مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

داستان دردناک خودکشی پسری به نام رضا در دبیرستان دخترانه! + عکس

داستان دردناک خودکشی پسری به نام رضا در دبیرستان دخترانه! + عکس

پلیس معتقد است نوجوانی به نام «رضا» که جسدش صبح بیست و سوم بهمن ماه سال ۱۳۹۲، در حیاط دبیرستانی دخترانه در شهر سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد به تیرهای دروازه حلق آویز پیدا شده، دست به خودکشی زده است اما خانواده این نوجوان، می گویند که او نوجوانی سرزنده بوده است.

 عکس خودکشی حوادث واقعی اخبار حوادث

علاوه بر آن خانواده مقتول با توجه به آنچه در صحنه دیده اند ادعای خودکشی رضا را رد کرده اند. به گفته برادر بزرگ تر «رضا» که خود پزشک متخصص است، آنها به این دلیل آویختن او از دار را صحنه سازی می دانند که نه تنها نوک پاهای این نوجوان روی زمین بوده، بلکه او هنوز دمپایی هایش را به پا داشت و بلوک سیمانی که کنار او قرار داشت بر زمین نیفتاده، برادر رضا احضار داشت که: «وقتی به حیاط دبیرستان رسیدم جمعیت زیادی از مردم دور جنازه جمع شده بود. دیدم که افراد غیر مسئول در حال پایین آوردن جنازه هستند. گره های بسیار محکمی به شال گردن زده شده بود که بعید می دانم کار «رضا» بوده باشد.

همین طور رئیس پلیس شهر سوق احضار داشت که انگشت نگاری از تیرک دروازه و بلوک سیمانی انجام شده است و همچنین بلوک سیمانی که ظاهر امر نشان می داد زیر پای مقتول قرار گرفته هنوز به حالت ایستاده قرار داشت و البته این بلوک در حیاط مدرسه نبوده و از بیرون مدرسه به آنجا انتقال داده شده است. با توجه به اینکه «رضا» حدود ۴۰ کیلوگرم وزن داشت بعید دانسته می شود که در آن تاریکی از روی دیوار مدرسه توانسته باشد بلوک سیمانی را به داخل حیاط مدرسه منتقل کرده باشد. گذشته از آن شال گردن هم مال «رضا» نبوده است و همچنین چند تارموی بلند زنانه روی شال گردن وجود داشته است که همانجا برای آزمایش دی ان ای به پزشکی قانونی برده شده است.

لازم بذکر است که وقتی دانش آموزان دبیرستان پس از یک روز تعطیلی وارد حیاط مدرسه شده اند پیکر نوجوانی را در مقابل خود دیده اند که از دروازه فوتسال آبی رنگ حیاط آویزان شده است، با اینکه دانش آموزان از دیدن این صحنه ترسیده بودند اما خاطره دیدن اجساد کبوترها و گربه ای که پیش از این در حیاط مدرسه از دار آویزان شده بودند برای آنها تداعی می شد.

به گفته یکی از دانش آموزان قبلا هم اتفاقاتی از قبیل به دار آمیختن حیوانات در این مدرسه دیده شده است، همچنین این دانش آموز ادامه داد که: «یک بار جسد یک گربه را دیدیم که دار زده بودند و یک بار هم یک کبوتر مرده که به وسیله ریسمانی در حیاط مدرسه آویزان شده بود. » یکی از اهالی سوق نیز در گفت وگو با خبرنگارن احضار داشت: «کاملا در جریان این موضوع قرار دارم که مدیر مدرسه موضوع جسد گربه ای را که در حیاط مدرسه آویزان بود را به کلانتری خبر داد.» این در حالی است که این دبیرستان خانه سرایداری و سرایدار ندارد و نگاهی به ارتفاع دیوارهای آن نشان می دهد که امکان پریدن افراد از روی دیوارها در نقاطی که ارتفاع کمتر است به راحتی وجود دارد.

رئیس پلیس شهر سوق سرهنگ خشنود در پاسخ به خبرنگاران از پرونده به دار آویخته شدن حیوانات در این مدرسه اعلام بی خبری کرد و همچنین سرهنگ جهان دیماز، فرمانده انتظامی شهرستان کهگیلویه گفت: «این موضوع تا این لحظه از نظر ما خودکشی است اما خانواده اش مدعی هستند که این نوجوان خودکشی نکرده است. با توجه به اینکه جنازه تحویل پزشکی قانونی شد، تا مشخص شدن نظر پزشکی قانونی که ممکن است ماه ها طول بکشد، باید منتظر ماند.»

لازم بذکر است تنها یک روز پس از مرگ این نوجوان در شهرستان سوق شایعه یی دهان به دهان چرخید. شایعه ای که از دلدادگی این نوجوان به یکی از دختران دبیرستان مورد نظر خبر می داد.

سرهنگ علی حسن جعفرنژاد، رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویر احمد در اینباره گفت: ما هم این شایعات را از مردم شنیده ایم از جمله اینکه این پسر نوجوان دلباخته دختری در این مدرسه شده بوده است و برای آنکه توجهی از جانب دختر مورد علاقه اش ندیده دست به این اقدام زده است. اما همه اینها در حد حرف و شایعه است و تاکنون دلیلی برای اثبات آن مطرح نشده است. بنابراین تا به پایان رسیدن روند تحقیقات باید منتظر ماند.»  با این همه برادر رضا این ماجرای مطرح شده را از اساس شایعه خواند. او گفت: «رضا نه از نظر فکری و نه از نظر فیزیولوژیکی هنوز به مرحله ای نرسیده بود که درگیر چنین موضوعاتی شود او هنوز در دنیای کودکی بود.»

بنابر اظهارات برادر بزرگ تر این نوجوان، صبح روز بیست و دوم بهمن «رضا» از خانه خارج شد تا با دوستان هم محله ای خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کند. دوستانش گفته اند که او در تمام طول مسیر خوشحال بود و با دوستانش شوخی کرده و می خندید. بعد از اتمام راهپیمایی آنها به منزل رفتند تا ناهار بخورند و بعد از ظهر هم با هم به کوه رفتند. این نوجوان پس از بازگشت از کوه به زمین فوتبال رفته و با دوستانش فوتبال بازی کرده است. بازی فوتبال حدود ساعت پنج پایان یافته و رضا از دوستانش جدا شده است. پس از آن دیگر هیچکس از برنامه آخرین روز زندگی این نوجوان ۱۴ ساله مطلع نیست.

اخبار حوادث حوادث واقعی عکس خودکشی


ادامه مطلب ...

داستان زندگی رمانتیک ترین مرد جهان + عکس

داستان زندگی رمانتیک ترین مرد جهان + عکس

یک مرد رمانتیک در طول ۴۰ سال زندگی مشترک با همسرش هر روز برایش نامه عاشقانه نوشت تا رمانتیک ترین مرد دنیا لقب بگیرد.

