سخنگوی سازمان آتش نشانی با بیان اینکه در آتش سوزی پلاسکو فضای کافی برای ورود هلی کوپتر آبپاش را نداشته ایم، گفت: هلیکوپتر آبپاش برای مکان های وسیع مورد استفاده قرار میگیرد چرا که برای عملیات اطفا، این وسیله باید با ارتفاع زیاد آبپاشی کند که آب مانند آهن نیست که دقیقا به همان نقطه سرازیر شود بلکه به اطراف پراکنده شده و اوضاع را بدتر می کند. وی ادامه داده است: از سوی دیگر اگر بخواهیم ارتفاع هلی کوپتر را با ساختمان کم کنیم به خاطر کوران باد، آتش شعلهورتر می شود. ملکی با بیان اینکه در ایران، سازمان آتش نشانی هلی کوپتر آبپاش ندارد، گفت: البته کارهای مطالباتی برای خرید هلیکوپتر در دستور کار قرار دارد.
تجربه استفاده از هلیکوپترها آتشنشان در کشورهای دیگر
بسیاری از ما استفاده از هواپیما و هلیکوپتر را برای خاموش کردن محیطهای وسیع مانند مزارع و جنگلها را دیدهایم. در این شرایط به علت وسعت آتش در محیطهای باز آب به صورت زیاد از بالا روی آتش سرازیر میشود. اما در مقابل آتشسوزی در ساختمانهای بلند علاوه بر این از هلیکوپترهای دیگری استفاده میشود که در اصطلاح مجهز به «واترگان» هستند و میتوانند آب یا فوم را با فاصله مناسب به نقطه مورد نظر و کانون آتش بپاشند.
به عنوان نمونه ژاپن از چند سال قبل برای مقابله با آتشسوزی در برجها از بالگردهای یوروکوپتر ئیسی۲۲۵ سوپر پوما Eurocopter EC225 Super Puma استفاده میکند. سازمان آتشنشانی ژاپن این هلیکوپترها ساخت ایرباس را به تجهیزات آتشنشانی شرکت هوایی و فضایی Simplex مجهز کرده است که تائیدیه سازمانهای استاندارد آمریکا و اتحادیه اروپا را دارد. این هلیکوپتر توانایی حمل حداقل 7 آتشنشان را با تجهیزات کامل دارد و همچنین با استفاده از تجهیزات آتشنشانی این شرکت میتواند از فاصله دور از کانون آتش و به صورت هوایی و با دقت بالا کانون آتش را هدف قرار دهد.
استفاده از هلیکوپتر آتشنشان در مهار آتشسوزی برجی بلند در استانبول،جولای سال 2012
بوم یا لوله 7.5 متری این هلیکوپتر که قابلیت حرکت دارد میتواند آب یا فوم را با فشار بالا از فاصله بیش از 50 متری در طبقات پمپاژ کند.
5454
خبرگزاری آریا -
برای انجام سریع تر کارها و همچنین انجام کارهای بیشتر باید هر بار روی یک کار تمرکز کرد
«نیاز به تمرکز در ذات مدیریت و در ذات انسان ریشه دارد. یکی از دلایل نیاز به تمرکز این است که هیچ وقت برای انجام تمام کارهای مهم وقت کافی وجود ندارد.»
اگر تنها یک راز برای بهره وری بشناسیم، آن تمرکز است
دراکر معتقد است راز انجام موثر کارها این است که آنها را یکی یکی انجام دهیم. او می گوید برای انجام سریع تر کارها و همچنین انجام کارهای بیشتر باید هر بار روی یک کار تمرکز کرد. وقتی یک کار کامل می شود، ممکن است اولویت ها عوض شود؛ پس لازم است بعد از رسیدن به هر یک از اهداف، اولویت ها دوباره بازبینی شوند.
با تمرکز و کوتاه کردن فهرست کارها، می توان کارهای جذاب اما غیرضروری را حذف کرد. این شیوه شجاعت آن را به ما می دهد که کارهای ضروری و معنادار را دنبال کنیم.
الماس اول
اولویت بندی معکوس (تصمیم بگیرید چه کاری را انجام ندهید.)
وقتی از ترس ناراحت کردن دیگران یا ترس از دست دادن بعضی موفقیت ها، منابع خود را به بخش های خیلی کوچک و ضعیف تقسیم می کنیم، باید به یاد داشته باشیم که خیلی چیزها را از دست می دهیم. باید بدانیم که با متمرکز کردن توان، زمان و منابع خود روی یک موضوع و هدف، از فرصت ها بهتر استفاده خواهیم کرد.
الماس دوم
بحران، فشار ایجاد می کند؛ نه اولویت
«اگر تصمیم گیری ها در نتیجه فشار باشند و نه به انتخاب مدیر، به احتمال زیاد فعالیت های مهم فدا خواهند شد. اغلب برای زمانبرترین بخش هر کار و برای عملی کردن تصمیم ها فرصت کافی وجود ندارد.»
موفقیت نتیجه اقدام است نه نتیجه داشتن برنامه های عالی بدون اقدام کردن. تمام زمان، انرژی و منابعی که صرف برنامه ریزی کردیم بی فایده خواهد بود. خیلی وقت ها بحران های دیروز اولویت های امروز ما را تحت تاثیر قرار داده و باعث می شوند کارهای امروز را به تعویق بیندازیم.
به این ترتیب نتایج مورد انتظار آینده به دست نخواهند آمد. وقتی اجازه می دهیم بحران اولویت های ما را تعیین کند، تمرکز از روی اولویت ها برداشته می شود؛ به عبارت دیگر کارهای مهم اولویت معکوس پیدا می کنند و به انتهای فهرست منتقل می شوند. وقتی یک پروژه را به تعویق می اندازیم، این احتمال وجود دارد که دیگر هرگز آن را شروع نکنیم چون نیاز و ارتباط آن با شرایط موجود از بین رفته است.
نکته دیگری که دراکر در مورد هدفگذاری می گوید این است که همیشه تصمیم بگیرید کاری را انجام بدهید یا ندهید. تصمیم نیمه کاره انگیزه برای حرکت ایجاد نمی کند. باور کنید هرگز قرار نیست فرصت مناسب تری برای اقدام و پیشرفت مستمر بیابید. فضای رقابت هرگز از بین نخواهد رفت. می توانیم از توانایی ها و منابعی که الان داریم بهترین استفاده را بکنیم. تصمیم بگیرید تمام توان و زمان و منابع خود را روی کاری که به ارزشمندی آن اطمینان دارید متمرکز کنید.
اگر ایمان داشته باشید که کارتان باارزش است راحت تر می توانید آن را برای دیگران توضیح دهید. وقتی اهداف تمام اعضای تیم در یک راستا باشد، سینرژی با هم افزایی انرژی اثراتی بسیار فراتر از نتیجه کار یک شخص به تنهایی خواهد داشت. گروهی تشکیل دهید که اهداف و دیدگاه های مشترکی با شما دارند؛ و مهمتر از آن تصمیم بگیرید اقدام کنید و بر اهداف خود متمرکز باشید.
