جام جم سرا: در بین پستانداران، پرندگان، ماهیان و دیگر جانوران مراحل خواب و بیداری وجود دارد. خواب برای سلامت و بازسازی سیستم اعصاب، سیستم ایمنی و سیستم عضلانی-اسکلتی انسانها و جانوران اهمیت دارد. اختراع دستگاه نوار مغزی به دانشمندان اجازه داد تا به مطالعه خواب انسان، به روشهایی بپردازند که پیش از آن ممکن نبود.
در خلال دهه ۱۹۵۰ فردی به نام اوژن آسرینسکی که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود، از این وسیله برای کشف آنچه امروز خواب REM خوانده میشود استفاده کرد. مطالعات بیشتر بر روی خواب انسان نشان داده است که خواب از یک سری مراحل گذر میکند که الگوهای امواج مغزی در هر مرحله با یکدیگر متفاوتند. خواب دارای دو نوع اصلی است:
خواب NREM (حرکت غیرسریع چشم) که خواب آرام نیز خوانده میشود. خواب REM (حرکت سریع چشم) که خواب فعال یا خواب نابهروال (paradoxical) نیز خوانده میشود.
شروع خواب
در خلال نخستین مراحل خواب، ما هنوز نسبتاً بیدار و هشیار هستیم. مغز امواجی تولید میکند به نام امواج بتا که کوچک و سریع هستند. به مرور که مغز شروع به آرامش یافتن میکند، امواج کندتری به نام امواج آلفا شوند. در طول این مدّت و هنگامی که هنوز کاملاً به خواب نرفتهایم ممکن است احساس عجیب و کاملاً واضحی را تجربه کنیم که توهمات پیش خواب نامیده میشود.
مثالهای متداول و شایع این پدیده عبارتند از احساس افتادن (پرت شدن) یا شنیدن اینکه کسی نام شما را صدا میکند. رویداد بسیار شایع دیگری که در این دوره زمانی وجود دارد، پرش میوکلونیک است. اگر تا کنون، بدون هیچ دلیل مشخص و خاصی، ناگهان بدنتان تکان خورده یا پریده است این پدیده ظاهراً عجیب را تجربه کردهاید. در عالم واقع، این پرشهای میوکلونیک بسیار شایعاند.
اولین قسمت خواب non-REM است. خواب دیدن در خواب non-REM بسیار کم است و اگر هم خواب ببینیم آن را فراموش میکنیم. در این خواب ماهیچهها بیحس نیستند. خواب non-REM شامل سه مرحله میشود:
مرحلهٔ اول:
مرحله ۱ شروع چرخه خواب و نسبتاً مرحله سبک و خفیفی از خواب است. مرحله ۱ را میتوان به صورت دوره گذار بین بیداری و خواب در نظر گرفت. در مرحله ۱، مغز امواج تتا تولید میکند که امواجی با دامنه بلند و خیلی کند هستند. این مرحله از خواب، تنها مدّت زمانی کوتاهی در حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه طول میکشد و اگر در این مرحله کسی را از خواب بیدار کنید احتمالاً به شما خواهد گفت که خواب نبوده است!
مرحلهٔ دوم:
دومین مرحله خواب تقریباً ۲۰ دقیقه طول میکشد. مغز شروع به تولید امواج منظم و سریعی میکند که به نام دوکهای خواب معروفند. دمای بدن شروع به کاهش و ضربان قلب شروع به کندشدن میکند. یک مرحلهٔ ناهشیار است که خواب رونده به راحتی یبدار میشود.
عمیقترین مرحلهٔ خواب non-REM است. پس از این مرحله قسمت دوم خواب REM آغاز میشود. امواج مغزیِ عمیق و کند به نام امواج دلتا در خلال مرحله ۳ خواب شروع به پدیدار شدن میکنند. مرحله ۳، دوره گذار بین خواب سبک و خواب بسیار عمیق است.
خواب REM در بزرگسالان حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد از کل خواب را تشکیل میدهد (حدود ۹۰ تا ۱۲۰ دقیقه در خوابِ شب). مقدار خواب REM در سنین مختلف متفاوت است. یک نوزاد بیشتر از ۸۰ درصد کل خوابش را در خواب REM است. رویا در مرحلهٔ REM رخ میدهد.
پژوهشگران به فعالیت در ناحیههایی از مغز که مربوط به کنترل بینایی، شنوایی، بویایی، لمسی و تعادل حرکات بدن پی بردهاند. نکته قابل ذکر این است که فرایند خواب، این مراحل را به ترتیب پشت سر نمیگذارد. خواب از مرحله ۱ شروع میشود و سپس به مراحل ۲، ۳ و ۴ میرود. پس از مرحله ۴ و قبل از وارد شدن به مرحله ۵ یا همان خواب REM، مرحله ۳ و به دنبال آن مرحله ۲ خواب تکرار میشوند. پس از خاتمه خواب REM، بدن معمولاً به مرحله ۲ خواب باز میگردد.
در طول شب، خواب انسان تقریباً ۴ یا ۵ بار بین این مراحل میچرخد. ما به طور میانگین ۹۰ دقیقه پس از به خواب رفتن وارد مرحله ۵ یا خواب REM میشویم.
نخستین چرخه خواب REM ممکن است تنها زمان کوتاهی به طول بینجامد امّا هر چرخه از چرخه قبل طولانیتر میشود به نحوی که خواب REM میتواند تا نزدیک به یک ساعت پایدار بماند.
خواب REM با کاهش سروتونین (Serotonin) در مغز همراه است. بنابراین خواب REM در افراد افسرده زودتر میرسد. سروتونین مادهای است که در افراد افسرده کاهش یافتهاست.
مشکل بیخوابی میتواند به علت عادات بدی باشد که با خوابیدن تداخل میکنند؛ مثل:
- نوشیدن قهوه در عصر یا شب
- کشیدن سیگار قبل از رفتن به رختخواب
- مصرف غذای سنگین قبل از رفتن به رختخواب
- هر شب رفتن به رختخواب در ساعات مختلف
- خوابیدن در مقابل تلویزیون
چرخه خواب
دو نوع خواب وجود دارد: خواب REM و خواب غیر REM.
در خواب REM، سرعت حرکت چشمان زیاد است و رویا میبینیم. به طور کلی، ۲۵ درصد از خواب طبیعی شامل این نوع خواب است.
باقی زمان خواب شامل غیر REM میباشد که شامل چهار مرحله از خواب سبک تا عمیق میباشد.
چقدر خواب کافی است؟
نیاز به خوابیدن از یک فرد تا فرد دیگر متفاوت است:
- برای نوزادان، ۱۶ ساعت خواب کافی است.
- برای نوجوانان، ۹ ساعت خواب کافی است.
- برای بالغین، ۷ تا ۸ ساعت خواب شب کافی است. (مثلث)
جام جم سرا: در واقع گام بعدی زیرنظر گرفتن بهتر وضع سلامت تکتک ماست. اما پرسشی که برای بسیاری از افراد پیش میآید این است که این همه عدد و رقمی که از وضع سلامت ما به دست میآید چه تفسیری دارد؟
آیا 70 تا 75 مرتبه ضربان قلب در دقیقه عدد خوبی است یا پیادهروی معادل 7000 تا 8000 گام در روز ممکن است تضمینی برای سلامت ما باشد؟ در این مقاله به بررسی چند مورد از مهمترین علائم حیاتی بدن میپردازیم که بسیاری از دستگاههای نوین مبتنی بر سلامت به آنها توجه ویژهای دارند.
پیادهروی در روز
برای آنکه بدن سالمی داشته باشیم نیاز است روزانه ده هزار گام برداریم. اگر شمردن برای شما سخت است، میتوانید از دستبندهای مخصوص یا برنامههایی که برای گوشیهای هوشمند تلفن همراه تهیه شده استفاده کنید. اگر هم تمایلی به استفاده از هیچکدام این ابزارها ندارید، میتوانید روزانه بین 30 تا 60 دقیقه پیادهروی را در برنامه خود بگنجانید.
