مثلاً؛ در سورهی «رعد» فرمود: «وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ» (11) هر چیزی در نزد خدا اندازهای دارد. نه تنها آنچه از مخزن غیب تنزل کرده، دارای قدر و قدر و اندازه است، بلکه خود خزائن غیب هم دارای اندازه است. خود بخش قضا هم که فوق قدر است دارای اندازه است. برای اینکه خزائن را هم به جمع ذکر کرده، فرمود: «إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ» یعنی هر شیء دارای چندین خزینه است، و هر خزینه حد خاص خواهد داشت. اگر خزائن غیب هر کدام اندازهی خاص نداشته باشند و قدری در آنجا نباشد، کثرت ندارد. اگر کثرت نباشد جمع بسته نمیشود. یعنی نمیتوان گفت «خزائن»، بلکه باید گفت «خزینه». از اینکه خدا مخازن غیب را به کثرت نام برده، فرمود؛ برای این امور خزائنی است، معلوم میشود هر خزینه باید جدای از خزینهی دیگر و دارای اندازه دیگر باشد، تا در کنار و در قبال او باشد. اگر همه آنها بسته و محکم بود و یک امر بودند، دیگر به تعبیر کلمه جمع یاد نمیشدند. معلوم میشود برای خزائن هم کثرتی و اندازهای است، چه اینکه در سورهی «رعد» فرمود؛ تمام اشیاء دارای اندازهاند «کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ».
هم آیهی سورهی «حجر» میگوید؛ برای امور خزائنی است که نشانهی کثرت و اندازه است، هم سورهی قمر میگوید: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» (12) ما هر چه را که آفریدیم به قدر آفریدهایم. عنوان خلق در این آیه مقابل عالم امر نیست، بلکه عنوان خلق، در این مورد به معنای عام است، که امر و خلق را زیر پوشش خود میگیرد.اما در قبال همهی این لطائف میفرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ» (36) اینها در شک و تردید به سر میبرند، و بازی میکنند. سخنان اینها در حد شک است نه یقین. کار اینها در حد بازی است نه عمل صالح. در تفسیر عنوان «لعب» از لحاظ اشتقاق و پیدایش، این فرع از یک اصل لغوی و ادبی از ماده لعاب، ریشه یافته است. معنای لعب بودن دنیا و مانند آن اینست که؛ کار اهل دنیا، فکر اینها و سیرهی اینها در حد یک لعاب است. و لعاب دهان هرگز تشنه را سیراب نمیکند، بلکه لعاب همینکه لب را تر کرد خشک میشود. فرمود؛ دنیا لعابی بیش نیست. هرگز عطش انسان تشنهکام را برطرف نمیکند. این بازیهای اهل دنیا، در حد مضمضهی با لعاب دهان است. که هرگز تشنه را سیراب نمینماید.
شک و تردید در حد لعاب دهان است. سرگرمی کودکان میدان بازی هم در حد لعاب است که در یک مقطع خاص از زندگی به آن سرگرمی و انس دارند، بدون اینکه بهرهی کافی از آنها ببرند، عمر را از دست میدهند.پینوشتها
1- سورهی دخان، آیات 1 2.
2- سورهی دخان، آیهی 3.
3. سورهی نمل، آیهی 6.
4. سورهی زخرف، آیهی 4.
5. سورهی بقره، آیهی 185.
6. سورهی قدر، آیهی 1.
7. سورهی دخان، آیات 3 و 4.
8. سورهی اسراء، آیهی 106.
9. سورهی فرقان، آیهی 32.
10. سورهی حجر، آیهی 21.
11. سورهی رعد، آیهی 8.
12. سورهی قمر، آیهی 49.
13. سورهی اعراف، آیهی 54.
14. سورهی انسان، آیهی 1.
15. سورهی انشقاق، آیهی 6.
16. سورهی بقره، آیهی 223.
17. سورهی أنعام، آیهی 31.
18. سورهی أنعام، آیهی 153.
19. سورهی هود، آیهی 56.
20. سورهی صف، آیهی 6.
21. سورهی حجرات، آیهی 10.
22. محاسن برقی ج1، ص 131.
23. سورهی أعراف، آیهی 16.
24. سورهی یس، آیات 1تا 4.
25. سورهی أنعام، آیهی 26.
26. سورهی آل عمران، آیهی 133.
27. سورهی بقره، آیهی 148.
28. سورهی فرقان، آیهی 74.
29. سورهی ص، آیهی 83.
30. سورهی صافات، آیهی 164.
31. بحار ج 18 ص 382.
32. سورهی دخان، آیات 4تا 6.
33. سورهی دخان، آیهی 7.
34. سورهی دخان، آیهی 7.
35. سورهی دخان، آیهی 8.
36. سورهی دخان، آیهی 9.
37. الکافی، کتاب الحجة، باب الاشارة والنص علی أبی الحسن (علیه السلام).
38. الکافی، کتاب الحجة، باب الاشارة والنص علی أبی الحسن (علیه السلام).
39. الکافی، کتاب الحجة، باب الاشارة والنص علی أبی الحسن (علیه السلام).
40. بحار ج70 ص 249.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
یکی از مواردی که در زندگی ما به عنوان یک مسلمان کمتر بدان توجه می شود تلاوت قرآن و اثرات انس با قرآن به عنوان کتاب دینی ما و تعمق در آیات آن است. این در حالی است که خداوند حکیم در این مورد می فرماید: ای مردم، از سوی پروردگارتان موعظه و اندرزی برای شما آمد، کلامی و قرآنی که مایه شفای بیماری دل ها و روان ها است و چیزی که مایه هدایت و راهنمایی است و رحمت برای مومنان است.
ای پیامبر به مردم بگو به فضل پروردگار و به رحمت بی پایان او و این کتاب بزرگ آسمانی که جامع همه نعمت ها است باید خشنود بشوند نه به ثروت اندوزی و پست و مقام دنیا و فزونی قوم و قبیله. (سوره یونس آیات 58-57)
از طرفی دیگر طبق آمارهایی که مکرر داده می شود، سطح مطالعه افراد در کشور بسیار پایین است به طوری که در حوزه کتاب و کتابخوانی در طول سال ها، همچنان شاهد بی مهری به کتاب و کتابخوانی در کشور هستیم تا جایی که هنوز هم نرخ سرانه مطالعه در کشور بین ارقام 2تا18 دقیقه در نوسان است.
با این مقدمه ، چه بهتر است که برای اینکه ان شاء الله انس بیشتری با قرآن بتوانیم پیدا کنیم، خواندن قرآن کریم و مطالب و کتب جانبی برای فهم بیشتر این کتاب زندگی ساز را جزو اولویت های مطالعه ای خود قرار دهیم ...
در ادامه توجهتان را به معرفی یکی از کتاب هایی در حوزه قرآن و انس و فهم بیشتر با قرآن مجید جلب می کنیم ... با ما همراه باشید
بر هر عالم دینی که با قرآن و تفسیر سر و کار دارد واجب است که فکری به حال این مردم متدین قرآن دوست بکند و آنها را با قرآن آشنا سازد؛ اما نه فقط آشنائی علمی با قرآن، بلکه به صورتی که متعلم، زندگی خود را با پازل های قرآنی سامان دهی کند و بتواند به نوع زندگی و رفتار مردم و اعمال خودش نمرة قرآنی بدهد و وضع آخرتی خود و مردم را پیش بینی کند.
کتاب آشنایی با قرآن نوشته استاد ابوالفضب بهرامپور صاحب تفسیر نسیم حیات، کتابی است که نویسنده در کنار تعلیم، تزکیه را نیز مدنظر داشته و به نوعی هر دو را لازم و ملزوم همدیگر می داند... چرا که خیلی اوقات شده می بینیم آدم هایی را که در ظاهر متشرع و اسلامی، حافظ و قاری قرآن هستند اما در عمل و رفتار با دیگر افراد تفاوتی ندارند ...
