مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آسیب شناسی جریان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با آن، از منظر مقام معظم رهبری

[ad_1]

چکیده:

پژوهش حاضر، به آسیب شناسی جریان‌های تکفیری از منظر مقام معظم رهبری در سه عرصه: باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته است (1) و به تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیب‌های جریان‌های تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. در سطح باورها و اعتقادات، جریان‌های تکفیری، از توحید و شرک و سایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمیز و غیرعقلانی دارند. در حوزه آسیب اخلاقی، مهم ترین خصوصیت آنها، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی است که منجر به دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط در ورطه رذیلت و تباهی شده است. در سطح رفتاری، در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریان‌های تکفیری را می‌توان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، مهم ترین ویژگی آنان را می‌توان ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ، تقویت کننده دشمنان اسلام را نام برد.
به تناسب، راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریان‌های تکفیری، در دو عرصه فکری - فرهنگی و سیاسی ارائه شده است. در عرصه راهکارهای فکری- فرهنگی برای مقابله با جریان‌های تکفیری، امت اسلامی باید به تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی، تفاهم بر سر مشترکات میان شیعه و اهل سنت، پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن و بازگشت به قرآن و فهم دقیق رویکردهای قرآنی در جلوگیری از تفرقه و اتحاد دنیای اسلامی را اشاره نمود. از جمله راهکارهای سیاسی می‌توان به تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین و لزوم شناخت و طرد دشمن را اشاره نمود. که با شناخت نقاط آسیب‌ها و یا به کار بستن راه کارهای همسازگرایانه و همگرایانه در دو زمینه فرهنگی و سیاسی می‌توان ریشه جریان‌های تکفیری را در جهان اسلام خشکاند.

کلید واژگان:

آسیب شناسی، جریان‌های تکفیری، باورها، اخلاق، رفتار، راهکارها.

مقدمه:

مسئله تکفیر به یکی از موضوعات بغرنج و غده چرکین در پیکره جهان اسلام بدل شده است. در مورد چرایی و پیدایی پدیده تکفیر، عوامل مختلفی عنوان شده است که شاید بتوان در کنار عوامل سیاسی- اجتماعی عامل عقیدتی- فرهنگی تأثیرگذار بر این گروه‌ها را بیشتر از سایر عوامل برجسته نمود. البته سیر اقدامات و جنایت‌های این گروه‌ها با ادعای دینی، چنان انزجاری در بین مسلمین از سنی و شیعه پدید آورده که در باور هچ کس نمی‌گنجد که این گروه‌ها تحت تأثیر جریان‌های عقیدتی باشند. با این وجود، باید یادآور شد که این گروه‌ها به شدت از نوعی عقاید پالایش نشده و انحرافی تأثیرپذیری در مرحله عملکرد و رفتار خشونت آمیز و جنایتکارانه و متأسفانه در برخی موارد در قالب‌های دینی نمود یافته است. در مورد جریان‌های تکفیری باید یادآور شد که این جریان‌ها یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و مرحله کنونی بازتابی از مراحل تاریخی است. مراحل و سیر تاریخی که به نظر می‌رسد این گروه‌ها متأثر از آنها هستند عبارتند از: الف. عقاید ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و تا حدودی خصلت انقلابی این گروه‌ها، تحت تأثیر برخی از جریان‌های و افکار مصری نیز می‌باشد. البته باید یادآور شد که افکار و عقاید نادر گروه‌های تکفیری، مطابق با هیچ یک از مذاهب اصیل اسلامی اعم از سنی و شیعه نیست بلکه رگه‌های عقاید این گروه‌ها را می‌توان در تاریخ نیز مشاهده کرد از آن جمله می‌توان خوارج را نام برد که با جریان‌های تکفیری تشابهاتی دارند. پس از فتنه خوارج، تاریخ اسلامی مسلمین، در دوران‌ها و مراحل گوناگون شاهد مذاهب و جنبش‌های عدیده‌ای شد. در رأس این جنبش‌ها، فرقه‌ای است که از تکفیر عموم مسلمانان و نسبت دادن آنان به شرک پروایی ندارد. در عرصه جهان امروز نیز موج تکفیر به پدیده همگانی و شمشیر چیره‌ای بدل شده است که برخی آن را به روی مخالفان عقیدتی و مذهبی خویش بیرون می‌کشند و در این زمینه به افراط گرای، خشونت و جنایت و تباهی و فساد انگیزی در جهان اسلام کشانده شده‌اند. این‌اندیشه تکفیر است که چهره اسلام را در جهان کنونی زشت جلوه داده و مسلمانان را تضعیف و آنان را به ملت‌هایی ناسازگار و گروه‌هایی پراکنده بدل کرده است. (2)
ویژگی‌های مهم جریان‌های تکفیری، گناه قلمداد کردن اعمال حسنه مسلمانان، تکفیر مسلمانان به خاطر ارتکاب گناه و مباح دانستن خون و اموال آنها به همین علت، تعصب شدید، دشمنی سخت با علی (علیه السلام) و خاندانش، اخذ به ظاهر الفاظ قرآن و سنتی بدون رعایت تفسیر و بدون لحاظ مبانی عقلی و اصولی، بدعت دانستن هر چیزی که در قرآن و سنت نیامده است، تقدس ظاهری و کوشا بودن در عبادات، کافر پنداشتن بقیه مسلمانان به جز خودشان و تطبیق آیاتی از قرآن که در شان کفار و مشرکان نازل شده بود به مسلمانان، سر جنگ داشتن با بقیه مسلمانان در حالی که با کفار و مشرکان
کاری ندارند. در نهایت همه چیز را مستقیماً با خدا مرتبط دانستن و نیز عواملی نظیر دعا، شفاعت، توسل، ترس و... را مختص خدا دانسته و واسطه قرار دادن یکی از مخلوقات صالح خداوند را شرک و کفر می‌دانند. (3)
بنابر مطالب پیش گفته، این تحقیق تلاش دارد به ارزیابی و آسیب شناسی گروه‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری بپردازد. و از سوی دیگر، به راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریان تکفیری نیز خواهد پرداخت. چارچوب نظری بحث، با استفاد از روش «تحلیل متنی» محتوای بیانات مقام معظم رهبری، به آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در سه بعد عقیدتی، اخلاقی و رفتاری و در نهایت، راه کارهای پیشنهادی از سوی رهبر انقلاب، خواهد پرداخت. در این سال‌ها و حتی پیش از آغاز مسائل و مشکلات منطقه‌ای نظیر قضایای سوریه، رهبری همواره خطر جریان‌ها و عوامل ایجاد کننده «تکفیر سایر مسلمانان» را گوشزد کرده و از خطرات ناشی از تفرقه و جدایی بین مسلمین هشدار داده‌اند. از این رو، سؤال اصلی پژوهش حاضر عبارت است از مهم ترین آسیب‌ها و موانع جریان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با پدیده تکفیر از منظر رهبری، چیست؟ که بعد از تببین مفاهیم در دو قسمت: یک . آسیب شناسی جریان‌های تکفیری (آسیب‌های عقیدتی، اخلاقی و رفتاری) دو، راه کارهای بیرون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریان‌های تکفیری، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

تبیین مفاهیم:

یک، تکفیر:

واژه تکفیر در دو معنای لغوی و اصطلاحی به کار رفته است: در معنای لغوی، به معنای «حکم به بی دینی کسی دادن» و معنای عرفی آن طرد کردن است و در مباحث اسلامی یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز است. در معنای اصطلاحی می‌توان دو برداشت ویژه و مهم را در نظر گروه‌ها و جریان‌هایی که به نوعی مسئله تکفیر را مطرح می‌کنند، متصور شد:
الف. اولین معنای تکفیر، بیشتر معنایی سیاسی پیدا کرده است که از آراء و نظریات سید قطب قابل استنتاج است. در این معنا، رهبران کنونی جهان اسلام مرتدند، چرا که آنان در معرض عقاید صلیبیان، کمونیست‌ها یا صهونیست‌ها قرار گرفته و به ابراز فساد فرهنگی مبدل شده‌اند. آنان با دور شدن از اسلام، تشکیلات دولتی را برای غیراسلامی کردن جامعه به کار می‌گیرند و مسلمانان واقعی را به اقلیتی کوچک تبدیل کرده‌اند. آنان با نفی حاکمیت خداوند به گناه رده (ارتداد) آلوده گشته‌اند. جاهلیت دنیوی و نوین آنان کارآمدتر و بنابر این از جاهلیت قبل از اسلام که ابتدای تر بود، خطرناک تراست. این حاکمان از افراد بی ایمان بدترند، زیرا برای وفادار ماندن به اصول اسلام فرصت داشته‌اند، ولی به آن پشت کرده‌اند. آنان بافت اخلاقی جامعه را فاسد، و نهادهای دینی را غیر دینی کرده‌اند، مردم را با استفاده از الگوهای ملی گرایانه استثمار نموده‌اند. تکفیر آنان برای غیر مشروع کردن تبعیت از آنان و تعیین «کافران داخلی» به عنوان اولین هدف جهادی که طاغوت را از میان بر می‌دارد، ضروری و لازم است. به همین دلیل، اولویت‌های جنبش‌های اسلام گرا باید دوباره تعیین شود. مبارزه با دشمن خانگی برای در دست گرفتن حاکمیت، باید بر جنگ با دشمنان دورتر ارجحیت داشته باشد. این مفهوم تکفیر برای مجاز شمردن خشونت بر ضد رهبران دولتی به کار می‌رود.
سید قطب (1285-1345ش/1906-1966) که احتمالاً قدرتمندترین حامی تکفیر است، به ویژه از تدوین این موضع حمایت کرد؛ برای مثال گروه جهاد، «تکفیر» را فقط درباره «حاکمان کافر» به کار می‌برد: همان گونه که در تک نگاری محمد عبدالسلام فرج با عنوان جهاد الفرضیة الغائبة از آن جانب داری شده است. گروه جهاد، ترور این حاکمان و گرفتن قدرت از آنان را یک فریضه مهم دینی می‌داند. دسته دیگر از این گروه‌ها چون الجماعة الاسلامیة، تکفیر را درباره دولت و نظام‌های اجتماعی به کار می‌برند و به افراد مسلمان اطلاق نمی‌کنند. بعضی از گروه‌های اسلامی مانند اخوان المسلمین با مفهوم تکفیر مخالف‌اند. در نزد آنان تکفیر یک «انحراف نظری» است که به «انحراف عملی» منجر می‌شود. (4)
ب. معنای دیگر «تکفیر» را می‌توان در عقاید گروه‌های تندرو از قبیل، التکفیر و الهجره، جند الله، که به نظر می‌رسد این‌ها هم از عقاید قطب، مودودی، ابن تیمیه، ابن کثیر و محمد بن عبدالوهاب متأثرند، این گروه‌ها، مثل التکفیر و الهجر، تکفیر را در کل جامعه به کار می‌برند و با هجرت به انگیزه آمادگی جهت جهاد نهایی، از جامعه «جاهل» جدا می‌شوند. آنان معتقدند مسلمانانی که ندای گروه را شنیده ولی به آن ملحق نمی‌شوند، کافرند. بسیاری از رهبران آنان از قبیل حسن الهضیبی (متوفی 1977م)، یوسف العظم و یوسف القرضاوی تکفیر مسلمانان را رد کرده و آن را عقیده‌ای می‌دانند که غلو، تحجر و تعصب نشانه آن است. رهبران دیگری چون سلیم البهنساوی بر این باورند که گروه‌های اسلام گرای خشونت طلب، نگرش قطب را بد تعبیر کرده‌اند و به ضوابط اسلامی در جوامع مسلمان کنونی توجه ننموده‌اند. از این دیدگاه، درک خشونت طلب‌ها درباره فوریت خطرهایی که اسلام را از درون تهدید می‌کند اغراق آمیز است و روی آوردن آنان به خشونت بی حاصل بوده است. در نزد اخوان المسلمین، تکفیر و طرد مسلمانان موجب فتنه می‌شود و چه بسا به شکاف در امت اسلامی بینجامد و فقط به دشمنان اسلام سود برساند.
اخوان المسلمین بر این باور است که دولت و جامعه اسلامی باید اصلاح شوند ولی آنها را مستحق تکفیر نمی‌دانند جماعت دینی نیز با تکفیر به معنای دلیل منطقی جهت خشونت مخالف است. رهبران این جماعت عقیده دارند که این مفهوم نمایانگر الحاد است و جوامع مسلمان را متزلزل می‌کند. آنان، هم چنین بر این باورند که نظریه پردازان «جاهلیت قرن بیستم در اصل «خوارج قرن بیستم» هستند. از نظر علما، اسلام، تکفیر مسلمانانی را که ایمان خود را اعلام کرده و آداب دینی را به جا می‌آورند، جایز نمی‌شمارد. آنان هم چنین تأکید می‌کنند که عواقب تکفیر بسیار جدی است، زیرا به قتل رساندن فرد، مصادره اموال او و منع از خاکسپاری او به آداب اسلامی را ایجاب می‌کند. در این خصوص، علما سه استدلال، در قالب سؤال‌های تأکیدی، درباره تکفیر مطرح می‌سازند. اول این که چه کسی این حق را دارد تا فردی را که می‌گوید به اسلام اعتقاد دارد کافر بداند؟ دوم این که، تفکیر براساس چه ملاک دینی استوار شده است ؟ سوم آن که چه درجه‌ای از تخصص در فقه به فرد قدرت این تشخیص را می‌دهد که آیا فرد مسلمان دیگری از مرز ایمان و بی ایمانی عبور کرده است یا خیر؟ (5)

دو. واژہ «سلفیه»:

مفهوم دیگر نیازمند توضیح «سلفیه» است، که در برخی موارد باعث اشتباه و تسامح در قلمداد کردن‌ اندیشه سلفیت با تکفیری می‌شود در حالی که صرف تشابه برخی از افکار دلیل نمی‌شود که پنداشته شود که جریان‌های سلفیه همان جریان‌های تکفیری هستند. از سویی، هرکدام از این جریان‌ها و حتی تکفیری‌ها و نیز وهابی‌ها خود را سلفی و پیرو سلف می‌پندارند. سلفی گری روشی است که به تفسیر تحت اللفظی متون دین متوسل می‌شود و به سنت آغازین صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مراجعه می‌کند. از سوی دیگر، در میان مسلمانان سنی در مورد این که سلف صالح کیست اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنان را شامل نسل اولیه همراهان پیامبر و برخی دامنه شمول را تا سه نسل بعدی پیامبر گسترش می‌دهند. (6) در حالی که سلفیه را می‌توان به چند شاخه تقسیم نمود:
یک. برخی ریشه سلفی گری را به آثار علمای قرون میانه باز می‌گردانند، که مدعی تفسیر ظاهری و تحت اللفظی متون دینی بودند؛ به ویژه داعیه‌های اولیه بازگشت به قرآن و سنت نبی که با احمد بن حنبل، ابن تیمیه و شاگردانش مرتبط است. (7)
دو. سلفی گری به منزله یک صفت، اصطلاحی مدرن است که سابقه آن به جنبش‌های اصلاح گرای قرن نوزدهم به ویژه جنبش‌های مرتبط با افکار محمد عبده و سید جمال الدین اسدآبادی بر می‌گردد.
با این تفکیک می‌توان فرق بین دو سلفی گری را به وضوح مشاهده نمود. سلفی گری که جریان‌های تکفیری و برخی گروه‌های تندرو وهابی ادعا می‌کنند از نوع اول بوده و با سلفی گری که محمد عبده و شاگردانش (سلفی گری مدرن) اشتراک چندانی ندارد. محمد عبده و شاگردانش نوعی سلفی گری اصلاح طلبانه و مدرنیستی را تبلیغ می‌کرد؛ در حالی که وهابیت نوعی جنبش سلفی متعصبانه، متحجرانه و در قالب تکفیر سایر مسلمانان به دنبال پالایش عمل دینی و اجرای شریعت بود. سلفی گری مدرن حاصل مواجهه با غرب و حاصل تلاش برای پیشرفت بود. در قرن بیست و یکم میان کسانی که خود را سلفی می‌نامند بر سر تعریف سلفی بودن مباحثات تندی جریان دارد.

سه. آسیب شناسی:

آسیب در لغت: به معنای آزار، گزند، درد، صدمه و... آمده است. (8) اما آسیب شناسی، شاخه‌ای از پزشکی است که به منشأ، ماهیت، علت و سیر بیماری‌ها می‌پردازد و از علم پزشکی به سایر علوم سرایت کرده است. (9) آسیب شناسی در این بحث متوجه جهان اسلام است. جهان اسلام در اینجا، همچون پدیده‌ای است که دچار آفت، آسیب و بیماری از سوی جریان‌های تکفیری شده است و از حالت مطلوبیت دور شده است و برای رسیدن به کمال و سلامت یک پدیده باید منشأ، ماهیت، علت و سیر آسیب و بیماری را، شناسایی و راه کارهایی برای رسیدن به شرایط مطلوب، مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.

یک. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری:

در بحت حاضر آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در سه حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی می‌شود:
الف. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات؛
ب. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در حوزه اخلاق؛
ج. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در حوزه رفتار؛

الف. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در حوزه باورها و اعتقادات:

قبل از این که به آسیب شناسی جریان‌های تکفیری از دیدگاه رهبری بپردازیم ناچاریم به برخی از مهمترین جریانات عقیدتی تأثیرگذار بر این جریان‌ها اشاره کنیم تا درک آسیب شناسی این جریان‌ها راحت تر صورت پذیرد. در علت یابی تأثیرپذیری در سطح باورها و اعتقادات، می‌توان رگه‌هایی از افکار ابن تیمیه را در گروه‌های تکفیری مشاهده نمود. اکثر محققانی که درباره گروه‌های تفکیری و نیز وهابیت مطالعه کرده‌اند متفق هستند که در جایگاه ریشه یابی افکار این گروه‌ها، هیچ کس را نمی‌توان یافت که به‌اندازه ابن تیمیه اهمیت داشته باشد. ابن تیمیه مردی سرسخت در عقاید خود، تندخو در برابر مخالفان فکری، متعصب خصوصاً به شیعیان (تا جایی که به همین دلیل فضایل حضرت علی (علیه السلام) را انکار می‌کند.) ماجراجو، جنجالی و خود باور، بود به طوری که جز آراء و نظریات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت. او عقل را سبب ضلالت و گمراهی می‌دانست و فقط به ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا می‌کند. (10)
از شخصیت‌های مهم تاریخی دیگری که بر این گروه‌ها تأثیر گذار است، می‌توان به «محمد بن عبدالوهاب» اشاره کرد. او کسی بود که افکار و عقاید ابن تیمیه را به مرحله عمل درآورد. او با مطالعه آثار ابن تیمیه، مباحث نظری اش را به حیطه عمل وارد نمود. ویژگی اقدامات و افراط گرایی او عبارتست از: اکتفا نکردن به صرف دعوت، دست بردن به شمشیر که آن را امر به معروف و مبارزه با بدعت نامیدند، تخریب قبور، ضریح‌ها و زیارتگاه‌ها، قبور مشخص و...، توسعه مصداق بدعت و شرک و مهم تر از همه، گسترش دامنه تکفیر مسلمانان، از شاخصه‌های مهم این تفکر، تکفیر مسلمانان و تشبیه آنان به کفار جهال و مشرکان است. این حکم عامی است که شامل همه مسلمانان شده و به جز خود آنان، هیچ استثنایی نمی‌شناسد. محمد بن عبدالوهاب حتی مسلمانان معتقد به شفاعت، زیارت و... را از کفار و یهود بدتر می‌داند. (11)
ویژگی محوری تأثیرگذار بر رفتار و عملکرد وهابیت و نیز گروه‌های تکفیری که در توسعه مفهوم کفر و شرک اثر گذاشته است؛ برداشت اشتباه از مفهوم «توحید» می‌باشد. وهابیت در تلقی درست از مفهوم «توحید» دچار خطا شده است و تفسیر نادرستی از توحید الوهی و توحید ربوبی ارائه می‌دهند. در کنار این مسئله، تعصب و عدم قبول قول و نظر دیگران، در تشدید اقدامات آنان اثر گذاشته و آنان را از مسیر حق منحرف ساخته است و تطبیق مصادیق توحید و شرک را در نزد آنان مشتبه ساخته است. در متون وهابیت هیچ واژه‌ای به‌ اندازه «توحید» و «شرک» به کار نرفته است؛ توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است، به گونه‌ای که محمد بن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله می‌شمرد. (12)
علمای وهابیت معتقدند که توسل به غیر خدا، زیارت قبور و نماز خواندن در مکانی که قبر پیش روی انسان باشد، مخالف توحید بوده و لازمه توحید آن است که به غیر از خدا توسل نشود و از غیر او استمداد نگردد، اگر چه پیامبر اسلام باشد چرا که توسل، شفاعت و زیارت قبور از سنت پیامبر و سلف صالح نرسیده و قرآن نیز این عقیده را شرک می‌داند. (13) در نهایت «تکفیر مسلمانان» یکی از مهم ترین اصول مذهبی وهابیت می‌باشد. تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی که با عقیده آنان هم رأی نباشد. برای روشن تر شدن نظر وهابیون، سخنانی از محمد بن عبدالوهاب را می‌آوریم او در جایی اعتقادش را چنین بیان می‌کند:
کسانی که متوسل به غیر خدا می‌شوند، همگی کفار و مرتد از اسلام هستند، و هر کسی که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل است اما کفر نیست، خود حداقل فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی‌توان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی‌شود. انسان با ظلم از اسلام خارج می‌شود و به فرموده قرآن: (انَّ الشِّرکَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ) (14) این که به ما می‌گویند ما مسلمین را تکفیر می‌کنیم، سخن درستی نیست، زیرا ما جز مشرکین را تکفیر نکرده ایم... . (15)
وی در جای دیگری اعتقادش را چنین بازگو می‌کند:
مشرکین زمان ما، گمراه تر از کفّار زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، به دو دلیل: اول آن که: کفار، انبیا و ملائکه را در زمان راحتی و آسایش می‌خواندند، اما در هنگام شدائد دین خود را برای خدا خالص می‌نمودند. ...دوم آنکه: مشرکین زمان ما کسانی را می‌خوانند که هم طراز عیسی و ملائکه نیستند. اکنون زمین از شرک اکبر که همان عبادت بت‌هاست پر شده: آمدن کنار قبر نبی، آمدن کنار قبر صحابی مانند طلحه و زبیر رفتن کنار قبر فردی صالح، خواندن آن‌ها هنگام سختی و نذر برای آن‌ها همه از جنس پرستش بت‌هاست که انسان را از اسلام خارج می‌کند... پس براستی که اینان مرتد بوده و خون مالشان حلال است. (16)
بنابر مطالب پیش گفته، به طور قطع و یقین می‌توان گفت که «جریان‌های تکفیری» بخش‌های عمده تغذیه فکری و عقیدتی خود را از وهابیت تندرو و ملهم از افکار ناصحیح ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب می‌گیرند. مسئله توحید و فهم ناقص جریان‌های تکفیری از آن، به صورت جدی در دیدگاه مقام معظم رهبری مورد توجه و آسیب شناسی قرار گرفته است. ایشان مسئله تاریخی «تخریب قبور ائمه بقیع» را در راستای ترویج و توسعه تکفیر سایر مسلمانان مورد اشاره قرار می‌دهند و جریان‌های تکفیری کنونی را از نظر عقیدتی دنباله رو جریان‌های وهابی و تکفیری گذشته می‌دانند:
تلخی دیگری که وجود دارد، این است که در میان مجموعه‌ی مسلمانان و امت اسلامی کسانی پیدا شوند که با افکار پلید و متحجر و عقب مانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره‌های نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتی است. اینها همان کسانی هستند که گذشتگانشان قبور ائمه (علیه السلام) را در بقیع ویران کردند. (17)
مقام معظم رهبری فکر، عقیده و روح حاکم بر این جریان‌ها را با صفاتی همچون «باطل»، «پلید» و «بداندیش» معرفی می‌کنند، عمق کج‌اندیشی و خلاف عقل و مروت این گروه‌ها تا جایی پیش می رود که هتک حرمت به ساحت بزرگان و مکان‌های مقدس را جزء وظایف دینی می‌شمارند و اگر جرأت و توانایی داشتند به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم رحم نمی‌کردند:
... آن روز که در دنیای اسلام، از شبه قاره هند گرفته تا آفریقا، علیه این‌ها قیام کردند، اگر این‌ها جرأت می‌کردند، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران می‌کردند، با خاک یکسان می‌کردند. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیه‌ی پلیدی، چه انسان‌های بداندیشی، احترام به بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! در آن وقتی که این‌ها بقیع را ویران کردند، این را بدانید؛ سرتاسر دنیای اسلام علیه اینها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیای اسلام- از هند- تا غرب جغرافیای اسلام، علیه این‌ها بسیج شدند. (18)
عدم تعمق و به کار نگرفتن خرد و عقل، زمانی عمق فاجعه را زیاد می‌کند که این گروه‌ها ابزار دست سرویس‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا می‌شوند و به تعبیر رهبری «اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک و کفر نمی‌پندارند:
این‌ها به عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدام‌های خبیث را می‌کنند! رفتن سر قبر یک انسانی و طلب رحمت کردن برای او از خدای متعال، و طلب رحمت کردن برای خود در آن فضای معنوی و روحانی، شرک است؟ شرک این است که انسان بشود ابزار دست سیاست‌های اینتلجیت سرویس انگلیس و سی. آی. ‌ای آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینها اطاعت و عبودیت و خاکساری در مقابل طواغیت زنده را شرک نمی‌دانند، احترام به بزرگان را شرک می‌دانند! خود این، یک مصیبتی است. جریان تکفیری خبیث که امروز در دنیای اسلام به برکت برخی از منابع مادی، متأسفانه پول و امکانات هم در اختیار دارند، یکی از مصائب اسلام است... .
دامنه تأثیرگذاری افکار و‌ اندیشه‌هایی که از عربستان سعودی و به خصوص از عقاید مسموم وهابیت نشأت گفته از مرزهای کشورهای اسلامی فراتر رفته است از پاکستان، افغانستان، چچنستان، جاکارتا، سوریه و ... که نوع شدید جریان‌های تکفیری که با اعمال خشونت آمیز و افکار و عقاید پالایش نشده در کشور سوریه دست به جنایت‌های هولناک و در عراق به اعمال تروریستی روی آورده‌اند، به عنوان مثال، جریانی شبیه جریان‌ها و گروه‌های تکفیری امروزی در مصر با عنوان «التکفیر و الهجره» با رهبری فردی به نام «شکری مصطفی» شکل گرفته بود، عقاید آنان عبارت بود: از پنهان کردن عقاید تا زمانی که بتوانند قدرت را در دست بگیرند. از سوی دیگر، تکفیر جامعه تا پس از آن بتوانند به نبرد و مبارزه با آن بپردازند. (19)
مهم ترین خطر و انحراف افکار گروه‌هایی نظیر التفکیر و الهجره و نیز جریان تکفیری در دوران کنونی این است که مشکل جوامع اسلامی را «دشمن خارجی» از یهود و... نمی‌دانند بلکه با کافر و جاهل دانستن جوامع مسلمین با آن به مبارزه بر می‌خیزند. به همین علت، وقتی قضات نظامی در وقت محاکمه از شکری مصطفی درباره این که اگر «نیروی یهود» به مصر حمله کند، نظر شما چیست؟ شکری مصطفی در پاسخ گفت:
«اگر یهودیان یا هرکس دیگری به مصر حمله کنند، جنبش ما نباید در صفوف ارتش مصر با آنها به جنگ بپردازد بلکه برعکس باید به محل امن بگریزد.» (20)
این در حالی است که این گروه‌ها به راحتی در مواجهه با مسلمانان، آنان را به بهانه‌های واهی به قتل می‌رسانند. (21)
بنابر مطالب پیش گفته، یکی از آسیب‌های ریشه‌ای جریان‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری در سطح عقاید و باورها می‌باشد. عقاید و باورهایی که پایه ریز رفتار خشن گروه‌ها و جریان‌های تکفیری شده است.

ب. آسیب شناسی جریانهای تکفیری در سطح اخلاق:

از آسیب‌ها و مشکلات جریان‌های تکفیری که به نحو قابل ملاحظه‌ای در نحوه عملکرد این گروه‌ها تأثیرگذار است. عامل اخلاقی می‌باشد. می‌توان گفت در کنار عامل یا عوامل دیگری از جمله فرهنگی، عقیدتی، سیاسی و روانی، بر این جریان‌ها تأثیرگذار است. از نظر خصلت‌های فردی- روانی که به شدت بر جریان‌های تکفیری اثرگذار است. می‌توان به روحیه متعصب و بیزاری شدید فرد تکفیری اشاره نمود. بیزاری فرد تکفیری منجر به دور شدن از جامعه و پیوستن او به سازمان‌ها و گروه‌های مبارزه‌ای می‌شود. از سوی دیگر، کمال نابهنگام و دگماتیسم، یکی از مشکلات دیگری است که از نظر روانی فرد تکفیری به آن گرفتار است و در مراحل نخستین، نوعی سخت گیری شدید در عقاید و خودداری از وارد کردن ارزش‌های جدید است. در کنار این موارد، نوعی احساس پستی در میان گروه‌های تکفیری دیده می‌شود که نتیجه مستقیم بیزاری و ناتوانی آنها در یافتن جایگاه اجتماعی در جامعه است. سوء ظن شدید و دیدگاه توطئه آمیز نیز بخشی از مشکلات و آسیب‌های اخلاقی فرد متعصب و تکفیری را تشکیل می‌دهد. این جریان‌ها بی اعتمادی و سوء ظن شدید نسبت به سایر مسلمانان داشته و آنان را دارای مقاصدی بدخواهانه می‌دانند. (22)
از منظر رهبر انقلاب، ویژگی‌ها و عواملی که در سطح اخلاقی- فردی جریان‌های تکفیری مورد توجه قرار گرفته است و به نوعی با مطالب پیش گفته، همپوشانی دارد و به نحو قابل ملاحظه‌ای این ویژگی‌ها در گروه‌های تکفیری مشاهده می‌شود؛ عبارتند از:
الف. جهالت و ناآگاهی در کنار سطحی نگری و «خبث باطن» از مهم ترین عوامل گسترش پدیده تکفیر است. تکفیر و ناآگاهی در کنار تحجر و نارضایتی و انزجار از سایر مسلمانان و «خباثت درونی» به ویژه اگر به ناآگاهی و جهل مرکب آمیخته باشد و شخص جاهل باورش این باشد که داناست. رهبری در این زمینه، به توصیف گروه‌های تکفیری پرداخته‌اند:
این گروه‌های تکفیری نادان- حقیقتاً مناسب ترین صفت برای این‌ها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین
خصوصیت این‌هاست- این‌ها را بایستی ما تا آنجایی که می‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از این‌ها بترسانیم. (23)
ج. بدگمانی به دیگر مسلمانان و حمل آنان بر بدترین و دورترین محمل‌ها، تکفیری‌ها بیشتر با عینک تیره بدگمانی به دیگران می‌نگرند و دیگران در نگاه آنان همیشه سیاه هستند که هیچ حقی ندارند و هیچ نقطه روشن و انگیزه هدایتی در ایشان وجود ندارد. مقام معظم رهبری در توصیف این گروه‌ها آن را دارای «فکر باطل»، «روحیه‌ی پلید» و «انسان‌های بداندیش» معرفی کرده‌اند. (24)
د. بدفهمی و کج فهمی، مقصود از بدفهمی یا کج فهمی آن است که شخص از درک متون دینی یا عرفی که آن گونه است، ناتوان باشد چه رسد به درک ابعاد و مقصدهای آن‌ها. از این رو فهم نادرست به عوامل زیر بر می‌گردد: 1. سست‌اندیشی و نگاه سطحی به دین 2. نداشتن آگاهی کامل از دین و نقش آن در زندگی 3. نداشتن معیارهای فقهی درست نداشتن تسلط کافی بر قواعد و معیارهای تفسیری، حدیثی و نیز فقهی، اصولی و نیز عدم تشخیص و عدم شناخت شیوه درست استنباط و عمل می‌باشد. از ویژگی گروه‌های تکفیری این است که فاقد دیدگاهی کامل درباره اسلام از نگاه عقیدتی و قانون گذاری و درباره نقش اسلام در زندگی و موقعیت انسان در جهان بینی هستند. در این باره رهبری می‌فرمایند:
... علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کج فهم متعصب وابسته‌ی به این، یا فلان، یا آن فرقه‌ی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند... . (25)

ج. آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در سطح رفتار:

یکی از وجوه مهم دیگر، آسیب شناسی رفتاری گروه‌ها و جریان‌های تکفیری است. این جنبه، به شدت مرتبط با آسیب شناسی در حوزه عقیده و اخلاق است. مهمترین ویژگی جریان‌های تکفیری در دو جنبه فردی و جمعی قابل ذکر است:
الف. در جنبه فردی مهم ترین ویژگی جریان‌های تکفیری را می‌توان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نهایت جنایت و خونریزی، (26) از آسیب‌های رفتاری جریان‌های تکفیری شمرده می‌شود. علاوه بر ویژگی‌های فوق، جریان‌های تکفیری دارای افراط گرایی دینی و سخت گیری در اجرای حدود و احکام و نیز ناشکیبایی در تحمل عقاید سایر مسلمانان هستند که می‌توان ویژگی‌های فردی دیگری نظیر نداشتن معیار درست، لجاجت، سخت گیری بر خویشتن و دیگران و حماقت و شتابزدگی را به موارد فوق اضافه نمود. از سوی دیگر، رفتار ستیزه جویانه با سایر مسلمانان و تکفیر آنان در اثر اعتقاد به این که عقاید غیر خودی و مخالف با عقیده آنان «گمراه»، «مشرک» یا «کافر» هستند. (27) در این باره رهبری معتقدند که تحجر و خشونت و ترور این جریان‌ها همراه با سکوت مجامع بین المللی است:
حمایت صریح از تروریسم، خب ملاحظه می‌کنید در همین قضایای منطقه، کسانی هستند که جگر طرف را از سینه اش در می‌آورند و جلوی دوربین تلویزیون‌ها گاز می‌زنند، قدرت‌های اروپایی هم می‌نشینند در اروپا، منتها احتیاط می‌کنند و نمی‌گویند ما به او کمک می‌کنیم، می‌گویند ما به این جبهه‌ی معارض کمک می‌کنیم؛ اینجوری است دیگر یعنی صریح از تروریسم، آن هم تروریسم خشن، وحشی، سبع، این‌ها حمایت می‌کنند. (28)
ب. در جنبه اجتماعی (امت اسلامی و در جامعه بین المللی) مهم ترین ویژگی جریان‌های تکفیری عبارتند از:
الف. مخالفت با عقلانیت و نوگرایی، جریان‌های تکفیری در میان ملل مسلمان و سایر ملل، جریان‌هایی کاملاً مخالف با عقلانیت و نوگرایی و همراه با خشونت طلبی و جنایتکاری شناخته می‌شوند. (29)
ب. ایجاد کننده تفرقه میان مسلمانان (همان) رهبری با اشاره به رفتار این گروه‌ها در اختلاف افکنی بین مسلمین اشاره می‌کنند که اختلاف در ذات مذاهب همیشه وجود داشته و این مشکلی به وجود نمی‌آورد. مشکل زمانی آغاز می‌شود که اختلاف عقیدتی به اختلاف روحی، رفتاری و به درگیری و ستیزه گری منجر شود که جریان‌های تکفیری کنونی به شدت در حالی اختلافی پراکنی و ستیزه جویی و فساد گری در امت اسلامی هستند. (30)
از سویی دیگر، رهبری حمایت مالی برخی از کشورها در «تهدید»، «تکفیر»، «ترور و بمب گذاری» و «ریختن خون مسلمانان» را در راستای برافروختن کینه‌ها و اختلاف‌ها بر می‌شمارند. که هدف آنان از بین بردن یکپارچگی امت اسلامی است در حالی که همکاری در فقه، تاریخ و حدیث طبیعی و اجتناب ناپذیر است. (31) نمود اقدامات و کارهای تکفیری در راستای اختلاف افکنی بین مسلمین را می‌توان مواردی را اشاره کرد به عنوان مثال: معطل گذاشتن جوامع اسلامی، (32) ترویج افراط گری انحرافی و تکفیر به نام اسلام و به شریعت (همان)، خشنودی دشمنان اسلام (همان) و خطر بازار را جریان‌های کفیری تلاش برای بدبینی مسلمین از شیعه و اهل سنت، نسبت به یکدیگر را می‌توان اشاره کرد، در این باره رهبری معتقدند:
حضور نیروهای تکفیری که امروز متأسفانه در برخی از نقاط منطقه فعالند، خطر بزرگشان این نیست که بیگناهان را می‌کشند، آن هم جنایت است، بزرگ است؛ اما خطر بزرگ این است که دو گروه شیعه و سنی را نسبت به هم بدبین می‌کنند؛ این خیلی خطر بزرگی است؛ جلوی این بدبینی را باید بگیریم. (33)
ج. نابود کننده تمدن و فرهنگ (فرهنگ و تمدن اسلامی و غیر اسلامی) محسوب می‌شوند. مقام معظم رهبری در تبیین آسیب و موانع و چالش‌های رفتاری که جریان‌های تکفیری در سه زمینه اجتماعی به وجود می‌آورند؛ معتقدند:
«سلفی گری»... اگر به معنای تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامی ترجمه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت- که ارکان تفکر و تمدن اسلامی‌اند- سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بی دینی خواهد شد. (34)
از این رو، رهبری معتقدند که جریان سلفی- تکفیری منجر و باعث ترویج سکولاریزم می‌شوند از آن رو که هیچ عقل سلیمی تعصب، تحجر و خشونت را بر نمی‌تابد چه در داخل امت اسلامی و چه در سایر ملل و ادیان و الگوی اسلام تکفیری یک خطر برای‌اندیشه ناب اسلامی محسوب می‌شود، چرا که چهره‌ای غیرواقعی و کاذب و دروغین و زشت از اسلام به تصویر می‌کشد.
د. تقویت کننده دشمنان اسلام: این جریان‌ها به شدت از سوی سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیسی و رژیم صهیونیستی تقویت می‌شوند:
سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل پشت سر این گروه‌های افراطی و تکفیری هستند، ولو عوامل و پیاده نظامشان هم خبری ندارند که پشت سر قضیه چیست؛ اما رؤسایشان می‌دانند... . (35)
مقام معظم رهبری در آسیب شناسی جریان‌های به ظاهر اسلامی تکفیری که مطلوب آمریکا و انگلیس هستند به تعارض رفتار و عملکرد این جریان‌ها با مشی و رفتار اسلامی- قرآنی اشاره می‌کنند، جایی که جریان‌های تکفیری دست آشتی به سوی آمریکا دراز می‌کنند و رژیم صهیونیستی را تحمل می‌کنند در حالی در درون امت اسلامی جنگ‌های قبیله‌ای و مذهبی راه می‌اندازند به تعبیر رهبری «اشداء علی المؤمنین و رحماء با کفار» هستند که بر عکس‌اندیشه ناب قرآنی است. (36) رهبری اشاره می‌کنند که هیچ شکی وجود ندارد که جریانی که مسلمانان را به مسلمان و کافر تقسیم کند و مسلمان‌ها را به جان یکدیگر بیاندازد برنامه ریزی دستگاه‌های جاسوسی دولت‌های استکباری است:
... امروز در دنیا، تحریکات ایمانی و عقیدتی برای به جان هم‌انداختن مسلمانان، به وسیله‌ی دست‌های استکباری انجام می‌گیرد. یک عدهّ ای، عده‌ّای را تکفیر می‌کنند؛ عدهّ‌ای علیه عدهّ‌ای دیگری شمشیر می‌کشند؛ برادران به جای همکاری با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان می‌گذارند! جنگ شیعه و سنی به راه می‌اندازند و تحریکات قومی و طائفی را لحظه به لحظه افزایش می‌دهند... . (37)
از این رو، دشمنان اسلام به خاطر این که موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی به خطر نیفتد، به حمایت و راه‌اندازی جریان‌های تکفیری‌ها پرداخته‌اند که تمامی مسلمین در تیررس این جریان‌ها قرار دارند. (38)

دو. راهکارهای برون رفت از آسیب‌ها و مشکلات جریان‌های تکفیری

بعد آسیب شناسی جریان‌های تکفیری در سه عرصه اعتقادات، اخلاقی و رفتار، به تبیین راهکارهای برخورد با جریان‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت. را در مورد جریان‌های تکفیری، رهبری تأکید می‌کنند که جریان‌های تکفیری از پایگاه اجتماعی و جایگاه مردمی در دنیای اسلام برخوردار نیستند، چرا که در جریان تخریب قبور ائمه بقیع، دنیای اسلام از «شرق جغرافیای اسلام تا غرب آن» علیه آنان قیام و اعتراض کرد. (39)
برای برون رفت از خطر جریان‌های تکفیری، راهکارهایی از دیدگاه مقام معظم رهبری برجسته شده است که مهم ترین آن، در دو عرصه ظهور و بروز داشته است که عبارتند از: الف. راهکارهای فکری- فرهنگی ب. راهکارهای سیاسی.

الف. راهکارهای فکری- فرهنگی:

یک. تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامی:

برای برخورد با جریان‌های معاند و تکفیری و خلاف موازین عقل و شرع «تقریب مذاهب» کارآترین روش برای رفع سوء تفاهمات و سوء برداشت‌هاست. واقعیت آن است که اختلافات در هسته مذاهب قابل رفع و رجوع نیست اما امکان گفت و گو در جهت حل اختلاف در آرا و نظرات فقهی وجود دارد. (40) در این زمینه مقام معظم رهبری می‌فرمایند:
ما از آغاز با توجه به این مکر شیطانی، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمین داشته و کوشیده ایم این فتنه گری را خنثی کنیم و بحمدالله با تفضل الهی توفیقات فراوان نیز داشته ایم، که یکی از آخرین آن‌ها، تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است... . (41)
تقریب مذاهب فرصتی برای تقویت تبادل نظر می‌باشد و به مذاهب اسلامی کمک می‌کند تا پیام خود را انتشار دهند و به هم‌اندیشی با یکدیگر برای انتقال‌اندیشه و تبادل نظر در مسائل اجتماعی، فقهی، عقیدتی و سیاسی مبادرت نمایند. تقریب مذاهب؛ موجب می‌شود که مذاهب اسلامی به عنوان یک نظام گفتاری، با بهره گیری از نمادهای زبانی، موجب اتصال حلقه‌های به هم پیوسته و تنظیم روند حرکت‌اندیشه اسلامی شوند. از این رو تقریب مذاهب، وسیله‌ای ارتباطی برای شکل گیری و تحول فکرى و گستره‌ای برای رشد و پختگی و منطقی شدن، قلمداد می‌گردد. از سوی دیگر، تقریب مذاهب موجب وارد شدن نخبگان فکری جهان اسلام به یک متن اسلامی می‌گردد به نوعی که به رغم تفاوت‌های مذهبی، نوعی رابطه بینا متنی، بینا گفتمانی و بینا ذهنی میان آنان برقرار می‌شود که زمینه‌ای برای تعامل افکار و آشنا سازی دیگران با‌اندیشه‌ها و بنیان‌های فکری و ارزشی خود در عین شناخت رویکردها و بنیان‌های ارزشی با سایر مذاهب و فرهنگ‌ها می‌انجامد و موجب اهتمام به پدیده‌های همچون مشارکت، تعاون، صلح، همکاری، مردم سالاری، باورمداری، اعتقادگرایی، اخلاق محوری و ... می‌گردد و به طرفداران مذاهب اسلامی چگونه گفتن و چگونه ارتباط برقرار کردن را بر اساس تعامل دو سویه می‌آموزد. و موجب دستیابی به وفاق جمعی و تلاش برای وصول به اجماع نظر بر سر اصول و قواعد عمل جمعی عام در جهان اسلام می‌شود. (42)
از راه کارهای پیشنهادی مقام معظم رهبری در ارتباط با تقریب مذاهب و گفت و گو، در راستای مقابله با خطر جریان‌های تکفیری، توجه به فریضه الهی- سیاسی حج است.
از منظر رهبری، کنگره عظیم حج می‌تواند در کم کردن فاصله‌ها، بیگانه پنداری مسلمانان و نیز در تبلور معنای اخوت و برادری مؤثر واقع شود و منجر به دفع و از بین رفتن جریان‌های تکفیری می‌شود. (43)
موضوع دیگری که رهبری در امتداد فریضه حج و نتایج آن، در راستای عدم رشد و نمو جریان‌های تکفیری یادآوری می‌کنند، «تبادل فرهنگ اسلامی ناب میان مسلمانان» است. تقویت گفت و گو در حج، یعنی در مکان‌ها و زمان‌هایی که ولو به صورت ظاهری همه مسلمانان به یک شکل در می‌آیند. در این زمینه ایشان معتقدند:
یک نکته‌ی اساسی دیگر که باز نقطه‌ی قوت حج است و مایه‌ی اقتدار حج است، این است که فرهنگ اسلامی ناب میان مسلمانان تبادل پیدا کند، تجربیات اسلامی میان مسلمان‌ها تبادل پیدا کند. (44)
با تبادل فرهنگ ناب اسلامی میان مسلمانان جریان‌های تکفیری مجال ظهور و بروز نخواهند یافت.

دو. تقویت تفاهم و گفت و گو و پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامی:

رهبر انقلاب در کنار تقویت تقریب مذاهب اسلامی راهکارهای دیگری را در راستای «تفاهم» و «گفت و گو» پیشنهاد می‌دهند و همواره توصیه و تأکید به دوری و پرهیز از اختلاف افکنی‌های فکری- عقیدتی می‌کنند و یادآور می‌شوند که نمودهای اختلاف افکنی از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب باید متوقف شود و نیز باید به نوعی از تفاهم بین مذاهب اسلامی از جمله شیعه و اهل سنت رسید:
... علمای شیعه و سنی با هم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، با هم حرف بزنند. ما کارهای مشترکی داریم... یک امور مشترکی وجود دارد؛ یک دردهای مشترکی هست که درمان‌های مشترکی دارد. عالم شیعه در بین مردم خود، عالم سنی در بین مردم خود نفوذ دارند؛ از این نفوذ استفاده کنند، این مشکلات مشترک را برطرف کنند. (45)
رهبری به برخی از مصادیق «شیعه ستیزی» و نیز «سنی ستیزی» در راستای اختلاف انگیزی بین مسلمین اشاره کرده و به مسلمانان توصیه می‌کنند که فریب روش‌های دشمنان اسلام را نخورند:
در بعضی از کشورهای اسلامی مثل ریگ پول می‌ریزند برای این که در بین سنی‌ها اجتماع ضد شیعه درست کنند. این از این طرف ؛ از آن طرف هم به یک گوینده‌ی به اصطلاح شیعی پول می‌دهند که در تلویزیون، به نام شیعه، ام المؤمنین عایشه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روش‌ها این‌هاست. شما در مقابل این روش‌ها چه کار می‌کنید؟ سنی چه کار می‌کنی؟ شیعه چه کار می‌کنی؟ از کارهای این‌ها گول نخوریم. اختلاف برای آن‌ها بیشترین و بزرگ ترین نعمت است. (46)
راهکار رهبری در ارتباط با مقابله با ترفند دشمنان اسلام در خاموش کردن آتش نزاع‌های مذهبی را «بالا بردن آگاهی و بینش» اسلامی و به کارگیری عقل و خرد را در این زمینه پیشنهاد می‌دهند که این مهم از طریق نویسندگان، روشنفکران، نخبگان فکری، فرهنگی و سیاسی قابلیت به روز دارد. (47)

سه. بازگشت به قرآن و فهم آن با میزان عقل و خرد:

مقام معظم رهبری به یکی از راه کارهای کلیدی در حل مسائل جهان اسلام و برون رفت از مشکلاتی نظیر جریان‌های تکفیری اشاره می‌کنند:
ما مسلمان‌ها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خرد خودمان و با راهنمایی‌اندیشه‌ی بشری و اسلامی، به اعماق تعالیم پیامبر اسلام و این پیام‌ها برسیم. وقتی از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: (وَقَالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا) (48). وقتی قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعه‌ی مفاهیم قرآنی را که یک منظومه‌ی کامل برای زندگی انسان است، درست ندیدیم، آن وقت لغزش پیدا می‌کنیم، و نیروی خرد ما هم نمی‌تواند فهم درستی از مفاهیم قرآنی پیدا کند. (49)
یکی از راهکارها در زمینه مقابله با تفرقه انگیزی، دقت و بازگشت به قرآن است که از منظر رهبری «دنیای اسلام تشنه حقایق قرآن است.» و قرآن «راه سلامت»، «راه عزت» و «امنیت روانی» و «سبک زندگی درست» را به انسان‌ها یاد می‌دهد. (50) رهبری اشاره می‌کنند که قرآن بنا به آیه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) (51) آحاد مسلمانان را به وحدت دعوت کرده است. و از سویی نقطه مقابل این آموزش قرآنی، آموزش استعماری است که اختلاف میان مسلمانان را پدید می‌آورد. (همان) در زمینه اختلاف میان مسلمانان که خلاف منطق قرآنی است می‌فرمایند:
یکی از دستورهای قرآن این است که آحاد امت اسلامی با یکدیگر متحد باشند... اختلاف میان مسلمانان یک عده، یک عده‌ی دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آن‌ها بری بدانند. این چیزی است که امروز استعمار می‌خواهد؛ برای اینکه ما با هم نباشیم... . (52)

چهار. لزوم هوشیاری نخبگان و بزرگان علمی- فرهنگی در آگاه سازی امت اسلامی:

از سویی دیگر، مقام معظم رهبری برای برون رفت از مشکلات جریان‌های تکفیری به بزرگان علمی، روشنفکران و بزرگان سیاسی در جهان اسلام توصیه می‌کنند که به «آگاه سازی» و محکوم کردن جریان‌های تکفیری بپردازند:
این‌ها اگر چنان چنان چه به وسیله‌ی مسلمان‌ها به طور کامل محکوم نشوند و بزرگان علمی و بزرگان روشنفکری و بزرگان سیاسی وظیفه‌ی خودشان را در مقابل این‌ها انجام ندهند، این فتنه‌ها به اینجاها منحصر نمی‌ماند؛ بلایی به جان جامعه‌ی اسلامی می‌افتد و روز به روز این آتش توسعه پیدا می‌کند. باید جلوی این فتنه‌ها را بگیرند؛ چه از طرق سیاسی، چه از
طرق فتواهای دینی، چه از طرق مقاله‌های روشنگر نویسندگان و روشنفکران و نخبگان فکری و سیاسی در دنیا. (53)
از منظر رهبری جریان‌های تکفیری برای جهان اسلام به مثابه سم هستند که باید از بدنه جهان اسلام خارج شوند:
امروز کسانی هستند که سلاحشان تکفیر است؛ ابائی هم ندارند که بگویند ما تکفیری هستیم؛ این‌ها سم‌اند. خب، این سم را باید از محیط اسلامی خارج کرد... . (54)

ب. راه کارهای سیاسی:

یک. تقویت همگرایی و وحدت میان مسلمین:

مسئله وحدت اسلامی یکی از راه

کلماتی برای این موضوع

کتاب‌شناسی تقریب مقدمه وحدت اجتماعی و پرهیز از تفرقه‌های سیاسی‌ـ مذهبی از دستورهاى اکید قرآن کریم و پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیخود این صلح و شرایط امام حسنع همه‌اش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن می‌جنگید و در مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران … چهارشنبه معاون عملیات قرارگاه پدافند هوایی افزایش توان موشکی، راداری و


ادامه مطلب ...

جنایات جریان‌های تکفیری در سوریه؛ 2012-2013

[ad_1]

چکیده

کشورهای اسلامی در سال‌های اخیر دچار فراز و نشیب‌های فراوانی شده‌اند که در طول تاریخ بی سابقه بوده‌ است. یکی از این کشورهای پرتلاطم، سوریه‌ است که در سال‌های اخیر با مشکلات فراوانی روبه رو بوده‌ است. عده‌ای تروریست به‌ ادعای تجدید اسلام تشکیل حکومت اسلامی علیه نظام سوریه دست به تخریب، غارت و جنایات فراوانی و زده‌اند. از جمله این جنایات کشتار مردم بی گناه، تخریب شهرها و اموال عمومی، فساد، ترور اشخاص و ... بوده است. در این زمان بسیار مناسب است به بررسی این جنایات پرداخته شود تا ابعاد مختلف آن برای شناخت بیشتر تروریست‌های مدعی تجدید اسلام روشن شود. در این نوشتار برآنیم تا با ذکر مصادیق مختلف این جنایات در چهار بخش این مسئله را بررسی کنیم، که عبارت است از: 1. هدم آثار و ابنیه؛ 2. کشتار؛ 3. فساد و خیانت؛ 4. برخورد با غیرمسلمانان.
کلید واژه : سوریه، تروریست، جنایت، کشتار، هدم آثار، فساد.

