مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ناگفته‌های جدید آزاده نامداری درباره جدایی‌اش

جام جم سرا به نقل از توریسم آنلاین: او درگفت‌و‌گو با مجله آهنگ زندگی ناگفته‌هایی را بیان کرده که به نوعی علت طلاق و جدایی‌اش را بیان می‌کند. در ادامه خلاصه‌ای از حرفهای آزاده نامداری را می‌خوانید:

*من ازدواج کرده بودم که زندگی کنم. با یک مهریه اندک پای سفره عقد رفتم. هیچ دختری ازدواج نمی‌کند که جدا شود. برای همین اصلا قرار نبود اینجوری شود. من وارد یک زندگی شدم که همه‌اش جنگ بود و یک عالم حاشیه و مشکلات. ببینید دو تا آدم تفاوت ساختاری دارند. اصلا یکی در یک دنیای دیگر زندگی می‌کند و دیگری در دنیای دیگری.
تفاوت دو دنیا بود. خوب ما باید این تفاوت‌ها را زود‌تر از این متوجه می‌شدیم، اما به هر حال اینجوری شد. بعد هم گفتم حالا که قرار است این زندگی را تمام کنیم، خیلی طبیعی، فرهنگی، آرام و بی‌حاشیه این کار را خواهیم کرد. اما عده‌ای که شاید لیدرشان را هم بشناسم، اجازه ندادند و آن جنگ را شروع کردند. خیلی راحت بگویم من جنگیدن به روش آن‌ها را در شان خود نمی‌دانم. اصلا اعتراض من به همین روش‌ها باعث چنین اتفاقی در زندگی‌ام شد، پس من باید به روش خودم بجنگم. جنگیدن من این است که زندگی خودم را بکنم و آرام باشم. برای همین این روز‌ها یک شغل جدید دارم، به کلینیک می‌روم و بیمار می‌بینم و این خیلی اتفاق خوبی است. لذت‌هایی دارد که تا حالا تجربه‌اش نکرده بودم.

*من با بعضی چیز‌ها کنار نمی‌آیم. نمی‌توانم تحملشان کنم. هستند هنرمندان یا چهره‌هایی که از هم جدا شده‌اند، اما این موضوع را اعلام نمی‌کنند. حالا یا به دلیل فرار از حاشیه‌ها یا تبعات اجتماعی و خانوادگی یا هر چی. یک اسمی هم برایش گذاشته‌اند؛ ازدواج سفید! من نخواستم به این شیوه تن بدهم. این کار‌ها از دست من بر نمی‌آید. من آزاده نامداری هستم و این جوری بزرگ نشده‌ام. بعضی‌ها سرزنشم می‌کنند که اگر این کار را نمی‌کردی و حرفی نمی‌زدی حالا این قدر عذاب نمی‌کشیدی، اما من راستش را گفتم، من دروغ را دوست ندارم. چون فکر می‌کنم آن شیوه اخلاقی نیست.

*بگذارید من زندگی‌ام را بکنم، این جنگ را تمام کنید لطفا. چرا یک دفعه من را از همه قانون طبیعی‌ام محروم می‌کنید. باور کنید من کاری به کار شما ندارم. من اصلا جنگیدن به شیوه شما را بلد نیستم و تازه بلد هم که باشم از این شیوه متنفرم. این همه دشمنی را بس کنید و جور دیگری وانمود نکنید.


*عده‌ای می‌خواهند از من تصویر زنی روشفکرنما را بسازند که مثلا طلاق گرفته برای اینکه خاص باشد و سوژه مطبوعات باشد. اصلا چنین چیزی نیست یک سیلی که آمد من را برد. توی این زندگی از جایی احساس کردم که خوب نمی‌شود، وقتی که نمی‌شود، قطع ارتباط کردم. این قطع ارتباط کردن بعد از وقتی که کارد به استخوان می‌رسد، هولناک نیست.


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های یک قربانی: پلیس دروغین اسیرم کرد

در امتداد آخرین بزرگراه‌های تهران جایی که آجرهای خانه‌های ساده پشت به پشت هم مرزهای خانه‌ها را تشکیل می‌دهد، دیوار‌های آجری یک ساختمان قدیمی مرز زندگی عده‌ای شده است. پشت این دیوار، حکایت زندگی، حکایت زندگی معتادان است. خانه‌ای که خیلی‌ها با پای خودشان نیامدند. گونی سرشان می‌کنند به زور به ساختمانی متروکه می‌برند. شکنجه‌شان می‌کنند و با زنجیر در اتاقی کوچک و تاریک حبس می‌شوند. این‌جا مکانی است با اسمی غریب؛ کمپ ترک اعتیاد اجباری.

حالا دیگر کمپ‌ها مکانی برای ترک معتادان نیست. معنی خود را از دست داده. حالا خانه تبعیدیان شده است. تبعیدیانی که ادعا می‌کنند، معتاد نیستند اما با اصرار خانواده‌هایشان در شکنجه‌گاه تاریک حبس می‌شوند. راه خلاصی ندارند. محصور در میله‌های آهنی هستند. سندی وجود ندارد که معتادند اما محکوم به ماندنند.
کمپ‌های ترک اعتیاد مکان خوبی برای نگهداری افرادی است که حتی مواد مخدر را از نزدیک ندیده‌اند و بدون این‌که دستشان به جایی بند باشد تنها به خاطر نقشه شومی که اطرافیانشان کشیده‌اند خیلی راحت ربوده می‌شوند و باید در کنار معتادان زندگی کنند.
کمپ ترک اعتیاد اجباری
«عباس دیلمی‌زاده، کارشناس تقاضای موادمخدر در رابطه با فرآیند نگهداری افرادی که به کمپ‌های ترک‌اعتیاد غیرمجاز منتقل می‌شوند گفت: «مراکز زیادی وجود دارند که به صورت وحشیانه افراد را برای ترک به این کمپ‌ها می‌برند و در این میان افرادی هم هستند که به نام معتاد سر از این مراکز در می‌آورند و این درحالی است که معتاد نیستند و قربانی یک نقشه شوم شده‌اند. ‌سال ٨٦ در سازمان بهزیستی قراردادی مصوب شده بود که کمپ‌ها نباید هیچ دیواری داشته باشند و حضور در این مراکز اختیاری باشد. رفت و آمد در این کمپ‌ها آزاد است و باید فرد معتاد احساس آزادی داشته باشد و طبق یک مدل اجتماعی کارشناسی شده اعتیاد را کنار بگذارد اما متاسفانه با آغاز به کار این کمپ‌ها قالب‌هایی که برای راه‌اندازی این مراکز مشخص شده بود، اجرا نشد و درحال حاضر شاهد مراکز ترک اعتیادی هستیم که مانند یک زندان است و هیچ احساس آزادی در آن‌جا وجود ندارد. رفتن به این مراکز با زور و اجبار است و از هیچ مدل اجتماعی استفاده نمی‌شود. وقتی در این مراکز ترک اجباری مواد مخدر، از قالب خاصی پیروی نشود، آدم‌ربایی و نگهداری غیرقانونی جوانان بی‌گناه نیز رخ می‌دهد.»
طبق بررسی‌های انجام شده امروزه تعداد کمپ‌های ترک اعتیاد غیرمجاز در کشور بیشتر از کمپ‌های مجازی هستند که طبق پروتکل‌های تصویب‌شده کارش را ادامه می‌دهد. اتفاقاتی که در این مراکز رخ می‌دهد تن هر انسانی را می‌لرزاند. ضرب و شتم؛ گرسنگی؛ عدم رعایت بهداشت؛ توهین به شخصیت فرد همه این موارد تازه گوشه‌ای از مشکلات این کمپ‌ها هستند.
وی در ادامه اضافه کرد: «مراکز ترک‌اعتیاد غیرمجاز به خاطر نداشتن یک الگوی درمانی مناسب، عدم وجود یک چارچوب مشخص و سود بسیار زیادی که دارد، رشد قارچ‌گونه‌ای در سال‌های اخیر داشته است. این مراکز برای به دست آوردن پول بیشتر به هر کاری دست بزنند که آدم‌ربایی و نگه‌داشتن انسان‌های بی‌گناه هم قسمت تلخی از این ماجراست.»


آدم‌ربایی با شیوه ترک اعتیاد

هادی یکی از همان‌هایی است که به اجبار پایش به مراکز ترک اعتیاد باز شده و از هم کمپی‌هایش خاطرات اینچنینی زیاد شنیده است. او که از‌ سال ٨٢ بین خانه و بازگشت به کمپ در رفت و آمد است در رابطه با محکومان اجباری در مراکز ترک اعتیاد گفت: «از زمانی که به کمپ‌های ترک اعتیاد رفتم، چیزهای زیادی دیدم. من شاهد بودم که پسری پدرش را به‌عنوان معتاد آورده بود به کمپ تا او را آن‌جا نگه دارند و بتواند خیلی راحت پولش را بالا بکشد. یا پسری که برادرهایش او را آورده بودند. ما خودمان معتاد هستیم و یک معتاد را خوب می‌شناسیم. کاملا مشخص بود آنها معتاد نیستند اما خب چه کاری از دستمان بر می‌آمد. ٦٠٠ هزارتومان هزینه نگهداری یک دوره ٢١روزه ترک اعتیاد است. در این مراکز هدف ترک اعتیاد فرد نیست؛ هدف فقط به دست آوردن پول بیشتر است.»


ناگفته‌های یک قربانی

مرد جوان که دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی است در گفت‌و‌گویی، پرده از ماجرای گروگان گرفته شدنش برداشت. خاطره تلخی که هنوز نتوانسته است فراموش کند.

ماجرا چه زمانی برای شما رخ داد؟
٩ تیرماه سال گذشته بود که مرا گروگان گرفتند.

از نحوه گروگانگیری برایمان بگویید؟
در خانه بودم که ٤ مرد سیاهپوش و قوی‌هیکل به درخانه‌مان آمدند و بعد از این‌که خود را پلیس معرفی کردند گفتند باید با آنها بروم. ابتدا قبول نکردم اما آنها مرا به زور سوار یک خودروی ال ٩٠ کردند.

مقصدتان کجا بود؟
تنها یک جمله از آنان شنیدم «کمپ ترک اعتیاد». مرا به منطقه سردرود که ٤٥ دقیقه با تبریز فاصله داشت بردند. بالای در ورودی یکی از آنها نوشته شده بود، ترک اعتیاد گلزار.

معتاد بودید؟
من حتی تجربه کشیدن یک نخ سیگار هم نداشتم.

چرا اجازه دادید شما را به کمپ ببرند؟
خیلی تلاش کردم از دستشان فرار کنم اما مردان سیاهپوش با زور مشت و لگد مرا داخل کمپ بردند. در وسط باغ یک ساختمان قدیمی بود به زیرزمین رفتیم. ٣٠ مرد در وضع بسیار اسفناک بهداشتی و انسانی در اتاقی کوچک محبوس شده بودند.