متعلم با اطلاعاتی که از حکم قرآن به دست آورده، از رفتار و اعمال مردم متوجه می شود که ما چه مقدار با فرهنگ قرآن منطبق شده ایم. قهراً متعلم وقتی به رفتار مردم نمرة قرآنی می دهد حساب کار خودش را نیز می کند که در چه وضعی است و چگونه باید خود را با کلام الله مجید تطبیق دهد.
کتاب به صورت پنج کتاب حدود نود صفحه ای درآمده که هر کتاب شامل پنج درس می باشد.
در جامعه بسیار افرادی دیده می شوند که به مسائلی مثل حرامخواری، محرم و نامحرم، گناه، توبه ، ذکر، عبادت ، اینکه چرا انسان به گناه می افتذ؟ خدا چرا ما را آفریده؟ روابط با کفار، آرامش ، چرا نمازها مانع فحشا نمی شوند و ... اعتقاد دارند ولی سند قرآنی آن را نمی دانند و خیلی اوقات می پرسند این ها کجای قرآن آمده است؟
در این کتاب ها این موضوعات دسته بندی و به شکل خوبی ارائه شده اند. روش تعلیم آموزش معارف قرآن با جدیدترین و مؤثرترین روش که با مخاطب-های گوناگون تست شده به ترتیب زیر است:
1- مثلاً در مورد « اظهارنظر» یا «عفت عمومی و محرم و نامحرم»، نخست آنچه در میان مخالفان این عقاید زمزمه می شود را آزادانه به عنوان دردِ دل آنها بیان شده که در حقیقت موضع گیری آنان در قبال این عقاید است.
2- پاسخ اجمالی و کلی در مورد موضوع بیان شده است.
3- سه آیه در اثبات آن عقیده به میان آمده و نظر قرآن و حکم خدا بیان شده و ترجمه این آیات نیز آمده است.
4- سه آیه دیگر را برای تمرین عنوان شده که متعلم پس از یادگیری ترجمه آنها، باید بگوید این آیه ها به کدام قسمت عقیدة مزبور که در سه آیه درسی تعلیم شده، مربوط می شود.
5- بخش (بحث و مناظره). استاد دو نفر شاگرد دارد که با هم آیات تمرینی و ارتباط آنها با موضوع را مناظره می کنند. گاهی استاد، مناظری از رفتار مردم در خانه و اداره و محافل عمومی را به تصویر می کشد و آنگاه شاگردان باید بگویند این رفتارها چقدر با قرآن و نظر اسلام مطابقت دارد. پس متعلم در اینجا یک موضوع اعتقادی اسلامی را کامل یاد می گیرد.
6- تمرین های اجرائی در حوزه ی اجتماع: به این صورت که متعلم با اطلاعاتی که از حکم قرآن به دست آورده، از رفتار و اعمال مردم متوجه می شود که ما چه مقدار با فرهنگ قرآن منطبق شده ایم. قهراً متعلم وقتی به رفتار مردم نمرة قرآنی می دهد حساب کار خودش را نیز می کند که در چه وضعی است و چگونه باید خود را با کلام الله مجید تطبیق دهد.
7- آنگاه یکی دو خاطرة تأثیرگذار از اعمال خوب و بد مردم به میان آمده است.
8- در بخش پایانی، تمام آیاتی که در درس آمده و ترجمة آن را کار کرده ، به صورت جمله به جمله معنا شده و متعلم باید ترجمة خود را با آنها مقایسه کند تا ببیند چقدر توانسته است از آیات قرآن کریم، ترجمة صحیح ارائه دهد.
منابع:
سایت خبرگزاری صدا و سیما
سایت عقیق
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
وقتی فیلم " نفس" به کارگردانی نرگس آبیار را در سینما نگاه می کردم، قسمتی از فیلم توجهم را بسیار به خود جلب کرد و آن قسمتی بود که "ننه آقا" با بزرگ شدن "بهار" (نوه ی پسری اش؛ دختر باباغفور) او را به یادگیری قرآن پیش " اکرم خانم (معلم قرآن)" که پر از خشم و خشونت است بفرستد و این گونه می شود که این اکرم خانم داستان ما با خشونت و ترساندن بهار، نه تنها او را ترغیب و تشویق به یادگیری نمی کند، بلکه منجر می شود بهار از مکتب خانه قرآنی فرار کند و روزهای بعد، دختر کوچولوی داستان ما به اسم رفتن به کلاس قرآن، به دنبال بازی و تفریحات کودکانه و حتی خواندن کتاب هایی که از سن او بیشتر است بپردازد.... و این دقیقا در حالی است که وقتی پدربزرگ مهربان بهار برای یاد دهی قرآن به بهار برایش وقت می گذارد و با مهربانی و تشویق او را همراهی می کند، بهار به زیبایی گوش داده و یاد می گیرد.
نگاهى به روش ها و شیوه هاى متداول آموزش قرآن و راهکارهاى اجرایى و پیشنهادى در جهت ترویج آن نشان مى دهد که اصول و مبانىِ آموزش و ترویج قرآن از دیدگاه قرآن مجید و آموزه هاى سیره و سنّت نبوى به عنوان اسوه حسنه، مبناى برنامه ریزى و راهاندازى این امر مهم توسط مسئولان فرهنگى نبوده و نیست.
این در حالى است که پیامبر اکرم صلى الله و علیه وآله در نظام آموزش و ترویج قرآن، روش ها و شیوه هایى را به کار مى برند که در همه زوایاى خود، کاملاً عمومى و فراگیر هستند، به طورى که در همه زمان ها و مکان ها و براى همه انسان ها با هر زبان، خط و نژاد و براى گروه هاى سِنّى مختلف و براى با سواد و بى سواد، یکسان است و به کتاب درسى و جزوه آموزشى بیرون از قرآن مشروط نیست و داراى مقبولیّت علمى، و مرحله بندى و مقاطع مشخص آموزشى با رهاوردهاى تعریف شده مى باشد. (محمّد على لسانى فشارکى و دیگران، طرح پژوهشى آموزش زبان قرآن، ص 600-601)
به معلّمان قرآن نیز همواره سفارش مىنمود که در آموزش قرآن به مسئله مهم آسان سازى و آسان گیرى توجّهى جدّى داشته باشند و بر مبناى آن عمل نمایند: «عَلِّموا و یسِّروا و لا تعسِّروا و بشِّروا و لا تنفِّروا» ( کنز العمّال، ج 10، ص 249، ح 29330؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 1359)
با توجّه به اصولى همچون «لَسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِر» (غاشیه/ 22) و «... وَ مَا اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّار...» (ق/ 45) و «... وَ مَا اَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ» (ص/ 86) و بررسى سراسر سیره رسول اکرم صلى الله علیه و آله درمى یابیم که آن حضرت هرگز قرآن را بر کسى تحمیل و اجبار نمى کرد، بلکه همواره با ابلاغ مبین قرآن، زمینه آشنایى مردم با آن را فراهم مى آورد، تا کسانى که خواهان یادگیرى قرآن هستند، بتوانند آن را فرا بگیرند؛ چرا که اصولاً هر نظام آموزشى ـ تربیتى که شالوده اش بر اجبار و تحمیل بنا شده باشد، دیر یا زود به شکست مى انجامد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در جهت آموزش و ترویج قرآن، آیات نازل شده را اقراء مى فرمود. اقراء آیات، سه مرحله اساسى اِسماع، اِستماع و اِتّباع را در بر دارد (چنان که خداوند روش آموزش قرآن به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را این گونه بیان مى کند: «سَنُقْرِئَکَ فَلاَ تَنْسى» (اعلى/ 6)؛ «فَاِذَا قَرَأنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرآنَهُ» (قیامة/ 19)
معلّم، آیات را بر متعلّم، با تأنّى و کلمه به کلمه به صورتى روشن و با صدایى گویا و رسا قرائت مى کند (اِسماع)؛ و متعلّم پس از اِنصات یعنى سکوت همراه با توجّه و گوش فرا دادن (استماع) به هر فراز قرآنى، آن را تکرار مىکند (اتّباع)؛ و این جریان آیات از زبان معلّم به سوى گوش متعلّم و جریان دوباره همان آیات بر زبان متعلّم و بازگشت آنها به سوى گوش معلّم تا آنجا ادامه مى یابد که آیات مورد نظر از قلب و زبان معلّم به قلب و زبان متعلّم منتقل مى شوند؛ و متعلّم نیز عیناً مانند معلّم، حامل و معلّم همان آیات کریمه مى شود.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با آن شناخت جامع و کاملى که از ماهیّت و اهداف نزول قرآن و گوناگونى مخاطبان آن به خصوص از دو جنبه زبان و روان داشت، در هنگام تعلیم قرآن، هر طور که آیات قرآن بر زبان افراد جارى مى شد، آن را تحسین و تجویز مى فرمود و اشتباهات قرآن آموزان را به صورت مستقیم و رو در رو، به ویژه در حضور دیگران، تصحیح نمى کرد؛ اصولاً هیچ گونه قرآن خواندنى را «غلط» محسوب نمى کرد، بلکه هر کس، هر طور که مى خواند، چون به هر حال قرآن مى خواند، تحسین و تشویق مى شد.
