جام جم سرا: صبح، زودتر از همه اهل خانه بیدار میشوند و شب دیرتر از بقیه به رختخواب میروند، با تنی خسته و ذهنی درگیر خیلی چیزها، مثل هر انسان شاغل دیگر که البته حق مرخصی دارد و تعطیلی و دستمزدی که پایان هر ماه به حسابش میآید.
زنان خانهدار اما مرخصی نمیروند، روزهای تعطیل برای آنها روز پرکار است، همه اعضای خانواده به قصد استراحت مینشینند تا او از آنها پذیرایی کند، او هم صبورانه حق میدهد به شوهر و فرزند که بیشتر بخوابند و خدمات بگیرند. با این حال خانهداری در کشور ما جزو مشاغل دستهبندی نمیشود، یعنی با این که زن خانه از صبح تا شب مشغول کار است و دهها خدمت ارائه میدهد، بیکار حساب میشود؛ استدلال هم این است که از فعالیت زن خانهدار پول درنمیآید.
گره کار همینجاست، در این که فعالترین عضو خانه را بیکار میدانیم، آن هم فقط به این دلیل که بهطور مستقیم پولی از خدماتش بهدست نمیآید.
مشکل این است که در تعاریف رسمی، زن خانهدار عبارت است از فردی که شاغل، بیکار (جویای کار) و محصل به حساب نمیآید و جزو افراد غیرفعال جامعه محسوب میشود؛ این طرز تلقی اما بوی بیانصافی میدهد.
کسی که در طول زندگیاش حتی زمانی که پیر و فرتوت شده، بار مسئولیت از دوش نمیاندازد و به خانه و اهلش متعهد میماند، دور از منطق است که عنصری غیرفعال شمرده شود.
بجز این بحثهای عاطفی، این که زنان، این نیمه مهم جهان را در حد نیروهایی بهدرد نخور پایین بیاوریم از منظر اقتصادی نیز قابل بررسی است. هر خدمتی که در خانه ارائه میشود، اگر زن خانه انجامش ندهد اعضای خانواده مجبور میشوند کسانی را به کار بگیرند که پول میگیرند و خدمت ارائه میدهند، پس فعالیت زن در خانه نوعی پسانداز است که البته به چشم نمیآید.
چند سال قبل که مرکز پژوهشهای مجلس به درخواست جمعی از نمایندگان ملت در دوره هفتم مجلس تحقیقی را با مضمون تاثیر کار خانهداری بر اقتصاد ملی انجام داد، به دنبال تبیین همین موضوع بود. در گزارش این مرکز آمد به کارگیری واژه غیرفعال برای زنان خانهدار حایلی است بین این گروه و نظام اقتصادی - اجتماعی، بهگونهای که زنان خانهدار ضمن احساس خلأ در درون خود، از بابت تأثیرگذاری در امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز نقشی برای خود نمیبینند.
پس بیعلت نیست که خیلی از مردم ساده از کنار خانهداری رد میشوند و پیشپاافتاده حسابش میکنند، حتی اگر از زن خانهداری بپرسی چه خبر؟ چه میکنی؟ میگوید بیکار، گرفتار روزمرگی که یعنی خودش نیز باور کرده تلاشهایش بیثمر است.
اما این طرز تلقی آفتی است برای شغل خانهداری، چنانچه مرکز پژوهشهای مجلس به قصد دفع این آفت به وضع نامطلوب زنان خانهدار روستایی اشاره کرد تا مردم بدانند اجحاف نسبت به خانهداری، میتواند تا چه مرحلهای پیش برود.
در این گزارش میخوانیم با وجود نقش فعال زنان روستایی در تولیدات کشاورزی به علت ادغام کار با زندگی، همواره مردان روستایی بهعنوان کشاورز و زنان روستایی بهعنوان خانهدار معرفی و شناخته میشوند و در محاسبات آماری نیز جزو جمعیت غیرفعال شمرده میشوند. این در حالی است که زنان در بخش کشاورزی در هر سه مرحله کاشت، داشت و برداشت دخالت دارند و به عنوان کارگران خانوادگی بیمزد مطرح هستند که این امر باعث شده ارزش واقعی مشارکت زنان در تولیدات اقتصادی نمایان نباشد و حتی زنان روستایی فکر کنند همه تلاشهایشان جزو وظایف خانهداری است و ارزشی برای کار خود قائل نباشند.
اینها گرههای کار است که جایگاه خانهداری را به پایینترین حد ممکن تنزل داده، ضمن این که زنان خانهدار را در موضع ضعف قرار داده، بهطوری که خیلی از آنها شرایطشان را با شرایط زنان شاغل مقایسه میکنند و تمایل نشان میدهند که آنها نیز شغلی رسمی داشته باشند.
خانهداری، ارزش افزوده دارد
خانهداری یک جورهایی گرفتار مظلومیت است، چون عدهای پر و بالش میدهند که به جایگاه بالاتری صعود کند، ولی عدهای با برخی حواشی و توصیفات اعتقادی آمیختهاش میکنند تا در همان جایگاهی که ایستاده، بماند؛ مثلا میگویند خانهداری هنر است نه شغل، یا این که کار مقدسی است و همتا ندارد یا این تعبیر که چون خانهداری برخلاف بقیه مشاغل، اجباری نیست و هر زنی به سلیقه خودش در چارچوبی که میپسندد خانه را اداره میکند، نمیتواند شغل باشد.
ولی پژوهشها و مستنداتی در دست است که ثابت میکند خانهداری شغل است، از جمله تحقیقی با عنوان ارزش افزوده کار خانهداری و عوامل موثر در آن که نتایجش سال 90 رسانهای شد.
محور این تحقیق این بود که خانهداری دارای ارزش اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و مشتمل بر فعالیتهایی متنوع که البته پنهان و نامحسوس است. این تحقیق نشان داد که چون نقش خانهداری در اقتصاد و اجتماع تبیین نشده، فعالیت زنان در خانه در حسابرسیها و آمارگیریهای ملی محاسبه نمیشود، در حالی که ارزش افزوده خانهداری را در هر روز، هفته، ماه و سال میتوان محاسبه کرد.
پژوهشگران در این تحقیق ارزش افزوده کار خانهداری را به این روش محاسبه کردند که زمان لازم برای انجام هر فعالیت را در قیمت هر ساعت انجام آن فعالیت ضرب کردند و نتیجه این شد که زنان خانهدار فقط برای هشت فعالیت خود، ماهانه 640 هزار تومان ارزش افزوده تولید میکنند.
البته چون این پژوهش در سالهای پایانی دهه 80 انجام میشد، ملاک محاسبه قیمتها حداقل دستمزد تعیین شده از سوی وزارت کار در سال 88 بود که اگر قرار باشد هم اکنون این محاسبه تکرار شود رقمها بالاتر از این خواهد بود. بر این اساس ارزش هر ساعت آشپزی، نظافت خانه، شستن لباس (و اتوکشی) و مراقبت از کودکان، 8784 تومان است، در حالی که مدیریت تحصیلی فرزندان ابتدایی ( براساس نرخ حقالزحمه معلم خصوصی) 3000 تومان، برای فرزندان دوره راهنمایی 5000 تومان و برای فرزندان دبیرستانی 8000 تومان در ازای هر ساعت است. جمع ارزش پولی این کارها در هفته میشود 160 هزار تومان و در هر ماه 640 هزار تومان که بیشک اگر دهها خدمت دیگر نیز که زنان خانهدار ارائه میدهند، محاسبه شود، ارزش کار خانهداری برای گروه زیادی از زنان چند برابر این قیمت خواهد بود.
به همین دلیل است که اکنون تفکری در میان نمایندگان مجلس و نیز در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری وجود دارد تا مقدمات تبدیل شدن خانهداری به شغل مهیا شود. فاطمه آلیا، عضو فراکسیون زنان مجلس در گفتوگو با جامجم از این تلاشها سخن میگوید، زیرا معتقد است خانهداری باید جزو مشاغل محسوب شود، چون در واقع شغل است و فقط در گذشته به غلط جایگاه پایینی برایش تعریف شده است.
به تعبیر او این که یک زن در خانه غذا میپزد، رفت و روب میکند، فعالیتهای هنری انجام میدهد و صنایعدستی درست میکند یا به تحصیل فرزندان کمک میکند و مراقبتهای درمانی انجام میدهد، اگر دارای شغل محسوب نشود، پس چه میتواند باشد.