چند روز در کمپ بودید؟
٣٦ روز در آن‌جا قرار داشتم. راه خلاصی نداشتم. وضعیت کمپ خیلی وحشتناک بود. حق اعتراض نداشتیم.

وضعیت غذا و بهداشت به چه صورت بود؟
غذا فقط سیب‌زمینی آب‌پز و تخم‌مرغ بود. وضعیت بهداشت هم اسفبار بود. من در ٣٦ روزی که آن‌جا بودم حتی یک بار هم به حمام نرفتم. همه باید با یک تیغ صورتشان را اصلاح می‌کردند، اما من هر بار بهانه می‌آوردم و صورتم را نمی‌زدم.

چه کسی به آنها دستور داده بود شما را گروگان بگیرند؟
چند روزی از حضورم در کمپ گذشته بود. ارتباط خوبی با کارکنان آن‌جا پیدا کرده بودم. برای تمیز کردن دفتر به اتاقی که پرونده‌ها در آن‌جا قرار داشت، رفتم. وقتی پرونده‌ام را پیدا کردم متأسفانه دیدم پدرم برگه رضایتنامه را امضاء کرده بود تا مرا به‌عنوان یک معتاد به کمپ بیاورند. البته ٣ برادر ناتنی‌ام نیز در جریان ماجرا بودند.

چطور فرار کردی؟
٢٥ روز از اسارتم می‌گذشت که انگار پولی که به کمپ می‌دادند قطع شد و آنها دیگر را آزاد گذاشتند و روز سی و ششم بود که با نقشه قبلی در را برایم بازگذاشتند تا فرار کنم.

شکایت نکردی؟
خیر وقتی ماجرا را به مادرم گفتم او پیشنهاد داد هیچ حرفی نزنم چرا که احتمال دارد فردا دردسر بزرگتری برایم ایجاد کنند. (جعفر پاکزاد/شهروند)

226


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های «حبیب» ، از لس‌آنجلس تا تهران

ناگفته‌های «حبیب» ، از لس‌آنجلس تا تهران

دو روز قبل یک خواننده قدیمی به نام حبیب در روستایی شمالی در مازندران به رحمت خدا رفت. خواننده ای که پیش از انقلاب میخواند اما در آثارش نه هیچ کار غیراخلاقی بود و نه سیاسی. اصلا علاقمند به سیاست نبود. از سوی دیگر چون روحیه ای مذهبی داشت تلاش میکرد وارد مسائل غیراخلاقی هنر نشود و همین هم باعث میشد تا باوجود کلاس بالای کار او چندان که باید درجرگه خوانندگان طراز اول قرارش ندهند و همیشه روی سکوی دوم قرارش دهند.
مراسم تشییع حبیب خانواده حبیب محبیان خانه حبیب بیوگرافی حبیب محبیان بیوگرافی حبیب اینستاگرام حبیب

دوستی که پیش از انقلاب برای گروه حبیب درامز میزد چند سال پیش خاطره ای از او برایم گفت که به شدت عجیب بود : میگفت رابطه من و حبیب از همان دیدار اول به‌خاطر یک اتفاق به اندازه‌ای محکم شد که دیگر از آن پس همیشه با او بودم.

مراسم تشییع حبیب خانواده حبیب محبیان خانه حبیب بیوگرافی حبیب محبیان بیوگرافی حبیب اینستاگرام حبیب

میگفت : من از آنجا که خانواده ای معتقد به مذهب داشتم به آنها نگفته بودم که وارد موسیقی شده ام. فضای موسیقی آن زمان هم کثیف و ناسالم بود. این بود که در صحنه موسیقی سعی میکردم همرنگ آنها باشم و مراقب باشم از زمینه مذهبی ام چیزی نفهمند. از سوی دیگر بیرون از کنسرت مثل خودم باشم. نه مثل یک موزیسین لاقید. چراکه از آن فضا متنفر بودم و صرفا به خاطر حرفه و تخصصم در آنجا کار میکردم.

میگفت یکبار در زمان استراحت میان دو بخش برنامه، دیدم همه توی اطاق هستند جز حبیب. یکی از بچه ها که داشت سیگار می‌کشید و …. میخورد پرسیدم حبیب کجاست؟ پوزخندی زد که: لابد دنبال همان متحجر بازیهای خودش رفته باز..

میگفت دنبالش که رفتم دیدم در اطاق کناری سجاده پهن کرده و مهر و تسبح و به نماز ایستاده است.

مراسم تشییع حبیب خانواده حبیب محبیان خانه حبیب بیوگرافی حبیب محبیان بیوگرافی حبیب اینستاگرام حبیب

میگفت از آنروز وقتی دیدم او از هیچ چیز نمیترسد و حتی در آن فضای کثیف هم قامت می‌بندد و پای اعتقادش می ایستد، من هم دیگر چیزی را مخفی نمیکردم. دیگر نمیترسیدم که بگویند خانواده اش مذهبی است و مسخره ام کنند. دیگر جلد حبیب شده بودم…

حالا دست حبیب محبیان از دنیا کوتاه است. دست مردی که سال ۸۹ بودن در خارج از کشورش را تاب نیاورد و به کشورش بازگشت. حبیب از همان روزی که برگشت می‌دانست که ممکن است مجوز نگیرد و اجازه ندهند کنسرت برگزار کند. خودش می‌دانست که رفتنش اشتباه بوده است. میدانست که از همان اول باید در کشورش می‌ماند و لس‌آنجلسی نمیشد. اما اشتباه کرده بود و رفته بود. آدم هم جایز الخطاست. میدانست که رافت اسلامی شامل حالش خواهد شد. این بود که پیه همه چیز را به تنش مالید و بازگشت.

حبیب همانطور که خودش هم حدس می‌زد و گمان می‌کرد هیچگاه اجازه برگزاری کنسرت را نیافت. اگرچه یکی دو قطعه خواند اما هرگز موفق نشد مجوز بگیرد. با این وجود هیچگاه اعتراضی نکرد و تلاش میکرد تا در مسیر قانون دوباره خودش را اثبات کند. او در یک روستای شمالی رحل اقامت افکنده بود و بی سرو صدا کار میکرد. تصمیم گرفته بود آنقدر مقاومت کند تا دوباره به جرگه خواننده ها و آهنگسازان مجاز بازگردد.

حبیب ۶۳ ساله اگرچه شاید از بعضی چیزها ناراحت بود اما باز آرام کارش را میکرد. ناراحت بود از این که مثلا یک خواننده زیرزمینی میرود اجازه میگیرد روی ناو دماوند درباره انرژی هسته ای بخواند و او باید خاموش بماند. از اینکه فلان خواننده لس آنجلسی با شرط و شروط و منت قبول میکند که بازگردد و او…

مراسم تشییع حبیب خانواده حبیب محبیان خانه حبیب بیوگرافی حبیب محبیان بیوگرافی حبیب اینستاگرام حبیب

حبیب محبیان، خواننده‌ای که همیشه مقید به اخلاقیات بود و کشورش را دوست می‌داشت تا لحظه آخر حیات مقاومت کرد. تا وقتی اجل در ماه مبارک رمضان به دلتنگی‌ها و تنهایی‌های شبانه این مرد پایان بخشید.

مراسم تشییع حبیب خانواده حبیب محبیان خانه حبیب بیوگرافی حبیب محبیان بیوگرافی حبیب اینستاگرام حبیب

*کیوان امجدیان / مشرق
اینستاگرام حبیب بیوگرافی حبیب بیوگرافی حبیب محبیان خانه حبیب خانواده حبیب محبیان مراسم تشییع حبیب


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های پوپک ،دختر خسرو شکیبایی از پدرش +عکس

ناگفته‌های پوپک ،دختر خسرو شکیبایی از پدرش +عکس

پوپک شکیبایی دختر خسرو شکیبایی با گله از برخوردهایی که با او بعد از فوت پدرش شد اظهار کرد: «متاسفانه در این سال‌ها جوری با من برخورد شد که انگار هیچ نسبت خونی با خسرو شکیبایی نداشتم و این من را بسیار آزرده خاطر کرد.»

همسر پوپک شکیبایی همسر بازیگران طلاق تانیا جوهری دختر خسرو شکیبایی بیوگرافی خسرو شکیبایی بیوگرافی پوپک شکیبایی بیوگرافی پروین کوشیار ازدواج خسرو شکیبایی
پوپک فرزند خسرو شکیبایی و همسر سابق تانیا جوهری و پوریا فرزند خسرو شکیبایی و همسر دومش پروین کوشیار است.
دختر خسرو شکیبایی گفت: خوشحالم هنوز یاد پدرم در خاطره‌ها زنده است و کسی که خاطره‌اش زنده باشد انگار که خودش هم زنده است.
پوپک شکیبایی در چهارمین سالروز درگذشت خسرو شکیبایی با بیان این‌که از نظر هنری جای پدرم در سینما بسیار خالی است، ادامه داد: «هر بار که از مقابل سینمایی رد می‌شوم همیشه احساس می‌کنم ای کاش این اتفاق نیفتاده بود و باز می‌توانستم عکس و اسم پدرم را در سردر سینما ببینم.»
وی افزود: «هر چقدر بگویم چقدر جایش خالی است کافی نیست و با هیچ جمله‌ای نمی‌توانم شرایط روحی‌ام را توضیح دهم. فقط چیزی که من را تسکین می‌دهد علاقه مردم به پدرم است و همین باعث شده در خاطره‌ها زنده بماند.»
پوپک شکیبایی با بیان اینکه بعد از فوت پدرش نتوانسته فیلم‌های او را در سینما ببیند، ادامه داد: «برای فیلم «نسکافه داغ داغ» به سینما رفتم که حالم به شدت بد شد و بعد از آن دیگر نگذاشتند به سینما بروم و تنها چندی پیش ستاره بود را در خانه دیدم که باز هم بسیار اذیت شدم.»
دختر خسرو شکیبایی با گله از برخوردهایی که با او بعد از فوت پدرش شد اظهار کرد: «متاسفانه در این سال‌ها جوری با من برخورد شد که انگار هیچ نسبت خونی با خسرو شکیبایی نداشتم و این من را بسیار آزرده خاطر کرد.»
وی که فعالیت‌های هنری نیز داشته است خاطرنشان کرد: «در رادیو کار گویندگی می‌کردم و در انجمن گویندگان جوان هم به عنوان دوبلور مشغول شده بودم اما متاسفانه دی ماه سال ۸۹ همسرم در حادثه‌ای فوت کرد که بعد از آن دیگر نتوانستم فعالیتی داشته باشم و خانه‌نشین شدم.»