تپش قلب در دقیقه
اگر از دستگاههای فشارسنج استفاده میکنید یا ابزار هوشمندی دارید که قادر است میزان ضربان قلب شما را اندازهگیری کند، عدد 60 تا 100 ضربان در دقیقه ممکن است نشانهای از سلامت جسمی شما باشد. البته توجه کنید که نباید انتظار داشته باشید در حین انجام فعالیتهای ورزشی این بازه عددی درست باشد.
درصد اکسیژن در خون
میزان اکسیژن موجود در خون، بخصوص برای ورزشکارانی که میخواهند پس از انجام فعالیت ورزشی بدن خود را ترمیم کنند، بسیار مهم است. محدوده طبیعی برای میزان اکسیژن موجود در خون بین 95 تا 99 درصد است.
دمای بدن
دمای بدن یکی دیگر از نشانههای سلامت ماست که بخصوص در این روزهای پاییزی، وقتی یکی از اعضای خانواده تب میکند و از دماسنج استفاده میکنیم، بیشتر برایمان ملموس میشود. محدوده طبیعی برای دمای بدن از36/5 تا 37 درجه سلسیوس است.
خواب
از دیگر نشانههای بدنی سالم داشتن حداقل 7 تا 9 ساعت خواب کافی در شب است. اگر دیروقت به تختخواب میروید و صبح با خستگی مفرط بیدار میشوید، شاید بهتر است کمی زودتر بخوابید و حداقل دو ساعت قبل از خواب از خوردن وعده غذایی سنگین خودداری کنید.
قندخون
قندخون یکی دیگر از عوامل مهم در سلامت افراد است. وقتی که چکاپ سالانه را انجام میدهید و برگه جواب آزمایش را از سر کنجکاوی بررسی میکنید، شاید از خود بپرسید قندخون طبیعی انسان چقدر است؟ محدوده طبیعی برای قندخون عددی بین 80 تا 140 میلیگرم در هر یک دهم لیتر (دسی لیتر) است. (ضمیمه سیب)
مترجم: حسین ملکمحمدی
منبع: پاپیولار ساینس
جام جم سرا: کهیرهای حاد معمولا بعد از مواجهه با عوامل آلرژیزا چه در سطح پوست یا به صورت خوراکی و استنشاقی، گزش حشرات یا ابتلا به بیماری عفونی حاد ایجاد میشود و کهیرهای مزمن ممکن است به دنبال علل مهمتر مانند بیماریهای نسج همبند، بدخیمیها، عفونتهای مزمن و بیماریهای خود ایمن و اختلالات غددی ایجاد شود.
در این بحث، عوامل ایجادکننده کهیر حاد بیشتر مورد تاکید قرار میگیرد. این کهیرها زمانی ظاهر میشود که بدن، یک ماده شیمیایی به نام هیستامین را آزاد کند.
عوامل ایجادکننده آن گزیدگی و نیش حشرات مانند زنبورها یا مورچههای قرمز، مواد غذایی مانند آجیلها، بادام زمینی، تخم پرندگان، نرمتنان صدفدار، ماهی، شیر، توتهای تازه یا فریزشده، گوجهفرنگی و برخی افزودنیها و نگهدارندههای خاص غذایی و حتی پروتئین موجود در غذاست، حتی تماس با برخی غذاهای خاص (مثلا آب توتفرنگی) باعث کهیر میشود، تماس با حیوانات مانند گربهها، سگها و دیگر حیوانات و پرندگان نیز موجب بروز کهیر میشود.
گرده گل در گیاهان چه از طریق تماس یا استنشاق نیز ممکن است باعث ایجاد کهیر شود. همچنین کاهش و افزایش ناگهانی دما باعث آزاد شدن هیستامین و ایجاد کهیر میشود.
از سوی دیگر، ابتلا به بسیاری از بیماریهای ویروسی باعث ایجاد ضایعات کهیری یا شبیه کهیر میشود که خودبهخود بهبود پیدا میکند، حتی ابتلا به هپاتیت A نیز میتواند قبل از بروز زردی با ضایعات کهیری خودش را نشان دهد.
مصرف بسیاری از داروها و آنتیبیوتیکها باعث عوارض پوستی ازجمله کهیر میشود. در بیمارانی که دچار آلرژی شدید و خطرناک میشوند ممکن است در مراحل ابتدایی در سطح پوست ضایعات کهیری بروز کند و پس از آن اختلالات تنفسی به صورت تنگی نفس و کاهش فشارخون رخ دهد که در چنین شرایطی لازم است بسرعت تحت درمان قرار گیرند.
برای درمان کهیر اول باید علت آن را شناسایی کرد تا از درمانهای مضر و نابجا جلوگیری شود. در صورت احتمال آلرژی داروهای آنتیهیستامین کمککننده است و گاهی از داروهای کورتونی استفاده میشود. در بیماریهای عفونی لازم است بیمار تحت نظر گرفته شده و درمان شود.
مادران توجه داشته باشند در صورت بروز کهیر، خودسرانه بخصوص از داروهای کورتونی استفاده نکرده و با پزشک مشورت کنند.
دکتر فریبا شیروانی - متخصص اطفال و فوقتخصص عفونی اطفال
جام جم سرا به نقل از تسنیم: مرکز تحقیقات پزشکی دانشگاه کلمبیا دلایل عمر طولانیتر زنان در مقایسه با مردان را به دست آورده است. این مرکز اعلام کرده عمر متوسط بشر ۷۸ سال و ۹ ماه و ۱۵ روز است که در آن مردان معمولاً بهطور میانگین ۵ سال کمتر از زنان عمر میکنند.
دخترها در دوران جنینی مقاومتر از جنس مخالفند
بیماریهای عفونتی در دوران جنینی در جنس مذکر نسبت به جنس مونث بیشتر دیده میشود که این موضوع باعث مرگ و میر زودتر و پایین آمدن سن میانگین عمر در بین مردان میشود.
بافت بدن آنها متفاوت است
همچنین، عدم شکل گیری بافتهای بدن در جنس مذکر نسبت به جنس مونث بیشتر دیده میشود که برای مثال میتوان به نارساییهای ریوی به هنگام بدو تولد اشاره کرد. تعداد زیادی از این افراد مرگ زودتر از مرگ طبیعی را تجربه میکنند.
شاخص بیپروایی در زنان کمتر است
عامل حوادث در مردان سومین عامل مرگ و میر شناسایی شده است که همین عامل در مورد زنان در جایگاه ششم قرار گرفته است؛ این بهخاطر خاصیت بیولوژیکی مردان است. پذیرش ریسک در مردان در مقایسه با زنان بسیار بیشتر است که این ریسک پذیری از عوامل کاهش عمر در مردان است.
زنان در مقایسه با مردان دیرتر دچار حمله قلبی میشوند
حمله قلبی از عوامل مرگ و میر مشترک بین زنان و مردان است اما مردان در مقایسه با زنان زودتر دچار حملات قلبی میشوند. سن میانگین در مردان که دچار حمله قلب میشوند ۳۰ و ۴۰ سالگی گزارش شده است اما زنان ۱۰ سال دیرتر دچار حملات قلبی میشوند و این حملات به بعد از دوران یائسگی آنان موکول میشود. این عامل نیز میتواند بر کاهش میانگین عمر مردان بسیار موثر واقع شود.
