دستبند دوستی نوعی دستبند بافت است که میتوانید بهسادگی و در منزل آن را ببافید. با بافت و آموزش دستبند دوستی (راهنمای تصویری) همراه ما باشید
دستبند دوستی نوعی دستبند است که به عنوان نمادی برای دوستی از طرف شخصی به شخص دیگر داده میشود. این نوع از دستبند از انواع نخ کاموا یا قلابدوزی بافته میشود. این دستبندها دارای طرحها و شکلهای گوناگونی هستند ولی قالبا از همان روش نیمگره بافته میشوند. این دستبندها برای اولین بار در دهه ۷۰ میلادی در آمریکا رواج یافتند و توسط هم دخترها و هم پسرها بافته میشدند. اگرچه امروزه در تمام جهان محبوبیت دارند.
این نوع دستبندها را به راحتی میتوانید در زمانی که حوصله شما سر رفته است با استفاده از ساده ترین مواد اولیه ببافید. کافی است کمی دقت کنید و طبق اصول آورده شده در تصویر پیش روید. بهسادگی و در چندین مرحله دستبند دوستی خود را بافته و از دیدن آن لذت میبرید.
در ابتدا با استفاده از قیچی و با توجه به اندازه دور مچ خود دو تکه از نخهای مورد نظر خود را برش دهید. سپس مانند تصویر نخ زرد رنگ طبق الگو در هم بتنید. توجه کنید نخ زرد رنگ از داخل نخ دیگر عبور کند. نخ قرمز رنگ را نیز مانند نخ زرد رنگ در هم بتنید. ی نخ زرد پس از آن نخ قرمز و پی در پی این عمل را تکرار کنید.
در این مرحله نخ های در هم تنیده شده از دوطرف را بکشید تا این گرهها سفت شوند. سپس نخ اضافه از هر رنگ را در انتها ببافید. با توجه به رنگ مورد نظر از انتهای رنگ دلخواه بافتن را آغاز کنید.
طریقه بافتن نخ قرمز رنگ در تصویر کاملا مشاهده میشود.
برای ساخت این نوع دستبند در ابتدا بایستی ی حلقه فلزی در اندازه دلخواه آماده کنید. نخ خود را به دور حلقه بتابانید. در انتها نخ را مانند تصویر طوری گره بزنید که دو رشته از نخ را در اختیار داشته باشید. سپس با استفاده از نخ دیگری به همان رنگ شکل دلخواه خود را داخل حلقه ایجاد کنید. میتوانید از الگوی داخل تصویر راهنمایی بگیرید.
مهره رنگی خود را وسط حلقه بچسبانید و با نخ دیگری (همرنگ نخ اولیه نباشد) با توجه به تصویر اطراف حلقه یعنی همان دستبند را ببافید. نحوه بافت دستبند در تصویر گویاست. حال شما یک دستبند دوستی زیبا در اختیار دارید.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
جام جم سرا:
برای اعتدال این نیازها و هیجانات، ازدواج بهترین و عاقلانهترین راهکار است، اما نکته قابل توجه آن که اگر این علاقه درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج شود و به سوی روابط بیضابطه کشیده شود، میتواند به دوستیهای دو جنس منجر شود.
اما پرسش اینجاست آیا امکان دارد که یک زن و مرد یا یک دختر و پسر بدون برقراری هیچگونه رابطه جنسی و رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟ این که اغلب آقایان بروز گرایشهای جنسی و احساسی را در دوستیهای به اصطلاح پاک، غیرعادی میدانند و آن را به کلی رد میکنند و خانمهایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند ما با آقایان خیلی راحتتر از خانمها میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و اوقات خوشی را با آنها در محل کار یا بیرون سپری نماییم و هیچگاه هم کار به جاهای باریک کشیده نخواهد شد، تا چه میزان واقعیت دارد؟ آیا این دوستیها میتواند در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف شود؟ یا آن که ممکن است تا مرزهای پیشبینی نشده و حتی ناشناختهای پیش رود که طرفین انتظار وقوع آن را ندارند؟
از اینرو، اهمیت موضوع ما را بر آن داشت تا برای رسیدن به پاسخ پرسشهایمان با دکتر نصیر عابدینی، روانشناس گفتوگویی داشته باشیم.
زنان ونوسی، مردان مریخی
هر رابطه عاطفی که بین دو نفر برقرار شود به گونهای که رد عاطفی نسبتا پایدار (نه موقت) در طرفین بر جای گذارد دوستی نامیده میشود، این را دکتر عابدینی میگوید و میافزاید: ما انسانها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهمترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب میکند. ماهیت این نیاز در دو جنس زن و مرد بسیار متفاوت است. در واقع این که میگویند زنان ونوسی و مردان مریخی، این مفهوم را میرساند که مرد و زن از نظر سیستم مغزی، عملکرد هورمونی، ویژگیهای روحی، خلقی، رفتاری و تظاهرات ظاهری آنقدر با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند که گویا از دو سیاره جداگانه آمدهاند. این روانشناس میگوید دلیل این تفاوتها آن است که داشتههای یک جنس کاملکننده نداشتههای جنس دیگر و عاملی برای به آرامش رسیدن طرفین باشد و این دلیل چرایی آفرینش دو جنس با این همه تفاوت است.
دکتر عابدینی ادامه میدهد: حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعهای از نیازهای شخصی بدون ضابطه باشد، سبب شکلگیری هیجانات عاطفی و جنسی افسار گسیختهای میشود که کنترل آن بسیار مشکل است. این روانشناس با اشاره به این که هدف از برقراری رابطه دوستی دو جنس یکی نیست، اظهار میکند: در اینگونه دوستیها هدف اصلی اغلب مردان کامجویی جنسی (نه لزوماً رابطه جنسی) است ولی یک زن با توجه به نیاز پناهجویی، به دنبال یک پشتیبان و تکیهگاه قوی است که بتواند احساساتش را با او در میان گذارد. در نتیجه این دوستیها که بر مبنای انگیزههای متفاوت شکل میگیرد میتواند به ضرر طرفین بویژه زن باشد که یکی از مهمترین این ضررها ضربه جدی عاطفی و روانی به زن است.
دکترعابدینی دلیل این امر را از نظر روانشناسی این گونه بیان میکند: در روابط دوستی دو جنس هیجاناتی که یک حس خوشایند در طرفین را ایجاد میکند، گاهی تا پایان عمر در ذهن ماندگار و مدام پردازش میشود. با این تفاوت که مرور این روابط و ناکامی ناشی از آن در خانمها به صورت نشخوار ذهنی و در آقایان به صورت ذهن گردانی است. یعنی خاطرات و هیجانات خوشایند و ناخوشایند این روابط در جنس مونث مدام تکرار میشود، ولی در جنس مذکر میتواند با حواسپرتی به تاخیر افتد.
دوستی پاک چیست؟
در جامعه امروز ما افرادی هستند، چه در بین مجردها و چه در بین متاهلان با صراحت تمام اظهار میکنند که میتوانند با جنس مخالف یک رابطه دوستانه، صمیمانه و نزدیک اما پاک برقرار کنند. منظور از دوستیهای پاکی که این روزها از زبان افراد شنیده میشود، چیست؟
دکتر عابدینی در این باره میگوید: ما انسانها سازوکارهای دفاعی داریم که به صورت ناهشیار از آنها به نفع خودمان سوءاستفاده میکنیم. افراد وقتی در روابط با جنس مخالف بحث پاکی این دوستی را طرح میکنند به نوعی از سازوکار دفاعی انکار و استدلال تراشی استفاده کرده و بیدلیل خود را توجیه میکنند و با صغری و کبری چیدن واقعیت را کتمان و وجدان ناآرامشان را آرام میکنند.
