکایت میکنند که آفتاب خیلی داغ اســت، باران گلهای باغچهشان را خراب کرده، باد موهایشان را به هم ریخته و ... خلاصه، فکر میکنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را میبینند و هیچوقت راهحل را نمیبینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آنچنان بزرگ میکنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی میشود. آنها شکست را عاقبت هر کاری میدانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یک دفعه نازل میشود. هیچوقت به جلو حرکت نمیکنند و در زندگیشان تغییر زیادی نمیدهند، چرا که همیشه میترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
عادت دوم: آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل میکنند!
آنها براساس تصمیمهای غریزی، آنی و تکانهای عمل میکنند! مثلا اگر چیزی را ببینند که خوششان بیاید و چشمشان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظهای درنگ آن را میخرند. حتی خیلی چیزهای به درد نخور و بیربط با زندگیشان. بعد یک چیز بهتر را میبینند و شروع میکنند به ناله و نفرین و چانه زدن برای دست آوردن آن. اگر به دستاش بیاورند زود از یادش میبرند و اگر به دستاش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن میکنند. اکثر وقتها درباره آینده فکر نمیکنند و با این حال فکر میکنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتا از زندگی زناشوییشان لذت نمیبرند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخممرغدزدی و چه شترمرغ دزدی- میزنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصوراتشان، مطلوب میبینند.
عادت سوم:خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف میزنند!
انگار میخواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام توی بحثهایی درباره قهرمانان زندگیشان و گروهها و دستههایی که دوست دارند، میاندازند و در این راه از دروغ گفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرفهایی که میزنند با توجه و استقبال دیگران روبهرو نمیشود. وقتی کسی به آنها نصیحتی میکند، گوشهایشان را میبندند و چیزی نمیشنوند، چرا که آنقدر مغرورند که نمیخواهند اشتباهشان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیههای دیگران را رد میکنند چون احساس میکنند اگر به حرف دیگران گوش بدهند، رتبه و منزلتشان پایین میآید.
عادت چهارم: آنها راحت تسلیم میشوند
آدمهای موفق از ناموفقها و شکستخوردهها به عنوان پلههایی برای بالا رفتن استفاده میکنند. اما جواب اینکه چگونه این افراد را شناسایی میکنند و پل موفقیتشان را از ناکامی آنها میسازند این اســت که ناموفقها اکثرا در کاری که انجام میدهند یا صلاحیت ندارند یا استعداد و چه نشانهای واضحتر از نشان آدمی که چیزی در آستین برای رد کردن ندارد؟!
آدمهای ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان میدهند اما چیزی نمیگذرد که همه شور و شوقشان را از دست میدهند. مخصوصا وقتی با اشتباهی از خودشان روبهرو میشوند. به محض این اتفاق، کارشان را ترک میکنند و دنبال کار دیگری میگردند. البته اتفاقی نمیافتد؛ چون باز همان داستان و همان نتیجه تکرار میشود. آدمهای ناموفق پافشاری خاصی در دنبال کردن رویاها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، ندارند.
عادت پنجم: آنها حسودند و سعی میکنند دیگران را پایینتر از خودشان نگه دارند
آنها حسودند! خودشان را در موفقیتهای دیگران سهیم میبینند و دیگران را سهیم در شکستهایشان و به جای اینکه کار و تلاششان را بیشتر کنند شروع میکنند به شایعهسازی و زیرآبزنی دیگران و با این کار سعی میکنند دیگران را از معرکه به در کنند و جای آنها را بگیرند. هر چند گاهی آنها در این کار موفق به نظر میرسند اما چیزی که کاملا واضح اســت ناموفق بودن آنها اســت و احساس غرور کاذبشان! آنها حتی اگر در زمینهای خوب باشند و صاحب استعداد و توانایی، به شما هیچ کمکی نمیکنند.
عادت ششم: آنها وقتشان را زیاد هدر میدهند
آنها نمیدانند فردا چه کاری باید انجام بدهند و گاهی فقط میخورند و مهمانی میروند و میگردند و تلویزیون نگاه میکنند و از آن بدتر، خیلی از آنها هیچ کاری نمیکنند و هیچ فکری هم برای آینده در سرشان ندارند. این شاید برای مدتزمان کوتاهی آزاردهنده نباشد و حتی یکی از روشهای آرامشبخش (ریلکسیشن) به حساب بیاید اما اگر میخواهیم موفق باشیم، باید زمانمان را مدیریت کنیم و به نحو مطلوبی بین کار و سرگرمیهای خودمان تعادل ایجاد کنیم.
