جام جم سرا به نقل از ایسنا: در همین زمینه یک متخصص طب اورژانس تأکید کرد: شستوشوی مداوم با آب به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بر روی نواحی سوخته بهترین کمک به فردی است که دچار اسیدپاشی شده؛ چرا که این اقدام علاوه بر کاستن عمق سوختگی از بروز التهابات و کوری چشم جلوگیری میکند.
دکتر داوود فارسی درباه اقدامات لازم هنگامی که فردی قربانی اسیدپاشی شده است، گفت: به اطرافیان توصیه میشود در هنگام مواجه شدن با فرد سوخته توسط مواد شیمیایی، سریعا قسمتهای سوخته را با آب و با فشار زیاد به مدت طولانی، حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه شستوشو دهند تا مواد قلیایی رقیقتر شود. شستوشو با آب باعث رقیقتر شدن مواد قلیایی و کاهش التهاب ناشی از سوختگی میشود و از بروز سوختگیهای بسیار عمیق جلوگیری میکند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران با تاکید بر اینکه نباید به نواحی آسیب دیده دست زد و آن را دستکاری کرد گفت: قدم بعدی انتقال این افراد به اولین اورژانس و بخصوص مراکزی است که درمان سوختگی در آنجا وجود دارد تا اقدامات اولیه روی این افراد انجام شود.
وی با اشاره به اینکه به طور معمول سوختگی در نواحی حساس بدن است و فرد دچار درد شدید میشود، بیان کرد: احتمال عفونت در این سوختگیها بالاست. بنابراین بعد از بستری شدن در بیمارستان باید برای این افراد آنتی بیوتیک مناسب تجویز شود و روزانه چندین نوبت پانسمان تعویض شود و تا آنجایی که میشود بافتهای از بین رفته که زمینهساز بروز عفونت میشود از سطح پوست برداشته شود تا بافت به صورت یک بافت زنده بازگردد.
در امتداد آخرین بزرگراههای تهران جایی که آجرهای خانههای ساده پشت به پشت هم مرزهای خانهها را تشکیل میدهد، دیوارهای آجری یک ساختمان قدیمی مرز زندگی عدهای شده است. پشت این دیوار، حکایت زندگی، حکایت زندگی معتادان است. خانهای که خیلیها با پای خودشان نیامدند. گونی سرشان میکنند به زور به ساختمانی متروکه میبرند. شکنجهشان میکنند و با زنجیر در اتاقی کوچک و تاریک حبس میشوند. اینجا مکانی است با اسمی غریب؛ کمپ ترک اعتیاد اجباری.
حالا دیگر کمپها مکانی برای ترک معتادان نیست. معنی خود را از دست داده. حالا خانه تبعیدیان شده است. تبعیدیانی که ادعا میکنند، معتاد نیستند اما با اصرار خانوادههایشان در شکنجهگاه تاریک حبس میشوند. راه خلاصی ندارند. محصور در میلههای آهنی هستند. سندی وجود ندارد که معتادند اما محکوم به ماندنند.
کمپهای ترک اعتیاد مکان خوبی برای نگهداری افرادی است که حتی مواد مخدر را از نزدیک ندیدهاند و بدون اینکه دستشان به جایی بند باشد تنها به خاطر نقشه شومی که اطرافیانشان کشیدهاند خیلی راحت ربوده میشوند و باید در کنار معتادان زندگی کنند.
کمپ ترک اعتیاد اجباری
«عباس دیلمیزاده، کارشناس تقاضای موادمخدر در رابطه با فرآیند نگهداری افرادی که به کمپهای ترکاعتیاد غیرمجاز منتقل میشوند گفت: «مراکز زیادی وجود دارند که به صورت وحشیانه افراد را برای ترک به این کمپها میبرند و در این میان افرادی هم هستند که به نام معتاد سر از این مراکز در میآورند و این درحالی است که معتاد نیستند و قربانی یک نقشه شوم شدهاند. سال ٨٦ در سازمان بهزیستی قراردادی مصوب شده بود که کمپها نباید هیچ دیواری داشته باشند و حضور در این مراکز اختیاری باشد. رفت و آمد در این کمپها آزاد است و باید فرد معتاد احساس آزادی داشته باشد و طبق یک مدل اجتماعی کارشناسی شده اعتیاد را کنار بگذارد اما متاسفانه با آغاز به کار این کمپها قالبهایی که برای راهاندازی این مراکز مشخص شده بود، اجرا نشد و درحال حاضر شاهد مراکز ترک اعتیادی هستیم که مانند یک زندان است و هیچ احساس آزادی در آنجا وجود ندارد. رفتن به این مراکز با زور و اجبار است و از هیچ مدل اجتماعی استفاده نمیشود. وقتی در این مراکز ترک اجباری مواد مخدر، از قالب خاصی پیروی نشود، آدمربایی و نگهداری غیرقانونی جوانان بیگناه نیز رخ میدهد.»
