در ابتدا باید جعبهها را سنباده بزنید تا راحت بههم بچسبند. قبل از
انتخاب جعبهها باید این نکته را مد نظر داشته باشید که ابعاد همهشان
کاملا یکی باشد تا در انتها کار تمیزی از آب درآید. اگر از جعبه آماده
استفاده نمیکنید و خودتان چوبها را برش میدهید با دقت قطعات آن را
اندازهگیری کنید. حال تصمیمگیری کنید جعبهها چگونه کنار هم قرار بگیرند و
چه مدل میز عسلی ای را بیشتر میپسندید.
بهتر است قبل از شروع به این فکر کنید که دوست دارید جعبهها را روغن بزنید یا به رنگ دیگری برای میز عسلی خود فکر میکنید؛ زیرا اگر روغن یا رنگ را در ابتدا به تمام قسمتهای جعبه بزنید، مطمئن میشوید تمام قسمتهای میز شما به طور یکدست کاور شده است.
پس از رنگآمیزی و خشک شدن جعبهها، آنها را به صورت دلخواه در کنار هم قرار دهید. جاهایی که قرار است به هم متصل شود را با دریل سوراخ کرده و سپس با میخ مناسب به هم متصل کنید.
اگر تمایل دارید میز عسلی خود را راحت جابهجا کنید، میتوانید با متصل کردن یک صفحه چوبی یکدست به پایین جعبهها و اتصال پایههای چرخدار به کف بهراحتی آن را جابهجا کنید. این پایهها را هم میتوانید از ابزارآلاتفروشیها تهیه کنید.
اکنون میز عسلی شما آماده است.
ضمنا برای اشتراک نسخه چاپی مجله منزل روی تصویر زیر کلیک کنید:
جام جم سرا: برای رسیدن به خواستهها و آرزوهایمان لازم و واجب است که یک سری از عادتها و رفتارهای ناپسند را ترک کنیم تا مسیر رسیدن به ثروت هموارتر شود.
۱. از این شاخه به آن شاخه پریدن
برای رسیدن به موفقیت وثروت اول باید بدانید در چه کاری استعداد دارید، سپس اهداف خودتان را مشخص کنید و بعد هیچ وقت از این شاخه به آن شاخه نپرید.
اگر۲۰ سال و یا کمتر دارید طبیعی است که سعی کنید تواناییها و نقاط ضعفتان را کشف کنید پس از شاخهای به شاخه دیگر پریدن شما طبیعی است اما اگر در ۴۰ سالگی همان راه را طی کنید یک جای کار میلنگد. رابطه چنین فردی با موفقیت رابطه عکس است و او و موفقیت هیچ وقت یکدیگر را ملاقات نمیکنند.
۲. خرج بیشتر از دخل
یک فرد ثروتمند ممکن است در ماه خیلی چیزها بخرد اما برای هرچیزی که میخرد احساس نیاز میکند و برای تهیه آن دلیل دارد و هیچ وقت بیش از دخلش خرج نمیکند.
چنین آدمهایی کمتر وامهای خرد میگیرند و بیشتر در پی یافتن سرمایه گذار مناسب هستند.
۳. زندگی بیبرنامه
برای برنامه ریزی لازم نیست مثل رئیس جمهور بودجه سالانهتان را تنظیم و ترسیم کنید اما هر روز باید دقیقا بدانید که چه کارهایی را باید انجام بدهید و اولویتهای شما کدام است.
افراد ثروتمند کارهایی که آنها را از برنامههایشان دور میکند انجام نمیدهند.
۴. دوستان بیارزش
افراد ثروتمند شبکه دوستی بزرگ و ارزشمندی دارند که بسیار گسترده و صمیمی است اما در کنار آنها افراد به درد نخور یافت نمیشود.
دوستی باید هدفمند باشد دوستان شما معرف شخصیت شمایند پس از هم نشینی با کسانی که ارزشی ندارند پرهیز کنید.
۵. سرمایه گذاری روی دیگران
افراد موفق و ثروتمند هیچ وقت روی دیگران سرمایه گذاری نمیکنند به این معنی که از هیچ کس توقعی ندارند و بر روی امکانات هیچ کسی غیر از خودشان حساب باز نمیکنند.
به این ترتیب دائما درحال آموختن هستند و به هیچ عنوان از فراگیری آنچه مربوط به رشته تخصصیشان و شیوههای سرمایه گذاری است طفره نمیروند و آموختن در این مسیر را به هرکاری اولویت میدهند.
۶. پرخوری
تحقیقات مختلف در سراسر جهان ثابت کرده که انسانهای ثروتمند به سلامتی خود به شدت اهمیت میدهند و در بین آنها کمتر افراد دارای اضافه وزن و بیمار دیده میشود.
۷. ترس
آدمهای موفقت وثروتمند قدرت ریسک پذیری بالایی دارند و اصولا با ترس میانه خوبی ندارند به این ترتیب کمتر پیش میآید که نسبت به چیزی اظهار نگرانی کنند.
