مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عدم اعتبار علم غیب در امام و امامت

[ad_1]
تعارض عصمت امامان با روایات و ادعیه

تعارض-عصمت-امامان-با-روایات-و-ادعیهعصمت صفت لازمه مقام امامت و مورد تأکید آیات و روایات متعدد می‌باشد. لکن اهل سنت و کسانی که مقام امامان ادامه ...

شبهه‌ی عدم استفاده امام از صفات فرابشری در معرفی خود

شبهه‌ی-عدم-استفاده-امام-از-صفات-فرابشری-در-معرفی-خودبرخی در انکار صفات فرابشری امامان می‌کوشند چنین وانمود کنند که امامان نیز خود را مصداق چنین صفاتی ندانسته ادامه ...

ناسازگاری علم غیب با بعض اعمال ائمه اطهار

ناسازگاری-علم-غیب-با-بعض-اعمال-ائمه-اطهاراگر به صفات فرابشری امامان نظیر علم غیب به همه امور و جزئیات گذشته و آینده قائل شویم، برخی از افعال و ادامه ...

عدم اعتبار علم غیب در امام و امامت

عدم-اعتبار-علم-غیب-در-امام-و-امامتکسانی که مقام امامت و امام را به حد حاکم و نهایت یک عالم دینی پایین آوردند شبهه در اعتبار علم غیب در ادامه ...

یهود بین الملل (23) The International Jew

یهود-بین-الملل-(23)-The-International-Jew"مسئله‎‌ی یهود" هنوز هم وجود دارد. انکار آن بی‌فایده است....، در هر جایی که تعداد محسوسی یهودی زندگی ادامه ...

غزل سپیدار

غزل-سپیدارگرفته شعله‌ی صبرت عجیب صحرا را و آب کرده دل سنگ‌های خارا را به پیش می‌روی، از موج زخم بیم‌ات نیست کنار ادامه ...

غزل تشنگی

غزل-تشنگیگرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود آنچه دیدیم جز پیشامدی زیبا نبود عشق می‌فرمود «باید رفت» می‌رفتند ادامه ...

غریبه

غریبهچقدر آشنا می‌نمایی غریبه! بگو از کجا از جایی، غریبه در این شهر و این شب چه بی سرپناهی نداری مگر آشنایی ادامه ...

غروب

غروبپس از تو آینه‌ها حجمی از غبار شدند چه چشمه‌های زلالی که بی تو تار شدند پس از غروب تو ای آفتاب تا محشر ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، …امامت کانونی‌ترین اصل در تلقی شیعی از اسلام است سوال این است که آیا شیعیان درباره یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را …یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب مباهله، باطل کردن سحر و جادو،ذکر وختم مجرب،دستورالعمل های پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …یا حسین پاسخ در تاریخ اردیبهشت ۲۶م ۱۳۹۳ ۱۴۵۵ من انتقاد کردم و دانشجو هستم ممنون از شما شهید مطهری و دیدگاه های تربیتی قرآنقرآن مظهر رحمت و جلوه ربوبیت خداوند و کتاب شناخت و تربیت انسان است و به دلیل برخورداری شعر و ادب‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌کتاب تاریخ ایران شعر و ادب‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌ ادبیات‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌رسول نور حضرت محمد ص بلاغات‏النساء ص ، کلام عائشة أم المؤمنین رحمها الله نقش عائشه در تاریخ اسلام دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ …آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را چرا در اسلام برده داری و کنیزداری ممنوع نشد؟ شهر سوالاصولا قضاوت در خصوص برخی مسایل نمی تواند تک بعدی و یک جانبه باشد برای رسیدن به قضاوتی قرائت فراموش شده بازخوانی نظریۀ علمای ابرار، تلقی اولیۀ امامت کانونی‌ترین اصل در تلقی شیعی از اسلام است سوال این است که آیا شیعیان درباره این اصل یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب مباهله، باطل کردن سحر و جادو،ذکر وختم مجرب،دستورالعمل های پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و هاشمی علی احمدی خواه پاسخ در تاریخ اسفند ۲۴م ۱۳۹۳ ۰۸۴۷ چه قدر سطح فهم ما بالاست فرق بین فقیه و شهید مطهری و دیدگاه های تربیتی قرآن قرآن مظهر رحمت و جلوه ربوبیت خداوند و کتاب شناخت و تربیت انسان است و به دلیل برخورداری از شعر و ادب‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌کتاب تاریخ ایران اسلامی شعر و ادب‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌ ادبیات‌ فارسی‌ در دوران‌ حمله‌ مغول‌ رسول نور حضرت محمد ص بلاغات‏النساء ص ، کلام عائشة أم المؤمنین رحمها الله نقش عائشه در تاریخ اسلام علامه دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران حضرت دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر دارد یا سید روح‌الله خمینی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد خمینی در خانواده‌ای به دنیا آمد که سابقه فعالیت‌های دینی و مذهبی در آن به قرن‌ها قبل برمی آیات قرآن که درباره امام زمانعج است، کدام هاست؟ شهر سوال آیات بسیاری درباره امام زمان عج در قرآن وجود دارد و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط


ادامه مطلب ...

تبیین روایی نقش و جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (ع) و وجوب ولایت‌پذیری از امام معصوم و ولی امر زمان

[ad_1]
برجام‌زدگی و در برجام‌ماندگی

برجام‌زدگی-و-در-برجام‌ماندگیدستمایه این نوشتار، «خطر برجام‌زدگی و در برجام‌ماندگی» است. با وجود اهمیت برجام، موضوعاتی بسیار مهم‌تر ادامه ...

روغن آووکادو در مقابل روغن زیتون

روغن-آووکادو-در-مقابل-روغن-زیتونروغن آووکادو و زیتون دو نمونه از سالم ترین روغن ها بوده و فواید فراوانی برای پوست و مو دارند. این دو ادامه ...

روش های مؤثر قابل توجه به منظور استفاده از روغن کامفور برای درمان آکنه

روش-های-مؤثر-قابل-توجه-به-منظور-استفاده-از-روغن-کامفور-برای-درمان-آکنهدرخت کافور بومی چین و ژاپن می باشد. این درخت در آرژانتین، برزیل، ماداگاسکار و آمریکا نیز یافت می شود. ادامه ...

روش های منحصر به فرد مراقبت از مو با روغن آوکادو

روش-های-منحصر-به-فرد-مراقبت-از-مو-با-روغن-آوکادوروغن آوکادو دارای مصارف و فواید مختلفی می باشد و یکی از مهم ترین فواید این روغن استفاده از آن در مراقبت ادامه ...

روش های طبیعی کاهش کلسترول

روش-های-طبیعی-کاهش-کلسترولکلسترول ماده ای شبیه چربی بوده که برای تولید سلول های سالم، هورمون های خاص، غشاهای سلولی، ویتامین D و ادامه ...

روش های طبیعی برای بهبود سیستم ایمنی بدن

روش-های-طبیعی-برای-بهبود-سیستم-ایمنی-بدنبا آلودگی روز افزون و گونه های جدید عوامل بیماری زا با گذشت هر ثانیه، مهم ترین سلاح برای زنده ماندن، ادامه ...

روش های درمان طبیعی آکنه

روش-های-درمان-طبیعی-آکنهآکنه، یکی از رایج ترین بیماری های پوستی بوده که بزرگسالان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد، در این ادامه ...

رژیم غذایی افراد مبتلا به دیابت نوع 1

رژیم-غذایی-افراد-مبتلا-به-دیابت-نوع-1برنامه های غذایی خاصی برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 وجود دارد. این افراد باید سطوح قند خون خود را ادامه ...

راهنمایی کلی استفاده از روغن آرگان برای درمان آکنه

راهنمایی-کلی-استفاده-از-روغن-آرگان-برای-درمان-آکنهاستفاده ی منظم از روغن آرگان که یک منبع عالی از ویتامین E و آنتی اکسیدان هایی مانند فنول ها و کاروتن ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عداستان غدیر خم سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می‌گشت، گروه انبوهی مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع داستان غدیر خم سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می‌گشت، گروه انبوهی که مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

تبیین روایی نقش و جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (علیه‌السّلام) و وجوب ولایت‌پذیری از امام معصوم و ولی امر زمان

[ad_1]
تبیین روایی نقش و جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا (علیه‌السّلام) و وجوب ولایت‌پذیری از امام معصوم و ولی امر زمان

تبیین-روایی-نقش-و-جایگاه-امامت-از-دیدگاه-امام-رضا-(علیه‌السّلام)-و-وجوب-ولایت‌پذیری-از-امام-معصوم-و-ولی-امر-زمانامامت، استمرار نبوت و لطفی از جانب خدای متعالی است. امامت جز با تصریح خداوندی تحقیق نمی‌پذیرد و مردم ادامه ...

سازوکارهای حمایتی از تربیت کودک در آموزه‌های دینی با تأکید بر سیره‌ی رضوی

سازوکارهای-حمایتی-از-تربیت-کودک-در-آموزه‌های-دینی-با-تأکید-بر-سیره‌ی-رضویکودکان سرمایه‌های انسانی هر جامعه، هستند که تربیت و حمایت از آنان ضرورت دارد. از این رو شارع و به تبع ادامه ...

امامت امام رضا (ع)، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم (ع)

امامت-امام-رضا-(ع)-امتدادی-بارز-برای-امامت-حضرت-ابراهیم-(ع)شخصیت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن با ابعادی همچون «پدر و تبار عالی»، «پدر ذریه و امّت بسیار» و «صاحب ادامه ...

خداشناسی در روایت‌های امام رضا (علیه السلام)

خداشناسی-در-روایت‌های-امام-رضا-(علیه-السلام)از اساسی ترین و ریشه‌ای‌ترین اعتقادهای یک مسلمان، توحید است که پیامبران الهی و اوصیاء آنها برای تقویت ادامه ...

عنصر محبت در فرهنگ رضوی

عنصر-محبت-در-فرهنگ-رضویعنصر محبت در دنیای امروز یکی از گمشده‌های بشر و نواقص جوامع بشری است. با توسعه‌ی زندگی صنعتی و اشتغال‌های ادامه ...

زیرساختهای درونی ارتباط مؤثر در احادیث امام رضا (علیه السلام)

زیرساختهای-درونی-ارتباط-مؤثر-در-احادیث-امام-رضا-(علیه-السلام)معصومان (علیه السلام) به عنوان تبیین کنندگان کلام وحی، در گفتار و رفتار خود با مخاطبان، به شیوه‌ای اثربخش ادامه ...

واکاوی مواضع سیاسی امام رضا (علیه السلام) در بحران‌های اعتقادی – سیاسی دوره‌ی (203-183 ق)

واکاوی-مواضع-سیاسی-امام-رضا-(علیه-السلام)-در-بحران‌های-اعتقادی-–-سیاسی-دوره‌ی-(203-183-ق)این نوشتار می‌کوشد، با توجه به روایت‌های نقل شده از امام رضا (علیه السلام) و با روش توصیفی و تاریخی، ادامه ...

مواد غذایی غنی از پتاسیم، کلسیم و منیزیم

مواد-غذایی-غنی-از-پتاسیم-کلسیم-و-منیزیمهایپرتنشن یا فشار خون بالا شایع‌ترین مشکل بهداشتی است که بسیاری از مردم از آن رنج می‌برند. مواد غذایی ادامه ...

مواد غذایی راحت هضم برای ناراحتی معده

مواد-غذایی-راحت-هضم-برای-ناراحتی-معدهچندین مواد غذایی وجود دارد که می‌توانید برای رهایی از ناراحتی معده آن‌ها را مصرف کنید. در این مقاله، ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عداستان غدیر خم سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می‌گشت، گروه انبوهی مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع داستان غدیر خم سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می‌گشت، گروه انبوهی که


ادامه مطلب ...

امامت امام رضا (ع)، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم (ع)

[ad_1]
 امامت امام رضا (علیه السلام)، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام)

 

نویسنده: ابوالفضل خوش منش (1)

 

چکیده

شخصیت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن با ابعادی همچون «پدر و تبار عالی»، «پدر ذریه و امّت بسیار» و «صاحب دعا و دعوت‌های سرنوشت ساز» معرفی شده است. او پیامبر احتجاج‌های برهانی و پیشوای خردمند و محترم نزد ملل و نحل مختلف است و از جمله دعاهای حضرت ابراهیم (علیه السلام)، داشتن ذریه‌ای مؤمن و مسلم و باقی ماندن زبانی گویا و صادق پس از اوست.
از نگاه قرآن و روایت‌ها، نسل حضرت ابراهیم تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و اهل بیت ایشان امتداد یافته و در نهایت به امام رضا (علیه السلام) و البته چهار امام بعد رسیده است. اما موقعیت امام رضا (علیه السلام) در این بین بارز و میان او و حضرت ابراهیم شباهت‌های متعددی مشهود است: امام رضا (علیه السلام) دارای مقامی شاخص در زمینه‌ی احتجاج‌ها و براهین فطری است و مناظره‌ها و جدال احسن او با دانشمندان ادیان، فصلی شاخص در تاریخ امامت است. دو امام مذکور همچنین در دو نقطه و موقعیت تمدنی زاده شده‌اند و دعوتشان، جنبه‌های سیاسی و تمدنی یافته است. این مقاله در پی بررسی تطبیقی سیره‌ی این دو پیشوای بزرگ و بیان ابعادی از حساب و حکمتی است که در کار آن دو در تاریخ نبوت و امامت تعبیه شده است.
کلید واژه : حضرت ابراهیم (علیه السلام)، تاریخ امامت، امام رضا (علیه السلام)، اهل بیت (علیه السلام)، ذریه‌ی ابراهیم، تمدن اسلامی

مقدمه

میان حضرت ابراهیم و حضرت رضا (علیه السلام)، فاصله‌ی زمانی بسیاری است، اما نگاهی به تاریخ «امامت» به معنای عام آن، حضرت رضا (علیه السلام) را امتدادی بارز - بارزتر از نظایر آن در مورد دیگر ائمه اهل بیت (علیه السلام) - برای امامت ابراهیمی نشان می‌دهد.
این مقاله ابتدا نقش و ابعاد شخصیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) را بررسی می‌کند، سپس آنها را با شخصیت امام رضا (علیه السلام) تطبیق می‌دهد. محورهایی که بحث و مقایسه پیرامون آنها صورت می‌گیرد، عبارت‌اند از: حضرت ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پدر امت‌های توحیدی و پیامبران و ذریه‌ی اهل بیتی که از او پدید می‌آید و نیز نقشی که از او در زمینه‌ی احتجاج‌های برهانی و توحید فطری پدید می‌آید و قریب به 3 هزار سال بعد، نقش‌های نبوت و امامت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان می‌رسد. تاریخ جانشینان آخرین پیامبر اکرم است را می‌توان تاریخ انسان‌هایی کامل و مطهر با عمری بیش از 1424 سال قمری دانست. حیات جمعی ائمه (علیه السلام) را که از زمان رحلت پیامبر اکرم تا کنون بالغ بر 1424 سال است و 250 سال از آن به صورت حیات ظاهری در میان مردم بوده است، می‌توان عمر یک انسان کامل دانست؛ انسانی که حائز برترین مسئولیت‌های اجتماعی بوده و با صحنه‌های بسیار متنوع و دوره‌های متلاطم عصرها، زمان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون مواجه است. این تنوع فرهنگی در زمان امام رضا (علیه السلام) به اوج خود می‌رسد. حضرت حجت نیز به سبب وضعیت ویژه‌‌ی حیات خود، در این بین حسابی جداگانه دارد.
حیات جمعی ائمه (علیه السلام) را از راه غلبه و تقریب می‌توان در سه گروه قرار داد:
1. کسانی که به خلافت ظاهری رسیدند یا زندگی شان با موضوع خلافت و سیاست و سرانجام نبرد و شهادت پیوند یافت: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، امام حسن مجتبی و حضرت سید الشهدا (علیه السلام) ؛
2. کسانی که در صحنه‌های خلافت و سیاست، حضور ظاهری نداشتند، بلکه تکلیفی که برای خود دیدند، همانا تثبیت بنیان علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی بود: امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیه السلام). در این بین نقش علمی و فرهنگی امیرالمؤمنین بی بدیل و ممتاز است؛
3. کسانی که دستگاه طغیان آنان را از مردم دور کرد. چنین حالتی تقریباً از نیمه‌ی دوم تاریخ امامت قابل مشاهده است: امام موسی بن جعفر، امام محمدتقی، امام علی نقی، امام حسن عسگری و حضرت حجّت (علیه السلام) از این شمارند. گویی، دست تقدیر الهی چنین می‌خواست تا ذهن امّت اسلامی به تدریج با موضوع غیبت آشنا شود. گروه اخیر نیز با همه‌ی محدودیت‌های اعمال شده، همچنان نقش هدایتی خود را ایفا کردند و صدها تن از شیعیان نخبه و ممتاز در اقطار اسلامی با آنان مرتبط بودند.
در این بین نقش امام رضا (علیه السلام) آمیزه‌ای از سه حالت فوق است: یعنی حیات ایشان هم به نوعی با سیاست و حکومت ظاهری پیوند خورد، هم صاحب نقشی بارز در تثبیت بنیان علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی بود.
حضرت 17 سال از عمر خود را در مدینه گذراند، در حالی که قریب دو قرن از عمر اسلام گذشته بود و در این دو سده، سلسله‌های اموی و عباسی از تختگاه‌های مدینه و سپس دمشق و بغداد بر پشت توسن خلافت نبوی هرچه خواستند کردند و صِرف حضور امام در مدینه به سان شاخص و قطب نمایی، جهت صحیح را برای اهل راه نشان می‌دهد. حضور امام (علیه السلام) برای کسانی که می‌خواهند از شیوه‌ی حکومت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطلع شوند و بدانند چه تفاوتی با حکومت و سلطنت ده‌ها امیر و حاکم سرزمین گسترده‌ی اسلام داشته، بهترین اثر فرهنگی است. سه سال پایانی حیات حضرت، به واسطه‌ی پیوند با دولت و دستگاه ظاهری، مجالی تازه و گسترده برای ایفای نقش علمی و فرهنگی و احتجاج با زعمای ادیان دیگر گشود. این مسئله در تاریخ امامت، پدیده‌ی نوینی است که نمودهای آن را باید در «فقه تمدنی رضوی» جستجو کرد.
نگارنده از جایگاه تمدنی حضرت رضا (علیه السلام) و نیز نقش او در احتجاج‌های فکری و آیینی، در دو مقاله‌ی دیگر سخن گفته است (خوش منش، 1391 و 1392).
در ادامه، نقش‌های هدایتی این دو پیشوا واکاوی می‌شود.

پدر

قرآن کریم، حضرت ابراهیم (علیه السلام) را «شیعه‌ی نوح» (صافات / 83)، «ابوالانبیاء» (انعام/ 87 - 84) و «پدر» و تبار بزرگ امّت اسلامی (حج/ 78) می‌خواند. پدر، همان گونه که در اسم ابراهیم (علیه السلام) وجود دارد، لقب او نیز می‌شود. معنای لغوی ابراهیم، «پدر عالی قدر» یا «پدر امت بسیار» است (کتاب مقدس، 1994: 91هامش؛‌هاکس، 1377: 4؛ شعرانی، 1398ق: ج1: 6-5). (2) پدر به عنوان لقب نیز در کنار نام او ذکر می‌شود، چنان که در عبارت «مِلَّةَ أبیکُم إبراهِیمَ» (حج/ 78) لفظ «أب» دو بار آمده است. از این پدر، ذریه‌ای بزرگ پدید می‌آید.
حضرت ابراهیم (علیه السلام) در مواضع حساس تکلم و مناجات با خداوند متعال، از «ذریه‌ی» خود سخن می‌گوید و در خصوص چنین موضوعی،‌اندیشناک و دل نگران است. خداوند متعال، ابتلای ابراهیم (علیه السلام) را نیز در ذریه‌ی او قرار می‌دهد. در زمینه‌ی نسل و ذریه‌ی حضرت، آیاتی از سه سوره به عنوان نمونه ذکر می‌شود. جایگاه و اهمیت موضوع «ذریه‌ی» ابراهیم (علیه السلام) در این سیاق‌ها شاخص است:
وَ إذِ ابتَلَی إِبراهیِمَ ربُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأتَمَّهُنَّ قَالَ إِنّی جَاعُلِکَ لِلنَّاسِ إِمَامَا قالَ وَ مِن ذُرّیَّتی قالَ لا یَنَالُ عَهدِی الظَّالمِینَ (124)... ربَّنَا وَ اجعَلنَا مُسلِمینِ لَکَ وَ مِن ذُرّیَّتِنا أمَّ^َ مُسلِمَ^ً لَکَ وَ أرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُب عَلَینَا إِنَّک أنتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (128) ربَّنَا وَ ابعَث فِیهِم رَسُولا مِنهُم یَتلُو عَلَیهِم آیَاتِکَ وَ یُعَلّمُهُمُ الکِتَابَ وَ الحِکمَ^َ وَ یُزَکّیِهِم إِنَّکَ انت العَزیزُ الحکَیمُ (بقره/129). وَ وَهبنَا لَهُ إِسحَاقَ وَ یَعقُوبَ کُلا هَدینَا وَ نُوحاً هَدینَا مِن قبلُ وَ مِن ذُرَّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیمانَ وَ أیُّوبَ و یُوسُفَ وَ مُوسی و هَارُونَ وَ کَذَلِکَ نَجزِی المُحسنینَ * وَ زَکرَّیا وَ یَحیی و عیِسَی وَ إلیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ * وَ إسماعِیلَ وَ الیَسَعَ و یُونُسَ وَ لوطاً و کُلا فَضَّلنَا عَلَی العَالَمینَ * وَ مِن آبائِهِم و ذُرَّیَّاتِهِم و إخوانِهِم و اجتَبینَآهُم و هَدَیناهُم إلی صِراطٍ مُستقیمٍ (انعام/87-84). ربَّنا إِنّی اسکَنتُ مِن ذُرّیَّتی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحرَّمِ ربَّنَا لِیُقیمُوا الصَّلاة فَاجعَل أفئِدَ^ً مِنَ النَّاسِ تَهوی إلَیهِم وَ ارزُقهُم مِنَ الثَّمراتِ لَعَلَّهُم یَشکُرُون (37)... الحَمدُ لِلهِ الَّذی وَهَبَ لِی عَلَی الکِبَرِ إِسماعیلَ وَ اسحاقَ إنَّ ربِّی لَسَمیعُ الدُّعاء (39) رَبّ اجعَلنِی مُقیمَ الصَّلاة وَ مِن ذُریَّتی ربَّنَا وَ تَقَبل دُعاءِ (40).
این بخش‌ها، به خصوص آیات سوره‌ی انعام، سلسله‌ای متراکم و منحصر به فرد از پیامبران را دربر می‌گیرد. این همه از نسل همان مرد سالخورده‌ای برآمدند که به رسم طبیعت از داشتن نسل، ناتوان و همسر وی نازا بود.
بنا بر سخن تورات، خداوند توانا به همین پیر فرتوت، بشارت فرزندان بسیاری می‌دهد که شمار آنان به سان ستارگان آسمان خواهد بود (کتاب مقدس، 1994م: پیدایش، باب 7، بند 6-7).
و خداوند به ابراهیم گفت از ولایت خود، از مولد خویش و از خانه‌ی پدر خود به سوی زمینی که به تو نشان دهم بیرون شو. از تو امّتی عظیم پیدا کنم، تو را برکت دهم، نام تو را بزرگ سازم و تو برکت خواهی بود. به آنانی که تو را مبارک خوانند برکت دهم، آن که تو را ملعون خواند لعنت کنم و از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت (3) (همان: باب 12، بند 3-1). (4)
«خداوند گفت اکنون به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار؛ هرگاه آنها را توانی شمرد پس به وی گفت ذریت تو چنین خواهد بود» (همان: باب 15، بند 16). هر آینه تو را برکت دهم، ذریت تو را کثیر سازم مانند ستارگان آسمان، مثل ریگ‌هایی که بر کناره‌ی دریاست و ذریت تو دروازه‌های دشمنان خود را متصرف خواهند شد و از ذریت تو، جمیع امت‌های زمین برکت خواهند یافت چون که قول مرا شنیدی (همان: باب 22، بند 19 - 15 (تلخیص)).
اطلاق پدر بر ابراهیم (علیه السلام) یا به خاطر آن است که عرب‌ها و مسلمانان آن روز، اغلب از نسل اسماعیل (علیه السلام) بودند یا به خاطر این بود که آنها همگی ابراهیم (علیه السلام) را بزرگ و به عنوان پدری روحانی و معنوی می‌شمردند، هر چند آئین پاک او با انواع خرافه‌ها آلوده شده بود
(مکارم شیرازی و دیگران، 1374، ج14: 183).
از آنجا که عنوان پدر، عنوانی مهم و مقدس است، بعدها در دستگاه دیانت تجملی مسیحی استفاده می‌شود و البته در معرض توسعه و تحریف معنایی نیز قرار می‌گیرد.
این عنوان از یک سو بر ذات مقدس خداوند اطلاق شده، یکی از اقانیم ثلاثه دانسته شده و از سوی دیگر، عنوانی برای پدر روحانی و آبای کلیسا شده است. Abba در روزگاران کهن، واژه‌ای آرامی بوده و در انجیل سه بار به معنای پدر برای استغاثه به درگاه خداوند به کار رفته است. واژه‌ی Abbe در زبان فرانسه و در ادبیات مسیحی به معنای پدر روحانی تعبیر می‌شود.
از این ریشه با همین سمت و سو، واژه‌ی Pape بالاترین مقام دینی مسیحیان کاتولیک رواج یافت. همچنین اشکال واژه‌ی لاتین patricius به عربی متاخر راه پیدا کرد، بطرشیل، بطرشین، بطرک، بطریرک، بطریکا، بطریق، این واژه در فارسی به صورت پتریارک به خصوص در متون مسیحی فارسی آمده است.
مطلب فوق با بیان سخنی از قاموس کتاب مقدس درباره‌ی مقام ابراهیم (علیه السلام) و ابوّت (5) او و سپس انعکاسی از این نگاه در سخن یکی از نویسندگان قرن بیستم فرانسه به پایان می‌رسد.
طبیعت و عادت‌های ابراهیم (علیه السلام) یکی از عجایب نوشته جات کتاب مقدس است. او، پتریارک حقیقی شرقی بود و خدم و حشم بسیار داشت (درباره‌ی این مقام، عنوان حضرت ابراهیم (علیه السلام) و شرح آن نک: رو، 1390: 244؛ Leon-Dufour, 1974: 6; Vidal et les Autres, 1984: 1280)؛ طوایف آن نواحی از روی میل، وی را تکریم و به فرمانش گوش می‌کردند (هاکس، 1377: 6-5). (6)
تمدن یونانی با گذشت زمانی طولانی، سترون شده و الهام خود را در روم شرقی که سبب امتداد آن تمدن و رسیدن به ما بوده، از دست داده است.
مغرب زمین تنها با سنّت فکر یونانی، نمی‌توانست به صورتی که امروزه هست، درآید. خدایان یونان که تا حد زیادی آلوده به نواقص بشری و تابع فرمان‌های تخلف ناپذیر زمان و منطق بودند و جنبه‌ی قدسیت بسیار کمی داشتند، اکنون در چشم ما، جز اوهام سحرانگیز و جاذب و مایه‌ی تسلیت خیال، چیزی نیستند. ولی خدای ما و خاصه در مذهب پروتستان همچنان همان خدای ابراهیم مانده است. (خدایی) که قدرت او برتر از هر قدرت و برای بعضی، برتر از هر اخلاق است. (او) خدایی غیور و منحصر به فرد است که مؤمن، با ایمان خود، پیمانی (7) با وی منعقد می‌کند. در اینجا دیگر سخن از عقل و استدلال نیست، بلکه همه‌ی سخن از عرفان است. کیست بتواند قربانی کردن اسماعیل را مطابق با عقل بیان کند؟ (زیگفرید، 1343: 200).