در واقع در چنین دوستیهایی مردها اظهار میکنند همین که در روابط دوستانه خود با خانمها به حس خوبی برسیم و محبت و مهربانی زیادی را دریافت کنیم و از حال و هوای یکدیگر با ایمیل و پیامک با خبر شویم، یعنی حد و مرز دوستیمان را رعایت کردهایم. اغلب خانمها هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند همین که در این دوستیها با خصوصیات مردانه آشنا میشویم و گاهی هم میتوانیم موضوعات و کارهای مردانهمان را با آنان در میان بگذاریم، برایمان اقناعکننده است؛ غافل از این که، ممکن است در این دوستیها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا رود و برخی نیازهای معقول برطرف شود، اما وقتی پای هیجان به میان آید میزان شناخت واقعی پایین میآید و تمایلات جنسی مردانه و عشقهای کاذب احساسی زنانه که با تداوم این دوستیها بتدریج شکل میگیرد و قوی میشود هرگز در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف نمیشود و میتواند از مرزهای پیشبینینشدهای عبور کند که طرفین انتظار وقوع آن را نداشتهاند! منظور از تمایلات جنسی فقط برقراری رابطه جنسی نیست و میتواند خیالپردازیهای جنسی، گفتوگوها و بحثهای جنسی، لذت از ظواهر جنسی و مسائل این چنینی باشد.
این پیامکهای تبدار
این روزها اغلب افراد از پیامک و ایمیل به عنوان یک وسیله ارتباطی برای مسائل کاری و جویا شدن از احوال یکدیگر استفاده میکنند که متاسفانه گاهی در میان انبوه پیامهای دریافت شده پیامها و مطالب جنسی و عاشقانه یا هرزنامههایی دیده میشود. حال پرسش اینجاست دریافت و ارسال پیامهای این چنینی تا چه میزان میتواند به شروع یک دوستی بیضابطه دامن زند و تا چه میزان موجب برانگیختگی عاطفی و جنسی میشود؟
دکتر عابدینی در این خصوص میگوید: ارسال پیامهای غیرضروری از سوی جنس مخالف میتواند به معنای شروع رابطهای باشد که فرد جرات علنی کردن آن را ندارد و معمولا هم از طرف جنس مذکر فرستاده میشود تا بتدریج جنس مونث را جذب خود کند. این روانشناس با اشاره به این که ارسال پیام به جنس مخالف میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، میگوید این دلایل میتواند برای تفریح و پر کردن اوقاتفراغت، ارضای کنجکاویها، برقراری یک رابطه دوستی، تخلیه استرس و اضطراب، پر کردن خلاهای عاطفی، ارضای نیاز جنسی یا انگیزههای سادیسمی باشد. افراد مبتلا به اختلالات روانی با فرستادن پیامهایی که ردعاطفی بر جای میگذارد، دریافتکننده پیام را شیفته خود کرده و پس از آن که متوجه شدند فرد را مجذوب خود کردهاند، بلافاصله ارسال پیامها را قطع و فرد مقابل را به نوعی سرکار میگذارند یا آن که بستری برای کامجویی جنسی فراهم میآورند.
توهم قدرت و جاذبه
تحقیقات نشان داده است یکی از انگیزههای دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوست مونث را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکند و جنس مونث نیز داشتن یک دوست مذکر را یک جاذبه فردی به حساب میآورد.
دکتر عابدینی در این باره میگوید: کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کم ارزش میپندارند، میخواهند از هر طریقی کسب ارزش کنند. مثلا آقایی با تسخیر دل خانمی که از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است برای خود کسب ارزش میکند یا در متاهلان، مردی که همسرش را وادار به آرایش یا پوشش نامناسب در مقابل دیگران میکند، به نوعی احساس میکند که از این طریق مورد توجه قرار گرفته و این معطوفشدن توجه را به اشتباه یک جذبه و قدرت اجتماعی میداند.
در خانمها هم همینطور چون نیاز به جلوهگری، جلب توجه و تائید شدن در این جنس وجود دارد، در نتیجه آنهایی که خود را از نظر جذابیتهای ظاهری ناارزنده میپندارند، بر این باورند که با آرایش و پوشش محرک میتوانند درجه جذابیتشان را بالا برده و از این طریق با جنس مخالف دوست شوند و اظهار کنند که از سوی یک جنس مذکر پذیرفته شدهاند. این در حالی است که اگر خانمی که عزت نفس پایینی دارد پوشیدگی لازم را حفظ کند به دلیل آن که در نگاه مردان به نوعی پوشیده و رازآلود میشود، انگیزه اکتشافگری جنس مذکر را برانگیخته و در نتیجه این جنس برای پی بردن به اسرار درونی جنس مونث تمایل پیدا میکند تا با ایجاد ارتباطی با ضابطه ترغیب به ازدواج شود.(ضمیمه چاردیواری/فاخره بهبهانی)
جام جم سرا:راکبان به ناگاه از گرده الاغ پیاده شده و در چشم برهمزدنی، زیر خم حیوان را میگیرند و از روی پلی که روی آن ایستادهاند پرتابش میکنند داخل رودخانه. چهارپای بیآزار که از این حرکت چند موجود دوپا غافلگیر شده، دست و پا میزند برای نجات خود از جریان تند آب و مسببان، روی پل، گویی صحنهای بس خوشایند را شاهدند، همه در کار شوخی و خنده و مسخرهبازی.
در دگر تصویری؛ چند شکارچی خرس مادری را از پا درآوردهاند و خرسکانی کوچک در اطراف لاشه مادر به ناله و فغان؛ چونان کودکان انسانی که بر سر مادر از دسترفته ضجه میزنند و مویه میکنند. غریبی و بیپناهی این خرستولههای قهوهای کوچک زیبا دل سنگ خارا را هم آب میکند؛ غربت طفلهای شیرخواره بر نعش مادری مرده. جنایت اما، هنوز کامل نشده است. چشم آنچه را میبیند دوست ندارد باور کند. شکارچیان بچه خرسهای مادرمرده را در نهایت بیرحمی و کمال شقاوت، زنده زنده شکم میدرند. حالا ناله و ضجه با هم درمیآمیزد؛ اولی در طلب مادر و دومی از درد دریده شدن شکم و بیرون ریختن امحاء و احشاء.
تصویری دیگر؛ یک انسان، یک آدم، یک اشرف مخلوقات، الاغ کوچکی را که در کنارش ایستاده؛ موقر و بیآزار؛ برای تفریح و سرگرم شدن، با پتک نوازش میدهد. حیوان بیچاره که باور ندارد این سنگدلی و سبعیت صاحبش را، حتی فرصت نمیکند عکسالعملی در حد یک فرار ناموفق نشان دهد. با پتک سوم، پیچ و تابی میخورد و پهن میشود روی زمین. صدای خنده تصویر را پر کرده است، گویی که کمدی کلاسیک میبینند. پتک چهارم و پنجم حیوان نحیف را خلاص میکند از درد و از بیرحمی و ناسپاسی صاحبش.
و تصویر آخر؛ عکسهایی رسانهای میشود از سگان بر دار شده در اطراف تهران. ماجرا از این قرار است که در یکی از کمپهای معدوم کردن سگهای ولگرد، به جای زدن تیر خلاص به این زبانبستههای مظهر وفا، برای صرفهجویی در هزینهها، به دارشان میکشند در بیرحمی کامل و به دار کشیدن، نه به معنای آماده کردن چوبه دار و محکم کردن گرهاش بر گردن حیوان، که طنابی را بر سر چوبی بستن و به گردن حیوان انداختن، شل و ول، و آنقدر در هوا معلقش نگه داشتن تا جان دادن و تصور کنید حیوان زبانبسته چقدر در هوا دست و پا زده و عذاب کشیده تا جان داده است.
حیوانآزاری اختلال روانی است
این که با وجود موکدات دینی و اخلاقی، همچنان آدمهایی یافت میشوند که از رضایت خدا غافل شده، از سبیل انسانیت و مهربانی خارج شده و بنا را میگذارند بر آزار و اذیت مخلوقات بیگناه و مذمومتر آنکه عده، معدودی، لذت میبرند از شکنجه و عذاب این زبانبستههای بیآزار.
یک مدرس روانشناسی بالینی در دانشگاه، از حیوانآزاری (zoo sadism) به عنوان یکی از علائم اختلال شخصیتی و روانی انسان یاد میکند که با بروز رفتارهایی همچون اقدام به شکنجه یا لذت از تماشای آزار حیوانات قابل تشخیص است.
