دکتر مینا پورفرخ، روانشناس، در برنامهای رادیویی گفت: چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن از سرشت و فطرت طبیعی خود مسئلهای است که نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشی نمود. از آنجا که هر زنی دارای مردانگی درون (آنیموس) و هر مردی دارای زنانگی درون (آنیما) هست پس لازم است افراد بتواند در این زمینه به تعادل برسند.
وی افزود: از نظر روانشناختی لازم است هر زن ۴ جنبه انرژی روانی درونش را تجربه کند و آنها را به تعادل برساند. اولین بخش که «روح معنوی زن» است بازتابدهنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری و وفای به عهد است و از آنجا که این خصوصیت زن در پی کسب عظمت و قدرت نیست و به دنبال نقاط قوت مرد و چشم پوشی از نقاط ضعف است، با روحیهای الهام بخش و خلاق، مرد را در زندگی به سوی موفقیت سوق میدهد.
او ادامه داد: دومین بخش که «انرژی مادرانه» است؛ نقش حامی و سرپرست را برای فرزندان و حتی اطرافیان ایفا میکند و در پروش افراد موثر است.
این روانشناس افزود: سومین بخش که ویژگیهای مردانه درون زن است و «آمازون» نام دارد شدیدا دارای تمرکز درونی حواس بوده و قابلیت ابراز وجود دارد. متکی به نفس و خودکفاست و در ارتباطات اجتماعی با مردان، نقش همکار و رقیب را ایفا میکند.
وی اضافه کرد: چهارمین بخش نقش معشوقه را به عنوان زنی جذاب با حس شادابی و سرزندگی نشان میدهد. زنی که در روابط شخصی خود با مردان در سطوح مختلف عقلانی و عاطفی برخورد میکند، با مرد زندگیاش همخوانی میکند و نظراتش ارزشمند است. این جنبه از زنانگی همیشه مورد ستایش مردان قرار میگیرد.
او همچنین خاطرنشان کرد: با توجه به چهار بعد انرژی درونی زنان میتوان گفت که در صورت به تعادل رساندن این چهار بخش است که یک زن توانایی و قابلیت همسری با حفظ نقش معشوقه بودن و مادری مهربان و کارمند یا مدیری موفق خواهد بود. اگر به هر دلیلی در یکی از ابعاد، پیشرفت چشمگیری داشته باشد و در بعدی دیگر کم کاری و خلاء شکل گرفته باشد خانواده دچار بحران شده و زندگی با تنش مواجه خواهد شد. در چنین حالتی لازم است که با به تعادل رساندن همه ابعاد انرژی زنانه به ثبات خانواده توجه بیشتری نمود. به نظر میرسد با مدرنیته شدن جوامع صنعتی، زن امروزی در جهت بعد مردانگی درون پیشرفت چشمگیری حاصل کرده و احتمالا از ابعاد دیگر انرژی روانی دور مانده است. (ایسنا)
۱- یک شوهر خوب هیچ وقت از شما عیب جویی نمی کند
یک مرد خوب هیچ وقت توی ذوق شما نمی زند؛ طوری که باعث تحقیر شما شده یا مجبورتان کند نسبت به خودتان احساس بدی کنید.
۲- یک شوهر خوب هیچ وقت به حریم شما تجاوز نمی کند
برترینها نوشت: در یک رابطه سالم اصلا نیازی نیست که متنها، ایمیلها، پیامهای فیسبوک، و کلا هر چیزی را پنهان کنید. اما این بدان معنا نیست که شریکتان حق دارد آنها را وارسی کند.
۳- یک شوهر خوب هیچ وقت شما را ناامید نمی کند
یک مرد خوب همیشه در تلاش است تا به اطرافیانش کمک کرده و از آنها حمایت کرده و هیچگاه آنها را تحقیر نکند.
۴- یک شوهر خوب ارزش های شما را می داند، او هیچ وقت کاری نمیکند تا مجبور شوید آنها را به او ثابت کنید
مرد یا زنی که همراه شماست باید به خاطر ارزشی که برایش قائل هستید، در کنارتان باشد.
۵- یک شوهر خوب هیچ وقت کاری نمی کند که به فکر تصمیم بعدی باشید
در حالی که یک رابطه نباید تمام زندگی یک نفر باشد، اما باید بخش مهم و بزرگی از آن تلقی شود. مرد باید در چنین رابطهای فردیت و استقلال خود را داشته باشد.
۶- یک شوهر خوب هیچ وقت کاری نمی کند که در رابطه احساس تنهایی کنید
رابطه یک نوع مشارکت است. مثل یک تیم. یک خیابان دوطرفه. باید طوری باشد که پیشبرنده باشد نه کاهنده. اگر با مردی هستید که در زندگی و عشق بسیار خودپسند است یا برای شما و رابطه تلاشی نمیکند، باید درباره رابطه تجدیدنظر کنید.
۷- یک شوهر خوب هیچ وقت شما را دور نمی زند
یک مرد خوب هیچ وقت طرف مقابلش را در رابطه دور نمیزند چرا که دور زدن یعنی یکطرفه حرف را پیش بردن و زیر پا گذاشتن تعهدات و قول و قرار در راستای عشق به طرف مقابل.
۸- یک شوهر خوب هیچوقت به شما بی احترامی نمی کند
یک مرد خوب به تمام اطرافیان خود احترام میگذارد. او چیزی را به رخ کسی نمیکشد و یا کسی را تخریب نمیکند.
۹- یک شوهر خوب هرگز از گفتگوی مهم سرباز نمی زند
در واقع یک مرد خوب درک میکند که باید با مسائل روبرو شد تا بتوان آنها را حل کرد.
۱۰- یک شوهر خوب هرگز از شما سوءاستفاده نمی کند
یک مرد خوب این مسئله را میداند که اعتماد و ارزش او نشأت گرفته از درون او است و هیچگاه نشاندهندهی آن نیست که بخوهد تلاش کند تا از بالا به دیگران نگاه کند.
در دنیای پرمشغله امروز آدمها به سادگی نزدیکان و عزیزانشان را فراموش میکنند. شما هم ممکن است خیلی ساده خوبیها و ارزشهای شوهرتان که مدام در کنارتان است را دستکم بگیرید. البته همه شوهرها فوقالعاده نیستند ولی اگر همسر شما این ۱۷ ویژگی را دارد، باید بدانید که زن بسیار خوششانسی هستید.
۱. از اینکه شوهر شماست خیلی خوشحال است.
از میان همه نقشهایی که در زندگی اش دارد، نقش موردعلاقهاش شوهر شما بودن است.
۲. وفادار است.
حتی بااینکه ممکن است گاهی وسوسه شود ولی بخاطر ارزشی که برای شما و تعهدی که به رابطهتان دارد، هیچوقت به شما خیانت نمیکند.