مهمترین چیزی که شما مدیریت می کنید نه افراد هستند و نه بودجه بلکه زمان است
شش نکته طلایی از زبان پدر مدیریت مدرن
1- کاری را انجام دهید که لازم است؛ نه کاری که دلتان می خواهد
برای یک مدیر انجام کارها کافی نیست؛ او باید کارهای درست را انجام دهد. کارهایی را انجام دهید که بیشترین تاثیر را بر کسب و کارتان خواهد داشت.
2- از فرصت ها بهترین استفاده را بکنید
حل مسئله به نتایج موثر منجر نمی شود، فقط جلوی آسیب را می گیرد. برای کسب نتیجه باید از فرصت ها بهترین استفاده را کرد. حل مشکلات را به دیگران واگذار کنید و خود به دنبال فرصت ها باشید.
3- بهره وری عادت است
برای داشتن بازده کاری بالا باید به طور مستمر و همیشگی رفتارهای کارآمد را تبدیل به عادت کرد. این بدان معناست که برای کارآمد بودن لازم نیست کارهای بزرگ انجام دهید بلکه باید کارهای کوچک اما صحیح روزمره را به طور منظم تکرار کنید. به قول معروف «شما همان چیزی هستید که همیشه تکرار می کنید.»
4- زمان خود را مدیریت کنید
مهمترین چیزی که شما مدیریت می کنید نه افراد هستند و نه بودجه بلکه زمان است. طرز استفاده شما از زمان تان میزان بهره وری شما را تعیین می کند.
5- به دنبال تعالی باشید
برای بزرگ شدن باید آنقدر اعتماد به نفس داشته باشید که باور کنید جهان واقعا به شما و قدرت شما نیاز دارد. اگر به توانایی های خود باور نداشته باشید نمی توانید با اطمینان تصمیم بگیرید و با شجاعت اقدام کنید.
6- زیاد تصمیم نگیرید
مدیری که تصمیمات زیادی می گیرد هم تنبل است و هم ناکارآمد. موسساتی که خوب اداره می شوند، بحران های اندکی دارند. اگر دائم در حال تصمیم گیری هستید بدانید که دستورالعمل های لازم و صحیح را ایجاد نکرده اید.
عقاید پیتر دراکر اثر بسیار عمیقی روی ساختار و مدیریت شرکت های امروزی داشته است. او به عنوان پایه گذار مدیریت مدرن شناخته شده و ایده «مدیریت هدفگرا» را برای اولین بار مطرح کرد.
منبع : مجله پنجره خلاقیت
خبرآنلاین: معاون امداد و نجات جمعیت هلالاحمر استان تهران اعلام کرده که چهار دستگاه زندهیاب هلالاحمر سیگنالهایی از سمت موتورخانه پلاسکو دریافت کردهاند. دستگاههای زندهیاب اما چطور کار میکنند؟
زندهیابها انواع مختلفی دارند و تیمهای امداد و نجات کشورهای مختلف از دستگاههایی با مشخصات متفاوت استفاده میکنند. این دستگاهها بر اساس نوع و کاربردشان برای حوادث مختلف متفاوت هستند. اما به صورت معمول از حس گرهای حرارتی، صوتی، نوری و اکسیژنی و در برخی موارد دتکتور یا شناساگر مایکروویو استفاده میکنند. در حوادثی که تخریب گسترده وجود دارد به صورت معمول از زندهیابهایی با حسگر صوتی استفاده میشود.
از این دستگاهها باید در سکوت مطلق محیط استفاده کرد. سنسورهای پیشرفته چنین دستگاههایی در محیط نصب میشود و دستگاه قادر است صداها را از زیر آوار تشخیص دهد. در واقع سنسورهای این دستگاه محل حادثه را به یک میکروفن بزرگ و حساس تبدیل میکنند. این دستگاهها همچنین قادر هستند که لرزشهایی که احتمالا توسط مصدوم در زیر آوار تولید میشود را به صدا تبدیل کنند.
تحقیقات جدیدی هم برای استفاده از دستگاههای زندهیاب صورت گرفته که با امواج مایکروویو کار میکنند. این دستگاهها قابلیت شناسایی سیگنالهای تنفس و ضربان قلب مصدوم را دارند.
اساس کار آنها به این صورت است که موج مایکروویو قابلیت عبو از میان آوار را دارد و با برخورد با مصدوم زنده در زیر آوار انعکاس موج تغییرات مشخصی دارد. با استفاده از الگوریتم خاص این دستگاه میتواند تنفس یا ضربان قلب را در انعکاس موج مایکروویو تشخیص دهد.
به گزارش جام جم سرا ، نخستین بار که کودک بدقلقی میکند باید چه رفتاری داشته باشیم؟ مثلا زمانی که از دست پدر و مادر غذا نمیخورد و میخواهد خودش قاشق را دستش بگیرد، جیغ و داد راه میاندازد و آخر هم تمام غذا را میریزد روی زمین، یا زمانی که اصرار میکند کفشهایش را خودش بپوشد و تقریبا سر هر کاری که بخواهد انجام دهد کلی جر و بحث به راه میاندازد.
توجه داشته باشیم که این زمان، دقیقا زمان استقلال کودک اسـت. کودک به مرور زمان در کسب تجربه و انجام کشفیاتش جرات و جسارت بیشتری پیدا میکند و میخواهد مستقل باشد. البته درست اسـت که کودک نمیتواند به تنهایی کارهای خود را انجام دهد، اما میخواهد یاد بگیرد و شما هم به عنوان والدین باید این حق و فرصت را به او بدهید و فراموش نکنید هر مهارتی یاد بگیرد باعث پیشرفت تواناییها و اعتماد به نفس او میشود. با یاد گرفتن و انجام کارهای روزمره کودک عادتهای خوبی فرا میگیرد. بنابراین وقتی فرزند شما اصرار میکند که خودش میخواهد غذایش را بخورد یا کفشهایش را بپوشد وقت آن رسیده اسـت که خودتان را کنار بکشید و بگذارید خودش این کار را بکند.
به فرزندتان کمک کنید
در فرآیند رشد کودک ما باید به او اجازه دهیم که این مراحل را با لذت سپری کند. شاید کمی سخت به نظر برسد، اما خیلی زود عادت میکنید که به جای عصبانی شدن از ریخت و پاشهای او کمی با او همکاری کنید. در واقع هرچه او بیشتر بتواند استقلال داشته باشد و به تنهایی کارهایش را انجام دهد بیشتر لذت خواهد برد، اما اگر در تمام این مراحل شما در کنار او باشید او امنیت بیشتری احساس خواهد کرد. مثلا اگر هنگام غذا خوردن یکی از اعضای خانه در کنار او باشد و با او غذا بخورد بهتر اسـت چون کودک با تقلید از دیگران زودتر و بهتر این گونه مهارتها را یاد میگیرد.