زنان شبکههای اجتماعی قویتری دارند
دوستان زنها به مانند دارو عمل میکنند! مطالعات سال ۲۰۱۰ در دانشگاه بیرگ هام یانگ نشان میدهد آن دسته از افرادی که سطح ارتباطات اجتماعی قوی تری دارند در مقایسه با سایرین ۵۰ درصد احتمال ابتلا به حملات قلبی کمتری دارند. بر اساس تحقیقات، مردان تمایل کمتری به بیرون ریختن مشکلات و مشاوره گرفتن دارند و این خانمها هستند که در صحبت کردن در مورد مشکلات راحتتر برخورد میکنند. تنها استثنا در مورد مردان متاهل است که میتوانند با همسران خود راجع به مشکلات خود صحبت کنند. این ارتباط گیری باعث کاهش احتمال ابتلا به حملات قلبی تا ۵۰ درصد میشود.
مردان به سلامتی خود اهمیت کمتری میدهند
مردان در مقایسه با زنان ۲۴ درصد کمتر به پزشک مراجعه میکنند. همچنین، در سال ۲۰۱۲ حدود یک پنجم از مردان فاقد بیمه سلامتی بودند. آنها همچنین علاقهای به مراجعه به پزشک ندارند و همین کم توجهی به سلامتی باعث بروز بیماری و کاهش شاخص میانگین عمر در آنان میشود.
در سنین کودکی و نوجوانی بسیاری از بچهها ترجیح میدهند به جای خوردن غذا بازی و تفریح کنند و غذاهایی که این جنبه را به همراه داشته باشد، ترجیح میدهند. بهعنوان مثال بیشتر کودکان، ساندویچ را به پلو و خورشت ترجیح میدهند یا پیتزا را دوست دارند.
والدین میتوانند با در نظر داشتن سلامت مواد غذایی و صرف وقت کافی اینگونه غذاها را به نحو سالم و مقوی به کودکان بدهند. مثلا در منزل از گوشت و سویا همبرگر بسازند و در هفته چند وعده برای کودکان از این غذا استفاده کنند.
مهم این است که مواد مغذی مثل لبنیات، گوشت، سبزیجات، میوهها، غلات و حبوبات را به اندازه کافی در غذای کودکشان بگذارند و صرفا به حجم زیاد نان یا برنج توجه نکنند. موضوع تغذیه کودکان را با همین چند جمله به پایان میبرم و به مطلب جالبتری که برای این هفته در نظر گرفتهام میپردازم:
چند روز پیش کودکی را برای معاینه آوردند. کودک از بستگان یکی از پزشکان دوست و همکارم بود و از طرف او معرفی شده بود. مادر از اینکه او در بین همسن و سالانش از بقیه لاغرتر است، شکایت داشت و از من میخواست که بررسی و درمان لازم را انجام دهم. وقتی وزن و قد کودک را اندازهگیری و با منحنیهای طبیعی کودکان سالم مقایسه کردم به موضوع عجیبی برخورد کردم.
کودک دقیقا روی صدک 50 منحنی بود. به عبارت ساده این کودک در وسط منحنی سلامت قرار داشت و از نظر قد و وزن در بهترین شرایط ممکن بود. از مادر سوال کردم که آیا مطمئن است که کودک لاغرتر از همکلاسیهایش است. او که فردی با درایت بود به من اطمینان داد کودکش جزو کم وزنترین در بین همکلاسیهایش است.
بله، واقعیت همین است. وزن بیشتر کودکان شهرنشین بالاتر از منحنیهای استاندارد است و در واقع این کودکان چاق هستند. اشتباهی که بسیار اتفاق میافتد این است که بخواهیم وزن و قد کودک را مثل بزرگسالان با فرمول ساده ارزیابی کنیم و بگوییم که یک دختر پانزده ساله با قد 158 سانتیمتر باید 58 کیلوگرم باشد.
این کاملا اشتباه است. براساس منحنیهای کودکان و نوجوانان سالم، برای چنین دختر خانمی وزن 49 کیلوگرم مناسب است و اگر او 58 کیلوگرم باشد، 9 کیلو اضافه وزن دارد. متاسفانه بیشتر والدین تصور میکنند وزن زیاد نشانه سلامتی است، در حالی که در بیشتر موارد، عکس این مطلب صادق است.
به این نکته توجه کنیم که چاقی دوران کودکی و نوجوانی یکی از اصلیترین عوامل چاقی دوران بزرگسالی است و متاسفانه باید گفت دادن غذای اضافی به کودک در واقع هل دادن او به سوی مرگ زودرس است.
دکتر رضا کریمی - فوق تخصص بیماریهای غدد
جام جم سرا: محققان توصیه میکنند افراد با مصرف هفتهای 227 گرم غذاهای دریایی و دیگر مواد حاوی پروتئین، مقدار نیاز هفتگی خود را به این مواد مغذی تأمین کنند. این مقدار نیاز، با توجه به سن و نیاز بدن به کالری، متفاوت است؛ مثلا در کودکان این میزان کاهش مییابد.
مصرف پروتئینها بهعنوان یکی از مواد مغذی ضروری، به بدن در انجام عملکردهای مهم کمک میکند. از جمله میتوان به ساخت و ترمیم ماهیچهها، استخوانها و اندامها، تنظیم هورمونها و حفظ عملکردهای دستگاه ایمنی اشاره کرد. اما، زیادهروی در مصرف پروتئینها نه تنها کمکی به سلامت افراد نمیکند، بلکه مشکلاتی را نیز درپی خواهد داشت. مقدار پروتئینی که هر فرد به طور روزانه مجاز به مصرف آن است، به عواملی چون سن، جنس، وزن و میزان فعالیت بدنی بستگی دارد.
متخصصان میگویند زنان به طور متوسط روزانه به 46 گرم پروتئین نیاز دارند و این مقدار در مردان بالغ به روزانه 56 گرم میرسد. از سوی دیگر، اگر وزن بالاتر یا فعالیت بدنی بیشتری دارید برای سالمماندن به مقدار پروتئین روزانه بالاتری نیاز دارید. ورزشکاران برای پرورش عضلات روزانه به 6 /0 تا 9 /0 گرم پروتئین احتیاج دارند.
در ایران، مصرف بیش از حد پروتئین اغلب در میان ورزشکارانی دیده میشود که در رشته بدنسازی فعالیت میکنند و قصد ساخت عضله دارند. طبق آمارهای ارائه شده، نسبت به میانگین جهانی، مقدار پروتئین بیشتری به این گروه از افراد توصیه میشود که متاسفانه ممکن است در درازمدت گاه عوارض جبرانناپذیری بهدنبال داشته باشد. این خطر تا حدی جدی است که پزشکان معتقدند زمانی که مصرف پروتئین به بیش از سه برابر حد معمول برسد، رشد تومورهای سرطانی تا حد قابلتوجهی افزایش مییابد؛ طوری که بررسیها نشان میدهد مصرف زیاد گوشت قرمز و سوسیس و کالباس احتمال بروز سرطان پروستات و روده بزرگ را بالا میبرد. از سوی دیگر، استفاده از منابع گیاهی این خطر را کاهش میدهد.
پروتئین اضافه ممنوع
همیشه بر این باوریم که هر چیزی اندازهای دارد. مصرف بیش از حد پروتئین در رژیم روزانه، کالری اضافهای وارد بدن میکند که به مرور زمان باعث اضافهوزن و چاقی میشود. کشورهای غربی سالهاست با این پدیده دست به گریبانند و با توجه به مصرف غذاهای چرب، پرکالری و سرشار از پروتئین هر روز آمار چاقی در آنها بالاتر میرود. متاسفانه در سالهای اخیر نیز شاهد رشد روزافزون این پدیده در ایران هستیم.
آمریکاییها جزو اولین کشورهای دنیا در زمینه مصرف پروتئین هستند؛ طوری که دو برابر نیاز روزانه به پروتئین، از این ماده استفاده میکنند. آمارها نشان میدهد حدود 70 درصد آمریکاییهای بالغ دچار اضافهوزن هستند.