البته این به معنی بیگدار به آب زدن و انجام کارهای بیهدف نیست بلکه آنها همیشه و قبل از انجام هر کاری مشورت و مطالعه میکنند اما وقتی تصمیمی گرفتند ترس به خودشان راه نمیدهند.
۸. کوته اندیشی
آدمهایی که ما به عنوان موفق میشناسیم با کوته اندیشی هیچ میانهای ندارند برای اهداف کوتاه مدت و خوشیهای لحظهای کاری نمیکنند و سرمایهشان را در جایی به کار میبرند که در طولانی مدت برایشان ثمرات فراوانی بر جای میگذارد.
۹. بیمسئولیتی
افراد موفق به شدت مسئولیت پذیر هستند مهم نیست مراقبت یک روزه خواهرزادههایشان باشد، اداره یک شرکت بزرگ و یا خرید ماست.
برای انجام هر کاری مسئولیت پذیریری بالا و دقت عمل ستودنی دارند.
۱۰. یأس
موفقها با یأس، ناامیدی و غم هیچ رابطهای ندارند. آنها در سختترین لحظات بهانهای برای امیدواری دارند و به مشکلات به عنوان یک ظرفیت بلقوه مینگرند. (الف)
جام جم سرا: بعضی افراد، دائم گذشته را در ذهنشان مرور و گاهی وضعیت کنونی را با گذشته مقایسه میکنند، همسر شما نیز بر همین مبنا رفتارهای شما را با گذشتهتان مقایسه میکند و اگر برخی از رفتارهای شما به نظر او صحیح نباشد، به آنها واکنش منفی نشان میدهد و از شما انتقاد میکند.
موضع گیری صریح نداشته باشید
اگر شما در برابر انتقادهای همسرتان موضعگیری صریح داشته باشید نه تنها کمکی به اصلاح رفتارهای اشتباه او نمیکنید بلکه باعث میشوید که هر زمانی که دوباره چنین شرایطی تکرار شود، همسرتان باز هم رفتارهای گذشتهاش را انجام دهد. بنابراین لازم است با صبر و حوصله کافی و در یک زمان مناسب، با او گفتوگو کنید و مراتب ناخشنودی خود از این مسئله را به او بگویید.
جریحه دار شدن غرورتان را به همسرتان بگویید
به همسرتان بگویید که تخریب جایگاه و شخصیت شما در حضور دیگران، باعث کمرنگ شدن احترام دیگران به هر ۲ نفرتان میشود، ضمن اینکه غرور شما را جریحه دار میکند و موجب خواهد شد که دیگران درباره او نیز قضاوتهای منفی داشته باشند. توجه داشته باشید که باید همسرتان را از نارضایتیهایتان مطلع کنید.
در جمع از ویژگیهای مثبت همسرتان بگویید
اگر شما در جمعهای خانوادگی برای محکوم کردن همسرتان تلاش نکنید و برخلاف او از ویژگیهای مثبتش صحبت کنید، همسرتان متوجه نادرست بودن عملکردش خواهد شد و به مرور سعی خواهد کرد رفتارش را اصلاح کند.
یادتان باشد هر فردی با توجه به میزان غروری که دارد، همیشه تلاش میکند از رفتارهای خود دفاع کند و آنها را درست جلوه دهد و حتی ممکن است گاهی اگر متوجه اشتباه خود نیز باشد به خاطر اینکه احساس شکست نکند یا از سوی دیگران مورد انتقاد و سرزنش قرار نگیرد همچنان بر اشتباه خود پافشاری کند؛ بنابراین اگر همسرتان به سختی غرورش را نادیده میگیرد و توان پذیرش اشتباهات خود و عذرخواهی کردن را ندارد سعی کنید به دنبال محکوم کردن و سرزنش او نباشید و اگر دوست دارید تغییری در وی ایجاد شود به گونهای عمل کنید که تصور کند خودش این گونه خواسته است و احساس نکند که شما مجبورش کردهاید و این امر در صورتی محقق میشود که شما هیچگاه قصورش را به رخ او نکشید و با متانت و سعه صدر با او برخورد کنید.
علاقهتان را به همسرتان ثابت کنید
اینکه گفتهاید همسرتان را دوست دارید بسیار نکته مهم و خوبی است، ولی ممکن است همسرتان بخوبی در جریان این علاقه شما نباشد. بنابراین باید با رفتار و گفتار خود این حس را به وی منتقل کنید تا او یقین پیدا کند که شما واقعا دوستش دارید و به خاطر این علاقه، از او انتظار ندارید که غرور و شخصیت شما را نزد دیگران خراب کند. گفتوگوی صمیمی و بیان شفاف انتظارات خود از همسرتان و همچنین شنیدن توقعات او و کمک گرفتن از یک مشاور خانواده میتواند برای شما مفید باشد. (حسین محرابی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
عدهای اساساً چنین کلمهای به گوششان هم نخورده است. عدهای میدانند و خود را به ندانستن زدهاند و معتقدند باید همرنگ جماعت شد. عدهای رعایت حقوق دیگران را سوسول بازی میدانند و طوری رفتار میکنند که انگار شما هم میتوانید با آزادی کامل به حقوق آنها تجاوز کنید اما کافی است گوشه یک ریالیشان پاره باشد، آن وقت است که شهر را روی سرشان میگذارند. عدهای دیگر وقتی میگویند حقوق دیگران، طوری دربارهاش حرف میزنند که خودشان هم نمیفهمند چه میگویند و اساساً نگویند بهتر است.
