این بار مصاحبه متفاوتی را با حمید استیلی داشتیم و به جای اینکه با او بیشتر از فوتبال و پرسپولیس حرف بزنیم، سراغ تجربه نه چندان موفق سینمایی او رفتیم و از اتفاقاتی که منجر به حضورش در فیلم فوتبالیست ها شد حرف زدیم. ضمن اینکه سعی کردیم از دیدگاه سینمایی و تجربه حضور ورزشکاران فعال در حوزه سینما پرس و جو کنیم و از این موضوع سود ببریم تا این پرونده را به سرانجام برسانیم.
استیلی هم مثل همیشه با روی خوش، مصاحبه ما را پذیرفت و در حالی که خسته از یک بازی دوستانه در دانشگاه تهران بازمی گشت، پای صحبت های ما نشست و به سوالات ما با دقت پاسخ داد.
استیلی از افراد خوشنام و بااخلاق فعال در حوزه فوتبال است که انصافا در هر کار خیر و عام ال منفعه ای پیشقدم بوده و سعی می کند امکاناتی که خدا به خاطر استعدادش به او اعطا کرده را با افراد نیازمند شریک شود.
پس، قبل از آغاز این مصاحبه این رویه پسندیده را به فال نیک می گیریم و امیدواریم بسیاری از فوتبالیست های مطرح کشورمان هم در این مورد از امثال استیلی تأسی کنند تا جامعه فوتبال در امور خیریه هم مشارکت فعال و بیش از پیش داشته باشد.
تمایل دارید از فیلم فوتبالیست ها شروع کنیم؟
– چرا که نه. اگر قرار است این مصاحبه سینمایی باشد بالاخره باید از سینما شروع کنیم دیگر.
البته سینماییِ سینمایی که نیست ولی خب حول محور سینما و فوتبال می چرخد.
– در خدمتم.
اصلا چه شد که پیشنهاد حضور در فیلم فوتبالیست ها را پذیرفتید؟
– به هر حال فیلم فوتبالیست ها یک پروژه عام المنفعه بود که قرار بود قسمتی از عواید آن خرج بهزیستی شود. همین برای من کفایت می کرد که به این پیشنهاد جواب مثبت دهم و اگر می توانم در این راه قدم بردارم.
یعنی این موضوع هیچ ارتباطی به پروین نداشت؟
– بالاخره حضور پروین هم در این فیلم بی تاثیر نبود. وقتی علی آقا پذیرفت در این فیلم نقش ایفا کند، من هم در تصمیمی که گرفته بودم مصمم تر شدم ولی اینکه بگویم صرفا به خاطر حضور پروین ترغیب شدم در این پروژه سینمایی شرکت کنم درست نیست، من قبل از پروین در این مورد تصمیم خودم را گرفته بود.
چقدر تمرین فیلمنامه خوانی داشتید؟ کلاس بازیگری هم رفتید؟
– به من پیشنهاد شد که در کلاس بازیگری شرکت کنم یا تمرین فیلمنامه خوانی داشته باشم اما نه پذیرفتم، نه وقتش را داشتم که بپذیرم. آن روزها فوتبال تمام وقت روزانه من را گرفته بود و اجازه نمی داد به کار دیگری فکر کنم. همین الان هم همینطور است و فوتبال تمام وقتم را پر می کند.
خانواده تان فیلم فوتبالیست ها را دیده اند؟
– بله، خانواده ام هم این فیلم را تماشا کرده اند.
نظر آنها در مورد این فیلم چه بود؟
– طبعا آنها هم از این فیلم استقبال چندانی نکردند و بعد از تماشای آن گفتند کاشکی یک جور دیگری به بهزیستی کمک می کردی.