کمبود مواد مغذی
بهطور کلی، تمرکز روی مصرف طولانیمدت برخی مواد مغذی مانند پروتئینها باعث کمبود دیگر مواد مغذی در بدن میشود. مصرف بیش از حد پروتئینهای حیوانی مانند گوشت قرمز باعث کمبود پروتئینها و فیبرهای گیاهی میشود که در نهایت مشکلات گوارشی، یبوست، اسهال یا گاز شدید معده و دیورتیکول (التهاب روده) را بهدنبال دارد.
مصرف پروتئین بالا و کمبود کربوهیدراتها در رژیم غذایی در طولانیمدت خطر بروز مشکلات کلیوی را بیشتر میکند. رژیم غذایی سرشار از پروتئین فشار بیش از حدی به کلیهها وارد میکند |
از سوی دیگر، پروتئین وقتی به مقدار زیاد مصرف میشود، کمآبی بدن را بهدنبال دارد. به ازای هر صد گرم پروتئینی که میخورید باید دو لیتر آب بنوشید.
عوارض جانبی
رژیم غذایی سرشار از پروتئین که روزانه بالاتر از200 گرم پروتئین را شامل میشود، خطرات فراوانی دارد؛ خطراتی مانند بالا رفتن میزان اسیدآمینهها، بالارفتن آمونیاک، تهوع ناشی از انسولین بالا و حتی مرگ زودرس. برخی عوارض جانبی منفی شامل بالارفتن میزان اسیدآمینهها و بالارفتن آمونیاک پس از صرف 40 میلیگرم پروتئین رخ میدهد که مزمن و به مرور زمان تشدید میشوند. پروتئین بالا خطر بیماریهای قلبی را افزایش مدهد. البته مصرف پروتئین بالا بهطور مستقیم ارتباطی با بروز بیماریهای قلبی ندارد، ولی چنانچه بخش اعظم پروتئین مصرفی از منابع ناسالم غذایی مانند چربیهای ناسالم تامین شود، طبعا خطر ناراحتیهای قلبی ـ عروقی افزایش مییابد.
همچنین مصرف پروتئین بالا و کمبود کربوهیدراتها در رژیم غذایی در طولانیمدت خطر بروز مشکلات کلیوی را بیشتر میکند. کلیهها مواد زاید بدن را بهدنبال مصرف پروتئین تصفیه میکنند. رژیم غذایی سرشار از پروتئین فشار بیش از حدی به کلیهها وارد میکند. نیتروژن اوره خون از مواد زایدی است که طی فرآیند تصفیه در کلیهها تولید میشود. محققان از این ماده به منظور ارزیابی عملکرد کلیهها و بررسی میزان آب بدن استفاده میکنند؛ زیرا با مصرف پروتئین، بدن آب از دست میدهد. بنابراین، بدن به آب بیشتری برای دفع نیتروژن اضافی نیاز پیدا میکند. از اینرو، محققان توصیه میکنند بیمارانی که از مشکلات کلیوی و کبدی رنج میبرند، از مصرف بیش از حد پروتئین خودداری کنند؛ زیرا پروتئین بالا وضع بیماری آنها را تشدید میکند.
در کنار عوارض خطرناکی که اشاره کردیم، برخی مشکلات کلی نیز از قبیل ریزش مو، بیخوابی، ناهماهنگی بین اندامها و مشکلات بینایی نیز ممکن است رخ دهد.
چقدر پروتئین مصرف کنیم؟
بهطور کلی، هر فرد عادی به ازای هر کیلوگرم از وزن خود به 8 /0 گرم پروتئین در روز نیاز دارد؛ بنابراین مردان در طول روز 56 گرم و زنان حدود 46 گرم پروتئین باید مصرف کنند. ولی در بسیاری از موارد، افراد بیش از نیاز روزانه خود مواد حاوی پروتئین مصرف میکنند و مردان 20 سال به بالا تا 9 /98 گرم و زنان در همین رده سنی ممکن است تا 68 گرم در روز پروتئین مصرف کنند. زنان باردار و شیرده به 60 تا 65 گرم پروتئین در روز نیاز پیدا میکنند. کسانی که مداوم و با شدت بالایی ورزش میکنند، به ازای هر یک کیلوگرم از وزن خود به یک گرم پروتئین نیاز دارند. ورزشکارانی که در رشته بدنسازی فعالیت میکنند حتی باید بیشتر از این مقدار پروتئین مصرف کنند. در این میان، کودکان یک تا چهار سال به روزانه 16 گرم و نوزادان به 14 گرم پروتئین نیاز دارند.
کمبود پروتئین با بدن چه میکند؟
در نقطه مقابل افرادی که بیش از حد پروتئین میخورند، کسانی قرار دارند که از کمبود این ماده در بدن رنج میبرند و بهدلیل مصرف نکردن کافی پروتئین به نوعی بیماری موسوم به «کواشیورکور» مبتلا میشوند. مبتلایان به این اختلال دچار علائمی چون اسهال، کاهش حجم توده عضلانی، خستگی، اختلال رشد، عفونتهای مکرر و التهاب و تورم میشوند. علائم آنها در مراحل ابتدایی با مصرف پروتئین بیشتر و گنجاندن مواد غذایی حاوی این ماده در رژیم غذایی روزانه، بهبود مییابد؛ ولی اگر نشانههای این بیماری در درازمدت بدون درمان باقی بماند، ممکن است به ناتواناییهای دائمی مغزی و جسمی منجر شود که در نهایت فرد به کما میرود و خطر مرگ وجود دارد. بیماری «کواشیورکور» بیشتر در کشورهای فقیر و در شرایطی که کمبود مواد غذایی رخ میدهد، دیده میشود.
ندا اظهری / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: به گزارش تلگراف، پژوهشگران دانشگاه اوکلند در نیوزلند دریافتهاند که هرچقدر هم که کارکنان مطب پزشکان سعی کنند مجلات بروز را خریداری کنند و در اختیار بیماران قرار دهند، باز هم در اتاق انتظار پزشکان معمولاً مجلات تاریخ گذشته پیدا میشوند. بیمارانی که امید دارند با مطالعه این مجلات ذهنشان از درد دندان یا معده به سوی دیگری منحرف شود، معمولاً ناامید میشوند؛ چراکه نهتنها مجلات باقیمانده تاریخ گذشته هستند، بلکه همین مجلات تاریخ گذشته هم فقط دربردارنده مجلات بسیار جدی مانند اکونومیست و نشنال جئوگرافیک هستند (در ایران به جای اینها مجلات تخصصی پزشکی در دسترس است).
بروس آرول، رهبر این پژوهش میگوید: «میز اتاق انتظار مطبهای پزشکان عمدتاً دربردارنده مجلات کهنه است. اینکه دلیل این پدیده چه چیزی میتواند باشد، یک موضوع داغ برای پژوهش بود، مخصوصاً که تعداد دفعات شکایت بیماران از این پدیده بسیار زیاد است. ما دریافتیم که مسئله اصلی نه قدیمی بودن مجلات که گمشدن مجلات جدید است. بیشترین خطر غیب شدن هم مربوط به مجلات زرد است».
برای آزمودن این نظریه، پژوهشگران 87 مجله را در یک مطب در نیوزلند بین ماههای فروردین و اردیبهشت امسال بررسی کردند. این پژوهش بعد از 31 روز به پایان رسید. در آن زمان، همه مجلات زرد غیب شده بودند و تنها نسخههای قدیمی مجلاتی همانند تایم باقی مانده بودند.
پروفسور آرول نتیجه گرفت مطبهایی که به دنبال صرف هزینه کمتر برای خرید دوباره مجلات هستند، باید نسخههای قدیمی از مجلات جدی و غیر زرد را خریداری کنند. پژوهشهای بعدی در اتاق انتظار مطبها شامل شناسایی اشخاصی است که این مجلات را برمیدارند. تحقیق دیگری هم باید با هدف آزمایش این اثرات روی منشیها در مطبهای بدون مجلات شایعهپرداز شود. متأسفانه هیچ کلینیکی حاضر نشد که در این پژوهش شرکت کند!