از قانونگذاران و مجریان قانون که پاسداران حقوق مدنی میتوانند باشند و رمز تربیت و هدایت عامه مردم به دست آنهااست اینجا چیزی نمینویسیم چون جای نوشتن مان فقط یک صفحه است نه بیشتر. بنابراین، سعی میکنیم آینهای پیش روی شما بگذاریم تا خود را خوب خوب در آن ببینید.
اینها گزارش است خوانندگان عزیز! داستان و خیالات ذهنی نیست. گزارشهایی است از آنچه پیرامون ما میگذرد اما ما سرسوزنی به آن اهمیت نمیدهیم. خود را رها کردهایم تا هرچه میشود بشود و هرکه هر کار میخواهد بکند. یکی را به بهانه آجر نکردن نانش از خطاهایش میگذریم، یکی را از هیکلش میترسیم و حقوق مدنی خود را دودستی تقدیمش میکنیم، یکی را چون خوب دروغ میگوید ایراد کارش را تشخیص نمیدهیم و یکی را هم منتظریم دیگری بیاید و اصلاحش کند و در هر حال ایستادهایم به تماشا.
یک عمر تماشا میکنیم و درعین حال منتقد همه چیز و همه کس و از همه طلبکاریم. اگر هم کسی به رفتار اشتباه دیگران ایرادی بگیرد میگوییم دنبال شر میگردد.
صحنه اول:
می روم خیابان انقلاب. برای خریدن کتاب. هر پنجشنبه قرار دارم با کتابفروشیهای روبهروی دانشگاه. قبلاً سر چهارراه ولیعصر دستفروشی بود که هرچه میخواستم داشت. جوان بود و به من که مشتری همیشگیش بودم، تخفیف زیاد هم میداد. مدتی است غیبش زده و ناچارم تا انقلاب بگردم دنبال عناوین مورد علاقه ام.
پس از ساعتی بعد از خرید کتابهای مورد علاقهام، در راه بازگشت باز بساطیهای کتاب نمیگذارد راه خود را بروم. وسوسه نگاه کردن به کتابها قوی است. جلوی بساطی ایستادهام به تماشای عنوان ها. پشت سرم، موتورسواری مسافرش را تو پیاده روی شلوغ بین تقاطع فخررازی و دانشگاه پیاده میکند و میخواهد دور بزند که محکم میزند به پای من. سکندری میخورم اما خودم را کنترل میکنم تا با تمام هیکلم درسته پرت نشوم تو جوی آب. به جوانک مو بلند موتورسوار که از رشتههای مویش انگار روغن کرچک میچکد میگویم: «چیکار میکنی؟»
- اَه؟ ببخشید فکرکردم رد شدید
- فکر؟ شما اگه فکر میکردی تو پیاده رو نبودی
- ببخشید
- باشه بخشیدم اما واقعاً ما نمیدونیم با شما موتورسوارای بیملاحظه چهکار کنیم که دو کلمه حرف حساب رو قبول کنید و تو پیاده رو نرونید
- بله این یکیو خوب گفتید
انگار نمیشود با کلام منطق و استدلال به او چیزی آموخت. طوری حرف میزند که توگویی تعمداً نمیخواهد به فهم و درک خود میدان بازی بدهد. همان لحظه چشمم میافتد به کتاب بیشعوری نوشته دکتر خاویر کلمنته که در بساط کتابفروش آرام خوابیده. پیش از اینکه گاز بدهد دستش را میگیرم و میگویم: «اجازه میدی یه هدیه بهت بدم؟»
-چی؟
بیشعوری را برمیدارم و جلوی چشمش میگیرم
- یعنی چی؟ ببین احترام خودتو نیگر دار
- اما این کتاب اصلاً شمارو متهم نمیکنه. فقط یه چیزایی یادت میده
- نمیخوام
بیشعوری را میگذارم سرجایش و میگویم: «هرکتابی خودت میخوای انتخاب کن به حساب من».
