خبرگزاری آریا-دیابت بارداری زمانی اتفاق می افتد که هورمون های بارداری با قابلیت تنظیم قند خون بدن دچار تداخل می شوند. معمولا تشخیص این مشکل از روی علائم دشوار است چون به مشکلات شایع دوران بارداری بسیار نزدیک هستند.
به گزارش خبرگزاری آریا، بسیاری از علائمی که در دوره بارداری تجربه می کنید ممکن است خیلی ساده مربوط به همان بارداری تان باشد اما نشانه هایی که در ادامه خواهیم گفت به احتمال زیاد ممکن است خبر از دیابت بارداری بدهند.
تاری دید
8 نشانه خاموش دیابت بارداری
دیابت بارداری زمانی اتفاق می افتد که هورمون های بارداری با قابلیت تنظیم قند خون بدن دچار تداخل می شوند. معمولا تشخیص این مشکل از روی علائم دشوار است چون به مشکلات شایع دوران بارداری بسیار نزدیک هستند. به همین دلیل است که آزمایش تشخیص دیابت بارداری بسیار مهم است.
در این آزمایش به خانم باردار یک مایع شیرین داده می شود تا ببینند بدنش چگونه با قند برخورد می کند. اما برخی نشانه ها هستند که اگر آنها را با هم تجربه کردید باید با پزشکتان تماس بگیرید. یکی از این نشانه ها تاری دید است.
وقتی گلوکز خون بالا باشد، محتوای آب ساختار چشم تحت تاثیر قرار می گیرد و تمرکز کردن دشوار می شود. اگر قند همیشه بالا باشد یا پس از خوردن یک وعده نسبتا بزرگ با مشکلات مزمن دید مواجه می شوید، همین که قند خونتان تحت کنترل درآمد دیدتان نیز باید به حالت عادی بازگردد.
خستگی
به دلیل تغییرات هورمونی این کاملا طبیعی است که در طول بارداری احساس خستگی کنید. اما خستگی بیش از حد نیز می تواند یکی از نشانه های دیابت بارداری باشد. وقتی قند بالا باشد سلول ها و ارگان های بدن نمی توانند برای تولید انرژی، اکسیژن و مواد مغذی دریافت کنند. خستگی یکی از روش های بدن است که مجبور به استراحتمان کند.
افزایش تشنگی
8 نشانه خاموش دیابت بارداری
احساس تشنگی در طول بارداری معمول است – برای افزایش حجم خون و کمک به کلیه برای بیرون راندن مواد اضافی به آب نیاز دارید اما بر اساس گفته متخصصان، افزایش تشنگی یکی از دلایل اصلی دیابت از جمله دیابت بارداری است. وقتی قند خون بالا باشد بدن از سلول ها آب می کشد تا قند موجود در خون را رقیق کند.
قند خون بالا روی کلیه ها نیز تاثیر دارد و از جذب دوباره آب توسط آنها جلوگیری می کند. مطمئن شوید به اندازه کافی آب می نوشید تا بدنتان دچار کم آبی نشود، در دوران بارداری روزانه 10 لیوان آب توصیه می شود. اگر بیشتر از این مقدار آب نوشیدید بهتر است با پزشکتان صحبت کنید.
افزایش ادرار
خانم های باردار زیاد به دستشویی مراجعه می کنند، دلیلش هم افزایش جریان خون است که باعث بالا رفتن تولید ادرار می شود
(فشار آوردن کودک روی مثانه نیز هست). اما خانم هایی که مشکل دیابت بارداری دارند دلایلشان برای رفتن به دستشویی بیشتر است. وقتی کلیه به خاطر قند بالا دچار مشکل شده، مجبور می شود سخت تر کار کند بنابراین ادرار بیشتری تولید می کند. همینطور که قند بالا می رود روی ادرار نیز تاثیر می گذارد و باعث به وجود آمدن چرخه ای معیوب می شود: ادرار بیشتر، کم آب شدن بدن، آب خوردن زیاد.
حالت تهوع و بالا آوردن
8 نشانه خاموش دیابت بارداری
بر اساس تحقیقات، بیش از 74 درصد خانم ها به علت افزایش برخی از هورمون ها حالت تهوع و استفراغ را تجربه می کنند اما این می تواند نشانه ای از دیابت بارداری نیز باشد. قند در خون انباشته می شود و سلول ها به دلیل مواد سمی به نام کتون نمی توانند از آن به عنوان سوخت استفاده کنند.
در نهایت، این حالت منجر به ایجاد تهوع و یا استفراغ در خانم باردار می شود. پس چگونه می توانیم بین تهوع و استفراغ معمولی و دیابتی فرق بگذاریم؟ اگر حالت تهوع و استفراغ بعد از سه ماهه ابتدایی بارداری ادامه پیدا کرد باید نگران شد.
کاهش وزن با وجود اشتهای زیاد
رابطه بین وزن و دیابت بارداری گول زننده است. بر اساس تحقیقات بیشتر خانم هایی که به دیابت بارداری مبتلا می شوند قبل از بارداری اضافه وزن داشته اند یا چاق بوده اند. قبل از بارداری باید در وزن سلامت باشید و در طول بارداری نیز نباید زیاد وزن اضافه کنید اما وزن کم کردن دیگر مورد قبول نیست و نباید اتفاق بیفتد. کاهش وزن در هر دوره ای از بارداری که باشید خطرناک است و باید آن را به پزشک خود اطلاع دهید.
در دیابت وقتی سلول ها نمی توانند از قند به عنوان سوخت استفاده کنند، بدن این کمبود انرژی را به عنوان گرسنگی قلمداد می کند و اشتها را تحریک می نماید. این حالت، چرخه ای معیوب را می سازد: تمام غذایی که وارد بدن می شود نمی تواند به درستی مورد استفاده قرار بگیرد و توسط ادرار خارج می شود، همین منجر به کاهش وزن می شود. همچنین تحقیقات نشان داده خانم های دارای اضافه وزنی که به دلیل دیابت بارداری دچار کاهش وزن شده اند، هنگام وضع حمل نوزادشان از نظر جثه بزرگ است. این خانم ها بیشتر دچار زایمان پیش از موعد می شوند.
عفونت های مکرّر
8 نشانه خاموش دیابت بارداری
تحقیقات نشان داده افراد مبتلا به دیابت، بیشتر در خطر عفونت قرار دارند. بارداری خود باعث می شود خانم ها بیشتر در خطر عفونت های واژینال و مسیر ادراری قرار بگیرند و اگر دیابت بارداری داشته باشید این خطر بیشتر افزایش پیدا می کند.
باکتری ها و قارچ ها از گلوکز تغذیه می کنند بنابراین هرچه قند موجود در خون بیشتر باشد رشد آنها نیز بیشتر خواهد شد. قند بالا همچنین باعث سوء عمل سیستم ایمنی بدن می شود و تاثیرش در مقابله با عفونت را کاهش می دهد. اگر عفونتتان ادامه دار بود حتما با پزشک برای مشخص شدن علت اصلی صحبت کنید.
خرناس کشیدن
حتی اگر قبلا هم خرناس نمی کشیدید، شرایط بدنی در طول بارداری به گونه ای است که مسیر تنفسی تنگ می شود و خانم باردار ممکن است در خواب خرناس بکشد. اما این مشکل نیز به دیابت بارداری مربوط می شود، خرناس یکی از نشانه های انسداد مسیر تنفسی است که منجر به کمبود اکسیژن هنگام خواب می شود.
کمبود اکسیژن منجر به افزایش هورمون های استرس می شود که کار کنترل قند خون را برای بدن سخت تر می کند. با وجود اینکه نشانه هایی مانند خرناس در طول بارداری می تواند عادی باشد اما ممکن است علامت خاموشی از ابتلا به دیابت بارداری نیز باشد. به همین دلیل است که باید در طول بارداری همیشه روی سطح گلوکز خود نظارت داشته باشید و همچنین درباره تمام مشکلاتی که حس می کنید غیرطبیعی است با پزشک خود صحبت کنید.
