مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پاسخ به سوالات مهم رنگ کردن مو و ماسک مو

[ad_1]

پاسخ به سوالات مهم رنگ کردن مو و ماسک مو

 

در این مطلب از ایران ناز پاسخ به  سوالات اساسی رنگ کردن مو و چگونگی احیاء موهای وز و سوخته و یا خشک را برایتان قرار داده ایم.امیدوارم مورد استفاده شما عزیزان و همراهان ایران ناز قرار بگیرد

 

لطفا ماسک مویی که موها را زنده و شاداب می‌کند معرفی کنید.

 

معمولا ماسک‌های گیاهی باعث شادابی مو می‌شوند، مخصوصا اگر از گیاهان دریایی نظیر جلبک ساخته شده باشند.

پاسخ به سوالات مهم رنگ کردن مو و ماسک مو

موهام رنگ پرکلاغی است، چگونه رنگش را عوض کنم؟

 

مو ابتدا باید دکوپاژ شود، یعنی رنگ مشکی را از روی آن پاک کنید؛ حواس‌تان باشد دکوپاژی که استفاده می‌کنید باید ضعیف باشد تا مو آسیب نبیند، سپس رنگ را مناسب با پایه مو بزنید. با این کار به راحتی می‌توانید رنگ پرکلاغی را از روی موهای‌تان ببرید.

 

برای یک رنگ موی قهوه‌ای زیبا و خوش‌رنگ چه رنگ‌هایی را باید با هم ترکیب کنیم؟

 

باتوجه به اینکه جنس موی افراد با یکدیگر متفاوت است و تنوع فراوانی در برند‌های رنگ مو هست ، همچنین به‌خاطر اختلاف پایه رنگی موی افراد، نمی‌توان یک فرمول خاص را برای دستیابی به یک رنگ مو قهوه‌ای زیبا معرفی کرد. باید باتوجه به جنس مو و رنگ پایه موی مشتری اقدام به ترکیب رنگ کرد.

 

اگر موهای‌تان با رنگ و دکلره سوخته چه راهکاری وجود دارد تا سوختگی مو گرفته شود؟

 

ابتدا با کوتاه کردن و سپس با آبرسانی و ویتامینه کردن مو، خشکی و سوختگی آن را بگیرید. چون موی شما بیمار است، نباید زودبه‌زود آن را رنگ و دکلره کنید. ویتامینه کردن مو مهم است .با کوتاه کردن و سپس با آبرسانی و ویتامینه کردن مو، خشکی و سوختگی مو را بگیرید

 

آیا موی شرابی را می‌شود به عسلی تبدیل کرد؟

 

بله، اگر مو سالم باشد و فقط یکبار رنگ شرابی را زده باشید با چند بار شامپو کردن، رنگ موی شما قهوه‌ای می‌شود و می‌توانید روی آن رنگ موی عسلی بزنید. البته ناگفته نماند که رنگ شرابی روی بعضی از موها می‌ماند؛ مخصوصا اگر رنگ شرابی تکرار شده باشد. در این حالت می‌توان با دکوپاژ ضعیف مو را به پایه رساند و رنگ عسلی زد.

پاسخ به سوالات مهم رنگ کردن مو و ماسک مو

 

برای رنگ مسی از واریاسیون سبز استفاده کنیم یا نه؟

 

خیر به هیچ عنوان از واریاسیون سبز استفاده نکنید چون دیگر به شما رنگ مسی نخواهد داد.

 

رنگ پوستم سفید است، چه رنگی برای موهایم مناسب است؟

 

رنگ مو به فصل بستگی دارد. رنگ بلوند و دارای قرمزی مخصوص فصل‌های به ترتیب گرم و سرد هستند؛ ولی برای پوست سفید ترجیحا رنگی که دارای قرمزی باشد مثل ماهاگونی و مسی توصیه می‌شود.

 

چگونه تن نارنجی موهای رنگ‌شده را از بین ببریم؟

 

وقتی مویی نارنجی می‌شود، نمی‌توان از رنگ‌های روشن استفاده کرد؛ حتما باید مو تا پایه 5 رنگ شود تا نارنجی آن پوشیده شود. همچنین می‌توانیم از رنگ طبیعی 4 به مقدار کم همراه با رنگ‌های دیگر استفاده کنیم.

 

در چه مواقعی می‌توان رنگ را بدون اکسیدان روی مو گذاشت؟

 

رنگ‌ها به تنهایی نمی‌توانند روی مو اثرگذار باشند؛ مگر با دکلره یا رنگساژ که در آنها از رنگ با اکسیدان کم استفاده می‌شود اما باید توجه داشته باشید که اثرگذاری رنگساژ بسیار کم و محدود است.

 

 

مطالب مرتبط:

 

رنگ موهای جدید مد سال +تصاویر

 

فرمول رنگ موهای شیک و پر طرفدار

 

تصاویر هایلایت و رنگ موی پاییزی بازیگران

 

با این رنگ موهای طبیعی موهایتان را مسی و بلوند کنید!!


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پاسخ به سوالات شماپوست زیباشو دات کامسوالسلامپوست صورتم خیلی کدر و تیره شده دستهامم همیشه خشکه ظاهرش خیلی ناجورهاز زیبایی مو به چه قیمتی ؟ دکتر محمد علی نیلفروش …بیماران میتوانند جهت اقدام درمانی نوین توسط دکتر نیلفروش زاده به مرکز تحقیقات پوست و تخصصی مو پرسونال رنگ مو پرسونال سلام اسپری صاف کننده مو رو اینترنتی سفارش دادیم ولی زنگ زدن گفتن به سوالات خواستگاری مهم و ضروری که دخترو پسرها …سوالات خواستگاری را دست کم نگیرید و حتما آنها را بپرسید شما میتوانید از این سوالات عروس مد ارایشاموزش درست کردن موی کوتاه دخترانه موها را با شامپو و نرم کننده مناسب بشورید زمانی متخصص پوست و مو و زیبایی و کاشت مو دکتر …متخصص پوست و مو و زیبایی و کاشت مو دکتر صداقت پیشه مشاوره رایگان کاشت مو در مطب سوالات و پرسش های زمان خواستگاری قبل از ازدواج کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به تکناز می باشد استفاده از مطالب سایت تکناز پورتال جامع نازوب …کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه متعلق به وب سایت نازوب می باشدآرایش و زیبایی ، سلامت پوست و مو ، آرایش وزیبایی …رنگ مومدل مو مردانهموآرایش صورتتاتو پوستجوش صورت درمان جوش صورتمدل موارایش مو تخصصی مو پرسونال رنگ مو پرسونال پرسش متداول درباره کراتینه و کراتینه کردن مو پاسخ به سوالات شماپوست زیباشو دات کام سوالسلامپوست صورتم خیلی کدر و تیره شده دستهامم همیشه خشکه ظاهرش خیلی ناجورهاز بهترین زیبایی مو به چه قیمتی ؟ دکتر محمد علی نیلفروش زاده متخصص با فرارسیدن عید باستانی نوروز و دید و بازدیدهای مرسوم بسیاری از خانمهایی ایرانی علاوه بر تخصصی مو پرسونال رنگ مو پرسونال سلام اسپری صاف کننده مو رو اینترنتی سفارش دادیم ولی زنگ زدن گفتن به ابن سوالات خواستگاری مهم و ضروری که دخترو پسرها باید بپرسند سوالات خواستگاری را دست کم نگیرید و حتما آنها را بپرسید شما میتوانید از این سوالات عروس مد ارایش اموزش درست کردن موی کوتاه دخترانه موها را با شامپو و نرم کننده مناسب بشورید زمانی که مو متخصص پوست و مو و زیبایی و کاشت مو دکتر صداقت پیشه متخصص پوست و مو و زیبایی و کاشت مو دکتر صداقت پیشه مشاوره رایگان کاشت مو در مطب انجام می سوالات و پرسش های زمان خواستگاری قبل از ازدواج کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به تکناز می باشد استفاده از مطالب سایت تکناز با ذکر پورتال جامع نازوب شامل،خبر،عکس،سرگرمی،مد،گردشگری،علمی،آموزشی کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه متعلق به وب سایت نازوب می باشد آرایش و زیبایی ، سلامت پوست و مو ، آرایش وزیبایی صورت ،آرایش رنگ مومدل مو مردانهموآرایش صورتتاتو پوستجوش صورت درمان جوش صورتمدل موارایش مومدل مو تخصصی مو پرسونال رنگ مو پرسونال پرسش متداول درباره کراتینه و کراتینه کردن مو


ادامه مطلب ...

پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

[ad_1]
پاسخ به مسئله شر در الهیات زرتشتی

 

سعید انواری (1)

 

مقدمه:

مساله شر امروزه در فلسفه دین به عنوان اشکالی بر وجود خدا مطرح شده است و پاسخ های مختلفی در مورد آن ارائه شده است. این مقاله نشان می دهد که دقیقا همین اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را دلیلی بر رد سایر ادیان به شمار آورده اند. بر این اساس آنها در طرح این اشکال بر فلاسفه ی جدید تقدم زمانی داشته اند. همچنین راه حل الهیات زرتشتی در پاسخ به مساله شر مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که چگونه در جهان بینی زرتشتی وجود شر به خیر مطلق و قادر مطلق بودن خداوند سازگار است.
در ادامه به کمک نظر عرفایی که به بررسی مساله وجود ابلیس در دین اسلام پرداخته اند، تفسیری خاص از مساله شر و اهرمن در الهیات زرتشتی ارائه شده است که نشان می دهد از این منظر، علت پیدایش شر در عالم چیست و چگونه می توان در عین اعتقاد به دوگانه باوری در کیش زرتشتی، این آیین را توحیدی به شمار آورد.
این مقاله در حقیقت پاسخی است به متفکرینی که راه حل دوگانه باوری را، راه حل مناسبی در مورد مساله شر ندانسته و بر آن خرده گرفته اند. (نک. قدردان قراملکی:1388، صص 263-268). در این مقاله به کمک نظر حکمای مغانی، تفسیری از دوگانه باوری زرتشتی ارائه شده که اشکالاتی که تاکنون در مورد این نظریه ذکر شده است، در مورد آن صدق نمی کند. در این تفسیر، دوگانه باوری در صفات الهی و نه در ذات خداوند مطرح شده است. این تفسیر مدعی است که علاوه بر آن که به صورت واقعی با مساله شر برخورد کرده و تنها به توجیه آن (مانند نظریات نیست انگایر و توهم انگاری شر) نپرداخته، نشان داده است که چگونه مدار آموزش کیش زرتشتی بر وجود خداوندی یگانه (اهورامزدا) و دو مینوی هم زاد (سپنته مینیو و انگره مینیو) قرار گرفته و از چه طریق به حل مساله شر نائل گردیده است. این مقاله در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست، به بررسی پاسخ الهیات زرتشتی به مساله شر (اهرمن) می پردازد. در بخش دوم، به دیگاه عرفای مغانی در مورد ابلیس اشاره شده و در نهایت در بخش سوم، با یاری گرفتن از دیدگاه حکمای مغانی، راه حل مساله شر در الهیات زرتشتی به نحوی تبیین شده است که در عین توحیدی بودن آن، بر وجود دو منشا متفاوت برای خیر و شر تاکید شده است.

شر در الهیات زرتشتی

شر در متون پهلوی به صورت «وتریه» (2) و یا «ودیه» (3) (بدی) آمده است که در مقابل «وهیه» (خوبی) (4) یا خیر قرار دارد. منشا شر انگره مینیو (5) ( خرد خبیث، اهریمن، اهرمن) و منشا خیر سپنته مینیو (خرد پاک و مقدس، هرمزد) است (مینوی خرد: ص 51) و می توان گفت که در الهیات دین زرتشتی (دین بهی، دین مزدیسنا) «خیر هست ز یزدان و شر ز اهرمین» (امیرمعزی: 1318، ص 610) و این دو در متون زرتشتی دو گوهر هم زاد شمرده شده اند (گات ها: یسن30، بند3؛ زادسپرم:1385، ص 68؛ 22، 36.p. 1919. madan:). چنانچه در قدیمی ترین بخش اوستا (گات ها) آمده «می خواهم سخن بدارم از آن دو گوهری که در آغاز زندگانی بوده اند. از آنچه آن یکی مقدس، به دیگر خبیث گفت که فکر و تعلیم و خرد و آرزو و گفتار وکردار و روح ما با هم یگانه و یکسان نیست» (گات ها: یسن45، بند 2). در مورد ماهیت شر در آیین زرتشتی، خصوصیاتی برای اهریمن بیان شده است که همگی در تضاد یا خیر فهمیده می شوند. به عنوان مثال، اهریمن عامل مرگ، بیماری، زشتی، تارییک و کژی و هر گونه بدی است که در مقابل زندگی، تندرستی، زیبایی، روشنایی و راستی و هر گونه نیکی قرار دارد (ازنیک: 1380، ص 470؛ مینوی خرد: ص 62؛ زادسپرم: 1385، ص 41). بنابراین، اختلاف آن ها اختلافی اصلی است و نه فرعی و ماهیت آنها متضاد با یکدیگر است (بویس: 1388، ص 36). سرشت اهرمن زدار کامگی (میل به زدن و کشتن)، پتیارگی (مخالفت، ضدیت)، دش اندیشی (بد اندیشی)، پس دانشی ( عدم داشتن علم به آینده) دروندی (گمراهی، ناپاکی) (فره وشی: 1346، صص 130 و 132 و 354 و 372 و 514)، رشک گوهری، تخطی، فریفتاری، دروغ گویی، نادانی وبلاهت، خودپرستی، فرودستی، خطاکاری، بدبویی، بی رحمی، آشوب گری و شر است و کردار او با خشم و قهر و کین همراه است (یسنا: ص 61، بند 2؛ زادسپرم:1385، ص 44؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33 و 36 و 47؛ madan:1911,p.174,3 اراویراف نامه: فصل 1، بند3؛ مینوی خرد: ص 33؛ شاکد: 1381، ص 117).

نحوه ی پیدایش شر

تحول جهان در الهیات زرتشتی به سه دوران قابل تقسیم است: مرحله ی نخست، مرحله ی آفرینش است، سپس با حمله ی اهرمن مرحله ی آمیزش آغاز می شود که خیر و شر در آن وجود دارند و در نهایت، مرحله ی جدایی خواهد بود که در آن نیکی دوباره از بدی برای همیشه جدا خواهد شد (یوس:1385، صص 50-51). اهورامزدا نخست جهان را به صورت مینوی محض آفرید، سپس جهان به حالت جسمانی لطیف درآمد و پس از نه هزار سال این جهان به حالت جسمانی کثیف (جهان مادی) تبدیل گردید (فرنبغ دادگی: 1385، ص 37؛ ره وشی: 1355، صص 1-3). داستان آفرینش که به صورت اسطوره ای و نمادین بیان شده است، بدین صورت است که زروان بی کرانه به هرمزد (سپنته مینیو) بارور می شود، اما چون در زایش وی درنگی رخ می دهد، شکی در دل او پدید می آید که «آیا مرا پسری هرمزد نام خواهد بود!؟) واین شک باعث پدید آمدن اهرمن (انگره مینیو) در بطن مادر می شود (6) (زنر: 1374، ص 97 به بعد؛ بنونیست: 1354، صص 72-73؛ ازنیک: 1380، صص 469-470). لازم به ذکر است که گرچه در انتساب داستان زروان به دین زرتشتی اختلاف نظر وجود دارد (نک. شاکد: 1381، ص 170 به بعد؛ کانگا: 1384، ص 217؛ شهرستانی: 1364، ج1، صص 214 و 216؛ مولایی: 1384، ص 594)، اما این مقاله براساس پذیرش نظر کسانی نوشته شده است که نظریه ی زروان را جزء لاینفک کیش زرتشتی می دانند (نک. عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، صص 71-72؛ ازنیک:1380، صص 470-471).

خدا و مساله شر در الهیات زرتشتی

کسانی که به وسیله ی مساله شر علیه وجود خداوند استدلال کرده اند، معتقدند که میان سه گزاره زیر ناسازگاری وجود دارد: «خدا قادر مطلق است، خدا خیر مطلق است و شر وجود دارد» (macke:1971,p.93 پلانتینجا:1376، ص 45؛ گیسلر:1384، ص 467). بر این اساس مساله شر را جدی ترین نقد عقلانی بر اعتقاد به وجود خدا دانسته اند و آن را پناهگاه الحاد نامیده اند (پترسون:1379، ص 177). اما جالب توجه است که این اشکال قرن ها پیش توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و آن را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و اثبات حقانیت دین خود دانسته اند. در این جا این مساله را در استدلال های کلامی آیین زرتشتی مورد بررسی قرار می دهیم:
الف) خیر مطلق بودن خداوند و مساله شر
زرتشتیان به مساله تضاد میان شر و خیر مطلق بودن خداوند توجه کرده اند و معتقدند که با واقعیت شر به نحوه معقول رو به رو شده اند (زنر:1377، ص 58) و حتی از نظر برخی از شرق شناسان، پاسخ کیش زرتشتی به مساله شر «برای ذهن اندیشمند، قانع کننده تر از پاسخ کتاب ایوب است» (7)(henning:1951، p.46) در این بخش به سه مورد از کتاب های کلامی زرتشتی که به طرح مساله پرداخته اند اشاره می گردد:
1- کتاب شکند گمانیگ وزار (گزارش گمان شکن یا شرح از میان برنده ی شک و گمان) که احتمالا در اواخر قرن سوم هجری توسط مردان فرخ به زبان پهلوی نوشته شده است، و امروزه تنها تحریر پازند و ترجمه ی سانسکریت آن در دست است (تفضلی:1376، صص 161-162). این کتبا که به سبک کتاب های کلامی نوشته شده است، از کیش زرتشتی دفاع کرده و محسنات آن را نسبت به سایر ادیان بیان کرده است. مردان فرخ در بخش هشتم این کتاب در مورد مساله شر می نویسد: «این کاملاً روشن است که دو بن و اصل اولیه وجود دارد... و خوب نمی تواند از بد سرچشمه گیرد و نه از خوب» (مردان فرخ: 1377، بند 102-103). وی از این نکته که هیچ یک از این دو اصل، علت دیگری نیست نتیجه می گیرد که: «شر و بدی از بنیاد متمایز از خیر و نیکی است» (همان: بند 90). و در نهایت می نویسد: «اگر خداوند از حیث خوبی و علم کامل است، واضح است که بدی و جهل نمی تواند از او صادر شود و اگر بتواند شد، پس کامل نیست و اگر کامل نباشد، پس او را به خدایی و به عنوان خیر و نیکی کامل نباید پرستید» (همان: بند 109-111).
2- کتاب دینکرد (تالیف دینی) که آن را دانشنامه مزدیسنا دانسته اند نیز به بحث ثنویت پرداخته است (در مورد این کتاب و نحوه ی تالیف و مولف آن نک. تفضلی. 1376، ص 131). در این کتاب با پذیرش وجود شر در عالم می نویسد: «آموزگارانی که عقیده شان این است که فقط یک اصل وجود دارد، [در حقیقت] به این اصل واحد هستی، اساس و علت بد و نادرست و زیان و رنج را نسبت می دهند... با این کار خدایی او و آفریدگاری و دوستی او با مخلوقات را منکر می شوند» (madan:1911,p.362,10-14) چنانچه ملاحظه می شود، از نظر زرتشتیان نمی توان شر را به خدای خیر و مهربان نسبت داد (ویلیامز: 1388، ص 63). مولف دینکرد معتقد است که «کسانی که معتقد شر از خواست و فرمان الهی سرچشمه می گیرد، در واقع اعتقادشان بر این است که خدا برتر از همه ی بدی هاست و برای مخلوقات خود زیانمند است» (madan:1911,p.142-143,22).
3- در برخی از گزارش هایی که از مناظرات میان متکلمان مسلمان و متکلمان زرتشتی به دست ما رسیده است، مساله وجود شر در عالم مطرح شده است. در حقیقت متکلمان زرتشتی این اشکال را بزرگ ترین دلیل بر رد سایر ادیان و حقانیت دین خود به شمار آورده اند. در اینجا به یک مورد از این مناظرات اشاره می وشد: در کتاب «بیان الادیان» داستان مردی ذکر شده است (8) که در حضور مامون این گونه استدلال کرد: «عالمی می بینم بر خیر و شر و نور و ظلمت و نیک و بد، به هر حال هر یکی از این اضداد را صانعی دیگر باید؛ بنابر آنکه از خرد واجب نکند که یکی صانع، نیکی کند و هم بدی» (فقیه بلخی: 1376، ص 43) و سپس عقیده ی خود را این گونه بیان کرد: «مذهب من این است که صانع دو است، یکی صانع خیر و یکی صانع شر... آنکه خیر کند شر نکند و آنکه شر کند خیر نکند» (همان).
بنابراین، همان طور که نشان داده شد، متکلمان زرتشتی تضاد میان وجود شر و خیر محض بودن خداوند را مشکلی جدی می دانستند و بر فیلسوفان دین در طرح این اشکال تقدم زمانی داشته اند. همچنین با تاکید بر این مطلب که «از خیر محض جز نکویی ناید»، مبدا شرور را از مبدا خیر تفکیک کرده اند و از طریق عدم انتساب شرور به خیر مطلق، راه حل خاصی برای پاسخ به این اشکال مطرح کرده اند.

ب) قادر مطلق بودن خداوند و مساله شر

در فلسفه دین در مورد این اشکال که میان قادر مطلق بودن خداوند و وجود شر ناسازگاری وجود دارد، پاسخ هایی ارائه شده است(نک.پلانتینجا:1374، ص 173 به بعد؛ گیسلر:1384، ص 467 به بعد). در این بخش پاسخ الهیات دین مزدیسنا به این مساله مورد بررسی قرار می گیرد. پاسخ به این سوال نیازمند تفکیک میان چند مساله متفاوت است. باید دانست که میان معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) و تغییر دادن ذات وی به موجودی خیر و بازداشتن وی از ایجاد شر، تفاوت وجود دارد. بدین جهت پاسخ به هر یک از این سوالات را به نحو جداگانه بررسی می نماییم:
یک) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را معدوم کند؟ معدوم شدن اهرمن به این معنا است ک نظم دوگانه باور زرتشتی به نظامی یگانه باور تبدیل شود که این مساله در الهیات زرتشتی قابل قبول نیست. بر این اساس سوال مطرح شده در الهیات زرتشتی سوالی باطل است و به این معنا است که آیا می شود کیش زرتشتی دو گانه باور نباشد؟! اگر کسی معتقد باشد که اهورامزدا می تواند اهرمن را معدوم سازد، می توان پرسید که اساسا به دلیل او را آفرید تا حال بخواهد او را معدوم کند؟! لذا معدوم شدن اهرمن (عامل ایجاد شر) در الهیات زرتشتی، امری ناممکن به شمار می آید و از آن جا که قدرت خداوند بر محالات تعلق نمی گیرد، نمی توان اهرمن را معدوم کند.
دو) آیا خداوند قادر است تا ذات شریر اهرمن را تغییر دهد و وی را به موجودی خیر تبدیل نماید؟ این سوال در فصل سوم شکند گمانیک وزار، مطرح شده است و مردان فرخ این گونه به آن پآسخ می دهند که چون گوهر و سرشت اهریمن بدی و تباهی است، از این رو نمی توان او را بد کردن بازداشت؛ زیرا تغییر دادن گوهر غیر ممکن است و توانایی اورمزد بر محالات تعلق نمی گیرد و «اینکه گوهر را بتوان تغییر داد، آن گوید که گوهر نشناسد» (آموزگار:1387، صص 2 و 6-9).
سه ) آیا خداوند قادر است تا اهرمن را از ایجاد شر باز دارد؟ پاسخ الهیات زرتشتی به این سوال مثبت است . در متون زرتشتی خداوند (دادار) را «دانای همه آگاه همه توان بی نیاز» دانسته اند (شکندگمانیک وزار: بند50) و معتقدند که «اهرمن را صفت برتری یزدان نیست» (سنایی: 1381، ص 80). در دین بهی هدف از خلقت جهان مردی، پیروزی خیر بر شر است (فره وشی: 1355، ص 4). هرمزد برای این منظور انسان را پدید می آورد تا وسیله ی پیروزی وی را اهریمن (شر) گردد و اهریمن نیز در مقابل، دیوان و موجودات اهریمنی را می آفریند (فرنبغ دادگی: 1385، صص 34 و 36؛ زادسپرم: 1385، ص 34) در متون زرتشتی داستان جنگ هرمزد و اهرمن دارای جزئیات بسیاری است که پرداختن به آنها خارج از بحث این مقاله است ( نک. زادسپرم: 1385، صص 33-36؛ فرنبغ دادگی: 1385، صص 33-35). در کتاب مینوی خرد، دانا سوال می کند که آیا ممکن آشتی میان اورمزد و اهرمن وجود دارد؟ و مینوی خرد پاسخ می دهد که: «گوهر نیک را به هیچ وسیله به بدی و گوهر بدی را به هیچ طریقه به نیکی نمی توان برگردانید... و بدین سبب ایشان را با یکدیگر هیچ گونه آشتی و دوستی نمی تواند بود» (مینوی خرد: ص 33). بر این اساس در الهیات زرتشتی «پیروزی نهایی از آن اورمزد است» (همان: ص 32) و در نهایت «اهرمن از فعالیت بازداشته می شود» (همان: ص 31) و به تعبیر دیگر از کار افتاده و ناتوان می شود (فرنبغ دادگی: 1385، صص 35 و 51 و 63) و باز به تیرگی و تاریکی و جایگاه نخستین خود باز می گردد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 148؛ پشت ها، زایماد یشت: بند 12 و 96؛ روایت پهلوی: ص 63، بند 95 و 96) و به تعبیری سمبلیک گفته اند که سر اهریمن را از تنش جدا خواهند کرد (ماه فروردین روز خرداد: بند 38). مراد از این عبارت آن است که در نهایت خداوند شرور را از دنیا دفع خواهد کرد. چنان که در مورد اتفاقات روز ششم فروردین (روز خرداد) آمده است که در این روز: «هرمزد خدای اهریمن را بزند و گیج و ناکار بکند [به طوری] که پس از آن به گنامینو و نه دام و دهش او بر زمین مسلط نبوند» (همان: بند 36 و 37).
اما باید دانست که این امر در پایان جهان اتفاق خواهد افتاد و اگرچه خداوند قادر مطلق است و می تواند شر اهریمن را دفع نماید، اما به دلیل آنکه دانای مطلق نیز هست و ملاحظاتی را در نظر دارد، این امر را مدتی به تاخیر انداخته است. در متون زرتشتی علل مختلفی برای این تاخیر ذکر شد است (به عنوان نمونه نک. کتاب پنجم دینکرد: ص 84، پاسخ هفتم). اما از آن جا که پاسخ به این سوال به حل مساله تضاد میان وجود شر و قادر مطلق بودن خداوند کمکی نمی کند، در این مقاله به بررسی علل این امر اشاره نشده است.

شر طبیعی و شر اخلاقی در الهیات زرتشتی

کسانی که به طرح مساله شر پرداخته اند، میان شر طبیعی و شر اخلاقی (ارادی) تفکیک قائل شده اند (پلانتینجا:1376، صص 110 و 114). اما لازم به ذکر است که در حکمت مغانی شر طبیعی با شر اخلاقی مرتبط است و شرور طبیعی نیز ناشی از اراده ی اهریمن هستند. در آیین زرتشتی بلایای طبیعی مانند: خشکسالی، سیل، زمستان سخت، گرمای طاقت فرسا و وجود حیوانات موذی (که آنها را خرفستران می نامند) (9) مانند: آفت ملخ، مارها و مورچگان فراوان، گیاهان زهر آگین، همگی به نحوی از اهرمن پدید آمده اند و جزء سپاهیان وی هستند (وندیداد: فرگرد1، بند3 و 5 و 19 و 20؛ همان: فردگرد 16، بند 12؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 52). همچنین اهریمن گاهی خود را به صورت مار، مگس و وزغ نمایان می سازد (فرنبغ دادگی: 1385، ص 51؛ زادسپرم: 1385،ص 37). همچنین اموری چون: مرگ، درد، تب، پوسیدگی و گندیدگی نیز توسط اهرمن آفریده شده اند (وندیداد: فردگرد20، بند 3). بنابراین، در این نگرش پاسخ به شر اخلاقی، پاسخ به شرور طبیعی نیز به شمار می آید.