«بیت» حضرت ابراهیم (علیه السلام)

سخن قرآن از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان پدر، تنها ناظر به داشتن «ذریه» نیست، بلکه «بیت» ابراهیم (علیه السلام) را به صورتی بارز دربر می‌گیرد.
استعمال اهل در قرآن، دارای حالتی ذو مراتب است. از نسبت و ارتباطی ساده و اعتباری آغاز می‌شود و تا ارتباطی معنادار و اثرگذار در امر تربیت و هدایت امّت پیش می‌رود. حالت اخیر، هنگام انتساب فرد یا افرادی به پیامبران الهی دیده می‌شود.
برخی از موارد استعمال «اهل» در آیات قرآنی عبارت‌اند از:
1. انتساب معنوی در ترکیب‌هایی همچون: اهل قریه، اهل الکتاب، اهل الانجیل:
2. «وَ لْیَحْکُمْ أَهْلُ الْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ‌» (مائده/47)؛
«فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَیَا أَهْلَ قَرْیَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِیهَا جِدَاراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (کهف / 77).
3. خانواده و ارتباط نسبی و سببی، نظیر «باهلِکَ» و «مِن أهلِهَا» در:
«وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِیصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَ أَلْفَیَا سَیِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً إِلاَّ أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‌ * قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ کَانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْکَاذِبِینَ» (یوسف/ 26 - 25).
4. شایستگی و همان چیزی که در زبان فارسی نیز از آن با عنوان «اهلیت» یاد می‌شود:
«وَ مَا یَذْکُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» (مدثر/56)؛
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِیراً» (نساء/58).
روشن است که قرآن کریم، گاهی اهل را در معنایی فراتر از ربط و نسبت خانوادگی به کار می‌گیرد. استعمال اهل بیت در خصوص پیامبران، سه بار در قرآن کریم به کار آمده است:
1. در خصوص والدین حضرت موسی (علیه السلام):
«وَ حَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَ هُمْ لَهُ نَاصِحُونَ‌ * فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ‌» (قصص / 13 -12).
2. درباره‌ی «بیت» حضرت ابراهیم (علیه السلام) :
«قَالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (هود/ 73)؛
3. در خصوص «بیت» پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله):
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» (أحزاب/33).
دو آیه سوره‌ی قصص، یکی ابتدا از «اهل بیتٍ» (به صورت نکره و همراه تنوین) سخن می‌گوید و آیه‌ی دوم، آن را به مادر موسی برمی گرداند. از میان سه ترکیب بالا، ترکیب نخست به صورت «اهل بیت» و تعبیر دوم و سوم به صورت «اهل البیت» است.
بنا بر آنچه گذشت، تعبیر پراهمیت «اهل البیت» در قرآن کریم تنها دو بار، یکبار از زبان خداوند و خطاب مستقیم او در خصوص اهل بیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و بار دیگر در خصوص حضرت ابراهیم (علیه السلام) و از زبان فرشتگان و خطاب به همان زن و در پی همان بشارت آمده است.
جالب توجه است بدانیم که رسول خاتم و پیامبر رحمت است، خود را میوه‌ی این دعا می‌خوانند: «أنا دعاء ابراهیم». (8) یکی دیگر از دعاهای حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند متعال، «لسان صدق»ی است که در قالب بعثت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و «اهل البیت» ایشان عینیت می‌یابد و ماندگار می‌شود. «اهل البیت» در قرآن نیز محوری دیگر برای پیوستن این دو پیشوا به یکدیگر است.
از بیت ابراهیم (علیه السلام) در قسمتی از کتاب مقدس (نظیر پیدایش، 23-17) سخن رفته و در قرون بعد اشاره به اهل بیت او نیز در کلام و ادبیات مسیحی آمده است ( Maisonnée d"Abraham)

امام

قرآن کریم برای نخستین بار از ابراهیم (علیه السلام) به عنوان «امام» یاد می‌کند: « » (بقره/ 124) و از «ملت» او یاد می‌کند (حج/ 87؛ نساء/ 125؛ نحل / 123). از سوی دیگر می‌بینیم آخرین کسی که در میان مردم، امام و زعیم «ملت ابراهیم حنیف» و حامل میثاق ملکوتی اوست، امام رضا (علیه السلام) است. دستگاه خلافت، امامان پس از حضرت رضا (علیه السلام) را به تدریج از جامعه و مردم جدا و ساکن لشگرگاه و «عسکر» کرد. حضرت ابراهیم، اولین کسی است که استدلال فطری و برهانی توحیدی را در جمع عمومی مردم و محکمه‌های سرزمینی که مدعی قانون و قضا بودند، با استفاده از آنچه از ملکوت آسمان‌ها و زمین دیده بود، بر زبان آورد و پس از آن از «توجیه وجه» به سوی «فاطر» آسمان‌ها و زمین سخن گفت:
«» (79-75).
فیلسوف ذوالفنون، ابوالحسن شعرانی درباره‌ی ابراهیم (علیه السلام) می‌نویسد:
ابراهیم ، پدر امّت بسیار، نام مشهورترین پیغمبران که همه‌ی ملل وی را حرمت می‌گذارند. خدای یگانه را او شناخت، پرستید و مردم را هدایت کرد. دین توحید از او میان مردم رایج شد، چنان که غیر پیروان او هم به روش او متأثر شدند. می‌توان گفت حکمای موحد نیز با شنیدن رأی او هدایت یافتند و خدای یگانه را به عقل شناختند. [خداوند] ملکوت آسمان‌ها را بدو نمود و استدلال بر اینکه ماه و ستاره و خورشید خدا نیستند (شعرانی، 1398ق: 5).
اظهار توحید به وسیله‌ی حضرت ابراهیم (علیه السلام) و استنتاج یکتاپرستی از مطالعه‌ی سیر کواکب در قرآن کریم مذکور است و در کتاب مدراش اثر سِفر‌هایشار (9) وجود دارد. مدراش بعد از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نوشته شد، اما این داستان را در تاریخ عهدکهن یهودی (10) تألیف فلاویوس جوزفی (11) می‌بینیم. در این کتاب آمده است: «ابراهیم نخستین کسی بود که خدا را خالق جهان دانست و به وسیله‌ی سیر کواکب و مشاهده‌ی آنچه در زمین و دریا می‌گذشت، به این معنا پی برد. دانست که حرکت آنها تابع قدرتی است و خود آنها قدرتی ندارند که به ما نفعی رسانند. همه مطیع فرمان او هستند» (خزائلی، 1387: 62).
ما حضرت ابراهیم (علیه السلام) را به عنوان پدر بسیاری از پیروان ادیان بزرگ یهودی و مسیحی و نیز شخصیتی محترم در نزد باورمندان ادیان دیگر می‌بینیم. از سوی دیگر، امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امامی می‌یابیم که با بزرگان یهودی، نصرانی، صابئی و طرف داران دیگر نحله‌های زمان خود به گفتگو نشسته و آنان به وی به دیده‌ی تعظیم نگریسته‌اند.
خداوند، عنوان پدر را بر حضرت ابراهیم (علیه السلام) اطلاق کرده و این عنوان که به تناسب، دارای ابعاد مختلف جسمی، معنوی و فکری است، بر شخصیت رسول اکرم است و اهل بیت ایشان نیز اطلاق می‌شود. چنانکه او، خود و علی (علیه السلام) را دو پدر این امت شمرد. حضرت امیرالمؤمنین در این باره نقل مى کند: «سَمِعتُ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یَقُولُ أنّا وَ عَلیٌ أبَوا هَذِهِ ألأمَّه، وَ لَحقُّنَا عَلَیهِم أعظَمُ مِن حَقِّ أبَوَی وِلادَتِهِم، فَإنّا نُتقِذُهُم – إن أطاعُونَا – مِنَ النَّارِ إلی دَارِ القَرارِ، وَ نُلحِقُهُم مِنَ العُبودیَّه بِخیارِ الاحرار» (بحرانی، 1374: ج 4: 307: العروسی الحویزی، 1415ق، ج 4: 237؛ مجلسی، 1412ق: ج23: 259).
این عنوان، پس از علی (علیه السلام)، به دیگر ائمه نیز اطلاق می‌شود و آنان نیز چنین مسئولیت و جایگاهی را در قبال امّت اسلامی و بشری دارند. امام رضا نیز «امام» را پدر رئوف امّت می‌شمارد.
چنانکه گذشت، ابراهیم (علیه السلام)، پدر انبیا و امت‌ها است. نسل او، از طریق رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در شمار زیادی از ذریه‌ی نبوی و سادات علوی، حسنی، حسینی، موسوی و رضوی استمرار می‌یابد. فزونی این ذریه از نیمه‌ی دوم وصایت خاتم الانبیاء است و انتشار آن از امام موسی کاظم (علیه السلام) به بعد مشهود و قابل ملاحظه است.

احتجاج و دعوت

حضرت ابراهیم (علیه السلام) از خداوند درخواست زبانی صادق و گویا پس از خود دارد تا پیام دعوت او را به مردم جهان برساند: «واجعل لی لسان صدق فی الاخرین» (شعرا/ 84). پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت ایشان، شعبه‌های آن زبان گویا هستند و امام رضا (علیه السلام) در این بین، دعوت گری شاخص و صاحب احتجاج‌های فکری و فطری است.
ابراهیم (علیه السلام)، پیامبر زبان آوری و احتجاج است. نام او در قرآن کریم، با این مقوله‌ها گره خورده است. ابراهیم (علیه السلام) بر مسلمات حریف تکیه می‌کند و فضای فکری جامعه را در نظر می‌گیرد. اگر جامعه، جامعه‌ای است که در آن به کواکب و ستارگان توجه می‌شود، او هم با همان شیوه سخن می‌گوید: «» (97-88).
گاهی نیز با آنان همراهی و همگامی می‌کند؛ اما به تدریج فضای فکر و سخن را به سویی می‌برد که طرف مقابل، ناگاه خود را دچار تناقض میان مسلمات احساس کند و ناتوانی و نارسایی‌اندیشه اش را با چشم خود ببیند. البته او از ناتوانی و فروماندگی آنان خوشحال نمی‌شود، او شفیق، اوّاه حلیم و منیب است. از آن سؤال می‌کند، اما داوری را بر عهده‌ی خود آنان می‌گذارد.
در شیوه‌های احتجاج حضرت ابراهیم و امام رضا (علیه السلام) همانندی‌هایی وجود دارد. دعوت توحیدی و تشریع جهانی با نام ابراهیم گره می‌خورد. احتجاج‌های توحیدی و بین ادیانی، با کسانی که ابراهیم (علیه السلام) نزد آنان محترم است، در زمان امام رضا (علیه السلام) به اوج خود می‌رسد. ابراهیم (علیه السلام) پیامبری معتبر و محترم نزد پیروان ادیان الهی و اقوام پاک دین و یگانه گراست.
دعوت ابراهیم و احتجاج‌های او، بر سر توحید و یگانه گرایی است. این درس مهم، در آموزه‌ها و احتجاج‌های امام رضا (علیه السلام) نیز دیده می‌شود. گویی بشر در طول چندین هزار سال آمد و شد پیامبران، همچنان بخش‌هایی از این درس را درست فرا نگرفته و نیازمند تبیین و تشریح آن توسط برگزیدگان الهی با استدلال و احتجاج است.
توحید با دقایق و ظرافت‌های فراوانی که دارد در هر زمانی درس روز است و البته سخنان و مناظره‌های امام رضا (علیه السلام)، چشمه‌ی آبی زلال در پای شجر عقیده‌ی توحیدی است. (12)
امام رضا (علیه السلام) با رؤسای ادیان و مذاهب به گفتگو می‌نشیند و مقام علمی او قرین تأیید و تحسین ایشان قرار می‌گیرد. در واقع موضوع احتجاج و جنبه‌ی بین دینی، سرفصل مهم دیگری از زندگی این دو «امام» است. این دو امام در جایی سفره‌ی خرد و حکمت را می‌گسترانند که زمینه‌های مساعد قبلی و بعدی هر دو فراهم است.
خراسان بزرگ تر، منطقه‌ای مهم و در مقایسه با صحرای سوزان عربستان و بخش‌هایی از بین النهرین و فلات مرکزی ایران، نسبتاً آباد و سرسبز بود. در اینجا آمد و شد بیش از صحرای عربستان بود و تنوع فرهنگی نمود بیشتری داشت. این همه زمینه را برای ارتباطات گسترده‌ی پیشوای بین المللی اسلام و تشیع، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) تسهیل کرد.
قلمرو پهناور اسلامی در مدتی‌اندک کانون انوار دانش شد. رواج صنعت کاغذ از اسباب عمده‌ی رواج علم و معرفت بود. هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را از فرارود به داخل بلاد عرب زبان بردند. از این رهگذر بود که در قرن دوم، در مصر و بغداد کارخانه‌های کاغذسازی پدید آمد (زرین کوب، 41:1384). در شمال شرق ایران نشاط و ابتهاج فرهنگی خاصی پدید آمد.
با آمدن امام رضا (علیه السلام) به ایران، افراد مختلفی با گرایش‌ها و فرهنگ‌های گوناگون پیرامون او را گرفتند. این امر به اصطلاح امروز ضریب نفوذ و تأثیر حضرت را توسعه داد و به حضرت برای رساندن پیام‌های جهانی مکتب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او، موقعیتی ممتاز بخشید.
در میان کسانی که اطراف حضرت هستند، از قبیل افراد خانواده، اصحاب، کارگزاران،
راویان و مخاطبان حاضر در جلسه‌های مباحثه و مناظره، نام‌های متنوعی که هر یک منتسب به شهری و دیاری یا گرایش و خاستگاهی است به چشم می‌خورد.
در میان راویان حضرت نیز انتساب آنان به شهرهای مختلف ایران و سرزمین‌های دیگر دیده می‌شود:
ابوالصلت هروی از خادمان و راویان امام (علیه السلام) است (13) و نیز راوی دیگری به نام عبدالسلام بن صالح هروی از شهر هرات (صدوق، 1373، ج 2: 263)، حسین بن علی دیلمی (نک: همان، ج 531:1) (14) خدمتکار او، محول السجستانی (15) از سیستان (همان، ج 2: 217)، دو فرزند بسطام نیشابوری (ابنابسطام النیسابوریان) (ابن قولویه، 1403 ق: 513)، احمد بن محمد بزنطی که منسوب به ناحیه‌ی بیزانس (16) و روم شرقی ترکیه‌ی فعلی، فریابی از ناحیه‌ی فاریاب در افغانستان کنونی یا منطقه‌ی فرارود و نمونه‌های متعدد دیگری که می‌توان در کتاب‌هایی چون عیون اخبار الرضا و مسند الامام الرضا از آنھا سراغ گرفت. برخی از این نمونه‌ها عبارت‌اند از: جعفی، مکی، مدنی، بغدادی، بصری، کوفی، کرخی، (17) شامی، حلبی، ازدی، کندی، همدانی، ختلی، (18) تفلیسی، رازی، انباری (19)، ارمنی، ملطی (20)، دیلمی، واسطی (21)، مدائنی، نهاوندی، جوباری (جویباری)، مروزی، قمی، بلخی، طالقانی و طبری (نک: عطاردی، 1413 ق، بخش پایانی ج دوم: کتاب الرواة عن الإمام أبی الحسن الرضا:556 - 508).
نام پدر شماری از راویان حضرت یا نام خودشان ایرانی است، از قبیل: مهران، راهویه، بسطام بن سابور (شاهپور)، شاذان (شادان) و مرزبان (همان).

استمرار نسل و امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) تا امام رضا (علیه السلام)