 آقای «بیل برسنن» ساکن شهر نیوجرسی تا کنون حدود ۱۰ هزار نامه برای همسرش «کریستین» نوشته است که هرکدام از این نامه ها برای یک روز بوده است.

این زوج استثنایی به تازگی سوژه رسانه های جهان شده اند و احتمالا بارها به این سوال پاسخ دادند که چطور توانسته اند به این موفقیت و میزان علاقه برسند؟

ملاقات این زوج عاشق برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ در کلاس درسی که بیل مشغول تدریس در آن بود اتفاق افتاد.

کریستین دانش آموز بیل بود و به گفته بیل با دیدن او رعد و برقی در دلش ایجاد شد. همین دیدار باعث شد بیل و کریستین رفت و آمدشان باهم را بیشتر کنند و برای هم نامه و نقاشی هایشان را ارسال کنند.

نامه عاشقانه مرد رمانتیک عشق واقعی رمانتیک‌ترین جهان

آنها تمام نامه هایشان را نگه داشته اند و چند سال پیش به فکر بایگانی و منظم کردن این نامه ها افتادند. منظم کردن کارت ها و نامه های این زن و شوهر برای آنها یک سود دیگر هم داشت.

به گفته بیل، حالا هر وقت می خواهند روز خاصی از زندگی شان را بررسی کنند و سراغ خاطره های آن دوران بروند در بایگانی منظم خود نوشته های آن دوران را بیرون می آورند.

به همین سادگی! مثلا یک روز در سال ۱۹۸۲ که بیل با همسرش به یک رستوران رفته و در آنجا بعد از دیدن فیلم نوشیدنی هم خورده است. بیل معتقد است این نامه ها در اصل دفتر خاطرات زندگی عاشقانه آنهاست.

نامه عاشقانه مرد رمانتیک عشق واقعی رمانتیک‌ترین جهان

بیل می گوید کلید یک زندگی عاشقانه این است که هردونفر برای آن تلاش کنند.« هیچوقت با عصبانیت نخوابید و باهم درباره همه چیز حرف بزنید و بحث کنید و هر بحثی را قبل از خواب باهم حل کنید. ما در طول این ۴۰ سال هیچگاه باهم مبارزه نکردیم و اگر در مورد چیزی باهم اختلاف نظر داشتیم با استدلال های خود در مورد آن صحبت کردیم. ما هیچوقت در اتاق خوابمان تلویزیون نداشتیم و هر شب با نور شمع و موسیقی ملایم شام خورده ایم.»

نامه عاشقانه مرد رمانتیک عشق واقعی رمانتیک‌ترین جهان

بیل و کریستین امیدوارند داستان زندگی عاشقانه شان الهام بخش زن و شوهرهای جوان باشند.« بسیار پیش آمده که به رستوران بروم و ببینم بسیاری از زوج های جوان که باهم آمدند به جای اینکه باهم حرف بزنند و به همدیگر نگاه و توجه کنند حواسشان به چیزهای دیگر است. آنها باید بدانند که لحظات باهم بودنشان گنج است و باید از آن لذت ببرند و به راحتی آن را از دست ندهند.»

احتمالا با شهرت این زن و شوهر مهربان بسیاری از زوج های جوان برای مشاوره و حل مشکلاتشان به آنها مراجعه خواهند کردو حتما سر بیل و کریستین حسابی شلوغ خواهد شد. (مهر)

رمانتیک‌ترین جهان عشق واقعی مرد رمانتیک نامه عاشقانه


ادامه مطلب ...

داستان زندگی سیاه میترا؛ دختر ۱۳ ساله، بازیچه هوس‌های شیطانی‌ مرد جوان شد

داستان زندگی سیاه میترا؛ دختر ۱۳ ساله، بازیچه هوس‌های شیطانی‌ مرد جوان شد

او که به اتهام کلاهبرداری و قتل دستگیر شده در اعترافاتی صریح گفت: یک‌ساله بودم که پدرم به اتهام قاچاق موادمخدر دستگیر شد و به زندان افتاد. از آن موقع چیزی به یاد نمی‌آورم، اما اطرافیان برایم تعریف کرده‌اند که خانواده پدربزرگم با مادرم رفتار خوبی نداشتند.

 فیلم تجاوز جنسی عکس رابطه جنسی عکس دختر فراری عکس تجاوز جنسی دختر فراری

آنها از اول با این ازدواج مخالف بودند و همین بی‌احترامی‌ها هم باعث شد مادرم طلاق بگیرد. بعد از جدایی او از زندگی‌مان مرا به پدربزرگ و مادربزرگم سپردند. یک سال بعد هم خبر آوردند که مادرم عروس شده است. او دنبال سرنوشت خودش رفت و دیگر یادش نمی‌آمد دختری به اسم میترا هم دارد. پدرم هم در زندان بود و خبر چندانی از او نداشتم.

تمام دنیایم مدرسه و دوستانم بودند اما پدربزرگم اجازه نداد ادامه تحصیل بدهم.  ۱۳ ساله بودم که مرد جوانی فریبم داد، خیلی اتفاقی با او آشنا شده بودم. او مرا از خانه فراری داد و بازیچه هوس‌های شیطانی‌اش شدم، مانده بودم چه‌کار کنم. می‌دانستم اگر پدربزرگم بفهمد مرتکب چه اشتباه بزرگی شده‌ام روزگارم را سیاه خواهد کرد.

سرگردان شده بودم که جوان دیگری سر راه زندگی‌ام قرار گرفت، مرا به خانه‌اش برد. زن و بچه داشت و با پدر و مادرش یک جا زندگی می‌کردند. مدتی خانه‌شان بودم، برای خانواده‌اش اصلاً مهم نبود که آنجا چه کار می‌کنم. مجید می‌گفت مرا به طور رسمی‌از پدرم خواستگاری می‌کند و زندگی مستقل و شیکی برایم درست خواهد کرد اما بعد از حدود پنج ماه، او به اتهام شرارت و زورگیری دستگیر شد و به زندان افتاد.

خانواده‌اش که از او می‌ترسیدند وقتی مطمئن شدند به زندان رفته مرا از خانه بیرون کردند. قبل از آنکه از خانه بیرون بیایم چند بسته موادمخدر به‌طور پنهانی از آنجا برداشتم و داخل کیف دستی‌ام گذاشتم. با خودم می‌گفتم اگر ناچار شدم همین مواد را می‌فروشم و یک پولی به جیب می‌زنم.

اما همان روز، درست وقتی که از شدت گرسنگی چشمانم سیاهی می‌رفت مأموران انتظامی‌به اتهام ولگردی دستگیرم کردند. آنها در بازرسی از داخل کیف دستی‌ام چهار بسته تریاک کشف کردند. چون امیدی به جا و مکانی نداشتم اعتراف کردم که از همدستان مجید هستم و خرده‌فروشی موادمخدر می‌کنم.

