مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهران!

[ad_1]
مدتی است گردشگران چینی و عراقی که "شخصا" و خارج از تور برای سفر به ایران اقدام می‌کنند، در اماکن غیرمجاز اسکان دارند، اماکنی که بیشتر به خانه‌های شخصی شباهت دارد تا مثلا یک هتل و یا حتی مهمان‌پذیر. گزارش شده برخی از این اماکن محل اسکان اتباع چینی مشغول به کار در ایران است. از سوی دیگر نیز برخی حَمَلِه‌ها یا همان واسطه‌هایی که سفر اتباع عراقی و عرب زبان را به ایران برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کنند، خانه‌هایی را برای اسکان این مسافران اختصاص داده‌اند که از هیچ مرجعی مجوز قانونی ندارد.

عراقی‌ها با این‌که بیشترین حجم گردشگران ورودی به ایران را تشکیل داده‌اند، اما جزو نابسامان‌ترین آن‌ها به شمار می‌آیند. ایران از حدود سه سال پیش سامان‌دهی این گروه را در دستور کار قرار داده، اما آن روند نامنظم کماکان ادامه دارد و اکنون به جایی رسیده که واسطه‌ها برای کسب سود بیشتر، اسکان در اماکنی را پیشنهاد می‌دهند که کمترین سطح کیفیت را دارد و به بدنامی ایران منجر می‌شود. تکرار این جریان از سوی چینی‌ها با افزایش شمار گردشگران این کشور در ایران اتفاق افتاده است، گردشگرانی که این روزها بیشتر از سایرین بدون راهنمای ایرانی در کشورمان دیده می‌شوند.

«علی رفیعی» درباره‌ی اقدام و برخورد با این نابسامانی که روند رو به رشدی دارد و مغایر با تعاریف صنعت گردشگری است، گفت: ما کاملا به موضوع اقامت غیرمجاز اتباع چینی و عرب زبان بویژه عراقی‌ها در شهر تهران اشراف داریم. این مساله در هشتمین، نهمین و دهمین جلسه کمیسیون ارتقاء امنیت گردشگران خارجی و مقاصد گردشگری استان تهران بررسی شده است.

وی سپس از شناسایی "کامل" این اقامتگاه‌های غیرمجاز که مورد استفاده‌ی گردشگران چینی و عرب زبان قرار گرفته، خبر داد و اظهار کرد: درصدد سامان‌دهی و بررسی این موضوع با کمک تمام دستگاه‌ها از جمله نهادهای امنیتی و انتظامی استان تهران هستیم و اقداماتی را برای سامان‌دهی، برخورد و یا چگونگی اسکان دادن این اتباع در دست انجام داریم.

او درباره‌ی چگونگی برخورد با این اقامتگاه‌های غیرمجاز که گفته می‌شود کاملا شناسایی شده است، توضیح داد: قانون برای ما مشخص کرده اتباع خارجی که به عنوان گردشگر یا حتی مهمان به ایران سفر می‌کنند، باید در چه اماکنی اقامت داشته باشند و چگونه پذیرایی شوند. براساس این قوانین تنها اماکنی که از سایر دستگاه‌های ذیربط مثل سازمان میراث فرهنگی وگردشگری مجوز گرفته باشند می‌توانند خدمات اقامتی بدهند. غیر از این، اقامت در سایر اقامتگاه‌ها، غیرمجاز تلقی می‌شود.

وی ادامه داد:‌ می‌دانید که بسیاری از اتباع چینی در کشور ما اجازه‌ی کار دارند که در این صورت هویت متفاوتی نسبت به گردشگر پیدا می‌کنند، اما گاه تصور بر این است که آن چینی‌ها نیز گردشگر به شمار می‌آیند، درحالی‌که از این حوزه خارج هستند. بنابراین هنگام بررسی و برخورد، این دو گروه باید از یکدیگر تفکیک شود.

او در پاسخ به این پرسش که امکان دارد یک تبعه خارجی از موقعیت و فضایی که در ایران دارد برای اسکان دادن سایر گردشگران هموطن خود استفاده کند، چگونه امکان تفکیک و شناسایی چنین مراکز اقامتی وجود دارد؟ گفت: ‌ما این موضوع را کاملا بررسی کرده‌ایم و این مساله را که چه اماکنی برای اقامت غیرمجاز استفاده شده، کامل رصد کرده‌ایم.

رفیعی درباره نوع برخورد با اقامتگاه‌های غیرمجاز مورد استفاده برخی گردشگران خارجی، اظهار کرد: ‌سطوح برخورد متفاوت است، چون همیشه جلوگیری و یا پلمپ نمی‌تواند در اولویت و یا دستور کار نخست قرار گیرد. شاید خیلی از آن‌هایی که اقامتگاه‌شان را در اختیار گردشگران خارجی قرار داده‌اند از مقررات داخل کشور ما بی‌اطلاع باشند، برای همین ما جلسات متعددی با صاحبان این اقامتگاه‌ها برگزار کردیم، مخصوصا در محله «دولت آباد» تهران که با اسکان عرب زبان‌ها مواجه شدیم. تمام این عرب‌ زبان‌ها به آن جلسه دعوت شده‌اند.

رفیعی سپس تصریح کرد: با توجه به این‌که اقدامات کمیسیون ارتقاء امنیت گردشگران خارجی و مقاصد گردشگری استان تهران، محرمانه است خیلی واضح نمی‌توان توضیح داد چه اقداماتی درحال انجام است، ولی ما روی این دو مورد کاملا اشراف داریم و در آینده نزدیک اقدامات انجام شده را شاهد خواهید بود. 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهرانگوناگوناقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهران معاون گردشگری استان تهران از اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه های غیرمجاز تهران…معاون گردشگری استان تهران از شناسایی اقامتگاه های غیرمجاز گردشگران چینی و عرب زبان اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهران به گزارش دبلیوخبر و به نقل از دولت بهار آذر ١۴ اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهرانبه روز شده در ۱۴ آذر ۱۳۹۵ قیمت و مشخصات جنسیس ویراژ لکسوس خیلی خاص در تهران نقد و بررسی مطبوعات اقامت گردشگران چینی و عراقی در …اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهران اقامت گردشگران چینی و عراقی روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان اقامت گردشگران چینی در اقامت گردشگران چینی در خانه‌های غیرمجاز گردشگران چینی و عراقی‌ها در شهر تهران اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهرانمدتی است گردشگران چینی و عراقی که شخصا و خارج از تور برای سفر به ایران اقدام می‌کنند اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهرانتازههایخبراقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهران نوشته شده در آذر خبرگزاری تسنیم اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های اقامتمعاون گردشگری استان تهران از شناسایی اقامتگاه‌های غیرمجاز گردشگران چینی و عرب‌زبان اقامت گردشگران چینی و عراقی در خانه‌های غیرمجاز تهرانتقدیم لایحه بودجه سال ۹۶ به مجلس آذری با تحریم لیگ قهرمانان آسیا مخالفم اقامت اخبار داعش،اخبار عراق، آخرین تحولات عراق اخبار داعش اخبار داعش امروزاخبار داعش عراقاخبار داعش بالعراقاخبار داعشاخبار داعش در ایراناخبار مشرق نیوز آخرین اخبار ایران و جهان در سایت خبری مشرق نیوز آخرین اخبار حوادثسیاسیفرهنگیاقتصادیاجتماعیورزشیایرانجهان و خبرگزاری ایسنا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری خاطرات محمود علیقلی در «صبح جمعه با شما» صدا قوه قضائیه نمی تواند یک نماینده را بدون نظر اخباراخبار اجتماعی، اخبار اجتماعی ایران،اخبار اجتماعی جهان معاون امور زنان و خانواده رییس جمهور گفت از منظر شناسایی مسائل و چالش‌ها بی‌تردید زنان و


ادامه مطلب ...

جولان ۳۰ میلیون موش در تهران!

