مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

سلامت از نوع کارمندی

وقتی ستون فقرات آسیب می‌بیند

کارمندان به دلیل نوع شغلشان مجبورند ساعت‌های طولانی پشت میز بنشینند. به همین دلیل از جمله خطراتی که سلامت این افراد را تهدید می‌کند، آسیب‌های ستون فقرات، کمر و گردن است و معمولا به علت نشستن‌های نامناسب و غیراصولی ایجاد می‌شود.

در واقع هر فرد با توجه به قد و شرایط بدنش به میز و صندلی خاصی نیاز دارد و باید تناسب میز و صندلی را از نظر ارتفاع و تسلط به میز کار تنظیم کند به طوری که در حالت نشسته، آرنج به صورت خم شده و با زاویه 90 درجه و ساعد موازی و همسطح با میز قرار گیرد.

همچنین هر کارمندی که پشت میزش می‌نشیند باید یک زیرپایی داشته باشد تا مجبور به خم کردن بدنش نشود و در حالی که آرنجش روی میز قرار دارد، بتواند از صفحه‌کلید استفاده کند. برای کاهش احتمال بروز آرتروز گردن هم لبه بالایی مانیتور باید همسطح چشم‌ها باشد.

آسیب‌های چشمی را نادیده نگیرید

بسیاری از کارمندان بویژه آنهایی که با رایانه کار می‌کنند، بعد از مدت کوتاهی دچار کاهش نمره چشم می‌شوند که معمولابا علائمی مثل خستگی، خشکی، قرمزی و آبریزش چشم همراه است، بنابراین اگر می‌خواهید دچار این عوارض نشوید باید هنگام کار مدام پلک بزنید و بعد از هر 30 دقیقه کار با رایانه دو تا سه دقیقه به چشم‌هایتان استراحت دهید و به اشیای دور نگاه کنید.

اگر هم بیشتر از هشت ساعت در روز مقابل نور رایانه و لامپ‌های مهتابی می‌نشینید، باید هر چهار ساعت یک بار ضدآفتاب بزنید تا احتمال بروز آسیب‌های پوستی را به حداقل برسانید.

بله این موضوع واقعیت دارد، چرا که استفاده از ضد آفتاب علاوه بر کاهش اثرات مضر نور خورشید از بروز آسیب‌های ناشی از نورهای مصنوعی و اشعه‌های خطرناک صفحات نمایشگر هم پیشگیری می‌کند.

استرس و خستگی، متهمان ردیف اول

شاید ساعت کاری کارمندان محدود باشد، اما کم نیستند کارمندانی که هر روز مسافت زیادی را از خانه تا محل کار و برعکس طی می‌کنند، ساعت‌ها در ترافیک می‌مانند و در معرض هوای آلوده و گرما و سرما قرار می‌گیرند و به همین دلیل زمینه بروز خستگی مفرط و استرس مزمن و حتی افسردگی شغلی در آنها فراهم می‌شود.

همچنین این رفت و آمدهای روزانه فرصتی برای چکاپ‌های پزشکی باقی نمی‌گذارد و همین موضوع سلامت کارمندان را تهدید می‌کند بنابراین به همه کارمندان توصیه می‌شود پایان هر هفته را به سرگرمی‌ها و تفریحات خانوادگی یا دوستانه اختصاص دهند، از مرخصی‌های سالانه برای رفتن به مسافرت استفاده کنند و هر شش ماه یکبار برای معاینات پزشکی به مراکز درمانی مراجعه کنند.

دکتر اسدالله حبیبی‌ - متخصص طب‌کار


ادامه مطلب ...

راهنمایی کوتاه برای انتخاب لباس کارمندی

جام‌جم‌سرا: لباس از جمله مباحثی است که در دنیای امروز تعاریف متعددی را به خود اختصاص داده است تا جایی که برای هر جایگاهی نوع خاصی از لباس تعریف می‌شود به همین خاطر انتخاب لباس مناسب برای فضای کاری از جمله ملاک‌های مهم برای پیشرفت کاری افراد و آرامش بصری محیط کار دارد.


