چرا مصرف آب ویتامینه گزینه خوبی برای ورزشکاران و اشخاص عادی نیست؟
نوشیدن آب برای بدن ضروری است اما آیا اضافه شدن مقداری ویتامین به آب میتواند باعث بهتر شدن آن برای سلامت شود؟
به گزارش آلامتو و به نقل از علم ورزش؛ نوشیدنی به نام آب ویتامینه در سال های اخیر بسیار محبوب شده است. این نوشیدنی شامل ویتامینها و مواد معدنی اضافه شده است که به عنوان نوشیدنی سالم به بازار عرضه شده است. اما آنچه خارج از ادعاهای بازاریابی وجود دارد، این است که آب ویتامینه با شکر اضافه پُر میشود.
همانطور که میدانید شکر اگر بیش از اندازه مصرف شود، میتواند آسیبهای شدیدی به همراه داشته باشد. به علاوه تقریباً هیچ کس واقعاً نیازهای بیشتری به مواد افزودنی اضافه شده به آب ویتامینه را ندارد. این مطلب به شما میگوید که چرا آب میتامینه واقعاً برای سلامتی بد است؟
Vitaminwater یک نام تجاری محصولات غذایی و آشامیدنی متعلق به شرکت کوکاکولا است که با انواع اسمهای مختلف تولید میشوند. همانطور که از نام آن پیداست این محلول با آب و ویتامین و مواد معدنی غنی شده است. همچینین ادعا شده که حاوی رنگهای طبیعی و طعم دهنده است.
با این حال آب ویتامینه با قند اضافی تولید شده است به ویژه فروکتوز که انواع و اقسام مشکلات سلامتی را هنگامی که بیش از حد استفاده شود در پی دارد. آب ویتامینه همچنین یک خط تولید قند صفر دارد، یعنی بدون قند اضافه. در عوض با اریتریتول و یک پالوده شیرین ترکیب شده که از گیاه استویا استخراج شده است.
آب ویتامینه یک محلول با قند بالاست و ممکن است به همان اندازه کوکاکولا فروکتوز داشته باشد. یک بطری ۲۰ اونسی آب ویتامینه شامل حدود ۱۲۰ کالری و ۳۲ گرم قند است یعنی در حدود ۵۰ درصد یک کوکاکولا (نوعی شیرین)
اما با این حال نوع شکر مصرفی در بین کشورهای مختلف متفاوت است. در ایالات متحده شیرین کننده آب ویتامینه با فروکتوزکریستالی و نیشکر است اما در دیگر کشورها عمده قند مصرفی نیشکر است. فروکتوز کریستالی بدترین نوع قند است که تقریباً فروکتوز خالص ۹۸ درصد است در حالی که نیشکر۵۰/۵۰ گلوکز و فروکتوز است. بسیاری از مطالعات نشان میدهد فروکتوز جزء اصلی و مخرب قند است.
وقتی که کاهش و یا افزایش وزن در میان باشد آنچه که مینوشید به همان اندازهی آنچه که میخورید مهم است. وقتی که شما کالریهای مایع قندی مینوشید بدن شما قادر به جبران نیاز خود نسبت به خوردن غذاهای دیگر نیست. با گذشت زمان میتواند به افزایش وزن، چاقی و بیماری مرتبط منجر شود و نوشیدنی شیرین شده با شکر خطر آبتلا به انواع بیماریها را بالا میبرد.
قند اضافه شده به نوشیدنی به شدت موجب ابتلا به دیابت نوع ۲، پوسیدگی دندان، بیماریهای قلبی، سندرم متبولیک میشود و حتی با سرطان در ارتباط است. مصرف فروکتوز اضافی باعث کلسترول بالا، تریگلیسیرید خون، افزایش فشار خون، افزایش مقاومت به انسولین، ایجاد چربی در اطراف اندامها و افزایش خطر ابتلا به بیماری کبد چرب را در پی داشته باشد. این نکته قابل توجه است که این فروکتوز از میوه گرفته نشده است، فروکتوز میوه حاوی آب و فیبر است و چگالی انرژی پایینی دارد همچنین خوردن زیاد از حد آن بسیار سخت است.
تمام انواع آب ویتامینهها حاوی ویتامینهای B و ویتامین C است. برخی دیگر از آنها حاوی مقادیر کمتری ویتامینA و K و مواد معدنی پتاسیم، منیزیوم، منگنز و روی است. ویتامین B و C ویتامینهای محلول در آب هستند که تقریباً میتوان گفت رژیم غذایی افراد فاقد آنها نیست. مصرف بیش از حد این ویتامینها هیچ نوع نفعی برای سلامتی ندارد. آنها ذخیره نمیشوند و به سادگی از طریق ادرار از بدن خارج میشوند.
وقتی که آن را تغذیه میکنید، همیشه خوب نیست. ویتامینها، مواد معدنی و آنتی اکسیدانها به عنوان بخشی از یک رژیم غذایی سالم مبتنی بر مواد غذایی واقعی است. آنها ممکن است سلامت را بهبود ببخشند و به جلوگیری از ابتلا به بیماریهایی از جمله بیماری قلبی و سرطان کمک کنند با این حال زیاده روی در استفاده از مکمل ویتامینها و آنتی اکسیدانها مانند ویتامینهای A و E بر اساس نتایج برخی مطالعات واقعاً با افزایش خطر مرگ زودرس مرتبط است. اگرچه آب ویتامینه مقدار بیش از حدی از این ویتامینها را در خود ندارد اما حاوی مقدار قابل توجهی است.
ممکن است اثرات مضر، زمانی که به طور غیر معمول و بیش از حد مصرف شود پدیدار شود. اما به طور کلی بر اساس این موارد میتوان گفت آب ویتامینه سالم نیست و فقط یکی دیگر از نوشیدنیهای شیرین مضر است. صاحبان شرکتها با ادعای فریبنده و بی اساس تلاش میکنند مدعی ارتقاء سلامت مردم باشند و اکثر مردم نیز برچسب مواد تشکیل دهنده روی این نوشیدنیها را نمیخوانند و نمیدانند که چگونه شرکتهای مواد غذایی میتوانند بر خلاف تبلیغات اقدام کنند.
به گزارش شفاف، بیماری که ممکن است همین حالا دچارش باشید و از آن بیخبر باشید، همیشه تا این اندازه خاموش نمیماند. کبد چرب بیماری شایعی است که مدتها مبتلایانش را از وجود خود بیخبر نگه میدارد اما ناگهان خود را نشان میدهد. کبد چرب با ورود چربی اضافه و بهخصوص تریگلیسیرید به سلولهای کبدی شروع میشود و میتواند تا مختل کردن عملکرد کبد پیش برود.
متخصصان هنوز نمیدانند این بیماری دقیقا به چه علتی ایجاد میشود و به همین دلیل همه راههایی که به پیشگیری از آن کمک میکند را نمیشناسند. با این حال، آمارها از ابتلای 70 تا 75 درصد این بیماران به چاقی حکایت میکند و متخصصان میگویند بسیاری از مبتلایان به بیماری کبد چرب، بعد از کاهش 10 درصد وزنشان، بهبود قابلتوجهی پیدا میکنند.
چرا کبد چرب میشود؟
هنوز مشخص نیست که دقیقا
چه چیزی باعث مبتلا شدن افراد به کبد چرب میشود، اما متخصصان میگویند این
موضوع میتواند متاثر از نسبتهای خانوادگی نیز باشد و افرادی را که در
خانوادهشان سابقه ابتلا به این بیماری را دارند در معرض ابتلا به این مشکل
قرار دهد. گذشته از این، پا گذاشتن به میانسالی و دچار شدن به اضافهوزن و
چاقی، احتمال چرب شدن کبد را بالاتر میبرد و بسیاری از مبتلایان این
مشکل، مبتلا به کلسترول بالا و دیابت نیز هستند. مصرف برخی از داروها،
ابتلا به بیماریهای خودایمنی، ویروس هپاتیت، کاهش وزن سریع و سوءتغذیه نیز
از دیگر عواملی هستند که احتمال چرب شدن کبد را بالا میبرند.
کبد چرب
در مواردی میتواند به علتهای عجیبی رخ دهد؛ برای مثال برخی از مطالعات
نشان میدهد که برخی از باکتریهایی که سراغ روده کوچک میروند، تغییراتی
در آن ایجاد میکنند که میتواند زمینهساز ابتلا به کبد چرب شود.
شما هم بیمارید؟
کبد چرب بیماری خاموشی است و
در بسیاری از موارد مبتلایانش تا زمان پیش رفتن این مشکل از وجودش باخبر
نمیشوند. اما اگر شما میخواهید قبل از جدی شدن ماجرا از مبتلا بودن یا
نبودنتان به این بیماری آگاه شوید، میتوانید به این نشانهها توجه کنید:
احساس خستگی
از دست دادن وزن و یا اشتها
ضعف
حالت تهوع
گیجی یا مشکل در تمرکز
البته
مبتلایان کبد چرب تنها با این علائم درگیر نمیشوند. در صورت پیشرفت این
مشکل، احساس درد در قسمت مرکزی یا فوقانی شکم و تیره شدن پوست گردن و زیر
بغل و بروز لکههای تیرهرنگ روی قسمتهایی از پوست بدن نیز میتواند گویای
این مشکل باشد.
چطور بیماری تشخیص داده میشود؟
ممکن است به
طور اتفاقی و در جریان یک معاینه ساده پزشکی متوجه شوید که مبتلا به کبد
چرب هستید. گذشته از این، پزشکان با کمک آزمایش خون و بررسی میزان برخی از
آنزیمها در بدنتان میتوانند احتمال مبتلا بودنتان به کبد چرب را تایید یا
رد کنند. سونوگرافی یا گرفتن MRI از این ناحیه نیز از دیگر راههای تشخیص
بیماری کبد چرب به شمار میآیند.
این بیماری درمان میشود؟
بیماری کبد چرب، با
وجود شایع بودنش، درمان دقیق و خاصی ندارد و هنوز دارویی به بازار عرضه
نشده که با مصرفش بتوان برای همیشه از چربی کبد خلاص شد. اما مثل بسیاری از
مشکلات دیگر، با رعایت برخی اصول در سبک زندگی، نهتنها میتوان احتمال
ابتلا به این بیماری را کم کرد، بلکه در صورت مبتلا شدن نیز میتوان از شدت
بیماری کاست و مانع تبدیل شدن چربی کبد به بیماریهای مهلکتری مثل سیروز
کشنده کبدی شد.
1) وزن کم کنید
اگر چاق هستید یا اضافهوزن دارید،
همین هفته به متخصص تغذیه مراجعه کنید و سعی کنید با یک رژیم اصولی و
برنامه دقیق، هر هفته بخشی از اضافهوزنتان را از دست بدهید.
2) کربوهیدرات را خط بزنید
افراد
مبتلابه بیماری کبد چرب اغلب به انسولین مقاوم هستند؛ بنابراین ابتلا به
این بیماری میتواند آنها را به دیابت هم دچار کند. پس سعی کنید تا جایی
که میتوانید مصرف کربوهیدرات را در رژیم غذایی روزانهتان کم کنید. نان
سفید، غلات، سیبزمینی و برنج را کمتر مصرف کنید و نوشیدنیهای قندی را هم
نادیده بگیرید، حالتان بهتر میشود.
