استرس، نگرانی، عصبانیت، شک، ترس، درد و دستپاچگی همه اینها باعث میشوند که هورمونهای خاصی در مغز ترشح شوند؛ آدرنالین و نوراپینافرین مناسبترین پاسخ بدن انسان به این حالات است. اگر این حالات اثر منفی بر روی روابط، خواب، رفتار و خوراک شما در زندگیتان میگذارند یا حتی باعث سردرد و درگیری فکری میشوند، بهتر است به دنبال راههایی برای خلاصی از آنها باشیم. بد نیست این راهکارها را امتحان کنید.
- با خودتان مهربان باشید
هر چیزی را که حس میکنید به خودتان بگویید من درکش میکنم و این موضوع کاملا قابل فهم است. این عبارت بسیار مهم است، زیرا اکثر افراد وقتی چیزی را حس میکنند به سرعت خودشان را سرزنش میکنند که چرا عکسالعمل مناسبی نداشتم و زیادهروی کردم؟ چرا اینقدر حساس بودم ؟ چرا بسیار نگرانم؟ چرا چنین چیزی بر روی من تاثیر میگذارد؟ این قضاوتهای منفی حتی بیشتر باعث استرس و افزایش ترشح هورمون عصبی میشود. ذهن شما مدام در حال پرسش است تا احساسات و آشفتگی مغز را بسنجد و کنترل کند. به جای این عبارات با خودتان بگویید میدانم چرا استرس گرفتهام. این عبارت به شما اجازه میدهد، سریعتر دلیل استرس خود را آنالیز کنید. با این کار ذهن شما قادر نخواهد بود به مدت طولانی افکار پراسترس را در خود نگه دارد، بنابراین با سرعت آنها را رها میکند .
- یک قدم به عقب برگردید
طوری به دیگران و خودتان نگاه کنید که انگار بالای قله کوهی ایستادهاید و نیز فکرتان را درگیر شرایط نکنید. استرس به آشفتگی فکری در ذهن شما نیاز دارد. در عوض وقتی از بالای کوه به دیگران و شرایط مینگرید انگار همه چیز تحت کنترل شماست و شما خونسردتر عمل میکنید. حتی روش برخورد افراد را متوجه میشوید. برای مثال میتوانید ببینید که یک فرد بدجنس و بد رفتار به دلیل ترس و استرسی که دارد این روش را انتخاب کرده است. شاید دریابید که عکسالعمل خودتان چگونه بوده و چه تاثیری بر روی شما گذاشته است. شما میتوانید در این شرایط نیز با همه و خودتان مهربان باشید.
- عمل کنید
در این مرحله شما میتوانید تصمیم بگیرید که باید چه کنید. آیا از عوامل استرسزا باید دوری کنید ؟ آیا به گونه دیگری در این رابطه فکر میکنید تا بر روی شما تاثیر مخربی نگذارد؟ آیا مانند یک داور عادلانه عمل میکنید؟ آیا به افرادی که زخم خوردهاند و آسیب دیدهاند کمک میکنید و با دادن افکار مثبت به آنها میخواهید که با دیگران مهربانتر باشند؟ عمل کردن به اینها باعث کاهش استرس میشود. به صورت احساسی به شما کمک میکند که به خودتان اعتماد کنید و اعتماد به نفستان بالا رود؛ چرا که توانستهاید تواناییها و ارزشهای خودتان را درک کنید. به صورت ذهنی باعث میشود که بتوانید بر روی ناتوانیهای خود تمرکز کنید تا بتوانید آنها را به صورت متعادل در آورید. به صورت فیزیکی باعث ترشح هورمون GABA میشود که این هورمون مانعی برای ترشح اضافی هورمونهای آدرنالین نوراپینافرین است.
در انتها از نظر روحی به شما کمک میکند که درک عمیقتری از زندگی داشته باشید و با تغییر شرایط انرژی خود را تغییر دهید.
آیا برای شما نیز پیش آمده است که افکار مسمومی داشته باشید؟ آیا برایتان پیش آمده است که به خودتان شک کنید؟ چنین افکاری میتواند زندگی شما را نابود کند. وجود چنین افکاری زیاد غیر معمول نیست. مطالعات انجام شده نشان میدهد که 70 درصد از افراد احساس مداوم و پایداری از بی کفایتی و شک را دارند. به این اختلال سندرم ایمپاستر میگویند. سندرم ایمپاستریک پدیده روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنکه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده است اما خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد. برخی از افراد چنین اختلالی را نادیده میگیرند و آن را موضوع مهمی نمیدانند اما زندگی کردن با شک و اعتماد نداشتن به تواناییهای فردی میتواند شما را از رسیدن به رویاهایی که در سر دارید باز دارد. به همین خاطر است که شک کردن به تواناییها میتواند شما را از انجام کارهای بزرگ متوقف کند. این امر موجب تعویق و تاخیر شما در رسیدن به موفقیت میشود. هیچ کس نمیتواند به طور 100 درصد به خود و تواناییهایی که دارد اعتماد داشته باشد اما موارد بسیار کوچکی وجود دارد که به شما اطمینان میدهد احساس بی کفایتی ایجاد نمیشود.در این مقاله قصد داریم استراتژیهای کوچکی را بیان کنیم که انجام آن میتواند در غلبه بر چنین احساساتی موثر باشد.
هنگامی که جدول زمانی شما به صورت مبهم طراحی شده است و در آن زمان اضافی وجود دارد فرصت کافی برای فکر کردن و شک کردن در مورد تواناییها وجود خواهد داشت. اما زمانی که تمام انرژی خود را بر روی تکمیل وظایف خود صرف میکنید، زمان اضافی برای فکر کردن به هیچ چیز دیگری را نخواهید داشت. سعی کنید برنامه کاری منظمی داشته باشید و اجازه ندهید زمان بیکاری شما را وادار به فکر کردن در مورد عدم تواناییهایتان بکند. با افرادی مشاوره کنید و گزارشاتی را در مورد پیشرفت کار خود ارائه دهید یا اینکه در جمع به ارائه پروژه ای بپردازید. سعی کنید برنامه ریزی منظمی داشته باشید و در یک زمان معین به هدفی دست یابید. در اینصورت دیگر زمان اضافی برای فکرهای بیهوده نخواهید داشت.
در علم فیزیک، اولین قانون نیوتون بیان میکند که یک شیء در حالت استراحت در همین حالت باقی خواهد ماند مگر اینکه نیرویی بر آن وارد شود. همین قانون در زندگی روزمره ما نیز قابل اعمال است. برای اینکه بتوانید بر روی افکار منفی و شک برانگیز غلبه کنید، همیشه در حال حرکت و فعالیت باشید. قدمهایی را به سمت جلو بردارید و سعی کنید اینده خود را بسازید. به عنوان مثال اگر میخواهید کتابی بنویسید، تنها 50 کلمه بنویسید. اینکار بیشتر از دو دقیقه زمان شما را نمیگیرد. سپس کمی استراحت کنید و 50 کلمه دیگر بنویسید. در چنین شرایطی احساس میکنید میتوانید بر روی افکار منفی تسلط داشته باشید.
فیزیکدانی به نام جولی نورم در تحقیقاتی که انجام داده به این نتیجه رسیده است که تصور کردن بدترین شرایط در زندگی میتواند افراد را در انجام هرچه بهتر کارها یاری کند. زمانی که افکار شک برانگیز فرد را احاطه میکند، افراد بدبین به خودشان اجازه نمیدهند با چنین ترسهایی از پا بیفتند و فلج شوند. آنها عمدا شرایط بدتری را تصور میکنند تا بتوانند اضطراب خود را به انگیزه تبدیل نمایند. زمانی که بدترین شرایط تصور شد، آنها میتوانند از بروز افکار شک برانگیز خودداری کنند و شرایط را بهبود ببخشند. بنابراین دفعه بعد که دچار ترس و شک شدید، همه شرایطی که ممکن است شما را از رسیدن به هدف بازدارد را تصور کنید. سپس مطمئن شوید که میتوانید جلوی این شرایط را بگیرید.