همسر پوپک شکیبایی همسر بازیگران طلاق تانیا جوهری دختر خسرو شکیبایی بیوگرافی خسرو شکیبایی بیوگرافی پوپک شکیبایی بیوگرافی پروین کوشیار ازدواج خسرو شکیبایی

خسروی خوبان از نگاه خود حسی که سخت مرا آزرد ؛ از صحبتهای کوتاه ثمره زندگیت دخترت یادگارت که عزیز است برایم میگویم؛ روزی که دخترکت را به آغوشت سپردن برایت بهترین بوده و هست …؛دخترک خوبی داری هر چه گشتم جز در مراسم نبودت عکسی از خودش که گویا آنها هم شکار دوربینها بود از خودش جایی نذاشته بود عکسهای کودکیش با پدر عکسهای بعد از جداییت از مادرش را که احتمالا در پارکی که گه گداری میدیدیش هم نیست…؛چهارمین سالروز رفتنت از حسش گفت که جایت سخت خالیست براش… که دوست دارد از همان حس کاش ها؛ هنوز عکسو اسمت را روی سر در سینما میدید گفت همین که یاد پدرم در دلهای مردم زنده است و دوسش دارند برایم کافیست آرامم میکند…بعد از تو چ نیازی به نگاه و ارادت از پس اسم تو دارد پوپک یک عاشق بی ادعاست و هنوز عشقش پدر است و پدر …؛دخترک آرامی داری شاید من اگر جای پوپک بودم عکسی را که در کودکی سفت و سخت در آغوشت چسبانده بودیش را نشان همه میدادمو میگفتم دختر خسرو خوبانم…اما پوپک قناعت کرد به محبوب بودنت در دل مردم برای مرحم زخمهایش…تنها یکجا گله کرد که وقتی برای خاکسپاریت آمده بود(عکس وسط پوپکت در مراسم به خاکسپاریت است چه مظلومانه وداع میکند با پدر💔) اطرافیان جوری برخورد کردن که گویا اصن نسبت خونی با هم ندارید که هیچ چ برسد به اینکه پدر دختر؛دختری پدری بود حتی اگر نشان نمیداد مجالی برای نشان دادن نداشت از هم دور افتاده بودید…؛به همین قناعت کرد و دیگر هیچ نگفت…؛از نامت هیجا استفاده نکرد گویا پوپک به دور بودن عادت که نه، جنجالی نیست دختر خسروی خوبان است دیگر محجوب و نجیب….
خسروی خوبان قطعا از آسمان حواست به عزیزترینت هست….سختی نبود پدر را هفت سال زودتر از پوپکت فهمیدم حس عجیبی ست درد بدیست…هشتمین سالروز نبودت را به دخترکت تسلیت میگویم و آرامش و تندرستی در کنار مادر مهربان و فداکارش و عزیزانش را برایش از خداوند منان خواستارم روحت شاد سالار خوبیها🙏♡♥♡♥

ازدواج خسرو شکیبایی بیوگرافی پروین کوشیار بیوگرافی پوپک شکیبایی بیوگرافی خسرو شکیبایی دختر خسرو شکیبایی طلاق تانیا جوهری همسر بازیگران همسر پوپک شکیبایی


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های امیرحسین مدرس از زندگی با همسرجدیدش بهارمست +عکس

ناگفته‌های امیرحسین مدرس از زندگی با همسرجدیدش بهارمست +عکس

امیرحسین مدرس بازیگر و مجری کشورمان چندین سال پس از جدایی از همسرش اولش, با بهار بهارمست ازدواج کرده است. درادامه مصاحبه این زوج هنرمند را خواهید خواند.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرسازدواج امیرحسین مدرس و همسرش بهار بهارمست

مهم نیست چند ماه، سال یا دهه است که او را از طریق بازی ها، اجراهایش یا حتی صدای زیبای او دیده یا شنیده ایم. مهم این است که حضور او را تجربه کرده ایم و گویی او را از دوران کودکی مان می شناسیم و خاطرات مان با کارهایش گره خورده است؛ مردی با تفکری عمیق و طمأنینه ای وصف نشدنی که معاشرت با او برای ما آموزنده خواهد بود؛ نه به دلیل بازیگر یا موزیسین بودنش و نه تمامی القابی که تا به حال دریافت داشته بلکه به دلیل هنردوستی و هنرشناس بودن.

صحبتی داریم گرم و اختصاصی با امیرحسین مدرس و همسر هنرمندشان بهار بهارمست.

شما پتینه کار می کنید. به ما توضیح می دهید که چگونه این کار را شروع کردید؟

– در هر زمینه هنری که کار می کردم، بدم نمی آمد ولی مشتاق هم نبودم. آخرین کاری که شروع کردم همین کار الانم است. یعنی همین کهنه کاری و پتینه کاری است که واقعا این کار را دوست دارم.

این کهنه کاری و پتینه کاری چیست؟

– در کهنه کاری روی چوب های خام یا کارهایی که قبلا انجام شده، روی وسایل خانه که بلااستفاده هستند یا قابل استفاده هستند ولی دوست دارند رنگ و طرحش تغییر کند، این کار صورت می گیرد. سمباده کاری اینها را انجام می دهیم و شروع می کنیم خودمان یک رنگ را روی آن می زنیم. از رنگ های کهنه استفاده می کنیم. تکنیک کارم به گونه ای است که رنگ های قدیمی را دوست دارم و باعث می شود کار حالت کهنگی خود را داشته باشد. الان خیلی ها رنگ های روشن می زنند و روی رنگ های روشن کار می کنند.

چه چیزی باعث این علاقه شده است؟

– درست نمی دانم ولی احساس می کنم کارهای مردانه را بیشتر دوست دارم که خیلی از خانم ها شاید نتوانند انجام دهند. کارهای کهنه کاری را خیلی ها انجام می دهند ولی روی سینی و چوب های کوچک نه، کارهای بزرگ. من روی میز تحریر، میز تلویزیون و صندلی کار می کنم. کارگاه من داخل خانه است.

کارهای تان را در نمایشگاه خاصی گذاشته اید یا نه، برای فروش این کار را انجام می دهید؟

– فعلا که فروش نداشتم یعنی تمام کارهایم را دارم و آنها را برای نمایشگاه آذر ماه آماده می کنم. در کنار ما آقای مدرس هم هستند که خط های خود را ارائه می دهند. ما با خانم عدالت جو یک نمایشگاه تلفیقی گذاشته ایم که کارهای مان همه به هم ربط دارند. این کارها در فرهنگسرای نیاوران در آذر ماه به نمایش گذاشته خواهند شد.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرس

امیرحسین مدرس و همسر دومش

اگر بخواهند ارتباط بگیرند با چه شماره ای می توانند تماس بگیرند؟

– کمپین اینستاگرام داریم چون برندی که انتخاب کرده ایم «رنگ طرب» که اسم نمایشگاه هم رنگ طرب است.

رنگ طرب به چه معنا است؟

– این انتخاب امیرحسین بوده است.

چرا این اسم را انتخاب کرده اید؟

– مدرس: رنگش که مشخص است یعنی با رنگ سروکار دارد، طرب هم به معنای شادی و سرزندگی و شادابی است.

چون هر سه نفر در آن جمع هستید، کارهای تان متفاوت است یا در یک قالب هستند؟

– نه، همه در یک قالب هستند. اگر در کارها دق۵ت کنید همان شادی که می گوید را می بینید که کاملا احساس می شود. من خیلی کارهای کهنه کاری دیده ام ولی مشخص است که فکر روی کارها نبوده است و فقط برای فروش این کار را کرده اند.

این ایده ها را از کجا می آورید؟

– من چون نوستالژی بچگی ام را دارم از وسایل قدیمی یک چیزهایی در ذهن دارم و هنوزم به این چیزها علاقه مند هستم. این سلیقه شخصی آدم است که هنر Art را چگونه انجام دهد. من در هر کاری وسواس دارم و می خواهم کار را به نحو احسن انجام دهم. دوست ندارم اگر کسی کارهایم را دید، ایراد بگیرد. من خیلی وقت ها رنگ را آماده می کنم و از امیرحسین سوال می کنم که آیا این رنگ خوب است. من وقتی ببینم کارم حس خوبی به کسی منتقل می کند خوشحال می شوم. اگر کسی نظری داشته باشد ایده اش را می پذیرم.

زندگی با همسر بازیگر و کسی که در عرصه هنر است، چگونه است؟

– اول سخت بود. کسانی که با آنها ارتباط داشتم دوستانم بودند و زندگی با آنها نداشتم که بخواهم یکسری چیزها را از نزدیک ببینم. به همین دلیل چهار پنج ماه اول خیلی برایم سخت بود. خود امیرحسین خیلی به من کمک کرد که با سختی های کارش آشنا شوم.

او اعتماد را برای تان به وجود آورده است؟

– اعتماد را داشتم ولی در خیلی زمینه ها چون آدم نمی داند، مثلا یک فیلمبرداری می رفت ۱۲ ساعت طول می کشید. با یکی از بچه ها صحبت می کردم و می گفتیم ۱۲ ساعت، می گفتند مگر می شود؟ گفتم ممکن است وقت کم هم بیاید. وقتی خودم سر فیلمبرداری حاضر می شوم و می بینم که یک پلان چند بار تکرار می شود، جابجایی دوربین ها، آماده سازی صحنه خیلی زمان بر است یا اینکه گریم ها خیلی طولانی می شود. من خیلی این چیزها را ندیده بودم ولی وقتی از نزدیک رفتم دیدم و با سختی کار آشنا شدم، بهتر با این موضوع کنار آمدم.

الان دوست دارید کافی شاپ با هم بروید؟

– الان همه جا با هم می رویم.

این اذیت تان نمی کند که وقتی در یک رستوران یا مکان عمومی هستید، برای عکس گرفتن می آیند؟

– هر کسی دوست دارد زمان هایی را در بیرون راحت باشد ولی به هر حال عادت کردم. ما اولین سفری که رفتیم شمال بود. خیلی ها برای عکس گرفتن می آمدند. دوست داشتیم در سفر اول مان در خلوت خودمان باشیم. بعضی جاها عصبی می شدم و به امیرحسین می گفتم بگو نمی توانم ولی دیدم واقعا نمی تواند.

بدترین و بهترین اخلاق آقای مدرس چه اخلاقی است؟

– خوب ترین زیاد دارد. خوبی هایش آنقدر خوب است که نمی توانم انتخاب کنم.

اگر بخواهید از او انتقاد کنید چه می گویید؟

– اتفاقا این چیزی که گفتید دیروز یک نفر سوال کرد، گفتم خیلی ریلکس است. خیلی جاها می گویند خانم ها دیر آماده می شوند ولی من کیف دستم دم در ایستاده ام ولی امیرحسین خیلی ریلکس از این اتاق به آن اتاق می رود. سر فرصت عینک را به چشم می زند و من همین طور او را تماشا می کنم. موبایل را از جایش بر می دارد. دوباره به اتاق می رود. ایلیا می گوید الان دیگر بابا می آید، می گویم نه الان دوباره به آن اتاق می رود. خیلی کم پیش می آید امیرحسین جلوی در آماده منتظر بماند.

