مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بیوگرافی شهاب مرادی جوانان ما شاید دختربازی بلد باشند، اما عشق بازی بلد نیستند

بیوگرافی شهاب مرادی /جوانان ما شاید دختربازی بلد باشند، اما عشق بازی بلد نیستند

دفتر مشاوره شهاب مرادی ، آدرس تلگرام و اینستاگرام و کلاس مجردها، هیچ بیوگرافی از شهاب مرادی در ویکی پدیا نیست ولی شهاب مرادی متولد ۲۲ اسفند ۱۳۵۰ است و دارای ۲ فرزند پسر به نام های حسین و هادی و یک دختر هدی می باشد.

شهاب مرادی در خندوانههمسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahabحجت الاسلام شهاب مرادی از جمله روحانیون  پر طرفدار دربین جوانان است، که در فصل اول و در شب عید غدیر مهمان خندوانه  بود و در این برنامه درباره لزوم ترویج مهربانی و آثار خنده در زندگی عمومی با رامبد جوان به گفت‌وگو پرداخت.
لازم به توضیح است که به مناسبت میلاد امام حسن(ع)  برنامه خندوانه امشب به صورت ویژه پخش خواهد شد.

telegram.me/moradishahab

حجت الاسلام شهاب مرادی، کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان با اشاره به مشکلات دختران برای ازدواج در سن بالا، هشت راهکار را برای حل این مشکل ارائه کرد.
به گزارش مهر، چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن ۳۷ سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام ۱۱۸ هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است.
همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab
instagram moradishahab
این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختری ۳۷ ساله و مجرد، دارای بالاترین مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه کشور، دارای یک شغل خیلی خوب دارم و استقلال مالی در زندگی هستم. با پدرو مادر پیرم زندگی میکنم و از نظر خانوادگی زندگی سطح متوسط رو به پایینی داریم. خانواده ای مذهبی و مقید دارم هیچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طریقی عمل نکردم که جلوه گری باشد…
از زمان دبیرستان خواستگارانی داشتم ولی به دلایل زیر هنوز ازدواج نکردم:
*اوایل می گفتم می خوام برم دانشگاه و رد می کردم.
*کمی بعد تر به دلایل بچه گانه آنها را رد می کردم .
*چند سال بعد جدی تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خیلی از آنها از نظر معیارهای اصلی و مهم با من همخوان نبودند.
* مواردی هم بودند که خودشان دیگر پیگیری نمی کردند.
*کمی که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد.
الان خیلی احساس تنهایی می کنم و واقعا نیاز عاطفی دارم که ازدواج کنم اما نمی توانم از معیارهایم پایین بیایم که مهمترین آنها ایمان، شخصیت، اخلاق، تطابق فرهنگی، تناسب سنی و تا حدودی تحصیلی، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است.
شما راهنمایی کنید چه کنم. من که به عنوان یک خانم نمی توانم پا پیش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتی غرورم اجازه نمی دهد با کسی از اطرافیان مطرح کنم و مثلا بگویم مورد مناسب می شناسند یا خیر، عزت نفسم چه می شود؟ پس چه کنم؟
همسریابی اینترنتی را هم با توجه به پیامدهای احتمالی کار درست و معقولانه ای نمی دانم اگر چه از سر استیصال چند بار این فکر به ذهنم رسیده… نظر شما چیه؟ در هر حال بگویید چه کنم؟
۸ توصیه مرادی برای حل مشکل
شهاب مرادی نیز پس از بررسی مشکلات این دختر جوان و به دلیل اینکه افراد زیادی با مشکل او رو به رو هستند هشت راهکار را برای حل این مشکل پیشنهاد کرد. وی در بخشی از این توصیه‌ها با پیشنهاد چند دیالوگ، توصیه کاربردی خود را با سبکی ابتکاری تکمیل کرده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
۱ــ نگرانی شما در مورد تاخیر در ازدواج خردمندانه و منطقی است.
۲- بی تردید ازدواج مهم است اما مسلما همه زندگی نیست! اجازه ندهید نگرانی از این مسئله تمام زندگی شما را مختل کند. بین یک دختر خانم مجرد با مشکلات روحی و خُلقی و یک دخترخانم مجرد با روح و روان سالم حتما سلامت را انتخاب کنید و مراقب سلامت روح و جسم تان باشید. کم نیستند افرادی که در سنین بالا ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. اگر احساس ناخوشایند و یا افکار آزاردهندی دارید و ناامیدی یا حس افسردگی که در پیام قبلی بیشتر به آن اشاره کردید مانع انجام عملکردهای شماست و آرامش شما را مختل می کند حتما به مشاوری متدین مراجعه کنید.
۳ – شاید یکی از علل عدم حضور خواستگار با توجه به شرایطی که شما دارید سطح بالای تحصیلات و موقعیت اجتماعی خوب شما است و نگرانی آنها از بابت بالا بودن سطح توقعات شما که دور از ذهن نیست و حتی برخی از خواستگارهای بالقوه در چنین شرایطی در قبال دختر خانمی با شرایط تحصیلی و اجتماعی شما -شاید- احساس حقارت می کنند.
۴ – لازم است با توجه به سن و شرایطِ امروزتان، دوباره تمامی معیارها و ملاک ها و سلیقه های خود را بازبینی کنید و با حفظ مبانی ملاک ها و معیارها و حتی برخی سلیقه ها را تعدیل و به روز کنید.مثلا بر اساس معیارهای ۲۰ سال پیش شما خواستگار امروزتان با تفاوت سنی ۴-۳ سال، باید ۴۱-۴۰ ساله باشد و حتما مجرد. اما اولا این معیار امروز برای یک دوشیزه ۳۷ ساله، واقع بینانه نیست! ثانیا احتمال مشکلات شخصیتی برای پسر ۴۰ ساله مجرد به مراتب بیشتر از یک مرد ۴۰ ساله ایست که تجربه طلاق دارد.
۵ – نسخه ی به روز شده معیارها و ملاک هایتان را در خلال صحبت هایتان راحت با دوستان و نزدیکان و اطرافیان در میان بگذارید،نقش آنها را به عنوان معرف نادیده نگیرید. روشن است که منظورم درد دل با بدخواهان و دشمنان نیست!
۶- به صورت غیرمستقیم درصحبت هایتان عدم مخالفت تان را برای ازدواج ابرازکنید. مثلا در مورد خواستگاری که -مثل دشمن فرضی- به علت بی نماز بودن او را رد کردید صحبت کنید و با دیالوگی مانند این شماره ۵ را هم اجرایی کنید: «یکی دو جلسه صحبت کردم مرد محترمی بود و من مشکلی با شرایط سن و سالش نداشتم تقریبا از من ۱۳ سال بزرگتر بود اما خب متاسفانه نمازخون نبود و اظهار بی اعتقادی کرد. من هم ردش کردم» یا «خواستگار محترمی بود با اینکه تجربه یک عقد و طلاق داشت اما با این موضوع مشکل چندانی نداشتم ولی اصل موضوع این بود که در مورد شُربِ خَمر اظهارات مناسبی نداشت و گفت نمی تونه قول بده که هیچ وقت مشروب نخوره! خب شرب خمر هم می دونی یه خطِ قرمزِ جدی است. من هم ردش کردم» دو سه تا از این اظهارات را می توانید بیان کنید و اگر مصداق ندارد به نحوی بیان کنید که اصلا دروغ و کذب نباشد این طوری: « من که با ازدواج مشکلی ندارم اما از شما می پرسم به نظرت اگر دختری توی شرایط من خواستگاری داشته باشه که خدای ناکرده مشروب خور باشه و حاضر هم نیست توبه کنه اون دختر باید قبول کنه؟ ــ اگر طرف صحبت شما با پُر روی گفت: بله قبول کنه و دلیل و توجیه اورد، شما هم محکم بگید: نه رسول خدا صریحا نهی کرده از چنین ازدواجی» و …
۷- مراجعه به مشاور برای پاسخ نهایی مثبت یا منفی به خواستگار را برای خودت لازم و ضروری بدان. دقت بفرمایید حتی پاسخ منفی. و خیلی به صرفه است مشاورتان ثابت باشد. مومن و از لحاظ تاهل و خانوادگی موفق و شاداب.
۸- از دعا و توسل غافل نیستید خوب است. از خدا بخواهید که همسری مناسب و لایق نصیب کند که لیاقت شما را داشته باشد. برای امر ازدواج توسل و نذر به امام هادی علیه السلام مجرب است. نذر ایشان کنید.

حاج ابراهیم مرادی پدر حجت الاسلام شهاب مرادی در فروردین ۱۳۹۴ درگذشت.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab

پاسخ تند خسرو معتضد به شهاب مرادی

خسرو معتضد به انتقادات اخیر شهاب مرادی از سریال «معمای شاه» پاسخ‌های تندی داده است.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab

خسرو معتضد به انتقادات اخیر شهاب مرادی از سریال «معمای شاه» پاسخ‌های تندی داده است.

به گزارش ایسنا، «تماشاگران امروز» نوشت: این روز‌ها که سریال «شهرزاد» و «معمای شاه» به عنوان دو پروژه تاریخی موضوع صحبت محافل و سوژه مطبوعات شده و بازار مچ‌گیری از سریال‌های تاریخی داغ است‏، ما هم به دنبال گفت‌و‌گو با خسرو معتضد درباره سریال معمای شاه، خواستیم جانب انصاف را رعایت کنیم و درباره ایرادات تاریخی سریال شهرزاد اطلاعاتی کسب کنیم.

از آنجایی که به جز خسرو معتضد «کار‌شناس فنی تاریخ»(!) دیگری وجود نداشت باز هم سراغ او رفتیم. اما معتضد گفت که به خاطر کمبود وقت نه‌تنها این سریال را نمی‌بیند، بلکه سریال‌هایی را که از تلویزیون پخش می‌شوند هم نمی‌بیند. پس موضوع گپمان شد آخرین خبر داغ این روزها یعنی انتقاد تند و تیز و دور از انتظار شهاب مرادی از سریال محبوب معتضد. جواب‌های او ما را شوکه کرد.

صحبت‌های شهاب مرادی درباره سریال معمای شاه را شنیده‌اید؟

بله! اتفاقا ایشان با من هم دوست است. هفته پیش آمده در تلویزیون گفته سریال معمای شاه ایراداتی دارد. ایشان که اطلاعات تاریخی ندارد، برای چه درباره سریال تاریخی اظهارنظر کرده است؟ من شنیده‌ام که گفته در این سریال روابط زن‌ها و مرد‌ها نشان داده می‌شود. خب این واقعیت است! در تاریخ آمده … اینها مطالبی است که ملکه ثریا در کتاب «کاخ تنهایی» که «لویی والنتین» نوشته، گفته است. خب آقای شهاب مرادی که تاریخ نمی‌خواند برای چه این حرف را زده و ایراد گرفته است.

پس انتقاد‌های ایشان را اساساً وارد نمی‌دانید؟

او فقط کتاب‌های خودش را می‌خواند. گفته من به بچه‌هایم گفته‌ام این فیلم را نگاه نکنند. خب بچه‌های شما این سریال را نگاه نکنند‏، در فضای مجازی که مطالب خیلی بد‌تر و کثیف‌تری هست. او گفته این فیلم اخلاق مردم را فاسد می‌کند. خب آقای ورزی که معلم اخلاق نیست‏، فقیه نیست‏، ‌عالم نیست. ورزی یک فیلمساز است. به او گفته‌اند این فیلم را بساز، او هم ساخته است. اگر بخواهد فیلم تاریخی محض بسازد که کسی نگاه نمی‌کند! برای همین یک داستان ملودرام هم در کنارش روایت می‌کند.

کسی با درام سریال مشکلی ندارد، ‌ به بخش‌های تاریخی ایراد وارد می‌کنند…

بخش‌های تاریخی این سریال واقعیت است و اتفاق افتاده. آقای مرادی قبول ندارد، برود کتاب تاریخ بخواند. اسدالله علم در شش جلد کتابش می‌گوید،‌ شاهنشاه امروز اراده فرمودند فلان دوشیزه از سوئد آمد، ‏فلان دوشیزه از نروژ آمد. شاه که امام معصوم نبوده استغفرالله! خب همین کار‌ها را کرده که حکومتش از بین رفته است. اغلب کسانی که به قدرت می‌رسند این کار‌ها را می‌کنند. الان هم همین آقازاده‌ها و میلیونر‌ها این کار‌ها را می‌کنند. نمی‌شود زن را از تلویزیون حذف کرد. نمی‌شود بگوییم چهره زن را نشان ندهند.

ایشان ایرادهایی به باورناپذیری سریال گرفته‌اند؛ یک بخشش هم اطلاعات تاریخی است.

اطلاع نداشتن از یک موضوع نباید باعث نفی آن بشود. خب من هم اطلاعات فقهی ندارم. سوالاتم را از عالمان فقهی می‌رسم. آقای عزیز! شما در تلویزیون می‌گویید من این برنامه را نمی‌بینم، شما هم نبینید. خب این برنامه با سرمایه این مملکت ساخته شده و تاریخ این مملکت را روایت می‌کند. وظیفه ندارد که از شاه تعریف کند.

بد مطلق هم باورپذیر نیست. به نظر شما نمی‌شود سفید و سیاه را با هم گفت تا اثر باورپذیر شود؟

بله! آنها خوبی‌هایی هم داشته‌اند، اما در زمان خودشان به اندازه کافی گفته شده است… هر جا شاه می‌رفت به دست و پایش می‌افتادند. اما اینها را شما نمی‌توانید در تلویزیون بگویید. چون مردم می‌گویند پس چرا انقلاب کردید؟ شاه اگر خوب بود که سقوط نمی‌کرد. در آن زمان مردم از رفتن شاه گریه خوشحالی کردند.

دقیقا بگویید کدام حرف آقای مرادی اشتباه بوده؟

این آقا گفته سفیر آمریکا به رضا شاه دستور داده. آقای مرادی! شما هنوز نمی‌دانی در زمان رضاشاه سفیر آمریکا عددی نبوده. اصل، سفیر انگلیس بوده است و او دستور داده. تو اگر می‌توانی سفیران انگلیس در ایران را نام ببر! من بگویم؟ سِر هرمان نورمن، سر رابرت کلایو، ریدر ویلیام بولارد، سر هوراس سی‌مور، نیکلاس جان برینگتون و… (و همچنان ادامه می‌دهد) تازه الان هیچ کتابی هم جلوی من نیست! تو که درباره سریال تاریخی اظهار نظر می‌کنی، باید اطلاعات اولیه داشته باشی. شما برو حرف خودت را بزن. شما ۱۰ سال است برنامه اخلاق در خانواده و آیینه‌خانه را اجرا می‌کنی اما چقدر در این سال‌ها آمار طلاق پایین آمده؟ چقدر جنایات کمتر شده؟ خوش‌صحبتی، خوش‌قیافه هم هستی، باید حرف‌هایت روی مردم اثر گذاشته باشد، پس چرا هنوز در صفحه حوادث روزنامه‌ها پر از خبرهای جنایت‌های فجیع‏ همسرکشی‏ و خیانت است؟ به اینها پاسخ بده.

 همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab

شهاب مرادی: جوانان ما عشق ورزی بلد نیستند

هفته نامه تماشاگران امروز: روحانی به روز می خواهید؟ شهاب مرادی. خوش رو و جوان پسند می خواهید؟ شهاب مرادی. آشنا به رسانه و رگ خواب مخاطب می خواهید؟ شهاب مرادی. این خصوصیات و خیلی ویژگی های دیگر، از حجت الاسلام شهاب مرادی چهره و شخصیتی خاص ساخته است. کسی که با فالوئرهای بسیار در فضای مجازی، فرد محبوب رسانه های رسمی هم هست. یک روحانی به شدت رسمی که خوب بلد است مفاهیم عمیق سنتی و انتقادبرانگیز را در یک بسته بندی فوق العاده شیک، جوری ارائه کند که حتی مخالفانش هم مرعوب شوند.

شهاب مرادی که حتی اسمش هم جذابیت لازم را برای تبدیل شدن به سلبریتی طیف های مختلف و متضاد دارد اما، می گوید آنچه او ارائه می دهد شائبه ای نباید برانگیزد. نه علاقه اش به پیگیری سینمای هالیوود و موسیقی و انتقاداتی که به محدودیت ها و فیلترینگ و پارازیت وارد می کند و نه اصرارش بر شکل سنتی ازدواج و فرزندآوری و رعایت شعائری که دگراندیش ها و نواندیشان دینی بر نمی تابند.

شهاب مرادی که علاقه اش را به تکنولوژی و مظاهر یک زندگی مرفه و شیک پنهان نمی کند و در عین حال همان نگاه بدبینانه و سختی را به آمریکا و غرب دارد که میان جدی ترین اصولگرایان می توان سراغ کرد. اما هرچه هست، او امروز چهره ای مطلوب و کاملا قابل اعتماد برای همه ارکان و نهادهای کشور است و چنان اعتماد به نفسی دارد که می گوید اگر نامزد حضور در مجلس شورای اسلامی شده بود هر دو جناح او را در فهرست های شان می گذاشتند. ادعایی که البته معلوم نیست چقدر به واقعیت نزدیک است.

چیزی که در دو سال گذشته شهاب مرادی را در راس خبرها نگه داشته، فعالیت های اینستاگرامی یا حرف های جوان پسندش در تلویزیون نبوده؛ حضورش در راس زمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران بوده که رسانه ها و کاربران فضای مجازی مهم ترین خروجی و دستاورد آن را تعطیلی آموزش موسیقی در فرهنگسرا دانستند. تصمیماتی تندروانه که در زمان وقوع، منتقدانش را واداشت تا بگویند، بفرمایید! این هم از آقای مرادی.  مرد خوش صحبت تلویزیون که موقع تصمیم گیری که شد، ماهیت و افکار بسته اش را به نمایش گذاشت.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab

خود شهاب مرادی اما در این زمینه حرف های متفاوتی دارد. بخش بیشتر توضیحاتش درباره مشکلاتی که در زمان حضور در شهرداری داشته، آ، د رکورد است و غیرقابل چاپ. اما بخشی از آن را برای اولین بار در این مصاحبه می خوانید؛ همان طور که صحبت هایش را درباره فرهادی و شجریان و صدا و سیما و خیلی چیزهای دیگر اینجا می خوانید. صبحت های یک روحانی را که سابقه حضور در وزارت کشور دوران مصطفی پورمحمدی، معاونت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، هیات منصفه دادگاه مطبوعات را، در کنار کارهای فرهنگی و برگزاری کلاس های خانواده و ازدواج امروزش، یکجا دارد. حرف هایش ممکن است او را به آنها که کمتر می شناسندش و درباره اش پیش داوری دارند، بیشتر معرفی کند. شاید هم ابهاماتی را که این آخوند خوش خلق و صمیمی و مطلقا حکومتی بر می انگیزد، بیشتر کند.

دستاویز ما برای این گفت و گو پرده برداری از راز و رمز محبوبیت شهاب مرادی بود. اصرار ما بر اینکه او به هر حال سلبریتی است و البته مصائب و البته امتیازات- شهرت را تجربه کرده است، و ناخرسندی خودش از لفظ سلبریتی. اگرچه تایید می کند که محبوبیت اش پیر و جوان و مسجد و خیابان نمی شناسد. این را سر همان قرارمان برای مصاحبه می شد به خوبی لمس کرد. وقتی که عکاسی از او در یک خیابان نسبتا خلوت، به جمع شدن عابران منجر شد و ماشین های عبوری هرکدام بوقی برایش زدند و جمله گفتند و خلاصه برای بیرون کشیدنش از این معرکه مشقتی کشیدیم!

همین چند دقیقه ای که در خیابان رو به روی دفتر ما بودید تا به اینجا آمدید، هرکس نمی دانست هم می فهمید که شما چه اوضاعی دارید. به نظر می رسد با این تنوع طرفدار و مخاطب کلا زندگی اجتماعی سختی دارید؟

من این مساله را پذیرفته ام. بیشتر از اینکه بخواهم ارزیابی کنم شهرت سخت است یا آسان، دلپذیر است یا دل آزار، آن را پذیرفته ام.

