مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چرا به جایی رسیده ایم که دانش‌آموزی معلمش را بکشد؟! [+عکس]

جام جم سرا به نقل از روزهای بروجرد: مرگ دلخراش و مظلومانه مرحوم محسن خشخاشی، دبیر فیزیک شهرستان بروجرد، به دست یکی از دانش آموزان در دبیرستان حافظی، افکار عمومی شهر را به شدت متاثر و شگفت زده کرد. هر انسان مسئولی از خود باید بپرسد که چرا به اینجا رسیده‌ایم؟ چرا اخلاق و انسانیت در جامعه ما تا این حد متزلزل و بلکه سقوط کرده که نوجوانی ۱۴ ساله بدون حتی دلیل خاصی یکی از آرام‌ترین، نجیب‌ترین و خوش نام‌ترین معلمان این شهر را با کارد جلوی چشم همکلاسیهای خود سلاخی می‌کند؟
اگر چندی قبل پسری، پدر خود را با اسلحه در خیابان بهار به قتل رساند و امروز دانش آموزی معلم خود را با کارد سر برید، فردا باید انتظار چه حادثه و مصیبت دیگری داشته باشیم؟ چرا باید فقط انتظار سنگین‌تر شدن جنایات و بالا رفتن مبلغ اختلاس‌ها و رشوه‌ها و دزدی‌ها را داشته باشیم؟
قطعا پاسخ این سوالات دردناک، پزوهشی عمیق و در خور، از سوی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان خبره می‌طلبد اما تا زمانی که افکار عمومی و وجدان جمعی شهروندان در مقابل این گونه وقایع فقط تحت تاثیر موقت و چندروزه قرار گرفته و قدرت تاثیرگذاری نداشته باشند حتی دقیق‌ترین و علمی‌ترین پاسخ‌ها تضمینی بر عدم تکرار این حوادث غم انگیز و یا یا بالا‌تر نرفتن غلظت آن‌ها نخواهد بود.


ظهر اول آذر، شنبه سیاهی که در بیمارستان چمران با بهت و حیرت و اشک و آه، به همراه تنی چند از همکاران و دوستان دیگر نا‌امیدانه منتظر شنیدن خبری از وضعیت وخیم محسن بودیم، نا‌باورانه شاهد تلاش بعضی از مسئولان شهری بودم که از شاهدان حادثه و دیگران می‌خواستند این خبر رسانه‌ای نشود. هر چقدر با خود فکر کردم که رسانه‌ای نشدن این خبر (اگر اصولا این کار امکانپذیر باشد) چه مشکلی را حل کرده و یا حداقل جلوی چه ضرری را می‌گیرد فکرم به جایی نمی‌رسید. شاید فقط صندلی‌های ریاستی را چند روز بیشتر نگه دارد اما قطعا نه آن معلم خفته به خون را زنده می‌کند، نه روح آزرده و شکسته شده معلمان را مرهمی می‌شود و نه نوجوان قاتلی را که خود قربانی یک جامعه بی‌اخلاق، پرخاشگر، بی‌تحمل، حریص و بی‌رحم است، از مجازات قانون و سرزنش وجدان خود‌‌ رها می‌کند.


متاسفانه مسئولان جامعه ما در این گونه موارد به جای پذیرفتن مسئولیت خود و تلاش برای جلوگیری از تکرار وقایع مشابه و یا بد‌تر از آن‌ها در آینده، فقط سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است خبر را پنهان و یا ابعاد فاجعه‌آمیز آن را کوچک جلوه دهند. بهانه آن‌ها حفظ آرامش جامعه و چیزهایی دیگری از این قبیل است. اما تجربه این سال‌ها باید به آن‌ها آموخته باشد که پنهان کردن و یا کوچک جلوه دادن یک واقعیت تلخ از آنچه واقعا هست، شاید به طور موقت جامعه را بی‌خبر و یا آرام نگه دارد اما مسلما دمل چرکین این وقایع بعد از مدت کوتاهی با ابعاد سهمگین‌تر و فاجعه‌بارتری از جای دیگر سر باز می‌کند و قربانیان بیشتری می‌گیرد.
برعکس، من معتقدم باید حساسیت‌ها به این گونه حوادث، هم در میان مردم و هم در میان مسئولان و رسانه‌ها صد چندان شده و به تیتر اصلی صدا و سیما و مطبوعات تبدیل شود تا از شدت و بسامد این حوادث کاسته شود. کما اینکه پخش تصویرهای مربوط به سه زورگیر در تهران در شبکه‌های اجتماعی باعث شد که با بلافاصله مجرمان دستگیر و مجازات شوند و یا با اعتراض وسیع مردم اصفهان و بقیه مردم ایران اسید پاشان به لانه‌های تاریک و پلید خود فرار کردند.

در مرگ دردآور مرحوم خشخاشی هر کسی، کسی یا جایی را مقصر اصلی قلمداد می‌کند. عده‌ای نوجوان خونریز، عده‌ای دیگر خانواده او، برخی، مسئولان دبیرستان و اداره و وزارتخانه و قس علی هذا. اما بدون آنکه بخواهیم کسی یا جایی را از مسئولیت و خطای خود تبرئه نماییم باید دردمندانه بگوییم که این ضربات کارد را همگی ما به بدن نحیف این معلم باشرف و قربانیان بعدی این گونه فجایع وارد کرده و می‌کنیم. همه ما که با شنیدن خبرهایی این چنین شانه بالا می‌اندازیم که به ما چه؟ من که چاقو نخورده‌ام! به چهره دختر من که اسید نپاشیده‌اند! از برادر من که زورگیری نشده است! به سینه پدر من که شلیک نشده است! خواهر من که مورد تجاوز قرار نگرفته است! خانه و موتور و خودرو و پول من را که به سرقت نبرده‌اند! و... بی‌خبر از آنکه یک روز هم نوبت به ما می‌رسد و آن زمان دیگر کسی برای یاری ما یا حتی دلداری ما در اطرفمان نیست.
آری برادر... چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید، گفتا: ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست! (محمد رستمی - دبیر آموزش و پرورش شهرستان بروجرد)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

هر کی از راه رسیده جلوی خونه‌ش پل گذاشته!

عده‌ای اساساً چنین کلمه‌ای به گوششان هم نخورده است. عده‌ای می‌دانند و خود را به ندانستن زده‌اند و معتقدند باید همرنگ جماعت شد. عده‌ای رعایت حقوق دیگران را سوسول بازی می‌دانند و طوری رفتار می‌کنند که انگار شما هم می‌توانید با آزادی کامل به حقوق آنها تجاوز کنید اما کافی است گوشه یک ریالیشان پاره باشد، آن وقت است که شهر را روی سرشان می‌گذارند. عده‌ای دیگر وقتی می‌گویند حقوق دیگران، طوری درباره‌اش حرف می‌زنند که خودشان هم نمی‌فهمند چه می‌گویند و اساساً نگویند بهتر است.
از قانونگذاران و مجریان قانون که پاسداران حقوق مدنی می‌توانند باشند و رمز تربیت و هدایت عامه مردم به دست آنهااست اینجا چیزی نمی‌نویسیم چون جای نوشتن مان فقط یک صفحه است نه بیشتر. بنابراین، سعی می‌کنیم آینه‌ای پیش روی شما بگذاریم تا خود را خوب خوب در آن ببینید.

اینها گزارش است خوانندگان عزیز! داستان و خیالات ذهنی نیست. گزارش‌هایی است از آنچه پیرامون ما می‌گذرد اما ما سرسوزنی به آن اهمیت نمی‌دهیم. خود را رها کرده‌ایم تا هرچه می‌شود بشود و هرکه هر کار می‌خواهد بکند. یکی را به بهانه آجر نکردن نانش از خطاهایش می‌گذریم، یکی را از هیکلش می‌ترسیم و حقوق مدنی خود را دودستی تقدیمش می‌کنیم، یکی را چون خوب دروغ می‌گوید ایراد کارش را تشخیص نمی‌دهیم و یکی را هم منتظریم دیگری بیاید و اصلاحش کند و در هر حال ایستاده‌ایم به تماشا.
یک عمر تماشا می‌کنیم و درعین حال منتقد همه چیز و همه کس و از همه طلبکاریم. اگر هم کسی به رفتار اشتباه دیگران ایرادی بگیرد می‌گوییم دنبال شر می‌گردد.


صحنه اول:

می روم خیابان انقلاب. برای خریدن کتاب. هر پنجشنبه قرار دارم با کتابفروشی‌های روبه‌روی دانشگاه. قبلاً سر چهارراه ولیعصر دستفروشی بود که هرچه می‌خواستم داشت. جوان بود و به من که مشتری همیشگیش بودم، تخفیف زیاد هم می‌داد. مدتی است غیبش زده و ناچارم تا انقلاب بگردم دنبال عناوین مورد علاقه ام.
پس از ساعتی بعد از خرید کتاب‌های مورد علاقه‌ام، در راه بازگشت باز بساطی‌های کتاب نمی‌گذارد راه خود را بروم. وسوسه نگاه کردن به کتاب‌ها قوی است. جلوی بساطی ایستاده‌ام به تماشای عنوان ها. پشت سرم، موتورسواری مسافرش را تو پیاده روی شلوغ بین تقاطع فخررازی و دانشگاه پیاده می‌کند و می‌خواهد دور بزند که محکم می‌زند به پای من. سکندری می‌خورم اما خودم را کنترل می‌کنم تا با تمام هیکلم درسته پرت نشوم تو جوی آب. به جوانک مو بلند موتورسوار که از رشته‌های مویش انگار روغن کرچک می‌چکد می‌گویم: «چی‌کار می‌کنی؟»
-‌ اَه؟ ببخشید فکرکردم رد شدید
-‌ فکر؟ شما اگه فکر می‌کردی تو پیاده رو نبودی
-‌ ببخشید
-‌ باشه بخشیدم اما واقعاً ما نمی‌دونیم با شما موتورسوارای بی‌ملاحظه چه‌کار کنیم که دو کلمه حرف حساب رو قبول کنید و تو پیاده رو نرونید
- بله این یکیو خوب گفتید
انگار نمی‌شود با کلام منطق و استدلال به او چیزی آموخت. طوری حرف می‌زند که توگویی تعمداً نمی‌خواهد به فهم و درک خود میدان بازی بدهد. همان لحظه چشمم می‌افتد به کتاب بیشعوری نوشته دکتر خاویر کلمنته که در بساط کتابفروش آرام خوابیده. پیش از اینکه گاز بدهد دستش را می‌گیرم و می‌گویم: «اجازه میدی یه هدیه بهت بدم؟»
-چی؟
بیشعوری را برمی‌دارم و جلوی چشمش می‌گیرم
-‌ یعنی چی؟ ببین احترام خودتو نیگر دار
-‌ اما این کتاب اصلاً شمارو متهم نمی‌کنه. فقط یه چیزایی یادت می‌ده
-‌ نمی‌خوام
بیشعوری را می‌گذارم سرجایش و می‌گویم: «هرکتابی خودت می‌خوای انتخاب کن به حساب من».
-‌ نمی‌خوام آقا. ولم کن. کتاب به چه دردم می‌خوره؟
-‌ دوست عزیز موتورسوار من! کتاب بدردت می‌خوره. اگه کتاب می‌خوندی الان تو پیاده رو با موتور به پای مردم نمی‌زدی
-‌ چیه بابا؟ یه موتور بهت خورده دنیا رو گذاشتی رو سرت
با سماجت و خونسردی اعصاب خردکنی التماس می‌کنم: «جون هرکی دوس‌داری یه کتاب انتخاب کن من برات بخرم. کارکرد یه روزت با موتور رو هم می‌دم بشین کتاب بخون. ضرر نمی‌کنی. جدی می‌گم. جلوی این همه آدم دارم حرف می‌زنم. پول هم تو جیبم هست. همین الان ۷۰ تومن کتاب برای خودم خریدم (پلاستیک کتاب‌ها را نشانش می‌دهم) روی حرفم هستم. تو یه کتاب بخون هرچی بخوای با من»
-‌ بابا ایهاالناس! منو از دست این دیوونه نجات بدین. کتاب می‌خوام چی‌کار. ولم کن بذار برم
حالا دیگر عده‌ای هم جمع شده‌اند و هریک از آنها اظهار نظری می‌کند. از میان جماعت علاف تماشاچی، یکی از جوانان هیکل بادکنکی می‌آید جلو. دست مرا می‌چسبد: «چی‌کارش داری؟ زورگیری؟»
-‌ نه به‌خدا، زوردهم. می‌خوام براش یه کتاب بخرم بخونه فهمش بره بالا تا دیگه تو پیاده رو موتورسواری نکنه اما قبول نمی‌کنه
-‌‌ برو پی کارت بابا. تو که کتاب زیاد خوندی و چشاتم باباقوری شده باید آنقدر فهم و شعور داشته باشی که تو پیاده رو راه نری
-‌ جاااان؟ ببینم آقای پهلوون! می‌خوای یه کتابم برای تو بخرم؟ مث اینکه هردوتون از یه قماشین
-‌ برو دنبال کارت تا نزدم سیات کنم
-نه نزن. چشم رفتم اما هر وقت فکر‌کردین کتاب لازم دارین منو خبر کنین پنجشنبه‌ها همین جاها هستم
-‌ برو بینیم باااااا. عجب بدبختی داریما. تیمارستانا پول ندارن هرچی دیوونه‌اس ول کردن تو خیابون...


