اردستان، کاشان - ایرنا - دومین همایش پژوهش در عرصه تعلیم و تربیت گامی بسوی توسعه پایدار در سالن همایش های دانشگاه پیام نور اردستان برگزار شد.
* لینک جستجو کانال ایرنا کاشان در تلگرام: irnakashan@
*ایمیل: kashan@irna.ir
اعتماد به نفس بزرگترین هدیهای است که والدین میتوانند به کودکشان بدهند.
این وضعیت مانع از آن میشود تا این کودکان در آینده به موفقیت دست پیدا کنند. همچنین دشمن اعتماد به نفس ناامیدی و ترس است. به همین دلیل والدین وظیفه دارند از فرزندانشان برای رویارویی با کارهای سخت حمایت کنند.
روزنامه ایندیپندنت به برخی نکات ساده برای تربیت کودکی با اعتماد به نفس اشاره کرده که آگاهی از آنها برای والدین مفید و کاربردی است:
۱- از تلاشهای کودک صرف نظر از شکست یا پیروزیاش تقدیر شود.
۲- کودکتان را تشویق کنید برای دستیابی به آنچه که جزو علائقاش است ممارست کند.
۳- به کودکتان اجازه دهید خود مشکلاتش را حل کند.
۴- به کودکتان اجازه دهید متناسب با سن خودش رفتار کند.
۵- از کنجکاوی فرزندتان حمایت کنید.
۶- کودکتان را با چالشهای جدید روبرو کنید.
۷- از ارائه راه میانبر یا شرایط استثناء به کودکتان خودداری کنید.
۸- هیچ گاه عملکرد آنان را مورد انتقاد قرار ندهید.
۹- اشتباهات کودک را همچون فرصتی برای یادگیری در نظر بگیرید.
۱۰- فضا را برای تجربیات جدید فراهم سازید.
۱۱- به کودکتان در مورد آنچه میدانید و میتوانید انجام دهید آموزش دهید.
۱۲- در مورد نگرانیتان از کودک با او صحبت نکنید.
۱۳- کودکتان را هنگام مقابله با سختیها تشویق کنید.
۱۴- از کودکتان حمایت کنید اما از کمکهای افراطی خودداری کنید.
۱۵- تمایل فرزندتان به داشتن تجربیات جدید را تشویق کنید.
۱۶- هیجان کودکتان برای یادگیری را تشویق کنید.
۱۷- اجازه ندهید فرزندتان با اختصاص زمان زیادی در اینترنت از واقعیت فرار کند.
۱۸- با فرزندتان رفتاری مقتدرانه داشته باشید اما از خشونت خودداری کنید.
بامداد- همه مادر و پدرها در یک آرزو مشترک هستند و آن هم مودب بودن بچه هاست.اما برای با ادب شدن بچه ها چه مقدماتی لازم است و به چه نکته هایی باید دقت داشت؟ شرایط محیطی و رفتاری که منجر به مودب شدن بچه ها می شود چیست؟
بعضی از خانواده ها گاهی آنقدر به مودب بودن بچه های خود حساس می شوند که به وادی افراط و تفریط کشیده می شوند و نمی دانند که فرزند آنها در چه شرایط سنی قرار دارد و چه اقتضائاتی دارد؟ شاید بچه ۸ ساله هنوز آداب مراسم ختم را نداند و… اما به مرور زمان و با شیوه های تربیتی و رفتار شماست که باید درک کند، چه رفتاری مناسب کجاست. این ادب مقدمه عاقل بودن بچه ها و تقوا پیدا کردن آنها در دوران بعد از کودکی است. مودب بودن از همین فهم رعایت قانون شروع می شود.
چرا کودکم فحش می دهد؟
یکی از علت ها فحاشی در کودکان که محیط اطراف کودک، از پدر و مادر و خانواده گرفته تا اقوام و دوستان و تلویزیون و مهدکودک و… آنطور که باید برای تربیت کودک مناسب نیست و روی رفتار کلامی او اثر می گذارد. علت دیگر فحاشی کودکان می تواند این باشد که آنها نمی توانند خشم خود را کنترل کنند و فحش دادن در حقیقت، یک نوع ابراز خشم و پرخاشگری کلامی برای آنهاست، مانند مواردی که کودکان در حالت خشم کتک کاری می کنند یا چیزی را پرتاب می کنند و کارهایی از این دست. در واقع این حالت برخوردی ناشی از ناتوانی در کنترل خشم در کودک است.
الگویی به نام پدر و مادر
هرچند الگوی اصلی رفتار کودک، پدر و مادر هستند اما این روزها بسیاری از برنامه های کودک، به جهت اینکه مختص دوره سنی خاصی تهیه نمی شوند و طیف گسترده ای از کودکان یکی دو ساله تا نوجوانان این برنامه ها را می بینند، ادبیات نامناسبی را به بچه ها منتقل می کنند. بازی های رایانه ای و کارتون ها هم گهگاه کلمات نامناسبی را به بچه ها آموزش می دهند. از سوی دیگر کودک شما ممکن است در مهدکودک یا حتی در جمع های فامیلی از دخترخاله و پسر دایی اش کلمات نامناسب را بیاموزد. دیدن فیلم ها و سریال های بزرگترها که مختص سنین کودکی نیست هم، قطعا باعث بدآموزی ها و انتقال ادبیات نامناسبی به بچه ها می شود.
فحاشی کودک برای نخستین بار
یکی از مهم ترین جنبه های نیازهای روانی کودک، نیاز به جلب توجه اطرافیان و به خصوص پدر و مادر است. این نیاز به جلب توجه در مواردی مانند به دنیا آمدن فرزندی دیگر، اختلافات خانوادگی و… بیشتر هم می شود. پس دقت کنید که اگر کودک متوجه شود که از طریق فحاشی نمی تواند توجه شما را جلب کند. سعی کنید در مراحل ابتدایی، فحاشی فرزندتان را نادیده بگیرید اما اگر راهکار بی توجهی جواب نداد و در دفعات بعدی هم شاهد تکرار کلمه ناسزا از سوی فرزندتان بودید، چاره ای ندارید جز اینکه خیلی جدی با فرزندتان صحبت کنید.