عادت هفتم: آنها راحتترین و بیدردسرترین راه را انتخاب میکنند
اگر دو راه برای انتخاب کردن وجود داشته باشد، آدمهای ناموفق راهی را انتخاب میکنند که راحتتر اســت؛ حتی اگر این راه منفعت کمتری داشته باشد. آنها نمیخواهند به هیچ عنوان به خودشان کمی زحمت بدهند؛ در حالی که یک زندگی خوب میخواهند. نکتهای که این آدمها نمیدانند این اســت که هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! و هیچ چیزی بدون تلاش به دست نمیآید (البته در 99 درصد موارد) و اگر همین آدمها کمی، فقط کمی، برای خودشان و در راه خودشان فداکاری کنند زندگیشان خیلیبهتر میشود. در مقابل، زندگی خوب آدمهای موفق بنا میشود بر استمرار و خطا! آنها ثابتقدم هستند و در راه رسیدن به هدفهایشان تسلیم نمیشوند. آنها خطا میکنند اما آنها را تکرار نمیکنند و از میان خطاهایشان، نکتههای مثبت را بیرون میآورند.
منبع: Qatarliving
منبع : هفته نامه سلامت
خبرگزاری آریا -
ازدواج ناموفق برای خانم ها خطرناک است
متخصصان معتقدند که ازدواج توام با ناخشنودی سلامت عمومی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.
تحقیقات نشان می دهند که ازدواج ناموفق و عدم برخورداری از زندگی مشترک شاد، برای زنان خطرناک تر از مردان بوده و با خطر ابتلا به بیماری های قلبی- عروقی همراه است.
بر اساس این مطالعه که در آمریکا انجام شده است، اختلاف و بحث دایمی در میان زوجین موجب بروز افسردگی هم در زنان و هم در مردان می شود، اما نکته مهم این است که این زنان با احتمال بیشتری نسبت به مردان ممکن است دچار فشار خون بالا و سایر شاخصهای سندرم متابولیک شوند.
سندرم متابولیک یا سندرم X مجموعه ای از علایم (مقاومت به انسولین، چاقی شکمی، افزایش چربی های خون و پرفشاری خون) است که پیش زمینه بیماری هایی همچون دیابت، بیماری های قلبی -عروقی و سکته می باشد.
متخصصان معتقدند که ازدواج توام با ناخشنودی سلامت عمومی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد، اما افسردگی ناشی از فشارهای روانی این ازدواجها، منشا ابتلا به سندرم متابولیک در زنان به شمار می رود.
برای انجام این پژوهش، 276 زوج به وسیله پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. در این پرسش نامه جنبههای مثبت و کیفیت ازدواج این افراد، جنبه های منفی مانند جر و بحث، خصومت و عدم توافق درباره موضوعات مهم زندگی و همچنین علایم افسردگی ارزیابی شد.
بعلاوه 20 درصد مردان و 12 درصد زنان این گروه مبتلا به سندرم متابولیک بودند.
نتایج نشان داد که مشکلات جدی و اختلاف های عمیق میان زوجین، موجب ابتلا به افسردگی هم در زنان و هم در مردان می شود، اما مردان با احتمال بیشتری بر اثر فشارهای ناشی از زندگی مشترک دچار افسردگی میشدند. از طرفی رابطه میان افسردگی و سندرم متابولیک تنها در زنان مشاهده شد، به این معنی که افسردگی در این زنان خطر ابتلا به سندرم متابولیک را افزایش می داد.
دلیل این ارتباط دقیقا مشخص نشده است اما روانشناسان گمان می کنند که زنان در صورت نگرش و احساس منفی نسبت به زندگی مشترک، این احساس را در خود حفظ کرده و به صورت دایمی با آن همراه هستند.
این مطالعه نشان می دهد که دقت در انتخاب همسر و همچنین آموختن مهارت های زندگی و برخورد مناسب و منطقی با تعارضات میان زوجین، نه تنها سلامت روانی افراد را تامین می کند بلکه در حفظ سلامت جسمی نیز تاثیر بسزایی دارد.
منبع: سیمرغ
اگر میخواهید زمان را مدیریت کنید و از هدر دادن وقت گران بهای خود دست بکشید بهتر است در ادامه با ما همراه شوید تا با 13 دلیل رایج هدر دادن وقت را متوجه شوید.