تاحالا پیش آمده که حوصله نداشته باشید و بخواهید از این مساله فرار کنید؟

گاهی آدم یک کار اورژانس دارد. مثلا بچه بغل آدم است، حالش بد شده، روی لباسش بالا آورده… اتفاق افتاده در این حالت داشتم به اورژانس بیمارستان می رفتم، طرف آمده سوال می پرسد. می گویم بچه! می گوید خب حاج آقا ما هم سهم داریم!

الان این خاطره واقعی بود؟

بله. بدترش هم پیش آمده. در تشییع جنازه مادربزرگم در خیابان که به دنبال جنازه می رفتیم، چند بار من را نگه داشتند که سوال بپرسند. یا در روضه یا در زیارت و… هستی، می آیند سوال می پرسند. مثلا یک بار می خواستم به تاجیکستان بروم. دو ساعت بین دو پرواز تهران مشهد، مشهد دوشنبه فرصت داشتم تا به حرم بروم. همان جا سوال می پرسند. گاهی سوال های مهم و حیاتی و گاهی هم سوال های غیرضروری می پرسند.

پس حسابی شاکی هستید!

نه اصلا. گفتم که پذیرفته ام. البته بعضی ها هم برای اینکه بگویند ما خیلی مهم هستیم مدام بهانه می آورند که «سخت است»، می گویند «ما خیلی معروف هستیم و مردم مدام می خواهند سوال بپرسند و عکس بگیرند» و «از زندگی افتادیم، این خیلی سخت است»، «با بچه های مان پارک هم نمی توانیم برویم» و… ولی من از آن دسته نیستم. قبول دارم که این شرایط سخت است اما خودمان این شکل از زندگی را انتخاب کردیم. مثلا در بعضی سفرهای هوایی داخل و خارج تمام مدت مشغول جواب دادن به دیگران هستم ولی وقتی با ماشین با خانواده به جایی می رویم، خودمان پنج نفر داخل ماشین هستیم و خیلی هم به ما خوش می گذرد.

کسانی که از شما سوال می پرسند چطور افرادی هستند؟ شما را اذیت می کنند؟

تقریبا از تمام اقشار. تفاوتی که وجود دارد به چهره ها مردم صرفا ابراز علاقه می کنند اما شرایطی که من دارم در کنار ابراز لطف، خصوصی ترین هیجانات و مسائل درونی خودشان رادر کمترین زمان و بیشترین هیجان بیان می کنند و انتظار وقت گذاشتن دارند، شاید در کنارش عکس هم بگیرند و یادگاری بخواهند اما اصل قصه درددل یا مشاوره و مطالبه راهکار است.

تصوری که قبل از معمم شدن این بود که ارتباطات سطحی یا گاهی توهین و سرکار گذاشتن باشد. در ابتدا گمان نمی کردم ارتباطات انقدر جدی و عمیق باشد. مثلا یک مرد ۶۰ ساله شخصی ترین نگرانی ها یا مهم ترین راز زندگی اش را ظرف چند ثانیه به آدم می گوید؛ مثلا اقرار به دزدی، ظلم به اطرافیان و… و این بیشتر از هر چیز نیازمند دوست داشتن قلبی مردم، حوصله و احترام گذاشتن به هیجانات هرچند نابجای آنهاست.

چه زمانی توهین ها بیشتر بود؟

بعد از فیلم مارمولک جوی وجود داشت اما دیگر دوره اش تمام شده.

یعنی شما به آن فیلم گلایه داشتید؟

خود فیلم مارمولک در این که فحش بدهند یا اهانت کنند تاثیر داشت.

شما جزو منتقدان آن فیلم بودید؟

نکته ای هم که به آقای تبریزی و هم به آقایان محمدی و پرستویی عزیز گفتم این بود که اگر اسم فیلم، مارمولک نبود، مثلا رضا یا توبه بود، اصلا حاشیه ای ایجاد نمی کرد. از نظر محتوایی هم خود رضا کاش در آخر فیلم باز به فکر رفتن از ایران نبود و اگر توبه می کرد و برمی گشت خیلی بهتر بود. و یا در رفتار آن خانم که توبه می کند هم یک نوع آشفتگی روانی می بینیم. به نظرم نمی رسید که متحول شده.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab


در نهایت شما می گویید بازتاب خوبی برای روحانیت نداشت؟

اساس پرداختن به روحانیت و نقد آن امر مثبتی است اما این فیلم به صورت مقطعی بله. واکنش خوبی را به دنبال نداشت.

این ارتباط مردمی که می گویید جایی که روحانیت به سمت مسوولیت می رود، سخت می شود.

مگر مدرس نبود. هم، شانی مثل شورای نگهبان داشت، هم شان نمایندگی داشت و هم در پایین تر از مجلس در مدرسه سپهسالار درس می داد. امام (ره) در آن زمان به کلاسش رفته بودند و می فرمودند وقتی درس می داد اصلا به نظر نمی رسید مسوولیتی دارد. با مردم ارتباط داشت.

الان یک روحانی که باید با چهارتا محافظ این طرف و آن طرف برود چطور می تواند با مردم ارتباط داشته باشد؟

پاسخ به این پرسش نیازمند تحلیل است. بعضی هایش تحلیل های امنیتی دارد. ببینید وقتی دانشمند هسته ای را ترور می کنند، آن وقت در هر سطحی، آدمی که در سیستم کلی ترقی هسته ای برای ما نقشی ایفا می کند باید از او محافظت شود. موضوعی که در بادیگارد نقد می شود. به همان میزان که فرد، محدود شود و نتواند عادی زندگی کند، در نشاط و کارایی او تاثیر می گذارد.

الان حرف من را تایید می کنید؟

بله. تایید می کنم و می گویم از اهداف این ترورها فقط حذف فیزیکی نبوده است. می خواهند هزار نفر دیگر را هم بترسانند و طبیعتا در فاز بعدی، بخشی از کارایی اجتماعی آن هزار نفر از بین می رود.

می خواهیم برگردیم به فضایی که دور یک روحانی به وجود می آید. شما گفتید تعبیر سلبریتی را دوست ندارید. ولی این یک واقعیت است. سلبریتی هم باید مصائب شهرت را بکشد. شما خودتان به پارک و سینما می روید؟

با خانواده و دوستانم سینما می روم. بعضی وقت ها که یک فیلم را خیلی دوست داشته باشم، شده که سینما را دربست کردیم و رفتیم فیلم را دیده ایم.

یک دوره ای (شهرداری) دست تان باز بوده؛ هر وقت می خواستید به سینما بروید سالن دربست می گرفتید.

همان زمان هم بلیت می خریدیم و می رفتیم.

مثلا کدام فیلم را خیلی دوست داشتید؟

شیار ۱۴۳٫ یک بار رد کارپت را هفت، هشت نفری با دوستانم رفتیم و دیدیم. خیلی هم همه خسته بودیم ولی گفتم من این فیلم را ندیده ام و باید ببینم.

همه فیلم ها برای تان این طور است که باید حتما ببینید؟

اغلب فیلم ها را می بینم. الان بیشتر فیلم های اسکاری ۲۰۱۵ را دیده ام.

این ارتباط با مردم را شما در دنیای حقیقی و مجازی دارید. سایت تان هم خیلی پربازدید و فعال است. گرچه اخیرا کمتر فعالیت دارید. سایت و اینستاگرام تان را که می بینیم گاهی به نظر می رسد از بعضی مسائل و سوال های تکراری و بعضی رفتارها دلزده می شوید.

بعضی مخاطبان من در اینستاگرام می گفتند ما اینجا اعصاب مان خرد می شود، نمی آییم.

اینستاگرام فضای نامطلوبی دارد. قبول دارید؟

زمانی که من با اینستاگرام آشنا شدم، تعداد کمی در دنیا آن را می شناختند و در ایران که خیلی کمتر. بعضی ایرانی ها که عکس از نیمرو، کله پاچه و جوجه  کباب می گذاشتند. آن طرفی ها هم جوراب شان را با لباس های دیگرشان می گذاشتند و عکس می گرفتند که این لباس های من است. من جزو اولین آخوندهایی بودم که به اینستاگرام آمدم. با یک آزمون و خطا آن را شروع کردم. اینستاگرام در ایران خیلی گرفت.

برای اینکه فیلتر نبود.

حضور اقشار مختلف خودش موجب کنترل اجتماعی می شود و فرهنگ آن محیط را می سازد.

حضور امثال شما هم در فیلتر نشدن اینستاگرام موثر بود؟

رد نمی کنم.

وارد اینستاگرام شدید و…

کاربرد اینستاگرام برای کاربر خیلی راحت است. شما ببینید من برای ساختن سایتم چقدر وقت و هزینه گذاشتم. چقدر حرص خوردم. چقدر اذیت شدم. شاد تعجب کنید که پولم را هم خوردند (خنده). سال ۸۶ طرف ۵۰۰ هزار تومان از من گرفت که یک کاری انجام بدهد. رفت و تلفنش را هم خاموش کرد. چون  من همه کارهایم را هم خودم انجام می دهم.

ادمین ندارید؟

نه.

اعتماد ندارید؟

من می گویم وبسایت، شخصی است و من باید خودم کارهایم را انجام بدهم. بعضی ها می نویسند وبسایت شخصی حجه الاسلام استاد فلانی! اینکه دیگر وبسایت شخصی نیست. کسی که به خودش نمی گوید حجه الاسلام. مثل اینکه پیغامگیر تلفن خانه شما این باشد که منزل صاحب قلم نامدار، سردبیرمجله تماشاگران… اینکه درست نیست. وبسایت مثل ایمیل می ماند. مگر ایمیل شما را شخص دیگری چک می کند؟ هیچ کس به مدیریت سایت و اینستاگرام من دسترسی ندارد.

سخت می شود. زمان زیادی می خواهد.

مدیریت زمان مهم است.

این را یکی از وظایف خودتان می دنید.

بله. بالاخره این هم نوعی ارتباط است.

مدیریت کامنت های اینستاگرام خیلی سخت است.

همه را می خوانم و هرکس به من یا به دیگران بی ادبی کند، بلافاصله بلاکش می کنم.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab


پست هایی هم داشته اید که خیلی واکنش منفی داشته و حذف شان کرده باشید؟

ببخشید، اینجا پلیس فتاست؟ (خنده)

یک پست درباره «فرزند بیشتر» گذاشت که خیلی بازخورد منفی داشت.

قبول ندارم، آن پست هنوز هست. آن چه شما بازخورد منفی برداشت می کنید، مشارکت و اظهارنظر واقعی مخاطب است که اتفاقا بسیار برایم ارزشمند است. هیچ وقت انتظار ندارم همه با من موافق باشند و این اظهارنظرها ذات یک رسانه واقعی است. ما باید به انتقاد گوش بدهیم یا نه؟ کسانی که توهین را می پذیرند کسانی هستند که گدایی توجه می کنند. مخاطب من در فضای مجازی باید ادب را رعایت کند و نظرش را هم واضح بگوید.

خب یک وقت بازخورد اجتماعی منفی دارد و مردم با نظر شما موافق نیستند.

هدفم همراهی گرفتن نیست. گاهی هدفم فقط این است که از مردم نظر بگیرم.

وقتی اینقدر نظر منفی می گیرید برای تان تامل برانگیز نمی شود که شاید دارید اشتباه می کنید؟

در مسیر نسل و نسل آوری، جمهوری اسلامی خطا کرده.

خطایش چه بوده؟

فرزند کمتر زندگی بهتر. یک زمانی مخالفت با این حرف، سخن ضدانقلابی تلقی می شود. ما در کلاس مجردها درباره این موضوع صحبت کردیم. سال بعدش آقا در این باره صحبت کردند ولی هنوز هم فرمان کلی کشور در دستگاه های اجرایی، قانون گذاری و فرهنگی به سمت فرزند بیشتر نرفته.

دلیلش این نیست که از نظر ظرفیت کشور…

آن ظرفیت را باید ایجاد کنند. آگاهی مردم نسبت به این موضوع باید افزایش پیدا کند. بخشی هم راست می گویند. مشکلاتی وجود دارد که وزارت بهداشت و مجلس باید آنها را برطرف کنند. ما می گوییم که الان در نقطه طلایی جمعیت هستیم، اگر ضریب زاد و ولد بالاتر نرود، حتما با یک حالت سینوسی پایین می آید. در نتیجه جوان در کشور خیلی کم می شود و در نهایت ما یک کشور پیر و فرتوت می شویم. آیا من باید درباره این موضوع حرف بزنم یا نه؟ حتما باید به این فکر  کنم که وقتی حرف می زنم همه برایم کف بزنند؟

چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت می گذارید؟

شاید همین میزان وقت را خیلی ها بی هدف به وبگردی یا در شبکه های اجتماعی یا دیدن سریال های تکراری بگذرانند. من فضای مجازی را دنیای حقیقی می دانم. گذشت آن زمان که مردم خودشان را در فضای مجازی پنهان می کردند. هر کس باید با اسم و فامیل خوش در فضای مجازی باشد. بعد هم ادمین یعنی چی؟ یک وزیر یا باید صفحه داشته باشد یا نه. اگر صفحه دارد خوش باید پست بگذارد و خوش هم نگاه کند. فوقش بدهد به بغل دستی اش بگوید اگر دیدی کسی فحش داد بلاکش کن.

شهاب مرادی که همیشه بازخورد مثبت می گیرد و اغلب با قربانت بروم و فدایت شوم و یک ماچ بده رو به رو می شود…

من در سایتم ۱۶۰ هزار ایمیل داشتم، به اندازه انگشتان دست هم فحش در آنها نبوده. این با تصور روز اول من در سال ۸۵ و یا تصور دیگران خیلی متفاوت است. پیام های اغواگرانه هم شاید دو سه پایم بیشتر نبوده.

در این فضای مثبت وقتی یک پست می گذارید و مردم بازخورد منفی نشان می دهند، همیشه از قبل انتظارش را دارید یا شگفت زده هم می شوید؟

بعضی اوقات هم واقعا شگفت زده می شوم و به آن فکر می کنم. مثلا ظهر جمع یک پست گذاشتم که الان آیینه خانه پخش می شود. یک ساعت هم کامنت ها را جواب دادم و بعد رفتم وضو گرفتم. آمدم گوشی را نگاه کردم دیدم یک نفر ۱۰۶ بار زنگ زده. یک بار دیگر زنگ زد. گوشی را برداشتم. یک آقای گفت حاج آقا سلام، خیلی برنامه خوبی بود، فلان موضوع و فلان موضوع را به مسوولان بگو و… خیلی برایم جالب بود.

از لیست تماس های اسکرین شات گرفتم. این هم برایم جالب بود که با پیش شماره های مختلف در یک بازه زمانی با من تماس گرفته بودند و این ۹۱۳ هم ۱۰۶ بار تماس گرفته بود. این اسکرین شات را در اینستاگرام گذاشتم. برای خودم جالب بود که چطور توانسته در نیم ساعت ۱۰۶ بار تماس بگیرید؟ نرم افزاری روی گوشی اش داشته؟ انتظار هر چیزی داشتم جز اینکه کل موضوع بشود اعتراض به اسکرین شات و اینکه «چرا اپل داری»؟! یک نفر نگفت چه جالب در این لیست، هم ۹۱۱ هست، هم ۹۱۳، هم ۹۱۴ و…

شما یک جا گفته بودید جامعه ما معنوی است ولی به نظر ما غیرمعنوی است. جامعه خشن و بی اخلاقی است.

بعضا افراد متدین مانند شما ممکن است با دیدن برخی مظاهر بی اخلاقی و بی دینی در جامعه، تحت تاثیر خشمی بسیار درونی و با مکانیزم تعمیم، از این برداشت ها داشته باشد که با واقعیت و آمار فاصله دارد، اما حاکی از خوب بودن خودشان است. اما اگر خالی از خشم و نگرانی و به دور از ترس نگاه کنیم همچنان موارد بسیاری برای ستایش این مردم از جنبه دین و اخلاق وجود دارد. بحث مفصلی می شود.

در صفحه تان بین مخاطبان بگومگو هم دارید؟

به نسبت دیگر صفحات بگومگو در صفحه ام خیلی کم است اما نباید فراموش کرد که اصل این بگومگوها چه در حالت شدید آن در برخی صفحات که باعث می شود فرد صفحه خود را ببندد و از اینستاگرام خداحافظی کند، یا مثل صفحه من که رنگ غالبش سلام و صلوات والتماس دعا و… است، ارتباط مستقیم با طلاق ها و قهرها دارد. تازه طلاق در جامعه ما به نسبت بهم خوردن دوستی ها و شراکت های کاری و قهرهای فامیلی کمتر است اما رسمی است و آمار دارد چون طلاق ثبت می شود و همه می فهمند. اگر آما طلاق اینقدر بحرانی و نگران کننده است در سایر حوزه های ارتباطی دیگر وضع نگران کننده تر است و نقش بگومگوها را نباید دست کم گرفت. باید مهارت گذر از بگومگوهای بی حاصل را همه بیاموزیم.

و نمود آن هم در فضای مجازی است.

بله. که سر یک کلمه این طور به هم می ریزند. اصلا گوشی من اپل است. نمره ام در این درس ۱۹ است. دیگر چرا فحش می دهید؟ اگر لازم باشد گوشی هوشمند ایران داشته باشیم این کوتاهی از وزارت صنایع و گمرک است که گوشی خوب ایرانی نداریم.

جی ال ایکس هست.

آیا جی ال ایکس صددرصد ایرانی است؟ یا مثل هاوایی.

هوآوی. معلوم است که اصلا با اینها سر و کار نداشته اید.

اصلا دوست ندارم ایرانی جنس ضعیف دستش بگیرد. بعضی چیزها فریبکاری است و من این توفیق را داشته ام که در این باره موارد زیادی را مشاهده کنم. زمانی که وزارت شکور بودم در یک سال مشاور چهار وزیر بودم. شاید چنین چیزی صد سال یک بار اتفاق نیفتد. استاندار داشتیم که می خواسته برود به خانه شهید سر بزند، سر کوچه از زانتیا پیاده می شده، سوار پیکان می شده می رفته.

شما هیچ وقت از این کارها نکرده اید؟

اینها باعث می شود که از این کارها استفراغم بگیرد. که مثلا در یک جیبم نوکیا ۱۱۰۰ باشد و در جیب دیگرم اپل. روی آنتن تلویزیون هم گوشی ام روی میز است.

ماشین تان چی؟

ماشین را که مردم می بینند.

ماشین تان چیست؟

پژو ۲۰۶ اما مناسب جاده نیست.

برای جاده چه چیزی مناسب است؟

حداقل زیر ۳۰۰۰ سی سی نباشد.

و ایتالیایی هم باشد…

نه ژاپنی بهتره. (خنده)

ایرادی ندارد بگوییم، دوست دارید همه چیز در زندگی تان ایده آل باشد؟

دوست داشتن نیست، نیاز است. این گوشی مدام جلوی چشم من است. روزی یک ساعت کامنت های اینستاگرام را چک می کنم. ایمیلم را با گوشی چک می کنم. ای کاش دیگران مثل من از گوشی استفاده کنند. (گوشی اش را نشان می دهد بخش برنامه ها مفصل و منظم پر است. در قسمت نوت هم قدیمی ترین یادداشت مربوطه به ۲۰۱۱٫۸٫۱۹ با سرفصل های «فیلترینگ معنا ندارد، محدودسازی درست نیست» و… است)

اینکه فیلترینگ معنا ندارد را جایی نگفته اید؟

چرا. در جمع حزب ا… سایبر.

در تلویزیون نگفته اید.

گفته ام.

درباره پارازیت هم در تلویزیون صحبت کرده اید؟

بله در برنامه این شب ها گفتم تلویزیون یک بار برای همیشه کارشناس ها را بیاورد درباره پارازیت صحبت کنند که آیا ضرر دارد یا نه. تکلیف مردم را روشن کنید. نمی شود استخوان لای زخم جامعه بگذارید. باید بیایید خیال مردم را راحت کنید. درباره فیلترینگ هم دیدگاهم این بود که فیلترینگ باید طوری باشد که دولت اول به مردم احترام بگذارد. مصرف کننده ایرانی باید محترم باشد. ما وقتی از تلگرام استفاده می کنیم این برای تلگرام منافع دارد، تلگرام وظیفه دارد به ما به زبان فارسی خدمات بدهد. دیگر اینکه تلگرام وظیفه دارد به ما به زبان فارسی خدمات بدهد. دیگر اینکه تلگرام وظیفه دارد مطابق فرهنگ ایرانی ها به ما خدمات بدهد و صفحه ای که کاربر ایرانی تلگرام نمی خواهد را براساس ریپورت آنها ببندد.

