مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

۵ سوال مهم آدمهای موفق بعد از شکست خوردن

جام جم سرا:
اگر شکست خورده‌اید و می‌خواهید دوباره شروع کنید، پاسخ دادن به ۵ سوال زیر می‌تواند کمک بزرگی برای شما باشد:

۱- این شکست چه درسی برای من دارد؟
شکست‌ها نتیجه مجموعه‌ای از اتفاق‌ها هستند اما هرچقدر دیگران و عوامل خارجی در شکست دخیل باشند، در نهایت مسئول شکست، خود شما هستید و باید این را بپذیرید. سعی کنید گذشته را مرور کنید و نقاط مهمی را که باعث بروز تغییر در شرایط شما شده بیابید و ببینید که در شرایط ویژه چه‌کاری انجام داده‌اید و چطور تصمیم گرفته‌اید.

۲- چه کاری را می‌توانستم متفاوت انجام دهم؟
همیشه برای تصمیم‌گیری درباره کاری، بیش از یک انتخاب داریم. اینکه چطور تصمیم بگیریم، مسیر حرکت و سرنوشت کار را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پس بهتر است به عقب برگردید و به زمان‌های حساس فکر کنید. به تصمیم‌هایی که گرفته‌اید بیندیشید. چه انتخاب‌های دیگری می‌توانستید داشته باشید؟ چه کاری را می‌توانستید متفاوت انجام دهید؟ چه قدم‌هایی را می‌توانستید ‌بردارید؟

۳- آیا به مهارت‌های بیشتر یا متفاوتی احتیاج دارم؟
همه ما نقاط قوت و ضعفی داریم. ضعف‌های ما در طبقه‌بندی‌های مختلفی قرار می‌گیرند. بعضی از ضعف‌ها ذاتی است. یعنی به​­صورت ذاتی نمی‌توانیم در انجام کارهایی عالی باشیم. مثلا بعضی از آدم‌ها به​­صورت ذاتی رقابتی هستند و برخی دیگر اینطور نیستند. بعضی از ضعف‌ها، ضعف در مهارت است. مثلا ممکن است شما شکست خورده‌اید چون اصول مالی و مدیریت مالی کسب‌وکار را نمی‌دانسته‌اید و نتوانسته‌اید گردش مالی کسب‌وکار خود را مدیریت کنید. بهتر است ببینید به چه مهارت و دانشی نیاز دارید که کمبود‌های قبل را پر کنید.

۴- از چه کسی می‌توانم مشورت بگیریم؟
وقتی درگیر موضوعی هستید، ذهن شما به شکلی درگیر می‌شود که نمی‌توانید از بیرون به مساله خود نگاه کنید؛ اما ممکن است دوستان و اقوام و آشنایان یا متخصص‌هایی وجود داشته باشند که بتوانند به شما کمک کنند تا موضوع کار خود را از زاویه جدیدی ببینید. بهتر است از شخص مناسبی بازخورد بگیرید و از او کمک بخواهید. خیلی از مردم درخواست کمک نمی‌کنند چون فکر می‌کنند کمک خواستن مترادف ضعف است. اما کمک خواستن نشانه این است که شما آماده یادگیری هستید.

۵-قدم بعدی چیست؟
(امیر مهرانی -مربی توانمندسازی فردی و سازمانی/کسب و کار)


ادامه مطلب ...

خجالت؛ عامل مهم شکست در روابط زناشویی

جام جم سرا:دکتر عباس بصیری ضمن اعلام این مطلب اظهار داشت: در واقع محرکات خانم ها بر عکس آقایان در راستای شروع رابطه جنسی نیازمند آمادگی از لحاظ مسائل روحی،روانی،عاطفی،احساسی و فکری است.

وی ادامه داد: در یک رابطه سالم و صحیح برای شروع یک رابطه مطلوب، زن نیاز به مقدمات تحریک آمیز دارد که علاقه مندی به همسرش در درجه اول قرار دارد.

این جراح کلیه و مجاری ادرار تصریح کرد: سپس حرکات، رفتار و سکنات مرد باید برای زن دلپذیر باشد و بعد مرد با نوع رفتار و ارتباطی عاشقانه یک رابطه جنسی مطلوب را کلید می زند.

وی با اشاره به این که زن و مرد باید حریم یکدیگر را محترم بشمارند در عین حال گفت: در صورتی که مرد با شغلی آسیب زا و پر مشغله سر و کار دارد زن باید با لطافت و ظرافت شرایط سخت و مملو از استرس همسرش را تعدیل کند.

دبیر انجمن اورولوژی ایران با تأکید بر وجود صداقت میان همسران هشدار داد زن و مرد نباید به دلیل خجالت، رو دربایستی و مسائل فرهنگی از بیان خواسته هایشان در خصوص رفتارهای جنسی امتناع ورزند زیرا در این صورت خواسته ها روی هم انباشته شده و با گذر زمان منجر به اختلافات خانوادگی، درگیری و حتی منجر به تنفر میان زوجین خواهد شد.

بصیری گفت: وجود حیا در فرهنگ ایرانی تا حدودی پذیرفته شده است اما این امر نباید میان زوجین غالب شود تا زن و مرد راحت تر به بیان خواسته هایشان در نوع رفتارهای جنسی بپردازند.

استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی توصیه کرد: در واقع زوجین باید تا زمانی که مسائل کوچک و قابل حل است با برکناری خجالت از رابطه زناشویی به حل آنها بپردازند.(شفاآنلاین)


ادامه مطلب ...

آه... قلبم شکست: راهکار غلبه بر شکست عشقی

جام جم سرا: به این نمونه‌های درخواست مشاوره توجه کنید:

  • پسری هستم ۲۲ ساله. خدمت سربازی رفتم و شغل هم دارم. چند ماه عاشق دختری بودم. چند وقت پیش که با او صحبت کردم گفت هیچ علاقه‌ای به من ندارد ولی من دوستش دارم و نمی‌توانم فراموشش کنم. زندگی‌ام به هم ریخته است. از درس و کار افتاده‌ام. چند جای دیگر برای خواستگاری رفتم ولی نپسندیدم. چه کار کنم؟
  • به پسری که به خواستگاری‌ام آمد، علاقه‌مند شدم، ولی مادرش راضی به ازدواج ما نشد. از همه نظر شرایطمان مثل هم بود. نمی‌توانم بدون او به زندگی ادامه دهم و او را فراموش کنم. بعد از گذشت یک ماه، حالم نه تنها بهتر نشده که بد‌تر هم شده است. چه کار کنم تا فراموشش کنم؟
  • دختری هستم ۲۲ ساله. ۴ سال پیش با آقایی ارتباط داشتم. بعد از ۳ سال متوجه شدم ازدواج کرده است. با این وجود نمی‌توانم او را فراموش کنم، دارم دیوانه می‌شوم. خواهش می‌کنم راهنمایی‌ام کنید.
  • دختری ۳۱ ساله هستم. مدتی با پسری ارتباط داشتم اما بعد از این مدت او از ازدواج با من سر باز زد و با فرد دیگری ازدواج کرد. بسیار کلافه و گوشه گیر شده‌ام. احساس می‌کنم به من خیانت شده و از احساسات من سوء استفاده کرده است. اکنون نیز نمی‌توانم او را فراموش کنم. لطفا راهنمایی‌ام کنید؟
  • جوانی ۲۹ ساله هستم. عاشق همکارم شدم. به او پیشنهاد ازدواج دادم. چند ماهی با هم حرف زدیم اما بعد از ۳ ماه، ناگهان پدرم فوت کرد. او هم به من جواب منفی داد و با فرد دیگری ازدواج کرد. این روز‌ها اصلا حالم خوب نیست؟ چه کار کنم؟

عشق ناکام

اگر شما جزو افرادی باشید که به هر دلیلی در عشق ناکام شده‌اید، به احتمال زیاد در یکی از این سه گروه قرار دارید:

۱ -به تازگی این تجربه را کسب کرده‌اید
۲ -از این تجربه مدت زیادی می‌گذرد
۳ - اکنون ازدواج کرده‌اید، اما تلخی یک شکست عشقی همچنان در کام شما مانده است و روی زندگی مشترک کنونیتان تاثیر می‌گذارد.