اگر فحاشی در جمع بود
اگر بی توجهی و تذکر به کودک جواب نداد و به هر صورت در جمعی خانوادگی یا دوستانه، کودک از کلمه نامناسبی استفاده کرد، پیش از هر چیز سعی کنید کنترل خود را حفظ کنید. به یاد داشته باشید که همه کسانی که در آن مهمانی هستند هم به هر حال به گونه ای با چنین مسئله ای مواجه شده یا خواهند شد. دستپاچه نشوید و به هیچ وجه سعی نکنید موضوع را لاپوشانی کرده یا عوض کنید. لبخند بزنید و پیش از اینکه دیگران چیزی بگویند بگویید: «امان از بچه های این دوره و زمانه، از هر جایی یک چیزی یاد می گیرند و بدون اینکه بفهمند استفاده می کنند». پس از این مرحله دقت کنید که به هیچ وجه در حضور جمع با کودکتان تندی نکرده و او را تحقیر نکنید.
وقتی کودک به فحاشی ادامه می دهد
ممکن است شما همه توصیه های ما تا اینجا را هم به کار ببندید اما باز هم کودک شما به فحاشی ادامه دهد. در این صورت باید از راهکارهای تشویقی و تنبیهی مناسب برای اصلاح رفتار نامناسب او استفاده کنید. با کودک صحبت کنید و به او بگویید که درصورت فحاشی و استفاده از کلمات نامناسب، او را تنبیه می کنید.
این تنبیه باید با توجه به سن کودک و میزان اصرار او بر رفتار نامناسبش تعیین شود. می توانید پس از هر بار فحاشی از او بخواهید دقایقی به اتاقش برود و در آنجا تنها بماند تا مثلا زمان ۵یا ۱۰دقیقه ای سپری شود. یا می توانید درصورتی که به رفتارش ادامه داد برای او محدودیت هایی درنظر بگیرید؛ مثلا از دیدن برنامه مورد علاقه اش محرومش کنید یا برنامه تفریح و پارکی را که داشته لغو کنید.
قلقک های مؤدبانه
می توانید علاوه بر روشهایی که گفته شد، احترام لفظی و عملی به بچه ها از شیوه های دیگری هم استفاده کنید:
* با روش نقاشی کردن شروع کنید و بعد از اینکه فرزندتان نقاشی کشید یا هر نوع اثر هنری را خلق کرد به او بگویید که دوست دارد شما آن نقاشی را کجا بگذارید؟ چطور از آن مراقبت کنید؟ و… مهم است که به حاصل تلاش او احترام بگذارید و به خودش هم یاد دهید که مراقب زحمات خودش باشد.
* در مورد بهترین و بدترین کارهای اعضای بدن که می تواند انجام بدهد، از او سؤال کنید.
* با هم چند قانون ساده برای آنکه رابطه تان خوب بماند تنظیم کنید و در اتاقی نصب کنید تا اگر کسی خلاف آن عمل کرد معلوم شود و تذکر بگیرد.
* در اوقات فراغت تان مهمانی بگیرید یا مهمانی بروید، به خانه سالمندان سربزنید و… تا بچه ها ادب عملی شما را یاد بگیرند.
* یکی از دلایل رفتار هر روزه خودتان مثل نماز، سلام کردن به دیگران و… را رعایت ادب بدانید و دلیل این کار را برای او توضیح بدهید.
منبع:همشهری دو
و
نوشته جگونه بچه ای مودب تربیت کنیم؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
در این یادداشت با ۱۰ اصل مهم در تربیت کودک آشنا میشویم.
۲. ثبات قدم و استمرار
وقتی
مقرراتی را برای کودکتان تعیین میکنید، نباید آن را به سادگی تغییر
دهید. اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه
فرزندشان، قوانین را نقض میکنند اما اگر قاعدهای را تعیین کردید، هیچ کس –
پرستار بچه، همسرتان و حتی خود شما – نباید آن را نقض کند و همگی باید آن
را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند و در
برابر آن مطیع باشند.
تربیت صحیح فقط با وجود نظم امکان پذیر است اما این فقط فرزند شما نیست که باید نظم را رعایت کنید بلکه تمام اعضای خانواده باید منظم باشند تا کودک منظم زندگی کند و امکان تربیتش فراهم شود. تعیین روال مشخص، چهارچوب برنامه خانواده است و باید آن را حفظ کرد اما افراط نکنید و عاقلانه انعطاف به خرج دهید چرا که بی شک خانه پادگان نیست.
۴. حد و حدود و خط قرمزها
کودکان
باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند
چه کارهایی پذیرفته و کدام غیرقابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای
فرزندتان مشخص میکنید از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او
کجاست.
۵. نظم
حد و
حدود و خط قرمزها با رعایت نظم امکان پذیر میشود و نظم یعنی نظارتی
قاطعانه و عادلانه. برای برقراری نظم راههای متفاوتی مانند قاطعیت در صحبت
کردن یا هشداری ساده با حرکت انگشت سبابه وجود دارد، اما نکته پراهمیت
این است که هرگز نباید نظم را با استفاده از خشونت و تنبیه برقرار کنید.
۶. هشدارها
هشدار
دو نوع است. در هشدار نوع اول برنامه بعدی روزانه را به اطلاع کودک
میرسانید. برای مثال به او اطلاع میدهید که به زودی باید آماده رفتن به
رختخواب شود یا اینکه تا چند دقیقه دیگر سفره غذا پهن میشود. در هشدار نوع
دوم رفتار نامناسب فرزندتان را به گوشزد میکنید و در واقع به او فرصت
میدهید تا رفتار خود را تصحیح کند.
۷. انتظارها
بهتر
است به بچههایتان بگویید که چه انتظاری از آنها دارید و چه رفتاری را
میپسندید. برای این منظور با آنان راجع به خواستههایتان صحبت کنید اما از
ارائه توضیحات اضافه، استدلال و پیچیده کردن موضوع پرهیز کنید و فقط نکته
اصلی را به سادهترین شکل ممکن بیان کنید. به خاطر بسپارید: توضیحهای
خود را متناسب با سن فرزندانتان بیان کرده و از آنها سوال کنید، آیا
متوجه شدهاند که چرا چنین انتظاری از آنان دارید یا خیر، تا به تدریج نظم
مورد نظر شما را بپذیرند.
۸. محدودیتها
خونسرد
بوده و بر اعصاب خود مسلط باشید. بی شک تصمیم نهایی بر عهده شما والدین
است. نافرمانی را نباید با خشم و فریاد پاسخ دهید. همچنین اجازه ندهید
کودکان به راحتی با اعصابتان بازی کنند.
