جدول 1- ملاکهای تشخیصی برای بیاشتهایی عصبی
1. ناتوانی در حفظ وزن بهنجار بدن. وزن بدنی کمتر از 85 درصد وزنی اســت که برای سن و وزن مورد انتظار اســت. |
2. ترس و وحشت شدید از چاقی و به دستآوردن اضافه وزن. |
3. اختلال در ادراکات و تصورات شکل بدنی و وزن بدنی. تصور بدنی مرتبط با عزتنفس اســت. |
4. فقدان حداقل سه چرخهی قاعدگی متواتر بهنجار بدون استفاده از دارو. |
منبع: انجمن روانپزشکان آمریکا (2000)
همانند اختلال پرخوری، افرادی که از بیاشتهایی عصبی رنج میبرند نیز تصور بدنی نادرستی از خود دارند و اندازهی بدن خود را بیشتر از آنچه واقعیت دارد، ادراک میکنند. این افراد از اضافه وزن خود بشدت میترسند و نمیتوانند وزن خود را در دامنهی بهنجاری حفظ کنند. در واقع، حتی وقتی که وزن آنان کاهش مییابد، بازهم ترس از اضافهوزن همچنان ادامه دارد.پینوشت:
1. obesity, Fitness & wellness week
منبع مقاله :مصرف الکل
الکل، مادهی ترجیحی بیشتر نوجوانان و جوانان اسـت. برخی کودکان اولین بار در 10 سالگی شروع به نوشیدن الکل میکنند. بر اساس گزارش استرالیایی، میانگین سن شروع استفاده از الکل در مورد افراد 16 سالهای که مشروب میخوردند، در پسران 10 سال و 6 ماه و در دختران 12 سال و یک ماه اسـت (ویلکز و کالان (7)، 1990). در پژوهشی عادات نوشیدن حدود 20/000 نوجوان استرالیایی بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان مصرف الکل همراه با سن افزایش مییابد، به طوریکه حدود 90 درصد نوجوانان 17 ساله گزارش کردند که در گذشته الکل مصرف کردهاند و نزدیک به 50 درصد نوجوانان 16 ساله گزارش کردند که الکل را به صورت منظم مصرف کردهاند.تفاوتهای بین فرهنگی
ویلکز و همکاران (1985) به بعضی روندهای بینفرهنگی در الگوی نوشیدن مشروب توسط نوجوانان اشاره کردند. آنها در پژوهشی نگرشهای نوجوانان را در استرالیا، آمریکا و گینهی نو مورد مقایسه قرار دادند. نتایج نشان داد که مصرف الکل سطح خوشحالی، لذت، قابلیت اجتماعی و آرامش را در این نوجوانان افزایش میداد. تعداد بسیار کمی از این نوجوانان گزارش کردند که به دلیل دوستداشتن مزهی مشروب یا به دلیل پیداکردن دوستان جدید مشروب میخورند (جدول 1). نوجوانان متعلق به گینه، بیشتر از نوجوانان آمریکایی و استرالیایی به مضرات مالی، اقتصادی و مشکلات خانوادگی که در اثر مشروبخواری پیش میآید، اشاره کردند. آنها اعتقاد داشتند که استفاده از الکل و مشروب منجر به ایجاد دردسر، درگیری و دعوا میشود. اما موجوانان استرالیایی و آمریکایی بیشتر به آثار جانبی فیزیکی مشروبخواری مانند اعتیاد، تهوع و استفراغ و کلافهبودن اشاره کردند و بیشتر نگران خطرهای ناشی از تصادفات با ماشین و موتور به دلیل مشروبخواری بودند.جدول 1- نگرش گروههای فرهنگی مختلف در مورد مصرف الکل
فواید |
درصد در آمریکا |
درصد در استرالیا |
درصد در گینهی نو |
خوشحالی و لذت |
29/5 |
28/5 |
43 |
اجتماعیبودن |
22 |
19/5 |
43 |
آرامش یافتن |
3/5 |
26/5 |
45/5 |
فرار یا فراموشی از مشکلات |
14/5 |
43 |
29/5 |
پیداکردن دوستان جدید |
14/5 |
5 |
5 |
کاهش ممنوعات |
12 |
8 |
6 |
مزهی خوب |
4 |
14 |
1 |
اضافهشدن وزن |
9/5 |
0/5 |
0 |
مضرات |
درصد در آمریکا |
درصد در استرالیا |
درصد در گینهی نو |
هزینههای مالی و اقتصادی |
36/5 |
4 |
14 |
مشکلات خانوادگی |
32 |
7/5 |
9/5 |
ابتلا به بیماریهای کلی در طول زمان |
12 |
14 |
20 |
تصادف با ماشین |
12/5 |
9/5 |
25/5 |
علت پیشآمدن مشکلات کلی |
16/5 |
9/5 |
9/5 |
بحث، درگیری و قتل |
18/5 |
4/5 |
5 |
مشکلات روحی- روانی |
9/5 |
6 |
5/5 |
کلافهبودن |
0/5 |
8 |
15 |
اعتیاد |
0/5 |
14 |
15 |
استفراغ و تهوع |
4 |
15/5 |
11 |
از دستدادن کنترل |
15 |
12/5 |
7/5 |
منبع: برگرفته از ویلکز و کالان، 1990
مصرف سیگار
بعضی صاحبنظران معتقدند الگوهای مصرف سیگار توسط بزرگسالان به طور منطقی در حدود 15 سالگی تغییر میکند. در حالی که در حدود 83 درصد پسران 9 ساله، فکر میکنند که نباید سیگار بکشند، اما فقط 62 درصد پسران 15 ساله دارای این طرز فکر هستند. این درصدها در مورد دختران نوجوان به ترتیب برابر با 89 و 55 درصد اسـت. در حدود 14 درصد نوجوانان 14 تا 19 ساله فکر میکنند دانستن اینکه فرد بداند چگونه سیگار بکشد، بسیار مهم اسـت. در حدود 15 درصد آنها نیز فکر میکنند که سیگارکشیدن کار خطرناکی نیست. در حدود 10 درصد آنها اعتقاد دارند که سیگارکشیدن خیلی خطرناک اسـت (گزارش مرکز سلامت استرالیا، 1990).جدول 2- مضرات و فواید ادراکشده برای مصرف سیگار توسط نوجوانان
مضرات |
فواید |
خلاف قانون بودن |
دختران، پسرانی را که سیگار میکشند دوست دارند |
منبع: برگرفته از اوربرگ و رابینز (14)
تفاوتهای بین فرهنگی
سیلبریزین، نواک و شانپفلاک (1994)، تفاوتهای فرهنگی موجود در سیگارکشیدن نوجوانان المانی و لهستانی را بررسی کردند. بنابر شواهد و مدارک آنها، نوجوانان و جوانان لهستانی کمتر از جوانان آلمانی سیگار میکشند. در میان هر دو گروه، دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی بالای شهر، کمتر از دانشجویان و دانشآموزان دبیرستانی پایین شهر سیگار میکشند. همچنین آنها دریافتند که بهترین پیشبینی کنندهی رفتار سیگار کشیدن برای هر دو گروه فرهنگی، میزان عزتنفس آنان اسـت و این عامل اهمیت فوقالعادهای در زمانهای مختلف برای هر دو گروه فرهنگی دارد. در نمونهی آلمانی، عزتنفس در نوجوانی اهمیت فوقالعادهای داشت و مصرف سیگار بیشتر بود.مصرف سایر مواد مخدر و داروها