مقدمه

جمهوری عربی سوریه کشوری در جنوب غرب آسیا و در کنار سواحل شرقی دریای مدیترانه است. این کشور از شمال با ترکیه، از شرق با عراق، از غرب با لبنان و دریای مدیترانه و از جنوب با اردن و فلسطین همسایه ‌است. از شهرهای مهم سوریه می‌توان به دمشق، حُمص، دَرعا، حِماه، حَلب و دیرالزور اشاره کرد. حدود 74% جمعیت سوریه را مسلمانان سنی،13% علویان، شیعیان دوازده ‌امامی و اسماعیلیان،10% مسیحیان و 3% دروزیان تشکیل می‌دهند.
سوریه بین عرض 32 و 37 درجه شمالی و طول 35 و 42 درجه شرقی قرار دارد که ‌این امر در طول تاریخ، جایگاهی استراتژیک به‌این کشور بخشیده‌ است. زیرا باعث قرار گرفتن آن در نقطه ‌اتصال سه قاره‌ آسیا، اروپا و آفریقا شده سوریه را در میان کشورهای اروپای صنعتی و خاورمیانه نفت خیز قرار داده‌ است. جایگاه ‌استراتژیک سوریه باعث شده‌ است چشم طمع دشمنان در سال‌های اخیر به ‌این کشور اسلامی دوخته شود و با هجمه کشورهای مختلف مواجه شود.
در 2011 با بالا گرفتن اعتراضات مردمی در جهان عرب، تظاهرات‌هایی نیز در شهرهای مختلف سوریه نظیر حمات، جبله، دمشق، لاذقیه، درعا و حمص به وقوع پیوست که با سرکوب ارتش سوریه مواجه شد. تظاهرات‌های پراکنده‌ای در شهرهای دیگر سوریه نیز به وقوع پیوست که در سه شهر حمص، درعا و حماه شدیدتر بود. با حمایت کشورهای غربی و عربی، مخالفان نظام سوریه رشد کردند و خسارات فراوان جانی و مالی بر این کشور تحمیل کردند. از مهم‌ترین خسارات وارد شده بر این کشور می‌توان به‌ از بین رفتن شهر‌ها و ساختمان‌ها، کشتار و غارت مردم و علما و شخصیت‌ها، فساد و ... اشاره کرد. بدون تردید ناآرامی‌های سوریه حاصل حمایت‌های مالی، اطلاعاتی، جاسوسی و تسلیحاتی کشورهای عربی و غربی از گروه‌های تروریست است. لذا بررسی جنایات وارد شده بر این کشور اسلامی از ضروریات است. در این مقاله به‌ اهم این جنایات و خسارت‌ها می‌پردازیم.

سوریه؛ سال‌ها به عقب

آن گونه که در گزارش‌های مختلف دیده می‌شود، خسارات وارد شده بر سوریه بسیار زیاد است. «المرکز السوری لبحوث السیاسات» در گزارش خود در سه ماهه‌ اول از رویدادهای سوریه گفته‌ است که سوریه به دلیل حوادث اخیر، 35 سال به قبل بازگشته‌ است. در این گزارش، که با همکاری آژانس کار و امداد سازمان ملل متحد (UNRWA)، و با عنوان «فاجعه سوریه» تهیه شده ‌آمده‌ است که بیش از نیمی از ساکنان سوریه فقیر شده‌اند و همچنین 6/7 میلیون نفر در اثر این اتفاقات به زیر خط فقر رسیده‌اند و3/6 میلیون نفر در فقر شدید به سر می‌برند. این گزارش نشان داد که خسارات اقتصادی سوریه به دلیل بحران، فقط تا سه ماهه‌اول 2013، تا 84/4 میلیارد دلار رسیده ‌است. (2)
البته گزارش دیگری هم پایگاه خبری المانیتور در پایان 2013 منتشر کرد. این گزارش، که مرکز سوری تحقیقات سیاست گذاری- وابسته به سازمان ملل- منتشر کرده‌است، حاوی جزئیاتی از فجایع و کشتاری است که در حدود 1000 روز از بحران سوریه‌ اتفاق افتاده‌است. این گزارش با عنوان «جنگ در حال گسترش» منتشر شده و نتیجه همکاری برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP) و آژانس پناهندگان فلسطینی (UNRWA) است. این گزارش می‌کوشد با ارائه آمار و ارقام، تصویری از وضعیت فعلی سوریه به دست دهد. بر اساس این گزارش، اکنون نیمی از جمعیت سوریه زیر خط فقر زندگی می‌کنند (نزدیک به 8 میلیون نفر از آنها، از ابتدای بحران سوریه به زیر خط فقر رفته‌اند). 4/4 میلیون نفر در فقر مطلق قرار دارند. نرخ بیکاری 43 درصد است. 2/3 میلیون نفر شغل خود را از دست داده‌اند. این آمار یعنی اکنون زندگی 10 میلیون نفر سوری در خطر است.
کودکان نیز درگیر این جنگ خانمان سوز شده‌اند و از آنها برای جنگ با ارتش بهره برداری می‌شود. در حمص کودکی از سرما می‌میرد. زمین‌های کشاورزی، به نفت آلوده شده‌اند. مردم این دیار که روزگاری بزرگ‌ترین تولیدکننده گندم در کشورشان بودند، اکنون به دنبال قرصی نان هستند.
حمص از سرما می‌لرزد. فرزندان این سرزمین با تمدن 7000 هزارساله ‌آن، اکنون رو به نابودی هستند.
تصاویر فقط تا اندازه‌ای می‌تواند درد و رنج مردم را منعکس کند. بر اساس آخرین مطالعات و تحقیقات مرکز سوری تحقیقات سیاست گذاری، وابسته به سازمان ملل، آوارگان سوری، با سرعتی باور نکردنی در حال افزایش هستند. اگر این فرآیند همچنان ادامه پیدا کند، تا انتهای سال 2013، آوارگان سوری بزرگ‌ترین جمعیت آوارگان جهان در دوره معاصر را تشکیل می‌دهند. سوری‌ها در نقاط مختلف جهان پراکنده شده‌اند؛ در چادرهایی که نمی تواند از آنها در برابر سرمای زمستان و گرمای تابستان محافظت کند.
در این گزارش آمده‌ است که در نیمه‌ اول 2013، 8 درصد از جمعیت سوریه کاسته شده و بیش از یک سوم مردم سوریه آواره شده‌اند. 1/5 میلیون نفر از کشور فرار کرده‌اند، 1/3 میلیون نفر مهاجرت کرده‌اند و حدود 4/8 میلیون نفر در درون کشور آواره شده‌اند.
وحشتناک‌ترین جنبه بحران سوریه، تعداد کشته شدگان است. مرگ و میر ناشی از درگیری نظامی در نیمه‌ اول 2013، 67 درصد رشد کرده‌ است. از ابتدای بحران سوریه تا کنون، نزدیک به صد هزار نفر کشته شده‌اند. نزدیک به 400 هزار نفر در جنگ، معلول یا مجروح شده‌اند. بنابراین، نزدیک به 2 درصد جمعیت سوریه، کشته یا مجروح و معلول شده‌اند.
وضعیت آموزش و پرورش، فاجعه خاموش بحران سوریه است. 49 درصد دانش آموزان سوری ترک تحصیل کرده‌اند. 300 مدرسه در نتیجه درگیری‌ها خراب شده و 683 مدرسه هم به عنوان پناهگاه‌ آوارگان استفاده می‌شود. بسیاری از معلمان هم آواره شده‌اند و مدارس را ترک کرده‌اند.
37 بیمارستان به طور کامل خراب شده و 57 بیمارستان آسیب جدی دیده‌است. 593 مرکز مراقبت‌های اولیه- که منبع اصلی داروهای بیماران است- صدمه دیده و 395 مرکز هم نابود شده ‌است. در جولای 2013، به ‌ازای هر چهار هزار بیمار، فقط یک پزشک موجود بوده ‌است، در حالی که در 2010، به‌ازای هر 661 نفر یک پزشک در دسترس بوده‌ است.
اما بعد اقتصادی فاجعه سوریه؛ بر اساس این گزارش، بخش صنعت به علت تعطیل شدن کسب و کارها، ورشکستگی، مهاجرت سرمایه و غارت و تخریب، در آستانه فروپاشی است.
بحران سوریه تا کنون نزدیک به 103 میلیارد دلار به‌ اقتصاد این کشور ضربه زده‌ است. چیزی معادل 174 درصد تولید ناخالص داخلی سوریه در 2010.
آنچه در بالا گفته شد، فقط بخش کوچکی از فاجعه‌ای است که در سوریه‌ اتفاق می‌افتد؛ 1000 روزی که سوریه را به قرون وسطا بازگردانده ‌است. اکنون هیچ خانواده‌ای در سوریه نیست که مجروح یا کشته‌ای نداشته باشد. این 1000 روز برای مردم سوریه همچون 1000 سال گذشت. در این 1000 روز سوریه توپ فوتبال قدرت طلبی دیگر کشورها شد و زخمی که بر پیکر سوریه وارد شده تا سال‌های سال محو نخواهد شد. (3)
در این قسمت برای روشن شدن ابعاد مختلف خسارات و جنایات سوریه به تفصیل و در چند بخش، به برخی شواهد آن می‌پردازیم:

1. هدم آثار و ابنیه

ساختمان‌ها و ابنیه مناطق مختلف سوریه مورد حمله، غارت و تخریب عناصر تروریستی قرار گرفته ‌است. از بسیاری از مناطق شهری و روستایی، ویرانه‌ای بیش باقی نمانده است. مردم این مناطق بی سر پناه و آواره شده‌اند. تعداد انفجارها و بمب گزاری‌ها بسیار فراوان است، به طوری که‌ این نوشتار گنجایش پرداختن به همه موارد را ندارد و فقط به بخشی از آنها اشاره می‌شود:
شبکه‌العربیه، به نقل از منابع رسمی سوریه، اعلام کرد که تلفات انفجارهای مهیب در یک حمله تروریست‌ها در تاریخ 1391/10/1 به دمشق، به 40 کشته و 100 زخمی رسیده است. مقامات سوری گزارش دادند تحقیقات نشان داده‌ است که‌ این عملیات‌های انتحاری را القاعده سازماندهی و اجرا کرده‌است. به گفته خبرنگار العربیه، بر اساس اطلاعاتی که تلویزیون و خبرگزاری سوریه منتشرکردند، دو خودروی بمب گذاری شده به طور همزمان منفجر، و موجب تخریب ابنیه و اموال فراوان شد. (4) این فقط یک نمونه‌ از تخریب‌های تروریست‌ها بوده ‌است. تروریست‌های سلفی آثار تاریخی- مذهبی را به بهانه سد ذریعه شرک از بین می‌برند. آنها با بمب گذاری و شلیک موشک به ‌اماکن تاریخی- مذهبی باعث تخریب و آسیب‌های فراوانی شده‌اند.
تروریست‌ها در یک عملیات، اقدام به تخریب بازار معروف و تاریخی الحمیدیه کردند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، عناصر مسلح روز سه شنبه 92/11/15 به منطقه کلاسه در جوار قلعه دمشق و بازار معروف و تاریخی الحمیدیه چند قبضه خمپاره شلیک کردند. در این حمله خمپاره‌ای، دو شهروند سوری کشته و چند نفر دیگر که در حال تردد در این منطقه بودند، زخمی شدند. (5)
همچنین، خبرنگار شبکه‌العالم از سوریه گزارش داد که در نزدیکی حرم مطهر حضرت زینب در دمشق انفجار مهیبی رخ داده‌ است. بر اساس این گزارش خودروی حامل مواد منفجره به دست یک راننده‌ انتحاری در پارکینگ نزدیک حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) منفجر شد که خسارات گسترده‌ای به ساختمان و خودروهای پارک شده در آنجا وارد کرد. این انفجار تلفات جانی نداشت، اما سه نفر مجروح شدند.
منابع پلیس دمشق اعلام کردند که 200 تا 300 کیلوگرم مواد انفجاری در خودرو جاسازی شده بود که‌ انفجار آن منجر به‌ ایجاد حفره‌ای عمیق به شعاع 500 متر شد. این در حالی است که گروه‌های مردمی مسئولیت حفاظت از حرم حضرت زینب‌ (سلام الله علیها) را به عهده گرفته‌اند و تروریست‌ها تا به حال بارها تهدید به تخریب این بارگاه نورانی کرده‌اند. (6)
تروریست‌ها در اقدام بسیار شنیع دیگری یکی از اصحاب بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نبش قبر کردند. نبش قبر صحابی جلیل القدر «حجر بن عدی» در دوازده ‌اردیبهشت 1392 موجب انزجار تمامی مسلمانان جهان شد. مرقد حجر بن عدی یکی از اماکن زیارتی در سوریه بود.
خبرنگار شبکه‌ العالم در سوریه، به نقل از منابع سوری، گزارش داد، عناصر افراطی وابسته به گروه‌های تروریستی، قبر حجر بن عدی را در شهر عدرا، در استان ریف دمشق تخریب کردند و پس از کندن قبر، پیکر حجر بن عدی را به مکانی نامعلوم منتقل کردند. برخی سایت‌های اینترنتی به نقل از شاهدان تأکید کردند که پیکر حجر بن عدی هنگام خارج کردن آن از قبر کاملاً سالم و مانند روز اول بود.
احمد الخباز، از شاهدان این اقدام تجاوزکارانه، به خبرنگار العالم گفت: «عناصر مسلح هنگام ارتکاب این جنایت، به جشن و پای کوبی پرداختند. مردم سوریه پس از شنیدن این اقدام تروریست‌ها به شدت خشمگین و ناراحت شدند». (7) البته بعد از چند روز افراطی‌های جبهه ‌النصره با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت اذعان کردند که پیکر حجر بن عدی را به جای دیگری منتقل کرده‌اند.
این اقدام تروریست‌ها در نبش قبر صحابی بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در نوع خود بی نظیر بود و لذا تمامی مسلمانان آن را محکوم کردند. شیخ حسام شعیب، از مبلّغان اسلامی کشور قطر، گفت نبش قبر صحابی بزرگوار حجر بن عدی در ریف دمشق جرمی نابخشودنی و توهین به‌ اسلام است و سازمان همکاری اسلامی باید مانع تکرار چنین اهانت‌هایی شود. شیخ حسام، در گفت وگو با شبکه خبری العالم، اظهار داشت نبش قبر این صحابی بزرگوار اهانت آشکار به‌اصحاب پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (ع) محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که گروه‌های مسلح تکفیری و وهابی همچنان به تخریب اماکن مقدس ادامه می‌دهند و ارزشی برای مؤمنان و مسلمانان قائل نیستند.
شیخ مهدی الصمیدعی، مفتی اهل سنت عراق، نیز در مصاحبه با العالم، سکوت سازمان‌های اسلامی در قبال تعدی به‌ آرامگاه حجر بن عدی را محکوم کرد و هشدار داد که‌ این سکوت باعث بروز فتنه میان مسلمانان می‌شود.(8) تروریست‌ها به منظور جلوگیری از شرک مسلمانان، جنایات دیگری نیز در دیگر اماکن سوریه مرتکب شدند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از سوریه، گروه‌هایی از افراد مسلح در داخل حرم حضرت سکینه (سلام الله علیها) در «داریا» در حومه دمشق تمرکز یافتند و درگیری آنها با ارتش سوریه به تخریب بخش‌هایی از این حرم منتهی شد. بر اساس گزارش خبرنگار فارس، افراد مسلح پیش‌تر گل دسته‌ها و گنبد این حرم را با شلیک خمپاره تخریب کردند. همچنین بخش‌هایی از دیوارهای این حرم را تخریب کردند تا تک تیراندازان بتوانند از آنجا ارتش سوریه را که در اطراف حرم مستقر شده هدف قرار دهند.
گروه خنثاسازی ارتش سوریه، ده‌ها بمب را که ‌افراد مسلح در اطراف حرم حضرت سکینه قرار داده‌اند خنثا کردند، این در حالی است که ‌افراد مسلح ده‌ها بمب را در داخل حرم قرار داده‌اند تا هنگام عقب نشینی از آن، اقدام به منفجر کردن آنها بکنند. (9)
تروریست‌ها در عملیاتی دیگر ساختمان و قبر شیخ نامس را نیز به کلی تخریب کردند. شیخ نامس یکی از بارزترین رهبران دینی صوفی در استان حسکه در شرق سوریه به شمار می‌آمد که نزد اهالی این منطقه کرامات بسیاری داشت و بارگاه وی قدمتی 150 ساله داشت. تروریست‌ها به بهانه طرفداری خانواده ‌او از نظام سوریه، دست به‌ این اقدام زدند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، به تاریخ 92/11/22 شیخ «فایز النامس»، شیخ عشیره «البوسلامه» در حسکه ‌اعلام کرد که عناصر داعش اقدام به تخریب بارگاه و ضریح شیخ نامس در روستای «تل فاهود» در 55 کیلومتری شهر حسکه، در شمال شرقی سوریه کردند. وی در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری فارس توضیح داد که‌ افراد مسلح ناشناس پیش‌تر وی را تهدید کرده بودند که در صورت ادامه حمایت‌هایش از نظام و ارتش سوریه، بارگاه پدرش- یکی از رهبران طریقت صوفی در سوریه و استان حسکه- را تخریب خواهند کرد. (10)
همچنین، تروریست‌های سوریه در منطقه فیلون از توابع ریف ادلب در شمال غربی سوریه، به مسجد جامع این شهر و منازل مسکونی اطراف آن نیز حمله کردند که موجب تخریب فراوان شد. در این اتفاق تعدادی از کلام الله مجید، موجود در مسجد، به آتش کشیده شد. (11) موارد ذکر شده فقط بخشی کوچکی از تخریب‌ها و هدم آثار سوریه‌ است.

2. کشتار

بسیاری از مردم بی گناه سوریه با بی رحمی‌های شدید تروریست‌ها مواجه شدند. تروریست‌ها به دلیل تفکرات سلفی خود مردم مسلمان سوریه را مشرک دانسته، کشتن آنها را مباح و بعضاً واجب می‌دانند. به همین دلیل آسیب‌های جلی و نگران کننده‌ای بر پیکر مردم سوریه وارد شده است. در مناطقی که تروریست‌ها حضور داشته‌اند کمتر خانواده‌ای را می‌توان یافت که شخص یا اشخاصی از آنها از دست نرفته یا مجروح نشده باشند. در این قسمت به ذکر برخی از این جنایت‌ها می‌پردازیم:

1.2. کشتار علما و دانشمندان

الف. محمد سعید رمضان البوطی

محمد سعید رمضان البوطی، بلندپایه ترین روحانی سنی مذهب سوریه و امام جماعت مسجد جامع اموی دمشق بود. از ایشان بیش از 60 عنوان کتاب نیز به یادگار مانده ‌است که مهم‌ترین آنها عبارت اند از: السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامى؛ المرأة بین طغیان النظام الغربىّ ولطائف التشریع الربانىّ: ضوابط المصلحة فى الشریعة الاسلامیّة؛ لا یأتیه ‌الباطل ؛ فقه السیرة النبویة؛ شخصیات استوقفتنى؛ الحکم العطائیة شرح و تحلیل.
علامه بوطی، علاوه بر تدریس و تألیف، برنامه‌هایی اسلامی در مساجد و کانال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای نیز داشت که مردم از آن استفاده می‌بردند. تمام دانشگاهای کشور سوریه تحت نظارت و مشاوره جناب دکتر بوطی اداره می‌شد. به گزارش خبرگزاری فارس، تلویزیون سوریه خبر داد علامه «محمد سعید رمضان البوطی» در عملیات انتحاری یکی از تروریست‌ها در مسجد الایمان پایتخت کشته شد. این مسجد در منطقه‌ المزرعه در دمشق واقع است.
محمد سعید رمضان البوطی از طرفداران نظام بشار اسد و مخالف اقدامات گروه‌های مسلح و تروریست‌ها علیه مردم بود و از علمای برجسته ‌اهل سنت سوریه به شمار می‌آمد. او به گناه مخالفتش با سلفی‌ها و طرفداری از نظام سوریه کشته شد. همچنین، شبکه خبری المنار گزارش داد که در این انفجار دست کم 20 نفر دیگر نیز کشته شدند. (12)

ب. شیخ حسن سیف الدین

فقط 10 روز از شهادت رمضان البوطی نگذشته بود که جنایتی دیگر رخ داد. خبرگزاری سوریه (سانا) گزارش داد گروه‌های مسلح در سوریه شیخ حسین سیف الدین، امام جماعت مسجد الحسن، در منطقه شیخ مقصود در حلب، را ترور کردند. به گزارش مشرق به نقل از العالم، رسانه‌های رسمی سوریه و آنچه دیدبان حقوق بشر سوریه نامیده می‌شود، تأکید کردند که ‌این گروه مسلح در سوریه پس از ترور شیخ حسن سیف الدین پیکرش را نیز مثله کردند. شبکه تلویزیونی الاخباریه گزارش داد که تروریست‌ها پس از گردن زدن امام جماعت سنی، سر وی را بر فراز مناره مسجد قرار دادند. (13)
به گزارش پرس تی وی، عبدالقدیر شهابی، رئیس اداره ‌اوقاف حلب، در گفت وگوی تلویزیونی گفت قتل شیخ حسن سیف الدین نشان داد که گروه‌های تروریستی در سوریه هیچ تردیدی در انجام هر گونه جنایتی علیه ملت سوریه ندارند.
این روحانی ساکن حلب خاطر نشان کرد که گروه‌های تروریستی به منظور جلب نظر آمریکا و متحدانش به دنبال تاراج و غارت سوریه و کشتار مردم این کشور هستند. وی تأکید کرد در حالی که تروریست‌ها ادعای آزادی و دموکراسی دارند به‌ افرادی که صرفاً عاشق کشورشان هستند حمله می‌کنند. (14)

شیخ بدر غزال

تروریست‌ها در ادامه ترور علمای ضد تفکرشان، اقدام به قتل یکی دیگر از علمای شاخص سوریه کردند. به گزارش پایگاه خبری شبکه‌ العالم، روز دوشنبه 14 مرداد 1392 شیخ بدر غزال در حومه لاذقیه به دست عناصر گروه تروریستی جبهة النصره ربوده، و سپس گردن زده شد. منابع وابسته به گروه‌های تروریستی در گفت وگو با خبرگزاری آسیا اعلام کردند «شیخ بدر غزال» از روحانیون علوی روستای باروده در حومه شمالی لاذقیه به دست گروه موسوم به «دولت اسلامی در عراق و شام» گردن زده شد و به شهادت رسید.
گروه موسوم به شورای انقلاب در استان حمص و نیز مرکز هماهنگی منطقه بصری الشام نیز این خبر را تأیید کردند. این در حالی است که پیش از این، تروریست‌ها پس از ربودن شیخ غزال تصاویر ضرب و جرح وی را با لباس خونین منتشر کرده بودند. جبهة النصره با صدور بیانیه و عکس، مدعی شد شیخ بدر غزال برای گرفتن انتقام کشتار غوطه شرقی اعدام شد. در تصویر منتشر شده ‌از شیخ بدر غزال، آثار چاقو روی بدن او مشخص است که نشان می‌دهد وی تحت شکنجه قرار گرفته ‌است. (15)

د. سرلشکر نبیل زغیب

تروریست‌های سوریه فقط به ترور عالمان دینی نپرداخته‌اند و دیگر دانشمندان نیز به سبب انتسابشان به دولت یا طرفداری از نظام سوریه هدف آنها بوده‌اند. به‌ اعتقاد آنها، نظام سوریه نظامی مشروع است و کشتن هر کسی که‌ آن را تأیید کند یا در خدمت آن باشد جایز است. لذا در 21 جولای 2012 سرلشکر نبیل زغیب، از دانشمندان موشکی سوریه، در محله باب توما دمشق ترور شد. وی که به همراه همسر و دو فرزندش در یک خودرو در محله باب توما در حال عبور بود، هدف حمله‌ افراد مسلح ناشناس قرار گرفت و همگی کشته شدند. (16)

2.2. کشتار نظامیان

یکی از دردناک‌ترین وقایع رخ داده در حوادث اخیر سوریه، ترورهای دسته جمعی و ذبح‌هایی بود که تروریست‌ها انجام می‌دادند. این گونه‌ اعمال در این زمان در نوع خود بی نظیر بود و موجب نشان دادن چهره‌ای نامطلوب از اسلام شد. رسانه‌های غربی هم که همواره به دنبال تضعیف اسلام بوده‌اند این جریان‌ها را، همسو با پروژه‌ اسلام هراسی خود، به طور گسترده و در تمام دنیا گزارش کردند و چهره‌ای خشن از اسلام نشان دادند. اکنون به مواردی از این جنایات اشاره می‌کنیم:

الف. اعدام میدانی نظامیان ارتش سوریه در حلب

در 12 اکتبر2012 (21 شهریور 1391) تروریست‌های مسلح در شهر حلب، در شمال سوریه و به طور مشخص در منطقه ‌استراتژیک و نظامی «هنانو» اقدام به‌ اعدام میدانی 20 نظامی اسیر سوری مستقر در این منطقه می‌کنند. خبرگزاری فرانسه نیز اعتراف کرد که ‌افراد مسلح مخالف دولت سوریه 20 نظامی سوری را پس از ربودن در شهر حلب اعدام کردند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از سایت شبکه خبری العربیه، ناوی پیلای (کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل) در بیانیه‌ای خواهان انجام تحقیقات مستقل درباره جزئیات این اعدام‌ها شد، که در منطقه خان العسل حلب صورت گرفته بود. (17)
خبرگزاری سوریه با اعلام اینکه ‌آمار کشته‌های شهروندان سوری در خان العسل بیشتر از اعلام تروریست‌هاست، تأکید کرد که دست کم 123 نفر در این شهر کشته شده‌اند و تعداد زیادی نیز مفقود شده‌اند. بر اساس این گزارش، بیشتر کشته‌های خان العسل از شهروندان بی گناه هستند.
هتک حرمت و روی هم انداختن جنازه‌های شهدای غیرنظامی و نظامیان سوری، آتش زدن جنازه‌ها، تجاوز و کشتار اسرا و جنایت‌های دیگر از مواردی است که خوی وحشیانه تروریست‌های سوری را ثابت کرده، مدعیان دروغین دموکراسی و مبارزه با تروریسم را که‌ اقدام به تجهیز تسلیحاتی و مالی این کشورها می‌کنند، رسوا کرده ‌است. (18)

ب. کشتار سربازان سوری در ادلب، در شمال سوریه

در 2 نوامبر 2012 (12 آبان 1391) در جریان حمله تروریست‌های مسلح به سه گذرگاه نظامی در استان ادلب، در شمال سوریه، 28 سرباز ارتش این کشور قتل عام شدند. شیوه کشتار و قتل عام این سربازان سوری به ‌اندازه‌ای دل خراش بود که دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد پس از مشاهده فیلم آن، آن را جنایت جنگی خواند. در این فیلم نشان داده شده‌ است که چگونه‌ این سربازان پس از ضرب و شتم شدید، به گلوله بسته و قتل عام می‌شوند. صحنه‌های موجود در این فیلم چنان تأثرانگیز بود که حتی «بی بی سی» را هم به واکنش واداشت. این شبکه در گزارشی با عنوان «شبه نظامیان مخالف حکومت سوریه به قتل اسیران جنگی متهم هستند» به نقل از «آن‌هاریسون»، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین الملل، اعلام کرد: «این فیلم تکان دهنده می‌تواند شاهدی بالقوه بر ارتکاب جنایت جنگیِ گروه‌های مسلح در سوریه باشد و این نشان می‌دهد که ‌این گروه کاملاً به قوانین بشردوستانه بین المللی بی اعتنا هستند». (19)

ج. خوردن جگر جنازه

در پی انتشار فیلم ویدیویی مثله کردن جسد یک عضو ارتش سوریه، و به دندان گرفتن قلب این سرباز توسط تکفیری‌ها، موجی از تنفر از این عمل در تمام رسانه‌ها به وجود آمد. در نوار ویدیویی که در سایت‌های اینترنتی منتشر شد، یک شبه نظامی مخالف حکومت سوریه دیده می‌شود که قلب سرباز سوری را از سینه ‌او خارج می‌کند و به دندان می‌کشد. انتشار این ویدئو با ابراز انزجار گسترده در سطح بین المللی مواجه شد.
در همان حال، خالد الحمد، فرد بی رحمی که جسد سرباز سوری را مثله کرده، در مصاحبه با مجله تایم درباره‌ انگیزه خود از این اقدام گفته‌است که فیلمی را در موبایل سرباز مقتول دیده بود که موجب انجام این عمل شد. خالد الحمد، که ‌از او به عنوان فرمانده یکی از واحدهای شبه نظامیان اسلام‌گرای مخالف حکومت سوریه نام برده شده، در این مصاحبه آشکارا گفته‌ است که‌ از پیروان آیین علوی نفرت دارد! بشار اسد، و بسیاری از مقامات ارشد حکومتی از این اقلیت هستند. (20)

د. درگیری بین تروریست‌ها

با ایجاد اختلاف در بین تروریست‌ها، درگیری‌هایی بین افراد مسلح در سوریه رخ داد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق، گروهی از اعضای گروهک تروریستی موسوم به‌ امارت اسلامی عراق و شام (داعش) از گروهک‌های وابسته به سازمان تروریستی القاعده، بعد از به اسارت گرفتن شماری از تروریست‌های «ارتش آزاد» در شرق حلب، سر 40 تن از اسیران را با چاقو از تنشان جدا کردند.
روزنامه ‌امریکایی تایم، گزارشی از ذبح یکی از سربازان سوری را، که به دست عناصر سازمان تروریستی القاعده‌ اسیر و سپس سر بریده شده، منتشر کرد. خبرنگار این روزنامه ‌امریکایی که شاهد این جنایت بوده و این تصاویر را منتشر کرده با وحشیانه توصیف کردن این جنایت می‌گوید: این جنایت فجیع از قرون وسطا تا کنون سابقه نداشته‌ است. (21)

3.2. کشتار غیرنظامیان

در مدت حضور تروریست‌ها در سوریه بیشترین خسارات و جنایات در حق مردم بی گناه سوری اعمال شد، به طوری که هر خانواده‌ای در این ناآرامی‌ها سهمی از کشته شدگان و مجروحان دارد. جنایات واردشده بر مردم بی دفاع سوریه قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. تروریست‌ها هر کسی را که در خط فکری آنها نباشد واجب القتل می‌دانند. آنها با یورش به بسیاری از قبایل و روستاهای مخالف خود دست به قتل عام مردم زدند. در این قسمت، فقط بخش ناچیزی از این کشتارها را بیان می‌کنیم:

اعدام بی رحمانه هواداران نظام سوریه

طرفداران بشار اسد در سوریه تحت شدیدترین ضرب و شتم‌های مخالفان قرار می‌گیرند. مخالفان زمانی که یکی از طرفداران بشار اسد را می‌یابند، او را به جرم طرفداری از نظام به بدترین شیوه شکنجه و اعدام می‌کنند. برخی از این موارد عبارت است از:

کشتار حامیان نظام در حلب

خبرگزاری فارس اعلام کرد عناصر تروریستی تکفیری در حلب 15 نفر از مردم سوریه را به جرم معروف بودن به حمایت از نظام سوریه به گونه‌ای اعدام کردند که برخی افراد مسلح هم طاقت دیدن آن را نداشتند. (22)

اعدام یک کارمند در حماه

خبرگزاری فارس تصاویر هولناک اعدام یک کارمند بخش گمرک دولت سوریه به دست تروریست‌های مسلح در حماه را در تاریخ 91/5/21 منتشر کرد. به گزارش فارس، افراد مسلح در استان حماه با ربودن فردی که گمان می‌کردند او محمد میمات است، ابتدا به ضرب و شتم او می‌پردازند و سپس به صورتی وحشیانه با شلیک رگباری از گلوله (بیش از 100 گلوله) او را اعدام می‌کنند. منابع سوری نوشتند این افراد فرد قربانی را محمد میمات می نامند، اما کسی که کشته می‌شود «نسیم دنیا» کارمند گمرک از منطقه «وادی العیون» بوده که در راه بازگشت خانه‌اش به طرز بی رحمانه و وحشیانه‌ای کشته می‌شود. (23)

کشتار خاندان «آلبری» در حلب

خبرگزاری فارس در 91/5/11 خبر تکان دهنده‌ای را منتشر کرد. در این گزارش آمده بود: عناصر تکفیری روز گذشته در شهر حلب به خانواده‌ آل بری، معروف به هواداران نظام سوریه، در منطقه
النیرب یورش بردند و 15 نفر از آنها را ربودند و با نشاندن آنها در کنار دیوار یک مدرسه، به رگباری از گلوله بستند، این گزارشی است که پایگاه خبری مرکز اسناد سوریه به همراه تصاویر این اعدام جمعی منتشر کرد و تعداد کشته شده‌ها در این اعدام را 15 نفر اعلام کرد.
منابع سوری، از جمله پایگاه‌المجهر، نیز اعلام کردند که پس از درگیری‌هایی که در منطقه باب النیرب رخ داد و ده‌ها نفر در آن به دست گروهک‌های مسلح کشته شدند، تعداد اعدام شدگان را 13 نفر از خانواده‌ آل بری اعلام کردند و افزودند که ‌این افراد به دلیل اینکه به هواداری از نظام سوریه معروف هستند، اعدام شدند. پایگاه خبری عاجل سوریه نیز اعلام کرد که ‌افراد مسلح شیخ علی عبدالعزیز آل بری، یکی از سران خاندان آل بری، را نیز به همراه دیگر افراد کشتند.
نکته قابل توجه در این تصاویر این است که‌ این اعدام جمعی به حدی وحشیانه بود که برخی از افراد مسلح حاضر در صحنه جنایت، طاقت دیدن آن را نداشتند. لذا یا به صحنه پشت کردند یا اندکی از آنجا فاصله گرفتند و حتی تصویربردار نیز به نظر می‌رسد به طور عمد انگشت خود را جلوی لنز دوربین خود گرفت تا اجساد کشته شدگان به تصویر درنیاید. برخی افراد مسلح حاضر در این اعدام، حتی به‌ اجساد این افراد نیز رحم نکردند و پس از مرگ این افراد، به ‌اجساد آنها نیز بارها تیراندازی کردند. (24)

کشتار 70 شهروند سوری در ادلب، در شمال سوریه

در 2 نوامبر 2012 (12 آبان 1391) جنایت دیگری در سوریه رخ داد. اما این بار قربانیان،70 شهروند سوری بودند. در این جنایت تروریست‌های وابسته به سازمان القاعده در ادلب، در شمال سوریه و در محله‌ الطارمة در نزدیکی قلعه باستانی حارم 70 غیرنظامی را قتل عام می‌کنند که اغلب آنها را زنان و کودکان تشکیل می‌دادند. شاهدان عینی در این باره توضیح دادند که مخالفان مسلح پس از ورود به محله حارم وارد منازل مسکونی اهالی منطقه شدند و مردم را به رگبار بستند تا در پوشش رسانه‌ای این اقدامات را به ‌ارتش سوریه نسبت دهند. (25)

قتل عام 60 شهروند سوری در ادلب، در شمال سوریه

در 4 نوامبر 2012 (14 آبان 1391)، یعنی دو روز بعد از قتل عام اهالی منطقه حارم در ادلب، در شمال سوریه، به دست عناصر سازمان تروریستی القاعده در سوریه، این شهر بار دیگر شاهد قتل عامی دیگر بود. این بار گروه‌های تروریستی سوریه‌ اقدام به قتل عام 60 شهروند سوری بی دفاع از اهالی منطقه حارم در ادلب کردند که در بین آنها 10 کودک و 10 زن وجود داشت.
شهر حارم از جمله شهرهای سوریه ‌است که‌ اهالی آن به وفاداریشان به نظام سوریه معروف هستند؛ و به همین دلیل همواره در معرض محاصره و قتل عام گروه‌های تروریستی قرار داشته‌اند. تروریست‌های مسلح با بستن تمام راه‌های منتهی به ‌این منطقه‌ از رسیدن هر گونه کمک و مواد غذایی اساسی به‌ اهالی آن جلوگیری می‌کنند. (26)

کشتار روستای الحیدریه در حمص، در غرب سوریه

در 30 سپتامبر 2012 (9 مهر 1391) منابع خبری از حمله گروه‌های تروریستی در اولین ساعات بامداد این روز به روستای الحیدریه، خبر دادند. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری عربی پرس، در اولین ساعات بامداد آن روز گروهک‌های تروریستی با حمله به روستای الحیدریه، در جنوب غربی حمص و از توابع ریف القصیر، 17 نفر از اهالی این روستا را قتل عام، و ده‌ها نفر دیگر را زخمی کردند و 7 نفر از آنها را ربودند. این در حالی است که جمعیت این روستا بیش از 300 نفر نیست. (27)

کشتار داریا در نزدیکی دمشق

در26 آگوست 2012 (5 شهریور 1391) پس از اینکه‌ ارتش سوریه موفق شد بار دیگر بر شهر 200 هزار نفری داریا در نزدیکی دمشق، پایتخت این کشور، مسلط شود و کنترل آن را به دست گیرد، خبرهایی درباره کشف اجساد بیش از 300 نفر از قربانیان یک قتل عام منتشر شد. در این واقعه، ابتدا مخالفان ویدئویی را منتشر کردند که در آن اجساد حدود 150 نفر از قربانیان در مسجد ابوسلیمان الدرانیِ شهر داریا نشان داده می‌شد. مخالفان در صدد بودند این کشتار را به نیروهای سوریه نسبت بدهند، اما آنچه باعث ایجاد تردید درباره ‌ادعای ارتکاب این جنایت به دست نیروهای دولتی سوری می‎شد، آن بود که‌ اطراف اجساد قربانیان خون آلود نبود. بنابراین، اجساد قربانیان که ‌از فاصله نزدیک با گلوله کشته شده‌اند، از جاهای دیگر جمع آوری و در مسجد در کنار یکدیگر قرار داده شده بود؛ و این بدان معنا بود که قتل قربانیان مربوط به قبل از تسلط ارتش بر شهر بوده‌ است.

کشتار زملکا در نزدیکی دمشق، پایتخت سوریه

فقط سه روز پس از کشتار مهیب و وحشتناک داریا، در 23 آگوست 2012، یک مقام رسمی در سوریه ‌اعلام کرد که گروه‌های تروریستی چند نفر از مردم عادی، از جمله چند زن و کودک، را ربودند و 20 نفر از آنها را مقابل اهالی شهرک زملکا، در نزدیکی دمشق، پایتخت سوریه، سر بریدند، این مقام سوری در ادامه‌افزود، گروه‌های تروریستی مسلح اجساد این افراد را در مسجد شیخ عسکر در زملکا انداختند و مسجد را بمب گذاری کردند. (28)

کشتار تریمسه در ریف حماه در غرب سوریه

در 13 آگوست 2012 (23 مرداد 1391) و پس از درخواست اهالی منطقه تریمسه در ریف حماه برای خلاص کردن آنها از شر گروه‌های مسلح تروریستی، ارتش سوریه وارد عمل شد و تروریست‌ها را سرکوب کرد. مردم در شکایت خود تأکید کرده بودند که‌ این افراد با شلیک بی هدف به شدت موجب ایجاد رعب و وحشت بین مردم شده‌اند و 50 نفر از اهالی تریسمه را به قتل رسانده‌اند. به همین منظور، ارتش پس از اعزام به منطقه وارد عمل شد و پس از کشتن ده‌ها تروریست، حدود 40 نفر از آنها را دستگیر کرد. تروریست‌ها که خود را در تنگنا می‌دیدند، برای گرفتن انتقام نزدیک به 60 نفر دیگر از اهالی منطقه را قتل عام کردند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رسانه‌های حامی تروریست‌های سوریه، مانند رویترز و الجزیره، جنایت صورت گرفته در این روستا را به ‌ارتش سوریه منسوب کردند و با جمع بستن تعداد کشته‌های تروریست‌ها با 50 نفری که‌ از اهالی تریسمه کشته شده بودند، ادعا کردند که ‌ارتش سوریه 200 نفر از اهالی این منطقه را قتل عام کرده است. (29)

کشتار در ریف حلب

چند گروه تروریستی در ریف حلب سوریه مرتکب جنایت دیگری شدند و دست کم 25 نفر را کشتند. بنا بر گزارش فارس، به گزارش تلویزیون سوریه، یک گروهک مسلح تروریستی در دارة عزة، از توابع ریف حلب، ده‌ها غیرنظامی بی دفاع را کشتند و مثله کردند. در حالی که برخی پایگاه‌های خبری سوری، تعداد کشته شدگان را حدود 40 نفر اعلام کردند، تلویزیون سوریه اعلام کرد که 25 نفر در این حادثه کشته شده‌اند. این منابع تأکید کردند که ‌این افراد با گلوله کشته شده‌اند. بنا بر این گزارش، تعداد افراد ربوده شده، که قربانی این گروه‌ها شده‌اند، 25 نفر است، اما از سرنوشت سایر ربوده شدگان خبری در دست نیست. (30)

کشتار 50 شیعه در شهر الفوعه

به گزارش خبرگزاری فارس در 91/3/12، محمد صادق الحسینی، کارشناسی ارشد مسائل خاورمیانه، از محاصره شش ماهه شهر شیعه نشین الفوعه، در استان ادلب، خبر داد و افزود: اهالی این منطقه به سبب شیعه بودنشان به دست مجموعه‌های مسلح و دشمنان ملت سوریه محاصره شده‌اند و تاکنون 50 تن از آنها با کارد سر بریده شده‌اند. این شهر فقط 25 هزار نفر جمعیت دارد. این جنایت‌ها علاوه بر کشتار جمعی اهالی مناطق سنی نشین سوریه صورت می‌گیرد و این نشان می‌دهد که تروریست‌ها همه‌ آحاد ملت سوریه را هدف قرار می‌دهند. (31)

جنایت الحوله در نزدیکی شهر حمص

روز جمعه 5 خرداد 1391، در اوج حملات تروریستی، بیش از 100 نفر که حدود نیمی از آنها کودک بودند، در الحوله (شمال شهر حمص و مابین حمص و حماه در غرب سوریه) به دست گروهک‌های تروریستی با چاقو و شلیک گلوله‌ از فاصله نزدیک کشته شدند. در جریان این کشتار، دست کم 108 نفر از مردم این روستا به قتل رسیدند و در میان کشته شدگان 49 کودک و 34 زن مشاهده می‌شد که با شلیک گلوله‌ از فاصله نزدیک یا ضربات چاقو کشته، و بسیاری نیز با وضع فجیعی سر بریده شده بودند. عاملان این جنایت مزدوران تونسی، لیبیایی، قطری، عربستانی و حتی از دیگر کشورهای آسیایی بودند.
برخی منابع سوری، مانند اخبار دمشق، تصاویری را از جنایت فجیع الحوله، در اینترنت منتشر کردند که صرف نظر از اینکه قلب هر انسانی را به درد می‌آورد به وضوح ادعای مخالفان مسلح و به تبع آن دولت‌های اروپایی و آمریکا را رد می‌کرد. مخالفان مسلح سوریه ‌ادعا کردند که روز جمعه (25 می) ارتش سوریه با حمله توپ خانه‌ای به منطقه‌ الحوله‌ آن را بمباران کرد. مخالفان ادعا کردند که در این حمله حدود 90 نفر کشته شدند که تعداد چشمگیری از آنها کودکان بودند. در این گزارش تأکید شده‌ است که همه ‌این کارها را کردند تا از آن در شبکه‌هایی مانند العربیه و الجزیره بهره برداری رسانه‌ای کرده، در نهایت در آستانه نشست شورای امنیت از آن استفاده کنند تا قطع نامه‌ای علیه سوریه صادر شود.
خبرگزاری افغان ایرکا اعلام کرد شبکه‌هایی مانند الجزیره، العربیه و شبکه بی بی سی با پخش تصاویری از کودکان قتل عام شده‌ ادعا می‌کنند این جنایت نتیجه حملات ارتش سوریه است. گذشته‌ از اینکه‌این جنایت در شهر الحوله رخ داد و هدف آن برانگیختن ابراز انزجار مردمی از ارتش و دولت سوریه بود، عکاسی ایتالیایی فاش کرد که برخی عکس‌های منتشر شده در بی بی سی و الجزیره، عکس اوست که 9 سال پیش در عراق گرفته‌است.
شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه‌ اعلام کرد مارکو دی لاور، عکاس ایتالیایی، بیانیه‌ای صادر کرده‌ است و گفته است که عکس منتشرشده‌ از آنچه کشتار الحوله در سوریه خوانده می‌شود، عکسی است که ‌او 27 مارس 2003 در منطقه نصیب عراق گرفته‌ است. شبکه ‌الاخباریه سوریه تأکید کرد که شبکه بی بی سی به محض انتشار بیانیه عکاس ایتالیایی، پخش تصاویر ادعایی را متوقف کرد. این دروغ بزرگ رسانه‌ها برای اولین بار نیست که علیه سوریه‌ استفاده می‌شود، بلکه قبلاً نیز کشتار چندین کودک، که متعلق به عراق بودند، به ‌ارتش سوریه نسبت داده شد. (32)
به گزارش روزنامه ‌الثوره، نویسنده‌ای آمریکایی با نام جاستین ریموند گفت جنایت وحشتناک در منطقه‌ الحوله در شهر حمص و شتاب‌زدگی رسانه‌های عربی و غربی در مقصر جلوه دادن رژیم با هدف شبیه سازی حوادث بن غازی لیبی و فراهم آوردن زمینه دخالت نظامی در سوریه ‌است. (33) سازمان اطلاعات خارجی آلمان نیز در گزارشی که به پارلمان داده تصریح کرده است که ‌القاعده در ده‌ها عملیات تروریستی در سوریه، از جمله کشتار الحوله، دست داشته است. (34)
به گزارش خبرگزاری فرانسه، قاسم جمال سلیمان، رئیس کمیته تحقیق سوریه، نیز که موظف به بررسی فاجعه کشتار الحوله شده بود اعلام کرد که بررسی‌های اولیه نشان می‌دهد که گروه‌های مسلح تروریستی فاجعه کشتار الحوله را مرتکب شدند. وی گفت قربانیان این فاجعه خانواده صلح جویی بودند که مخالف ایستادن در مقابل نظام بودند و با حمل سلاح و اقدام علیه دولت مخالف بودند.

گزارش یک شاهد عینی از این جنایت

یک شاهد عینی، در گفت وگو با شبکه تلویزیونی ANNA news، روسیه برخی جزئیات اتفاقات روز فاجعه‌ الحوله را که تروریست‌های سوریه رقم زدند، روایت کرد، که‌ از جمله‌ آن زنده آتش زدن سربازی سوری و تجاوز به یک زن لبنانی الاصل است. این شاهد فاش کرد که ‌افراد مسلح اجساد هم دستان خود را جمع کردند و مقابل ناظران قرار دادند و گفتند که ‌اینها مردم معترض هستند و ارتش سوریه آنها را کشته ‌است. همچنین، تروریست‌ها برخی محلات را آتش زدند و اموال بیمارستان، از جمله خون‌های موجود، را سرقت کردند تا آن را روی مردم بریزند و وانمود کنند که ‌ارتش، مردم را کشته‌ است و سپس از آن تصویربرداری کنند. (35)
بشار اسد نیز در این زمینه گفت حتی وحوش هم وحشی‌گری الحوله را مرتکب نمی شوند. وی تأکید کرد که در کشتار الحوله ‌ارتش را متهم کردند، در حالی که حتی حیوانات وحشی هم این کشتار را مرتکب نمی شوند. (36)

تحلیل

طبق تحلیلی که در این زمینه‌ انجام شده، اگر به حادثه روستای الحوله و مسائل پس از آن نگاهی بیندازیم آن را شبیه ماجرای روستای قانا در استان صور لبنان در جریان جنگ 33 روزه یا حادثه مدرسه ‌انروای غزه در جریان جنگ 22 روزه می‌بینیم؛ یعنی ارتکاب جنایت برای پایان دادن به یک روند و آغاز کردن روندی دیگر. در ماجرای حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به کودکان و زنان در قانا که در روز نوزدهم جنگ 33 روزه ‌اتفاق افتاد، یکی از افسران ارشد ارتش آن رژیم فاش کرد که: «برای رها شدن گریبان اسرائیل از جنگی که شکست اسرائیل در آن قطعی بود، به وقوع جنایتی هولناک نیاز داشتیم. از این رو قانا به شورای امنیت امکان داد تا قطع نامه 1701را صادر و از فروپاشی ارتش اسرائیل جلوگیری کند». در جریان جنگ 22 روزه نیز زمانی که جناح سیاسی اسرائیل- دولت اولمرت- بر ادامه جنگ تا نابودی حماس تأکید می‌ورزید و این کار از نظر نظامیان غیرممکن بود، ارتش تل آویو با توسل به جنایت انروا به دولت فهماند که باید شکست را در جنگ بپذیرد و بیش از این به ‌ارتش فشار نیاورد.
در واقع، حادثه‌ الحوله‌ از نظر ماهیت کاملاً اسرائیلی است و به نظر اصلی‌ترین متهم حادثه به حساب می‌آید. این حادثه هر چه بود روند سیاسی را به پایان راه رساند و از این رو هم زمان آمریکایی‌ها و سایر اعضای گروه G8 با اخراج سفرای سوریه، و مقامات عربستان و قطر با تعیین جایزه برای ساقط کردن بشار و مخالفان آموزش دیده و مسلح سوریه رسماً پایان روند سیاسی را اعلام کردند. (37)
این تحلیل زمانی به واقعیت نزدیک می‌شود که بدانیم فاجعه‌الحوله را نهاد اطلاعاتی اروپایی، پیش‌تر خبر داده بود. غالب قندیل، تحلیل‌گر لبنانی، تأکید کرد که مجری کشتار فجیع الحوله‌ آمریکاست. زیرا چند هفته پیش یک دستگاه ‌اطلاعاتی اروپایی از فاجعه جدیدی در سوریه خبر داده بود. او گفت چند هفته پیش از آن، یک دستگاه‌ اطلاعاتی اروپایی به دستگاه‌ اطلاعاتی لبنان اعلام کرد که قرار است فاجعه بزرگی در سوریه رخ بدهد که موج بزرگی در صحنه بین المللی ایجاد خواهد کرد.
قندیل ادامه داد: «زمانی که‌ این خبر به سران سوریه رسید، مسئولان گمان کردند که قرار است انفجار بزرگ جدیدی رخ بدهد یا اینکه حملات شدیدی از سوی گروه‌های مسلح صورت بگیرد. برای همین تمام تلاش خود را کردند تا مانع چنین اتفاقی شوند، اما سرانجام کشتار الحوله رخ داد و مسئولان دانستند که‌ این کشتار همان فاجعه بود». (38)

کشتار مزرعه‌ القُبیر در روستای معرزاف ریف حماه، در غرب سوریه‌

از کشتارهای دل خراش دیگری که در جریان بحران سوریه روی داده‌ است، کشتار مزرعه ‌القُبیر، در روستای معرزاف، در ریف حماه در غرب سوریه، بود که روز 7 ژوئن 2012 (18 خرداد 1391) یعنی به فاصله 13روز از کشتار الحوله روی داد. به گزارش فارس به نقل از پایگاه خبری دام پرس سوریه، تروریست‌های غرب‌گرا در سوریه جنایتی جدید مرتکب شدند و با چاقو، گلوله و آتش زدن، اهالی یک روستا را قتل عام کردند. این در شرایطی است که هنوز مردم و نظام سوریه ‌از شوک کشتار تروریست‌های مسلح در الحوله بیرون نرفته بودند.
شمار قربانیان این کشتار که یا ذبح شدند و یا به‌ آتش کشیده شده بودند، بنا بر اعلام پایگاه‌های خبری 78 نفر بود که بیش از 35 نفر آنها فقط از یک خاندان سوری بودند. در میان قربانیان این کشتار، 9 کودک و زن نیز دیده می‌شدند. رسانه‌های غربی و عربی، مانند رویترز، سی ان ان، الجزیره و العربیه، مانند کشتار الحوله، باز هم مدعی شدند که‌ این منطقه با تانک گلوله باران شده و سپس نیروهای هوادار نظام اقدام به کشتار مردم کرده‌اند. اما منابع سوری اعلام کردند که دیگر برای همه روشن شده ‌است که ارتش سوریه نه تنها از این کشتارها سودی نمی برد بلکه نیازی به کشتار کودکان یا زنان، آن هم با سلاح سرد، ندارد. (39)

انفجار در ادلب

خبرگزاری فارس به نقل از خبرگزاری رسمی سوریه اعلام کرد: دو انفجار تروریستی در میدان هنانو و خیابان کارلتون در ادلب به کشته شدن 8 سوری منجر شد. سانا تأکید کرد که‌ این کشته‌ها از مردم و نیروهای مسلح سوریه بودند. در این انفجارها ده‌ها نفر مجروح شدند و به ساختمان‌های مسکونی واقع در محل خسارات فراوانی وارد شد. (40)

کشتار منطقه «کرم الزیتون» و العدویة در حمص

در 12 مارس 2012 (22 اسفند 1390) گروه‌های مسلح تروریستی اقدام به قتل عام ده‌ها شهروند سوری در منطقه «کرم الزیتون» و العدویه در شهر حمص در غرب سوریه

عبارات مرتبط با این موضوع

جنگ داخلی سوریه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادجنگداخلیسوریهجنگ داخلی سوریه بخشی از بهار عربی، زمستان عربی، جنگ نیابتی ایران جنگ داخلی سوریه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد جنگداخلیسوریه جنگ داخلی سوریه بخشی از بهار عربی، زمستان عربی، جنگ نیابتی ایران با


ادامه مطلب ...