سپیده دانایی، در گزارشی به ارائه چند راهکار به این سه گروه پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

تازه شکست خورده‌ام، نمی‌توانم فراموشش کنم

اگر به تازگی ناکامی در عشق را تجربه کرده باشید، شدت ناراحتی و میزان هیجانات منفی در شما بسیار شدید‌تر است و حتی شاید هنوز دچار شوک هستید و پذیرفتن واقعیت برایتان مشکل است با این حال بهتر است:

۱ -واقعیت پایان ارتباط را بپذیرید: مرحله شوک و انکار بعد از قطع هر رابطه‌ای حتما پیش می‌آید. تنها راه پذیرش موقعیت فعلی، استقامت روی تصمیمی است که گرفته‌اید، یا پذیرش اتفاقی است که رخ داده. زمانی که فرد اطمینان نداشته باشد که رابطه پایان یافته یا نه؛ یا طرف مقابل‌گاه و بی‌گاه کدهای مثبت از خود نشان دهد؛ عشق وارد مرحله سوگواری نمی‌شود. وقتی شخص نمی‌تواند یک رابطه را، حتی به صورت ذهنی قطع کند، باید بررسی کند که این رابطه برایش چه معنایی دارد و چه چیز این از دست دادن برایش سخت است. به یاد داشته باشید که تحلیل، ویرانگر عشق است. وقتی فرد به این سوالات پاسخ می‌دهد و شرایط را تحلیل می‌کند درد فقدان را آسان‌تر تحمل خواهد کرد.

۲ -احساسات منفی خود را بپذیرید و بروز دهید: در وهله اول باید سوگواری را پذیرفت. به نظر می‌رسد چاره‌ای جز سوگواری و راهی جز گریستن وجود ندارد. آدم‌ها یک ظرفیت محدود از انرژی روانی دارند و وقتی کسی می‌میرد یا از دست می‌رود، سرمایه گذاری عاطفی که روی او کرده‌اند باید تا حدی از روی او برداشته شود. اشک‌های هیجانی سوگ، کارکرد عملی دارند و به بدن در تسکین استرس و پاک کردن زهرآگینی هیجان ناشی از سوگ کمک می‌کند.

۳ -ذهنتان را خالی کنید: گاهی هم پیش می‌آید که ذهن ما آن قدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیش آمده، پر است که انگار ظرف ذهن پر شده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور می‌شود و نمی‌توان به موضوع دیگری فکر کرد. بهترین کار در این زمان نوشتن است. یکی از مهم‌ترین فواید نوشتن، این است که شما وقتی قلم به دست می‌گیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می‌آید که خودتان از دیدن آن‌ها شگفت زده می‌شوید و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق‌تر از خود می‌رسید. وقتی ذهن کاملاً خالی شد، آن کاغذ‌ها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.

۴ - حمایت اجتماعی دریافت کنید: بعد از یک جدایی سخت، شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می‌توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک می‌کنند باشید، آن‌ها به شما کمک می‌کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زود‌تر خودتان را پیدا کنید. همچنین می‌توانید به کار‌ها و علایق شخصی خود بپردازید تا انرژی و توجه شما معطوف آن‌ها شود.

زمان زیادی گذشته اما همچنان درگیرم!

اگر از ناکامی شما در عشق مدت زیادی می‌گذرد و همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، طوری که گاهی ساعت‌ها به معشوق از دست رفته خود فکر می‌کنید و هرازچند گاهی وجودتان پر از اندوه می‌شود، خاطرات گذشته تازه می‌شود و ناامیدی دوباره به جانتان می‌افتد، عمل به این توصیه‌ها به شما کمک می‌کند:

۱ -مواظب باشید که عشق به نفرت تبدیل نشود: ممکن است بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت شوید. فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هر قدر فرآیند جدایی بیشتر طول بکشد، این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از او. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید، تا از آن‌ها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود می‌آورد که برایتان دردسرساز می‌شود.

۲ -خاطرات را دور بریزید: تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد معشوق بیندازد دور بریزید، مثل عکس‌ها، هدیه‌ها و حتی آهنگ‌ها و هر چیز دیگر که به او مربوط می‌شود.

۳ -بر ویژگی‌های مثبت خود تمرکز کنید: در این برهه به احتمال زیاد نظر مثبتی نسبت به خود ندارید و دائم درباره خود منفی صحبت می‌کنید و شاید خود را لایق زندگی ندانید. ولی بهتر است در گوشه‌ای بنشینید و فهرستی از ویژگی‌های مثبت خود تهیه کنید. با این کار دید مثبتی نسبت به خود پیدا می‌کنید و خود را سزاوار دوباره زیستن خواهید دانست.

۴ - از پیشگویی خودکام بخش بپرهیزید: پیشگویی خودکام بخش؛ این اصطلاح روان‌شناسی بدین معناست که گاهی مسئله و تفکری واقعیت می‌یابد، که فرد انتظار وقوعش را داشته است و به گونه‌ای رفتار می‌کند که باعث اتفاق افتادن آن می‌شود. فردی که بگوید: «من هرگز عشقی نخواهم یافت» احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش می‌یابد؛ زیرا مثلاً کمتر وارد گروه‌های اجتماعی می‌شود؛ برخورد دیگران را بیشتر کینه جویانه برداشت می‌کند، روابط سرد‌تر با دیگران برقرار می‌کند؛ از کوچک‌ترین رفتاری، برای خود فاجعه می‌سازد.

ازدواج کرده‌ام و هنوز ذهنم درگیر گذشته است

اگر در حال حاضر ازدواج کرده‌اید اما تلخی عشق نافرجام قبلی خود را همچنان در زندگیتان احساس می‌کنید، بهتر است از این راهکار‌ها استفاده کنید:

۱ - بدانید همه چیز را نمی‌توان فراموش کرد: هر چند همه چیز تمام شده است ولی نباید انتظار داشته باشید که همه چیز را فراموش کنید. به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته‌اید. به هر صورت، بخشی از آن خاطرات همیشه همراه شما خواهد بود. برای‌‌ رها شدن از گذشته، باید یاد بگیرید که ذهنتان را مدیریت کنید و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشید و از مرور خاطرات گذشته نیزپرهیزکنید.

۲ - بدانید که هرگز عشق کافی نیست: در طول زندگی مشترک کنونی شاید بار‌ها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و دیگران گفته‌اید که اگر میان من و همسر کنونی‌ام عشق وجود داشت، چنین مشکلاتی به وجود نمی‌آمد. اگر چه عشق یکی از ارکان اصلی زندگی مشترک است اما برای اداره و ادامه دادن رابطه کافی نیست. خودتان به مرور می‌فهمید که زندگی به چیزهای دیگری نیز نیاز دارد. چیزهایی که احتمالاً در زندگی قبلیتان نبود و برای همین به شکست منجر شد.

۳ - از مقایسه کردن دوری کنید: مقایسه کردن می‌تواند احساس ناکامی و حسرت را در شما تقویت کند. بسیاری از افراد که عشقی نافرجام را تجربه کرده‌اند، بعد از ازدواج، دائم به مقایسه همسر خود با آن فرد می‌پردازند و براساس جهت گیری ذهنی مبنی بر ضعیف‌تر بودن همسرشان، دچار حس سرخوردگی می‌شوند. اما این را باید بدانید که افراد با هم متفاوت‌اند. همسرتان را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد و...) با آن فرد مقایسه نکنید، چون هر قدر این کار را بیشتر انجام دهید، بیشتر احساس حسرت می‌کنید. واقعیت دیگر این است که به علت بالا بودن هیجانات در شما، احساستان به آن فرد بدون نقص و البته کاذب است، پس مقایسه شما اساس واقعی ندارد.

۴ - ویژگی‌های منحصر به فرد همسرتان را ببینید: به جای آنکه دائم به چیزهایی فکر کنید که همسرتان ندارد، روی آن چیزهایی که باعث تمایز همسر کنونیتان می‌شود، تمرکز کنید. بدانید که هر کسی ویژگی‌هایی برای دوست داشته شدن دارد. ویژگی‌هایی را که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به همسرتان می‌شود دریابید و آن‌ها را همیشه مورد تحسین قرار دهید.

۵ - مکان‌های دوست داشتنی تازه پیدا کنید: سعی نکنید با همسرتان به‌‌ همان رستوران یا پارکی که در گذشته می‌رفتید، سر بزنید، چون باعث می‌شود به جای اینکه حواستان به همسرتان باشد به یاد گذشته بیفتید. بهترین کار این است که محل‌های تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حال نرفته‌اید. آنجا بیشتر فرصت خواهید کرد که به همسرتان توجه و سعی کنید او را دوست داشته باشید.