زمانی که احساس و افکار منفی به ذهنمان خطور میکند در نهایت دروغهایی که به خودمان میگوییم را باور میکنیم. نویسنده معروف ست گادین راه حل ساده ای برای متوقف کردن دروغهایی که به خود میگویید دارد:
درمان چنین مشکلاتی صحبتهای مثبت و دقیقی است که با خود میکنید. سعی کنید اینکار را بارها و بارها تکرار کنید. با خودتان صحبت کنید و حرفهای مثبتی بزنید. بر روی حقایق آشکار تاکید مجدد داشته باشید. در چنین شرایطی دیگر دروغهایی که به خودتان میگویید را باور نخواهید کرد. اگر نتوانستید افکار مثبتی در مورد زندگی و کار خود داشته باشید، از سایر افراد کمک بگیرید. فایلی از کارهای مثبتی که انجام داده اید و افراد آن را تایید کرده اند داشته باشید. هر زمانی که به خودتان شک کردید و از تواناییهای خود نا امید شدید، این فایل را با خودتان مرور کنید. شهادت و گواهی از منابع خارجی میتواند شما را به حرکت وادارد و نیروبخش باشد.
دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور در آخرین سخنرانی خود دیدگاه متفاوتی در مورد سامورایی نیکوکار ارائه کرد. اگر با این داستان آشنا نیستید بهتر است بدانید که مردی نیمه جان در یک طرف خیابان افتاده بود. او به کمک نیاز داشت. برخی از افراد از کنارش عبور میکردند بدون اینکه توجهی به حال و احوال او داشته باشند. در این حین، یک سامورایی نیکوکار از راه رسید و به این مرد کمک کرد. دکتر کینگ میگوید: زمانی که افراد از جلوی این مرد رد میشدند به خودشان میگفتند اگر بایستیم چه اتفاق مثبتی رخ میدهد؟ من که نمی توانم کمکی به او بکنم. همین شک و تردیدها باعث میشد این افراد متوقف نشوند. او ادامه میدهد: در این حین یک سامورایی نیکوکار از راه رسید و از خود پرسید اگر متوقف نشوم و به این مرد کمک نکنم چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟ همین تغییر در دیدگاه میتواند زندگی افراد را متحول کند. زمانی که احساس میکنید زندگیتان پر از احساس بی کفایتی و شک است، لحظه ای توقف کنید و به افرادی که به کمک شما نیاز دارند بیندیشید. این افراد منتظر شما هستند تا زندگی آنها را بهبود ببخشید و جان تازه ای به آن بدهید. اگر شما آنها را منتظر بگذارید چه اتفاقی روی خواهد داد؟ زمانی که بر روی انرژیهای مثبت تمرکز میکنید، انرژی بیشتری برای کمک به دیگران خواهید داشت. در چنین شرایطی احساس بی کفایتی نیز کمتر میشود. حالا زمان آن فرا رسیده است که با شک خود مبارزه کنید. شما باید تلاش کنید و به افکار خود اجازه ندهید زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهند. زمانی که احساس بی کفایتی میکنید، یکی از راه حلهای بیان شده در این مقاله را امتحان کنید.زمانی که توانستید بر احساسات منفی خود غلبه کنید، دیگر محدودیتی برای رسیدن به خواستههای خود نخواهید داشت.
جام جم سرا:
چروکها و خشکی پوست ناشی از یائسگی، بیشتر در قسمتهای گردن، گونهها، خط لبخند، بالای لب و خط اخم اتفاق میافتد اما میتوان با ترفندهایی، بعد از رسیدن به یائسگی هم طراوت و زیبایی پوست صورت را حفظ کرد و بعد از 50 سالگی، باز هم ظاهری زیبا و شاداب داشت:
نرمکننده یادتان نرود
پاکیزه بودن پوست، یکی از مهمترین راههای مراقبت و حفظ زیبایی آن در دوران میانسالی و سالمندی است. هرچه سن بالاتر میرود، خشکی پوست هم بیشتر میشود بنابراین برای اینکه چروک و خشکی پوست کمتر به چشم بیایند، باید بعد از هر بار شستشوی دست و صورت، از نرمکنندههای بر پایه چربی استفاده کنید. ضمن اینکه بعد از رسیدن به یائسگی، حتما باید استفاده از محصولات شوینده ملایم مانند صابونهای کرمدار یا پاککنندههای مخصوص پوستهای خشک را در دستور کارتان قرار دهید.
ضدآفتاب را جدی بگیرید
اگرچه ابتلا به سرطان پوست بیشتر بهدلیل تماس مستقیم نور آفتاب با پوست در دهههای 20، 30 و 40 زندگی اتفاق میافتد، اما بعد از 50 سالگی و رسیدن به سن یائسگی هم به استفاده از ضدآفتابها نیاز است چون محافظت طبیعی از پوست با رسیدن به دوران میانسالی و سالمندی، کمتر از دوران جوانی میشود. خانمها از میانسالی به بعد نیز به استفاده روزانه از کرمهای ضدآفتاب با SPF 30 و بالاتر نیاز دارند، حتی در منزل.
پوستتان را با آب داغ نشویید
شستن پوست دست و صورت یا حمام کردن با آب داغ میتواند باعث تشدید خشکی پوست و از دست رفتن چربیهای سطح پوست شود. بههمین دلیل مخصوصا خانمهای یائسه باید با آب ولرم دوش بگیرند و دست و صورتشان را هم با آب ولرم مایل به خنک بشویند. مرطوب کردن پوست بدن یا دست و صورت بعد از استحمام، با لوسیونها و کرمهای بر پایه آب هم برای حفظ طراوت و لطافت پوست ضروری است.
کرم ضدچروک بزنید
استفاده از کرمهای ضدچروک، نمیتواند باعث از بینرفتن چروکهای پوستی شود اما میتواند جلوی افزایش و عمیقتر شدن چروکها را بگیرد بنابراین تمام خانمها از 45 تا 50 سالگی به بعد، حتما باید استفاده از کرمهای دورچشم و ضدچروک را برای پیشگیری از عمیقتر و زیادتر شدن چروکها، در برنامه روزانهشان داشته باشند.
از لایهبردار استفاده کنید
معمولا یائسگی با بروز لکهای پوستی همراه است. خانمهای یائسه میتوانند برای پیشگیری از ایجاد یا زیاد شدن این لکها، مدام از کرمهای ضدآفتاب استفاده کنند. ضمن اینکه ماهی یکبار استفاده از کرمهای لایهبردار و هر 2 تا 3 روز یکبار زدن کرمهای روشنکننده بدون هیدروکینون به پوست هم میتواند باعث از بینرفتن لکهای پوستی ناشی از یائسگی شود. استفاده از تونرها هم تاحدی باعث روشنتر شدن پوست صورت میشود.
زیبایی دستهایتان را نادیده نگیرید
یائسگی با از دست رفتن چربی، رطوبت و کلاژن پوست پشت دستها همراه است. بههمین دلیل پوست این قسمت از دستها با افزایش سن، دچار چینوچروکهای بیشتری میشود. متخصصان پوست آمریکایی به تمام خانمها توصیه میکنند از حدود 45 سالگی به بعد، دستهای خود را حداقل روزی 3 بار با نرمکنندههای بر پایه آب و روزی 2 مرتبه با نرمکنندههای بر پایه چربی نرم و مرطوب کنند. ضمن اینکه خانمهای یائسه برای پیشگیری از خشکی و چروکیده شدن پوست دستها باید هنگام خروج از منزل و انجام کارهای مختلف، دستکش بپوشند.
آنتیاکسیدان بخورید
مصرف فراوان خوراکیهای حاوی آنتیاکسیدان در طول دوران یائسگی، به حفظ شادابی و طراوت پوست صورت و گردن کمک میکند. انواع میوهها و سبزیها، بهخصوص آنهایی که رنگ قرمز، نارنجی و زرد دارند، سرشار از آنتیاکسیدانها هستند و مصرف حداقل 5 وعده از آنها در طول روز به تمام خانمهای یائسه برای حفظ سلامت پوستشان توصیه میشود.
سویا را در برنامه غذاییتان بگنجانید
سویا، سرشار از ترکیبهای گیاهی، بهنام ایزوفلاونهاست. ایزوفلاونها مانند استروژن در بدن عمل میکنند و میتوانند به پیشگیری از مشکلات پوستی ناشی از یائسگی کمک کنند. متخصصان آمریکایی معتقدند مصرف روزانه حدود 50 میلیگرم از ایزوفلاونها (مثلا یک لیوان شیرسویا یا 30 گرم پنیر سویا یا یک مشت دانه خوراکی سویا)، میتواند تا حد قابلقبولی باعث پیشگیری از عمیق و زیاد شدن چروکهای پوستی شود.