بررسی تاریخی جریان‌های تکفیری تروریستی

[ad_1]

چکیده

جریان‌های تکفیری تروریستی، به عنوان مهم‌ترین چالش جهان اسلام، تقریباً از سال چهلم هجری آغاز شد. پدیده تکفیر و تروریسم مذهبی به شکل نظام مند را نخستین بار گروه تندروی خوارج در برابر امام علی (علیه السلام) به وجود آورد. گروه‌های رادیکال دیگری نیز در جهان اسلام، مشی فکری و سلوک عملی خوارج را تعقیب کرده‌ا‌ند. فداییان اسماعیلیه، القاعده، طالبان و داعش، از جمله‌ی مهم‌ترین جریان‌های تکفیری تروریستی است که به پدیده تکفیر و دهشت افکنی اقدام، و راه خوارج را طی کرده‌ا‌ند. گروه‌ها‌ی تکفیری تروریستی، از آغاز پیدایش تاکنون عناصر و شاخصه‌ها‌ی مشترکی داشته‌ا‌ند. تکفیر، خشونت، غُلُوّ، تعصب مذهبی، فساد، نفاق و نسل‌کشی، از مهم‌ترین آنها به شمار می‌رود. گفتمان ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، مبنای فکری همه این گروه‌های جهادی تکفیری را تشکیل می‌دهد. این گفتمان، بر ظاهرگرایی، عقل گریزی، تحجّر، خشونت، تکفیر مخالفان، و دگماتیسم مذهبی تأکید می‌ورزد.
کلید واژه : تکفیر، خشونت، فساد، نفاق، غُلُوّ، تروریسم مذهبی، خوارج، القاعده، طالبان، داعش.

مقدمه

این نوشتار در صدد تحلیل و بررسی جریان‌های تکفیری تروریستی جهان اسلام است. پدیده تکفیر و تروریسم مذهبی، جهان اسلام را با چالش بزرگی مواجه کرده ‌ا‌ست. تکفیر و تروریسم مذهبی، اختلافات و جنگ‌های داخلی، مذهبی، قومی‌ و منطقه‌ا‌ی، و سرانجام تجزیه بلاد اسلامی‌ را به همراه خواهد داشت. از این رو، مقابله و مبارزه با این نوع جریان‌های تکفیری تروریستی، بر تمام اندیشمندان و آگاهان امت اسلامی ‌واجب است. شناخت دقیق و تبیین درست آموزه‌ها و معارف اسلامی ‌برای جوانان و مردم مسلمان، نخستین گام مؤثر در مقابله با جریان تروریسم مذهبی به شمار می‌رود.
تروریسم مذهبی، شایع‌ترین نوع تروریسم است که‌ ا‌مروزه‌ ا‌ز آن به تروریسم بین المللی (2) یاد می‌شود. تروریست‌های مذهبی با استفاده ‌ا‌ز خشونت، به گمان خود در پی پیش‌برد اهداف مذهبی هستند و عمدتاً اعضای فرقه‌ها‌ی افراطی کوچک و بزرگ‌اند. این نوع تروریسم در حال حاضر، به سرعت در حال رشد و گسترش است. حدود نیمی‌ از 56 گروه تروریستی بین المللی که سازمان‌های جهانی مختلف آنها را شناسایی کرده و فهرست شان را عرضه کرده‌ا‌ند، انگیزه‌های مذهبی دارند. (3)
مهم‌ترین تمایز تروریسم مذهبی از غیرش (سکولار) در نوع نگاه جریان تکفیر و تروریسم مذهبی به عمل ترور است. تروریست‌های مقدس معتقدند اهداف و روش‌های آنها بر اساس اراده و فرمان الاهی است و هیچ انسانی حق تغییر آن را ندارد. اما تروریست‌های سکولار به‌ ا‌هداف الاهی و اراده خدا اعتقادی ندارند. تروریست‌های مذهبی و مقدس به گذشته چشم دوخته‌ا‌ند، به رسوم و سنن خاصی که در معنوی‌ترین دوران ادیان، یعنی دوره‌ آ‌غازین آنها بنا شده‌ ا‌ست. به اعتقاد آنها، در آن زمان رابطه مردم با خدا به نزدیک‌ترین حد خود می‌رسید و نیز احکام و قوانین اصلی ادیان در همان زمان شکل گرفته‌ ا‌ست. (4) نام گذاری جریان‌های تکفیری مذهبی به بنیادگرایی (اسلامی، مسیحی و ...) از سوی غربی‌ها نیز به همین دلیل است. زیرا گروه‌های دینی و مذهبی، اعمال و کردار خود را بر پایه ‌ا‌راده‌ ا‌لاهی و سیره و سنت اصحاب و دوره‌ آ‌غازین ادیان توجیه می‌کنند. این مقاله، در دو بخش تنظیم شده‌ ا‌ست؛ بخش نخست، به شاخصه‌ها‌ی مشترک جریان‌های تروریستی اختصاص یافته، و بخش دوم، جریان‌های تکفیری تروریستی جهان اسلام را بررسی می‌کند.

1. خصایص و شاخصه‌ها‌ی مشترک جریان‌های تکفیری تروریستی

1.1. تکفیر و بدگویی

نخستین و مهم‌ترین ویژگی مشترک تمام جریان‌های تروریستی تکفیری که‌ ا‌قدام به ترور و کشتار مخالفان می‌کنند، تکفیر (5) گروه‌های مخالف و رقیب است. در واقع تکفیر، حربه مهم و مجوز اصلی قتل و جنایت این نوع گروه‌هاست.

قرآن و مسئله تکفیر و تفسیق

آیه کریمه‌ا‌ی که مؤمنان و مسلمانان را از تمسخر و استهزا، و در نتیجه ‌ا‌ز تفسیق و تکفیر جامعه دینی و ایمانی، برحذر می‌دارد، آیه 11 سوره مبارکه حجرات است. خداوند متعال می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ یکُونُوا خَیرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ یکُنَّ خَیرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ) ؛ ای کسانی که‌ ا‌یمان آورده‌ا‌ید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند. (6)
از عبارت آخر این آیه شریفه، به خوبی استفاده می‌شود که مؤمنان از طعن و عیبجویی و به کار بردن القاب زشت و ناپسند، و مهم‌تر از همه، تکفیر و تفسیق همدیگر، که منجر به خشونت و درگیری در جامعه‌ا‌سلامی ‌می‌شود، منع شده‌ا‌ند. به سخن دیگر، قرآن مجید به صراحت تمام جامعه ‌ا‌یمانی پیامبر اکرم‌ (صلی الله علیه و آله و سلم) را از تکفیر و تفسیق یکدیگر باز داشته‌ا‌ست؛ زیرا، این عمل غیر اخلاقی و غیر اسلامی ‌افراد و گروه‌ها، باعث عداوت، کینه، درگیری و خشونت اقوام و گروه‌های اسلامی‌ می‌شود که سرانجامش زوال نعمت مهم امنیت، اتحاد و اخوّت جامعه‌ ا‌سلامی‌ است.

پرهیز از بدگویی و فحاشی

یکی از چیزهای دیگری که در شرع مقدس و آموزه‌های اسلامی‌ به صراحت منع شده ‌ا‌ست، سب و فحش دادن به کفار و مشرکان است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: (وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَینَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ) ؛ (به معبود) کسانی که غیر خدا را می‌خوانند (می‌پرستند) دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم. سپس بازگشت همه‌ آ‌نان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل می‌کردند، آگاه می‌سازد (و پاداش و کیفر می‌دهد) . (7)
ملاحظه می‌شود که منطق قرآن در مواجهه با دشمنان، حتی مشرکان، نهی از فحاشی و بدگویی است؛ از روایات متعدد استفاده می‌شود که جمعی از مسلمانان و مؤمنان به دلیل ناراحتی شدیدی که‌ ا‌ز بت پرستان داشتند، گاهی اوثان (بت‌های) مشرکان را به باد ناسزا می‌گرفتند و به آنها دشنام می‌دادند. آنها نیز مقابله به مثل می‌کردند. خداوند در قرآن کریم به صراحت مؤمنان را از این کار نهی کرد. برای اینکه‌ آ‌نها قومی‌ جاهل و نادان‌اند و به‌ آ‌فریدگار مهربان عالم فحش می‌دهند، و این، برای موحد و مسلمان تحمل پذیر نیست. (8)
قرآن به ما می‌آموزد که رعایت اصول ادب و عفت در بیان و کلام، حتی در برابر خرافی‌ترین و بدترین آیین‌ها نیز لازم است؛ زیرا با ناسزا گفتن نمی‌توان کسی را از اعتقادات و مسیر غلط انحرافی‌اش بازداشت. حال، اگر دقت کنیم متوجه می‌شویم که قرآن کریم در این آیه شریفه، منطق و ادبیات گفت و گو و تعامل با غیرمسلمانان را به مؤمنان و پیروان خود می‌آموزد، و آن عفتِ در کلام و سخن گفتن است. منطق اسلام این است که در مواجهه با دشمنان اسلام نیز باید از ناسزاگویی پرهیز و از ادبیات درست و نیکو استفاده کنیم. سب و دشنام به مؤمنان و مذاهب اسلامی‌ که‌ ا‌ز که یک قرآن پیروی می‌کنند و به سمت یک قبله (کعبه) نماز می‌خوانند، چه دلیلی دارد؟! ترور و کشتن مسلمانان به بهانه‌ها‌ی واهی و با توجیهات نادرست چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟
بنابراین، از این آیه کریمه، به وضوح اجتناب از خشونت‌های سیاسی و اقدامات زورگویانه و تروریستی، اصطیاد می‌شود. زیرا، به یقین اعمال تروریستی و انتحاری ناشی از تکفیر، که‌ ا‌مروزه در گوشه و کنار جهان اسلام انجام می‌شود، برخلاف مصالح علیای اسلام است که در پی جلب آن هستیم. ضمن اینکه مفاسد زیادی هم دارد که هر مسلمانی باید در پی دفع آن از جامعه اسلامی ‌باشد! چه مفسده‌ا‌ی بالاتر از این که‌ ا‌مروزه در بسیاری از نقاط جهان، از اسلام عزیز که سراسر رأفت و رحمت است، به عنوان ایدئولوژی تروریسم، و از فرد مسلمان به عنوان تروریست یاد می‌شود! ارائه تصویر و چهره خشن از اسلام و مسلمانان قطعاً برخلاف مصالح امت اسلامی‌است. متأسفانه، القای این تصویر زشت از اسلام را، امروزه تروریست‌هایی انجام می‌دهند که به نام اسلام و دفاع از اسلام و با حربه تکفیر دیگران، به عملیات تروریستی و انتحاری مبادرت می‌کنند.

2.1. خشونت و سلاح کشی

خشونت و سلاح کشیدن در روایات اسلامی

روایات صادره‌ ا‌ز ناحیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جوامع روایی شیعی و سنی در این زمینه فراوان است. از وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده ‌ا‌ست که فرمود: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده، و المؤمن من أمنه‌ ا‌لناس علی دمائهم و اموالهم؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش در سلامت باشند؛ و مؤمن کسی است که جان و مال مردم از وی در امان باشد». (9) روایات وارده ‌ا‌ز ناحیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در این خصوص به ما رسیده، فراوان است. در این بخش، به مهم‌ترین آنها، اشاره می‌کنیم. این احادیث، حاکی از آن است که جامعه‌ ا‌یمان گرای اسلامی، مانند جسد واحدی است که‌ ا‌عضایش کاملاً در درد و رنج همدیگر شریک‌اند. در صحیح مسلم روایتی از نعمان بن بشیر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده ا‌ست که حضرت فرمود:
«مثل المؤمنین فی توادّهم و تراحمهم، کالجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالحمّى والسهر». (10)
همچنین در این موضوع، روایاتی داریم که حمل سلاح و سلاح کشیدن بر روی مردم، و آزار و اذیت مردم را به شدت نکوهش کرده‌ا‌ست. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لیس منّا من جزد السلاح، و لیس منّا من غشّنا»؛ (11) از ما نیست کسی که بر روی مردم سلاح بکشد؛ و از ما نیست کسی که با ما (مردم مسلمان) با خدعه و نیرنگ رفتار کند. در جای دیگری می‌فرمایند: «من حمل علینا السلاح فلیس منّا» (12) کسی که علیه ما (بر روی مردم مسلمان) سلاح بکشد، از ما نیست (مسلمان نیست) . روایات دیگری نیز از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده‌ ا‌ست که به مضامین ترحّم، رِفق، مدارا، شفقت و مهربانی در جامعه ‌ا‌سلامی، سفارش می‌کند: «من لایرحم لایرحمه‌ا‌لله عزّ و جل»؛ (13) کسی که ترحّم نداشته باشد، مورد ترحّم و رحمت خداوند قرار نمی‌گیرد؛ و «من یحرم الرِّفق یحرم الخیر کُلّه»؛ (14) کسی که ‌ا‌ز رِفق و مدارا بی بهره باشد، از تمام خیرات محروم خواهد بود.
بدیهی است که مضمون این دسته ‌ا‌ز روایات، دعوت به زندگی مسالمت آمیز، ترحّم، مدارا و محبت در جامعه‌ ا‌سلامی‌ است. اساساً جامعه ‌ا‌سلامی ‌و ایمانی پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) باید سرشار از محبت، صلح، صفا و صمیمیت باشد. به همین دلیل، هر گونه خشونتی که به صلح، آرامش، و أخوّت اسلامی‌ این جامعه‌ ا‌یمانی آسیب وارد کند، از نظر دین مقدس اسلام مردود و مطرود است.
پس در مجموع می‌توان گفت، دین مقدس اسلام، برای تمام پیروان و کسانی که به‌ ا‌ین آیین مقدس تمسک کرده‌ا‌ند، سراسر رحمت و خیر و سعادت است. (15) به تعبیر یکی از نویسندگان عرب،«فهو (دین اسلام) رحمة فی السِّلم والحرب، ورحمة فى الشّدّة والرّخاء، ورحمة فى الوسع والضیق، و رحمة فى الاثابة والعقوبة، و رحمة فى الحکم والتنفیذ، و رحمة فى کل الأحوال»؛ (16) یعنى، این آیین مقدس در تمام ساحات، جنگ و صلح، سختی و آسانی، وسع و ضیق، پاداش و عقوبت، حکم و تنفیذ، و در هر حال، سراسر رحمت و رأفت است.
اساساً در اسلام، اصل بر رفق و مدارا است، و خشونت، امری ثانوی است. آنجا که نظام، آرامش و امنیت مردم و جامعه در معرض تهدید و آسیب قرار می‌گیرد، قوه قاهره و خشونت دولت اسلامی‌ به صحنه می‌آید.

3.1. غُلُوّ و تعصب مذهبی

دومین خصیصه مشترک گروه‌ها‌ی تکفیری جهادی که به ترور و کشتار مخالفان فکری و مذهبی اقدام می‌کنند، غُلُوّ و تعصب مذهبی است. ریشه بسیاری از تکفیر و تفسیق‌ها در حوزه مسائل دینی و اعتقادی، افراط و تعصّب بی جا در مباحث دینی و مذهبی است. اصولاً زیاده‌روی و خروج از حد اعتدال و میانه، باعث انحراف از مسیر حق و حمله بر عقاید دیگران است. گاهی قرآن کریم به عنوان اصل و منبع مشترک همه مذاهب اسلامی، به دلیل غُلُوّ و تعصب مذهبی به حاشیه می‌رود و از حجیت باز می‌ماند. گفته یکی از نویسندگان عرب در این زمینه جالب است:
العُلُوّ المتطرّف فى التعضب المذهبى، طبع بدوره جانباً آخر من ثقافتنا، مثاله‌ا‌بن عابدین من أئمة الأحناف الذى یقول فى حاشیته: إن أفتى أصحابنا بما یخالف کتاب الله، أخذنا بما أفتى به‌ا‌صحابنا. و مثاله ما نراه‌ ا‌لیوم سائداً من تکفیر بعضنا بعضاً، منطلقین من أنّ کل من لایقول بما نقول فهو کافر؛ (17) غُلُوّ افراطی و بیش از حد در تعصب مذهبی، طرف (بخش) دیگری از فرهنگ ما را به وجود آورده ‌ا‌ست. نمونه‌ا‌ش ابن عابدین، از علمای احناف، است که در حاشیه‌ا‌ش گفته: اگر اصحاب (علمای) ما به آ‌نچه مخالف کتاب خداست فتوا دهند، ما به فتوای اصحاب (فقهای) خودمان عمل می‌کنیم، هرچند مخالف قرآن باشد. نمونه دیگرش اندیشه تکفیری است که بر ما چیره و حکمفرما شده‌ ا‌ست. به ‌ا‌ین معنا که بعضی از ما بعضی دیگر را تکفیر می‌کنند و این تفکر به سرعت به این سمت به پیش می‌رود که هر کس نظری بر خلاف نظر ما داشته باشد، او کافر است.
آنچه ‌ا‌ز این مطلب به دست می‌آید، این است که جناب ابن عابدین حنفی، آشکارا نظر اصحاب (فقهای) خود را بر قرآن کریم ترجیح می‌دهد. این نوع نگاه تعصب گرایانه و دگماتیسمی، جز افراط و خروج از حد اعتدال (میانه‌روی) که قرآن کریم به‌ آ‌ن دعوت می‌کند، (18) معنایی ندارد. بدتر از این حالت این است که ‌ا‌فراد عقیده و باور خویش را ملاک حق قلمداد کنند و بر اساس هوا و هوس خود، دیگران را کافر بدانند.

4.1. فساد و تبهکاری

دیگر خصیصه مشترک گروه‌های تکفیری تروریستی، پدیده فساد و تبهکاری در جامعه‌ ا‌ست. منظور از فساد در اصطلاح و ادبیات دینی، همان «فساد فی الارض» است. یعنی اظهار معصیت خدای تعالی و انحراف از هدایت او، که معمولاً ضرر جانی و مالی و احیاناً ضرر به عِرض و کرامت دیگران را به همراه دارد. (19) با وجود شرایع آسمانی در میان مردم، و تمسک و عمل مردم به ادیان الاهی، انسان‌ها با هم دشمنی و عداوت نخواهند داشت و هر کس شأن و جایگاه خود را حفظ خواهد کرد. در این فرض، خون مردم محفوظ خواهد ماند و فتنه و آشوب از جامعه دینی برچیده خواهد شد. در چنین شرایطی است که جهان و مردم آن، از نعمت (صلاح و امنیت) برخوردارند؛ ولی زمانی که تمسک و اعتنا به شرایع الاهی و قوانین ترک، و از آن غفلت شود و هر کس طبق هوا و هوس خود عمل کند، آنگاه هرج و مرج (آنارشیسم) ، اضطراب، ناامنی، خشونت و فساد، که ضد صلاح است، به وجود می‌آید. (20)
در اینجاست که قرآن مجید با صراحت تمام انسان‌ها را مخاطب خویش قرار داده، می‌فرماید: (وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ) ؛و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید؛ (بیم از مسؤلیت‌ها، و امید به رحمتش و نیکی کنید) ؛ زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. (21) به ا‌ین ترتیب، فساد یا فساد فی الارض در شریعت اسلام، از بزرگ‌ترین معاصی و حرام است. ادلّه فراوانی در قرآن کریم و روایات نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده‌ ا‌ست که بر نهی و حرام بودن فساد و اذیت و آزار مسلمانان و غیر مسلمانان دلالت دارد. (22)
بدیهی است که قتل، انسان کشی، کشتار و ترور انسان‌های مظلوم و بی گناه در کوچه و بازار و اماکن عمومی، از مصادیق اصلی فساد و تبهکاری است.

5.1. نفاق و دورویی

از عملکرد چند ساله گروه‌های تکفیری- تروریستی چون القاعده، طالبان و داعش، به دست می‌آید که می‌توان گروه‌ها‌ی یاد شده را در زمره جریان «نفاق» یا «منافقان» نیز قرار داد. اگر نتوان آنها را رسماً در فهرست گروه «منافقان» قرار داد، دست کم یکی از ویژگی‌های بارز آنها پدیده نفاق است. لذا می‌توان از آنها به «منافقان مدرن» تعبیر کرد. توجیه این مدعا، عملکرد گروه طالبان در افغانستان است. امروزه طالبان، از یک سو، با آمریکایی‌ها و ناتو می‌جنگند و آنها را کافر می‌خوانند و لذا جهاد با آنها را واجب می‌دانند؛ از سوی دیگر، آشکارا از آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها سلاح و امکانات نظامی‌ دریافت می‌کنند. این موضوع، صداقت آنها را در مبارزه علیه‌ آ‌مریکا و ناتو محل تردید قرار می‌دهد. اتحاد داعش مذهبی با بعثی‌های سکولار در عراق نیز مصداقی از همین مسئله ‌ا‌ست که به آ‌ن اشاره خواهیم کرد.
بدین سان، از فساد و تبهکاری گروه‌ها‌ی تکفیری به‌ ا‌ین نتیجه می‌رسیم که‌ ا‌ین گروه‌ها‌، به جریان نفاق و التقاط نیز نزدیک هستند. زیرا یکی از عوامل فساد و خرابکاری در جامعه، عنصر «نفاق» در افراد است. این نفاق (دورویی) و التقاط است که‌ ا‌فراد را به فساد و تبهکاری سوق می‌دهد. قرابت جریان «تکفیر» و «نفاق» می‌تواند بدترین خطرها و آسیب‌ها را به جامعه اسلامی ‌وارد کند؛ چنانچه ‌ا‌مروزه در گروه‌های تکفیری موجود مشاهده می‌کنیم.
نفاق از جمله واژه‌ها‌یی است که قرآن مجید تأکید فراوانی بر آن دارد. در یک تقسیم بندی می‌توان نفاق را بر دو نوع دانست؛ یکی نفاق اعتقادی، و دیگری نفاق عملی یا سلوکی. (23) هر دو گونه‌ی آن، طبق نص قرآن کریم و سنت نبوی، حرام است. بسیاری از اقدامات تروریستی گروه‌های تکفیری که‌ ا‌مروزه در نقاط مختلف جهان اسلام صورت می‌گیرد، تحت همین عنوان، یعنی نفاق (عقیدتی و عملی) ، و به دست گروه‌های تروریست تکفیری به ظاهر مسلمان و در واقع منافقِ دورو، صورت می‌گیرد. منافقان کسانی هستند که در واقع، اسلام را قبول ندارند اما به دلایلی تظاهر به ‌ا‌سلام و ایمان می‌کنند؛ نزد مؤمنان اظهار ایمان و در خلوتشان اظهار کفر می‌کنند. (24)
از همان صدر اسلام تاکنون کسانی بوده‌ا‌ند که تحت همین عنوان «منافق»، فساد و کارهای جنایتکارانه داشته‌ا‌ند، و اغلب خیانت‌ها و اقدامات تخریبی شان را به قصد ضربه زدن به‌ ا‌صل دین و نظام اسلامی‌ انجام می‌دادند. به تعبیر قرآن، افرادی که با این عنوان دست به فساد و خرابکاری می‌زنند، دچار نوعی بیماری هستند که خداوند بر بیماری آنها می‌افزاید. (25) اینها کسانی هستند که دست به فساد و جنایت می‌زنند، اما فساد و تبهکاری‌شان را «اصلاح» می‌نامند. لذا وقتی به ‌ا‌ین جنایتکاران مفسد گفته می‌شود در زمین فساد نکنید، می‌گویند ما اصلاحگریم. قرآن کریم با قاطعیت تمام، چهره واقعی آنها را به مؤمنان و مسلمانان معرفی کرده، می‌فرماید: آگاه باشید که آ‌نها حقیقتاً مفسدان‌اند، اما فاقد شعور و درک‌اند. (26)
جالب اینکه، مفسدانی که تحت لوای نفاق و دورویی، جنایت و اعمال تروریستی انجام می‌دهند، خود را مصلح و اصلاحگر (رفورمیست) ، و کارشان را اصلاح طلبی (رفورمیسم) قلمداد می‌کنند. یعنی از واژه‌های مثبت و مقدسی «اصلاح» و «مُصلح» که در برابر «فساد» و «مفسد» است، استفاده می‌کنند. چنانچه متأسفانه تعدادی از جوانان مسلمان که به دست افراد و گروه‌های قشری و ظاهرگرای اسلامی ‌یا عمّال بیگانه‌ ا‌غفال می‌شوند، به‌ ا‌سم «جهاد و اصلاح جامعه‌ ا‌سلامی» دست به ترور و عملیات انتحاری می‌زنند. افراد و گروه‌هایی مثل اسامه بن لادن و ملا عمر که روزی با آمریکایی‌ها در ارتباط بودند، امروزه که منافع شخصی‌شان آنها را در برابر یکدیگر قرار داده ‌ا‌ست، از جوانان مسلمان عرب و غیرعرب برای انتقام از آنها و شهروندان مسلمان عراق، سوریه، ‌ا‌فغانستان، پاکستان، و ...، سوء استفاده کرده، مردم بی گناه‌ ا‌ین کشورها را قتل عام می‌کنند. این جنایت کاران فاسد، با شست وشوی مغزی این جوانان مسلمان و اینکه بهشتِ برینِ الاهی در انتظارشان است، آنها را با عملیات انتحاری به کام مرگ می‌فرستند. چه جنایت و فسادی از این بالاتر که‌ ا‌فراد و جوانان بی تجربه و کم سواد را که درک درست از دین و اسلام ندارند گمراه و اغفال کرده، آنها را به خودکِشی و دیگرکِشی ترغیب کنیم؟! فریب و اغفال این گونه افراد، خود بزرگ‌ترین جنایت علیه بشریت است که نباید حاکمان، سیاست مداران و اندیشمندان امت اسلامی‌ از آن غفلت کنند.

هماهنگی و ائتلاف جریان «تکفیر» و «نفاق» در پدیده تروریسم مذهبی

با تأمل در مطالب گذشته و مرور اجمالی تاریخ جهان اسلام در می‌یابیم که قتل‌ها و ترورهایی که در گذشته‌ی ‌ا‌مت اسلام اتفاق افتاده، عمدتاً به دست دو گروه صورت گرفته‌ ا‌ست:
1. گروه‌ ا‌ول منافقان و کسانی که در لباس نفاق دست به قتل، تخریب و جنایت می‌زنند. از آنجایی که‌ ا‌ین گروه معمولاً در بین جامعه‌ ا‌سلامی‌ زندگی می‌کنند و در ظاهر با مسلمانان فرقی ندارند، ضربه‌ها‌ی فراوانی به مسلمانان و جامعه‌ ا‌سلامی‌ وارد کرده‌ا‌ند. امروزه نیز جهان اسلام و کشورهای اسلامی ‌از آسیب و گزند این گروه‌ها و جریان‌های نفاق افکن در امان نیست. خطر جدی‌تر این است که متأسفانه، جریان نفاق و حتی جریان‌های لائیک و سکولار مختلف امروزه با جریان‌های مذهبی و تکفیری هماهنگ شده، تروریسم مذهبی را به وجود آورده‌ا‌ند. نمونه ‌ا‌ین قرابت در افغانستان، هماهنگی طالبان با کمونیست‌های شکست خورده رژیم سابق بود. در عراق نیز، هماهنگی داعش مذهبی با بعثی‌های سکولار به وضوح مشاهده می‌شود.
2. گروه‌ها و سازمان‌های تکفیری، قشری و واپس گرای متحّجر، که در اثر کج فهمی‌ و دگم اندیشی، به ظواهر آیات و روایات بسنده کرده، تأمّلات عقلانی و تفکر و تدبر در محتوای قرآن و روایات را کنار گذاشته‌ا‌ند. جمود، قشری گری، عقل گریزی و رفتار دگماتیسمیِ ‌این افراد و گروه‌ها که ظاهرگرایی در متون دینی را به دنبال دارد، از همان آغاز صدر اسلام تا کنون، مصیبت‌ها و چالش‌های فراوانی را به وجود آورده‌ ا‌ست. این افراد، چه در گذشته و چه‌ ا‌مروز، با تمسک به ظواهر نصوص دینی (آیات و روایات) ، قتل‌های خونینی را به وجود آورده‌ا‌ند. در اثر ساده لوحی، کوته فکری و کج اندیشی این افراد و گروه‌ها، تاکنون انسان‌های فراوانی به کام مرگ رفته‌ا‌ند. همان گونه که‌ ا‌شاره شد، امروزه جریان تکفیری و دگماتیسم مذهبیِ مدرن در خاورمیانه، با جریان‌های لائیک و اهل نفاق هماهنگ شده‌ ا‌ست. (27)
بنابراین، نتیجه می‌گیریم که، پدیده تروریسم در دو چهره‌ی «نفاق» و «تکفیر»، جهان اسلام را با چالش‌های فراوانی مواجه کرده‌ا‌ست. این مسئله، روشنگری علما و اندیشمندان متعهد و آگاه‌ ا‌مت اسلامی ‌را می‌طلبد. اگر اندیشمندان آگاه و متعهد جوامع اسلامی ‌دست به کار نشوند، به زودی دنیای اسلام به دست گروه‌های متحجر تکفیری و خون آشام، با چالش عظیم اختلاف، تجزیه و کشتارهای خونین بیشتر، مواجه خواهد شد.

2. بررسی جریان‌های تکفیری- تروریستی جهان اسلام

1.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری خوارج

جریان تکفیری خوارج، از آغاز شکل گیری‌اش، فتنه‌ها‌ و اقدامات تروریستی فراوانی را مرتکب شد. اعمال ارهابی و جنایات هولناک و تروریستی آنها، این گروه قشری و لجوج را در برابر امام علی (علیه السلام) قرار داد، که جنگ نهروان در نتیجه‌ آ‌ن پدید آمد. برای مثال، کشتن عبدالله بن خبّاب و همسرش به جرم اینکه صرفاً به حکمیت حکمین راضی بودند، همچنین کشتن یک زن بی گناه دیگر به نام اُمّ سنان صیداوی، ناامن کردن راه‌ها و کشتن افراد بی گناه و کشتن قاصد و گزارش‌گر امام على (علیه السلام) ، حارث بن مُرّه فقعسی، از جمله جنایات و اقدامات کور گروه تکفیری خوارج به شمار می‌رود. (28)
طبق نقل محققان تاریخ، زمانی که حضرت علی (علیه السلام) ‌آ‌ماده حرکت به سوی شام شد، به ‌ا‌و خبر رسید که خوارج علیه مردم شوریده‌ا‌ند. آنها عبدالله بن خباب بن ارت، یکی از صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، را کشته، شکم زن باردارش را دریده بودند و سه زن دیگر از قبیله طی و نیز بانوی دیگری به نام ام سنان صیداوی را به قتل رسانده بودند. حضرت علی (علیه السلام) حارث بن مره عبدی را نزد خوارج فرستاد تا درباره‌ ا‌ین اخبار تحقیق کند و به‌ ا‌و گزارش دهد. وقتی حارث به خوارج رسید و در این بار از آنها پرسید، او را گرفتند و کشتند. هنگامی‌که خبر قتل حارث در اردوگاه نخیله به حضرت علی (علیه السلام) رسید، حضرت دستور حرکت سپاه به سوی اردوگاه خوارج را صادر فرمود. (29)
نکته‌ی شایان توجه این است که، خوارج عبدالله و همسرش را (مانند تروریست‌های امروزیِ داعش و القاعده) کنار رودخانه بردند و عبدالله را همچون گوسفند سر بریدند و خونش را در آب ریختند، آنگاه سراغ زن او رفتند و شکمش را دریدند. همچنین آنها در راه‌ها‌، جلوی مردم را می‌گرفتند، اموال، چارپایان و سلاح‌های آنها را به یغما می‌بردند. خوارج برای عملی کردن مقاصد خود وارد روستاها می‌شدند و همچنان به‌ ا‌ین اقدامات خویش ادامه می‌دادند تا به نهروان رسیدند. (30)
امام علی (علیه السلام) در واکنش به این اعمال هنجارشکنانه و جنایتکارانه، به مردم خبر داد که حدیث مارقین (31) بر این قوم منطبق است. حضرت پس از بیان این حدیث فرمود: «به خدا سوگند، امیدوارم که‌ آنان، همین مردم باشند. آنان خون‌های محترم را به زمین ریخته‌ا‌ند و مردمان را آماج قتل و‌ غارت قرار داده‌ا‌ند و همه ‌ا‌ین اعمال را به نام خدا مرتکب شده‌ا‌ند». (32) به راستی آیا جنایات هولناک گروه خوارج، در چهارده قرن پیش، غیر از اعمال تروریستی تروریست‌های امروزی است؟ بدون شک، خارجیان زمان امام علی (علیه السلام) مصداق بارز تروریست‌های امروز (داعش و القاعده) است. خوارج نهروان، علاوه بر قتل، جنایت و ایجاد وحشت در راه‌ها‌، عملاً به محاربه با امام زمان «علی (علیه السلام) » و رهبر عادل کشور اسلامی‌ خویش، پرداختند. بنابراین، محاربه و بغی (شورش) بر ضد علی (علیه السلام) بر جرم آنها می‌افزاید که ‌ا‌ین موضوع، در جایی دیگر باید بررسی شود. برخی از نویسندگان غربی نیز معتقدند خوارج نهروان نخستین گروه تروریستی اسلامی ‌است که‌ ا‌ندکی پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ظاهر شدند. (33)
نکته جالب توجه شباهت‌های جریان تکفیری خوارج با جریان‌های تکفیری امروز (داعش، القاعده و طالبان) ، در ظاهر، عقیده و عملکرد است. شباهت‌های ظاهری، اعتقادی و عملی جریان تکفیری داعش، القاعده و طالبان با جریان تکفیری خوارج به قدری واضح است که بی نیاز از استدلال است. زیرا این موضوع، در رسانه‌ها و فضای مجازی به وضوح انعکاس یافته‌ ا‌ست.

2.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری فداییان اسماعیلیه

در تاریخ ایران و شرق اسلامی، گروه دیگری که‌ ا‌ز ترور و دهشت افکنی به صورت یک روش دائمی ‌استفاده می‌کردند، اسماعیلیان یا پیروان حسن صباح هستند که ترورهای آنها چنان وحشتی در دل همگان، از جمله مسیحیان صلیبی، افکنده بود که هنوز در زبان‌های اروپایی به نام «اساسین» (Assassin) ، (34) یعنی قاتل، معروف اند. (35) بدین سان، یکی از گروه‌ها‌یی که به راستی در جهان اسلام متهم به ترور و تروریسم مذهبی است، فداییان اسماعیلیه (حشاشین یا باطنی‌ها) است. در اینکه‌ ا‌ین گروه، واقعاً حشیش خور (36) (تریاکی) بوده‌ا‌ند یا نه، اختلاف است. برخی معتقدند این گروه‌ها به سبب عمل‌گرایی‌شان در سیاست و جنگ، از سوى مخالفان به «حشاشین» معروف شدند. این افراد، هر چند در گذشته تندروی و خشونت داشته‌اند، اما در حال حاضر افراط‌گرایی یا رادیکالیسم اولیه خود را کنار نهاده‌ا‌ند. (37)
در هر صورت، حشاشین یا باطنی‌ها (1090-1275م.) ، از جمله گروه‌هایی هستند که در سیاست‌ها و برنامه‌ها‌یشان، اعمال و جرایم تروریستی وجود داشته‌ ا‌ست. فرقه حشیشیه و قرامطه، که از شاخه‌ها و فرقه‌ها‌ی اسماعیلیه یا هفت امامی ‌تشیع است، به شخصی به‌ا‌سم عبدالله بن میمون (261 ه.ق.) و حسن صباح (518 ه. ق.) ، که هر دو ایرانی الاصل بودند، برمی‌گردند. بانیان این فرقه‌ها، با تشکیل گروه‌ها و تشکیلات سرّی، سازمان‌های تروریستی به وجود آوردند. جان بایر ناس، مورخ و محقق شهیر دین شناسی، در تاریخ جامع ادیان می‌نویسد: «ایشان (فرقه حشیشیه) ، مظهر تبلیغات نوینی بودند که در آن، عملِ قتلِ خفیّه، یعنی ترور به منت‌های شدّت رواج یافت». (38) همچنین در جای دیگری می‌نویسد: «شهرت و شأن، در نزد آنان همانا بسته به مسئله قتل نفوس و قصد جان اشخاص بوده ‌ا‌ست». (39)
بدین ترتیب از گزارش مورخان به دست می‌آید که، دست کم گروه‌ها‌یی از اسماعیلیه، ترور می‌کردند و در این مسئله، تردیدی وجود ندارد.
بنابراین، می‌توان گفت، یکی از معروف ترین گروه‌های تروریست مذهبی در گذشته، فرقه‌ی اسماعیلیه مشهور به حشاشین یا باطنی‌ها (1090-1275 م) است که در گذشته مخالفان خود را مخفیانه و به ‌ا‌نگیزه دفاع از مذهب و ایدئولوژی، ترور می‌کردند. (40)
اکنون باید دید ترورهای این گروه، متوجه چه کسانی بوده‌ ا‌ست؟ به سخن دیگر، قربانیان سازمان تروریستی باطنی‌ها، چه افرادی بوده‌ا‌ند؟
دیوید راپاپورت در مقاله «ترور مقدس» معتقد است، قربانیان حشاشین شخصیت‌های برجسته‌ا‌ی بودند که مسئول نرسیدن تعالیم جدید باطنیه به مردم شناخته می‌شدند، و اخطارهای مکرر ایشان برای تغییر در رفتارشان را نادیده می‌گرفتند. آنها موعظه و اخطار را برای کسانی که مرتد می‌دانستند، لازم می‌شمردند. این تروریست‌ها برای به حداکثر رساندن تبعات روانی اقدامات خود و تأکید بر درماندگی قربانیان عملیات ترور را در مقابل دیدگان مردم و در اماکن با حرمتی چون مساجد به‌ ا‌نجام می‌رساندند، اماکنی که قداست آنها باعث حس امنیت و مصونیت می‌شد؛ گاهی هم محل‌های به شدت محافظت شده را برای عملیات انتخاب می‌کردند، محل‌هایی که فرد قربانی چون نگینی از سوی حامیان وفادارش در میان گرفته شده بود. (41)
یکی از ویژگی‌های تغییرناپذیر تاکتیک‌های حشاشین، اعلام و هشدار قبلی است. ویژگی اعلام و هشدار قبلی، از مهم‌ترین شاخصه‌ها‌ی تروریسم است. (42) حشاشین یا باطنی‌ها به قربانیان احتمالی هشدار می‌دادند که فقط زمانی به آ‌نها حمله می‌شود که مانع از فعالیت‌های مبلغان مذهبی باطنی شوند. (43) آن گونه که‌ ا‌شاره شد، فداییان اسماعیلیه در گذشته متهم به ترور بوده‌ا‌ند، اما امروزه ترور را کنار گذاشته‌ا‌ند و از آن دوری جسته‌ا‌ند.

3.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری القاعده و طالبان

در میان گروه‌های تروریستی مذهبی جهان، شبکه‌ا‌لقاعده به رهبری اسامه بن لادن، در صدر قرار دارد. جریان‌های تکفیری تروریستی داعشی، النصره، طالبان و بوکو حرام همه به نحوی، از شاخه‌ها‌ی محلی و انشعابی این گروه بزرگ تروریستی بین المللی است.
القاعده، که حیات رسمی‌آن از سال 1988 م. آغاز شده، در واقع شبکه‌ا‌ی جهانی است که نشانه‌ها‌ی حضور آن تاکنون علاوه بر افغانستان در کشورهای الجزایر، مصر، مغرب، ترکیه، تاجیکستان، ازبکستان، سوریه، چین (منطقه سین کیانگ) ، پاکستان، بنگلادش، مالزی، میانمار، اندونزی، فیلیپین، (میندانائو) ، لبنان، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، یمن، لیبی، تونس، بوسنی، کوزوو، چچن، داغستان، کشمیر، سودان، سومالی، کنیا، تانزانیا، جمهوری آذربایجان، اریتره، اوگاندا، اتیوپی، و سرزمین‌های اشغالی فلسطین دیده شده‌ ا‌ست. (44)
بن لادن با جذب نیروهای گسترده‌ی عرب و غیرعرب، از نژادها و ملیت‌های مختلف، شبکه‌ی تروریستی مذهبی بین المللی را به وجود آورده‌ ا‌ست. ریشه و اساس افکار گروه‌های بنیادگرایی چون القاعده، داعش و طالبان، سلفیه یا سلفی‌گری است. (45)
به تعبیر دیگر، آنچه عرب‌ها و سایر اعضای شبکه‌ ا‌لقاعده را از نقاط مختلف جهان، به هم پیوند داده ‌ا‌ست، تفکر سلفی‌گری است. شخصیت‌هایی چون بن لادن، سفر الحوالی و عبدالله عزام، در صدد برپایی نوعی رژیم ناب وهّابی بودند که ‌ا‌ز این حیث با دولت سعودی اختلاف پیدا کردند. (46) این افراد و گروه‌ها، سلفی‌گری یا رجعت به قرآن و سنت (47) را مبنای ایدئولوژی مبارزاتی خود قرار داده‌ا‌ند و هر گونه‌ ا‌عمال خشونت آمیز را در این جهت مجاز می‌دانند. سلفیه یا همان ظاهرگرایان، دین شناسی مخصوص خود را دارند. پایه و اساس نگرش دینی آنها، در واقع، به اندیشه‌ها‌ی احمد بن حنبل (پیشوای حنبلیان) برمی‌گردد. به عقیده برخی از محققان غربی، ابن حنبل به عنوان نخستین قهرمان راست دینی (اسلام ارتودکسی) ، مهم‌ترین پیش‌رو و منادی بنیادگرایی سنّی کنونی است. (48)
احمد بن حنبل و پیروانش، اهل حدیث و ظاهرگرا هستند، در مقابل احناف، که در فقه مشرب عقل‌گرایی دارند. ابن تیمیه ظاهرگرایی سلفی‌ها را در قرن هفتم احیا کرد. از قرن هفتم تا قرن دوازدهم این تفکر بی رونق ماند تا اینکه در قرن دوازدهم محمد ابن عبدالوهّاب دوباره ‌ا‌ین نحله مذهبی را احیا کرد. جریان دین شناسی سلفی‌گری برای عقل و تأملات عقلانی ارزشی قائل نیست، ولی میراث گذشته را بسیار ارزشمند می‌داند؛ از این رو، به شدت ظاهرگرا است. به همین دلیل، سلفی‌ها به عنصر جهاد خیلی معتقدند و هر کس را که کافر بدانند، فوراً فتوا به جهاد می‌دهند. ضمن اینکه برای دنیای جدید و مدرنیته نیز فکری ندارند، یعنی عقب ماندگی جهان اسلام و مواجهه درست با پدیده‌ها‌ی دنیای جدید هم مسئله‌ ا‌ساسی آنها نیست. بر این اساس، ایدئولوژی جهادی سلفی‌گری بر اندیشه پیروان القاعده، طالبانیسم و داعشیسم غالب است. گرایش سلفی‌گری در قرن بیستم (1920 م.) در قالب دو جنبش، که‌ ا‌ز نظر فکری نزدیک به هم، ولی از نظر جغرافیایی از هم دور بودند، پا به عرصه وجود گذاشت. اخوان المسلمین، که حسن البنا در مصر بنا نهاد و در سراسر دنیای عرب پراکنده شد، و جماعت اسلامی، که در شبه قاره هند به وجود آمد. جماعات اسلامی ‌بر اساس نوشته‌ها‌ی ابوالعلا مودودی و شاگرد تندروی او سید قطب است. (49)
نکته قابل توجه‌ ا‌ین است که، سلفیون تمام اقدامات تروریستی‌شان را مستند به قرآن و سنت کرده، آن را جهاد مقدس علیه دشمنان می‌دانند. در حالی که بسیاری از فعالیت‌های تروریستی آنها علیه مسلمانان است، و قربانیان اصلی تروریست‌های القاعده، داعش و طالبان مردم مسلمان اند.
افزون بر این، اعمال تروریستی را جهاد نامیدن، باعث بدنام شدن اسلام در عرصه‌ی بین المللی شده‌ا‌ست. چنانچه همین رفتار نابخردانه و جنایتکارانه موجب تخریب چهره‌ ا‌سلام در دنیای غرب شده‌ا‌ست، به نحوی که‌ ا‌مروزه در کشورهای غربی، فرد مسلمان، تروریست تلقی می‌شود. هرچند این برداشت عمومیت ندارد و در غرب نیز کسانی هستند که بین اسلام و تروریسم، تفکیک قائل می‌شوند، و تروریسم را جریان انحرافی اسلام در نظر می‌گیرند. چنانچه در هر دین و آیینی، تفکرات و جریان‌های انحرافی وجود دارد. در بخشی از گزارش نهایی کمیسیون 11 سپتامبر آمده‌ا‌ست: «دشمن ما اسلام، این دین بزرگ جهانی، نیست، بلکه دشمن ما گونه تحریف شده‌ی اسلام می‌باشد». (50) منظور از گونه تحریف شده‌ ا‌سلام در این کمیسیون، القاعده، طالبان و گروه‌های امثال داعش است که بذر تروریسم را در خاورمیانه و سایر نقاط جهان پاشیده‌ا‌ند.

اندیشه تکفیر و ترور در گروه تکفیری طالبان

اشاره شد که ‌ا‌ندیشه تکفیر از خصایص مشترک جریان‌های تکفیری است. این تفکر در گروه طالبان نیز مشاهده می‌شود. طالبان با ورود به شهر مزار شریف و تسلط بر این شهر، نخستین اقدامشان این بود که مخالفان مذهبی را تکفیر کردند. طالبان با تکفیر شیعیان افغانستان، به‌ آ‌نها اولتیماتوم دادند که ا‌ز سه چیز، یکی را باید بالاجبار انتخاب کنند: 1. تغییر مذهب (مسلمان شوند) 2. اخراج از کشور؛ 3. در صورت نپذیرفتن گزینه‌های یک و دو، باید گزینه کشته شدن را انتخاب کنند.
احمد رشید پاکستانی در مهم‌ترین اثرش (طالبان) نوشته‌ا‌ست:
هدف طالبان این بود که شمال افغانستان را از وجود شیعه‌ها‌ پاک کند. ملا نیازی، فرمانده‌ا‌ی که دستور قتل نجیب الله (رئیس جمهور سابق) را داد، به عنوان فرماندار مزار شریف منصوب شد. در عرض چند ساعت پس از تسخیر شهر، ملاهای طالبان از مساجد شهر اعلام کردند که شیعه‌ها‌ی شهر، سه راه پیش روی دارند؛ مذهب خود را از شیعه به سنی تغییر دهند، به‌ ا‌یران بروند، یا با مرگ روبه رو شوند. تمام مراسمی‌ که شیعه‌ها‌ در مساجد رهبری می‌کردند ممنوع شد. ملا نیازی از مسجد مرکزی مزار اعلام کرد که: هزاره‌ها مسلمان نیستند و ما باید آنها را بکشیم. یا شما قبول کنید که مسلمان شوید یا افغانستان را ترک کنید. هر کجا که بروید ما شما را دست‌گیر خواهیم کرد. اگر بالا بروید، با پاهایتان شما را پایین می‌آوریم. اگر در زمین پنهان شوید شما را با موهایتان بالا می‌کشیم. (51)

امارت اسلامی‌ طالبان

ملا عمر، رهبر طالبان، یکی از کم سوادترین ملاهای گروه طالبان است. وی، در زمان تسلط طالبان بر بخش اعظم افغانستان، مهم‌ترین اقدامش اعلام عنوان «امیرالمؤمنین» در افغانستان بود. وی با پوشیدن عبای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین خواندن خود، جسارت بزرگی کرد. احمد رشید می‌گوید: «برای بسیاری از افغان‌ها و مسلمانان در جاهای دیگر، این یک توهین جدی به آداب و رسوم بود که یک مُلا از روستایی فقیر، بدون هیچ آموزش عالمانه، هیچ شجره نامه‌ی قومی‌ یا ارتباطی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، تا این حد جسارت به خرج بدهد». (52)
طالبان با سلطه بر بخش اعظم افغانستان، امارات اسلامی‌ را به وجود آوردند. نظام ریاست جمهوری را به ‌ا‌مارت اسلامی‌ تبدیل کردند و رهبر طالبان را امیرالمؤمنین جهان اسلام خواندند. داعش نیز امروزه با تسلط بر یک بخش از عراق، اعلام امارت یا خلافت اسلامی‌کرده، رهبر خود، ابوبکر البغدادی، را امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمانان خوانده ‌ا‌ست.

گروه تکفیری طالبان و نسل‌کشی مردم افغانستان

با ورود طالبان به مزار شریف، کشتار وحشیانه‌ا‌ی که‌ا‌ز نوع نسل‌کشی بود آغاز شد. گزارش احمد رشید از کشتار شیعیان هزاره و مخالفان دیگر (تاجیک‌ها و ازبک‌ها) ، به دست طالبان خواندنی است. به نقل از رشید، یکی از فرماندهان طالبان بعداً گفته بود که ملا عمر به‌ آ‌نها اجازه داده بوده به مدت دو ساعت بکشند اما آنها به مدت دو روز کشتار کرده بودند. یک مرد تاجیکی که توانسته بود از قتل عام فرار کند بعداً این گونه توضیح داد:
طالبان کشتار جنون آمیزی را ادامه دادند، ماشین‌های داتسون pick up خود را در خیابان‌های تنگ مزارشریف بالا و پایین می‌بردند و به چپ و راست تیراندازی می‌کردند و هر جنبنده‌ای را که حرکت می‌کرد می‌کشتند. آنها صاحبان مغازه‌ها، گاری چیان، زنان و کودکان را که در حال خرید بودند و حتی بزها و الاغ‌ها را می‌کشتند. برخلاف تمام دستورات اسلام که دستور دفن سریع جسدها را داده ‌ا‌ست، جسدها برای فاسد شدن در خیابان‌ها رها شده بود. آنها بدون هشدار و بی استثنا بین زنان و مردان و کودکان، به هر کسی که به طور اتفاقی در خیابان‌ها بود، تیراندازی می‌کردند. به زودی خیابان‌ها پر از جسد و خون شد. تا 6 روز اول هیچ کس اجازه نداشت اجساد را دفن کند. سگ‌ها گوشت‌های انسان را می‌خوردند و دیوانه می‌شدند و به زودی بو، غیر قابل تحمل شد. (53)
احمد رشید در ادامه گزارش خود آورده ‌ا‌ست:
زمانی که مردم به خانه‌ها‌ی خود پناه می‌بردند، سربازان طالبان به زور داخل می‌شدند و تمام خانواده‌های هزاره‌ا‌ی را قتل عام می‌کردند. مردم از سه نقطه هدف گلوله قرار می‌گرفتند. یک گلوله در سر، یک گلوله در سینه و یک گلوله در قسمت تناسلی، مردم مردگان خود را در باغ‌های خود دفن می‌کردند. زنان مورد تجاوز واقع می‌شدند. (54)

4.2. تروریسم مذهبی جریان تکفیری تروریستی داعش

گروه تروریستی تکفیری داعش، از بزرگ‌ترین و ثروتمندترین گروه‌های تروریستی مذهبی جهان در خاورمیانه ‌ا‌ست. داعش، شاخه‌ ا‌لقاعده در عراق است که‌ ا‌ز سازمان بزرگ تروریستی القاعده جدا شده، در سوریه و عراق به کشتار و جنایت مشغول است.
دولت اسلامی‌ (به عربی: الدولة الاسلامیة) که قبلاً خود را دولت اسلامی‌ عراق و شام (به عربى: الدولة الاسلامیة فى العراق و الشام) نامیده بود، و بیشتر با نام اختصاری «داعش» شناخته می‌شود، گروه شورشی فعالی است که در عراق و سوریه حضور فعال دارد و خود را کشوری مستقل دانسته، بخش‌هایی از شمال سوریه و عراق را در تصرف خود دارد. این گروه به رهبری «ابوبکر البغدادی» از جنگجویان سلفی جدا شده ‌ا‌ز شبکه‌ ا‌لقاعده تأسیس شده، و با دولت‌های عراق و سوریه و گروه‌های مخالف دولت سوریه وارد جنگ شده‌ ا‌ست. (55)
داعش با دیگر گروه‌های القاعده، از جمله «جبهة النصرة»، می‌جنگد و القاعده نسبتِ داعش به خود را رد کرده‌ ا‌ست. (56) داعش در پی تشکیل حکومتی اسلامی‌ در سراسر سرزمین‌های اسلامی‌ منطقه و حتی فراتر است.