افشین بهادری در گفتوگو با جامجم، مشاهده الگوهای حیوانآزاری مانند آزار از سوی پدر و مادر یا اطرافیان را در شکلگیری این ناهنجاری در افراد موثر میداند و میگوید: ممکن است انسانی که خود در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، حیوانات را وسیلهای برای تخلیه روحی - روانیاش قرار دهد. وی به کسانی که در خود گرایش به حیوانآزاری را احساس میکنند یا از دیدن صحنههای آزار حیوانات لذت میبرند توصیه اکید میکند که حتما با مراجعه به روانپزشک یا روانشناس اقدام به درمان خود کنند.
کودکان را از حیوانات نترسانیم
صدای جیغ زنی در خیابان میآید، بچهای را هم همراه خود دارد. چنان رنگ از رخسارش پریده که گویا پلنگی دیده است یا نره شیری یا شاید هم اژدهایی دوسر. زبانش تقریبا بند آمده است، به زیر یک اتومبیل اشاره میکند. از زیر اتومبیل، عامل ایجاد رعب و وحشت بیرون میآید؛ بچه گربهای است به غایت ملوس و زیبا با دمی که بالا گرفته و به نشانه تحبیب تکان میدهد و سرخوشانه جلو میآید. زن اما، این ملوسک را با ببر نری بنگالی اشتباه گرفته گویا؛ دست کودکش را محکم در دست دارد و از جلو رفتن برحذرش میدارد. کودک که ابتدا به هیجان آمده، با دیدن ترس و وحشت مادر کمی مردد میشود که مبادا این گربه کوچولو آزاری رساند و چنگی زند. پس به تحریک مادر که تشویقش میکند که «پیشتش کن بره» دنبال بچه گربه میافتد و با درآوردن سرو صداهای عجیب سعی میکند بترساندش و فراریاش دهد. گربه هم که انتظار نوازش داشته و میخواسته لوسبازی درآورد برای طفل و مادرش، پا به فرار میگذارد و گم میشود زیر یکی از ماشینهای پارک شده در کنار خیابان.
همین کودک چون پا بگیرد و بزرگتر شود، ذرهبین به دست در صلات ظهر به جان مورچههای بیچاره میافتد و آنها را میسوزاند، که کباب میکند این دانهکشان بیآزار را با نور آفتابی که ذرهبین متمرکزش کرده است و باز که بزرگتر شود و نوجوان، موش میگیرد و طالب دیدن رقصش. پس بنزین روی موش بیچاره میریزد و آتش به جانش میزند تا خود به تجربه ببیند که آیا همانگونه که شنیده، موش را که آتش زنند به رقص درمیآید یا نه؟ و چون نوجوانی را رد کند و به جوانی رسد؛ دم گربه بیچارهای را که گوشه چشمی داشته به کبوترهایش، از بیخ میبرد تا درس عبرتی شود هم برای خود گربه و هم دیگر همنوعانش تا مبادا خیال عبور از یک کیلومتری قفس کبوترها را هم از سر بگذرانند.
به اعتقاد بهادری، والدین در مقام الگوهای رفتاری کودکان باید توجهی جدی به رفتار خود با حیوانات داشته باشند و در صورت مشاهده هرگونه حیوانآزاری از سوی کودک، با اتخاذ رفتارهای مثبت جایگزین مانند نوازش و غذا دادن به حیوان، کودک را به طور غیرمستقیم متوجه اشتباه خود کنند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی از والدین میخواهد از هر نوع گفتار و رفتاری که مشوق حیوانآزاری در کودکان باشد اکیدا خودداری کنند، چراکه میتواند زمینهساز رفتارهای ضداجتماعی و مجرمانه در بزرگسالی شود.
دوستی با حیوانات و تقویت ملاطفت در جامعه
انیمیشن تام و جری سالهاست محبوب دل نه فقط کودکان که حتی بزرگسالان و کهنسالان نیز هست. مجموعهای که داستانهایش بر محور دعوای ابدی موش و گربهای میچرخد. نکته قابل تامل آن، موش که از دید بسیاری چندشآور است و کثیف، آنچنان دوستداشتنی و تودلبرو طراحی و به تصویر کشیده شده مخاطب و بیننده به طور کل فراموش میکند که این موجود کوچک بامزه گربهآزار، یک حیوان موذی و مضر است ناقل طاعون. کودکی که با چنین نگاه لطیف و انسانی به حیوانات رشد میکند و شخصیتاش شکل میگیرد، بعید است برخلاف آموزههای تربیتی خود عمل کرده و حیوانات بیگناه را بیازارد.
بهادری در اینباره معتقد است: آموزش به کودک باید با ادبیات خودش همراه باشد، از ادبیات بازی و تصویر و نقاشی گرفته تا انیمیشن. وسایل ارتباط جمعی نیز میتواند با ساخت برنامههایی با مضامین حمایتی و دوستی با حیوانات، در جهت جلوگیری از رشد روحیه پرخاشگری در جامعه اقدام کند.
او با اشاره به اینکه پرورش روحیه تعاون و مودت در جامعه باید از کودکان آغاز شود، تاکید میکند: تولید برنامههای اینچنینی، نه تنها در بحث برخورد با حیوانات تاثیرگذار است که روحیه دوستی و ملاطفت و همدلی را نیز در میان افراد جامعه تقویت میکند؛ روحیهای که سالهاست به علت فقدان و نبودش دچار آسیب و خسران هستیم.
این روانشناس از والدین میخواهد علاوه بر بردن کودکان به محل نگهداری حیوانات غیربومی و وحشی، در صورت برخورداری از امکانات لازم، زمینه نگهداری و پرورش حیوانات اهلی را در خانه فراهم آورند.
گرفتن حق حیات به بهانههای واهی
طبق آموزههای دینی، تنها در صورتی میتوان حق حیات موجودات زنده را گرفت که این سلب، منفعتی نصیب انسان حاصل کند یا زیانی را از جانش دفع. در غیر این دو حالت، کشتن هر حیوانی، اهلی یا وحشی، شهری یا بیابانی، حلال یا حرام گوشت جایز نیست. برای کشتن هم باید روشی را به کار برد که حیوان کمترین زجر و دردی را متحمل شود.
رسول خدا(ص) مردی را دید که پایش را روی سینه گوسفندی گذاشته و مشغول تیز کردن چاقوی خود است و گوسفند به او خیره. فرمود: نمیتوانستی از قبل چاقویت را تیز کنی؟ نکند میخواهی جان این حیوان را دوبار بستانی؟
با وجود این اما، مردمانی هستند که میپندارند هر حیوان وحشی را بیدلیل باید کشت، از آنجا که نمیدانند در اکوسیستم و چرخه حیات، هر موجود نقشی بیبدیل دارد و فقدانش، چرخه را معیوب میکند و از کار میاندازد.
عدهای دیگر از سر خرافات، مخلوقات خدا را میآزارند و جانشان را میگیرند. کفتار را بچه دزد و آدمخوار میپندارند، جغد را شوم میخوانند و گربه سیاه را هم جن و از ما بهتران. در شرق کشور رسم کلهگرگی همچنان پابرجاست؛ در فصول سرما عدهای به طمع هدیه و پاداش راه کوه و دشت در پیش میگیرند و گرگهای بیچارهای را جان و سر با هم میستانند و با گرداندن سرهای جدا شده در میان روستاییان و دامداران دستخوش میگیرند و کفتار بیچاره را که خونآشام و پلید نام نهادهاند، شکار میکنند از بابت خوششانسی!
فقدان قوانین جزایی مکفی
متاسفانه در قانون مجازات اسلامی بند، ماده و تبصرهای برای حمایت حیوانات وجود ندارد و تا قانونی نباشد، برخورد موثر امکانپذیر نیست. در کل قانون مجازات اسلامی تنها، در مادههای 679 و 680، مجازاتهایی برای افرادی که حیوانات را بدون ضرورت به قتل میرسانند وجود دارد که البته تمام مجازات این افراد، حبس از 31 روز تا شش ماه و جریمه نقدی 150 تا 300 هزار تومان است. البته گویا پیشنویس قانون حمایت از حیوانات به مجلس پنجم تقدیم شده که تا به امروز همچنان در نوبت بررسی است و خاک میخورد.