لباس سبک انتخاب کنید

یکی از مهمترین نکاتی که تمام کارمندان از جمله مرد و زن باید به آن توجه کنند وزن لباس است. وزن لباس یکی از مباحثی است که شاید کمتر کسی هنگام خرید به آن توجه کند اما واقعیت این است که یک لباس سنگین آن هم در مدت زمانی بالغ بر 8 ساعت کاری می‌تواند باعث خستگی فرد و کلافگی او شود زیرا تحمل یک وزن ثابت طی این مدت باعث خستگی بدن و اندام می‌شود که مستقیما روی عملکرد فرد نیز اثر می‌گذارد.

استفاده از پارچه‌های سبک و استفاده کمتر از دکمه و خرج کار از جمله مواردی است که به کاهش وزن لباس کمک می‌کند. البته توجه به فصل نیز در انتخاب لباس اهمیت دارد. قطعا پوشیدن یک پالتو در زمستان مفید است اما باید توجه داشته باشید که سرمای محیط کار به انداز بیرون نیست لذا پوشیدن یک لباس سبک و در عین حال گرم برای این فصل ضروری است.

زیباتر از رئیستان نپوشید!

لباس یکی از نشانه‌های درجه بندی کاری در هر محیطی است لذا کارمند نباید به نحوی لباس بپوشد که رده کاری او دیده نشود و مخاطب نتواند افراد بالا دست را تشخیص بدهد. انتخاب نوع پارچه خود روند مهم دیگری است که بسیاری از افراد به آن توجه نمی‌کنند لذا یک کارمند می‌تواند از یک کت خوش دوخت و زیبا بهره ببرد اما قطعا نوع ارزش و قیمت این لباس نباید به لحاظ سیستم اداری و ادب طوری باشد که رؤسا و افراد بلند پایه را پایین دست نشان بدهد.

به رنگ لباستان توجه کنید
رنگ‌های روشن و کرم برای افرادی که در یک فضای تجاری به سر می‎برند مناسب است اما برای فعالیت‌های پرجنب و جوش به خاطر حفظ انرژی بدن استفاده از رنگ‌های معقولتر نظیر نوک مدادی و سورمه‌ای توصیه می‌شود.

دکمه ملاک لباس رسمی یا روزمره نیست

لباس رسمی یک قالب خاص دارد و چندان ارتباطی با دکمه و نوع استفاده از آن ندارد بلکه این مساله صرفا به سلیقه فرد مربوط است. همچنین پارچه، نوع دوخت والگویی که در نهایت آن لباس تولید می‌شود بیانگر رسمی یا عادی بودن لباس است زیرا نوع سبک پارچه در این تعیین نقش مهم و اساسی دارد.(هنرآنلاین)


ادامه مطلب ...

چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟

[ad_1]

من کارمندی بودم که کارآفرین شدم، اما نه به آسانی!

how-quitting-my-corporate-job-for-my-startup

اگر از شغل فعلی و زندگی‌تان همینطوری که هست راضی هستید پس احتمالاً به این مقاله نیازی نخواهید داشت اما اگر میخواهید کارآفرینی را شروع کنید و زندگی‌تان را متحول سازید با ما همراه شوید:

به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت چطور؛ این داستانی واقعی است از یک کارآفرین جوان راجع به نحوه‌ی ترک کردن شغلِ شرکتی و ایستادن روی پاهای خودش. این مقاله‌ی دلنشین را بخوانید تا از مشکلات کارآفرین شدن بیشتر سر در بیاورید.

بالاخره پیامکش رسید:

«فردا صبح ساعت ۵، پرواز شماره‌ی AZ610 از رم به نیویورک.»

پیامکی که هر یکشنبه عصر روی گوشی بلک‌بری من ظاهر می‌شد و مقصد هفته‌ی بعد من را مشخص می‌کرد.