مدتی بازداشت بودم، بالاخره موضوع را به پدربزرگم اطلاع دادند. او و مادربزرگم آمدند و مرا به خانه برگرداندند اما دیگر حق نداشتم پایم را از خانه بیرون بگذارم و فقط و فقط باید کار می‌کردم. یک روز با دلتنگی زیادی که داشتم از خانه فرار کردم، این بار به خانه همسایه مجید رفتم.

او از دوستان صمیمی‌اش بود. همان روز خبر داد که مجید هم آزاد می‌شود. با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم. دوباره همدیگر را دیدیم، البته مرا به خانه‌اش نبرد. ما نقشه کلاهبرداری از یک پیرمرد پولدار را کشیدیم.  در این بازی شوم مجید نقش دایی‌ام را بازی می‌کرد.

خود را به بهانه‌های مختلف به مرد ۶۴ ساله نزدیک کردم، می‌خواستم با او ازدواج کنم و اموالش را به چنگ بزنم. حدود چهار ماه خانه آن مرد بودم. با حیله و نیرنگ فقط توانستیم ۱۵ میلیون تومان به جیب بزنیم. یک روز فرد دیگری همراه مجید و دوستش به خانه پیرمرد آمدند.

من طبق نقشه مقداری قرص خواب‌آور به او دادم،دوست مجید هم یک آمپول به او تزریق کرد. می‌خواستیم بیهوش‌اش کنیم و اموالش را بدزدیم اما بیچاره به کما رفت، ترسیده بودیم. او را به بیمارستان رساندیم و بستری‌اش کردیم. ما متواری شدیم و از شهرستان مان فرار کردیم.

اما پس از یک ماه مأموران ردمان را پیدا کردند، تازه فهمیدیم پیرمرد فوت کرده و  ما لو رفته ایم. زمانی که شنیدم مجید و دوستانش دستگیر شده‌اند متوجه شدم به آخر خط رسیده‌ام. خودم را معرفی کردم و پرونده در اختیار پلیس آگاهی شهرستان خودمان قرار گرفت. حقیقت را به بازپرس ویژه قتل گفته‌ام، نمی‌دانم چه سرنوشتی انتظارم را می‌کشد.

من حاصل یک ازدواج خیابانی غلط هستم که در آتش اعتیاد پدر و غرور و ندانم‌کاری‌های مادرم سوختم و چون سرپرست درست و حسابی نداشتم کارم به اینجا کشیده شد.

دختر فراری عکس تجاوز جنسی عکس دختر فراری عکس رابطه جنسی فیلم تجاوز جنسی


ادامه مطلب ...

تولد دوقلوها از دو پدر! ، داستان یک زایمان عجیب

تولد دوقلوها از دو پدر! ، داستان یک زایمان عجیب

در حکم دادگاهی در نیوجرسی آمده است که تنها یکی از دوقلوها می‌تواند از پوشش حمایتی کودکان بهره‌مند شوند. دلیل این حکم نیز این بوده که هر یک از این دوقلوها از پدری جداگانه متولد شده‌اند.

به گزارش گاردین، «سهیل محمد» قاضی دادگاه عالی پاسایک کانتی در حالی که داشت روی این پرونده کار می‌کرد به مورد عجیبی برخورد. پرونده درخواست پوشش حمایتی از طرف مادر دوقلوها به این دادگاه ارسال شده بود. با انجام یک آزمایش ساده مشخص شده بود که مرد (پدر دوقلوها) تنها پدر یکی از این دختران است. پس از این اتفاق، قاضی پرونده دستور یک جلسه دادرسی را صادر کرد.

عکس زایمان عکس رابطه جنسی رابطه جنسی چند شوهری

سهیل محمد بر اساس گواهی کارشناسان حکم خود را در ۲۲ صفحه منتشر کرده که در آن آمده است: «اگر زنی با یک مرد یا چند مرد در یک دوره “تخمک‌گذاری چندباره” مقاربت داشته باشد، ممکن است که لقاح همزمان (باروری همزمان دو تخمک) صورت پذیرد و دوقلوها می‌توانند از یک پدر یا دو پدر باشند.» این دو نوزاد دختر دوقلو در ژانویه ۲۰۱۳ متولد شدند.

به عبارت بهتر، اگر تخمدان یک زن دو تخمک در یک سیکل رها کند، ممکن است که هر دو تخمک بارور شوند. در نتیجه این عمل باید منتظر «دوقلوهاى‌ دیزایگوتیک یا غیر همسان»  بود. پدیده‌ای که از نوع «دوقلوهاى‌ دو تخمکى» است، بدین ترتیب که هر دو نوزاد با ظاهری متفاوت ولی طور همزمان متولد می‌شوند. در مورد این پرونده نیز چنین اتفاقی رخ داده است و آن زن تایید کرده که با دو مرد مقاربت داشته است. به دوقلوهای این چنینی که از دو پدر متولد شده‌اند دوقلوهای «دگرپدری» یا «دو پدری» گفته می‌شود.

محققان می‌گویند این نوع تولد نادر در حال افزایش است. در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۷ آمده بود که تقریبا یک تولد از هر ۱۳ هزار تولد دوقلوها به این شکل است و اغلب آن‌ها در آزمایش DNA مشخص شده‌اند.

دسته‌بندی دوقلوها
این شرایط آن‌قدر نادر و عجیب است که عنوان لقاح همزمان را یدک می‌کشد. اما به طور کلی دسته‌بندی تولدهای همزمان به این شکل است:

دوقلوهای لقاح همزمان: زمانی که یک زن هنگام تخمک‌گذاری با بیش از یک مرد در دوره‌ای کوتاه مقاربت داشته باشد، ممکن است که آن زن از هر دو مرد بارور شود. در این مورد، دو اسپرم مختلف دو تخمک مختلف را بارور می‌کنند. بر اساس قوانین ایالات‌متحده پدر فرزند برای دریافت بسته پوشش حمایتی باید در دادگاه حاضر شود. اما در مورد این پرونده، آن مردی که به عنوان پدر دوقلوها در دادگاه حاضر شده بود فقط پدر یکی از آن دوقلو بود.

دوقلوهای غیر همسان: خصوصیات ژنتیکی این دسته از دوقلوها ۵۰ درصد شبیه هم است. دو اسپرم دو تخمک را بارور می‌کنند. اما هر دو مورد از یک پدر و مادر هستند، ولی خصوصیات ژنتیکی متفاوتی دارند.

دوقلوهای نیمه همسان: خصوصیات ژنتیکی این دسته از دوقلوها ۷۵ درصد شبیه هم است. اگر یک تخمک در حین تخمک‌گذاری به دو نیم تقسیم شود، این اتفاق رخ می‌دهد.

دوقلوهای همسان: خصوصیات ژنتیکی این دسته از دوقلوها ۱۰۰ درصد شبیه هم است. اگر یک اسپرم با یک تخمک ادغام شود و حاصل به دو نیم تقسیم شود، یک دوقلوی همسان خواهیم داشت. این دوقلوها در بدو تولد شبیه هم هستند.

این شرایط برای چندقلوها کاملا پیچیده می‌شود.

