خبرگزاری آریا - هفته گذشته یکی از معدود بازه های زمانی بود که بازی جدید خاصی روانه بازار نشد و به این موجب شاهد تغییر و تحولاتی در جدول هفتگی فروش بازی های کشور انگلستان هستیم.
بازی «کال آو دیوتی اینفینیت وارفر» بعد از چند هفته همچنان در صدر این لیست قرار دارد و عناوین فیفا 17 و بتلفیلد 1 به ترتیب جایگاه های دوم و سومی خود را حفظ کرده اند.
با نزول دو بازی اخیراً منتشر شده ی «دد رایزینگ 4» و «لست گاردین» در جدول فروش، «واچ داگز 2» فرصت این را داشته که به رده چهارم صعود کند و احتمالاً به خاطر نزدیکی به تعطیلات کریسمس، «gta v» نیز بعد از دو هفته غیبت در میان ده بازی برتر، جایگاه پنجم را ازآن خود کرده است.
عنوان ورزشی «steep» نیز بالاخره به این جمع اضافه شده و در حالتی که کمتر کسی انتظارش را داشت، «مافیا 3» نیز رده آخر این جدول را کسب کرده است.
جدول پر فروش ترین بازی های هفته گذشته انگلستان از قرار زیر است:
call of duty: infinite warfarefifa 17battlefield 1watch dogs 2grand theft auro vfinal fantasy xvthe elder scrolls: skyrim special editiondishonored 2steepmafia 3
دکتر محمدرضا صفرینژاد، متخصص کلیه و مجاری ادراری، فوقتخصص اندیولوژی به جامجم میگوید: سه بیماری تناسلی کودکان را مبتلا میکند که لازم است پدر و مادرها نشانههای آنها را بشناسند و حتما کودک را برای درمان نزد پزشک ببرند و اقدامهای لازم را شروع و پیگیری کنند؛ ریفلاکس ادراری، بیضه نزول نکرده و تنگی محل اتصال لگنچه کلیه به حالب این سه بیماری است.
ریفلاکس یا برگشت ادرار
برگشت ادرار یعنی ادرار از داخل مثانه به طرف کلیهها برگردد. دکتر صفرینژاد میگوید: در حالت طبیعی وقتی ادرار در مثانه جمع میشود، دوباره به حالبها که ادرار را از داخل کلیه به مثانه هدایت میکنند، وارد نمیشود. حالا اگر ادراری که داخل مثانه جمع میشود، به طرف بالا و حالب پس بزند، کودک دچار ریفلاکس یا برگشت ادراری است. این برگشت ادراری میتواند یکطرفه یا دوطرفه باشد و شایعترین علامت آن در بچهها، عفونت ادراری است.
این متخصص کلیه ادامه میدهد: 30 درصد کودکان و 70 درصد شیرخواران مبتلا به عفونت ادراری، دچار ریفلاکس ادراری هستند، یعنی از هر سه کودک مبتلا به عفونت ادراری، یک نفر و از هر سه شیرخوار مبتلا به این عفونت، دو شیرخوار دچار این بیماریاند. منظور از شیرخوارگی دو سال اول زندگی و منظور از کودکی، سنین زیر 14 سال است و عفونت ادراری در شیرخواران اهمیت بیشتری دارد.
این بیماری در دخترها حدود سه برابر شایعتر از پسربچههاست. هر پسربچه یا دختر نوزاد یا شیرخواری که مبتلا به عفونت ادراری شود، باید حتما از نظر وجود یا برگشت ادراری بررسی شود، چون ریفلاکس باعث میشود با گذشت زمان کلیهها آسیب ببیند و وقتی کلیه آسیب دید، حتی ممکن است کودک کلیههای خود را از دست بدهد.
او بااشاره به اینکه ریفلاکس ادراری درجههای مختلفی دارد و درمان براساس شدت بیماری انجام میشود، توضیح میدهد: در ریفلاکس درجه یک، برگشت ادرار اندک است و فقط قسمتی از حالب را گرفتار میکند، یعنی ادرار از مثانه، فقط وارد قسمت تحتانی حالب میشود، ولی گاهی برگشت ادرار خیلی شدید است و از مثانه نهتنها وارد حالب میشود، حتی به کلیهها میرسد و آنها را پر میکند. در این صورت کودک به ریفلاکس درجه 5 مبتلاست.
ریفلاکس ادراری درمان دارد
به گفته دکتر صفرینژاد، بعد از تشخیص این بیماری، دو نوع درمان در نظر گرفته میشود یا درمان دارویی یا جراحی. ریفلاکس درجه یک و دو معمولا با دارو درمان و کنترل میشود، ولی اگر شدت آن زیاد باشد، کودک دچار عفونتهای ادراری مکرر شود و کلیه او شروع به آسیب دیدن کند، به هیچوجه نباید وقت را از دست داد و باید با جراحی مشکل کودک را حل کرد.
معمولا در ریفلاکسهای با درجه پایین، اگر به کودک فرصت بدهیم و تحت نظر باشد، وقتی بزرگتر شود، از شدت و مشکلش کاسته خواهدشد و بهبود مییابد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: در این موارد حتما باید کودک مبتلا به ریفلاکس جراحی شود؛ با وجود درمان با آنتیبیوتیک، کودک مکرر دچار عفونت ادرار میشود، کلیههایش آسیبدیده باشد، کودک آنقدر بزرگ شده باشد که شانس بهبود نباشد (یعنی بیش از 14 سال داشته باشد) و شدت ریفلاکس خیلی بالا و مثلا درجه 5 باشد. علاوه بر اینها، گاهی ریفلاکس تشخیص داده نمیشود و تا سنین بزرگسالی ادامه پیدا میکند. هر خانم که در سنین باروری باشد، با هر درجه از ریفلاکس باید قبل از اقدام به بارداری حتما جراحی شود، چون ادراری که وارد کلیه و حالب میشود، باعث عفونتهای ادراری مکرر خواهد شد و عفونت ادراری در خانمهای باردار میتواند منجر به سقط شود.