این پژوهش در چاپ کریسمس ژورنال British Medical منتشر شده است.(نسیبه خانلرزاده/خبرآنلاین)
دکتر مسعود اسلامی ضمن اعلام این خبر اظهار داشت: بعد از بیماری آئورت دولتی در درجات بعد سوراخ میان دو دهلیز مطرح میشود، بیماریهای مادرزادی در اکثر موارد خفیفاند اما در موارد کمتری شدید هستند که نیازمند انجام عملهای جراحی هستند.
وی در گفتگو با شفا آنلاین نقش ژنتیک را در ابتلا به بیماریهای قلبی مادرزادی بیتأثیر ندانست و خاطرنشان کرد: از طرفی ژنتیک در بیماریهایی نظیر تپش قلب غیر طبیعی، نارسایی قلبی و همچنین بیماریهای عضله قلب تا ۵۰ درصد نیز نقش دارد.
متخصص قلب و عروق در ادامه در خصوص علل تپش قلب اظهار کرد: زمانی که فردی ضربان قلبش را احساس کند تپش قلب معنا میگیرد، حال آنکه تپش قلب در اکثر اوقات مانند بروز هیجانات علل طبیعی دارد.
وی هشدار داد: در واقع افرادی که ضربان قلبشان یک مرتبه تند میشود (بالاتر از ۱۵۰عدد در دقیقه) و یا کاهش ناگهانی ضربان قلب (کمتر از ۴۰ عدد در دقیقه) به عنوان تپشهای قلب غیر طبیعی تلقی میشوند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران افزود: بسیاری از مردم بر این باورند که ضربان قلب طبیعی ۶۰ تا است و اگر به ۵۸ رسید خیلی سریع باید به پزشک یا بیمارستان مراجعه نمایند در حالی که این گونه نیست. زیرا ضربان قلب طبیعی یک فرد بین ۵۰ تا ۸۰ تا هنگام استراحت کاملأ طبیعی است و جای نگرانی هم ندارد.
در حالی که در بیشتر مواقع تنها عوارض مصرف بیرویه و غیرضروری ویتامینها هدر دادن پول است و ویتامین مازاد بدن به راحتی از راه ادرار دفع میشود اما مصرف میزان افراطی ویتامینهای غیرضروری با پیامدهای جدی برای سلامتی همراه است. گاهی افراد با این سوال روبرو میشوند که آیا مصرف زیاد مکملهای ویتامینی میتواند کشنده هم باشد؟
مدیکال دیلی طی مقالهای که دراینباره منتشر کرده، آورده است: ویتامینها ترکیبهای ارگانیکی به حساب میآیند که میزان محدودی از آنها برای سلامت بدن ضرورت دارد. بدن به طور معمول میزان ضروری آنها را از طریق رژیم غذایی دریافت میکند اما در برخی مواقع فرد با کمبود ویتامینها مواجه میشود که البته تشخیص آن به عهده متخصص و پس از انجام آزمایشات لازم است.
«ماریسا پولئو»، متخصص تغذیه از پنسیلوانیا گفت: مصرف میزان زیادی از ویتامینها و مکملها پیامدهای منفی به دنبال دارد. اگرچه بسیاری از ویتامینهای قابل حل در آب زمانی که به میزان زیادی مصرف شوند دفع میشوند اما انواع دیگر آنها در بدن باقی میمانند. این ویتامینها میتوانند سمی شوند و عوارض جانبی جدی برای بدن داشته باشند. عوارض مصرف بیرویه برخی از پرمصرفترین ویتامینها به شرح زیر است:
- آهن:
کمخونی بیماری است که به دلیل نبود میزان کافی گلبول قرمز در خون بوجود میآید. گلبولهای قرمز مسئول رساندن اکسیژن کافی به بافتهای بدن هستند. این کمبود در میان زنان شایع تر است و میتواند موجب بروز علائمی همچون خستگی و احساس کسالت شود. پزشکان به افراد توصیه میکنند خود اقدام به تشخیص این بیماری نکرده و به خصوص از خوددرمانی پرهیز کنند. مازاد آهن غیرضروری در بدن انباشته میشود و میتواند به سطح سمی افزایش پیدا کند. همچنین زیاده روی در مصرف آهن با گذشت زمان موجب تغییر رنگ پوست، بزرگ شدن کبد، درد شکمی، ریتم نامرتب قلب و عوارض دیگر می شود.
در زنان باردار مصرف میزان فزایندهای از آهن شایع است. یک تحقیق در هند نشان میدهد مصرف بالای آهن در زنان سالم میتواند به مشکلاتی همچون تولد نوزاد با وزن پایین، تولد نوزاد نارس، رشد ناقص جنین منجر شود.
پزشکان به افراد توصیه میکنند به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن 20 میلی گرم آهن مصرف کنند و مصرف میزان بیشتری از آن میتواند منجر به درد شکم، استفراغ، تند شدن نفس و حتی کما شود.
- ویتامین C:
این ویتامین بدون شک یکی از شناختهشدهترین و پرمصرفترین انواع ویتامینها به حساب میآید. کمبود ویتامین C موجب از دست رفتن دندان، آکنه، خستگی و حتی مرگ میشود. همچنین مصرف ویتامین C میتواند با سرماخوردگی مقابله کند. توصیه میشود تامین ویتامین C مورد نیاز بدن از طریق مصرف مواد خوراکی حاوی آن تامین شود. به گفته پزشکان مصرف پیش از حد ویتامین C خطری را متوجه فرد نمیکند. به طور معمول محدوده مصرف ویتامین C حدود 2000 میلیگرم در نظر گرفته میشود. اگرچه مصرف زیاد این ویتامین کشنده نیست اما افرادی که در طول یک روز این میزان ویتامین را مصرف میکنند ممکن است دچار علائمی چون استفراغ، سردرد، بیخوابی و ترش کردن شوند. هرچند مصرف بیش از 1000 میلی گرم از این ویتامین نیز میتواند منجر به اسهال شود.
- ویتامین A:
این ویتامین به دلیل تاثیرگذاری بر قدرت بینایی شناخته شده است. همچنین به شکل گیری و حفظ سلامت پوست، دندان، بافت اسکلتی و نرم بدن کمک میکند. بررسیها حاکی از آن است افرادی که میزان کافی ویتامین A دریافت نمیکنند بیشتر مستعد بیماریهای عفونی و اختلالات بینایی هستند. با این حال مصرف بیش از حد ویتامین A با عوارض جانبی همچون حالت تهوع، اسهال، استفراغ، از دست رفتن اشتها، خستگی، سردرد، تاری دید، درد استخوان، از دست رفتن مو و آسیب دیدن کبد همراه است. حتی مقدار زیاد آن در افراد سیگاری خطر بروز سرطان ریه را تشدید میکند. یکی از مشکلات مصرف بیش از حد ویتامین A این است که میزان مازاد آن از بدن دفع نمیشود بلکه در کبد انباشت میشود.
- مولتی ویتامینهای پاستیلی میوهای:
بررسیها نشان میدهد مصرف میزان بالایی از این نوع ویتامینها برای سلامت خوب نیست. به طور کلی مصرف بیش از حد مولتیویتامینها به خودی خود خطرناک است حتی اگر به شکل مولتیویتامینهای پاستیلی میوهای باشد که اغلب نیز برای اطفال تجویز میشوند.