این نماینده ملت در مجلس، خانهداری را در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موثر میداند و میگوید وقتی زنی خانهدار با تلاشهایش کانون خانواده را گرم میکند و با تربیت فرزندان به ایجاد نسلی تحصیلکرده و موفق کمک میکند، به فرهنگ و اجتماع خدمت میدهد، ضمن این که او با ارائه خدمات رایگان به خانواده به اقتصاد هم کمک میکند، چون اگر او دست از کارهای خانه میکشید و اعضای خانواده مجبور میشدند برای دریافت هرخدمتی پول بدهند، فشاری اقتصادی بر آنها تحمیل میشد.
اما در فرهنگ ما زنان چنین نمیکنند و چون بیدریغ در خانه کار میکنند، تلاشهایشان به چشم نمیآید و بیثمر تلقی میشود، در حالی که کار زنان در خانه نوعی از تولیدات پنهان جامعه است و میتواند در محاسبات ملی دیده شود؛ اما فعلا این اتفاق نمیافتد، در صورتی که اگر ارزش ریالی فعالیتهای خانهداری محاسبه شود، همگان خواهند دید که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی از این فعالیتها ناشی میشود.
فاطمه آلیا نیز معتقد است باید چنین محاسباتی انجام شود و ارزش کار زنان در خانه با عدد و رقم مشخص شود تا همگان قدردان زحمات زنان خانهدار باشند. او البته قدردانی زبانی را کافی نمیداند، بلکه طرفدار اعطای برخی مشوقها به زنان خانهدار است که بهترین این مشوقها از نظر او حمایتهای اجتماعی و بیمهای است، بهطوری که آنها مطمئن باشند پس از سالها تلاش بیدریغ، اگر حادثه دیدند، از کارافتاده محسوب شوند و اگر به سلامت زیستند، بعد از 30 سال کار مستمر، بازنشسته شوند و حقوق دریافت کنند.
در واقع اشاره این نماینده مجلس به بیمه زنان خانهدار است که اگر محقق میشد و دولت تامین بخشی از بودجه مورد نیاز برای بیمه زنان خانهدار را تقبل میکرد، آن وقت خانهداری با پایانی خوش همراه میشد، ضمن این که نگاهها نیز به سمت شغل بودن خانهداری معطوف میشد که چون سالهاست بیمه زنان خانهدار به نتیجه نرسیده، این نتایج نیز تاکنون بهدست نیامده است.
محبت و تعهدی که محاسبه نمیشود
شاید عدهای فکر کنند تلاش برای شغل تلقی کردن خانهداری، تلاشی است برای جری کردن زنان خانهدار و قرار دادن آنها رودرروی اعضای خانواده. یعنی گمان میکنند طرفداران این خواسته، مطالبه پول و دستمزد از مردان خانه را به زنان آموزش میدهند و میخواهند زنان آنی که اکنون هستند، نباشند.
اما این غلطترین تصور از این خواسته است. آنها که بهدنبال شغل تلقی شدن خانهداری هستند، هدفشان ارج و قرب دادن به خانهداری است و همچنین دادن جایگاه ویژه به زنان خانهدار تا نگاههای منفی راجع به خود را کنار بگذارند و یقین پیدا کنند نقششان در اقتصاد کمتر از افراد شاغل نیست.
این خواسته، تلنگری به مسئولان کشور نیز هست که بدانند غیرفعال تلقی کردن جمعیتی که بیشترین فعالیت را دارند، لطمهای بزرگ به اقتصاد و فرهنگ کشور وارد میکند که نتیجهاش خموده شدن گروهی از زنان است؛ همچنین یادآور این وظیفه که دولتها موظفند برای ارتقای دانش، مهارت و توان زنان خانهدار و نیز تامین آینده آنها برنامهریزی کنند.
جایگاه مادری و همسری برای زنان در فرهنگ ما، با مجموعهای از مسئولیتها و تعهدات همراه است که هیچ زنی نیز منکر آنها نیست.
اگر هم ارزش مالی این تلاشها محاسبه میشود برای اثبات ارزش واقعی این تلاشهاست، ضمن این که محبت و تعهدی که زنان خانهدار چاشنی تلاشهای مستمر خود در خانه میکنند، با هیچ معیاری قابل سنجیدن و ارزشگذاری نیست که این مهربانیها و مسئولیتپذیریها نیروی محرکهای کمنظیر برای زنان است تا سازندگی کنند.
مریم خباز / گروه جامعه
جام جم سرا: اما لازمه رسیدن به این مهم توجه به نکاتی است که در ادامه به آنها میپردازیم.
برای اثبات توانمندیها این نکات را به خاطر بسپارید
* رشد و توانمندی زنان به مفهوم تضعیف مردان نیست. بهترین کاری که ما میتوانیم برای خود و مردانمان انجام دهیم این است که از قربانی بودن دست بکشیم و به همراه مردان هر کدام مسیر موفقیت را طی کنیم.
* از جسمتان مراقبت کنید. زیرا شما باید سالم بوده و با انرژی زیاد، احساس خوبی هم داشته باشید.
* مطمئن باشید شکست جزو لاینفک پویایی زنان است، همانگونه که الماس زیر ضربههای سنگین و تیغههای تیز به اوج زیبایی و کمال میرسد.
* ترس را از خود دور کنید. زنان اغلب اوقات خودشان را با افکار بیهوده به وحشت میاندازند و از این غافل میشوند که همین ترس مانع بروز خلاقیتها و توانمندیهایشان میشود.
* جنبه خلاقتان را شکوفا کنید. خلاقیت میتواند هر عملی باشد؛ از پختن یک کیک ساده تا طراحی یک ساختمان.
* خودتان را تعلیم دهید. دائم نگویید این را نمیدانیم و آن کار را نمیتوانیم انجام دهیم. یادگیری دائمی داشته باشید تا ترقی کنید.
خودباوری و اعتماد به نفس لازمه توانمندی زنان است پس بیاموزید که:
* اعتماد به نفس یا خودباوری به این معناست که خودتان را باور کنید و با غرور و منیت و خود بزرگ بینی یکی نیست.
* اعتماد به نفس حقیقی برخاسته از عزت نفس و تعهد شخصی شماست. این تعهد که خواسته و هدفتان هر چه هم که باشد بدون شک برای رسیدن به آن تلاش خواهید کرد.
* اعتماد به نفس رفتاری را در خود افزایش دهید یعنی باور داشته باشید، میتوانید و توانایی آن را دارید که تمام توانتان را بهکار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آنگونه که مطلوب و دلخواه شماست، تغییر دهید.
* یاد بگیرید که برنامهریزی کرده و دست به عمل بزنید و در راه رسیدن به هدف خود استمرار و پشتکار به خرج دهید.
* به قابلیتها و تواناییهای خود در از بین بردن موانع و مشکلات ایمان داشته باشید، یعنی هنگامی که با مشکلی روبهرو میشوید شکایت و فرار نکنید، به بستنی خوردن و سیگار کشیدن پناه نبرید و چند روز در رختخوابتان نمانید.
* به این اعتقاد داشته باشید که این توانایی را دارید که از احساسات منفی مانند خشم، نفرت، ترس، غم و اندوه و... بگذرید و به عشق و درک متقابل برسید، زیرا ارتباط قدرتمند در روابط بین فردی از ملزومات توانمندی ما زنان است.
معصومه اسدی / جامجم
جام جم سرا: پزشکان میگویند بهجز تغذیه، توارث و تحرک، علل دیگری نیز میتوانند در افزایش وزن ما نقش داشته باشند. در این مطلب نگاهی انداختهایم به برخی از مهمترین علل پنهان چاقی.
پنج قاعده دارویی
اگر مصرف داروی خاصی باعث افزایش وزنتان شده است، به قواعد زیر توجه داشته باشید:
قاعده اول: بدون مشاوره با پزشک مصرف هیچ دارویی را قطع نکنید زیرا این دارو ممکن است برای حفظ سلامت ضروری باشد.