ادامه مطلب ...

متروی تهران رکورد شکست

جام جم سرا: هابیل درویشی - مدیرعامل شرکت مترو در ادامه بازدیدهای چهارشنبه کارگاهی مدیران عالی شهرداری تهران از نیمه شمالی خط سه مترو، صبح امروز به همراه معاونین و مدیران این شرکت به صورت بازدید می‌دانی ۱۷ کیلومتر طول خط در جریان آخرین وضعیت پروژه قرار گرفت.

مدیرعامل شرکت راه آهن شهری تهران و حومه (مترو) با اشاره به اینکه در مدت هفته اول تیرماه جاری در نیمه شمالی خط سه برای اولین بار در طول تاریخ ساخت مترو کشور و تهران، حدود ۳۰۲ مترو لاینینگ شامل (خاکبرداری به قطر تونل - حفاظ موقت - عایق کاری - آرماتوربندی - قالب - بتن‌ریزی) برای بهره برداری به ثبت رسید اظهار داشت: به همت جهادی کارگران و مهندسان، این میزان رکورد در طول هفته جاری بار دیگر شکسته شد و حدود ۴۰۰ متر لاینینگ برای بهره برداری در این پروژه به ثبت رسید.

درویشی ثبت رکورد جدید را مرهون تلاش جهادی کارگران و مهندسان بومی و حمایت‌های شهرداری تهران و توجه و پیگیری‌های ویژه شهردار و قائم مقام شهردار تهران دانست و گفت: در حال حاضر فقط در ۱۷ کیلومتر پروژه در دست ساخت نیمه شمالی خط سه حدود ۶۰ کارگاه و جبهه کاری فعال است که در سه شیف کاری و به صورت شبانه روزی فعالیت می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه معمولاً در ساخت پروژه‌های مترو مراحل لاینینگ، ریل‌گذاری و نازک کاری ایستگاه‌ها و... به ترتیب انجام می‌گیرد، گفت: امروز در پروژه ۱۷ کیلومتری نیمه شمالی خط سه همه مراحل یاد شده به موازات هم در حال انجام است و این پروژه به معنای واقعی کلمه به دانشگاهی برای کاربردی کردن ابعاد مدیریت جهادی و اقتصاد مقاومتی مبدل شده است.

پروژه ۱۷ کیلومتری نیمه شمالی خط سه برای تکمیل ۳۷ کیلومتر این خط که ۲۰ کیلومتر قبلاً زیربار ترافیک رفته است مطابق برنامه زمانبندی تا پایان سال جاری آماده بهره‌برداری خواهد شد. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

چهار راه بدبختی: علائم شکست در ازدواج

جام جم سرا: ازدواجی که در آن کفویت و تناسب وجود نداشته باشد مستقیم‌ترین راه تا بدبختی است.

در اینجا به مهم‌ترین تناسب‌هایی که ممکن است در انتخاب و ازدواج نادیده بگیرید یا به بیان بهتر، ۴ علامتی که از همان ابتدا نشان می‌دهد در ازدواج شکست خواهید خورد، اشاره می‌کنیم. علائم و اختلاف‌هایی که اغلب در حین انتخاب از نگاه شما و خانواده‌تان جا می‌مانند یا ممکن است ساده تلقی شوند:

اختلاف در خواسته‌ها

زندگی زن و شوهری که خواسته‌های غیر واقعی و متفاوت از یکدیگردارند، رو به نابسامانی می‌رود. اگر خواسته شما در زندگی ادامه تحصیل و مهاجرت باشد و خواسته او، خانه خریدن در منطقه خوبی از شهر، هیچ وقت آبتان با هم در یک جوی نمی‌رود. خواسته‌ها و اهداف زندگی شما باید مشابه هم باشد. این تشابه هر چه بیشتر باشد شانس موفقیت ازدواج شما بالا‌تر می‌رود. ازدواج با فردی که اهدافی متضاد با شما دارد اتلاف انرژی است و در ‌‌نهایت هیچ کدام به خواسته‌هایتان نمی‌رسید.

تعداد بچه‌هایی که در آینده خواهید داشت، محلی که زندگی می‌کنید، نوع رابطه‌تان با اقوام و... همه در همین دسته قرار می‌گیرد. اگر یکی خواستار روابط زیاد و رفت و آمدهای پی در پی باشد و دیگری خواستار روابط محدود و منزوی، بالاخره یک جا این تلاش برای یکی شدن یا تلاش برای رفتار مطابق سلیقه طرف مقابل تمام می‌شود و شما هر کدام به سمت و سوی خودتان خواهید رفت. تازه این به جز درگیری‌ها و دعواهای احتمالی شما درباره موضوعات مورد اختلافتان است.

اختلاف در خلق و خو

بعضی از افراد بسیار خشن، متکبر، خودخواه و از خود راضی‌اند و برخی روحیه‌ای گرم دارند، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست هستند. بنابراین توافق اخلاقی، مهم‌ترین تناسب در ازدواج است. درونگرایی و برونگرایی شما هم می‌تواند تاثیر زیادی در رابطه‌تان داشته باشد. ازدواج یک درونگرا با برونگرا اشتباه بزرگی است که به دلیل تغییر نکردن خلق و خوی افراد برای همیشه رابطه شما را دچار بحران می‌کند. حتی اگر در اوایل ازدواج چنین بحرانی به چشم نیاید و حس کنید که می‌توانید خودتان را با طرف مقابل هماهنگ کنید و به حدی از تعادل برسید، در آینده و بعد از گذشت چند سال تفاوت‌ها خودشان را نشان میهند و شما را دچار فاصله عاطی خواهند کرد.

اختلاف در میزان هوش

این یکی از مهم‌ترین مواردی است که نباید از آن غافل شوید. اختلاف زیاد سطح هوشِ همسران نسبت به یکدیگر می‌تواند در زندگی مشکلاتی ایجاد کند. همسر کم هوش هیچ وقت نمی‌تواند باهوش شود و فرد باهوش هیچ وقت نمی‌تواند برای همه عمر یک فرد متوسط یا کم هوش را تحمل کند. هوش البته با سطح تحصیلات متفاوت است. اگر شما هر دو تحصیلات دانشگاهی داشته باشید باز به این معنا نیست که هوشتان با هم تناسب دارد. حتی اگر هم رشته هم باشید این تناسب وجود نخواهد داشت.
به گزارش جام جم سرا، هوش ابعاد مختلفی دارد؛ افراد باهوش هم روابط متفاوتی دارند، می‌توانند آینده را پیش بینی کنند، می‌توانند با دیگران به شکل مسالمت آمیزی رابطه داشته باشند و بسیاری از آنها هم مدیریت بهتری دارند. اما همسر کم هوش می‌تواند همیشه باری باشد روی دوش طرف مقابل و انرژی زیادی از او بگیرد. بهترین راه برای فهمیدن تناسب شما در هوش کلی و هوش اجتماعی و هوش هیجانی، شرکت در تست هوش نزد یک مشاور امین و باتجربه است.

اختلاف در ابعاد معنوی

مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی متفاوت هستند، زندگی بی‌دغدغه‌ای نخواهند داشت. اگر فکر می‌کنید بعد از ازدواج همسرتان را تغییر خواهید داد و مذهبی‌تر خواهید کرد، یا او را از تقیداتش دور می‌کنید سخت در اشتباهید. اعتقادات مذهبی بسیار محکم هستند و حتی اگر مدتی به طور موقت تغییر کنند باز دوباره به شکل سابق برمی گردند. بنابراین در امر ازدواج، باید بُعد اعتقادی به ویژه جنبه‌های معنوی آن، جایگاه مذهب و تقید به آن در خانواده و خود فرد و میزان تناسب در عمل به دین مورد بررسی جدی قرار بگیرد. (تبیان)


ادامه مطلب ...

۹ راه برای شکست دادن چاقی

جام جم سرا به نقل از خانواده ایرانی: در جوامع امروزی به دلیل تغییرات نوع تغذیه و کاهش فعالیت‌های فیزیکی چاقی به یک مشکل عمده در بسیاری افراد تبدیل شده است. اما آیا چاقی پایان راه است یا می‌توان با ترفندهایی بر آن غلبه کرد. ما در این مطلب به بیان ۹ روش شکست دادن چاقی می‌پردازیم.

