آیا انگشت کردن در دماغ واقعا تا این حد بد و قبیح است؟ تا چه حد عمومیت دارد؟ و واقعا چرا بعضی با انگشت دنبال محتویات دماغ خود میگردند و حتی بدتر از آن چرا بعضی این محتویات را برانداز کرده و مزه میکنند؟
عبارتی که در علم پزشکی برای تشریح انگشت کردن در دماغ به کار برده میشود «رینوتیلکسومانیا» (rhinotillexomania) است. اولین پژوهش علمی که در مورد این موضوع انجام شده به سال ۱۹۹۵ برمی گردد که توسط دو پژوهشگر آمریکایی به نامهای تامسون و جفرسون صورت گرفت.
.
.
آنها از طریق پست پرسشنامهای را برای ۱۰۰۰ فرد بالغ در بخشی از ایالت ویسکونسین ارسال کردند. از میان ۲۵۴ نفری که به این پرسشنامه پاسخ دادند حدود ۹۰ درصد اعتراف کردند که دست توی دماغ خود میکنند ولی فقط یک درصد آنها گفتند که حداقل هر یک ساعت یکبار این کار را انجام میدهند.
دو نفر از پاسخ دهندگان گفتند که کاوشهایگاه و بیگاه آنها در سوراخهای دماغشان روی زندگی روزانه آنها تاثیر گذاشته است. در کمال تعجب دو نفر از پاسخ دهندگان به این پرسشنامه اعتراف کردند که آنقدر انگشت توی دماغ خود کردهاند که جداره نازک بین دو سوراخ بینی خود را پاره کردهاند.
این یک پژوهش کامل نبود چون فقط یک چهارم افراد به پرسشنامه پاسخ دادند و شاید اکثر آنها کسانی بودند که به دست کردن توی دماغ خود علاقه ویژهای داشتند. اما با این همه این پژوهش نشان داد که با وجود قبح اجتماعی آن، انگشت کردن توی دماغ یک عادت فراگیر و شایع است.
.
عادت جوانان
در سال ۲۰۰۰ دو پزشک متخصص از موسسه ملی بیماریهای عصبی و روانی در شهر بنگلور در هند، تصمیم گرفتند که در این مورد پژوهش عمیق تری انجام دهند. آنها معتقد بودند که اکثر عادتهای عمومی در بین خردسالان و نوجوانان فراگیرتر است و به همین خاطر بهتر است که بررسیها را به جای افراد بالغ روی افراد کم سن و سال انجام دهند و ببینند این عادت در میان آنها چقدر عمومیت دارد.
در عین حال آنها میدانستند که در پژوهشی که در ایالت ویسکونسین آمریکا انجام شده بود احتمالا پاسخها جانبدارانه بودهاند. آنها تصمیم گرفتند که پرسشنامههای خود را در کلاسهای مدرسه توزیع کنند که به احتمال فراوان نتیجه آن به واقعیت نزدیکتر خواهد بود.
آنها در تحقیقات خود روی چهار مدرسه در شهر بنگلور تمرکز کردند. یکی از آنها محل تحصیل فرزندان اقشار کم درآمد و فقیر بود. در دو مدرسه دیگر فرزندان طبقه متوسط تحصیل میکردند و در مدرسه چهارم فرزندان اقشار مرفه درس میخواندند.
پژوهشگران در مجموع توانستند پاسخهای ۲۰۰ نوجوان را جمع آوری کنند. تقریبا همه آنها اعتراف کردند که روزانه حداقل چهار بار انگشت توی دماغ خود میکنند. این نکته چندان تازگی نداشت. اما نکته جالب در اطلاعات جمع آوری شده الگوهای متفاوت این رفتار بود. فقط حدود هفت درصد اعتراف کردند که روزانه بیش از ۲۰ بار انگشت توی دماغ خود میکنند. اما تقریبا ۲۰ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که به نظرشان در این مورد یک مشکل جدی دارند.
اکثر این نوجوانان گفتند که برای راحت شدن از حالت خارش در سوراخهای بینی و یا تمیز کردن ترشحات بینی دست توی دماغشان میکنند. اما حدود ۱۲ درصد اعتراف کردند که چون احساس خوبی به آنها دست میدهد این کار را میکنند.
اما یک نکته جالب دیگر در این پژوهش این بود که مشخص شد تنها چیزی که وارد بینی آنها میشود انگشتان دست نیست. ۱۳ نفر از دانش آموزان گفتند که برای خاراندن و یا خارج کردن ترشحات دماغشان از موچین استفاده میکنند و ۹ نفر هم اعتراف کردند که برای این کار از مداد استفاده میکنند. و بالاخره ۹ نفر از آنها اعتراف کردند آنچه را که از کاووش در بینی خود پیدا میکنند میخورند.
این پژوهش نشان داد که تعلق این نوجوانان به لایههای اجتماعی و اقشار گوناگون روی رفتار آنها با دماغشان تاثیر ندارد و انگشت کردن در سوراخ دماغ یکی از مواردی است که همه اقشار را به یکدیگر پیوند میدهد. اما بین دختران و پسران تفاوتهایی مشاهده شد. درصد پسرانی که این کار را انجام میدهند بیشتر و در مقابل در میان دختران درصدی که فکر میکنند کار ناشایستی است بیشتر بود. در عین حال مشخص شد که پسران غیر از انگشت کردن در دماغ، عادتهای بد دیگری هم، مثل جویدن ناخنها و یا از ریشه کندن موهایشان دارند.
