مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تعجب زوج سوئیسی از کلیپس مو و آرایش دختران ایرانی

جام جم سرا: سالکا ۲۶ سال دارد و درباره اینکه چرا ایران را برای سفر انتخاب کرده، می‌گوید: زمانی که با «سانجیو» به بوسنی سفر کردیم، با یک ایرانی که گلیم می‌فروخت آشنا شدیم، برخورد او با ما بسیار خوب بود و پیشنهاد کرد از نزدیک ایران را ببینیم، به همین دلیل ما هم ایران را مقصد بعدی سفر خود انتخاب کردیم.

سالکا دانشجوی مددکاری اجتماعی است و در یک سیرک که مخاطبانش کودکان هستند، کار می‌کند و از اینکه توانسته ایران را ببیند خوشحال به نظر می‌رسد. او معتقد است که واقعا کشور زیبایی را دیده است.

این گردشگر جوان اظهار می‌کند: وقتی که مادرم متوجه شد می‌خواهم به ایران سفر کنم، تلاش کرد مرا منصرف کند و می‌گفت، آنجا کشور خطرناکی است؛ چون رسانه‌ها در کشور من صحنه‌های خوبی از ایران را نمایش نمی‌دهند. اما با این سفر متوجه شدم که ایران با آن چیزی که در اخبار کشورم می‌دیدم متفاوت است.

«سانجیو» که ۲۴ سال دارد، سابقه بازی در سریال‌های تلویزیونی از جمله «Best Friends» را دارد. او بعد‌ها شغلش را تغییر داده و اکنون در سیرک کار می‌کند و همانجا با «سالکا» آشنا می‌شود و با شروع تعطیلات تصمیم می‌گیرند که به ایران سفر کنند.

آن‌ها دو هفته است که به ایران آمده‌اند و بعد از آنکه تبریز، ارومیه و اصفهان را دیدند، به دل کویر زده‌اند و می‌گویند که از دیدن بازار تبریز و میدان نقش جهان بسیار لذت برده‌اند.

«سانجیو» با بیان اینکه تاکنون به ایران سفر نکرده است می‌گوید: برای اولین‌بار است که کویر را از نزدیک می‌بینم و چون کشور من کوه‌های زیبایی دارد، برنامه کویر را هم در سفرم قرار دادم.

او تاکید می‌کند: ایران یکی از زیبا‌ترین کشورهایی است که در سفر‌هایم دیده‌ام و از لحاظ جغرافیایی تنوع زیادی دارد.

«سانجیو» که از مدل مو و آرایش صورت دختران ایرانی تعجب کرده است می‌گوید: من و سالکا وقتی می‌دیدیم سر دختران از زیر روسری پف کرده است، احتمال می‌دادیم که زنان ایرانی حتما موهای بلندی دارند و آن را به زور زیر شال یا روسریشان جا داده‌اند، اما بعد‌ها متوجه شدیم که کلیپس موهای آنهاست که به این شکل درآمده است. البته آن‌ها زیاد هم آرایش می‌کنند.

سالکا و سانجیو بعد از سفر یک روزه‌شان به تهران و دیدن کاخ گلستان، بازار تهران، خانه مقدم و موزه ملی ایران باستان به کشورشان برمی‌گردند تا بقیه اعضای خانواده خود و دوستانشان را برای دیدن زیبایی‌هایی که دیده‌اند، به ایران دعوت کنند. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

«سمانه زندی» و پشت‌پرده مسابقه دختران مسلمان اندونزی [+عکس]

جام جم سرا: سمانه زندی، دختری بود که به یکباره بر سر زبان‌ها افتاد و به اسم «دختر شایسته ایران» در مسابقات جهانی دختران مسلمان اندونزی مشهور شد تا همه کنجکاو شوند که این دختر ایرانی در این مسابقه چه کار می‌کند؟ (آن خبر را که جام جم سرا بدون تأیید یا رد محتوای آن برای اطلاع کاربرانش منتشر کرده نیز می‌توانید با کلیک روی لینک «یک شیرازی در مسابقات انتخاب دختر شایسته [مجموعه‌عکس]» یا از بخشِ «اخبار مرتبط» در همین صفحه بخوانید).


بعد از پیگیری‌ها و فرستادن چندین پیام منتظر شدیم که «سمانه زندی» از مسابقات برگردد تا با او بیشتر درباره خودش و این مسابقه حرف بزنیم. حالا خانم زندی تازه به ایران بازگشته است:


هرکسی می‌توانست در این مسابقه شرکت کند

سمانه زندی متولد سال ۶۷ در شیراز است. در دانشگاه اصفهان طراحی صنعتی خوانده و در حال حاضر در یک شرکت صنعتی مشغول به کار است. از روی علاقه با بچه‌ها سروکله می‌زند و به آن‌ها زبان انگلیسی درس می‌دهد. سمانه می‌گوید شرکت در مسابقه اصلا کار سخت و پیچیده‌ای نبود و این مسابقه هم مثل دیگر فستیوال‌های دیگر؛ هرکسی می‌توانست در آن شرکت کند.
وی می‌گوید: «من از طریق یکی از دوستانم با این مسابقه آشنا شدم و در ثبت نام اینترنتی مسابقه شرکت کنم. سال قبل هم شرکت کردم اما به فینال نرسیدم و خانم «معصومه ابراهیمی» از اصفهان توانست به مرحله پایانی برسد. امسال هم من توانستم به این مرحله برسم و راهی اندونزی شدم.»

طبق گفته‌های زند، داوری‌های این مسابقه در مرحله اول کاملا اینترنتی بوده و براساس سوابق تحصیلی، فعالیت‌های اجتماعی، عکس و ویدئوی ارسالی توسط شرکت کننده انجام گرفته. در فیلم ارسالی شرکت کننده باید از خانواده، محل زندگی و نحوه قرآن خواندنش فیلم بگیرد. رعایت حجاب اسلامی نیز در این فیلم واجب است. این مسابقه محدودیت سنی هم دارد و فقط دختران بین ۱۸ تا ۲۷ سال می‌توانند در آن شرکت کنند. همچنین شرکت کننده باید یک عکس چهره و یک عکس تمام قد نیز برای مسابقه بفرستد که عمومی منتشر نخواهد شد.


همه فضای مسابقه مطابق با فرهنگ ما نیست

شرکت کنندگان این مسابقه هیچ هزینه‌ای را پرداخت نکردند و در کل، شرکت در این مسابقه برایشان کاملا رایگان تمام شده است. زندی می‌گوید همه مخارج از جمله بلیط، ویزا و دیگر امکانات به عهده اسپانسر مسابقه بوده است. در دوره پایانی نیز ۲۵ نفر انتخاب شدند و تمام بلیط‌ها برایشان صادر شد. ویزا نیز بعد از پرواز و هنگام رسیدن دختران به اندونزی به آن‌ها داده شد.

سمانه درباره نحوه برگزاری مسابقه نظراتی هم دارد. او معتقد است که همه فضای مسابقه مورد قبول جامعه ما نیست: «در کل دنیا، دین با بخشی از فرهنگ مردم جامعه ترکیب می‌شود. ترکیبی از عرف، دین و رسم و رسومات آن جامعه؛ و ممکن است فضای حاکم بر آنجا نیز با فضای جامعه ما مطابقت نداشته باشد. مثلا دختران ایرانی بخصوص مذهبی‌ها ترجیح می‌دهند ساده‌تر لباس بپوشند اما در اندونزی این موضوع برعکس است؛ کسی که حجاب دارد بیشتر لباس‌های پر زرق و برق می‌پوشد به طوری که شاید ما ایرانی‌ها این پوشش را نپسندیم. پوشش مسابقه هم همین طور است. بیشتر تاکید روی متانت و نجابت است.»


اسپانسر‌ها برندهای مد و لوازم آرایش بودند!

در عکس‌های منتشر شده از این فستیوال تصاویری از صحنه آرایش شدن شرکت کنندگان وجود دارد که زندی در این باره حرفهای جالبی می‌زند: «اسپانسرهای مسابقه از شرکت‌های مد و لوازم آرایشی بودند؛ پس طبیعی است که تاکید بیشتری روی آرایش دختران شود. همچنین انتخاب لباس‌ها نیز خیلی دست خودمان نبود. مثلا در سایز من سه لباس وجود داشت که من فقط می‌توانستم بین آن‌ها انتخاب کنم. خود من خیلی سبک لباس‌ها و حجم آرایش‌ها و بعضی سبک‌های رفتاری را نمی‌پسندیدم اما روزهای اول دست خودمان نبود ولی در روزهای بعد به خاطر مخالفت چندنفر دیگر مقداری آرایش‌ها تغییر کرد. من به خاطر نشان دادن زیبایی در این مسابقه شرکت نکرده بودم به همین خاطر با بعضی از کار‌ها مخالف بودم و بعد‌ها اعتراضم را به گریمور اعلام کردم.»


ملاک انتخاب‌ها به گفته زندی زیبایی چهره نبوده و می‌گوید که در تلویزیون خودمان هم اگر بخواهند مجری و یا بازیگری را انتخاب کنند، برایش شرایط خاصی را از نظر ظاهری در نظر می‌گیرند و تاثیرگذاری چهره در انتخاب افراد در مسابقه موثر بوده است اما این طور نبوده که ملاک اصلی انتخاب افراد باشد.
در این مسابقات چندین مدل مسلمان هم حضور داشتند که به دختر‌ها یاد می‌دادند چطور روی سن راه بروند: «مدل‌ها تاکید می‌کردند که راه‌رفتن دختر‌ها باید با بقیه مدلینگ‌ها تفاوت داشته باشد چون آن‌ها مسلمانند.»


از ما توقع داشتند آواز بخوانیم!

