مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نقش مجازات در حقوق کیفری یهود

[ad_1]

 فصلی در اندیشه‌ی کیفرشناختی حاخامی

الف) طرح مسئله (2)

1.ناکار آمدی حقوق کلاسیک یهودی و ناتوانی آن در غلبه بر مشکلات اجتماعیِ مربوط به جرم و مجازات شهره‌ی خاص و عام است. نمونه‌ی آن این قاعده است که هیچ‌کس را نمی‌توان به سبب جرمی محکوم کرد مگر اینکه [پیش از ارتکاب] به متهم اخطار داده شده و در همان لحظه وی آن را رد کرده باشد. (3)
اثبات جرم منحصراً با شهادتِ دست‌کم دو شاهد امکان‌پذیر است که با چشمان خود «وقوع جرم را هم‌زمان دیده‌اند و باید با هم در محضر دادگاه واحدی شهادت دهند.» (4)
قرائن و امارات – چنان‌ که در ماجرای ربی شیمعون بن‌شِطَح (5) تصویر شده است – هر قدر که قانع کننده باشند، برای محکومیت ناکافی‌اند. (6)
افزون بر این، اگر یک یا چند از شاهدان خویشاوند یا به هر دلیل دیگری فاقد صلاحیت باشند گواهی همه‌ی شاهدان باید بی‌اعتبار شمرده شود. (7)
شرایط زیادی برای شهروندان لازم است تا شاهد معتبر به شمار آیند. «ده گروه از مردم صلاحیت شهادت ندارند که عبارت‌اند از: زنان، بردگان، کودکان، سفیهان، کر و لالان، کوران، قانون شکنان، افراد بی‌شرم و حیا (که رفتارشان مبین این است که هیچ شأن و کرامتی ندارند)، خویشاوندان، و طرف‌های ذی‌نفع در دعوا؛ هر ده گروه شمرده شد.» (8)
«دو (شاهد) به قوت صد شاهد و صد شاهد به قوت دوتا است.» بنابراین، اگر دو گروه از شاهدان، بدون توجه به تعداد هر یک، همدیگر را تکذیب کنند، دادگاه دعوا را رد می‌کند. (9)
از یک‌سو، رسیدگی جزایی به طور افراطی به سوی تبرئه‌ی متهم سوق داده شده است؛ زیرا حکم کتاب مقدس این است که «جماعت (متهم را) نجات دهد». (10) بر این امر آن قدر تأکید شده که گفته‌اند: «سهندرینی که هر هفت سال یکبار کسی را اعدام کند دادگاه خون‌ریز نامیده می‌شود؛ ربی‌الیعزر بن‌عَزَریا (11) می‌گوید: هر هفتاد سال یکبار.» (12) اما از سوی دیگر، تورات پر است از نواهی‌ای که تخطی از آنها مجازات اعدام را در پی دارد. ابن‌میمون تعداد آنها را سی‌و شش جرم می‌داند. (13)
حاخام از نظام حقوقی خود که از یک سو مجازات مجرمان را تقریباً ناممکن می‌سازد و از سوی دیگر دربرگیرنده‌ی شمار زیادی جرم مستوجب اعدام است چه برداشتی داشتند؟
2. این بیان معروف درباره‌ی ری طَرفون و ربی عَقیوا که آنان، با شگردهای ماهرانه در آزمودن شهود، مجازات اعدام را ملغا می‌کردند، (14) این پرسش را مطرح می کند که این ربی‌های پرهیزگار از فرمانِ «او حتماً باید کشته شود»، که بارها در کتاب مقدس تکرار شده است، چه استنباطی داشته‌اند. آیا آنان برای خودشان نظام اخلاقی والاتری از نظام اخلاقی کتاب مقدس قائل بودند؟
3. و سرانجام ابن‌میمون و دیگر صاحب‌نظران بزرگ قرون وسطا که به مشکلات عملی توجه می‌کنند، بارها به قدرت قانونی پادشاه استناد می‌کنند و به صلاحیت قضاییِ اضطراری دادگاه‌های حاخامی متوسل می‌شوند. (15) گرچه چنین اقداماتی به دلیل سودمند بودنشان برای حفظ قانون و نظم، (16) اطمینان بخش‌اند، اما ضعف وناکامی آیین دادرسی جزایی کلاسیک را برجسته و آشکار می‌کنند. (17)
از مجموع اینها چه می‌فهمیم؟
توضیحی که معمولاً برای «آرمان‌گرایی»ای که ویژگی کیفرشناسی حاخامی (یعنی تنّایی) است مطرح می‌شود، موقعیت تاریخی‌ای است که ربی‌ها در آن زندگی می‌کردند. جامعه‌ی یهودی «چهل سال پیش از تخریب معبد [دوم]» (18) از صلاحیت قضایی‌اش در خصوص موضوعات جزایی محروم شده بود، یعنی حدود صد سال قبل از انکه ربی عقیوا و همکارش گفته‌ی معروف خود را بیان کنند. از این رو، چنین استدلال می‌شود که چون «کار پلید» مجازات جزایی در اختیار حاکمان رومی بود، از این ربی‌ها می‌توانستند از نعمت عدم مسئولیت در مسائل مربوط به قانون و نظم برخوردار شوند. (19)
اما این توجیه‌ پارسایی شدید بی‌رها و محافظه‌کاری افراطی آنان را نسبت به محافظت از تعالیم سنتی نادیده می‌گیرد. (20) این توجیه همچنین فعالیت‌های پرشتاب ربی عقیوا را برای دستیابی به احیای استقلال یهودیان به دست فراموشی می‌سپرد. (21) (22) مسلماً اگر او موفق می‌شد، از نعمت عدم مسئولیت در خصوص قانون و نظم برخوردار نمی‌بود.
در هر صورت، چه مسئولیت و چه عدم مسئولیت، ربی‌ها چگونه کتاب مقدس را می‌خواندند؟ از این جهت، مطالعه‌ی ما تاریخی نیست، قصد ما این نیست که نحوه‌ی اجرای عدالت را در آن زمان مطالعه کنیم؛ بلکه نوشته‌ی ما تلاشی است در جهت فهم نظریه‌ی کیفرشناختی ربی‌ها – یعنی نظریه‌ی تنّائیم، آمورائیم و ریشونیم (عمدتاً نظریه‌ی ابن‌میمون اما نه فقط او).

ب. رویکرد ربی نیسیم (رن)

با نظریه‌ی ربی نیسیم اهل گروندی (23) (رَن) (24)، تلموددان اسپانیایی در قرن چهاردهم، آغاز می‌کنیم. وی در موعظه‌ای کوشید تا تناقض بین مخالفت سموئیل نبی با انتصاب پادشاه و امر مقرر در سفر تثنیه مبنی بر انتصاب پادشاه را رفع کند. (25) ربی نیسیم در خلال بیاناتش بین قانون و آیین دادرسیِ مجموعه قوانین جزایی اصیل (کتاب مقدسی – تلمودی) (میشپاط اَمیتی صودِق بِعَصمو (26)؛ «قانون معتبر ذاتاً عادلانه») و بین اجرای عدالت جزایی از سوی پادشاه (هیدور همدینی (27)؛ «حفظ قانون و نظم») تفاوت قائل می‌شود. وی می‌گوید:
تورات ما در میان نظام‌های هنجارین ملل جهان بی‌همتا است. هدف قوانین و فرمان‌های آن صیانت از جامعه نیست، بلکه هدف آن نزول نور خدایی (28) بر قوم ما و پیوند آن با ما است. آنها گویا ماهیتی مانند هدایای قربانی و خدمت در معبد دارند. (29) تردیدی نیست که نور خدا به واسطه‌ی این اعمال بر ما فرود آمده و به ما پیوسته است، گرچه این اعمال ناقض منطق انسانی‌اند. این نباید مایه‌ی شگفتی ما شود، زیرا درست همان‌گونه که پدیده‌های طبیعی بی‌شماری را – گرچه واقعاً تجربه می‌کنیم – نمی‌فهمیم، همین‌طور کُنه علل نزول نور خدا و پیوستن آن را به خویش نمی‌فهمیم. از این لحاظ است که تورات مقدس ما یگانه و با نظام‌های هنجارین اقوام جهان متفاوت است، چرا که آنها هیچ نسبتی با آن [نور] ندارند، بلکه نسبت آنها فقط با صیانت از جامعه‌شناسان است.
از این رو، من برای باور صوابم که درست همان‌گونه که فرمان‌های غیرعقلی (30) هیچ ارتباطی با حفظ ثبات سیاسی جامعه ندارند – و حقانیت آنها صرفاً در فرود آوردن نور الاهی است – همین طور قوانین حقوقی تورات کاملاً با نزول امر الاهی (31) بر قوم ما و صیانت از جامعه‌ی ما مرتبط است. در واقع چه بسا قوانین مدنی تورات بیشتر به آن هدف متعالی معطوف باشند تا صیانت از جامعه‌ی ما، زیرا این هدف دوم توسط پادشاهی که بر خود می‌گماریم دست یافتنی است. اما وظیفه‌ی قضات و دادگاه‌ها این است که برطبق قانون معتبری که ذاتاً عادلانه است بر مردم حکم کنند تا بر ما امر الاهی را فرود آورند، خواه آن‌طور که شاید و باید به نظم‌بخشی کارهای توده‌ی مردم بپردازند و خواه نه.
بدین سبب می‌توان در برخی قوانین و احکام ملت‌ها تدابیری را یافت که از قوانین تورات برای استقرار و حفظ قانون و نظم مؤثرترند. این امر آسیبی به ما نمی‌رساند؛ زیرا پادشاه می‌تواند هر نقصانی را که درباره‌ی قانون و نظم موجود باشد، برطرف کند.
از این‌رو، اجرای عدالت جزایی به توسط پادشاه ماهیتاً امکان‌پذیر است و علت تأسیس آن این است که نظم روزمره و جاری جامعه را تأمین کند؛ این هم تراز مجموعه‌ی قوانین جزایی ملل دیگر است. اما قوانین اصیل کتاب مقدس فوق ملاحظات فایده‌ی اجتماعی است. «ذاتاً عادلانه» صرفاً عبارت است از مجموعه‌ی مناسکی که اثر پنهان آن فرود آوردن نور الاهی بر قوم برگزیده است. در واقع قوانین جزایی کتاب مقدس آیینی هم تراز هدایای مربوط به قربانی معبد مقدس است و مانند آنها هدفش به دور از عمل‌گرایی (32) و ماهیتش به دور از سودگرایی (33) است.
سعی ما این نیست که نتایج رمزی نظریه‌ی ربی نیسیم را تشریح کنیم. با این همه، می‌خواهیم، هماهنگ با رویکرد او، استدلال بعدی را مطرح کنیم: ربی‌های تلمود و جانشینان قرون وسطایی آنان قانون جزایی تورات را در وهله‌ی اول ابزار نیرومندی برای پرورش شخصیت، ارشاد دینی و تهذیب معنوی می‌دانستند. (34) و اهمیت علمی آن را فقط در درجه‌ی دوم (و آن هم گاهی و نه همیشه) تلقی می‌کردند. (35)