دو نگرش در تفسیر الهیات زرتشتی

به دو صورت نگرش ثنوی و نگرش توحیدی می توان پاسخ آیین زرتشتی به مساله شر را تبیین کرد. گرچه هنوز میان برخی از مفسران در انتخاب یکی از این دو نظر اختلاف نظر وجود دارد (نک. بویس: 1388، صص 35-36؛ کریستینس:1355، ص 5؛ شاکد: 1386، صص 32 و 35)، اما چنان که نشان خواهیم داد، کیش زرتشتی آیینی توحیدی به شمار می آید:
یک)نگرش ثنوی، نحوه ی نخست آن است که این را آیینی ثنوی به شمار آوریم و برای خیر و شر منشایی متفاوت قائل شویم و همانند زنر معتقد شویم که دین زرتشتی در مساله شر، مصممانه بر نیکی و خوبی خداوند تکیه دارد و ابداً در بند وحدت و یکتایی او نیست (زنر:1377، ص 62). در این نگرش، میان کیش زرتشتی و نظریه ی زروانیان تمایز قائل شده اند و داستان زروان را بدعتی در آیین زرتشتی دانسته اند (بویس: 1374، ص 271). چرا که گمان کرده اند که بر طبق داستان زروان، باید پذیرفت که بدی و شقاوت به نحوی از انحاء از اهورامزدا بروز کرده است(همان: ص 272).
دو)نگرش توحیدی؛ روش دوم که کوشش شده است تا در این مقاله تبیین گردد، حل مساله شر براساس آینی توحیدی است که مسلما تبیین صحیح از دین بهی به شمار می آید. در این نگرش یکتاپرستی و دوگانه باوری زرتشت با یکدیگر آمیخته شده است (دوشن گیمن: 1378، ص 31) و نظریه زروان جزء لاینفک تفکر زرتشتی (خصوصا در عصر ساسانیان) به شمار می آید (ازنیک: 1380، صص 470-471؛ شاکد: 1386، ص 35؛ عالیخانی: 1382، ص 117؛ زنر:1374، ص 71-72). آنچه مسلم است دین بهی دوگانه باور است، اما چنان که نشان خواهیم داد این مساله نافی توحیدی بودن آن نیست. از آنجا که راه حل مساله شر براساس دو گانه باوری، به نحوی که نافی مساله توحید باشد( نگرش ثنوی)، مورد پذیرش ادیان توحیدی نیست (نک.گسلر:1384، صص 504-506)، در این مقاله بر توحیدی بودن کیش زرتشتی در عین اعتقاد به دوگانه باوری تاکید شده است.
در قدیمی ترین بخش اوستا میان اهورامزدا و سپنته مینیو تفاوت وجود دارد (نک. گات ها: یسن47). بنابراین، در اوستا انگره مینیو در مقابل سپنته مینیو قرار دارد و نه در مقابل اهورامزدا (نک. معین: 1387، صص 465-466). در این بخش از اوستا اهورامزدا به تنهایی خالق روشنایی و تاریکی (یسنا:44، بند 5) و فراهم کننده خوشی و ناخوشی (همان: 45، بند 9) معرفی شده است که بیان گر روح توحیدی کیش مزدیسنا است. گرچه در متون متاخر زرتشتی مشاهده می شود که در مواردی گویی پسنته مینیو و اهورامزدا یکی انگاشته شد هاند و اهورامزدا را در تقابل با اهرمن دانسته اند و وی را تنها خالق نیکی و خیر به شمار آورده اند(نک. همان: 19، بند 15؛ همان: هات 37، بند 1؛ وندیداد: فردگرد1، بند 5؛ آموزگار: 1386، ص 211؛ شاکد: 1381، ص 124).
بر خلاف نظر کسانی که معتقدند شاخه ی ثنوی دین مزدیسنا به راحتی به مساله شر پاسخ می دهد، اما شاخه ی وحدانی آن (مسلک زروانی) در حل مساله شر دارای ضعف است (جلالی مقدم: 1384، ص 148 و 151)، در ادامه مقاله به کمک رویکرد مشرقی در تفسیر متون زرتشتی (نک.عالیخانی:137، صص 22-24)، نشان داده شده است که چگونه با استفاده از حکمت مغانی که در اندیشه ی برخی از عرفای ایرانی استمرار یافته است، می توان توحیدی بودن کیش زرتشتی را در عین تاکید آن بر دوگانه ی باوری تبیین نمود و به راه حل مناسبی برای مساله شر دست یافت.

مساله شر در حکمت مغانی

از آن جا که سخنان عرفای ایرانی در مورد ابلیس و احمد با شبه ثنویت زرتشتی در مورد اهرمن و هرمزد مشابهت دارد (مجتبایی: 1383، ص 605). می توان این سخنان را استمرار حکمت مغانی در اندیشه ی عرفانی مسلمان دانست و از سخنان آنها در تبیین بهتر مساله ی توحید در کیش زرتشتی کمک گرفت (نک. عالیخانی:1379، ص 73؛ خک.:1382، صص 116-117). بدین منظور نخست نشان داده می شود که برخی از عرفای ایرانی مسلمان چگونه مساله وجود ابلیس را تبیین کرده اند و چگونه است که موجودی چون ابلیس (شیطان) از خداوند خلق شده است؟ (10) در اینجا عین القضات همدانی سوال مهمی را مطرح کرده است. وی می نویسد: «گیرم که خلق را اضلال، ابلیس کند؛ ابلیس را بدین صفت که آفرید؟!(11)(عین القضات: 1386، ص 188؛ همو:1377، ج2، ص 7) و یا به تعبیر دیگر: «رهزن آدم و حوا که شد ابلیس لعین/ شیوه ی راهزنی را که به ابلیس آموخت؟!» (12)
همچنین این سوالات مطرح هستند که آیاتی چون: «یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ » (نحل:93)، «أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ » (مریم:83)، «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی » (اعراف:16) و نیز تعبیر «خیر الماکرین» (آل عمران:54) در مورد خداوند چگونه قابل توجیه هستند؟ و چرا خداوند به موجودی شریر (شیطان) فرمان می دهد که: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُمْ » (اسراء:64).
با تطبیق ابلیس در دین اسلام با اهرمن در کیش زرتشتی (اذکائی:1369، ص 833) و با بهره گیری از راه حلی که برخی از عرفای ایرانی در پاسخ به سوالات فوق در دین اسلام مطرح کرده اند، می توان به نحوی ثنویت زرتشتی را با مساله توحید جمع نمود. بدین منظور نخست به بررسی پاسخ عرفا به سوالات فوق می پردازیم:
عرفا، تجلی خداوند را به تجلی صفات جلال و جمال تقسیم کرده اند( نجم رازی: 1352، ص 321) که دسته ی نخست صفات قهریه ی خداوند شامل: علو، تعالی، عظمت، کبریا، تکبر، احاطه، عزت و غلبه است و دسته ی دوم صفات لطفیه ی الهی شامل: علم، قدرت، حیات، رحمت، جود، جمال و حسن است. بر این اساس، ترکیب «ذوالجلال و الاکرام» (الرحمن:27)را جامع تمامی صفات الهی دانسته اند (ابراهیمی:1385، ص 520) و معنای آیه ی «بل یداه مبسوطتان»(مائده:64) را قهر و لطف الهی (جمال و جلال وی) دانسته اند (آملی: 1347، صص 673-674). چنان که روزبهان بقلی آفرینش ارواج را در میان دو تجلی جمال و جلال الهی دانسته است (روزبهان:1385، صص 241- 242). قیصری نیز می نویسد: «در میان صفات الهی آنچه به لطف تعلق دارد، صفات جمال و آنچه به قهر تعلق دارد، صفات جلال است» (قیصری: 1375، ص 43)(13).
بر این اساس، در آثار برخی از عرفا مقابله ی میان ابلیس و احمد (ص) همچون مقابله ی دو وجه ی متلازم و متخالف یک حقیقت مطرح شده است (نک. مجتبائی: 1383، ص 602) و به تعبیر عین القضات: «بضد ها تبیین الاشیاء... ایمان محمد بی کفر ابلیس نتوانست بودن» (عین القضات: 1386، ص 187). روزبهان بقلی محمد (ص) را خازن لطفیات و ابلیس را خازن قهریات معرفی می کند (روزبهان:1385، ص 376)، و عین القضات با اشاره به آیات قرآن، محمد (ص) را مظهر جمال و ابلیس را مظهر جلال ذات حق می داند (عین القضات:1386، ص 73) و بر این اساس ابلیس را مظهر اسامی الجبار المتکبر (حشر:23) و «القهار» (غافر:16) می شمارد (عین القضات: 1386، ص 187) و می نویسد: «هرگز دانسته ای که خدا را دو نام است، یکی الرحمن الرحیم و دیگر الجبار المتکبر. از صفات جباریت، ابلیس را در وجود آورد و از صفت رحمانیت، محمد را» (همان:ص 227). این گروه از عرفا، ابلیس را تجلی صفات جلال الهی یم دانند و براساس نظر آنها خداوند در عین واحد بودن دارای دو دسته از صفات جمال و جلال است که صفاتی دوگانه به شمار می آیند.

تطبیق ابلیس در حکمت مغانی بر اهرمن در الهیات زرتشتی

بنابراین چنان که ذکر گردید؛ مساله ابلیس در اسلام توسط عرفای مکتب خراسان از طریق تمایز میان صفات جلال و جمال تبیین شده است از آن جا که از خصوصیات دین زرتشتی آن است که به بسیاری از امور تجسم می بخشد. به عنوان مثال، خشم و افترا و آز را به صورت دیو خشم، دیو افترا، دیو آز مجسم می سازد که به سراغ انسان های می روند و آن ها را گمراه می سازند (نک. مینوی خرد: ص 20-21؛ علماء اسلام: ص 315). در این آیین صفات جمال و جلال الهی نیز به صورت دو مینوی هرمزد و اهرمن تجسم یافته اند. (14) بنابرین، قائل شدن به دو بن و دو همزاد، به اصل وحدت خداوند (اهورامزدا) خدشه ای وارد نمی کند و می توان گفت که مدار مسلک باطنی زردتشتی (15) بر دیالکتیک جلال و جمال است و همین خط خاص تعلیم را در عرفان وحدت شهودی ایرانی در دوره ی اسلامی نیز می توان پیدا کرد (عالیخانی:1382، ص 116).
صفات جلال و جمال درد ین اسلام با الهیات زرتشتی از جنبه های دیگری نیز قابل تطبیق است. در این بخش به چند مورد از این تطبیقات اشاره می گردد:
یک) از طریق این تطبیق می توان دانست که چرا در برخی از متون زرتشتی، اموری چون ناخوشی (گات ها:یسن45، بند 9) را که به نحوی جزء شرور به شمار می آیند، به اهورامزدا نسبت داده اند (نیز نک. عالیخانی: 1379، ص 27). چرا که این امور ناشی از تجلی صفات جلالی اهورامزدا هستند.
دو) چنان که گفته شد، در الهیات زرتشتی آمده است که سپنته مینیو از یقین زروان و انگره مینیو از شک وی پدید آمد. یقین وی این بود که او می تواند در خلق ظاهر شود که می توان آن را ناشی از وصف جمال و اسم ظاهر دانست. و شک او این بود که او در خلق ظاهر شدنی نیست یا به تعبیر دیگر: «مطلق در مقید نمی گنجد» که می توان آن را ناشی از وصف جلال و اسم باطن دانست (عالیخانی: 1379، صص 27 و 71). این داستان را می توان بر حدیث کنز مخفی در عرفان اسلامی تطبیق نمود. براساس این حدیث قدسی، خداوند عاشق جمال خود بود و خواست تا خلقی بیافریند تا عشق او در عالم ظاهر شود (روزبهان:1385، ص 524). در عالم تجلی نومد. اما خداوند به سبب جلالش از ادراک بشر محجوب است (سلمی:1388، ج1، ص 21) و غیرت وی مانع از آن است که به طور کامل از پرده ی غیبت بیرون آید و از این طریق صفات جلال در عالم متجلی گردید. بدین ترتیب تفسیر گاهانیگ از شک زروان، تفسیری ظاهری از این داستان نیست و آن را دارای معنایی عرفانی و عمیق می داند.
سه) براساس تطبیق صفات جلال و جمال الهی بر دو مینوی همزاد در کیش زرتشتی می توان دانست که چرا در نهایت اهریمن معدوم نمی شود، بلکه، تنها ناتوان شده و از فعالیت باز می ماند؛ زیرا در صورتی که انسان در وجود خود بر شر اخلاقی غلبه نماید و سراسر مظهر صفات جمال گردد، شر در عالم از ماین خواهد رفت و گویی مظهر آن (اهرمن) از فعالیت باز داشته شده است و به دوزخ افکنده شده است. چرا که بهشت ناشی از اسمای جمالی و جهنم ناشی از اسمای جلالی به شمار می آیند (ابراهیمی:1385، ص 524).
چهار) برتی هرمزد بر اهرمن در متون زرتشتی نیز همانند آن است که در ماثورات اسلامی وارد شده است که: سبقت رحمته غضبه (طوسی:1411، ص 696؛ مجلسی: 1404، ج87، ص 157).
پنج) از ظریق تطبیق حکمت مغانی بر الهیات زرتشتی می توان نشان داد که چگونه خداوند با وجود آنکه منشا پدید آمدن خیر (هرمزد) و شر (اهرمن) در عالم است، بالقوه دارای نقص و جهل نیست، چرا که تاکنونبرخی از کسانی که به بررسی پیدایش اهرمن از خداوند (زروان بی کرانه) پرداخته اند، براساس سنخیت میان علت و معلول وی را واجد صفت جهل دانسته اند و از این طریق او را واجد صفاتی دانسته اند که نشانه ی نقص به شمار می آیند (16)(نک. جلالی مقدم:1384، ص 148). بدین ترتیب به این سولا پاسخ داده می شود که خداوند (زروان) «چون این همه استادی داشت، آهرمن خود چرا می داد؟» یعنی خدایی که کامل است، چرا اهریمن را آفرید؟ (علماء اسلام: ص 313). پاسخ این پرسش براساس حکمت مغانی این است که میان صفات جلال الهی و صفات سلبی تفاوت وجود دارد. (17) اهرمن مظهر صفات جلالی چون غیرت و عزت و ... است. غیرت خداوند مانع از این می شود که به هر کس برای تقریب به خداوند اذن دخول دهد. بدین جهت از ابلیس در حکمت مغانی به دربان درگاه الهی تعبیر کرده اند (عین القضات:1386، ص 74). وی به کسی که دعوی دوستی خداوند را دارد، دوستی دنیا را عرضه می کند، و چون فرد در دعوی خود صادق نباشد، دوستی خدا را رها می کند و به دوستی دنیا مشغول می شود که در اصطلاح این عمل وی را فریفتن و وسوسه کردن می نامند. بنابراین، وی تنها نگهبانی است که سره را از ناسره جدا می کند و به تعبیر عین القضات: «این دربان ممیز مدعیان است تا خود مخلص کدام است و مدعی کدام» (همان:ص 342). به همین جهت، ابلیس در نهایت می گوید که من تنها شما را دعوت می کردم و این شما بودید که مرا اجابت کردید (نک. سوره ابراهیم:22). در نتیجه می تون گفت که براساس حکمت مغانی ابلیس (اهرمن) گرچه باعث می شود ت اناسن به سوی شر تمایل پیدا کند و از این حیث از دید انسان موجودی شریر به شمار می آید، اما شر مطلق نیست و خلق شدن وی از خداوند نشانگر وجود شر در ذات الهی نیست.

نگاهی به پاسخ های سازگار با الهیات زرتشتی در مساله شر

از آن جا که در پاسخ به مساله شر می توان به طور همزمان چند نظریه را مقبول دانست (به عنوان مثال، شر می تواند به طور همزمان ناشی از اختیار اسنان و نیز مکافات اعمال فرد و همچنین لازمه ی خیرهای برتر باشد)ف در این ا به جز پاسخ دوگانه باوری که در این مقاله به تبیین آن پرداختیمف به سه پاسخ دیگر در خصوص مساله شر که با الهیات زرتشتی سازگار هستند اشاره می گردد: (18)
یک) شر ناشی از محدودیت های عالم ماده است؛ در الهیات زرتشتی، اهرمن پس از آفرینش جهان مادی به آن حمله کرد و در پایان جهان مادی نیز از فعالیت بازداشته می شود. براساس وجود مادی، نوعی از فعلیت است که اهریمن قادر به دستیابی به آن است(شاکد:1381، ص 120). بنابراین، چنین به نظر می رسد که در این جهان بینی، میان وجود عالم و وجود شر رابطه ای وجود دارد و می توان گفت این پاسخ به مساله شر که «شر ناشی از محدودیت و تضاد موجود در جهان مادی است» (قدردان قراملکی: 1388، ص 110) میت واند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد.
دو)شر ناشی از وجود موجودات مختار است؛ برخی از محققانی که به بررسی کیش زرتشتی پرداخته اند، کوشیده اند تا با تاکید بر اخلاقی بودن آیین زرتشتی، دو مینوی همزاد و دیوان و فرشتگان را موجوداتی ذهنی معرفی کنند. گرچه این نظر با حقیقت آیین زرتشتی اتخلاف دارد،اما از آنجا که بسیاری از شرق شناسان به این نظریه تمایل یافته اند، در این بخش از مقاله نشان داده می شود که رد صورت پذیرش این تفسیر از آیین زرتشتی، چگونه می توان به مساله شر پاسخ داد.
از آنجا که اهرمن موجودی مینوی است (19) و منشا پیدایش آن نیز شک است. وی دارای تن جسمانی نیست و وود گیتی ای ندارد (ارداویران نامه: فصل 5، بند 7؛ فرنبغ دادگی: 1385، ص 36؛ madan:1911,p.278,6)، لذا، برخی وجود اهرمن را تنها وجودی ذهنی (و نه خارجی) به شمار آورده اند، که عامل وسوسه و شر اخلاقی است (نک. اوشیدری: 1386، ص 134). بدین ترتیب دو مینوی همزاد نیز دو موجود عظیم در کیهان نیستند، بلهک دو توصیف، از ذهن متغیر انسان اندیشه ور به شمار می آیند (کانگا: 1384، ص 207؛ نیز نک. اکبری مفاخر: 1389، صص 75-76). به همین دلیل است که هرمزد و اهریمن دو موجود مینوی هستند که با چشم سر دیده نمی شوند (شاکد:1381، ص 118). در واقع جدیای میان جهان مینوی و جهان گیتی ای تنها با تحلیل ذهنی انجام می شود (همان:ص 83). و بر همین اساس است که انسان در نزاع میان خیر و شر نقشی کلیدی دارد و هدف از خلقت وی غلبه ی بر اهریمن و نیروهای شریر بوده است. و به همین خاطر است ک در متون پهلوی، نابودی اهرمن را ناشی از نیکی به دیگران و انجام اعمال ثواب و حایت وی را ازظلم کردن و انجام گناهان دانسته اند (روایت پهلوی:ص 53، بند 45). در دینکرد آمده است که:«درصورتی ممکن است اهریمن را از این جهان راند که هر کس به سهم خویش او را از تن خود براند، چون جایگاه اهریمن در جهان تن آدمیان است... بنابراین، تا وقتی کهدر این جهان [حتی] دیو کوچکی در تن یک انسان مسکن دارد، اهریمن در جهان هست» (madan:1911,p.530). بر این اساس حضور دیوان در جهان، حقیقتی هستی شناسانه نیست، بلکه مساله ای است که در مباحث انسان شناسی و روانشناسی مطرح می گردد( shaked:191,p.234شاکد: 1381، ص 122). این نکته واقعیت اهریمن را انکار نمی کند، بلکه وی را دارای خصلتی غیرمادی به شمار می آورد (همان: ص 122). فردوسی نیز در این باره می نویسد: «تو مر دیو را مردم بد شناس» (فردوسی:شاهنامه، ص 193) و اهرمن را دیوان دیو یا سالار دیوها دانسته اند (وندیداد:فرگرد19، بند 1 و 43).
بر این اساس است که یکی از آموزه های کیش مزدیسنا باور داشتن به هستی هرمزد و نیستی اهریمن است (اندرز پوریوتکیشان: بند3؛ یادگار بزرگمهر: بند4؛ نیز نک. اکبریب مفاخر:1389، ص 82). چنان که دینکرد می نویسد: «اهریمن نبود و نبود» (mahan:1911:p.534-,5-6.). براساس مطالب فوق مساله شر (اهرمن)، مستقیما با انسان و اختیار وی ارتباط دارد و می توان گفت که پاسه به مساله شر که آن را «ناشی از وجود مخلوقات مختار و لازمه ی اختیار» می داند (پلانتینجا:1374، ص 203 به بعد؛ قدردان قراملکی:1388، ص 210) به نحوی می تواند مورد پذیرش متکلمین زرتشتی قرار گیرد.
سه) وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است. در استان آفرینش، هرمزد به دلیل علم به آینده، اجازه می دهد تا اهرمن به دنیا حمله نماید. بدین ترتیب، اهرمن پس از تاختن به دنیا، در تله ای که هرمزد برای وی در نظر گرفته بود زندانی می شود. چرا که اگر به وی اجازه داده می شدتا به تاریکی بازگردد، نیرویش افزایش می یافت (نک. اکبری مفاخر:1389، صص 66-69) با گذشت زمان، نیروهای وی مانند موجودی که به تله افتاده است و در آن دست و پا می زند، تحلیل می رود و در ناهیت ناتوان می گردد. براساس این داستان، می توان گفت که پاسخ به مساله شر بر این اساس که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است» می تواند مورد پذیرش متکلمان زرتشتی قرار گیرد، چرا که پذیرفته اند که وجود اهرمن در این دنیا گرچه موجب شر است، اما تنها از همین طریق است که می توان شر را برای همیشه از میان برداشت و به خیر کثیر دست یافت.
این تحلیل می تواند راه حلی برای برطرف کردن برخی زا تناقضات ظاهری موجود در کیش زرتشتی در مساله خیر و شر باشد که برخی از محققان را دچار سردرگمی نموده است. به عنوان مثال، در آیین زرتشتی با وجود آنکه مرگ و خشک شدن آب و خاموش شدن آتش را آفریده ی اهریمن دانسته اند، قوائدی برای آن در نظر گرفته اند (نک.روایت پهلوی: ص 18)، و نیز اگر چه هوس های شهوانی از القائات شیطانی و تدبیر اهریمن برای فاسد کردن آدمی پدیدآمده است، اما شکل گیری نظام عالم براساس فوائد حاصل از آن صورت گرفته است (20)(شاکد:1386، ص 38). بدین ترتیب می توان این تناقض ظاهری را به این نحو برطرف کرد که «وجود شر برای رسیدن به خیر برتر لازم است».
در پایان لازم به ذکر است می توان، رابطه ی میان خیر و شر در الهیات زرتشتی را به دو صورت زیر در نظر گرفت:
الف) رابطه ی خیر وشر رابطه ی تضاد است، که این مقاله بر این اساس این نگرش تالیف شده است.
ب) رابطه ی خیر و شر رابطه ی سلب و ایجاب است. چنان که کسی چون شهرستانی کوشیده اند تا با تشبیه خیر و شر به نور و سایه، وجود شر را در اندیشه ی زرتشتی امری تبعی معرفی کنند (شهرستانی:1364، ج1، صص 217-218)(21)
اما به نظر می رسد که تبیین دوم از رابطه ی خیر و شر، نمی تواند مورد پذیرش الهیات زرتشتی قرار گیرد؛ زیرا همان طور که در دین اسلام، صفات جلال تبعی و صفات جمال اصلی به شمار نمی آیند، نمی توان در کیش بهی نیز اصل را با سپنته مینیو دانست و انگره مینیو را موجودی تبعی به شمار آورد.

نتیجه

این مقاله نشان می دهد که مسال هشر و اشکالاتی که امروزه به عنوان مهم ترین پناهنگاه الحاد مطرح شده است، پیش از این توسط متکلمان زرتشتی مطرح شده است و ان را دلیلی بر اثبات حقانیت مذهب خود دانسته اند. راه حل متکلمان زرتشتی، تفکیک مبدا خیر از مبدا شر و عدم انتساب شرور به وجود خیر است. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که براسس حکمت مغانی که در آثار عرفانی چون عین القضات و حلاج مطرح شده است، می توان هرمزد و اهرمن در کلام زرتشتی را با صفات جمال و جلال الهی تطبیق داد و از این طریق نشان داد که چگونه می توان کیش زرتشتی را با وجود آن که به دو مبدا متفاوت برای خیر و شر قائل است، کیشی توحیدی به شمار آورد. بدین ترتیب این مقاله اولا نشان می دهد که زرتشتیان در طرح اشکال مساله شر بر فیلسوفان دین معاصر تقدم زمانی داشته اند، و ثانیا راه حل آنها می تواند به صورت جدی در حل این مشکل به کار گرفته شود.
کتابنامه :
قرآن کریم.
آذر فرنبغ فرخ زادان، (1375)، ماتیکان گجستک ابالیش. برگردان: ابراهیم میرزای ناظر. تهارن: هیرمند.
آملی، سید حیدر. (1347). نقد النقود فی معرفة الوجود. تصحیح: هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی. تهران: انیستیتو ایران و فرانسه.
آموزگار، ژاله. (1387). «ترجمه ی فصل دوم و شوم شکندگمانیک وزار (چگونه اهریمن می تواند به روشنی بتازد و جرا اورمزد اهریمن را از بدن رکدن باز نمی دارد!؟» جرعه بر خاک (یادنامه ی استاد دکتر یحیی ماهیار نوابی). به کوشش: محمود جعفری دهقی. تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
-.(1386). «دوگانگی نیکی ها و بدی ها». بان فرهنگ اسطوره. تهران: معین.
ابراهیمی، حسن. (1385).«جلال و جمال». دانشنامه ی جهان اسلام، تهران: دانشنامه ی جهان اسلام.
ابراهیمی دینانی، غلامحسین. (1380)، قواعد کلی فلسفی در فلسفه ی اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اذکائی، پرویز. (اسفند 1368-فروردین 1369)، «اهرمن زدار». مجله چیستا. شماره ی 66 و 67.
ارداویراف نامه. (1382). گزارش: فیلیپ ژینو. ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار، تهران: معین.
ازنیک، (1380)، رساله ی تکذیب و رد فرق دینی. بخشی از کتاب: هزاره های گمشده، جلد1. تالیف:
پرویز رجب. تهران: توس.
اکبری مفارخ، آرش. (1389)، اهریمن شناسی ایرانی. تهران: ترفند.
امیر معیزی، محمد بن عبدالملک نیشابوری، (1318)، دیوان امیر معزی، تصحیح: عباس اقبال، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
اندرز پوریوتکشان. (1371). بخشی از کتاب: متون پهلوی، گردآوری: جاماسب آسانا. گزارش: سعید عریان. تهران:کتابخانه ی ملی.
انصاری، خواجه عبدالله. (1365). رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری. تصحیح؛ وحید دستگردی. تهران. کتابفروشی فروغی.
اوشیدری، جهانگیر. (1386)، دانشنامه ی مزدیسنا (واژه نامه ی توضیحی آیین زرتشت). تهران: مرکز.
بنونیست، امیل. (1354). دین ایرانی (بر پایه ی متن های مهم یونانی). ترجمه ی : بهمن سرکاراتی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
بویس، مری. (1374). تاریخ کیش زرتشت. ترجمه ی :همایون صنعتی زاده، تهران: توس.
(1388). «ریشه های فلسفه ی زرتشتی»، جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات). ترجمه ی: سعید زارع. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
(1385)، زرتشتیان (باورها و آداب دینی آنها). ترجمه ی: محمد سعیدی مهر. قم: طه.
(1374)، «خدا، جهان های ممکن و مساله شر». کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه ی : ابراهیم سلطانی و احمد نراقی. تهران: صراط.
تفصلی، احمد(1376)، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش: ژاله آموزگار. تهران: سخن.
جلالی مقدم، مسعود. (1384) آئین زروانی (مکتب فلسفی، عرفانی زرتشتی بر مبنای اصالت زمان)، تهران: امیرکبیر.
دوشن گیمن، ژ. (1378)، اورمزد و اهریمن (ماجرای دوگانه باوری در عهد باستان). ترجمه ی: عباس باقری. تهران: فرزان روز.
روایت پهلوی (متنی به زبان فارسی میانه). (1367). ترجمه ی: مهشید میرفخرایی، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
روز بهان بقلی. (1385)، شرح شطحیات. تصحیح: انری کربن. تهران: طهوری.
زادسپرم، وزیدگیها. (1385)، به کوشش: محمد تقی راشد محصل. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زنر، آر سی. (1377)، تعالیم مغان. ترجمه ی: فریدون بده ای. تهران: توس.
(1374)، زروان یا معمای زرتشتی گری. ترجمه ی : تیمور قادری، تهران: فکر ر وز.
سبحانی، جعفر. (1362)، خدا و صفات جمال و جلال. تنظیم: رضا استادی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی. سلمی، ابوعبدالرحمن (1388). مجموعه آثار. گردآوری: نصرالله پورجوادی. تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ی ایران.
سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم. (1381) دیوان سنایی. به اهتمام: پرویز بابایی تهران: آزاد مهر.
شاکد، شائول. (1381)، از ایران زرتشتی تا اسلام. ترجمه : مرتضی ثاقب فر. تهران: قفنوس.
(1386)، تحول ثنویت (تنوع آرای دینی در عصر ساسانی). ترجمه ی: سید احمد رضا قائم مقامی. تهران: ماهی.
شهرستانی، عبدالکریم. (1364)، الملل و النحل. تصحیح: محمد فتح الله بدران. قم: منشورات الرضی.
طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن. (1411ق) مصباح المتهجد، بیروت: موسسه فقه الشیعه.
عالیخانی، بابک. (1379)، بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی. تهران: هرمس.
(1382)، «دین زرتشتی از نظر گاه جاویدان خرد» . خرد جاویدان (مجموعه مقالات) تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
عراقی، فخرالدین (1338)، کلیات عراقی. تصحیح: سعید نفیسی. تهارن: کتابخانه ی سنایی.
(1384)، علماء اسلام. ضمیمه ی کتاب: آئین زروانی. تصحیح: مسعود جلالی مقدم. تهران: امیرکبیر.
عین القضات همدانی. ابوالمعانی. (1386). تمهیدات. تصحیح: عفیف عسیران. تهارن: منوچهری.
(1377). نامه ها. به اهتمام: علینقی منزوی و عفیف عسیران. تهران: امیرکبیر. فردوسی، ابوالقاسم. (بی تا). شاهنامه. به کوشش: م درویش. تهران: جاویدان.
فرنبغ دادگی. (1385)، بندهش. ترجمه ی مهرداد بهار. تهران: توس.
فره وشی، بهرام. (1355)، جهان فروری (بخشی از فرهنگ ایران کهن). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. (1346)، فرهنگ پهلوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
فقیه بلخیف ابوالمعانی محمد بن نعمت علوی. (1376)، بیان الادیان، تصحیح: محمد تقی دانش پژوه. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
قائم مقامی، سید احمد رضا (1382)، اهریمن در سنت ایراین. پایان نامه ی کارشناشی ارشد رشته ی فرهنگ و زبان های باستانی. به راهنمایی: بابک عالیخانی. تهران: دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران.
قدردان قراملکی، محمد حسن. (1388). خدا و مسئله شر. قم: بوستان کتاب.
قیصری. (1375)، مقدمه ی شرح فصوص الحکم. تصحیح: جلال الدین آشتیانی. تهران: علمی و فرهنگی.
کانگا، س.ن. (1384)، «آموزه ی دو مینویی در گاهان». ایران شناخت (مجموعه مقالات). گزارش: جلیل دوستخواه، تهران: آگاه.
(1386). کتاب پنجم دینکرد. تصحیح: ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران: معین.
کریستینسن، آرتور. (1355)، آفرینش زیانکار در روایات ایرانی. ترجمه: احمد طباطبایی. تبریز: موسسه تاریخ و فرهنگ ایران.
گات ها(کهن ترین بخش اوستا). (1384)، گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
گیسلر، نرمن. (1384). فلسفه دین. ترجمه ی : حمید رضا آیت اللهی. تهران: حکمت.
ماه فروردین روز خرداد. (1371) در کتاب: متون پهلوی. گردآوری: جاماسب آسانا. گزراش: سعید عریان. تهران: کتابخانه ی ملی.
مجتبایی، فتح الله. (1383)، «ابلیس». دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
مجلسی، محمدباقر. (1404ق). بحارالانوار. بیروت: موسسة الوفاء.
مردان فرخ. (1377)، شکند گمانیگ وزار (بخش هشتم). در کتاب، تعالیم مغان، نوشته ی زنر، ترجمه ی: فریدون بدره ای. تهران: توس.
معین، محمد (1387)، «یگانگی و دوگانگی در مزدیسنا». در کتاب؛ زندگی و اندیشه ی زرتشت. به کوشش: علی دهباشی. تهران: افکار.
مکنزی، دیوید نیل. (1383)، فرهنگ کوچک زبان پهلوی. ترجمه ی: مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مولایی، چنگیز. (1384)، «اهریمن»، دانشنامه ی زبان و ادب فارسی، به سرپرستی: اسماعیل سعادت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، (1357)، کشف الاسرار و عدة الابرار. تصحیح: علی اصغر حکمت. تهران: امیرکبیر.
(1385)، مینوی خرد، ترجمه ی: احمد تفضلی: به کوشش: ژاله آموزگار، تهران: توس.
نجم رازی. (1352)، مرصاد العباد، به اهتمام: محمد امین ریاحی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
وندیداد. (1370)، بخشی از کتاب: اوستا، جلد 2، گزارش: جلیل دوستخواه. تهران: مروارید.
ویلیامز، آلن. (1388)، «دین زرتشتی متاخر». جستاری در فلسفه ی زرتشتی (مجموعه مقالات)، ترجمه: سید سعید رضا منتظری. قم: دانشگاه ادیان و مذاهب.
هاشمی نژاد، قاسم. (1386)، کتاب ایوب (منظومه ی الایم ایوب و محنت های او از عهد عتیق). تهران: هرمس
یادگار بزرگمهر. (پاییز 1338)ف گزراش: ماهیار نوابی. نشریه یدانشکده ادبیات تبریز. سال یازدهم، صفحه ی 302-333.
یسنا(بخشی از کتاب اوستا)، (1380). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
یشت ها. (1388). گزارش: ابراهیم پورداود. تهران: اساطیر.
hanning,W.B.Zoroaster