کمبود توجه به این نکته را متأسفانه زیاد در بین مجالس قرآنی می بنیم که معلمین اشتباهات تلاوت کننده ها را مستقیم و بدتر از آن، با لحن های بدی تذکر می دهند و این ها در حالی است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مسیر آموزش و فرایند یادگیرى یکایک قرآن آموزان را متناسب و مطابق با وضعیّت و توانایى هر یک از آنان آسان مى نمود، تا هیچ قرآن آموزى احساس نکند که نسبت به میزان توانایى و مشکلاتش در روند یادگیرى، بى توجّهى مى شود و در نهایت نتیجه بگیرد که بهتر است قرآن نخواند و آن را رها کند؛ چنان که وقتى بلال حبشى به علّت عدم توانایى بر تلفظ حرف «شین»، مورد انتقاد برخى از ظاهرگرایان قرار گرفته بود، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «انّ سین بلالٍ عنداللّه الشین» (مستدرک الوسائل، ج 4، ص 278)؛ نزد خداوند، سین بلال همان شین است و هیچ فرقى نمى کند.
از این رو، به معلّمان قرآن نیز همواره سفارش مىنمود که در آموزش قرآن به مسئله مهم آسان سازى و آسان گیرى توجّهى جدّى داشته باشند و بر مبناى آن عمل نمایند: «عَلِّموا و یسِّروا و لا تعسِّروا و بشِّروا و لا تنفِّروا» ( کنز العمّال، ج 10، ص 249، ح 29330؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 1359)
آسانگیرى سبب مىشود که مردم، قرآن را به مثابه پیامى فرخنده و خجسته دریافت کنند و همین بشارت، آنان را به سمت فراگیرى بیشتر قرآن و قرائت آن تشویق مىکند، در حالى که سختگیرى و ایجاد دشوارى، موجب نفرت و دورى مردم از عرصه آموزش و ترویج قرآن مىگردد.
با توجّه به اصولى همچون «لَسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِر» (غاشیه/ 22) و «... وَ مَا اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّار...» (ق/ 45) و «... وَ مَا اَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ» (ص/ 86) و بررسى سراسر سیره رسول اکرم صلى الله علیه و آله درمى یابیم که آن حضرت هرگز قرآن را بر کسى تحمیل و اجبار نمى کرد، بلکه همواره با ابلاغ مبین قرآن، زمینه آشنایى مردم با آن را فراهم مى آورد، تا کسانى که خواهان یادگیرى قرآن هستند، بتوانند آن را فرا بگیرند؛ چرا که اصولاً هر نظام آموزشى ـ تربیتى که شالوده اش بر اجبار و تحمیل بنا شده باشد، دیر یا زود به شکست مى انجامد.
قرائت پیوسته آیات قرآن توسط پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله (در حقیقت توجه به این نکته توسط رهبری جامعه) سبب مى شد که بسیارى از افراد در همان لحظات خود به خود به انصات و استماع آیات قرآن بپردازند و آنها را فرا گیرند، یا همراه آن حضرت تکرار کنند؛ چنان که ابن مسعود مىگوید: «هنگامى که با پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در منى به سر مى بردیم، سوره «والمرسلات» نازل شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله بلافاصله به قرائت آن پرداخت و من در حالى که زبان مبارکشان به قرائت آن سوره تر و تازه بود، آن سوره را از دهان مبارکشان تلقّى کردم و یاد گرفتم» ( صحیح بخارى، ج 18، ص 176 و 178)
این نکته درست همان نکته ای است که چندی پیش رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود تأکید داشتند و فرمودند" یکی از کارهای لازم در کشور، رواج جلسات «تلاوت و استماع» قرآن است. همانگونه که جلسات عزاداری یا سرور برای اهل بیت علیهم السلام برگزار می شود، جلسات قرآنی نیز باید گسترش پیدا کند تا سرعت رشد مفاهیم قرآنی افزایش یابد».
و نیز ایشان به برگزاری جلساتی تنها برای استماع قرآن کریم توصیه کرده بودند؛ جلساتی که میتواند افراد را جذب ظاهر قرآن کرده و پس از آن به سوی عمق کلام وحی و تدبر در آیات الهی سوق دهد."
به امید آنکه ان شاء الله با رفتار و عملکردهایمان، مشوق هایی باشیم برای جذب افراد مخصوصاً جوانان به سمت قرآن کریم.
منابع:
سایت فارس نیوز
نشریه مشکوه - شماره 87
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
پوست سیب، پوست گلابی یا پوست خیار خاصیت دارند اما هرگز خاصیت سیب و گلابی و خیار را ندارند، تازه اگر هم خاصیتی دارند از همان سیب و گلابی و خیار است.
حکایت واژه ها و الفاظ قرآنی نسبت به معنا و مفهوم آنها همان حکایت پوست و سیب است.
خواندن واژه ها و الفاظ، هزار البته که نافع و مفید است و سودمند و ثمر بخش، اما واژه ها کجا و معانی آنها کجا!
پوست سیب و خود سیب چیزی شبیه پوست گوسفند و گوشت آن است، با گوشت است که می توان تغذیه کرد و رشد نمود و نیازها بدن را تامین و تضمین نمود و انرژی و نیرو گرفت، اما با پوست نه؟
البته پوست منفعت بسیار خود را دارد، با پوست می توان دف ساخت و با طبل و از آنها صداهایی خوش و طرب انگیز پدید آورد اما این همه تنها گوش را نوازش می دهند بی آنکه برای جان و دل رشدی در پی داشته باشند.
الفاظ قرآن و قرائت قرآن چیزی شبیه همان پوست خواهد بود، که البته می توان با آنها نغماتی دلنشین و آهنگ هایی خوش پدید آورد و می توان با آنها عبدالباسط و با منشاوی و با حصری شد اما سلمان و ابوذر و مقداد نه، زیرا که آهنگ، جان را فربه و نیرومند نخواهد ساخت.
در زندگی های امروزمان به واقع کتاب الهی قرآن کمرنگ شده است و کمرنگ بودنش نه از باب وجود خارجی و استفاده ابزاری بلکه از لحاظ معنایی؛ بدین گونه که این کتاب الهی را به عنوان کاتالوگ زندگی قرار دهیم و مو به مو در خط مشی زندگی از آن بهره ببریم.