من برای یکی از سه شرکت برتر جهان در زمینه‌ی خدمات مشاوره‌ای کار می‌کردم. کل زندگی‌ام در یک چمدان جا می‌شد: زندگی یک مشاور که خالی از هر چیز و هر کس بود، به جز صفحات برنامه‌ی اکسل. این مدل زندگی بیزنسیِ پر زرق و برق، به ما یاد داده بود مثل غلام حلقه به گوشش باشیم. مایی که دلمان خوش بود از برترین مدارس بیزنس دنیا، مدرک گرفته‌ایم.

بعد از چند ساعت خواب، راننده‌ی خصوصی شرکت، من را به فرودگاه فیومیچینیوی شهر رم رساند تا سوار بر پرواز بیزنس کلاس خود شده و رهسپار نیویورک شوم. به محض رسیدن وارد هتل تجملی ۵ ستاره‌ای شدم که برایم رزرو کرده بودند و از آنجا هم یک‌ضرب عازم دفتر مشتری‌مان شدم.

حقوقم چند تا صفر داشت؟ خیلی زیاد. اصلا شرکت ما این را مایه‌ی فخر و مباهات خود می‌دانست که بالاترین حقوق‌ها را به کارمندانش می‌دهد.

پدر و مادر

البته این زندگی مشاوره‌ای من خیلی هم به دلم نمی‌نشست. در واقع اصلا نمی‌توانستم این مزخرفات را تحمل کنم تا اینکه صبرم به سر رسید و یک روز گوشی را برداشتم و زنگ زدم به پدر و مادرم:

«بابا جان، مامان جان، من از شغلم استعفا دادم. می‌خوام استارتاپ خودم را شروع کنم.»

مادرم، کم مانده بود سکته بزند. مطمئنا مادر کمال‌گرای من انتظار نداشت پسرش زِرتی یک چنین چیزی تحویلش بدهد. آن هم بعد از اینکه با کلی زحمت توانسته بود من را تشویق کند که بروم در بهترین مدرسه‌ی بیزنس دنیا درس بخوانم و با نمره‌های بالا قبول شوم.

سعی کردم کمی اضطرابش را کاهش بدهم… اما زهی خیال باطل.

«مادرِ من، دیگه داشت حالم از اون کار به هم می‌خورد. همه‌ی این مشاورا تظاهر می‌کنن که خوشحالن و همه‌شون هم دائم قرصای خوشحالی میندازن بالا. من فقط روزی ۳-۴ ساعت وقت داشتم بخوابم. اون همه مزایایی که شرکت قولشون رو داده بود، همه‌شون کشک بود. هتل ۵ ستاره بیا-برو-تو-حلقم رو یادته؟ دارم روزی ۲۰ ساعت جون می‌کنم و اصلا از زندگیم لذت نمی‌برم. صبحونه‌ی شاهنشاهی؟ اصلا وقت همچین کاری رو نداریم. شام و ناهار اعیونی؟ باور کن هر روز یه ساندویچ دارم که با منظره‌ی دل انگیز صفحه‌ی اکسل می‌خورمش.

تازه، موقعی که تو پرواز بیزنس کلاس نشستم، به جای اینکه از سر کشیدن یه لیوان نوشیدنیِ خنک لذت ببرم باید سرِ جایم بتمرگم و بِر و بِر به این صفحه‌های اکسل خیره بشم. حقوق خفن؟ اصلا وقت ندارم یک پول سیاه از این حقوق رو خرج کنم!

من از این زندگی متنفرم مادر. زندگی نیست که، بدبختیه. حتی وقت نمی‌کنم خانمم رو ببینم. دیگه خسته شدم از این همه ادا و اطوار. می‌خوام بیزنس خودم رو شروع کنم.»

چند سالی هست که والدینم از کارهای خسته‌کننده‌ی ۹ صبح تا ۵ بعدازظهریِ دولتی‌شان بازنشسته شده‌اند. می‌دانستم توضیح دادن اوضاعم به خانواده‌‌ای که هیچ پیش‌زمینه‌ای در کارآفرینی ندارد، سخت است اما دیگر فکر این را نمی‌کردم که فردا صبحش مادرم تلفن بزند و بگوید:

«خُــــــــــــــــــــب پسر گُلم، کسب‌و‌کارت چطور پیش می‌ره؟ رشدی کرده تا حالا؟!»