صحنه دوم:

ریموت را می‌زنم. دو لنگه در پارکینگ باز می‌شود. اتومبیلم را تا نیمه پیاده رو بیرون می‌آورم. نصف اتومبیلی نصف پل روبه‌روی در پارکینگ را گرفته است. ماشینم رد نمی‌شود. چطور ممکن است کسی اینقدر بی‌فکر و بی‌ملاحظه باشد؟ عین ناجوانمردی است. من سر ساعت قرار مهمی دارم. دوست ندارم شخصیت خودم را با بدقولی و تأخیر زیر سؤال ببرم. این ماشین را چه کنم؟ روی پل پارک کرده و رفته؟
چند نفری را که نزدیک‌ترند می‌خوانم و پرس و جو که صاحب ماشین را می‌شناسند یانه. فایده‌ای ندارد. در چنین مواقعی هم دقایق ساعت سریعتر می‌گذرد. زمین و زمان توگویی دست به دست هم می‌دهند تا آبرویت را ببرند. از شیشه، داخل اتومبیل مزاحم را نگاه می‌کنم. بلکه شماره تلفنی یا نشانی از صاحب آن ببینم. چیزی دستگیرم نمی‌شود. بی‌فکری و بی‌ملاحظگی در حد نهایت.
دستگیره در را می‌کشم بلکه قفل نباشد تا با هل دادن اتومبیل را جابه‌جا کنم. قفل است اما آژیر دزدگیر آن با صدای بلندی شروع می‌کند به خواندن. چند ثانیه‌ای می‌خواند و قطع می‌شود. انگار چاره دیگری ندارم. بار دوم دستگیره را می‌کشم و رها می‌کنم. حالا شروع می‌کنم به شمردن. سه بار. چهار بار... بیست و سومین باری که صدای دزدگیر بلند می‌شود، مردی نخراشیده از راه می‌رسد. سوئیچ در دست و اخم‌ها درهم. تیغ صدا تو صورتم می‌کشد:
-‌ چه خبره؟ ماشین بی‌صاحاب پیدا کردی؟
-‌ شما که ماشینتو جلوی در پارکینگ گذاشتی فکر نمی‌کنی از این پارکینگ ماشین بیرون میاد و مردم کار دارن؟
صدایش به طرز وحشت‌آوری خش دارد. مثل یکی از بازیگران سریال‌های تلویزیونی:
-‌ شما چی؟ شما فکر نمی‌کنی هرکی برای خودش یه پل گذاشته جای پارک ماشینای مردمو گرفته؟
-‌ جان؟ جلوی در پارکینگ پل نذاریم؟
-‌ نه که نذارین. خیال کردی یه خونه خریدی همه کوچه رو هم خریدی؟
فایده ندارد. مرد خش دار چنان حرف می‌زند که مشخص است تعمداً قصد دارد به درک و عقلش میدان بازی ندهد. بحث بی‌فایده است:
-‌ آقا من نوکر شما هستم. لطف کن ماشینتو بردار من داره دیرم میشه
-بفرما. به اینجا که می‌رسه همه می‌شن مدیرکل. آقا دیرش می‌شه. چیه منقلت دیر شده یا بچه‌ات رو گازه؟
حالا جماعت علاف هم جمع شده و هر یک نظری می‌دهد یا مزه‌ای می‌پراند. همسایه‌ها به دفاع از من بیرون آمده‌اند. از جماعت خواهش می‌کنم چیزی نگویند تا آقای خشدار بیش از این لج نکند و شرش را بکند و برود. دوباره خطابش می‌کنم:
-‌ دوست عزیز! لطفاً ماشینتو بردار. من قرار دارم. دیرم شد.
مسخره می‌کند:
-‌ جدی؟ قرار داری؟ با سردار فاخر حکمت قرار‌داری یا با موسیو فیزینتیل خان؟
کوچه تبدیل شده به میدان نمایش کمیک و مردم قهقهه می‌زنند. تو دلم نیست که بموقع به کارم برسم. حالا دیگر من به التماس می‌افتم:
-‌ آقا! برادر! هرکی هستی لطفاً ماشینت رو بردار. پول می‌خوای پول می‌دم. اذیت می‌خواستی بکنی، کردی. اهل خوشمزگی هستی اونم آزادی فقط برش دار
سوئیچ را در جیب می‌گذارد و راهش را می‌گیرد و می‌رود. دنبالش راه می‌افتم:
-‌ آقا اگه من ازت معذرت بخوام کوتاه میای؟
شیر می‌شود و جرأت پیدا می‌کند:
-‌ آهاااای ایهاالناس! این دیوونه رو بگیرین ببرین وگرنه بلایی سرش میارما. من نمی‌خوام ماشینمو بردارم. شیرفهم شد؟ هر کی واسه خودش یه پل گذاشته می‌گه پارک نکن. برو دیگه دیوونه...
راه دیگری برایم باقی نمی‌ماند. زنگ می‌زنم به مسئول مرکزی که با او قرار دارم. مشکل را تعریف می‌کنم. دلخور می‌شود. عذرخواهی می‌کنم و قرار را با عذرخواهی و من بمیرم برای نیم ساعت دیرتر تجدید می‌کنم و برمی‌گردم. اتومبیلم را برمی‌گردانم به پارکینگ و ریموت را می‌زنم. قبلش عکسی از صحنه می‌گیرم و از جماعت بیکار جمع شده؛ تا به مسئول مرکزی که با او قرار دارم نشان دهم؛ مبادا تصور کند برای دلیل تأخیر و بدقولیم داستان بافته‌ام. روی دیوارهای کوچه را می‌گردم. برای پیدا کردن شماره تلفن آژانسی که برایم اتومبیل بفرستد. چشمم به دیوار است. از این دیوار به آن دیوار. جز تخلیه فاضلاب چیزی نمی‌بینم. جماعت علاف کم کم پراکنده می‌شود. صدای خنده از چند نفری که مانده‌اند بلند می‌شود:
-‌ یارو راست می‌گفت. این بابا دیوونه‌اس؟ چرا به دیوارا نیگا می‌کنه؟ (فرامرز سیدآقایی/روزنامه ایران)

169


ادامه مطلب ...

وقت‌ آن رسیده طرحی نو دراندازیم

دروغگویی، برای همیشه کات

برخی از ما مدام به هم دروغ می‌گوییم، در مورد چیزهایی دروغ می‌گوییم که اگر راستش را هم بگوییم، اتفاق ناخوشایندی پیش نمی‌آید. مردی می‌گفت: «همسرم مدام مرا متهم به دروغگویی می‌کند و می‌گوید به تو و حرف‌هایت اعتمادی ندارم، البته حق را به او می‌دهم. آن‌قدر دروغ از من شنیده است که دیگر اگر روزی حقیقت مطلبی را هم بگویم، تصور می‌کند واقعیت ندارد و من دوباره دروغ دیگری به او گفته‌ام.»

دروغگویی و پنهان‌کردن اصل واقعیت، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات رفتار بشری بویژه در محیط خانواده است. نخستین دروغی را که گفتید به یاد بیاورید. بی‌شک دلهره و نگرانی امانتان را بریده بود و ترس از افشای آن، مدام تن‌تان را می‌لرزاند و احساس ناراحتی و خجالت داشتید؛ اما وقتی برای بار دوم دروغ گفتید دیگر چون قبل اندوهی احساس نمی‌کردید و کمتر خجالت می‌کشیدید. دروغگویی هم مثل بسیاری دیگر از خصوصیات اشتباه، برای بار اول و دوم اندکی سخت و دشوار است، اما به مرور زمان، امری عادی و تکراری می‌شود تا جایی که ممکن است بدون دلیل مشخصی دروغ بگوییم فقط به این دلیل که به این خصلت ناپسند عادت کرده‌ایم. با اندکی تامل بی‌تردید به این مهم اذعان خواهید کرد که از آن دروغ اول تا آخرین دروغ، چقدر حرفه‌ای‌تر عمل می‌کنیم و هر روز بیش از دیروز، ماهرانه‌تر دروغ‌مان را به عنوان واقعیت به اطرافیانمان بیان می‌کنیم، جالب‌تر آن که گاه، خود نیز دروغ‌مان را باور داریم!

این عادت نامطلوب، گاه باعث تکدر خاطر و غم نزدیک‌ترین افراد زندگی مان می‌شود و گاه نیز، زندگی را تا مرز تلخی همیشگی به پیش می‌برد و این عادتی است که اصلا مساعد حال هیچ کس نیست. دروغ گفتن و شنیدن همیشه ناپسند بوده و هست و موجب بروز آسیب‌ها و مشکلاتی خاص در فرد و اطرافیانش می‌شود که کمترین آن تجربه مدام حس شک و سوءظن و از بین رفتن اعتماد بین افراد است. وقتی با یکی از دوستانتان قصد دارید برای تماشای فیلم مورد علاقه‌تان به سینما بروید، چه لزومی دارد به خانواده‌تان بگویید در منزل یکی از دوستان صمیمی‌تان مهمان هستید، بهتر است روی دیگر این قضیه را هم از نظر بگذرانید، اگر یکی از اقوامتان شما را در سینما ببیند، اگر اتفاق ناخوشایندی چون تصادف برایتان پیش آید و هزاران امای دیگر اتفاق افتد و دروغ شما برملا شود، چه خواهید کرد؟ بی‌شک تقلای بسیار شما برای جلب اعتماد اطرافیانتان همیشه به در بسته خواهد خورد؛ زیرا آنها شما را فردی دروغگو و بی‌اعتماد شناخته‌اند. جلب اعتماد و بازسازی آن، مدت‌ها زمان می‌برد که حتی ممکن است هیچ وقت هم حاصل نشود.

بنابراین از هم اکنون تصمیم بگیرید و با خود قرار بگذارید که در سال جدید صداقت را جایگزین دروغگویی کنید، به هر روش مفیدی متوسل شوید تا بتوانید این عادت نامطلوب را از خود دور کنید. با مقابله با دروغگویی می‌توانید سلامت روان خود و اطرافیانتان را ضمانت و زندگی شاد و آرامی را تجربه کنید.

حسادت، آتشی همیشه شعله‌ور

دوستی می‌گفت: چند ماهی است با همسرم دعوا و مشاجره داریم. روزگاری از من سیاه کرده که بیا و ببین، آن هم برای چی؟ مسافرت عید! مرا با همسر دوستش که تاجری بنام است مقایسه می‌کند و می‌گوید: «نمی‌خواهم پیش دوستم کم بیاورم. تو باید امسال مرا به خارج از کشور ببری تا به او ثابت کنم کمتر از او نیستم و می‌توانم مسافرت‌های خارج از کشور بروم»؛ این جمله، کلام تکراری هر شب همسرم است، خسته از شنیدن آنم، اما چه کنم که به هیچ وجه کوتاه نمی‌آید.