قرآن کریم شده زینتی برای زندگی هایمان که هر چه گران تر خریده باشیم و جلد زیباتری داشته باشد، گویا ارزشش بیشتر است ... و آخر آخر توجهمان به قرآن کجا می شود؟! وقتی عزیزی از دست می رود برای شادی روحش سوره ای از آن می خوانیم یا برای شروع زندگیمان، روی همان کتاب قرآن گران قیمتی که باز آن هم به عنوان نمادین در مهریه ی عروس خانم به تعبیر خود "من باب تبرک" گذاشته شده که خریده شود، لحظه ی خواندن خطبه عقد نگاهی می اندازیم و بعد آن را می بندیمش و خدا می داند در طول زندگی چقدر از آن استفاده می کنیم ... خوش بینانه اش این است که زیاد قرائتش کنیم اما تلاوت را نمی دانم ...
در حقیقت تلاوت در زبان عرب به معنای چیزی در کنار چیزی قرار دادن است؛ یعنی کسی که الفاظ قرآن را مرور می کند باید چیزی در کنار آن قرار دهد و آن توجه به معناست، و گرنه مثل کسی می ماند که تنها پیاله های خالی از یک نوشیدنی را سر کشد!
خیلی از کلمات روزمره ای را که استفاده می کنیم، به جاى هم دیگر به کار رفته و ما آنها را «هم معنا» مى دانیم، هر چند با دقت و با مراجعه به کتابهاى لغت در مى یابیم که بین آنها تفاوت وجود دارد؛ مثلا ما «خواندن» و «مطالعه کردن» را هم معنا مى دانیم، در حالى که این دو با هم تفاوت مى کنند. قرائت و تلاوت هم همین گونه است که در بسیارى از موارد به جاى یک دیگر به کار مى روند، ولى با دقت مى فهمیم بین آن ها تفاوت وجود دارد.
قرائت از ریشه «قَرَءَ» به معنی «جمع کردن و به هم پیوستن» می باشد و مقصود از آن در سخن، «جمع و پیوستنِ حروف و کلمات» می باشد که با به هم پیوستنِ حروف، کلماتِ با معنی و با پیوستنِ کلمات و حروف با هم، جملاتِ مفید ساخته میشود.
قرائت در لغت به معناى خواندن است و استادان تجوید معتقدند: قرائت تنها به خواندن صورت ظاهر آیات گفته مى شود، ولى تلاوت هم به خواندن ظاهر آیات ـ بدون توجه به معناى آن ـ گفته مىشود و هم به خواندن آیات با توجه به معناى کلمات و مفاهیم کلام الهى و امر و نهى هاى قرآن؛ به گونهاى که گویا خداوند با تلاوت کننده قرآن سخن مى گوید و آیات بر او نازل مى شود. [مفردات راغب، ص 71ـ72]
در حقیقت تلاوت در زبان عرب به معنای چیزی در کنار چیزی قرار دادن است؛ یعنی کسی که الفاظ قرآن را مرور می کند باید چیزی در کنار آن قرار دهد و آن توجه به معناست، و گرنه مثل کسی می ماند که تنها پیاله های خالی از یک نوشیدنی را سر کشد!
سایت تدبر در قرآن؛ نوشته ولی الله نقی پورفر
کتاب باران حکمت؛ بیانات حجت الاسلام رنجبر
آدمیزاده طرفه معجونی است *** کز فرشته سرشته و ز حیوان
گر رود سوی این، شود کم از این *** ور کند میل آن، شود به از آن
قبل از آنکه به بحث پیرامون فطریات انسان بپردازیم، بار دیگر این نکته را خاطر نشان میسازیم که از ویژگیهای مهم قرآن این است که در شناخت انسان و ترسیم سیمای واقعی وی، هم به ابعاد مثبت وجود او توجه کرده است، و هم به ابعاد منفی وجود وی، یعنی هم نقاط قوت طبیعت انسان را مطرح کرده است و هم نقاط ضعف طبیعت وی را، نه انکه مانند بسیاری از مکاتب بشری تک بعدی به انسان نگریسته باشد و طبیعت انسانی را مثبت دانسته و یا آن چنان طبیعت وی را منفی تلقی کرده باشد که انسان را گرگ انسان بداند.
توضیح بیشتر آنکه در این زمینه چند نظریه وجود دارد:
1. نظریهای که میگوید طبیعت و فطرت انسان خوب است و نیک. انسان در ذات موجودی نیک سرشت است. ژان ژاک روسو از طرفداران این نظریه است. به نظر وی انسان آن هنگام که در دامان طبیعت زندگی میکرد، یعنی اثری از تمدن و نظامات گوناگون اجتماعی نبود اثری از زشتیها و بدخوییها در او نبود، اما همین که اسیر تمدن شد سرشت نیک خود را از دست داد و دچار فسادهای گوناگون شد. بنابراین برای رجوع به فطرت و اصلی خویش چارهای جز آن نیست که انسان به طبیعت رجوع کند.
2. نظریهای که میگوید طبیعت و فطرت انسان بد است و زشت. انسان از نظر ذات موجودی بد سرشت و پلید است. انسان موجودی شیطان صفت و فاسد است. ماکیاولی و توماس هابز از جمله طرفداران این نظریه هستند. توماسهابز میگوید: انسان گرگ انسان است.
به گمان طرفداران این نظریه اگر عمل مثبتی هم از انسان سر بزند به خاطر فشار عوامل خارجی است. به طور مثال اگر فردی در جامعه بر اساس عدل و داد رفتار میکنند به خاطر نفع فردی آنهاست نه آنکه حقیقتاً دوستدار عدالت باشند. به بیان دیگر چون آنها مشاهده میکنند که بدون برخورداری از یک زندگی اجتماعی و روابط ظاهراً دوستانه نمیتوان منافع شخصی خود را ارضاء نمود، به طور ظاهری تن به انجام برخی از تکالیف اجتماعی میدهند و هرگاه نیز که فرصت مناسب دست دهد شرارت نهفته درونی خود را ظاهر خواهند ساخت.
3. انسان نه خوب است و نه بد. نه دارای فضیلت است و نه رذیلت. نه پاک است و نه ناپاک. طبیعت انسان لاتعینی محض است. یعنی انسان هیچ چیزی را در ذات و نهاد خود ندارد. ژان پل سارتر از طرفداران این نظریه است.
4. انسان هم استعدادهای مثبت دارد و هم استعدادهای منفی. انسان هم دارای قوا و استعدادهای خیرخواهانه است و هم دارای قوا و استعدادهای شرورانه؛ هم زمینههای فضیلت در انسان وجود دارد و هم زمینههای رذیلت. انسان هم میتواند استعدادهای مثبت خود را به فعلیت برساند و هم استعدادهای منفی خود را. با بررسی آیات قرآنی میتوان گفت که قرآن کریم دارای چنین نظری است.
استاد مطهری در بررسی «داستان آدم» در اینباره چنین میگوید:
«از این داستان استفاده میشود که در طبیعت و سرشت انسان هم شر و فساد و جود دارد و هم استعداد و توانایی که او را میرساند به جایی مافوق فرشتگان که حتی خداوند به فرشتگان امر میکند که در مقابل و سجده کنند. این دو بعد در او به یکدیگر آمیختهاند، و تفکیک ناپذیرند. فرشتگان میدانستند که شر و فساد جزء لاینفک انسان است. یعنی اگر انسان آفریده شود با شر و فساد آفریده میشود.» (1)
استاد محمدتقی جعفری نیز قایل به دو بعدی بودن طبیعت انسان میباشند. چنان که میفرمایند:
«در طبیعت او [انسان] هر دو استعداد انسانی و اصلاح و خونریزی و احیا وجود دارد و در این طبیعت که دارای هر دو استعداد است، بعضی از افراد راه اصلاح و بعضی دیگر راه فساد را به جریان میاندازند.» (2)
ذکر این نکته در این جا ناگفته نماند که برخی از محققان نظری غیر از نظر فوق دارند. اینان میگویند که انسان آمیزهای از خیر و شر نیست. در نهاد انسان هیچ چیز بد وجود ندارد. هرچه در انسان هست خوب و خیر است.