۹. مسئولیت پذیری
کودکان
در نهایت روزی بزرگ خواهند شد، به آنها
اجازه رشد بدهید. به آنها امکان دهید کارهای کوچک را خودشان به تنهایی
انجام دهند و موفقیتهای هرچند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان
پرورش یابد و مهارتهای زندگی و تواناییهای اجتماعی در آنان تقویت گردد.
اما دقت کنید که انتظارهای شما باید متناسب با سن و تواناییهای کودک باشد،
در غیر این صورت به جای برنده شدن، بازنده بودن را به کودک میآموزید.
۱۰. آسودگی خیال و آرامش
وقت
اختصاصی برای تمام اعضای خانواده – حتی خود شما – از اهمیت فراوانی
برخوردار است. علاوه بر آن آگاه باشید که قصه گفتن و در آغوش کشیدن کودک،
روشهای مناسبی برای آرام کردن او به شمار میآیند.
به دلیل آنکه توجه، ترکیبی از تایید کلامی و غیرکلامی است، اعضای خانواده باید از طریق گفتار و رفتار به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند که برای همدیگر مهم و دوست داشتنی هستند و این قانون فقط شامل حال کودکان نمیشود بلکه در مورد والدین هم صادق است.
از اساسی ترین و ریشهایترین اعتقادهای یک مسلمان، توحید است که پیامبران الهی و اوصیاء آنها برای تقویت ادامه ...
عنصر محبت در فرهنگ رضویعنصر محبت در دنیای امروز یکی از گمشدههای بشر و نواقص جوامع بشری است. با توسعهی زندگی صنعتی و اشتغالهای ادامه ...
ضحاک، افراسیاب، دیو سفید و رستم در شاهنامه- تفکیک شخصیتهای اهورایی و اهریمنی و ایرانی و انیرانی و شخصیتهای نیمه ایرانی و نیمه انیرانی و نیز شخصیتهای ادامه ...
چاپهای معتبر شاهنامه1) چاپ «تورنر ماکان» براساس نسخ متعدد. 2) چاپ «ژول مول» براساس نسخ متعدد. 3) چاپ «ژان اگوست وولرس»: بر ادامه ...
دامنهی تأثیر و نفوذ فردوسی در زبان و ادب فارسیقراین مختلف نشان میدهد که از آغاز نشأت شعر فارسی دری تا روزگار فردوسی دو جریان در شعر فارسی وجود داشت، ادامه ...
ایران در شاهنامهاین قبیل اشعار که از وجود آرمان و سنت تشکیل و تکوین قومیت و ملیت «ایران»، البته با تفاوتهای مشخص و گاهی ادامه ...
آرمان اساسی و جهانبینی فردوسی در شاهنامهآرمان مبارزهی دائم نیکی و بدی بزرگترین رشتهی حکمتآمیز سرتاسر شاهنامه، بخصوص قسمت اساطیری و پهلوانی ادامه ...
تراژدی و حماسه و داستانهای عشقی در شاهنامهدر شاهنامه در چهارچوب حماسهای بزرگ چند تراژدی و چند اثر غنایی و چند حماسهی تمام عیار روایت شده که هر ادامه ...
منابع و مواد شاهنامهتضادهای کلی و غیر قابل اغماض در شاهنامه بزرگترین قرینهی پیروی بیچون و چرای فردوسی از منابع و اسناد ادامه ...
دربارهاش حرف بزنید
بحث درباره نحوه تربیت و شیوه آموزش و راهکارهای آن موضوعی است که باید پیش از تولد و حتی پیش از شروع رابطه به آن میپرداختید. با این حال هیچ وقت برای حل مشکلات، سوءتفاهمها و یا اختلافات دیر نیست. برای رسیدن به یک درک مشترک حرف زدن درباره دیدگاهها و برداشتهای شخصی یک ضرورت است. آنچه شما برای تربیت فرزندتان در نظر دارید به احتمال زیاد به تجربه شخصی شما از شیوه و عملکرد والدین خودتان، دانشی که در این زمینه دارید و احساساتی که به عنوان یک والد با آن درگیر هستید مربوط است. بدون شک برای همسرتان نیز همینطور است. هنگام گفتگو درباره این موضوع همواره این نکته را در نظر داشته باشید که شاید نظرتان اشتباه باشد و راهکار و روش والد دیگر بهتر باشد. یادتان باشد وقتی بحث و اختلافی وجود دارد رسیدن به یک توافق صددرصد غیرممکن است. اما همیشه حد وسطی وجود دارد که هر دو میتوانید در آن نقطه بایستید.
قوانین مشترک بسازید
اگر دیدگاه شما این است که «همه چیز باید همانطور باشد که من میگویم وگرنه به مشکل برمیخوریم» در واقع همیشه باید آماده یک شکست بزرگ باشید. این رویکرد عجیب به ویژه در تربیت و آموزش باعث میشود که تعامل سالم را با دیگران از دست بدهید، دیگری را درک نکنید، یکدیگر را اشتباه بفهمید و دائما با هم دعوا کنید.
شما نمیتوانید تعیین کننده همه چیز باشید چون این منصفانه نیست و از طرف دیگر اگر شریک زندگیتان با آن موافق نباشد بالاخره این قوانین یک طرفه زیرپا گذاشته میشوند. اگر واقعاً دغدغه تربیت فرزندتان را دارید و در عین حال نیاز به همراهی و کمک همسرتان دارید باید در تدوین قواعد تربیتی از مشارکت والد دیگر هم استفاده کنید. این قواعد و اصول در تربیت فرزند چیزهای بسیار سادهای هستند اما تفاهم بر سر آنها در یک تربیت صحیح و احساس رضایت کلی شما نقش مهمی دارد. برای شروع از قوانین بسیار ساده استفاده کنید؛ در مورد ساعت خواب کودک، بازی کردن، نوشتن تکالیف و تغذیه کودک به توافق برسید و قوانین را وضع کنید. به مرور زمان میتوانید درباره مسائل مهمتر تربیت فرزند نیز با همدلی و همکاری بیشتری به توافق برسید.