بیضه نزول نکرده باید سریع درمان شود
این مشکل، پسربچهها را گرفتار میکند و در صورت درمان نشدن آینده آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
دکتر صفرینژاد میگوید: وقتی نوزادی متولد میشود، در بیمارستان معمولا متخصصان اطفال او را معاینه میکنند و از نظر هر نوع اختلال مادرزادی بررسی میشود تا اگر مشکلی وجود داشت برای برطرف کردن آنها اقدام شود. یکی از این مشکلات میتواند بیضه نزول نکرده باشد که متاسفانه گاهی تشخیص داده نمیشود و بدون درمان باقی میماند.
او ادامه میدهد: بیضه نزول نکرده دو نوع یک طرفه یا دوطرفه است، اما بیضه نزول نکرده یعنی چه؟ این متخصص کلیه و مجاری ادراری به این سوال اینگونه پاسخ میدهد: در دوران جنینی بیضههای جنین پسر داخل شکمش قرار دارد. همینطور که سن بارداری بالا میرود، بیضهها کمکم در مسیر بخصوصی پایین میآید و هنگام تولد، داخل کیسههای بیضه قرار میگیرد. اگر هنگام تولد بیضه داخل کیسه بیضه لمس نشود، کودک دچار بیضه نزول نکرده است.
به گفته دکتر صفرینژاد، اگر بیضه نزول نکرده تا 12 ماهگی پایین نیامد، باید با جراحی آن را در محل خود قرار داد.
این استاد دانشگاه هشدار میدهد: اگر این کار بموقع انجام نشود، بیضهها کارکرد خود را از دست میدهند و اگر دوطرفه باشد، کودک هرگز نخواهد توانست در آینده بچهدار شود و دچار اختلالهای جنسی و کمکاری غدد جنسی میشود. علاوه بر این، چنین بچههایی ممکن است دچار سرطان بیضه شوند، چون این سرطان در افراد مبتلا به بیضه نزول نکرده، 30 برابر بیشتر از افراد عادی شیوع دارد. باوجود این خطرها، بیضه نزول نکرده خیلی وقتها تشخیص داده نمیشود و در معاینههای سربازی به این مشکل پی میبرند. در این سنین هم دیگر پایین آوردن بیضه فایدهای برای بیمار ندارد، ولی این کار برای پیشگیری از ابتلا به سرطان انجام میشود، اما گاهی هم به جای این کار، از آنجا که احتمال ابتلای این افراد به سرطان بیضه خیلی بیشتر است، پزشک بیضه را خارج میکند.
وقتی محل اتصال لگنچه به حالب تنگ میشود
گاهی در سونوگرافیای که هنگام بارداری انجام میشود، معلوم میشود یک کلیه جنین باد کرده است در این حالت ادرار در کلیه جمع میشود و نمیتواند تخلیه شود.
دکتر صفرینژاد با بیان این مطلب توضیح میدهد: علت این اتفاق، تنگی محل اتصال حالب به لگنچه است. اگر این تنگی شدید باشد، بلافاصله کلیه را از بین میبرد. گاهی حتی لازم است در حالی که جنین داخل شکم مادر است، اقدامهایی انجام شود تا کلیهها آسیب نبینند. بعد از تولد دوباره میتوان بررسی کرد و دید آیا تنگی هنوز وجود دارد یا نه. این متخصص کلیه و مجاری ادراری میافزاید: در اغلب موارد تنگی در دوران نوزادی و شیرخوارگی تشخیص داده نمیشود؛ مثلا کودکی در سنین سه تا چهار سالگی دچار عفونت ادراری میشود و بعد از بررسیها پزشک درمییابد محل اتصال حالب به لگنچه کلیه تنگ است.
دکتر صفرینژاد میگوید: این تنگیها دو نوع دارد؛ تنگیهای انسدادی (یعنی انسداد قابلملاحظه در مسیر خروج جریان ادرار ایجاد میکنند) و تنگیهایی که فعلا انسداد ایجاد نکردهاند و سلامت کلیه را تهدید نمیکنند.
در مواردی که تنگی باعث انسداد شده، باید حتما جراحی انجام شود چون در غیر این صورت کلیه آسیب میبیند، ولی اگر تنگی محل اتصال لگنچه کلیه به حالب شدید نباشد، بیمار باید هر شش ماه تا یک سال بررسی و برای او از روشهای تشخیصی اختصاصی استفاده شود. به گفته او، اگر پزشک مشاهده کند تنگی به انسداد تبدیلشده، بلافاصله جراحی انجام میدهد. این سه بیماری مربوط به دستگاه تناسلی مادرزادی هستند و راه پیشگیری از آنها وجود ندارد، فقط باید حواسمان باشد این بیماریها در آینده بچه میتواند تاثیرگذار باشد.
زهراسادات صفویسهی / جامجم
عارضه بیضه نزول نکرده یکی از شایع ترین ناهنجاری های مادرزادی در پسربچه هاست
والدینی که صاحب نوزاد پسر می شوند باید از بدو تولد بیضه های کودکشان را توسط متخصص اطفال چک کنند و از طبیعی بودن شکل و جای آن ها درون کیسه بیضه نوزاد مطمئن شوند در غیر اینصورت در صورت وجود ناهنجاری در آن منطقه خطر عقیم شدن و نازایی نوزادشان را تهدید می کند.