دوست داشته شدن عالی اسـت. هیچ کس از اینکه مورد پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمیآید. اما واقعیت این اسـت که بسیاری از ما نمیتوانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن اسـت هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانهای وجود نداشته باشد. اما کسی که توهم عاشقی دارد تصور میکند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس میکند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه اسـت. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش میکند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.
در مواردی فرد ممکن اسـت اصلا در رابطه با کسی نباشد اما هر رفتار و عملکرد خاصی از کسی که شخصا دوستش دارد را به نفع عشق و علاقه به خودش تفسیر میکند. توهم عاشقی طیف وسیعی از رفتارهای متوهمانه اسـت.
یکی از این موارد احساس عشق و عاشقی با کسی اسـت که در طبقه اجتماعی و فکری او نیست، برخی از افراد علاقه شدیدی به یک ستاره سینما یا فوتبال پیدا میکنند و سعی میکنند از طریق تله پاتی رابطه ایجاد کنند و یا هر پیامی که در رسانهها میخوانند را برای خودشان تفسیر میکنند.
در توهم عاشقی فرد فکر میکند یک نفر به شدت به او علاقمند اسـت و میخواهد این پیام را به او برساند.
اگر شما با فردی در رابطه هستید که دچار چنین توهمی اسـت حتما از روحیه و عادت کنترل او با خبر هستید. او دائما احساسات شما را کنترل میکند و از آنها به نفع خودش بهره میبرد و اصلا باور نمیکند که رفتار شما میتواند معنی دیگری نیز داشته باشد. همه تلاش او این اسـت که ارتباط شما را با دنیای اطرافتان قطع کند.
علاوه بر این او چنین انتظار مشابهی از شما دارد. او توقع دارد شما هم دقیقا همه چیز را معنیدار ببینید و به همین ترتیب عمل کنید.توهم عاشقی یک توهم موقتی نیست. علاقه خاص و شدید این افراد به یک شخصیت معروف میتواند سالیان دراز ادامه پیدا کند. این افراد حاضر به پذیرش مشکل در خود نیستند، بسیار کنترلگر و پرخاشگرند و فرد مقابل را در معرض خطر قرار میدهند.
عشق وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطهای طبیعی اسـت اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند.
شور عشق به مرور زمان کمتر میشود و با احساسات و تجربههای روزمره در میآمیزد. در رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه میکنید؛ یکی از خواستههای مهم و اساسی هر آدمی احترام به حریم خصوصی اسـت.
اما متأسفانه کسی که اختلال وسواس در عاشقی دارد دائما در شور و حال اولیه اسـت او رابطه را مجموعهای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بیحوصلگی نمیداند و برداشت او از هر نوع کم توجهی بخاطر خستگی و فشار روزانه یا بیحوصلگی فقط نفرت و بیعلاقگی اسـت. چنین افرادی به خود و شریک زندگیشان آسیب میزنند، تهدید به خودکشی میکنند و واقعیت زندگی را همانگونه که هست نمیپذیرند.
آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند. تمرکز اصلی آنها بر احساس عاشقی اسـت و برای هیچ چیز دیگری ارزش قائل نیستند. اگرچه این اختلال هنوز به عنوان یکی از اختلالات روانی دسته بندی و معرفی نشده اسـت اما برخی از روانشناسان معتقدند بخاطر ماهیت ویرانگر این احساسات این رفتارها ناشی از اختلال روانی اسـت.
اختلال دلبستگی
معمولا افرادی از این اختلال رنج میبرند که در کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم دلبستگی نیازهای کودک توسط اولین مراقبانش برآورده میشود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده اسـت که باید توسط والدین برآورده شود.
اگر کودکی مورد بیتوجهی و آزارقرار بگیرد یا به هر دلیلی در سالهای اول پس از تولد از والدین جدا شود و مراقبانش دائما تغییر کند احساس امنیت نخواهد کرد و همه تجربههای خوب دلبستگی را از دست خواهد داد. در این شرایط احتمال اینکه او در بزرگسالی دچار اختلال دلبستگی شود بسیار زیاد اسـت. در رابطه عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل میکنند.
آنها یا از هر رابطه نزدیکی اجتناب میکنند و یا در خواست زیادی برای یک ارتباط عاطفی شدید دارند. گروه اول ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بیاعتمادی و خشم و ناراحتی میکنند. گروه دوم نیز اغلب درگیر احساس حسادت، شکاکیت و مالکیت هستند و با مراقبت و توجه شدید به شریک خود آزار میرسانند.
اختلال ارتباط OCD
این اختلال ناشی از یک ترس شدید و عمیق اسـت که فرد قادر به خنثی کردن آن به شیوههای معمول نیست. OCD میتواند اختلال ترس و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال وسواس شدید همراه با ترس در رابطه نیز هست.
فرد دچار اضطراب دائما از خودش میپرسد: آیا او دوستم دارد؟ آیا من در رابطه درستی هستم؟ آیا او مرا ترک میکند؟ آیا به من خیانت میکند؟ آیا او مریض اسـت؟ کسی که دائما به دنبال تائید علاقه شماست و همیشه این پرسش را مطرح میکند که «آیا دوستم داری یا نه؟» و اگر او هرگز علاقه شما را باور نمیکند، نسبت به ادامه رابطه وحشت دارد و دوست داشتن را نمیپذیرد به اختلال OCD دچار اسـت.
به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده اسـت. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار میدهد، سعی میکند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهایش را به حساب علاقه میگذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصی تان احترام نمیگذارد، خودش را صاحب و مالک شما میداند و دائما به دنبال تائید شماست یک عاشق واقعی نیست.
بدون شک در یک رابطه عاشقانه ناسالم شما از تنها چیزی که اصلا لذت نمیبرید همان چیزهایی اسـت که به اسم عشق به شما داده میشود.
قرمزی و تورم نشانه بیماری نیست و یک علامت از آن اســت که می تواند حساسیت و آلرژی، یا علامتی از یک عفونت میکروبی و ویروسی در کودک باشد.
وی با اشاره به اینکه قرمزی گونه ها در نوزادی به علت پرخونی و بالا بودن گلبول های قرمز وی اســت، بیان کرد: اگر قرمزی ناگهانی در کودک ایجاد شده سریعا باید به پزشک مراجعه شود.
این متخصص کودکان و نوزادان درباره تاثیر اگزما در سرخی گونه های کودک اظهار کرد: کودکان در بدو تولد و بین یک تا 3 ماهگی دچار قرمزی، التهاب، تورم و زخم در ناحیه گونه ها می شوند و گاهی زخم ها با ترشحاتی همراه اســت و اگزمای شیرخوارگی نامیده می شود که والدین باید با مراجعه به موقع، داروهای لازم را برای بهبودی دریافت کنند.
خدمت
طبق آمار رسمی سازمان جهانی بهداشت، در سال 1975 از هر 5 هزار نفر، یک نفر به اوتیسم مبتلا بوده اما در سال 2004 این میزان به یک در 166 نفر رسیده و در سال 2014 از هر 42 کودک یک نفر مبتلا به اوتیسم بوده اســت.
امروزه دیگر تصویری که از یک کودک مبتلا به اوتیسم داریم، یک فرد ناتوان و گوشه گیر نیست، بلکه می دانیم اوتیسم طیف گسترده ای از علائم را به همراه دارد. آنچه در ادامه می خوانید، حقایقی درباره این بیماری به روایت دکتر میترا حکیم شوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران اســت.