سمانه می‌گوید در این مسابقات چیزهایی دیده که با فرهنگ اسلامی ما مغایرت دارد: «در اندونزی جاهایی وجود دارد که موزیک می‌گذارند و آواز می‌خوانند و از ما هم توقع داشتند که آواز بخوانیم. این بخش، جزئی از مسابقه نبود و کاملا تفریحی بود ولی برای من و چند نفر دیگر از شرکت کنندگان خیلی جا افتاده نبود که بخواهیم چنین کاری کنیم. برای دختران اندونزیایی و در کل شرق آسیا این موضوع عادی بود. یا عکاسی که اسپانسر برای ما فرستاده بود آقا بود. این آقا قبلا مسیحی بوده اما مسلمان شده بود ولی من نمی‌پسندیدم که عکس‌هایم را یک آقا بگیرد و به همین خاطر عکاس من یک خانم انتخاب شد. ژست و پز داخل عکس‌ها همگی دست خودم بود. در کل، این عکس‌ها را نمی‌پسندیدم و این در معرض نمایش بودن را دوست نداشتم چون دردسر زیاد دارد.»


من نماینده مردم ایران نبودم

سمانه معتقد است که او نماینده ایران نبوده و صرفا یک ایرانی بوده است که در این مسابقه شرکت کرده اما رسانه‌ها به این موضوع دامن زدند و وی را نماینده ایران معرفی کردند: «من نماینده هیچ کس در این مسابقه نبودم؛ اگر قرار بود نماینده ایران باشم باید همه مردم ایران در یک رای گیری به من رای می‌دادند و من انتخاب می‌شدم تا نماینده ایران شوم اما من فقط یک دختر ایرانی بودم که در این مسابقه شرکت کرده است.»


نماز شب و منجوق دوزی اصلا ملاک نبود

خبر حضور سمانه زندی در این مسابقات ابتدا توسط رسانه‌های فارسی زبان خارجی با عنوان «نماینده دختر شایسته ایران همراه با حواشی مسابقات» منتشر شد. اما او معتقد است بیشتر این اخبار واقعی نیست چون این رسانه‌ها هیچ نماینده‌ای در این فستیوال نداشتند: «من قبلا در راست یا دروغ بودن این رسانه‌ها شک داشتم اما الان مطمئن شدم که راست نمی‌نویسند. مثلا در این رسانه‌ها نوشتند که مسابقه «انتخاب دختر شایسته مسلمان» در صورتی که ترجمه انگلیسی آن اصلا کلمه شایسته ندارد. همچنین در رسانه‌ها نوشته شد که دختر‌ها باید نیمه‌های شب بیدار شوند و نماز شب بخوانند اما اصلا چنین چیزی وجود نداشت و این موضوع کاملا اختیاری بود و از همه خنده‌دار‌تر اینکه یکی از ملاک‌ها را منجوق دوزی دختر‌ها عنوان کردند و یک سری عکس منتشر کردند اما اصلا این طور نبود. ما برای بازدید به یکی از کارگاه‌های صنایع دستی اندونزی رفتیم که در آنجا پارچه‌های دستدوز گرانقیمتی تولید می‌شد. بعد از بازدید به ما گفتند دوست دارید دوخت این پارچه‌ها را یاد بگیرید و بعد، دوخت آن را به ما آموزش دادند.»


یکی از دختر‌ها خواننده بود!

جایزه نفر اول این مسابقه حدود ۴۰ میلیون تومان پول نقد، ساعت طلا، سفر حج و بورسیه تحصیلی دانشگاه بود. این جایزه برای بسیاری از دختران شرکت کننده وسوسه کننده بود اما سمانه می‌گوید در این مسابقه شرکت کرده تا فقط تجربه متفاوتی داشته باشد و یک چیزهایی یاد بگیرد نه اینکه ثابت کند که از بقیه بر‌تر است.
در ‌‌نهایت فاطیما از تونس توانست برنده این مسابقه شود: «فاطیما از نظر دانش و از نظر تحصیلی در سطح خیلی بالایی قرار داشت. او درک درستی از مسائل و باورهای اعتقادی‌اش داشت و خیلی خوب می‌توانست از اعتقاداتش دفاع کند. همچنین فاطیما به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و شخصیت تاثیرگذاری داشت.»

سمانه در این مسابقات عنوان most inspiring را کسب کرد. خودش می‌گوید که این عبارت ترجمه فارسی ندارد ولی می‌توان آن را به معنی الهام‌بخش‌ترین دختر جمع ترجمه کرد: «این مسابقه عنوان‌های مختلفی داشت که من موفق به دریافت این عنوان شدم. یکی دیگر از دختر‌ها که از اندونزی بود خواننده بود و به خاطر صدای خوبی که در آواز خواندن داشت لقب بااستعداد‌ترین فرد مسابقه را کسب کرد. یکی دیگر هم به خاطر قرائت خوب قرآن جایزه گرفت.»


بیشتر، آدم «معنوی» هستم

معیارهای انتخاب این مسابقه برای خود زندی هم خیلی واضح نیست و وقتی از وی درباره اعتقادات مذهبی و فعالیت‌های اجتماعی‌اش می‌پرسیم این گونه پاسخ می‌دهد: «من آدم معنوی هستم. من در رشته حفظ و قرائت قرآن در زمان کودکی و نوجوانی مقام‌هایی دارم اما بعد‌ها بیشتر به تفسیر قرآن روی آوردم.»
زندی در رسانه‌های اجتماعی نیز فعالیت می‌کند. او درباره فعالیت‌هایش در شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: «داورهای مسابقه هم فعالیت‌ها و پست‌ها و عکس‌های من در شبکه‌های اجتماعی را حتما دیده‌اند و با علم به آن‌ها مرا انتخاب کردند. حالا اینکه معیار آن‌ها چه بوده من نمی‌دانم اما واقعیت این است که من خودم، خودم را انتخاب نکردم. به نظر من هم آن‌ها آدمهای بدی نیستند و افکار بدی در ذهنشان ندارند اما اینکه چطور یک هدف را به واقعیت تبدیل کنی کار بسیار سختی است که خوب خود من هم ایراداتی را به نحوه برگزاری مسابقه دارم اما می‌توان گفت برداشت آن‌ها از اسلام متفاوت است. در‌‌ همان اندونزی پزشکی که از من تست روان‌شناسی گرفت به محض شنیدن صدای اذان سریع بلند شد و به من گفت اگر می‌خواهید نماز بخوانید من در اتاقم چادرنماز دارم.»

این سفر، سمانه را حسابی مشهور کرد؛ شهرتی که برایش دردسرساز شده است اما او از کارش پشیمان نیست و می‌گوید به تجربه‌اش می‌ارزد. (مجله مهر)


ادامه مطلب ...

شهری پر از مزاحمت خیابانی برای زنان و دختران

جام جم سرا: در کنار تمام عواملی که زمینه بروز آن را فراهم می‌کند، نباید از نقش و اهمیت ظاهر و برخورد خانم‌ها هم چشمپوشی کرد. به هر حال هر اقدامی که در فضای عمومی از سوی فردی در برخورد با فرد دیگر انجام شود، به گونه‌ای که زمینه آزار و اذیت وی را فراهم آورد مزاحمت خیابانی محسوب می‌شود.
هیچ آمار رسمی دقیقی از حجم و تعداد مزاحمت‌هایی که زنان در خیابان‌ها با آن مواجه می‌شوند وجود ندارد، اما نبود این آمار دلیلی بر کتمان ماجرا نیست. در انواع مزاحمت‌ها، حقی از حقوق شهروندان ضایع می‌شود، اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم می‌کشد و نه فرهنگسازی گسترده‌ای برای کاهش بار مزاحمت‌ها اندیشیده شده است.
براساس آخرین تحقیقاتی که چندسال پیش توسط یک مرکز تحقیقاتی خصوصی انجام شد، هر زن یا دختری در جوامع شهری در ایران به میزان مسافتی که طی می‌کند یا مدت زمان حضورش در سطح خیابان‌ها، در هر تردد شهری، بین یک تا ۲۰ بار به لحاظ مزاحمت‌های کلامی، فیزیکی و چشمی (نگاه نامناسب و آزاردهنده) از سوی برخی مردان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد (به نقل از روزنامه ابتکار).
تقریباً می‌توان گفت بیشتر زنان در هر موقعیت سنی و با هر نوع پوششی و با هر ترکیب ظاهر و چهره، در تمام ساعات شبانه روز با انواع گسترده مزاحمت‌های خیابانی روبه رو می‌شوند. هر چند این اتفاق می‌تواند برای خانم‌هایی که پوشش مناسبی دارند، بمراتب کمتر پیش بیاید.


در این پرونده نگاهی مستند داریم به این معضل اجتماعی که بخش اعظم افراد جامعه هر روز بنحوی با آن سر و کار دارند و به سراغ این می‌رویم که ببینیم چه عواملی می‌تواند بازدارنده باشد و نقش مردمی که ناظر ماجرا هستند، چیست و...


برخی از زمینه‌ها و انگیزه‌های مزاحمت‌های خیابانی


لذت بردن یا تحقیرکردن؟
متلک پرانی را شاید بتوان یکی از رایج‌ترین و دم‌دستی‌ترین شکل‌های مزاحمت در ایران دانست. گرچه مردان هم در تیررس انواع متلک‌ها از سوی زنان قرار می‌گیرند اما بیشترین قربانیان متلک‌ها در کشور ما خانم‌ها هستند.
به نظر باید جالب باشد که بدانیم هدف برخی آقایان از حرکاتی که از آن به عنوان مزاحمت‌های خیابانی برای زنان یاد می‌شود، از چه انگیزه‌ای نشأت می‌گیرد. شاید در نگاه اول به نظر برسد، هدف سوء استفاده است، اما مطالعات گوناگونی که در کشورهای متفاوت روی این نوع مزاحمت‌ها انجام شده و نظر بسیاری از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، حاکی از آن است که حقیقت این است که هدف افراد از ایجاد مزاحمت، ارضای نیازهای جنسی نیست!