آغاز فعالیت‌های نظامی

‌فعالیت نظامی‌ داعش نخست در سوریه آ‌غاز شد. داعش، که ‌ا‌ز گروه‌های تندرو جدا شده بود، موفق شد بخش‌هایی از شمال سوریه را تصرف کند و تقریباً سراسر استان «رقه» را تصاحب کرد. سپس هم زمان با اقدام نظامی‌ در سوریه، به عراق حمله کرد و موفق شد «رمادی» و «فلوجه» مرکز استان «الانبار» را در عراق بگیرد. در 2014 داعش با گسترش اقدام نظامی‌ خویش توانست «موصل»، دومین شهر عراق، را تصرف کند و بخش بزرگی از خاک عراق، از جمله «تکریت» را نیز به دست آورد. سپس در سوریه نیز پیش‌روی کرد و منطقه‌ها‌یی را که دست دیگر مخالفان نظام سوریه در استان‌های «دیرالزور» و «حسکه» بود به دست آورد. تا تیرماه، حدود یک سوم خاک سوریه در تصرف داعش بود و بخش‌های زیادی از عراق را نیز در دست داشت. بیشتر بخش‌های نفت خیز سوریه و بسیاری از بخش‌های نفت خیز عراق را داعش در اختیار دارد. البته فعالیت‌های داعش فقط به سوریه و عراق محدود نمی‌شود و فعالیت‌هایی از داعش در اردن نیز گزارش شده ‌ا‌ست. همچنین با دولت لبنان نیز اعلان جنگ کرده‌ ا‌ست.
داعش، پس از گرفتن موصل، بیانیه تشکیل خلافت اسلامی‌ با خلیفگی ابوبکر البغدادی را صادر کرد و فعالیت‌های حکومتی خود را که‌ ا‌ز پیش بیشتر در سوریه آ‌غاز شده بود گسترش داد. چاپ اسکناس با واحد دینار داعش، صدور گذرنامه، تشکیل شبکه پلیس، صدور نفت و راه‌ا‌ندازی شبکه تلویزیونی از جمله‌ ا‌قدامات این گروه‌ ا‌ست. پس از این فعالیت‌ها نام خود را از «دولت اسلامی‌ عراق و شام» به «دولت اسلامی» تغییر داد. داعشی‌ها، که سمت‌های حکومتی مختلفی (نخست وزیر، استاندار و ...) برای خود تعریف کرده‌ا‌ند، قانون‌های سخت گیرانه و مجازات‌های سنگینی وضع کرده‌ا‌ند. (57)
سران سابق حزب بعث عراق و سازمان شبه نظامی ‌بوکوحرام (58) هم از فعالیت‌های داعش حمایت کرده‌ا‌ند. (59)

افکار و عقاید

داعش در واقع ادامه تشکیلات یک گروه‌ ا‌ز سنی‌های وهابی جهادی در عراق به رهبری «ابومصعب زرق

عبارات مرتبط با این موضوع

بابکاحمدی در مراسم آذر بابک احمدی، منتقد و مترجم در مراسم بزگداشت آذر انجمن جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از …جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از نشانه های ظهور است ؟ تفاوت های اخبار مصر آخرین تحولات مصر اخبار امروزدست رد مصر به سینه اتحادیه عرب السیسی حاضر به آشتی با ملک سلمان نشد قتل مدیر بانک بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر …بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه فارس گزارش می‌دهد نگاهی به نحوه شکل‌گیری القاعده،‌ …فارس گزارش می‌دهد نگاهی به نحوه شکل‌گیری القاعده،‌ دیدگاه‌ها و اهداف آنامپراتوری دروغ جنبش مقابله با هژمونی رسانه‌ای غربامپراتوری دروغ جنبشی مردم نهاد است که به واکاوی و تحلیل سیاست ها و موضوعات پشت پرده اخبار افغانستان آخرین تحولات افغانستان اخبار امروزجمع آوری قلیان ها در افغانستان تصاویر خنثی شدن حمله تروریستی در افغانستان وقوع روزنامه ایران شماره تاریخ با حکم فرمانده معظم کل قوا سردار غلامحسین غیب‌پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین شدعراق و سوریه‌ای دیگر بعد از فتح موصل و حلب در …بعد از فتح حلب و موصل تازه بدبختی شروع خواهد شد فوق فوقش این دو کشور میشوند مانند تدوین استراتژی جدید نظامی آمریکا؛ «ایران یکی از تهدیدهای اصلی است » ژنرال دیوید گولدفین جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از نشانه های جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از نشانه های ظهور است ؟ تفاوت های داعش و اخبار مصر آخرین تحولات مصر اخبار امروز دست رد مصر به سینه اتحادیه عرب السیسی حاضر به آشتی با ملک سلمان نشد قتل مدیر بانک اسلامی بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای بررسی مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس با تاکید بر مرزهای ایران و کویت نویسنده ایران بازگو پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی فارس گزارش می‌دهد نگاهی به نحوه شکل‌گیری القاعده،‌ دیدگاه‌ها خبرگزاری فارس در تشکیل القاعده علاوه بر اشخاص که رهبری و مدیریت سازمان را عهده‌دار بودند امپراتوری دروغ جنبش مقابله با هژمونی رسانه‌ای غرب امپراتوری دروغ جنبشی مردم نهاد است که به واکاوی و تحلیل سیاست ها و موضوعات پشت پرده رسانه اخبار افغانستان آخرین تحولات افغانستان اخبار امروز جمع آوری قلیان ها در افغانستان تصاویر خنثی شدن حمله تروریستی در افغانستان وقوع انفجار در عراق و سوریه‌ای دیگر بعد از فتح موصل و حلب در انتظار است بعد از فتح حلب و موصل تازه بدبختی شروع خواهد شد فوق فوقش این دو کشور میشوند مانند فرانسه که روزنامه ایران شماره تاریخ دولت اصلاح «پول ملی» را تصویب کرد، مجلس و شورای نگهبان تصمیم می‌گیرند تومان، پول جدید ایران


ادامه مطلب ...

بررسی گفتمان سید قطب و تأثیر آن بر شکل گیری جریان‌های تکفیری مصر

[ad_1]

چکیده

جریان‌های تکفیری یکی از خطرناک‌ترین جریان‌های دوران معاصر است که سهم عمده‌ای در ایجاد اسلام هراسی دارد. مصر یکی از خاستگاه‌های مهم جریان تکفیری در عصر جدید محسوب می‌شود. نگاهی موشکافانه به زمینه‌های اجتماعی و سیاسی شکل گیری این جریان‌ها می‌تواند مسیر شناخت دقیق و نحوه مواجهه صحیح با جریان‌های تکفیری معاصر را فراهم آورد. پرسش اصلی این نوشتار این است که گفتمان سید قطب، به عنوان مانیفست جریان‌های تکفیری، معلول چه زمینه‌های اجتماعی است و جریان‌های تکفیری متأثر از آن، چگونه و تحت تأثیر کدام زمینه‌های اجتماعی رشد و گسترش یافته‌اند. خلأ ایدئولوژیک و سرخوردگی از غرب از جمله زمینه‌های مهم شکل گیری گفتمان سید قطب بود. برداشت بنیادگرایانه‌ از گفتمان سید قطب، شکاف نسلی بین نسل گذشته و جوان اخوان از سال 1965، فقر مادی و فرهنگی محل زندگی رهبران جریان‌های تکفیری، نوع رشته‌های تحصیلی رهبران جریان‌های تکفیری و افزایش خشونت دولتی علیه ‌اخوان و کتاب معالم فی الطریق سید قطب از جمله زمینه‌های فکری- اجتماعی گذار جریان سلفی از اعتدال به بنیادگرایی و تکفیر است.
کلید واژه : جریان تکفیری، مصر، سلفی‌گری، سید قطب، ابن تیمیه، جاهلیت.

مقدمه

جریان تکفیری در جهان معاصر به عنوان یک پدیده ‌اجتماعی- سیاسی پیامدهای فراوانی در کشورهای اسلامی‌ و غیراسلامی‌ از خود بر جای گذاشته‌ است. تفرقه و ایجاد گسست در درون جهان اسلام و پدیدار شدن چهره‌ای خشن و غیرانسانی از دین اسلام، از پیامدهای این پدیده نامیمون محسوب می‌شود. هرچند امروزه جریان تکفیری، کشورهای اسلامی‌ بسیاری را دچار مشکل کرده‌ است و این کشورها هزینه‌های مادی و معنوی قابل توجهی در قبال آن می‌پردازند، پیش بینی پذیر است که در آینده نزدیک به دیگر کشورهای غیراسلامی‌ نیز نفوذ کند و این کشورها را در گرداب آشوب فرو بَرَد. لذا شناخت علمی‌ زمینه‌ها و ابعاد مختلف این جریان می‌تواند یاریگر سیاست مداران و پژوهش‌گران در نحوه مواجهه و تعامل صحیح با آن باشد.
جریان تکفیری در کشور مصر از فرآیند خاصی عبور کرده‌ است و خاستگاه بسیاری از جریان‌های تکفیری کنونی شده ‌است. شناخت جریان تکفیری مصر در گرو پاسخ به پرسش‌هایی از این قبیل است: جریان سلفی، به عنوان خاستگاه جریان تکفیری، چگونه در جهان اسلام و به تبع آن در جامعه مصر نضج یافت؟ جریان سید قطب، به عنوان بزرگ‌ترین ایدئولوگ جنبش‌های اسلام گرای معاصر، چگونه ‌از دل اندیشه‌ اعتدالی سلفی اخوان المسلمین رشد یافت و خاستگاه جریان‌های افراطی شد؟ علاوه بر گفتمان جاهلیت- حاکمیت سید قطب چه زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگری در شکل گیری جریان تکفیری مصر نقش داشته‌اند؟ پژوهش حاضر به منظور پاسخ به پرسش‌های فوق سامان یافته و به ‌انجام رسیده است.

سلفی‌گری؛ خاستگاه جریان‌های تکفیری

جریان تکفیر یکی از پیامدهای خطرناک سلفی‌گری در عصر جدید به شمار می‌رود. سلفیه در تاریخ فرهنگ اسلامی‌ لقبی معروف برای کسانی است که عقایدشان را به ‌احمد بن حنبل (متوفای241 ه.ق.) منسوب می‌کرده‌اند. (2) اندیشه‌های سلفیه را ابتدا در قرن هفتم، ابن تیمیه (661-728 ه.ق.) و شاگردش ابن قیم جوزی (691-751 ه. ق.) با طرح مسائل کلامی‌ بی سابقه‌ احیا کردند و سپس در قرن دوازدهم محمد بن عبدالوهاب (1111-1206 ه.ق.) به طرح دوباره آن پرداخت. (3)

زمینه‌های اجتماعی شکل گیری سلفیه در جهان اسلام

جهان اسلام شاهد رشد سلفیه در دو دوره تاریخی بود؛ نخست، قرن‌های هفتم و هشتم هجری شاهد رویارویی تاریخی سختی بین مسلمانان و مغولان بود. مغولان از سرزمین خود در آسیای شرقی و میانه به سوی جهان اسلام هجوم آوردند، مراکز آن را اشغال کردند، دولت‌ها و اجتماعات آن را در هم کوبیدند و صدها هزار تن را کشتند تا به بغداد رسیدند و این شهر در 656 ه. ق. (1258م.) به دست آنها سقوط کرد. آنها پس از تسخیر بغداد، رو به شام و مصر آوردند. ابن تیمیه دقیقاً در همین دوره در دمشق سر برآورد. او در 661 ه. ق.، یعنی پنج سال پس از سقوط بغداد، زاده شد. وی فرزند خانواده‌ای نابود شده، از منطقه حران بود که در برابر هجوم مغول- که حدود پنجاه سال ادامه داشت- از دیار خود گریختند. (4)
دومین دوره شکل گیری آن به فروپاشی تدریجی عثمانی و حضور مسلط غرب در جهان اسلام مربوط می‌‍شود. امپراتوری عثمانی، پس از شکل گیری در اواخر سده 14 میلادی در نواحی مرزی آناتولی، رفته رفته در سده 17 و 18 رو به ضعف و زوال نهاد؛ شورش‌های مذهبی و اجتماعی و تأسیس برخی حکومت‌های خودمختار محلی آغازیدن گرفت و وقوع جنبش‌های تجزیه طلبانه در سده‌های 18 و 19، سبب جدا شدن سرزمین‌های بسیاری از امپراتوری عثمانی شد. (5) سرانجام امپراتوری عثمانی با شکست در جنگ جهانی اول (1914-1918) فرو پاشید و جای خود را به ترکیه داد.
این دو دوره، دوره قوی ظهور سلفیه‌ است؛ دوره نخست منتهی به شخصیتی مثل ابن تیمیه شد و دوره دوم هم زمینه را برای ظهور شخصی تأثیرگذاری مانند محمد بن عبدالوهاب (1115-1206 ه.ق.) فراهم کرد. با مقایسه‌ این دو دوره تاریخی در جهان اسلام به تشابهات محیطی این دو مقطع پی می‌بریم: مثلاً در هر دو دوره، جهان اسلام هم از درون دچار فروپاشی و انحطاط بوده است و هم از بیرون با هجومی ‌قوی و سنگین مواجه شده‌ است.

زمینه‌های اجتماعی شکل گیری سلفی‌گری در مصر

سلفی‌گری مصر در برابر دو مسئله اساسی در جهان اسلام شکل گرفت؛ نخست، زوال تدریجی نهاد خلافت و فروپاشی آن در دهه دوم قرن بیستم، که‌این وضعیت موجب شد اندیشمندان مصری در خلأ نظریه سیاسی، برای ارائه مدل حکومت جایگزین، مشغول نظریه پردازی شوند. دوم، عقب ماندگی و انحطاط جوامع اسلامی ‌و چیرگی تمدن غرب بر آن؛ مصر سرزمین کهنی است که در اواخر قرن دهم ه.ق. امپراتوری عثمانی بر آن مسلط شد و در 1177 ه.ش، به تصرف ناپلئون در آمد. (6) شش سال بعد، در 1183 ه.ش.، عثمانی با کمک بریتانیا ناپلئون را از مصر بیرون کرد و محمدعلی داوودی را حاکم مصر کرد تا مصر را آرام کند که‌ او سلسله‌ی خدیوها (پاشا‌ها) ی مصر را پایه گذاشت و آرام آرام مصر را از عثمانی مستقل کرد. حمله ناپلئون به عثمانی و تصرف مصر و دیگر سرزمین‌های عربی ضعف امپراتوری عثمانی را آشکار و جنبش‌های اسلامی ‌را فعال‌تر کرد. از اوایل قرن سیزدهم ه. ش.، هرچه نفوذ عثمانی در مصر کمتر می‌شد، نفوذ اروپایی‌ها بیشتر می‌شد تا جایی که حدود 1261 ه.ش، انگلیس کنترل همه ‌امور مالی و اداری مصر را در دست گرفت و مصر را مستعمره خود کرد. (7) حسن حنفی نیز یکی از عوامل و انگیزه‌های ظهور جنبش‌های اسلامی ‌را مقایسه وضع کنونی با وضع پیشین جوامع اسلامی‌ می‌داند. (8)

سلفیه در مصر با دو رویکرد مختلف

سلفیه در مصر با دو رویکرد مختلف به وجود آمد؛ نخستین رویکرد به دست سید جمال الدین اسدآبادی ایجاد شد. وی مردم را به سلف ارجاع می‌داد. اما این ارجاع به معنای عمل دو چندان بیشینیان در راه‌ احیای تفکر اسلامی ‌بود، نه به معنای فهم برتر سلف. سید جمال معتقد بود مسلمانان باید در عمل همچون سلف باشند و در راه دین با قصد قربت بکوشند. اگر این گونه عمل کنند بر استعمار پیروز می‌شوند و مجد خود را باز می‌یابند. رویکرد دوم سلفیه را سید محمد رشید رضا (1354-1382 ه. ق.) به وجود آورد. او ابتدا مدافع گرایش به سلف با رویکرد سید جمالی بود، اما با ظهور وهابیت در عربستان و مهاجرت دو تن از نوادگان محمد بن عبدالوهاب به مصر، تحت تأثیر افکار آنها با ابن تیمیه آشنا شد و سلفی‌گری ابن تیمیه‌ای را پذیرفت و در مجله ‌المنار به تبلیغ این اندیشه پرداخت و آثار محمد بن عبدالوهاب را با عنوان مجموعة التوحید به چاپ رساند و خود نیز آثاری همچون الوهابیة و الحجاز تألیف کرد. (9)

اخوان المسلمین و گسترش سلفی‌گری اعتدالی و افراطی در مصر

الف. گرایش اعتدالی

پس از رشید رضا گسترش تفکر سلفیه در مصر مدیون اخوان المسلمین است که پیرو معتدل تفکرات سلفیه ‌است. اخوان در 1928 به دست حسن البنّاء در اسکندریه تأسیس شد. واکنش حسن البنّاء در قبال بحران به وجود آمده در جهان اسلام (یعنی الغای خلافت) دعوت به بازگشت به بنیادهای اسلام، یعنی دعوت به سلفیه، بود. (10) حسن البنّاء را بیش از هر فرد دیگری می‌توان احیاگر تفکر سلف سنی در قرن بیستم دانست. گرچه جنبش البنّاء فاقد عمق فلسفی جنبش سلفیه بود، اما موفق شد آنچنان حمایت توده‌ها را سازمان دهی کند که هیچ جنبش اسلامی‌ دیگری تا پیش از او قادر به ‌انجام آن نشده بود. البنّاء شخصاً علاقه چندانی به مسائل پیچیده و غامض ایدئولوژیک نداشت. وی برای ترویج ایدئولوژی اخوان، به قرآن و شش کتاب معتبر حدیث (صحاح سته) تکیه می‌کرد. به علاوه، به‌ افکار و اقدامات دیگر شارحان پیشگام سلفی‌گری از جمله احمد بن جنبل، ابن حزم، ابن تیمیه، نووی، و دیگر نظریه پردازان تأسی می‌جست. (11)

ب. گرایش افراطی سید قطب

از دل تفکرات اعتدالی و تقریبی اخوان المسلمین، گرایش افراطی سید قطب بیرون آمد. سید قطب، رهبر معنوی اخوان المسلمین، در زندان تندرو شد و به حلقه‌ ارتباطی میان اخوان المسلمین و گرایش‌های افراطی بدل شد. در واقع، سید قطب به عنوان یک نظریه پرداز مبارز، هدایت تبدیل سلفی‌گری اعتدالی اخوان المسلمین به‌ افراط‌گرایی دهه 1970 را به عهده داشت. ژیل کوپل نیز سید قطب را بزرگ‌ترین ایدئولوگ تأثیرگذار بر جنبش اسلام‌گرایی معاصر قلمداد می‌کند. (12)
معالم فی الطریق آخرین کتابی است که در زمان حیات سید انتشار یافت و کتابخانه وهبة آن را در 1964 منتشر کرد. سید این کتاب را نوشت تا بیانی برای برنامه حرکتی اسلامی ‌باشد. این کتابچه بیانیه بنیادین احزاب مبارزه جوی اسلامی ‌است. همه جماعت‌ها و گروه‌های اسلامی ‌مبارز دست کم در سطح جهان عرب از بین سطور این کتابچه سر برآورده‌اند. این کتاب در واقع اثر جدیدی نبود، بلکه دست کم چهار فصل از سیزده فصل آن، از کتاب فی ظلال القرآن گرفته شده بود که بین سال‌های 1953 و 1964 در زندان، در خصوص تفسیر قرآن نوشته شده بود. (13)

زمینه‌های اجتماعی شکل گیری اندیشه سید قطب

1. خلأ ایدئولوژیک

بین سال‌های 1949 تا 1965 اعضای اخوان و یاران غیرعضو، نظیر عبدالقادر عودة، سید قطب، محمد غزالی، بهی خولی، و محمد طه بداوی، آثار فراوانی نوشتند. همگی آنها در پی ادامه کار البنّاء در نوشته‌های خود بودند. زیرا مرشد عام اخوان به ندرت اثری از افکار خود را به صورت نوشته باقی گذاشته بود. وقتی او زنده بود خود درباره همه چیز تصمیم می‌گرفت و خط سازمان را بر اساس اوضاع متحول سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی مشخص می‌کرد. تنها اثر مکتوب مهم حسن البنّاء، شرح زندگی او با عنوان مذاکراة الدعوة و الداعیة (خاطرات دعوی و دعوت کننده) و مجموعه نامه‌های او بود. این تعداد اثر برای مقابله با مشکلات و رویارویی‌های اعضای اخوان پس از او، به ویژه زمانی که در 1954 تحت تعقیب و آزار قرار گرفتند، کافی نبود. این حوادث همچنین مانع آگاهی و بیداری ایدئولوژیک آنها شد. تا 1952، در آثار آنها کشور انگلستان به عنوان دشمن معرفی می‌شد و بعضی از اخوان، دربار و سرمایه‌داری را نیز به‌ آن اضافه می‌کردند. اما اکنون دولت مصری و اسلامی‌ افسران آزاد بود که‌ آنها را به مصیبت بزرگ 1954 دچار کرد. آنها هیچ ابزار ایدئولوژیکی نداشتند تا بتوانند به کمک آن رژیم جدید را بر اساس اندیشه‌ها و عقاید و معیارهای اسلامی تحلیل کنند. اما این سید قطب بود که توانست با نوشتن کتاب‌های خود در زندان در فاصله سال‌های 1954 (زمانی که برای اولین بار دستگیر شد) و 1964، این خلأ ایدئولوژیک را پر کند. او در 1964، اندکی پس از آزادی، بار دیگر دستگیر و در 1966 محاکمه و به مرگ محکوم شد. (14)

2. سرخوردگی از غرب

اندیشه سید قطب در تقابل با غربزدگی و سرخوردگی وی از تمدن غربی شکل می‌گیرد. فهم ریشه‌ای اندیشه‌های جدید سید قطب، نیازمند تلاش فراوان نیست. زیرا سرخوردگی و ناامیدی از
غرب و اندیشه و تمدنش در دهه چهل، نغمه‌ای رایج در جوامع عربی و اسلامی ‌بود. تصادفی نبود که سید قطب در نقدهای ملامت گرانه‌اش نسبت به مادیت و بی پروایی و ویرانگری غرب، به کتاب انسان، موجود ناشناخته ‌الکسیس کارل اعتماد عجیبی داشت. این ابعاد زشت تمدن غرب در نگاه کارل و هم فکران وی مربوط به دو جنگ جهانی و نظام‌های فاشیستی و استبدادی است که بین این دو جنگ سر بر آورده‌اند. متفکران عرب و مسلمان تحت تأثیر فضای یأس آلود غرب که زاده جنگ ویرانگر دوم جهانی بود، کم کم از ایده لیبرالیسم که در اوایل قرن بر فضاهای سیاسی حاکم شده بود، دست کشیدند و به ‌اندیشه‌های خاص‌گرا و سنت محور روی آوردند. (15)
سید قطب برای اثبات درستی تشخیص خود درباره بیمار بودن تمدن غربی، بارها به کتاب انسان، موجود ناشناخته الکسیس کارل، که به عربی ترجمه شده بود، ارجاع می‌دهد. تشخیص کارل این بود که ریشه بیماری تمدن غرب پس ماندگی علوم انسانی از علوم مادی است. اما سید قطب، که در اصلِ بیمار بودن تمدن غربی با کارل هم نظر است، تشخیص او را از اسباب این بیماری نمی‌پذیرد. از نظر سید قطب، سبب بیماری کشنده‌ این تمدن برپایی آن بر مبنای بی دینی است. سید قطب با مباحثی که در زمینه دین و فطرت انسانی عرضه می‌کند در پایان به‌ این نتیجه می‌رسد که تمدن غربی مخالف فطرت است. (16)

حیات فکری سید قطب

حیات فکری سید قطب را بر اساس رویکردهای ایدئولوژیک وی می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

1. دوره ‌احتمالاً الحاد یا حداقل شک و تردید (1925-1935)

خود وی تصریح کرده‌ است که ده سال را در الحاد گذرانده‌ است. در این دوره، سید قطب بیشترین آثار ادبی و نقدی اش را نوشته ‌است. وی در نوشته‌های این دوره مباحث فراوانی را که هیچ ارتباطی با اسلام نداشته مطرح کرده ‌است. در مهمة الشاعر، که در 1932 چاپ شد، معتقد است که‌ این شاعر است که می‌تواند حقیقت و ارزش‌ها را به بشریت برساند، نه پیامبر، صریح‌ترین مدرکی که وضعیت فکری او را در این دوره باز می‌تاباند، مقاله‌ای است که در 17 مه 1934 در مجله ‌الاهرام منتشر کرد و در آن به صراحت خواهان آن شد که مردم لخت مادرزاد زندگی کنند. (17)

2. دوره رویکرد سکولار اسلامی‌ (1935-1946)

در این دوره، سید قطب هوادار کسانی مانند احمد امین می‌شود که سعی در اثبات معنویت و روحانیت شرق در مقابل مادیت غرب دارند. منظور از روحانیت ایمان به جهان ورای این جهان مادی است. در این مقطع، وی به ‌اسلام به عنوان بخشی از فرهنگ ملی خود می‌نگرد. زیرا قرآن قوانین و نظم اجتماعی ای را عرضه می‌کند که بیشترین تأثیر را بر ذهنیت مصری داشته است، اما دین وحدت سیاسی نمی‌آفریند. در اینجاست که سید قطب ناسیونالیسم عربی را به عنوان ایدئولوژی می‌پذیرد و حتی به‌ اسلام از زاویه روح عربی ناب آن می‌نگرد و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را «الرجل العربی» می‌شمارد. در این دوره، نوشته‌های سید قطب، درباره مسائل اجتماعی، نشان قومی‌ (ناسیونالیستی) و سکولار دارد. (18)

3. دوره گرایش اسلامی‌ معتدل (1956-1946)

نخستین و عمده‌ترین کار ایدئولوژی اسلامی‌اش، یعنی کتاب العدالة الاجتماعیة فى الاسلام، را پیش از مسافرت به ‌آمریکا (در 1948) به پایان برد. وی در این کتاب به بیانی شدیداً اسلامی دل مشغول عدالت اجتماعی است. در این دوره، دیدگاه‌های سید قطب به‌ اخوان المسلمین نزدیک می‌شد و خود وی نیز ارتباطاتی با اخوان برقرار می‌کرد، ولی به ‌این جماعت نپیوست. زیرا می‌خواست استقلال خود را به عنوان یک متفکر حفظ کند. (19) وی پس از بازگشت از آمریکا در 1951، آنچنان به سختی جامعه ‌آمریکا را تقبیح کرد که مجبور شد از وزارت عمومی‌ استعفا کند. پس از آن، بیش از گذشته با اخوان المسلمین رابطه برقرار کرد و سرانجام در 45 سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد. این امر برای سید قطب همانند بریدن کامل از گذشته بود، چنان که بعداً خود او گفته بود: «من در 1951 متولد شدم». سید قطب در 45 سالگی از طریق صالح عثماوی به عضویت اخوان درآمد و متفکر اصلی این جریان و نیز سردبیر روزنامه ‌اخوان شد. (20)

4. دوره رادیکال

دوره‌ای که بیشتر در زندان و بیمارستان به سر برد و چون امکان نوشتن داشت تفسیر فی ظلال القرآن را به پایان رساند. در این دوره، مهم‌ترین و تندترین نوشته‌هایش را نگاشته ‌است که ‌المعالم فى الطریق و خصائص التصور الاسلامى از جمله‌ آنهاست. (21)

برداشت‌های سه گانه‌ از سید قطب

پس از نگارش کتاب معالم فی الطریق و شکل گیری گفتمان جاهلیت- حاکمیت سید قطب، سه نوع برداشت متفاوت از آرای وی به وجود آمد:
1. مهم‌ترین برداشت، که رادیکال‌ترین آنها نیز هست، تفسیر قطب از جاهلیت و تکفیر را به همه نقاط جهان و به همه ‌انسانها تسری داده‌ است.
2. دومین برداشت، تفسیرهای او را فقط به حاکمان کشورهای اسلامی ‌ربط می‌دهد.
3. سومین برداشت، تفسیری نمادین است که ‌اعضای معتدل اخوان المسلمین ارائه می‌کنند و اعتقاد دارد تفسیر قطب از جاهلیت را فقط باید از نظر معنوی بررسی کرد، نه ‌از نظر مادی. (22)

بازتاب‌های انتشار معالم فی الطریق

1. دیدگاه حکومت و الأزهر

این کتاب به محض انتشارش، بسیاری را آشفته کرد و گروهی از نویسندگان دولتی و شیوخ و رجال دینی وابسته به رژیم، از جمله شیخ الازهر آن زمان حسن مأمون و عبداللطیف سبکی و محمّد مدنی و ... فتواهایی مبنی بر جهالت، گمراهی، ارتداد و تکفیر قطاب به سبب این کتاب صادر کردند! رژیم اجازه داد نهادهای اسلامی‌ مصر آزادانه واکنش سخت و خشم آلود خود را در نشریه منبر الاسلام، که وزارت اوقاف منتشر می‌کرد، و نیز در کتاب‌های مختلف نشان دهند. رسمی‌ترین و عمده‌ترین نظر را، به دستور حسن مأمون، شیخ الازهر، شیخ محمد عبد اللطیف سبکی، رئیس کمسیون فتوا، ابراز کرد. وی گفت گرچه در نگاه نخست، کتاب معالم فی الطریق ممکن است اثری به نظر آید که به ‌اسلام توسل جسته، اما شیوه فتنه‌انگیز کتاب و تأثیرات مصیبت بار آن بر جوانان و خوانندگانی که قوت فرهنگ اسلامی ‌آنها کافی نیست، باعث بیزاری فرد می‌شود.
به کتاب معالم فصل به فصل و جمله به جمله پاسخ داده شد. شیخ سبکی اعلام کرد توصیف هر دوره‌ای به جز دوره نزدیک به عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان دوره جاهلیت، عمل کفرآمیزی است. وی، سپس، اتهام خارجی بودن بر قطب وارد کرد: «قطب نیز مانند خوارج از مفهوم الحکم لله‌ استفاده می‌کند تا بدین وسیله مسلمانان را به مخالفت با هر گونه حاکمیت دنیایی دعوت کند»؛ چرا که به نظر شیخ سبکی، قرآن اطاعت از حاکم مسلمان را توصیه می‌کند. (23)

2. دیدگاه‌ اخوان

الف. نقد اعضای اخوان

این کتاب را اعضای اصلاح طلب جنبش نیز نقد می‌کنند. مرشد عام اخوان المسلمین، حسن هضیبی، اگرچه قبل از اعدام سید، پس از دیدن کتاب موافقت خود را اعلام داشته بود و به زینب غزالی گفته بود که «کتاب معالم فی الطریق، تمام توقعات و آرزوهایی را که من از سید داشتم، برآورده کرده ‌است. خدای ما او را محافظت کند. یک بار تمام آن را خواندم و سپس خواندنش را تکرار کردم. سید اکنون آرزوی امیدوارکننده‌ای برای دعوت است؛ ان شاء الله»، (24) اما با وجود این، اولین واکنش عمده در قبال همین کتاب- غیر از شیوخ الازهر- از جانب خود او بود. هضیبی پس از اعدام سید، در 1969 کتابی با عنوان نحن دعاةٌ لا قضاةٌ نوشت. اگرچه کتاب آشکارا انتقادات شدیدی را متوجه المصطلحات الاربعة فی القرآن اثر بزرگ ابوالاعلی مودودی کرده بود، با خواندن آن به راحتی می‌شد پی برد که هدف هضیبی معالم فی الطریق نیز بوده ‌است. (25)

ب. دفاع برخی از اعضای اخوان

محمّد قطب، برادر سید، در 1975 ناچار شد در نامه‌ای طولانی که در مجله‌ المجتمع منتشر کرد، از برادرش، سید قطب در مقابل تمام کسانی که‌ او را متهم می‌کردند عقاید و آرایی مخالف مکتب اخوان المسلمین ابراز کرده، به دفاع برخیزد. او در نامه‌اش چنین می‌آورد:
من خودم بارها از برادرم شنیدم که گفته: ما دعوت گر هستیم؛ نه قضاوت گر. هدف ما وضع قانون و صدور حکم علیه مردم نیست، بلکه می‌خواهیم این حقیقت را به‌ آنها بیاموزیم که هیچ خدایی جز الله نیست (لا إله ‌إلا الله) . مشکل ما اکنون این است که مردم نمی‌فهمند این عبارت از آنها چه می‌خواهد.
خود سید قطب، به چند تن از برادران اخوانی در زندان که چنین شبهه‌ای از گفته‌هایش داشتند، می‌گوید:
ما مردم را تکفیر نکرده‌ایم. این نقل قولی اشتباه و غلط و ناموزون از واقعیت است. بلکه فقط می‌گوییم آنها از ناحیه جهل و ناآگاهی نسبت به حقیقت عقیده می‌نگرند و نتوانسته‌اند مدلولی صحیح از آن را دریابند. ما فقط گفته‌ایم که ‌از زندگی اسلامی، که ‌اکنون به حال و وضع جوامع جاهلی بیشتر شبیه‌ است، فاصله گرفته‌اند. به همین علت نقطه‌ آغاز در حرکت ما، قضیه برپایی حکومت و نظام اسلامی ‌نیست، بلکه کاشتن بذر عقیده و تربیت اخلاقی اسلامی‌ است. بدین ترتیب مسئله‌ای که به حرکت اسلامی‌ مربوط می‌شود، خیلی بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن است که علیه مردم حکم صادر کنیم. (26)

گفتمان سید قطب در کتاب معالم فی الطریق

اندیشه سید قطب در پاسخ به سه پرسش اصلی بوده‌ است: وضعیت فعلی جهان، به ویژه دنیای اسلام، و علل آن چیست؟ وضعیت مطلوب کدام است و به چه سمتی باید رفت؟ راه حل مشکل در چیست؟
پاسخ به سه پرسش مذکور سه مفهوم جاهلیت، حاکمیت (عبودیت) و جماعت را تداعی می‌کند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.

1. جاهلیت

پس از صدر اسلام این واژه در نوشته‌های ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب نیز آمده ‌است. ابن تیمیه مسلمانان معاصر خود را جاهلی خواند و محمد بن عبدالوهاب نیز معتقد بود وضعیت مسلمانان دنیا، حتی آنهایی که در شبه جزیره عربستان به سر می‌برند همانند وضعیت دوره جاهلی قبل از اسلام است. با این همه، شخصی که واژه «جاهلیت» را وارد دنیای مدرن کرد، کسی نبود جز مودودی و شاگردش ابوالحسن ندوی (1903-1979).
جامعه جاهلی از نظر سید قطب چه نوع جامعه‌ای است؟ وی در پاسخ به ‌این پرسش و در کتاب معالم فی الطریق چنین پاسخ می‌دهد:
جامعه جاهلی جامعه‌ای است که به ‌اسلام عمل نمی‌کند؛ نه اعتقادات و تصوراتش ناشی از اسلام است و نه ارزش‌ها و ضوابطش و نه نظام و قوانینش و نه سلوک و اخلاقش. جامعه‌ اسلامی‌ جامعه شکل یافته ‌از افرادی که خود را «مسلمان» نامیده‌اند نیست. تا زمانی که شریعت، قانون جامعه نباشد، آن جامعه‌ اسلامی ‌نیست، حتی اگر افراد آن نماز بخوانند و روزه بگیرند و به حج بروند. جامعه ‌اسلامی‌ جامعه‌ای نیست که‌ از نزد خود، اسلامی ‌جز آنچه خداوند مقرر فرموده ‌است و پیامبر تفسیر کرده ‌است ابداع کند و آن را اسلام بنامد. (27)
طبق این تعریف، همه جوامعی که در حال حاضر وجود دارند، در قلمرو جاهلیت قرار می‌گیرند. در ادامه، قطب همه جوامع موجود را بررسی می‌کند. از نظر وی، در رأس جوامع جامعه کمونیستی قرار دارد؛ نخست اینکه وجود خداوند را انکار می‌کند و دوم اینکه به جای خداوند، حزب در آن پرستش می‌شود.
ایدئولوژی و سیستم کمونیستی، ارزش انسان را تا حد یک حیوان و حتی ماشین پایین می‌آورد. در مرحله بعدی جوامع بت پرستی از قبیل هندوستان، ژاپن، فیلیپین و آفریقا قرار دارند که به خدایگان دیگری در کنار الله یا بدون آن اعتقاد دارند. همه جوامع یهودی و مسیحی نیز جزء جوامع جاهلی هستند، چرا که آنها از اعتقادات اولیه خود دور شده‌اند و از قوانین ساخته دست بشری اطاعت می‌کنند. بالأخره تمام جوامعی نیز که خود را اسلامی‌ می‌خوانند، در جاهلیت به سر می‌برند. در جوامع مسلمانان، عده‌ای به سکولاریسم اعتقاد دارند و رابطه خود با دین را انکار می‌کنند. عده‌ای دیگر نیز فقط در زبان به دین اقرار می‌کنند، ولی در زندگی اجتماعی به طور کامل آن را طرد می‌کنند. عده‌ای نیز قوانین دلخواه خود را می‌سازند و آن را به‌ اسم «شریعت خداوند» ارائه می‌دهند. همه ‌این جوامع در یک چیز مشترک‌اند و آن اینکه فقط از خداوند اطاعت نمی‌کنند. (28)
به همین دلیل است که سید قطب، جاهلیت قرن بیستم را وخیم‌ترین نوع جاهلیتی می‌داند که در تاریخ بشریت بر روی زمین ظاهر شده‌ است. به نظر وی، تلاش‌های پیامبر برای از بین بردن دشمنانش آسان‌تر از تلاش‌هایی است که باید برای پایان دادن به جاهلیت در عصر حاضر، صرف شود. وی دلیل این امر را در دشمنی دوگانه‌ای می‌داند که مؤمنان باید با آن مبارزه کنند؛ دشمن خارجی (عمدتاً فرهنگ غربی) و دشمن داخلی در میان دنیای اسلام. (29)

2. حاکمیت و عبودیت

به منظور کم اهمیت جلوه دادن ایدئال‌های ناسیونالیست‌ها، قطب بر روی دو مفهومی‌ که قبلاً مودودی ابداع کرده بود تأکید کرد: حاکمیت و عبودیت. سید قطب در فصل پنجم از کتاب معالم فی الطریق تحت عنوان «لا اله ‌الا الله : تنها روش زندگی در اسلام»، اعتقاد به پرستش بی چون و چرای خداوند و اطاعت از فرامین وی را تنها روش زندگی دانست و اعلام کرد جامعه‌ای اسلامی ‌خواهد بود که همه قوانین شریعت را اجرا کند. به عبارت دیگر، ویژگی متمایزکننده جامعه ‌اسلامی از سایر جوامع در این است که فقط بر پایه پرستش خداوند بنا شده‌است. در واقع، «لا اله‌ الا الله» تنها روشی است که‌ اولین گروه مسلمانان بر پایه‌ آن به وجود آمد و در ادامه با تکیه بر آن توانست جامعه‌ اسلامی‌ را به وجود آورد و با جامعه جاهلی مقابله کند. (30)

3. جماعت

سید قطب راه حل مشکل ایجاد شده در جوامع کنونی را حاکمیت خداوند و اجرای شریعت و به عبارت دیگر بازگشت به ‌اسلام می‌داند. اما چگونه و با استفاده‌ از چه وسیله‌ای می‌توان به‌ اسلام بازگشت؟ راه حل مشکل چیست؟ سید قطب معتقد بود خیزش اسلامی‌ میسر نمی‌شود مگر با استفاده‌از «جماعت»، یا «گروه مؤمن» یا «نسل قرآنی یگانه» یا «گروه پیش تازی» که به نسل نخست صحابه تأسی کنند؛ نسلی که فقط از سرچشمه سیراب شده است و در تاریخ شأنی یگانه دارد.
حال که مقرر است جامعه ‌اسلامی ‌چنین باشد، این جامعه چگونه به وجود می‌آید؟ و برنامه و راه ‌ایجاد آن کدام است؟ این جامعه فقط وقتی به وجود می‌آید که جماعتی از انسان‌ها پیدا شوند و عبودیت خود را به طور کامل به خداوند اختصاص دهند و عبودیت هیچ غیر خدایی را نپذیرند و چه در اعتقاد و جهان بینی و چه در عبادات و شعائر و چه در نظام و قوانین خود زیر بار عبودیت غیرخدا نروند و آنگاه تمام زندگی خود را عملاً بر اساس این عبودیت خالصانه، سازمان دهند و درون خود را از اعتقاد به ‌الوهیت هر غیر خدایی- در کنار خدا یا به جای خدا- پاک کنند و شعائر خود را برای رضای هیچ غیر خدایی- در کنار خدا یا به جای خدا انجام ندهند و قوانین خود را از هیچ غیر خدایی- در کنار خدا یا به جای خدا- برنگیرند.
بنابراین، قبل از اندیشیدن درباره برپا کردن نظام اجتماعی اسلام و ایجاد جامعه‌ای اسلامی ‌بر پایه ‌این نظام، باید دل و درون افراد از عبودیت غیرخدا پاک سازی شود و افرادی که به ‌این ترتیب درونشان از عبودیت غیرخدا پاک می‌شود، به صورت جماعتی مسلمان گرد هم آیند. چون جامعه اسلامی‌ از همین جماعت که دل و درون افراد آن از از عبودیت غیرخدا در اعتقاد و عبادت و شریعت، زدوده شده، تشکیل می‌شود. (31)
وقتی تعداد مؤمنان به ‌این عقیده به سه نفر می‌رسد، خود این عقیده به آنها می‌گوید:
اکنون شما یک جامعه هستید.... یک جامعه ‌اسلامی ‌مستقل هستید و از جامعه جاهلی که بدین عقیده گردن نمی‌نهد و ارزش‌های اساسی این عقیده- ارزش‌هایی که قبلاً بدان‌ها اشاره کردیم- بر آن حکمفرما نیست، منفصل و جدایید و همین جاست که جامعه‌ اسلامی‌ (عملاً) به وجود آمده است. پس از آن سه نفر، ده نفر و ده نفر، صد نفر و صد نفر، هزار نفر و هزار نفر هم دوازده هزار نفر می‌شوند... و آنگاه جامعه‌ اسلامی‌ آشکارا اعلام وجود می‌کند. (32)

4. جهاد

«جهاد» یکی دیگر از واژه‌هایی است که مودودی و قطب (در فصل چهارم) به کار برده‌اند و رابطه نزدیکی با جاهلیت دارد. قطعاً در طول مسیر بین جامعه جاهلی و این جامعه نوپا که افرادش را از آن گرفته ‌است و با عقیده و بینش و ارزش‌ها و اعتبارات و موجودیت و ساختار خاص خودش از آن جدا شده ‌است، جنگ در می‌گیرد و همین حرکت از نقطه شروع آن تا نقطه موجودیت یافتن آشکار و مستقل، موجب تمایز یافتن یکایک افراد این جامعه می‌شود و ارزش و جایگاه هر کدام از آنها را- بر حسب میزان و اعتبار اسلامی- در این جامعه، مشخص می‌کند و بنابراین، جامعه برای هر فرد ارزش خاص او را قائل می‌شود، بدون آنکه لازم باشد خودش را تزکیه شده جلوه دهد یا خویشتن را به دیگران بشناساند. در آن روز حتی عقیده و ارزش‌های حاکم بر نفس و بر جامعه ‌او، بر او فشار خواهند آورد که خود را از نگاه‌هایی که در محیط به‌ او دوخته شده‌ است، پنهان نگه دارد. (33)
حاکمیت بخشیدن به خدا و قوانین الاهی بر روی زمین و نابود کردن حاکمیت انسان و قوانین انسانی و انتزاع قدرت از دست غاصبان و بازگرداندنش به خداوند سبحان صرفاً با تبلیغ و موعظه حاصل نخواهد شد؛ چرا که جباران سلطه جو و غاصبان حاکمیت خدا، قدرت را با تبلیغ و ارشاد واگذار نخواهند کرد. اگر چنین بود پیامبران به سادگی می‌توانستند دین خدا را بر روی زمین مستقر کنند؛ و این عکس آن چیزی است که تاریخ نشان می‌دهد. تاریخ این دین همچون تاریخ ادیان گذشته‌ است. (34)
مسئله ‌اصلی در بحث قطب این است که جهاد فقط دفاعی نیست. این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که بسیاری از مخالفان اسلام می‌کوشند چهره‌ای وحشی از اسلام نشان دهند که برای اسلام آوردن غیرمسلمان از اجبار و زور استفاده می‌کند. جهاد فقط علیه حکومت‌ها یا حاکمانی استفاده می‌شود که‌ از تبلیغ اسلام جلوگیری می‌کنند، چرا که در زمان پیامبر نیز بعد از اینکه حاکمان ایران و روم از تبلیغ دین اسلام جلوگیری کردند، هدف حمله قرار گرفتند. در نتیجه هدف جهاد، از نظر قطب، به دست آوردن آزادی تبلیغ مذهبی است. قطب باور دارد که هیچ حکومت غیراسلامی ‌اجازه گفت و گوی آزاد با مردمش را درباره اسلام نمی‌دهد. در نتیجه جهاد مبارزه‌ای علیه جاهلیت است و تا زمانی که همه دولت‌ها در جاهلیت به سر می‌برند و حاکمیت غیراسلامی‌ را پذیرفته‌اند جهاد ادامه خواهد داشت. (35)

اندیشمندان تأثیرگذار بر سید قطب

اندیشه و گفتمان جاهلیت- حاکمیت سید قطب تحت تأثیر کدام اندیشمندان شکل گرفته است؟ شخصیت‌های مختلفی در شکل گیری اندیشه و گفتمان سید قطب در دوره‌های مختلف حیات فکری وی دخیل بودند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

1. محمود عباس عقاد

زندگی ادبی و روشنفکری سید قطب عمیقاً در اثر برخورد با محمود عباس عقاد، یکی از پیشوایان ادبی آن عصر، شکل گرفت. (36)

2. ابن تیمیه و شاگردان وی

سید قطب، به عنوان یکی از شارحان تفکر بنیادگرایانه، در زمینه مخالفت با موضوعات مجرد فلسفی و تأکید بر تعبیر و تفسیر تحت الفظی، از شیوه ‌ابن تیمیه و شاگردان او پیروی می‌کرد. وی،
همانند ابن تیمیه، جوامع را به دو گروه تقسیم می‌کند که در یک طرف، نیروهای خوب قرار دارند و در طرف دیگر نیروهای بد (شیطانی) ؛ حد میانه‌ای وجود ندارد. (37) در واقع، اهمیت سید قطب در این است که ‌استدلال‌های ابن تیمیه علیه حکمرانان کافر را به گونه‌ای تفسیر کرد که بتوان آنها را به مشکلات اسلام در دنیای مدرن تعمیم داد.

3. ابوالاعلی مودودی

سومین فردی که‌ افکار سید را تحت تأثیر قرار داد ابوالاعلی مودودی بود. آرا و عقاید او شالوده فکری سید را در زندان شکل داد. تأثیر ابوالاعلی مودودی بر سید قطب را به طور کامل می‌توان در کتاب معالم فی الطریق مشاهده کرد. سید در سراسر این کتاب از دو مفهوم «عبودیت» و «حاکمیت» به عنوان کلید رابطه ‌انسان و خداوند نام می‌برد. او می‌کوشد این دو اصطلاح را در کتاب المصطلحات الاربعة فی القرآن: الله، الرب، العباده، الدین آنچنان که‌ اعراب در دوران رسالت پیامبر درک می‌کردند ریشه یابی کند، نه‌ آنچنان که در طول قرن‌های معاصر تفسیر شده است. سید قطب، همچون مودودی، تنها حاکمیت قانونی و شرعی را در یک جامعه ‌اسلامی، حاکمیت خداوندی می‌داند. به همین ترتیب، فقط خداوند موضوع عبادت و ستایش است. رژیم هم فقط می‌تواند با الحکم بما انزل الله ‌اعمال حاکمیت کند. فقط حکومتی عادلانه‌ است که نشان الاهی داشته باشد؛ و تنها قانونی که در برابر تباهی و فساد و تبدیل شدن به وسیله‌ای در خدمت یک مستبد مصونیت دارد، قانونی است که بر اساس کتاب خداوند (شریعت الله) استوار شده باشد. در جامعه جاهلی، برخلاف جامعه ‌اسلامی، حاکمیت متعلق به خدا نیست، بلکه متعلق به دیگران است. ویژگی جامعه جاهلی به‌ اوج رساندن صاحب قدرت، چه فرد چه طبقه یا حزب، و ستایش وی به وسیله مردم است. (38)
مودودی در تفسیر آیاتی که مسلمانان را از عبادت همه به جز خدا نهی می‌کند می‌گوید، در آیاتی که کلمه «عبادت» به معنای عبودیت و عبادت آمده است موضوع عبودیت یا شیطان است یا طاغوتیانی که خود را به بت، و عبادت کنندگان خداوند را به ستایش‌گران و خدمت‌گزاران خود تبدیل کرده‌اند. به عبارت دیگر، رهبران، مردم را وا می‌دارند طبق قوانین ساخته و پرداخته‌شان زندگی کنند و کتاب خداوند را پشت سر خود پنهان کنند. (39) استفاده سید از اصطلاح «عبودیت» نشان می‌دهد که ‌او کتاب مودودی را خوانده ‌است: «حاکم ظالم کسی است که بر هر شکل، خود را همچون بت برای ستایش مردم عرضه می‌کند». (40)
مودودی هنگامی‌ که ‌از اصطلاح «رب» سخن می‌گوید، مسئله حاکمیت را مطرح می‌کند. مودودی می‌گوید «رب» در پنج معنای اصلی در قرآن به کار رفته ‌است، که یکی از ویژگی‌های رب بودن اعمال حاکمیت است. (41) بنابراین، معیار ضروری و کافی تشخیص اسلامی ‌یا جاهلی بودن یک جامعه (از نظر مودودی و سید قطب) در نوع عبودیت و حاکمیتی نهفته‌ است که در جامعه‌ اعمال می‌شود.

4. ابوالحسن ندوی

در اواخر دهه چهل میلادی کتاب متفکر هندی، ابوالحسن ندوی، با نام جهان با انحطاط مسلمانان چه زیانی دید؟ از اردو به انگلیسی ترجمه شد. سید قطب بر نخستین چاپ عربی کتاب ندوی در 1950 مقدمه‌ای نگاشت. (42) این کتاب در دو بخشی نسبتاً مساوی به سامان آمده‌ است. نیمه نخست، تاریخ تمدن اسلامی ‌و شرایط و زمینه‌های ظهور آن را، در مقام شورشی بر ظلمت جامعه جاهلی و پوچی چالش ساسانی- بیزانسی، بررسی می‌کند. فصلی که به پژوهش زمینه‌ها و بستر پیدایش اسلام و تمدن اسلامی‌ می‌پردازد، به هیچ روی پیش درآمدانه نیست؛ تقریباً چهل صفحه ‌از آن به متهم کردن فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و سنت‌های دینی موجود در دیگر نقاط جهان در قرن پنجم و ششم میلادی مانند یهودیت، مسیحیت، زرتشت باوری، بودا باوری و هندوئیسم می‌گذرد. سنت امپراتوری‌های کسری و قیصر که در جزیره ‌العرب آن روزگار حاکم بوده نیز طعن و تقبیح شده است.
بخش ویژه تمدن اسلامی ‌با بررسی «روش پیامبران در اصلاح و تغییر» آغاز شده ‌است و جالب آن است که بر جوانب تربیتی و اخلاقی و فرهنگی بیش از هر چیز تکیه دارد. (43) وقتی سخن به انحطاط تمدن اسلامی‌ می‌رسد، به سیاست باز می‌گردد و تأکید می‌کند که ‌انحطاط، موجب جدایی دین از سیاست شد و نالایقان را به‌ امامت رساند، همان طور که زمینه بی اعتنایی به دانش‌های سودمند را فراهم آورد. تمدن اسلامی، در ادوار متأخر، در چند برهه کوتاه درخشیدن گرفت، مانند دوران صلاح الدین و برخی ممالیک و عثمانی‌ها. ولی [آن دوران‌ها] فقط برهه‌هایی کوتاه بودند و بس، و فراتر از این بر پایه نبوغ نظامی‌ شکل گرفته بودند، نه نبوغ فرهنگی و تمدنی.
ندوی بخش مربوط به تمدن اروپایی را با بحث درباره ریشه‌های یونانی آن آغاز می‌کند و عناصر اساسی آن را حس باوری، دین گریزی، اهتمام بیش از حد به زندگی، وطن پرستی و قوم گرایی برمی‌شمرد. (44) در اندیشه ندوی کلید فهم تمدن اروپایی مادی بودن آن است؛ چنین بوده و هنوز هم چنین است. میان معنویت و زهدگرایی مسیحی با ماده باوری تمدنی، چالشی رخ داد و ماده باوری در آن به پیروزی رسید و مسیحیت شرقی کنار زده شد و روحانیت خود را از دست داد و آنچه روی داد این بود که به قول ابن تیمیه روم نصرانی نشد، بلکه نصرانیت رومی‌شد. به‌این ترتیب، بیماری بدخیم تمدن اروپایی پدید آمد: ماده باوری و غریزه محوری که بر افراد چیره بود؛ قوم پرستی و ملی‌گرایی دولت‌ها و مردم. از این رو، اروپا (و همچنین سراسر غرب) به دلیل وجود گرایش‌های گسست‌جویانه و شکاف خواهانه فردی و جمعی به سوی خودکشی می‌رود. دو جنگ جهانی و صدها جنگ استعماری گواه‌ این واقعیت است. جهانی که‌ امروزه سرنوشتش به دست تمدن غربی است، سرگذشتی جاهلی دارد یا دست کم بدان می‌انجامد؛ (45) از یک سو، جنگ و جدال آنها برای تکمیل جهان گشایی خود، و از سوی دیگر، چالش درونی آنها با یکدیگر، که‌ از انگیزه‌های مادی سرکشی که در افراد و گروه‌ها و دولت‌ها وجود دارد، مایه می‌گیرد. امروزه مسلمانان وظیفه دارند جهان را از این تمدن خودکامه چیره نجات دهند و کارها را به سامان اصلی خود برگردانند. آشوب و هرج و مرجی که در جهان جاری است، چنان که ‌انسان‌ها دیگر مهار سرنوشت جهان و سرنوشت خود را از دست داده‌اند، نشان می‌دهد که با انحطاط مسلمانان چه زیان و ضرر عظیمی ‌به جهانیان رسید. به نظر ندوی، عرب‌ها همان طور که در آغاز اسلام پیشرو بودند، در این دوران نیز باید پیش از دیگر مسلمانان به پا خیزند و جهان را نجات دهند. به نظر می‌رسد سید قطب انگاره ندوی از مشکلات تمدن- یا به تعبیر بهتر، مشکلات مسلمانان با تمدن جدید- را می‌پذیرد. (46)

جریان‌های تکفیری متأثر از سید قطب

علی رغم تفسیرهای سه گانه‌ای که‌ از اندیشه سید قطب در جامعه آن روز مصر پدید آمد، تفسیری که ‌اندیشه وی را به عرصه مبارزه ‌ایدئولوژیکی سوق می‌داد، پررنگ‌تر شد. در دهه هفتاد قرن بیستم، برخی گروه‌های اسلامی‌ در مصر ظهور کردند که روش آنها در برخورد با وقایع سیاسی و اجتماعی، برخلاف اخوان المسلمین، تا حدودی همراه با خشونت بود. بیشتر این اعضا در اخوان المسلمین عضویت داشتند و نوشته‌های سید قطب مهم‌ترین منبع فکری آنها بود. در نیمه دوم دهه شصت، زندانیان اخوان المسلمین در همان زندان‌ها در افکار و آرای سید قطب بحث و مناقشه کردند و جوانان به نقد ریشه‌ای افکار و ایدئولوژی مبارزاتی سید قطب تمایل پیدا کردند تا اینکه سادات در 1971 آنها را آزاد کرد. آنها پس از آزادی به تشکل‌های مختلفی روی آوردند که وجه مشترکشان اعتقاد به ضرورت تغییر اوضاع موجود از راه قدرت (زور) بود. از میان این تشکل‌ها، جماعت‌های زیر سر برآوردند: جماعة الفنیة العسکریة در 1974، جماعة التکفیر و الهجرة در 1977، و جماعة الجهاد از 1979 به‌ این سو. (47)
اگرچه تفکر سید قطب در تقابل با فرهنگ و تمدن بیمار غربی شکل گرفت و جاهلیت مدرن را متأثر از تمدن فطرت گریز غرب می‌دانست، جریان‌های تکفیری با روگردانی از این اندیشه محوری سید قطب، بر جهان اسلام و جاهلیت درون جوامع اسلامی‌ متمرکز شدند و راه حل پاسخ به معضل هویتی مسلمانان را در مبارزه با فرقه‌های اسلامی ‌یافتند.

