مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

غذای ساده: کتلت جعفری و سویا

جام جم سرا:

طرز تهیه:

سویا را برای چند ساعت در آب خیس کنید و سپس در تنظیف بریزید تا آب آن کاملاً گرفته شود. در ظرف مناسب پیاز را رنده کنید و سیب زمینی، جعفری و گشنیز را اضافه کرده، خوب مخلوط کنید. تخم مرغ، ادویه و آرد سوخاری را به مواد بیفزایید و خوب هم بزنید طوری که مواد کاملاً با هم مخلوط و یکدست شوند (در صورت نیاز می توان سویا را همراه سیب زمینی و پیاز چرخ کرد و آب اضافه آن را جدا کرد).

در تابه ای مناسب روغن را داغ کنید و از مخلوط مواد به اندازه کف دست بردارید و به صورت گلوله دربیاورید. آن را در آرد سوخاری بغلتانید و سپس دو طرف آن را داخل تابه سرخ کنید(عصر ایران)


ادامه مطلب ...

غذای ساده: کتلت جعفری و سویا

جام جم سرا:

طرز تهیه:

سویا را برای چند ساعت در آب خیس کنید و سپس در تنظیف بریزید تا آب آن کاملاً گرفته شود. در ظرف مناسب پیاز را رنده کنید و سیب زمینی، جعفری و گشنیز را اضافه کرده، خوب مخلوط کنید. تخم مرغ، ادویه و آرد سوخاری را به مواد بیفزایید و خوب هم بزنید طوری که مواد کاملاً با هم مخلوط و یکدست شوند (در صورت نیاز می توان سویا را همراه سیب زمینی و پیاز چرخ کرد و آب اضافه آن را جدا کرد).

در تابه ای مناسب روغن را داغ کنید و از مخلوط مواد به اندازه کف دست بردارید و به صورت گلوله دربیاورید. آن را در آرد سوخاری بغلتانید و سپس دو طرف آن را داخل تابه سرخ کنید(عصر ایران)


ادامه مطلب ...

سوسن جعفری: با عروسک‌هایم به جنگ «ام.اس.» رفتم

لب‌هایش می‌خندد و با دقت انگشت‌هایش را تکان می‌دهد. نیم نگاهش به پاهایی است که زیر میز جمع کرده. انگشت‌هایش را با قدرت تکان می‌دهد، انگشت‌هایی که به خودش قول داده هیچ وقت از کار نیفتد. دست‌هایی که مدام به خودش می‌گوید باید بماند و کار کند و پاهایی که به برگرداندنش امیدوار است. سرش را که بالا می‌گیرد مطمئن می‌شوی می‌تواند، از بس که به شمایل یک انسان پیروز شبیه است. او سوسن جعفری است. زنی ۳۶ ساله که ۱۴ سالی می‌شود با بیماری ام‌اس می‌جنگد و تا حالا شکست نخورده است.


*از چه زمانی متوجه شدی که بیماری ام‌اس داری؟ چه علائمی داشت. چقدر طول کشید تا دکتر‌ها بیماری را تشخیص دهند؟
اوایل خرداد سال ۸۰ بود که کف پاهام شروع کرد به گزگز کردن. من پرستار بودم و در بیمارستان کار می‌کردم با پزشک‌هایی که می‌شناختم صحبت کردم همه می‌گفتند نگران نباش به خاطر سر پا ایستادن و فشار کاری است. اما این گزگز همچنان ادامه داشت. یک روز که با همکارانم نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم سرم پایین بود، یکدفعه یک چیزی مثل چتر از ستون فقراتم تا انگشت‌های پا‌هایم پخش شد.‌‌ همان روز به خودم گفتم این دیگر معمولی نیست به خاطر سر پا ایستادن و کار نمی‌تواند باشد. در این فاصله یکی از چشم‌هایم هم تار می‌دید. چشم‌پزشک هم تشخیص داد که عفونت چشمی است. اصلاً فکر نمی‌کردم که این دو تا به هم ربط داشته باشند. همه تشخیص‌ها تحت تأثیر شغلم بود. اما وقتی گزگز‌ها و تاری چشمم زیاد شد دکترم برایم ‌ام‌آرآی نوشت تشخیص هم ام‌اس بود.


*واکنشت چه بود وقتی شنیدی که ام‌اس داری؟
خیلی به هم ریختم. خیلی سخت بود. باورم نمی‌شد.


*چی کار کردی؟ چند وقت طول کشید تا با بیماریت کنار آمدی؟
دو سال طول کشید. خانواده‌ام که نمی‌دانستند. هر لحظه منتظر بودم که همه چیز تمام شود. هیچ تمایلی به زندگی کردن نداشتم. هیچ کاری نمی‌کردم. کتاب نمی‌خریدم. لباس نو نمی‌خریدم و... یک روز عید سال ۸۲ با خانواده رفته بودیم اصفهان. رفته بودیم کوه آتشگاه. باران باریده بود کوه خیس و گلی شده بود. همه کسانی که سالم بودند و می‌رفتند بالا، از نصفه راه بر می‌گشتند. من ایستادم زیر باران به خدا گفتم خدایا نگذار که ام‌اس جلوی رفتنم به بالای کوه را بگیرد. با‌‌ همان وضعیت با چادر رفتم بالا خدارو شکر رسیدم. فقط من توانستم.


*در آن دو سال که گفتی طول کشید تا بیماریت را قبول کنی چه کار می‌کردی چطور گذشت؟
‌ این دوسال دوره انکار بود. دوسال برای من طول کشید چون می‌دانستم چه بیماری است. سنم خیلی کم بود. کلی آرزو داشتم. تازه در رشته دوم قبول شده بودم. می‌خواستم جامعه‌شناسی بخوانم.


*بعد از آن بالا رفتن از کوه زندگی‌ات چقدر تغییر کرد؟
می‌دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد و دیگر نمی‌توانم راه بروم. دیگر تصمیم گرفتم ‌‌نهایت لذت را از زندگی‌ام ببرم. مسافرت رفتم. درسم را خواندم.‌‌ همان رشته جامعه‌شناسی که قبول شده بودم.


*چطور با این بیماری مبارزه کردی؟ چی کار می‌کردی که به بیماری‌ات فکر نکنی؟
‌این بیماری نیست که بتوانی فرار کنی. هر لحظه یک کاری می‌کند که نشان بدهد هست. یعنی اصلاً لازم نیست کاری کند. هست. من خیلی می‌نوشتم. وبلاگ می‌نوشتم. با دوستانم بیرون می‌رفتیم. پیاده‌روی می‌کردم خیلی زیاد. خیلی راه می‌رفتم. می‌گفتم یک روزی دیگر نمی‌توانی راه بروی. به خودم گفتم باید جاهایی بروی که بعد نمی‌توانی بروی. گفتم تا سر پا هستی باید از راه رفتن لذت ببری. یک دل سیر راه رفتم. سوریه رفتم. مکه رفتم. آدم وقتی می‌داند با چی طرف است خودش را آماده می‌کند.


*خانواده کی متوجه شدند؟
خانواده‌ام می‌دانستند من یک مریضی دارم اما برایشان توضیح نداده بودم که این‌ ام‌اس است. وقتی که ناتوان‌تر شدم یعنی ۸ سال بعد متوجه شدند. ام‌اس یک بیماری مزمن است. این طوری نیست که یک دفعه مریض را از پا بیندازد. چهار نوع ام‌اس داریم. بیماری من پیش رونده ثانویه بود. یک نوع عود کننده بهبود یابنده است. یک نوع پیش رونده اولیه است. یک نوع هم اولش شدید است بعد خوب می‌شود. من با همین بیماری تا ۸ سال در اتاق عمل کار کردم. سال ۸۸ که راه رفتن برایم سخت شد رفتم بخش اداری. سال ۸۹ هم ازدواج کردم و قرار شد بیایم تهران. چون از شهرستان به تهران انتقال را قبول نمی‌کردند مجبور شدم از کارافتادگی بگیرم. از سال ۸۹ دیگر کار نمی‌کنم.


*زندگی‌ات بعد از ‌ام‌اس چقدر تغییر کرد؟
مثل این است که به آدم بگویند این قدر وقت داری. اولش ناراحت می‌شوی. بهت زده می‌شوی. بعد تصمیم می‌گیری از این زمان استفاده کنی. قبل از بیماری خیلی فعال بودم. همه می‌گفتند مگر در پا‌هایت فنر داری. بعد از مریضی حس کردم باید از فرصت‌هایم استفاده کنم. این بیماری مرا به خدا نزدیک کرد. نه این‌که منتظر مرگ باشم. فکر می‌کردم باید از عزیزانم بهترین استفاده را داشته باشم. از خواهرو برادر‌هایم و بچه‌هایشان. از دوستانم و همکارانم. فرقش در این بود. دوره‌ای که با همه مریضی‌ام کار می‌کردم دکتر‌ها باور نمی‌کردند، می‌گفتند تشخیص اشتباه بوده. می‌گفتند شبیه ام‌اسی‌ها نیستی. یک عطشی داشتم که فقط جنب و جوش کنم قبل از این‌که نتوانم جنب و جوشی داشته باشم.


*الان بیماری‌ات در چه مرحله‌ای است؟ چه مشکلاتی داری؟
بیماری من الکی شدت پیدا کرد. خواستند ابرویش را درست کنند، زدند چشمش را کور کردند. فقط مچ پای چپم افتادگی داشت. موقع راه رفتن. رفتم فیزیوتراپی تا مشکلش را درست کنم. یک فیزیوتراپی اشتباه باعث شد، یکی از عضلاتم در لگن در اسپاسم شدیدی رفت. این اسپاسم و درد باعث شد التهاب تشدید شود در پلاک‌ها و یک سیکل معیوب ایجاد شد. پزشکم تشخیص درستی نداد و گفت باید درد را تحمل کنی. فشار زیادی روی پایم وارد کردند.

وقتی همسرم در برنامه ماه رمضان، سولماز و احسان را دید به من گفت احسان از من بهتر است اما من گفتم تو خیلی بهتری

این فشار به حدی بود که پای راستم هم درگیر شد. فقط سمت چپم درگیر بود؛ یعنی یک سیکل معیوب باعث شد در یکسال و نیم پنج پلاک به پلاک‌ها اضافه شود. پلاک یک ضایعه‌ای است که در مغز یا نخاع ایجاد می‌شود. ‌ ام‌اس بیماری است که سیستم ایمنی علیه خودش وارد بدن می‌شود. یک قسمتی از بدن را دشمن فرض می‌کند و به آن حمله می‌کند. در ام‌اس به سیستم عصبی حمله می‌کند. بستگی دارد یا به نخاع حمله می‌کند یا مغز. بیماری من در نخاع است. پلاک‌ها در نخاع بودند. من فقط سه تا پلاک در گردنم داشتم. این پلاک‌ها مثل این است که یک سیم برق را در نظر بگیرید، دور رشته‌های عصبی یک غلاف از چربی است که این سیستم ایمنی این غلاف را از بین می‌برد. عایق روی سیم از بین می‌رود و مانع می‌شود که پیام‌ها درست برسد. پیام‌ها صادر می‌شود اما نمی‌رسد. مثلاً مغز فرمان را صادر می‌کند اما به دست نمی‌رسد یا ناقص می‌رسد برای همین دست نمی‌تواند فرمان‌ها را انجام بدهد. مثلاً اگر کسی پای مرا فشار بدهد و فشار را بردارد پای من پیام را نمی‌گیرد. پیام‌رسانی از مغز به اندام و از مغز به اندام مختل می‌شود. من در ۱۰ سال سه تا پلاک داشتم اما به خاطر فیزیوتراپی اشتباه پنج تا پلاک به پلاک‌هایم اضافه شد. شانس آوردم یک فیزیوتراپ خوب پیدا شد.