فارغ از فقدان قوانین پیشگیرانه و جزایی مکفی برای حمایت از حیوانات و البته لزوم تدوین، تصویب و ارائه آن در اولین فرصت، آنچه انسان و حیوان را به یک همزیستی مسالمتآمیز و بدون تنش میرساند، نه قوانین که فرهنگ و نگرش به این مخلوقات دارای روح و حق حیات است. آنچه حیوانات کمنظیر و در حال انقراضی همچون پلنگ و یوز ایرانی را از نابودی ابدی میرهاند، نه قانون و جریمه و زندان که نگاه زیباشناختی ما به آنهاست. حیوانات همه آفریده پروردگار خالق هستند و آفرینششان بیتردید دارای هدف و فلسفه. پس خود را محق دانستن تا جانی که خدا داده را ستاندن، آن هم به بهانههای واهی و بدتر از آن، با چاشنی آزار و اذیت، دخالت در کار خداست و ناسپاسی در حق حضرتش.
وضع حیوانات شهری از وحوش هم بدتر است، چون در خطر انقراض نیستند و در کانون توجه قرار ندارند. چه گربههای ملوس و سگهای بیآزاری که از دست ما انسانهای شهری بیرحمی دیده و زخم برداشتهاند و همچنان میبینند و برمیدارند و چه بسیار گربههای زیبایی که هر روز زیر چرخهای اتومبیلهایمان له میشوند و ما بیتفاوت و سنگدل گذر میکنیم و دریغ از حتی یک نیشترمز و درنگی.
حقوقی که بر انسان واجب است
حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه به خداوند سوگند یاد کرده است که اگر قدرت همه عالم را به من بدهند به شرط گرفتن دانه گندم از دهان مورچهای قبول نخواهم کرد.
فقه اسلام همانگونه که برای هر مخلوقی، حرمت و حقی قائل است برای حیوانات نیز حقوقی را مقرر کرده و انسانها مکلف به اجرای آن هستند. دین مبین اسلام یک نوع از حقوق واجب بر انسان را حقوق حیوانات دانسته است.
بر مبنای فقه اسلامی، هر گاه کسی مالک حیوانی شود، بر او واجب است نیازهای آن حیوان را برآورد. در این حکم فرقی میان حیوان حلالگوشت یا حرامگوشت و پرنده و غیرپرنده نیست، زیرا حیوان تشنه و گرسنه میشود و حق حیات دارد.
همچنین اگر حیوانی تشنه در معرض مرگ است و آب به اندازهای نیست که انسان، هم حیوان را سیراب را کند و هم وضو بگیرد، حکم فقهی میگوید باید حیوان را سیراب کند و به جای وضو تیمم.
امیر مومنان(ع) میفرماید: «پیامبر وضو میگرفت که گربهای نزد او آمد. پیامبر دانست که آن حیوان تشنه است، پس ظرف آب را به سوی حیوان برد و سیرابش کرد. سپس وضو گرفت.»
از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: «در سفر معراج چون به بهشت مینگریستم زن گنهکاری را دیدم و از حالش پرسیدم. گفته شد وی از کنار سگی تشنه بر لب چاهی میگذشت. او برای سیراب کردن آن حیوان چادر خود را به درون چاه آویخت و چون آب چاه به آن نفوذ کرد با فشردن آن بر دهان سگ سیرابش کرد و خدا هم او را با این عمل آمرزید.»
امام صادق (ع) فرمود: «زنی به این سبب گرفتار عذاب الهی شد که گربهای را بست تا از تشنگی جان داد.»
نظر اسلام در مورد نجس بودن سگ نیز به این معنی نیست که حیوانی شر و خبیث است. در مورد هوش و وفاداری سگ بسیار گفته شده اما نباید در خانه انسان باشد، ولی باید به آن رسیدگی شود و مورد آزار قرار نگیرد.( محسن محمدی / جامجم)
جام جم سرا: پسر جوان نمیدانست چه کند. مینا هم با ترس و وحشت از او خواست به داخل خانه بیاید و خودش را مخفی کند. با عجله وارد انباری شد. داخل کمد بزرگی خودش را مخفی کرد اما برادر مینا به سراغ کمد رفت. او در را باز کرد. با دیدن جوان غریبه، مجال نداد و شروع به کتکزدن او کرد. در این لحظه پسر دیگر خانواده هم سر رسید. پسر جوان کتکی مفصل از دو برادر خورد. آنها دست و پایش را بستند و موضوع را به پلیس١١٠ اطلاع دادند.
تا زمان رسیدن ماموران کلانتری، او صحبتهای دو برادر را میشنید. تازه فهمید مینا قبلا مشکلاتی داشته است. خودش را لعن و نفرین میکرد. یاد حرفهای مادرش افتاده بود که میگفت: پسرجون، دختری که بهراحتی توی کوچه و خیابون باهات دوست میشه شایسته یه عمر زندگی مشترک و تشکیل خانواده نیست و...
در همین افکار سیر میکرد که ماموران سررسیدند. ترسیده بود و نمیدانست چه دروغی جفتوجور کند. به چشمان برادران مینا که نگاه کرد، تصمیمش را گرفت. اعتراف کرد به منظور دزدی وارد این خانه شده است.
به گزارش جام جم سرا: بازجوییهای اولیه از متهم آغاز شد. او یک شب تا صبح در بازداشتگاه بود. فرصت خوبی که سرش را حسابی به سنگ زمانه کوباند. لحظههای سرد و تاریکی که به قول پدرش به او فهماند یک من آرد چند تا فطیر میدهد. اما بالاخره پسر جوان راز این ماجرا را فاش کرد و در اعترافاتی صریح گفت عاشق دختری دروغگو شده.
او میگفت: بزرگترین شجاعت، پذیرفتن اشتباه است. باید بروم و دستهای مادر و پدرم را ببوسم. باید اعتراف کنم اشتباه کردهام. تصورم این بود که چون آنها سواد درست و حسابی ندارند امل و عقبمانده هستند ولی حرفهایشان درست بود. باید این حرفها را قاب طلا بگیرم. نزدیک بود برای خودم پرونده سرقت درست کنم.(شهرآرا)
جامجمسرا:متهم این پرونده جنایی که پس از حدود ۳ ماه فرار از چنگ قانون دستگیر شده است صبح روز گذشته توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی به محل وقوع قتل در بولوار وحدت مشهد هدایت شد تا زوایای پنهان «مرگ در اتاق اجارهای» را بازگو کند.
در آغاز بازسازی صحنه قتل، که کارآگاه محمدی (رئیس دایره قتل پلیس آگاهی خراسان رضوی) نیز حضور داشت، ابتدا افسر پرونده، خلاصهای از ماجرای کشف جسد و چگونگی دستگیری متهم و همچنین اعترافات وی در مراحل بازجویی را تشریح کرد و سپس به دستور قاضی علی موحدی راد، متهم ۲۸ ساله مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا ضمن بیان جزئیات حادثه به سوالات مقام قضایی پاسخ دهد.
او در حالی که سعی میکرد استرس خود را پنهان کند، حلقه دستبندهای آهنین را در دستانش جابجا کرد و منتظر دستور قاضی ویژه قتل ماند. در این هنگام قاضی با تفهیم اتهام قتل عمد، از وی خواست حقیقت ماجرا را بیان کند. او پس از معرفی خود و اظهار اینکه قبلا با آن زن در خیابان دوست شده و پس از مدتی از وی خواستگاری کرده بود گفت: حدود ۳ روز قبل از حادثه از کرج به مشهد آمدیم و من اتاقی را در یک منزل شخصی اجاره کردم. آن زن به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشت و قرص هم مصرف میکرد. روز حادثه من بیرون رفتم و او در اتاق اجارهای تنها بود. وقتی به خانه بازگشتم دیدم او با وضعیتی وخیم و در حالت نشسته سرش را روی زمین قرار داده است. هنگامی که او را تکان دادم به زمین افتاد. فکر کردم بیهوش شده است چند سیلی به صورتش زدم اثری نکرد. با نی قلیان چند ضربه به پاهایش زدم و سپس برای آنکه ببینم از آن حالت خارج میشود یا نه، پایش را با فندک سوزاندم!