نتیجه خوب و بد را بپذیرید
برای درک این مسأله که چقدر داشتن توافقات اولیه برای تربیت فرزندتان مهم است باید به این نکته توجه کنید که نقض این توافقات که بر اساس مجموعهای از قواعد ساخته میشوند میتواند تبعاتی داشته باشد که هم در رابطه شما تأثیر دارد و هم میتواند قدم اشتباهی در زندگی فرزندتان باشد. اگر شما یا همسرتان نمیخواهید به این توافق برسید باید تبعات آن را بپذیرید. اگر شیوه تربیت شما با هم کاملا متفاوت باشد تنشهای شما بسیار بیشتر خواهد بود. بعضی از والدین سهلگیرند و وقتی اشتباهی برای فرزندشان رخ میهد فقط خود کودک را مسئول آن میدانند. اما برای بسیاری از والدین اینطور نیست. اشتباه فرزند میتواند نتیجه عملکرد والدین باشد.
همه اختلاف و تنشی که وجود دارد برای تربیت بهتر فرزند است در غیر اینصورت اصلاً نیازی نیست وارد این نزاع شوید. اگر مسأله شما تربیت درست فرزندتان است کاری را بکنید که واقعاً به نفع اوست. البته هر والدی در این میان گمان میکند راهی که میرود در جهت خیر و صلاح فرزند است. واقعیت این است که شناخت خیر دیگران به ویژه خیر فرزند کار چندان سادهای نیست. زیرا ممکن است آنچه یک والد به عنوان خیر فرزند در نظر میگیرد بر اساس یک باور یا تجربه شخصی اشتباه شکل گرفته باشد. در این موارد به جای ثابت کردن این که راه و شیوه شما بهتر است و به خیر فرزندتان نزدیکتر است و فقط برای اینکه به یک توافق مشترک برسید تا نزاع کمتری با هم داشته باشید از یک کارشناس و یک شخص آگاه سوم کمک بگیرید. آیا نمیتوانید به توافق برسید که چه باید بکنید؟ ازیک کارشناس بپرسید چه چیزی برای فرزندتان بهتر است، راه کدامتان درست است و بهترین روش چیست و همان را به عنوان گزینه بهتر در پیش بگیرید.
پشت پرده بجنگید
در شرایطی که والد رفتار خشونتآمیز و ناهنجاری علیه فرزندتان ندارد بهتر است پشت پرده درباره عدم توافق و تفاهم حرف بزنید. هر تصمیمی که مربوط به بچههاست و خود آنها هیچ نقش مستقیمی در تصمیمگیری ندارند نباید با حضور آنها انجام شود. فرزندتان لازم نیست بداند که شما در مورد نحوه تربیت او با هم اختلاف نظر دارید زیرا این میتواند ابزاری به دست او علیه شما و همسرتان باشد.
همیشه طوری رفتار کنید که او، والدینش را همراه و همعقیده بداند. در برابر فرزندتان با هم مخالفت نکنید و خود را همعقیده نشان بدهید. همیشه وقت دارید بحثها و اختلافنظرها را پشت پرده و در یک تعامل دونفره مطرح کنید و راه حلی برایش پیدا کنید.
انعطاف پذیر باشید
روش شما در تربیت و آموزش نیاز به انعطافپذیری دارد. در دورههای مختلف و با توجه به شرایط متفاوتی که وجود دارد شما نیاز به بازنگری به روشها و اهداف خود در تربیت فرزندتان دارید. بنابراین بسیار ضروری است که هرچقدر هم به روش خودتان اعتقاد دارید در برابر آن انعطافپذیر باشید. به فکر و نظر همسرتان فکر کنید. همیشه این احتمال وجود دارد که اشتباه کنید. شریک زندگیتان هم ممکن است تغییر کند. با انعطافپذیری و کمی هم تحمل نظر مخالف میتوانید بیشتر به نفع فرزندتان حرکت کنید.
شانس دوباره بدهید
هرکسی ممکن است اشتباه کند. شاید روش همسرتان در یک یا چند مسأله تربیتی اشتباه بوده باشد. او ممکن است در یک موقعیت خاص بد رفتار کرده باشد. اگر واقعاً میخواهید مشکلی را حل کنید به شریک زندگیتان این فرصت را بدهید تا زمانی که متوجه اشتباهش شد آن را اصلاح کند. یک یا چند اشتباه را تعمیم ندهید. مسائل شخصی و مشکلات رابطه خود را وارد این موضوع نکنید و به خودتان یادآوری کنید که او یک همراه و یک والد است نه یک دشمن یا غریبه! والدین گاهی فراموش میکنند که بنیان یک خانواده را شکل دادهاند و هر دو حق اظهار نظر، تصمیمگیری، هدایت و تربیت فرزندشان را دارند. با ایجاد تنش در رابطه خود یک الگوی اشتباه برای فرزندتان نباشید. هرچقدر بیشتر ببخشید و انعطاف پذیر باشید موفقتر خواهید بود. برای حل مشکلی که وجود دارد به خواندن یک یا چند یادداشت مشابه اکتفا نکنید. بیشتر مطالعه کنید و اگر لازم است از کمکهای تخصصیتر بهره بگیرید.
خبرگزاری آریا- نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد نحوۀ رفتار پدران عاملی کلیدی در تربیت فرزندانی شاد خواهد بود.
به گزارش سرویس اخبار جذاب و مفید خبرگزاری آریا، نتایج یک تحقیق نشان میدهد میزان مشکلات رفتاری در فرزندان پدران مشتاق و با اعتماد به نفس کمتر است.
درحالیکه کیفیت زمانی که با کودکان میگذرانیم همواره اهمیت دارد، نتایج یک تحقیق جدید نشان میدهد نحوۀ رفتار پدران عاملی کلیدی در تربیت فرزندانی شاد خواهد بود.
نتایج تحقیق محققان انگلیسی نشان میدهد نوزادانی که پدران با اعتمادبهنفس و مشتاق دارند احتمالاً در سنین 9 یا 11 سالگی کمتر با مشکلات رفتاری روبرو خواهند شد.
گروه تحقیقاتی به رهبری دکتر چارلز اوپوندو در دانشگاه آکسفورد در انگلیس دراینباره گفت: «جنبههای روانی و عاطفی حضور والدین در دوران ابتدایی رشد کودک اغلب در رفتارهای آتی وی بیشترین تأثیر را دارند.»
بیش از 10 هزار کودک و والدینشان در این تحقیق شرکت کردند. نتایج این تحقیق نشان داد طرز برخورد پدران بیشتر از زمانی که آنان برای نگهداری از کودک یا کار منزل صرف میکنند بر رفتار فرزندان تأثیر دارد.