به بیان دیگر اثری از ابعاد منفی در وجود انسان یافت نمیشود و اگر هم از انسانی کار شرارتآمیزی سر بزند ناشی از تعدیل غرایز است. به طور مثال اگر انسانی دچار حرص و آز شود به خاطر وجود زمینههای منفی در او نیست، بله به خاطر طغیان غریزه «حب ذات» میباشد. یا حالت «مجادلهگری» انسان ناشی از عدم رشد صحیح «حس کنجکاوی» میباشد. استاد جعفر سبحانی در این زمینه چنین مینویسد:
«انسانی که خدا در آفرینش او خود را با جمله «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» (مؤمنون آیه 14) توصیف میکند نمیتواند آمیزهای از خیر و شر، از خوبی و بدی باشد. چیزی که هست. این است که برخی از غرایز مانند شمشیر دولبه، یا سکه دو رویه است که اگر رهبری صحیح نشوند، اگر از طریق عقل و خرد مهار نگردند مایه تباهی او میشوند و آنچه که ابعاد منفی خوانده میشوند، و مظهر شر و بدی تلقی میگردند، همگی نتیجه غرایز رهبری و تعدیل نیافته است که زندگی و بقا انسان به آنها بستگی دارد و این مسئله غیر این است که بگوییم در آفرینش او، خیر و شر، خوبی و بدی به هم آمیخته شده است. دقت درباره هریک از این ابعاد به اصطلاح منفی و شر، ثابت میکند که هرگز در نهاد انسان چنین ابعادی به صورت ابتدایی وجود ندارد، بلکه آنچه که بعد منفی و یا شر نامیده میشود همگی طغیان یافته یک رشته غرایز ضروری وجود انسان است که بر اثر فقدان رهبری صحیح، به چنین صورتی درمیآید.» (3)
پینوشتها
1- راههای اثبات وجود خدا، ص 227.
2- ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج 16، ص 208.
3- منشور جاوید قرآن، ج 4، ص 276.
شکلگیری جنبشهای اسلامی در جوامع مسلمانان در دو قرن اخیر پاسخی به منظور حل مشکلات داخلی به خصوص استبداد ادامه ...
جنبشهای اسلامی روسیهسرزمینهای مسلمان روسیه دو دسته از اقوام مسلمان بومی (تاتارها و باشقیرها) و اقوام مسلمان غیربومی (داغستانی، ادامه ...
اسلامگرایی در خلیج فارس (قطر، کویت و امارات)اسلامگرایی در منطقه خلیجفارس به دلیل وجود عوامل و زمینههای تاریخی ظهور اسلام در شبه جزیره عربی، پدیدهای ادامه ...
جنبشهای اسلامی تونسمسئله نقش گروهها و جنبشهای اسلامی و نوع نگرش آنها به دین اسلام؛ اینکه نگرش عمل گرایانه داشته یا نگرش ادامه ...
جنبشهای اسلامی ترکیهتجدید حیات اسلام و ظهور جنبشهای اسلامی، یکی از مهمترین پدیدههای سیاسی – اجتماعی جهان قرن اخیر بوده ادامه ...
جنبشهای اسلامی پاکستانپاکستان کشوری است که به واسطه جغرافیای خاص و به مثابه پلی میان آسیای جنوبی و خاورمیانه و همچنین مناطق ادامه ...
جنبشهای اسلامی بحرینمجمعالجزایر بحرین کشوری است بسیار کوچک که از 33 جزیره تشکیل شده است. از این تعداد جزایر، تنها 6 مورد ادامه ...
جنبشهای اسلامی اندونزیاندونزی، مجمعالجزایری است آتشفشانی واقع شده بین دو اقیانوس هند و آرام، مشتمل بر سیزدههزار و ششصد و ادامه ...
جنبش و سازمانهای اسلامی در آمریکاگسترش همهجانبه و روزافزون اسلام در کشورهای غیراسلامی به ویژه آمریکا، اهمیت و ضرورت آگاهی از وضعیت مسلمانان ادامه ...
دعای استخاره به منظور کمک گرفتن از خدا در مواردی که بین دو موضوع شرعی و حلال مرددیم خوانده می شود. دعای استخاره برای استخاره با قرآن است.
استخاره به معنی درخواست راهنمایی از خداوند است در رابطه به عمل کردن بر یکی از دو تصمیم شرعی و حلال است. در مورد موضوعات فرض، حرام و مکروه استخاره لازم نیست. نماز استخاره مربوط می شود به موضوعات مجاز و مستحب، که انسان نمی داند بر کدام یک از آنها خیر او بیشتر است.
یکی از رایج ترین انواع استخاره، استخاره با قرآن کریم است که روش های متعددی دارد:
روش اول: قرآن را برمی دارید و این دعای استخاره را می خوانید: «اَللّهُمَّ اِنّى تَفَأَّلْتُ بِکِتابِکَ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْکَ، فَاَرِنى مِنْ کِتابِکَ ما هُوَ مَکْتُومٌ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فـى غَیْبِـکَ»؛
روش دوم: مرحوم «سیّد بن طاووس» در کتاب «فتح الأبواب» نقل کرده است که براى استخاره، قرآن را برمى دارى و نخست این دعای استخاره را مى خوانى:
«اَللّهُمَّ إِنْ کانَ فِی قَضائِکَ وَ قَدَرِکَ، أَنْ تَمُنَّ عَلى اُمَّةِ نَبِیِّکَ، بِظُهُورِ وَلیِّکَ وَ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ، فَعَجِّلْ ذلِکَ وَ سَهِّلْهُ وَ یَسِّرْهُ وَ کَمِّلْهُ، و اَخْرِجْ لِی آیَةً، اَسْتَدِلُّ بِها عَلى أَمر فَأَئْتَمِرَ، أوْ نَهْـى فَأَنْتَهی فِی عافِیَـة» |
سپس حاجت و مشکل خود را عنوان مى کنى و آن گاه قرآن را مى گشایى، پس از آن هفت ورق مى زنى، در ورق هفتم، صفحه سمت چپ، هفت سطر را بشمار و در سطر هفتم مطلب خویش را از آن آیه، دریاب.
از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «هنگام استخاره با قرآن، ابتدا سه بار سوره توحید را بخوان. سپس سه بار صلوات بر محمد و آلش بفرست، سپس بگو:
«اللَّهُمَّ إِنِّی تَفَأَّلْتُ بِکِتَابِکَ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیکَ فَأَرِنِی مِنْ کِتَابِکَ مَا هُوَ الْمَکْتُومُ مِنْ سِرِّکَ الْمَکْنُونِ فِی غَیبِک»
پس از این دعای استخاره، قرآن را بگشا و از سطر اول، صفحه سمت راست، مقصود خود را به دست آور.
از جمله دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه دعای شماره 33 معروف به دعای استخاره است:
«اللهم انی استخیرک بعلمک فصل علی محمد و آله و اقض لی بالخیرة و الهمنا معرفة الاختیار و اجعل ذلک ذریعة الی الرضا بما قضیت لنا و التسلیم لما حکمت فأزح عنا ریب الارتیاب و ایدنا بیقین المخلصین و لا تسمنا عجز المعرفة عما تخیرت فنغمط قدرک و نکره موضع رضاک و نجنح الی التی هی ابعد من حسن العاقبة و اقرب الی ضد العافیة و حبب الینا ما نکره من قضآئک و سهل علینا ما نستصعب من حکمک و الهمنا الانقیاد لما اوردت علینا من مشیتک حتی لا نحب تاخیر ما عجلت و لا تعجیل ما اخرت و لا نکره ما احببت و لا نتخیر ما کرهت و اختم لنا بالتی هی احمد عاقبة و اکرم مصیرا انک تفید الکریمة و تعطی الجسیمة و تفعل ما ترید و انت علی کل شیء قدیر.»