عبارات مرتبط با این موضوع

برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادبرهانعلیتتاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل …هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهبمعیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکخلیج پارسمهانداس کارامچاند گاندی در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود برهان علیت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد برهانعلیت تاریخچه نخستین کسانی که به‌طور گسترده مفهوم علیت را در نوشته‌های خود مطرح کردند؛ افلاطون ندانم‌گرایی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد ندانم‌گرایی به‌معنی نداشتن دانش کافی در رد یا اثبات وجود یک پدیده است و به زیرشاخه‌های گروه دین و زندگی استان گلستان نمونه سوالات اهل سنت هسته تخصصی همچنان اقدام به بروزرسانی وبلاگ متبوع باارائه مطالب مفیدوسازنده پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب معیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک خلیج پارس «مهانداس کارامچاند گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند دیده به جهان گشود مسئله شر


ادامه مطلب ...

شبهاتی درباره‌ی تحریف قرآن و پاسخ به آن‌ها (1)

[ad_1]

نویسنده: محمد حسن بن حرّ عاملی

مترجم: مریم سادات عربی

 

 شبهات نویسنده‌ی معاصر در باب جمع قرآن و اختلاف قاریان

یکی از مهم‌ترین نوشته‌های کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رساله‌ی تواتر القرآن یا رسالة فی اثبات تواتر القرآن است که شیخ آن را در جواب یکی از عالمان معاصر خود و ردّ ادعای او مبنی بر تحریف قرآن و حصول فزونی و کاستی و تغییر در آن، نوشته است. وی در این رساله کوشیده است به نزاعی که به توسط برخی از هم مشربان اخباری افراطی او بر سر تحریف قرآن در گرفته بود پایان دهد. عالمی اخباری و هم عصر او، که فعلا درباره‌ی زندگی و تألیفات او هیچ اطلاعی به جز آنچه شیخ در این رساله آورده در دست نداریم، برای اثبات منحرف بودن متن کنونی قرآن، متواتر بودن آن را در مورد خدشه قرار داده است. بر اساس نوشته‌ی شیخ این شخص تفسیری نوشته بوده و در مقدمه‌ی آن به رسم مفسران مطالبی درباره‌ی قرآن ذکر کرده و از جمله متعرض عدم تواتر آن شده است.
نویسنده‌ی معاصر بعد از این سخن که از قول وی مبنی بر اینکه ما آنچه را که از طریق مخالفان در باب جمع قرآن و در باب اختلاف قاریان روایت شده است، ذکر ‌می‌کنیم تا کسی که در کتاب ما نظر ‌می‌کند بداند که این مطلب مشهور - یعنی تواتر قرآن - از جمله مشهوراتی است که هیچ اصل و اساسی ندارد، مطلب ذیل را از صحیح بخاری ‌می‌آورد: بخاری در صحیح از قول زید بن ثابت چنین آورده:
«ابوبکر به دنبال من فرستاد....(و من هم نزد او رفتم) ابوبکر گفت: عمر نزد من آمد و گفت که کشتار (روز یمامه) بر قاریان قرآن سخت بود و من بیم دارم که این کشتار قاریان در مکان‌های فراوان دیگری هم شدت پیدا کند و بخش‌های زیادی از قرآن از دست برود. من معتقدم که تو به جمع آوری قرآن فرمان بدهی، (من به عمر گفتم: چگونه کاری را انجام دهیم که رسول خدا آن را انجام نداده است؟ عمر گفت: سوگند به خدا که این کاری نیکو است، عمر همواره به من مراجعه ‌می‌کرد تا این که خداوند سینه‌ام را برای این کار گشود، و در آن به عقیده‌ای رسیدم که عمر آن عقیده و نظر را داشت.)
زید گوید: ابوبکر به من گفت: تو مردی جوان و خردمندی، ما به تو سوءِ ظن نداریم و تو بودی که وحی را برای رسول اکرم (صلی اله علیه و آله و سلم) ‌می‌نوشتی، پس دست نوشته‌های قرآن را جست و جو و آن‌ها را گرد هم جمع کن (سوگند به خدا که اگر به من (زید) تکلیف ‌می‌کردند که کوهی از کوه‌ها را جا به جا کنم، برای من سنگین‌تر از این نبود که مرا به جمع کردن قرآن امر ‌می‌کردند. گفتم: چگونه کاری را انجام دهیم که پیامبر خدا (صلی اله علیه و آله و سلم) که آن را انجام نداده است؟ ابوبکر گفت: قسم به خدا کار نیکویی است، و مکرراً به من مراجعه ‌می‌کرد تا این که خداوند به من شرح صدر عطا کرد، همان طور که به ابوبکر و عمر عطا کرده بود). پس [دست نوشته‌های] قرآن را جستجو کردم و آن را از شاخه‌های خرما و سنگ‌های سفید نازک و حافظه‌ی مردان جمع کردم، آیه‌ی آخر سوره‌ی توبه را نزد ابو خزیمه‌ی انصاری پیدا کردم و در نزد کسی غیر از او نیافتم [لَقَد جائَکُم رَسُولٌ مِن أَنفسِکُم عَزیزٌ علیه ما عَنِتُّم حَریصٌ علیکُم بِالمُؤمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ](1)، صحیفه‌ها نزد ابوبکر ماند تا وفات یافت، سپس در تمام زمان حیات عمر نزد او بود و بعد نزد حفصه دختر عمر نگهداری ‌می‌شد (2).
ابن ابی داود (3) آورده است:
«او گفت: عمر آمد و گفت: هر کس از پیامبر (صلی اله علیه و آله و سلم) چیزی را فرا گرفته، آن را بیاورد و آن را بر صحیفه‌ها و جریده‌های خرما و الواح می‌نوشتند و از هیچ کس موردی پذیرفته نمی‌شد مگر این که دو شاهد برای آن ‌می‌آورد»(4).
در گزارش دیگری ابوبکر به عمر و زید گفت:
«بر درگاه مسجد بنشینید، پس هرکس دو شاهد برای قسمتی از کتاب خدا (آیه‌ یا سوره) آورد آن را بنویسید»(5).
دیگری [ابن اشته در المصاحف] گوید:
«اوّلین کسی که قرآن را جمع کرد ابوبکر بود و زید آن را نوشت (در حالی که آنچه مردم از قرآن می‌دانستند برای زید بن ثابت آوردند) و او آیه‌ای را ‌نمی‌نوشت مگر این که دو شاهد عادل هم برای آن ‌می‌آوردند و همانا آخر سوره‌ی برائت را جز در نزد خزیمة بن ثابت، جایی دیگر نیافت، پس گفت آن آیه را بنویسید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت خزیمه را به جای شهادت دو مرد پذیرفته بود پس آن را نوشت و عمر آیه‌ی رجم را آورد ولی آن را ننوشتند برای این که تنها بود (و شاهدی نداشت)»(6).
حارث محاسبی (7) در کتاب فهم السنن ‌می‌گوید:
«نوشتن قرآن کار تازه‌ای نبود، زیرا پیامبر (صلی الله عله و آله و سلم) خود به نوشتن آن دستور داده بود، لیکن قرآن در رقعه‌ها (و استخوان شانه‌ی شتر و جریده‌های خرما) پراکنده بود و ابوبکر بود که دستور داد تا آن را از اینجا و آنجا جمع و در یکجا گرد آورند، و قرآن را به هیئت اوراقی در خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یافتند که متن قرآن بطور پراکنده در آن اوراق نوشته شده بود، پس آن را در یک جا جمع کردند و با نخ به هم وصل کردند تا چیزی از آن ضایع نشود و از بین نرود...»(8).
ابن وهَب (9) در موطأ ‌می‌گوید:
«ابوبکر قرآن را در اوراقی جمع کرد و این کار را از زید بن ثابت هم خواسته بود، امّا وی از انجام آن پرهیز کرد تا این که ابوبکر به کمک عمر از زید درخواست جمع قرآن را کرد و او پذیرفت »(10).
در کتاب مغازی موسی بن عُقبة (11) از ابن شهاب نقل شده است که گفت:
«وقتی مسلمانان در جنگ یمامه شکست خوردند صدای اعتراض ابوبکر بلند شد در حالی که از کشته شدن گروهی از قاریان بیمناک شده بود. پس رو به مردم کرد و اعلام کرد که هر چه از قرآن در نزدشان وجود دارد بیاورند، تا سرانجام قرآن که به صورت اوراقی بود در زمان ابوبکر جمع شد و او اولین کسی بود که قرآن را در مصحف جمع کرد»(12).
ابن حجر ‌می‌گوید: زید در روایتی گفته است:
«ابوبکر مرا به این کار (به جمع قرآن) دستور داد پس من آن را در پاره‌هایی از پوست و جریده‌های خرما نوشتم و بعد از مرگ ابوبکر، عمر مرا فرمود که قرآن را در مصحف واحدی بنویسم و آن صحیفه نزد عمر ماند (13)».
ابن حجر گوید:
«قول اول صحیح‌تر است چرا که قبل از این که قرآن در عهد ابوبکر جمع شود بر روی پوست و جریده‌های خرما نوشته شده بود سپس آن را در زمان ابوبکر در مصحفی جمع کردند، که اخبار صحیحی هم بر این مطلب دلالت ‌می‌کند»(14).
بدان که «عُسُب» جمع «عسیب» عبارت از شاخه‌ی عریان و بی‌برگ درخت خرما بود، که پوست آن را ‌می‌کندند و بر روی قسمت عریض آن می‌نوشتند و «لِخِاف» جمع «لَخفة» عبارت است از سنگ‌های نازک، که به آن صفحه‌های سنگی نیز گفته شده است.
بخاری از اَنَس چنین روایت کرده:
«حُذیفة بن یمان به نزد عثمان رفت، در زمانی که او به همراه اهل شام و عراق در ارمنستان و آذربایجان در حال جنگ بودند، با اعتراض به اختلاف مردم درباره‌ی قرائت قرآن به عثمان گفت: قبل از این که این مردم مانند یهود و نصارا (درباره‌ی کتاب خدا)، اختلاف پیدا کنند، آنان را دریاب؛ عثمان به دنبال حفصه فرستاد که صحیفه‌هایی را که در نزدت هست [به نزد ما] بفرست تا آن‌ها را در مصاحف استنساخ کنیم (وسپس به تو برمی‌گردانیم). حفصه آن را برای عثمان فرستاد و عثمان به زید بن ثابت و جماعتی دیگر دستور داد آن را در مصاحفی نسخه برداری و ثبت کنند. عثمان به قبائل سه گانه قریش گفت که هنگامی که (شما و زید بن حارثه) در باب قسمتی از قرآن اختلاف پیدا کردید، آن را به گویش قریش بنویسید که قرآن به لهجه‌ی آنان نازل شده است. آن‌ها همچنین کردند. (وقتی از صحیفیی که نزد حفصه بود نسخه برداری کردند عثمان آن‌ها را به حفصه برگرداند (15)) و به هر کرانه از قلمرو اسلامی مصحفی از آنچه کتابت شده بود فرستاد و امر کرد هر چه غیر از این قرآن باشد و در هر صحیفه یا مصحفی که باشد، سوزانده شود.
زید ‌می‌گوید: آیه‌ای از سوره احزاب را گُم کرده بودم در حالی که آن را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده بودم که قرائت ‌می‌کرد، پس از جستجو آن را در نزد خزیمه‌ی انصاری یافتم، و آن این آیه بود: (مِّن المُؤمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَهَدُوا اللهَ عَلَیهِ) (16)؛ پس آن را به همان صورت به مصحف ملحق کردم و در جای خودش نوشتم»(17).
ابن اشته (18) به نقل از انس آورده است:
«در زمان عثمان اختلاف در قرائت پیش آمد، تا آنگاه که تعدادی از جوانان و معلمانِ (قرآن) کشته شدند. (این خبر به عثمان رسید) عثمان گفت: [شما که] پیش من [هستید] قرآن را تکذیب ‌می‌کنید و غلط ‌می‌خوانید [چه رسد به] کسانی که دور از من هستند که آن را بیش‌تر تکذیب ‌می‌کنند)، ای یاران محمد، گردِ هم جمع شوید و برای مردم امامی (نسخه اصلی) بنویسید، گروهی جمع شده به نوشتن آن مشغول شدند و اگر اختلافی در آن پیدا ‌می‌شد ‌می‌گفتند: این آیه را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر او (فلانی) چنین خواند (سپس به دنبال آن فرد ‌می‌فرستادند هر چند که او به اندازه‌ی سه روز از مدینه دور بود، به او ‌می‌گفتند: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه بر تو قرائت کرد؟) این آیه و آن آیه را؟ او ‌می‌گفت به این صورت و آن صورت، و آنان آن آیه را در مکانی که برای آن آیات خالی گذاشته بودند می‌نوشتند»(19).
ابو داوود (از طریق محمد ابن سیرین) از کثیربن افلح آورده که گفت:
«زمانی که عثمان تصمیم گرفت که مصاحف را گرد آورد و بنویسد، دوازده تن از قریش و انصار برای این کار فراهم آمدند و سپس کسانی را دنبال جعبه‌ی صحیفه‌ها فرستادند که در خانه‌ی عمر بود و آن را آوردند (می گوید:) عثمان با آن‌ها اتمام حجت کرد که اگر در مسئله‌ای در کتابت قرآن به مشکل برخوردند و اختلاف پیدا کردند آن را به تأخیر بیاندازند. (محمدبن سیرین ‌می‌گوید:) گمان ‌می‌کنم به این دلیل آن مورد را به تأخیر می‌انداختند تا مطمئن شوند که آن آیه‌ی مورد تردید، در آخرین عرضه بر پیامبر چه صورتی داشته است تا بدان صورت بنویسند»(20).
ابن تین (21) و برخی دیگر گفته‌اند:
«تفاوت بین جمع ابوبکر و جمع عثمان در این است که گردآوری ابوبکر به سبب ترس از ضایع شدن بخشی از قرآن یا از میان رفتن حاملان آن بود، چون قرآن به صورت مجموعه‌ای معین در یکجا وجود نداشت، بنابراین وی آن را در صحیفه‌هایی مرتب که آیات هر سوره در آن موافق با آن چیزی بود که از پیامبر رسیده بود جمع آوری کرد. در حالی که گردآوری عثمان به دلیل اختلاف زیاد در وجوه قرائت‌های قرآن بود، در زمانی که مردم با گسترش یافتن لهجه‌ها آن را به لهجه‌ی خودشان قرائت ‌می‌کردند (امری که موجب شد تا برخی از آن‌ها، برخی دیگر را تخطئه کنند). بنابراین عثمان از وخامت امر بیمناک شد، و آن صحیفه‌ها را در یک مصحف واحد با سوره‌هایی منظم جمع آوری کرد (و در میان همه‌ی لهجه‌ها) به لهجه‌ی قریش اکتفا کرد، برای این که قرآن به لهجه‌ی ایشان نازل شده است، هر چند در آغاز امر برای رفع هر نوع مشکلی، اجازه داده شد که دیگر قرائت‌ها هم به کار گرفته شوند»(22).
قاضی ابوبکر باقلّانی (23) در کتاب الانتصار چنین می‌گوید:
«عثمان (مانند ابوبکر) صرفاً قصد جمع کردن قرآن بین دو لوح را نداشت. قصد وی گرد آوردن آن بر اساس قرائت‌های ثابت و معروف از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دور افکندن قرائت‌هایی غیر ثابت و نامعروف بود. او مصحفی فراهم کرد که هیچ تقدیم و تأخیر و تأویل همراه با تنزیلی در آن وجود نداشت، و عاری از هر گونه آیه‌ای بود که تلاوت آن منسوخ شده اما در کنار آیات دیگر ثبت شده و قرائت آن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرضه شده باشد»(24).
حارث محاسبی ‌می‌گوید:
«(در بین مردم) مشهور است که عثمان، جامع قرآن بوده اما چنین نیست. عثمان، تنها مردم را به قرائت بر وجهی وادار کرد که آن را کسانی از مهاجرین و انصار برگزیده بودند، او از فتنه‌ای که در اختلاف بین قرائت میان اهل عراق و شام (در حروف قرائت‌ها) در گرفته بود ‌می‌ترسید، اما قبل از این دوره مصاحف بر اساس وجوهی از قرائات هفتگانه که جبرئیل نازل کرده بود استوار بود، امّا پیشاهنگ همه در جمع قرآن ابوبکر بود»(25).
در تعداد مصاحفی که عثمان آن‌ها را به کرانی بلاد اسلامی فرستاد، اختلاف است امّا مشهور آن است که تعداد آن‌ها پنج تاست، اما چهار و هفت هم گفته شده است.
در صحیح بخاری آمده است که (قتاده گوید: از انس بن مالک پرسیدم چه کسی قرآن را در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جمع کرد) گفت:
«چهار تن ایشان از انصاراند، اُبّی بن کعب و معاذ بن جبل و زید بن ثابت و ابو زید، گفتم: ابوزید کیست؟ گفت: مردی از عمو زادگان من است»(26).
هم از انس نقل شده که گفت:
«پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وفات یافت در حالی که قرآن را جز چهار تن جمع نکرده بودند:
ابو درداء، معاذ بن جبل وزید بن ثابت و ابوزید» (27).
نسائی به طریق صحیح از ابن عمر نقل کرده:
«قرآن را جمع کردم و آن را هر شب قرائت ‌می‌کردم، این خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و ایشان به من فرمودند: هر ماه قرآن بخوان»(28).
ابن ابی داود آورده است:
«قرآن در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط پنج تن از انصار جمع شد: معاذ بن جبل، و عبادة بن صامت، اُبی بن کعب و أبودرداء، أبوأیوب انصاری»(29)
از شعبی (30) گوید:
«قرآن در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) توسط شش تن جمع شد شد: اُبی، زید و معاذ، أبوالدرداء، سعد بن عبید وأبو زید. و مجمع بن جاریة همه‌ى قرآن را به جز دو یا سه سوره جمع کرده بود»(31).
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: در این شواهد، کلمه‌ی «جمع» را باید بر حفظ قرآن حمل کرد، یعنی این اشخاص همه‌ی قرآن را به حافظه سپرده بودند نه کسانِ دیگر، و منظور از کتابت در رقعه‌ها و شبیه به آن‌ها هم یعنی حفظ آن، تا در تنافی با اخبار رسیده نباشد - وی در ادامه گوید - آنچه گفتیم تعلق به جمع قرآن دارد و امّا پاره‌ای از آنچه را تعلق به اختلاف قرائات دارد، بیان ‌می‌کنیم:
بخاری از قول عمر آورده:
«در زمان حیات رسول اکرم شنیدم هشام بن حکیم که سوره‌ی فرقان را ‌می‌خواند (به قرائتش گوش سپردم) او سوره را با حروف (گونه‌های) چندی
قرائت ‌می‌کرد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به این نحو بر من نخوانده بود، چیزی نمانده بود که در همان حال نماز با او درگیر شوم، اما صبر کردم تا نمازش را سلام داد، (آنگاه ردایش را محکم گرفتم) و گفتم:
چه کسی قرائت این سوره را این گونه (که شنیدم ‌می‌خواندی) به تو تعلیم داده است؟ گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه بر من خواند. (به او گفتم: دروغ ‌می‌گویی، پیامبر آیه‌ای را که تو خواندی به گونه‌ای دیگر برای من قرائت کرد) او را به نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بردم و گفتم: من شنیدم که هشام سوره‌ی فرقان را با حروفی (به گونه‌ای) ‌می‌خواند که شما برای من این گونه نخوانده‌اید، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: رهایش کن، ای هشام بخوان، پس هشام (بر پیامبر قرائتی که شنیده بود) خواند، پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به همین نحو نازل شده است؛ (سپس فرمود: ای عمر بخوان، من همان طور خواندم که پیامبر به من تعلیم داده بود، پس ایشان فرمود: به همین نحو نازل شده)، قرآن بر هفت حرف نازل شده است به هر یک از این هفت حرف که برایتان میسّر است آن را قرائت کنید»(32).
به طریق دیگر (از نسائی) که جبرئیل فرمود:
«(ای محّمد) قرآن را بر یک گونه (علی حرف واحد) بخوان، پس میکائیل فرمود: به آن بیافزای (و او چندان بدان افزود) تا به هفت برسد، گوید:
قرآن را بر هفت حرف بخوان که هر کدام از آن‌ها شافی و کافی است»(33)
حافظ أبویعلی موصلی (34) چنین آورده که:
«عثمان روزی بر فراز منبر گفت: خداوند را به یاد آن مردی ‌می‌آورم که این سخن پیامبر را شنیده است: «إنَّ القرآن نزل علی سبعة أحرف کلّها شافٍ و کافٍ» چون برخاست، همه برخاستند، تعدادشان به حدّی بود که قابل شمارش نبودند. همه به گفته‌ی او شهادت دادند، سپس عثمان گفت: من هم با ایشان شهادت می‌دهم»(35).
أبو عبید بر تواتر این حدیث تصریح کرده است اما در تأویل و تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: آنچه در مورد قول به تواتر قرائات سبعه شهرت دارد - با این که اساتیدی که آن‌ها برای این حدیث ذکر کرده‌اند، آن را از حدّ خبر آحاد خارج ‌نمی‌سازد - بسیار بعید ‌می‌نماید.
سپس از کتاب النشر ابن جزری (36) چنین نقل می‌کند:
«هر قرائتی که با قواعد زبان عربی به نحوی از انحا موافقت داشته باشد و با یکی از مصاحف (عثمانی) ولو به احتمال نیز هماهنگ باشد و سند آن نیز صحیح باشد، قرائتی صحیح است که ردّ آن (و انکار آن) جایز نیست، بلکه آن مطابق با یکی از حرف‌های هفت گانه ای است که قرآن به آن نازل شده است چه این قرائتِ ائمه‌ی هفتگانه یا ائمه‌ی دهگانه و یا غیر از آن‌ها (از ائمه مورد قبول) باشد. و هر گاه یکی از این ارکان سه گانه مختل شود به آن‌ها قرائات ضعیف و شاذ یا باطل اطلاق ‌می‌شود»(37).
نیز ‌می‌گوید: «و این همان روش و عقیده‌ی پیشینیان است که از هیچ یک از آن‌ها سخنی بر خلاف آن مذهب، نیافته و نشنیده ام»(38).
سپس گوید:
«قرائات هفتگانه و ده گانه و سیزده گانه‌ی مشهور امروز به نسبت آنچه در اعصار اولیه مشهور بوده اندکی است از بسیار و قطره‌ای است از دریا (و هر کسی که بر این مطلب وقوفی داشته باشد به آن یقین ‌می‌یابد). و قاریانی که این قرائت را از ائمه و مشایخ هفتگانه‌ی متقدم یا غیر از ایشان گرفته‌اند، گروه‌های غیر قابل شمارش (و طوائفی غیر قابل شمارش هستند و کسانی هم که از ایشان این قرائت را فرا گرفته‌اند بیشترند). هنگامی که قرن سوم فرا رسید (شکاف‌ها گسترش یافت و ضبط به حداقل رسید، در حالی که در آن عصر دانش کتاب و سنت به فزونترین حد خود رسیده بود). بعضی از مشایخ متصدی ثبت و ضبط قرائات شدند، اولین کسی که عهده‌دار جمع آن شد، أبو عبید قاسم بن سلام (وفات، 224) بود. به گمان من او قاریان اولیه را علاوه بر قاریان هفتگانه، بیست و پنج تن ‌می‌داند. و بعد از او أحمد بن جبیر بن محمد کوفی (وفات، 258) ساکن انطاکیه، کتابی در مورد قرائات پنجگانه تألیف کرد که مربوط به یکایکِ شهرها بود. و بعد از او (قاضی) اسماعیل بن اسحاق مالکی (وفات، 282)، دوست قالون کتابی (در قرائات) تألیف کرد که در آن قرائت بیست تن از مشایخ از جمله قاریان هفتگانه را گرد آورد و بعد از او (امام) أبوجعفر محمد بن جریر طبری (وفات، 310) کتابی فراگیر و کامل تألیف کرد که آن را جامع نامید و در آن بیست و اندی قرائت را گرد آورد. بعد از او (ابوبکر) محمدبن أحمد (بن عمر) داجونی (وفات، 324) کتابی در قرائات تألیف کرد و أبوجعفر طبری را یکی از قاریان دهگانه شمرد. بدنبال او ابوبکر احمد بن موسی بن عباس بن مجاهد، اولین کسی است که به قرائتِ قراء سبعه اکتفا کرد (و در آن از داجونی و ابن جریر نیز روایت نمود)»(39).
سپس نام مؤلفان کتاب‌های قرائات را ذکر ‌می‌کند و یادآور می‌شود که صاحب کتاب الکامل پنجاه قرائت از ائمه‌ی قرائت و هزار و چهارصد و پنجاه و نه طریق را در کتابش آورده است.
می گوید:
«این فصل را به این سبب طولانی کردیم که از شخصی کم دانشی نقل شده است که قرائات صحیح آن است که از قاریان هفتگانه نقل شده باشد، یعنی همان هفت حرف (وجهی) که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن اشاره کرده است... بر ذهن کثیری از این کم دانشان این مطلب غالب شده که قرائت صحیح همان چیزی است که در شاطبیه و تیسیر آمده است و (منظور از این گفته‌ی پیامبر: قرآن برهفت وجه نازل شده، همان است). حتی بعضی از آن‌ها هر قرائتی را که در این دو کتاب نباشد، جزو قرائات شاذ شمردند (و بسیاری از آنان حتی قرائاتی را که جزو قرائات هفتگانه نیست، جزو قرائات شاذّ ‌می‌دانند) و چه بسا قرائت (کثیری از آنان که نامشان در دو کتاب شاطبیه و تیسیر (40) نیامده و جزو هفت تن نیز نبودند) از بسیاری که در این دو کتاب نام آن‌ها آمده صحیح‌تر باشد. این اشخاص شنیده‌اند که قرآن بر هفت حرف نازل شده و به قرائات هفتگانه هم علم پیدا کرده‌اند، حال گمان برده‌اند که این «هفت» اشاره به همان «هفت حرف» دارد، لذا دچار شبهه شده‌اند و به این خاطر بسیاری از ائمه‌ی قرائات متقدم اکتفای ابن مجاهد به هفت تن از قاریان را خوش نداشته و او را از این بابت تخطئه کرده‌اند»(41).
نویسنده معاصر ‌می‌گوید: دو قولی که از صاحب نشر نقل شده است با هم در تنافی‌اند، بدین گونه که اختلاف قرائات به بیش از هفت وجه مستلزم این نیست که بر هر کلمه تا هفت وجه بیافزاییم، بلکه ‌می‌تواند این گونه باشد که مثلاً در پنجاه قرائت بیش از دو وجه وجود نداشته باشد؛ در معنی این حدیث - آنچنان که از بعضی نقل شده - باید بگوئیم که منظور از کلمه‌ی «سبعه» حقیقتِ عدد هفت نیست، بلکه منظور آسان گرفتن است و لفظ سبعه برای بیان کثرت در آحاد اطلاق ‌می‌شود، کما این که «سبعین» در مرتبه‌ی دهگان و لفظ «سبعمئه» در مرتبه‌‌ی صدگان می‌آید، و مراد عدد معینی نیست، زیرا حرف در زبان عربی بر هجاء و کلمه و معنی و وجه صدق ‌می‌کند (42).
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید:
بر فرض این که این حدیث صحیح باشد ‌می‌توان معانی متعددی از آن برداشت کرد، در این صورت حدیثی که در کافی و در آخرِ کتاب فضل قرآن آمده است به این مضمون، از علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از عمر بن أذینه و فضیل بن یسار، که گفت: به ابی عبدالله (علیه السلام) گفتم: مردم ‌می‌گویند که قرآن بر هفت حرف نازل شده است، حضرت فرمود: «دروغ ‌می‌گویند دشمنان خدا، قرآن بر یک حرف نازل شده و از جانب خداوند یگانه است»(43).
باید این گونه معنی شود که مراد از این که امام (علیه السلام) آنان را دروغگو شمرد ناظر به این است که آنان معانی‌ای را بر این حدیث حمل کردند از اختلاف زبان‌ها و لهجه‌ها و غیر آن، در حالی که وجود معانی متعدد برای یک لفظ (یا عبارت) منافاتی ندارد.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: حدیثی که دلالت بر هفت حرف ‌می‌کند، محمد بن حسن صفار در کتاب بصائر الدرجات از ابو جعفر (علیه السلام) روایت کرده است که حضرت فرمود:
«تفسیر قرآن بر هفت حرف است، پاره‌ای راجع به آنچه گذشته است و پاره‌ای راجع به آنچه که هنوز روی نداده، که آن را امامان ‌می‌دانند»(44).
این حدیث تفسیر دیگری دارد و آن این است که تفسیر قرآن به نسبت جزء‌ها و بخش‌ها بر هفت وجه است، نه به نسبت یک آیه‌ی واحد، مگر این که دارای تعدد معانی باشد که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) شناخته خواهد شد.
در کتاب خصال شیخ صدوق از طریق محمد بن حسن صفار، از عباس بن معروف از محمد بن یحیی صیرفی از حماد بن عثمان آمده است که گفت: به ابی عبدالله (علیه السلام) گفتم: احادیث مختلفی از شما روایت شده؟ حضرت فرمود: «قرآن بر هفت وجه نازل شده است و کمترین آن این است که امام بر هفت وجه فتوا دهد، سپس فرمود: [هَذَا عَطَاؤُنَا فَامنُن أَو أَمسِک بِغَیرِ حِسَابٍ (45)، این بخشش ماست، پس بی‌شمار ببخش یا (برای خود ) نگه دار] (46).
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید:
دانستید که شهرت قرائات هفتگانه در نزد آنان هیچ اصل و اساسی ندارد چه رسد در نزد ما. پس بدان قول به تواتر مصاحف عثمانی به نحو بسیار آشکاری باطل است و اگر قول به تواتر در نهایت شهرت بود از تأمل و جستجو در منابع حدیثی شناخته ‌می‌شد، و اگر در آنچه برایت آوردم دقت کنی به عدم تواتر قرآن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یقیین پیدا ‌می‌کنی. در غیر این صورت بین صحابه و تابعین اختلاف واقع ‌نمی‌شد و حذیفه از اختلاف آن‌ها بیمناک نمی‌شد، چیزی که مانند و شبیه آن بین یهود و نصارا اتفاق افتاد، در تحریف قرآن نیز حادث شود. این مطلب هم که آنان هیچ آیه‌ای از قرآن را نمی‌نوشتند مگر با حضور دو شاهد عادل - برفرض صداقتشان - شاهد صدقی است بر عدم تواتر قرآن و شک ایشان در اجزای آن، با وجود این که اینان به گمان خود از بزرگان صحابه بودند، چه برسد به وضع و حال صغار صحابه - تا آنجا که ‌می‌گوید - با این وجود ما نمی‌گوئیم آن معجزی که خداوند آن را برای تحدّی نازل کرده بر جای نمانده است، زیرا تغییری که ما ‌می‌گوئیم قرآن را از حد اعجاز خارج ‌نمی‌کند، زیرا ما ‌نمی‌گوئیم کلامی طولانی در آن وارد شده، بلکه ‌می‌گوئیم افزودگی یا نقصانی در کلمه یا حرفی صورت گرفته و حرکتی تغییر یافته و یا آیه‌ای از جای خودش به جای دیگر رفته است، ولی چنانچه کسی که در آثار و احادیث معصومین (علیهم السلام) که جایگاه وحی هستند [مهابط وحی الله] (47) تتبع کند به این مطلب پی خواهد برد و بیشتر آیات هم مصون از این تغییر مانده‌اند.
نیز [نویسنده‌ی معاصر] ‌می‌گوید: از جمله دلائلی که بر وقوع تغییر و تبدیل در قرآن، از طریق شیعه و سنی وارد شده، این است که «تمام آنچه در امّت‌های گذشته روی داده است مانند آن در این امّت نیز جزء به جزء وطابقُ النعل بالنعل وقوع خواهد یافت»(48).
در این که یهود و نصارا کتاب‌های خود را تحریف کرده‌اند اختلاف نظری وجود ندارد و قرآن در جاهای زیادی این موضوع را اعلام کرده است، چگونه تواند بود که این امّت اسلامی کتاب پروردگار خود را حفظ و صیانت کرده و آن را دگرگون و تحریف نکرده باشد؟
اگر گفته شود که این فرد (قرآن) از آن عام (کتاب‌های آسمانی) مستثنی شمرده شده، با استناد به دو آیه‌ی: [إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وَإِنَّا لَهُ و لَحَفِظُونَ] (49) و :[لَّا یَأتِیهِ البَطِلُ مِن بَینِ وَ لَا مِن خَلفِهِ تَنزیلٌ مِّن حَکِیمٍ حَمیدٍ] (50) در جواب گفته ‌می‌شود: ضمیر«ه» در «لَهُ» ‌می‌تواند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برگردد، مانند این آیه: [و الله یعصمک من الناس] (51) بر فرض برگرداندن آن به قرآن، گوئیم قرآن نزد اهلش (اهل بیت) محفوظ است تا حضرت قائم ظهور نماید، این حدیث که شیعه و سنّی بر آن اتفاق دارند دلالت بر مطلب دارد: «انّی تارکٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی آهل بیتی، و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض»(52).
مراد از آیه‌ی دوّم هم عدم بطلان قرآن است به وسیله‌ی کتب آسمانی به این معنی که آن‌ها متضمن تکذیب قرآن باشند و به واسطه‌ی شریعتی که در پی آن ‌می‌آید، همان طور که دین‌های دیگر منسوخ شد.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: محمّد بن سیرین از عکرمه روایت ‌می‌کند که چون زمان بیعت ابوبکر فرارسید علی بن ابیطالب در خانه ماند، به ابوبکر گفتند: علی از بیعت با تو اکراه دارد، ابوبکر در پی آن حضرت فرستاد و گفت: از بیعت با من اکراه داری؟ حضرت فرمود:
قسم به خدا نه (گفت: چه چیز مانع بیعت تو با من گردید؟ علی گفت:) دیدم که به کتاب خدا ‌می‌افزایند، پس با خودم گفتم، ردا بر دوش ‌نمی‌گیرم مگر از برای نماز تا این که قرآن را در مصحفی جمع کنم، ابوبکر گفت: آنچه تو به آن عزم داری خوب است (53).
ابن اشته این گزارش را در مصاحف به گونه‌ای دیگر آورده:
علی (علیه السلام) در مصحف خود ناسخ و منسوخ را نیز نوشت (54).
ولی ابن حجر این خبر را ضعیف شمرده و گفته است:
اولین کسی که کتاب خدا را جمع کرد ابوبکر بود (55).
نویسنده‌ای معاصر ‌می‌گوید:
این گفته از سر عناد با علی (علیه السلام) است (56). چگونه راضی نشدند که شهر علم (علی علیه السلام) جامع قرآن باشد؟ و به کسی غیر از او که از عوام صحابه بود رضایت دادند، و سوزاندن مصاحف حتّی مصحف عبدالله بن مسعود، طعنی در حق جامع قرآن محسوب نشد در حالی که بخاری از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که حضرت فرمود:
«قرآن را از چهار تن بگیرید، از عبدالله بن مسعود و سالم و معاذ و أبی بن کعب»(57)، یعنی از ایشان قرآن را فرا گیرید.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید:
این ادعا بعینه مانند ادعای اجماع بر خلافت اولین خلیفه‌ی ایشان است که وقتی تنی چند بیعت کردند و جمع زیادی مخالفت نمودند، گفتند: اجماع صورت گرفته است، حال چگونه تواند بود که کذب ادعای اجماع آن‌ها (درباره‌ی خلافت) معلوم تلقی شده، اما ادعای آن‌ها در باب تواتر قرآن صادق شمرده ‌می‌شود؟ با این که آنچه که از ایشان در باب کیفیت جمع قرآن نقل شده است، دلالتش بر کذب ادعای آنان نسبت به تواتر آن بسی واضح‌تر و آشکارتر است از دلالت آنچه که از آنان در باب عقد بیعت بر کذب اجماع نقل شده است.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: اجماعی که بعضی علمای ما نسبت به عدم تغییر قرآن دارند بسی دورتر از عقل است نسبت به ادعای اجماع بر بیعت با خلفای آن‌ها؛ زیرا بیشتر قدمای اصحاب ما، اصحاب ائمه (علیهم السلام) و کسانی‌اند که به ایشان نزدیکند و اقوال ایشان از همان احادیث ائمه که در کتاب‌های مورد اعتماد ثبت و ضبط شده است دریافت ‌می‌شود. زیرا مدار و محور مذهب ما بر روایات است نه بر اجتهادات، پس سخن و عقیده‌ی آنان همان روایاتشان است، آنگاه که موافق با شیوه‌ی مخالفان مذهب ما نباشد و نقیض و معارض آن روایت از جانب ایشان صادر شده باشد.
مطلبی که ما در باب آن بحث ‌می‌کنیم، کاملا دور از توهّم است. آری اگر در روایات ما، چیزی موافق با عقیده‌ی آنان یعنی تواتر قرآن وجود ‌می‌داشت، ‌می‌گفتیم که به دلیل این که احتمال تقیه وجود دارد آن حدیث دلالتی بر این ندارد که آن قول و عقیده‌ی راوی بوده باشد.
نویسنده‌ی معاصر ‌می‌گوید: من می‌شنوم که جماعتی بر ما ایراد ‌می‌گیرند و ‌می‌گویند این روایات اخبار آحادی (واحد) هستند که در نهایت مفید ظّن‌اند که در نزد شما اعتباری ندارد.
به دلیل عدم علم به نزول قرآن و احتمال فزونی و تحریف، حجیت و دلیلیتی برای قرآن باقی نمی‌ماند، و قیاس و رأی و استحسان هم ادله‌ی مورد قبول امامیه نیست، پس این عقیده بدون دلیل و حجت ‌می‌ماند و تمسک به آن جائز نیست.
تو آگاهی به این که این مطلب از سر لجاج و عناد گفته شده است و اهل خرد اگر در آنچه ما گفتیم و بعداً خواهیم گفت نظر کند فساد و بطلان آن را درمی‌یابد، به این معنی که وجوب عمل به قرآن و اخبار به شرط اجتماع و فراهم بودن شرایط و برطرف شدن موانع است، هر چند حُکمُ اللهِ واقعی در اکثر این موارد منتفی است.
در اینجا نقل آنچه که نویسنده‌ی معاصر در کلام خود به آن استدلال و با آن محاجه ‌می‌کرد به طور خلاصه به پایان رسید.
وی سپس متعرض دو فصل دیگر شده، یکی در بیان این که عمل به تفسیر قرآن جایز نیست مگر به وسیله‌ی حدیث صحیح و نصّ صحیح، و دیگری در بیان عمل به حدیث بر طریق اخباریان (58) و ترک آنچه که شیوه‌ی اصولییان است (59) و سپس تفسیر خود را شروع کرده است.
‌می‌گویم: تا اینجا معلوم شد مجموع استدلالاتی که نویسنده معاصر برادعای خود آورده بر چهار وجه است:
نخست: آنچه در مورد کیفیت جمع قرآن روایت شده؛
دوم: کثرت قرائات؛
سوم: این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): «ما وقع فى الأُمم السالفه یقع فى هذه الأُمّة»؛
چهارم: تصریحاتی که وی به گمان خود از طریق شیعه در آغاز سخن آورده است.
بنابراین سخن من [در این رساله] در باب ابطال هر کدام از این شبهات چهارگانه خواهد بود، و بالله التوفیق.