گروه تحقیقاتی یادشده دادههای یک پروژۀ تحقیقاتی بریتانیایی را که حدود 15 هزار نفر را از هنگام تولد رصد کرده بود، تجزیهوتحلیل کرد. محققان بر پاسخهای پرسشنامههایی تمرکز کردند که به والدین 10 هزار و 440 کودک که در سن 8 ماهگی در کنار پدر و مادر خود زندگی کرده بودند، داده شده بود.
در این تحقیق، رفتارهای حدود 7 هزار کودک 9 ساله و حدود 6 هزار و 500 نفر از آنان در سن 11 سالگی بررسی شد.
نتایج این تحقیق نشان داد بزرگترین عواملی که به رفتار کودکان ارتباط داشتند عواملی بودند که با میزان اشتیاق پدران و اعتماد آنان به نقش خود در تربیت فرزندان مرتبط بودند.
یک روانپزشک کودک نیز دراینباره گفت: «وجود پدری با اعتمادبهنفس که در زمانهای موردنیاز پاسخهای عاطفی صمیمانهای از خود بروز میدهد از مهمترین عواملی است که به بروز رفتارهای بهتر فرزندان در آینده منجر میشود.»
وی افزود: «نتایج این تحقیق نشان میدهد کودکانی که والدینشان در یک سال ابتدایی زندگی آنها به افسردگی بالینی مبتلا هستند، مشکلات رفتاری بیشتری از خود نشان میدهند چراکه افسردگی علاوه بر کاهش اعتمادبهنفس، میزان توانایی والدین در ارائۀ پاسخهای عاطفی تمام و کمال را کاهش میدهد.»
پنج کار که بهعنوان پدر یا مادر هرگز نباید انجام دهید؛
اگر میخواهید برای فرزند خود بهترین پدر و مادر دنیا باشید بهتر است برخی از اشتباهات رایج والدین در تربیت فرزندان خود را انجام ندهید.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ همه ما ایدههایی درباره رفتار با نوزادان و کودکانمان داریم؛ اما وظیفه والدین، آموختن درباره شیوههای تربیت کودکان است. یکی از مشکلات در تربیت کودک، غلبه باور عمومی بر یافتههای تحقیقی روانشناسان در رفتار والدین است. والدین به این دلیل که سالیان سال اغلب مردم به یک ایده تربیتی در رفتار با کودک اعتقاد داشتهاند، خود را به آن متعهد میدانند؛ در حالی که یافتههای تحقیقی جدید روانشناسان ممکن است از بیاعتباری یا حتی پرهزینه بودن آن رفتار حکایت کند. این پنج کار، نمونههایی از این ایدهها هستند که والدین در اغلب کشورهای دنیا از آن بهعنوان رفتارهای رایج در تربیت کودک استفاده میکنند؛ پنج کاری که اغلب روانشناسان بهخصوص روانشناسان کودک بر انجام ندادن آنها تأکید کردهاند. البته یادتان باشد برای اینکه رفتار شما خالی از این پنج مورد شود، به زمان نیاز دارید.
این پنج مورد همهٔ رفتارهایی نیست که شما بهعنوان یک والد ممکن است به اشتباه انجام دهید. رفتارهای بسیار زیاد دیگری نیز در تربیت اغلب والدین وجود دارد که نیاز به اصلاح دارد؛ اما این پنج مورد مهمترین آنهاست که بیشتر والدین از آنها استفاده میکنند.
چند وقت پیش در خبری اعلام شد، مادری که فرزند ۳سالهاش را پیش خود خواباند، بر اثر افتادن روی کودک موجب خفگی او شد. این اتفاق وحشتناک است. اما توصیه اکید روانشناسان برای اجازه ندادن به کودک برای خوابیدن پیش والدینش تنها به دلیل این پیامدها نیست. دلایل روانشناختی و تربیتی بسیار زیادی نیز در این باره وجود دارد. یکی از مهمترین این دلایل، استقلال نیافتن کودک خواهد بود. البته یکی از مهمترین موارد که باید مورد توجه قرار دهید، این است که منظور از این بچهها، کودکان بالای دو سال هستند. کودکان زیر دوسال باید در تختی که کنار تخت والدینشان قرا دارد بخوابند تا در صورتی که خطری آنها را تهدید کرد، بتوانند سریع واکنش نشان دهند. بنابراین یادتان باشد که اگر فرزند بالاتر از دو سال شما تمایل به خوابیدن پیش شما را دارد، بعد از مدتی به تنها خوابیدن عادت خواهد کرد. فقط شما باید این مسئله را بخواهید.
دکتر مارتین سلیگمن، روانشناس مشهور معاصر، معتقد است غذا دادن به بچهای که خودش میتواند غذا بخورد، تنها موجب درمانده شدن او و زود جازدن و خستگی در برابر مشکلاتی میشود که در بزرگسالی تجربه میکند. این تنها ادعایی روانشناسانه نیست و نتیجه تحقیقات زیاد این روانشناس بزرگ آمریکایی است. وقتی شما به کودکتان غذا میدهید، به او این پیام را میدهید که خودش توان این کار را ندارد. برخی از والدین ادعا میکنند که اگر این کار را نکنند، فرزندشان غذا نمیخورد. پاسخ سلیگمن را بخوانیم: «این فقط یک پیشبینی از رفتاری است که ما تنها گوشهای از آن را دیدهایم. والدینی که معتقدند در صورتی که به بچهشان غذا ندهند او غذا نمیخورد، آیا تا به حال برای چند روز این کار را امتحان کردهاند؟ یا تنها در یک یا دو موقعیت که با این ادعای کودکشان مواجه شدهاند، جا زدهاند و دوباره خودشان وظیفه غذادادن را به عهده گرفتهاند؟» سلیگمن میگوید: «در این رابطه باید کمی سخاوتمند باشید و نگران هدررفتن غذا یا کثیف شدن میز یا فرشتان هم نباشید. این هزینه آموزش خودکنترلی به کودکان است.»
وقتی پدر و مادری از شیطنتهای کودکشان در خانه خسته میشوند، بهدنبال یک بچهخفهکن میگردند! در سالهای اخیر این بچهخفهکن، تماشای تلویزیون یا استفاده از بازیهای کامپیوتری است. این واکنش در برابر شیطنتهای کودک بههیچعنوان درست نیست. وقتی مدام این اتفاق رخ میدهد، کودکتان یاد میگیرد که هر وقت بخواهد تلویزیون تماشا کند یا بازی کند، باید شیطنت کند. بازیهای کامپیوتری و تماشای تلویزیون که به این صورت انجام میگیرد نیز معمولاً از کنترل لازم خارج شده و مسائلی پیش میآورد که روانشناسان بهعنوان خطرات استفاده زیاد از این وسایل ذکر کردهاند.