استرس نداشته باشید
استرس یکی از عوامل تشدید خشکی و حساسیت پوست است. بههمین دلیل به خانمهای یائسه توصیه میشود برای پیشگیری از تشدید مشکلات پوستی خود در این دوران، تا میتوانند از استرسهای روزانه با مشغولکردن خود به فعالیتهای اجتماعی یا شرکت در کلاسهای یوگا و مدیتیشن دور بمانند. انجام ورزشهای سبک و روزانه هم میتواند باعث کاهش استرس و افزایش خونرسانی به سطح پوست در دوران میانسالی شود و تاثیر مطلوبی بر سلامت پوست خانمهای یائسه داشته باشد.
به اندازه کافی بخوابید
خواب کافی باعث شادابتر به نظر رسیدن پوست، بهخصوص در دوران میانسالی و سالمندی میشود. اگر بعد از رسیدن به سن یائسگی به اندازه کافی نخوابید، تیرگی دور چشمهایتان تشدید میشود و صورتتان پیرتر بهنظر میرسد.
ماسکهای خانگی را امتحان کنید
هرچند تاثیر ماسکهای خانگی موقتی است اما همین تاثیر موقت هم میتواند برای شرکت در یک مهمانی یا جشن یک روزه، بسیار شگفتانگیز باشد. خانمهای یائسه میتوانند 2 تا 3 روز پیش از رفتن به جشن و مهمانی، روزی 2 بار پوست صورت خود را با ماسک میوههای تازهای مانند خیار، کیوی، گوجهفرنگی، توتفرنگی، هلو یا زردآلوی رندهشده و هر بار به مدت نیم ساعت، بپوشانند.(سلامت)
جام جم سرا: به این نمونههای درخواست مشاوره توجه کنید:
عشق ناکام
اگر شما جزو افرادی باشید که به هر دلیلی در عشق ناکام شدهاید، به احتمال زیاد در یکی از این سه گروه قرار دارید:
۱ -به تازگی این تجربه را کسب کردهاید
۲ -از این تجربه مدت زیادی میگذرد
۳ - اکنون ازدواج کردهاید، اما تلخی یک شکست عشقی همچنان در کام شما مانده است و روی زندگی مشترک کنونیتان تاثیر میگذارد.
سپیده دانایی، در گزارشی به ارائه چند راهکار به این سه گروه پرداخته است که در ادامه میخوانید:
تازه شکست خوردهام، نمیتوانم فراموشش کنم
اگر به تازگی ناکامی در عشق را تجربه کرده باشید، شدت ناراحتی و میزان هیجانات منفی در شما بسیار شدیدتر است و حتی شاید هنوز دچار شوک هستید و پذیرفتن واقعیت برایتان مشکل است با این حال بهتر است:
۱ -واقعیت پایان ارتباط را بپذیرید: مرحله شوک و انکار بعد از قطع هر رابطهای حتما پیش میآید. تنها راه پذیرش موقعیت فعلی، استقامت روی تصمیمی است که گرفتهاید، یا پذیرش اتفاقی است که رخ داده. زمانی که فرد اطمینان نداشته باشد که رابطه پایان یافته یا نه؛ یا طرف مقابلگاه و بیگاه کدهای مثبت از خود نشان دهد؛ عشق وارد مرحله سوگواری نمیشود. وقتی شخص نمیتواند یک رابطه را، حتی به صورت ذهنی قطع کند، باید بررسی کند که این رابطه برایش چه معنایی دارد و چه چیز این از دست دادن برایش سخت است. به یاد داشته باشید که تحلیل، ویرانگر عشق است. وقتی فرد به این سوالات پاسخ میدهد و شرایط را تحلیل میکند درد فقدان را آسانتر تحمل خواهد کرد.
۲ -احساسات منفی خود را بپذیرید و بروز دهید: در وهله اول باید سوگواری را پذیرفت. به نظر میرسد چارهای جز سوگواری و راهی جز گریستن وجود ندارد. آدمها یک ظرفیت محدود از انرژی روانی دارند و وقتی کسی میمیرد یا از دست میرود، سرمایه گذاری عاطفی که روی او کردهاند باید تا حدی از روی او برداشته شود. اشکهای هیجانی سوگ، کارکرد عملی دارند و به بدن در تسکین استرس و پاک کردن زهرآگینی هیجان ناشی از سوگ کمک میکند.
۳ -ذهنتان را خالی کنید: گاهی هم پیش میآید که ذهن ما آن قدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیش آمده، پر است که انگار ظرف ذهن پر شده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور میشود و نمیتوان به موضوع دیگری فکر کرد. بهترین کار در این زمان نوشتن است. یکی از مهمترین فواید نوشتن، این است که شما وقتی قلم به دست میگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ میآید که خودتان از دیدن آنها شگفت زده میشوید و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیقتر از خود میرسید. وقتی ذهن کاملاً خالی شد، آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.
۴ - حمایت اجتماعی دریافت کنید: بعد از یک جدایی سخت، شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی میتوانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک میکنند باشید، آنها به شما کمک میکنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید. همچنین میتوانید به کارها و علایق شخصی خود بپردازید تا انرژی و توجه شما معطوف آنها شود.
زمان زیادی گذشته اما همچنان درگیرم!
اگر از ناکامی شما در عشق مدت زیادی میگذرد و همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، طوری که گاهی ساعتها به معشوق از دست رفته خود فکر میکنید و هرازچند گاهی وجودتان پر از اندوه میشود، خاطرات گذشته تازه میشود و ناامیدی دوباره به جانتان میافتد، عمل به این توصیهها به شما کمک میکند:
۱ -مواظب باشید که عشق به نفرت تبدیل نشود: ممکن است بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت شوید. فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هر قدر فرآیند جدایی بیشتر طول بکشد، این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از او. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید، تا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود میآورد که برایتان دردسرساز میشود.
۲ -خاطرات را دور بریزید: تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد معشوق بیندازد دور بریزید، مثل عکسها، هدیهها و حتی آهنگها و هر چیز دیگر که به او مربوط میشود.
۳ -بر ویژگیهای مثبت خود تمرکز کنید: در این برهه به احتمال زیاد نظر مثبتی نسبت به خود ندارید و دائم درباره خود منفی صحبت میکنید و شاید خود را لایق زندگی ندانید. ولی بهتر است در گوشهای بنشینید و فهرستی از ویژگیهای مثبت خود تهیه کنید. با این کار دید مثبتی نسبت به خود پیدا میکنید و خود را سزاوار دوباره زیستن خواهید دانست.
۴ - از پیشگویی خودکام بخش بپرهیزید: پیشگویی خودکام بخش؛ این اصطلاح روانشناسی بدین معناست که گاهی مسئله و تفکری واقعیت مییابد، که فرد انتظار وقوعش را داشته است و به گونهای رفتار میکند که باعث اتفاق افتادن آن میشود. فردی که بگوید: «من هرگز عشقی نخواهم یافت» احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش مییابد؛ زیرا مثلاً کمتر وارد گروههای اجتماعی میشود؛ برخورد دیگران را بیشتر کینه جویانه برداشت میکند، روابط سردتر با دیگران برقرار میکند؛ از کوچکترین رفتاری، برای خود فاجعه میسازد.
ازدواج کردهام و هنوز ذهنم درگیر گذشته است
اگر در حال حاضر ازدواج کردهاید اما تلخی عشق نافرجام قبلی خود را همچنان در زندگیتان احساس میکنید، بهتر است از این راهکارها استفاده کنید:
۱ - بدانید همه چیز را نمیتوان فراموش کرد: هر چند همه چیز تمام شده است ولی نباید انتظار داشته باشید که همه چیز را فراموش کنید. به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشتهاید. به هر صورت، بخشی از آن خاطرات همیشه همراه شما خواهد بود. برای رها شدن از گذشته، باید یاد بگیرید که ذهنتان را مدیریت کنید و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشید و از مرور خاطرات گذشته نیزپرهیزکنید.