در واقع نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد که بیشترین لذت مردانی که قصد ایجاد مزاحمت‌های خیابانی را دارند، احساسِ قدرت و برتری و تحقیر جنسی طرف مقابل است که در قالب کلام یا تماس کوتاهی بروز پیدا می‌کند. این تحقیر کردن از ویراژ دادن در مقابل دخترخانم‌ها برای به رخ کشیدن به اصطلاح توانایی‌هایشان، ترمز کردن و متلک پرانی و تمسخر و گاهی هم فحاشی شروع می‌شود تا تنه زدن و تعرض‌های جسمی در حد و حدود مختلف.
این مزاحمت‌ها، از تنها یک صدا و آوای آزار دهنده یا یک کلام تا آزار‌های جسمی و جنسی، احساس نامطلوبی را در زنان ایجاد می‌کند و احساس آرامش و امنیت روانی آنان را دستخوش تزلزل می‌کند. در حقیقت ایجاد مزاحمت امری غیرعادی محسوب می‌شود.


مشکلات شخصیتی یا ساختاری؟
نگاه تخصصی دو گروه جامعه‌شناس و روان‌شناس به این موضوع جالب و کمی با یکدیگر متفاوت است؛ برخی روان‌شناسان مشکلات شخصیتی و روانی را عامل مهمی در ایجاد مزاحمت خیابانی می‌دانند و در مقابل جامعه‌شناسان مشکلات ساختاری و مسائل بنیادین را که جامعه با آن‌ها درگیر است به عنوان مهم‌ترین عامل این موضوع مطرح می‌کنند.


فاصله زیاد بلوغ طبیعی و اجتماعی
تغییر سبک زندگی در جامعه ما و ورود فناوری جدید ارتباطی که از جلوه‌های زندگی مدرن است؛ نوعی دوگانگی فرهنگی ایجاد کرده است. در یک سو ارزش‌های سنتی جامعه خودمان قرار دارد و در سوی دیگر دریافت آخرین تصاویر و محصولات فرهنگی غرب. در واقع این نبود تعادل بین فرهنگ وارداتی و فرهنگ خودی، بین بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی فاصله ایجاد کرده است.

فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمی‌یابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبوده‌اند

از آنجا که هیچ طرح فراگیری هم برای پر کردن این فاصله وجود نداشته است، اختلالاتی همچون مزاحمت‌های خیابانی به کرات اتفاق می‌افتد. البته نوع و شکل مزاحمت‌ها همیشه در حال تغییر است.
شاید در یک دهه گذشته، مزاحمت‌های تلفنی را می‌شد در صدر رایج‌ترین نوع مزاحمت در ایران به حساب آورد، اما حالا با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در میان خانواده‌ها و همچنین برخورداری تعداد بیشتری از افراد جامعه به ویژه جوانان از خودرو، این مزاحمت‌ها به محیط‌های مجازی و تمام خیابان‌ها و کوچه‌های شهر‌ها کشیده شده است. در این شرایط خودرو می‌تواند به عنوان یک ابزار برای ایجاد مزاحمت به کار آید.


مردان متأهل غیر متعهد
جای بسی تاسف دارد که بخش قابل ملاحظه‌ای از مزاحمت‌های خیابانی توسط مردان متأهل انجام می‌شود. نداشتن تعهد و پایبندی اخلاقی، باعث می‌شود برخی از مردان متاهل به دنبال این باشند که کمبودهای روحی و روانی خود را این گونه رفع کنند. می‌توان این نوع رفتار ناهنجار و شاید تجربه نوعی ارتباط غیر صحیح و غیر طبیعی با جنس مخالف را نوعی از انواع انحرافات جنسی دانست.


نقش زنان در مزاحمت‌های خیابانی
تحصیل و اشتغال غیر مناسب دختران و به تبع آن بالا رفتن سن ازدواج، متلاشی شدن خانواده‌ها، احساس بی‌هویت بودن، تعهد پذیر نبودن زن و مرد در محیط خانواده، سرخوردگی در دوران کودکی و مشکلاتی از این قبیل به بروز عقده‌های جنسی در افراد و میل به ایجاد مزاحمت منجر می‌شود که بر همین اساس برخی از مردان از طریق آزاررسانی خیابانی سعی می‌کنند به نوعی نیاز خود را برطرف کنند.

در این راستا شاید زنان نیز بی‌تقصیر نباشند. مزاحمان خیابانی در بیشتر موارد مزاحم زنانی می‌شوند که پوشش و رفتاری مغایر با عرف جامعه دارند و حتی در موارد غیر ضروری، در زمان و مکان نامناسب تردد می‌کنند.
رفتار مردی که برای زن یا دختری مزاحمت ایجاد می‌کند، توجیه‌پذیر نیست، اما برخی از زنان نیز خودشان زمینه این مزاحمت‌ها را فراهم می‌کنند.


عفت و تقوای گمشده
خشکاندن ریشه این رفتار نابهنجار و آسیب رسان اجتماعی، شاید نیازمند طی مسیری بس طولانی و اندیشیدن راهکارهای متعدد باشد. بسیاری از کار‌شناسان، تربیت اسلامی را بهترین راهکار رفع این آسیب اجتماعی می‌دانند.


فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمی‌یابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبوده‌اند.


تربیت دینی در خانواده
با دقت به آموزه‌های قرآنی در داستان حضرت یوسف نیز می‌فهمیم که حتی اگر زنی خودش را عرضه کرد، تقوای مرد باید مانع او شود. در واقع اگر مردان جامعه تقوا و خویشتن داری را در خود تقویت کنند و زنان عفت را در خود پرورش دهند و ظاهر، پوشش و حتی رفتار خود را در خیابان از راه رفتن و شیوه برخورد تا صحبت کردن را از عرف جامعه دور نکنند و برمبنای عفت و اخلاق عمل کنند مزاحمت‌های خیابانی به حداقل می‌رسد.


گذر در شهری که پر از مزاحمت‌هاست

برای آنکه بدانیم مزاحمت‌های خیابانی چقدر زیر پوست شهر اتفاق می‌افتد باید حضوری میدانی در شهر داشته باشیم، در ادامه روایتی مستند از آنچه رخ داده تقدیم می‌کنیم:


داخل یک کوچه فرعی – ساعت ۳ ظهر
دختر خانم جوانی که البته پوششش کمی با عرف جامعه فاصله دارد، با گام‌های بلند می‌رود و به دنبالش خودرویی آرام آرام حرکت می‌کند و گاهی هم برای او بوق می‌زند، ولی او به حرکتش ادامه می‌دهد.
خودرو از حرکت می‌ایستد و سرنشین پیاده می‌شود و چند لحظه‌ای با دختر صحبت می‌کند. بعد از این مکالمه، دختر باز به مسیرش ادامه می‌دهد تا به خانه‌اش می‌رسد و داخل می‌شود. اما سرنشین خودرو که گویی موقعیت جدیدی را در‌‌ همان کوچه پیدا کرده، با سرعت زیاد حرکت می‌کند نرسیده به انتهای کوچه، دختر جوانی با دختر دیگری با فرم رسمی و اداری در حال عبور است. این بار‌‌ همان دفعه اول، دختر دوم سوار می‌شود و خودرو حرکت می‌کند.


دور میدان اصلی شهر – ساعت ۱۰ شب
در ترافیک سنگین میدان، دو دختر جوان با ظاهری خارج از عرف، در میان خودرو‌ها حرکت می‌کنند و پیاده از این سوی میدان به آن طرف می‌روند و در این میان کمتر راننده خودرو و راکب موتورسواری است که به این دو دختر کم سن و سال نگاه نکند یا کنایه‌ای نثارشان نکند. حتی یکی از موتورسواران که به نظر نمی‌رسد، بیشتر از ۱۸ سال داشته باشد، به یکی از دختران دستدرازی هم می‌کند و با چهره‌ای شاد و راضی، سریع از میدان عبور می‌کند.


البته دختران انگار از این موضوع خیلی هم ناراحت نمی‌شوند و این سوژه را به دستمایه‌ای برای جلب توجه بیشتر تبدیل می‌کنند و با سر و صدا و ایستادن وسط میدان، نگاه‌های بیشتری را به سمت خود دعوت می‌کنند. چند لحظه بعد آرام آرام به مسیر خود ادامه می‌دهند و در لابلای ترافیک و شلوغی، گم می‌شوند اما هنوز هم مسیر حرکتشان را می‌توان از راهبندان و صدای بوق خودروهایی با سرنشینانی از تمام گروه‌های سنی، تشخیص داد.


جلوی در ورودی یک مرکز خرید- ساعت ۶ بعدازظهر
از در ورودی یک مرکز بزرگ خرید در ساعات میانی عصر و اوایل شب، دختران جوانی تردد می‌کنند که یا به قصد خرید آمده‌اند یا به قصد دور زدن و تفریح کردن. سر و صدا و همهمه‌ای که در مقابل یکی از در‌های ورودی این مرکز به گوش می‌رسد حاکی از ایجاد مزاحمت پسر نوجوانی برای یک دختر دانشجوست.
دختر که مورد مزاحمت جنسی پسر ۱۶-۱۵ ساله‌ای قرار گرفته است و توانسته، به کمک دوستانش او را به انتظامات مرکز خرید تحویل دهد، با چهره‌ای برافروخته در حال گرفتن شماره تلفن نیروی انتظامی است. حتی در همین حین هم هستند کسانی که با دیدن این صحنه، از کنار دختران ایستاده در محل عبور می‌کنند و با خنده می‌گویند: در خدمت باشیم...