از نظر کلامی، کودک مبتلا به اوتیسم دچار تاخیر اســت. کودکان به مرور که بزرگ می شوند، درک بیانی بالاتری در مقایسه با قدرت بیان دارند. یک کودک طبیعی در یک سالگی می تواند تک کلمه ادا کند و در 1.5 سالگی 3-2 کلمه را با هم ترکیب می کند اما کودکان مبتلا به اوتیسم یا کلام ندارند یا در مقایسه با سن شان دچار تاخیر کلامی اند یا کلام دارند اما معنی دار نیست و کلام دیگران را اکو می کنند.
متاسفانه گاهی والدینی را می بینیم که اوتیسم فرزندشان را انکار می کنند. آنها می گویند فرزندم کلام دارد و حتی باهوش اســت چون در سن پایین می تواند جمله های سنگین و طولانی را بیان کند اما برخی کودکان مبتلا به اوتیسم مثل طوطی کلمات و جمله های اطرافیان را تکرار می کنند.
این به معنی هوش بالای کودک نیست بلکه بدان معنی اســت که کودک درک و شناختی از محیط اطراف ندارد.
2- کودک مبتلا به اوتیسم «من» نمی گوید
در روند طبیعی رشد، کودکان به محض آنکه «من» را درک می کنند، دیگر از «نام خود» برای بیان خواسته هایشان استفاده نمی کنند در حالی که کودک مبتلا به اوتیسم شناختی از «من» ندارد و خود را با نام صدا می زند؛ مثلا می گوید: «به علی آب بدید!» این نشانه خوبی نیست. حتی کودک مبتلا ضمایر را هم اشتباه استفاده می کند.
کودک مبتلا به اوتیسم حتی اگر کلام داشته باشد، نمی تواند درست ارتباط برقرار کند و گفتارش جهت دار نیست. ممکن اســت محتوای کلام با سنش متناسب نباشد یا بدون توجه به صحبت های دیگران فقط در مورد علایق خود صحبت کند.
در
واقع کودک مبتلا به اوتیسم نمی تواند تبادل اطلاعات کند. این کودکان به
لبخند یا خستگی دیگران توجهی ندارند و نمی توانند نوبت را رعایت کنند. آنها
ارتباط یکطرفه برقرار می کنند و به همین علت ارتباطشان موثر نیست.
4- واژه سازی کودک مبتلا به اوتیسم غیرطبیعی اســت
ممکن اســت واژه سازی به شکل بازی در کودکان عادی هم دیده شود اما جایگزین کردن همیشگی واژه ها، مختص مبتلایان به اوتیسم اســت. مثلا کودک مبتلا به اوتیسم ممکن اســت همیشه به «باب اسفنجی»، «بنگی» بگوید.
5- اوتیسم گاهی خفیف اســت، گاهی شدید
در
گذشته اوتیسم به 5 گروه تقسیم می شد اما امروزه می دانیم که اوتیسم نوعی
اختلال رفتاری اســت و طیف بندی دارد. ممکن اســت فردی تمام علائم را داشته
باشد و در طیف شدید اوتیسم باشد و به شکل فردی در خودمانده در جامعه ظاهر
شود و ممکن اســت فقط مشکل ارتباطی داشته باشد؛ مثلا نتواند دوست صمیمی داشته
باشد و احساسات دیگران را درک کند و در گروه مبتلایان به اوتیسم خفیف دسته
بندی شود.
6- کودک مبتلا به اوتیسم ساعت ها با یک وسیله سرگرم می شود
کودک طبیعی مدت توجه کوتاهی دارد یعنی شاید نهایتا 5 دقیقه با یک اسباب بازی بازی کند و بعد آن را رها کند و سراغ بازی دیگری برود. کودک طبیعی چون محرک های مختلف را آزمایش می کند، پیشرفت می کند اما کودک مبتلا به اوتیسم ساعت ها یک بازی تکراری انجام می دهد.
این کودکان به چرخیدن یا به وسایلی که می چرخد مثل پنکه و لباسشویی علاقمند هستند و ممکن اســت ساعت ها خود را با تماشای آنها سرگرم کنند. ممکن اســت زنجیری را تکان دهند یا به موسیقی های ثابت واکنش و علاقه شدید نشان دهند.
8- کودک مبتلا به اوتیسم مثل کودکان دیگر بازی نمی کند
این کودکان بازی های تخیلی ندارند. کودکان از 1.5 تا 2 سالگی وارد بازی های نمادین می شوند؛ مثلا ممکن اســت از یک تکه پازل به عنوان لیوان چای استفاده کنند یا عروسک شان را روی پا بگذارند و تکان دهند. این بازی ها به رشد طبیعی کودک کمک می کند اما مبتلایان به اوتیسم این توانایی را ندارند.
آنها با اسباب بازی ها آنگونه که باید بازی نمی کنند؛ مثلا ممکن اســت به جای راه بردن ماشین های اسباب بازی روی زمین، آنها را پشت هم بچینند و قطار کنند.
9- تشخیص اوتیسم در بدو تولد ممکن نیست
علائم
اوتیسم معمولا از 9 ماهگی قابل تشخیص اســت اما در 3-2 سالگی کاملا مشخص می
شود مگر در موارد بسیار خفیف که ممکن اســت در نوجوانی یا جوانی تشخیص داده
شود. علائم در 3 حوزه ارتباط، کلام و علایق و رفتارهای تکراری دیده می شود.
10- کودک مبتلا به اوتیسم ارتباتط چشمی ندارد
در موارد متوسط تا شدید، این کودکان ارتباط چشمی ندارند اما در موارد خفیف فقط ارتباط کلامی برقرار نمی کنند.
11- کودک مبتلا به اوتیسم نبوغ خاصی در برخی مسائل دارد
متاسفانه دو سوم کودکان مبتلا کم توان ذهنی هستند و یک سوم آنها هوش معمولی دارند. این کودکان در برخی مسائل نبوغ خاصی دارند. مثلا ممکن اســت علاقه خاصی به سیاره ها داشته باشند و با کمترین تلنگری اطلاعاتی را در این زمینه حفظ کنند و اگر در جمع قرار بگیرند در مورد این مسائل صحبت کنند. معمولا هم به پیام های ارتباطی دیگران مثل اینکه «بس اســت» یا «خسته شدیم» توجهی ندارند.
کودک مبتلا به اوتیسم درک کاملی از احساسات دارد. او می تواند مادرش را بغل کندو ببوسد یا دلیل گریه اش را جویا شود اما در سنین بالاتر که انتظارها از او بیشتر می شود، ممکن اســت در این زمینه دچار مشکل شود.
کودک مبتلا
به اوتیسم توانایی ذهن خوانی ندارد؛ نمی تواند به محیط توجه کند یا خود را
جای دیگران بگذارد و احساسات دیگران را درک کند.
13- کودک مبتلا به اوتیسم تفکر انتزاعی ندارد
تفکر انتزاعی تفکر پیچیده ای اســت که با رسیدن به نوجوانی کامل می شود. یک فرد عادی در نوجوانی می تواند متوجه ضرب المثل ها و کنایه شود اما این کودکان چنین درکی ندارند. آنها نمی توانند از مسائل نتیجه بگیرند و همین موضوع ارتباطشان را مختل می کند.
14- کودکان مبتلا به اوتیسم یکپارچگی حسی ندارند
این
کودکان یکپارچگی حسی ندارند؛ یعنی در برخی از آنها آستانه درد بسیار بالا و
در برخی پایین اســت. بعضی از آنها گاهی متوجه سوختگی های شدید نمی شوند و
برخی با کوچکترین ضربه درد شدید حس می کنند. در مورد صدا هم همینطور اســت؛
گاهی یک کودک مبتلا صداهای بسیار آهسته را می شنود و به آن توجه دارد در
حالی که متوجه صداهای بلند مثل صدای زنگ در نمی شود.