- نمیخوام آقا. ولم کن. کتاب به چه دردم میخوره؟
- دوست عزیز موتورسوار من! کتاب بدردت میخوره. اگه کتاب میخوندی الان تو پیاده رو با موتور به پای مردم نمیزدی
- چیه بابا؟ یه موتور بهت خورده دنیا رو گذاشتی رو سرت
با سماجت و خونسردی اعصاب خردکنی التماس میکنم: «جون هرکی دوسداری یه کتاب انتخاب کن من برات بخرم. کارکرد یه روزت با موتور رو هم میدم بشین کتاب بخون. ضرر نمیکنی. جدی میگم. جلوی این همه آدم دارم حرف میزنم. پول هم تو جیبم هست. همین الان ۷۰ تومن کتاب برای خودم خریدم (پلاستیک کتابها را نشانش میدهم) روی حرفم هستم. تو یه کتاب بخون هرچی بخوای با من»
- بابا ایهاالناس! منو از دست این دیوونه نجات بدین. کتاب میخوام چیکار. ولم کن بذار برم
حالا دیگر عدهای هم جمع شدهاند و هریک از آنها اظهار نظری میکند. از میان جماعت علاف تماشاچی، یکی از جوانان هیکل بادکنکی میآید جلو. دست مرا میچسبد: «چیکارش داری؟ زورگیری؟»
- نه بهخدا، زوردهم. میخوام براش یه کتاب بخرم بخونه فهمش بره بالا تا دیگه تو پیاده رو موتورسواری نکنه اما قبول نمیکنه
- برو پی کارت بابا. تو که کتاب زیاد خوندی و چشاتم باباقوری شده باید آنقدر فهم و شعور داشته باشی که تو پیاده رو راه نری
- جاااان؟ ببینم آقای پهلوون! میخوای یه کتابم برای تو بخرم؟ مث اینکه هردوتون از یه قماشین
- برو دنبال کارت تا نزدم سیات کنم
-نه نزن. چشم رفتم اما هر وقت فکرکردین کتاب لازم دارین منو خبر کنین پنجشنبهها همین جاها هستم
- برو بینیم باااااا. عجب بدبختی داریما. تیمارستانا پول ندارن هرچی دیوونهاس ول کردن تو خیابون...
صحنه دوم:
ریموت را میزنم. دو لنگه در پارکینگ باز میشود. اتومبیلم را تا نیمه پیاده رو بیرون میآورم. نصف اتومبیلی نصف پل روبهروی در پارکینگ را گرفته است. ماشینم رد نمیشود. چطور ممکن است کسی اینقدر بیفکر و بیملاحظه باشد؟ عین ناجوانمردی است. من سر ساعت قرار مهمی دارم. دوست ندارم شخصیت خودم را با بدقولی و تأخیر زیر سؤال ببرم. این ماشین را چه کنم؟ روی پل پارک کرده و رفته؟
چند نفری را که نزدیکترند میخوانم و پرس و جو که صاحب ماشین را میشناسند یانه. فایدهای ندارد. در چنین مواقعی هم دقایق ساعت سریعتر میگذرد. زمین و زمان توگویی دست به دست هم میدهند تا آبرویت را ببرند. از شیشه، داخل اتومبیل مزاحم را نگاه میکنم. بلکه شماره تلفنی یا نشانی از صاحب آن ببینم. چیزی دستگیرم نمیشود. بیفکری و بیملاحظگی در حد نهایت.
دستگیره در را میکشم بلکه قفل نباشد تا با هل دادن اتومبیل را جابهجا کنم. قفل است اما آژیر دزدگیر آن با صدای بلندی شروع میکند به خواندن. چند ثانیهای میخواند و قطع میشود. انگار چاره دیگری ندارم. بار دوم دستگیره را میکشم و رها میکنم. حالا شروع میکنم به شمردن. سه بار. چهار بار... بیست و سومین باری که صدای دزدگیر بلند میشود، مردی نخراشیده از راه میرسد. سوئیچ در دست و اخمها درهم. تیغ صدا تو صورتم میکشد:
- چه خبره؟ ماشین بیصاحاب پیدا کردی؟
- شما که ماشینتو جلوی در پارکینگ گذاشتی فکر نمیکنی از این پارکینگ ماشین بیرون میاد و مردم کار دارن؟
صدایش به طرز وحشتآوری خش دارد. مثل یکی از بازیگران سریالهای تلویزیونی:
- شما چی؟ شما فکر نمیکنی هرکی برای خودش یه پل گذاشته جای پارک ماشینای مردمو گرفته؟
- جان؟ جلوی در پارکینگ پل نذاریم؟
- نه که نذارین. خیال کردی یه خونه خریدی همه کوچه رو هم خریدی؟
فایده ندارد. مرد خش دار چنان حرف میزند که مشخص است تعمداً قصد دارد به درک و عقلش میدان بازی ندهد. بحث بیفایده است:
- آقا من نوکر شما هستم. لطف کن ماشینتو بردار من داره دیرم میشه
-بفرما. به اینجا که میرسه همه میشن مدیرکل. آقا دیرش میشه. چیه منقلت دیر شده یا بچهات رو گازه؟
حالا جماعت علاف هم جمع شده و هر یک نظری میدهد یا مزهای میپراند. همسایهها به دفاع از من بیرون آمدهاند. از جماعت خواهش میکنم چیزی نگویند تا آقای خشدار بیش از این لج نکند و شرش را بکند و برود. دوباره خطابش میکنم:
- دوست عزیز! لطفاً ماشینتو بردار. من قرار دارم. دیرم شد.
