، احساس می کنید قلبتان از جایش کنده می شود و گره ای در گلویتان ایجاد شده که نفس کشیدن را برایتان سخت می کند؟ بعید نیست که حال ناخوشایندی که متخصصان قلب هم از پس خوب کردنش بر نمی آیند، ناشی از اضطرابی باشد که به جانتان افتاده.
محققان می گویند اضطراب یک ویروس واگیردار است و راحت تر از آنچه فکرش را می کنید، می تواند راهش را به زندگی تان باز کند؛ اما همین پژوهشگران معتقدند گرچه اضطراب جزء جدانشدنی ای از زندگی این روزهاست.
خوابیدن
استرس کلافه تان کرده؟ از جایتان بلند شوید، خاک گلدان ها را بیرون بریزید و مشغول عوض کردن خاکشان شوید یا حتی سراغ کلاف کاموایی که در کمد دارید بروید و بافتن یک پلیور را شروع کنید. اگر می خواهید از استرس خلاص شوید، باید راهی برای گرم کردن سرتان پیدا کنید اما هرگز وقتی کلافه و مضطرب هستید، به بالش و تختتان پناه نبرید.
اسکارلت بودن
«اسکارلت اوهارا» نقش اول داستان «بربادرفته» را یادتان هست؟ شعار همیشگی اسکارلت «فردا بشه فکر می کنم!» بود هر وقت او با مشکلی که زندگی اش را به هم می ریخت، رو به رو می شود و اضطراب کلافه اش می کرد، برای چند ساعت پرونده آن مشکل را در ذهنش می بست و می گفت که بعدا فکری به حالش می کند. گرچه در داستان بربادرفته روش اسکارلت نتیجه بخش بوده است اما محققان می گویند رهاکردن ماجرا نمی تواند شما را از استرس رها کند.
سناریو چیدن
اگر به جای اینکه بلند شوید و کاری برای کم کردن استرستان بکنید، فقط روی مبل می نشینید و در ذهنتان برنامه می ریزید، نباید انتظار بهتر شدن حالتان راداشته باشید. برخی معتقدند انجام دادن یک کار حتی اگر اشتباه باشد بهتر از هیچ کاری نکردن است. انگار این نظریه در مورد روزهای پراسترس زندگی شما هم صدق می کند. در این روزها به جای اینکه دست روی دست بگذارید و فقط افکار منفی را در ذهنتان بچرخانید، باید از جایتان بلند شوید و کاری برای خودتان و ذهن پریشانتان بکنید.
یک نکته را هم به خاطر بسپارید؛ محققان می گویند اگر استرس شما را ناتوان کرده و به خاطر همین موضوع برنامه های رایج زندگی تان را بر هم زده اید، به زودی حالتان بدتر از قبل می شود.
وارد کردن استرس تازه
وقتی استرس کلافه تان می کند، می توانید با پرداختن به کارهایی که دوست دارید، حالتان را بهتر کیند! اما مراقب باشید نیازتان به توجه کردن به خودتان، به قیمت وارد شدن استرس تازه ای به زندگی شما منجر نشود. اگر برای خالی شدن از استرس، جیب هایتان را خالی کرده و خرید می کنید، بعید نیست که خیلی زود اضطراب بی پولی هم به مشکلاتتان اضافه شود یا اگر وقتی اضطراب امتحان سراغتان آمده، ساعت ها با یک دوست گپ می زنید، شک نکنید که بعد از قطع کردن تلفن اضطراب از دست دادن زمان مفید درس خواندن هم به مشکلاتتان اضافه خواهدشد. یکی دیگر از اقدام های رایج در زمان درگیر شدن با اضطراب، پناه بردن به یخچال خانه است.
خروس جنگی شدن
حالا که اضطراب همه ذهن و بدنتان را درگیر کرده، احتمالا دلتان می خواهید با کسی که اولین استرس تازه را به شما وارد می کند، بجنگید و حرصتان را روی او خالی کنید؛ اما محققان می گویند این کار یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی است که می توانید انجام دهید. از نظر آن ها اگر به جای جنگیدن با زمین و زمان، راه «قدرشناس» بودن را در پیش بگیرید، حالتان به مراتب بهتر می شود. بررسی ها نشان می دهد که قدردانی کردن از دیگران و شکرگزاری، به کم شدن اضطراب کمک قابل توجهی می کند.
استرس شما را زشت می کند
محققان بارها و بارها ثابت کرده اند که استرس می تواند مثل بیماری های عفونی واگیردار باشد. آن ها می گویند استرس از یک فرد به فرد دیگر سرایت پیدا می کند، از یک همکار به همکار دیگر منتقل می شود و با وارد شدن فرد به خانه اش به اعضای خانواده هم منتقل می شود. اثر سرایت استرس حاکی از این است که اضراب مانند یک ویروس می تواند بر نورون های مغز ما تاثیر بگذارد.