بنابراین گاهی مصرف بدون کنترل و نظارت یک ویتامین ساده میتواند فرد را تا مرز کُما ببرد و جان او را به خطر بیاندازد. پس نوبت بعد اگر تصمیم گرفتید مکمل ویتامینی بخرید توصیه میکنیم برای این که سلامت خود را به خطر نیاندازید حتما به یک متخصص مراجعه کرده و طبق تجویز او، ویتامین مصرف کنید. (ایسنا)
مادرم داد میزند: باز حوله خیس حمام را روی تخت انداختهای و پدرم پاسخ میدهد: خانم والله به خدا یادم رفت، الان بر میدارم.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود و موضوع انداختن جورابها در رخت چرکها هم به میان کشیده میشود.
مادر: مرد! تو دوباره جوراب هاتو انداختی لای لباس چرکها؟
پدر: چه اشکالی داره مگه؟
مادر: خدا یه مرگی به من بده از دست تو تا راحت شم.
پدر: باز شروع کردی. اصلا خونه خودمه دوست دارم هر جور دلم میخواد رفتار کنم. تو هم میتونی بری خونه بچه هات و منو به حال خودم بذاری!
سلام میکنم و هر یک ازآنها تا چشمشان به من میافتد لب به گله میگشایند و دیگری را متهم به بداخلاقی و ناسازگاری میکنند.
مادر میگوید: پدرت به کلی عوض شده، دیگر مرد سابق نیست. مثل بچهها شده، دیگر اهمیتی به من نمیدهد، یا در کارهای خانه دخالت یا خرابکاری میکند. نظافت را رعایت نمیکند و خانه را به هم میریزد.
پدر میگوید: این مادر غرغرو را ببرید تا من بتوانم نفس بکشم. از چای خوردن من هم ایراد میگیرد و میگوید چرا اینقدر چای میخوری!
برایم خیلی عجیب است. آنها همواره زندگی آرام و گرمی داشتهاند، چرا اکنون حال و روزشان اینگونه شده است. از زمانی که پدرم بازنشسته شده و در خانه مانده است اوضاع بدتر شده و با کوچکترین جرقه دعوای بزرگی در خانه بر پا میشود.
مشاجره میان سالمندان پدیده نادری نیست، گویی همه آدمها در روزهای سالمندی کمحوصله تر میشوند و مرتب با دیگران جر و بحث میکنند. این در حالی است که ما در روزهای پیری نیاز بیشتری به محبت اطرافیانمان داریم.
زینب سی و شش ساله از رابطه پدر شوهر و مادر شوهرش سخن میگوید و آن را مشکلی پیچیده در خانواده عنوان میکند.
او میگوید: هر وقت به خانه والدین همسرم میرویم میبینم که آنها مشغول جرو بحث می کنند بر سر چیزهای کوچک هستند و حتی در حضور عروسها و دامادها هم به یکدیگر پرخاشگری میکنند.
اما براستی چرا برای بسیاری از زوجها بعد از میانسالی سخت است 24 ساعت روز را با هم بگذرانند؟
به نظر میرسد وقتی یکی از زوجین تقریبا تمام مدت در خانه بوده، برای زوج دیگر که بتازگی بازنشسته شده تا حدی سخت است که بتواند خود را با عادتهای روزمره وی هماهنگ سازد.
سن گذر آرزوها
با ورود زوجین به سنین میانسالی کم کم شرایط جسمانی و روحی متفاوت میشود. آغاز میانسالی در مردان با کاهش هورمون تستسترون همراه میشود، همانگونه که در زنان نیز در این دوره کاهش هورمون استروژن وجود دارد و تغییرات جسمی و روحی فراوانی به وجود میآورد، کاهش این هورمون در مردان نیز سطح انرژی بدن، قدرت عضلانی و جنسی را در آنان کاهش میدهد.
این تغییرات باعث تغییر در خلقیات و روحیات افراد میشود که همزمان با ورود فرد به دوران بازنشستگی است. افراد احساس میکنند که دیگر نشاط گذشته را ندارند و در حالی پا به این دوران گذاشتهاند که بسیاری از آرزوهایی را که در سر میپروراندند، بر آورده نشده است.
بدیهی است همه همسران خواه ناخواه با هم مشکلاتی دارند که موجب تنشهایی بین آنها خواهد شد، اما با بروز این شرایط آنهایی که راه مدارا و تسامح را در پیش نگیرند، خیلی زودتر از اوایل ازدواج به نقطه جوش میرسند. نقطه جوش در روابط زناشویی همان نقطهای است که فرد با رسیدن به آن، تحمل خود را از دست میدهد. در عین اینکه به همسرش بسیار علاقهمند و به او وابسته و معتاد است،متقابلا از او خسته و منزجر نیز هست، یعنی نوعی دوگانگی در احساسات فرد نسبت به همسرش پدید میآید که موجب جرو بحثهای فراوانی میشود.
همچنین هنگامی که مردان و زنان به سن میانسالی و دوران بازنشستگی میرسند تهدید هویتی برای آنها به وجود میآید، این امر به آن معناست که آنها که تا دیروز سوال «من کیستم» را با شغل خود پاسخ میدادند در این زمان جوابی برای آن ندارند. ممکن است که خیلی از افراد خود را بازنشسته معرفی کنند، اما بسیاری از افرادی که شغل آزاد دارند یا همسرانی که همه عمر خود را صرف خانه داری و بچهداری کردهاند پاسخی برای این پرسش و اصولا امنیت روحی و روانی خود ندارند که همه این عوامل دست به دست یکدیگر میدهد و زمینه را برای بروز اختلافات آماده میکند.
وقتی تنها میشویم
شاید شما هم این داستان را شنیده باشید؛ پیرمردی همیشه از خروپفهای همسرش شکایت میکرد، اما همسرش زیر بار نمیرفت و گلههای همسرش را به حساب بهانهگیری وی میگذاشت. تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف میکند ضبط صوتی را آماده کرده و صدای خرناسهای گوشخراش همسرش را ضبط میکند. پیرمرد صبح که از خواب بیدار میشود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپفهای شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش میرود و صدایش میکند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپفهای ضبط شده پیرزن، لالایی آرامبخش شبهای تنهایی او میشود.
حکایت بیشتر زن و شوهرهایی که در سنین میانسالی با یکدیگر بگو مگو میکنند، همین ماجراست. آنها زمانی که یکی از طرفین به دیار باقی میشتابد افسوس میخورند و تنها در آن زمان است که متوجه میشوند ارزش یکی برای دیگری چقدر است؟
اما همیشه هم اینطور نیست که همسران در این سن نسبت به یکدیگر وفادار بماند.
سر پیری و معرکهگیری!
بحران میانسالی وضعی ناآرام و بازتابهای مختلفی در زندگی افراد دارد، این حالت معمولا در بسیاری از افراد با انتقاد از شیوه زندگی گذشته، حسرتها و دریغها از آرزوهای واصل نشده و کارهای بسامان نرسیده همراه است.
اکرم عباسی، روانشناس در این باره میگوید: فرد ممکن است در این حالت نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود احساس ملالت کند و برای ایجاد تغییر در این موارد، میل قویای را حس کند.
وی میافزاید: بارها دیده شده که همسران در این سن از یکدیگر جدا میشوند و این امر در مردان در مقایسه با زنان بیشتر روی میدهد. طلاقهایی که در سنین 40 تا 50 سال روی میدهد از این موارد است. حتی براساس آمار سازمان ثبت احوال در سال گذشته 1615 مرد و زن در سنین بیش از ۷۵ سال از یکدیگر جدا شدهاند.
به اعتقاد کارشناسان بخشی از طلاقهای دوران سالمندی ریشه در زندگی مشترک گذشته دارد، به عنوان مثال زن و مردی که از ابتدا با اختلاف نظر و نداشتن تفاهم مواجه بودهاند و در همان سالهای اول بچهدار شدهاند و به همین دلیل با مشکلات کنار آمدهاند و سازش کردهاند، در این دوران که از یکسو دختر وپسرها ازدواج کردهاند و از سوی دیگر به دلیل پایین آمدن آستانه تحمل، طلاق و جدایی را برماندن و زندگی کردن ترجیح میدهند.