15- اوتیسم درمان پذیر اســت
متاسفانه والدین برخی از کودکان دچار اوتیسم واقعیت را انکار می کنند چون پذیرش این موضوع سخت اســت اما با این کار فقط کودک شان را از دوران طلایی درمان محروم می کنند؛ در صورتی که اگر آموزش های لازم، به موقع به کودک در سن طلایی داده شود، احتمال طبیعی تر شدن رفتارها وجود دارد.
در موارد خفیف معمولا اوتیسم را دیر و در نوجوانی و جوانی تشخیص می دهند. وقتی مهارت ها شکل پیدا کرد، دیگر نمی توان آن را تغییر داد. البته اگر بینش را تغییر دهیم، حتی به این افراد در این سن هم می توان کمک کرد؛ مثلا اگر نوجوانی نمی داند کجا باید حین ارتباط صحبت هایش را قطع کند، باید به مادر یاد داده شود با علائم خاصی به فرزندش غیرمستقیم نشان دهد صحبت کافی اســت.
با
این همه، متاسفانه برخی از درمانگران هنوز تعریف قدیمی اوتیسم را باور
دارند و فکر می کنند این بیماران، ناتوان و گوشه گیر هستند و اگر فردی کلام
و فقط علایق خاص و تکراری داشته باشد، می گویند به اوتیسم مبتلا نیست و با
تشخیص اشتباه، کودک را از دورانط لایی درمان محروم می کنند.
16- باید توقع خود را از کودک مبتلا به اوتیسم تعدیل کنیم
اگر
ناتوانی ها را نادیده بگیریم و فقط به توانایی ها توجه کنیم، مانع پیشرفت
کودک می شویم چون به مرور ضعف ها شدیدتر می شود و حتی روی توانایی ها سایه
می اندازد.
17- دلیل قطعی اوتیسم معلوم نیست
عوامل مختلفی در بروز اوتیسم نقش دارند اما مهمترین علت آن توارث اســت. جهش های ژنتیکی در کنار بحث توارث ژن ها در بروز این اختلال دخیل اســت. موضوع مربوط به یک ژن هم نیست و ژن های مختلف و تعامل آنهاست که باعث بروز اوتیسم می شود.
این بیماری هنوز مرموز اســت و ناشناخته های بسیاری در مورد آن
وجود دارد. تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده و علل مختلفی مثل برخی
کمبودهای تغذیه ای در دوران بارداری یا سن والدین یا حتی برخی بیماری های
دوران نوزادی و ... را در بروز آن دخیل می دانند که هیچ یک صددرصد مورد
تایید نیست.
18- اوتیسم پدیده ای ناشی از شهرنشینی اســت
این باور، هم درست اســت؛ هم نادرست. آمار نشان می دهد در مناطق صنعتی میزان شیوع اوتیسم بیشتر اســت. در بیماری های جدی روانپزشکی کناره گرفتن از شهر و ورود به روستا باعث می شود فرد زندگی بهتری داشته باشد چون زندگی در شهر به مهارت های بیشتری نیاز دارد.
مکان سنجی، مدیریت زمان و جمعیت زیاد، کار را سخت می کند اما در روستا ارتباط ساده تر اســت و نیازهای سطحی باعث می شود شدت علائم کم شود اما فراموش نکنیم به هر حال کسانی که در شهر هستند، دسترسی بیشتری به خدمات دارند و تشخیص بیماری در آنها ساده تر اســت.
19- کودک مبتلا به اوتیسم می تواند وارد مدرسه عادی شود
خیلی از کودکانی که اوتیسم خفیف دارند، به مدارس عادی راه پیدا می کنند و اتفاقا برایشان بهتر اســت زیرا حضور آنها در کنار کودکان دچار اوتیسم که علائم شدید دارند، می تواند باعث بروز رفتارهای کلیشه ای در آنها شود.
به صلاح کودک اســت که با کودکان طبیعی حشر و نشر داشته باشد. اینکه درمانگر با او به پارک برود، بسیار خوب اســت زیرا تعمیم دادن از جمله مسائلی اســت که این کودکان در آن دچار مشکل هستند.
چنین سرویسی
پرهزینه اســت و به همین دلیل به مادر آموزش داده می شود ارتباطات را در محیط
های دیگر اصلاح کند. مسلما باید به سلامت روان مادر هم توجه کرد و فرصت
هایی را به وجود آورد تا بتواند برای خود زمانی داشته باشد.
با اینحال،
برخی بر این باورند که نباید به اولیای مدرسه در مورد اوتیسم کودکان توضیح
داد، چرا که برخی از مدارس ما دید منفی به مسائل روانپزشکی دارند و حتی
کودک بیش فعال را در مدرسه روی صندلی جدا می نشانند و اگر کودکی آسیب
ببیند، همه تقصیرها را به گردن کودک مبتلا به اوتیسم می اندازند. متاسفانه
این ضعف ها وجود دارد و به اصلاحاتی در این زمینه نیازمندیم.
20- اوتیسم هم درمان دارویی دارد، هم درمان نگهدارنده
تعداد داروهای شیمیایی و حتی رژیم های غذایی که برای درمان به کار می رود، زیاد اســت. مکمل B6، امگا 3 و حتی رژیم های بدون گلوتن یا پرپروتئین گاهی برای این کودکان توصیه می شود اما هیچ یک تاثیر فوق العاده ای ندارند.
اگر علائم شدید باشد، مثلا کودک خنده های بی مورد یا حرکت های کلیشه ای یا تشنج و رفتارهای خودآزار داشته باشد، داروهایی برای حذف و طبیعی شدن رفتار او تجویز می شود که موثر هم اســت.
مرتب احساس ضعف و گرسنگی می کنید
تری هوپو رومرو، نویسنده چندین کتاب پرفروش آشپزی، می گوید: برنامه غذایی گیاه خواری داشتم و متوجه شدم در تمام روز احساس نارضایتی ( گرسنگی ) و بی انرژی بودن می کنم. وقتی کل روز را مشغول کاری و رفت و آمد های طولانی داری، و به ندرت ورزش می کنی و مسئولیت های زیادی را باید رسیدگی کنی رفتن به سراغ کربوهیدرات های فرآوری شده خیلی آسان می شود.
برای اینکه هر روز احساس سیری کنید، مخصوصا زمانی که برای ساخت عضله ورزش می کنید، این روش نمی تواند کمکتان کند. هضم پروتئین طول می کشد به همین دلیل باعث می شود احساس سیری و با انرژی بودن کنید. وقتی رومرو شروع به اضافه کردن پروتئین در برنامه غذایی خود کرد، متوجه شد هم انرژی اش افزایش یافته و هم کمتر احساس خستگی می کند.
عضلاتتان از بین می رودبرای اینکه هم قوی به نظر برسیم و هم احساس قدرتمند بودن بکنیم به چیزی بیش از هر روز باشگاه رفتن نیاز اســت. اگر برای سوخت رسانی به بافت ها با آمینو اسید های ضروری به اندازه کافی پروتئین مصرف نکنید، بدن چاره ای نخواهد داشت جز اینکه عضلات را برای تامین آمینو اسید ها از فیبرشان بشکند. یکی از محل های اصلی که باید چک شود قسمت ترقوه اســت. اگر استخوان ترقوه خیلی برجسته شود، شاید وقتش اســت که به فکر دریافت پروتئین و البته کالری بیشتر در برنامه غذایی خود باشید.
با کاهش وزن به مشکل خورده ایدمحققان متوجه شده اند رژیم گیرندهایی که پروتئین دریافتی شان ۳۰ درصد از کل کالری مصرفی روزشان اســت روزانه ۴۵۰ کالری کمتر دریافت می کنند و در طول مدت سه ماه مقدار قابل توجهی وزن کاهش می دهند. مصرف پروتئین در طول رژیم غذایی بسیار مهم اســت چون از سوزانده شدن چربی ها مطمئنتان می کند، نه با بالا بردن سوخت و ساز، بلکه با تقویت عضلات. غذاهای سرشار از پروتئین مدت زمان بیشتری برای هضم شدن و مورد استفاده قرار گرفتن نیاز دارند، و همچنین بیرون رفتنشان از معده نیز زمان می برد و همین باعث می شود مدت زمان بیشتری احساس سیری کنید.