۲ - بدانید که هرگز عشق کافی نیست: در طول زندگی مشترک کنونی شاید بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و دیگران گفتهاید که اگر میان من و همسر کنونیام عشق وجود داشت، چنین مشکلاتی به وجود نمیآمد. اگر چه عشق یکی از ارکان اصلی زندگی مشترک است اما برای اداره و ادامه دادن رابطه کافی نیست. خودتان به مرور میفهمید که زندگی به چیزهای دیگری نیز نیاز دارد. چیزهایی که احتمالاً در زندگی قبلیتان نبود و برای همین به شکست منجر شد.
۳ - از مقایسه کردن دوری کنید: مقایسه کردن میتواند احساس ناکامی و حسرت را در شما تقویت کند. بسیاری از افراد که عشقی نافرجام را تجربه کردهاند، بعد از ازدواج، دائم به مقایسه همسر خود با آن فرد میپردازند و براساس جهت گیری ذهنی مبنی بر ضعیفتر بودن همسرشان، دچار حس سرخوردگی میشوند. اما این را باید بدانید که افراد با هم متفاوتاند. همسرتان را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد و...) با آن فرد مقایسه نکنید، چون هر قدر این کار را بیشتر انجام دهید، بیشتر احساس حسرت میکنید. واقعیت دیگر این است که به علت بالا بودن هیجانات در شما، احساستان به آن فرد بدون نقص و البته کاذب است، پس مقایسه شما اساس واقعی ندارد.
۴ - ویژگیهای منحصر به فرد همسرتان را ببینید: به جای آنکه دائم به چیزهایی فکر کنید که همسرتان ندارد، روی آن چیزهایی که باعث تمایز همسر کنونیتان میشود، تمرکز کنید. بدانید که هر کسی ویژگیهایی برای دوست داشته شدن دارد. ویژگیهایی را که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به همسرتان میشود دریابید و آنها را همیشه مورد تحسین قرار دهید.
۵ - مکانهای دوست داشتنی تازه پیدا کنید: سعی نکنید با همسرتان به همان رستوران یا پارکی که در گذشته میرفتید، سر بزنید، چون باعث میشود به جای اینکه حواستان به همسرتان باشد به یاد گذشته بیفتید. بهترین کار این است که محلهای تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حال نرفتهاید. آنجا بیشتر فرصت خواهید کرد که به همسرتان توجه و سعی کنید او را دوست داشته باشید.
جام جم سرا: به سوال شما از دو زاویه می توان پرداخت؛ اول این که چرا اصولاً همسر شما قهر می کند و دوم این که شما در برابر رفتارهای او باید چه واکنشی نشان دهید.
قهر کردن یعنی قطع ارتباط. وقتی فردی قهر می کند یعنی نمی خواهد درباره موضوع حرفی بزند و به شما هم اجازه نمی دهد که وارد حیطه مورد بحث شوید. اما واقعیت این است که تا زمانی می شود به یک مشکل پرداخت و آن را حل کرد که هر دو طرف به صحبت درباره آن تمایل داشته باشند.
چرا افراد به جای صحبت درباره مشکل یا ناراحتی شان، قهر می کنند؟
همان طور که می دانیم رفتارها در دوران کودکی بیشتر با مشاهده رفتار والدین آموخته می شوند. اگر در الگوهای رفتاری والدین این افراد دقت کنید یعنی از آن ها سوال شود که وقتی پدر و مادرتان با هم دچار مشکل می شدند نتیجه نهایی بحث آنان چه می شد، بیشتر آن ها این طور جواب می دهند که مثلاً پدر یا مادر قهر می کرد و موقعیت را ترک می کرد! همچنین این باور در این خانواده ها ایجاد و تقویت می شود که در بحث و صحبت درباره یک مشکل، همیشه باید یک نفر پیروز شود. در صورتی که در بحث و صحبت کردن درباره مشکلات پیش آمده، برد و باختی وجود ندارد؛ یعنی ممکن است دو نفر مدت ها درباره آن موضوع با هم بحث کنند و در نهایت به نتیجه مشخصی هم نرسند. پس این سوال پیش می آید که هدف این بحث کردن چیست؟ هدف اصلی صحبت کردن درباره یک مشکل، گفتن از احساسات و ناراحتی ها به جای نادیده گرفتن آن هاست.
گفت وگو کنید
همیشه سعی کنید درباره مشکلی که با همسرتان دارید، با او صحبت کنید حتی اگر ظاهراً به حرف شما گوش نمی کند. می توانید برای او یادداشتی بگذارید یا پیامکی بفرستید. در ضمن از مردها در بیشتر مواقع انتظار جواب نداشته باشید چون مردها به ندرت به اشتباه خود اعتراف می کنند. شاید علت این که همسر شما قهر می کند این است که فکر می کند نمی تواند در صحبت با شما پیروز شود یا به نتیجه دلخواهش برسد.
برای این که بتوانید همسرتان را برای صحبت کردن با خودتان درباره مشکلات قانع کنید ابتدا سعی کنید به طور کامل به صحبت های او گوش کنید. در این مرحله از خودتان هیچ دفاعی نکنید یعنی سعی نکنید قضیه را توضیح دهید یا حتی نخواهید از ناراحتی همسرتان با این توضیحات کم کنید. از ناراحت شدن همسرتان نترسید، او هم حق دارد گاهی، حتی به اشتباه ناراحت شود. ابتدا همسرتان باید متوجه شود که شما به حرف های او گوش می کنید. خود این کار یعنی گوش کردن، هنر بزرگی است که افراد کمی قادر به انجام آن هستند. وقتی صحبت های همسرتان تمام شد بهتر است در همان موقعیت چیزی در دفاع از خودتان یا برای حل قضیه نگویید و آن را به موقعیت دیگری موکول کنید و اگر نمی توانید تا آن موقع صبر کنید از همسرتان بپرسید که آیا دوست دارد شما در جواب حرف هایش چیزی بگویید یا نه. اگر خواست برایش توضیح دهید.
نترسید از این که گاهی در بحث ها محکوم شوید یا همسرتان حرف شما را درست متوجه نشود. باز هم در آینده فرصت این را خواهید یافت که درباره آن حرف بزنید شاید وقتی که هیچ کدامتان عصبانی یا ناراحت نیستید و می توانید خوب به حرف های هم گوش بدهید.
نشانه اعتماد به نفس پایین
اگر همسرتان قهر می کند، زود رنج و حساس است یعنی ممکن است رفتاری که بقیه را ناراحت نمی کند او را آزرده خاطرکند چون همیشه در رفتار دیگران به دنبال علایم بی ارزش سازی می گردد یعنی فلانی که این رفتار را انجام داد هدفش توهین به من بود و از این قبیل نتیجه گیری ها و استدلال ها. (عباس کیوان لو – کارشناس ارشد روان شناسی بالینی/خراسان)
جام جم سرا: بعضیها فکر میکنند کمرویی افراد نشانه ادب و متانت و سنگینی آنهاست و کمرویی را برای دختران نشانه عفت و حیا میدانند در صورتی که کمرویی برای هر دو جنس یک معلولیت اجتماعی است.
سه جزء اصلی کمرویی
به گفته دکتر برناردو از موسسه تحقیقات کمرویی، کمرویی دارای سه مولفه است:
خود آگاهی بیش از حد: شما بیش از حد از خود آگاه هستید، به خصوص در موقعیتهای اجتماعی.
ارزیابی منفی بیش از حد از خود: شما تمایل دارید خودتان را منفی ببینید.
اشتغال ذهنی منفی بیش از حد به خود: شما تمایل به توجه بیش از حد به کارهای اشتباهتان دارید وقتی در یک جمع قرار دارید.
چرا افراد خجالت میکشند؟
همه ما به دلایل مختلف و درجات متفاوتی این حس را تجربه میکنیم؛ اگرچه دلیل آن اغلب بین افراد مشترک است و به یکی از موارد زیر ختم میشود:
۱) تصویر ضعیف از خود: این مسأله میتواند از دوره نوجوانی افراد شکل گرفته باشد؛ زمانی که ویژگیهای منحصر به فرد ما برای اطرافیانمان جالب به نظر نمیرسد و ما فکر میکنیم آنها بیارزش هستند و سعی میکنیم خودمان را شبیه دیگران کنیم و در نتیجه دیگر خودمان نیستیم و حتی احساساتمان، احساسات واقعی ما نیست. این افراد معمولا حتی نمیدانند تواناییها و استعدادهای واقعیشان در چیست؛ فقط فکر میکنند هر شخص دیگری نسبت به آنها جالبتر و بهتر است.