هر چند من تلاشم را کردم اما نتوانستم قانعش کنم که هر بیزنسی برای رشد کردن به زمانی بیشتر از یک روز احتیاج دارد.

خانم‌‌بچه‌ها

از ناحیه‌ی حاج‌خانم که خیلی شانس آوردم چون سنگ صبورترین دختر دنیا را پیش خودم داشتم، پس وقت آن رسیده بود تا مستقل کارکردنم را به گوش رفقایم برسانم، کسانی که عمدتا خودشان برای پیمودن پله‌های موفقیت در دنیای پُر یال و کوپال کارهای شرکتی‌‌ وقت سرخاراندن نداشتند.

به همه‌شان گفتم که از کارم بیرون آمدم تا بتوانم استارتاپ خودم را شروع کنم. بعضی‌ از دوستانم کم کم من را کنار گذاشتند، لابد به این خاطر که این دومین شغلِ باکلاسی بود که در یک فاصله‌ی زمانی کوتاه از آن استعفا داده بودم و حتما آنها هم پیش خودشان فکر می‌کردند که عقل من پاره‌سنگ برداشته است.

بقیه ی دوستان از من حمایت می‌کردند، اما یک جای رابطه‌‌ام با آنها هم می‌لنگید: خیلی زود متوجه شدم که دارم از جمع فاصله می‌گیرم.

هر دفعه که این رفیق‌هایم را می‌دیدم، چیز جدیدی نداشتم تا در جواب این سؤال‌ها بدهم: «وضعیت استارتاپت به کجا رسید؟» یا «شنیدم قراره زاکربرگ رو بذاری جیبت، درسته؟» یا «پسر، ما بهت افتخار می‌کنیم، مطمئنم که همین روزا یه سری سرمایه‌گذار پیدا می‌شن که بیان حسابی رو کارت سرمایه‌‌گذاری کنن.»

به سرانجام رساندن استارتاپ حالا حالاها کار داشت، اما منِ دیوانه با وقت گذاشتن و تره خرد کردن برای نظرات این و آن، دستی دستی خودم را لای جرز گذاشته بودم.

هر چه حضور در جمع را بیشتر می‌پیچاندم، تنهاتر و افسرده‌تر می‌شدم. وضعیت پیشرفت استارتاپم در حد انتظاری که دور و بری‌هایم داشتند، سریع نبود و از طرف دیگر زبانم مو در آورده بود از بس که بهشان می‌گفتم فیسبوک و توئیتر هم چند سال کار بردند تا به اینجا برسند.

تنها جایی که احساس آرامش می‌کردم در کنار معدود دوستانِ کارآفرینم بود. راست می‌‌گویند که فقط یک کارآفرین می‌‌تواند حال یک کارآفرین دیگر را درک کند.

پول، پول، پول

از آنجا که تنهایی و فشار اجتماعی بس نبود، بنده به ملاقات مادرِ استرس‌ها رفتم که یک کفگیر دستش بود و دائم به تهِ دیگ می‌زد: بی‌پولی. یعنی تازه آنجا بود که متوجه شدم پول چقدر سریع خرج می‌شود.

بی‌پولی رسماً پدر کارایی و قدرت تصمیم‌گیری من را درآورد. دائم دست و پایم می‌لرزید و هول بودم تا سریع‌تر به موفقیت برسم و پول در بیاورم.

حتی یادم است یک روز چند سنت از خانمم پول قرض کردم تا بروم یک بطری آب‌معدنی بخرم. روحم هم خبر نداشت که تازه در اول مسیر سختی هستم که پر از چاله و چوله است.

امروز

خب دیگر، فیلم هندی تمام شد: الان بیشتر از دو سال آزگار است که از آن روزها می‌گذرد. اکنون که در حال نوشتن این مطلب هستم در یک تفرجگاه بسیار زیبا در پوکت در کشور تایلند نشسته‌ام و از نوشیدن موهیتو لذت می‌برم.