متخصص کلیه و مجاری ادرار از یک عارضه مادرزادی برای نوزادان پسر سخن گفت که غفلت والدین و درمان نشدن آن تا قبل از یک سالگی موجب ناباروری و عقیم شدن آنها میشود.
عارضه بیضه نزول نکرده ، یکی از شایعترین ناهنجاریهای مادرزادی در پسربچههاست که باید حتماً تا یکسالگی درمان شود.
به طور معمول ۳۴ نفر از هر ۱۰۰۰ نوزاد یا به عبارتی ۳.۴ درصد پسر بچههایی که به دنیا میآیند در بدو تولد با این عارضه همراه هستند که هرچه وزن یک نوزاد پسر در بدو تولد کمتر باشد یا به شکل نارس به دنیا آمده باشد شانس اینکه این اتفاق در وی روی دهد بیشتر خواهد بود.
در اکثر قریب به اتفاق نوزادانی که به این عارضه مبتلا هستند طی ۳ تا ۶ ماه اول پس از تولد به خودی خود همزمان با رشد و تکامل نوزاد بیضه پایین میآید و چنانچه در پسر بچهای در پایان اولین سال تولد پایین نیامد نیاز به درمان برای اصلاح این ناهنجاری وجود دارد.
زمانی که نوزاد در دوره جنینی در داخل رحم مادر به سر میبرد بیضهها در داخل شکم و در مجاورت کلیهها قرار گرفتهاند و به مرور زمان با بالا رفتن سن کودک، کلیهها به سمت بالا صعود کرده تا در موقعیت طبیعی خود قرار گیرند و از همسایگی کلیهها جدا شده و در مسیری طبیعی وارد لگن میشوند سپس در کشاله ران وارد کانالهای اینگوینال میشوند تا از این مسیر وارد کیسه شوند.
به دلایل متعدد که معمولاً هورمونی هستند در مواردی سیر حرکت آن به سمت پایین با توقف روبرو میشود و کودک به دنیا آمده دارای یک بیضه در کیسه خواهد بود یا هیچ بیضهای در کیسه نخواهد داشت. چنانچه سن کودک به یک سال تمام برسد و بیضه در داخل کیسه قرار نگرفته باشد نیازمند درمان قطعی است.
از ۱.۵ سالگی به بعد تغییرات غیر قابل بازگشت در سلولهای بیضه نزول نکرده اتفاق میافتد و این تغییرات در آینده ریسک ناباروری پسران را افزایش خواهد داد.
چند عارضه ممکن است در رابطه با این عارضه روی دهد که یکی افزایش ریسک پیچخوردگی طناب بیضه است. این یک پروسه بسیار حاد و دردناک است و یک زمان طلایی ۴ تا ۶ ساعته دارد که در صورت عدم تشخیص درست و اصلاح نشدن این عارضه، بیضه از بین خواهد رفت و در عارضه بیضه نزول نکرده این اتفاق بیشتر روی خواهد داد.
عارضه دومی که این کودکان را تهدید میکند افزایش ریسک ابتلا به سرطان بیضه است یعنی این افراد حدوداً ۶ تا ۸ برابر جمعیت عادی و به قول برخی ۱۰ تا ۱۲ برابر جمعیت عادی ریسک ابتلا به سرطان خواهند داشت چرا که این افراد به طور مادرزاد دارای ساختمان جنسی مختلی هستند.
عارضه سوم که این کودکان را تهدید میکند ناباروری است که این عارضه در شکل بیضههای نزول نکرده یکطرفه از سایر افراد نرمال جامعه خیلی بیشتر نیست ولی در شکل دو طرفه چنانچه بیضهها نزول نکرده باشند در ۵۰ درصد موارد ممکن است باعث ناباروری در فرد شود.
از آنجا که تغییرات غیرقابل بازگشت در سلولهای زایا در این عارضه از ۱.۵ سالگی روی میدهد نباید پسربچهای ۱.۵ ساله دارای درمان نشده بماند، به همین علت در تمام مکاتب علمی دنیا توصیه میشود زمانی که با پسربچه دارای بیضه نزول نکرده روبرو میشوند که ۶ ماه اول تولد را سپری کرده است، درمانها باید شروع شود به نوعی که تا پایان سال اول تکلیف این بیماری روشن شده باشد که جراحی این کار را انجام میدهد.
باید با استفاده از جراحی، آن را پایین آورد. گاهی ممکن است طناب بیضه کوتاه باشد که در این صورت درمان و جراحی در دو مرحله صورت میگیرد یعنی یک عمل جراحی را به سنین بالاتر موکول میکنیم و آن را پایین میآوریم.
در کل باید در پایان اولین سال تولد جراحی انجام شده باشد و این بیضه در موضع طبیعی خود در داخل کیسه قرار گرفته باشد.
بیضهها در پستانداران و موجودات خونگرم در داخل شکم قرار دارند اما در انسان در داخل کیسهای در خارج بدن قرار دارند زیرا دمای داخل کیسه یک درجه سانتیگراد نسبت به دمای مرکز بدن پایینتر است و به عبارتی دیگر کیسه یک درجه خنکتر است.
این خنکتر بودن عامل کارکرد طبیعی آن است یعنی بعدها که نوزاد بالغ شد و ازدواج کرد در این محیط خنک کار بهتری از نظر اسپرمسازی انجام خواهد داد بنابراین وجود آن به داخل کیسه قانون طبیعت است و حتماً بایستی بیضه کودک در یک سالگی در داخل کیسه قرار گرفته باشد.
متأسفانه بسیاری از پزشکان و همکاران نگران هستند که بیهوشی ناشی از جراحی برای کودک مضر باشد در حالی که کبد نوزاد پس از ۶ ماهگی در برخورد با داروهای بیهوشی مانند یک فرد بزرگسال عمل میکند.