پی‌نوشت‌ها:

1- التوبة: 128.
2- صحیح بخاری، ج 6، ص 98-99، باب جمع القرآن.[م].
3- عبدالله بن سلیمان بن اشعث أزدی سجستانی، ابوبکر بن أبی داود: از حافظان حدیث و صاحب کتاب‌هایی چون: المصاحف، المسند، السنن، التفسیر و القراءات و الناسخ والمنسوخ (الاعلام، ج 4، ص 91).
4- المصاحف، ص 17.
5- همان، ص12.
6- الإتقان، ج 1، ص 210. [م] .
7- الحارث بن أسد أبو عبد الله محاسبی صوفی نامدار، یکی از کسانی که زهد و معرفت به علم ظاهر و باطن در او جمع شده و کتاب‌های زیادی در اصول دین داری و ردیه بر مخالفان از جمله معتزله دارد (تاریخ بغداد، ج 8، ص 211؛ وفیات الاعیان، ج 2، ص 57).
8- الاتقان، ج 1، ص 210-211.[م].
9- موطأ صغیر، از أبی محمد بن عبدالله بن وهب مالکی مقری متوفی سال 137 (کشف الظنون، ج 2، ص 724).
10- الاتقان، ج 1، ص 211.[م].
11- موسی بن عقبة بن أبی عیاش اسدی، ابومحمد مولی آل زبیر و عالم به سیره نبوی و از رجال ثقه در حدیث بوده است، وى اهل مدینه و تولد و وفاتش نیز در همان جا بوده، کتاب المغازی اثر اوست (الاعلام، ج 7، ص 325).
12- الاتقان، ج 1، ص 211.[م].
13- الاتقان، ج 1، ص 211[م].
14- همانجا.
15- کتاب الاوائل، ج 1، ص 218؛ المصاحف، ص 18-21.[م].
16- الاحزاب: 23.
17- صحیح بخاری، ج 3، ص 11.
18- محمد بن عبدالله بن أشته، أبوبکر الاصفهانی، دانشمند ادبیات عرب و علم قرائت و صاحب تألیفات نیکو، از اهالی اصفهان و ساکن مصر بوده و در همان جا نیز وفات یافت. از کتاب‌های وی المحبر و المفید در مورد قرائت‌های شاذ است (الاعلام، ج 6، ص 224).
19- الاتقان، ج 1، ص 212-213.[م].
20- المصاحف، ص 33.
21- عبد الواحد بن التین السفاقسی المغربی، محدث مالکی که شرحی بر صحیح بخاری در چند مجلد نوشته است (هدیة العارفین، ج 1، ص 635).
22- الاتقان، ج 1، ص 213.[م].
23- محمد بن طیب بن محمد بن جعفر، ابوبکر از قضات و از بزرگان علمای کلام که در زمان وی ریاست مذهب اشاعره به او رسید. او متولد بصره بود و بعدها ساکن بغداد شد و در همان جا وفات یافت (الاعلام، ج 6، ص 176)؛ وی معروف به «باقلّانی» است و منسوب به «باقلّا» و بیعِ آن (نک: شط شیرین پر شوکت، ص 245).[م].
24- الاتقان، ج 1، ص 213-214.[م].
25- الاتقان، ج 1، ص 214.[م].
26- صحیح بخاری، ج 4، ص 229.
27- همان، ج 6، ص 103.
28- سنن انسائی، ج 5، ص 24.
29- الاتقان، ج 1، ص 249.[م].
30- عامر بن شراحیل بن عبد ذی کبار الشعبی الحمیری، ابوعمر از تابعین بوده؛ در کوفه متولد و وفات یافته است (الاعلام، ج 3، ص 251).
31- الاتقان، ج 1، ص 249.[م].
32- صحیح بخاری، ج 3، ص 1611.
33- الاتقان، ج 1، ص 172.[م].
34- احمد بن علی بن المثنی التمیمی الموصلی، ابویعلی، حافظ و از علمای حدیث، مشهور و ثقه است. (الاعلام، ج 1، ص 171).
35- الاتقان، ج 1، ص 172.[م].
36- محمد بن محمد بن علی بن یوسف، ابوالخیر، شمس الدین العمری الدمشقی الشیرازی الشافعی مشهور به ابن جزری؛ وی در دمشق تولد و رشد یافت و مدرسه‌ای به نام «دارالقرآن» بنا کرد و بارها به مصر سفر کرد و در شیراز فوت نمود. از کتاب‌های او النشر و غایة النهایة فی طبقات القراء و نهایة الدرایات فی اسماء رجال القراءات را ‌می‌توان نام برد (الاعلام، ج 7، ص 45).
37 - النشر فی قراءات العشر، ج 1، ص 9.
38- همان، همانجا.
39- النشر فی قراءات العشر، ج 1، ص 33.
40- التیسیر فی قراعات السبع، کتابی است از أبو عمرو عثمان بن سعید بن عثمان متوفی 444، این کتاب مختصری است شامل مذاهب قاریان هفتگانه در شهرهای مختلف و روایات وطرق انتشار یافته‌ی آن نزد قاریان که نزد ائمه متقدم این فن صحیح شمرده ‌می‌شده است. وی از هر یک از قاریان دو طریق ذکر کرده است... سپس امام شمس الدین محمد بن محمد بن جزری شافعی متوفی 833 قرائات سه گانه را بدان افزوده و آن را تحبیر التیسیر نامیده است... از آنجا که تیسیر از صحیح‌ترین کتاب‌های قرائات است، شاطبی آن را در قصیده‌ای به نظم کشیده و از این بابت شهرت زیادی یافته است (کشف الظنون، ج 1، ص 520).
41- نشر، ج 1، ص 36.
42- الاتقان، ج 1، ص 172. [م].
43- الکافی، ج 2، ص 630.
44- بصائر الدرجات، جزء 4، ص 196.
45- سوره ص: 39.
46- الخصال، ج 2، ص 358.
47- با توجه به متون دینی و ادعیه، مهابط الوحی، همان اهل بیت نبوت؛ ائمه (علیهم السلام) هستند (نک: زیارت جامعه کبیره).[م].
48- بحار الانوار، ج 28، ص 8 و ج 51، ص 128.
49- الحجر: 9.
50- فصلت: 42.
51- المائده: 67.
52- کافی، ج 3، ص 422. حدیث ثقلین را علما و محدثان شیعه و اهل سنت در حد تواتر و از طرق مختلف نقل کرده‌اند از جمله نک: صحیح مسلم، ج 2، ص 1873؛ مسند احمد بن حنبل، ج 3، ص 14، 16 و 26؛ تفسیر عیاشی، ج 1، ص 5. برای توضیحات بیشتر نک: دانشنامه جهان اسلام، ج 9، در واقع، منظور مؤلف از آوردن این حدیث تصدیق این مطلب است که قرآن در نزد اهل آن می‌ماند و با اشاره به حدیث ثقلین اهل را همان «اهل بیت» معرفی ‌می‌کند. [م].
53- الاتقان، ج 1، ص 209[م ]؛ نک: الاستیعاب، ج 3، ص 974؛ المصاحف، ابن ابی داود، ص 16؛ مفاتیح الاسرار ومصابیح الأنوار، ج 1، ص 121.
54- همان.
55- فتح الباری، ج 9، ص 10؛ عمدة القاری، ج 20، ص 16. [م].
56- سلامة القرآن من التحریف، مصحف امام علی (علیه السلام)، ص 408-453.
57- الاتقان، ج 1، ص 245. [م].
58- ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ دمشق، 1400، چاپ سوم، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
59- ابو اسحاق شیرازی، ابراهیم بن علی، اللمع فی اصول الفقه، 1406 ، بیروت،عالم الکتب.
منبع مقاله: الحر العاملی، محمدبن‌الحسن؛ (1391)، رساله در اثبات تواتر قرآن، مریم سادات عربی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل.
منبع مقاله :
الحر العاملی، محمدبن‌الحسن؛ (1391)، رساله در اثبات تواتر قرآن، مریم سادات عربی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپپاسـخ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است …سلام تو که داری درباره ی دین مسیحیت و اسلام حرف میزنی بدان که این اصلا درست نیست اگر هر کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن …کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می …به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خوردر همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد …نظرقانوناساسیجمهوریبه حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپ پاسـخ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در اکثر چرا می گویند دین مسیحیت دین رحمت و بخشش است ولی اسلام چنین سلام تو که داری درباره ی دین مسیحیت و اسلام حرف میزنی بدان که این اصلا درست نیست اگر هر چیزی کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن آقامیری روشنگری کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می روندآقامیری عذاب به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی آن سعی کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خور در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین رأس پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما السلام مؤسسه مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب خاص بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان «وقتی اسراء فارسی زبان ایرانیان را به مدینه آوردند، دوّمی عمر بن الخطاب خواست زنهای آنان نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد اهل حق نظرقانوناساسی به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده


ادامه مطلب ...

شبهاتی درباره‌ی تحریف قرآن و پاسخ به آن‌ها (2)

[ad_1]
شبهاتی درباره‌ی تحریف قرآن و پاسخ به آن‌ها (2)

شبهاتی-درباره‌ی-تحریف-قرآن-و-پاسخ-به-آن‌ها-(2)وجه اول [در باب اینکه آنچه در کیفیت جمع و تدوین قرآن روایت شده] باطل است و تمسک به مانند آن در کمترین ادامه ...

شبهاتی درباره‌ی تحریف قرآن و پاسخ به آن‌ها (1)

شبهاتی-درباره‌ی-تحریف-قرآن-و-پاسخ-به-آن‌ها-(1)یکی از مهم‌ترین نوشته‏های کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رساله‏ی تواتر القرآن ادامه ...

اخباری که دلالت بر سلامت قرآن از تحریف دارد

اخباری-که-دلالت-بر-سلامت-قرآن-از-تحریف-داردشیخ بزرگ، حسن بن علی بن شعبه حلبی، از بزرگان علمای شیعه در کتاب تحف العقول عن آل الرسول از مولایمان علی ادامه ...

در اثبات تواتر قرآن

در-اثبات-تواتر-قرآنیکی از مهم‌ترین نوشته‏های کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رساله‏ی تواتر القرآن ادامه ...

معرفی رسالة فی اثبات تواتر القران اثر شیخ حرّ عاملی

معرفی-رسالة-فی-اثبات-تواتر-القران-اثر-شیخ-حرّ-عاملییکی از مهم‌ترین نوشته‏های کوتاه حرّ عاملی که تاکنون چنان که باید به آن توجه نشده است رساله‏ی تواتر القرآن ادامه ...

زندگینامه‌ی شیخ حرّ عاملی

زندگینامه‌ی-شیخ-حرّ-عاملیمحمد بن حسن بن علی بن محمد بن حسین حر مشغری، فقیه و محدث امامی مذهب قرن یازدهم در شب جمعه، هشتم رجب سال ادامه ...

تفاوت آموزه‌های حدیثی امام رضا (ع) در مدینه و مرو

تفاوت-آموزه‌های-حدیثی-امام-رضا-(ع)-در-مدینه-و-مرودوره امامت امام رضا (علیه السلام)، بیست سال به طول انجامید. امام (علیه السلام)، ده سال از مدت یاد شده ادامه ...

بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)

بازشناسی-مسئله-امامت-در-تراث-حدیثی-امام-رضا-(ع)مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم می‌خورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد ادامه ...

سیره عملی امام رضا (ع) در برخورد با غُلات

سیره-عملی-امام-رضا-(ع)-در-برخورد-با-غُلاتبحث غلو و غالیان از مباحث مهم و پرجنجالی است که همواره در میان مسلمانان، به خصوص شیعیان مطرح بوده است. ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپپاسـخ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن …کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می …به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خوردر همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد …نظرقانوناساسیجمهوریبه حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپ پاسـخ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در اکثر کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن آقامیری روشنگری کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می روندآقامیری عذاب به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی آن سعی افراط و جریانی بنام شیرازی ها تصاویر ساندیس خور در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا ع چندین رأس بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان «وقتی اسراء فارسی زبان ایرانیان را به مدینه آوردند، دوّمی عمر بن الخطاب خواست زنهای آنان پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما السلام مؤسسه مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب خاص نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد اهل حق نظرقانوناساسی به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده


ادامه مطلب ...

شبهاتی درباره‌ی تحریف قرآن و پاسخ به آن‌ها (3)

[ad_1]

 

نویسنده: محمد حسن بن حرّ عاملی

مترجم: مریم سادات عربی

 

در ردّ ادلّه‌ى نویسنده‌ی معاصر

3-4- وجه سوم

در باب آنچه روایت شده است مبنی بر این که هر آنچه در میان امّت‌های پیشین روی داده، در امّت اسلامی هم مانند آن طابق النعل بالنعل و جزء به جزء (1) واقع ‌می‌شود.