صبر کنید… یک وقت فکر نکنید دارم رؤیا در پاچه‌تان می‌کنم. اشتباه نکنید! هنوز هم از راه استارتاپ میلیاردر نشده‌ام.

با این حال، بیزنس مستقل من به آن حد از کسب درآمد دائمی رسیده است که حالا می‌توانم با خیال راحت دور دنیا را بگردم و از هر جایی که اینترنت WiFi داشت کارم را انجام بدهم.

اما اگر زمان به عقب برگردد و من بخواهم از نو، پا در این مسیر صعب‌العبور بگذارم، ۵ سؤال است که حتما از خودم خواهم پرسید. ۵ سؤالی که به نظرم، هر کسی که قصد دارد کارآفرین شود، قبل از انجام دادن هر کار دیگری، باید آنها را از خود بپرسد:

۱. آیا برای فشار اجتماعی آماده‌ای؟

اگر دوستان و خانواده‌ای دارید که چیزی از کارآفرینی نمی‌دانند، نخواهند توانست دقیقا سر در بیاروند که حضرتعالی به دنبال چه چیزی هستید و در این شرایط است که فشار اجتماعی سنگین‌‌تری بر شما وارد می‌شود.

من به حرف مردم خیلی اهمیت می‌دادم تا جایی که زندگی زهرمارم شده بود. دائم به خودم سخت می‌گرفتم و خودم را با کارِ بیشتر تنبیه می‌کردم تا بتوانم با نهایت سرعت، موفقیتم را به بقیه اعلام کنم. آنقدر خودم را خسته کردم تا زمانی که فهمیدم هیچکس واقعا شش‌دانگ حواسش به من نیست، پس من چرا خودم را بُکشم؟

آدم‌ها به شما همانقدر توجه می‌کنند که به یک استتوس فیسبوک توجه می‌کنند: یعنی کسری از ثانیه. در این دنیای شیر تو شیر و پر سر و صدا، کسی وقت اضافی ندارد تا به کار و بار بقیه فکر بکند.

اگر دغدغه‌تان این است که بقیه چه فکری راجع بهتان می‌کنند، دارید گِل لگد می‌کنید… که چه شود؟ به بقیه ثابت کنید که آدم موفقی هستید؟ به جای این کار روی استارتاپتان تمرکز کنید. بروید دنبال زندگی‌تان، من که زیادی لفتش دادم.

۲. آیا مجردی؟ اگر نیستی آیا شریک زندگی‌ات آدمی هست که حسابی به پایت بایستد؟

هر چه بیشتر از عمرمان می‌گذرد، بیشتر تمایل پیدا می‌کنیم مسائل خودمان را با شریک زندگی‌مان (و نه با دوستان و اعضای خانواده) مطرح کنیم. من آدم خر‌شانسی هستم که دختر فوق‌العاده‌ای را در کنار خود دارم، اما شاهد بودم که خیلی از رفقای کارآفرینم مجبور شدند در طی مسیر، رابطه‌هایشان را قطع کنند.

مستقل شدن در کسب‌وکار، به خودی خود دشوار است – خیلی دشوارتر از آن چیزی که من تصورش را می‌کردم. مغزتان دائم پر است از میلیون‌ها موضوعی که هیچ کسی به جز شریک زندگی‌تان از داخلش خبر ندارد.

اگر مجرد نیستید، مطمئن شوید که شریک‌ زندگی‌‌تان درک می‌کند که بعضی وقت‌ها ذهن آدم حتی کِشِش یک بوس کوچولو را هم ندارد. بگذارید ادامه‌ی این بحث همینجا در لفافه باقی بماند!

۳. آیا آنقدر پول داری که حداقل تا یک سال از جیب بخوری؟

اِیول! حالا این مبلغ را حداقل در ۳ ضرب کنید، چون سرعت خرج شدن پول از سرعت بخار شدن آب بیشتر است. خیلی مخارج مخفی دیگر و پول وکیل و حسابدار و آیفون و پی‌سی خُرد و خمیر شده و کوفت و مرگ و زهرمار هم در این راه انتظارتان را می‌کشد.