حسادت و چشم و هم‌چشمی، مسابقه بدون خط پایان افرادی است که اعتماد به نفس پایینی دارند و هرگز راضی به آنچه هستند، نمی‌شوند. آنان به در و دیوار می‌زنند تا با شبیه شدن به دیگران، اندکی از ضعف‌ها و ناتوانایی‌های خود را پوشش بدهند و فقط با تقلید و دنباله‌روی از دیگران و همرنگ آنان شدن است که می‌توانند اندکی آرام شوند و از خود ترسناک واقعی‌شان فرار کنند. این خصلت در همه حال، شرایط مساعدی را نصیب صاحبش نمی‌کند و گاه حتی با کشاندن پای دیگران به ماجرا، آنان را نیز درگیر و مستاصل می‌سازد؛ بسان زن و شوهری که مثال آن در بالا ذکر شد. حسادت به دیگران، بسان چاهی است که هیچ گاه پر نمی‌شود و چشم و هم‌چشمی همچون مسابقه‌ای است که نقطه پایان ندارد. وقتی چشمانمان به دنبال داشته‌های دیگران باشد هرگز نمی‌توانیم بر خودمان، زندگی و داشته‌هایمان متمرکز شویم، زیرا بعد از هر خریدی، مهمانی، مسافرتی و... به دنبال آن خواهیم بود که دیگران چه کرده‌اند و ما چه کرده‌ایم؛ آن وقت است که برای این حس مخرب و زیاده‌خواه که هرگز هم اقناع نمی‌شود، خودمان و خانواده‌مان را آزار خواهیم داد چون دیگران بهتر از ما خرید کرده‌اند، مهمانی گرفته‌اند، بوده‌اند و خوش گذرانده‌اند.

در سال جدید با خودتان قرار بگذارید، عادت بد چشم و هم‌چشمی را برای همیشه از زندگی، رفتار، فکر و هیجان‌تان پاک کنید. بپذیرید آواز دهل شنیدن از دور خوش است و هر آن چیز خوشایند زندگی دیگران، آن‌قدرها هم نمی‌تواند برای شما و زندگی‌تان مطبوع و مثمرثمر باشد، پس سعی کنید از شرایط موجود و داشته‌هایتان نهایت لذت را ببرید و به این باور برسید که هر قدر به دنبال شادی باشید که آن را نمی‌شناسید. هرگز لذت دستیابی آن هم برایتان خوشایند و مفرح نخواهد بود. بهتر است چشم از داشته‌های دیگران برگیرید و در اندازه‌های خود طلب‌ کنید تا از زندگی و لحظات خوش با هم بودن، نهایت بهره و لذت را ببرید.

اعتمادی همیشه بر باد رفته

مادری می‌گوید: فرزند نوجوانم، شب‌ها تا دیروقت بیدار است و با تلفن همراهش پچ پچ حرف می‌زند. با کی، نمی‌دانم؟ چه می‌گوید، نمی‌دانم؟ بسیار زیرک است و اجازه نمی‌دهد من کارهایش را تعقیب کنم و سر از کارش درآورم و...

زنی می‌گوید: همسرم اجازه نمی‌دهد به تلفن همراهش دست بزنم، این رفتار او باعث شده گمان کنم، موضوع مهمی است که او نمی‌خواهد من از آن مطلع شوم، شک به هیچ چیزی نبرده‌ام جز وجود نفر سوم در زندگی‌ام ...

درست است که دوره زمانه بد شده ‌ اما به این معنا نیست که نسبت به همه چیز و همه کس دودل باشید و به‌ سبب آن خود و دیگران را اذیت کنید. بی‌اعتمادی و سوء‌ظن بسیار، به شکل‌گیری زنجیره درهم‌تنیده‌ای از افکار منفی منجر می‌شود که به موجب آن، ممکن است فرد مرتکب رفتارهایی شود که چندان مناسب شرایط موجود نباشد و اوضاع را وخیم‌تر کند.

بپذیرید شک چون موریانه‌ای است که آرام آرام و بسیار خاموش درونتان را می‌جود و حتی می‌تواند به ویرانی زندگی شخصی و خانوادگی بینجامد. پس در سال جدید با خود عهد ببندید اندکی از حساسیت‌های افراطی و گاه بی‌دلیل خود بکاهید. سعی کنید تا اطمینان از مطلبی پیدا نکرده‌اید، فقط به صرف یک گمان که ممکن است باطل و پوچ باشد، پیش نروید و اطرافیانتان را قضاوت نکنید. اگر متوجه معنای رفتارهای اطرافیان خود نمی‌شوید، به جای درگیری و خودخوری، با جملاتی که بوی جیمز باند بودن و کنجکاوی نمی‌دهد، علت رفتارها را پرسش کنید و او را از مطلبی که نگرانتان کرده، مطلع سازید. ممکن است با شفاف‌سازی موضوع از جانب او رفع شک کنید. از سوی دیگر، از این پس سعی کنید عینک بدبینی را از چشمانتان بردارید و خوشبینانه به مسائل نگاه کنید تا اعتماد خود را برای هیچ و پوچ مخدوش نسازید.

امان از ارتباطات جدید

عجب دنیایی شده؛ هر کس گوشه‌ای از اتاق نشسته، سر به پایین و رو به یک گوشی آخرین سیستم مجهز به اندروید، بی‌تفاوت به همه کسانی که در اطرافشان نشسته‌اند، نفس می‌کشند، نگاهشان می‌کنند، صدایشان می‌کنند، لبخند می‌زنند و از همه مهم‌تر واقعیت موجود و لحظه‌ای‌شان کاملا آشکار است و... تنها دل به صفحه تلفن‌همراه خوش کرده‌اند و با افراد دنیای مجازی که حتی نگاه و خنده‌شان گرافیکی و تصنعی است، ارتباط برقرار می‌کنند و روز را شب و شب را روز می‌کند! آری واقعیت خانواده‌های امروز ایرانی همین است، فرزندان همیشه پنهان در اتاق و همسران همیشه ساکت و خموش در کنار هم!

البته این تنها جلوه به ظاهر زیبایی از این رفتار است در روی نازیبای آن، حرف‌هایی از جنس شلاق است که هر ضربه آن قلب و روان هر آدمی را چنان خراش می‌دهد که هیچ مرهمی مسکنش نمی‌شود. این روزها به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی، به طرقی بسیار ساده و ارزان، خوشبختی سال‌ها زندگی مشترک و احساس تعلق بسیاری از زوجین بر باد و حرمت فرزند و والدی زیر سوال رفته است.

اندک نشنیده‌ایم و ندیده‌ایم که مردی به‌جای ارتباط و هم‌کلام شدن با همسر، با زنانی تنها به این بهانه که همکارش هستند، ساعت‌ها بگو و بخند می‌کند، فیلم و عکس می‌فرستد، لطیفه تعریف می‌کند و...؛ و گاه حتی برای همین ارتباطات مد شده اینترنتی، پیامکی یکشبه پشت پا به یک عمر زندگی با همسر زده و در پی کسی دوان دوان دویده‌اند که بایدی برای وجود او در زندگی‌شان نبوده است؛ یا دختر/ پسری که با دوستان دانشگاه گروه تشکیل داده‌اند و هر سخنی را کلام می‌کنند و هر چیز نادیدنی را با هم به تماشا می‌نشینند و...

استواری هر رابطه، به مقدار اندکی هم شده، نیازمند احترام به حقوق یکدیگر است. حال این ویژگی در چاردیواری خانواده اهمیت و نقش بسزایی دارد. وفاداری و حفظ حرمت خانواده خصیصه‌ای زیباست که باعث استحکام روابط درون خانوادگی می‌شود. بیایید در سال آینده، این سبک اشتباه زندگی‌مان را سروسامان دهیم؛ سعی کنیم به زمان حضور در جمع خانواده، از کادر خانه خارج نشویم و فرصت با هم بودن را به اندک بهایی نفروشیم، ذهنمان را صرفا مشغول خانواده‌مان کنیم. با هم باشیم و از با هم بودن نهایت لذت را ببریم.

خط قرمز بر رفیق‌بازی‌های شبانه‌روزی

فرق نمی‌کند هر کدام از اعضای این خانواده به فکر خودشان هستند، هر کدامشان با یک یا چند نفر از دوستانشان بیرون می‌روند و تا پاسی از شب بیرون از خانه می‌مانند، روزهای تعطیل هم هر یک برنامه‌ای برای خود دارند و تا غروب خبری از هم نمی‌گیرند، می‌گویند همسر و فرزندانم دوست ندارند با دوستان من معاشرت کنند پس من مجبورم تنها بدون آنها بروم.

وجود دوستان خوب، از جمله خوشایندترین اتفاقات در زندگی هر فردی است، اما اگر حضور همین دوستان باعث وابستگی افراطی افراد به یکدیگر شده تا بدانجا که حضور پررنگ در خانواده هیچ انگاشته شود، قطعا این وضع نه تنها مساعد نیست بلکه بسیار مخرب و آسیب زاست. در سال جدید بهتر است تکانی به خودمان بدهیم و دوباره معنای ازدواج را از نظرمان بگذرانیم. ازدواج چیزی نیست جز پذیرش تعهد و مسئولیت، با هم بودن، همدلی و مکمل بودن. درست است ما باید با کسان دیگری جز همسرمان هم ارتباط داشته باشیم اما هرگز این بدان معنا نیست که حد و مرز رابطه‌هایمان را ندانیم و بی‌قاعده پیش برویم. اگر ما چنین کنیم قطعا از فرزندانمان هیچ انتظاری نمی‌توانیم داشته باشیم که مانند ما رفتار نکنند، آنها از ما الگو گرفته‌اند و عین ما رفتار خواهند کرد. پس تا دیر نشده، با خانواده‌تان قرار ملاقاتی بگذارید و راجع به دایره ارتباطاتتان صحبت کنید. قرار نیست روی همه دوستانتان خط بکشید یا حریم خصوصی یکدیگر را بسیار محدود کنید، بلکه لازم است ارتباطاتتان را قانونمند کنید به گونه‌ای که همیشه خانواده در صدر اولویت شما قرار داشته باشد و فقط اوقات فراغت شخصی‌تان محدود به ارتباط به دوستان شود. اگر شما چنین رفتار کنید، قطعا فرزندانتان هم مطیع قرارداد شما خواهند شد.

خداحافظی با خشونت

وقتی عصبانی می‌شود خون جلوی چشمش را می‌گیرد، هیچ نمی‌بیند و هیچ نمی‌شنود، با همه کس و همه چیز بدرفتاری می‌کند، وسایل خانه را پرت می‌کند، فقط داد و فریاد می‌کند، از ترس آبرویمان فقط سعی می‌کنم او را به آرامش دعوت کنم تا شاید آرام و قرار بگیرد...

خشم هیجانی پیچیده و واکنشی طبیعی به ناکامی، بدرفتاری و احساس شکست است. همه ما آن را به گونه‌ای در طول زندگی‌مان لمس و تجربه‌اش کرده‌ایم. اگر چه خشونت بخشی از زندگی است و باعث تخلیه تلاطمات درونی می‌شود، اما گاه نیز اثری معکوس داشته و ممکن است باعث سلب آرامش فرد یا اطرافیانش شود. به همین دلیل لازم است در سال جدید، خشونت‌تان را کنترل و راه‌هایی برای مهار آن پیدا کنید. مثلا، سعی کنید دائم به خودتان یادآوری کنید که در حالت عصبانیت چیزی نگویید، تصمیمی نگیرید و واکنشی عجولانه نشان ندهید. سکوت کردن را تمرین کنید یا تا زمانی که به آرامش نرسیده‌اید، خودتان را سرگرم فعالیتی بی‌خطر کنید.

لوکس و تجملاتی و مصرف‌گرا

وقتی وارد خانه می‌شوی، انگشت حیرت به دهان می‌گیری؛ نمونه‌ای از هر آنچه در بازار و لوازم‌فروشی‌های لوکس دیده‌ای، حتما اینجا هم تماشا خواهی کرد!

مبلمان استیل با آخرین رنگ و مدل سال، تلویزیونی به اندازه پرده سینما اما از نوع خانگی‌اش، ظروف کریستال قدیم و قیمتی داخل بوفه، فرش‌های ابریشمی هماهنگ با کاغذ دیواری، پرده‌هایی با والون‌هایی بی‌نظیر و... این چیدمان فقط بخشی از خانه است. آن‌ورتر پشتی و سماور منقلی و یک گبه به چشم می‌خورد که حال و هوای قدیم‌تر‌ها را در خاطرات زنده می‌کند، اما اتاق بچه‌ها هم برای خود شهر کوچکی است، از اسباب‌بازی‌های گرانقیمت گرفته تا فرش و پرده‌های کارتونی که زیبایی اتاق کودک را دو صد چندان کرده است...

اما براستی، در این خانه‌های موزه‌ای شکل، چگونه می‌توان راحت و با خاطری آسوده زندگی کرد، دست و دلی نلرزاند و مدام نگران حرکت در خانه نبود!