ساعت ۸ شب نزدیک یکی از مراکز آموزش عالی
هوا سرد و بارانی است و دختر دانشجویی لابلای خودروهایی که در مقابل پایش ترمز می‌زنند، به انتظار رسیدن تاکسی ایستاده است. از بعضی جمله‌هایی که می‌شنود برافروخته می‌شود اما سکوت را ترجیح می‌دهد. هم‌کلامم که می‌شود، می‌گوید: مزاحمت خیابانی نه ساعت دارد و نه جا و مکان خاص. همین که تنها باشی و بخصوص پیاده، این اجازه را به خودشان می‌دهند که هر حرفی را نثارت کنند. شاید هم خیلی‌ها به این رفتار‌ها چراغ سبز نشان می‌دهند و از شنیدن حرف‌هایشان می‌خندند که آن قدر بی‌پروا مزاحم می‌شوند.

دختر جوان دیگری که متوجه شغل من و علت این مکالمه می‌شود، جلو می‌آید و گویی که سر درددلش باز شده باشد، می‌گوید: نمی‌دانم هدف از این همه مزاحمت‌های رکیک و ایجاد مزاحمت چیست که تکرار هر روز آن، خسته‌شان نمی‌کند. در این یک سالی که دانشجوی این مرکز شده‌ام، احساس می‌کنم هر دانشگاه و مرکز و خیابانی، به یک شعبه ایجاد مزاحمت برای تعداد ثابتی از افراد تبدیل شده است که در ساعت‌های مختلف شبانه روز به محدوده خود سر می‌زنند و تا صدای اعتراض دختران را نشنوند، دور نمی‌شوند. یعنی ما این همه جوان بیکار داریم؟!


چه باید کرد؟

قبل از هر چیز فردی که به چنین رفتارهایی اقدام می‌کند باید با خودش فکر کند با به خطر انداختن امنیت روانی قشر وسیعی از جامعه و خانواده‌‌هایشان چه چیزی نصیبش می‌شود و اگر در موقعیت مشابه همین اتفاق برای خانواده‌اش می‌افتاد چه واکنشی داشت؟

در کنار آن خانم‌ها هم تا حد امکان با رفتار و پوشش مناسب باید پیشگیری‌های لازم را داشته باشند. خانواده‌ها هم تمهیدات لازم را برای حضور دور از آسیب همسر، فرزند و... در جامعه فراهم کنند. خیلی نگذشته از زمانی که اگر یک دختر بنا بود به مدرسه یا دانشگاه برود پدر یا برادرانش تا جایی که امکان داشت او را مشایعت می‌کردند یا اگر زمان بازگشت او بود حداقل سر کوچه یا دم در می‌ایستادند تا محیط کوچه را که نا‌امن‌تر از خیابان‌های اصلی است برای تردد دختر امن کنند.
البته در این کار هم نباید آن قدر زیاده‌روی و وسواس به خرج داد که زمینه رفتار پنهانی طرف مقابل فراهم شود.
از طرفی هر کدام از اعضای جامعه به عنوان کسانی که با دیگران سوار بر یک کِشتی هستند و سرنوشت مشترکی دارند ولو به اندازه تذکر زبانی، یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد باید به این رفتار‌ها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد و یک نوع نظارت همگانی و اجتماعی ایجاد شود.
نهادهای آموزشی مثل رسانه‌ها هم باید آموزش‌های لازم را به مخاطبان خود که هر کدام در جایگاهی با این موضوع در ارتباط هستند بدهند و از آن طرف قانونگذار هم باید با در نظر گرفتن یکسری محرومیت‌های اجتماعی و... زمینه ارتکاب مجدد چنین رفتارهای ناهنجار را از بین ببرد.
از میان بردن زمینه‌های اجتماعی این معضل همچون افزایش سن ازدواج، مفید به نظر می‌رسد.
البته مزاحمت خیابانی در قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود و برای آن محکومیت حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق در نظر گرفته شده است. (پروانه رضازاده/پارس)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

تهیه عکس از دختران بی‌حجاب برای افزایش مشتری

محمد قاسملو اظهار داشت: برابر رصد و پایش در فضای مجازی، یک فقره صفحه اینترنتی که اقدام به انتشار عکس دختران می‌کرد از طریق کارشناسان رصد این پلیس مشاهده و با هماهنگی مقام قضایی تحقیقات لازم برای شناسایی کاربر یا کاربران متخلف آغاز شد.

وی تصریح کرد: مستندات فنی جمع‌آوری شد و پس از استخراج آدرس اینترنتی کاربر متخلف و به تبع آن شناسایی هویت واقعی متهم، وی مورد بازجویی قرار گرفت و مشخص شد که کاربر فوق با همکاری تعدادی از دوستانش اقدام به تهیه عکس از دختران بی‌حجاب کرده و جهت تبلیغ حرفه کاری خود و جذب مشتریان، آنها را در فضای مجازی منتشر و از طرفی برای خود آلبوم تهیه کرده و توسط افراد دیگر کسب و کار ایجاد کرده است.

این مقام انتظامی افزود: با توجه به رعایت حریم خصوصی افراد از طرف واحدهای صنفی و پایبندی به عدم انتشار داده‌های افراد دیگر نتیجه تحقیقات انجام گرفته به عرض مقام قضایی منعکس و پرونده بعد از مسدودسازی صفحه مذکور جهت سیر مراحل بعدی تحویل دادسرا شد.

رئیس پلیس فتا آذربایجان‌شرقی خاطرنشان کرد: متاسفانه تعدادی از شهروندان بخصوص جوانان برای نگهداری از اطلاعات خود کوتاهی نموده و با تهیه عکس‌های بی‌حجاب و در اختیار گذاشتن آنها به واحدهای صنفی ویراستار (میکس)، موجبات سوءاستفاده واحدهای مذکور شده و بعضا مشاهده می‌شود که از طرف مدیران صفحات به عنوان نمونه و یا آلبوم تبلیغاتی استفاده کاری می‌شود ضمن اینکه واحدهای صنفی مربوطه از انتشار و یا در معرض قرار دادن آن در اختیار افراد غیر جدا خودداری نموده از انجام رفتارها و حرکات غیر اصولی در فضای مجازی به جهت سلب اعتماد این فضا خودداری کنند. (باشگاه خبرنگاران)


ادامه مطلب ...

دختران ایرانی، دربه‌در به دنبال شوهر خارجی!

آن گونه که از شواهد بر می‌آید، گویا دختران ایرانی میل زیادی به ازدواج با اتباع غیر ایرانی پیدا کرده‌اند و مرد زندگی آینده خود را از میان مردان غیر ایرانی انتخاب می‌کنند. آمارهایی که مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال داده حکایت از آن دارد که در ۹ ماهه امسال ۶۱۵ مورد ازدواج زنان ایرانی با مردان اتباع غیرایرانی در پایگاه اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال ثبت شده و این در حالی است که تعداد این نوع ازدواج‌ها در مدت مشابه در سال گذشته ۴۸۷ مورد بوده و این مهم رشد ۲۶/۳ درصدی این آمار را نشان می‌دهد.
اینکه چگونه آمار ازدواج دختران ایرانی با مردان خارجی! افزایش یافته و این مسئله چه تبعاتی را می‌تواند در پی داشته باشد موضوع گزارشی است که در ادامه می‌خوانید:


آمار‌ها از ازدواج خارجی چه می‌گوید؟

بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، در ۹ ماهه سال جاری ۵۳۸ هزار و ۷۷۶ ازدواج ثبت شده است که هم زن و هم مرد ایرانی بودند. همچنین آمار ازدواج مردان اتباع غیرایرانی با زنان ایرانی یک در هزار در مقابل کل آمار ثبت شده از ازدواج در سال جاری است. از سویی، در زمان ازدواج میانگین سنی مردان اتباع غیر ایرانی ۳۸/۲ سال و میانگین سنی زنان ایرانی ۳۳/۶ سال بوده است.
همچنین، بیشتر زنان ایرانی که با مردان اتباع غیرایرانی ازدواج کرده‌اند بیشتر بین ۲۵ تا ۲۹ سال سن داشته‌اند که شامل ۱۳۸ مورد می‌شود. ۱۱۶ مورد نیز در فاصله سنی ۳۰ تا ۳۴ سال قرار دارد. از طرفی باید توجه کرد که ۱۴۵ مورد از زنان ایرانی در گروه سنی ۳۰ تا ۳۴ سال و ۱۳۶ مورد در فاصله سنی ۲۵ تا ۲۹ سال قرار دارند.
نگاهی به ترکیب استانی ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی نیز گویای آن است که ۹۰ مورد ازدواج زنان ایرانی با مردان اتباع غیر ایرانی در استان تهران، ۴۸ مورد در استان خوزستان، ۴۴ مورد در استان قم، ۴۲ مورد در استان آذربایجان غربی و ۳۶ مورد در استان خراسان رضوی ثبت شده است.


مردان ایرانی هم بی‌میل نیستند!

همزمان با اینکه ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در سال جاری افزایش داشته، مردان ایرانی نیز تقریبا پا به پای زنان ایرانی پیش رفته‌اند و آمار ازدواجشان با زنان خارجی افزایش پیدا کرده است. چنانکه در ۹ ماهه اول سال جاری ۵۶۰ مورد از این ازدواج‌ها به ثبت رسیده است اما در سال گذشته این آمار ۴۵۳ مورد بود که نشان دهنده رشد ۲۳/۶ درصدی ازدواج مردان ایرانی با زنان اتباع غیر ایرانی است. میانگین سنی مردان ایرانی ۳۳/۵ و میانگین سنی زنان اتباع غیر ایرانی ۲۷/۷ بوده است.