ج) قانون یهودی به عنوان نیروی آموزشی

می‌توان در قانون راجع به پسر سرکش و فتنه‌انگیز تأییدی بر نظریه‌ی ربی نیسیم یافت. تفسیر مضیق این قانون کل «قانون» را بی‌اثر کرده است.
کتاب مقدس مقرر می‌دارد:
اگر کسی را پسری سرکش و فتنه‌انگیز باشد که سخن پدر و سخن مادر خود را گوش ندهد و هرچند او را تأدیب نمایند ایشان را نشنود، پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشایخ شهرش به دروازه‌ی محله‌اش بیاورند و به مشایخ شهرش گویند: «این پسر ما سرکش و فتنه‌انگیز است، سخن ما را نمی‌شنود و مسرف و میگسار است.» پس جیمع اهل شهرش او را نمی‌شنود و مسرف و میگساراست.» پس جمیع اهل شهرش او را به سنگ سنگسار کنند تا بمیرد. پس بدی را ا زمیان خود دور کرده‌ای و تمامی اسرائیل چون بشنوند خواهند ترسید (سفر تثنیه، 21: 18-21).
در یک میدراش هلاخایی، که گزیده‌ای از آن نقل می‌شود، قیود و شروط زیر آمده است:
«اگر کسی را پسری سرکش و فتنه‌انگیز باشد»: «پسر» و نه دختر؛ «پسر» و نه مرد بالغ؛ از آنجا که یک صغیر، بدین سبب که از محدوده‌ی فرمان‌ها خارج است، [از مسئولیت] معاف است، حد نهایی [قاعده‌ی] «پسر سرکش و فتنه‌انگیز» فقط سه ماه است. (36) ... اگر او غذایی غیر از گوشت خورده یا نوشیدنی‌ای غیر از شراب نوشیده باشد، «پسر سرکش و فتنه‌انگیز» نمی‌شود، چرا که مکتوب است که «او مسرف است» (که اشاره به گوشت خواری است) و «میگسار است» (که اشاره به نوشیدن شراب است)... .
اگر دست یا انگشت یکی از ایشان (پدر یا مادر وی) قطع شده باشد، یا ایشان شَل، لال، کور یا کر باشند، آن پسر «پسر سرکش و فتنه‌انگیز» نمی‌شود؛ زیرا مکتوب است که «پدر و مادرش او را بگیرند»؛ این قید آنانی را که دست یا انگشتشان بریده است استثنا می‌کند؛ قید و «و بیاورند» والدین شَل را استثنا می‌کند؛ قید «و بگویند» لالان را استثنا می‌کند؛ قید «این پسر ما» کوران را استثنا می‌کند؛ قید «سخن ما را نمی‌شنود» کرو لالان را استثنا می‌کند. (37)
ربی شیمعون می‌گوید: «پسر سرکش نه بوده و نه هرگز خواهد بود. پس چرا (این قانون) مکتوب شده است؟ "آن را تفسیرکن تا پاداش آن را دریافت کنی".» به عبارت دیگر، ماهیت جزایی این عبارت کتاب مقدس نفی شده است. این عبارت به مثابه‌ی موجبی برای تفسیر نظری، تعلیم اخلاقی و تهذیب معنوی در نظر گرفته شده است. (38) ربی یوناتان (39) اعتراض می‌کند: «من او را دیدم و بر گورش ایستادم.» اما تلمود جزئیات مجموعه‌ی بسیار شگفت‌آور تفسیرهای مضیقی را که ربی یوناتان درباره‌ی آنها بحث کرده است ذکر نمی‌کند. از این‌رو، آیا ممکن نیست چنین بپنداریم که ربی یوناتان قاعده‌ی پسر سرکش را رویدادی نسبتاً نادر تلقی کرده است؟ در حالی که ربی شیمعون این قاعده را از قوانین جزایی محذوف، و آن را هشداری شدید درباره‌ی بزهکاری نوجوانان دانسته، ربی یوناتان آن را اصولاً و نه منحصراً، آموشزی تلقی کرده است. (40)
همین سخن را می‌توان درباره‌ی «قوانین» راجع به شهر بت‌پرستان گفت (تثنیه، 13: 12 – 18؛ (41) این آیات ضرورت حیاتی جلوگیری از هرگونه وسوه به بت‌پرستی را تعلیم می‌دهند)؛ همچنین این امر درباره‌ی قوانین راجع به خانه‌ی مبروص صادق است (لاویان، 14: 33-53؛ با پیام دینی‌ای که ابلاغ آن در اینجا مورد نظر بوده است). (42)
یافتن جرایم مستوجب اعدام بی‌شماری که در کتاب مقدس وجود دارند، دشوار نیست. بت‌پرستی، زنا با زن شوهردار، زنای با محارم، قتل عمد، کفر و دیگر جرایم بی‌تردید بندهایی از قوانین جزایی بودند. (43) اما نکات بی‌شماری درباره‌ی عناصر تشکیل دهنده‌ی عمل مجرمانه، دلایل لازم برای محکومیت و آیین دادرسی لازم‌الاتباع باید این ربی‌ها را متقاعد کرده باشد که در اندیشه‌ی قانون‌گذار الاهی تعلیم در درجه‌ی اول اهمیت بوده است و مجازات‌ها اهمیت ناچیزی داشته‌اند. (44) از این رو، برای مثال، از چه راه دیگری قوم اسرائیل باید می‌آموختند که انواع خاصی از زنای با محارم گناهانی‌اند که تا حدی از بی‌حرمتش به روز شبات ضعیف‌ترند، اما از خوردن گوشت خوک بسیار شدیدترند؟ (45) بنابراین، مجازات به ندرت تعیین می‌شد، اما ماهیت خطرناک قانون‌شکنی طبق موازین به قوم تفهیم شده بود. (46)
نقش ترتیبی قوانین تورات در نزد ربی طرفون و ربی عقیوا در درجه‌ی اول اهمیت بود؛ (47) بنابراین، تصور ایشان این نبود که با لغو مجازات اعدام که خدا مقرر کرده بود، نظام اخلاقی والاتری از نظام اخلاقی موسی برای خود قائل شوند. گزارش نشده که ربان شیمعون بن‌گَملیِئل (48) مخالف هیچ یک از نکات بی‌شماری باشد که ربی طرفون و ربی‌عقیوا تقریر کرده‌اند. استدلال او این بود که اعلام صریح اینکه – عملاً – جرم موجب اعدامی وجود ندارد و تمام اینها آموزشی، پندآمیز و تأمل برانگیزند، مشوق ارتکاب جرم است. بهتر آن است که احتمال کیفر اعدام (گرچه در واقع به عنوان عنصر فرعی صرف در قانون جزا) مضبوط باشد. (49)
این نکته را با شیوه‌ای مقایسه کنید که تورات برای پند دادن به مردم در موارد ضرب و جرح انتخاب می‌کند. اگر حکم «چشم در برابر چشم» تفسیر لفظی می‌شد، کسی که به همنوع خود ضرب و جرح وارد کرده بود، در لزوم پرداخت فدیه و عدم امکان مصالحه شبیه کسی می‌بود که او را کشته بود. اما از زمانی که سنت شفاهی در تفسیر خود، قانون قصاص را ناظر به غرامت و تاوان پولی دانست، کسی که همنوع خود را مورد ضرب و جرح قرار می‌دهد، به مثابه‌ی مرتکب شبه جرم تلقی می‌شود: قانون به کیفر دادن او تمایلی ندارد، بلکه به جای آن مایل است که برای طرف آسیب دیده تاوان بگیرد. با این همه، تورات که این مجازات پولی را (برای آسیب‌ها، برای درد و رنج وارد شده، برای مداوای پزشکی، برای بیکاری حاصل آمده و برای تحقیرِ صورت گرفته) بیان کرده است، تعبیر «چشم در برابر چشم» را بدین منظور به کار می‌گیرد تا پند دهد که هر که اعضا و جوارح همنوع خود را ناقص کند «سزاوار آن است که اعضای خود را از دست بدهد یا اعضایش ناقص شود». (50)
وانگهی، تعجبی ندارد که تورات پر است از قوانین غیرقابل اجرا، (51) برای مثال نهی‌های مطلق، نهی‌هایی که از روی بی‌اعتنایی نقض شده‌اند، تخلفات اصلاح‌پذیر، نهی از اعمایل که فاعل آنها مسئولیت کیفری ندارد و نهی‌هایی که حاخام‌ها ابتدائاً (52) بیان کردند، گرچه در عمل (53) معتبر باشند. همه‌ی این نهی‌ها فاقد ضمانت اجرای کیفری و غیرقابل پیگردند، اما با این همه، این نهی‌ها برای تعلیم قوم اسرائیل، پالایش اخلاق ایشان، تعالی بخشیدن به آنان و نزدیک‌تر کردنشان به خدا بیان شده‌اند.
این رویکرد ربی نیسیم است. قانون مجازات کتاب مقدس یک آیین دینی شبیه هدایای قربانی در معبد مقدس تلقی می‌شود. مناسک معبد دستخوش جامع‌ترین و مفصل‌ترین تحلیل‌ها به دست ربی‌های تلمود است. به چه منظور؟ «باشد که معبد مقدس ما به سرعت بازسازی شود»: باشد که جلال پیشین ما با کاهنان، لاویان و اسرائیلیانی که جایگاه شایسته خود را در آن [معبد] می‌یابند بازگردد. یک جامعه‌ی آرمانی در شرایط آرمانی آن پیش‌بینی شده است. ربی‌ها قوانین کیفری را همین‌گونه تلقی کردند: مطالعه، یادگیری، تحلیل. به چه منظوری؟ «باشد که معبد مقدس ما برای این منظور نیز به سرعت بازسازی شود.» باشد که شکوه پیشین قانون کتاب مقدس بازگردد: جامعه‌ای آرمانی در شرایط آرمانی‌اش، که در آن سنهدرینی که هر هفت (یا هفتاد) سال یکبار کسی را اعدام کند «خونریز» خوانده می‌شود. (54)
به طور خلاصه، در حالی که قانون معمولاً نظامی برای حفظ نظم و تعیین ضمانت اجراها است، قانون کتاب مقدس اصولاً تعلیمی و از نظر معنوی تعالی‌بخش تلقی می‌شود.
نقش فرعی ضمانت اجراهای کیفری در کتاب مقدس به خوبی از طرز تدوین آنها روشن می‌شود. حاخام‌ها تأکید می‌کردند که نهی از یک جرم باید صراحتاً در کتاب مقدس ذکر شده باشد و هرگز نباید از مجازاتی که به آن تهدید شده استنتاج شود. در طرز تفکر آنان، استناد به این آیه کافی نبود که برای مثال، قاتل باید کشته شود (اعداد، 35: 18)، زیرا آنگاه کسی می‌توانست (از نظر حقوقی) نتیجه بگیرد که کسی که می‌کشد و او را می‌کشند دین خود را به جامعه، قانون و خدا ادا کرده است. حاخام‌ها بر جست‌وجو (و یافتن) آیه‌ی دیگری تأکید می‌کردند («قتل مکن»؛ خروج، 20: 13)، که قتل عمد را مطلقاً، قطع‌نظر از هرگونه ضمانت اجرا و جدای از هر مجازاتی، منع می‌کند؛ (55) زیرا در اندیشه‌ی آنان تعلیم و نه مجازات در درجه‌ی اول اهمیت بود.
پس تعجب آور نیست که ظاهرگرایی (56) افراطی ویژگی حقوق یهودی است. برای انسان معمولی، یعنی مردم کوچه و بازار، آسان‌تر است که از قواعد مشخصی با مقیاس‌ها و معیارهای ثابت پیروی کند؛ ملاک‌های مبتنی بر «آدم خردمند» [اما] آشفته و بی‌نظم نمی‌تواند راهنمای رفتار او باشد؛ و حقوق یهودی برای مردم کوچه و بازار است، نه برای حقوق‌دانان و قضات. (57) به همین گونه، «قوانین آسمان» نقش مهمی در حقوق یهودی دارند، و در اینجا نیز علت آن این است که تعلیم و تعالی معنوی دارای اهمیت عمده‌اند نه مجازات‌ها و ضمانت اجراها. (58)