طبق بررسیهای انجام شده امروزه تعداد کمپهای ترک اعتیاد غیرمجاز در کشور بیشتر از کمپهای مجازی هستند که طبق پروتکلهای تصویبشده کارش را ادامه میدهد. اتفاقاتی که در این مراکز رخ میدهد تن هر انسانی را میلرزاند. ضرب و شتم؛ گرسنگی؛ عدم رعایت بهداشت؛ توهین به شخصیت فرد همه این موارد تازه گوشهای از مشکلات این کمپها هستند.
وی در ادامه اضافه کرد: «مراکز ترکاعتیاد غیرمجاز به خاطر نداشتن یک الگوی درمانی مناسب، عدم وجود یک چارچوب مشخص و سود بسیار زیادی که دارد، رشد قارچگونهای در سالهای اخیر داشته است. این مراکز برای به دست آوردن پول بیشتر به هر کاری دست بزنند که آدمربایی و نگهداشتن انسانهای بیگناه هم قسمت تلخی از این ماجراست.»
آدمربایی با شیوه ترک اعتیاد
هادی یکی از همانهایی است که به اجبار پایش به مراکز ترک اعتیاد باز شده و از هم کمپیهایش خاطرات اینچنینی زیاد شنیده است. او که از سال ٨٢ بین خانه و بازگشت به کمپ در رفت و آمد است در رابطه با محکومان اجباری در مراکز ترک اعتیاد گفت: «از زمانی که به کمپهای ترک اعتیاد رفتم، چیزهای زیادی دیدم. من شاهد بودم که پسری پدرش را بهعنوان معتاد آورده بود به کمپ تا او را آنجا نگه دارند و بتواند خیلی راحت پولش را بالا بکشد. یا پسری که برادرهایش او را آورده بودند. ما خودمان معتاد هستیم و یک معتاد را خوب میشناسیم. کاملا مشخص بود آنها معتاد نیستند اما خب چه کاری از دستمان بر میآمد. ٦٠٠ هزارتومان هزینه نگهداری یک دوره ٢١روزه ترک اعتیاد است. در این مراکز هدف ترک اعتیاد فرد نیست؛ هدف فقط به دست آوردن پول بیشتر است.»
ناگفتههای یک قربانی
مرد جوان که دانشجوی دکتری جامعهشناسی است در گفتوگویی، پرده از ماجرای گروگان گرفته شدنش برداشت. خاطره تلخی که هنوز نتوانسته است فراموش کند.
ماجرا چه زمانی برای شما رخ داد؟
٩ تیرماه سال گذشته بود که مرا گروگان گرفتند.
از نحوه گروگانگیری برایمان بگویید؟
در خانه بودم که ٤ مرد سیاهپوش و قویهیکل به درخانهمان آمدند و بعد از اینکه خود را پلیس معرفی کردند گفتند باید با آنها بروم. ابتدا قبول نکردم اما آنها مرا به زور سوار یک خودروی ال ٩٠ کردند.
مقصدتان کجا بود؟
تنها یک جمله از آنان شنیدم «کمپ ترک اعتیاد». مرا به منطقه سردرود که ٤٥ دقیقه با تبریز فاصله داشت بردند. بالای در ورودی یکی از آنها نوشته شده بود، ترک اعتیاد گلزار.
معتاد بودید؟
من حتی تجربه کشیدن یک نخ سیگار هم نداشتم.
چرا اجازه دادید شما را به کمپ ببرند؟
خیلی تلاش کردم از دستشان فرار کنم اما مردان سیاهپوش با زور مشت و لگد مرا داخل کمپ بردند. در وسط باغ یک ساختمان قدیمی بود به زیرزمین رفتیم. ٣٠ مرد در وضع بسیار اسفناک بهداشتی و انسانی در اتاقی کوچک محبوس شده بودند.
چند روز در کمپ بودید؟
٣٦ روز در آنجا قرار داشتم. راه خلاصی نداشتم. وضعیت کمپ خیلی وحشتناک بود. حق اعتراض نداشتیم.
وضعیت غذا و بهداشت به چه صورت بود؟
غذا فقط سیبزمینی آبپز و تخممرغ بود. وضعیت بهداشت هم اسفبار بود. من در ٣٦ روزی که آنجا بودم حتی یک بار هم به حمام نرفتم. همه باید با یک تیغ صورتشان را اصلاح میکردند، اما من هر بار بهانه میآوردم و صورتم را نمیزدم.