3) تکان بخورید
اگر بتوانید دو
سه روز در هفته در کلاسهای ورزشی شرکت کنید، کمک بزرگی به سلامتتان
میکنید. اما اگر چنین امکانی ندارید، لااقل به جای آسانسور محل کارتان از
پله استفاده کنید؛ هر نیمساعت یکبار از روی صندلیتان بلند شوید و چند قدم
راه بروید؛ به تلویزیون دیدن و لم دادن روی مبل عادت نکنید؛ به جای خودروی
شخصی با وسایل حملونقل عمومی سر کار بروید و قسمتی از راه را پیاده طی
کنید.
4) ساحلنشین شوید
رژیم غذایی مدیترانهای میتواند یکی از
راههای نجات شما باشد. نگران نباشید. رعایت کردن این رژیم نه دشوار است و
نه پرهزینه. کافی است سهم چربیهای سالم و غیراشباعی مثل روغنزیتون را در
برنامه غذاییتان بیشتر کنید و مصرف سبزیجات برگ سبز و سبزیجاتی مثل فلفل
دلمهای را هم فراموش نکنید و بیشتر سراغ کربوهیدراتهای پیچیده مثل غلات
سبوسدار بروید. از طرف دیگر، تا جایی که میتوانید به جای گوشت قرمز سراغ
گوشت ماهی بروید و مصرف روغن ماهی یا مکملهای آن را هم فراموش نکنید.
گذشته از این، تا آنجا که میتوانید به فکر تامین نیاز بدنتان به ویتامین D
باشید و خلاصه اینکه، نگذارید بدنتان دچار کمبود مواد ضروری شود.
5) مقاومتتان را بالا ببرید
ضعف
سیستم ایمنی بدن، هم میتواند علت و هم معلول این بیماری باشد. برای اینکه
از ابتلا به بیماری شایع کبد چرب پیشگیری کنید و در صورت دچار شدن، این
مشکل را کمتر کنید، باید سیستم ایمنی بدنتان را تقویت کنید. هیچچیز به
اندازه آنتیاکسیدانها نمیتواند شما را در رسیدن به این هدف یاری دهد. به
همین دلیل باید بیشتر قهوه، سیرخام، چای سبز، گوجهفرنگی و میوه و سبزیجات
بنفشرنگ را مصرف کنید.
زمان شارژ باتری ایرپادهای اپل که این روزها مخاطبان زیادی را جذب خود کردند دغدغه اصلی کاربران شده است.
دلیل این موضوع به ابعاد الکترودهای به کار رفته در باتری ها بر می گردد. اندازه باتری ها هر چه قدر کوچک باشد الکترودهای آن نیز کوچکتر هستند و این اندازه الکترودها به معنی کاهش تماس آن ها با الکترولیت و کاهش تولید انرژی الکتریکی است.
گفتنی است؛ شرکت سامسونگ هم ایرپادهای خود را قرار است برای مدل گوشی های سری گلگسی اس 8 طراحی کند.
منبع : باشگاه خبرنگاران
مقدمه
باور عموم بر این است که جامعه مدرن به شدت رو به انحطاط است. ازجمله مشکلات آن میتوان به بالا رفتن میزان جرم و جنایت، طلاق، ارتباطجنسی نوجوانان، بارداری نوجوانان، اعتیاد به موادمخدر، جنگ (به ویژه در قرم بیستم) و انحطاط کلی اخلاقیات و اعتقادات مذهبی و از این قبیل اشاره کرد. همچنین این نگرانی وجود دارد که علوم و تکنولوژی مدرن به گستردهتر کردن شکاف شرایط زندگی و فرصتهای تحصیلی بین ملتهای جهان اول و ملتهای فقیر جهان سوم منجر شود. این درواقع نگرانی نویسندههای سکولار چپگرا و هم نویسندههای اصولگرای راستگرا است.
اصولگرایان مذهبی معمولاً تقصیر را بر گردن علوم مدرن و به ویژه تکامل میاندازند. بعنوان مثال، در موزه آفرینش در پترسبورگ، کنتاکی، در تصویری میتوان هشدار نسبت به عواقب داشتن جهانبینی علمی، تصاویری مربوط به انفجار هستهای، مجموعهای از جمجمههای باقیمانده از هولوکاست و تصاویری از زنی که در حال سقطجنین است را مشاهده کرد. در بخش دیگری از موزه، کلیپهایی از جلوگیری از بارداری، سقطجنین، طلاق، کشتار جمعی، سلولهای بنیادین و جنگ نمایش داده میشود.
بسیاری از نویسندههای سکولار هم به اشتباه، مذهب را مقصر میدانند. کریستوفر هیچنز میگوید، «مذهب وحشی، غیرمنطقی، متعصبانه، نژادپرستانه و براساس نادانی، مخالف جستجوی آزاد، تحقیرکننده زنان و زورگو نسبت به کودکان است.» این نویسندهها همچنین باور دارند که بسیاری از جنگها در اروپا و نقاط دیگر، به نام مذهب صورت گرفتهاند.
ولی واقعیت چیست؟
برخی نمونههای انحطاط
مطمئناً بسیاری از جنبههای جامعه امروزی به اعتقاد اکثریت نمونههای انحطاط است، چه انحطاط اخلاقی چه انحطاط عمومی در استانداردها و کیفیت زندگی؛
۱) انحطاط واحدهای حانوادگی: بارداریهای خارج از ازدواج و بچههای تکوالد. یکی از نگرانیهای بزرگ جامعه مدرن به ویژه در امریکا و اروپا، انحطاط در ثبات خانواده است. در امریکا، درصد بچههایی که خارج از ازدواج به دنیا میآیند از ۱۰.۷٪ در ۱۹۷۰ به ۴۱٪ در سال ۲۰۱۰ رسیده است. درمورد زایمانهای زنان زیر ۳۰ سال امریکایی، ۵۰٪ خارج از ازدواج است. این آمار و ارقام در برخی جوامع اروپای غربی حتی از این بالاتر است. بچههایی که از مادران مجرد به دنیا میآیند به احتمال بیشتری در فقر بزرگ میشوند، تحصیلاتی پایینتر از حد متوسط دارند و خودشان هم احتمالاً آیندهای مشابه والدینشان خواهند داشت. ۴۷ درصد از مادران مجرد در امریکا پایینتر از سطح فقر زندگی میکنند. درصد خانوادههایی که قادر به تامین هزینههای اولیه خود نیستند برای والدین مجرد ۳۶-۳۰ درصد و برای والدینی که در کنار هم زندگی میکنند ۱۵٪ است. برخی میگویند که این نتیجه اجتنابناپذیر جامعهای پیشرفته، شهری و سکولار است. ولی این ادعا با مقایسه جامعه ژاپن کاملاً پوچ است که جامعهای با پیشرفت علمی بالا، شهری و سکولار است که در آن فقط ۲٪ از بچهها خارج از ازدواج به دنیا میایند.
در غرب آمار طلاق رو به کاهش است ولی بسیاری از زوجها بدون قرارداد ازدواج کنار هم زندگی میکنند. در تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت، مشخض شد که ۷۵٪ از زنان امریکایی تا ۳۰ سالگی بدون ازدواج با مردی زندگی کردهاند (که البته ۴۰٪ از آنها طی سه سال وارد ازدواج شدهاند). سطح تحصیلات در این زمینه مسئلهای حائز اهمیت است. در میان زنانی که دیپلم متوسطه هم ندارند، ۷۰٪ بعنوان تجربه اول خود بدون ازدواج با مردی زندگی میکردهاند درحالیکه این آمار برای زنان لیسانسه ۴۷٪ است. علاوه بر این، ۳۳٪ از زنان با تحصیلات پایینتر از دیپلم در سال اول همخانگی خود باردار شدهاند درحالیکه این آمار برای زنان لیسانسه ۵٪ بوده است.
۲) کلاهبرداری و «اعتیاد» اینترنتی: تقریباً ۶۰٪ ایمیلها اسپم است که اکثر آنها کلاهبردارانه هستند که از کاربران میخواهند اطلاعات شخصیشان را در وبسایتی جعلی برای دزدی هویت وارد کنند یا پیش از یک نقلوانتقال مالی جعلی پول پرداخت کنند. بسیاری جوانان و نوجوانان زمان بسیار زیادی را برای سرگرمیهای اینترنتی مثل بازی و شبکههای اجتماعی صرف میکنند که از زمانی که میتوانند برای خانواده یا تحصیل خود صرف کنند، کم میکند.
۳) هرزهنگاری (پورنوگرافی) اینترنتی: حجم بسیار بالایی از پورنوگرافی در اینترنت وجود دارد. براساس گزارشی که در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید، بازدیدکنندههای ماهانه وبسایتهای پورنوگرافی بسیار بالاتر از وبسایتهایی مثل Amazon، Netflix و Twitter هستند. در ایالات متحده بسیار از کارفرمایان به ویژه در شرکتهای دولتی، پزشکی و حقوقی دسترسی کارمندان به این وبسایتها را منع کردهاند زیرا علاوه بر اتلاف وقت، مناسب محیطکاری نیستند و افرادیکه بازدید از این وبسایتها را در محلکار ادامه دهند، اخراج خواهند شد. بعنوان مثال، دولت امریکا در سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که تعداد بسیار بالایی از کارمندان دولتی حین بازدید از چنین وبسایتهایی با کامپیوترهای دولتی شناسایی شدهاند که برخی از آنها حتی تا شش ساعت در روز را صرف چنین سایتهایی میکردهاند. استفاده از این وبسایتها برای بسیاری ازدواجها هم تهدیدآمیز است. تحقیقی در سال ۲۰۱۶ نشان داد که وقتی یکی از دو طرف شروع به استفاده از این وبسایتها میکند، احتمال طلاق دوبرابر میشود.
۴) رشد نابرابری درآمد: نابرابری درآمد به ویژه در امریکا بسیار پررنگ است. در گزارشی از دفتر بودجه ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که درآمد خالص ۱٪ از جمعیت پردرآمد بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۰ ۲۰۱٪ افزایش داشته است. برای ۹۹ درصد باقیمانده این افزایش درآمد ۶۴٪ بوده است. برای ۶۰٪ از جمعیت با سطح درآمد متوسط، افزایش درآمد ۴۰٪ بوده است.
دیگر آمارها: انحطاط کجاست؟
ولی فرای موارد عنوانشده در بالا تشخیص نمونهای مشخص از انحطاطی قابلتوجه در اخلاقیات یا حتی گستردهتر، در استانداردهای کلی زندگی، حداقل در مقیاس جهانی، بسیار دشوار است. در زیر به برخی از آخرین آمار در این زمینه اشاره میکنیم:
۱) جرم و جنایت. باور عموم بر این است که از دزدیهای کوچک تا جنایتهای جدی خشونتآمیز دیگر از کنترل خارج شده است و این سند اصلی بر از دست رفتن اخلاقیات است. بااینحال آمار و ارقام چیزی کاملاً متفاوت را ثابت میکند. میزان جرم و جنایتهای خشونتآمیز در سال ۲۰۱۳ ۵.۴٪ پایینتر از سال ۲۰۱۲ بوده است و این کاهش تا ۱۵ سال متوالی به همین ترتیب بوده است. بزرگترین شهرها حتی بالاترین میزان کاهش را داشتهاند. در نیویورک از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱، قتل تا ۸۰٪، دزدی تا ۸۶٪ و دزدی اتومبیل تا ۹۴٪ کاهش داشته است. در سال ۲۰۱۳ آمار قتل در بزرگترین شهرهای امریکا حتی کاهش بیشتری داشته، نیویورک به ۳۳۳ فقره، شیکاگو به ۴۱۵ و لسآنجلس به ۲۵۵ رسیده است. آمار ۳۳۳ قتل سال ۲۰۱۳ برای نیویورک از سال ۱۹۹۱ ۸۵٪ کاهش داشته است که در آن سال آمار قتل ۲۲۴۵ فقره بوده است. آمار قتلهای لسآنجلس هم از سال ۱۹۹۱، ۹۱٪ کاهش داشته است که در آن سال ۲۴۰۱ فقره گزارش شده بود. در سایر شهرها نیز کاهش مشابهی دیده میشود.