مسخره میکند:
- جدی؟ قرار داری؟ با سردار فاخر حکمت قرارداری یا با موسیو فیزینتیل خان؟
کوچه تبدیل شده به میدان نمایش کمیک و مردم قهقهه میزنند. تو دلم نیست که بموقع به کارم برسم. حالا دیگر من به التماس میافتم:
- آقا! برادر! هرکی هستی لطفاً ماشینت رو بردار. پول میخوای پول میدم. اذیت میخواستی بکنی، کردی. اهل خوشمزگی هستی اونم آزادی فقط برش دار
سوئیچ را در جیب میگذارد و راهش را میگیرد و میرود. دنبالش راه میافتم:
- آقا اگه من ازت معذرت بخوام کوتاه میای؟
شیر میشود و جرأت پیدا میکند:
- آهاااای ایهاالناس! این دیوونه رو بگیرین ببرین وگرنه بلایی سرش میارما. من نمیخوام ماشینمو بردارم. شیرفهم شد؟ هر کی واسه خودش یه پل گذاشته میگه پارک نکن. برو دیگه دیوونه...
راه دیگری برایم باقی نمیماند. زنگ میزنم به مسئول مرکزی که با او قرار دارم. مشکل را تعریف میکنم. دلخور میشود. عذرخواهی میکنم و قرار را با عذرخواهی و من بمیرم برای نیم ساعت دیرتر تجدید میکنم و برمیگردم. اتومبیلم را برمیگردانم به پارکینگ و ریموت را میزنم. قبلش عکسی از صحنه میگیرم و از جماعت بیکار جمع شده؛ تا به مسئول مرکزی که با او قرار دارم نشان دهم؛ مبادا تصور کند برای دلیل تأخیر و بدقولیم داستان بافتهام. روی دیوارهای کوچه را میگردم. برای پیدا کردن شماره تلفن آژانسی که برایم اتومبیل بفرستد. چشمم به دیوار است. از این دیوار به آن دیوار. جز تخلیه فاضلاب چیزی نمیبینم. جماعت علاف کم کم پراکنده میشود. صدای خنده از چند نفری که ماندهاند بلند میشود:
- یارو راست میگفت. این بابا دیوونهاس؟ چرا به دیوارا نیگا میکنه؟ (فرامرز سیدآقایی/روزنامه ایران)
169
مواد لازم برای لایه اول:
3 قاشق چای پودر ژلاتین
1 قاشق چای شکر
1 فنجان آب
1.4 قاشق نمک
1 عدد کلم بروکلی
2 عدد هویج
12 عدد گوجه گیلاسی
3 قطره اسانس لیمو
مواد لازم برای لایه دوم:
1 عدد سینه مرغ
3 عدد سیبزمینی متوسط
1 عدد هویج پخته
2 عدد خیار شور
2 ق س جعفری
1.2 پیمانه سس مایونز
نمک و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم
1 عدد پیاز خرد شده
طرز تهیه لایه اول:
1. در ظرف مناسبی آب، پودر ژلاتین و شکر را مخلوطکنید سپس ظرف را روی حرارت غیرمستقیم قرار دهید تا ژلاتین کاملاً حل شود. بعد از حل شدن ژلاتین، نمک و اسانس لیمو را اضافه کنید. مواد را داخل یک ظرف بریزید و آن را در یخچال به مدت 10 دقیقه قرار دهید سپس نیمی از مخلوط ژلاتین آماده را در ظرف بریزید و دوباره به مدت 20 دقیقه داخل یخچال قرار دهید تا سفت شود.
2. کلم بروکلی و هویجها راخردکنید و بشویید. گوجهفرنگی را هم از وسط نصف کنید سپس آنها را بخارپزکنید.حالاظرف را از فریزر خارج کنید و مواد بخارپز شده را روی آن بچینید.باقیمانده مخلوط ژلاتین را روی مواد بریزید و سپس ظرف را به مدت 20 دقیقه دیگر در یخچال بگذارید تا کاملاًخودش را بگیرد.
طرز تهیه لایه دوم:
1. سینه مرغ را همراه با مقداری پیاز،آب،نمک،فلفل و زردچوبه در یک قابلمه روی حرارت بگذارید تا بپزد. هویج و سیبزمینی را هم بپزید. بعدازاینکه مرغ پخت، آن را ریشریش کرده، کنار بگذارید. سیبزمینی و هویج راهم بعدازاینکه پخته شدند،رنده کنید. خیار شورهارا هم خردکنید.
2. اکنون سینه مرغ ریشریش شده،سیبزمینی و هویج رنده شده و خیار شور خردشده را همراه با جعفری خرده شده، نمک، فلفل و سس مایونز در یککاسه مناسب باهم مخلوطکنید. قالب را از داخل یخچال بیرون آورید و مخلوطی را که آماده کردهاید را روی آن بریزید و به مدت 3 ساعت ظرف را در یخچال قرار دهید تا مواد سرد و سفت شوندسپس آن را در ظرف مناسبی برگردانید.
(برترینها)
خبر خوب این است که میتواند بدون اینکه کالری اضافی استفاده کنید گرسنگی را کنترل کنید. در حقیقت خوردن بعضی از غذاها باعث میشود مغز سیگنال دریافت کند مبنی بر اینکه بدن به اندازه کافی غذا گرفته است و اشتها دیگر باید خاموش شود.