۲) فکر کردن بیش از حد به خود: هنگامی که در کنار دیگران هستیم، نسبت به کارهایمان و آنچه انجام میدهیم، حساس تریم؛ به خصوص وقتی که در مرکز توجه همه باشیم.
ما آنچه هستیم که خود میخواهیم و خودباور داریم. اگر مرتب با خود تکرار کنیم که من فردی با اعتماد به نفس و توانا هستم، ذهن ناخودآگاه ما آن را درک خواهد کرد |
این فکر، در ما اضطراب ایجاد میکند و باعث میشود تمامی حرکاتمان برای خودمان سئوال برانگیز باشد و فکر کنیم آنها را اشتباه انجام دادهایم! این مسأله میتواند افکارتان را به شکل یک کهکشان مارپیچی به سمت پائین سوق دهد.
۳) برچسب زدن: وقتی که خود را یک فرد خجالتی میشناسیم و این برچسب را روی خودمان میزنیم، از لحاظ روانی به مرور با این احساس خو گرفته و زندگی میکنیم و شاید برای همیشه در ما باقی بماند. هنگامی که برچسب عمل یا صفتی را به خود میزنید، آن صفت به صورت ثابت روی شما باقی میمانند و با همان زندگی خواهید کرد.
چطور بر کمرویی خود غلبه کنیم؟
ما در هر موقعیتی میتوانیم بر کمرویی خود با افزایش آگاهی و تمرین عملی غلبه کنیم. ما در زیر راهکارهای را برای کمک به شما پیشنهاد میدهیم:
درک کمرویی خود
نوع کمرویی خود را شناسایی کنید و دریابید که چه تأثیری بر زندگی شما دارد. همان لحظه که احساس خجالت میکنید، فکر میکنید چه چیزی شما را نگران میکند و در چه موقعیتهایی این حس به شما دست میدهد.
توجه به خودآگاهی
دریابید که جهان و نگاه همه افراد به شما نیست و مردم آنقدر گرفتاری دارند که فرصتی برای نگاه کردن به شما نخواهند داشت. به جای اینکه دائم نگران خود باشید و خودتان را تماشا کنید، خودتان را یکی از افراد دیگر و جزء یکی از آنها بدانید. خود را در برابر موضوعی که منجر به خجالتی شدن شما میشود مسلح کنید و افکار خود را در اختیار بگیرید، اولین قدم مبارزه و غلبه بر کم رویی، آگاهی و رفتن به سوی هرگونه تغییر و یا بهبود زندگی است.
اشخاص را زیاد بزرگ نکنید
همانند نکته فوق، اهمیت ویژهای را بفردی که با وی صحبت میکنید قائل نشوید. هرگاه اینگونه جلوه دهید که او برای شما بیاندازه ممتاز میباشد، او نیز شروع خواهد کرد به همین منوال فکر کردن. به وی بعنوان یک انسان با تمام معایب و خصوصیات یک فرد عادی نگاه کنید. گفتگو کردن در حالت برابر، بسیار دلپذیرتر از صحبت کردن با تکبر و یا با چشم حقارت خواهد بود.
خودتان را دوست بدارید
یاد بگیرید از خودتان قدردانی کنید و احساسات و استعدادهای خاص خود را دوست داشته باشید. یک نامه عاشقانه برای خودتان بنویسید و کارهایی را انجام دهید که از آن لذت میبرید. از بدن خود بابت زحماتی که کشیده است، تشکر کنید. زمانی را به خویش اختصاص دهید و به خودتان رسیدگی کنید.
یافتن نقاط قوت خود
همه ما ویژگیهای منحصر به فرد و شیوههای متفاوتی برای بیان خود داریم. دانستن این مساله بسیار اهمیت دارد که اگر هر کاری را به طور کامل انجام دهیم، خوب و عالی است، حتی اگر با شکل عام و عادی آن متفاوت باشد. اگر همه افراد یکسان باشند، جهان، جای کسل کنندهای خواهد شد. کاری را که در آن مهارت دارید، پیدا کرده و روی آن تمرکز کند. شناسایی تواناییهایتان، اعتماد به نفس و رضایت خاطر را در شما افزایش خواهد داد و کمک خواهد کرد خودتان را بهتر بشناسید. خواهید دید که چگونه قدرت منحصر به فردتان، به شما یک امتیاز داده و باعث مزیت و تفاوت شما از دیگران خواهد شد.
از طرد شدن نهراسید
قهرمانان برجسته مشت زنی درحالی پا بمیدان میگذارند که احتمال شکست برایشان وجود دارد. به همین ترتیب شما نباید انتظار داشته باشید همیشه موفق باشید. هیچ چیز ۱۰۰% نیست. بنابراین رویارویی با یک فرد را بعنوان یک تجربه آموزنده درنظر بگیرید.
مثل تمامی مهارتهای دیگر، مهارتهای اجتماعی نیز از طریق تمرین و تجربه رشد میکنند. هر چقدر بیشتر تمرین کنید. دفعه بعد آسانتر خواهد شد |
ترفند کار در این است که خودآگاه (تمرکز حواس بخود) نباشید. کمرویی، تردید و دودلی هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر میکنید. در عوض افکارتان را سراسر به شخصی که در حال گفتگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.
تنفس عمیق
اضطراب و ترس را میتوان کنترل کرد اگر یاد بگیرید برای غلبه بر آنها چطور محکم باشید. یکی از روشهای ساده برای کنترل این احساسات و رسیدن به آرامش، کشیدن نفس عمیق با چشمهای بسته است. هنگامی که نفس عمیق میکشید، فقط بر روی تنفس خود تمرکز کنید. در حالی که از همه افکار بد دور هستید، نفس عمیق بکشید و عمل بازدم را به آرامی انجام دهید. روش دیگر، یوگا است. از هنگامی که شروع به دم و بازدم میکنید، آنها را بشمارید. کم کم شمارش دم را کنار گذاشته و فقط بازدمهای خود را شمارش کنید؛ مثلاً چهار عدد تنفس دم برای چهار عدد بازدم؛ بدین معنی که زمان و سرعت بازدم خود را کاهش دهید و در مقایسه با دم، بازدم کمتری داشته باشید. به کار ادامه دهید تا احساس آرامش کنید. این کار را حتی در یک مکان کوچک هم میتوان انجام داد.
رهایی از اضطراب
یکی از تعاریف اضطراب این است: اضطراب عبارت است از انرژی مسدود شده که باید آزاد شود؛ و این انرژی را میتوان از طریق حرکات فیزیکی آزاد کرد. ورزشهایی همچون دویدن و پیاده روی، میتوانند به آزاد کردن این انرژی کمک کنند، همین طور ذهن را به سمت موضوع دیگری منحرف میکنند و این به تجدیدنظر در دیدگاهها نیز کمک خواهد کرد. روش دیگر، مراقبه (مدیتیشن عضلات) است. هر قسمت از بدن خود را به مدت ۳ تا ۵ ثانیه سفت و منقبض و سپس رها کنید تا اینکه به بالای سرتان برسید. در این حین، نفس کشیدن را فراموش نکنید.
تجسم موقیعت خوب
خود را در موقعیتی تصور کنید که در آن فردی با اعتماد به نفس و شاد هستید. این فکر به شما کمک میکند هنگامی که در آن موقعیت قرار میگیرید، همان احساس را داشته باشید.
تمرین و تمرکز
کلمات میتوانند انرژی باورنکردنی به انسان بدهند. آنچه ما بارها و بارها با خود میگوییم، ذهن ناخودآگاهمان میشنود.
وقتی در حال مکالمه با شخصی هستید، اینکه ظاهر شما چگونه است و چگونه به نظر میرسید را فراموش کنید و روی کلمات متمرکز شوید |
اگر با خود بگوییم که من ناتوان و بیش از حد در انجام کارها خجالتی هستم، همین اتفاق خواهد افتاد. ما آنچه هستیم که خود میخواهیم و خودباور داریم. اگر مرتب با خود تکرار کنیم که من فردی با اعتماد به نفس و توانا هستم، ذهن ناخودآگاه ما آن را درک خواهد کرد. اما تفکر و تجسم مثبت میتواند ما را در راه اصلاح الگوهای تفکر قرار دهد.