۱-از سلامت جسمی خود آگاه شوید. چاقی عامل بسیاری از بیماری‌ها، مثل دیابت، بیماری‌های قلبی، آرتروز و... است. اگر معمولا احساس خستگی می‌کنید با پزشک خود مشورت کنید. برخی از دارو‌ها اثر چاق کنندگی دارند. اگر پس از شروع یک داروی خاص دچار اضافه وزن شدید با پزشک خود مشورت کنید.

۲-اگر احساس کسالت می‌کنید و بی‌انرژی هستید از همین امروز ورزش کردن را شروع کنید. فعالیت فیزیکی کیفیت زندگی را بالا برده و باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.

۳-بهترین را انتخاب کنید. باوجود اینکه همه ورزش‌ها خوبند ولی انجام یوگا برای باز یابی انرژی بیشترین تاثیر را دارد. باانجام یک جلسه یوگا در هفته پس از شش هفته احساس انرژی و نشاط فراوانی حاصل می‌گردد.

۴-آب فراوان بنوشید. کم آبی باعث ایجاد کسالت و سستی در بدن می‌شود. نخوردن آب کافی هنگام انجام ورزش باعث احساس خستگی و عدم توانایی در کامل کردن حرکات می‌شود.

۵-زود بخوابید. کم خوابی یکی از عوامل چاقی به شمار می‌رود. اگر عادت به خواب بعد از ظهر دارید، خواب حدود ۱۰ دقیقه برای بازیابی انرژی کافیست. بیش از ۳۰ دقیقه خواب، برای شما ایجاد کسالت کرده به علاوه خواب به موقع شبانه را مختل می‌کند.

۶-ماهی بخورید. امگا۳ موجود در ماهی باعث تقویت تمرکز در افراد می‌شود.

۷-با ساعت بیولوژیک بدن خود همراهی کنید. برخی افراد صبح‌ها دارای بالا‌ترین حد انرژی خود هستند ولی برخی دیگر شب‌ها انرژی بالاتری دارند.

۸-از میزان اضافه وزن خود کم کنید. تحقیقات نشان داده که حتی کاهش وزن جزیی در فرد باعث افزایش انرژی و کیفیت زندگی زیادی می‌شود.

۹-فواصل غذایی خود را کاهش دهید. سعی کنید در فواصل کم، وعده‌های سبک غذایی مصرف کنید تا سطح قند خون شما ثابت باقی بماند. در این وعده‌ها از کربوهیدراتهای پیچیده مثل غلات کامل به جای کربوهیدراتهای ساده استفاده نمایید.


ادامه مطلب ...

زن ۷۰ ساله قاتل نامرئی را شکست داد

ساعت ۲۰ شب گذشته خبر احتمال مسمومیت با گاز منواکسید کربن به مرکز فوریت‌های اورژانس تهران اطلاع داده شد که بلافاصله یک گروه با آمبولانس برای بررسی صحنه و نجات مصدومین احتمالی به محل اعلام شده در تهران نو اعزام شدند.
به گفته مدیر روابط عمومی اورژانس تهران، پس از حضور تکنسین‌ها در محل آنان با خانم ٧٠ ساله‌ای روبرو شدند که به علت مسمومیت با گاز منواکسید کربن دچار حالت گیجی و تهوع شده بود.
حسن عباسی با اشاره به اقدامات درمانی برای نجات این زن ادامه داد: خوشبختانه دقایقی بعد وضعیت وی رو به بهبودی رفت و از مرگ نجات یافت اما وی برای ادامه درمان به بیمارستان بوعلی منتقل شد. (مرکز اورژانس تهران)


ادامه مطلب ...

شکست عشقی خوردم، حالا دیگر به ازدواج تمایلی ندارم!

پاسخ مشاور: زندگی حاصل تجربیات مثبت و منفی افراد است. جدایی و پایان یک رابطه، آسیب‌های فراوانی دارد زیرا معمولا با از هم پاشیدن هر رابطه‌ای، اعتماد به نفس و آرامش طرفین به خطر می‌افتد. شکست عشقی نیز آدم را با خودش، عواطفش، فکر‌هایش و واقعیت آنچه که هست روبرو می‌کند که این امر هم می‌تواند فرد را افسرده کند و هم او را بسازد و از سویی به فرد این توانایی را می‌دهد تا مشکل‌های وجودی را حداقل با خودش حل کند و خودخواهی همیشگی‌اش را کنار بگذارد و به این باور برسد که هنوز لازم است از تجربیات دیگران بیاموزد و مهارت‌های برقرار کردن رابطه موفق و سالم را آموزش ببیند و در ‌‌نهایت یک بار دیگر هدف زندگی‌اش و معیارهای مهم‌ترین انتخاب زندگی‌اش یعنی ازدواج را مرور و تصحیح کند.


رابطه شکست خورده‌تان را بررسی کنید

توجه به گذشته خود و تاثیر آن بر شکل گیری زندگی آینده، نخستین گام‌های آمادگی برای ازدواج است. اگر خواهان برقراری رابطه‌ای سالم و صحیح با خواستگارانتان هستید اجازه ندهید خاطرات منفی گذشته، آینده شما را نیز به خطر بیندازد. رابطه شکست خورده خود را از آغاز تا پایان بررسی کنید و با صداقت کامل تمام اتفاقاتی را که در ‌‌نهایت به تخریب این رابطه منجر شده است مرور کنید.

احساس خشم و غمتان را سرکوب نکنید

در تنهایی و در ‌‌نهایت راستی و درستی سهم خود را در سه بعد رفتاری، احساسی و فکری در نابودی این رابطه ارزیابی کنید. خصوصا شروع رابطه را که آیا تحت نظر خانواده و با حفظ ارزش‌های جامعه و ملاک‌های مشخص و دقیق بوده است یا خیر؟ آیا تنها یک رابطه سراسر احساسی بوده است؟ برای رابطه از دست رفته، یک بار برای همیشه عزاداری کنید و از سرکوب احساس خشم و غم ناشی از رابطه قبلی خودداری کنید.
همچنین احساساتتان را با صحبت با فردی امین و آگاه بیرون بریزید و بروز دهید تا بتوانید دوباره رابطه‌ای سالم و صحیح با فرد دیگری برقرار کنید و برای ازدواج آماده شوید.


ملاک‌های قبلیتان برای ازدواج را منطقی‌تر کنید

روی ملاک‌های قبلی خود برای ازدواج مروری جدی داشته باشید و تلاش کنید این بار ملاک‌های منطقی‌تر و عاقلانه‌تری در انتخاب خود داشته باشید. اینکه تمام ذهن شما درگیر آدمی است که شما را ترک کرده و در ذهنتان با او زندگی می‌کنید، او را محاکمه می‌کنید و در واقع مدام خود را آزار می‌دهید، رفتار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌آید. بهتر است آگاه باشید و در زمان حال زندگی کنید و با مدیریت ذهنتان اجازه ندهید افکار شما مدام در گذشته سیر کند یا با ترس‌های آینده درگیر باشد. دیدتان را وسیع کنید چراکه شما هنوز فرصت‌های زیادی برای ازدواج و تشکیل زندگی دارید.


باورکنید که انسان‌ها با هم متفاوتند

شکست عشقیتان را به عنوان یک فرصت خود‌شناسی در نظر بگیرید و خود را قربانی افکار آزاردهنده‌تان نکنید. همچنین اجازه ندهید فرصت‌ها از دست برود. برای رهایی کامل از آنچه در گذشته برای شما اتفاق افتاده، به سراغ کارهایی بروید که مدت‌هاست انجام نداده‌اید و انجام آن‌ها می‌تواند حس‌های جدید و خوبی را در شما ایجاد کند، نفرت و کینه را از شما دور کند، نگاهتان را به آدم‌ها عوض کند و به این باور برساند که انسان‌ها با هم متفاوتند.


مراقب وابستگی احساسی مجدد باشید

اگر تصمیم گرفتید به فرد دیگری برای ازدواج بیندیشید با توکل بر خدا و طلب یاری از او، برای جلوگیری از آسیب مجدد و پیشگیری از وابستگی، از‌‌ همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نکنید و اجازه دهید شناختتان جلو‌تر از احساستان حرکت کند. با این حال و زیر سایه نظارت خانواده‌ها و در پی بیشتر شدن شناختتان از یکدیگر، کم کم احساسات را نیز وارد رابطه‌تان کنید و تصمیم نهایی را برای ازدواجتان بگیرید. (منیژه مسگری، کار‌شناس ارشد مشاوره خانواده/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

201


ادامه مطلب ...