جام جم سرا: از آنجا که موش کارکشته‌ای است و مسائل اجتماعی را دنبال می‌کند و می‌داند که سرنوشت موش‌ها و آدم‌ها به هم گره خورده، هرازگاهی سری به بالاخانه می‌زند و اتفاقات روزانه را پیگیری می‌کند. برای موشنا، آدم‌ها هم مثل موش‌ها هستند. برخی وقت‌ها با این چشم‌های ریز تیله‌ای و زبان درازش با آدم‌ها حرف می‌زند، شکایت می‌کند و پیشنهاد می‌دهد و...

او زبان آدم‌ها را خوب می‌فهمد و هیچ توفیری هم برایش ندارد که حضورش را عادی بدانند و یا از او وحشت کنند و پا به فرار بگذارند. از آنجا هم که زبان آدم‌ها را خوب می‌فهمد، ککش هم از تهدیدهایی که می‌کنند، نمی‌گزد. در این سال‌ها این نکته را خوب فهمیده است که آدم‌های بالا‌دستی حرف زیاد می‌زنند و وعده‌و‌وعید زیاد می‌دهند، اما خیلی اهل عمل نیستند. درست عکس خودشان.

به هرحال، شهر زیرین فلات پهناور تهران، در کنترل او و دیگر موش‌هاست و آن‌ها هستند که برای زیر زمین تصمیم می‌گیرند و هر تصمیمی هم که بگیرند، بلافاصله به آن عمل می‌کنند.

یک خبر تازه...
تازگی واحد خبرچینی موش‌ها خبر داده‌ است که آدم‌ها آن بالا موفق شده‌اند سمی به نام «فنس» تولید کنند که موش‌ها در صورت خوردن یا تماس پوستی با آن دچار ناراحتی گوارشی شدید می‌شوند و سیستم‌ تولید مثلشان نیز بشدت آسیب می‌‌بیند. عصبانی است. چاره‌ای ندارد، باید قبل از حضور در جلسه باشگاه موش‌ها که به همین منظور تشکیل می‌شود، خودش سری به شهر آدم‌ها بزند.

با داشتن شش‌سال سن، هنوز هم که هنوز است، مثل موش‌های جوان تیزوبز است. به سرعت و در چند ثانیه، از تونل زیر جوی راهش را به پیاده رو پیدا می‌کند. قدم‌هایش را آهسته‌تر می‌کند، هیاهوی آدم‌ها را می‌بیند. طبق معمول آدم‌ها در تکاپو برای یک لقمه نان‌اند. زندگی انسان‌ها برای موشنا اهمیتی ندارد.

همه جا را نگاه می‌کند و وقتی مطمئن می‌شود اوضاع مناسب است و کسی کاری با او ندارد، می‌پرد کنار دکه روزنامه فروشی و تیترهای روزنامه‌ها را مرور می‌کند: «مجلس طرح افزایش جمعیت را به‌طور جدی دنبال می‌کند»، «مواد مخدر سال گذشته سه هزار قربانی گرفت»، «سهم ناچیز ایران از گردشگری جهان»، «اعلام اسامی مقصران آتش گرفتن ۲ اسکانیا در آزادراه قم - تهران با ۴۴ کشته»، ‌ «کارت سوخت شارژ می‌شود»، «نفوذ برنج‌های خارجی به کارخانه‌های شالیکوبی مازندران» و... در این میان: «موش‌های پایتخت با سم جدید منهدم می‌شوند».

به سمت سطل زباله بزرگی در آن حوالی حرکت می‌کند. در جوی کناری پشت سطل زباله که در گوشه میدان جاخوش کرده، سوراخی وجود دارد که به محوطه نسبتاً بزرگی در یک متری پایین کف خیابان می‌رسد و یکی از باشگاه‌های موش‌هاست و موش‌ها از آن به عنوان محلی برای تجمع و تور موشی استفاده می‌کنند. خیلی از موش‌های کله‌گنده این منطقه اوقات فراغتشان را هم آنجا می‌گذرانند و معمولاً مسائل مهم شهر در همین سالن به بحث گذاشته می‌شود.

موش‌ها تا موشنا را می‌بینند شروع به اعتراض می‌کنند. ظاهراً خبر جدیدی که در میان موش‌ها پیچیده، آن‌ها را حسابی ناراحت و نگران کرده است. موشنا لحظه‌ای مکث می‌کند و بعد با صدای بلند خطاب به موش‌های دیگر می‌گوید: این اولین باری نیست که آدم‌ها برای ما موش‌ها تله گذاشته‌اند و طبعاً آخرین بار هم نخواهد بود. مطمئن باشید مثل همه دفعات قبلی این بار هم کاری از پیش نخواهند برد!

یک تهرانی و چند موش!
موشنا که کم کم به خودش مسلط و نطقش باز شده، بادی به غبغب می‌اندازد و ادامه می‌دهد: چنانچه اطلاع دارید و در کتاب تاریخ‌ پرافتخارمان هم نوشته شده است، آدم‌ها از سال ۶۳ در تلاش‌اند تا ما پایتخت‌نشین‌ها را منهدم کنند. اما همواره این موش‌ها بوده‌اند که روز به روز بر تعدادشان افزوده شده و انسان‌ها را شکست داده‌اند. موش‌های این شهر، تاریخ پرافتخاری دارند پر از پیروزی در برابر انسان‌ها. اولاً، بیشتر مدیران شهری انسان‌ها توجه چندانی به ما نشان نداده‌اند و قضیه را جدی نگرفته‌اند، و آن‌هایی هم که ما را قدری جدی گرفته‌اند، طرح‌های دم دستی و کم‌تأثیری مثل کار گذاشتن تله موش و تیراندازی به موش‌ها و... را اجرا کرده‌اند که البته حریفمان نشده‌اند.

یکی از موش‌ها که تحت‌تأثیر حرف‌های موشنا قرار گرفته، فریاد می‌زند: «تاکنون هیچ رئیس بلدیه‌ای از شهر آدم‌ها نتوانسته ازپس ما موش‌های سخت‌جان و باهوش برآید. ما آنقدر سختکوش و زیرک هستیم که حالا دیگر به عنوان بخشی از ساکنان ثابت پایتخت تبدیل شده‌ایم. بر اساس آخرین آمار دایره «موش‌شمار» تعداد ما حدود ۳۰ میلیون است. ما موش‌ها دائماً درحال زادوولدیم به طوری که هرکدام ما در هر سه ماه ۱۰ بچه به دنیا می‌آوریم و عنقریب است که آن‌ها در جیب‌های خود نیز موش پیدا کنند. شک نکنید که این طرح جدید «فنس» هم محکوم به شکست است.»

جمعیت موش‌ها هورا می‌کشند؛ اما یکی از موش‌ها دیگران را به آرامش دعوت می‌کند و می‌گوید: همشهری‌ها... اشتباه نکنید. درست که راز پیروزی ما در این سال‌ها کم‌کاری آن بالایی‌ها بوده؛ اما نباید به همین دلخوش باشیم. ما خودمان هم نباید دست روی دست بگذاریم. آقای موشنا، دوست داریم از برنامه‌های ما برای آینده بگویید و اینکه چه تمهیداتی اندیشیده‌اید؟