یکی دیگر از مراحلی که کودک میخواهد در آن استقلال داشته باشد لباس پوشیدن اسـت. این مرحله اغلب طولانیتر و سختتر از مراحل دیگر اسـت. چون کودک میخواهد لباسش را خودش بپوشد و اغلب هم موفق نمیشود و همین موضوع هم خودش و هم والدین را خسته و کلافه میکند، اما باید تحمل کرد تا کودک فرصت یادگیری بیشتری داشته باشد و کمکم یاد بگیرد کارهایش را خودش انجام دهد. والدین هم باید فقط او را تشویق و خونسردی خود را حفظ کنند. پدر و مادر به هیچ وجه نباید با کودک لجبازی کنند، چون به این ترتیب او هم یاد میگیرد لجبازی کند. شاید کودک بخواهد در مورد انتخاب لباسش هم نظر دهد، زیرا میخواهد روی کارهایش کنترل بیشتری داشته باشد. پس به خواستهاش احترام بگذارید. سعی کنید صبحها زودتر از خواب بیدار شوید تا وقت بیشتری داشته باشید که به فرزندتان اختصاص دهید. البته درست اسـت که شما خیلی سریعتر میتوانید لباس او را بپوشانید. ولی فراموش نکنید در این صورت او هرگز این مهارت را فرا نمیگیرد.
رفتارهای گستاخانه
اگر والدین به فرزندشان اجازه ندهند تا مستقل باشد و استقلال را تجربه کند، او کمکم به فرد گستاخی تبدیل میشود که همیشه خود را در مقابل شما میبیند و احساس میکند وارد مبارزهای شده که خودش میخواهد پیروز شود. کودک به دنبال راهی برای رسیدن به استقلال اسـت و از طریق جلب توجه میکوشد جایی در خانه برای خود پیدا کند. البته گاهی نیز خود والدین با پرخاشگریهای خود، الگوی رفتار گستاخانه میشوند.
البته رسانهها بویژه فیلمهای خشن یا بازیهای رایانهای و... هم یکی دیگر از عوامل شیوع رفتارهای گستاخانه در میان کودکان به حساب میآیند که چگونگی استفاده از آنها باید حتما تحت کنترل غیرمستقیم والدین باشد.
مقابله با رفتارهای گستاخانه
نخستین گام برای مقابله با رفتارهای ناشی از خشم کودکان، شناخت آنهاست. در واقع هر کار یا صحبتی که شما را آزار میدهد، میرنجاند یا در شما احساس ناتوانی و ضعف ایجاد میکند، آن رفتار به نوعی گستاخانه اسـت. گام بعدی برای انتخاب رفتار مناسب آن اسـت که باید به موقع انجام داد. یعنی کودک نباید اجازه داشته باشد هر کار اشتباهی انجام دهد. چون تنبیه میشود و کمکم یاد میگیرد انجام هر کار گستاخانهای پیامد نامطلوبی دارد. البته شیوه برخورد شما با توجه به سن او متفاوت اسـت. بنابراین میتوانید بر حسب موقعیت، جنس و سن آنها رفتار متناسب با خودشان را در پیش بگیرید.
در واقع بهترین روش در برخورد با رفتارهای اشتباه و ناشی از خشم کودکان آن اسـت که به فرزندتان نشان دهید از این که او دوست دارد مستقل و خودش کارهایش را انجام دهد خوشحال هستید و با او همکاری میکنید. شما باید از خواسته فرزندتان مطلع باشید و بدانید چگونه میتوانید ارتباطی نزدیک، دوستانه و در عین حال قاطعانه داشته باشد.
بهبود رابطه
مهمترین مهارتها برای کاهش مقاومت و مخالفت فرزندان و ایجاد همکاری، گوش دادن و درک کردن اسـت. هنگامی که بچهها در برابر گوش دادن مقاومت میکنند بخشی از وجود آنها خواسته متفاوتی دارد. این نیاز یا خواسته برآورده نشده باید مورد توجه قرار گیرد. شناسایی یک نیاز یا یک خواسته در اغلب اوقات مقاومت کودکان را به حداقل میرساند.
با فراگرفتن مهارتهای جدید برای بهبود ارتباط میتوانید از شدت مقاومت کودک بکاهید و میل او را به همکاری تقویت کنید. بیشترین خواسته کودکان نیز راضی کردن والدین اسـت، اما این میل اولیه باید در آنها برانگیخته شود و مانند هر استعداد دیگری پرورش یابد. این امر هم مستلزم آن اسـت که کودک احساس کند پدر و مادرش در کنار او هستند و علاقه دارند تا با او همکاری کنند؛ نه این که والدینشان را در مقابل خود ببینند. در واقع به جای ایجاد فضای رعب و ترس برای تسلط پیدا کردن بر کودکان باید میل آنها را به همکاری تقویت کنید.
چاردیواری
به جای به تعویق انداختن خوشبختی، سعی کنید از هر لحظه همان موقع لذت ببرید..
راز خوشبختی ,افراد بسیاری باور دارند که خوشبختی در زندگی به عوامل خارجی مثل پول، کار، شهرت، سلامتی و از این قبیل وابسته است ولی در واقعیت، این طرزفکر بسیار نابالغانه و خیالپردازانه است.
اگر شما نتوانید در وضعیت کنونیتان شاد باشید، حتی اگر به تمام اهداف و آرزوهایتان هم که برسید باز شاد نخواهید بود. دلیل آن این است که وقتی به اهدافتان میرسید، دیگر به همیشه ناراحت و ناراضی بودن عادت کردهاید.
به جای به تعویق انداختن خوشبختی، سعی کنید از هر لحظه همان موقع لذت ببرید.
سعی کنید این را به سبک زندگیتان تبدیل کنید.
خوشبختی شما ارتباطی به ثروت و سلامتیتان ندارد.
همینطور به عنوان و شهرتتان.
هیچ دستاوردی در جهان نمیتواند برای شما شادی و خوشبختی جاودانه به ارمغان بیاورد
و تنها فرد در جهان که میتواند شما را از خوشبختی که لایق آن هستید محروم کند، کسی نیست جز خودتان.
درواقع همه چیز به خودتان بستگی دارد. اگر واقعاً میخواهید شاد باشید، پس دست از به تعویق انداختن آن بردارید. از هر لحظه با همه چیزهایی که دارید لذت ببرید. بالاخره همه چیزهایی در زندگیشان دارند که بخواهند بخاطر آن خوشحال باشند. سعی کنید به جای شمردن خارهای زندگی، گلهای آن را بشمارید.
فقط یادتان باشد، خوشبختی از درون شما سرچشمه میگیرد و به هیچ عامل بیرونی بستگی ندارد و همه انسانها شایستهی این هستند که زندگیای شاد داشته باشند.