*چطور شد که بعد از ۹ سال بیماری به زندگی مشترک فکر کردی؟
راستش اصلاً به زندگی مشترک فکر نمی‌کردم. خیلی اتفاقی بود. من می‌گفتم نمی‌توانم از پس مسئولیت‌هایم به عنوان یک زن بر بیایم. اما همسرم می‌گفت نه می‌توانی و من هستم و تو نمی‌خواهد کار کنی و...


*کارهای خانه را ایشان انجام می‌دهند؟
اوایل که فیزیوتراپ گفته بود استرحت کنم. امیر نمی‌گذاشت تکان بخورم حتی بیست سانت. آخرش عصبانی شدم گفتم حرکت کردن به من روحیه می‌دهد یعنی می‌توانی کار کنی. من اکثر کارهای روی زمین را انجام می‌دهم. کارهایی که می‌شود روی زمین و نشسته انجام داد مثل گرد‌گیری و پاک کردن سرامیک بعضی وقت‌ها روی صندلی می‌نشینم و ظرف می‌شویم یا در پختن غذا کمک می‌کنم. البته اگر همسرم بگذارد. امیر خیلی زحمت می‌کشد. وقتی پارسال در برنامه ماه رمضان سولماز و احسان را دید به من گفت احسان از من بهتر است اما من گفتم تو خیلی بهتری. همه کارهای خانه از خرید و غذا پختن و تمیز کردن و هر کاری که یک کدبانوی خانه باید انجام بدهد امیر انجام می‌دهد. لباس‌هایم را عوض می‌کند، خیلی محبت دارد به من. من همیشه از امیر تشکر می‌کنم. ما خیلی دست تنها هستیم. خانواده من که تبریز هستند. خانواده شوهرم هم راه‌شان دور است و درگیری‌های زندگی خودشان را دارند ما همیشه تنها هستیم. امیر خیلی زحمت می‌کشد. تنهایی.


*چی شد که به فکر عروسک درست کردن افتادی؟
همان موقع که بیماری‌ام شدت پیدا کرد. حس کردم انگشت‌هایم دارد جمع می‌شود. فیزیوتراپم فقط روی پا‌هایم زوم کرده بود. خودم حس کردم باید روی انگشتان دستم کار کنم. شروع کردم به قلاب بافی انگشتانم باز شدند.‌‌ همان موقع چند جایی دیدم که عروسک می‌سازند. دو سه سال پیش چند تکه نمد خریدم. یک عروسک کوچک دوختم. برای برادرزاده‌هایم و برادرزاده‌های امیر عروسک درست می‌کردم. بعد کم کم یکی از دوستانم شروع کرد به عروسک دوختن و معرفی کردن کار‌ها. استقبال هم خوب بود. البته خودم نمی‌خواهم مشتری زیاد باشد من زود خسته می‌شوم. می‌خواستم تفننی باشد.


*چه تأثیری روی بیماریت و روحیه‌ات داشته؟
خیلی خوبه قبلش کتاب می‌خواندم. تلویزیون و فیلم می‌دیدم اما حال روحی‌ام خوب نبود. مدام گریه می‌کردم و غصه می‌خوردم تا این‌که به خودم آمدم و گفتم دارم افسرده می‌شوم. ولی از وقتی شروع می‌کنم به عروسک دوختن این قدر لذتبخش است که گذر وقت را نمی‌فهمم. این لحظه‌ها که خیلی خوب است. برای دست‌هایم هم خوب است. سوزن نخ کردن. انگشت شست را وادار می‌کند که عضله‌اش تحلیل نرود. موقع دوختن عروسک به هیچ چیزی فکر نمی‌کنم.‌‌ رها می‌شوم. کمک مالی هم برایم دارد. اینترنتی می‌فروشم. با پیک می‌فرستم. بیشتر کسانی که خواننده وبلاگم بودند سفارش می‌دهند.


*وقتی عروسک می‌دوزی بیشتر به چی فکر می‌کنی؟
به خوب شدن. دوست دارم حالم خوب شود. داروی ام‌اس پیدا شود. همیشه دعا می‌کنم دارویش را پیدا کنند. دعا می‌کنم کسی مریض نشود. وقتی می‌شنوم یکی به ام‌اسی‌ها اضافه شده خیلی غصه می‌خورم. همیشه از خدا می‌خواهم ریشه این بیماری و همه بیماری‌ها را بخشکاند. این بیماری مزمن و خسته‌کننده است. من هم‌اکنون ۱۴ سال است که درگیرش هستم. مدام می‌گویم پس کی تمام می‌شود؟ این بیماری هم فرد را اذیت می‌کند هم اطرافیانش را. شما تصور کنید کسی که پر از جنب و جوش بوده حالا نمی‌تواند دو قدم راه برود.


*بیرون می‌روی پارک و سینما، مسافرت؟
به خاطر آن فیزیوتراپی اشتباه نتوانستم در دو سال گذشته به مسافرت بروم. اما وقتی وضعیت بدنم خوب شده مدام بیرون می‌رویم. در این سینما و پارک رفتن‌ها برخورد مردم مرا اذیت می‌کند. نگاه‌هایشان خیلی بد است. زل می‌زنند.

وقتی کسانی که خودشان را باخته‌اند می‌بینم، به خودم می‌گویم من نباید ببازم. مثلاً وقتی دستانم درگیر شد مدام به خودم می‌گفتم دستانت را نباید از دست بدهی

نمی‌دانم چرا زل می‌زنند. بعضی‌ها هم با بی‌اعتنایی مرا اذیت می‌کنند. مثلاً یک جایی محل پارک معلولین است یکی دیگر پارک کرده. خیلی مشکلات هست. نگاه‌های متعجب از این‌که یک ویلچری به سینما رفته هم اذیتم می‌کند. انگار ما نباید برویم بیرون. از موانع و رمپ‌هایی که در سینما‌ها و فروشگاه‌ها هست که دیگر نمی‌گویم. هیچ کس هم کمک نمی‌کند. البته بیشتر بزرگتر‌ها کمک می‌کنند اما جوان‌ها انگار دلشان نمی‌خواهد کمک کنند و با بی‌اعتنایی می‌گذرند. خیلی وقت‌ها برای بالا رفتن یا پایین رفتن از پله‌ها کمک می‌خواهیم باید صدا کنیم تا کسی بیاید و...


*با کسانی که مثل خودت درگیر این بیماری هستند در تماس هستی؟
با بچه‌هایی که وبلاگ دارند بله. از تجربیات هم استفاده می‌کنیم. یک بار یکی نوشته بود تو دستشویی زمین خوردم. برایم خیلی خوب بود. زمین می‌خوردم ناراحت نمی‌شدم این سهیم شدن تجربه‌ها خیلی مفید است. حالا زمین که می‌خورم ریلکس می‌نشینم و می‌گویم چیزی نیست صبر کنید بدنم خودش را پیدا کند و از زمین بلند می‌شوم. می‌بینم یک خانم ۲۳ سال است که ام‌اس دارد. می‌فهمم که تنها نیستم حتی شکست‌هایشان هم به من درس می‌دهد. به خودم می‌گویم مثلاً نباید فلان کار را انجام بدهم. مثلاً وقتی کسانی که خودشان را باخته‌اند می‌بینم، به خودم می‌گویم من نباید ببازم. مثلاً وقتی دستانم درگیر شد مدام به خودم می‌گفتم دستانت را نباید از دست بدهی. ابداً نمی‌گذارم دست‌هایم را از دست بدهم فیزیوتراپم به من قول داده که دوباره می‌توانم راه بروم. آنقدر امیدوارم کرده که من حالا دارم به آن روز فکر می‌کنم که می‌توانم دوباره راه بروم. مدام به خودم می‌گویم حواست به دست‌هایت باشد. مدام سوزن نخ می‌کنم و عروسک می‌دوزم تا انگشت‌هایم درگیر شوند. فعلاً قرار نیست به ام‌اس ببازم. باید دوباره پا‌هایم را پس بگیرم. دست‌هایم هم باید باشد.

امیر مقیمی (همسر): هیچ وقت پشیمان نشدم

*چطور با همسرتان آشنا شدید؟
ایشان از سال ۸۲ وبلاگ می‌نوشت. من خواننده وبلاگش بودم. خودم هم می‌نوشتم. مدت‌ها قبل از این‌که با هم آشنا شویم. وبلاگ همدیگر را می‌خواندیم. با خواندن وبلاگ ایشان متوجه شدم چقدر از روحیاتمان شبیه هم است. برای همین رفتم تبریز تا ایشان را ببینم و درخواست ازدواج بدهم.


*می‌دانستید که‌ام اس دارند؟
بله. می‌دانستم ام‌اس دارند. تقریباً از آشنایی تا ازدواجمان هم ۴۰ روز بیشتر نبود.


*خانواده‌تان با این ازدواج مشکل نداشتند؟ کسی نبود که بگوید این چه کاری است که می‌کنی؟
نه هیچ کس. پدر و مادرم سپردند به خودم. رفتم انجمن ام‌اس صحبت کردم آن‌ها گفتند مشکلی نیست و خیلی از‌ ام‌اسی‌ها هستند که ازدواج کردند. همسر یکی ازدوستانم هم ‌ام‌اس داشت. شناخت داشتم. تنها کسی که مخالفت می‌کرد خودش بود. می‌گفت سخت است. می‌گفت من سخت راه می‌روم. نمی‌توانم کار کنم و...


*لحظه‌ای شده که از این ازدواج پشیمان شوید؟
پشیمان نه، هیچ وقت؛ ولی خسته می‌شوم. واقعیتش تا حالا این حس را نداشته‌ام که چرا ازدواج کرده‌ام. اما بعضی وقت‌ها خسته می‌ شوم. مثل راه رفتن و کار کردن است دیگر که یک لحظه خسته می‌شوی ولی بعد از بیست دقیقه که خستگی‌ات در رفت یادت می‌رود. (اکرم احمدی/ بانو)

529


ادامه مطلب ...