وی درباره کبودیهای ایجاد شده روی صورت و گلوی آن زن نیز گفت: احتمالاً کبودیها به خاطر ضرباتی که به او زدم ایجاد شده است. در این لحظه قاضی ویژه قتل عمد سوال کرد: «چند تکه دستمال کاغذی در دهان و گلوی متوفی هم وجود داشت چگونه آنها را به داخل گلوی آن زن فرو کردی؟»
متهم پاسخ داد: وقتی دیدم آب از دهان او خارج میشود چند تکه دستمال کاغذی را کنار لبش گذاشتم، اما آنها را به گلوی او فرو نکردم. وی همچنین به سوال دیگر قاضی که پرسید در آن شرایط حتی اگر کمی آب از دهان او هم خارج میشد چه اتفاقی میافتاد؟ این گونه پاسخ داد: من دهانش را به زور باز کردم چون دهان او قفل شده بود.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش و درباره زیرپوشی که به دور گردن متوفی پیچیده شده بود نیز گفت: من لباسهای او را تنش کردم و چون ترسیده بودم، بیرون رفتم و با اورژانس تماس گرفتم پس از آن هم از محل فرار کردم. او درباره اختلاف خود با زن جوانی که با وی از کرج به مشهد آمده بود نیز گفت: من فقط به خاطر رعایت نکردن حجاب با او درگیری داشتم.
به گزارش جام جم سرا، متهم در حالی این اظهارات را بر زبان جاری میکرد که یکی از مغازه داران مشهدی نیز از مشاجره شدید لفظی آنها در داخل مغازهاش پرده برداشت. همچنین بررسیهای پلیس مشخص کرد که او هنگام فرار از مشهد و با تلفن همراه یک رهگذر با اورژانس تماس گرفته است تا اثری از خود بر جا نگذارد.
بنابراین گزارش، پس از اعترافات متهم در صحنه جنایت، قاضی موحدی راد دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و جوان ۲۸ ساله با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد.
به نقل از آریا، آبان سال گذشته، مردی با اورژانس مشهد تماس گرفته بود و در حالی که به شدت نگران بود آدرس یک اتاق اجارهای را به ماموران اورژانس داد و گفت: حال همسرم اصلا خوب نیست! و تلفن را قطع کرد. دقایقی بعد ماموران اورژانس با جسد زن ۳۵ سالهای روبرو شدند که زیرپوشی دور گردنش قرار داشت و آثار درگیری و ضرب و جرح نیز بر سر و صورت وی نمایان بود.
با گزارش این حادثه به پلیس و قاضی ویژه قتل عمد، بررسیهای قضایی توسط قاضی ویژه قتل عمد در این باره آغاز شد. وقتی پزشک قانونی در معاینه جسد چند تکه دستمال کاغذی را نیز از گلوی متوفی خارج کرد این پرونده رنگ جنایی گرفت. پزشکان قانونی علت مرگ وی را خفگی بر اثر انسداد راه تنفسی اعلام کردند و گفتند که حدود ۱۲ ساعت از مرگ زن جوان گذشته. بدین ترتیب شناسایی مسافر فراری توسط کارآگاهان پلیس آگاهی آغاز شد که ۳ ماه بعد وی در کرج به دام افتاد.
جام جم سرا: امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که ناگزیر از ارتباط و برخورد با دیگران هستیم و آنچه مسلم است اینکه هیچ فردی قادر نیست بدون کمک و برقرار کردن ارتباط مناسب با دیگران، نیازهای معمول خود را برطرف سازد.
شش قیچی ارتباطی
در ارتباط با دیگران به خصوص دوستان و اعضای خانواده، بعضی رفتارهای اشتباه باعث میشود تا محبوبیت یک نفر نزد بقیه اعضا کاهش یابد.
موفقیت مینویسد: روانشناسان ۶ عاملی که هر رابطهای را خراب میکند به نام ۶ قیچی معرفی میکنند که عبارت است از: قضاوت کردن، تهدید کردن، تحقیر کردن، سرزنش کردن، نصیحت کردن و مقایسه کردن.
استفاده از این شش قیچی، در تعاملات روزانه با دوستان و اعضای خانواده میتواند روابط سالم را از بین ببرد و مانع یک ارتباط موثر شود که نمونه آن را در رابطه والدین با فرزندان یا زن و شوهرها میتوان به راحتی مشاهده کرد.
شیوههای افزایش محبوبیت با ارتباط موثر
به نقل از خراسان، برای افزایش محبوبیت، باید به سراغ راههای ارتباط موثر با دیگران، بروید. در ارتباط موثر با دیگران ۳ مولفه تاثیرگذار وجود دارد. اول فرستنده پیام، دوم گیرنده پیام و سوم محتوای پیام. اگر در هر یک از این ۳ عنصر اشکالی وجود داشته باشد، پیام منتقل نمیشود و در بدترین حالت ممکن است که برعکس آنچه که قصد بیان آن را داشتهایم، منتقل شود.
در ادامه چند مورد از راهکارهای افزایش ارتباط موثر با دیگران ارائه شده است.
۱-صریح و صادق بودن: سعی کنیم در ارتباطهای کلامی خود با دیگران صریح و صادق باشیم. در گفتوگوهای خود صمیمی باشیم و با ابهام صحبت نکنیم چون اگر منظور خود را با صراحت بیان نکنیم، طرف مقابل ما به اشتباه میافتد، به حدس و گمان رو میآورد و ممکن است از واقعیت دور و به اصطلاح دچار سوءتفاهم شود.
۲- بیان احساسات: با احساس خود رو راست باشیم و سعی کنیم مشکلات زندگی و احساساتی را که داریم با همسر و طرف مقابل خود در میان بگذاریم حتی اگر گمان کنیم که باعث ناراحتی آنها میشود. اگر میخواهیم با طرف مقابل خود ارتباطی معقول و منطقی بر پایه تفاهم داشته باشیم، بهترین روش رو راست بودن و احساس خود را با او در میان گذاشتن است.
۳- کشف زمینههای مشترک: در جستوجوی زمینههای مشترک باشید. سعی کنید در ارتباطات خود بیشتر از نکات مشترک و مشابه استفاده کنید. اهداف، نیازها و نگرانیها را از نظر طرف مقابلتان ببینید تا شرایط طرف مقابل را درک کنید.
۴- همدلی و همدردی کردن: شادی و غم طرف مقابل را، شادی و غم خود به حساب آورید و زمانی که او احساس غم میکند، شما نیز با او همدرد و هم حس شوید و بالعکس.
۵- شنونده خوبی بودن: شنونده خوبی باشید و گوش کردن را یاد بگیرید. گوش کردن به سخن و کلام دیگران موجب میشود تا آنها، در نهایت آرامش خیال، احساساتشان را با شما در میان بگذارند و برایتان احترام قائل شوند و آماده شنیدن نظرات شما شوند.
۶- شناسایی نوع شخصیت افراد: ببینید طرف مقابلتان چه شخصیتی دارد؛ مثلا برون گراست یا درون گرا. برای صمیمیت با درون گرایان باید ببینید چه ایدهها و ارزشهایی برای آنها اهمیت دارد و آنگاه بکوشید تا با توجه به چارچوبهای ذهنیشان با آنها رفتار و صحبت کنید؛ بنابراین با پی بردن به ویژگیهای شخصیتی طرف مقابلتان، بهتر میتوان ارتباط موثر داشت.
۷- تقویت عزت نفس: برای تقویت عزت نفس خود، باید به کاستیهای خود پی ببرید و به فکر اصلاح آنها باشید. جالب است که بدانید با افزایش عزت نفستان، ارتباطتان با دیگران به نحو چشمگیری بهبود مییابد.
۸- محترم شمردن احساس طرف مقابل: همیشه با دیگران، رفتاری محترمانه داشته باشید و احساس طرف مقابلتان را محترم بشمارید. کوچک کردن دیگران با کلمات اهانت آمیز به خصوص در حضور دیگران؛ باعث ناراحتی دیگران از شما میشود؛ بنابراین شما باید یاد بگیرید که چه وقت باید شوخی کنید و چه وقت باید جدی باشید و هیچگاه طرف مقابلتان را دست نیندازید.