داشتن سلیقه و طراحی دکور زیبا برای خانه، بسیار خوب است، اما به دنبال تجمل و خریدهای لوکس و گرانقیمت بودن، امری پسندیده و شایسته نیست. در فضای خانه قرار است ساعاتی را در کنار عزیزانتان بخوبی بگذرانید، بگویید و بخندید، نه این که تمام مدت حواستان را به حرکت خود و فرزندانتان معطوف کنید، یا برای طراحی آن نقشه بکشید و مدام ژورنال‌های جدید و قدیم داخل و خارج از کشور را از نظر بگذرانید تا بتوانید چیدمان و تغییر دکوراسیون زیباتری داشته باشید. لطفا رها شوید!

در سال جدید از هر آنچه محصورتان می‌کند، رها شوید. سادگی و ساده بودن را هدف جدیدتان کنید و بپذیرید آرامش خانه در گرو لوازم لوکس و طراحی مدرن یا سنتی خانه و اتاق‌هایتان نیست. بپذیرید هر چه قدر ساده‌تر زندگی کنید، لذت‌های خوشایند و عمیق‌تری را تجربه خواهید کرد. سعی کنید به‌جای لوکس و مجلل کردن فضای خانه، آن را به جایی برای آرامش و تسکین، دوست داشتن و دوست داشته شدن، لذت بردن و خوش بودن مبدل سازید.

کینه‌های شتری، پر!

سال‌هاست خانه پدری‌ام نمی‌آید، فقط به این دلیل که یک بار پدرم از سر بی‌حوصلگی به او بی‌توجهی کرده است، از آن روز است که مدام در گوشم زمزمه می‌کند پدرت حرمت مرا نگاه نمی‌دارد من هم پا به مکانی نمی‌گذارم که ارزشم را لگدمال کنند، بهانه پشت بهانه می‌آورد، کینه آن کار پدرم را به دل گرفته و به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شود...

در مواجهه با برخی از افراد ممکن است کلام و رفتاری رد و بدل شود که مطابق میل آدمی نباشد، برخی از کنار آنها بی‌تفاوت می‌گذرند، اما برخی آن‌قدر مساله را کش می‌دهند، دنبال حرف و حدیث می‌گردند و به هیچ وجه حاضر به مصالحه نمی‌شوند که در نهایت خشمشان به کینه تبدیل می‌شود آن هم کینه شتری!

این وضع نه تنها خوشایند خود فرد نیست، بلکه گاه به رنج و عذاب اطرافیان هم منجر می‌شود. در سال جدید، کینه‌ها را بشویید، مغز و دلتان را غسل تطهیر کنید و برخیزید برای گذشت و فداکاری. می‌توانید کینه‌تان را روی کاغذی با تمام جزئیات بنویسید و روزی چند بار آن را بخوانید تا از میزان حساسیت‌تان به آن مطلب کمتر شود یا آن که نوشته‌تان را به جوی آبی بیندازید تا کینه‌تان را بشوید و با خود به فاصله‌های دور ببرد.

ایرادگیری ممنوع

می‌ترسم با مادرم صحبت کنم، همه کارهای مرا زیر ذره‌بین می‌گذارد، از هر حرف و رفتارم ایراد می‌گیرد، این موضوع باعث شده همیشه نگران و ناراحت باشم.

این مشکل بسیاری از اعضای خانواده ‌است. گاه همسران و گاه فرزندان خانواده را درگیر می‌کند. ایرادگیری‌های مدام، باعث می‌شود فرد اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و توانایی بالقوه خود را ناچیز و کوچک بشمارد. قرار بگذارید در سال جدید، اطرافیانتان را آن گونه که هستند با تمامی نقاط ضعف و قوتشان، بی‌هیچ قید و شرطی بپذیرید و دوستشان داشته باشید. اگر فکر می‌کنید چیزی برای گفتن هست، سعی کنید آن را با کلامی شیرین و در عین احترام قائل شدن، بموقع و در جای خود بیان کنید تا کمتر آسیب‌زا و ناراحت‌کننده به نظر آید.

غم و غصه، هرگز

همسرم آن‌قدر غرق گذشته‌های تلخ است و زندگی آن روزهایش را مرور می‌کند که دیگر نه تنها رمقی برای خودش باقی نگذاشته‌، بلکه من و فرزندانم را نیز افسرده و خسته کرده است، خانه همیشه بی‌روح و کسالت‌آور است، بوی رخوت و مردگی، هیچ انرژی برای ما باقی نگذاشته است و...

همین امسال با خودتان قرار بگذارید که دیگر هرگز اجازه نخواهید داد اندوه بسیار بر دلتان سنگینی کند و رخوت و سستی بر زندگی‌تان حاکم شود. اگر لازم است نزد پزشک بروید و گرنه بهترین راه مقابله یا کنترل افسردگی، تغییر سبک زندگی و برنامه‌ریزی برای هر لحظه از زندگی‌تان است. از تغییرات بسیار کوچک شروع کنید تا آرام آرام بتوانید به تغییرات بزرگ و مهم در زندگی‌تان هم برسید. چه اشکالی دارد برای مدتی هم شده مسیر رفت و آمدتان را تغییر دهید، به مکان‌هایی سر بزنید که تاکنون به آنجا نرفته‌اید، غذایی‌هایی را سرو کنید که پیشتر از این امتحانشان نکرده‌اید، دکور خانه‌تان را عوض کنید، مدل مو و نحوه پوششتان را تغییر دهید و...

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

548


ادامه مطلب ...

۹ ایده اقتصادی برای رسیده به موفقیت‌های مالی

۱- اینکه برای خود حسابی باز کنید و کارت اعتباری‌تان را در جیب بگذارید، ایده خوبی است؛ اما اگر همین کارت، مشوقی برای ولخرجی و مصرف‌گرایی‌تان شود، منتظر عواقبش باشید. زیرا این کارت‌ها حس پول خرج کردن را چندان به خریدار القاء نمی‌کنند.

۲-‌ بیشتر جوانان به محض به دست آوردن سرمایه‌ای هر چند اندک، به فکر خرید خودرو می‌افتند. پولدارترها هم گواهینامه را نگرفته، روی یک خودروی گران حساب باز می‌کنند اما هیچ جای دنیا، خودروی شخصی، سرمایه محسوب نمی‌شود. با در نظر گرفتن بنزین مصرفی و افت قیمت و...، یک هزینه استرس‌زا هم به شمار می‌رود.

۳- دائماً امور مالی و حساب بانکیتان را بررسی کنید، این کار درک شما را از مسائل مالی بیشتر کرده، شانس موفقیتتان را افزایش می‌دهد. برای قدم اول از نوشتن کل مخارج ریز و درشت و محاسبه درآمدتان شروع کنید.

۴- روی بورس و اوراق بهادار سرمایه‌گذاری کنید و اطلاعاتتان را از بازارهای گوناگون بالا ببرید. یقین بدانید که این سرمایه‌گذاری به نفع شما خواهد بود. البته همه سرمایه‌تان را به این کار اختصاص ندهید.

۵- بهترین شیوه اقتصادی شدن، پر کردن حساب بانکیتان است. این هم زمانی امکان‌پذیر است که هر هزینه بیهوده‌ای را حتی اگر اندک، از لیست خریدتان پاک کنید تا نتایج آن را در پس‌انداز ماهانه‌تان لمس کنید.

۶- قرض کردن و بازپرداخت سنگین بدهی‌ها را کنار بگذارید. فعلاً به آنچه دارید قانع باشید؛ زیرا بازپرداخت بدهی با وضعیت دانشجویی، بسیار دردسر آفرین خواهد بود.

۷- شاید دوران مدرسه به پایان رسیده باشد؛ اما هرگز از یادگیری دست برندارید. کل زندگی ما یک آموزش بلند مدت است. اگر دوست دارید صرفه‌جویی کنید خوب است؛ ولی هیچ‌گاه روی هزینه‌های آموزشی صرفه‌جویی نکنید. چون کسب دانش و یادگیری، خود یک سرمایه‌گذاری بزرگ است.

۸- برای اهدافتان برنامه‌ریزی کنید. اگر آرزویی مانند خرید خانه یا ازدواج دارید، باید به جای قرض بیشتر، صرفه‌جویی بیشتر را در پیش بگیرید. امور مالی‌تان را بررسی و اطلاعات خود را کامل کنید. درباره شرایط مالی واقعیتان و همچنین هدفتان با تعیین تاریخ‌های مشخص، برنامه‌ریزی کنید. نتیجه‌اش تلاش و دقت بیشتر شما خواهد شد.

۹- روی رفتارها و سبک زندگیتان تمرکز کنید زیرا رفتارهای ما کلید رسیدن به اهدافمان هستند. تا می‌توانید صرفه‌جویی و پس‌انداز کنید؛ زیرا شما را به شرایطی بهتر، امیدوار و رفاه فکریتان را مهیا می‌کند؛ بنابراین انگیزه کاریتان صدچندان خواهد شد. فراموش نکنید موفقیت هر کسی به سبک زندگی و رفتارهای هوشمندانه‌اش بستگی دارد. (فاطمه خوئینی/ایران جوان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

آیا روسپی گری در ایران به طبقه متوسط رسیده است؟ + عکس

آیا روسپی گری در ایران به طبقه متوسط رسیده است؟ + عکس

می گویند اهمیتی ندارد که چه جور مردی هستی. زن ها پی شوهر پولدار می گردند. زن ها پولکی شده اند. راه به راه مهریه ها را به اجرا می گذارند و شورهان بدبخت پشت میله های زندان اند. بابت چیزی که پیش از این «چه کسی داده بود و چه کسی گرفته بود…» می گویند دخترها بیشتر از پسرها تلاش می کنند برای کار پیدا کردن. حتی گاهی حرص می زنند برای آن. شنیدن اینها به علاوه خیلی گزاره های مشابه، این روزها معمول است. واقعیت این است که خیلی از ارزش ها در جامعه ایران، پولی شده است.
 عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی
خیلی چیزها را با پول می شود خرید و این اتفاق تازه ای نیست. مردها در طول دهه ها و سده ها، همواره در پی به دست آوردن پول بوده اند و کسی بابت آن بازخواستشان نکرده است و نمی کند. چه شده است که وقتی زن ها سرشان به حساب و کتاب گرم می شود، متهم می شوند و به پولکی بودن و مادی بودن و غیره؟ از سوی دیگر، فارغ از واکنش جامعه به اهمیت دادن زنان به پول و مادیات، باید پرسید چه چیز موجب شده است زنان مطیع و بردبار و راضی به قضا و قدر دیروز، امروز اینچنین در پی تغییر زندگی خود باشند، چه چیز آنها را به این سوق می دهد که زندگی مالی شان برنامه ریزی کنند؟

با «شیرین احمدنیا»، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این باره گفت و گو کرده ایم. احمدنیا معتقد است با کمرنگ شدن تفاوت های هویتی زن و مرد در سال های اخیر، به علاوه اینکه زن ها برای عبور از وابستگی سالیان به مردان، در گام نخست ناچارند و البته انتخاب می نند کهبه لحاظ مالی مستقل شوند. دیدن زنانی که بیش از گذشته برای به دست آوردن پول و ثروت و به دنبال آن قدرت تلاش می کنند، چندان مایه تعجب نیست.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

می گویند ارزش های در جامعه پولی شده است و جامعه ایرانی به سمت کالایی شدن رفته. با این حال، وقتی در مورد نیمی از جامعه یعنی زنان صحبت می شود، تلقی عمومی این است که این بخش بیش از کل جامعه به پول و مادیات اهمیت می دهند و به عبارت دیگر ارزش های این بخش از جامعه، بیش تر پولی شده به نظر می رسد. آیا این تلقی، واقعیت دارد؟ آیا زن های جامعه ایران به راستی بیش از گذشته به مادیات اهمیت می دهند؟ دلایل بروز این پدیده چه بوده است؟

در پدیده ای که ما شاهد بروز آن هستیم، اگر بتوانیم زنان و مردان را با هم مقایسه کنیم، به نظر می رسد در سال هال اخیر، زنان به تدریح بیشتر در موقعیت پایگاه های اقتصادی مشابه مردان قرار گرفته اند. درواقع، زن ها به این نتیجه رسیده اند که باید روی پای خودشان بایستند. دختران دنبال استقلال مالی هستند. در شرایطی حتی ترجیح داده اند ازدواج نکنند و درواقع خانوارهای «زن- سرپرست» را تشکیل می دهند. پیش از این در جامعه ایران خانوارهای زن- سرپرست عمدتا در اثر بیوه شدن زنان به وجود می آمد؛ اما در حال حاضر، نسبت رو به رشد و قابل توجهی از خانوارهای زن- سرپرست خانوارهایی هستند که زن در آنها یا ازدواج نکرده یا مطلقه است. زن ها به تدریج متوجه شده اند که حساب و کتاب کردن و برنامه ریزی مالی برای بقای آنها و برای اینکه موقعیت شان در اجتماع حفظ شود و وابسته نباشند، ضرورت پیدا می کند. پس در این حالت توجه به امور مالی اهمیت بیشتری پیدا می کند. و این به شکلی قابل مقایسه است با آنچه از موقعیت مرد بودن در جامعه می شناسیم.