نظر خودتان هم همین است؟
– بله، فکر می کنم اگر با روش دیگری به بهزیستی کمک می کردم الان وارد عالم هنر نشده بودم و مجبور نبودم به این سوالات جواب بدهم. (با خنده)
پروین از حضو ردر این پروژه ابراز نارضایتی کرد، شما چطور؟
– به هر حال کاری است که انجام شده و حالا صحبت کردن از اتفاقی که غیرقابل بازگشت است مشکلی از ما حل نمی کند و فقط مرور خاطرات گذشته است؛ روزهایی که برای خودم هم زیاد جذابیت ندارد چه برسد به بقیه.
هنوز با بازیگرانی که در این فیل همبازی بودید رابطه دارید؟
– چه کسانی منظورتان است؟
مثلا سعید امیرسلیمانی یا فاطمه گودرزی.
– گاهی اوقات در بعضی مراسم این دوستان را می بینم و به یاد دورانی که این فیلم را بازی کردیم چند دقیقه ای با یکدیگر حرف می زنیم.
اتفاقا به مورد خوبی اشاره کردید. حمید استیلی در بعضی از جشنواره های سینمایی آفتابی می شود. دلیل این اتفاق چیست؟
– دوستان محبت دارند و من را دعوت می کنند. من هم بدم نمی آید در این مراسم شرکت کنم و از حال و هوای سینما مطلع شوم، ضمن اینکه در میان حضور پیاپی در فوتبال، سینما می تواند تفریح خوبی باشد. برای خیلی ها فوتبال تفریح است و برای تفریح این بازی را انجام می دهند یا فوتبال نگاه می کنند اما فوتبال و مربیگری کار من است و چه در زمان بازی و چه حالا، این ورزش را از دید حرفه ای نگاه می کنم؛ پس به من حق بدهید که سینما را به چشم یک تفریح سالم و جذاب نگاه کنم و دوست داشته باشم.
در دوران کودکی سینما می رفتید؟
– نه آنقدر. بیشتر از آن که سینمابرو باشم، فوتبال بازی می کرد. در واقع فوتبال تمام وقت روزانه ام را پر می کرد. کافی بود یک فرصت کوتاه پیدا کنم تا فوتبال بازی کنم و دنبال توپ بدوم. دیگر کِی فرصت داشتم سینما بروم؟!
از فیلم های خاطره انگیز دهه شصت هیچ خاطره ای ندارید
– چرا، فیلم هایی مثل تاراج و گذرگاه هنوز در ذهنم باقی مانده و تا آنها را نگاه می کنم یا نام آنها را می شنوم یاد دوران نوجوانی ام می افتم. روزگاری که انگار خیلی راحت تر سپری می شد؛ نه فکری داشتیم و نه دغدغه ذهنی، فقط فوتبال بازی می کردیم و شیطنت می کردیم.
با کدامیک از کارگردان ها رفاقت دارید؟
– با خیلی ها سلام و احوالپرسی دارم ولی اینکه رفاقت مداوم داشته باشم نه. بیشتر با فوتبالی ها و افراد هم صنف خودم دمخورم تا اینکه با سینمایی ها و کارگردان ها رفت و آمد داشته باشم. نه اینکه سینمایی ها بد باشند؛ نه، خدای ناکرده اینطور نیست. منتها وقتی با یک نفر رفاقت می کنی که علایق مشترک داشته باشی. من هم علاقه ام به فوتبال است، پس طبیعی است با فوتبالی ها بگرم و با آنها بهتر رابطه برقرار کنم.
بعد از فوتبالیست ها دیگر پیشنهاد سینمایی به شما نشد؟
– چرا، شد اما هر چه پیشنهاد سینمایی داشتم چشم بسته رد کرده ام و سعی کردم به گونه ای که طرف مقابل از پیشنهادش پشیمان نشود، دست رد به سینه اش بزنم.
مثلا چه می گویید؟
– می گویم ای بابا اینقدر گرفتارم که فرصتی برای انجام این کار ندارم. دوست داشتم در پروژه شما شرکت کنم ولی مشغله کاری دارم. شما هم اگر می خواهید سراغ اهالی فوتبال بروید، سراغ کسان دیگری بروید که مشغله کاری کمتری دارند. خلاصه هر جوری که باشد، مودبانه این پیشنهادات را رد می کنم.