چرایی انتخاب شوهر خارجی از سوی دختران ایرانی


اینکه چرا گروهی از زنان و دختران ایرانی، مرد خارجی را برای ساختن آینده‌شان به مرد ایرانی ترجیح می‌دهند، تابع عوامل مختلفی است که به نظر، شرایط بهتر اقتصادی، حضور در کشورهای دیگر به خصوص زندگی در اروپا، استفاده ابزاری از مرد خارجی برای اقامت در کشورهای دیگر، دست یافتن به آرزوهای جوانی در زندگی با مرد خارجی و... از جمله آنهاست. این در شرایطی است که عمدتا پس از ازدواج زنان با مردان خارجی، خلاف تصورات پیش از ازدواج رقم خورده و مشکلات خاصی نیز برای زنان ایرانی پیش می‌آید. به خصوص آنکه بخش زیادی از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی به حوزه مردان افغان بر می‌گردد.
از دیگر سو، تبعات ویژه‌ای نیز دختران ایرانی را در ازدواج با مرد خارجی تهدید می‌کند از آن جمله می‌توان به بلاتکلیفی فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها اشاره کرد. میان رواج پدیده ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه و احتمال افزایش افراد فاقد هویت، اسناد سجلی رابطه معناداری وجود دارد، به‌ طوری‌ که هرچه این پدیده یعنی ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه افزایش یابد، تعداد افراد فاقد هویت و اسناد سجلی نیز به مراتب افزایش می‌یابد.
هرگونه ازدواج و ثبت ازدواج با مهاجران غیرمجاز غیرقانونی است زیرا بخشی از این ازدواج‌ها با انگیزه‌های سودجویی و اخذ اقامت با استفاده از نا‌آگاهی زنان ایرانی صورت می‌گیرد. به گفته کار‌شناسان، زنان ایرانی از طریق ازدواج با اتباع خارجی که ۸۰ درصد آن‌ها افغانی هستند، بدون ثبت قانونی یا حتی رسمی، دچار آسیب‌های روحی و روانی بسیاری می‌شوند. به‌عنوان مثال با تداوم بازگشت اتباع کشورهای افغانستان و عراق به کشورشان، تشدید وضعیت مبهم زنان به طوری که همراه شوهرشان و رفتن به مقصد آن‌ها وضعیت حقوقی روشنی نخواهند داشت و ماندن در ایران و ترک از طرف شوهرانشان از طرف دیگر مشکلات عدیده‌ای برای آنان به‌وجود می‌آورد.
این زنان پس از مدتی دچار اختلالات روحی و روانی می‌شوند و بهداشت روانی آن‌ها به خطر می‌افتد، آنان به یکباره خود را تنها می‌بینند، با تجمیع این شرایط ناگوار دچار انواع افسردگی‌ها، کاهش اعتماد به نفس، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، مشاجرات خانوادگی و غیره می‌شوند.


زنان، مراقب ازدواج با اتباع افغان باشند

جامعه‌شناسان هشدار می‌دهند از نظر تابعیت، حداکثر مردان خارجی ازدواج کرده با زنان ایرانی را مردان تبعه افغانستان و سپس اتباع عراقی تشکیل می‌دهند. آنان بر این باورند که وجود بحران‌های اجتماعی و سیاسی در این کشور‌ها و بازبودن درهای کشور روی مهاجران و آوارگان از عوامل عمده مهاجرت وسیع و گسترده این افراد به کشورمان بوده که متاسفانه به علت تداوم بحران در کشورهای مبدا، فراهم‌بودن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران، حضور مهاجران در کشور تداوم پیدا کرده و زنان ایرانی به گمان رسیدن به آرزوهای واهی، تن به ازدواج با این افراد می‌دهند.
این در حالی است که همسران خارجی زنان به منظور رفت و آمد به کشورشان عمدتا از طریق مرزهای زمینی اقدام می‌کنند، اعلام می‌کنند که برای تردد خود دچار مشکلات زیادی نیستند که این بیانگر عدم وجود، یا عدم اعمال قوانین سخت و دقیق در کنترل ورود و خروج از مرزهاست و این مسئله خود منشأ پیامدهای زیادی از جمله افزایش ازدواج‌های غیرقانونی و افزایش تعداد فرزندان بی‌سرپرست، فاقد اسناد هویتی و غیره است.
به گفته مدیران سازمان ثبت احوال، ازدواج زنان ایرانی با تبعه خارجی بدون رعایت ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی و اخذ پروانه زناشویی ممنوع بوده و ثبت ازدواج برای زوجین و فرزندان آنان آثار حقوقی، مالی و اجتماعی به همراه دارد. به همین دلیل است قانون‌گذار بر ثبت ازدواج تاکید کرده و حتی در قانون مجازات اسلامی برای عدم ثبت ازدواج دایم مجازات در نظر گرفته شده است.
در صورت عدم ثبت ازدواج و بروز اختلاف، معمولا زنان از لحاظ نفقه، مهریه، ارث و نسب فرزندان با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند. از آنجایی که در ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی، یک طرف عقد، خارجی است ثبت ازدواج آنان برای دفاع از حقوق زن ایرانی بسیار مهم و ضروری است. زنان ایرانی برای ازدواج با اتباع خارجی باید پروانه زناشویی دریافت کنند، پروانه زناشویی در داخل ایران را مقامات وزارت کشور (استانداری‌ها) و در خارج از کشور را روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران صادر می‌کنند.
اگر بانوان ایرانی بدون رعایت قوانین، مقررات مربوطه و مشاوره‌های حقوقی اقدام به ازدواج با اتباع بیگانه کنند، برخی مشکلات حقوقی از جمله نبود ضمانت اجرای قانونی و رسمی تعهدات برای پایبندی زوج به ادامه زندگی و نیز بلاتکلیفی وضع هویتی فرزندان آنان به وجود خواهد آمد، چراکه در قوانین فعلی یکی از شروط اصلی دریافت شناسنامه برای فرزندان متولد از مادران ایرانی و پدران خارجی، ثبت ازدواج والدین آنهاست. (قانون)

490


ادامه مطلب ...

قوانین گمشده در حوزه کودکان، دختران و زنان آسیب‌دیده

به‌ عنوان مثال، بهزیستی از ایجاد خانه‌های امن نام می‌برد که زنان آسیب‌دیده را مورد حمایت قرار می‌دهد. آن‌وقت باید یک نفس راحت بکشیم و خیالمان راحت باشد که زنان و دخترانمان وقتی مورد خشونت قرار می‌گیرند، نهادی وجود دارد که به آن پناه ببرند، نه این‌که کارد به استخوانشان برسد و مجبور شوند عامل خشونت را به‌قتل برسانند، آن هم درحالی‌که می‌دانند ممکن است به‌خاطر این عمل قصاص شوند. اما چرا خیالمان راحت نیست و چرا ٩٠‌درصد فرار‌ دختران از منزل «فرار از» است و نه «فرار به»؟ مگر خانه‌های امن و اورژانس اجتماعی برای تحت‌حمایت قرار دادن این افراد ایجاد نشده‌اند؟ پس چرا گزینه انتخابی این دختران آسیب‌دیده در منزل،‌ فرار است و نه پناه‌بردن به اورژانس اجتماعی؟
در زمان حضور قوانین، سیاست‌ها و طرح‌ها ممکن است با دو اتفاق روبه‌رو شویم: از یک‌سو قوانینی وجود دارند که جامع هستند و راهگشا اما عملیاتی نمی‌شوند و از سویی دیگر، در برخورد با برخی پدیده‌ها، خلأ نبود قوانین راهگشا، احساس می‌شود. آن‌وقت است که قانون بازی‌اش می‌گیرد و هرجا که بخواهد سر و کله‌اش پیدا می‌شود و هر جا که نخواهد، غیب‌ می‌شود!
چند وقتی است که به‌صورت پراکنده اما مداوم خبر دانش‌آموزان شین‌آبادی که ‌سال ٩١ در حادثه آتش‌سوزی مدرسه‌شان دچار آسیب‌دیدگی شدند را می‌شنویم، از دادن کامل دیه به این دانش‌آموزان تا گرفتن مستمری مادام‌العمر یا دادن هزینه به خانواده‌های این دانش‌آموزان برای هر بار سفر به تهران و قرار گرفتن آنها در کلاس هوشمند و دادن لپ‌تاپ به آنها. این‌که در قبال این دانش‌آموزان که به‌خاطر ساختار غیرایمن مدرسه دچار حادثه شده‌اند و همه زندگی‌شان تحت‌الشعاع آن قرار گرفته است، از سوی مسئولان تعهدی دیده می‌شود، اتفاق خوبی است. اما سوال این‌جاست که با سایر مواردی که به‌صورت مشابه ممکن است اتفاق افتاده باشد یا در آینده شاهد آن باشیم، چه برخوردی صورت می‌گیرد؟
قانون در این‌جا نقش اصلی خود را که بازکردن گره‌ای از مشکلات مردم است، به‌خوبی ایفا می‌کند، اما در سایر موارد هم چنین است؟ یا باید عادت کنیم که رسانه‌ای‌شدن یک‌مسأله و مطرح‌شدن آن در اذهان عمومی تنها راه‌حل ما برای حل مسائلی از این‌دست است؟
چندی پیش وکیل دانش‌آموزان شین‌آبادی‌ گفت: دولت ردیف بودجه‌ای در‌سال ٩٤ برای تأمین معیشت و دریافت مستمری کودکان شین‌آباد از محل بیمه روستاییان، کشاورزان و عشایر برای آنها اختصاص داده است.
همچنین نماینده مردم پیرانشهر در مجلس، از موافقت کمیسیون‌های اجتماعی و بهداشت مجلس با در نظر گرفتن ردیفی مستقل درحدود ١٢‌میلیارد تومان جهت پرداخت مستمری دایم به دانش‌آموزان شین‌آبادی خبر داده و حالا سوال این است که دولت و مجلس باید برای «دانش‌آموزان شین‌آباد» تصمیم بگیرند یا همه دانش‌آموزان؟ دانش‌آموزانی که ممکن است از تنبیه بدنی و روانی توسط معلم گرفته تا شرایط غیرایمن مدرسه دچار آسیب شوند و به‌خاطر رسانه‌ای‌نشدن مسأله یا پیگیر نبودن مدام از حقی مانند حقوقی که به دانش‌آموزان شین‌آبادی تعلق گرفته است، محروم شوند و اصلا مگر باید پیگیر قانون بود تا اجرایی‌شود؟ و نمی‌دانیم تکلیف ١٣ دانش‌آموز مدرسه روستای سفیلان که در ‌سال ٨٣ به‌خاطر استفاده از بخاری نفتی دچار سوختگی ٤٠‌ درصد شدند، ٨ دانش‌آموز درودزن فارس که در ‌سال ٨٥ دچار سوختگی شدند، دانش‌آموزان خوابگاه شبانه‌روزی در سیستان‌وبلوچستان در ‌سال ٨٩ که دچار سوختگی شدند، دانش‌آموزان دبیرستان شبانه‌روزی چابهار که در‌ سال ٩٠ دچار سوختگی شدند و نمونه‌های دیگری که کسی از آن خبردار نشده است، چه می‌شود؟! و کاش قوانین ما در جایی که باید، حضور یابند و در جهت حل مسأله اجتماعی گام بردارند، قوانینی که خود به‌خود قدرت اجرایی داشته باشند و به‌صورت فراگیر برای همه افراد عمل کنند و برای اعمال اثر، منتظر سر و صدا بپاکردن رسانه‌ها، آن هم درمورد شخص یا اشخاصی خاص نباشند و اگر کارکرد مثبتی ندارند، تغییر کنند.
اگر خانه‌های امن برای زنان موردخشونت‌ قرارگرفته امن نیست و اگر دختران ترجیح می‌دهند فرار کنند و آسیب‌های فراوانی را تحمل کنند اما به اورژانس اجتماعی مراجعه نکنند، باید در نحوه سازماندهی این مراکز بازنگری شود.(اسما روانخواه - پژوهشگر اجتماعی/روزنامه شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