قاعده دوم: خودتان را با دیگر افرادی که همین دارو را مصرف میکنند، مقایسه نکنید. عوارض جانبی یک دارو در همه افراد به یک شکل ظهور نمیکند. اگر دارویی باعث افزایش وزن در فردی شده باشد، لزوما این اثر را در شما ندارد. با پزشکتان در این باره مشورت کنید.
قاعده سوم: اگر افزایش وزن شما ناشی از تجمع مایع در بدن بود، نگران نباشید زیرا این افزایش وزن دائمی نیست. هنگامی که مصرف دارو را به پایان برسانید یا بیماریتان کنترل شود، پفکردگی ناشی از تجمع مایع فروکش میکند. در طول این مدت از یک رژیم غذایی کمنمک پیروی کنید.
قاعده چهارم: با پزشک درباره داروی دیگری که به عنوان جایگزین میتوانید مصرف کنید، مشورت کنید. در بسیاری از موارد پزشکتان میتواند داروی دیگری را برای شما تجویز کند که این عارضه جانبی را نداشته باشد.
قاعده پنجم: اگر افزایش وزنتان ناشی از کاهش میزان سوختوساز در بدن به علت یک بیماری یا مصرف داروست، باید سعی کنید با ورزش سرعت سوختوساز را بالا ببرید.
بعضی داروهای اعصاب
یک عارضه جانبی برخی از داروهای ضدافسردگی افزایش وزن است، بنابراین اگر فکر میکنید داروی ضدافسردگیتان باعث چاقیتان شده، با پزشک درباره تغییر برنامه درمانی مشورت کنید اما هرگز خودسرانه داروهایتان را تغییر ندهید.
برخی افراد هم پس از مدتی مصرف داروی ضدافسردگی، به علت اینکه حالشان بهتر و اشتهایشان بیشتر میشود، وزن اضافه میکنند. خود افسردگی نیز ممکن است باعث تغییرات وزن شود. از میان داروهای اعصاب و روان، برخی داروهای دیگر نیز افزایش وزن را به دنبال دارند؛ مثلا داروهای ضدروانپریشی که برای درمان اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی بهکار میروند.
یائسگی
بیشتر زنان نزدیک به زمان یائسگی مقداری وزن اضافه میکنند، اما احتمالا کاهش هورمونهای جنسی علت این افزایش وزن نیست بلکه با بالا رفتن سن، سوختوساز در بدن کند میشود و کالری کمتری میسوزد. از طرفی تغییرات در شیوه زندگی (مانند تحرک کمتر) نیز ممکن است در این افزایش وزن دخیل باشد اما جایی که در آن چربی در بدن تجمع پیدا میکند، ممکن است به یائسگی مربوط باشد. در یائسگی، چربی بیشتر اطراف کمر جمع میشود، نه در رانها و لگن.
افزایش وزن، علامت شایع نشانگان کوشینگ است. نشانگان کوشینگ گاهی به دلیل مصرف داروهای استروییدی برای بیماریهایی مانند آسم، آرتریت یا لوپوس بروز میکند. همچنین این نشانگان ممکن است در نتیجه تولید بیش از حد هورمون کورتیزول بهوسیله غده فوقکلیه یا به توموری مربوط باشد که این هورمون را میسازد.
ترک سیگار
افرادی که سیگار را ترک میکنند بهطور میانگین کمتر از ۵ /۴ کیلوگرم وزن اضافه میکنند زیرا با حذف نیکوتین چند اتفاق میافتد: فرد احساس گرسنگی بیشتری میکند و غذای بیشتری میخورد که این احساس گرسنگی ممکن است پس از چند هفته برطرف شود. بدون اینکه میزان کالری دریافتی کم شده باشد، سوختوساز کند میشود. غذاها برای فرد خوشمزهتر بهنظر میرسند که ممکن است به پرخوری بینجامد. فرد به خوردن غذاهای حاضری پرچربی و پرقند روی میآورد.
کمخوابی
اگر تا دیر وقت بیدار بمانید، احتمال بیشتری وجود دارد که آخر شب به غذا خوردن روی بیاورید و به این ترتیب میزان کالری دریافتیتان افزایش مییابد. از طرفی تغییرات در میزان هورمونها در این وضعیت باعث افزایش احساس گرسنگی و اشتها میشود و دیرتر احساس سیری خواهید کرد.
کمکاری تیرویید
اگر تیرویید (غده پروانهای شکلی که جلوی گردن قرار دارد)، به اندازه کافی هورمون تیروییدی تولید نکند، احتمالا احساس خستگی، ضعف و سرما خواهید کرد و اضافه وزن پیدا میکنید.
اگر هورمون تیرویید کافی نباشد، سوختوساز در بدن کند میشود و احتمال بالا رفتن وزن افزایش پیدا میکند. حتی اگر کارکرد تیرویید در حد پایینی دامنه طبیعی باشد، ممکن است افزایش وزن بهوجود آید. معمولا درمان کمکاری تیرویید باعث از بین رفتن این اضافه وزن خواهد شد.
استرس
در زمان استرس میزان ترشح کورتیزول یا «هورمون استرس» در بدن افزایش مییابد و اشتها را زیاد میکند. علاوه بر این ممکن است برای تسکین خودتان هنگام استرس به خوردن غذاهای پرکالری روی بیاورید. ترکیب این دو عامل زمینه را برای افزایش وزن فراهم میکند.
تخمدان پلیکیستیک
نشانگان تخمدان پلیکیستیک یک مشکل هورمونی رایج در زنان در سنین باروری است. در بیشتر زنان دچار این نشانگان، کیستهای کوچک بسیار در تخمدانها رشد میکند. این عارضه باعث از بین رفتن تعادل هورمونی میشود و بر چرخه قاعدگی تاثیر میگذارد و ممکن است پرمویی و آکنه ایجاد کند. خانمهای دچار این عارضه نسبت به انسولین مقاوم هستند که باعث افزایش وزن میشود و چربی اضافی در شکم آنها تجمع پیدا میکند. چاقی شکمی مبتلایان را در معرض خطر ابتلا به بیماری قلبی قرار میدهد.
داروهای کورتونی
داروهای ضدالتهابی استروییدی (داروهای کورتونی) مانند پردنیزولون به دلیل اثرشان در افزایش وزن مشهور هستند. تجمع مایع در بدن و افزایش اشتها دلایل اصلی افزایش وزن با مصرف این داروهاست، اما این عارضه جانبی آنها به دوز دارو و مدت زمان مصرف بستگی دارد. در برخی مصرفکنندگان داروهای استروییدی بهطور گذرا چربیهای بدن جابجا و در مناطقی مانند صورت، پشت گردن و شکم جمع میشود.
قرصهای ضدبارداری
برخلاف عقیده رایج، قرصهای ضدبارداری ترکیبی (استروژن و پروژسترون) باعث افزایش وزن در درازمدت نمیشوند. گاهی برخی از زنانی که قرصهای ترکیبی مصرف میکنند، مقداری اضافه وزن پیدا میکنند اما این افزایش وزن به تجمع مایع در بدن مربوط میشود و معمولا کوتاهمدت است. (سلامت نیوز)
جام جم سرا: نسرین ریاحی با بیان این مطلب، اظهارکرد: فرهنگسازی برای حضور زنان تماشاگر در ورزشگاهها و عادیسازی این مقوله بیش از هر چیز به اهتمام رسانهها و تبلیغات نیازمند است، علاوه بر این، برنامهریزی و احداث مکانی جدا از بخشی که آقایان حضور دارند نیز ازجمله مواردی است که منجر به سلامت حضور بانوان در مکانهای ورزشی میشود.
این کارشناس ادامه داد: وضع قوانین بازدارنده در خصوص ادبیات نامناسبی که متأسفانه برخی از ورزشکاران مرد در ورزشگاهها به کار میبرند نیز از مهمترین مسائل مورد بحث امروز جامعهشناسان و روانشناسان است، چرا که با رفع این معضل، بانوان ایرانی هم میتوانند در ورزشگاهها حضور یافته و از نشاط موجود در این محیطها بهرهمند شوند.
وی با بیان اینکه گرایش زنان به تماشای مسابقات ورزشی امری عادی است، افزود: متأسفانه محدودیتی که تاکنون برای حضور زنان در ورزشگاههای وجود داشته موجب شده آنها برای حضور در مسابقات ورزشی هیجان و گرایش بیشتری از خود نشان دهند.