مقابله با شرایط بد و ناراحت کننده
وقتی موقعیتها و مکانهایی را که در آن احساس خجالت میکنید، ترک میکنید، در اصل کمرویی خود را تقویت کردهاید. به جای این کار با آن روبه رو شوید و مقابله کنید. این کار باعث از بین رفتن ترس و رشد شخصیت شما میشود.
پذیرفتن شکستها
بپذیرید که احتمال دارد از طرف دیگران پذیرفته نشوید؛ اما به خاطر داشته باشید که این بخشی از زندگی است و تمامی افراد آن را تجربه کردهاند. شکست بخشی از فرآیند یادگیری است و تو تنها نیستی.
برچسب نزنید
از اینکه به خود برچسب خجالتی بودن بزنید، بپرهیزید. شما منحصر به فردید و خودتان هستید. شما زیبا هستید؛ هیچگاه فراموش نکنید.
مهارتهای اجتماعی
مثل تمامی مهارتهای دیگر، مهارتهای اجتماعی نیز از طریق تمرین و تجربه رشد میکنند. هر چقدر بیشتر تمرین کنید. دفعه بعد آسانتر خواهد شد. اگر قرار است در موقعیت سختی قرار بگیرید، میتوانید حتی با خود تمرین کنید که چه حرفهایی بزنید.
تصور شرایط سخت
بعضی اوقات، به علت کمبود مهارتهای اجتماعی نیست که موفق نمیشویم، بلکه به دلیل کمبود اعتماد به نفس و ترس از شکست است. خود را در موقعیت سخت تصور کنید تا ترستان از آن شرایط و از قرار گرفتن در موقعیتهای سخت از بین برود. اگر به طور مکرر خود را در آن شرایط تصور کنید، پس از مدتی متوجه میشوید که آن شرایط خیلی هم سخت نیستند. ممکن است در وهله اول تصور و پذیرش آن کمی سخت باشد؛ ولی بعد به آن خواهید خندید.
بهترین احساس
رفتن به باشگاهها و رستورانها خوب است، اما نه برای همه افراد. آنچه به شما احساس آرامش میدهد، در خود بیابید. فعالیتها و مکانهایی را پیدا کنید که بهترین احساس را برای شما به ارمغان میآورند. شما مجبور نیستید هر کاری را که دیگران انجام میدهند، انجام دهید.
تمرکز در لحظه
به آنچه که انجام میدهید، آگاه باشید. وقتی در حال مکالمه با شخصی هستید، اینکه ظاهر شما چگونه است و چگونه به نظر میرسید را فراموش کنید و روی کلمات متمرکز شوید.
از شما شروع میشود
هنگامی که کمرویی خود را که مستلزم پایداری و گذشت زمان است پشت سر گذاشتید خواهید دید به چه اندازه زندگی شما دچار تحول میشود. در این زمان با ترس کمتری به سراغ چیزهایی که میخواهید خواهید رفت. در اینجا رازی نهفته است: تا بحال اتفاق افتاده که داخل اطاقی شوید و آن احساس دستپاچگی و اضطراب به شما دست بدهد. به خاطر داشته باشید که اغلب افرادی که ملاقات میکنید خود آنقدر سرگرم و دل واپس این میباشند که دیگران در موردشان چگونه میاندیشند که دیگر متوجه شما نخواهند شد تا بتوانند درمورد شما قضاوت کنند.
تمرکز بر موفقیتها
وقتی نکات گفته شده را رعایت کنید، کم کم میتوانید بر کمرویی خود غلبه کرده و به فکر موفقیتهای آینده باشید. شما نسبت به حقایق، به بینش جدیدی رسیدهاید و میتوانید خود را متفاوت از قبل ببینید. هنگامی که به این موفقیتها دست یافتید، آنها را در یک دفتر یادداشت کرده و فهرستی از آنها تهیه کنید. با این کار اعتماد به نفستان افزایش مییابد و به سمت چیزی حرکت خواهید کرد که میتواند برای شما مفید باشد. (یک دوست)
جام جم سرا به نقل از شهروند: در حال حاضر هزاران برنامه مختلف رژیمی وجود دارند که میتوانید یکی از آنها را انتخاب کنید. بسیاری از این برنامهها شامل شمردن کالریها، محدودیتهای غذایی و استفاده از غذاهای بستهبندیشده محتوی ترکیبات مصنوعی رژیمی است. اما حقیقت این است که برای کاهش وزن نیاز به این گونه رژیمها نیست.
در واقع در این گزارش به نقل از «هلث چیتشیت»، با رعایت ٦ مرحله ساده میتوانید بدون اینکه احساس ناتوانی و یأس کنید، وزن خود را در حد متعادل نگه دارید و زندگی سالمی داشته باشید:
- تغذیه مدیترانهای را انتخاب کنید
خوردن غذاهای مدیترانهای نهتنها از خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و سرطان میکاهد بلکه احتمال ابتلا به بیماریهایی نظیر پارکینسون و آلزایمر را نیز کاهش میدهد. رژیم غذایی مدیترانهای عمدتا از غذاهای گیاهی نظیر میوه، سبزیجات، آرد سبوسدار، حبوبات، آجیل و غلات تشکیل میشود. در این رژیم غذایی چربیهای سالم مثل روغن زیتون جایگزین کره میشوند.
همچنین از سبزیهای طعم دهنده و ادویه بهعنوان جایگزین نمک استفاده میشود. علاوه بر این پیشنهاد میشود دستکم دوبار در هفته با خوردن ماهی و ماکیان، مصرف گوشت قرمز خود را محدود کنید.
- وعدههای غذایی را کوچکتر و بیشتر کنید
افزایش تعداد وعدههای غذایی و در عین حال کم حجم، بهعنوان یکی از روشهای موثر در کاهش وزن شناخته میشود. خوردن ٥ وعده غذایی در روز به حفظ متعادل وزن بدن کمک کرده و باعث میشود در طول روز احساس سیری کنید. این مسأله باعث میشود تا بعدا دچار گرسنگی مفرط نشده و در خوردن نیز زیاده روی نکنید.
با گذشت ٣ ساعت از نخوردن غذا، قندخون میافتد و پس از ٤ ساعت تقریبا تمام غذایی را که خوردهاید هضم میشود. بعد از ورود به ساعت پنجم، قندخون دوباره به شدت میافتد و برای اینکه دوباره انرژی از دست رفته خود را به دست آورید به هر چیزی چنگ میزنید و میخورید. اما بهترین راهکار چیست؟
وقتی از خواب بیدار شدید مطمئن شوید اولین چیزی که میل میکنید صبحانه است. پس از آن هر ٣ الی ٤ ساعت یک وعده غذایی کوچک شامل ترکیبی از پروتیین، غلات و میوهها مصرف کنید.
- هر ازگاهی گیاهخواری کنید
شاید اگر بشنوید گیاهخواری موقت و خوردن غذاهای فاقد گوشت نیز میتواند برای شما مفید باشد شگفتزده شوید.
بنابر اعلام کمیته پزشکان پزشکی مسئولانه، رژیمهای غذایی گیاهخواری سرشار از فیبر بوده و به صورت طبیعی عاری از چربیهای اشباع شدهاند. این غذاها از آنتیاکسیدانها و ترکیبات فتوشیمیایی غنی هستند. همچنین در افرادی که گوشت کمتری میخورند احتمال ابتلا به سرطان، بیماریهای قلبی، فشارخون، دیابت و آسم کمتر است.
بنابراین با داشتن یک رژیم غذایی نیمهگیاهخواری تنها بخشی از گوشت مصرفی خود را با غذاهای گیاهی جایگزین میکنید. با مصرف بیشتر غلات، حبوبات، میوهها و سبزیجات، کالری و چربی کمتر و در مقابل ویتامین، مواد معدنی و فیبر بیشتری مصرف میکنید. پیشنهاد میشود حداقل در یک وعده غذایی روزانه یا یک وعده در هفته، استفاده از محصولات حیوانی را به کلی حذف کنید.