شما قبلا فیلم و سریال ها را خیلی حرفه ای دنبال می کردید. الان که می گویید فیلم های اسکار ۲۱۵ را هم دیده اید.

از فیلم های ۲۰۱۶ هم یکی دو تا دیده ام.

پشیمان نمی شوید؟

مثلا تعبیر وارونه یک رویا را با وجودی که خیلی خسته شدم و خیلی حرص خوردم تا انتها دیدم.

شهرزاد را دیدید؟

بله کامل دیدم.

دوست داشتید؟

کارهایی مثل شهرزاد را از این حیث که خیلی خوش ساخت است و بازی ها عالی است، همه می پسندند. بازی آقای نصیریان فوق العاده بود. یک ماه قبل از شروع این سریال با ایشان سفری به شیراز داشتیم و تقریبا یک روز را از صبح تا شب با هم بودیم. خیلی مرد نجیب، دوست داشتنی و محترمی هستند و من خیلی دوست داشتم در این سال ها یک یازی به یادماندنی داشته باشند. خودم اقرار می کنم که فکر نمی کردم نقش ایشان به این خوبی دربیاید.

آقای حسینی (قباد) به من گفت که: «آقای فتحی یک بار به من گفت دیالوگ را چرا نمی گویی؟ گفتم من محو تماشای بازی آقای نصیریان شده ام!» بازی و کارگردانی این سریال عالی بود. البته یکسری انتقادها هم به آن هست که می گویند یک مقدار به عشق مثلثی نزدیک می شود. من به آقای امامی (تهیه کننده) هم اینها را گفتم- هیچ وقت نشده در رسانه ها به کسی انتقاد کنم که قبل به خودش نگفته باشم، حتی اگر سریال معماگونه ای(!) باشد-.

یعنی آقای ورزی (کارگردان سریال معمای شاه) هم انتقادات شما را از قبل می دانست؟

آقای حقانی می دانست. در مورد شهرزاد بعضی ها این نقد را داشتند که یک جاهایی عشق مثلثی می شود. یک مرد و دو زن یا یک زن و دو مرد؛ این کشمکش ها در سریال هست و این نقدها به آن وارد است. ولی خوبی های این سریال و خوش ساختی اش و خانواده های خوبی که در این سریال می بینیم شاید این عیب را تا حدودی پوشانده باشد. یعنی حتی شخصیت های بزن بهادری که دست شان به خون آلوده است، خانواده های سالمی دارند.

این خطای تکراری که اگر یک آدمی آدم می کشد، هرزه و بد است و جوراب هایش را نمی شوید و… در این سریال نبود. ما به آثار عاشقانه خیلی احتیاج داریم و این نیاز مثل روز روشن است. وقتی ۵۰ درصد طلاق ها در پنج سال اول ازدواج است یعنی بچه های ما عشق ورزی بلد نیستند. شاید دختربازی بلد باشند یا خدای نکرده بی پروایی در روابط را بلد باشند ولی اینکه عشق بازی بلد باشند را کجا باید یاد بگیرند؟ یا باید رمان عاشقانه ای بخوانند یا فیلمی باشد و… هنر باید بتواند این موضوع را پشتیبانی کند.

این ایراد را در تلویزیون نمی بینید که اصلا به این موضوع نمی پردازد؟

بله.

این مساله را در سینمای آمریکا خیلی قوی نمی بینید.؟

عشق به میهن و عشق به خانواده در محصولات آنجا خیلی پررنگ است. منطق دفاع از خانواده برای طرفین دعوا همیشه یک منطق مقبول و درست است. بعد هم عشق به کشور در همه فیلم ها و سریال های شان هست. ولی در جامعه ما و در بین هنرمندان شاید چون احساس می کنند اگر اپوزیسیون باشند بهتر و بیشتر دیده می شوند، کمتر شاهد چنین ابراز علاقه و عشق هستیم. البته وقتی درباره هنر حرف می زنیم باید همیشه در ذهن مان باشد که «آسمان، کشتی ارباب هنر می شکند». باید هوای هنرمندان را داشت. هم امثال ما که مسوولیتی نداریم و نگاه نقاد یا طرفدارانه داریم و هم کسانی که مدیریت دارند باید هوای اهالی هنر را داشته باشند.

سلیقه و ذائقه شما در دنبال کردن آثار هنری چیست؟

دنبال دغدغه هایم می گردم البته بازی و ساخت خوب در انتخاب اثر برایم اهمیت بسیار دارد. مثلا فیلم The Room را دیدم، از وسط های داستان، فیلم می افتد و آن جذابیت لازم را ندارد ولی مثلا بخشی از فیلم Gravity (جاذبه) را ایستاده می دیدم. من دوست دارم خودم را به فیلم بسپارم. اینکه مدام دنبال این باشم که این بخش کروماکی است و آن بخش جلوه های کامپیوتری را نرمال نمی دانم. واقعا فیلم ها را انگار سه بعدی می بینم. سه چهار بار در طی دیدن فصل اول سریال شهرزاد گریه کردم، یکی دو بارش برای قباد بود (خنده). نکته دیگری که سریال شهرزاد داشت به نظرم این بود که شاید جنبه تحریک کنندگی داشت.

اینکه تاریخ آن مقطع را خیلی صرفا سیاسی و در جهت مصدق و فاطمی نشان می داد. به نظرم الان برای مخاطب، مصدق و کاشانی و فداییان اسلام خیلی فرق ندارد و حساسیت هایی که در گذشته بوده الان زیاد وجود ندارد. خود این هم رعایت انصاف در حق تاریخ نیست. البته من اشتباهات تقویمی را نمی گویم، این دست اشتباهات در همه سریال ها قابل اغماض است.

می گویید کارگردان و نویسنده نسبت به مصدق سمپاتی دارند؟

نه. به نظرم یک جوری اغراق آمیز می خواهد بگوید این سمپاتی وجود دارد. من از افراد غریبه ای که اتفاقی با آنها در جمع های گوناگونی در روز برخورد دارم می پیرم که آیا کسی تا به حال درگیر این جنبه از سریال شده یا خیر، کمتر کسی درگیر این بخش شده و حتی شاید اکثر از سیاسی بودن این فرد لج شان گرفته و شاید دوست داشته اند یک عاشقانه ای می دیدند که این قدر سیاسی نبود.

شاید هم یک مقدار خواسته قضیه عاطفی و خانوادگی ماجرا را ارتقا بدهد.

بله. و ایراد دیگر اینکه کاراکتر شهرزاد خیلی امروزی تر از دیروز است. این نقدی است که نویسنده تفکرات فمنیستی داشته است.

نویسنده می گوید این به دلیل این است که قابل درک تر باشد.

به هر حال توصیفی از دیروز که نیست هیچ، از امروز هم خیلی امروزی تر شده. این یک مقدار موضوع را نچسب می کرد، ولی به نظرم یک نکته خوب سریال شهرزاد این است که داستان دارد و خیلی قصه گو است. ولی اینکه چرا حشمت را کشتند و برادرش به جایش آمد، نمی دانم. سریال تعلیق های خوشمزه ای داشت. قسمت آخر خیلی زود جمع شد. به نظرم اگر یک مقدار فرهادی طورتر بود بهتر بود. اگر یک مقدار پایان بازداشت خوب بود.

سلیقه شما اصغر فرهادی را می پسندد؟

اینجا نباید اینقدر جمع می شد.

در یک برنامه به جایزه اسکار فرهادی نقدی داشتید و حمل بر این شد که نسبت به خود کارگردان و خود فیلم هم موضع دارید.

گفتم نسبت به آقای فرهادی مساله ای ندارم ولی این موضوع نباید من را از اظهارنظر بازدارد. نباید بگویم حالا که تب اسکار است پس من هم تبریک بگویم و بگویم «البته یکسری ملاحظاتی هم هست که بعدا می گویم» و آن «بعدا» هم هیچ وقت پیش نیاید. من چیزی را که دشمن ما، آمریکا، بابت آن منت سرم بگذارد مایه مباهات نمی دانم، ولی اگر مردم فقط در یک سینما بعد از فیلم برای فیلمساز دست بزنند آن موفقیت را به او تبریک می گویم.

من فیلم ملکه را در سینما ندیده بودم. تلویزیون آن را پخش کرد. وقتی تمام شد، ساعت یک و نیم شب به میلاد کی مرام زنگ زدم و گفتم واقعا کیف کردم. بازی تو عالی بود. در آن لحظه دیدم باید به او تبریک بگویم. معمولا هم آن ساعت ها بیدار هستند. کی مرام هم گفت تبریک تو برای من از هزار سیمرغ ارزشمندتر بود.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab


شما هم جزو کسانی هستید که می گویید درباره الی بهتر از جدایی بود؟

بله. درباره الی بهتر بود.

جدایی را سیاه تر می بینید؟

کمی.

شما با این فرضیه که می گویند سیاه نمایی می کنند تا جایزه بگیرند موافقید؟

این طور نیست که به هر فیلمی که سیاه نمایی کند جایزه بدهند.

بادیگارد را دوست داشتید؟

من حاتمی کیا را دوست دارم.

از کی تا حالا کارهایش را دوست ندارید؟

خودش را خیلی بیشتر دوست دارم و چ بهتر از بادیگارد بود.

آژانس؟

آژانس از همه فیلم هایش بهتر است.

از فیلم های امسال «ابد و یک روز» را دیده اید؟

هنوز ندیده ام ولی باید حتما آن را در سینما ببینم.

آخرین فیلمی که در سینما دیده اید کدام بوده؟

«یتیم خانه» آقای طالبی بود. به نظرم این موضوع ارزشش را دارد که چند فیلم در مورد آن ساخته شود.

پرداختش مناسب بود؟

هنوز اکران نشده. نظر نمی دهم.

آقای جیرانی گفته بودند دیالوگ های این فیلم خوب نبود.

دیالوگ بعضی جاها خوب نبود ولی به نظرم این فیلم همین قدر که بتواند این موضوع یک خطی را در ذهن جا بیندازد که نیمی از جمعیت ایران در یک قحطی از ابین رفته اند و این از تاریخ ما پاک شده، کافی است. این همه یک خطی را جا می اندازد و موفق است. برای فیلم زحمت کشیده شده و قاب هایش قشنگ است.

فارغ از مسائل سیاسی می دانیم که به آثار شجریان علاقه مند هستید.

ان شاءالله خدا شفایش بدهد و بهبودی کامل پیدا کند. آن زمان که ما شجریان گوش می کردیم خیلی ها که الان از او طرفداری می کنند، می گفتند اینها چیست گوش می کنید؟ یاد بدهکاری ها و بدبختی های مان می افتیم و… ولی استاد با سلیقه شنونده کاری کرده که کسانی که شجریان گوش می کردند، دیگر هیچ چیزی به گوش شان این جور دلنشین نمی آید.

ربنا را بچه های تو و نسل تو هر سالی گوش کنند لذت می برند. شما چهارگاهش را گوش کن، لذت می بری. من ابوعطایش را دوست دارم و واقعا به نظرم شجریان یک اتفاق بی تکرار است. آواز را در نقطه ای قرار داده که دیگر دست کسی به آن نیم رسد. سال های متمادی طلبگی در موسیقی داشته. من یک بار شنیدم که ایشان گفت من بخشی از آوازم را از ساز آقای شهناز یاد گرفته ام. این یعنی طلبگی، که تو دنبال آموزه باشی و از هر جایی که بتوانی آن را به دست بیاوری. نفس این تلاش ستودنی است.

از ارتباطات تان استفاده نکرده اید که مشکل او حل شود؟

ابتدای بروز مسائل تلاش کردم و می دانم افراد دیگری هم سعی خود را کرده اند اما احساس می کنم طرفین خودشان هم باید بخواهند.

شما آقای علی عسگری (مدیر جدید صدا و سیما) را می شناسید؟

نه.

خودتان نسبت به تلویزیون نقدی دارید؟

خودم نقد ندارم. بچه هایم هم نقد ندارند. نوه هایم هم در آینده نقد نخواهند داشت. (خنده)

جدای از تدریس که می دانیم دوستش دارید، بین منبر، تلویزیون و فضای مجازی کدام را ترجیح می دهید؟

منبر را بیشتر دوست دارم.

آیا در جلسات ختم هم منبر می روید؟

گاهی.

از افراد مشهور در ختم چه کسانی منبر رفته اید؟

خیلی یادم نیست. خسرو شکیبایی، چهلم قربانیان زلزله بم در این شهر، آیدین نیکخواه بهرامی، مرتضی پاشایی، محمدعلی اینانلو و…

با زوج های جوان و مجردها زیاد در ارتباط هستید. اگر توصیه ای بخواهید به آنها بکنید چه خواهدبود؟

خوبی های خودتان و بدی های همسرتان را فراموش کنید.

فکر می کنید اصلی ترین مشکل جوان ها در راه ازدواج چیست؟

آرزوهای والدین، چشم و هم چشمی و کاهش مسوولیت پذیری پسران.

فکر می کنید بزرگ ترین مشکل زوج ها که به طلاق منجر می شود چیست؟

خطا در مرحله انتخاب همسر، نداشتن مهارت زندگی مشترک و نادیده گرفتن ضعف های خلقی و شخصیت خود.

چرا آموزش موسیقی در فرهنگسراها در زمان ریاست شما تعطیل شد؟

آموزش تعطیل نشد. مدیریت آموزش سازمان دغدغه هایی داشت که درست بود؛ می گفتند آموزش ما در رشته های مختلف هنری باید اصطلاحا تحصیلات تکمیلی باشد در حد فوق لیسانس و دکترا نه پیش دبستانی و دبستان، چرا که آموزش های ابتدایی از ماموریت های ما خارج است در حالی که مربیان برای همین کلاس های ابتدایی هم از تخصص لازم برخوردار نبودند و همان موقع سازمان مورد نقد موسیقی دانان مسوول هم بود که معلم آشپزی در فرهنگسرا موسیقی درس می دهد اما چون محل درآمدی بود برای فرهنگسرا، احتمال نمی دادند آن روش نادرست اصلاح شود. مقرر کردیم آموزش های تخصصی هنر از جمله موسیقی را برنامه ریزی و اجرا کنند با نگاه حمایتی و بدون درآمدزایی مانند مکتب آواز تهران که مقدمات آن انجام شده بود.

نکته دیگری که به آن به عنوان یک اصل معتقد هستم عدم رقابت با بخش خصوصی است که باید همیشه و همه جا جدی گرفته شود و مورد مطالبه همه باشد. خیلی از آموزشگاه داران اعتراض می کردند و این اعتراض آنها به حق بود که سازمان فرهنگی هنری با فضای رایگان و کلاس های ارزان تر عرصه را بر ۳۰۰ آموزشگاه موسیقی خصوصی تهران که از ارشاد مجوز دارند تنگ کرده است. دغدغه دیگر ما هم حمایت از آثار فاخر بود که از توان بخش خصوصی خارج بود.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab


پس چرا اینقدر موضوع داغ شد؟

این موارد را قبل از اجرا در نشستی مشترک با رییس خانه موسیقی و معاون هنری وزارت ارشاد در دفتر ما طرح و توافق کردیم اما مدتی پس از اجرا، شاید مشکلات و فشارهای دیگر از جمله مطالبات صنفی و انتقادهای آشکار آنها به خانه موسیقی و نارضایتی هایشان که هنوز هم ادامه دارد باعث شد موضوع داغ شود. عدم صدور مجوز یا لغو پی در پی کنسرت ها که هیچ ربط و ارتباطی با سازمان ما نداشت و ارشاد و سایر نهادها باید پاسخگو می بودند و چند موضوع دیگر که نیاز به پاسخگویی افراد دیگری داشت با طرح خبر تعطیلی کلاس های موسیقی در فرهنگسراها به حاشیه رفت و این خبر به دلایل مختلف از جمله حساسیت خود موضوع موسیقی و شهرت رییس سازمان و رسانه ای بودنم میدانی شد برای قهرمان بازی و بازی رسانه ای دو سه نفر برای فرار از پاسخ گویی.

حرف های نگفته بسیار است که از بیان آنها صرف نظر می کنم در روایات ما آمده مومن بگومگو نمی کند و لو کانَ مُحقّا. به آن جوسازی های رسانه ای، از جمله حمله VOA و غیره، واکنشی نشان ندادم و تمام شد. البته بعد از دوره مدیریت من، بر اثر همان فشارهای رسانه ای کلاس های آموزش موسیقی به همان شیوه نامطلوب و غیرتخصصی بازگشت. هرچند بعد از مدتی با مخالفت صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی مواجه شد که آقای مجتبی شاکری از اعضای شورای شهر تهران، آن را در صحن علنی شورا بیان کرد و رسانه ای شد.

شما با همه این صحبت هایی که می کنید اصولگرا شناخته می شوید.

من خودم هستم؛ یعنی شهاب مرادی و البته حزب اللهی.

خودتان را جناحی نمی دانید؟ مردم شما را اصولگرا می دانند.

مردم هم من را جناحی نمی دانند.

به طور مشخص اگر در تهران شما کاندیدا بودید…

حتما در دو لیست بودم.

امسال قراربود در دو لیست کسی نباشد. برای مجلس خبرگان ممکن بود.

آنجا هم خیلی ها گفتند بیایم.

با این جمله به ملت بدهکار هستید.

هیچ وقت مجلس در اهدافم نبوده.

چرا؟

مفصل است بگذریم.

اگر در مجلس بودید به برجام رای می دادید.

اگر در مجلس بودم به برجام رای می دادم.

شما جزو دلواپس ها نیستید؟

من از آمریکا بدم می آید و به آمریکا بدبینم، ولی به بچه های انقلاب و کسانی که رهبر انقلاب بارها آنها را متدین خوانده بدبین نیستم.

اگر می خواستید درباره تلویزیون تصمیمی بگیرید، چه تصمیمی می گرفتید؟

تلویزیون باید مسائل امروز را ببیند. فضای مجازی، مساله امروز ماست و مهم ترین چیز در فضای مجازی مخاطب و کاربر است. زمانی آنهایی که در حوزه ارتباطات کار می کردند در همین دو نظریه کاشت و دریافت حرف می زدند. امروز بحث این است که تو نه می کار و نه می توانی ارسال کنی، تا او هرجور می خواهد دریافت کند. خود این آدمی که الان کف خیابان است تولیدکننده محتوا است. خودش رسانه است. این آدم ها همه رسانه هستند. تلویزیون در درجه اول باید فضای مجازی را بپذیرد و بعد همتش را بگذارد تا هم به مردم کاربری یاد بدهد و هم از دولت مطالبه کند که سرویس دهنده ها به مخاطبان ایرانی خدمات فارسی بدهند. ما خیلی باید روی اینها حساس باشیم که مخاطب یاد بگیرد چطور از دستگاه و اپلیکیشن هایش استفاده کند. اما نکته مهم این است که خیلی از این افراد خودشان بلد نیستند از فضای مجازی استفاده کنند.

مشکل دیگر تلویزیون، در بخش خبر و فضای سیاسی است. مثلا رییس سازمان صدا و سیما دارد عوض می شود صغیر و کبیر هم می دانند، روزنامه جام جم نمی نویسد و تلویزیون هم نمی گوید. در صورتی که باید این خبر را مطرح کنند. این باعث جلب اعتماد مردم می شود. خبر ما بسیار راستگوتر از شبکه های خبری دیگر است. به طور خاص از جرثومه فساد بی بی سی. بی بی سی بلد است با مخاطب چطور رفتار کند. کاری می کند که شما به او اعتماد کنید.

مساله سوم در عرصه نمایش هم تلویزیون باید قصه گو باشد. سریال قصه گو مردم را جذب می کند. سریال های الان ضعیف هستند و مردم را جذب نمی کنند. من سریال پایتخت را خیلی دوست داشتم. مردم انعکاس زندگی خودشان را در آن می دیدند. دیگر اینکه نوجوان و جوان در تلویزیون ما برنامه ندارد. آدم امروز با آدم دیروز دویست سال فرق کرده. اینها امروز باید در برنامه خودشان حضور داشته باشند. ما هنوز متوجه نشده ایم که مسائل اجتماعی مهم تر از مسائل اقتصادی و مسائل اقتصادی مهم تر از مسائل سیاسی هستند. در اخبار ما این موضوع برعکس است. وقتی هم به مسائل اجتماعی می رسد، کسانی که در این حوزه ها کار می کنند هم جهت گیری و سوگیری سیاسی دارند.