نقص عضو در اعضای صورت
اماباید توجه داشت که انگشت کردن توی دماغ یک عادت بیضرر نیست و در برخی موارد میتواند به مشکلات جدی منجر شود. پژوهشگران موسسه ملی بیماریهای عصبی و روانی هند با بررسی پروندههای پزشکی موجود در بیمارستانها متوجه شدند که در برخی موارد افرادی که داخل بینی آنها عمل جراحی صورت گرفته به خاطر اینکه نمیتوانند عادت دست کردن توی دماغ را ترک کنند، به محل جراحی آسیب زده که موجب خونریزی مجدد میشود.
در یک مورد مشخص یک زن ۵۳ ساله به خاطر عادت شدید به این کار پرده نازک بین دو سوراخ دماغ خود را پاره کرده و تا سینوسهای اطراف بینی نقب زده بود. پزشکان مجبور شدند بینی و ناحیه سینوس او را جراحی کنند.
مورد دیگر مرد ۲۹ سالهای بود که علاوه بر رینوتیلکسومانیا یا انگشت کردن در دماغ، به تریکوتلیمانیا یعنی عادت مزمن از ریشه کندن مو هم مبتلا بود. این دو عادات شدید روی هم رفته باعث شده بود که او به شدت به از ریشه کندن موهای بینیاش عادت کند.
زمانی که به کرات این کار را میکرد بینی او متورم میشد. او برای درمان تورم و عفونت بینی خود از دارویی استفاده میکرد که به خاطر عوارض جانبی آن بینی او را کاملا بنفش کرده بود. این رنگ بنفش موهای بینی او را میپوشاند و در نتیجه او مثل گذشته برای از ریشه کندن آنها عصبی و حریص نمیشد.
در سال ۲۰۰۶ پژوهشگران هلندی متوجه شدند انگشت کردن توی دماغ به پخش باکتریها در بدن کمک میکند. آنها در پژوهش خود که روی بیماران یک کلینیک گوش و حلق و بینی انجام شد، دریافتند که احتمال وجود باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در بینی افرادی که انگشت توی دماغ خود میکنند به نسبت سایرین بیشتر است.
او ترجیح میداد که دماغ بنفش رنگی داشته باشد تا اینکه مجبور شود موهای بینیاش را ببیند. پزشکان معالج که در نهایت توانستند با تجویز دارو او را درمان کنند، عادت عصبی و شدید او را نمونهای از عارضه موسوم به اختلال خود زشت انگاری تشخیص دادند.
بسیاری از ما این تصور را داریم که عادت انگشت کردن در دماغ ما به احتمال زیاد یک عارضه یا اختلال آسیبشناسی نیست. جالب این است که جویدن ناخن و یا از ریشه کندن موهای دماغ جزو نمونههای بارز اختلال و وسواس فکری- عملی تلقی میشوند. اما انگشت کردن توی دماغ غالبا اینطور تلقی نمیشود.
ولی این به آن معنا نیست که این کار کاملا بیضرر است. در سال ۲۰۰۶ پژوهشگران هلندی متوجه شدند انگشت کردن توی دماغ به پخش باکتریها در بدن کمک میکند. آنها در پژوهش خود که روی بیماران یک کلینیک گوش و حلق و بینی انجام شد، دریافتند که احتمال وجود باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در بینی افرادی که انگشت توی دماغ خود میکنند به نسبت سایرین بیشتر است.
در عین حال آنها کشف کردند که بین دورههایی که افراد بیشتر انگشت توی دماغ میکنند و دورههای تجمع این نوع باکتری در بینی آنها یک رابطه مستقیم وجود دارد.
با در نظر گرفتن تمامی این خطرات و با توجه به اینکه انگشت کردن توی دماغ باعث انزجار اطرافیان میشود چرا ما هنوز این کار را میکنیم؟ پاسخ روشنی به این سئوال وجود ندارد. ولی همانطور که یک پژوهشگر آمریکایی اخیرا در مورد جویدن ناخنها نوشته است، شاید دلیل این کار این است که «تمیز کردن» این عضو صورت در ما یک احساس رضایت ایجاد میکند و در عین حال سوراخ دماغ همیشه در دسترس ماست.
یا شاید انگشت کردن توی دماغ نشانه تنبلی است. ما به جای رفتن و برداشتن دستمال کاغذی و پاک کردن بینی خود، سراغ سادهترین راه حل میرویم و هر وقت میخواهیم بینی خود را تمیز کنیم به یاد انگشتهای خود میافتیم.
با این همه باید گفت که جای خوشحالی دارد که هنوز هم برخی از پژوهشگران به مسائلی مثل انگشت کردن توی دماغ و پیامدها و ضایعات ناشی از آن توجه میکنند. پژوهشگران موسسه بیماریهای عصبی و روانی هند در سال ۲۰۰۱ به خاطر انجام پژوهش خود در این زمینه جایزه ایگ نوبل را دریافت کردند، جایزه طنز آمیزی که هر ساله به ده موفقیت برتری اهدا میشود که ابتدا باعث خنده و سپس باعث به فکر فرو رفتن مردم میشوند.(بی بی سی )
1082
وی ادامه داد: احتیاجی نیست درباره گذشته آدم ها اطمینان کسب کنید زیرا برای ازدواج موضوعی که از ضرورت بیشتری برخوردار است پاک بودن فرد است، حتی اگر در گذشته دچار اشتباهاتی شده باشد. برای آنکه بخواهید فردی برای زندگی مشترک خود انتخاب کنید، لازم است شرایط فعلی او را در نظر بگیرید و به حال فعلی او اطمینان پیدا کنید .اعتماد به شرایط کنونی فرد این اطمینان خاطر را به شما می دهد که هرگونه اتفاقی در گذشته وی در زندگی حال و آینده شما تاثیری ندارد.