موشنا دستی بر سبیلش کشید و با چهره‌ای حاکی از رضایت و اعتماد به نفس پاسخ داد: به تازگی موش‌های سنگین‌وزن و چارشانه‌ای را در گندآب‌ها پرورش داده‌ایم که کاملاً مهاجم‌اند و مطلقاً از آدم‌ها نمی‌ترسند و پایش بیفتد، زنده زنده آن‌ها را می‌خورند. ما همواره در جنگ با آدم‌ها هستیم و هر تاکتیکی را به کار می‌گیریم. اخیراً موش‌هایی به نام تس‌تر غذا پرورش داده‌ایم که وقتی با غذای جدیدی روبه‌رو می‌شویم اول تستر‌هایمان را می‌خورند و اگر اتفاقی برای آن‌ها نیفتاد، بقیه موش‌ها هم اقدام به خوردن آن غذا می‌کنند. درباره سم هم همین اتفاق می‌افتد. اگر چند موش بمیرند دیگر این غذا مورد استفاده موش‌ها قرار نمی‌گیرد و حتی اتحادمان را بیشتر می‌کند. انسان‌ها نمی‌دانند که ما در کلنی‌های‌ ۱۵ تا ۲۰ و ۲۵ نفره زندگی می‌کنیم. زندگی ما به سطحی از پیچیدگی رسیده است که آدم‌ها خیلی سر از کارمان درنمی‌آورند. فقط کافیست زلزله بیاید... نه تنها تلفاتی نمی‌دهیم، بلکه همه چیز به نفع ما پیش می‌رود و شهر را از آن خود می‌کنیم. همه جا را فتح می‌کنیم. ما خطر جدی برای سلامت انسان‌ها هستیم کافی است طغیان کنیم. طاعون، وبا و برخی بیماری‌های خطرناک دیگر مثل تیفوس، سالمونلوز، تب راجعه، تریشین، تب گاز گرفتگی موش و بیماری‌های قارچی را در شهر گسترش می‌دهیم. نگران نباشید ما قدرتمند‌تر از آن چیزی هستیم که آدم‌ها فکر می‌کنند... خیلی قدرتمند‌تر، و البته پرشمار‌تر... بعضی‌هایشان تصور می‌کنند به ازای هر تهرانی دو موش در این شهر زندگی می‌کند، اما خبر ندارند که تعداد و نسبتمان بسیار بیشتر از این‌هاست!

موشنا در انتهای سخنانش گفت: دوستان من، من این‌جا اعلام می‌کنم، تا زمانی که عزمی جدی برای مقابله با ما وجود نداشته باشد- که البته وجود ندارد- هیچ نگران نباشید و غم به دلتان راه ندهید.
جلسه با تشویق حاضران به پایان می‌رسد و موشنا نیز باشگاه را ترک می‌کند و با رضایت خاطر به سوی خانه دوبلکس خود و همسران و بچه‌های قد و نیم‌قدش به راه می‌افتد.

در راه با خودش می‌گفت: این انسان‌ها درگیرهزاران موضوع مهم‌تر هستند، از تفکیک جنسیتی گرفته تا وضعیت بحرانی آب و مشکل معیشتی و... خیلی درگیر موش‌ها نیستند و با ما زندگی می‌کنند. حالا در این میان مدیری هم پیدا شده و حرفی زده تا رفع تکلیفی بکند و... اگر به همین منوال پیش برود، دیری نمی‌گذرد که زیرزمین‌های تاریک و نمور را‌‌ رها کنیم و در شهر بالاسرمان، زیر نور مستقیم آفتاب زندگی کنیم... آن هم بی‌هیچ مزاحمتی!(هدی هاشمی/ایران)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

شهریه چندمیلیونی ثبت نام در یکی از مدارس تهران! +عکس

جام جم سرا: براساس این گزارش دبستان مورد نظر در خیابان ایران زمین قرار دارد که به والدین دانش آموزان پایه‌های چهارم و پنجم دبستان اعلام کرده است باید شهریه ۱۱ میلیونی برای سال تحصیلی ۹۳-۹۴ پرداخت کنند.

لیست جزییات شهریه اعلام شده بیشتر شباهت به منو رستوران‌ها دارد. از نکات جالب توجه این است که لیست مورد نظر بر روی سر برگ دبستان تنظیم نشده است و شکلی غیر رسمی دارد. والدین هم حق انتقال آن به خارج از مدرسه را ندارند و در مدرسه باید آن را امضا کنند و پرداخت مبالغ مورد نظر را متعهد شوند.

در این لیست (منو) که برای فرارو ارسال شده، ابتدا یک شهریه مصوب بیش از سه میلیون تومانی به عنوان شهریه پایه ذکر شده است و ذیل آن تعداد زیادی عنوان فرعی دیگر با رقم‌های نجومی ردیف شده است. در انتهای لیست هم مجموع رقم شهریه ۸ میلیون تومان اعلام شده است، اما این پایان ماجرا نیست چرا که به والدین دانش آموزان اعلام شده است که رقم هزینه غذا و شهریه نیز باید پرداخت شود که مجموعا ۱۱ میلیون تومان می‌شود.

به گزارش جام جم سرا، مسئولین دبستان ادعا کرده‌اند که این شهریه به تائید آموزش و پرورش منطقه رسیده است.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

طرح جدید: ارائه گذرنامه، شرط ورود مردم به تهران!

جام جم سرا: در سال‌های اخیر کلانشهر تهران با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بوده است؛ مشکلاتی که هر چه زمان می‌‌گذرد متورم‌تر می‌‌شود و طیف گسترده‌تری را درگیر می‌‌سازد. مشکلات مربوط به فاضلاب، آلودگی هوا، ترافیک، کمبود فضای سبز، بافت فرسوده و تراکم جمعیت بیش از ظرفیت شهر ازجمله مسائلی هستند که خواسته یا ناخواسته با تهران عجین شده‌اند.

به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه شهری، تراکم جمعیت تهران که حاصل مهاجرت گسترده و بی‌رویه از مناطق محروم به پایتخت است در سال‌های اخیر تهران را با چالش‌های بسیاری به ویژه در حوزه مسکن و حاشیه‌نشینی روبه‌رو کرده است. از این رو، درحال حاضر، تهران میزبان جمعیتی فراتر از ظرفیت خود و آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی حاصل از آن است.

جمعیت 11 میلیونی تهران

مهاجرت از روستا به شهر‌های کوچک و از شهرهای کوچک به کلانشهر‌ها به امید یافتن شغل مناسب و بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی ویژگی مشترک بسیاری از کشور‌های در حال توسعه است. شهرهای ایران و به ویژه تهران نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

مبتنی بر آمار‌های مرکز آمار ایران، شهر تهران در چند سال گذشته با رشد قابل توجه جمعیت روبه‌رو بود به طوری که جمعیت این شهر از 10 میلیون و 418 هزار نفر در سال 85 به 11 میلیون و 306 هزار نفر در سال 90 افزایش یافته بود و بنا بر برآورد کنونی مرکز آمار تعداد شهرنشینان تهرانی تا پایان سال 93 به بیش از 11 میلیون و 690 هزار نفر و در انتهای سال 95 به مرز 12 میلیون نفر می‌‌رسد. به طور حتم، بخشی از افزایش جمعیت شهر تهران در سال‌های گذشته حاصل مهاجرت از مناطق محروم به این شهر است.

بر اساس گزارش‌های معاونت پژوهشی مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در سال 89، 22 درصد جمعیت استان تهران مهاجران هستند و31 درصد جمعیت کل مهاجران کشور به تهران می‌‌آیند. ضمن اینکه بنا به گفته محمد سالاری، عضو شورای شهر تهران هر ساله حدود 700 هزار نفر به جمعیت تهران افزوده می‌‌شود.

به این میزان از جمعیت ساکن در تهران باید جمعیت شناوری که هر روزه از شهرها و حتی استان‌های اطراف برای کار به تهران می‌‌آیند و شهروندانی که به منظور دریافت خدمات درمانی، اداری و... پا به این شهر می‌‌گذارند را اضافه کرد. حضور گسترده جمعیت در تهران موجب شد تا در سال‌های اخیر بسیاری از کارشناسان و مسئولان با اشاره به تکمیل‌شدن ظرفیت تهران از وجود آلودگی در خاک، آب و هوای این شهر سخن به میان آورند.