با افزایش سن و افزایش سابقه زندگی مشترک به دلیل افزایش ارتباطات، اختلاف سلیقهها بروز میکند و اگر زن و شوهر با مهارتهای زندگی آشنا نباشند این اختلاف سلیقهها به اختلاف اصلی زندگی تبدیل و به طلاق منجر میشود.
یکطرفه به قاضی نرویم
نوع نگاهی که افراد به دوره بازنشستگی دارند، باورها و انتظاراتی که دیگران از آنها دارند به عنوان عوامل تعیینکننده مهمی در این دوره میانسالی و ورود به سالمندی محسوب میشود.
دکتر یدالله قاسمیپور، روانشناس درباره دلایل بروز مشکل در زندگی مشترک زوجهای سالمند میگوید: البته نمیتوان یکطرفه به قاضی رفت و یک نسخه برای همه پیچید، برخی اوقات دوره بازنشستگی دوران خوش زندگی است یا به قول عامه دوره «با زن نشستگی» است.وی میافزاید: از منظر روانشناسی هر تغییری عارضه روانی استرس مثبت یا منفی را به همراه دارد. در دوره میانسالی که با زایندگی و باروری شخصیت همراه است انسانها حس خوبی دارند، اما این حس گاهی همزمان با حکم بازنشستگی رئیس اداره است. گرچه ممکن است تغییر، رویداد خوشایندی تلقی شود، اما حکم یک عامل استرس را دارد که در شخصیت افراد تاثیرگذار است.
این روانشناس میافزاید: وارد شدن استرس به شخص موجب تغییر در روابط انسانی، محیطی و درون فردی شده و برخی اوقات این دوره به عنوان دوره رکود و بیحاصلی، مفید نبودن و سربار بودن خانواده و جامعه تلقی میشود.
به گفته قاسمیپور اگر هر فردی چنین نگرشی به دوران میانسالی و ورود به آستانه پیری داشته باشد آستانه تحملش بخصوص در روابط بین فردی و خانوادگی که انتظار احساس امنیت از طرف مقابل را دارد از بین میرود.
نباید فراموش کنیم که حساس بودن و نداشتن احساس امنیت از طرف همسر در موقعیتهای ناکامی میتواند حس خشم را به پرخاشگری و دعواهای خانوادگی تبدیل کند.
در عین حال عوامل دیگری مثل کاهش حقوق در دوره بازنشستگی، از دست دادن روابط کاری با دوستان، تغییر محیط زندگی، یکنواختی، کاهش قوای ذهنی و جسمیدر کنار یکدیگر میتواند درک کاملتری از تغییرات روانی ـ اجتماعی این دوره را تجسم کند. از سوی دیگر یکی از عواملی که موجب بروز چنین بگو مگوهایی در زندگی زوجهای میانسال میشود نوع روابط آنها قبل از این دوره است. در این میان زن و شوهر ممکن است به دلیل مشغلهکاری همسر و پرداختن به امور فرزندان فرصت این را که روابط مخدوش و مسائل حل نشده خود را در دوران جوانی حل کنند، نداشته باشند و در حقیقت این مشکلات همچون زخمی کهنه در دوران میانسالی سر باز کند.
دکتر قاسمیپور در این باره یادآور میشود: در این دوره همسران فراغت خوبی پیدا میکنند که به این مسائل هرچند به شیوه نامطلوب بپردازند. یادمان باشد که بسیاری از افراد دعوا کردن را به انزوا و دوری و کنار کشیدن از همه مسائل ترجیح میدهند. در حقیقت دعوا کردن در این سن به نوعی طرح مساله است که میتواند به حل آن منجر شود. اما منزوی شدن، اجتناب از روبهرو شدن با مسائل است که باعث میشود گاهی سالها مسالهای ناگشوده باقی بماند.
اما متاسفانه حتی در چنین شرایطی نداشتن مهارتهای گفتوگو و حل مساله به دلایل فرهنگی و خطاهای ذهن از جمله برداشتهای اشتباه از رفتار همسر، ذهن خوانی و از این قبیل میتواند به آتش اختلافات و کشمکشهای این دوره دامن بزند.
بودن یا نبودن، مساله این است
شاید امروز که جوانتر هستید، دوست نداشته باشید درباره زندگی عادی و روزمره خود بعد از بازنشستگی حرف بزنید و در ذهن خود اینگونه فکر کنید که در این دوران به سفرهای زیادی میروم و وقت خود را صرف کارهای بر زمین مانده زندگی میکنم، اما ماجرا به این سادگی نیست.
تفاوت شرایط جسمی، اقتصادی و خانوادگی در این زمان بخصوص بعد از دوران بازنشستگی باعث میشود نتوانیم آرزوهایی را که در دوران جوانی به آن فکر میکردیم محقق کنیم. بنابراین نیاز استبرای این دوران برنامهریزی داشته باشیم.
اکرم عباسی، روانشناس نیز در این باره میگوید: معمولا لازم است که خانوادهها برای انطباق با شرایط جدیدی برنامه ریزی داشته باشند.
وی میافزاید: بهتر است در یک تقویم خالی از خود بپرسید که چطور میخواهید این روزها را پر کنید حتی میتوانید این موضوع را با داشتن یک کار نیمه وقت یا داوطلبانه و خیریه تا حدی آسانتر کنید. در عین حال برای رسیدن به هماهنگی و گشودن راههایی تازه در مقابل خود و همسرتان ارتباط خود را بیشتر کنید و ساعتهای بیشتری را با وی بگذرانید.
عباسی توصیه میکند: در کارهای عادی و روزمره بازنگری کنید، خیلی از زوجین بعد از دوره بازنشستگی یک بار دیگر جنگ و جدال بر سر تقسیم کارهای روزمره را تجربه میکنند. خیلی مهم است که تصمیم بگیرید آیا میخواهید به کار دیگری بپردازید یا خیر.
دکتر قاسمیپور نیز در این باره تاکید میکند: نکته اساسی که باید به خاطر داشته باشیم این است که در دوره سالمندی و بازنشستگی جدای از مسائل مالی و فرهنگی و خانوادگی، هیجانات فرد دستخوش تغییر میشود. شاید شنیده باشید که افراد سالمند مثل بچهها حساسند. این نشان دهنده این است که عواطف و هیجانات در سازگاری روانشناختی در این دوره نقش بسزایی دارند. درک و همدلی از جانب همسر قطعا در این مورد مؤثر خواهد بود.
با وجود این داشتن روابط جایگزین برای روابط دوستانه و کاری، تغییر نگرش نسبت به بازنشستگی و داشتن برنامهای که در آن فرد احساس کارایی قبلی خود را حفظ کند، باعث ایجاد احساس خوب در فرد شده و همین امر نیز به نوبه خود باعث بهبود روابط با همسر و دیگر اعضای خانواده میشود.
از طرفی حفظ ارتباط با محل کار قبلی در قالب انجمنها و نشستهای صمیمی مدیران با افراد بازنشسته و نظرخواهی و مشورت با آنان برای بهبود کارایی سازمان، احساس ارزشمند و مفید بودن را در افراد حفظ میکند.