خوشبختی از درون شما سرچشمه میگیرد و به هیچ عامل بیرونی بستگی ندارد
بخش ناراحتکننده آن این است که هیچوقت هنر شاد زیستن را به ما یاد ندادهاند.
این هنر بسیار ساده است:
« خوب یا بد بودن آن لحظات را قضاوت نکنید، فقط از آنها لذت ببرید.
قدردان نعمتهاو داشتههایتان باشید.
مثبتها و خوبیهای زندگیتان را با دیگران قسمت کنید و نگرشی مثبت به زندگی داشته باشید.»
اگر نتوانید از همان لحظهای که در آنید لذت ببرید مطمئناً از لحظه بعدی هم نخواهید توانست. زیرا همین لحظه است که وضعیت شما را در لحظه بعد تعیین میکند. بنابراین اگر میخواهید در آینده نزدیک شاد باشید، باید در همین لحظه هم شاد باشید.
علاوه بر این، لذت بردن از زندگی خودش یک هنر است. بیشتر آدمها نمیدانند چطور لحظاتشان را خاطرهانگیز کنند. آنها در این توهم زندگی میکنند که اگر خانه و ماشین خوب و یک عالم پول داشته باشند آنوقت میتوانند بنشینند و از زندگی لوکسشان لذت ببرند.
زندگیشان به همین ترتیب میگذرد و بعد یک روز میمیرند بدون اینکه بفهمند شاد بودن چه طعم و لذتی داشته است.
یادتان باشد، هر که هستید،
هر جا که هستید و موقعیتتان هرچقدر بد هم که باشد،
باز هم میتوانید شاد باشید.
زیرا خوشبختی و شادی به عوامل بیرونی بستگی ندارد.
شادی ذات درونی شماست. اگر واقعاً بخواهید شاد باشید، شاد خواهید بود.
مشکل اینجاست که ما اکثر مواقع بیشتر روی به دست آوردن چیزها تمرکز میکنید تا لذت بردن از لحظه.
به جای تمرکز بر رسیدن به اهدافتان، روی لذت بردن از لحظات زندگیتان متمرکز شوید.
به نظرتان کار سختی است؟ شاید… ولی اگر بتوانید این کار را بکنید، هر کجا که بروید برایتان بهشت است.
یک مثل قدیمی میگوید، «فرد دانا همیشه در بهشت است.
حتی اگر جهنم را برای او بفرسید، او آن جهنم را تبدیل به بهشت خواهد کرد.»
مردمان
دانش > پزشکی - این روزها نام ایمپلنت یا کاشت دندان را بسیاری به گوش میرسد .از دست دادن یک یا چند دندان، مشکلی است که برای بسیاری از افراد سخت و حتی غیرقابل تحمل است.اما ایمپلنت دندان چطور صورت میگیرد؟ این تصویر متحرک به صورت ساده پروسه این کار را نشان میدهد.
به گزارش خبرآنلاین،ایمپلنتها پایه هایی از جنس تیتانیوم خالص هستند که درون استخوان فک گذاشته می شود و به عنوان ریشه دندان جهت نگهداری روکش هایی که جایگزین تاج دندان هستند استفاده می شوند این ریشه های مصنوعی پس از اینکه در استخوان محکم شدند، دندانهای جدید روی این ریشه ها نصب می شوند.
این روکش ها بطور ثابت توسط چسب های دندانپزشکی به ایمپلنت چسبانیده می شوند. همچنین در مواردی که برای دندانهای مصنوعی فرد گیرکافی در دهان نداشته باشد، می توان از ایمپلنت های باریک یا مینی ایمپلنت ها به عنوان محل گیر مناسبی جهت ثابت نگداشتن دندان مصنوعی استفاده کرد.
۵۴۵۴
خبرگزاری آریا -
دنیایی که درست کردهایم محصولی از افکار ما هستند
«آیا تابحال برای فکر کردن مکث کردهاید و بعد یادتان برود که دوباره شروع کنید؟» -- Winnie the Pooh
«دنیایی که درست کردهایم محصولی از افکار ما هستند؛ بدون تغییر افکارمان نمیتوانیم دنیا را تغییر دهیم.» -- آلبرت انیشتین
وقتی جوانتر بودم تصور میکردم که از زمانهای قدیم فکر کردن بهترین چیز بوده است. به همین دلیل فکر کردم. فکر کردم و فکر کردم. و بعد کمی بیشتر فکر کردم. اینکار تاثیرات عالی و مثبتی برایم داشت، مثلاً باعث شد نمرات بسیار خوبی در مدرسه بگیرم.
اما از طرف دیگر، این فکر کردن اسیرم کرده بود و به طرق مختلف محدودم میکرد. یکی از بزرگترین بینشهایی که در سالهای اخیر به دست آوردم این است که طریقه فکر کردن جنبههای مثبت و منفی مختلفی دارد. به همین دلیل اینکه یاد بگیرم چطور از فکر کردن به طریق بهتری استفاده کنم تمرکز اصلی زندگیم شد و بعد فهمیدم که مفیدترین کاری بوده که کردهام.
شاید به نظرتان کمی مبهم بیاید به همین دلیل چند نکته از باهوشترین آدمهای تاریخ را برایتان مینویسم.
1. شما همانی هستید که فکر میکنید.
«همان که فکر میکنید میشوید.» -- بروس لی
درک کردن این برای شروع به مفیدتر فکر کردن لازم است.
این شاید پایهایترین نکته برای بهتر فکر کردن باشد. به فکرهایی که امروز داشتید فکر کنید. این فکرها درمورد شما چه میگوید؟ در مورد زندگیتان؟ و با برنامههایی که برای زندگیتان دارید و تصویری که از خودتان ساختهاید چه همخوانی دارد؟
فراموش کردن این نکته مهم در زندگی روزمره خیلی ساده است. خیلی راحت ممکن است فکرتان از باورهایی که درمورد خودتان دارید و اهدافتان منحرف شود. یادآوری مداوم این نکته میتواند کمکتان کند دوباره به مسیر اصلی برگردید.
2. فکر کردن جا و مکان دارد.
«برای فکر کردن وقت بگذارید؛ اما وقتی نوبت عمل کردن میرسد، دست از فکر کردن بردارید و وارد عمل شوید.» -- ناپلئون بناپارت
فکر کردن جای خود را دارد. اما هیچوقت نمیتواند جایگزین عمل کردن شود. ممکن است تصور کنید که اگر زیاد به چیزی فکر کنید آنوقت میتوانید راهحل خوبی برای آن پیدا کنید یا بدون اینکه کاری کرده باشید به چیزی که میخواهید برسید.