با خوردن غذاهایی که در این لیست به شما معرفی میکنیم فریاد بستنی را که اسم شما را صدا میزند را دیگر نخواهید شنید.
سیب
دبرا وین متخصص تغذیه و رژیم های غذایی میگوید حدود نیم ساعت قبل ازوعده ی غذایی اصلی یک سیب میل کنید، فیبر و آب موجود در سیب باعث میشود احساس سیری کنید و اشتها کنترل شود.
لوبیا، نخود، عدس
پالس های غذایی مانند نخود، عدس، لوبیا، نخود فرنگی غذاهای خارق العاده ای هستند که غنی از پروتئین و همچنین سرشار از فیبر، آنتی اکسیدان ها، ویتامین B و آهن نیز هستند. خوردن مقدار زیادی از این نوع غذاها کمک میکند بتوانید اشتهای خود را کنترل کنید.
برترینها نوشت: بر اساس تحقیق متا آنالیزی که اخیرا انجام شد و نتایجش در مجله چاقی منتشر شد محققان به این نتیجه رسیدند که افراد پس از خوردن وعده های دارای حبوبات برای مدت بیشتری احساس سیری میکنند.
سوپ
در یک تحقیق مشخص شد افرادی که قبل از وعده ی اصلی یک کاسه سوپ کم کالری بر پایه ی آب مرغ میل میکنند 20% کالری دریافتیشان از آن وعده کاهش پیدا میکند.
سوپ از آنجایی که حجم معده را پر میکند تا حدود زیادی میتواند جلوی اشتها را بگیرد و جالب اینجاست که این کار را در عین کم کالری بودن انجام میدهد.
خیارشور
خیارشور و دیگر غذاهای تخمیر شده دارای اسید های چرب با زنجیره ی کوتاه هستند. در تحقیقات اخیر آکادمی علوم نیویورک دریافتند که این نوع غذاها پیوند بین مغز و روده را تقویت میکنند.
غذاهای تخمیر شده به تولید هورمون های عبور از سد خونی مغزی کمک میکند این هورمونها باعث بهبود ارسال سیگنال اشتها میشود. غذاهای تخمیر شده همچنین پروبیوتیک را نیز تقویت میکنند، باکتری که به هضم غذا کمک میکند.
بعضی متخصصان بر این باورند که پروبیوتیک ها اشتها را پایین می آورند و به کاهش وزن کمک میکنند.
پودر فلفل
شاید بیشتر شما بدانید که کپسایسین موجود در فلفل که عامل تندی آن است باعث بالا رفتن سرعت متابولیزم میشود. تحقیقات اخیر در دانشگاه ماستریخت هلند نشان میدهد تند کردن یک وعده ی غذایی روی اشتها تاثیر میگذارد و آن را کنترل میکند.
اضافه کردن یک چهارم قاشق چای خوری فلفل به هر وعده کمک میکند سریعتر احساس سیری و پری کنید.
در یک آزمایش به دو گروه به دو میزان متفاوت غذا داده شد، به گروه اول 75% از میزان وعده ای که باید میخوردند داه شد اما به دلیل تند بودن غذا افراد مورد آزمایش گروه اول اکثرا نتوانستند بشقاب خود را کامل میل کنند، به گروه دوم 100% از میزان وعده ای که باید میخوردند داده شد و اکثر آنها همه آن وعده را خوردند.
شکلات تلخ
اگر دلتان هوس غذایی شیرین کرده به سراغ شکلات تلخ بروید. تحقیقات به این نتیجه رسیده است که شکلات تلخ میتواند باعث کاهش فشار خون شود و همچنین از قلب و مغز محافظت میکند.
همچنین احساس سیری بیشتری نسبت به شیر شکلات به فرد میدهد و میل به غذاهای شیرین و حتی شور را نیز کم میکند. بر اساس یک مطالعه در مجله تغذیه و دیابت شرکت کنندگان در وعده هایی که قبل از آن شکلات تلخ خورده بودند 17% کمتر کالری مصرف کردند.
تخم مرغ
شروع روز با تخم مرغ کمک میکند تا در وعده ی ناهار احساس سیری و رضایت کنید. قدرت موجود در پروتئین: تحقیقات دانشگاه میسوری در کلمبیا نشان داد که خوردن یک صبحانه 300 کالری که از 30 تا 39 گرم پروتئین تشکیل شده باشد در مدت زمان بین صبحانه و ناهار باعث سیری و احساس پری میشود.
به همین دلیل کسانی که صبحانه ای پروتئینی میل میکنند نسبت به دیگر افراد در کل روز کالری کمتری مصرف میکنند.
آجیل ها
آجیل دیگر غذای پر کننده ای است که کمک میکند کمتر بخورید. محققان اینگلیسی دریافتند زنانی که 42 گرم بادام زمینی یا 3 قاشق غذا خوری کره بادام زمینی را با غلات سبوس دار و آب پرتقال برای صبحانه میخورند نسبت به کسانی که از این نوع غذاها استفاده نمیکنند تا 12 ساعت بعد از آن وعده احساس سیری خواهند داشت.