۳. از اهداف و آرزوهایتان حمایت میکند.
او باور دارد که شما میتوانید به اهدافتان برسید و برای رسیدن شما به اهدافتان فداکاری میکند.
۴. عاشق خندههایتان است.
شنیدن خندههایتان او را غرق در لذت میکند چون خیلی دوست دارد که همیشه شما را شاد و خندان ببیند. هر کاری از دستش بربیاید برای خندیدن شما انجام میدهد.
۵. ظرفها را میشوید.
او در کارهای خانه به شما کمک میکند چون میداند باید در همه کاری با هم همکاری داشته باشید.
۶. به دنبال پورنوگرافی نیست.
همسر شما میداند که پورنوگرافی این قدرت را دارد که رابطه شما را خراب کند به همین دلیل هیچوقت به دنبال آن نیست.
یک شوهر نمونه از اهداف و آرزوهایتان حمایت میکند
۷. فیلم مورد علاقه شما را نگاه میکند.
بااینکه ممکن است از آن فیلم خوشش نیاید ولی گاهی اوقات بخاطر شما فداکاری میکند.
۸. به شما اولویت میدهد.
برای او شما قبل از بچهها و کارش هستید. برای او همسرش اولویت اول زندگیاش است.
۹. نظر شما را میپرسد.
نظرات و افکار شما برای او مهم است. به همین دلیل همیشه در تصمیمگیریهایش از نظرات شما استفاده میکند.
۱۰. به شما احترام میگذارد.
برای شما بعنوان یک فرد ارزش زیادی قائل است و برخوردی محترمانه با شما دارد.
۱۱. با شما وقت میگذراند.
شما فرد موردعلاقه او برای وقت گذراندن هستید و به همین دلیل دوست دارد تا جایی که میتواند زمانش را با شما سپری کند.
۱۲. شما را برای قرار ملاقات هایی عاشقانه بیرون میبرد.
حتی با اینکه ازدواج کردهاید ولی نمیگذارد عشق و رفتارهای عاشقانه از زندگی تان محو شود.
۱۳. ضعف های شما را میپذیرد.
او میفهمد که شما کامل نیستید و هیچ مشکلی با این مسئله ندارد.
۱۴. عذرخواهی میکند.
همچنین میداند که او هم کامل نیست و مسئولیت اشتباهاتش را میپذیرد.
۱۵. از شما محافظت میکند.
هر اتفاقی هم که بیفتد برای مراقبت از شما همیشه آماده است و حواسش هست که امنیت ذهنی، جسمی و احساسی داشته باشید.
۱۶. دوست شماست.
او نه تنها شوهر شما بلکه بهترین دوستتان نیز است.
۱۷. کمکتان میکند بهترین زن و همسر دنیا باشید.
شما میخواهید برای او بهترین زن دنیا باشید و او برای این هدف به شما کمک میکند.
منبع: مردمان
کودکان با خلق و خوهای متفاوت واکنش های متفاوتی از اطرافیان دریافت می کنند
هر مادر یا پدر و یا هر پرستار بخش نوزادان می داند که در میان کودکان تفاوت های آشکاری وجود دارد که از همان نخستین روزهای زندگی دیده می شود. بعضی بسیار گریه می کنند، بعضی ساکتند، بعضی طبق برنامۀ منظمی می خوابند، بعضی مدام می جنبند.
البته می توان کاری کرد که کودکان تحریک پذیرتر و فعال تر شوند ولی باید قبول کنیم که بعضی از کودکان به خلق و خوی خاص و واکنش های خاصی گرایش دارند. این گرایش ها که اساس سرشتی دارند خلق و خو نامیده می شوند.
روانشناسان به دو دلیل به خصوصیات خلقی علاقه مند هستند. اول اینکه، اگر بعضی از خصوصیات خلقی اساس ارثی داشته و یا مربوط به عوامل پیش از تولد باشند در طول رشد کودک بدون تغییر باقی می مانند.
دوم اینکه، همان طور که والدین در کودک تاثیر می گذارند کودک نیز در والدین تاثیر می گذارد، بنابراین کودکان با خلق و خوهای متفاوت واکنش های متفاوتی از طرف والدینشان برمی انگیزند و با وجود رویارویی با تجارب یا روش های تربیتی مشابه، به شیوه های مختلف رفتار می کنند.
محققان با درجه بندی کودکان از لحاظ خصوصیات خلقی، آنان را به این صورت طبقه بندی کردند، بی دردسر، کژخو و کودکان با واکنش کُند.
کودکان بی دردسر که 75 درصد نمونه را تشکیل می دادند، مجموعاً شاداب بودند، خواب و خوراکشان مرتب بود و سازگاری بیشتری نشان می دادند و به این سادگی ها ناراحت نمی شدند.
کودکان کژخو (حدود 10 درصد) غالباً بداخلاق بودند از لحاظ خواب و خوراک نامرتب بودند، از مردم و موقعیت های جدید می ترسیدند و واکنش هایشان بسیار شدید بود.
کودکان با واکنش کُند (حدود 15 درصد) نسبتاً غیرفعال و بداخلاق بودند و در برابر چیزهای جدید واکنش منفی نشان می دادند یا از آن پرهیز می کردند ولی به تدریج در برابر تجارب جدید واکنش مثبت نشان می دادند.
کودکان کژخو در هفت سالگی بیش از دو گروه دیگر مشکلات عاطفی داشتند. احتمالاً والدین این گونه کودکان در برابر رفتار فرزندانشان برخورد تندی داشته اند و بدین ترتیب به تحریک پذیری کودک که در اصل یکی از مشخصه های او بوده است دامن زده اند.
جای تعجب نیست که به تدریج والدین با فرزندانی که کژخو هستند با راه و رسم خاصی برخورد می کنند. از گروهی از مادران خواستند توضیح دهند نگهداری از فرزندان چقدر دشوار است. سپس این گروه دو بار مشاهده شدند، یک بار وقتی فرزندشان 12 ماهه بود و بار دیگر در 18 ماهگی فرزندشان.
در ارزیابی اول به هر مادر تکالیف مختلفی داده شد. مثلاً از مادری خواستند به فرزندش بگوید همین که نام چیزی را برد آن را به او بدهد (مثلاً قاشق یا کلید). وقتی کودکان 18 ماهه بودند به مادران تکالیف دیگری داده شد. مثلاً به کودک در گذاشتن قطعات پازل در جای درست کمک کنند.
وقتی کودکان دوازده ماهه بودند رفتار مادران با کودکان کژخو و بی دردسر یکسان بود. ولی شش ماه بعد مادرانی که پسران کژخو داشتند به هنگام انجام تکالیف چندان مایه ای از خود نمی گذاشتند. گویی انتظارشان از کودک کمتر شده بود.