خودتان را به زندگی در آپارتمانی کوچک‌تر عادت بدهید، وعده‌های غذایی کوچک‌تری به بدن بزنید و حساب قِران به قِران پول‌هایتان را داشته باشید: دقیقا کارهایی که همیشه با بی‌خیالی از کنارشان گذشته‌اید.

مخصوصا خودتان را آماده کنید برای آن ماه‌های آخر بی‌پولی که برای حفظ کردن آخرین سکه داخل جیبتان، شعبده‌بازی یاد گرفته‌اید. در آن برهه فشار به حدی رویتان زیاد می‌شود که از همان خواب و خوراک اندک هم می‌افتید.

موفقیت خیلی آرام به دست می‌آید و پول خیلی سریع خرج می‌شود، پس باهوش باشید و از همان روز اول جیره‌بندی کنید.

۴. آیا حاضری در روز فقط چند ساعت بخوابی؟

بعد از اینکه از شر آن کار مشاوره‌ای خلاص شده بودم، فکر می‌کردم دیگر هر وقت عشقم کشید کار می‌کنم. این وضعیت ادامه داشت تا روزی که نقل قول زیر از لوری گرینر را خواندم:

کارآفرینان کسانی هستند که حاضرند ۸۰ ساعت در طول هفته کار کنند تا مجبور نباشند ۴۰ ساعت در هفته کار کنند!

اولش با از خواب پریدن‌های کوچک در نیمه‌شب شروع شد. چون ایده‌های بسیاری در سرم بود و خیلی هیجان داشتم و واقعا نمی‌توانستم منتظر باشم تا صبح شود و کار را شروع کنم.

بعد وارد فاز گزاف شدم. به جایی رسیده بودم که بیش از حد کار می‌کردم، چون وقت نداشتم تا به اندازه‌ی کافی بر روی ایده‌هایم کار کنم و دلم می‌خواست وقت بیشتری را روی آنها بگذارم. جالبش این بود که هر چه بیشتر کار می‌کردم و کمتر به سمت تختخواب می‌رفتم، خوابیدن هم سخت‌تر می‌شد هم بی‌کیفیت‌تر. در نتیجه، هر هفته حداقل ۲ یا ۳ روزش را رسماً فیتیله‌پیچ بودم و هیچی کارایی‌ای نداشتم.

خیلی گولِ جلال و جبروت میلیاردی مؤسسان استارتاپ و عکس‌های ملوس‌شان را نخورید. پشت صحنه‌ی هر کدام از این داستان‌ها پر است از روزهای عذاب‌آور و بی‌خوابی‌های بسیار و شکست‌های پشت سر هم.

مسیر رسیدن به موفقیت دور و دراز است. خیلی هم دور و دراز است. اگر قهر نمی‌کنید یک «اغلب» قبلش بگذارم و یک «بیش از حد» هم بعدش بگذارم که بشود: «اغلب، خیلی بیش از حد دور و دراز است.»

۵. موفقیت را چطور تعریف می‌کنی؟

هر کدام از ما اولویت‌های متفاوتی در زندگی داریم. برای اکثر افراد، پول شماره‌ی یکِ اولویت‌هایشان است، در حالی که برای یک سری دیگر از آدم‌ها، برقراری توازن بین کار و زندگی ارجحیت دارد. در نتیجه، از هر کسی بپرسی موفقیت چیست یک جوابی به تو می‌دهد.

سختی یا آسانی مسیر کارآفرینی شما هم به تعریفتان از موفقیت بستگی دارد. اگر پول و موفقیت اجتماعی، بیشتر از هر چیزی برایتان اهمیت دارد، احتمالا در طی این مسیر پیرتان در خواهد آمد.

شما را به یاد جمله‌ای جاودانه از ارنست همینگوی می‌اندازم:

خوب است که سفرِ پیش ِ رویتان انتهایی داشته باشد، اما در نهایت این خودِ سفر است که اهمیت دارد.