پیش از این، تنها از مردها چنین انتظاری می رفت؛ یعنی اینکه به امور مالی، اتکای به نفس و استقلال فردی شان اهمیت بدهند؛ اما در حال حاضر با افزایش تحصیلات زن ها، با این واقعیت مواجه هستیم که این بخش از جمعیت نیز می خواهد استقلال نسبی پیدا کند. مشارکت اقتصادی داشته باشد و به استقلال مالی نایل شود. این است که برای زنان، مهم است که حتما بعد از تحصیلات در جست وجوی کار و اشتغال باشند و نتیجه سرمایه گذاری شان در زمینه سپری کردن سال های تحصیلی و کسب معلومات را ببینند. قبلا مسیر پیشرفت و تحرک اجتماعی صعودی برای زنان، اساسا از طریق ازدواج کردن و پیوند با مردانی از طبقات بالاتر فراهم می شد، اما در جامعه امروز این هدف الزما از طریق ازدواج کسب نمی شود؛ بلکه شیوه های دیگری نظیر کسب درآمد از طریق اشتغال به فعالیت های اقتصادی و دستیابی به مقوعیت های اجتماعی بالاتر را نیز شامل می شود. برای همین است که در قراردادهای ازدواج هم مهریه همچنان اهمیت خود را برای بسیاری از خانواده ها، حفظ کرده است.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

این پدیده، البته خیلی با تصورات ایده آلیستی مدافعان حقوق زنان هماهنگ نیست، که از زنان انتظار دارند خود را با موجوداتی مستقل و متکی به نفس ببینند که محتاج حمایت مردان زندگی شان نیستند و از وضعیت وابستگی دایمی خارج شوند. اما رد علم شاهد این هستیم که برخی از زنان در این جامعه بر این تصورند که باید به هر قیمتی به منابع مالی قدرت، دست یابند؛ حتی گاه با توسل به ابزار مهریه. درهرحال، تصور من این است که هویت جنسیتی دختران و پسران بیش از پیش در حال شبیه شدن به یکدیگر است و آنها تلاش می کنند به موقعیت های مشابه در فضای زندگی اجتماعی دست یابند و هویت یابی دختران و پسران، هم به هم نزدیک شده است.

در حال حاضر، در موره نحوه گذران اواقت فراغت نیز میان دختران و پسران مشابهت هایی به وجود آمده و به طور کلی عادت ها و سبک زندگی در دختران و پسران بیش از پیش به هم شبیه شده است. حالا اگر بخواهیم به مبحث «پولی شدن» یا پولکی شدن برگردیم، باید بگویم مگر نه این است که پیش از این هم چنین رویه هایی را در مورد مردان به عنوان صاحبان سرمایه و کسانی که در درجه اول با مسایل مالی و پولی درگیر بوده اند شاهد بوده ایم. بنابراین با مسوولیت پذیری بیشتر زنان به تدریج، از جانب ایشان هم، توجه به مادیات و حساب و کتاب و در دست گرفتن امتیازات و قدرت مالی را شاهد خواهیم بود و زن ها هم به اصطلاح «عقل معاش» خواهندداشت.

ببینید در گذشته دختران بیشتر تحت تکفل خانواده ها بودند اما در حال حاضر، حتی اگر دختری هم بخواهد مخارجش را از طریق خانواده تامین کند، خانواده ها به لحاظ مالی در شرایطی نیستند که بتوانند به این نیازها و خواسته ها، پاسخ درخوری بدهند. ابزارهای سنتی در گذشته، برای رسیدن به معیشت بهتر و مصلحت اندیشی خانواده ها، دستیابی دختران شان به اصطلاح به «شوهر پولدار» بود. اما امروز، با ورود تدریجی زنان به عرصه کار و فعالیت اقتصادی و تمایل دختران به استقلال عمل و اتکای به نفس، در حال حاضر، هم آن ابزارهای سنتی به خدمت گرفته می شود و هم به هر حال ابزارهای جدید هم اضافه شده اند و این جای تعجب ندارد.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

آنها که از پولکی شدن زن ها حرف می زنند، این موارد را دستمایه قرار می دهند که برای مثال، بخش قابل توجه از زنانی که مهریه شان را به اجرا می گذارند، نه برای گرفتن تضمین و نه بابت ظلمی است که به آنها روا شده؛ بلکه صرفا بابت گرفتن پول است. یا مثال دیگری در این میان زده می شود و آن اینکه روسپی گری به طبقه متوسط رسیده است. یعنی بخشی از زن ها بابت محتاج بودن، تن فروشی نمی کنند، بلکه بابت تغییر طبقه و یک شبه پولدار شدن ، این راه را بر می گزینند. من البته مطمئن نیستم که این مثال، مثال مناسبی باشد اما به نظر می رسد این موارد تاییدکننده این موضوع هستند که ماجرا، فراتر از مشابه شدن هویت ها یا تمایل زنان به استقلال مالی باشد. این طور نیست؟

این موارد را درک می کنم. البته در مورد روسپی گری، گروه روسپیان، گروهی ویژه هستند که چندان نمی شود در این بحث، آنها را وارد کرد. اما درباره موارد دیگر، باید بگویم که درواقع، اینها نسل دخترانی هستند که می خواهند جبران چیزی که برسر مادران و مادربزرگ ها آمده بکنند. درواقع، انگار بخواهند حق خودشان و نسل های قبل را از جامعه بگیرند. ما امروز با دخترانی مواجه هستیم که گویی سهم خود را از زندگی و جامعه و گذشتگان طلب می کنند. احساس من این است که آنها می خواهند آن چه را که پیش از این بر سر جامعه زنان آمده بود نیز جبران کنند و در عین حال، میتن به پرداخت هزینه هایی که نسل زنان ماقبل ایشان متحمل شده، نیز ندهند. در هر حال،  این نشان می دهد که زن ها می خواهند حضور فعال و موفقی با احقاق حقوق انسانی شان و دستیابی به انواع فرصت های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

پس با این احتساب، طبیعی است که جامعه مردسالاری که برای زن، تنها نقش معنوی قایل است، با چنین رویکردی شوک زده شود و زن ها را متهم به پولکی شدن کند که درواقع بار ارزشی منفی دارد؛ اما همین رویکرد را برای مردان، طبعی و عادی تلقی کند. این طور نیست؟

ممکن است افرادی که در مورد مادی شدن یا همان پولگی شدن زنان جامعه، صحبت می کنند، ته دلشان این پدیده را با بار منفی همراه کنند. اما اگر بخواهیم منصفانه تر و به دور از جانب داری نگاه کنیم، شاید در واقعیت، آن عملکردی که ما صحبت اش را می کنیم الزاما دارای بار ارزشی منفی نباشد. باید توجه داشت که به شیوه ای مشابه در دهه های گذشته هم، زنانی که به دنبال برابری حقوق و تساوی فرصت های اجتماعی و ورود به بازار کار و کسب درآمد بوده اند، در ابتدا برچسب های منفی را می خورده اند. منظورم این است که در ابتدا علمکرد بخشی از زنان «نابهنجار» یا «هنجارشکنانه» تلقی می شود و جامعه با اهمر کنترل اجتماعی و با برچسب زدن، تلاش می کند زن ها را به رویه های هنجاری سنتی پیشین بازگرداند اما رفته رفته با افزایش تعداد زنانی که ارزش ها و رفتارهای جدیدی را پی گیری و اخذ می کنند. رویه غالب جامعه، متمایل به همان نابهنجاری های امروزی شده و درواقع هنجارهای تازه ای شکل می گیرد و جایگزین می شود.

در کنار گفته های شما، آیا ممکن است زن ها به تجربه و غریزه، به ین نتیجه رسیده باشند که اگر استقلال مالی داشته باشند، می توانند حقوق مدنی را هم به دست بیاورند. یعنی اگر موقعیت مالی و چیزی برای چانه زنی در دست داشته باشند، کمتر لازم است نگران نداشتن حقوق مدنی باشند و اساس قدرتمندتربودن به معنای ساده تر به دست آوردن حقوق مدنی است. مثلا اینکه اگر جامعه زنان جامعه قدرتمندتری باشد سهم قابل توجه تری در قانون گذاری دارد و…

واقعیت این است که منابع قدرت، محدودند و یکی از این منابع، ثروت است. وقتی ما قال می شویم به اینکه دختران ما، آدم هایی به مراتب متفاوت از نسل مادرانشان هستند و اینکه آنها مطیع و تابع هر شرایطی نیستند، برایمان منطقی خواهدبود که این دختران، سهمشان را از زندگی و فرصت ها بخواهند. خود اقتصاد، وزنه قابل توجهی است و نمی توان اهمیت آن را نادیده گرفت. اگر قبول داشته باشیم که اینها انسان هایی هستند که نگاهشان به خودشان متفاوت شده است، بنابراین می توان پذریرفت که اینها باری خودشان سهمی قایل می شوند و امکاناتی متوقع هستند و به دنبال تامین نیازهایی هستند که قبلا مطرح نمی شد. حتی در چارچوب زندگی زناشویی هم مرد بود که رانندگی می کرد و مرد بود که اتومبیل می خرید و نهایتا لطفی می کرد که این را به اختیار همسرش بگذارد یا نگذارد.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

در زندگی امروز، به ویژه در جوامع شهری و طبقات تحصیلی و اقتصادی بالاتر، اصل بدیهی و مسلمی به نظر می رسد که به ویژه اگر زن، شاغل باشد، اتومبیل خودش را هم می خواهد و حیطه استقلال عمل خود را فراهم می کند و زیر سوال نمی رود و این حق مدنی اش تلقی می شود. بنابراین، این زنان هستند که عرصه های جدیدی را برای خود باز می کنند. حالا زنان نگاه مادی دارند و این همان نگاهی است که مردان سال ها داشته اند و حاضر نبوده اند از آن کوتاه بیایند. درفضای رقابتی، هرکسی تلاش می کند خود را حفظ کند. متوسل شدن به ابزارهای مالی و مادی چرا انجام نشود؟ باکدام منطق می شود بروز چنین پدیده هایی را رد کرد؟

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

با در نظر گرفتن این واقعیت که نسل من و نسل مادران من، هزینه های زیادی برای به دست آوردن فرصت ها متحمل شده اند، در نسل فرزندان نسل من، ما با چه رویکردی از جانب زنان مواجه خواهیم بود؟

من امید و انتظارم این است که در نسل فرزندانمان از حالت های افراط گرایانه دور شویم. ممکن است در حال حاضر به واقع، شواهدی مبنی بر پولکی شدن افراطی به مفهومناخوشایند آن وجود داشته باشد، به جبران محدودیت قبلی، اما ممکن است در نسل فعلی رفتارهای افراطی را شاهد باشیم. مثلا بحث مهریه ها که به اجرا گذاشته می شود و… اما باید به این نکته هم توجه داشت که چه بر یک زن می گذرد که در نهایت ناچار می شود مهریه را به اجرا بگذارد. می خواهم بگویم اگر شرایط از ابتدا منصفانه تر بود و در کل جامعه، حالت تعادل بیشتری برقراربود، چنین رفتارهای افراطی راکمتر می دیدیم. ما قرن ها شاهد رفتارهای یک جانبه ای بوده ایم که گروهی از آدم ها را در شرایط نابرابری قرار داده است. آن نیمه جمعیت، حالا دارد ابزارهای رسیدن به قدرت را فراهم می کند اما همچنان تحت فشار محدودیت های فرهنگی و تبعیض است. پس طبیعی است که در چنینش رایطی همچنان برخی به رفتارهای تلافی جویانه و افراطی روی آورند و تن به هر کاری بدهند و به اعتقاد من این تن به هر کاری دادن، نباید تعجب برانگیز باشد.