ظاهراً کودکان کژخو در نگرش مادرانشان در مورد توانایی خود تاثیر گذاشته بودند. اگر این گونه کودکان انتظار مادران را برآورده نکنند و این رفتارشان ادامه یابد رفتار شکست خواهانه آنان همچنان پابرجا می ماند.
دو خصوصیت خلقی که از ثابت ترین خصوصیات خلقی به حساب می آید خجالتی و ساکت بودن است
میزان فعال بودن
کودکانی که پر جنب و جوش و بی قرار هستند وقتی که بزرگتر شدند و به مدرسه رفتند لزوماً بچه های شیطان و جنجال برانگیزی نخواهند بود. هرچند نوزادانی که خیلی فعال اند در سال اول زندگی شان از سایر کودکان پرجنب و جوش تر خواهند بود ولی کمتر احتمال دارد که این خصوصیت را در دوران بعدی کودکی حفظ کنند.
تحریک پذیری
تفاوت بین کودکان از لحاظ خصوصیاتی مثل گریه کردن، بدخلقی و تحریک پذیری عمومی در شش ماه اول زندگی، تفاوت های پایداری نیست. ولی تحریک پذیری شدید در کودکان بالای 7 ماه معمولاً تا یک یا دو سال اول زندگی ثابت می ماند.
البته شواهد نشان می دهد بچه هایی که به شدت تحریک پذیرند در دو سالگی کمتر احتمال دارد اجتماعی باشند، زیرا چنین بچه هایی کمتر از بچه های دیگر لبخند می زنند یا می خندند.
واکنش در برابر وضعیت ناآشنا
دو خصوصیت خلقی که از ثابت ترین خصوصیات خلقی به حساب می آید خجالتی و ساکت بودن در وضعیت های ناآشنا و خلاف آن یعنی اجتماعی بودن و خودانگیختگی است. این دو خصوصیت را والدین تشخیص می دهند.
در حدود ده درصد کودکان دو ساله وقتی در جای ناآشنا یا با غریبه ای هستند به شدت ساکت و خجالتی می شوند و به مدت ده تا 15 دقیقه از کنار مادرشان دور نمی شوند. به این گونه کودکان کم رو می گویند.
تعداد بیشتری از کودکان که خودانگیخته نامیده می شوند بلافاصله شروع به بازی می کنند و حالتی حاکی از کمرویی نشان نمی دهند.
کودکان گروه اول شبیه به بزرگسالان درون گرا هستند و کودکان گروه دوم حالاتی شبیه خصوصیات برون گرایان را از خود نشان می دهند.
این دو پروفایل انعکاسی از خصوصیت کلی تری است، مثلاً گرایش به خودداری به هنگام گفتگو و بازی و کناره گیری از فرد ناآشنا به هنگام مواجهه با افراد یا موقعیت های دشوار.
کلمات خوددار و آرام از خصوصیات کودک کمروست و کلمات آزاد، پر انرژی و خودانگیخته با خصوصیات کودک خودانگیخته هماهنگی دارد.
کودکانی که در سه سال اول زندگی به شدت ترسو و خجالتی بودند در سال های اول مدرسه هم همین خصوصیات را داشتند. از کارهای پرخطر اجتناب می کردند، حداقل پرخاشگری را داشتند، به درخواست های والدینشان عمل می کردند و از افراد و گروه های ناآشنا پرهیز می کردند.
نحوۀ فرزندپروری در میزان کمرو شدن کودکان تاثیر می گذارد. اگر کودکی که مستعد کمرو شدن است در محیطی مناسب پرورش یابد که رفتار برون گرایانه تشویق شود بعدها خجالتی و کمرو نخواهد شد. از سوی دیگر اگر محیط تنش زا باشد حتی کودکانی که با خلق و خویی اجتماعی متولد می شوند در آینده کمرو خواهند شد.
منبع: رشد و شخصیت کودک
حسن رفتاری، صاحب مرکز خرید پالادیوم به نیویورک تایمز میگوید ما به آنچه مردم میخواهند انجام دهند، توجه میکنیم. آنها میتوانند حین خرید کردن، پول خرج کنند، چیز بخرند و لذت ببرند. وی از خانوادهیی است که مشهور به داشتن رستورانهای چلوکبابی است. وی قبلا مجتمع های آپارتمانی مجلل میساخت. او مصرانه میگوید مرکز خرید وی ۱۰۰درصد خصوصی است. وی اکنون ۲۵۰ فروشگاه این مرکز خرید را یکییکی میفروشد. او گفت ما ۱۰۰۰ پارکینگ داریم و تنها اشتباهم این بود که پارکینگ بیشتری نساختم.
دوره سالمندی سرشار از انواع احساس کمبودهایی مانند از دست دادن همسر، دوستان و نزدیکان، عدم استقلال مالی و نارسایی های جسمانی است و در صورتی که اصولی برای مقابله با این عوامل به کار گرفته نشود، می تواند باعث تشدید استرس و اضطراب در افراد سالمند شود.
دکتر نجفی پور، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه گفت: استرس، اضطراب و فشارهای روانی در زندگی امروزی که بسیار پیچیده و مملو از مشکلات و تنش سازهای مختلف است، می تواند باعث آثار منفی بر سلامتی مردم شود. این عوامل در سالمندان که قدرت تطابق و سازگاری آنها کاهش می یابد، می تواند باعث بروز مشکلات حادتری شود. استرس و اضطراب باعث تشدید بیماری ها در این سن می شود.
کاهش استقلال مادی در سالمندی خطرناک است
وی می افزاید: «استرس و اضطراب در دوران سالمندی به علت اینکه این دوره از زندگی مملو از انواع احساس کمبودها و ناتوانی ها است، بیشتر و شایع تر است. به عبارتی، سالمندان در نتیجه کاهش اعتمادبه نفس یا از دست دادن آن، کاهش فعالیت و تحرک و همچنین از دست دادن دوستان و نزدیکان، کاهش استقلال مادی و جسمانی و بیماری های مزمن، در معرض استرس و فشارخون، افزایش بی نظمی تنفسی، تپش قلب اختلال در تمرکز و انجام فعالیت های روزانه از علایم و نشانه های عوامل استرس زا هستند. در نتیجه این عوامل و مجموع علل ذکر شده می توان نتیجه گرفت که استرس و اضطراب افراد سالمند را به میزان زیادی تحت تاثیر قرار می دهد و سلامتی آنها را به خطر می اندازد.