پاسخ این مدعا بر دوازده وجه است:
اول - این که این حدیث بر اساس شیوه‌ی اصولیان نیاز به تصحیح سند دارد و یا نیاز دارد ثابت شود که این خبر محفوف به قرائن ظاهرالدلاله و سالم از معارض بوده است و بر اساس مذهب اخباریانی چون نویسنده‌ی معاصر و دیگران رجحان دارد که دوُنَهُ خَرطُ القَتاد (2). و این که اهل سنت آن را روایت کرده‌اند هم آن را از اعتبار ‌می‌اندازد و بلکه موجب تضعیف آن ‌می‌شود و به دلیل کثرت معارض، شهرت هم در اینجا فایده ای ندارد، وانگهی شهرت این حدیث بیشتر از شهرت تواتر قرآن نیست و اگر حجت باشد نقض غرض است.
دوم - این مطلب معلوم است و شکی در آن نیست که در امت‌های پیشین، همزمان در میان دو قوم حالت‌های متناقضی و امور متضادی روی داده است که اگر هر کدام از این دو مورد واقع شود اجتماع نقیضین است [که محال است]، یا موجب خروج از ظاهر حدیث، و این در عدم صحت حدیث کافی است.
سوم - عبارت «یقع مثله = مانند آن روی ‌می‌دهد»، قطعاً فعل مضارع به معنی آینده است، و ای بسا که آن اتفاق در امت ما واقع نشده باشد و بعداً در وقت دیگری اتفاق خواهد افتاد، در این صورت ‌نمی‌تواند دلالت بر وقوع آن در زمان گذشته داشته باشد، مؤید این برداشت روایتی است که کلینی در الروضة کافی در باب گفت و گوی امام صادق (علیه السلام) با منصور دوانیقی آورده است، به این مضمون که پس از بازگشت امام (علیه السلام) یکی از یاران از ایشان در باب این که دولت ایشان (ائمه) تا چه زمانی خواهد بود؟ امام صادق (علیه السلام) علامات آخر الزمان را بیان کرد تا آنجا که فرمود: «زمانی که دیدی قرآن مندرس شده و چیزهایی که از آن نیست در آن وارد شده و بر اساس هوی و هوس توجیه و تفسیر ‌می‌شود» (3)؛ این حدیث دلالت دارد بر نفی فزونی در قرآن و این که در آینده این امر حاصل ‌می‌شود، و معلوم است که از زمان امام صادق (علیه السلام) تا حال حاضر بر قرآن چیزی افزوده نشده است وگرنه برای ما نقل ‌می‌شد و به شهرت می‌رسید، بلکه تواتر پیدا ‌می‌کرد مانند تواتر خود قرآن یا غیر آن.
چهارم - چنین نیست که همه‌ی امت‌ها کتاب‌های خود را تحریف کرده یا چیزی بر آن افزوده باشند، بلکه معلوم است که بیشتر آنان کتاب‌هایی داشته‌اند که در بین آن‌ها، به صورت مضبوط و محفوظ باقی مانده بوده و تغییری در آن‌ها نداده بودند، پس چرا امت اسلامی از قبیل این امت‌ها نباشد، خصوصاً این که بهترین امت‌ها و پیامبرشان اشرف همه‌ی پیامبران است؟
چه چیزی خلاف این عقیده را موجب شده و مقتضی جزم و یقین به آن شده است؟ معلوم است که تغییر ندادن کتاب‌ها هم از جمله اموری است که در اقوام پیشین روی داده، بنابراین لازم است که این امر در امت اسلامی هم رخ داده باشد، حال اگر ملتزم به وقوع این هر دو امر بشویم، لازم می‌آید که این دو امر در دو زمان روی داده باشند، در این صورت ‌می‌گوئیم: زمان تحریف و تغییر متأخر است، به دلیلی که گذشت، و اگر مراد بیانِ صرفِ امکان آن باشد و نه وقوع آن، نزاع از میان برداشته ‌می‌شود.
پنجم - این خبر با ادله‌ی زیادی در تعارض است که تمسک به آن‌ها با وجود قوت آن ادله و ضعف این خبر ناممکن است.
ششم - مشابهت ادعا شده ظهور در عمومیت ندارد، زیرا الفاظ عموم در علم اصول معین است و این مورد از آن‌ها نیست چند عبارت «حذو النعل بالنعل» تا آخر در حدیث آمده است، زیرا مطابقت با واقعیت ندارد، پس قطعاً در هیچ یک از وجوه بلکه در بیشتر وجوه، احوال این امت با امت‌های پیشین همانند نیست، پس بنابراین باید تنها حمل بر این شود که فقط در بعضی از وجوه مشابهت دارند. شاید مراد از مشابهت در اینجا ناظر به این مطلب باشد که آنان برخی از آنچه را که بر پیامبرشان نازل شده است وانهاده‌اند، از این حیث که آن را به عنوان قرآن یا تأویل نازل شده با آن، یا حدیث قدسی جمع و تدوین نکردند، هر چند آنچه به عنوان قرآن تدوین کردند خالی از هرگونه فزونی و تغییر بود، حتی ‌می‌توان مشابهت و مماثلت را بر اختلاف در قرائت حمل کرد و حاصل این که مشابهت مطرح شده در این حدیث بر یکی از این دو امر صادق است و به وسیله‌ی آن بر بیش از این دو امر که متحقق هم نشده‌اند، ‌نمی‌توان استدلال کرد.
هفتم - بر فرض این که این مشابهت صراحت در عموم داشته باشد، حمل آن به نحو عام بر همه‌ی وقایع ناممکن است، زیرا واضح است که بسیاری از امور در امت‌های پیشین واقع شده است که مانند آن در این امت اتفاق نیفتاده است، بنابراین مشابهت و مماثلت را باید بدین گونه توجیه کنیم که غالباً به این صورت روی ‌می‌دهد، یا بر امکان وقوع آن حکم کنیم نه بر وقوع آن، و یا بر آنچه واقع نشده و بعداً روی خواهد داد، یا بر این که مشابهت مربوط به بعضی از جهات باشد، و یا بر این که آنچه رخ نداده امری استثنائی است، و هیچ عامی نیست که تخصیص نخورده باشد، حتی همین عام. استدلال امامیه در امر غیبت هم بر همین امر مبتنی است، چرا که عام در اینجا با فرضی عدم معارض حجت است، چنانکه در دیگر امور هم معلوم است و کلام ایشان را ‌می‌توان در باب اثبات امکان غیبت و ردّ بر عامه که آن را محال ‌می‌شمارند حمل کرد و در اینجا ادله‌ی وقوع، مانند ادله‌ی عدم وقوع فراوان است، حال چگونه می‌توان این خبر را بر عموم و ظاهر آن حمل کرد؟ [که ما به برخی از آن‌ها اشاره ‌می‌کنیم:]
حضرت آدم (علیه السلام) هزار سال زندگی کرد و به فرشتگان فرمان داده شد که او را سجده کنند، و از اولاد صلبی او گروه گروه [بر زمین] زندگی کردند. نوح (علیه السلام) دو هزار و پانصد سال زیست در حالی که فرزندش کافر بود و در بین قوم خود نُهصد و پنجاه سال ماند و قوم او در طوفان هلاک شدند. موسی (علیه السلام) بر کوه طور به واسطه‌ی درخت با خداوند صحبت کرد. ابراهیم (علیه السلام) در آتش افکنده شد. به سلیمان پادشاهی و بساط اعطا شد و او جنّ و شیاطین و باد را در تسخیر خود داشت. عیسی (علیه السلام) زن نگرفت. یوسف (علیه السلام) را برادرانش از خانه دور کردند. بسیاری از امت‌ها غیبت پیامبرانشان را در مدت طولانی، بعید ‌می‌دانستند، و بسیاری از این امت‌ها به صورت بوزینگان و خوک‌ها مسخ شدند، و بسیاری به رسولانشان مقام ربوبیت (خدائی) بخشیدند و بیشتر آنان با شمشیر مردم خود کشته شدند، و بعضی به آتش سوزانده شدند، و بعضی از این امت‌ها بین طلوع سپیده تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر را کشته‌اند، و همه‌ی شرایع یا بیشتر آن‌ها به طور کلی منسوخ، و بر کثیری از ایشان در دنیا عذاب نازل گردیده، برخی در دریا غرق شدند و برخی به زمین فرورفتند و بعضی با صیحه یا طوفانی هلاک گشتند، و کثیری از کتاب‌های فرو فرستاده شده به زبانی غیر از زبان عربی بود و بعضی از این کتاب‌ها بر روی دوازده هزار پوست گاو کتابت شده بود، و برخی از آن‌ها به کلی طعمه‌ی حریق شدند و کسی نماند که چیزی از آن‌ها بداند، گاهی چنین بود که پیش از زمان امت اسلامی هزاران تن از انبیا و اوصیا و ائمه در یک زمان حضور داشتند و بیشتر انبیای سلف دعوت فراگیر نداشتند. معلوم است که وقایعی که ذکر شد در امت اسلامی روی نداده است، پس به ناگزیر باید به همان مطلبی که قبلاً گفتیم رجوع کرد و فرق بین آنچه در اینجا گفتیم با مطلب قبل هم روشن است.
هشتم - این حدیث خبر واحدی است که یارای معارضه باخبر متواتر را ندارد و ‌نمی‌تواند به آن ضرری برساند، دانستی که صرفِ وجود اختلاف منافاتی با تواتر ندارد، مانند نصِّ بر حضرت علی (علیه السلام)، با وجود این که از اهل سنت روایات زیادی نقل شده است که دلالت بر نفی نصّ ‌می‌کند، و هم اینکه پیامبر (علیه السلام) در حالی که وصیتی نکرد وفات نمود، که قبلاً از ایشان نقل کردیم.
نهم - اسانیدی که ما از طریق امامیه به آن‌ها دست پیدا کرده‌ایم ضعیف است و در طریق اهل سنت ضعیف‌تر است، پس روا نیست که در طعن بر قرآن به آن‌ها تمسک شود، و فرق بین این مورد و مورد اول نیز واضح است.
دهم - این حدیث در خور تأویل بلکه تأویل‌ها است، بنابراین صلاحیت معارضه با ادله‌ی قبلی که این تأویلات را ‌نمی‌پذیرند، ندارد، حتی اگر بتواند در مقابل آن‌ها مقاومت کند.
یازدهم - دانستی که اجماع فریقین در اینجا بر خلاف مضمون این حدیث است، بنابراین چگونه روا است که نقل این حدیث به توسط ایشان را بر خلاف اجماع خود آنان حمل کرد؟ بنابراین باید این خبر را به آنچه ما قبلاً گفتیم، حمل کرد.
دوازدهم - ما مضمون این حدیث را ‌می‌پذیریم، اما این حدیث متضمن چیزهایی است که در امت‌های گذشته رخ داده و معلوم است که جمع مُعَرَّف به الف ولام در اثبات معنای خود افاده‌ی عموم ‌می‌کند مبنی بر این که نظیر آنچه در بین همه‌ی امت‌های پیشین رخ داده است در بین این امت هم به وقوع خواهد پیوست، بنابراین لازم ‌نمی‌آید که آنچه در یک امت یا دو امت [مثلاً یهود و نصارا] از مجموع امت‌ها روی داده است عیناً در این امت هم واقع شود، اما در باب آنچه از کتاب‌های این امت‌ها کم شده و بحث ما هم از این قبیل است، چنان که گذشت این موضوع خارج از مضمون این حدیث است، این حدیث ‌نمی‌گوید که هر آنچه در یک امت از امت‌های پیشین روی داده است در این امت هم روی خواهد داد، بلکه اگر آن را بر این حمل کنیم دست به تأویل بعیدی زده‌ایم و از ظاهر آن بدون دلیل خارج شده‌ایم و چنان که دانستی با واقعیت هم مطابقت ندارد؛ بنابراین آشکار ‌می‌شود که این حدیث نه صحیح السند است و نه واضح الدلاله و از معارضی که قویتر از آن باشد هم عاری نیست، پس چگونه می‌توان به آن استدلال کرد؟
این سخن نویسنده‌ی معاصر هم: «ما ‌نمی‌گوئیم که سخنی دراز در قرآن وارده شده، بلکه ‌می‌گوئیم کلمه‌ای یا حرفی اضافه یا کم شده و حرکتی به حرکت دیگر تبدیل شده و آیه‌ای از جای خودش به جای دیگر تغییر یافته است.» از چند وجه مردود است:
اولاً - دلیل تو بر حصول فزونی و تغییر دلالت ‌می‌کند بی آن که مقید شود به این که آن کلامی طولانی بوده است یا کوتاه، تو را به قائل شدن به این احتمال ملزم ‌می‌سازد که هیچ چیزی از این قرآن از جانب خدا نازل نشده باشد، همان طور که آن‌ها همه‌ی خلافت را غصب کردند و معجزه‌ی الهی (قرآن) نیز باقی نماند؛ و ناتوانی مردم در حال حاضر در قبال معارضه با قرآن برای نویسنده‌ی معاصر فائده‌ای در بر ندارد، به سبب وجود احتمال این که اهل آن عصر و زمان به مراتب فصیح‌تر و بلیغ‌تر از اهل عصر ما بودند، و تحدّی بعد از وفات رسول الله (صلی الله علیه و آله) در باب این قرآن صورت نگرفته و فقط در زمان خود پیامبر با همان قرآن صحیح مُنزَل، واقع شده است وفساد لوازم این قول و بطلان آن معلوم است.
ثانیاً - بین سخن طولانی و کوتاه از جهت فساد و بطلان فرقی وجود ندارد، چون بنا به گفته‌ی تو محتمل است که در هر کلمه بلکه در هر آیه فزونی بی‌اصل و اساسی صورت گرفته باشد، بنابراین لازم ‌می‌آید که به صحت هیچ قسمتی از قرآن اطمینان حاصل نشود و بطلان این لازم بدیهی است پس ملزوم هم باطل است.
ثالثاً - این که تغییر را به حرف و کلمه و حرکتی اختصاص دهی سخن بی‌وجهی است، بلکه ممکن است کلام تامّی به آن افزوده شده و آیه یا آیاتی از آن کم شده باشد، و این که ما نتوانیم با آن معارضه کنیم و مانند آن سوره‌ای بیاوریم، چنانکه گذشت فایده‌ای در بر نخواهد داشت.
اما این گفته‌ی نویسنده‌ی معاصر که: «بیشتر آیات مصون از این تغییر بوده، چنانکه کسی که در آثار و احادیث معصومین (علیهم السلام) که جایگاه وحی الهی هستند تتبع کند به این مطلب پی خواهد برد» قابل اعتنا نخواهد بود:
اوّل - این که گفته‌ای اکثر آیات مصون از تغییر هستند، پذیرفته نیست چرا که درباره‌ی بیشتر آیات قرآن حدیث معتبری در کتاب مورد اعتمادی وجود ندارد که صحت آن را بیان کرده باشد.
دوّم - به این سبب که آنچه را که در تفسیر این آیات از ائمه (علیهم السلام) وارد شده است، ‌می‌توانیم حمل بر تقیه کنیم، چنان‌که خود نویسنده‌ی معاصر در موارد مشابه چنین کرده است، پس چگونه است که در اینجا غفلت کرده و حکم به عدم این احتمال داده است؟
سوم - بین تغییر در کمتر و بیشتر آیات فرق چندانی نیست، زیرا جایز دانستن تغییر، مستلزم فساد آن و عدم اطمینان و وثوق به قرآن است، در مورد هر آیه‌ای این احتمال هست که جزو آن اقلّی باشد که بنا بر قول شما صحیح نیست و مستلزم عدم جواز تلاوت قرآن برای کسی است که همه‌ی موارد صحت و سقم قرآن را تتبع نکرده باشد و هم عدم جواز قرائت برای کسی که در آن تتبع ‌می‌کند، نسبت به مواردی که صحت آن را احراز نکرده است.
اما این گفته‌ی نویسنده‌ی معاصر که «ما مأموریم که قرآن را با همین قرائات بخوانیم»، [باید پرسید] پس چرا این حرف را بر تقیه حمل نکنیم در حالی که وی موارد مهم‌تر از این را حمل بر تقیه کرده است، بنابراین لازم ‌می‌آید که تلاوت در غیر وقت تقیه جایز نباشد.
چهارم - جستجوی در اخبار و آثار در اینجا مفید یقین نیست، به این دلیل که در موارد زیادی این اخبار و آثار در تعارض با هم هستند و نیز برای این که نهایت چیزی که از اخبار به دست ‌می‌آید این است که اصحاب در مورد مطلبی از ائمه (علیهم السلام) سؤال کرده‌اند و ایشان آن را برایشان تفسیر کرده‌اند، اما غالباً تصریح نکرده‌اند که آنچه ‌می‌گویند قرآن است و اگر هم تصریح به آن کرده بودند به گمان نویسنده‌ی معاصر، احتمال تقیه در آن بوده است.
پنجم - قرآن، چنانکه در علم اصول مقرر شده است با اخبار آحاد ثابت ‌نمی‌شود و در این مطلب هیچ اختلافی وجود ندارد.
ششم - اخبار فراوانی در باب لزوم عرضه‌ی احادیث بر قرآن وارد شده است، حال اگر عرضه‌ی قرآن بر حدیث هم لازم ‌می‌شد در همه‌ی موارد یا در غالب موارد، مستلزم دَور بود، و لازم آمدن دَور در برخی موارد برای باطل بودن آن کافی است و این لازم قطعاً باطل است. توضیح مطلب اینکه ائمه (علیهم السلام) فرموده‌اند «هرگاه حدیثی به شما رسید آن را به کتاب خدا برگردانید، اگر با کتاب خدا موافق بود آن را بپذیرید و اگر مخالف کتاب خدا بود آن را وانهید»(4)، و بنا برقول نویسنده‌ی معاصر اعتمادی بر تنزیل قرآن نیست، مگر آن‌که حدیثی در مورد صحت چگونگی نزول آن وارد شده باشد، پائین‌ترین مرتبه این است که صحت حدیثی که متضمن اثبات نزول قرآن است خود موقوف بر موافقت آن با قرآن است و (از طرف دیگر) صحت قرآن هم بنا بر قول خصم متوقف بر حدیث است که این دَور است و لزوماً باطل.
اگر بگویی این ایراد بر این عقیده‌ی همه‌ی اخباریان وارد است که: به قرآن عمل ‌نمی‌شود، مگر این که تفسیر آن از معصومین (علیهم السلام) رسیده باشد؛ ‌می‌گویم: مراد آن‌ها این است که حدیث بر واضحات و محکمات قرآن عرضه ‌می‌شود و در تفسیر متشابهات جز به نصّ عمل ‌نمی‌شود، برخلاف گفته‌ی نویسنده‌ی معاصر که مرادش این است که در هیچ یک از آیات قرآن حکم به صحت نزول آن‌ها ‌نمی‌شود مگر به نصّ حدیث؛ که تفاوت این دو عقیده آشکار است؛ وانگهی احادیث فراوانی دلالت دارند بر این که هر حدیثی موافق قرآن نباشد، کنار گذاشتن و عمل نکردن به آن واجب است، چه رسد به این که بر صحت خبری حکم شود که دلالت بر طعن در قرآن دارد.
هفتم - اینکه گفته شود: چگونه ادعای حصول علم و یقین از طریق خبر ضعیف السندی دارید که بعضی از دروغ زنان و غالیان مطرود روایت کرده‌اند، به صرف وجود آن در بعضی از کتاب‌های شیعه؛ و به وسیله‌ی آن فرق را اثبات و احتمال تقیه را نفی ‌می‌کنید و ادعای عدم حصول علم به قرآنی را دارید که خاصه و عامه و معصومین (علیهم السلام) و همه‌ی امت اسلامی آن را نقل کرده‌اند؛ شبهه‌ای کاملاً ضعیف است که پیش از این با بخشی از ادله‌ی معارض و احتمالات آن را آشنا شدی.
هشتم - ‌می‌گوئیم: کدام غرض و مصلحت در استدلال بر نفی تواتر قرآن و طعن در آن و قدح در صحت آن وجود دارد و چه مفسده‌ای در ترک آن هست و آیا مرجع موثق تری یافته‌اید که به آن رجوع کنید؟
نهم - شأن کسی که به تفسیر قرآن ‌می‌پردازد آن است که در اول تفسیر خود اموری را که دلالت بر حجیت قرآن و اعجاز آن و تواتر و برتری آن و وجوب عمل به آن دارد ذکر کند، پس چه حُسنی دارد که مُفَسِّر در مقدمه‌ی تفسیر خود با دلائلی بی‌وجه، طعن و قدح در صحت قرآن بیاورد.
دهم - دانستی که نویسنده‌ی معاصر سخنش به اینجا رسید که گفت: «جز قرائت همین متن موجود و عمل به آن (همین متن) جایز نیست، اما معلوم نیست که همه‌ی این متن موجود قرآن باشد، اما در حکم قرآن است»، این سخن - در عین حال که تحکم است - متضمن فایده‌ای هم نیست و نتیجه‌ی نامطلوبی است برای این بحثی که نیازی به چنین نتیجه‌ای ندارد، بلکه روا هم نیست. بعضی از ایراداتی که آوردیم بر مجموع مدعیات معاصر وارد است.
اما این گفته‌ی وی که: «اجماع بر تواتر قرآن مانند اجماع بر بیعت با خلیفه‌ی اول است که بطلانش واضح است» و سخنانی مانند این را جواب داده‌ایم، در حالی که نیازی به پاسخ هم ندارد چرا که اجماع مورد توافق شیعه و سنی است، پس چگونه نویسنده‌ی معاصر ادعای مشابهت بین این دو امر را کرده است؟
شگفت‌تر پاسخ نویسنده‌ی معاصر درباره‌ی آیه (إِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ وإِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ) است مبنی بر این که قرآن در نزد اهل آن (ائمه (علیهم السلام)) تا هنگام ظهور
حضرت قائم محفوظ است (5). و استدلالش به قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که: [لن یفترقا حتّی یراد عَلی الحوض] (6)، چه مطابقتی بین دلیل و ادعای نویسنده‌ی معاصر وجود دارد، با ملاحظه‌ی کسانی که غایب هستند و چه مانعی دارد که نفی افتراق اشاره داشته باشد به این که هیچ کس جز عترت پیامبر علم به جمیع تفسیر و تأویل قرآن ندارد؟ یا غیر از آن‌ها، نمی‌تواند بدون مخالفت با حکمی از احکام آن به تمام آن (قرآن) عمل کند؟ و الله أعلم.