دوراهی افزایش یا کاهش جمعیت تهران

انتقال پایتخت اداری کشور از تهران به سایر شهرها و تشویق کارمندان به ترک تهران و سکونت در شهرستان‌ها با وعده پاداش و مزایا از جمله برنامه‌هایی است که در سال‌های اخیر بارها به منظور کاهش جمعیت تهران مطرح شده است. با وجود آنکه هیچ یک از طرح‌ها در عمل با موفقیت همراه نبوده، سیاست دوگانه در مورد جمعیت تهران در چند سال گذشته به مشکلات تهران افزوده است. به گونه‌ای که بنا به گفته‌های محمد سالاری، عضو شورای شهر تهران، تغییر در طرح تفصیلی جامع شهر تهران از سوی دولت سابق منجر به افزایش 2 میلیون نفری جمعیت این شهر شد. افزایشی که تهران را با مشکلات غیرقابل جبرانی درگیر کرد.

مجوز ورود و خروج به تهران

به گزارش جام جم سرا، نعمت‌ا... ترکی، معاون برنامه‌ریزی استاندار تهران با اشاره به مشکلات اساسی پایتخت اظهار داشت: حادشدن شرایط زیست‌محیطی شهر، آلوده‌شدن آب و خاک و هوا و تغییرات گسترده و فشار روی منابع آبی استان به ویژه آب‌های زیرزمینی برخی مشکلات جدی شهر تهران است، مشکلاتی که روز به روز گسترده‌تر هم می‌‌شود.

او دلیل گسترده‌شدن مشکلات فعلی تهران را افزایش جمعیت شهر تهران دانست و گفت: این استقرار جمعیت امکانات می‌خواهد. محدودیتی که در سکونتگاه شهر تهران وجود دارد باعث کاهش خدمات می‌شود. حمل و نقل، بهداشت و...مشکل پیدا می‌کند و هر چه جمعیت در تهران بیشتر شود مشکلات هم افزایش پیدا می‌‌کند.

ترکی در ادامه درباره راهکارهای کاهش جمعیت‌پذیری تهران عنوان کرد: هر کجا که جمعیت اسکان پیدا می‌کند، دولت ملزم می‌شود که خدمات بدهد. ما برای حل این مشکل باید برای استان تهران فکری کنیم نه فقط برای شهر تهران. هنگامی که در تهران محدودیتی برای استقرار جمعیت ایجاد می‌شود، ناخودآگاه جمعیتی که از استان‌های دیگر به استان تهران مهاجرت کرده‌اند مجبور می‌شوند در شهر‌های اطراف تهران اسکان پیدا کنند و مشکلاتشان هم تحمیل می‌شود به شهر تهران. بیشتر اینها شغل‌شان و کارشان در شهر تهران است و محل استقرارشان و در شهرستان‌های اطراف شهر تهران است.

او افزود: اگر برای استان برنامه‌ای داشته باشیم می‌توانیم بگوییم که شهر تهران هم می‌تواند نفس بکشد، ولی تا زمانی که این سنگینی استقرار جمعیت و مهاجرت جمعیت را از شهرستان‌ها داشته باشیم، همین مشکلات در شهر تهران وجود دارد.

معاون استاندار تهران عنوان کرد: گمان نمی‌کنم در هیچ جای دنیا ورود و خروج به پایتخت شهری آسان باشد و هر کسی اراده بکند از هر استان و هر گوشه و کناری می‌‌تواند یک روزه در شهر تهران منزل بخرد و استقرار پیدا کند. ما باید جلوی این کار را بگیریم.

به نقل از ایسنا، معاون استانداری تهران گفت: من فکر می‌‌کنم 25 سال پیش هم در تهران یک چنین مقرراتی بود که مثلا اگر کسی می‌خواست از استانی به تهران ورود پیدا کند، حتما باید مجوز می‌‌گرفت تا بتواند خانه‌ای خریداری کند.

با معلول نمی‌توان جنگید

علی صابری، حقوقدان و عضو شورای شهر تهران در پاسخ به امکان‌پذیر بودن صدور مجوز برای ورود و اسکان در تهران می‌‌گوید: از نظر ما هیچ چیز از نظر حقوقی غیر ممکن نیست. در نتیجه اگر قانونی وضع شود تمهیدات لازم برای اجرای آن نیز از سوی مسئولان در نظر گرفته می‌‌شود.

او در ادامه تصریح می‌‌کند: البته اینکه چقدر از این طرح‌ها و برنامه‌ریزی‌ها کارشناسی شده است و با حقوق اولیه افراد مطابقت دارد قابل بحث است. در واقع هر طرحی که مطرح می‌‌شود یا قانونی گذاشته می‌‌شود نیاز به پشتوانه علمی و مطالعاتی دقیق و کارشناسی دارد.

صابری عنوان می‌‌کند: ضمن اینکه برای اجرای یک طرح باید هزینه و فایده اجرای طرح سنجیده شود و در صورت منطقی بودن آن اجرای طرح آغاز شود. در غیر این صورت نه تنها راهکار مورد نظر به نتیجه مطلوب نمی‌رسد بلکه زمینه‌ساز شکل‌گیری راه غیرقانونی و خلاف برای دور زدن قانون می‌‌شود.

محمدمراد بیات، جامعه‌شناس نیز ضمن معلول دانستن پدیده مهاجرت در کشور عنوان می‌‌کند: در کشور ما مهاجرت معلول توسعه نامتوازن، برنامه‌ریزی‌های غلط و تمرکز در مراکز شهرنشینی و متروپل‌ها به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب است.

بیات در ادامه خاطرنشان می‌‌کند: مهاجرت محصول عملکرد 6 ماهه یا یک ساله ما نیست. در واقع، این امر حاصل روند غلط توسعه و برنامه‌ریزی در سال‌های گذشته است که درحال حاضر خود را به این شکل نشان می‌‌دهد. من بر این باورم که هیچ راهکاری جز بهبود شرایط اقتصاد، اشتغال و ایجاد جاذبه‌های فرهنگی در مناطق محروم در این رابطه وجود ندارد. (آرمان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

آشغال‌های دوست‌داشتنی: بورس زباله در تهران!

جام جم سرا: اگر مرکز مالی تهران، آن ساختمان نبش پل حافظ است و بورس‌بازها و واسطه‌ها و کارگزارهایش از پشت دیوارهای شیشه‌ای تالار بورس، سرمایه و اوراق بهادار معامله می‌کنند؛ کارگزارهای زباله در حلبی‌ها و کانکس‌هایی که بوی زباله به جدار آنها چسبیده، در انتظار رسیدن آشغال‌ها هستند.
کارگزارها، مدیران کارگاه‌ها هستند که زباله‌ها را از واسطه‌ها می‌خرند و بازیافت می‌کنند و می‌فروشند به کارخانه‌ها، هرکدام شش، هفت کارگر دارند. برخی هم فقط صاحب کارگاه تفکیک هستند. از سطح شهر زباله جمع و تفکیک می‌کنند و به کارگزارها می‌فروشند و دیگران هم تنها کارگرند و بیشتر از اتباع افغان.
از خیابان اصلی تا بورس زباله تقی‌آباد دو کیلومتر جاده خاکی است. تل زباله‌ها در کنار جاده خاکی و راه‌آهن اهواز- تهران از رسیدن به بورس زباله تهران حکایت دارد. بوی زباله خیلی زودتر به استقبالت می‌آید. دو راه خاکی که تا انتها امتداد دارد و اطرافش غرفه‌ها و کارگاه‌های تفکیک زباله جاخوش کرده‌اند، کارتن، آهن، بطری، کاغذ خشک و تر. مقصد ماشین‌ها مشخص است. تندوتند می‌آیند و می‌روند و پر و خالی می‌شوند. کمترین بی‌احتیاطی، مساوی است با صدای بوق مهیب خاور.