در سفر پیدایش، از برکت خداوند به نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) و ازدیاد ذرّیه‌ی وی سخن گفته شده است. در رأس برکت‌های داده شده به ایشان، پیدایش 12 امیر از نسل اوست که با 12 امام و خلیفه‌ی رسول الله (صلی الله علیه و آله) است منطبق هستند (میرمصطفی، 1994 م: 61).
همچنان که در مقدمه‌ی مقاله گذشت، تاریخ جانشینان آخرین پیامبر الهی (صلی الله علیه و آله)، تاریخ انسان‌های کامل و مطهر با عمری بیش از 1424 سال قمری است. امّت اسلامی و علاقه مندان شریعت نبوی، قریب 250 سال از این مدت را با جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سر بردند و سپس، امر هدایت و سرپرستی امت به صورتی خاص رقم خورد.
حضرت رضا (علیه السلام) را می‌توان موضعی اصلی و حساس در حبل عقیده‌ی اثنی عشری نیز شمرد و به عبارت دیگر، موقع حساس و موضع سرنوشت ساز حبل امامت در پایان سده‌ی دوم هجری و در عهد امامت امام رضا (علیه السلام) است.
عقیده به امامت اهل بیت (علیه السلام) با اتصال به امامت او کامل می‌شود و این اعتقاد تا حضرت ولی عصر (عج) ادامه می‌یابد. انحراف‌های فکری و عقیدتی گروهی از پیروان ائمه تا پیش از ایشان است. در تاریخ، از شیعه‌ی زیدیه به شیعه‌ی هفت امامی یاد شده است. این گروه، امامت را تا امام سجاد (علیه السلام) و فرزند ایشان زیدبن علی پذیرفته‌اند؛ اما شیعه‌ی 9 امامی و 10 امامی وجود ندارد و شیعه‌ی هشت امامی امروز معادل شیعه‌ی 12 امامی است.
بعد از شهادت حضرت رضا (علیه السلام)، اگرچه باز شیعه به فرقه‌هایی چند تقسیم شد و به خصوص بعد از رحلت امام حسن عسگری (علیه السلام) (260-232) 14 و با محاسبه‌ای دیگر، 20 فرقه از میان ایشان به وجود آمد، اما هیچ یک، پیروان قابل توجهی نیافتند، از همین رو همگی از میان رفتند و تمام شهرت و اعتبار از آن شیعیانی شد که بعد از امام هشتم، فرزندش ابوجعفر محمدبن علی الجواد (علیه السلام) (220 - 195) را امام نهم و سپس، فرزندش حضرت ابوالحسن علی بن محمدالهادی (علیه السلام) (254 - 214) را امام یازدهم شناختند (اقبال آشتیانی، 1375: 53). (22)
فخر رازی در تفسیر سوره‌ی کوثر، عطیه‌های فراوان الهی در دنیا و آخرت را از نمودها و مصادیق کوثر و «خیر کثیر» بیان می‌کند و از جمله‌ی این موارد، نسل فراوان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را برمی شمارد. او می‌گوید مقصود این است که خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسلی عطا می‌فرماید که در طول زمان باقی می‌ماند. در طول تاریخ، از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تعداد زیادی کشته شدند، سپس عالم مملو از آنان شد؛ اما از بنی امیه کسی در دنیا نمانده که محل توجه و اعتنایی باشد. همچنین فخر رازی به وجود علمای بزرگی در میان اهل بیت رسول (صلی الله علیه و آله) است اشاره و نام این «اکابر علما»: امام باقر، امام صادق و امام کاظم را ذکر می‌کند تا به امام رضا می‌رسد و در این تسمیه و تعداد خود قید «علیهم السلام» را نیز می‌افزاید (نک : فخر رازی، 1420 ق، ج 32: 313).
نکته‌ی قابل توجه دیگر نیز در تفسیر فخر رازی، علاوه بر ذکر نام حضرت رضا (علیه السلام)، اشاره به دعای حضرت ابراهیم (علیه السلام) ذیل واژه‌ی کوثر است:
وی در وجه جمع بودن اسم و فعل «إِنَّا أعطینَاکَ...» در سوره‌ی کوثر می‌گوید: از آنجا که خداوند واحد است، اسناد فعل جمع به او صحیح نیست؛ مگر برای اشاره به این مطلب که در تحصیل این عطیه، فرشتگان، جبرئیل، میکائیل و انبیای پیشین مشارکت داشتند، همان گونه که حضرت ابراهیم چنین چیزی از خداوند درخواست کرد: « رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌» (بقره/129).
وی سپس این سلسله را ادامه می‌دهد، چنانکه می‌گوید: حضرت موسی نیز از خداوند
درخواست کرد از امّت محمد (صلی الله علیه و آله) باشد و آن مراد این سخن خدای تعالی است:
وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنا إِلى‌ مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِین‌. وَ لکِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَ ما کُنْتَ ثاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَن‌ َ تَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِنا وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِین‌. وَ ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ إِذْ نادَیْنا وَ لکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون‌(46-44). (23)
بشارت به این موضوع در سخن حضرت مسیح (علیه السلام) نیز هست: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ» (صف / 6؛ نک: فخر رازی، 1420 ق، ج 32: 310). با توجه به آنچه گذشت، امام رضا (علیه السلام) از جمیع مسائلی که شمرده شد، شخصیت ممتازی می‌یابد:
او آخرین امامی است که در دسترس مردم است و امکان حضور در ملأ عام می‌یابد. عموم مردم ایشان را با سهولتی نسبی می‌بینند، صدایش را می‌شنوند، گرد او حلقه می‌زنند و حدیث او را می‌نویسند. حضرت، از حرمت و عزتی نزد عموم مسلمانان برخوردار است. عالمان و مورخان یا او را می‌ستایند یا آنکه اگر ناصبی و بدخواهی نیز وجود داشته باشد، بهانه و مجالی برای ذکر نقد و نقص او ندارد. همچنین شیعیانی که قائل به امامت اویند، تا آخرین نسل پیشوایان برگزیده از ذریه‌ی حضرت ابراهیم و سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) را پذیرفته‌اند. اسلام، آخرین دین الهی و حضرت محمدبن عبدالله (علیه السلام) است، رسول اکرم و پیامبر اعظم است. او، قرآن و عترت را به مثابه دو ودیعه‌ی گران بها به امّت خود و جامعه بشری سپرد و از این دنیا رخت بربست. عترت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت او، عصاره‌ی فضائل پیامبران الهی و فرستادگان پیشین بودند و عصر امام رضا (علیه السلام)، مقطع مهمی برای تجسد و انسجام این فضائل در قالب‌های مکتوب بود. به گفته‌ی علامه عبدالله مامقانی (1350 - 1290ق)، در اواخر دولت بنی مروان، نیروی این دولت رو به ضعف نهاد، منع اخذ و تعلیم و تعلم حدیث و سنت قائمه‌ی نبوی برداشته شد و در پی آن، شماری از انسان‌های آزاده و اصحاب، مانند برید بن معاویه عجلی، ابوبصیر لیث مرادی، محمد بن مسلم ثقفی، زاره بن اعین شیبانی و امثال ایشان از اهل سنت مانند عبدالملک بن جریج، سفیان بن عیینه و سفیان ثوری و دیگران، به حفظ آثار دین و سنت سرور پیامبران اهتمام ورزیدند. آنان به مدینه و دیگر شهرهایی که تابعین در آنجا حضور داشتند، رفتند. راویان امامی، به اخذ حدیث از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) پرداختند و راویان اهل سنت از ایشان و دیگر تابعین، پس از ایشان نیز گروهی از مؤمنان، شروع به یادگیری و دریافت علوم دینی از ائمه اعم از تفسیر قرآن، شرایع اسلام و اصول و فروع دین کردند. آنان احادیث و معلومات اخذ شده را در صحیفه‌هایی ارجمند و کتاب‌هایی باارزش نگاشتند و بر بعضی از ائمه (علیه السلام) عرضه و ایشان نیز آنها را تأیید کردند. شمار این دفترها در عصر امام رضا (علیه السلام) به 400 کتاب رسید که «اصلی» نامیده می‌شدند. این تعداد، جدا از کتاب‌هایی است که اصول نامیده نشدند و شمار آنها البته بالغ بر هزاران دفتر بود. پس از این مقطع، گروهی از یاران فاضل امام رضا (علیه السلام) نظیر احمد بن محمدبن ابی نصر بزنطی، جعفربن بشیر، حسین بن علی بن فضلال، حسن بن محبوب، حمادبن عیسی، صفوان بن یحیی، محمدبن ابی عمیر و احمد بن محمد بن عیسی اشعری به تدوین این کتاب‌ها پرداختند. احمد بن محمدبن عیسی اشعری، شیخ شیعیان قم بود که با امام رضا ملاقات کرد، کتاب نوا در را نگاشت و در سال 221 ق از دنیا رفت.
افراد فوق هر موضوع را ذیل بابی واحد یا در کتابی جداگانه گرد آوردند. سپس شاگردان ایشان مانند حسن بن سعید، حسین بن سعید اهوازی و علی بن مهزیار اهوازی آنچه را نزد مشایخ، متفرق بود جمع کردند و به تهذیب و پیرایش آن پرداختند. این کتاب‌ها، مرجع نگارش کتاب‌های اربعه‌ای شدند که آسیای مکتب شیعی از عصر غیبت تاکنون بر روی آن در حال گردش است (24) (غفاری صفت، 1369: 239 - 237).
امام رضا (علیه السلام) که امام احتجاج و استدلال است، طرف دارانی نیز از همین جنس دارد. یکی از این افراد، ابومحمد هشام بن حکم از موالی کوفه بود که در شهر واسط عراقی نشو و نما یافته و بعدها برای تجارت به بغداد رفته است. او در ابتدا از مرجثه و پیروان جهم بن صفوان رئیس مرجئه‌ی (25) خراسان (مقتول در 128 ق) بود؛ ولی بعدها از این فرقه روی گرداند و از اصحاب شاخص امام صادق (علیه السلام) شد.
او از بزرگترین متکلمان امامیه و اول کسی است که با ادله‌ی کلامی و نظری، موضوع امامت را مورد بحث قرار داد و حجت‌های سهل و روشن بر اثبات آن اقامه کرد. هشام پیشتر در میان مخالفان ائمه (علیه السلام) حضور داشت، از درون آنان و سازمان فکری ایشان مطلع بود و نقاط ضعف آنان را می‌شناخت. وی مردی حاضرجواب و در تکلم و احتجاج حاذق بود و با بزرگان متکلمان مخالف در عصر خود بسیار مناظره و احتجاج کرد. گفته می‌شود به طور دائم در این امر به سر می‌برده و از همین رو، چهره و مثلی در این باب شده است.
هشام از مصنّفان شیعه و دارای تألیف‌های متعدد در موضوع‌های دینی، تاریخی و ادبی و جزء ملازمان خالد بن یحیی برمکی بوده و همیشه در مجالس مناظره‌ی این وزیر در بغداد حضور داشته است. او از شیعه‌ی قطعیه یعنی از کسانی بود که بر خلاف فرقه‌ی واقفه به رحلت امام موسی کاظم (علیه السلام) اعلام قطع و یقین کرد و قائل به امامت امام رضا شد. وی از واسطه‌های اتصال پاره‌ای از علوم ائمه (علیه السلام) به برخی چهره‌های علمی خاندان نوبختی بود. این خاندان، واسطه‌ی بین او و امثال او با متکلمان بزرگ قرن چهارم و پنجم شدند (غفاری صفت، 1369: 80-77).
یکی دیگر از یاران امام رضا (علیه السلام)، ابومحمد یونس بن عبدالرحمان قمی است که از اکابر رجال شیعه و مصنّفان مشهور طایفه به شمار می‌رود. او در عهد خلافت هشام بن عبدالملک (125- 105) به دنیا آمد. از معاصران امام صادق و امام کاظم (علیه السلام) و وکلا و خواص امام رضا (علیه السلام) است. حدود 30 کتاب در مسائل گوناگون از جمله در موضوع امامات و ردّ غلات تألیف کرد. جایگاه وی را در میان اصحاب حضرت رضا (علیه السلام)، مانند سلمان فارسی در عصر رسول اکرم است شمرده‌اند. ترجمه‌ی وی در متون معتبر رجالی نظیر رجال کشی، رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی و منابع دیگر آمده است. یونس بن عبدالرحمان قمی نیز از حلقه‌های اتصال سخن ائمه (علیه السلام) و از جمله حضرت رضا (علیه السلام) به خاندان ایرانی نوبختی است (نک : اقبال آشتیانی، 1357: 83-82).
رژیس بلاشر در مقدمه‌ی خود بر کتاب التربیه و التعلیم فی الاسلام تألیف اسعد طلس، از رسوخ دو خاندان شیعی بنوالفرات و بنونوبخت و نیل آنان به مقام وزارت در دستگاه خلافت عباسی سخن می‌گوید. حضور و نفوذ این دو تیره در دستگاه عباسی، اثر بزرگی در بیرون راندن عناصر غیرشیعی از دستگاه خلافت داشت. چنان‌که از زمان متوکل تا اواخر عهد مقتدر آن، همه‌ی کوشش‌هایی که برای جلوگیری از دخالت و نفوذ این عناصر مبذول شد، بی نتیجه ماند و دستگاه خلافت گاه با عنف و زمانی با لطف با آنان به سر برد؛ اما نتوانست به نفوذ عمیق آنان خاتمه دهد (نک : کسایی، 1374: 74). حاصل تمامی تلاش‌ها، نفوذ و گسترش تشیع در همه‌ی ارکان دولت عباسی بود. بسیاری از طالبیان، سودای خروج بر خلافت عباسی را داشتند. در دوره‌ی مأمون به نسبت سایر دوره‌ها، بیشترین خیزش‌ها و قیام‌های شیعی انجام شد. فضل بن سهل ذوالریاستین، وزیر مأمون، شیعی بود (رونالدسن، 1410ق، ج 1: 190 به نقل از اللیثی، 1384: 419) و طاهربن حسین، سردار او که به مسئله‌ی برادرش امین خاتمه داد، تمایل شیعی داشت. ابن اثیر روایت می‌کند که طاهریان همگی شیعی بودند. او در روایت خود، آنجا که از جنگ سلیمان بن عبدالله طاهری با حسن بن زیاد که در طبرستان قیام کرده بود، یاد می‌کند، می‌نویسد: «سلیمان از جنگ با حسن بن زید احساس گناه می‌کرد و این از شدت تشیع وی بود» (1410ق، ج 7: 140، حوادث سال 250 ق).
مأمون نیز چاره‌ای نیافت جز آنکه دل ایرانیان را که به خاندان علی بن ابی طالب (علیه السلام) به دیده‌ی احترام می‌نگریستند و به آنان ابراز محبت می‌کردند، به دست آورد. او در برابر نام و یاد امام علی (علیه السلام) احترام می‌کرد و عباسیان را به رفتار خوب با علویان ترغیب می‌کرد.
سیوطی روایت می‌کند که یکی از عباسیان علت نیکی کردن مأمون با علویان را از وی جویا شد و او در پاسخ گفت:
من کاری می‌کنم که آنان قبلاً در حق ما روا داشتند. آن روز که ابوبکر به خلافت رسید هیچ سهمی برای بنی‌هاشمم قائل نشد و پس از او عمر و عثمانی نیز همان شیوه را پیش گرفتند؛ اما چون علی خلیفه شد، عبداللّه بن عباس را به ولایت بصره، عبیدالله بن عباس را به ولایت بصره، عبیدالله را به یمن، سعید را به مکه و قثم را به بحرین فرستاد... این دین بر گردن ما بود، امروز من جزای او را به فرزندانش می‌دهم (سیوطی، 1385ق: 308 به نقل از اللیثی، 1384: 418).

رضای آل محمد (صلی الله علیه و آله)

یکی دیگر از جلوه‌های بارز امتداد «امامت» در طول تاریخ طولانی خود، موضوع «رضای آل محمد (علیه السلام)» است. امروز اگر از بسیاری از مردم ایران و جهان سؤال شود: ابوالحسن علی بن موسی (علیه السلام) نام کدام شخصیت دینی است، به احتمال زیاد برای پاسخ لحظاتی تأمل می‌کنند؛ اما لقب «رضا» که جایگزین نام شده، برای همه مشهور است. چنین مفهومی یعنی تن دادن به کسی که «رضا»، پسندیده و برگزیده از آل نبی (علیه السلام) است. دعوت به «رضای آل محمد (علیه السلام)»، دعوت به آرمانی مقبول در دل شمار زیادی از مردم سرخورده از انواع مظالم خلفا و عمّال آنان بود. اما در این بین چند مشکل وجود داشت:
1. دعوت‌های جوینده‌ی چنین آرمانی، چندین بار در طول دهه‌های پیشین به خاک و خون کشیده شده بودند. نمونه‌ای بارز از آن، دعوت زیدبن علی بود؛
2. در نظر بسیاری از مردم، تعریف قاطعی از مفهوم «اهل البیت» وجود نداشت. نمونه‌ی بارز این ابهام، سوءاستفاده‌ی بنی عباس از فرصت بود. آنان درواقع توانستند با توجه به ابهام مورد اشاره در مفهوم «اهل بیت» و «الرضا من آل محمد» برای بسیاری از مردم، با تلاش برخی ایادی خود، خویشتن را از خاندان بنی‌هاشم و بنی اعمام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قلمداد کنند و بدین ترتیب بر پشت مرکب خلافت و زعامت بنشینند. بهره گیری بنی عباس از این نارضایتی و دعوت به براندازی بنی‌امیه نزد ایرانیان، هواخواهان زیادی پیدا کرد و شعار «الرضا من آل محمد» آرمانی مطلوب و انگیزه بخش شد.
نسبت عباسیان به عباس بن عبدالمطلب بن‌هاشم بن عبدمناف عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌رسید. از پیش از اسلام بین بنی‌هاشم و بنی امیه بر سر تولیت خانه‌ی کعبه اختلاف بود. در اواخر دوره‌ی بنی امیه، کسانی که با آن طایفه دشمنی داشتند طرف خاندان مخالف ایشان یعنی بنی‌هاشم را گرفتند و چون عباسیان نیز از بنی‌هاشم به شمار رفتند به کمک ایرانیان موفق شدند بر حریف و دشمن سابق خود بنی امیه پیروز شوند.
کار گروهی خاندان عباسی از مطالبه‌ی سیاسی صِرف فراتر رفت و شکل دعوت دینی و عقیدتی به خود گرفت. در سال صدم هجری یعنی حدود 100 سال قبل از شهادت امام رضا (علیه السلام)، محمدبن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب که در حمیمه از ناحیه‌ی شراه از بلوک بلقای شام (اردن فعلی) می‌زیست با ابوهاشم عبدالله بن محمد حنفیه نوه‌ی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ملاقات کرد. ابوهاشم که امام کیسانیان بود (26)، وصیت کرد پس از او «امامت» به محمد بن علی بن عبدالله بن عباس برسد، به همین جهت اکثر کیسانیه که طرفدار «امامت» ابوهاشم بودند، پس از او به عهد «امامت» محمد بن علی بن عبدالله درآمدند و از آن تاریخ دعوت «امامت» بنی عباس صورت شرعی و روحانی به خود گرفت. عباسیان به این بهانه که فرزندان علی بن ابیطالب (علیه السلام) از حق خود به نفع آنان صرف نظر کردند، بنای دعوت و پیشرفت را گذاردند و از محبوبیت آل على (علیه السلام) به نفع خود استفاده کردند.
«امام» عباسی در اردن فعلی - که از زمان عبدالملک مروان اقامتگاه خاندان عباسی شده بود - مسکن داشت، 12 «نقیب» (پیشوا و رئیس) (27) برگزید و به نواحی مختلف فرستاد. اعمال داعیان عباسی از طرف این نقیبان و 70 تن از شیوخ جزء، رهبری می‌شد. ائمه‌ی عباسی مرکز تبلیغاتی دیگری نیز در کوفه داشتند. گاهی هم امام با داعیان خود در موسم حج در مکه دیدار می‌کرد تا در ازدحام حاجیان، از سوءظن مأموران حکومت برکنار باشد. دستور امام به دعاة این بود که به ایرانیان و به طوایف یمانی قحطانی عرب اعتماد داشته باشند. روش تبلیغ آنان

عبارات مرتبط با این موضوع

امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم عچکیده شخصیت ابراهیم علیه السلام در قرآن با ابعادی همچون پدر و تبار عالی، پدر ذریه امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم عامامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت ، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم نقش هجرت امام رضا ع در تعمیق و گسترش تشیع …نقش هجرت امام رضا ع ، امتدادی بارز برای امامت حضرت مناظرات تاریخی حضرت رضا ع بررسی نحوه مواجهه امام رضاع با فرقه‌های انحرافی در و امامت امام رضاع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیمع به چاپ رسیده است اهداف ششگانه مامون از دعوت امام رضا ع به خراساناهدافششگانهامامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم امام رضا ع خلاصه ای از زندگانی امام رضا عادبیات و مذهبمدت امامت حضرت رضاع آن حضرت ابراهیم بن از امام حسن عسکری ع برای دیدار تشکل های دانشجویی با رئیس ستاد اجرایی فرمان امام …امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم امامت از دیدگاه امام رضا امام رضا ع عهدی امام رضاع امامت آن حضرت که همزمان امام از هر فرصتی برای تماس با طبق قرآن فقط حضرت ابراهیم ع امام بوده، چگونه به …طبق قرآن فقط حضرت ابراهیم ع امام امامت، آن را برای امام حسن مجتبی و امام رضا خبرگزاری تسنیم سخن امام رضاع درباره امامت …سخنامامسخن امام رضاع درباره امامت فرزندان ابراهیم نبیع شناسه خبر سرویس امامت امام رضا ع، امتدادی بارز برای امامت حضرت ابراهیم ع


ادامه مطلب ...

برتری امامت بر نبوت

[ad_1]
روش قرآن در علاج و جلوگیری از پدیده تکفیر

روش-قرآن-در-علاج-و-جلوگیری-از-پدیده-تکفیریکی از مسائلی که در قرآن بر آن تاکید شده، عدم تکفیر مسلمانان است. قرآن راهکارهایی به مسلمانان پیشنهاد ادامه ...

بررسی زمینه‌های صدور فتاوای تکفیری و پیامدهای آن بر جهان اسلام

بررسی-زمینه‌های-صدور-فتاوای-تکفیری-و-پیامدهای-آن-بر-جهان-اسلامعملکرد جریانهای تکفیری در جهان اسلام زمینه بروز بحران‌های جدی را فراهم کرده است که قتل و عام مسلمانان ادامه ...

ظهور اسلام گرایی رادیکال در اندونزی

ظهور-اسلام-گرایی-رادیکال-در-اندونزیاسلام گرایی افراطی، پدیده‌ای است که در سه دهه گذشته در جنوب شرق آسیا ظهور کرده است. پیروان اسلام در این ادامه ...

بررسی آینده جریان تکفیری القاعده در بستر تحولات بیداری اسلامی

بررسی-آینده-جریان-تکفیری-القاعده-در-بستر-تحولات-بیداری-اسلامیبا گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با ادامه ...

نقد و بررسی عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری جندالله

نقد-و-بررسی-عملکرد-و-باورهای-گروهک-تروریستی-تکفیری-جنداللهدر این مقاله عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی که در ادامه ...

تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری در خاورمیانه

تحلیلی-بر-هویت-جدید-تروریست‌های-تکفیری-در-خاورمیانهمطالعات کنونی از تحولات چند ساله در خاورمیانه نشان می‌دهد که ظاهراً میان فقدان شاخص‌های توسعه یافتگی ادامه ...

گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت

گونه-شناسی-ادله-روایی-سماع-موتی-با-تأکید-بر-منابع-اهل-سنتسماع موتی از همان ابتدای طرح در آموزه‌های اسلامی تعجب عده‌ای را برانگیخته و چیستی و چگونگی آن ابهام گروهی ادامه ...

موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری

موضع-انتقادی-اندیشه‌وران-اهل-سنت-در-برابر-جریان‌های-تکفیریجریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ادامه ...

تقابل دیدگاه وهابیت تکفیری در حرمت تکفیر اهل قبله با آیات و روایات

تقابل-دیدگاه-وهابیت-تکفیری-در-حرمت-تکفیر-اهل-قبله-با-آیات-و-روایاتاز دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

چرا نبوت در نسل حضرت یوسف قطع شد؟در هیچ متن روائی معتبری وارد نشده است که علت عدم جایگزینی نبوت در نسل حضرت یوسف علیه حضرت امام جعفر صادق علیه السلامحضرتامامتغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاری دوران قبل از امامت اوضاع جامعه در مسیحیت جهنم آیا جهنم وجود دارد ؟ لطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما …پرسش با توجه به آیه سوره آل عمران در بیان اصطفای حضرت مریم س بر نساء العالمین که به گالری تصاویر شهید حسن باقریمرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ بر اسرائیل الموت لاسرائیل سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی عسیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانیپرسمان دانشجویی ادیان و مذاهباهل کتاب چه کسانی هستند؟ رفتار آنها بر خلاف قوانین جامعه اسلامی چگونه باید باشد؟ اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آلهحضرتمحمدمردم قریش او را مسخره کردند و مورد آزار و اذیّت قرار دادند به‌ویژه به این دلیل که وی کیهان نهاوندکیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تغییر مسیر از امام صادق ولادت امام و نامگذاری دوران قبل از امامت اوضاع جامعه در آغاز مقام زن در عرفان ابن عربی در حدود شریعت — فلُّ سَفَه فلُّ سَفَه روزنامه‌ی محمد سعید حنایی کاشانی سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سیره علویبوستان نهج البلاغه امام علی ع سفیر رحمت و مهربانی پایگاه اطلاع رسانى موسسه جهانی سبطین علیهما السلام مؤسسه پرسش با توجه به آیه سوره آل عمران در بیان اصطفای حضرت مریم س بر نساء العالمین که به صورت کیهان نهاوند کیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را خالی از گالری تصاویر شهید حسن باقری مرگ بر اسرائیل به زبان های زنده دنیا مرگ بر اسرائیل الموت لاسرائیل پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب اهل کتاب چه کسانی هستند؟ رفتار آنها بر خلاف قوانین جامعه اسلامی چگونه باید باشد؟ اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی علی النقی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد علیالنقی تولد و القاب علی‌النقی بر اساس معتبرترین گزارشها در سال ۸۲۸ در روستایی به نام صریا در حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله مردم قریش او را مسخره کردند و مورد آزار و اذیّت قرار دادند به‌ویژه به این دلیل که وی به امامت بر متقین


ادامه مطلب ...

استبعاد مقام امامت بدون نبوت

[ad_1]
محتمل است این شبهه طرح شود که چگونه ممکن است امامان با وجود اینکه پیامبر نیستند، جایگاهشان از پیامبران بالاتر باشد، به تعبیر دیگر، امامان چگونه بدون طی کردن مقام نبوت به مقام امامت نائل آمدند؟
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ازدواج امام زمانعلیه السلامازدواج و نکاح در اسلام مستحبّ مؤکّد و سنّتى نبوى است، پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله معجزه آلبوم صوتی تلاوت و ترجمه قرآن کریمآلبوم صوتی تلاوت و ترجمه کل قرآن در آلبوم تلاوت و ترجمه کامل سی جزء قرآن،پک سی تایی بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …در ابتدای این حدیث لفظ مع آمده این یعنی اینکه علامه مجلسیره دارد حدیث را از کتاب ازدواج امام زمانعلیه السلام ازدواج و نکاح در اسلام مستحبّ مؤکّد و سنّتى نبوى است، پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله وسلم معجزه آلبوم صوتی تلاوت و ترجمه قرآن کریم آلبوم صوتی تلاوت و ترجمه کل قرآن در آلبوم تلاوت و ترجمه کامل سی جزء قرآن،پک سی تایی سی دی بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان پس در واقع علامه مجلسیره اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان اهل بیتع تفاوت مقام امامت و نبوت مقام امامت


ادامه مطلب ...

مبنای عقلی ضرورتِ امامت با خاتمیت ناسازگار است

[ad_1]
روش قرآن در علاج و جلوگیری از پدیده تکفیر

روش-قرآن-در-علاج-و-جلوگیری-از-پدیده-تکفیریکی از مسائلی که در قرآن بر آن تاکید شده، عدم تکفیر مسلمانان است. قرآن راهکارهایی به مسلمانان پیشنهاد ادامه ...

بررسی زمینه‌های صدور فتاوای تکفیری و پیامدهای آن بر جهان اسلام

بررسی-زمینه‌های-صدور-فتاوای-تکفیری-و-پیامدهای-آن-بر-جهان-اسلامعملکرد جریانهای تکفیری در جهان اسلام زمینه بروز بحران‌های جدی را فراهم کرده است که قتل و عام مسلمانان ادامه ...