به این بخش که می گویید رسانه خودمان از بی بی سی راستگوتر است می شود انتقاد کرد. اصلا یکی از مشکلات رسانه ما همین است.

بی بی سی واقعا راستگو نیست. دروغ می گوید و حرفه ای هم دروغ می گوید. آدم خوشش می آید.

همسر شهاب مرادی مهمانان خندوانه کلاس مجردها تلگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی اینستاگرام شهاب مرادی moradi shahab


تلویزیون با بخش بزرگی از جامعه مشکل دارد و آنها را به رسمیت نمی شناسد.

شاه کلید تمام این حرف ها همین است که موضوعات فرهنگی اجتماعی مهم تر از سیاسی و اقتصادی است. اگر تلویزیون های ما کابلی بود شما می توانستید ببینید واقعا مردم چی می بینند.

خود شما چقدر تلویزیون را دنبال می کنید، چه برنامه هایی را به صورت روتین می بینید؟

برنامه های غیرتکراری شبکه مستند را می بینم و برنامه های گفت و گومحور. الان بچه هایم نوجوان هستند اما در مورد خردسالی و کودکی آنها، یکی از برنامه های روزانه ام دیدن برنامه های کودک سیما بود که بچه هایم تماشا می کردند.

گفت گو: سیامک رحمانی – فرهاد عشوندی – فاطمه پاقلعه نژاد

با تشکر از مهدی زرافشان و علی جورابچی

moradi shahab اینستاگرام شهاب مرادی بیوگرافی شهاب مرادی تلگرام شهاب مرادی کلاس مجردها مهمانان خندوانه همسر شهاب مرادی


ادامه مطلب ...

بخل خیلی از ما موجب گناه جوانان می شود!

توصیه دائمی امام جواد (ع) چه بود؟
بخل گناه عجیب و وسیعی است. برای نمونه امروز آمریکا بزرگترین بخیل عالم است! غیر از اینکه برخی علوم مانند انرژی هسته ای را به کشورهای دیگر نمی‌دهد…

 کافی است نگاهی گذرا به جهان پیرامون خویش بیندازیم تا ببینیم همه چیز در این عالم بزرگ سرشار از سخاوت است. از درخت و دریا و کوه و دشت و بیابان و سایر موجودات همه و همه در حال انفاق و بخشش اند. خورشید می سوزد و نورافشانی می کند، زمین هرچه را در خود می پروراند بدون چشم داشت در اختیار خلایق قرار می دهد، سایر موجودات جهان نیز هر کدام دست هاى سخاوتمند خود را سوى انسان ها گشوده اند تا سخاوت خویش را نشان دهند. حال در چنین جهان سخاوتمندی چه جایی برای بخل و انسان بخیل وجود دارد!؟ بخل یعنی ناهمگونی با همه عالم طبیعت. لذا در آیات و روایات فراوانی سخاوت مدح شده وبخل نکوهش گشته است.
نهمین پیشوای مسلمین جهان حضرت جواد الائمه (ع) یم شب از ابتدا تا صبح فقط می فرمود:
«اللَّهُمَّ قِنِی شُحَّ نَفْسِی‏»
خدایا مرا از بخل حفظ کن، مرا از بخل حفظ کن.
به حضرت عرض کردند مولای ما چرا شب تا صبح تنها از بخل به خدا پناه بردید؟ حضرت فرمود شما نمی دانید بخل چیست. (بحارالانوار/ج۷۰/ص۳۰۱)
                                                                                           ***
سه نکته:
* آمریکا بخیل ترین موجود عالم!

بخل گناه عجیب و وسیعی است. برای نمونه امروز آمریکا بزرگترین بخیل عالم است! غیر از اینکه برخی علوم مانند انرژی هسته ای را به کشورهای دیگر نمی‌دهد، با بخل جلوی پیشرفت سایر کشورها را هم می گیرد. با بخل برای عالم تعیین تکلیف می کنند که چه کسی باید فناوری داشته باشد و چه کسی نداشته باشد. با بخل می گویند این کشور اسلحه و تجهیزات نظامی داشته باشد و آن کشور نه! بخل بین الملی بزرگترین بخل هاست.

** بخل خیلی از ما موجب گناه جوانان می شود!
در بین ما نیز بخل فراوان یافت می شود. امروز چقدر سرمایه در بانک ها خوابیده و چقدر خانه در کشور و همین شهر تهران خالی از سکنه است. در طرف مقابل چقدر جوان داریم که با اندک سرمایه ای می تواند وارد بازار کار شود یا چه زندگی هایی که با بودن خانه ای با اجاره اندک تشکیل می شود و جوانانی از گناه فاصله خواهند گرفت. اما بخل اجازه نمی دهد سرمایه و خانه بی مصرفمان را ولو به صورت موقت در اختیار نیازمندان قرار دهیم. اگر این بخل از جامعه برداشته شود همه‌ جوان‌های بیکار ما سرمایه‌دار می‌شوند. بخل علمی هم داریم. در حالی که اسلام توصیه کرده زکات علم به نشر آن است. اما برخی نمی گذارند بحث علمی آنها به دست دیگران برسد.

*** ثروتمندان بخیل!
در آیه ۱۰۰ از سوره اسراء می فرماید: «بگو: اگر شما خزانه‏ دار رحمت پروردگارم بودید، قطعاً از ترس انفاق (و تهی ‏دستى،) چیزى به کسى نمی ‏دادید. و انسان تنگ ‏نظر و بخیل است!» اینکه گمان کنیم کثرت مال وثروت در سخاوت اثر دارد اشتباه محض است. بعضى سیرى ناپذیرند و هرچه بی اندوزند، باز نگران کم‏ شدن آنند.


ادامه مطلب ...

آخرین آمار "ایدز" در کشورافزایش بیماری در جوانان

[ad_1]

وی ادامه داد: بر اساس این نظام گزارش دهی، از تمام موارد شناخته شده‌ای که ثبت شده‌اند، ۸هزار و ۳۱۱ نفر تا امروز فوت کرده‌اند و ۱۱ هزار و ۶۹۴ نفر نیز به مرحله چهارم که همان بیماری ایدز است، رسیده‌اند. ایدز، مرحله پیشرفته بیماری است و اگر درمان نشود، بیمار دچار عفونت‌های فرصت طلب، سرطان‌ها و در نهایت مرگ می‌شود.

عضو کمیته کشوری ایدز، در خصوص سهم راه‌های مختلف ابتلا به ایدز نیز توضیح داد و گفت: از سال ۶۸ که اولین مورد ابتلا به این بیماری گزارش شد و به دنبال استفاده از فرآورده‌های خونی آلوده که از کشور فرانسه به ایران آمده بود، یکی از علل ابتلا به بیماری، تزریق با وسایل مشترک بوده است که رقم آن ۶۸.۲ درصد اعلام شد. همچنین رابطه جنسی با ۱۸.۵ درصد و انتقال از مادر به کودک با ۱.۵ درصد در انتقال این بیماری سهیم بوده‌اند.

به گفته مردانی، ۱۱ درصد علل ابتلا نیز نامشخصی بود اما، تصور می‌شود که این تعدا به احتمال زیاد از راه مقاربت جنسی مبتلا شده‌اند، اما به علت حفظ آبرو و مسائل فرهنگی که در کشور وجود دارد، آن را کتمان می‌کنند.

مردانی با تاکید براینکه شایع‌ترین راه انتقال اچ آی وی/ ایدز در دنیا، مقاربت جنسی است، افزود: راه انتقال ۰.۸ درصد از این موارد نیز فرآورده‌های خونی بوده است که این موارد در سال‌های جدید اتفاق نیفتاده است؛ چرا در سال‌های پیش از اجرای سیاست پالایش صد در صدی خون توسط سازمان انتقال خون، آزمایشگاه‌ها روش دقیق شناسایی موارد انتقال اچ آی وی و تست خون را نداشتند و در آن موقع عده‌ای از هموطنان از این راه به این بیماری گرفتار شدند.

عضو کمیته کشوری ایدز، با تاکید بر این که الگو و درصد انتقال بیماری در مردان و زنان تغییر کرده است، افزود: از کل موارد گزارش شده در سه ماه اول سال جاری، ۳۴ درصد موارد ثبت شده را زنان و ۶۶ درصد را مردان تشکیل می‌دهند. همچنین راه احتمالی انتقال در ۳۴ درصد موارد اعتیاد تزریقی بوده است، در صورتی که ۴۲ درصد مربوط به رابطه جنسی بوده است؛ این یعنی استفاده از مواد اعتیاد آور و سرنگ مشترک که در دهه قبل شایع‌ترین راه انتقال این ویروس بوده است، امروز جای خود را به رابطه جنسی داده است.

الگوی اپیدمیولوژیک بیماری در حال تغییر است

این فوق تخصص بیماری‌های عفونی در ادامه اظهار کرد: در سه ماهه اول سال ۹۵، سه درصد موارد انتقال بیماری از مادر به کودک بوده است. همچنین علت ۲۱ درصد موارد ابتلا در سال جدید اعلام نشده است که اطمینان دارم علت ابتلا در درصد بالایی از این بیماران نیز به دلیل مقاربت جنسی است.

وی تاکید کرد: هیچ مورد جدیدی از ابتلا به ایدز از راه انتقال خون نداشته‌ایم؛ در نتیجه مردمی که نیاز به دریافت خون دارند، می‌توانند با خیال راحت نسبت به تزریق خون یا فرآورده‌های خونی اقدام کنند.

عضو کمیته کشوری ایدز در ادامه، ضمن ابراز نگرانی از افزایش موارد ابتلا در میان جوانان، هشدار داد: این آمار در میان جوانان، به دنبال مقاربت جنسی حفاظت نشده ایجاد شده است و متاسفانه در حال افزایش است. به همین خاطر باید رسانه‌ها، صدا و سیما، مطبوعات، پزشکان، شهرداری و... در بالا بردن آگاهی جوانان اقدام کنند؛ در غیر این صورت با اپیدمی بیماری اچ آی وی / ایدز در کشور روبرو می‌شویم.

مردانی ادامه داد: از حدود ۳۰ سال پیش این بیماری در دنیا ظهور پیدا کرده است و بسیاری از کشورها از این بیماران می‌ترسیدند، اما امروز کشورهای زیادی در دنیا از جمله استرالیا، کانادا، آمریکای شمالی و اسکاندیناوی اعلام کرده اند که مشکل ابتلا به ایدز ندارند و موارد جدید ابتلا به ایدز در آنها به صفر رسیده است. اما در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تایلند و چین افزایش موارد جدید ابتلا، باعث نگرانی شده است. این نگرانی بیشتر درباره کسانی است که اطلاعات کافی درباره راه‌های انتقال ایدز ندارند.

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ‌ ضمن تاکید بر اینکه بیماران مبتلا به ایدز، با درمان‌هایی که امروز وجود دارد می‌توانند طول عمری مشابه دیگران داشته باشند، اظهار کرد: تنها تفاوت آنها با دیگران این است که باید دارو مصرف کنند. مردم نیز باید بدانند راه‌های انتقال این بیماری بسیار محدود است و شامل تماس جنسی، اعتیاد و تزریق مشترک، انتقال از خون و فرآورده های خونی آلوده و مادر مبتلا به ایدز است.

وی تاکید کرد: ایدز از طریق تماس‌های معمولی، بوسیدن، نشستن، برخاستن، استخر و مجامع عمومی به هیچ وجه باعث انتقال از یک فرد به فرد دیگر نمی‌شود. شما می‌توانید حتی با یک فرد مبتلا زندگی کنید و کوچکترین ‌آسیبی نبینید.

این متخصص بیماری‌های عفونی در ادامه، با بیان اینکه حتی اگر کادر درمان بیمارستان‌ها نیز این موارد را بدانند، در مراقبت از یک بیمار مبتلا به ایدز با سایر بیماران تفاوتی نمی‌گذارند، افزود: این کار تنها با بالابردن آگاهی مردم عملی‌ می‌شود. بیماری ایدز وحشتناک نیست و مردم نباید از آن بترسند، اگر اصول اولیه را بدانند نباید هیچ باکی از برخورد با آنها داشته باشند.

عضو کمیته کشوری ایدز همچنین اعلام کرد: مراکز بهداشتی - درمانی خاصی برای مشاوره این بیماران وجو دارد که قبلا به آنها مراکز مثلثی می‌گفتند و در حال حاضر به نام مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری نامیده می‌شوند. در این مراکز آزمایشات، دارو و مشاوره ها رایگان است و دولت هزینه‌های درمان این بیماری را قبول کرده است.

به گفته مردانی، این مراکز در بیمارستان‌های امام خمینی، مسیح دانشوری، لقمان حکیم، مرکز بهداشت غرب در خیابان استاد معین، مرکز بهداشت طالقانی در خیابان شریعتی تهران و تمام مراکز بهداشتی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور وجود دارند. حتی اگر فردی به بیمار


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آخرین آمار ایدز در کشورافزایش بیماری در جوانان پربیننده ترین و آخرین اخبار پزشکی و اخبار سلامت روز صفحه اصلی خبرپو آخرین اخبار » آخرین اخبار ایران و جهان پخش زنده آخرین اخبار » آخرین اخبار اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی جهان اخباراخبار اجتماعیاخبار اجتماعی ایراناخبار اجتماعی روزسایت اخباراخبار امروزاخبار موتور جستجوی قطره نوع خودرو قیمت کارخانه قیمت بازار تیپ دوگانه سوز اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری تصادف زنجیره ای خودرو در جاده کرج فیلم یمنی در دریای عمان غرق شدند نگهداری راه های پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامت،خبرهای پزشکی دانشمندان دانشگاه ادینبورگ در دستاوردی نویدبخش برای زنان نابارور دریافتند که یک داروی دیکتاتوری چیست؟ به چه کسی دیکتاتور می‌گویند؟ دیکتاتوری و دیکتاتور در اصل مقامی بود در جمهوری روم باستان که برای هنگام بحران به کسی قتل هولناک با تبر در شیراز عکس باتبردرشیرازعکس قوه قضائیه در سریعترین زمان خارج از نوبت رسیدگی عاجل شودبه اشد مجازات برسنداز تبر فروش هم دختران موسوی و رهنورد درباره حصر پدر و مادرشان «آنها در حیرند حصر یعنی جایی که هیچ قانونی مقالات پزشکی و بهداشتی،توصیه های پزشکی ، بهداشت مقالات سلامت اخبار پزشکی مقالات پزشکی شناخت بیماری ها علائم بیماری ها درمان بیماری ها بیماری های خاص الف دلایل پرداخت‌های چند ده میلیونی به پزشکان از شیر مادر بیشترین بی عدالتی در پرداخت در بین پزشکان است بروید و بررسی کنید ببینید که یک پزشک به کار


ادامه مطلب ...

۸ برابر شدن خطر سکته قلبی در جوانان سیگاری

[ad_1]

به گزارش مدیکال نیوز تودی، با وجود چاپ هشدارهای مربوط به سلامتی بر روی بسته‌های سیگار همچنان بعضی اعداد مهم در رابطه با خطرات مصرف سیگار مورد غفلت واقع می‌شوند.

براساس پژوهش‌های مرکز مبارزه و کنترل بیماری آمریکا (CDC)، 16 میلیون نفر در آمریکا با بیماری‌های ناشی از مصرف سیگار دست به گریبان هستند و در این بین سرطان و سکته‌های قلبی و مغزی بیشترین میزان مرگ‌ومیر را به خود اختصاص داده‌اند و در رده‌های بعدی، دیابت، انسداد عروق و تنگی نفس بیشترین آمار را در بین بیماران سیگاری داشته‌اند.

در مطالعات انجام شده توسط مرکز "CDC" مشخص شده که بیشترین میزان خطر بروز سکته‌های قلبی برای اشخاصی است که در جوانی سیگار کشیدن را آغاز کرده‌اند و این خطر بیش از هشت برابر افراد غیرسیگاری است.

نکته جالب توجه اینجاست که با افزایش سن، این خطر کاهش پیدا می‌کند. برای مثال این خطر در بین افراد 50 تا 65 سال تقریبا پنج برابر و در افراد بالای 65 سال در حدود سه برابر افراد غیرسیگاری است.

نتایج این پژوهش از آنجا قابل تامل است که افراد جوانتر فاکتورهای کمتری نسبت به سالمندان برای بروز سکته دارند و برای مثال میزان کلسترول و فشار خون آنها پایین‌تر از افراد مسن‌تر است، اما آمار سکته قلبی در بین مصرف کنندگان سیگار در این سن بالاتر بوده است.

۵۴۵۴


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سکته مغزی – سیب سلامت مقدمه سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی آنچه باید در رابطه با حمله قلبی بدانید سایت …حمله قلبی عبارت است از مرگ سلول های عضلانی قلب در اثر کاهش یا توقف جریان خون کامل ترین مرجع برای شناخت سریع سکته مغزی و …پزشکی و سلامتپیشگیری کردن از سکته مغزی جراحی در برخی از موارد، سکته مغزی در نتیجه تنگ شدن شریان سلامت بانوان بهداشت خانم ها کودکسلامت بانوان بهداشت خانم ها زنانلباس زیر زنانهتبلی تخمدانخارش واژنعفونت ادراری دوپینگ،بدنسازی،مکمل درتغذیه سایت پزشکان …مولتی ویتامین مکمل هایی هستند که در جهان استفاده می شود و محبوبیت آنها در چند دهه فردوسی پور در منزل پورحیدریعکسفردوسیپوردرمنزلامام جمعه تهران به دنبال تسخیر کاخ سفید هستیمشعار زنده باد اصلاحات در روز دانشجو • برگزاری نشست سالانه وزرای خارجه چین و ایران در پکن پنجم دسامبر برابر با آذر وانگ زیست شناسیاز دو بخش قدامیمتاسفال و خلفیمیانسفالتشکیل شده استدر بخش قدامی پس مغز مخچه ورزش و زندگی کاملترین مقاله در رابطه با اهمیت و …مقدمه علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماری‌های توضیحاتی در مورد مواد مخدرالاسدی چیست؟ الاسدی نخستین دارویی است که در گروه توهم زاها قرار گرفت اولین بار سکته مغزی – سیب سلامت مقدمه سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی خونریزی پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامت،خبرهای پزشکی پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامتوزارت بهداشت،اخبار سلامت و پزشکی،خبرهای کامل ترین مرجع برای شناخت سریع سکته مغزی و راههای درمان سکته مغزی پزشکی و سلامت پیشگیری کردن از سکته مغزی جراحی در برخی از موارد، سکته مغزی در نتیجه تنگ شدن شریان کاروتید درگوشی یا نوجوانان و جوانان سایت پزشکان بدون مرز اگر شما در ایران زندگی می کنید • اولین آزمایش ۸ هفته بعد از رفتار خطرناک • تکرار آزمایش ۶ اعتیاد و مواد مخدر سایت پزشکان بدون مرز بیماری‌های قلبی عروقی، سکته‌های مغزی، بیماری‌های تنفسی و بسیاری از بیماری‌های کشنده در سلامت بانوان بهداشت خانم ها کودک سلامت بانوان بهداشت خانم ها زنانلباس زیر زنانهتبلی تخمدانخارش واژنعفونت ادراریتخمدان زیست شناسی از دو بخش قدامیمتاسفال و خلفیمیانسفالتشکیل شده استدر بخش قدامی پس مغز مخچه وبرجستگی های اخبار کلینیک نوین مرکز تخصصی جامع اعصاب و روان کلینیک در این مطلب شما را با چند کمبود ماده‌ی مغذی آشنا می‌کنیم که امکان افسرده شدن را بالا می میگنا مضرات قلیان بیشتر از مضرات سیگار تحقیقات ثابت کرده است افراد سیگاری تا زمانی که میزان نیکوتین دریافتی در آنها به آستانه ی


ادامه مطلب ...

خطر سکته قلبی در جوانان سیگاری 8 برابر دیگران

[ad_1]

خبرگزاری ایسنا: به نقل از مدیکال نیوز تودی، با وجود چاپ هشدارهای مربوط به سلامتی بر روی بسته‌های سیگار همچنان بعضی اعداد مهم در رابطه با خطرات مصرف سیگار مورد غفلت واقع می‌شوند.