تا به حال به آقای مدرس گفتید که دیگر نمی خواهید اجرا کند؟

– نه؛ حرفه ایشان بازیگری و اجرا است پس نمی توانم این حرف را بزنم چون سال ها در این حرفه بوده اند. علاقه داشته اند که رفته است. شاید برنامه هایی که داشته مشورت کردیم. پیش آمده فیلمنامه را می خوانم که نظرم را بدهم. در بعضی جاها گفته ام کار را انجام ندهی بهتر است یا کاری بوده که می توانسته مرا متقاعد کند رفته است.

همسر مجریان همسر امیرحسین مدرس طلاق مجری بیوگرافی بهار بهاردوست بیوگرافی امیرحسین مدرس ازدواج امیرحسین مدرس

امیرحسین مدرس و همسر جدیدش

آقای مدرس اهل آشپزی هستند؟ آخرین غذایی که درست کردند چه بوده است؟

 – بله. این چند وقت درست نکرده است. یادم نیست. فکر کنم آبگوشت بود.

پس درست می کنند؟

 – خیلی؛ کلا دستپخت شان خوب است.

 چون اهل سفر هستید، کدام شهر یا کشور را دوست دارید بروید ولی هنوز نرفته اید و دوست دارید پیشنهادش را به آقای مدرس بدهید یا شاید هم پیشنهاد داده اید ولی هنوز نرفته اید؟

 – در کشور های خارجی دوست دارم به ایتالیا و ارمنستان بروم. جاهایی که معماری های خاص خود را دارد.

خیلی جالب است که شما هم به معماری علاقه دارید و خانه های قدیمی را دوست دارید. چیدمان و دکوراسیون خانه تان هم قدیمی است یا نه؟

– ما سعی کردیم یک مقداری سنتی تر رفتار کنیم ولی خوب به هر حال در هر خانه ای یک سالن پذیرایی و نهارخوری پیدا می شود. یک قسمتی را ما برای خودمان درست کردیم که تخت سنتی گذاشته ایم. یکسری چیز داریم که به حال و هوا بخورد ولی کلا دوست داریم در یک خانه قدیمی زندگی کنیم. آپارتمان نشینی نباشد.

اصلا اگر زمانی بخواهیم خانه بخریم قطعا یک خانه قدیمی را خریداری می کنیم که بازسازی شود. حتی الان برای کرایه هم من دوست دارم خانه قدیمی بازسازی شده بگیریم. الان هم فضایی در خانه ما هست اگر کسی به خانه ما بیاید خیلی تفاوتی بین جای مبلمان و بافت سنتی حس نمی کند. یک جور پیوند با یکدیگر دارند. فضای گرم با روح و راحتی دارد.

بعضی از خانه ها به قول شما روح دارد و به انسان انرژی می دهد و در آن احساس راحتی داری. رنگ هایی که دارد، آدم را جذب می کند. چقدر به طالع بینی اعتقاد دارید؟

– خیلی ندارم.

اگر قرار باشد یک خبر خوش به شما بدهند چه خبری می تواند باشد؟

– خبر خوش این است که خانه بخریم.

آقای مدرس شما به بن بست اعتقاد دارید؟

– سوال خیلی کلی است من هم مجبور می شوم جواب کلی بدهم. بن بست وجود دارد و انسان جاهایی به بن بست می رسد ولی به اعتقاد من اگر آدم واقعا اهل پیدا کردن راه باشد، حداقل کاری که می تواند انجام دهد یک دیواری پیدا کند و از آن بالا برود و از پشت بام ها به خیابان اصلی برود. من نگاهم این است. زندگی به ما درس های زیادی داده است.

شما از زندگی چه درسی گرفته اید؟ یا اگر بخواهید چیزی را درست کنید یا جایی از کارتان اشتباه بوده و از آن درس گرفته اید و بخواهید به ما انتقال دهید.

– مهم ترین چیزی که من دریافت کردم این است که آدم نباید خیلی آرزوهای بلند داشته باشد، به این دلیل که عمر انسان محدود است و در این عمر محدود انسان نمی تواند به همه چیز برسد. بنابراین باید سعی کند در مسیر تا جایی که فکر می کند می تواند حرکت کند، تلاش خود را بکند. دیگر اینکه شتابزدگی افت زندگی است. این شتابزدگی شقوق مختلفی می تواند داشته باشد.

زود تصمیم گرفتن. البته این خیلی با مقوله ای که آدم باید در لحظه تصمیم بگیرد فرق دارد و الزام دارد که تصمیم درستی بگیرد ولی در جریان زندگی عادی این زود تصمیم گرفتن، زود قضاوت کردن، من هیچ وقت در مورد احدی زود قضاوت نمی کنم. به این دلی لکه آدم باید اول خودش را اصلاح کند و آنقدر آدم کم و کسر دارد که بعد باید به قول سعدی در پوستین خلق بیفتد.

این است که من یکی از آفت های زندگی را شتابزدگی می دانم و باور عمیقی دارم به این که بر اساس تجربه این درس را به دست آورده ام که هر چیزی یا اتفاقی یا رخدادی چه خوب چه بد، ساعتی دارد که باید برسد و آن ساعت اگر هنوز نرسیده باشد آن اتفاق با خود کشتن هم نمی افتد. زمان باید برسد. اینها مهم ترین نکته هایی است که می توانم ساعت ها در موردشان حرف بزنم. فلسفه برای شان دارم و به اصطلاح پایه و اساس دارند که می توانم آنها را شرح بدهم و از این طریق می توانم به چیزهای دیگری برسم.

بدترین استعداد آقای مدرس چیست؟

– کار فنی را بلد نیستم. ماشین من داخل خیابان خراب شود، همانجا می گذارمش. پنچر هم شود همین کار را انجام می دهم.

مطمئنا دلشاد کردن یکدیگر برای تان خیلی مهم است. آخرین کادویی که گرفتید چه بوده است؟ کادویی که خوشحالش می کند چیست؟

بهار خیلی آدم پیچیده ای نیست. این طور نیست که مثلا بگویم این لیوان خوشحالش می کند. گاهی وقت ها زینت آلات بوده، عطر و گاهی وقت ها چیزی که احتیاج داشته، مانتو بوده است. من خودم خیلی دقت می کنم. اتفاق افتاده بارها تنها بیرون رفته ام یا سفر بودم، آنجا چیزی را دیده ام و دیدم به درد بهار می خورد و آن را پسندیده ام.

بلافاصله عکسش را فرستاده ام و گفته ام بهار من این را برایت پسندیده ام. می خواهی برایت بیاورم، به درد کارت می خورد؟ سعی می کنیم هم بهار هم من چیزهایی را به هم کادو بدهیم که کاربردی هستند. یعنی استفاده ای داشته باشد چه شخصی و چه عمومی. آخرین بار هم که کادو دادیم هفته پیش بود که رفتیم و زینت آلات گرفت.

بدترین شایعه ای که در مورد خودت شنیده ای، چه بوده است؟

– شایعه زیادی نبوده است ولی خیلی جاها خوانده ام که امیرحسین قبل از اینکه همسر اولش را طلاق بدهد وارد رابطه دیگری شده است در صورتی که سال ها بعد از ازدواج اول مان تنها بوده ام. ازدواج اولم ۱۲ سال طول کشید که ۶ سال بعد از جدایی ازدواج کردم.

ازدواج امیرحسین مدرس بیوگرافی امیرحسین مدرس بیوگرافی بهار بهاردوست طلاق مجری همسر امیرحسین مدرس همسر مجریان


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های امیر حاج رضایی از عمویش طیب حاج رضایی+ تصاویر

ناگفته‌های امیر حاج رضایی از عمویش طیب حاج رضایی+ تصاویر

همسر طیب حاج رضایی ، فخرالملوک مهاجر زنجانی بود. فخرالملوک روز یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشت.

۱۱ آبان ماه سال ۱۳۴۲، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند. طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟!

در ادامه روایتی درباره او را از زبان برادرزاده اش امیر حاج رضایی می خوانیم تا بیشتر با جزئیات این رویداد و حواشی زندگی وی آشنا شویم.
محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

امیر حاج رضایی

امیر حاج رضایی در گفتگو با اعتماد با بیان اینکه همیشه سعی کرده ام درباره طیب حاج رضایی صحبت نکنم و کنار این جریان باشم گفت: تعریف از طیب این شائبه را ایجاد می کند که به دنبال بهره برداری از آنچه بر او گذشته هستم و اظهارنظرهای منفی هم قطعاً مرا آزار می دهد.

وی در ادامه افزود : ابتدا باید این قشر را بشناسیم. زمان ما می گفتند «جاهل ها» که لفظ خوبی نبود. توی آن قشر آدم هایی بودند که ناجوانمرد بودند و آدم هایی هم بودند که جوانمرد بودند و از مال و ناموس مردم هم امانتداری می کردند. همه اینها را به یک چوب راندن، کار اشتباهی است. طیب در زمان جوانی که من به دنیا نیامده بودم یا سن خیلی کمی داشتم، آدم شری بود و زیاد دعوا می کرد اما وقتی به بندرعباس تبعید شد…

طیب یک مقطعی به میدان انبار گندم آمد و صاحب حجره شد و روابط عمومی اش هم خیلی خوب بود و به او اجازه واردات موز را دادند.

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

حاج رضایی ادامه داد : در واقع طیب یک دوره جوانی داشت که شرور بود و نوخاسته بود و می خواست در آن عصر اسمی به هم بزند. در آن بخش، حبسی به حبس دیگر و کلی دعوا و ماجرا داشت. در بخش دوم که بخش نمونه زندگی اش بود، به رفاه در زندگی اش رسید و در آن دوره ساعت یک بعد از نیمه شب می رفت میدان، برایش بار می آوردند، ساعت ۹ صبح صبحانه می خورد و یک ساعت بعد خانه بود. این سیستم و ساعت کاری اش بود. بعد زمانی که ولیعهد به دنیا آمد، در پایین شهر چراغانی کرد و محله را آذین بندی کرد و با شاه سلام و علیک داشت.