جذابیتتان از دست می رود
حتی اگر هزار و یک ویژگی مثبت داشته باشید، با غرق شدن در استرس، جذابیتتان از دست می رود و آدم ها از شما فراری می شوند. محققان می گویند ترشح بیش از اندازه کورتیزول ودیگر هورمون های استرس در بدن، جذابیت را کم می کند و میل آدم ها به وقت گذراندن با شما را پایین می آورد. سایک سنترال (Psych Central) نوشته است که مهم نیست این استرس به خاطر مشکلات خانوادگی ایجاد شده باشد یا اینکه بی پولی، مشکلات شغلی و دیگر مسائل در ایجاد آن نقش داشته باشند، آنچه مهم است این که حمله کردن استرس به شما، روی زندگی شخصی و حتی زندگی عاطفی تان تاثیر می گذارد.
شکمتان بزرگ می شود
آسم می گیرید
خطر ابتلا به زوال عقل، مرگ در اثر سکته قلبی و مغزی یا ابتلا به بیماری های مزمنی مثل دیابت، تنها بخشی از مشکلاتی است که به خاطر اضطراب می تواند شما را گرفتار خود کند. استرس بر سیستم ایمنی بدن تاثیر منفی می گذارد، کلسترول خوب را کاهش و کلسترول بد را افزایش می دهد، فشار خون را بالا می برد و حتما شما هم شنیده اید که آمار مبتلایان آسم و آلرژی هر روز بالاتر می رود؛ اما تصور نکنید که آلودگی هوا و هجوم ریزگردها تنها دلیل بالارفتن چنین آماری است.
به نوشته تلگراف (The Telegraph)، محققان دریافته اند که استرس مداوم می تواند روی مجراهای تنفسی شما هم تاثیر بگذارد و احتمال دچار شدنتان به آسم را بیشتر می کند. در بررسی های دیگری محققان دریافته اند که وقتی همسرتان از شما پشتیبانی می کند، به جای هورمون «کورتیزول» (Cortisol)، که استرس را بیشتر می کند، در بدنتان هورمون شادی آور «اکسی توکسین» (Oxytocin) ترشح می شود. از نظر محققان اگر ازدواج نکرده اید هم می توانید این حمایت را از مادر، دوست و دگیر عزیزانتان دریافت کنید تا زودتر سطح استرستان پایین بیاید و مغزتان بتواند روی جنبه های مثبت و شیرین زندگی تمرکز کند.
خبرگزاری آریا-روغن طبیعی هل از دانه هل که یکی از پرکاربردترین ادویه های جهان است، به دست می آید. هل که به ملکه ادویه معروف است، پس از فلفل سیاه در فهرست بهترین ادویه های جهان قرار می گیرد. هل بومی کشور هند است.
به گزارش خبرگزاری آریا،● خواص روغن هل:
▪ روغن هل برای ماساژ به کار برده می شود و از اضطراب می کاهد.
▪ افزودن چند قطره روغن آن در آب، میکروب ها را از بین می برد.
▪ به هضم غذا کمک می کند و سوخت وساز بدن را بهبود می بخشد.
▪ کاهش دهنده وزن است، فشار خون را کاهش می دهد، سموم را از بدن دفع می کند، رسوب کلسیم و اوره را از کلیه خارج می کند.
▪ افسردگی و خستگی مفرط را از بین می برد.
▪ بدن را گرم می کند، باعث ایجاد تعریق می شود و سرماخوردگی را تسکین می دهد.
▪ اسهال به وجود آمده بر اثر شدت سرما را درمان می کند.
▪ ضدعفونی کننده و ضد باکتریایی است. غرغره با مخلوطی از آب و روغن آن، دهان را ضد عفونی و بوی بد دهان را رفع می کند.
▪ غرغره روزانه با مخلوطی از دم کرده هل و دارچین از بدن در برابر آنفلوآنزا و عفونت های باکتریایی مانند گلودرد محافظت می کند.
▪ مصرف روزانه 3 گرم هل به مدت 12 هفته فشار خون بالا را کاهش می دهد.
▪ یک قاشق مرباخوری پودر هل را در یک لیوان شیر بریزید و آن را بجوشانید. مصرف آن با مقداری عسل قبل از خواب تقویت کننده بدن است و مانع از دست رفتن حافظه می شود.
اضطراب کودکان تا حدی امری طبیعی است اما والدین باید با اضطراب کودکان آگاهانه برخورد کرده و درصورت بروز اختلالات اضطرابی مانند اضطراب جدایی به روانشناس مراجعه کنند.