بازیگر مورد علاقه تان کیست؟
– من از بازی و استیل جمشید مشایخی خوشم می آید، ضمن اینکه بازی عزت اله انتظامی خیلی دلپذیر است و در هر نقشی که بازی می کند، کارش به دل می نشیند.
در میان جوان ها چطور؟
– محمدرضا گلزار و امین حیایی واقعا خوب بازی می کنند. این دو نفر هم در هر نقشی ظاهر می شوند آنقدر واقعی کار می کنند که کارشان را حسابی باور می کنی و حس نمی کنی دارند نقش بازی می کنند.
دوست نداشتید این توانایی در شما هم وجود داشت که اینگونه بازی کنید؟
– خدا به هر کس یک توانایی داده، من هم از این چیزی که هستم راضی ام و هیچ گاه آرزو نمی کنم مثل این و آن باشم.
به نظر می آید فقط پژمان جمشیدی بوده که از حضور در عالم هنر راضی است. بقیه توفیق چندانی نداشته اند.
– در این مورد باید یک کمی مفصل توضیح بدهم.
بفرمایید.
– اولا برای پژمان جمشیدی خوشحالم و امیدوارم بیش از این در کاری که در پیش گرفته موفق باشد. پژمان توی فوتبال بازی کردن هم هنرپیشه خوبی بود حالا چه برسد به این که واقعا هنرپیشگی کند. او از همان اول در این کارها استعداد داشت.
و ثانیا؟
– ثانیا من در کل موافق وام گرفتن فوتبال از سینما و سینما از فوتبال نیستم.
چرا؟
– چون دو مقوله کاملا متفاوت هستند که هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند. فوتبال یک ورزش جدی و به دور از نقش بازی کردن و در قالب این و آن رفتن است. اگر شما فوتبالیست باشی بخواهی نقش مارادونا را بازی کنی از تیم مدرسه ات جلوتر نمی روی مگر اینکه خودت را باور کنی و به توانایی های خودت ایمان بیاوری و سعی کنی در آنچه که هستی بهتر شوی اما در سینما یک هنرپیشه باید به طور مرتب در قالب نقش های مختلف فرو برود و کاری کند که این نقش برای خودش باورپذیر شود تا تماشاگری هم که این نقش را نگاه می کند به این باورپذیری برسد. می بینید که چقدر سینما و فوتبال از یکدیگر فاصله دارند.
گاهی اوقات فوتبالیست ها یا دیگر ورزشکاران خارجی در عالم سینما هم به موفقیت های بزرگی می رسند.
– در همه جا استثنا وجود دارد. پله هم در فیلم فرار به سوی پیروزی بازی کرد اما هیچ وقت هنرپیشه خوبی نشد، چون نمی شود جوهر ذات فردی را عوض کرد و برای یک مدت طولانی از او کار متفاوتی خواست. این با هیچ منطقی جور درنمی آید.
فیلم جدایی نادر از سیمین را دیده اید؟
– بله.
به نظرتان این فیلم لایق گرفتن اسکار بود یا دلایل دیگری برای این انتخاب وجود داشت؟
– اگر جدایی نادر از سیمین اسکار گرفته حتما لایق گرفتن این جایزه بوده. من هم به عنوان یک تماشاگر سینما این فیلم را دوست داشتم و داستانش را دنبال کردم ولی متخصص سینما نیستم که از این زاویه فیلم را بررسی کنم و در نهایت به این نتیجه برسم که جدایی نادر از سیمین یک انتخاب جهت دار بود یا همه چیز در قالب یک پروژه سینمایی شکل گرفت و به جایزه رسید. اگر ایرانی هستیم باید به این افتخار ببالیم و سعی کنیم بیش از اینها در چنین جشنواره های معتبری جایزه بگیریم. بیش از این هم نمی توانم نقد سینمایی کنم چون از این مقوله اطلاعات کاملی ندارم. (با خنده) بد جوری توی خط سینما رفتید و بیرون نمی آیید!