عزیزی در رابط با این موضوع که گفتن از گذشته و پرده برداری از اتفاقات آن نشان دهنده ی صداقت و شهامت فرد است، بیان داشت: می توان این مسئله را به عنوان یک نقطه مثبت برای فرد در نظر گرفت و به این نکته پی برد که او از خطای خود پشیمان است و تنها مسئله که از گذشته خود به یاد دارد، درسی است که از آن موضوع گرفته است .گفتنی است گاهی اوقات افراد به دلیل آنکه نمی دانند طرف مقابلشان در برابر گذشته ی آنها چه واکنشی نشان می دهد، از بازگو کردن آن خودداری می کنند.
عزیزی خاطر نشان کرد: منظور از اینکه می گویند به گذشته طرف مقابلتان فکر نکنید، این است که زوجین باید افکار مزاحم را از خود دور کنند و نگذارند حسادت به موضوعی در گذشته، باعث بر هم زدن آرامش زندگی شان شود .گذشته مسئله ی مهمی است اما اهمیت آن زمانی معلوم می شود که در آینده فرد تاثیر گذار است.اگر یکی از طرفین عادت های بدی دارد که هنوز آن ها را ترک نکرده، لازم است فرد مقابل به طور دقیق تری آن را بررسی کند .
وی تصریح کرد: برای مقابله با چنین افکاری می توان با پر مشغلگی حواس خود را از فکرهای منفی دور کرد.همچنین می توان با فکر کردن به لحظه های خوب و خوش زندگی و قرار دادن خود جای طرف مقابل به بهبود شرایط کمک کرد.
منبع : باشگاه خبرنگاران
علی ۳۴ ساله بود که تصمیم به ازدواج گرفت. مادرش به اطرافیان سپرده بود دخترهای دم بخت فامیل را به او معرفی کنند تا برای پسرش آستین بالا بزند. اما علی هر کدام را به بهانهای رد میکرد؛ یکی از علی بزرگتر بود، دیگری ۲ سال از علی کم سنتر بود، دختر بعدی ۲۰ ساله بود و پختگی مورد نظر علی را نداشت و…
برای علی ۳۴ ساله، معیار انتخاب همسر درست همان چیزی بود که در ۲۵سالگی میخواست: دختری که در اواسط دهه بیست باشد و از نظر ذهنی بتواند او را درک کند. نمونه علی در دور و اطراف ما کم نیست. پسرهایی که رقم سن خود را فراموش کردهاند و حتی اگر ۴۰ سالشان بشود، باز هم به دنبال همسری زیر ۳۰سال میگردند.
چرا دختران کم سن؟
جامعهشناسان میگویند هرقدر یک جامعه توسعه یافتهتر باشد، فاصله سنی بین زوجها کمتر میشود. برعکس در جوامع سنتی یا توسعه نیافته، دلایل دیگری برای فاصله سنی زیاد زن و مرد و انتخاب دختر کم سن و سال وجود دارد:
دختران کم سن شاداب ترند
در دنیای امروز معیارهای سنی تفاوت زیادی با گذشته کرده است. دختر ۳۰ساله امروز هنوز در ابتدای راه زندگی قرار دارد و آیندهای پر از احتمالات مختلف پیش روی خود میبیند. به نسبت زنان ۳۰ ساله نسل قبل از خود شادابتر، پرانرژیتر و سالمتر است و تجربههای بسیار بیشتری از زنان نسلهای قبل از خود کسب کرده. تحصیلات بیشتری دارد، وارد اجتماع شده و پختگی و جوانی را همزمان تجربه میکند.
برای دخترانی در دهه سوم یا چهارم زندگی، آینده تصویری بسیار متفاوت از مادرانشان دارد. بنابراین، دختران امروزی با وجود سن بالاتر، همچنان شادابی و تحرک و تازگی خود را حفظ کردهاند.
شانس بچه دار شدن
در گذشته، سن باروری دختران معیار انتخاب آنها برای همسری بود. در آن زمان زنی در سالهای آخر دهه بیست کمکم قدرت باروریاش کاهش مییافت اما با پیشرفتهای پزشکی امروز و تغییر سبک زندگی، زنان میتوانند تا اوایل دهه چهل زندگیشان قدرت باروریشان را حفظ کنند. از این گذشته، با راه افتادن امکانات بِروزی مثل بانک تخمک، زنان میتوانند در جوانی تخمکهای با کیفیت خود را به این بانک بسپارند تا اگر در سنین بالاتر ازدواج کردند، برای بچهدار شدن نگرانی نداشته باشند.
شکلپذیری شخصیتی
شاید امروز کمتر با این تفکر سنتی مواجه باشید اما هنوز هم در بخشهایی از جامعه هستند کسانی که معتقدند ازدواج با دختر کم سن و سال یعنی داشتن شانس تربیت همسر. برای این افراد ازدواج تعامل بالغانه دو فرد بزرگسال نیست. بلکه ارتباط پدر فرزندی و ارباب رعیتی مردی با زنی است که قرار است فرمانپذیر و تحت سلطه او باشد.
واقعیت ازدواج این است که باید چهارچوبهای آن بر اساس مشارکت، عشق و تعامل بالغانه شکل بگیرد. هرگاه یکی از این عناصر جابجا، حذف یا نامتعادل شود تعادل ازدواج بهم میخورد و رابطه آزاردهنده میشود. تلاش برای تربیت کردن یک فرد یا تغییر دادن او، به معنی صرف انرژی دائم برای کنترل کردن او است؛ و البته هیچ کس ازدواج نمیکند تا دائم مراقب همسرش باشد. این طور نیست؟
مشکلات ازدواج با فاصله سنی زیاد
مردان امروزی کمتر خواهان زنی سلطهپذیر و وابسته هستند. استقلال داشتن زن در زمینههای فکری و اجتماعی معیار پسران جوان امروز است. زنان هم به لطف تحصیلات بیشتر و تربیت متفاوت از گذشته، خواهان این استقلالند. بنابراین، ازدواج امروزی، ازدواج دو فرد عاقل، بالغ، مستقل و توانمند است که قرار است با تکیه به تواناییهای یکدیگر قایق زندگیشان را هدایت کنند.