با قتلهای زیاد سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، این نگرانی وجود داشت که شاید این آمار دوباره رو به افزایش باشد. ولی این کاهش آماری آنچنان زیاد بوده است که با کمی افزایش آماری به وضعیت سابق خود در دهههای پیشین نخواهد رسید.
این کاهش آمار جرم و جنایت باعث سردرگمی جرمشناسان شده است. بااینکه قسمتی از این کاهش آماری بخاطر عوامل جمعیتی است (۲۴-۱۶ سالههای کمتر)، ولی جرم و جنایت حتی در شهرهایی مثل لندن که این بازه سنی رو به افزایش بوده است، هم با کاهش روبهرو بوده است. گروهی نیز بر این عقیده بودند که قانونی کردن سقطجنین در دهه هفتاد میلادی، با کاهش تعداد نوجوانانی که در محیطهای فقیر وضعیف بزرگ میشوند، موجب پایین آمدن آمار جرم و جنایت بوده است. البته اعمال بهتر و قویتر قانون هم میتواند در این زمینه نقش داشته باشد ولی باز هم نمیتواند چیزی فراتر از یک توضیح جزئی باشد. استیون پینکر، دانشمند دانشگاه هاروارد باور دارد که مردم در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای جهان اول، اصولاً نسبت به خشونت و جرم تنفر و بیزاری پیدا کردهاند. در هر حال دلیل این موضوع هر چه که باشد، این آمار و ارقام به هیچ عنوان قابل چشمپوشی نیست.
۲) ازدواج و طلاق. بسیاری بالا رفتن آمار طلاق را دلیلی بر فروپاشی نظام خانواده میدانند ولی در این مورد هم آمار و ارقام چیز دیگری را نشان میدهد. آمار طلاق در ایالات متحده به ازای هر هزار نفر در سال ۱۹۸۱ بالا رفته ولی از آن زمان تاکنون پایین آمده است. درواقع، میزان طلاق در سال ۲۰۰۵ (۳.۶ طلاق به ازای هر ۱۰۰ نفر) از ۱۹۷۰ تا آن زمان در کمترین حد بوده است. درست است که میزان ازدواج نیز رو به کاهش بوده است ولی حتی اگر تعداد طلاقها را به ازای زوجهای ازدواجکرده در نظر بگیرید، باز هم میزان طلاق رو به کاهش بوده است و از اوج خود، ۲۲.۸ طلاق به ازای هر ۱۰۰۰ ازدواج در سال ۱۹۷۹ به فقط ۱۶.۷ طلاق در سال ۲۰۰۵ رسیده است. این آمار براساس تحقیقی که در سال ۲۰۰۷ انجام گرفت و فقط اطلاعات تا سال ۲۰۰۵ را مورد بررسی قرار داد عنوان میشود ولی براساس آخرین گزارش دولت، آمار طلاق در امریکا از سال ۲۰۰۵ به بعد هم الگوی کاهش تدریجی را ادامه داده است.
۳) خیانت در ازدواج. پایین آمدن سطح وفاداری در ازدواج در جامعه کنونی مورد نکوهش بسیاری است. بااینکه نمیتوان آمار قابلاطمینانی درمورد وفاداری در ازدواج به دست آورد ولی نتیجه تحقیقات بر روی گرایش عمومی نسبت به وفاداری مشخص است. بعنوان مثال، در یک رایگیری که در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت، درصد امریکاییهایی که با «خیانت زنان و مردان متاهل از نظر اخلاقی قابلقبول است» از ۷٪ در سال ۲۰۰۱ به ۶٪ در سال ۲۰۱۳ رسیده است. درواقع، بیوفایی در ازدواج جزو آخرین موارد غیرقابلقبول مردمی – حتی پایینتر از شبیهسازی انسانی، خودکشی و چندهمسری – بوده است. در تحقیق دیگری که در سال ۲۰۱۲ در دانشگاه شیکاگو انجام گرفت، درصد امریکاییهایی که اعتقاد داشتند رابطهجنسی با فردی غیر از همسر «همیشه اشتباه» یا «تقریباً همیشه اشتباه» است از ۸۴٪ در سال ۱۹۷۳ به ۹۱.۹٪ در سال ۲۰۱۲ رسیده است.
۴) ارتباطجنسی نوجوانان، بارداری و سقطجنین. باور عموم بر این است که رابطهجنسی نوجوانان و آمار بارداریها غیرقابلکنترل شده است. درحالیکه یک گزارش مربوط به سال ۲۰۱۶ عنوان میکند که آمار بارداری نوجوانان امریکایی، زایمان و سقطجنین رو به کاهش بوده است. در سال ۲۰۱۱، آمار بارداری ۵۲.۴ به ازای هر ۱۰۰۰ زن ۱۵ تا ۱۹ ساله بود که ۲۳٪ پایینتر از سال ۲۰۰۸ و کمتر از نصف این میزان در سال ۱۹۹۱ است که آمار در اوج خود بوده است. به همین ترتیب، در سال ۲۰۱۱، ۱۳.۵ سقطجنین به ازای ۱۰۰۰ زن نوجوان امریکایی انجام گرفته است که پایینتر از ۱۸.۱ سقط در سال ۲۰۰۸ و تقریباً دو سوم کمتر از سال ۱۹۹۲ بوده است. در این راستا، براساس آخرین آمار منتشرشده از مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده، درصد دانشآموزان دبیرستانی که طی سه ماهه اخیرشان رابطهجنسی داشتهاند از ۳۸٪ در سال ۱۹۹۱ به فقط ۳۰٪ در سال ۲۰۱۵ رسیده است. درصد نوجوانانی که با چهار نفر یا بیشتر رابطهجنسی داشتهاند هم از ۱۸.۷٪ به ۱۱.۵٪ رسیده است.
۵) فرهنگ همبستری در دانشگاهها. بسیاری افزایش رابطهجنسی در دانشگاهها را مورد نکوهش قرار میدهند. درحالیکه در تحقیقی که در آگوست ۲۰۱۳ به چاپ رسید، محققان دانشگاه پورتلند دریافتند که درصد دانشجویانی که ادعا کردند در سال گذشته حداقل هفتهای یکبار رابطهجنسی دارند، کمی کاهش داشته است (از ۶۵.۲٪ در سال ۱۹۹۶-۱۹۸۸ تا ۵۹.۳٪ در سال ۲۰۱۰-۲۰۰۲) و همینطور درصد افرادیکه عنوان کردهاند بیشتر از یک شریکجنسی در سال گذشته داشتهاند (از ۳۱.۹٪ به ۳۱.۶٪). این محققان نتیجهگیری کردند که، «نتیجه تحقیق ما هیچ دلیل بر تغییر قابلتوجه در رفتارهای جنسی دانشجویان ارائه نمیدهد.»
۶) سقطجنین. همانطور که در بالا به آن اشاره شد، آمار سقطجنین در نوجوانان کاهش قابلتوجهی داشته است. البته این مسئله برای تمامی گروههای سنی صدق میکند. براساس گزارش مرکز کنترل بیماریهای ایالات متحده در سال ۲۰۱۲، آمار سقطجنین به ۱۵.۱ سقط به ازای هر ۱۰۰۰ زن امریکایی ۱۵ تا ۴۴ ساله کاهش یافته است. تحقیق دیگری نشان داده است که آمار سقطجنین در سال ۲۰۱۰ کاهش بیشتری داشته و به ۱۴.۷ رسیده است که از زمان قانونی شدن سقطجنین، پایینترین میزان بوده است و ۶۶٪ کمتر از زمان اوج این آمار در سال ۱۹۸۸ میباشد. همچنین، برخلاف باور عموم که تصور میکنند آمار سقطجنین در نوجوانان بالاتر است، این آمار رو به کاهش بوده است. در سال ۲۰۰۹ زنان بین ۱۵ تا ۱۹ سال ۱۵.۵٪ کلیه سقطجنینها بوده است درحالیکه در سال ۱۹۹۱ این آمار ۲۰.۴٪ بوده است.
۷) استعمال نوشیدنیهای الکلی، سیگار و موادمخدر. در این زمینه نیز، آخرین آمار و بررسیها تفاوت چشمگیری با باور عموم دارد. یک گزارش دولت ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۶ عنوان کرده است که درصد افراد بین ۱۲ تا ۱۷ سال که در ماههای گذشته مشروبات الکلی مصرف کردهاند از ۱۷.۶٪ در سال ۲۰۰۲ به ۹.۶٪ در سال ۲۰۱۵ رسیده است. همچنین در تحقیقی که در سال ۲۰۱۶ در دانشگاه میشیگان انجام گرفت، مشخص شد که درصد دانشآموزان سال آخر دبیرستان که اعتراف کردهاند طی سال گذشته مست شدهاند، از ۵۳.۲٪ در سال ۲۰۰۱ به ۳۷.۳٪ در سال ۲۰۱۵ رسیده است. مصرف دخانیات در بین نوجوانها حتی کاهش چشمگیرتری داشته است. فقط ۴.۲٪ از نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ سال در سال ۲۰۱۵ سیگار کشیدهاند که این میزان در سال ۲۰۰۲، ۱۳٪ بوده است. مصرف کوکائین و کرک نیز به طور قابلتوجهی کاهش داشته است. در گزارش سال ۲۰۱۱ دانشگاه میشیگان، این آمار از زمان شروع تحقیق در کمترین میزان خود بوده است. ولی مصرف ماریجوانا تنها موضوع قابلنگرانی است: در سال ۲۰۱۱، ۱۷.۶٪ از دانشآموزان دبیرستانی مصرف ماریجوانا را طی ۳۰ روز گذشته خود گزارش دادهاند که این آمار تقریباً مشابه آمار سال ۲۰۰۳ ولی کمی کمتر از آمار سال ۱۹۹۷ است که میزان مصرفکنندهها در اوج خود بوده است. در این راستا، میزان نوجوانانی که حین مستی رانندگی کردهاند از سال ۱۹۹۱ تاکنون از نصف هم کمتر شده است؛ از ۲۲.۳٪ به ۱۰.۳٪ رسیده است. از طرف دیگر، این نگرانی وجود دارد که در حال حاضر بعضی از این آمار تغییر کرده باشد. بعنوان مثال، یک تحقیق جدید نشان داد که ۴٪ از افراد بزرگسال امریکایی گزارش دادهاند که بین سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ ماریجوانا مصرف کردهاند درحالیکه این آمار بین سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳، ۱۰٪ بوده است. مشکل اعتیاد نیز به همین ترتیب افزایش داشته است و از ۱.۵٪ به ۳٪ رسیده است. این افزایشها هنوز در آمار مربوط به استعمال موادمخدر توسط نوجوانان دیده نشده است، گرچه انتظار میرود که تغییر کرده باشد. نگرانکنندهتر اینکه مصرف هروئین، بهویژه درمیان سفیدپوستان طبقه بالاتر از متوسط، طی چند سال گذشته افزایش داشته است.