عادت مدیریت زمان بهراحتی به دست نمیآید. موفق شدن یا نشدن ما نهایتا به این بستگی دارد که چگونه از زمان در دسترس خود استفاده میکنیم. برای به دست آوردن این عادت، اجتناب از انجام رفتارهایی که برنامهی زمانبندی را عقب بیندازد و یا مانع انجام کار مهمی شود، ضروری است. در اینجا به ۱۳ رفتاری اشاره میکنیم که افراد ناموفق با انجام آنها زمان خود را به بدترین نحو مدیریت میکنند:
جدول زمانی مخصوص قطارها و افراد خشک و مقید است. شما به خودتان میگویید که همه چیز تحت کنترل است و میتوان بدون داشتن برنامهای مشخص در دور و اطراف قدم زد و کارها را انجام داد. اما حقیقت چیز دیگری است. داشتن جدول زمانی حیاتی است. داشتن برنامه به شما کمک میکند بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید، به شما کمک میکند نتایج کار خود را ثبت کنید و کارهای خود را اولویتبندی کنید.
بدون یک برنامهی نوشتهشده، احتمالا زمان زیادی هدر خواهید داد و در آخر روز، به یاد کارهایی میافتید که باید انجام میدادید اما ندادید.
این مورد با مورد قبلی، یعنی داشتن برنامه رابطهی تنگاتنگی دارد. اساسا باید همه چیز را نوشت. کاری را که میخواهید انجام دهید را بنویسید، کاری که انجام دادهاید را نیز بنویسید و همچنین کارهایی که وقت انجام آنها را نداشتید. مهم نیست که از گوشی، تقویم و یا هر چیز دیگری استفاده میکنید، فقط بنویسید!
در لحظه زندگی کردن بسیار خوشایند و زیبا است. گاهی اوقات، داشتن چنین خصیصهای به شما اجازه میدهد در برخورد با موانع غیرمنتظره در زندگی انعطافپذیر باشید و از زندگی و لحظات آن لذت ببرید؛ بنابراین از فرصتهای پیشبینینشده استفاده کنید و زندگی جالبی در پیش بگیرید.
با این حال، اگر زندگی کردن در لحظه، دائما تبدیل به حواسپرتی شود و شما را از انجام کارهای مهمتان بازدارد؛ تبدیل به یک مشکل میشود. افراد ناموفق نمیتوانند بر کاری که در حال انجام آن هستند تمرکز کنند، و در نهایت تصمیمات بسیار بدی در مورد مدیریت زمان میگیرند.
اگر شما عکسی از یک جوجه پنگوئن بامزه ببینید و بعد، ناگهان دریابید که کل روز را مشغول گشتوگذار در اینترنت و سرچ کردن عکسهای حیوانات بودهاید, بدانید که مشکل تمرکز دارید.
بسیاری از مردم این کار را میکنند، به تعویق انداختن انجام کاری برای سازماندهی دوبارهی وقتان، عمل بیضرری است. با این حال، اگر این کار تبدیل به عادت شود و از حالت عادی فراتر رود، باید در روش عمل خود تجدیدنظر کنید. اگر شما دائما این کار را انجام دهید، در منجلاب فرو میروید و کارها رویهم انباشته میشوند. دائما به خودتان میگویید که روزی این کارها را تمام میکنم ؛ اما کارها بیشتر و بیشتر میشوند. اگر در این وضعیت هستید، باید برای خود یک انگیزهی قوی بیابید و سپس شروع به نوشتن برنامهی زمانی کنید.
منظور ما، آیینهای عجیبوغریب مذهبی نیست. منظورمان عادتهای مثبتی هستند که در طول روز به شما انگیزه میدهند. مثلا نوشیدن قهوه بعد از بیدار شدن و یا تمرین یوگا و یا گوش کردن به آهنگ انرژیک؛ همین فعالیتهای کوچک شما را برای یک روز پرانرژی آماده میکنند.
شاید چنین توصیهای را در یکی از آن پستهای اینستاگرامی بیمزه دیده باشید! اما به این فکر کنید که آیا واقعا میتوانید به موفقیت برسید در حالی که زندگی شما تهی از هیجان است؟ شاید جواب این سؤال مثبت باشد؛ اما حتی در این صورت، هدف از اینهمه تلاش چه خواهد بود؟
بسیار مهم است که برای خودتان اوقات فراغت تدارک ببینید؛ باز هم تأکید میکنیم که اوقات فراغت هم باید در چارچوب برنامهی زمانی باشند. اگر شما مشغلهی زیادی دارید و نمیتوانید برای خودتان اوقات خوشی بیافرینید، احتمالا موفقیتتان دوام زیادی نخواهد داشت.