مثال دیگری را در نظر بگیریم؛ تا صحبت از خشونت می شود، یک عده از مردان می گویند که بسیاری از زنان خشونت می کنند؛ ما می گوییم درست است در حال حاضر نسبتی از خانم ها هم خشونت می کنند، ولی همچنان نسبت مردان، بیشتر است. در شرایط غیرمنصفانه، بازی زن و مرد در جامعه بازی دو سر باخت است که هر دو قربانی این شرایط می شوند. بنابراین تاکید می کنم تا زمانی که ساخت رابطه، نابرابر باشد ما به نتیجه دلخواه، نخواهیم رسید. وقتی صحبت می شود که چه کنیم که در ارتباط زن و مرد، وضعیت بهتری داشته باشیم یا وضعیت منصفانه تری حاکم باشد، بیشتر معتقد هستم که به مسایل فرهنگی باید توجه کرد تا مسایل حقوقی و قانونی. ممکن است که در کتاب قانون خیلی چیزهای زیبا نوشته شده باشد اما وسط دعوا، کسی کتاب قانون را باز نمی کند.

دقیقا. منظور من هم همین است. در گذشته شاید در مورد زنان، قوانین پیشروانه ای وجود داشت اما درواقع تضمینی برای اجرای آنها نبود. چون در متن جامعه مورد پذیرش نبودند. یا برای مثال در دوره مبارک در مصر، قوانین حامی زنان، برای مثال غیرقانونی بودن ختنه زنان، وجود داشت اما آمارها نشان می دهد که درصد قابل توجهی از زنان میانسال مصری ختنه شده اند. این یعنی قوانین، ضمانت اجرایی نداشته اند.

ما اول باید وضع فرهنگی را اصلاح کنیم. یک مثالی که می شود آورد، شرایطی است که در کشورهای اسکاندیناوی شاهد آن هستیم. در این کشورها، انقلابی صورت نگرفته است و درواقع چیزی که اتفاق افتاده است، توسعه اجتماعی و بالارفتن سطح سواد و دانش عمومی و در نهایت تغییر دیدگاه هاست. در این حالت است که حق و حقوق انسان ها، اعم از زن و مرد، به رسمیت شناخته می شود.

آنجا اتفاقی که افتاده است افزایش سطح سواد عمومی است. شما همین الان در ایران اگر توجه کنید، ظاهر قضیه این است که خیلی ها سطح بالای تحصیلات دارند اما اگر آمارها را نگاه کنید، میانگین سطح سواد یک ایرانی، زیر دیپلم است. وقتی می گوییم سطح باسوادی، ۸۰ و خرده ای درصد است. منظور از سواد یعنی فردی بتواند بخواند و بنویسد. در نتیجه ما با مجموعه آدم هایی سروکار داریم که کنش های ایشان الزاما کنش های عقلایی نیست و به تعابیر دیگر، سنتی یا عاطفی است. رفتارها را باید در همین مقیاس سنجید.

رفتار شوهران نسبت به زنان وزنان نسبت به بچه ها را باید در همان سطح، ارزیابی کرد. در حال حاضر، از دیدگاه توسعه اجتماعی با کشوری مانند سوئد فاصله بسیاری داریم. آنها این مراحل را طی کرده اند و آرام آرام هر نسلی برای نسل بعد، الگوی نقش ارایه کرده و در نهایت به این نکته رسیده اند که در شرایط توسعه، با انسان ها سروکار داریم. یعنی هم مردان و هم زنان، و هیچکس را به خاطر تفاوت بیولوژیک از یک سری حقوق اجتماعی محروم نمی کنند و حوزه های تصمیم گیری و سیاست گذاری هم مبتنی بر درک عقلایی است.

عکس روسپی سوابق شیرین احمدنیا روسپی تهران دختران خیابانی دختر تهرانی

در جامعه زنان، کمتر می توان جاه طلبی دید؛ یعنی به نظر می رسد در مقایسه با جامعه مردان، آنها کمتر تمایل دارند ریسک های بزرگی برای رسیدن به مقاصد مالی و گرفتن رده های بالا انجام دهند. اگر این فرض را می پذیرید، آن را چگونه تحلیل می کنید؟

زنان یاد گرفته اند که به تدریج و با صبوری و تلاش فراوان، عرصه های نویی را برای حضور و فعالیت خود پدید آورند. واقع بینانه می دانند که هر قدمی که به پیش بر می دارند مستلزم هزینه دادن بسیار و پشتکار خستگی ناپذیر و چانه زنی با مردان زندگی شان، از پدر گرفته تا برادر بزرگ تر، تا همسر و حتی فرزندان مذکرشان است. پا به عرصه عمومی هم که می گذارند، با مردان حاضر در سلسله مراتب قدرت مواجه هستند که براساس کلیشه های دیرپا، جایگاهی برای زنان در صحنه های جدی کار و فعالیت مالی و اقتصادی قایل نیستند و ایشان را چندان جدی نمی گیرند؛ بنابراین زنان عادت کرده اند که به دستاوردهای کوچک اما تدریجی قناعت کنند و از آن، خوشحال باشند و برداشتن قدم های کوچک اما مطمئن تر را به قدم های نامطمئن مخاطره آمیز ترجیح بدهند.

شرق
دختر تهرانی دختران خیابانی روسپی تهران سوابق شیرین احمدنیا عکس روسپی


ادامه مطلب ...

موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است

[ad_1]
به گزارش شفاف مطالعه محققان نشان می دهد نرخ سکته مغزی در متولدین 1945 تا 1954 میلادی کمتر از افرادی است که 20 سال کوچکتر هستند. آمار منتشر شده در این گزارش به قرار زیر است:


- نرخ سکته در افراد 35 تا 39 سال بیش از دو برابر افزایش یافته است،
- نرخ سکته در افراد 40 تا 44 سال دو برابر افزایش یافته است،
- نرخ سکته در افراد 45 تا 54 سال، 68 درصد افزایش یافته استف
- نرخ سکته در افراد 55 سال به بالا بین سال های 1995 تا 2014 میلادی کاهش یافته است.


به گزارش مدیکال ساینس،محققان معتقدند کاهش تحرک، استفاده از غذاهای چرب، شور و شیرین مهمترین عامل افزایش نرخ سکته در نسل جوان و تولید داروهای جدید کاهش دهنده کلسترول و فشار خون با کارایی بالا و همچنین افزایش آگاهی عمومی دلیل اصلی کاهش این عارضه در افراد بالای 55 سال است.


نتایج این تحقیقات در نشریه American Heart Association منتشر شده است.


سکته مغزی به دلیل وقفه ای کوچک در جریان خون مغز یا انسداد رگ ها بوجود می آید. در این حالت جریان اکسیژن و مواد غذایی به مغز محدود می شود و بخشی از بافت مغز آسیب می بیند.


این در حالی است که در ایران نیز سکته مغزی دومین عامل مرگ و میر اعلام شده است.


به گفته دکتر مسعود مهرپور دبیر انجمن سکته مغزی، هر پنج دقیقه که می گذرد، یک تن در کشور دچار سکته مغزی می شود؛ به عبارت دیگر، هر روز 288 تن از هموطنان سکته مغزی می کنند که شمار آنان را اگر جمع ببندیم از صد هزار تن در سال بیشتر می شود. اندازه گیری مرتب فشار خون و درمان فشار خون بالا، کنترل ضربان نامنظم قلب، پرهیز از استعمال دخانیات، اندازه گیری مستمر کلسترول خون و جلوگیری از افزایش آن، اجتناب از مصرف الکل، کنترل قند خون و درمان اختلالات گردش خون، از مهمترین روش های کاهش احتمال سکته مغزی است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است …مراقبتبیماریموج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده سکته مغزی است موج ابتلا به سکته مغزی موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است آکامطالعات محققان دانشگاه راتگرز در نیوجرسی نشان می دهد نرخ سکته مغزی در جوانان نسبت به موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است …مشاهده متن کامل خبر در پایگاه خبری سلامانه موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استمطالعات محققان دانشگاه راتگرز در نیوجرسی نشان می دهد نرخ سکته مغزی در جوانان نسبت به موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است …موجابتلابهسکتهمغزیبهموج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استبه گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایرنا موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استبه گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از ایرنا، مطالعه محققان نشان می دهد موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استموجابتلابه نرخ سکته مغزی در جوانان نسبت به نسل قبل افزایش یافته است مغزی به جوان ترها رسیده موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استبه گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایرنا، مطالعه محققان نشان می دهد نرخ سکته مغزی در موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده است …سرویس یافته‌های پزشکیسلامانه مطالعات محققان دانشگاه راتگرز در نیوجرسی نشان می دهد نرخ سکته مغزی در موج ابتلا به سکته مغزی به جوان ترها رسیده استعلمیارائه خدمات آموزشی و علمی به شهروندان مازندرانی تأکید برلزوم همکاری اساتید در میگنا دانلود فرم و راهنمای ثبت‌نام دانش آموزان در جشنواره دانلود فرم و راهنمای ثبت‌نام دانش آموزان در جشنواره جوان خوارزمی میگنا عکس انتصاب مدیر کل جدید آموزش و پرورش خراسان رضوی در این مراسم سیدجواد حسینی به عنوان مدیر کل جدید آموزش و پرورش خراسان رضوی جایگزین محمدتقی «حاضرم صیغه شما بشوم فقط با مبلغ» من نظرات قبلی دوستان خواندم و به یک مطلب رسیدم که هیچ یک از شما درد نَداری و نداشتن را تجربه اخبا رشهرستان آغاجاری شعر اربعین حسینی شعر اربعین حسینی شد اربعین و زینب آمد به کربلایت تجدید شد برایش ای وای من افق حوزه هفته نامه خبری حوزه های علمیه صفحه اصلی به پایگاه هفته نامه خبری حوزه افق حوزه خوش آمدید اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ مقالات پزشکی و بهداشتی،توصیه های پزشکی ، بهداشت مقالات سلامت اخبار پزشکی مقالات پزشکی شناخت بیماری ها علائم بیماری ها درمان بیماری ها بیماری های خاص چهار ستاره مانده به صبح چهار ستاره مانده به صبح گل آقا؛ مهدی حجوانی نویسنده و پژوهش‌گر ادبیات کودک و نوجوان به ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانی پوست پوست راز زیبایی افراد در داشتن پوست سالم است داشتن پوست سالم و زیبا نیازمند مراقبت و توجه دائمی ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانی طب سنتی طبسنتی درمتن ذیل که مقدمه استاد خیراندیش در کتاب بیماریهای زنان آقای دکتر دریایی است، به مباحث


ادامه مطلب ...

دوران طلایی اپلیکیشن‌ها به پایان رسیده است؟

[ad_1]

اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد. هنوز هم البته توسعه دهندگان اپ می سازند، کاربران هم آنها را دریافت می کنند اما روزهای طلایی، سپری شده اند.

 به گزارش مشرق، اگر یک توسعه دهنده مستقل هستید، احتمالاً مدتیست که خودتان متوجه این مسئله شده اید.

حال حتی بزرگترین ناشرین اپلیکیشن هم با رشد بسیار محدودی رو به رو شده اند. علت این است که اینک دیگر بسیاری از کاربران اپ‌های مورد نیاز خود را دارند و به دنبال نمونه های جدیدتر آنها نمی گردند.
 
بر اساس تحقیقات صورت گرفته از طرف Nomura، در ماه گذشته ۱۵ ناشر بزرگ در ایالات متحده به طور میانگین تا ۲۰ درصد افت در دانلود اپلیکیشن های خود دیده اند.
 

دوران طلایی اپلیکیشن‌ها به پایان رسیده است؟
البته هنوز به شکل جهانی بازار تلفن های هوشمند در حال رشد است و به همین دلیل همچنان رشد در میان اپلیکیشن ها دیده می شود اما این میزان به کمترین حد خود رسیده. برای مثال به شکل بین المللی، ۱۵ اپلیکیشن برتر در ماه گذشته تنها ۳ درصد رشد داشته اند.
 
دوران طلایی اپلیکیشن‌ها به پایان رسیده است؟

البته باید اشاره داشت که تعداد دانلودها نشانگر وضعیت تجاری ناشرین آنها نیست. برای مثال در حالی که حتی اپلیکیشن‌های پیام‌رسان هم با آمار دانلود کمتری نسبت به قبل مواجه شده، اما همچنان درآمد بالایی کسب می کند.