اما اینطور نیست. بدون اینکه وارد عمل شوید به هیچ چیزی که میخواهید نمیرسید. البته فکر کردن هیچوقت به اندازه قدم برداشتن و وارد عمل شدن ترسناک نیست. به همین دلیل به جایی تبدیل میشود که برای پنهان کردن خودتان از این ترس به آن پناه میبرید. بااینکه در عمق وجودتان میدانید که آنچه که واقعاً به آن نیاز دارید و میخواهید با بلند شدن و اقدام کردن به دست میآید.
3. ذهنتان میتواند به یک زندان تبدیل شود.
«آدمها زندانی سرنوشت نیستند، زندانی افکار خودشان هستند.» -- فرانکلین دی رزولت
«هیچ چیز خوب یا بد نیست، فکر شما آن را خوب یا بد میکند.» -- ویلیام شکسپیر
«افراد دوستداشتنی در دنیایی دوستداشتنی زندگی میکنند. افراد متخاصم در دنیایی متخاصم زندگی میکنند. دنیای شما همان است که هستید.» -- وین دایر
فکر کردن همیشه آنطور که باید باشد نیست.
چیزی که درمورد خودتان و جهان باور دارید همان چیزی است که میبینید و پیدا میکنید. اما یک مشکل بزرگ وجود دارد: وقتی در سلول زندان خودتان هستید نمیتوانید آن را ببینید. فکر میکنید که باورهایتان و چیزی که میبینید واقعیت است اما این فقط یک نگرش است.
به همین دلیل باید کمی باورهایتان را سست کرده و سعی کنید یک دیدگاه جدید را امتحان کنید تا بتوانید در دنیایتان تغییری ایجاد کنید. خیلی راحت ممکن است در دام این فکر بیفتید: «اگر سند و مدرکی برای درست بودن این پیدا کردم آنوقت در دنیایم تغییر ایجاد میکنم.»
چنین منطق و استدلالی موثر نخواهد بود چون فقط یک تئوری است و از دیدگاه خودتان به آن نگاه شده است. ذهن شما نمیگذارد چیزهایی که با اعتقادات کنونیتان همخوانی ندارد را ببینید. یا ممکن است آن را چیز پوچی ببینید که مثلاً برای بقیه موثر است اما به درد شما نمیخورد. ذهن شما میخواهد نگرش شما را به دنیا ثابت نگه دارد.
به نظر من بهتر است به چیزی فکر کنید که برایتان مفیدتر است. درست است، ممکن است شواهد و مدارک زیادی در دنیا ببینید که ثابت میکند تفکر منفی کنونیتان واقعیت دارد. اما فکر نمیکنید یک نگرش مثبت برای شادی و موفقیتتان بهتر خواهد بود؟
4. ما مخلوقاتی احساسی هستیم.
«آدمها به اشتباه تصور میکنند که فکر کردنشان در سرشان اتفاق میافتد؛ این کار در واقع در قلب صورت میگیرد که اول کار نتیجه را به شما دیکته میکند و بعد به سر فرمان میدهد که منطق لازم برای دفاع از آن را فراهم کند.» -- آنتونی دو مِلو
«در برخورد با آدمها یادتان باشد با مخلوقات منطقی روبهرو نیستید، بلکه با مخلوقاتی احساسی روبرواید.» -- دیل کارنگی
وسوسهانگیز است که فکر کنید کنترل کامل روی زندگیتان دارید و کسی هستید که با فکر و منطقش همه اتفاقات زندگیاش را کنترل میکند.
احساسات شما نقش بسیار مهمی در زندگیتان ایفا میکنند. البته همه دوست دارند که خودشان را باهوش بدانند اما ذهن هم عاشق این است که تصور کند همه چیز در کنترل مطلق اوست.
این تصور که کارهایی که میکنیم معمولاً واکنشی احساسی به چیزی است که برایمان اتفاق افتاده و بعد آن را با منطقمان توجیه کردهایم به آن اندازه جذاب نیست. نفس شما این فکر را دوست ندارد. چنین تئوریهایی باعث میشود تصور کنیم مثل حیوانات هستیم و به دنبال غرایزمان میرویم.
کمی هم ناامیدکننده است اما به نظر من خیلی مهم است که این را همیشه به خاطر داشته باشید. با این روش دیگر کورکورانه چیزی که مغزتان میگوید را اطاعت نمیکنید. نسبت به احساساتتان (و احساسات دیگران) حساستر میشوید. بنابراین میتوانید تصمیماتتان را بر مبنای آنچه بیشتر به نفعتان است بگیرید نه برمبنای مثلاً ترس قدیمی که داشتهاید.
کلمات و افکار در زندگی ما اهمیت دارند. اما قدرت و اهمیت احساسات را نادیده نگیرید.
به خودتان فکر کنید و بگذارید دیگران هم از امتیاز اینکار بهرهمند باشند
5. به خودتان فکر کنید.
«به خودتان فکر کنید و بگذارید دیگران هم از امتیاز اینکار بهرهمند باشند.» -- ولتر
این همیشه هم ساده نیست. اما خیلی مهم است که یاد بگیریم به قضاوت و افکار خودمان اعتماد کنیم.
اینکه تصور کنید کسی که به نظرتان آدم قویای است درست میگوید خیلی راحت است. اما این فقط نظر آنهاست و به کسی که آن نظر را میدهد هیچ ربطی ندارد. البته درست است که خیلیوقتها راحتتر این است که کاری که بقیه میگویند را انجام دهید چون بخشی از مسئولیت را از گردنتان باز میکند (آنوقت میتوانید همیشه آنها را بخاطر مشکلاتی که برایتان در زندگی پیش آمده متهم کنید). و البته افتادن از آن سر بام و کاملاً غیرمنطقی شدن هم کمکی نمیکند.
مسئله این است که باید بالاترین قدرت را به خودتان در زندگیتان بدهید. بگذارید بقیه به حال خودشان فکری بکنند. البته به حرفهایی که میزنند گوش کنید اما آزادی درونی داشته باشید و دنیایتان را با افکار و ایدههای خودتان بسازید.
6. نگران اینکه دیگران درموردتان چه فکر میکنند نباشید.
«در 20 سالگی نگران این نیستیم که دنیا درموردمان چه فکر میکند. در 30 سالگی نگران این میشویم که درموردمان چه فکر میکند. در 40 سالگی میفهمیم که دنیا اصلاً به ما فکر نمیکرد.» -- ناشناس
«خیلی وقتها به این فکر میکنم که چطور انسان خودش را بیشتر از بقیه آدمها دوست دارد اما بااینحال برای نظرات خودش کمتر از نظرات دیگران ارزش قائل است.» -- مارکوس آئورلیوس
بزرگترین بخش فکر کردن و انجام کاری که میخواهید این است که دست از نگران بودن درمورد اینکه بقیه درموردتان چه فکر میکنند بردارید.