اگر فکر میکنید استرس و اضطراب فقط به دنیای بزرگترها تعلق دارد، اشتباه میکنید. اضطراب جزیی جدایی ناپذیر از زندگی طبیعی دوران کودکی است که در مواردی میتواند موجب اختلال شده و به رشد کودک آسیب بزند. واقعیت این است که از 9 ماهگی کودک میتواند اضطراب را درک کند و اگر فشار در خانه یا محیط زندگی کودک باشد میتواند او را مستعد ابتلا به اضطراب کند. البته نشانههای اضطراب در کودکان میتواند با نشانههای اضطراب در بزرگسالان متفاوت باشد. از علایم فیزیکی و روانی اضطراب کودکان میتوان به: احساس خستگی، عصبی بودن و بیقراری، ترس و نگرانی، بیخوابی یا بدخوابی، تپش قلب و تنفس نامنظم و سریع، عرقکردن، سردرد و سرگیجه، مشکل در تمرکز و حافظه، لرزش یا پرش عضلات و تکرر ادرار اشاره کرد که با توجه به زمینه ایجاد اضطراب میتواند متفاوت باشد.
بیش از 10 درصد از کودکان در مقطعی از رشد دچار اختلالات اضطرابی میشوند و ممکن است بهطور همزمان از چند اختلال اضطرابی رنج ببرند و اضطراب را به صورت یک واکنش رفتاری بروز دهند.
والدین باید توجه داشته باشند که اگر این اضطرابها درمان نشود میتواند در بزرگسالی هم ادامه پیداکند. برخی فعالیتهای خانوادگی مانند تنظیم برنامههای تفریحی و گردشی طی هفته برای کودک، شرکت در کلاسهای ورزشی و شرکتدادن کودک در مهمانیهای گروه همسالان و افزایش مهارتهای کودکان در کنار حمایتهای محیطی والدین و حمایتهای اجتماعی میتواند در پیشگیری از بروز اضطراب کودکان کمک کننده باشد. اگر به هر دلیل کودکی دچار اضطراب شده باشد (مثلا هنگام رفتن به مهد کودک)، والدین باید صبور باشند و او را سرزنش و تهدید یا تحقیر نکنند و از ایجاد موقعیتهایی که باعث هراس و اضطراب کودکان میشود بپرهیزند. البته این به این معنا نیست که به کودک بیاموزند از محرکهایی که باعث ترس او میشود بگریزد بلکه اگر کودکی به طور مثال از اسباببازی خاصی میترسد باید دست او را گرفته و با اطمینان و آرامش به آن شی نزدیک شده و به او کمک کنند تا نگرانیش از بین برود.
والدین باید محیطی ایجاد کنند که کودک اعتماد به نفس پیدا کند و در انجام کارها به خود متکی باشد. آنها میتوانند در مورد نگرانیهای کودک با او حرف زده و روش کنار آمدن با اتفاقات را نیز به او آموزش دهند. به طور مثال، اگر فرزند شما نخستین روز مدرسهاش است و اضطراب و ترس زیادی دارد، با او در مورد محیط مدرسه صحبت کنید. همچنین، به او بگویید در مدرسه دوستان جدید بسیاری پیدا خواهد کرد و لحظههای شادی خواهد داشت.
اضطراب کودکان در دورههایی (برای مثال روز اول مدرسه) و در طی رشد قابل انتظار است و این حالتها طبیعی در نظر گرفته میشوند. اما اگر اضطراب کودک شما زیاد است و به مدت چهار هفته علایمی مانند ترس از خوابیدن، مشکل در غذا خوردن، دل درد و کابوسهای شبانه از خود نشان میدهد حتما با روانشناس یا پزشک کودکان مشورت کنید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
به گزارش ستاره ها؛ موارد زیر میتواند نشان دهندهی این باشد که فرزند شما اضطراب دارد. در این صورت میتوانید به او کمک کنید، علت اضطرابشان را پیدا کنید تا حس بهتری داشته باشد. در این جور مواقع مشاور هم میتواند کمک زیادی به شما بکند.
به بدترین گزینه فکر میکنند
اگر برای بچهها مشکلی پیش بیاید همیشه به بدترین گزینه فکر میکنند. به جای اینکه امیدوار باشند، نا امیدی همهی وجودشان را فرا میگیرد.
مثل همیشه غذا نمیخورند
عادتهای غذایی کودکان هم شبیه بزرگسالان به احساساتشان بستگی دارد. کودکانی که اضطراب دارند، ممکن است به صورت ناگهانی از غذایی که همیشه دوست داشتند، بدشان بیاید و یا نسبت به وعده غذایی خود وسواس زیادی به خرج دهند. کودکان مضطرب تمایل دارند مخفیانه غذا بخورند، در این صورت میتوانند خودشان انتخاب کنند و یا به شکلی که میپسندند غذا بخورند.
مشکلات جسمی پیدا میکنند
بیشتر کودکانی که اضطراب دارند از یک سری مشکلات جسمی هم شکلایت میکنند، مثل سردرد، دل درد، درد ماهیچهها. این علائم ممکن است باعث شود فرزندتان نتواند مدرسه برود یا در کلاسهای فوق برنامهاش شرکت کند. واکنشهای فیزیکی نسبت به اضطراب زمانی در فرزندتان نمایان میشود که او نتواند در مورد احساسش با کسی صحبت کند. شاید شما هم عصبی شوید و تصور کنید فرزندتان ادای مریضی را درمیآورد، اما در واقع این اضطراب است که در پس این علائم نهفته است.