- آرام غذا بخورید
نتایج تحقیقات نشان میدهد احساس سیری ٢٠دقیقه دیرتر توسط گیرندههای مغز از معده دریافت میشود. پس اگر تندتند غذا بخورید به مغز فرصت نمیدهید تا احساس سیری را از معده دریافت کند. این مسأله سبب افزایش وزن و افراط در خوردن میشود. آرام غذا خوردن از پرخوری جلوگیری میکند. برای اینکه خود را مجبور به کندخوری کنید، تلویزیون و سایر وسایلی که حواس شما را پرت میکنند را خاموش و تنها روی غذای خود تمرکز کنید. در صورتی که با فرد مورد علاقه خود بهویژه هنگام شام سرمیز بنشینید و غذا بخورید بیشتر صحبت میکنید و کمتر غذا میخورید.
- اگر چیزی هوس میکنید، بخورید
خود را از خوردن چیزی محروم نکنید در عوض آگاهانه غذا بخورید. متخصصان میگویند افرادی که آگاهانه تغذیه میکنند به غذای خوب و بد اعتقاد ندارند بلکه تنها تفاوتهای ارزش غذایی این دو را میدانند. این مسأله از یک منطق قدیمی تبعیت میکند و آن این است که هوسهای غذایی را نباید نادیده گرفت و با زیادهروی در خوردن برخی خوراکیها آن هم در موارد اندک، میتوان از پرخوری و زیادهروی در آینده جلوگیری کرد.
این بدین معناست افرادی که آگاهانه تغذیه میکنند ممکن است یک تکه کیک بخورند ولی بعد از آن بهطور غریزی غذاهای مغذی بیشتری را ترجیح میدهند تا چربی و قند اضافی را متعادل کنند. این مسأله در ظاهر سادهانگارانه به نظر میرسد اما کاملا عملی است.
- غذای خود را با سوپ و سالاد شروع کنید
شروع غذا با سوپ مرغ و سبزیجات یا سالادهای مغذی باعث میشود کمتر غذا بخورید. متخصصان میگویند شروع کردن غذا با سالاد باعث میشود حدود ١٢درصد کالری کمتری در آن وعده غذایی وارد بدن خود کنید.
علاوه بر این نتایج مطالعات نشان میدهد افرادی که ناهار خود را با سوپ سبزیجات شروع میکنند حدود ٢٠درصد کمتر از سایرین غذا میخورند. حجم بالای آب و فیبر خوراکی موجود در سالاد و سوپ به سیری کمک میکند. اما برای بهرهمندی از این فواید در انتخاب نوع سوپ و سالاد خود دقت کنید و سوپ و سالاد خود را از ترکیبات مقوی و کمکالری نظیر سبزیجات، گوشت کمتر، ماهی و بنشن پُر کنید.
جام جم سرا: در ادامه، برخی عوامل شکل گیری ترس و همچنین راهکارهای غلبه بر آن توضیح داده شده.
عوامل ایجاد ترس
به وجود آمدن ترس در انسان ممکن است به یکی از این دلایل باشد:
الف) ژنتیک: اگر پدر یا مادری ترسو باشند، فرزند آنها نیز معمولا ترسو خواهد بود.
ب) تنبیههای غلط: یکی دیگر از عوامل ترس در افراد، اعمال تنبیههای غلط توسط والدین است. برخی از والدین برای اینکه کودک از اوامر آنها پیروی کند، او را میترسانند که این گونه تنبیهها، ترس را از کودکی در وجود فرد ریشه دار میکند؛ به طور مثال، اگر کودک کار اشتباهی کند تهدید میکنند که او را در اتاق تاریک تنها میگذارند.
ج) عوامل عاطفی و روانی: فردی که در خانواده یا مدرسه یا اجتماع هویت خاصی ندارد، کسی برایش احترامی قائل نیست و مرتب سرزنش میشود، حالت افت شخصیت و عقده حقارت و کمبود شخصیت در او به وجود میآید و شجاعت او سلب میشود و فردی با اعتماد به نفس بسیار پایین میشود که از همه چیز میترسد.
راهکارهای عملی غلبه بر ترس
برای مقابله و غلبه بر ترستان باید از این راهکارها بهره ببرید:
*عدم پاسخ دهی: مهمترین و کلیترین راه درمان ترس، بیتوجهی به پیامهای آن و پاسخ ندادن عملی به آن است؛ بنابراین به پیامدهای ترسهای بیجایتان فکر نکنید. اگر مدتی به این روش عمل شود، به طور قطع از شدت آن کاسته خواهد شد.
*تقابل به ضد: موفقترین راه برای مبارزه با ترس از تاریکی، بیاعتنایی به فکر و بر عکس انجام دادن آن است. بنابراین همان کاری را که از آن میترسید انجام دهید و برخلاف ندای درون خود عمل کنید. به طور مثال، اگر از تاریکی میترسید سعی کنید در مکانهای تاریک قدم بزنید یا گاهی فضای اتاق را در طول شبانه روز تاریک کنید و لحظاتی فکر کنید در این تاریکی چه اتفاقی میافتد.
*فرمان ایست: در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار و خاطرات علاوه بر درمانهای دارویی از روشهای خاصی استفاده میشود مهمترین آنها روش توقف فکر نام دارد. این روش بدین ترتیب است که از فرد خواسته میشود به طور عمد افکار خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان با صدای بلند و بیزار کنندهای، فریاد میزند: ایست! به نظر میرسد این عمل جریان فکر را متوقف میکند. (نسیم احمدی - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی/خراسان)
به همین دلیل توصیه میشود افرادی که با نوسانات دائمی فشارخون مواجه هستند، فشارخون خود را تحت کنترل داشته باشند تا با کوچکترین تغییری به پزشک مراجعه کنند. اما در این میان فشارخون پایین نیز همانند فشارخون بالا مشکلساز است.
فشارخون بسیاری از زنان جوان پایین است. بیشینه یا ماکزیموم فشار برخی از آنها بین ده تا 11 و حتی کمتر است؛ البته این موضوع نباید باعث نگرانی شود.
عوارض فشارخون پایین را میتوان در مواردی مانند سرگیجه، منگی، سستی و بیحالی دانست. گاهی اوقات عوارض شدیدتر میشود که مراجعه به پزشک را ضروری میسازد.
فشار پایین چندان نگرانکننده نیست
فشارخون پایین ممکن است منشأ وراثتی داشته باشد، اما بیشتر زنان جوان بلندقد و لاغر را درگیر میکند. از دیگر عواملی که میتوان برای فشارخون پایین ذکر کرد، استفاده از دارویی خاص است. خستگی و استرس نیز ممکن است بر فشارخون تاثیر داشته باشد.
فشارخون پایین در شرایط و موارد زیر نگرانکننده نیست:
1ـ در روزهای مختلف فشارخون تغییر قابلتوجهی نکند، زیرا بدن ثبات را ترجیح میدهد و بالا و پایینشدن فشارخون را بسختی تحمل میکند.
2ـ فشارخون دچار سقوط ناگهانی نشود و بیشینه فشارخون (سیستولیک) به پنج یا شش نرسد. در واقع، با این میزان فشارخون، قلب نمیتواند بدرستی به تمام بخشهای بدن خونرسانی کند و در چنین وضعی بیشترین آسیب را مغز میبیند. این وضع خطرناک اغلب به دنبال خونریزیهای شدید یا شوک حساسیتی بروز پیدا میکند.
سرگیجه و بیحالی هنگام فشارخون پایین
از مهمترین عوارض فشارخون پایین سرگیجه، منگی، سستی و بیحالی است. هنوز دلیلی قطعی و روشن برای این امر به اثبات نرسیده است. عوامل متعددی از جمله محیط بسیار گرم، ایستادن طولانی، استرس و خستگی باعث بروز چنین وضعی میشود.
به همین دلیل گاهی اوقات حضور در یک فروشگاه بزرگ و شلوغ ممکن است به افت فشارخون منجر شود. بنابراین هر لحظه و با کوچکترین فعالیتی امکان دارد فشارخون کاهش قابل توجهی یابد.