ریاحی گفت: زنان از منظر تربیتی و فرهنگی نقش مهمی در جامعه ایفا میکنند و این نقش اگر با نقش ورزش در سلامتی فرد ترکیب شود میتواند قشر عظیمی از جامعه را از منظر سلامتی جسم و روح بیمه کند. حضور در مسابقات ورزشی باعث افزایش سطح شور و نشاط روحیه میشود و باید گفت که زنان نیز به اندازه مردان حق شرکت در ورزشگاهها را دارند.
این کارشناس با تأکید بر اینکه افزایش میزان ادب و نزاکت در ادبیات محاورهای مردان ورزشکار و تماشاگران با حضور زنان، یکی از نکات مثبت حضور زنان در ورزشگاهها است، خاطرنشان کرد: علاوه بر این، حضور خانواده ورزشکاران طی مسابقات ورزشی، یکی از دلایل ارتقاء سطح روحیه و انگیزه آنها به شمار میرود و از آنجایی که خانواده شامل همسر و فرزندان میشود میتوان به اهمیت حضور بانوان پی برد. (ایسنا)
جام جم سرا: مقادیر زیاد فولیک اسید در موارد مختلفی همچون موارد زیر توصیه میشود:
• یکی از والدین دچار بیماری لوله عصبی باشد یا سابقه خانوادگی در این زمینه داشته باشند.
• مادر دیابت داشته باشد.
• مادر داروی صرع مصرف کند.
• مادر بیماری سلیاک داشته باشد.
• مادر اضافه وزن داشته باشد.
اگر خانمی پیش از بارداری این مکمل را مصرف نکرد تکلیف چیست؟ اگر در ماههای نخست بارداری قرار دارید، میتوانید از هم اکنون این دارو را آغاز و در هفته دوازدهم آن را قطع کنید. اگر از هفته دوازدهم گذشته بود از اینکه فولیک اسید مصرف نکردهاید نگران نشوید. بسیاری از کودکان با این شرایط سالم متولد شدهاند و اگر فولیک اسید نخورید به این معنی نیست که کودک شما ناقص میشود. اما اگر آن را مصرف کنید مطمئنتر خواهید بود و کودک سالم تری خواهید داشت. (سلامت نیوز به نقل از پزشکان بدون مرز)
جام جم سرا: در کنار تمام عواملی که زمینه بروز آن را فراهم میکند، نباید از نقش و اهمیت ظاهر و برخورد خانمها هم چشمپوشی کرد. به هر حال هر اقدامی که در فضای عمومی از سوی فردی در برخورد با فرد دیگر انجام شود، به گونهای که زمینه آزار و اذیت وی را فراهم آورد مزاحمت خیابانی محسوب میشود.
هیچ آمار رسمی دقیقی از حجم و تعداد مزاحمتهایی که زنان در خیابانها با آن مواجه میشوند وجود ندارد، اما نبود این آمار دلیلی بر کتمان ماجرا نیست. در انواع مزاحمتها، حقی از حقوق شهروندان ضایع میشود، اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم میکشد و نه فرهنگسازی گستردهای برای کاهش بار مزاحمتها اندیشیده شده است.
براساس آخرین تحقیقاتی که چندسال پیش توسط یک مرکز تحقیقاتی خصوصی انجام شد، هر زن یا دختری در جوامع شهری در ایران به میزان مسافتی که طی میکند یا مدت زمان حضورش در سطح خیابانها، در هر تردد شهری، بین یک تا ۲۰ بار به لحاظ مزاحمتهای کلامی، فیزیکی و چشمی (نگاه نامناسب و آزاردهنده) از سوی برخی مردان مورد آزار و اذیت قرار میگیرد (به نقل از روزنامه ابتکار).
تقریباً میتوان گفت بیشتر زنان در هر موقعیت سنی و با هر نوع پوششی و با هر ترکیب ظاهر و چهره، در تمام ساعات شبانه روز با انواع گسترده مزاحمتهای خیابانی روبه رو میشوند. هر چند این اتفاق میتواند برای خانمهایی که پوشش مناسبی دارند، بمراتب کمتر پیش بیاید.
در این پرونده نگاهی مستند داریم به این معضل اجتماعی که بخش اعظم افراد جامعه هر روز بنحوی با آن سر و کار دارند و به سراغ این میرویم که ببینیم چه عواملی میتواند بازدارنده باشد و نقش مردمی که ناظر ماجرا هستند، چیست و...
برخی از زمینهها و انگیزههای مزاحمتهای خیابانی
لذت بردن یا تحقیرکردن؟
متلک پرانی را شاید بتوان یکی از رایجترین و دمدستیترین شکلهای مزاحمت در ایران دانست. گرچه مردان هم در تیررس انواع متلکها از سوی زنان قرار میگیرند اما بیشترین قربانیان متلکها در کشور ما خانمها هستند.
به نظر باید جالب باشد که بدانیم هدف برخی آقایان از حرکاتی که از آن به عنوان مزاحمتهای خیابانی برای زنان یاد میشود، از چه انگیزهای نشأت میگیرد. شاید در نگاه اول به نظر برسد، هدف سوء استفاده است، اما مطالعات گوناگونی که در کشورهای متفاوت روی این نوع مزاحمتها انجام شده و نظر بسیاری از روانشناسان و جامعهشناسان، حاکی از آن است که حقیقت این است که هدف افراد از ایجاد مزاحمت، ارضای نیازهای جنسی نیست!
در واقع نتایج این تحقیقات نشان میدهد که بیشترین لذت مردانی که قصد ایجاد مزاحمتهای خیابانی را دارند، احساسِ قدرت و برتری و تحقیر جنسی طرف مقابل است که در قالب کلام یا تماس کوتاهی بروز پیدا میکند. این تحقیر کردن از ویراژ دادن در مقابل دخترخانمها برای به رخ کشیدن به اصطلاح تواناییهایشان، ترمز کردن و متلک پرانی و تمسخر و گاهی هم فحاشی شروع میشود تا تنه زدن و تعرضهای جسمی در حد و حدود مختلف.
این مزاحمتها، از تنها یک صدا و آوای آزار دهنده یا یک کلام تا آزارهای جسمی و جنسی، احساس نامطلوبی را در زنان ایجاد میکند و احساس آرامش و امنیت روانی آنان را دستخوش تزلزل میکند. در حقیقت ایجاد مزاحمت امری غیرعادی محسوب میشود.
مشکلات شخصیتی یا ساختاری؟
نگاه تخصصی دو گروه جامعهشناس و روانشناس به این موضوع جالب و کمی با یکدیگر متفاوت است؛ برخی روانشناسان مشکلات شخصیتی و روانی را عامل مهمی در ایجاد مزاحمت خیابانی میدانند و در مقابل جامعهشناسان مشکلات ساختاری و مسائل بنیادین را که جامعه با آنها درگیر است به عنوان مهمترین عامل این موضوع مطرح میکنند.
فاصله زیاد بلوغ طبیعی و اجتماعی
تغییر سبک زندگی در جامعه ما و ورود فناوری جدید ارتباطی که از جلوههای زندگی مدرن است؛ نوعی دوگانگی فرهنگی ایجاد کرده است. در یک سو ارزشهای سنتی جامعه خودمان قرار دارد و در سوی دیگر دریافت آخرین تصاویر و محصولات فرهنگی غرب. در واقع این نبود تعادل بین فرهنگ وارداتی و فرهنگ خودی، بین بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی فاصله ایجاد کرده است.
فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمییابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبودهاند |
از آنجا که هیچ طرح فراگیری هم برای پر کردن این فاصله وجود نداشته است، اختلالاتی همچون مزاحمتهای خیابانی به کرات اتفاق میافتد. البته نوع و شکل مزاحمتها همیشه در حال تغییر است.
شاید در یک دهه گذشته، مزاحمتهای تلفنی را میشد در صدر رایجترین نوع مزاحمت در ایران به حساب آورد، اما حالا با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در میان خانوادهها و همچنین برخورداری تعداد بیشتری از افراد جامعه به ویژه جوانان از خودرو، این مزاحمتها به محیطهای مجازی و تمام خیابانها و کوچههای شهرها کشیده شده است. در این شرایط خودرو میتواند به عنوان یک ابزار برای ایجاد مزاحمت به کار آید.