4-4- وجه چهارم

در باب ادعای نویسنده‌ی معاصر نسبت به وجود تصریحاتی از طریق شیعه

استدلال به آن از دوازده وجه باطل است:
اول - بسیاری از آنچه که او به آن اشاره کرده است و یا همگی آن‌ها، ضعیف السند است و استدلال به آن‌ها بر اساس مذهب اصولیان صحیح نیست، و چون در تعارض با ادله‌ی قویتر از خود هستند بنابراین استدلال به آن‌ها بر شیوه‌ی اخباریان نیز صحیح نیست، نحوه‌ی استدلال او بدین گونه است: آوردن بعضی از آیات و بیان سبب نزول بعضی از آن‌ها و این که در مورد چه کسی نازل شده و بیان آیاتی که تلاوت آن‌ها منسوخ شده و حکم آن‌ها باقی است، و یا بیان ذکر وحیی یا تأویلی که همراه با تنزیل نازل شده است و مانند آن (7).
دوم - همه‌ی آن‌ها محتمل تأویل، بلکه تأویلاتی هستند، پس با ادله‌ای که تأویل ناپذیر‌اند در تعارض نیستند، چنانکه گذشت.
سوم - دانستی که همه‌ی این ادله با ادله‌ی قویتر از خود که قبلاً به آن‌ها اشاره شد، در تعارض‌اند، در حالی که ضعیف‌تر از آن‌اند که حتی در برابر یکی از آن‌ها مقاومت کنند.
چهارم - نهایت چیزی که دریافت ‌می‌شود افتادگی بخشی از قرآن است، و نه چنان که وی ادعا کرده است عارض شدن فزونی و تغییر در آن، بنابراین منافاتی با تواتر در میان نیست هر چند که چندان صراحتی هم در نقصان ندارد.
پنجم - تنزیل اعم از قرآن است، بنابراین بر کلام قدسی و تأویلات مُنزّله نیز صدق می‌کند، کما این که در بیشتر منقولاتی که نویسنده‌ی معاصر به آن‌ها اشاره کرده نیز به آن تصریح شده است و نیز بر مفاهیم تأویل و توجیه و تغییر و حمل و مانند آن نیز اطلاق ‌می‌شود، گفته ‌می‌شود: شیخ روایتی را این گونه بیان کرد و ممکن است تنزیل آن (تفسیر) چنان باشد، و همه‌ی آنچه از طریق شیعه روایت شده، محتمل این وجوه است و غالباً قرینه‌ای هم دارد و در بعضی از آن‌ها احتمال حمل بر این معنی است که این بخش‌ها همان طور که در روایات آمده، نازل شده و آنگاه منسوخ گردیده، و سپس به صورتی در آمده که در قرآن فعلی موجود است.
ششم - این اخبار با یکدیگر در تعارض‌اند، زیرا بیشتر آن‌ها در دو جا آمده‌اند و بین آن‌ها اختلاف است، یکی از آن‌ها موافق با قرآن است، مانند این آیه: (فَمِنکُم کَافِرٌ وَ مِنکُم مُّؤمِنٌ) (8) که به این صورت و هم بر عکس آن روایت شده، چنانکه در کافی هر دو روایت در یک باب نقل شده (9)، حال چگونه به آن اعتماد و چگونه قرآن به امثال آن‌ها ثابت ‌می‌شود؟!
هفتم - در همه‌ی این روایات احتمال سهو راوی و یا اشتباه نسخه بردار هست، به قرینه‌ی اختلاف نسخه‌ها در بسیاری از بخش‌ها، حال چگونه با چنین روایاتی بر قرآنی اعتراض شود که همه‌ی مسلمانان در ضبط و ثبت آن نهایت دقت و توجه را به خرج دادند؟
هشتم - این‌ها اخبار ضعیفی‌اند، حال چگونه اعتراض به وسیله‌ی چنین روایاتی بر قرآنی جایز تواند بود که تواتر آن اجماعی است؟
نهم - کسانی که این احادیث را روایت کرده‌اند به تواتر قرآن تصریح دارند و با ادعای نویسنده‌ی معاصر مبنی بر عُروض فزونی و تغییر در آن مخالف‌اند، حال چگونه روایات آن‌ها را برچیزی که برخلاف اعتقاد و اجماع خودشان است، حمل کنیم؟ آیا تصریح صدوق را بر تواتر قرآن (10)، که قبلاً آمد ندیدی، با وجود این که خود او بعضی از این روایات را در کتاب‌های خود آورده (11) و همچنین است تصریح کلینی در اوائل کتاب کافی و آنچه که او در کتاب فضل القرآن (12) آورده است و گروه درخور توجهی از اصحاب ما امامیه چنین‌اند، این احادیث را تنها برای دلالت بر تفسیر بعضی از آیات و بیان تنزیل همراه با تأویل آن‌ها آورده‌اند.
آنچه ما گفتیم منافاتی ندارد با این گفته‌ی آنان که مذهب راوی حجت نیست، زیرا صراحتی در مخالفت با آنچه ما گفتیم ندارد و دلیل بر ضد آن هم فراوان است، و حاصل مطلب این که این روایات در ظاهر دلالتی بر مذهب راویانشان ندارند آنچنان که خصم ادعا کرده است (13)؛ وانگهی این راویان روایات کثیری نقل کرده‌اند که با روایات گذشته در تعارضی‌اند، اما چنین نقل‌هایی هم، با وجود داشتن ارجحیت از هر حیث بر روایات گذشته، حاکی از مذهب و عقیده‌ی راویانشان نیستند.
دهم - بنابراین اگر این مطالب، قرآن بودند قرائت آن‌ها جایز بلکه واجب می‌شد، پس معلوم می‌شود که آن‌ها تأویل همراه با تنزیل یا وحی غیر قرآنی (14) و یا منسوخ التلاوة بوده‌اند.
حمل این روایات بر تقیه هم غیر ممکن است زیرا:
1- به سبب اینکه خصم چنین ادعایی نکرده و یا تلاوت را در غیر وقت تغییر جایز ندانسته است؛ بلکه گاهی هم با حکم به مضمون آن‌ها موافقت نشان داده است.
2- به سبب عدم وجود معارضی که موجب عمل به تقیه و مانند آن شود.
یازدهم - آن چنان که در علم اصول مقرر شده است قرآن با خبر واحد ثابت نمی‌شود و مشخص است که هیچ یک از آن روایات به حد تواتر نرسیده است، حال چگونه گفته ‌می‌شود که بخشی از آن اخبار آحاد متواتراند، در صورتی که تواتر قرآن به وسیله‌ی خصم انکار ‌می‌شود؟
دوازدهم - هیچ یک از آن روایات صراحتی در نفی تواتر قرآن و وجود فزونی یا تغییر در آن ندارند، بلکه هر یک از این موارد محتمل یک وجه نزدیک یا وجوه متعدد است، بنابراین احتجاج به آن روایات براساس ادعای نویسنده‌ی معاصر جایز نیست.
در روضه‌ی کافی روایاتی آمده است که دلالت دارند بر این که اهل سنت حروف قرآن را حفظ کرده‌اند، در حالی که حدود آن، یعنی احکام و تفسیر آن را ضایع ساخته‌اند (15)، از این روایات برمی‌آید که تحریف به معنای تغییرِ تفسیر و تأویل بدون علم (16) به کار گرفته شده.
اهل سنت هم به کثیری از تصریحات شیعه، چنانکه نویسنده‌ی معاصر ادعا کرده است، اشاره کرده‌اند و آن‌ها را بر این که آیه در مورد چه کسی نازل شده و بیان تأویل همراه با تنزیل و بعضی از آیات منسوخ حمل کرده‌اند. بعضی از محققانِ علمای ما نیز آن‌ها را بر همین موارد حمل کرده‌اند.
بدان که پس از جستجوی (بسیار) هیچ سند صحیحی برای این احادیث، جز در موارد نادر، پیدا ‌نمی‌شود، در این میان صحیح‌ترین سند آن است که کلینی از هشام از ابی عبدالله (علیه السلام) روایت ‌می‌کند که حضرت فرمود: «قرآنی که جبرئیل (علیه السلام) برای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد هفده هزار آیه بود (17)». اهل سنت هم نظیر آن را روایت کرده‌اند (18) و آن‌ها را بر موارد پیش گفته، حمل کرده‌اند (19) و شباهت این روایات به آنچه اهل سنت نقل کرده‌اند و ضرورت حمل آن‌ها بر همان موارد، امری آشکار است، با وجود این احتمال که منظور این بوده است که بعضی از آیات که یک آیه شمرده شده‌اند، در واقع دو یا سه و یا ده آیه بوده‌اند، بنابراین اختلاف تنها در نحوه‌ی شمارش آیات است، یا مراد از آیه (در این حدیث) معجزه و برهان و اخبار غیبی یا دقائق علوم است که در این صورت عددی که در حدیث آمده، عددی حقیقی است و یا به جهت مبالغه و کثرت ذکر شده. بنابراین دلالتی بر وقوع کاستی ‌نمی‌کند، و بر فرض که نقصی هم در آن حاصل شده باشد، مفسده‌ای در پی نخواهد داشت، به خلاف مواردی که چیزی به آن افزوده شده باشد. کلینی از ابو جعفر (علیه السلام) روایت ‌می‌کند که حضرت فرمود:
«هیچ یک از مردم ‌نمی‌تواند ادعا کند که همه‌ی قرآن را (همان طور که نازل شده) جمع کرده مگر شخصی کذاب و دروغگو، و آن را بدانسان که خداوند نازل کرده، کسی جمع و حفظ نکرد مگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ائمه (علیه السلام) بعد از او (20)».
از همان حضرت است که فرمود:
«هیچ کس ‌نمی‌تواند چنین ادعایی بکند که همه‌ی قرآن، ظاهراً و باطناً در نزد او جمع شده است، به جز اوصیاء (21)».
‌می‌گویم: احتمال دارد که مراد، جمعِ علوم قرآن و تفسیر آن باشد، یا این که کسی جز آنان قرآن را، آنچنان که خداوند آن را از جهت تنزیل و تأویلِ همراه با تنزیل و یا ترتیب نزول از حیث تقدّم و تأخّر یا ناسخ و منسوخ نازل کرده حفظ نکرده است، حال پس از تنزیل نهایت چیزی که از این دو روایت فهم ‌می‌شود این است که بخشی از قرآن افتاده است، نه این که به این متن موجود، چیزی افزوده شده و این گذشته از ضعف سند این دو حدیث (22) و نیز همه یا اکثر احادیثی (23) است که نویسنده‌ی معاصر به آن‌ها اشاره کرده است. آنچه هم که وی از تفسیر علی بن ابراهیم و احتجاج طبرسی نقل کرده است با کمک آنچه که قبلاً گذشت، قابل تأویل است، در عین حال که در باب چنین مطلبی امکان اعتماد و استناد به این دو کتاب مذکور وجود ندارد و در تواتر کل و جزئیات این دو کتاب هم، چنانکه برخی از محققان یاد کرده‌اند، تردید وجود دارد.
در تهذیب از هیثم بن عروه نقل شده است که گفت: از ابا عبدالله (علیه السلام) در مورد این آیه «فَاغسِلُوا و وُجُوهَکُم وَ أَیدِیکُم و إِلَی المَرَافِقِ (24) سؤال کردم، فرمود:
«این چنین نازل نشده بلکه این گونه است: فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم من المرافق»(25).
و شیخ آن را به این قرائت (26) حمل کرده است و علامه در مختلف چنین ‌می‌گوید:
«گفته نشود که این حدیث با تواتر قرآن در تعارض است و عمل به آن جایز نیست زیرا ‌می‌گوئیم ما آن را به گونه‌ای معنی ‌می‌کنیم که نه مطابق تنزیل آن است و نه تأویل آن، سپس امام (علیه السلام) آن را این گونه تفسیر کرد که مراد از «إلی» به معنی «مِن» است، پس حروف جرّ گاهی در جا و مقام دیگری قرار ‌می‌گیرند (27)».
قبلاً گذشت که تنزیل در چنین مواردی این گونه بکار برده می‌شود. بنابراین گفته ‌می‌شود: «نزلوا هذه الروایه علی کذا و یمکن تنزیلها علی کذا (28): این روایت بر این شکل نازل شده و ممکن است تنزیل آن این گونه باشد»، همه‌ی روایاتی که مانند این روایات هستند بسیار ضعیف بوده و ابایی از پذیرش تأویلات ندارند، و اگر هم لفظ تغییر و تبدیل در آن‌ها به اثبات رسد، آن را می‌توان بر این حمل کرد که بعضی از کلمات آن افتاده و این قسمتی از آن است و در تجویز آن به شرط آن که دلالت آن تمام باشد، مفسده یا ایرادی نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج 28، ص 8 و ج 51، ص 128.
2- کار محال کردن؛ کار چنان دشواری که گویی با دست خار باید چید.
3- روضه کافی: ص 37.
4- وسائل الشیعه: ج 17، ص 118.
5- زیرا که حفظ نسخه‌ی کامل قرآن فقط در نزد اهل بیت (علیهم السلام) و نه توده مردم، آن هدفی را که قرآن برای آن نازل شده است محقق ‌نمی‌سازد تا قرآن حجت بر مردم باشد، برای توضیح بیشتر (سلامة القرآن من التحریف؛ ص 129-130).
6- برای توضیح بیشتر، البیان، ص 211 و بعد آن.
7- برای توضیح، سلامة القرآن من التحریف، ص 40-90.
8- التغابن، 2. [م].
9- الکافی، ج 1، ص 413.
10- معانی الاخبار، صی 133.
11- ثواب الاعمال، ص 110؛ الخصال، ص 229.
12- الکافی، ج 2، ص 596.
13- بعضی از علما مانند نوری در فصل الخطاب (ص 25) و فیض کاشانی در تفسیر صافی (ج 1، ص 59 به بعد) چنین برداشتی داشته‌اند؛ در حالی که مقصود مؤلفان کتب حدیثی فقط گردآوردن احادیث است و بس، بی آنکه بخواهند بر اساس مضامین حدیث نتیجه گیری کنند و مضامین احادیث دلالتی بر مذهب راویان آنان ندارد (مصحح).
14- شیخ مفید در المسائل السرویه (83-84) درباره این اخبار ‌می‌نویسد: این‌ها اخبار آحادند که صحت آن‌ها قطعی نیست، لذا در این باب توقف ‌می‌کنیم و از آنچه در ظاهر مصحف آمده است بر حسب دستور ائمه عدول ‌نمی‌کنیم؛ هر چند قابل انکار نیست که قرائت بر دو وجه وارد شده است: 1- آنچه مصحف متضمن آن است 2- آنچه در اخبار در این باب آمده است.
15- نک: روضه کافی، ج 8، ص 53-54. [م].
16- از مضامین روایات و قرائن و شواهدی که در آن‌ها هست چنین بر می‌آید که واژه‌ی تحریف در نوع این روایات به دو معنی است: 1- حمل آیات بر غیر معانی آن‌ها که همان تحریف معنوی است 2- اختلاف قرائات. نک: البیان، ص 285 و 552؛ صیانة القرآن من التحریف، ص 175 و سلامة القرآن من التحریف، ص 72-75.
17- إنَّ القرآن الذی جاء به جبرئیل (علیه السلام) محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سبعة عشرألف آیة (کافی، ج 2، ص 634). .
18- شاید مراد وی روایاتی باشد که در این منابع آمده: اتقان، ج 1، ص 72؛ الدر المنثور، ج 6، - ص 422؛ کنز العمال، ج 1، ص 460 و 481.
19- آنان این روایات و گزارش‌ها را بر تفسیر، تأویل، سنت، حدیث قدسی و منسوخ التلاوة حمل کرده‌اند. نک: سلامة القرآن، ص 201-212.
20- ما ادّعى أحد من الناس أنه جمع القرآن کلّه (کما أنزل)إلّا کذّاب، و ما جمعه و حفظه کما أنزله الله (تعالی) إلّا علی (بن ابیطالب) و الائمة (من بعده) علیه السلام (کافی، ج 1، ص 228).
21- ما یستطیع أحد أن یدعى أن عنده جمیع القرآن (کلّه)، ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء (همان، همانجا.)
22- نک: مرآة العقول، ج 3، ص 30 و 32. علامه مجلسی به ضعف حدیث دوم حکم کرده است.
23- نک: آلاء الرحمن، علامه بلاغی، ص 26.
24- المائدة: 6.
25- تهذیب الاحکام، ج 1، ص 57.
26- همان.
27- مختلف الشیعه، ج 1، ص 277. [م].
28- همچنین نک: بیان، ص 85؛ سلامة القرآن، ص 59-63.
منبع مقاله: الحر العاملی، محمدبن‌الحسن؛ (1391)، رساله در اثبات تواتر قرآن، مریم سادات عربی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل.
منبع مقاله :
الحر العاملی، محمدبن‌الحسن؛ (1391)، رساله در اثبات تواتر قرآن، مریم سادات عربی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن …کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می …به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوالدو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد …نظرقانوناساسیجمهوریبه حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات کلیپ صوتی پاسخ شهید مطهری به انحرافات حسن آقامیری روشنگری کلیپ صوتی پیش رو پیرامون پاسخ به شبهاتی است که سید حسن آقامیری در سخنانش مطرح کرده است اصلا نگران نباشید، همه انسانها به بهشت می روندآقامیری عذاب به گزارش گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز ، امروزه شبکه های اجتماعی به خصوص نوع موبایلی آن سعی کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟ شهر سوال دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان «وقتی اسراء فارسی زبان ایرانیان را به مدینه آوردند، دوّمی عمر بن الخطاب خواست زنهای آنان پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما السلام مؤسسه مقدّمه خداوند متعال دارای تقدس اصیل و ذاتی است و برخی از اشخاص و اشیاء به میزان انتساب خاص نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی و مراجع تقلید در مورد اهل حق نظرقانوناساسی به حول و قوه الهی این وبلاگ در تاریخ با هدف معرفی اجمالی فرق اسلامی و دفع شبهات وارده


ادامه مطلب ...

کار آفرینان، باید به این سوالات پاسخ دهند

[ad_1]
مجله پنجره خلاقیت: هفت سوال در مورد سرمایه گذاری که کار آفرینان باید پاسخ شان را بدانند.

من به عنوان مشاور کسب و کارهای نوپا همواره دیده ام  که در ماه ژانویه هر سال یعنی اول سال میلادی، افزایش محسوسی در تعداد افرادی رخ می دهد که کسب و کار جدیدی بنا کرده اند. مثل همیشه اول از کار آفرینی که برای مشاوره به من مراجعه کرده، می پرسم آیا خود را آماده شنیدن حقیقت تلخ داشتن شریک تجاری کرده است و یا خیر؛ موضوعی که بیشتر کار آفرینان به شکل اجتناب ناپذیری در نظر نگرفته اند. علاوه بر آن، اگر آن ها از لحاظ ذهنی برای کار چالش برانگیز افزایش سرمایه آمده باشند، هفت سوال مطرح می کنم که واقعا انتظار دارم قبل از ورود به دنیای کار آفرینی پاسخ آن ها را بدانند و با اطمینان در موردش صحبت کنند.

 

 کار آفرینان، باید به این سوالات پاسخ دهند

1. نیاز:

محصول شما چه مشکل یا نیازی را بر طرف می کند؟

 

طیف گسترده ای از ایده های تجاری جدید فقط ایده هستند. کار آفرینان برای مشکلاتی راه حل پیدا می کنند که واقعا وجود ندارند یا به دلیل نیاز و تجربه شخصی ایجاد شده اند. آن گاه به سادگی و به اشتباه فرض می کنند که دیگران هم دچار همان مشکل هستند. شاید ایده کسب و کار شما ایده جالبی باشد، اما اگر مشکلی را حل نکند و گرهی از کار مردم باز نکند، هیچ کس به آن نیازی نخواهد داشت و هیچ کس پولش را روی آن ایده سرمایه گذاری نمی کند.

برای آنکه نیازی را نشان دهید، باید در بازار تحقیق کنید یا تا جایی که می توانید نظرات مردم را جویا شوید. نه تنها باید بپرسید مردم به محصول یا خدمات شما نیاز دارند یا خیر، بلکه باید از خرید چنین محصولی از سوی آن ها اطمینان حاصل کنید.

اگر باز خورد مثبتی دریافت کردید، با ایجاد یک نظر سنجی آنلاین می توانید ارزیابی تان را به سطح بالاتری برسانید. هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید در مورد نیاز بازار صحبت کنید. محتاط باشید؛ زیرا کار آفرینان معمولا در سوال ها و پاسخ هایشان تعصب دارند. از تعصب دوری کنید. اگر بتوانید از شخصی حرفه ای کمک بگیرید یا سوال هایتان را بپرسید، سود زیادی شامل حال تان خواهد شد.

2. بازار:

بازار محصولات و خدمات شما تا چه حد گسترده است؟

 

زمانی که در مورد اندازه بازار خود صحبت می کنید، باید دقیق باشید و اطلاعات زیادی در مورد بازار هدف خود داشته باشید: سن، اطلاعات محلی، روانشناسی و... بهتر است به دنبال بازارهای هدف جدید و ناشناخته ای باشید که پیش از این در زمینه صنعت شما فعالیتی نداشته اند زیرا آسان ترین و در دسترس ترین راه برای جلب توجه همین است. شما باید بتوانید به دقت در مورد اندازه بازار و سهم واقع گرایانه ای که می توانید به دست آورید، صحبت کنید. در اینجا اطلاعات اهمیت زیادی دارد زیرا اگر بخواهید فقط بر اساس حدس و گمان بازار خود را نشان دهید، به سرعت علاقه سرمایه گذاران به کسب و کارتان از بین می رود.

3. درآمد:

شرکت شما در حال حاضر و در آینده چگونه درآمدزایی خواهد کرد؟

من گاهی با مخترعانی صحبت می کنم که احساس می کنند ایده ای چند میلیون دلاری دارند. اما افراد کمی می توانند به این سوال من پاسخ دهند: «بعد از این که تمام مردم یکی از محصولات تان را خریداری کردند چه می شود؟!» حقیقت این است که ایجاد کسب و کار مساله آسانی است اما ایجاد کسب و کار طولانی مدت که سرمایه گذاران بخواهند باز هم در آن سرمایه بخوابانند، به برنامه ریزی و نگرشی ویژه نیاز دارد.

این بخش از ملاحظات شما نه تنها شامل چگونگی پول در آوردن از محصول یا خدمات تان است، بلکه مدیریت رشد طولانی مدت شما را نیز در بر می گیرد. آیا اشتراکی می فروشید؟

آیا محصولات پشتیبانی یا نسخه های دیگری از محصولات تان با به فروش می رسانید؟ ممکن است برای پنج تا ده سال آینده تان برنامه ریزی نکرده باشید، اما باید آن سال ها را نیز در نظر بگیرید و بتوانید با اعتماد به نفس در مورد آن صحبت کنید.

4. قابلیت دفاع:

چه موانعی در مقابل رقبا یا افراد تازه کار برای تولید محصول مشابه شما وجود دارد؟

 

یک بار با مراجعه کننده ای صحبت کردم. او ایده ای داشت که نیاز واقعی در بازار را پوشش می داد. چند شرکت بزرگ و شناخته شده در آن صنعت وجود داشتند اما قبلا محصولی نظیر آن را ارائه نداده بودند.

زمانی که از او پرسیدم چگونه می خواهد رقبا را از تولید محصولی مشابه باز دارد، پاسخ داد: «من محصولم را به خود آن ها هم می فروشم.» این راهبرد، راهبرد معتبری است، اما فروش محصول به کمپانی رقیب نیازمند این است که بتوانید چیزی تولید کنید که ارزش خرید داشته باشد. شاید رقیب تان مایل به خرید ایده تان باشد، اما به نفعش باشد که نسخه اولیه یا محصول نهایی شما را بخرد. اگر مانعی برای دفاع از محصول تان داشته باشد، به مشکل خواهید خورد.

مراجعه کننده دیگری می خواست مطمئن شود از پولش محافظت خواهد شد. اگر بتوانید پایگاه مشتریان خود را به سرعت گسترش دهید و در مشتریان وفاداری ایجاد کنید راهبرد «ارائه سریع محصول به بازار» راهبردی منطقی است. البته که این کار به همین آسانی ها هم نیست و اگر محصول تان به سادگی از طرف کسب و کار نوپای حرفه ای تر یا کسب و کاری قدیمی تقلید شود، پس از زمان کوتاهی دچار مشکل خواهید شد.

 

 کار آفرینان، باید به این سوالات پاسخ دهند

5. تیم:

تیم مدیریت شما چگونه می خواهد به شکل منحصر به فردی ایده تان را اجرایی کند؟

 

زمانی که نیاز و اندازه بازار را شناسایی کردید، تنها یک عامل دیگر مورد توجه سرمایه گذاران خواهد بود: اجرایی کردن ایده. شما باید نشان دهید گروه مدیریتی ای جمع کرده اید که می تواند ایده آن را عملی کند و ارزشی در کمپانی شما به وجود آورد. این کار نیازمند ایجاد محصولی معتبر، به دست آوردن و حفظ مشتری و ایجاد کسب و کاری است که به اندازه کافی ادامه دار باشد تا سرمایه گذاران بتوانند پولشان را باز پس گیرند.

شما باید بتوانید به سرمایه گذاران خود بگویید که چگونه می خواهید اولین و هزارمین مشتری خود را به دست آورید. وقت خجالتی بودن نیست. شما باید بتوانید تجارب و مهارت های خود و اعضای تیم تان را به سرمایه گذاران معرفی کنید (در واقع بفروشید). شما باید سرمایه گذاران را متقاعد و حس اعتماد را در آن ها ایجاد کنید که می توانید از پس اجرایی کردن ایده تان بر آیید.

6. خروج:

سرمایه گذار شما چگونه نقدینگی به دست می آورد؟

 بیشتر کار آفرینان برای طولانی مدت وارد بازار کار می شوند. اما هیچ سرمایه گذاری نمی خواهد که عمری در انتظار بازگشت پول باقی بماند. اگر به دنبال سرمایه هستید، باید خود را برای این واقعیت آماده کنید که بعد از پنچ تا ده سال یا باید شرکت خود را بفروشید یا سرمایه گذاران جدیدی پیدا کنید.

در نهایت، یک سرمایه گذار می خواهد مطمئن باشد که شما حاضر به فروش شرکت خود هستید تا بتواند سرمایه خود را بیرون بکشد. به همین منظور شما باید راهبردی معتبر، واقع گرایانه و زمان بندی شده برای خروج داشته باشید.

7. تاثیر گذاری:

 کسب و کار شما چه سودی به انسان ها می رساند؟

در گذشته سرمایه گذاران بیشتر به دنبال کسب و کارهایی بودند که بازگشت سرمایه معقولی داشتند. این روزها تعداد فزاینده ای از سرمایه گذاران می خواهند با پولشان تاثیر خوبی روی دنیا بگذارند. شما نمی توانید تمام کودکان گرسنه جهان را سیر کنید، اما اگر اهداف خیرخواهانه و برنامه ای برای عمل به وظایف اجتماعی دارید، باید هنگام جذب سرمایه گذار به آن اشاره کنید.

زمانی که بحث افزایش سرمایه پیش می آید، مهم ترین نکته تاثیر گذاری بر دیگران است. باید بدانید شناخت تمام و کمال کسب و کارتان کلید موفقیت شماست. شاید سرمایه گذاری که با او در حال مذاکره هستید با شما قرار داد نبندد؛ ناراحت نشوید. این را بدانید که دلیل این موضوع فقط عدم تطابق شما با معیار های او بده و ممکن است با سرمایه گذار بهتری مواجه شوید. اگر تاثیر خوبی بر دیگران بگذارید، به شما به عنوان فردی می نگرند که می تواند کمک شان کند.

بر عکس، اگر آماده نباشید و وارد جلسه ای شوید، احتمال دارد پل های پشت سرتان و پل های پیش رویتان را خراب کنید و شانس موفقیت را از خود بگیرید.

نویسنده: پیتر گاسکا

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

عدم اتصال به اینترنت با وجود اتصال وای فای سوالات …سلام منم چند وقتی هست که این مشکل رو دارم گوشیم هواوی و شرکت آسیاتک وقتی گوشیم تحصیل رایگان در نروژ تحصیل در خارج از کشوردوره کارشناسی دوره های کارشناسی در نروژ سه سال میباشد و تحصیل به زبان نروژی استاستخدام استانداری خراسان شمالی در سال ای …استخداماستانداریخراساناستخدام استانداری خراسان شمالی برای مشاهده تجربیات کاربران در زمینه سوالات آزمون تصاویر و ناگفته هایی از جنگ جهانی دوم در اروپا …با سلام به احتمال زیاد این نقشه را دوستان تو سایت ویکی پدیا دیدند گفتم شاید بد نباشه آشنایی با دیافراگم در عکاسی دیجیتالعکس و ویدئوضمن تشکر از شما که مقالات رو دنبال می کنید باید این مژده رو بدم که مقاله ی بعدی در حسابداراستخدام صبح شهر اصفهاناصفهاناستخدامحصین حاسب سپاهان به حسابدار شدن علاقمندید؟ می خواهید در ٣ ماه تجربه ٣ سال را کسب کنید؟فان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران مدیریت منابع انسانی جذب و گزینش و استخداممدیریت منابع انسانی مشاوره مدیریت استخدام حقوق و دستمزدالف افشای فیش‌های حقوقی زشت و غیرانسانی است …قضیه همان خنجر شمر گم نشود است یعنی در پاسخ به انتقاد ها از پرداخت های غیر قانونی موفقیت کارآفرینی گسترش کسب و کار، کار ساده ای نیست؛ تا جایی که می توانید باید سخت کار کنید هنگامی که تحصیل رایگان در نروژ تحصیل در خارج از کشور دوره کارشناسی دوره های کارشناسی در نروژ سه سال میباشد و تحصیل به زبان نروژی است استخدام استانداری خراسان شمالی در سال «ای استخدام» استخداماستانداری استخدام استانداری خراسان شمالی برای مشاهده تجربیات کاربران در زمینه سوالات آزمون، نتایج عدم اتصال به اینترنت با وجود اتصال وای فای سوالات و اشکالات سلام منم چند وقتی هست که این مشکل رو دارم گوشیم هواوی و شرکت آسیاتک وقتی گوشیم روشن حسابداراستخدام صبح شهر اصفهان اصفهاناستخدام حصین حاسب سپاهان به حسابدار شدن علاقمندید؟ می خواهید در ٣ ماه تجربه ٣ سال را کسب کنید؟ مدیریت منابع انسانی جذب و گزینش و استخدام چکیده اگر چه بیشتر دانش ما درباره‌ی مباحث سنتی منابع انسانی کارمندیابی، جبران خدمات آشنایی با دیافراگم در عکاسی دیجیتال عکس و ویدئو ضمن تشکر از شما که مقالات رو دنبال می کنید باید این مژده رو بدم که مقاله ی بعدی در رابطه با فان وسرگرمی فان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران ایرانی تصاویر و ناگفته هایی از جنگ جهانی دوم در اروپا گالری نظامی با سلام به احتمال زیاد این نقشه را دوستان تو سایت ویکی پدیا دیدند گفتم شاید بد نباشه این افشای فیش‌های حقوقی زشت و غیرانسانی است فکر کرده‌اید اگر قضیه همان خنجر شمر گم نشود است یعنی در پاسخ به انتقاد ها از پرداخت های غیر قانونی اقایان موفقیت کارآفرینی گسترش کسب و کار، کار ساده ای نیست؛ تا جایی که می توانید باید سخت کار کنید هنگامی که زمان آن


ادامه مطلب ...

پاسخ یک متخصص به شایعه افزایش عمل آپاندیس بعد از گرانی ناشی از طرح تحول سلامت

[ad_1]

دکتر جواد غروبی جراح عمومی و فوق تخصص جراحی و اورولوژی کودکان در گفت و گو با جام جم آنلاین بیان کرد : آپاندیس یک ارگان در داخل روده کور است که از بقایای جنینی در بدن بوجود می آید . همان طور که می دانیم یک سمت آن بن بست و سمت دیگر آن به روده کور متصل می شود لذا اگر مدخل آن بسته شود به دلیل تجمع ترشح سلول های اپیتلیوم در آپاندیس و میکروبی شدن آن با التهاب آپاندیس رو به رو می شویم .

آپاندیس هیچ عملکرد شناخته شده‌ای در بدن ندارد، اما باید توجه داشت این عضو که محل استقرار شماری از سلول‌های لنفاوی است و پادتن‌هایی را در روده ترشح می‌کند، بخشی از سیستم ایمنی بدن را تشکیل می‌دهد. در عملکرد آن تداخل ایجاد میکند البته لازم به ذکر است این سلول های دفاعی در قسمت های دیگر روده هم قرار دارند و حذف این ارگان مشکل خاصی را برای فرد ایجاد نمی کند .با پیشرفت علم وجود آپاندیس برای فرد فوایدی را بر دارد یکی از مهم ترین آنها این است که اگر فردی به هر دلیل مشخصی دچار بی اختیاری مدفوع شود متخصصان با لوله آپاندیس مشکل این نوع از بیماران را حل می کنند .

همچنین در مردانی که مجرای اداریشان دچار آسیب دیدگی شده است پزشکان برای ترمیم و درمان این عارضه از لوله آپاندیس استفاده می کنند به عبارتی یک ذخیره درمانی در بدن است و چون این ارگان از جنس خود بدن فرد بوده زمانی که به قسمتی از بدن پیوند زده شود دیگر عوارض پیوند را به دنبال ندارد .

این متخصص در پاسخ به این سوال خبرنگار جام جم آنلاین که چرا بعد طرح تحول سلامت عمل آپاندکتومی در بیمارستان زیاد شده است گفت :اگر چه بعد از نظام تحول سلامت هزینه اکثر عمل های جراحی افزایش یافت اما در بیمارستان های دانشگاهی روابط مالی تعریف نشده و اهداف آموزشی است لذا اگر فردی نیاز به عمل آپاندکتومی داشته باشد او را عمل می کنیم این طور نیست که به دلایل مالی بی دلیل آپاندیس فرد را برداریم چرا که مسئولیت برداشتن بی دلیل آپاندیس بسیار از هزینه ای که بیمار می کند بیشتر است و گمان نمی کنم جراحی به دلیل در آمد کم عمل های آپاندکتومی حاضر شود زیر بار همچین مسئولیت سنگینی برود ، اما در رابطه با این سوال می توانم به جرات بگویم در بیمارستان های دانشگاهی شاهد چنین موضوع از طرف جراحان نیستم.

وی در رابطه با عفونی شدن آپاندیس متذکر شد : آپاندیس در قسمت راست و تحتانی شکم واقع شده است. به التهاب یا عفونت آپاندیس، «آپاندیسیت» گفته می‌شود. مردان بیشتر از زنان به التهاب آپاندیس مبتلا می‌شوند. عفونت آپاندیس در کودکان و افراد سالخورده کمتر است، اما پارگی آن خطرناک‌تر است. در صورت تشخیص دیرهنگام التهاب و عفونت آپاندیس، عوارض آن به تدریج ، بیشترمی‌شود.

به گفته او ، مهم‌ترین علت ابتلا به آپاندیسیت، انسداد دهانه آپاندیس است. چرا که این ارگان یک طرفه است و یک مدخل دارد، اگر به علت وجود مدفوع یا مواد زاید این مجرا بسته شود، رشد میکروب‌ها باعث ایجاد عفونت در آپاندیس می‌شوند. اگر این عفونت برطرف نشود ممکن است کیسه آپاندیس سوراخ شده و عفونت در محوطه شکم پخش شود.پاره شدن آپاندیس خطرناک است و می‌تواند در صورت عدم درمان به موقع، با یک عفونت شدید در شکم منجر به مرگ شود.

بیماران با یک احساس درد در شکم به پزشک مراجعه می کنند. ابتدا درد در سر دل و بالای شکم است، اما به تریج به اطراف ناف و سپس به سمت راست تحتانی شکم می رسد. فرد بی اشتهاست و حالت تهوع بدون اسفراغ دارد، در برخی تب خفیف هم مشاهده شده است و در مواردی هم با خندیدن ، سرفه کردن و لمس کردن درد بیمار تشدید می شود و در صورت ترکیدن آپاندیس ، تب بیمار بالا می رود و در سر تا سر شکم عفونت پخش می شود و در صورت تشخیص و درمان به موقع می توان به راحتی جان بیمار را بگیرد.