کج خلق میشوند
اگر فرزندتان در تکلم مشکل داشته باشد و یا نتواند احساسش (عاملی که سبب اضطرابش شده) را در قالب کلمات بیان کند، ممکن است تندخو و بداخلاق شود.
مشکلش را بزرگ میکند
تفکرات منفی خودش را بسط میدهد و بیش از حد بزرگ میکند: “من هیچ چیز را درست انجام نمیدهم” و یا “چرا من همیشه اینقدر بدم؟”. فرزندتان ممکن است در توصیف خودش یا احساسش از کلماتی مثل همیشه یا هیچ وقت استفاده کند، والدین هم تصور میکنند “او دارد همه چیز را بزرگ میکند”. اما به جای این کار سعی کنید از طریق همین کلمات با فرزندتان ارتباط برقرار کنید تا بفهمید عامل اضطراب و نارحتی او چیست.
بی دلیل دعوا میکنند
بچههایی که اضطراب دارند معمولا رفتاری خشن و عصبی دارند. ممکن است وسایل خود را بشکنند، تکالیف و کتابهای خود را پاره کنند، با دوستانشان و یاحتی بزرگترهایشان دعوا کنند و درگیری فیزیکی داشته باشند. از جمله نشانههای اضطراب در این مورد این است که اگر از او بپرسیم چرا چنین رفتاری دارد، او قادر نیست دلیل مشخصی برای رفتارش بیاورد. این رفتار عصبی و خشن و بدون دلیل سیگنالی است به والدین که فرزندشان دچار مشکل شده است.
کمال گرا میشوند
بچههایی که اضطراب دارند، دوست دارند همه چیز کامل باشد؛ تکالیفشان، کلاسهایی که شرکت میکنند و یا مرتب اتاقشان را تمیز میکنند. در این مواقع معمولا همه چیز را سیاه و سفید میبینند. یا همه چیز درست و کامل است و اگر چنین نیست پش غلط و اشتباه است. معمولا اضطراب باعث میشود از امتحان کردن چیزهای جدید منصرف شوند، چرا که میدانند وقتی برای بار اول انجامش میدهند نمیتواند درست و کامل باشد. سعی کنید به فرزندتان تفکرات مثبت نشان دهید و او را تشویق به انجام کارش کنید.
مشکل خوابیدن دارند
درست مثل بزرگترها بچههای مضطرب هم وقت خواب نمیتوانند فکر خود را آرام کنند و نگرانیها و اضطرابها به سراغشان میآید. خوابیدن یکی از بهترین زمانهای زندگی است و فرزند شما که مضطرب است نمیتواند از بهترین ساعت زندگی خود استفاده کافی را ببرد. پس اگر فرزندتان مشکل خواب دارد ممکن است دچار اضطراب و استرس باشد.
همیشه در مورد آینده مضطرب هستند
هیچ کس در مورد آینده خبر ندارد. همین ناشناخته بود آینده برای یک عده هیجان انگیز است، اما برای کودکانی که دچار اضطراب هستند ممکن است به کابوس تبدیل شود؛ آنها تصور میکنند تمام اتفاقاتی که در دنیا میافتد خارج از کنترل آنهاست.
اگر اطرافیانشان تجربههای بدی داشتند، تصور میکنند همین تجربههای بد هم برای آنها اتفاق میافتد؛ بنابراین از آینده میترسند. این تجربههای بد ممکن است شامل گم شدن در فروشگاه، تصادف کردن و ... باشد. در این جور مواقع شما نمیتوانید ضمانت کنید که همچین اتفاقی برای آنها نمیافتد، بنابراین کارتان سخت میشود. فقط فضایی را ایجاد کنید که فرزندتان بتواند احساسش را با شما در میان بگذارد.
دوست ندارند از شما جدا شوند
وقتی والدین کودکان یکی دو ساله حتی برای چند ثانیه آنها راترک میکنند، شروع به جیغ زدن و گریه کردن میکنند. بچههایی هم که مضطرب هستند دقیقا همین واکنش را دارند؛ آنها از جدا شدن از والدینشان وحشت دارند.
در واقع در کنار والدین بودن به آنها حس امنیت میدهد. اما این واکنش میتواند به درس و فعالیتهای زندگیشان ضربه بزند. در صورتی که چنین علائمی را در فرزندتان دیدید، به دنبال علت این اضطراب بگردید. حتی میتوانید از مشاور هم کمک بگیرید.