سرفه می کنید، جعفری بخورید

به گزارش جام جم سرا ، روش استفاده برای کاهش سرفه این است که شما باید جعفری را به مدت 5 دقیقه دم کرده و میل کنید.

گفتنی است؛ مصرف این سبزی، خطر ابتلا به سکته مغزی را نیز کاهش می دهد.


ادامه مطلب ...

کاهش ریسک ابتلا به سرطان با مصرف جعفری و «شوید»

به گزارش جام جم آنلاین ، به گفته محققان موسسه فیزیک و تکنولوژی مسکو، گنجاندن سبزیجاتی نظیر شوید و جعفری در رژیم غذایی می تواند به مقابله با سرطان کمک کند.

این تیم تحقیق روسی، سنتز ترکیبات دارای فعالیت ضدسرطانی که مبتنی بر ترکیبات استخراج شده از دانه های شوید و جعفری بود، را مورد بررسی قرار دادند.

به گفته الکساندر کیسلوف، عضو تیم تحقیق، در این مطالعه متد ساده ای برای تولید گلازیوویانین A (GVA) و آنالوگ های ساختاری آن که مانع از رشد سلول های تومور انسانی می شود، ایجاد شد. برای ارزیابی این عناصر جدید در محیط آزمایشگاه از جنین خارپوست دریایی استفاده شد.

در حال حاضر شیوه اصلی درمان دارویی سرطان، شیمی درمانی است. در این درمان از آنتی میوتیک ها برای جلوگیری از رشد سلول های سرطانی از طریق اختلال در فرایند تقسیم سلولی استفاده می شود.

در مطالعه فعلی، پژوهشگران بر سنتز عامل بالقوه آنتی میوتیک GVA در قالب یک فرایند شش مرحله ای تمرکز کردند. مواد پیشرو در این فرایند از دانه های گیاهان متداولی همچون شوید و جعفری بدست آمده بود.

محققان این عصاره بدست آمده را به محیط اب دارای جنین های خارپوست اضافه کردند و تعیین کردند که در چه غلظتی، تغییر در تقسیم اتفاق می افتد و چه زمانی فرآیند متوقف می شود.

با استفاده از این جنین ها، محققان توانستند چندین پارامتر اساسی و ضروری را برای مولکول ضدسرطان تعیین کنند. آزمایشات بعدی نشان داد مواد مورداستفاده در آزمایش بر محدودکردن رشد سلول های ملانوما (سرطان پوست) موثر بودند.

منبع: مهر


ادامه مطلب ...

بیوگرافی بهناز جعفری بازیگر سریال “آمین” + عکس

بیوگرافی بهناز جعفری بازیگر سریال “آمین” + عکس

بهناز جعفری Behnaz Jafari (متولد ۱۳۵۳، تهران) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است.(برخی از سایت ها عنوان کرده اند که از نوادگان ستارخان است)

وی فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه آزاد اسلامی است. اولین فیلم او که در نقش کوتاهی حضور داشت روسری آبی در سال ۱۳۷۳ بود.

همسر بهناز جعفری بیوگرافی بهناز جعفری بیوگرافی بازیگران ازدواج بازیگران Behnaz Jafari

او برای بازی کوتاهش در فیلم «خانه‌ای روی آب»، از بیستمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل زن را گرفت. او همچنین در نمایش شب هزار و یکم بهرام بیضایی بازی کرده است.

بهناز جعفری با انتشار عکس زیر در اینستاگرمش نوشت :
همسر بهناز جعفری بیوگرافی بهناز جعفری بیوگرافی بازیگران ازدواج بازیگران Behnaz Jafari

یکى دیگه از معجزات خدا آفریدن اسکندرى هاست…چون خیلى از عیب هاتومى پوشونن و…?

تاکنون هیچ عکس و خبری از اینکه ازدواج کرده و همسری دارد منتشر نشده است.

فیلم‌های سینمایی

  • به دنیا آمدن (۱۳۹۳)
  • پنج ستاره (۱۳۹۱)
  • ابرهای ارغوانی (۱۳۹۰)
  • تلفن همراه رئیس جمهور (۱۳۹۰)
  • جیب‌بر خیابان جنوبی (۱۳۹۰)
  • خرمشهر (۱۳۹۰)
  • مادر پاییزی (۱۳۹۰)
  • ترانه کوچک من (۱۳۸۸)
  • حوالی اتوبان (۱۳۸۷)
  • زمانی برای دوست داشتن (۱۳۸۶)
  • از دور دست (رامین محسنی، ۱۳۸۴)
  • باغ‌های کندلوس (ایرج کریمی، ۱۳۸۳)
  • نگاه (سپیده فارسی، ۱۳۸۳)
  • بیدارشو آرزو (کیانوش عیاری، ۱۳۸۲)
  • چند تار مو (ایرج کریمی، ۱۳۸۲)
  • تهران، ساعت هفت صبح (امیرشهاب رضویان، ۱۳۸۱)
  • غوغا (سعید سهیلی، ۱۳۸۱)
  • خانه‌ای روی آب (بهمن فرمان‌آرا، ۱۳۸۰)
  • نگین (اصغر هاشمی، ۱۳۸۰)
  • آب و آتش (فریدون جیرانی، ۱۳۷۹)
  • مسافر ری (داود میرباقری، ۱۳۷۹)
  • جام جان (فیلم کوتاه، فقط گفتار متن، ۱۳۷۹)
  • کاپوچینو (فیلم کوتاه – فریدون جیرانی، ۱۳۷۸)
  • تخته سیاه (سمیرا مخملباف، ۱۳۷۸)
  • عشق طاهر (محمدعلی نجفی، ۱۳۷۸)
  • تنها در تهران (فیلم کوتاه، ۱۳۷۷)
  • سینما سینماست (ضیاءالدین دری، ۱۳۷۵)
  • روسری آبی (رخشان بنی اعتماد، ۱۳۷۳)

همسر بهناز جعفری بیوگرافی بهناز جعفری بیوگرافی بازیگران ازدواج بازیگران Behnaz Jafari

مجموعه‌های تلویزیونی

  • همه چیز آنجاست (شهرام شاه حسینی – ۱۳۹۳)
  • آب پریا (مرضیه برومند – ۱۳۹۲)
  • عبور از پاییز (مسعود شاه محمدی – ۱۳۸۸)
  • مختارنامه (داود میرباقری – ۱۳۸۷)
  • بیداری (بهرام عظیم پور – ۱۳۸۶)
  • دوران سرکشی (کمال تبریزی – ۸۰ / ۱۳۷۹)
  • خاک سرخ (ابراهیم حاتمی‌کیا – ۱۳۷۹)
  • عید آن سال‌ها (۱۳۷۸-۱۳۷۷)
  • بگذار آفتاب برآید (۱۳۷۸-۱۳۷۷)
  • زمان شوریدگی (محمدعلی نجفی – ۱۳۷۸)
  • غبار نور (۱۳۷۵)
  • کلانتر ۳(محسن شاه‌محمدی – ۱۳۸۰)

جوایز

  • سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن بیست‌امین دوره جشنواره فیلم فجر – خانه‌ای روی آب
  • دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن سی‌امین دوره جشنواره فیلم فجر – تلفن همراه رئیس جمهور
Behnaz Jafari ازدواج بازیگران بیوگرافی بازیگران بیوگرافی بهناز جعفری همسر بهناز جعفری


ادامه مطلب ...

آرام جعفری ،بازیگر نقش “پروین غفاری” معشوقه محمدرضا پهلوی +عکس

آرام جعفری ،بازیگر نقش “پروین غفاری” معشوقه محمدرضا پهلوی +عکس

آرام جعفری بازیگر تئاتر و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار تلویزیون خبرگزاری میزان در خصوص سریال «معمای شاه» گفت: من یکی از نقش های خاص سریال معمای شاه با نام  پروین غفاری ،به عنوان  اولین معشوقه محمدرضا پهلوی را ایفا می کنم.
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
وی افزود: این نقش با وجود کوتاه بودن خاص بود زیرا بسیاری از افراد این شخصیت تاریخی را نمی شناسند و ایفای آن سختی های خاص خود را داشت این را هم باید بگویم که این نقش تنها ۵ قسمت در این سریال حضور دارد.
وی ادامه داد: من پیش از این در سریال تاریخی«خانه ای درتاریکی» به کارگردانی «سعید سطانی» به ایفانی نقش پرداختم اما «معمای شاه» متفاوت از آن بود زیرا کاربا ورزی را دوست داشتم و باید بگویم که این کارگردان هر بخش از تاریخ را که می خواست بسازد به طور کامل به آن آگاه بود و با تمام دانایی خود سراغ کارها می رفت.
معروف‌ترین معشوقه‌ی شاه ، پروین غفاری بود. پروین غفاری، «۱۶-۱۷ ساله، مو بور، زیبا و بلند قد»، دختر میزا حسن غفاری همدانی یکی از کارمندان مجلس شورای ملی بود. فردوست یک روز در باشگاه افسران با وی و مادرش آشنا شد و چون سلیقه شاه را می‌دانست او را به شاه معرفی کرد. سرانجام با دلالی فردوست، ترتیب ملاقات وی با شاه در سرخ حصار داده شد.
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
پروین غفاری کم کم به دربار راه یافت و در حال و هوای ملکه شدن، از شاه حامله شد. اما شاه وی را مجبور کرد تا توسط پروفسور عدل، دوست شاه سقط جنین کند. شاه پس از بهبودی پروین، خانه‌ای در خیابان کاخ نزدیک کاخ مرمر برای وی خریداری کرد تا به وی نزدیکتر باشد. سرانجام پس از مدتی پروین از چشم شاه افتاد و از دربار رانده شد.
 پروین غفاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطرات خود را در کتابی به نام «تا سیاهی در دام شاه» منتشر کرد. پروین غفاری در این کتاب نشان می‌دهد که شاه چه قدر موجود جلفی بوده، تا آنجا که خود به تنهایی در خیابانها به دنبال شکار دختران می‌افتاده است.
فرح پهلوی و عروسش یاسمین شاه جلافت را به حدی رسانده که چند بار از دیوار خانه پروین بالا رفته است. او دوره‌ی طلاق بعد از فوزیه را چنین ترسیم می‌کند: «در تهران آن روزگار شایع بود که برای شبهای تنهایی او دختران زیبایی را شکار کرده و به دربار می‌برند. حتی نام دختری ایتالیایی به نام “فرانچیسکا” در لیست معشوقه‌های شاه بود.»
غفاری در این کتاب یکی «از خصوصیات بارز شاه را زن‌بارگی» او می‌داند که «دست از هرزگی برنمی‌داشت و در تمام بزمهای شبانه با دریدگی به زنان و دختران چشم می‌دوخت و به بهانه‌های مختلف سعی می‌کرد با آنها تنها باشد و یا آنان را به رقص دعوت کند.»
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
شاه با تداوم حکومت پهلویها و لزوم داشتن ولیعهد ناچار شد در سال ۱۳۲۹ با ثریا ازدواج کند. اما این ازدواج پس از هفت سال ثمری برای دودمان پهلوی نداشت و ثریا نیز از دربار رانده و مطلقه شد.