براساس پژوهش‌های مرکز مبارزه و کنترل بیماری آمریکا (CDC)، 16 میلیون نفر در آمریکا با بیماری‌های ناشی از مصرف سیگار دست به گریبان هستند و در این بین سرطان و سکته‌های قلبی و مغزی بیشترین میزان مرگ‌ومیر را به خود اختصاص داده‌اند و در رده‌های بعدی، دیابت، انسداد عروق و تنگی نفس بیشترین آمار را در بین بیماران سیگاری داشته‌اند.

در مطالعات انجام شده توسط مرکز "CDC" مشخص شده که بیشترین میزان خطر بروز سکته‌های قلبی برای اشخاصی است که در جوانی سیگار کشیدن را آغاز کرده‌اند و این خطر بیش از هشت برابر افراد غیرسیگاری است.

نکته جالب توجه اینجاست که با افزایش سن، این خطر کاهش پیدا می‌کند. برای مثال این خطر در بین افراد 50 تا 65 سال تقریبا پنج برابر و در افراد بالای 65 سال در حدود سه برابر افراد غیرسیگاری است.

نتایج این پژوهش از آنجا قابل تامل است که افراد جوانتر فاکتورهای کمتری نسبت به سالمندان برای بروز سکته دارند و برای مثال میزان کلسترول و فشار خون آنها پایین‌تر از افراد مسن‌تر است، اما آمار سکته قلبی در بین مصرف کنندگان سیگار در این سن بالاتر بوده است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سکته مغزی – سیب سلامت مقدمه سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی کامل ترین مرجع برای شناخت سریع سکته مغزی و …پزشکی و سلامتآموزش کامل علائم سکته مغزی و درمان سریع برای سکته مغزی سکته مغزی خفیفسکته مغزی پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار …پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامتوزارت بهداشت،اخبار سلامت و پزشکی دوپینگ،بدنسازی،مکمل درتغذیه سایت پزشکان …مولتی ویتامین مکمل هایی هستند که در جهان استفاده می شود و محبوبیت آنها در چند دهه اخبار کلینیک نوین مرکز تخصصی جامع اعصاب و …در این مطلب شما را با چند کمبود ماده‌ی مغذی آشنا می‌کنیم که امکان افسرده شدن را بالا • برگزاری نشست سالانه وزرای خارجه چین و ایران در پکن پنجم دسامبر برابر با آذر وانگ میگنا مضرات قلیان بیشتر از مضرات سیگارتحقیقات ثابت کرده است افراد سیگاری تا زمانی که میزان نیکوتین دریافتی در آنها به توضیحاتی در مورد مواد مخدرالاسدی چیست؟ الاسدی نخستین دارویی است که در گروه توهم زاها قرار گرفت اولین بار زیست شناسیاز دو بخش قدامیمتاسفال و خلفیمیانسفالتشکیل شده استدر بخش قدامی پس مغز مخچه مشکلات کیفی و کمی آموزش و پرورش ایران در قرن بودجه آموزش و پرورش ایران در بخش آموزش و پرورش که در هر کشورى کلید توسعه پایدار و سکته مغزی – سیب سلامت مقدمه سکته مغزی هنگامی رخ می دهد که مغز در نتیجه نقص خونرسانی یا پاره شدن یک رگ یعنی خونریزی کامل ترین مرجع برای شناخت سریع سکته مغزی و راههای درمان سکته مغزی پزشکی و سلامت آموزش کامل علائم سکته مغزی و درمان سریع برای سکته مغزی سکته مغزی خفیفسکته مغزی خفیف پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامت،خبرهای پزشکی پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامتوزارت بهداشت،اخبار سلامت و پزشکی،خبرهای دوپینگ،بدنسازی،مکمل درتغذیه سایت پزشکان بدون مرز مولتی ویتامین مکمل هایی هستند که در جهان استفاده می شود و محبوبیت آنها در چند دهه گذشته به اخبار کلینیک نوین مرکز تخصصی جامع اعصاب و روان کلینیک مرکز جامع اعصاب و روان ، مشاوره و مرکز ترک اعتیاد نوین روبروی درب شمالی بیمارستان پارس • برگزاری نشست سالانه وزرای خارجه چین و ایران در پکن پنجم دسامبر برابر با آذر وانگ یی وزیر زیست شناسی از دو بخش قدامیمتاسفال و خلفیمیانسفالتشکیل شده استدر بخش قدامی پس مغز مخچه وبرجستگی های میگنا مضرات قلیان بیشتر از مضرات سیگار تحقیقات ثابت کرده است افراد سیگاری تا زمانی که میزان نیکوتین دریافتی در آنها به آستانه ی ورزش و زندگی کاملترین مقاله در رابطه با اهمیت و تاثیر ورزش مقدمه علم پزشکی علاوه بر معاینات و تجویز داروها و اعمال جراحی که در مورد بیماری‌های مختلف توضیحاتی در مورد مواد مخدر الاسدی چیست؟ الاسدی نخستین دارویی است که در گروه توهم زاها قرار گرفت اولین بار در سال


ادامه مطلب ...

دلیل شیوع سردرد در میان جوانان ایرانی؟

[ad_1]
دلیل شیوع سردرد در میان جوانان ایرانی؟

خبرگزاری آریا- رئیس انجمن سردرد ایران با بیان این که سردرد با منشا مشکلات گردنی در نوجوانان و جوانان شایع‌ است، افزود: نوجوانان و جوانان به دلیل استفاده طولانی مدت از رایانه و تلفن همراه با حالتی که سر در وضعیت خم شده قرار می گیرد، در معرض خطر ابتلا به این نوع سردردها هستند.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری آریا،  دکتر منصوره تقا گفت: اسپاسم عضلات گردن به دلیل نحوه غلط نشستن، خوابیدن، ایستادن و استفاده از کوله پشتی به صورت یکطرفه، موجب قرارگرفتن گردن در وضعیت نامناسب و بروز سردردهای شدید در افراد می‌شود و در موارد زیادی درد به گردن و شانه نیز انتشار می یابد.
وی افزود: خوابیدن روی شکم، خوابیدن روی بالش‌های سفت و بلند نیز از علل دیگر قرار گرفتن گردن در وضعیت نامناسب است که می تواند سبب بروز سردردهای شدید با منشا گردن باشد؛ این در حالی است که با اصلاح سبک زندگی و توجه به قرار گرفتن گردن در وضعیت مناسب می‌توان از بروز این نوع سردردها پیشگیری کرد.
تقا همچنین یادآور شد: آرتروز و دیسک گردن عامل اصلی بروز سردرد در سالمندان با منشاء مشکلات گردنی است.
وی خاطرنشان کرد: سردرد با منشاء مشکلات گردن عمدتا به صورت یک طرفه و در ناحیه پشت سر بروز می‌یابد و در گردن و شانه منتشر می‌شود و در صورتی که درمان نشود به تدریج درد شدید‌تر و مداومتر شده و در مواردی که عامل آن آرتروز گردن است، بیمار هنگام بیدار شدن از خواب درد شدیدی احساس می کند.
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: به دلیل تکرار و شدت سردرد عامه مردم دلیل بروز این نوع سردردها را مشکلات پیچیده‌ عصبی تصور می‌کنند و برخی پزشکان نیز با تاخیر آن را تشخیص می‌دهند در حالی که با گرفتن شرح حال مناسب از بیمار و دریافت اطلاعات کافی در خصوص نحوه نشستن، ایستادن، خوابیدن و شغل آنها می‌توان علت اصلی این نوع سردردها را تشخیص و درمان کرد.
متخصص بیماری های مغز و اعصاب افزود: درمان‌های توانبخشی و رفع اسپاسم عضلانی و نیز تقویت عضلات گردن و در مواردی استفاده از طب سوزنی می تواند در درمان این بیماران کمک کننده باشد اما روش‌های دیگری مانند بلوک عصبی نیز در برخی از بیماران به کار گرفته می‌شود و بسیاری از بیماران نیز با حرکات اصلاحی گردن بهبود می‌یابند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس …عطر فروشی ، پخش و فروش عطر در ایران ، سایت فروش عطر ، آدرس عطر یار ، آدرس نمایندگی عطر کراک چیست ؟ علائم ، عوارض و… مرجع کامل …کراک چیست ؟ مقدمه کرک که گاهی راک نیز نامیده میشود، ماده ای محرک است که پرستاران استان اصفهانمطلب زیبائی در وبلاگ صلوات دیدم دلم نیامدبه تنهائی استفاده کنم التماس دعا بسم پایگاه سلامت توصیه هایی در مورد مصرف …پایگاه سلامت توصیه هایی در مورد مصرف داروهافیروزه سعیدیکارشناس آموزش بهداشت افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو …افسردگی ها در بیماری افسردگی که مخفف است فرد همواره در حالت دلسردی، غم تمام آنچه میخواهید درباره ی ایدز بدانید تاپیک مرجع …دو سوال داشتم آیا در آزمایش معمولی خون می توان به وجود پی برد یا آزمایش خاصی باید پزشکی ایران مرتضی فرامرزی ارسال سلام مدت بسیار طولانی هست که سردرد های سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس عطر فروشی عطر فروشی ، پخش و فروش عطر در ایران ، سایت فروش عطر ، آدرس عطر یار ، آدرس نمایندگی عطر ایبرشم کراک چیست ؟ علائم ، عوارض و… مرجع کامل اطلاعات کراک چیست ؟ مقدمه کرک که گاهی راک نیز نامیده میشود، ماده ای محرک است که از پرستاران استان اصفهان فردا، سه‌شنبه، ‪ ۲۹‬اسفند ماه برابر با ‪ ۲۰‬مارس ‪ ۲۰۰۷‬است ‪ ۱۶۱‬سال پیش در چنین روزی پایگاه سلامت توصیه هایی در مورد مصرف داروهافیروزه سعیدی پایگاه سلامت توصیه هایی در مورد مصرف داروهافیروزه سعیدیکارشناس آموزش بهداشت شبکه افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو انجمن افسردگی ها در بیماری افسردگی که مخفف است فرد همواره در حالت دلسردی، غم، دلتنگی تمام آنچه میخواهید درباره ی ایدز بدانید تاپیک مرجع دو سوال داشتم آیا در آزمایش معمولی خون می توان به وجود پی برد یا آزمایش خاصی باید انجام پزشکی ایران ارسال سلام با تشکر از سایت خوب شما، مدتی است در ناحیه سمفیزم پوبیس


ادامه مطلب ...

علت سفید شدن موی سر جوانان

[ad_1]

پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه های جوانان است.

به گزارش مشرق، بسیاری می پرسند آیا کندن موی سفید مفید است یا اقدامی غیر بهداشتی می باشد؟.  


انسان باید به مو و بهداشت شخصی خود بسیار توجه کند تا دچار پدیدارشدن موی سفید سر نشود.


مهمترین علل این پدیده، مصرف زیاد مواد ضد خواب مانند چای و قهوه، فشار شدید عصبی به خاطر خستگی در کار یا خانه، مصرف دخانیات، کم خونی، آلودگی محیط زیست به ویژه قرار داشتن در معرض خاک و آلودگی است.  


این مساله باعث می شود پوست سر قادر به تنفس راحت نباشد و به همین دلیل پس از مدتی موی سر سفید می شود.


استفاده از دارو و رنگ موهای شیمیایی نیز از مهمترین علل سفید شدن موی سر انسان می باشد. 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


علت سفید شدن مو در سن جوانی -بيهوده نيست كه ميگويند جوان هم جوانهاي قديم! ... اين نشانه پيش از هر چيز در سفيد شدن و ريزش موهاي سر خود را نشان ميدهد؛. موهايي كه گرچه ...علت سفید شدن موها و راههای درمان آن سفید شدن زود رس موها,عامل سفیدشدن موها,علت سفیدی موی زودرس ... در درجه اول علت سفیدی موی زودرس در جوانان عامل وراثت، ژنتیک و در مراحل بعدی استرس و ... اما در کل سفیدی موی سر نشانه و علامت خاصی از بیماری نیست.شاید علت این امر، کاهش رسیدن اکسیژن به ریشه موها باشد. سفید شدن موی سر اگرچه بسیاری از جوانان و بخصوص زنان را نگران میکند، اما ظاهرا تا حدود زیادی از طاس شدن ...9 جولای 2016 ... پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه های جوانان است.12 جولای 2016 ... پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه های جوانان است.علت سفیدی مو در جوانان,علت سفیدی موی سر در جوانی,علت سفیدی مو,علت سفیدی مو,علت سفیدی موی ابرو,علت سفیدی موی,علت سفیدی مو چیست,علت سفیدی مو در ...سفیدی موی سر و درمان سفیدی موی سر و دلیل سفیدی موی سر و علت سفیدی موی سر و درمان ... سفید شدن موی سر در افراد مختلف در سنین متفاوتی آغاز می شود. ... زودتر از حد معمول یعنی در جوانی آغاز می شود و باعث می شود یک فرد جوان کمی پیر به نظر برسد.9 سپتامبر 2007 ... سفيدي زودهنگام مويسر ممكن است به علت ژني باشد كه از والدينمان به ارث بردهايم .... سفید شدن موی سر اگرچه بسیاری از جوانان و بخصوص زنان را نگران ...از نظر عموم مردم سفيد شدن مو يكي از نشانه هاي پيري و افزايش سن محسوب مي شود. ... سفيدي مو ابتدا از كنار شقيقه ها شروع مي شود و به تدريج به جاهاي ديگر سر مي رسد.11 جولای 2016 ... پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه های جوانان است.


کلماتی برای این موضوع

علت سفید شدن مو در سن جوانی آکاعلت سفیدی مو در جوانانعلت سفیدی موی سر در جوانیعلت سفیدی موعلت سفیدی موعلت سفیدی علت سفید شدن مو در سن جوانیعلت سفید شدن مو در سن جوانی روانی رفتاری جوانان زیادی از طاس شدن سر آنان علت سفید شدن موی سر جوانان چیست؟سفید شدن موی بسیاری می پرسند آیا کندن موی سفید مفید است یا اقدامی غیر بهداشتی می باشد؟سفید شدن مو در جوانی به علت کمبود ویتامین سفید شدن مو در جوانی به علت کمبود بسیاری از جوانان وقتی سفید شدن موی سر اگرچه علت سفید شدن موی سر جوانان پایگاه خبری ترازتراز پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین علت سفید شدن موی سر جوانانپدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه علت سفید شدن موی سر جوانان پدیدار شدن موی سفید به ویژه در جوانان این روزها بسیار رایج است که یکی از مهمترین دغدغه عوامل سفیدی زودرس موها اما آیا سفید شدن مو نشانه مـلانـیـن بـاعث رنگی بودن موی سر علت ریزش موی خانم سفید شدن مو در نوجوانی سفید شدن مو در سفیدی موی زود رس سفید شدن زودرس موها، علت ایدیوپاتیک دلیل سفید شدن موی سر جوانان و نوجوانان آرایش و …دلیلسفیدشدنمویسردلیل سفید شدن موی سر جوانان و نوجوانان منبع تماس با


ادامه مطلب ...

فعالیت‌های رهبری برای جوانان

[ad_1]

فعالیت از هر نوعی که باشد به ساخت و بهبود مجموعه متنوعی از مهارت‌های یک فرد کمک می‌کند. آن دسته از فعالیت‌هایی که به تقویت مهارت‌های رهبری مربوط می‌گردند، بویژه برای جوانان، می‌توانند به آنها در تمامی مراحل زندگی کمک نمایند. در ادامه این مقاله بیشتر به این مبحث می‌پردازیم.
فعالیت‌های رهبری برای جوانان
رهبران بزرگ لزومأ افرادی نیستند که کارهای بزرگ انجام می‌دهند، بلکه آنهایی هستند که افراد را برای انجام کارهای بزرگ دور‌هم جمع می‌کنند(یگی از بزرگان سیاسی).
شناخت یک رهبر مادرزادی، کار چندان سخت یا غیر ممکنی نیست. در واقع می توان صفات یک رهبر بزرگ را از سنین بسیار کم مشاهده کرد. مهارت و ویژگیهای رهبری در جریان فعالیت‌ها و بازی‌های گوناگونی که نیازمند پیروی کردن از یک فرد و قوانین او هستند، خود را نشان می‌دهند. ویژگی‌هایی از قبیل مستقل بودن، صبوری، قدرت و سخت کوشی شکل‌گیری یک انسان الهام بخش را پایه‌ریزی می‌نمایند.
با این وجود حتی یک رهبر بزگ هم می‌تواند پیشرفت داشته باشد. در دنیای امروزی چه کسانی بهتر از جوانان می‌توانند رهبری کنند؟ جوانان بسیاری هستند که با انجام برخی فعالت‌های رهبری می‌توانند خود را به بهره‌مندی از ویژگی‌های رهبری مؤثر و فعال، آراسته نمایند. به کمک فعالیت‌های رهبری جوانان و آموزش، جوانان امروز می‌توانند به رهبران بهتری برای فردا تبدیل شوند.
مقاله پیش رو بسیاری از فعالیت‌ها و بازی‌هایی را که نیازمند مهارت و ویژگی‌های ژرف رهبری بوده و قابل پرورش در جوانان می‌باشند را برای شما فراهم می‌آورد.

فعالیت‌ها و بازی‌های رهبری برای جوانان

حدس رهبر

تعداد افراد شرکت‌‌کننده در بازی- 6 نفر یا بیشتر

این بازی چگونه انجام می‌شود؟

فردی از بین شرکت کننده‌‌ها انتخاب می‌شود و از او خواسته می‌شود که از اتاق بیرون رود، سایر افراد رهبری برای خود انتخاب می‌کنند. رهبر منتخب باید یک سری حرکات را انجام دهد و سایر افراد موظفند آن حرکات را یکی پس از دیگری ظرف چند ثانیه تکرار کنند. فردی که از او خواسته شده از اتاق بیرون رود، به اتاق بر می‌گردد و موظف اســت که تشخیص بدهد رهبر چه کسی اســت. رهبر باید دقت کند که زمانی که حرکات خود را تغییر می‌دهد، تنها افراد هم‌گروه متوجه تغییر او شده، از وی پیروی کنند و نه فردی از اتاق خارج بوده اســت.

از این بازی چه چیزی یاد می‌گیرید؟

ویژگی‌هایی که این بازی به دنبال پرورش آنهاست این اســت که چگونه رهبر به شکل کاملأ سری، هم‌گروهی‌های خود را کنترل کند که حرکات او را تکرار کنند و از طرفی هویت خود را از دید فرد خارج از گروه پنهان نماید.

میدان مین

تعداد افراد شرکت‌‌کننده در بازی- 4 نفر یا بیشتر در هر تیم با اضافه یک سرگروه

این بازی چگونه انجام می‌شود؟

در یک محوطه باز، سرگروه 10 تا 15 بطری آب خالی را به شکل مارپیچ در یک مسیر می‌چیند. از هر تیم یک رهبر انتخاب می‌شود در حالی که دیگر افراد چشم بسته هستند. هر رهبر باید در این مانور، افراد تیم خود را هدایت کند که بدون برخورد به بطری‌ها به خط پایان برسد. اما نکته اینجاست که رهبر نباید از عبارات کلیشه‌ای چون "یک قدم به راست" و " یک قدم به چپ" استفاده کند بلکه هر گروه باید بنشینند و برای خود، کلماتی را به شکل کد برای جهات مختلف انتخاب نمایند که برای تیم خودشان منحصر به فرد باشد. رهبران و افراد چشم بسته هر گروه باید این کدها را به حافظه بسپارند. اولین تیمی که همه اعضای آن بدون برخورد با موانع به خط پایان برسند، برنده بازی اســت.

از این بازی چه چیزی یاد می‌گیرید؟

این بازی برای تمرین حضور ذهن و تصمیم گیری اســت. رهبر باید راحت‌ترین، سریع‌ترین و امن‌ترین مسیر را برای رساندن اعضای تیمش به خط پایان، انتخاب کند.