این روان شناس می گوید: زندگی در آسایشگاه سالمندان نسبت به محیط منزل و در کنار خانواده، محیطی است که باعث تشدید اضطراب و استرس می شود، سرای سالمندان و مراکز نگهداری افراد مسن، با توجه به فرهنگ و نوع خانواده های ایرانی تاکنون محیط مطلوبی برای این عزیزان نبوده است، که این عوامل نیز باعث افزایش اضطراب و استرس این افراد می شود. اکثریت این افراد به علت وضعیت اقتصادی ضعیف خود این اماکن را برای اقامت انتخاب می کنند که این عامل نیز در کنار سایر عوامل به تشدید اضطراب و استرس افراد کمک خواهد کرد.
راههایی برای حس خوب در دوران سالمندی
اما چطور یک سالمند می تواند خود را در برابر استرس ها واکسینه کند و اطرافیان به چه میزان می توانند کمک کنند؟ می توان با سوالاتی ساده به وضعیت خلق وخوی خود پی ببرید. از خودتان بپرسید که آخرین باری که احساس شادی واقعی کردید چه زمانی بود؟
منشاء احساسات منفی را درک کنید
برای رفع هر مشکل یا مسئله ای نیاز به این دارید که در مرحله نخست منبع وجود آن را بشناسید. نشناختن مشکل و علل آن مانند وارد شدن به یک مسابقه بوکس در تاریکی است که نمی توانید رقیب خود را ببینید در این شرایط شما فقط می توانید به طور تصادفی ضرباتی را وارد کنید و احتمال پیروز شدن شما بسیار کم خواهد بود. بنابراین علت اضطراب خود را بشناسید.
عادات روزمره خود را ۳۶۰ درجه عوض کنید
ما همگی برده عادات خود هستیم اما این مسئله نباید دلیلی برای پذیرفتن زندگی به همین شکل باشد زیرا زندگی چیزهای زیادی برای ارائه به ما دارد. شاید همه ما از ماجراجویی و برانگیختگی لذت نبریم زیرا بسیاری از افراد برای این کار ساخته نشده اند اما شما می توانید با چنین افرادی در تماس باشید و اجازه دهید روح شما غیرقابل پیش بینی بودن و آزادی را تجربه کند.
وعده های جدید غذایی را تجربه کنید
درباره خودتان بیاموزید و با استفاده از چیزهای جدید، زندگی را دوباره تجربه کنید. اینجا صحبت از کارهای محیرالعقول نیست بلکه درباره نکات ساده ای همچون تجربه وعده های غذایی جدید یا عجیب وغریب است و مسئله ای نیست که اگر این تجربه ها را نپسندید. به ذهن و بدن خود گوش فرادهید وبه خودتان اجازه هید تا به ستایش امور کوچک بپردازید زیرا زندگی و زنده بودن همین است.
شما مفید هستید، باورکنید
مطمئن ترین روش برای داشتن یک احساس خوب نسبت به خودتان این است که بدانید توانا هستید و افرادی هستند که به شما نیاز دارند. روش دیگری که می تواند حس و حال خوب را به شما بازگرداند کمک کردن به همنوعان است. این کمک کردن شاید به معنای بودن در کنار یکی از اعضای خانواده باشد یا شاید کمک داوطلبانه به یک موسسه خیریه یا مشابه آن. مهم نیست چه روشی را انتخاب می کنید، مهم این است که می توانید احساس خوب را به خودتان بازگردانید.
راهکارهایی برای رفتار اطرافیان با سالمند
حال که فرزندان بزرگ می شوند و بزرگ ها پیر و این قانون زندگی است و مدام تکرار می شود؛ببینیم رفتار اطرافیان با سالمند باید چگونه باشد تا کمتر در معرض استرس و اضطراب قرار بگیرد. منیژه مسگری، کارشناس ارشد مشاوره خانواده نکاتی را مطرح می کند که مانع ایجاد احساس غم و ناراحتی در دل سالمندان مانند پدربزرگ ها، مادربزرگ ها و به طور کلی بزرگ های فامیل می شود.
شوخی با گذشته سالمندان ممنوع
عموم سالمندان به موازات پیر شدن، با توجه به تغییرات روانی و جسمی که نتیجه گذر سال های رفته است، خلقیات خاصی پیدا می کنند که با احوال دوران میانسالی و جوانی شان متفاوت است. طبیعت تکاملی آدمی همین است. ممکن است فردی که روزگاری بی باکانه عمل می کرده است، امروز در کنج عافیت و محافظه کاری نشسته باشد. گذشته “سالمندان” را تا خودشان روایت نکرده اند، به طنز و کنایه به رخشان نکشیم چرا که گاهی باعث ناراحتی شان می شود.
احساس ترحم تان را نشان ندهید
یک ضرب المثل معروف می گوید: «سالمندان آنچه را ما در آیینه می بینیم، در خشت خام می بینند.» از این رو معمولا، کمتر سخن می گویند و بیشتر سر به گریبان فرو می برند. در این شرایط ما وقتی سکوت آن ها را می بینیم، دلمان می لرزد و ترحم می کنیم. حواس مان باشد پا به سن گذاشته ها، هوش اجتماعی و احتمالا هوش هیجانی بیشتری در مقایسه با ما دارند و تمایز میان احترام و ترحم را بیشتر می فهمند. حتما دقت کنید که در رفتارتان نشانه هایی از ترحم دیده نشود وگرنه مطمئن باشید که دل آن ها را شکسته اید.
با فک و فامیل هماهنگ باشید
هنگام بیماری والدین سالمند یا پدربزرگ و مادربزرگ با دیگر خواهران و برادران هماهنگ باشیم. یکی از نزدیکان ممکن است چنان دل بسوزاند که امور شخصی سالمند را که خود وی از عهده انجامش بر می آید، برعهده بگیرد. رسیدگی های بدون ضرورت گاهی نتایج معکوس به بار می آورد و اعتماد به نفس آن ها را کاهش می دهد.
بی توجهی نکنید
از شایع ترین شیوه های بد رفتاری با سالمندان که باعث ناراحتی شان می شود، غفلت و بی توجهی به آن هاست. نتایج چنین رفتاری زمینه بروز اتفاقاتی مثل تغذیه نامناسب، افسردگی، وسواس، تنها ماندن سالمند در خانه و … را فراهم می آورد. بنابراین نباید شرایطی ایجاد شود که سالمند احساس کند مورد بی توجهی قرار گرفته است.
استقلال مالی شان را نگیرید
بهره برداری از منابع مالی و وسایل شخصی سالمند برای استفاده خود و نیز توجه نکردن اعضای خانواده به نیازهای مالی سالمند و رفع نیازهای روزانه، نمونه هایی از بدرفتاری مالی با سالمند هستند. به طور طبیعی بعضی در دوران پیری از لحاظ مالی در تنگنا قرار می گیرند و بد رفتاری مالی با آنها، غم و اندوه شان را زیاد می کند.