چه کسی به آنها دستور داده بود شما را گروگان بگیرند؟
چند روزی از حضورم در کمپ گذشته بود. ارتباط خوبی با کارکنان آنجا پیدا کرده بودم. برای تمیز کردن دفتر به اتاقی که پروندهها در آنجا قرار داشت، رفتم. وقتی پروندهام را پیدا کردم متأسفانه دیدم پدرم برگه رضایتنامه را امضاء کرده بود تا مرا بهعنوان یک معتاد به کمپ بیاورند. البته ٣ برادر ناتنیام نیز در جریان ماجرا بودند.
چطور فرار کردی؟
٢٥ روز از اسارتم میگذشت که انگار پولی که به کمپ میدادند قطع شد و آنها دیگر را آزاد گذاشتند و روز سی و ششم بود که با نقشه قبلی در را برایم بازگذاشتند تا فرار کنم.
شکایت نکردی؟
خیر وقتی ماجرا را به مادرم گفتم او پیشنهاد داد هیچ حرفی نزنم چرا که احتمال دارد فردا دردسر بزرگتری برایم ایجاد کنند. (جعفر پاکزاد/شهروند)
226
قربانی حادثه اسیدپاشی در حال حاضر در بیمارستان فوق تخصصی چشم پزشکی فارابی بستری است و تاکنون نیز چند عمل جراحی بر روی چشمها و پوست او انجام شده است. اما، شدت حادثه باعث شد تا چشم راست این دختر به طورکلی از بین برود و تلاش تیم پزشکی، برای حفظ چشم چپ اوست تا بتواند همچنان، به دنیا نگاه کند.
شنبه شب دکتر سید حسن هاشمی وزیر بهداشت، برای چندمین بار به عیادت این دختر رفت تا از نزدیک در جریان روند درمان چشمهای او قرار بگیرد.
در فرصت کوتاهی که قبل از آمدن وزیر بهداشت فراهم شد، به سراغ سهیلا جورکش رفتم و از او دلیل این حادثه تلخ را پرسیدم.
او در مورد شب حادثه گفت: به همراه دوستانم داشتم از استخر بر میگشتم. بعد از اینکه آنها را در مسیر پیاده کردم، مشغول رانندگی و گفتگوی تلفنی با مادرم بودم که یک دفعه متوجه مرد موتورسواری شدم که به سمت من آمد و چیزی را به صورتم پاشید.
جورکش به جزئیات بیشتری از حادثه اشاره کرد و افزود: کنار پل بزرگمهر سرعت ماشینم رو پایین آوردم، داشتم با تلفن صحبت میکردم که دیدم یک موتورسوار اسید پاشید به صورتم و به سرعت رفت.
او گفت: همان لحظه با سوزش صورت و چشمانم و بودی بد آن، احساس کردم اسید پاشیده است. ازماشین آمدم پایین و چون هوا تاریک بود، کسی متوجه نمیشد چه بلایی سر من آمده است.
قربانی اسیدپاشی ادامه داد: با همین وضعیتم دنبال ماشینها بودم که توانستم در خودروی سفید رنگی را باز کنم که متاسفانه راننده گاز ماشین رو گرفت و رفت.
او گفت: از سوختگی زیاد مجبور شدم لباسم را در بیاورم و کف خیابان خوابیدم. با خودم گفتم یا میمیرم یا کسی به داد من میرسد. که عدهای دور من جمع شدند، ولی کسی حتی یک قطره آب به من نداد و دستم رو نگرفت. حتی منو توی ماشین خودم گذاشتند که اسید ریخته بود، باعث شد پشت کمرم هم دچار سوختگی شود.
جورکش از وضعیت رسیدگی در بیمارستانی که توسط آمبولانس به آنجا منتقل شده بود، گلایه داشت.
او گفت: تا صبح با همین وضعیت من خوابیدم در صورتی که با دخترهای دیگهای که تماس داشتم گفتند که ما تا صبح زیر دوش بودیم. خب این باعث شد تا سوختگی بدنم و پاهام بدتر بشود.
جورکش در خصوص شناسایی چهره فرد اسیدپاش، گفت: چیزی که یادم میآید یک آدم لاغر قد بلند بود. چون داشتم با تلفن صحبت میکردم، چهرهاش را ندیدم ولی دستهای کشیدهای داشت و فکر نمیکنم تا قبل از آن روز او را دیده باشم.
قربانی حادثه اسیدپاشی ادامه داد: فکر میکنم من رو نشون کرده باشد، البته حدس میزدم.
وی افزود: اینکه چرا و به چه دلیل من باید قربانی اسیدپاشی باشم، سئوالاتی است که من جوابی ندارم و خیلی دلم میخواهد دولت آن فرد را پیدا کند و خودم او را ببینم و از او سئوال کنم دلیل این کارش چه بوده و چرا من قربانی شدهام.(مهر)
882
با رشد تکنولوژی و وسایل ارتباطی عوارض و آسیبهایی که از طریق امواج تولید شده به انسان خصوصا جنین وارد می شود بسیار افزایش پیدا کرده و انسان را در معرض مرگ خاموش قرار داده به همین دلیل آگاهی از عوارض و شیوه های ایمن سازی در برابر امواج می تواند به مقدار زیاد از آسیبهای آن بکاهد.