صاحبنظران معتقدند مصرف داروهایی مانند کوکائین، هروئین و ماریجوانا، بسیار کمتر از مصرف الکل و کشیدن سیگار اسـت (سویشر (15). استفاده از داروهایی چون کوکائین، به دلیل تأثیرات شدید روانی اجتماعی و روانشناختی، بسیار خطرناک اسـت. مصرف طولانیمدت این ماده منجر به واکنشهای پارانویاگونه، حالات شیدایی- افسردگی شدید یا حالات ترس میشود (سولیوان و تامپسون (16)، 1994). مصرف هروئین ضربان قلب را سرعت میبخشد، اما استفادهی درونوریدی از آن خطر ابتلا به ویروس و عفونت ایدز را پیش میآورد.پینوشتها:
1. kandel
2. Yamaguchi & Chen
3. Obesity, Fitness & wellnessweek
4. sitmulants
5. opiates
6. hallucingens
7. Wilks & Callan
8. Zeitlin & Swadi
9. Werner & Greene
10. Scott
11. Slibereisen, Noak & Schonpflug
12. Swahn
13. Horn
14. Urberg & Robbins
15. Swisher
آثار کوتاهمدت مصرف متامفتامین چیست؟
این مادهی محرک، بسیار قوی اســت و حتی مصرف مقادیر کم آن میتواند سبب بیدارماندن (بیخوابی)، افزایش فعالیت و کاهش اشتها شود. به دنبال تدخین یا تزریق این ماده، حالت کوتاه و شدیدی از سرخوشی عمیق به وجود میآید، اما مصرف آن به صورت خوراکی یا کشیدن در بینی حالت خوشی بلندمدتی را به وجود میآورد که ممکن اســت تا نیمی از روز ادامه یابد. اما باید بدانید که هر دو وضعیت (سرخوشی کوتاهمدت و سرخوشی طولانی)، ناشی از رهاشدن و افزایش بسیار زیاد یک مادهی شیمیایی و انتقالدهندهی امواج عصبی در مغز اســت که دوپامین نام دارد.آثار بلندمدت مصرف متامفتامین چیست؟
اولین اثر بلندمدت مصرف متافتامین، وابستگی و اعتیاد اســت، به گونهای که فرد مصرفکننده، اجباری درونی برای مصرف مکرر متامفتامین در خود احساس میکند که ممکن اســت با تغییراتی در اعمال مغز، نیز بافت ملکولی آن، همراه باشد. علاوه بر وابستگی، سایر عوارض بلندمدت متامفتامین شامل رفتار پرخاشگرانه، اضطراب، اغتشاش و آشفتگی ذهنی و بیخوابی اســت. علاوه بر این، فرد مصرفکننده، ممکن اســت رفتارهایی حاکی از جنون (روانپریشی) از خود نشان دهد، مانند سوءظن و بدگمانی شدید و توهمات شنوایی، بینظمی و اختلال در خلق و بروز توهم (برای مثال احساس حرکت حشرات روی پوست). بدگمانی و سوءظن فرد مصرفکننده در مواقعی ممکن اســت به اقدام خودکشی بینجامد.عوارض جسمی ناشی از مصرف متامفتامین چیست؟
مصرف این ماده میتواند سبب بروز مشکلات متعددی شود که عبارتند از: افزایش ضربان قلب، ضربان نامنظم قلب، افزایش فشار خون و صدمه دیدن رگهای مغزی ناشی از سکتهی مغزی، افزایش دمای بدن و تشنج، که با مصرف مقادیر زیاد این ماده به وجود میآید و اگر بلافاصله درمان نشود، ممکن اســت به مرگ منجر شود.ارتباط مصرف متامفتامین و هپاتیت B و C
افزایش احتمال ابتلا به ویروس HIV و هپاتیت B و C، از پیامدهای افزایش مصرف متامفتامین اســت، بویژه در افرادی که متامفتامین را تزریق یا از سرنگ مشترک استفاده میکنند. تحقیقات نشان میدهد که مصرف متامفتامین و سایر مواد محرک در کوتاهمدت، برخلاف تریاک، سبب افزایش میل جنسی میشود، ولی تداوم مصرف آن به کاهش میل جنسی بویژه در مردان منجر میشود. در عین حال مصرف این ماده و نیز رفتارهای جنسی پرخطر احتمال ابتلا به ویروس HIV و بیماری ایدز را افزایش میدهد (پیام مشاور، 1385).پینوشت:
1. glass
منبع مقاله :شروع مصرف دارو و مواد
در این قسمت، مطالعات تحقیقیای مطرح میشوند که فرآیند شروع مصرف مواد را در نوجوانان بررسی کردهاند. این تحقیقات را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: یکی عوامل ژنتیکی و دیگری عوامل روانی اجتماعی خاص.زمینههای ژنتیکی
بحث اصلی در این مورد این اسـت که بعضی نوجوانان زمینههای ژنتیکی برای مصرف مواد دارند، با این حال، بعضی صاحبنظران معتقدند وراثت و ویژگیهای ژنتیکی با عوامل محیطی خاصی در تعامل قرار میگیرند و منجر به مصرف مواد میشوند. محققان به منظور بررسی این علل مختلف به مطالعهی دوقلوهای همسان، خواهر و برادرهای ناتنی و فرزندخواندهها میپردازند.پیشبینیکنندههای روانی اجتماعی
عوامل روانی اجتماعی مختلفی در شروع مصرف مواد مخدر و داروها نقش دارند. این عوامل عبارتند از: مصرف مواد توسط همسالان و والدین، آسیبهای اجتماعی والدین، عزتنفس ضعیف، تنیدگیها و فقدان تأیید اجتماعی (گرین، 1979؛ مارلات (3) و همکاران، 1988).نظام همسالان
همانطور که مشاهده میشود، عوامل روانی اجتماعی مختلفی مانند عوامل بیولوژیکی، بین فردی، درونفردی و فرهنگی اجتماعی در مصرف مواد نقش دارند. با این حال، در مورد یک فرد خاص، برخی عوامل تأثیر بیشتری از سایر عوامل دارند و ممکن اسـت برخی از حوزهها در برخی از مراحل مصرف مواد مهمتر باشند.عوامل زیستشناختی و شخصیتی
