مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ساختمان موسسه قرآن عترت امام رضا(ع) جهرم گشایش یافت

[ad_1]

 

موسسه قرآن عترت امام رضا(

تبیان به نقل از گزارش ایرنا این موسسه با کمک خیر جهرمی حاج علی رحمانیان با اعتبار 10 میلیارد ریال در سه طبقه و با زیربنای 720مترمربع با رویکرد قرآنی و پژوهشی به صورت تخصصی گشایش یافت.
7369/ 1876
خبرنگار: بهرام بشیری زاده جهرمی - دبیر: غلامرضا مالک زاده


منبع:
www.irna.ir

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


17 سپتامبر 2016 ... تبیان به نقل از گزارش ایرنا این موسسه با کمک خیر جهرمی حاج علی رحمانیان با اعتبار 10 میلیارد ریال در سه طبقه و با زیربنای 720مترمربع با ...16 سپتامبر 2016 ... شیراز- ایرنا - ساختمان موسسه قرآن عترت امام رضا(ع) پنجشنبه با علی اصغر کاراندیش معاون توسعه مدیریت ومنابع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیحضور ...15 سپتامبر 2016 ... با حضور معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و به همت خیر جهرمی ساختمان موسسه قرآنی عترت امام رضا(ع) جهرم با اعتبار 10 میلیارد ریال گشایش یافت.16 سپتامبر 2016 ... شیراز- ایرنا - ساختمان موسسه قرآن عترت امام رضا(ع) پنجشنبه با علی اصغر کاراندیش معاون توسعه مدیریت ومنابع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیحضور ...تبیان به نقل از گزارش ایرنا این موسسه با کمک خیر جهرمی حاج علی رحمانیان با اعتبار 10 میلیارد ریال در سه طبقه و با زیربنای 720مترمربع با رویکرد قرآنی و ...16 سپتامبر 2016 ... شیراز- ایرنا - ساختمان موسسه قرآن عترت امام رضا (ع) پنجشنبه با علی اصغر کاراندیش معاون توسعه مدیریت ومنابع وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامیحضور ...17 سپتامبر 2016 ... با حضور معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و به همت خیر جهرمی ساختمان موسسه قرآنی عترت امام رضا(ع) جهرم با اعتبار 10 میلیارد ریال گشایش یافت.15 سپتامبر 2016 ... ساختمان موسسه قرآنی عترت امام رضا(ع) جهرم گشایش یافت. به گزارش ... مؤسسات بودجه های حمایتی معاونت قرآن و عترت در حوزه آموزش را پیگیری کنند.به گزارش ایرنا این موسسه با کمک خیر جهرمی حاج علی رحمانیان با اعتبار 10 میلیارد ریال در سه طبقه و با زیربنای 720مترمربع با رویکرد قرآنی و پژوهشی به صورت ...


کلماتی برای این موضوع

اخبار امروز خبرگزاری فارس اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریثبت نام هزار زائر اربعینی گیلان در سایت سماح سازمان رسانه ای هنری اوج همکاری با میل دیدنی های ایتالیا، مناطق دیدنی ایتالیادیدنی های ایتالیاایتالیاکشور ایتالیاجاذبه های ایتالیامراکز گردشگری ایتالیا


ادامه مطلب ...

مهمترین عوامل طلاق از نظر قرآن

[ad_1]

این عوامل بسیار زیاد اسـت که امور زیر از مهمترین آنها اسـت:

مهمترین عوامل طلاق از نظر قرآن

 طلاق از نظر قرآن

الف: توقعات نامحدود زن یا مرد یکى از مهمترین عوامل جدایى اسـت، و اگر هر کدام دامنه توقع خویش را محدود سازند، و از عالم رؤیا و پندار بیرون آیند، و طرف مقابل خود را به خوبى درک کنند، و در حدودى که ممکن اسـت توقع داشته باشند، جلوى بسیارى از طلاقها گرفته خواهد شد.

ب: حاکم شدن روح تجمل پرستى و اسراف و تبذیر بر خانواده ها عامل مهم دیگرى اسـت که مخصوصا زنان را در یک حالت نارضایى دائم نگه مى دارد، و با انواع بهانه گیریها راه طلاق و جدایى را صاف مى کند.

ج: دخالتهاى بیجاى اقوام و بستگان و آشنایان در زندگى خصوصى زوجین، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم دیگرى محسوب مى شود.

تجربه نشان داده اسـت که اگر هنگام بروز اختلافات در میان زوجین آنها را به حال خود رها کنند و با جانبدارى از این یا از آن دامن به آتش این اختلاف نزنند چیزى نمى گذرد که خاموش مى شود، ولى دخالت اطرافیان که غالبا با تعصب و محبت هاى ناروا همراه اسـت کار را روز به روز مشکلتر و پیچیده تر مى سازد. البته این به آن معنا نیست که نزدیکان همیشه خود را از این اختلافات دور دارند، بلکه منظور این اسـت که آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها کنند، ولى هرگاه اختلاف به صورت کلى و ریشه دار درآمد با توجه به مصلحت طرفین ، و اجتناب و پرهیز از هر گونه موضع گیرى یکجانبه و تعصب آمیز دخالت کنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.

د: بى اعتنایى زن و مرد به خواسته های یکدیگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمى گردد، مثلا هر مردى انتظار دارد که همسرش ‍ پاکیزه و جذاب باشد، همچنین هر زن نیز چنین انتظارى از شوهرش ‍ دارد، ولى این از امورى اسـت که غالبا حاضر به اظهار آن نیستند، اینجا اسـت که بى اعتنایى طرف مقابل و نرسیدن به وضع ظاهر خویش و ترک تزیین لازم ، و ژولیده و کثیف بودن ، همسر او را از ادامه چنین زندگی ای بازمیدارد، مخصوصا اگر در محیط زندگانى آنها افرادى باشند که این امور را رعایت کنند و آنها بى اعتنا از کنار این مساله بگذرند.لذا در روایات اسلامى اهمیت زیادى به این معنى داده شده ، چنانکه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : لا ینبغى للمرئة ان تعطل نفسها: (سزاوار نیست که زن بدون زینت و آرایش براى شوهرش بماند و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) آمده اسـت که فرمود: و لقد خرجن نساء من العفاف الى الفجور ما اخرجهن الا قلة تهیئة ازواجهن ! زنانى از جاده عفت خارج شدند و علتى جز این نداشت که مردان آنها به خودشان نمى رسیدند)!

ه: عدم تناسب فرهنگ خانوادگى و روحیات زن و مرد با یکدیگر نیز یکى از عوامل مهم طلاق اسـت ، و این مساله اى اسـت که باید قبل از اختیار همسر دقیقا مورد توجه قرار گیرد که آن دو علاوه بر اینکه ((کفو شرعى )) یعنى مسلمان باشند، (کفو فرعى ) نیز باشند، یعنى تنها تناسبهاى لازم از جهات مختلف در میان آن دو رعایت شود، در غیر این صورت باید از بهم خوردن چنین ازدواجهایى تعجب نکرد.

تفسیر نمونه جلد 24 صفحه228 و 229

مطالب مرتبط :

از سرعت طلاق بکاهید!!

آیا بازگشت بعد از طلاق درست اسـت یا نه؟

درخواست طلاق زن به خاطر تیپ نزدن شوهر!

زندگی پس از طلاق چگونه اسـت؟

شما هم از همسرتان طلاق جنسی گرفته اید؟


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

عوامل ایجاد طلاق از نظر قرآن…خانه و خانوادهزندگی طلاق عوامل ایجاد طلاق عوامل ایجاد طلاق از نظر قرآن عوامل ایجاد طلاق از نظر صفات شهر اسلامی از نگاه قرآن کریمآیات قرآن و احادیث رسیده از معصومین ع مسلمین را به وجود راه حلهای مشکلاتشان در کتاب راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآنایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و معناشناسی و نشانه شناسی در در قرآن کریم خلیج …معناشناسی تدبّر در قرآن کریم دکترهادی رهنما چکیده مفهوم تدبّر در قرآن کریم عمدتاً اخلاق در قران کریم ج فصل اول اهمیت ‏بحثهاى اخلاقى اشاره این بحث از مهمترین مباحث قرآنى است، و از یک نظر مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروزروزنامه‌های صبح امروز ایران مهمترین عناوین خبری صفحه‌ی اول خود را به مسائلی همچونشیوه های ارتباط موثر در خانواده و تربیت فرزند ، … ارتباط در خانواده، روانشناسی ارتباط،روشهای محبوبیت در بین دیگران،فواید رابطه مطلوب حقوق خصوصی حقوق تجارت و حقوق بین المللانتقال جنین وآثار حقوقی آن چکیده ناباروری زوجین یکی از مشکلات ومعضلات فرارویِ تعریف خاک و عوامل فرسایش خاکها• خاک‌های سیلتی این نوع خاک‌ها را ذرات سلیت تشکیل داده است که دارای قطری بین تفسیر قرآن سوره نور آیه های تا تفسیر قرآن سوره نور آیه های تا این سایت حاوی تفسیر کل قرآن میباشد که از تفسیر


ادامه مطلب ...

برگزیدگان آزمون حفظ کل «ترنم وحی» مهد قرآن معرفی شدند

[ad_1]

 

ترنم وحی

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، اسامی حافظان کل قرآن قبول شده در هشتمین دوره آزمون سراسری حفظ کل همراه با ترجمه و تدبر «ترنم وحی» ویژه اعضاء مؤسسه کشوری مهد قرآن اعلام شد.

محمود کریمی معاون آموزش مؤسسه گفت: از تعداد ۱۸۰ حافظ کل شرکت کننده در آزمون «ترنم وحی» از هجده استان کشور در دو بخش شفاهی و کتبی (ترجمه و تدبر) کل قرآن کریم با قضاوت داوران ممتاز و بین المللی کشور تعداد ۹۴ حافظ کلبا کسب حد نصاب نمره موفق به دریافت گواهینامه قبولی به نشان پرافتخار حافظ کل قرآن نائل شدند.

بنابر این گزارش چهار تیم داوری با نظارت استاد شهریار پرهیزکار حافظ کل و داوری بین المللی در دو بخش خواهران و برادران امر قضاوت هشتمین دوره آزمون سراسری حفظ کل قرآن "ترنم وحی"ویژه حافظان کل عضو مؤسسه کشوری را برعهده داشتند.

این گزارش حاکیست مهد قرآن استان قزوین با قبولی ۲۶ حافظ کل و استان های یزد، مرکزی، تهران، اصفهان به ترتیب بیشترین درصد قبولی را در دوره آزمون هشتم «ترنم وحی» به خود اختصاص دادند.

یادآور می شود خانم حدیث نظری نیز با ۹ سال سن خردسال ترین حافظ کل از مهد قرآن شهرستان خوانسار قبول شده در آزمون "ترنم وحی"بود.

شایان ذکر اسـت مرحله کشوری هشتمین دوره آزمون سراسری حفظ کل قرآن به همراه ترجمه و تدبر "ترنم وحی" ویژه حافظان کل قرآن کریم عضو مؤسسه کشوری مهد قرآن و همایش مدیران مهد قرآن هفدهم تا نوزدهم شهریور ماه به میزبانی شهرهای گلپایگان و خوانسار برگزار گردیده اسـت.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

برگزیدگان آزمون حفظ کل ترنم وحی مهد قرآن معرفی شدند


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (4)

[ad_1]

6. نمونه هایی از معاشرت اخلاق محور در بین همسران در قرآن کریم

قرآن کریم، بر روابط اخلاق محور در خانواده بسیاراهتمام می ورزد و در این خصوص ارتباط مصلحانه و مشفقانه را در بین همسران نه تنها ترجیح می دهد، بلکه آن را الزامی اخلاقی به شمار می آورد، این بینش را می توان از زوایای گوناگون کلام پروردگار برداشت نمود. دراین مجال، از باب اختصار تنها به ذکر چند مورد اکتفا می شود.

1-6. ادای سوگند ایوب در خطای همسر

خداوند متعال در جریان سوگند حضرت ایوب در ارتباط با خطای همسر او می فرماید : «یک بسته تر که به دستت برگیر و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم...»(1)ابن عباس در این خصوص می گوید : «دلیل این تصمیم ایوب آن بود که شیطان درآستانه بهبودی او، بر همسرش آشکار گردید و به او گفت : من شوهرت را شفا می بخشم و برای این کار پاداشی جز این نمی خواهم که پس از بازیافت سلامتی اش بگویی: تو او را شفا بخشیده ای!» (طبرسی، 1380ش، ج12، ص419) برخی نیز به نقل از تفسیر مجمع البیان، آورده اند: «دلیل این تصمیم ایوب آن بود که همسرش از پی کاری روان شد و در بازگشت اندکی دیرآمد. آن بزرگوار که از فشار درد و رنج و تأخیر او ناراحت شده بود، سوگند یاد کرده که پس از بهبودی کامل یکصد تازیانه به او بزند.» (همان) گفتنی اسـت خداوند متعال ادای سوگند ایوب را حتمی می شمارد؛ اما از سویی دیگر، مصداق نذر ایوب را اخلاقی نمی شمارد، بلکه شکیبایی ایوب را می پسندد و به او می گوید : برای ادای سوگندت، دسته ای از «ضغث»
ـ نی بوریا (ابن منظور، 2000 م، ج9، ص 47) ـ را در دستت بگیر و این گونه نذرت را ادا کن. بدون شک، در جامعه عصرایوب، زدن زن به دلیل خطای او، باید پذیرفته و متعارف باشد که ایوب پیامبر در مقام نبوت و عصمت و درحالی که آراسته به فضایل اخلاقی اسـت، بدان مبادرت می کند؛ اما با وجود این، این نوع رفتار در نزد پروردگار رحیم پذیرفته نیست. گویی در نزد پروردگار، قوانین بدون محبت و عشق، گذشت و عفو و رحمت و شفقت در روابط همسران، شایسته و مناسب نیست. ازاین رو، خداوند به منع خشونت در روابط این زوج می پردازد و از ایوب می خواهد به نحوی به نذرش عمل نماید که به روابط اخلاقی خانواده آسیبی وارد نیاید. به تعبیری دیگر، ازایوب می خواهد که با همسرش به نحو معروف و شایسته رفتار کند.