۸) جنگ. باور عموم مردم بر این است که سالهای اخیر با خشونت و مرگهای بیشتری را بخاطر جنگ روبهرو بوده است. مطمئناً قرن بیستم، با دهها میلیون نفر که در دو جنگ جهانی کشته شدند، بدترین زمان بوده است. اعداد خام این را تایید میکند ولی اگر این آمار را با جمعیت مقایسه کنیم، حتی با وجود دو جنگ جهانی، آمار مرگومیر به واسطه جنگ کاهش داشته است. براساس گفتههای استیون پینکلر، دانشمند دانشگاه هاروارد، «در طول زمانها خشونت رو به کاهش بوده است و شاید امروز ما در صلحآمیزترین زمان تاریخ زندگی میکنیم. این یک توسعه تاریخی مداوم است که از جنگها و نسلکشیها به تنبیه کودکان و درمان حیوانات رسیده است.» پینکلر این پدیده را با جزئیات در کتاب خود که در سال ۲۰۱۱به چاپ رساند ثبت کرده است. محققان دیگر هم به همین نتیجهگیری رسیدهاند. بعنوان مثال، در یک تحقیق کانادایی در سال ۲۰۱۰ تایید شد که از سال ۲۰۰۰، تعارضات نظامی هرساله جان ۹۰ درصد افراد کمتری را نسبت به دهه پنجاه میلادی گرفته است و از پایان جنگ سرد ۲۰ سال گذشته، تعداد تعارضات شدید نظامی ۷۰ درصد کمتر بوده است.
۹) اعتقادات و مشارکتهای مذهبی. یک باور عمومی وجود دارد که شرکت در مراسمهای کلیسا و اعتقادات مذهبی طی دهههای اخیر به شدت کاهش داشته است. درواقع، براساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ انجام گرفت، مشخص شد که کسر امریکاییهایی که تمایلی به شرکت در مراسمهای مذهبی ندارند از ۱۶.۱٪ در سال ۲۰۰۷ به ۲۲.۸٪ در سال ۲۰۱۴ رسیده است اما در سایر مسائل آنها همنان سنتی ماندهاند. بعنوان مثال اعتقاد به زندگی پس از مرگ جامعه مدرن درست شبیه به نسل قبل میباشد و امروز امریکاییهای ۲۹-۱۸ ساله بیشتری نسبت به ۲۰ سال گذشته عبادت روزانه انجام میدهند.
۱۰) امید به زندگی. حتی بدبینترین افراد هم میدانند که امروز افراد بسیار بیشتر از دهههای پیش زندگی میکنند. آخرین آمار در سال ۲۰۱۱ از بخش آمار حیاتی دولت ایالات متحده نشان میدهد که امید به زندگی از ۷۰.۸ سال در ۱۹۷۰ به ۷۸.۲ سال رسیده است. امید به زندگی در سطح جهانی در سال ۲۰۱۳ به ۷۱.۵ سال رسیده است که حتی در سال ۱۹۹۰ این عدد ۶۵ سال بوده است.
۱۱) شرایط زندگی در سراسر جهان. یک نگرانی جهانی وجود دارد که اقتصاد جهانی بااینکه باعث بالا کشیدن بعضی شده است، ولی صدها میلیون فرد را در سراسر جهان به قعر فقر کشانده است. آیا شرایط زندگی و کار، حداقل در سطح متوسط، قبل از تمام مشکلات قرن بیست و یک بالاتر نبوده است؟ براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل که در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسید، تعداد افرادیکه در فقر شدید (کمتر از ۱.۲۵ دلار در روز) زندگی میکنند از ۱.۹ میلیارد رد سال ۱۹۹۰ به ۸۳۶ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ رسیده است. در همین زمان، درآمد خالص متوسط سرانه جهانی از ۸،۵۱۰ دلار به ۱۳،۵۵۱ دلار رسیده است. مرگومیر کودکان در جهان از ۹۰ مرگ در ازای ۱۰۰ تولد به ۴۳ مرگ رسیده است. میزان جهانی جوانان (بین ۱۵ تا ۲۴ سال) از ۸۳ درصد به ۹۱ درصد افزایش داشته است.
مَت ریدلی باتوجه به دو مورد آخر از ما میخواهد خانوادهای با سطح بالاتر از متوسط جایی در اروپای غربی یا امریکای شمالی در سال ۱۸۰۰ را تصور کنیم:
خانواده دور شومینه در یک خانهی چوبی دور هم جمع شدهاند. پدر خانواده از روی کتاب بلند میخواهد و مادر خانواده هم ظرفها را برای شام شب آماده میکند. پسر کوچک خانواده کنار یکی از خواهرهای خود دراز کشیده است و پسر بزرگتر در لیوانهای روی میز چای میریزد. خواهر بزرگتر مشغول غذا دادن به اسبها در اسطبل است. بیرون هیچ صدایی از ترافیک به گوش نمیرسد، نه ساقی موادمخدری در خیابانها است و هیچکس هم ترس از بمبارانهای اتمی ندارد. همه چیز آرام است. حتی یک پرنده بیرون پنجره آواز میخواند.
بااینکه این یکی از خانوادههای خوب آن روستا است ولی خواندن پدر با سرفهای برونشیتی قطع میشود که در ۵۳ سالگی باعث مرگ او میشود (البته او فردی خوششانس بوده است زیرا امید به زندگی در سال ۱۸۰۰، ۴۰ سال بوده است). بچه کوچک هم بخاطر آبلهای که در آن تصویر باعث گریهی اوست میمیرد. خواهرش هم خیلی زود به چنگال شوهری الکلی میافتد. چایای که پسر داخل لیوانها میریزد طعم گاوهایی را میدهد که از جویبار آب میخورند. مادر از دنداندرد زجر میکشد. مستاجر همسایه بعدها آن یکی دختر خانواده را حامله میکند و بچه او به یتیمخانه فرستاده میشود. آبگوشتی که مادر بار گذاشته است خاکستری است و گوشتی در آن دیده نمیشود. هیچ میوه و سالادی هم در این فصل نیست. غذا با قاشقهای چوبی در کاسههای چوبی خورده میشود. شمعها هزینه بالایی دارند، بخاطر همین تنها منبع روشنایی خانه نور آتش است. هیچکس در خانواده تابحال یک تئاتر تماشا نکرده است، یا تابلویی نقاشی نکرده یا صدای پیانو به گوشش نخورده است. در مدرسه چندین سال لاتین آن هم توسط معلمی بسیار سختگیر تدریس میشود. پدر یکبار به شهر رفته است ولی هزینه آن سفر خرج یک هفته آنها درآمد و بقیه افراد خانواده هیچوقت حتی تا ۱۵ مایلی خانهشان هم نرفتهاند. هر دختر خانواده فقط دو پیراهن پشمی، دو بلوز نخی و یک جفت کفش دارد. کت پدر درآمد یک ماه او بوده است ولی الان دیگر نخنما شده است. بچهها دو تا یکی در یک تخت میخوابند. پرندهای هم که بیرون خانه میخواند فردا به دام میافتد و ناهار پسر همسایه میشود.
نتیجهگیری
به طور خلاصه، این ادعا که علم مسئول این انحطاط قابلتوجه در اخلاقیات یا استانداردهای زندگی است، هیچگونه پشتوانهای ندارد. و این ادعا هم که مذهب مسئول این انحطاط است هم هیچ پشتوانهای ندارد. در این «انحطاط» با همهی معیارهای عینی در عرصه عمومی، چه توسط چپگراهای سکولار و چه راستگراهای مذهبی اغراق شده است. این تصور از انحطاط نتیجه تاسفبرانگیز شیفتگی رسانهها نسبت به اخبار بد و بیسوادی عموم مردم در علم و ریاضیات است.
از طرف دیگر، جایی برای رضایت فردی وجود ندارد. بسیاری از ازدواجها به طلاق منجر میشوند. بچههای زیادی به دنیا میآیند که فقط یا پدر یا مادر بزرگ میشوند. کلاهبرداری و بیاعتمادی عمومی در جامعه و اقتصاد امروزی موج میزند. و در سطح گستردهای شاهد جنگ، نسلکشی و سایر جنایاتی که زحمت تمام پیشرفتها در عرصه اخلاقیات را بینتیجه میگذارد. بعنوان مثال، فقط به این دلیل که این جنایات رو به افزایش بوده است، تضمینی برای ادامهی این انحطاطها نیست. درمقابل، ممکن است با یک تجدیدحیات یا تعادل روبهرو شویم.
در این راستا، آمار کنونی جرم و جنایت در امریکا بسیار بالاتر از کشورهای اروپای غربی یا کشورهای جهان اول دیگر است. بعنوان مثال، در تحقیقی که در .انویه ۲۰۱۶ انجام گرفت، مشخص شد که آمار قتل با اسلحه ۲۵ برابر ۲۲ کشور با سطح درآمد بالای دیگر است و آمار کلی مرگهای با اسلحه ده برابر است. از اینرو امریکا هنوز راه درازی برای کاهش جرم جنایت در پیش دارد.
علاوه بر این، چالشهای جدی بسیار دیگری هم هستند که نیاز به توجه فوری دارند، ازجمله گرم شدن کره زمین، گونههای بیولوژیکیای که با انقراض مواجه هستند و صدها میلیون انسانی که همچنان در فقر زندگی میکنند. برخورد با این مشکلات، که خیلی از آنها در قرن بیست و یک پدید آمدهاند، بر اقتصاد و روابط سیاسی بینالمللی تاثیرگذار هستند و میتوانند بر رابطه بین علم و مذهب هم فشار وارد کند. در این راستا، جامعه باید تلاش برای آموزش جوانان را دوبرابر کرده، آنها را برای اقتصاد متمرکز بر اطلاعات در سطح جهانی آماده کرده و آنها را در طول مسیرهای مخرب زندگی، مثل الکل، دخانیات، موادمخدر و جنایات تا بیماریهای مقاربتی و بارداریهای خارج از ازدواج هدایت کند.
این عرصهای است که هم علم و هم مذهب میتوانند دست در دست هم به صلاح جامعه همکاری کنند. علم میتواند به تحقیق و بررسی خطرات بیماریهای اجتماعی و پیشرفت ما در مقابله با آنها بپردازد. مذهب هم میتواند به جوانان و بزرگسالان برای تشخیص وظایفشان در قبال خانواده انسانی جهانی و همچنین تشخیص بیهودگی روی آوردن به خشونت و جنگ برای از بین بردن تفاوتها کمک کند.
یک نقطه روشن در این گزارش وجود دارد و آن هم اینکه ۵۰٪ از زایمانهای زنان زیر ۳۰ سال در امریکا، نتیجه ازدواج است و با این وجود زنانی که چهار سال تحصیلات دانشگاهی را انجام میدهند معمولاً ترجیح میدهند قبل از بچهدار شدن ازدواج کنند. و اینکه، ازدواجها اگر هر دو طرف تحصیلات دانشگاهی را گذرانده باشند، پایدارتر هستند. بعنوان مثال، در تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ انجام گرفت، مشخص شد که ۷۸٪ از زنانی که در زمان ازدواج تحصیلات دانشگاهی داشتهاند، احتمال ازدواج دوبارهشان ۲۰ سال بعد بوده است درحالیکه این آمار برای زنانی که فقط تحصیلات دیپلم دارند ۴۰٪ بوده است. ازاینرو، تشویق زنان و مردان به ادامه تحصیل نه تنها به آنها برای بالاتر بردن سطح اطلاعات و استقلال مالی مفید است، بلکه به بالا بردن دوام ازدواج آنها هم کمک میکند و این باعث میشود نسل بعدی کودکان در محیط خانواده بزرگ شوند.