وقتی شکست عشقی به جنون می‌کشد

فقط کافی است صفحه حوادث روزنامه‌ها را ورق بزنید، تا یک یا چند مورد از این قصه‌های تلخ را بخوانید. قصه‌هایی که برایتان روایت می‌کند که چطور یک جوان عاشق از معشوقش انتقام گرفته است.

«نه شنیدن از معشوق» یکی از دردآورترین اتفاقاتی است که هر فردی می‌تواند آن را در زندگی تجربه کند، با شنیدن همین کلمه 2 حرفی است که زندگی برخی از افراد به هم می‌ریزد، اگر جوان تا دیروز فردی شاد و پرانرژی بود به ناگاه آدمی غمگین و آشفته می‌شود که حتی از انجام امور شخصی‌اش بازمی‌ماند، اگر متنفر از سیگار بود، حالا پاکت پشت پاکت دود می‌کند، بی‌حوصله و کم‌طاقت شده و زود از کوره درمی‌رود.

معمولا بعد از گذر از گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن، فرد شکست‌خورده آرام‌آرام به این فکر می‌کند که «چرا من؟»، «مگر او از من بالاتر است؟»، «من چه کم داشتم که به من نه گفت...» ژ«شاید من ایرادی دارم؟»، «نکند پای کسی دیگر در میان باشد» و... آنقدر احساس تشویش و ناراحتی کرده که حتی ممکن است دست به خودکشی یا انتقام بزند، در حالی که این «نه»، به معنای رسیدن به آخر دنیا نیست. ولی چرا چنین می‌شود و جوانان ما تاب شنیدن «نه» را ندارند.

شکست‌خوردگان انتقامجو معمولا حس می‌کنند سهم‌شان را از زندگی یا طرف مقابلشان آن‌گونه که سزاوار بوده، دریافت نکرده‌اند، به همین دلیل ممکن است دست به انجام کارهایی بزنند که شاید تاکنون حتی فکرش را هم نمی‌کردند. در وهله اول، فرد شکست‌خورده، یا به بیان بهتر «نه» شنیده، چون حس می‌کند به‌خاطر ظاهر نازیبایش جواب رد شنیده، به خود حمله می‌کند و برای رفع عیب‌های ظاهری حتی خود را به دست تیغ جراحی می‌سپارد.

گاهی این افراد گمان می‌کنند به دلیل نداشتن تمکن مالی از کسی که دوستش دارند پاسخ مثبت نگرفته‌اند به همین دلیل حتی به دزدی و به دست آوردن پول حرام متوسل می‌شوند.

خلاصه آن‌که برای جبران نواقص‌شان به هر چیزی متوسل می‌شوند تا دیگر کسی نتواند به آنها نه بگوید؛ و در بدترین شرایط نیز احتمال دارد، فرد به قصد خیانت، شروع به دوستی با جنس مخالف کند، سپس بعد از وابسته کردن طرف، زیر همه چیز بزند و از این که توانسته ‌ انتقام جانانه‌ای بگیرد، احساس رضایت و شادمانی کند.

در برخی موارد نیز فرد شکست‌خورده با آزار و اذیت و حتی کشتن طرف مقابلش یا رقیبی که او را مغلوب کرده است، می‌خواهد به خود و دیگران به اشتباه ثابت کند که عاشق واقعی است و... در حالی که همه این کارها به‌خاطر این است که آنها نتوانسته‌اند به این سوال ذهن‌شان پاسخ بدهند که «چرا من باید شکست عشقی بخورم؟»

جنون عشق

انتقامجویی عاشقانه نوعی از جنون آنی در بشر است که عقل عاشق بنا بر زمینه‌های قبلی برای لحظه‌ای زایل شده و به بروز رفتارهای ددمنشانه، بی‌رحمانه و شومی منجر می‌شود که آسیب بر جسم و روان دیگری، کمترین پیامد مخرب آن است. در بیشتر موارد، موضوع یک رابطه عشقی یک‌طرفه است، اگر چه گاهی نیز انصراف یکی از طرفین از ادامه رابطه دوستی یا نامزدی باعث می‌شود فرد انصراف‌دهنده مورد غضب و انتقام‌جویی ناجوانمردانه طرف مقابل قرار گیرد.

شخصیت‌های رشد نایافته

در آسیب‌شناسی این پدیده، اشاره به ویژگی‌های شخصیتی این افراد، نکات بسیار مهمی را روشن می‌کند. این افراد معمولا خصلت‌های مشترکی با هم دارند؛ از نظر اخلاقی رشد نایافته‌اند، شخصیت‌های خام و ضعیف و ناپخته‌ای هستند که هرگز متکی به خود نبوده و اعتماد به نفس‌شان همیشه زیرسوال است، کوچک‌ترین طرد و شکستی را به معنای از دست دادن کل زندگی‌شان تعبیر می‌کنند. انعطاف‌ناپذیری، لجاجت، سلطه‌گری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی مزمن‌شان باعث می‌شود دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند و هرگز ‌غیر از خودشان به کس دیگری فکر نکنند و چنین است که اگر روزی، روزگار به کامشان نباشد تاب کنار آمدن با ناکامی‌ها را نداشته همچون بچه‌ها لج می‌کنند و برای انتقام کودکانه در کمال قساوت و بی‌رحمی نقشه می‌کشند. اینان شخصیت طبیعی ندارند اگرچه برخی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها نیز سابقه نسبتا طولانی از رفتارهای ضداجتماعی در پرونده زندگی‌شان ثبت شده است.

پرخاشگری

یکی از وجوه تیره و منفی شخصیت بشر پرخاشگری است، اگرچه عده‌ای توانسته‌اند با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی و اخلاقی بر این خصلت هیجانی فائق آیند و خردمندانه و هشیارانه آن را در جهت مسیری سازنده و جامعه‌پسند کنترل کنند؛ اما هنوز افرادی هستند که هشیارانه مبادرت به رفتار پرخاشگرانه کرده و هیجان خشم خود را به اشکال مختلف به دیگران منتقل می‌کنند، زیرا انتقام‌گیری شخصی در صدر انگیزه‌های رفتار خشونت‌آمیز آنان قراردارد. معمولا جوان پرخاشگر باانگیزه و قصد قبلی، قربانی خود را مورد آماج رفتار خشونت‌آمیز خود قرار می‌دهد و با تکیه بر هیجانات رام‌نشده و بدون تفکر به عاقبت کاری که انجام می‌دهد، صرفا به‌خاطر کسب لذت لحظه‌ای دست به انتقام می‌زند، غافل از این‌که ممکن است تجربه این لذت موقت، زندگی و آینده‌اش را تباه و نابود سازد.

سختی‌های دوران کودکی

دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد دارد، یعنی از همان اولین‌باری که مادر فرزندش را در آغوش می‌گیرد، حس اعتماد و ایمنی در کودک ایجاد می‌شود. حال کودکی را در نظر بگیرید که مادرش را از دست بدهد یا به هر دلیلی از داشتن رابطه عمیق عاطفی با مادر محروم باشد، او نه‌تنها اعتمادی به دنیا نخواهد داشت بلکه آنجا را مکانی خواهد دید که همه چیزهای خوب را از او دریغ می‌کند. این احساس عدم امنیت در بزرگسالی فرد نیز ادامه می‌یابد و برای جبران این خلأ احساسی است که او به دنبال یک مادر جایگزین می‌گردد، در خلال یافتن این جایگزین است که احتمال دارد شکست‌های عشقی وحشتناک‌تر از جدایی از عشق اول (یعنی مادر) را تجربه کند. فرد با از دست دادن عشق دوم، که به نوعی یادآور فقدان مادر در دوران کودکی است، با اعتقاد راسخ بر این باور که دنیا جای وحشتناکی است و دومین مادر هم بی‌رحم است، برای گرفتن انتقام آماده می‌شود. این قضیه برای خانم ها، علاوه بر مادر، در مورد پدر نیز صادق است.