به طور کلی افراد سالمند مثل شیشه شکننده هستند، آنها با کوچکترین رفتارهای نامناسبی می شکنند، غمگین و افسرده شده، رنجیده می شوند و و احساس ناراحتی می کنند. پس یادمان باشد رفتارهای مان آنها را نشکند و باعث دلشکستگی آنها نشویم.
منبع: تبیان
کودکی با چشم های نگران، بدون اینکه متوجه باشد، یکسره در حال جویدن ناخن هایش است!
این تصویر برای والدین چندان ناآشنا نیست چون تعداد زیادی از آنها با این معضل مواجه اند.
موضوعی بی اهمیت که کم کم بزرگ می شود تا تمام ذهن شما را از «چرا» و «چه کنم» پر می کند.
مسائل بهداشتی مثل آلودگی هایی که ممکن است در زیر ناخن جمع شود و احتمال ابتلا به بیماری از طریق آنها وجود دارد به کنار؛
دیدن منظره ناخن جویدن یک کودک بیشتر به این خاطر که اضطراب و عصبی بودن او را به شما منتقل می کند، آزاردهنده است.
شاید به همین دلایل، این رفتار بچه ها خیلی زود به معضل بزرگی برای والدین تبدیل می شود و حتی باعث بروز خشم و عصبانیت آنها می شود.
نوجوانان بیشتر از بقیه ناخن می جوند
دکتر الهام روحی، روانپزشک کودک و نوجوان درباره این موضوع می گوید:
جویدن یا تمیز کردن زیر ناخن عادت بسیاری از مردم، از کودکان تا بزرگسالان، است.
از میان عادت های عصبی، ناخن جویدن معمول ترین آنهاست که در صورت عدم درمان احتمال تداوم آن تا نوجوانی و بزرگسالی وجود خواهد داشت.
ناخن جویدن ممکن است از سنین پایین (حتی یک سالگی) شروع شود و میزان بروز آن تا ۱۲ سالگی افزایش می یابد.
به صورت تخمینی حدود یک سوم کودکان دبستانی و نیمی از نوجوانان و حتی یک چهارم دبیرستانی ها ناخن می جوند.
نوع دیگری از رفتار که کمتر جلب توجه می کند، پاک کردن مکرر زیر ناخن ها با دندان یا با سایر ناخن هاست که البته به اندازه ناخن جویدن آشکار نیست.
معمولا تمام ناخن ها به یک نسبت جویده می شوند ولی توجه به تعداد ناخن های درگیر، دست زدن به دور ناخن، جویدن تا ته ناخن یا فقط سر آن در تجزیه و تحلیل شدت مشکل مهم است و مورد توجه قرار می گیرد.
در موارد شدید صدمه ناخن ها جدی و ممکن است منجر به عفونت انگشتان و بستر ناخن شود.
معمولا ناخن جویدن در موقعیت های اضطراب آور و ناکامی ها تشدید می یابد و گاهی صرفا عادتی است که در مکان های خاصی مثل جلوی تلویزیون یا مانند آن رخ می دهد.
شدیدترین انواع ناخن جویدن در برخی کودکان عقب مانده ذهنی شدید یا مبتلایان به اسکیزوفرنی دیده می شود اما برخی از افراد نیز بدون وجود هیچ نوع اختلال روانی، صرفا به علت یک عادت عصبی به این اختلال مبتلا هستند.
دارو درمانی لازم نیست؛ رفتارتان را اصلاح کنید!
درمان این مشکل به دو شیوه انجام می شود: ۱٫ رفتاری و اقدامات اطرافیان، ۲٫ دارو درمانی.
دارو درمانی صرفا در موارد بسیار شدید و در کودکان بالای ۷ سال صورت می پذیرد که با داروهای ضد اضطرابی مثل فلوکستین یا داروی هالوپریدول درمان صورت می گیرد.
برای اینکه بفهمید کودک شما نیاز به دارو درمانی دارد و به چه میزان و چه داروهایی باید مصرف کند حتما باید به روانپزشک کودک مراجعه کنید.
صحبت ما در این مطلب بیشتر پیرامون شیوه اول درمان است که به رفتار و اقدامات اطرافیان در مواجهه با کودک برمی گردد و در بسیاری از موارد با رعایت یکسری نکات می توان این مشکل را کنترل و درمان کرد و نیازی به استفاده از دارو وجود نخواهد داشت.
در خصوص روش های رفتاری درمان ناخن جویدن، چندین توصیه وجود دارد که آنها را به تفکیک مراحل درمانی برای شما توضیح می دهیم؛
مرحله اول: والدین چه کنند؟
در مرحله اول توصیه هایی به والدین این کودکان می شود؛ شامل:
۱٫ تا جایی که ممکن است از نادیده گرفتن رفتار استفاده کنند. به طوری که در خصوص آنها هیچ گونه اظهار نظری نکنند، از صحبت کردن یا تلاقی نگاه با کودکی که در حال جویدن ناخن است خودداری کنند. وقتی کودک در حال انجام آن است او را در آغوش نگیرند و حتی به او نزدیک نشوند.
۲٫ کودک را تنبیه نکنند.
۳٫ محیط امنی برای کودک فراهم کنند تا نیاز او به کسب آرامش از این راه را از بین ببرند. مسلما خانه های پر تنش، درگیری ها و مشاجرات والدین جلوی کودکان، تنبیه های بدنی و شماتت های مکرر کودک به دلایل مختلف در ایجاد محیط پر استرس و ناامن برای کودک نقش بسیار مهمی خواهد داشت.
۴٫ کودک را به ویژه هنگام خواب سرگرم نگه دارند (مثلا با یک اسباب بازی) تا حواس او از این عادت به فعالیت دیگری منحرف شود.
مرحله دوم: با کودک چه باید کرد؟
در مرحله دوم آموزش هایی به کودک لازم است، شامل:
۱٫ فهرستی از زمان و مکان هایی که او به ناخن جویدن دست می زند با کمک کودک و خانواده تهیه کنیم.
۲٫ کودک را به آگاهی از وضعیت ظاهری اش هنگام ناخن جویدن تشویق کنیم. مثلا هنگام جویدن ناخن به خود در آینه نگاه کند.
۳٫ یک مشغولیت دیگر برای دست کودک فراهم کنید. مثلا شی کوچک و قابل حملی در اختیارش بگذارید که هر کجا خواست با خود ببرد. مثل یک توپ لاستیکی، یک تکه خمیر یا… در صورت نیاز، جویدن ناخن، تشویق کنید تا با آن شی بازی کند. گرچه جایگزین برای ناخن توصیه نمی شود ولی گاهی می توان از نی پلاستیکی برای جایگزینی نیاز دهانی کودک استفاده کرد.
۴٫ در موقعیت های مرتبط با این عادت تغییراتی بدهید. مثلا تنها در صورتی قادر به تماشای تلویزیون است که دست هایش مشغول کاری باشد.