دچار ریزش مو شده ایدمعمولا متخصصان تغذیه از مراجعین خود می خواهند یک دست در موهای خود بکشند تا ببینند چند تار مو از بین آنها جدا می شود، این آزمایش برای تخمین سلامت انجام می شود. موها تا حدود زیادی از پروتئین ساخته شده اند: موها به پروتئین کافی جهت رشد و سالم ماندن نیاز دارند. اگر بدن دچار کمبود پروتئین از برنامه غذایی تان شده باشد، بدن سعی می کند تا جایی که می تواند سطح پروتئین را حفظ کند بنابراین موها را به حالت استراحت در می آورد. این یعنی بیشتر از همیشه در خود شاهد ریزش مو هستید. در طول روز دو تا سه وعده پروتئین میل کنید تا مویی سالم داشته باشید.
دائما مریض می شویدلازمه دور ماندن از مریضی همیشه بهداشت و خواب خوب نیست، بلکه مواد مغذی مناسب حرف اول را می زند. سیستم ایمنی با توجه به سوخت رسانی درست خوب کار می کند. در یک تحقیق محققان به این نتیجه رسیدند که کمبود پروتئین باعث از دست رفتن سلول های T می شود، این سلولها با میکروب ها مبارزه می کنند. درنتیجه سیستم ایمنی بدن به راحتی می تواند ویروس ها و باکتری ها را از بین ببرد.
پایین پا به صورت غیر منتظره ای متورم می شوداگر به اندازه کافی پروتئین مصرف نکنید، متوجه خواهید شد که در مچ و پایین پا آب جمع شده اســت. پروتئین به نگهداری آب و نمک در رگ های خونی کمک می کند، بدون پروتئین کافی، این مایعات می توانند به بافت های اطراف نفوذ کنند، ورم و پف کردگی پایین پاها بسیار آزار دهنده اســت. این حالت معمولا سبب کشیدگی و رنگ پریدگی پوست می شود طوری که اگر یک انگشت را روی آن فشار بدهید جایش مدتی باقی می ماند.
پوست در برخی نقاط تکه تکه می شودکمبود پروتئین گاهی باعث پوسته پوسته شدن، و یا تحریک پوست می شود، مخصوصا در قسمت پاشنه پاها. کمبود یک پروتئین خاص در سد محافظ پوست، آن را در برابر مواد حساسیت زا و دیگر تحریک کننده ها سست می کند. علاوه بر بالا بردن مصرف پروتئین، استفاده از داروهای اگزما نیز به بهبود پوست کمک می کند.
کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب اســت که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد.
یکی از اختلالهای دوران کودکی، اضطراب و افسردگیست که اگر بهموقع، تشخیص داده شود، قابل درمان میباشد.
نقش خانواده بهعنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرارگرفته اســت. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورتمیگیرد.
ارزیابی اضطراب در کودکان، از طریق مصاحبه و گزارش شخصی و درجهبندی نوع اضطراب و درنهایت تجویز دارو انجام میشود. بههمین منظور باید دو مصاحبهی جداگانه، یکی با کودک و دیگری با پدر و مادر صورتگیردتا میزان آشفتگی هیجانی در بروز اضطراب، مشخص شود.
کودکان میتوانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روشهای دفاعی مانند کنارهگیری، انکارکردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند.
کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب اســت که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد.
درواقع وقتی کودک نتواند راههایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور میشود به زمان خردسالی برگردد. در مرحلهی انکار، منکر واقعیت اســت و آنچه اتفاق افتاده را بهنوعی سرپوش میگذارد. در مرحلهی سرکوبی، تلاش او در جریان فراموشی حالتهای اضطراب، بهکار میرود تا بهتدریج آنرا از ذهن خودآگاهش دور سازد اما در مرحلهی فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگیاش رخمیدهد را به دیگران نسبتمیدهد.
نشانههای اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) همچون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه استکه با آرامساختن، قابل اصلاح میباشد و در بعد فکری (شناختدرمانی) تلاش کودک بر این اســت که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند اســت.
در بعد رفتاری که (با رفتاردرمانی قابل اصلاح اســت)، کودک یاد میگیرد خانه برایش مکانی امن اســت،نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین اســت و ترس از نگاه دیگران دارد. بهخوبی نمیتواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی مینماید.
کودکان در طول دورهی زندگیشان، ممکن اســت افسردگی را تجربه کنند که این اختلال با افزایش سن، در دختران، بیشتر از پسران دیده میشود. افسردگی، زمانی در کودک ایجاد میشود که احساس و تصور بدی از خود داشته باشد و این احساس، زمانیکه به اوج خود برسد، تبدیل به یک بیماری میشود.
عوامل خانوادگی و زیستی، بیش از عوامل دیگر در بروز افسردگی نقش دارند.افسردگی کودکی، پیامدهای منفی بسیاری را بههمراه دارد ازجمله افسردگی در ادوار آینده، عدم سازگاریهای اجتماعی، مشکلات تحصیلی و در برخی مواقع حتی اقدام به خودکشی.
نشانههای افسردگی کودکان عبارتند از:
1- نشانههای عاطفی: ناامیدی، خشم، درماندگی، اضطراب، نوسانات خلقی، احساس گناه و غمگین بودن
2- نشانههای جسمی: بههم خوردن ساعات خواب، بیاشتهایی و یا خوردن افراطی، یبوست، افزایش و کاهش وزن
3- نشانههای رفتاری: بدون دلیل گریهکردن، کنارهگیری از دوستان، سریع خشمگین شدن و کاهش انگیزه
4- نشانههای تخریبگرایانه: خود را سرزنشکردن، احساس بازنده بودن، امیدوار نبودن به آینده و بلاتکلیفی
این اختلالها در بزرگسالان، با طیف وسیعتر و پیچیدهتری خود را نشانمیدهند. عدهای معتقدند سوابق خانوادگی و وراثت، در افسردگی نقش تعیینکنندهای دارد. شروع افسردگی زودرس در کودکان، بیشتر تحتتأثیر عوامل خانوادگی و وراثت اســت. با وجود این، ازهمگسیختگی خانوادگی، ارتباط تنگاتنگی با افسردگی کودکان دارد. ازهمگسیختگی خانوادگی را میتوانیم در رفتار سرد و بیروح و منفی روابط متقابل کودک و پدر و مادر بهوضوح ببینیم.
شناختدرمانی
رفتاری برای کودکان افسرده، نویدبخش میباشد اما در مورد کودکان و
نوجوانان با افسردگی و استرس شدیدتر، احتمال بهبودی با این روش، کمتر اســت و
باید با مشورت پزشک، از دارو استفاده نمود.
بیتوته
برای بیماری سختی مثل سکته مغزی این موضوع میتواند یک امیدواری بزرگ باشد، چراکه با درنظر گرفتن این عوامل و جستوجوی آن در خودمان میتوانیم مراقبت بیشتری از خودمان داشته باشیم. ممکن اسـت شما هم درمعرض خطر باشید، پس تا دیر نشده دست به کار شوید و یکییکی عوامل ایجاد خطر را از زندگی خود حذف یا حداقل تاثیرشان را کاهش دهید. ما به شما میگوییم که چه چیزهایی را باید جدی بگیرید.