منبع: دیجیاتو


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


12 ژوئن 2016 ... اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد.13 ژوئن 2016 ... اپل دَر جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کَرد وَ تب اپلیکیشن هایِ موبایلی شروع شد. آن روزها الآن بِه پایان رسیده اند وَ دیگر تبی دَر این بازار وجود ندارد.13 ژوئن 2016 ... اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد.13 ژوئن 2016 ... ایرساگیل:اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار ...12 ژوئن 2016 ... اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد.وب سایت گجت نیوز - پرهام مارزلو: کسانی که از قابلیتهای جدید اندروید N که گوگل خبر ندارند، میتوانند با مطالعه مقاله مقایسه اندروید N با اندروید 6.0.1 مارشمالو به یک ...اپل در جولای ۲۰۰۸ اپ استور را افتتاح کرد و تب اپلیکیشن های موبایلی آغاز شد. آن روزها حالا به پایان رسیده اند و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد. هنوز هم البته توسعه ...به گزارش دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ پژوهشگران موسسه تکنولوژی ماساچوست MIT با بررسی 500 اپلیکیشن برتر و محبوب اندروید به ...17 جون 2016 ... Dawat Media. You are at Home دوران طلایی اپلیکیشنها به پایان رسیده است ... آن روزها حالا به پایان رسیده و دیگر تبی در این بازار وجود ندارد.دوران طلایی اپلیکیشنها به پایان رسیده است؟ ستاره بوسنیایی در تست پزشکی یووه عکس. صحبتهای باقری پس از تمدید قرارداد با پرسپولیس. عکس/گلهای ...


کلماتی برای این موضوع

مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک …مهم نیست که رابطه شما چقدر خوب و عاشقانه است، شما باید در هر مرحله از رابطه که هستید ترفندهای موبایل، دنیای موبایل، تبلت،ترفند …ویژگی های اضافه شده به نسخه جدید تلگرام را بخ کانال تلگرام آکاایران ویژگی‌هایی از


ادامه مطلب ...

اچ‌تی‌سی جان؛ زمان تغییر در طراحی فرار رسیده است!

[ad_1]

HTC 10 و Bolt امسال توسط یک کمپانی با نام اچ‌تی‌سی عرضه شد تا جلوی ضررهای این شرکت را گرفته و آنها را مجددا در مسیر موفقیت قرار دهد. اما این دو مدل، نتوانستند آنچنان که باید و شاید، طرفداران خود را راضی نگه دارند و حتی بسیاری از علاقمندان و فن‌های اچ‌تی‌سی، بعد از معرفی این دو محصول، ناامید شده و نگران آینده این کمپانی تایوانی شدند. HTC 10 و Bolt از سخت‌افزار قدرتمندی بهره‌مند هستند که توانایی رقابت با پرچمداران دیگر را دارند. اما زبان طراحی تکراری اچ‌تی‌سی، باعث شد تا موفقیت‌هایی که مسئولان این کمپانی از آن انتظار داشتند، کسب نشود. در کنار تغییرات بسیار ریز و کوچک، HTC 10 شباهت زیادی به نسل‌های پیشین خود، یعنی M9، M8 و One M7 دارد و این موضوع باعث می‌شود تا دیگران بر این باور باشند که طراحان این کمپانی در زمینه تولید یک محصول انقلابی و ایجاد تغییر و تنوع، با مشکل مواجه شده‌اند.

البته شایان ذکر است که اچ‌تی‌سی، تنها شرکتی نیست که در زبان طراحی قدیمی خود گیر کرده است. طراحی آیفون‌های اپل چندی است که ثابت مانده و موبایل‌های سری Xperia کمپانی سونی نیز از این قاعده مسثنی نیستند. حتی گلکسی S7 سامسونگ نیز با ظاهری شبیه به گلکسی S6 عرضه شد. ما در این مطلب نمی‌خواهیم بگوییم که تمامی این شرکت‌ها، باید طراحی دیوایس‌های خود را تغییر دهند. اما مطمئنا اچ‌تی‌سی در این زمینه با دیگران تفاوت دارد و باید فکری به حال طراحی تلفن‌های هوشمند خود بکند.

طراحی شیشه‌ای به لبه‌های خمیده سری Edge سامسونگ، باعث شد تا یک زبان طراحی جدید برای محصولات این شرکت به وجود آمده و از این طریق، این سری از محصولات شناسایی شوند. سری Edge از گلکسی S6 و S7 سامسونگ، تغییر آنچنان خاصی نبود، اما زیبایی خاصی به دیوایس بخشید. ولی اگر شما به HTC 10 نگاهی بیاندازید، متوجه می‌شوید که این طراحی متعلق به سه یا چهار سال پیش بوده و تغییر خاصی در آن به وجود نیامده است. البته شرکت اپل با طراحی خاص و لوگوی خود، شناخته می‌شود و تغییر این سبک، ممکن است که نام و نشان این برند را خدشه‌دار کند. اما کمپانی اچ‌تی‌سی، مدتی است که از دنیای تلفن‌های هوشمند عقب مانده و تغییر در سبک و سیاق دیوایس و ایجاد یک زبان طراحی جدید، مطمئنا آسیبی به این شرکت وارد نمی‌کند.

باید بگوییم که هیچ مشکلی با طراحی زیبا و درخشان اچ‌تی‌سی نداریم. کیفیت ساخت و ظاهر آن بسیار خوب و قابل قبول است. اما باید قبول کنیم که طراحی آن‌، بعد از ۴ نسل، خسته کننده شده و کاربران نیاز به یک زبان طراحی جدید دارند. همچنین تولید کنندگان دیگر و رقبای اچ‌تی‌سی، کیفیت طراحی محصولات خود را افزایش داده‌اند و به همین دلیل، این کمپانی تایوانی نیز باید فکری به حال محصولات خود بکند.

طراحی دایره‌ای دوربین و خطوط آنتن در بالا و پایین بدنه که باعث می‌شوند تا پشت دیوایس از یکنواختی خارج شود، موارد معقول و قابل قبولی هستند. اما نوع و سبک قرارگیری آنها در طراحی دیوایس، تکراری به نظر می‌رسد. حاشیه‌های اطراف صفحه نمایش در مقایسه با دیگر محصولات، کمی زیاد است و نوع طراحی دکمه‌های سخت‌افزاری دیوایس نیز قدیمی و از رده خارج به حساب می‌آید. اچ‌تی‌سی شاید اولین شرکتی بود که از این طراحی در دیوایس‌های خود استفاده کرد، اما در حال حاضر و در پایان سال ۲۰۱۶ و نزدیک شدن به سال جدید، این سبک از طراحی، دیگر کاربران را راضی نمی‌کند و آنها، سبک و سیاق جدیدی را طلب می‌کنند.

اگر اچ‌تی‌سی می‌خواهد تا همچنان روی پای خود بایستد و در بازار تلفن‌های هوشمند باقی بماند، باید طراحی محصولات خود را تغییر داده و یک سبک جدید را ابداع نماید. اگر نگاهی به استقبال زیاد مردم از طراحی شیائومی Mi Mix یا گلکسی S7 Edge بیاندازیم، خواهیم دید که کاربران تلفن‌های هوشمند و علاقمندان دنیای تکنولوژی، تمایل به یک انقلاب جدید در این عرصه دارند. مشتریان گجت‌های هوشمند، به دنبال یک طراحی فوق‌العاده و بی‌همتا هستند و اگر اچ‌تی‌سی می‌خواهد تا کاربران خود را از دست ندهد، باید فکر خود را به کار انداخته و به دنبال ایجاد تغییر در طراحی تلفن‌های هوشمند خود باشد.

p1130376

در حالی که اکثر مردم در حال رد کردن این سبک از طراحی کمپانی اچ‌تی‌سی هستند، تعداد محدود و انگشت شماری از کاربران هنوز باقی هستند که تمایل به خرید یک دیوایس با این نوع طراحی دارند. دارندگان تلفن‌های هوشمند اچ‌تی‌سی در حال حاضر، تنها ۱ درصد از کل کاربران تلفن‌های هوشمند را شامل می‌شوند. این کمپانی در محصولات خود، نقاط مثبتی مانند کیفیت صدای فوق العاده نسبت به سایر محصولات، تجربه کاربری نرم‌افزاری بهتر و اسپیکرهای Boomsound دارد که این ویژگی‌ها، باید وارد یک سبک و سیاق جدید از طراحی شود.

در نهایت و به عنوان کلام آخر، باید بگوییم که پرچمداران اخیر اچ‌تی‌سی، آنچنان که باید و شاید نتوانستند در دل کاربران جای باز کنند و اگر این روند ادامه داشته باشد، کار این کمپانی تایوانی بسیار سخت خواهد شد. پس مسئولان و طراحان اچ‌تی‌سی باید با یکدیگر متحد شده و با زبان طراحی جدید، این کشتی که عنقریب است که به گل بنشیند را نجات دهند و مجددا، روی مدار و مسیر موفقیت آن را پیش ببرند. HTC 11 یا هر اسمی که برای پرچمدار بعدی کمپانی اچ‌تی‌سی انتخاب شود، می‌تواند شروعی تازه برای این شرکت تایوانی به حساب آید و ما نیز امیدواریم تا شاهد تغییرات خوب و جالبی باشیم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پول نیوز در بخش شمالی کشور بسیار زیبای ایتالیا، درست روی دریاچه ، دو هنرمند خلاق به نام های کولیس فعال در بازارهای موبایل ساعت لباس عطر …شبکه فروشگاهی کولیس فعال در بازارهای لباس موبایل ساعت کتاب تبلت عطر دوربین حقیقت را از زبان کسانی بشنوید که دنیای پس از مرگ …سوال دیدگاه الهی نسبت به انسانهای پلید در دنیای روحانی چیست ؟؟ پاسخ خداوند که صاحب و مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک …بسیاری خودشیفتگی را ویژگی بدی می‌دانند، ممکن است پشت سر خودشیفته‌ها حرف و سخن بسیار اخبار،اخبار علمی،اخبار آموزشی،اخبار پزشکی،اخبار …نمونه رزومه کاریسوالات مصاحبه استخدامیاخبار روز اخباراخبار علمیاخبار آموزشی خبرآنلاین، خبر انلاین اخبار،آخرین خبرها،خبر فوریچهره متفاوت مریلا زارعی در اسرافیل راه فرار عربستان برای افزایش صادرات نفت پول نیوز در بخش شمالی کشور بسیار زیبای ایتالیا، درست روی دریاچه ، دو هنرمند خلاق به نام های کریستو کولیس فعال در بازارهای موبایل ساعت لباس عطر لپ تاپ شبکه فروشگاهی کولیس فعال در بازارهای لباس موبایل ساعت کتاب تبلت عطر دوربین دیجیتال حقیقت را از زبان کسانی بشنوید که دنیای پس از مرگ را دیده اند سوال دیدگاه الهی نسبت به انسانهای پلید در دنیای روحانی چیست ؟؟ پاسخ خداوند که صاحب و مالک مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک زندگی بسیاری خودشیفتگی را ویژگی بدی می‌دانند، ممکن است پشت سر خودشیفته‌ها حرف و سخن بسیار گفته اخبار،اخبار علمی،اخبار آموزشی،اخبار پزشکی،اخبار تکنولوژی نمونه رزومه کاریسوالات مصاحبه استخدامیاخبار روز اخباراخبار علمیاخبار آموزشیرزومه کاری خبرآنلاین، خبر انلاین اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری چهره متفاوت مریلا زارعی در «اسرافیل» راه فرار عربستان برای افزایش صادرات نفت


ادامه مطلب ...

آیا زمان کوچ از تلگرام به پینگل رسیده است؟

[ad_1]

استقبال عمومی از پیام رسان‌ها باعث رونمایی از اپلیکیشن‌های رایگان شده که امکاناتی همچون تماس رایگان صوتی و تصویری را با کیفیت بالا و اینترنت کم سرعت به مخاطبان ارائه کرده است.

به گزارش آژانس دیجیتال مارکتینگ آراگیل، چند سالی است که اپلیکیشن‌های پیام‌رسان در گوشی‌های هوشمند به ابزاری کم‌نظیر در حوزه ارتباطات تبدیل شده‌اند؛ چرا که کاربران بدون هزینه بالا می‌توانند پیام و صوت خود را به دیگران رسانده و از امکانات چت گروهی بهره ببرند.