ظهور اسلام گرایی رادیکال در اندونزی

ظهور-اسلام-گرایی-رادیکال-در-اندونزیاسلام گرایی افراطی، پدیده‌ای است که در سه دهه گذشته در جنوب شرق آسیا ظهور کرده است. پیروان اسلام در این ادامه ...

بررسی آینده جریان تکفیری القاعده در بستر تحولات بیداری اسلامی

بررسی-آینده-جریان-تکفیری-القاعده-در-بستر-تحولات-بیداری-اسلامیبا گذشت بیش از یک دهه از حملات یازده سپتامبر، در محافل مختلف شایع شده است که القاعده در میدان جنگ با ادامه ...

نقد و بررسی عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری جندالله

نقد-و-بررسی-عملکرد-و-باورهای-گروهک-تروریستی-تکفیری-جنداللهدر این مقاله عملکرد و باورهای گروهک تروریستی - تکفیری موسوم به جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی که در ادامه ...

تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری در خاورمیانه

تحلیلی-بر-هویت-جدید-تروریست‌های-تکفیری-در-خاورمیانهمطالعات کنونی از تحولات چند ساله در خاورمیانه نشان می‌دهد که ظاهراً میان فقدان شاخص‌های توسعه یافتگی ادامه ...

گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت

گونه-شناسی-ادله-روایی-سماع-موتی-با-تأکید-بر-منابع-اهل-سنتسماع موتی از همان ابتدای طرح در آموزه‌های اسلامی تعجب عده‌ای را برانگیخته و چیستی و چگونگی آن ابهام گروهی ادامه ...

موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری

موضع-انتقادی-اندیشه‌وران-اهل-سنت-در-برابر-جریان‌های-تکفیریجریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ادامه ...

تقابل دیدگاه وهابیت تکفیری در حرمت تکفیر اهل قبله با آیات و روایات

تقابل-دیدگاه-وهابیت-تکفیری-در-حرمت-تکفیر-اهل-قبله-با-آیات-و-روایاتاز دیدگاه قرآن کریم، هیچ مسلمانی حق ندارد برادر مسلمان خود را به کفر و شرک متهم سازد و به این بهانه متعرض ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مبنای عقلی ضرورتِ امامت با خاتمیت ناسازگار است مبنای عقلی ضرورتِ امامت با خاتمیت ناسازگار است


ادامه مطلب ...

آشنایی با حقیقت و فلسفه امامت

[ad_1]

بامداد-امامت در لغت
واژه «امامت» در لغت به معناى رهبرى و پیشوایى، و «امام» به معناى مقتدا و پیشواست، خواه انسان باشد،‌یا چیز دیگر، چنان‌که ابن فارس گفته است: «امام، کسى است که در کارها به او اقتدا می‎شود، و پیامبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ امام ائمه، و خلیفه، امام رعیت، و قرآن، امام مسلمان است».(۱)

قرآن کریم، همان‌گونه که برخى از انسان‎ها را امام نامیده، کتاب آسمانى حضرت موسى (ع) را نیز امام خوانده است، آن‌جا که در مورد حضرت ابراهیم (ع) فرموده است:
«إِنِّى جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً».(۲)
من تو را پیشواى مردم قرار دادم.
و درباره کتاب حضرت موسى (ع) فرموده است:
«وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَهً».(۳)
پیش از قرآن کتاب موسى به عنوان پیشوا و مایه رحمت، نازل گردید.
و در جاى دیگر، لوح محفوظ را نیز «امام مبین» خوانده و می‎فرماید:
«وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِى إِمامٍ مُبِینٍ».(۴)
هر چیزى را در «امام مبین» (لوح محفوظ) برشمرده‎ایم.

re718

امامت در اصطلاح متکلمان
متکلمان اسلامى براى امامت تعاریف مختلفى ذکر کرده‎اند، و غالباً امامت را «ریاست و رهبرى عمومى جامعه در زمینه امور دینى و دنیوی» دانسته‎اند، نمونه‎هایى از این تعاریف را یادآور می‎شویم:
۱٫ امامت، رهبرى عمومى دینى است که در برگیرنده ترغیب مردم به آن چه مایه حفظ مصالح دینى و دنیوى آن‎ها، و بازداشتن آنان از آن چه مایه زیان آن‎ها است، می‎باشد.(۵)
۲٫ امامت، رهبرى و بالاصاله در امور دین است.(۶)
۳٫ امامت، جانشینى پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله ـ در برپاداشتن دین است به گونه‎اى که پیروى او بر همه امت واجب است.(۷)
۴٫ امامت، رهبرى عمومى در امر دین و دنیا به عنوان جانشینى پیامبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ است.(۸)

توضیحات
۱٫ مقصود از قید «بالاصاله» در تعریف دوم، احتراز از رهبرى به نیابت از امام است،‌مانند نواب خاصه و عامه امام عصر(عج) .
۲ . مقصود از «امور دینی» در دو تعریف اول و دوم این نیست که وظیفه امام منحصر در اداره امور دینى مردم است، و هیچ‌گونه مسؤولیتى نسبت به امور دنیوى ندارد، بلکه مراد این است که امور دنیوی، منهاى جنبه‎هاى اخلاقى و دینى آن‎ها، از شؤون امامت نیست. مثلاً قضاوت در این‌که کدام اثر هنرى برجسته‎ترین آثار هنرى است، ‌از وظایف ویژه امام به شمار نمی‎رود، هر چند امام می‎تواند واجد چنین مهارت علمى باشد، و احیاناً برجسته‎ترین هنرمند را نیز معرفى کند، ولى این کار را به عنوان یک صاحب نظر و هنرشناس انجام می‎دهد، نه به عنوان امام».(۹)
۳٫ وجه این‌که در تعاریف علماى اهل سنت بر مسئله خلافت و جانشینى پیامبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ تأکید شده، و در تعاریف علماى شیعه قید «بالاصاله» آمده، ‌این است که علماى شیعه در عین این‌که امام را خلیفه و جانشین پیامبر می‎دانند، او را خلیفه الهى و منصوب از جانب خداوند می‎دانند، ولى علماى اهل سنت امام را برگزیده از جانب مردم به عنوان جانشینى پیامبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ می‎دانند، نه خلیفه خداوند، چنان‌که در بحث‎هاى آینده توضیح داده خواهد شد.
۴٫ خلافت و امامت دو عنوان براى یک حقیقت می‎باشند که هر یک ناظر به جنبه خاصى از آن است، خلافت ناظر به جنبه ارتباط آن با خدا و پیامبر ـ صلّى الله علیه و آله ـ و امامت ناظر به جنبه ارتباط آن با امت اسلامى، ‌یعنى قیادت و رهبرى آن‎ها است، بدین جهت در روایات و نیز کلمات متکلمان اسلامى هر دو تعبیر به کار رفته است.

ابعاد مسئله امامت
مسئله امت، ابعاد گوناگونى دارد، مهم‎ترین آنها عبارتند از:
۱٫ بعد اعتقادى
از این نظر که حفظ و بقاى دین به امامت وابسته است، امامت یک مسئله اعتقادى است؛ زیرا اعتقاد به حدوث و بقاى دین بر هر مسلمانى واجب است، بنابراین اعتقاد به آن چه حدوث و بقاى دین در گرو آن است نیز واجب است، حدوث دین وابسته به نبوت، و ادامه آن وابسته به امامت می‎باشد، بنابراین، همان‌گونه که اعتقاد به نبوت، اعتقادى دینى و واجب است، اعتقاد به امامت نیز چنین است.

۲٫ بعد سیاسى
سیاست، عبارت است از تدبیر امور جامعه از طریق تدوین قوانین لازم و اجراى آن‎ها، و غایت عقلانى آن اصلاح زندگى مادى و معنوى افراد جامعه است. و چنان‌که بحث‎هاى آینده بیان خواهد شد، اصلاح زندگى مادى و معنوى بشر، از طریق تعلیم معارف الهى و اجراى احکام دینى، فلسفه اصلى امامت را تشکیل می‎دهد.(۱۰)

۳٫ بعد تاریخى
مسئله امامت در امتداد نبوت و خاتمیت است، ‌از این رو در مرحله‎اى از تاریخ اسلام آغاز شده و تا امروز ادامه یافته و از این پس نیز تا آخرین لحظه حیات دنیوى بشر باقى خواهد بود. بنابراین، چگونگى تعیین نخستین امام، و امامان پس از او، و عکس‌العمل مسلمانان در این‌باره و بالاخره حوادث تاریخى امامت، از موضوعات مهم و حساس تاریخ اسلام به شمار می‎رود.
هر یک از ابعاد یاد شده مربوط به علم خاصى است، بعد اعتقادى آن از مسایل علم کلام است. بعد سیاسى آن در علومى مانند فلسفه سیاست و جامعه‌شناسى مورد بحث واقع می‎شود، و بعد تاریخى آن بخشى از تاریخ اسلام را تشکیل می‎دهد، بحث درباره امامت از بعد سیاسى و تاریخى اختصاص به علماى اسلام ندارد، و مبتنى بر داشتن باور اسلامى نیست، ولى بحث درباره آن از جنبه‌ اعتقادى مبتنى بر ایمان اسلامى ومخصوص متکلمان اسلامى است، مگر آن که کسى کلام اسلامى را از جنبه تاریخى مطالعه کند که در این صورت بحثى پیرامون دینى خواهد بود.

فلسفه و ضرورت امامت
فلسفه و ضرورت امامت، همان فلسفه و ضرورت نبوت است جز در ابلاغ وحى تشریعى و آوردن شریعت که با ختم نبوت پایان پذیرفته است. تبیین و توضیح این نکته را طى عناوین زیر یادآور می‎شویم:

۱٫ تبیین مفاهیم قرآن
یکى از وظایف پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله ـ تبیین معانى و مفاهیم قرآن کریم بود، خداوند خطاب به پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله ـ می‎فرماید:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ».(۱۱)
ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آن‌چه براى مردم نازل می‎شود را براى آن‎ها تبیین نمایى.
پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله ـ نیز در حدیث ثقلین، عترت (ع) خود را ملازم و همراه با قرآن قرار داده و فرموده است:
«اِنّى تارِکُ فیکُمُ الثِّقْلَینْ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی».
من دو شیئى گرانبها را در میان شما می‎گذارم، این دو عبارتند از: کتاب خدا، و عترت من.
یعنى فهم حقایق قرآن را باید با راهنمایى عترت (ع) آموخت.
هم چنین تأویل قرآن را جز خدا و راسخان در علم نمی‎دانند، چنان‎که قرآن کریم می‎فرماید:
«وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ».(۱۲)
و در روایات آمده است که: ائمه معصومین (ع) راسخان در علم می‎باشند.(۱۳)

۲٫ داورى در منازعات
در بحث نبوت یادآور شدیم که یکى از اهداف نبوت، داورى در اختلاف و منازعات بوده است، چنان‌که خداوند می‎فرماید:
«فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ».(۱۴)
خدا پیامبران را بشارت دهنده و بیم دهند برانگیخت، و کتاب را به حق با آنان نازل کرد، تا در اختلافات مردم داورى کند.
نکته جالب توجه در این آیه شریفه آن است که داورى به کتاب نسبت داده شده است، زیرا معیار داورى همان احکام الهى است که کتاب در برگیرنده آن‎ها است.
بدیهى است اختلاف و نزاع به زمان پیامبران اختصاص ندارد، لیکن از آن‎جا که حل این اختلافات به وجود افراد برگزیده از جانب خدا نیاز دارد، پس از ختم نبوت نیز این ضرورت وجود دارد، و در نتیجه وجود امام، بسان پیامبر، امرى لازم و ضرورى است.

۳٫ ارشاد و هدایت انسان‎ها
ارشاد و هدایت انسان‎ها در زمینه اعتقاد، احکام دینى، و مسایل اخلاقى و اجتماعى، یکى دیگر از اهداف رسالت پیامبران الهى است. این نیز هدف از ویژگی‎هاى نبوت نیست و به انسان‎هایى که در عصر پیامبران زندگى می‎کردند اختصاص نداشته است. بنابراین، اگر بعثت پیامبران به انگیزه ارشاد و هدایت بشر کارى بایسته و لازم بوده است، این بایستگى و لزوم در مورد امامت نیز موجود است.

۴٫ اتمام حجت بر بندگان
یکى از اهداف رسالت پیامبران، اتمام حجت از جانب خداوند بر بندگان است، ‌قرآن در این‌باره می‎فرماید:
«رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ».(۱۵)
پیامبرانى بشارت دهنده و بیم دهنده (را برانگیخت) تا پس از فرستادن رسولان، مردم بر خدا حجت نداشته باشند.
این امر نیز اختصاص به زمان خاصى ندارد، از این روى امام على (ع) فرموده است:
«لا تَخْلُو الأرضُ مِنْ قائِمِ للهِ بِحُجهٍ إما ظاهِراً مَشهوراً و أو خائِفاً مَعموراً، لِئلا تَبْطُلْ حُجَجُ اللهِ وَ بَیناتُه… یَحْفَظُ اللهُ بِهِم حُحَجَهُ و بَیّناتِهِ اُولئکَ خُلَفاءُ الله فى أرضهِ، وَ الدُعاهُ اِلى دینِهِ.»(۱۶)
زمین از حجت خدا خالى نخواهد بود، یا آشکار و مشهور است و یا خائف و پنهان، تا حجت‎ها و دلایل الهى باطل نگردد… خدا به وسیله آن‎ها حجت‎ها و دلایل خود را حفظ می‎کند… آنان جانشینان خدا در زمین و دعوت کنندگان به دین او می‎باشند.

۵٫ برقرارى عدل و امنیت
از اهداف دیگر نبوت برقرارى عدل و امنیت اجتماعى است،‌ چنان‎که در آیه ۲۵ سوره حدید آمده است:
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».
رسولان خود را با دلایل فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم تا مردم به قسط پایدار گردند.
این هدف نیز از ویژگی‎هاى نبوت نبوده و به انسان‎هاى گذشته اختصاص ندارد، بلکه از نیازهاى همیشگى بشر می‎باشد، و در نتیجه تحقق بخشیدن به آن یک آرمان الهى و پایدار است، که پس از نبوت، از طریق امامت تحقق می‎پذیرد.
امام على (ع) درباره اهداف حکومت دینى، کلامى دارد که بیانگر فلسفه امامت از جنبه سیاسى و حکومتى آن است، آن جا که می‎فرماید:
«اللّهُمَّ اِنّکَ تَعْلَمُ اَنّهُ لَمْ یَکُنِ الّذى کانَ مِنَّا مَنَافَسَهُ فِى سُلطَانٍ, وَ لا الْتِمَاسَ شَیءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِن لِنرِدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ، وَ نَظر الْاِصْلاحَ فِى بِلادِکَ، فَیأمَنَ الْمَظلُومُونَ مِنْ عِبَادِکْ، وَ تُقامُ المُعَطَّلَهَ مِنْ حُدودِکْ».(۱۷)
خدایا تو می‎دانى که آن چه انجام دادیم به انگیزه مسابقه در کسب سلطنت به دست آوردن متاع پست دنیوى نبود، بلکه به خاطر این بود که نشانه‎هاى از بین رفته دینت را بازگردانیم، و اصلاح و آبادى را در شهرها و روستاها آشکار سازیم، تا بندگان مظلومت امنیت یابند، و قوانین و حدود تعطیل شده برپا گردد.

ضرورت امامت و آراء متکلمان
از آنچه درباره فلسفه و اهداف امامت بیان گردید، می‎توان ضرورت آن را نیز به دست آورد؛ زیرا اهداف و آرمان‎هاى یاد شده از ضرورت‎هاى حیات دنیوى و اخروى انسان می‎باشند. لزوم وجود رهبر در یک جامعه تا به حدى است که اگر دسترسى به امام عادل امکان نداشته باشد، حتى وجود امام غیرعادل از نبودن آن بهتر است، زیرا فقدان امام به هرج و مرج اجتماعى و سلب امنیت همگانى منجر می‎شود، که پی‎آمدهاى تلخ آن به مراتب از پی‎آمدهاى ناگوار امام و پیشواى غیر عادل بدتر است، از این رو امام على (ع) فرموده‎اند:
«لا بُدَ لِلنّاسِ مِنْ أمیرٍ بَرٍّ اَوْ فاجِرٍ».(۱۸)
ضرورت وجود امام تقریباً‌ مورد قبول همه متکلمان اسلامى است، هر چند در این‌که این ضرورت مقتضیات حکم عقل است یا شرع، و بشرى است یا الهی، دیدگاه‎هاى آنان متفاوت است. اشاعره وجوب آن را شرعى، و عدلیه وجوب آن را عقلی، دانسته‎اند.
عدلیه نیز دو دسته‎اند:, شیعه وجوب آن را الهى و تعیین امام را فعل خداوند، ولى معتزله وجوب آن را بشرى و تعیین امام را وظیفه مسلمانان می‎دانند.(۱۹)

امامت و قاعده لطف
مفاد قاعده لطف که یکى از قواعد کلامى مورد قبول متکلمان عدلیه است ـ این است که هر فعلى از جانب خداوند که در سعادتمندى مکلفان مؤثر است، بدون آن که اختیار را از آنان سلب کند، یک ضرورت و واجب عقلى است و مقتضاى عدل و حکمت خداوند می‎باشد، به گونه‎اى که ترک آن با عدل و حکمت خداوند سازگار نیست. و نبوت از مصادیق بارز این قاعده است.
از دیدگاه متکلمان امامیه، امامت نیز حکم نبوت را دارد، و از مصادیق دیگر قاعده لطف است. سید مرتضى ـ رحمه الله علیه ـ در توضیح این مطلب می‎نگارد:
هر عاقلى که از شیوه زندگى اجتماعى و عادات مردم آگاه است، می‎داند که هرگاه در میان مردم رهبرى با تدبیر و قدرتمند وجود داشته باشد، ظلم و تباهى از بین رفته؛ و یا دست کم، ‌مردم به رعایت عدل و انصاف نزدیک‎تر خواهند بود.
و هرگاه چنین رهبرى وجود نداشته باشد، ‌امر برعکس آن چه گفته شد خواهد شد.
بنابراین، رهبرى، لطف در انجام واجب و ترک قبیح است، پس واجب است که خدا مکلفان را از آن محروم نسازد.(۲۰) ن: ۲۲۹۵ م

منابع :
(۱) . مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۸٫
(۲) . بقره/ ۱۲۴٫
(۳) . هود/ ۱۷٫
(۴) . یس/ ۱۲٫
(۵) . این تعریف از خواجه نصیرالدین‌طوسى در کتاب قواعد العقاید است، ص ۱۰۸، شایان ذکر است کتاب یاد شده همراه با پانوشت‎هاى نگارنده، توسط مرکز مدیریت حوزه علمیه قم چاپ شده است.
(۶) . این تعریف از سدیدالدین حمصى رازى در کتاب المنقذ من التقلید، است، ج ۲، ص ۲۳۶، این کتاب در دو جلد توسط انتشارات جامعه مدرسین قم چاپ شده است.
(۷) . این تعریف از قاضى عضدالدین ایجى اشعرى است، شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۴٫
(۸) . این تعریف از سعدالدین تفتازانى اشعرى است، شرح مقاصد، ج ۵، ص ۲۳۲٫
(۹) . این توضیح برگرفته از کلام سدیدالدین حمصى است، به کتاب المنقذ من التقلید، ج ۲، ص ۲۳۸ـ۲۳۶ رجوع نمایید.
(۱۰) . با این بیان روشن می‎شود که ابعاد فرهنگی،‌اقتصادى، نظامى و سایر ابعاد اجتماعى امامت، همگى زیر مجموعه بعد سیاسى می‎باشند، از این رو به ذکر جداگانه آنها‎نیاز نیست.
(۱۱) . نحل/ ۴۴٫
(۱۲) . آل عمران/ ۷٫
(۱۳) . اصول کافى، ج ۱، کتاب حجت، باب الراسخین فى العلم.
(۱۴) . بقره/ ۲۱۳٫
(۱۵) . نساء/ ۱۶۵٫
(۱۶) . نهج البلاغه، صبحى صالحى کلمات قصار، شماره ۱۳۹٫
(۱۷) . نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱٫
(۱۸) . نهج البلاغه، خطبه ۴۰٫
(۱۹) . قواعد العقائد، تألیف خواجه نصیرالدین ‎طوسى، تحقیق على ربانى گلپایگانی، ص ۱۱۰٫
(۲۰) . الذخیره فى علم الکلام، ص ۴۱۰٫

منبع:al-shia.org

 

نوشته آشنایی با حقیقت و فلسفه امامت اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آشنایی با حقیقت و فلسفه امامت امامت در لغت واژه امامتآشناییحقیقتفلسفهامامتگل رز آشنایی با انواع گل رز و روشهای تکثیر و آشنایی با حقیقت و فلسفه امامت حقیقت و فلسفه امامت مذهبی اصول و فروع دینحقیقت و فلسفه امامت آن با خدا و امامت فلسفه و حقیقت و فلسفه امامت آشنایی با قوانین و امکانات حقیقت و فلسفه امامت ابزارهای حقیقت و فلسفه امامت حقیقت و فلسفه امامت فلسفه و ضرورت امامت به گونه‎اى که ترک آن با عدل و حکمت اندیشه قم؛ تنها مرکز حوزوی پاسخگویی تخصصی به سؤالات و آشنایی با فلسفه حقیقت و فلسفه امامت امامت در ضرورت امامت پس از ختم نبوت امامت و امامت دین و اندیشه امامتامامت چیستامامت و نبوتامامت و ولایتامامت در و روایات آشنایی با فلسفه امامت آشنایی با قوانین و امکانات جمع بندی حقیقت امامت حقیقت و فلسفه امامتقرآن و فلسفه امامت قرآن و فلسفه امامت حقیقت‌ را که‌ هدف آمدند و با توجّه‌ به طلبه پاسخگو پرسش از شما پاسخ ازما تفاوت خلافت و امامت سایرمباحثآرشیومقالاتکلیات و فلسفه بنابراین، امامت، حقیقت بسیار مسئله امامت و خلافت با اهداف خدا و مبانی نظری نبوت و امامت لب المیزاناز طریق استدلال در امر نبوت و امامت و توجه به حقیقت و روش فلسفه و امامت با دکتر قاسم کاکایی » دانلود مجموعه کتب استاد شهید مرتضی مطهری مستند تلویزیونی حدیث سرو دانلود ۵ مجموعه جمال نجفی سلام کار بسیار جالبتون وهمرا با چرا محمد بن حنفیه در کربلا حاضر نشد ضمن عرض خوش آمد گویی با توجه به کاربر محور بودن انجمن همه مطالب سایت مورد تائید نمی باشد و جمع بندی چهارمی در زیارت عاشورا کیست؟ چهارمی در زیارت عاشورا کیست؟ شیخ مفیدکسی که با سند صحیح از بحار و احتجاج امام عصر عج به او ذکر و دعا برای باطل ساختن ھر گونه سحر و جادو برای باطل کردن ھر گونه سحر و جادو روز پنجشنبه طناب کتابخانه شیعه کتابخانه ادیان و مذاهب کتابخانه شیعه کتابخانه ادیان و مذاهب انیس گنج دانایی کتاب است فروغ صبح دانایی کتاب است دانلود کتب فرهنگی مذهبی آشنایی با کتاب های علامه سید مرتضی عسکری علاّمه‌ سیّد مرتضی‌ عسکری، دارای‌ تألیفات رنگ، روانشناسی زندگی حال به بررسی مفصل‌تری از رنگ‌ها می‌پردازیم ویژگی‌های رنگ آبی آبی رنگی است صاف و روشن، با دانلود کتاب آشنایی با سامانه های ارسال و دریافت پیامک برخی ازمنابع فارسی مرتبط با مواد آزمون دوره دکتری آینده پژوهی مفاهیم ،مبانی ، اصول و دانلود کتب فرهنگی مذهبی کتاب بسیار زیبای هفت شهر عشق نوشته ی آقای مهدی خدامیان آرانی مقدمه کتاب هر سال با فرا فرق بین حقیقت و واقعیت تفاوت بین حقیقت و واقعیت تفاوت حقیقت و واقعیت حقیقت و مجاز حقیقت و انسان خدا حقیقت و واقعیت حقیقت و زیبایی فرق حقیقت و واقعیت


ادامه مطلب ...