2-6. صلح زن و احساس مرد

یکی دیگر از مصادیق اخلاقی روابط همسران، آنجاست که پروردگار غفور و محسن، علی رغم پذیرفتن حق دادخواهی زن در هنگام نشوز و نافرمانی مرد، الگوی شایسته ای را که به حق موجب حفظ نظام مقدس خانواده می گردد، ارائه می دهد و می فرماید: وَالصُّلْحُ خَیْرٌ(نساء:128) و از طرفی دیگر در ادامه، سوء استفاده مردان از قدرتشان را با حلقه احسان و تقوای الهی گره می زند و می فرماید : وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبیِراً. اینجاست که باور قرآنی مبنی برمحوریت معاشرت به معروف در خانواده، خود را نشان می دهد. برای درک این حقیقت، توجه به این نکته حایزاهمیت اسـت که زن در این خصوص می تواند به محکمه مراجعه نموده، خواهان حق خود باشد و مرد هم می تواند به طریقی همسر خود را طلاق دهد؛ اما ازآن رو که تکیه براین نوع حقوق، نمی تواند احیاگر محبت و صفای
روابط همسران باشد، در تمدن درخشان اسلامی جایگاه قابل توجه ای ندارد، بلکه آموزه ها و گزاره های دینی در این حیطه، معاشرت اخلاقی را بر تمام آن حقوق ترجیح می دهد.

3-6. ادای مهریه با طیب خاطر

اعطای مهریه به زن، از جمله وظایف مرد در شریعت اسلامی اسـت. ازحیث حقوق، مرد وظیفه دارد که مهریه زن را به او پرداخت نماید؛ اما خداوند متعال دراین محور، تنها عملکرد حقوقی مرد را کافی نمی شمارد و ازاو می خواهد که مهریه را از روی رضایت خاطر تقدیم کند؛ چنان که در این رابطه می فرماید : «و مهر زنان را به عنوان هدیه ای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید»(2)گفتنی اسـت که دراعمال حقوقی همچون پرداخت مهریه، نیت انسان ها مدخلیتی ندارد؛ اما خداوند متعال خواستار اعمال روابط حقوقی همسران، به شکل شایسته و پسندیده اسـت، به گونه ای که مرد در هنگام اعطای مهریه به همسرش، آن را از روی رضایت کامل و طیب خاطر تقدیم نماید. چنین نیتی نشان از آن دارد که معاشرت مرد با همسرش از منظر قرآن کریم، باید برپایه اخلاق و معاشرت پسندیده باشد.

4-6. بخشش مهریه توسط زن

خداوند متعال طی آیاتی از قرآن کریم، بر اعطای حقوق زن توسط شوهر، تأکید ورزیده و آن را درقالب عباراتی همچون فَمَتّعُوهنّ (احزاب:49) و یا همان عبارت شریفه وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً ارائه می دهد؛ اما ازسویی دیگر، بخشش قسمتی از مهریه را توسط زن محترم شمرده و افزون بر حلال بودن آن برای مرد، آن را گوارا نیز می شمارد و می فرماید : «فَکُلُوهُ هَنِیئاً
مَّرِیئًا» (نساء:4)؛ آن را حلال و گوارا بخورید. شایان ذکراست کاربرد واژه «مَریئاً» در کنار «هَنیئاً» می تواند اذهان را به این نکته معطوف دارد که زن در جریان اعطای مهریه، موقعیت همسرش را درک نماید و تنها به فکرحقوق خود نباشد؛ همان گونه که امام صادق دراین رابطه فرمودند : « هر زنی که مهریه خود را به همسرش ببخشد، در برابر هرمثقال طلایی که می بخشد پاداش آزاد کردن بنده ای در راه خدا به او داده می شود.» (حرعاملی، [بی تا]، ص 37-36)
بی تردید، این نحوه رفتارها حکایت بارزی از روابط اخلاق محور همسران اسـت و همواره در نزد عرف، رفتاری کاملاً شایسته و نیکو محسوب می گردد.

نتیجه

با عنایت به آنچه مطرح شد، چنین به دست می آید که طبق فرهنگ قرآنی، هر یک از همسران باید با یکدیگر معاشرتی به معروف داشته باشند و از هرگونه روابطی که جنبه ایذاء و آزار داشته باشد بپرهیزند. گر چه به دلایلی چند خداوند درآیاتی از قرآن کریم به مردان امر فرموده اسـت که با همسران خویش به معروف رفتارکنند، اما با عنایت به مجموعه آموزه های قرآنی، این دستور اسـت که همسران، اعم از زن و مرد، باید بدان رفتار نمایند. با بررسی معنای «معروف» بیان شد که تشخیص معروف با عقل سلیمی اسـت که متکی براصول و معیارهای شریعت اسلامی اسـت. مطابق این معنا، حسن معاشرت میان همسران عبارت از رفتاری اسـت که در نزد عرف خردمندانه متدین، پسندیده و رضایت بخش باشد. با توجه به اینکه مصادیق معروف می تواند در زمان ها مکان های مختلف، متفاوت باشد. بنابراین، در روابط خانواده، در هرعصری باید مطابق مصادیق معروف درآن زمانه که با اصول معارف دینی سازگاراست عمل شود. از این رو، لازم اسـت مسائل مربوط به رابطه همسران در هر عصری، همراه با پیشرفت و ترقی خردمندان متدین، تحت حاکمیت چنین اصلی قرار گیرد.
منابع تحقیق:
* قرآن کریم؛ ترجمه محمد مهدی فولادوند.
1. آلوسی بغدادی، شهاب الدین السید محمود؛ روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم و السبع المثانی؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
2. ابن عاشور، محمد الطاهر؛ تفسیر التحریر و التنویر؛ [بی جا] :[بی نا]، [بی تا].
3. ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم الافریقی المصری؛ لسان العرب؛ بیروت : دارصادر، 2000 م.
4. جر، خلیل؛ لاروس، باریس : مکتبه لاروس، 1973م.
5. حر عاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ تعلیق : ابی الحسن الشعرانی؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
6. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات الفاظ القرآن الکریم؛ قم : ذوی القربی، 1423ق.
7. سیوطی، جلال الدین و محلی، جلال الدین، تفسیرجلالین؛ بیروت: مؤسسه النور للمطبوعات، 1416ق.
8. صادق نوبری، عبدالمجید؛ کشف الحقائق عن نکت الآیات و الدقائق؛ تهران : اقبال، 1381 ش.
9. طباطبائی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی؛ قم : دفتر نشرانتشارات اسلامی، 1374 ش.
10. طبرسی؛ فضل بن الحسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ترجمه، تحقیق و نگارش علی کرمی؛ تهران : فراهانی، 13801ش.
11. طوسی، محمد بن الحسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن؛ بیروت : داراحیاء التراث العربی، [بی تا].
12. ــــــــــــــــ؛ المبسوط فی فقه الامامیه؛ [بی جا]؛ المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، [بی تا].
13. فضل الله، سید محمد حسین؛ من وحی القرآن؛ بیروت: دارالملاک للطباعه و النشر، 1419 ق.
14. فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب؛ القاموس المحیط؛ بیروت : دارالجبل، [بی تا].
15. فیض کاشانی، ملا محسن؛ تفسیر الصافی؛ تهران : مکتبه الصدر، 1416ق.
16. قرائتی کاشانی، محسن؛ تفسیر نور؛ تهران : مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383ش.
17. قربان نیا، ناصر و همکاران؛ بازپژوهی حقوق زن؛ تهران، روز نو، 1384 ش.
18. قرطبی، محمد بن محمد؛ الجامع لِاَحکام القرآن؛ تهران : ناصر خسرو، 1364 ش.
19. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بیان السعاده؛ بیروت : مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1408ق.
20. مدرسی، سید محمد تقی؛ من هدی القرآن؛ تهران : دارمحبی الحسین، 1419 ق.
21. مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ بیروت : داراحیاء التراث، 1423ق.
22. مقری فیومی، احمد بن محمد بی علی؛ المصباح المنیر؛ [بی جا]: دارالفکر، [بی تا].
23. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران؛ تفسیر نمونه؛ تهران : دارالکتب الاسلامیه، 1377 ش.

پی نوشت ها :

1ـ وَ خُذْ بِیَدِک ضِغْثاً فَاضرِب بِّهِ وَ لا تحْنَث إِنَّا وَجَدْنَاهُ صابِراً (ص:44).
2 ـ وَ ءَاتُوا النِّساءَ صدُقَاتهِنَّ نحْلَهً (نساء:4).

منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف پایگاه سابق تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبشادی بی هدف دالای لاما گردآورندهمظاهری سیف سرور و شادمانی و رضایت مندی از گرایش آیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم


ادامه مطلب ...

کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه علوم و معارف قرآن برگزار می شود

[ad_1]

 

کرسی‌های آزاداندیشی

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام سید محمد نقیب، معاون پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم از تکمیل مرحله اول طرح سیر مطالعاتی بینشی در این دانشگاه خبر داد و گقت: کرسی های آزاداندیشی با محوریت شش جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) در دانشکده ها برگزار می شود.

بنابر این گزارش، وی در این خصوص اظهار کرد: با توجه به برگزاری اولین مرحله از طرح سیر مطالعاتی بینشی مجموعه آثار شهید مطهری(ره) در تابستان گذشته با محوریت مطالعه شش جلد کتب مقدمه بر جهان بینی اسلامی به صورت غیرحضوری و به منظور تکمیل و تثبیت آموزه ها و همچنین بر طرف شدن شبهات، سؤالات و ابهامات دانشجویان شرکت کننده در این دوره، دستور کار انجمن های علمی دانشگاه بر مبنای برنامه جامع انجمن های علمی در سال گذشته، ابلاغ شد.

وی درباره زمان و نحوه برگزاری کرسی های آزاداندیشی بیان کرد: براساس طرح ابلاغی به انجمن های علمی، کرسی های آزاداندیشی با محوریت ۶ جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) باید در بازه زمانی ۳ تا ۱۴ مهرماه سال جاری در دانشکده ها برگزار شود.

نقیب گفت: در این جلسات که با حضور یک استاد انجام می گیرد، بررسی هر کتاب به یک دانشجو داده می شود و دانشجو با طرح مسئله یا موضوعی محوری از کتاب بحث را آغاز کرده و مورد نقد و نظر توسط دیگر دانشجویان قرار می دهد و در پایان بحث توسط دانشجو و با کمک استاد، جمع بندی و پاسخ نهایی به موضوع یا سوال مطروحه داده می شود.

وی همچنین در خصوص چگونگی برگزاری نشست های تبیینی نقد و نظر با محوریت ۶ جلد کتاب مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی شهید مطهری(ره) تاکید کرد: نشست تبیینی نقد و نظر نیز با حضور یک استاد برگزار می شود.   استاد به بحث در مورد مباحث اصلی کتب پرداخته و در پایان به سوالات دانشجویان در این خصوص پاسخ می دهد. زمان برگزاری این نشست ها نیز ۱۷ تا ۲۸ مهرماه سال جاری اسـت.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

معاونت فرهنگی و اجتماعی خانهحضرت محمدص می فرمایند خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى تقویم فعالیت های فرهنگی ، مذهبی ،اجتماعی دانشگاه علوم برنامه های پیشنهادی مدیریت فرهنگی و فوق برنامه بخش اول برنامه های عمومی دانشجویی و ثبت نام در طرح ضیافت اندیشه تمدید شد معاونت فرهنگی و این طرح در دانشگاه کشور به مدت روز برگزار خواهد شد که روز برنامه‌های این ضیافت پذیرش دانشجو کارشناسی در دانشگاه مجازی علوم حدیثپذیرش دانشجو کارشناسی در دانشگاه مجازی علوم حدیث به اطلاع کلیه داوطلبین شرکت در ایسکا سازمان فعالیتهای قرانیطرح هماهنگ کرسی تلاوت و تدبر قرآن کریم با حمایت سازمان فعالیت های قرآنی دانشگاهیان صفحه اصلی امکان استفاده دانشجویان پسراز امکانات ورزشی دانشگاه در روزهای پنج شنبه سه شنبه دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان … دیدار مدیران، مدرسان و طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران با رهبر انقلاببیانات در دیدار جمعى از دانشجویاندر بیست و چهارمین روز ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶ در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله بسم مرکز علمی کاربردی ایلام یکدانشگاه جامع علمی کاربردی یکی از دانشگاه های وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات وفناوری راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و …راهنما و اخبار دانشگاههای ایران برای دانشجویان و متقاضیان ورود به دانشگاه راهنما و


ادامه مطلب ...

داستان موسی و هارون در قرآن

[ad_1]