مردان متأهل غیر متعهد
جای بسی تاسف دارد که بخش قابل ملاحظهای از مزاحمتهای خیابانی توسط مردان متأهل انجام میشود. نداشتن تعهد و پایبندی اخلاقی، باعث میشود برخی از مردان متاهل به دنبال این باشند که کمبودهای روحی و روانی خود را این گونه رفع کنند. میتوان این نوع رفتار ناهنجار و شاید تجربه نوعی ارتباط غیر صحیح و غیر طبیعی با جنس مخالف را نوعی از انواع انحرافات جنسی دانست.
نقش زنان در مزاحمتهای خیابانی
تحصیل و اشتغال غیر مناسب دختران و به تبع آن بالا رفتن سن ازدواج، متلاشی شدن خانوادهها، احساس بیهویت بودن، تعهد پذیر نبودن زن و مرد در محیط خانواده، سرخوردگی در دوران کودکی و مشکلاتی از این قبیل به بروز عقدههای جنسی در افراد و میل به ایجاد مزاحمت منجر میشود که بر همین اساس برخی از مردان از طریق آزاررسانی خیابانی سعی میکنند به نوعی نیاز خود را برطرف کنند.
در این راستا شاید زنان نیز بیتقصیر نباشند. مزاحمان خیابانی در بیشتر موارد مزاحم زنانی میشوند که پوشش و رفتاری مغایر با عرف جامعه دارند و حتی در موارد غیر ضروری، در زمان و مکان نامناسب تردد میکنند.
رفتار مردی که برای زن یا دختری مزاحمت ایجاد میکند، توجیهپذیر نیست، اما برخی از زنان نیز خودشان زمینه این مزاحمتها را فراهم میکنند.
عفت و تقوای گمشده
خشکاندن ریشه این رفتار نابهنجار و آسیب رسان اجتماعی، شاید نیازمند طی مسیری بس طولانی و اندیشیدن راهکارهای متعدد باشد. بسیاری از کارشناسان، تربیت اسلامی را بهترین راهکار رفع این آسیب اجتماعی میدانند.
فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمییابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبودهاند.
تربیت دینی در خانواده
با دقت به آموزههای قرآنی در داستان حضرت یوسف نیز میفهمیم که حتی اگر زنی خودش را عرضه کرد، تقوای مرد باید مانع او شود. در واقع اگر مردان جامعه تقوا و خویشتن داری را در خود تقویت کنند و زنان عفت را در خود پرورش دهند و ظاهر، پوشش و حتی رفتار خود را در خیابان از راه رفتن و شیوه برخورد تا صحبت کردن را از عرف جامعه دور نکنند و برمبنای عفت و اخلاق عمل کنند مزاحمتهای خیابانی به حداقل میرسد.
گذر در شهری که پر از مزاحمتهاست
برای آنکه بدانیم مزاحمتهای خیابانی چقدر زیر پوست شهر اتفاق میافتد باید حضوری میدانی در شهر داشته باشیم، در ادامه روایتی مستند از آنچه رخ داده تقدیم میکنیم:
داخل یک کوچه فرعی – ساعت ۳ ظهر
دختر خانم جوانی که البته پوششش کمی با عرف جامعه فاصله دارد، با گامهای بلند میرود و به دنبالش خودرویی آرام آرام حرکت میکند و گاهی هم برای او بوق میزند، ولی او به حرکتش ادامه میدهد.
خودرو از حرکت میایستد و سرنشین پیاده میشود و چند لحظهای با دختر صحبت میکند. بعد از این مکالمه، دختر باز به مسیرش ادامه میدهد تا به خانهاش میرسد و داخل میشود. اما سرنشین خودرو که گویی موقعیت جدیدی را در همان کوچه پیدا کرده، با سرعت زیاد حرکت میکند نرسیده به انتهای کوچه، دختر جوانی با دختر دیگری با فرم رسمی و اداری در حال عبور است. این بار همان دفعه اول، دختر دوم سوار میشود و خودرو حرکت میکند.
دور میدان اصلی شهر – ساعت ۱۰ شب
در ترافیک سنگین میدان، دو دختر جوان با ظاهری خارج از عرف، در میان خودروها حرکت میکنند و پیاده از این سوی میدان به آن طرف میروند و در این میان کمتر راننده خودرو و راکب موتورسواری است که به این دو دختر کم سن و سال نگاه نکند یا کنایهای نثارشان نکند. حتی یکی از موتورسواران که به نظر نمیرسد، بیشتر از ۱۸ سال داشته باشد، به یکی از دختران دستدرازی هم میکند و با چهرهای شاد و راضی، سریع از میدان عبور میکند.
البته دختران انگار از این موضوع خیلی هم ناراحت نمیشوند و این سوژه را به دستمایهای برای جلب توجه بیشتر تبدیل میکنند و با سر و صدا و ایستادن وسط میدان، نگاههای بیشتری را به سمت خود دعوت میکنند. چند لحظه بعد آرام آرام به مسیر خود ادامه میدهند و در لابلای ترافیک و شلوغی، گم میشوند اما هنوز هم مسیر حرکتشان را میتوان از راهبندان و صدای بوق خودروهایی با سرنشینانی از تمام گروههای سنی، تشخیص داد.
جلوی در ورودی یک مرکز خرید- ساعت ۶ بعدازظهر
از در ورودی یک مرکز بزرگ خرید در ساعات میانی عصر و اوایل شب، دختران جوانی تردد میکنند که یا به قصد خرید آمدهاند یا به قصد دور زدن و تفریح کردن. سر و صدا و همهمهای که در مقابل یکی از درهای ورودی این مرکز به گوش میرسد حاکی از ایجاد مزاحمت پسر نوجوانی برای یک دختر دانشجوست.
دختر که مورد مزاحمت جنسی پسر ۱۶-۱۵ سالهای قرار گرفته است و توانسته، به کمک دوستانش او را به انتظامات مرکز خرید تحویل دهد، با چهرهای برافروخته در حال گرفتن شماره تلفن نیروی انتظامی است. حتی در همین حین هم هستند کسانی که با دیدن این صحنه، از کنار دختران ایستاده در محل عبور میکنند و با خنده میگویند: در خدمت باشیم...
ساعت ۸ شب نزدیک یکی از مراکز آموزش عالی
هوا سرد و بارانی است و دختر دانشجویی لابلای خودروهایی که در مقابل پایش ترمز میزنند، به انتظار رسیدن تاکسی ایستاده است. از بعضی جملههایی که میشنود برافروخته میشود اما سکوت را ترجیح میدهد. همکلامم که میشود، میگوید: مزاحمت خیابانی نه ساعت دارد و نه جا و مکان خاص. همین که تنها باشی و بخصوص پیاده، این اجازه را به خودشان میدهند که هر حرفی را نثارت کنند. شاید هم خیلیها به این رفتارها چراغ سبز نشان میدهند و از شنیدن حرفهایشان میخندند که آن قدر بیپروا مزاحم میشوند.
دختر جوان دیگری که متوجه شغل من و علت این مکالمه میشود، جلو میآید و گویی که سر درددلش باز شده باشد، میگوید: نمیدانم هدف از این همه مزاحمتهای رکیک و ایجاد مزاحمت چیست که تکرار هر روز آن، خستهشان نمیکند. در این یک سالی که دانشجوی این مرکز شدهام، احساس میکنم هر دانشگاه و مرکز و خیابانی، به یک شعبه ایجاد مزاحمت برای تعداد ثابتی از افراد تبدیل شده است که در ساعتهای مختلف شبانه روز به محدوده خود سر میزنند و تا صدای اعتراض دختران را نشنوند، دور نمیشوند. یعنی ما این همه جوان بیکار داریم؟!
چه باید کرد؟
قبل از هر چیز فردی که به چنین رفتارهایی اقدام میکند باید با خودش فکر کند با به خطر انداختن امنیت روانی قشر وسیعی از جامعه و خانوادههایشان چه چیزی نصیبش میشود و اگر در موقعیت مشابه همین اتفاق برای خانوادهاش میافتاد چه واکنشی داشت؟
در کنار آن خانمها هم تا حد امکان با رفتار و پوشش مناسب باید پیشگیریهای لازم را داشته باشند. خانوادهها هم تمهیدات لازم را برای حضور دور از آسیب همسر، فرزند و... در جامعه فراهم کنند. خیلی نگذشته از زمانی که اگر یک دختر بنا بود به مدرسه یا دانشگاه برود پدر یا برادرانش تا جایی که امکان داشت او را مشایعت میکردند یا اگر زمان بازگشت او بود حداقل سر کوچه یا دم در میایستادند تا محیط کوچه را که ناامنتر از خیابانهای اصلی است برای تردد دختر امن کنند.