انسانهای ناموفق شاید با کار کشیدن بیشازحد از خودشان بتوانند به موفقیتهای کوتاهمدت برسند، اما در بلندمدت، شاید به مرحلهی بیهدفی و ناشادمانی برسند.
حتما برای آخر هفتهی خود برنامهی فراغت داشته باشید، حتی اگر از فرط بیحوصلگی مجبور شوید که مستند «فرازمینیهای باستانی» را ببینید، این کار را انجام دهید. با برنامهریزی برای آخرهفتهها، در واقع شما مدیریت زمان خود را تقویت میکنید و مجبور میشوید از تکتک دقایق برای استراحت استفاده کنید تا خود را برای انجام وظایف بزرگ در طول هفته آماده کنید.
امروز هدف اصلی شما چیست؟ برای این هفته چطور؟ این ماه؟ داشتن هدف، شما را در مسیر درست نگه میدارد. حتی اگر نتوانید در مدت زمان تعیینشده به تمام اهداف خود برسید، حداقل تلاش میکنید و این خود یک گام بزرگ و ارزشمند است.
اولویتبندی مهم است، باید این کار را برای شغل، پول و زندگی شخصیتان انجام دهید. همچنین اولویتبندی در مورد استفاده از زمان نیز بسیار بااهمیت است. اگر کارهای خودتان را اولویتبندی نکنید، ممکن است تماموقت خود را روی کارهای کوچک بگذارید و به کارهای اصلی رسیدگی نکنید. زمانی که برنامهی زمانی کارهایتان را مینویسید، آنها را تحت عناوین ضروری یا اختیاری برچسبگذاری کنید.
اینکه سعی کنید چند کار را همزمان پیش ببرید، نشانهای از مدیریت بد زمان است. زیاد به خودتان فشار وارد نکنید، در هنگام برنامهریزی معقولانه رفتار کنید.
به چیزهای مختلفی فکر کنید؛ آیا واقعا از لحاظ روحی این انرژی را دارید که هر شب با دوستان خود خوش بگذرانید؟ آیا زمان اختصاص دادهشده برای انجام کاری کم تخمین زده نشده است؟ آیا عملا میتوانید کارهای مربوط به چند پروژه را بهطور همزمان مدیریت کنید؟
اگر احساس درونی شما این است که نمیتوانید چنین حجمی از کار را انجام دهید، بهتر است تکتک به انجام آنها بپردازید. در غیر این صورت ممکن است از عهدهی انجام بعضی از آنها برنیایید.
وقتی صحبت از افرادی میشود که مدیریت زمان آنها فاجعه است، شاید با خود شخصی را تصور کنید که روی کاناپه دراز کشیده و نوشابه میخورد و وقت خود را هدر میدهد.
در حقیقت، افراد نامنظم در شکلهای گوناگونی یافت میشوند. بعضی از افراد درست خلاف توصیهی قبلی ما رفتار میکنند، یعنی سعی میکنند بار سنگینی بلند کنند. نتیجه کار اغلب این است که زیر این بار سنگین از حرکت بازمیایستند. آنها کارها را عقب میاندازند و یا سعی میکنند در دقایق آخر کارهایشان را تمام کنند. بهطور خلاصه، بعضی از افراد با روند یکنواختی کار نمیکنند. این گونه افراد به مرحلهای میرسند که تمام انرژی خود را از دست میدهد و تا مدتها از کار کشیدن دست برمیدارند.
افراد ناموفق اغلب به خاطر تصمیمات نادرستی که در مورد مدیریت زمان میگیرند، خود را از پا میاندازند. بنابراین اگر شما چنین رویهای در پیش گرفتهاید، حتما به فکر اصلاح آن باشید.
در عصر دیجیتال، احتمالا کار شما مستلزم این است که ساعتها پشت رایانه بنشینید و به صفحهنمایش خیره شوید. با این حال، این موضوع به این معنی نیست که شما در اوقات استراحت نیز باید در توییتر چرخ بزنید یا به اینستاگرام و فیسبوک بروید. استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند مغز شما را آشفته کند. بهجای اینکه بعد از ساعتها استفاده از رایانه، اوقات استراحت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانید، میتوانید عادت دیگری برای خودتان پیدا کنید، مثلا میتوانید شروع به خواندن کتاب کنید.