فردوست دلال آشنایی شاه و پری

پری دختری ۱۶-۱۷ ساله، مو بور، بلند قامت و زیبا بود؛ که فردوست در یک مهمانی در باشگاه افسران وی را همراه مادرش دید. فردوست در همین مهمانی به مادر و دختر نزدیک می‌شود و خود را معرفی نمود؛ فردوست را شناختند و با هم گرم گرفتند.

فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی می‌نویسد:
«…. تصور کردند که برای ازدواج خود آمده‌ام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت کوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی کردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یک ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: که با پری قرار گذاشته است…»

فردوست یکی دو بار پری را به کاخ می‌برد ولی بعد راننده محمدرضا این کار را نجام داد. فردوست می‌گوید: «محمدرضا مبالغ زیادی پول به او داد که در جریان نبودم».
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری

از آشنایی تا جدایی

خانه‌ی پری غفاری در «نظامیه» حوالی میدان بهارستان بود. وی دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی «نوروز» و دوره دبیرستان را در دبیرستان «شاهدخت» که در خیابان شاه آباد بود، سپری نمود. پری هنوز پانزده سال بیش نداشت که با تبانی مادرش و خانواده اسعدی نظام، بر سفره عقد نشاندند ، وی که دوشیزه‌ای دبیرستانی و بی‌خبر بود به عقد علی آشوری ـ پسر اسعدی نظام ـ در آمد.

عقد نافرجام پری و علی آشوری که بر اثر توطئه چینی ـ مادر پری و پدر علی ـ طراحی شده بود؛ پس از گذشت چهار ماه استحکام خود را از دست داد، و مادر پری فهمید که این پلکان ترقی محکم نیست ، پس از طریق دیگری سعی نمودکه در بدبختی دخترش کوشا باشد … پری از همان ابتدا با اکراه به عقد علی آشوری در آمده بود. مادر پری هم با وساطت حسین فردوست تلاش کرد که طلاق او را بگیرد.

نمایش فردوست و مادر پروین برای دیدار با شاه بسیار جالب است. پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت : «… احساس کردم که بروی ابرها گام بر می‌دارم، از اینکه در کنار شاه قدم می‌زنم خود را خوشبخت احساس کردم و غافل از اینکه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یک سفاک شده‌ام».

شاه و پری با هم قرار بعدی گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : «… من تمام شب به یاد تو بودم، می‌خواهم امشب در کاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم».

آن روزها همه می‌دانستند که فوزیه ایران را ترک کرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست و گرفتن وکیلی به نام ارسلان خلعت‌بری،‌ طلاق او را از علی آشوری گرفتند، مادر پری فکر می‌کرد که از این پس دخترش ملکه ایران خواهد شد.

پری با فسخ عقد با علی آشوری، آزادی خود را به دست آورد، رویای هر شب وی دربار و در کنار شاه بودن بود. پدر پروین (پری) مخالف رفتن دخترش به دربار بود و زنش را مؤاخذه می‌کرد . (۱۰)

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری

ساعت هفت صبح بود که امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی کاخ برد.

پری به همراه امیرصادقی به کاخ رسیدند … امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانه‌ی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود … بوی گند شراب و ادکلن در هم آمیخته بود … برای اولین بار در نزد شاه شراب گیلاس را سرکشید ،‌گلویش سوخت … سرش گیج رفت … دومین جام را نیز شاه برایش ریخت ، این بار آرام آرام به گلویش سرازیر کرد …. پس از مدتی به زمین افتاد … وقتی صبح که از خواب بیدار شد، دوران کودکی و دوشیزه‌گی را از دست داده بود … احساس پلیدی به وی دست داد … هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود.

شاه از پری می‌خواهد این ماجرا را به کسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یک تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود.

اکنون از ماجرای شبی که در کنار شاه بود یک ماه می‌گذرد ، وی در این یک ماه دیگر هیچ شبی را در کاخ نخوابیده بود.

شاه دستور داده بود در خیابان کاخ، خانه‌ای برای وی خریداری شود تا نزدیک شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود.
شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر می‌داشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند … وی هفته‌ای سه روز در کنار شاه بود؛ روز‌های شنبه، دوشنبه، چهارشنبه … به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسکی در می‌آوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملکت را سرگرم خود کند.

پروین غفاری در خصوص هم نشینی با شاه می‌گفت :«.. هنگام صرف شاه آرام آرام مشروب می‌خورد و گاهی گیلاس مرا هم پر می‌کند … گاهی دور از چشم محافظان و زیر درختان بر روی زمین یا نیمکتی می‌نشستیم ؛ او در چنین مواقعی دست مرا می‌گرفت و چشم در چشم من می‌دوخت و سعی می‌کند مرا به سبک هنرپیشگان آمریکایی ببوسد .. حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسک تمام شده است و عروسک بایستی به گنجه‌اش باز گردد.»

پری می‌گوید: «من همچون فاحشه‌ای که پس از انجام وظیفه‌اش، دستمزد می‌گیرد، هدیه‌های او را در کیفم می‌گذاردم … حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود».

مادر پری فکر می‌کند؛ شاه و پری دوران نامزدی خودشان را می‌گذرانند، پری یقین دارد که ازدواجی در کار نیست.

شاه به پری می‌گوید: «می‌خواهم زیبا و خوش اندام بمانی … تو نبایستی حامله شوی … آشفته به سویش برگشتم و فریاد زدم، تو سه ماه است؛ هر چه خواسته‌ای … حال می‌گویی نباید حامله شوی … اعلیحضرت عزیز من حامله‌ام … حامله … تو نمی توانی با خریدن یک خانه خرابه مرا گول بزنی … بایستی با من ازدواج کنی … شاه برگشت و گامی به سوی من برداشت، در چشمانم نگریست … دستش را بالا برد و بر گونه‌ام فرود آورد …. احمق دیوانه چرا گذاشتی حامله شوی؟
گفتم تو این طفل را در شکم من کاشتی … حال می‌گویی چرا حامله شده‌ام … شاه دستانش را روی شانه‌ من گذاشت… گفت : ببین پروین تو بایستی این جنین را سقط کنی».

پری اصرار می‌کند که چنین را سقط نخواهد کرد … اصرار می‌کند که شاه او را عقد کند، شاه وی را با طپانچه تهدید به مرگ می‌کند، … اما شلیک نکرد … با طپانچه ضربه‌ای به شقیقه‌ی وی زد و فورا به زمین افتاد … به دستور شاه به خرابه‌اش برگشت.

بعد از برگشت به خانه روز بعد شاه تلفن زد و پری محکم گوشی را به زمین کوبید، و ارتباط شاه و پری قطع شد … مادر پری از این حرکت نگران شد و پری را مؤاخذه نمود که این چه حرکتی بود که با شاه مملکت کردی … چهار روز از این جریان درگیری شاه و پری گذاشت، پری بستری بود ، دیگر از دربار صدای تلفن شنیده نمی‌شد … ساعت شش عصر زنگ در خانه به صدا در آمده ، امیرصادقی با یک دسته گل با شکوه از طرف شاه به دیدن وی آمد. و گفت: «اعلیحضرت نگران حالتان هستند».

شیطنت زنانه در وجود پروین دوباره گل کرد … صحنه سازی کرد … می‌دانست که امیرصادقی این نمایش را به اربابش گزارش خواهد کرد … پس صحنه را داغ‌تر کرد … میان گریه گفت: « به اعلیحضرت بگویید دیگر مرا نخواهید دید … من خودم را خواهم کشت».

هدیه‌ای که شاه فرستاده بود کلید و سند یک خانه در خیابان کاخ بود … به هر حال پری مغلوب شاه شد، سعی کرد او را برای خودش حفظ کند … و یا این که از قبل دربار ثروتی برای خود فراهم کند …

پری مجددا از شاه خواست که وی را عقد کند، شاه هم با یک شرط حاضر شد که او را به عقد خود در آورد و آن این که کورتاژ جنینی بود که در شکم داشت. … پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این که قبل از عمل به عقد یک دیگر درآیند.

شاه با شنیدن این حرف پری به شدت وی را بوسید و گفت :«در یک میهمانی شام تو را عقد خواهم کرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و به جز نزدیکان من کسی نباید از این سند بویی ببرد».

[دراین] زمان فردوست مأمور بود که در کنار پری باشد و حوائج وی را برآورده کند، وی در میان زنان می‌لولید و شوخی می‌کرد.

شب موعد فرا رسید میهمانان بسیاری در مجلس عقد حاضر شدند، از نزدیکان شاه : اشرف و شمس ، احمدرضا و حمید رضا و محمود رضا از دعوت شدگان بودند؛ اشرف در آن مجلس گفت : «صیغه شدن کوس و نقاره نمی‌خواهد ».

پس از صرف شام اعلیحضرت اجازه دادند که عاقد حاضر شود، عاقد حسن امامی، امام جمعه تهران بود، چند جمله‌ای را خواند … که پری در آن عالم مستی نفهمید و بعد راهش را کشید و رفت…

شاه در آن مجلس به پری گفت :«به کوری چشم فوزیه امشب می‌خواهم خود را در میان امواج گیسوان پروین غرق کنم … بعد به دست گره گیسوان مرا رها کرد و موهای انبوه من پریشان شد …. من هم که نیمه مست بودم دست به گردن او انداخته و …..

فردای آن روز پری و محمدرضا با هواپیما به بابلسر پرواز کردند، شاه هنگام سفر به این شهر از وی خواست که در بازگشت از سفر، تا دیر نشده این جنین را از بین ببرد، چرا که ترس شاه از اشرف بود، اگراشرف از جریان حاملگی بویی می‌برد تمام دنیا را خبردار می‌کرد، او نمی‌خواهد هیچ زنی در کنار شاه باشد … اشرف فکر می‌کرد که شاه ، پری را برای پر کردن اوقات تنهایی و در غیاب فوزیه به کاخ آورده است. شاه گفت : «چون ترا صیغه کرده‌ام، اشرف نمی‌توانست بر چسب هوسبازی و زن بارگی به من بزند … تو نگران نباش به محض اینکه وضع فوزیه روشن شود ازدواج‌ها رسمی خواهد شد . شاه گفت : ملکه‌ی کشوری سراغ داری که زیباتر از تو باشد ” پری به شاه قول داد که پس از بازگشت از بابلسر نسبت به سقط جنین اقدام خواهد کرد … شاه تبسمی کرد و گفت : ” قبلا سفارش این کار را به پروفسور عدل کرده‌ام و خود این کار را سر و سامان خواهد داد … به شاه گفتم یونایی موطلایی تو در خدمت توست … ”

پس از بازگشت از سفر ، فردوست به خانه پری در خیابان کاخ رفت و مأموریت داشت که وی را به نزد پروفسور عدل جهت عمل کورتاژ ببرد .