این جمله که «سن فقط یک عدد است»، درست نیست. سن، نماینده مجموعهای از روحیات، شرایط جسمی و تجربههای اندوخته فرد است |
ازدواج مردی ۳۳-۳۴ ساله با دختری ۲۱-۲۲ ساله، مانع ایجاد رابطهای متقابل میشود. در این ازدواج، دختر در ابتدای مسیری قرار دارد که هنوز آن را نپیموده، شناخت کافی از خودش ندارد، در اوج تغییر و تحولات شخصیتی قرار دارد و ممکن است در ادامه زندگی مسیر دیگری را برای خود برگزیند. این در حالی است که پسری در دهه چهارم زندگی، به ثبات نسبی شخصیتی رسیده. تکلیفش را با زندگی میداند و از اینکه قرار است چه کار کند و چه مسیری را ادامه دهد آگاه است.
در واقع نکته مهم در اختلاف سنی و ازدواج، «رده سنی» همسران است. دو کودک ۵ و ۱۲ ساله را در نظر بگیرید. فکر میکنید این دو کودک میتوانند دوست یا همبازی خوبی برای یکدیگر باشند؟ کودک ۵ساله هنوز از درک خیلی از مسایل عاجز است. توانایی استقلال در برخی امور شخصیاش را ندارد. نیازمند مراقبت است و خواندن و نوشتن نمیداند. اما برای کودکی ۱۲ساله که کلاس ششم ابتدایی است، دنیا شکل و شمایل دیگری دارد. او تا حدودی مستقل است، میتواند ارتباط کاملتری با پدر و مادرش برقرار کند، مهارتهای مطالعه و آموختن دارد و این یعنی وارد دنیای بزرگی از آگاه شده و…
این دو کودک اگرچه فقط ۷سال تفاوت سنی دارند اما در دو مقطع متفاوت از زندگیشان هستند. درباره ازدواج هم همین طور است.
ازدواج زن و مردی که در دو مقطع متفاوت از زندگی باشند، اشتباه بزرگی است که نتیجهای جز عدم تفاهم و سرعت حرکت نابرابر نخواهد داشت. هر دو طرف در چنین رابطهای آزار میبینند و احساس میکنند به قدر کافی از طرف همسرشان درک و همراهی نمیشوند.
همیشه جوان نیستید
امروز که جوانید شاید بتوانید با یکدیگر منطبق شوید، کنار بیایید و ملاحظه همدیگر را بکنید. اما این وضعیت دوام زیادی نخواهد داشت. در ۵سال، ۱۰ سال یا ۱۵سال آینده، مشکلات خودشان را نشان میدهند. رده سنی شما تغییر میکند و در حالی که مرد در دهه پختگی و افتادگی قرار دارد، زن هنوز شادابی آخرین سالهای جوانیاش را تجربه میکند. این فاصله کم کم بر روابط شما اثر میگذارد.
زن احساس میکند بار زندگی روی دوش او افتاده، تنهاست و مرد حال و حوصله سابق را ندارد. در عوض، مرد احساس میکند زن توقعات زیادی از او دارد و زیادی شاد و پرانرژی است. به ثبات کافی نرسیده و حوصله مرد را سر میبرد.
به همین نسبت، افت توان جنسی مرد و عدم تناسبش با توان جنسی زن اتفاق میافتد. زنها در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگیشان پرشورتر از مردان در همین سنین هستند. مردانی که به دهه ۵۰ و ۶۰ سنیشان میرسند، افت عملکرد جنسی پیدا میکنند ولی این اتفاق در زنان نمیافتد. نارضایتی جنسی زن و سردی روابط زن و مرد در سنین میانسالی آفت دیگری است که ازدواجهایی با فاصله سنی نامتعارف را تهدید میکند.
در نظر داشته باشید این جمله رایج که «سن فقط یک عدد است»، به هیچ وجه درست نیست. سن، نماینده مجموعهای از روحیات، شرایط جسمی و تجربههای اندوخته فرد است و نمیتوان بیتوجه به آن همنشین همیشگی زندگی را انتخاب کرد. (تبیان)
چای و قهوه از جمله نوشیدنیهای گرم و متداولی هستند که میزان مصرف آنها بسیار بالا است اما در کنار خواصی که دارند میتوانند به صورت پنهان ضررهایی نیز داشته باشند.
بسیاری، از نوشیدنیهای مختلف مانند چایهای میوهای و یا دمنوش های گیاهی برای جایگزینی چای یا قهوه استفاده میکنند اما باید این نکته را بدانید که یکی از بهترین گزینههای روبروی شما میتواند چای ترش باشد.
این چای که رنگی قرمز دارد به چای ترش یا چای مکه معروف شده است و میتوانید از عطاریها آن را تهیه کنید. برای آن که با این چای بیشتر آشنا شوید مطلب را تا به انتها دنبال کنید.
چای ترش در مقایسه با چای سیاه
چای سیاه به غلط در فرهنگ ما رواج یافته است و حتی مبتلایان به فشار خون و چربی میتوانند چای ترش را جایگزین این نوشیدنی کنند. مصرف چای سیاه یا همان چایی که به طور معمول در بین ما ایرانیان در وعده صبحانه و طی روز مصرف میشود عوارض خاص خود را دارد. از آنجایی که طعم چای معمولی تلخ است، عادت کردهایم که کنار آن از یک نوع شیرینی مانند قند استفاده کنیم که بالطبع با مشکلاتی مانند بالا رفتن میزان قند خون و جلوگیری از جذب یکسری مواد در بدن همراه میشود.