گاهی اوقات افراد برای اینکه کارهای بیشتری انجام دهند و بهاصطلاح بهرهور باشند، در انجام کارها تعجیل میکنند، نتیجه این میشود که کارهای بیشتری برای خود میتراشند و باید اشتباهات خود را اصلاح کنند. بهجای اینکه بخواهید با عجله کاری را انجام دهید، آرام باشید، از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید و برای درست انجام دادن کاری و اتمام آن عجله نکنید. به یاد داشته باشید که نتیجهی عجله کردن در انجام کار، ناتمام ماندن آن است.
افرادی که در مدیریت زمان ناکام میمانند، معمولا بعضی اشتباهات متداول و مشترک را مرتکب میدهند که به بررسی آنها میپردازیم.
عادت مدیریت زمان بهراحتی به دست نمیآید. موفق شدن یا نشدن ما نهایتا به این بستگی دارد که چگونه از زمان در دسترس خود استفاده میکنیم. برای به دست آوردن این عادت، اجتناب از انجام رفتارهایی که برنامهی زمانبندی را عقب بیندازد و یا مانع انجام کار مهمی شود، ضروری است. در اینجا به ۱۳ رفتاری اشاره میکنیم که افراد ناموفق با انجام آنها زمان خود را به بدترین نحو مدیریت میکنند:
جدول زمانی مخصوص قطارها و افراد خشک و مقید است. شما به خودتان میگویید که همه چیز تحت کنترل است و میتوان بدون داشتن برنامهای مشخص در دور و اطراف قدم زد و کارها را انجام داد. اما حقیقت چیز دیگری است. داشتن جدول زمانی حیاتی است. داشتن برنامه به شما کمک میکند بدانید دقیقا چه کاری باید انجام دهید، به شما کمک میکند نتایج کار خود را ثبت کنید و کارهای خود را اولویتبندی کنید.
بدون یک برنامهی نوشتهشده، احتمالا زمان زیادی هدر خواهید داد و در آخر روز، به یاد کارهایی میافتید که باید انجام میدادید اما ندادید.
این مورد با مورد قبلی، یعنی داشتن برنامه رابطهی تنگاتنگی دارد. اساسا باید همه چیز را نوشت. کاری را که میخواهید انجام دهید را بنویسید، کاری که انجام دادهاید را نیز بنویسید و همچنین کارهایی که وقت انجام آنها را نداشتید. مهم نیست که از گوشی، تقویم و یا هر چیز دیگری استفاده میکنید، فقط بنویسید!
در لحظه زندگی کردن بسیار خوشایند و زیبا است. گاهی اوقات، داشتن چنین خصیصهای به شما اجازه میدهد در برخورد با موانع غیرمنتظره در زندگی انعطافپذیر باشید و از زندگی و لحظات آن لذت ببرید؛ بنابراین از فرصتهای پیشبینینشده استفاده کنید و زندگی جالبی در پیش بگیرید.
با این حال، اگر زندگی کردن در لحظه، دائما تبدیل به حواسپرتی شود و شما را از انجام کارهای مهمتان بازدارد؛ تبدیل به یک مشکل میشود. افراد ناموفق نمیتوانند بر کاری که در حال انجام آن هستند تمرکز کنند، و در نهایت تصمیمات بسیار بدی در مورد مدیریت زمان میگیرند.
اگر شما عکسی از یک جوجه پنگوئن بامزه ببینید و بعد، ناگهان دریابید که کل روز را مشغول گشتوگذار در اینترنت و سرچ کردن عکسهای حیوانات بودهاید, بدانید که مشکل تمرکز دارید.
بسیاری از مردم این کار را میکنند، به تعویق انداختن انجام کاری برای سازماندهی دوبارهی وقتان، عمل بیضرری است. با این حال، اگر این کار تبدیل به عادت شود و از حالت عادی فراتر رود، باید در روش عمل خود تجدیدنظر کنید. اگر شما دائما این کار را انجام دهید، در منجلاب فرو میروید و کارها رویهم انباشته میشوند. دائما به خودتان میگویید که روزی این کارها را تمام میکنم ؛ اما کارها بیشتر و بیشتر میشوند. اگر در این وضعیت هستید، باید برای خود یک انگیزهی قوی بیابید و سپس شروع به نوشتن برنامهی زمانی کنید.