چند شوهری رابطه جنسی عکس رابطه جنسی عکس زایمان


ادامه مطلب ...

داستان زندگی دختران لیسانسه دستفروش

داستان زندگی دختران لیسانسه دستفروش

امروزه به علت شلوغی و دوری مسیرها بیشتر ما مجبور هستیم برای صرفه‌جویی در وقت از وسایل نقلیه عمومی از جمله مترو استفاده کنیم.

وقتی که قطار وارد ایستگاه می‌شود تنها به این فکر هستیم که صندلی‌ خالی برای نشستن پیدا می‌شود یا نه؟ دست فروشانی نظر همه را به سمت خود جلب می‌کنند که برای امرار معاش خود دست از فعالیت برنمی‌دارند.

زن دستفروش دختر دستفروش

* بازار دست‌فروشان

پیش از این تصور می‌شد دست‌فروشان کنار خیابان که به دلیل مشکلات اقتصادی و معضل بیکاری و کسب درآمد خود در گوشه‌ خیابان به امرار معاش می‌پرداختند و در حال حاضر، تعداد زیادی از زنان در مترو به دلیل مشکلات مالی، خانوادگی و کمبود امکانات روی به این شغل آوردند.

* صحبتی از زبان دست‌فروشان

در میان زنان دستفروش مترو تعدادی هستند که نه تنها بی‌سواد نیستند بلکه مدارج بالای دانشگاهی را کسب کرده‌اند و با وجود مشکلات فراوان به این کار روی آورده‌اند.

لیلا ، ۴۵ ساله ، لیسانس کامپیوتر می‌گوید: دو فرزند دارم و از فروش در مترو راضی هستم اما متأسفانه بعضی از افراد فرهنگ لازم برای رو به رو شدن با ما را ندارند.

* دستفروشی راهی برای فرار از مشکلات

دستفروش که از وضعیت نابه‌سامانی رنج می برد از روی ناچاری به این کار روی آورده که شاید بتواند زندگی مشترکش را سروسامان دهد و  خود را از خطر فقر در امان نگه دارد.

مریم ، ۲۷ ساله ، فارغ‌التحصیل کشاورزی می‌گوید: از لحاظ مالی در سطح پایینی قرار دارم و درآمدم کفاف زندگی مشترکم را نمی‌دهد  و پیدا نکردن شغل مرتبط با رشته‌ تحصیلیم باعث شد که به این کار روی آورم.سرمایه‌ اولیه‌ام را با پس‌انداز حدود ۵ تا ۶ هزار تومان آغاز کرده ام ا و میزان درآمدم از دستفروشی مترو رضایت بخش نیست با این حال اگر بتوانم هر روز حضور داشته باشم به درآمد خوبی خواهم رسید.

زن دستفروش دختر دستفروش

* ناراحتی مردم از دست دستفروشان

زنان و دختران دستفروش مترو، اگرچه در چشمان خیلی از ما رد می‌شوند و برخی از مشتریان نیز دیدگاه خوبی نسبت به حضور آنها ندارند و شاید از وجود آنها احساس ناراحتی می‌کنند اما در جایگاه یک انسان، از دردها و مشکلات فراوانی فارغ‌ از ریشه‌یابی این نوع از کسب و درآمد، می‌بایست به دغدغه‌های این افراد توجه کرد.

دختر دستفروش زن دستفروش


ادامه مطلب ...

بازیگران سریال برادر ماه رمضان ۹۵ +عکس و خلاصه داستان

بازیگران سریال برادر ماه رمضان ۹۵ +عکس و خلاصه داستان

عکس های بازیگران سریال برادر شبکه دو و زمان پخش و خلاصه داستان سریال برادر

پوریا پورسرخ نقس ناصر پهلوان ،حسن پورشیرازی نقش حاج کاظم پهلوان، حسین یاری نقش مسعود پهلوان ،سوگل طهماسبی نقش مریم دختر حاج کاظم و کامبیز دیرباز، کاوه خداشناس و سهیلا رضوی

زمان پخش : هر شب ساعت ۲۱:۱۰

تکرار : روز بعد ۱:۱۵ بامداد، ۱۲ و ۱۶:۱۵

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

نعمت چگینی تهیه کننده سریال رمضانی «برادر» گفت:‌ تاکنون سه هفته از شروع تصویربرداری سریال گذشته است و روز گذشته رضا توکلی برای اولین بار مقابل دوربین این سریال رفت.

وی ادامه داد: گروه تولید امروز راهی بازار تهران شدند و در بخش‌هایی که دکورسازی شده است،به ضبط قسمت‌هایی از سریال مشغول شدند.

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

لیلا اوتادی با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت :

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

سلام عزیزان، قرار بود در کار برادر،اولین تجربه همکاری رو با کارگردان عزیز ومحترم تلوزیون داشته باشم،متاسفانه بدلیل اینکه وقتمون باهم هماهنگ نشد نتونستیم اینبار باهم کار کنیم ولی انقدر آقای کارگردان و گروهشون نازنینن که امیدوارم به زودی این اتفاق بیافته ،با آرزوی موفقیت برای سریال برادرو آقای جواد افشار گرامی🙏🏼🙏🏼🙏🏼

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

تهیه کننده سریال ماه رمضان شبکه دو بیان داشت: طبق پیش‌بینی‌هایمان قرار است تا گروه تولید در ایام نوروز به غیر از ۵ روز ابتدایی مشغول به کار باشند.

وی درباره تدوین و صداگذاری این اثر نیز گفت: تدوین به صورت همزمان توسط بابک رضا خانی انجام می‌شود و با دو سه خواننده برای تیتراژ سریال صحبت کردیم،اما نتیجه نهایی را بعدا اعلام خواهیم کرد.

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

چگینی ادامه داد: بر اساس پیشروی متن و داستان، بازیگران جدیدی نیز به سریال اضافه خواهند شد. ضمن اینکه به تازگی پوراندخت مهیمن به گروه بازیگران «برادر» اضافه شده است.

به گزارش فارس،سریال تلویزیونی «برادر» به نویسندگی آرش قادری و کارگردانی جواد افشار و تهیه کنندگی نعمت چگینی برای پخش از شبکه دو در ماه رمضان سال آینده تهیه و تولید می‌شود.

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

بازیگران سریال برادر :

حسن پورشیرازی، رضا توکلی، کامبیز دیرباز، پوریا پورسرخ، کاوه خداشناس، سهیلا رضوی، سوگل طهماسبی، محمد رسول صفری، قدرت ا… صالحی، سید مهرداد ضیایی، بهنام قربانی، مژگان بیات، علیرضا درویش زاده، امیر منصور فلاح، حسین پارسا، افسانه تهرانچی، سمیرا مهدوی شکیبا، مهرداد ایل بیگی، زهرا فراهانی و… در ادامه نیز چند بازیگر صاحب نام هم به این سریال اضافه خواهند شد.