آستانه تحمل پایین

تغییر در شیوه‌های فرزندپروری یکی از دلایل موثر بر کاهش آستانه تحمل جوانان است. در نسل قدیم، افراد سریع وارد عرصه جوانی و بزرگسالی شده و برای پذیرش مسئولیت و برآوردن انتظارات خانواده آماده می‌شدند، این چنین وضعی باعث می‌شد فرزندان از کودکی بیاموزند خانواده صرفا منبع ارائه خدمات نیست، بلکه خدماتی را نیز باید دریافت کند، به واسطه همین تعهد بود که جوان دیروز تاب تحمل هر گونه مشکلی را داشت، اما امروزه اغلب خانواده‌ها وظیفه حمایت همه‌جانبه از فرزندانشان را برعهده گرفته و آنان را متعهد به انجام هیچ وظیفه‌ای نمی‌کنند.

بنابراین فرزندان امروز بدون آن‌که مسئولیتی قبول کنند یا چالشی را تجربه نمایند، یاد گرفته‌اند پرتوقع باشند و همیشه خواسته‌هایشان را مطالبه کنند. این الگوی غلط تربیتی و عادت کودکی باعث می‌شود فرد در سنین جوانی نتواند مسائل خود را در اجتماع حل و ارتباطاتش را بدرستی مدیریت کند.

تغییر در الگوهای زندگی دیگر عاملی است که باعث کاهش آستانه تحمل جوانان شده است. در گذشته کودکان با همبازی شدن با بچه‌های دیگر نکات مختلفی از زندگی اجتماعی را می‌آموختند و از این طریق قدرت تحمل، صبر، توانایی حل مساله در آنان پرورش و تقویت می‌شد، اما در حال حاضر کودکان در آپارتمان‌ها محصور شده‌اند و تک و تنها با پناه بردن به بازی‌های رایانه‌ای روزگار سپری می‌کنند. از سوی دیگر، چگونگی ارتباط عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر، شیوه پاسخگویی و همراهی آنان به مشکلات و شکست‌های زندگی نیز در این امر بسیار دخیل است.

شکست‌خوردگان انتقامجو اغلب در گذشته از نظر عاطفی ضربه سنگینی خورده‌اند و چون توانایی حل مساله را نداشته‌اند، موضوع برایشان نوعی کینه و خشم انباشته‌شده‌ای ایجاد می‌کند که شکست عشقی دیگر، آنان را به فکر انتقام و تلافی وامی‌دارد. زمینه‌های دیگری چون عقده‌های دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و... نیز در این خصوص نقش مهمی دارند.

تعهد در دوستی‌های نامتعارف تا آشنایی‌های دوران نامزدی

متاسفانه امروزه تعهد در رابطه دوستی نقش بسیار کمرنگی دارد؛ اگرچه دختران و پسران با علم بر این مساله وارد یک رابطه دوستی می‌شوند، اما خواه یا ناخواه علاقه و صمیمیت طرفین باعث توقع و ایجاد شکل خفیفی از تعهد نسبت به یکدیگر می‌شود و وقتی همین تعهد رنگ باخته و از جانب یکی از طرفین زیر سوال می‌رود، ممکن است فرد مقابل با جریحه‌دار شدن عواطف و احساس قربانی بودن، بیش از هر فرد متعهدی به این مساله واکنش منفی نشان دهد. از سوی دیگر، اگرچه تعهد دوران نامزدی، غلظت بیشتری نسبت به دوستی دارد، اما هرگز به معنای تعهد محض نیست، چه بسا دختر و پسر در این دوران به سر می‌برند تا با آشنایی و شناخت بیشتر از یکدیگر برای ادامه یا خاتمه رابطه تصمیم بگیرند. به بیان دیگر، وقتی از تعهد در این دو نوع آشنایی صحبت می‌کنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که در بحث تعهد، بررسی آن روی یک تعهد ضعیف، متوسط و قوی معنادار بوده و صد البته لازم است جوانان با توجه به آن، ارتباطات خود را تنظیم کرده و برای عبور یا عدم عبوراز خط قرمزها تعیین تکلیف کنند.

«نه گفتن» و «نه شنیدن» را باید بیاموزیم

قدرت نه گفتن، یکی از ملزومات زندگی اجتماعی بشر است، قدرتی که بسیاری از ما فاقد آنیم. ما معمولا هیچ وقت حرف دلمان را نمی‌زنیم، مبهم سخن می‌گوییم و در جملاتمان، کلمات را آن‌طور که شایسته و بایسته است به کار نمی‌گیریم. مثلا جالب است بدانید کلمات «نه»، «شاید» و «بله» در هر زمان و موقعیتی، معنای متفاوتی دارد و گاه حتی به دلایلی به جای هم نیز استفاده می‌شود. مثلا، در شب اول مراسم خواستگاری، محال است شما جواب بله خانواده دختر را بشنوید حتی اگر داماد مورد پسند باشد، بی‌شک و بنابر مصلحت‌هایی با صحبت‌هایی مواجه خواهید شد که بیشتر در جهت دودلی و تردید یا جواب منفی و نه گفتن است؛ ابتدا‌ بله نمی‌شنوی چون نه یعنی شاید و شاید یعنی بله.

روان‌شناسان دلایل عمده‌ای را برای ناتوانی در بیان «نه» برمی‌شمرند که از جمله آنها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: احساس نیاز در یاری رساندن به دیگران، جلب رضایت اطرافیان، سازگاری، ترس از هتک حرمت، ترس از دعوا و درگیری، ترس از دست رفتن فرصت، نگرانی از خراب شدن پل‌های پشت سر و...

بر این اساس، ما هیچ گاه جرات نه گفتن به اطرافیان را پیدا نمی‌کنیم چون این ویژگی در درونمان نهادینه شده و ضمنا می‌دانیم اولا تحمل شنیدن آن نیست، ثانیا یاد گرفته‌ایم هیچ «نه» گفتنی را جدی نگیریم و به هر طریقی شده با گریه و زاری، التماس و لجبازی و سماجت بسیار «نه» را به «بله» تغییر دهیم.

توانایی «نه گفتن» و «نه شنیدن»، از جمله مهارت‌های اجتماعی است که باید آنها را آموخت؛ زیرا افراد فاقد این مهارت‌ها، در صحنه اجتماعی دنیای امروز بسیار آسیب‌پذیر خواهند بود. بهترین زمان برای یادگیری این مهارت‌ها دوران کودکی است.

3 تا 4 سالگی، زمانی است که کودک به دنبال کسب استقلال است و می‌توان با فراهم آوردن زمینه اعتماد به نفس، آرام آرام این مهارت‌ها را در او شکل داد. فراموش نکنید مهارت «نه» گفتن و «نه» شنیدن باید از کودکی در فرد نهادینه و تقویت شود تا در بزرگسالی بتواند در شرایط سخت بار منفی روانی حوادث تلخ را تحمل کند.

شوخی با عشق ممنوع

متاسفانه در سال‌های اخیر، برخی باورهای به ظاهر روشنفکرانه اما در باطن کاملا نادرست و عوامانه، به عنوان اصول زندگی صحیح و عاقلانه در ذهن جوانان جا گرفته است. فارغ از چگونگی شکل‌گیری این ذهنیت‌ها، باید بگوییم چیزی که اشتباه است، همیشه اشتباه است و این که چه دلایل قبلی باعث آن شده، چیزی از اشتباه بودن آن کم نمی‌کند.

برخی از جوانان با بیان مقدمه‌ای چون «پس از آشنایی بیشتر می‌توانم به تو متعهدتر شوم»، «اگر همدیگر را خوب بشناسیم، مصمم‌تر به ازدواج می‌شوم»، و... وارد رابطه با جنس مخالف می‌شوند و ارتباطشان را آنقدر پیش می‌برند که بالاخره طرف مقابلشان را وابسته به خود می‌کنند و دقیقا همزمان با تبلور عشق در دیگری است که ساز ناسازگاری می‌نوازند و با استناد به دلایلی که شاید از همان ابتدای شروع رابطه نسبت به آنها نیز مطلع بودند، ختم رابطه را اعلام می‌کنند و با بهانه‌هایی چون «من هنوز به تو متعهد نیستم»، «تا به امروز با هم بودیم ولی از این پس راهمان جداست» و... مسئولیت عاشق کردن دیگران را از سرشان باز می‌کنند و دیگری را در غم عشق رها کرده و برای همیشه می‌روند؛ این در حالی است که همه ما در قبال کسانی که آنها را به خود وابسته کرده‌ایم، مسئولیم!