به گزارش جام جم آنلاین ، کاهش وزن، موضوع داغ صحبت بسیاری از دورهمیهای زنانه و حتی مردانه است و کمتر سایت یا رسانه ارتباط جمعی است که به سلامت و شیوه زندگی مربوط باشد، اما به این موضوع نپرداخته باشد؛ در این بین نام رژیمهای لاغری عجیب و غریب هر کجا شنیده میشود و حتی هنرمندان نامی ادعا میکنند با رعایت برخی رژیمها در مدت کوتاهی وزن کم کردهاند. در این مطلب بیشتر شما را با این رژیمها و مزایا و معایبشان آشنا میکنیم.
چربی بخورید و لاغر شوید
دکتر اتکینز 30 یا 40 سال پیش رژیمی را مطرح کرد که شاید چربی زیاد در الگوی این رژیم، باعث محبوبیتش بین طرفداران غذاهای چرب شده باشد. به گفته دکتر پیام فرحبخش، متخصص تغذیه و رژیم درمانی و عضو هیات علمی دانشگاه، به طور معمول چربی باید 30 درصد از انرژی روزانه هر فرد را تشکیل دهد، اما در رژیم لاغری دکتر اتکینز 80 تا 90 درصد انرژی روزانه فرد از چربی و بقیه از کربوهیدارات و پروتئین تامین میشود. دکتر اتکینز معتقد بود اگر بدن سوخت کربوهیدراتی نداشته باشد، سراغ چربیها میرود و آنها را میسوزاند.
دکتر پیام فرحبخش درباره کارآمدی رژیم اتکینز به جامجم میگوید، درست است که با رعایت این رژیم فرد در مدت کوتاهی وزن کم میکند، اما الگوی کاهش وزن درست نیست و سلامت افراد به خطر میافتد. در واقع با رعایت آن تنها عضلات تحلیل میروند و چربیها همچنان در بدن باقی میمانند. رژیم دکتر اتکینز در عرض چند سال پرعارضه شناخته شد و مقبولیت خود را از دست داد، اما متاسفانه در کشور ما هنوز مورد استفاده قرار میگیرد.
رژیم صرعیها برای لاغری مفید است؟
رژیم کتوژنیک همان رژیم دکتر اتکینز تغییر یافته است که گروهی آن را برای لاغری توصیه میکنند. به گفته دکتر پیام فرحبخش، این رژیم برای کمک به کاهش حملات صرع در بیمارانی که مشکلشان با دارو کنترل نمیشود استفاده میشود. دکتر فرحبخش میگوید: حتی برای افراد مبتلا به صرع نیز اجازه آغاز رژیم در خانه داده نمیشود و فرد باید هفته اول رژیم خود را در بیمارستان تحت نظر متخصص باشد. برای استفاده از رژیم کتوژنیک چند روز اول شخص را کاملا گرسنه نگه میدارند تا بدن ساخت کتونها را آغاز کند.
کتونها منجر به تغییراتی در چرخههای متابولیک بدن میشوند و بعد از گرسنگی دور دوم رژیم با مصرف چربی بالا آغاز میشود، طی این روند کاهش وزن نیز رخ میدهد. دکتر فرحبخش تاکید میکند، رژیم کتوژنیک برای کاهش وزن به افراد معمولی توصیه نمیشود و انجام آن با استفاده از دستورهایی که در رسانههای جعمی بیان میشود با عوارضی همراه است. او در ادامه میگوید، گاه رژیم کتوژنیک به اشتباه به ورزشکارن توصیه میشود که توان هوازی آنان را بشدت کاهش میدهد.
رژیم تکخوری کارساز است؟
«من با رژیم موز پنج کیلو وزن کردهام»، «فقط ماست بخور، لاغر میشی».
رژیمهای تکخوری هم این روزها طرفداران خود را دارد. دکتر فرحبخش در این باره میگوید: با مصرف یک نوع ماده غذایی وزن بسرعت کاهش پیدا میکند. البته همزمان با این کاهش وزن سلامت بدن هم تحلیل میرود. تغذیه نقش مهمی در سلامت دارد و باید هدف از کاهش وزن در درجه اول به دست آوردن سلامت باشد. رژیم تکخوری، عملکرد دستگاههای بدن را دچار اختلال میکند. ممکن است، با نارسایی کبد و کلیه و کمآبشدن بدن روبهرو شوید. نباید بسرعت منتظر ظهور بیماریها شوید، اگر تغذیه درستی نداشته باشید، حتما سالها بعد تاثیر آن را میبینید. در واقع تغذیه نادرست مانند استعمال سیگار است که آثار مخرب آن حتما با گذر زمان سلامت را به یغما میبرد.
رژیم سال 2005 را پی بگیرید
دکتر فرحبخش اضافه میکند، رژیم غذایی «مایپلیت» که از سال 2005 روی کار آمده، توسط بنیانهای جهانی تغذیهای ابداع و تایید شده است. در این رژیم حتی با وجود قصد کاهش وزن حتما باید روزانه هر پنج گروه نان و غلات، شیر و لبنیات، میوه و سبزیها، گوشت و پروتیئنها مصرف شوند. به زبان سادهتر میتوان این رژیم را متر و مقیاس درستی رژیم غذایی خود قرار دهید و با اطمینان، هر رژیمی که خارج از این الگو بود را فراموش کنید.
سمزدایی با رژیم؟
دکتر فرحبخش میگوید: در ایران رژیمهایی با نام رژیم سمزدا بسیار شنیده میشود که انواع مختلفی دارند؛ از خوردن آلو و انجیر خیس کرده و ایجاد اسهال گرفته تا مصرف سبزیجات سبز و... همه دستورهای رژیمهای سمزدا هستند. هیچ یک از رژیمهای سمزدا پایه و اساس علمی ندارند؛ متخصصان تغذیه کسی را مجبور نمیکنند سموم را از بدن دفع کنند، در واقع دو ارگان کبد و کلیه تا زمانی که سالم باشند، این کار را بدرستی انجام میدهند و نباید با هدف سمزدایی به رژیمهای نادرست تن داد.
کدام رژیم درست است؟
دکتر فرحبخش توصیه میکند برای حفظ رژیم غذایی درست، با پزشک مشورت کنید، هر فرد ویژگی بدنی خاص خود را دارد. بعد از کاهش وزن برای ثابت نگه داشتن آن، همچنان برای دریافت رژیم نگهدارنده با پزشک خود صحبت کنید.
در میان راه هم هر زمان از رژیم خسته شدید، احساستان را با متخصص خود در میان بگذارید تا به طور اصولی زمانی را برای استراحت شما در نظر بگیرد. راهکارهای سودمند کاهش وزن را همچنان بیاموزید و تلاش کنید وزن خود را حفظ کنید.
تجربیات دردسرساز
دکتر محمد هاشمی، متخصص بهداشت عمومی و دبیر انجمن پیشگیری و درمان چاقی ایران، درباره رژیمهای نامناسب میگوید: تنها مطالعات است که میتواند بدرستی به ما بگوید مصرف کدام غذا، چه تاثیری روی بدن میگذارد. تجربیات دیگران حتی اگر برای یک فرد خاص سودمند باشند، نمیتواند الگوی مناسبی برای دیگران شود. مطالعات علمی جمعیتهای تایید شده را مورد بررسی قرار میدهند و نتیجهگیری میکنند. باید این نکته را خاطر نشان کرد که اهل علم فقط براساس پژوهشهای مرتبط سخن میگویند و با مواد خاصی دوستی یا دشمنی ندارند تا بخواهند گروههای غذایی را تایید یا رد کنند.
وقتی وزنتان قفل میشود
رژیمهایی که دهان به دهان به گوش شما میرسند، عاقبت خوبی ندارد. زیرا رژیمهای تکخوری ایمنی بدن را پایین میآورند، باعث ایجاد بیماریها، عفونتهای مکرر و تحلیل رفتن بافت مو و ناخن میشوند و سلامت ارگانهای مختلف را به خطر میاندازند. به طور مثال درست است که با رژیم تکخوری وزن کم میشود، اما این کاهش وزن حاصل سوءتغذیه است. در این رژیمها اگرچه وزن بسرعت کاهش پیدا میکند، اما بعد از مدتی به نقطه توقف میرسید و نهتنها وزنتان کاهش پیدا نمیکند، بلکه درست مانند فنر که به زور بسته شده باشد، با شدت بیشتری افزایش پیدا میکند. دکتر محمد هاشمی، متخصص بهداشت عمومی میگوید نباید از رژیم دیگران کپیبرداری کرد. نیازهای بدن در شرایط مختلف متفاوت است. گاه رژیمهایی برای افراد ورزشکار توصیه میشود که متناسب با شرایط خاص آنان است. ورزشکاران حرفهای، به پروتیئن بیشتری در مدت زمان معین نیاز دارند و افرادی که برای سلامت عمومی خود ورزش میکنند، نباید خودسرانه از آن تبعیت کنند.
سرد بودن پاها نشانه جریان خون پایین در آن ها است و بسیاری از افراد هستند که همیشه پای سردی دارند. دلیل این امر را در زیر می خوانید. ساده ترین دلیل سرد بودن پاها از وضعیت هوا ناشی میشود. همچنین علت رایج دیگر آن وجود مشکل در سیستم گردش خون است به گونهای که خون کافی برای گرم نگه داشتن پاها در آن جریان ندارد.
این وضعیت از سبک زندگی کم تحرک و نشستنهای طولانی مدت پشت میز به وجود میآید که میتوان با افزایش تحرک و جابهجایی در طول روز آن را برطرف کرد. هرچند باید توجه کرد مشکلات مربوط به گردش خون میتواند نشانهای از یک عارضه جسمی نهفته باشد.برخی از دلایل جدی سرد بودن همیشگی پاها به شرح زیر است:
◉ بیماری رینود:
این بیماری به طور معمول موجب میشود انگشتها و پاها احساس سردی و بیحسی داشته باشند. این وضعیت زمانی رخ میدهد که فرد در معرض سرما قرار دارد یا تحت استرس است.این بیماری باعث میشود رگهای کوچک که خون را به پوست میرسانند باریک شده و در نتیجه گردش خون در برخی بخشها محدود شود. بیماری رینود بیشتر در زنان و افراد ساکن در مناطق سرد شایع است.
در این بیماری علاوه بر سرد شدن پاها معمولا پوست تغییر رنگ میدهد. بخشهای آسیب دیده ابتدا سفید رنگ شده، بعد رنگ آبی گرفته و پس از گرم شدن به رنگ قرمز در میآیند. همچنین با گرم شدن پوست، فرد احساس درد و سوزش خواهد داشت.در موارد خفیفتر بیماری میتوان با گرم نگه داشتن پاها این عارضه را برطرف کرد. در برخی موارد پزشک داروهایی را تجویز میکند تا به گردش خون کمک کند.
◉ کم کاری تیروئید:
در این بیماری غده تیروئید میزان کافی هورمون ترشح نمیکند و در نتیجه بسیاری از سیستمهای بدن عملکرد طبیعی خود را از دست میدهند.علائم این بیماری خفیف هستند و به آهستگی ظاهر میشوند و در نتیجه احتمال دارد با استرس یا فرآیند افزایش سن اشتباه گرفته شود. از جمله علائم کم کاری تیروئید احساس سرما، خستگی، بالا رفتن وزن و مشکلات حافظه است.
همچنین فرد در پوست خود احساس سرما، خشکی و حساسیت دارد. پزشکان این بیماری را با انجام تست خون تشخیص میدهند و با مصرف روزانه هورمون مصنوعی تیروئید درمان میشود.