از جمله بدیهیاتی که بحثی در آن نیست، آن اســت که هدف قرآن کریم از بیان داستان، تاثیرگذاری اســت و این تاثیر گذاری، هم در جوهر این داستان نمایان اســت و هم در مضمون و شیوه ارائه آنها.
از نظر شیوه‌ ارائه، می‌بینیم که یک قصه بیش از یک بار و در مناسبتهای مختلف روایت می‌شود. این حالت در بیشتر قصه‌های قرآنی واضح و آشکار اســت.
اما به جهت جوهر یا مضمون، این تکرار شامل تمام قسمتهای داستان نمی‌شود، بلکه فقط در هر بار حلقه‌ای از داستان آن هم به مناسبتی خاص و در شرایطی خاص بیان می‌شود، آن هم به شیوه‌ای که گویی این حلقه‌ها، ستونهای اصلی سیاق یا طرح داستان هستند و کاملاً با آن مطابقت دارند، چه از نظر نوع تعبیرها و چه از نظر معنی تا بدین وسیله بیان کننده‌ی هدف باشند و منظور و هدف را القا کنند. تمام اینها در داستانهای قرآن بدون هیچ گونه اخلالی در اسلوب ادای مطلب یا نقص در معنا ارائه می‌شود و شاید همین شیوه خود باعث نمود و برجستگی ارزشهای پنهانی و تقویت جنبه‌های هنری‌ آن باشد.
هر داستان ممکن اســت دو یا چند بار تکرار شده باشد، لیکن در هر تکرار اثر معینی در روی زمین هیچ نظیری ندارد. اما قرآن را با این همه عظمت، خداوند متعال بر محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل فرمود که نه خواندن می‌دانست و نه نوشتن.
در داستان حضرت موسی (علیه السلام) صحنه‌ی دریافت کلمه الهی در وادی ایمن و در کنار آتش مقدس بارها در قرآن تکرار می‌شود. آن صحنه در جایی، وجود شنونده و خواننده را آکنده از ترس و وحشت و هیبت خداوند می‌کند و در جایی دیگر محبت و امید را به دل او القا می‌نماید. ما در فضای همان قصه هستیم و با همان قهرمانها؛ یعنی موسی و عصایش. هیچ تغییری در قهرمانها و صحنه به وجود نیامده اســت، لیکن لحن کلام متفاوت اســت، لذا تاثیر آن هم متفاوت می‌شود.
خلاصه اینکه اسلوب روایی قرآن، تاثیرات متفاوتی بر خواننده یا شنونده بر جای می‌گذارد. در جایی دیگر می‌بینیم که موسی به دنبال دانش آموزی اســت و نزد یکی از بندگان صالح خدا به تلمذ می‌پردازد و حال آن که موسی خود یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب کتاب اســت و قرآن کریم به این مسئله اشاره فرموده اســت:
(تا بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتی عطا کرده و از نزد خود بدو دانشی آموخته بودیم.) (1)
موسی (علیه السلام) از وی می‌پرسد:
(آیا تو را –به شرط اینکه از بینشی که آموخته شده‌ای به من یاد دهی- پیروی کنم؟) (2)
آن عبد صالح کیست که خداوند او را به دادن علم و معرفت مفتخر کرده اســت؟ مردم در شناخت نام او نظرهای متفاوتی دارند. به راستی او چه کسی می‌تواند باشد؟ اما حکمتی در این نام نبردن وجود دارد و آن این اســت که خواننده یا شنونده از نام او بگذرد و به حقیقت وجودی او پی ببرد. اگر حقیقت را رها کنیم، اسم و ظاهر اشیا ارزشی ندارد. لذا قرآن ظاهر را رها کرده و بیشتر حقیقت را مورد توجه قرار داده اســت،‌حقیقتی که موسی به دنبال آن بود؛ یعنی علم و معرفت و کسی که این علم و معرفت را به وی ارائه می‌کند، عبدی اســت از عباد و بندگان مخلص خدا، حال هر که می خواهد باشد. مهم این اســت که تفهیم شود برخی از بندگان خدا وجود دارند که علم و معرفت را بدون واسطه از ذات پروردگار دریافت می‌کنند و انبیا باید این را بدانند. غرض همین اســت و بس.
داستان موسی (علیه السلام) را در حالی دنبال می‌کنیم که او ملازم آن عبد صالح شده اســت تا آنچه را خداوند اراده فرموده اســت، از او بیاموزد، اما ناگهان با حوادثی دچار می‌شویم که انتظار آن را نداریم.
آن عبد صالح، کشتی عده‌ای مسکین را که در دریا کار می کنند، سوراخ می‌کند،‌ کودکی را به قتل می‌رساند و دیوار در حال ریزش کسانی را درست می‌کند که حاضر نشده‌اند لقمه‌ای نان به آ‌نان بدهند.
آن امور متناقض چیستند که موسی آنها را به چشم خود می‌بیند و نمی‌تواند آنها را تاویل کند؟
چگونه آنها را تاویل کند؟ اگر قادر به تأویل آن ماجراها بود، دیگر پذیرفتن شاگردی آن عبد صالح معنا و مفهومی نداشت. آن عبد صالح رمز و سمبل کسانی اســت که علم لدنّی را از سرچشمه‌ی زلال باری تعالی دریافت می‌کنند.
موسی (علیه السلام) نتوانست آنچه را می‌بیند تحمل کند، زیرا آنچه می‌دید، در ظاهر خلاف باورهای درونی او بود. سپس آن عبد صالح حوادث را برای وی تفسیر می‌کند و راز آنها را می‌گشاید و تمام سوالات موسی (علیه السلام) پاسخ داده می‌شود. اگر حوادث داستان موسی (علیه السلام) را در قرآن دنبال کنیم، خواهیم دید که قرآن در حدود سی موضع، این داستان را بیان می‌کند و در بسیاری از موارد تکرار وجود دارد. اما این تکرارها ملال‌آور و خسته کننده نیستند؛ زیرا در هر تکرار، زاویه‌ی دیگری از زوایای شخصیت پیامبران مورد توجه قرار می‌گیرد.

اما به رغم این تکرارها، حلقه‌های اساسی قصه تکرار نمی شوند و اگر یکی از این حلقه‌ها دوبار تکرار شود، برای بیان منظور جدیدی اســت که با منظور اول تفاوت دارد. اگر خوب در این تکرارها دقت کنید، در خواهید یافت که تاثیر جدیدی بر روی شما دارد، آن هم به شکلی کاملاً جدی و حیرت‌انگیز که فوق العاده تاثیر گذار اســت. اکنون خوب اســت توجه کنیم که چگونه جنبه‌های دینی و جنبه‌های هنری در قصه‌های قرآنی درهم می‌آمیزد.

اگر در این نکته‌ها خوب دقت کنیم، خواهیم دید که زیبایی، هم به عنوان هدف و هم به عنوان وسیله، آن هم به صورت همزمان در قرآن کریم به کار گرفته شده اســت.
باز هم اگر خوب دقت کنیم، خواهیم دید که هزاران عنصر به کار گرفته شده در قرآن به گونه‌ای در هم آمیخته‌اند که جز ذات اقدس باری تعالی هیچ موجودی قادر به انجام دادن‌ آن نیست.
اینک به ذکر ترجمه‌ی آیاتی می پردازیم که در ارتباط با داستان موسی و هارون – علیهماالسلام- نازل شده‌اند.
الف) سوره‌ی قصص، آیات 3 تا68
([بخشی] از گزارش [حال] موسی و فرعون را برای [آگاهی] مردمی که ایمان می‌آورند، به درستی بر تو می‌خوانیم.
فرعون در سرزمین [مصر] سربرافراشت و مردم آن را، ‌طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‌ای از آنان را زبون می‌داشت، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را [برای بهره کشی] زنده برجای می‌گذاشت که وی از فسادکاران بود.
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند، منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفی] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را از جانب آنان بیمناک بودند،‌ بنمایانیم.
و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیرده و چون بر او بیمناک شدی، ‌او را در نیل بینداز و مترس و اندوه نداشته باش که ما او را به تو باز می‌گردانیم و در [زمره‌ی] پیامبرانش قرار می‌دهیم.
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایه‌ی اندوهشان باشد. آری، فرعون و هامان و لشکریان آنها خطاکار بودند.
و همسر فرعون گفت: «[این کودک] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مکشید.
شاید برای ما سودمند باشد یا او را به فرزندی بگیریم، ولی‌ آنها خبر نداشتند.
و دل مادر موسی [از هر چیز، جز فکر فرزند] تهی شد. اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان باشد،‌ چیزی نمانده بود که آن [راز] را افشا کند.
و به خواهر [موسی] گفت: «از پی او برو!» پس او را از دور دید، در حالی که آنان متوجه نبودند.
و از پیش، شیردایگان را بر او حرام کرده بودیم. پس [خواهرش آمد و] گفت: «آیا خانواده‌ای را به شما معرفی کنم که از وی سرپرستی کنند و خیرخواه او باشند؟»
پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده‌ی خدا درست اســت،‌ ولی بیشترشان نمی‌دانند.
و چون به رشد و کمال خویش رسید،‌ به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.
و داخل شهر شد بی آن که مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را باهم در زد و خورد یافت. یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود،‌ از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت:‌ «این کار شیطان اســت، چرا که او دشمنی گمراه کننده [و] آشکار اســت.»
گفت:‌ «پروردگارا! من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش!» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده‌ی مهربان اســت.
[موسی] گفت:‌ «پروردگارا! به پاس نعمتی که بر من ارزانی داشتی، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود.»
صبحگاهان در شهر، بیمناک و در انتظار [حادثه ای] بود. ناگاه همان کسی که دیروز از وی یاری خواسته بود [باز] با فریاد از او یاری خواست. موسی به او گفت: «به راستی که تو آشکارا در گمراهی هستی.»
و چون خواست به سوی آن دشمن هر دوشان بود حمله آورد، گفت: «ای موسی! آیا می‌خواهی مرا بکشی،‌ چنانکه دیروز شخصی را کشتی؟ تو می‌خواهی در این سرزمین فقط زورگو باشی و نمی‌خواهی از اصلاحگران باشی.»
و از دورافتاده‌ترین [نقطه‌ی] شهر، مردی دوان دوان آمد [و] گفت: «ای موسی! سران قوم درباره‌ی تو مشورت می‌کنند تا تو را بکشند. پس [از شهر] خارج شو. من جداً از خیرخواهان تو هستم.»
موسی ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالی که می] گفت: «پروردگارا! مرا از گروه ستمکاران نجات بخش!»
و چون به سوی [شهر] مدین رو نهاد، [با خود] گفت: «امید اســت، پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»
و چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را برآن یافت که [دامهای خود را] آب می‌دادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور می‌کردند. [موسی] گفت:‌ «منظورتان [از این کار] چیست؟» گفتند: «[ما به گوسفندان خود] آب نمی‌دهیم تا شبانان [همگی گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیری سالخورده اســت.»
پس [موسی] برای آن دو،‌ [گوسفندان را] آب داد، آن‌گاه به سوی سایه برگشت و گفت:‌ «پروردگارا! من به هر خیری که به سویم بفرستی سخت نیازمندم.»
پس یکی از آن دو زن –در حالی که به آزرم، گام برمی‌داشت- نزد وی آمد [و] گفت:‌ «پدرم تو را می‌طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] برای ما، مزد دهد» و چون [موسی] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را برای او حکایت کرد، [وی] گفت: «مترس که از گروه ستمگران نجات یافتی.»
یکی از دو آن [دختر] گفت: «ای پدر! او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی اســت که استخدام می‌کنی، هم نیرومند [و هم] درخور اعتماد اســت.»

[ شعیب] گفت:‌ «من می‌خواهم یکی از این دو دختر خود را [که مشاهده می‌کنی] به نکاح تو درآورم، به این [شرط] که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال را تمام گردانی، اختیار با توست و نمی خواهم بر تو سخت گیرم و ان‌شاءالله مرا از درستکاران خواهی یافت.»

[موسی] گفت: «این [قراداد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم، بر من تعدی [روا] نباشد و خدا بر آنچه می‌گوییم وکیل اســت.»
و چون موسی آن مدت را به پایان رسانید، همسرش را [همراه] برد، آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد، به خانواده خود گفت: «[اینجا] بمانید که من آتشی از دور دیدم، شاید خبری از آن یا شعله‌ای آتش برایتان بیاورم،‌ باشد که خود را گرم کنید.»
پس چون به آن [آتش] رسید، از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک، از آن درخت، ندا آمد که: ای موسی! منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان.
و [فرمود:] ‌«عصای خود را بیفکن!» پس چون دید آن مثل ماری می‌جنبد، پشت کرد و برنگشت. [ندا آمد که] ای موسی! پیش آی و مترس که تو در امانی.
دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بی‌گزند بیرون بیاید و [برای رهایی] از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان. این دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار توست [که باید] به سوی فرعون و سران [کشور] او [ببری]، زیرا آنان همواره قومی نافرمان هستند.
گفت:‌ «پروردگارا! من کسی از ایشان را کشته‌ام، می‌ترسم مرا بکشند.»
و برادرم هارون از من زبان آورتر اســت، پس او را به دستیاری من گسیل دار تا مرا تصدیق کند، زیرا می‌ترسم مرا تکذیب کنند.
فرمود: «به زودی بازویت را به [وسیله‌ی] برادرت نیرومند خواهیم کرد و برای شما هر دو، تسلطی قرار خواهیم داد که با [وجود] آیات ما، به شما دست نخواهند یافت. شما و هر که شما را پیروی کند،‌ چیره خواهید بود.»
پس چون موسی‌آیات روشن ما را برای آنان آورد، گفتند: «این جز سحری ساختگی نیست و از پدران پیشین خود چنین [چیزی] نشنیده‌‌ایم.»
و موسی گفت: «پروردگارم به [حال] کسی که از جانب او رهنمودی آورده و [نیز] کسی که فرجام [نیکوی] آن سرا برای اوست،‌ داناتر اســت. در حقیقت، ظالمان رستگار نمی‌شوند.»
و فرعون گفت:‌ «ای بزرگان قوم! من جز خویشتن برای شما خدایی نمی‌شناسم. پس ای هامان! برایم بر گل آتش بیفروز و برجی [بلند] برای من بساز، شاید به [حال] خدای موسی اطلاع یابم و من جداً او را از دروغگویان می‌پندارم.»
و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سرکشی کردند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانیده نمی‌شوند.
تا او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم، بنگر که فرجام کار ستمکاران چگونه بود.
و آنان را پیشوایانی که به سوی آتش می‌خوانند گردانیدیم و روز رستاخیز یاری نخواهند شد.
و در این دنیا، لعنتی بدرقه‌ی [نام] آنان کردیم و روز قیامت [نیز] ایشان از [جمله] زشت رویان‌اند.
و به راستی، پس از آن که نسلهای نخستین را هلاک کردیم، به موسی کتاب دادیم که [دربردارنده] روشنگریها و رهنمودها و رحمتی برای مردم بود، امید که آنان پند گیرند.
و چون امر [پیامبری] را به موسی واگذاشتیم، تو در جانب غرب [طور] نبودی و از گواهان [نیز] نبودی.
لیکن ما نسلهایی را پدید آوردیم و عمرشان طولانی شد و تو در میان ساکنان [شهر] مدین مقیم نبودی تا آیات ما را برایشان بخوانی، لیکن ما بودیم که فرستنده‌ی [پیامبران] بودیم.
و آن دم که [موسی را] ندا در دادیم، تو در جانب طور نبودی، ولی [این اطلاع تو] رحمتی از پروردگار توست تا قومی را که هیچ هشدار دهنده‌ای پیش از تو برایشان نیامده اســت، بیم دهی، باشد که آنان پند پذیرند.
و تا اگر بلا و عذابی به موجب کردار زشت خودشان به آن‌ها رسید بگویند: «پروردگارا! چرا فرستاده‌ای به سوی من نفرستادی تا از احکام تو پیروی کنیم و از مومنان باشیم [قطعاً در کیفر آنان شتاب می‌کردیم].»

پس چون حق از جانب ما برایشان آمد، گفتند: «چرا نظیر آنچه به موسی داده شد، به او داده نشده اســت؟» آیا به آنچه قبلاً به موسی داده شد کفر نورزیدند؟ گفتند: «دو ساحر با هم ساخته‌اند» و گفتند: «ماهمه را منکریم.»

بگو: «پس اگر راست می‌گویید، کتابی از جانب خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده‌تر باشد تا پیروی‌اش کنم.»
پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که فقط از هوسهای خود پیروی می‌کنند و کیست گمراه‌تر از آن که بی‌‌‌راهنمایی خدا از هوسش پیروی کند؟ بی‌تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایی نمی‌کند.
و به راستی، این گفتار را برای آنان پی در پی و به هم پیوسته نازل ساختیم، به این امید که آنان پند پذیرند.
کسانی که قبل از آن، کتاب [آسمانی] به ایشان داده‌ایم، آنان به [قرآن] می‌گروند.
و چون برایشان فرو خوانده می‌شود، می‌گویند: «بدان ایمان آوردیم که آن درست اســت [و] از طرف پروردگار ماست؛ ما پیش از آن [هم] از تسلیم شوندگان بودیم.»
آنان‌اند که به [پاس] آن که صبر کردند و [برای آن که] بدی را با نیکی دفع می‌نمایند و از آنچه روزی‌شان داده ایم، انفاق می‌کنند، دوبار پاداش خواهند یافت.
و چون لغوی بشنوند، از آن روی برمی‌تابند و می‌گویند: «کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست. سلام بر شما، جویای [‌مصاحبت] نادانان نیستیم.»
در حقیقت، تو هر که را دوست داری نمی‌توانی راهنمایی کنی، لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند و او را به راه‌یافتگان داناتر اســت.
و گفتند:‌ «اگر با تو از [نور] هدایت پیروی کنیم، از سرزمین خود رانده خواهیم شد.»
آیا آنان را در حرمی امن جای ندادیم که محصولات هرچیزی –که رزقی از جانب ماست- به سوی آن سرازیر می‌شود؟ ولی بیشترشان نمی‌دانند.
و چه بسیار شهرها که هلاکش کردیم، [زیرا] زندگی خوش، ‌آنها را سرمست کرده بود این اســت که سراهایشان که پس از آنان –جز برای عده‌‌ی کمی- مورد سکونت قرار نگرفته اســت و ماییم که وارث آنان بودیم.
و پروردگار تو [هرگز] ویرانگر شهرها نبوده اســت تا [پیشتر] در مرکز آنها پیامبری برانگیزد که آیات ما را برایشان بخواند و ما شهرها را –تا مردمشان ستمگر نباشند – ویران کننده نبوده‌ایم.