مادران و پدران بسیار زیادی وجود دارند که در موقع تربیت فرزندشان به او مدام یادآوری میکنند که مادربزرگ یا پدربزرگشان در تربیت آنها اعتقاد داشته که باید فلان کار را انجام داد یا اینکه عمو یا خاله او اعتقاد دارد که ما تو را زیادی لوس کردهایم و از این قبیل اظهارنظرها. طبیعتاً با تکرار چنین نقلقولهایی نهتنها به هدفتان که اصلاح رفتار کودک است نمیرسید، بلکه او را نسبت به خودتان بیاعتماد میکنید، زیرا به او یادآوری میکنید که نمیتوانید به صورتی مستقل رفتار کنید و او را هم نسبت به این افراد متنفر میکنید.
برخی اوقات که کودکتان اشتباهی انجام میدهد، واقعاً لازم است به جای تلاش برای کنترل بچهتان، خودتان را کنترل کنید. این بدان معناست که برای یک لحظه به خودتان القا کنید کودکتان متعلق به فرد دیگری است نه متعلق به شما. بنابراین گامی به عقب بردارید و واکنشی را که بیشتر مؤثر است در نظر بگیرید. راهحلهای زیادی وجود دارد. اما اگر خونسرد نباشید، هیچیک را نخواهید یافت.
اغلب والدین می دانند روش های کاربردی آنان چندان تاثیری ندارد ولی این آگاهی ، آنان را از به کارگیری روش هایشان بازنمی دارد. به همین علت در اینجا اشتباهات والدین در رفتار با فرزندشان را مورد بررسی قرار می دهیم.
بی تاثیر بودن روش های به کار گرفته شده در شناخت اولین قدم در راه بهبود، بسیار حائز اهمیت است. به همین علت اشتباهات والدین در رفتار با فرزندشان را مورد بررسی قرار می دهیم.در این مقاله به 10 اشتباه رایج تربیتی که والدین آنها را به کارمی بندند اشاره کرده ایم.
سرزنش:
شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش می کنید. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکرده ای!» یا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذیت کردی!» گاهی این سرزنش ها جای خود را به جمله های حقارت آمیز می دهند. مثلا «این رفتار تو واقعا دوستانه نیست!» آیا فرزند شما بعد از شنیدن چنین سرزنش هایی، رفتار خود را تغییر داده است؟ شما دقیقا همان کاری را به کودک خود می گویید که در آن لحظه انجام می دهد؛ در صورتی که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.
تنبیه بدنی:
آیا شما هم تا به حال اختیار خود را از دست داده اید؟ آیا تا به حال اثر دست خود را روی صورت یا بدن فرزند خود دیده اید؟ آیا تا به حال فرزندتان را حسابی کتک زده اید؟ تقریبا همه ما حداقل یک بار، دانسته یا ندانسته، کودک خود را به گونه ای تنبیه بدنی کرده ایم. درک چگونگی اثر تنبیه بدنی روی کودکان، بسیار آسان است. کودکانی که مرتب از والدین خود کتک می خورند، بعد از مدتی حساسیت شان در برابر درد کاسته می شود.
کودکانی که کتک می خورند، همانند دیگر رفتارهای خصمانه والدین، اغلب حس انتقامجویی در آنان قوی می شود. در ضمن نباید فراموش کرد که کودکان هر آنچه از ما می آموزند، به فرزندان خود منتقل می کنند. هر ضربه ای که به فرزندتان وارد کنید، ضربه ای به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبیه بدنی تحقیرآمیز و به کارگیری آن در راه تربیت کودکان، کاملا نامناسب است.
نادیده گرفتن رفتارهای مطلوب: بعضی از کودکان مشکلات رفتاری زیادی دارند؛ زیرا والدینشان بسیار کم به رفتارهای خوب آنان توجه می کنند و آنان را مورد تشویق قرار می دهند؛ ولی هر بار کار اشتباهی از آنان سرمی زند، بشدت مورد مواخذه قرار می گیرند. اگر رفتار شایسته کودک مورد بی توجهی و بی مهری قرار گیرد، در آینده رفتارهای پسندیده کمتر از او سر می زند.
ترور شخصیت:
هنگامی که والدین روی فرزندان خود اسم می گذارند و آنان را با همان اسامی صدا می زنند، ممکن است مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان ایجاد کنند. کودکان نسبت به این مساله خیلی حساس هستند؛ مثلا هنگامی که والدینشان آنان را احمق، کودن، گیج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا می زنند.
گاهی اوقات والدین از این القاب برای ترور شخصیت کودک استفاده می کنند، ولی ممکن است گهگاه بدون این که منظور خاصی داشته باشند، از این القاب استفاده کنند. این لغات ممکن است منعکس کننده خشم پدر یا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نمی شود؛ بلکه آن را وخیم تر نیز می کند.
تسلیم:
والدین تسلیم را می توان والدین لوس کننده هم نامید. این دسته از والدین هیچ محدودیتی قائل نمی شوند و محدودیت هایی را که در نظر می گیرند غالبا لغو می کنند. فرزندان این گونه والدین بدون داشتن خطوط راهنمایی معین بزرگ می شوند. والدین به آنچه کودکان می خواهند، تسلیم می شوند.
ما اغلب این قبیل کودکان را با صفت لوس توصیف می کنیم. کودکانی که هیچ گونه محدودیتی برای آنها منظور نمی شود، ممکن است در برخورد با دیگران دچار مشکل شوند
بزرگنمایی:
یک امر عادی و ساده را به صورت مساله ای پیچیده در می آورید و فکر می کنید اگر فرزندتان این طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، یا کمی تب داشته باشد، دیگر دنیا به آخر رسیده است. دائم دست و پایتان می لرزد. خودتان تمام کارهای بچه را انجام می دهید، به جزئیات کارش دخالت می کنید و دیگر فکر نمی کنید بچه باید مستقل بار بیاید.
فرزند انسان موجود عجیب و غریبی است. پدر و مادری که زیاده از حد از بچه ها حمایت می کنند، بیش از حد از آنها مواظبت می کنند و حاضر نیستند بچه شان به هیچ قیمتی طعم ناکامی و ناراحتی را بچشد و مرتب مثل یک نوزاد با او رفتار می کنند، فرزندشان برای رویارویی موفقیت آمیز با زندگی تجربه کسب نمی کند و بزرگ هم که شد، حاضر نیست کمترین مسوولیتی به عهده بگیرد.