جام جم سرا: در دنیای کودکی با خود فکر میکردم کاکلی هم مرا دوست دارد. دلایل مختلفی هم برای توجیه این موضوع داشتم. مثلا وقتی میرفتم کنار قفس بزرگشان همه مرغعشقها فرار میکردند، اما کاکلی روی سیخ زیر پایش میماند و زل میزد توی چشمان من. با خودم میگفتم اگر مرا دوست ندارد چرا یک بار که با آب دهان یک دانه ارزن چسبانده بودم نوک انگشتم از میان این همه مرغعشق، کاکلی باید بیاید و انگشت مرا نوک بزند؟ بعد از مدتی عادتش شده بود که من دانه ارزن را با سر انگشت بچسبانم به توری قفس و او بیاید و نوک بزند. رضا برادر بزرگترم 16 سال داشت. تابستان که میشد همیشه جایی مشغول کار میشد. تابستان آن سال هم با پولهای کار کردنش در مغازه حسین آقا ترکبندساز، 25 تا مرغعشق خریده بود و بقیه پولهایش را قفس توری بزرگی گرفته بود که گوشهای از انباری را مرغعشق دانی کند.
سر ظهر بود که چسبیده بودم به توری مرغعشقها و کاکلی را دید میزدم که رضا گفت: «کاکلی مال تو.» هیجانزده رو به رضا گفتم: «واقعا؟ ببین میشه کاکلی رو جدا کنیم و توی قفس خودم نگهش دارم؟» رضا نگاهی غضبناک به من انداخت و گفت: دست بهش نمیزنیها... همون تو میمونه...
***
تابستان نفس میزد. گرما جان میگرفت از هر جنبندهای. هرم گرما سیلی میزد بر صورت. مادرم فریاد زد: «بچه بیا توخونه... اینقدر تو حیاط نمون... گرما زده میشی آخرشها.» داد زدم: نه زیر سایه درختم. هنوز این جمله تمام نشده بود که حجمی پشمالو تلپی از لابهلای شاخ و برگ درخت توت پیر خانه افتاد کنارم. نگاهش که کردم دوقدم پریدم عقب. تا قبل از آن همچین موجودی ندیده بودم. گرد بود و کرک داشت. دو چشم از حدقه درآمده هم تمام سرش را فرا گرفته بود و زل زده بود به چشمانم. نزدیکش که رفتم فرار نکرد. ماند. نمیتوانست پرواز کند. جوجه پرندهای بود که بعدها فهمیدم جغد است.
دستی به سرش کشیدم و نوکی به انگشتانم زد. آرام و لطیف. زود حجم کرک آلودش را به بغل کشیدم و به اتاق رفتم. سعی میکردم زودتر جایی برایش پیدا کنم. از دور کاکلی را دیدم. انگار داشت زیرچشمی ما را تماشا میکرد؛ درست از لابهلای توریها. به توری چسبیده بود. نگاهم را از رویش برگرداندم.
دنبال کارتنی، چیزی میگشتم تا کرکی را درونش بگذارم. کرکهای زیادش باعث شده بود اسمش را بگذارم کرکی. چسبانده بودمش به سینهام. انگار سالهاست با هم آشناییم. ناگهان چشمم به قفس مرغعشقها افتاد. فکری به ذهنم رسید. اگر قفس به اندازه 25 مرغعشق جا داشته باشد، به اندازه یک کرکی هم جا دارد. سریع در قفس را باز کردم و بسرعت کرکی را درون قفس انداختم.
بیرون نشستم و نگاهش کردم. چشمهایش معصوم بود، اما نگاهش نه. زل میزد و انگار میخواست ته چشمانت را بخواند. یک جور خلسه. یک جور هیپنوتیزم. کرکی سریع دوید و گوشه قفس برای خودش حریم گرفت. مرغعشقها اما آن بالاها برای خودشان روزگاری داشتند. جیغهایشان چند برابر شده بود، اما انگار نه انگار که موجودی دیگر بینشان است. دانهای تف زدم و به سمت کرکی رفتم. از دور که نزدیکش شدم چند قدم دورتر رفت. تا لحظهای قبل در آغوشم و اکنون از من فرار میکرد. گفتم شاید هنوز برای دوستی زود است. آخر ما هنوز یک ساعت هم نشده که با هم آشنا شدهایم. دانه را لابهلای توری جانمایی کردم. باز کرکی نیامد. گفتم شاید ارزن دوست نداشته باشد. دویدم به حیاط تا از زیرزمین مشتی گندم بیاورم برایش. سر راه آجان (آقاجان) را دیدم. گفتم آجان یه پرنده خوشگل گرفتم. خودش اومد نشست جلوم. آجان که خستهتر از همیشه به نظر میرسید گفت: «کجاس حالا این پرندهات. بریم آقاجون ببینیمش.» گفتم: «خونهاش اون بالاست. بالای درخت توت سفیده. منم نشسته بودم که یهو اومد نشست جلوم.» آجان سر به آسمان بلند کرد و گفت: «از کجا؟» گفتم: «همین جا ببین خونهاشم همونجاست.» آجان نگاهشو دقیق کرد به عمق درخت و داد زد: «نیاوردیش که تو خونه؟ یا ابالفضل جغده بچه کرده بالای سر خونمون. ببین ننهاش داره دور میزنه هی. من تا به حال چرا چشمم به اون لونه خراب شدهاش نیفتاده بود.» آجان دستی به سرش کوبید و گفت: «کجاست الان؟» گفتم: «قفس مرغ... .» نگذاشت حرفم تمام شود.
وقتی به قفس رسیدیم چیزی را که میدیدم باورم نمیشد. سر کاکلی گوشهای افتاده بود و کرکی با نوکش به بدن کاکلی توک میزد. خوب که دقت کردم دانهای ارزن در میان نوک کاکلی جا گرفته بود. گویا مانند همیشه که عادت کرده بود وقتی ارزنی برایش لای توری میگذاشتم آمده بود به آن توک بزند. (ضمیمه چاردیواری)
مهدی نورعلیشاهی
جام جم سرا: حقیقت این است که مردها اگر خانواده دوستتر از زنان نباشند در این زمینه کمتر از زنان هم نیستند. اما نمایش این خانواده دوستی در مردان و زنان بسیار متفاوت است.
مردها به آن اندازه که به نظر میآید، قوی نیستند. مردها هم مثل زنان، خیلی از نگرانیها را تجربه میکنند، ولی نشان نمیدهند و دربارهٔ آن حرف نمیزنند. شاید این رفتار نوعی ملاحظهٔ پنهانی باشد. زیرا در صورت ابراز، موجب نگرانیهای شدید زنان میشوند.
وقتی زنان مشکلاتشان را با همسرانشان در میان میگذارند و نگرانیها را گزارش میکنند، در واقع این پیام را منتقل میکنند که تو تکیهگاه زندگی و رافع مشکلات هستی. بدیهی است که چنین کسی درک خواهد کرد که نباید نگرانیهایش را بروز دهد.
مردها برای وفاداری به خانواده هزینه میکنند
شاید مهمترین دلیلی که باعث شده فکر کنیم مردها در حفظ خانواده خود کمهمتتر از زنانند، مسئله بیوفایی برخی از مردان خانوادهدار است. اما لازم به ذکر است که اگرچه مردان، بیش از زنان، به همسرانشان خیانت میکنند، باز هم از این حرف، پایداری زنان و سستی مردان نتیجه نمیشود. زیرا وضعیت زنان و مردان در جامعه با هم یکسان نیست تا بتوان عکس العملشان را با هم مقایسه کرد. باید دید آیا همان اندازه که مردان متاهل در معرض تحریک و وسوسه قرار میگیرند، زنان متاهل هم در معرض تحریک و وسوسه قرار دارند؟
کم نیستند زنانی که ابایی ندارند با یک مرد متاهل ازدواج کنند و چه بسا او را مجبور به ترک خانوادهاش نمایند اما مردها به زنان متاهل علاقهای نشان نمیدهند و به اصطلاح به چنین شکاری نمیروند. البته این توجیه و توضیح، از جرم مردان ستمکاری که خانواده خود را تباه کردهاند تا به عشقی کذایی برسند، نمیکاهد. اما مردان وفادار و خانواده دوستی که به خاطر حفظ خانواده خود، در مقابل وسوسهها ایستادهاند را میستاید.
مردها کمتر از زنان تقاضای طلاق میدهند
مردها کمتر از زنها تحت تاثیر هیجانات عاطفی تصمیم میگیرند. بنابراین کمتر به طلاق روی میآورند و مشکلات را کوچکتر از آن چیزی که زنان در نظر میگیرند، ارزیابی میکنند.