موضوع حذف موبایل و اینترنت به دلیل امواج آنها از زندگی مادران باردار برای حفظ سلامت و جلوگیری از سقط جنین بحثی است که امروزه بسیار بر سر زبانها افتاده و به آن دامن زده میشود و بانوان بخصوص در بارداری اول از عوامل دیگری که ممکن است سلامت خود و جنینشان را به خطر بیندازد غافل ماندهاند.
تأثیر امواج از تئوری تا اثبات علمی
دکتر فاطمه سروی، متخصص زنان و زایمان میگوید: در مسایل پزشکی و موضوعاتی که در سلامتی بشر اثر دارد اکثر اوقات تئوریهایی مطرح میشود که آنها را در زمینه کارآزماییهای بزرگ با افراد زیادی مورد بررسی قرار میدهند تا از نظر بالینی و مسائل آماری به نتیجهای برسند که آیا این موارد روی سلامتی آثار منفی دارند یا خیر؟
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، وی در ادامه افزود: عوارض امواجی مانند امواج اشعه ایکس از قدیم به طور علمی ثابت شده که این امواج در سیتیاسکنها و عکسهای گرافی ساده استفاده میشوند، اما از اشعههای ساطع شده از موبایل و انجام سونوگرافی که امواج رادیویی هستند تا به حال گزارشی در قالب کارآزماییهای بزرگ با نتیجهی قطعی نداشتهایم که مضراند و اصلاً هیچ ارزشی ندارد که از نظر تئوری بخواهیم مفید یا مضر بودن آنها را تحلیل کنیم اما برای اطمینان و داشتن بارداری سالم باید برای مدتی کوتاه آن ها را از زندگی خود حذف کنیم.
وقتی حاملگی پرخطر می شود
دکتر سروی عنوان کرد: بارداری تجربه شیرین و در عین حال دشواری برای هر زنی محسوب میشود. تغییرات هورمونی ناشی از بارداری، ساختار فیزیولوژیک بدن را دگرگون میکند.
تولد یک فرزند سالم با حفظ سلامت مادر، پایان خوش یک بارداری ایمن است. اما حفظ سلامت مادر و نوزاد کار بسیار دشواری است و به همین دلیل بارداری فرآیندی خاص و بسیار حساس است که طی آن پزشک با جان 2 نفر سر و کار دارد.دسته ای از بارداری ها، بارداری های پرخطر محسوب می شود که شرایط را برای مادر و کودک دشوار میکند. سقط جنین و زایمان زودرس بر اثر امواج الکترومغناطیسی، رعایت نکردن نکات بهداشتی، عدم داشتن تغذیه اصولی شایع ترین آسیبهای این دوران محسوب میشوند.
سونوگرافیهای خودسرانه ممنوع!
وی با اشاره به اینکه برخی بانوان باردار از انجام سونوگرافی پرهیز میکنند، افزود: به دلیل آگاهی کم، برخی زنان باردار حاضر به انجام سونوگرافی نمیشوند و عقیده دارند که این امواج برای کودکشان مضر است در حالیکه باید گفته شود نه تنها سونوگرافی ضرری ندارد بلکه برای بررسی سلامت جنین بسیار مفید است اما سونوگرافیهای خودسرانه گاهی منجر به وجود آمدن عوارض زیادی برای جنین میشود لذا حتما باید زیر نظر پزشک انجام شود.
ناهنجاریهایی که موبایل به بار میآورد
دکتر سروی اظهار داشت: نتایج بررسیهای جدید بر روی موشهای باردار ثابت کرده است که قرار گرفتن مادر در معرض امواج تلفن همراه در دوران بارداری بر تکامل مغز جنین تاثیر میگذارد و میتواند موجب بروز بیش فعالی شود. آنان نتیجه گرفتند که استفاده از تلفن همراه در دوران بارداری به جنین آسیب میزند. بنابراین محققان به این نتیجه رسیدند که تلفنهای همراه می تواند در دوران بارداری بر مغز جنین اثر بگذارد.
زنان باردار در مواقع غیرضروری تلفن همراه خود را خاموش کنند
این متخصص زنان و زایمان خاطرنشان کرد: نمیگوییم که به طور کلی این امواج روی مادر و یا جنین اثر ندارد اما این را میگوییم که هیچ آمار علمی و مقالهای مبنی بر ضرر این امواج بر مادران و جنین به ویژه سقط جنین نداریم. البته بهتر است تا جایی که امکان دارد از چیزهایی که ممکن است روی سلامت بشر تأثیر داشته باشد دوری کنیم، از گوشی موبایل وقتی که بسیار ضروری است و جایگزینی وجود ندارد استفاده کنید، تماسهای تلفنی خود را تا حد امکان کوتاه کنید، موبایل را در جیب یا نزدیک شکمتان قرار ندهید، به جای استفاده از اینترنت خط از وایفای موبایل استفاده کنید تا اینگونه در معرض اشعه کمتری قرار بگیرند.