د) ساختار اساسی نظام قضایی براساس حقوق یهود (59)

با این حساب، حقوق یهود چگونه بر جرم فائق می‌آید؟ افزون بر «1» حقوق کلاسیک که کارکرد اصلی آن، چنان که ملاحظه کردیم، معنوی و تعلیمی است، مجموعه‌ی قوانین یهودی سه صلاحیت قضایی کیفری دیگر را در کنار هم در نظر می‌گیرد: «2» دادگاه‌های حاخامی (60) که در حالت اضطرار صلاحیت قضایی دارند؛ «3» قانون پادشاه، علاوه بر قدرت سلطنتی برای مجازات فتنه‌‌انگیزی و خیانت به کشور؛ و «4» دادگاه آسمانی (61) که مجازات الاهی را تعیین می‌کند (و خواننده نباید با آن با بی‌اعتنایی برخورد کند).
متن برگزیده‌ی زیر از قانون‌نامه‌ی ابن‌میمون، قسمت خسارات (نزیقین)، «قتل عمد» بخش دوم، به خوبی به ما کمک می‌کند تا ساختار اساسی کل نظام قضایی یهود را تبیین کنیم.
1.اگر کسی دیگری را مباشرتاً با ضربه‌ی شمشیر یا سنگ کشنده یا خفه کردن یا افکندن در آتش و مانند اینها بکشد، دادگاه باید وی را اعدام کند، زیرا خود وی دیگری را، به شیوه‌ای، کشته است.
2. اما اگر کسی یک آدمکش را برای کشتن دیگری اجیر کند، یا نوکرانش را برای کشتن وی بفرستد یا او را به بند بکشد و او را پیش شیر یا حیوان دیگری رها کند و آن حیوان او را بکشد، و به همین‌گونه، اگر کسی خودکشی کند، در هر یک از این موارد قاعده این است که او خونریز است، مرتکب جرم قتل عمد شده، و لایق مرگ در پیشگاه [دادگاه] آسمان است؛ اما دادگاه برای مجازات اعدام دارای اختیار نیست.
3. در خصوص هر یک از این قاتلان یا قاتلان مشابه که در معرض این نیستند که با حکم دادگاه به مرک محکوم شوند، پادشاه اسرائیل حق دارد آنان را به خاطر منفعت جامعه با دستور پادشاهی بکشد. همین‌طور، اگر دادگاه مناسب تشخیص داد که آنان را به عنوان یک اقدامی اضطراری بکشد، حق دارد که اگر مناسب می‌داند چنین کند، به شرط آنکه اوضاع و احوال اجازه‌ی چنین عملی را بدهد.
4. اگر پادشاه آنان را نکشد و مقتضیات زمانه مرگ ایشان را به عنوان اقدامی پیشگیرانه ایجاب نکند، مع‌الوصف وظیفه‌ی دادگاه است که ایشان را تا سرحد مرگ تازیانه بزند، در دژ یا زندان برای چندین سال محبوسشان کند، و بر آنان مجازاتی شدید تحمیل کند تا دیگر افراد شریر بترسند و مرعوب شوند، تا مبادا چنین موردی دام و تله‌ای بشود و کسی را وسوسه کند که چنین گوید: «ترتیبی خواهم داد تا دشمن را به طور غیرمستقیم بکشم – چنان که فلانی کرد – و سپس تبرئه خواهم شد.»

به چند نکته باید توجه کرد:

1)«دادگاه»، که گاهی «سنهدرین» نامیده می‌شود، قوانین رسمی کتاب مقدس را، آن گونه که سنت شفاهی آن را تفسیر کرده است، به کار می‌برد. همین قانون است که رَن آن را میشپاط آمیتی صودِق بِعَصو («قانون معتبر ذاتاً عادلانه») (62) می‌خواند – یعنی حقوق کلاسیک یهودی. این قانون در بندهای 1 و 2 از متنی منتخبِ ابن‌میمون ارائه شده است.
(2 الف) پادشاه می‌تواند حق سلطنتی ویژه‌اش را برای حفظ زندگی اتباعش، اگر زمانه ایجاب کند، به کار گیرد. (63)
به این قدرت قانونی است که رَن با عنوان هسیدور همدینی اشاره کرده است و ما آن را به «حفظ قانون و نظم» ترجمه کرده‌ایم. هدف اعلام شده‌ی آن «نفع جامعه» (ییشووو شِل عولام» (64) است. برخلاق حقوق کلاسیکِ مذکور در بند یک، این قدرت را می‌توان قانون عملی یهودی تلقی کرد. (این به علاوه‌ی اختیارات پادشاه برای مجازات شورشیان بر حکومت است.)
(2 ب) دادگاه تورات، یعنی سنهدرین، همچنین اختیار داشت که به عنوان یک اقدام اضطراری، از آیین دادرسی جزایی کلاسیک رسمی دور شود. افزون بر این، اختیار این نهاد محدود به قتل عمد نبود، بلکه می‌شد که برای هر تخطی جدی از هلاخا بدان استناد کرد. همچنین مجوّز آن محدود به «نفع جامعه» (ییشووو شِل عولام» نبود؛ بلکه برای احتیاط یا اقدامات پیشگیرانه در برابر تخطی از قانون تورات و اخلاقیات (لمیگدر میلتا) (65) می‌شد به آن متوسل شد. چنین اقداماتی نیز بخشی از حقوق عملی یهودی تلقی می‌شدند. (66) تعبیر «اقدام اضطراری» ترجمه‌ی عبارت عبری هورائت شاعا (67) و در لغت به معنای «اقدام زمان» (68) است. این عبارت، یعنی «اقدام زمان»، دارای دو مفهوم ضمنی است:
الف) یک اقدام موقت. دوری جستن از قانون تورات هرگز ممکن نیست که برای زمانی نامحدود مقرر شود؛ زیرا چنین دستوری باعث تخلف از این نهی تورات می‌شود که انسان‌ها نباید چیزی به قانون الاهی تورات بیفزایند (تثنیه، 4: 2). (69)
ب) اقدامی که به سبب اقتضای زمانه اتخاذ می‌شود، اگرچه ممکن است از نظر زمانی بسط یابد. (در هر حال، آن را بدون حد و حصر می‌توان مقرر کرد.) (70)
تفاوت‌های مهمی بین قدرت قانونی پادشاه و صلاحیت اضطراری دادگاه از یک سو، و حقوق کلاسیک تورات، از سوی دیگر، وجود دارد. رویه‌ی قضایی کلاسیک یهودی مقرر می‌دارد که شاهدان باید همه‌ی شروطی را که پیش‌تر، در آغاز فصل (الف)، به تفصیل ذکر شد، داشته باشند؛ روش و نحوه‌ی دادخواهی‌ها معین است – و دستخوش اختیار مراجع ذی‌صلاح نیست؛ شاهدان باید متهم کنند و دادگاه باید رسیدگی کند؛ مجازاتی که دادگاه تعیین می‌کند لازم‌الاجرا است.
قدرت قانونی پادشاه و صلاحیت اضطراری دادگاه چنین نیستند؛ دادگاه‌های آنها در مورد شروع اولیه‌ی دعوا، تعریف جرم، پیش بردن و اداره‌ی دعوا، و استماع شهادت شهود – اگر اصلاً شاهدی در کار باشد – دارای صلاحیت و قدرت تصمیم‌گیری‌اند. (71)
در مورد دعاوی‌ای که چنان جدی‌اند که توسل به صلاحیتِ اضطراری را موجه می‌گردانند، منابع چندان روشن نیستند. ظاهراً این امر به اختیار پادشاه وانهاده شده است تا تصمیم بگیرد و نیز به دادگاه تا تشخیص دهد که چه زمانی به این اختیارات اضطراری متوسل شوند.
به نظر می‌رسد که اگر در موردی هم پادشاه و هم دادگاه‌های دارای اختیارات اضطراری اجازه‌ی رسیدگی به دعوا را داشتند، قدرت قانونی پادشاه تقدم داشت. از این رو، اگر کسی یک آدم‌کش را برای کشتن دیگری اجیر می‌کرد یا کسی را در حضور گواهانی به قتل می‌رساند که اخطار و هشدار آنان از نظر قانونی معیوب بود، گرچه دادگاه می‌توانست – در صورتی که احساس می‌کرد زمانه مقتضی چنین اقدامی است – قاتل را محاکمه کند، پادشاه می‌توانست، اگر می‌خواست، تعقیب و رسیدگی را به عهده بگیرد. ما چنین حدس می‌زنیم، زیرا «رویه»ی ابن‌میمون این است که پادشاه را قبل از دادگاه ذکر می‌کند؛ افزون بر این، خود دادگاه‌ها موظف به گرامی‌داشت پادشاه بودند. (ربی نیسیم تصریح می‌کند که اگر پادشاهی حاکم باشد، دادگاه‌ها به اجرای عدالت کیفری مطابق با قواعد حقوق کلاسیک محدود می‌شوند.)
3) همچنین خدا یک کرسی قضاوت مستقل و هم عرض [با نهاد قضایی] را عهده‌دار است. ضمانت اجراهای آسمانی، مانند ریشه‌کنی (کارِت) (72) و مرگ آسمانی (میتا بیده شامَییم) (73) نق شمهمی در شریعت یهودی – هلاخا، نه فقط اگادا – ایفا می‌کنند. از این‌رو، در آنجا که میشنا می‌گوید: «کسی که دوبار تازیانه خورد (برای دو بار قانون‌شکنی، و باز گناه کرد،) دادگاه وی را در سلولی جای می‌دهد و غذایش نان جوین است تا شکمش بترکد»، (74) اشاره به تعدیاتی دارد که مجازاتشان کارِت است. براساس [گفته‌ی] ربی نهونیا‌بن‌هقانه، (75) مجازات کارِت داخل در مراتب قام‌لِه به – دِرَبّا مینه (76) (77) است. همه‌ی کسانی که مرتکب جرایم مستوجب کارِت می‌شوند و به سبب آن شلاق می‌خورند، از مجازات کارِت معاف‌اند. (78)
همه‌ی کسانی که جرایم مستوجب کارِت، یعنی جرایم مستوجب مرگ آسمانی، را مرتکب می‌شوند و نیز کسانی که براساس قوانین آسمان در موضوعات مدنی مسئول‌اند (عمدتاً در مسئولیت خسارت‌ها، فاقد صلاحیت شهادت دادن‌اند. (79) اگر یک طرف دعوا براساس قوانین آسمان مسئول باشد طرف دیگر می‌توان از این امر به عنوان دلیل اثباتی بر ضد وی استفاده کند. گرفتن اموال این گناهکار، در زمره‌ی داراشدن ناروا برای طرف دیگر نیست. (80) ابن‌میمون جرایم مستوجب کارِت و مرگ آسمانی را بر می‌شمرد؛ شمار آنها سی‌ونُه تا است. (81)
داوری [خدای] متعال در صلابت و تغییرناپذیری مانند قانون کلاسیک تورات است (ویژگی قانون خدا)؛ این داوری در انعطاف‌پذیری و قابلیت تعدیل و سازگاری مانند قدرت قانونی پادشاه و صلاحیتِ اضطراری دادگاه‌ها است (ویژگی لطف خدا – انعطاف‌پذیری‌ای که توبه را امکان‌پذیر می‌سازد.) (82)