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضاییوی در پاسخ به اعتماد مبنی بر اینکه آدمی که تازه از تبعید برگشته، چطور یکدفعه به لایه های بالای جامعه می رسد؟ گفت : به لایه های بالا نرسیده. این حاصل یک اتفاق است که ولیعهد در بیمارستان مادر چهارراه مولوی به دنیا می آید. نمی دانم شاید می خواستند طبقه پایین جامعه را جذب کنند. طیب هم محله را چراغانی می کند و اتفاقی چند بار با شاه روبه رو می شود. این اتفاق که تکرار نمی شود؛ که طیب را بخواهند که به دربار برود یا جاهای دیگر. پس او به لایه های بالا نرسیده بود. گذشته از این مسائل، طیب حاج رضایی دیدگاه مذهبی داشت. اینجا یک تضاد بزرگ وجود دارد. در واقع این آدم پر از پارادوکس و تضاد است. تمام دهه اول محرم را تکیه داشت و شب های تاسوعا و عاشورا هم خرج می داد و به این کارها اعتقاد داشت. آن پیراهن مشکی که تنش می کرد، به خاطر اعتقادش بود یا در عاشورا پابرهنه راه می رفت یا فرض کنید ۳ روز آخر را آب نمی خورد و نذر داشت که در اوج عزاداری تشنه باشد. خب شهرت زیادی پیدا کرد. این شهرت حاصل این بود که خیلی سخاوتمند بود، خانواده های زیادی را تحت پوشش خودش قرار داده بود و در جامعه خودش که حالا یا می گویند جاهلان یا لوطی ها یا عیارها – هرکسی هر اسمی می خواهد رویش بگذارد – با معیارهای آنها، به طیب نمره بالا می دادند. مثلاً می گفتند بین اینها چه کسی از همه بهتر بوده؟ یکی می گفت ناصر فرهاد، چون دعوایی بوده و خوب داد می زده. یکی می گفت حسین رمضان یخی. بعد یکی آمد یک مانیفست داد که چرا طیب از همه اینها بهتر و بالاتر است و در این جماعت، قهرمان المپیک است،آمد گفت؛ طیب تنها کسی است که لقب ندارد؛ طیب حاج رضایی از همه بیشتر حبس رفته… از همه بیشتر دعوا کرده… از همه بیشتر سفره انداخته… از همه بیشتر دست توی جیبش کرده… از همه بیشتر پول میز حساب کرده. حالا این وسط خاطراتی هم تعریف می کردند؛ کافه یی در بهارستان بوده به نام فیض که جاهل ها آنجا می نشستند و آخر شب طیب میز همه را حساب می کرد. یک بار یک بنده خدایی می رود پول میزش را حساب کند. صاحب آنجا بهش می گوید؛ «اگر در دکان من را می خواهی ببندی، پول میزت را بده، آنوقت خودت هم زنده بیرون نمی روی…» به هرحال از جهت مالی و اسم و رسم و شهرت هم شرایطش خوب بود و یک پایگاه در جنوب شهر میان مردم پیدا کرده بود؛ دوستش داشتند و اسمش را با احترام می آوردند. البته مخالفانی هم داشت تا اینکه رسید به ۱۵ خرداد و بخش پایانی زندگی اش.

حاج رضایی درباره منشاء این مخالفت ها اظهار داشت: یک چیزی می گفتند که من صحت آن را هنوز نمی دانم. می گفتند یک بار که در چهارراه مولوی این مراسم بوده، مشاجره یی بین عموی من و سپهبد نصیری ایجاد می شود. بعضی ها می گویند یکی از عوامل کشتن طیب، همین نصیری بوده که من هنوز مطمئن نیستم. به هرحال بعد از ماجرای ۱۵ خرداد دستگیر شد، ۶ ماه هم حبس شد و دو تا دادگاه تشکیل دادند؛ بدوی و تجدیدنظر و در هر دو حکم اعدام صادر شد. در دادگاه اول، ۷ نفر یا بیشتر به اعدام محکوم شدند و در دادگاه دوم ۲ نفر، عموی من و اسماعیل رضایی که هر وقت در دادگاه صدایش می زنند «حاج اسماعیل حاج رضایی»، اعتراض می کرد که من حاج رضایی نیستم و واقعاً هم نسبتی با عموی من نداشت. خیلی ها امیدوار بودند شاه با توجه به شناختی که از طیب دارد، حداقل یک درجه به او تخفیف بدهد و حکم اعدام تبدیل به حبس ابد شود اما…

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

بیژن پسر طیب حاج رضایی

وی در رابطه با نگاه طیب به علما گفت : ببینید در دادگاه می گفتند شما دسته راه می انداختید و روی علم ها عکس آیت الله خمینی را می گذاشتید. طیب هم گفت؛ «من همیشه به مراجع تقلید اعتقاد داشتم و احترام می گذاشتم. قبلاً هم عکس آیت الله بروجردی را می گذاشتم و حالا هم عکس آیت الله خمینی را می گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده می کنم.» این چیزهایی بود که من خودم در دادگاه شنیدم. به هرحال شنبه ۱۱ آبان، ساعت ۵ صبح این اتفاق افتاد و اعدام شد.

امیر حاج رضایی درباره اعدام طیب حاج رضایی نیز گفت : صحنه خیلی بدی بود. ما که در مراسم نبودیم اما آنها جسد را تحویل دادند. وقتی تحویل دادند و جسد را دیدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چیزی حدود ۱۷، ۱۸ تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پی اش زده بود بیرون. یعنی بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هایش بسته بود. آن بنده خدا اسماعیل رضایی، افتاده بود و تیر خلاص را توی دهانش زده بودند اما عموی من با صورت خورده بود زمین و صورتش هم خون آلود بود که آن تیر را به شقیقه اش زدند و گفتند؛ تیر خلاص… من خودم آن صحنه را دیدم تا جایی هم که یادم می آید، غسال مدام پنبه توی این سوراخ ها می کرد. یعنی همه جای بدن سوراخ سوراخ شده بود. یک شمایل شهید گونه یی داشت. به هر حال من را بیرون آوردند و نفهمیدم چه کسی من را بیرون برد. نشسته بودم و می دیدم که دارند طبق وصیتش در شاه عبدالعظیم کنار مادرش، خاکش می کنند.

خب این هم قسمت هایی از زندگی طیب که در حافظه من بود. شاید اگر پدرم بود، کامل درباره همه چیز اطلاعات داشتم و حرف می زدم. اینها پدرشان چند تا زن داشت. فقط پدر من و عموی من، تنی بودند و از یک مادر، اسم های شان هم «طیب» و «طاهر» بود.

حاج رضایی درباره سرنوشت حسین رمضان یخی گفت: حاج رضایی؛ اول انقلاب یک گوشه مرد. اینها یکی یکی در انزوا و بی خبری و تنگدستی کارشان تمام شد چون دوره شان تمام شده بود. دوره یی شده بود که وقتی یکی از اینها حرف می زد، بهش می گفتند؛ «گنده شما که طیب بود، آن بلا سرش آمد، شما حرف حساب تان چیه؟»
با کشتن طیب، عصر این‌ها به پایان رسید.

تصاویری از دادگاه، بازداشت و اعدام طیب حاج رضایی:

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی


* روایتی از خاطرات سید ابوالفضل کاظمی درباره طیب

محمد آقا [محمد باقری معروف به محمد عروس] درباره آن روز [قیام خرداد ۱۳۴۲ در تهران] گفت: «بعد از اینکه شهربانی و ساواک ریختن و ما رو کت بسته بردن به شهربانی، حاج اسماعیل رضایی، حاج حسین شمشاد، حسین کاردی، عباس کاردی، حاج آقا توسلی، حاج علی نوری، حاج علی حیدری و مرتضی طاری هم قاتی ما بودن و دستگیر شدن. همه آنها، بارفروشهای میدان بودن و به خاطر آقای خمینی ریختن تو خیابون و به نفع او شعار دادند؛ اما سردمدار همه اینها، طیب بود.

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

چند ساعت بعد از دستگیری ما، طیب حاج رضایی رو کت بسته آوردند و تو بند ما انداختن. وقتی ما رو به زندان باغشاه بردند، طیب هم همراهمون بود. من باهاش کاری نداشتم؛ چون همیشه دور و برش یک مشت چاقوکش بود. خودش هم از بزن بهادرها و لات‌های تهران بود و طرفدار شاه؛ جوری که وقتی فرح پهلوی بچه دار شد و پسر اولش ، رضا پهلوی را به دنیا آورد، طیب کوچه و محل را چراغونی کرد. رو همین حساب، تا طیب را دیدم، محلش نگذاشتم و پشتم را طرفش کردم. دستبند به دستش بود. سلام کرد و گفت: محمد آقا ! ما رفیق نامرد نیستیم.

جوابش را ندادم؛ اما می دونستم که ساواک از علاقه طیب به آقای خمینی سوء استفاده می کند. آنزمان، طیب با شعبان [ شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ ] سرشاخ شده بود . هر دو ، یکه بزن جنوب شهر بودند و حرفشان خریدار داشت. شعبان، ورزشکار بود و طرفدار شاه؛ طیب میدان‌دار و بارفروش و دست و دلباز و خیر و یتیم نواز. در حالی که همیشه شنیده بودیم او طرفدار و فدایی شاهه، یهو ورق برگشت و طیب شد بر ضد شاه. حالا تو دل طیب چه حال و احوال و انقلابی پیدا شده بود، خدا می‌دونه. سران مملکت جلسه گذاشتند که با طیب زد و بند کنند و وادارش کنند که بگه خمینی به من پول داده تا بارفروشها رو تیر کنم .

محمد عروس فرزندان طیب حاج رضایی عکس قدیمی عکس ایران قدیم شعبان جعفری بیوگرافی طیب حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیژن حاج رضایی

آن روز در دادگاه، طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه های حضرت زهرا در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.

عاقبت دادگاه شاه به اسماعیل حاج رضایی، طیب حاج رضایی، من و حاج علی نوری حکم اعدام داد و به برادران کاردی و شمشاد و بقیه، ده تا پانزده سال زندان دادند.

بعد از اعلام حکم، ما را به بندهامون منتقل کردند. نصف شب، مأمور شهربانی آمد و زد به در زندان و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده.

اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس اعدام، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای خمینی منو تحریک کرد؛ اما طیب که تو یک سلول دیگه زندانی بود، بلند گفت: این حرفها رو برای ننه‌ات بزن! یک بار گفتم، باز هم می‌گم، من با بچه حضرت زهرا در نمی افتم.

فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی می‌رفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت: محمد آقا! اگه یک روز خمینی رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند ، ما ندیده شما رو خریدیم.

نیم ساعت بعد، صدای رگبار اومد و معلوم شد که تیربارونشون کردن. طیب، رسم مردانگی رو به جا آورد و عاقبت به خیر شد. هنوز هم حیرون کار طیب هستم.»

محمد آقا هر وقت این قصه را برایم می گفت، به پهنای صورت اشک می ریخت و می گفت: هر وقت یاد آن شب می افتم، قلبم می گیره. خیلی طیب رو اذیت کردن تا از شاه طلب بخشش کنه؛ اما خدا اگر بخواد کسی رو بخره، می خره. اسم طیب و حاج اسماعیل رضایی تا قیامت موندگاره.