«خداوندا من از علم تو طلب خیر میکنم،
پس بر محمد و آلش درود و رحمت فرست و درباره من به نیکی و خیر حکم کن و به من توفیق
گزینش کار خیر را مرحمت کن و این عمل را وسیله راضی بودن به قضای خودت درباره ما و
تسلیم شدن به مقدراتت قرار ده و هر گونه شک و ریب را از دل من برطرف کن و با یقینی
چون یقین بندگان مخلصت تأییدمان بفرما و ما را از درک حکمت تقدیر خودت ناتوان مگردان
تا اراده تو را سبک بشماریم و آنچه رضای توست برای ما ناگوار آید و چنان باشیم که به
سوی چیزی میل کنیم که از حسن عاقبت و سعادت بدور و به ضد عافیت مقرون باشد. خداوندا
آن معرفت را به ما عطا کن که بدان وسیله همه تقدیرهای تو برای ما خوب جلوه کند، و آنچه
از قضای تو برای ما دشوار مینماید، آسان کن و بر قلب ما اطاعت هر امری را که اراده
کردهای الهام فرما تا آن که آنچه از ما با تعجیل خواستهای به تأخیر نیندازیم و آنچه
را که تأخیر آن را خواستهای ما در آن عجله نکنیم؛ آنچه مورد رضای تو نیست اختیار نکنیم
و آنچه را که تو دوست میداری مکروه نداریم، خداوندا عاقبت ما را به بهترین وجه ختم
به خیر فرما و سرانجام کار ما را بهترین منزلگاه قرار بده زیرا که تو هر چه ببخشی نیکوست
و هر چه عطا کنی بزرگ است و هر چه را که اراده کنی انجام میدهی و تو بر هر کاری قادر
و توانایی.»
و بدان که علامه مجلسى از برخى نوشته هاى اصحاب از خط شیخ یوسف قطیفى نقل کرده و او از خط آیت اللّه علامه، که از حضرت صادق (ع) روایت شده: هرگاه اراده کردى از کتاب عزیز استخاره کنى بعد از بسم اللّه این دعای استخاره را بگو:
«اِنْ کانَ فى قَضائِکَ وَقَدَرِکَ أَنْ تَمُنَّ عَلى شیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ بِفَرَجِ وَلِیکَ وَ حُجَّتِکَ عَلى خَلْقِکَ فَاَخْرِجْ اِلَینا آیةً مِنْ کِتابِکَ نَسْتَدِّلُ بِها عَلى ذلِکَ»
روایت شده است که یسع بن عبدالله قمی به امام صادق (ع) عرض کرد: گاهی می خواهم کاری انجام دهم ولی متحیر هستم که آیا انجام دهم یا نه؟ امام صادق (ع) به او فرمود: «هنگام نماز (که شیطان از هر وقت دیگر از انسان دورتر است) قرآن را بگشا، اولین آیه ای که در آغاز صفحه دست راست میبینی، عمل کن».
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
دعای لکنت زبان در قرآن در مورد لکنت زبان حضرت موسی می باشد. دعای لکنت زبان را برای کودکانی که دیر شروع به حرف زدن می کنند می خوانند.
لکنت زبان نوعی اختلال گفتاری است که مشکلاتی را در برقراری ارتباط با سرعت مناسب و به طور پیوسته و روان ایجاد میکند.
لکنت زبان عبارت است از: تکرار، کشش و یا قفل شدن غیرارادی کلمه یا بخشی از کلمه که فرد قصد بیان آن را دارد. در اینجا معمولاً همراه با تلاش برای بیان درست کلمات، تغییراتی نیز در سر و گردن به شکل پلک زدن، شکلک در آوردن، لرزش فک، لبها و یا کج کردن سر دیده میشود.
ما لکم لا تنطقون اقرا باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقراء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا انطلقنا الله الذی انطق کل شیء ففهمناها سلیمان.
«وَ إِذْ نادی رَبُّکَ مُوسی أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمینَ. قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا یَتَّقُونَ. قالَ رَبِّ إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ. وَ یَضیقُ صَدْری وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ.»
«و (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور. به سوی قوم ستمکار فرعون که آیا باز هم نمی خواهند خدا ترس و پرهیزگار شوند؟ موسی عرض کرد: ای پروردگار ، از آن می ترسم که فرعونیان سخت مرا تکذیب کنند. و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود).» |
امروزه مشخص شده که علل روانی لکنت زبان شامل ناراحتی از محیط، ترس، اضطراب، نگرانی و عدم اعتماد می باشد. قرآن کریم در آیات فوق علت لکنت زبان حضرت موسی (ع) را چنین بیان می کند:
فشار روحی و ناراحتی و عدم اعتماد از محیط ستمکارانه فرعون که موسی را قاتل یک نفر مصری می داند و ترس از این که مبادا فرعونیان متکبر او را تکذیب کنند و این امر موجب لکنت زبان او در امر تبلیغ شود، باعث شد تا او از خدا بخواهد که برادرش هارون را با او بفرستد.
در قرآن این روش موفقیت آمیز گفتار درمانی را به صورت کامل تری می بینیم:
امام صادق (ع) می فرماید اگر می خواهید از لکنت زبان پیشگیری و یا آن را درمان کنید و منحنی رشد کودک چه از نظر قدی و چه از نظر بلوغ جنسی و فکری مناسب باشد، تا قبل از دو سالگی به کودکانتان روزانه یک قاشق آب انار شیرین بدهید. هم امام صادق (ع) و هم امام علی (ع) فرموده اند با این کار هم کودک زود به دوره شبابی می رسد، هم منحنی رشد قدی کودکان مطلوب می شود و هم زبانش سریع باز می شود. همچنین خوردن روزانه یک لیوان آب انار برای افراد بزرگسالی که دچار لکنت زبان هستند، مفید است.
خوردن زیاد موز تا قبل دو سالگی می تواند باعث بیماری های یبوست و لکنت زبان در کودکان شود.
1) همواره سعی کنید در هنگام صحبت کردن آرامش داشته باشید. خونسرد باشید و ارتباط چشمی خود را با مخاطب حفظ کنید.
2) لکنت زبان یک مشکل قابل حل است. پس به عنوان یک نقطه ضعف به آن نگاه نکنید، آن را بپذیرید و درصدد درمان و رفع آن برآیید.
3) به هنگام صحبت کردن همه حواس خود را متوجه لکنت خود نکنید بلکه بیشتر روی انتقال منظور خود متمرکز شوید.
4) سعی نکنید لکنت خود را از دیگران پنهان کنید. اگر مخاطب شما از این مشکل باخبر باشد راحت تر آن را می پذیرد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
پینوشتها
1- استادیار دانشکده الهیات، دانشگاه آزاداسلامی واحد کرج.
2- رشحات البحار، کتاب الانسان والفطره، ص3.
3- بحارالانوار، ج4، ص11، ح1، باب 2و ج4، ص13، ح15، باب2 و کتاب التوحید، ص153، رقم11؛ به نقل از امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم).
4- شذرات المعارف ص127-130.
5- رشحات البحار، کتاب الانسان الفطره، ص4.
6- ص/ 75.
7- بحارالانوار، ج4، ص11، ح1.
8- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص 5.
9- احزاب/4.
10- شذرات المعارف، ص131-132.
11- همان، ص133.
12- شذرات المعارف، ص 135.
13- نحل/ 75.
14- شذرات المعارف، ص138.
15- همان.
16- بقره/ 150، 149، 144. (پس روی خود به سوی مسجد الحرام کن.)
17- شذرات المعارف، ص 139.
18- نحل/ 125.
19- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص274.
20- شذرات المعارف، ص144.
21- همان، ص149.
22- رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطره، ص6.
23- دخان/ 3.
24- شعرا/ 193-194.
25- رشحات البحار، ص13-26.
26- همان، ص30.
27- همان، ص32.
28- لقمان/28.
29- انعام/59.
30- واقعه/1.
31- شذرات المعارف، معرفه100، ص77-78.
32- همان، معرفه114، ص84.
33- لقمان/28 .
34- اعراف/172.
35- شذرات المعارف، معرفه 115، ص85-86.
36- رشحات البحار، ص46.
37- شذرات المعارف، معرفه214، ص151-152.
38- نجم/ 8 و 9.
39- رشحات البحار، ص196-197.
40- شذرات المعارف، معرفه73، ص61.
41- همان، معرفه74، ص62.
42- همان، معرفه73، ص61.
43- انعام/164.
44- شذرات، معرفه 75.
45- همان، معرفه73.
46- همان، معرفه 76.
47- انعام/160.
48- سجده/17.
49- شذرات، معرفه 78.
50- همان، معرفه82.
51- رشحات، ص197.
52- رشحات البحار، کتاب انسان و الفطره، ص197-198.
53- همان، ص201.
54- روح المعانی، ج1، ص339.
55- واقعه/ 77-80. این قرآن بسیار گرامی است در لوح محفوظ سر حقّ که جز دست پاکان بدان نرسد، تنزیلی از پروردگار عالم است.
56- بیگم، سیده نصرت: «مخزن العرفان»، ج15، ص207.
57- الاحزاب/33.
58- جوادی آملی، عبدالله: «تفسیر موضوعی قرآن کریم»، ج1، ص38-39.
59- دخان/3.
60- ابن عربی، محی الدین: «تأویلات القرآن»، ج2، ص447.
61- فتوحات مکیه ج1، ص 658.
62- مزمل/1.
63- بنی اسرائیل/1.
64- مزمل/7.
65- حسنزاده آملی، حسن: «هزار و یک نکته»، ص139.
66- رشحات البحار، ص13-26.
67- مخزن العرفان، ج15، ص209.
68- المیزان، ج20، ص333.
69- خمینی، روح الله: «شرح حدیث جنود عقل و جهل»، ص275.
هر کسی به زبانی صفت مدح تو گوید *** بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
و به تعبیر مولوی بزرگ: «غلغل اجزای عالم بشنوید»
در میان موجودات خداوند منان، انسان «خلقت ویژه» مییابد و به عنوان مهمترین آفریده خداوند سبحان، شایسته این خحطاب میشود:
تَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (6)
ذات انسان با ذات باری تعالی، دو نوع ارتباط اساسی دیگر برقرار میکند که از حیث ماهیت و کیفیت به کلی با سایر موجودات متفاوت است:
1. ارتباط غیرکلامی
2. ارتباط کلامی
در این نوشته کوتاه، که به مناسبت برگزاری کنگره بزرگداشت عارف کامل حاج میرزا محمدعلی شاهآبادی به نگارش درآمده است، پس از تعریف اجمالی دو ارتباط اساسی بین خدا و انسان و توضیح بیشتر پیرامون ارتباط کلامی بین خدا و انسان، منشاً دعا و انواع آن و نیز ویژگیهای ماهوی و ساختاری زبان دعا یا قرآن صاعد بررسی میشود و در این بررسی با بهرهگیری از آیات و روایات، به اثر مهم عارف کامل میرزا محمدعلی شاهآبادی توجه شده است.
هم دعا از تو اجابت هم ز تو *** ایمنی از تو مهابت هم ز تو
آدمی در حالات بیچارگی و تنهایی، بیاختیار به جستوجوی کسی است که با او سخن بگوید، از او پناه بجوید، سفره دل پیش او بگشاید و از او چیز بخواهد. خداوند در قرآن برای انسان چنین تعبیری آورده است:
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا (18)
چون انسان را ضرری در رسد ما را میخواند به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده.
از دید قرآن، انسان در هنگام ابتلا به سوی خدا رو میآورد، با او راز میگوید و حاجت میطلبد و از فضل او سؤال میکند.
وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ (19)
دعا به موجب نیازی ژرف است که در روح آدمی نهفته است:
یسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (20)
این نیاز، قطعاً برآوردنی و این حاجت، حتماً رواشدنی است. خدا خود فرموده است:
ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ (21)
مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.
طرح نیازها و رازها با روح مطلق هستی و ذات بیمنتهای الهی، در قالب گفتار حال، یا مقال دعا متجلّی میشود.
در دعا از یک سو نیازهای بشری مطرح میشود که در این صورت، دعا وسیله رفع حاجات است؛ چنان که خدا فرموده است:
وَ سئَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ (22)
از سوی دیگر، خودِ خدا خواسته میشود که در این صورت، خودِ دعا، غایت و نتیجه است:
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ (23)
بی جهت نیست که دعا را مغز و روح عبادت خواندهاند:
الدُّعَاءُ مُخُّ العِبَادَةِ (24)
زیرا خمیرمایه عبادت، اتصال و ارتباط عاشقانه عبد با معبود است و این ارتباط و اتّصال، در دعا، با دعا و بلکه خود دعا است.
دعا فراتر از لقلقه زبان و با عباراتی قالبی، متوازن، مقفا و آهنگین ادا میشود و با هیجان شدید روحی داعی مقارن است. همه نیایشها به قصد معامله عقلایی با خدا صورت نمیگیرد؛ زیرا همه ذهنها مسبوق به خواهش نیستند؛ بلکه احساس نیاز مبرم به گفت وگو با مخاطبی برین که در عین توانایی، مهربان و رحیم است، آدمی را به دعا میکشاند.
منشأ این احساس نیاز، ممکن است درماندگی و بیچارگیهای فراوان ناشی از زندگی مادّی باشد و حتی همین درماندگیها و بیچارگیهای مضطرانه میتواند کلید دعا و آغازگر نیایش باشکوه بشری باشد. ممکن است این نیاز، ریشه در احساس تنهایی عمیق او داشته باشد که رفع آن و غلبه بر این احساس، جزء نیازهای عام و فراگیر بشری است که همه انسانها صرف نظر از زمان، مکان، شغل، جنسیت و... با آن روبرو هستند. همین نیازهای عام، اصیل و فراگیر (25) است که بشر را به سوی دین میکشاند. این نیازها جز در دین، درجای دیگر پاسخ صحیح و مناسب نمییابند؛ بنابراین اقبال به دین جاودانه است و ادبار از آن، موقّتی و محدود.
اصل در دعا، خود دعا است و استجابت آن مهم نیست؛ زیرا در مقابل رازگویی، نیازخواهی و پناهجویی امر فرعی محسوب میشود. در واقع غرض از فرمان «ادعونی» دو چیز است: هم نیاز خواستن و هم خود خدا را خواندن و هر دو اینها شیرین است.
داعی در حال دعا، به حقیقت بیمنتها و ازلی خداوند سبحان نزدیک میشود و خدا را در حزن و اندوه ناشی از تنهایی و بیپناهی خویش شریک مییابد و او را تنها غمگسار خویش میشناسد. او هم غمآفرین و هم غمگسار است. غم دل با غمگسار خود گفتن، زیبا است.
به تعبیر شاعر: «غم دل با تو گفتنم هوس است»
پس غم خود را نیز با خدا در میان مینهد. البته بدینمعنا نیست که نیایش او به خاطر طرح بار اندوه خود نزد ذات باری باشد؛ بلکه اساساً برخی چنان در نشاط خودرهایی فرو میروند و چنان از خود بیخود میشوند که همه چیز حتی غمها نیز از خاطرشان محو میشود و از خدای قریب هیچ نمیخواهند. به تعبیر ماندگار شاعر:
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم *** چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
از هر دلی راهی به سوی خدا است که موجب پناهجویی و دعا میشود. از سوی دیگر، دعا نقش بسزایی در حفظ تعادل و سلامت روح و قوای باطنی انسان دارد. این تعادل و سلامت روح، همراه با حزن معنوی زیبایی است که آدمی در دعا با آن همدم میشود. حزنی مبارک و میمون که او را به وادی شور، حرکت و امید میکشاند.