با این عمل ، پری سلامت جسمانی و روانی خود را از دست داد به قول خودش آثار و عواقب آن را هنوز که هنوز است تحمل می‌کند ، پس از عمل کورتاژ به دلیل عفونت اعضای داخلی تا لب مرگ پیش رفت و فردوست و ایادی پزشک مخصوص شاه و خود شاه به عیادت وی آمدند .

پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : ” ببین عدل شما با من چه کرده است ” شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی کرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یک جعبه شیشه‌ای کوچک ، انگشتری با نگین درشت یاقوت کبود بیرون آورد و در انگشتان وی کرد … و گفت : ” پروین سعی کن زود خوب شوی … یونایی زیبای من هستی … خانه قلبم سرد و تاریک است و بیا و گرمش کن …

پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحکم‌تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزم‌ها و میهمانی‌ها برقرار است و جام‌ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می‌شد …

پری دیگر در صرف مشروبات الکلی حرفه‌ای شده بود … محمدرضا بعضی شب‌ها تریاک پهن می‌کند ؛ و پری نیز گاهی بستی می‌زند … آخرین هدیه شاه به پری یک انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود .

شاه از اینکه پری در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گرفت ، ناراحت می‌شد و می‌گفت : ” بعضی‌ وقت‌ها می‌بینم تو در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گیری و آنها بر دستت بوسه‌ می‌زنند ؛ اگر روزی بدانم با کسی به جز من رابطه داشته‌ای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوش‌های من ، کوچکترین حرکت تو را به من گزارش می‌کنند ، همان طور که از کار فوزیه با خبر شدم هم از کارهای تو با خبر خواهم شد .

پس از طلاق فوزیه

با رسمیت یافتن طلاق فوزیه در سال ۱۳۲۷ ، روزنه‌ی امیدی برای ازدواج پروین با شاه دوباره گشوده شد ، اما محمدرضا دو هفته‌ای پس از اعلام رسمی طلاق به گوشه انزوا خزید ، و زمان آن رسیده بود که پری با تمام قوا وارد میدان شود و به هر صورت جای فوزیه زن اول شاه را پر کند ، اما چه خیال عبثی بود . اولین ملاقات پس از دوره انزوا که پیش آمد ؛ شاه همچنان مغموم بود … شاه در حالت ناراحتی به پری گفت : ” اگر روزی به من خیانت کنی تو را خواهم کشت ” . شاه به پری گفت که فوزیه به وی خیانت کرده است .

به مروز زمان شاه نسبت به پروین بدبین شده بود و رفتار وی را زیر نظر داشت ، به طوری که با وجود این که مسافت بین خانه پری و شاه زیاد بود ، در یک شب تابستانی … مردی از دیوار خانه او پایین پرید ، شخص شاه بود ؛ اتاق وی را جستجو کرده و به حیاط بازگشت …
پری به شاه گفت : ” آیا صحیح است که شخص شاه از دیوار منزل کسی بالا برود؟”
شاه پاسخ داد : “به من گزارش داده بودند که مردی در خانه شماست.”
بعدها چندین بار شاه از طریق دیوار به خانه پری آمده و قصدش این بود که در کنار وی باشد : البته پری از این طریق آمدن شاه احساس شعف می‌کرد .

البته در بدبینی شاه نسبت به وی نباید از نقش اشرف غافل بود ؛ پروین در کتاب «تا سیاهی…» نقل می‌کند :
“در شبی من بیرون زیر آلاچیق کنار خواهرم خوابیدم ، یک دفعه از درون اتاق خوابم صدای انفجار نارنجک آمد ، من متقاعد شدم که اشرف قصد از بین بردن مرا دارد .”
اشرف در یک مهمانی سعی کرد از طریق قهوه پری را مسموم کند که این دومین سوء قصد به جان وی بود و پری تصمیم گرفت رابطه خود را با اشرف قطع کند. با دسیسه‌های اشرف کم کم شاه باور کرد که پری به وی خیانت می‌کند و شب‌هایی که با او نیست با دیگران سر می‌کند ، این گونه شد که زمینه اختلاف و درگیری بین شاه و پری پیش آمد .

روزی شاه به پروین گفت : ” پروین از من سیر شده‌ای و دلت برای مردان دیگر پر می‌کشد ” اشرف می‌گفت این دختر خوشگل است و باید بمیرد ، زیبایی شومی دارد .

به هر حال ارتباطات و مهمانی‌های پری با مردان دیگر و بوسیدن دست‌های وی به وسیله دیگران شاه را رنج می‌داد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی کرد توجه ایادی را به خود جلب کند و به حالت غش خود را به آغوش ایادی انداخت ، پری از ایادی خواست که حامی او باشد ؛ دوستی شاه و پری به روزهای پایانی آن رسیده است . وی از ایادی خواست گاه گاهی به عیادتش بیاید و گیلاسی با هم بنوشند .

شاه از پری قهر کرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نکرد ، برای اینکه می‌خواست شاه را اذیت کند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شب‌های پری در کنار دوستانش سپری شد . و تا سپیده‌دم بانگ نوشانوش بلند بود ؛ بساط قمار و تریاک نیز برقرار و پری هم شمع محفل دوستان بود .

مطب دکتر ایادی در خیابان کاخ ، نزدیک خانه پروین بود ، به بهانه عیادت به خانه وی رفت و آمد می‌کرد … ایادی پس از اظهار لطف و علاقه و عشق پری به خود ؛ با بی پروایی به خانه وی می‌آمد … و جواهراتی به وی داد … از وقتی که ایادی مبالغی به پری می‌داد ، مادرش از وی اظهار رضایت می‌کرد .

در این آشفته بازار قهر شاه و پری ، برادر محمدرضا ، غلامرضا ، پروین را به باغ دعوت کرد ، پری هم دعوت وی را اجابت کرد و به باغ رفت و درون اتاقی بزرگ … روی میز انواع اغذیه و اشربه به چشم می‌خورد … در نگاه غلامرضا تمنا موج می‌زد … پری به غلامرضا گفت اگر برادرت من و شما را در یک باغ و در یک اتاق ببیند چه خواهد کرد ؟ غلامرضا گفت : هیچ کاری نخواهد کرد . خوشحال هم خواهد شد ؛ به او گفتم : نه چنین نیست ، من و شما را خواهد کشت .

پری با وجود این که از قیافه‌ی غلامرضا و ایادی بدش می‌آمد ، اما به خاطر پول و موقعیت‌شان آن‌ها را در میان مشت‌های خود حفظ کرد .

پروین ماجرای فراهم شدن زمینه‌های ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاش‌های شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یکی از روزهای مهر ماه ۱۳۲۸ فردوست به خانه پری آمد . او ” پیک جدایی ” بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه که همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد که مأموریت این عروسک موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به کاخ نگوید .

آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ که مادر پری دو کارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی کرد با بهترین آرایش در مراسم شرکت کند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد … شاه با دیدن پری اخمی کرد و تعجب می‌کند چه کسی او را دعوت کرده است …

سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشک مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.

پروین غفاری در شامگاه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در سن ۸۳ سالگی در منزل خود در شهر نوشهر درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.
بیوگرافی آرام جعفری بیوگرافی پروین غفاری عکس همسر شاه فساد جنسي شاه همسر پروین غفاری همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

آرام جعفری در کنار مادر ، برادر و همسرش + عکس

آرام جعفری در کنار مادر ، برادر و همسرش + عکس

آرام جعفری بازیگر کشورمان عکس های جدیدی در صفحه شخصی اش قرار داده است. این بازیگر ۳۴ ساله عکس هایی از خودش و همسرش در هنگام گرفتن عکس سلفی منتشر کرده است.

همسر بازیگران همسر آرام جعفری عکس جدید بازیگران خانواده بازیگران بیوگرافی آرام جعفری اینستاگرام بازیگران

در کنار عزیزاى زندگیم.برادرم آرمین و مادر مهربانمون🌹🌹🌹💞💞امیدوارم جمع خانوادهاى خوب ایرانى همیشه جمع باشه.و باید بگم تو این عکس جاى همسرم خالیه❤️❤️دوستون دارم همراههاى همیشگى💞💞❤️❤️🌹🌟🙏

همسر بازیگران همسر آرام جعفری عکس جدید بازیگران خانواده بازیگران بیوگرافی آرام جعفری اینستاگرام بازیگران

من و همسرم آقاى امانى ، کسى که معناى واقعى رفاقت و دوستى رو رو از بر،همراه و همدله،همسرم معناى واقعى دوستى رو به من ثابت کرد.دوستى خودخواهى نداره.وبرام دعا کنیید مهربونترینها ،سایش سالیان سال سالم با عزت در کنارم باشه🌹🌹🌹دوستون دارم مردم خوب

عکس آرام جعفری و همسرش

همسر بازیگران همسر آرام جعفری عکس جدید بازیگران خانواده بازیگران بیوگرافی آرام جعفری اینستاگرام بازیگران

اینستاگرام بازیگران بیوگرافی آرام جعفری خانواده بازیگران عکس جدید بازیگران همسر آرام جعفری همسر بازیگران


ادامه مطلب ...

شعبان جعفری بی مخ در دوران پیری +عکس

شعبان جعفری بی مخ در دوران پیری +عکس

شعبان جعفری Shaban Jafari مشهور به شعبون بی‌مخ یکی از نام‌های جنجالی تاریخ معاصر ایران و از بازیگران اصلی کودتای ۲۸ مرداد بود. وی زورخانه دار و باستانی کار ایرانی بود که بیشتر به خاطر حضورش در حرکات سیاسی به خصوص در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ شهرت داشت. وی از اوباش بنامِ تهران بود.

لمپنیسم سیاسی جریانی است که شاهان پهلوی به کمک آن توانستند فرایند دموکراسی خواهی را در ایران سالیان درازی به تعویق بیندازند، در این میان شعبان جعفری و نقشش در کودتای ۲۸ مرداد بیش از همه شناخته شده تر است.
 لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

عصر روز ۲۷ مرداد بود، تهران روزهاست که شاهد راهپیمایی های مکرر در حمایت از دولت مردمی دکتر مصدق است. کودتای نافرجام چند روز پیش زمینه آگاهی فزاینده مردم را فراهم نموده است، این در حالی است که شکاف میان حامیان دولت به ویژه نیروهای مذهبی به رهبری آیت الله کاشانی با ملیون به رهبری دکتر مصدق بیش از هر زمانی شده است، مذهبیون مصدق را به تک روی و اقدامات نا به جا متهم نموده اند. فضا به قدری تیره و تار است که بیم وقوع اتفاقی ناگوار در هر لحظه احساس می شود. با این حال تهران آن شب آرام به نظر می آید زیرا شب پیش از آن، لوی هندرسون سفیر آمریکا که از خارج به تهران بازگشته بود به دیدار دکتر مصدق که در منزل بود شتافته بود و به او متذکر شده بود که تظاهر کنندگان اتباع آمریکا را آشکارا تهدید می کنند و اگر تظاهرات ضد شاه و ضد استعمار و سلطه ادامه یابد دولت آمریکا ایران را منطقه ناامن اعلام کرده و اتباع خود را از کشور خارج خواهد ساخت.