امام رضا (ع) و رازگشایی از جایگاه هدایتیِ نهاد امامت

[ad_1]

چکیده

تلاش نگاشته حاضر بر آن است که با توجه به ریز موضوعات و نقش زمانه در چگونه تنظیم و ارائه روایات، علاوه بر به نمایش گذاشتن جایگاه هدایتی امام از نگاه قرآن، به نقش زمانه در ارائه الگوی انتقال لایه‌های پنهان معارف و تحقق بستر مناسب برای تبیین شأن امامت در عرضه اعمال بپردازد. از این رو با استفاده از شواهد روایی و تاریخی، به تقسیم رویکرد ائمه میانی (از امام صادق تا امام رضا (علیه السلام) ) پرداخته و سخن را به گونه‌ای تطبیقی در مسئله عرضه اعمال و موضوع عمود نور دنبال نموده ایم. هم چنین در این مقاله نقش امام رضا (علیه السلام)، در تبیین چگونگی عرضه اعمال و چیستی عمود نور و تفاوت دو حوزه مدینه و مرو در این موضوع، بیان گردیده است.

1. مقدمه

نهاد امامت همواره با چالش‌هایی بیرونی در نوع تعامل با این نهاد هدایت‌بخش، مواجه بوده است. ریشه‌یابی چالش‌ها نشان می‌دهد نهاد امامت با دو امرِ تعارض یافته، در حال تعادل‌سازی بوده است:
1. حقایق الهی نهاد امامت که می‌توانست آن را به مهم‌ترین و اثربخش‌ترین نهاد رسمی الهی برای تکامل و رشد انسان در بعد فردی و جمعی آن، تبدیل نماید. لازمه چنین امری آن بود که پیشوایان و متولیان این نهاد، به آگاه‌سازی از الگو و ساختار این نهاد برای ایجاد تعامل دقیق در جهت اهداف آفرینش بپردازند؛
2. ظرفیت دریافت و نوع داد و ستد صورت گرفته با این نهاد الهی؛ یعنی پیشوایان دین، میزان نزول معارف و حقایق نهاد امام در بستر جامعه و ذهن مخاطب را به میزان توانایی پردازش و هضم مخاطب و شرایط دوره خویش، گره می‌زدند.
پی آمد موازنه میان این دو چالش، گاه به نفع ارائه زوایایی از حقایق نهاد امامت و گاه به ملاحظه سعه وجودی مخاطب سرانجام می‌گرفت و همین عاملی برای ایجاد کنش و واکنش‌های متفاوت و گاه متضاد می‌گشت. (1)
نگاشته حاضر، نخست به یکی از آموزه‌های قرآنی در تبیین جایگاه امامت، یعنی مسئله عرضه اعمال و آگاهی امام از رفتار انسان، از نگاه اهل سنت می‌پردازد و سپس عرصه عصر حضور و چگونگی بازتاب این آموزه در آن دوره را بررسی می‌کند.

2. جامعه هدف و چالش تبیین معارف

یکی از گزاره‌های قابل تأمل در بررسی حدیث و تاریخ دوره حضور، ایجاد واکنش و حساسیت جمعی نسبت به برخی واژگان یا عناوین بود. به بیان روشن‌تر، گاه فهم نادرست یا ناقص از آموزه‌ای موجب می‌گشت تا راه بیان آموزه‌های دیگر بسته شود و در صورت عرضه آن آموزه‌ها، هجمه‌ای از نسبت‌های ناروا مطرح گردد؛ به عنوان نمونه می‌توان به مسئله علم غیب و تلقی مشهور از این عنوان در آن دوره زمانی مثال زد. (2)
بررسی این امر در مسائل دیگر عقیدتی و کلامی نیز حائز اهمیت است؛ زیرا گاه تلقی و تحلیل‌های گوناگون از آموزه و یا عنوانی، زمینه ایجاد واکنش و موضع‌گیری را فراهم نموده و تقابل و تعارض اصحاب نسبت به آموزه‌ها و ایجاد جریان‌ها و صف‌بندی‌های اعتقادی را موجب شده است. از دیگر موضوعات چالشی در جامعه شیعی و جامعه اسلامی که تلقی و تفسیر ناقص و نادرست از آن، زمینه به حاشیه راندن برخی آموزه‌ها یا واکنش و برخورد با برخی اخبار را فراهم نمود، می‌توان به مسئله چیستی ختم نبوت اشاره داشت.
شواهد تاریخی و روایی نشان می‌دهد که یکی از عوامل مهم در موضع‌گیری نسبت به حوادث یا احادیثی مرتبط با شئون ائمه اطهار (علیه السلام)، مسئله مساوق و مرادف دانستن ختم نبوت با اتمام ارتباط انسان با عالم غیب و به ویژه عدم امکان ارتباط انسان و فرشتگان بوده است. (3)
در این نوع نگاه، اموری همانند آگاهی از امور پنهان و نهان و دانایی به برخی از علوم و دانش‌ها، به این جهت که ملازم با ارتباط با فرشتگان یا غیب معنا می‌گشت، اموری محال و غیر قابل قبول بود. از این رو به دلالت التزامی، چنین اندیشه‌هایی مخالف با اصول و مبانی دین اسلام – که در آن مسئله ختم نبوت تصریح شده بود – تلقی و با آن مقابله می‌شد. هم چنین باورمندان به این گونه مسائل، افرادی خارج از چارچوب‌های مطرح در دین اسلام معرفی و با تعابیری هم چون غالی، از جایگاه اجتماعی در سطح عام (جامعه عمومی) یا خاص (جامعه شیعی) طرد می‌شدند.
در سوی دیگر این ماجرا برخی اشخاص با تفسیر و برداشتی نادرست یا ناقص از برخی آموزه‌های اصیل و مشترک اسلامی، جریان توجیه و تأویل را به سمت پایه‌های اعتقادی سوق می‌دادند و با قبول گزارش‌های به ظاهر ناقض آن آموزه‌ها، به تجدید نظر در آموزه‌های پیشین خود می‌پرداختند. نتیجه روشن این نوع عملکرد، ایجاد بدعت و باورهایی خارج از اصلوب اسلامی بود که نمونه روشن آن، تلقی و برداشت ابوالخطاب از مسئله «تحدیث» است. (4)

3. راهبرد نهاد امامت

راهبرد نهاد امامت در مسئله آموزه‌های امامت، شامل دو مرحله می‌شد: مرحله نخست ایجاد گفتمان امامت در میان نخبگان و متکلمان و درگیر کردن ذهن جامعه با این مسئله بود. پس از این مرحله می‌توان به مرحله تبیین مؤلفه‌های اصلی نهاد امامت در طول زعامت و امامت امام باقر تا امام رضا (علیه السلام) توجه نمود.
این راهبرد با ایجاد فضای مناسب برای گفت و گو، نشانه وجود عقلانیت در گفتمان شیعه بود و ابزاری برای مقابله با جریان‌های انحرافی به شمار می‌رفت. از این رو می‌توان گفت اگر چه این راهبرد، مسیر را طولانی می‌نمود، اما بدون شک فضای مناسبی را برای جذب حداکثری بر مبنای عقل و نقل، فراهم می‌نمود و گفتمان شیعه را به گفتمان رسمی و عمومی تبدیل می‌کرد. این خود، تثبیتی بسیار پراهمیت برای ورود به مراتب برتر و آموزه‌های خاص‌تر می‌شد.
امام رضا (علیه السلام) نیز در مدت حضور حدود بیست ساله خود در مدینه، تلاش فراوانی برای به سرانجام رساندن این گفتمان و گسترش آن نمود. (5) می‌توان این هشدار برخی از اصحاب به حضرت مبنی بر احتمال خطر جدی برای ایشان از سوی ‌هارون عباسی را شاهدی بر تلاش گسترده امام رضا (علیه السلام) در حوزه امامت دانست. این تلاش در راستای تلاش‌های صورت گرفته در دوره امام صادق (علیه السلام) و دوره نخست امامت امام کاظم (علیه السلام) بود که با توجه به خشونت دستگاه عباسی در دوره دوم امامت امام کاظم (علیه السلام)، با موانعی روبه رو شده بود.
امام رضا (علیه السلام) با توجه به اهمیت به نتیجه رساندن راهبرد پیشوایان گذشته، تلاش در این راستا را پی گرفت و دل‌های پیروان خود را برای مجاهدت در این حوزه، محکم نمود. (6) از شواهد بازآفرینی این راهبرد توسط امام رضا (علیه السلام) و موفقیت ایشان در گسترش این گفتمان، می‌توان به شیوه روایت امام در نیشابور اشاره نمود. امام در آن گفتار، سعی اهل ایمان برای ورود به حصن الهی بدون توجه به شروط آن، از جمله پذیرش اصل امامت و مصادیق آن را کوششی ناموفق بیان نمود. ایشان به این ترتیب، علاوه بر ارتقای اندیشه‌ها برای توجه به لوازم دخول در حصن الهی، به صراحت خود را از مصادیق این شرط تکمیلی معرفی فرمود. بدون شک شیوع این روایت در کتب حدیثی و عدم واکنش به آن از سوی اندیشمندان و عوام جامعه نیشابور به عنوان پایگاهی با غلبه اهل سنت، نشانه‌ای از فراتر رفتن گفتمان شیعه در اصلی‌ترین باور اختصاصی خود، از گفتمانی درون مذهبی به گفتمانی عمومی بود. (7)
هم چنین می‌توان تلاش امام رضا (علیه السلام) برای تثبیت عقلانی مسئله امامت و تبیین فلسفه وجودی این نهاد پس از ختم نبوت را در دوره حضور ایشان در مرو مشاهده نمود. امام در مرو علاوه بر تلاش برای استفاده از فرصت ایجاد شده در جهت ایجاد باوری عمومی نسبت به نهاد امامت و استحکام بخشی به عقیده شیعه در این حوزه، ناچار بود. به منظور مقابله با ره‌زنی غلات، سطحی خاص از معارف حوزه امامت را تقریر و تنقیح کند و از ورود به مسائل چالش‌آفرین و آسیب‌زا در روند حفظ و استمرار این تلاش و دست آورد بزرگ آن، خودداری نماید.
از مهم‌ترین پی‌آمدهای درونی این راهبرد، ایجاد آموزه‌هایی با عنوان اسرار است که همان مراتب برتر حقایق نهاد امامت بود. عدم توجه به این امر، موجب پدید آمدن انگاره‌هایی نادرست در تحلیل تاریخ دوره حضور و تفسیر ناصحیح روایات گسترده‌ای شده است. مخاطبان این‌گونه از معارف، اصحاب و اشخاص خاصی بودند که عدم نگاه جامع به سیره پیشوایان شیعه از زمان امام باقر تا امام رضا (علیه السلام)، موجب شده است بسیاری از آنان به غلو متهم شوند. (8) از این رو از این گروه به عنوان متهمان به غلو یاد شده است. (9)
این امر را می‌توان نتیجه خردگرایی در مسئله امامت، به جای ورود متعصبانه و به دور از منطق در این حوزه دانست؛ راهبرد عمده‌ای که توسط امام صادق (علیه السلام) عملیاتی و توسط ائمه بعدی ترویج و تثبیت گردید و بدون شک نقش شاگردان ایشان در این راهبرد، بسیار اثربخش بوده است. (10)

4. قرآن و موضوع شهادت

موضوع شهادت از مباحث مشکل و پیچیده قرآنی است. (11) در قرآن کریم مسئله گواهان بر اعمال و شهادت، از زوایای متفاوتی مطرح شده است و گواهی دهندگان و شاهدان بر رفتار انسان، در دسته‌های مختلفی جای گرفته‌اند. (12)
هدف از این نگاشت (سنجش روایات رؤیت اعمال و عرضه‌ی آن بر ائمه (علیه السلام) با آیات قرآن) پی گیری چند مسئله از میان مسائل متعددی است که با موضوع شهادت در قرآن پیوند یافته است؛ این مسائل عبارتند از:
1. موضوعی که انبیا بر آن شهادت می‌دهند؛
2. استمرار مسئله شهادت پس از رحلت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از نگاه قرآن؛
3. مقصود از «امت» و گستره آن در آیه 143 بقره و 89 نحل. (13)
آیه 45 سوره‌ی احزاب و آیه 8 سوره‌ی فتح، یکی از رسالت‌های پیامبر را شاهد بودن ایشان بیان می‌کند: «یَا أَیَّها النَّبیُّ إِنَّا أَرسَلناکَ شَاهدِاً». در تبیین لغوی کلمه شهادت، مناسب است بدانیم که در کتب لغت، دو عنوان «حضور» و «علم» به عنوان دو رکن اصلی شهادت مطرح شده است. (14) شهادت، شهادت، مشتمل بر دو مرحله‌ی تحمل و اداء است که زمان ادای شهادت، پس از مرحله تحمل آن است. (15)
فخر رازی که به عمومیت آیه توجه داشته، در این زمینه می‌نویسد: «گستردگی و عام بودن شهادت پیامبر به دلیل اطلاق کلمه «شاهد» در آیه قرآن است.» وی در تفسیر آیه «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً » (16) و در بیان کیفیت این عمومیت بر این باور است که پیامبر در دنیا، شاهد به احوال و قضایای آخرت، اعم از بهشت و جهنم و میزان و صراط بوده است و در آخرت، گواه بر احوال دنیا، اعم از اطاعت و معصیت و صلاح و فساد آن است. (17)
در بررسی مسئله شهادت دو نکته مهم وجود دارد: نخست، محدوده‌ی شهادت و بررسی کمیت آن و دیگری، فرآیند شهادت و تأثیرات آن بر زندگی دنیایی انسان‌ها و مراحل حیات مادی و معنوی آنان. هر چند فخر رازی در این جا گستردگی شهادت پیامبر را به نیکی بیان نمود، اما گفتار وی در تبیین چگونگی آن، تمامی آنچه را که آیه بیان‌گر آن است، در بر نمی‌گیرد (18) و او اثر شهادت در مرحله ادای آن را به قیامت محدود کرده است.
به نظر می‌رسد با توجه به عمومیت و اطلاق آیه، محدود نمودن بحث شهادت از جهت اداء به عالم آخرت، بدان جهت صورت گرفته است که مفسران، وجهی را برای تحقق کامل شهادت (تحمل و ادای آن) در دنیا نیافته‌اند. این در حالی است که روایات و اصول مطرح شده در آیات قرآن، بر امر دقیق‌تری دلالت می‌کنند که نشانه‌هایی از آن، گاه در بیان مفسران قابل مشاهده است.
فخر رازی در ذیل آیه 143 سوره‌ی بقره پس از طرح این سؤال که «آیا پدید آمدن شهادت پیامبر در دنیاست یا آخرت؟»، در پاسخ، تحقق شهادت را در دنیا می‌داند و در بیان چرایی ادای شهادت در دنیا، ابتدا از مفهوم واژه «شهد» و مشتقات آن استفاده می‌نماید:
شهادت، مشاهده و شهود، به معنای رؤیت و دیدن است. گفته می‌شود مشاهده کردم فلان چیز را زمانی که آن را ببینم و به چشم من آید. (19) از آن رو که میان دیدن با چشم و شناخت با قلب، پیوستگی زیادی وجود دارد، معرفت قلبی به نام مشاهده و شهود نامیده شده و به شخصِ آگاه و عارف، شاهد و مشاهد می‌گویند و هر کس که به حال چیزی عارف و آگاه شود و آن چیز برایش کشف شود، او شاهد بر آن چیز خواهد بود. (20)
فخر رازی آن گاه به سراغ متن آیه می‌رود و با دقت در الفاظ آیه و پیوند دادن آنها با مفهوم و لوازم واژه شهادت، می‌نویسد:
آیه با صیغه ماضی از شهدا خبر می‌دهد: «و کَذالِک جَعَلناکُم أُمَّةً...» از این رو آیه اقتضا می‌کند که این گروه در دنیا شاهد باشند. از آنجا که در شهادت مطرح در آیه، عدالت اعتبار شده، در نتیجه شهدا در دنیا عادل شمرده شده‌اند. شهادتی که در آن عدالت معتبر باشد، ادای شهادت است، نه تحمل شهادت، از این رو زمانه ادای شهادت، پیش از قیامت و در دنیا خواهد بود. (21)
از آنچه گذشت، اهمیت مسئله شهادت از نگاه قرآن به عنوان رسالت پیامبر و مسئله تحمل و ادای شهادت و تحقق آن در دنیا روشن شد. اکنون نوبت به بررسی پرسش‌های مذکور می‌رسد.

الف – موضوع شهادت انبیا

خداوند در آیه 94 سوره توبه درباره‌ی رفتار گروهی از مردم (منافقین) که از شرکت در جنگ سرباز زده بودند، به پیامبرش می‌فرماید: که به آنها بگوید پوزش و بهانه‌شان برای عدم همراهی در جنگ، مورد قبول نیست؛ چرا که از درون و احوال آنها آگاه است.
سپس می‌فرماید:
«وَ سَیَری اللهُ عمَلَکُم و رسُولُه ثُمَّ تُرَدُّونَ إلی عَالِم الغَیبِ و الشَّهادةِ فَیُنَبِّئُکم بِمَا کُنتُم تَعمَلُونَ.»
و خدا و رسولش، اعمال شما را می‌بینند. سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگشت داده می‌شوید، و او شما را به آنچه انجام می‌دادید، آگاه می‌کند [و جزا می‌دهد].
مرحوم شیخ طوسی در تبیان و مرحوم طبرسی در مجمع‌البیان در تبیین این جمله می‌نویسند: مراد آن است که خدا و رسول او پس از این عمل، عمل شما را خواهند دید که آیا از نفاق خود توبه می‌کنید یا بر حال نفاق باقی می‌مانید. (22)
بر این اساس، رؤیت در آیه - هم چنان که ظاهر آن دلالت دارد - به معنای مشاهده و دیدن تفسیر شده است، نه علم و آگاهی که برخی دیگر ادعا نموده‌اند. (23) از این رو آیه‌ی مذکور به صراحت از رؤیت عمل و رفتار انسان‌ها توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر می‌دهد و علت این رؤیت را پذیرش توبه و تحقق دست‌گیری و ایجاد زمینه‌ی هدایت به حقیقت بیان می‌نماید. به عبارت دیگر، خبر دادن از رؤیت عمل و حقیقت رفتارِ انسان‌ها، زمینه و انگیزه‌ای را در ذهن و قلب و در نتیجه، عمل انسان برای حرکت در راه مستقیم و برگشت به سوی خدا ایجاد می‌کند و بازدارنده‌ای برای کسانی است که وسوسه‌ها و تمایلات شیطانی آنها را تهدید می‌نماید.
مفسران معتقدند تعبیر (ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ) به جای «ثم تردون الیه» دلالت بر اطلاع از باطن و ضمیر انسان‌ها دارد و مقصود از آن، ایجاد ترس شدید برای منافقان است. (24) هم‌چنین اِلحاق «رسول» به لفظ «الله» و اسناد رؤیت به خدا و رسول نشان می‌دهد که رؤیت پیامبر نیز رؤیتی سطحی و ظاهری نیست، بلکه اطلاع‌یابی الهی از عمق نیت‌ها و اهداف و ضمیر انسان‌هاست و آیه‌ی 105 سوره‌ی توبه، دلالت روشنی بر آن دارد.

ب- استمرار شهادت پس از رحلت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)

از جمله آیاتی که به شهادت اخروی و دنیوی برخی از شاهدان اشاره دارد، آیه 105 سوره توبه است. خداوند در این آیه از رؤیت رفتار و کردار انسان‌ها توسط خدا و رسول او و مؤمنان خبر می‌دهد:
(وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)‌؛
و بگو: [هر کارى مى‌خواهید] بکنید ، که به زودى خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست ، و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده مى‌شوید سپس ما را به آنچه انجام مى‌دادید آگاه خواهد کرد).
خداوند سبحان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امر می‌کند: به مکلفین بگو و ابلاغ کن که به اوامر الهی و طاعتی که خدا از شما خواسته، عمل کنید و از معاصی اجتناب نمایید که آنچه می‌کنید را خدا و پیامبرش و مؤمنان می‌بینند. (25) از آن جا که رؤیت به عمل تعلق گرفته و عمل به دو گروهِ اعمال قلبی و اعمال جوارحی تقسیم می‌شود، پس لازم است خداوند سبحان و رسول و مؤمنان، آگاه به هر دو گونه آن باشند. (26)
حرف «س» در عبارت « فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » هم چنان که مفسران شیعه و اهل سنت بیان نموده‌اند، برای تأکید است؛ (27) به این معنا که خداوند پس از بیان آموزه شهادت بر اعمال، به مردم اعلام می‌کند که به دنباله هر عملی، رویت و مشاهده آن است.
مسئله مهم‌تری که آیه درصدد بیان آن است، محقق شدن هدایتِ عمل کنندگان، به عنوان نتیجه این فرآیند است. این امر با توجه به آن که خداوند نیز از شاهدان بر اعمال معرفی شده، روشن‌تر می‌شود، چرا که بی‌شک رؤیت الهی بدون تأخیر و با آگاهی از باطن و نیت اعمال صورت می‌پذیرد. از سوی دیگر، عطف رسول و مؤمنان به الله، نشان‌دهنده رؤیت در عالم دنیا و به دنبال هر عملی است که در نتیجه این فرآیند، هدایت نیز تحقق می‌یابد.
در پاسخ به سؤال دوم – که سؤال از استمرار شهادت پس از پیامبر خاتم است – باید دانست که گروهی از مفسران اهل سنت، مطابق دلالت آیه‌ی «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شَهِیداً عَلَى هؤُلاَءِ» (28) این گزاره را ثابت دانسته‌اند که لازم است در هر زمانی پس از زمان خاتم المرسلین، شهید و گواهی وجود داشته باشد و برای جلوگیری بروز تسلسل، ضرورت دارد آن شهید، خطاکار نباشد؛ چرا که در این صورت به شهید و گواه دیگری نیاز است و این امر تا بی‌نهایت ادامه می‌یابد. این گروه پس از این مقدمات، چنین نتیجه گرفته‌اند: «فثبت انه لابد فی کل عصر من اقوام تقوم الحجة بقولهم.» (29)

ج- مقصود از «امت» آیات شهادت

پس از تبیین دلالت آیه بر وجود شهید و گواه در هر عصر و زمانی، این سؤال مطرح می‌شود که با توجه به اطلاق دلالت آیه، مصداق شاهد در عصر پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسی خواهد بود؟
مراد از «امت» در آیه 89 سوره نحل (30) که از جمله‌ی شهدا شمرده شده، نمی‌تواند تمامی اهل قبله و همه‌ی مسلمانان باشد، زیرا هم چنان که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:
در میان مسلمانان گروه‌هایی هستند که در دنیا شهادت شان بر مقدار کمی سبزی یا خرما پذیرفته نمی‌شود، چه رسد به شهادت در قیامت بر اعمال خلق خدا. (31)
همان‌گونه که گذشت، به سبب به کار رفتن فعل به صورت ماضی در فقره (جَعَلناکُم أُمَّة وَسَطا) آیه دلالت بر حکم خداوند به عدالت این گروه در دنیا می‌کند (32) و از آنجا که خدا به ظاهر و باطن امور آگاه است، حکم او به عدالت این گروه، شامل ظاهر و باطن ایشان می‌شود، لذا عصمت ایشان نیز از آیه به دست می‌آید. (33) هم چنین از فقره (لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ) در آیه 143 سوره بقره (34) استفاده می‌شود که گواهانی که در محکمه‌ی الهی شهادت می‌دهند، معصوم و بی‌خطا هستند، زیرا لازمه‌ی شهادت، عدالت و درستی گواهی است و از آن جا که گواهی شاهدان الهی به حسب اطلاق آیه، شامل دنیا و آخرت می‌شود، پس عدالتی مستمر و در نتیجه عصمت را می‌طلبد. به علاوه عبارت «شهد علیه» به جای «شهد له» بر حجیت قول ایشان دلالت می‌کند. (35) از این رو مراد از امت در آیه، همه امت پیامبر نیست، زیرا فسق و بلکه کفر بسیاری از امت، روشن است. (36)
هم چنین آن‌گونه که گفته شد، فعل «جعلنا» به صورت ماضی، بر شاهد بودن این افراد عادل در دنیا دلالت دارد؛ زیرا آیه، شهید بودن ایشان رابه وسط بودن‌شان پیوند می‌دهد و وقتی وصفِ وسط بودن مربوط به دنیاست، لازم است شهید بودن‌شان هم در دنیا باشد. این نکته را نیز باید تأکید کرد که منظور از این شهادت، ادای شهادت است، نه تحمل آن؛ چرا که شهادتی که عدالت در آن اعتبار شده، ادای شهادت است، نه تحمل شهادت. (37)
ظاهر قید «مِن أنفُسِهِم» در آیه 89 سوره نحل نیز دلالت دارد که این شهادت، شهادت مستند به حجت عقلی و یا دلیلی نقلی نیست، بکله مستند به رؤیت و حس است و از میان هر امت، شهدایی از خودشان، به صورت حسی بر اعمال‌شان نظارت دارند. علاوه بر این، اگر شهادت مستند به رؤیت و حس نباشد، چنین شهادتی، شهادت زنده نیست، در حالی که با توجه به آیه 117 سوره مائده، شهید کسی است که زنده باشد و ببیند. (38) هم چنین آیه « وَ جِی‌ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَدَاءِ » (39) عدم ملازمت میان شهید بودن و پیامبر بودن را تأکید می‌کند. (40)