662


ادامه مطلب ...

مقصد امن در شهر دختران فراری و کودکان کار

ولی الله نصر افزود: دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کشور در ارتباط با تمامی اقشار آسیبدیده و در معرض آسیب خدمات خود را ارائه می‌دهد و هر زمانی که کودک، دختر و یا زنی در معرض آسیب باشد وظیفه این دفتر ارائه خدمات گوناگون به اوست.


در مراکز بازپروری کدام گروه از زنان نگهداری می‌شوند؟

نصر اضافه کرد: به طور عمده دو نوع مرکز در سازمان بهزیستی کشور برای رسیدگی به امور زنان، دختران آسیب دیده و یا در معرض آسیب وجود دارد. مراکز بازپروری سازمان بهزیستی کشور مخصوص زنانی است که آسیب دیده اجتماعی بوده و بعضا به صورت مجرم شناخته شده و سالها اعمالی خلاف منافی عفت عمومی را انجام داده و قهار شناخته شده و تمامی آن‌ها در مراکز بازپروری بهزیستی کشور نگهداری، ساماندهی و توانمند می‌شوند. در این مراکز، تیم‌های تخصصی سازمان بهزیستی کشور در راستای توانمندسازی و بازتوانی و یا کاهش آسیب این قشر اقدام می‌کنند.

مدیر کل امور آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی ضمن اشاره به اینکه در سراسر کشور 34 مرکز بازپروری وجود دارد گفت:‌ در مراکز بازپروری در راستای کاهش آسیب در خصوص مواردی چون بیماریهای مقاربتی، بیماریهای عفونی، ایدز و ... و همچنین در ارتباط با برنامه‌های محافظتی برای جلوگیری از آلودگی دیگران توسط این افراد، خدماتی ارائه می‌شود.


خانه‌های سلامت

وی ضمن اشاره به اینکه در خصوص ساماندهی اقشار آسیب دیده هیچ گاه نمی‌توان یک دختر سالم در معرض آسیب را با یک زن آسیب دیده اجتماعی در یک مکان نگه داری کرد گفت: در این راستا در سراسر کشور خانه های سلامت توسط سازمان بهزیستی کشور ایجاد و در این مراکز دخترانی که در معرض آسیب هستند به عنوان مثال از خانه فرار کرده و از شهرستان به تهران آمده‌اند؛ بهزیستی باید نسبت به برگرداندن آنها نزد خانواده و خدمات مشاوره‌ای روانشناختی و مددکاری اقدام کند لذا آن‌ها در مراکز سلامت بهزیستی در سراسر کشور نگهداری می‌شوند.

او در خصوص ارجاع این دختران نزد خانواده‌هایشان گفت:‌ تا حد امکان تلاش می‌کنیم دختران را به کانون خانوادگیشان برگردانیم اما این موضوع زمانی اتفاق می افتد که تیم تخصصی تشخیص دهند و مطمئن شوند که در صورت ارجاع فرد به خانواده، آسیبی متوجه وی نیست.

وی تصریح کرد: در بسیاری از موارد مداخله نابجا می تواند منجربه خودکشی فرد شود و حتما در مداخله در امور این چنینی باید ظرافت خاصی داشت و در این راستا سازمان بهزیستی کشور از کارشناسان و مددکاران آموزش دیده استفاده می‌کند.

نصر همچنین در خصوص مدت زمان نگهداری این افراد در مراکز سلامت گفت: مدت زمان ارجاع فرد به خانواده اش بستگی به تیم تخصصی دارد زیرا زمانی که کارشناسان تیم تخصصی تشخیص دهند خطری فرد را تهدید می‌کند به صلاح است که مدت زمان بیشتری در این مراکز بمانند و سپس به خانواده ارجاع داده شوند.

شرط اصلی حضور فردی در خانه‌های سلامت این است که وی آسیب دیده نبوده بلکه در معرض آسیب باشد

او تاکید کرد: اصل اساسی سازمان بهزیستی در مراکز خانه‌های سلامت در جریان قرار گرفتن خانواده این افراد از حضور آنها در این مراکز است تا به خانواده اطمینان داده شود دختر وی در مکانی امن قرار داشته و فعالیتهای کارشناسی و روانشناسی بر روی آن انجام می‌شود و سپس با نظر مرجع قضایی می‌توان این افراد را از این مراکز ترخیص کرد.

وی در خصوص سن افراد مستقر شده در خانه‌های سلامت گفت: افراد 12 سال به بالا که در معرض آسیب هستند، در خانه‌های سلامت بوده و کمتر از دوازده ساله‌ها نیز به مراکز شبه خانواده سازمان بهزیستی که ویژه کودکان بدسرپرست و بی سرپرستی است، ارجاع داده می‌شوند. شرط اصلی حضور افراد در خانه‌های سلامت این است که وی آسیب دیده نبوده بلکه در معرض آسیب باشد.

مدیرکل امور آسیب های سازمان بهزیستی کشور در خصوص خدمات ارائه شده در مراکز خانه‌های سلامت نیز گفت: در خانه‌های سلامت تاکید بر ارائه خدمات مشاوره‌ای و مددکاری تخصصی برای دختران در معرض آسیب بوده تا دچار آسیب نشوند.

نصر همچنین عنوان کرد: در خصوص خانه‌های سلامت به جز استانهای خاص که مسائل ریشه یابی شده از قبیل اجبار در ازدواج خصوصا در سنین پایین و همچنین آداب و رسوم‌های تحمیل شده و... در آن ها وجود داشته و با افزایش آمار دختران فراری مواجه هستند، در کل آمار نگران کننده‌ای در کشور نداریم.


نحوه ورود به مراکز اقامتی سازمان بهزیستی کشور

نصر در ارتباط با شیوه‌های ورود به این مراکز عنوان کرد: این شناسایی‌ها عمدتا از طریق اورژانس اجتماعی ( 123)، NGOهایی که با سازمان‌های بهزیستی همکاری داشته و شریک کاری بهزیستی محسوب می‌شوند و همچنین مراجع قضایی، انتظامی و خود معرفها صورت می‌گیرد.

وی در خصوص خودمعرف‌ها تصریح کرد: موارد زیادی هستند که بنا به دلایل مختلف مانند ازدواج‌های اجباری، مشکلات خانوادگی و ... از خانه فرار کرده و به تهران و سایر کلان شهرها می‌آیند و در آن صورت خودشان به صورت اختیاری به مراکز سازمان بهزیستی کشور اعم از خانه های امن مراجعه می‌کنند.


مدت زمان اقامت در مراکز نگهداری بهزیستی

وی در خصوص مدت زمان اقامت در مراکز نگهداری در سازمان بهزیستی کشور گفت: با توجه به مقررات برای مثال افراد برای سه هفته، سه ماه، شش ماه و یا یک سال می‌توانند در این مراکز اقامت کنند اما تا زمانی که مطمئن نشویم فرد قابلیت داشتن زندگی مستقل و یا بازگرداندن به خانواده را دارد و همچنین اینکه در امنیت کامل قرار دارد وی را رها نکرده و تا زمانی که این اطمینان ها حاصل شود، می‌توانند در این مراکز اقامت کنند.

نصر همچنین عنوان کرد: مسائل مالی و اقتصادی فاکتور تعیین کننده در ارائه خدمات سازمان بهزیستی کشور به افراد آسیب دیده و یا در معرض آسیب نیست. برای مثال ممکن است فرد در خانواده متمولی زندگی کرده اما تهدیدهای جانی داشته و در معرض آسیب های جدی قرار گرفته باشد و در این صورت خدمات سازمان بهزیستی به وی ارائه خواهد شد.

وی با اشاره به اینکه مراکز اقامتی سازمان بهزیستی تقریبا در بسیاری از موارد به علت امنیت و ... هیچ تابلو و نام و نشانی ندارند گفت: سعی کردیم این اماکن اردوگاهی نباشند و حداکثر ده تا 12 نفر در آن اقامت داشته باشند و همواره یک روانشناس یا مددکار یا مربی به صورت شیفتی در این مراکز حضور دارند.