خیلی از کارهایی که انجام میدهید - یا انجام نمیدهید - ممکن است بخاطر این باشد که به تایید دیگران نیاز دارید. وقتی بچه هستیم نمرات خوبی که در مدرسه میگیریم به ما می گوید که «خوب» هستیم. این ساختن زندگی که همیشه به دنبال تایید دیگران باشید را برایتان راحت میکند. ممکن است این تایید از جانب خانوادهتان، رئیستان، دوستانتان، همکارانتان یا هر کس دیگر باشد.
اما این نیاز نیازمندی میآورد. و هرچه این نیاز قویتر شود، نیازمندیتان هم بیشتر خواهد شد. دیگران هم متوجه آن میشوند و از این تایید برای سوءاستفاده از شما استفاده میکنند. یا از این نیازمندیتان خوششان نمیآید.
از طرف دیگر، آدمهایی که نیاز چندانی به گرفتن تایید دیگران احساس نمیکنند، بیشتر کارهایی که خودشان دوست دارند را انجام میدهند. مثلاً ممکن است افرادی شجاع به نظر برسند. بنابراین روش زندگیشان ناخودآگاه تایید دیگران را به دنبال دارد.
7. وقتی فکر میکنید، به طریقی سازنده فکر کنید.
«افراد متفکر به این دلیل مشکلات را به طور موثری حل میکنند که وقتشان را چه میشدهای عبث تلف نمیکنند.» -- نورمن وینسنت پیل
خیلی راحت میتوانید وقتتان را به فکر کردن و تجسم کردن همه اتفاقات منفی و وحشتناکی که ممکن است وقتی برای مقابله با مشکلات زندگی میایستید، بیفتد صرف کنید. اما اگر واقعاً این کار را بکنید، این تصاویر منفی به ندرت اتفاق خواهند افتاد. آنها فقط دیوهایی غولپیکر هستند که ذهنتان آنها را میسازد. درست همانطور که وقتی بچه بودید ذهنتان دیوهایی را در کمد یا زیر تخت تجسم میکرد.
وقتی واقعاً میایستید تا با مشکلات زندگی مبارزه کنید، متوجه میشوید که این تجربه آنقدرها که تصور میکردید بد نیست. با خودتان فکر میکنید، «چی؟ این بود؟»
پس وقتی به این فکر کردید که چطور با مشکلی برخورد کنید، اسیر فکر کردن بیش از حد و این دیوسازیها نشوید. به راهتان ادامه دهید و کاری که لازم را انجام دهید.
8. فکر نکنید. فقط در زمان حال باشید.
«عمیقاً بفهمید که زمان حال همه چیزی است که دارید. اکنون باید تمرکز اصلی زندگیتان باشد.» -- اکهارت تولی
«بردگی واقعی رهایی از منفیگرایی است و از اینها مهمتر از گذشته و آینده بعنوان یک نیاز روانی.» -- اکهارت تولی
خیلی وقتها بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که اصلاً فکر نکنید. البته ممکن است کمی فکر کنید اما مثل این میماند که ذهنتان خالی شده است. به طور کامل در زمان حال هستید. بدون هزاران فکری که مثل رودخانهای خروشان از ذهنتان می گذرد. این حالت سکون دارد. وضعیت جالب ذهنی نیست. اما مفیدترین وضعیتی است که ذهنتان میتواند داشته باشد.
چون وقتی در زمان حال هستید، تمرکزتان پخش نمیشود. ذهنتان درگیر گذشته یا آینده نمیشود. به همین دلیل ترس کمتری برای هجوم احساسات منفی درونتان وجود دارد.
این بهترین حالت برای وارد عمل شدن است. وقتی در این حالت دست به کاری میزنید، اضطراب و ترسی که از فکر کردن درمورد آینده میآید (مثلاً اگر این مسابقه را نبرم چه میشود؟) از بین میرود. این کیفیت کاری که انجام میدهید را بالا میبرد.
این وضعیت همچنین باعث میشود خلاقتر شوید چون اجازه میدهید ناخودآگاهتان برداشتها و مفاهیم را مثل تکههای پازل کنار هم جمع کند و به ایدهای که میخواهید برسید. معمولاً زیر دوش یا جایی مثل این. چون در این مکانها به طور جدی به راهحلی فکر نمیکنید. وقتی ذهن خودآگاهتان مراقب این است که کف توی چشمانتان نرود، ذهن ناخودآگاهتان فضایی برای عمل کردن پیدا میکند.
آخر اینکه این وضعیت هر فعالیتی را لذتبخشتر میکند چون رنجی که معمولاً احساس میکنید از پراکنده بودن تمرکزتان یا فکرهای بیش از حدی که از ذهنتان عبور میکند ایجاد میشود.
روش موردعلاقه من برای ارتباط برقرار کردن با زمان حال این است که همه چیز را طوری ببینم که انگار بار اولی است که میبینم. تصور میکنم که اینطور است، نقش آن را بازی میکنم. مثل کسی که تابحال آن را تجربه نکرده. من این روش را دوست دارم و خیلی وقت است که از آن استفاده میکنم (گرچه قبلاً نمیدانستم که چرا اینقدر احساس خوبی به من میدهد.)
منبع : مردمان
خبرگزاری آریا -
قیاس خود با دیگران نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم
مقایسه خود با دیگران؛ خصلتی که می تواند مشکل آفرین شود یکی از معضلات شخصیتی که می تواند برای زندگی فرد در خانواده و جامعه مشکل ایجاد کند مقایسه کردن خود با دیگران است.
بدون شک "قیاس خود با دیگران" نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم و دچار نوعی کم خودبینی هستیم. در حقیقت افرادی که دچار حقارت نفس هستند و خود را حقیر و زبون می پندارند، تنها از راه مقایسه خود با دیگران مسیر زندگی خویش را تعیین می کنند. برای جلوگیری ازسقوط در دام مقایسه ضرورت دارد که ضمن تقویت اعتماد به نفس از تدابیری که در زیر برمی شماریم شخصیت خودمان را متجلی کنیم.
مقایسه خود با دیگران یک بیماری رایج و متداول است. در زمان قیاس، تعادل روحی، جذابیت، ارزشمندی و موفقیت خود را در مقایسه با دیگران ارزیابی می کنیم. حتی ممکن است تا بدانجا پیش برویم که تمام ابعاد زندگی خویش را با معیارها و استانداردهای دیگران بسنجیم. اما در این رهگذر از نکته مهمی غافل می شویم، اینکه ازمعیارها و ارزشهای انسانی خود فاصله گرفته و رضایت باطنی خویش را نادیده می انگاریم.