5. امامان، شاهدان پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

پس از بررسی آیات شهادت و اثبات وجود شاهدان و گواهانی با ویژگی خاص، مانند عصمت و علم به باطن اعمال انسان، این سؤال مطرح می‌شود که مصداق این شاهدان در دوران پس از ختم نبوت، چه کسانی هستند؟
روایات فراوانی در ذیل آیاتِ شهادت، به تبیین مصادیق شهدا پرداخته‌اند. برید از امام باقر (علیه السلام) نقل می‌کند: «نَحنُ الأُمَّةً الوَسَطُ وَ نَحنُ شُهَداءُ اللهِ علی خَلقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أرضِهِ.» (41) هم چنان که در پاسخ به سؤال از مصداق آیه‌ی (وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ) (42)، ائمه (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان مصداق مؤمنون معرفی شده‌اند. (43)
از سماعه نقل شده که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در ذیل آیه (فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنَا بِکَ عَلَى هؤُلاَءِ شَهِیداً) (44) فرمود:
نَزَلت فی أمَّة مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) خَاصَّةً فِی کُلِّ قَرنٍ مِنهُم إِمامٌ مِنَّا شَاهدٌ عَلَیهم و مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله و سلم) شَاهدٌ عَلَینا. (45)
ابوحمزه ثمالی از امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیه‌ی مذکور، نقل کرده است: «نحن الشهود علی هذه الامة». (46)
هم چنین ابوبصیر از حضرت امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه مذکور نقل می‌کند:
نحن الشهداء علی الناس بما عندهم من الحلال و الحرام و ما ضیعوا منه. (47)
از امام رضا (علیه السلام) نیز در این زمینه روایت شده است:
والله انّ اعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیلة. (48)

الف- چگونگی تحقق شهادت امام

مسئله عرضه اعمال در روایات نبوی نیز نمود یافته و جامعه دینی با این آموزه آشنا بود. تحلیل گفتار نبوی در این حوزه با توجه به تحقق وحی الهی برای حضرت، برای جامعه مخاطب امر قابل درک و افهام بود، لکن چگونگی استمرار عرضه اعمال پس از پیامبر خاتم، با تردید و انکار روبه رو می‌گشت. پرسش محوری بحث آن است که این شهادت برای امام چگونه محقق می‌شود و در نظام اندیشه و جهان‌بینی، جایگاه امام چگونه تعریف می‌گردد تا با این آموزه سازگار درآید.
همان‌گونه که بیان شد، مسئله عرضه اعمال در روایات نبوی تبلور یافته و روایات ائمه اطهار (علیه السلام) نیز بازگوی این حقیقت است. (49) با وجود تصریح قرآن و روایات، گزارش‌ها حاکی از آن است که تلقی و باور جامعه از علم امام به تمامی اعمال بندگان، با نوعی ابهام و سردرگمی مواجه بود. ریشه این امر به مسئله کارکردهای نهاد امامت و جایگاه آن در شاکله هستی بازگشت داشت.از این رو تبیین لایه‌های برتر معارف مربوط به نهاد امامت، نیازمند زمینه‌سازی برای پذیرش آن معارف و تثبیت منزلت امامت برای بهره بردن مناسب از این نهاد است؛ چرا که معرفت و شناخت حقیقی و درست، گام ضروری و نخست برای طی مسیر و فهم غایت پیش رو است؛ اما این امر با مشکلاتی روبه رو می‌گشت که رفع آن، اتخاذ برخی روش‌ها را اقتضا می‌نمود.

ب- الگوی واژگان جایگزین

چالش‌های ایجاد شده پس از طرح برخی از گزاره‌ها، مانعی بزرگ در مسیر تبیین آموزه‌ها و معارف مرتبط با این گونه گزاره‌ها بود. با ملاحظه برخی از روایات، می‌توان یکی از راهکارهای رفع این مشکل را در الگوی واژگان جایگزین یافت. بدین ترتیب علاوه بر انتقال حقیقت برخی از معارف و گزاره‌ها، زمینه تحلیل و تفسیر بیشتر نیز در این راه، فراهم می‌گردد و ذهن مخاطب آماده پذیرش آن آموزه‌ها می‌شود.
بیان شد که یکی محورهای بحث در حوزه امامت، مسئله امکان یا عدم امکان ارتباط امام با غیب و فرشتگان و چگونگی تحلیل آن با مسئله ختم نبوت و قطع وحی بود. نتیجه این بحث، یا به نفی ارتباط امام با فرشته پس از ختم نبوت و یا به نفی خاتمیت و اقرار به نبوت ائمه منجر می‌گشت. گزارش‌ها نشان می‌دهد که گاه به کار رفتن واژگانی هم چون ارتباط امام با ملائکه، برخی از صحابه ائمه را به دیدگاه نبوت ایشان متمایل می‌نمود یا دچار سردرگمی آنان می‌شد. (50) بازتاب این اختلاف را در کلام علی بن اسماعیل اشعری می‌توان مشاهده نمود. وی با اشاره به اختلاف شیعه در گستره علم امام، برخی را باورمند به آگاهی امام از تمام امور (دنیایی، آخرتی، گذشته و آینده) می‌داند و گروه دیگر را معتقد به آگاهی امام از دانش احکام و شریعت. (51)
سَدیر صیرفی واکنش شیعه (صاحبان دیدگاه و نخبگان شیعی) نسبت به چگونگی آگاهی و دانش امام را این گونه به محضر امام بازتاب می‌دهد:
إن شیعتکم اختلفت فیکم فأکثرت، حتی قال بعضهم: إن الإمام ینکت فی أذنه و قال آخرون: یوحی إلیه و قال آخرون: یقذف فی قلبه و قال آخرون: یری فی منامه و قال اخرون إنما یفتی بکتب آبائه؛ فبأی قولهم آخذ جعلت فداک؟ فقال: «لا تأخذ بشیء من قولهم. یا سدیر! نحن حجة الله و أمناؤه علی خلقه. حلالنا من کتاب‌الله و حرامنا منه». (52)

ج- تأسیس واژه عمود نور

گاه جهل به یک حقیقت، انسان را نسبت به دریافت بهره‌های مقرر در آن، بی‌نصیب می‌سازد. این مبنا را که در روایات معرفت نیز بازتاب مناسبی داشته است، می‌توان در تحلیل چرایی تبیین برخی از کارکردهای نهان یا نیمه نهان (به لحاظ کیفیت و چگونگی) نهاد امامت ملاحظه نمود. (53)
روایات «عمود نور» را می‌توان از نمونه‌ایی از این الگوی گفتاری به شمار آورد. هر چند این رمزگشایی در دو حوزه مدینه و مرو توسط امام صورت می‌یابد، اما نشانه‌های تاریخی مسائل پیرامونی، دلالت بر آن دارد که این مسئله با دو رویکرد و نگاه به فراخور هر حوزه صورت گرفته است. ابتدا گزارشی اجمالی از روایات عمود نور مطرح می‌شود و سپس به نقش امام رضا (علیه السلام) در رازگشایی از کیفیت تحقق این پدیده اشاره می‌کنیم و آن گاه به تفاوت سخن امام در مدینه و مرو خواهیم پرداخت.
عنوانی که برای یکی از مجاری علم و آگاهی امام با ذکر ویژگی و نتیجه‌ی آن در برخی از روایات به چشم می‌خورد، عنوان عمود نور است. مرحوم کلینی با سندی صحیح نقل می‌کند:
لا تَتَکلَّمُوا فی الإمامِ، فَإنَّ الإمامَ یسمَعُ الکلامَ و هوَ فی بَطنِ أُمَّهِ. فَإذا وَضَعتُهُ، کَتَبَ المَلَک بینَ عَینَیهِ (و تَمَّت کَلِمَ^ رَبَّک صِدقا و عدلاً لا مُبَدَّلَ لِکلِماتِهِ و هُوَ السَّمیعُ العَلیم) فَإذا قَامَ بِالأَمرِ، رُفِعَ لَهُ فی کُلِّ بَلدَة مَنارٌ ینظُرُ مِنهُ إلی أَعمالِ العِبادِ. (54)
روایاتی که در ذیل این عناوین قابل بررسی‌اند، همگی در اثر و پی‌آمد حقیقت عمود نور، اشتراک دارند، هر چند در ذکر عنوان، زمان و یا فعل به کار رفته برای آنچه عمود نور مرتبط با آن می‌شود، تفاوت‌هایی در عبارات روایات ملاحظه می‌شود. امر مشترک میان روایات، ارتباط عمود یا منار یا مصباح نور با اعمال بندگان و خلایق است. به تعبیر دیگر به طور قطع می‌توان ادعا نمود که روایات این باب، از آگاهی امام نسبت به کُنش و رفتار و اعمال انسان‌ها خبر می‌دهد.
به طور کلی کاربرد عمود نور در روایات را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود:
دسته اول: روایاتی که محور مشترکی برای آنها نمی‌توان جست و واژه «عمود نور» در مسائل گوناگون و متنوع، مورد استفاده قرار گرفته است؛
دسته دوم: روایاتی که در منظومه مجاری علم امام و چگونگی آگاهی امام از اعمال بندگان جای دارند و از واژه «عمود نور» در تبیین چگونگی آگاهی و علم امام به اعمال انسان‌ها استفاده کرده‌اند.

د- سیر انتقال موضوع عمود نور

با جست و جوی واژه «تعرض» یا به صورت خاص‌تر واژه «تعرض علی» در میان احادیث، می‌توان نمونه‌های روایات عرضه اعمال را مشاهده نمود.
یکی از نکات جالب در این دسته از روایات، بیان‌های گوناگونی است که گویای مراحل تبیین اصل این مسئله، بیان مصادیق عرضه شوندگان و در نهایت، چگونگی این عرضه است. در این روایات به عرضه اعمال به خداوند، عرضه اعمال به پیامبر اکرم در پنج شنبه‌ها، عرضه اعمال در دو روز هفته به آن حضرت، عرضه هر روزه اعمال به محضر ایشان، بیان عرضه اعمال به ائمه اطهار (علیه السلام) و استمرار این عرضه در هر عصر هر امام و بیان چیستی و چگونگی این عرضه اشاره شده است.
اما همان‌گونه که اشاره رفت، از واژگان جایگزین در تبیین چگونگی و کیفیت این عرضه، کلمه عمود نور است. در بررسی تاریخی و سیر کلی مسئله عمود نور، مطابق اسناد و طرق احادیث عمود نور چنین استفاده می‌شود که این عنوان در زمان امام باقر (علیه السلام) مطرح شد و اوج گسترش آن در زمان امام صادق (علیه السلام) بوده است. روایات دلالت دارند که مسئله عمود نور، چیستی آن و فهم دقیقش در محافل شیعی و در ذهن اصحاب ائمه (علیه السلام)، مسئله‌ای نو و در حال جای گرفتن بوده است و در زمان امام رضا (علیه السلام) به روشنی تبیین گردیده است، به گونه‌ای که تبیین صریح امام رضا (علیه السلام) از حقیقت عمود نور، راویان بزرگی همانند ابن فضال و محمدبن عیسی و یونس بن عبدالرحمان (55) و به تبع آن، جامعه شیعی را از سرگشتگی نسبت به تبیین آن، بیرون کشیده است.
عبارت «لاتزال تجیء بالحدیث الحق» (56) در روایت محمدبن عیسی بن عبید، بیان‌گر وجود روایات مبهم و مجمل و حتی جعلی در این حوزه است، به گونه‌ای که این امر، زمینه برای بدفهمی و اشتباه را حتی میان بزرگان از اصحاب ائمه (علیه السلام) فراهم نمود.

هـ - دلیل اعطای عمود نور به امام

آنچه می‌توانست به تبیین کیفیت عرضه اعمال و بیان چیستی عمود نور کمک نماید، بیان دلیل و علت اعطای چنین ابزاری به امام بود. از این دو روایاتی به علتِ اعطای عمود نور به امام اشاره دارند. از محتوا و لحن این روایات استفاده می‌شود که عمود نور، امری جدا از امام نیست، بلکه ویژگی و توانایی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش، فراهم نموده است؛ همانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید: «فبهذا یحتجّ الله علی خلقه.» (57)

و- امام رضا (علیه السلام) و تبیین عمود نور در مدینه

روایتی از امام کاظم (علیه السلام)، نشان‌گر شیوع این آموزه در دوره ایشان است، چرا که در این روایت، پرسش از این مسئله صورت می‌گیرد:
عن الحسن بن علی الوشاء عن أحمدبن عمیر عن أبی الحسن (علیه السلام) قال: سئل عن قول الله عز و جل: (اَعملوا فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُونَ). قال: «إن أعمال العباد تعرض علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کل صباح أبرارها و فجارها، فاحذروا»؛ (58)
همان‌گونه که اشاره شد، امام رضا (علیه السلام) پس از دوره‌ای خفقان، کوشید آموزه‌های شیعی از جمله مباحث مربوط به نهاد امامت را بازآفرینی و ترویج نماید. در بیان نشانه‌های تروجی اندیشه عرضه اعمال در دوره حضور امام رضا (علیه السلام) در مدینه، می‌توان به روایات ذیل اشاره داشت:
1. روایت عبدالله بن ابان زیات؛ در این روایت آمده:
قلت للرضا (علیه السلام): ادع الله لی و لأهل بیتی. فقال: «أولست أفعل؟ و الله إن أعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیلة». قال: فاستعظمت ذلک، فقال لی: «أما تقرأ کتاب الهل عز و جل: (وَ قُلِ اعمَلُوا فَسَیَری اللهُ عَمَلَکُم و رَسُولُهُ وَ المؤمِنونَ)؟ » قال: «هو والله علی بن ابی طالب (علیه السلام)». (59)
2. روایت حسن بن علی الوشاء؛ که در این روایت می‌گوید:
سمعت الرضا (علیه السلام) یقول: «إن الأعمال تعرض علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أبرارها و فجارها». (60)
اما مراد از عمود نور را می‌توان روایتی صحیح از امام رضا (علیه السلام) به گونه روشن و صحیح دید. این روایت پس از بیان مسئله عرضه اعمال و طرح موضوع عمود نور، به روشنی پاسخ‌گوی این مطلب است.
محمدبن عیسی نقل می‌کند:
به همراه فضال نشسته بودیم که یونس بن عبدالرحمان نزد ما آمد و گفت: به محضر علی بن موسی رسیدم و به ایشان عرض کردم: حرف و حدیث مردم درباره‌ی عمود زیاد شده. امام به من فرمود: «تو چه می‌گویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است (61) که برای صاحب (امام) تو برافراشته می‌گردد؟» من گفتم: نمی‌دانم. امام فرمود: «بلکه مراد از عمود نور، مَلَک است که در هر شهری موکَّل است و خدا به وسیله‌ی او، اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان می‌کند.»
ابن فضال آنگاه که سخنان یونس را شنید بسیار خوشحال شد و سر او را بوسید و گفت: همیشه حدیث و سخن حق بیاور که خدا به واسطه‌ی آن، برای ما گشایش ایجاد کند. (62)
صدر و ذیل روایت به خوبی نشان می‌دهد که مسئله عمود نور، موضوع مطرح و مشهوری میان مردم بوده است. همین طور استفاده می‌شود که موضوع عمود نور با تفاسیر گوناگون و ضد و نقیضی رو به رو بوده است، به گونه‌ای که یکی از اصحاب برجسته ائمه را به تحقیق از حقیقت آن و سؤال از سردرگمی مردم نسبت به آن کشانده است.
به هر حال این روایت، با صراحت عمود نور را مربوط به عمل بندگان می‌داند؛ یعنی می‌توان ادعا کرد عمود نور، حاصل کار انسان‌هاست و امام با داشتن روح‌القدس و نگریستن بر این عمودها که از هر شهر و آبادی ساطع می‌شود، بر اعمال بندگان آگاهی می‌یابد. روایات از این آگاهی امام، با عبارات: یری، یبصر، ینظر، یشرف، یعلم، نصب، یعرف تعبیر می‌کنند. (63)

ز- امام رضا (علیه السلام) و تبیین عمود نور در مرو

برای اثبات وجود دو رویکرد در نهاد امامت نسبت به موقعیت زمانی و مکانی – که مقاله حاضر در پی آن است – می‌توان از همین روایت و چگونگی تفسیر عمود نور توسط حسن بن جهم در مرو استفاده نمود.
وی گزارش می‌دهد در مجلسی که مأمون در حضور امام رضا (علیه السلام) تشکیل داده بود و در آن علمای فرقه‌های گوناگون حضور داشتند، از آن حضرت پرسیده شد: شما چگونه از نیت و قلب افراد خبر می‌دهید؟ حضرت با اشاره به روایتِ «اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنورالله» از پیامبر اکرم - که روایتی مشهور میان شیعه و اهل سنت بود - با تبیینی عادی از این حادثه، مؤمنان را با توجه به میزان ایمان و بینش و بیداری و علم‌شان، برخوردار از نور الهی می‌داند و این نور الهی، حقایق را برای او مکشوف می‌کند. سپس آن حضرت هر یک از ائمه اطهار (علیه السلام) را برخوردار از تمام آنچه میان مؤمنان تقسیم شده، معرفی کرد و ایشان را مصداق کامل آیه‌ی (إنَّ فی ذلکَ لَأَیتٍ لِلمُتَوَسِّمینَ) برشمرد.
راوی حدیث می‌گوید: مأمون نگاهی به حضرت نمود و از ایشان خواست از ویژگی‌های اختصاصی ائمه بیشتر بفرماید. این پرسش مأمون، حاکی از آن است که امام در رویکرد عمومی، از تبیین زوایای پنهان این مسئله اجتناب می‌فرمود.
حضرت امام رضا (علیه السلام) در تکمیل آنچه فرموده بود، به تأیید شدن ائمه به خواست خداوند اشاره می‌فرماید:
ان الله (عجل الله) قد ایدنا بروح منه مقدسة مطهرة لیست بملک لم تکن مع احد ممن مضی الا مع رسول الله و هی مع الائمه هنا تسددهم و توفقهم و هو عمود من نور بیننا و بین الله (عجل الله). (64)
در این روایت، حضرت پس از ذکر مقدمه‌ای در بیانِ برخورداری ائمه از ایمان و علم و بصیرت، توفیق خود را منتسب به مرتبه‌ی روحی‌ای می‌نماید که در آن، تنها تقدس و طهارت جای دارد. ایشان هم چنین برای زدودن شبهه‌ی اِخبار ملک و یا نتیجه‌ی ارتباط با ملائکه بودن این امور، آن را روحی ویژه و ممتاز برای پیامبر و آل مطهرش می‌خواند.