انتظارات بیش از حد:داشتن انتظارات منطقی از کودکان بستگی به سن و میزان رشد آنان دارد. والدینی که از فرزندان خود خواسته های زیادی دارند که بیش از توان آنان است، با مقاومت و حتی گاهی با تنفر کودکانشان مواجه می شوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر می گردید، از کودک 3 ساله ای بخواهید بدون کمک گرفتن از دیگران اتاق به هم ریخته ای را مرتب کند.
اگر چنین کنی، چنان خواهیم کرد! رشوه دادن نیز همانند روش های دیگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشی که در آن بوضوح به کودک گفته می شود که اگر کاری را بکند (یا نکند) پاداشی دریافت خواهد داشت.
«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کنی، تو را می برم سینما.»
«اگر شعر را حفظ کنی، تو را می برم مسابقه فوتبال.»
این نوع برخوردهای شرطی ممکن است طفل را وادار کند برای به دست آوردن یک هدف آنی، کاری را انجام دهد، ولی بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرف های ما به او القاء می کند به قابلیت او شک داریم. اشکالات اخلاقی زیادی درباره پاداش هایی که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد.
بسیار مفیدتر و لذتبخش تر است که جایزه را بدون این که آن را از قبل اعلام کنیم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهیم. جایزه باید نشانگر شخصیت و قدردانی ما باشد.
تهدید:
«اگر یک بار دیگر دوستت را اذیت کنی، یک کتک مفصل می خوری.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر یک بار دیگر این کار را تکرار کنی من می دانم با تو. دیگر کمربند را می آورم.»، «صبر کن تا بابا بیاید خانه.» هنگامی که کودک بارها تهدیداتی از والدین خود می شنود، ولی بندرت عواقب کار بد خود را می بیند، باید گفت تهدید به تنبیه کردن مبدل به روشی نامناسب و بی حاصل برای مهار رفتار کودک می شود.
گاهی اوقات این تهدیدها حتی به کودکان این جرات و شهامت را می دهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.
مشاجره:
هر کودکی نیاز به امنیت روانی دارد و والدین موظف هستند این نیاز را برای کودک تامین کنند. روش هایی از قبیل عیبجویی، لجبازی، سرزنش، داد و فریاد، بددهنی و مشاجره با کودک موجب می شود کودک احساس ناامنی کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن این روش ها موجب می شود احترام متقابل بین شما و فرزندتان از بین برود و والدین اقتدار خود را از دست بدهند
مرجع : تسنیم
مشکلات اقتصادی و سختی تامین دخل و خرج و معیشت خانواده پدران را مجبور به کار طولانی مدت حتی شبانهروزی کرده است تا جایی که حتی فرصت کافی برای برقراری ارتباط لازم با فرزندان را از آنها سلب کرده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، زمانای قدیم وقتی یک پدر خسته از سرکار می آمد با استقبال گرم خانواده و روی خوش آنها مواجه می شد و متعاقبا پدر هم خسته ولی با روی باز با آنها رفتار میکرد،ولی حالا تو این دوره زمونه بابا ها اینقدر خود را درگیر کار و گرفتاری کرده اند که نه فرصت بودن در کنار خانواده را دارند و نه وقتی به خانه برمیگردند حوصله سرو کله زدن و صحبت کردن را دارند و با پرتاب کردن کیف و کت خود به اطراف و نشستن پای تلویزیون و بالا و پایین کردن کانال ها زمانی که در خانه هستند را اینگونه سپری می کنند. حالا پاس کردن فلان چک، قرار دیدار با مدیرعامل یک شرکت خارجی هم مثل یک فیلم سینمایی جلوی چشم آنها رژه می رود.
امروزه متأسفانه فقدان پدر در جامعه ما یکی از غیرمنتظرهترین وقایع اجتماعی است. به نظر میرسد گرفتاریهای شغلی پدران امروزی در بیرون از منزل فرصت و حوصله ارتباط مناسب عاطفی را به فرزندان به حداقل میرساند، به خصوص وقتی بچهها به سن نوجوانی میرسند. نیاز به کمک فکری و کنترل مقتدرانه والدین دارند و انجام این کار به تنهایی از طرف ما در مسیر نیست، پدری که ساعتهای زیادی در خارج از خانه انرژی و وقتش را برای به دست آوردن درآمد بیشتر میگذراند یا مادر و پدری که بر سر خیلی از موارد زندگی با یکدیگر تفاهم و همدلی ندارند، به طور مسلم نمیتوانند الگوی رفتاری و اخلاقی مناسبی برای فرزندانشان باشند، پس در ایفای وظایف و مسئولیت خود هم موفق نیستند.
عاطفی کردن فضای زندگی وظیفه اصلی زنان شاغل
تهرانی روانشناس در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: مدیریت زندگی اگر از سوی خانمهایی که چه شاغل و چه خانهدار هستند، به زیبایی اتفاق بیفتد، مردها جذب زندگی زناشویی و خانوادگی خود میشوند. زمانهایی که مردان بیرون از خانه صرف میکنند به دلیل آن است که فضای خوشایندی در خانه وجود ندارد تا به خانه بازگردند و به اهل خانه رسیدگی کنند، اگر این فضا لذت بخش باشد، آقایان از هر جایی که مشغول به کار باشند به آن فضای لذت بخش برمیگردند. اگر آن منبع لذت بخش همسر و خانهی آن ها باشد، قطعاً مردها به خانه برمیگردند و زمان کافی با همسر و بچههایشان را صرف میکنند و قطعاً کیفیت مدیریت زندگی به دست خانمها است که باید به درستی اجرا شود.
پدر سرمشق زندگی فرزندان است
وی با اشاره به نقش پدر در خانواده بیان کرد: مسلماً پدر نقش بسیار مهمی در خانواده دارد، با این که مادر بیشتر وقت خود را صرف بچهها میکند اما رفتارهای پدر به عنوان یک الگو برای فرزندان شاخصتر و بارزتر است. مسلماً یک پدر باید به همسر و فرزندانش بپردازد و یک زمانی را با همسر و یک زمانی را با بچهها داشته باشد و حتماً بخشی از زمان خود را به تفریح با آنها اختصاص دهد و به مسائل و مشکلات آنها اهمیت بدهد ولی اگر یک آمار سرانگشتی داشته باشیم واقعاً تا چه اندازه به این مسائل در خانواده اهمیت میدهیم و تا چه حد آن را اجرا میکنیم.