چرا دخترها بیشتر از پسرها دچار اضطراب میشوند؟
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پسر ریلکس کمکار، دختر ممتاز مضطرب. در طول سه دههای که از فارغالتحصیلیام از دانشکده پزشکی میگذرد، به خصوص در ۱۰ سال اخیر، این الگو به شکل فزایندهای در مراجعانم عمومیت پیدا کرده.
در یک نمونه که البته معمول است، والدین مراجعم نگران پسرشان هستند. در مدرسه پشتکار چندانی نشان نمیدهد و نمراتش رو به افت است. با ۱۶ سال سن، بیشتر وقت آزاد خود را به بازیهای کامپیوتری مانند GTA و Call of Duty یا گشتوگذار در اینترنت دنبال عکسهای دخترها میگذراند و البته خوش و خرم است.
اما این پدرومادر هر دو در واقع کاملاً به دختر ۱۴سالهشان افتخار میکنند که دانشآموزی ممتاز با معدل الف و البته ورزشکار است و دوستان زیادی هم دارد. اما وقتی خود این دختر را دیدم به من گفت که خوب نمیخوابد. گفت مثلاً نیمههای شب با احساس پشیمانی از اینکه سر شام زیاد پیتزا خوردهاست، از خواب بیدار میشود. اغلب نفس کم میآورد. حتی اخیراً شروع به صدمهزدن به خود، زخمانداختن به خودش با تیغ کردهاست، روی قسمت داخلی ران پا، جایی که والدینش نمیبینند. او هیچ کدام از اینها را به پدرومادرش نگفتهاست. به ظاهر دختری طلایی است. در درون در حال فروریختن است.
ممکن است شروع ماجرا از احساسی باشد که آنها به ظاهرشان دارند. چند تحقیق در این مورد نشان دادهاند که در هنگام بلوغ، دخترها اغلب از بدن خود ناراضیتر و پسرها راضیتر میشوند. عامل دیگری در این باره به تفاوت بین نحوه استفاده دخترها و پسرها از شبکههای اجتماعی ارتباط دارد. یک دختر بیشتر احتمال دارد که عکسی از خود در لباس جدید منتشر کند؛ در حالی که برای پسر محتملتر است که عکسی ارسال کند که در آن تأکید روی آنچه انجام دادهاست قرار دارد، تا ظاهرش. اگر عکس پسری که جایزهاش را روی صفحهاش گذاشته لایک نکنید، شاید برایش مهم نباشد؛ اما اگر عکس دختری با لباس مهمانیاش را لایک نکنید، احتمال بیشتری دارد که آن را به خودش بگیرد.
دختر دیگری را تصور کنید که در اتاق خوابش تنها نشستهاست. او در اینستاگرامِ دخترهای دیگر میچرخد و آنها را میبیند، در حالی که زیبا به نظر میرسند و خوش میگذرانند و با خودش فکر میکند «فقط اینجا نشستهام و هیچ کاری هم نمیکنم. گند بزنند به این زندگی!»
پسرها، لااقل به سه دلیل، کمتر از دخترها در خطر آثار منفی و صدمهزننده شبکههای اجتماعی هستند. اول، پسرها به ندرت اهمیت زیادی برای نظر بقیه درباره سلفیهایشان قائل میشوند. «من در این لباس چاق به نظر میآیم؟» سوالی است که بیشتر توسط دخترها پرسیده میشود. دوم اینکه پسرها معمولا جذابیت زندگیشان را دست بالا میگیرند. سوم، به طور معمول پسرها زمان بیشتر صرف بازیهای کامپیوتری میکنند تا ویرایش سلفیهایشان برای اینستاگرام و در بازیهای کامپیوتری، برخلاف شبکههای اجتماعی، همه میتوانند نهایتا برنده باشند. اگر شما GTA یا Call of Duty بازی کنید، دیر یا زود، همه ماموریتها و مرحلهها را تمام میکنید.
پدرومادرها هیچ کدام از این عوامل را نمیتوانند به آسانی تغییر دهند. شما به این سادگی نمیتوانید یک دختر را قانع کنید، کمتر به ظاهرش فکر کند یا زندگیاش را جذابتر ببیند یا بیشتر به فکر تمامکردن مأموریتهای GTA باشد تا اینکه چند لایک در اینستاگرام میگیرد. معلوم هم نیست که این آخری، حتی اگر هم اتفاق بیفتد، تغییر مثبتی باشد. پس برای بهترکردن اوضاع برای دخترتان چه کار میتوانید بکنید؟
اگر دخترتان آن دختری است که در اتاق خوابش مینشیند و به عکسهای بقیه دخترها در شبکههای اجتماعی نگاه میکند، شاید اصلا نباید اینقدر در اتاق خوابش باشد. در خانواده نوعی آمریکایی، وقتی بچهها به خانه میرسند، مستقیم به اتاق خودشان میروند و دیگر دیده نمیشوند؛ مگر احتمالا برای وعدههای غذایی. این اصلا عاقلانه نیست. یک خانواده نمیتواند یک خانواده باشد، وقتی بچهها زمان بیشتری به تنهایی در اتاق خودشان میگذرانند تا با اعضای خانوادهشان. اصرار کنید که دخترتان یا پسرتان، هر کاری که در اینترنت میکند را در فضای عمومی خانه انجام دهد، آشپزخانه یا هال. در اتاق خواب نباید چیزی جز تخت خواب باشد: نه تلویزیون و نه پلیاستیشن و نه هیچ صفحه نمایش دیگری. این توصیه رسمی آکادمی پزشکان اطفال آمریکاست.