بنابراین هیچ خطری این کودک را از نظر بیهوشی تهدید نخواهد کرد مگر در مواردی خاص که در این صورت پزشک بیهوشی در صورت وجود بیماری پیشنهاد میکند این جراحی در سن بالاتر انجام شود.
از آنجایی که این جراحی نیازمند بیهوشی است در کمتر از ۶ ماهگی این جراحی انجام نمیشود زیرا بیهوشی در کودکان زیر ۶ ماه به صورت انتخابی مشکلاتی ایجاد میکند بنابراین درمان را باید پس از ۶ ماهگی تا یک سالگی انجام داد.
منبع:hidoctor.ir
پینوشتها
1.واحدی: اسباب النزول: 3، 4.
2.الاتقان1: 31، نوع تاسع المسئلة الرابعة.
3.محمدعلی سلامت: منهج الفرقان: 39.
4.مجمع البیان2: 69، ابوالفتوح رازی3: 221، کشف الاسرار2: 567،، ائمه ششگانهی اهل تسنن همهی این روایت را نقل کرده اند، تفسیر طبری5: 100، 101 بولاق، 8: 519-523 طبع معارف، ابن کثیر2: 502-504، المنتقی ابن جارود: ص453، الفتح الباری حافظ بن حجر5: 26 النسائی2: 308 و 309، مسند احمد: 1419 و 4: 4-5 رقم 16158 (حلبی)، بخاری5: 26-28، مسلم2: 221، ابوداود: 3637، ترمذی2: 289-290، ابن ماجه: 2480، صحیح ابن حیان: 23، کتاب الخراج یحیی بن آدم: رقم337، سیوطی: الدر المنثور 2: 180، مجمع الزواید هیثمی7: 4.
5.الاتقان1: 31 نوع تاسع المسئلة الرابعة.
6.زرکشی: البرهان فی علوم القرآن1: 31 و 32، سیوطی این سخن را به اختصار نقل میکند: الاتقان1: 31، نوع تاسع، المسئلة الرابعة.
7.تفسیر ابن کثیر3: 265، ابوالفتوح رازی7: 219-222، مجمع البیان4: 127، کشف الاسرار6: 489، تبیان طوسی2: 330، صافی: 374، فخر رازی6: 341، بیضاوی2: 133، واحدی: اسباب النزول: 237.
8.الاتقان1: 33 النوع التاسع، الحال الخامس.
9.مجمع البیان3: 201، تفسیر ابن کثیر2: 426، البرهان فی علوم القرآن1: 30، ابوالفتوح رازی5: 448، کشف الاسرار4: 454، اسباب النزول واحدی: 200، 201.
10.الاتقان1: 33 به نقل بیهقی و بزار از ابوهریره اسباب النزول واحدی: 213، 214.
11.الاتقان1: 33 به نقل ترمذی و حاکم از ابیّ بن کعب.
12.بخاری در باب التفسیر (3: 173) از مسیب نقل میکند. ابن کثیر در تفسیر (2: 393) از احمد بسندش از مسیب نقل میکند.
13.البرهان1: 31.
14.ابوالفتوح رازی 5: 266.
15.البرهان1: 30.
16.البرهان1: 29.
17.به نقل از ابوالفتوح رازی 6: 355 و 356، نیز رجوع کنید: بخاری کتاب التفسیر 3: 151 و 152، تفسیر ابن کثیر از احمد بسندش از ابن مسعود 3: 60، البرهان1 :30، اسباب النزول واحدی: 220.
18.ابوالفتوح 6: 356، مجمع البیان3: 436، کشف الاسرار5: 613، تبیان طوسی2: 216، الاتقان1: 33 نوع تاسع حال رابع.
19.ابوالفتوح رازی 5: 216 مجمع البیان 3: 51.
20.الاتقان1: 34 آخر النوع التاسع.
21.به نقل از ابوالفتوح 3: 86 نیز رجوع کنید: مجمع البیان1: 559، طبری4: 143بولاق، مستدرک حاکم 2: 416، ترمذی4: 88، تفسیر ابن کثیر2: 326، سیوطی2: 112.
22.ابوالفتوح رازی8: 170، مجمع البیان 4: 355، تبیان طوسی2: 447، فخر رازی6: 783، بیضاوی2: 272، تفسیر طبری22: 8 بولاق، تفسیر ابن کثیر6: 533، مسند احمد6: 301، 305، حلبی، الدرالمنثور5: 200.
23.ابوالفتوح3: 167، کشف الاسرار2: 489، مجمع البیان2: 40، تبیان طوسی1: 422. فخر رازی3: 310، تفسیر طبری5: 30، 31بولاق، تفسیر عبدالرزاق ص: 41 خطی، مسند احمد 6: 322حلبی، ترمذی4: 88، حاکم2: 305 و 306: اسباب النزول واحدی: 110، ابن کثیر2: 428: الدرالمنثور2: 149.
پینوشتها
1. تفصیل آن را در مناهل العرفان1: 116-127 ببینید.
2. حُکِمی علی الواحدِ حُکمی عَلَی الجَماعَة.
3. سورهی مائده: آیهی 49.
4. الاتقان1: 30 النوع التاسع، المسئلة الثانیة.
5. البرهان1: 32 فصل خصوص السبب و عموم الصیغة.
6. الاتقان1: 29- النوع التاسع، المسئلة الثانیة.
پینوشتها:
1.محمد بن بحر، ابومسلم، از مفسران معروف معتزلی (م322هـ) و صاحب تفسیر جامع التأویل.
2.اتقان: نوع 16، المسألهی الثانیه.
3.محمد بن محمد بن ابی جعفر از شاگردان مبرّز علامه حلی (م776) در دمشق، یک حاشیه بر کشّاف دارد به نام بحرالاصداف و دیگر شرحی بر کشاف به نام تحفةالاشراف.