تهرانی روانشناس تصریح کرد: اگر فرد مورد نظر (پدر خانواده) از سلامت روان برخوردار باشد، یعنی ما با یک فرد بیمار مواجه نباشیم قطعاً مدیریت بهترین ارتباط پدر با فرزند و همسر به دست خانم است، این که خانم چه فضایی را ایجاد کند که پدر ارتباط ها را به خوبی برقرار کند، که باز هم این مسئله بستگی به این دارد که پدر از سلامت روان برخوردار باشد و شرایط و امنیت مالی در حدی نباشد که خود آن باعث آسیب جدی به خانواده شود، در صورتی که سلامت روان وجود داشته باشد نقش پدر پررنگتر است.
وی تأکید کرد: اگر مدیریت زندگی به خوبی اجرا شود، حضور پدر و نقش آن پررنگتر خواهد بود و بسیار تأثیرگذار است زیرا نوع ارتباط پدر با همسر را بچهها میبینند و به شدت روی آن ها تأثیرگذار است و از پدر برای زندگی آتی خود الگو میگیرند.
جلوی ضرر را هرجا بگیریم منفعت است
این روانشناس در پاسخ به این سئوال در خصوص حضور کمرنگ پدران و تأثیر آن بر سلامتی فرزندان در آینده تصریح کرد: قطعاً هر فاکتوری را که فاقد آن باشیم، میتواند در آینده بر سلامتی فرزندان تأثیرگذار باشد ولی گاهی پدرها به قدری زیبا مدیریت میکنند و زمان باقیماندهای که میتوانند، باشند به قدری کیفیت آن را در ارتباط با فرزندانشان بالا میبرند که میتواند تا حدودی کمیت آن را نیز پوشش دهد.
پدران باید بدانند فرصتهای تعطیلی زمان خوبی است که در کنار خانواده به سفرهای کوتاه بروند، بدون صحبت کردن درباره کارشان یا بدون فکر کردن به مشکلات در خصوص کار، وقت و انرژی خود را برای خانوادهشان بگذارند و در کنار آن ها لحظات خوبی را سپری کنند.
تصویر آرمانی پدر برای فرزند
تردیدی نیست که مسئولیت عمده تربیت فرزندان در مراحل اولیه رشد و تحول به ویژه در دوران جنینی، شیرخوارگی و پیشدبستانی به عهده مادر است اما این امر بدون حمایت و کمکهای پدر میسر نیست.
فرزادفر روانشناس کودکان در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران عنوان کرد: نقش پدر از 2.5 تا 3 سالگی فرزند پررنگ میشود و از آن زمان پدر معنا پیدا میکند تا قبل از آن قاعدتاً نقش مادر پررنگتر است، ولی باز هم در آن زمان نقش پدر کمرنگ نیست، پدر با حمایتی که از مادر میکند تأثیر بسیار مهم بر شکلگیری شالوده شخصیتی فرزند میگذارد.
وی افزود: موضوع دیگر تصویر آرمانی است که پدر به نوعی برای فرزندان خود ارائه میکند، هرچه قدر پدر آن تأثیر آرمانی که از خودش دارد با آن واقعیتی که درحال حاضر با آن زندگی میکند، به هم نزدیکتر باشد اضطراب فرزند کمتر خواهد شد و این میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد.
رفتار امروز پدر فردای فرزندان را رقم می زند
فرزادفر با اشاره به عامل دیگری که باعث پررنگ شدن نقش پدر میشود، خاطرنشان کرد: یک مسئلهی دیگر که نقش پدر را پررنگ میکند، ارتباطی است که برای هر دو جنس هم دخترها و هم پسرها اتفاق میافتد. پسر با پدر الگوهای مردانه را همانندسازی میکند و دختر که به نوعی باید در زندگی آینده خود با مردها یا مردهای زندگی نظیر همسر، همکار یا فرزند پسرش ارتباط بگیرد.
بنابراین آن چیزی که پدر از خود به جا میگذارد، بسیار در شکل گیری روابط عاطفی آینده فرزند مهم است. در پسرها این مسئله پررنگتر میشود، دلیل آن هم این است که پسرها باید با پدر همانندسازی کنند و الگوهای مردانه را از پدر یاد بگیرند و این مسئله اگر در پسرها به درستی اتفاق نیفتد از نوجوانی مشکلاتی را برای آنها به وجود میآورد.
زمان با فرزندان هزینهای که برای باباها ندارد
این روانشناس کودک تصریح کرد: هر چقدر تأثیرها و حمایتهایی که فرزندان از پدر میگیرند به درستی ایفا شود قاعدتاً در عزتنفس و اعتماد به نفس فرزند نسبت به توانمندی خود رنگ و بوی بیشتری پیدا میکند.
وی بیان کرد: پدر ناچار است، بخشی از وقت و انرژی خود را بیرون از خانه برای تأمین معیشت خانواده و نیازهای مالی و اقتصادی آن ها صرف کند اما یک بخش مهمتری که حضور پدر را برای فرزند پررنگ میکند، کوچکی از وقت اوست که برای بچهها می گذارند و به عنوان حمایت کننده و پشتیبان قدرت حل کردن مسائل کوچک و بزرگ زندگی فرزند خود را داشته باشد و این که پدر چقدر به فرزند خود احساس امنیت را فراهم میکند. هر اندازه که پدر بتواند در این مسئله به خوبی ایفای نقش کند قاعدتاً بسیار کمک حال فرزند خود خواهد بود.
معکوس عمل نکنید
وی در پایان تصریح کرد: یک نکتهی دیگری که نقش پدر را برای فرزندان پررنگ میکند نوع برخورد پدر با واقعیتها و قوانین اطراف او است اگر پدری بگوید این کار درست است، این کار غلط است و خودش به آن چیزی که میگوید، عمل نکند تقریباً میتوانیم فرزندش نیز به همان راهی خواهد رفت که خودش رفته است.
اگر پدران از روحیه فرزندان خودآگاه نباشند، توانمندیها کودکانشان را نشناسند و شرایط مناسبی برای خلوتهای دونفره پدر و فرزندی فراهم نکنند، بدون شک در آینده فرزندانشان تأثیرگذار است.