۵٫ می توان یک عمل رقابتی نیز به کودک آموخت. مثلا در هنگام میل به جویدن ناخن، دست هایش را مشت کند، دسته های صندلی را سه دقیقه محکم بگیرد و ناگهان دستش را شل کند.
در ضمن والدین لازم است ناخن های کودک را مرتب با ناخن گیر بگیرند و سوهان بکشند، پیشرفت کودک را مورد توجه و تشویق قرار دهند.
ناخن های بلندش را از نظر زیبایی مورد تعریف و تمجید قرار دهند. گاهی وعده هدیه دوست داشتنی مثل لاک یا دستکش زیبا یا انگشتر و ناخن گیر زیبا یا ذره بین برای بررسی وضعیت ناخن ها هم توصیه می شود.
منبع:ninisite.com
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، انسانهای موفق چه تفاوتهایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسانها بیش از دیگران نهادینه شده است؟ اگر این طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
«اکنون این امکان برایتان فراهم شده است که مهمترین ویژگیهای رفتاری انسانهای موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگیها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست به کار شوید.
فرمول به خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه انسانهای موفق ویژگیهای رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصر به فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله اول با پول و ثروت تخمین زده میشود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقتشان را آن گونه که میخواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه انسانهای موفق ویژگیهای به خصوصی مشاهده شده است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت متفاوتی داشتند. با این حال همه آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیتشان شده بود.
انسانهای موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش بردهاند و این ویژگی به آنها کمک کرده است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده میکنید.
۱. به رقابت نیاز دارند
تا کنون فرد موفقی را ندیدهام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوتاند اما هدف همواره بُرد است. انسانهای موفق تشنه کشف راههای خلاقانهای هستند که آنها را در رقابت بالا میکشد و از این که با سرخوردگی نظارهگر باختنشان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه میگیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابتطلبی شما را ترغیب میکند بیشتر از دیگر رقبایتان برای رسیدن به رویاهایتان کار کنید و راههای رسیدن به موفقیت را برایتان هموار میکند.
۲. گذشته را رها میکنند
ویژگی اول یک نتیجه مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباهتان از سرعت پیشرفتتان میکاهد. انسانهای موفق در گذشتههایشان متوقف نمیشوند. آنها درسهای لازم را از گذشته فرا میگیرند و با سرعت به سوی چالشهای بزرگتر حرکت میکنند.
۳. برای پیشرفت انگیزه دارند
انسانهای موفق همواره تلاش میکنند خود را اصلاح کنند. آنها سختگیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچگاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش میکنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.
۴. به جزئیات زیاد توجه میکنند
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسانهای موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام میدهند به جزئیاتِ آن نیز توجه میکنند.
۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه میدارند
انسانهای موفق یادگارهای موفقیتهایشان را نگه میدارند. نه لزوما برای نمایش دادنشان (گر چه بسیاری این کار را میکنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکنها کافی است.
۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک میکنند
یکی از رایجترین ویژگیهای انسانهای موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیتها بر پایه ارتباطات انسانی بنا شدهاند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.
۷. به خودشان جایزه میدهند
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی میکنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای سادهای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیتهای بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح میدانید، مقصود این است که از فرسودگیتان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام میدهید.
۸. قدرشناس هستند
تعدادی از مصاحبههایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشتهام به خاطر دارم. آدمهایی بیاندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناسترین آدمهایی بودند که تاکنون دیدهام. به خوبی میدانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونیشان قرار دارند و از این که احساسشان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمیکشیدند.
۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمیشوند
یکی از مهمترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسانهای موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدفشان را گم نمیکنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیانشان تبدیل میشوند.
۱۰. تلاش میکنند اعتبارشان را افزایش دهند
اگر قابل اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برایتان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسانهای موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان میکنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع خود را تغییر نمیدهند.
۱۱. مسئولیتپذیر هستند
حتی درخشانترین موفقیتها هم گاهی ناگریز دچار لغزش میشوند. پذیرفتن اشتباه خصیصهای است که نه تنها اعتماد مردم را جلب میکند که به آنان نشان میدهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.
۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر میشوند
حتی خشکترین و مغرورترین مدیرعاملها هم به مشتریانشان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر میشوند. آنها خوب میدانند جایگاه کنونیشان را مدیون مشتریانشان هستند.
۱۳. به توجهی که از سوی دیگران دریافت میکنند اهمیت نمیدهند
انسانهای موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیتشان، جوکهایشان خندهدارتر میشود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده میشود اما به این گونه مسائل توجه نمیکنند. انسانهای موفق میدانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت به آنها دارند باعث نمیشود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.
۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند
هر گاه به درجهای از موفقیت دست یابید، یکی از بهترین پاداشهایی که نصیبتان میشود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسانهای موفق میدانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام میدهند، دوستانی وفادار به دست میآورند و اثرات کمکهایشان بارها و بارها در زندگیشان منعکس میشود.
۱۵. اجازه نمیدهند با شکستهایشان شناخته شوند
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه مثبتِ تلاشهایی است که شامل شکستها، تجربیات و آموختههای فراوان است. به گفته دانشمندان، جهانی که در آن زندگی میکنیم مدتها پیش با غلبه ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره دیگر. ویرانیهای بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست میترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری میکنید. با ترستان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش میرود.
آنچه در زیر آمده است چند نمونه از علائم هشدار دهنده رفتاری در کودکان است که باید مراقب آنها بود. اگر کودک شما نشانههایی از تغییر رفتار ناگهانی از خود نشان داد، زمان آن است که وضعیت فعلی مراقبت از او را مورد بررسی مجدد قرار دهید.
چسبیدن بیش از حدّ به والدین
هر چند کودک نیاز به حمایت و جلب اطمینان دارد اما چسبیدن و آویزان شدن بیش از حدّ به والدین و دور نشدن از آنها، نشانه وجود مشکل است. اگر متوجه تغییر ناگهانی در رفتار کودک خود شدید دقت کنید که چه موقع و کجا این رفتار بیشتر بروز میکند.
آیا کودک شماقبل و بعد از رفتن پیش پرستار یا مهدکودک به شما میچسبد؟ در این صورت، دانستن این که چرا کودک شما در این زمانها به توجه بیشتر شما نیاز دارد، مهم است. برخی اضطرابهای جدایی، عادی هستند امّا یک الگوی مداوم و تکرار شونده ممکن است نشانگر این باشد که فرزند شما توجه مورد نیازش را از پرستارش دریافت نمیکند.
گریه بیوقفه هنگامی که فکر میکند با پرستار تنها گذاشته میشود.