البته در این کار هم نباید آن قدر زیادهروی و وسواس به خرج داد که زمینه رفتار پنهانی طرف مقابل فراهم شود.
از طرفی هر کدام از اعضای جامعه به عنوان کسانی که با دیگران سوار بر یک کِشتی هستند و سرنوشت مشترکی دارند ولو به اندازه تذکر زبانی، یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد باید به این رفتارها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد و یک نوع نظارت همگانی و اجتماعی ایجاد شود.
نهادهای آموزشی مثل رسانهها هم باید آموزشهای لازم را به مخاطبان خود که هر کدام در جایگاهی با این موضوع در ارتباط هستند بدهند و از آن طرف قانونگذار هم باید با در نظر گرفتن یکسری محرومیتهای اجتماعی و... زمینه ارتکاب مجدد چنین رفتارهای ناهنجار را از بین ببرد.
از میان بردن زمینههای اجتماعی این معضل همچون افزایش سن ازدواج، مفید به نظر میرسد.
البته مزاحمت خیابانی در قانون مجازات اسلامی جرم محسوب میشود و برای آن محکومیت حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق در نظر گرفته شده است. (پروانه رضازاده/پارس)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
جام جم سرا: نتایج یک بررسی جدید نشان میدهد ۴۰ میلیون نفر از زنان آمریکایی چنین شکایتی دارند، اما مشکل چیست؟ آیا این زنان این مشکل را با شوهرانشان مطرح کردهاند؟.
اولینباری که این شکایت را از یکی از مراجعانم شنیدم، حیرتزده شدم. صدای گوینده طنینی بسیار نومیدانه داشت، گویی آن زن به مشکلی دائمی گرفتار شده بود. اما تجربه من در درمان هزاران زوج نشان داده است که میتوان علت کاهش میل جنسی زنان را شناخت و به زن و شوهرها کمک کرد بر این مشکل غلبه کنند.
اولین گام در درمان کاهش میل جنسی این است که ریشه آن را بشناسیم. آیا کاهش میل زن علتی درونی دارد؟ آیا به اشکال تصویر ذهنیاش از خودش مربوط میشود؟ یا اینکه ریشه مشکل را باید در سابقه روابط زناشویی زوج جستجو کرد؟ آیا روابطزناشویی زن و شوهر قربانی «جنگ قدرت» میان آنها شده است؟ آیا مشکلی فیزیولوژیک باعث درد و خشکی دستگاه تناسلی زن شده است؟ یا مشکلی عمیقتر در ناخودآگاه زن را درگیر کرده است که ناشی از شرم یا آسیبهای روانی یا محیط خانوادهای است که زن در آن تربیت شده است؟
معمولا یکی دو جلسه درمانی نخست به تعیین زمان شروع کاهش میل جنسی و یافتن علت آن میگذرد. آشنایی با سوالهایی که من در این جلسهها میپرسم، به شما نیز کمک خواهدکرد تا اگر مشکل مشابهی دارید، موقعیت خود را تجزیه و تحلیل کنید: هریک از این پرسشها به یک حوزه معین مربوط به اختلال جنسی میپردازد. در بسیاری از زنان ممکن است در چند حوزه اختلال وجود داشته باشد.
اوج
آیا به ارگاسم (اوج لذت جنسی) میرسید؟ برای خانمی که تجربه ارگاسم ندارد یا به اصطلاح دچار «آنورگاسمی» است، بر اهمیت این موضوع تاکید بسیاری میشود. روابطزناشویی به لذت، احساس، اشتیاق و رهایی نیاز دارد. یقینا زنان از رابطهزناشویی فقط رسیدن به اوجلذت یا ارگاسم را نمیخواهند اما بدون رسیدن به چنین اوجی، میل جنسیشان کاهش مییابد و روند تحریک شدنشان کندتر خواهدشد، زیرا بدن «عاقل» است. بدن میگوید: «چرا خودم را برای صعود به کوهی به زحمت بیندازم که در قلهاش برای من چیزی وجود ندارد؟»
پزشک متخصص به زوج یاد میدهد چقدر طول میکشد تا زنی که ارگاسم را تجربه نکرده است، به این اوج برسد و چه کارهایی برای رسیدن به این اوج باید انجام داد و از چه وسایلی استفاده کرد.
درد
آیا هنگام انجام روابط زناشویی احساس درد میکنید؟ خشکی، درد هنگام آمیزش، گرفتگی عضلات واژن، درد هنگام تحریکشدن، درد کلیتوریس و دردهای پس از درمان سرطان میتوانند رابطهزناشویی را مختل کنند. در طول سالهای کارم از مشاهده زنان فراوانی که میگفتند هنگام رابطه زناشویی از شدت درد دندانهایشان را به هم میفشارند، شگفتزده شدهام. در اغلب موارد یک علت فیزیولوژیک برای احساس درد وجود دارد و زن باید تحتنظر متخصص زنان یا گاهی فیزیوتراپیست درمان شود. پس از درمان علت فیزیولوژیک درد، درمانگر جنسی به همسران کمک خواهد کرد دوباره چرخ روابط جنسی را به حرکت درآورند.
اگر علت درد هنگام برقراری روابطزناشویی علایم یائسگی باشد، میتوان با هورمونها یا درمانهای طبیعی آنها را برطرف کرد و مانع قطع روابط جنسی زوج شد.
شایعترین تشخیصهایی که در این موارد داده میشوند عبارتند از: واژینیسموس (گرفتگی عضلات مجرای بیرونی واژن)، وستیبولیت (درد در ورودی واژن و اغلب در قوس کفی آن)، دیسپارونیا (درد هنگام روابطزناشویی)، تقریبا همه این مشکلات قابلحل یا بهبود هستند. لازم نیست حتی یک روز دیگر به تحمل درد ادامه دهید. به پزشک متخصص دردهای لگنی و درمانگر جنسی مراجعه کنید.
تخیل
در «یک ماه» چندبار به روابط زناشوییتان فکر میکنید؟ افکار زنان درباره روابط زناشویی ممکن است از لذت ساده در آغوشگرفتن صبحگاهی شوهر پیش از رفتن به سر کار تا شنیدن یک ترانه عاشقانه که احساسات مثبت یا حتی احساسات قبلیشان را در آنها برانگیزد، متفاوت باشد.
برای زنانی که دچار کمبود میل جنسی هستند، همه این انواع احساسات مثبت سودمند است. حتی اگر کسی در پاسخ به پرسش اول این بخش، پاسخ بدهد «دو بار در ماه»، به حل مشکل زن امیدوار میشوم و میدانم که میتوانم روابطزناشویی زوج را به مسیر طبیعی بازگردانم.
با تشویق زن به اینکه با همسرش بر حداقل یکی از این افکار مثبت متمرکز شوند و اجازه دهد میلی پذیرنده در او ایجاد شود که آغازگر رابطه باشد. سرانجام زمانی میرسد که مرد میتواند تمایل همسرش را احساس کند و بهتدریج شمار این موارد افزایش مییابد و گرمای روابطزناشویی بازمیگردد.
اگر پاسخ زن «صفر» باشد، من بر احساسهای منفی او درباره روابطزناشویی مانند اینکه «امیدوارم امشب خبری از رابطهزناشویی نباشد» متمرکز میشوم. وجود این احساسات منفی بیانگر آن است که فرد به موضوع آگاهی دارد. اگر زن اصولا اجازه ندهد افکار مربوط به روابطزناشویی به ذهنش راه یابد، لازم است عمیقتر به بررسی روانی او پرداخت تا علت بیمیلی او را دریافت.