توصیه هایی برای کاهش عوارض امواج موبایل
1. بهتراست چند ماه قبل از بارداری از وسایل تولید کننده امواج آلوده نظیر تلفن بیسیم، مایکروفر، مودمهای اینترنت بیسیم استفاده نگردد.
2. هورمون های مردان در میدانهای الکترو مغناطیسی آسیب دیده و اغلب مردان بعد از قرار گیری در میدانهای الکترومغناطیسی قوی دچار عقیمی موقت میگردند بنابر این توصیه میشود بیشتر از یک هفته قبل از بارداری پدر در محیط عاری از امواج الکترو مغناطیس بوده تا هورمونها از کیفیت مطلوب برخوردار باشد.
3. بهتر است قبل از بارداری محل زندگی و محلی که مادر باردار در آن قرار می گیرد را اندازه گیری امواج نموده تا در صورت وجود امواج با شدت بالا تمهیدات لازم جهت کاهش امواج مضر در نظر گرفته شود.
4. به دلیل اینکه امواج و میدانهای الکترو مغناطیسی بر روی سلولهای در حال شکل گیری و دی ان ای تاثیر مخرب گذاشته و اینکه پس از انعقاد نطفه تکثیر سلولی در مراحل اولیه قرار گرفته و بیشتر در معرض آسیب هستند بهتر است لباس ضد امواج بارداری قبل از مشخص شدن نتیجه بارداری تهیه و بلافاصله بعد از مثبت بودن نتیجه بارداری از آن استفاده گردد.
5. بلافاصله پس از مثبت بودن نتیجه بارداری از لباس ضد امواج استفاده گردد، میزان استفاده از لباس ضد امواج بنا به شدت میدان الکترو مغناطیس می تواند متغیر باشد در صورتی که مادر شاغل بوده بهتر است در تمام ایامی که خارج از منزل است استفاده گردد.
به گزارش جام جم آنلاین، همشهری نوشت: به گفته مدیرعامل کانون بیماران هموفیلی در دو سه سال اخیر، بهترین شرایط برای تأمین داروی این بیماران وجود داشته؛ اما همزمانی چند مشکل در فرایند تأمین دارو آسیبهای جبرانناپذیری را به بیماران وارد کرده است. احمد قویدل در توضیح مشکلات پیشآمده گفت: ما بهصورت ادواری شاهد کمبود فاکتور 9 در کشور هستیم. فاکتور ۹ در مسیر خودکفایی و اقتصاد مقاومتی، از منابع پلاسمایی ایران تولید میشود؛ یعنی پلاسمای خون ایرانیان به آلمان فرستاده میشود و پس از تولید فاکتور ۹ دوباره به ایران صادر میشود. حسن این کار این است که بهدلیل شباهتهای ژنتیک، کمترین مشکل را برای گیرندههای دارو دارد. در طول سال 1395چندین بار شاهد کمبود این دارو بودیم، زیرا تقریبا یکماه است که دسترسی به آن میسر نشده است.
از آنجایی که محل تأمین دارو یک کارخانه است، هر مشکل ارزی، اداری و یا تولیدی که در مسیر تولید و واردات دارو بهوجود بیاید، بیمار با تأخیر در دریافت دارو مواجه خواهد شد. به گفته احمد قویدل، چند مانع در تأمین داروی بیماران هموفیلی وجود دارد. خردمندانه نیست تأمین یک داروی حیاتی فقط از یک منبع تأمین شود؛ چراکه شاید تنها منبع موجود با مشکلاتی در مسیر تأمین مانند تحریمها، مشکلات مالی بانکها و یا نقص در فرایند تولید در کارخانه مواجه شود. اساسا اتکای به یک منبع مشکل بزرگی در درمان بیماران است.
هر بار که مشکل ادواری تأمین دارو ایجاد میشود، بیمار بهصورت چراغ خاموش معلول میشود. تأسفآور این است که در پایان سال وقتی آمار میگیرید، دارو به اندازه کافی به کشور وارد شده ولی به موقع در اختیار بیمار قرار نگرفته است. نکته غمانگیز ماجرا این است که کودکان در شرایطی که شرکتهای واردکننده، در نهایت سود خود را خواهند برد، معلول میشوند. این در شرایطی است که دولت یارانه را برای حمایت از بیماران خاص اختصاص داده است.