کاملاً طبیعی است که کودک ترجیح دهد پیش والدینش بماند. امّا داشتن چنین واکنش هیجانی منفی و شدید نسبت به یک فرد، نشانه خطر است. آیا کودک شما هرگاه که از والدین جدا میشود گریه میکند یا فقط هنگامی که قرار است نزد این پرستار خاص برود؟ اگر این مشکل فقط در مورد پرستار وجود دارد، زمان بررسی مجدد وضعیت مراقبت از کودکتان فرا رسیده است.
زخم، بریدگی، کبودی و خون مردگی در حوادث مکرر
داشتن چند جای زخم و بریدگی، بخشی طبیعی از زندگی سالم و پر جنبوجوش دوران کودکی است، امّا تعداد غیرقابل توجهی از حوادث، میتواند نشانه هشدار دهندهای از مراقبت ضعیف یا حتی تنبیه جسمی باشد. اگر کودک شما هنگامی که پیش پرستار است حوادث زیادی از این قبیل برایش پیش میآید، سریعاً موضوع را مورد بررسی قرار دهید تا چنانچه اقدام دیگری لازم است صورت گیرد.
ارتباط ناراحت با پرستار
کودک شما باید هم با خود شما و هم با پرستارش احساس راحتی کند و افکار، ملاحظات، احساسات و مشکلاتش را به راحتی در میان بگذارد. اگر کودکتان در برقراری ارتباط با پرستارش مشکل دارد ممکن است نشانه این باشد که حمایت عاطفی و راهنمایی مورد نیازش را از او دریافت نمیکند.
نافرمانی و حرف نشنوی
بروز ناگهانی نافرمانی یا حرفنشنوی غیرقابل توجیه میتواند نشانهای از وجود مشکل با پرستار باشد. به منظور حفظ پایداری و سازگاری، تنظیم یک نقشه و الگوی رفتاری برای پرستار بچه ضرورت دارد. رفتار نامناسب کودک ممکن است نشانه این باشد که پرستار به وظایف خود در زمینه رعایت مقررات و انضباط، رفتار اجتماعی مناسب و رشد شخصیت کودک، درست عمل نمیکند.
تغییر رفتار قابل توجه
تغییر ناگهانی در رفتار شاید هشدار دهندهترین نشانه باشد. این رفتارها ممکن است در خانه، در بین همسالان یا حتی در حین خواب بروز داده شود. مثلاً کودکی که پیش از این مشتاق بیرون رفتن از خانه بوده، بدخلق و کنارهگیر شود و یا کودکی که خوش اخلاق و گرم بوده، نشانههای خشم و عصبانیت بروز دهد. اگر متوجه تغییر رفتار کودک خود و یا تغییر الگوی خواب او شدید، فوراً وضعیت را مورد بررسی قرار دهید تا راه حلی برای مشکل بیابید.
بیتوته
میگنا: دکتر سید حسن هاشمی در سی و سومین همایش سالیانه انجمن علمی روانپزشکان گفت: همه شما باور دارید که حوزه سلامت محور توسعه است. البته این باور نزد همه سیاستمداران نیست، اما خوشحالیم که در دولت یازدهم توجهی نسبی به حوزه سلامت شد.
وی با بیان اینکه باید توجه کرد که سلامت موضوعی بین رشتهای است، افزود: سلامت جوامع تامین نمیشود، مگر اینکه همه پای کار بوده و مسئولیتپذیر باشند. در بهترین شرایط وزارت بهداشت میتواند ۲۰ درصد سلامت را تامین کند و درصد باقیمانده به سایر دستگاهها مانند وزارت کشاورزی، وزارت نیرو و ... بستگی دارد که این موضوع در حوزه سلامت روان نیز صدق میکند.
هاشمی با بیان اینکه در حوزه سلامت روان از مباحث بین رشتهای مانند جامعه شناسی و... محرومیم، اظهار کرد: هر چند جدایی ما از آموزش عالی به نفع خدمات است و امروز گروههای پزشکی تمایلی به بازگشت به آموزش عالی و وزارت علوم ندارند، اما از بحثهای بین رشتهای محروم شدهایم. در عین حال در بحثهای سلامت جسمی، اجتماعی و معنوی میتوان گفت که این آمیختگی با سایر ارکان اداره جامعه که به تعیین وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بازمیگردد هم به نوعی موضوعی بین رشتهای است که تا کنون محروم مانده است.
هاشمی افزود: به نظر میرسد زمانی میتوانیم در تحلیلهایمان موفق باشیم که همه این مسائل را به صورت جامع تبیین کرده و در سلامت روان هم از موضوعات زیستی و اجتماعی بهره بریم.
وی، مسائل زیستی و اجتماعی موثر در سلامت روان را گسترده دانست و گفت: این عوامل اعم از رضایت از زندگی زناشوئی و ... بسیار در سلامت روان تاثیرگذار است. حال یکی از وظایف دولتها افزایش تابآوری جامعه در برابر حوادث زندگی اجتماعی و روزمره است و دولتها باید بتوانند مردم را برای حل مسائل، توانمند بار بیاورند. این در حالیست که متاسفانه این موضوعات نه در آموزش و پرورش و نه در آموزش عالی مورد توجه قرار نمیگیرد و به همین جهت شکنندگی در نسلهای جدید بیش از نسلهای گذشته است. همچنین عدم توجه به این مسائل باعث میشود که افراد جامعه نتوانند مسائلشان را حل کنند.
وزیر بهداشت همچنین اظهار کرد: اگر بخواهیم در حوزه سلامت بار بیماریها را کاهش دهیم، باید به این موضوعات توجه کافی داشته باشیم. در حال حاضر آمار کشوری ما نشان میدهد که تابآوری به تدریج کاهش یافته که این موضوع از مشکلات جامعه ما و از مشکلات سیاستمدارانمان است.
هاشمی با بیان اینکه توجه به فرهنگ، ارتقای دانش و توانمند کردن مردم نسبت به مسائل سلامت و موضوعات اجتماعی بسیار مهم است، گفت: قرار بود سازمانی مانند صدا و سیما دانشگاه باشد و در راستای این اهداف عمل کند.
آمار ۲۶ درصدی اختلال رفتاری در کشور
هاشمی با اشاره به مسئولیت سنگین انجمن روانپزشکان و سایر گروههای مرتبط با این حوزه ادامه داد: باید بدانید که همگی یک تیم هستید و کار سختی در پیش دارید. البته بخش عمدهای از کار دست شما نیست و شما با علت سوء رفتار دیگران مواجهید. این خوب نیست که آمارمان نشان دهد ۲۶ درصد اختلال رفتاری در جامعه وجود دارد و نسبت به سالهای گذشته رو به افزایش است. البته آمار ما نسبت به آمار جهان نگران کننده نیست، اما چون در جامعه اسلامی زندگی میکنیم این آمار برایمان قابل قبول نیست. بنابراین با توجه به این آمار به نظر میرسد که کارمان آسان نیست؛ چرا که بخشی از این افراد هم تصمیم گیرنده هستند. حال وقتی فرد تصمیم گیرندهای دچار این گرفتاریها باشد بسیار در جامعه تاثیرگذار است و خدانکند که وکیل و وزیر و ... به چنین مشکلاتی دچار باشند.