هـ) حقوق کیفری یهودی در شکل کامل آن

در نقل قول از ربی نیسیم، که پیش‌تر در بخش (ب) گذشت، اشاره شد به تیقون هسیدورهمدینی (83)، که هم‌سنگ عدالت کیفریِ دیگر نظام‌های حقوقی است. حفظ قانون و نظم – دستگیری مجرمان، کیفرخواست بر ضد آنان، پیگرد، حکم و مجازات – چنان‌که قوانین غیردینی آنها را به رسمیت می‌شناسند، با توسل به قدرت قانونی پادشاه یا اختیارات اضطراری دادگاه‌ها تحقق می‌یافت – دست کم عقیده‌ی دانشمندان هلاخایی چنین بود.
چنان که از تعبیر صریح ابن‌میمون روشن می‌شود، این اجرای عدالت کیفری از اجزای اساسی حقوق کیفری یهود است. می‌توان مؤلفه‌های آن را به «قدرت قانونی پادشاه» یا «کارکرد قضایی پادشاهم، و «اختیارات اضطراریم یا «صلاحیت ناشی از ضرورت» ترجمه کرد و ما چنین کرده‌ایم. توجه کنید که این ترجمه‌ها دارای هیچ مفهوم ضمنی خلاف قانون بودن نیستند. گاهی دانشمندان به آنها با عنوان «اختیارات فراتر از صلاحیت دادگاه‌ها» (84)، «چاره‌های فراتر از قانون» (85) اشاره می‌کنند که بیانگر این است که در اینجا انحرافاتی از قانون در کار است. ریشه‌ی این برداشت در این گفته‌ی تنّا، ربی‌الیعزربن‌یعقوب، (86) است: «به عقیده‌ی من، دادگاه می‌تواند (در هنگام ضرورت) تازیانه بزند و حکم به مجازات (اعدام) صادر کند، حتی در جایی که در تورات (مذکور) نباشد؛ ولی نه با قصد بی‌اعتنایی به تورات، بلکه (برعکس) برای حفظ آن.» (87) در واقع، این براساس این دیدگاهِ توراتی – قانونی (88) جعل شده است که «قانون معتبر ذاتاً عادلانه» است؛ این قانون چنان‌که اشاره شد، ماهیتاً مقدس و برای ان است که نور الاهی را بر قوم خدا فرود آورد. اما ما، که در پی وصف حقوق کیفری یهود در شکل کاملش هستیم، عدالت پادشاه و به کارگیری اختیارات اضطراری دادگاه را نباید مخالف قانون تورات، بلکه باید مکمل آن تلقی کنیم. (89)
چگونه این نهادها مکمل [نهاد قانونی تورات] است؟ دو مفهومِ کلیِ اساسی در اندیشه‌ی حاخامی اصالت داشتند: الف) یک قوم برگزیده که از مردمی خداترس و خدادوست تشکیل شده است که برای گشودن درهای آسمان فریاد می‌زنند و با شور و حرارت در پی پیوند با خدایند – قومی که در میان آنان، جرم پدیده‌ای غیرعادی و مجرم فردی نادر است. ب) یک نظام حقوقی آرمانی، «ذاتاً عادلانه»، با تعریف دقیق جرایم، رهنمودهای محکم در اجرای عدالت، و آیین دادرسی کیفری بسیار مدون. از این‌رو، مرور بر گفته‌ی ابن‌میمون در قسمت خسارات (نزیقین)، «قتل عمد» باب 2:1، که در فصل (د) ذکر کردیم، تعریفی آرمانی (یعنی غیرواقع‌بینانه)، دقیق و محدود از عمل مجرمانه را نشان می‌دهد؛ و این تعریف با قواعد سفت و سخت راجع به دلیل و آیین دادرسی صوری و خشک همراه است.
شگفت اینکه، از یک‌سو با یک جامعه‌ی دارای مردمان والامنش و مقدس، و از سوی دیگر، با نظم حقوقی‌ای روبه‌روییم که در آن جرایم زیاد و مجازات‌های شدیدند. این تناقض در دیدگاه حاخامی – دیدگاه تنّائیم، آمورائیم، گائونیم، ریشونیم و اَحَرونیم – که در آن شریعت خدا یک موجود معنوی، برای تعلیم، تعالی‌بخشی و تقدیس یهودیان تلقی شده است، توجیه می‌یابد. (90)

و) دادگاه آسمانی

این گمراه کننده است که اجرای عدالت کیفری یهودی را به دو نهاد، یعنی دادگاه (که قانون تورات را اجرا می‌کند یا اقدامات اضطرای را به عمل می‌آورد) و پادشاه، محدود کنیم، بدون اینکه از بازوی سوم نظام قضایی، که هم عرض آنها است، یادی کنیم. یعنی دادگاه آسمانی که ریاست آن را خود خداوند عدالت بر عهده دارد. هنگامی این محکمه (به طور خاص و نه فقط) دست به کار می‌شد که دو نهاد دیگر نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند با جرم مقابله کنند.
حتی پس از آنکه جامعه‌ی یهوید فلسطین از استقلال قضایی – به خصوص در جرایم مستوجب اعدام – محروم شد، نبودِ حکومت خطر جدی‌ای در پی نداشت.
در مکتب حزقیا (91) چنین می‌آموختند: از روزی که معبد ویران شد با اینکه سنهدرین ملغا شد... کسی که مستحق سنگسار است یا از بام فرو می‌افتد و یا به توسط حیوانی درنده می‌میرد؛ کسی که لایق سوختن است یا در آتش می‌افتد یا ماری او را نیش می‌زند؛ کسی که سزاوار گردن زدن است یا به حکومت (غیریهودی) تحویل داده می‌شود و یا راهزنان به جان او می‌افتند؛ کسی که مستحق خفه شدن است یا در رودخانه می‌افتد و یا خفه می‌شود. (92)
اما برای ما گفته‌اند که حتی پیش از ویرانی معبد، هنگامی که سنهدرین هنوز فعال بود، ربی‌شیمعون‌بن‌شِطَح مردی را دید که همنوع خود را تا ویرانه‌ای تعقیب کرد، در دستان او شمشیری دید که خون از آن می‌چکید و دید که مقتول به خود می‌پیچد. چون وی نتوانست عمل واقعی قتل را ببیند این مظنون را به اختیار [دادگاه] آسمان نهاد؛ زیرا هیچ‌کس را نمی‌توان در یک اتهام مستوجب اعدام براساس شواهد و امارات، هر قدر متقاعد کننده باشند، تعقیب کرد. و «نقل است که پیش از اینکه آنان از آن محل حرکت کنند ماری آمد و (قاتل را) نیش زد و او مرد.» (93)
حتی پس از ویرانی معبد «ربی طرفون و ربی عقیوا می‌گویند: اگر ما اعضای سنهدرین بودیم، هیچ‌کس هرگز اعدام نمی‌شد». (94) در واقع، نظر ما، چنان‌که اشاره شد، این است که این ربی‌ها شریعت موسی را نه قانون‌نامه‌ی کیفری، بلکه آن را اساساً ابزار نیرومند آموزش، اصلاح و تعالی معنوی آدمی می‌دانستند. اینها همه خوب و مطلوب؛ اما حفظ قانون و نظم چگونه ممکن است؟ درباره‌ی ‌مبتدیان و قاتلان چه باید کرد؟ خیال یهودیان راحت بود، زیرا شاه شاهان، نگاهبان اسرائیل، که شریران را مجازات می‌کند، به گناه ایشان رسیدگی خواهد کرد.
دادگاه آسمانی در شیوه‌های اجرایی کامل، کارآمد و فراگیر بود. این مضمون یک میدراش است که به نام ربی شیمعون بن‌لاقیش (95) گزارش شده است.
«و اگر قصد [مرگ] او نداشت بلکه خدا وی را به دستش رساند، آنگاه مکانی برای تو معین کنم تا بدان‌جا فرار کند» (خروج، 21: 13). کتاب مقدس به این اشاره می‌کند: «چنان که مثل قدیمیان می‌گوید که شرارت از شریران صادر می‌شود...» (اول سموئیل، 24ک 13).
متن (پیشین) از چه کسی سخن می‌گوید؟ از دو نفری که مرتکب قتل شده‌اند، یکی از روی سهو و دیگری با قصد، که در هیچ مورد شاهدی وجود ندارد. خدای قدوسِ تبارک و تعالی هر دو را (برای ملاقات) در یک مهمان‌خانه بر می‌گزیند. کسی که با قصد مرتکب قتل شده زیر نردبان می‌ایستد و کسی که از روی سهو دیگری را کشته است از نردبان پایین می‌افتد و او را می‌کشد. از این‌رو، کسی که با قصد کشته است (به حق) کشته می‌شود، و آن که به سهو کشته است (به حق) به تبعیدگاه می‌رود. (96)
تلمود یک بارَیتا نقل می‌کند که گزارش می‌‌دهد چهل سال پیش از ویرانی معبد سنهدرین جلای وطن کرد و در حانوت (97) استقرار یافت. (98) این را راو نحمان‌بن‌اسحاق (99) چنین تبیین کرده است:
زیرا وقتی قاتلان چنان شایع و زیاد شدند که رسیدگی کاملاً منصفانه درباره‌ی آنان ممکن نبود، ایشان گفتند: بهتر آن است که از مکانی به مکانی جلای وطنم کنیم تا اینکه [مجبور نباشیم] ایشان را (به لحاظ ارتکاب جرایم مستوجب اعدام) مجرم (100) اعلام کنیم؛ زیرا مکتوب است: «و برحسب فتوایی که ایشان از مکانی که خداوند برگزیند برای تو بیان می‌کنند، عمل نما» (تثنیه، 17: 10) که اشاره است به اینکه آن، این امکان است (یعنی فقط با اقامت در اینجا سنهدرین اجازه‌ی عمل دارد). (101)
گفته‌ی راو نحمان‌بن اسحاق تا حدی نامفهوم است. ازدیاد و شیوع قاتلان فعالیت بیشتر قضات را ایجاب می‌کند، نه ترک و قطع آن را. افزون بر این، جلای وطن از اقامتگاه رسمی اختیارات اضطراری سنهدرین را از بین نمی‌بُرد. (102) برعکس، این زمانه بی‌گمان نیازمند عمل بود، نه دست شستن و بی‌عملی.
مسائل تاریخی را به تاریخ‌دانان وا می‌نهیم. (103) گفته‌ی راو نحمان‌بن‌اسحاق، که سال‌های زیادی پس از ویرانی معبد – و در بابل – می‌زیست، نشانه‌ی نومیدی رهبران معنوی یهود است، نومیدی‌ای که خاستگاه آن احساس ناتوانی از مواجهه با وخامت اوضاع جامعه‌ای بود که تحت سیطره‌ی تعدی و خشونت قرار داشت. جلای وطن سنهدرین نوعی اعلان عمومیِ ناکامی حکومت قانون در اسرائیل بود. این اعلان به معنای پایان کار دادگاه‌های کیفری بود. (104) این ناکامی فقط در خصوص مراجع ذی‌صلاح نبود، بلکه اساساً به معنای فروپاشی قانون و نظم اجتماعی نیز بود. با نابودی جامعه‌ای برگزیده از شهروندان خداترس و خدادوست، که در فصل (هـ) وصف شدند، وضعیت تغییر کرد و سنهدرین منع شد از اینه به واقع خونریز باشد.
فقط صلاحیتِ اضطراری دادگاه‌ها – با همه‌ی مشکلات مربوط به آن – برای جلوگیری از افزایش قاتلان، غارتگران و تعدی‌ورزان باقی ماند. خاندان یعقوب (105) چاره‌ای نداشت، مگر اتکا به پدر آسمانی‌اش. پس تعجبی ندارد که ربی‌ها موضع تسلیم و رضا گرفتند. (106) سال‌ها قبل یهودیان این را به شکلی افراطی بیان کرده بودند (107) (108) و نسل‌های بسیار زیادی در آینده خود را با این ایمان حفظ کردند. (109) (110)