تحلیل گران تاریخ معاصر ایران بر این باورند که با این که دکتر مصدق متوجه طرح نقشه بر ضد خود بود، از مردم خواست که از تظاهرات دست بردارند و به ماموران انتظامی هم دستور داد که مانع ادامه تظاهرات شوند و این همان وضعیتی بود که طراحان نقشه براندازی آرزوی آن را داشتند. مولفانی که بعدا در این زمینه کتاب ها نوشته اند متذکر شده اند که اگر کارگران دو کارخانه هم در خیابان ها بودند، توطئه ۲۸ مرداد نمی توانست به این آسانی به نتیجه برسد.

 به هر وصف ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یادآور روزی تلخ در تاریخ معاصر ایران است، روزی که در آن دولت مردمی دکتر محمد مصدق به جهت شکاف ایجاد شده میان ملیون و مذهبیون و کاستی هایش ظرف ساعاتی ساقط شده و زمینه تداوم حکومت شاهنشاهی محمد رضا پهلوی فراهم آمد.

فارغ از زوایای متعددی نظیر مداخله بیگانگان در وقوع کودتا، نقش فضل الله زاهدی به عنوان کودتاگر، فضای سیاسی حاکم در آن زمان، عدم شفافیت مواضع حزب توده، چرایی شکاف میان نیروهای مذهبی و سیاسی، برآورد عمل کرد دولت دکتر مصدق، قتل افشار طوس و اثر گذاری آن بر تحقق کودتا و ده ها نکته دیگر که تا کنون صاحب نظران امر در رابطه چرایی وقوع آن حادثه ناگوار بدان پرداخته اند، هم چنان هستند عوامل و شخصیت های موثر و دخیل در آن رویداد که کمتر به زندگی سیاسی و نقش شان در آن واقعه پرداخته شده است.

بی گمان اشاره به ۲۸ مرداد، برخی اذهان عمومی را به سوی اقدامات جنون آمیز اراذل وقت تهران در سرکوب مردم و دولت وقت سوق خواهد داد، اراذلی که رهبری آن ها بر عهده شخصی به نام شعبان جعفری موسوم به شعبان بی مخ بود.

نکته جالب در رابطه با شخص شعبان جعفری آن است که جدا از نقش بی بدیلش در رهبری اوباش ضد دولت قانونی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وی دقیقا در چنین روزی در ۵۳ سال بعد (۲۸ مرداد ۱۳۸۵) در کالیفرنیای آمریکا از دنیا می رود. لذا بر آن شدیم در سالروز آن واقعه خطیر و نقش مهم شعبان جعفری در وقوع آن و هم چنین تصادم آن با سالروز مرگش در گزارشی تصویری توام با توضیحات لازم به بررسی زندگی این لمپن سیاسی در این مجال بپردازیم.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

شعبان جعفری موسوم به شعبان بی مخ و یا شعبان درخونگاه در سال ۱۳۰۰ شمسی در محله سنگلج تهران و در خانواده ای فقیر و پر جمعیت (دارای ۱۳ خواهر و برادر) به دنیا آمد. شرارت از همان کودکی با شعبان عجین شده و موجب اخراج چندین باره او از مدرسه می گردد. شعبان جعفری در تصویر فوق چهره ی سمت چپی می باشد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

ماجراجویی های شعبان از همان بدو کودکی با همسویی با اراذل وقت تهران آغاز می شود تا جایی که وی برای اولین مرتبه در سن ۱۵ سالگی راهی زندان می گردد. فرار مکرر از سربازی موجب خدمت چهار ساله او شده با این حال شعبان از همان ابتدا علاقه خویش به ورزش های باستانی و کشتی را پی می گیرد تا جایی که در سال ۱۳۲۲ قهرمان کباده و چرخ در کشور می گردد. شعبان در رابطه با فرارش از سربازی در کتاب خاطراتش می گوید: «وقت سربازیم نشده بود هنوز. یه سال مونده بود. باید بیست ساله برم سربازی، من نوزده رفتم اونجا اسم نوشتم. بعد دیدم تعلیم سخته، هی‌فرار می‌کردیمیه سال یه سال و نیمی اونجا بودم یه دفعه دیدم که گفتن روسا ‌دارن از طرف کرج میان، انگلیسام از طرف شابدولعظیم …»

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

در تاریخ اجتماعی  ـ  سیاسی  ایران ، همیشه در کنار مراکز قدرت ، لمپن ها حاضرند. فقدان آزادی و دمکراسی را می توان یکی از دلایل رشد و توسعه لمپنیسم دانست. جعفری از ابتدای جوانی با توجه به روحیات جاهل‌مآبانه‌ای که داشت به فکر ایجاد دار و دسته افتاد و گروهی از لوطیان محل را گرد خود جمع کرد. جعفری از سال ۱۳۲۶ش با بر هم زدن نمایش « مردم» به کارگردانی عبدالحسین نوشین در تئاتر فردوسی، برای حاکمیت محبوب شد و به جای آن که به جرم ایجاد آشوب و اخلال در نظم عمومی محبوس گردد با دریافت وجه دستی بنابه دستور اداره آگاهی مدتی از تهران به لاهیجان رفت. در لاهیجان زورخانه‏ ای را اداره می‏ کرد و پس از یک سال به تهران بازگشت.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

با این حال معروفیت و شهرت شعبان بی مخ به نقش او در کودتای ۲۸ مرداد باز می گردد، زمانی که وی سردمداری اوباش شهر را بر علیه حکومت قانونی دکتر مصدق بر عهده گرفته و با ایجاد تنش نقش بسزایی در تحقق کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایفا می نماید.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت با اقدامات نادرستش نظیر انحلال پارلمان، بازداشت نیروهای مذهبی هم چون نواب صفوی و اختلاف فزاینده با آیت الله کاشانی زمینه شکاف بیش از پیش در جامعه و اضمحلال دولتش را فراهم آورد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

رهبران ملی و مذهبی پیشتر با اتحاد با یکدیگر ضمن ملی نمودن نفت زمینه کاهش قدرت مطلقه شاه را فراهم آورده بودند، اتحادی که دیری نپایید و شکست نهضت انجامید.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

آیت الله کاشانی شب پیش از وقوع کودتا در نامه ای به محمد مصدق ضمن ابراز نارضایتی خود از آزادی فضل الله زاهدی نسبت به وقوع کودتا در روزهای آتی به محمد مصدق هشدار می دهد، امری که با بی توجهی مصدق منجر شده و زمینه اسقاط دولتش را فراهم آورد. تصویر فوق آیت الله کاشانی را در حال دست کشیدن بر سر خلیل طهماسبی عضو فداییان اسلام نشان می دهد، شخصیتی که رزم آرا نخست وزیر وقت را ترور نموده و از جاده صاف کن های نهضت ملی شدن نفت معرفی می شود.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

روز ۲۸ مرداد اوباش وفادار به محمد رضا شاه پهلوی به سرکردگی شعبان جعفری به خیابان ها آمده و با ضرب و شتم مردم و هواداران دولت مصدق زمینه ورود محمد رضا شاه پهلوی را به تهران فراهم می آورند. تصویر فوق شعبان بی مخ و دارو دسته اش را در جلوی منزل دکتر مصدق نشان می دهد. به واقع شاهان پهلوی به کمک لمپنیسم توانستند فرایند دموکراسی خواهی را در ایران سالیان درازی به تعویق بیندازند.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

ملکه اعتضادی از گردانندگان مراکز فحشا در شهر نو در کنار اوباش به خیابان ها آمده و به حمایت از محمد رضا شاه پهلوی می پردازد. ملکه اعتضادی که معشوقه افسران اسم و رسم دار ارتش شاه بود بعدها نیز به دلیل مشارکت در کودتای ۲۸ مرداد در نزدیکی منزل مصدق که در حمله به آن شرکت داشت به وی چندصد متر زمین اعطا شد.همچنین وی یکی از سهامداران بانک ایران و ژاپن شد و پیش از انقلاب به اسرائیل رفت و تا کمی قبل زنده بود.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

روسپی ها در کنار اوباش نقش بسزایی در حمایت از شاه معدوم در ۲۸ مرداد ایفا نمودند. سکینه قاسمی ملقب به پری بلنده و پروین غفاری از جمله روسپیان حامی سلطنت محسوب می شدند. پری بلنده یکی از روسپیان و مدیران شهر نو بود،که بعد از انقلاب اسلامی دستگیر و در ۲۱ تیر ۱۳۵۸ به جرم فساد فی الارض اعدام شد. پروین غفاری نیز دختر میزا حسن غفاری همدانی یکی از کارمندان مجلس شورای ملی بود،شایعات بسیاری مبنی بر این که او معشوقه شاه است بر سر زبان ها بود وی کتابی نیز تحت عنوان تا سیاهی در باره روابط خود با شاه نوشت که این کتاب همانند خاطرات فردوست توسط سلطنت طلب ها رد شده است.وی در در شامگاه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در سن ۸۳ سالگی در منزل خود در شهر نوشهر درگذشت و در همان شهر مدفون گردید. تصویر فوق متعلق به پروین غفاری می باشد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

کودتاگران حمایت ارتشیان وفادار به شاه را پشت سر خویش احساس می نمودند. تصویر فوق نظامیان طرفدار محمد رضا شاه را سوار بر تانک در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نشان می دهد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

هجوم و سرکوب اوباش محدود به عموم مردم نبوده و اراذل به ضرب و شتم مقام های وقت نیز پرداختند. تصویر فوق نگهبان های منزل محمد مصدق نخست وزیر را نشان می دهند که با گذاردن نردبان در پی فراری دادن وی هستند. اوباش حملاتی را به منزل مصدق داشته و آن جا را محاصره نموده بودند.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

مادلین آلبرایت وزیر خارجه وقت ایالات متحده آمریکا در دوره زمام داری بیل کلینتون اولین مقام یانکی ها بود که پس از دهه ها به مداخله دولتش در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف نمود.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

شعبان درخونگاه در حال ضرب و شتم معترضین در ۲۸ مرداد. شماری از آگاهان به کودتا با ارائه اسناد و شواهدی اثبات کرده اند که جعفری در روز پیش از کودتا پول هنگفتی را از دول بریتانیا و ایالات متحده دریافت نموده است. در این میان البته شعبان جعفری ادعایی دیگر را مطرح کرده و با وجود عکس های متعدد، مدعی است که در روز ۲۸ مرداد تا حوالی ظهر در زندان بوده و بنابراین مداخله ای در کودتا نداشته است!