یک پیشنهاد دیگر: برای زمان شام بجنگید و اجازه حضور گوشی سر شام را ندهید. در یک پرسشنامه از بچهها با پسزمینههای فرهنگی اجتماعی مختلف در کانادا مشخص شد، آنهایی که وعدههای بیشتری با والدینشان صرف میکردند، بسیار کمتر احتمال داشت، با احساس ناراحتی، اضطراب و تنهایی روبرو باشند و بیشتر احتمال داشت به کمک به دیگران و ابراز رضایت از زندگی خود بپردازند؛ اما حواستان به چیزی که سر میز دربارهاش حرف میزنید باشد. بحث درباره نمرات پایین یا نتایج ناامیدکننده امتحانات آن سوی خط قرمز هستند. سیاست بینالملل؟ البته! مبدأ هستی و معنای زندگی؟ حتماً! اما کمبودهای شخصی فرزندتان، طبق قاعده، مناسب مکالمات سر شام یک خانواده با عشق و محبت نیستند.
پیشنهاد سوم: هدست یا هندزفری در ماشین ممنوع. وقتی فرزندتان در ماشین با شماست، شما باید به او گوش بدهید و او به شما، نه به آهنگ. هنر مکالمه را به او آموزش دهید یا بازیهای کلامی کنید یا همه خانواده با هم آواز بخوانید یا از خودتان شعر بسازید. ممکن است مسخره به نظر بیاید، اما کمک میکند.
[البته] اگر دخترتان شبها نمیخوابد، یا به خودش صدمه میزند، شعرهای مسخره سر شام احتمالا درمانی کافی برایش مشکلش نخواهد بود. من خودم برای یک دختری که دچار اضطراب بالینی است، هشیار و عاقلانه، نسخههای دارویی مینویسم. مشاوره حرفهای هم نقش خودش را ایفا میکند، گاهی به جای دارو و گاهی در کنار آن. اما صرفنظر از اینها، دارو هیچ وقت نباید مهمترین قسمت درمان باشد. مهمترین قسمت درمان اولویتدادن به خانواده است. ایجاد پایگاهی امن در خانهای پر از عشق و محبت.
معمولا ماهی های پراسترس زمان بیشتری را در ته مخزن آب می گذرانند، اما زبرافیش های که پروبیوتیک مصرف کرده بودند بعد از قرارگیری در معرض عوامل استرس زا، زمان بیشتری را در نزدیکی منطقه بالای مخزن آب می گذراندند.
به گفته الیزابت برایدا، سرپرست تیم تحقیق، «عوامل استرس زا وارد شده از الگوهای زیست محیطی متداول نظیر تغییر دما هستند از اینرو این تست می تواند در مورد انسان ها هم کارآمد باشد.»
این نتایج نشان می دهد باکتری های موردنظر در روده می توانند شیوه جایگزین مناسبی برای درمان باشند.
به گفته محققان، باکتری های خوب روده می توانند به روند هضم کمک کرده و عملکرد اکوسیستم طبیعی بدن را حفظ کنند و حتی ممکن است به کاهش وزن هم کمک کنند. اما باکتری های بد و مضر، موجب ناراحتی در روده و معده شده و حتی ممکن است عامل بیماری باشند.
این متخصص دیابت به بیان اینکه برای کاهش استرس با روش خوردن غذا میتوانید مواد غذایی استرس را تا حدودی کاهش دهید، عنوان داشت: ماست، شکلات تلخ، مرکبات، بادام، کلم بروکلی، سیر و چای در این رابطه میتواند موثر واقع شود.
خسروشاهی به 8 روش مفید کاهش استرس اشاره کرد و گفت: از قطع ارتباط با دیگران احساس گناه نکنید، تا زمانی که موضوعی برای نگرانی ندارید نگران نباشید و وسیله ای که دارید دوباره نخرید همچنین فکر نکنید که همیشه باید در حال انجام کاری باشید.
وی بیان داشت: حتما از تعطیلاتتان استفاده کنید و حتی اگر میتوانید دور هم با دوستان جمع شوید و بگویید و بخندید، همچنین به هیچ وجه خود را با کسی مقایسه نکنید و فقط خود را با یک هفته پیش خود مقایسه کنید و در صورت نداشتن پیشرفت، تغییراتی در خود ایجاد کنید.