در سالهای اخیر موضوعی که بسیار مورد توجه قرار گرفته این اسـت که آیا نشانههای زیستشناختیای وجود دارند که بتوانند افراد الکلی را از افراد غیرالکلی جدا کنند. بعضی معتقدند افراد الکلی در مقایسه با افراد غیرالکلی فعالیت پلاکت کمتری در مونوامین اکسیداز (8) خود دارند (مزیچ (9) و همکاران، 1994). در واقع، فعالیت مونوامین اکسیداز با صفات شخصیتی خاصی مرتبط اسـت (مانند هیجانطلبی) که ممکن اسـت نشاندهندهی این واقعیت باشد که عوامل زیستشناختی در رابطهی بین مصرف الکل و شخصیت نقش دارند.ادامهیافتن مصرف مواد
در این بخش به طور مختصر به تحقیقاتی اشاره میشود که رابطهی بین مصرف مواد و عوامل اجتماعی روانی خاصی را ارزیابی کردهاند. همپوشیهای زیادی بین نظریههای شروع مصرف مواد و ادامهی مصرف مواد وجود دارد.تأثیر مواد مخدر و داروهای روانگردان
میدانیم که افراد نسبت به یک داروی خاص تحمل دارویی پیدا میکنند. به عبارت دیگر، سلولهای عصبی درون مغز، به مرور زمان به حضور یک دارو سازگار میشوند و در نتیجه اجازهی عملکرد طبیعی را میدهند. به این موضوع تحمل دارویی گفته میشود. با کنارگذاشتن مصرف دارو یا کاهش آن، عملکرد و کارکرد مغز تحتتأثیر قرار میگیرد و به نیاز به مصرف دارو میانجامد. برای مثال، کوکائین بسرعت توسط کبد سوخت و ساز شده و به کاهش افسردگی منجر میشود و این با افت سطح کوکائین خون رابطه دارد. در نتیجه، مصرفکننده برای اینکه باز هم افسردگی خود را تسکین دهد، به طرف کوکائین کشیده میشود.عوامل روانی اجتماعی
عوامل شخصیتی و نگرشی نیز با مصرف مواد رابطه دارند. این عوامل شامل انگیزههای شخصی، عزتنفس اندک، تکانشیبودن، هیجانطلبی، نگرشهای منفی نسبت به نمادهای قدرت، افسردگی زیاد، تعهد و مسئولیتپذیری کم و نافرمانی هستند.پینوشتها:
1. Adityanjee & Murray
2. Electroence phalography (EEG)
3. Marlatt
4. Clarck
5. Brook
6. Pilgrim, Abbey & Kershaw
7. Flannery
8. Monoamine Oxidase (MAO)
9. Mezzich
10. Ho
11. Marlatt
12. Searight
خطرهای بزهکاری
بزهکاری، هم برای جامعه و هم برای افرادی که درگیر آن میشوند، خطرهایی را به دنبال دارد. یکی از این خطرها، پناهگاهیشدن به اشکال مختلف در نهادها و سازمانهای امن و تسهیلات اجتماعی مانند مراکز بازداشتگاهی، مدارس کارآموزی و آموزشی، پناهگاهها، خوابگاهها و مراکز تشخیصی و زندانهاست. بعضی جوانان به این دلیل ساکن پناهگاهها میشوند که قبلاً مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند یا با دیگران درگیر شدهاند، اما بیشتر آنها به دلیل جرایم و قانونشکنیهای مختلف دستگیر و نگهداری میشوند. هزینهی این تسهیلات، به طور کلی در حدود 2/8 بیلیون دلار در سال 1989 برآورد شده اســت. به این هزینهها باید هزینهی زندانها و هزینههایی را که صرف نگهداری نوجوانان و جوانان بزهکار در کانونهای اصلاح و تربیت میشود نیز افزود.شیوع و میزان بروز بزهکاری
شیوع بزهکرای برابر اســت با تعدادی از نوجوانان جامعه که طی دورهی زمانی خاصی در رفتارهای بزهکارانه درگیر میشوند (در طول دوران زندگی، یک سال، یک ماه و غیره).بزهکاری و ویژگیهای جمعیتشناخت اجتماعی
سن و جنسیت، از همبستههای مهم قانونشکنی و بزهکاری به شمار میروند. اگرچه ممکن اســت روابط بین این عوامل و خلافکاری تا حدودی وابسته به نوع قانونشکنی باشد، اما واقعیت این اســت که نوجوانان، بویژه پسران، بشدت در جرایم درگیر میشوند. میزان قانونشکنی تا حدودی در افراد ساکن در شهرها و نواحی صنعتی بیشتر اســت.سن
آمار ملی آمریکا در سال 1992، نشان میدهد که میزان توقیفشدن به دلیل قانونشکنی در افراد 15 تا 18 ساله در بالاترین سطح اســت و در 16 سالگی به اوج خود میرسد (ادارهی فدرال مطالعات و بررسیها، 1993). آمارهای مربوط به قانونشکنیهای توأم با جرایم نشان میدهد که میزان قانونشکنی در سالهای اول نوجوانی افزایش مییابد (15 تا 17 سالگی)، در سالهای آخر نوجوانی در سطح متوسطی باقی میماند و پس از آن کاهش مییابد، این پدیده هم در مورد دختران و هم در مورد پسران صدق میکند (فارینگتون (6)، 1987).جنسیت
پسران گروههای سنی مختلف قانونشکنی میکنند و بیشتر این قانونشکنیها همراه با جرایماند. تحقیقی که روی پسران و دخترانی که در سال 1985 در فیلادلفیا به دنیا آمده بودند انجام گرفت، نشان داد 33 درصد پسران و 14 درصد دختران قبل از 18 سالگی حداقل یکبار توسط پلیس دستگیر میشوند (ترسی، ولفگانگ و فیجلو (7)، 1985). میزان تفاوتهای جنسی تاحدودی وابسته به عواملی مانند قانونشکنی، سن و نژاد اســت. احتمالاً میزان بروز جرایم جدیتری مانند دزدی و سرقت در پسران در بیشترین حد خود اســت. از اینرو میزان توقیف دختران برابر با 24 درصد کل توقیفهاست و میزان دستگیری به دلیل قانونشکنیهایی مانند سرقت، جعل اسناد و مدارک، خیلی کمتر و برابر با 7 درصد از کل توقیفهاست. به نظر میرسد میزان این جرایم در پسران در سالهای نوجوانی و سالهای اولیهی بزرگسالی در بیشترین حد اســت (ادارهی فدرال مطالعات (8)، 1993).سکونت در شهرهای بزرگ و صنعتی
محل اقامت، یکی از همبستههای مهم دیگر بزهکاری اســت. پژوهشها نشان دادهاند که میزان قربانیهای ناشی از قتل و خودکشی ناشی از جرایم مختلف در شهرهای بزرگ، بویژه در پایتخت، بیشتر از حومهی شهرها و شهرهای کوچک اســت (باستیان (9)، 1993). مطالعهی ملی جوانان نشان میدهد که ساکنان شهرها بیشتر دست به جرایم میزنند. در سال 1976، نمونهای متشکل از 26/4 درصد جوانان شهری و 15/9 درصد جوانان روستایی پرسشنامههایی را در مورد قانونشکنیهایی که طی سال قبل داشتند، پرکردند. نتایج نشان داد که میزان قانونشکنی در نوجوانان شهری سالیانه 6/9 درصد و در نوجوانان روستایی 3/2 درصد بود. رابطهی بین سکونت در شهر و بزهکاری توسط دادههایی که از ادارهی پلیس به دست میآیند نیز تأیید شده اســت.روندهای زمانی