◉ کم خونی (آنمی):
این بیماری زمانی در بدن ظاهر میشود که میزان کافی گلبول قرمز سالم در خون برای رساندن اکسیژن به تمام نقاط بدن وجود ندارد. شایعترین نشانه کم خونی احساس خستگی و ضعف در بدن است اما علائم دیگر آن شامل سردی پاها و دستها، احساس گیجی، تنگی نفس، سردرد و رنگ پریدگی پوست هستند.
درمان این بیماری به نوع آن، علت و شدت کم خونی بستگی دارد اما در اغلب موارد میتوان با تغییر در رژیم غذایی و مصرف مکملهایی همچون آهن، اسیدفولیک، ویتامین Cو ویتامین B12آن را برطرف کرد.
◉ بیماری عروق محیطی:
سفت شدن رگها یا بیماری عروق محیطی زمانی اتفاق میافتد که کلسترول، چربی یا مواد دیگر در جداره رگها انباشته میشوند. وجود این پلاکها در جداره رگها به باریک شدن آنها میانجامد.چندین سال طول میکشد تا جداره رگها سفت شوند و بروز علائم آن نیز زمانبر است.معمولا اولین علائم آن شامل احساس ناراحتی در پاها، درد و گرفتگی میشود.
علائم دیگر آن سردی پوست در پاها، درد و قرمز شدن آنهاست.درمان این بیماری به میزان پیشرفت بیماری بستگی دارد و میتواند تغییر در سبک زندگی و مصرف دارو را شامل شود.
◉ هیپرهیدروز:
این بیماری با عنوان تعرق غیر طبیعی شناخته میشود که به طور معمول در دستها و پاها اتفاق میافتد. به نظر تعرق زیاد نمیتواند با سرد شدن پاها ارتباط داشته باشد اما هیپرهیدروز فعالیت بیش از حد دستگاه عصبی سمپاتیک است. این عارضه تنگ شدن رگها را به همراه دارد بنابراین در حالیکه دستها و پاها عرق میکنند خون در آنها کمتر جریان دارد و موجب سرد شدن آنها میشود. اغلب برای درمان این عارضه دارو تجویز میشود.
◉ آسیب عصب دیابتی:
نوروپاتی محیطی دیابتی نوعی از آسیب دیدگی عصب است که در افراد مبتلا به بیماری دیابت بروز مییابد. علائم این بیماری شامل بیحسی، گزگز شدن، سوزش، درد و احساس سرما در پاها و دستها میشود.همچنین شدت این نشانهها در شب بیشتر است. پزشکان به افراد توصیه میکنند از قرار دادن پاهای خود در آب داغ برای گرم کردن آنها خودداری کنند.
به جای این کار استفاده از پتوهای برقی یا پوشیدن جورابهای گرم توصیه میشود. همچنین انجام مرتب حرکات بدنی و تکان دادن انگشتها و پاها برای کمک به گردش خون ضروری است.
◉ دیگر آسیبهای عصبی:
علاوه بر آسیبهای عصبی ناشی از دیابت، صدمه دیدن یا دیگر مشکلات پزشکی نهفته نیز میتواند نوروپاتی محیطی را به دنبال داشته باشد. این درد عصبی که احساس سردی در پاها را به دنبال دارد، میتواند در نتیجه کمبود ویتامین، بیماریهای کبدی یا کلیوی، عفونت، مشکلات متابولیک یا قرار گرفتن در معرض برخی انواع مواد سمی به وجود آید. همچنین عامل ژنتیکی در این زمینه موثر است و در برخی موارد دلیل بروز آن هیچگاه مشخص نمیشود.
◉ استعمال سیگار:
مشکلات گردش خون که از استعمال سیگار به وجود میآید سردی پاها را به همراه دارد. در یک مورد نادر اما جدی که بیماری بورگر یا ترومبوآنژئیت انسدادی نام دارد، رگهای خون در دستها و پاها تحت تاثیر قرار میگیرند.رگهای خون متورم میشود در نتیجه جریان خون مسدود شده و به لختگی خون منجر میشود. نشانههای اولیه شامل سرد شدن دستها و پاها میشود اما میتواند به آسیبدیدگی بافت، درد و زخم نیز منجر شود.
خبرگزاری آریا -
خیانت انواع مختلفی دارد:خیانت احساسی یا جنسی، کدام یک خطرناک تر است؟
- یکی از انواع آن، خیانت جنسی می باشد. این امر زمانی روی می دهد که هیچ گونه پیوند عاطفی میان فرد و طرف مقابلش وجود نداشته و او تنها به دلیل برقراری روابط جنسی و هیجانی که دراز کشیدن پهلوی او می تواند به او بدهد، جذبش شده است.
- دومین نوع خیانت، احساسی می باشد و زمانی روی می دهد که فرد احساس میکند از نظر عاطفی به شخص دیگری غیر از همسر خود علاقه پیدا کرده. وی از همراهی، صحبت کردن، و در میان گذاشتن افکار و علایق خود با شخص دوم لذت می برد. کم کم به این نتیجه می رسد که ترجیح می دهد اوقات فراغت خود را به جای اینکه با همسر و یا نامزدش بگذارند با او سپری کند.
بر اساس تحقیقاتی که من به تازگی انجام داده ام تقریبا چیزی بیشتر از 75% از خانمها اظهار می دارند که خیانت عاطفی برایشان خیلی سخت تر از خیانت جنسی است. البته بسیاری از خانم ها نیز اعتقاد داشتند که هر دو نوع خیانت برایشان سخت است چراکه در هر دو مرحله، ضربه سختی بر روی احساساتی که نسبت به شریک زندگی خود داشتند، وارد می شود.
حال به طور مجزا دیدگاه خانم ها را در مورد هر یک از دو مورد بالا مورد بررسی قرار میدهیم.
خیانت احساسی
خیانت احساسی یکی از مواردی بود که بیشتر خانم ها آنرا مخرب تر و ویرانگر تر تصور می کردند. خانم ها به خوبی می دانند که دختر های زیبای بسیاری وجود دارند و آقایون بالفطره از نظر بصری تحریک پذیر می باشند. البته این امر توجیه کننده خیانت جنسی نیست، اما همه به خوبی می دانند که برخی از مردها در کنترل خواست های جنسی خود ناتوان و یا کم توان هستند.
وضعیت زمانی غیر قابل تحمل می شود که خانم متوجه شود همسرش با کسی آشنا شده که از نظر شخصیتی او را بیشتر دوست می دارد. این امر علامت آن است که خانم دیگر توانایی جذب همسرش را ندارد و نمی تواند پاسخگوی نیاز های احساسی و عاطفی او باشد.
خیانت جنسی به نوبه خود درست نیست، اما اگر مردی مرتکب چنین کاری شده باشد خیلی راحت تر می توان این مطلب را برای همسرش بازگو کرد. اما اجازه دهید که ببینیم خیانت احساسی در نظر خانم ها به چه اموری گفته می شود:
چند نمونه از خیانت های عاطفی
یک مثال خیلی ساده این است که آقا یکی از همکاران مونث خود را همیشه برای شام و یا نهار به بیرون ببرد. در بیشتر موارد بهتر است شک کنید که آنها قصد دارند در مورد چیزهایی خارج از حیطه کاری صحبت کنند. این همکار ممکن است به همدم آقا تبدیل شود و به او اجازه دهد تا عقاید و افکارش را در میان بگذارد.
مردهایی که از نظر احساسی در بدو خیانت کردن قرار دارند، معمولا شروع می کنند به سوال کردن از خودشان که آیا این خانم را باید اینقدر زیاد ببینم؟ آنها در اعماق وجود خود احساس می کنند که این خانم خیلی بیشتر از یک همکار برایشان ارزش دارد و به همین دلیل در زمان ملاقات کردن او احساس گناه به آنها دست می دهد.
یکی دیگر از انواع خیانت های عاطفی که این روزها خیلی رایج شده است online میباشد. آقا سعی می کند بیشتر و بیشتر به شبکه اینترنت متصل شود تا با یک فرد خاص صحبت کند و همسرش نیز ناراحت است که او ساعت های طولانی را در اینترنت می گذارند. نیاز صحبت کردن آقا با این خانم که شاید خیلی زیاد هم نتواند او را ببیند خیلی بیشتر از نیاز او برای بودن با همسر و یا نامزدش است. (یک علامت قدیمی در مورد سرمایه گذاری احساسی)
این مثال نشان دهنده خیانت تمام و کمال عاطفی بود؛ اگر آقا خانمی را که از طریق اینترنت با او ارتباط دارد، قبلا ندیده باشد این امکان خیلی کمتر وجود دارد که تحت تاثیر برقراری روابط جنسی با او قرار گرفته باشد.
چرا خانم ها از خیانت عاطفی می رنجند؟
زمانی که خانم ها در پی یافتن همسر هستند آنها معمولا به دنبال احساسات و توانایی های ذهنی آقایون می گردند از جمله این که آیا آقا می تواند پدر خوبی برای بچه ها باشد، یک زندگی محکم درست کند و با او ارتباط معقولی برقرار کند. از سوی دیگر آقایون بیشتر بر روی خصوصیات فیزیکی خانم ها توجه دارند و اینکه خانم قادر است بچه دارد شود و نیازهای جنسی او را برآورده سازد.
به همین دلیل گفته می شود که چون خانم ها بر روی احساسات و عواطف موجود در رابطه سرمایه گذاری می کنند، خیانت در مورد این مطلب برایشان غیر قابل هضم بوده و احساس می کند که مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.
خیانت جنسی
دومین نوع خیانت، جنسی می باشد.
هر چند به اندازه خیانت عاطفی برای خانم ها سخت و دشوار نمی باشد، اما به راحتی می تواند رابطه شما را خراب کند. زمانی که مردی با یک دختر خانم دیگر رابطه جنسی برقرار می کند، همسر این مرد توانایی های خودش را در هنگام خواب زیر سوال می برد. او از خود می پرسد که خانم دیگر چه چیزهایی را به همسرش پیشنهاد می کند که خودش نمی کرده. این امر باعث می شود که خانم در زمینه سکس محتاط تر عمل کند و در نتیجه پس از مدتی به طور کامل از این کار کناره گیری می کند؛ این کار خود شرایط را بدتر خواهد کرد.
درست مثل یک چرخه مخرب و ویرانگر: مرد خیانت می کند، در نتیجه همسرش هرگز نمی خواهد با رابطه جنسی داشته باشد، این امر باعث می شود که آقا بیشتر خیانت کند. به طور خلاصه یکی از راههای مناسب برای بر هم زدن ارتباط انجام چنین کاری می باشد.
آیا فراموشی خیانت جنسی برای زوجین آسانتر است؟
این نوع خیانت تنها برای بدست آوردن رضایت فیزیکی است و یک شب بیشتر ادامه ندارد. آقا هیچ گونه نیاز عاطفی نسبت به خانم دوم ندارد و قصد بیرون رفتن و یا وقت صرف کردن با او را ندارد و تنها به دنبال ارضا کردن نیازهای جنسی خود است. او همان احساس عاطفی که نسبت به همسرش داشته است را حفظ می کند. این مرد تنها به این خاطر که از زندگی جنسی فعلی خود کسل شده و می خواسته موقعیت های جدید را نیز تجربه کند مرتکب این اشتباه شده.