هاشمی همچنین ادامه داد: یکی دیگر از مشکلاتی که به عنوان یک ایرانی از آن رنج میبریم، وجود خود شیفتگی در کشور است که البته در همه ردهها وجود دارد و جایی که این خود شیفتگی به مسئولان ختم میشود کار را بسیار دشوارتر میکند. باید توجه کرد که اضطراب و افسردگی که از عمدهترین اختلالات اعصاب و روان هستند از عدم آرامش ریشه میگیرند. خداوند پدر رئیس جمهور را بیامرزد که مردم به ایشان
وزیر بهداشت با ابراز تاسف از عدم پوشش بیمهای مناسب برای خدمات روانپزشکی گفت: متاسفانه مردم هر روز در معرض شایعات اضطرابزا هستند و این برای آرامش مردم مناسب نیست.
هاشمی با بیان اینکه وجود این خود شیفتگی کار دست مردم میدهد اظهار کرد: به عنوان مثال کسی میخواهد در حوزه اقتصادی خود شیرینی کند، با حرفی جامعه را مضطرب میکند. بنابراین مردم هر روز در معرض چنین شایعات اضطرابزایی قرار دارند. به عنوان مثال خبری را از صدا و سیما پخش میکنند که ۸۰ میلیون نفر آن را میبینند و به تبعات آن هم فکر نمیکنند.
بیتوجهی بیمهها به حوزه سلامت روان
هاشمی در ادامه صحبتهایش با بیان اینکه در حوزه سلامت روان اقداماتی در وزارت بهداشت انجام گرفته که کافی نیستند، گفت: من تعجب میکنم که برخی از همکاران شما در بیمهها هستند، اما توجهی به این حوزه ندارند. باید پرسید آیا مظلوم تر از افرادی که در حوزه اعصاب و روان مشکل دارند هم هست؟ باید توجه کرد که بیماران اعصاب و روان محرومترینند و در عین حال در دریافت خدمات نیز مظلومترین هستند.
وزیر بهداشت ادامه داد: واقعا جای تاسف دارد که یک بیمار اعصاب و روان که میتواند یک فامیل را دچار مشکل کند، نمیتواند بستری شود و داروهایش را تامین کند. علاوه بر این چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی تختهای روانپزشکی کمتر از چیزیست که باید باشد و این موضوع باعث میشود که هزینه زیادی به دولت و کشور تحمیل شود که شاید نتوانیم این هزینهها را جبران کنیم.
هاشمی تاکید کرد: بنابراین انتظار میرود آنطور که شایسته است به بیماران اعصاب و روان توجه کنیم؛ چرا که اگر هزینه نکنیم باعث بروز جرم و جنایت حتی در لباس ما میشود.
هاشمی افزود: بیمه ها کمترین پوشش بیمه ای را برای این بیماران قائل است در حالی که این بیماران باید در راس خدمات بیمه ای باشند، یک بیمار روانی می تواند کل خانواده را دچار مشکل کند و در جامعه حادثه بیافریند با این حال بیمه ها از آنها حمایت نمی کنند.
وی ادامه داد: در بخش های دولتی و خصوصی تخت های بیمارستانی برای این بیماران بسیار کمتر از حد نیاز است این در حالی است که دولت در بخش های دیگر هزینه های ناشی از این عدم توجهات مانند تبعات ناشی از جرم های اجتماعی را پرداخت می کند؛ اینها هزینه هایی را بر دولت تحمیل می کنند که شاید نتوانیم آنها را تامین کنیم. وزیر بهداشت، سلامت را محور توسعه دانست و گفت: این باور نزد همه سیاستمداران در دولت ها نیست اما در دولت یازدهم توجه نسبی به آن شده است.
هاشمی همچنین گفت: در حوزه روانپزشکی هم شما باید به سمت حل مشکلات مردم و آموزش و پژوهش ملی بروید و مسائل را بین خودتان حل کنید؛ چرا که این کار به صلاح مردم است. من همواره درباره روانشناسی بالینی نظرم این بوده که اینها باید به گروههای ما باز گردند و همه باید تابع قانون باشند و قطعا منافعشان در این صورت بهتر رعایت میشود.
هاشمی مبحث مردم و شرایط روحی و روانی جامعه را پراهمیت عنوان کرد و گفت: امیدواریم سیاستمداران، مجلس، دولت و هر کسی که تریبون دارد، در این حوزه کمک کند یا حداقل اگر آبی به دست شما نمیدهند، کوزه را هم نشکنند و هر روز با روح و روان مردم بازی نکنند و دروغ، استرس و تهمت را ترویج ندهند.
وزیر بهداشت با اشاره به اقدامات وزارت بهداشت در حوزه تکمیل شبکه بهداشت و قرار دادن یک مراقب سلامت در پایگاههای بهداشت به ازای هر ۳۰۰۰ نفر جمعیت، گفت: اینکه داریم شبکه بهداشتی را تکمیل میکنیم، کار ارزشمندی است که باعث میشود شما بتوانید همه ایرانیان را ببینید. در عین حال باید حتما از مردم حمایت مالی هم بشود که امیدواریم با بیمهها به سرانجام نیکویی در این حوزه برسیم.
هاشمی در پایان درباره تختهای روان پزشکی گفت: در حال حاضر تختهای روانپزشکی، تختهای عمومی است که برای بیماران جراحی، داخلی و ... نیز استفاده میشود و تخت روانپزشکی بسیار کم داریم. البته طی بخشنامهای اعلام کردیم که ۱۰ درصد تختها به بیماران روانپزشکی اختصاص یابد، اما در شهرستانها آنقدر از نظر تخت مشکل دارند که دیگر به روانپزشکی نمیرسند.
هاشمی اظهار کرد: در حوزه روانپزشکی ۴۰ هزار تخت میخواهیم و اکنون ۱۰ هزار تخت داریم. بر این اساس از نهادها و دستگاههای مختلف از جمله بانکها و موسسات مالی میخواهیم که برای ایجاد سرمایه اجتماعی در این زمینه کمک کنند.
-
ایسنا - ایرنا
عکاس: محمد نسیمی
کلمات کلیدی: سی و سومین،همایش سالیانه،انجمن علمی روانپزشکان،با حضور وزیر بهداشت،آمار اختلال رفتاری در کشور