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

سازمان های اطلاعاتی کودتاچیان ۲۸ مرداد توانستند با هزینه های سنگین مالی و با کمک نظامی ها، اوباش، لمپن ها و در برابر چشمان حیرت زده مردمی که نمی دانستند چه دارد برسرشان می آید ، دولت دکتر محمد مصدق را سرنگون کنند. تصویر فوق متعلق به روز ۲۸ مرداد در میدان فردوسی تهران می باشد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

شعبان جعفری و هم قطارانش را به وضوح می توان لمپن های پرولتاریا وقت جامعه دانست. کارل مارکس برای اولین بار در کتاب نبردهای طبقاتی در فرانسه واژه لمپن پرولتاریا را در مقابل پرولتاریا به کار برد. منظور مارکس از لمپن پرولتاریا طبقه‌ای بی هویت و فرودست بود که به عنوان ابزار قدرت حاکم برای مقابله خیابانی با نیروهای معترض پرولتاریا عمل می‌کند. لمپنیزم محصول جامعه صنعتی است و باید فرایند شکل گیری آن را دریک جامعه صنعتی پی گیری کرد. طبق گفته مارکس لمپن‌ها انسان هایی فاقد ابزار تولید هستند و اشتغالی هم به کار تولیدی ندارند. این گروه بیشتر به شبه کار اشتغال دارند و طبقه‌ای بی هویت و شناور در جامعه‌اند که به دلیل همین ویژگی امکان استخدام آن ها توسط گروه و طبقه‌ای دیگر به سادگی فراهم می‌شود. تصویر فوق شعبان مخ و دارو دسته اش در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را نشان می دهد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

در ۲۸ مرداد چاقوکشان و اوباشان درباری به سرکردگی شعبان جعفری و طیب حاج رضائی و رمضان یخی ، سبزه میدان و خیابان ارک را اشغال کردند. این عده که به چوب و چماق و چاقو و طبانچه مسلح بودند، ضمن شعار زنده باد شاه، به گروههای سی چهل نفری تقسیم شدند و هر دسته به یکی از وزارتخانه ها، بانک ها و ادارات حول و حوش بازار و میدان ارک هجوم بردند ، عکس های شاه را که آماده داشتند به سر در اماکن مزبور نصب کردندو سپس بطرف میدان سپه و خیابان های مرکزی به راه افتادند. تصویر متعلق به روز ۲۸ مرداد می باشد.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

شعبان بی  مخ در راس لمپن ها  که چند کامیون پاسبان و سربازان فرمانداری نظامی در پیشاپیش و دنبال آن ها حرکت می کرد، به حزب ایران رسیدند و پس از شکستن در عمارت و غارت وسایل و دفاتر آن، عازم روزنامه باختر امروزمتعلق به فاطمی و ساختمان روزنامه شهباز متعلق به حزب توده شدند و آنجا را نیز به آتش کشیدند.

لس آنجلس کودتای ۲۸ مرداد عکس لو رفته فرح پهلوی عکس خصوصی فرح پهلوی شعبان جعفری شعبان بی مخ جنایات انگلیس اوباش تهران Shaban Jafari

نمایی از شعارهای ضد سلطنتی و ضد امپریالیستی در روز ۲۸ مرداد و پیش از آن.

سرلشکر فضل الله زاهدی فرماندهی کودتا در تهران را بر عهده داشت. وی که پیشتر و در ۲۵ مرداد از سوی محمد رضا شاه به عنوان نخست وزیر منصوب شده بود در روز ۲۸ مرداد با استقرار یگان های شورشی ارتش در خیابان های اصلی تهران حضور یافته و جماعتی از اوباش پایین شهر را  به تظاهرات به نفع شاه واداشت که به کنترل شهر و مرکز رادیو انجامید. پس از آن زاهدی به مرکز رادیو رفت و خود را نخست وزیر کشور خواند. با بازگشت شاه، زاهدی درجه سپهبدی گرفت. او روابط با دولت انگلیس که در زمان مصدق قطع شده بود را از سر گرفت و مذکرات نفت را از ۲۲ فروردین ۱۳۳۳ با سرپرستی وزیر اقتصاد و دارایی، دکتر علی امینی آغاز کرد که منجر به کنسرسیوم نفتی و یا قرارداد امینی – پیج گردید.

تصویر فوق ضرب و شتم و دستگیری یکی از هواداران دولت مردمی را توسط نظامیان وفادار به محمد رضا شاه پهلوی در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نشان می دهد.

لحظه ورود محمد رضا شاه پهلوی به تهران پس از کودتای سرلشکر زاهدی. ناظرین تحولات ایران سال های حکمرانی پهلوی دوم پس از کودتای ۲۸ مرداد تا انقلاب اسلامی ۵۷ را سال های قدرت مطلق وی دانسته که با مشت آهنین مخالفین را در هم شکسته است.

محمد مصدق نخست وزیر قانونی کشور پس از کودتا بازداشت شده و به دادگاه نظامی سپرده شد. دادگاه وی را به حبس و سپس تبعید به زادگاهش احمد آباد محکوم نمود. تصویر فوق لحظه بازداشت دکتر مصدق را نشان می دهد.

شعبان جعفری پس از کودتا مورد تفقد فراوان شاه قرار گرفت. گفته می شود که جعفری  بنا به پیشنهاد تیمسار زاهدی با شاه ملاقات کرد و زمینی برای تاسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد. در این ملاقات جعفری از شاه اجازه گرفت تا جمعیتی به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقع ضروری از آنان استفاده شود. هزینه های باشگاه  از دربار و اطرافیان شاه و ساواک تامین می شد. حمایت از جعفری تا زمان وقوع انقلاب اسلامی ادامه می یابد.

دکتر شهید حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر مصدق پس از بازداشت به اعدام محکوم شد. در اسفند ماه ۱۳۳۲ دکتر حسین فاطمی دستگیر شد  و شعبان را اجیر کردند تا هنگامی که فاطمی را از زندان شهربانی به زندان لشگر دو زرهی می بردند بر سرش ریخته و با چاقو به شهادتش برساند. در آن روز خواهر فاطمی که شیر زنی با ایمان بود در محل حادثه حضور داشت و در هنگام حمله ی اوباش خود را روی بدن خون آلود برادر انداخت و ضربه های چاقو را تحمل کرد.

نیکسون رئیس جمهور وقت ایالات متحده بلافاصله پس از کودتا وارد تهران شده و به گرمی دست سپهبد فضل الله زاهدی را می فشارد.

رهبران مذهبی نهضت نیز پس از کودتا به حاشیه رانده شدند. استیلای قدرت مطلق شاه بیش از هر زمانی مذهبی ها را تحت فشار می گذارد.

 

شعبان بی مخ پس از کودتای ۲۸ مرداد به تاجبخش شهرت یافت و « پهلوان پهلوی » عنوانی بود که فرح پهلوی به شعبان داد تا به نوعی از تلاشهای او برای تحکیم پایه های قدرت شاه سپاسگزاری کند. تصویر فوق شعبان جعفری را پس از کودتا در کنار فرح پهلوی نشان می دهد.

پس از واقعه ۲۸ مرداد دیگر کمتر اسمی از شعبان بی مخ بر سر زبان ها بود تا آن که در خلال قیام خونین ۱۵ خرداد، شماری از مردم انقلابی با حمله به باشگاه جعفری آن مکان را به آتش کشیدند. گفته می شود که شعبان جعفری همواره از شنیدن پسوند «بی‌مخ» لذت وافر می‌برده و این لقب را با قدرت و شجاعت همسنگ و معادل می‌دیده است.

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷، شعبان بی مخ نیز هم چون اربابش مبادرت به خروج از کشور نمود. وی که علاقه اش به خاندان پهلوی و «شاه دوستی» اش بر کسی پوشیده نیست، بعد از انقلاب نامش در لیست افرادی بود که تحت تعقیب کمیته ضربت انقلاب اسلامی قرار داشتند. تصویر فوق شعبان بی مخ را در کنار محمد علی کلی قهرمان بوکس جهان نشان می دهد.

شعبان جعفری جزو اولین کسانی است که در مراسم تشییع جنازه محمد رضا پهلوی شاه معدوم ایران در قاهره شرکت کرده و ارادت خود به دیکتاتور پیشین ایران را اثبات می نماید.

کتاب خاطرات شعبان جعفری، در سال ۱۳۸۱ به کوشش هما سرشار ابتدا در خارج از ایران و بعد در ایران انتشار یافت. در گوشه هایی از این کتاب شعبان جعفری اساسا منکر نقش خود در ۲۸ مرداد شده و شخصیتی متفاوت از خود ارائه داده است. وی در جایی و در پاسخ به مخالفتش با مصدق می گوید: «…بیخود میگه، من اون موقع با مصدق بودم چون می‌دیدم که کاراش بد نیست. کاراش خوب بود. خوب کار می‌کرد. ایشونو بالاخره می‌دیدم کارای خوب می‌کرد. مام رفتیم دنباله‌رو ایشون شدیم دیگه. حتی تا اونجا می‌رفتیم که می‌زدیم پای جونمون…»!

پایان سلطنت پهلوی را می توان پایان زندگی سیاسی از نوع لمپنی آن برای جعفری دانست. دیگر جایی از سخن از این اوباش تهران نبود. جعفری هم زمان با فرار محمد رضا شاه از کشور به ژاپن رفت. سپس از ژاپن به آلمان، اسرائیل، فرانسه، انگلیس، ترکیه و آمریکا رفت و در لس آنجلس اقامت گزید.

شعبان جعفری در کتابش در رابطه با این که چرا این لقب «شعبون بی‌مخ» را به شما دادند؟ می گوید:  «…معلم که می اومد (دوران دانش آموزی اش) و بچه‌ها میخواستن برن دستشویی، اینجوری میکردن ‍‍‏‏‏‏[انگشت سبابه را به نشان اجازه‌گرفتن بالا می‌برد‏‏] آن وقت معلم می‌گفت: «برو!» من این کارو نمی کردم، هر وقت می خواستم راهمو می‌کشیدم می‌رفتم بیرون. اون وقت معلمه با انگشت میزد به شقیقه‌ش و به بچه‌ها می‌گفت: «مخش خرابه! مخ نداره!» از همون جا اینا اسم ما رو گذاشتن بی مخ…»

گفته می شود که شعبان جعفری در سال ۱۳۵۱ از یک ترور جان سال برده است. ترور فوق به عزت شاهی (مطهری) نسبت داده می شود. صحبت از عزت الله شاهی که می شود همه یاد شکنجه های مخوف ساواک می افتند. همه مبارزین سیاسی دوران انقلاب با شنیدن نامش به اتفاق جرات و استقامت این مرد را تحسین می کنند. وی خود در این باره می گوید: «سال ۵۱ بود با کمک بچه ها باشگاهی که دولت در اختیار شعبون گذاشته بود را شناسایی کردیم و چون معمولا با ماشین رفت و آمد می کرد چند روز تعقیبش کردیم. روزی که پیاده آمد درست ضلع جنوبی خیابان امام خمینی نرسیده به میدان حسن آباد به سمتش تیر اندازی کردم. پنج تا گلوله به او شلیک کردم. هر پنج تا بهش اصابت کرد. نقش زمین شد اما با آمدن پلیس نتوانستم آخرین گلوله را بزنم به ناچار فرار کردیم و شعبون توانست جان سالم به در ببرد

شعبان بی مخ در طول حیاتش چندین بار نیز به اسرائیل رفت و آمد داشت، وی در این باره در کتاب خاطراتش می نویسد: «یه دفعه قبل از انقلاب سیمانطوب (رئیس دفتر شیمون‌پرز) اون موقع پرز وزیر کار بود، اومده بود ایران، افغانی بود فارسی‌ام حرف می‌زد. به من گفت: «می‌خوام یه زورخونه تو اسرائیل درست کنیم.»…..بعد از انقلاب که رفتم اسرائیل رفتم اون جا، خدمت شما عرض کنم دیدم یه جای خرابه‌ست. گردنشون گذاشتم که اونجا رو درست و روبراه کنن.» تصویر فوق شعبان بی مخ را در کنار نورمن ویزدوم نشان می دهد.