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

در خلاصه داستان این سریال آمده است: حاج کاظم پهلوان مردی خیر و از تجار سرشناس برنج ایران است که با تأکید بر حمایت از تولید ملی، فقط در زمینه تجارت برنج ایرانی فعالیت می‌کند. او به همراه پسرش مسعود و دخترش مریم که یک روزنامه نگار پر جنب و جوش است، بر ضد واردات قاچاق برنجهای تاریخ گذشته و مسموم به ایران مبارزه می‌کند. این اقدام باعث دشمنی دلالان و قاچاقچیان این تجارت با وی شده است. دشمنان با اغفال ناصر پسر دیگر او، وارد تجارت سالم حاج کاظم شده و همین امر به وقوع ماجراهایی منجر می‌شود که… .

عوامل سریال «برادر» عبارتند از: جواد افشار: کارگردان، افشین احمدی: مدیر تصویربرداری، ابوالفضل نباتی: تصویربردار، محمد حسن پور: نورپرداز، فرهاد عزیزی فرد: طراح صحنه، ونوس اباذری: طراح لباس، سید جلال موسوی: طراح گریم، امین پیر حیاتی: برنامه ریز، داود باقری: دستیار اول کارگردان، داریوش اسقایی: منشی صحنه، نازلی هروی: عکاس،مجتبی احمدی:,مشاور رسانه ایی، ناصر هادیانفر: مدیر تولید، مرتضی کریمی: مدیر تدارکات، بابک رضا خانی: تدوین گر، سید محمود رضا موسوی نژاد: صدا گذار، آرش آقابیک: جلوه های ویژه میدانی، احسان فانیان: جلوه های کامپیوتری.

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر

عکس های بازیگران سریال برادر

سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
سوگل طهماسبی و سهیلا رضوی
سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
پوریا پورسرخ و گلاره عباسی
سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
حسین یاری و گلاره عباسی
سریال ماه رمضان بیوگرافی نعمت چگینی بیوگرافی جواد افشار بازیگران سریال برادر
بازیگران سریال برادر بیوگرافی جواد افشار بیوگرافی نعمت چگینی سریال ماه رمضان


ادامه مطلب ...

بازیگران سریال پریا شبکه سه +زمان پخش و خلاصه داستان

بازیگران سریال پریا شبکه سه +زمان پخش و خلاصه داستان

بازیگران سریال پریا : لادن مستوفی در نقش پریا / امیرحسین آرمان در نقش کیوان / افسانه بایگان نقش نیره / محمود پاک نیت در نقش حسین آقا / امیررضا دلاوری در نقش علیرضا / عمار تفتی در نفش شهرام / کمند امیرسلیمانی در نقش گلی / رامتین خدا پناهی / هادی قمیشی و…

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

سریال پریا کی پخش میشود ، زمان و ساعت پخش ، امیر حسین آرمان در سریال پریا

سریال پریا در ۴۰ قسمت به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه تابستان ۹۵ از شبکه سوم  هر شب ساعت ۲۱ و تکرار آن ساعت ۰۰:۳۰ بامداد ، ۱۰:۳۰ و ۱۴:۳۰ روز بعد .

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

بازیگران سریال پریا

قصه از زمان حال و از جایی آغاز می‌شود که «پریا» با بازی لادن مستوفی پس از چند سال دوری از ایران به کشور باز می‌گردد. در شرایطی که پریا همچنان از ازدواج قدیمی‌ اش سرخورده است، وارد رابطه‌ای عاطفی با کیوان، پسرخاله‌اش می‌شود. زوج تازه به امید آغاز زندگی تازه مشکلات را یک به یک از سر راه بر می‌دارند اما برخی اتفاق‌ها ادامه رابطه عاشقانه این زوج را به خطر می‌اندازد. اتفاق‌هایی که همه خانواده را درگیر خود می‌کند. اتفاق‌هایی که نقطه عطف سریال است و عوامل سریال ترجیح می‌دهند فعلاً درباره آن صحبت نکنند.

همچنین مجموعه «پریا» جسورانه‌تر از سریال‌هایی که پیش از این درباره ایدز ساخته شده، دشواری‌ها و گرفتاری‌های این بیماران و البته اطرافیانشان را به نمایش می‌گذارد. این سریال ابعاد تازه و شاید درک نشده‌ای از بیماری ایدز را به نمایش می‌گذارد و به همین دلیل است که «شهرام» با بازی عمار تفتی به‌عنوان یک بیمار مبتلا به ایدز، نه موجودی گناه‌آلود است و نه حس شرم را بیدار می‌کند.

لادن مستوفی در نقش پریا / امیرحسین آرمان در نقش کیوان / افسانه بایگان نقش نیره / محمود پاک نیت در نقش حسین آقا / امیررضا دلاوری در نقش علیرضا / عمار تفتی در نفش شهرام / کمند امیرسلیمانی در نقش گلی / رامتین خدا پناهی / هادی قمیشی و…

بازیگران خردسال : محمد رضا شیرخانلو، سودا بهروز رشید، روژان تقی زاده و شادی نکته سنج

داستان سریال پریا

امیررضا دلاوری در خصوص سریال :

«علیرضا درگیر مشکلات شخصیت اصلی داستان می‌شود و به خاطر شغلش به خانواده مشاوره‌هایی هم می‌دهد.»

دلاوری هم با توجه به سابقه خوب سهیلی زاده به پر ببینده شدن سریال امیدوار است و مطمئن است این سریال هم که با توجه به بازیگران و عوامل و نویسنده خوب و ماهری دارد مخاطبان خود را پیدا می‌کند

گقته های افسانه بایگان در خصوص سریال

افسانه بایگان درباره حضورش در این سریال می‌گوید: «کارهای آقای سهیلی زاده را هم دوست داشتم و سابقه ایشان را در جذب مخاطب می‌دانستم. البته در کنار همه این‌ها مهمترین دلیل من برای حضور در سریال موضوع اصلی آن و پرداخت متفاوت سریال به آن بود. موضوعی که معضل این روزهای جامعه ماست و تا به حال در آثار تصویری ما به آن پرداخته نشده است. به همین دلیل از حضور در این کار خوشحالم. چون معتقدم اگر نگاهی که خودم و نویسنده به این پدیده داریم، بتواند از طریق این سریال تأثیر خودش را بگذارد؛ رسالت خود را انجام داده‌ام و همین امر برایم خوشایند است.

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

افسانه بایگان و لادن مستوفی در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

امیررضا دلاوری در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

افسانه بایگان در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

رامتین خداپناهی در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

کمند امیرسلیمیانی در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

عوامل سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

محمود پاک نیت و کمند امیرسلیمانی در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

بازیگران سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

لادن مستوفی در سریال تلویزیونی پریا

در خصوص نقش پریا با بازی لادن مستوفی

لادن مستوفی در پریا نقش بانوی جوانی را به‌عهده دارد که از همسرش جدا شده و دو فرزند دارد.

ماجراهای این سریال با بازگشت پریا به کشور و عاطفه‌ای که بین او و کیوان شکل گرفته، آغاز می‌شود.