امروزه با فعالیت شرکتهای صنعتی، گیاهان مختلفی فرآوری شده و انواع چایهای مختلف مانند چای دارچین، چای سبز و چای ترش به بازار آمده است که میتواند جایگزین خوبی برای چای سیاه باشد.
چای قرمز یا چای ترش در قدیم به عنوان شاداب کننده و برطرف کننده بیماریهای قلبی مورد استفاده قرار میگرفته است. چای قرمز برای افرادی که به دنبال نوشیدنی رژیمی هستند نیز بسیار مناسب است.
یکی از مشکلات مصرف چای سیاه دفع آهن است. اما با خوردن چای ترش نه تنها آهن بدن دفع نمیشود بلکه اینگونه چای طب سنتی و گیاهان دارویی-داروی گیاهی – غنی از آهن به شمار میآید و افرادی که دارای قند، فشارخون بالا، سردی و حتی کمخونی هستند میتوانند مصرف این نوشیدنی را جایگزین چای معمولی کنند
منبع:
باشگاه خبرنگاران
فارس
اینجا جمهوری اسلامی ایران است، چشمانت را به هر سمتی بچرخانی دخترانی را میبینی که گوشهایشان را از روسری یا شالشان بیرون انداختهاند، تاپ و شلواری پوشیده و پارچه ای روی خود انداختهاند که اسمش را میگذارند مانتو جلو باز، اخیراً نیز یک سمت از سر خود را کچل میکنند و موها را به سمت دیگر سرازیر، دیگر دوره مانتوهای کوتاه گذشته، بدحجابی کم کم به لباسهای تنگ و چسبان و نوعی برهنگی رسیده است.
افزایش ۴۰ برابری گشت ارشاد و تصویب طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب نیز تاکنون نتوانسته معضل بدحجابی را در کشور حل کند. سالهاست که یکی از دغدغههای اصلی و مؤکد جمهوری اسلامی وضعیت پوشش در جامعه و به خصوص پوشش زنان است.
با گذشت بیش از سه و نیم دهه از انقلاب اسلامی و با وجود دستگاههای عریض و طویل فراوان و صرف بودجههای هنگفت در بحث مقابله با بدحجابی، با توجه به وضعیت کنونی و نوع پوشش افراد در جامعه، اگر نگوییم تمامی سیاستها در این زمینه با شکست مواجه شده، به جرأت میتوان گفت بیشتر سیاستها در بحث حجاب که اغلب دستوری و آمرانه است، با شکست رو به رو شدهاند.
پافشاری کردن بر ظواهر و عدم توجه و ریشهها و تعمیق باور به حجاب در افراد، انباشته کردن در و دیوارها از عکسها و بنرها و شعارهای مختلف آن هم با رنگ و بوی سیاسی هیچگاه وضعیت حجاب جامعه را بهبود نمیبخشد.
بر اساس یک پژوهش تقیدات دینی خانواده، تعارض رفتاری درون خانواده، سطح تحصیلی مادر، تأکید خانواده بر نوع پوشش، هماهنگی حجاب با خانواده، مهمترین عوامل مؤثر بر حجاب و بدحجابی زنان و دختران ایرانی است.
یکی از مهمترین ریشههای شیوع روزافزون مسئلهی بدحجابی که در دو دههی اخیر، به وضوح در جامعه مشاهده میشود افزایش آستانهی تحمل افراد جامعه در مقابل این ناهنجاری و به عبارت دیگر، کاهش قبح و زشتی این عمل، در نظر افراد جامعه دانست.
در این باره میتوان به تحقیقی که دکتر «رفیع پور»، در سال ۱۳۷۱ به عمل آورده است نیز استناد نمود. بر اساس نتایج حاصله از این تحقیق؛ ۸۶.۲ درصد پاسخگویان معتقد بودند در سال ۱۳۶۵، رعایت نکردن حجاب از نظر مردم عیب تلقی میشده است؛ بدین معنا که زنان متمایل به بدحجابی، به علت اینکه احساس میکردند مردم از بیحجابی اکراه دارند و احتمال دارد آنها را، به گونهای مورد اهانت (مجازات) قرار دهند، بیشتر حجاب را رعایت میکردند. این ارزیابی برای سال ۱۳۷۱ به ۴۱.۵ درصد رسید. (رفیع پور، فرامرز، توسعه و تضاد) از این رو میتوان گفت قبح بدحجابی در اذهان افراد جامعه، در عرض ۶ سال به حدود نصف رسیده است؛ که این نتیجه میتواند فرضیات مطرح شده در مورد کاهش تأثیر عنصر «وابستگی» بر کنترل «بدحجابی» را تأیید نماید.
نکته مهم این است دخترانی که جاذبه جنسیتی خود را برای عموم جامعه به معرض نمایش میگذارند یا آرایشهای آنچنانی انجام میدهند و تمام هم غم و غمشان آرایش است، با این کار قصد دارند که جامعه به آنها توجه کند. این افراد به واسطه برخی کمبودها در صدد هستند با اینگونه پوششهای نامتعارف جلب توجه کنند و باصطلاح دیده شوند.
مسئله دیگری که میبایست در خصوص بدحجابی ذکر کرد این است که در سالیان اخیر علاوه بر اینکه قبح بدحجابی در جامعه شکسته شده، غیرتمندی برخی مردان ایرانی (پدران، همسران و برادران) نیز کاهش یافته است. سؤال این است که جامعه ما را چه شده است که پدری، همسری و یا برادری میبیند که دختر یا زن خانواده در خیابان با پوشش زننده ای عشوه گری میکند ولی فقط نظاره گر است و در بعضی موارد خود هم مانند دیگر مردان از این عشوه گری در خیابان لذت میبرد و آخر سر هم اسم آن را تمدن میگذارد؟ جامعه ما را چه شده که برخی مردان از ارتباط دختران خانواده با افراد غریبه اطلاع دارند ولی نه تنها حرفی نمیزنند بلکه با سکوت خود و سر زیر برف کردن آنها را به ادامه این روند تشویق میکنند؟ نکته مسلم اینکه امروزه در برخی خانواده جایگاه مرد و زن عوض شده است.