آجیل اساسا توسط طبیعت طراحی شده است تا اشتها را کنترل کند زیرا دارای چربی های اشباع نشده سالم است که در کنار پروتئین و فیبر قرار داده شده.
غلات
تحقیقات زیادی تا به حال تاثیر مثبت مصرف غلات بر کنترل اشتها را نشان داده اند. بر اساس یک تحقیق که توسط متخصصان آمریکایی انجام شد به شرکت کنندگان 250 کالری غلات به همراه 113 کالری شیر داده شد.
این شرکت کنندگان با خوردن وعده ی شامل غلات برای مدت طولانی احساس سیری کردند و کمتر میل به خوردن کالری اضافی از خود نشان دادند.
دلیل این اتفاق چیست؟ غلات سرشار از فیبر و پروتئین هستند و همچنین دارای مقادیر بالایی بتا گلوکان – قندی که خاصیت مفید بودن برای قلب را به غلات میدهد— و هیدراتاسیون است که خواص آن را چند برابر میکند.
آب
کمبود آب بدن ممکن است شما را دچار این اشتباه کند که گرسنه هستید. چرا؟ نشانه های گرسنگی تقریبا با نشانه های کم آب شدن بدن مشابه هستند، کم انرژی بودن، کاهش عملکرد شناختی، و بد شدن خلق و خو.
پس دفعه ی دیگر که فکر میکردید گرسنه هستید و بدنبال یک میان وعده بودید ابتدا یک لیوان آب بنوشید و10 دقیقه صبر کنید. با تامین آب بدن احساس گرسنگی که داشتید از بین میرود و خود را از مصرف صدها کالری اضافی نجات داده اید.
چرا پروتئین؟
میشود گفت شیر و فراورده های آن یکی از پر کننده ترین پروتئین ها هستند. تحقیقات نشان میدهد افرادی که یک لیوان نوشیدنی پروتئینی مصرف میکنند از افرادی که یک لیوان نوشیدنی حاوی کربوهیدرات مصرف کرده اند 18% کمتر در خطر احساس گرسنگی مجدد قرار دارند.
انرژی پروتئین به دلیل اینکه کند وارد خون میشود مدت زمان سیری را افزایش میدهد.
به گزارش جام جم سرا ، به چنین دردی که معمولا در ناحیه جلویی و مرکزی زانو خود را نشان میدهد، سندرم درد جلویی (قدام) زانو گفته میشود.جالب است بدانید در تمام شغلهایی که مجبوریم زانوها را خم و راست کنیم خطر ابتلا به سندرم درد قدام زانو زیاد است.
دکتر عباس رحیمی، فیزیوتراپیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در گفتوگو با جامجم با اشاره به این که علاوه بر افراد معمولی، ورزشکاران، دوندهها، دوچرخهسواران، بسکتبالیستها و قایقرانان نیز در معرض این سندرم هستند، میگوید: افرادی که در طبقات سوم یا چهارم ساختمانهایی که دارای آسانسور نیستند سکونت دارند یا مشغول به کار هستند و ناگزیرند به طور مکرر در روز، مسیر پلههای ساختمان را چند بار طی کنند بیشتر در معرض ابتلا به این سندرم هستند.
سندرم دوندهها را چقدر میشناسید؟
براساس کاملترین تعریف به دردی که منشا آن کشکک و بافتهای نرم اطرافش باشد که معمولا در ناحیه جلویی و مرکزی زانو خود را نشان میدهد، سندرم درد جلویی زانو گفته میشود. البته این بیماری به نام سندرم دوندهها نیز نامیده میشود.
به گفته این متخصص فیزیوتراپی، مهمترین علامت این سندرم، افزایش درد زمان خم شدن زانو و کم شدن یا از بین رفتن آن هنگام صاف شدن زانوست. افرادی که هنگام بالا رفتن از پله درد دارند و در پایین آمدن از پله دردشان به علت خم شدن بیشتر زانو بیشتر نیز میشود به این سندرم مبتلا هستند. البته معمولا شروع این درد تدریجی است، ولی گاهی ضربه مستقیم مانند افتادن روی زمین با سر زانو نیز موجب درد این ناحیه میشود.
چگونه به این درد مبتلا شدم؟
متاسفانه در ایران به علت فرهنگ نشستن روی زمین، نسبت بروز سندرم درد جلوی زانو بالاتر از سایر جوامع است.
دکتر رحیمی با اشاره به این که افراد پاپرانتزی یا ایکس و آنها که به طور عادتی زانویشان را خم نگه میدارند، بیشتر در معرض این بیماری هستند، میافزاید: تغییر ناگهانی نوع، زمان و شدت تمرین در ورزشکاران، ضربه مستقیم به زانو یا استفاده از کفشهای نامناسب نیز بهعنوان علل ابتلا به این سندرم نام برده میشوند.
