مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟

[ad_1]

مادر کسی اســت که ما را به دنیا آورده و ما زندگی خود را مدیون او هستیم. اما در طول سالهای بزرگ شدن‌مان رابطه‌ی ما با مادرمان پستی بلندی‌های بسیاری را طی می‌کند. وجود یک رابطه‌ی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با مثبت‌ها و منفی‌ها در وضعیت‌های مختلف مواجه می‌شوند.
دختران هدیه‌های بسیار با ‌ارزشی هستند که مادران دریافت کرده‌اند. آنها یادآور روزهای کودکی و سالهای بزرگ شدن مادرانشان هستند. من حدس می‌زنم که هیچ رابطه‌ا‌ی اصلی‌تر از رابطه‌ی مادر و دختری وجود ندارد. مادر نسخه‌ی عینی خود را در دخترش می‌بیند و دختر نیز دوست دارد وقتی بزرگ شد مثل او شود. وقتی که چنین رابطه‌ای الهی اســت چگونه می‌توان آن را فوق العاده کرد؟ همان طور که دلایل مختلفی وجود دارند که این رابطه را تقویت می‌کنند دلایل زیادی نیز وجود دارند که این رابطه را تضعیف می‌کنند. دختران احساس می‌کنند که مادرانشان از همان مراحل اولیه آنها را کنترل می‌کنند، انتقادی و سخت گیر هستند. از طرف دیگر مادران نیز احساس می‌کنند دخترانشان به حرفهای آنها گوش نمی‌دهند، وسایل خود را جمع نمی‌کنند و هیچ وقتی را به آنها اختصاص نمی‌دهند. این توقعات پیوسته‌ای که هر دو طرف از یکدیگر دارند باعث می‌شود که آنها در روابطشان خسته شوند. اما چرا دختران فراموش می‌کنند که مادرانشان همان کسانی هستند که وقتی کوچکترین بریدگی در انگشت آنها ایجاد می‌شود یا می‌خواهند در مورد لباس تازه‌ای که خریده‌اند نظر بپرسند باعجله به سراغ آنها می‌روند. همانند هر رابطه‌ی دیگری این رابطه نیز نیاز دارد که تقویت شود. این مقاله به شما کمک می‌کند تا یک رابطه‌ی مادر و دختری بهتر ایجاد کنید.

بینش‌هایی برای ایجاد یک رابطه‌ی مادر و دختری سالم:

بیشتر ما فکر می‌کنیم که فقط وقتی که بزرگ شویم به ایجاد یک رابطه‌ی سالم با مادرمان نیاز داریم. اما رابطه‌ی عاطفی با مادرمان از همان هنگام تولدمان شروع می‌شود. سفر یک مادر از دوران یک دختر جوان بودن تا مادر شدن به خاطر به دنیا آوردن فرزند شگفت انگیز اســت. می‌خواهیم که کمی در دوران مادرانه‌ی مادرمان سیاحت کنیم.

وقتی که به دنیا می‌آییم:

این زمانی اســت که او سفر خود را به عنوان یک مادر آغاز می‌کند. تعداد کمی از زنان از باردار شدن می‌ترسند اما وقتی که فرشته‌ی کوچک خود را در آغوش خود می‌گیرند همه‌ی این ترس‌ها ناپدید می‌شوند. تحقیق نشان می‌دهد که وقتی زنان به کودکان خود شیر می‌دهند، یک ماده‌ی شیمیایی به نام اکسی توسین آزاد می‌شود که باعث برانگیختن عواطف و احساسات مربوط به دوست داشتن می‌شود. بنابراین این علاقه از همان وقتی که به دنیا می‌آییم شروع می‌شود. از لحاظ پزشکی بهتر اســت که حداقل 6 ماه به بچه شیر داد شود. حالا تصور کنید که در این 6 ماه چه مقدار ماده‌ی شیمیایی آزاد می‌شود و چه قدر این ارتباط عاطفی بین ما و مادرمان که فقط مختص ما دو نفر اســت افزایش می‌یابد.
مراقبت از دختر کوچکتان این رابطه را قوی‌تر می‌کند. قطعاً بخشی از رژیم روزانه کودک بودن، باعث می‌شود که شما دو نفر به هم نزدیکتر شوید. سعی کنید یک برنامه روزانه برای خودتان داشته باشید و از وقتی که به دنیا آمد آن را شروع کنید. از لحظه‌ای که دخترتان از خواب بیدار شد با او باشید. کودکان و نوباوه‌ها با کسی که بیشتر از دیگران با او باشد احساس و ارتباط خود را افزایش می‌دهند. به او غذا بدهید، او را حمام کنید، با او بازی کنید و با تعریف برخی قصه‌ها به او کمک کنید که به خواب برود. این برنامه شما را هیجان زده می‌کند و یک رابطه‌ی سالم بین شما و دخترتان را پی ریزی می‌کند.
مادرم به من می‌گفت که وقتی که من به دنیا آمدم مانند عروسک او بودم و او از من همانند عروسک دلخواهش مراقبت می‌کرد. من فکر می‌کنم این یک نوع حس دوست داشتن اســت که برای ایجاد یک رابطه مادری دختری سالم مورد نیاز اســت.

وقتی که به مدرسه می‌رویم:

دوران مدرسه زمانی اســت که ما ناگهان در معرض دنیای بیرون قرار می‌گیریم. ما با افراد جدید در مدرسه ملاقات می‌کنیم، دوست پیدا می‌کنیم، با معلمان خود تعامل داریم و شروع به فکر کردن می‌کنیم. ما در مدرسه چیزهای جدید یاد می‌گیریم و از ما انتظار این را دارند که تکالیفی انجام دهیم. این توقعات قبلاً از رفتن به مدرسه برای ما آشنا نبودند.
در این دوران بسیار مهم اســت که به دختر خود اجازه دهید که بداند صرف نظر از اینکه چه عملکردی در مدرسه دارد او را دوست دارید. این نقطه‌ای اســت که تیرگی در روابط بروز کرده و پیشرفت می‌کند. از کودک خود توقعات خیلی زیادی نداشته باشید و به جای آن، او را در این سالهای مدرسه راهنمایی کنید. شما هم در همان محل بوده‌اید و دقیقاً می‌دانید که وقتی که در امتحان‌های مدرسه عملکرد خوبی نداشتید چه احساسی به شما دست می‌داد. بسیار ضروری اســت که به دختر خود بفهمانید او را دوست دارید و درکش می‌کنید و در همان زمان به او انگیزه بدهید تا در امتحانات مدرسه نهایت تلاش خود را بکند.
مدرسه رفتن زمانی اســت که دخترتان شروع به رسیدگی به لباس خود می‌کند. تا این موقع، او در خانه بوده اســت و هیچ وقت به مکانی بیرون از خانه آن هم هر روز نرفته اســت. او حتی خودش را با هیچ کس مقایسه نمی‌کرده اســت. اما حالا او در بین دختران کوچکی دیگری مثل خودش قرار گرفته اســت. این موقع، زمانی اســت که او به کش‌های سر، روبان‌ها و لباس‌های رنگارنگ توجه می‌کند. هر هفته با دختر خود یک جلسه‌ی رسیدگی به لباس داشته باشید. به او در انجام فعالیت‌های روزانه‌اش کمک کنید. می‌توانید یک مدل موی جدید برای دختر خود پیدا کنید که هر روز هفته موهای خود را به آن شکل مرتب کند. به من اعتماد داشته باشید دختر شما هر هفته منتظر این روز خواهد بود.
تقلید کردن ما از مادرمان نیز از همین سن شروع شد. دخترتان دوست دارد که تمام لباسهایی را که شما می‌پوشید او نیز بپوشد و یا مثل شما آرایش کند. این تقلید کردن را به سمت و سوی مثبت هدایت کنید. اگر فکر می‌کنید که تیپ، شخصیت و یا ظاهر شما مناسب سن او نیست، سعی کنید این احساسات را در مقابل او بروز ندهید. به او یاد دهید که داشتن قلبی بزرگ بسیار مهم‌تر از ظاهری زیبا اســت.
شما تنها دوست او هستید تا وقتی که او دوست‌های جدیدی در مدرسه پیدا بکند. بنابراین لازم اســت که بهترین دوست او نیز باشید. خود را به این کار عادت دهید که هر روز از فرشته‌ی کوچک خود در مورد مدرسه‌اش بپرسید. شما از شنیدن تعداد داستان‌هایی که او برای شما تعریف خواهد کرد شگفت زده خواهید شد. هم چنین صحبت‌تان را به گوش دادن به داستان‌های او محدود نکنید و با او در مورد روزهای دوران کودکی خود نیز صحبت کنید. دخترتان دوست دارد که بداند وقتی هم سن او بودید چگونه رفتار می‌کردید. وقتی که او شباهت‌هایی بین خود و دوران کودکی شما پیدا کند به شما نزدیک‌تر می‌شود.