مصطفی آب روشن عضو انجمن جامعه شناسی ایران در گفت و گو با «الف» و در پاسخ به این سؤال که دلیل حرکت جامعه ما به سمت بدحجابی چیست گفت: پدیده بد حجابی در جامعه ما که دارای پایبندی به الزامات ارزشی و هنجاری است به عنوان نوعی از انحراف و کج رفتاری تلقی میگردد و میزان واکنش به این پدیده را حساسیت و انتظارات جامعه تعیین خواهد کرد، هر نظام اجتماعی میزانی از این انحراف از استانداردهای اجتماعی را تحمل و یا بر اساس ملاحظات فرهنگی واکنش به این واقعیت را به تأخیر میاندازد.
این استاد دانشگاه گفت: از منظر جامعه شناختی هیچ حکومتی نمیتواند صد درصد افراد جامعه را ملزم به حفظ ارزشهای فرهنگی حاکم بر جامعه نماید در بحث یاد شده هر چقدر نظام اجتماعی با نظمی دستوری به مقولههای فرهنگی بپردازد و با پدیده بد حجابی برخوردی پلیسی صورت گیرد، شاهد واکنشهای افراطی و نافرمانی از سوی زنان جامعه خواهیم بود چرا که فرد احساس میکند میان ارزشهای حاکم بر جامعه و ارزشهای ثانوی و فردی حق انتخاب دارد و در این فضا این آزادی به شکل یکسویه از او سلب شده است
وی افزود: لذا به نظر میرسد در مبحث حجاب جامعه بایستی با کارهای فرهنگی هنجارها و ارزشهای پذیرفته شده اجتماعی را در افراد درونی کند زیرا اعتقاد داشتن و یا نداشتن به حجاب نوعی گفتمان است که در قالب رفتار جمعی در جامعه نمایان میشود.
مصطفی آب روشن در مورد دلیل گرایش زنان به عشوه گری در انظار عمومی گفت: با توجه به اینکه جامعه ما دارای ملاحظات سنتی در رابطه با ارتباط دختر و پسر میباشد و تعاملات خارج از چارچوب ازدواج جزء منعیات اجتماعی به شمار آمده و به شدت انگ زننده برای دختران تلقی میگردد پس شخص برای انتخاب شدن و مدیریت بر تأثیر گذاری بر جنس مخالف مجبور خواهد شد تا به عشوه گری بپردازد تا در نبود فضای گفتگوی سالم بین طرفین، با لطایف الحیل خود را در شرایط انتخاب قرار دهد.
وی ادامه داد: به عبارتی افراد در دوران جدید به علت شناختهای سطحی و گذری، ناگزیر بر مبنای وضعیت ظاهریشان مورد قضاوت و انتخاب قرار میگیرند، در واقع زنان میکوشند که چهره ظاهری خود را به شکل پذیرفته شده اجتماعی تغییر دهند و در شرایط یاد شده، تنها عضوی از بدن که امکان و قابلیت عرضه در حوزه عمومی را دارد قرص صورت افراد میباشد که شخص میتواند بیشترین تغییرات را در آن اعمال کند که زیبا و پسندیده تر جلوه کند.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران افزود: از منظر بسیاری از جوانان، زیبایی ظاهری با ویژگیهای شخصیتی شایسته و مطلوب رابطهی معنا داری دارد به عبارتی چهره جذاب نشان از شخصیت زیبا تلقی میگردد.
آب روشن در مورد نقش غیرت مردان در افزایش بدحجابی گفت: جامعه ما در حال گذار از جامعه سنتی به مدرن است و کدهای سنتی از جمله واکنشهای مردمی و یا مفهومی به نام «غیرت» در جامعه کمرنگ شده و کارکرد این مفاهیم به نهادهای مدنی و فرهنگی محول شده است و نقش مردانه و غیرت در جامعه ما به علت واکنشهای افراطی و سلیقه ای آسیب زا بوده است بطوریکه معضلاتی از جمله:
فرار دختران از خانه و خودکشی از پیامدهای ناخواسته این نقشها میباشد که همچنان در برخی از شهرها قربانی میگیرد؛ زیرا جوان امروزی را بایستی در هر امری قانع کرد و الگوهای رفتاری آمرانه و مردسالارانه پاسخگوی نیازهای زنان جامعه ایران نمیباشد.
عضو انجمن جرم شناسی ایران در پاسخ به این سؤال که حاکمیت و نهادهای دولتی و غیر دولتی چه راهی را باید بروند که بتوانند پدیده بدحجابی را کنترل کنند گفت: به نکته مهمی اشاره کردید در واقع مشکل در انتخاب اشتباه چارچوب نظری است که نظام اجتماعی در برخورد با پدیده بد حجابی انتخاب کرده است به عبارتی الگوهای رفتاری فرهنگی و عقیدتی ناشی از پذیرشی است که در باورهای شخص صورت میگیرد و تغییری است که در درون صورت میگیرد لذا بد حجابی تبلور باوری است که از درون شخص را استحاله کرده است و مشکل از آنجا آغاز میگردد.
عضو شورای مدیریت کار گروه آسیبهای اجتماعی ایران گفت: اگر بجای تغییر الگوهای ذهنی جوانان سعی کنیم با برخوردی فیزیکی و پلیسی رفتار را در مسیر درست هدایت کنیم، اشتباه فاحشی خواهد بود به عبارتی ما برای تغییر وضعیت بد حجابی نیاز به تغیر اساسی در نگرشهای جوانان داریم در واقع تغیر الگوهای فکری تغییر رفتار را به دنبال دارد و برخوردهای تند و غیر متقاعد کننده، واکنشهای افراط گونه را در مسئله حجاب به همراه خواهد داشت.