و هرآنچه به شما داده شده اســت، کالای زندگی دنیا و زیور آن اســت،‌ و[لی] آنچه پیش خداست بهتر و پایدارتر اســت؛ مگر نمی‌اندیشید؟

آیا کسی که وعده‌ی نیکو به او داده‌ایم و او به آن خواهد رسید، مانند کسی اســت که از کالای زندگی دنیا بهره‌مندش گردانیده‌ایم. [ولی] او روز قیامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] اســت؟
و [به یاد‌آور] روزی را که آنان را ندا می‌دهد و می فرماید: «آن شریکان من که می‌پنداشتید کجایند؟»
آنان که حکم [عذاب] برایشان واجب آمده اســت، می‌گویند: «پروردگارا! اینان کسانی هستند که ما گمراهشان کردیم، همچنان که خود گمراه شدیم، [از آنان] به سوی تو بیزاری می‌جوییم؛ ما را نمی‌پرستیدند [بلکه پندار خود را دنبال می‌کردند].»
و [به آنان] گفته می‌شود: «شریکان خود را فرا خوانید.» [پس آنها را می‌خوانند،] ولی پاسخشان نمی‌دهند و عذاب را می‌بینند [و آرزو می‌کنند که ] ای کاش هدایت یافته بودند.
و روزی را که [خدا] آنان را ندا در می‌دهد و می‌فرماید: «فرستادگان [ما] را چه پاسخ دادید؟»
پس در آن روز اخبار برایشان پوشیده شود و از یکدیگر نمی‌توانند بپرسند.
و اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد.
و پروردگار تو هر چه را بخواهد می‌آفریند و برمی‌گزیند و آنان اختیاری ندارند. خدا منزه اســت و از آنچه [با او] شریک می‌گردانند، برتر اســت.)
ب) سوره نمل، آیات 7 تا 14
( [یاد کن] هنگامی را که موسی به خانواده خود گفت:‌ «من آتشی به نظرم رسید،‌ به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله آتشی برای شما می‌آورم، باشد که خود را گرم کنید.»
چون نزد آن آمد، آوا رسید که: خجسته [و مبارک گردید] آن که در کنار این آتش و آن که پیرامون آن اســت و منزه اســت خدا، پروردگار جهانیان.
ای موسی! این منم خدای عزیز حکیم.
و عصایت را بیفکن! پس چون آن را همچون ماری دید که می‌جنبد، پشت گردانید و به عقب بازنگشت. ای موسی! مترس که فرستادگان، پیش من نمی‌ترسند.
لیکن کسی که ستم کرده، سپس –بعدی از بدی- نیکی را جایگزین [آن] گردانیده اســت، [بداند] که من آمرزنده‌ی مهربانم. دستت را درگریبانت کن تا سپید بی عیب بیرون آید. [اینها] از [جمله] نشانه‌های نه گانه‌ای اســت [که باید] به سوی فرعون و قومش [ببری]،‌زیرا که آنان مردمی نافرمان‌اند.
و هنگامی که آیات روشنگر ما به سویشان آمد، گفتند:‌ «این سحری آشکار اســت.»
و با اینکه دلهایشان بدان یقین داشت، از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند. پس بین فرجام فسادگران چگونه بود.)
ج) سوره شعراء، آیات 10 تا 66
(و [یاد کن] هنگامی را که پرودگارت موسی را ندا در داد که به سوی قوم ستمکار برو!
قوم فرعون؛ آیا پروا ندارند؟
گفت:‌ «پروردگارا! می‌ترسم مرا تکذیب کنند و سینه‌ام تنگ می‌گردد و زبانم باز نمی شود، پس هارون را رسالت ده!
و [از طرفی] آنان بر [گردن] من خونی دارند و می‌ترسم مرا بکشند.»
فرمود: «نه، چنین نیست؛ نشانه‌های ما را [برای آنان] ببرند که ما با شما شنونده‌ایم.»
پس به سوی فرعون بروید و بگویید: ما پیامبر پروردگار جهانیانیم، فرزندان اسرائیل را با ما بفرست.»
[فرعون] گفت:‌ «آیا تو را از کودکی در میان خود نپروردیم و سالیانی چند از عمرت را پیش ما نماندی؟
و [سرانجام] کار خود را کردی و تو از ناسپاسان هستی.»
گفت:‌ «آن را هنگامی مرتکب شدم که از گمراهان بودم و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد.»
و [آیا] اینکه فرزندان اسرائیل را بنده‌ [خود] ساخته‌ای نعمتی اســت که منتش را بر من می‌نهی؟
فرعون گفت:‌ «و پروردگار جهانیان چیست؟»
[موسی] گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو اســت، اگر اهل یقین باشید.»
[فرعون] به کسانی که پیرامونش بودند گفت: «آیا نمی‌شنوید؟»
[موسی دوباره] گفت:‌ «پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما.»
[فرعون] گفت:‌ «واقعاً این پیامبری که به سوی شما فرستاده شده اســت،‌ سخت دیوانه اســت.»
[موسی] گفت:‌ «پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آن دو اســت، اگر تعقل کنید.»
[فرعون] گفت:‌ «اگر خدایی غیر از من اختیار کنی، قطعاً تو را از [جمله] زندانیان خواهم ساخت.»
[موسی] گفت:‌ «گرچه برای تو چیزی آشکار بیاوردم؟»
[فرعون] گفت:‌ «اگر راست می‌گویی آن را بیاور.»
پس عصای خود بیفکند و به ناگاه، آن اژدهایی نمایان شد.
و دستش را بیرون کشید و به ناگاه آن برای تماشاگران سپید می‌نمود.
[فرعون] به سرانی که پیرامونش بودند ، گفت: «واقعاً این ساحری بسیار داناست.
می خواهد با سحر خود، شما را از سرزمینتان بیرون کند، اکنون چه رای می دهید؟»
گفتند:‌ «او و برادرش را در بنددار و گرد آورندگان را به شهرها بفرست.
تا هر ساحر ماهری را نزد تو بیاورند.»
پس ساحران برای موعد روزی معلوم گرد آوری شدند.
و به توده‌ی مردم گفته شد: «آیا شما هم جمع خواهید شد؟
بدین امید که اگر ساحران غالب شدند و از آنان پیروی کنیم؟»
و چون ساحران پیش فرعون آمدند، گفتند:‌ «آیا اگر ما غالب آییم واقعاً برای ما مزدی خواهد بود؟»
[فرعون] گفت:‌ «آری و در آن صورت شما حتماً در [زمره] مقربان خواهید شد.»
موسی به آنان گفت: «آنچه را شما می اندازید، بیندازید.»
پس ریسمانها و چوبدستی هایشان را انداختند و گفتند:‌ «به عزت فرعون که ما حتماً پیروزیم.»
پس موسی عصایش را انداخت و به ناگاه هرچه را به دروغ برساخته بودند، بلعید.
در نتیجه، ساحران به حالت سجده درافتادند.
گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون.»
[فرعون] گفت: «‌[آیا] پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعاً او همان بزرگ شماست که به شما سحر آموخته اســت. به زودی خواهید دانست. حتماً دستها و پاهای شما را از چپ و راست خواهم برید و همه‌تان را به دار خواهم آویخت.»
[ساحران] گفتند‌: «باکی نیست، ما روی به سوی پروردگار خود می‌آوریم.
ما امیدواریم که پروردگارمان گناهانمان را برما ببخشاید، [چرا] که نخستین ایمان آوردندگان بودیم.»
و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه حرکت ده، زیرا شما مورد تعقیب قرار خواهید گرفت.
پس فرعون ماموران جمع آوری [خود را] به شهرها فرستاد.
و گفت:‌ «اینها عده‌ای ناچیزند.»
و راستی آنها، ما را بر سر خشم آورده‌اند، و‌[لی] ما همگی به حال آماده باش درآمده‌ایم.
سرانجام، ما آنان را از باغستانها و چشمه‌سارها و گنجینه‌ها و جایگاههای پر ناز و نعمت بیرون کردیم.
[اراده ما] چنین بود و‌ آن [نعمتها] را به فرزندان اسرائیل میراث دادیم.
پس هنگام برآمدن آفتاب، آنها را تعقیب کردند.
چون دو گروه همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند:‌ «ما قطعاً گرفتار خواهیم شد.»
[موسی] گفت:‌ «چنین نیست، زیرا پروردگارم با من اســت و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد.»
پس به موسی وحی کردیم: «ما عصای خود بر این دریا بزن!» دریا از هم شکافت و هر پاره‌ای همچون کوهی سترگ بود.
و دیگران را بدانجا نزدیک گردانیدیم.
و موسی و همه کسانی را که همراه او بودند نجات دادیم؛
آن‌گاه دیگران را غرق کردیم.)
د) سوره مؤمن، آیات 23 تا 45
(و به یقین، موسی را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم،
به سوی فرعون و هامان و قارون، [اما آنان] گفتند: «افسونگری شیاد اســت.»
پس وقتی حقیقت را از جانب ما برای آنان آورد، گفتند:‌ «پسران کسانی را که به او ایمان آورده‌اند بکشید و زنانشان را زنده بگذرانید.» و[لی] نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست.
و فرعون گفت: بگذارید موسی را بکشم تا پروردگارش را بخواند. می‌ترسم آیین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فساد کند.»
و موسی گفت:‌ «من از هر متکبری که به روز حساب عقیده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده‌ام.»

و مردی مومن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان می‌داشت، گفت: «آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید پروردگار من خداست؟ و مسلماً برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده اســت و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان اوست و اگر راستگو باشد، برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد، به شما خواهد رسید، چرا که خدا کسی را که افراط کار دروغزن باشد هدایت نمی‌کند.

ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست [و] بر این سرزمین مسلط‌اید، و[لی] چه کسی ما را از بلای خدا –اگر به ما رسد- حمایت خواهد کرد؟» فرعون گفت: «جز آنچه می‌بینم، به شما نمی نمایم و شما را به جز به راه راست راهبر نیستم.»
و کسی که ایمان آورده بود، گفت:‌ «ای قوم من! من از [روزی] مثل روز دسته‌ها [ی مخالف خدا] بر شما می‌ترسم.
[از سرنوشتی] نظیر سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که پس از آنها [آمدند].
و ‌[گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمی‌خواهد.
و ای قوم من! من بر شما از روزی که مردم یکدیگر را [به یاری هم] ندا درمی دهند، بیم دارم.
روزی که پشت کنان [به عقب] باز می‌گردید، برای شما در برابر خدا هیچ حمایتگری نیست و هر که را خدا گمراه کند، او را راهبری نیست.»
و به یقین، یوسف پیش از این، دلایل آشکار برای شما آورد و از آنچه برای شما آورد همواره در تردید بودید تا وقتی که از دنیا رفت، گفتید: «خدا بعد از او هرگز فرستاده‌ای را برنخواهد انگیخت.» این گونه، خدا هر که را افراط‌ گر شکاک اســت، بی‌‌راه می‌گذارد.
کسانی که درباره آیات خدا –بدون حجتی که برای آنان آمده باشد- مجادله می‌کنند، [این ستیزه] در نزد خدا و نزد کسانی که ایمان آورده‌اند [مایه‌ی] عداوت بزرگی اســت.
این گونه، خدا بر دل هر متکبر زورگویی مهر می‌نهد.
و فرعون گفت:‌ «ای هامان! برای من کوشکی بلند بساز، شاید من به آن راهها برسم، راههای [دستیابی به] آسمانها تا از خدای موسی اطلاع حاصل کنم و من او را سخت دروغپرداز می‌پندارم.» و این گونه برای فرعون، زشتی کارش آراسته شد و از راه ‌[راست] باز ماند و نیرنگ فرعون جز به تباهی نینجامید.
و آن کس که ایمان آورده بود گفت:‌ «ای قوم من! مرا پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم.
ای قوم من! این زندگی دنیا تنها کالایی [ناچیز] اســت و در حقیقت، آن آخرت اســت که سرای پایدار اســت.
هرکه بدی کند، جز به مانند آن کیفر نمی یابد و هر که کار شایسته کند- چه مرد باشد یا زن- در حالی که ایمان داشته باشد، در نتیجه آن داخل بهشت می‌شود و در آنجا بی‌حساب روزی می‌یابد.
و ای قوم من! چه شده اســت که من شما را به نجات فرا می‌خوانم و [شما] مرا به آتش فرا می‌خوانید؟
مرا فرا می خوانید تا به خدا کافر شوم و چیزی را که بدان علمی ندارم با او شریک گردانم و من شما را به سوی آن ارجمند آمرزنده دعوت می‌کنم.

آنچه مرا به سوی آن دعوت می‌کنید، به ناچار، نه در دنیا و نه در‌آخرت [در خور] خواندن نیست و در حقیقت، برگشت ما به سوی خداست و افراط‌گران همدمان آتش‌اند.