معمولا زمانیکه طرف مقابل متوجه چنین مطلبی می شود اصلا به شوهر خود اجازه نمی دهد که دلیل کار خود را توضیح دهد و همه چیز را زیر پا می گذارد و فقط به او میگوید که من چگونه می توانم دوباره به تو اعتماد پیدا کنم. در یک ارتباط محکم دو طرف نباید مرتکب اینگونه اشتباهات شوند و در صورت بروز مشکل، کنار آمدن با آن چندان دشوار نخواهد بود.
آیا می توانید واکنش خانم را پیش بینی کنید؟
چگونه شخصیت یک خانم در طرز برخورد او نسبت به خیانت تاثیر می گذارد؟
خانم هایی هستند که بیش از هر چیز (حتی احساسات و عواطف) به سکس اهمیت می دهند. این خانم ها معمولا در سایر جنبه های زندگی نیز خود را مشغول کرده اند مانند عرصه شغلی. آنها همچنین اهمیت بسیار زیادی برای وضع ظاهری خود قائل هستند. (همانطور که می دانید ظاهر نقطه مقابل شخصیت است)
برای این دسته از خانم ها خیانت جنسی غیر قابل بخشش می باشد. چرا که آنها تصور می کردند آقا تنها به دلیل زیبایی های ظاهری شان جذبشان شده و این خیانت برای آنها به منزله شکست بزرگی محسوب می شود. آنها تصور می کنند که آقا دیگر هیچ میلی نسبت به آنها ندارد و با این کار خود خواسته به او بفهماند که بهتر است این رابطه تمام شود.
خانم هایی که از خیانت جنسی بیشتر آسیب می بینند به مردها به عنوان دست آویزی برای بر آورده کردن نیازهای جنسی شان نگاه می کنند. به همین دلیل در زمان بروز خیانت جنسی احساس می کنند که شریک زندگی شان توجه خود را به کس دیگری معطوف کرده حالا چه صرفا از نظر جنسی باشد و چه از نظر احساسی و جنسی. آنها در این حالت تصمصم گیرند که رابطه را ترک گفته و به سوی یکی دیگر از خواستگارهای خود بروند.
شما به راحتی می توانید چنین خانم هایی را شناسایی کنید. آنها به دنبال توانایی های ذهنی در آقایون نمی گردند. آنها با مردها ارتباط عاطفی چندانی برقرار نمی کنند و احساسات و افکار خودشان را در میان نمی گذارند. اگر در یک چنین رابطه ای قرار بگیرید خودتان متوجه می شوید که توجه بیشتر بر روی مسائل فیزیکی است.
اگر نامزد و یا همسر شما جزء این دسته از خانم ها باشد آنوقت خیانت جنسی برای او به منزله یکی از وحشتناکترین و غیر قابل بخشش ترین خیانت ها محسوب می شود.
اگر خیانت کردید، چه کار کنید؟
اگر شما در مقابل نامزد و یا همسر خود مرتکب خیانت شدید دو گزینه برایتان وجود دارد: می توانید در این رابطه با او صحبت نکنید و امیدوار باشید که این امر هیچ گاه برایش فاش نشود و یا اینکه به خطای خود اعتراف کنید و تمام عواقب آنرا را نیز قبول کنید.
اگر گزینه اول را انتخاب کردید شما باید خودتان به تنهایی با کرده خود روبرو شوید و بار رنج و عذاب آن را به تنهایی بر دوش بکشید. البته اگر یک درصد هم این احتمال وجود داشته باشد که روزی همه چیز فاش شود آنوقت اوضاع خیلی بدتر خواهد شد؛ به این خاطر که او نه تنها به خاطر خیانتی که شما انجام داده اید ناراحت می شود بلکه از اینکه به او دروغ هم گفته اید عصبانی خواهد شد.
اگر قصد دارید تا به او بگویید، حداقل دیگر عذاب وجدان پیدا نمی کنید اما باید خودتان را برای رویارویی با عواقب آن آماده کنید. اگر از نظر احساسی به او خیانت کردید نیازمند تلاش بیشتری است چراکه پیوند عاطفی که با یک خانم دیگر برقرار شده کمی سخت تر از بین می رود. اما اگر از نظر جنسی به او خیانت کرده باشید و به ویژه اگر به یک شب ختم شده باشد باید به او بقبولانید که شما را ببخشد و بر روی این مطلب کار کنید. عکس العمل او در برابر شما هر چه که باشد، شما باید انتظار بدترین ها را داشته باشد.
البته در این حالت حتی اگر شما تمام کارهایی را هم که انجام داده باشید برای او باز گو کنید این احتمال وجود دارد که او شما را برای یکبار ببخشد اما فکر بخشش دوباره را باید به طور کلی از سر بیرون کنید.
خیانت کنیم یا نکنیم
اگر احساس می کنید که از شریک زندگی خود در حال دور شدن هستید، سعی کنید پیوند های عاطفی گذشته تان را با او از نو تجدید کنید (اگر دچار وسوسه های احساسی شده اید) و یا اینکه به دنبال روش ها و شیوه های جدیدی باشید تا به روابط جنسی خود حرارت بیشتری دهید ( اگر از نظر جنسی احساسی رضایت نمی کنید).
آنوقت زمانی که تلاش خانم ها برای بهبود رابطه را مشاهده کنید خودتان هم شگفت زده خواهید شد. اما اگر دیدید که به هیچ وجه نمی توانید جلوی خیانت کردن خودتان را بگیرید وقت آن رسیده که رابطه فعلی خود را تمام کنید و بروید.
منبع:سایت پرداد
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان معتقد بودند که مقدار کمی استرس خوب است.
کتاب جذاب و خواندنی یان رابرتسون، «آزمون استرس»، سراسر داستانهایی علمی و شاهدی است بر این گفتۀ نیچه: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای زندگی قدرتمندانه روبهرو شویم؟
استرس بیماری همهگیر روانشناختی عصر ماست و دیگر بهندرت به یاد میآورند که این واژه در معنای امروزی خود، ابتدا، تنها بهصورت یک استعاره به کار میرفته است. پیش از نیمۀ قرن بیستم، «استرس» اصطلاحی در فیزیک و مهندسی محسوب میشد و برای توصیف فشاری به کار میرفت که نیروهای بیرونی بر مادهای مانند چوب یا فلز وارد میکردند. سپس زیستشناسی این واژه را وام گرفت و برای توصیف واکنش هورمونی مکانیکی به محرکها به کار برد. اما کاربرد «استرس» در فیزیک نیز خود اقتباسی استعاری از قدیمیترین تعریف ثبتشدۀ این واژه بود، یعنی سختی یا فلاکت. طبق واژهنامۀ انگلیسی آکسفورد واژۀ stress (استرس) احتمالاً در «distress» (پریشانی) ریشه دارد.
امروزه، به عقیدۀ عموم، استرس امری بد و اجتنابناپذیر است. اما، در میانۀ قرن بیستم، نظریهپردازان اولیه دریافتند که مقدار کمی استرس خوب است و میتواند نیروبخش و مشوق باشد. ازاینرو هانس سایلی، متخصص غدد، تمایزی میان eustress (استرس خوب) و distress (استرس بد) قائل شد. در اصل، تفاوت میان استرس خوب و بد در خودِ استرسهای بیرونی نیست، بلکه در چگونگی واکنش انسان یا دیگر حیوانات به آن است. آنطور که هملت به روزنکرانتس میگوید: هیچ چیزی خوب یا بد نیست، تفکر ماست که خوب یا بد را میسازد.
یان رابرتسون، روانشناس و عصبپژوه، در کتاب بسیار جذاب و خواندنی خود تسلی افراطی مشهوری را که نیچه عرضه میکرد، بیان میکند: آنچه مرا نکشد نیرومندترم میکند. سؤال اصلی رابرتسون این است: آیا میشود خود را طوری تربیت کنیم که بیشتر شبیه نیچه باشیم و با استرسهای جزئی و جدی در زندگی قدرتمندانهتر روبهرو شویم؟
وی ابتدا از دریچۀ یک شرححال علمی دوستداشتنی به این پرسش میپردازد و اشاره میکند که اولینبار در دهۀ ۱۹۸۰ شواهدی کشف شدند که نشان میدادند مغز سختافزار نیست بلکه در واکنش به تجربهای جدید، از لحاظ فیزیکی، تغییر میکند. (این پدیده را اکنون انعطافپذیری عصبی مینامیم.) رابرتسون مینویسد: این کشف مرا سردرگم کرده بود. نرمافزار تجربه میتواند سختافزار مغز را بازمهندسی کند. (احتمالاً این مسئله به همین اندازه هم تعجبآور بوده زیرا، در آغازِ امر، استعاراتِ رایانهای به شکلی نامناسب در زیستشناسی انسانی به کار میرفتند).
رویداد بعدی زمانی بود که معلوم شد عملکرد ژنها در بدن نیز در واکنش به محرکهای محیطی، شامل محرکهای استرسزا، تغییر میکند. چنین کشفیاتی رابرتسون را به این اعتقاد رساند که همه میتوانند یاد بگیرند ذهن و احساسات خود را کنترل کنند و اینگونه استرس را در محدودۀ خود به یک مزیت تبدیل کنند.
راهبردهای تحقق این امر بدین شرح هستند: به خودتان یادآوری کنید که خلبان خودکار را متوقف کنید، صاف بنشینید (حالت صافْ حالت انگیختگی را در مغز افزایش میدهد)؛ روی کاری که انجام میدهید تمرکز کنید (یک ذهن سرگردان همیشه ناشادتر از ذهنی است که روی کاری که انجام میدهد متمرکز است، حتی اگر آن کار بسیار طاقتفرسا باشد)؛ احترام به خودتان نیز مفید است، همانطور که گروه استِیپل سینگرز در ترانۀ به خودت احترام بگذار توصیه میکنند؛ سعی کنید نگران نباشید، زیرا ظاهراً استرس... نانگرانها را بهسوی نقطۀ شیرین۱ اجرا سوق میدهد و نگرانها را از آن خارج میکند.
این نظرات خوباند اما موضوع اصلی این است که چطور باید آنها را تحقق بخشید. هشدارِ نگران نباشید تنها سبب میشود نگرانهای عادتیْ نگرانتر شوند زیرا حالا بیش از هر چیز دیگر نگرانِ نگرانبودن خود هستند. پیشنهاد رابرتسون برای کمک به حل چنین مشکلاتی این است که افراد بیاموزند برداشت همیشگی خود از علائم فیزیولوژیکی خاص (تپش قلب، تعریق و مانند آن) را تغییر دهند و مثلاً به خود بگویند: من هیجانزدهام و نه مضطرب.
اینها به شکلی دقیق و صریح [در کتاب] توضیح داده شدهاند. رابرتسون مطالب خود را با ارائۀ داستانهایی تبیین میکند، داستانهایی دربارۀ تصادفات رانندگی، زمینلرزه، اینکه چرا اهالی هنر در زمان روبوسی سر خود را بهسمت راست خم میکنند، و ماجرای بیمارانی با مشکل خشم افراطی؛ سپس، با آگاهیای آمیخته با دقت و همفکری، نظرات پیچیدۀ علمی را به بحث میگذارد. وی به برخی مطالعات دربارۀ تصویر عصبی اشاره میکند اما تأکید دارد که شواهد روانشناسی بالینی و سایر حوزهها نیز به همان اندازه ارزشمند هستند. یکی از نتایج که در قالبی زیبا عرضه میشود این است که یادگیری نوعی جراحی مغز و اعصاب است. (شاید در اینجا نیز نشانهای از این تصور دیده شود که هر چیز مربوط به عصبْ معیاری محکم برای حقیقت تجربۀ انسانی است، اما در فضای فعلی میتوان از این نشانه چشمپوشی کرد).