از تشخیص تا درمان
تشخیص این سندرم بیشتر بالینی و با استفاده از MRI یا سایر روشهای پاراکلینیکی صورت میگیرد.
این متخصص با اشاره به این مساله تاکید میکند: البته انجام رادیوگرافی در ابتدا توصیه میشود، ولی با گرفتن تاریخچه بیمار و انجام یک معاینه بالینی مناسب میتوان تشخیص را قطعی کرد.
وی میافزاید: روند درمان نیز ابتدا با استراحت و در صورت درد شدید استفاده از یخ به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه و نیز استفاده از داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی البته با تجویز پزشک صورت میگیرد. مراجعه همزمان به فیزیوتراپی، حداقل به مدت ده جلسه و انجام ورزشهای تجویز شده ازسوی او و خودداری ازعواملی که باعث بدتر شدن و ایجاد درد میشود اساس درمان را تشکیل میدهند. بیشک در صورتی که با درمانهای ذکر شده بیمار همچنان از درد آزاردهنده رنج ببرد جراحی برای آزاد کردن بافتهای درگیر انجام میشود.
خطر ابتلا به آرتروز با بیتوجهی به درمان
بیشک، بروز درد مهمترین علت ناراحتی بیمار مبتلا به سندرم درد جلوی زانو است، ولی ادامه این مشکل و بیتوجهی به درمان به ویژه اگر با مشکلات مادرزادی مثل پای پرانتزی یا ایکس همراه باشد، به نرم شدن غضروف زیر کشکک زانو و ساییدگی آن (کندومالاسی) منجر میشود.
دکتر رحیمی با اشاره به این مطلب هشدار میدهد: در صورت درمان نکردن سندرم درد قدام زانو، فرد به درجات مختلف دچار کندومالاسی میشود که همان آرتروز جوانان است. درمان نکردن این بیماری و ابتلا به درجات بالای کندرومالاسی باعث تخریب غضروف زیر کشکک میشود و فرد را مستعد آرتروز مفصل کشککی ـ رانی میکند. در ادامه نیز به علت ارتباط عملکردی این مفصل با مفصل اصلی زانو، فرد به آرتروز زانو مبتلا میشود که مشکلات بزرگتری برای وی به دنبال خواهد آورد.
پونه شیرازی - روزنامه جام جم
به گزارش جام جم آنلاین، هادی ساعی متولد 21 خرداد 1355 در شهرری، قهرمان تکواندو جهان و المپیک است. او با بهدست آوردن دو مدال طلا و یک مدال برنز، یکی از پرافتخارترین ورزشکاران ایرانی در تاریخ بازیهای المپیک است. او در 14 آبان 1387 خداحافظی خود را از دنیای قهرمانی اعلام کرد و در 18 آبان 1387 پس از انجام یک مسابقه نمادین با امید غلامزاده در خانه تکواندو چهار گوشه زمین ورزش را بوسید و به طور رسمی از رقابتهای تکواندو کنار رفت.
این قهرمان خوب کشورمان مخالف انجام ورزش حرفه ای فرزندش است و گفته است: «ورزش حرفهای را دوست ندارم فرزندم انجام دهد و تا به امروز هم جلویش را گرفتهام. به تکواندو خیلی علاقهمند شده بود ولی من جلویش را گرفتم که این اتفاق نیفتد. دوست دارم برای سلامتیاش ورزش کند. ورزش حرفهای ضدسلامتی است و در شرایط کشور ما ورزش حرفهای کردن واقعا سخت است.»
او درباره شیرینترین و تلخ ترین خاطرات دوران ورزشی اش هم گفته است: از دوران ورزشی خیلی خاطره دارم. سختیهایش هم به نوعی امروز برایم شیرین شده، ولی بهترینهایش المپیکهایی بود که مدال گرفتم. اولین طلای جهانی که در کانادا سال 1999 گرفتم، چون اولین طلای تاریخ تکواندو بود و روز مسابقهام روز تولدم هم بود و هیچوقت از یادم نمیرود.تلخترینش شاید المپیک سیدنی بود که با ناداوری مدال برنز گرفتم. حقم بود که مدال طلا بگیرم ولی با ناداوری مدالم تبدیل به برنز شد.
به گزارش جام جم آنلاین، رژیم غذایی متعادل را دنبال کنید. نیازی نیست با هدف تأمین مواد مغذی مورد نیاز جنین، روزانه انبوهی از مواد غذایی حاوی کالری اضافی مصرف کنید.
از وعدههای غذایی کوچک و کم حجم استفاده کنید که سرشار از پروتئین مختصر، میوه و سبزی باشند.
طی بارداری از میوههای پر فیبر و آبدار چون گریپفروت، پرتقال، انواع توت، گلابی و آلو مصرف کنید.
آب زیاد بنوشید. توجه داشته باشید بدن در دوران حاملگی نباید دچار کم آبی شود.
یک فعالیت فیزیکی که در دوران بارداری باید انجام دهید، این است که در طول روز و برای مدتی که احساس خستگی زیاد نکنید، پیادهروی داشته باشید.