وی همچنین با بیان اینکه در صورت اقامت بلند مدت وضرورت استقلال مددجو خدمات حرفه آموزی به آنها ارائه می‌شود گفت:‌ از هدف‌های اصلی ما در محورهای توانمندسازی این افراد تحصیل،‌ اشتغال و درمان و ... است. بیشتر قصد داریم مشاغل زنانه ،خانگی و مشاغل خرد به این افراد آموزش داده شود هرچند در زمینه مشاغل دیگر نیز فعالیت هایی در این مراکز صورت می گیرد.

نصر تاکیدکرد: مشاوره‌های حقوقی ، پیگیری‌های تحصیلی از محورهای کاری سازمان بهزیستی کشور در این مراکز بوده و تمام خدماتی که به افراد آسیب دیده اجتماعی ارائه شده در این مراکز به مددجویان نیز ارائه می‌شود.

وی گفت: در رابطه با توانمندسازی، شغل،‌ تحصیلات و همچنین ارائه وام های گوناگون به این افراد تا حد توان سازمان بهزیستی در حال رصد و پیگیری هستیم اما به لحاظ اینکه نیازهای این قشر کم نیست، نیاز به همکاری های گسترده با سایر دستگاه های کشور در خصوص رفع نیازهای آنان داشته تا بتوانیم این افراد را به صورت صحیح ارجاع داده و مسائل آنها را رسیدگی کنیم. (ایسنا)

202


ادامه مطلب ...

کنکور... آزمونی برای آینده دختران [مجموعه عکس]

پنج شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 14:15

جام جم سرا:‌ آزمون کار‌شناسی ارشد دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی با شرکت ۱۵۸ هزار داوطلب آغاز شد. منتخبی از تصاویر آن را در ادامه ببینید.


ادامه مطلب ...

۱۰ اشتباه رایج دختران و پسران در دوران آشنایی

یکی از مهمترین اشتباهات دوران آشنایی نادیده گرفتن مشکلات بزرگ است. بعضی از ما به دلیل این تصور غلط که دوران آشنایی پیش از ازدواج باید بهترین دوران زندگی ما باشد و بدون کوچک‌ترین ناراحتی و جر و بحثی تمام شود، یا به دلیل علاقۀ شدیدی که به نامزدمان داریم و دوست نداریم کوچک‌ترین ناراحتی وی را ببینیم و یا چون هنوز با وی کاملاً راحت نیستیم، از اختلافات بزرگی مانند تفاوت‌های عقیدتی، فرهنگی، رفتارهای نادرست و... بسادگی می‌گذریم و هیچ نمی‌گوییم، اما این کار نه‌تنها موجب بهبود روابط ما نمی‌شود، بلکه چون نامزد ما در مورد این مشکل چیزی نمی‌داند، به رفتار خود ادامه می‌دهد و این کار وی ممکن است موجب ناراحتی و دلسردی ما شود.

حساسیت بیش از حد یکی دیگر از اشتباهات دوران آشنایی است. این مشکل در نقطۀ مقابل مشکل قبلی، یعنی نادیده گرفتن مشکلات بزرگ قرار دارد و زمانی رخ می‌دهد که طرفین نگاهی رویایی به رابطه‌شان دارند و تصور می‌کنند که رابطۀ کامل رابطه‌ای است که هیچ تعارضی در آن وجود نداشته باشد. در چنین حالتی فرد به محض روی دادن کوچک‌ترین اختلاف ناراحت می‌شود و گاهی مخالفت نامزدش را به عنوان علاقه نداشتن وی تعبیر می‌کند. برای مواجه‌ نشدن با چنین مشکلی بهترین راهکار، اتخاذ دیدگاهی واقع‌بینانه به شرایط رابطه‌ای موفقیت‌آمیز و پذیرش تفاوت‌ها از ابتدای آشنایی است. با این مقدمه، رایج‌ترین اشتباهاتی که دختران و پسران در زمان آشنایی و نامزدی مرتکب می‌شوند در ادامه بیان می‌شود:


۱-بعد از ازدواج مشکلات کم می‌شود

از آنجا که شما و نامزدتان تازه با هم آشنا شده‌اید، طبیعی است که در مورد بعضی از مسائل زندگی با هم کمی تعارض و اختلاف نظر داشته باشید، اما مهم این است که هیچ مشکلی با گذشت زمان خودبه‌خود حل نمی‌شود. درست است که شما با گذشت زمان به اخلاق و روحیات نامزدتان بیشتر آشنا می‌شوید، اما آشنایی به‌تنهایی برای حل مسائل کافی نیست، تنها در صورتی که از همین حالا شیوه‌های حل تعارض را با نامزدتان تمرین کنید، می‌توانید به داشتن یک زندگی مشترک موفقیت‌آمیز امیدوار باشید.


۲-تغییر دادن خود به‌منظور جلب رضایت طرف مقابل

بعضی از افراد به خاطر اینکه بتوانند علاقه طرف مقابل را به خود جلب کنند، سعی می‌کنند بعضی از رفتارهایشان را تغییر دهند. البته تغییر دادن رفتار فی‌نفسه کار بدی نیست، اما اگر قصد ما این باشد که فقط در دوران آشنایی این کار را انجام داده و بعد از ازدواج به روال خود برگردیم، یا به عبارتی برای مدتی نقش بازی کنیم، این کار ما نوعی فریب محسوب شده و بعدها موجب بروز مشکلات بزرگی در زندگی مشترک می‌شود. پس بهتر است ما در مدت آشنایی خودِ واقعی‌مان را نشان دهیم تا طرف مقابل بتواند انتخاب آگاهانه‌ای داشته باشد.


۳-اعتقاد به تغییر طرف مقابل

گاهی اوقات هم ما با این تصور که در آینده می‌توانیم نامزدمان را تغییر دهیم‌، بعضی از جنبه‌های مهم رفتاری و شخصیتی وی را نادیده می‌گیریم. تغییر‌کردن کار راحتی نیست و شرط اصلی آن، خواست خود فرد است.


۴-طولانی‌کردن دوران آشنایی

همان‌طور که داشتن دوران آشنایی کوتاه‌مدت توصیه نمی‌شود، طولانی‌شدن دوران آشنایی هم تبعات منفی‌ دارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به از دست دادن تمایل و انگیزۀ طرفین ‌برای ازدواج، احتمال افزایش دخالت والدین و حساس شدن طرفین و به تبع آن افزایش توقعات و تعارض‌ها اشاره کرد.


۵-ابراز نکردن عقاید خود و توافق‌های مصلحتی با طرف مقابل

گاهی اوقات به‌ویژه در ابتدای آشنایی، ما به‌خاطر اینکه به طرف مقابلمان نشان دهیم که چقدر با هم تفاهم داریم، بسیاری از نظرها و عقاید خود را ابراز نمی‌کنیم یا به خاطر خشنود کردن نامزدمان با کار یا نظری موافقت می‌کنیم که به آن اعتقاد قلبی نداریم. البته احترام گذاشتن به نظر دیگران کار بسیار خوبی است، اما اگر این مسئله یک طرفه باشد و زیاد تکرار شود، می‌تواند مشکلاتی به بار آورد.


۶-ندانستن و نیاموختن زبان مشترک

بسیاری از مشکلات دوران آشنایی تنها به این دلیل رخ می‌دهند که دو طرف هنوز زبان مشترکی پیدا نکرده‌اند. نامزد شما چیزی می‌گوید و برداشتی که شما از حرف او می‌کنید، آن‌قدر ناخوشایند است که تا چند شب خواب به چشمتان نیامده و حتی در مورد انتخابتان دچار تردید می‌شوید، در صورتی که وی هیچ منظوری نداشته است. بهترین راه برای از بین بردن این مشکل، این است که زمانی‌که نامزدتان حرفی می‌زند، به جای اینکه برداشتتان را در ذهنتان نگه دارید، با او در میان بگذارید تا ببینید که آیا به‌خوبی متوجه منظور او شده‌اید یا خیر.


۷-ایجاد تفاهم پیش از علاقه‌مندی

گاهی بدون اینکه هیچ‌گونه علاقه‌ای به طرف مقابل داشته باشید، به فکر ایجاد تفاهم هستید و ممکن است فکر کنید با ازدواج، علاقه ایجاد می‌شود. همان‌طور که تنها با علاقه نمی‌توان تفاهم ایجاد کرد، تنها با تفاهم هم نمی‌توان انتظار علاقه و جذابیت داشت. تفاهم مهم است اما علاقه‌، تعهد و تفاهم هستند که در کنار هم یک عشق کامل را ایجاد می‌کنند.


۸-کنار گذاشتن خانواده و دوستان قدیمی

ممکن است شما تصور کنید آشنا شدن با فرد ایده‌آلتان برای خوشبختی شما کافی است و دیگر نیازی نیست که زمانی را به خانواده یا دوستانتان اختصاص دهید، شاید هم دخالت خانواده و دوستان در مورد رابطۀ شما و نامزدتان باعث شده چنین تصمیمی اتخاذ کنید. به هر حال، دلیل این تصمیم هرچه که باشد، دلیل درستی نیست.

افراد به‌ویژه در اوایل زندگی مشترک برای حل مشکلات خود به یک شبکه حمایت اجتماعی قوی نیاز دارند؛ شبکه‌ای که اعضای خانواده و دوستان قدیمی از مهم‌ترین اعضای آن به شمار می‌روند. شما با تقسیم وقت خود و اختصاص دادن بخشی از آن به خانواده دوستانتان به آنها نشان می‌دهید که هنوز هم برای شما مهم بوده و به آنها در کنار آمدن با این تغییر کمک می‌کنید.