خودآزمایی

تعداد افراد شرکت‌‌کننده- 4نفر یا بیشتر

این یک بازی نیست، بلکه فعالیتی اســت که معمولا تمرین می‌شود. در یک سالن بزرگ یا اتاق کنفرانسی که جا به حد کافی دارد، جمع شوید. قبل از گردهمایی، نقل قول‌هایی در مورد رهبری را در سایزهای بزرگ و خوانا چاپ کنید و به دیوار سالن بچسبانید، به یاد داشته باشید که آنها را با فاصله مناسب از هم به دیوار بزنید. اکنون وقتی همه اعضای گروه گرد هم آمدند، از آنها بخواهید که در سالن قدم بزنند و نقل قول‌های روی دیوار‌ها را بخوانند. وقتی همه را خواندند از آنها بخواهید آن نقل قولی را که هر یک فکر می‌کنند بیشتر توصیف‌کننده یک رهبر مؤثر اســت را انتخاب کنند. سپس از آنها بخواهید دلیلشان از این انتخاب را توضیح دهند. ویژگی‌ها و صفاتی که بیان می‌کنند را یادداشت کنید. این صفات بازتاب کننده عقیده گروه پیرامون رهبری مؤثر اســت.

از این تمرین چه چیزی یاد می‌گیرید؟

این تمرین بسیار خوبی اســت که شما در یابید از دید اعضای تیم خود کدامیک از ویژگی‌های رهبر مؤثر را دارید و کدامیک را باید در خود بیشتر پرورش دهید.

موضوع چشم‌انداز

تعداد افراد شرکت‌‌کننده در بازی- 4 نفر یا بیشتر (به صورت تیمی هم می‌توانید بازی کنید)
یک فرد تنها با داشتن یک سری ویژگی و مهارت، رهبر شناخته نمی‌شود بلکه او باید قادر باشد ویژگی ها و استعداد‌های اعضای تیم خود را هم بشناسد. این تمرین کمک می‌کند به شناخت اعضای تیم در جریان رفتاری که آنها در یک موقعیت خاص از خودشان نشان می‌دهند. رهبر مجموعه از فعالیت‌ها برای اعضای گروه تعریف می‌کند که بیش از یک راه‌حل داشته باشند. سپس به مشاهده اعضای تیمش می‌پردازد که چگونه برای حل بحران رفتار می‌کنند. این تمرین همچنین می‌تواند به شکل چندین سوال ساده که مبتنی به یک سناریو می‌باشند، انجام شود. برای مثال از آنها می‌پرسید" شما به شکل داوطلبانه گروهی کودک را به اردو می‌برید، برای یکی از آنها مشکلی هرچند کوچک پیش می‌آید، شما باید او را مطمئن کنید که مشکل او را حل می‌کنید" در چنین موقعیتی چه می‌کنید؟ سپس رهبر به پاسخ‌ها گوش می‌دهد و در آخر برنده را اعلام می‌نماید.

از این تمرین چه چیزی یاد می‌گیرید؟

رویکرد هر یک اعضای تیم در مواجهه با مسائل، به تجربیات آنها در گذشته بستگی دارد، از این رو شیوه نگرش افراد به مسائل هم با هم متفاوت اســت. با این تمرین هرکدام از اعضای تیم یاد می‌گیرند که چگونه در یک بازه‌ی زمانی محدود، تصمیم گرفته، برنامه‌ریزی و احتمالاً ریسک کنند.
وقتی صحبت از فعالیت‌های رهبری برای جوانان به میان می‌آید، نقش آموزش تکنیک‌ها و متود‌های رهبری بیشتر خود را نمایان می‌سازد. امروزه با رشد روزافزون تکنولوژی های متعدد، وسایل آموزشی بسیاری وجود دارند که می‌توانند در جهت اهداف مختلف مورد استفاده قرار گیرند همچون فیلم‌ها، مستند‌ها، ویدیوهای آموزشی رهبری و غیره. از دیگر فعالیت‌های آموزشی می‌توان به آموزش و تحقیق عملی، بازی‌های تصمیم‌گیری و مطالعات موردی اشاره کرد.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی …آیت‌الله خامنه‌ای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس اساتید خود گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری …گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری تلاش دشمن برای کشاندن جوانان به سمت تاریخچه صلیب سرخ و هلال احمر سازمان جوانان جمعیت …گزارش تصویریخدمت رسانی جوانان هلال احمر خراسان رضوی به زائرین پیاده حرم مطهر امام نقش های مدیران در سازمان،برقراری ارتباط موثر با …رهبری آموزشی ، مدیریت آموزشی،برقراری ارتباط موثر،چگونه دیگران را مدیریت کنیم سرپرست اداره ورزش و جوانان نکا خبر داد هزینه …سرپرست اداره ورزش و جوانان نکا از هزینه میلیارد و میلیون ریالی برای ساخت و تجهیز پاسخ تمامی فعالیت های درس آمادگی دفاعی … پاسخ تمامی فعالیت های درس آمادگی دفاعی پایه نهم استفتائات موسیقی و غنا س ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقی کلاسیک حلال است؟ بسیار مناسب فهرست کارت های عضویت صادر شده از مرحله اول تا …سلام اسامی افرادی که برای آنان کارت صادر شده است در لیست های ۱۳ دوره به تفکیک استان راهکارهای مقابله با شبکه‌های مجازی برای والدینهر شش ثانیه یک تجاوز در امریکا معنای بدعت و برخورد اهل سنت با بدعت‌های خلفا واجب یا زندگی زیبای رهبری من برای تحولات مرتبط با بیداری اسلامی فرصت داشتم که پنج یا شش بار به مصر سفر کنم


ادامه مطلب ...

این نشانه‌های مرگبار بدن را جدی بگیرید سفید شدن مو هشداری برای جوانان

[ad_1]
تناسب اندام برای برخی از افراد تنها به لحاظ ظاهری اهمیت دارد. از طرف دیگر، عده‌ای صرفاً به محل جوش‌ها و چروک‌های روی صورتشان توجه داشته و از علائم هشداردهنده روی بدن به کلی غافل می‌شوند.

 

متخصصان بر این باورند با شناخت علائم و نشانه‌هایی بر روی بدن می‌توان تا حدود زیادی از بروز برخی بیماری‌ها جلوگیری کرد. از جمله این نشانه ها می توان به سفید شدن زودرس بیش از 50 درصد موها قبل از 40 سالگی اشاره کرد که ممکن اسـت در اثر ابتلا به دیابت بروز یابد.

 

نشانه جدی دیگر عدم یکدست بودن سفیدی چشم و وجود لکه های زرد بر روی آن اسـت که می تواند نشانه ابتلای فرد به بیماری زردی (یرقان) یا کم خونی باشد و در چنین مواقعی سریعاً باید به پزشک مراجعه کرد.

 

ریزش موهای سر و بوِیژه کم پشت شدن حجم موهای ابرو ممکن اسـت نشانه‌ای از نارسایی تیروئید باشد که با انجام آزمایش قابل تشخیص اسـت. از طرفی تورم گردن نیز بعضاً به دلیل التهاب غده تیروئید در افراد ایجاد می‌شود که مستلزم اقدام فوری درمانی اسـت چرا که می‌تواند باعث بسته شدن مجاری تنفسی و مرگ افراد شود.

 

چین و چروک روی گوش نیز می‌تواند پیام بدی را منتقل کند. این علامت به دلیل مشکلات قلبی عروقی و عدم خون‌رسانی کافی از قلب به اعضای بدن ظاهر می‌شود؛ در صورت مشاهده این علائم به ویژه در سنین جوانی لازم اسـت معاینات پزشکی انجام شود چرا که ممکن اسـت نشانه‌ای برای سکته مغزی در سنین بالا باشد.

 

قرمز بودن دائمی کف دست زنگ خطری برای بروز مشکلات کبدی محسوب می‌شود و احساس کرختی و یخ کردن کف پا هنگام بیدار شدن از خواب می‌تواند نشان‌دهنده مشکلاتی در گردش خون یا اختلالات قلبی و عروقی باشد.

 -

منبع:FHFN

 -

باشگاه خبرنگاران

کلمات کلیدی: نشانه های،بیماری در بدن ،علائم ظاهری بدن ، علامت های نشان دهنده بیماری در بدن ، سفید شدن مو در جوانی ، قرمزی کف دست


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


15 سپتامبر 2016 ... برخی بیماریها با نشانههایی بر روی بدن نمایان میشوند و شناخت علائم آنها به تشخیص سریع بیماری و درمان آن کمک شایانی میکند.برخی بیماری ها با نشانه هایی بر روی بدن نمایان می شوند و شناخت علائم آنها به ... متخصصان بر این باورند با شناخت علائم و نشانه هایی بر روی بدن می توان تا حدود زیادی ...این نشانههای مرگبار بدن را جدی بگیرید/ سفید شدن مو هشداری برای جوانان - عصر ایران.15 سپتامبر 2016 ... برخی بیماری ها با نشانه هایی بر روی بدن نمایان می شوند و شناخت علائم آنها به تشخیص سریع بیماری و درمان آن کمک شا.15 سپتامبر 2016 ... این نشانه های مرگبار بدنجدی بگیرید سفید شدن مو هشداریجوانان.این نشانههای مرگبار بدن را جدی بگیرید/ سفید شدن مو هشداری برای جوانان. به گزارش خبرنگار کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ تناسب اندام برای برخی ...15 سپتامبر 2016 ... جوانان نشانه برای های هشداری بیماری مو در شدن بدن سفید مهم بگیرید/ ترین جدی علائم را ظاهری بدن بدن مرگبار علامت نشانههای های این نشان دهنده بیماری ...16 سپتامبر 2016 ... تصویر این نشانههای مرگبار بدن را جدی بگیرید/ سفید شدن مو هشداری برای جوانان. نیکانیوز: تناسب اندام برای برخی از افراد تنها به لحاظ ظاهری اهمیت ...16 سپتامبر 2016 ... این نشانههای مرگبار بدن را جدی بگیرید/ سفید شدن مو هشداری برای جوانان,برخی بیماریها با نشانههایی ب روی بدن نمایان میشوند و شناخت علائم.15 سپتامبر 2016 ... به گزارش خبرنگار کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ تناسب اندام برای برخی از افراد تنها به لحاظ ظاهری اهمیت دارد. از طرف دیگر، عدهای ...


کلماتی برای این موضوع

این نقاط را در کف دستتان فشار داده و معجزه آن را …به منظور این کار کافی است این نقاط خاص را برای ثانیه به آهستگی فشار داده، نفس عمیق معرفی انواع مواد مخدر طبیب جانتریاک دراین مقاله قصد داریم به صورت گذرا و با نگاهی اجمالی یکی از قدیمی‌ترین و شایع ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانی پوستپوستپس از خواندن این مقاله بدون شک تصمیم می‌گیرد که از این پس یک شیشه سرکه‎سیب را جزو


ادامه مطلب ...

اصحاب کهف، جوانان ایمان پیشه در قرآن

[ad_1]

بررسی کوتاه داستان جوانان ایمان پیشه

این داستان، جنبه‌ای از زندگی بشری را تجسم بخشیده و قطعه‌ای را به نمایش گذارده اســت که به هنگام وجود عقیده و باوری درست در جامعه‌ای، تکرار می‌گردد؛ هر چند این عقیده، چنان توانمند باشد که توده‌ی فزون مردمان، خود را بدان می‌آرایند و یا چنان ناتوان که نمودها و جلوه‌هایی یافت نمی‌گردد تا دیدگان را به خود درکشد.
لیک به هنگام ناتوانی یاران این عقیده‌ی درست و کمی اینان، این گونه نمونه‌ها [مانند داستان یار غار] خود را باز می‌نمایانند و چه با، ساده‌ترین شکل این عقیده، همان باشد که در داستان این جوانمردان، آمده اســت.
- جامعه، جامعه‌ای اســت نادان و بت پرست؛ جز قدرت و ثروت و کامه و لذت چیزی نمی‌شناسد؛ فرمان ستم، چیره اســت و سنگینی‌اش را بر مردم افکنده اســت. مردم جز از دریچه آن نمی‌توانند نگریست و جز با نَفَس او نمی‌توانند نَفس کشید و جز از دست او، خوراک نمی‌توانند خورد.
ارمغانهای این نمودهای دروغین به ابهت و شکوه حکومت بند اســت، و دورویان و نفاق پیشگان با آراستن بدیهای فرمانروای خودکامه، در میان کامه‌ها و شهوتها می‌چرند.
بدین‌سان اســت که مادی‌گرایان، خداوندگاران کار و بارند و اصحاب سود و صلاح از درون واقعیت می‌نگرند و واقعیت اینان، به گونه‌ی زیر، رویارویشان به تصویر کشیده می‌شود:
- سیری جز به خوراک نیست و خوراک جز از مال و ثروت نیست، و مال و ثروتی نیست مگر در نزد حکومت.
- بزرگی و شایستگی و نیک نامی جز به خویشکاری و مقام نیست و هیچ مقام و جایگامی نیست مگر در نزد حکومت.
- هیچ آرامش و خوشی و سلامتی نیست مگر با مردمداری و همسازی با جامعه، و همسازی با جامعه مگر با پیروی از باور غالب و دیدگاه عمومی مسلط، نیست. (1)
این اســت رهیافتهای فلسفه‌ای که پایه بر اسباب و مسببات دارد؛ ارزشهایی که مادی‌گرایان بدان داوری می‌کنند.
لیک فروغ ایمان اســت که زمانی در جانها افروخته می‌آید، به نورانی ساختن دل و اندیشه و اعضا می‌آغازد، بندهای سنگین زمینی را می‌گسلد و روح را بالا می‌برد و مؤمن را به روشن‌بینی و شفاف نگری‌ای می‌رساند که فروغ ایزدی را در پس اسباب مادی می‌نگرد و درمی‌یابد که این اسباب را آفریدگار هستی و تدبیرگر آن، برنهاده اســت و سرنوشت موجودات به دست اوست و اوست که به چیزی گوید: باشد، پس در دم هستی می‌یابد.
ریشه‌ی چنین ایمانی، رهیافتهای ویژه‌ای دارد، و نتایج مستقل و پیش بینی‌های جداگانه‌ای دارد. چنین ایمانی از کامه‌های دنیا و لذتهای آن فراتر اســت و به دیده? بی اعتنایی و خواری، می‌بیندش. جان و روح خود را به آن سرای جاوید فراز می‌برد، پس نه خشنود به فروتنی و پذیرش و نه تسلیم در برابر ابهت حکومت می‌گردد، هر چند چیره باشد و بیدادگر؛ و نه تسلیم فشار جامعه و فلسفه‌ی آن می‌شود هر چند سنگینی خویش را بر همه جا افکنده باشد. چنین ایمانی رودرروی ستم می‌ایستد تا کلمه توحید و یکتاپرستی را بیان دارد و بانگ برآورد که خدایی جز الله که آسمانها و زمین را آفرید، نیست؛ اوست که به دستش امر هستی اســت و به سویش برگشت و فرجام. حکم و فرمانی نیست مگر برای تدبیرگر هستی و برنهاننده‌ی سنتها، روزیها و ویژگیهای آن، و هیچ فرمانبری و اطاعتی نیست برای آن کس که از شرع و آیین وی و از دستور و سامانه‌اش در زندگی، روی برمی‌تابد.
شخص مؤمن در ایستادگی‌اش در برابر بیداد، به خرد و حکمت پایبند اســت، از این رو، مردمان را به تدبر و اندیشه در موجودات پیرامونشان فرا می‌خواند تا به راستی، آفریدگار شایسته‌ی پرستش را بشناسند؛ و دشمنان و مخالفان را به نبرد دلیل با دلیل و داوری بر پایه‌ی برهان و خرد و منطق دعوت می‌کند؛ «این قوم ما جز او معبودانی اختیار کرده‌اند. چرا بر [حقانیت] آنها برهانی آشکار نمی‌آورند؟ پس کیست ستمکارتر از آن کسی که بر خدا دروغ بندد؟» (کهف/ 15).
راست آن اســت که اینان، [جوانان کهف] دارای بن مایه‌ها و عناصری سازنده بوده‌اند که پیروزی و کامیابی را بر ایشان فرود می‌آورد و فراخوانی اینان را با پذیرش، همراه می‌کرد «آنان جوانانی بودند که پروردگارشان ایمان آورده بودند (کهف / 13). جوانی و توانمندی جسمی در جنگ با باطل و نبرد با اهل آن، مطلوب و بایسته اســت، لیک ایمان اســت که همانا زین و سلاحی اســت بُران که دین گستر و مبلّغ به یاری آن، می‌تازد و جولان می‌دهد و بر باطلش فرود می‌آورد تا به ناگاه، باطل نابود گردد.
سنّت خداوند در پیروزی و ظفرمندی دین گستریها، نهفته در رهیافتها و نگرشهای درست مبلّغان و دین گستران اســت و این که گروهی باشند برجسته و متمایز که آرزوی رسیدن به کرانهای دین گستری و دعوت الهی را دارند و در راهش جانفشانی کنند، بی آن که دیده بر شمار و فزونی افراد خود داشته باشند.
این اســت ماجرای جوانان ایمان پیشه؛ پروردگار آسمانها و زمین، کردار و عمل اینان را با فضل و مهر فراوان خویش، دریافت، پس دلهای اینان را به هم استوار داشت و از آن، ترس و سرگردانی و پریشانی را به در کرد و آن را آکنده از دلیری و آرامش و توان و باور و تاب و شکیبایی و شادمانی ساخت و بر باورشان افزود و خشنودی و تسلیم به خواست خداوند را در ایشان فزون نمود؛ «آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و بر هدایتشان افزودیم. و دلهایشان را استوار گردانیدیم...» (کهف/ 14-13).
زمانی که این بن مایه‌ها و عناصر سازنده در آدمی فراهم آید: جوانی، باورمندی، دل استواری و قدرت تصمیم‌گیری، چنین آدمی را آرامشی نیست، بلکه چاره‌ای از نبرد و مبارزه با باطل و ایستادگی در برابر آن وجود ندارد؛ این اســت کار جوانان سوره‌ی کهف: «آنگاه که (به قصد مخالفت با شرک) برخاستند و گفتند: "پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین اســت. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند، که در این صورت قطعاً ناصواب گفته‌ایم. این قوم ما جز او معبودانی اختیار کرده‌اند. چرا بر [حقانیت] آنها برهانی آشکار نمی‌آورند؟ پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد؟" (کهف 14-15).
جوانان سوره‌ی کهف، در پهنه‌ی گسترده‌ی این چنین احساسات والا و عواطف رخشان به فروغ ایمان، بدین رأی و بینش ره می‌یابند که با یکدیگر به سوی غار به در شوند تا پس از دوری روحی و معرفتی از جامعه‌ی نادان روزگار خود، به جسم و تن نیز از آن کناره گیرند، تا درباره‌ی شیوه‌ی مؤثر نبرد با باطل، اندیشه‌ای کنند. با وجود این، اگر ایشان را توان مبارزه‌ی روی در روی نیست، در توان ایشان هست که در زمین گسترده‌ی خداوند، ره پویند و در راه خدا، هجرت گزینند؛ و «هر که در راه خدا هجرت کند، در زمین اقامتگاههای فراوان و گشایشها خواهد یافت» (نساء/ 100).
پس دوری روحی و معرفتی، همیشه بایسته و ضروری اســت، چه به هیچ روی و رای، دوستی و مهرورزی با آن که با خدا و فرستاده‌ی او ستیزه‌گری کرده اســت، روا نباشد، هر چند خویش نزدیک یا جایگاه و پایگاهی داشته باشد.
لیک دوری جسمی، دارای شروطی اســت، و چه بسا مهمترین آن شروط آنچه باشد که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد فرموده اســت که: آدمی، برای حق و راستی، یارانی نیابد، آن گاه که بیند آزمندی و مال پرستی، مورد فرمانبری و اطاعت اســت و هوی و هوس و کامه، مورد پیروی، و هر کسی به دیدگاه و بینش خویش فخر می‌فروشد (2)؛ و دیگر آن که مسلمانان را گروه و جماعتی نباشد که در این هنگام، کناره‌گیری و دوری جسمی و روی آوردن به کارهای شخصی و رها ساختن امر مردم، رواست.
بخاری از ابوسعید خدری - که خدایش از او خشنود باد! - روایت کرده اســت که گفت: پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «چه بسا، بهترین دارایی مسلمان، گوسپندی باشد که در دره‌های کوهساران و محلهای باران خیز، بچراند تا بدین سان دین خویش را از آشوبها و فتنه‌ها بگریزاند (3)».
جوانان در حالی گام به سوی غار می‌نهادند که غرقه و شیفته‌ی حال خویش و فرجام کارشان بودند. توجه و عنایت پروردگار و خواست او، چیزی مهمتر از آن را برای ایشان فراهم آورده بود تا رنج و شکنج اینان را تاوان بخشد و بسنده گردد. همین که به غار رسیدند، سالیانی چند بر گوشهایشان پرده‌ای افکنده شد و اقامتگاهی برایشان مهیا گشت که در آن، شرایط بهداشتی و سازگاری، به فراوانی فراهم بود، از خورشید و تهویه و دوری از گرد و خاک؛ کژدمهای زمانه از درآمدن به غار اینان باز ایستادند، هر چند در برون بودند. گردونه‌ی زندگی به خواست خداوند، روان بود؛ پیروزی ایمان بود و در آمدن مردم به فرمان خدا. اوضاع، دیگر شده بود، امنیت و آرامش به جای ستم و سرکشی و بیداد جای گرفته بود، پس خداوند که بزرگ و باشکوه اســت، بار به انگیختگی اینان داد تا نشانه‌های بزرگواری‌اش به جوانان هویدا شود و در همان دم، حجت و برهانی استوار گردد برای آن که گمان برده اســت انگیختگی و رستاخیز به روز واپسین، رستاخیز جانهاست و نه تن‌ها. بدین سان خداوند پاک و والا این جوانان را از خواب به در کرد و از آنَش برانگیخت و ایشان را رها نمایاند تا نمونه‌ای باشند دیدنی و محسوس از توان و قدرت آفریدگار در زنده ساختن پس از مرگ. پس همان گونه که تنهای ایشان را از پوسیدگی حفظ کرد و جانشان را پس از گذشت سده‌های پی در پی، به تن‌هایشان برگرداند، توانا و قادرست که بخشهای پراکنده‌ی تن و پوسیده‌های آن را گرد آورد و در روز شمار، جان و روح را به آنها بازگرداند.