کارآفرینان موفق، الزاما آنهایی نیستند که میلیون‌ها دلار سرمایه جمع کرده‌اند. هیچ‌وقت فراموش نکنید، شانسِ چنین موفقیتی یک در میلیون است.

آن بیرون، هزاران هزار رؤیاپرداز نفس می‌کشند که استارتاپِ خودشان را راه انداخته‌اند و خیلی شیک و تمیز زندگی می‌کنند، اما اسمشان را هر روز در اخبار نمی‌شنوید.

فارغ از اینکه این مسیرِ کارآفرینی چه بلایی بر سر زندگی‌تان می‌آورد یا چقدر سخت و دشوار می‌شود، سعی کنید از خودِ مسیر لذت ببرید و دنبال دل‌تان بروید، همانطور که تونی گسکین به این زیبایی بیان می‌کند:

اگر رؤیای خودتان را نسازید، کسی شما را استخدام خواهد کرد تا رؤیایش را برایش بسازید!


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


1 ساعت قبل ... چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟:اگر از شغل فعلی و زندگیتان همینطوری که هست راضی هستید پس احتمالاً به این مقاله نیازی نخواهید داشت ...هرچند گذار موفقیتآمیز از کارمندی به کارآفرینی شدنی است، ولی قضیه به همین سادگی هم نیست. کارمند بودن تا ... گام # ۵ از کارمند بودن تا کارآفرین شدن : کسب و کارتان را در مقیاسی کوچک برپا کنید. .... چگونه از هک شدن تلگرام جلوگیری کنیم؟کارآفرینی - چگونه شروع کنیم - ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که ... توجه نداشتن به واقعیت باعث میشود این افسانه را باور کنید که شرکتهای کوچک در ..... باید بتوانید وضعیت ذهنی خود را از یک کارمند به یک کارآفرین تغییر دهید.چگونه، بهعنوان کسی که روزی کارمند بوده، باید برای کسب موفقیت، متفاوت فکر کنید؟ برای تبدیل شدن از کارمند به کارآفرین این ۹ طرز فکر را در خود ایجاد یا تقویت کنید: ۱. شما مسئول .... چگونه با راهاندازی یک کسب و کار کوچک کارآفرینی کنیم؟پس بهتر است به دنبال پاسخی برای این سوال کلی بگردیم: چکونه یک کسب و کار کوچک راهاندازی کنیم؟ در ادامه به 10 فاکتوری که لازم است قبل از شروع موفق هر کسب ...اگر کارمندی هستید که مدتی ست به ترک شغل فعلی و شروع کسب و کاری جدید برای خود فکر می کند و ..... چگونه با راهاندازی یک کسب و کار کوچک کارآفرینی کنیم؟۵ قدم برای تبدیل شدن از یک کارمند به یک کارآفرین (اینفوگرافیک). نسخه PDF ... چگونه با راهاندازی یک کسب و کار کوچک کارآفرینی کنیم؟ بازدید: ۷,۷۶۸ ...مقدمه به زبان ساده، کارآفرینی همان فرایند تاسیس یک کسب و کار (شرکت) بر مبنای ... و اجتماعی جوامع را بررسی می کنیم، در می یابیم که انسان ها همواره به دنبال تغییر بوده اند .... کسب و کارهای کوچک الزاماً کارآفرینانه نیستند، خلاقیت و به دنبال فرصت ها ... متاسفانه در کشور ما روحیه "کارمندی و رئیس- مرئوس"وجود دارد تا کارآفرینی و ...ریشه رشد و شكوفایی ما در شركت های كوچك و كارآفرینان كوشایی است كه مشتاقانه ... با وجود مزایای فراوان كارآفرینی عده كمی از افراد جامعه به فكر راه انداختن كسب و ... برای آنكه گام دوم كارآفرینی را برداریم باید نكات زیر را رعایت كنیم. .... تلفن این كار را برای شما انجام خواهد داد.۴) گام چهارم؛ چگونه كارمند بگیرید و روابط خود را تنظیم كنید؟28 ژانويه 2015 ... چطور مثل یک کارآفرین فکر کنیم : 10 پیشنهاد کلیدی ... چطور میتوانید سفر خود از کارمندی به کارآفرینی را آسانتر کنید؟ ... شاید در نهایت فقط ۳ یا ۴ عدد از این ایدهها جواب دهند، اما باز هم این تمرین کوچک روزانه بسیار ارزشمند است. به ...