یک سوال سینمایی دیگر جواب بدهید و وارد مقوله فوتبال شویم؟
– بفرمایید.
حمید استیلی و همسرش آناهیتا زهرایی
از میان داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا، مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی به کار کدام کارگردان بیشتر از بقیه علاقه دارید؟
– راستش چون مسعودت کیمیایی یک پرسپولیسی دو آتشه است به من حق بدهید که کارهای او را بیشتر از بقیه عزیزانی که نام بردید تعقیب کنم و نسبت به سینمای او علاقه بیشتری از خودم نشان دهم.
موافقید به چند سوال فوتبالی رک و پوست کنده جواب بدهید و از پاسخ های سیاستمدارانه فاصله بگیرید؟
– بله، اگر این موضوع را هم یادآوری نمی کردید باز رک و پوست کنده پاسخگوی سوالات تان بودم.
رابطه تان با خاکپور چطور است؟
– چطور باید باشد؟!
چرا مثل سابق با هم دمخور نیستید؟
– بی رودربایستی وقتی خاکپور به آمریکا رفت و از محیط فوتبال ایران فاصله گرفت، ما کمتر همدیگر را دیدیم و کمتر با یکدیگر رابطه داشتیم. وقتی که خاکپور برگشت باز هم با هم دوست بودیم اما هیچ وقت رفاقت ما مثل گذشته نشد یا بهتر بگوییم قسمت نشد که مثل قبل با یکدیگر رفت و آمد پیدا کنیم.
وقتی مربی پرسپولیس شدید خیلی ها حدس می زدند خاکپور دستیار شما شود که این اتفاق نیفتاد، پیشنهاد دادید قبول نکرد یا اصلا به خاکپور بفرما نزدید؟
– نه، بهتر است بگویم قسمت نبود که با یکدیگر همکاری داشته باشیم. به هر حال وقتی قرار است همکاری بین دو طرف رخ دهد باید خیلی مسائل به هم گره بخورد تا همکاری در چنین سطحی شکل بگیرد که قسمت نبود.
وقتی خاکپور به تیم ملی امید رفت چطور؟ از شما هیچ دعوتی به عمل نیاورد؟
– که دستیار خاکپور شوم؟!
نه، مثلا سرپرست تیم ملی امید.
– نه، این مورد هم قسمت نبود. گفتم که، باید قسمت باشد تا این همکاری ها شکل بگیرد.
به نظر خودتان این جواب سیاستمدارانه نیست؟
– والا چی بگم! بگذریم… برو سراغ سوال بعدی.
دلیل حمایت از درخشان رابطه سرد شما با علی دایی است؟
– اولا رابطه من با علی دایی اصلا سرد نیست. من علی را دوست دارم و ه رکجا که او را می بینم هم من به او احترام می گذارم هم علی در این مورد کوتاهی نمی کند، پس رابطه ما سرد نیست اما در مورد درخشان، او یک مربی است و من هم یک مربی هستم. در ضمن شرایط دشوار او در پرسپولیس را کاملا درک می کنم و می دانم وقتی کار در یک تیم گره می خورد انگار از زمین و آسمان برای طرف می بارد تا موفق نشود. در چنین شرایطی انتقاد بی مورد و نگاه مغرضانه نهچیزی را درست می کند و نه حرکت پسندیده ای است. اگر پیشکسوتی به شیوه کار درخشان در پرسپولیس انتقاد دارد، جای این انتقادات صفحه های روزنامه ها نیست. کدام یک از این منتقدان تاکنون یک بار سر تمرین رفته اند و نقطه نظرات خود را رو در رو با درخشان در میان گذاشته اند؟ آهای پیشکسوت هایی که قطعا دلتان برای پرسپولیس و موفقیتش می تپد، جای این انتقادات صفحات روزنامه ها نیست. این حرف ها فقط حواشی دور تیم را افزایش می دهد. پس بیایید دست به دست هم دهید تا پرسپولیس از این اوضاعی که در آن گرفتار شده نجات پیدا کند. با این حرف ها نمی توان به پرسپولیس کمک کرد و ادعای رفابت داشت.