در سالهای جنگ جهانی دوم، میزان جرایم در بیشتر کشورها افزایش چشمگیری داشت که دادههای آن قابل دسترساند. بررسی و مطالعهی تاریخچهی روندهای جرایم نشان میدهد که میزان جرایم در کشورهای صنعتی به صورت منحنی U شکل اســت که در سالهای دههی 1800 و اوایل دههی 1900 کاهش و در سالهای بعد افزایش یافته اســت (لان (10)، 1992). آمارهای اداری و دادههای مربوط به قربانیها، نشان میدهد که سطح جرایم در سالهای دههی 1970 و اوایل دههی 1980 به اوج خود رسیده اســت. افزایش کلی میزان جرایم از اواسط قرن نوزدهم به بعد تا حد زیادی به تغییر ساختار سنتی جامعه نسبت داده میشود.پیشگیری
از نظر سنتی، پیشگیری به صورت فعالیتهایی تعریف میشود که منجر به توقف، کاهش یا ثابتماندن میزان ارتکاب به جرم و رفتارهای بزهکارانه میشود. درمان نیز عبارت اســت از فعالیتهایی که به کاهش فراوانی و شدت رفتارهای بزهکارانهای که تاکنون انجام میگرفته اســت، کمک میکند. تمایز قائلشدن بین پیشگیری از بزهکارشدن فرد و کاهش رفتارهای بزهکارانه در میان بزهکاران به صورت ایدهآل بسیار ظریف، دقیق و مشکل اســت. از اینرو بهتر اســت هر تلاشی را که برای جلوگیری از ازدیاد و فراوانی و شدت بزهکاری در طول پیوستار بزهکاری صورت میگیرد، پیشگیری از بزهکاری بنامیم. در ادامه، عوامل زمینهساز بزهکاری و راهبردهایی که به کاهش آن کمک میکنند، بررسی میشوند.پینوشتها:
1. deliquency
2. Maguire
3. Lindgren
4. Kennedy & Baron
5. Elliot, Huizinga & Menard
6. Farrington
7. Tracy, Wolfgang & Figlio
8. Federal Bureau of Investigation
9. Bastian
10. Lane
برنامههای کمکرسانی به دانشآموزان
اگرچه این برنامهها رایجترین برنامههای مدرسهمدارند، اما به خوبی مورد ارزشیابی قرار نگرفتهاند. این برنامهها بر ارائهی مداخلههای اولیه به دانشآموزانی که مواد مخدر مصرف میکنند، تأکید دارند. این مداخلهها شامل راهبردهای درمانی مانند فراهمساختن حمایت اجتماعی و افزایش مهارتها و ظرفیتهای فرد برای مقابله با دامنهای از مشکلات زندگی اسـت. وجه مشترک مهم این برنامه، درگیرکردن همسالانی اسـت که اغلب نقش فعالی در این برنامهها دارند. نقش همسالان شامل مدیریت و حل بحران، تسهیلکنندهی گروههای کوچک و عاملهای ارجاعدهنده اسـت. به طور معمول در این برنامهها از بزرگسالان هم به عنوان مشاور و تسهیلکننده استفاده میشود. این برنامهها شامل فعالیتهایی مانند مشاورهی گروهی برای نوجوانان دارای والدین مشکلدار، مشاورهی فردی برای دانشآموزانی که الکل یا مواد مصرف میکنند، مشاورهی فردی و گروهی برای نوجوانانی که پیشرفت تحصیلی ضعیفی دارند و در معرض خطر مصرف مواد قرار دارند و آموزش خانوادهها برای برآوردهکردن نیازهای فرزندانشان اسـت. تحقیقات زیادی در مورد کارایی این برنامهها صورت نگرفته، اما نتایج برخی پژوهشها نشاندهندهی کارایی این برنامههاست (کلاینمن (1) و همکاران، 1992؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996).کلینیکها یا مراکز مشاورهی مدارس
دربارهی مداخلههای گروهی مانند برنامههای همیاری دانشآموزان مشکلاتی وجود دارد. نگرانی اصلی این اسـت که احتمالاً در گروه درمانی، افرادی که مشکل کمی دارند، در عمل با برقراری ارتباط با افرادی که مشکلات زیادی دارند، به طرف مصرف مواد کشیده شوند. راهحل دیگر این مشکل، طراحی راهبردهای خدمات مراقبتی انفرادی اسـت. خدمات اجتماعی مختلفی در مدارس ارائه میشوند که ممکن اسـت به طور مستقیم یا غیرمستقیم مشکل مصرف مواد را حل کنند.برنامههای خانوادگی
در سالهای اخیر محققان به بررسی درمان اعتیاد با استفاده از برنامههایی علاقهمند شدهاند که والدین در آنها فعالانه درگیر میشوند. برای مثال برای (1988، به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996) از برنامههایی که شامل خانوادهدرمانی برای تشخیص دانشآموزان در معرض خطر زیاد بودند، گزارشی ارائه کرده اسـت. نوجوانانی که در این برنامههای خانوادهدرمانی شرکت کرده بودند، در مقایسه با آنهایی که فقط مداخلههای مبتنی بر مدرسه را دریافت کرده بودند و معلم از راهبردهای تقویت رفتاری برای آنان استفاده کرده بود؛ نمرههای تحصیلی بهتری دریافت کردند. همچنین مشاهده شد که نوجوانان شرکتکننده در خانوادهدرمانی رفتاری توانسته بودند مقدار مصرف مواد مخدر را در سطحی ثابت و بدون افزایش نگاه دارند، در حالی که نوجوانان گروه کنترل مقدار مصرف مواد خود را طی این دوره افزایش داده بودند. مطالعات موردی هم نشاندهندهی تأثیر خانوادهدرمانی در کاهش مصرف مواد اسـت. در این مطالعات به والدین آموزش میدهند با مشکلاتی که سبب افزایش تمایل نوجوانان به مصرف مواد میشود و با بحرانهای مختلف با استفاده از روش حل مسئله برخورد کنند.برنامههای دوازدهمرحلهای