اولین کارگزاری و کارگاه، مربوط به بطری‌های آب معدنی و نوشابه است. محوطه 400، 500 متری پر از بطری. کف خیس است. بوی زباله نفس را بند می‌آورد و حتی از دستمال و روسری هم عبور می‌کند. آن سوی انبوه بطری‌ها، نقاله در حال حرکت است و تیغه‌ها و کارگرهای افغان در حال کار. بطری‌ها را می‌ریزند روی نقاله، می‌رود داخل تیغه‌ها و محوطه و از آن سویش خرده‌های پلاستیک می‌رود داخل کیسه‌های غول‌پیکر پلاستیکی که روی هم انبار شده‌اند در انتظار ارسال به کارخانه‌های پلی‌استر. برای رسیدن به نقاله‌ها باید از روی انبوه بطری‌ها بگذری که از شمارش خارجند. جوانی ایستاده به تماشا. در کنارش مردی میانسال، کوتاه و فربه ایستاده است. آن بالا به فاصله سه، چهار متری اتاقکی بنا شده برای مدیر کارگاه و نظارت. سخت اعتماد می‌کنند برای مصاحبه، اما بالاخره پای حرف می‌آیند:


‌دقیقا اینجا چه کار می‌کنید؟
اینجا مرکز بازیافت مواد پلاستیکیه. هرچه فکر می‌کنی.

‌شما برای خودت کار می‌کنی یا کارگری؟
ما برای خودمان کار می‌کنیم. کارگر خودمانیم.

‌چی می‌خرید؟ از چه کسانی می‌خرید؟
همان چیزهایی که مراکز بازیافت می‌خرن. همه‌چیز.

‌کیلویی چند؟
هرچیز قیمت خاص خودشو داره. یک‌سری هستند که جمع می‌کنن. منتها شهرداری از آنها کیلویی 200تومان می‌خره. ما کیلویی 500، 600تومان می‌خریم. کیلویی 100تومان سود می‌کنیم.

‌چندتا کارگر دارید؟
ما خودمان کارگر خودمانیم. اینجا کارگاه خوداشتغالیه. ما هفت صبح می‌آییم. از کسانی‌که زباله جمع می‌کنن کیلویی 400، 500 تومان می‌خریم. کیلویی 100 تومان سود خودمونه. روزی 400، 500 کیلو، 700، 800 کیلو بار می‌خریم و تفکیک می‌کنیم. این کاری که مردم در خانه باید انجام بدن، کارگران انجام می‌دن.

‌از چند نفر می‌خرید؟
هرکس مشتری خاص خودش رو داره، دو نفر، سه نفر و چهار نفر.

‌فروشنده‌هایی که به شما می‌فروشند واسطه هستند؟
تقریبا.

‌یعنی دوره‌گردها هم می‌آیند اینجا؟ این پسربچه‌هایی که زباله جمع می‌کنند؟
تقریبا!

‌خانم‌ها چطور؟
نه، نه اصلا. مرد میانسال کناری ته‌لهجه آذری دارد. می‌گوید: «ورود خانم ممنوعه. ضایعات کار خانم نیست. نه اینجا، جاهای دیگر هم.»

‌اما ما دیدیم که خانم‌ها زباله جمع می‌کنند. شما نمی‌خرید؟
نه اصلا. خیلی ببخشید شما می‌تونی بری تو سطل آشغال، نمی‌تونی که، اینجا نمیان.

‌مشکلات کارتان چیست؟
شهرداریه. پشت اینهایی که می‌بینید صنایع بزرگی هست که چندین میلیارد سرمایه‌گذاری کردن و وابسته به این کارگاه‌ها هستند. در نظر بگیر در این کارگاهی که پنج‌نفر کار می‌کنن، 50نفر غیرمستقیم شاغل شدن. اینجا کارگاهی است که کار تخصصی انجام میده. ما اینجا کار بطری نوشابه را انجام میدیم که اگر شما دور بریزی 400سال طول میکشه که برگرده به چرخه طبیعت. کاری که می‌کنیم لطف بزرگی به محیط‌زیست و خودمونه. اما شهرداری به ما امکانات نمیده. چندین ساله که مسیرهای اینجا خاکیه و آسفالت نمی‌کنن. ما اگر بخواهیم با آرامش کار کنیم می‌توانیم 20تا ایرانی را بیاریم اینجا، استخدام کنیم. من خودم لیسانس مکانیکم. اینجا کارگاهیه که من و اخوی‌ها و پسرعموهایم براش سرمایه‌گذاری کردیم، ما 10تا کارگر افغان گرفتیم. اگر شهرداری حمایت کنه، اذیت نکنه 20تا کارگر ایرانی استخدام می‌کنیم.

‌هر کدام از این کیسه‌ها را چقدر می‌فروشی؟
20 تا 25هزارتومن.

‌روزی چند تا کیسه تولید می‌شود؟
تقریبا 100 تا 150تا.

‌روزی چند کیلو بطری می‌خری؟
سه‌تن.

‌اگر بخواهند انتقالتان بدهند به کهریزک، می‌روید؟
هرجا به ما جا بدن می‌ریم. فکر نکنید اینهایی که اینجا کار می‌کنن از نظر سواد و تحصیلات پایین هستند یا درکی از مسایل اجتماعی ندارن، نه. خیلی هم بچه‌های زرنگی هستند. خود همین دستگاه‌ها و ماشین‌آلاتی که ما اینجا پیاده کرده‌ایم، کلی هزینه، وقت، فکر و تخصص می‌خواد. منظور اینکه آدم‌های ضعیفی نیستن. مشکلی که هست ما حمایت هم نمی‌خواهیم فقط اذیت نکنن. این کیسه‌ها تبدیل به الیاف پلی‌استر می‌شه، مثل موکت. اگه تو گوگل سرچ کنی: الیاف پلی‌استر، بک‌گراند این داستان رو می‌تونی پیدا کنی.


هر طرف سر بچرخانی اشتغال کودکان را در میان زباله‌ها می‌بینی. اما خودشان می‌گویند که این کار بیماری پوستی ندارد و تاکنون کسی نگرفته. فقط یک‌بار «انگشتان دست یک کارگر افغان با تیغه‌های دستگاه رفت»؛ یعنی قطع شد و انگشتانش رفتند میان تیغه‌ها و تکه‌تکه شدند. خودشان این‌طور روایت می‌کنند.


‌کارکردن با این دستگاه‌ها خطر ندارد؟
همه‌چیز خطر داره. باید مراقب دست‌ها باشی چون چندتا تیغه داره. این کارگاه بغلی؛ نصیری کارگرش، دستش رفت.

‌یعنی چه؟
هیچی دیگه خداحافظی کرد با دستش. مرد کناری می‌گوید: «افغانی بود.»

‌بعد چیکار کرد؟
دوا درمان کرد.

‌خب بیکار شد؟
نمی‌دانیم دیگه، انگشتانش داغون شد. باید مراقب باشند دیگر.

‌هر دستگاه روزی چقدر بطری خرد می‌کند؟
شش، هفت‌تن، روزی هفت‌تا کامیون بار میاره و تبدیل میشه به دوکامیون خروجی بطری خردشده.