4.اتقان: نوع16، المسألة الثانیه، به نقل از حواشی کشاف.
5.البرهان زرکشی1: 229.
6.مفردات 508 کلمهی نزل.
7.ابوالفتوح رازی8: 362.
8.قرآن را چگونه شناختم از کینت گریک 319.
9.در سورهی 32 سجده پس از الم و در سورههای 40 غافر، 41 فصلت، 45 جاثیه و 46 احقاف پس از هم قرار گرفته اســت.
لیلة القدر
این شب، شب تقدیر اسـت، یعنی شبی اسـت که مقدرات در آن معین میشود و یا شبی اسـت باارزش که ارزش مخصوصی دارد، در زمان این شب آراء مختلفی اظهار کردهاند: اول رمضان، دههی آخر رمضان، شب 5، 7، 9، 17، 19، 21، 23، 25، 27، 29 رمضان، شبی از شبهای ماه رمضان، نیمهی شعبان، نیمهی رمضان را هم گفتهاند. یا یک شب مخصوص در یکسال معین در حیات رسول خدا بوده که قرآن در آن نازل شده، یا ممکن اسـت هر سال باشد، یا شب قدر بیش از یک شب بوده ولی اختصاص به دورهی پیغمبراکرم داشته، شبی اسـت مخصوص این امت و یا اصلاً بالا رفته اسـت و بالاخره یک شب نامعین اسـت. به قول بَغَوی (22)خداوند این شب را برای امت اسلام مبهم گذارد تا در همهی شبهای رمضان از طمع درک آن به پرستش او تلاش کنند. چنانکه ساعت اجابت را در روز جمعه و صلاة وسطی را در نمازهای پنجگانه پنهان داشته (23) اسـت. شوکانی 45 قول را دربارهی لیلة القدر از احادیث جمع آوری کرده اسـت. (24)پینوشتها:
1. او از بزرگان خوارج بود: ملل و نحل1: 155-169، الاعلام 5: 23.
2. الاتقان نوع 16 الاولی، ایضاً مجمع البیان 10: 518، ابوالفتوح رازی10: 327، کشف الاسرار 10: 564، فتح القدیر 1: 159 و 5: 459، کتاب الاسماء و الصفات بیهقی 236. در مورد جملهی برحسب زمان های نجومی توضیح باید داده شود: چون نزول تدریجی بوده و وحی در زمانها و مکانهای مختلفی پیش آمده، این تدریجی بودن را نجوم نیز میگویند یعنی وقت به وقت و ستاره به ستاره! علت هم این بود که عرب دیون خود را برحسب اوقات نجومی تقسیط میکرد. مثلاً پول یا متاعی که میگرفتند برگرداندن آن را به وقت طلوع ستارهای تا ستارهی دیگر (در منازل ماه یا بروج خورشید) و یا طلوع ستارگان دیگری مانند سهیل، ثریا، شعری و امثال آنها موکول میساختند. پس «برحسب زمانهای نجومی» یعنی برحسب اوقات زمانی.
3. خلاصه و جامع آن را سیوطی نقل میکند. اتقان، نوع 16 الاولی- مراجعه کنید: البرهان 1: 229، مستدرک حاکم 2: 222، فضائل القرآن ابن کثیر6، تفسیر طبری1: 84-86، الدرالمنثور 1: 189.
قرطبی تا آنجا پیش میرود که اجماع را بر آن معتقد اسـت؛ الجامع لاحکام القرآن2: 297 دارالکتب المصریه، و بسیاری از تفاسیر دیگر.
4. خلاصه اینکه این تنزّلات سه گانه به جهت عظمت امر، بزرگداشت و تفخیم پیامبر، تکریم بنی آدم، مبالغه در نفی شک بر قرآن و ازدیاد ایمان بدان و دقت بیشتر آیات در آسمانهاست.
تاریخ قرآن چاپ اول 41-43، اتقان: نوع 16 الاولی، مناهل العرفان1: 36 به بعد، البرهان1: 229، المرشد الوجیز 24، 25.
5. تفسیر الکبیر امام فخر رازی 5 : 85.
6. عبدالرحمن بن اسمعیل (م665) فقیه شافعی و نویسندهی المرشد الوجیز و شارح شاطبیه که در قراءات مشهور اسـت.
7. تفسیر عیاشی1: 80، اصول کافی2: 629، تهذیب الاحکام4: 194.
8. اعتقادات: باب31.
9. برهان1: 229، اتقان1: 148، امام فخر رازی5: 85، الدرالمنثور1: 189.
10. مجمع البیان2: 276.
11. بحارالانوار18: 253-254.
12. تاریخ قرآن زنجانی 10.
13. تفسیر المیزان ذیل آیه 183 تا 185 سورهی بقره و آیهی 115 طه.
14. تفسیر سورهی قدر از استاد مطهری.
15. مجمع البیان2: 276.
16. ابوعمرو عامر بن شراحیل (م109) پانصد تن از صحابه را دیده بود و از علی بن ابی طالب و جابربن عبدالله و زید بن ثابت روایت میکرد.
17. اتقان نوع 16، الاولی.
18. کشاف1: 227.
19. تفسیر کبیر5: 85.
20. مناقب آل ابی طالب1: 150.
21. شرح عقاید صدوق 58.
22. ابوالقاسم عبدالله بن محمد (م317) در حدیث و سنت رجال کتبی دارد.
23. تفسیر بغوی و تفسیر خازن در سورهی قدر.
24. نیل الاوطار4: 272 چاپ عثمان خلیفه.