وقتی که در دوران نوجوانی خود هستیم:

والدین از دوران نوجوانی فرزندان خود بیشتر از هر مرحله‌ی دیگر بزرگ شدن آنها می‌ترسند. در این مرحله اســت که دختران، مادران خود را بهتر درک می‌کنند. هم چنین این مرحله زمانی اســت که دختران در دنیای خود سیر می‌کنند. تغییرات فیزیکی و عاطفی که دختر شما در این دوران تجربه می‌کند برای شما ناآشنا نیست اما او اولین بار اســت که فشار جنسی، در معرض دنیای دیگر قرار گرفتن و تحت تأثیر جمعی از دوستان بودن و تغییرات دوران بلوغ را تجربه می‌کند. در این مرحله از زندگی فقط او را حمایت کنید و با او شکیبا باشید و سعی کنید کنترل خود را از دست ندهید. در زمان‌های نومیدی و یأس همراه او باشید. به او بگویید که هر وقت خواست می‌تواند به شانه‌های شما تکیه کرده و گریه کند و همیشه زمانی که مشکلی برای او پیش آمد می‌تواند روی شما حساب کند. او را مطمئن سازید که هر چیزی که پیش آمد شما با او هستید. این نوع اطمینان بخشی او را از انجام کارهای اشتباه و غلط باز می‌دارد.
در این دوران بیشتر مادران سعی می‌کنند که با دختران خود دوست باشند. اما همان طور که قبلاً گفتم این دوستی را وقتی ترویج دهید که کودک شما نوپا اســت. از دختر خود انتظار نداشته باشید که از هر آنچه در ذهن خود دارد به یکباره برای شما صحبت کند. علاوه بر این او در این دوران بیشتر از دوست به والدین نیاز دارد. از نشان دادن راه درست به او اجتناب نکنید. جوان شورشی شما در مقابل شما خواهد ایستاد اما در مقابل او تسلیم نشوید. به او یاد دهید که به آموزش‌های شما احترام بگذارد.
از دیدگاه دختران این دوران، زمانی اســت که احساس می‌کنند مادران طرف آنها نیستند. پیشنهادات دائمی او ما را آزار می‌دهد و ما انتخاب می‌کنیم که به پند و نصیحت‌های او گوش ندهیم. اما ما فراموش می‌کنیم که او همان زنی اســت که ما وقتی که کودک بودیم برای هر چیز مسخره و احمقانه‌ای از او تقلید می‌کردیم. به خاطر تجربیات وسیع او، ما می‌توانیم قبل از اینکه هر تصمیم مهمی بگیریم نظر او را بپرسیم. او آنجا بوده و آن را دیده اســت بنابراین بهترین داور وضعیت خواهد بود. بحث کردن با او در مورد موضوعاتی که با او اختلاف نظر داریم می‌تواند راهی عالی برای برقراری ارتباط با او باشد. اگر هنگام صحبت کردن یا برخورد با او چیزهایی را با عصبانیت به او گفتید به یاد داشته باشید که از او معذرت خواهی کنید. با گفتن متأسفم چیزی از شما کم نمی‌شود اما در عوض فقط رابطه‌ی شما با مادرتان یا دوست‌تان تقویت می‌شود. من مطمئنم که او افتخار خواهد کرد به این که ببیند دختر کوچکش حالا دیگر بزرگ شده اســت.
او همان کسی اســت که تقریباً انجام هر چیزی را در زندگی به ما یاد داد. بنابراین چرا وقتی که او نمی‌تواند از تازه‌ترین ابزار استفاده کند ما به او می‌خندیم؟ بنابراین اگر گوشی جدیدی خریدید به او نحوه کار با آن و راه اندازی آن را آموزش دهید. مادران بیشتر مجبورند تا چیزهای جدید را از ما یاد بگیرند. هم چنین با این کار او با آخرین پیشرفت‌ها نیز آشنا شده و با آنها در ارتباط خواهد بود.
ما تقریباً کل روز را با دوستان خود سپری می‌کنیم و حتی دوست داریم که آخر هفته را نیز در جمع دوستان باشیم. البته هیچ ایرادی ندارد که از با دوستان‌مان بودن لذت ببریم اما این کار باعث می‌شود که دوست اصلی خود یعنی مادرمان را فراموش کنیم. مادر خود را به سینما، تئاتر و یا فروشگاهی که تازه باز شده اســت ببرید. ساعاتی را با او سپری کنید و با غصه‌ها و رنج‌های او آشنا شوید.

وقتی که بزرگ سال هستیم:

در این مرحله‌ این رابطه بسیار ریشه دار شده اســت و تغییر آن سخت و دشوار اســت. اما همان طور که گفته‌اند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه اســت. اگر ما قبلاً رابطه‌ی خوبی با مادرمان نداشته‌ایم اما حالا به اندازه کافی بزرگ هستیم که بتوانیم برخی چیزها را درک کنیم. بسیار ضروری اســت که درک کنیم مادرمان نیز یک فرد بالغ اســت که اعتقادات و افکار مخصوص خودش را دارد. در طول سالیان برخی از اعتقادات او بخشی از سبک زندگی‌اش شده‌اند که نمی‌توانند تغییر کنند. بنابراین بهتر اســت افکاری را که برای ما جالب نیستند نادیده بگیریم. با این کار ما از وقوع برخی بحث‌های ممکن جلوگیری می‌کنیم. در این مرحله او تنها مادرمان نیست بلکه دوستی اســت که می‌توانیم بیشتر افکار و عواطف خود را با او در میان بگذاریم و هیچ مردی نمی‌تواند جایگزین او شود.
مادران نیز باید درک کنند که حالا فرشته‌ی کوچکشان بزرگ شده و یک خانم جوان شده اســت. این خانم جوان روش مخصوص خودش را برای انجام کارها دارد که می‌تواند با روش شما متفاوت باشد. اگر فکر می‌کنید که یک روش راحت‌تر برای مقابله با افکاری که دختر شما را اذیت می‌کنند دارید با او صحبت کنید. اما به خاطر داشته باشید روزهایی که شما به سادگی به انجام کارهای مشخص به دختر خود دستور می‌دادید گذشت. امروز شما می‌توانید در یک حالت دوستانه چیزها را برای او توضیح دهید و او حتماً درک خواهد کرد.
دختران حالا بزرگ شده‌اند و می‌توانند ارتباط بهتری با عواطف مادر خود داشته باشند. دختر شما می‌تواند دوست بسیار خوبی برای شما باشد چون حالا بزرگ شده اســت و می‌تواند مشکلات متعددی را که شما با آن مواجه هستید درک کند. بهتر اســت که با دختر خود صحبت کنید و کارهایی را انجام دهید که دوستان با هم انجام می‌دهند. گردش آخر هفته با همسر و خانواده‌ی دختر خود اگر ازدواج کرده باشد داشته باشید و بگذارید که فقط به خانواده شما دو تا محدود شود. به آشپز خانه‌ی او بروید و با هم غذاهای خوش مزه درست کنید. اگر با هم هستید اجازه دهید که او غذاهای جدید برای شما درست کند. بیرون بروید، با هم خرید کنید و یا فیلم تماشا کنید.
رابطه‌ی سالم مادر دختری در طول سالیان ساخته می‌شود. تلاش‌های هر دو نفر باعث می‌شوند که این رابطه زیبا سر زنده‌تر و بهتر شود. در هر مرحله رشد دختر، مادر نیز در دوره‌ی مادری خود رشد می‌کند. آنها ممکن اســت با هم دعوا کنند، بحث‌های متعددی داشته باشند و یا در مورد موضوعات مختلف با هم توافق نداشته باشند اما هیچ کدام از آنها نمی‌توانند بدون هم زندگی کنند. برای هر دختری مادرش اولین و بهترین دوست اســت و برای هر مادری نیز دخترش با ارزش‌ترین هدیه‌ای اســت که در زندگی‌اش دریافت کرده اســت.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 آگوست 2015 ... وجود یک رابطهی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با مثبتها و منفیها در وضعیتهای مختلف مواجه میشوند.رابطه صمیمی با دخترمان رابطه مادر و دختر,رابطه ای صمیمی بادخترمان,روابط دوستانه با ... اگر قرار است همیشه به عنوان یک دوست با دختران رابطه داشته باشید، ممکن است درباره شما هم چنین تصوری داشته باشد. .... برای سالم زندگی کردن این گام ها را بردارید.مامانِ دختر خانم ها بخوانند دوران طفولیت دختر, تربیت دختران,ارتباط با دختر,به عنوان مادر ... مادر به دختر آموزش می دهد که درباره خودش چه احساسی داشته باشد، چگونه با موقعیت های تنش زا ... او به دخترش می آموزد چطور مثل یک خانم رفتار کند، چطور لباس بپوشد. .... خانم هاسینه هایی سالم وخوش فرم داشته باشید! ... چه کنیم همیشه شاد باشیم؟روابط يک دختر با مادر مي تواند تاثير گذارترين رابطه در تمام زندگي او باشد و تمامي روابط او با ديگران ... پس به شخصیت او احترام بگذارید و با او رفتار مهرآمیزی داشته باشید. .... آیا تاكنون به رابطه خود با مادرتان فكر كردهاید كه چگونه رابطهای است؟23 مه 2013 ... چگونه با دیگران رابطه خوبی داشته باشیم؟ ..... برای یک دختر ۱۵ ساله که در ابتدای زندگی ذهن و روان باید متمرکز درس و علاقه های دیگر شود و از .... من یه پسر۲۱ سالم،زیاد دنبال این مطلبای چجوری جذاب بشیم گشتم. ..... افراد دیگری دوست هستند که هر دوستی جایگاه خودش را دارد پدر ، مادر ، اعضای خانواده ، همسایه، خویشاوندان و.چگونه آغاز گر رابطه جنسی باشیم. ... خودتان را یک موجود جنسی بدانید و برحسب احساساتتان عمل کنید. حداقل نصف ... آرامش خاطر داشته باشید و اعتماد به نفستان را از دست ندهید. .... ازدواج ارتباط دختر و پسر به منظور شناخت یکدیگر به قصد ازدواج ...18 آگوست 2011 ... اگر شما با چنین مشکلی روبرو هستید چگونه میتوانید موقعیتتان را ارتقا دهید؟ ... اگر شما میخواهید یک رابطه مادر و دختری قابل پیشرفت داشته باشید، مجبورید به ... مادران میتوانند چه کارهایی را برای تضمین یک رابطه سالم با دخترشان انجام دهند؟ .... چطور در 45 روز بدون عمل جراحی زیبا ترین بینی دنیا رو داشته باشیم.20 فوریه 2010 ... راههای متعددی برای نیل به یک رابطه ی هدفمند و سالم با جنس مخالف وجود دارد که برخی ... چگونه با جنس مخالف رابطه ای سالم داشته باشیم! .... خود را همگانی کنید، به خصوص با دوست دختر/پسر قبلی خود یا همکارانتان. .... بله هرکس دوست داره با کسی رابطه ی سالمی برقرار کند ولی دو اصل این اجازه را نمیدهد یک پدر و مادر دو جامعه ...30 سپتامبر 2012 ... همونجوری که پسر به خودش اجازه میده رابطه جنسی داشته باشه دختر هم به ..... رو با رابطه ی جنسی قبل از ازدواج میتونیم برای همیشه داشته باشیم. ..... کاش می تونستیم فرهنگ سازی کنیم که میشه با تعادل و یک ارتباط سالم به همه چیز رسید.


کلماتی برای این موضوع

چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟ …چگونهیکرابطهیمادریسایت تخصصی روانشناسی مدیر سایت دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی سایت تخصصی روانشناسیمیگنا چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟وجود یک رابطه‌ی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با چگونه رابطه جنسی صمیمانه ای داشته باشیم؟ صمیمانه ای داشته باشیم هم سالم باقی بماند، درد چیست و چگونه با یک شوهر چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم؟چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم سالم و موفق داشته باشید باید به یک کودک نوپا چگونه شخصیتی دوست داشتنی باشیم پزشکان … رابطه جنسی و عشق چگونه شخصیتی دوست داشتنی باشیم چگونه شخصیت خود داشته باشند چگونه رابطه بهتری با جنس مخالف داشته باشیمچگونه رابطه بهتری با جنس مخالف داشته باشیم چگونه بهتره یک محیط سالم صحبت می چرکه چگونه رابطه ای سالم و دراز مدت داشته باشیم؟چگونهرابطهایسالم چگونه رابطه ای سالم و را داشته باشیم که یک رویکرد بهتر و سالم‌تر چگونه از نظر روحی و جسمی، یک زن سالم باشیم؟۱چگونه از نظر روحی و جسمی، یک زن سالم باشیم سالم داشته باشید مادری به چگونه یک زن قوی باشیم؟ چگونه یک زن قوی باشیم شود یا ریشه در خودبینی فرد داشته باشد؛ بلکه منظورم قدرتی چگونه دلربا باشیم ؟ سلام مجتبی هستم ، صاحب این وبلاگ ، وبلاگی که نزدیک به ده سال با تمام احساس و عشق و


ادامه مطلب ...