بیان تفصیلی و تحلیلی داستان

- سبک بیان داستان یاران غار، شیوه‌ای اســت در آغاز، چکیده و اجمال، و در پایان، بیانی دراز دامن و مفصل، بیان جنبه‌ها و قطعاتی از داستان و آن گاه برشهایی میان قطعه‌ها و بخشهای داستان که از بافت شناخته می‌گردد.
- نیز داستان، سویه‌ها و رویه‌هایی بنیادین را درباره‌ی قهرمانان داستان یادآور می‌شود و از جنبه‌های دیگر که بیهوده‌اند و بی حاصل، روی برتابیده اســت. بدین سان، اینان [قهرمانان داستان] جوانانی‌اند که ایمان آوردند و بر بیداد و خودکامگی شوریدند و پس از پناه جستن به آغوش پروردگارشان تا فرارویشان راهی نهاد، غار، اینان را پناه داد.
- سبک قرآنی، از یادکرد نام فرمانروایی که اینان از او سرپیچیدند و نپذیرفتن ظلم و ستمش را بانگ برآوردند، فروگذاری کرده اســت چه چنین کاری، دارای اهمیت نیست زیرا بیدادگران و ستمگران خداپنداشته و سرکشان و ظالمان حاکم، در هر زمان و مکان، فراوانند. از این اســت که پندگیری و عبرت به اشخاص نیست، بلکه، به کردار نادرست و زشتی اســت که اینان را به آن [یعنی خداپنداری و ستمکاری] کشانیده اســت و به اثری اســت که در میان مردمان، به جای می‌نهند.
- آیات ارجمند سوره‌ی کهف، متعرض طبقه‌ای که جوانان بدان منسوبند و این که چگونه بر این اندیشه خود گرد هم آمده‌اند، نمی‌شود.
- آیات سوره‌ی کهف بیان نمی‌کند که خارج شدن جوانان از چه راهی و با چه وضعیتی بوده اســت و شمار اینان چه اندازه بوده و ویژگی و حالت سگی که همراه اینان گشت، چه سان بوده اســت.
- به هنگام بیان تفصیلی و درازآهنگ داستان، می‌بینیم که به جنبه‌های عقیدتی و مفاهیم بنیادین پرداخته و جز آن را فرو نهاده اســت.
- بدین سان، اینان جوانانی‌اند که باور به خداوند پاک و والا ایشان را گرد هم آورده اســت: «آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند» (کهف /13).
- مهر و رحمت پروردگار پاک و والا و توجه او، اینان را آماده ساخت؛ «و بر هدایتشان افزودیم» (کهف/ 13).
- و از آنجا که این جوانان را آن تجربه‌ها و آموخته‌های ریشه دار در رویارویی با سختیها نبود، پس لطف و بزرگواری خداوند ایشان را مهیا ساخت؛ «و دلهایشان را استوار گردانیدیم» (کهف /14).
- پس در نتیجه‌ی این دل استواری بود، پایمردی و دلارامی و عزم درست و نازش و بالش به باور و ایمان به خدا؛ «آن گاه که [به قصد مخالفت با شرک] برخاستند و گفتند: «پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین اســت. جز او هرگز معبودی را نخواهیم خواند که در این صورت قطعاً ناصواب گفته‌ایم (کهف /14).
- سپس توجه و نگاهی اســت به آنچه پیرامون ایشان اســت و اینان به فروغِ بینش و تشخیص، آن تاری و تاریکی را که بر قومشان خیمه زده اســت، و آن نادانی و گمراهی را که قومشان در آن سرگردان بودند و بی پروا، می‌نگریستند؛ پس در این باره، اینان را می‌نکوهیدند که از چه روی، داوری خردی را نمی‌خواهند که آفریدگار اینان، به ایشان بخشیده اســت و برای چه به دنبال دلیل و برهانی نیستند برای آنچه برآنند؛ «این قوم ما جز او معبودانی اختیار کرده‌اند. چرا بر [حقانیت] آنها برهانی آشکار نمی‌آورند؟ پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بندد؟» (کهف /15).
فاصله‌ای در بیان داستان می‌افتد، گویی پرده‌ی نخست فرو افتاده اســت و جوانان روی به سوی غار نهادند.
آنگاه اســت که صحنه‌ی دوم آغاز می‌گیرد و در غار، بر گوشهای جوانان پرده‌ای افکنده می‌آید؛ زمان نسبت به اینان باز ایستاده اســت لیک چرخ هستی، آرام نگرفته اســت و بخشی از سامانه‌ی هستی، برای حفاظت و نگهداری از جوانان و غارشان، گماشته شده اســت. بدین‌سان، خورشید از تمام جهان، تنها به اینان مشغول اســت و تو گویی مدار فلک آن، تنها بر گرد این غار اســت، گویا خورشید برای جوانان مادری دلسوز اســت که بام و شام، ایشان را مواظبت می‌کند؛ «که چون برمی‌آید از غارشان به سمت راست مایل اســت، و چون فرو می‌شود از سمت چپ دامن برمی‌چیند. (کهف /17). لیک جای جوانان؛ «و آنان در جایی فراخ از آن غار قرار گرفته‌اند.» (کهف/17)؛ جای اینان، جایی اســت فراخ در درون غار که یاریگر حفظ اجسام اینان اســت، با شرایطی بهداشتی و به دور از گندیدگی و نمداری. این اســت نشانه‌های بزرگ پروردگاری که این جوانان ارجدار خداوند را در برگرفته و برای ایشان، اسباب را فراهم ساخته و سنتها و آیین هستی را برای اینان به کار گماشته اســت؛ «این از نشانه‌های [قدرت] خداست. خدا هر که را راهنمایی کند او راه یافته اســت، و هر که را بیراه گذارد، هرگز برای او یاری راهبر نخواهی یافت» (کهف /17). این نشانه‌های بزرگ، به نشانه‌ای بزرگتر آراسته شده‌اند، و آن، همانا بخشش حفاظتی معنوی اســت به ایشان، با درافکندن بیم و هراس در قلب هر آن کس که از حال اینان، پی جویی کند یا در نزدیک شدن به اینان، تلاش ورزد؛ «و می‌پنداری که ایشان بیدارند، در حالی که خفته‌اند و آنها را به پهلوی راست و چپ می‌گردانیم، و سگشان بر آستانه‌ی [غار] دو دست خود را دراز کرده [بود]. اگر بر حال آنان اطلاع می‌یافتی، گریزان روی از آنها برمی‌تافتی و از [مشاهده‌ی] آنها آکنده از بیم می‌شدی» (کهف /18).
- آیات گرانسنگ سوره‌ی کهف، از مدت زمانی که اینان در غار، پیش از به خواب رفتنشان گذرانیده‌اند، با ما گفتگو نکرده‌اند.
- درباره‌ی کارهایی که اینان انجام داده و چاره اندیشیهایی که داشته‌اند، سخن نرانده‌اند که آیا اینان به سوی مردمشان بازمی‌گردند تا راه را به ایشان نشان دهند یا به خاطر دینشان، گریزان در زمین ره می‌پیمایند.
- و آیا همراه اینان کتاب و نوشته‌ای بوده اســت که از آن بیاموزند و امور دینشان را فراگیرند. با وجود این، برخی تفسیرگویان برآنند که منظور از «رقیم» [آیه‌ی 9]، کتاب و نوشتاری اســت که اینان برای آموختن و آموزاندن، به همراه داشته‌اند؛ «کتابی اســت نوشته شده (4)» (مطففین/ 9و20)؛ و دیگران گفته‌اند: رقیم، تخته سنگی اســت که در زمانهای بعد، بر در غار اینان نهاده شد.
می بایست خورد و خوراک اینان که همراه داشته‌اند، پیش از به خواب رفتنشان، پایان یافته باشد، چه [پس از بیداری] از این که همراه اینان زاد و آذوقه‌ای نبود، به شگفت در نیامدند. به ناگاه، روند داستان، به پرده‌ی سوم کشیده می‌شود:
«وَ کَذلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ...» و این چنین بیدارشان کردیم، تا میان خود از یکدیگر پرسش کنند. گوینده‌ای از آنان گفت: «چقدر مانده‌اید؟ گفتند: روزی یا پاره‌ای از روز را مانده‌ایم». [سرانجام] گفتند: «پروردگارتان به آنچه مانده‌اید داناتر اســت، اینک یکی از خودتان را [با این پول خود به شهر] بفرستید...» (کهف /19).
شیوه‌ی گفتگوی برخی از اینان با یکدیگر و گزینش واژگان بیان شده، در آدمی احساس سنگینی پس از خواب طولانی را در می‌افکند؛ «چقدر مانده‌اید؟»، گفتند: روزی یا پاره‌ای از روز را مانده‌ایم.» گفتند: «پروردگارتان به آنچه مانده‌اید داناتر اســت. اینک یکی از خودتان را با این پول خود به شهر بفرستید...».
تکرار حرف «ثاء» در این صحنه که بیداری اینان را به وصف کشیده اســت، دارای اشاراتی اســت گویای این سنگینی: «بَعَثناهم، کَم لَبِثتُم، لَبِثنا، بِمالَبِثتُم، فَابعَثوُا»؛ و سپس، درباره‌ی این که چه مدت خواب بوده‌اند، به درازآهنگی، درنگ نمی‌کنند، همان گونه که وضع و حال کسی که از خوابی سنگین بیدار شده چنین اســت؛ چنین کسی فکر خویش را نمی‌تواند بر موضوعی معین متمرکز سازد، بلکه ذهن او به چیزی ضروری روی می‌آورد که وی را سررسیده اســت و آن، همانا احساس گرسنگی و نیاز به خوردن غذایی اســت. لیک همراه اینان آذوقه‌ای نیست، پس باید که درباره‌ی رفتن یکی از ایشان به شهر برای خرید غذا، اندیشه‌ای کند.
پس، توصیه و سفارش اســت به آهسته کاری و هوشیاری تا مبادا کار اینان برملا شود و گرفتار غلامان حلقه به گوش فرمانروای بیداد گردند؛ «و باید زیرکی به خرج دهد و هیچ کس را از [حال] شما آگاه نگرداند. چرا که اگر آنان بر شما دست یابد، سنگسارتان می‌کند یا شما را به کیش خود بازمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز روی رستگاری نخواهید دید» (کهف/20-19). پرده‌ی سوم فرو می‌افتد و تماشاگران نفس در سینه حبس کرده و چشم انتظار رخدادی ناگهانی‌اند تا بدین سان جوانی را بشناسند که آهنگ درآمدن به شهر را کرده اســت، بی آن که اهالی آنجا از آن باخبر باشند. شنونده و خواننده وانهاده شده‌اند تا تصویرها و شکلهایی را که بدان می‌توان مؤمنان شهر را شناخت و میزان شگفتی جوان و دوستانش را از این دیگرگونی بنیادین و شگفت دریافت، به دست خیال و پندار بسپارند. پاک اســت آن دیگر کننده‌ی حالها! حکومت ستم و خودکامگی، سر آمده اســت و سپاهیان و بزرگان خداستیزی و گمراهی، روی بر تافته‌اند و بر شهر، فروغ ایمان تابیده اســت.

اَمّا الدّیارُ فانّها کَدِیارهم *** و أری رجالَ الحَیِّ غیرَ رجاله (5)

بدین سان مردمان جز آن مردمان بودند و اوضاع و احوال جز آن، به گونه‌ای که مؤمنان و باورمندان در اعتقادها و زندگی‌شان در آرامش و آسایش بودند و گرایش به نیکی و خویی در میانشان فراگیر.
به سانِ چشم بر هم زدنی و به تندی و کوتاهی، پرده‌ی چهارم می‌گذرد و شناسایی این جوانان انجام می‌گیرد و ردیابی بقیه‌ی ایشان به فرجام می‌رسد، و مهر و رحمت خداوند پاک و والا دیگر باره برای ایشان فراهم می‌آید و اینان را به دوست برین می‌رساند، چه ماندن اینان بر زمین، دارای سود و منفعتی نیست و مردم جز آن کسانی‌اند که این را می‌شناختد؛ به هم وابستگیها و روابط نزدیک، از هم گسسته اســت و عادات و رسوم و شیوه‌های زندگی، دیگر گشته اســت؛ به گونه‌ای که اینان در چشم مردمان، ماننده‌تر به یادمانها و خاطرات زنده‌ی اینانند تا به اشخاصی واقعی و راستین؛ «و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده‌ی خدا راست اســت و [در فرا رسیدن] قیامت، هیچ شکی نیست» (کهف/ 21).
از بیدار گشتن اینان از خواب، پند و عبرتی گرفته می‌شود، مبنی بر این که اینان نمونه‌ای بودند محسوس بر رستاخیز پس از مرگ.
سپس پرده‌ی پنجم و آخر به نمایش گذارده می‌شود و مردم درباره‌ی دو امر که مربوط به اینان اســت، چند و چون می‌کنند: شمار اینان و مدت زمانی که در غار مانده‌اند.
گسستها و بریدگیهای میان رویدادهای داستان، به خواست و عامدانه اســت، چه این گسستها جوی را پیش می‌دارد که در آن، شنونده، شرکت می‌کند و خواستار آگاهی جوییهای بیشتر می‌گردد.
اگر رویدادهای جزیی و بی اهمیت یاد می‌شد، حس و حال شنونده، بی روح می‌گشت و رویدادها با خمودگی ذهن و سردی عواطف، دریافت می‌شد.
در پرده‌ی پنجم، داستان با بیان دو تصویر جدال آمیز، به پایان می‌رسد؛ سخن و رأی درست درباره‌ی این جوانان و درباره‌ی مدتی که اینان در غار گذرانیده‌اند.
این پرده، با این سخن و جهت دهی پروردگار به فرجام می‌رسد که بندگان به آفریدگار آسمانها و زمین پناه جویند، آن سان که باشندگان غار به سویش پناه بردند و وی ایشان را در پناه خود گرفت و راهنمایی و هدایت را از برای کارشان مهیا فرمود و یادمان ایشان را در میان پرهیزگاران نیکو کردار، جاودان ساخت.
این گونه اســت، ‌ای محمد! بخوان آنچه را از کتاب پروردگارت که به سویت وحی می‌گردد و بر پروردگارت استوار باش که اوست پناه و امان جای تو و جز او پناهگاهیت نیست.