پیام رسان‌ها در ایران با وایبر فراگیر و عمومی شد و اندک زمانی بعد، تلگرام به صورت عمومی فراگیر شد و حالا به حدی رسیده است که کمتر ایرانی وجود دارد که از تلگرام استفاده نکند. با توجه به اینکه پیام‌رسان‌ها دیگر عضو جدایی ناپذیر از اسمارت‌فون‌ها شده‌اند، هر روز پیام‌رسان‌های متنوعی در استورهای مختلف عرضه می‌شوند.

در این حوزه مهمترین رکن پیام‌رسان‌ها، عامه‌پسند بودن آنهاست و اگر مشکلات دیگر پیام‌رسان‌ها برطرف و قابلیت‌های جدیدی هم به آن اضافه شود، استقبال گسترده‌ای را در پی خواهد داشت.

چرا که در این حوزه، پس از فراگیری استفاده از تلگرام، ایمو، واتس آپ و… اختلال‌های این پیام‌رسان و ضعف‌هایی برای عموم روشن شد تا کار رقبا برای حضور در این عرصه باز شود.

فیلتر یا کندشدن پیام‌رسان‌ها امری است که تقریبا باید خود را به آن عادت دهیم زیرا هرچند وقت یک‌بار مهاجرتی به سمت یک اپلیکیشن دیگر آغاز می‌شود که نمونه آن برای ایرانی‌ها تغییر استفاده پیام‌رسان‌ها از وایبر به تلگرام بود.

در این بخش، مشکلات اینترنت در ایران و ضعیف بودن اینترنت در تلفن‌های همراه و نبود امکان تماس صوتی و تصویری با اینترنت کم سرعت مشکلی است که کار را برای حضور رقبای تازه باز کرده است.

بر اساس این گزارش، تلگرام محیط امنی را به کاربران خود هدیه داده تا در فضایی عامه‌پسند و امن بتوانند اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند که این ویژگی تا قبل از تلگرام در هیچ نرم‌افزاری به‌صورت قدرتمند دیده نشده بود.

بر همین اساس در این گزارش قصد داریم تا یکی از رقبای تازه تلگرام، ایمو و … که در این حوزه فعالیت‌هایی قابل تامل برای کاربران داشته است را معرفی کنیم. شایان ذکر هست که با وجود جدید بودن توانسته توجه فوق العاده زیادی را به خود جلب کند.

pinngle-report-03

تماس صوتی و تصویری با اینترنت ۲G

استفاده از  اپلیکیشن پیام رسانی که تماس رایگان صوتی و تصویری را با کیفیت بالا داشته باشد، همیشه یک خواسته منطقی از سوی کاربران است. این نیاز اگر با امکانات ایرانی‌ها و سرعت پایین اینترنت هم هماهنگ شود که دیگر به یک هدف نهایی تبدیل می‌شود؛ چرا که اگر کاربر ایرانی برای ارتباط تصویری و صوتی به اینترنت پر سرعت نیاز نداشته باشد بهترین امکاناتی را که می‌خواهد، دریافت خواهد کرد.

بر اساس این گزارش، در اپلیکیشن پینگل این امکانات تازه ارائه شده و می‌توانید تماس صوتی رایگان با کیفیت داشته و حتی با اینترنت ضعیف و ۲G تماس تصویری رایگان با رزولوشن ۷۲۰P و پیام رسانی بسیار سریع، ساده و امن را در کنار اشتراک گذاری عکس، ویدئو و موقعیت جغرافیایی تجربه کنید.

رمز گذاری  اطلاعات

رمزگذاری همه اطلاعات و فعالیت‌های شما، یکی دیگر از مزایای این رقیب تلگرام است که کاربران بسیاری را تحریک می‌کند تا از تلگرام و ایمو به این ابزار تازه کوچ کنند.

صرفه جویی در مصرف باتری

همین‌طور موضوع باتری خوری پیام‌رسان‌ها یکی دیگر از مشکلات این بازارها است که در این اپلیکیشن بدان توجه شده و در کنار صرفه‌جویی در مصرف باتری تا ۱.۵ برابر، خیال کاربر را از امنیت و مصرف باتری راحت می‌کند.

تماس‌های بین‌المللی فوق‌العاده ارزان

از دیگر مزایای این اپلیکیشن می‌توان به تماس‌های بین‌المللی فوق‌العاده ارزان با استفاده از امکان Pinngle Out اشاره کرد که با کیفیت فوق العاده بالای صدا و تصویر حتی با اینترنت ضعیف قابل دسترسی است و کاربران با هزینه بسیار ناچیز می توانند از آن استفاده کنند.

صرفه جویی در مصرف پهنای باند

مصرف بالای حجم اینترنت در پیام‌رسان‌ها برای کاربران ایرانی یکی دیگر از مشکلات موجود است که در اپلیکیشن تازه پیام رسان برای آن چاره اندیشیده شده است. مصرف ۳۰ درصد کمتر پهنای باند اینترنت موضوعی است که برای ایرانی‌ها خیلی مهم است، زیرا اینترنت نامحدود در ایران کمتر مورد استفاده است و قیمت اینترنت موبایل هم تا حدودی بالا است. از این رو این امکان می‌تواند کمک خوبی برای هزینه‌های ایرانی‌ها باشد.

این اپلیکیشن در گوگل پلی، اپ استور و کافه بازار در دسترس است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

پایگاه اطلاع رسانی رجا شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی دو لبه‌ی یک قیچی اندانگلیس از دو قرن پیش منبع شر و اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی رجاموضوعاقتصادوقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به پایگاه اطلاع رسانی رجا شیعه‌ی انگلیسی و سنّی آمریکایی دو لبه‌ی یک قیچی اندانگلیس از دو قرن پیش منبع شر و نکبت اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی رجا موضوعاقتصاد وقتی هزینه جاری افزایش می‌یابد و هزینه عمرانی کاهش؛ یعنی دولت از جیب کارگر میزند و به یقه


ادامه مطلب ...

8 نشانه ای که می گوید زمان ملاقات با روانشناس فرا رسیده است

[ad_1]
8 نشانه ای که می گوید زمان ملاقات با روانشناس فرا رسیده است

خبرگزاری آریا -
همه ی مردم در مراحلی از زندگی، شرایط دشواری را تجربه می کنند. غم و اندوه، استرس و از دست دادن بخشی از زندگی هر فرد است، در بیشتر موارد ما می توانیم احساسات خود را در این مواقع مدیریت کنیم، با این حال مواردی نیز پیش می آید که صحبت کردن و مشورت کردن با دیگری را انتخاب می کنیم، حال این دیگری می تواند دوست باشد و یا یک فرد متخصص.

اما آیا می دانید چه موقع باید با دوست مشورت کرد و کی بهتر است از کمک یک فرد متخصص بهره بگیرید؟

- آن زمان که شما احساسات را با شدت خیلی زیادی بروز می دهید.
همه ی ما گاهی اوقات خشمگین می شویم و یا غصه می خوریم. اما سوال این است که شما چه موقع و به چه شدتی این احساسات را نشان می دهید؟ اگر کسی هستید که حتی برای فعالیت های روزمره ای که طبق روال پیش نمی رود بیش از حد عصبانی می شوید، باید بدانید با مشکلی اساسی روبرو هستید. یا شاید شما کسی هستید که هر چیز کوچک را به یک فاجعه بدل می کنید. اینها نشانه های اضطراب است. نشانه ی اینکه چیزی درست نیست. بنابراین بهتر است از یک روانشناس برای یادگیری مدیریت بهتر احساسات خود کمک بگیرید.

- شما از یک واقعه ای جان سالم بدر بردید اما نمی توانید فکر کردن در باره آن حادثه یا واقعه را متوقف کنید.
شاید دوستی را از دست داده اید، یا ضرر مالی دیده اید، فکر در رابطه با این موضوعات وقت زیادی را از شما می گیرد و زندگی روزمره شما را مختل کرده است. مردم احساس می کنند احساس غم اندوه به مرور زمان خود به خود بر طرف می شود، اما باید بدانید همیشه اینطور نیست، همیشه زمان به نفع ما کار نمی کند. درد از دست دادن کسی یا کاری می تواند به مرور زمان مشکلات خواب، به هم خوردن روابط و گرایش به الکل و مواد را به همراه داشته باشد. اگر شما کسی هستید که منتظرید دوست یا عضوی از خانواده ی شما با مرور زمان فراموش کند بهتر است از یک فرد متخصص کمک بگیرید تا با بهترین روشها برای متوقف کردن درد و برگشتن هرچه سریعتر به روال عادی زندگی شما را راهنمائی کند.

- سر درد مداوم که توضیحی برای آن ندارید، درد معده و از دست دادن ایمنی بدن
زمانی که با شرایط عاطفی متفاوتی روبرو می شویم ،بدن هم جسمی و هم روانی به آن مورد واکنش نشان می دهد. مطالعات متعدد نشان می دهد که استرس می تواند با بیماریهای جسمی، اعم از سر درد، مشکلات معده، سرماخوردگی های مکرر و حتی فقدان میل جنسی همراه باشد. بعلاوه عده ای هم از درد عضلانی مکرر شکایت دارند که در واقع می تواند به دلیل مشکلات عاطفی باشد. اگر درد های جسمی شما در شرایطی است که موضوعی عاطفی شما را رنج می دهد، یک روانشناس می تواند به شما کمک کند تا با مشکلات روحی و فشار و استرس ناشی از آن به روشی مناسب مقابله کنید.

- زمانی که می خواهید وابستگی به الکل و مواد را درمان کنید.
اگر شما اغلب مستید و مواد مصرف می کنید، باید بدانید که تلاش می کنید از چیزی فرار کنید، یا شاید در یک مقطع زمانی زیاد غذا می خورید و یا بی اشتها هستید، باز باید بدانید اینها مواردی است که نشان می دهد چیزی غیر عادی در جریان است. اینها می تواند نشان دهنده ی افسردگی و یا استرس مزمن باشد.
منبع: سلامت نیوز




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همه چیز در مورد کودکانبرای هوشیار کردن کودکان بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین آنهاست را با زبانی انجمن اولیاومربیان آموزش وپرورش ناحیه دو آموزش …آیا تا به حال شده است که با همسر ، دوست و یا رییس تان در مورد موضوع مهمی صحبت کنید و او مصاحبه بالینی تشخیصی در روان شناسیفرهنگ لغات آکسفورد، مصاحبه را ملاقات چهره به چهره اشخاص معنی می‌کند بدون نظرات مقاله پیامدهای خود ارضایی و مبارزه با آن …با توجه به زیاد بودن نظرات مقاله پیامدهای خود ارضایی و مبارزه با آن، تمام نظرات این افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو …افسردگی ها در بیماری افسردگی که مخفف است فرد همواره در حالت دلسردی، غم استفتائات طهارت س اگر قسمت پایین آب قلیلی که به‌طور سرازیر و بدون فشار به پایین می‏ریزد، با نجاست مواد مخدر و مشروبات الکلی کلیۀ اخبار و بحث های …مواد مخدر و برسی آثار ان بر بدن انسان تعریف به تمامی ترکیبات شیمیایی گفته می شود که همه چیز در مورد کودکان برای هوشیار کردن کودکان بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین آنهاست را با زبانی قابل انجمن اولیاومربیان آموزش وپرورش ناحیه دو آموزش خانواده آیا تا به حال شده است که با همسر ، دوست و یا رییس تان در مورد موضوع مهمی صحبت کنید و او اصلا مصاحبه بالینی تشخیصی فرهنگ لغات آکسفورد، مصاحبه را ملاقات چهره به چهره اشخاص معنی می‌کند بدون تردید نظرات مقاله «پیامدهای خود ارضایی و مبارزه با آن» بازدید با توجه به زیاد بودن نظرات مقاله «پیامدهای خود ارضایی و مبارزه با آن»، تمام نظرات این مقاله افسردگی تشخیص و راه درمان آرشیو انجمن افسردگی ها در بیماری افسردگی که مخفف است فرد همواره در حالت دلسردی، غم، دلتنگی استفتائات طهارت س اگر قسمت پایین آب قلیلی که به‌طور سرازیر و بدون فشار به پایین می‏ریزد، با نجاست برخورد مواد مخدر و مشروبات الکلی کلیۀ اخبار و بحث های مرتبط آرشیو مواد مخدر و برسی آثار ان بر بدن انسان تعریف به تمامی ترکیبات شیمیایی گفته می شود که مصرف


ادامه مطلب ...