در کشور ما بیشترین متقاضیان طلاق (۸۲درصد)، زنان هستند. البته این آمار بیمشکل نیست. زیرا در کشور ما تقاضای طلاق از طرف مردها به لحاظ اقتصادی موجب ضرر ایشان است. به همین علت بعید نیست بگوییم مردها خیلی زیرکانه باعث تقاضای طلاق از طرف زنها میشوند تا از زیر بار مهریه و... فرار کنند. اما این مطلب توجیه کننده آمار ۸۲درصدی (تقاضای طلاق از طرف زنان) نیست؛ هرچند که آستانهٔ تحمل مردان با هم یکسان نیست.
بعضی از مردها که ضعیفتر هستند ممکن است خیلی زود به این نتیجه برسند که دیگر هیچ کاری از دستشان برنمی آید. اما باز هم تسلیم شدنشان به معنای مایل بودن به طلاق نیست. بلکه فقط تسلیم شدهاند. به همین جهت هم، در شرع مقدس ما حق طلاق به مرد داده شده است تا این اتفاق بد کمتر رخ دهد. اما همان طور که میبینیم متاسفانه امروزه اصرار زیاد زنان بر طلاق کار خودش را کرده است.
البته قصدمان از این گفتهها این نیست که زنان و مردان را با هم مقایسه کنیم تا طرف یکی را بگیریم یا دیگری را محکوم کنیم بلکه میخواهیم به بسیاری از بانوانی که نگران رفتارهای شریک زندگی خود هستند، بگوییم مردها را بهتر بشناسید و به آنها اطمینان بیشتری داشته باشید. معتقدیم اگر این باور جای خودش را در بین زنان باز کند، موجب آرامش، اعتماد و تفاهم بیشتری خواهد بود. (تبیان)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
به گزارش جامجم، چندی پیش زن چهل ساله کرجی با عضویت در یک گروه اینترنتی از طریق ارتباط تلفنی با مردی آشنا شد که ادعا میکرد پلیس است و در زمینه مقابله با مجرمان اینترنتی فعالیت دارد.
زن میانسال به گمان اینکه او واقعا پلیس است، مشکلات پیش آمده در زندگیاش را بازگو کرد تا شاید بتواند در حل مشکلات او را یاری کند.
هنوز دو ماهی از این ارتباط نگذشته بود که مرد جوان به بهانه مشکل مالی و هزینه درمان والدینش، زن میانسال را فریب داد و از او 15 میلیون تومان اخاذی کرد.
ارتباط آن دو ادامه داشت تا اینکه مرد از زن میانسال خواستگاری و عنوان کرد چنانچه او نپذیرد، دو فرزند وی را خواهد کشت.
در پی تهدیدهای مرد اخاذ، او تصمیم به جدایی از شوهرش گرفت، اما موفق به این کار نشد و نتوانست مهریهاش را طلب کند.
زن میانسال این بار با تحریک متهم از خانه فرار کرد و به شهرستان مشهد رفت. ساعاتی پس از حضور وی در پایانه مسافربری نگذشته بود که زن جوانی نزدش آمد و خود را پلیس و از همکاران مرد معرفی کرد و او را با خود برد.
راننده زن پس از طی مسافتی مقابل خانهای در حومه شهر توقف کرد و او را به درون خانه برد. ساعاتی بعد مرد اخاذ به آنها ملحق شد و زن میانسال را در یکی از اتاقها حبس و تهدید کرد این زن پلیس مسلح است. اگر تصمیم به فرار بگیرد، به دستور وی به او شلیک خواهد کرد و جسدش را در بیابان دفن میکند. زن با شنیدن حرفهای تهدیدآمیز مرد بناچار سکوت کرد و سه روز در آن خانه حبس بود تا اینکه روز چهارم مرد اخاذ به آنجا آمد و از او خواست به منزلش بازگردد و این بار پول بیشتری تهیه کند اما زن این بار برای نجات خود و فرزندانش با حضور در پلیس فتای استان البرز، ماجرا را به پلیس اطلاع داد و کمک خواست.
با تشکیل پرونده و به دستور سرهنگ یزدان نیکنام، رئیس پلیس فتای استان البرز کارآگاهان تحقیقات در این زمینه را آغاز کردند. آنها با توصیه به زن شاکی از او خواستند در تماس بعدی مرد اخاذ در محل ملاقات با وی حاضر شود.
چند روز پیش وقتی متهم با شاکی تماس گرفت تا مقداری از پول در خواستی را برایش در یکی از محلههای جنوبی شهر کرج بیاورد ماموران فتا به جای وی در آنجا حاضر شدند و مرد جوان را شناسایی کردند.
با دستگیری متهم، وی به پلیس فتای استان البرز منتقل شد و در بازجویی به تهدید و اخاذی از شاکی با جعل عنوان پلیس اعتراف کرد و گفت: با فریب شاکی وقتی متوجه شدم وضع مالی او و خانوادهاش مناسب است، تصمیم به اخاذی از او گرفتم. همسرم نیز در پی تهدیدهایم با من همدست شد.
رئیس پلیس فتای استان البرز در این باره گفت: با صدور قرار قانونی برای متهم، تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد.
سرهنگ یزدان نیکنام افزود: متاسفانه شاهد آن هستیم که زنان و دختران جوان با استفاده از گوشیهای هوشمند و نصب نرمافزارهای اینترنتی روی این گوشیها با افراد غریبه ارتباط دوستی برقرار میکنند. آنها براحتی با اعتماد به این افراد اطلاعات شخصی و عکسهایشان را در اختیار دیگران قرار میدهند، غافل از اینکه ممکن است در دام افرادی اخاذ گرفتار شوند و جان، مال و آبروی خانوادگیشان به خطر بیفتد.
وی یادآور شد: از مردم میخواهیم در برقراری ارتباطهای اینترنتی از طریق گروههایی که عضو آن میشوند دقت لازم را داشته باشند تا گرفتار افراد سودجو و اخاذ نشوند و اگر به دام اینگونه افراد افتادند با حضور در مراکز پلیس فتای شهرشان موضوع را گزارش دهند.
جام جم سرا به نقل از خراسان: «اونو میگی؟! اون که خیلی رفیق بامرامیه و ظاهر و باطنش یکیه!»، «اونو میگی؟! از اون دوروتر و پستتر ندیدم، خیلی فیلمه!». گاهی این دو جمله در مواقعی به کار میرود که افراد در یک جمع دوستانه، پشت سر یکی از دوستانشان صحبت میکنند و نظرشان را درباره او میگویند.
موفقیت در همین باره مینویسد که در دنیای شلوغ امروزی، یافتن یک دوست خوب درست به اندازه یک دوست خوب بودن مهم است چون نحوه گفتار، رفتار و تفکر ما با دیگران از موثرترین عوامل در بهبود یا آسیب رساندن به ارتباط ما با دیگران است. با این حال اگر میخواهید که از نظر دوستان درباره خودتان اطلاع پیدا کنید، به شما توصیه میشود که به ۱۲ سوال آزمون روانسنجی پیآمده پاسخ دهید. برای پاسخ دادن به سوالات این آزمون، باید نظرتان را درباره صحیح یا غلط بودن هر عبارت در مقابل آن علامت بزنید. توجه داشته باشید که هرچه پاسخهای شما به واقعیت نزدیکتر باشد، نتیجه آزمون واقعیتر خواهد بود.
ردیف عبارت: صحیح/غلط
۱ دوستانم به ندرت درباره مسائل خصوصیشان، نظر من را میپرسند و با من مشورت میکنند.
۲ اگر بخواهم فردی که من را ناراحت کرده، ببخشم به مدت زمان بسیار طولانی نیاز دارم تا اشتباه او را فراموش کنم.
۳ بیشتر مردم فکر میکنند من بسیار حساس و زودرنج هستم و با کوچکترین بیاحترامی از دیگران دلخور میشوم.
۴ در یک گروه اجتماعی مانند شورای محله یا شورای مدرسه یا یک گروه از همکاران عضو هستم.
۵ هرگز با دوستانم وارد روابط کاری و تجاری نمیشوم.