زمینه‌های اجتماعی- سیاسی شکل گیری جریان‌های تکفیری معاصر مصر

از کاوش در افکار و احوال رهبران و اعضای این گروه‌ها و توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی نابسامان مصر نکات مهمی ‌می‌توان نتیجه گرفت که در پدید آمدن خشونت‌هایی به نام دین مؤثر
بوده‌ است:

1. اوج گرفتن باورهای دینی

گروه‌های بنیادگرا و رهبران آنها «الاسلام هو الحل» را شعار خود قرار دادند. از نظر این دسته‌ از متفکران و صاحب نظران مسلمان، ریشه‌های فلاکت جهان اسلام را باید در دوری جستن از تعالیم اصیل قرآن و سنت دانست. اصرار این گروه بر اجرای سریع و بدون قید و شرط احکام اسلامی‌- با فهم و اجتهادی کاملاً ظاهری از آیات و روایات و به زعم آنها بدون در نظر گرفتن قیود، اصلاحات و تغییرات بعدی در احکام، که عمدتاً علمای سنتی سده‌های بعدی اعمال کرده‌اند- با روشی انعطاف ناپذیر بی مصالحه و بدوی آنها را در اکثر موارد تبدیل به نارویی سیاسی و معطوف به نتیجه ساخته ‌است. (48)

2. شکاف نسلی

حملات 1965 پلیس نه تنها اعضای سابق اخوان را که در 1954 دست گیر، زندانی و سرانجام پس از اتمام محکومیت آزاد شده بودند از میان برداشت، بلکه به سرعت میان دو نسل جوان و کهن سال شکاف ایجاد کرد. اکثر نسل کهن سال جهت گیری محافظه کارانه پیدا کردند و تا 1977 با رژیم سادات از سر سازگاری درآمدند، در حالی که‌ اغلب رادیکال‌های نسل جوان حکم تکفیر جامعه جاهلی را صادر کردند. (49)

3. حاشیه نشینی

محل زندگی اعضا و رهبران گروه‌های افراطی، اغلب روستاهای کوچک و حومه شهرهای بزرگی چون قاهره ‌است. این مناطق به علت فقر و کمبود امکانات زندگی و دوری از مراکز خدماتی، مراکز حاشیه‌ای محسوب می‌شود که محدودیت‌های بسیاری را در مسائل تربیتی، فرهنگی و اقتصادی به خود دیده‌ است. (50) بدین ترتیب این افراد هنگامی‌ از نظر سیاسی خطرناک می‌شوند که رهبرانشان تصمیم می‌گیرند در شهرهای بزرگ یا پایتخت مستقر شوند. (51)

4. بی تجربگی و جوان بودن پیروان

گرایش‌های رادیکال این جنبش‌ها برای جوانان حاشیه نشین و بی تجربه جذاب بود. پژوهش مشهور سعدالدین ابراهیم نشان می‌دهد که میانگین سنی گروه‌ التکفیر و الهجرة 24 سال و گروه آکادمی‌نظامی‌22 سال بوده ‌است. همچنین، تمامی‌ اعضای دو گروه هنگام پیوستن به ‌این گروه‌ها بین 17 تا 26 سال سن داشته‌اند. (52)

5. تحصیلات رهبران

یکی از ویژگی‌های معمول در رهبران و طرفداران اسلام سلفی و بنیادگرا، نداشتن پیشینه تحصیلات گسترده دینی به شکل موجود در حوزه‌های علمیه‌ است. رهبران جنبش‌های بنیادگرا معمولاً افرادی هستند که حرفه ‌اصلی آنها مطالعه دین نیست و معارف دینی‌شان حاصل مطالعات شخصی و انفرادی و به دور از سنت استادی و شاگردی معمول در نهادهای یادگیری سنتی است. این الگو در میان پیروان نیز تکرار می‌شود. غالب رهبران و اعضای اصلی جنبش‌های سلفی را دانشجویان و دانش آموختگان رشته‌های فنی- مهندسی و رشته‌های غیر علوم اسلامی‌ تشکیل می‌دادند؛ نه دانشجویان علوم اسلامی، بنابراین، می‌توان گفت شناخت آنها از اسلام در واقع بیشتر مکانیکی و ظاهری بود و تمسک آنها به برخی آموزه‌های دینی با احراز هویت و به دست آوردن قدرت سیاسی همراه بوده ‌است. (53)
اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا مهندسیها تروریست می‌شوند؟ ... مهندس‌ها آن قدر خودبین هستند که فکر می‌کنند می‌توانند متون را بخوانند، تصور می‌کنند که می‌توانند بدون هیچ کمکی قرآن را بخوانند. اتفاقاً اگر آنها به نوعی از تحصیلات مذهبی برخوردار بودند، احتمالاً در برابر قرائت‌های خشونت طلبانه قرآن مصونیت می‌یافتند. اما آنها دانش مذهبی ندارند و وقتی در 25 سالگی به مذهب رو می‌آورند، به علت نداشتن تحصیلات مذهبی، به دام قرائت‌های غیرمعمول قرآن می‌افتند. در واقع، مهندس‌ها معمولاً این گونه هستند و برای فهمیدن هر چیزی بلافاصله به دنبال ترسیم نقشه و یافتن اصول می‌روند. این دقیقاً همان کاری است که‌ اسلام سلفی به دنبال آن است؛ یعنی فراموش کردن 14 قرن تفسیر و تأویل و بازگشت به ‌اصول قرآن و حدیث و تنها بها دادن به همین مسئله. (54)

6. افزایش خشونت دولتی

سرکوب شدید حرکت‌های بنیادگرایانه که رسالتشان را اصلاح وضعیت داخلی کشور اعلام کرده‌اند، نیز یکی از متغیرهای مهم در افزایش خشونت این جریان‌ها به شم

عبارات مرتبط با این موضوع

سردردهای پشت سر سردردهایپشتسرسردردهای پشت سر به رایجی دردی که قسمت جلو خصوصاً قسمت شقیقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد وب‌گاه دکتر حسین کچویان این کتاب را در تهران شهر کتاب آنلاین و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه سید علی خامنه‌ای ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…خانواده پدر سید علی خامنه‌ای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین از روحانیان آذری اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه دانشگاه آزاد اسلامی توسط دکترخلیل علی محمدزاده و در همایش مادران، پرچمداران جنگ نرم مطرح شد اگر مادر سردردهای پشت سر سردردهای سردردهای پشت سر به رایجی دردی که قسمت جلو خصوصاً قسمت شقیقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، نیستند وب‌گاه دکتر حسین کچویان این کتاب را در تهران شهر کتاب آنلاین و در شهرستانها پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی سید علی خامنه‌ای ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد خانواده پدر سید علی خامنه‌ای، سید جواد و پدربزرگ پدریش سید حسین از روحانیان آذری مقیم نجف پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری مثل رهبری ساده زیست باشیماخبار ادبی و هنری دختر شهید بابایی خاطرات همرزمان پدر را به تصویر دانشگاه آزاد اسلامی توسط دکترخلیل علی محمدزاده و در همایش مادران، پرچمداران جنگ نرم مطرح شد اگر مادر پرچمدار


ادامه مطلب ...

راه بردهای حفظ بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی بر اساس احادیث رضوی

[ad_1]

چکیده

در عصر حاضر در همه کشورهای اسلامی، نوعی بیداری اسلامی پدید آمده است. جهان‌خواران که سودای حاکمیت بر سراسر جهان را در سر می‌پرورانند، از بیداری و وحدت امت اسلامی بیم‌ناک‌اند و آن را مانعی در برابر نقشه‌های خود میشمرند. آنها در تلاش‌اند ضمن جلوگیری از پیشرفت موج بیداری اسلامی، از هر راهی برای انحراف مردم استفاده نمایند. یکی از این راه‌ها، استفاده از جریان‌های انحرافی برای مقابله با جریان بیداری اسلامی است.
امام رضا (علیه السلام) نیز در دوران خود با جریان‌های انحرافی متعددی مواجه بود، که با برخورد مناسب با آنها، مانع از وارد شدن کوچک‌ترین ضربه بر پیکر اسلام ناب شد. این پژوهش بر اساس روش تحلیلی - توصیفی و با بهره‌گیری از منابع موجود، به بررسی دست‌آوردهای بیداری اسلامی و نیز روش‌های مقابله با جریان‌های انحرافی با استفاده از روش تحلیل SWOT پرداخته است.
نتایج این تحقیق، حاکی از آن است که مهم‌ترین نقطه قوت ایران در زمینه توسعه دست‌آوردهای بیداری اسلامی، وجود تحقیقات گسترده در زمینه بیداری اسلامی و پی‌آمدهای آن و نیز اقدامات مستکبران، به خصوص استفاده از جریان‌های انحرافی است که با بهره‌مند شدن از امتیاز وزنی 2/ 63% در جایگاه نخست است. از سوی دیگر، عدم کار فرهنگی اساسی در جذب مردم به مباحث فرهنگی بیداری اسلامی و آگاهی بخشی درباره اقدامات جریان‌های انحرافی با امتیاز وزنی 396% در جایگاه نخست ضعف‌هاست. هم چنین توجه به مسائل روز جریان بیداری اسلامی و مباحث جریان‌های تکفیری و اندیشیدن راهکاری در این زمینه، با امتیاز وزنی 6% در مرتبه اول فرصت‌های موجود جای گرفت. نداشتن برنامه‌ریزی راهبردی، جذاب و رقابتی در برابر برنامه‌های دشمنان و اقدامات جریان‌های انحرافی نیز با امتیاز وزنی 52% در جایگاه نخست تهدیدها قرار دارد.
مهم‌ترین راهبردها در این زمینه عبارتند از: برنامه‌ریزی وایجاد ساختاری جهت بهره‌برداری بهینه از تعدد مؤسسات و پژوهشکده‌ها در راستای حضور شاداب مردم در بیداری اسلامی و آگاه‌سازی آنان از اقدامات جریان‌های انحرافی، اقدامات اساسی برای ارتباط با نخبگان جهان اسلام و ارائه گزارش‌های روشن‌گرانه در زمینه جریان‌های انحرافی و اقدامات آنها، تلاش محلی و ملی برای تبیین مسائل اساسی بیداری اسلامی و ارائه آن به جامعه و تدوین سند چشم‌انداز محلی و ملی و بهره‌گیری از رسانه‌های نوین جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان علیه بیداری اسلامی، به خصوص اندیشه‌های مطرح شده در این زمینه.

1. مقدمه

در دوران امامت امام رضا (علیه السلام) ، به دلیل علاقه مأمون به مباحث کلامی و فلسفی، علمای بسیاری به این بحث‌ها پرداختند. کاهش فشارها و آزادی بیان در جامعه، موجب ظهور اندیشه‌ها و افکار مختلفی شد و رواج اندیشه‌های انحرافی نیز به اوج خود رسید. امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام جامعه شیعی و بر اساس وظیفه ای که برای هدایت امت بر عهده داشت، باید با این افکار و جریان‌های انحرافی مبارزه می‌نمود. از این رو، آن حضرت ضمن تبیین افکار و جریان‌های انحرافی موجود برای (مردم، با این جریان‌ها به مبارزه پرداخت. (1
پس از شهادت امام کاظم (علیه السلام) برخی بر اثر دنیاخواهی، توطئه جدیدی بر ضد شیعه و امامان معصوم (علیه السلام) به اجرا گذاشتند که می‌توانست در راستای سیاست شوم عباسیان مبنی بر محو نقش آفرینی امامان شیعه از صحنه اجتماع قرار گیرد. طراحان این توطئه که از شیعیان حضرت کاظم (علیه السلام) نیز به شمار می‌آمدند، چنین شایعه کردند که امام کاظم (علیه السلام) به شهادت نرسیده و او همان قائم آل محمد است که غیبت نموده. این جریان که به واقفیه شهرت یافتند، موجب انحراف جمع زیادی از شیعیان شدند.
از دیگر افکار انحرافی رایج در دوره امام رضا (علیه السلام) ، باور جبرگرایی بود. این تفکر مبتنی بر این بود که انسان نقشی در امور ندارد و هر چه اتفاق می‌افتد، از سوی خداوند است. در مقابل جریان جبرگرایی، مفوّضه بودند که اعتقاد داشتند خداوند نقشی در اداره عالم ندارد و او اختیار امور را به انسان، تفویض و واگذار کرده است. دیگر جریان انحرافی عصر امام رضا (علیه السلام)، غلات بودند که نسبت به اهل بیت (علیه السلام) دچار غلو شدند. هر یک از این فرق و جریان‌های انحرافی با استفاده از شرایط حاکم بر جامعه آن روز، آزادانه به فعالیت می‌پرداختند. در این وضعیت، امام رضا (علیه السلام) با اتخاذ راهبردی همه جانبه، فعالیت‌های هر کدام از آنها را به تناسب، پاسخ گفت و رسالت الهی خویش در هدایت فکری جامعه را به بهترین نحو، ایفا فرمود. رویکرد آن حضرت در برابر این جریان‌های فکری انحرافی، می‌تواند الگویی مناسب برای مقابله با جریان‌های انحرافی در همه اعصار و از جمله عصر حاضر باشد.
این پژوهش بر اساس روشی تحلیلی - توصیفی و با بهره‌گیری از منابع موجود، به بررسی دست‌آوردهای بیداری اسلامی و نیز روش‌های مقابله با جریان‌های انحرافی پرداخته است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل SWOT، به تعیین نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها در زمینه بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی اقدام شده است. در ادامه بر اساس نظر کارشناسان و مصاحبه شوندگان، وزن هر گزینه تعیین و در نهایت با ادغام مهم‌ترین آنها، راهبردهای اساسی جهت جذب حداکثری مردم به مباحث بیداری اسلامی در کشور و نیز مقابله با اقدامات منفی جریان‌های انحرافی، معرفی گردیده است. جامعه آماری این پژوهش، در بردارنده 800 نفر از اساتید دانشگاهی و حوزوی است که بر اساس فرمول کوکران، به 250 نفر تقلیل یافته است. هم‌چنین روایی نتایج تحقیق حاضر بر اساس نظرات کارشناسان، تأیید شده و پایایی آن نیز بر اساس فرمول کرونباخ و میزان 789/. به اثبات رسیده است.

2. نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها

تحلیل SWOT به منظور شناسایی و بررسی عوامل مؤثر درونی (نقاط قوت و ضعف) و عوامل تأثیرگذار بیرونی (فرصت‌ها و تهدیدها) بر میزان توسعه فرهنگ بیداری اسلامی در بین مردم کشور و آگاهی بخشی در زمینه اقدامات جریان‌های انحرافی به کار برده می‌شود. (2) در حقیقت از این روش به عنوان ابزاری جهت شناسایی مسائل استراتژیک و ارائه راهبردها و استراتژی های مناسب، استفاده می‌گردد.
ما ابتدا با سنجش محیط داخلی و محیط خارجی، فهرستی از نقاط قوت و ضعف، فرصت‌ها و تهدیدات را شناسایی کرده‌ایم و سپس به وسیله نظرخواهی از مردم، مسئولان و کارشناسان، جهت برطرف نمودن یا تقلیل نقاط ضعف و تهدیدها و تقویت و بهبود نقاط قوت و فرصت‌های موجود در ارتباط با جذب مردم به مباحث بیداری اسلامی، پیشنهادها و راهکارهای مناسب را ارائه نموده‌ایم. (3)

الف - احادیث رضوی و عوامل داخلی مؤثر بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی در بین مردم

مسلمانان پس از رحلت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) و با توسعه سرزمین‌های اسلامی، به فرقه‌های گوناگون تقسیم شدند و به تدریج انحرافاتی در عقاید آنها پدیدار شد. ائمه (علیه السلام) که جانشینان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان امت اسلامی بودند، به مقابله با این انحرافات پرداختند و در زمان‌های مناسب، عقاید نادرست ایشان را بیان فرمودند. امام رضا (علیه السلام) که در دوران خلافت مأمون، در پایتخت زندگی می‌کرد، با فرقه‌های مختلفی مواجه بود که از جمله آنها فرقه‌های واقفیه، غلات، متصوّفه، معتزله جبریون و مفوّضه بودند.
در این قسمت با استفاده از ماتریس ارزیابی داخلی، روابط بین موضوعات مختلف شناسایی و ارزیابی و راه حل‌هایی برای آنها ارائه شده است. هم‌چنین سه مقوله استراتژی‌های موجود، عملکردها و منابع، مورد بررسی قرار گرفته و تحت عنوان نقاط قوت و نقاط ضعف به شرح ذیل تقسیم‌بندی شده است:
جدول 1: نقاط قوت

شماره

                            نقاط قوت (Strenghts )

1

تحقیقات گسترده در زمینه بیداری اسلامی و پی آمدهای آن و نیز اقدامات مستکبران، به خصوص استفاده از جریان‌های انحرافی در کشور

2

برگزاری مراسم‌ها و همایش‌های ملی و بین‌المللی در راستای شناساندن هر چه بهتر جریان‌های انحرافی

3

وجود امکانات فرهنگی و اقتصادی و نیروی انسانی و نخبه در سطح کشور در راستای مبارزه با جریان‌های انحرافی

4

توجه به محتوای اشعار و مطالب مرتبط با بیداری اسلامی و ارائه تفسیری جامع در این زمینه

5

برگزاری جشنواره‌ها و مسابقات در این زمینه و تلاش برای ارائه چهره واقعی اسلام ناب محمدی

6

وجود دل‌باختگان و دوست‌داران فراوان مبحث بیداری اسلامی و انزجار از جریان‌های انحرافی در داخل و خارج از کشور

7

استفاده از دست‌آوردهای بیداری اسلامی برای حل مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه

8

جذابیت بسیاری از برنامه‌های ارائه شده در این زمینه

9

بهره‌گیری از امکانات و فن‌آوری‌های روز در سطح مؤسسات فرهنگی کشور برای اشاعه فرهنگ بیداری اسلامی و مقابله با اقدامات جریان‌های انحرافی

جدول 2: نقاط ضعف

شماره

                    نقاط ضعف (Weaknesses )

1

عدم کار فرهنگی اساسی برای جذب مردم به مباحث بیداری اسلامی و آگاهی بخشی درباره اقدامات جریان‌های انحرافی

2

توجه محدود مسئولان و الگوهای جامعه به مسائل روز و تحولات جاری بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی

3

تهاجم فرهنگی دشمنان با بهره جستن از جریان‌های انحرافی و تلاش در جهت بسط تفکر آنها

4

بی‌توجهی به سامان دهی و برنامه‌ریزی امور فرهنگی و اجتماعی بیداری اسلامی و مبارزه گسترده با جریان‌های انحرافی

5

عدم تلاش گسترده از سوی کشورهای اسلامی برای مبارزه با جریان‌های انحرافی و بسط تفکر ناب اسلامی

6

نگاه محدود به مردم در مسائل بیداری اسلامی

7

توجه مسئولان فرهنگی به مسائل فرعی و غفلت از کارکرد تربیتی و تعلیمی و عملی مسائل بیداری اسلامی

8

عدم بررسی همه‌جانبه جریان‌های انحرافی و بیان تفکرات، عقاید و منشأ ایجاد آنها

9

برخورد نامناسب برخی از مسئولان  و اعضای هیئت امنای مؤسسات و پژوهشکده‌ها با مردم

10

تراکم کاری بسیاری از افراد جامعه به دلیل مشکلات اقتصادی و محدود شدن توجه آنان به مسائل بیداری اسلامی

11

استفاده بسیار محدود کشورهای اسلامی از تجربیات بزرگان دینی در مبارزه با جریان‌های انحرافی

12

سخنرانی‌ها و مراسم ضعیف در مؤسسات و کانون‌ها و دعوت نکردن از سخنرانان ماهر

13

نگاه کلیشه‌ای و حاشیه‌ای به مباحث اصیل معنوی و مذهبی در بسیاری از کشورهای اسلامی

14

عدم ارائه برنامه‌ای جامع و محرک در برابر برنامه‌های دنیای استکبار علیه بیداری اسلامی و فعالیت‌های جریان‌های انحرافی

15

تکیه بر تبلیغ سنتی و استفاده نکردن از ابزار و فن آوری‌های نوین

16

اختلاف‌های سیاسی و عقیدتی گسترده در جهان اسلام و برخورد کلیشه‌ای با جریان‌های انحرافی

ب- عوامل خارجی مؤثر بر روند شناسایی جریان های انحرافی و مبارزه با آنها
هدف این مرحله، کند‌و‌کاو آثار محیط خارجی بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مبارزه با جریان‌های انحرافی جهت‌ شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهایی است که جامعه و مردم در این زمینه با آن مواجه‌اند. در این راستا باید گفت که فرصت‌ها، مجموعه امکانات و قابلیت‌هایی است که از خارج از محیط ناحیه و به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر عملکرد مؤسسات فرهنگی و مسئولان، مؤثر واقع می‌شوند. هم چنین تهدیدها مجموعه عوامل خارج از ناحیه محسوب می‌شوند که در عدم کارایی این نواحی تأثیرات مستقیم یا غیر مستقیم دارند.
بر اساس مطالعات انجام شده و بررسی وضعیت پیرامون کشور، مجموعه فرصت‌ها و تهدیدهای موجود و مؤثر بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مبارزه با جریان‌های انحرافی در بین مردم کشور به صورت زیر قابل ترسیم است:
جدول 3: فرصت ها

شماره

              فرصت‌ها (Opportunities )

1

توجه مسئولان به مسائل روز جریان‌های انحرافی و اندیشیدن تدبیری در این زمینه

2

فراهم آوردن شرایط حضور مردم در مباحث بیداری اسلامی و جریان تکفیری و مناظره و مباحثه رو دررو و با واسطه

3

استفاده از ترفندهای سیاسی جهت به انزوا کشاندن جریان‌های انحرافی و تلاش برای ممانعت از ارتباط کشورهای مسلمان با جریان‌های انحرافی

4

ارزش دادن به دیدگاه مردم و استقبال از ایده‌ها و طرح‌های نوین در این زمینه

5

فراهم کردن شرایط بررسی مباحث بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی و ارتباط با نخبگان جهان اسلام و ارائه گزارش‌های روشن‌گرانه به آنها دراین زمینه

6

افزایش امکانات فرهنگی مؤسسات و پایگاه های فرهنگی کشور

7

فراهم نمودن شرایط شناخت بیداری اسلامی و اقدامات جریان های انحرافی توسط خانواده‌ها

8

تقدیر از افراد، مؤسسات و پژوهشکده‌های موفق در این زمینه

9

استفاده از مسئولان جوان و دارای رویکرد جوان‌گرایانه

10

استفاده از افراد مجرب و توان‌مند در مباحث بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی

جدول 4: تهدیدها

شماره

          تهدیدها (Threats )

1

نداشتن برنامه راهبردی، جذاب و رقابتی در برابر برنامه‌های جذاب دشمنان و اقدامات جریان‌های انحرافی

2

سوء استفاده جریان های انحرافی از برخی اقدامات کشورهای اسلامی و جریان‌های سیاسی برای ایجاد انحراف فکری و تزلزل در جامعه اسلامی

3

عدم بهره‌گیری از نظر و دیدگاه مردم در این زمینه

4

افزایش نرخ بیکار، تورم و مشکلات اقتصادی و تأثیر آن بر فکر و روان مردم و افزایش ساعات کاری آنها و در نتیجه، عدم کارایی معنوی مباحث بیداری اسلامی وجریان‌های انحرافی

5

عدم برنامه‌ریزی در برابر هجمه های فرهنگی دشمنان و جریان‌های انحرافی

6

عدم اجرای برنامه‌های فرهنگی در مدارس و دانشگاه ها در این زمینه

7

عدم توجه به تکنولوژی و بهره گیری از آن در معرفی بیداری اسلامی

8

آلوده شدن جو عمومی جامعه و عدم تطابق گفتار و عمل و عدم بهره‌گیری از فرهنگ بیداری اسلامی

9

وجود دوستان ناباب و معاشران ناصالح و دوری گزیدن از مباحث معنوی و سیاسی

10

ایجاد محیط ناامن فکری و فرهنگی برای مردم

11

اختلاف‌های سیاسی و عقیدتی گسترده در جهان اسلام و برخورد کلیشه‌ای با جریان‌های انحرافی

تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی در بین مردم
برای تجزیه و تحلیل نهایی، جدولی تشکیل دادیم که بر اساس عوامل داخلی و عوامل خارجی، دارای چهار ستون در بردارنده وعوامل، وزن، درجه‌بندی و امتیاز وزنی است. در ستون یک (عوامل خارجی و داخلی)، مهم‌ترین نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای فراروی سیستم را بر می‌شماریم.
در ستون دو (وزن)، به هر یک از این عوامل، براساس اثر احتمالی آن بر موقعیت استراتژیک فعلی سیستم، وزنی از صفر (بی‌اهمیت‌ترین) تا یک (مهم‌ترین) می‌دهیم. هر چقدر وزن بیشتر باشد، تأثیر عامل بر موقعیت کنونی و آینده سیستم بیشتر خواهد بود. (جمع ستون دو بدون توجه به تعداد عوامل، 1 است.)
در ستون سه (درجه‌بندی) براساس اهمیت و موقعیت کنونی سیستم، به هر عامل امتیازی از 1 (ضعیف) تا 5 (بسیار خوب) می‌دهیم. این درجه‌بندی نشان می‌دهد که سیستم چگونه به هر یک از عوامل خارجی پاسخ می‌دهد.
در ستون چهار (امتیاز وزنی) وزن را در درجه هر عامل (ستون 2 ضرب در ستون 3) ضرب می‌کنیم تا به این وسیله، امتیاز وزنی آن به دست آید. به این ترتیب برای هر عامل، یک امتیاز وزنی از 1 تا 5 مشخص می‌شود که به طور میانگین، این امتیاز عدد 3 است.
سرانجام، امتیازات وزنی تمام عوامل خارجی و داخلی در ستون 4 را به طور جداگانه با یک دیگر جمع می‌زنیم و امتیاز وزنی را محاسبه می‌کنیم، امتیاز وزنی کل نشان می دهد که سیستم چگونه به عوامل و نیروهای موجود و بالقوه در محیط بیرونی‌اش پاسخ می‌دهد. همیشه متوسط امتیاز وزنی کل در سیستم در زمینه‌ای خاص، عدد 3 است (4) است و چنانچه بالاتر از آن باشد، اهمیتش بیشتر است و اگر کمتر از آن باشد، از اهمیت و تأثیرگذاری کمتری برخوردار است.

الف - نتایج تجزیه و تحلیل عوامل داخلی مؤثر بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مبارزه با جریان‌های انحرافی در بین مردم (IFAS)

برای سازماندهی عوامل داخلی در قالب نقاط قوت و ضعف فراروی سیستم، با استفاده از عوامل درجه‌بندی و با توجه به اهمیت هر یک از این نقاط، میزان تأثیرگذاری آنها بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مبارزه با جریان‌های انحرافی در بین مردم، در قالب جداول زیر، محاسبه شد:
جدول 5: نتایج تجزیه و تحلیل عوامل داخلی (نقاط قوت)

نقاط قوت

وزن

درجه بندی

امتیاز وزنی

وجود تحقیقات گسترده در زمینه بیداری اسلامی و پی آمدهای آن ونیز اقدامات مستکبران، به خصوص استفاده از جریان‌های انحرافی در کشور

8/15/.

4

2/63/.

برگزاری مراسم‌ها و همایش‌های ملی و بین‌المللی در راستای شناساندن هر چه بهتر جریان‌های انحرافی

2/14/.

4

8/56/.

وجود امکانات فرهنگی و اقتصادی و نیروی انسانی و نخبه در سطح کشور در راستای مبارزه با جریان های انحرافی

13/.

4

52/.

توجه به محتوای اشعار و مطالب مرتبط با بیداری اسلامی و ارائه تفسیری جامع در این زمینه

12/.

3

36/.

برگزاری جشنواره‌ها و مسابقات در این زمینه و تلاش برای ارائه چهره واقعی اسلام ناب محمدی

11/.

3

33/.

وجود دل باختگان و دوست‌داران فراوان مبحث بیداری اسلامی و انزجار از جریان‌های انحرافی در داخل و خارج از کشور

1/.

3

3/.

استفاده از دست‌آوردهای بیداری اسلامی برای حل مشکلات اقتصادی و فرهنگی جامعه

09/.

2

18/.

جذابیت بسیاری از برنامه‌های ارائه شده در این زمینه

08/.

2

16/.

بهره‌گیری از امکانات و فن‌آوری‌های روز در سطح مؤسسات فرهنگی کشور برای اشاعه فرهنگ بیداری اسلامی و مقابله با اقدامات جریان‌های انحرافی

07/.

1

07/.

جمع

1

 

1/3

از دیدگاه کسانی که مورد سؤال قرار گرفتند، مهم‌ترین نقطه قوت ایران در زمینه توسعه فرهنگ بیداری اسلامی در بین مردم عبارت است از «تحقیقات گسترده در زمینه بیداری اسلامی و پی‌آمدهای آن و نیز اقدامات مستکبران، به خصوص استفاده از جریان‌های انحرافی در کشور» که با بهره‌مند شدن از امتیاز وزنی 2/63/. در جایگاه نخست جای می‌گیرد. در حال حاضر جریان استکبار از هر ابزاری برای مخدوش کردن چهره واقعی اسلام و رو در رو قرار دادن جریان‌های مختلف اسلامی، استفاده می‌کند که کشورهای اسلامی و به خصوص ایران باید با اندیشیدن تدابیر مختلف، به مقابله با این رویکرد بپردازد.
عامل «برگزاری مراسم‌ها و همایش‌های ملی و بین المللی در راستای شناساندن هر چه بهتر جریان‌های انحرافی» با امتیاز وزنی 8/56/.، جایگاه دوم در میان نقاط قوت را به خود اختصاص می‌دهد که این امر می‌تواند به شناساندن اهداف بیداری اسلامی و نیز چهره ناشایسته جریان‌های انحرافی بینجامد. امام رضا (علیه السلام) نیز در مورد علی بن ابی حمزه بطائنی (از مؤسسان فرقه واقفیه) می‌فرماید: «یا علی! أنت و أصحابک شبه الحمیر.» (5) تشبیه به الاغ، از تعبیرهای تندی است که امام برای فرقه واقفیه به کار می‌برد.
عامل «وجود امکانات فرهنگی و اقتصادی و نیروی انسانی و نخبه در سطح کشور در راستای مبارزه با جریان‌های انحرافی» با امتیاز وزنی 52/. در جایگاه سوم نقاط قوت قرار گرفته است. در دوران امام رضا (علیه السلام) نیز گروهی از نخبگان سیاسی با حفظ عقاید و باورهای شیعی خود، در دربار حکومت وقت حاضر می‌شدند و امور و اوضاع سیاسی را به نفع شیعیان کنترل می‌کردند؛ مانند محمدبن اسماعیل بن بزیع از اصحاب مخصوص ائمه (علیه السلام) که او جزو وزرای دربار عباسی نیز بود، اما این سمت هیچ‌گاه سبب جدایی او از اهل بیت (علیه السلام) نشد. از همین رو او را از جمله یاران خاص امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) ذکر کرده‌اند. (6)
جدول 6: نتایج تجزیه و تحلیل عوامل داخلی (نقاط ضعف)

نقاط ضعف

وزن

درجه بندی

امتیاز وزنی

عدم کار فرهنگی اساسی برای جذب مردم به مباحث بیداری اسلامی و آگاهی بخشی درباره اقدامات جریان‌های انحرافی

099/.

4

396/.

توجه محدود مسئولان والگوهای جامعه به مسائل روز و تحولات جاری بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی

091/.

4

364/.

تهاجم فرهنگی دشمنان با بهره جستن از جریان‌های انحرافی و تلاش در جهت بسط تفکر آنها

08/.

4

32/.

بی‌توجهی به سامان‌دهی و برنامه‌ریزی امور فرهنگی و اجتماعی بیداری اسلامی و مبارزه گسترده با جریان‌های انحرافی

07/.

4

28/.

عدم تلاش گسترده از سوی کشورهای اسلامی برای مبارزه با جریان‌های انحرافی و بسط تفکر ناب اسلامی

06/.

4

24/.

نگاه محدود به مردم در مسائل بیداری اسلامی

06/.

4

24/.

توجه مسئولان فرهنگی به مسائل فرعی و غفلت از کارکرد تربیتی و تعلیمی و عملی مسائل بیداری اسلامی

06/.

3

18/.

عدم بررسی همه جانبه جریان‌های انحرافی و بیان تفکرات، عقاید و منشأ ایجاد آنها

06/.

3

18/.

برخورد نامناسب برخی از مسئولان و هیئت امنای مؤسسات و پژوهشکده‌ها با مردم

06/.

3

18/.

تراکم کاری بسیاری از افراد جامعه به دلل مشکلات اقتصادی و محدود شدن توجه آنان به مسائل بیداری

06/.

3

18/.

استفاده بسیار محدود کشورهای اسلای از تجربیات بزرگان دینی در مبارزه با جریان‌های انحرافی

05/.

3

15/.

سخنرانی‌ها و مراسم ضعیف در مؤسسات و کانون‌ها و دعوت نکردن از سخنرانان ماهر

05/.

2

1/.

نگاه کلیشه ای و حاشیه‌ای به مباحث اصیل معنوی و مذهبی در بسیاری از کشورهای اسلامی

04/.

2

08/.

عدم ارائه برنامه‌ای جامع محرک در برابر برنامه‌های دنیای استکبار علیه بیداری اسلامی و فعالیت‌های جریان‌های انحرافی

03/.

2

06/.

تکیه بر تبلیغ سنتی و استفاده نکردن از بزار و فن‌آوری‌های نوین

03/.

2

06/.

اختلاف‌های سیاسی و عقیدتی گسترده در جهان اسلام و برخورد کلیشه‌ای با جریان‌های انحرافی

02/.

1

02/.

جمع

1

 

01/3

در جدول شماره 6 مشاهده می‌گردد که «عدم کار فرهنگی اساسی برای جذب مردم به مباحث فرهنگی بیداری اسلامی و آگاهی بخشی درباره اقدامات جریان‌های انحرافی» با امتیاز وزنی 396/. در جایگاه نخست نقاط ضعف قرار دارد. در این رابطه باید ریشه‌های توجه و عدم توجه مردم به مسائلی از قبیل بیداری اسلامی شناسایی شود تا بتوان بر اساس آن، به کار فرهنگی در سطح خانواده، مدرسه، دانشگاه و پس از آن پرداخت.
عامل «توجه محدود مسئولان و الگوهای جامعه به مسائل روز و تحولات جاری بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی» با امتیاز 36/. جایگاه دوم در میان نقاط ضعف را به خود اختصاص داده است. «تهاجم فرهنگی دشمنان با بهره جستن از جریان‌های انحرافی و تلاش در جهت بسط تفکر آنها» نیز با امتیاز وزنی 32/. در جایگاه سوم نقاط ضعف قرار دارد. این امر نشان از آن دارد که دشمنان اسلما و ایران در نظر دارند برای غلبه بر این مردم و مملکت، روحیه بیداری، ایثار، رشادت و ولایت مداری برخاسته از فرهنگ بیداری اسلامی را از مردم بگیرند. به همین دلیل، آنها اقدامات مخرّب فرهنگی را علیه کشور در پیش گرفته‌اند و با استفاده از ابزارهای پیشرفته و عقاید گروه‌ها و جریان‌های انحرافی، به جنگ مؤلفه‌های اساسی فرهنگ بیداری اسلامی رفته‌اند که لازم است مسئولان نیز با اتخاذ تدابیر تدافعی مشخص، این اقدامات را خنثی نمایند.

ب- نتایج تجزیه و تحلیل عوامل خارجی مؤثر بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی و مبارزه با جریان‌های انحرافی در بین مردم (EFAS)

برای سازماندهی عوامل خارجی در قالب فرصت‌ها و تهدیدهای فراروی سیستم، با استفاده از عوامل درجه بندی و با توجه به اهمیت هر یک از فرصت‌ها و تهدیدها، میزان تأثیرگذاری آنها بر توسعه فرهنگ بیداری اسلامی در بین مردم در ایران، محاسبه و به شرح جداول ذیل تعیین گردید:
جدول 7: نتایج تجزیه و تحلیل عوامل خارجی (فرصت‌ها)
<td valign

عبارات مرتبط با این موضوع

راه بردهای حفظ بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی بر اساس احادیث رضوی راه بردهای حفظ بیداری اسلامی و مقابله با جریان‌های انحرافی بر اساس احادیث رضوی


فرصت‌ها

وزن

درجه بندی

امتیاز وزنی

توجه مسئولان به مسائل روز جریان‌های انحرافی و اندیشیدن تدبیری در این زمینه

15/.

4

6/.

فراهم آوردن شرایط حضور مردم در مباحث بیداری اسلامی و جریان تکفیری و مناظره و مباحثه رو دررو و با واسطه

13/.

4

52/.

استفاده از ترفندهای سیاسی جهت به انزوا کشاندن جریان های انحرافی و تلاش برای ممانعت از ارتباط کشورهای مسلمان با جریان‌های انحرافی

12/.

4

48/.

ارزش دادن به دیدگاه مردم و استقبال از ایده‌ها و طرح‌های نوین در این زمینه

11/.

3

33/.

فراهم کردن شرایط بررسی مباحث بیداری اسلامی و جریان‌های انحرافی و ارتبط با نخبگان جهان اسلام و ارائه گزارش‌های روشن‌گرانه به آنها در این زمینه

1/.

3

3/.

افزایش امکانات فرهنگی مؤسسات و پایگاه‌های فرهنگی کشور

1/.

3

3/.

فراهم نمودن شرایط شناخت بیداری اسلامی و اقدامات جریان‌های انحرافی توسط خانواده‌ها

08/.

3

24/.

تقدیر از افراد، و مؤسسات و پژوهشکده‌های موفق در این زمینه

08/.

2

16/.

ادامه مطلب ...

جنایات جریان‌های تکفیری در لبنان

[ad_1]
علل دیابت شیرین نوع 1 و 2

علل-دیابت-شیرین-نوع-1-و-2دیابت شیرین بیماری بوده که در آن به دلیل تولید ناکافی انسولین و یا مقاومت انسولین، سلول های بدن قادر ادامه ...

علائم و نشانه های اولیه ی دیابت که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد.

علائم-و-نشانه-های-اولیه-ی-دیابت-که-نمی-توان-از-آن-ها-چشم-پوشی-کرددیابت یک نوع بیماری مزمن بوده که می تواند پیشگیری شود، اما قابل درمان قطعی نیست. علائم اولیه ی این بیماری ادامه ...

علائم شایع دیابت در زنان که نباید نادیده گرفته شود.

علائم-شایع-دیابت-در-زنان-که-نباید-نادیده-گرفته-شوددیابت یک اختلال در سوخت و ساز بوده که به واسطه ی سطوح بالای گلوکز در خون ایجاد می شود. مردان و زنان هر ادامه ...

علائم اولیه ی ویروس HIV در مردان

علائم-اولیه-ی-ویروس-HIV-در-مردانHIV یا ویروس نقص ایمنی بدن انسان به علت سندروم نقص ایمنی اکتسابی به وجود آمده که طی این بیماری سلول های ادامه ...

علائم HIV در زنان بعد از یک سال

علائم-HIV-در-زنان-بعد-از-یک-سالعلائم اولیه ی ایدز در زنان و مردان شبیه بیماری های دیگر می باشد. در این مقاله اطلاعاتی در رابطه با علائم ادامه ...

مورخان صهیونیست و علم یهودی‌شناسی

مورخان-صهیونیست-و-علم-یهودی‌شناسی1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی می‌باشد! در نتیجه مطالعه‌کنندگان، ادامه ...

مورخان اروپایی و صهیونیسم

مورخان-اروپایی-و-صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده می‌کند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...

فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخ‌نویسی نواستعماری

فروریختگی-نظام-استعماری-و-پیدایش-تاریخ‌نویسی-نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوری‌های استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...

آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهود

آشنایی-با-برخی-اصطلاحات-و-مفاهیم-کلیدی-مرتبط-با-یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنی‌‌اسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

جنایات جریان‌های تکفیری در لبنانجنایاتجریانتکفیریلبنانچکیده سلفی گری تکفیری با تکفیر بقیه مذاهب، در راستای اهداف استکبار جهانی حرکت می‌کندجریان‌های تکفیری در عراق از ظهور وهابیت تا عصر حاضرتکفیریدرعراقازظهورجریان‌های تکفیری در عراق جنایات جریان‌های تکفیری در لبنان سلفی گری تکفیری با جریان شناسی سلفی های جهادی تکفیری در بحران … سلفی ها و جریان های القاعده در های لبنان و عراق تکفیری در سوریه فیلم جنایت تکفیری ها در جاده عراق به سوریه ۱۸ …نما فیلم جنایت تکفیری ها در جاده دنیا این جنایات را در محکمه و عراق و لبنان جستار جریان‌ تکفیری های تکفیری در شرق ی جریان‌های تروریستی در سر مقاومت در سوریه و لبنان آوا جنایت های تکفیری ها در شهر تازه آزاد شده یبرود …پس از متلاشی شدن جبهه تکفیری ها در یبرود و های عرسال در مرز لبنان، سوریه ای آژوان سلفی ها و تکفیری ها چه کسانی هستند؟رشد جریان تکفیری در نهایت در لبنان و تحریکات به این جریان های تصاویری از جنایات هولناک تکفیری‌ها در عراقتروریست های داعش شماری از عراقی ها را در لبنان یمن اردن تصاویری از جنایات هولناک روند شکل گیری گروه‌های تکفیری در جهان اسلام داعش …روندشکلگیریگروه را در لبنان پی جریان‌های تکفیری در که تکفیری‌ها برای جنایات فیش‌های جریان‌ تکفیری گروه‌های تکفیری در شرق و ای جنایات وحشیانه‌ی جریان‌های تروریستی در سر جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از نشانه های جنایات تکفیری ها در احادیث آخر الزمان آیا داعش از نشانه های ظهور است ؟ تفاوت های داعش و فیلمصحنه های دلخراش از جنایات تروریستهای سوریه فیلمصحنههایدلخراش تصاویر جنایات وحشیانه آل خلیفه۱۸ این خبر در تاریخ ۲۸ام بهمن ۱۳۹۱ بە نقل از منبع ذکر شده سبّ و لعن معاویه به حضرت علی ع پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب با تتبع و تحقیق در تاریخ به روشنی می‌توان دریافت که باب سب و آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات پیام رهبر انقلاب به بیست و پنجمین اجلاس نماز فیلم‌های سال در آرزوی شهادت توقاً إلی الشهاده مهمترین جنگ داخلی سوریه ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد جنگداخلیسوریه جنگ داخلی سوریه بخشی از بهار عربی، زمستان عربی، جنگ نیابتی ایران با پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی خبرگزاری انا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری بحران آب در روستا اعتراض نماینده ایران به دبیرکل سازمان ملل متحد درباره تمدید قانون ایسا شیعه و اهل سنت پرسمان گامی در پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در اخبار سیاسی،اخبار اجتماعی،جدیدترین اخبار سیاسی و اجتماعی آیا انتخاب موتلفه کاندیدای نهایی اصولگرایان‌است؟ میرسلیم و بادامچیان در فینال موتلفه جریان های تکفیری


ادامه مطلب ...

جریان‌های تکفیری در عراق از ظهور وهابیت تا عصر حاضر

[ad_1]
نقش روشنفکر در ....؟

نقش-روشنفکر-درآیا روشنفکران گروه پر شماری از مردم‌اند یا دسته‌ای بی‌نهایت کوچک، ولی منحصر به فرد، از آنها را تشکیل ادامه ...

معرفیِ کتاب «نقش روشنفکر»، اثر ادوارد سعید

معرفیِ-کتاب-نقش-روشنفکر-اثر-ادوارد-سعیدریشه‌ی مفهوم «روشنفکر» به معنی امروزی آن، را شاید بتوان در روند دادگاهی یافت که در آن آلفرد دریفوس، افسر ادامه ...

جادوی کلام

جادوی-کلاماین پرسش برای ما مطرح است که ارتباط میان دو مفهومی در ساختار «جهان» ی که به وسیله‌ی گفتار و اسطوره تحقق ادامه ...

زبان و مفهوم‌سازی

زبان-و-مفهوم‌سازیاگر خواسته باشیم به ماهیت ویژه‌ی مفهوم دینی- اسطوره‌ای نه تنها از طریق نتایج این مفهوم بلکه از رهگذر ادامه ...

جای زبان و اسطوره در الگوی فرهنگ بشری

جای-زبان-و-اسطوره-در-الگوی-فرهنگ-بشریافلاطون در نخستین عبارت گفتگونامه‌ی فایدروس وصف می‌کند که چگونه سقراط پس از برخورد با فایدروس می‌گذارد ادامه ...

برهان حدوث در اثبات خدا (2)

برهان-حدوث-در-اثبات-خدا-(2)برخی از ماتریالیست‌ها مدعی‌اند که اصل وجود ماده وجود ثابت و مستغنی از هرگونه علت است، اما تغییر در وضعیت ادامه ...

برهان حدوث در اثبات خدا (1)

برهان-حدوث-در-اثبات-خدا-(1)یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در رأس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی ادامه ...

برهان صدیقین در اثبات خدا

برهان-صدیقین-در-اثبات-خداصدیقین جمع کلمه صدّیق و صدّیق صیغه مبالغه است یعنی کسی که در راست گفتاری و صدق به مقام اعلی برسد، اما ادامه ...

برهان امکان و وجوب در اثبات خدا (2)

برهان-امکان-و-وجوب-در-اثبات-خدا-(2)شبهه پیشین می‌خواست با انکار اصل علیت به نوعی به تبیین پدیده‌های مادی بپردازد که نیازی به اصل علیت به ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

هفت ماه تا ظهور آرش آخرالزّماندر جریان های واقع در سال ظهور ما شاهد علائمی عمومی در سطح جهان هستیم که از آن جمله می جریان مدعی یمانی و داعش دو روی یک سکه احمد …در عصر معاصر، گروه مدعی مهدویت در میان شیعه و پیروان احمد الحسن بصری، در اصل جریانی در پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپپاسـخ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در پایگاه خبری در سیاهکل جریانآیتاللهسیدصادقضمن سلام وتشکر از مدیریت سایت و نیز گلمندی شدید از شما اولا کجای مشی ومنش حضرت امام مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان دفتر پرسش ها و پاسخ ها شیعه و پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم هفت ماه تا ظهور آرش آخرالزّمان در جریان های واقع در سال ظهور ما شاهد علائمی عمومی در سطح جهان هستیم که از آن جمله می توان به جریان «مدعی یمانی» و «داعش» دو روی یک سکه احمد الحسن بصری در عصر معاصر، گروه مدعی مهدویت در میان شیعه و پیروان احمد الحسن بصری، در اصل جریانی در پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه راهی توهین به نظام و رهبری مبارز کلیپ پاسـخ قمه زنى علاوه بر اینکه از نظر عرفى از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى‏شود و سابقه‏اى در پایگاه خبری در سیاهکل جریانآیتاللهسید ضمن سلام وتشکر از مدیریت سایت و نیز گلمندی شدید از شما اولا کجای مشی ومنش حضرت امام خامنه ای مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به شیعه و اهل سنت پرسمان گامی در پرسش ها و پاسخ های دانشجویی دفتر سی و یکم شیعه و اهل ‌ سنت هاد نمایندگی مقام معظم رهبری در


ادامه مطلب ...

فضای مجازی (سایبری) و شبکه‌های ماهواره‌ای جریان‌های تکفیری

[ad_1]
 فضای مجازی (سایبری) و شبکه‌های ماهواره‌ای جریان‌های تکفیری

 

نویسنده: مسعود پورفرد (*)

 


چکیده

مقاله حاضر با استفاده از چارچوب نظری جنبش‌های اجتماعی جدید و نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در آن، درصدد پاسخ‌گویی به این پرسش اصلی است که برخی از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی برای تخریب جنبش بیداری اسلامی مردم جهان اسلام و جایگزین کردن جریان‌های تکفیری در منطقه چه تهدیدها و آسیب‌های سیاسی و اجتماعی‌ای را به وجود آورده‌اند؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که شبکه‌های اجتماعی مجازی، هر چند با افزایش ظرفیت‌هایی برای مشارکت سیاسی و ایجاد فضای جدید برای تحول مفهوم و ابعاد شهروندی، فرصت‌های مناسبی را برای تغییرات سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام به وجود آورده‌اند، اما به همان میزان نیز آسیب‌های سیاسی و اجتماعی برای این جنبش‌ها به همراه داشته‌اند.