چگونگی این نزول
نزول آیههای قرآن به مقتضای حکمت عالیه و مناسب حوادث و پیش آمدهایی بود که رخ میداد، گاه حادثهای پیش میآمد که دستوری میطلبید، وقتی هم کسانی پرسشی داشتند که جواب اقتضاء میکرد و یا اساساً تشریع حکمی لازم مینمود، و یا ترغیب مردم به فضایل و نهی از رذایل دربایست بود، و یا به اقتضای حکمتی، حکایتی از انبیای سلف باید سروده میشد. در چنین هنگامی، چند آیه مربوط به یک موضوع یکجا نازل میگشت.راز این نزول
حرکت تاریخی اسلام و تحرکی که در مسلمانها ایجاد کرد و شور و نشاطی که در پیکر جامعهی بشری دمانید، آن روح قوی و پرصلابت مسلمانها، آن ایثار و فداکاریها، آن گذشتها و بذل جانها، همه و همه جریان عظیمی بود که از حرکت و ایمان مسلمین صدر مایه میگرفت و آن حرکت و ایمان اولیه هیچ سرّ و رمزی نداشت جز این نزول تدریجی آیات! رمز و انگیزهی اصلی پیروزی اسلام همین نزول تدریجی بود. هر بار که مصلحتی ایجاب میکرد و مایهی تحرکی برای پیامبر و یارانش لازم مینمود، فرشتهی وحی نازل میشد و جان تازهای بر پیکر اسلام میدمید. جاهلیان دانسته و یا ندانسته، این نزول تدریجی را به ریشخند میگرفتند و کتابی نوشته و مدوّن و یکپارچه طلب میکردند. کتاب نوشته هم البته آیات مقدسهی جامدی میشد که برای تبرّک و تیّمن زینت بخش زندگیهاشان باشد. اما آیات پراکنده که گهگاه نازل میشد بر دل و جان مؤمنان مینشست، سینه به سینه و دست به دست میگشت و مایهی حرکت و نشاط تازهای میشد و همین حرکت و نشاط در نسل بعد و نسلهای بعدتر، همچون ادامهی موج، تداوم مییافت. مایهی قوام و استحکام جامعهی اسلام و تداوم آن روح و نشاط در نسلهای بعدی و اقوام دیگر میگشت. این اسـت راز اصلی این نزول تدریجی. در این تدریجی بودن نزول، جز این، رازها و حکمتهاست که ما از آن دریای بیکران به چند قطرهی نمونه، سخن کوتاه میکنیم. (15)پینوشتها:
1. در روایات نیز اشارههایی به نزول دفعی و یکبارگی کتب پیشین شده اسـت: الدرالمنثور1: 189، تفسیر عیاشی1: 80، مسند احمد 51، 17 شاکر (4: 107حلبی)، تفسیر ابن کثیر 1: 216، الاسماء و الصفات بیهقی 234، اتقان سیوطی1: 152، المرشد الوجیز ابوشامه: 12.
2. الاتقان1: 152 به بعد نوع 16 تذنیب و معترک الاقران فی اعجاز القرآن1: 207.
3. و آیات دیگری (17: 94 و 12: 109 و 7: 144، 145، 150، 154، 171) را نیز به استناد میگیرد.
4. معانی القرآن 2: 267 به بعد.
5. ابوبکر محمد بن حسن اصفهانی از متکلمین و اصولیین مشهور که گفتهاند بیش از یکصد کتاب در معانی قرآن و اصول فقه داشته اسـت (م406) و بدست محمود سبکتکین مسموم شد. الاعلام 6: 313 و انباهالرواة 3: 110.
6. البرهان زرکشی1: 231، اتقان1: 152، معترک الاقران سیوطی2: 206، دارالفکر العربی 1969.
7. سفر خروج34: 27-28.
8. ابوبکر، محمد بن عبدالله (م360) از علمای قرائت و علوم قرآن، دو کتابش المحبر و المفید در قراآت شاذ معروف اسـت. غایة النهایه2: 184. گویا کتاب مصاحف هم داشته که سیوطی از آنجا نقل میکند.
9. اتقان1: 155 به بعد.
10. داستان افک مشهور اسـت که در آن آیات زوجهی رسول خدا از تهمت و افتراء تبرئه گردید.
11. در آیهی «لاَ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ (4: 95)
12. اتقان نوع 16 فرع و نوع 3.
13. در شب عرفه، شب نهم ذی الحجه بوده و یا در لیلةالجن در غار حِراء بوده، اتقان نوع3، ص84.
14. اتقان1: 136 نوع 13 و فتح القدیر 5: 344.
15. تفصیل این قسمت در مناهل العرفان زرقانی1: 46 به بعد دیده شود. ایضاً صحیح بخاری، فضائل القرآن باب6، موجز علوم قرآن، دکتر داود العطار 117-123.
16. رجوع کنید قرآن مجید 3: 176 و 5: 41، 68 و6: 10، 33-35 و 10: 64 و 11: 12، 120 و 12: 110 و 13: 19، 32 و 15: 88، 97-99 و 16: 127، 128 و 18: 6 و 19: 64 و 20: 130 و موارد متعدد دیگر در فهرست مطالب فهارس القرآن از نویسنده.
17. مثلاً 54: 45 و 41: 13 و 46: 35 و 35: 8 و 16: 127 و 26: 3.
18. نماز را در آغاز جبرئیل در غار حراء به پیامبر آموخت (مفتاح کنوز السنة 268/ 1 و طبری و بلاذری). نخست نماز صبح و عصر بود و هر نمازی دو رکعت (مفتاح کنوز 270/ 1) در شب معراج وجوب نمازها تأیید (مفتاح 268/ 1) و به هر حال، پیش از هجرت، نمازهای پنجگانه نازل شده بود. تفصیل را ببینید: سفینة البحار2: 42-50، ادوار فقه1: 73 به بعد.