مستوفی از بازیگران گزیده‌کاری است که تماشاگران تلویزیون او را با نقش «حنانه پناهی» در سریال دوران سرکشی به یاد دارند. با توجه به سابقه حرفه‌ای این بازیگر و البته داستان جسورانه سریال، به نظر می‌رسد نقش تازه و متفاوتی را از او شاهد خواهیم بود.

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

بازیگران سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

امیرحسین آرمان در سریال تلویزیونی پریا

سریال شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه جدول پخش شبکه سه بازیگران سریال پریا

بازیگران سریال تلویزیونی پریا

آریاپیکسل

بازیگران سریال پریا جدول پخش شبکه سه زنان پخش سریال شبکه سه سریال شبکه سه


ادامه مطلب ...

چند داستان جذاب از موفقیت شغلی ثروتمندان

10 داستان موفقیت شغلی الهامبخش

1. کریس زین، Zane’s Cycles
کریس زین در کسب و کار تجربه است. جهش در فروشگاه دوچرخه اش در کانکتیکات دوچرخه بفروشد، چه برای برنامه های جایزه های شرکتی، سفارش پر کند، می داند که هدف یک کسب و کار موفق چیزی بیش از فروش جنس است. زین 46 ساله، در 12 سالگی شروع به تعمیر دوچرخه در گاراژ منزل والدین خود در کانکتیکات نمود. در 16 سالگی او والدینش را قانع کرد که اجازه دهند یک فروشگاه دوچرخه اجاره کند و همچنین از پدربزرگش 23000 دلار با بهره 15 درصد قرض نمود. وقتی صبح ها او به مدرسه می رفت، مادرش فروشگاه را می گرداند. در سال اول، او 56000 دلار از فروش ها بدست آورد. امسال او انتظار دارد که 21 میلیون دلار درآمد داشته باشد.

موفقیت کریس زین موفقیت شغلی موفقیت لیان وینتراب کریس زین شغل یابی راز موفقیت راز ثروتمندان داستان موفقیت آموزش کسب درآمد آموزش کارآفرینی

2. لیان وینتراب و شانان اسوانسون، برند Tasty
با وسواسی که این روزها برای خواندن برچسب های مواد اولیه ارگانیک محصولات وجود دارد، مسلماً چندین برند غذای بچه ارگانیک وجود دارد. به همین دلیل است که وقتی لیان وینتراب و شانان اسوانسون، دو دوست لوس آنجلسی، شروع به تولید پوره های ارگانیک برای بچه های خود نمودند، باورشان نمی شد که چقدر گزینه های کمی در فروشگاه ها برای غذای ارگانیک بچه وجود دارد. بنابراین وینتراب 42 ساله، گزارشگر محلی تلویزیون و اسوانسون 38 ساله، سرآشپز حرفه ای در یکی از رستوران های ولفگانگ پاک الهام گرفتند تا برندی از غذاهای ارگانیک درست کنند. کمپانی آنها امسال انتظار دارد فروشش به 2.5 میلیون دلار برسد.

3. جرج ولاگوس، Oak Street Bootmakers
وقتی جرج ولاگوس دبیرستانی بود، پدرش پوتین ساز بود و به او اجازه می داد که روزهای تعطیل به مغازه آنها در شیکاگو برود و کفش ها را برق بیندازد. جان ولاگوس که یک مهاجر یونانی بود، امیدوار بود که به پسرش نشان بدهد که چقدر کار دست سخت است و او باید شغل دیگری پیدا کند. ولی این فکر او مؤثر نبود. جرج در نهایت به حرفه خانوادگی شان بازگشت و تصمیم گرفت برای خودش کفش طراحی کند. در حال حاضر برای خریدن کفش دست دوز از او باید 6 هفته صبر کنید. او می گوید: «باورم نمی شه که مردم تو خیابونای نیویورک، شیکاگو و کشورهای دیگه با کفش هایی که من طراحی کردم راه میرن!»

4. لیمور فراید، Adafruit Industries
لیمور که مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته مهندسی برق و علم کامپیوتر را از دانشگاه MIT گرفته است شرکت صنایع ادافروت را هدایت می کند. این شرکت کیت های الکترونیکی دست ساز می فروشد. او با طراحی این کیت ها، مردم را تشویق به استفاده از دانش می کند و ابداع و اختراع را تشویق می کند. فراید شرکت خود را در سال 2005 با 10 هزار دلار تأسیس کرد که این پول را برای هزینه های تحصیلش کنار گذاشته بود. او حالا با 150 تا 200 سفارشی که در روز دارد از هر یک از آنها چندین هزار دلار درمی آورد و هزینه های تحصیلش را می پردازد.

5. کنی لائو و دیوید وبر، Rickshaw Dumpling
کنی لائو و دیوید وبر در سال 2002 وقتی که در دانشکده تجارت دانشگاه نیویورک دانشجو بودند ملاقات کردند و با هم آشنا شدند. آنها نیروهایشان را یکی کردند تا مفهوم ریکشاو را در سال 2004 وارد رقابت های تجارتی کنند. آنها اولین فروشگاه خود را در سال 2005 باز کردند و بعداً فروشگاه های دیگری نیز باز کردند. تقریباً داشتند ورشکست می شدند که تصمیم گرفتند با اتومبیل خوراکی خود را بفروشند و موفقیت آنها آنی بود. از پولی که از فروش خیابانی بدست آوردند توانستند کارشان را گسترش دهند و حالا 70 کارمند دارند و امیدوارند امسال درآمدشان دوبرابر شود.

6. محصولات غذایی عمده ارین بیکر
در سال 1994، ارین بیکر شروع به پختن کلوچه های صبحانه سالم نمود. سپس از یک خریدار الهام گرفت و توانست کار خود را گسترش دهد و کارمندانش را از دو نفر به 100 نفر افزایش دهد. سپس با کم شدن 60 درصد از تولیدش متوجه شد که باید محصولات جدیدی به محصولاتش اضافه کند. او فهمید که با پختن کلوچه های رژیمی می تواند موفق شود.

7. اسکات هریسون، charity: water
اسکات هریسون از اینکه چیزهایی مثل خمیر دندان تبلیغاتی بهتر از اهداف نجات زندگی دارند خوشش نمی آمد. او فکر می کرد می تواند چیزهای دیگری را نیز تغییر دهد. بنابر این او در 30 سالگی یک خیریه تأسیس کرد که آب شرب و تمیز را به کشورهای در حال توسعه منتقل می کرد. یکی از اهداف او این بود که برندسازی اش کاملاً درست و جذاب باشد. او وقتی 28 سالش بود، به اروگوئه سفر کرده بود و از اینکه هر چیزی می خواست مانند همسر مدل، ساعت رولکس و اتومبیل بی ام دبلیو، در اختیار داشت، احساس بدی داشت. او تا به امروز 3962 پروژه آبرسانی را تأمین بودجه کرده است و برای 1794983 نفر در 19 کشور دنیا، آب شرب و تمیز فراهم کرده است. هدف فعلی او گردآوری 2 میلیارد دلار برای کمک به 100 میلیون نفر دار 10 سال آینده است.