بازکاوی، خروج موضوعی و دلیل آن

در سبب نزول آمده اســت که چون قریشیان سه پرسش از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند، ایشان به گروه قریش فرمود: فردا نزدم آید تا آگاهتان سازم. لیک وحی برای زمانی باز ایستاد تا این که مکّیان به شایعه پراکنی پرداختند.
در خلال سخن از چند و چون کنندگان درباره‌ی باشندگان غار- درباره‌ی شمار اینان و مدت زمان ماندن اینان در غار- آمده اســت: «و زنهار در مورد چیزی مگوی که من آن را فردا انجام خواهم داد. مگر آن که خدا بخواهد، و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: «امید که پروردگارم مرا به راهی که نزدیکتر از این به صواب اســت، هدایت کند» (کهف/ 23-24).
بی گمان در این تأخیر در پاسخ - و در این وضعیت بحرانی - تنگنایی بوده اســت پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را.
لیک آیا این تأخیر را حکمتی اســت؟
همانا بر این باوریم که تمامی حکمت و نیکی و خیر آدمی در آنچه اســت که پروردگار پاک و والا برای بندگان ایمان پیشه‌اش برگزیده اســت؛ و در رأس این نیک کاریها و خیرخواهیها، آنچه اســت که خداوند پاک و والا برای پیامبران و فرستادگانش گزین فرموده اســت. چه بسا دلیل و حکمت آن بر ما روشن شود و چه بسا پوشیده ماند، لیک خواست پروردگار و خیر او، در این باره، بهترین و ماندگارترین اســت.
شاید، حکمت و دلیل این تأخیر، سه مورد زیر باشد که دریافته‌ایم:
الف) بُعد و جنبه‌ی تربیتی امت اسلامی، از خلال چنین موضعگیری در برابر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ چه مؤمن را بایسته اســت هر چیزی را به خواست و اراده‌ی خداوند پاک و والا پیوند بخشد و از آن غفلت نورزد؛ و اگر از آن غافل گشت، می‌باید که در نخستین رخداد یا اولین نظر، او را یاد آورد؛ «و چون فراموش کردی، پروردگارت را یاد کن» (کهف/ 24).
ب) در این تأخیر - به گونه‌ای غیر مستقیم- برهان و دلیلی اســت برای قریشیان، که محمد را از امر وحی، چیزی جز دریافت و تبلیغ نیست و وی به این وظیفه و رسالت فرموده شده و در کوتاهی در آن، نکوهش می‌شود. او را نیست که از خود چیزی را بسازد یا دیگر کند یا پس و پیش نماید و یا پوشیده دارد. آیات بسیاری بر این جنبه، انگشت نهاده‌اند: «و اگر [او] پاره‌ای گفته‌ها بر ما بسته بود. دست راستش را سخت می‌گرفتیم. سپس رگ قلبش را پاره می‌کردیم.» (حاقه/ 44-46).
«... بگو: مرا نرسد که آن [قرآن] را از پیش خود عوض کنم. جز آنچه را که به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم. اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم» (یونس/ 15).
زمانی که یادآوریم، اصل استفسار و پرسشگری، برای دستیابی و رسیدن به راستی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادعای پیامبری بوده اســت، اهمیت این گونه برهان و دلیل را در رویارویی با رخدادها و اتفاقها، درمی‌یابیم؛ فضای حادثه، سوره و آیات، به تمامی، در جهت اثبات راستی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و نادرستی شیوه‌های قریشیان اســت و بیان دروغین بودن نگرشها و دیدگاههای اینان و تلاشهایشان در رسیدن به باطل انگاشتن دعوت پیامبری و توجیه و سودهی مواضع شرک آلودشان و بیان آگاهی و اشراف اینان بر حقیقت ارزشهایی که بدان باور دارند و پایه بر آن می‌نهند.
ج) اگر پاسخ، در همان زمانی داده می‌شد که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای قریشیان تعیین فرموده بود، این رخداد مانند هر رخداد دیگری می‌شد که در روابط روزانه‌ی مردم قریش اتفاق می‌افتد.
لیک هنگامی که قریشیان آهنگ توجه به این گونه پرسشها را کردند؛ و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین زمان پاسخ فرمود و آن گاه تأخیر بود و به پس افکندن پاسخ - چنان که روایت می‌گوید که حتّی مکیان، به شایعه پراکنی پرداختند - در چنین هنگامی اســت که جانها، جانهایی گشته‌اند چشم به راه و کنجکاو و مشتاق، در حالی که گفته‌ها و شایعه‌ها در میان مردم، فراوان شده اســت.
این شیوه از شیوه‌های تبلیغ، تأثیر و کارایی دارد و اذهان عمومی را به موضوع تبلیغ مشغول می‌سازد، و آن گاه که پاسخ به هنگام نیاز شدید به آن از راه می‌رسد، در آدمی تأثیرگذارتر و کاراتر اســت.
شاید این مطلب، همان مفهومی باشد که در آیه، به دنبال موضوع مشیت و خواست خداوندی بیان می‌شود؛ «... و بگو: «امید که پروردگارم مرا به راهی که نزدیکتر از این به صواب اســت، هدایت کند (کهف/ 24)».
بنابراین، نتایج و دستاوردهای مترتب بر این تأخیر در پاسخ، درست‌تر و به صواب، نزدیک‌تر اســت.
چه بسا همانند این مورد، رخداد «اِفک» باشد در آیات پس از آن [در سوره‌ی نور، آیه11]: «آن [تهمت] را شری برای خود تصور مکنید، بلکه برای شما در آن مصلحتی [بوده] اســت.» و آن مصلحتی که بر این رخداد، مترتب اســت، ابعاد تربیتی و بیان فضل و برتری خاندان پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و همسران پاک ایشان اســت و بیان فضل خاندان ابوبکر (6) و آنچه از معادن ارزشمند یاران پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کشف می‌گردد.
برای بیان این مورد و نیز ارائه‌ی نکته‌های سودمند، به رخدادهای مشابهی می‌پردازیم که قرآن کریم یادآور شده اســت و در آنهاست تاخیر در پاسخ و به جا نیاوردن خواست پیامبر (علیه السلام) همانند آنچه براى یوسف (علیه السلام) رخ داد.
در داستان یوسف (علیه السلام) وی از آن شخص آزاد شده - یکی از دو دوست زندانش - درخواست که «مرا نزد آقای خود به یاد آور!» (یوسف/42)، چه این که مشتاق به در شدن از زندان بود، لیک هنوز روزهای نخست بود-یا بگو ماههای آغازین - از زندان شدنش، اینک باید اوضاع دربار پادشاه و ملازمان او را در این زمان، به تصویر کشیم:
1. شهر و درباریان، شایعه‌ها و سخنان پراکنده‌ای را درباره‌ی زن عزیز و جوان او [یوسف] در پیچانیده بودند؛ و آنچه پادشاه را وادار ساخت - با وجود تأکید او بر بی گناهی یوسف - که یوسف را به زندان درافکند، به درستی، قیل و قالها بود؛ با وجود این برگشت دوباره‌ی یوسف به صحنه، آتش را دیگر باره برمی افروخت و دوباره بر شایعه‌ها و ژاژگوییها دامن می‌زد.
2. زن عزیز که رسوای عشق یوسف بود، اگر چه به هنگام خودداری یوسف و تن در ندادن او به اشتیاق و هوس سرکشش، صدمه‌ای روحی خورده بود، لیک، دلبسته‌ی او بود و ممکن نبود که در این زمان کوتاه، این دلبستگی فرونشیند؛ بلکه چه بسا وی در آن هنگام که دلیل و برهان بر زنان همگن شهرش اقامه می‌کرد، چیزی از آن یادمانهای سرشار و فراوان خویش را دیگر باره تکرار کرده باشد؛ و ناگزیر از این اعتراف گرفت و به اعتراف وادارشان نمود که هر زنی، اگر به جای او بود، چنین کاری را می‌کرد و چنین تلاشی را می‌ورزید، او هم مانند دیگر زنان اســت که در این گونه روابط، در منطق زنان، معذور و بخشوده اســت. از این اســت که به در ساختن دوباره‌ی یوسف از زندان و در خلال این زمان کوتاه، زن عزیز را وامی‌داشت که در انتقام خویش، برای کرامت و بزرگواری‌اش، به هوش باشد و دیگر باره تلاشی کند و بر سر راه یوسف (علیه السلام) به دشواریهای نوی درافکند؛ یوسفی که پروردگارش با کمال میل وعده‌ای مهمتر از آن به او داده اســت، تا باب پیامبران باشد و ارج و ارز آن را بیاید که پدران نسلی را به گیتی پای نهد که از ایشان خواهند بود؛ اسباط بنی اسراییل.
3. اگر یوسف (علیه السلام) در این مرحله از زندان به در می‌شد، کسی او را احساس نمی‌کرد چه در آن شرایط نیازی به او نبود؛ بلکه او یکی از ملازمان می‌گشت که -چه بسیار هم بودند!-. سرزمین مصر در آن هنگام، در گشادگی و فراخی زندگی و در ناز و نعمت بود، لیک هنگامی که نشانه‌های بحرانهای سیاسی یا اقتصادی یا نظامی رخ می‌نماید، سرپرستان و کارآزمودگان این زمینه‌ها، دلهاشان به یکدیگر استوار می‌گردد و می‌توان بود که توده‌های مردم در راه پاسداشت زندگی خود و جای گرفتن در جایگاه برین و والای خویش، جان خویش ببخشند، زیرا اینان [سرپرستان و کارگزاران] را با این نگاه می‌نگرند که اینان رهانندگان آنها در این زمینه و مرحله هستند؛ در شب تار، ماه پُر، ناپدید می‌گردد و اینگونه اســت که خداوند پاک و والا شرایط را برای یوسف آماده می‌سازد. در چشم انداز آینده، نشانه‌های گرسنگی‌ای مرگ آور بود - هر چند پس از 7 سال پربار-چه هفت گاو لاغرى که هفت گاو فربه را می‌خورند [گزارنده‌ی] هنگامه‌ای وخیم خواهند بود؛ هر چند اینک آن زمان سر نرسیده اســت و کارکردها و تدابیر، حکیمانه نیست. سرزمین مصر در تنگناها و بحرانها گرفتار خواهد آمد و مردمان را به انقلاب و ویرانگری برمی آشوبد - و مردم عامه و توده‌ی فرودین اینان را جز شکمشان، راهبر نیست - پس، این گونه اســت که کار بالا می‌گیرد و گزیری از نیرویی توانمند و آماده نیست.
بدین سان، نقش یوسف (علیه السلام) برای قبولاندن دو شرطش انجام می‌گیرد، بی آن که به بزرگواری پادشاه معترف باشد به دلیل رها نمودنش از زندان - این از آن بود که یوسف نیز خود را چونان عددی بی معنا بر اعداد ملازمان و رهیان نیفزاید. پادشاه، در گشایش کار یوسف مصر اســت:

شرط نخست:

ارج و اعتبار یوسف به او برگردانده شود و بی گناهی وی از سوی تمامی مردمان هویدا و روشنتر از خورشید شود؛ و باید که آن زن لاف زن مدعی، نخستین اعتراف کنندگان باشد و حقیقت را به گونه‌ی کامل یاد آورد؛ همسر عزیز گفت: «اکنون حقیقت آشکار شد. من [بودم که] از او کام خواستم، و بی شک او از راستگویان اســت» (یوسف/51).

شرط دوم:

پادشاه و سران دربار، کسانی را که برانگیزاننده‌ی این ژاژ خواییها و
دروغها درباره‌ی یوسف بودند، نکوهش نمایند و سرزنش رو دارند؛ [پادشاه] گفت: "وقتی از یوسف کم می‌خواستید، چه منظور داشتید؟» زنان گفتند: «منزّه اســت خدا، ما گناهی بر او نمی‌دانیم"» (یوسف /51).
پس از آن که اعتماد پادشاه به یوسف (علیه السلام) فزون گشت و وی ارزش و دانایی و کارآزمودگی وی را فهمید و دریافت که او گنجی اســت که نه در اندازه‌ی ارزش مال و ثروت اســت و نه سپاهی از رَدان و بزرگان او را همتایند، جایگاهش نزد وی بلند گشت. این اعتماد و این جایگاه، مقدمه و زمینه‌ای گشت برای پدید آوردن پذیرش و گرایشی در پادشاه تا از پیروان دعوت یوسف (علیه السلام) گردد - و چگونه این نباشد- که او کانون راز و رای پادشاه اســت و ملازم ویژه‌ی اوست که بر او تکیه می‌کند؛ تو گویی که پادشاه پیامبری اســت فرستاده شده که یوسف (علیه السلام) رهنمودهای پروردگاری را به وی می‌آموزند. در شریعتهای پیشین، از اموری که مرسوم بوده اســت، آن بوده که پیامبری در میان امتی یافت می‌شده و پادشاهی پیرو آن پیامبر و شریعت وی پیدا می‌گشته اســت، به گونه‌ای که به دست آن پیامبر بوده اســت قدرت اجرایی؛ آن سان که در داستان طالوت آمده اســت! بی گمان، پیامبری و حکمفرمایی در دست یک کس، برای امر رسالت و پیامبری، کاراتر، و برای قدرت حکومت، تواناتر و برای دادگستری، فراخوان‌تر اســت. پس از آن که یوسف (علیه السلام) این جایگاه را نزد پادشاه و سران حکومت و در قالب توده‌ی مردم فراهم آورد چنان که در تعبیر پادشاه از او آمده: «تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستی» (یوسف /54)، نقش سوم یوسف، برای قبولاندن و گفتن شرط سوم و پایانی‌اش، انجام می‌یابد. «[یوسف] گفت: "مرا بر خزانه‌های این سرزمین بگمار، که من نگهبانی دانا هستم"» (یوسف/ 55).
بنابراین، آیا تأخیر در آزادسازی یوسف بهتر نیست و آیا این گونه نیست که گزینش و انتخاب خداوند پاک و والا بهترین اســت و در آن اســت رستگاری و کامگاری؟
«و بدین گونه یوسف را در سرزمین [مصر] قدرت دادیم (7)، که در آن، هر جا که می‌خواست، سکونت می‌کرد. هر که را بخواهیم به رحمت خود می‌رسانیم و اجر نیکوکاران را تباه نمی‌سازیم. و البته اجر آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری می‌نمودند، بهتر اســت» (یوسف/56-57).
4. از این نکته دیده بر هم نبندیم که در این تأخیر - به ویژه در داستان یوسف (علیه السلام) - گونه‌ای از انواع تربیت الهی وجود دارد و بیانی اســت از سنّت دعوتهای الهی، چه زندان اســت و رنج و شکنجهای آن، و بی اعتمادی به اسباب مادی و تقویت ارتباط و استحکام پیوند با خداوند پاک و والا و توکل بر او...
داستان یوسف، مکتبی اســت برای آنان که به سوی خداوند پاک و والا، دعوتگرند. این حکمت، از حکمتهای سه گانه‌ی نخست، کم ارزش‌تر نیست.

پندها و عبرتها

پیش از آن که داستان یاران غار را به پایان ببریم، بخشی از پندها و عبرتهایی را که در عبارتهای پیشین، مناسبتی برای یادکرد آن پیش نیامد، یاد می‌آوریم:
1. جوانان، در پاسخ به فراخوان حق، شتابان‌ترند و در جانفشانی در راه او، گام استوارتر و مصمم‌تر.
2. صداقت جوانان در توجه و روی آوردن به خداوند پاک و والا و پناه به سایه سار او و نیک گمانی به حضرتش، با مهر و رحمت گسترده و بی کران پروردگار پاک و والا مواجه می‌گردد که بندگان پاکباز و اخلاص پیشه‌اش را دربرگیرنده اســت.
الف) خداوند در قلبهای اینان آرامش نهاده و به آرامشی روحانی استوارشان داشته اســت و بدین سان گشاده‌دلی و شکیبایی و آرامش و امنیت را پیش از آن که در محیط برون یافته آید، در قلبهای اینان پدید آورده اســت.
ب) خداوند برای جوانان، اسباب حفاظت و دفاعی را فراهم آورده اســت که توانها و قدرتهای بشری در برابر آن ناتوانند؛ از برای اینان خورشید را به کار گماشته و مسخرشان ساخته اســت و تن‌های اینان را از آثار دیگرگونیهای روز و شب و تغییر آب و هوا برکنار داشته و آن را از بیماریها و پوسیدگی محافظت کرده اســت، همان گونه که از ریشخندها و نابخردیهای هرزه‌خویان و تفتیشهای کنجکاوان پاس داشته اســت و بر ایشان بیم و هراس را در افکنده: «و می‌پنداری که ایشان بیدارند، در حالی که خفته‌اند و آنها را به پهلوی راست و چپ می‌گردانیم و سگشان بر آستانه‌ی [غار] دو دست خود را دراز کرده [بود]. اگر بر حال آنان اطلاع می‌یافتی، گریزان از آنها برمی‌تافتی و از [مشاهده‌ی] آنها آکنده از بیم می‌شدی» (کهف/18).
3. توجه الهی با وضعیت جوانان همراهی کرده و خواست ایزد سرمدی اسباب و ساز و کارها را برای نمایاندن حکمت بلند دستیابی به اینان فراهم آورده اســت. بر این پایه، اگر اینان به هنگام خارج شدن از شهر مقداری پول همراه نمی‌داشتند، در اندیشه‌ی درآمدن به شهر برای خرید خوراک نمی‌افتادند و برای نشان اینان جستن، راهی نبود. اگر احساس گرسنگی ناگهانی و سخت اینان نبود، همانا در فرستادن کسی برای فراهم آوردن چیزی که گرسنگی ایشان را رفع کند شتاب نمی‌کردند، این در حالی اســت که اینان در مدت درازی که در غار مانده بودند، نشانی از گرسنگی در جسمهایشان نبود. همه‌ی اینها، تدبیرهای پیشین و پسین خداوندی اســت برای جاودانگی یادمان این رویداد؛ و برهانی اســت آشکار برای آن کس که بیندیشد و پند گیرد.
4. پایبندی به ارزشهای درست و راستین، خوی و منش دل انگیز و یاد و یادمان نیکی را در گیتی به ارث می‌نهد و پاداش و جاودانگی در بهشتهای خرم را به روز واپسین به ارمغان می‌آورد. لیک یاران ارزشهای نادرست و بی پایه، همراه با باورهای دروغینشان از میان می‌روند و یاد و خاطره‌ی اینان در گیتی فراموش می‌شود و اگر چیزی از آن می‌ماند، زشتی و سرزنش و بیزاری اســت و در جهان پسین، کیفری سخت.
به راستی ارزشهای دروغین و نادرست در نگاه طاغوت و فرایندگانی تجسم می‌یابد که لاف خدایی زده و مردمان را به پرستش خویش فرا خوانده‌اند. این ارزشها، در نگاه پیروان چنین فریفتاری شکل می‌گیرد که برای خداوند شریک گرفته و همراه او خدایان دیگری اختیار کرده‌اند.
ارزشهای درست و راستین در دیدگاه جوانانی تجسم می‌یابد که به پروردگار آسمانها و زمین باور داشته و فشار حکومت و محیط و جامعه را پس زده‌اند و به سایه‌سار خداوند پاک و والا و حمایت و پاسداری او، پناه جسته‌اند؛ پس خداوند آنان را از آشوب و بلوا پاس داشته و یاد و نامشان را جاوید ساخته و پاداش اینان را فراوان کرده اســت.
در قرآن کریم، به طور مشخص، یادی از سگ نرفته اســت، مگر سگ یاران غار و آن هم به دلیل همراهی کردن این بزرگواران.
چه زیبا گفته اســت [سعدی] شیرازی در گلستان، درباره‌ی همنشینی با ارجمندان و گرانمایگان که چگونه ارج و ارز و یاد و نام را بلند می‌دارد. برخی از معاصران پس از برگردان گفته‌ی سعدی به تازی، شعری با چنین مضمونی برساخته‌اند:
سعدی روزی به گرمابه در آمده، پس گروهی از مردمان را یافته که سر و تن خود را به گِل بیلون [سرشوی] می‌مالند؛ گل بیلون گونه‌ای گل کوزه گری و سفالین اســت که در گلاب خیسانده می‌شود و چونان پاک کننده‌ای همانند صابون و اُشنان (8) به شمار می‌آید.
سعدی با زبان حال، بیلون را رویاروی سخن می‌نهد و می‌گوید:

گلی خوشبوی در حمام، روزی *** رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که: مُشکی یا عبیری؟ *** که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا: من گلی ناچیز بودم *** ولیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد *** وگرنه من همان خاکم که هستم (9)

با بزرگان پیوند دوستی بستم و به دانش فزون گشتم؛
این گونه اســت که آن کس با دانشمندان نشیند، بزرگ گردد. (10)

پی‌نوشت‌ها:

1- نک: ابوالحسن ندوی، تأملات فی سورة الکهف، ص‌52، با تصرف و تلخیص.
2- از حدیثی که ترمذی بازگفته اســت. نک: الجامع الصحیح (سنن ترمذی)، ج4، ص 323، کتاب تفسیر؛ وی درباره‌ی این حدیث گفته اســت: حدیثی اســت حسن و غریب.
3- نک: بخاری، الصحیح، ج1، ص10، کتاب ایمان.
4- یادکرد آیه‌ی مطففین: «کتاب مرقوم» تنها اشارتی اســت واژه‌شناختی، بدین سان که رقیم، فعیل به معنای مفعول اســت. (م).
5- لیک سرزمین، همان سرزمین اینان بود، در حالی که مردان قبیله، جز آن مردان بودند. [نک: ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج3، می‌82 (م)].
6- [خواست از «افک» تهمتی نارواست که دامان عایشه را - بر پایه‌ی روایات اهل سنت - گرفت و بر پایه‌ی روایات شیعه، دامان ماریه‌ی قبطیه را - به هر روی دو دسته روایات، به تمامی پذیرفتنی نیست و بایسته‌ی بررسی و نقد حدیث پژوهان و مفسّران. نک: محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص 101 (نقد روایات عامه)، و ص 105 (نقد روایات شیعه) (م)].
7- [قدرت دادیم، برگردان مَکَّنّا در متن تازی اســت]، واژه‌ی تمکین در قرآن کریم، تنها برای چیزهایی می‌آید که اسباب مادی، بازدارنده‌ای در راه رسیدن به آنها درنمی‌افکند، بلکه رسیدن به آنها، و تمکین یافتن با اسباب و تدابیر خدایی غیرمعمولی اســت.
8-اُشنان، گیاهی اســت شور که در زمین شور روید و بدان جامه شویند. در شستشوی دست نیز به کار می‌آید. از آن قلیا گیرند. گیاه تازه و نرم آن، به دلیل شباهت به پیخال گنجشکان، کِرمَک نامیده شده اســت. به تازی‌اش غاسول خوانند و به رومی [لاتین] اذرقوس. (آنندراج، زیر واژه؛ ابوریحان بیرونی، الصیدنة فی الطب، چاپ عباس زریاب، ص 57) م.
9- سعدی، گلستان، دیباچه، ص 5، چاپ کمال اجتماعی جندقی.م.
10- اَلِفتُ اکابراً و ازددتُ علماً *** کذا مَن عاشَرَ العلماءَ یُکرَم
این بیت، از سوی مترجمان تازی، افزوده شده اســت. م.

منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ‌ترجمه‌ی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

خبرگزاری فارس آثار تربیتی اعتقاد به معادایمان به آخرت سبب بیداری، آگاهی، تقوا، تهذیب نفس و ترس از گناه و ظلم می‌شود و در مقابل مهارت تحملِ مرگ عزیزان در قرآنخبرگزاری فارس این نوشتار با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى در پى ارائه مهارت‏هاى قرآنى در آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را معیشت و آرامش خاطر آکا گاهی ما در خانواد ه های خود این اشتباه را می کنیم، فکر می کنیم اگر امکانات و رفاه مناسب تصویری از عذاب های جهنم از زبان قرآن کریم قفسهزمانی که هنگام جان کندن افراد معاند فرا می رسد ، فرشته مرگ در زشت ترین و هراسناک ترین چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ …چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ القرآن الکریم ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی … روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ فراموش و به یاد آوری حقی٢ آسودگى سیره علویبوستان نهج البلاغه قراندر این که، سرآغاز نزول قرآن، کدام سوره و آیه و در چه زمانی بوده است با توجه به پیوند یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله


ادامه مطلب ...