به هر حال مقایسه خود با دیگران بازی خطرناکی است و به طور قطع به قربانی شدن می انجامد. چرا که در چنین شرایطی آدمی ویژگی های منحصر به فرد خود را نفی کرده و با منابع بیرون از خود هدایت می شود. مقایسه خود با دیگران وسوسه انگیز و فریبنده است، زیرا راه آزمون شده دیگران تقریبا تضمین شده و فراز و نشیب های آن شناخته شده است. به علاوه تلاش برای شباهت و همانندی با دیگران به ظاهر بر اعتبار و موجودیت انسان می افزاید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید
چطور مقایسه خود با دیگران را ترک کنیم؟
آگاه و هشیار باشید: نمیتوانیم انکار کنیم که مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت میپذیرد. اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. مثلا وقتی ویژگیها یا داراییهای خود را با دیگری مقایسه میکنید، کاری که باید با آگاهی انجام بدهید این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که " شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد اما درست و منطقی نیست" و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید این هشدار را به خود بدهید.
منحصر به فرد بودن خود را بپذیرید: مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت به این نکته واقف می شویم که در انتخاب شیوه ی کار نبایستی کورکورانه از دیگران تقلید کرد.
در جوامع مختلف، افرادی که بر خلق وخوی منحصر به فرد خود متکی هستند همواره مورد تهدید قرار می گیرند و اشخاصی که به سادگی همرنگ جماعت می شوند و دست رد به سینه استواری و ارجمندی خود می زنند مورد استقبال واقع می شوند. ما می توانیم به رغم فشارهای اجتماعی که از هر سو احاطه مان کرده و یادآوری مکرر اطرافیانمان مبنی بر همرنگی با جماعت، فکر و عمل خود را آزادانه انتخاب کرده و معطوف به ارزشهایی باشیم که به دقت به آن اندیشیده و آن را درونی ساخته ایم.
بر روی شایستگیها و ویژگیهای مثبت خود متمرکز شوید: تنها در سایه اعتماد به نفس، میتوانید شاد باشید و پرداختن به نقاط ضعف، تنها غصه به همراه دارد. کسی که اقدام به نوشتن یک داستان میکند، نباید در همان گام نخست بتواند مانند نویسندههای بنام بنویسد، بلکه چیزی که مهم و باارزش است تصمیم و اقدام او برای نوشتن است و لزوما هم همه نباید کار او را بپسندند.
زمانی که به این آگاهی برسید که "بدون اینکه بهترین باشید هم میتوانید خوب باشید" شانس موفقیت شما افزایش مییابد. باید توانایی و استعداد خود را بشناسید و چیزهایی که واقعا ارزش دارند که زیربنای زندگی قرار گیرند را درک کنید. اگر نتوانید تواناییهای خود را تشخیص دهید، هرگز نمیتوانید در راه خواستههای خود ثابت قدم و محکم باشید.
قدرشناس و شکرگذار باشید: وقتی صبح از خواب بیدار میشوید،لحظاتی وقت بگذارید و تمام نعمتهایی را که در اختیار دارید، مرور کرده و بابت آنها شکرگذار باشید.وقتی عادت کردید که نعمتهایی را که در اختیار دارید ببینید و برای آنها شکرگذاری کنید، درمییابید که مقایسه کردن چه کار بیهودهای است. بنا بر این تکریم تواناییها، داراییها و پیشرفتها یک تمرین خوب و مفید است و میتوان با به کار گرفتن آنها مهیای موفقیتهای بزرگتر شد.
قدردان نقیصههای خود باشید: منطقا هم همه میدانند که مطلق بودن و کامل بودن غیرممکن است. برای اینکه احساس رضایتمندی و شادی داشته باشید، باید یاد بگیرید که این حقیقت را بپذیرید که شما موجودی کامل، مطلق و بی عیب نیستید. پذیرش این مطلب بدان معنا نیست که شما نمیتوانید آرزوهای بزرگ داشته باشید یا برای موفقیتهای بزرگ نباید تلاش کنید. بلکه در کلام ساده یعنی اگر شما توقع مطلق بودن داشته باشید، همواره ناامید میشوید.
اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است
به هر اندازه که کافی است، شاد باشید: صاحبان تجارت و شرکتهای بزرگ دقیقا میدانند چگونه از رسانهها استفاده کنند و از حس نارضایتی مردم،وقتی خود را با دیگران مقایسه میکنند، بهره ببرند. آنها با استفاده از آگهیهای تجاری مردم را متقاعد میکنند که اگر از محصولات یا خدمات آنها استفاده کنند، موفقتر خواهند بود و در غیر این صورت توفیق کمتری دارند. قاعدتا کسی که درگیر این آگهیهای زیرکانه میشود، دچار زیادخواهی شده و هیچگاه احساس رضایت نمیکند.اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است.
ای انسان بکوش تا "منحصر به فرد بودنت" را ببینی نه چیز دیگر. خودت باش و با هیچ چیز روی زمین خود را مقایسه نکن!
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
منابع:
tebyan.net
titronline.ir
در این ساختنی یاد میگیرید چطور سنسور گاز MQ7 را برد آردوینو کنترل کنید و دادههای آن را در گوشی موبایل تان دریافت کنید. این روش کنترل سنسور گاز ایمنی دستگاههای شناسایی گازهای سمیرا بیشتر میکند و این دستگاهها را هوشمندتر میکند. با ساختنی همراه باشید !
برای کنترل سنسور گاز MQ7 با برد آردوینو نیاز کافی است ساخت مدارهای الکترونیکی و برنامه ریزی میکروکنترلرها را در سطح ابتدایی بلد باشید. البته ما کدهای آردوینو را در اختیارتان قرار میدهیم که کارتان را ساده تر میکند. برنامه موبایل هم با نرم افزار App Inventor 2 ساخته میشود که کار با آن نیاز به آشنایی با برنامه نویسی ندارد.
برای برنامه ریزی برد آردوینو و ساخت برنامه موبایل به نرم افزارهای زیر نیاز دارید:
همانطور که در تصاویر بالا میبینید، طراحی مدار بسیار ساده است. اتصالات ماژولها و برد آردوینو را با توجه به دیاگرامهای بالا و نکات زیر ایجاد کنید:
وقتی میخواهید کدهای آردوینو را آپلود کنید، باید کابلهای RX و TX را جدا کنید.
دقت کنید که TX به RX و RX به TX وصل میشود. اگر TX را به TX و RX را به RX وصل کنید، دستگاه کار نخواهد کرد.
const int AOUTpin=;//the AOUT pin of the CO sensor goes into analog pin A0 of the arduino const int DOUTpin=8;//the DOUT pin of the CO sensor goes into digital pin D8 of the arduino const int ledPin=13;//the anode of the LED connects to digital pin D13 of the arduino
int limit; int value;
void setup() Serial.begin(9600);//sets the baud rate pinMode(DOUTpin, INPUT);//sets the pin as an input to the arduino pinMode(ledPin, OUTPUT);//sets the pin as an output of the arduino
void loop() value= analogRead(AOUTpin);//reads the analaog value from the CO sensor's AOUT pin limit= digitalRead(DOUTpin);//reads the digital value from the CO sensor's DOUT pin Serial.print("CO value: "); Serial.println(value);//prints the CO value Serial.print("Limit: "); Serial.print(limit);//prints the limit reached as either LOW or HIGH (above or underneath) delay(100); if (limit == HIGH) Serial.println("Bad"); else Serial.println("OK"); |
برنامه موبایلی که برای کنترل و مانیتور سنسور گاز میسازید به نیازها و انتظارات تان از پروژه بستگی دارد. در تصاویر بالا میتوانید مراحل طراحی یک برنامه موبایل ساده با استفاده از App Inventor 2 را ببینید.