8. جیسون توئز و داستین کوپال، GasBuddy.com
جیسون و داستین احساس نیاز به مکانی داشتند که به مردم کمک کند ارزان ترین بنزین محلی را پیدا کنند و بنابراین در ژوئن 2000 وبسایت GasBuddy.com را تأسیس کردند. در آن زمان توئز به عنوان برنامه نویس کامپیوتر کار می کرد و کوپال چشم پزشک بود. این دو شریک در دهه بعدی وبسایت خود را توسعه دادند و رانندگان را تشویق به وارد شدن به سایتشان و اعلام قیمت های خود نمودند. در سال 2009 آنها به برنامه های تلفن همراه روی آوردند. بنابراین در سال بعد برنامه های خود را برای اندروید و iOS معرفی نمودند و فوراً محبوب شدند. امروز برنامه آنها 6 میلیون بار دانلود شده است و وبسایت آنها بسیار شلوغ است.

9. اورن بلوستین، Oren’s Daily Roast Coffee and Tea
اورن بلوستین بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه پنسیلوانیا به نیویورک سیتی نقل مکان کرد و در خیابان پنجم شغلی پیدا کرد. سال 1979 بود و بلوستین 23 سالش بود و بسیار فقیر بود. او می خواست شغلی داشته باشد که مجبور نباشد به 15 نفر بله قربان بگوید. بنابراین استعفا داد و در سال 1986 Oren’s Daily Roast را تأسیس کرد. با 50 هزار دلار هدیه از سوی والدینش و 30 هزار دلار پس اندازش و یک وام 25 هزار دلاری، او اولین فروشگاه 400 فوت مربعی خود را در خیابان اول منهتن باز کرد. 25 سال بعد، کسب و کار او تبدیل به غول 10 میلیون دلاری شد.

10. جوانا میزلز، Snip-its
وقتی جوانا میزلز پسرش بن که حالا 20 ساله است را برای اولین کوتاهی مو به آرایشگاه برد، دوست داشت برایش خاص باشد. بنابراین با خودش یک دوربین فیلمبرداری برد و از کوتاهی موی پسرش فیلم گرفت تا به والدینش نشان دهد. او از این کار خود ایده گرفت تا جایی را برای بچه ها باز کند که تجربه اولین کوتاهی مو برای آنها جذاب شود. Snip-its حالا بزرگترین سالن آرایشگاه آمریکا است که فقط بر کوتاهی موی بچه ها متمرکز است و 63 شعبه دارد و می خواهد در انگلستان هم شعبه بزند.


ادامه مطلب ...

داستان موفقیت و شکست یک رستوران

در سال 1984 در ونکور کانادا عده ای از معلمان مدرسه، رستوران معمولی را که ورشکست شده بود خریداری کردند.

این رستوران در زیرزمینی در کنار یک دانشگاه دانشگاه بزرگ واقع شده بود. این معلمان پول کافی نداشتند تا رستوران را تعمیر و بازسازی کنند. آنها با تمیز کردن محل، و حداقل امکانات، رستوران را راه اندازی کردند. در کنار این رستوران، رستورانهای بزرگ و معروفی وجود داشتند که رقابت با آنان کار آسانی نبود.

این رستوران تنها در یک صورت می توانست به موفقیت دست یابد و آنهم داشتن ایده ای کاملا نو و متفاوت بود تا مشتریان را به آنجا سرازیر کند. معملمان وقتی دیدند که با غذای بهتر نمی توانند رقابت کنند، ایده بسیار جالب بکار گرفتند. آنها شروع به جمع اوری 80 نوع نوشابه از کشورهای مختلف کردند و سپس تابلوی بزرگی بر در رستوران نصب کردند که روی آن نوشته شده بود. “دور دنیا با 80 نوشابه مختلف”. آنها دفترچه ای مانند گذرنامه درست کردند و هنگامی که میمانان نوشیدنی کشور خاصی را سفارش می دادند، در گذرنامه آنها، مهر آن کشور اضافه می شد.

رستوران خلاق راز موفقیت راز ثروتمندان راز پولدار شدن داستان موفقیت بهترین رستوران آموزش موفقیت آموزش کسب درآمد آموزش کسب ثروت

افرادی که 40 نوع مختلف نوشیدنی را آزموده بودند، یک لیوان بسیار زیبا هدیه می گرفتند. و افرادی که تمامی 80 نوشابه را سفارش داده بودند، یک تیشرت مخصوص هدیه می گرفتند و همچنین عکسشان بر دیوار رستوران نصب می شد.

آنها خبرنامه ای درست کردند که فقط در رستوران توزیع می شد. غذای آنها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده بود. وقتی فردی وارد رستوران می شد با استقبال گرم کارکنان روبرو می شد. آنجا یک رستوران بود، ولی نقطه قوت آنها غذاها نبود بلکه نوشیدنی های متنوع بود. مدیران رستوران هر روز بین میمانان حاضر شده و خود را معرفی کرده و نظرات مشتریان را جویا می شدند.

یکی از دلایل مهم موفقیت رستوران نزدیکی آن به دانشگاه بود. با اینکه غالب دانشجویان پول کافی برای خرید نوشابه های گران قیمت نداشتند، ولی جذابیت تجربه نوشابه های جدید باعث شده بود که بسیاری از آنها با جمع آوری پولهایشان و صرفه جویی در موارد دیگر به این رستوران مراجعه کنند.

با رشد سریع این رستوران بانکهای زیادی علاقه مند به دادن وام شدند تا شعبات جدیدی افتتاح شوند. در مدت کوتاهی 6 شعبه جدید راه اندازی شد. در اینجا بود که صاحبان رستوران اشتباهاتی را انجام دادند. شعبات جدید بسیار شیک تر و تجملی تر بودند، ولی هیچکدام از آنها در نزدیکی دانشگاه واقع نبود پس آنها شروع به تبلیغ در گرانترین برنامه های رادیویی کردند.

آنها منوی خود را متنوع تر نمودند. حتی غذاهایی با ادویه های خاص به منو اضافه کردند. ولی پس از مدتی کیفیت غذاها کاهش یافت. دلیل آن شلوغی رستوران و مشغله زیاد مدیران بود. آنها شروع به استفاده از پنیرهای ارزانتر کردند تا سودشان بیشتر شود. پس از مدتی تعداد نوشابه ها کاهش یافت، بطوری که نیمی از انواع نوشابه های منو، موجود نبود. آنها چاپ گذرنامه را متوقف کردند. بر تعداد مشتریان ناراضی افزوده شد، ولی مدیران وقت نداشتند که به انتقادات آنان گوش کنند. پس از مدتی این رستورانها ورشکست شده و تعطیل شدند.