ز) یادداشت پایانی

نقش مجازات در حقوق کیفری کلاسیک یهودی، تورات – قانون، نقشی است قدسی، رازورانه و آموزشی؛ هدف آن ارتقای معنویت آدمی و نزدیک کردن او به شریعت خدا است.
هدفِ «قانونِ» پسرسرکش و فتنه‌انگیز این است که جوانان را از بزهکاری و نقض انضباط و رفتاری که در سنت معین شده است باز دارد. هدف از «قوانین» راجع به شهر بت‌پرستان (تثنیه، 13: 12- 18) این که به قوم اسرائیل نفرت از بت‌پرستی و شرک را بیاموزد. مراسم خانه‌ی مبروص (لاویان، 14: 33- 53) در پی آن است که قوم اسرائیل را از رواج دادن شایعات بدخواهانه (لاشون هارَع) (111) منع کند (112) و لطف خدا را در وارد کردن قومش به سرزمین موعود به ایشان گوشزد کند. (113)
براساس شروطی که در هلاخا مقرر شده، اقرار کیفری (114) در جرایم مستوجب اعدام پذیرفته نیست. این قوانین تأکید می‌کنند که وقتی پای زندگی انسانی در میان است چقدر باید محتاط بود (115) و نیز می‌آموزند که زندگی از آن خداوند است و جان آدمی از خودش نیست، لذا نمی‌توان براساس گفته‌های او (اقرار کیفری) به زندگی‌اش پایان داد. (116) (117)
چنانکه ملاحظه شد، با آنکه حقوق کیفری کلاسیک (تورات – قانون) برای اندیشه و فلسفه‌ی یهودی محوری است، جایگاه آن در خانه‌ی مطالعه (= بت همیدراش) (118) است؛ حقوق کیفری عمری یهودی، که دارای اهمیت نظری فرعی است، جایگاهش به عنوان بخشی از حکومت پادشاهی یا دادگاه تورات که اختیارات اضطراری‌اش را اجرا می‌کند، در دادگاه (= بِت دین) است.
زیرا این قواعد (کلاسیک تورات) فقط مربوط به سنهدرین است – خدا چنین مقرر کرده است؛ اما در قانون پادشاه نباید به آنها توجه شود. قانون پادشاهی فقط به واقعیت علاقه‌مند است (نه به مفاهیم معنوی فرایند کیفری کلاسیک)، و برای تخطی از قانونِ پادشاه مجازات تعیین می‌کند. (از این رو است که این قانون) شهادت خویشان، و حتی اقرار متهمان، را بدون اخطار (رسمی) می‌پذیرد.
اگر این را نمی‌پذیرفتند و بر پیروی از تورات – قانونِ سنهدرین پای می‌فشردید، جهان متلاشی می‌شد. (119)
این دیدگاه سرشار از معانی گسترده است؛ از آنجا که مفسران معتبر هلاخا قانون کیفری را اساسی و آموزشی و معنویت‌بخش تلقی می‌کنند، اجرای قانون – تورات در جرایم مستوجب اعدام ناممکن است. (120)
از مقاله‌ی ما این نتیجه حاصل می‌شود که ماهیت دینی حقوق یهودی یک جنبه‌ی اضافی به خود می‌گیرد. پیش از این، این ماهیت دینی از امور زیر آشکار بود: 1) دسته‌بندی تعدیات دینی – آیینی («گناهان») به عنوان «جرایم»؛ 2) اتکا به آسمان به عنوان یگانه منبع پیش‌گیری از جرم و اجرای قانون؛ و 3) هلاخای «دینی» و هلاخای قانونی به عنوان مکمل یکدیگر.
اکنون جنبه‌ی چهارمی را نیز به این سه جنبه می‌افزاییم که اشاره دارد به ماهیت دینی حقوق یهودی، یعنی تلقی قوانین کیفری آن به عنوان مجموعه‌ای از مناسک که اهمیت دینی – آموزشی آن، کارکرد اجتماعی‌اش را، که ایجاد و اداره‌ی قانون و نظم است، کم اهمیت می‌کند و تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1.Aaron Kirshenbaum؛ استاد حقوق یهودی، فلسفه‌ی حقوق و حقوق رومی. وی به مدت یازده سال در حوزه‌ی علمی الاهیات یهودی در آمریکا به تدریس تلمود پرداخته است. برخی از آثار مهم او عبارت‌اند از:
-Self-incrimination in Jewish Law;
-Equity in Jewish Law;
-The Criminal Confession in Jewish Law.
2.این نوشته ترجمه‌ای است از:
Aaron Kirschenbaum, “The Role of Punishment in Jewish Criminal Law: a Chapter in Rabbinic Renological Thought”, Martin P. Golding (ed.) Jewish Law and Legal Theory, Dartmouth, pp. 451-71.
اصل عبری این مقاله در شماره‌ی 12 مجله‌ی حقوقی دانشگاه تل‌آویو (سال 1987) در صص 253 – 266 به چاپ رسیده است.
3.Maimonides, Judges, sanh. 12:12.
4.Ibid., “Testimony” 4:1 .
5. Rabbi Simeon b. Shetah؛ (قرن اول ق م). وی که یکی از سرشناس‌ترین عالمان یهودی در دوره‌ی معبد دوم است، ریاست سنهدرین را به عهده داشت. وی در امر رسیدگی به دعاوی مستوجب اعدام بسیار سخت‌گیر بود و شواهد و قرائن را به هیچ وجه برای اثبات نمی‌پذیرفت. نقل است که وی روزی مردی را دید که با شمشیر برهنه دیگری را تعقیب می‌کرد. آن دو درپی هم داخل خرابه‌ای شدند. شیمعون چون سر رسید دید که مردِ تعقیب کننده با شمشیری خون‌آلود در آنجا حضور دارد و فرد دیگر کشته شده است. با این همه، چون شاهدانی که وقوع جرم را با چشمانشان دیده باشند وجود نداشتند، شیمعون تعقیب کننده را به مجازات مرگ محکوم نکرد. م.
6.Y. Sanh. 37b.
7.Maimonides, ibid., 5: 3.
8.Ibid., 9: 1;
ابن میمون برای هر گروه توضیح مفصلی آورده است.
9.M. Mak. 1:7; B. Yoma 83a; B. Yoma 18:30.
10.M. B. Y. Sanh. 4-5, Maimonides, Judges, “Sanh,a: 11-12
11. R. Eliezer b. Azariah
12.M. Mak .1:10.
13.Maimonides, ibid., 15: 10-13.
14.M. Mak., ibid.
15. E. g., Maimonides, Judges, Sanh., 18: 6.
16.E. g., R. Isaac b. Sheshet, Responsa Rivash II, 234-239. Cf. S. Assaf, Ha’onashim ohare Hatimat HaTalmud )Jerusalem: Sifriyah Mishpatit, 1922)
17. باید توجه داشت که هنگامی که اوضاع و احوال مؤید انحراف از قانون کتاب مقدس بود، فقط خود پادشاه یا خود دادگاه، مطابق تشخیص خود، می‌توانستند حکم کنند.
18. به ادامه‌ی مطلب در ذیل مراجعه شود.
19.برای نمونه بنگرید به:
P. Dykan (Dickstein), Criminal Law (Hebrew; Tel Aviv: Yavneh, 1966), 618; G. F. Moore. Judaism in the First Centuries of the Christian Era: the Age of the Tannaim (Cambridge: Harvard University Press, 1950) II. 187; B. bridge Cohen, “Evidence in Jewish Law”, Recueils de la Société Jean Bodin 16 (1965), III; H.H. Cohn, “The Penology of the Talmud”, Jewish Law in Ancient and Modern Israel (New York: Ktav, 1971),61 -62.
20. M. Eduy. 1:3; B. Suk. 28a; S. Mendelsohn, “Capital Punishment”, Jewish Encyclopaedia III, 558;
(سنت‌های جزایی را ربی‌هایی محافظت کردند که یوسفوس قدمت آنان را تأیید کرده است.) برای مطالعه‌ی بیشتر رک:
B. Rabinowitz – Teomin, “Capital Trials According to Torah Law and According to Royal Prerogative” (Hebrew), Hatorah Vehamedinah 2 (1952), 45-81.
21. ربی عقیوا مشتاقانه از شورش بَرکوخبا در مبارزه برای آزادی یهودیان از سلطه‌ی رومیان حمایت کرد:
Y. Ta’an. 4:5; B. Sanh. 97b.
22.برای توصیف دقیقی از اصطلاح «هیلختا لمشیحا» [= قانون دوران ماشیح] رجوع شود به:
Talmudic Encyclopaedia (Hebrew), IX. 388.
23. Rabbi Nissim of Gerondi
24.Ran
25.Derashot Haran, ed. E.L. Feldman (Jerusalem: Makhon Shalem, 1977), 11, pp. 190-191.
این اثر را من [= آرون کرشنباوم] ترجمه کرده‌ام. بحث‌های جدید را بنگرید در:
Y. Ahituv, “The Ran and the Torah State” (Hebrew), Amudim (Tammuz, 1986), 256-260.
26. mishpat amiti tsodek be’atsmo
27. Hasiddur hamedini
28. Divine effulgence
29.به گفته‌ی اَبّایه (Abbaye) در Sanh. 51b رجوع کنید.
30. Non – rational
31. Divine Matter
32. non – pragmatic
33. non - utilitarian
34.Midrash Bereshit Rabbah 44:1;
ابن‌میمون، دلالة الحائرین، 3: 26؛
Cf. Novellae Rashba, Bava Batra (Jerusalem, 1963), III, 120.
35.CF. M. Greenberg, “Some Postulates of Biblical Criminal Law”, Yehezkel Kaufman Jubilee Volume (Jerusalem: Magnes Press, 1960), 5, part II.
36. یعنی بین پایان کودکی تا بلوغ کامل سه ماه فاصله است و این حکم فقط در سن بین این سه ماه جاری است. م.
37.B. Sanh. 68b- 71b.
38. این گفته‌ی کتاب مقدس که: «تمامی اسرائیل چون بشنوند خواهند ترسید» به تبع ربی شیمعون باید به همین شیوه فهمیده شود.
Cf. B. sanh. 89a.
39. Rabbi Jonathan
40. ربی ‌یهودا در یک نکته‌ی جزیی مخالفت می‌کند، اما به گونه‌ای به «قانون» پسر سرکش و فتنه‌انگیز انتقاد نمی‌کند که آن را یکسره بی‌اثر کند؛
Cf. B. Sanh. 71a.
41. در تَنَخ: 13 – 19.
42.همان، برای یک بیان نو از نظریه‌ی رن، مراجعه کنید به:
Rabbi J. B. Soloveitchik, Halakhic Man, trans. L Kaplan (Philadelphia: Jewish Publication Society of America, 1983), ch, VI.
43.گفته‌ی «آن را تفسیر کن و آنگاه جایزه بگیر» در متن جزایی دیگر نیز (B. Sanh. 51b) هست.
44.Cf. Maimonides’ Commentary to M. Hor. 3:8.
45.Maimonides’ Commentary to M. Abot. 2:1. Rabbenu Jonah, Shaarei Teshuvah, gate 3.
46. رک: مور (Moore)، منبع مذکور در پی‌نوشت شماره‌ی 15 (ص 186 آن منبع)؛ ربی ام. فاینشتاین (M. Feinstein) همین ایده را در شکل دیگری بیان کرده است. رجوع کنید به:
Iggerot. Mosheh, H. MII. 68.
47.مقایسه کنید با: «ربی عقیوا می‌گوید... شما به خاطر زاویم [= ترشحات] مسئول نیستید» (M. Zav. 2:2)
48. Rabban Simeon B. Gamaliel
49. M. Mak 10:1. برداشت ما را مقایسه کنید با:
G. S. Blidstein, “Capital Punishment – the Classical Discussion”, Judaism 14 (1965), 163-167.
50. Maimonides, Tort, “Assault and Damage”, 1: 3.
مکتوبات – هلاخایی، قانونی و تاریخی – گسترده است و ارتباط مستقیمی با بحث ما ندارد.
51. leges imperfectae
52. ab initio
53.de facto
54.ذکر این نکته جالب است که تلمود این مسئله را که «آیا ما این قوانین را برای عصر مسیحایی مطالعه می‌کنیم؟» نسبت به آیین قربانی و قوانین جزایی مطرح نمی‌کند، گرچه عمل کردن به آنها منوط به بازسازی معبد است.
55. Cf. S. M. Paul, Studies in the Book of Covenant in the Light of Cuneiform and Biblical Law (Leiden: E. J. Brill, 1970), 122-123.
56. formalism
57.Rabbi I. Herzog, The Main Institutions of Jewish Law, I. Property (London: Soncino, 1980), “Appendix: Moral Rights and Duties in Jewish Law”, 379. Also: M. Silberg, “Laws and Morals in Jewish Jurisprudence” (translated with introduction by B. Porath), Harvard Law Review 75 (1961), 323, newly translated as chapter VI of Talmudic Law and the Modern State, Translated by B. Z. Bokser (New York: Burning Bush Press, 1973), 53-54.
58. محققان نقاد جدید، که به کتاب مقدس از یک دیدگاه کاملاً متفاوت می‌نگرند، به نتایج مشابهی رسی