منظور ما، آیینهای عجیبوغریب مذهبی نیست. منظورمان عادتهای مثبتی هستند که در طول روز به شما انگیزه میدهند. مثلا نوشیدن قهوه بعد از بیدار شدن و یا یوگای صبحگاهی و یا گوش کردن به آهنگ انرژیک؛ همین فعالیتهای کوچک شما را برای یک روز پرانرژی آماده میکنند.
شاید چنین توصیهای را در یکی از آن پستهای اینستاگرامی بیمزه دیده باشید! اما به این فکر کنید که آیا واقعا میتوانید به موفقیت برسید در حالی که زندگی شما تهی از هیجان است؟ شاید جواب این سؤال مثبت باشد؛ اما حتی در این صورت، هدف از اینهمه تلاش چه خواهد بود؟
بسیار مهم است که برای خودتان اوقات فراغت تدارک ببینید؛ باز هم تأکید میکنیم که اوقات فراغت هم باید در چارچوب برنامهی زمانی باشند. اگر شما مشغلهی زیادی دارید و نمیتوانید برای خودتان اوقات خوشی بیافرینید، احتمالا موفقیتتان دوام زیادی نخواهد داشت.
انسانهای ناموفق شاید با کار کشیدن بیشازحد از خودشان بتوانند به موفقیتهای کوتاهمدت برسند، اما در بلندمدت، شاید به مرحلهی بیهدفی و ناشادمانی برسند.
حتما برای آخر هفتهی خود برنامهی فراغت داشته باشید، حتی اگر از فرط بیحوصلگی مجبور شوید که مستند «فرازمینیهای باستانی» را ببینید، این کار را انجام دهید. با برنامهریزی برای آخرهفتهها، در واقع شما مدیریت زمان خود را تقویت میکنید و مجبور میشوید از تکتک دقایق برای استراحت استفاده کنید تا خود را برای انجام وظایف بزرگ در طول هفته آماده کنید.
امروز هدف اصلی شما چیست؟ برای این هفته چطور؟ این ماه؟ داشتن هدف، شما را در مسیر درست نگه میدارد. حتی اگر نتوانید در مدت زمان تعیینشده به تمام اهداف خود برسید، حداقل تلاش میکنید و این خود یک گام بزرگ و ارزشمند است.
اولویتبندی مهم است، باید این کار را برای شغل، پول و زندگی شخصیتان انجام دهید. همچنین اولویتبندی در مورد استفاده از زمان نیز بسیار بااهمیت است. اگر کارهای خودتان را اولویتبندی نکنید، ممکن است تماموقت خود را روی کارهای کوچک بگذارید و به کارهای اصلی رسیدگی نکنید. زمانی که برنامهی زمانی کارهایتان را مینویسید، آنها را تحت عناوین ضروری یا اختیاری برچسبگذاری کنید.
اینکه سعی کنید چند کار را همزمان پیش ببرید، نشانهای از مدیریت بد زمان است. زیاد به خودتان فشار وارد نکنید، در هنگام برنامهریزی معقولانه رفتار کنید.
به چیزهای مختلفی فکر کنید؛ آیا واقعا از لحاظ روحی این انرژی را دارید که هر شب با دوستان خود خوش بگذرانید؟ آیا زمان اختصاص دادهشده برای انجام کاری کم تخمین زده نشده است؟ آیا عملا میتوانید کارهای مربوط به چند پروژه را بهطور همزمان مدیریت کنید؟
اگر احساس درونی شما این است که نمیتوانید چنین حجمی از کار را انجام دهید، بهتر است تکتک به انجام آنها بپردازید. در غیر این صورت ممکن است از عهدهی انجام بعضی از آنها برنیایید.
وقتی صحبت از افرادی میشود که مدیریت زمان آنها فاجعه است، شاید با خود شخصی را تصور کنید که روی کاناپه دراز کشیده و نوشابه میخورد و وقت خود را هدر میدهد.
در حقیقت، افراد نامنظم در شکلهای گوناگونی یافت میشوند. بعضی از افراد درست خلاف توصیهی قبلی ما رفتار میکنند، یعنی سعی میکنند بار سنگینی بلند کنند. نتیجه کار اغلب این است که زیر این بار سنگین از حرکت بازمیایستند. آنها کارها را عقب میاندازند و یا سعی میکنند در دقایق آخر کارهایشان را تمام کنند. بهطور خلاصه، بعضی از افراد با روند یکنواختی کار نمیکنند. این گونه افراد به مرحلهای میرسند که تمام انرژی خود را از دست میدهد و تا مدتها از کار کشیدن دست برمیدارند.