آنچه مزید بر علت برای بیماران خاص شده، مشکلی به نام «لیست سیاه» شرکتهای پخش دارویی است. قویدل درباره این موضوع گفت: از 2سال پیش دارو به قیمت اصلی عرضه میشود. قبلا دولت یارانه این داروها را به واردکننده میداد و دارو به قیمت یارانهای در اختیار بیمار قرار میگرفت ولی الان با توجه به اینکه ایران تلاش میکند به بازار جهانی بپیوندد و از سوی دیگر دولت بهدنبال سازماندادن به سازمانهای بیمهگر است، یارانه مذکور به سازمانهای بیمهگر داده میشود. در نتیجه از آنجایی که سازمانهای بیمهگر مطالبات مراکز درمانی را ندادهاند، پس مراکز درمانی و داروخانهها مطالبات مراکز پخش را ندادند و شرکتهای پخش بهدلیل طلبهای هنگفت، در روند پخش دارو اخلال ایجاد کردهاند.
وی افزود: این مطالبات در نهایت پرداخت خواهد شد درحالیکه اخلال در سلامتی بیمار هموفیلی بازگشتناپذیر است. درصورتی که دارو در کشور وجود داشته باشد، دولت هم پولش را پرداخت کرده باشد ولی در عین حال بیمار جانش را از دست بدهد، باید گفت که تجارت کثیفی در جریان است.
پخش نکردن داروهای خاص، جرم است
قویدل با اشاره به پیگیری مسئله در سازمان غذا و دارو و دادستانی گفت: با حکم دادستانی، سازمان غذا و دارو به تمامی شرکتهای پخش دارو اعلام کرده که عدمتوزیع داروهای بیماران خاص اعم از هموفیلی (شامل فاکتورهای انعقادی)، تالاسمی، پیوند و متابولیک و... بهدلیل بدهی و مشکلات بازپرداخت سازمانهای بیمهگر به مراکز درمانی و ایجاد کمبود دارویی برای بیماران به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
شرکتهای دارویی اگر مطالبات عقب افتاده دارند، دارو را از وزارت بهداشت تحویل نگیرند، بهتر از آن است که آن را بین بیماران نیازمند توزیع نکنند و در انبارهای خود دپو کنند، این کار براساس نظر دادستانی جرم است.
بنا بر این گزارش بری دختر ۱۱ ساله را در سال ۲۰۱۰ هنگامی که از مدرسهاش در شهر آنتادیو خارج شد با معرفی خود به جای راننده سرویس جدید ربود و سپس وی را در منطقهای خارج از شهر مورد تعرض قرار داد.
تغییر ظاهر قربانی این حادثه منجر به فاش شدن این حادثه و در نهایت دستگیری جیکی بری ۵۳ساله در سال ۲۰۱۰ شد.
پس از تولد فرزند دختر ۱۱ساله در سال ۲۰۱۱ و انجام آزمایش دی ان ای مدرکی انکار نشدنی مبنی بر پدر بودن بری به دادگاه ارائه شد.
در جلسه دادگاهی که روز گذشته با ریاست سارا شیلون برگزار شد جیکی بری ۵۳ساله در حالی که هیچ احساس مسئولیتی نسبت به آنچه مرتکب شده به اتهام تجاوز به عنف و آدم ربایی به ۱۵سال زندان محکوم شد.
جوانی به ظاهر عاشقپیشه در شهر بابل ، با الگوبرداری غلط از مهمان برنامه ماه عسل، سعی داشت با نمایش خودکشی از بالای یک ساختمان ، خود را در مقابل چشمان دختری که قصد ازدواج با او را داشت نشان دهد!
آن روزها که جعبه جادو اختراع میشد ، مخترعاش احتمالا در خیال سرگرمکردن نوع انسان بود.
مخترع TV فکرش را هم نمیکرد کار بشریت و تلویزیون آنقدر به هم بپیچد که هیچ اندیشه گرهگشایی قادر به باز کردنش نباشد.
اینروزها اما ، موسیقی ، سینما، تلویزیون و احتمالا بیش از همه اینترنت آنچنان در جان مخاطبانش رخنه کرده است که می توان از هر بیننده و شنونده و کاربر بیظرفیتی انتظار هر رفتاری را داشت.
از کاربران خودباخته مجازی که برای لایک از هیچ عملی فروگذار نمیکنند تا برخی تماشاگران معلومالحال سینما که با ضد قهرمان فیلم همزاد پنداری میکنند.
و البته اندک مخاطبانی که در هنگام تماشای تلویزیون از خود بیخود میشوند و نمکدان را بجای نمک در آش میاندازند. مخاطبانی که از خود داشته و فکری ندارند و به ناچار دست به تقلید کورکورانه از کسانی می زنند که خودشان برای نشان دادن یک عمل اشتباه به مخاطبان و برائت از آن، مهمان برنامهای شده اند.
مهمانان یک برنامه تلویزیونی دعوت میشوند تا مخاطبان آگاهی یابند از تجربیات و رویدادهای زندگی آنها ، شاید از این مسیر عبرت گیرند برای رفتارهایی عاقلانهتر.