نا دختری و دختر برای گرفتن کمی آتش نزد شیطان رفتند

[ad_1]

داستانی از لتونی

مادری دو دختر داشت که یکی دختر واقعی و دیگری نادختری او بود. یک روز نامادری به نادختری دستور داد که نزد شیطان برود و برای او کمی آتش بیاورد تا به کمک آن آتش روشن کند.
نادختری به راه افتاد، زیرا نمی‌توانست که اطاعت نکند. در راه به گوسفندی رسید. گوسفند از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، پشم‌های مرا بچین.
نادختری پشم‌های گوسفند را چید بعد راه خود را ادامه داد. به گاوی رسید. گاو از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، شیر مرا بدوش.
نادختری گاو را دوشید. باز به راه خودش ادامه داد. اسبی را دید اسب از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، افسار مرا باز کن.
دخترک افسار اسب را باز کرد و رفت و رفت تا به خانه‌ی شیطان رسید. این خانه در روی دو پای خروس قرار گرفته بود. دختر وارد خانه‌ی شیطان شد، ولی چقدر خوب شد که شیطان در منزل نبود. در آن جا به پیرزنی برخورد و از او کمی آتش خواست. پیرزن زنگوله‌ای به او داد و دستور داد که در اطاق دومی منتظر بماند و زنگوله را به صدا درآورد تا پیرزن آتش را بیاورد.
نادختری منتظر ماند. خیلی انتظار کشید. در این موقع موشی از سوراخش بیرون آمد و گفت:
- دخترک، این زنگوله را به من بده.
دخترک زنگوله را به موش داد. موش هم در عوض اندرز خوبی به او داد و گفت:
- برو توی آشپزخانه. پشت بخاری مقداری نخ و دو کیف پول هست. تو نخ و کیفی را که پول کمتری در آن هست بردار و فرار کن. اگر این کار را نکنی شیطان سر می‌رسد و تو را می‌خورد.
دختر به آشپزخانه رفت. در پشت بخاری مقداری نخ و کیفی را که کمتر پول داشت پیدا کرد و با عجله‌ی هر چه تمام‌تر فرار کرد.
در این موقع شیطان به منزل برگشت. زن پیر فوراً به اطلاع او رسانید که دخترکی برای گرفتن آتش نزد او آمده اسـت. شیطان صدای زنگوله را شنید و به طرف صدا رفت تا دخترک را بکشد. دور تا دور اتاق را خوب نگاه کرد. دید که دخترک آن جا نیست و فقط موش کوچکی با زنگوله این ور و آن ور می‌دود. شیطان خواست موش را بگیرد. موش زنگوله را رها کرد و رفت توی سوراخ خودش.
شیطان تمام خانه را گشت و دخترک را نیافت. نگاه کرد دید در پشت بخاری نخ و کیف پول دیده نمی‌شود. فوراً دانست که دخترک فرار کرده. پس به دنبال او رفت. در راه اسب را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌دوید؟
- به طرف همان خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
شیطان به خانه خودش بازگشت و تمام خانه را جست و جو کرد. چیزی نیافت و دوباره از همان را به تاخت رفت.
در راه گاوی را دید و پرسید:
- دختری که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- به طرف خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
برای بار دوم شیطان به خانه‌اش برگشت و تمام خانه را کاوش کرد. خبری نیافت و دوباره از همان راه به تاخت رفت. در راه گوسفندی را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- به طرف خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
برای سومین بار شیطان به خانه‌ی خودش برگشت و تمام خانه را کاوش کرد. کسی را ندید. چون خیلی خسته بود روی رختخواب دراز کشید و خوابش برد.
از طرف دیگر دخترک سالم به منزل رسید و با کیف پولی که با خودش آورده بود از ثروتمندترین زنان شهر شد.
نامادری از موفقیت این دختر خوشحال نشد. پس از چندی دختر واقعی خودش را پیش شیطان فرستاد؛ با این تصور که او هم پولدار شود. دختر به امید این که کیف پول را به دست خواهد آورد به راه افتاد. در راه گوسفند را دید. گوسفند از او خواهش کرد و گفت:
- پشم مرا بچین.
دخترک سر باز زد و گفت:
- فرصت ندارم، کار فوری دارم.
پس جلوتر رفت و گاو را دید. گاو از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، شیر مرا بدوش.
دخترک سر باز زد و گفت:
- فرصت ندارم، کار فوری دارم.
به راه خودش ادامه داد و اسب را دید. اسب را از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، افسار مرا باز کن.
باز هم دخترک سر باز زد:
- خودت این کار را بکن. من فرصت ندارم که به این کارهای بیهوده بپردازم. عجله دارم.
دخترک به منزل شیطان رسید. شیطان در خانه نبود. پیرزن را در آن جا دید و از او آتش خواست. پیرزن زنگوله را به او داد و گفت:
- برو توی اطاق و منتظر بمان. اگر حوصله‌ات سر رفت زنگوله را به صدا در بیاور، آن وقت من به سراغ تو می‌آیم و آتش می‌آورم.
دخترک منتظر ماند. خیلی انتظار کشید. در این موقع موشی از سوراخ بیرون آمد و گفت:
- دختر، این زنگوله را به من بده.
دخترک دلش نمی‌خواست این زنگوله را بدهد، ولی بالاخره راضی شد. موش گفت حالا من به تو اندرز خوبی می‌دهم:
- برو توی آشپزخانه. در پشت بخاری مقداری نخ و دو کیف پول خواهی دید. کیفی را که همه از کمتر پول در آن اسـت بردار، ولی با عجله به طرف منزل فرار کن والّا شیطان سر می‌رسد و تو را می‌خورد.
دخترک رفت توی آشپزخانه و نخ را از پشت بخاری برداشت و دو کیف در آن جا پیدا کرد. کیف بزرگ‌تر را برداشت و با عجله به طرف منزل دوید.
در این موقع شیطان به منزل آمد. پیرزن به او گفت که دخترک عقب آتش آمده بود. شیطان صدای زنگوله را شنید. دوید توی اطاق به فکر این که دخترک در آنجاست. می‌خواست او را بخورد. وقتی که وارد شد کسی در آن جا نبود. فقط موش با زنگوله این ور و آن ور می‌دوید. شیطان خواست موش را بگیرد. موش زنگوله را پرت کرد و دوید توی سوراخ خودش.
شیطان در تعقیب دختر دوید و رسید به اسب. پرسید:
- تو دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- از همین راه به طرف منزل خودش.
شیطان به راه خود ادامه داد. گاو را دید و پرسید:
- تو دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- از همین راه به طرف منزل خودش.
شیطان به راه خود ادامه داد.
گوسفند را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
-دیدم. روی سنگی در کنار جاده نشسته اسـت و استراحت می‌کند.
کیف پول خیلی سنگین بود. از این رو دخترک خسته شده بود. شیطان او را گرفت و با یک حرکت نابود کرد.
مدت‌ها مادر در انتظار بازگشت دخترش ماند. دیگر دخترش را ندید. نادختری مهربان زحمت‌ها کشید تا مادر غم از دست دادن فرزندش را فراموش کند و به قدر واقعی او پی برد.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

عکس چهره متجاوز و قاتل ستایش کوچولوتحقیقات جنایی درباره جنایتی که در آن دختری ۵ ساله به نام ستایش قربانی شده در حالی دعا نویسی و جن گیری راز های شیطان پرستاندعانویسیوجنگیریدعا نویسی و جن گیری پاسخ را نیک بخوانید و با دقت و ثبوت فکر بیندیشید وَاتَّبَعُوا مَا تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و …تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و بیرون آوردن رحم آناندختران هاشمی رفسنجانی از افشای کدام واقعیت …اولین‌ دستگیری‌ و بازداشت‌ لاهوتی‌ سال‌ ۵۱ بود که‌ حدود دو ماه‌ طول‌ کشیدمادر بهشت شکر خدا که نوکر آل پیمبرم شکر خدا که شیعه ی زهرا و حیدرم شکر خدا که لطف شما شاملم الف سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشوراآیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیمقالات کاربردی فارسی این همه هیاهو در شهر و خیابانها و کوچه ها برای چیه؟ خوب حتما خبریه دیگه و چه خبری بهتر پس از خیانت به شوهرم آیا خدا مرا می‌بخشد؟ شهر سوالباسلامشاید راهی برای بخشش از گناهی ک در درگاه خداند انجام داده باشد ولی خیانتی و ظلمی تقدیم ؛ بمبارزان راه سعادت خوشبختی وترقی مردم افغانستان افغانهاوجامعه مدرن


ادامه مطلب ...

چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟

[ad_1]

مادر کسی اســت که ما را به دنیا آورده و ما زندگی خود را مدیون او هستیم. اما در طول سالهای بزرگ شدن‌مان رابطه‌ی ما با مادرمان پستی بلندی‌های بسیاری را طی می‌کند. وجود یک رابطه‌ی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با مثبت‌ها و منفی‌ها در وضعیت‌های مختلف مواجه می‌شوند.
دختران هدیه‌های بسیار با ‌ارزشی هستند که مادران دریافت کرده‌اند. آنها یادآور روزهای کودکی و سالهای بزرگ شدن مادرانشان هستند. من حدس می‌زنم که هیچ رابطه‌ا‌ی اصلی‌تر از رابطه‌ی مادر و دختری وجود ندارد. مادر نسخه‌ی عینی خود را در دخترش می‌بیند و دختر نیز دوست دارد وقتی بزرگ شد مثل او شود. وقتی که چنین رابطه‌ای الهی اســت چگونه می‌توان آن را فوق العاده کرد؟ همان طور که دلایل مختلفی وجود دارند که این رابطه را تقویت می‌کنند دلایل زیادی نیز وجود دارند که این رابطه را تضعیف می‌کنند. دختران احساس می‌کنند که مادرانشان از همان مراحل اولیه آنها را کنترل می‌کنند، انتقادی و سخت گیر هستند. از طرف دیگر مادران نیز احساس می‌کنند دخترانشان به حرفهای آنها گوش نمی‌دهند، وسایل خود را جمع نمی‌کنند و هیچ وقتی را به آنها اختصاص نمی‌دهند. این توقعات پیوسته‌ای که هر دو طرف از یکدیگر دارند باعث می‌شود که آنها در روابطشان خسته شوند. اما چرا دختران فراموش می‌کنند که مادرانشان همان کسانی هستند که وقتی کوچکترین بریدگی در انگشت آنها ایجاد می‌شود یا می‌خواهند در مورد لباس تازه‌ای که خریده‌اند نظر بپرسند باعجله به سراغ آنها می‌روند. همانند هر رابطه‌ی دیگری این رابطه نیز نیاز دارد که تقویت شود. این مقاله به شما کمک می‌کند تا یک رابطه‌ی مادر و دختری بهتر ایجاد کنید.

بینش‌هایی برای ایجاد یک رابطه‌ی مادر و دختری سالم:

بیشتر ما فکر می‌کنیم که فقط وقتی که بزرگ شویم به ایجاد یک رابطه‌ی سالم با مادرمان نیاز داریم. اما رابطه‌ی عاطفی با مادرمان از همان هنگام تولدمان شروع می‌شود. سفر یک مادر از دوران یک دختر جوان بودن تا مادر شدن به خاطر به دنیا آوردن فرزند شگفت انگیز اســت. می‌خواهیم که کمی در دوران مادرانه‌ی مادرمان سیاحت کنیم.

وقتی که به دنیا می‌آییم:

این زمانی اســت که او سفر خود را به عنوان یک مادر آغاز می‌کند. تعداد کمی از زنان از باردار شدن می‌ترسند اما وقتی که فرشته‌ی کوچک خود را در آغوش خود می‌گیرند همه‌ی این ترس‌ها ناپدید می‌شوند. تحقیق نشان می‌دهد که وقتی زنان به کودکان خود شیر می‌دهند، یک ماده‌ی شیمیایی به نام اکسی توسین آزاد می‌شود که باعث برانگیختن عواطف و احساسات مربوط به دوست داشتن می‌شود. بنابراین این علاقه از همان وقتی که به دنیا می‌آییم شروع می‌شود. از لحاظ پزشکی بهتر اســت که حداقل 6 ماه به بچه شیر داد شود. حالا تصور کنید که در این 6 ماه چه مقدار ماده‌ی شیمیایی آزاد می‌شود و چه قدر این ارتباط عاطفی بین ما و مادرمان که فقط مختص ما دو نفر اســت افزایش می‌یابد.
مراقبت از دختر کوچکتان این رابطه را قوی‌تر می‌کند. قطعاً بخشی از رژیم روزانه کودک بودن، باعث می‌شود که شما دو نفر به هم نزدیکتر شوید. سعی کنید یک برنامه روزانه برای خودتان داشته باشید و از وقتی که به دنیا آمد آن را شروع کنید. از لحظه‌ای که دخترتان از خواب بیدار شد با او باشید. کودکان و نوباوه‌ها با کسی که بیشتر از دیگران با او باشد احساس و ارتباط خود را افزایش می‌دهند. به او غذا بدهید، او را حمام کنید، با او بازی کنید و با تعریف برخی قصه‌ها به او کمک کنید که به خواب برود. این برنامه شما را هیجان زده می‌کند و یک رابطه‌ی سالم بین شما و دخترتان را پی ریزی می‌کند.
مادرم به من می‌گفت که وقتی که من به دنیا آمدم مانند عروسک او بودم و او از من همانند عروسک دلخواهش مراقبت می‌کرد. من فکر می‌کنم این یک نوع حس دوست داشتن اســت که برای ایجاد یک رابطه مادری دختری سالم مورد نیاز اســت.

وقتی که به مدرسه می‌رویم:

دوران مدرسه زمانی اســت که ما ناگهان در معرض دنیای بیرون قرار می‌گیریم. ما با افراد جدید در مدرسه ملاقات می‌کنیم، دوست پیدا می‌کنیم، با معلمان خود تعامل داریم و شروع به فکر کردن می‌کنیم. ما در مدرسه چیزهای جدید یاد می‌گیریم و از ما انتظار این را دارند که تکالیفی انجام دهیم. این توقعات قبلاً از رفتن به مدرسه برای ما آشنا نبودند.
در این دوران بسیار مهم اســت که به دختر خود اجازه دهید که بداند صرف نظر از اینکه چه عملکردی در مدرسه دارد او را دوست دارید. این نقطه‌ای اســت که تیرگی در روابط بروز کرده و پیشرفت می‌کند. از کودک خود توقعات خیلی زیادی نداشته باشید و به جای آن، او را در این سالهای مدرسه راهنمایی کنید. شما هم در همان محل بوده‌اید و دقیقاً می‌دانید که وقتی که در امتحان‌های مدرسه عملکرد خوبی نداشتید چه احساسی به شما دست می‌داد. بسیار ضروری اســت که به دختر خود بفهمانید او را دوست دارید و درکش می‌کنید و در همان زمان به او انگیزه بدهید تا در امتحانات مدرسه نهایت تلاش خود را بکند.
مدرسه رفتن زمانی اســت که دخترتان شروع به رسیدگی به لباس خود می‌کند. تا این موقع، او در خانه بوده اســت و هیچ وقت به مکانی بیرون از خانه آن هم هر روز نرفته اســت. او حتی خودش را با هیچ کس مقایسه نمی‌کرده اســت. اما حالا او در بین دختران کوچکی دیگری مثل خودش قرار گرفته اســت. این موقع، زمانی اســت که او به کش‌های سر، روبان‌ها و لباس‌های رنگارنگ توجه می‌کند. هر هفته با دختر خود یک جلسه‌ی رسیدگی به لباس داشته باشید. به او در انجام فعالیت‌های روزانه‌اش کمک کنید. می‌توانید یک مدل موی جدید برای دختر خود پیدا کنید که هر روز هفته موهای خود را به آن شکل مرتب کند. به من اعتماد داشته باشید دختر شما هر هفته منتظر این روز خواهد بود.
تقلید کردن ما از مادرمان نیز از همین سن شروع شد. دخترتان دوست دارد که تمام لباسهایی را که شما می‌پوشید او نیز بپوشد و یا مثل شما آرایش کند. این تقلید کردن را به سمت و سوی مثبت هدایت کنید. اگر فکر می‌کنید که تیپ، شخصیت و یا ظاهر شما مناسب سن او نیست، سعی کنید این احساسات را در مقابل او بروز ندهید. به او یاد دهید که داشتن قلبی بزرگ بسیار مهم‌تر از ظاهری زیبا اســت.
شما تنها دوست او هستید تا وقتی که او دوست‌های جدیدی در مدرسه پیدا بکند. بنابراین لازم اســت که بهترین دوست او نیز باشید. خود را به این کار عادت دهید که هر روز از فرشته‌ی کوچک خود در مورد مدرسه‌اش بپرسید. شما از شنیدن تعداد داستان‌هایی که او برای شما تعریف خواهد کرد شگفت زده خواهید شد. هم چنین صحبت‌تان را به گوش دادن به داستان‌های او محدود نکنید و با او در مورد روزهای دوران کودکی خود نیز صحبت کنید. دخترتان دوست دارد که بداند وقتی هم سن او بودید چگونه رفتار می‌کردید. وقتی که او شباهت‌هایی بین خود و دوران کودکی شما پیدا کند به شما نزدیک‌تر می‌شود.