رابطه
آیا همسرتان به شما احترام میگذارد؟ به حرفهای شما گوش میدهد؟ بار امور زندگی بهطور منصفانهای بین شما تقسیم شده است؟
پرسیدن چنین سوالهایی از زن اطلاعات بیشتری در اختیار درمانگر میگذارد تا اینکه فقط از او سوال کند از ازدواجش راضی است یا نه و یک پاسخ ساده دفاعی بشنود. کیفیت ارتباط میان دو همسر نقش مهمی در کاهش میل جنسی زن دارد. در بیشتر زنان «پیوند عاطفی»، اساس تداوم تمایل جنسی است بنابراین او و همسرش باید بیاموزند که چگونه رفتارهایشان را به شیوهای تغییر دهند که رابطهزناشوییشان از بند «جنگ قدرت» رها شود.
سوالهای دیگری که باید از زن پرسید اینهاست: آیا همسرش برایش جذابیت دارد و نظرش درباره جذابیت خودش برای همسرش چیست؟ آیا از همسرش میترسد و آیا همسرش آدم بدخلقی است؟ از چه وقتی کاهش برانگیختگی جنسیاش شروع شد؟ پس از ماهعسل؟ پس از به دنیا آمدن بچهها؟ پس از یائسگی یا بالا رفتن سن؟ آیا مشکل بیوفایی مطرح بوده است؟
فیزیولوژی
آیا مشکلات خلقی بر تمایل جنسی شما تاثیر میگذارد؟ افسرده یا مضطرب هستید؟ برای درمان اختلالهای خلقی مانند افسردگی داروهایی مانند فلوکستین که ممکن است میلجنسی را مهار کنند، مصرف میکنید؟ آیا قرص ضدبارداری خوراکی مصرف میکنید؟ قرصهای ضدبارداری خوراکی شهرت بدی در کاستن از میلجنسی و خشکی یا دردناکی واژن دارند. آیا بارداری و زایمان بر بدن و واژن شما اثر گذاشته است؟ دچار افسردگی پس از زایمان شده بودید؟ پس از بچهدار شدن هنوز به جذابیت خود توجه دارید؟ تمام توجه شما و شوهرتان به تامین نیازهای فرزندانشان متمرکز نشده است؟
آیا در سن یائسگی هستید؟ برای تغییرات جنسیای که در این دوره رخ میدهد، درمان شدهاید؟ بسیاری از زنان در سن یائسگی علایمی را تجربه میکنند که روابطزناشویی آنها را مختل میکند؛ تعریق شبانه که آنها را فرسوده میکند، کاهش تولید هورمون تستوسترون (که در میلجنسی زنان هم نقش دارد) و کاهش استروژن که باعث تغییرات در احساس نیاز به رابطهزناشویی میشود، خشکی و تحلیلرفتگی واژن و... زنان در گروه سنی ۴۵ تا ۶۰ سال بیشتر از کاهش میل جنسیشان شکایت میکنند.
آیا به سرطان پستان یا سرطان زنانه دیگری مبتلا بودهاید؟ آیا به دلیل برداشتن پستان (که نماد زنانه بسیار آشکاری است) برای درمان سرطان، خودانگارهتان آسیب دیده است؟ آیا به شما گفته شده است که درمانهای سرطان (شیمیدرمانی، دارودرمانی، پرتودرمانی) ممکن است بر رابطه جنسیتان اثر بگذارد؟ آیا شوهرتان به سرطان پروستات مبتلا بوده است؟ او دچار اختلالهای فیزیولوژیک مختلکننده کارکرد جنسی است؟
تحریک
آیا رابطه زناشویی برایتان جذابیت دارد؟ رابطهزناشویی برایتان مفرح است یا به کاری تکراری، روزمره و ملالآور تبدیل شده است؟ شما و همسرتان ایدههایی برای تنوع دادن به تجربههای جنسیتان دارید؟ رفتار همسرتان هنگام رابطه زناشویی چگونه است؟ رابطهتان چقدر طول میکشد؟ آیا روابطزناشوییتان با شوهرتان قبلا تحریککنندهتر بوده است؟ عملکرد همسرتان خوب نیست؟ تا چه حد درباره شیوههایی که واقعا باعث تحریک شما و رسیدن به ارگاسم میشود، با همسرتان حرف زدهاید؟ آیا شما و همسرتان هنگام صحبت درباره نیازهای جنسیتان مهربان و موقعشناس هستید؟
تعداد
چندبار در هفته رابطه زناشویی دارید؟ چندبار در ماه؟ چندبار در سال؟ دانستن پاسخ این پرسشها و پیوند عاطفی دو همسر بسیارمهم است و اینکه آیا پاسخ زن و مرد به این پرسشها تفاوت دارد یا یکی است. یک زن دچار کمبود میل جنسی ممکن است بگوید هفتهای یکبار اما شوهرش پاسخ دهد: «نه، اون هفتهای که عادتماهیانه بودی و ۹ ماه قبل در هفتهای که مادرت به دیدن ما آمده بود» اگر زن و شوهر درباره دفعات برقراری رابطه زناشویی توافق نداشته باشند، یعنی رابطهشان مختل است.
در بسیاری از موارد زوجها به من میگویند مساله فقط دفعات رابطهزناشویی نیست، بلکه مشارکت زن در رابطه و تمایل او به آن است. گاهی همسر زن انتظارهای غیرمعقولی درباره دفعات برقراری رابطه زناشویی دارد، در این موارد ممکن است به اشتباه میل جنسی زن بهدلیل تطبیق نداشتن آن با میل جنسی شوهر، مختل شمرده شود. نمیتوان برای حل مشکل میل جنسی شدید یک طرف و میلجنسی کم طرف دیگر، به سادگی حد میانه را گرفت. هنگامی که مساله شمار فعالیت جنسی مطرح است، هر همسر باید به نیازهای همسر دیگر توجه و درک عمیقی از آن پیدا کند. با اینکه این پرسشها همه ریشههای میل جنسی کم را در برنمیگیرند، اما اغلب نقطه شروع خوبی برای شروع بحث و یافتن راهی هستند که حل مشکل ممکن است از آن شروع شود.(سلامتیران)
جام جم سرا: مطالعات محققان مرکز پژوهشی بیماریهای تنفسی بیمارستان کپنهاک دانمارک نشان میدهد، زنانی که مبتلا به آسم هستند بیش از دیگران با مشکلات بارداری مواجه خواهند شد. محققان دانمارکی این مرکز بیش از 15 هزار زن را در این پژوهش مورد مطالعه قرار دادند و از آنها پرسیدند که آیا در یک سال اخیر تلاشی برای باردارشدن داشتهاند یا خیر؟ 27 درصد از پاسخدهندگان که مبتلا به آسم بودند اظهار کردند که بیش از یک سال را در انتظار باردارشدن گذراندهاند؛ درحالیکه این عدد در میان غیرآسمیها21 درصد بوده است. در ادامه نتیجه این پژوهش آمده است زنان مبتلا به آسم که اقدامی برای درمان خود انجام ندادهاند چند برابر بیشتر از آنهایی که برای درمان بیماریشان تلاش کردهاند از ناباروری رنج بردهاند.
بهبود پس از بارداری
دکتر آونر هرشلاگ، یکی از محققان این پژوهش میگوید: «یکی از اصلیترین دلایل تاخیر طولانیمدت در باروری زنان، عدمدرمان یا درمان نامناسب بیماری آسم است. در واقع تمایل آنها برای بچهدارشدن باید بهواسطه اقدامات درمانی تکمیل شود؛ وگرنه انتظار برای باردارشدن سریع را باید به فراموشی بسپارند. به هر ترتیب، در طولانیمدت و با پشت سر گذاشتن زمانی قابل توجه، زنان مبتلا به آسم نیز باردار خواهند شد، اما میان آنها و سایر زنان تفاوتی در توانایی بارداری وجود ندارد.» با اینحال، محققان مطالعات خود را درباره وضع التهابهایی که موجب بروز آسم میشود و سایر اندامهای بدن را هدف میگیرد، ادامه میدهند. یکی از اعضای گروه در این باره میگوید: «این التهاب حتی ممکن است به رحم نیز برسد و مانع لانهگزینی تخمک بشود.» دکتر هرشلاگ با اشاره به روشهای درمانی موثر آسم میافزاید: «همانطور که میدانید روشهای درمانی متعددی، از جمله درمانهای دارویی برای مبارزه با آسم وجود دارد؛ اما نکته بسیار مهمی که در رابطه با این بیماری و بارداری باید ذکر شود، عوارض جانبی برخی داروها روی جنین است. در واقع پس از بارداری نیز درمان آسم باید ادامه داشته باشد، اما مادر باید تحت جدیترین مراقبتهای پزشکی قرار بگیرد. نخستین اقدام نیز در اینخصوص، اعلام بارداری به پزشک معالج بیماریهای تنفسی است. وی با در نظر گرفتن شرایط مادر، داروهای مناسبی که عوارض کمتری دارند، تجویز میکند.»