این متخصص دیابت ادامه داد: تمام زندگی خود را روی یک شخص یا یک اتفاق سرمایه گذاری نکنید و یادمان باشد زندگی بدون مشکلات هیچ معنی نخواهد داشت پس با هر توانایی مالی مشکلات با ما هستند و وقتی از پس یک مشکل برمی آییم، لذت میبریم.
متخصص دیابت با اشاره به اینکه اضطراب سبب ترشح هورمون کورتیزول و ماندگاری این هورمون در خون باعث افزایش قند میشود گفت: دیابتیها 2 برابر در معرض این خطرند و باید از اضطراب به شدت دور باشند.
نشانه ها
اصلاً
کمی
تاحدودی
خیلی زیاد
اضطراب، دستپاچگی، نگرانی، ترس
احساس عجیب غیرواقعی یا مبهم بودن اشیا
احساس جدا بودن از تمام یا بخشی از جسم خود
هراس ناگهانی و غیر منتظره
احساس سرنوشت شوم
احساس گرفتگی، فشار روانی
دشواری در تمرکز
پرش ذهن از موضوعی به موضوع دیگر
خیالات هراس انگیز
ترس از دست دادن کنترل خود
ترس از دیوانگی و اختلال مشاعر
ترس از بیهوش شدن
ترس از بیماری جسمی، حمله قلبی یا مردن
ترس از مضحکه شدن یا مورد تمسخر واقع شدن
ترس از تنها ماندن و منزوی شدن
ترس از انتقاد و تأیید نشدن
پیش بینی حوادث وحشتناک
تپش قلب
درد، فشار و گرفتگی در ناحیه سینه
کرختی سرانگشتان دست یا پا
تشویش و دلهره
یبوست و اسهال
بیقراری، از جا پریدن
گرفتگی عضلات
عرق کردن بدون تب
احساس ورم در ناحیه گلو
لرزش و تکان بدن
لرزش در ناحیه ساق پا
احساس سرگیجه، حواس پرتی یا از دست دادن کنترل
احساس خفگی، دشواری در تنفس کردن
درد در ناحیه سر، گردن و پشت
احساس گرما یا سرمای ناگهانی
احساس خستگی، ضعف یا بی حالی
جمع
، درست اسـت اگر اینگونه فرض کنیم که بیشتر ما استرس را به شکلی تجربه کردهایم، چه مربوط به یک ضربالعجل کاری باشد، چه یک اختلاف خانوادگی و یا یک تصمیم مهم. ترسی نفسگیر و محدودکننده که انگار هرگز تمام نمیشود و میتواند بیقرار و مشوشمان کند.
بزرگنمایی، طبیعت بشر اسـت، بنابراین، خیلی وقتها احساسمان درمورد چیزی را بیشتر از مقدار واقعی آن ابراز میکنیم. بیان جملاتی مانند ” این موقعیت مضطربم میکند” و ” این موضوع دارد مرا میکشد”.
بنابراین از کجا بدانیم چه زمانی استرس ما واقعا دارد به چنین شرایطی میرسد؟ دیوید اسپیگل، کرسیدار علوم روانپزشکی و رفتاری در دانشگاه استنفورد میگوید، هرچند تفاوت میان استرس و اضطراب اغلب قابل تشخیص نیست اما نکات قطعی و آشکاری وجود دارند که باید به آنها آگاه باشیم، شامل اینکه این هیجانات چگونه بدن را تحت تاثیر قرار میدهند و علت ریشهای هرکدامشان چیست.
در ادامه، پنج نکتهای را که باید درباره اضطراب و استرس و نحوه مقایسهشان بدانید برایتان میگوییم.
استرس و اضطراب، علائم فیزیکی مشابه زیادی دارند.
به گفته اسپیگل، چه عصبی و پرتنش باشید و چه از چیزی رنج ببرید، احساسات پراسترس و تشویشانگیز هردو منجر به احساس برانگیختگی میشوند. احساسات پرتنش یا تشویشبرانگیز، ضربان قلب را بالا برده، تنفس سریع را موجب شده و باعث کشیدگی عضلات میشوند. زمانی که اضطراب، حملات آسیمگی را در بر داشته باشد این تشابهات کاهش پیدا میکنند چون علائم در نوع خود شدیدتر میشوند، شامل لرز، سردرد، گرگرفتگی و درد قفسه سینه.
دلیل استرس حاد، کاملا با دلیل اضطراب تفاوت دارد
هرچند تداخل حتمی میان استرس و اضطراب وجود دارد، اما به گفته اسپیگل، نهایتا این دو احساس از دو منشا متفاوت میآیند. در مورد استرس، ما میدانیم چه چیزی نگرانمان میکند اما در مورد اضطراب، آگاهی کمتری نسبت به چیزی که مضطربمان میکند داریم(در لحظه) و واکنش نشان دادن تبدیل به یک معضل میشود و شروع میکنیم به احساس اضطراب کردن درباره مضطرب بودن!