پس به زودی آنچه را به شما می‌گویم به یاد خواهید آورد و کارم را به خدا می‌سپارم؛ خداست که به [حال] بندگان [خود] بیناست.»
پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ می‌کردند، حمایت کرد و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت.)
هـ ) سوره‌ی یونس، ‌آیات 75 تا 92
(سپس، بعد از آنان، موسی و هارون را با آیات خود، به سوی فرعون و سران [قوم] وی فرستادیم،‌ و[لی آنان] گردنکشی کردند و گروهی تبهکار بودند.
پس چون حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند: «قطعاً این سحری‌ آشکار اســت.»
موسی گفت: «آیا وقتی حق به سوی شما آمد، می‌گویید: [این سحر اســت؟] آیا این سحر اســت؟ و حال آن که جادوگران رستگار نمی‌شوند.»
گفتند:‌ «آیا به سوی ما آمده‌ای تا ما را از شیوه‌ای که پدرانمان را بر آن یافته‌ایم بازگردانی و بزرگی در این سرزمین برای شما دو تن باشد؟ ما به شما دو تن ایمان نداریم.»
و فرعون گفت: «هر جادو گر دانایی را پیش من آورید.»
و چون جادوگران آمدند، موسی به آنان گفت:‌ «آنچه را می‌اندازید، بیندازید.»
پس چون افکندند، موسی گفت: «آنچه را شما به میان آوردید سحر اســت. به زودی خدا آن را باطل خواهد کرد. آری، خدا کار مفسدان را تایید نمی‌کند.»
و خدا با کلمات خود، حق را ثابت می‌کند، هرچند بزهکاران را خوش نیابد.
سرانجام، کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی از قوم وی، درحالی که بیم داشتند از آن که مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت، فرعون در‌ آن سرزمین برتری‌جوی و از اسرافکاران بود.
و موسی گفت:‌ «ای قوم من! اگر به خدا ایمان آورده‌اید و اگر اهل تسلیمید، بر او توکل کنید.»
پس گفتند: «بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! ما را برای قوم ستمگر [وسیله] آزمایش قرار مده.
و ما را به رحمت خویش، از گروه کافران نجات ده.»
و به موسی و برادرش وحی کردیم که شما دو تن برای قوم خود در مصر خانه‌هایی ترتیب دهید و سراهایتان را رو به روی هم قرار دهید و نماز برپا دارید و مومنان را مژده دهید.
و موسی گفت: «پروردگارا! تو به فرعون و اشراف در زندگی دنیا زیور و اموال داده‌ای، پروردگارا! تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و ‌آنان را دل سخت گردان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند.»
[خداوند] فرمود :‌ «دعای هر دوی شما پذیرفته شد. پس ایستادگی کنید و راه کسانی را که نمی‌دانند پیروی مکنید.»
و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و سپاهیانش از روی ستم و تجاوز،‌ آنان را دنبال کردند تا وقتی که [فرعون] در شرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبو دی جز آن که فرزندان اسرائیل به او گرویده‌اند، نیست و من از تسلیم شدگانم.»
اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی می‌کردی و از تباهکاران بودی؟
پس امروز تو را با زره [زرین] خودت به بلندی [ساحل] می‌افکنیم تا برای کسانی که از پی تو می‌آیند عبرتی باشد و بی‌گمان، بسیاری از مردم از نشانه‌های ما غافل‌اند.)
و) سوره‌ی اعراف، آیات 104 تا 155
(و موسی گفت:‌ «ای فرعون! بی تردید، من پیامبری از سوی پروردگار جهانیانم.
شایسته اســت که بر خدا جز [سخن] حق نگویم. من در حقیقت دلیلی روشن از سوی پروردگارتان برای شما آورده‌ام، پس فرزندان اسرائیل را همراه من بفرست!»
[فرعون] گفت: «اگر معجزه‌ای آورده‌ای، پس اگر راست می‌گویی آن را ارائه بده.»
پس [موسی] ‌عصایش را افکند و به ناگاه اژدهایی آشکار شد.
و دست خود را از [گریبان] بیرون کشید و ناگهان برای تماشاگران سپید [و درخشنده] بود.
سران قوم فرعون گفتند:‌ «بی شک، این [مرد] ساحری داناست.
می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. پس چه دستور می‌دهید؟»
گفتند: «او و برادرش را بازداشت کن و گرد آورندگانی را به شهرها بفرست تا هر ساحر دانایی را نزد تو آورند.»
و ساحران نزد فرعون آمدند [و] گفتند:‌ «[آیا] اگر ما پیروز شویم برای ما پاداشی خواهد بود؟»
[فرعون] گفت: «آری و مسلماً شما از مقربان [دربار من] خواهید بود.»
[ساحران] گفتند:‌ «ای موسی! آیا تو می‌افکنی یا اینکه ما بیفکنیم؟»
[موسی] گفت:‌ «شما بیفکنید» و چون افکندند، دیدگان مردم را افسون کردند و آنان را به ترس انداختند و سحری بزرگ در میان آوردند.

و به موسی وحی کردیم که: «عصایت را بینداز!» پس [انداخت و اژدها شد] و ناگهان آنچه را به دروغ ساخته بودند، فرو بلعید.

پس حقیقت آشکار گردید و کارهایی که می‌کردند باطل شد.
و درآنجا مغلوب و خوار شدند.
و ساحران به سجده درافتادند.
[و] گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون.»
فرعون گفت:‌ «آیا پیش از آن که به شما رخصت دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعاً این نیرنگی اســت که در شهر به راه انداخته‌اید تا مردمش را از آن بیرون کنید. پس به زودی خواهید دانست.
دستها و پاهایتان را یکی از چپ و یکی از راست خواهم برید، سپس همه‌ی شما را به دار خواهم آویخت.»
گفتند: «ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت.
و تو جز برای این ما را به کیفر نمی‌رسانی که ما به معجزات پروردگارمان –وقتی برای ما آمد- ایمان آوردیم. پروردگارا! به ما شکیبایی عطا فرما و ما را مسلمان بمیران.»
و سران قوم فرعون گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی تا در این سرزمین فساد کنند و [موسی] تو و خدایانت را رها کند؟» [فرعون] گفت:‌ «به زودی پسرانشان را می‌کشیم و زنانشان را زنده نگاه می‌داریم و ما بر آنان مسلطیم.»
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید و پایداری ورزید که زمین از آن خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می‌دهد و فرجام [نیک] برای پرهیزگاران اســت.»
[قوم موسی] گفتند:‌ «پیش از آن که تو نزد ما بیایی و [حتی] بعد از آن که به سوی ما آمدی، مورد آزار قرار می‌گرفتیم.» [موسی] گفت:‌ «امید اســت که پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را روی زمین جانشین [آنان] سازد؛ آن‌گاه بنگرد تا چگونه عمل می‌کنید.»
و در حقیقت،‌ ما فرعونیان را به خشکسالی و کمبود محصولات دچار کردیم، باشد که عبرت گیرند.
پس هنگامی که نیکی [و نعمت] به آنان روی می‌آورد، می گفتند:‌ «این برای [شایستگی] خود ماست» و چون گزندی به آنان می‌رسید، به موسی و همراهانش شگون بد می‌زدند. آگاه باشید که [سرچشمه‌ی] بدشگونی آنان تنها نزد خداست [که آنان را به بدی اعمالشان کیفر می‌دهد]، لیکن بیشترشان نمی‌دانستند.
و گفتند:‌ «هرگونه پدیده‌ی شگرفی که به وسیله‌ی آن ما را افسون کنی برای ما بیاوری، ما به تو ایمان آورنده نیستیم.»
پس بر آنان طوفان و ملخ و کنه‌ی ریز و غوکها و خون را به صورت نشانه‌هایی آشکار فرستادیم و باز سرکشی کردند و گروهی بدکار بودند.
و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: «ای موسی! پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان، اگر این عذاب را از ما برطرف کنی، حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی‌اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت.»
و چون عذاب را –تا سر رسیدی که آنان بدان رسیدند- از آنها برداشتیم، باز هم پیمان‌شکنی کردند.
سرانجام از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان ساختیم، چرا که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند.
و به آن گروهی که پیوسته تضعیف می‌شدند، [بخشهای] باختر و خاوری سرزمین [فلسطین] را –که در آن برکت قرار داده بودیم- به میراث عطا کردیم و به پاس آن که صبر کردند، وعده‌ی نیکوی پروردگارت به فرزندان اسرائیل تحقق یافت و آنچه را فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند، ویران کردیم.
و فرزندان اسرائیل را از دریا گذراندیم تا به قومی رسیدند که بر [پرستش] بتهای خویش همت می‌گماشتند. گفتند:‌ «ای موسی! همان گونه که برای آنان خدایانی اســت، برای ما [نیز] خدایی قرار ده!» گفت:‌ «راستی، شما نادانی می‌کنید.»
در حقیقت، آنچه ایشان در آنند نابود [و زایل] و آنچه انجام می‌دادند، باطل اســت.
گفت:‌ «آیا غیر از خدا، معبودی برای شما بجویم، با اینکه او شما را بر جهانیان برتری داده اســت؟»
و [یاد کن] هنگامی را که شما را از فرعونیان نجات دادیم که شما را سخت‌ شکنجه می‌کردند، پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده باقی می‌گذاشتند و در این، برای شما آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود.
و با موسی، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آن که وقت معین پروردگارش در چهل شب به سرآمد و موسی [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش و [کار آنان را] اصلاح کن و راه فسادگران را پیروی مکن!»
و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خود را به من بنمای تا بر تو بنگرم.» [خداوند] فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، لیکن به کوه بنگر؛ پس اگر برجای خود قرار گرفت، به زودی مرا خواهی دید.» پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود، آن را ریز ریز ساخت و موسی بیهوش بر زمین افتاد و چون به خود آمد، گفت: «تو منزهی! به درگاهت توبه کردم و من از نخستین مومنان هستم.»
فرمود: «ای موسی! تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو]، بر مردم [روزگار] برگزیدم؛ پس آنچه را به تو دادم بگیر و از سپاسگزاران باش.»
و در الواح [تورات] برای او، در هر موردی پندی و برای هر چیزی تفصیلی نگاشتیم؛ پس [فرمودیم:] «آن را به جد و جهد بگیر و قوم خود را وادار کن که بهترین آن را فرا گیرند، به زودی سزای نافرمانان را به شما می‌نمایانم.»

به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، از آیاتم رویگردان سازم [به طوری که] اگر هر نشانه‌ای را [از قدرت من] بنگرند، ‌بدان ایمان نیاورند و اگر راه صواب را ببینند، آن را برنگزینند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را، راه خود قرار دهند. این بدان سبب اســت که آنان آیات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزیدند.

و کسانی که آیات ما و دیدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمالشان تباه شده اســت. آیا جز در برابر آنچه می‌کردند کیفر می‌بینند؟
و قوم موسی پس از [عزیمت] او، از زیورها، مجسمه گوساله‌ای را برای خود ساختند که صدای گاو داشت. آیا ندیدند که آن [گوساله] با ایشان سخن نمی‌گوید و راهی بدانها نمی‌نماید؟ آن را [به پرستش] گرفتند و ستمکار بودند.
و چون انگشت ندامت گزیدند و دانستند که واقعاً گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگار ما به ما رحم نکند و ما را نبخشاید، قطعاً از زیانکاران خواهیم بود.»
و چون موسی خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت، گفت:‌ «پس از من چه بد جانشینی برای من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟» و الواح را افکند و [موی] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. [هارون] گفت:‌ «ای فرزند مادرم! این قوم، مرا ناتوان یافتید و چیزی نمانده بود که مرا بکشند؛ پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.»
[موسی] گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بیامرز و ما را در [پناه] رحمت خود درآور و تو مهربانترین مهربانانی.»
آری، کسانی که گوساله را [به پرستش] گرفتند، به زودی خشمی از پروردگارشان و ذلتی در زندگی دنیا به ایشان خواهد رسید و ما این ‌گونه، دروغپردازان را کیفر می‌دهیم.
[ولی] کسانی که مرتکب گناه شدند، آن‌گاه توبه کردند و ایمان آوردند، قطعاً پروردگار تو پس از آن، آمرزنده‌ی مهربان خواهد بود.
و چون خشم موسی فرو نشست،‌ الواح را برگرفت و در آنها برای کسانی که از پروردگارشان بیمناک بودند، هدایت و رحمتی بود.
و موسی از میان قوم خود هفتاد مرد برای میعاد ما برگزید و چون زلزله آنان را فرو گرفت، گفت: «پروردگارا! اگر می‌خواستی، آنان را و مرا پیش از این هلاک می‌ساختی. آیا ما را به [سزای] آنچه کم خردان ما کرده‌اند هلاک می‌کنی؟ این جز آزمایش تو نیست؛ هر که را بخواهی به وسیله‌ی آن گمراه و هر که را بخواهی هدایت می‌کنی؛ تو سرور مایی! پس ما را بیامرز و به ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانی.»)
ز) سوره‌ اعراف، آیات 159 تا 166
(و از میان قوم موسی جماعتی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و به حق داوری می‌نمایند.
و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتی بودند، تقسیم کردند و به موسی –وقتی قومش از او آب خواستند- وحی کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن، دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت و ابر را بر فراز آنان سایبان کردیم و گزانگبین و بلدرچین برایشان فرو فرستادیم. از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و [آنها] بر ما ستم نکردند، لیکن بر خودشان ستم می‌کردند.
و [یاد کن] هنگامی را که بدیشان گفته شد: در این شهر سکونت گزینید و درآن –از هرچه که خواستید- بخورید و بگویید: «[خد اوندا،] گناهان ما را فرو ریز!» و سجده کنان از دروازه‌ی [شهر]‌ در آیید تا گناهان شما را بر شما ببخشاییم [و] به زودی بر [اجر] نیکوکاران بیفزاییم.
پس کسانی از آنان که ستم کردند، سخنی را که به ایشان گفته شده بود، به سخن دیگری تبدیل کردند. پس به سزای آن که ستم می‌ورزیدند، عذابی از آسمان بر‌آنان فرو فرستادیم.

و از اهالی آن شهری که کنار دریا بود، از ایشان جویا شو،‌ آن‌گاه که به [حکم] روز شنبه تجاوز می‌کردند؛ آن گاه که روز شنبه‌ی آنان، ماهیهایشان روی آب‌ می‌آمدند و روزهای غیر شنبه به سوی‌ آنان نمی‌آمدند. این‌گونه ما آنان را به سبب آن ‌که نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم.