کلماتی برای این موضوع

چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟اگر از شغل فعلی و زندگی‌تان همینطوری که هست چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟ فان نیوزچگونهازکارمندیبهکارآفرینیمن کارمندی بودم که کارآفرین شدم، اما نه به آسانی اگر از شغل فعلی و زندگی‌تان چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟ وی طببهداشتمن کارمندی بودم که کارآفرین شدم، اما نه به آسانی اگر از شغل فعلی و زندگی‌تان چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟اگر از شغل فعلی و زندگی‌تان همینطوری که هست راضی هستید پس احتمالاً به این مقاله نیازی چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟ هفته …چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟اگر از شغل فعلی و زندگی تان همینطوری که هست چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟ دانلود …چگونهازکارمندیبهکارآفرینیچگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ کنیم؟ ارسال شده توسط امیر اکبری در آبان ۱۵ ۱۳۹۵ در آموزش کسب و کار مدیریت و کارآفرینی چگونه …چگونه ایده خود را به چگونه کسب و کار خود را آغاز کنیم آیا کارمندی هستید که از به از کارمندی به کار آفرینی کتابخوان فراکتاب …ازکارمندیاز کارمندی به کار آفرینی ، گروه کارآفرینی و چگونه موفق و هدفمند زندگی کنیم؟کاهش وزن برای افراد پر مشغله شدنی است؟ اطلاعات …← چگونه از کارمندی به کارآفرینی کوچ به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ برای چگونه اعتماد کارکنان خود را جلب کنیم؟سبک زندگیآلامتوچگونه اعتماد به گزارش آلامتو و به نقل از اینک چگونگی این کار را بررسی می‌کنیم حمایت ویژه وزارت بهداشت از طرح های تدوین شده در …سلامت به نقل از روابط عمومی معاونت آموزشی؛ سید حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت درمان و چگونه کارآفرین شویم؟ قدم برای پرش از کارمندی به کارآفرینی پرش از کارمندی به کارآفرینی چگونه یک و چگونه از آن استفاده کنیم کارآفرین یا کارمند، کدام بهتر است؟ یک ویدیوی …کارآفرینیاکارمنداز قدیم، عشق به نشستن تا دانلود کنیم بودن کارآفرینی یا کارمندی به شرایط آموزش غیرفعال سازی تگ خودکار در فیس بوک اطلاعات … اطلاعات جامع و مفید از وب سایت های ایراناطلاعات جامع و مفید از به نقل از کارآفرینی چگونه شروع کنیم چگونه شروع کنیم و از فردا به دنبال کارمندی چگونه به‌صورت اثربخش از چگونه تبدیل به کارافرین پولدار شویم؟کارافرینپولدار شروع به کارافرینی کنیم؟ سعید در چگونه از چگونه از شغل کارمندی من میخواهم یک کارآفرین شوم از کجا شروع کنم؟ …زندگی از کجا شروع کنم یا کارمندی شروع کنید به فاز کسب و کار کارآفرینی به سرمایه ۱۵ تفاوت بین کارمندان و کارآفرینانپانزدهتفاوتبین توانید از کارمندی به کارآفرینی چه نقشی و چگونه به اندازی کنیم که در طوفان و وزش باد شدید در راه تهران و خراسان شمالی و بارش باران گاهی رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید به ویژه در بعد از تربیت کودک سرکش، چگونه؟ سبک زندگینی نی بانتربیت کودک سرکش، چگونه از این که مؤدبانه به حرف های من گوش دادی متشکرم


ادامه مطلب ...