جدی گرفتن افت فشارخون پس از بیداری
یکی از موارد مهم افت فشارخون هنگام بیداری است. در این موارد تغییر وضع از حالت درازکش به حالت ایستاده ممکن است به افت فشارخون منجر شود که بیشتر خود را با سرگیجه نشان میدهد.
این پدیده که در نتیجه تنظیم نامناسب مغزی فشارخون بروز میکند، «افت فشارخون وضعیتی» نام دارد.
ماندن طولانیمدت در وضع درازکش یا ایستاده و همچنین بازگشت نامناسب خون به عروق، مانند موارد واریس، از عوامل بروز این پدیده است.
گاهی اوقات نیز مصرف برخی داروها (مانند داروهای ضدافسردگی، داروهای قلب و ...) و در موارد نادری نیز بیماریهای مغز و اعصاب، افت فشارخون وضعی را موجب میشود. در این وضع مشاوره با پزشک ضروری است.
چند توصیه برای موارد افت فشارخون
هنگام سستی و بیحالی:
به محض بروز سرگیجه بنشینید یا اگر ممکن است دراز بکشید و پاهایتان را برای حدود ده دقیقه بالا نگه دارید تا خون به مغز فرستاده شود.
هنگام از خواب برخاستن:
برای چند لحظه به رختخواب برگردید. سپس خیلی آهسته از وضع نشسته تغییر حالت دهید و بتدریج بایستید.
برای افزایش فشارخون:
بیشتر آب بنوشید، بویژه آبهای معدنی که حاوی سدیم باشد. خوردن غذاهای شور نیز در افزایش فشارخون موثر است.
چنانکه در موارد پرفشاری خون توصیه میشود از خوردن خوراکیهای شور بپرهیزید؛ بالعکس در موارد پایین بودن فشارخون مصرف نمک بیشتر توصیه میشود، زیرا نمک آب را در شریانها نگه میدارد و ماندن آب در رگها به افزایش فشارخون کمک میکند.
خوب است بدانید که:
بهترین میزان فشارخون 8/12 است (فشار سیستولیک/دیاستولیک.)
فشار 9/14 را پرفشاری خون میدانند.
به فشار بیشینه (ماکزیمم) ده و کمینه (مینیمم) که قاعدتا عدد کمتری است نیز فشارخون پایین میگویند. (ندا فراهانی/سیب، ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
157
شکست، احساساتی همچون ناامیدی، خشم، افسردگی، اندوه، ندامت و گیجی در فرد به وجود میآورد و افرادی که از شکست میترسند، معمولا علایم زیر را از خود بروز میدهند:
ـ نسبت به افکار دیگران در مورد خودشان بشدت نگران میشوند.
ـ نسبت به تواناییهایشان و این که آیا میتوانند به خواستههایشان برسند، دچار شک و تردید میشوند.
ـ فکر میکنند شکست باعث میشود که اطرافیانشان دیگر به آنها اهمیت ندهند.
ـ نسبت به هوش خود دچار تردید میشوند.
ـ میترسند اطرافیانشان را ـ که به آنها اعتماد داشتهاند ـ ناامید کنند.
اما باید بدانید شکست شما را عقب نگه نمیدارد، بلکه این احساس ترس از شکست است که در مسیر راهتان قرار میگیرد. ما از شکست میترسیم، گویی نبود شکست، ضامن موفقیت ماست. حقیقت این است که شکست نداشتن برابر با خطر نکردن است و گاهی خطر کردن موفقیتهای باارزشی را موجب میشود. در این بخش روشهایی آورده شده است که میتوانید با کمک آنها تردید و ترس از شکست را از خود دور کنید.
1 ـ خطاهایتان را بپذیرید
روانشناسان طرز تلقی افرادی را که خطاهایشان را با روی باز میپذیرند، بررسی کرده و متوجه شدهاند که واکنش همه آنها نسبت به خطاها و شکستهایشان رشد شخصی و توجه و بینش است. آنها حتی شکست را برای یادگیری و موفقیت ضروری میدانند.
اگر شما بعد از هر خطایی خودتان را بشدت سرزنش کنید، به احتمال زیاد گرفتار افکار ثابت و بستهای خواهید شد. برای اینکه ذهن و احساستان را نسبت به شکست تغییر دهید باید نگرش خود را نسبت به آن تغییر داده و دست از سرزنش خود بردارید. افراد موفق شکست را فاجعه نمیپندارند و آن را نوعی آگاهی و راهنما برای یافتن مسیر صحیح در تلاشهای بعدیشان میبینند.
برای رهایی از شر خودسرزنشی و طعنه به خودتان، خطاهایتان را پذیرفته و از آنها درس بگیرید. حتی در این راه ممکن است به راهحلهای خلاقانه دست پیدا کنید و به موفقیت برسید.
2 ـ از پیچیدگیها بپرهیزید
گاهی برخی افراد برای انجام دادن کارهایشان روشهای بسیار پیچیدهای به کار میبرند و به جای اینکه در مسیر پیشرفت قرار بگیرند، خود را خسته کرده و در معرض شکست و ترسهای ناشی از آن قرار میدهند. به جای تحلیل بیش از حد، سادگی را در پیش بگیرید و چهبسا روشهای موثرتری برای رسیدن به خواستههایتان بیابید.
3- کمک بخواهید
ما همیشه تصور میکنیم اگر در موردی از کسی کمک بخواهیم، بیلیاقت به نظر میرسیم و این مساله با شکست هیچ فرقی ندارد. این تفکر به این دلیل است که فکر میکنیم باید در مورد همه چیز اطلاع و آگاهی داشته باشیم. به جای ترسیدن از شکست احتمالی بهتر است از دیگران در مواقع ضروری کمک بخواهید و با این کار قویتر از همیشه شوید. مانند این حکایت که میگوید:
روزی مردی بشدت سعی میکرد تخته سنگی را جابهجا کند. دوستش به او نزدیک شد و گفت: آیا برای جابهجایی این تختهسنگ تمام قوای خود را به کار گرفتهای؟
مرد پاسخ داد: بله.
دوستش دوباره پرسید: مطمئنی؟
مرد با بیحوصلگی پاسخ داد: البته که تمام نیرویم را به کار گرفتهام!
و دوستش گفت: نه، تو این کار را نکردهای. من کنارت ایستادهام و تو از من نخواستهای که کمکت کنم.
4 ـ روی جنبههای کار مورد نظرتان متمرکز شوید
جنبههای کاری را که میخواهید انجام دهید یا آماده شوید، درنظر بگیرید و روی آنها متمرکز شوید. قبل از شروع کار مورد نظرتان، تمام مسائل مربوط به آن را بررسی کنید تا اگر با شکستی مواجه شدید بدانید علت آن چه میتوانسته باشد. مثلا اگر برای پیدا کردن کار موفق نبودهاید، ممکن است به این دلیل باشد که فرد مناسب را پیدا نکردهاید. بنابراین بیدلیل ترس به دلتان راه ندهید و حساب شده عمل کنید.
5ـ با ترسهایتان مقابله کنید
برخی افراد از ترس شکست خوردن هرگز خود را در معرض فرصتهای جدید قرار نمیدهند. مثلا با اینکه از حرفه یا محل کارشان بیزار هستند، از ترس به دست نیاوردن کاری بهتر هرگز شرایط خود را عوض نمیکنند و از زندگی لذت نمیبرند.
زمانی که میدانید باید برای تغییر وضعیتی دست به کار شوید، اما نگران هستید، باوجود ترسهایتان، به آن کار بپردازید و فرصتهای تازهای برای خود به وجود آورید. مطمئن باشید حتی با وجود احتمال شکست، سرانجام به نتایج دلخواه دست پیدا میکنید.
6 ـ مغزتان را دوباره به کار بیندازید و موضوعات تازه و جدیدی را امتحان کنید
با شرکت کردن در کارهایی که قبلا انجام نداده بودید و حتی با یاد گرفتن کارهای جدید مثل نقاشی، موسیقی، یوگا و هر چیز دیگری که شما را با فرصتهای بیشتری از زندگی آشنا میکند، منطقه آرامشتان را بیش از پیش افزایش دهید. هر کار جدیدی را که شروع کنید، مسلما ابتدا با مشکلاتی روبهرو خواهید شد و شکستهایی را تجربه خواهید کرد، اما با مقابله با آن مشکلات میتوانید ترس از شکست را برای همیشه از خود برانید.