و آن‌گاه که گروهی از ایشان گفتند:‌ «برای چه قومی را که خدا هلاک کننده‌ی ایشان اســت یا آنان را به عذابی سخت عذاب خواهد کرد، پند می‌دهید؟» گفتند: «تا معذرتی پیش پروردگارتان باشد و شاید که آنان پرهیزگاری کنند.»
پس هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند، از یاد بردند، کسانی را که از [‌کار] بد باز می‌داشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند، به سزای آن‌که نافرمانی می‌کردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم.
و چون از آنچه از آن نهی شده بودند سرپیچی کردند، به آنان گفتیم: «بوزینگانی رانده شده باشید».)
ح) سوره‌ی دخان، آیات 17 تا 23
(و به یقین، پیش از آنان قوم فرعون را بیازمودیم و پیامبری بزرگوار، برایشان آمد، که [به آنان گفت:] «بندگان خدا را به من بسپارید، زیرا که من شما را فرستاده‌ای امینم.
و برخدا برتری مجویید که من برای شما حجتی آشکار آورده‌ام.
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از اینکه مرا سنگباران کنید.
و اگر به من ایمان نمی‌آورید، پس، از من کناره گیرید.»
پس پروردگار خود را خواند که: اینها مردمی گناهکارند.
[فرمود:] «بندگانم را شبانه ببر، زیرا شما مورد تعقیب قرار خواهید گرفت.
و دریا را هنگامی که آرام اســت، پشت سر بگذار که آنان سپاهی غرق شدنی‌اند.»
[وه!] چه باغها و چشمه‌سارانی [که آنها بعد از خود] بر جای نهادند و کشتزارها و جایگاههای نیکو و نعمتی که از آن برخوردار بودند.
[آری]، این چنین‌ [بود] و آنها را به مردمی دیگر میراث دادیم.
و آسمان و زمین بر آنان زاری نکردند و مهلت نیافتند.
و به راستی، فرزندان اسرائیل را از عذاب خفت آور رهانیدیم، از [دست] فرعون که متکبری از افراط کاران بود.
و قطعاً آنان را دانسته بر مرد م جهان ترجیح دادیم.
و از نشانه‌ها [ی الهی] آنچه مردم آن آزمایشی آشکار بود، بدیشان دادیم.)
ط) سوره ی بقره، آیات 40 تا 96
(ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم و تنها از من بترسید.
و بدانچه نازل کرده‌ام –که مؤید همان چیزی اســت که با شماست- ایمان آورید و نخستین منکر آن نباشید و آیات مرا به بهایی ناچیز نفروشید و تنها از من پروا کنید.
و حق را به باطل درنیامیزید و حقیقت را –با آن که خود می‌دانید- کتمان نکنید.
و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید.
آیا مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید، با اینکه شما کتاب [خدا] را می‌خوانید؟ آیا [هیچ] نمی‌اندیشید؟
از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این [کار] گران اســت. مگر بر فروتنان، همان کسانی ک

کلماتی برای این موضوع

قرآن و عهدین ؛ نقاط همسو و ناهمسوگزارش تاریخ در قرآن هدفمند و برای القای پیامهای اخلاقی یا معرفتی صورت گرفته است که ابتلا و آزمایش در قرآن مشتقات این واژه در قرآن کریم دو مرتبه آمده است سورة ممتحنه آیة سورة حجرات آیة وجود تا آیه در شأن امام علیع تبیین …استاد دانشکده علوم حدیث با تأکید بر وجود تا هزار آیه در شأن امام علیع در قرآن، به عترت زندگینامه حضرت امام موسی بن جعفر ع صفات ظاهری و باطنی و اخلاق آن حضرت امام ع در سنگر تحقیق تحقیق درباره معرفی پیامبر الهی که نامشان در تحقیق درباره معرفی پیامبر الهی که نامشان در قرآن آمده استمعجزه دات کامعلی بن صالح طالقانی گوید در یک سفر دریائی کشتی ما دچار طوفان شد و تمام افراد غرق شدنداس ام اس برای همهروزانه با جدیدترین و برترین اس ام اس ها و مطالب و عکس های جالب و دیدنیزندگینامه حضرت موسی ع زندگینامه حضرت موسی ع زندگینامه حضرت موسیع سال‏ها پیش در سرزمین مصر فرعون حکومت می معجزه دات کامخداى تعالى پیامبران و اوصیاى ایشان ع را با معجزاتى که دیگر افراد بشر از آوردن نظیر شجره نامه عمر بن خطاب رض و فضایل او پایگاه …سلام برادرای گلم من مصطفی هستم و شیعه حرف و بحث خوبه بد نیس اما توهین نشهمحکم بشیم


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (3)

[ad_1]

4. مخاطبان آموزه معاشرت به معروف

در آیه شریفه مورد بحث، خطاب معاشرت به معروف به شوهران، از صراحت و شفافیت کاملی برخورداراست، اما یقیناً چنین خطابی هرگز دلیل بر آن نمی شود که این اصل اخلاقی درباورقرآنی در باب روابط همسران یک طرفه باشد. ازاین رو، با این بینش، پرداختن به دو سؤال در این حوزه از سر تمهید لازم اسـت :
1.چگونه می توان طرفینی بودن چنین اصلی را از قرآن کریم برداشت نمود؟
2. چرا قرآن کریم، این خطاب را تنها برای شوهران بیان نموده اسـت؟
در پاسخ سؤال اول می توان گفت :
1. طبق بیان قرآن کریم، فلسفه خلقت همسران، رسیدن هر یک ازآنها به آرامش
اسـت؛ (1)آن آرامشی که ازلوازم آن، مودت و رحمتی اسـت که خداوند میان همسران قرار داده اسـت. ازاین رو، طبیعتاً چنین فلسفه ای اقتضا می کند که هر یک از همسران با دیگری به شکل محبت آمیز و مودت آمیز رفتار نماید و تنها رفتار یکی از همسران بر طبق این اصل، هرگز نمی تواند آرامش طرفینی را حاصل آورد.
2.تنها ازاین آیه شریفه اصل معاشرت به معروف بین همسران برداشت نمی شود، بلکه در قرآن کریم دراین مورد آیاتی وجود دارد که بر پایه آنها طرفینی بودن معاشرت به معروف بین همسران قابل استنباط اسـت. از جمله آیاتی که دراین خصوص مناسبت دارد، آیه ای اسـت که زنان را در موقع نشوز مردان به صلح و سازش دعوت نموده اسـت و از سویی دیگر، مردان ناشز را به احسان و تقوای الهی فراخوانده اسـت. (2) بی گمان، این مورد می تواند نمونه ای قرآنی مبنی بر طرفینی بودن این اصل اخلاقی باشد.
3. اگر چه این آیه شریفه،در مورد معاشرت به معروف مردان با همسران خود اسـت اما عقلاً بازتاب طبیعی آن، طرفینی بودن این نحوه رفتاراست؛ زیرا چنانچه مدیر و مسئول
خانواده، با اخلاقی نیکو آرامش نسبی را برای خانواده خود به ارمغان بیاورد، از لحاظ روانی نوعاً معاشرتی نیکو را پاسخ خواهد گرفت؛ همان گونه که آیه شریفه «هَلْ جَزَاءُ الاحْسانِ إِلا الاحْسانُ» (الرحمن :60) نیز این نکته را تأیید می نماید.
در پاسخ دوم نیز می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1.با دقت و تأمل درآیه مورد بحث و برخی دیگر از آیات قرآن و نیز با مراجعه به تاریخ، به روشنی رفتار مستبدانه و ظالمانه اعراب با زنانشان قابل برداشت خواهد بود. طبق آیه مربوطه، بعضاً زنان اختیار خود و یا اموال خود را نداشتند و چنانچه برای آنان اموالی نیز وجود داشت، در نزد عرف، آن قدر شخصیت و منزلت نداشتند که بتوانند خود مالک آنها باشند.(3) آنها حتی اختیار مهریه خود را نداشتند؛ همان گونه که قرآن کریم در این باره می فرماید : «چگونه آن [مهر] را می ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته اید، و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند.»(4)
بنابراین، با حاکمیت این گونه فرهنگ های جاهلانه و ظالمانه از ناحیه مردان، طبیعی و منطقی اسـت که برای فرهنگ سازی صحیح، باید از آنان شروع کرد. به علاوه آنکه در جریان این نوع کج رفتاری ها از سوی برخی از مردان، فضای مناسبی برای طرح دعوت زنان به چنین معاشرتی وجود نداشت؛ چرا که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. تردید نمی توان کرد که آیاتی نظیر «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) و «فامسکوهن بمعروف او سرحوهنّ
باحسان» (بقره: 231) با هدف حمایت از ارزش و منزلت زنان و تأمین حقوق قانونی و اخلاقی آنان نازل شده اسـت.
2. معاشرت به معروف بعضاً براساس جوفکری حاکم برآن عصر، ناخواسته و ناآگاهانه و از روی اجبار، البته نه به دور از نقص و یا همراه با اصول اخلاقی، از سوی زنان اعمال می شد؛ چه آنکه زنان نه تنها مجبور بودند به مردان صاحب قدرت خود احترام بگذارند، بلکه بعضاً باید احترام برده گونه ای نیز برای شوهران خود قایل باشند؛ چنان که این برداشت از خود آیه مورد بحث و آیاتی نظیرآن، به دست می آید.
3. از آن رو که ریاست خانواده به عهده مرد اسـت «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلى النِّساءِ »(نساء: 34) و مدیریت و ریاست، مقتضی آن اسـت که نوعاً دست شوهران در تصمیمات مربوط به روابط زناشویی بازتر باشد، طبیعتاً نحوه رفتار شایسته دراین قلمرو توسط آنها آسیب پذیرتر اسـت و به دلیل آنکه معمولاً مردان با زنان، به معروف معاشرت نمی کنند، خداوند در قرآن کریم، مکرر آنها را به این رفتار امر کرده اسـت، از این رو، این صراحت به معنای یک طرفه بودن این نوع رفتار نیست، بلکه در فرهنگ قرآنی هر یک از همسران باید به یکدیگر به معروف رفتار نمایند.

5. نقش بنیادین معاشرت به معروف در روابط همسران

نقش اساسی معاشرت به معروف در روابط همسران از منظر قرآن کریم قابل انکار نیست. بلکه بی گمان، شیوه فرهنگی قرآن کریم در رابطه با نحوه رفتار همسران با یکدیگر، از ارزش های اخلاقی ای در خور اعتنا به شمار می رود. از بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف در بین همسران، همان بس که پروردگار متعال، اکراه و اجبار هیچ یک از همسران را درقبال
تصمیم گیری و اعمال قدرت دیگری نمی پسندد و برآن اعتراض می نماید. این بینش که چنانچه دست یکی از همسران در اعمال قدرت باز باشد، باید به گونه ای اقدام نماید که طرف مقابل را دراکراه و اجبار غیر منطقی و غیر پسندیده قرار ندهد، به حق یکی از مدرن ترین و جامع ترین گونه روابط اخلاقی اسـت. خداوند حکیم در باب اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران، به موضوعی ملموس در عصر نزول اشاره می نماید و می فرماید :«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا ءَاتَیْتُمُوهُنَّ إِلا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشهٍ مُّبَیِّنَهٍ» (نساء:19) اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید؛ و آنان را زیر فشار مگذارید تا بخشى از آنچه را به آنان داده‏اید [از چنگشان به در] برید، مگر آنکه مرتکب زشتکارى آشکارى شوند. دراین آیه شریفه، پروردگار با ارث بردن زنان و یا به باور برخی، به ارث بردن اموال زنان (همچون : طباطبائی، 1374 ش، ج4، ص402) و نیز تحت فشار قرار دادن آنها برای به چنگ آوردن اموالشان، مخالفت می ورزد و آن گونه رفتارها را به شدت غیراخلاقی و ممنوع می شمارد.
به نظر می رسد پیام جاودانه این آیه شریفه آن باشد که اقدامی که موجب گردد زن، تحت فشار و مضیقه واقع شود، در نزد پروردگار پذیرفته نیست.
شایان ذکراست واژه «کَرهاً» و عبارت «لاتَعضُلُوهُنَّ» در آیه شریفه، به نوعی، دیدگاه پروردگار را بر غیراخلاقی بودن روابطی که یکی از همسران، طرف دیگر را در مضیقه قرار دهد، ترسیم می کند. آنچه ما اینک در صدد بیان آن هستیم، آن اسـت که طبیعتاً اکراه و تحت فشار بودن یکی از همسران در کانون خانواده، امروزه متحول گشته اسـت و در قلمرو ریاست مرد در خانواده، بعضاً با اشکالی دیگر در روابط همسران بروز و ظهور دارد. طبیعتاً با ستردن غبار مهجوریت از سیمای جاودانه پیام الهی، می توان گفت که معاشرت به معروف
در بین همسران، هرگونه اجبار و نارضایتی و تحت فشار قرار دادن غیر منطقی را در روابط همسران می زداید.
این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران دراین حیطه، اعم از فقها، مفسران، حقوق دانان و عالمان اخلاق، در تعیین روابط و وظایف همسران به بنیادین بودن این اصل در نزد شریعت اسلامی اهتمام داشته باشند؛ همچنان که بسیاری از آنان بدین اصل توجه داشته و مسائلی همچون تحول در مصادیق نفقه را در روابط همسران بر پایه این اصل تنظیم نموده اند؛ از جمله آنکه برخی از فقها تصریح نموده اند که در صورت نیاز زن به خادم، تأمین نفقه خادم نیز وظیفه مرد اسـت، و آن را لازمه معروف شمرده اند.(طوسی، [بی تا]، ب، ج6، ص4)
همچنین برخی از حقوق دانان نیز به این مهم توجه ورزیده و همواره براخلاقی نمودن قوانین مربوط به روابط همسران تأکید نموده اند. برخی از ایشان در این رابطه نگاشته اند:
«قانون مدنی پیش ازاصلاحیه آبان 1381، در ماده 1107 نفقه را شامل مسکن، البسه، غذا واثاث البیت می شمرد و نهایتاً وجود خدمتکار را در صورت عادت یا حاجت زن نیز از عناصر نفقه می دانست. در بازنگری مصوب 19 /8 /1381، ماده 1107 نفقه را "عبارت از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن..." دانسته و مواردی را ذکر کرده، که از عبارت " از قبیل" دانسته می شود که مصادیق تمثیلی اسـت نه حصری.»(قربان نیا و همکاران، 1384، ج2، ص 71)
افزون براین، قانونگذار مدنی در ماده 1103 بر همین اصل اخلاقی جامه قانون پوشانده و تصریح کرده اسـت: «زوجین متکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.» این ماده قانونی اگر چه این اصل اخلاقی را وارد دنیای حقوق کرده اسـت، اما هنوز رنگ اخلاقی آن بر رنگ حقوقی اش می چربد.