افراد ناموفق اغلب به خاطر تصمیمات نادرستی که در مورد مدیریت زمان میگیرند، خود را از پا میاندازند. بنابراین اگر شما چنین رویهای در پیش گرفتهاید، حتما به فکر اصلاح آن باشید.
در عصر دیجیتال، احتمالا کار شما مستلزم این است که ساعتها پشت رایانه بنشینید و به صفحهنمایش خیره شوید. با این حال، این موضوع به این معنی نیست که شما در اوقات استراحت نیز باید در توییتر چرخ بزنید یا به اینستاگرام و فیسبوک بروید. استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند مغز شما را آشفته کند. بهجای اینکه بعد از ساعتها استفاده از رایانه، اوقات استراحت خود را در شبکههای اجتماعی بگذرانید، میتوانید عادت دیگری برای خودتان پیدا کنید، مثلا میتوانید شروع به خواندن کتاب کنید.
گاهی اوقات افراد برای اینکه کارهای بیشتری انجام دهند و بهاصطلاح بهرهور باشند، در انجام کارها تعجیل میکنند، نتیجه این میشود که کارهای بیشتری برای خود میتراشند و باید اشتباهات خود را اصلاح کنند. بهجای اینکه بخواهید با عجله کاری را انجام دهید، آرام باشید، از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید و برای درست انجام دادن کاری و اتمام آن عجله نکنید. به یاد داشته باشید که نتیجهی عجله کردن در انجام کار، ناتمام ماندن آن است.
هشدار: اگر میخواهید زندگی موفقی داشته باشید، هیچوقت خودتان را درگیر 7 عادت آدمهای ناموفق نکنید. کدام 7 عادت؟! با صفحه «موفقیت» این هفته، همراه شوید....
عادت اول: آنها منفی فکر میکنند، منفی حرف میزنند و منفی عمل میکنند وای!
آنها در هر شرایطی فقط مشکلات را میبینند. همیشه شکایت میکنند که آفتاب خیلی داغ اســت، باران گلهای باغچهشان را خراب کرده، باد موهایشان را به هم ریخته و ... خلاصه، فکر میکنند همه عالم برخلاف میل آنهاست. همیشه مشکل را میبینند و هیچوقت راهحل را نمیبینند. یک ضربه کوچک مشکلات را آنچنان بزرگ میکنند که تبدیل به یک تراژدی اساسی میشود. آنها شکست را عاقبت هر کاری میدانند؛ همچون یک بلای آسمانی که یک دفعه نازل میشود. هیچوقت به جلو حرکت نمیکنند و در زندگیشان تغییر زیادی نمیدهند، چرا که همیشه میترسند حاشیه امنیت و راحتی خودشان را از دست بدهند.
عادت دوم: آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل میکنند!
آنها براساس تصمیمهای غریزی، آنی و تکانهای عمل میکنند! مثلا اگر چیزی را ببینند که خوششان بیاید و چشمشان را در نگاه اول بگیرد بدون لحظهای درنگ آن را میخرند. حتی خیلی چیزهای به درد نخور و بیربط با زندگیشان. بعد یک چیز بهتر را میبینند و شروع میکنند به ناله و نفرین و چانه زدن برای دست آوردن آن. اگر به دستاش بیاورند زود از یادش میبرند و اگر به دستاش نیاورند زمان زیادی را صرف غم و اندوه ناشی از آن میکنند. اکثر وقتها درباره آینده فکر نمیکنند و با این حال فکر میکنند فردا موقعیت بهتری از امروز خواهند داشت. درباره نتایجی که به دست خواهد آمد، نظری ندارند. عمدتا از زندگی زناشوییشان لذت نمیبرند. گاهی دست به اعمال خلاف – چه تخممرغدزدی و چه شترمرغ دزدی- میزنند و جالب اینکه همه این کارها را در تصوراتشان، مطلوب میبینند.
عادت سوم:خیلی بیشتر از آنکه گوش بدهند، حرف میزنند!