منبع: الف
او به دنبال دختر رویاهای خود می گردد و می خواهد عاشق شود و به هر کس درخواست ازدواج می دهد کسی حاضر نیست با او ازدواج کند و او معتقد است دختران از او فرار می کنند و این شرایط ادامه زندگی را برای او دچار مشکل کرده است. این مرد حدود ۳ متری از کاهش قدرت عضلانی و نیز دردهای مختلف رنج می برد.
مطالعات نشان داده است که مردانی که قد متوسط رو به کوتاهی دارند، انتخابهای بهتری برای ازدواج و زندگی مشترک هستند.
مرد ایدهآل برای شریک زندگی مردی است که درآمدی خوب داشته باشد و همواره آراسته و وفادار باشد و کمی قدش از متوسط پایینتر باشد. بر خلاف نظر عموم که تصور میکنند مردان قدبلند، تیره و خوشتیب گزینههای بهتری هستند، مطالعات نشان داده است که در زندگی مشترک، مردان ایدهآل خصوصیات دیگری دارند.
مطالعات نشان داده است که صرف نظر از جذابیتهای ظاهری، مردان کوتاهتر و تیره و در عین حال شیکپوش میتوانند شریکهای بهتری باشند. در واقع مردان کوتاهتر معمولا درآمد بیشتری دارند و بیشتر امکان دارد که در زندگی مشترک وفادار بمانند و علاوه بر این دوستان و روابط اجتماعی بهتری دارند و به قولی از این طریق یک سر و گردن از همتایان قد بلند خود بالاتر هستند.
در واقع در روابط طولانی همچون ازدواج مردان کوتاهقد بسیار مطلوبتر از مردان بلندقد هستند. نتایج تحقیقی که بر روی ۵هزار خانواده انجام شد، نشان داد که مردان آن خانوادهها که بین ۲۳ تا ۴۵ سال بودند و در دو دسته کوتاهقد و بلندقد قرار داشتند، نشان داد که مردان کوتاه قد طلاقهای کمتری دارند و بیشتر در انجام کارهای خانه به همسر خود کمک میکنند و به طور کلی نانآور بهتری هستند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
کار کردن با درس خواندن منافات ندارد
معمولا افرادی که قصد ادامه تحصیل دارند، همیشه با یک دغدغه بزرگ مواجه هستند و آن نیز این است که چگونه هم کار کنند و هم ادامه تحصیل دهند. اگر شما نیز به فکر اشتغال در زمان تحصیل هستید بهتر است بدانید هیچ قانون و قول و قراری نمیگوید که دانشجو باید حتما درس بخواند. اصلا چه کسی گفته است که کار کردن با درس خواندن منافات دارد؟
کمک گرفتن از دوستان و خانواده
اولین و مهمترین گام طرح نمودن این موضوع با خانواده است. این کار می تواند چند مزیت بزرگ داشته باشد. اول اینکه خانواده و دوستان شما به این موضوع آگاه خواهند شد که شما زمان کمتری را برای گذراندن با آنها دارید. بنابراین بعد از مدت زمانی از حضور کمرنگ شما در جمع های خود ناراحت نخواهند شد.
با کارفرمای خود صحبت کنید
این موضوع می تواند به شما کمک بزرگی نماید. اغلب کارفرمایان از افزایش تحصیلات و مهارت های کارکنان شان حمایت می کنند. بنابراین بهتر است با مطرح نمودن این مسئله با کارفرمای تان، این شانس را به خود بدهید که برنامه کاری منعطف تری داشته باشید.
اغلب کارفرمایان در چنین شرایطی حجم کاری را کاهش می دهند و برای شما مرخصی های بیشتری در طول سال در نظر می گیرند. به هر حال، حتی اگر شما تحصیلات خود را با هزینه و تلاش های خودتان ادامه می دهید، کارفرمای خود را نسبت به برنامه و اهداف خود مطلع کنید.
زمان را کنترل کنید
شاید به نظر برسد ایجاد تعادل میان کار و درس بسیار سخت بوده و نتوانید از پس آن برآیید اما به شما اطمینان می دهیم در صورتی که برنامه ریزی دقیق و صحیحی داشته باشید خواهید توانست کار را پیش برده و به هیچ کدام نیز لطمه ای وارد نکنید.
این برنامه می تواند شامل تمامی وجوه زندگی شما شود به طور مثال می توانید از زمان های رفت و آمد و حضور در سرویس های حمل و نقل عمومی برای مرور درس های خود استفاده نمایید.
تمرکز بر نقاط قوت خود تمرکز
در اغلب افراد روش های مطلوب و کارآمد مطالعه و زمان هایی که فرد تمرکز و قدرت فهم بیشتری دارد متفاوت است. از این رو با دقت به ویژگی های شخصیتی خود برنامه مطالعه خود را به درستی تنظیم نمایید تا بتوانید بهترین بهره وری را از آن کسب کنید.
محدوده مشخص برای مطالعه
یک محدوده زمانی و مکانی مناسب برای مطالعه خود مشخص نموده و این مطلب را به خانواده نیز اطلاع دهید. این موضوع می تواند باعث شود تا در زمان های تعیین شده خانواده زمان کمتری را از شما درخواست نمایند و شما را با کتابهایتان تنها بگذارند.