19. ادوار فقه1: 170 به بعد و 353 به بعد.
این سه مسئله را، کتاب الهی به عنوان امر دقیق و مطلب ظریف توضیح میدهد. آنگاه معلوم میشود هر چه که در دست مردم است روزی آنها نیست. اگر حلال نباشد، روزی نیست. هر چه که در دست انسان است؛ اعم از حلال و حرام، رزق او نخواهد بود. بلکه اگر حلال بود همه آنها هم روزی وی نمیباشد زیرا فقط همان مقداری، که انسان مصرف میکند رزق اوست. آن مقداری که برای نسل آینده ذخیره کرده است و فعلاً انباردار ورثه است، رزق او نیست. چون «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» (2) روزی را خدا اعطا میکند و هرگز مال حرام به خداوند سبحان استناد ندارد و قهراً مال حرام روزی نیست.
اگر کسی از راه ربا، و رشوه و مانند آن چیزی تهیه کرد، روزی او محسوب نمیشود. بلکه، فقط مال حلال میتواند به عنوان روزی محسوب گردد، و راه حلال هم، راهی بسیار ظریف است.کاردان کار ما در کار ماست *** فکر ما در کار ما آزار ماست
هرگز انسان با تقوا؛ خوف و هراس روزی ندارد. انسان اهل دل؛ میداند که خدا این عطش درونی او را، به آن کوثر معرفت سیراب میکند، و اگر کسی بخواهد روزنه دل را از درون، و مجرای گوش شنوا را از بیرون باز کند، از راههای غیب، علوم و معارف که بهترین رزق و ظریفترین روزیهاست نصیبش میشود.
وقتی از معصوم (علیه السلام) سئوال کردند، چرا بعضی از خردمندان، خیلی از روزی برخوردار نیستند؟ فرمود؛ مگر عقل و دانش روزی محسوب نمیشود؟ مگر نه آن است که بهترین روزی؛ علم است؟ مگر نه آن است که؛ یکی از بهترین غذاهای آدمی دانش صحیح است؟
مرحوم فیض در تفسیر آیه: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (15) انسان به غذای خود نگاه کند، از امام باقر (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت علم را از مصادیق طعام دانست و چنین فرمود؛ انسان بنگرد که علمش را از چه کسی میگیرد؟ از چه راهی دانش را تحصیل مینماید؟ با کدام بذر مزرعه دل او سر سبز میشود، و از کدام چشمه آب میگیرد؟
بنابراین، بهترین روزی، همانا روزی علمی خواهد بود و کلید مخزن علم راستین، بدست خدای سبحان است. و راهگشای آن هم، تقوی است. لذا دربارهی افراد وارسته، که آماده پذیرش وحی الهی هستند چنین میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»
(16) آنها که مؤمنند و کار صالح انجام میدهند، دارای مزد بیکرانیاند.
قرآن کریم؛ رسیدن به سعادت را، در پرتو دو رکن میداند. یکی؛ جان پاک؛ که همان حسن فاعلی است. و دیگری؛ عمل صالح که همان حسن فعلی است. اگر روح کسی در اثر اعتقاد صحیح، پاک باشد ولی ایمان و اعتقاد خود را در عمل؛ ظاهر نسازد، و کار خیر انجام ندهد بهرهای از صرف ایمان نمیبرد. چه اینکه اگر روح کسی در اثر کفر و نفاق، تباه شد، از کارهای خیرش در قیامت سودی نمیبرد.
پس حتماً در تحصیل سعادت؛ تحقق این دو پایه لازم است. یکی جان پاک و معتقد؛ یعنی حسن فاعلی، و دیگری عمل صالح و شایسته؛ یعنی حسن فعلی تا از انضمام این دو، انسان به سعادت ابد برسد. ولی در ابتلای به شقاوت، فقدان یکی از آن دو رکن کافی است، و لازم نیست که هر دو پایه از بین برود. زیرا؛ انسان تبهکار، حتماً کیفر میبیند. خواه مسلمان، خواه کافر، چون گر چه از لحاظ خلود در دوزخ بین مسلمان تبهکار و کافر فرق است، ولی در اینکه هر گناهی کیفر دارد، و هر گنهکاری کیفر میبیند بین آنها فرقی نیست.
لذا؛ وقتی مسئله پاداش و بهشت، مطرح است، قرآن دو امر را شرط میداند؛ یکی ایمان و دیگری عمل صالح. ولی هنگامی که مسئله کیفر و عقاب مطرح است، یک امر را شرط میداند و آن سیئه و عمل بد است.
لذا فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» رکن اول، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» - رکن دوم.
«لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» تعبیر به اجر به معنای مزد هم، روی عنایت و لطف الهی است، زیرا انسان؛ برای تکامل خود کار میکند، ولی از خدا مزد میگیرد. این تعبیر، به منظور تشویق است. مثل اینکه؛ انسان به فرزندش میگوید؛ اگر بخوبی درس خواندی، و در امتحان موفق شدی، پاداشی به تو خواهم داد. در حالی که او برای کمال خود درس میخواند ولی پدر عهدهدار تأمین پاداش او میشود.
گرچه این مثال، با ممثل فرق دارد. زیرا بالاخره پدر، از کمال فرزند، طرفی میبندد و لذتی نصیبش میشود؛ زیرا نیازمند است و از این راه مقداری از نیازهای معنوی او برطرف میشود، ولی خدای سبحان بینیاز محض است، لذا؛ نه از ایمان مؤمنان بهره میبرد، و نه از کفر کافران آزرده خواهد شد. «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» (17)
خدای سبحان از کمال احدی طرفی نمیبندد، همه جوامع انسانی مسلمان بشوند، خدا سودی نمیبرد. و همه مردم روی زمین، کافر بشوند، رنجی نمیبیند. بنابراین؛ بین این مثال، و آن ممثل، فرق است، لیکن؛ برای تقریب به ذهن، بیان شد.