مقدمه

دنیای ارتباطات و اطلاعات، دنیای عجیب و غریبی است. در هر دقیقه یک میلیون و هشت صد هزار «لایک» در فیس بوک زده می‌شود و تنها در «گوگل» در هر دقیقه دو میلیون نفر از این سرویس استفاده می‌کنند. از سوی دیگر، در هر دقیقه هفتاد ساعت فیلم وارد «یوتیوب» می‌شود و یک میلیون و سیصدهزار نفر در آن زمان فیلم‌ها را می‌بینند یا دانلود می‌کنند. (1) همه این مسائل حاکی از این است که شبکه‌های مجازی میلیون‌ها کاربر دارند که فوق العاده مهم هستند. در تبلیغ و ترویج جریان‌های تکفیری با اینکه برخی دولت‌ها خدمات ارتباطی و اطلاعاتی، مانند سیستم‌های تلفن همراه، پیامک‌ها و دسترسی به اینترنت را به شدت محدود کرده‌اند، ولی کاربران شبکه‌های اجتماعی مانند تویتر، فیس بوک، یوتیوب و سایر رسانه‌ها به پیام‌های جریان‌های تکفیری بسیار توجه می‌کنند و گزارش‌ها، تصاویر و فیلم‌های فراوانی از آنها در این شبکه‌ها به اشتراک گذاشته شده است. (2)
شبکه‌های اجتماعی مجازی (3)، زمینه مناسبی برای شکل گرفتن جنبش بیداری اسلامی، بسیج و مشارکت فعال شهروندان کشورهای عربی برای ساقط کردن رژیم‌های مستبد و فاسد، گسترش آزادی بیان و گسترش اجتماعات و دسترسی به اطلاعات به وجود آوردند که در تاریخ کنونی کشورهای عربی بی نظیر بوده است. (4) از سوی دیگر، تبلیغات جریان‌های تکفیری از طریق رسانه‌های معروف و بعضاً ناشناخته، انکارناپذیر است. (5)
علاوه بر این، افزایش تعداد کاربران این شبکه‌ها در جهان عرب در مقایسه با دیگر نقاط جهان، دلیل دیگری برای این مسئله است؛ برای نمونه، در حالی که تعداد کاربران اینترنت در سراسر جهان تا اواخر 2010 م. در حدود دو میلیارد نفر تخمین زده شده بود، این تعداد در شانزده کشور عربی در همین سال به مرز 45 میلیون نفر رسید. همچنین پیش‌بینی می‌شود که این تعداد تا 2015 م. به مرز صد میلیون نفر برسد. طبق آخرین آماری که در این سال ارائه شده، حدود هفده میلیون نفر از مردم منطقه، از فیس بوک استفاده می‌کنند که از این تعداد، پنج میلیون نفر در منطقه تحولات اخیر به سر می‌برند. (6) تویتر نیز در کشورهای عربی طرفداران بسیاری پیدا کرده است؛ برای مثال، در اردن، سایت watwet بیش از 25 هزار هوادار دارد. (7) شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز، که به طور محلی در کشورهای عربی به وجود می‌آیند، ( مانند nowlebanon.com در بیروت و Aranran.com, Ammon News.net, Ammannet.net viber.com در عمان)، همگی نشان از گستردگی و تنوع شبکه‌های اجتماعی مجازی در جهان عرب دارند.
شبکه اجتماعی یوتیوب نیز تاکنون 351 میلیون مخاطب در جهان عرب به خود اختصاص داده است. افزون بر این، بازار رسانه‌ای در جهان عرب در حال گسترش است. زیرا نیمی از جمعیت کشورهایی مانند یمن، عربستان سعودی، اردن، مراکش و مصر، زیر 25 سال هستند که این جوانی جمعیت، سبب گسترش بازار مصرف رسانه‌ای تبلیغات جریان‌های تکفیری در جهان عرب شده است.
در مجموع، می‌توان گفت تأثیر و نقش رسانه‌ها و فناوری‌های ارتباطی در سازمان دهی و خبررسانی درباره جریان‌های تکفیری، انکارناپذیر است و با توجه به افزایش دسترسی به این رسانه‌ها و فناوری‌ها در سراسر جهان، می‌توان نقش آنها را در منطقه تحولات اخیر به عنوان نمادی از نفوذ و قدرت این رسانه‌ها مطالعه و بررسی کرد. (8) اما به همان نسبتی که شبکه‌های اجتماعی مجازی فرصت‌های ساختاری برای جنبش بیداری اسلامی مردم منطقه به همراه آورده‌اند، آنها را با تهدید‌های بنیادی نیز روبه رو کرده‌اند. (9) بر این اساس، در مقاله حاضر با تمرکز بر محیط رسانه‌ای به طور خاص، به بررسی تهدیدها و آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی جریان‌های تکفیری (10) می‌پردازیم.
در تعریف شبکه‌های اجتماعی می‌توان گفت مجموعه‌ای از افراد که به صورت گروهی با یکدیگر ارتباط داشته باشند و مواردی مانند اطلاعات، نیازمندی‌ها، فعالیت‌ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهند. شبکه‌های اجتماعی را می‌توان به دو دسته «شبکه‌های مجازی» و «شبکه‌های غیرمجازی» تقسیم کرد. شبکه‌های غیرمجازی، در واقع شبکه‌هایی هستند که توسط مجموعه‌ای از افراد و گروه‌های به هم پیوسته در محیط اجتماعی شکل گرفته و فعالیت می‌کنند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی و ماهواره‌ای، وب سایت یا مجموعه وب سایت‌هایی است که به کاربران این امکان را می‌دهد که علاقه‌مندی‌ها، افکار و فعالیت‌های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
کارکرد مهم شبکه‌های اجتماعی مجازی برای جنبش‌های اجتماعی جدید، تأثیر بر افکار عمومی و بسیج آن است. به گونه‌ای که به واسطه این رسانه‌ها، نوعی فضای عمومی شکل می‌گیرد و بسیاری از افراد، بدون آنکه یکدیگر را ببینند و تبادل‌نظر کنند، مانند همدیگر فکر و نیز عمل می‌کنند. (11)
بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و ‌اندیشه به شیوه‌ای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی، تصورات، دست‌کاری و بسیج می‌شوند و در نهایت، فعالیت سیاسی این امکان را می‌یابد که با زندگی روزمره آمیخته شود. (12) در این صورت، دیگر مانند گذشته نیازی نیست که برای تبدیل افکار عمومی به نیروی اجتماعی و تغییر اوضاع سیاسی، به اهرمی مانند حزب سیاسی متوسل شد و اگر این تغییر در افکار عمومی پیدا شود، مردم در بزنگاه تاریخی، خودشان راه را باز می‌کنند و احتیاجی به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرم‌های جدا از مردم وجود ندارد. (13)
کارشناسان علوم اجتماعی نیز به سه تأثیر شبکه‌های اجتماعی مجازی بر جنبش‌های جدید اجتماعی (14) (معتدل یا افراطی) بدین صورت اشاره دارند:
1- رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی ممکن است به آگاه‌سازی، سازمان‌دهی، بسیج و درگیرسازی مدنی افراد و گروه‌های به حاشیه رانده شده، جوان‌ترها و اقلیت‌های سیاسی منجر شوند؛
2- آنها می‌توانند در اشاعه ارزش‌های سیاسی از قبیل مشارکت، آزادی بیان، تساهل، مظلوم‌نمایی و غیره تأثیرگذار باشند؛
3- همچنین می‌توانند به مانند تریبونی برای اشاعه عقاید احزاب و گروه‌های سیاسی معترض و اقلیت، به تضعیف حکومت‌های اقتدارگرا کمک کنند. (15)
کاربرد شبکه‌های اجتماعی به جبنش‌های اجتماعی این امکان را می‌دهد که روش‌های سنتی بیان اعتراض‌های خود مانند راهپیمایی‌ها، اعتراضات، شعارها و استفاده از نمادها را آسان‌تر به کار برند و با روش‌های نمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبش‌ها توانمندی بیشتری برای جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومی را دارند. با کاربرد تکنولوژی اطلاعاتی جنبش‌های اجتماعی نیازی به استفاده از پوشش رسانه‌ای جمعی ندارند. (16)
همچنین، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند سلسله مراتب ساختاری را، که در جنبش‌های سنتی وجود داشت، از میان ببرند. در جنبش‌های سنتی، ساختار سلسله مراتبی با هماهنگ کردن اهداف حامیان و اعضا با اهداف جنبش و فراهم کردن منابع حمایتی گسترده، ارتباط‌‌‌های اعضای جنبش با حامیان آن را تقویت می‌کرد، اما در جنبش‌های مجازی چنین مسئله‌ای دیده نمی‌شود. (17) موارد زیر از ویژگی‌های رسانه‌های مجازی جدید است:
1- رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، توان کنترل دولت بر اشاعه اطلاعات و قاعده‌مند کردن آن را کاهش می‌دهند؛
2- این رسانه‌ها و شبکه‌ها سبب شده‌اند اختلاف‌های بسیاری خارج از کنترل دولت شکل بگیرد؛
3- رسانه‌های جدید، تریبونی برای بیان اهداف، آرمان‌ها، تجربیات و فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌ای جنبش‌های اجتماعی (معتدل یا افراطی) است؛
4- رسانه‌های جدید، باعث شکل‌گیری، انسجام و تحکیم هویت جمعی و عمومی جنبش‌های اجتمای می‌شوند؛
5- رسانه‌های جدید به بسیج نیروهای بالقوه در جهت حمایت از جنبش‌ها منجر می‌شوند؛
6- پوشش رسانه‌ای، می‌تواند بین جنبش‌های و سایر عاملان سیاسی، اجتماعی و فعالان سیاسی پیوندهای نمادین برقرار کند؛
7- رسانه‌ها می‌توانند در ر وابط درونی جنبش‌ها موثر واقع شوند و باعث تقویت انگیزه و روحیه اعضا و هواداران جنبش گردند و از مرگ آنها جلوگیری کنند. (18)
در مجموع، می‌توان گفت شبکه‌های اجتماعی مجازی با تأثیری که بر سرمایه اجتماعی، تحول مفهوم شهروندی و گسترش و تعمیق فعالیت جنبش‌های اجتماعی (معتدل یا افراطی) می‌گذارند (البته با اشاره به آمار شبکه‌های مجازی در ارتباط با خدمات‌رسانی به گروه‌های تکفیری)، زمینه بروز جنبش‌های انحرافی را متأثر از ناکامی‌ها و تعارض‌ها نشان داده‌اند؛ مثلاً در کشور سوریه و عراق این وضع وجود دارد. بشار اسد، بسیار دیر فضای سیاسی- اجتماعی سوریه را باز کرد و نوری مالکی، سنی‌های مخالف را کمتر وارد عرصه سیاسی- اجتماعی کرد. از سوی دیگر، آمریکا و غرب برای از بین بردن خط مقاومت، از نارضایتی موجود سوء استفاده کردند و آتش آن نارضایتی را شعله‌ور کردند. همچنین تلاشی که گروه‌های تکفیری برای تغییر تعادل قدرت بین عرصه عمومی و نظام سیاسی حاکم می‌کنند، نشان می‌دهد که برخی نیروها و جنبش‌های اعتراضی موضوعیت پیدا می‌کنند که شبکه‌های مجازی در این امر بسیار تسهیل کننده هستند و با این امور، زمینه‌های لازم را برای ایزوله کردن جامعه فراهم می‌کنند. اما باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که در شکل گرفتن جنبش اجتماعی، اعتراض جمعی، تغییر رژیم سیاسی یا حتی اعتراض محدود خیابانی، شبکه‌های اجتماعی نقش آفرینان اصلی نیستند، بلکه آنها فقط به روند تسریع حوادث و گسترش و تعمیق آنها کمک می‌کنند. در واقع، می‌توان گفت نقش اصلی شبکه‌های اجتماعی بر حمایت از جامعه مدنی و فضای عمومی، تحول مفهوم و ابعاد شهروندی است. البته عوامل بسیاری هست که برای تأثیرگذاری مثبت یا منفی شبکه‌های اجتماعی مجازی بر موفقیت یا عدم موفقیت اعتراض‌ها یا جنبش‌های اجتماعی اهمیت دارد. رهبری، ارتباط‌های بین رسانه‌های متعارف با فعالان جنبش‌های اجتماعی و واکنش نخبگان از عوامل مهم تأثیرگذار بر این مسئله است. علاوه بر این، توانمندی شبکه‌های اجتماعی مجازی در مرکزیت زدایی از فعالیت‌های سیاسی، از میان برداشتن سلسله مراتب سازمانی در جنبش‌های اجتماعی و شکل‌دادن به سازمان‌ها و رهبری موثر، می‌تواند بر موفقیت جنبش‌های اجتماعی یا اعتراض‌ها تأثیرگذار باشد. البته توسعه استراتژی‌ها و شیوه‌های مبارزه، فراتر از جامعه مجازی‌اند. بر این اساس، اعتراض‌ها و جنبش‌های اجتماعی نباید تنها بر شبکه‌های اجتماعی مجازی تکیه کنند، بلکه باید بتوانند از رسانه‌های سنتی و جریان اصلی جامعه استفاده کرده، با گروه‌های سیاسی دیگر جامعه همکاری کنند تا بتوانند ارتباط خود را با عموم مردم گسترش دهند.
با وجود این، همان‌گونه که شبکه‌های اجتماعی مجازی با تسهیل اقدامات جمعی، شکل دادن به هویت جمعی و تحول مفهوم و ابعاد شهروندی می‌توانند فرصت‌های مناسبی برای جنبش‌های اجتماعی به وجود آورند، به همان ترتیب می‌توانند آسیب‌هایی نیز به جنبش‌های اجتماعی برسانند که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم.

آسیب شبکه‌های اجتماعی مجازی بر جنبش‌های اجتماعی

1- همان گونه که اشاره شد، شبکه‌های اجتماعی مجازی علاوه بر آنکه امکان شکل گرفتن، توسعه هویت و اقدام جمعی را تسهیل می‌کنند و فرصت‌های ساختاری بسیاری برای موفقیت جنبش‌های اجتماعی فراهم می‌آورند، به همان نسبت نیز آسیب‌های جدی به جنبش‌های اجتماعی می‌رسانند. یکی از آسیب‌های بسیار مهم که ممکن است این رهگذر جنبش‌های اجتماعی جدید را تهدید کند، فقدان رهبری واحد است. (19) در واقع، می‌توان گفت به علت نبود رهبری واحد در چنین جنبش‌هایی (سلفی و تکفیری)، ممکن است انگیزه پیوستن به آنها کاهش یابد.
2- ناتوانی شبکه‌های اجتماعی در نهادسازی سیاسی در نگرش افراطی، یکی دیگر از این آسیب‌هاست؛ مثلاً تویتر یا فیس بوک، تنها می‌توانند به شکل دهی اعتراض‌های تکفیری کمک کنند، اما توانایی برنامه ریزی برای اداره حکومت یا ایجاد نهادهای دموکراتیک را ندارند و نمی‌توانند از آرمان‌ها و اهداف مورد نظر خود دفاع کنند. افزون بر این، نمی‌توان مدل جریان تکفیری یا ارزش‌های مورد علاقه آنها را به هر جامعه‌ای تزریق کرد. (20)
3- همچنین، شبکه‌های اجتماعی مجازی، امکان انشعاب‌های درون گروهی در جنبش‌های اجتماعی را افزایش می‌دهند، زیرا شبکه‌های ارتباطی آنلاین، و توانمندی کنترل اطلاعات در تکنولوژی‌های جدید، این امکان را برای افراد فراهم می‌کند که در جنبش اجتماعی، بیشتر به افراد هم‌فکر خود گرایش داشته باشند که این مسئله امکان افزایش انشعاب‌های درون گروهی را افزایش می‌دهد (21)؛ مثلاً جریان‌های تکفیری در سوریه کنونی، این عیب را دارند.
4-می توان گفت رسانه‌های اجتماعی به تنهایی نمی‌توانند سبب شکل گرفتن جنبش‌های افراطی و گسترش آنها شوند، اما نقش بسیار مهمی در حمایت از گروه‌های تندرو و ایدئولوژیک در بلندمدت دارند، (22) به ویژه اینکه برخی از شبکه‌های اجتماعی کوچک، مانند وبلاگ‌ها که شخصی هستند، توانمندی و ظرفیت لازم را برای ایجاد جنبش بادوام مردمی ندارند. (23)
در واقع، شبکه‌های اجتماعی مجازی به تنهایی این قابلیت را ندارند که در مدت زمان محدودی، ساختار ذهنیت جوانان و اجتماع کشور را تغییر دهند و تنها در بلندمدت می‌توانند مفهوم و ایده موردنظر خود را متحول کنند.
پس از بررسی نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در گسترش جنبش‌های اجتماعی، در قسمت بعدی مقاله به بررسی محیط رسانه‌ای آن و نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در معرفی و گسترش این جنبش‌های افراطی و تکفیری می‌پردازیم.

اطلاعات و آمار شبکه‌های تکفیری

در حال حاضر، بیش از 57 شبکه ماهواره‌ای متصل به جریان تکفیری وجود دارد که براساس گزاره‌های اولیه، جریان‌های ضد وحدت اسلام، با همکاری وهابیان و غربی‌ها، به راه‌اندازی شبکه‌های مجازی اقدام کرده‌اند و هدفشان تفرقه افکنی در جهان اسلام است. (24) از جمله این رسانه‌ها، شبکه‌های «نور»، «وصال فارسی» و «کلمه» هستند که هدف عمده تأسیس آنها، تأثیرگذاری و ایجاد تفرقه میان اقوام و نحله‌های مذهبی در جهان اسلام و جذب حامیان تفکر تکفیری است. در این زمینه، شبکه‌های ضدوحدت سیاسی دیگری، به زبان عربی، این شبکه‌ها را حمایت می‌کنند که عبارت‌اند از«العربیه» شبکه آل سعود، «الحیاة مسلسلات»، «التحریر» و «النهار» شبکه‌های ماهواره‌ای مصر، شبکه شش مراکش، شبکه «نسمه» تونس، «روتانا»‌ی مصر، شبکه ماهواره‌ای «روتانا»‌ی سعودی و «ال.بی.سی.» لبنان. در این میان، شبکه «العربیه» یکی از فعال‌ترین شبکه‌های ضد وحدت است که با ورود به مباحث سیاسی و نیز مذهبی، مقابله با بیداری اسلامی را در دستور کار خود قرار داده است. (25)
برخی از صاحبان این شبکه‌ها مانند «اقرا» و «روتانا» از یک سو در شبکه‌های خود، مردم را به امور دینی دعوت می‌کنند و در شبکه‌های دیگرشان هنر مبتذل و انحراف‌های اخلاقی را ترویج می‌دهند. هدف آنها ارائه تعریفی بدوی از اسلام و همچنین نابود کردن فرهنگ اصیل اسلامی است. (26)
برای نمونه، شبکه «اقرا» شبکه‌ای بود که در ابتدا خود را صوفی سنی معرفی می‌کرد، اما نیم نگاهی به برنامه‌های این شبکه، به ویژه کسانی که در آن برنامه اجرا می‌کنند، خط مشی آن را به خوبی نشان می‌دهد: العریفی، القرنی، الغامدی، عبدالله الحامد، سلمان العودة و ... همگی از شیخ‌های سلفی و وهابی هستند که برخی از آن‌ها کارنامه درخشانی نزد آل سعود، در صدور فتواهای تکفیر و جهاد دارند. (27)
برخی شبکه‌های فارسی زبان ترویج دهنده‌ی جریان‌های ضدشیعی با همکاری وهابیان و سازمان «سیا» راه‌اندازی شده‌اند که اعتقادات شیعی ایرانیان را هدف قرار می‌دهند. پس از آغاز به کار نخستین شبکه ماهواره‌ای وهابیان به زبان فارسی، به نام شبکه «نور»، و شبکه دیگر در ارتباط با تشدید سیاست شیعه‌ستیزی وهابیت به نام‌های «وصال» و «کلمه» راه‌اندازی شده است. هدف عمده تأسیس شبکه «وصال»، تأثیرگذاری بر مناطق عرب زبان جنوب ایران و جذب هوادار برای این فرقه ضاله است. همچنین، در این شبکه برنامه‌هایی نیز برای ایجاد تفرقه میان اقوام مختلف عرب‌زبان خوزستان تهیه شده است، که بی شک این حرکت در ارتباط با همان هدف اصلی ایجاد جنگ روانی میان شیعه و سنی در داخل ایران، به ویژه استان‌های جنوبی و جنوب شرقی کشورمان است. (28)

سایت‌ها و وبلاگ‌های اهل سنت

بیش از 550 سایت و وبلاگ وجود دارد که به هر نحوی خود را با اهل سنت مرتبط می‌دانند. این سایت‌ها و وبلاگ‌ها که در موضوعات مختلف عقیدتی، اجتماعی، خبری، سیاسی، ادبی، عرفانی و غیره هستند، همگی خود را به اهل سنت منتسب می‌دانند، که با توجه به وجود برخی تفاوت‌ها در عقیده و مرام، لزوماً براساس مرام خود فعالیت می‌کنند. (29)
از بین 550 سایت و وبلاگ منتسب به اهل سنت، که با داعیه اهل سنت فعالیت می‌کنند، بیش از 350 سایت و وبلاگ با تبلیغات وسیع و فعالیت مستمر، سعی در ترویج عقاید تکفیری‌ها دارند. این سایت‌ها و وبلاگ‌ها به جز طرز فکر خود، هیچ عقیده‌ی دیگری را اسلامی نمی‌دانند و به راحتی و بدون منطق به جمع کثیری از مسلمانان نسبت شرک می‌دهند. از نظر این وبلاگ‌های تکفیری، فقط خودشان موحد هستند و تکفیر امت اسلام، چه مسلمان کنونی و چه گذشته، خواسته یا ناخواسته در عملکرد آنان کاملاً مشهود است و با هیچ گفتمان دینی دیگری سرسوزنی سازگاری ندارند و پرخاشگری و افراط‌گرایی مشخصه بارز آنهاست. (30)
تشخیص این سایت‌ها و وبلاگ‌ها به چند روش صورت می‌گیرد:
1- مطالعه متون نوشته شده در سایت‌ها و وبلاگ‌ها، که شبیه عقاید سلفی‌های تندرو است؛
2- بررسی لینک‌هایی که در وبلاگ خود قرار داده‌اند (آدرس سایت‌ها و وبلاگ‌های معروف سلفی‌های تندرو را به وبلاگ خود پیوند کرده‌اند)؛
3-بررسی دیدگاه مسئول وبلاگ درباره رفتار و کردار سلفی‌های تندرو؛
4- نوع برخورد با علما و مشایخ اهل سنت در قرن گذشته.
با توجه به اینکه وبگاه‌ها و فضای مجازی بسیاری در اختیار تکفیری‌ها قرار دارد، در این مقاله به مهم‌ترین و فعال‌ترین سایت‌ها و وبلاگ‌ها می‌پردازیم. مهم‌ترین گروه جهادی در سوریه، موسوم به «جبهه نصرت»، همچنان به همکاری خود با القاعده وفادار است. سایت «المنارة البیضاء» almanaraalbaydaa.blogspot.com) نیز در رأس تمام مؤسسات تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی است، که مسئولیت انتشار اطلاعیه‌های گروه‌های تکفیری را در سوریه بر عهده دارد. (31)
در شرق آفریقا، مهم‌ترین سایت متعلق به گروه تکفیری «الشباب» است. (32) القاعده از مدت‌ها پیش در شرق آفریقا، یعنی در نایروبی، کنیا، دارالسلام، تانزانیا و کومور فعال بوده‌اند و در چندین حمله تروریستی نقش داشته‌اند. هم اکنون بخش‌های روستانشین مرکزی و جنوبی سومالی توسط گروه تکفیری الشباب کنترل می‌شود. این گروه در فوریه 2012م. با القاعده متحد شده است.
در شمال و غرب آفریقا، مهم‌ترین سایت به گروه «القاعده مغرب» در مراکش و «بوکوحرام» در نیجریه تعلق دارد. (33)
فعالیت‌های گروه سلفی تندروی القاعده در مغرب اسلامی، در طول منطقه صحرا تا مالی و نیجر، گسترش یافته است. رهبر این گروه «ابو مصعب عبدالودود» نام دارد. در نیجریه نیز گروهی از تکفیریان موسوم به «بوکوحرام»، که اعضای آن اکثراً نیجریه‌ای هستند، به تدریج به صورت گروه جهادی درآمده‌اند که بیشتر جنبه بین المللی دارد.
در شرق آسیا و حوزه اقیانوس آرام، مهم‌ترین سایت، متعلق به گروه «جماعت اسلامی» و گروه «ابوسیاف» است. (34) گروه جماعت اسلامی در منطقه اندونزی و گروه ابوسیاف در فیلیپین، پایگاه دو گروه از تکفیریان هستند که با القاعده نیز ارتباط دارند. در افغانستان و پاکستان مهم‌ترین سایت متعلق به گروه «طالبان» و «شبکه حقانی» است. (35)
شبکه القاعده در بدو امر در 1988 م. در پیشاور پاکستان تأسیس شد. مناطق قبایلی شمال غرب این کشور که با افغانستان هم مرز است، همچنان خط مقدم جبهه در جنگ علیه پیکارجویان اسلام گراست. شبکه حقانی و سایر گروه‌های طالبان پاکستانی و جنبش اسلامی ازبکستان نیز از متحدان القاعده‌اند. این شبکه، مانند القاعده، پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا، به نواحی مرزی شمال غرب پاکستان نقل مکان کرد.
در یمن، مهم‌ترین سایت متعلق به گروه «القاعده یمن» است. (36) تاریخ شکل‌گیری القاعده در یمن به قبل از سال 2000م. باز می‌گردد، ولی از زمانی که «عبدالله صالح» یمن را ترک کرد، این گروه تکفیری فعال شد. پایه شکل‌گیری القاعده در یمن را می‌توان در ملحق شدن گروه‌های پیکارجوی یمنی با القاعده عربستان دانست.
در عراق، مهم‌ترین سایت متعلق به «سازمان قاعده‌ی الجهاد فی بلاد الرافدین» است. (37) این سایت از هم پیمانان خود مانند «ارتش انصار السنه»، «جیش الطائفه المنصوره»، «مناصروا» و «اهل السنه»، از طریق رسانه‌های مجازی القاعده حمایت می‌کند. القاعده، تشکیلات بین المللی نظامی و بنیادگرای اسلامی است که در دوران جنگ شوروی در افغانستان توسط «اسامه بن لادن» در شهر پیشاور تأسیس شد. این سازمان در قالب شبکه‌های نظامی گوناگون فراملی و به عنوان جنبش سلفی تندرو و تکفیری فعالیت می‌کند. القاعده با آنچه تأثیرها و دخالت اهی غیرمسلمانان بر دنیای اسلام می‌نامند، مبارزه کرده، به ظاهر برای گسترش اسلام در جهان فعالیت می‌کند. این سازمان در فهرست سازمان‌های تروریستی بسیاری از دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی، از جمله شورای امنیت ملل متحد، ناتو، اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار گرفته است.
به غیر از وبگاه‌های یاد شده، به سایت‌ها و وبلاگ‌هایی با فعالیت نوسلفیان و تکفیری‌های نوپا می‌توان اشاره کرد:
وبگاه «حزب اسلامی ترکستان شرقی (ETM) » در تحریک و جذب جوانان به سوی تکفیریان در سوریه، وب سایت «أنصارالفاروق»، الاماره (alemarah.news.com) ، «راه جهاد » (http://alfaloja.ws/vb)، (http://alfaloja.biz/vb) ، «منتقدیات الفلوجة »(http://alfaloja.info/vb)، (http://alfaloja.org/vb) ، «عقیده و جهاد»، (http://al-faloja1.com/vb)، (http://alfalojaweb.com/vb)، سایت «المصری الیوم»، (http://faloja.org/vb)، (http://faloja.info/vb)، سایت «پاکستانی» (http://hamariweb.com). و به نقل از «شیعه نیوز»، وبگاه‌های تروریستی وهابی و تکفیری، به ویژه وبگاه‌هایی مانند «شموخ الإسلام» و سایت «شبکه‌ی أنصار المجاهدین» همچنان مهمترین منبع برای دست‌یابی به اطلاعات درباره گروه‌های سلفی- جهادی است. جریان «سلفی - جهادی» مؤسسات و نهادهای اطلاعاتی و تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی چندی دارد که بر اساس فعالیت این گروه در کشورهای عربی پراکنده شده است. اطلاعات و آگهی‌ها و اطلاعیه‌های منتشر شده در این وبگاه‌ها، بر پایه تصمیم‌های گرفته شده در این گروه‌ها صورت می‌گیرد. (38)

اهداف و برنامه‌های شبکه‌های تکفیری

تأمین ناخودآگاه و جاهلانه اغراض غرب در ارتباط با اهداف استعمار و استکبار، یکی از اهداف اصلی شبکه‌های تکفیری است. غربی‌ها در حقیقت دو نگاه به سلفی‌ها دارند: الف. مستشرقان نسبتاً منصف. درباره سلفی‌ها دیدگاه‌های کاملاً منفی دارند و معتقدند سلفی‌ها جهان اسلام را منشق و متفرق کرده‌اند. آنها سلفی‌های بنیادگرا را در مقابل اسلام‌گراها قرار می‌دهند؛ ب. گروهی دیگر از غربیان به سلفی‌ها نگاهی ابزاری دارند؛ به این معنا که از سلفی‌ها به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای اسلامی بهره می‌برند؛ مثلاً ناآرامی‌های سلفی‌ها در عراق به حضور غرب مشروعیت می‌داد. «زرقاوی» در ورود به عراق العام کرد که برای مبارزه با صلیبیان می‌آید، اما تمام کشتارها از مسلمانان بود. گذشته از این، در پاکستان هم هنگامی که سلفی‌ها ناامنی ایجاد کردند، آمریکا در آنجا حضور داشت. در «یمن» و «عدن» هم این‌گونه است. در سوریه، سلفی‌ها به ابزار دست غربیان برای به زانو درآوردن دولت اسد تبدیل شده‌اند. در این حال، غرب برای بحران زایی‌ها و نشان ندادن نقش خود، بیشتر از سلفی‌ها بهره می‌برد. این جریان به جای جریان اعتقادی و مذهبی به جریان سیاسی تبدیل شده که در خدمت قدرت‌های بزرگ استعماری قرار گرفته (39) و در جهان اسلامی عرب و غیرعرب، همیشه از منافع قدرت استعماری حمایت کرده است، که مخصوصاً امروز در خاورمیانه، پشتوانه محکمی برای اسرائیل شده است. (40) از جمله اهداف و برنامه‌های دیگر شبکه‌های تکفیری می‌توان به این موارد اشاره کرد: ترویج افکار وهابیت، ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی با حمله‌های تند به اعتقادات مذهبی شیعیان به نام اهل سنت، تعضیف اهل سنت به نفع افکار وهابیت، تأثیرگذاری و ایجاد تفرقه میان قومیت‌ها و نحله‌های مذهبی در جهان اسلام و جذب حامیان تفکر تکفیری، ترویج برداشت‌های غیرعقلانی و صرفاً نقلی از روایات و احادیث، محدود کردن اسلام در عبادت‌ها و اخلاقیات و نادیده انگاشتن جنبه‌های سیاسی آن. تخریب بزرگان شیعه و اهل سنت؛ به ویژه آنهایی که در برابر انحراف تکفیری‌ها موضع گرفته و به افشاگری پرداخته‌اند، ترویج نوعی از اسلام صوفیانه و غیرسیاسی (سکولاریسم).

هدف‌های غرب از حمایت پشت پرده از تکفیریان

1- مدل انقلاب اسلامی ایران به علت داشتن روش نظام‌مند و حاوی پیام وحدت سیاسی در جهان اسلام و تبلیغ و ترویج بیداری اسلامی در منطقه، باعث شد که غرب به فکر تبلیغ مدلی غیرنظام مند از اسلام سیاسی باشد؛ مدلی که افراط، ترور، ایجاد ترس و نگرانی در منطقه را تقویت کند و بتواند افکار عمومی مردم جهان را درباره انقلاب اسلامی ایران تخریب کند. از سوی دیگر، دشمنی تکفیری‌ها با مکتب تشیع، عاملی بود که می‌توانست این گروه‌های تکفیری را در زمره مشغول کردن تهدیدهای امنیتی ایران قرار دهد.
2- ایجاد ناامنی و ترور در منطقه استراتژیک خاورمیانه، از اهدافی است که گروه‌های تکفیری را به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای این استراتژی در خاورمیانه ایجاد کرد باعث نگرانی کشورهای منطقه از وجود سازمان تروریستی قدرت‌مندی شد که شاخه‌های زیادی در منطقه دارد. حمله آمریکا به افغانستان نیز یکی دیگر از مراحل این توطئه چند مرحله‌ای بود که باعث تقویت نفوذ و حضور آمریکا در خاورمیانه شد.
3- تدبیرهای مقابله با گسترش روزافزون بیداری اسلامی در کشورهای اروپایی و نگرانی غرب از افزایش افرادی که به دین اسلام می‌گروند، باعث شد تخریب وجهه بین المللی اسلام در دستور کار غربیان قرار گیرد. در این زمینه، گروه‌های تکفیری یکی از سازمان‌هایی بودند که متولی پیوند زدن نام اسلام با تروریسم شدند. این موضوع از سویی موجب شد سخت‌گیری‌ها و فشارها بر مسلمانان در غرب افزایش یابد و از سوی دیگر، پروژه‌ای روش‌مند برای تخریب اسلام در اذهان عمومی مردم کلید بخورد.
4- حضور گروه‌های تکفیری در کشورهای منطقه، این امکان را به آزمایشگاهی برای جدیدترین سلاح‌های نظامی آمریکایی و نیز بازاری گرم و پررونق برای سلاح آنان تبدیل کرده است. قدرت صنایع نظامی در آمریکا و نفوذ دست‌اندرکاران این صنعت در لایه‌های تصمیم سازی امریکا، سبب شد این کشور با جنگ افروزی بیشتر در منطقه و ترساندن کشورها از خطر القاعده، آنها را به خرید هر چه بیشتر سلاح‌های خود متقاعد و جیب کارتل‌های تولید سلاح را سرشار از درآمدهایی کند که با خون مردم منطقه به دست آمده است. این هدف نیز با حضور گسترده سازمان‌هایی نظیر القاعده در منطقه ممکن نبود. (41)

منابع مالی شبکه‌های تکفیری

چهار منبع اصلی در جهان عرب، هزینه فعالیت‌های تکفیری را تأمین می‌کنند: کویت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر. افزون بر این منابع، شخصیت‌ها، انجمن‌ها و جمعیت‌های اسلامی در بسیاری از کشورهای جهان، تأمین کننده بخش‌هایی از هزینه‌های این جریان هستند. (42)
کمک‌های مالی عربستان سعودی از طریق وزارت اوقاف و چندین مؤسسه و انجمن غیردولتی این کشور، که برجسته‌ترین آنها «مؤسسه الحرمین» است، به انجمن‌های سلفی سرازیر می‌شود. مؤسسه الحرمین، پس از حوادث یازدهم سپتامبر منحل شد و اکنون از راه‌های غیررسمی با عنوان «مؤسسه‌های خیریه» اقدام می‌کند. (43)
همچنین، مؤسسه خیریه «عبدآل الثانی» در قطر از منابع مهم قطری تأمین مالی سلفی‌های تندرو است، که از سایر انجمن‌های سلفی حمایت می‌کند. جدیدترین گزارش‌ها نشان می‌دهد که کویت، این کشور کوچک حاشیه خلیج فارسی، به اصلی‌ترین مرکز حمایت مالی از تروریسم تکفیری تبدیل شده است. به گزارش «تابناک»، به نقل از «واشنگتن پست»، بر پایه گزارش مقامات دولت آمریکا، کویت به اصلی‌ترین منبع حمایت مالی از تروریست‌های وابسته به القاعده تبدیل شده که در سوریه در حال جنگ هستند. مدارک و اسناد نشان می‌دهد که «جمعیت احیاء میراث اسلامی» کویت، هر ساله مبالغی روانه مناطق سنی‌نشین ایران می‌کند تا در زمینه تبلیغ اندیشه‌های انحرافی و حمایت از گروه‌های تروریستی، مانند « جندالله» (گروهک ریگی)، برای انجام دادن عملیات‌های تخریبی هزینه شود. از جمله نمایندگان کویتی سلفی تندرو، که در عملیات مالی نقش دارند، «ولید طباطبایی»، «خالد سلطان» و «ضیف الله بورمیه» هستند. (44)
شایان ذکر است که پیوستن برخی شخصیت‌های سلفی به تکفیری‌ها و حمایتشان از فعالیت‌های این تشکل‌ها، سبب شد فرصت طلبان سیاسی، میان جریان سلفی و تکفیری‌ها پیوند برقرار کرده، اصطلاح «سلفی‌گری جهادی» را وضع کنند. این در حالی است که جریان سلفی، جریان فکری و عقیدتی است و میان جریان سلفی وهابی در عربستان سعودی و تشکل‌های القاعده، تفاوت وجود دارد. با این حال، می‌توان گفت جریان سلفی و هیئت‌ها و انجمن‌های سلفی، غالباً بستری مناسب برای ظهور گروه‌های افراطی اسلام‌گرا هستند. به عبارت دیگر، اگرچه نمی‌توان این انجمن‌ها و هیئت‌ها را، که محرک اولیه آنها تصفیه باطنی و عقیدتی اعضایشان است، بنیادگرا و افراطی نامید، اما وجود زمینه مطلق‌گرایی و تنزه‌طلبی در این انجمن‌ها به معنای استعداد آنها برای تبدیل شدن به گروه‌های خشونت‌طلب و افراطی است.

نتیجه

به نظر می‌رسد تعداد شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های تکفیریان بیش از حد گسترش یافته، که این امری غیرطبیعی است. آنچه اهمیت دارد، منابع مالی این شبکه‌های رسانه‌ای و مجازی است. در این میان، نقش دو کشور عربستان سعودی و قطر، از نظر حمایت‌های علنی مالی دولتی، و نقش دو کشور کویت و امارات، از لحاظ حمایت‌های مالی غیردولتی، بسیار مهم است. به این موارد باید کمک‌های پشت پرده آمریکا و غرب را نیز افزود. براساس اسناد تازه، «اسنودن» فاش کرده است که سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس از شبکه‌های اجتماعی نظیر تویتر، فس بوک، فلیکر و یوتیوب، برای دست‌کاری اطلاعات، تبلیغات سیاسی و همچنین برانگیختن اختلاف‌ها در دیگر کشورها استفاده می‌کنند. از همه مهم‌تر، با بررسی اهداف غربی‌ها در این تحقیق نشان داده شد که برنامه‌های آنان، شکست بیداری اسلامی و تفرقه در جهان اسلام را تعقیب می‌کند. تعداد 57 شبکه تکفیری و 350 وبگاه سلفی تندرو در جهان اسلام، به اضافه استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای دیگر و فضای مجازی (سایبری) بین المللی، همه حاکی از نقشه راه جریان باطل در جهان است که هوشیاری و داشتن برنامه دقیق در مقابل آنان را می‌طلبد.

پی‌نوشت‌ها:

* عضو انجمن مطالعات سیاسی و استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
1- حسن روحانی، چهارمین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات (فاوا)، ، 27 اردیبهشت 1393.
2- Beckett c. (2011). «After Tunisia and Egypt: Towards a new typolpgy of media and networked Political Change». Polis, journalism and societ think tank. Retrieved from http:// www. charliebeckett.org/?p=4033.
3- مهسا ماه‌پیشانیان، آسیب شناسی نقش شبکه‌های اجتماعی.
4- Ghannam, j, Social Media in the Arab Work: Leading up to the Uprisings of 2011 Center for international Media Assistance National Endowment for Democracy Washington DC available at: http:// cima.ned.org/sites/default/ files/ CIMA-Arab-Social- Media-Report 2. pdf.
5- جنبش اجتماعی واپس‌گرا یا ارتجاعی می‌کوشد اوضاع را به وضع پیشین باز گرداند و در واقع عقربه ساعت را به عقب برگرداند. افادی که به این جنبش می‌پیوندند، از روندهای جاری اجتماع آشکارا ناخرسندند. جنبش اجتماعی منحرف «کوکلوکس کلان» (نژادپرست‌ها)، که میلیون‌ها حامی دارند، نمونه یک جنبش اجتماعی واپس‌گراست هدف عمده این جنبش، باز ستاندن حقوق و آزادی‌های مدنی از سیاهان و بازگرداندن آن‌ها به اوضاع پیشین است. بنابراین، گروه داعش و برخی تکفیری‌های دیگر، احتمالاً می‌توانند جنبش اجتماعی منحرفی باشند که از جهل توده‌ها استفاده می‌کنند و واقعاً توده‌ها نیز به آنها می‌پیوندند؛ مانند عشایر سنی مناطق، «موصل» و «الانبار» که متحد داعش هستند.
6- Raoor R. (2010) "Egypt: Security Department to Monitor Fecebook and Support the Govern-ment", Global Voices, August 29. 2010.
http://advocacy global Voicesonline Org/2010/08/29 egypt-security -deparment -to-monito-facebook-and-support-the-government/ citing emarket-ing Egypt." Facbook
in Egypt... E-Marketing Insights http://www.emarketing-egypt.com/fasebook-in-Egypt-E-Mar-keting- insights/2/010 (accessen November 15. 2010)
7- George-Cosh, D. (2010). Twitter Plans Arabic Website" the National November 17 2010 http://www.thenational. ae/ business/technology/twitter-plans- arabic- website. (accessed .(ecember 7. 2010
8- مجتبی امانی، نشست تخصصی تحولات جهان اسلام، سخنرانی در تاریخ 92/1/28 در دفتر معاونت روابط بین المل حوزه علمیه قم.
9- تاج الدین الهلالی، نشست بیداری اسلامی و تحولات جهان اسلام، سخنرانی در تاریخ 91/11/13 در دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه علمیه قم.
10- گرو‌های تکفیری، جزئی از فرآیند بیداری اسلامی نیستند و شبکه‌های اجتماعی مجازی به همان اندازه که فرصت‌های ساختاری برای جنبش بیداری اسلامی مردم منطقه به همراه آورده‌اند، آنها را با تهدیدهای بنیادی نیز روبه رو کرده‌اند. در واقع گروه‌ای تکفیری، مقابل جنبش بیداری اسلامی هستند، زیرا دو ایدئولوژی متفاوت و اهداف متفاوت دارند. روش گروه‌های تکفیری، افراط‌گرایی، تخریب اسلام و ضربه زدن به وحدت اسلامی است، ولی خط مشی جنبش بیداری اسلامی، قانون‌مندی، اعتقاد به وحدت مسلمانان و احترام به گفتمان رقیب مسلمان خود است. بحث عمده این بود که شبکه‌های مجازی به همان میزان که به حرکت بیداری تونس و مصر کمک کرده است، تقریباً به عنوان ابزار تاکتیکی برای گروه‌های تکفیری نیز تلقی می‌شود.
11-Bimber, B «the internet and Political Transformation: Populism. Community and accelerated Pluralism» Polity 31(1) 133-161. .
12-Bimber B. information and Amercan Democracy: Technology in the Evolution of Politican Power,
13- Bimber B. Flanagin A. J. & Stohl, C,. Reconceptualizing collective Action »in the contemporary Media environment», Communication Theory 15, 365-388.
14- جنبش اجتماعی، حرکتی مردمی است که شبکه ارتباطی منسجم و ایدئولوژی خاصی دارد و برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش می‌کند و خواستار تغییرات در جامعه است. همه جنبش‌های اجتماعی در برخی از ویژگی‌ها با هم مشترک‌اند. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: هدف‌های مشترک، برنامه‌ای برای تحقق این هدف‌ها و یک ایدئولوژی. هر جنبش اجتماعی، یک رشته هدف‌های کاملاً مشخص و جاافتاده دارد. آن جنبش اجتماعی که تغییر وضع گروهی از مردم را در نظر دارد در صورتی موافق خواهد بود که تغییراتی را که خواستار آن است، به عنوان هدف‌های خود تعیین کند. برنامه‌هایی که برای رسیدن به این هدف‌ها وجود دارند، ممکن است بسیار متنوع باشند و از اعتصاب مسالمت‌آمیز گرفته تا آدم کشی و تخریب اموال عمومی را در بربگیرند. ایدئولوژی همان عاملی است که اعضای یک جنبش را گرد هم می‌آورد. ایدئولوژی نه تنها باید از اوضاع اجتماعی موجود انتقاد کند، بلکه باید هدف‌های جنبش و روش‌های دست‌یابی به این هدف‌ها را نیز روشن کند.
15-bob.c. the Marketing of Rebellion
16-Cerulo Karen and Janet M. Ruane Coming Together: New Taxonomies »For the Analysis of Social Relations» Sociological Inguiry 68: 398-425
17-castells. Manuel, The Information Age Vol. II: The Power of Identity.
18- Della Porte, Donatella and Mario Diani Social Movements
19-Kurzman, Charles Organizational Opportunity and Social Movement Mobilization: A Comparative Analysis of four Religious Movements Mobilization 3: 23-50 .
20-Smith, Jackie Charles Chatfield and Ron Pagnucco (eds), Transnational Scoial Movements and Global Politics Solidarity, beyond the State.
21-Goldstein, j. and Rotich, j. the Role of Digital Networked Technologies in Kenya" s 2006-2008 post-Election Crisis the Berkman Center for Technology and Society, Harvard University available at: http://cyber. law.harvard. edu/ sites/ cyber.law. harvard. edu/files/ Goldstein & Rotich -Digitally- Networked-technology -ke-nyas-Crisis. pdf.pdf
22- Shirky. C. the political Power of Social Media: Technology the Public Sphere and Political change». Foreign Affairs. January/ february http:// www.foreignaffairs.com/articcles/67038/clay-shirky/the-political-power-of-social-media.
23- ottaway M. and Hamzawy A. Protest Movements and Politica» Change in the Arab World», Carnegie Endwowment foe international Peacd http:// edoc.bibliothek.uni-halle.de/servlets/MCRDile Node-Servlet/HALCoRe-dervate-00004912/CEIP-Ottaway-Hamzawy-Outlook-janll-ProtestMovements. pdf
24-تاریخ: 21 اسفند 1392، شناسه خبر: 34091ttp://.www.ghatreh.com
25- تاریخ: 21 آذر 1392، شناسه خبر:
http:// www.tasnimnews.com219516
26- تاریخ: 5 فروردین 1393، شناسه خبر: 69902http://www.shianews.com
27-www.shianews.com
28-پایگاه خبری «ادیان نیوز»، تاریخ انتشار: 1392/5/16، شناسه خبر: 1226702.
29- www.rezvansunni.blogfa.com
30-نک: وبلاگ «راه سنت»، وضعیت نگران کننده فضای مجازی اهل سنت، ص 10.
31- نک: www. bbc. co. uk/persian موضوع: «پراکندگی فعالیت‌های شبکه القاعده در جهان».
32- نک:www. bbc. co. ukوhttp:// www.afghanistan. fi/ index. pho?p=fs. dari. pages.politics. war
33-Agnence france-Presse (AFP) agencynews. موضوع، «شمال و غرب آفریقا».
34-نک: jomhornews .com/doc/report/fa/49748 و www.bbc.co.uk موضوع «فعالیت‌های شبکه القاعده در شرق آسیا».
35- نک:www.darvoa.com/newspaper/1441098.html و www.afghanistan.fi و www.taliban-hagani-terrorist black-list.
36- نک:Agence France-presse (AFP): agencynews، موضوع: «القاعده یمن» - و http://tkg.af/dari/World news/13286
37-موضوع «بازی القاعده در عراق»، www.bbc.co.uk/persian
38-www.shia-news.com
39- براساس اسناد تازه، «اسنودن» فاش کردن است که سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس از شبکه‌های اجتماعی نظیر تویتر، فیس بوک، فلیکر و یوتیوب برای دست‌کاری اطلاعات، تبلیغات سیاسی و همچنین برانگیختن اختلاف در دیگر کشورها استفاده می‌کنند (www.yic.ir/fa/news)
40- tahlil88.blogfa.com/post
41-http://www.tvshia.com
42- عبدالغنی عماد، الحرکات الاسلامیه فی لبنان.
43- هفته نامه پنجره، پایگاه اینترنتی پنجره (www.panjerehweekly.com) شماره صفر، 1387.
44- نک: بخش عربی تابناک www.tabnak.ir

منابع تحقیق :
1- امانی، مجتبی، نشست تخصصی تحولات جهان اسلام، سخنرانی در تاریخ 92/1/28 در دفتر معاونت روابط بین الملل حوزه علمیه قم.
2- روحانی، حسن، چهارمین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات (فاوا)، 27 اردیبهشت 1393.
3- عماد، عبدالغنی، الحرکات الاسلامیه فی لبنان، دارالطلیعه، بیروت 2006م.
4- ماه پیشانیان، مهسا، آسیب شناسی نقش شبکه‌های اجتماعی، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران 1391.
5- هلالی، تاج الدین، «نشست بیداری اسلامی و تحولات جهان اسلام»، سخنرانی در تاریخ 91/11/13 در دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه علمیه قم.
6- Bimber B "the internet and Political Transformation: Populism. Community and Accelerated Pluralism» Polity 31(1) 133-161 1998.
7- Bimber B. Flanagin A. J. & Stohl C. Reconnectutilizing collective Action in the Contemporary Media Environment ,Communication Theory 15, 365-388. 2005.
8- Bimber B. information and American Democracy: Technology in the Evolution of Politician Power, new York Cambridge University Press. 2003.
9- Bob C. the Marketing of Rebellion New york: Cambridge University press. 2005.
Castells. Manuel, The Information Age Vol ii: The Power Of Identity. Oxford/ Cambridge MA: Blackwell. 1997.
10- Creole Karen and Janet M. Rune Coming Together: New Taxonomies For the Analysis Of Social Relations Sociological Injury 68: pp. 398-425,1998.
11- Della Porte, Donatella and Mario Dianna Sccial Movements Oxford/ Cambridge MA: Blackwell. 1999.
12- Gahanna, j, «Social Media in the Arab Work: Leading up to the Uprisings of 2011», Center for international Media Assistance National Endowment for Democracy Washington DC 2011.
13- George-Cush D.« Twitter Plans Arabic Website», the National November 17 2010 thenational. ae/ business/technology/twitter-plans- arabic- website. accessed december 7. 2010.
14- Kurzman, Charles Organizational Opportunity and Social Movement Mobilization: A Comparative Analysis of four Religious Movements Mobilization 3: 23-50 1998.
15- Smith, Jackie Charles Chatfield and Ron Pagnucco (eds) Transnational Social Movements and Global Politics Solidarity, beyond the State. Syracuse NY: Syracuse University Press 1997.
16- afghanistan. fi
17- bbc. co. uk/persian
18- charliebeckett.org
19- cima.ned.org
20- cyber. law harvard.edu
21- darivoa.com
22- edoc.bibliothek.uni.halle.de
23- emarketing-egypt.com
24- foreignaffairs.com
25- france agence.com
26- ghatreh.com
27- jomhornews.com
28- panjerehweekly.com
29- rezvansunni.blogfa.com
30- shianews.com
31- tabnak.ir
32- tahlil88.blogfa.com
33- tasnimnews.com
34- tkg.com
35- tvshia.com

منبع مقاله :
فرمانیان، مهدی؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، جلد هفتم» (بی م)، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (ع))، چاپ اول

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

خبرگزاری ایسنا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریخبرگزاری ایسنا خوزستانخبرگزاری ایسنا گیلانخبرگزاری ایسنا خراسان رضویخبرگزاری پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیخود این صلح و شرایط امام حسنع همه‌اش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن می‌جنگید و در اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین …در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزه جدیدترین خبرهای استان خوزستان خبر فارسیبه گزارش عصر اهواز ، این حادثه روز پنجشنبه در منطقه دو هزار شهرستان تنکابن و هنگامی رخ خبرگزاری ایسنا اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری خاطرات محمود علیقلی در «صبح جمعه با شما» صدا قوه قضائیه نمی تواند یک نماینده را بدون نظر پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی خود این صلح و شرایط امام حسنع همه‌اش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن می‌جنگید و در این اخبار،اخبار روز،اخبار خبرگزاری ها اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری در این بخش شما با انواع اخبار غزهاخبار ایراناخبار سوریهاخبار اخبار روز غزهاخبار جدیدترین خبرهای استان خوزستان خبر فارسی اندیمشک جوان مجموعه گالری عکس های خنده دار خنده دارترین عکس های طنز و بانمک جدید در


ادامه مطلب ...

راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری در جهان اسلام

[ad_1]

چکیده

یکی از مهم‌ترین عوامل فتنه‌گری در جهان اسلام، ظهور اندیشه سلفی‌گری تکفیری است. این جریان به عنوان یک نظام اعتقادی مذهبی مطلق‌گرا با کار ویژه و عقبه‌‌ی ایدئولوژیکی - هویتی خاصی که دارد، با تعریف بخش قابل ملاحظه‌ای از مسلمانان علی الخصوص شیعیان به عنوان «دگر» خود و تقویت تفکر دوگانه «ما در مقابل آن‌ها»، از طریق دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید «شکاف شیعه- سنی» می‌تواند ضمن مخدوش کردن وحدت اسلامی در جهان اسلام با ایجاد منازعه مذهبی، ثبات و تعادل جوامع اسلامی را بر هم زده و از این طریق، امنیت کشورهای اسلامی را با چالش مواجه کند. هدف این پژوهش، تدوین راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری در جهان اسلام است. در این پژوهش ابتدا جهت برشمردن مهم‌ترین تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری از بیانات مقام معظم رهبری استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها به شیوه SWOT به ارائه راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا پرداخته است. سپس راهبردهای ارائه شده با استفاده از روش ماتریس کمی برنامه‌ریزی استراتژیک (QSPM) اولویت بندی شده است. براساس نتایج به دست آمده وضعیت ج.ا.ا و جهان اسلام در مواجهه با جریان‌های تکفیری در حالت تدافعی قرار دارد و باید راهبردهای مناسب در جهت کم کردن نقاط ضعف داخلی و مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری تدوین و اجرا گردد.