بعد از پیروزی انقلاب، محمد آقا با جمعی از مردان انقلابی خدمت امام خمینی رسیدند و با ایشان عکس یادگاری انداختند. وقتی محمد آقا پیام طیب را به امام گفت، امام فرمود: طیب، حُر دیگری بود.

منبع: کوچه نقاش‌ها، خاطرات سید ابوالفضل کاظمی، گفت و گو و تدوین راحله صبوری، ( چاپ اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی – دفتر ادبیات و هنر مقاومت ، ۱۳۸۹ )، صفحات ۵۰ تا ۵۲.

بیژن حاج رضایی بیوگرافی امیر حاج رضایی بیوگرافی طیب حاج رضایی شعبان جعفری عکس ایران قدیم عکس قدیمی فرزندان طیب حاج رضایی محمد عروس


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی

[ad_1]

 

مسعود سلطانی فر در مراسم تکریم و معارفه روسای جدید و سابق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این سازمان با حضور معاون اول رییس جمهوری اظهار کرد: سیاست مهم دولت یازدهم در این سازمان مبارزه با فساد سازمان یافته شرکت های وابسته بود.

 

وی اضافه کرد: یکی از بزرگ ترین پرونده ها متعلق به «شرکت توسعه گردشگری» یک شرکت صوری در دولت گذشته بود که با هزینه کمتر از 500 میلیون تومان برای احداث سه مجموعه سرمایه گذاری کرده بودند و در نهایت با طرح شکایتی 138 میلیارد تومان از دولت مطالبه کردند.

سلطانی فر ادامه داد: در 33 ماه گذشته با تلاش دولتمردان و همکاری رییس دیوان عالی کشور و قوه قضائیه موفق شدیم این پرونده و پرونده عمارت مسعودیه را با فساد مشابهی خنثی کنیم.

 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی تصریح کرد: با همکاری سازمان های بازرسی و قضایی کشور در یک ماراتن سنگین دو هفته قبل موفق شدیم حکم تبرئه را بر مبنای ماده 18 دریافت و از این فساد گسترده مالی به طور قاطع جلوگیری کنیم.

سلطانی فر عنوان کرد: سه سال قبل این سازمان را با وضعیت بسیار ناامید کننده و نابسامان از دولت قبل تحویل گرفتیم در حالیکه خسارت های مهلک جابجایی ساختمان های اداری سازمان به شیراز و اصفهات وضعیت نامطلوبی برای ما ایجاد کرده بود.

 

وی ادامه داد: با همکاری و تلاش شبانه روزی توانستیم این سازمان متزلزل و بی ثبات را در جشنواره شهید رجایی سال 95 به عنوان دستگاه نمونه و برتر کشور از نظر عملکرد معرفی کنیم تا جاییکه رییس جمهوری در شش ماهه گذشته پنج بار از عملکرد این سازمان در حضور مردم و رسانه ها تشکر کردند.

 

سلطانی فر گفت: در دوران مدیریتم چند محور مهم به عنوان سیاست های کلان در این سازمان دنبال شد که اولین آن پرهیز از هیاهو و جنجال سازی بود. 

وی تصریح کرد: این سازمان که 10 سال متمادی گرفتار سیاسی کاری و جنجال سازی شده بود اکنون با تدبیر به سازمانی تخصصی و حرفه ای تبدیل شده است و در محور دوم با اعمال قانون و نهادینه کردن قانونمندی، کار را از رابطه و جناح بازی دور کردیم. 

 

محور سوم سیاست های مورد نظر سلطانی فر، شایسته سالاری بود که در این باره گفت: سعی کردیم با انتخاب افراد متخصص و شایسته از درون سازمان نگاه ما غیرسیاسی و به درون باشد و در محور چهارم نیز نظارت دائم در همه امور جاری را حاکم کردیم تا جایی که بنده در این دوران سه بار توفیق داشتیم به همه مناطق کشور سفر کنم.

 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی تاکید کرد: نهضت هتل سازی از مهم ترین محورهای کاری ما بود که با هزینه 800 میلیارد تومان توانستیم 36 هتل چهار و پنج ستاره به مجموعه هتل ها اضافه کرده و با بهره گیری از 600 تا 700 میلیارد تومان از منابع صندوق توسعه ملی 170 هتل دیگر را تا پنج سال آینده و پایان دولت دکتر روحانی در نوبت بهره برداری قرار دهیم. 

محور هفتم در سخنان سلطانی فر، اقتصاد مقاومتی تبیین شده توسط مقام معظم رهبری بود که وی در این باره گفت: از همه ظرفیت های موجود اقتصادی سازمان برای سه پروژه مهم تعریف شده در راستای اقتصاد مقاومتی استفاده کردیم.

 

وزیر ورزش و جوانان ادامه داد: محور هشتم سامان دهی امور مالی، اداری و تشکیلاتی بود در شرایطی که به عنوان تنها سازمان ایران که در همه شهرستان ها نمایندگی نداشت و از 435 شهرستان کشور فقط 10 درصد اداره مستقل در 46 شهر در اختیار داشت، توانستیم با همکاری سازمان برنامه و بودجه به نقطه ای برسیم که اکنون صاحب 196 اداره مستقل در سراسر کشور هستیم.

 

 توصیه های سلطانی فر به رییس جدید سازمان 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی برای زهرا احمدی پور رییس جدید سازمان توصیه هایی هم داشت، از جمله پیگیری تهیه برنامه جامع گردشگری که از سال 2001 آغاز شده است. 

سلطانی فر اضافه کرد: توصیه دوم سامان دهی به قوانین و مقررات میراث فرهنگی است که بخش هایی از آن در سال ها 1309 و 1352 مصوب شده است. بعد از 45 سال نیاز به بازنگری قوانین وجود دارد و برای این منظور رییس جدید باید با بهره گیری از مشاور حقوقی ما لایحه جدیدی را برای سامان دهی این قوانین متناسب با شرایط روز تقدیم دولت و مجلس کند. 

 

وی ادامه داد: پیگیری طرح اشتغال ضربتی 140 هزار نفری در بخش صنایع دستی ظرف دو سال آینده با تامین تسهیلات 400 میلیون ریالی برای هر شغل از دیگر انتظارات است.

سلطانی فر گفت: نجات بخشی، مرمت و بازسازی ساختمان های قدیمی در قالب صندوق احیا از نقاط درخشان کارنامه ما است که عملکرد ما در دولت یازدهم در این باره 15 برابر مجموع عملکرد دولت های گذشته بوده است و موفق شدیم بناهای در حال تخریب را با سرمایه بخش خصوصی به مراکز اقامتی، هتل و پذیرایی مورد توجه گردشگران خارجی تبدیل کنیم.

 

وزیر ورزش و جوانان در توصیه پنجم، فعال کردن بخش بازرگانی صنایع دستی را با راه اندازی بازارچه های دائم و فرودگاه های اینترنتی از دیگر اقدامات مهم برشمرد و حل مشکل حقوقی مجموعه آموزش عالی میراث فرهنگی را در بخش دیگری خواستار شد.

 

با استعفای محمود گودرزی از وزارت ورزش، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهوری، سلطانی فر رییس پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به عنوان وزیر جدید وزیر ورزش و جوانان به مجلس معرفی کرد. 

وی توانست با جلب اعتماد نمایندگان مردم، وزیر جدید این وزارتخانه شود. 

زهرا احمدی پور جایگزین او در سمت رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. 

 

راه اندازی دانشکده هنرهای سنتی استاد فرشچیان

سلطانی فر در بخش دیگری از سخنان خود خواستار رفع کامل مشکل مجموعه آموزش عالی میراث فرهنگی ، واگذاری هرچه سریعتر هتل های شرکت توسعه گردشگری به بخش خصوصی، پیگیری برای ادامه روند انجام و تسهیل در صدورویزای فرودگاهی و راه اندازی ویزای الکترونیکی و لغو روادید با کشورهای مختلف برای توسعه صنعت گردشگری شد.

 

وی دراین باره تصریح کرد: 73 هتل در مجموعه ای با عنوان هتل های لاله در حال واگذاری ناحق به افراد خاصی در زمان دولت قبل بود که پس از لغو این واگذاری با تلاش های ما اکنون توقع داریم این مجموعه هتل ها عادلانه و قانونی به بخش خصوصی واگذار شود.

 

رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی گفت: راه اندازی دانشکده هنرهای سنتی استاد فرشچیان طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و ادامه نهضت هتل سازی دیگر توصیه های من هستند.

 

وی تاکید کرد: بازگرداندن باقی الواح هخامنشی که در سال 1314 از ایران خارج شده بود می تواند تلاش های ما و مرکز حقوقی ریاست جمهوری را به نتیجه برساند.

سلطانی فر در اخرین توصیه به رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، از وی خواست با گسترش تعاملات با سازمانهای بین المللی زمینه های ارتقای جایگاه گردشگری ایران را با استفاده از ظرفیت های جهانی فراهم سازد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت خبری تحلیلی بامداد نیوز سایت خبری …عده‌ای صبح تا شب دولت بر آمده از رأی ملت را تضعیف می‌کنند چرا نادانسته بلندگوی فریدالدین حدادعادل؛ آقازاده تصمیم سازسلام به همگی یکی از دوستان در خصوص عرضه آقا فرید صحبت کرده بود من از دوران دبیرستان با خبرگزاری تابناک اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریاز پرونده پر سر و صدایی که هنوز بسته نشده تا رتبه ایران در میان کشورهای مرفه جهانخبرگزاری انا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریسرویس های بهداشتی پنج ستاره در ایران و چین روایتی از دیدار جمعی از خانواده های شهدای پایگاه خبری جماران امام خمینی انقلاب اسلامیحق شناس بازگشت ایران به توان تولید نفت به قبل از آغاز تحریم ها، یکی از موفقیت های بزرگ اخبار،اخبار ورزشیخبرهای ورزشی،نتایج مسابقات …سرپرست تیم استقلال می‌گوید دلیلی برای محروم کردن مهدی رحمتی پیش از بازی مقابل اخبار سیاسی،اخبار اجتماعی،جدیدترین اخبار سیاسی و …روحانی هیچ قدمی در مساله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم و کوچ نابه‌هنگام سلطانی‌فر از «میراث فرهنگی»؟ گردشگری تین نیوز سازمان میراث فرهنگی خود در سازمان میراث فرهنگی و های سلطانی‌فر از بحران برچسب ها بحران در میراث بحران در میراث ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث مسعود سلطانی فر در پیشین سازمان میراث فرهنگی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی «سلطانی‌فر» به کمیسیون فرهنگی مجلس می‌رود استیضاح سلطانی فر ناگفته های سلطانی فر از بحران در ناگفته های سلطانی فر از از بحران در میراث فرهنگی برچسب ها سلطانی فر سلطانی فر ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی تدبیر مسعود بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی مختومه شد مسعود سلطانی مسعود سلطانی‌فر در روز تودیع‌اش به عنوان رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی از برنامه های سلطانى فر بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی مختومه شد بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی فرهنگی سلطانی فر در از بحران در میراث فرهنگی گزینه‌های احتمالی جایگزینی سلطانی فر در سازمان میراث فرهنگی سخن درباره سازمان میراث فرهنگی سلطانی فر در ناگفته‌های زاکانی از خبرگزاری میراث فرهنگی سلطانی فر سلطانی فر رییس سازمان میراث فرهنگی در خصوص مصوبه و گردشگر از این شهر عبور می تبلیغ «تور شراب» توسط آژانس رسمی میراث فرهنگی «تور شراب در ناگفته های سلطانی فر از بحران در میراث ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی مهتاب –سخنان پایانی سلطانی فر در سازمان میراث فرهنگی سخنانپایانیسلطانیفر مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش و جوانان درباره اینکه رئیس آینده سازمان میراث فرهنگی، صنایع


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان

[ad_1]

وزیر سابق آموزش و پرورش با بیان اینکه خط قرمز ما در صندوق ذخیره فرهنگیان حفظ منافع معلمان کشور است، گفت: عملکردم در آموزش و پرورش را مثبت ارزیابی می‌کنم.