وی در پاسخ به این سوال که چرا برداشتن آپاندیس در بیمارستان بسیار رایج است گفت : به‌رغم پیشرفت‌های علم پزشکی، اگر آپاندیس پاره شود احتمال مرگ و میر بر اثر آن بسیار بالاست، بنابراین سرعت عمل در تشخیص این بیماری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به همین دلیل است که جراحان معمولا در مورد بیمارانی که علائم مشکوک به آپاندیسیت دارند، بسیار سریع تصمیم به جراحی می‌گیرند. البته لازم به ذکر است در برخی از موارد افرادی که آپاندیس شان را عمل می کنند ، بعد از چند ماه مشخص می‌شود که آپاندیس‌شان سالم بوده است علت تشخیص نادرست آپاندیسیت نیز شباهت آن با مشکلات دیگری چون عفونت‌های روده و نظیر آن است.

همچنین در علم پزشکی مجاز است که از هر 100 عمل جراحی آپاندیس، در 15 مورد از آنها آپاندیس طبیعی و سالم باشد. این یک قانون علکی محسوب می‌شود، زیرا درمان نشدن و پاره شدن آپاندیسیت می‌تواند منجر به آبسه شکمی و در نهایت مرگ بیمار شود، به همین دلیل با مشکوک شدن به علائم آپاندیسیت باید هرچه سریع‌تر آن را جراحی کرد.

غروبی در پایان اظهار کرد : 20درصد علت نازایی در خانم ها سوراخ شدن آپاندیس است . سن شیوع این عارضه بین 10تا 30 سالگی است . مردان 2 برابر زنان به آپاندیسیت مبتلا می شوند و هیچ راهی برای جلوگیری از این عارضه وجود ندارد .

بیتا نوروزی - خبرنگار جام جم آنلاین


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دلایل پرداخت‌های چند ده میلیونی به پزشکان از شیر …دلایل پرداخت‌های چند ده میلیونی به پزشکان از شیر مادر حلال‌تر است رسانه‌ها در دنیا الف امروز سردارهای حرم، عَلَم و قلم در همه حوزه‌ها ورود نگران‌کننده نیست ولی از آنجای یکه کشور ما یک کشور اسلامی و دینی بوده حتی این میزان دلایل پرداخت‌های چند ده میلیونی به پزشکان از شیر مادر حلال دلایل پرداخت‌های چند ده میلیونی به پزشکان از شیر مادر حلال‌تر است رسانه‌ها در دنیا از الف امروز سردارهای حرم، عَلَم و قلم در همه حوزه‌ها ورود می نگران‌کننده نیست ولی از آنجای یکه کشور ما یک کشور اسلامی و دینی بوده حتی این میزان آمار


ادامه مطلب ...

پاسخ گویی به «اسمشو نبر»ها

[ad_1]
ماهنامه همشهری تندرستی: «اسمشو نبر»هایی که شاید شما هم تا بزرگ سالی چیزی از آن نشنیده و بر زبان نیاورده بودید، می تواند تکلیف خیلی چیزها را در زندگیتان روشن کند. بعید نیست شما هم صحبت در مورد یافتن پاسخی برای سوالات جنسی را سال های سال به تعویق انداخته باشید و مثل بسیاری افراد دیگر، سوال هایتان را پشت هاله ای از شرم و تردید پنهان کرده باشید.

برای پدر و مادرهای امروزی که همیشه در برابر این موضوعات سکوت کرده اند، پاسخ دادن به سوال ها و رو به رو شدن با کنجکاوی های جنسی کودکشان آسان نیست. اگر شما هم در جریان رشد کودکتان با سوال هایی که در گروه «اسمشو نبرها» جا می گیرند و کنجکاوی هایی که نمی دانید چطور باید در برابرشان بایستید، رو به رو شده اید، با دکتر فخری مرقاتی خویی، سکسولوژیست و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران همراه شوید. او به شما می گوید که در جریان تربیت جنسی کودکتان باید چه ریزه کاری هایی را رعایت کنید.

پاسخ گویی به اسمشو نبرها

کار، کار مغز اسـت
از اینکه می شنوید فرزندتان از همان زمان تولدش رفتارهای جنسی را ابراز می کند تعجب نکنید. مغز تنها ارگانی اسـت که یکبار و برای همیشه تشکیل می شود و از آنجا که منشا رفتارهای جنسی در انسان مغز اسـت، باید بگوییم که همزمان با کامل شدن مغز، شکل گیری این رفتارها هم آغاز شده و به اشکال مختلف خود را نشان می دهند.

این در حالی اسـت که برخی افراد به غلط تصور می کنند برزو رفتارهای جنسی تنها به دوره بزرگسالی مربوط می شود. عامل مهم متمایزکننده رفتار جنسی بزرگسالان با یک کودک، مربوط به شناخت انسان نسبت به رفتاری اسـت که از او سر می زند. به عبارتی کودکان بعد از تجربه یک رفتار جنسی آن را می شناسند و از آن لذت می برند؛ در حالیکه فرد بالغ با آگاهی، یک رفتار جنسی را انتخاب می کند؛ گذشته از این، میزان و چگونگی درک کودک از آن لذت، کاملا متفاوت از یک فرد بالغ اسـت و فرد بزرگسال رفتار جنسی را با شناخت کامل و عمیق تجربه کرده، اما کودک چنین تصوری از رفتارش ندارد، پس وقتی رفتاری جنسی را از سوی فرزندتان می بینید، وحشت نکنید و تنها به نشان دادن واکنشی مناسب برای آن رفتار فکر کنید.

چرا سکوت می کنیم؟

هرچقدر هم که در این مورد صحبت کنیم، باز هم نمی توانیم تابوی صحبت کردن در مورد موضوعات جنسی را بشکنیم. در حوزه سلامت جنسی و تربیت جنسی، والدین به دو دلیل محکم: 1) ترس و واهمه از تربیت غلط، 2) احساس عدم آمادگی برای رویارویی با مسائل جنسی کودکان؛ صورت مسئله را پاک می کنند و تربیت درست را هم اعمال نمی کنند.

پاسخ گویی به اسمشو نبرها

از این موضوع می ترسیم
در جامعه ای که کمتر صحبتی از این موضوعات به میان می آید و با آن ها به عنوان حوزه ممنوعه برخورد می شود، این باور غلط که بچه ها نیازی به تربیت جنسی ندارند و دلیلی  برای پرداختن به این موضوع وجود ندارد شکل می گیرد. در حالی که والدین با این توجیه ها، از این واقعیت که کودکان هم موجوداتی جنسی هستند و از طرف دیگر بحث تربیت جنسی کودکان درواقع مفاهیم، رفتارها و انگیزه جنسی دوره بزرگسالی را در بر نمی گیرد، غافل می شوند.

از قدم برداشتن نترسید

یادتان برود که بچه ها هم موجوداتی جنسی هستند و طبیعی اسـت که با پرسیدن سوالات و یا نشان دادن یک رفتار جنسی دست به اکتشاف بزنند و کنجکاوی شان را ارضا کنند. ناآگاهی شما از رفتار درست و ناتوانی تان در نشان دادن واکنش مناسب و دادن پاسخ مناسب به رفتار جنسی کودک می تواند چالش های زیادی را برای او ایجاد کرده و یک کنجکاوی طبیعی و ساده را به مشکلی و حل کردنش سخت و زمان بر اسـت تبدیل کند.

انتظار می رود که کودکان بین سنین 3-5 سالگی اولین سوال هایی را که نشانه کنجکاوی جنسی هستند، مطرح کنند. البته پرسیدن این سوال ها از طرف کودکان الزامی و حتی نیست، اما اگر با آن ها مواجه شدیم، نباید تعجب کنیم یا آن ها را نشانه وجود مشکلاتی در تربیت و روان کودک بدانیم. فراموش نکنید که در جوامع بدون آموزش جنسی مدون ویژه کودکان جای تعجب ندارد که کودکی 7-8 سال، سوالی از مادرش بپرسد که انتظار می رفت در 3 سالگی بپرسد! در چنین شرایطی طبیعی اسـت که والدین در شرایط سخت تری قرار بگیرند، چرا که جوابی که به آن سوال می توانند بدهند، در 3 سالگی کودک را قانع می کرده اما مسلما کودک 8 ساله را قانع نخواهد کرد.

پاسخ گویی به اسمشو نبرها

چرا من در عروسی تان نبودم؟
شاید با توضیح یک نمونه از سوالات جنسی کودکان، درک موضوع برایتان آسانتر شود. اولین سوالی که اغلب والدین با آن رو به رو می شوند، این اسـت که  چرا من در عکس عروسی شما نیستم؟ این سوال که در صورت مواجه شدن با پاسخ نامناسب بارها و بارها به شیوه های مختلف تکرار می شود، برخی والدین را نگران می کند. بسیاری از این والدین نمی دانند با جواب غلط و نامناسب، شاید چند روزی کودک را از سد خود باز کنند، اما درواقع خود را به دردسر بزرگ تری می اندازند و در آینده مجبور به پاسخ گویی به سوالات دیگر کودکی که از جوابشان قانع نشده می شوند.

تو پیش خدا بودی؛ خدا تو را به دنیا آورد!
والدینی که از ترس گسترش کنجکاوی های کودک به او پاسخی نادرست می دهند، سه ماه بعد دوباره سوال قدیمی را از زبان کودکشان می شنوند و وقتی کودک می پرسد «پس من چطور درست شدم؟» گیج و سردرگم می شوند و با گفتن «خدا تو را درست کرده!» خود را به دردسر تازه ای می اندازند. 6 ماه بعد بچه ای که نمی تواند درک کند چطور خدا او را درست کرده و به این دنیا آورده، دوباره سوالش را تکرار می کند و فکر این موضوع را از سرش بیرون نمی کند. البته جواب های والدین همیشه به این گزینه ها محدود نیم شوند. برخی از آن ها با گفتن جملات عجیبی مثل «کلاغ ها تو را آوردند!» و... بچه را از ای هم سردرگم تر می کنند و با چنین پاسخ غیرمنطقی، یک سوال کودکانه ساده را به چالش بزرگی تبدیل می کنند.
پاسخ گویی به اسمشو نبرها

من و پدرت تصمیم گرفتیم تو را به دنیا بیاوریم
بهترین جوابی که بچه ها برای سوال های جنسی می توانند از شما بگیرند، جواب های کوتاه، دقیق و درست اسـت. شما قرار نیست فرزندتان را فریب بدهید، او را سرگردم تخیلات کنید و یا با گفتن جملاتی مثل «تو نباید به این چیزها فکر کنی!» او را سردرگم کنید. از طرف دیگر، لازم نیست هنگام مواجه شدن با این سوال ها، به فرزندتان زیست شناسی و علوم زیستی-  جنسی یاد دهید!بلکه تنها جواب سوال او را دقیق و کوتاه بدهید.

فراموش نکنید اگر کودکتان با جوابی که داده اید شما را به حال خودتان رها نکرد و به طور مداوم برای جواب گرفتن سراغتان آمد می توانید حدس بزنید که به او جواب مناسب سن و درکش را نداده یاد! پس کافی اسـت به او بگویید «زمان عروسی ما تو هنوز به دنیا نیامده بودی!» یادتان نرود که بچه ها معمولا سوال های پیچیده نمی پرسند و اگر جواب مناسب را بشنوند، بیش از اندازه در مورد آن موضوع کند و کاو نمی کنند. البته انکار نمی کنیم کودکی که این جواب را می شنود، سه ماه بعد دوباره سراغ شما می آید و می گوید «پس من کجا بودم و چطور درست شدم؟» در چنین شرایطی، دلیلی برای نگران شدن وجود ندارد.

فرزند شما قرار نیست به حریم خصوصی شما و همسرتان وارد شود و ذهن بچه های 3 تا 5 ساله، اصلا وارد حوزه هایی که نگرانشان هستید، نمی شود. در این شرایط کافی اسـت به او بگویید «پدر و مادرها خیلی دوست دارند بچه را به دنیا بیاورند. من و بابا هم چون خیلی دوست داشتیم تو را داشته باشیم، تصمیم گرفتیم تو را به دنیا بیاوریم.» اگر فرزندتان بلافاصله یا چند ماه بعد از شنیدن این جواب دوباره سراغتان آمد و گفت «من کجا بودم؟ و چگونه به دنیا آمدم؟» نگران نشوید. قرار نیست همه جزییات تولد را برایش تشریح کنید.

کافی اسـت به کودکتان بگویید «تو در شکم مامان بودی، مامان به تو غذا داد بزرگ شدی! بعد هم دکتر کمک کرد از شکم مامان خارج شدی.» انتظار نداریم کودکان زیر 6 سال برای نحوه خروج نوزاد کنجکاوی کنند و نیازی هم نیست شما والدین در آموزش پیش دستی یا شتاب زدگی کنید! اما اگر در سال های بعد فرزندتان سراغ شما آمد و در این مورد کنجکاوی کرد، می توانید به او بگویید «بدن مامان ها کانالی دارد که بچه ها از آن بیرون می آیند.»

چرا اینجا اینجوریه؟

بعد از سه سالگی رفتار جنسی فاحشی که از کودکان سر می زند توجه به بدن عریان دیگران و نیز نشان دادن بدنش به دیگران اسـت. آن ها کنجکاوی شان در این مورد را بر بدن نزدیک ترین فرد زندگی شان که معمولا یکی از والدین اسـت معطوف می کنند.

پاسخ گویی به اسمشو نبرها

باید حواسش را پرت کنید
گرچه پرت کردن حواس می تواند رفتار موثری باشد اما در کودکان، صرفا انحراف توجه نیست که به حل مسئله کمک می کند، بلکه انحراف ذهن کودک از رفتار جنسی با استفاده از رفتارهای مناسب جایگزین می تواند شما را به هدفتان نزدیک کند. برای مثال وقتی کودک چندماه شما به محض باز شدن پوشک دستش را به سمت اندام های تناسلی اش می برد، می توانید دست هایش را گرفته، ببوسید و توجه او را به موضوعی دیگر جلب کنید.

نباید شرمنده اش کنید!
اگر کنجکاوی جنسی فرزندتان به این شکل بروز پیدا کرد، به جای شرمنده کردنش، با آرامش به او قوانین را آموزش دهید. به جای اینکه به بچه ای که با بدن عریان از توالت بیرون آمده و خودش را به مهمان هایتان نشان داده بگویید «چرا عیبت را به دیگران نشان دادی!» و او را تنبیه و سرزنش کنید، می توانید کودکتان را بغل کنید، دوباره به توالت برگردانید و به او یادآوری کنید که باید لباسش را در همان مکان بپوشد و دوباره تکرار کنید که «قبلا نگفته بودم نباید جای خصوصی بدن را به کسی نشان داد؟»

به عبارت دیگر شما برای تربیت جنسی کودکتان سراغ سرزنش و تنبیه بدنی یا کلامی نمی روید، بلکه رفتارهای جایگزین را جست و جو می کنید. یادتان نرود که تنبیه کردن کودک، درست به اندازه رهاکردنش می تواند آسیب زا باشد. شما قرار نیست به خاطر طبیعی بودن رفتار کودکتان، او را به حال خودش بگذارید، گرچه رفتارش طبیعی اسـت، اما تکرار آن رفتار غیرطبیعی اسـت.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

پاسخ گویی به اسمشو نبرها


ادامه مطلب ...

چگونه سوالات جنسی فرزندم را پاسخ دهم؟

[ad_1]

  صحبت کردن در باره جنسیت برای اغلب والدین کاری دشوار اســت. والدین یا نگران زیاد گفتن هستند و یا کم گفتن ویا نگران گیج کردن بچه های خود. بسیاری از والدین هم فکر میکنند که اگر در باره مسائل جنسی با کودکان خود صحبت کنند افکار جنسی را در ذهن های کوچک آنها پرورش میدهند و با این کار بچه ها را به تجربه های جنسی تشویق میکنند.

 چگونه سوالات جنسی فرزندم را پاسخ دهم؟

 

بعضی از والدین دیگر نیز فکر میکنند که اگر کودکشان سوال نمی کند یا علاقه خاصی نسبت به موضوع نشان نمیدهد به این علت اســت که هنوز خیلی کوچک اســت یا اصلا به موضوع علاقه ندارد. والدین فکر میکنند که اگر کودکشان در ظاهر بیعلاقه اســت ،لابد هنوز آمادگی لازم را ندارد و یا بدتر از آن شاید نیازی به دانستن ندارد.

ولی بچه ها حتما سوال دارند . شاید نمی دانند که چگونه بپرسند و یا شاید بی میلی والدین خود را نسبت به پاسخ گفتن به چنین سوالاتی احساس میکنند. کودکان در چنین موقعیت هایی هنگام برخورد با موضوعات مربوط به جنسیت، از والدین خود رو میگردانند. بنابراین مسئولیت شما این اســت که حرف بزنید و اجازه ندهید که ناراحتی خودتان یا سکوت فرزندتان مانع باز کردن باب گفت و گو بشود.

نزد فرزندتان اعتراف کنید که سخن گفتن در باره جنسیت گاهی با شرم و حیا همراه اســت چون موضوع خیلی حساس و خصوصی اســت و همین میتواند زمینه مشترکی باشد تا گفت و گویتان را آغاز کنید. به یاد داشته باشید که لازم نیست همه اطلاعات را یکجا دراختیار او بگذارید. فراگیری آموزش جنسی نیز مانند دروس ریاضی و علوم باید به تدریج و در طی زمان صورت گیرد. از مفاهیم پایه ای شروع کنید و همگام با رشد کودکتان که قدرت درک او نیز برای دریافت جزئیات بیشتر میشود، بر میزان مفاهیم پایه بیفزائید.

 

شما چه به طور جدی در باره جنسیت با فرزندتان صحبت کرده باشید یا نه ، باید بدانید که روند غیر رسمی آموزش جنسی آنها از همان لحظه تولد آغاز شده اســت . شما والدین از همان موقع ، جنسیت آنها را با نحوه برخوردتان ، چگونگی پاسخگوئی به نیازهای آنها و با الگوی رفتاری خود پرورش داده اید. توجه به این نکنه مهم اســت که کودکانتان در تمام این مدت بدون کمک مستقیم شما چیزهائی در باره جنسیت آموخته اند و روند یادگیری آنها _ چه بخواهید در آن نقش فعالی داشته باشید و چه نخواهید _ در آینده ادامه خواهد یافت.

 

والدین مسئولیت آموزش جنسی فرزندان خود را بر عهده دارند و نخستین قدم برای آنها در انجام این امر، آموزش دادن به کودکان در زمینه اصول اولیه جنسیت اســت اما بسیاری از والدین از پیچیدگیهای واژه جنسیت درک روشنی ندارند و اغلب آن را با جنس اشتباه میگیرند.

 جنسیت چیزی بیش از جنس یا هویت جنسی اســت و در رشد هر فرد نقشی حیاتی ایفا میکند. درک جنسیت شامل درک چگونگی کارکرد بدن انسان به ویژه چگونگی تولید مثل اســت .جنسیت علاوه بر آن شامل گستره ای از مفاهیم مربوط به روابط انسانی ،مهارت های زندگی فردی ، هویت جنسی و برخی از مسائل بهداشتی نیز هست .

جنسیت سالم همراه با مجموعه ای از ارزش ها و اخلاقیات به زندگی جهت و هدف میبخشد. بچه ها نیازمند موقعیتهائی هستند که در آن مهارتهای زندگی را بر اساس اصول اخلاقی خود بیاموزند و تمرین کنند. تصمیم گیری مسئولانه ، بیان احساسات و نیازها و مذاکره هنگام اختلاف نظر ، مهارت های ضروری زندگی موفق بزرگسالان اســت . این مهارتها اساس حفظ و افزایش عزت نفس را در کودکان به وجود میاورد و به تضمین زندگی سالم آنها کمک میکند.

 

جامعه و خانواده علاوه بر تاثیر بر رفتار کودکان ، به آنها در زمینه نقش جنسی نیز آموزش میدهد. نقش جنسی در برگیرنده حیطه تمام رفتارهائیست که به مرد بودن یا زن بدن فرد مربوط میشود. نقش جنسی دیکته شده از سوی جامعه میتوند بر تصمیم گیریهای کودکان درباره نحوه روابط وسلامت خود در آینده تاثیری عمده و جدی به جا بگذارد.

بچه ها در خصوص درک نگرش والدین و جامعه نسبت به ارزشها و عقاید مربوط به جنسیت بسیار تیزبین هستند. والدین هر چه نسبت به خود و هویت جنسی خود احساس بهتری داشته باشند راحت تر میتوانند جنسیت خود را فرافکنی کنند.

 

عامل دیگری که بر جنسیت کودکان تاثیر میگذارد ، وجود رسانه هاست . تلویزیون ، مجلات و بازیهای ویدئوئی همواره نگرش هایی را ارائه میکند که درون چارچوب ذهنی کودک جا میگیرد.به گزارش سلامت نیوز ممکن اســت این پیامها با ارزشهای خانوادگی افراد مختلف هماهنگ نباشد. والدین باید هم در خانه وهم در سطح اجتماع درباره کیفیت و محتوای رسانه هایی که بچه ها را تحت تاثیر قرار میدهند موضع گیری کنند.

چگونه سوالات جنسی فرزندم را پاسخ دهم؟ 

برخی رسانه ها به طور کلی بیش از حد بر روابط جنسی تاکید دارند و پیامهای گیج کننده ، متضاد و گوناگونی به بچه ها ارائه میدهند ، لذا تاثیر رسانه ها بر ساختار شخصیتی کودکان بسیار شدید اســت.

 

کلیدهای جنسیت سالم عبارتند از :

 

- همه انسانها با ظرفیت تجربه احساسات جنسی به دنیا میایند.

- بچه ها از لحظه تولد موجوداتی جنسی اند.

- جنسیت سالم بخشی حیاتی از عزت نفس کودک را تشکیل میدهد.

- رفتار شما به عنوان پدر ومادر، الگوئی قابل توجه برای رشد جنسیت فرزندان اســت.

- ارائه دادن اطلاعات مناسب با مرحله رشد کودک ، برای درک جنسی او از دنیا ضروری اســت.

- جنسیت هم بر جنبه های جسمی تاثیر دارد و هم بر جنبه های عاطفی همچون روابط ، مهارتهای زندگی و مهارتهای تصمیم گیری.

- کودکان از رسانه ها همسالان خود و به طور کلی از جامعه در باره جنسیت اطلاعات کسب میکنند. اغلب والدین لزوماً با تمام این اطلاعات موافق نیستند اما باید کودکان را برای رویاروئی با این اطلاعات آماده کنند.

- والدین باید پیامهای روشنی در باره ارزشهای خانوادگی و نگرش های خود در باره جنسیت به فرزندان خویش ارائه دهند.

وقتی بچه ها دنیای بیرون از خود را کشف میکنند نسبت به اعضای خصوصی بدن هم جنس خود و جنس مخالف نیز به طور طبیعی کنجکاو میشوند.شکل اعضای تناسلی پسرها برای دخترها جالب اســت و برعکس.

 

بچه ها در بازی های عادی خود از فرصت استفاده میکنند و از نظر جسمی به بچه های جنس موافق یا مخالف خود نزدیک میشوند تا شکل بدن آنها را کشف کنند.معمولترین سناریو دکتربازی کردن بچه‌هاست. بیشتر بچه‌ها تجربه دارند که وقتی نزد پزشک میروند او بدن آنها را معاینه میکند ، پس دکتربازی میکنند تا بتوانند فرصت دیدن بدن دیگران را بدست آورند.

 

آگاه باشید که بچه ها از سر کنجکاوی بازیهای جنسی میکنند و این امری طبیعی اســت. اگر دیدید که فرزندتان در حضور بچه دیگر برهنه یا نیمه برهنه شده اســت عکس العمل شما بسیارمهم اســت و بر احساسی که فرزندتان در آینده نسبت به بدن خود و اعضای خصوصی آن پیدا خواهد کرد ،تاثیر بسیار مهمی خواهد گذاشت . هول نشوید ، نه او را سرزنش کنید نه تنبیه ، کاری که باید بکنید این اســت که برای رفتار جنسی مناسب آنها در آینده حد و مرزی تعیین کنید.

 

موضوع حساس تعیین حد و مرز جنسی

سناریوی یکم

پسر 5 ساله شما با همبازی خود در خانه مشغول بازی اســت و شما متوجه میشوید که بیش از حد ساکت هستند. شما داخل اتاق آنها میشوید تا ببینید چه میکنند و میبینید که از کمر به پایین برهنه شده اند.

 

برخورد شما چیست؟

 

بیشتر والدین در چنین مواقعی احساس تنش میکنند اما اگر از قبل خودتان را آماده کرده باشید حداقل میتوانید آرامش ظاهری خود را حفظ کنید. هرگز سر بچه ها داد نکشید و آنها را سرزنش نکنید ، بلکه برای بچه ها در خانه حد و مرزی تعیین کنید ، مثلا بگوئید :"هر دوی شما لباسهایتان را بپوشید.بدن شما خصوصی اســت و نباید در خانهُ کس دیگری لباست را در بیاوری. بیایید برای شما یک سرگرمی دیگر پیدا کنم."

 

این که در باره این موضوع به مادر همبازی پسرتان چیزی بگوئید یا نه بستگی به تصمیم شخصی شما دارد. البته توصیه میشود گزارش آنچه در خانهُ شما اتفاق افتاده اســت به مادر بچه های دیگر نیز بدهید.هر کدام از خانواده ها میتوانند از این موقعیت مناسب برای آموزش فرزند خود استفاده کنند.

حد و حدود مورد قبول جنسی فرزندتان را برایش توضیح دهید اما او را با توضیح اضافه گیج و متحیر نکنید تا دچار احساس گناه نشود و اعتماد خود را نسبت به شما از دست ندهد. اگر دیدید بچه ها بازهم به دکتربازی علاقه نشان میدهند ، شاید نشانه این باشد که کنجکاویشان هنوز ارضاء نشده اســت .

بنشینید و اطلاعات اساسی را با فرزند خود مرور کنید. با او در باره شکل بدن صحبت کنید و یکی یکی اعضای مختلف بدن را نام ببرید. اغلب بچه ها در این گروه سنی با این توضیحات راضی میشوند اما اگر فرزندتان سوالی داشت به او بی درنگ پاسخ بدهید. هرگز پاسخ کودکان را به تاخیر نیندازید. امید اســت پدرومادر آن کودک دیگر نیز همین کار را انجام دهد.

سناریوی دوم

 

بچه نوپایتان هنگام حمام کردن به آلت تناسلی خود دست میزند.

 

این سناریو بسیار رایج اســت ودر بیشتر خانه ها به طور مکرر اتفاق میافتد. اگر فرزندتان اینکار را کرد از فرصت استفاده کنید و نام اندامهای مختلف بدن را با او مرور کنید و با موضوع خیلی جدی رو به رو شوید. از اندامهای غیرجنسی شروع کنید و اندامهای جنسی را به طور پراکنده لابلای آنها نام ببرید. از همان ابتدا از نام های صحیح استفاده کنید.

برای پسرها این قسمت ها عبارتند از : آلت تناسلی ، بیضه ها و باسن و برای دخترها عبارتند از پستان ها ، واژن یا آلت تناسلی و باسن . به بچه ها بفهمانید که کسی اجازه ندارد به قسمت های خصوصی بدن آنها دست بزند و خودشان نیز نباید آنها را نشان کسی بدهند. البته استثناء وجود دارد مثلا وقتی پدر یا مادر بچه را حمام میکنند و یا پزشک او را معاینه میکند یا به علت بیماری یا جراحت تحت درمان قرار میدهد.

 

سری بودن و خصوصی بودن

 

وقتی با کودکان در باره جنسیت صحبت میکنیم واژه های "خصوصی" و "سری" معانی جدیدی می یابند. کودکان کم سن و سال ممکن اســت نتوانند تفاوتهای ظریف این دو کلمه را دریابند ، از این رو والدین باید سعی کنند که تفاوتهای بین این دو واژه را آشکارا برای کودکان بازگو کنند.

 

به مثالهای زیر توجه کنید:

 

خانه هرکس همراه با اشیای داخل آن خصوصی اســت . همه میدانند که تو خانه ؛ تلویزیون و اسباب و اثاثیه داری اما فقط تعداد کمی از افراد هستند که اجازه دسترسی به اموال تو را دارند. خانه تو واموال تو خصوصی هستند.بقیه هم تلویزیون دارند اما تو اجازه نداری سرت را پائین بیندازی و بروی در خانه کس دیگری تلویزیون نگاه کنی. آن تلویزیون مال خصوصی آنهاست . به آن دست نزن!

 

مثال دیگر مثال مهمانی اســت: بیشتر مهمانی ها خصوصی هستند.خیلی از مردم ممکن اســت بدانند که در فلان خانه مهمانی برگزار میشود ولی همه به آن دعوت ندارند.زیرا مهمانی خصوصی اســت . برای حضور در مهمانی باید دعوت داشت .

 

برای بچه های کوچکتر میتوان از مثال خصوصی بودن توالت استفاده کرد چون درک آن برای آنها راحت تر اســت. همه میدانند که ماهمه به توالت میرویم. این اطلاعات سری نیست اما قطعا خصوصی اســت. چطور اســت که دسترسی به آن محدود اســت؟ خوب ما وقتی به درون توالت میرویم در را میبندیم.