درسهایی که می آموزیم:

1- همواره به مشتریان نزدیک بمانید.
زمان کافی اختصاص دهید تا نظرات مشتریان را در مورد غذا و کیفیت خدمات ارائه شده جویا شوید. با برگزاری نظرسنجی، به نقاط قوت و ضعف خود از دید مشتری پی ببرید. نرمن برینکر یک رستوراندار موفق، هر روز بعنوان ناشناس به پارکینگ رستوران می رفت و از میهمانانی که در حال خروج بودند، نظراتشان را می پرسید. او حتی به رستورانهای رقیبان مراجعه می کرد و نظرات میمانان را جویا می شد. اگر رستورانی جمع آوری نظرات میمانان را متوقف کند، احتمال شکست خود را چندین برابر می کند.

2- اگر کیفیت غذا و خدمات پایین باشد، تمامی روشهای بازاریابی دنیا هم نخواهد توانست مشتریان همیشگی ایجاد کنند.
سود اصلی رستورانها در مشتریان ثابت آنهاست. پس سعی کنید برای هر مشتری تجربه لذت بخشی بیافرینید تا او را وادار به مراجعات بیشتر کنید.

3- عوامل موفقیت خود را بشناسید و آنها را هیچگاه متوقف نکنید.
پیروزی، شما را شکست ناپذیر نخواهد ساخت. پیروزی باید شما را هوشیارتر سازد. اگر ایده را پیاده سازی می کنید و پاسخ مناسبی می گیرید، آن ایده را براحتی کنار نگذارید. همواره در حال آزمایش ایده های جدید و ارزان باشید.


ادامه مطلب ...

داستان بی آبرو شدن دختر ۱۶ ساله شمالی

زهرا دختری ۱۶ ساله و مجرد است که به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان گلستان مراجعه کرده و در گفت‌و‌گو با مددکار اجتماعی مرکز مشاوره، داستان زندگی‌اش را این‌گونه به تصویر می‌کشد:

فرزند پنجم خانواده بودم پدر و مادرم کم‌سواد و بیشتر وقت خود را مشغول کشاورزی بودند و هیچ وقتی برای ابراز علاقه نسبت به من نداشتند.

فیلم تجاوز جنسی عکس تجاوز جنسی دوست دختر دوست پسر تجاوز به دوست دختر برنامه تلگرام اخبار تجاوز جنسی آموزش تلگرام

آنها صبح که به منظور کار کشاورزی به بیرون از منزل می‌رفتند شب به خانه باز می‌گشتند و خسته از کار روزانه می‌خوابیدند.

همین موضوع هم باعث شکاف بین من و والدینم شده بود و من در دنیای بیرون از خانه در جستجوی محبت بودم؛ من یک برادر دیگر هم داشتم که تنها فرزند پسر خانواده بود.

وقتی والدینم به او محبت می‌کردند من بیشتر احساس کمبود محبت و تنهایی می‌کردم و وقتی از جانب اطرافیان و بیرون از کانون خانواده محبت می‌دیدم به سمت آنها جذب می‌شدم.

بعد از ازدواج خواهرم، من احساس می‌کردم دیگر برای پدر و مادرم بی‌ارزش شده‌ام، آنان هیچ توجهی به من نمی‌کردند و تمام توجه آنها متوجه برادر کوچک‌تر از من بود، او هر چه می‌خواست برایش آماده می‌کردند، انگار من برای آنها وجود ندارم.

من دوستی به اسم فرزانه داشتم؛ او به من گفت در شبکه اجتماعی تلگرام عضو شوم، او می‌دانست من اهل دوستی با جنس مخالف نیستم برای همین به من گفت گروهی تشکیل شده از آشنایان و اقوام وی می‌باشد و من هم می‌توانم در این گروه عضو شوم.

از این طریق او مرا با فردی به نام هادی آشنا کرد. رفتار هادی نشان می‌داد که او فردی مودب و منطقی است، همچنین در مدتی که با وی در ارتباط بودم متوجه شدم که وی از یک خانواده ثروتمند است.

او به من گفت که به من علاقه دارد و می‌خواهد مرا ببیند. من تشنه محبت بودم. او می‌خواست سیرابم کند. من هم خودم را به جویباری که چشم‌انداز آن پیوستن به دریایی زیبا بود سپردم.

وقتی او را دیدم قلبم به شماره افتاد، این حس را تا به حال به جز هادی با هیچ‌کس دیگر تجربه نکرده بودم. شاید این والدینم بودند که اگر به من محبت می‌کردند من دیگر نیازی به محبت هادی نداشتم.

روز تولدم بود که برای دیدار با هادی به بیرون از منزل رفتم؛ هادی به من گفت که می‌خواهد غافلگیرم کند و یک هدیه بی‌نظیر در این روز به من بدهد، نمی‌دانستم می‌خواهد مرا به کجا ببرد اما با او رفتم.

با خودرویش مقابل منزلی توقف کرد و گفت: زهرا خانوم پیاده شو!

گفتم: اینجا کجاست؟

در پاسخم گفت: خانه آرزوهامون!

من مات و مبهوت نگاهش می‌کردم؛ گفت: نگران نباش؛ مادرم خانه است و از خودرو پیاده شدیم و وارد منزل شدیم اما هیچ‌کس در منزل نبود. من فریب حرف‌های هادی را خوردم.

در این مدت او توانسته بود با دروغ‌های رنگین و خوش رنگ و لعابش قلب مرا به تسخیر خود در آورد. اما سرانجام این اعتماد افراطی چیزی نبود جز…..

زهرا در حالی که قطره‌ای اشک از چشمانش بر روی گونه‌هایش می‌غلتید گفت: هدیه او به من در روز تولدم، بی‌آبرویی بود و سرافکندگی و سرشکستگی و بی‌اعتباری!

معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان گلستان در خصوص عواملی که سبب بروز این مشکل گردید، گفت: پدر و مادر زهرا از نظر وضعیت اقتصادی در حد پایینی بودند به همین دلیل بیشتر اوقات خود را به کشاورزی اختصاص می‌دادند و در منزل نبودند.

علی بهرامی ادامه داد: از آنجایی که فرزند پسرشان بهتر از دختران می‌توانست در کارهای کشاورزی به آنان کمک کند بهتر هم می‌توانستند کمک دست والدین خود باشند، باعث توجه بیشتر والدین به پسر خانواده شده بود و زهرا از توجه بیشتر والدینش به برادرش احساس تنهایی و کمبود محبت می‌کرد.

وی اضافه کرد: به همین دلیل زهرا به دنبال راهی برای پر کردن این خلاء بود؛ او خودش را در خانواده، فردی بی‌ارزش می‌دید و احساس حقارت می‌کرد و هر زمان که از جانب فردی غیر از خانواده محبتی به وی می‌شد به آن سمت جذب می‌شد.

به نقل از پایگاه خبری پلیس گلستان، بهرامی تاکید کرد: عدم آگاهی وی از شیوه استفاده از فناوری‌های ارتباطی نوین منجر به وارد شدن وی در رابطه‌ای شد که عواقب بعدی آن باعث بروز آسیب در مددجو شده است.


ادامه مطلب ...