منبع: یورو نیوز / سیب (ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: شاید فکر میکنید استعدادهای خارقالعاده یا همراه داشتن یک شریک عالی باعث موفقیت آنها میشود. جدای اینکه ممکن است هر فردی این ویژگیها یا امکانات را داشته باشد، خصوصیت مشترکی که در میان زنان موفق در دنیای کسبوکار یافت میشود این است که نمیگذارند صرفاً زن بودن آنها را از صحنه رقابت کنار بزند.
در حال حاضر تنها چهار درصد از مدیران اجرایی 500 شرکت برتر جهان را زنان به خود اختصاص دادهاند؛ البته با رشد مشارکتی که در دانشگاهها و مدارس از سوی زنان در جریان است، میتوان آیندهای امیدوارکنندهتر برای آنها انتظار داشت؛ اما این در حالی است که هنوز راههای باقیمانده برای رسیدن به یک تعادل پایدار بسیار است.
«رابرت ژارویک» معتقد است که مدیران، رؤیاپردازانیاند که میتوانند بدون توجه به موانع سر راهشان، بر ترسشان غلبه کنند. در اینجا میخواهیم برخی دیگر از ویژگیهای زنان موفق در دنیای تجارت را با هم مرور کنیم:
1. خودشناسی. برای پیدا کردن بهترین راه حل یا برای تعیین هدفهایی که میتواند به بهترین نحو ارضاکننده ذهن کنجکاو شما باشد، باید شناخت درستی از خودتان پیدا کرده باشید. چگونه خودتان را بشناسید؟ با طالع بینی میتوانید خودتان و آیندهتان را ببینید؟! «نه». یک فرد دانا و قابل اعتماد از اطرافتان پیدا کنید. او میتواند شما را نقد کند و به خودتان بشناساند.
2. از اینکه از قافله عقب بمانید نترسید، ولی آگاه باشید که مسیرتان را از دست ندهید. زنانی که مدیران موفقی در تجارت هستند، بخوبی میدانند که قطعات پازل زندگی را چگونه کنار هم هماهنگ کنند. یکی از مشکلاتی که زنان بیشتر با آن سر و کار دارند دوران بارداری و همچنین تربیت فرزندان است. خوشبختانه با رشد روزافزون توجه جامعه به مادران شاغل، این مشکلات کمرنگتر میشود؛ ولی نمیتوانیم انتظار محو شدن آنها را داشته باشیم. به همین دلیل بهتر است برای رسیدن به همه کارهایمان، برنامهریزی مناسب داشته باشیم. برای مدیریت کارمندان میتوانیم وظایف کارمندان را بدرستی مشخص کنیم. با یک برنامه مدون میتوانیم در مدت کوتاهی امور شرکت را به روال خود برگردانیم.
3. کمک بگیرید. مشکل دیگر پیش روی زنان، کارهای خانه است، آنها وقت کمی برای مدیریت خانه خواهند داشت. اگر میخواهید حرفه خودتان را در کنار آرامش خانه داشته باشید میتوانید از کمک شرکتهای خدماتی استفاده کنید. کارهایی مانند نظافت، میتواند بسیاری از انرژی و وقت شما را تلف کند. به دیگران گوش نکنید! سلامت روانی شما از همه چیز مهمتر است.
در گفتوگوی اخیرم با یکی از مدیران زن باسابقه، او به این نکته اذعان داشت که «در سالهای اول کارم، نمیتوانستم پسانداز کنم؛ چرا که تمام درآمدم را صرف هزینههای خانه و فردی میکردم که از فرزندانم نگهداری میکرد. ولی ازآنجاکه این روش به من آزادی عمل بیشتر و اجازه تمرکز قویتر روی کارم داد، توانستم با موفقیتی که در کارم به دست آوردهام تمام سرمایههای ذخیره نشده را جبران کنم.»
4. گامهایتان را با دقت بردارید. بارها شنیدهایم که برای موفق شدن باید قدم اول را درست بردارید. حواستان باشد؛ عنوان شغل، مسئولیت کاری و حتی درآمدتان میتواند روی آینده شما تأثیرگذار باشد. جایی را انتخاب کنید که دقیقاً برای آن ساخته شدهاید و در مسیر هدف شما قرار دارد.
5. منتظر معجزه نباشید. دنیای تجارت مثل مدرسه نیست. کسی به شما نمیگوید چه بکنید و چه نکنید. تحقیقات نشان میدهد که اغلب زنان تمایل دارند که کسی بیاید و از آنها به خاطر کار خوبشان تشکر کرده و حکم ترفیعشان را تقدیم کند. برای موفقیت منتظر این نباشید که کسی استعدادهایتان را بیابد. برای رسیدن به هدف خیز بردارید و حرکت را شروع کنید.
6. مافیای خودتان را بسازید. شاید به این اندازه سنگین نه! ولی شبکهای از ارتباطات را که به کمک آن بتوانید از اوضاع داخلی شرکت باخبر شوید تشکیل دهید. با همکارانتان که قرار است با هم پلههای ترقی را طی کنید ارتباط مثبت و متقابل داشته باشید تا هم از اطلاعات بیخبر نمانید و هم بتوانید از افکار آنها استفاده کنید.
7. معامله کردن مهارت میخواهد. پیش بردن یک معامله کاری، نقش بسیار مهمی در موفقیت دارد. تحقیقات نشان میدهد که زنها مهارت کمتری در جهت دادن به روند یک معامله دارند. مدیران موفق میدانند که بحث حرفهای در معامله، یک اثر دوستداشتنی در عدد حساب بانکیشان دارد. سوزان کابررا، Susan Cabrera، محقق موسسه مدیریتی جانسون، به تحقیقی اشاره میکند که نشان میدهد تنها 7 درصد از زنان برای حقوق بیشتر اعتراض میکنند و این در حالی است که 57 درصد مردان این کار را انجام میدهند. نتیجه؟ حقوق مردان 6/7 درصد از زنان بیشتر است.
8. نقشههای طولانیمدت نکشید. مدیران موفق معتقدند که موفقیتهای بزرگ با تغییرات کوچک اتفاق میافتند. برای دهههای زندگیتان نقشه نریزید! قدم به قدم پیش بروید و سعی کنید انرژیتان را با توقعات منطقی برای قدمهای بعدی حفظ کنید.
در آخر باید گفت مردان نیز میتوانند از ویژگیهای گفتهشده نکتهبرداری کنند! زیرا تمام مواردی که در بالا گفته شد میتواند در روند رشد کاری آنها هم مؤثر باشد. در دنیای تجارت بسیاری از کلیشههای جنسیتی رو به برداشته شدن گذاشته است. از این رو میتوانیم امیدوار باشیم که با یک روش مستقل از مرد یا زن بودن، بتوانیم موفقیت را از آن خودمان کنیم. (نویسنده: Matt Symond/مترجم: میثاق شمشیری/منبع: Forbes/دنیای اقتصاد)
جام جم سرا: دکتر ملکزاد با بیان این موضوع گفت: مشکلات تیروئید، کمخونی، رژیمهای نامناسب و شدید از قبیل عوامل ریزش مو هستند. همچنین زنان به دلیل تمایل نداشتن به مصرف گوشت قرمز، میزان پروتئین و آهن مورد نیاز را از دست داده و بیشتر در معرض ریزش مو قرار میگیرند.
وی اظهار داشت: استفاده از رنگ مو، دکلره و شستشوی بیش از حد مو موجب خشکی مو شده و ریزش را تشدید میکند.
ملکزاد همچنین افزود: ریزش مو در زنان یائسه به دلیل کسری هورمونهای زنانه شیوع بیشتری دارد. این بیماری درمان قطعی نداشته و افراد بایستی به محض ریزش بیش از حد به پزشک مراجعه کنند. (باشگاه خبرنگاران)