از دیگر گزاره‌های اشتباه در ذهن جوانان، راهبرد «در آب نمک خواباندن» فرد مقابل است. گاهی دختران و پسران، وقتی با موردی برای ازدواج مواجه می‌شوند، چون نمی‌توانند او را خوب سبک و سنگین کرده و تصمیم قطعی‌شان را برای بله یا نه گفتن بیان کنند، سعی می‌کنند با امروز و فردا کردن، جواب را به تعویق بیندازند، اگر چه این رفتار طبیعی است، اما طولانی کردن آن حس ناخوشایندی به طرف مقابل القا می‌کند، جالب‌تر آن که برخی، حتی وقتی نتیجه قطعی‌شان نه گفتن است، باز نمی‌توانند تصمیمشان را صریح و شفاف به طرف مقابل اعلام نمایند چون با خود فکر می‌کنند اگر این مورد را از دست بدهند، شاید دیگر نتوانند فرد مناسب و بهتری پیدا کنند و ناعادلانه‌تر آن که ممکن است رابطه را تا پیدا کردن جایگزینی بهتر ادامه دهند.

گاهی همین رفتارهای ناپخته و خودخواهانه باعث می‌شود فرد احساس کند از سوی فرد مقابلش مورد سوء‌استفاده قرار گرفته و به دلیل ظلم و نامهربانی که بر او روا شده، درصدد تلافی و انتقام برآید.

جواب منفی به معنای غرور نیست

برخی از جوانان، جواب منفی فرد مقابلشان را به پای غرور او می‌نویسند و او را فرد مغرور و خودپسندی می‌پندارند که از دماغ فیل افتاده است. اما براستی آیا واقعا فردی که جواب منفی می‌دهد، مغرور است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است قضیه را از جهت مخالف آن بنگریم، اگر شما حق انتخاب و عاشق شدن دارید، اگر حق رد کردن و قبول کردن دارید، چرا این حق را به فرد مورد نظرتان نمی‌دهید، آیا او چون شما حق انتخاب ندارد؟ مگر نه غرور آن است که ما بی‌تفاوت به نظر دیگران، فقط به دنبال آرمان‌ها و معیارهای خود باشیم؛ حال خود قضاوت کنید شما مغرورید یا معشوق‌‌تان؟! برای وصال به محبوبتان تلاش کنید، اما هرگز نخواهید او را به زور عاشق خود نمایید. چون به زور عاشق کردن دیگران نه معقول است و نه ممکن اما به زور فراموش کردن عشق، هم معقول است و هم ممکن!

در عشق یکطرفه، وفاداری مفهومی ندارد

ارزشمندی عشق یک‌طرفه در قابلیت آن برای دوطرفه شدن است، اما اگر دوطرفه نشود، باید فراموش شود؛ فراموشی عشق در چنین حالتی هرگز به معنای عدم وفاداری یا سستی در عشق نیست، چون به عشقی باید وفادار بود که دوطرفه باشد. یادتان باشد معشوق اول هیچ برتری به معشوق دوم ندارد، هرگز تصور نکنید اولین عشق برایتان بهتر بوده است، چون عشقی عالی است که بتوانید با او مفهوم عشق متقابل را درک کنید. اگر امروز با رجوع به عقل و منطق‌تان نتوانید واقعیت‌های زندگی را با اختیار بپذیرید، تردیدی نداشته باشید که فردا، واقعیت‌ها در حالی به شما تحمیل خواهد شد که شاید دیگر قدرت نپذیرفتنشان را نداشته باشید.

به قضاوت بنشینید

گرچه شاید بتوانید با دلایل متعددی، معشوقتان را متهم و مسبب اصلی به هم خوردن رابطه‌تان بدانید، اما بی‌شک هیچ‌گاه نمی‌توانید خودتان را فریب دهید و به خود دروغ بگویید. به جای آن که همه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازید، بهتر است در خلوتی بنشینید و تفکر کنید سهم‌تان در این اتفاق چه بوده است؟ کدام ویژگی شخصیتی و اخلاقی‌تان باعث جدایی و شکست عاطفی شده است؟ برای ادامه این رابطه چقدر تلاش کرده‌ا ید؟ چه روش‌های مساعد یا نامساعدی به کار گرفته‌اید؟ اگر دوست دارید رابطه را از سر برگیرید، دلایل منطقی‌تان چیست؟ و...

پاسخ به این پرسش‌ها قطعا مستلزم صداقتی بیرحمانه با خود است. نهراسید اگر بخواهید می‌توانید جرات مواجهه با این موضوع را داشته باشید، فقط کافی است بخواهید.

منطقی فکر کنید

جلسات خواستگاری یا دوران نامزدی برای شناخت هرچه بیشتر دختر و پسر و همچنین دو خانواده از یکدیگر است و این کاملا طبیعی است که در روند آشنایی، دو نفر با توجه به شناختی که از هم به دست می‌آورند، متوجه شوند هم‌کفو هستند یا خیر، بنابراین پس از ارزیابی و مشخص شدن نبود تفاهم، لازم است یکی از طرفین به دیگری جواب منفی دهد و اعلان هم‌کفو نبودن کند. قطعا شما یا فرد مورد علاقه‌تان به‌ دلایل مشخصی به این نتیجه رسیده‌اید که نمی‌توانید با یکدیگر ازدواج کنید. دلایل هرچه باشد قطعا برای یکی از طرفین مهم بوده است. گرچه ناراحت از جدایی هستید و این وضع طبیعی است، اما شما با یک تمرین ساده می‌توانید خود را به این امر متقاعد کنید که خود یا طرف مقابل‌تان حق داشته‌اید ‌و نباید بیش از این خود را برای ادامه و یا به هم خوردن رابطه به زحمت بیندازید.

به دور از احساسات و هیجانات به صورتی کاملا منطقی، خصوصیات و انتظارات نامزد سابق‌تان را فهرست کنید. حال خود را در وضعی تجسم کنید که با او ازدواج کرده‌اید و زیر یک سقف رفته‌اید؛ اینک با خصوصیات شخصیتی و اخلاقی همسرتان چگونه رفتار می‌کنید؟ آیا می‌توانید توقعات و انتظارات او را برآورده کنید؟ آیا توان مقابله و انطباق با برخی خصایص منفی او را دارید؟ آیا هم‌اکنون دوست داشتید با او ازدواج کنید یا ترجیح می‌دادید وارد زندگی نشوید؟ هیچ فکر کرده‌اید اگر نتوانید سازگار شوید چه باید کنید؟ و... اگر پاسخ‌هایتان چندان مناسب نباشد قطعا شما هم چون ما، خواهید گفت جدایی امروز بسیار خوشایندتر از فرداست. این تمرین در مورد فرد مقابل‌تان هم مصداق دارد شاید او هم، این‌چنین اندیشیده و به این تصمیم رسیده است که نمی‌تواند با شما زندگی مشترکی داشته باشد. به دیگر سخن بهتر است تا دیر نشده، بپذیرید تحمل ناراحتی «نه» شنیدن، بسیار راحت‌تر از تحمل دشواری‌های یک ازدواج ناموفق است.

با افکار منفی‌تان مبارزه کنید

درست است دل شکسته و ناراحت هستید، اما هرگز اجازه ندارید این مساله کوچک را به بحرانی شدید و حل نشدنی تبدیل کنید. شکست عشقی باعث هجوم افکار منفی به ذهنتان می‌شود، از ظاهر خود گرفته تا شرایط زندگی و خانوادگی‌تان را زیر سوال خواهید برد، همه اینها طبیعی است، اما این شمایید که می‌توانید با توسل به اراده قوی، سد راه افکار و باورهای اشتباه شوید و با آنها مبارزه کنید. اگر بتوانید باورهای غیرمنطقی‌تان را اصلاح کنید، خیلی راحت‌تر می‌توانید با جواب‌های منفی کنار بیایید؛ مثلا به جای این که بگویید: «حتما عیب بزرگی دارم که جواب منفی گرفتم»، «هیچ کس حاضر به زندگی با من نیست» و... می‌توانید به خود بگویید: «من معیارهای این فرد خاص را نداشتم»، «من می‌توانم با کسی بهتر از ایشان ازدواج کنم» و...