پی نوشت ها :

1ـ‌ «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَجاً لِّتَسکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فى ذَلِک لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم:21): و ازنشانه های اواینکه از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، دراین [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی اسـت.
2- «وَ إِنِ امْرَأَهٌ خَافَت مِن بَعْلِهَا نُشوزاً أَوْ إِعْرَاضاً فَلا جُنَاحَ عَلَیهِمَا أَن یُصلِحَا بَیْنهُمَا صلْحاً وَ الصلْحُ خَیرٌ وَ أُحْضرَتِ الاَنفُس الشحَّ وَ إِن تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً» (نساء:128) : و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد، برآن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر، به آشتى گرایند؛ که سازش بهتر اسـت. و[لى‏] بخل [و بى‏گذشت بودن‏]، در نفوس، حضور [و غلبه‏] دارد؛ و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه اسـت.
3 ـ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا یحِلُّ لَکُمْ أَن تَرِثُوا النِّساءَ کَرْهاً...»(نساء:19): اى کسانى که ایمان آورده‏اید، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه ارث برید.
4 ـ «وَ کَیْف تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضکمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنکم مِّیثَاقاً غَلِیظاً» (نساء:21)

منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف امیدودوازده امیدوار به دوازدهدانلود آهنگ این سومین جنگ جهانی مهسا ناوی ازش دلم خالی شده از غصه لبریزه با لینک مستقیمآیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (2)

[ad_1]

3. تفسیر «عاشروهن بالمعروف»

1-3. دیدگاه مفسران

با توجه به آنکه بخشی از فهم معروف در راستای انتظارات عرف شکل می یابد، مناسب می
دانیم تفسیرعبارت شریفه «عاشروهنّ بالمعروف» را که حکایت از بنیادین بودن این امر در روابط همسران دارد، از دیدگاه برخی از مفسرانِ متقدم و متأخر بررسی نماییم، تا ضمن ارزیابی و سنجش تفصیلی آن، از حدود تأثیرگذاری بینش و معرفت عرف در آن تفاسیر جویا شویم.
برخی از مفسران قرن دوم، دراین خصوص تنها به مصاحبت به احسان اشاره نموده اند، (مقاتل بن سلیمان، 1423 ق، ج1، ص364) برخی دیگر در قرن پنجم معروف را ایفای حقوقی که خداوند بر مردان واجب نموده ونیز طلاب دادن به احسان تعریف نموده اند.(طوسی، [بی تا]، الف، ج3، ص 150) عده ای نیزدرقرن ششم باور دیگر مفسران را چنین تصریح نموده اند: «به باور بعضی از مفسران، منظوراین اسـت که با آنان به گونه ای پسندیده رفتار کنید، هم از نظر عواطف و احساسات و مهر و محبت، هم از جهت ادای حقوق جسمی و تأمین هزینه زندگی آنان. اما برخی براین باورند که با آنان به تندی رفتار نکنید، بلکه با مهروگشاده رویی با آنان روبه رو شوید و پاره ای نیز گفته اند: تفسیرآیه این اسـت که به سبک خودشان با آنان رفتار کنید.» (طبرسی، 1380ش، ج2، ص 776) مفسر دیگر در قرن هفتم، مراد ازمعاشرت به معروف را چنین می داند که مرد حق مهریه و نفقه همسرش را ایفا نماید. جز درزمانی که گناهی از او سر زده باشد، چهره اش را بر او تنگ نگیرد و با تندی با او صحبت نکند و میل به غیر او را برای او آشکار نسازد. (قطبی، 1364 ش، ج5، ص 97)
برخی نیز در قرن نهم و دهم، نیکی در قول و نفقه و همبستری را مراد آیه دانسته (سیوطی و محلی، 1416ق، ص 102) و برخی در قرن یازدهم نیز به انصاف در فعل و نیکی در قول اشاره نموده اند.(فیض کاشانی، 1416ق، ج1، ص432) عده ای نیز در قرن سیزدهم افزون بر ذکرچنین
مصادیقی، وجوب استخدام خدمتکار برای همسری که ـ درخانه پدری ـ کارهای خود را انجام نمی داده اسـت، از مصادیق معاشرت به معروف شمرده اند (آلوسی، [بی تا]، ج4، ص 243) و بعضی نیز حسن معاشرت را مانع نفی ضرر و نفی اکراه در مورد زن دانسته اند.(ابن عاشور، [بی تا]، ج4، ص 286) برخی دیگر در قرن چهاردهم مراد از معاشرت به معروف را معاشرتی دانسته اند که نزد عقل و شرع نیکو شمرده گردد، و آن نحوه رفتار را بر تمام افراد گسترش داده اند؛ ضمن آنکه سهم زنان را در خانواده بیشتر یافته و تصریح کرده اند : «و مخصوصاً با کسانی که زیردست شخص باشند و مخصوصاً با زن آزاده ای که به سبب مهریه مملوک تو شوهر شده اسـت.» (گنابادی، 1408 ق، ج2، ص 8)
عده ای از مفسران معاصر، عبارت مذکور را در حد یک ترجمه بیان نموده و بعضاً آن را در قالب عباراتی همچون : «دستور معاشرت شایسته و رفتارانسانی مناسب با زنان» (مکارم شیرازی و همکاران، 1377 ش، ج3، ص320) «با زنان باید خوش رفتاری کرد.» (قرائتی کاشانی، 1383ش، ج2، ص 260) و «البته با زنان به نحو نیکو و پسندیده رفتار کنید و آنها را بدون سبب اذیت نکنید» (صادق نوبری، 1381 ش، ج2، ص 71) بیان نموده اند؛ اما برخی به تشخیص عرف اشاره نموده و قانونگذار را به این اصل توجه داده و گفته اند : «قانونگذار باید درمورد معاشرت با زن و حقوق او، بر عرف تکیه نماید و معاشرت سلیم را معین نماید.» (مدرسی، 1419 ق، ج2، ص 42)
عده ای نیزبا توجه به آنکه معروف را هر امری دانسته که مردم در مجتمع خود آن را می شناسند و به آن جاهل نیستند، در تفسیر عبارت مربوطه، با توجه به عنایت به عرف معاصر، آن را به آزادی زن و اینکه زن جزء مقوم جامعه اسـت و باید در حد وسع و توانایی اش در جامعه، مشارکت و همکاری و تعاول داشته باشد، مرتبط نموده اند.(طباطبائی، 1374 ش، ج4،
ص 404-405)
برخی نیز طبق عرف زمانه، آزادی زن در خانواده را به گونه ای دیگر در تفسیر عبارت مذکور ذکر نموده و با ذکر مصادیقی همچون : علاقه مرد به همسرش ـ براساس مودت و رحمتی که خداوند میان آنها قرار داده اسـت ـ و احترام به احساسات و عواطف و شخصیت مستقلش را اراده و تفکر، آزادی زن درخانواده را محترم شمرده اند.(فضل الله، 1419 ق، ج7، ص 163)

2-3. نقد و تحلیل اجمالی تفاسیر مذکور در رابطه با آیه مربوطه

شرح و تفسیرهای مطرح شده پیرامون عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» به ترتیب ذیل، شایسته تحلیل و تبیین اسـت :
1. از آن رو که در قرون گذشته، شرایط، فرهنگ و امکانات گوناگون روند صعودی قابل توجهی نداشته و طبیعتاً عرف آن اعصار چندان متحول نگشته اسـت، معمولاً دربین نظریات متقدمان، تجدد نظر و پدیده ای چندان نوین در تفسیرعبارت مذکور مشاهده نمی گردد.
البته این دلیل نمی شود که بگوییم آنها به اصولی بودن معاشرت به معروف توجهی نداشته اند؛ اما با توجه به اینکه در قرون اخیر، دراثر پیشرفت و رشد بینش فرهنگی و اجتماعی انسان ها، اندیشه های عرف دچار تغییر وتحول گشته اند، به خصوص بالندگی و رشد فکری زنان، انتظارات عرف را نسبت به مسائل آنها متفاوت از قبل نموده اسـت، طبیعتاً انتظار می رود که در تفاسیر اخیر به این مهم توجه شده باشد. ازاین رو، برخی از مفسران همچون علامه طباطبائی و علامه فضل الله، با توجه به واقعیت های زمانه در نزد عرف، درتفسیر آیه مربوط، به مسائلی همچون آزادی اجتماعی زنان و احترام به شخصیت آزاده آنان اشاره
کرده اند؛ همچنان که برخی دیگر وجود خدمتکار را (در صورت اقتضای شأن زن) مطرح نموده بودند.
2. شایان ذکراست آن دسته از نظریاتی که معاشرت به معروف را تنها به معاشرت نیکو و پسندیده تفسیرنموده و یا سخن از احسان به میان آورده اند، بیشتر مشابه ترجمه اسـت تا تفسیر. بنابراین، در تفسیراین عبارت شریفه حتی اگرازذکر مصادیق معاشرت به معروف در آن عرف، صرف نظر شود، مناسب اسـت حداقل از معاشرت های ناپسند و آفت های اخلاقی ای که درآن عصر موجب سست شدن نظام خانواده می گردید، سخن به میان آید تا بدین وسیله ظهور جاودانه حاکمیت این نوع اخلاق در هرزمانه ای مطرح شود.
3. برخی از مفسران دراین خصوص، عبارت شریفه را به ادای حقوق زن، همچون حق مهریه و نفقه، تفسیر نموده اند. اگر تصور آنان از معاشرت به معروف، صرف وفاداری به این حقوق باشد، مسلماً دیگر نیازی به بیان واژه «معروف» دراین قلمرو نبوده اسـت و همان عبارت شریفه «وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً» (نساء:4) یا همان وجوب عدالت ورزی در روابط زوجین، اینچنین مفادی را می رساند؛ لیکن چنانچه مراد آنها این باشد که به گونه ای درادای حقوق زنان رفتار نمایید که در نزد عرف، پسندیده و رضایت بخش باشد، طبیعتاً این معنا می تواند مصادیقی از معاشرت معروفی باشد که در قرآن کریم درحق همسران به کار رفته اسـت.
4. برخی از مفسران نیز «آسیب نرساندن به زنان بدون سبب» را از مصادیق معاشرت به معروف شمرده اند. دراین خصوص نیز می توان به گستره معنایی «معروف» اشاره نمود و گفت : معاشرت به معروف در صدد بیان رفتاری فراتر از منع اضرار بی سبب اسـت؛ زیرا طبق باورقرآنی، این نحوه رفتار (آسیب نرساندن به دیگران بدون سبب) در رابطه با تمام
افراد جامعه ضروری اسـت؛ همان گونه که در این زمینه آمده اسـت : «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بی آنکه مرتکب [عمل زشتی] شده باشند آزار می رسانند، قطعاً تهمت و گناهی آشکار به گردن گرفته اند» (احزاب :58)؛ حال آنکه عبارت «عاشروهن بالمعروف» در رابطه با همسران اسـت که خداوند در میان آنها مودت و رحمت را قرار داده اسـت.(روم:21) بنابراین، با این بینش می توان گفت : رابطه محبت آمیز و محبت گونه همسران اقتضا می کند که عفو و گذشت و صلح و صفا و صمیمیت و دلسوزی، میدانی حتی به اکراه و تحت فشار قرار دادن همسران ندهد؛ همان گونه که ابن عاشور، از مفسران قرن سیزدهم، حسن معاشرت را در این خصوص جامع نفی ضرر و نفع اکراه شمرده اسـت.(ابن عاشور، [بی تا]، ج4، ص 286) بنابراین، عبارت مذکور تنها در صدد منع از آسیب رساندن به همسر نیست، بلکه مسائل اخلاقی ای فراتر ازاین را نیز مورد نظر دارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از پایگاه سابق تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبشادی بی هدف دالای لاما گردآورندهمظاهری سیف سرور و شادمانی و رضایت مندی از گرایش نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری آیا برای جبران حق الناس می‌شود قرآن ختم کرد و …آیا می توانم در ماه مبارک رمضان یک دور ثواب ختم قرآن را برای از بین بردن حق الناس هایی آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم


ادامه مطلب ...

بررسی اصل «معاشرت به معروف میان همسران »از منظر قرآن کریم (1)

[ad_1]

چکیده

فضای روابط همسران ازمنظر قرآن کریم، مملو از بایسته ها و شایسته های ناب اخلاقی اسـت که پیوند مودت آمیز و عاشقانه همسران را محکم و استوار می نماید. ثمره شناخت اصول اخلاقی حاکم بر روابط همسران از منظر متعالی قرآن کریم، ارمغانی نوین و تمدنی ناب اسـت. از جمله آن اصول، اصل معاشرت به معروف اسـت. مطابق فرهنگ غنی قرآنی، هریک از همسران باید با یکدیگر به معروف رفتار نمایند. ازآن رو که دایره معنایی «معروف» محدود و ثابت نیست، بلکه در هر زمانه ای، افزون بر مطابقت با معیارهای شرعی، همواره با تحول زمان و پیشرفت خردمندان متدین قابل تغییراست، لازم اسـت مسائل مربوط به روابط همسران در هر زمانه ای، تحت حاکمیت چنین اصلی، لباس زیبای اخلاق را برتن کنند. این باور مقتضی آن اسـت که اندیشمندان و صاحب نظران اسلامی در تعیین روابط و وظایف همسران به راهنما و بنیادین بودن اصل معاشرت به معروف میان همسران اهتمام داشته باشند.
کلیدواژه ها: قرآن کریم، اخلاق، اصل معاشرت به معروف، همسران.

مقدمه

درمنطق قرآن کریم، اصل معاشرت به معروف، یکی ازاصول اساسی حاکم بر روابط همسران اسـت. چنین اصلی در روابط همسران، یک اصل اخلاقی اسـت که به دلیل قرابت اخلاق و حقوق، در زمره مبانی و قواعد حقوقی حاکم بر روابط همسران نیز در آمده اسـت، به گونه ای که قانونگذار بدان عنایت ورزیده، ضمن ماده 1103 قانون مدنی، تصریح نموده اسـت: «زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.»
باید اذعان نمود که چنین اصل اخلاقی ای در ضمن عبارت شریفه «عاشروهن بالمعروف» (نساء:19) در قرآن کریم، در راستای اهتمام بر سلامت اخلاقی خانواده و حفظ آن نظام توسط ارزش ها و هنجارهای اخلاقی، حاکمیت همه جانبه اخلاق را در روابط همسر داری ترسیم می نماید. با این بینش، دیدگاه الهی مقتضی آن اسـت که احکام وحقوق مربوط به روابط همسران، همواره باید بر پایه چنین اصلی، از پویایی اخلاق بهره مند باشند و مفسران، فقها، حقوق دانان و تمامی صاحبان اندیشه و قلم دراین عرصه، ضمن تسلط بر مفهوم و مصادیق معروف و منکر اجتماعی، در تفسیرو تعیین روابط خانوادگی و تنظیم ضوابط و تبصره های مربوطه، بدین اصل اهتمام ورزند و وروابط خانوادگی را در باور فرهنگ مسلمانان به روابط صرف حقوقی مبدل نسازند.
از این رو، دراین نوشتار سعی بر آن اسـت که ضمن ارائه معنا و تفسیر اصل اخلاقی معاشرت به معروف و نقد و تحلیل تفاسیر مربوطه، موضوعات مرتبط با آن، همچون طرفینی و بنیادین بودن آن اصل در روابط همسران، ترسیم گردد، ضمن آنکه ارائه نمونه هایی از روابط همسران، مطابق فرهنگ غنی قرآنی، گویای محوریت و اصالت معاشرت به معروف و رفتار مسالمت آمیزآنها خواهد بود. بررسی این مهم نیز در این مقاله مورد توجه
قرار گرفته اسـت.
ذکر این نکته نیز بجاست که چون غالباً در گذرای زمان، زنان در روابط با همسران در معرض ضرر و زیان حقوقی و اخلاقی قرار می گیرند، طبیعتاً دفاع از مظلومیت زن در تبیین اصل معاشرت به معروف بیشتر به چشم می خورد. ازاین رو، قرار گرفتن تحقیق در این جریان، به سیر طبیعی بحث مرتبط می باشد.