نتیجه‌گیری

در مقاله حاضر، تلاش شد با سیری قرآنی، تاریخی و روایی، به بررسی یکی از کارکردهای جایگاه امت پرداخته شود. از این رو با تبیین این آموزه از نگاه قران، خاست‌گاه قرآنی آن روشن گردید.
در عرصه روایات نشان داده شد که ائمه (علیه السلام) به فراخور زمانه و مخاطب خویش، با دو رویکرد اقدام به تبیین معارف نمودند. رویکرد جذب حداکثری جامعه به گفتمان‌سازی برای جایگاه نهاد امامت، از اهداف مهم پیشوایان شیعه بوده است. در این الگو تلاش می‌شد از طرح مسائلی که به این هدف آسیب می‌رساند، در مجامع عمومی و به صورت گسترده پرهیز شود.
در مسئله محوریِ مقاله حاضر نشان داده شد مسئله عرضه اعمال از روایات نبوی آغاز شده و در دوره‌های مختلف عصر حضور، نشر و ترویج یافته است.
از آنجا که بهره‌بری تام و مناسب از جایگاه امامت، با معرفت به آن پیوند یافته است، بیان کیفیت و چیستی این عرضه در دستور کار نهاد امامت قرار داشته است. در تبیین این مسئله با توجه به چالش‌های موجود فراروی نهاد امامت، از الگوی واژگان جایگزین استفاده و عنوان عمود نور در ادبیات امامیه تأسیس شد. این امر مقدمه‌ای برای تبیین چیستی و حقیقت عرضه اعمال است که نشان دهنده نقش امام در هدایت است.
رازگشایی از جایگاه هدایتی نهاد امامت با تبیین رابطه امام با اسباب آگاهی از غیب، یعنی فرشتگان و آگاهی عمیق امام از رفتار تمامی بندگان الهی، در روایتی از امام رضا (علیه السلام) صورت می‌پذیرد.
نقش زمانه در تبیین معارف را نیز می‌توان با مقایسه تبیین چیستی عمود نور در میان مخاطبان امام رضا (علیه السلام) در مدینه و مرو مشاهده نمود.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 303.
2. برای اثبات این ادعا می‌توان از کلام شیخ مفید در اوائل المقالات، کلام ابن شهر آشوب در متشابه القرآن و سخن فضل بن حسن طبرسی در مجمع‌البیان شاهد اقامه نمود. ر.ک: رضا برنجکار و دیگران، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، مجله مطالعات تفسیری، شماره 10، تابستان 1391، ص 67 و 68.
3. برای اطلاع از شاهد تاریخ این سخن می‌توانید به گزارش طولانی و ارزش‌مند نوبختی از اختلاف امامیه در چگونگی آگاهی‌یابی و دانش یافتن امام جواد (علیه السلام)، با توجه به کمی سن ایشان مراجعه نمود. از آن جا که امامت امام کم سن و سال، امری تازه بود، ارزیابی از چگونگی آگاهی امام ازعلوم، به ریشه اندیشه اصحاب در کیفیت دانش امام در دوره‌های قبل و مبانی اثبات شده در گذشته باز می‌گشت، همانگونه که متن نوبختی دلالت می‌کند. (ر.ک: فرق الشیعة، ص 90-88).
4. در ادامه به این مسئله خواهیم پرداخت. مناسب است بدانیم مسئله تحدیث از آموزه‌های پر رمز و راز شیعی است که نیازمند تحقیقات گسترده با نگاه تاریخی و کلامی است و نتایج آن در تحلیل بسیاری از گزاره‌ها و آموزه‌ها، سودمند است. برای نمونه ر.ک: محمدتقی شاکر و رضا برنجکار، «حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت»، مجله آینه معرفت، ش 37، زمستان 1392.
5. مشاهده روایات مسند الامام الرضا (علیه السلام) در بخش امامت، علاوه بر به نمایش گذاشتن کثرت روایات آن حضرت در این حوزه، نشان می‌دهد که تلاش ایشان در دو حوزه امامت، یعنی تبیین و تحلیل چیستی و فلسفه امامت و استدلال بر حقانیت و برتری امیرالمؤمنین (علیه السلام)، متمرکز بوده است (ر.ک: عزیز الله عطاردی، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 138- 88). از این راهبرد می‌توان به عنوان راهبرد کوتاه مدت یا راهبرد مقدماتی برای رسیدن به راهبرد بلند مدت یا راهبرد اصلی نام برد.
6. ر.ک: کلینی، الکافی، ج15، ص 584؛ ملاصالح مازندرانی، شرح اصول الکافی، ج12، ص 338.
7. ر.ک: احمدرضا شرفی، حوزه‌ی حدیثی نیشابور از ابتدا تا اوایل قرن هفتم هجری.
8. باید دانست که در قرآن به ریشه اصلی بسیاری از باورهای اساسی امامیه درباره پیشوایان خود – که گروهی آن را به غلو نزدیک یا غالیانه می‌خوانند – اشاره رفته است. نمونه برجسته این مسئله، سخن امامیه درباره عرضه اعمال به امام و نقش امام در هدایت باطنی مؤمنان است که در ادامه درباره آن بیشتر سخن خواهیم گفت.
9. ر.ک: سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص 56-107. مؤلف در این کتاب با اشاره به برخی از آیات و چشم پوشی از آیات دیگر، درصدد القای اصلی خودساخته برای نفی تمام شئون فوق بشری ائمه (علیه السلام) است. این در حالی است که قرآن با شواهد و مثال‌های گوناگون، به وجود مراتب در میان انسان‌ها تصریح نموده، برترین جایگاه در این مراتب را به پیامبر در آیه (فکان قاب قوسین او ادنی) می‌دهد. برای نگاه مقابل این دیدگاه و دلایل آن، ر.ک: سیدعلی رضا حسینی و محمدتقی شاکر، «نقش باورهای کلامی در داوری‌های رجالی»، مجله معرفت کلامی، شماره 11، سال 1392.
10. اشاره به تغییر شرایط در دوران پس از امام رضا (علیه السلام) نیز مناسب است. با جانشینی فرزندی هفت ساله و به امامت رسیدن حضرت جواد (علیه السلام) در سن کودکی، بدنه شیعه و حتی نخبگان و اصحاب بزرگ، دچار نوعی تحیر گردیدند، اما این مولود مبارک، زمینه تحول عمیق و ارتقای فهم امامیه از جایگاه امامت را با گامی بلند، همواره نمود؛ چرا که نگاه به جایگاه امامت در این سن، بدون داشتن ارتباط با عالم غیب و برخورداری از علم لدنی، قابل تحلیل نبود و انگاره تعلیم و تعلم عادی امام را با چالش روبه رو می‌ساخت. امام جواد (علیه السلام) در جلسات پرسش اصحاب و مناظره با مخالفان، خاطره جلسات با شکوه پدر بزرگوارش را در یادها زنده می‌کرد. این مسئله به عمق بخشی در معرفت به امامت و تحلیل مناسب آن منجر شد.
11. ر.ک: سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان، ج12، ص 322. این سخن از آن رو مستند به کلام علامه طباطبایی می‌شود که مفسران بزرگی هم چون ایشان با وجود بهره‌مندی از کوله بار دانش و ارمغان اندیشه گذشتگان، باز زبان به مشکل بودن این بحث گشوده اند.
12. ر.ک: ق، آیه‌ی 18؛ انفطار، آیه‌ی 12-10؛ مائده، آیه‌ی 117؛ نساء، آیه‌ی 41؛ نور، آیه‌ی 24 و یس، آیه‌ی 65.
13. دو مسئله مهم دیگر در این حوزه، یعنی رابطه و پیوند شهادت این گروه با شهادت پیامبر خاتم (ص) و آثار نتایج شهادت و رابطه آن با مسئله هدایت، در مقاله «نقش امام غایب در هدایت و مبانی آن» بررسی شده است.
14. ابن منظور، لسان‌العرب، ج3، ص 240 و فیومی، مصباح المنیر، ج2، ص 324.
15. ابن منظور، همان.
16. احزاب، آیه‌ی 45.
17. مفاتیح الغیب، ج25، ص 173.
18. دلیل این ادعا، گفتار دیگر وی است که به آن اشاره می‌گردد.
19. یقال شاهدت کذا اذا رایته و ابصرته
20. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج4، ص 83.
21. ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج4، ص 83.
22. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص 93؛ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج5، ص 281.
23. ر.ک: ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان، ج10، ص 7؛ آلوسی، روح‌المعانی، ج6، ص 5.
24. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج16، ص 123؛ ملامحسن فیض کاشانی، صافی، ج2، ص 368؛ آلوسی، روح‌المعانی، ج6، ص 5.
25. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القران، ج5، ص 295.
26. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج16، ص 142.
27. ر.ک: تفسیر شریف لاهیجی، ج2، ص 311؛ اسماعیل حقی بروسوی، روح‌البیان، ج3، ص 502؛ آلوسی، روح المعانی، ج6، ص 16.
28. نحل، آیه‌ی 89.
29. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج20 ص 257 و 258؛ آلوسی، روح‌المعانی، ج7 ص 450 و 451.
30. «وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شَهِیداً عَلَى هؤُلاَءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ‌ ».
31. محمدبن مسعودی عیاشی، تفسیر العیاشی، ج1، ص 63؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 179.
32. ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج1، ص 403.
33. روض الجنان، ج2، ص 1

عبارات مرتبط با این موضوع

امام رضا ع و رازگشایی از جایگاه هدایتیِ نهاد امامت امام رضا ع و رازگشایی از جایگاه هدایتیِ نهاد امامت


ادامه مطلب ...

بازشناسی مسئله امامت در تراث حدیثی امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

مسئله امامت در روایات امام رضا (علیه السلام)، بسیار زیاد به چشم می‌خورد و این حاکی از اهمیت موضوع، نزد آن حضرت است. ایشان با اشاره به صفات و ویژگی‌های امام، او را حجت و دلیل خداوند بر مردم، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، راهنمای مردم به سوی سعادت و مایه عزت مسلمانان بر می‌شمارد.
این امام بزرگوار معتقد است که امام باید به تورات و انجیل و زبور احاطه داشته باشد و با پیروان هر کدام، به کتاب خودشان احتجاج کند و افزون بر این باید از هر آلودگی و عیبی پاک باشد. هم چنین از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)، امام باید عادل، منصف، حکیم، دلسوز، مهربان، بردبار، بخشنده، باگذشت و نیکوکار باشد. همه اینها بیان‌گر این نکته است که امام، منصوب از جانب پروردگار و حجت الهی برخلق است که با چنین ویژگی‌ها و صفاتی، به هدایت مردم
می‌پردازد.
در نهایت با بررسی روایات امام رضا (علیه السلام) می‌توان گفت ایشان پذیرش توحید و قبول آن از سوی خداوند متعال را در سایه ولایت‌پذیری وامامت بر می‌شمارد.

1. مقدمه

امام، نور جهان افروز و آب حیاتی است که حیات سیاسی و اجتماعی انسان را بارور و دنیا و آخرت بشر را نورانی می‌سازد و او را به مسیر سعادت رهنمون می‌شود. شناخت امام، یکی از مهم‌ترین وظایف مسلمانان است و در روایت آمده: «هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»
اما شناخت صفات امام و مصادیق آن، از مشکل‌ترین مسائل است. بهترین راه در این زمینه، استفاده از دلایل عقلی و نقلی است که یکی از مهم‌ترین منابع آن، احادیث اهل بیت است. در این میان، سخنان امام رضا (علیه السلام) از ارزش ویژه‌ای برخوردار است، چرا که آن حضرت در عصری زندگی می‌کرد که می‌توانست بدون تقیه، دلایل امامت و سایر معارف مرتبط با آن را بیان کند. نشست‌های علمی آن بزرگوار با دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون، زمینه بیان این مطالب را بیشتر فراهم کرد.
نوشتار حاضر، مجموعه‌ای از احادیث نقل شده از آن حضرت درباره مسئله امامت است که با توضیح مختصری ارائه می‌گردد.

2. مفهوم امام

الف - امام در لغت

امام از ماده «ام» به معنای قصد است و کلمات ام و امام، از همان ماده مشتق می‌شوند. امام بر وزن کتاب در اصل، مصدر است و به کسی اطلاق می‌شود که مورد قصد وتوجه دیگران واقع گردد و دیگران از وی پیروی کنند. (2) امام، کسی است که انسان‌ها به قول و فعل او عمل کنند و آنها را به سوی هدفی مشخص، راهنمایی نماید، چه حق باشد و چه باطل؛ (3) این یعنی مطلق پیشوا، مقتدا و رهبر. (4)

ب- امام در اصطلاح

امام در اصطلاح علم کلام، کسی است که دارای ریاست عامه بر جمیع امت در تمام امور دینی و دنیوی به نیابت از پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. (5) ذکر کلمه «دنیوی» برای تأکید بر وسعت قلمرو امامت است، وگرنه تدبیر امور دنیوی جامعه اسلامی، جزئی از دین اسلام است. به تعبیر روشن‌تر، امامت عبارت است از جانشینی فردی از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اجرای احکام شریعت و پاسداری از حوزه دین، به گونه‌ای که فرمان‌بری از او بر همه واجب باشد.
امام رضا (علیه السلام) در تعریف امامت می‌فرماید:
همانا امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و سبب سامان یافتن دنیای‌شان و موجب عزّت مؤمنان است. امامت، اساس اسلام پیشرو و برازنده و شاخه بلند و رفیع آن است و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد و افزونی اموال مسلمین، همه و همه وابسته به امام و امامت اوست. (6)
آن حضرت در جای دیگری، معنای جامع‌تری را از امامت، بیان می‌کند:
امام چونان خورشید نورافشانی است که با نور خود، روشن‌گر جهان است و در جایگاهی قرار دارد که دست‌ها و چشم‌ها بدان نایل نمی‌شوند. امام، آب گوارایی از پس تشنگی و عطش است.
این تعابیر بلند درباره امام، بازگو کننده جایگاه و منزلت واقعی امام است.
امام رضا (علیه السلام) در ادامه می‌فرماید:
امام، رهنمای بشریّت به سوی هدایت و نجات‌دهنده آنان از پستی و فرومایگی است. امام برای انسان‌ها، همدمی رفیق و پدری مهربان و برادری همانند است. امام به امّت خویش مهر می‌ورزد، همانند مادری که به فرزند خردسال خود مهربان و نیکوکار است، امام، پناه‌گاه بندگان خدا در مصیبت‌ها و دشواری‌های عظیم است. امام، امین الهی در میان خلق و حجّت خداوند بر بندگان او و خلیفه پروردگار در جامعه بشری است. امام، مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند و از حریم ارزش‌های الهی و ساحت قدس خداوندی، پاسداری می‌کند. امام از هرگناه، پاکیزه و از هر عیب و کاستی به دور است. امام دارای علم ویژه و حلم و بردباری است و وجود او مایه استواری دین است. امام، مایه عزّت و سربلندی مسلمانان و باعث ناخشنودی و نگرانی عمیق منافقان و عامل شکست و حقارت کافران است. امام، یگانه‌ی عصر خویش است، به طوری که هیچ کس در شرافت و فضیلت به پای او نرسد و در دانش به مرتبه او راه نیابد، همانندی برای او یافت نمی شود و مثل و نظیر ندارد. (7)
هم‌چنین ایشان در بیان ویژگی‌های امام، فرموده است:
امام دارای نشانه‌هایی است: امام، آگاه‌ترین، استوارترین، با تقواترین و بردبارترین مردم و از همه شجاع‌تر و عابدتر و با سخاوت‌تر است. (8)
بنابراین امامان جانشین پیامبران هستند که عنصر هدایت و رهبری معنوی و تربیت استعدادهای بشری برای رسیدن به تعالی را بر عهده دارند.

3. تعیین امام

توصیف مقام و منزلت امامان و بیان فضایل آنان از توان عقل و اندیشه‌های بشری، خارج است. بی‌گمان باید از منظر سخنان امام معصوم به این جایگاه نورانی نگریست تا درک کاملی از آن حاصل گردد. شناسایی و انتخاب امام نمی‌تواند به اختیار مردم باشد، زیرا انسان‌ها نمی‌توانند تشخیص دهند که چه کسی دارای برترین مقام علمی و معنوی است و از گناهان آشکار و پنهان، مبراست. مردم نمی توانند با اندیشه و تجربه خود دریابند که چه کسی صلاحیت خلاف الهی را دارد. تنها خداوند است که از دل انسان باخبر است و می‌داند که شایسته‌ترین انسان‌ها برای بردوش کشیدن بار امانت و خلافت الهی کیست. به همین منظور، امام رضا (علیه السلام) در بیان قدر و منزلت امامت به عبدالعزیز بن مسلم فرمود:
هل یعرفون قَدرَ الامامة و محلَّها مِنَ الاُّمة فَیَجوز فیها اختیارُهم؟!
مگر مردم، مقام و منزلت امامت در میان امت را می‌دانند تا روا باشد که اختیار انتخاب امام به آنان واگذار شود؟
ایشان هم چنین می‌فرماید:
إنَّ الامامة اَجَلُّ قدراً و اعظمُ شأناً و اَعلا مکاناً و اَمنَعُ جانباً و اَبعدُ غوراً من اَن یبلغها النّاس بعقولهم؛ (9)
همانا قدر امامت، والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش رفیع‌تر و عمقش ژرف‌تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرای خود آن را دریابند و یا به انتخاب خویش، امامی را منصوب کنند.
در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
امامت، مقامی است که خداوند بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به ابراهیم (علیه السلام) عطا کرد و او را به فضیلت، مشرّف ساخت و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را امام مردم قرار دادم.» (10) ابراهیم خلیل از نهایت شادی به خداوند عرض کرد: «فرزندانم هم [به این مقام می‌رسند]؟» خدا فرمود: «پیمان و فرمان من به ستم کاران نمی‌رسد».
امامت، خلافت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقام امیرالمؤمنین (علیه السلام) و میراث حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) است. امامت، زمام دین و مایه نظام مسلمانان و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، ریشه با نموّ اسلام و شاخه بلند آن است. کامل شدن نماز، روزه، حج، جهاد و بسیار شدن غنیمت و صدقات، به امامت است. (11)
خداوند که دارای علم بی‌پایان و گسترده است، هنگام آفرینش انسان‌ها می‌دانست که مطیع ترین، عابدترین و پرهیزگارترین بندگان چه کسانی هستند و بر اساس علم بی‌نهایت خود، آنان را برای رسالت و امامت برگزید، تا دیگر بندگان را به سوی نور و پاکی هدایت کنند:
«وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا ؛ (12)
و آنها را امامان و پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت کنند».
بر این اساس، دلیل انتخاب انبیا و امامان از سوی خداوند، لیاقت و شایستگی ایشان بوده و آنان در طول زندگی خود، این شایستگی را به اثبات رسانده‌اند، چنان که حضرت ابراهیم (علیه السلام) گام در آتش گذاشت و برای اطاعت از امر الهی، به انجام سخت‌ترین آزمایش خداوند تن داد و به ذبح فرزند عزیز خویش نیز گردن نهاد. حضرت موسی (علیه السلام) نیز با قدرت فرعونی درگیر شد و برای هدایت بنی‌اسرائیل، سخت‌ترین مرحله‌ها را گذراند و دشوارترین رنج‌ها را تحمل کرد. حضرت عیسی (علیه السلام) دیگر پیامبر بزرگ الهی هم برای اجرای رسالت خود، چندان مقاومت ورزید که تا پای دار پیش رفت. در نهایت، پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) در راه رسالتش بیش از همه انبیای الهی، ستم دید و تا بدان پایه هدایت مردم اهتمام ورزید و برای آنان دل سوزاند که خداوند به او دستور داد: «تا این اندازه خود را در مشقّت مینداز.» (13)
امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز در طول زندگی خود اثبات کرد که جز به خدا و دین و خلق نمی‌اندیشد و زندگی و مرگ خود را در راه حق و برای حق قرار می‌دهد، تا آن جا که یک ضربت او در جنگ با خشن‌ترین چهره کفر ولجاج، برتر از عبادت همه جن و انس معرفی شد. خداوند که شایستگی و صلاحیت انبیا و امامان را از آغاز خلقت می‌داند، آنان را به عنوان معلمان و راهنمایان خلق برگزید و به ایشان کرامت خاص و توفیق ویژه بخشید و از آنان مسئولیت‌های بیشتری را طلب کرد.
امام رضا (علیه السلام) با استناد به دو آیه از قرآن کریم، تعیین امام را منحصراً کار خداوند متعال دانسته، می‌فرماید:
از گزینش خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش (علیه السلام) به گزینش خود روی آوردند، در حالی که قرآن به آنها ندا می‌دهد که «پروردگار تو می‌آفریند آنچه را که می‌خواهد و بر می‌گزیند. آنها را حق گزینش نیست . پاک و منزه است خداوند تعالی از آنچه آنها شریک قرار می‌دهند.» (14)
هم چنین می‌فرماید:
هیچ مرد و زن مومنی حق ندارند وقتی خدا و رسولش به حکمی امر کردند، اختیاری درباره امرشان داشته باشند. (15)
ایشان در ادامه سخن، مقام امامت را بالاتر از آن می‌داند که مردم با خردهای‌شان بتوانند بدان دست یابند. ویژگی‌های امام معصوم، هم چون عصمت، معنویت، ارتباط با عالم غیب، دانش برتر و شایستگی‌های مدیریتی والا، برای مردم عادی، قابل شناخت و سنجش نیست. از این رو امام معصوم با انتخابات تعیین نمی گردد.
بنابراین می‌توان گفت امام، انسان کامل الهی و نایب و منصوب از سوی خداوند متعال است که به تمام احکام و دستورات لازم برای هدایت بشر آگاه است. او از گناهان و اشتباهات، معصوم و از همه امّت در خصوصیات و صفات، برتر و امین و مورد اعتماد بر احکام و اسرار الهی است. امام مرتبط با مبدأ اعلی و صراط مستقیم، حجتی بر بندگان، حافظ دین الهی، مرجع علمی برای حلّ معضلات و اختلافات و تفسیر مبهمات، زعیم سیاسی و اجتماعی، هدایت‌گر انسان‌ها برای رسیدن به کمالات معنوی و واسطه فیض الهی است و اطاعتش بر همه بندگان واجب است.

4. ویژگی‌های امام

آنچه در این قسمت بیان می‌شود، گوشه‌ای از ویژگی‌ها و فضایل امامان معصوم است که می‌توان آن را بدین‌گونه خلاصه کرد:

الف – اخلاق نیکو

امام، مسئولیت تربیت و هدایت مردم را به دوش دارد و به سان قافله سالاری هوشیار، دل سوزانه مردم را در حرکت به صراط مستقیم فرا می‌خواند. ناگفته پیداست که این همه، نیاز به معرفتی والا و آگاهی و دانشی بسیار دارد. از این رو حضرت حق، این گران‌مایه‌گان را گنجینه‌های علم خود قرار داده و آگاهی از حقایق و معارف بلند دین را در نهادشان به امانت سپرده است.
آنچه در زندگانی ائمه (علیه السلام) نمایان است و سبب تمایز آنان از دیگران شده، این حق تعلیم و تربیت آنان بر دیگران است. بدون تردید این از فضل پروردگار به آنهاست که ایشان را بر آفریدگار حجت قرار داده و حتی دشمنان‌شان به این فضیلت گواهی داده‌اند؛ به عنوان نمونه امام رضا (علیه السلام) چنان مزین به اخلاق اسلامی بود که دوست و دشمن در برابر خوی آسمانی و رفتار ملکوتی‌اش سرتعظیم فرود می‌آورند و موافق و مخالف، شیفته آن امام همام می‌شدند، به گونه‌ای که تمامی حالات آن حضرت به شیفتگان، درس کرامت و بزرگواری می‌آموخت.

ب- عدالت

در قرآن کریم به مسئله قضاوت و داوری بین مردم اشاره‌های فراوانی شده و خداوند، مقام داوری را از مقامات پیامبران و امامان برشمرده است. (16) امام، قضات جامعه‌ی اسلامی را نصب می‌کند و براساس عدالت، بین مردم، قضاوت و حکم می‌کند. از این رو لازم است که امام، عادل‌ترین مردم باشد.
امام رضا (علیه السلام) در این خصوص می‌فرماید:
همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان، صادق و در قضاوت‌ها، عادل و نسبت به وعده‌های‌شان وفادار باشد. (17)

ج – علم

امام رضا (علیه السلام) در بیان مقام علمی امامان می‌فرماید:
امام به دانش، مخصوص و به خویشتن‌داری، نشانه‌دار است. امام، یگانه زمان خود است. کسی به هم طرازی او نرسد و دانشمندی با او برابر نباشد. جایگزین، مانند و نظیر ندارد. به تمام فضایل، مخصوص است، بی‌آن که خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بلکه امتیازی است که خداوند به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است. (18)
نیز از آن حضرت نقل شده است:
امام، دانشمندترین فرد زمان خویش است و از آن جا که علم او الهی است، با جهل آمیخته نمی‌شود. (19)
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، برای ترقی اندیشه و اعتقادات مردم، بسیار تلاش نمود و با مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون، موجبات اعتلای معرفت و بینش دینی انسان‌ها را فراهم آورد. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی، به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیه السلام)، پرداخت و به شبهات و ایرادات فِرَق مختلف پاسخ داد.
شمار مناظرات امام رضا (علیه السلام) با اهل کتاب و نمایندگان مسیحیان، یهودیان، مانویان، زرتشتیان، صابئین و فرق اسلامی، بسیار است. این مناظرات از یک سو موجب عیان شدن عظمت علمی امام رضا (علیه السلام) و حقانیت و شایستگی ایشان از سوی دیگر منجر، به پی بردن علمای ادیان، به جایگاه رفیع شریعت و احکام اسلام و کامل بودن آن را شد، چنان که امام رضا (علیه السلام) قبل از برگزاری مناظرات با علمای ادیان، به نوفلی فرمود: «ای نوفلی! می‌خواهی بدانی چه زمانی مأمون پشیمان می‌شود؟» نوفلی عرضه داشت: «بله». فرمود:
زمانی که ببیند با اهل تورات با تورات‌شان و با اهل انجیل با انجیل‌شان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عِبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقه‌ای از علما به زبان خودشان بحث می‌کنم و آنگاه که همه را مجاب کردم و در بحث بر همگی پیروز شدم و همه آنان، سخنان مرا پذیرفتند، مأمون پشیمان خواهد شد. (20)

د- شکیبایی، تقوا، شجاعت و سخاوت

خود نگه‌داری و تقوای امام، در بالاترین مرتبه قرار دارد، به طوری که او هیچ گناهی را مرتکب نمی‌شود و به درجه عصمت رسیده است. پیشوای مسلمانان در مسیر هدایت جامعه، با مشکلات زیادی روبه رو می‌شود. از این رو لازم است شکیباترین مردمان نیز باشد.
او هم چنین برای مقابله با دشمنان و دفاع از کیان دین، باید در شجاعت و شهامت، سرآمد انسان‌ها باشد. رهبر جامعه اسلامی، صاحب اختیار خزانه دولت اسلامی است و مردم مسلمان، هم چون خانواده او هستند که باید به آنها رسیدگی کند. از این رو رهبری امت، باید از خصلت سخاوت و بخشندگی نیز برخوردار باشد.
سیره‌ی اهل بیت (علیه السلام) بیان‌گر اوج بخشش و گشاده‌دستی آنان است، چنان که امام رضا (علیه السلام) هرگاه از کارها فارغ می‌شد، تمام اطرافیان خویش را از کوچک و بزرگ پیرامون خود جمع می‌کرد، با آنان حرف می‌زد، با آنان انس می‌گرفت و آنان هم با وی مأنوس می‌شدند. هرگاه بر سفره می‌نشست، همه، حتی کارپرداز و حجامت کننده را صدا می‌کرد و بر سفره خویش می‌نشانید. (21)
در چشم امام رضا (علیه السلام) همه افراد از نظر انسانی، مقام و ارزشی یک‌سان داشتند. آن حضرت به همه احترام می‌گذاشت و از تحقیر انسان‌ها و پست شمردن و توهین و استهزای آنان، سخت جلوگیری می‌کرد. ایشان شکل و شمایل و رنگ و ثروت را ملاک برتری نمی‌دانست، بلکه انسان در نظر او محترم و عزیز بود، حتی غلامان و سیاهان هم مورد عنایت و توجه او بودند و با آنان هم با احترام رفتار می‌کرد.