سکته مغزی چیست؟
سکته مغزی را اغلب بهنام «حمله مغزی» هم میشناسند چون آنچه واقعا رخ میدهد شبیه چیزی اسـت که طی حمله قلبی اتفاق میافتد. در شایعترین اشکال سکته مغزی، وقوع یک گرفتگی باعث مسدود شدن جریان خون در رگهایی میشود که منبع تامین خون مغز هستند. رسوبات چربی در دیواره رگهای خونی اغلب شروع میکند به مسدود شدن، سپس لختههای خون در ناحیه این رسوبات شکل گرفته و این انسداد را بدتر میکنند. از طرفی لختههای خون میتواند در جای دیگری از بدن شکل بگیرد و از طریق جریان خون، خود را به مغز برساند، جایی که میتواند مسبب سکته مغزی شود.
چرا سکته میکنیم؟
تقریبا ۸۷درصد از سکتههای مغزی، سکته مغزی ناشی از لختههای خون (سکتههای مغزی ایسکمیک) هستند. از طرفی آنها زمانی رخ میدهند که رگهای خونی دچار پارگی شده و در مغز خونریزی میکنند (سکته مغزی هموراژیک). با آگاهی از عوامل شاخصی که ممکن اسـت شما را در معرض سکته مغزی قرار دهد، میتوانید از وقوع ناتوانیها و معلولیتهای بالقوه و حتی مرگ پیشگیری کنید.
به چه چیزهایی توجه کنید؟
هنگامی که سکته مغزی رخ میدهد، سلولهای مغزی شروع به مردن میکنند، بنابراین شناسایی نشانههای سکته مغزی و تماس فوری با اورژانس ضروری اسـت. زمان نقش مهمی در نجات بافت مغزی دارد. درمان فوری میتواند بهطور قابلتوجهی از آسیب ناشی از سکته مغزی کم کند. برای اینکه بتوانید علائم سکته مغزی را تشخیص دهید، این چهار علامت را درنظر داشته باشید:
صورت: از شخص بخواهید لبخند بزند. آیا یک طرف صورتش کج میشود؟
بازوها: از شخص بخواهید هر دو بازویش را بالا ببرد. آیا یکی از بازوها پایین میافتد؟
گفتار: از شخص بخواهید عبارت سادهای را تکرار کند. آیا صدای صحبت کردن فرد عجیب و غریب شده اسـت و لکنت دارد؟
زمان: اگر بروز این نشانهها را شاهد بودید، زمان زنگ زدن فوری به اورژانس فرا رسیده اسـت.
بیحسی و ضعف صورت، بازو و پا بهخصوص اگر یکطرفه باشد، گیجی، اختلال در درک و تکلم ناگهانی، اختلال یکطرفه یا دو طرفه ناگهانی در دید، اختلال ناگهانی در راه رفتن، سرگیجه، عدم تعادل و هماهنگی حرکتی، سردردهای شدید و ناگهانی بدون علت مشخص همگی ازجمله علائم سکته مغزی هستند که باید به آنها توجه کنید. در ادامه به برخی از شاخصترین عوامل خطرزای سکته مغزی و راهکارهای لازم برای بهبود شرایط و پیشگیری از آن میپردازیم.
باور غلطی که وجود دارد این اسـت که سکته مغزی، بیماری پیرمردهاست، اما حقیقت این اسـت که آمار وقوع آن بین زنان بیشتر از مردان اسـت. درواقع بیش از ۶۰درصد مرگهای ناشی از سکته مغزی بین زنان رخ میدهد.
سابقه خانوادگیتان را بررسی کنید
اگر مادر، پدر، خواهر یا برادرتان سابقه سکته مغزی داشته باشند، خطر بروز این سکته در شما یکسوم بیشتر خواهد بود. در برخی مواقع، این خطر به خاطر اختلالی ژنتیکی رخ میدهد که میتواند به سکته مغزی بینجامد. بیماری سلولهای داسیشکل یک نمونه از این اختلالات اسـت.
یک جهش ژنی که آن را CADASIL مینامند (اتوزومال غالب سرخرگی مغزی با انفارکتوس و لولکو) هم اختلالی دیگر از این دست محسوب میشود. به خاطر داشته باشید که نمیتوانید ژنهایتان را تغییر دهید، اما میتوانید سبک زندگی خود را تغییر دهید، بنابراین هر کاری که میتوانید انجام دهید تا عادات بد و مخرب مربوط به شیوه زندگیتان را تغییر دهید.
فراموش نکنید که قومیت شما هم در بروز سکته مغزی نقش مهمی ایفا میکند. خطر بروز سکته مغزی در نژادهای آمریکایی-آفریقایی نسبت به نژادهای آسیایی بیشتر بوده و علت این مسئله تاحدودی به این خاطر اسـت که درصد وقوع خطرات قلبی-عروقی که مسبب سکته مغزی میشود بین آنها بیشتر اسـت. احتمال وقوع نخستین سکته مغزی بین نژادهای آفریقایی-آمریکایی تقریبا دو برابر نژادهای آسیایی اسـت؛ از طرفی میزان مرگ و میر آنها هم بیشتر بهدلیل سکته مغزی خواهد بود.
دود به بدنتان میرسانید؟
سیگار کشیدن به سلولهایی که باعث ترتیب و قرارگیری رگهای خونی میشوند آسیب وارد کرده، سرخرگها را ضخیم و نازک میکند و شرایط را برای شکلگیری لختههای خون فراهم میکند. از طرفی فشار خون را افزایش داده، کلسترول HDL (خوب) را کاهش داده و تریگلیسیرید را افزایش میدهد که همه و همه احتمال بروز سکته مغزی را بالا میبرد. سعی کنید از مصرف انواع تنباکو خودداری کنید و در معرض دود آن هم قرار نگیرید.
تحقیقات نشان میدهد قرار گرفتن در معرض دود سیگار دیگران، خطر سکته مغزی را حتی بین افراد غیرسیگاری تا ۳۰درصد افزایش میدهد. اگر نمیتوانید سیگار را به خاطر خودتان ترک کنید، لااقل این کار را به خاطر دیگران و بچههای اطرافتان انجام دهید. البته به یاد داشته باشید که فقط سیگار نیست که بهعنوان دود و تنباکو عنوان میشود، قلیان هم میتواند همین تاثیرات را ایجاد کند یا حتی بدتر از سیگار محسوب شود.
تپل هستید؟
داشتن شاخص حجم بدن (BMI) ۲۵ یا بیشتر از آن، خطر بروز مشکلات قلبی-عروقی را افزایش میدهد. این عوامل عبارتند از: فشار خون بالا، مقاومت انسولین و تریگلیسیرید بالا. به خاطر داشته باشید که حتی کاهش ۵کیلوگرم از وزنتان میتواند به شکل بارزی به کاهش عوامل خطرزای مربوط به سکته مغزی مانند کاهش فشار خون و ارتقای میزان کلسترول منتهی شود. خوردن میوه و سبزیجات بیشتر هم در برنامه کاهش وزن، نقش کلیدی بازی میکند. رژیم غذایی مدیترانهای را هم فراموش نکنید. این رژیم سرشار از آجیل، روغنزیتون و غلات کامل اسـت که خطر بروز سکته مغزی را کاهش میدهد.
تنبل هستید؟
داشتن سبک زندگی ساکن و کمتحرک میتواند باعث افزایش خطر سکته مغزی و بسیاری عوامل دیگر شود که مسبب آن هستند. در واقع، افرادی که میگویند معمولا در طول هفته ورزش نمیکنند -درواقع یکسوم جمعیت ۲۷۰۰۰نفری از افراد تحقیقی که در دانشگاه آلاباما در این زمینه انجام شد- خطر بروز سکته مغزی در آنها ۲۰درصد بیشتر اسـت. بهتر اسـت حداقل ۵روز در هفته تمرینات متعادلی مانند پیادهروی سریع یا دوچرخهسواری انجام دهید. اگر نمیتوانید برنامه ۳۰دقیقه ورزش روزانه را در برنامه روزانهتان بگنجانید، بهتر اسـت آن را به ۱۵۰دقیقه ورزش در هفته تغییر دهید.