دعا موجب آرامش روحی داعی است و همراه با حزنی لطیف است؛ زیرا دوست را در نهانخانه دل خویش ساکن یافته است. نغمه حزنآور دعا و مناجات، لطفی ظریف دارد که درک شدنی، اما وصف ناشدنی است. این حزن کسالتآور نیست؛ بلکه حزنی ناشی از جلوه هنری زیبا و متعالی است که هرگز غم انگیز نخواهد بود.
اساساً حزن از جمله شعارهای اهل دل است و ظهور آن از باطن و در باطن است. انکسار و فروتنی، صمت و سکوت و نیز تفکّر و عبرت از همراهان حزن مؤمنانه هستند. بیجهت نیست که اگر حزن از اولیای خدا دور شود، استغفار میکنند. (26)
حزن و اندوه دو نوع است:
من گروهی را شناسم ز اولیا *** که دهانشان بسته باشد از دعا
عارف کامل شاهآبادی، دعا به لسان حال را مانند عطشان و جوعان میداند که به عبارتی افصح السنه و گویاترین زبانها است و محتاج به دعای قالی نیست. (55)
در واقع این قبیل افراد از درجات عالی توکل برخوردارند. توکل یعنی اعتماد و اطمینان قلبی انسان به خداوند سبحان در همه امور خویش و بیزاری جستن از هر قدرتی غیر او. توکل در گرو ایمان، یقین و قوت قلب نسبت به ذات اقدس الهی و قدرت بیمنتهای او است. ریشه و اساس توکل، توحید و نیز باور این نکته لطیف و ظریف است که در انجام همه امور هستی، خدای سبحان سبب مستقل است، و اینکه به علل طولی مادی و معنوی دیگر انتساب داده میشود، به اذن الهی است.
عارف کامل شاهآبادی در باب استجابت دعا به لسان حال معتقد است:
تابع نظام کل است مثل حال اضطرار، حال جوعان، حال عطشان و حال مظلوم در صورتی که منافی با نظام کل نبوده باشد، البته مستجاب است؛ زیرا مقتضی اجابت تمام است، فقط مانع از ظهور نباید داشته باشد. (56)
بر اساس موارد بالا و نگاه عارف کامل، حال آدمی در مقوله دعا را میتوان به سه نوع تقسیم کرد:
الف. حال، مقتضی سؤالی قالی نیز شود، پس سؤال کند. با آنکه این حالت متعالی است، اما شوریده حالی سبب روآوردن به زبان قال و بیان حاجت میشود.
ب. گاه ساکت میماند که در این حالت، شوریده حالی او را از خود بیخود و عالیترین درجه توکل را در خود پدید میآورد. در این حالت، انسان همه حرکات و سکنات خویش را به دست خدا میببیند و «لا حول و لا قوه الا بالله» را در عیان مشاهده و ادراک میکند. در این حالت، فرد درخواست، دعا و... هم ندارد. در واقع نوعی باور به تدبیر الهی است که حالت نادری به شمار میآید و برای کمل اولیای الهی و صدیقین رخ میدهد.
ج. گاه «علمه بحالی حسبی من سؤالی» به زبان جاری سازد. این حالت نیز نادر است و تصریح میکند که دانستن او مرا از درخواست بینیاز میسازد. نمونه آن، ماجرای شیخ الانبیا، حضرت ابراهیم خلیل الرحمان (علیه السلام) است که در پاسخ جبرییل (علیه السلام) که به او گفت: کمک بخواه. فرمود: «علمه بحالی حسبی من سؤالی»
ما نبودیم و تقاضامان نبود *** لطف تو ناگفته ما میشنود
زبان قرآن در این دعای ذاتی، زیبا است:
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا (59)
تأکید میکند از انواع نعمتهایی که از خدا درخواست کردید به شما عطا فرمود. اگر بخواهید نعمتهای بیانتهای خدا را بشمرید، هرگز نمیتوان آنها را حساب کرد. منظور از این سؤال، سؤال فطری و اقتضای طبیعی انسانها میتواند باشد.
در هر کدام از گونههای دعا، ن
عبارات مرتبط با این موضوع
قرآن صاعد ۱ معرفی برای استفاده این صوت در سایت یا وبلاگ خود می توانید از این کد استفاده دعای ابو حمزه ثمالیهمراه با فایل صوتیقوی ترین سایت رادیویی قرآنی با بیش از هزاران فایل صوتی و تصویری قرآنی از قاریان مشهور چه کنم دعایم مستجاب شود؟ زمزمه ملکوت اخلاص در دعا مهمترین مسأله برای مستجاب شدن دعا است اینکه میگوید از روزه کمک بگیر دعادعا شرحی زیبا بر حدیث شریف کسا از میرزا عین الله حسنی مرکز تخصصی دعا و زیارت و دایره المعارف اسلام پدیا دعادعامفهوم دعا دعا و مقام رضا دعا و تلاش و کوشش چگونگی تشخیص مصلحت در دعا نیاز به دعا با تغافلخود را به نادانی زدن چیست و تغافل پسندیده …قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایرانفرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران مطالب و اخبار آموزشی، پژوهشی و تحلیلی درباره زبان عربی ویکی فقه زبانعربیزبان عربی، یکی از زبان های زنده دنیا است که از آن به زبان اهل بهشت و زبان قرآن نیز دانستنی های صحیفه سجادیه پاسخها حضرت سجاد ـ علیهالسلام ـ ؛ امام چهارم به پارهای از پوست یا کاغذی که در یا مهدی عج تا کی انتظاریا مهدی عج تا کی انتظار میثم طاهری شاهرود یا مهدی عج تا کی انتظار مهدویت انتظار امام قرآن صاعد ۱ معرفی برای استفاده این صوت در سایت یا وبلاگ خود می توانید از این کد استفاده کنید دعای ابو حمزه ثمالیهمراه با فایل صوتی قوی ترین سایت رادیویی قرآنی با بیش از هزاران فایل صوتی و تصویری قرآنی از قاریان مشهور جهان دعا دعا شرحی زیبا بر حدیث شریف کسا از میرزا عین الله حسنی مرکز تخصصی دعا و زیارت و پاسخگویی به چه کنم دعایم مستجاب شود؟ زمزمه ملکوت اخلاص در دعا مهمترین مسأله برای مستجاب شدن دعا است اینکه میگوید از روزه کمک بگیر، از دایره المعارف اسلام پدیا » دعا دعا مفهوم دعا دعا و مقام رضا دعا و تلاش و کوشش چگونگی تشخیص مصلحت در دعا نیاز به دعا با وجود قرآن فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران مطالب و اخبار آموزشی، پژوهشی و تحلیلی درباره آموزش تغافلخود را به نادانی زدن چیست و تغافل پسندیده و ناپسند چه قرآن تفسیر علوم قرآنی چهارده معصوم پیامبر اکرم ص مناقب و ویژگی ها آخرین پیامبر پیامبری زبان عربی ویکی فقه زبانعربی زبان عربی، یکی از زبان های زنده دنیا است که از آن به زبان اهل بهشت و زبان قرآن نیز تعبیر می یا مهدی عج تا کی انتظار یا مهدی عج تا کی انتظار میثم طاهری شاهرود یا مهدی عج تا کی انتظار مهدویت انتظار امام مهدی عج دانستنی های صحیفه سجادیه پاسخها حضرت سجاد ـ علیهالسلام ـ ؛ امام چهارم به پارهای از پوست یا کاغذی که در آن قران یا قران استخاره یا قرآن فیک شفاء الله یا قران