به گزارش مشرق، علی‌اصغر فانی وزیر سابق آموزش و پرورش در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه گفته می‌شود آقای فریدون برای ترمیم کابینه فشار آوردند؟ اظهار داشت: بنده از تعابیری که شما استفاده می‌کنید، هیچ اطلاعی ندارم، اما بنده پیش از اینکه استعفا دهم داشتم خودم را برای حضور در جلسه استیضاح مجلس شورای اسلامی آماده می‌کردم تا از عملکرد وزارت آموزش و پرورش دفاع کنم.
 
وی افزود: به همین منظور نامه‌ای هم خدمت آقای رئیس‌جمهور نوشتم و اختیار را به او واگذار کردم اما نظر ایشان این بود که این اتفاق بیفتد و دیگر در وزارت آموزش و پرورش نباشم، به هر حال از اینکه 3 سال و 2 ماه این توفیق را داشتم که خدمت دانش‌آموزان عزیز کشور خوشحال هستم.
 
وزیر سابق آموزش و پرورش تصریح کرد: بنده عملکردم در وزارت آموزش و پرورش را با توجه به امکاناتی که در اختیار داشتم، مثبت ارزیابی می‌کنم و امیدوارم آقای دانش‌آشتیانی بتواند کار را ادامه دهند و نقایص ما را جبران کنند.
 
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا بهتر نبود فرصت دفاع به شما داده می‌شد؟ توضیح داد: بنده در همان نامه چند سطری که به آقای رئیس‌جمهور نوشتم، اعلام کردم که آمادگی دارم از خودم دفاع کنم اما مصلحت نبود.
 
فانی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اگر در مجلس حاضر می‌شدید درباره ماجرای صندوق ذخیره فرهنگیان چه مطالبی را بیان می‌کردید؟ گفت: متأسفانه یک خلطی بین صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه در ذهن‌ها ایجاد شده است، البته شاید عده‌ای عمداً‌ این کار را انجام دادند؛ ما یک بانک سرمایه داریم که 45 درصد سهام آن متعلق به معلمان کشور است و 55 درصد سهامش نیز متعلق به افراد دیگری است.
 
وی با بیان اینکه تا قبل از سال 91 وام‌هایی را به حدود 5 نفر بدون دریافت وثیقه معتبر پرداخت کردند، تأکید کرد: در دوره مدیریت جدید صندوق ذخیره فرهنگیان که در زمان وزارت بنده در آموزش و پرورش بود، دوستان موفق شدند از طریق تهاتر با یکسری املاک، بخشی از این تسهیلات پرداخت‌شده را به بانک سرمایه بازگردانند اما بخشی را متأسفانه به بانک برنگرداندند که منجر به این شد نامه‌ای به قوه قضاییه نوشته شود تا قوه قضاییه کمک کند این تسهیلات به بانک سرمایه برگردد.
 
وی اضافه کرد: صندوق ذخیره فرهنگیان مؤسسه دیگری است که مشکل چندانی ندارد، از آنجایی که مدت 2 ساله مدیریتی مدیرعامل سابق صندوق ذخیره فرهنگیان منقضی شده بود، فلذا در اسفندماه سال 94 در هیأت امنای صندوق این بحث انجام شد و هیأت مدیره جدید انتخاب شد و هیأت مدیره جدید هم مدیرعامل جدید را پیشنهاد داد که با حکم رئیس هیأت امنا که بنده بودم، مدیرعامل جدید صندوق منصوب شد.
 
وزیر سابق آموزش و پرورش همچنین گفت: امیدواریم همان‌طور که هم مجلس شورای اسلامی در قالب تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان از بدو تأسیس یعنی از 20 سال پیش تا به امروز ورود پیدا کرده که ما هم استقبال می‌کنیم و هم قوه قضاییه به دلیل مکاتبه‌ای که ما انجام دادیم، پیگیر این موضوع است و نیز وزارت اطلاعات و ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی یعنی قوه مجریه به این مسئله ورود پیدا کرده است، واقعیت‌ها برای جامعه روشن شود.
 
وی تصریح کرد: قبلاً‌ در دوران وزارتم اعلام کرده بودم و الآن هم تأکید می‌کنم خط قرمز ما در رابطه با صندوق ذخیره فرهنگیان منافع فرهنگیان است، یعنی ما امیدواریم هم قوه قضاییه و هم سایر نهادهای مربوط بتوانند حق معلمان را استیفا کنند و حقی از همکاران عزیز فرهنگی کشور تضییع نشود.
 
فانی در پایان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا شما مشکل پیش آمده در صندوق ذخیره فرهنگیان را فساد می‌دانید یا چه نامی روی آن می‌گذارید؟ گفت: 100 هزار میلیارد تومان در سیستم بانکی کشور بنا بر اطلاعاتی که ما از طریق رسانه‌ها دریافت کردیم، تسهیلات بلاوصول وجود دارد که یک بخشی از آن هم متعلق به بانک سرمایه است، البته همان‌طور که اشاره کردم قسمت اعظم این وام در سال‌های 90 و 91 یعنی قبل از سال 92 پرداخت شده است اما به هر حال امیدواریم قوه قضاییه خوب ورود پیدا کند و بتواند این وام‌های بلاوصول را به بانک برگرداند تا مشکل حل شود.



[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

شهاب الدین غندالی بازداشت شد سوابق و اتهامات …آخرین اخبارشهاب الدین غندالی مدیر عامل سابق صندوق ذخیره فرهنگیان، امروز پس از احضار توسط شعبه باشگاه دانشجومعلمان ایران با عضویت در خبرنامه از آخرین اخبار آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان در ایمیل خود مطلع آقای رئیس‌جمهور انتظار نمی‌رفت نمک بر زخم معلمان …به گزارش مشرق، در نامه سرگشاده ائتلاف بزرگ فرهنگیان بسیجی و پیرو ولایت در ایران خبرگزاری فارسگروهرئیس فراکسیون فرهنگیان مجلس در گفت‌وگو با فارس خبر داداخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریقوه قضائیه با اختلاس گران از صندوق ذخیره فرهنگیان به شدت برخورد کند رفع مشکلات مناطق سایت خبری تحلیلی بامداد نیوز سایت خبری …عده‌ای صبح تا شب دولت بر آمده از رأی ملت را تضعیف می‌کنند چرا نادانسته بلندگوی اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی اخباراخبار اجتماعیاخبار اجتماعی ایراناخبار اجتماعی روزسایت اخباراخبار امروز ماجرای درخواست دکتر سیدحسین نصر از رهبرانقلابآقای دکتر نصر از چی نگرانه که دنبال ضمانت می گرده؟ آیا ایشان نظرات ضد دینی داشته یا خبرگزاری تابناک اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریاز پرونده پر سر و صدایی که هنوز بسته نشده تا رتبه ایران در میان کشورهای مرفه جهاننوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان فرهنگ نیوز ناگفته‌های فانی از صندوق اینکه خط قرمز ما در صندوق ذخیره فرهنگیان حفظ منافع ناگفته های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان آکا ناگفته های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان آکا خبرگزاری تابناک اخبار،آخرین خبرها ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره صبح ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره صبح ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره صبح ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره تصاویر نماز جمعه در مسجد امام صادقع تصاویر نماز جمعه در مسجد امام صادقع تصاویر نماز جمعه در مسجد امام صادقع ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان ناگفته های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان اینکه خط قرمز ما در صندوق ذخیره فرهنگیان حفظ منافع ناگفته های فانی از صندوق ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان ناگفته‌های فانی از صندوق متأسفانه یک خلطی بین صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه در ناگفته های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان پایگاه خبری تحلیلی پایگاهخبریتحلیلیحقوق به گزارش فارس علی اصغر فانی وزیر سابق بنده از تعابیری ما در صندوق ذخیره فرهنگیان حفظ ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان اجتماعی ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان وزیر سابق آموزش و پرورش با بیان اینکه خط قرمز ما در ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان بنده عملکردم در وزارت آموزش و پرورش را با توجه به امکاناتی که در اختیار داشتم، مثبت ارزیابی ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان – بیست نیست ناگفتههایفانی ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره صندوق ذخیره فرهنگیان مؤسسه دیگری است که مشکل چندانی ناگفته‌های پرونده فساد مالی صندوق ذخیره فرهنگیان مجله فانی کول ذخیره فرهنگیان ناگفته‌های و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان کلید فانی از وزارت هفت صبح ناگفته‌های فانی از صندوق ذخیره فرهنگیان قرمز ما در صندوق ذخیره فرهنگیان حفظ اصغر فانی وزیر سابق ناگفته‌های فانی از


ادامه مطلب ...

ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی

[ad_1]

 

مسعود سلطانی فر در مراسم تکریم و معارفه روسای جدید و سابق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این سازمان با حضور معاون اول رییس جمهوری اظهار کرد: سیاست مهم دولت یازدهم در این سازمان مبارزه با فساد سازمان یافته شرکت های وابسته بود.

 

وی اضافه کرد: یکی از بزرگ ترین پرونده ها متعلق به «شرکت توسعه گردشگری» یک شرکت صوری در دولت گذشته بود که با هزینه کمتر از 500 میلیون تومان برای احداث سه مجموعه سرمایه گذاری کرده بودند و در نهایت با طرح شکایتی 138 میلیارد تومان از دولت مطالبه کردند.