خدا میفرماید؛ مؤمنین دارای اجرند، برای خودشان کار کردهاند ولی اجر میگیرند. با اینکه عوض و معوض؛ یعنی توفیق عمل صالح، و پاداش آن هر دو رزق خداست.
«أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» نکته لطفآمیز دیگر، آنکه این پاداش الهی، من و قطع ندارد، دائمی است. زیرا بهشت جاوید، زندگیش جاودانه است. ممنون نیست، مقطوع نیست «عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ» (18) چه اینکه منتی هم بر آنها نهاده نمیشود. از این جهت هم، از آسایش روحی برخوردارند.
و چون قرآن کریم؛ نور است، طرح دعوی بدون برهان بینور است لذا بر دعاوی خود براهین متعددی اقامه میکند. چه اینکه برای ادعای مبدأ و معاد و نبوت، ادله یقین بخش، ارائه مینماید. «قُلْ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ» (19) آیا شما به خدایی کفر میورزید که، کرهی خاک را دوروزه آفرید؟
روز؛ یعنی مرحله و تطور دورهای، نه بیست و چهار ساعت. بلکه در دو دورهی مهم از سیر زمین، آن را ساخت تا به صورت فعلی درآمده است. آیا برای خدای سبحان، انداد وامثال و شرکاء قرار میدهید؟ بجای اینکه از خدای یکتا اطاعت کنید از هوسها و امیال خود، یا از قوانین و مقررات غیر الهی پیروی میکنید؟ خداست که؛ رب و مالک و مدبر همهی عوالم است. شما هم، زیر پوشش تدبیر ربوبی حقید «ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ».
زمین را در دو روز آفرید «وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا» (20) کوههایی ریشهدار؛ که نگهبان و نگهدار زمین است، بر فراز زمین قرار داد، که زمین را از اضطراب و نوسان حفظ کند، و در زمین برکتهای فراوانی قرار داد، تا نیازمندیهای شما را تأمین نماید.
«وَ بَارَکَ فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ» (21) تنظیم بهرهبرداری مواد غذایی از زمین را، در چهار دورهی تحولی (فصول چهارگانه) مقرر نمود و منظور از این چهار روز، چنانچه اشاره شد همانا فصول چهارگانه است، که در طی سال، مواد غذایی از زمین تحصیل میشود، و مراد از آن، احتساب از شش روز کلی آفرینش آسمانها و زمین نمیباشد.
چون در چند جای قرآن، آمده که خداوند آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد، یعنی شش مرحله تطوری. و در سورهی فصلت فرمود؛ زمین را در دو روز آفرید. باز در همین سوره فرمود؛ آسمانها را هم در دو روز آفرید «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ» (22) پس مجموع آسمانها در دو دوره و زمین نیز در دو دوره خلق شدند، و آنچه از مجموع شش دوره تحولی آفرینش کل نظام ماده و حرکت میماند، دو دورهی دیگر است و آن هم برای آفرینش آنچه در بین آسمان و زمین قرار دارد احتساب میشود. و اگر آن چهار روز که مربوط به تقدیر اقوات و مواد غذایی است محسوب گردد جمعاً هشت روز (دوره) میشود نه شش روز، زیرا دو روز برای زمین و دو روز برای آسمانها و چهار روز برای تقدیر غذاها. لذا باید این چهار روز که ظرف تقدیر مواد غذایی است از سنخ شش روز کلی و جامع نباشد.
همانطوری که؛ استاد علامه طباطبائی (رضوانالله تعالی علیه)، فرمودند؛ این چهار روز، ظاهراً فصول چهارگانه است. یعنی؛ خدای سبحان تأمین نیازمندیهای غذایی زمین را در طی چهار فصل مقدر فرمود.پینوشتها
1. بحار ج 70، ص 249.
2. سورهی ذاریات، آیهی 58.
3. سورهی شوری، آیهی 12.
4. سورهی انعام، آیهی 59.
5. سورهی بقره، آیهی 284.
6. سورهی شوری، آیهی 12.
7. سورهی شوری، آیهی 12.
8. نهجالبلاغه فیض حکمت 446.
9. سورهی شوری، آیهی 19.
10. سورهی طلاق، آیات 2 و 3.
11. سورهی اسراء، آیهی 45.
12. من لایحضره الفقیه حدیث 3609.
13. سورهی طه، آیهی 10.
14. سورهی ملک، آیهی 15.
15. سورهی عبس، آیهی 24.
16. سورهی فصلت، آیهی 8.
17. سورهی ابراهیم، آیهی 8.
18. سورهی هود، آیهی 108.
19. سورهی فصلت، آیهی 9.
20. سورهی فصلت، آیهی 10.
21. سورهی فصلت، آیهی 10.
22. سورهی فصلت، آیهی 12.
23. سورهی فصلت، آیهی 10.
24. سورهی الرحمن، آیهی 29.
25. سورهی ابراهیم، آیهی 34.
26. سورهی الرحمن، آیهی 29.
27. مفاتیح الجنان - دعای عرفه.
28. سورهی فصلت، آیهی 11.
29. سورهی نازعات، آیهی 30.
30. سورهی فصلت، آیهی 11.
31. سورهی یس، آیهی 82.
32. سورهی فصلت، آیهی 20.
33. سورهی فصلت، آیهی، 21.
34. سورهی احقاف، آیهی 15.
35. سورهی آل عمران، آیهی 83.
36. سورهی شوری، آیهی 53.
37. سورهی حمد، آیهی 4.