سعی کنید سالی یک بار هم که شده به پزشک مراجعه کنید تا سلامت بدنتان را چک کند. معیارهای مربوط به شیوه زندگی مانند رژیم غذایی همراه با مصرف مقدار زیاد میوه و سبزیجات و مصرف نمک به مقدار کم هم باعث میشود فشار خون کاهش یابد. اگر فکر میکنید کارهای بیشتری در این زمینه لازم اسـت، مصرف داروها هم میتواند موثر باشد. به خاطر داشته باشید که درباره داروها و علائم مربوط به فشار خون با پزشکتان صحبت کنید چراکه او میتواند درباره عوارض جانبی برخی از آنها اطلاعات کافی به شما بدهد.
قلبتان تند میزند؟
این بیماری را بهنام فیبریلاسیون دهلیزی یا AFib میشناسند که طی آن دو دریچه فوقانی قلب (دهلیزها) به جای آنکه بهطور کامل منقبض شوند، دچار لرزش و ارتعاش خواهند شد. این مسئله باعث میشود جریان خون در دهلیزها دچار همفشردگی شود، خطر لخته شدن خون افزایش پیدا کند و درنتیجه خون لختهشده به مغز رفته و به سکته مغزی بینجامد. به خاطر داشته باشید که عدم کنترل فشار خون بالا یکی از دلایل عمده فیبریلاسیون دهلیزی اسـت، بنابراین کاهش فشار خون میتواند باعث کاهش خطر سکته مغزی ناشی از AFib شود.
داروهای تنگکننده رگها یا داروهای ضدانعقاد خون هم میتواند خطرات ناشی از AFib را کاهش دهد. به خاطر داشته باشید که تمام داروها دارای امتیازهای مثبت و منفی هستند، اما تحقیقات نشان میدهد که نمونههای جدید داروهای ضدانعقاد خون نسبت به داروهایی که در قدیم برای مشکلات خونی استفاده میشد امنتر و مطمئنتر هستند.
زیادی شیرین هستید؟
ابتلا به دیابت به معنای بالا بودن قند خون اسـت و بالا بودن قند خون، به رگهای خونی در کل بدن آسیب وارد کرده و منجر به بروز مشکلات فراوانی ازجمله بالا رفتن خطر سکته مغزی خواهد شد. در واقع خطر بروز سکته مغزی در افراد مبتلا به دیابت نسبت به افرادی که این بیماری را ندارند 5/1برابر بیشتر اسـت. به خاطر داشته باشید که کنترل میزان قند خون شامل رعایت اقدامات مشابهی به منظور کاهش خطر سکته مغزی خواهد بود، اقداماتی مانند رژیم غذایی سالم و فعالیت و تحرک فیزیکی.
حتی استفاده از داروهای مخصوص دیابت هم که گفته میشود، میتواند باعث کاهش سکته مغزی شود هنوز بهطور واضح و آشکار به لحاظ علمی مورد تایید قرار نگرفته اسـت. اخیرا طی تحقیقی محققان دریافتند آن دسته از افرادی که طی یک بازه زمانی ۱۰ساله، بیماریشان تحتنظارت بود، ضرورتا نسبت به افرادی که با جدیت کمتری میزان قند خون خود را کنترل کردند طول عمرشان بیشتر نبوده اما مشکلات قلبی-عروقی کمتری داشتند ازجمله سکته مغزی.
کلسترول به جانتان افتاده؟
کلسترول بالا –مادهای چرب و موممانند که در خون جریان دارد– میتواند در دیواره سرخرگها جمع شود تا رسوبات و پلاکتها را شکل دهد. این پلاکتها باعث تنگ شدن رگهای خونی شده و موانعی را ایجاد میکند، اما از طرفی میتواند خون لختهشده را به مغز بفرستد. اگر از سایر بیماریهای قلبی-عروقی رنج نمیبرید، سعی کنید هر پنج سال حداقل یکبار کلسترول خود را چک کنید. اگر میزان LDL یا HDL شما نامتعادل باشد، پزشک داروهایی مانند استاتینها را به منظور کاهش کلسترول و کم شدن خطر سکته مغزی برای شما تجویز خواهد کرد.
آیا سکته قابل درمان اسـت؟
سکته مغزی براساس علت ایجاد به دو نوع خونریزیدهنده و انسدادی تقسیم میشود و درمان نیز بر همین اساس صورت میگیرد. در نوع انسدادی، اگر کمتر از سه ساعت از شروع علائم گذشته باشد، از داروی خاصی استفاده میشود که شانس بهبود و از بین رفتن علائم را افزایش میدهد و در موارد نادری نیز ممکن اسـت عوارضی به همراه داشته باشد. تنها درمان دارویی سکته مغزی حاد برای حل کردن لخته در رگ مسدود، آمپولی با عنوان rtpa اسـت.
دوره زمانی برای اثربخشی دارو، سه ساعت از زمان شروع علائم و حداکثر 5/4ساعت اسـت که از آن با عنوان زمان طلایی نام میبرند. در سکته مغزی براساس آنکه آسیب در کدام ناحیه مغز رخ داده باشد و حجم سکته و رگ درگیر چقدر بزرگ یا کوچک باشد، میزان آسیب متفاوت اسـت. در مورد همه سکتهها نمیتوان فرمول واحدی ارائه کرد. بعضی سکتهها با ناتوانی دائمی همراه اسـت و بعضی دیگر به شکل قابلتوجهی بهبود مییابد.
کم خونی و کاهش وزن: کاهش وزن و کم
خونی دو مشخصه بارز کلون سمت راست است. کاهش وزن بویژه درباره تومورهای
کلون سمت راست شاخص است، چون قطر کلون زیاد است و تومور رشد می کند و
دیرتر تشخیص داده می شود. کمخونی از دیگر علایم سرطان روده بزرگ و در
نتیجه خونریزی داخلی است. به این ترتیب فرد با علائمی چون غش کردن، کاهش
انرژی، کاهش توان کار کردن معمول و سایر علائم سرطان روده بزرگ به پزشک
مراجعه می کند.
تنگی نفس: یکی دیگر از اثرات جانبی خونریزی داخلی، تنگی نفس است. در بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ اگرچه حجم های از دست دادن خون زیاد نیست اما توانایی خون برای حمل اکسیژن کاهش می یابد و به همین دلیل است که فرد احساس تنگی نفس می کند.
احساس نفخ: ایجاد انسداد در روده بزرگ تجربه نفخ را به همراه می آورد. اگر این علامت پایدار باشد، برای تشخیص سرطان روده بزرگ باید به پزشک مراجعه کرد. اگر درد ثابت در سمت راست شکم رخ داد، ممکن است بیمار وارد مراحل بعدی بیماری شده باشد و سرطان به کبد او نیز گسترش یافته باشد.
یبوست شدید: یکی دیگر از علائم سرطان روده بزرگ تغییر در اجابت مزاج است. تغییر اجابت مزاج نباید بیشتر از 6 ماه طول بکشد. البته فردی که یبوست مزمن دارد نباید نگران باشد؛ تغییر اجابت مزاج به زمانی گفته می شود که شروع تغییر چند ماه اخیر و پیش رونده باشد. در چنین مواردی، فرد باید برای تشخیص سرطان روده بزرگ، مراجعه کند.
دفع خون روشن: دفع خون روشن یکی از مهمترین علائم سرطان روده بزرگ است. البته هر فردی در طول عمرش می تواند یک یا دو بار دفع خون روشن را تجربه کند. فردی ممکن است هموروئید و بواسیر داشته باشد و دفع خون روشن را تجربه کند. پس این حالت نباید نگرانی ایجاد کند؛ منظور از دفع خون، خونی است که اخیرا شروع شده و چند بار تکرار می شود.