سلطانی فر ادامه داد: در 33 ماه گذشته با تلاش دولتمردان و همکاری رییس دیوان عالی کشور و قوه قضائیه موفق شدیم این پرونده و پرونده عمارت مسعودیه را با فساد مشابهی خنثی کنیم.

 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی تصریح کرد: با همکاری سازمان های بازرسی و قضایی کشور در یک ماراتن سنگین دو هفته قبل موفق شدیم حکم تبرئه را بر مبنای ماده 18 دریافت و از این فساد گسترده مالی به طور قاطع جلوگیری کنیم.

سلطانی فر عنوان کرد: سه سال قبل این سازمان را با وضعیت بسیار ناامید کننده و نابسامان از دولت قبل تحویل گرفتیم در حالیکه خسارت های مهلک جابجایی ساختمان های اداری سازمان به شیراز و اصفهات وضعیت نامطلوبی برای ما ایجاد کرده بود.

 

وی ادامه داد: با همکاری و تلاش شبانه روزی توانستیم این سازمان متزلزل و بی ثبات را در جشنواره شهید رجایی سال 95 به عنوان دستگاه نمونه و برتر کشور از نظر عملکرد معرفی کنیم تا جاییکه رییس جمهوری در شش ماهه گذشته پنج بار از عملکرد این سازمان در حضور مردم و رسانه ها تشکر کردند.

 

سلطانی فر گفت: در دوران مدیریتم چند محور مهم به عنوان سیاست های کلان در این سازمان دنبال شد که اولین آن پرهیز از هیاهو و جنجال سازی بود. 

وی تصریح کرد: این سازمان که 10 سال متمادی گرفتار سیاسی کاری و جنجال سازی شده بود اکنون با تدبیر به سازمانی تخصصی و حرفه ای تبدیل شده است و در محور دوم با اعمال قانون و نهادینه کردن قانونمندی، کار را از رابطه و جناح بازی دور کردیم. 

 

محور سوم سیاست های مورد نظر سلطانی فر، شایسته سالاری بود که در این باره گفت: سعی کردیم با انتخاب افراد متخصص و شایسته از درون سازمان نگاه ما غیرسیاسی و به درون باشد و در محور چهارم نیز نظارت دائم در همه امور جاری را حاکم کردیم تا جایی که بنده در این دوران سه بار توفیق داشتیم به همه مناطق کشور سفر کنم.

 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی تاکید کرد: نهضت هتل سازی از مهم ترین محورهای کاری ما بود که با هزینه 800 میلیارد تومان توانستیم 36 هتل چهار و پنج ستاره به مجموعه هتل ها اضافه کرده و با بهره گیری از 600 تا 700 میلیارد تومان از منابع صندوق توسعه ملی 170 هتل دیگر را تا پنج سال آینده و پایان دولت دکتر روحانی در نوبت بهره برداری قرار دهیم. 

محور هفتم در سخنان سلطانی فر، اقتصاد مقاومتی تبیین شده توسط مقام معظم رهبری بود که وی در این باره گفت: از همه ظرفیت های موجود اقتصادی سازمان برای سه پروژه مهم تعریف شده در راستای اقتصاد مقاومتی استفاده کردیم.

 

وزیر ورزش و جوانان ادامه داد: محور هشتم سامان دهی امور مالی، اداری و تشکیلاتی بود در شرایطی که به عنوان تنها سازمان ایران که در همه شهرستان ها نمایندگی نداشت و از 435 شهرستان کشور فقط 10 درصد اداره مستقل در 46 شهر در اختیار داشت، توانستیم با همکاری سازمان برنامه و بودجه به نقطه ای برسیم که اکنون صاحب 196 اداره مستقل در سراسر کشور هستیم.

 

 توصیه های سلطانی فر به رییس جدید سازمان 

رییس سابق سازمان میراث فرهنگی برای زهرا احمدی پور رییس جدید سازمان توصیه هایی هم داشت، از جمله پیگیری تهیه برنامه جامع گردشگری که از سال 2001 آغاز شده است. 

سلطانی فر اضافه کرد: توصیه دوم سامان دهی به قوانین و مقررات میراث فرهنگی است که بخش هایی از آن در سال ها 1309 و 1352 مصوب شده است. بعد از 45 سال نیاز به بازنگری قوانین وجود دارد و برای این منظور رییس جدید باید با بهره گیری از مشاور حقوقی ما لایحه جدیدی را برای سامان دهی این قوانین متناسب با شرایط روز تقدیم دولت و مجلس کند. 

 

وی ادامه داد: پیگیری طرح اشتغال ضربتی 140 هزار نفری در بخش صنایع دستی ظرف دو سال آینده با تامین تسهیلات 400 میلیون ریالی برای هر شغل از دیگر انتظارات است.

سلطانی فر گفت: نجات بخشی، مرمت و بازسازی ساختمان های قدیمی در قالب صندوق احیا از نقاط درخشان کارنامه ما است که عملکرد ما در دولت یازدهم در این باره 15 برابر مجموع عملکرد دولت های گذشته بوده است و موفق شدیم بناهای در حال تخریب را با سرمایه بخش خصوصی به مراکز اقامتی، هتل و پذیرایی مورد توجه گردشگران خارجی تبدیل کنیم.

 

وزیر ورزش و جوانان در توصیه پنجم، فعال کردن بخش بازرگانی صنایع دستی را با راه اندازی بازارچه های دائم و فرودگاه های اینترنتی از دیگر اقدامات مهم برشمرد و حل مشکل حقوقی مجموعه آموزش عالی میراث فرهنگی را در بخش دیگری خواستار شد.

 

با استعفای محمود گودرزی از وزارت ورزش، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهوری، سلطانی فر رییس پیشین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به عنوان وزیر جدید وزیر ورزش و جوانان به مجلس معرفی کرد. 

وی توانست با جلب اعتماد نمایندگان مردم، وزیر جدید این وزارتخانه شود. 

زهرا احمدی پور جایگزین او در سمت رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است. 

 

راه اندازی دانشکده هنرهای سنتی استاد فرشچیان

سلطانی فر در بخش دیگری از سخنان خود خواستار رفع کامل مشکل مجموعه آموزش عالی میراث فرهنگی ، واگذاری هرچه سریعتر هتل های شرکت توسعه گردشگری به بخش خصوصی، پیگیری برای ادامه روند انجام و تسهیل در صدورویزای فرودگاهی و راه اندازی ویزای الکترونیکی و لغو روادید با کشورهای مختلف برای توسعه صنعت گردشگری شد.

 

وی دراین باره تصریح کرد: 73 هتل در مجموعه ای با عنوان هتل های لاله در حال واگذاری ناحق به افراد خاصی در زمان دولت قبل بود که پس از لغو این واگذاری با تلاش های ما اکنون توقع داریم این مجموعه هتل ها عادلانه و قانونی به بخش خصوصی واگذار شود.

 

رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی گفت: راه اندازی دانشکده هنرهای سنتی استاد فرشچیان طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و ادامه نهضت هتل سازی دیگر توصیه های من هستند.

 

وی تاکید کرد: بازگرداندن باقی الواح هخامنشی که در سال 1314 از ایران خارج شده بود می تواند تلاش های ما و مرکز حقوقی ریاست جمهوری را به نتیجه برساند.

سلطانی فر در اخرین توصیه به رئیس جدید سازمان میراث فرهنگی، از وی خواست با گسترش تعاملات با سازمانهای بین المللی زمینه های ارتقای جایگاه گردشگری ایران را با استفاده از ظرفیت های جهانی فراهم سازد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت خبری تحلیلی بامداد نیوز سایت خبری …عده‌ای صبح تا شب دولت بر آمده از رأی ملت را تضعیف می‌کنند چرا نادانسته بلندگوی فریدالدین حدادعادل؛ آقازاده تصمیم سازسلام به همگی یکی از دوستان در خصوص عرضه آقا فرید صحبت کرده بود من از دوران دبیرستان با خبرگزاری تابناک اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریاز پرونده پر سر و صدایی که هنوز بسته نشده تا رتبه ایران در میان کشورهای مرفه جهانخبرگزاری انا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریسرویس های بهداشتی پنج ستاره در ایران و چین روایتی از دیدار جمعی از خانواده های شهدای پایگاه خبری جماران امام خمینی انقلاب اسلامیحق شناس بازگشت ایران به توان تولید نفت به قبل از آغاز تحریم ها، یکی از موفقیت های بزرگ اخبار،اخبار ورزشیخبرهای ورزشی،نتایج مسابقات …سرپرست تیم استقلال می‌گوید دلیلی برای محروم کردن مهدی رحمتی پیش از بازی مقابل اخبار سیاسی،اخبار اجتماعی،جدیدترین اخبار سیاسی و …روحانی هیچ قدمی در مساله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم و کوچ نابه‌هنگام سلطانی‌فر از «میراث فرهنگی»؟ گردشگری تین نیوز سازمان میراث فرهنگی خود در سازمان میراث فرهنگی و های سلطانی‌فر از بحران برچسب ها بحران در میراث بحران در میراث ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث مسعود سلطانی فر در پیشین سازمان میراث فرهنگی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی تصاویر حاشیه‌های تشیع پیکر مرتضی ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی «سلطانی‌فر» به کمیسیون فرهنگی مجلس می‌رود استیضاح سلطانی فر ناگفته های سلطانی فر از بحران در ناگفته های سلطانی فر از از بحران در میراث فرهنگی برچسب ها سلطانی فر سلطانی فر ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی تدبیر مسعود بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی مختومه شد مسعود سلطانی مسعود سلطانی‌فر در روز تودیع‌اش به عنوان رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی از برنامه های سلطانى فر بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی مختومه شد بزرگترین پرونده فساد در میراث‌فرهنگی فرهنگی سلطانی فر در از بحران در میراث فرهنگی گزینه‌های احتمالی جایگزینی سلطانی فر در سازمان میراث فرهنگی سخن درباره سازمان میراث فرهنگی سلطانی فر در ناگفته‌های زاکانی از خبرگزاری میراث فرهنگی سلطانی فر سلطانی فر رییس سازمان میراث فرهنگی در خصوص مصوبه و گردشگر از این شهر عبور می تبلیغ «تور شراب» توسط آژانس رسمی میراث فرهنگی «تور شراب در ناگفته های سلطانی فر از بحران در میراث ناگفته‌های سلطانی‌فر از بحران در میراث فرهنگی مهتاب –سخنان پایانی سلطانی فر در سازمان میراث فرهنگی سخنانپایانیسلطانیفر مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش و جوانان درباره اینکه رئیس آینده سازمان میراث فرهنگی، صنایع


ادامه مطلب ...