1-کلیات

1-1. بیان مسئله

در طول اعصار و قرون متمادی، دین و مذهب همواره نیرومندترین عامل برای ایجاد نظم و ثبات در ابعاد گوناگون روابط اجتماعی و سیاسی بوده است و باورهای مذهبی، تداوم اجتماع را از طریق معنابخشی به حیات جمعی و قاعده‌مند سازی مناسبات گروهی، تضمین کرده‌اند. لکن تفاسیر مختلف از دین موجب شکل‌گیری نحله‌ها، فرقه‌ها و دسته‌ها مختلف بوده است که پیامد آن شقاق اجتماعی، عدم ثبات و ناپایداری سیاسی است. دین اسلام نیز در عین استواری و مصونیت کتاب آسمانی آن و روشنی راه حقیقت از این قاعده مستثنا نشده است. تاریخ اندیشه اسلامی همراه فراز و فرودها و آکنده از تحولات و دگرگونی‌ها و تنوع برداشت‌ها و نظریه‌هاست. در این تاریخ پر تحول، فرقه‌ها و مذاهب گوناگون، با انگیزه‌ها و مبانی مختلفی ظهور نموده و برخی از آنان پس از چندی به فراموشی سپرده شده‌اند و بعضی نیز با سیر تحول، هم چنان در جوامع اسلامی نقش آفریدند.
از جمله جریان‌های مهم و تأثیرگذار فکری و پرنفوذ در جهان اسلام که طی صد سال اخیر محرک و موجد جنبش‌های سیاسی و اجتماعی فراوانی در کشورهای اسلامی بوده، جریان سلفی‌گری و تفکر بازگشت به سلف صالح است. البته باید دانست سلفی‌گری به معنای عام و به عنوان یک مکتب فکری، سابقه‌ای دیرینه دارد، اما این گونه مطرح می‌شود که مختص جهان اسلام و فرقه‌های مذهبی خاصی نیست. بلکه در غالب مکاتب فکری و فرقه‌های دینی و مذهبی، گونه‌ای از سلفی‌گری وجود دارد که می‌توان آن را بازشناسی کرد؛ هر چند ممکن است قضاوت یکسانی در مورد نوع و شکل بروز آن وجود نداشته باشد. اگر در یک معنای عام‌تر، سلفی‌گری را نوعی نگاه واپس‌گرانه به گذشته‌‌ی ملت و یا پیروان یک اندیشه و مکتب بدانیم قابل تصور است که سلفی‌گری از تنوع قابل توجهی برخوردار باشد. در چنین نگاهی به سلفی‌گری می‌توان گفت به لحاظ ذهنی و روانی ملت‌ها در مقاطعی از حیات تاریخی‌شان کم و بیش دوره‌های درخشانی از قدرت تأثیرگذار بر سرنوشت خود و سرنوشت سایر ملت‌ها را تجربه کرده‌اند. این گونه تجربه‌های تاریخی در ادوار بعدی که نوعی انحطاط گریبان این گونه ملت‌ها را گرفته همواره بازگشت به موقعیت گذشته را به عنوان یک آرمان در اذهان زنده نگه داشته است.
در جهان اسلام، سلفی‌گری- به عنوان یک نظام اعتقادی مذهبی مطلق‌گرا با کار ویژه و عقبه ایدئولوژیکی- هویتی خاصی که دارد، با تعریف خیل کثیری از مسلمین علی الخصوص شیعیان به عنوان «دگر» خود و تقویت تفکر دوگانه «ما در مقابل آن‌ها»، از طریق دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید «شکاف شیعه- سنی» می‌تواند ضمن مخدوش کردن انسجام اسلامی در جهان اسلام با ایجاد منازعه مذهبی، ثبات و تعادل جوامع اسلامی را بر هم زده و از این طریق امنیت ملی کشورهای اسلامی را با چالش مواجه کند.
یکی از گونه‌های برآمده از جریان سلفی‌گری، سلفی‌گری تکفیری است.براساس آموزه‌های این جریان، انسان‌ها به مؤمنین و کافران تقسیم می‌شوند. این طرز تفکر به نوبه‌‌ی خود برای تغییر آیین، مطیع کردن، و یا حذف کسانی که کافر تلقی می‌شوند، یک منطق عقلانی ایجاد می‌کند. مفاهیم مذهبی از قبیل «لامذهبان»، «معصیت کاران»، و «بدعت گذاران»، که مؤمنین و کافرین را مقایسه می‌کنند، می‌توانند هرگونه اقدامی از جمله حملات تروریستی به اعضای گروه بیگانه را توجیه کنند.
در میان شخصیت‌های جهان اسلام تأکید بر بازگشت به گذشته و سلف صالح بدون شک سهم اصلی از آن «ابن تیمیه» است. وی بیش از سیصد جلد کتاب تألیف کرده و اندیشه و آرای خود را در آن‌ها توضیح داده است. در این میان، گرایش‌های فکری گوناگون در میان سلفیان به وجود آمد که می‌توان از سلفیه‌‌ی وهابی عربستان سلفیه‌‌‌ی دیوبندی شبه قاره و سلفیه‌‌ی اخوان المسلمین مصر یاد کرد که شاخه‌هایی از هر کدام در ایران نیز فعالیت دارند.
از سوی دیگر، در دهه‌های اخیر، نگاه ابزاری قدرت‌های استعماری به اقوام و موضوع فرق و مذاهب در حوزه‌های مورد علاقه‌‌ی خارجی آن‌ها پررنگ‌تر شده است. جوامع دینی و مذهبی به تناسب برجستگی مسائل دینی و مذهبی در آن‌ها که متضمن و موجد افتراق، اختلاف و رقابت و در نتیجه به صورت بالقوه، مستعد خشونت و درگیری هستند، همچون ابزاری ارزان در دست بیگانگان به منظور دست‌یابی به مطامع و نیات خویش نظیر تضعیف و تجزیه کشورها به بازی گرفته می‌شوند. در این راستا و در سال‌های اخیر، قدرت‌های فرا منطقه‌ای، بالاخص آمریکا و انگلستان تلاش داشتند. نقشه سیاسی جدیدی در منطقه ترسیم کنند. بر طبق اقدامات آن‌ها، این نقشه براساس وفاداری فرقه‌ای ترسیم خواهد شد.
در مجموع، باید گفت با وجود تحرکات رو به رشد جریان‌های تروریستی، در عرصه، تهدیدات نرم و سخت جمهوری اسلامی ایران، جریان‌های سلفی تکفیری در این عرصه توان تهدید آفرینی بیشتری دارند. تمایل برخی از دولت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای و سرویس‌های اطلاعاتی آنان به حمایت از جریان‌ها و گروه‌های ضدشیعی، فضای مطلوبی را جهت ایجاد و تعمیق گسست مذهبی در میان مسلمانان جهان و گستراندن منازعات شیعه و سنی در کل جهان اسلام فراهم می‌نماید و عدم توجه به موقع و دقیق در این خصوص می‌تواند تهدیدات امنیتی جبران ناپذیری را برای کشور به دنبال داشته باشد؛ لذا شناخت جریان‌های سلفی و گروه‌های منتسب به آن و نسبت سنجی آن‌ها با منافع و ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران و تدوین راهبردهای مواجهه با آن‌ها بسیار مهم می‌باشد. در این پژوهش نگارنده با توجه به تهدیدهای نرم افزاری جریان‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری به دنبال تدوین راهبردهای مواجهه با این توسط ج.ا.ا در جهان اسلام می‌باشد.

2-1. اهمیت و ضرورت تحقیق

تدوین راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا است. به دلایل متعدد از اهمیت خاصی برخوردار است؛ از جمله این دلایل می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1-2-1. اهمیت تحقیق از حیث نظری

* ضرورت نظریه‌پردازی بومی در حوزه مسائل امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با هدف شناخت بهتر و جامع‌‌تر آن.
* کمبود اطلاعات کافی در خصوص جایگاه و جریان شناسی گروه‌های سلفی‌گری تکفیری در جهان اسلام در بین مسئولان ذی ربط و عوامل تصمیم‌گیر.

2-2-1. اهمیت تحقیق از نظر کاربردی

* افزایش گروه‌های افراط‌‌گرا و تروریستی منتسب به سلفیت تکفیری در جهان اسلام که از مذهب برای توجیه اقدامات خود بهره می‌برند.
* افزایش عملیات‌های تروریستی به ویژه بمب‌گذاری از نوع انتحاری با اهداف مذهبی علیه شیعیان.
* رشد گرایش به تفکرات و فرقه‌های ضد شیعی (به عنوان ایده حاکمیت جمهوری اسلامی ایران) در میان جریان‌های سلفی.
* تلاش جریان‌های سلفی برای دو قطبی کردن جهان اسلام بر مبنای تشدید اختلافات شیعه- سنی.
* تقلیل هویت اسلامی به هویت فرقه‌ای باعث تضعیف انسجام اسلامی در جهان اسلام و آسیب پذیری در برابر هجمه بیگانگان علیه جهان اسلام.
* فقدان راهبرد کلان و هماهنگ برای مدیریت مسائل مرتبط با سلفیت تکفیری در جمهوری اسلامی ایران.
با عنایت به موارد فوق و با توجه به این که یکی از معضلات موجود در مدیریت امنیتی این موضوعات و یا پیش‌گیری از امنیتی شدن آن‌ها فقدان یا کمبود منابع پژوهشی تبیینی و راهبردی در این مقولات است که بتوان با اتکا به یافته‌های آن‌ها یک برنامه مشخص و نسبتاً جامع، قابل انعطاف، راهبردی و آینده‌نگر را برای مدیریت این مسائل طراحی نمود. پژوهش حاضر به دنبال آن است که بخشی از این کمبود را برطرف نماید.

3-1. هدف تحقیق

هدف تحقیق، دست‌یابی به راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا است.

4-1. سؤال تحقیق

راهبردهای بهینه جهت مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های تکفیری در جهان اسلام توسط ج.ا.ا چیست؟

5-1. نوع تحقیق

نوع تحقیق به کار رفته در این پژوهش کاربردی می‌باشد.

6-1. روش تحقیق

در این پژوهش با توجه به دو بخش نظری و کاربردی، از روش توصیفی- تحلیلی و موردی زمینه‌ای استفاده خواهد شد.

7-1. جامعه آماری و حجم نمونه

متخصص بودن اعضا در روش دلفی یکی از شروط جامعه آماری در این نوع از پژوهش‌هاست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که تعداد اعضای به کار گرفته شده در پژوهش‌هایی که تاکنون با کاربرد این روش به انجام رسیده‌اند. بین 10 تا 1685 نفر متغیر بوده است. با وجود این، هنگامی که میان اعضاء، تجانس وجود داشته باشد، حدود 20 تا 30 عضو توصیه شد‌ه است. (صالحی، 41:1389) با توجه به بهره گیری از تکنیک‌های دلفای SWOT که در آن‌ها از پرسش‌گر متخصص استفاده می‌شود، جامعه آماری در این پژوهش شامل کارشناسان شورای عالی امنیت ملی، فرماندهان ارشد نیروهای مسلح مرتبط با موضوع با جایگاه راهبردی، کارشناسان امنیتی و استادان (در رشته‌های مرتبط) دانشگاه‌ها می‌باشند که در زمینه تهدیدات سلفی‌گری تکفیری، صاحب نظر و متخصص هستند و در شناخت و بررسی موضوع پژوهش می‌توانند محقق را یاری رسانند. این افراد به عنوان پانل دلفی شناخته می‌شوند؛ و حجم نمونه سی نفر از متخصصین امر انتخاب گردید.

8-1. ابزار تحقیق

در این پژوهش از مجموعه‌ای از روش‌ها (روش جمع‌آوری کتاب خانه‌ای و اسنادی) بررسی مدارک و اسناد، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته (1) محقق با کارشناسان و آگاهان موضوع و روش پرسش نامه برای گردآوری اطلاعات استفاده خواهیم نمود. البته محور ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه خواهد بود.

2- چارچوب مفهومی- نظری

1-2. مبانی مفهومی

از آن جا که نظریه‌ها بر ارکان مفهومی استوارند و تحدید معنایی واژگان، پیش شرط طراحی نظریه‌ها و شناخت واقعیت‌ها می‌باشد. لازم می‌آید تا ارکان مفهومی موضوع تبیین گردد. مهم‌ترین مفاهیم مورد بحث عبارتند از:

1-1-2. سلفی‌گری تکفیری

الف. سلف:

«سلف» در لغت به معنای گذشته، قبل و پیشینه آمده است (عابدی، 51:1390)؛ و «سَلَفَ، یَسِلفُ، سَلفاً و سلوفاً» نیز صیغه‌های صرفی و مصدر «پیشی گرفتن» است. به گفته ابن فارس واژه سلف « س ل ف» را به معنای دلالت بر تقدم و ماسبق (قبل) دانسته و سلف را کسانی می‌داند که در گذشته بوده‌اند. (ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ص 95)
در معنای اصطلاحی اهل سنت، سلف را گروهی از مسلمانان، شامل صحابه، تابعین و تابعین تابعین می‌دانند. آن‌ها از این سه نسل را به دلیل نزدیکی زمان و مکانی و در نتیجه، تلقی بهتر وحی، بهترین مردم (خبره) می‌دانند. از نگاه آنان این عصر شایسته‌ترین عصر اسلامی و سزاوارترین آن‌ها به اقتدا و پیروی از آن می‌باشد. (البوطی، 1389، 19) دلیل اهل سنت در این زمینه، حدیث خیریه است:
بهترین مردم (مردمان) قرن من هستند؛ سپس کسانی که در پی ایشان می‌آیند و سپس دیگرانی که در پی آنان می‌آیند. پس از ایشان، مردمانی می‌آیند که گواهی هر یک، سوگندشان و سوگند هر کدام گواهی‌شان را نقش می‌کند. (2)
به نظر آن‌ها، مفاد این حدیث نشان دهنده برتر بودن این سه نسل از دیگر مسلمانان است؛ از سوی دیگر، هر قرن را معادل صد سال گرفته‌اند و کلاً دوران سلف را معمولاً سیصد سال می‌پندارند. (3) البته اهل سنت درباره مفهوم این «برتری»، با یکدیگر اختلاف دارند (4) از سوی دیگر، اهل سنت در شیوه پیروی از سلف، بر این باورند که «پیروی از سلف در مقید شدن به ظاهر جزء جزء الفاظ و کلماتی که آنان ادا کرده، یا مقید شدن به موضع‌گیری‌های خاص و موردی که آنان در پیش گرفته‌اند نخواهد بود، چرا که آنان خود نیز چنین کاری را انجام نداده‌اند؛ بلکه تنها رجوع به قواعدی است که آنان در تفسیر و تأویل متون دینی معیار و میزان قرار داده بودند، و نیز به اصولی است که آنان برای اجتهاد و تأمل و استدلال در اصول و احکام داشتند. » (5)
191281

ب. سلفی‌گری (6) (السلفیه):

اصطلاح سلفیه، در آثار محققانِ مسلمان، عمدتاً در دو معنا به کار رفته است: (7) در معنای نخست، سلفیه بر کسانی اطلاق می‌شود که مدعی هستند در اعتقادات و احکام فقهی، به سلف صالح اقتدا می‌کنند و در معنای دوم، که کاربرد آن به دوران بیداری مسلمانان در عصر حاضر برمی‌گردد، سلفیه بر کسانی اطلاق گردیده است که برای بیداری مسلمانان و رهایی آنان از تقلید فکری غرب و اتکا و اعتماد آنان به فرهنگ و تمدن دیرینه خویش و رجوع به قرآن و سنت، با نگاهی تازه و اندیشه‌ای نو برای حل معضلات و مسائل فکری جدید و استخدام فن و تکنیک و علوم تجربی بر مبنای فرهنگ اسلامی و تطهیر چهره نورانی اسلام از غبار بدعت‌ها و خرافه‌هایی که در طول چهارده قرن بر آن نشسته بود تلاش کرده‌اند. آن‌ها عنوان «سلفیه» را نشانی برای خویش قرار دادند؛ به این معنا که:
می‌بایست همه رسوباتی که پاکی و صفای اسلام را به تیرگی مبدّل ساخته و همه بدعت‌ها و خرافه‌ها و ... را از اسلام دور کرد... تا دین اسلام به عنوان دین کار و تلاش و زندگی، مورد توجه قرار گیرد. (8)
سلفی‌گری از منظر پژوهش حاضر، نوعی «جریان سیاسی» از درون حوزه دین و مذهب در تاریخِ متأخر اسلامی به شمار می‌رود که در عین ارتزاق از سلف‌گرایی، مبتنی بر مناسبات خاصی از قدرت سیاسی با رویکرد منحصر به فرد است که در معنای کلان، بر تمامی رهیافت‌ها و جریان‌های ایدئولوژیک «دولتی» و «غیر دولتی» (9) قابل اطلاق است و درصدد تجدید خلافت تاریخی و بر ساختن جوامع سنی مذهب بر پایه‌‌ی قرائت سلفی از اسلام می‌باشد. در تعریف عملیاتی از مفهوم سلفی‌گری می‌توان آن را مقوله‌‌ی مشکک و دارای مراتب دانست که در عالَمِ خارج، طیف وسیعی از سلفی‌گری «سنتی» و «معتدل» تا «سلفی‌گری افراطی» را در بر می‌گیرد. (10)
مفاهیم محوری سلفی‌گری در این پژوهش عبارت‌اند از:

اول:

سلفی‌گری، جریانی «فکری» و «ایدئولوژیک» است که برآیند تعاملات اجتماعیِ خاص در تاریخ اهل سنت برآورد می‌شود. ایدئولوژیک بودن آن به این دلیل است که سلفی‌ها با تبدیل دین به ابزار قدرت سیاسی به دنبال یک برنامه و پروژه‌ی سیاسی با راهبردها و مقاصد خاص هستند. ضمن این که با استفاده از سازوکارهای هویتی به مقوله‌‌ی «هویت دگر» اهمیت ویژه‌ای داده و از بسیج توده‌های اهل سنت بهره می‌گیرند. از سوی دیگر از آن جا که عقبه‌‌ی سلفی‌گری دارای یک منظومه و پشتوانه‌‌ی فکریِ دیرپا است. می‌توان آن را جریانی فکری در نظر گرفت که دارای مبانی خاص خود است و از مناسبات درونی سلفی‌گری به معنای عام تغذیه می‌کند. البته این معنا، مانع از آن نمی‌شود که اهمیت شرایط سیاسی را در ایدئولوژیک‌تر شدن و سیاسی‌تر شدن سلفی‌گری، دخیل ندانیم. بلکه به اعتقاد نگارنده شرایط سیاسی عامل تسهیل کننده در کنار متغیر تعیین کننده و ماهیت سیاسی آن است.

دوم:

«سلفی‌گری» از منظر پژوهش حاضر پیش از هر چیزی «یک جریان» در تاریخ متأخر اسلامی است. این به معنای نفی ماهیت پروژه‌‌ای آن در مراحل اولیه‌‌ی شکل‌گیری یا بعد از آن نیست، بلکه تأکید بر این است که سلفی‌گری دفعتاً به وجود نیامده بلکه طی یک فرایند طولانی در اثر فراهم شدن بسترها و شرایط اجتماعی و فکری حاصل شده است و اینک نگاه سلفی‌ها به آن، شبیه نگاه به یک پدیده‌‌ی نوظهور و ساخته و پرداخته‌‌ی افراد خاص نیست. از این رو تلقی «جریان محوری» از سلفی‌گری نیازمند مطالعه پیشینه‌‌ی تاریخی، شرایط اجتماعی و عناصرِ مؤثر دیگر در این رهیافت ارزیابی می‌شود.

سوم:

سلفی‌گری یک «جریان سیاسی» به معنای عام است، چنان که نسبتی با «قدرت» دارد و به صورت سلبی یا ایجابی با آن مرتبط می‌شود. ضمناً این ارتباط فقط در حوزه سیاست تعریف نشده و می‌تواند نمودهای فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ... داشته باشد.

چهارم:

تأکید بر «سیاسی» بودن سلفی‌گری، تصریح بر ماهیت اصلی جریانی است که در عین ابتنا بر پایه‌های عقیدتی، مناسبات خاصی از قدرت سیاسی را باز تولید می‌کند؛ لذا با این رویکرد به جای این که دین به سیاست جهت دهد با سیاست تعریف می‌شود و در حقیقت، رویکرد سیاسی آن، تأثیر عمیقی بر تفسیر دینی آن دارد. بدین رو ورود سلفی‌گری، به عرصه‌های سیاست، راه تفسیرهای مصلحت گرایانه و قدرتمندانه را به شریعت گشود و اکنون شاهد پیدایش یک شریعت سیال و بی تعین در این حوزه هستیم که عمدتاً تابعی از متغیر قدرت سیاسی است.

پنجم:

با تفسیری که این جریان از دین و تحولات تاریخ صدر اسلام ارائه می‌کند، می‌توان استنباط کرد که خلافت تاریخی، منبع اقتدار و مشروعیت آن به شمار می‌آید و آرمانی است که هر جریان سلفی، احیای آن را در سر می‌پروراند. ادبیات سلفی‌گری به این آرمان کمک کرده و واژه‌های «کافر» و «مؤمن» و «مطیع» و «عاصی» و نیز «تکفیر»، جملگی در راستای الگوی خلافت تاریخی و برای رسیدن به غایت سیاسی و احیای مجدد آن به کار گرفته می‌شوند.

ششم:

عنصر سیاسی آن از بدو پیدایش تا دوره‌‌ی معاصر جزء خصائص ذاتی و جدایی ناپذیر آن به شمار آمده و شالوده‌‌ی اصلی آن را تشکیل می‌دهد. این معنا و مفهوم از رعایت اصل منظومه اندیشی در بررسی پدیده‌‌ی «سلفی‌گری» و تطورات تاریخی آن به دست می‌آید. به گونه‌ای که امروزه اعتقاد به تقدیرگرایی در حیات سیاسی و به تبع آن اصل «امتثال یا فرمان برداری سیاسی»، بخش عمده‌ای از تجویزهای سیاسی آن را سامان می‌دهد. هم‌چنان که سلفی‌های وهابی با شعارِ «لا نکران و لا هجران و لا خروج» نافرمانی و تمرّد از حاکم و لو حاکم طاغی و ظالم مطلق را جایز ندانسته آن را مترتب بر مفاسد و خلاف مصلحت امت اسلامی می‌دانند. از سوی دیگر رابطه‌‌ی جریان سلفی‌گری با قدرت‌ها و حکومت‌ها رابطه‌‌ی مشکوک و قابل مطالعه است؛ چه این که این جریان فکری هم در زمان بنی امیه و هم در زمان بنی عباس و هم احیانا از طرف حکومت‌های پس و پیش از آن‌ها تقویت شده است. احتمالاً حکّام وقت با تقویت افکار ظاهری می‌توانستند به حکومت خود مشروعیت بخشند. (11)

هفتم:

جریان سلفی‌گری از بدو تولید فکری تداوم یافته ولی از نظر تمرکز موضوعی، متغیر بوده و به دلیل این که منازعه‌‌ی سیاسی، بخشی از ایدئولوژی آن است، طی دهه‌های اخیر عمدتاً نگاه امنیتی آن بر محور ضدیت با غرب، تشیع و انقلاب اسلامی ایران می‌چرخد. ژئوپلتیک جدید شیعه و ارتباط آن با ایران، وزن این چرخه را تا حدود قابل توجهی به سمت ایران متمرکز نموده است.

هشتم:

یکی از مختصات جریان سلفی‌گری و محیط ادراکیِ آن (12) «فرقه‌گرایی خود بنیاد (13) و مخرِّب است؛ «خود بنیاد» از آن رو که این جریان با تفسیر انحصارطلبانه از «فرقه ناجیه»، مبدع ارزش‌ها و باورهای جدیدی، ذیل «سلفی‌گری» است که اکثریت مسلمانان، آن را خلاف کتاب و سنت می‌دانند. «مخرِّّب» به این دلیل که این جریان با تکفیر فرقه‌های اسلامی و حتی جوامع مسلمان (14) در قالب مأموریت خاص (15) به اقدام تخریبی علیه آن‌ها مبادرت نموده و این اقدامات را آشکارا «مقدس» می‌شمرد. سلفی‌ها در این زمینه با رد هرگونه تفسیر تجدید نظرطلبانه، اغلب همچون ایمن ظواهری چهره‌‌ی برجسته‌‌ی القاعده معتقدند که بنا بر اقتضائات و الزامات روز (تنگناهای سلفی‌گری)، کاهش اختلاف میان مذاهب مختلفِ اهل سنت ضرورت پیدا کرده است. (16)

نهم:

از جمله ویژگی‌های سلفی‌گری، ابزارگرایی ناشی از تقدم عمل بر اندیشه است. مسئله «اصالت ظواهر» (17) در بین سلفی‌ها نوعی ابزارگرایی (18) ناشی از تقدم عمل بر نظر را در نظام فکری این جریان باز می‌نماید که با ایده‌های ماکیاولیستی (19) هم خوانی دارد. به طوری که جریان‌های افراطیِ سلفی‌گری، برای رسیدن به هدف، تمام راه‌های غیر مشروع را پیشنهاد می‌کنند (20) به عنوان مثال، آن‌ها با استناد به اقوال اقطاب سلفی مانند ابن تیمیه، اعمال غیرشرعی، نظیر «دروغ» و «أخذ مال حرام در همه‌‌ی اشکال آن» را جایز می‌شمارند. (21)
جریان سلفی‌گری با تکیه بر این میراث تاریخی و با الهام از انگاره پردازی‌های سلفی، گسترده‌ترین شبکه تروریستی در جهان را سازماندهی کرده که به دلیل بهره‌گیری از اشکال مختلف خشونت ورزی، نظیر «تروریسم انتحار (22)، نماینده‌‌ی شاخصِ» تررویسم نوین (23) دوران معاصر به حساب می‌آید.
البته در بیان مفهوم سلفی‌گری باید به موارد ذیل نیز توجه داشت:

اول:

سلفی‌گری مفهومی عام، مطلق و منسجم نیست و میان جریان‌های مختلف آن، کاملاً تضاد وجود دارد. بی شک این تضادها را باید به گونه‌ای شفاف روشن کرد تا توهم وجود دشمنی منسجم در برابر جهان اسلام برطرف شود.

دوم:

هر چند جریان‌هایی مختلف به عنوان سلفی‌گری شناخته می‌شوند، اما همه‌‌ی آن‌ها از نظر اندیشه‌ای، در ردیف سلفی‌گری مصطلح قرار نمی‌گیرند. بسیاری از آن‌ها در سیر تاریخی خود، به جریان‌های رادیکالی تبدیل شده‌اند و سلفی‌گری وهابی، آن‌ها را در مسیر رادیکالیسم مذهبی و سیاسی قرار داده است؛ در حالی که در گذشته دست کم در مقام عمل چنین نبوده‌اند. بنابراین هنگامی که عنوان سلفی‌گری به مکتبی داده می‌شود، بدین معنا نیست که الزاماً در ردیف سلفی‌گری وهابی قرار دارد؛ بلکه از نظر مبانی به مبانی عام سلفی‌گری نزدیک است.

سوم:

ممکن است حتی در یک گرایش سلفی‌گری، چند جریان وجود داشته باشد که در حوزه‌های مختلف به شدت با یکدیگر مخالف باشند؛ چنان که در سلفی‌گری‌های وهابی، شبه قاره و مصر، چنین وضعیتی کاملاً دیده می‌شود از آن جا که هدف این نوشتار کوتاه، تمرکز بر مهم‌ترین مصداق سلفی‌گری، یعنی وهابیت است، تنها به جریان‌های داخلی این گونه پرداخته خواهد شد و به دیگر جریان‌های سلفی‌گری، اشاره خواهد شد.

چهارم:

سلفی‌گری با وجود اختلاف‌های عمیق در مبانی اعتقادی و سیاسی جریان‌های درونی خود، به دنبال ایجاد رهبری واحد در میان آن‌هاست و این وظیفه را سلفی‌گری وهابی بر عهده گرفته است. این جریان، امروزه خود را عهده‌دار رهبری جریان‌های سلفی معاصر می‌داند و با توجه به ظرفیت‌های مختلف تبلیغی، مالی، رسانه‌ای و موقعیتی (استیلا بر حرمین شریفین) و ... همه تلاش خود را برای سامان‌‌دهی دیگر جریان‌های سلفی به کار گرفته است و در حقیقت، از آن‌ها در راستای هدف‌های خود بهره برداری می‌کند. این در حالی است که مبانی بسیاری از جریان‌هایی که به عنوان سلفی‌گری شناخته می‌شوند، با مبانی سلفی‌گری وهابی متضاد و مغایر است.

ج. کفر:

کفر در لغت به معنای ستر، نهان کردن و پوشاندن است. (24) و در اصطلاح علم فقه و کلام، تفاوت‌هایی دارد. کفر در علم فقه معمولاً در برابر اسلام قرار می‌گیرد. در علم فقه، حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز کفر، جاری شدن شهادتین بر زبان است و کسی که شهادتین را نگوید کافر می‌شود. در این موارد، کفر بیشتر مربوط به امور ظاهری است و بیانگر نوع تعامل مسلمانان با کفار است. برای نمونه، در علم فقه بیشتر درباره احکام کفر، مانند شیوه تعامل مسلمانان در اموری همچون معاملات، ازدواج و ارث بردن کافر از مسلمانان بحث می‌شود. (25) در واقع حکم به کفر مسلمانی که ضروری دین را انکار کرده، موضوع بحث ارتداد و از دایره تکفیر بیرون است. فقیهان به تفصیل به مقوله ارتداد پرداخته‌اند و آن را «بیرون آمدن از دین» دانسته‌اند که با انکار ضروری دین تحقق می‌یابد که عبارت است از: «انکار الوهیت یا توحید یا رسالت یا یکی از ضروریات دین، با التفات به این که ضروری است، به طوری که انکارش به انکار رسالت منجر شود». (26) ارتداد فرد با وجود شرایطی چون بلوغ، عقل، اختیار و قصد و با اقرار خود او یا گواهی عادل اثبات می‌گردد و احکامی چون وجوب قتل و جدایی از همسر را برای وی به بار می‌آورد.
اما در علم کلام، کفر در برابر «ایمان» به کار می‌رود و مفهوم، مرزها و معیارهای کفر به دقت بررسی می‌شود. در علم کلام، کفر جدای از انکار لسانی، از افعال قلوب شمرده می‌شود. پس کفر در علم کلام، انکار چیزی است که شان آن، ایمان آوردن به آن است؛ به عبارت دیگر، انکار هر یک از متعلقات ایمان موجب کفر می‌شود. (27)

د. سلفی‌گری تکفیری:

مقصود از تکفیر اهل قبله، کافر خواندن و نسبت دادن کفر و کافر خواندن کسی است که اظهار اسلام نموده و به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر اقرار می‌نماید، که تکفیر او موجب می‌گردد آثار دنیوی خاص بر آن مترتب می‌گردد. (28)
سلفی‌گری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته می‌شود که مخالفان خود را کافر می‌شمرد. براساس مبنای فکری آنان، میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد؛ به این معنا که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد و مرتکب کبائر شود، از دین خارج شده و کافر شمرده می‌شود.
چنین دیدگاهی موجب شده است که مسلمانان را به علت انجام امور مذهبی خود، در ردیف مشرکان قرار دهند و در نتیجه آنان «مهدور الدم» شمارند.

2-1-2. تهدیدات امنیتی

تهدید، مفهومی انتزاعی است که درهم تنیدگی عمیقی با مفهوم امنیت دارد. (29) تا جایی که بسیاری از نظریه‌پردازان و متفکران این حوزه، امنیت را با تهدید معنا نموده‌اند و حتی رویکرد « ناامنی به جای امنیت» خود به یکی از رویکردهای مسلط مطالعات امنیتی تبدیل شده و در این چارچوب آنچه در مباحث قرار دارد تهدید است. (30) تعریف دقیق تهدید به دلیل چند وجهی بودن آن و ارتباط آن با امنیت ملی، منافع ملی، (31) اهداف ملی(32) و راهبردهای ملی (33)، پیچیده و مشکل است؛ لذا صاحب نظران به تناسب نگرش به تهدید و ادراکشان از آن تعریفی ارائه نموده‌اند. (34) تهدید که معادل آن در زبان انگلیسی Threat می‌باشد در لغت، معانی مختلف اما نزدیک به هم دارد. فرهنگ لغت معین آن را به ترسانیدن، بیم دادن و یا بیم کردن معنا کرده است. (35) فرهنگ آکسفورد تهدید را این گونه تعریف می‌کند: «امکان به وحشت انداختن، ترساندن یا ایجاد فاجعه برای یک فرد یا جامعه. آسیب زدن به کسی یا چیزی، نتایج ناخوشایند به بار آوردن.» (36)
تهدید از نظر اصطلاحاتی عبارت است از: «به هرگونه نیت، قصد و اقدامی که ثبات و امنیت یک سازمان یا کشور را به خطر اندازد تهدید می‌گویند.» (37) یا «به خطر انداختن کیان یک فرد، سازمان، جامعه، منطقه یا جهان را تهدید می‌گویند.» (38) و در جای دیگر گفته شده: «تهدید عبارت است از توانایی‌ها، نیات و اقدامات دشمنان بالفعل و بالقوه (داخلی و خارجی) جهت ممانعت از دست‌یابی موفقیت‌آمیز خودی به علایق و مقاصد امنیت ملی یا مداخله به نحوی که نیل به این علایق و مقاصد به خطر بیفتد.» (39)
آنچه در مقام ارزیابی تعاریف پیشین می‌توان اظهار کرد، آن است که دیدگاه‌های مذکور برای تعریف تهدید تنها به یک یا چند عنصر توجه داشته‌اند. این در حالی است که در مقام تعریف- به دلیل تغییر و تحول عناصر مزبور- لازم است ویژگی‌های کلانی مدنظر قرار گیرند که در صورت تغییر عناصر و مصادیق خاص، اعتبار تعریف مخدوش نشود؛ لذا از دیدگاه نگارنده تهدید عبارت است از:
نوعی مخاطره نسبت به منافع بازیگر که امکان مدیریت آن در چارچوب اصول و ضوابط قانونی، با هزینه قابل قبول و از طریق اصلاحی، به دیلی شیوع علائم نظری و کاربردی آن، وجود ندارد. (40)

الف. ماهیت تهدید: سخت، نیمه سخت یا نرم

طبقه بندی تهدیدات براساس نرم، [نیمه سخت] و سخت، در واقع با خلق مفهوم تهدیدات نرم ایجاد شد. (41) در مورد تهدیدات نرم و سخت، تلقی واحدی وجود ندارد؛ برخی تهدیدات نرم را تهدیداتی غیرنظامی مانند تهدیدات محیط زیست، جرایم، فساد، و .... دانسته‌اند.
دبیر کل سابق سازمان ملل (کوفی عنان) تهدیدات سخت سازمان را تروریسم و سلاح‌های کشتار جمعی و تهدیدات نرم را فقر، ایدز، و محیط زیست معرفی کرده است. برخی از پژوهش‌ها نیز تلقی دیگری از این تقسیم دارند. این تلقی از دو جهت قابل بحث است:

- از جهت ابزار و شیوه‌های تهدید:

در برخی از تهدیدات، ابزارها و شیوه‌های تهدید کننده، سخت و توأم با زور و اجبار است مانند تهدید نظامی یا تحریم اقتصادی؛ اما در مواردی ابزار یا شیوه مردم استفاده، نرم و غیرخشونت آمیز است مانند استفاده از رسانه، فیلم و روش اقناع.

- از جهت هدف و سوژه تهدید:

در برخی از موارد، هدف تهدید کننده موضوعات سخت و عینی است مانند تخریب اماکن و تأسیسات نظامی و سیاسی، کشتن انسان‌ها و اما در موارد دیگر ممکن است هدف تهدید کننده تغییر نگرش‌ها، افکار و علایق افراد یا جامعه باشد. اگرچه معمولاً ابزار و شیوه سخت با هدف سخت و برعکس ابزار و شیوه نرم با هدف نرم تناسب دارند، اما ممکن است در موارد خاص از ابزار سخت برای اهداف نرم نیز استفاده شود؛ بنابراین در تقسیم بندی فوق از هر دو معیار می‌توان استفاده نمود. (42)

* اول) تهدیدات سخت

هرگاه استقلال و تمامیت ارضی کشور در خطر بالقوه یا بالفعل اقدامات نظامی یک کشور، اتحادیه کشورهای خارجی یا گروه‌های معارض مسلح داخلی قرار بگیرد، تهدید سخت واقع شده است. (43) در واقع اعمال قدرت نظامی برای تحمیل اراده و تأمین منافع همان تهدید سخت است. در این نوع تهدید، هدف، اشغال سرزمین است. تهدید سخت، متکی بر روش‌های فیزیکی، عینی و سخت افزارانه است. رفتار خشونت آمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال، تجزیه و الحاق سرزمین، ویژگی این تهدید است. ظهور و پیشینه تاریخی این تهدید مربوط به دوره استعمال کهن بوده که نظام‌های سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمین و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات)، اراده خود را تحمیل و مافع خویش را تأمین کرده‌اند. جنگ داخلی، اشغال نظامی محدود، بمباران مراکز راهبردی، اشغال نظامی گسترده، جنگ نیابتی، کنترل مسیر انرژی و ... اشکال تهدید سخت به شمار می‌آیند.
تهدیدات سخت متکی به روش‌های فیزیکی، عینی، سخت‌افزارانه و همراه با اعمال و رفتارهای خشونت آمیز، براندازی آشکار و با استفاده از شیوه زور و اجبار و حذف دفعی و اشغال سرزمین است. این تهدیدات عمدتاً محسوس، واقعی و عینی و با عکس العمل‌های فیزیکی همراه می‌باشد. در حقیقت خشونت آمیز بودن در روش اقدام و سخت افزاری بودن در پیامد اقدام دو معیار اصلی تهدیدات است. این تهدیدات اغلب با ابزارها و تجهیزات مرگبار انجام شده و نتیجه آن تخریب، انهدام، کشتار و وحشت آفرینی است. ظهور این نوع تهدیدات عمدتاً مربوط به دوره استعمار کهن است که قدرت‌های استعماری با لشکرکشی، اعمال زور و کشتار و اشغال و الحاق سرزمین، اهداف خود را تأمین می‌کردند. (44) شکل‌های مدرن تهدید سخت در عصر حاضر در لشگرکشی آمریکا و متحدان آن به عراق و افغانستان مشاهده می‌شود. (45)
* دوم) تهدیدات نیمه سخت (46)
تهدید نیمه سخت نیز عبارت از اعمال قدرت از راه نفوذ در نظام سیاسی- امنیتی یک کشور برای تحمیل اراده و تأمین منافع است. هدف این نوع تهدید، اشغال حکومت و نهادهای حاکمیت است. تهدیدهای نیمه سخت، متکی بر کاربرد نظام اطلاعاتی، امنیتی و نفوذ در دولت‌هاست که روش‌های آن، بنا به شرایط، ترکیبی از ابزارهای سخت و نرم است. ظهور این تهدیدها مربوط به دوره استعمار نو بوده که نظام سلطه با استفاده از کاربرد قدرت امنیتی و بدون بهره‌گیری از لشکرکشی و اشغال فیزیکی سرزمین، نظام حکومت و سیاست یک کشور را در اختیار خود قرار داده و از این طریق به تحمیل اراده پرداخته و منافع خود را تأمین کرده‌اند. کودتا، شورش، اعتراض، انقلاب مخملی، جرایم سازمان یافته، انقلاب رنگی و ... اشکال جنگ و تهدید نیمه سخت به شمار می‌آید. (47)

*) سوم) تهدیدات نرم

تهدیدات نرم را می‌توان تحولاتی دانست که موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می‌شود. تهدید نرم، نوعی سلطه کامل در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله‌ی الگوهای رفتاری ملی در این حوزه‌ها و جایگزینی الگوهای نظام سلطه‌ای تهدید محقق می‌شود. با این نگرش، تمامی اقداماتی که موجب شود تا اهداف و ارزش‌های حیاتی یک نظام سیاسی (زیرساخت‌های فکری، باورها و الگوهای رفتاری در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سیاست) به خطر افتد، یا موجب ایجاد تغییر و دگرگونی اساسی در عوامل تعیین کننده هویت ملی یک کشور شود، تهدید نرم به شمار می‌آید. در تهدید نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی، کشور مهاجم اراده خود را بر یک ملت تحمیل و آن را در ابعاد گوناگون با روش‌های نرم افزارانه اشغال می‌کند. تردید در مبانی و زیرساخت‌های فکری یک نظام سیاسی، بحران در ارزش‌ها و باورهای اساسی جامعه، بحران در الگوهای رفتاری جامعه و بحران‌های پنج‌گانه سیاسی (هویت، مقبولیت، مشارکت، نفوذ و توزیع) را می‌توان از مؤلفه‌های این تهدید نام برد. تغییرات حاصل از تهدید نرم، ماهوی، آرام، ذهنی، تدریجی و نرم افزارانه است. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش‌های فیزیکی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، تشکل‌های صنفی و قشری و شیوه القاء و اقناع انجام می‌پذیرد. در حال حاضر جهانی سازی فرهنگی مترادف با مفهوم تهدید نرم تلقی می‌شود. (48)
هر دولت و جامعه‌ای برای استحکام پیدا کردن فیزیک خود نیازمند یک ایده پیونددهنده و یک ایدئولوژی سازمان دهنده است. ایدئولوژی سیاسی- اقتصادی- مذهبی و اجتماعی می‌تواند در خدمت ایده دولت قرار گیرد و به طور تنگاتنگی با ساختارهای نهادینه دولت مرتبط گردد. در برخی از اوقات یک ایدئولوژی سازمان دهنده به گونه‌ای به شکل عمیق در دولت جا افتاده است که تغییر آن عواقب شدید و ویران کننده‌ای دارد. (49) تهدید نرم تلاش می‌کند تا این بنیان‌های اساسی و ارزش‌های خاص را هر نظام را هدف بگیرد. قبلاًَ تهدید علیه منافع یک بازیگر به لحاظ جنس و ماهیت بیشتر از جنس تهدید سخت بود؛ به این معنا که وجه قالب تهدید، علیه منافع عینی و مشهود بازیگر مورد هجوم بوده است و برای تحقیق و شکل گرفتن این نوع تهدید از ابزارهای سخت و قدرت نظامی و فشارها اقتصادی استفاده می‌شده است.
تهدیدات نرم را می‌توان با دو معیار اساسی از تهدیدات سخت باز شناخت: اولین معیار، غیرخشونت آمیز بودن روش تهدید و معیار دوم، نرم افزاری بوددن پیامد تهدید است. لحاظ کردن غیر خشونت آمیز بودن در روش و نرم افزاری بودن در پیامد تهدید در واقع خالص کردن و ناب کردن تهدیدات نرم و تمایز قطعی میان چنین تهدیداتی با تهدیدات سخت است. با توجه به معیار دوگانه تهدیدات نرم، این نوع تهدید را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: دسته اول از تهدیدات نرم دارای روش خشونت آمیز، اما با پیامد نرم افزاری یا غیر خشونت‌آمیز است، مانند: استفاده از سلاح‌های حاوی انرژی هدایت شده به منظور از کار انداختن شبکه‌های دیجیتالی یک شهر یا سازمان. در دسته دوم، آن تهدیداتی قرار دارد که روش آن غیر خشونت آمیز، اما پیامدهایش خشونت آمیز است؛ مانند استفاده از کرم‌ها و بمب‌های منطقی که سیستم کنترل و فرمان سدها یا ناوبری هواپیما را از کار انداخته، موجب سقوط یا تصادم هواپیماها، یا تخریب مناطق پایین دستی سدها بر اثر جاری شدن سیل می‌گردد. دسته سوم از تهدیدات نرم شامل آن دسته از تهدیداتی است که روش و پیامدهای آن غیرخشونت آمیز است. به این دسته از تهدیدات غیر کشنده نیز گفته می‌شود؛ مانند استفاده از روش عملیات روانی که پیامد آن امتناع و مجاب ساختن مخاطب به انجام کار یا اقدامی است که تهدیدگر به آن تمایل دارد. ضمن آن که خود روش نیز نرم افزاری است. (50)

4-1-2. راهبرد (51)

از نظر معناشناسی، واژه «استراتژی» ریشه‌‌ی یونانی دارد و ابتدا به صورت «استراتگوس» و به مفهوم یک نقش (یک فرمانده در نقش فرماندهی یک ارتش) به کار می‌رفت. پس از آن به معنای «هنر یک فرمانده نظامی» تعبیر شد که به مهارت‌های رفتاری و روان شناختی فرمانده اشاره داشت. در حدود 450 سال پیش از میلاد به معنای مهارت مدیریتی (اداره، رهبری، قدرت) به کار رفت. این واژه در زمان اسکندر (330 پیش از میلاد) به مهارت به کارگیری نیروها برای غلبه بر مقاومت و مخالفت و ایجاد یک نظام یکپارچه دولت جهانی اشاره داشت». (52)
گذشته از تعاریف سنتی از استراتژی، امروزه شاهد فراز و فرودهای بسیاری در مفهوم استراتژی هستیم که جای رویکرد سنتی که در آن استراتژی هنر راهبری نیروهای نظامی معنا گردیده بود استراتژی با رویکرد جامع و تحت عنوان استراتژی بزرگ به صورت زیر یاد می‌شود:
استراتژی عبارت است از: هدایت و مدیریت تمامی منابع یک ملت و یا گروهی از ملت‌ها، جهت کسب اهداف سیاسی معین. (53)
در چارچوب فضای مبتنی بر وجود ملت- کشورها، می‌توان استراتژی را چنین تعریف نمود:
برنامه بلند مدت طراحی شده‌ای که برای نحوه اربرد کلیه امکانات (بالفعل/ بالقوه) در راستای نیل به اهدف در سطح ملی، در دوره زمانی مشخص که با توجه به شرایط داخلی و خارجی هر بازیگر، توسط دولت‌ها طراحی و به اجرا گذرانده می‌شود. در این تعریف جند نکته لحاظ شده است:
اولاً: ماهیت استراتژی فقط نظامی نیست؛
ثانیاً: سطح تحلیل ملی است؛ لذا ماهیت کلان نگر آن مورد تأکید قرار گرفته است.
ثالثاً: از حیث، ابعاد جامع بوده و حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... را به صورت همزمان مدنظر دارد؛
رابعاً: زمان‌‌مند و مکان‌مند است؛ بدین معنا که بازیگران حاضر در تحقق استراتژی و دوره زمانی تحقق اهداف باید مشخص باشند؛
وبالاخره آن که ماهیت جمعی آن مورد توجه قرار گرفته است؛ بدین معنا که طراحی استراتژی صرفاً امری دولتی ارزیابی نمی‌شود، بلکه در بستر شرایط داخلی و با مدیریت دولت‌ها انجام می‌شود. (54)
همان طور که مشاهده می‌گردد از راهبرد، تلقی‌های متفاوتی وجود دارد که به رغم اختلاف، از اصول مبنایی واحد و یکسانی برخوردارند. به همین علت می‌توان آن‌ها را تعابیری تکامل یافته از این مفهوم ارزیابی نمود. نگارنده پنج نسل از تعاریف را از یکدیگر تمییز داده که عبارتند از: هنر جنگیدن، مدیریت جنگ، برنامه ریزی سازمانی، مدیریت ملی و بالاخره مهندسی جهانی. در پژوهش حاضر «نسل چهارم» (یعنی مدیریت ملی) مدنظر است.

2-2 چارچوب نظری

چارچوب نظری تحقیق، قلمرو تئوریکی طرح است و اساساً نگرش و چشم اندازنظری است که برای بررسی موضوع تحقیق پذیرفته می‌شود.
انتخاب چارچوب نظری، به مسئله تحقیق و کیفیت اطلاعات علمی به دست آمده از مرحله مطالعات اکتشافی (55) بستگی دارد که محقق بعد از واکاوی ادبیات نظری موضوع تحقیق و طبقه بندی داده‌های جمع‌آوری شده برحسب همگرایی‌ها و تضادهای موجود در رویکردها، در مرحله طراحی چهارچوب نظری پژوهش، تئوری یا تئوری‌های مختلف را به عنوان بنیان کار علمی خود قرار می‌دهد که گمان می‌رود می‌توانند پشتوانه تئوریکی موضوع مورد مطالعه قرار بگیرند.

1-2-2. بازشناسی چارچوب‌های نظری تهدید نرم امنیتی

یکی از روش‌های مناسب در فهم ماهیت پدیده‌ها، طبقه بندی آن‌ها بر مبنای عوامل متفاوت است. طبقه بندی تهدیدها، ابعاد و زوایای گوناگون تهدید را نمایان می‌سازد. ضمن آن که با توجه به دسته بندی‌های متفاوت مانند طراحی راهبرد، مقابله با تهدید، تحلیل تهدید یا تفسیر آن استفاده نمود. (56) عبدالله خانی با شش شاخص (57) و افتخاری با یازده شاخص، عمده‌ترین گونه‌های تهدید را بررسی نموده‌اند. (58) نظریه‌پردازان غربی نیز دسته بندی‌های مختلفی ارائه داده‌اند. برای مثال، باری بوزان، تهدیدها را به تهدیدهای نظامی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی تقسیم می‌کند. (59) رابرت ماندل، ابعاد اساسی تهدید و امنیت ملی را چهار بعد اصلی نظامی، اقتصادی، منابع/ محیطی و فرهنگی/ اجتماعی معرفی می‌کند. (60) برخی از صاحب نظران معتقدند تهدید و به کارگیری آن در حوزه امنیت ملی، تابع فرهنگ راهبردی و گفتمان‌های مختلف امنیتی است. (61) بنابراین در مکاتب و رهیافت‌های مختلف امنیتی، تهدید، نقش و جایگاه متفاوتی دارد. برای مثال در نظریه‌های واقع‌گرایی به ویژه نظریه «توازن تهدید» و «مکتب کپنهاگ»، تهدید، نقش محوری در امنیت ملی دارد، در حالی که در نظریه‌هایی مانند سازه انگاری و نظریه قدرت نرم، تهدید در حاشیه قرار داشته و مسائل دیگر اهمیت می‌یابد. از سوی دیگر، هدف‌ها، سطح، حوزه‌های تهدید و چگونگی اندازه‌گیری آن در رهیافت‌های امنیتی متفاوت است؛ (62) لکن از آنجا که تهدید، مقوله‌ای «زمینه‌وند» (63) به شمار می‌آید و شناخت مفهومی و مصداقی آن بدون توجه به ساخت اجتماعی جامعه مورد بحث اصولاً ممکن نیست، در این قسمت از پژوهش لازم می‌آید تا اسناد بالادستی حاکم بر جامعه ایران مورد بررسی و متناسب با موضوع «تهدید نرم» بازخوانی و تحلیل شود.
اسناد مرجعی که در این ارتباط لازم است مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از: اندیشه و عمل رهبران جمهوری اسلامی ایران، قانونی اساسی و سند چشم‌انداز در افق 1404 که با توجه به کوتاهی مجال و جامعیت نظرات رهبر معظم انقلاب چارچوب نظری این تحقیق برای تبیین تهدیدات نرم ناشی از فعالیت‌های جریان‌های تکفیری سلفی‌گری در جهان اسلام بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در قالب نظریه امنیت نرم و براساس گفتمان ایجابی از امنیت و با تکیه بر آرا و اندیشه‌های مقام معظم رهبری ساخته شده است.

2-2-2. مقام معظم رهبری و تحلیل ماهیت شناسانه تهدیدات نرم

آنچه در تحلیل اندیشه مقام معظم رهبری در موضوع حاضر باید مورد توجه قرار گیرد، دستگاه معرفت شناخته‌ای است که به دلیل ماهیت فلسفی آن، جامع و فراگیر است و توان لازم برای تحلیل پدیده‌های مختلف سیاسی و اجتماعی در اختیار دارد. اصولاً دستگاه‌های معرفت شناختی فلسفی از این مزیت برخوردارند که مستند به اصول کلان وضع شده، به پیروان خود توان تحلیل ماهیت و شناخت مصادیق را می‌دهند. بر این اساس، مؤلفه‌ها و مصادیق تهدید نرم را از دید مقام معظم رهبری بررسی می‌کنیم:

الف.

عبارات مرتبط با این موضوع

راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری در جهان اسلام راهبردهای مقابله با تهدیدات نرم ناشی از فعالیت جریان‌های سلفی تکفیری در جهان اسلام


ادامه مطلب ...

موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری

[ad_1]

چکیده

جریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه رویه خاص خود، به ویژه در شیعه ستیزی، از عنوان اهل سنت و جماعت سوء استفاده می‌کنند. این اقلیت به رغم این تاکتیک، تاکنون نه تنها در ایجاد اجماع در جهان اهل سنت ناکام مانده‌اند، بلکه علمای محققِ بی‌غرض و آزاد اندیشی از اهل سنت نیز به جریان تکفیر واکنش نشان داده‌اند و با انتقاد جدی و تحلیل دقیق، نقاط ضعف و انشقاق آن را از جریان فکری اسلامی نمایان کرده‌اند. در مقاله پیش رو، از میان خیل اندیشه‌وران اهل سنتِ مخالف جریان تکفیر، چند نفر شاخص گزینش و محورهای انتقادی آن‌ها بازخوانی شده است. نهضت ضد تکفیر، مورد تأکید سلیمان بن عبدالوهاب، زینی دحلان، زاهد کوثری، فرحان مالکی، رمضان البوطی و علی السقاف است که همه از متکفران بنام جهان اهل سنت‌اند. در نقد جریان تکفیر، ضمن ایجاد جریان فکری متعهد اسلامی (که به صورت مضمر، حامل پیام وحدت اسلامی است). در برابر انحرافی آشکار، سه نکته مهم نیز وجود دارد: 1. مانع از مصادره ناحق عنوان اهل سنت توسط تکفیری‌هاست؛ 2. از ایجاد اجماع در جهان اهل سنت علیه تشیع و مخالفان ممانعت کرده است؛ 3. ادعاهای جریان تکفیر در مورد راست کیشی خود و شرک و کفر و انحراف مخالفان قانع کننده نیست.