*مهمان ها دعوت می شوند تا الگو باشند
این الگوبرداری اما دو سویه دارد؛ از یک طرف میتوانیم عمل مثبت و کردار نیک یک مهمان را سرلوحه کار خود قرار دهیم و از سوی دیگر اگر یک مهمان در گذشته خود عملی خطا را انجام داده باشد ما میتوانیم از پیامدهای منفی آن عبرت بگیریم و آنچه را که صلاحمان را در پی دارد انجام دهیم.
مخاطب به ظاهر عاشقپیشه ماه عسل اما مسیر رسیدن به خواستهاش را آنچنان اشتباه گرفته است که از پشتبام ساختمانی ۳ طبقه سر درآورده و به جای پریدن از ساختمان به نظر میآید که عشقش را پرانده باشد…!
٢ متهم پرونده سرقت و تجاوز به ١٨ زن و دختر پایتخت که سوابق رفتارهای پرخطر داشتند، برای تعیین وضع سلامت جسمانی به مراکز آزمایشگاهی معرفی شدند.
روال قانونی پرونده این پسران شیشهای خیلی زود در شعبه ششم دادسرای جنایی پایتخت به ریاست قاضی«مدیر روستا» آغاز شد، اما آن طرف رسیدگی به این پرونده ١٨ زن و دختری بودند که قربانی این ٢ پسر شیشهای شده بودند. این دختران درحالی طرح شکایت کرده بودند که همگی وحشتزده بودند. وحشت قربانیان از آلوده بودن پسران متجاوز به ویروس« اچآی وی» و «هپاتیت» بود. به همین خاطر ١٨ تیرماه سال جاری با دستور بازپرس پرونده متهمان برای تعییین وضع سلامت جسمانی به پزشکی قانونی و درمانگاه شهدای انقلاب معرفی شدند.
نتیجه آزمایش ایدز و هپاتیت متهمان تجاوزهای سریالی
با ارسال نتیجه آزمایشهای سلامت جسمانی متهمان متجاوز، یک خبر خوب در کنار همه تلخیهای ضمیمه شده به این پرونده قربانیان، ماموران پلیس و همه کسانی را که دغدغه پیگیری این پرونده هولناک را داشتند، خوشحال کرد. سعید و فرهاد ٢ متهم پرونده با توجه به رفتارهای پرخطری که از کودکی و در محلهشان داشتند مبتلا به ویروس خطرناک اچآیوی و هپاتیت نبودند.
پیش از اعلام نتیجه این آزمایشات یکی از قربانیان در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» از وحشتش و کابوس ابتلا به بیماری ایدز یا هپاتیت در نتیجه تجاوز خبر داده بود. با این حال زخمهای روحی قربانیان همچنان باقی است و از این جنایت تنها این خبر، خبری امیدوارکننده بود.
متهمان در معرض رفتارهای پرخطر بودند
جرم ارثیه پدریشان نبود. محیط زندگی، شرایط تربیتی و خانوادگی، اعتیاد و عقدههای پنهان کودکی از آنها مجرمانی خطرناک ساخت و به جامعه تحویل داد.
دکتر سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی و مدرس دانشگاه با تکان دهنده دانستن این جنایت، لایهها و زوایای آشکار و پنهان شخصیت ٢ متهم را، با توجه به اعترافات و محتویات پرونده مورد بررسی آسیب شناسانه قرار داد:
در تحلیل وضع اجتماعی متهمان نکات قابل توجهی وجود دارد. در یک نگاه آسیبشناسی نهاد خانواده فرهاد و سعید بسیار آشفته است. متزلزل بودن کانون خانوادگی این ٢ متهم درواقع اولین لغزش را در متهمان به وجود آورده بود، بهطوری که به گفته فرهاد(متهم اصلی پرونده)، او مصرف شیشه را همزمان با اعتیاد پدرش آغاز کرد و سعید اولین بار توسط پسرعمویش به کشیدن شیشه معتاد شد. بدین ترتیب شرایط زندگی و خانوادگی هر ٢ متهم، آنها را به سمت مسیری اشتباه سوق داد، کما اینکه دوستان و بچهمحلهایشان نیز شرایط را برای ادامه این راه فراهم کرده بودند. درواقع محیط زندگی فرهاد و سعید نهتنها آنها را از اعتیاد باز نداشت بلکه شرایط معتاد شدن شان را هم برای آنها مهیا کرده بود.
پرونده این متهمان نشان میدهد فرهاد در ١٠ سالگی و سعید در ١۴ سالگی مورد تجاوز بچه محلهایشان قرار گرفتهاند. از طرف دیگر سرکوب و بحرانهایی که در کودکی با آن روبهرو شده بودند، مانع شکلگیری شخصیتی منسجم و قوی در آنها شده بود. سرکوبها و عقدههای پنهانی که در بزرگسالی زمینهساز بروز انحرافات در آنها شد. انحرافاتی که آنها را در خطر ابتلا به هپاتیت و ایدز نیز قرار میداد.