هـ - عبودیت

رهبر جامعه اسلامی، نیازمند ارتباط با خالق هستی و امدادجویی و هدایت خواهی از اوست. از این رو رهبر جامعه باید بیشترین ارتباط را با خدا داشته باشد و عابدترین مردمان باشد.
از دیگر ویژگی‌های امام بر اساس روایت (22) امام رضا (علیه السلام) می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- خلیفه وامین الهی در جامعه بشری؛
- حجت و دلیل خداوند بر مردم؛
- دعوت کننده مردم به سوی خدا؛
- پاسدار حریم ارزش‌های الهی؛
- پناهگاه مردم در مشکلات و دشواری‌ها؛
- مایه عزّت مسلمانان و باعث خشم منافقان و رسوایی کافران.

5. اوصاف امامان

عظمت مقام امامت به عنوان جایگاه هدایت و رهبری جامعه اسلامی ایجاب می نماید که امام از بالاترین صفات کمالی برخوردار باشد. لذا هر کس که در پی کسب شناخت امام باشد، ناگزیر بایداز این صفات آگاهی یابد. در این جا به برخی از این صفات اشاره می‌شود:

الف – نصب از جانب خداوند

همان‌طور که در قسمت قبل بیان شد، آیات و روایات فراوانی به انتخاب امامان از جانب خداوند اشاره می‌کند که از جمله آن می‌توان به آیات اولی الأمر (23) و ولایت (24) اشاره کرد. خداوند در این آیات، اطاعت و فرمان‌برداری از خلیفه خویش را واجب بر می‌شمرد؛ به عنوان نمونه خداوند در سوره قدر تصریح می‌کند که فرشتگان و روح در شب قدر به زمین فرود می‌آیند (25) و این فرود آمدن به جهت ابلاغ تقدیرات یک سال پیش رو به محضر امام است.
در روایات به این مطلب تصریح شده که شب قدر، اختصاص به زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) ندارد و پیش از او و بعد از او نیز شب قدر بوده و خواهد بود. تناسب شب قدر با نزول فرشتگان و روح اقتضا می‌کند که نزول آنها به زمین با هدف ابلاغ امور تقدیر شده در این شب به زمینیان باشد. معلوم است در زمان پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرشتگان، تقدیرات را بر او نازل می کردند. بعد از او نیز کسی که تقدیرات بر او فرو می‌آید، خلیفه پیامبر و امام مسلمانان است.

ب – عصمت از گناه، خطا و نسیان

خداوند قوه و استعداد عصمت در انبیا و ائمه (علیه السلام) را به گونه‌ای قرار داده که هیچ گاه مغلوب قوای احساسی خود نمی‌شوند، بلکه تمام قوا و استعداد خود را در مسیر خداوند قرار می‌دهند. (26) امامان از گناهان، پاک و از عیب‌ها مبرا و منبع پاکی و طهارت هستند. خدای متعال این ویژگی را به ایشان بخشید تا حجت خدا بر بندگانش و گواه بر آفریدگانش باشند؛ چرا که امامان جانشینان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و وظایف آن حضرت را در تبیین ابلاغ دین و اجرای آن به عهده دارند وحجت الهی بر مردم به شمار می‌آیند. زیرا در غیر این صورت، با ارتکاب خطا و گناه توسط امام، اعتماد مردم از او سلب می‌شود و نمی‌تواند وظایف فوق را انجام دهد. از این رو عقل حکم می‌کند که امام، معصوم باشد.

ج – داشتن خلافت الهیه

خلافت همه ائمه معصوم (علیه السلام) الهی است و آنان جانشینان به حق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد متعدد بر این مطلب تأکید کرده است.در حقیقت، امام با روح‌القدس تأیید می‌شود، چنان که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
خداوند (عجل الله) ما را با روح الهی تأیید کرده است؛ روح پاک و مطهری که فرشته نیست و با گذشتگان همراهی نکرده است، مگر با رسول خدا. این روح الهی با امامان از ما اهل بیت (علیه السلام) است و آنان را تأیید می‌کند و موفق می‌سازد و آن، ستونی از نور است که بین ما و خدای متعال قرار دارد. (27)
بنابراین روح، همان علم الهی است که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان داده شده و از سنخ علوم معمولی نیست، بلکه بر اثر مجاهدت‌های نفسانی و استقامت در راه عبودیت اعطا شده است. این علم تمام صفات رذیله را محو و نابود کرد و از آن در روایات به روح‌القدس تعبیر شده است. با وجود این علم، روح امامان از غیر خدا منصرف شده، به خدا می‌پیوندد و ثمره آن، عصمت است. (28)

د – علم به احکام الهی

یکی از منابع علم امامان معصوم (علیه السلام)، اطلاعاتی است که از طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا (علیه السلام) رسیده و سپس به فرزندان معصومش منتقل شده است. (29) به همین دلیل امامان معصوم از مسائل و حوادث و افعال و احوال شیعیان، آگاهی کامل دارند.
شخصی از امام رضا (علیه السلام) پرسید: «چگونه شما از دل‌های مردم خبر می‌دهید؟» حضرت در پاسخ فرمود: «آیا سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تو نرسیده که فرمود: از زیرکی و فراست مؤمن بپرهیزید و خود را حفظ کنید که مؤمن با نور الهی به امور نظر می‌کند؟ پرسش کننده گفت: «آری». حضرت فرمود: «هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که زیرکی و فراستی دارد و به اندازه ایمان و بینش و دانشی که دارد، با نور الهی به امور می‌نگرد. و خدا همه فراست‌هایی را که در مؤمنان پراکنده ساخته، در اهل بیت (علیه السلام) جمع کرده است.
در حقیقت خدا، پیامبران و امامان را از منبع علم و حکمتش سیراب می‌کند. بنابراین دانش آنان بالاتر از سایر دانش‌هاست و آنان عالم‌ترین افراد به مسائل مختلف هستند. از این رو کلام شان تا همیشه منبع استخراج معارف و علوم مختلف است.

هـ - زعامت امت در همه زمینه‌ها

یکی از نقش‌های مهم رهبری در جامعه اسلامی، نظام بخشیدن به امور دنیای مسلمانان است. رهبر، نظام سیاسی و اقتصادی و نظامی جامعه را سامان می‌دهد. این نظام بخشی به نهادهای جامعه، موجب قدرت‌مندی و عزت مؤمنان در درون جامعه و در سطح بین‌المللی می‌شود. سازمان دهی امور مدیریتی، زمینه‌ساز اجرای حدود و احکام الهی در سطح جامعه نیز می‌شود، چرا که رهبری با استفاده از بازوهای اجرایی و مدیریتی، با متجاوزان، برخورد و گناه کاران را تنبیه می‌کند و به این طریق، جامعه را به سوی صلاح و سعادت سوق می‌دهد.
بنابراین امام مسلمانان حق دارد در چارچوب قوانین کلی الهی که در قرآن بیان شده، برخی امور را حلال یا حرام اعلام نماید، چنان که می‌تواند از باب احکام حکومتی، قوانین خاصی وضع نماید تا احکام کلی الهی در جامعه اجرا شود.
یکی دیگر از نقش‌های اجتماعی رهبری، مبارزه با دشمنان داخلی و دشمنان خارجی است. جامعه اسلامی همواره از درون و بیرون تهدید می‌شود. دشمنان داخلی همان منافقانی هستند که به ظاهر مسلمان، ولی در باطن، هم دست کفارند و دشمنان خارجی، همان کافران هستند. رهبر اسلامی هم چون سدی در برابر هر دو گروه ایستادگی می‌کند.
همچنین از مهم‌ترین نقش‌های امامت در جامعه اسلامی، رهبری سیاسی است. امام، رهبر سیاسی و تعیین کننده سیاست‌های کلان نظام اسلامی است. البته این سیاست‌ها در چارچوب دستورات الهی و بر اساس خیرخواهی برای مردم تنظیم می‌شود. از آنجا که اطاعت از امام و رهبر جامعه اسلامی واجب است، این سیاست‌ها در ارکان جامعه جریان می‌یابد و اجرا می‌شود.

و- اگاهی از مصالح و مفاسد و هدایت انسان‌ها

امام رضا (علیه السلام) حدیث سلسلة‌الذهب (30) را در سرزمینی بیان فرمود که مردم آن در تاریخی نه چندان دور، گرفتار شرک و آتش‌پرستی بودند. آنان یاد اهل بیت (علیه السلام) را دورادور شنیده بودند و چه بسا در لابه لای آن، رگه‌هایی از غلو و افراط یا کوتاهی و تفریط را در حق اهل بیت (علیه السلام) دریافت کرده بودند. به همین دلیل، امام رضا (علیه السلام) می‌بایست در کوتاه‌ترین زمان، بزرگ‌ترین رسالت را ایفا می‌فرمود و چهره مکتب اهل بیت (علیه السلام) را از هر گونه افراط و تفریط، پاک می‌نمود تا بدین وسیله، اندیشه ناب رهبری و ولایت ائمه اطهار (علیه السلام) را به تشنگان حقیقت، ارزانی دارد. این نیز یکی دیگر از هدایت‌گری‌های امام به سوی حق است.
از دیگر صفات امامان می‌توان به موارد زیر نیز اشاره نمود:
- برتری در صفات و خصوصیات؛
- عدالت در تمام شئون؛
- ریاست عامه در امور دینی و دنیوی؛
- اجرا کننده حدود، احکام و تعالیم الهی در جامعه.

6. ضرورت وجود امام

ضرورت وجود امام، همان ضرورت وجود و بعثت پیامبران است، زیرا انبیا آمده‌اند تا حقایق و اصول و فروع دین را به مردم شناسانده، آنان را به سوی خداوند، هدایت کنند. هم زمان با ایشان نیز مدعیان دروغینی بوده‌اند که خود را پیشوا و راهنما معرفی می‌کردند و با فراخواندن مردم به پیروی از خویش، مایه‌گم راهی آنان می‌شدند. به همین دلیل آیین انبیا ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از این تحریف، لازم است پاسدارانی معصوم و الهی باشند تا به وظیفه الهی خود، عمل کنند.
درست است که خداوند درباره قرآن مجید فرمود: (ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم)»، (31) اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب، همانا امامان معصوم (علیه السلام) هستند. امام رضا (علیه السلام) در تبیین ضرورت وجود امام می‌فرماید:
زمین بدون امام نبوده و نخواهد بود و در غیر این صورت، اهل خود را فرو می‌بلعد. بدون حجت الهی، ادامه حیات برای هستی مقدور نیست، چون خداوند، نظم هستی را چنین قرار داده است. (32)

7. راه‌های اثبات امامت

امامت در اسلام، از جایگاه والایی برخوردار است، به گونه‌ای که قرآن مجید آن را آخرین مرحله سیر تکامل انسان می‌داند که پیامبران اولوالعزم بدان رسیده‌اند. آنان به منظور اثبات نبوت خویش، به ارائه مطالب قانع کننده و هماهنگ با فطرت بشر و هم‌ساز با معارف انبیای پیشین می‌پرداختند و در مواقعی بنا به نیاز جامعه، معجزاتی را از خود نشان می‌دادند.
امامان هم به عنوان جانشینان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، از تمامی اختیارات و مسئولیت‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، برخوردار و از علم لدنی بهره‌مند بودند. آنان نیز باید مانند انبیا، برای اثبات امامت خویش شواهدی داشته باشند تا مردم بتوانند به آنان اعتماد و از ایشان پیروی کنند. امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در این باره فرمود:
چون امام کسی است که اطاعت کردن از او واجب است، ناگزیر باید بر امامت او دلیلی اقامه شود تا در پرتو آن دلیل، بتوان امام را از غیر امام تشخیص داد.
شاید یکی از مهم‌ترین دلایل مرتبط با بحث امامت، حدیث سلسلة‌الذهب است. آن جا که امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل فرمود:
لا إِلَهَ إِلاّ اللهُ حِصنِی، فَمَن دَخَلَ حِصِنی أَمِنَ عَذَابی... بِشُرُوطِها و أنَا مِن شُرُوطِهَا؛ (33)
لا اله الا الله حصار من است. هر کس داخل این حصار شود، از عذاب من در امان خواهد بود... با شرایطش که من یکی از شرایط آن هستم.
براساس این حدیث، اقرار به توحید در صورتی نجات‌آفرین است که بشر، ولایت و سرپرستی معصوم را بپذیرد. در حقیقت، امام رضا (علیه السلام)، ولایت معصوم را تکمیل کننده توحید می‌داند، زیرا در غیر این صورت، حکومت طاغوت‌ها موجب محو اندیشه توحید از جامعه می‌شود. (34)
هم چنین امام رضا (علیه السلام) در یکی از مناظرات خود می‌فرماید:
هم الذّین وَصَفَهم الله فی کتابِه، فقال: « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » (35) (36)
اهل بیت (علیه السلام) همان کسانی هستند که خداوند ایشان را در قرآن توصیف کرده و درباره آنان فرموده است: (همانا خداوند اراده کرده است تا هر گونه گناه و آلودگی از شما اهل بیت به دور باشد و شما را به گونه‌ای خاص، پاک و منزّه از گناه بدارد).
سپس آن حضرت در پاسخ به این سؤال که این آیه درباره چه کسانی نازل شده و منظور از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسانی هستند، فرمود:
هم الذّین قال رسول الله: «انّی مُخَلَّف فیکم الثَّقَلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. لَن یَفتَرِقا حتّی یردا عَلَیَّ الحوض»؛
اهل بیت (علیه السلام) در این آیه همان کسانی هستند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره آنان فرمود: «من پس از خود دو یادگار گران‌بها میان شما می‌گذارم؛ کتاب الهی و عترتم که اهل بیت من هستند واین دو از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا در روز قیامت نزد حوض کوثر، بر من وارد شوند.» (37)
در آیه‌ای از قرآن کریم می‌خوانیم:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ؛ (38)
ای اهل ایمان! اطاعت کنید خدا و رسول خدا را و نیز آنان که صاحب فرمان هستند.
عدم بهره‌گیری از روایات اهل بیت (علیه السلام) در تفسیر این آیه، ممکن است ما را به بدفهمی دچار نماید، زیرا منظور از «أُولی الأَمرِ» - آن‌گونه که برخی تصور کرده اند - کسانی نیستند که تحت عنوان فرمان‌روا و سلطان و بر اساس هوای نفس و قدرت‌طلبی بر مردم حکومت می‌کنند، بلکه مقصود، کسانی هستند که امام رضا (علیه السلام) در توصیف آنان فرموده است:
الذّین اورَثَهم الکتاب و الحکمة و حُسِدُوا عَلَیهم بِقَولِهِ «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْنَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً » (39) (40)
«أُولی الأَمر» در این آیه کسانی هستند که وارث کتاب و حکمت‌اند و مورد حسادت قرار گرفته‌اند، چنان که خداوند در قرآن فرموده است: «آیا مردمان به سبب آنچه خداوند از فضل خود به ایشان عطا کرده است، به آنان حسد می‌ورزند! با این که به آل ابراهیم کتاب و حکمت را عطا کردیم و نیز ملکی عظیم بخشیدیم».
سپس امام توضیح می‌دهد که «ملک عظیم» در این آیه به معنای فرمان‌روایی بر سرزمین‌ها نیست، بلکه منظور فرمان‌روایی بر دل‌هاست که بر مردم واجب شده است از برگزیدگان الهی اطاعت کنند.
در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است:
«قُل لا أسألکم علیکم أجراً الاّ المودّة فی القُربی؛ (41)
بگو من در برابر رسالتی که انجام داده‌ام، از شما مردم اجر و پاداشی نمی‌طلبم، مگر دوستی خویشاوندان و نزدیکانم را.»
امام رضا (علیه السلام) در توضیح این آیه و دلالت آن بر منزلت اهل بیت (علیه السلام) فرموده است:
نظیر این آیه در قرآن درباره برخی انبیای دیگر، مانند نوح، هود، صالح، لوط و شعیب نیز آمده است، با این تفاوت که فقط جمله «پاداش انبیا با خداست» آمده و مسئله «دوستی و نزدیکان» در مورد آنان مطرح نشده است.
خداوند، دوستی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به این سبب واجب کرده که می‌دانست اهل بیت پیامبر اسلام، هرگز از دین الهی روی بر نمی‌تابند و هرگز به گم‌راهی و کج‌روی کشیده نمی‌شوند. پس از نزول این آیه و قبل از این که آیه برای مردم خوانده شود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، در میان پیروان خود به حمد و ثنای الهی پرداخت و فرمود: «ای مردم! خداوند تکلیفی را بر شما واجب کرده است، آیا این وظیفه را انجام خواهید داد؟»
هیچ کس به این پرسش پیامبر پاسخی نداد، زیرا گمان می‌کردند که این تکلیف به پرداخت وجه مادّی مربوط است. روز دوم و سوم نیز همین مسئله تکرار شد و مخاطبان پیامبر سکوت کردند، تا این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «این تکلیف مربوط به پرداخت طلا و نقره و خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها نیست.» مردم پرسیدند: «اگر درباره این امور نیست، پس درباره چیست؟» در این هنگام رسول خدا، آیه‌ای را که بر او نازل شده بود، برای مردم بازخواند و فرمود: «اجر رسالت من، دوستی اهل بیت من است».
مردم با شنیدن این آیه گفتند: «ما این فرمان الهی را می‌پذیریم و این واجب را به جای خواهیم آورد.» امّا بیشتر مردم به این تکلیف الهی عمل نکردند و به این پیمان وفا ننمودند.

نتیجه‌گیری

امامت که ادامه خط رسالت و نبوت است، لازمه هدایت و سعادت بشریت است.گر چه شناخت کامل امامت برای مردم ممکن نیست، لکن لازم است هر کس به اندازه ظرفیت و معرفت خود، در جهت شناسایی و شناساندن این عنصر هدایت‌بخش تلاش کند و با شناخت فضایل و ویژگی‌های ائمه معصوم (علیه السلام)، زمینه هدایت، سعادت و کمال خود و جامعه اسلامی و انسانی را فراهم کند.
در این راستا امام رضا (علیه السلام) با ویژگی‌های امام در جامعه اسلامی، تصریح می‌فرماید که امام، حجت خدا بر مردم و دعوت‌کننده آنان به سوی خدا، پاسدار حریم ارزش‌های الهی، برقرار کننده عدالت و مجری حدود الهی است که این همه در سایه اخلاق حسنه، طهارت، عصمت، علم، حکمت و سیاست ائمه (علیه السلام) در جامعه به منصه ظهور می‌رسد. لذا جامعه بشری در هر عصر و زمانی به وجود چنین انسانی کامل نیازمند است تا با اداره همه امور دنیوی و اخروی انسان‌ها، آنها را به سوی کمال و سعادت، هدایت نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث، دانشکده‌ی اصول‌الدین قم.
2. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، ج2، ص 143.
3. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص 78؛ طریحی، مجمع البحرین، ج6، ص 10؛ ابن منظور، لسان‌العرب، ج12، ص 24.
4. قرشی، قاموس قرآن، ج1، ص 121؛ مهیار، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، ص 127.
5. موسوی اصفهانی، امامت از دیدگاه شیعه، ب 3.
6. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: مستفید و غفاری، ص 396.
7. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ص 193 و 195.
8. همان، ص 187.
9. حکیمی، الحیاه، تحقیق: احمد آرام، ص 307؛ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ص195.
10. بقره، آیه 24.
11. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 191.
12. انبیا، آیه 73.
13. طه،آیه 2.
14. قصص، آیه 68.
15. احزاب، آیه 36.
16. نساء، آیه 26، 58 و 105.
17. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج10، ص 351.
18. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ترجمه: آقا نجفی اصفهانی، ج1، ص 197.
19. همان، ص 192.
20. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج1، ص 140.
21. همان، ج2، ص 399.
22. کلینی رازی، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، ج1، ص 287.
23. نساء، آیه 59.
24. مائده، آیه 3.
25. قدر، آیه 4.
26. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 38.
27. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج25، ص 134.
28. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ص 39.
29. ابن المغازی، مناقب علی بن ابیطالب (ع)، ص 61؛ شوکانی، نیل الاوطار، ج6، ص 139؛ مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودیت و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج38، ص 307.
30. ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص 425.
31. حجر، آیه 9.
32. مجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج2، ص 293؛ کلینی رازی، الکافی، ج1، ص 250.
33. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، تحقیق: حسین الاعلمی، ج2، ص 144.
34. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، ص 89.
35. احزاب، آیه 33.
36. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 426.
37. مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: محمد باقر بهبودی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج5، ص 68.
38. نساء، 59.
39. نساء، 54.
40. حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص 437.
41. شورا، آیه 32.

منابع تحقیق :
1. ابن مغازی، مناقب علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سبط النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، 1384 ش.
2. ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، دارالصادر، بیروت 1414 ق، چاپ سوم.
3. بیابانی اسکویی، محمد، امامت، انتشارات نبأ، 1390 ش، چاپ اول.
4. حرانی، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، ترجمه: بهزاد جعفری، دارالکتب الاسلامیه، 1380 ش، چاپ اول.
5. ــــــــ ، ترجمه: علی‌اکبر غفاری، نشر اسلامی، 1363ش، چاپ دوم.
6. حسینی تهرانی، محمدحسین، امام‌شناسی، انتشارات سوره مهر، تهران 1386 ش، چاپ دوم.
7. حکیمی، محمّدرضا، الحیاة، ترجمه: احمد آرام، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1373 ش.
8. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان، دارالعلم و الدار الشامیه، بیروت و دمشق، 1412 ق، چاپ اول.
9. ری شهری، محمّد، میزان الحکمة، انتشارات دارالحدیث، قم 1416 ق، چاپ اول.
10. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، یاد ایام، انتشارات صادق، 1375 ش، چاپ اول.
11. شوکانی، نیل الأوطار، دارالجیل، بیروت 1973 م.
12. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، تحقیق: حسین اعلمی، مؤسسة الأعلمی، بیروت 1404 ق.
13. ــــــــ ، ترجمه: آقانجفی اصفهانی، پیام علمدار، 1388 ش، چاپ دوم.
14. ــــــــ ، ترجمه: حمیدرضا مستفید و علی‌اکبر غفاری، صدوق، 1372 ش، چاپ اول.
15. طباطبایی، علی، انسان کامل، انتشارات مطبوعات دینی، 1382ش، چاپ اول.
16. طریحی، فخر‌الدین، مجمع‌البحرین، تحقیق: احمد حسینی، مرتضوی، 1375 ش، چاپ سوم.
17. عبدوس، محمدتقی و محمّدی اشتهاردی، محمّد، آموزه‌های اخلاقی و رفتاری امامان شیعه، انتشارات بوستان کتاب، قم 1384ش، چاپ دوم.
18. عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الرضا (علیه السلام)، کنگره جهانی امام رضا (علیه السلام)، 1406 ق.
19. قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، دارالکتاب الاسلامیة، 1371 ش، چاپ ششم.
20. کلینی رازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ترجمه: جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا، چاپ اول.
21. مجلسی، محمّدباقر، بحارالأنوار، تحقیق: محمّدباقر بهبودی، انتشارات داراحیاء التراث العربی، 1403 ق، چاپ سوم.
22. ــــــــ ، تحقیق: یحیی عابدی و عبدالرحیم ربانی شیرازی، شیرازی، انتشارات الوفاء، 1403 ق، چاپ دوم.
23. ـــــــ ، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1404 م، چاپ دوم.
24. مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، انتشارات نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول.
25. موسوی اصفهانی، حسن، امامت از دیدگاه شیعه، انتشارات دارالعلم، قم 1382 ش، چاپ اول.
26. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی به فارسی، بی جا، بی‌تا.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را … حدیث از فضایل حضرت زهراء س در منابع أهل تسنّن قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را نخوانند چون؟ با سلام این وبلاگ به ندرت بروز رسانی ممکن است بشود وهابیت و اهل سنت اینجا را نخوانند به هیچ


ادامه مطلب ...