پرسپولیس در حدی است که نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا باشد؟
– پرسپولیس هر چه باشد پرسپولیس است و هم پتانسیل بهتر شدن دارد و هم می تواند یک یاز موفق ترین تیم های حاضر در این رقابت ها باشد، منتها عدم ثبات مدیریت و مشکلات مالی بدجوری به این تیم ضربه زده و کمر این تیم پرطرفدار را خم کرده است.
پرسپولیس چطور می تواند کمر راست کند و دوباره شاهد موفقیت را در آغوش بگیرد؟
– اگر این تیم به دلیل مشکلات مالی و مدیریتی به این روز افتاده، پس حل آن هم از همین طریق است. اگر مشکلات مدیریتی این تیم و در پی آن مشکلات مالی هم برطرف شود می توان به آینده پرسپولیس بیش از پیش امید داشت.
به آینده همین تیم با همین نفرات؟
– بله، چرا که نه! مطمئن باشید اگر درخشان در نیم فصل از لحاظ مالی دستش بازتر بود، بهتر از اینها یارگیری می کرد و پرسپولیس قوی تری را در نیم فصل دوم شاهد بودیم اما وقتی تیم مدیرعامل ندارد و پول ندارد، چه کاری از درخشان برمی آید؟!
آتنا و آنیتا استیلی
مهلت به پایان رسید و هیچ کس برای خرید سرخابی ها پا پیش نگذاشت.
– قبل از این هم معلوم بود کسی با این قیمت ها حاضر نمی شود سرمایه گذاری کند و پرسپولیس و استقلال را بخرد. من نمی دانم کسانی که در این قیمت گذاری برای قیمت پایه سرخابی ها ۲۹۰ میلیارد تومان پیشنهاد داده اند این رقم را از کجا آورده اند اما این رقم در شرایط فعلی و با سازوکارهایی که برای درآمدزایی در باشگاه های ما وجود دارد یک افسانه است و اگر کسی حاضر می شد با این قیمت استقلال و پرسپولیس را بخرد باید حکایت این خرید را در افسانه های ورزشی می نوشتند. وقتی فدراسیون فوتبال در مسئله حق پخش عاجز مانده و از طرف دیگر هیچ کس حاضر نیست به حق و حقوق باشگاه ها احترام بگذارد و حداقل پیراهن و لباس تیم ها را با کسب اجازه از خودشان تولید کند و آنها را در سود تجاری این فرآیند شریک نماید، حرف زدن از قیمت ۲۹۰ میلیاردی که سود بانکی آن در روز دویست میلیون تومان است چقدر به واقعیت های فوتبال ما نزدیک است و چقدر می توان به موفقیت چنین پروسه ای امید داشت؟ من خودم جواب بدهم؟
بفرمایید.
– هیچی هیچی!
اگر بخواهید در دو جمله راه حل بدهید چه می گویید؟
– تا وقتی محیط سرمایه گذاری در فوتبال یک محیط ناامن است و دوستانی هم که قیمت می گذارند از چگونگی سازوکار درآمدزایی در این عرصه آگاهی ندارند، این پرسپولیس و استقلال خصوصی بشو نیستند که نیستند.
اگر حرف خاصی مانده بفرمایید.
– نه. ممنون از شما که وقت گذاشتید و اجازه دادید این دفعه یک مصاحبه متفاوت با دفعات قبل داشته باشم.