روبه‌روی کارگاه و کارگزاری بطری‌ها، کارگاه پرس کارتن و کارگزاری آن واقع شده است. اینجا هم دوبرادر مدیرند و کارگران افغان مشغول کار. بسته‌های بزرگ چندمتری پرس‌شده و نواربندی‌شده کارتن روی هم قرار گرفته‌اند. این‌سوتر محفظه چندمتری مستطیلی‌شکلی است که کارتن‌ها درونش چیده و پرس می‌شوند. روزی چندتن کارتن می‌فروشند به کارخانه‌های کارتن‌سازی و کاغذسازی. وزن هر بسته 400کیلوگرم است و کیلویی 30تومن، سود دارد البته که پول کارگر، اجاره و پول برق می‌دهند؛ اجاره ماهی یک‌میلیون تومن، ماهی یک‌میلیون تومن هم پول برق می‌دهند و سه‌کارگر، نفری یک‌میلیون و 300هزارتومان در ماه حقوق می‌گیرند.
کامیون‌ها به‌سرعت می‌آیند و می‌روند. محوطه‌ای 300، 400متری، این تنها کارگاه تفکیک زباله است. انبوه زباله‌ها آدم را احاطه می‌کند. کافی است سر بچرخانی تا همه چیز به چشمت بیاید؛ سامسونت، شیشه دلستر، کیف، دمپایی، کفش، جلد ماکارونی، پاکت سیگار، قوطی نوشابه و...
برادرها مشغول کارند. یکی در سایبان گونی‌های پاره‌پوره نان خشک‌ها را پخش می‌کند. آن یکی کیسه بزرگ زباله بلندتر از خودش را به زحمت گره می‌زند.
روبه‌روی کارگاه تفکیک، بازهم محوطه‌ای 300، 400 متری دورچین‌شده تروتمیزی است که کارگزاری و کارگاه تفکیک و پرس آهن است. یک‌گوشه دستگاه پرس آهن و دو کارگر افغان مشغول کار هستند و این‌سو قطعه‌های بزرگ دو a آهن‌آلات پرس‌شده، روی هم چیده شده‌اند.
مردی میانسال دستمالی دور سرش بسته، با زیرپیراهنی و شلوار کردی، سبیل پهن و پرپشتی دارد، صورت استخوانی و موهای مشکی، لاغراندام است و میانسال به نظر می‌رسد. پسری جوان کنارش ایستاده با ظاهری همین‌شکلی که بی‌شباهت به خودش نیست. خودش را این‌طور معرفی می‌کند: «حق‌دوست میرزایی» و می‌گوید: «این کار، 80درصدش آلودگیه اما چی؟ اینجا پنج‌هزار نفر مشغول کارن. 100تا هزارمتری مردم زمین دارن. کار می‌کنن. اگر اینها را بخوان از اینجا در بیارن این جوون‌ها بدبخت می‌شن.»
او ادامه می‌دهد: «اینجا حداقل 500 تا کاسب هستن؛ هرکدام را چهارتا خانواده حساب کنی، می‌شود: 20هزارنفر اینجا نون‌خور داریم؛ اونایی که از ما می‌خرن و می‌فروشن. ما اینها را به جایی می‌رسانیم، می‌دیم ذوب‌آهن، این کار ماست. اصلا اگر از اینجا بیرونمان کنند، زمین‌هامان را به هیچ احدالناسی نمی‌دیم من اینجا خودم 100آمپر برق دارم، قانونی، همه چیزش را هم دارم. صبح ساعت هفت می‌آییم و شب ساعت 9، 10 می‌ریم.»
آهن‌آلات اینجا به اصفهان، یزد، نیشابور، تبریز، بناب، اردبیل، مشهد، همه جا، هرجایی ذوب دارد، ارسال می‌شود. کافی است درباره مشکلاتشان بپرسی تا سر گله‌شان باز شود که: «مشکلمان فقط با شهرداریه. نمی‌گم دعوا داریم نه، اتفاقا با هم دوستیم، کنار اومدیم. کمک نمی‌کنن، درست. کارمان کثیف است، آلودگی دارد. درست. فقط اذیت نکنند. این خیابان را اومدید، خودتان فهمیدید چی به چیست. هیچ خدماتی نیست.»
می‌پرسد: «نخاله‌ها را دیدید؟» و بعد خودش جواب می‌دهد: «کار من که نخاله درنمی‌آید خدا رو شکر. کار من تفکیک زباله است. ما خودمان زباله را اینجا تفکیک می‌کنیم، تبدیل به پول می‌کنیم. ما اینجا دوتا جواز و پروانه کسب داریم، مال خودمان است. رفتیم، نه گاز دادند، نه برقمان را صنعتی کردند، ماهی دومیلیون پول برق می‌دهیم. پیمانکار گرفتیم اینجا را تیربرق درست‌وحسابی زدیم برای روشنایی، آمدند جمع کردند، تیرها را کندند و برق را کشیدند عقب. الان کنترهامون لب خط است. حمایت نمی‌کنند. ما تا به حال از خودمان دفاع کردیم. دعوا شد، دعوا کردیم، راه آمدند، راه آمدیم. ما اینجا حداقل 700خانواریم. همه‌مان شغلمان این است، حسینیه داریم. نگفتیم هم خود شهردار بلکه معاوناش بیایند درباره حسینیه ما حرف بزنیم، نیامدن.»
خیابان کناری جاده‌ای خاکیست که یک‌طرفش کارگاه‌های تفکیک 50متری است و آن‌سویش واسطه‌ها و کارگاه‌های بزرگ. بنر آزمایشگاه پونک بر سردر یکی از کارگاه‌ها نصب شده، برخی کارگاه‌ها کانکس‌های کولردارند، برخی اتاقک‌های بلوکی و برخی هیچ، جز سقفی پاره‌پوره.
روبه‌روی کارگاه تفکیک زباله، کارگاه تفکیک دیگری است، پیرمرد و دو پسر کودک و نوجوانش هشترودی‌اند. مشغول خالی‌کردن بار زباله از وانت هستند؛ باری که انگار امروز چندان دندانگیر نبوده است. کارگاه تقریبا 50متر است که با تکه‌های پاره‌پوره پارچه و پلاستیک مسقف شده است. باسکولی برای وزن‌کردن زباله‌ها در وسط کارگاه قرار گرفته است.
پسرک می‌گوید: «از پنج صبح تا دو، سه ظهر کار می‌کنیم. امروز بازیافتی‌ها گرفتند و بارمان را خالی کردند.»
نشانم می‌دهد: ببین وانت خالی است. بازیافتی‌ها می‌گیرند، بار را خالی می‌کنند و ما را هم جریمه می‌کنند. صبح ساعت پنج رفته‌اند و دست خالی برگشته‌اند.
پسرک می‌گوید: «مشکلمان با سازمان بازیافت است. پنج‌نفر سوار مزدا می‌کنند. ما کاری به مردم نداریم می‌رویم سر سطل زباله برمی‌داریم یکهو از پشت می‌رسند و ما را می‌گیرند.»
پیرمرد پیرهن پسرش را با وجود ممانعت پسر درمی‌آورد، کتفش را نشان می‌دهد: «ببین، کبود است ببین.»
پسر بزرگ‌تر بهزاد است 21ساله. 11سال است که کار می‌کند، از 10سالگی. می‌گوید: «ما خودمان جمع و تفکیک می‌کنیم و به کارگاه‌های اینجا می‌فروشیم.»

‌چقدر درمی‌آورید؟
نون شبمان درمی‌آید، شکر. پنج‌نفرمان اینجا زحمت می‌کشیم.


در کارگاه تفکیک کناری کیسه‌های بزرگ زباله کنار هم چیده شده‌اند. در کنارشان یک باسکول بزرگ است. پسرک در حال دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با کیسه زباله است؛ کیسه‌ای بزرگ‌تر و بلند‌تر از جثه و قدش؛ مبارزه‌ای طاقت‌فرسا. دانه‌های عرق از پیشانی‌اش جاری شده و در گردن به‌هم پیوسته‌اند. روزی 12ساعت میان زباله‌ها در گرما و سرما کار می‌کند. قبل از هرچیز چشم‌های درشت و آبی سیرش به چشم می‌آیند. خارمحمد پسرک افغان از 11سالگی در این کار است. پنج‌سالی می‌شود که کارش تفکیک زباله است و چرخ زندگی‌اش جایی بسیار دورتر از خانه در میان زباله‌ها می‌چرخد.


‌روزی چندساعت کار می‌کنی؟
از ساعت پنج صبح تا شش غروب.

‌خانواده‌ات اینجان؟
نه. افغانستانند.

‌چقدر درمی‌آوری؟
یک و 200، یک و 300میلیون‌تومان.