بسیاری از فرصتهای شغلی در دانشگاه خود وجود دارد
*اما قبل از شروع کار می بایست به این نکات توجه کرد:
اولین نکته مهم
اگر شما دانشجویید و به دنبال شغل دانشجویی یا کار پاره وقت هستید، بهترین جا برای شروع جستجو، دانشگاه خودتان است. بسیاری از فرصتهای شغلی در همین دانشگاه خودتان وجود دارد. در دوره دانشگاه، زمان کم است و به همین خاطر، بسیار گرانبهاست و در همین حین، مخارج دانشگاه هم به طرز شگفتانگیزی بالا میرود. یک شغل پاره وقت، تا وقتی که به زمان مطالعه و فعالیتهای فوقالعاده شما لطمه نزند، راه بسیار خوبی برای کاهش هزینههاست.
– کار در دانشگاه
ساعتیهزارو۲۰۰تومان برای مقطع کارشناسی و ساعتیهزارو۵۰۰تومان برای مقطع ارشد و دکترا. این مبلغ قرارداد معاونت دانشجویی دانشگاهها با دانشجویان برای کار دانشجویی است. برای تمامی واحدهای پژوهشی، فرهنگی، خدمات دانشجویی و… نیاز به نیروی کار وجود دارد که دانشگاهها تحت عنوان کار دانشجویی، از دانشجویان برای انجام این کارها استفاده میکنند.
دانشجویان در این کارها مسوول واحد تکثیر میشوند، در کتابخانه مسوول تحویل کتاب میشوند و در کمیته پژوهشی وظایف نشریه را برعهده میگیرند. دانشجویان در تمامی واحدهای دانشگاه که نیاز به کمک دارند مشغول بهکار میشوند.
– کار رایگان
برخی کارها در دوره دانشجویی برای کسب تجربه و مهارت در کار آنقدر لازم اند که حتی باید برای کار رایگان هم داوطلب شوید!
– پله پله
دنبال میز مدیریتی نباشید کار دانشجویی از اسمش مشخص است کار نیمه وقتی است که معمولا درآمد خیلی بالایی ندارد اما همیشه برای پیشرفت پله خوبی است بسیاری از دانشجویان پس از اتمام دوره تحصیل در مراکزی که در آنها کارورزی کرده اند و یا برای کار دانشجویی مراجعه کرده اند استخدام شده اند.
– چرا که نه؟
یکی از نیازها و در خواست های اساسی کارفرمایان در دنیای امروز سابقه کاری است، از سوی دیگر بسیاری از نکات کلیدی در مورد کار را در دانشگاه نمی توان آموخت پس اگر این امکان برای شما فراهم شد که حتی به صورت رایگان برای مراکز مهم و اصلی مرتبط با تحصیل تان کار کنید شک به دلتان راه ندهید و رزومه کاری تان را رنگین کنید.
– کار مرتبط
شاید در نظر اول پیدا کردن شغل مرتبط با رشته تحصیلی تان به نظر رویا پردازانه باشد اما خیلی ها هستند که این روزها کارهای نیمه وقت و حتی سطح پایین اما مرتبط با رشته شغلی شان انجام می دهند.
دانشجویان پزشکی که دستیاری استادانشان را می کنند، روانشناسان و مددکارانی که با نصف دستمزد در مراکز درمانی مشغول کارند، حتی تدریس دروس پایه رشته تحصیلی تان بهتر از انجام دادن کارهای غیر مرتبط است.
– آمار گیری
اشتباه برداشت نکنید منظور از آمار گیری مشارکت در پژوهش های میدانی و تحقیقاتی مثل نظر سنجی است که اگرچه کار سختی است اما به دانشجویان به ویژه دانشجویان رشته ای علوم انسانی کمک می کند در بطن جامعه حاضر باشند.
– گول نخورید
برخی از سودجویان با استفاده از نام کار دانشجویی اقدام به بیگاری کشیدن از علاقمندان به کار می کنند. حتی کلاهبرداری هایی هم با این عنوان مشاهده شده پس قبل از مراجعه به هر مکانی برای استخدام و گرفتن کار دانشجویی نهایت دقت خود را به کار ببرید.
– کار عار نیست
در آخر باید به این نکته اشاره کنیم دوران دانشجویی دوران گذار است. اگر واقعا باید کار کنید به پرستیژ و جایگاه اجتماعی کار چندان اهمیت ندهید. آنچه مهم است آن است که از راه درست کسب درآمد کنید منشی گری،بازاریابی ، رانندگی و حتی پیک موتوری مهم این است که در پناه حق سربلند باشید.
*عوامل استرس زای شغلی
الزامات و خواستههای زیاد شغل از فرد، کمبود منابع و حمایتها، عدم تناسب مهارت فرد با جایگاه شغلی، کیفیت روابط فرد با همکاران و اعضاء خانوادهاش میتواند در او استرس شغلی ایجاد کند. اگر شما بدنبال “کار دانشجویی” هستید، بدانید کار هم برای خودش استرس هایی دارد.
– سوءاستفادههای فیزیکی و کلامی ( هر هفته ۲۰ کارگر در ایالات متحده آمریکا به قتل میرسند و سالانه ۱۸ هزار کارگر آزار جنسی می بینند.)
– عدم حمایت یا رابطه خوب با همکاران ( نتایج ۸۶ درصد نظرسنجیها نشان دهنده بدرفتاری با کارگران است. )
– کار بیش از اندازه
– روشهای مدیریتی
– امنیت شغلی و نگرانیهای آینده
– شرایط محیط کار(کمبود فضا، صدای بیش از اندازه، هوای آلوده و… )
– عدمشفافیت در مسئولیت های شغلی
– تغییرات محیط کار
– مشکلات شخصی و خانوادگی
*توجه به همه این نکات کمک می کند شما با یک برنامه ریزی خوب، درآمدی مناسب برای روزهای تحصیلات داشته باشید.
منبع: تبیان
ذوب شدن یخ های قطبی می تواند منجر به تغییرات غیرقابل کنترل در آب و هوای زمین در سطح جهانی شود.