1. مفهوم «اصل»

«اصل» درلغت بر ته وبن هر چیز اطلاق می گردد. این معنا آن قدر وسعت یافته اسـت که به هرآنچه که وجود چیزی دیگر به آن بسته اسـت نیزاطلاق می گردد. ازاین رو، پدر برای پسر، و رود برای جوی اصل اسـت. اصل مقابل فرع اسـت و جمع ان اصول اسـت و بر قوانین نیز اطلاق می گردد.(جر، 1973 م، ص 109)
از آن رو که قوانین هر موضوع، اصل و ریشه آن موضوع می باشند، می توان در تعریف اصل گفت : اصل عبارت از قاعده و قانون ثابتی اسـت که پایه و ستون مسائل مربوط به حوزه مرتبط با خود را تشکیل می دهد، به گونه ای که استنباط کلیه احکام و مسائل مربوط به آن حوزه بر مبنا و مطابق آن قاعده صورت می پذیرد.
واژه «اصل» دردو آیه از قرآن کریم، و جمع آن (اصول) نیز در یک آیه به کار رفته اسـت که با بررسی و تحلیل هر کدام از آنها، اتخاذ معنای مذکور تقویت می گردد. با این انگیزه، به ذکر یک مورد اکتفا می گردد: «أَلَمْ تَرَ کَیْف ضرَب اللَّهُ مَثَلاً کلِمَهً طیِّبَهً کَشجَرَهٍ طیِّبَهٍ أَصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فى السمَاءِ» (ابراهیم : 24) آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده : سخنی پاک که مانند درختی پاک اسـت که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان اسـت. عبارت شریفه « أصْلُهَا ثَابِتٌ وَ
فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» توصیفی برآن شجره مذکور اسـت. این مشخصه که اصل درخت ثابت و فرع آن درآسمان اسـت، حکایت از آن دارد که اصل درخت (ریشه درخت) تکیه گاه فروعات درخت (همچون شاخه، ساقه، میوه و...) اسـت و قوام و ثبات آن فروعات بسته به چنان اصلی اسـت. با این نگاه، معنای اصل از خود قرآن کریم نیز قابل برداشت و فهم اسـت.

2. گستره معنایی «معروف»

در این مبحث پس از تبیین معنای لغوی معروف، آن را ازمنظر قرآن کریم مورد بررسی قرار می دهیم و آنگاه از تشخیص معروف به وسیله عرف خردمندان متشرع سخن می گوییم.

1-2. معروف از منظر لغت شناسان

«معروف» از جمله واژه هایی اسـت که همواره از سویی در معنای آن، وضوح و بداهت به چشم می خورد و از سویی دیگر، به دلیل عام بودن و یا کلیتش و یا نیاز به احاطه بر معرفت شناسی آن دراجتماع سالم دینی، از نوعی ابهام و پوشیدگی برخوردار اسـت.
واژه «معروف» از «عُرف» مشتق شده اسـت.(ابن منظور، 2000م، ج10، ص 112) «عُرف» به معنای خوبی اسـت و در مقابل «نُکر» که به معنای بدی اسـت قرار دارد. از این رو، «معروف» که اسم مفعول از «عُرف» اسـت، به معنای هر چیزی اسـت که خوب اسـت و در مقابلِ «منکر» (به معنای هر چیزی که بد اسـت) قرار دارد؛ چنان که برخی از لغت شناسان گفته اند : «معروف» ضد «منکر» اسـت و «عُرف» ضد «نُکر» اسـت. (همان / فیروزآبادی، [بی تا]، ج3، ص 179)
برخی از لغت شناسان معنای «معروف» را کامل تر بیان کرده اند: «معروف، به معنای هر
چیزی ازخیر و نیکی اسـت که در نزد نفس شناخته شده باشد.» (ابن منظور، 2000 م، ج10، ص 112) و یا گفته اند : «آنچه در میان مردم در عادات و معاملاتشان معمول و متعارف اسـت، معروف نام دارد.» (جر، 1973 م، ص 824) گاهی نیز آن را مترادف با نیکی و مدارا و احسان دانسته اند (مقری فیومی، [بی تا]، ج2، ص 404)؛ اما کامل ترازهمه تعاریف، آن اسـت که گفته اند : «معروف هر فعلی اسـت که توسط عقل و شرع پسندیده باشد.» (راغب اصفهانی، 1423ق، ص 561)

2-2. معروف از منظر قرآن

در عرصه جست و جوی «معروف» در قرآن کریم حدود 37 مرتبه در حوزه های گوناگون، این واژه به چشم می خورد. آنچه در ارتباط معنای آن واژه در قرآن کریم قابل برداشت اسـت، آن اسـت که معروف، معنایی اعم دارد که مطابق با قرینه مقرون به آن، بر معنای مقصود دلالت دارد؛ ضمن آنکه آن واژه، مشترک معنوی اسـت که درهمه مصادیق خود بر «آنچه نیک اسـت» گستره دارد. برای مثال، عبارت «وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ » (نساء:25)، دلالت بر ادای حقوق مادی به شیوه نیکو؛ عبارت «قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً معْرُوفاً» (نساء:8) دلالت بر ارائه سخن به نحو نیکو؛ عبارت عاشروهنّ بالمعروف (نساء:19) دلالت بر معاشرت به نیکو؛ و عبارت «الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الاَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ »(بقره :180)، دلالت بر وصیت نیکو می کند. این جامعیت ازمنظر لغویان نیز قابل ارائه اسـت؛ چنان که گفته اند: «معروف اسم جامع اسـت برای هر آنچه که مربوط به اطاعت خداوند وتقرب به سوی او واحسان به معروف و... باشد»(ابن منظور، 2000 م، ج10، ص112)
3-2. تشخیص معروف توسط عرف خردمندان متشرع
گفتنی اسـت که عقل انسان در هر عصری نسبت به گذشته در حال پیشرفت و ترقی اسـت و فهم آن از اصول شریعت در حال رشد و پیشرفت اسـت. این نوع ترقی، همواره تشخیص معروف را در اجتماع انسان ها تغییر پذیر و با مسائل مستحدثه و پدیده های نوین سازگار می سازد. البته شکی نیست که چنین تغییری در صورتی در نزد شریعت اسلامی جایگاه محترم و قابل پذیرشی دارد که با قواعد و معیارهای دینی مطابق باشد. برای مثال، طبق این دیدگاه، در هیچ زمانه ای کشف حجاب بانوان در عرف پیشرفته مسلمانان، نمی تواند به منزله معروف تلقی گردد؛ زیرا این امر با احکام شریعت اسلامی سازگاری ندارد، بلکه معروف دینی با اخلاق پسندیده ای مرتبط اسـت که حاصل پیشرفت و ترقی مسلمانان در سایه هدایت آموزه های دینی اسـت. با وجود این اصول، معروف در حوزه دینی، همواره از نوعی ثبات و مصادیق آن از تحول برخوردار اسـت؛ با این بیان که از سویی متکی به شریعت اسلامی اسـت و از سویی دیگر، در زوایایی که با دین تعارضی ندارد، همراه با زمان و پیشرفت انسان ها حرکت می نماید. با این باور، مراد ما دراین نوشتار ازعرف، همان عرف جامعه اسلامی پیشرفته اسـت؛ عرفی که در اعصار مختلف مبتنی براخلاق والای اجتماعی اسـت؛ عرفی که با اعتقاد به ثبات اصول اخلاقی، مصادیق آن در زمان هاو مکان های مختلف را گوناگون می شمارد.
منبع مقاله :
نشریه بانوان شیعه، شماره 20

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

بایسته‌های اخلاقی همسران و نقش آن در تربیت فرزندانچکیده این مقاله، با رویکرد تحلیلی و نظری به بررسی بایسته‌های اخلاقی همسران و آثار آن نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلیجشنواره علامه حلیره اسامی برگزیدگان دوره‌های …نام نام خانوادگی جنسیت نام اثر گروه علمی استان شهر مدرسه نوع انتخاب زهرا کلهر اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیخاستگاه مدارا و عفو از دیدگاه قرآن و حدیثعفو در اصل به معنای صرف نظر کردن و رها کردن است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟ شهر سوالسوالها به ظاهر ساده ولی در باطن فربه، جدی و اساسی است در مقابل ، پاسخ های شما، ظاهری نوشته های خواندنی روح‌اله شنبه ‏ ‏ اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامیکی از موانع خودسازی که ناشی از هوای نفس است، پرگویی است مشکل پرگویی این است که باعث آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیناباروری، قصّه پر غصّه بسیاری از خانواده ها به خصوص زوج های جوان است؛ قصّه ای که ترنّم جزوه دانش خانواده و جمعیت زینی وند یوسف دانش …لیسانس مطالعات خانواده از دانشگاه تربیت معلم تبریز ،کارشناسی ارشد مطالعات زنان و


ادامه مطلب ...

جلسات ختم قرآن در شب عاشورا برگزار شود

[ad_1]

 

جلسات ختم قرآن

تبیان به نقل از گزارش خبرگزاری مهر، مهدی قره شیخلو، رئیس سازمان دارالقرآن الکریم در آئین افتتاحیه دهمین دوره مسابقات سراسری دارالقرآن امام علی(علیه السلام) ویژه بانوان که صبح دیروز ۲۷ شهریورماه در مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر برپا شد، طی سخنانی گفت: این مسابقات از جنس مردمی اسـت و برای برپایی این مسابقات، هیچ بودجه دولتی دریافت نمی شود.

وی ادامه داد: این مسابقه از بزرگترین و مفصل ترین رقابت های قرآنی اسـت که با حمایت بخش مردمی برگزار می شود، اگر می خواهیم فعالیت های قرآنی در کشور به سروسامان خوبی برسد راهی نداریم، جز اینکه خود مردم که دارای توانایی و تمکن مالی هستند برای توسعه و تعمیق فعالیت های قرآنی در کشور تلاش کنند.

قره شیخلو با اشاره به اینکه ۱۰ سال از برپایی این مسابقه در کشور می گذرد اظهار کرد: در این دوره از مسابقات بیش از پنج هزار نفر در بخش بانوان شرکت کرده اند که اگر مشغله مردمی نبود تعداد بیشتری در این مسابقات در بخش بانوان حضور پیدا می کردند که این حکایت از تعداد بالای بانوان قرآنی دارد.

رئیس سازمان دارالقرآن بیان کرد: نمونه هایی از این امور باید در طول سال در کشور و به طور فراوان انجام شود، فعالیت های خوبی از جنس مردمی در کشور برپا می شود، اما جای اینگونه برنامه ها خالی اسـت.

چه بهتر اسـت که در شب عاشورا و در کنار برپایی مراسم سوگواری و مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، هیئت های مذهبی اقدام به برپایی جلسات ختم قرآن به یاد قرآن خوانی امام حسین(علیه السلام) و یارانش داشته باشند.

این قاری بین المللی با اشاره به اینکه در آستانه فرا رسیدن ماه محرم الحرام هستیم بیان کرد: نزدیک به صد هزار هیئت مذهبی طی ایام محرم در کشور فعال اسـت که جای برنامه های قرآنی در این هیئات خالی اسـت که اگر یکی از موضوعات و برنامه های این هیئات به بحث قرآن اختصاص پیدا کند آن هنگام اسـت که نزدیک به صد هزار مرکز قرآنی در کشور خواهیم داشت.

وی افزود: چه بهتر اسـت که در شب عاشورا و در کنار برپایی مراسم سوگواری و مصائب حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، هیئت های مذهبی اقدام به برپایی جلسات ختم قرآن به یاد قرآن خوانی امام حسین(علیه السلام) و یارانش داشته باشند.

رئیس سازمان دارالقرآن ادامه داد: ان شاء الله برپایی اینگونه فعالیت ها به ارتقا فعالیت های قرآنی در سطح کشور کمک کند و امیدواریم این امر، الگویی شود برای دیگر افرادی که تمکن مالی دارند تا در موضوع قرآن ورود پیدا کنند.

قره شیخلو گفت: برپایی مسابقات قرآن، بخشی از توسعه فرهنگ قرآنی در سطح کشور اسـت در کنار آن باید به برپایی جلساتی در زمینه گسترش مفاهیم و تفسیر قرآن و فضاسازی قرآنی ... توجه شود تا مقدمه ای برای انس بیشتر با مفاهیم قرآن و عمل کردن به دستورات قرآن در زندگی مهیا شود.

رئیس سازمان دارالقرآن عنوان کرد: امیدواریم که زندگی و عملکرد قرآنی داشته باشیم؛ چرا که در قیامت به عمل قرآنی نمره داده می شود.

این مسابقات قرآنی با حضور بیش از ۵۲۰۰ نفر در بخش بانوان و در هفت رشته حفظ کل، حفظ بیست جزء، حفظ ۱۰ جزء ، حفظ پنج جزء، حفظ دو جزء، قرائت و ترتیل خوانی قرآن کریم در دو مقطع سنی زیر ۱۶ سال و بالای ۱۶ سال، طی یک هفته در مرکز فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی واقع در تهران، بهارستان، چهارراه سرچشمه، یادمان شهدای هفتم تیر برگزار می شود.


منبع:
خبرگزاری مهر

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

خبرگزاری بین المللی قرآننخستین و بزرگترین خبرگزاری تخصصی قرآن‌کریم در جهان اسلام با عنوان خبرگزاری قرآنی پورتالمعاونت تبلیغات دارالقرآن الکریمدارالقرآن …تمام آیات قرآن توحید محور هستند در آستانه فرا رسیدن رحلت جانسوز پیامبر اکرم ص و وبلاگ تخصصی انس با قرآن درمدارس دماوندبه گزارش خبرگزاری قرآنی ایران‌ ایکنا، بخشنامه وزارتی ارتقای آموزش قرآن در پایه زندگینامه استاد سعید طوسی تبلیغات شما در انجمن قاریان بهمن ۲۳ ۱۳۹۴ دعوت از دوستان و قاریان قرآن کریم برای اخبار تکان‌دهنده از جلسات عرفان حلقه محمد علی طاهرییکی از دانشجویان شرکت کننده در کلاس‌های عرفان کیهانی که خواست نامش فاش نشود در گفت جدیدترین خبرهای شهرستان کاشمر خبر فارسیمحمد یعقوبی امروز در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در کاشمر، اظهار داشت در راستای سایت موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیانپخش تماس با ما نسل بیدار با سلام و قبولی طاعات شما در این ایام با برکت اینکه پخش مستقیم دیگه تصویری تحلیل مسائل جاری کشور و جهانبا کمال میل، صدای یک چکاوک آسمانی نر، آن هم در اسدآباد همدان را در می‌آورم من برای صوت؛ مصیبتی که امام زمان برای آن خون گریه می‌کند …دانلود علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان صدقه کنار می‌گذاشتند و می گفتند امشب قلب


ادامه مطلب ...