‌روزی چندکیلو تفکیک می‌کنی؟
یک تن.
خارمحمد به دست‌وپنجه‌نرم‌کردنش با کیسه بزرگ زباله ادامه می‌دهد. کمی آنسوتر پسر جوان شیک‌پوشی ایستاده است که شبیه آدم‌های اینجا نیست. دستمال‌گردن بسته. راحت صحبت می‌کند، سر صحبت که باز می‌شود عموها و عموزاده‌ها همه جمع می‌شوند، همگی هشترودی‌اند. در جواب سوال «چه مشکلاتی دارید؟» همگی به حرف می‌آیند صدا به صدا نمی‌رسد جمله‌ها درهم گم می‌شوند.
پسر جوان درباره کارشان ‌می‌گوید: یک‌روز زباله کم میاد، یک‌روز زیاد، میانگین 400، 500 کیلو می‌فروشیم در هر روز. نان‌ها واسه گاوداری، پلاستیک‌ها میره واسه پلاستیکی‌های شورآباد و الیافی‌ها. قیمت خرید ما بستگی به بارش داره، درهم باشد، 600، 700، جدا باشد؛ نان، 500، آهن 600 و آلومینیوم 700 که آن را اکثرا می‌برند ضایعاتی خلازیل، کاغذ 250 و کارتن 150. برای فروش هم سود می‌خوریم 100، 150. هرنفر ماهی یک‌میلیون‌تومان و خرده‌ای درمیاره.


‌اگر بخواهند شما را به کهریزک انتقال دهند، می‌روید؟
نه چون خانه‌هایمان اینجاست. بار بخواد بیاد کهریزک ساعت پنج عصر میشه، پول بنزین و رفت‌وآمد تا بیابون‌های کهریزک‌رو هم در نظر بگیری نمی‌صرفه.


ظهر شده است و برخی‌ها می‌روند رستوران برای ناهار. رستوران پنج، شش تخت سنتی دارد که با گلیم فرش شده‌اند. فست‌فود و غذاهای ایرانی و صبحانه سرو می‌کنند. قیمت‌هایش شبیه رستوران‌های مرکز شهر است و مرد فروشنده می‌گوید میانگین روزی 50مشتری دارد. مردان از میان زباله‌ها می‌آیند دست‌ورویشان را می‌شویند و می‌نشینند به غذاخوردن. از بورس زباله که خارج می‌شوی می‌توانی باغچه آفتابگردان‌های فنس‌پیچی‌شده را در کنار کارگاه تفکیک زباله ببینی و کاناپه رهاشده کنارش را. اینجا در میان زباله زندگی در جریان است و زندگی آدم‌های بسیاری از زباله‌هایی که هر شب سرکوچه گذاشته می‌شود، جان می‌گیرد و چرخ زندگی‌شان بر مدار زباله‌ها می‌چرخد.(فاطمه جمال‌پور/شرق)


ادامه مطلب ...

یک تاکسی متفاوت در تهران! [مجموعه‌عکس]

شنبه 12 مهر 1393 ساعت 07:46

تصور کنید یک روز‌‌ همان طور که کنار خیابان ایستاده‌اید و برای خودروهای مسافربر دست تکان می‌دهید، بالاخره یکی از آن‌ها جلوی پایتان ترمز می‌کند اما شما در حالی که با تعجب دارید مقصدتان را می‌گویید، به جای اینکه حواستان به شنیدن جواب مثبت یا منفی راننده باشد چشمتان به انبوه گل و گیاه و شاخ و برگی باشد که همه فضای اتاقک درون خودرو را بجز صندلی‌ها پر کرده است! یک راننده تاکسی در تهران صاحب چنین خودرویی است. تصاویر او و تاکسی‌اش عجیب و غریبش را در ادامه ببینید.


ادامه مطلب ...

مسافرکشی با بنز گرانقیمت سرقتی در حومه تهران!

جام جم سرا به نقل از ایران: عصر ۳۱ مردادماه سال جاری مأموران کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب تهران در جریان سرقت خودرو گرانقیمتی در مسیر جنوب به شمال بزرگراه یادگار امام (ره) قرار گرفتند.
پلیس با حضور در محل سرقت با مرد شیک‌پوشی که با وضعیت نامناسبی روی چمن‌های کنار بزرگراه نشسته بود، روبه‌رو شد. مرد شیک‌پوش به پلیس گفت: قصد فروش خودرو بنزم را داشتم و آن را در روزنامه آگهی دادم که از امروز تماس‌هایی برای خرید خودرویم گرفته شد. در این تماس‌ها مردی چرب‌زبان خواست برای دیدن خودرویم با هم قرار ملاقات بگذاریم و ساعت ۴ ظهر بود که وی به در خانه‌ام مراجعه کرد.
وی افزود: خریدار خودرویم مردی کت و شلواری بود و پس از توافق درباره قیمت خودرو پیشنهاد داد برای اطمینان از بی‌رنگ بودن بنز به مغازه صافکاری و نقاشی برویم.
این مرد ادامه داد: به مرد شیک‌پوش اعتماد کرده بودم و با هم سوار بنز شدیم که ناگهان در مسیر ماسکی را روی صورتم گذاشت و همین کافی بود تا بی‌حس شوم، نمی‌توانستم هیچ حرکتی کنم.
قدرت دفاع از خودم را هم نداشتم تا اینکه دزد خودرویم، با تهدید مرا مجبور به توقف کرد و سپس مرا از خودرو پیاده و روی چمن‌ها گذاشت و از آن زمان به بعد روی چمن‌ها بیهوش بودم و زمانی که بهوش آمدم تنها توانستم از پلیس کمک بگیرم.


با ادعاهای مرد شیک‌پوش مأموران اجرای طرح مهار در بزرگراه‌ها بویژه مسیرهای خروجی شهر را در دستور کار خود قرار دادند که این عملیات بی‌نتیجه بود.
تجسس‌های پلیسی ادامه داشت تا اینکه با گذشت سه روز مأموران گشت کلانتری پردیس به رفتارهای سه جوان بنز سوار مشکوک شدند و با بررسی شماره پلاک این خودروی لوکس متوجه شدند پلاک مربوط به خودروی دیگری است.
مأموران در بررسی خودرو دو پلاک دیگر را در صندوق عقب بنز پیدا کردند و متوجه شدند بنز نقره‌ای همان است که در بزرگراه یادگار امام (ره) به سرقت رفته است.
بازجویی‌های پلیسی از سه جوان که احتمال می‌رفت اعضای یک باند حرفه‌ای باشند کلید زده شد ولی بجز دزد اصلی خودرو، دو مرد دیگر اصرار بر بی‌گناهی داشتند و ادعا می‌کردند از آژانس برای آمدن به پردیس خودرویی اجاره کردند و نمی‌دانستند بنز لوکس دزدی و راننده آژانس یک تبهکار است.
با وجود این مأموران همزمان با تحقیق از دزد جوان و شنیدن اعترافات وی در زمینه چگونگی سرقت تجسس‌های خود را روی ادعای بی‌گناهی دو سرنشین دیگر متمرکز کردند.
در نهایت، فرمانده انتظامی شهر پردیس گفت: بررسی‌های قضایی پلیس نشان داد دو جوانی که در زمان دستگیری دزد خودروی بنز بازداشت شده بودند ناآگاهانه و بدون اطلاع از سرقتی بودن بنز و نیت دزد که به عنوان راننده در آژانس تاکسی مشغول به کار شده بود، مورد اتهام قرار گرفته‌اند و پس از بررسی‌های پلیسی قضایی تبرئه شدند.


ادامه مطلب ...

«تینا» دختر شیشه‌پاک‌کن، بر فراز برج‌های بلند تهران! [عکس]

تصورش سخت است که یک دختر جوان برای شست‌شوی شیشه‌های برج‌های مرتفع، از طناب آویزان شده و در میان هوا و زمین معلق بماند و بالا و پایین برود؛ کاری پر استرس و ترسناک که حتی بسیاری از مردان نیز انجام آن می‌هراسند؛ اما این دختر جوان برای انجام چنین کاری هیچ ترس و اضطرابی ندارد.
نامش تینا است و می‌گوید قبلاً صخره‌نورد بوده است. اکنون دو سال است که در استخدام شرکتی است درآمده و کار شست‌وشوی شیشه‌های برج‌های مرتفع تهران را انجام می‌دهد.
تینا می‌گوید از این کار ترسی ندارد و مرتفع‌ترین برجی که تا به حال از آن آویزان شده است برج‌های دوقلوی ۲۷ طبقه تهران بوده است. در تصاویری که می‌بینید او در حال شست‌وشوی شیشه‌های ساختمان مرتفع یک دانشگاه است. او را در انجام این کار یکی دیگر از همکارانش یاری می‌کند.