سابقه فامیلی: سابقه فامیلی در درصد زیادی از بیماران سرطان روده بزرگ مثبت است. کسانی که در خانواده شان یک فرد مبتلا به سرطان روده بزرگ داشته اند، باید زودتر مراجعه کنند و تنها نگرانی شان همین باشد که فردی در خانواده هست که مبتلا به سرطان روده بزرگ است. این افراد برای مراجعه به پزشک دنبال دیگر علائم سرطان روده نباشند؛ بویژه اگر سن ابتلا به سرطان در خانواده زیر 50 سال باشد، تعداد افراد مبتلا در خانواده از یک نفر بیشتر باشند و یا افرادی در خانواده سابقه پولیپ داخل روده داشته و به همین دلیل دچار سرطان روده بزرگ شده باشند. در این صورت شانس فرد برای ابتلا به این سرطان افزایش می یابد.
منبع: سلامت نیوز
هر چند بسیاری از ما گاه به گاه دچار استرس می شویم، بسیاری از کسانی که حملات قلبی را تجربه کرده اند می گویند که یک یا چند روز قبل از حمله قلبی، استرس زیادی را تحمل کرده اند. از جمله علائمی که باید شما را نگران کنند، می توان به ترس عمومی همراه با تپش قلب و سرگیجه اشاره کرد که همگی نشانه هایی از اضطراب شدید و یا حمله های عصبی هستند.
احساس ناراحتی و درد در قفسه سینه را معمولاً از اصلی ترین نشانه های مشکلات قلبی می دانند. اما هر دردی در قفسه سینه را نباید نشانه ای از وقوع یک حمله قلبی در نظر گرفت. دردی که احتمالاً منجر به یک حمله قلبی می شود، توسط بسیاری از کسانی که تجربه اش کرده اند این طور توصیف شده اسـت: «انگار یک فیل روی سینه تان نشسته باشد.»
آیا این اواخر بیشتر از قبل و به شکلی غیر عادی سرفه می کنید؟ سرفه های مزمن و خس خس کردن می توانند نشانه هایی بالقوه از وقوه حملات قلبی و یا حتی ایست قلبی باشند.
توضیح این امر هم این اسـت: زمانی که قلب ضعیف می شود، خون به دلیل فشار پایین در ریه ها به دام می افتد. یکی از نشانه های جدی حملات قلبی می تواند مشاهده خون در سرفه و یا خلط باشد. اگر سرما خوردگی ندارید و یا سینوس هایتان مشکلی ندارند اما در سرفه هایتان خون مشاهده می کنید، باید سریعاً به پزشک مراجعه کنید.
در حالی که بروز سرگیجه های جزئی می تواند نشانه ای معمول از برخی مشکلات مانند ناراحتی های سینوسی و یا ناراحتی های گوش داخلی باشند، بروز سرگیجه های ممتد در طول روز و یا هفته، چیزی اسـت که باید واقعاً نگرانتان کند.
خستگی معمولاً چیزی نیست که نگرانتان کند. اگر شما سبک زندگی خاص یا کاری خسته کننده داشته باشید، احساس خستگی را عجیب نخواهید دانست، اما اگر خستگی تان با استراحت هم از بین نمی رود، ممکن اسـت مشکل جدی قلبی داشته باشید.
تهوع و بی اشتهایی احتمالاً نشانه هایی از ویروس ها هستند اما بسیاری از کسانی که حمله های قلبی را از سر گذرانده اند، نشانه هایی از تهوع و حتی ورم معده و شکم را در روزهای قبل از حمله قلبی گزارش کرده اند.
از طرف دیگر، تمام حمله های قلبی با دردهایی همراه نیستند که شما را روی زمین واژگون کنند. اگر دردهایی را در بازوها و کمرتان مشاهده کردید که با استراحت و درمان بهبود پیدا نکردند باید نگران باشید که این دردها نشانه هایی از مشکلات قلبی هستند.
تپش قلب شدید همراه با احساس خستگی و ضعف می تواند نشانه ای جدی برای نگرانی شما باشد. آریتمی قلبی معمولاً به وسیله برخی داروها قابل درمان اسـت، اما شما نباید منتظر باشید و نشانه هایی از این دست را نادیده بگیرید.
اگر درد در قفسه سینه یکی از نشانه های کلاسیک حملات قلبی اسـت، تنگی نفس را هم باید به همان دسته نشانه های کلاسیک اضافه کرد. اگر احساس کردید که این دو مورد، یعنی تنگی نفس و درد در قفسه سینه همراه با هم هستند، حتماً با پزشک تماس بگیرید.
عرق کردن، خصوصاً عرق سرد، می تواند نشانه ای از حملات قلبی باشد. در واقع عرق سرد زمانی در بدن شما رخ می دهد که قلب در تلاشی شدید برای باز کردن عروق گرفته باشد. تعرق در زمان ورزش و یا فعالیت شدید نگران کننده نیست، اما اگر نشانه ای از گرفتگی عروق باشد، باید شما را نگران کند.
وب سایت فرارو: بسیاری از دردها نشان دهنده مشکلی جدی در سلامت بدن نیستند اما برخی علائم وجود دارند که حتما نیاز به مراجعه سریع به پزشک و معاینات دقیق دارند.
ضعف در پاها و بازوها: احساس ضعف و بی حسی در بازو، ساق پا و یا صورت می تواند نشانه ای از یک سکته مغزی باشد بخصوص اگر این احساس در یک طرف بدن باشد. عدم حفظ تعادل، احساس سرگیجه یا مشکل در راه رفتن نیز می تواند نشانه ای از سکته مغزی باشد. شما باید همچنین اطرافیان خود را مطلع کنید اگر: نمی توانید به خوبی ببینید، احساس سردرد شدید، گیجی و یا مشکلا در صحبت کردن یا درک دارید. اگر این علائم مرتبط با سکته مغزی باشد، باید حداقل ظرف 4.5 که زمان طلایی محسوب می شود، برای جلوگیری از خطر ابتلا به ناتوانی های طولانی مدت ناشی از این سکته، اقدامات درمانی صورت گیرد.
حساسیت به لمس و درد در پشت ساق پا: این علامت می تواند نشانه ای از بروز یک لخته خون در پا باشد که از آن به نام ترومبوز ورید عمقی یاDVTیاد می شود. این علامت بعد از مدت زمان طولانی نشستن در هواپیما یا بی تحرکی طولانی در اثر بیماری رخ دهد. اگر لخته خون رخ داده باشد، شما ممکن اسـت درد بیشتری در زمان ایستادن یا راه رفتن احساس کنید. تورم نیز ممکن اسـت همراه با لخته رخ دهد. حساسیت به لمس بعد از ورزش طبیعی اسـت اما اگر همراه با قرمزی یا احساس گرما و تورم باشد، باید حتما فورا با پزشک تماس گرفت. چون اگر لخته وارد جریان خون شود، با عوارض جدی همراه خواهد بود.
بسیاری از سنگ های کلیه خود به خود دفع می شوند اما گاهی نیاز به مداخلات پزشکی اسـت. در عین حال اگر شما خون در ادرار مشاهده کردید و نیاز فوری و مکرر به دفع ادرار به همراه سوزش داشتید، ممکن اسـت به عفونت شدید کلیه یا مثانه مبتلا شده باشید. وجود خون در ادرار بدون احساس درد نیز نشانه ای از ابتلا به سرطان کلیه یا مثانه اسـت و نیاز فوری به مراجعه به پزشک دارد.
خس خس سینه: مشکلات تنفسی باید فورا درمان شوند. اگر شما خس خس سینه را به همراه شنیدن صدای سوت در سینه هنگام تنفس تجربه می کنید، فورا به پزشک تان اطلاع دهید. این علائم می تواند نشانه ای از ابتلا به آسم یا بیماری ریوی، و یا آلرژی شدید در اثر قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی باشد. خس خس سینه البته می تواند با ذات الریه یا برونشیت و در موارد شدید با پنومونی در ارتباط باشد.