افسردگی‌تان را مدیریت کنید

افسردگی، احساس یاس و ناامیدی پس از شکست‌های عاطفی، نه‌تنها طبیعی است؛ بلکه گاهی بسیار مفید و سازنده است، گرچه برای بعضی‌ها هم بهانه‌ای می‌شود تا روح و جسم‌شان را در هر منجلابی فرو ببرند؛ البته حق انتخاب با شماست. سلامت زندگی هر فردی با انتخاب‌های خوب و بدش رقم می‌خورد، هرچند هر انتخابی نیز هزینه‌های خاص خود را دارد. از سر خشم و عصبانیت و گاهی حس انتقام نباید به سیم آخر بزنید و هر کاری را که قبل‌ترها شایسته خود نمی‌دانستید انجام دهید، با دادزدن، فحاشی، تهدیدکردن، مزاحمت‌های بی‌امان و.. راه به جایی نخواهید برد، فقط آخرین سرمایه‌های وجود خود را به باد می‌دهید و حرمت خود را زیر سوال می‌برید.

به جای حرکت بر مدار خشم و هیجانات منفی، سعی کنید شکست‌تان را فرصتی برای خودشناسی بدانید و با اعتماد به خود دوباره به پا خیزید، انرژی‌های منفی درونتان را بیرون بریزید و این بار با شیوه‌ای جدید راجع به خود و زندگی‌تان تفکر کنید تا اگر لازم است به دنبال تغییرات جدی در روش زندگی تان باشید، بی‌تردید این چنین است به بعضی‌ها هم می‌توانید نشان دهید که چه گوهر باارزشی را از دست داده‌اند.

با فکر انتقام مقابله کنید

شکست خورده‌اید؟ درست اما این چه کاری است که می‌خواهید شکست‌تان را با شکست دیگری جبران کنید. چرا حاضرید دوباره بدبخت شوید تا به نامزد سابق‌تان بفهمانید خیلی قوی هستید و هر کاری می‌توانید انجام دهید ولو این که به ضررتان باشد. واقعا این کینه چیست که به خاطر آن می‌خواهید خود را تا مرز پوچی و نیستی بکشانید!

انتقام کار ابلهان است. به جای این کار، می‌توانید خودسازی کنید و خودتان را رشد دهید، بی‌شک آن وقت است که بقیه حساب کار خود را می‌کنند. نه شما فرشته بوده‌اید نه نامزد سابق‌تان، پس این از خردمندی شماست که با عبرت از تجربه‌های تلخ، برای انتخابی دقیق‌تر قدم بردارید.

مواظب غرورش باشید

شما حق ندارید فرد مقابل‌تان را به دلیل علاقه‌ای که به شما دارد، مورد تحقیر و سرزنش قرار دهید یا برای رد کردنش، به او حمله و توهین کنید. خیلی محترمانه و قاطعانه جواب منفی‌تان را بدهید، در صورت سماجت بسیار، جریان ارتباط را قطع کنید و تا جایی که می‌توانید از او فاصله بگیرید. کش دادن رابطه باعث می‌شود فرد مقابل‌تان ماجرا را تمام نشده قلمداد کند و به عاقبت خوش آن بیش از قبل امیدوار شود.

بگذارید از احساسش حرف بزند

حق مسلم شماست با فردی زیر یک سقف بروید که او را شایسته همسری بدانید و علاقه فرد دیگری به شما نمی‌تواند مانع این حق شما شود. اگر کاری نکرده‌اید که به او آسیبی برسد، پس نگران چیزی نباشید. هر کسی مسئول احساسات خویش است اما باید آن‌قدر منطقی باشید که اجازه دهید او هم بتواند با این موضوع کنار بیاید. متکلم وحده نباشید، اجازه حرف زدن به او هم بدهید. هرگز حرفش را قطع نکنید یا با لحنی تند و شتاب‌زده پاسخگوی پرسش‌هایش نباشید. او به عنوان یک خواهان حق دارد برای رسیدن به شما، تمام تلاشش را بکند پس به او این فرصت را بدهید تا خودش را تخلیه کند اما در تمامی این مراحل، حواستان باشد اگر همه جوانب را سنجیده‌اید، روی موضع خودتان پافشاری کنید.

گاهی مشاوره لازم است

اگر خواستگار یا نامزدتان پایان رابطه را نپذیرفت و همچنان برای ادامه رابطه، اصرار و سماجت بسیاری داشت، بهتر است برای مجاب کردن ایشان، روشی دیگر را امتحان کنید. می‌توانید حل این مشکل را به علم روان‌شناسی بسپارید. مشاوره پیش از ازدواج و شرکت در جلسات مشاوره را مطرح کنید و به او یادآور شوید جواب قطعی شما مبتنی بر نتایج این جلسات است، چه بسا کمک‌های تخصصی یک متخصص بتواند او را در کنترل و شناخت احساساتش یاری برساند. البته یادتان باشد هرگز به او نگویید برای قانع کردنش لازم است با یک روان‌شناس مشورت کنید، بی‌تردید با نظر مخالف و احیانا جبهه‌گیری‌های او مواجه خواهید شد.

نسرین صفری/ مشاور خانواده

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

هم در ازدواج اول هم در ازدواج دوم، شکست خوردم!

پاسخ مشاور: در قدم اول باید به بررسی دلایل ناموفق بودن ازدواج اولتان بپردازید تا بتوانید برای ازدواج بعدی تصمیم بهتری بگیرید. چه بسا که اگر قبل از اقدام به ازدواج دوم این کار را می‌کردید، الآن در شرایط بهتری قرار داشتید و احتمالاً ازدواج دوم شما هم به جدایی منجر نمی‌شد. با این حال، به احتمال زیاد دلایل طلاق شما از همسر اول و دومتان فقط خانم‌های شما نبوده‌اند و شما هم تا حدودی مقصر بوده‌اید.


ازدواج یا راهی برای فرار از تنهایی؟

گفته‌اید که همسر دومتان نیز در ابتدا، زندگی با فرزندان شما را پذیرفته بود و بعد از 6 ماه تغییر عقیده داد و در حال حاضر خانمی که برای ازدواج انتخاب کرده‌اید نیز این مسئله را قبول کرده است. حال می‌خواهم از شما بپرسم که چه تضمینی وجود دارد که این خانم نیز بعد از مدتی نظرش درباره نگهداری 2 فرزند شما عوض نشود؟ بنابراین به جای این که عجله کنید و برای فرار از تنهایی و پایان دادن به مشکلات نگهداری از بچه‌هایتان، به ازدواج‌های عجولانه و بدون تحقیق و بررسی روی آورید، بهتر است که به خودتان زمان بدهید تا مشکلات ایجاد شده در زندگی‌های قبلیتان را علتیابی و آن‌ها را به صورت ریشه ای حل کنید.


حل ریشه‌ای مشکلات ازدواج قبلی

ممکن است برخی مشکلاتی که در زندگی‌های قبلی‌تان داشته‌اید، مربوط به عملکرد خودتان بوده باشد که در این صورت اگر 10 بار دیگر هم ازدواج کنید و این مشکلات همچنان باقی باشد، باز هم همین وضعیت تکرار خواهد شد و ازدواج ناموفق دیگری را تجربه خواهید کرد. توجه داشته باشید که هر قدر آمار این ازدواج‌ها و طلاق‌های شما بیشتر شود، شرایط شما و وضعیت روانی فرزندانتان وخیم تر خواهد شد؛ بنابراین به شما توصیه می‌کنیم از عجله کردن در ازدواج بپرهیزید و با بررسی بیشتر و همه جانبه به یک سری توافقات کامل و جامع با طرف مقابل، ازدواجتان را قطعی کنید.


ویژگی‌های همسر مورد نظرتان را روشن کنید

درخور ذکر است که بررسی شرایط سنی، موقعیت خانوادگی و اجتماعی همسر مورد نظر شما و همچنین دلایلی که آن خانم حاضر به ازدواج با شما شده، بسیار مهم است؛ به عنوان مثال مطمئن باشید فردی که به خاطر فرار از مشکلات زندگی پدری و از روی ناچاری با شرایط شما کنار می‌آید و حاضر به ازدواج می‌شود، به هیچ عنوان همسر مناسبی برای شما و مادر خوبی برای فرزندان شما نخواهد بود.


شرایط خود را برای همسر آینده‌تان شرح دهید

بنابراین با فردی ازدواج کنید که با آگاهی کامل از سختی‌های زندگی با شما و 2 فرزندتان، از روی اختیار به سمت شما می‌آید و راضی می‌شود تا کنار شما، یک زندگی مشترک تشکیل دهد. ضمناً مراجعه به یک مشاور مجرب خانواده هم به صورت فردی و هم با فردی که قرار است همسر شما بشود، ضرورت دارد و توصیه می‌شود حتماً قبل از ازدواج این کار را انجام دهید. (فاطمه شیبک- کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...