بسیاری از رویکردهای درمانی از راهبردهای درمانی ویژهی بزرگسالان برای نوجوانان نیز استفاده میکنند. یکی از رایجترین این رویکردها، برنامههای دوازدهمرحلهای اسـت که بعد از برنامههای ناشناسهای الکلی و ناشناسهای مصرفکنندهی مواد طراحی شده اسـت. دو بُعد مهم این برنامه، یکی مربوط به فلسفهی دارابودن 12 مرحله و دیگری مربوط به شکل ملاقات اسـت که شامل راهبرد کلی برای حمایت اجتماعی اسـت.درمان شبانهروزی
در بعضی برنامهها باید نوجوانان معتاد به مواد مخدر از خانوادهی خود و محیط زندگی روزانهاش جدا شود و در محلی که دارای تسهیلات درمانی خاصی اسـت، به طور شبانهروزی سکونت کند. بیشتر این برنامهها برای نوجوانان و جوانان طراحی شدهاند. دو نوع رایج از این برنامهها وجود دارد؛ نخستین مورد، بیمارستان یا مرکز تسهیلات درمانی اسـت که در وهلهی اول شروع به سمزدایی میکند و سپس برای فرد جلسات درمانی انفرادی یا گروهی تدارک میبیند. در این نوع برنامهها، تأکید زیادی به آموزش برای ترک اعتیاد میشود. به دلیل پرهزینهبودن این برنامهها، نمیتوان پیشبینی کرد که آیا این برنامهها در اینده هم تداوم خواهند داشت یا نه؛ دومین نوع برنامه، به «جامعهدرمانی» مشهور اسـت. به طور معمول، هدف این برنامه جامعهپذیری مجدد و کامل فرد اسـت. در این برنامه توجه کمی به موضوعهای روانشناختی خاص مصرف مواد میشود، ولی در عوض فرد فرایندی را طی میکند تا بتواند مهارتهای شخصی و اجتماعی لازم برای کارکردن به عنوان یک فرد طبیعی جامعه را کسب کند. این برنامه شامل نظارت و بازرسی شدیدی اسـت و اعطای آزادی فقط زمانی امکانپذیر اسـت که فرد رفتارهای همراه با مسئولیت و تعهد از خود نشان بدهد. جوامع درمانی ممکن اسـت فقط افرادی را بپذیرند که در زمان معرفیشدن پاکاند و از مواد مخدر استفاده نمیکنند. کارایی و تأثیر این برنامهها تا حدودی ارزیابی شده اسـت. در پژوهشی که بدین منظور انجام شد، اطلاعات به دستآمده نشاندهندهی تأثیر خاصی نبودند (هستر و میلر (3)، 1988).چگونه از مصرف مواد جلوگیری کنیم؟
بسیاری از نوجوانها، ممکن اسـت گاه از طرف دوستانشان برای مصرف مواد مخدر تحت فشار قرار بگیرند. در این وضعیت، آنها باید تصمیم بگیرند که از این مواد استفاده کنند یا نه. اگرچه اتخاذ این تصمیم با آنهاست، اما شما حتماً باید پیشاپیش کاری کنید که آنها از خطر واقعی داروهای روانگردان حتی در حد امتحان کردن، اطلاع پیدا کند. بله، اگرچه این داروها به ظاهر میتوانند راهی برای گریز از فشارهای دورهی نوجوانی باشند، اما هر کسی باید مشکلات اجتنابناپذیر دورهی رشد را تجربه کند تا بتواند فردی بالغ، رشدیافته و مسئول شود و مواد مخدر، مانع این تجربه نشوند. داروها از طریق ایجاد مسائل مختلف، از انزوای اجتماعی گرفته تا کاهش انگیزه، فرایند رشد را حتی از آنچه هست، مشکلتر و پیچیدهتر میکنند. به طور کلی، آنچه اهمیت دارد، این اسـت که قبل از آنکه داروها مشکلی ایجاد کنند، کاری کنید. از طریق اقدامهای زیر این احتمال را افزایش میدهید که وقتی به نوجوان شما دارو تعارف شود، او بگوید "نه".چگونه باید مصرف دارو را ترک کرد؟
اگر فهمیدید که نوجوانتان به داروها یا الکل معتاد اسـت، ممکن اسـت پذیرش این مسئله برای شما مشکل باشد. تعدادی از پدر و مادرها، حتی وقتی که نشانهها، بشدت نشاندهندهی وجود این مسئلهاند، آنها را انکار میکنند و نادیده میگیرند و این وضعیت اغلب مدتها ادامه مییابد. اما تشخیص فوری اعتیاد، ضرورت دارد. از هر چهارنفری که به مراحل پیشرفتهی اعتیاد میرسند، یعنی به طور فعال در جست و جوی مواد برمیآیند و گرفتار آنها میشوند، سه نفر هرگز بهبودی کامل و موفقیتآمیزی پیدا نمیکنند. بنابراین، مشورت و درمان بموقع حیاتی اسـت.پینوشتها:
1. Kleinman
2. Brindis
3. Hester & Miller
موقعیتهای درمانی:
در درمان مؤسسهای برخلاف درمان مبتنی بر جامعه (جامعهمدار)، خدمات درمانی وابسته به مؤسسات، سازمانها و نهادهایی مانند مدارس و آموزشگاهها، بیمارستانها، مراکز بازداشتگاهی، کانونهای اصلاح و تربیت و پادگان آموزشی اســت و در آنجا ارائه میشود. چنین خدماتی از نظر نوع (برای مثال درمان انفرادی یا گروهی، آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش تحصیلی یا شغلی) و رویکرد نظری که درمان بر آن مبتنی اســت، بسیار متفاوتاند. چند تحقیق محدود در مورد ارزیابی کارایی درمان اصلاحی سازمانی یا مؤسسهای وجود دارد. ایزو و راس (1) (1990؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996). فراتحلیلی را روی 46 مطالعه انجام دادند. آنها دریافتند که موقعیتهای درمانی، متغیر مهمی در کارایی یک برنامه به شمار میروند و کارآمدترین و مؤثرترین برنامههای درمانی در موقعیتهای اجتماعی انجام شدهاند تا در موقعیتهای مؤسسهای و سازمانی.شیوههای درمانی
بیشتر درمانها را میتوان هم در موقعیتهای مؤسسهای و سازمانی و هم در موقعیتهای اجتماعمدار به کار برد. اگرچه موقعیت درمان یکی از مهمترین علل کارایی و تأثیر یک درمان خاص اســت، اما پرداختن به کارایی و تأثیر شیوههای درمانی مختلف، ارزشمندتر اســت.کارایی رویکردهای مختلف درمانی
درمان روانپویشی