انگار میخواهند یک «شومن» باشند و خودشان را مدام توی بحثهایی درباره قهرمانان زندگیشان و گروهها و دستههایی که دوست دارند، میاندازند و در این راه از دروغ گفتن هم ابایی ندارند اما اکثر مواقع حرفهایی که میزنند با توجه و استقبال دیگران روبهرو نمیشود. وقتی کسی به آنها نصیحتی میکند، گوشهایشان را میبندند و چیزی نمیشنوند، چرا که آنقدر مغرورند که نمیخواهند اشتباهشان را قبول کنند. در تصور خودشان، خیلی هم با فهم و کمالات هستند. آنها توصیههای دیگران را رد میکنند چون احساس میکنند اگر به حرف دیگران گوش بدهند، رتبه و منزلتشان پایین میآید.
عادت چهارم: آنها راحت تسلیم میشوند
آدمهای موفق از ناموفقها و شکستخوردهها به عنوان پلههایی برای بالا رفتن استفاده میکنند. اما جواب اینکه چگونه این افراد را شناسایی میکنند و پل موفقیتشان را از ناکامی آنها میسازند این اســت که ناموفقها اکثرا در کاری که انجام میدهند یا صلاحیت ندارند یا استعداد و چه نشانهای واضحتر از نشان آدمی که چیزی در آستین برای رد کردن ندارد؟!
آدمهای ناموفق در شروع هر کاری سعی و تلاش نشان میدهند اما چیزی نمیگذرد که همه شور و شوقشان را از دست میدهند. مخصوصا وقتی با اشتباهی از خودشان روبهرو میشوند. به محض این اتفاق، کارشان را ترک میکنند و دنبال کار دیگری میگردند. البته اتفاقی نمیافتد؛ چون باز همان داستان و همان نتیجه تکرار میشود. آدمهای ناموفق پافشاری خاصی در دنبال کردن رویاها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، ندارند.
عادت پنجم: آنها حسودند و سعی میکنند دیگران را پایینتر از خودشان نگه دارند
آنها حسودند! خودشان را در موفقیتهای دیگران سهیم میبینند و دیگران را سهیم در شکستهایشان و به جای اینکه کار و تلاششان را بیشتر کنند شروع میکنند به شایعهسازی و زیرآبزنی دیگران و با این کار سعی میکنند دیگران را از معرکه به در کنند و جای آنها را بگیرند. هر چند گاهی آنها در این کار موفق به نظر میرسند اما چیزی که کاملا واضح اســت ناموفق بودن آنها اســت و احساس غرور کاذبشان! آنها حتی اگر در زمینهای خوب باشند و صاحب استعداد و توانایی، به شما هیچ کمکی نمیکنند.
عادت ششم: آنها وقتشان را زیاد هدر میدهند
آنها نمیدانند فردا چه کاری باید انجام بدهند و گاهی فقط میخورند و مهمانی میروند و میگردند و تلویزیون نگاه میکنند و از آن بدتر، خیلی از آنها هیچ کاری نمیکنند و هیچ فکری هم برای آینده در سرشان ندارند. این شاید برای مدتزمان کوتاهی آزاردهنده نباشد و حتی یکی از روشهای آرامشبخش (ریلکسیشن) به حساب بیاید اما اگر میخواهیم موفق باشیم، باید زمانمان را مدیریت کنیم و به نحو مطلوبی بین کار و سرگرمیهای خودمان تعادل ایجاد کنیم.
عادت هفتم: آنها راحتترین و بیدردسرترین راه را انتخاب میکنند
اگر دو راه برای انتخاب کردن وجود داشته باشد، آدمهای ناموفق راهی را انتخاب میکنند که راحتتر اســت؛ حتی اگر این راه منفعت کمتری داشته باشد. آنها نمیخواهند به هیچ عنوان به خودشان کمی زحمت بدهند؛ در حالی که یک زندگی خوب میخواهند. نکتهای که این آدمها نمیدانند این اســت که هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت! و هیچ چیزی بدون تلاش به دست نمیآید (البته در 99 درصد موارد) و اگر همین آدمها کمی، فقط کمی، برای خودشان و در راه خودشان فداکاری کنند زندگیشان خیلیبهتر میشود. در مقابل، زندگی خوب آدمهای موفق بنا میشود بر استمرار و خطا! آنها ثابتقدم هستند و در راه رسیدن به هدفهایشان تسلیم نمیشوند. آنها خطا میکنند اما آنها را تکرار نمیکنند و از میان خطاهایشان، نکتههای مثبت را بیرون میآورند.
منبع: Qatarliving
منبع : هفته نامه سلامت