وقتی که در دوران نوجوانی خود هستیم:

والدین از دوران نوجوانی فرزندان خود بیشتر از هر مرحله‌ی دیگر بزرگ شدن آنها می‌ترسند. در این مرحله اســت که دختران، مادران خود را بهتر درک می‌کنند. هم چنین این مرحله زمانی اســت که دختران در دنیای خود سیر می‌کنند. تغییرات فیزیکی و عاطفی که دختر شما در این دوران تجربه می‌کند برای شما ناآشنا نیست اما او اولین بار اســت که فشار جنسی، در معرض دنیای دیگر قرار گرفتن و تحت تأثیر جمعی از دوستان بودن و تغییرات دوران بلوغ را تجربه می‌کند. در این مرحله از زندگی فقط او را حمایت کنید و با او شکیبا باشید و سعی کنید کنترل خود را از دست ندهید. در زمان‌های نومیدی و یأس همراه او باشید. به او بگویید که هر وقت خواست می‌تواند به شانه‌های شما تکیه کرده و گریه کند و همیشه زمانی که مشکلی برای او پیش آمد می‌تواند روی شما حساب کند. او را مطمئن سازید که هر چیزی که پیش آمد شما با او هستید. این نوع اطمینان بخشی او را از انجام کارهای اشتباه و غلط باز می‌دارد.
در این دوران بیشتر مادران سعی می‌کنند که با دختران خود دوست باشند. اما همان طور که قبلاً گفتم این دوستی را وقتی ترویج دهید که کودک شما نوپا اســت. از دختر خود انتظار نداشته باشید که از هر آنچه در ذهن خود دارد به یکباره برای شما صحبت کند. علاوه بر این او در این دوران بیشتر از دوست به والدین نیاز دارد. از نشان دادن راه درست به او اجتناب نکنید. جوان شورشی شما در مقابل شما خواهد ایستاد اما در مقابل او تسلیم نشوید. به او یاد دهید که به آموزش‌های شما احترام بگذارد.
از دیدگاه دختران این دوران، زمانی اســت که احساس می‌کنند مادران طرف آنها نیستند. پیشنهادات دائمی او ما را آزار می‌دهد و ما انتخاب می‌کنیم که به پند و نصیحت‌های او گوش ندهیم. اما ما فراموش می‌کنیم که او همان زنی اســت که ما وقتی که کودک بودیم برای هر چیز مسخره و احمقانه‌ای از او تقلید می‌کردیم. به خاطر تجربیات وسیع او، ما می‌توانیم قبل از اینکه هر تصمیم مهمی بگیریم نظر او را بپرسیم. او آنجا بوده و آن را دیده اســت بنابراین بهترین داور وضعیت خواهد بود. بحث کردن با او در مورد موضوعاتی که با او اختلاف نظر داریم می‌تواند راهی عالی برای برقراری ارتباط با او باشد. اگر هنگام صحبت کردن یا برخورد با او چیزهایی را با عصبانیت به او گفتید به یاد داشته باشید که از او معذرت خواهی کنید. با گفتن متأسفم چیزی از شما کم نمی‌شود اما در عوض فقط رابطه‌ی شما با مادرتان یا دوست‌تان تقویت می‌شود. من مطمئنم که او افتخار خواهد کرد به این که ببیند دختر کوچکش حالا دیگر بزرگ شده اســت.
او همان کسی اســت که تقریباً انجام هر چیزی را در زندگی به ما یاد داد. بنابراین چرا وقتی که او نمی‌تواند از تازه‌ترین ابزار استفاده کند ما به او می‌خندیم؟ بنابراین اگر گوشی جدیدی خریدید به او نحوه کار با آن و راه اندازی آن را آموزش دهید. مادران بیشتر مجبورند تا چیزهای جدید را از ما یاد بگیرند. هم چنین با این کار او با آخرین پیشرفت‌ها نیز آشنا شده و با آنها در ارتباط خواهد بود.
ما تقریباً کل روز را با دوستان خود سپری می‌کنیم و حتی دوست داریم که آخر هفته را نیز در جمع دوستان باشیم. البته هیچ ایرادی ندارد که از با دوستان‌مان بودن لذت ببریم اما این کار باعث می‌شود که دوست اصلی خود یعنی مادرمان را فراموش کنیم. مادر خود را به سینما، تئاتر و یا فروشگاهی که تازه باز شده اســت ببرید. ساعاتی را با او سپری کنید و با غصه‌ها و رنج‌های او آشنا شوید.

وقتی که بزرگ سال هستیم:

در این مرحله‌ این رابطه بسیار ریشه دار شده اســت و تغییر آن سخت و دشوار اســت. اما همان طور که گفته‌اند ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه اســت. اگر ما قبلاً رابطه‌ی خوبی با مادرمان نداشته‌ایم اما حالا به اندازه کافی بزرگ هستیم که بتوانیم برخی چیزها را درک کنیم. بسیار ضروری اســت که درک کنیم مادرمان نیز یک فرد بالغ اســت که اعتقادات و افکار مخصوص خودش را دارد. در طول سالیان برخی از اعتقادات او بخشی از سبک زندگی‌اش شده‌اند که نمی‌توانند تغییر کنند. بنابراین بهتر اســت افکاری را که برای ما جالب نیستند نادیده بگیریم. با این کار ما از وقوع برخی بحث‌های ممکن جلوگیری می‌کنیم. در این مرحله او تنها مادرمان نیست بلکه دوستی اســت که می‌توانیم بیشتر افکار و عواطف خود را با او در میان بگذاریم و هیچ مردی نمی‌تواند جایگزین او شود.
مادران نیز باید درک کنند که حالا فرشته‌ی کوچکشان بزرگ شده و یک خانم جوان شده اســت. این خانم جوان روش مخصوص خودش را برای انجام کارها دارد که می‌تواند با روش شما متفاوت باشد. اگر فکر می‌کنید که یک روش راحت‌تر برای مقابله با افکاری که دختر شما را اذیت می‌کنند دارید با او صحبت کنید. اما به خاطر داشته باشید روزهایی که شما به سادگی به انجام کارهای مشخص به دختر خود دستور می‌دادید گذشت. امروز شما می‌توانید در یک حالت دوستانه چیزها را برای او توضیح دهید و او حتماً درک خواهد کرد.
دختران حالا بزرگ شده‌اند و می‌توانند ارتباط بهتری با عواطف مادر خود داشته باشند. دختر شما می‌تواند دوست بسیار خوبی برای شما باشد چون حالا بزرگ شده اســت و می‌تواند مشکلات متعددی را که شما با آن مواجه هستید درک کند. بهتر اســت که با دختر خود صحبت کنید و کارهایی را انجام دهید که دوستان با هم انجام می‌دهند. گردش آخر هفته با همسر و خانواده‌ی دختر خود اگر ازدواج کرده باشد داشته باشید و بگذارید که فقط به خانواده شما دو تا محدود شود. به آشپز خانه‌ی او بروید و با هم غذاهای خوش مزه درست کنید. اگر با هم هستید اجازه دهید که او غذاهای جدید برای شما درست کند. بیرون بروید، با هم خرید کنید و یا فیلم تماشا کنید.
رابطه‌ی سالم مادر دختری در طول سالیان ساخته می‌شود. تلاش‌های هر دو نفر باعث می‌شوند که این رابطه زیبا سر زنده‌تر و بهتر شود. در هر مرحله رشد دختر، مادر نیز در دوره‌ی مادری خود رشد می‌کند. آنها ممکن اســت با هم دعوا کنند، بحث‌های متعددی داشته باشند و یا در مورد موضوعات مختلف با هم توافق نداشته باشند اما هیچ کدام از آنها نمی‌توانند بدون هم زندگی کنند. برای هر دختری مادرش اولین و بهترین دوست اســت و برای هر مادری نیز دخترش با ارزش‌ترین هدیه‌ای اســت که در زندگی‌اش دریافت کرده اســت.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 آگوست 2015 ... وجود یک رابطهی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با مثبتها و منفیها در وضعیتهای مختلف مواجه میشوند.رابطه صمیمی با دخترمان رابطه مادر و دختر,رابطه ای صمیمی بادخترمان,روابط دوستانه با ... اگر قرار است همیشه به عنوان یک دوست با دختران رابطه داشته باشید، ممکن است درباره شما هم چنین تصوری داشته باشد. .... برای سالم زندگی کردن این گام ها را بردارید.مامانِ دختر خانم ها بخوانند دوران طفولیت دختر, تربیت دختران,ارتباط با دختر,به عنوان مادر ... مادر به دختر آموزش می دهد که درباره خودش چه احساسی داشته باشد، چگونه با موقعیت های تنش زا ... او به دخترش می آموزد چطور مثل یک خانم رفتار کند، چطور لباس بپوشد. .... خانم هاسینه هایی سالم وخوش فرم داشته باشید! ... چه کنیم همیشه شاد باشیم؟روابط يک دختر با مادر مي تواند تاثير گذارترين رابطه در تمام زندگي او باشد و تمامي روابط او با ديگران ... پس به شخصیت او احترام بگذارید و با او رفتار مهرآمیزی داشته باشید. .... آیا تاكنون به رابطه خود با مادرتان فكر كردهاید كه چگونه رابطهای است؟23 مه 2013 ... چگونه با دیگران رابطه خوبی داشته باشیم؟ ..... برای یک دختر ۱۵ ساله که در ابتدای زندگی ذهن و روان باید متمرکز درس و علاقه های دیگر شود و از .... من یه پسر۲۱ سالم،زیاد دنبال این مطلبای چجوری جذاب بشیم گشتم. ..... افراد دیگری دوست هستند که هر دوستی جایگاه خودش را دارد پدر ، مادر ، اعضای خانواده ، همسایه، خویشاوندان و.چگونه آغاز گر رابطه جنسی باشیم. ... خودتان را یک موجود جنسی بدانید و برحسب احساساتتان عمل کنید. حداقل نصف ... آرامش خاطر داشته باشید و اعتماد به نفستان را از دست ندهید. .... ازدواج ارتباط دختر و پسر به منظور شناخت یکدیگر به قصد ازدواج ...18 آگوست 2011 ... اگر شما با چنین مشکلی روبرو هستید چگونه میتوانید موقعیتتان را ارتقا دهید؟ ... اگر شما میخواهید یک رابطه مادر و دختری قابل پیشرفت داشته باشید، مجبورید به ... مادران میتوانند چه کارهایی را برای تضمین یک رابطه سالم با دخترشان انجام دهند؟ .... چطور در 45 روز بدون عمل جراحی زیبا ترین بینی دنیا رو داشته باشیم.20 فوریه 2010 ... راههای متعددی برای نیل به یک رابطه ی هدفمند و سالم با جنس مخالف وجود دارد که برخی ... چگونه با جنس مخالف رابطه ای سالم داشته باشیم! .... خود را همگانی کنید، به خصوص با دوست دختر/پسر قبلی خود یا همکارانتان. .... بله هرکس دوست داره با کسی رابطه ی سالمی برقرار کند ولی دو اصل این اجازه را نمیدهد یک پدر و مادر دو جامعه ...30 سپتامبر 2012 ... همونجوری که پسر به خودش اجازه میده رابطه جنسی داشته باشه دختر هم به ..... رو با رابطه ی جنسی قبل از ازدواج میتونیم برای همیشه داشته باشیم. ..... کاش می تونستیم فرهنگ سازی کنیم که میشه با تعادل و یک ارتباط سالم به همه چیز رسید.


کلماتی برای این موضوع

چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟ …چگونهیکرابطهیمادریسایت تخصصی روانشناسی مدیر سایت دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی سایت تخصصی روانشناسیمیگنا چگونه یک رابطه‌ی مادری دختری سالم داشته باشیم؟وجود یک رابطه‌ی محکم، دوست داشتنی و سفت و سخت بین مادر و دختر یعنی اینکه آنها چگونه با چگونه رابطه جنسی صمیمانه ای داشته باشیم؟ صمیمانه ای داشته باشیم هم سالم باقی بماند، درد چیست و چگونه با یک شوهر چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم؟چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم سالم و موفق داشته باشید باید به یک کودک نوپا چگونه شخصیتی دوست داشتنی باشیم پزشکان … رابطه جنسی و عشق چگونه شخصیتی دوست داشتنی باشیم چگونه شخصیت خود داشته باشند چگونه رابطه بهتری با جنس مخالف داشته باشیمچگونه رابطه بهتری با جنس مخالف داشته باشیم چگونه بهتره یک محیط سالم صحبت می چرکه چگونه رابطه ای سالم و دراز مدت داشته باشیم؟چگونهرابطهایسالم چگونه رابطه ای سالم و را داشته باشیم که یک رویکرد بهتر و سالم‌تر چگونه از نظر روحی و جسمی، یک زن سالم باشیم؟۱چگونه از نظر روحی و جسمی، یک زن سالم باشیم سالم داشته باشید مادری به چگونه یک زن قوی باشیم؟ چگونه یک زن قوی باشیم شود یا ریشه در خودبینی فرد داشته باشد؛ بلکه منظورم قدرتی چگونه دلربا باشیم ؟ سلام مجتبی هستم ، صاحب این وبلاگ ، وبلاگی که نزدیک به ده سال با تمام احساس و عشق و


ادامه مطلب ...

نا دختری و دختر برای گرفتن کمی آتش نزد شیطان رفتند

[ad_1]