درمان روانپویشی، یکی از اشکال رایج درمان بویژه در موقعیتهای شبانهروزی اســت، اما کارایی آن برای نوجوانان و جوانانی که مرتکب جرم شدهاند، اثبات نشده اســت. نتایج بعضی تحقیقات نشان دادهاند که گروهدرمانی و درمان انفرادی در موقعیتهای شبانهروزی اثر کمی بر کاهش تکرار جرم توسط نوجوانان خلافکار دارد (مولوی (4) و همکاران، 1993؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996). نتایج بعضی پژوهشها نیز نشاندهندهی نقش مؤثر درمان روانپویشی در کاهش تکرار جرم هم در موقعیتهای مؤسسهای و هم در موقعیتهای اجتماعی اســت (دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996).رویکردهای شناختی- رفتاری
درمانهای دارای جهتگیریهای شناختی- رفتاری که متمرکز بر نواقص موجود در مهارتهای شناختیاند، بیشترین موفقیت را در کاهش تکرار جرم داشتهاند. این برنامهها را در وهلهی اول میتوان به جهتگیریهای رفتاری و جهتگیریهای شناختی تقسیم کرد.برنامههای تحصیلی، شغلی و مهارتهای زندگی
نتایج فراتحلیل گرت (1985)، نشاندهندهی تأثیر مثبت برنامههای تحصیلی اســت. در یکی از این برنامهها، برای تقویت دستیابی به اهداف تحصیلی، از شیوههای اصلاح رفتار استفاده شد. نوجوانان شرکتکننده در این برنامه هنگام انجام موفقیتآمیز مؤلفهها و عناصر موجود در برنامه، با دریافت نمره تشویق میشدند. نوجوانان در آزمونهای استاندارد بسرعت بهبود یافتند و در مدت یک سال تکرار جرم در آنان کاهش پیدا کرد.پینوشتها:
1. Izzo & Ross
2. Whitehead & Lab
3. Andrews
4. Mulvey
5. Lipsey
6. Geismar & wood
7. Gordon & Arbuthnot
8. Garrett
عزت نفس ضعیف
نتایج تحقیقات مختلف نشان میدهد افرادی که کمتر میتوانند خود را کنترل کنند (صفات و ویژگیهایی مانند لجبازی، کنترل کم بر تکانهها و پرخاشگری)، بیشتر در معرض خطر رفتارهای مشکلآفرین بعدی از جمله بزهکاری قرار دارند. این ویژگیها چه در سالهای اولیهی کودکی یعنی 3 یا 4 سالگی اندازهگیری و سنجیده شوند (بلوک، بلوک و کیز (1)، 1998)، چه در سال اول دبستان، چه در سالهای کودکی میانی یعنی در 7 تا 11 سالگی (شدلر و بلاک (2)، 1990)، چه در سالهای اولیهی نوجوانی یعنی کلاس سوم راهنمایی یا اول دبیرستان (اسمیت و فوگ (3)، 1978) و چه در اواخر نوجوانی یعنی کلاس سوم دبیرستان (کانجر و میلر (4)، 1966)، پیشبینیکنندهی خوبی برای رفتارهای مشکلآفرین بعدی هستند. در واقع، بر اساس ویژگیهای شخصیتی، میتوان دامنهی وسیعی از رفتارهای مشکلآفرین را پیشبینی کرد (مانند سوءمصرف دارویی، بزهکاری، ترکتحصیل، عملکردهای ضعیف و مشکلات سلامت روانی).عملکردهای خانوادگی
اعمال و رفتارهای والدین و تعاملات خانوادگی افراد با رفتارهای بزهکارانه ارتباط دارد (گلاک (6) و گلاک، 1986). مرور پیشبینیکنندههای مهم بزهکاری در نوجوانان پسر، نشان داد که اعمال، رفتار و عملکردهای خانوادگی، مهمترین و اولین پیشبینیکنندهی بزهکاری در آنان اسـت. عناصر مهم رفتارهای خانوادگی عبارتند از عدم تجانس و ناهمگونی، سهلانگاری، دعوا، درگیری و مشاجره، رفتارهای انضباطی بسیار تنبیهکننده و توأم با سختگیری، تعاملات خانوادگی توأم با سردی، بیمحبتی و طردکردن، فقدان ارتباط با فرزندان، منفعلبودن و عدم آگاهی والدین از روابط فرزندشان با همسالان خود، عدم نظارت والدین بر فعالیتهای اوقات فراغت نوجوانان و تنبیه جسمانی و فیزیکی. شواهد نشان میدهند که این ویژگیها نه تنها پیشبینیکنندهی خوبی برای شروع و تداوم رفتارهای بزهکارانهاند، حتی میتوانند انواع مختلف و اشکال مختلف رفتارهای بزهکارانه را پیشبینی کنند؛ اشکال مختلف بزهکاری شامل جرایم پرخاشگرانه، جرایم خاص و استفاده از مواد مخدر و داروهاست.جدول 1. فراوانی و نوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دبیرستانی
نوع اختلال |
فراوانی |
بیقراری و اضطراب |
6158 |
ولگردی |
2621 |
پرخاشگری و حالتهای تهاجمی |
5218 |
فرار از مدرسه |
4783 |
دزدی |
3028 |
افسردگی |
8222 |
جدول 2. درصد و نوع بزهکاریهای مختلف در کانون اصلاح و تربیت تهران
سن |
درصد |
14-10 |
28 |
17-15 |
66 |
20-18 |
6 |
نوع بزه |
درصد |
سرقت |
51 |
لواط |
34 |
ضرب و جرح |
15 |
جدول 3. فراوانی مشکلات خانوادگی در کودکان و نوجوانان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران
نوع اختلال |
فراوانی |
عدم تفاهم و درگیری والدین |
30 |
سختگیری و عصبانیت پدر |
35 |
کتکزدن کودکان |
65 |
اعتیاد والدین |
27 |
عدم محبت و حمایت |
50 |
طلاق یا فوت والدین |
30 |
جدول 4. فراوانی نقش افراد در بزهکاری نوجوانان
نوع اختلال |
فراوانی |
دوستان و همسالان |
44 |
بزهکار |
29 |
خود شخص |
4 |
اقوام |
23 |
اتفاقی و بدون تقصیر |
23 |
عملکردهای تحصیلی و نگرش به مدرسه
شکست تحصیلی، یکی از بهترین پیشبینیکنندههای مشخصشده برای الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر، رفتار بزهکارانه، حاملگی نوجوانان، مردود شدن و اخراج از مدرسه اسـت (گریسام و شپارد (9)، 1989). تعهد کم به قراردادها و قوانین اجتماعی و عدم دلبستگی به افراد سازگار از نظر اجتماعی و فرااجتماعی نیز میتواند بزهکاری را پیشبینی کند. دلبستگی کم به مدرسه، اغلب از طریق عدم علاقه به مدرسه یا افرادی که در مدرسهاند، مشخص میشود. از سوی دیگر، تعهد کم به مدرسه، اغلب با تلاش اندک برای انجام تکالیف مدرسه و عدم حضور یا حضور کم در مدرسه و کلاس درس مشخص میشود.ارتباط با همسالان بزهکار