عبارات مرتبط با این موضوع

حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش …حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش دوم شرایط قصاصوبلاگ تخصصی حقوق ایران حقوق ایران در برنامه جامع اقدام مشترک توافق هسته‌ای راهکارهای کیفری برای مقابله سوالات حقوق جزای اختصاصی عدالتبا گذشت ماه از تاسیس این وبلاگ متاسفانه شاهد این هستیم که ساعتی پس از انتشار مطالب در جزوه فن ترجمه دکتر اموخته عدالتدر حال حاضر من دانشجوی دکتر آموخته هستم و کلاسهای ایشون رو یکی از موهبت های زندگی ام نظریات مشورتی قانون مجازات اسلامی مصوب …نظریات مشورتی قانون مجازات اسلامی مصوب شماره الی نظریه شماره معنای قسامه و قاعده لوث علم حقوقمعنای قسامه و قاعده لوث مقاله حاضر، به بررسی معنای قسامه و قاعده لوث و موارد کاربرد آن موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای …موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز حمایت از مصرف‌کننده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…تعریف حمایت از حقوق مصرف کننده مسلم این است که برای حمایت از مصرف‌کننده نیز، همانند پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهبمعیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می مروری بر جایگاه اخلاق در اسلامتربیت و اهداف آن از منظر قرآن و سنت نبوی مفهوم تربیت در تعالیم وحی و سنت نبوی، بر حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش دوم حقوق کیفری قرآن در ترازوی منتقدان قصاص بخش دوم شرایط قصاص وبلاگ تخصصی حقوق ایران رجبعلی گلدوست جویباری بررسی جرائم سوء قصد و توهین به مقامات سیاسی خارجی در قانون مجازات سوالات حقوق جزای اختصاصی عدالت با گذشت ماه از تاسیس این وبلاگ متاسفانه شاهد این هستیم که ساعتی پس از انتشار مطالب در وبلاگ جزوه فن ترجمه دکتر اموخته عدالت در حال حاضر من دانشجوی دکتر آموخته هستم و کلاسهای ایشون رو یکی از موهبت های زندگی ام می دونم نظریات مشورتی قانون مجازات اسلامی مصوب شماره الی نظریات مشورتی قانون مجازات اسلامی مصوب شماره الی نظریه شماره معنای قسامه و قاعده لوث علم حقوق معنای قسامه و قاعده لوث مقاله حاضر، به بررسی معنای قسامه و قاعده لوث و موارد کاربرد آن و موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم موضوعات و بایسته‌های پژوهش در حوزه میان‌رشته‌ای قرآن و علوم گروه قرآن و علم مرکز تحقیقات حمایت از مصرف‌کننده ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تعریف حمایت از حقوق مصرف کننده مسلم این است که برای حمایت از مصرف‌کننده نیز، همانند دیگر پرسمان دانشجویی ادیان و مذاهب معیشت مبلغان مسیحی که در قرن های اخیر در دورافتاده ترین نقاط جهان به تبلیغ آیینشان می قتل‌های زنجیره‌ای ایران ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد قتل‌های زنجیره‌ای، به قتل برخی از شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در شهادت در حقوق کیفری


ادامه مطلب ...

اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق یهودی

[ad_1]

[اهداف و اصول نظری] (2)