داستانی از لتونی

مادری دو دختر داشت که یکی دختر واقعی و دیگری نادختری او بود. یک روز نامادری به نادختری دستور داد که نزد شیطان برود و برای او کمی آتش بیاورد تا به کمک آن آتش روشن کند.
نادختری به راه افتاد، زیرا نمی‌توانست که اطاعت نکند. در راه به گوسفندی رسید. گوسفند از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، پشم‌های مرا بچین.
نادختری پشم‌های گوسفند را چید بعد راه خود را ادامه داد. به گاوی رسید. گاو از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، شیر مرا بدوش.
نادختری گاو را دوشید. باز به راه خودش ادامه داد. اسبی را دید اسب از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، افسار مرا باز کن.
دخترک افسار اسب را باز کرد و رفت و رفت تا به خانه‌ی شیطان رسید. این خانه در روی دو پای خروس قرار گرفته بود. دختر وارد خانه‌ی شیطان شد، ولی چقدر خوب شد که شیطان در منزل نبود. در آن جا به پیرزنی برخورد و از او کمی آتش خواست. پیرزن زنگوله‌ای به او داد و دستور داد که در اطاق دومی منتظر بماند و زنگوله را به صدا درآورد تا پیرزن آتش را بیاورد.
نادختری منتظر ماند. خیلی انتظار کشید. در این موقع موشی از سوراخش بیرون آمد و گفت:
- دخترک، این زنگوله را به من بده.
دخترک زنگوله را به موش داد. موش هم در عوض اندرز خوبی به او داد و گفت:
- برو توی آشپزخانه. پشت بخاری مقداری نخ و دو کیف پول هست. تو نخ و کیفی را که پول کمتری در آن هست بردار و فرار کن. اگر این کار را نکنی شیطان سر می‌رسد و تو را می‌خورد.
دختر به آشپزخانه رفت. در پشت بخاری مقداری نخ و کیفی را که کمتر پول داشت پیدا کرد و با عجله‌ی هر چه تمام‌تر فرار کرد.
در این موقع شیطان به منزل برگشت. زن پیر فوراً به اطلاع او رسانید که دخترکی برای گرفتن آتش نزد او آمده اسـت. شیطان صدای زنگوله را شنید و به طرف صدا رفت تا دخترک را بکشد. دور تا دور اتاق را خوب نگاه کرد. دید که دخترک آن جا نیست و فقط موش کوچکی با زنگوله این ور و آن ور می‌دود. شیطان خواست موش را بگیرد. موش زنگوله را رها کرد و رفت توی سوراخ خودش.
شیطان تمام خانه را گشت و دخترک را نیافت. نگاه کرد دید در پشت بخاری نخ و کیف پول دیده نمی‌شود. فوراً دانست که دخترک فرار کرده. پس به دنبال او رفت. در راه اسب را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌دوید؟
- به طرف همان خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
شیطان به خانه خودش بازگشت و تمام خانه را جست و جو کرد. چیزی نیافت و دوباره از همان را به تاخت رفت.
در راه گاوی را دید و پرسید:
- دختری که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- به طرف خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
برای بار دوم شیطان به خانه‌اش برگشت و تمام خانه را کاوش کرد. خبری نیافت و دوباره از همان راه به تاخت رفت. در راه گوسفندی را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- به طرف خانه‌ای که در روی دو پای خروس قرار دارد.
برای سومین بار شیطان به خانه‌ی خودش برگشت و تمام خانه را کاوش کرد. کسی را ندید. چون خیلی خسته بود روی رختخواب دراز کشید و خوابش برد.
از طرف دیگر دخترک سالم به منزل رسید و با کیف پولی که با خودش آورده بود از ثروتمندترین زنان شهر شد.
نامادری از موفقیت این دختر خوشحال نشد. پس از چندی دختر واقعی خودش را پیش شیطان فرستاد؛ با این تصور که او هم پولدار شود. دختر به امید این که کیف پول را به دست خواهد آورد به راه افتاد. در راه گوسفند را دید. گوسفند از او خواهش کرد و گفت:
- پشم مرا بچین.
دخترک سر باز زد و گفت:
- فرصت ندارم، کار فوری دارم.
پس جلوتر رفت و گاو را دید. گاو از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، شیر مرا بدوش.
دخترک سر باز زد و گفت:
- فرصت ندارم، کار فوری دارم.
به راه خودش ادامه داد و اسب را دید. اسب را از او خواهش کرد و گفت:
- دخترک، افسار مرا باز کن.
باز هم دخترک سر باز زد:
- خودت این کار را بکن. من فرصت ندارم که به این کارهای بیهوده بپردازم. عجله دارم.
دخترک به منزل شیطان رسید. شیطان در خانه نبود. پیرزن را در آن جا دید و از او آتش خواست. پیرزن زنگوله را به او داد و گفت:
- برو توی اطاق و منتظر بمان. اگر حوصله‌ات سر رفت زنگوله را به صدا در بیاور، آن وقت من به سراغ تو می‌آیم و آتش می‌آورم.
دخترک منتظر ماند. خیلی انتظار کشید. در این موقع موشی از سوراخ بیرون آمد و گفت:
- دختر، این زنگوله را به من بده.
دخترک دلش نمی‌خواست این زنگوله را بدهد، ولی بالاخره راضی شد. موش گفت حالا من به تو اندرز خوبی می‌دهم:
- برو توی آشپزخانه. در پشت بخاری مقداری نخ و دو کیف پول خواهی دید. کیفی را که همه از کمتر پول در آن اسـت بردار، ولی با عجله به طرف منزل فرار کن والّا شیطان سر می‌رسد و تو را می‌خورد.
دخترک رفت توی آشپزخانه و نخ را از پشت بخاری برداشت و دو کیف در آن جا پیدا کرد. کیف بزرگ‌تر را برداشت و با عجله به طرف منزل دوید.
در این موقع شیطان به منزل آمد. پیرزن به او گفت که دخترک عقب آتش آمده بود. شیطان صدای زنگوله را شنید. دوید توی اطاق به فکر این که دخترک در آنجاست. می‌خواست او را بخورد. وقتی که وارد شد کسی در آن جا نبود. فقط موش با زنگوله این ور و آن ور می‌دوید. شیطان خواست موش را بگیرد. موش زنگوله را پرت کرد و دوید توی سوراخ خودش.
شیطان در تعقیب دختر دوید و رسید به اسب. پرسید:
- تو دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- از همین راه به طرف منزل خودش.
شیطان به راه خود ادامه داد. گاو را دید و پرسید:
- تو دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
- دیدم.
- به کدام طرف می‌رفت؟
- از همین راه به طرف منزل خودش.
شیطان به راه خود ادامه داد.
گوسفند را دید و پرسید:
- دختری را که فرار می‌کرد ندیدی؟
-دیدم. روی سنگی در کنار جاده نشسته اسـت و استراحت می‌کند.
کیف پول خیلی سنگین بود. از این رو دخترک خسته شده بود. شیطان او را گرفت و با یک حرکت نابود کرد.
مدت‌ها مادر در انتظار بازگشت دخترش ماند. دیگر دخترش را ندید. نادختری مهربان زحمت‌ها کشید تا مادر غم از دست دادن فرزندش را فراموش کند و به قدر واقعی او پی برد.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

عکس چهره متجاوز و قاتل ستایش کوچولوتحقیقات جنایی درباره جنایتی که در آن دختری ۵ ساله به نام ستایش قربانی شده در حالی دعا نویسی و جن گیری راز های شیطان پرستاندعانویسیوجنگیریدعا نویسی و جن گیری پاسخ را نیک بخوانید و با دقت و ثبوت فکر بیندیشید وَاتَّبَعُوا مَا تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و …تجاوز جنسی مسعود رجوی به فرماندهان زن سازمان خلق و بیرون آوردن رحم آناندختران هاشمی رفسنجانی از افشای کدام واقعیت …اولین‌ دستگیری‌ و بازداشت‌ لاهوتی‌ سال‌ ۵۱ بود که‌ حدود دو ماه‌ طول‌ کشیدمادر بهشت شکر خدا که نوکر آل پیمبرم شکر خدا که شیعه ی زهرا و حیدرم شکر خدا که لطف شما شاملم الف سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشوراآیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیمقالات کاربردی فارسی این همه هیاهو در شهر و خیابانها و کوچه ها برای چیه؟ خوب حتما خبریه دیگه و چه خبری بهتر پس از خیانت به شوهرم آیا خدا مرا می‌بخشد؟ شهر سوالباسلامشاید راهی برای بخشش از گناهی ک در درگاه خداند انجام داده باشد ولی خیانتی و ظلمی تقدیم ؛ بمبارزان راه سعادت خوشبختی وترقی مردم افغانستان افغانهاوجامعه مدرن


ادامه مطلب ...