به احتمال زیاد، کودکانی که همسالانشان در فعالیتهای بزهکارانه درگیر میشوند، دست به رفتارهای بزهکارانه میزنند. تبیینهای نظریهی یادگیری اجتماعی در مورد داشتن رابطه با همسالان بزهکار، نشان میدهد که همسالان بزهکار، یکدیگر را از طریق اصول یادگیری شرطی تحتتأثیر قرار میدهند (اکرز (11) و همکاران، 1979). همسالان بزهکار الگوهای رفتاریای را برای یکدیگر به منظور تقلید فراهم کرده و با پاداشدادن و عدم تنبیه این رفتارها آنها را تقویت میکنند. به علاوه، افراد موضوعات ارزشی رفتاری خوب یا بد را (هنجارها، نگرشها، سوگیریها و جهتگیریها) از طریق ارتباط با گروه یاد میگیرند. هرچه افراد رفتاری را بیشتر به عنوان رفتار خوب یا لااقل رفتار معقول، منطقی و موجه تعریف کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که به آن رفتار عمل کنند.محدودیتها و قیدو بندهای محیطی
ویژگیهای محیطی، مانع بروز رفتارهای بزهکاری میشوند یا آن را افزایش میدهند. در بعضی محیطها، نوجوانان فرصتهای محدودی برای درگیرشدن در رفتارهای نامطلوب دارند و در برخی محیطها، هنجارهای واضح، روشن و بدون ابهامی وجود دارند که رفتارهای معینی را ممنوع میکنند و جوانان کمتر دست به رفتارهای نامطلوب میزنند.پینوشتها:
1. Block, Block & keyes
2. Shedler & Block
3. Smith & Fogg
4. Conger & Miller
5. Dodge
6. Glueck
7. Samaniego & Gonzales
8. Vega
9. Grissom & Shepard
10. Spivak & Cianci
11. Akers
12. kupersmidt, Coie & Dodge
13. Wiesner & Silbereisen
14. Mc Dowall
15. office of educational research and improvements
بخش تشکیلات قضایی کیفری و جنایی (4)
بسیاری از مداخلههای مؤثر که کاربرد گستردهای در پیشگیری از خشونت دارند، شامل پیشگیری ثانویه از طریق بخش تشکیلات قضایی و کیفری اسـت. به طور سنتی، نوجوانان و جوانان خشونتطلب یا از طریق دستگیری و زندانیشدن یا توسط مؤسسههای نگهداری خاص از سایر افراد جامعه جدا میشوند. رویکرد تشکیلات قضایی کیفری به جرم و خشونت برای ممانعت از اقدام به جرم و سلب صلاحیت از مجرمان مورد حمایت زیادی واقع شده اسـت (روزنبرگ و فنلی، 2001). با این حال، با وجود استفادهی فراوانی که در سالیان متمادی از این رویکرد شده، این رویکرد هرگز در حل جرم و خشونتهای نوجوانان و جوانان مؤثر نبوده اسـت (رامیگ (5)، 1978). به طوری که میزان اعتیاد به ارتکاب جرم در نوجوانان ساکن در مؤسسههای نگهداری از جوانان بسیار زیاد اسـت (اسکارپیتی و استفنسون (6)، 1971). افزایش خشونت در جوامع نیز نشان میدهد این رویکرد در پیشگیری و کاهش جرم و خشونت موفق نیست. افزایش خشونت در جوامع مختلف نشان میدهد که اگرچه زندانیکردن ممکن اسـت در مورد برخی افراد مؤثر باشد، اما در سطح جامعه کارایی ندارد، زیرا فرد خاصی که به رفتارهای خشونتآمیز دست زده اسـت، با مؤسسهای شدن از جامعه جدا میشود، ولی سایر افراد خشونتطلب در جامعه میمانند، در نتیجه نرخ کلی خشونت و جرم همچنان در جامعه روند افزایشی خواهد داشت (مایر (7) و همکاران، 1986). برای مثال، انجمن کارنگی در آمریکا، به معرفی برنامهی پیشگیری از خشونت توسط بخش تشکیلات قضایی کیفری پرداخته که دارای مؤلفههای ارزشیابی مفیدی اسـت (ویلسون- بریور و همکاران، 1991). متأسفانه در این برنامه رفتار خشونتآمیز به عنوان یک نتیجه یا پیامد اندازهگیری نشد. اگرچه به نظر میرسد، مؤسسهایکردن به عنوان یک مداخلهی پیشگیرانه شکست خورده اسـت، اما رویکرد تشکیلات قضایی کیفری تا حدودی با خشونت کمتر رابطه دارد. این رویکرد مبتنی بر محدودکردن دستیابی به ابزارها و وسایل خشونت اسـت و بر ایجاد محدودیتهای محلی برای فروش و نگهداری اسلحه و طولانیکردن مدت محکومیت در مواردی که هنگام جرم از اسلحه استفاده شده اسـت، تأکید دارد (کوک (8) و همکاران، 2001).بخش سلامتی
به تازگی خشونت در حوزه و قلمرو خدمات سلامتی قرار گرفته اسـت. از اینرو، بسیاری از مقالات چاپشده در مورد خشونت، حاوی توصیههای شدید و گستردهای در مورد مداخلات پیشگیرانهاند، ولی مقالات اندکی این توصیهها را به کار گرفته یا مورد ارزشیابی قرار دادهاند. بنابراین، قراردادن پیشگیری از خشونت در قلمرو و حوزهی سلامت، فقط جنبهی توصیهای دارد. در واقع، جایدادن مداخله پیشگیرانه در حوزهی سلامت، در وهلهی اول مستلزم شناسایی نوجوانان خشونتطلب و به کارگیری نیروهای متخصص برای درمان آنان هم از نظر پزشکی و هم از نظر روانپزشکی اسـت. این کار مستلزم کاهش محدودیتهای مالی مراقبت بهداشتی مربوط به خشونت اسـت. برای اینکه خدمات سلامتی در مداخله در خشونت مؤثر باشد، باید تشکیلات قضایی و جنایی و عرصههای آموزشی و پژوهشی به صورت یک شبکه درآید. از طریق شبکهی کارکنان سلامت میتوان برنامههای استخدامی را برای نوجوانان در معرض خطر زیاد طراحی کرد و توسعه داد، برنامههای پیشگیری از سوءمصرف مواد و الکل را گسترش داد، مهارتهای حل تعارضات و کنترل خشم را آموزش داد، به خانوادهها شیوههای درست پرورش کودک و زندگی خانوادگی را آموزش و خانوادهها را مورد حمایت قرار داد (روزنبرگ و فنلی، 2001).بخش آموزشی