هیچ کس به کسی که توالت میرود نمیخندد و او را مسخره نمیکند چون همه ما این کار را میکنیم پس رفتن ما به توالت سری نیست اما این کار را باید تنهائی انجام بدهیم. پس این کار خصوصی اســت. همان طور که برای محدود کردن دسترسی دیگران به توالت در آن را می بندیم برای محدود کردن دسترسی دیگران به اعضای خصوصی بدن خود نیز از لباس استفاده میکنیم.

 

جنسیت موضوعی خصوصی اســت و ما خودمان تصمیم میگیریم که آن را با چه کسانی در میان بگذاریم. پس والدین باید به کودکان پیش دبستانی و دبستانی خود بگویند که گرچه موضوعات خصوصی خود را با خانواده در میان میگذارند اما نباید آنرا با دوستان کوچکترشان بگویند. شاید والدین دوستشان بخواهند خود، اولین کسی باشند که در باره اعضای خصوصی بدن و مسائل مربوط به جنسیت با فرزندانشان صحبت کنند.

 

بچه ها باید یاد بگیرند که ممکن اســت والدین دیگر نخواهند فرزندشان از غریبه ها اطلاعات بدست آورد.

 

شما به عنوان والدین کودک چند جمله ساده به فرزندتان یاد دهید تا اگر یک غریبه یا یک دوست خواست به مسائل خصوصی او دسترسی پیدا کند او بتواند آنها را به زبان بیاورد. مثلا :

 

- بدن من خصوصی اســت.

- در این باره از پدرومادرت سوال کن.

- این سوال خوبی اســت اما جوابش خیلی پیچیده اســت.

 

در باره تفاوت بین خصوصی و سری بودن یک نکته دیگر باقی که به یادگیری مربوط میشود.مهم ترین آموزگاران بچه ها والدین هستند اما غالب وقتی میخواهیم مسائل مربوط به جنسیت را با آنها در میان بگذاریم دستپاچه و نگران میشویم و احساس شرم میکنیم . ما میخندیم و فرزندانمان هم میخندند. ما دست و پایمان را گم میکنیم و نمیتوانیم به چشمان آنها نگاه کنیم و بچه ها هم همینطور .

سر انجام همه ما متوجه تمسخر امیز بودن موقعیتمان میشویم و همه با هم میخندیم. اوضاع خوب اســت . خنده و شرم و شوخی همراهان جدائی ناپذیر مسائل جنسی هستند. در وافع همین خجالت و خنده رفتاری طبیعی اســت و از تنش موجود میکاهد. در واقع این موقعیت باعث خنده ما میشود نه دانشی که میخواهیم منتقل کنیم.

نه ما و نه کودکان ما هیچگاه نباید از دانستن خجالت بکشیم زیرا همه ما حق داریم بدانیم. فقط باید سعی کنیم عبارات را در خور فهم کودکان ساده کنیم.

 

گفت و گو در باره جنسیت

 

صحبت کردن با بچه ها در باره جنسیت برای غلب والدین کاری دشوار اســت . والدین یا نگران کم گفتن هستند و یا زیاد گفتن و یا نگران گیج کردن بچه های خود. بسیاری از والدین هم فکر میکنند اگر در باره مسائل جنسی به کودکان خود چیزی بگویند افکار جنسی را در ذهن کوچک آنها پرورش داده و آنان را به تجربه جنسی تشویق میکنند.

 

بعضی از والدین نیز فکر میکنند که اگر کودکشان سوال نمی کند یا علاقه خاصی نسبت به موضوع نشان نمیدهد به این علت اســت که خیلی کوچک اســت و یا اصلا به موضوع علاقه ای ندارد.

 

بچه ها حتما سوال دارند.شاید نمی دانند که چگونه بپرسند یا شاید بی میلی والدین خود را نسبت به پاسخ دادن به چنین سوالاتی احساس میکنند. بنابراین مسئولیت شما این اســت که حرف بزنید و اجازه ندهید که ناراحتی خودیا سکوت فرزندتان مانع از باز کردن باب گفتگو شود.

نزد فرزندتان اعتراف کنید که سخن گفتن در باره جنسیت گاهی با شرم وحیا همراه اســت چون موضوع خیلی حساس و خصوصی اســت و همین میتواند زمینه مشترکی باشد تا گفتگویتان را شروع کنید.

 

تمام عوامل موجود در محیط در پایه گذاری جنسیت کودکان نقش دارند و به سهم خود به برداشت بچه ها نسبت به خود میافزایند.

متاسفانه بسیاری از این پیامهای غیرکلامی که جامعه به بچه ها منتقل میکند بر ارزشها و عقایدی که جنسیت بالغ وسالم را پرورش میدهد ، پایه گذاری نشده اســت. به گزارش سلامت نیوز تردید نکنید ، پا پیش بگذارید و نقش خود را ایفاء کنید. هیچ وقت برای شروع دیر نیست.

همه روی فرزند شما تاثیر میگذارند، پس چرا شما نگذارید؟ شما تعهد دارید که احساسات و ارزش های خود را به کودکتان انتقال دهید. شما به عنوان پدرومادر هنوز مهم ترین معلم فرزند خود هستید.

 

پیدا کردن لحظه های مناسب آموزش

 

شما میتوانید هر یک از موقعیت های زیر را به یک موقعیت مناسب برای آموزش تبدیل کنید:

- معلم فرزندتان یا یکی از بستگان یا همسایه های شما باردار اســت.

- تلویزیون برنامه ای نشان میدهد که در آن ارزش های خانوادگی یا اختلاف اخلاقیات خانوادگی مطرح میشود.

- دیداری از باغ وحش دارید که شامل مشاهده رفتارهای جنسی حیوانات یا توضیح در باره چرخه حیاتی آنهاست.

- زائیدن یک حیوان خانگی

- هنگام رفتن به مطب پزشک برای معاینه

- وقتی کودک شما به بدنهای برهنه یا نیمه برهنه دیگران در خانه یا استخر زل میزند.

- وقتی دختر یا پسرتان سعی میکند کسی را که برهنه اســت را ببیند.

- نگاههای کنجکاو فرزندتان هنگامی که پوشک بچه ای را عوض میکنید.

- دیدن نوار بهداشتی در یک فروشگاه.

- هنگامیکه با فرزندتان ماشین سواری میکنید و با او تنها هستید و در عین حال ناگزیر هم نیستید که به روی هم نگاه کنید زمان خوبی برای آغاز گفتگو در باره جنسیت اســت.

 

چند نکته:

 

1- پدر و مادر نخستین آموزگاران کودک در زمینه جنسیت هستند.

2- هنگام شروع گفتگو در مورد جنسیت شرم و حیا تا حدودی طبیعی اســت.

3- کودکان به منابع اطلاعاتی قابل اعتماد نیاز دارند.

4- اگر احساس میکنید این کار برایتان دشوار اســت با والدین دیگر صحبت کنید و برای تمرین نظرات و پاسخ های خود را با صدای بلند بر زبان بیاورید.

5- در طول روز لحظه های بیشماری پیش میاید که برای آموزش مناسب اســت. از این لحظه ها استفاده کنید.

6- اگر فرزندتان شما را با سوالهای خود غافلگیر کرد، میتوانید پاسخ خود را به تعویق بیندازید اما حتما در اولین فرصت به سوال او جواب بدهید.

7- اطلاعات در مورد جنسیت مثل هر موضوع دیگری ، نیاز به بیان مکرر دارد. یکبار گفتن کافی نیست.

8- اگر احساس میکنید هنگام گفنگو با فرزندتان چیزی را اشتباه گفته اید به اشتباه خود اقرار کنید و آنرا اصلاح نمائید. مثلا میتوانید بگوئید که "یادت میاید داشتیم در باره نوزادان حرف میزدیم؟ همه اطلاعات من صحیح نیود.کمی در باره اش مطالعه کردمف واقعیت اینجوری اســت که ...".

 

تا سن 5 سالگی بیشتر بچه ها باید:

 

1- نام صحیح اعضای بدن از جمله اعضای تناسلی را بدانند.

2- درک کنند که نوزادان از رحم مادر متولد میشوند.

3- مفهوم فضای خصوصی را هنگام تعویض لباس و رفتن به توالت بدانند. به ویژه ضروری اســت کودکان 5 ساله تفاوت خصوصی و سری را بفهمند.

4- بتوانند براحتی با والدین یا فرد بزرگسال قابل اعتماد دیگری در باره جنسیت صحبت کنند.

5- نسبت به هویت مذکر یا مونث خود عزت نفس داشته باشند.

 

بین 6 تا 9 سالگی بیشتر بچه ها باید :

 

1- بتوانند تولید مثل حیوانات و گیاهان را به عنوان بخشی از چرخه حیات درک کنند.

2- در پاسخ به سوالاتی چون "نوزادان از کجا میایند؟"،"چطوری میروند تو دل مامان؟"،"چطوری میایند بیرون؟" چیزهائی شنیده باشند.

3- از تفاوت بین دو جنس آگاه باشندو بتوانند از واژگان صحیح برای اشاره به اندام تناسلی خود و جنس مخالف استفاده کنند.

4- مفاهیم مربوط به خانواده، یعنی پدر و مادر شدن ، طلاق و ازدواج مجدد را بفهمند.

5- درکی پایه ای از ایدز و عفونت های دیگری که از طریق جنسی منتقل میشود داشته باشند.

6- نسبت به سلامت کلی و نیازهای ایمنی بدن خود مسئولیت روزافزون پیدا کنند و بهداشت شخصی خود را با مسواک زدن ، دوش گرفتن ، رعایت تغذیه مناسب و غیره حفظ کنند.

7- مفاهیم دوستی و عدالت را بفهمند و بتوانند احساسات خود را با والدین یا افراد بزرگسال قابل اعتماد دیگری در میان بگذارند.

 

بین 9 تا 13 سالگی بیشتر بچه ها باید:

 

1- جنسیت را بعنوان بخشی طبیعی از زندگی درک کنند.

2- با تغییرات طبیعی دخترها و پسرها در دوران بلوغ (عادت ماهانه و احتلام) آشنا شوند.

3- بتوانند با دیگران دوست شوند و دوستی هایشان را حفظ کنند.(معمولا با هم جنس های خودشان)

4- روند تولید مثل ، از جمله مفاهیم آمیزش جنسی ، پدرو مادر شدن، سقط جنین و جلوگیری از بارداری را درک کنند.

5- در باره انتقال ایدز و بیماریهایی که از طریق جنسی منتقل میشوند اطلاعات بیشتری بدست بیاورند.

6- همچنان مفهوم خصوصی بودن برخی از اعضای بدن خود را حفظ کنند و بدانند که سوء استفاده جنسی چیست ، چگونه میتوان آنرا تشخیص داد، چگونه میتوان خود را از آن محافظت نمود و در موقعیتهای که بالقوه خطرناک هستند ، چگونه باید رفتار کرد.

 

نکته :

با توجه به مراحل رشد کودک ، به پرسشهای او پاسخ دهید. هر چه سن او کمتر اســت پاسخ ها را عینی تر و با لحن جدی بیان کنید.

جواب آنها را حداکثر در دو تا سه جمله بدهید. بچه های ده - دوازده ساله به اطلاعات بیشتری نیاز دارند که میتوان از طریق کتاب ها ، جزوه ها و کلاسهای آموزشی به آنها دست یافت.

 

بچه چگونه داخل شکم مادر میشود؟

 

کودکان وقتی بزرگتر میشوند ، یعنی بین 5 تا 8 سالگی ممکن اســت دیگر به دانستن محل رشد و نحوه بیرون آمدن نوزادان رضایت ندهند و نسبت به نحوه ورود نوزاد کنجکاوی کنند.

 چگونه سوالات جنسی فرزندم را پاسخ دهم؟

در این گروه سنی بچه های بزرگتر آگاهند که برای بوجود آمدن یک نوزاد یک مرد و یک زن لازم اســت اما ممکن اســت درک درستی از نقش پدر در مجموعه این فرآیند نداشته باشند. بچه های کوچک میتوانند بفهمند که برای بچه دار شدن یک مادر و یک پدر لازم اســت . این مفهوم را میتوان به گونه ای ساده با انها در میان گذاشت و گفت که سلول تخمک مادر و سلول اسپرم پدر در بدن مادر به هم میرسند و بچه شروع به رشد میکند.

 

خودتان امتحان کنید و از بچه ها بپرسید که نوزاد از کجا میاید. حتما از چوابهائی که میشنوید تعجب خواهید کرد ، اما این خود فرصتی به شما میدهد که برداشتهای آنها را اصلاح کنید.مثلا :

 

کودک :«مامانها چطوری بچه درست میکنند؟»

 

مادر :«چه سوال خوبی! میدانی خاله ات دارد بچه دار میشود؟»

 

وقتی این سوال را میپرسید هم فرصت پیدا میکنید که بر خود مسلط شوید و هم به فرزندتان این پیام را میدهید که برای گفتگو در باره این موضوع حساس آمادگی دارید. سپس میتوانید بپرسید:«به نظر تو بچه از کجا میاید؟» با پرسیدن این سوال به برداشتهای غلط احتمالی آنها پی میبرید و بعد میتوانید ادامه بدهید که:

 

"در بدن زن سلولهای مخصوصی برای درست کردن بچه وجود دارد . این سلولها تخمک نامیده میشود و به اندازه یک نقطه کوچک اســت. پدرها هم سلولهای مخصوصی دارند که برای درست کردن بچه اســت . این سلولها اسپرم نام دارد ، وقتی این سلولها در بدن مادر به هم میرسند ، بچه جدیدی شروع به رشد میکند."

 

اگر کودکتان از شما پرسید که بچه «چگونه» بوجود میاید میتوانید بگوئید:

 

«برای درست کردن یک بچه دو نفر لازم اســت ، یک مرد و یک زن _ یک مادر و یک پدر. پدر سلولهای اسپرم دارد و یکی از این سلولها با سلول تخمک مادر ترکیب میشود. وقتی این دو سلول در بدن مادر به هم میرسند بچه شروع به رشد میکند. حالا تو برایم تعریف کن که من چه گفتم.»

 

کودکتان ممکن اســت بعد از تکرار این مطلب بپرسد «سلول چیست؟»

 

شما در پاسخ میتوانید بگوئید:«سلول بخش خیلی کوچک و مخصوصی از بدن ماست که زنده اســت . آنقدر کوچک اســت که باید برای دیدنش از میکروسکوپ استفاده کرد. وقتی دو سلول کوچک بهم میرسند ، یعنی تخمک مادر و اسپرم پدر ، بچه در بدن مادر شروع به رشد میکند.»

در این حال باز ممکن اســت با این پرسش روبرو شوید که : «آخر این سلولها چه جوری وارد بدن مادر میشوند؟»

 

بسیاری از والدین با شنیدن این سوال نگران میشوند چون اکنون باید جزئیات نحوه رسیدن تخمک و اسپرم به هم را توضیح دهند.

اگر مطمئن هستید که کودکتان میخواهد از نحوه بوجود آمدن بچه و ساز و کار آمیزش جنسی بپرسد ، میتوانید توضیح ساده ای بدهید . بسیاری از والدین نگران این هستند که کودکشان بخواهد باز هم پشت سر هم از این سوالها بپرسد.

والدین از خودشان میپرسند :«اگر نگرانی ما معلوم باشد چه ؟اگر جواب سئوالات را ندانیم چه؟ » جواب بسیاری از سئوالات بچه ها به اخلاقیات و ارزشهای جنسیت انسانی مربوط میشود.

والدین باید تلاش کنند که برای انتقال این مفاهیم به فرزندان خود عبارات مناسبی بیابند. برای اینکار میتوان از کتابهای مناسب استفاده کرد اما بدانید که تعهد قلبی شما برای یادگرفتن و یاددادن به فرزندانتان کاری ارزشمند اســت.

 

بسیاری از والدین از اینکه در باره نحوه رسیدن اسپرم به تخمک و آمیزش جنسی به فرزندان خود چیزی بگویند احساس ناراحتی میکنند .

یکی از نگرشهای نویسنده این کتاب این اســت که برای حفظ سلامت جنسی بچه ها و ایجاد نگرش سالم در آنها بهتر اســت که بچه ها آموزش جنسی را نه از همسالان و رسانه ها و منابع دیگر ، بلکه از والدین و یا بزرگسالان مورد اعتماد والدین ببنند. کنجکاوی در مورد تولیدمثل و روابط جنسی در ذات هر کودکی نهفته اســت.

 

برای گفتگو در مورد مسائل مربوط به جنسیت تنها یک راه صحیح وجود ندارد. میتوانید از نسخه زیر استفاده کرده و یا آنرا مطابق سلیقه خود تغییر بدهید. با توجه به سن مرحله رشد و سوالات فرزندانتان میتوانید اطلاعاتی را اضافه و یا حذف کنید. (در زبان فارسی علاوه بر واژگان فارسی کلمه سکس نیز رایج اســت .) برخی معانی جنسیت عبارتند از :

 

- جنسیت میتواند به پسر یا دختر بودن شما اشاره داشته باشد و هم به آمیزش جنسی.

- آمیزش جنسی رفتاری اســت مخصوص بزرگسالان

- بزرگسالان از راه آمیزش جنسی بچه درست میکنند.

- پدر و مادر که همدیگر را دوست دارند علاوه بر آمیزش جنسی از راه های دیگری نیز با هم برخورد جنسی میکنند . آنها همدیگر را در آغوش میگیرند، میبوسند و لمس میکنند.

- پدر و مادر که همدیگر را خیلی دوست دارند هنگام آمیزش جنسی به روش مخصوصی شریک بدنهای همدیگر میشوند.

- فعالیت جنسی وقتی اســت که مرد و زن بخشهای خصوصی بدن خود را به اشتراک میگذارند.

- آمیزش جنسی برای دو فرد بزرگسال که به همدیگر علاقه جنسی دارند چیز خوشایندی اســت.

- برای سهیم شدن در بدن یکدیگر هر دو فرد بزرگسال باید پخته و مسئولیت پذیر باشند.

- آمیزش جنسی را هم بستر شدن یا عشق بازی کردن هم میگویند.

 

کودکان بین 8 تا 12 سال به سطح درک تازه ای میرسند و میتوانند درک کنند که برای بوجود آمدن یک بچه عوامل گوناگونی باید فراهم شود . این عوامل عبارتند از عشق و ارتباط ، آمیزش جنسی و به هم رسیدن تخمک و اسپرم که بچه ها مفهوم اولیه ای از آن را درک میکنند.

علاوه بر آن بچه ها میفهمند که زن و مرد هنگام آمیزش بدنهای خود را به اشتراک میگذارند. والدین باید در همین مرحله ، روش و سیستمهای ارزشی خود را برای بچه ها پایه گذاری کنند و با آنها در میان بگذارند و در سنین قبل از بلوغ که بچه ها هنوز به حرف والدین خود گوش میکنند و برای نظرات آنها ارزش قائل هستند ، میتوان از فرصت استفاده کرد.

 

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


روانشناسیرفتارهای کودکانچگونه سوالات جنسی فرزندم را پاسخ دهم؟ ... شاید نمی دانند که چگونه بپرسند و یا شاید بی میلی والدین خود را نسبت به پاسخ گفتن به چنین ...برای مثال اگر کودک در بیرون از خانه و به طور نامناسب با مسائل جنسی آشنا شود، کار ... هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه ... و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید. ... اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه ...محتوای پاسخ به سؤالات کودک چگونه و تا چه حدی باید باشد؟ چالش اصلی دیگر در زمینه آموزش مسائل جنسی به کودکان چگونگی پاسخ به سؤالات .... تمامي اين صحبتها درست ولي من كه يك مادر هستم نفهميدم كه چطور به فرزندم اموزش بدهم لطفا روشهاي كاربردي ارايه بدهيد ..... من یک روانپزشک هستم و می دانم که مشکل از کجاست در کتابهای دانشکده ...27 ژوئن 2014 ... مادر ما تازه با شرایط بلوغ فرزندش روبهرو شده و نمیداند چگونه پرسشهای او را بخصوص در زمینه جنسی پاسخ گوید. این مشکل بسیاری از مادرها بخصوص ...چگونه به سوالات جنسی فرزندم پاسخ دهم؟ دختری 7 ساله دارم که چند وقت پیش دخترم از طریق گوشی عمویش که برای بازی از او گرفته بود یک فیلم پورن دید. امتیاز خبر: ...چگونه به سؤالات جنسی کودکم پاسخ دهم؟ مسلم است که ... در پاسخ به سوالات جنسی کودکان موارد زیر را باید مد نظر قرار داد: باید به خاطر .... فرزندم کنجکاوی جنسی دارد.3 دسامبر 2009 ... خیلی از والدین دوست دارند که در مورد مسائل جنسی ، بچه های خود را راهنمایی ... برچسب ها : روش پاسخ به کودکان وقتی سوال جنسی میپرسندسوالات جنسی ...مهدکودک شکوفه ها - ادامه مبحث رشد جنسی کودکان و چگونگی پاسخگویی به سوالات آنها - وبلاگ مهد ... برای مثال در پاسخ به سوال: چگونه انسان ها صاحب فرزند می شوند؟ .... نوشته شده در یکشنبه دهم مرداد ۱۳۸۹ساعت 12:31 توسط شکوفه ها | آرشیو نظرات ...8 نوامبر 2015 ... نمی دونم چه نقشی در تربیت جنسی فرزندم دارم و آیا باید پدرش هم در این حوزه با او صحبت کند؟ شوهرم می گوید، سکوت در خصوص سوالات جنسی بهترین ...بعضیها زمانیکه در نقش پدر و مادر قرار میگیرند، جرات و جسارت پاسخ به سوالات جنسی کودکشان را ندارند این والدین بر این باورند که.


کلماتی برای این موضوع

سایر مطالب تربیت کودک کودک را وادار به حضور در جمع نکنید مشکلات رفتاری کودک خردسال نقش کدامیک از والدین در سابقه جعفر کذاب چه بود و چه کسانی از او پیروی …چرا جعفر بن علی کذاب ادعای امامت نمود، سابقه او چگونه بود و چه کسانی از او پیروی رازهایی که زنان متأهل باید آن را بدانندبرخی از کامنتهای دیروز مردان را بازنشر می کنم که قابل توجه و آسیب شناسی است ، اینها را مشاوره تلفنی صدای سلامت مشاوره تلفنی روانشناسی، جنسی…مدتیست متوجه شده ام در مدرسه فرزندم و با پرس و جو در سایر مدارس که وقتی با بچه ها مشکلی مردانی که به زندگی خود خیانت می‌کنندواژه خیانت واژه ای‌کاملا آشناست و آن را بارها شنیده‌اید، بارها شنیده‌اید که مردی به چگونه در جنسیت جنین تآثیر بگذاریم؟چگونه در جنسیت جنین تأثیر بگذاریم؟ خانمها هر ماه در اواسط سیکل خود یک یا چند تخمک که ترامادول نه همه چیز درباره قرص،عوارض و ترک ترامادول شما برای ترک دایم و در حالت ترک باقی ماندن باید مرحله را در پیش رو دارید مرحله اول چگونه با افراد منفی و بدقلق رفتارکنیم؟ مردمانطرز برخورد با افراد منفی آیا میتوانید آخرین باری را که با یک شخص منفی یا بدقلق برخورد چگونه در جنسیت جنین تأثیر بگذاریم؟پاسخ به سوالات پزشکی شما چه تفاوتی بین تست های غربالگری دوران بارداری و دوران نوزادی به سایت وکالت خوش آمدید جستجونفقهجستجوبه نام او به یاد او به راه او با عرض سلام به وکیل محترم سوال بنده راجع به ماده ق م است


ادامه مطلب ...

7 پرسش و پاسخ رایج برای بارداری موفق

[ad_1]

برای برنامه‌ ریزی پیش از بارداری، در مورد وضعیت سلامتی کلی بدن‌، وضعیت واکسیناسیون‌ و روش های پیشگیری از بارداری که تا به حال استفاده کرده اید، باید با پزشک ‌تان یک برنامه ویزیت پزشکی را ترتیب دهید.

در اینجا برخی از پرسش و پاسخ های رایج قبل از اقدام به باردار شدن بیشتر معرفی شده اسـت:

چه نوع روش پیشگیری از بارداری را استفاده کرده اید؟

اگر مصرف شما قرص های ضد بارداری خوراکی بوده اسـت، پزشک شما ممکن اسـت پیش از شروع تلاش برای باردار شدن، یک دوره بینابینی بدون مصرف قرص را به شما توصیه کند.

آیا در برابر عفونت ها واکسینه شده اید؟

عفونت‌ هایی مانند آبله ‌مرغان، سرخجه و هپاتیت ب می ‌تواند برای فرزند به دنیا‌ نیامده‌ خطرناک باشد. اگر واکسیناسیون‌ شما کامل نیست و اطمینان ندارید که به برخی عفونت ‌ها ایمن هستید یا نه، پزشک‌ ممکن اسـت تلقیح یک یا چند واکسن را یک ماه پیش از تلاش برای باردار شدن تجویز کند.

بیماری مزمنی را تجربه می کنید؟

اگر دچار بیماری مزمنی مانند دیابت، آسم یا فشار خون بالا هستید، باید پیش از تلاش برای باردار شدن، این بیماری‌ ها را تحت کنترل در آورید. در برخی از موارد، پزشک‌ ممکن اسـت پیش از تلاش برای باردار شدن دوز داروهای شما را تغییر دهد یا نوع آنها را عوض کند.

آیا مکمل خاصی مصرف می کنید؟

در مورد مصرف مکمل های در دسترس، باید با پزشک تان آن را در میان بگذارید. او ممکن اسـت توصیه کند پیش از تلاش برای باروری تغییر دوز یا قطع کردن کامل این داروها را توصیه کند.

آیا سابقه خانوادگی بیماری خاصی دارید؟

گاهی سابقه پزشکی خانوادگی - یا سابقه پزشکی همسرتان- خطر ابتلا کودک برخی از بیماری ‌ها یا نقائص هنگام تولد را افزایش دهد. اگر اختلالات ژنتیکی مایه نگرانی باشد، پزشک شما ممکن اسـت شما را برای ارزیابی پیش از بارداری به متخصص مشاوره ژنتیک ارجاع دهد.

سن شما چقدر اسـت؟

پس از 35 سالگی، خطر مشکلات باروری،‌ سقط خودبه ‌خودی جنین و برخی اختلالات کروموزومی افزایش می‌ یابد. برخی از مشکلات مربوط به بارداری نیز، مانند دیابت بارداری، در مادران مسن ‌تر شایع‌تر اسـت. پزشک شما ممکن اسـت به شما کمک کند این خطرات را در چشم‌ انداز داشته باشید.

آیا سبک زندگی سالمی دارید؟

گزینه ‌های سبک سالم در حین بارداری ضروری هستند. پزشک احتمالا با شما در مورد اهمیت رژیم غذایی سالم، فعالیت جسمی منظم و تحت کنترل در آوردن استرس بحث خواهد کرد. اگر شما کم وزن هستید یا اضافه وزن دارید، پزشک شما ممکن اسـت توصیه کند پیش از تلاش برای باردار شدن،‌ مشکلات وزن ‌تان را حل کنید. همچنین اجتناب از الکل، داروهای غیرمجاز روانگردان و قرارگیری به مواد سمی ضروری اسـت. اگر سیگار می ‌کشید، با پزشکتان در مورد روش‌ های ترک سیگار مشاوره کنید.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

پرسش و پاسخ درباره لیزر موهای زائدعوارض لیزر موهای زائد برای بدنبررسی تاثیر لیزر موهای زائد روی باروری و غدد لنفاوی پرسش و پاسخ های متداول درباره مشکلات جنسی و …پرسش و پاسخ های متداول درباره مشکلات جنسی و رابطه زناشویی شایع ترین علت مشکلات جنسی میشه کسی پریود بشه همون ماه اول ولی باردار هم … روش ساده برای خلاص شدن از درد سیاتیک دوران بارداری تمرینی که درد سیاتیک بارداری را اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیبــارداری و نـــابــاروری در وبـــلاگ هفته اسپرم و تخمک همدیگر را در لوله فالوپ ملاقات می کنند در خانمهایی که پریود روزه علائم بارداری و نشانه های حاملگی پرتال پارسه گردعلائمبارداریسوالی از سارا با عرض سلام من سالمه، ماه قبل دو هفته قبل از پریودم برای بارداری گام برای داشتن موهایی بلند و زیبا زیباشو دات کامهمه زنان دوست دارند موهایی پرپشت داشته باشند و خیلی از آنها موهای بلند را ترجیح می دوران بارداری مصرف الکل در دوران بارداری و آسیب به فرزندان پسر ایسکا نیوز به نقل از پژوهشگران بارداری، زایمان، علائم بارداری، علائم زایمان کودکتجربه اولین زایمان برای مادران حاملگی موفق با برخی پرهیزات غذایی نکاتی مهم در خصوص خانومایی که قبلا سقط داشتین و الان می خواین با … روش ساده برای خلاص شدن از درد سیاتیک دوران بارداری تمرینی که درد سیاتیک بارداری را


ادامه مطلب ...