شواهرانی که خانگی نمیشوند
علاوه بر این مسائل بسیاری از همسران انتظار دارند شوهرانشان در دوره بازنشستگی در کارهای خانه به آنها کمک کنند. هرچند شوهران سعی میکنند این انتظارات را برآورده کنند، اما شوهران سنتی تلاش میکنند این انتظارات را با انجام کارهای مردانهتری مثل تعمیر خانه و وسایل زندگی پاسخ دهند و این ممکن است باعث اختلاف شود یا به دلیل اینکه شوهر به طور تمام وقت در خانه حضور پیدا میکند برخی رفتارها و عادتهای او مورد اعتراض همسر قرار میگیرد. دکتر قاسمیپور در این باره میگوید: در این گونه موارد پیشنهاد میشود که انتظارات و توقعات دو طرف در موقعیتی مناسب و در کمال آرامش مطرح شود تا طرفین درک و فهم درستی از رفتارها پیدا کنند. برای مثال اگر شوهر درخواست همسر خود را مبنی بر آشپزی یا کمک کردن در آشپزخانه را نمیپذیرد، دلایل خود و احساس خود برای انجام چنین کارهایی را برای همسر خود توضیح دهد که از ذهن خوانی طرف مقابل و متعاقبا واکنش متقابل و در نهایت بروز دعوا و خشونت جلوگیری شود.
از طرف دیگر، حضور بیشتر شوهر در خانه، میتواند تهدیدی برای قدرت و قلمرو زن خانهدار تلقی شود و این احساس که در امور خانهداری دخالت میشود. حفظ احساس تسلط و کنترل امور خانه برای یک زن خانهدار مهم است و نباید آن را از نظر دورداشت. آموزش خانوادهها از طریق رسانههای جمعی کارگاههایی که از طریق سازمانها برای افراد و همسرانشان تدارک دیده میشود، میتواند باری از مشکلات ناشی از این دوره از زندگی را بکاهد. برخی اوقات یافتن یک کار پاره وقت یا فعالیت در زمینه مشابه با شغل سابق و استفاده از توانمندی و تجارب کاری اوقات فراغت فرد را پر خواهد کرد.
فرزندان؛ راهحل پیش رو
اما نباید فراموش کنیم که فرزندان به طور مستقیم و غیر مستقیم میتوانند نقش مهمی را در کاهش این اختلافات و بگو مگوها ایفا کنند. در این دوره فرزندان معمولا ازدواج کردهاند و پدر و مادرها با عارضهای به نام سندرم «آشیانه خالی» روبرو میشوند. احساس بیهودگی، پوچی و افسردگی همراه با بازنشستگی میتواند مساله را کمی پیچیده کند. کارشناسان بر این باورند که ارتباط مؤثر و مداوم فرزندان با خانواده والدین انتظاری از سوی پدر و مادر است که بیشتر از حمایتهای مالی آنها برایشان اهمیت دارد.
دکتر قاسمیپور در این باره میگوید: فرزندان میتوانند با تقویت احساس کنترل و شایستگی دوره جوانی پدر و مادر و همچنین همدلی و درک آنان به جای در دست گرفتن زمام تمام امور زندگی آنها احساس خوبی را در آنان ایجاد کنند. فرزندان نباید فراموش کنند که والدین آنها افرادی نیستند که در کودکی با آنها سر و کار داشتند و لازم است که روحیه حساس آنها را درک کنند. باید گفت که تقویت باورهای مذهبی و سنتهای خوب گذشته که در آنها نیکی و احترام به والدین جای دارد، احساس خوبی در والدین ایجاد میکند و آنها دیگر خود را کم ارزش نمیدانند و فکر نمیکنند که حاصل عمرشان بیهوده بوده است. انسانها در مسیر زندگی همواره به عقب مینگرند و به ارزیابی گذشته خود میپردازند و در این مکث از خود سوالاتی میپرسند که اگر در پاسخ به این سوالات به این نتیجه برسند که عمرشان بیهوده سپری نشده است، احساس خردمندی و کمال خواهند داشت و امید و آرامش آنها در زندگی به مراتب بیشتر میشود. بنابراین فرزندان میتوانند تلاشها و نکات مثبت زندگی پدر یا مادر را به آنها یادآور شوند و به داشتن یک حس خوب در آنها کمک کنند.
خودمان چه کنیم؟
اما اگر شما میانسال هستید و فرزندی ندارید برای رفع این مشکل به این دو نکته توجه کنید؛اول اینکه تا میتوانید از مشاجرات و بگو مگوها کم کنید. به هیچ عنوان یک مشاجره را دستکم نگیرید. مشاجرات وقتی روی هم انبار شوند و انرژیهایشان را درهم ضرب کنند،خستگی و کلافگی لازم برای رسیدن به آن احساس دوگانه و نقطه جوش را فراهم میآورند.
ضمن آنکه صفات بد و خلقیات ناپسند خودتان را از دسترس همسرتان دور نگه میدارید از تلاقی با نقاط ضعف و خلقیات ناپسند او نیز خودتان را حفظ کنید. توجه زیاد به عیوب یکدیگر و صحبت در باره آن، شما را نسبت به هم حساس و عصبی میکند.
از عیوب همسرتان چشمپوشی واقعی داشته باشید، یعنی در فکر و قلبتان هم آنها را وارد نکنید. شاید زندگی شما از مسیری پیش برود که عیوب همسرتان در این مسیر چندان مضر نباشد. همین که آسیب رفتارش به زندگی مشترکتان نرسد کافی است.یادم افتاد چند روز پیش در یکی از بوستانهای شهر پشت سرم پیر مرد و پیر زنی میانسال نشسته بودند و به سرسره بازی بچهها نگاه میکردند... لحظهای در سکوت طوری که متوجه نشوند، نگاهشان کردم... چه آرام در گوش هم نجوا میکردند و با لبخند میگفتند: «چه عالی که بچههایمان سر و سامان گرفتند و ما هنوز کنار هم هستیم.»
با خود میاندیشم چقدردر روزهای پیری به عشق ورزیدن همسرمان و تر و خشک کردن یکدیگر نیازمندیم. عشق در سالمندی نیازی است مثل غذا خوردن، مثل نوشیدن جرعهای آب، مثل نفس کشیدن... آن را از همدیگر دریغ نکنیم.
10 توصیه برایکاهش مشاجرات پدر بزرگها و مادر بزرگها
1 ـ به عنوان احترام و قدردانی از والدینتان و برای حفظ سلامت و بهداشت روانی آنها هنگام دیدار همان شور و شوق دوران کودکی را داشته باشید تا آنها در این دوران هم احساس شادی و نشاط کنند.
2 ـ اجازه دهید والدینتان متوجه شوند که همه چیز در زندگیتان خوب و عالی است و شما کنترل کامل بر زندگیتان دارید تا آنها نگران شما نباشند.
3 ـ اگر گرفتاری یا مشکلی دارید تا حد امکان از بازگو کردن و مطلع کردن آنها خودداری کنید.
4 ـ همیشه احترام خود را نسبت به والدینتان اظهار کنید و فراموش نکنید هیچ پول و هدیهای نمیتواند جایگزین احترام شما برای آنها باشد.
5 ـ قدردان و سپاسگزار والدین باشید. سپاسگزاری و قدردانی از تمام آنچه والدین در گذشته و حتی اکنون برای شما انجام دادهاند باعث خوشحالی آنها میشود.
6 ـ تولد و مناسبتهای مهم در زندگی والدینتان را فراموش نکنید.
7 ـ گاهی والدین خود را به ناهار یا شام به طور خصوصی دعوت و سعی کنید اوقات خوشی را با هم سپری کنید.
8 ـ آنها را در امور زندگیتان مشارکت دهید. از والدینتان برای مهمانیها، جشنهای تولد، برنامههای تعطیلات و دیگر فعالیتهای خانوادگی که برگزار میکنید دعوت کنید و به بهانه پیری و کهولت سن و ناتوانی جسمانی آنها را از فعالیتهای اجتماعی محروم نکنید.
9ـ در دسترس باشید و آنها را نسبت به آنچه در زندگی تان قرار است اتفاق بیفتد به روز نگه دارید و اجازه دهید که همواره ذهن آنها فعال بماند.
10 ـ سعی کنید به طور منظم و روزانه احوال آنها را جویا شوید و حداقل هفتهای یک بار به منزل آنها سرکشی کنید.
( گیتی آذری / چاردیواری ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
1483