بیشتر برنامههای پیشگیری از خشونت، در مدرسه و خارج از بخش تشکیلات قضایی کیفری صورت میگیرند (بوراچ (9) و همکاران، 1991). این برنامههای پیشگیری که در مدارس ارائه میشوند، بر موارد مختلفی تأکید میکنند. بعضی برنامهها بر خشونت، برخی به آموزش در مورد عوامل خطرآفرین یا در مورد حل تعارض تأکید دارند، بسیاری از آنها برنامههای آموزش مهارتهای مولد در زندگیاند که فقط بر رفتارهای مقدماتی یا مهارتهایی تأکید دارند که تصور میشود با خشونتهای بعدی رابطه دارند (ویلسون- بریور و همکاران، 1991). تعداد بسیار کمی از آنها هم یک رویکرد کلگرا دارند و عوامل پیچیدهای را که مرتبط با خشونتاند، درنظر میگیرند، عواملی مانند پیشرفت تحصیلی ضعیف، مصرف مواد و غیره.بخش اجتماعی
به دلیل رابطهی مشخصی که بین خشونت و محیط اجتماعی و فرهنگی وجود دارد، بخش اجتماعی میتواند با تأکید بر کاهش میزان پذیرش فرهنگی خشونت و خشونت اجتماعی مربوط به تبعیضهای جنسی، قومی و نژادی و حمایت از الگوهای نقشگیری مثبت مردانه، تأثیر زیادی در کاهش جرم و خشونت داشته باشد (روزنبرگ و فنلی، 2001).پینوشتها:
1. Office of Technology Assessment (OTA)
2. Wilson- Brewer
3. public hearth reports
4. criminal justice sector
5. Romig
6. Scarpitti & Stephenson
7. Mayer
8. Cook
9. Boruch
10. Belloni
11. Lochman
تشخیص عوامل خطرآفرین
یکی از اهداف جمعآوری دادههای همهگیرشناسی در مورد خشونت، تشخیص علل و عواملی اسـت که فرد را در معرض خطر درگیرشدن در رفتار خشونتبار قرار میدهند. دانش ما در این زمینه بسیار غنی اسـت و کمک میکند تا همبستههای خشونت بویژه در مورد قتل شناسایی شود.نژاد و جایگاه اجتماعی- اقتصادی
تشخیص تفاوتهای اجتماعی از نظر میزان خشونت در جایگاههای اجتماعی- اقتصادی مختلف و نژادهای گوناگون، کار مشکلی اسـت. شواهد نشان میدهند که وضعیت اجتماعی- اقتصادی و نژادی (اقلیتی)، نقش مهمی در خشونت دارند. افراد متعلق به گروههای اقلیت، بیشتر در معرض خطر و صدمات ناشی از رفتارهای خشونتبار قرار دارند (گزارشهای بهداشت عمومی (3)، a 1991).اجتماع
شواهد نشان میدهد جامعهای که فرد در آن زندگی میکند، نقش بسیار مهمی در خطر اقدام به رفتارهای خشونتبار دارد. جالب اسـت بدانید نوعی تفاوت جغرافیایی در میزان ارتکاب به قتل در نوجوانان وجود دارد. در پنج ایالت آمریکا میزان قتل و آدمکشی توسط نوجوانان پسر سیاهپوست برابر با 100 نفر در هر 100.000 نفر اسـت. این پنج شهر به اضافهی شهر واشنگتن بیش از نیمی از قتلها را در پسران 15 تا 24 سالهی آمریکایی به خود اختصاص میدهند (راپر (5)، 1991).خانواده
محیط خانوادگی، نقش مهمی در اقدام به قتل توسط نوجوانان دارد. به نظر میرسد نوجوانانی که دست به قتل میزنند، پرخاشگری را در دوران کودکی خود و با زندگی در خانوادههایی که در جرمهای خشونتبار درگیر میشوند و تجربهی کودکآزاری دارند، یاد میگیرند (زاگر (7) و همکاران، 2002). پژوهشی که در مورد محکومان به قتل انجام گرفته، نشان میدهد دوسوم آنها در کودکی خود خشونتهای فجیع، مداوم و بیرحمانهای را تجربه کردهاند (ماسن(8)، 1991). از اینرو تصور میشود رفتارهای خشونتآمیز ریشه در آزار و اذیت جسمی و فیزیکی، مشاهدهی خشونت در خانواده و جامعه در دوران اولیهی کودکی داشته باشد.دسترسی به اسلحه
مطالعهی ادبیات موجود دربارهی ارتکاب جرم و خشونت، نشان میدهد که علت افزایش میزان قتل و آدمکشی بویژه در پسران نوجوان سیاهپوست، مربوط به دسترسی به اسلحهی گرم اسـت (کوک (9) و همکاران، 2001). برای نشاندادن وخامت مشکل، بد نیست در سالهای 1986 و 1987، تعداد افرادی که در آمریکا در اثر صدمات ناشی از شلیک با اسلحههای گرم به قتل رسیده و جان خود را از دست دادهاند، بیشتر از افرادی اسـت که در جنگ ویتنام که بیشتر از 8 سال طول کشید، کشته شدند (روزنبرگ و فنلی، 2001). با وجود این، بسیار مشکل اسـت که بتوان رابطهی بین اسلحهی گرم و قتل را به طور دقیق نشان داد. نتایج بعضی تحقیقات نشان میدهند که ممنوعکردن حمل اسلحههای کمری با میزان قتل ارتباطی ندارد، اما با میزان خودکشی رابطه دارد، نتایع بعضی پژوهشها هم نشان میدهند که داشتن اسلحههای شخصی با میزان قتل رابطهی زیادی دارد (لستر (10)، 1988).منبع: برگرفته از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996
عوامل خطرآفرین
عوامل خطرآفرین ممکن اسـت و هم علت خشونت و هم معلول آن باشند. در مورد علل خشونت، اظهارنظرهای زیادی شده اسـت. بعضی اعتقاد دارند که رفتار خشونتآمیز غریزی و تمایل به خشونت ذاتی اسـت (دیلالا و گاتزمن (12)، 2003)، بعضی هم سخت مخالف این اعتقادند و به نقش عوامل بیولوژیکی در بروز خشونت اعتقاد دارند (مندیک، برنان و کندل (13)، 1988). اگرچه عوامل زیادی در اقدام به رفتارهای خشونتآمیز سهیماند، اما جداسازی نقش نسبی عوامل خطرآفرین بیولوژیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی، بسیار مشکل اسـت. این موضوع که رفتارهای پرخاشگرانه در طول دوران زندگی چگونه رشد و تحول مییابند و خشونت چگونه از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد، هنوز مشخص نیست (ایرلز، a 1991).پینوشتها:
1. Rosenberg & Fenley
2. Prothrow-Stith
3. public health reports
4. Silverman
5. Roper
6. Belloni
7. Zagar
8. Mason
9. Cook
10. Lester
11. Reiss & Roth
12. Dilalla & Gottesman
13. Mendick, Brennan & kandel
14. Tonry