در نگاهی دیگر بیکاری و عدم مسئولیتپذیری باعث شد تا فرهاد و سعید از جامعه دور شده و برای تأمین هزینههای اعتیادشان دست به سرقت بزنند، این یعنی آغاز ورود به دنیای خلافکاری. دلهدزدیهایی که کمکم آنها را جریتر کرد تا در کنار آن دست به جرم سنگینتری بزنند. به همین خاطر متهمان بعد از زورگیری از قربانیانشان آنها را مورد آزار و اذیت قرار دادند تا در کنار رفع عقدههای جنسیشان پول خرید شیشه را هم فراهم کنند. شخصیت مالخری که شیشه را در ازای اموال سرقتی قربانیان معامله میکرد هم، اگرچه در جرم تجاوز تاثیرگذار نبود اما درواقع این سیکل تبهکارانه را تکمیل کرده بود.
با این حال مصرف شیشه و مواد مخدر هرچند ممکن است زمینه ساز شیوع جرم در جامعه باشد و افراد را دچار اختلالهای شخصیتی کند تا در روابط اجتماعی رفتاری نابهنجار از خود بروز دهند، اما این وضع تنها شامل حال معتادان بهخصوص افرادی که از مواد توهم زا استفاده میکنند، نخواهد بود.
چه بسا بسیاری از معتادان که در شرایط مشابه زندگی متهمان این پرونده دست به خلافکاری و جرم نمیزنند و در مقابل افرادی بدون سابقه اعتیاد، جرایم بزرگی را انجام میدهند. بدین معنی که هرچند اعتیاد به شیشه اثرات مخرب روانی، شخصیتی و اجتماعی را برای مصرفکنندگان ایجاد میکند و معتادان به این ماده اختلالاتی در رفتار و گفتارشان دارند اما لزوما این قاعده وجود ندارد که، مصرفکنندگان شیشه و مواد توهم زا همگی جزو متجاوزان و مجرمان شهر خواهند بود.
در سمت دیگر این پرونده و درست نقطه مقابل فرهاد و سعید، زنان و دخترانی هستند که قربانی شدند. قربانیان در هر پروندهای بسته به آن چیزی که در جامعه رخ میدهد تعاریف خاصی پیدا میکنند. وقتی سرقت از افراد در یک جامعه افزایش پیدا میکند قربانیانش عمدتا کودکان، زنان و سالمندان خواهند بود زیرا این گروهها در جامعه معمولا نسبت به جوانان و مردها کمتر قدرت دفاع دارند و چه بسا در بحث تجاوز نیز به خاطر ترس از آبرو و طرد شدن از یک رابطه کمتر شکایت خواهند کرد. با این حساب و با تکیه بر این وضع و شرایط فرهنگی، متهمان ترجیح داده بودند قربانیانشان را از بین افراد بیدفاعتر که از طرفی هم وسایل قابل سرقتی به همراه داشتند، انتخاب کنند.
با این حال نکتهای که در کنار همه آشفتگیهای خانوادگی و محیط زندگی متهمان این پرونده، مورد توجه است جنون تجاوز یا کشش دایمی به تکرار جرم است. کششی که باعث رقم خوردن جنایتهای سریالی میشود و تنها تفاوتش با جرایم تکبعدی افزایش شمار قربانیان است. جرمی که شاید به دلیل شدت و تعدد شکایتها اشد مجازات برای آن در نظر گرفته شود اما قطعا تنها راه بازدارنده از وقوع چنین پدیدههایی نیست.
اساسا تشدید مجازات و اعدام متجاوزان به عنف شاید دیگر فرهادها و سعیدها را نداشته باشد اما درواقع جرم باز هم در فضای عمومی جامعه باقی خواهد ماند و شاید پس از مدتی از شکلی به شکل دیگر تغییر پیدا کند. راهکار پیشگیری از این اعمال مجرمانه و درواقع آن چیزی که شاید بتواند مانع و بازدارنده جنایتهای مشابه در سطح جامعه شود، آموزشهایی در ارتباط با مواد مخدر، حمایت از قشرهای آسیبپذیر و نظارت بیشتر و دقیقتر پلیس بر خیابانها و معابر پرخطر خواهد بود.
هر دختری به دنبال زیبایی چهره خود است حتی دخترانی که از نظر بیشتر افراد چهره ای مناسب و زیبا دارند .
Polly Smith هم که دختری ۱۹ ساله است برای زیبایی بیشتر ابروهایش دست به عمل زیبایی پر هزینه ای زد که مه تنها او را زشت کرد بلکه سلامتیش را هم به خطر انداخت.