بعد از ایجاد پروژه و نامگذاری آن میتوانید لیبلها، دکمهها و … که نیاز دارید را اضافه کنید. ساخت برنامه موبایل با این نرم افزار نیاز به مهارت برنامه نویسی ندارد و رابط گرافیکی ساده کارتان را راحت میکند. جزییات بیشتر درباره ساخت برنامه موبایل را هم میتوانید در ویدیوی آموزشی ببینید.
حالا میتوانید دادههای سنسور گاز را روی گوشی موبایل تان دریافت کنید. اتصال سنسور گاز به برد آردوینو و گوشی هوشمند کارایی آن را بیشتر میکند. از همین روش میتوانید برای سایر سنسورها هم استفاده کنید. فقط باید مدار و کدهای آردوینو را متناسب با آن تغییر بدهید.
منبع
خلاصه مطلب
عنوان مطلب
چطور سنسور گاز MQ7 را با برد آردوینو و گوشی موبایل کنترل کنیم؟
توضیح کوتاه
با این مدار میتوانید دادههای سنسور گاز را با گوشی موبایل مانیتور کنید.
نویسنده
عاطفه اسدزاده
خبرگزاری آریا -
اینکه از زحماتتان انتقاد کنند، دردآور است. وقتی دیگران رفتارهای غلط شما را گوشزد میکنند و میخواهند که آنها را اصلاح کنید، ممکن است ناراحت شوید. قبول کردن انتقادات در مورد ظاهر هم که دیگر جای خود دارد!
انتقاد سازنده و نحوه کنار آمدن با آن
من به عنوان یک دانشگاهی، باید با انتقاد کنار بیایم. اساتید راهنمای من مقالاتم را با رنگهای مختلف تصحیح میکنند و تک تک نقاط ضعف آن را نشان میدهند. پس از انتشار آنها نوبت منتقدین میرسد تا نقاط ضعف و تک تک خطاها را آشکار کنند و برخی از آنها حتی از این کار لذت هم میبرند.
اینکه از زحماتتان انتقاد کنند، دردآور است. وقتی دیگران رفتارهای غلط شما را گوشزد میکنند و میخواهند که آنها را اصلاح کنید، ممکن است ناراحت شوید. قبول کردن انتقادات در مورد ظاهر هم که دیگر جای خود دارد!
اکنون برای کنار آمدن با این همه انتقاد باید چه کرد؟
آیا موضوع شما هستید؟ برخی از انتقادها متوجه شخص شماست. وقتی کسی از ظاهر یا رفتار شما انتقاد میکند، نمیشود آن را به دل نگرفت.اما در برخی موارد این افکار و سایر کارهای شماست که مورد انتقاد قرار میگیرد.
شاید سخت باشد، اما شما باید تفکر و کارهایتان را از خودتان مجزا بدانید. وقتی کسی از نتیجه تلاش شما انتقاد میکند، باید ازاین امر استقبال کنید. هرچقدر هم که به نوشتهها و فعالیتهایتان علاقمند باشید، باید بدانید که همیشه راهی برای پیشرفت و بهبود آنها وجود دارد. اگر کسی وقت بگذارد و به شما پیشنهادی بدهد، با گوش دادن به آن میتوانید چیزهای زیادی یاد بگیرید.
باید گفت که رو به رو شدن با انتقاد ممکن است دردناک باشد. من پیشنهاد میکنم مدتی از گوش کردن و مطالعه انتقادها دست بردارید و هروقت احساسات منفی درونی خود را از بین بردید، برای بررسی آنها برگردید. شما وقتی آماده رویارویی سازنده با انتقاد هستید که با مطالعه گفتههای منتقدین کارهایتان احساس نکنید آنها احمق هستند و باور کنید که شاید منظوری داشته باشند. پس از این، میتوانید بفهمید که کجای کارتان اشکال داشته و آن را اصلاح کنید.
اگر انتقاد در مورد خودتان باشد چطور؟
اغلب افرادی که انتقاد میکنند، هدف بدی ندارند. آنها به شما و زندگی شما اهمیت میدهند. خود آنها هم از اشاره به نکات نادرست به شما که نیاز به تغییر دارند، حداقل اندکی احساس ناراحتی میکنند.
توجه به اینکه انتقادات از سر دوست داشتن بیان میشوند، در مواردی که مربوط به موضوعات شخصی است، کمی مشکل است و به ما برمیخورد (و باید هم بربخورد)؛ مثل وزن، ظاهر یا انتخابهای سرنوشتساز شما! قبول کردن انتقادهایی که در مورد تصویر ذهنی شما از خودتان باشد سخت است. مثلا وقتی وزنتان زیاد شود، خودتان از این موضوع آگاهید. از این جهت اگر کسی این موضوع را به شما بگوید، کمکی به شما نکرده است.
در این موارد، سعی کنید محبت را در پس کلمات ببینید. چند نفس عمیق بکشید و لبخند بزنید. آنها برایتان ارزش قائلند که حرفی میزنند.
در مورد انتقادات دائمی چه باید کرد؟
بله، افرادی هستند که برای انتقاد کردن زندگی میکنند (یا حداقل برای انتقاد کردن از شما زندهاند). در مواجهه با این افراد، توجه به اینکه آنها برایتان ارزش قائلند کافی نیست، زیرا انتقاد کردن آنها پایان ندارد. در این شرایط باید با آنها گقتگویی بیرودربایستی داشته باشید.
به آنها بگویید که از توجهی که به شما دارند، متشکرید، اما اظهار نظرهای مداوم آنها ناراحتکننده و آزاردهنده است. اگر این هجمهها پایان نیافت، باید از رو به رو شدن با این فرد دست بردارید. از وقتگذراندن با افرادی که مدام شما را ناراحت میکنند و دست از انتقاد برنمیدارند، اجتناب کنید.
تحقیقات جدید نشان داده که زنان در محل کارشان بیشتر از مردان مورد انتقاد قرار میگیرند. اگر این اتفاق برایتان میافتد، به دفعاتی که از کار شما انتقاد میشود و دفعاتی که به خاطر آن مورد تشویق قرار میگیرید توجه کنید.اگر حس میکنید همکارانتان به اندازه کافی به کارهای مثبت شما توجه نمیکنند و بیشتر به بیان مشکلات میپردازند، وقت آن رسیده که با رئیس و همکاران خود در مورد محیط کاری صحبت کنید.
منبع:آی بانو