با آنکه هیچ نظریه‌ی جدیدی درباره‌ی مجازات وجود ندارد که نتوان، به شکلی، منشأش را در مفاهیم کتاب مقدس یافت، هدف اصلی و برجسته‌ی مجازات در شریعت کتاب مقدس «خشنودی خدا» است. خدا از رسوم مجرمانه‌ی اقوام دیگر نفرت دارد (لاویان، 20: 23) و قوم اسرائیل نباید بر طبق رسوم آنان رفتار کنند (همان) و اعمال شنیع آنان را نباید بیاموزند (تثنیه، 20: 18)؛ نقض قوانین خدا باعث بی‌حرمتی به نام او می‌شود (لاویان، 22: 31 – 32 (3)) و نه تنها مجرمان (تثنیه، 18: 12 (4)؛ 22: 5؛ 25:16؛ 27:15) و نیز جرم‌ها (لاویان، 18: 27-29) (5) برای خدا نفرت‌انگیزند، بلکه قداست خدا آدمی را وا می‌دارد که مثل او مقدس باشد (لاویان، 19:2)(6). با انجام دادنِ «عمل غیرتمندانه» (اعداد، 25: 13) (7) در مجازات ناقضان شریعت خدا، برای او کفاره فراهم می‌شود و «شدت خشم» خدا (تثنیه، 13: 17) (8) از قوم اسرائیل دور می‌گردد (اعداد 25: 4).
مجازات هدف کفاره‌ای دیگری نیز دارد که با هدف خشنودی خدا بسیار مرتبط است: جرم و به ویژه ریختن خون، زمین را آلوده می‌کند، «و زمین را برای خونی که در آن ریخته شود کفاره نمی‌توان کرد، مگر به خون کسی که آن را ریخته باشد» (اعداد، 35: 33). نجاست باید پوشانده شود، زیرا لازمه‌ی مقدس بودن زمین این است که «اردوگاه تو مقدس باشد» (تثنیه، 23: 14) (9)، مبادا که خدا «چیز پلید» را که در آنجا رخ می‌دهد «ببیند» (همان).
با این همه، جنبه‌ی دیگری نیز در مجازات قصاص مرگ برای جرم قتل نمود دارد، چنان که در آغاز [آفرینش] بیان شده است: «هر که خون انسان ریزد خون وی به دست انسان ریخته شود؛ زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت» (پیدایش، 9: 6). کشتن انسان که به صورت خدا آفریده شده، بی‌حرمتی به خدا است و کشتن قاتل یگانه کفاره‌ای است که خدا می‌پذیرد، همچنین، گویا لازم است که با کشتن قاتل قوم اسرائیل از خون بی‌گناهان پاک شود (تثنیه، 19: 13) تا خون بی‌گناه برای همیشه بر زمین و برگردن قوم نماند (رک: تثنیه: 21: 9؛ 19: 10)؛ و به این دلیل است که قاتل باید حتی از مذبح خدا بیرون کشیده و کشته شود (خروج، 21: 14).
مجازات قصاص به معنای دقیق کلمه نشان دهنده‌ی هدف اساسی آن است، یعنی جبران ظاهری وضعیتی که در پیش موجود بوده، (10) با وارد آوردن همان صدمه‌ای به مجرم که وی بر دیگری تحمیل کرده (لاویان، 24: 20) و با رفتار کردن با او آن گونه که با دیگری رفتار کرده است (لاویان، 24: 19). مقصود از این نوع از ضمانت اجرا، که در آن خصوصیت و میزان مجازات دقیقاً با خصوصیت و میزان جرم متناسب است، آن است که عدالت دقیق و کامل را ارائه کند. در واقع، برخی از حقوق‌دانان تلمودی با تأکید بر اینکه این نوع از «عدالت دقیق» به ناچار بی‌عدالتی اجتناب‌ناپذیری را در پی دارد، الغای مجازات قصاص را جز برای قتل عمد توجیه می‌کردند. (11) با آنکه ایشان قصاص را درباره‌ی جرم قتل عمد ملغا ندانستند، خواه به دلیل بسیاری از احکام صریح کتاب مقدس مبنی بر اینکه قاتل باید کشته شود (به ویژه اعداد، 35: 31) و خواه برای حفظ اثر بازدارندگی مجازات مرگ، بسیاری از ایشان اعتقاد داشتند که قاضیان باید هر چه در توان دارند به کار برند تا مانع از صدور حکم مجازات مرگ شوند؛ (12) برای مثال، با بازجویی بسیار دقیق و طولانی مدتِ شاهدان باعث شوند که ایشان خود یا یکدیگر را در برخی از جرئیات انکار و تکذیب کنند، (13) و بدین‌ترتیب، گواهی آنان را اعتمادناپذیر بگردانند. آنگاه هشدار داده شد که خودداری از اجرای مجازات اعدام به افزایش جرم و خون‌ریزی می‌انجامد. (14) ابن‌میمون در تفسیر بحث‌های تلمودی می‌گوید که گرچه درست است که دادگاه‌ها باید هماره [کاملاً] متقاعد شوند که دلایل مجرمیت موثق و موجه‌اند، به محض اینکه این گونه متقاعد شدند، باید حتی برای هزار نفر، در هر روز، حکم اعدام صادر کنند، اگر قانون (تورات) این مجازات را مقرر کرده باشد. (15)
متداول‌ترین هدف مجازات در کتاب مقدس «دور کردن بدی از میان خود» است (تثنیه، 17: 7، 12؛ 19:19 ؛ 21: 21؛ 22: 24؛ 24: 7). با آنکه این گونه «دور کردن» در کتاب مقدس فقط برای مجازات اعدام به کار رفته است (که در حقیقت تنها وسیله‌ی کاملاً مؤثر نابودی است) اصلی که مبنای نابودی بدی است، و با اصلِ مبنایِ نابودی بدکار متفاوت است (مزامیر، 104: 35) (16)، (17) نظریه‌ای را در مجازات مطرح می‌کند که اعتبار عام دارد و درباره‌ی تمام ضمانت اجراهای کیفری قابل اعمال است.
این بدان معنا است که عمل مجازات چندان متوجه‌ی فرد مجرم نیست، که خود وی نیز به ناگزیر قربانی آن است، بلکه بیشتر نشانه‌ی تنفر و نارضایی از آن شیوه‌ی خاص رفتار است. اگر اَنگِ شایستگی و بایستگیِ مجازات قضایی بر رفتار زده شود، این رفتار ممنوع و مطرود می‌گردد.
به همین نحو، مجازاتی که بر مجرم تحمیل می‌شود چندان‌که برای ارعاب و بازداشتن دیگران است، به خاطر خود مجرم نیست: تا تمامی قوم بشنوند و بترسند (تثنیه، 17: 13- عالم نافرمان؛ 19: 20 – شهادت دروغ؛ 21: 21 – پسر سرکش).
از دیدگاه سیاست اجرای قانون کیفری، هدف بازدارندگی مجازات در حقوق یهود مهم‌ترین هدف است: فرض بر این است که مردمی که می‌شنوند و می‌بینند که شخصی برای ارتکاب جرم به شدت مجازات می‌شود، از ارتکاب آن جرم و پذیرش خطر چنین مجازاتی می‌ترسند (آنان «بعد از آن مثل این کار زشت در میان شما نخواهند کرد» - تثنیه، 19: 20). همین است دلیل این حکم خاص که مجرم پس از کشته‌شدن باید به دار کشیده شود (تثنیه، 21: 22)، تا مردم اعدام را به گسترده‌ترین و چشم‌گیرترین شکل ممکن ببینند؛ اما توجه شود که جسد باید پیش از فرا رسیدن شب از دار پایین آورده شود؛ «زیرا آن که بر دار آویخته شود ملعون خدا است» (18) و زمین را نجس می‌کند (تثنیه، 21: 23) – و هیچ مصالحه‌ای برای شیوه‌های اجرای قانون نمی‌تواند از بی‌حرمتی به خدا که درکشتن و به دار کشیدن یک انسان است بکاهد.
این اصل علاوه بر اینکه عموم مردم را [از ارتکاب جرم] باز می‌دارد، که در جرم‌شناسی جدید به آن اصلِ «پیش‌گیری عام» می‌گویند، اصل «پیش‌گیری خاص» نیز هست، یعنی فرد مجرم را نیز از ارتکاب جرایم دیگر، که در حقوق یهودی آمده، باز می‌دارد. گفته‌اند که تحمیل مجازات اعدام بر مجرمانی مانند پسر سرکش (تثنیه، 21: 18 – 21)، عالم نافرمان (تثنیه، 17: 12)، آدم‌ربا (خروج، 21: 16)، و سارق (خروج، 22: 2) (19) بدین دلیل موجه است که آنان قاتل بالقوه‌اند؛ (20) و به جای آنکه آنان جان انسان‌های بی‌گناه را بگیرند، باید خود ایشان را نابود کرد.
قاعده‌ی دیگری نیز روشن می‌کند که حقوق‌دانان تلمودی براثر بازدارنده‌ی مجازات بر خود فرم مجرم بسیار اهمیت می‌داده‌اند؛ این قاعده چنین است: اگر معلوم شود که مجازات اثر بازدارنده‌ی مفیدی بر مجرم نداشته و او بارها همان جرم یا جرایم مشابهی را مرتکب شده است، باید به زندان افکنده شود و «غذایش نان جو باشد تا شکمش بترکد». (21)
همچنین اصلاحگران حقوق تلمودی مجازات قضایی تازیانه را جانشین مجازات الاهی [کارِت]، که هماره تهدیدآمیز است، کردند، و توضیح دادند که هرکس به مجازات قضایی [تازیانه] تن در دهد، دیگر با مجازات الاهی روبه‌رو نمی‌شود. (22) آنان تا بدانجا پیش رفتند که مقرر کردند که حتی اگر خود خدا به صراحت اعلام کرده باشد که یک مجرم «بی‌گناه» نیست، ولی وی از خشم خدا رهایی یابد (خروج، 20: 7؛ تثنیه، 5: 11)، مراجع قضایی به اجازه‌ی خود تورات مجازند برای پاک کردن وی، تازیانه‌اش بزنند: اگر خدا او را پاک نکند، دادگاه می‌تواند چنین کند. (23)
میزان مجازات باید همیشه با شدت جرم از یک سو، و در خور ملامت بودن فرد مجرم از سوی دیگر، متناسب باشد: «موافق [مقدار] شرارتش» (تثنیه، 25: 2). اصلاحگران حقوق تلمود حتی در اینجا نیز سببی برای افزودن عوامل مخففه [ی مجازات] یافتند: آنان «شرارت» را به عنوان ملاک [تعیین] میزان مجازات تفسیر کردند، به گونه‌ای که شامل توانایی جسمی مجرم برای تحمل مجازات نیز می‌شود. (24) در موارد چندی، قباحتِ خاص جرم به صراحت به عنوان دلیل مجازات‌های سنگین مطرح شده است (مانند «چون که [آن زن] در اسرائیل قباحتی نموده است» - تثنیه، 22: 21؛ «این قباحت است» - لاویان، 20: 14)؛ و در دوران پساتلمود، تحمیل مجازات‌های شدید (مانند اعدام) هماره با تأکید بر شدت جرم خاص و خطر عمومیِ آسیبی که در نتیجه‌ی آن به وجود آمده بود توجیه می‌شد.
ابن‌میمون مقرر می‌دارد که شدت و میزان مجازات باید [با توجه به این امور] معین شود: نخست، شدت جرم: هر چه شرارت و آسیبی که جرم ایجاد کرده است بزرگ‌تر باشد، مجازات باید شدیدتر باشد؛ دوم، فراوانی جرم، هر چه جرم فراوان‌تر و شایع‌تر باشد، مجازات باید شدیدتر باشد؛ سوم، وسوسه‌ی جرم: هر چه شخص راحت‌تر به ارتکاب جرمی وسوسه شود و ایستادگی در مقابل این وسوسه برایش مشکل‌تر باشد، مجازات باید شدیدتر باشد؛ و چهارم، پنهانی بودن جرم: هرچه کشف جرم و دستگیری مجرم دشوارتر باشد، ضرورتر است که مجرمان بالقوه را با مجازات‌های شدیدتری از ارتکاب آن بازداشت. (25)

در قالب استقلال [قضایی] یهودیان

در دوره‌ی استقلال [قضایی] یهودیان مجازات‌های بسیار متنوعی بر بزهکاران قابل اعمال بود، از جمله، جزای نقدی، حبس، حِرِم [=طرد] و – بسیار به ندرت – مجازات اعدام؛ این مجازات‌ها براساس احکامی که بِت دین به امر جامعه یا حِورا (26) صادر می‌کرد اعمال می‌شدند. [دادگاه‌های یهودی] در قرون وسطا به مجازات‌های جدید و بی‌سابقه‌ای متوسل شدند؛ این مجازات‌ها گاهی برای جرایمی بود که در حقوق تلمودی پیش‌بینی نشده بودند. این تحول به ویژه در اسپانیای اسلامی و مسیحی آشکار بود.
مجازات اعدام در اسپانیا به طور علنی و با اجازه‌ی مقامات دولتی اعمال می‌شد، و در دیگر کشورها در مواردِ اندک و تا حدودی مخفیانه صورت می‌گرفت؛ مجازات مرگ عمدتاً برای جاسوسان حفظ شد؛ این مجازات با کمک و غالباً با تشویق همان مقاماتی اِعمال می‌شد که [جاسوسان دیگران را] در نزدِ خود آنان متهم کرده بودند. شیوه‌ی اعدام معمولاً به همان صورتی بود که در کشور میزبان مرسوم بود، مانند قطع کردن رگ دست، غرق کردن، خفه کردن یا سنگسار. از برخی از قواعد تلمودی حاکم بر شهادت چشم‌پوشی شد. در سال 1380 یهودیان کاستیل (27) از حق اِعمال مجازات اعدام محروم شدند. دیگر مجازات‌های بدنی – نیز عمدتاً در اسپانیا – عبارت بودند از بریدن و مُثله کردن اعضا (عمدتاً برای جرایم جنسی)، بریدن گوش و بینی، بریدن زبان (در مورد جاسوسان)، درآوردن چشم‌ها، تراشیدن موی سر و ریش، و شلاق. تازیانه متداول‌ترین مجازات بود، به ویژه در سرزمین‌هایی چون آلمان که مجازات اعدام اِعمال نمی‌شد. دو نوع مجازات شلاق وجود داشت: 39 ضربه که کتاب مقدس مقرر کرده است، و مجازات تازیانه با صلاحدید [دادگاه] حاخامی که ممکن بود شدید یا بسیار خفیف باشد و هدف آن به تحمیل درد و رنج، که بیشتر شرمساری علنی بود. در بابل، کسی را که این گونه مجازات می‌شد، در محل دادگاه روی نیمکت می‌خواباندند و دست و پایش را می‌بستند. مجازات نمادین در درگاه کنیسه بین نماز روزانه در بعدازظهر و غروب مرسوم‌تر بود. تراشیدن موی سر و ریش، که از قطع عضو ترسناک‌تر بود، عمدتاً درباره‌ی ضرب و جرح، زنا با زن شوهردار، یا زنا با یک دختر غیریهودی به کار می‌رفت.
شدیدترین مجازات اجتماعی عبارت بود از مجازات حِرِم، که با شیوه‌ی «تدفین الاغان»، یعنی به خاک‌سپاری در نزدیکی دیوار گورستان، و به دور از گور افراد محترم، همراه می‌شد. مجازات دیگری که در اسپانیا و لهستان – لیتوانی بسیار مرسوم بود، عبارت بود از اخراج از شهر و حتی از کشور برای یک دوره‌ی معین یا به طور دائم. گاهی همه‌ی اعضای خانواده‌‌ی فرد نیز با وی تبعید می‌شدند. این مجازات در این موارد اعمال می‌شد: درباره‌ی مظنونان به قتل عمد که فقط یک شاهد بر آنان گواهی داده بود، برای ضرب و جرح منجر به مرگ، برای تنبیه بدنی همسر، زنا، سرقت، و جعل.
شورایِ اجتماعیِ یهودیانِ سفاردی در هامبورگ معروف به مَهَماد (28) مجرمان اخلاقی یا مالی را به مدت چند سال به آمستردام یا جای دیگری تبعید می‌کرد. جامعه‌ی یهودی آلمان معمولاً قماربازان و مرتکبان جرایم مشابه را از کنیسه‌ی محلی طرد می‌کرد. گاهی مقرر می‌شد که یک ورشکسته به مدت سه سال در پشت المِمَر (29) بنشیند. به زنی که به دوستش افترا زده بود، امر می‌شد که محل نشستن خود را در جایگاه زنان در کنیسه مرتباً تغییر دهد. مجازات‌های متنوعی شامل از دست دادن لقب یا حیثیت اِعمال می‌شد. یهودیان اشکنازی برای توهین به یک همتای یهودی، خاطی را از لقب مورِنو (30) یا حاوِر (31) محروم می‌کردند. حق دعوت شدن به قرائت تورات در موارد خاصی سلب می‌شد. غالباً در همه‌ی کنیسه‌ها اعلام می‌شد که به فلان شخص، به دلیل [ارتکاب] جرم مشخصی نمی‌توان به عنوان یک شاهد یا سوگند خورنده اعتماد کرد.
مجازاتی که رسماً اعمال می‌شد مانند مجازاتی بود که افرادی که می‌خواستند برای گناهانشان کفاره دهند بر خود تحمیل می‌کردند. اشکنازی‌های حسیدی (32)، به ویژه العازار بن‌یهودا (33) اهل وُرمز (34)، نظام کفاره‌ی مفصل و سخت‌گیرانه‌ای، به نام تِشووَت هَمیشقال (35)، ایجاد کردند.
در طی قرون وسطا و اوایل دوران جدید، مجرمانی مانند مادرانی که در خواب باعث خفگی کودک خود می‌شدند، افرادی که سهواً [کسی را] می‌کشتند، یا اشخاصی که مخفیانه مرتکب گناهان جنسی می‌شدند از ربی می‌خواستند تا کفاره‌های سختی را بر آنان اعمال کند که شامل اعتراف عمومی و بدنام‌سازی خود بود.
منع از مشارکت در خدمت‌های دینی و اجتماعی و منع از استفاده از این خدمات مجازات شدیدی تلقی می‌شد. به علاوه، گناه کار ممکن بود که از برخی حقوق شهروندی مانند عضویت در انجمن عمومی یا حق رأی محروم شود. زیانبارترین محرومیت از نظر اجتماعی و اقتصادی – به ویژه در اروپای شرقی – طرد از حِورا [= انجمن] به وسیله‌ی قاهال (36) [=جامعه] بود؛ زیرا طرد از یک جمعیت ممکن بود به معنای از دست دادن اسباب امرار معاش نیز باشد. قاهال به ویژه درباره‌ی کارمندان خود و دیگر مأموران اجتماعی سخت‌گیر بود. یک بَدحال (37) («دلقک») از اجرای برنامه در مراسم ازدواج منع می‌شد و نوازندگان حق نداشتند آثار خود را در روزهای تعطیل رسمی عرضه کنند. قاهال سلاح‌های بسیار جدی‌تری بر ضد کسانی که همکاری نمی‌کردند در اختیار داشت: مالیات‌های گزاف، به کارگیری مکرر سربازان، و، در روسیه در طی درگیری‌های ایالتی، احضار پسران به خدمت نظامی. جزای نقدی و مصادره‌ی اموال بسیار متداول بود.
با ضعیف شدن استقلال یهودیان در دوران جدید، این مجازات‌ها، در مراحل مختلفی در کشورهای گوناگون، منسوخ و ناکارآمد شدند.