بخش عمده اضطراب میتواند ناشی از ترس باشد
فوبیای حوادث، فعالیتها یا موقعیتهای اجتماعی همگی ریشه در وحشت دارند و باعث میشوند وقتی فرد با این عامل استرس روبرو میشود، از اختلا آسیمگی رنج ببرد. اسپیگل اینطور توضیح میدهد که، اضطراب مانند یک گلوله برفی اسـت و ترس را به احساسات تبدیل میکند، کسانی که از این حالت رنج میبرند میخواهند از چیزهایی که ترس و دلهرهشان را دربر دارد اجتناب کنند و همین، اضطراب را تشدید میکند.
مگان دوین، مشاور بالینی، در هافینگتون پست مینویسد و توضیح میدهد که ترس همیشگیاش ازمنبعی ناشناخته، چطور باعث اضطرابی فلج کننده شده بود. او توصیه میکند، برای غلبه بر این ترس با آن شاخ به شاخ شوید و سپس از آنجا شروع کنید.
یادتان باشد فرونشاندن اضطرابتان کوچکترین ارتباطی به این ندارد که آیا چیزی غیرمنتظره روی میدهد یا نه، آرام کردن اضطراب تنها مربوط به آرام کردن اضطراب اسـت! سلسله ترسهای احمقانه، شما را از حضور داشتن در چیزی که هست باز داشته و مطمئنا مانع لذت بردن شما از چیزی که در این لحظه وجود دارد میشود.
هرچند بخش عمده استرس حاد، از مسائل بیرونی ناشی میشود…
اسپیگل میگوید:” در مورد استرس، شما میدانید که با چه چیزی سرکار دارید؛ ضربالعجلی که رو به اتمام اسـت، صورتحسابها، دنبال بچهها رفتن،… . اینها استرسبرانگیزهای بیرونی هستند که میتوانند الویت بندی شده و هرکدام در زمان خودشان مورد رسیدگی قرار گیرند.
اسپیگل توصیه میکند فکر انجام همزمان چندکار را از سر بیرون کنید تا بتوانید استرس را بهتر مدیریت کرده و از این ایده که باید همهچیز را حل و فصل نمایید رها شوید. ببینید چه کاری میتوانید انجام دهید و چهکاری را نمیتوانید انجام دهید. کارهایی را که میتوانید انجام دهید در پیش بگیرید و وقتی کاری را به انجام رساندید تاحدودی خودتان را باور کنید.
اضطراب و استرس معمولا بهجای هم بهکار برده میشوند، اما دو تجربه متفاوت هستند.
از نظر تعریفی، اضطراب و استرس با احساسات جداگانه طبقهبندی میشوند. استرسی که در زندگی روزمرهمان تجربه میکنیم همراه با استیصال و بیقراری اسـت، اما اضطراب معمولا از ترس، ناراحتی و نگرانی ناشی میشود. علی رغم این تفاوتها، بسیاری از افراد از این دو کلمه بهجای هم استفاده میکنند.
در مقالهای در Psychology Today، هریت لرنر، روانشناس و روانپزشک، توضیح میدهد که چرا ما مایلیم راجع به واکنشهای هیجانی، این دو را باهم یکی کنیم:
"در مکالمات روزمره، زبانی از هیجانات را استفاده میکنیم که با آن راحتیم و این با نهاد و شخصیت روانشناسی ما تناسب دارد. من با مراجعهکنندگانی کار کردهام که احساس اضطراب یا ترس را گزارش نکردند: ” من استرس عجیبی دارم…” زبانی اسـت که انتخاب میکنند.
” استرس”، رمزواژهای برای ” کلا ازخودبیخود شدن” آنهایی اسـت که از شناسایی و به اشتراک گذاشتن آسیبپذیری خودشان گریزانند. یا درحالتی دیگر از زبانشناختی نامتعارف، خانمی هنگام درمان به من میگفت، وقتی به این فکر میکرد که لباس عروسی دخترش ممکن اسـت کاملا اندازهاش نباشد، احساس” وحشت محض” میکرده اسـت.
من به اندازه کافی او را میشناختم تا بتوانم ” وحشت محض” را به "واقعا واقعا نگران” ترجمه کنم. واژهنامه احساسی شما هرچه که باشد، هیچکس آن را به اضطراب، ترس و شرمندگی و یا هرنوع سختی و هیجان ناراحتکنندهای تعبیر نمیکند. اما ما از این احساسات هم نمیتوانیم اجتناب کنیم.”
اسپیگل توضیح میدهد:” تفاوت کلیدی بین این دو، حس درماندگی و ناتوانی اسـت. وقتی استرس داشته باشید، میتوانید به امور رسیدگی کنید و آنها را تحت کنترل درآورید. آستینهایتان را بالا بزنید و استرس را مهار کنید تا کمتر احساس درماندگی کنید.”