۶ معتقدم زمانی که موضوع منافع شخصی مطرح میشود، بیشتر افراد فقط به منافع خودشان فکر میکنند و خودشان را مقدمتر از دیگران میدانند.
۷ قضاوت اطرافیان درباره دیگران پشت سر آنها را نمیپذیرم.
۸ زمانی که یکی از دوستانم به من اعتماد نداشته باشد تا رازش را با من در میان بگذارد، خیلی ناراحت میشوم.
۹ برایم دشوار است به دوستانم اعتماد کنم و احساساتم را به آنها بگویم.
۱۰ گاهی اوقات چنان در زندگی و کار خودم غرق میشوم که فراموش میکنم مدت هاست دوست بسیار صمیمیام را ندیده و حتی به او زنگ نزدهام.
۱۱ زمانی که فردی به من دستور میدهد، بسیار ناراحت میشوم و حس میکنم که غرورم را شکسته است.
۱۲ اگر فردی با شخصی که قبلا من را ناراحت کرده است، ارتباط دوستانه برقرار کند، بسیار ناراحت میشوم و دیگر نمیتوانم او را تحمل کنم.
نحوه محاسبه امتیاز
پس از آنکه به تمام سوالات آزمون پاسخ دادید بر اساس جدول امتیازات، میتوانید نمره نهایی آزمون را محاسبه کنید. در این جدول برای پاسخ به هر گزینه صحیح یا غلط در هر سوال امتیازی در نظر گرفته شده است. برای پاسخ به هر سوالی که مطابق جدول زیر باشد، یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. به طور مثال، اگر در پاسخ به سوال ۶ گزینه غلط را انتخاب کردهاید، باید یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید در غیر این صورت امتیازی برای شما از این سوال لحاظ نخواهد شد.
جدول امتیازدهی
شماره سوال یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه ده یازده دوازده
پاسخ غلط غلط غلط صحیح غلط غلط غلط غلط غلط غلط غلط غلط
اگر میخواهید روابط اجتماعی قویتری با دیگران ایجاد کنید، اگر میخواهید آدمهای بیشتری را بشناسید و در نتیجه دوستان بیشتری داشته باشید و روابط صمیمانهتری با دوستانتان برقرار کنید باید در روابطتان با دیگران خیلی مراقب باشید تا آنها شما را دوست خوبی برای خود بدانند. اکنون که به آزمون پاسخ دادهاید میتوانید میزان مطلوب بودن رابطه دوستیتان با دیگران را بسنجید.
اگر امتیازتان کمتر از ۴ باشد:
نگه داشتن دوست برای شما بسیار دشوار است. شما به دیگران دیدی آرمانگرایانه دارید و همین مسئله موجب میشود از دوستانتان فاصله بگیرید و نتوانید ارتباط شاد و صحیحی با آنها داشته باشید. باید برای داشتن روابط دوستانه شاد و سالم، خودتان را تغییر دهید.
اگر امتیازتان بین ۵ تا ۸ باشد:
اگر میخواهید بدانید در ارتباطات دوستانهتان چه قدر خوب عمل میکنید، باید بگوییم شما در حد میانه قرار دارید و بیشتر اوقات با دوستانتان ارتباط خوبی را تجربه میکنید و دوست خوبی برای دیگران هستید، اما معمولا به دنبال افرادی میگردید که بتوانند نفعی به شما برسانند و موجب بهبود و ترقی زندگیتان شوند.
اگر امتیازتان بیشتر از ۹ باشد:
شما یک دوست بسیار خوب هستید. به دیگران محبت و توجه میکنید و در صورت لزوم به آنها اعتماد میکنید تا متقابلا، اعتماد آنها را نیز جلب کنید. بسیاری از اوقات قبل از اینکه فرد خوبی به شما پیشنهاد دوستی دهد، خودتان پیش قدم میشوید و دست دوستی به سوی او دراز میکنید. معمولا روابط دوستانه خوبی دارید و از دوستانتان راضی هستید. این حس در دوستانتان نیز مشابه است و آنها نیز از دوستی با شما احساس رضایت دارند. شما به خوبی توانستهاید حد تعادل را در دوستیهایتان رعایت کنید و ارتباط سالمی با دوستانتان برقرار کنید.
از دوستانتان حمایت کنید
آموزش ایجاد رابطهای دوستانه، صحیح و پایدار یکی از موضوعاتی است که ذهن هر فردی را به خود مشغول میکند. اگر دوستانتان درباره مسائل شخصیشان از شما نظری نمیپرسند، شاید به این دلیل است که سیگنالهایی را به سوی آنها نفرستادهاید که گمان کنند شما علاقهای به حل مشکلات آنها دارید. شاید در حضور دوستانتان صحبتهای زیادی درباره اینکه زندگی شخصی هر فردی به خودش مربوط است، داشتهاید و در نتیجه دوستانتان احساس کردهاند که نمیتوانند از شما برای حل مشکلاتشان کمک بگیرند.
سریع واکنش نشان ندهید
اگر شما به رفتارهای دیگران، خیلی سریع واکنش نشان میدهید، مدتها از آنها ناراحت خواهید بود و آنها را نمیبخشید، آنها را از خود دور میکنید. هیچ فردی دوست ندارد همواره یک نفر از او نارحت باشد و با اینکه تلاش میکند تا اشتباهاتش را جبران کند، باز هم بخشیده نشود.
زودرنج و حساس نباشید
به طور کلی افرادی که بیش از حد حساس و زودرنج هستند، نمیتوانند برای دیگران دوست خوبی باشند. در ابتدای آشنایی، دیگران از افکار و احساسات شما مطلع نیستند، پس رفتارهایی میکنند که شما میرنجید. اگر بسیار حساس و زودرنج باشید، ادامه ارتباط دوستانه با شما برای آنها دشوار میشود. آنها مدام نگرانند که مبادا حرف یا رفتارشان شما را ناراحت کند. به این ترتیب در ارتباطشان با شما احساس آرامش و شادی نخواهند داشت.
در گروههای اجتماعی عضو شوید
افرادی که عضو گروههای اجتماعی میشوند، معمولا ارتباطات اجتماعی قوی تری دارند و بهتر میدانند چگونه باید با دیگران رفتار دوستانه داشته باشند. در گروههای اجتماعی شما در یک زمان با تعداد زیادی از افراد در ارتباط هستید و باید بتوانید ارتباطی سالم و سازنده با آنها برقرار کنید در غیر این صورت، نمیتوانید در گروه باقی بمانید؛ بنابراین عضویت در گروههای اجتماعی، شما را خون گرمتر و محبوبتر میکند.
توصیههایی برای اینکه دوست خوبی شوید
همچنین به نقل از خبرآنلاین، توصیههایی که در ادامه بیان میشود میتواند به شما کمک کند تا دوست بهتری برای دیگران باشید.
*به قولها و وعدههایی که به دوستانتان میدهید، پایبند باشید. همچنین قولهایی ندهید که نتوانید به آنها عمل کنید.
*وقتی مرتکب اشتباهی میشوید، عذرخواهی کنید. اگر فکر میکنید اشتباهی مرتکب شدهاید، به جای انکار کردن، مسئولیت آن را بر عهده بگیرید. اگرچه ممکن است که دوستانتان از اشتباهی که کردهاید خوشحال نباشند اما همین که ببینند شما به اشتباه خودتان اعتراف میکنید، خیلی خوشحال خواهند شد.
*اگر شایعهای درباره یکی از دوستانتان شنیدید یا یک نفر در جمع از دوست شما بدگویی کرد، وارد بحث نشوید و آن را ادامه ندهید. اگر فکر میکنید که با تأیید این حرفها از پشت به دوستتان خنجر نمیزنید، سخت در اشتباهید. وقتی این موضوع به گوش دوستتان برسد، دیگر هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد. به علاوه اجازه ندهید که فردی با حرفهایش بدون منطق، نظر شما را نسبت به دوستتان عوض کند.
*اگر دوستان شما درباره مسائل شخصیشان با شما صحبت میکنند، آن را پیش خودتان نگه دارید. همه ایدههایی که دارید کنار بگذارید و به جای آن، خودتان را جای آنها بگذارید تا ببینید چه احساسی دارند.