۹-افشای همۀ مسائل محرمانه

درست است که ما باید با همسر آینده‌مان روراست باشیم، اما دلیلی ندارد که وی بداند مثلاً پسرخالۀ ما شش سال پیش از ما خواستگاری کرده و یا ما در سن هفده سالگی به دختر همسایه‌مان علاقه‌مند شده بودیم. البته اگر مسئلۀ جدی‌ای مانند آشنایی قبلی وجود داشته حتماً باید عنوان شود، اما مطرح کردن موارد عاطفی که اهمیت چندانی ندارد تنها موجب بی‌اعتمادی طرف مقابل می‌شود و ممکن است وی از این مسئله به عنوان نقطه ضعف شما استفاده کند.


۱۰-ترس از قضاوت مردم

گاهی افراد دوره آشنایی را طی می‌کنند، ولی با وجود مشکلات به دلیل قضاوت منفی مردم در مورد خود، آنها را نادیده می‌گیرند. گاهی افراد پیش از اینکه از همدیگر شناخت پیدا کنند، قول ازدواج می‌دهند و برای خود تعهد ایجاد می‌کنند. برخی اوقات حتی اگر طرف مقابل درخواست زمان بیشتر برای آشنایی را از آنها بکند، او را متهم به زیر پا گذاشتن تعهد می‌کنند. (زهره قربانی -کارشناس ارشد روانشناسی/ایسنا)

48


ادامه مطلب ...

پسرانی که دنبال دختران «کم‌سن‌وسال» می‌گردند!

برای علی ۳۴ ساله، معیار انتخاب همسر درست‌‌ همان چیزی بود که در ۲۵سالگی می‌خواست: دختری که در اواسط دهه بیست باشد و از نظر ذهنی بتواند او را درک کند. نمونه علی در دور و اطراف ما کم نیست. پسرهایی که رقم سن خود را فراموش کرده‌اند و حتی اگر ۴۰ سالشان بشود، باز هم به دنبال همسری زیر ۳۰سال می‌گردند.


چرا دختران کم سن؟

جامعه‌شناسان می‌گویند هرقدر یک جامعه توسعه یافته‌تر باشد، فاصله سنی بین زوج‌ها کمتر می‌شود. برعکس در جوامع سنتی یا توسعه نیافته، دلایل دیگری برای فاصله سنی زیاد زن و مرد و انتخاب دختر کم سن و سال وجود دارد:


دختران کم سن شاداب ترند

در دنیای امروز معیارهای سنی تفاوت زیادی با گذشته کرده است. دختر ۳۰ساله امروز هنوز در ابتدای راه زندگی قرار دارد و آینده‌ای پر از احتمالات مختلف پیش روی خود می‌بیند. به نسبت زنان ۳۰ ساله نسل قبل از خود شاداب‌تر، پرانرژی‌تر و سالم‌تر است و تجربه‌های بسیار بیشتری از زنان نسل‌های قبل از خود کسب کرده. تحصیلات بیشتری دارد، وارد اجتماع شده و پختگی و جوانی را همزمان تجربه می‌کند.
برای دخترانی در دهه سوم یا چهارم زندگی، آینده تصویری بسیار متفاوت از مادرانشان دارد. بنابراین، دختران امروزی با وجود سن بالا‌تر، همچنان شادابی و تحرک و تازگی خود را حفظ کرده‌اند.


شانس بچه دار شدن

در گذشته، سن باروری دختران معیار انتخاب آن‌ها برای همسری بود. در آن زمان زنی در سال‌های آخر دهه بیست کم‌کم قدرت باروری‌اش کاهش می‌یافت اما با پیشرفت‌های پزشکی امروز و تغییر سبک زندگی، زنان می‌توانند تا اوایل دهه چهل زندگیشان قدرت باروریشان را حفظ کنند. از این گذشته، با راه افتادن امکانات بِروزی مثل بانک تخمک، زنان می‌توانند در جوانی تخمک‌های با کیفیت خود را به این بانک بسپارند تا اگر در سنین بالا‌تر ازدواج کردند، برای بچه‌دار شدن نگرانی نداشته باشند.


شکل‌پذیری شخصیتی

شاید امروز کمتر با این تفکر سنتی مواجه باشید اما هنوز هم در بخش‌هایی از جامعه هستند کسانی که معتقدند ازدواج با دختر کم سن و سال یعنی داشتن شانس تربیت همسر. برای این افراد ازدواج تعامل بالغانه دو فرد بزرگسال نیست. بلکه ارتباط پدر فرزندی و ارباب رعیتی مردی با زنی است که قرار است فرمانپذیر و تحت سلطه او باشد.
واقعیت ازدواج این است که باید چهارچوب‌های آن بر اساس مشارکت، عشق و تعامل بالغانه شکل بگیرد. هرگاه یکی از این عناصر جابجا، حذف یا نامتعادل شود تعادل ازدواج بهم می‌خورد و رابطه آزاردهنده می‌شود. تلاش برای تربیت کردن یک فرد یا تغییر دادن او، به معنی صرف انرژی دائم برای کنترل کردن او است؛ و البته هیچ کس ازدواج نمی‌کند تا دائم مراقب همسرش باشد. این طور نیست؟


مشکلات ازدواج با فاصله سنی زیاد

مردان امروزی کمتر خواهان زنی سلطه‌پذیر و وابسته هستند. استقلال داشتن زن در زمینه‌های فکری و اجتماعی معیار پسران جوان امروز است. زنان هم به لطف تحصیلات بیشتر و تربیت متفاوت از گذشته، خواهان این استقلالند. بنابراین، ازدواج امروزی، ازدواج دو فرد عاقل، بالغ، مستقل و توانمند است که قرار است با تکیه به توانایی‌های یکدیگر قایق زندگیشان را هدایت کنند.

این جمله که «سن فقط یک عدد است»، درست نیست. سن، نماینده مجموعه‌ای از روحیات، شرایط جسمی و تجربه‌های اندوخته فرد است

ازدواج مردی ۳۳-۳۴ ساله با دختری ۲۱-۲۲ ساله، مانع ایجاد رابطه‌ای متقابل می‌شود. در این ازدواج، دختر در ابتدای مسیری قرار دارد که هنوز آن را نپیموده، شناخت کافی از خودش ندارد، در اوج تغییر و تحولات شخصیتی قرار دارد و ممکن است در ادامه زندگی مسیر دیگری را برای خود برگزیند. این در حالی است که پسری در دهه چهارم زندگی، به ثبات نسبی شخصیتی رسیده. تکلیفش را با زندگی می‌داند و از اینکه قرار است چه کار کند و چه مسیری را ادامه دهد آگاه است.

در واقع نکته مهم در اختلاف سنی و ازدواج، «رده سنی» همسران است. دو کودک ۵ و ۱۲ ساله را در نظر بگیرید. فکر می‌کنید این دو کودک می‌توانند دوست یا همبازی خوبی برای یکدیگر باشند؟ کودک ۵ساله هنوز از درک خیلی از مسایل عاجز است. توانایی استقلال در برخی امور شخصی‌اش را ندارد. نیازمند مراقبت است و خواندن و نوشتن نمی‌داند. اما برای کودکی ۱۲ساله که کلاس ششم ابتدایی است، دنیا شکل و شمایل دیگری دارد. او تا حدودی مستقل است، می‌تواند ارتباط کامل‌تری با پدر و مادرش برقرار کند، مهارت‌های مطالعه و آموختن دارد و این یعنی وارد دنیای بزرگی از آگاه شده و...
این دو کودک اگرچه فقط ۷سال تفاوت سنی دارند اما در دو مقطع متفاوت از زندگیشان هستند. درباره ازدواج هم همین طور است.
ازدواج زن و مردی که در دو مقطع متفاوت از زندگی باشند، اشتباه بزرگی است که نتیجه‌ای جز عدم تفاهم و سرعت حرکت نابرابر نخواهد داشت. هر دو طرف در چنین رابطه‌ای آزار می‌بینند و احساس می‌کنند به قدر کافی از طرف همسرشان درک و همراهی نمی‌شوند.


همیشه جوان نیستید

امروز که جوانید شاید بتوانید با یکدیگر منطبق شوید، کنار بیایید و ملاحظه همدیگر را بکنید. اما این وضعیت دوام زیادی نخواهد داشت. در ۵سال، ۱۰ سال یا ۱۵سال آینده، مشکلات خودشان را نشان می‌دهند. رده سنی شما تغییر می‌کند و در حالی که مرد در دهه پختگی و افتادگی قرار دارد، زن هنوز شادابی آخرین سال‌های جوانی‌اش را تجربه می‌کند. این فاصله کم کم بر روابط شما اثر می‌گذارد.
زن احساس می‌کند بار زندگی روی دوش او افتاده، تنهاست و مرد حال و حوصله سابق را ندارد. در عوض، مرد احساس می‌کند زن توقعات زیادی از او دارد و زیادی شاد و پرانرژی است. به ثبات کافی نرسیده و حوصله مرد را سر می‌برد.

به همین نسبت، افت توان جنسی مرد و عدم تناسبش با توان جنسی زن اتفاق می‌افتد. زن‌ها در دهه ۳۰ و ۴۰ زندگیشان پرشور‌تر از مردان در همین سنین هستند. مردانی که به دهه ۵۰ و ۶۰ سنیشان می‌رسند، افت عملکرد جنسی پیدا می‌کنند ولی این اتفاق در زنان نمی‌افتد. نارضایتی جنسی زن و سردی روابط زن و مرد در سنین می‌انسالی آفت دیگری است که ازدواج‌هایی با فاصله سنی نامتعارف را تهدید می‌کند.
در نظر داشته باشید این جمله رایج که «سن فقط یک عدد است»، به هیچ وجه درست نیست. سن، نماینده مجموعه‌ای از روحیات، شرایط جسمی و تجربه‌های اندوخته فرد است و نمی‌توان بی‌توجه به آن همنشین همیشگی زندگی را انتخاب کرد. (تبیان)

1115


ادامه مطلب ...