نتیجه این است که افراد بهبودپذیری که در مقابل تلخیهای زندگی این جملۀ بکت را به کار میبرند که نمیتوانم ادامه دهم. ادامه میدهم۲ همانهایی هستند که قادرند میان نظرات نزدیک شدن و دوری کردن تعادلی سازنده برقرار کنند. (وی هوشمندانه متذکر میشود که دوری کردن میتواند سازنده باشد: چه دوری کردن از اهداف خودِ قبلی پس از اتفاقی سهمگین که زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد و چه دوری کردن از الگوهای معمول تفکر در جستوجوی راهکارهایی خلاقانه.) رابرتسون مراقب است که زیادی خوشبین یا احساساتی نشود: استرس را نمیتوان همیشه به شکلی مثبت تفسیر کرد، بهویژه در خصوص افرادی که حس میکنند قادر به کنترل زندگی خود نیستند. شعار نیچه تنها دربارۀ بدبختیهایی صدق میکند که خیلی جدی نیستند. اما بههرحال، پیام وی، که تمرین متمرکز میتواند روش کار ذهن انسان را (درون محدودیتهای خود) تغییر دهد، پیامی الهامبخش و پیشبرنده است.
این اعتقاد قدمت زیادی دارد. همانطور که فیلسوف رواقی اپیکتت سالها قبل گفته بود: بدانید که واژگان زشت یا پرخاشگریها بهخودیخود بیحرمتی نیستند، بلکه این قضاوت شماست که از آنها بیحرمتی میسازد. پس هر گاه کسی شما را به خشم میآورد، بدانید فکر خودتان است که خشمتان را برانگیخته است. پس تلاشتان این باشد که نگذارید احساساتْ شما را از کوره به در برند. زیرا اگر زمان را به دست بگیرید و کمی مکث کنید، راحتتر میتوانید خود را مهار کنید. در زمانۀ ما، بنیانگذاران درمانهای شناختی مدرن مانند سی.بی.تی۳ -که مهارتهای آن شالودۀ بخش مهمی از توصیههای رابرتسون است- خود، آگاهانه از رواقیها الهام میگیرند. اینگونه است که دانش مدرن بار دیگر فلسفۀ باستان را تصدیق میکند.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "وری ول"، مطالعات بسیاری مدت زمانی که مردم در حالت نشسته سپری می کنند (تماشای تلویزیون، کار با رایانه، رانندگی، غذا خوردن) را با خطر افزایش یافته ابتلا به بیماری قلبی عروقی پیوند داده اند.
افزون بر این، مدت زمانی که در حالت نشسته سپری می کنید پیوند قوی با سندرم متابولیک، دیابت، چاقی، فشار خون بالا، تری گلیسیرید افزایش یافته و کاهش کلسترول خوب (HDL) و حتی سرطان دارد. خبر بدتر این است که نتایج یک متاآنالیز در سال 2015 نشان داد که حتی ورزش منظم نیز آثار منفی نشستن بیش از اندازه را خنثی نمی کند.
برخی پژوهشگران این گونه نتیجه گیری کرده اند که خطر ابتلا به بیماری قلبی عروقی در نتیجه نشستن طولانی مدت برابر با سیگار کشیدن است.
فواید پرهیز از نشستن بیش از اندازه
در شرایطی که ورزش منظم برای سلامت انسان خوب است، آن چه در ساعاتی که ورزش نمی کنید، انجام می دهید نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در ژوییه 2015، پژوهشگران استرالیایی مطالعه ای را با حضور 700 شرکت کننده انجام دادند. شرکت کنندگان از ردیاب فعالیت استفاده می کردند که داده های وضعیت اندامی و فعالیت آنها را جمع آوری می کرد (به عنوان مثال، مدت زمان نشستن در برابر ایستادن). پژوهشگرانی دریافتند هرچه افراد زمان بیشتری را در حالت نشسته سپری می کنند، شاخص توده بدنی، سطوح گلوکز، اندازه دور کمر، و سطوح تری گلیسیرید در آنها بالاتر و سطوح کلسترول خوب (HDL) پایینتر است.
در مقابل، افرادی که مدت زمان بیشتری را در حالت ایستاده سپری کردند، از آمار و ارقام مطلوبتری در زمینه شاخص هایی مشابه برخوردار بودند.
پژوهشگران این گونه نتیجه گیری کردند که بر اساس شواهد کسب شده، اختصاص مدت زمان نشستن به مدت زمان ایستادن (پیاده روی) می تواند به طور قابل توجهی عوامل خطرآفرین برای بیماری قلبی عروقی را کاهش دهد.
از آنجایی که مطالعات بسیاری در چند سال گذشته نتایجی مشابه را ارائه کرده اند، سازمان های حرفه ای مختلف در سراسر جهان دستورالعمل های خود را تغییر داده اند و بر اهمیت به حداقل رساندن مدت زمان نشستن و به حداکثر رساندن مدت زمانی که در حالت ایستاده یا پیاده روی سپری می کنید، تاکید دارند.
چرا نشستن طولانی مدت بد است؟
نشستن یا دراز کشیدن استرس در سیستم قلبی عروقی را کاهش می دهد و به قلب و رگ های خونی اجازه می دهد تا به آرامش برسند. این یکی از دلایلی است که استراحت در دوره نقاهت پس از یک بیماری مفید است. در مقابل، ایستادن موجب می شود تا قلب و سیستم گردش خون سختتر کار کنند تا فشار خون عادی بدن حفظ شود. اما نشستن بیش از اندازه موجب افت فعالیت سیستم قلبی عروقی می شود در شرایطی که ایستادن یا پیاده روی به تقویت عملکرد قلبی عروقی و آهنگ عضلانی منجر می شود.
از سوی دیگر، داده های جمع آوری شده تاکنون ارتباط بین نشستن و خطر قلبی عروقی را نشان داده اند و رابطه سببی قطعی را نشان نداده است.
با افزایش آگاهی عمومی، مطالعات با استفاده از داده های عینی (استفاده از حسگرهای پوشیدنی) در حال انجام هستند تا رابطه بین وضع اندامی، فعالیت، پیامدها و مهمتر از آن این که آیا پیامدهای قلبی عروقی می توانند با کاهش نسبت نشستن/ایستادن یک فرد بهبود یابند، هر چه بهتر ارزیابی و بررسی شود.
سخن پایانی
در شرایطی که همچنان ثابت نشده است که نشستن طولانی مدت به بیماری قلبی عروقی منجر می شود، دلایل خوبی وجود دارند تا از این کار پرهیز کنید. نخست، داده های موجود تا به امروز در شرایطی که قطعی نیستند، اما نتایج از مطالعه ای به مطالعه دیگر سازگار و مشابه به نظر می رسند. این نتایج به اندازه کافی قانع کننده بوده اند تا کارشناسان پزشکی دستورالعمل های مدت زمان فعالیت را تغییر دهند. دوم، با کاهش مدت زمان نشستن و اختصاص آن به ایستادن یا پیاده روی چیزی را از دست نمی دهید و انجام آن ساده و بی خطر است. سوم، با کاهش مدت زمان نشستن کالری بیشتری می سوزانید.
پس کاهش مدت زمان نشستن و افزایش مدت زمان ایستادن و پیاده روی منطقی به نظر می رسد. اگر قادر به خرید یک میز کار ایستاده نیستید، هنگام صحبت با تلفن می توانید قدم بزنید، ناهار را در حالت ایستاده میل کنید، و یا خودرو خود را در جایی دورتر از محل کار پارک کنید و این فاصله را پیاده طی کنید. همچنین، می توانید از یک ردیاب فعالیت برای تنظیم اهداف روزانه تعداد گام استفاده کنید.
عضو هیئت مدیره اتروسکلروز (تصلب شرائین) ایران اظهار کرد: دیابت ، فشار خون و چاقی جز 3 بیماری هستند که با افزایش آمار روزافزون آن مواجه ایم چرا که مردم کشور شیوه درستی را برای ادامه زندگی خودشان انتخاب نکرده اند، تغذیه نامناسب ، استرس های مزمن ، اضافه وزن شدید ، کم تحرکی ، کاهش فعالیت های ورزشی و ... همه دست به دست هم می دهند تا یک فرد را مبتلا به انواع بیماری های قلبی و عروقی کنند .
این متخصص در رابطه با وضعیت بیماران قلبی در هوای آلوده کشور گفت: آلودگی هوا که اخیرا بسیار درگیر آن هستیم یک تهدید جدی برای جان بیماران قلبی و عروقی است زیرا بیماران هنگامی که در معرض هوای آلوده قرارمی گیرند دچار کم اکسیژنی و علاوه بر آن آلودگی هوا می تواند باعث تشدید بیماریشان می شوند به همین سبب بسیار به این افراد توصیه می شود به هیچ عنوان در این روز های آلوده از منزل خارج نشوند .همان طور که که می دانیم آلودگی هوا منشاء مختلفی دارد کارخانه ها ، ماشین ها ، بنزین های بی کیفیت و... از عوامل اصلی تشدید آلودگی هوا هستند .
هنگامی که میزان سرب ،دی اکسیدکربن و منواکسیدکربن موجود در هوا افزایش میابد در بافت عروقی افراد اختلال ایجاد می شود و علاوه بر مشکلات قلبی می تواند زمینه ساز انواع سرطان ها در افراد جامعه شوند .
به گفته او بیمارانی که دچار نارسایی قلبی هستند جز گروه های پرخطر محسوب می شوند و تا حد امکان در معرض هوای آزاد قرار نگیرند و فعالیت های خود را تا حد ممکن کاهش دهند همچنین زیر نظر پزشک مربوطه داروهای خود را بیشتر مصرف کنند. افراد اکیدا از ورزش کردن در این هوا خودداری کنند .
وی در پاسخ به این سوال که چرا آمار سکته های قلبی در ساعات صبح بیشتر است گفت : سکته های قلبی در صبح بیشتر مشاهده می شود زیرا این اتفاق مربوط به سیستم عصبی بدن می شود به عبارتی در برخی از ساعات بخصوص صبح زود تعادل سیستم عصبی به نحوی است که منجربه احتمال تجمع پلاکتی و ایجاد لخته خون می شود به همین دیلیل است که آمار سکته در ساعات صبح بیشتر است .
حیدری اقدم خاطرنشان کرد: کلیه افراد جامعه بویژه کودکان، سالمندان، مادران باردار و مبتلایان به بیماری های قلبی و ریوی در معرض خطر آلودگی هوا هستند. آلودگی هوا علاوه بر سیستم قلبی و تنفسی می تواند بر سایر ارگان های بدن نیز اثرات مخربی را به جای گذارد.
در هوای آلوده، میزان اکسیژن در هوا به حدود قابل توجهی کاهش میابد و با کاهش درصد اکسیژن در بدن، قلب فعالتر شده و افراد دچار عوارضی از جمله تپش قلب و افزایش فشار خون می شوند همچنین کسانی که زمینه فشار خون و دیابت دارند، در هوای ناسالم عروقشان تنگ می شود و ممکن دچار سکته شوند از این رو به این افراد توصیه می شود زمانیکه اعلام می شود هوا آلوده است، حتما خارج از محدوده آلودگی باشند و در معرض آلاینده ها قرار نگیرند.همان طور که می دانیم آلودگی هوا موضوعی نیست که تنها به یک عده از افراد ارتباط داشته باشد، مسئله ای عمومی است