مقدمه

در تاریخ تفکر اسلامی، معدود گروه‌هایی بودند که مخالفان کلامی خود را به کفر متهم می‌کردند. در رأس این جریان در قرون اولیه، خوارج قرار دارد. (2) در بستر تاریخ اندیشه‌ی اسلامی، تکثر فرق کلامی و مکاتب فقهی، امر پذیرفته شده‌ای است و کسی به واسطه تعلقات مکتبی و فکری با اتهام کفر، طرد و رفض نمی‌شود. در قرن دوازده هجری، روحانی حنبلی از منطقه «نجد» با رویکرد خاص به مقوله ایمان و به بهانه ایجاد خلوص در بین مسلمانان و دفاع از توحید، اغلب مسلمانان عصر خود را مشرک و کافر نامید و جهاد با آنان را واجب اعلام کرد. (3) متعاقب آن، نهب و غارت اموال و قتل نفوس محترم مسلمانان توسط تکفیری‌ها شروع شد که دامنه خسارت‌بار آن هم‌چنان ادامه دارد. سلیمان بن عبدالوهاب، برادر بنیان‌گذار وهابیت تکفیری با مذمت در مورد این جریان می‌نویسد:
اذا فهمتم ماتقدم فانکم الأن تکفرون من شهد ان لا اله ‌الا الله وحده و ان محمداً عبده و رسله و اقام الصلاة و آتی الزکاة و صام الرمضان و حج البیت مؤمنا بالله و ملائکته و کتبه و رسوله ملتزما لجمیع شعائر الاسلام و تجعلونهم کفارا و بلادهم بلاد حرب، فنحن نسئلکم من امامکم فی ذلک و مِمَّن اخذتم هذا المذهب عنه. (4)

جریان تکفیر در محک اندیشه عالمان اهل سنت

ریشه اصلی جریانی که به تکفیر مربوط است و در عصر حاضر، آثار آن موجب خسارت‌های جبران‌ناپذیر در جهان اسلام شده است، به ظهور عالم حنبلی در قرن هفت و هشت به نام «ابن‌تیمیه حرانی» بر می‌گردد. اندیشه او در عصر خود با عکس‌العمل سلبی علمای چهارگانه فقهی اهل سنت مواجه شد و ابن‌تیمیه، چند سالی با حکم فقهی فقهای اهل سنت، زندانی گردید. بعد از فوت او، غیر از اندکی از شاگردان وفادارش، مانند ابن‌قیم جوزی، اندیشه‌های وی هم‌چنان مورد بی‌اعتنایی جهان اهل سنت قرار گرفت. در قرن دوازده، عالمی حنبلی در نجد، داعیه‌ی احیای اندیشه‌های ابن‌تیمیه را داشت که با طرد و رفض جهان اسلام مواجه شد، اما به مرور با پیوند قدرت سیاسی و مالی در شبه جزیره عربستان و اعمال خشونت و کشتار و ارهاب و ارعاب، جای پای خود را محکم کرد و با پروژه مشرک‌سازی و تکفیر مسلمانان و دعوت به توحید با قرائت خاص و ادعای راست کیشی، به کشتار و غارت دامنه داری دست زد و امروزه اخلافِ هم مسلک او، با ادامه آن روند مخرب، به ایجاد تفرقه و واگرایی در جهان اسلام ادامه می‌دهند. به رغم تبلیغات پر حجم و اعمال خشونت‌های افسارگسیخته و ایجاد فضای وحشت، عده زیادی از اندیشه‌وران جهان اسلام در برابر آن واکنش نشان داده‌اند و به نقد شخصیت رهبران و محتوای تعلیمی و رفتارهای جریان مذکور پرداخته‌اند. این اندیشه‌وران از علمای حنبلی، شافعیع حنفی و مالکی و از سرزمین‌های مختلف اسلامی انتخاب شده‌اند. در حقیقت، مخالفت با جریان تندرو تکفیر و رهبران و عقاید کلامی آن‌ها، بسیار دامنه‌دار است.
محمد عویس در کتابی 264 صفحه‌ای با عنوان ابن‌تیمیه لیس سلفیا، آرا و عقاید ابن‌تیمیه را رد می‌کند و او را به تنقیص مقام انبیا و اعتقاد به تشبیه و تجسیم و قیام حوادث به خدا متهم می‌کند و رد مطلق نظریه تأویل را برخلاف روش سلف، معرفی می‌نماید. (5)
محمود صبیح نیز در کتابی تحت عنوان اخطآ ابن‌تیمیه فی حق رسول الله و اهل بیته، از ابن‌تیمیه و اتباع او انتقاد کرده است و او را به جسارت به مقام منیع رسول خدا و ایراد گرفتن به پاره تن ایشان فاطمه زهرا (علیهاالسلام) متهم می‌کند و تحریم توسل توسط تکفیری‌ها را با توجه به روش بیش از هزار عالم جهان اسلام، مردود اعلام می‌نماید. او خطای ابن‌تیمیه را که اکثر اهل بدعت روزگار امروز در عقاید به او استناد می‌کنند، «خطای شنیع» نام می‌نهد و در جایی از کتابش، او را به عدم فهم، منتسب می‌کند. صبیح با تعریض می‌نویسد: «ابن تیمیه خود را افضل از نبی می‌دانست که خون مسلمانان را محترم داشت، ولی او و اتباعش آن را مباح می‌دانند. یکی از اتباع ابن‌تیمیه در جسارتی آشکار، عصای دستش را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از وفات مفیدتر می‌دانست. (6) وی شواهد زیادی از نظر و رفتار علمای اسلام در استحباب زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که ذکر می‌کند برخلاف تعالیم وهابیت تکفیری است. (7)
عبدالله هروی، در کتابی با عنوان المقالات السنیة فی کشف ضلالات احمد بن تیمیه، از تقصیر ابن‌تیمیه در مورد امام علی (علیه‌السلام) با شواهدی از اقرار علمای بزرگ، انتقاد شدید کرده است. (8) وی با ذکر فضایل امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به صورت مستند از بزرگانی چون ابن‌حجر عسقلانی در کتاب الدرر الکامنه، جلد اول، صفحه 114، حاکم نیشابوری در المستدرک، جلد سوم، صفحه 123، ابن‌حبان در لسان المیزان، جلد ششم، صفحه 319، ابن‌حجر در کتاب المطالب العالیة، جلد چهارم، صفحه 293 و نسائی در خصائص علی، صفحه 119، ابن‌تیمیه و جریان منتسب به وی را جدا از متفکران بزرگ اهل سنت معرفی می‌کند. (9)
محمد قطب، برادر نویسنده شهیر مصری، سید قطب، به طعنه، اقدامات وهابیت تکفیری را در انهدام قبور اولیای دین، «توحید قبوری» معرفی می‌کند که کاری بی‌حاصل است و در عوض، با شرح اعتقادات صحیح اسلامی، آنان را به «توحید قصوری»، یعنی مبارزه اصولی با صاحبان قصر و حاکمان دور از تعالیم اسلامی فرا می‌خواند. او در این مورد می‌نویسد:
انحراف در معنی لا اله ‌الا الله، موجب شده است که معنی عبادت نیز تغییر کند و به عبادت فردی، محدود شود و دیگر مسائل وجودی انسان، از جمله زندگی سیاسی مغفول می‌ماند... تک بعدی بودن انسان‌ها در مسئله عبادت سبب شده است که مردم، امور سیاسی را به دوش سلاطین بیندازند و آن‌ها نیز دین را مطابق منافعشان تفسیر کنند. (10)
معسری، با تجدید نظر در مفاهیم توحید ارائه شده از سوی وهابیان تکفیری، آنان را به ارائه تعریف نادرست از عبادت متهم می‌کند. وی معتقد است که توحید وهابی با شرایط و مقتضیات زمان متناسب نیست، زیرا در دنیای امروز که مظاهر جاهلیت جهان را در برگرفته است، علمای وهابی، فقهای سلاطین شده‌اند و وارثان احبار و کاهنانند. آنان برای خدمت به سروران کافر و ستمگرشان، مردم را گمراه می‌کنند، چهره دین را تغییر می‌دهند و با اولیای خدا دشمن و با دشمنان خدا دوستند. (11)
حامد الگار، از اندیشه‌وران معاصر جهان اهل سنت، در کتابی تحت عنوان وهابیگری، با بررسی ریشه‌ای خاستگاه و روش و رفتار وهابیت تکفیری و نگاه مسلمانان، آنان را بی‌هویت و بی‌ریشه در اسلام و پدید آمده از سرزمین بی‌حاصل «نجد» که سرزمینی کاملاً بی‌سابقه در اسلام است، می‌داند و این که آن‌ها از اهل سنت و جماعت نیستند، زیرا تقریباً تمام اعمال و سنت‌ها و باورهایی که «محمد بن عبدالوهاب» مروج آن بود، در اندیشه سنیان مردود است. (12) الگار، در تحقیر بنیان‌گذار وهابیت می‌نویسد: «همه آثارش هم از نظر محتوا و هم از نظر حجم، کم اهمیت و مختصر است. (13) او حمله وهابیان به کربلای معلا را در سال 1216 ق و به شهر طائف در سال 1217 ق و کشتار وسیع مسلمانان و تخریب اماکن و حرم امام حسین (علیه‌السلام) و غارت اموال را محکوم و نشانه ددمنشی آن‌ها معرفی می‌کند. (14) از نظر الگار، پیآمد مشرک نامیدن مسلمانان غیر وهابی این بود که جنگ با مسلمانان، نه تنها مباح، بلکه واجب شمرده شد. (15) ایشان در قضاوت نهایی خود می‌نویسد: وهابیان، اصول تعلیمات اسلام را کاملاً وارونه جلوه دادند.» (16)
در این تحقیق، به محورهای فکری شش نفر از عالمان جهان اهل سنت، با تفصیل بیشتر، توجه شده است:

1. سلیمان بن عبدالوهاب (وفات 1210 ق):

سلیمان بن عبدالوهاب، از علمای حنبلی نجد و برادر بزرگ‌تر بنیان‌گذار سلفی‌گری تکفیری، از مخالفان جدی است که با نوشتن کتاب الصواعق الالهیة فی الرد علی الوهابیة، بی‌پرده به خطر این جریان تصریح و بدون تأثیرپذیری از نسبت خانوادگی با آزاداندیشی، مبانی آن را با محک نقد علمی ارزیابی می‌کند و با مساعی فراوان، بنیادهای اندیشه آنان را به چالش می‌کشد. ایشان در کتاب مذکور، از جریان وهابیت به «فتنه» یاد می‌کند. (17) او در تقبیح نظریات و استدلال‌های آن‌ها از تعابیری چون مفاهیم «فاسدة» و «احتجاج فاسد» استفاده می‌کند. (18) که نشان دهنده موضع شدید سلبی او در مورد جریان مذکور است.

وهابیت تکفیری گسسته از سلف

سلیمان، افراط وهابیان را در مخالفت با توسل و نذر، حتی برخلاف نظر سلف تئوری‌پرداز آن‌ها، یعنی ابن‌تیمیه و ابن‌قیم می‌داند. (19) او سپس نظریه آن‌ها را در مورد تکفیر مسلمانان به علت نذر و قربانی برای غیر خدا و تبرک به قبر و مسح آن رد می‌کند. (20)
سلیمان، با مقایسه معنی‌دار بین عمل صحابه و سلف صالح با وهابیان، به انقطاع روش و دیدگاه آنان با سلف تصریح می‌کند. خوارج با وجود این که «کلاب النار» نامیده شده‌اند و طبق خبر نبوی، همانند تیر رها شده از کمان از اسلام خارج شده‌اند و امام علی (علیه‌السلام) و عثمان را تکفیر می‌کردند، اما امام علی و صحابه آنان را کافر نخواندند. (21)

هم مسلکی با خوارج به جای سلف صالح و بدنه امت

سلیمان، با طعنه‌ای پر معنی در شبیه‌سازی زیرکانه می‌نویسد: «اولین گروهی که از بدنه امت خارج شدند، گروه خوارج در زمان علی بن ابی‌طالب بودند که در بیان پیامبر، همانند تیری که از کمان رها می‌شود، از اسلام خارج شدند و با کافر دانستن غیر خود، به کشتار مسلمانان دست زدند. (22) او با زیرکی و استفهام انکاری می‌پرسد: «تزعمون انکم ائمة تجب طاعتکم؟ (23) ایشان سپس با ذکر مفاد احادیثی از جوامع روایی اهل سنت و شواهد زیاد از رفتار بزرگان دین که از نظر وهابیان کفر شمرده می‌شود، مدعای آنان را باطل اعلام می‌کند. (24) سلیمان، تلاش بیهوده تکفیری‌ها را در تخریب قبور صالحان ملامت می‌کند و آن را پدیده‌ای برخلاف نظر عموم مسلمانان می‌داند، زیرا مقبره‌ها در بلاد مسلمانان از سال‌های قبل وجود داشته است، ولی کسی به سبب وجود آن‌ها بلاد مسلمانان را بلاد کفر ننامید. (25)

بی‌توجهی وهابیان به اصول اندیشه اهل سنت

او در ادامه با لحنی ملامت‌آمیز، وهابیون را مورد خطاب قرار می‌دهد که با فرض گمان شما که نذر و امثال آن، برای غیر خدا کفرآمیز می‌دانید، اصل مسلّمی مورد پذیرش و اجماعی اهل سنت مغفول مانده است که مورد تصریح ابن‌تیمیه هم می‌باشد و آن این که: «ان الجاهل و المخطئی من هذه الامة لو عمل من الکفر و الشرک ما یکون صاحبه مشرکاً او کافراً لانه یعذر بالجهل و الخطاء حتی تتبین له الحجة... او ینکر ما هو معلوم بالضرورة من دین الاسلام مما اجمعوا علیه اجماعاً جلیاً قطعیاً یعرفه کل من المسلمین من غیر نظر و تأمل.» (26) او با واقع‌بینی به اصل دیگری اشاره می‌کند که مخالف صریح روش پروژه مشرک‌سازی و کافرانگاری مسلمانان است و آن این که جز در افراد بسیار معدودی، ایمان خالص صددرصدی یافت نمی‌شود و وجود مقداری ناخالصی، کسی را از آیین اسلام خارج نمی‌کند: «ههنا اصل آخر و هو ان المسلم قد تجتمع فیه المادتان الکفر و الاسلام و الکفر و النفاق و الشرک و الایمان و آن‌ها تجتمع فیه المادتان و لایکفر کفراً ینقل عن الملة کما هو مذهب اهل السنة و الجماعة.» (27)

پروژه تکفیر مسلمانان برخلاف اصول تعلیمی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

سلیمان، بخش قابل توجهی از کتاب خود را به مخالفت با مشرک‌سازی و کافرانگاری مسلمانان اختصاص داده است و با ذکر 52 حدیث از کتب معتبر اهل سنت و جماعت، تصریح می‌کند که قائلان به شهادتین را نمی‌توان نسبت کفر داد. پیآمد این دیدگاه، محکومیت علمی و عملی با نظریات و رفتارهایی است که موجب گسستگی در جوامع اسلامی و واگرایی در ملت واحده و کشتار وسیع مسلمانان بعد از ظهور و بروز پدیده تنگ‌نظرانه تکفیری شد.

2. سید احمد زینی دحلان (1231-1304 ق):

از علمای شافعی و مفتی مکه، صاحب تألیفات متعددی از قبیل الفتوحات الاسلامیة بعد الفتوحات النبویة، السیرة النبویة، تاریخ الاندلس، تاریخ امراء بلد الحرام، فتنة وهابیت و الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة است. این عالم سنی در دو کتاب اخیر، خصوصاً فتنه وهابیت، با ادبیات آتشین، از رهبران جریان تکفیر و مواضع فکری و عملکرد آن‌ها انتقاد کرده است.

توصیف بنیان‌گذار جریان تکفیر

زینی دحلان، رهبر وهابیت تکفیری را با این عبارت‌ها توصیف می‌کند: «محمد بن عبدالوهاب کسی است که این بدعت را جعل کرد. او در روز جمعه در مسجد درعیه خطبه می‌خواند و در هر خطبه‌ای می‌گفت: «هر کس به پیامبر متوسل شود، کافر است» برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب که از اهل علم بود، او را شدیداً انکار نمود و از هیچ یک از بدعت‌هایش پیروی نمی‌کرد. روزی برادرش سلیمان به او گفت: «ارکان اسلام چندتاست؟ گفت پنج تا، او گفت: ولی تو اسلام را شش تا می‌دانی و ششم آن این است که هر کس از تو تبعیت نکند، مسلمان نیست.» (28)
محمد بن عبدالوهاب، گمراه کننده مردم و فردی خبیث و کج رفتار و بدعت‌گذار و تحریف کننده قوانین شرع بود و با علمای دین مخالفت کرد و مؤمنان را بدون وجه، تکفیر نمود. (29) استاد رهبر وهابیان، محمد سلیمان کردی، نسبت ابن‌عبدالوهاب را به کفر از مسلمانان که او آن‌ها را متهم به کفر کرد، نزدیک‌تر می‌دانست. (30) ابن‌عبدالوهاب فردی یاوه‌گو است. (31)
در عبارت‌های فوق به چند نکته مهم اشاره شده است: 1. محمد بن عبدالوهاب در افزایش ارکان دین بدعت‌گذار، گمراه کننده، فردی با سوء نیت و کج رفتار است؛ 2. ممنوعیت توسل به پیامبر توسط ابن‌عبدالوهاب که امری مشروع است؛ 3. عدم اقناع نزدیکان رهبر این جریان از مدعیات وی و صحه گذاشتن بر عدم اقناع توسط علمای اهل سنت؛ 4. خود محوری ابن‌عبدالوهاب در دعوت به اندیشه‌های خود و تکفیر و مجازات خشن مخالفان توسط پیروان او؛ 5. ادعاهای وهابیت به کفر نزدیک‌تر است از مخالفان آن‌ها؛ 6. رهبر وهابیان، فردی بی‌منطق و یاوه‌گوست.

انتقاد از رفتارها و خشونت‌های وهابیت تکفیری

زینی دحلان، ظهور وهابیت را فتنه ناگوار در حجاز توصیف می‌کند. (32) ایشان معتقد است که فتنه وهابیت یکی از مصیبت‌های بزرگی بود که اهل اسلام گرفتار آن شدند. (33)
اتهام توسعه آیین وهابیت در سایه کشتار نفوس محترم مسلمانان و غارت اموال آن‌ها و عدم ترحم به زنان و کودکان در این مسیر نامشروع، از دیگر محورهای انتقادی بر جریان تکفیر است. (34) از اعمال ناشایست وهابیان، جسارت به جرم نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و شکافتن ضریح مطهر و غارت تمام اموال آن در سال 1220 ق است. (35) در این رویه ناروا و بی‌حاصل، وهابیان گنبدهای اولیای خدا و صالحان را ویران کردند. (36) زینی دحلان، درماندگی و ورشکستگی علمای وهابی را در مقابل محاجه‌ی علمای حرمین شریفین، به الاغ‌هایی تشبیه می‌کند که از مقابل شیر گریخته‌اند. (37)

انحراف در دیدگاه‌های کلامی تکفیری‌ها

زینی دحلان، عقاید بنیان‌گذار وهابیت را در مورد منع زیارت و توسل به قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تقبیح می‌کند. (38) ابن‌عبدالوهاب در نظریاتش، ادله مقبولی ندارد. (39) او هم چنین بر موضع‌گیری بسیاری از علمای دین در مقابل نظریات محمد بن عبدالوهاب با تألیف کتب متعدد صحه گذاشته است. (40) علمای حرمین شریفین در سال 1165 ق در حکم‌رانی مسعود بن سعید بن سعد بن زید، عقاید وهابیان را کفرآمیز می‌دانستند. (41)
به زعم زینی دحلان، ابن‌عبدالوهاب آیینی اختراع کرد که مسلمانان گذشته و حال را مشرک قلمداد می‌کرد. (42) تشبیه وهابیان به خوارج (43) و این که آنان همانند خوارج، آیاتی از قرآن را که در مورد کافران است، مؤمنان نسبت می‌دهند (44)، از اتهامات وهابیت در اندیشه دحلان است. او با استناد به نصوص و رفتار صحابه به تفصیل، عقاید وهابیان را در مورد رد توسل، استشفا به نبی توسط مرد نابینا، توسل خلیفه دوم به عباس، عموی پیامبر، برای استسقا و استعانت مقبول و مشروع از اولیا، را مردود می‌داند. (45)

مشروعت توسل و استغاثه

دحلان، بخش قابل توجهی از کتاب الدرر السنیة را به مشروعیت توسل و مخالفت با نظر وهابی‌ها در این مورد اختصاص داده است: «اما منع التوسل مطلقاً فلا وجه له». (46) وی با صراحت، زیارت و توسل را مبتنی بر کتاب و سنت و اتفاق نظر امت، مشروع می‌داند: «اعلم رحمک الله ان زیارة قبر نبیناً (صلی الله علیه و آله و سلم) مشروعة، مطلوبة بالکتاب و السنة و اجماع الامة». (47) ایشان منشأ توسل را تعلیمات نبی اسلام معرفی می‌کند: «اما التوسل فقد صح صدوره من النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)». (48) دحلان، برای متفرد نشان دادن وهابیان در مخالفت با توسل تصریح می‌کند: «و الحاصل، ان مذهب اهل السنة و الاجماع صحة التوسل و جوازه بالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فی حیاته و بعد وفاته.» (49)
رفتار صحابه از رفتارهای معیار در جهان اهل سنت است. دحلان با این میزان به رد تنگ‌نظری وهابیت می‌پردازد: «اما التبرک بآثار الصالحین فقد کان الصحابة یزدحمون علی ماء وضوئه و یتبرکون به.» (50) ایشان با تقبیح مخالفان توسل و کج فهمی آنان در تلقی نادرست از کمک خواهی، اعلام می‌کند که طرف استغاثه خود خداوند است و دیگران واسطه‌ای بیش نیستند: «فالمستغاث به حقیقة هو الله تعالی و اما النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فهو واسطة بینه و بین المستغیث.» (51) اعتقاد به مؤدی شدن توسل به کفر و شرک، براساس نگاه مانعان توسل، تخیلی نارواست. (52) او با ذکر شیوه عموم مسلمانان اعم از سلف و خلف، پندار مانعان توسل و تکفیری‌ها را مردود می‌داند: «و من تتبع اذکار السلف و الخلف و ادعیتهم و اورادهم وجد فیها شیئاً کثیراً فی التوسل و لم ینکر علیهم احد فی ذلک، حتی جاء هولاء المنکرون.» (53) ایشان روش تکفیری‌ها را افراط و تجاوز از حدود می‌داند که اکثر امت را کافر و خون و اموالشان را مباح و آنان را همانند مشرکان زمان پیامبر تلقی می‌کنند. (54)
دحلان از صفحه 103 تا 136 کتاب مذکور (فتنه وهابیت)، در عنوانی با نام «طرف من مقابحه»، اعمال و رفتار محمد بن عبدالوهاب و پیش‌گویی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مورد فتنه او با ذکر نمونه‌های روشن و مستند، مورد انتقاد شدید قرار می‌دهد. توسل به اولیا و پیامبر، بدون اعتقاد به استقلال در تأثیرگذاری مشروعیت دارد و صحابه عامل به آن بودند. (55) و شخص رسول خدا این رویه را به امت آموزش داده است. (56)
زینی دحلان، جریان تکفیر را جریانی منحرف و توأم با بدعت می‌نامد و شخصیت رهبران آن در به چالش جدی می‌کشد و نقطه تمرکز فکری آن‌ها را در اتهام شرک و کفر به دیگران با روش علمی و با شواهد متنی و تاریخی و رویه مسلمانان نقد می‌کند.

3. محمد زاهد کوثری (1296-1371):

از بزرگان احناف آسیای صغیر و صاحب تألیفات و تعلیقات بسیاری است. او از مخالفان و منتقدان جدی ابن‌تیمیه و محمد ابن‌عبدالوهاب است به گونه‌ای که ابن‌تیمیه را بدتر از خوارج معرف می‌کند.

خطای فاحش تکفیری‌ها در حوزه عقاید

کوثری، برای متفرد نشان دادن تکفیری‌ها در مشروعیت توسل، مسلمانان را به کتاب مصباح الصلاح فی المستغیثین بخیر الانام تلسمانی مالکی از علمای قرن هفتم (م 683 ق) ارجاع می‌دهد. ایشان در کتاب مقالات الکوثری، در مورد تنقیص مقام امام علی (علیه‌السلام) در کتب ابن‌تیمیه واکنش سختی نشان داده است و گروه‌های تکفیری را به خوارج تشبیه می‌کند. (57) که در لسان نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خروج از دین، همانند خروج تیر از کمان تشبیه شده‌اند. (58) کوثری، عقاید کلامی ابن‌تیمیه را در موضوع تشبیه و تجسیم و مطالب خلاف شأن خداوندی (59) و هم‌گرایی پیروان ابن‌عبدالوهاب را با او در این موضوعات، نقد جدی کرده و عقاید آن‌ها را کفر آشکار نامیده است. (60) کوثری، با استناد به آیات تنزیه، نظر ابن‌تیمیه را در مورد قرار گرفتن خدا روی عرش که به منزله نشیمن‌گاه بودن عرش برای خداست و قیام حوادث و اثبات حرکت برای او، کلماتی الحادی و کفر آشکار می‌نامد. وی در تعریضی آشکار می‌نویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح می‌دانستند.» (61)
کوثری، ابن‌عبدالوهاب را «زعیم المشبهه» می‌خواند. (62) نظریات ظاهرگرای صریح ابن‌تیمیه در کتب خود در مورد صفات خبری، موجب این گونه قضاوت‌های علمای اهل سنت شده است. ابن‌تیمیه در کتب متعدد خود بر صفات خبری، موجب این‌گونه قضاوت‌های علمای اهل سنت شده است. ابن‌تیمیه در کتب متعدد خود بر صفات خبری و عدم جواز تأویل آن‌ها از معانی ظاهری تأکید می‌کند. (63) کوثری، شواهد بسیاری از کتاب و سنت و رفتار بزرگان و صحابه و اعتقاد علمای مشهور جهان اهل سنت، مانند فخر رازی، سعدالدین تفتازانی و سید شریف جرجانی، برای نقض عقاید وهابیت و مشروعیت استغاثه و توسل به بزرگان و زیارت قبور نقل می‌کند و نظریات تکفیری‌ها را نقد می‌نماید. (64)
می‌توان نتیجه گرفت که ایشان، نظریات ابن‌تیمیه و پیروان او را در صفات خبری و عرصه‌های دیگر نکوهش می‌کند و آنان را به تشبیه و تجسیم و انحراف از توحید، یعنی بنیادی‌ترین اصل اسلامی و قرآنی متهم می‌کند که نشانه عمق انحراف آن‌هاست. تلاش تبلیغی بی‌حاصل تکفیری‌ها ایشان را هرگز قانع نمی‌کند و این ناکامی بزرگی برای این جریان مدعی تبعیت از سلف است که یک عالم سنی از مطالب آن‌ها اقناع نشده است.

نقد رفتار خشونت‌آمیز جریان تکفیر

رفتار بی‌سابقه و بدعت‌گونه وهابیان در هدم قبور با این عبارت کوثری مورد انتقاد قرار می‌گیرد که بر قبر و روضه پیامبر از اول تا حال بنایی مستقر است. (65) هیچ عالم اسلامی در خصوص بنای قبر روضه مطهر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) احساس ناخوشآیندی نداشت. چگونه می‌شود عملی شرک‌آمیز باشد، اما قاطبه مسلمانان در مورد آن اهتمام ویژه داشته باشند. کوثری، در تعریضی آشکار می‌نویسد: «وهابیان برخلاف کتاب و سنت، خون زائران قبور و متوسلان را مباح می‌دانستند. (66) اتهام آدم‌کشی که از گناهان کبیره در لسان قرآن است». (67) از دیگر موارد قابل ذکر در نقد جریان تکفیر می‌باشد.

4. حسن بن فرحان الکالکی (معاصر، متولد 1390 ق):

از علمای معاصر عربستان و دارای تألیفات مهمی از قبیل بیعة علی بن ابی‌طالب فی ضوء الروایات الصحیة، داعیة لیس نبیا، نحو انقاذ التاریخ الاسلامی و غیره می‌باشد. او نه تنها با جریان متصلب و ظاهرگرای حاکم بر آن جا موافق نیست، بلکه آن‌ها را با محوریت کتاب داعیة لیس نبیا به صورت جدی نقد قرار کرده است. فضای بسته آن محیط، بر آزاداندیشی و انصاف علمی وی اثر سوء نداشته است و در فضای تقلید زده وهابیان متحجر ظاهرگرا، فریاد آزاداندیشی و تلاش اجتهادگونه او بسیار خرسند کننده و امیدبخش است.

مظلومیت تاریخی اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

فرحان المالکی، در آن فضای مسموم، با شجاعتی مثال زدنی از مظلومیت اهل بیت و امام علی (علیه‌السلام) در فرهنگ اسلامی سخن می‌گوید و دیکتاتوری بنی‌امیه را آماج نقدهای خود قرار می‌دهد. او می‌نویسد:
«به هر حال» نویسنده که با جدیت به بررسی تاریخ پرداخته و به حقانیت امام علی و اهل بیت او و در نهایت، مظلومیت آن‌ها در فرهنگ ما (اسلامی) پی برده است و نیز ظلم و دیکتاتوری بنی‌امیه و اوج حمایت از آن‌ها در فرهنگ ما را شناخته است، چاره‌ای جز نقد تاریخ ندارد، خواه در ارزیابی خود راه صواب بپوید یا خطا. (68)
او در تعریضی آشکار به مادحین معاویه، همانند ابن‌تیمیه و دیگران می‌نویسد: «اگر نگارنده، ستمگری معاویه را ناپسند می‌شمارد، به دلیل پیروی از فرقه زیدیه یا اباضیه یا امامیه نیست، بلکه به دلیل پیروی از نصوص شرعی است.» (69)
اگر مطالب ابن‌تیمیه در مورد تمجید از معاویه و بنی‌امیه با عبارت‌های فوق مقایسه شود، میزان استقلال رأی و روح جست‌وجوگری و شجاعت بیان یافته‌های فرحان مالکی بیشتر نمایان می‌شود. ابن‌تیمیه در تعریف از معاویه، سنگ تمام می‌گذارد: «کانت سیرة معاویة مع رعیتة من خیار الولاة و معاویة کان خیراً من الاشتر النخعی و من محمد بن ابی‌بکر»؛ (70) روش معاویه با مردم از بهترین روش‌های حاکمان بود و معاویه از مالک اشتر نخعی و محمد بن ابی‌بکر بهتر بود. «کان (معاویة)‌ یعطی اقاربه عطاء کثیراً و یعطی غیر اقاربه به ایضاً و کان محسناً الی جمیع المسلمین»؛ (71) معاویه به نزدیکان و غیر آنان بخشش فراوان می‌کرد و با تمام مسلمانان نکوکار بود.
ایشان در فضای بسته و حاکمیت حنابله غیر عقلی و گذشته‌گرای مذموم، با تأکید بر استقلال فکری، محور حرکت و تبعیت محض را فقط خدا و پیامبرش می‌داند: «لا نتبع من البشر الا محمداً... لا نتمحو الاحول قال الله و قال رسوله.» (72)

مبارزه بی‌امان با انحراف تکفیر و ضرورت روشن‌گری

فرحان مالکی، از جریان وهابیت به عنوان «فتنه بزرگ» و «مصیبت گسترده» نام می‌برد (73) برای معرفی حرکت متفرد و غیر اسلامی وهابیت، معتقد است که این جریان که خاستگاهش نجد عربستان می‌باشد، به همه فرقه‌های اسلامی ستم کرده است: «و کلهم قد ظلمناهم». (74) وی معتقد است که پیروان ابن‌عبدالوهاب به اندازه‌ای منحط شده‌اند که نظریات او را بر احادیث شریف مقدم می‌دارند که انحرافی آشکار از روش سلفی است. (75) پیروان ظاهرگرای ابن‌عبدالوهاب، عمر خود را با امور بی‌ارزش تباه کرده‌اند و امور مهمی را مانند تکفیر مسلمان و مباح دانست خونشان که محترم و لازم الرعایه است، کوچک می‌شمارند و با نابخردی، خود را رهرو سلف صالح می‌دانند. (76) او خود را به جلوگیری از آثار شوم و آلودگی تکفیر ظالمانه و ریخته شدن خون بی‌گناهان در محیط خفقان عربستان سعودی متعهد می‌داند: «من التلوث لتکفیر الظالم او الدماء المعصومه». (77)
فرحان مالکی، ضمن متهم کردن وهابیان به تقلید نابجا از رهبران ظاهرگرا و تکفیری، به صورت مضمر، ضرورت بازگویی خطاهای اشخاصی چون ابن‌عبدالوهاب و ابن‌تیمیه را یادآور می‌شود. (78) او در تحلیل شخصیت بنیان‌گذار جریان تکفیر، وی را بدعت‌گذار و رویه‌اش را برخلاف اسلاف می‌داند که سرزمین مسلمان‌نشین عربستان را به ناروا به دو بخش دارالاسلام و دارالکفر تقسیم کرد. (79) علمای معاصر ابن‌عبدالوهاب، رتبه و شأن علمی برای او قائل نبودند. (80) او از دانشمندان وهابی به دلیل کتمان اشتباهات ابن‌تیمیه و ابن‌عبدالوهاب که زمینه فریب جوانان را فراهم کرده است، به شدت گلایه می‌کند. (81) او ابن‌تیمیه و ابن‌عبدالوهاب را پیش‌گامان دعوت به تکفیر می‌نامد و از آن‌ها انتقاد می‌کند. (82) وی با صراحت کامل اعلام می‌کند که در مکتب شیخ عبدالوهاب، شوائب و انحرافاتی وجود دارد. (83) و عدم جامعیت رهبر تکفیری‌ها مورد تصریح ایشان است. (84) او ابن‌عبدالوهاب را به افراط‌گری، غفلت، رفتار ظالمانه با علمای مخالف، ناتوانی و بدعت‌گذاری توصیف می‌کند. (85)
در سخنان و بیانات تکفیری‌ها، از منهج شیخ عبدالوهاب به «دین» یاد شده است که اعترافی است به بدعت در اختراع دینی غیر دین اسلام که مسلمانان به آن اعتقاد دارند. در متن توبه نامه علمای مکه که توسط وهابیان تدوین شده بود، به واژه دین تصریح گردیده است: «ان هذا الدین الذی قام به شیخ محمد بن عبدالوهاب و دعا الیه امام المسلمین سعود بن عبدالعزیز...» (86)
او به صورت تلویحی به وهابیت افراطی اتهام می‌زند که به علت تبرئه رهبر خود، اسلام را قربانی کرد (87) از منظر عده‌ای از علما، در اندیشه و عمل وهابیت تکفیری، خصایص خوارج وجود دارد: «فهم یرون ان خصائص الخوارج مجتمعة فیهم لانهم یکفرون المسلمین و یستبحون دمائهم» (88) نقد علمی نظریات ابن‌عبدالوهاب در مورد اتهام‌زنی وی به مسلمانان و تمجید از کفار قریش نیز در کتاب فرحان مالکی آمده است. (89) ایشان با تأسف و مقایسه پر معنی از رفتار وهابیت و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نویسد: «مسلمانان صادق و متدینی به دین‌داری شهادت دادند و به ارکان اسلام اقرار کردند. اما از جنگ و تکفیر در امان نماندند، در حالی که منافقان صدر اسلام به دروغ شهادت می‌دادند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می‌دانست که دروغ می‌گویند، اما جان و مالشان حفظ شد. (90)

چالش‌های کلامی و اعتقادی وهابیت تکفیری

فرحان مالکی در کتاب داعیة لیس نبیاً از صفحه 33 تا 80، از بند بند کتاب کشف الشبهات را انتقاد علمی و 33 شبهه درباره آن را بیان و نقد می‌کند. ایشان مشروعیت توسل و شفاعت را با استفاده از سیره گذشتگان اثبات می‌کند. (91)
وی می‌نویسد:
هرج و مرج تکفیر، نتیجه حتمی مسلک ابن‌عبدالوهاب است که قلمرو تکفیر را توسعه داد. (92) از نظر او، حتی وجود برخی رفتار شائبه‌انگیز در بین مسلمانان با احتمال تأویل، مانع انتساب آن‌ها به کفر است: «فتأویل مانع کبیر من موانع التکفیر. (93)
نسفی از اندیشه‌وران ماتریدی، برخلاف نظر جریان تکفیری ظاهراگرا، از قول بسیاری از علما نقل می‌کند که نمی‌توان صفات خبری را بر معانی ظاهری حمل کرد و در مواردی، تأویل را برای صیانت از عقیده صحیح و نسبت مجاز به خداوند واجب می‌داند. (94)
بیاضی، از مشاهیر متکلمان ماتریدی هم به تأویل صفات خبری از معنای ظاهری قائل است. (95)
فرحان مالکی، با تعریضی که نشان دهنده‌ی خودمحوری وهابیت تکفیری است، می‌نویسد: «تعریف آنان از مسلمان با تعریف سایر مسلمانان متفاوت است. مسلمان فقط کسی است که تابع شیخ عبدالوهاب باشد. (96) از نظر آن‌ها، مسلمانان جهان غیر از اتباع شیخ عبدالوهاب، دینی غیر از اسلام اختیار کرده‌اند. (97) موارد تکفیر آن‌ها بسیار گسترده است و دامن افراد زیادی را می‌گیرد که این نمونه‌ها قابل ذکرند: تکفیر صریح علما و قضات برجسته نجد و اساتید آن‌ها (98) علمای حنبلی، مثل شیخ سلیمان بن سحیم حنبلی (99) فرقه امامیه با وجود آن که ابن‌تیمیه آن‌ها را فقط بدعت‌گذار نامیده است. (100) سب‌کنندگان صحابه (101) (برخلاف روش امام علی که با وجود این که خوارج او را تکفیر کردند و دشنام دادند، آنان را تکفیر نکرد)، ابن‌عربی و اتباع وی، (102) به دلیل نفی صفات که از اعاظم کلامی اهل سنت است (103)، معتزله، حنفیه، صوفیه و پیروان مذاهب چهارگانه. (104)
فرحان مالکی، در نقد «توحید قبوری» وهابیت می‌نویسد: «برخی اماکن، همانند مدینة النبی و کنار قبور صالحان در مظان استجابت دعاست و ابن‌حزم در این مورد ادعای اجماع کرده است.» (105) ذهبی و برخی از علما، تبرک به قبر را جایز دانسته‌اند و بارها گفته‌اند که خاک فلانی، پادزهری آزموده شده است: «قبر فلان تریاق مجرب». آیا با این اعتقاد، علما کافر شده‌اند؟ (106) ایشان تصریح می‌کند که تبرک جستن به خاک قبر صالحان توسط علمایی که ما به سلفی بودن آنان مفتخریم، رایج بوده است. (107) وی در تعریضی معنی‌دار می‌نویسد: «مسلمانان متوسل به قبور انبیا، صاحب قبر را پرستش نمی‌کنند و ادعای شیخ عبدالوهاب در این مورد اشتباه است. آنان جز خدا را پرستش نمی‌نمایند. (108)
او هم‌چنین به تقابل وهابیان با علمای نجد که موافقشان نبودند، (109) اسامی 22 نفر از علمای برجسته مخالف وهابیت را ذکر می‌کند که در میان آنان،‌ از فقها و علمای برجسته حنبلی و ساکن نجد و مناطق دیگر عربستان وجود دارد. (110) او یادآور می‌شود که لازمه منطقی منهج شیخ عبدالوهاب، تکفیر کسانی است که برای غذا گرفتن به دیگران مراجعه می‌کنند یا به کعبه سوگند یاد می‌نمایند یا در مدح صالحان و غیر آن‌ها مبالغه می‌کنند. این مسئله، دامن طرف‌داران افراطی او را می‌گیرد که از او و ابن‌تیمیه، به وفور تعریف و تمجید کرده و می‌کنند. (111) ظاهرگرایی حنابله تکفیری به اظهارنظرها و فتاوی سخیف و سبک توسط آن‌ها منجر شده است که مردم در مورد آن بی‌اعتنایند. تحریم آموزش جدید و بیان این که علوم جدید، پایه‌های الحاد را تشکیل می‌دهند، (112) ممنوعیت بازی فوتبال به دلیل عدم سابقه در زمان خلفای راشدین! (113) و منع از کلاه گذاشتن و پوشیدن شلوار، (114) نمونه‌هایی از مطالب فراوانی است که لازمه تصلب دیدگاه وهابیت متحجر می‌باشد.
ابزار تکفیر در اندیشه‌ی وهابیت به تعهد درونی تبدیل شده است. به گونه‌ای که آن‌ها هم‌دیگر را نیز تکفیر می‌کنند. (115) فرحان مالکی، با تأسف اظهار می‌کند: «وهابیان به دو دلیل از اهل بیت (صلی الله علیه و آله و سلم) سفارش شده‌ی قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیزارند: 1. پیروی از ابن‌تیمیه و غلات حنابله؛ 2. به علت خصومت تاریخی با شیعه.» (116) لذا دشمنی آن‌ها، جنبه‌ی علمی قابل اعتنا ندارد و این خطای فاحش را باید در شمار رفتارهای پرخطای تاریخی آن‌ها ارزیابی کرد و به انحرافشان از سنت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) و روش سلف صالح پی برد. فرحان مالکی در نهایت، ادعای علمای اسلام مبنی بر انحراف ابن‌عبدالوهاب در سه موضوع تکفیر مسلمانان، ادعای نبوت و اعتقاد به جسم بودن خدا (117) را تأیید می‌کند و بر آن‌ها صحه می‌گذارد.

5. محمد سعید رمضان البوطی (1347-1434 ق):

البوطی، از علمای معاصر اهل سنت و قربانی خشونت کور سلفی‌های تکفیری در سوریه، عالمی متین و دانشمندی متفکر و مصلح بود. ایشان د رکتاب السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، وهابیت تکفیری را به تلویح و تلمیح با «عنوان متمذهب بالسلفیه (متظاهر به سلفی بودن)» منتسب می‌کند، (118) که بدعتی است بی‌سابقه و در بین سلف، سابقه ندارد (119): «المتذهب بالسلفیه، بدعة لایقرها اتباع السلف (120) ان المتذهب بمذهب جدید اسمه السلفیه، یقوم علی عصبیة الانتماء شیئی آخر لا شان له بالاتباع المطلوب». (121) ایشان روح مذهب مخترع را عصبیت و مبتنی بر خودخواهی می‌داند: «روحها العصبیه و انانیتها الجماعیه.» (122)

بدعت سلفیت

این عالم دانشمند، تعیین عنوانی به نام «مذهب سلفی، را بدعتی در دین (بدعه طارئة فی الدین) می‌داند که امت واحد و یک پارچه اسلامی را از هم جدا کرده است و شمول آن بسیار محدود می‌باشد و عده‌ای خاص به نام «سلفی‌ها» را در بر می‌گیرد که سلف صالح این امت و خلف ملتزم به راه و روش آن‌ها، آن را به رسمیت نمی‌شناسند. (123)
او در مورد بی‌ریشه بودن این مذهب ادعایی می‌نویسد: «در زمان سلف، مذهبی سلفی با ممیزاتی که از سایر مسلمانان جدا بوده است و دارای شرف و امتیازی باشد، وجود نداشت». (124) اگر ادعای سلفیه درست باشد، گروهی هم می‌توانند مذهبی به نام «راشدین» و «صحابیین» اختراع کنند». (125) وجود اختلاف در سلف صالح، موجب تقسیم آن‌ها به گروهی خاص نشد و آن‌ها مخالفین خود را بدعت‌گذار نمی‌نامیدند. (126)
وی در قضاوت قاطع خود در بی‌هویتی این جماعت می‌نویسد: «برای محقق فرهنگ و اندیشه و فهم اسلامی احتیاجی به بحث نیست که به علم یقینی متوجه شود. این بدعت جدید (سلفیت)، هیچ ریشه ثابتی در گذشته دور و نزدیک تاریخ این امت و تاریخ قانون‌گذاری اسلامی ندارد. (127)
سلفیه، از اهل سنت و جماعت نیستند. (128) اگر منظور آن‌ها از نام «سلفیه»، اهل سنت و جماعت باشد، مرتکب بدعت در نام‌گذاری شده‌اند و اگر منظور چیز دیگری است، پس در اسم و معنی بدعت صورت گرفته است که محتوای آن باطل می‌باشد. (129)

انعطاف داشتن و سیال بودن در روش سلف صالح و جمود سلفیه

البوطی، به روش تبلیغ آن‌ها در ادعای انحصار و احتکار حق در خود و نسبت بدعت و ضلالت به دیگران، اعتراض می‌کند و آن را تعصب شنیع می‌داند. (130) ایشان روش ظاهرگرایی و تحجر و جمود سلفیت را با شیوه‌های تحلیلی و ارجاع به مستندات تاریخی و منهج و ممشای سلف صالح رد می‌کند، زیرا در حیات سلف صالح، دگرگونی‌های متنوع و مختلف جریان داشته است و آن‌ها بر گفتار و اقوال خود جمود نداشتند. (131)
او برای اثبات مدعای خود به نمونه‌هایی اشاره می‌کند: نحوه زندگی در مکه با هجرت به مدینه متفاوت باشد؛ مثلاً در مکه لباس دوخته شده مرسوم نبود، ولی در مدینه تحت تأثیر رسوم یمن و عجم رسم شد و سلف هم از آن تبعیت کردند. کاسه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه از چوب سخت بود و در مدینه از ظرف شیشه‌ای استفاده نمودند و مهر کردن نامه در مکه معمول نبود، ولی در مدینه،‌ روش حاکمان وقت جهان در مهر کردن نامه‌ها رسم شد. (132) او ادامه می‌دهد که عصر تابعین، معرکه اختلافات فکری و اجتهادی میان بزرگان رأی و حدیث بود (133) وی در تعریض به روش تصلب در گذشته می‌نویسد: «منهج سلف اجتهاد در امور اجتهادپذیر بود.» (134)
البوطی، در اعتراض به شیوه سلفیت تکفیری، انعطاف علمی را شرط روش مقبول می‌داند: «صاحبان رأی در مسائل، حق دارند به درست بودن نظریات خود مطمئن شوند، ولی حق ندارند مخالفان خود را گمراه و خارج از حوزه هدایت بدانند.» (135)
از ویژگی‌های نوشته البوطی، نقد جدی و روش‌مند پذیرش فهم مطلق نظریات سلف است. (136) او تغییر شیوه‌های فکری (اسالیبهم الفکریه) مسلمانان اول را با توجه به گسترش دایره فتوحات اسلامی و آشنایی با اصول حیات اجتماعی و اقتصادی و ایمان عده‌ای از پیروان ادیان دیگر که حامل عناصری از ادیان سابق خود بودند و هم‌چنین مجادله‌های علمی پیش آمده را امری طبیعی می‌داند. (137) وی می‌نویسد: «شرایط جدید و نیاز به تبلیغات در سرزمین‌های دیگر، مناقشات ارباب مذاهب، موازین لغت و بیان و ضرورت دفاع عقلی از دین، موجب تغییر رویه صحابه می‌شد.» (138)
مهم‌ترین نتیجه این بحث، عدم منهج و شیوه واحد در سلف صالح است که برای ابد قابل تبعیت باشد. لذا پایبندی شدید در ظواهر، موجب رکود اندیشه و سردرگمی است.

آسیب‌شناسی در حوزه روش سلفیت

البوطی، در موضوع روش‌شناسی، با بیان معیار فهم درست متون و نصوص دینی به سلفیه ایراد می‌گیرد که چرا پویا و به روز عمل نمی‌کنند. فهم از متون دینی، موازینی از قبیل کیفیت دلالت الفاظ بر معنی، نص و ظواهر، مجمل و مفصل، انشا و اخبار، عام و خاص و مطلق و مقید دارد و هر کس به آن‌ها ملتزم باشد، چه در عصر سلف و چه بعد از آن‌ها، تابع کتاب الله و سنت رسول الله است و اگر ملتزم نباشد، از کتاب و سنت بهره‌ای نمی‌برد، گرچه در زمان صدر اول بوده و در مجالس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضور دائم داشته است. (139) او شیوه ابن‌تیمیه (آبشخور اصلی نظریه سلفی تکفیری) را به علت تکفیر دیگران با کمترین اجتهاد و نیز مخالفت با تصوف، رد می‌کند. (140)

تیپ‌شناسی سلفیه

البوطی معتقد است که پیروان مذهب سلفی، بدعت‌گذار گمراهند و باعث خصومت‌ها و اختلافات در بین مسلمانان شده‌اند. (141) نام بردن از وهابیت سلفی تحت عنوان «الفتنه الشنعاء» (142) و «فتنه بدعت‌آمیز»، (143) نشان دهنده‌ی دیدگاه به شدت انتقادی اوست. البوطی می‌نویسد: «سلفی‌های وهابی، گرفتار خفتگی عقل شده‌اند و نسبت دادن جمود عقلی و عدم تحرک فکری به سلفی‌های متصلب، توصیف فاصله گرفتن این گروه از روش عقلانی مورد تأکید نصوص دینی و رویه متفکران اسلامی است. (144)
سلفی‌ها در تمام کیان اسلامی، موجب تفرقه شده‌اند و به دلیل جراحت‌های این فتنه بدعت‌آمیز زیان‌هایی به پیکره امت واحد وارد شده است که وحدت مسلمانان را تهدید می‌کند و همه از این وضع گلایه‌مند هستند. (145) اقدام برای علاج این جراحت، سد بابی است که از آن به بدنه امت اسلامی رخنه کرده است: «ان استنکار هذه الرعونات الشنیعه، لا یکون الا بمعالجتها و لا یکون معالجتها الا بسد الباب الذی اقتحمت منه.» (146)

انحراف و تزلزل در عقاید سلفیت تکفیری

ایشان در قسمتی از نوشته‌های خود، از عقاید کلامی سلفیه وهابی انتقاد می‌کند. توسل به مقام رسول الله و صالحان ثابت است و عده‌ای در زمان حضرت به عرق، مو و آب وضوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تبرک می‌جستند. (147) توسل به صالحان، انسان را از ملت اسلام خارج نمی‌کند و اعتقاد به این خروج، توهمی است که دلیل ندارد. (148) از نظر ما اشکال ندارد که کسی قصد زیارت قبر و مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را داشته باشد. (149) نظر و استناد ابن‌تیمیه در مورد بدعت بودن زیارت قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) با میزان لغت و شرع، واهی است. (150) ابن‌تیمیه در اظهاراتی تند و خارج از عرف، استغاثه کنندگان به میت و غایب و دعاکنندگان در نزد قبور را همانند بت‌پرستان می‌داند که شیطان با آنان تخاطب می‌کند. (151)
البوطی، در قضاوت نهایی، پیروان وهابیت سلفی را گمراهان حیله‌گری می‌داند که در پوشش عنوان مرده‌ی بی‌روحی به نام «سلفیه» جلوه‌گری می‌کنند و از مسیر ترقی باز مانده‌اند. منهج رشد، مشخص و روشن است و منهجی است که ادعای متمسکان به کتاب و سنت را نشان می‌دهد و مسیر گمراهان و حیله‌گران را مشخص می‌کند، نه این کلمه مرده‌ی سلفیه. و در نهایت تفاوتی بین سلف و خلف نیست، بلکه منهج‌شناسی و تمسک به آن مهم است. (152)

6. حسن بن علی السقاف (معاصر، متولد 1380 ق):

از علمای شافعی اشعری و از مخالفان و ناقدان معاصر و پرشور وهابیت در کشور اردن است. ایشان در کتاب مناقشة منهج الوهابیة فی العقیدة و التکفیر، السلفیة الوهابیة افکارها الاساسیة و جذورها التاریخیة، اندیشه‌ها و رفتار تکفیری‌ها را آماج نقدهای نفس‌گیر قرار می‌دهد.

وهابیت، پدیده بیگانه با کلیت جهان اسلام

سقاف به طعنه، وهابیان تکفیری را «متسلف (متظاهر به سلف)» می‌نامد (153) تأکید وی بر رسمیت مذاهب هفتگانه حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی، امامی، اباظی و زیدی و رد نگاه متصلب و متحجر وهابیان تکفیری است. (154) سقاف از شیوه‌ها و روش‌های آن‌ها با نسبت سنجی از روح تعالیم اسلامی، انتقاد شدید می‌کند. رویکرد خشن وهابیت با توجه به تأکید اسلام بر اخلاق، عاطفه، الفت و رحمت، مردود می‌باشد. (155) عملکرد وهابیت، موجب آزار قلوب مؤمنان راست کردار شده است. (156) مسلمانان در سیر تاریخی خود، واجد علوم با ارزشی مانند کلام، فقه، تصوف و عمارت (بنّایی) شده‌اند و آن‌ها را گسترش داده‌اند و در حوزه مدنیت اجتماعی، با اقلیت‌های مذهبی با رحمت و مدارا برخورد کرده‌اند که مایه افتخار در عالم شده است، ولی وهابی‌ها، ارزشی برای این امور قائل نیستند. (157)
سقاف، سلفیت و وهابیت را یک‌سان می‌انگارد که در داخل جزیرة العرب به وهابی حنبلی و در خارج، سلفی نامیده می‌شوند. وهابیت از سلفیت به وجود آمده است. (158)
برخلاف این نظر، سلفیت انواع مختلفی دارد که شاخه نجدی آن وهابی است، اما در شبه قاره، پیروان دیوبندی شاه ولی الله دهلوی و در مصر، بسیاری از اتباع اخوان المسلمین سلفی هستند، ولی وهابی نمی‌باشند.

عقاید کلامی وهابیت بر بنای بی‌بنیاد

از منظر حسن بن علی سقاف، ریشه ظاهرگرایی وهابیت در اندیشه‌های حنبلی است و مذهب حنبلی نظریات واضحی در مورد تشبیه و تجسیم

عبارات مرتبط با این موضوع

موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیریموضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری نویسنده علیرضا موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیریجریان تکفیری به عده معدودی از علمای حنبلی منطقه نجد عربستان متعلق است که برای توجیه هشدار روسیه نتیجه نداد خبر فارسیموضع انتقادی اندیشه وران اهل سنت در برابر جریان های تکفیری خاص به مقوله ایمان و به راسخون یار همیشه همراه اسلام شناسیموضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری سنت در برابر جریان وهابیت در گفتار علمای اهل‌سنت پایگاه جامع فرق، … انتقادی اندیشه‌وران اهل‌سنت در برابر جریان‌های در برابر جریان‌های تکفیری تجاوز به بازیگر زن مشهور در کافی شاپ عکس خبر …موضع انتقادی اندیشه وران اهل سنت در برابر جریان های تکفیری در نقد در برابر هجرت اعتراض آمیز علما به قم، در اعتراض به اقدامات …اندیشهتاریخوتمدنموضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیریموضع انتقادی علمای شافعی در برابر ابن‌تیمیه …خانه موضع انتقادی های تکفیری هستند در اهل‌سنت صورت گرفت که در این مصون سازی جامعه اهل سنت کشور در برابر جریان های تکفیری …اهل سنت ایران جامعه اهل سنت کشور در برابر در برابر جریان های جریان های تکفیری در وهابیتچنانکه فتاوی تکفیری در پس اهل سنت در برابر شیعه در مقابل جریان های موضع انتقادی اندیشه‌وران اهل سنت در برابر جریان‌های تکفیری


ادامه مطلب ...