(باشگاه خبرنگاران جوان)


ادامه مطلب ...

جدیدترین مد بچه پولدارهای تهران! + عکس

جدیدترین مد بچه پولدارهای تهران! + عکس

مجید ابهری افزود: در راستای تغییر سبک زندگی و گرایش به زندگی اشرافی از نگاه رفتارشناسی چشم و هم چشمی ها و رقابت های غیرمنطقی، گاه باعث ایجاد و عرضه اقلامی می شود که در شرایط حاضر اقتصادی نه تنها موجب تاسف است بلکه باید ضمن ریشه یابی اینگونه رفتارها، با آنها مقابله کرد.

لاک ناخن طلا لاک طلا عکس بچه پولدار تهرانی بچه پولدار تهرانی بچه پولدار ایرانی

وی گفت: یکی از اینگونه اقلام ورود لاک ناخن طلا ۱۸ عیار به بازار است که به قیمت ۱۲۰ هزار تومان در یک شیشه کوچک فروخته می شود.

این آسیب شناس اجتماعی تاکید کرد: اینگونه موارد هرچند ممکن است به نظر بعضی ناچیز باشد اما می تواند آغاز رفتارهای جدیدی از سوی تازه به دوران رسیده ها برای جامعه باشد. بنابراین در همین مقطع لازم است مسئولین و سازمان های ذی ربط ضمن اطلاع رسانی و آگاه سازی اقدام به مقابله با این مظاهر اشرافی گری کنند چرا که ممکن است چند وقت دیگر شاهد کفش طلا، جوراب طلا و امثال اینها باشیم در حالیکه عده ای برای چشم و هم چشمی ممکن است در خرید اینگونه اقلام حرکت کنند.

لاک ناخن طلا لاک طلا عکس بچه پولدار تهرانی بچه پولدار تهرانی بچه پولدار ایرانی

به گفته وی، در این زمینه خانواده ها باید ضمن اطلاع رسانی و آموزش به فرزندان به ویژه دختران، بی اصالت بودن اینگونه رفتارها را به آنها یادآوری کنند و به دختران خود بیاموزند که رفتارهای نوکیسه گان در جهت تغییر سبک زندگ اسلامی و ایرانی قابل تقلید نبوده و برای ایجاد مصرف گرایی و انحراف از سبک زندگی اسلامی ایرانی اینگونه حرکات انجام می شود.

ابهری افزود: متاسفانه وقتی صفحه ای به نام بچه پولدارها در شبکه های اجتماعی ایجاد شده و گوشی ها و شماره های چند صد میلیونی موبایل و ساعت های الماس نشان در آنها تبلیغ می شود جوانانی که قادر به تهیه اینگونه اقلام نیستند یا به خانواده های خود فشار می آورند یا دچار افسردگی، سرخوردگی و تبعیض می شوند و یا اینکه به اصطلاح خود را به آب و آتش می زنند تا از قافله دوستان و همسالان عقب نمانند.

بچه پولدار ایرانی بچه پولدار تهرانی عکس بچه پولدار تهرانی لاک طلا لاک ناخن طلا


ادامه مطلب ...

ماساژور زن صیغه ای ، در سالن های ماساژ تهران!

ماساژور زن صیغه ای ، در سالن های ماساژ تهران!

در فضای وایبر مشاهده شده که با صیغه محرمیت خدمات ماساژ ارائه می دهند و همین واحدها هستند که واحدهای دیگر را بدنام می کنند و آبروریزی این واحدها برای ما است.

در فضای وایبر مشاهده شده که با صیغه محرمیت خدمات ماساژ ارائه می دهند و همین واحدها هستند که واحدهای دیگر را بدنام می کنند و آبروریزی این واحدها برای ما است.

سید مهدی سجادی نیری در گفت و گو با خبرنگار ایلنا در خصوص قیمت ماساژ در سطح شهر تهران گفت: قیمت ها متفاوت است به طوری که در برخی مناطق ۵۵ هزار تومان و در برخی ۱۱۰ هزار تومان است البته این تفاوت به موادی است که مورد استفاده قرار می گیرد.

ماساژور های زنانه ماساژور دختر ماساژور خانم ماساژ زنان ماساژ دختر ماساژ جنسی

وضعیت بازار صنف گرمابه داران،سونا و ماساژ را چگونه ارزیابی می کنید؟

سجادی نیری: وضعیت بازار صنف گرمابه داران در فصل بهار مناسب است و هرچه به تابستان نزدیک می شویم بهبود می یابد؛ اما واحدهای سونا در کنار استخر زیر نظر ما نیست و تنها دو واحد سونا زیر نظر ما است که با توجه به گرم شدن هوا بازار چندان خوبی را نمی توان برای آن انتظار داشت.

قیمت ها چگونه است؟

سجادی نیری: بیشترین افزایش قیمت در اواخر سال است که مراجعه کننده بیشتر است، قیمت ها درنقاط شهر با توجه به مکان و سرویس دهی که انجام می دهند متغیر است.

آیا در بحث قیمت گذاری نظارت وجود دارد؟

سجادی نیری: برحمام ها و سالن های ماساژ نظارت داریم؛ دو سونا مجزا نیز زیر نظر ما وجود دارد که در تابستان تعطیل هستند.

وضعیت سالن های ماساژ را چگونه ارزیابی می کنید؟

سجادی نیری: برای سرو سامان دادن به سالن های ماساژ تلاش بسیاری انجام شد؛ اما این بخش صنفی طرفدار زیاد دارد، از طرفی وزارت بهداشت مدعی شد که برای سروسامان دادن به این بخش باید یک گروه پزشکی مسئولیت قبول کند و از طرفی هم سازمان تربیت بدنی نیز مدعی شد و در این کش و قوس در صدد این هستیم که نظارت نهایی بر این واحدها داشته باشیم.

نرخ گذاری هر یک ساعت ماساژ چگونه است؟

سجادی نیری: کف قیمت برای ماساژ کل بدن از ۵۵ هزارتومان تا ۱۱۰ هزار تومان است.

علت این تفاوت قیمت چیست؟

در برخی سالن های ماساژ از روغن های گیاهی استفاده می شود و در برخی از واحدها تنها از روغن زیتون استفاده می شود،برخی سالن ها هم با ماساژ بدن را نرم می کنند که همین اختلاف در روش ماساژ دهی موجب اختلاف قیمت شده است.

ماساژورها دوره های خاصی را برای این کار گذرانده اند؟

سجادی نیری: سه واحدی که از ما مجوز گرفته اند همگی دوره رفته اند و مدارک معتبر و مورد تایید دارند، چند موسسه معروف در تهران وجود دارد که ادعای آموزش ماساژ دارد؛ اما ما این موسسات را تایید نمی کنیم.

یعنی برای ماساژورهای این واحدها ارزیابی وجود دارد؟

سجادی نیری: تلاش بر این است که افراد متخصص در این واحدها فعالیت کنند.

اخباری شنیده شده مبنی بر فعالیت ماساژورهای زن در سالن های ماساژ ، واقعیت دارد؟

سجادی نیری: تعهد های لازم را اتحادیه از واحدها گرفته است و اماکن بر این واحدها نظارت دارد؛ اما در فضای وایبر مشاهده شده که با صیغه محرمیت خدمات ماساژ ارائه می دهند و همین واحدها هستند که واحدهای دیگر را بدنام می کنند و آبروریزی این واحدها برای ما است.

افراد برای مراجعه به سالن های ماساژ چه مواردی را رعایت کنند؟

سجادی نیری: فقط می توانم بگویم مسائل امنیتی و ایمنی را در ماساژ رعایت کنند وبه واحدهایی مراجعه کنند که مجوز دارد.

ماساژ جنسی ماساژ دختر ماساژ زنان ماساژور خانم ماساژور دختر ماساژور های زنانه


ادامه مطلب ...