برخی گزارش ها در سال های پایانی عمر شعبان حکایت از وضعیت نامناسب وی داشت تا جایی که برخی او را به گدایی تنها چند هزار دلار از رضا پهلوی فرزند شاه معدوم متهم می نمایند. تصویر فوق شعبان درخونگاه را در کنار ایندریا گاندی و شماری از اعضای خانواده اش پیش از انقلاب نشان می دهد.

با وجود گذشت ها دهه ها هم چنان هر ساله ایرانیان با حسرت از آن روز (۲۸ مرداد) یاد می‌کنند. در این میان ایرانیان در حافظه تاریخی خود برای شعبان نقش زیادی در آن کودتای آمریکایی- انگلیسی  قائل هستند، مطلبی که با مرور اسناد و کتاب خاطرات شعبان جعفری آن چنان که باید و شاید دارای اعتبار بالا نیست. به واقع شعیان بی مخ را تنها می توان یک عمله دسته چندم و پادو این کودتا پنداشت که توسط سرویس های جاسوسی بیگانه و با همراهی شماری از فرماندهان ارتش عملیاتی شد. تصویر فوق پیری شعبان بی مخ را نشان می دهد.

از نکات اعجاب انگیز تاریخ معاصر ایران را می توان مرگ شعبان جعفری در همان روز ۲۸ مرداد در سال ۱۳۸۵ دانست. شعبون بی مخ در این روز در بیمارستانی در کالیفرنیا در گذشت اما نامش همواره یادآور لمپنیسم سیاسی در این خواهد بود. تصویر فوق مزار شعبان جعفری را نشان می دهد.

Shaban Jafari اوباش تهران جنایات انگلیس شعبان بی مخ شعبان جعفری عکس خصوصی فرح پهلوی عکس لو رفته فرح پهلوی کودتای ۲۸ مرداد لس آنجلس


ادامه مطلب ...

ناگفته های سحر جعفری جوزانی از زندگی خصوصی اش +عکس

ناگفته های سحر جعفری جوزانی از زندگی خصوصی اش +عکس

سحر جعفری جوزانی به عنوان مهمان، در برنامه دورهمی مهران مدیری حضور داشت و از کودکی و معصوم بودن به جای مظلوم بودن خودش گفت.
مجموعه برنامه «دورهمی» در حالی دیشب به روی آنتن شبکه نسیم رفت که مهران مدیری با میزبانی از بازیگر مجموعه تلویزیونی «باغ مظفر» در خصوص شغل و کسب درآمد گفت.
همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانی
instagram saharjafarijozani
جوزانی ادامه داد: من مادرم آمریکایی است و خودم در آمریکا به دنیا آمدم و همراه پدرم به ایران آمدم. همیشه بابا برای من ایران را کوهی بلند و با برف های رویش توصیف کرده بود و بعد از رسیدن باورم شد. من از زمانی که به ایران برگشتم همراه مادربزرگ و پدربزرگم زندگی میکردم و لهجه لری با گویش آمریکایی و یا همان انگلیسی درهم صحبت می کردم و بعدها فارسی را یادگرفتم.
وی افزود: من از بچگی پدر را در کارهای کودک دیدم و در «مدرسه موش‌ها» مجری طرح دکور بودند و چون من علاقه ریادی به بچه ها دارم این‌ها را برایشان مادری می کردم. در اصل من کار حرفه‌ای خودم را از سن ۱۸ سالگی با نویسندگی و بازی در مجموعه تلویزیونی «آژانس دوستی» آغاز کردم.
همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانی

سحر جعفری جوزانی و مادر آمریکایی اش

مهران مدیری با اشاره به سحر جعفری جوزانی عنوان کرد: رابطه پدر و دختری عجیبی و غریبی دارند و چهره اش پر استرس و دلهره است.
جوزانی در ادامه این گفتگو از دلایل ازدواج نکردنش و نشانه های ایده آل زندگی‌اش گفت: هر کس نظر و عقیده ای دارد، من می‌گویم باید حتما یک نفر را دوست داشته باشیم و در قبال این دوست داشتند، به نظرات همدیگر احترام بگذاریم.
مدیری با زیرکی و شیطنت پرسید تا حالا این مرد پیدا نشده است؟ 
بازیگر سریال «در چشم باد» توضیح داد: هیچ وقت ایده آل وجود ندارد، اما چرا یک نمونه بوده اما خب قسمت نشد ازدواج کنیم.
همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانی
وی با بیان اینکه من جزء کارهای کمدی در قبل از شروع حرفه‌ای نقش های متفاوتی را بازی کردم، خاطر نشان کرد: من در حد سنم، کارهای زیادی ندارم، اما در این سالها هم همه تکراری نبوده و من اولین فیلم سنمایی بلند خود را به نام «بلوغ» در فضایی متفاوت تر بازی کردم و «در چشم باد» نقشی متفاوت داشتم ولی در کار های طنز شما بیشتر دیده شدم.
جعفری جوزانی از جراحی بینی خود و سخت بودن و حفظ صحیح کمدی در آثار طنز گفت.
بازیگر فیلم سینمایی «دعوت» از سخت ترین و شیرین ترین چالش زندگی خود اینگونه گفت: سخت ترین زمان برای من لحظه ای بود که مادربزرگم را از دست دادم و شیرین ترین لحظه برای زمانی اتفاق رخ می دهد که تو چشم های پدرم افتخار را ببینم.
جوزانی با بیان اینکه میان کارهای سینمایی فیلم «بلوغ» را خیلی دوست داشتم به تولیدات تلویزیونی اشاره کرد و اظهار داشت: در میان فیلم های سینمایی فیلم «بلوغ» برای من بهترین بود و در مجموعه های تلویزیونی کمدی «باغ مظفر» بسیار دلنشین تر از همه روز ها بود.
در پایان به رسم همیشگی برنامه سحر جعفری جوزانی بازیگر سینما و تلویزیون اهدایی خود را در قالب یک گردنبند به موزه «دورهمی» اهدا کرد.
همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانی
عکس های جدید سحر جعفری جوزانی در اینستاگرام

سحر جعفری جوزانی ۱۳۵۷ در سانفرانسیسکوکالیفرنیا متولد شد و تا سن ۵ سالگی ساکن آنجا بود. وی فرزند مسعود جعفری جوزانی(نویسنده و کارگردان) است. او فارغ التحصیل روانشناسی کودک از دانشگاه آزاد اسلامی است.

سحر جعفری جوزانی فعالیت سینمایی خود را با نقش کوتاهی در فیلم شیر سنگی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی در سال ۱۳۶۵ آغاز کرد، او با نویسندگی در سریال آژانس دوستی و پس از آن بازیگری در همین سریال به فعالیت خود به صورت رسمی ادامه داد و پس از آن وارد سینما شد. او در سال ۱۳۸۲ در سریال تلویزیونی طنز نقطه‌چین بازی کرد و و فعالیت خود را در تلویزیون شروع کرد. سحر جعفری جوزانی همچنین در سال ۱۳۷۸ نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای بازی در فیلم بلوغ شد.

سحر جعفری جوزانی با انتشار عکس های زیر در اینستاگرامش نوشت:

همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانی

خانواده براى پدر خیلى ارزشمند است و همیشه اهمیت آن را یادآورى میکند،در نوشته ها و فیلمهایش هم امکان ندارد که چند شخصیت شبیه پدر،مادر،برادرها و خواهرهایش نباشند.آنها همیشه هستند (عمو اسد،پدر و من)

همسر مسعود جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی بیوگرافی سحر جعفری جوزانیعزیزترین برایت کم است،از آن هم عزیزترى،روزت مبارک،ولى همرازِ قلبم،همبازى دوران کودکیم،رفیق لحظه هاىِ زندگیم،مَگر روزى هم هست که بدونِ چشمان مهربانت معنا پیدا کند

 

جوایز و افتخارات

سالنتیجهجایزهردهجشنوارهبخاطر فیلم
۱۳۷۸نامزدشدهسیمرغ بلورینبهترین بازیگر نقش مکمل زنبلوغ

فیلم های سینمایی سحر جعفری جوزانی

  1. شیر سنگی (مسعود جعفری جوزانی) (۱۳۶۵)
  2. یک مرد یک خرس (مسعود جعفری جوزانی) (۱۳۷۱)
  3. چشمهایش (فرامرز قریبیان) (۱۳۷۸)
  4. بلوغ (مسعود جعفری جوزانی) (۱۳۷۸)
  5. هفت ترانه (بهمن زرین پور) (۱۳۸۰)
  6. دعوت (ابراهیم حاتمی‌کیا) (۱۳۸۷)
  7. ایران برگر(مسعود جعفری جوزانی) (۱۳۹۳)

سریال های تلویزیونی سحر جعفری جوزانی

نام مجموعهسالکارگردانشبکه (توضیحات)
آژانس دوستی۱۳۷۸-۱۳۷۵(جوزان فیلم)
حامی۱۳۸۱بهمن زرین پور
نقطه چین۱۳۸۲مهران مدیری
قهر و اشتی۱۳۸۲(جوزان فیلم)
باغ مظفر۱۳۸۵مهران مدیری
مرد دو هزار چهره۱۳۸۸مهران مدیریسه
همه بچه‌های من۱۳۸۸مرضیه برومند
در چشم باد۱۳۸۸مسعود جعفری جوزانییک
قهوه تلخ۱۳۸۹مهران مدیرینمایش خانگی
فراموشی۱۳۹۱سعید سلطانی
گنج مظفر۱۳۹۲مهران مدیری

بیوگرافی سحر جعفری جوزانی پدر سحر جعفری جوزانی شوهر سحر جعفری جوزانی مادر سحر جعفری جوزانی همسر مسعود جعفری جوزانی


ادامه مطلب ...