پی‌نوشت‌ها:

1.Isaac Levitats؛ حقوقدان یهودی و از نویسندگان مدخل‌های حقوقی و نیز ویراستار قسمت «تاریخ دوره‌ی استقلال و نهادهای اجتماعی یهودی» در دایرةالمعارف جودائیکا. برخی از تألیفات وی چنین است:
-The Jewish Community in Russia, 1772-1844 (1943);
-Jewish Boards of Education in America (1952).
2.این نوشته ترجمه‌ای است از:
Haim Hermann Cohn and Isaac Levitats, “Punishment”, Encyclopaedia Judaica, v. 13, pp. 1386-90.
3.«پس اوامر مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید... و نام قدوس مرا بی‌حرمت مسازید.»
4.«زیرا هر که این کارها را کند نزد خداوند مکروه است.»
5.«زیرا مردمان آن زمین که قبل از شما بودند جمیع این فجور را کردند و زمین نجس شده است...»
6. «مقدس باشید، زیرا که من یهوه، خدای شما، قدوس هستم.»
7.«زیرا که برای خدای خود غیور شد و [با کشتن مجرمان] به جهت بین‌اسرائیل کفاره نمود.»
8. در تَنَخ: آیه‌ی 18.
9.در تَنَخ: آیه‌ی 15.
10. status quo ante
11.BK 84a.
12.Cf. Mak. 1:10.
13.Mak. 7a.
14.Mak. 1:10.
15.Cf. Maim., Comm. Mishna, Mak. 1: 10.
16. «گناهکاران از زمین نابود گردند و شریران دیگر یافت نشوند...»
17. Ber. 10a .
18.در تَنَخ: «زیرا بالای دار ماندن او اهانت به خدا است.»
19. در تَنَخ: آیه‌ی 1.
20.رک: ابن‌میمون، دلالة الحائرین، 3: 41.
21. Sanh. 9:5.
22.Mak. 3:15.
23.Shevu. 21a.
24.Cf. Maim., Comm. Mak. 3:10 and Yad, Sanhedrin 17: 1.
25.ابن‌میمون، دلالة الحائرین، 3: 41.
26. hevrah؛ «انجمن اخوت مقدس»؛ نهادی که در جامعه‌ی سنتی یهودی مرسوم بوده است. م.
27.Castile
28. Mahamad؛ در یهودیت سفاردی، نامی است که به هیئت اجرایی یا امنای جماعت کنیسه داده شده است. م.
29. almemar؛ سکویی در کنیسه که میز قرائت تورات بر آن قرار می‌گیرد. م.
30. Morenu؛ به معنای «معلم ما»؛ لقبی که به ربی‌های برجسته داده می‌شد. م.
31. haver؛ «حِبر، معاشر»؛ لقبی برای دانشمندان حاخامی. م.
32. Hasidei Ashkenaz؛ «پارسایان آلمانی»، جنبشی دینی در قرون وسطا در آلمان. م.
33. Eleazar b. Judah
34. Worms؛ شهری در غرب آلمان. م.
35. teshuvat ha-mishkal
36. Kahal
37.badhan

منبع مقاله :
سلیمانی، حسین؛ (1384)، عدالت کیفری در آیین یهود، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ دوم.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معنای قسامه و قاعده لوث علم حقوقتشکر و تبریک ماهیت حقوقی چک و تبدیل تعهد تأملی بر مجازات صدور چک پرداخت نشده در قانون نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب …چکیده توسعه مفهومی پرچالش بوده و از دیرباز تاکنون در باب آن اندیشه ها و نظرات متعددی رآی دادگاه تجدید نظر در مورد مجازات مالی تریتا پارسی و نایاک حسن داعی امروز صور سیاست و حکومت در ایالات متحده آمریکاصوُر به معنای شاخ یا شیپور ، و نفیر آن منادی هشدار یا خبری است در گذشته، قافله ها و مرکز اسناد انقلاب اسلامی روحانیت و عصر پهلویناسیونالیزم که تعاریف متعددی از آن شده است در نهایت یک حالت روحی است که در آن فرد عالی دالایی لامای چهاردهم ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاددالاییلامایچهاردهمکنگره انجمن حقوق بشر در ۱۹۸۷ در واشنگتن دی سی، دالایی لاما پیرامون ایده‌های خود در آیا تجاوز به زنان کافر از منظر اسلام جایز است؟ شهر …با سلام در خصوص وحشیگری اعراب هیچگونه شک و شبهه ای بر انسان عاقل و متدین نیست چرای که حجامت شناخت؛ مقاله نخست؛ سیر تاریخیبسم الله الرّحمن الرّحیم و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ …چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟آمیزش جنسی در انسان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادآمیزشجنسیدرانسانآمیزش جنسی در انسان یا سکس و یا خفت‌وخیز معمولاً به ورود اندام تناسلی مرد در اندام اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق یهودی اهداف مجازات و اصول حاکم بر آن در حقوق اهدافمجازاتاصولحاکم حقوق یهودی اصول حاکم بر مجازات‌ها اصول حاکم بر مجازات‌ها در اصول حاکم بر مجازات‌ها در قانون می‌یابد و در آن محکمه نیز حقوق‌ کیفری ویکی فقه حقوق‌کیفری نیز در زمره اهداف مجازات اصول حاکم بر حقوق و حفظ و امنیت آن در نظام مسائل حقوقی اصول حاکم بر مجازات ها در قانون جزای افغانستان اصول حاکم بر مجازات ها در ارشد رشته حقوق جزا و جرم در تعیین جزاء به آن مقید وبلاگ تخصصی حقوق محمد عزیزپور اصول حاکم بر مجازات اسلامى اصول حاکم بر مجازات اهداف مجازات در جرم و توانمند ساختن آن در دفاع اهداف مجازاتها در جرایم جنسی مستوجب حد در حقوق کیفری اسلام اهدافمجازاتهادر حاکم بر ادله اثبات و به مجازات و اهداف آن است بر با اصول مقرر و مسلم در شناخت اصل فردی کردن مجازات ها و بررسی مبانی ، اهداف و و بررسی مبانی ، اهداف و جایگاه آن در بین اصول حاکم بر مجازات و استثنائات آن در حقوق اصول حاکم بر مجازاتها در فقه اسلام مرکز ملی پاسخگویی به فقه و حقوق ، در اصول حاکم بر مجازات ها در فقه یا پدر و مادری فرد است از آن جهت اصول حاکم بر قراردادهای دولتی پایگاه حقوقی ویج ایران اصولحاکمبر وحدت مسئولیت بین المللی و آثار آن در حقوق جدید مجازات بر اصول حاکم بر وبلاگ حقوقی دادگاه قانون ویژگیهاو اهداف مجازاتها می توان دید و در آن دسته از اهداف مجازات زندانها و رژیم خاص حاکم بر آنها زندان


ادامه مطلب ...

مجازات افترا چیست؟

[ad_1]

 

 

نویسنده : یاسر میرزاجعفری*

 

آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد می‌شود، مجموعه‌ای از باید ها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که فرد نماینده و نیز طرفدارانان وی، ملزم و ملتزم به رعایت آن خواهند بود. چه اینکه زمانی نماینده‌ای با هدف خدمت به مردم قدم در راه می‌نماید، می‌بایست الگویی اخلاقی و مناسب برای دیگران باشد، در غیراینصورت قانون با چنین افرادی قاطعانه بر خورد خواهد کرد.

از جمله بایدها و نباید های قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می بایست نسبت بدان پایبند باشند عدم بیان صحبت ها و تهمت هایی به رقیبان خود به منظور جمع آوری آرای بیشتر می باشد. این در حالی است که در این دوران بیش از هر زمان دیگر شاهد بی اخلاقی و بی قانونی در این حوزه ها می باشیم. چه اینکه تهمت و افترا به عنوان ابزاری به منظور تخریب رقبا و کسب وجهه و رای بیشتر برای افراد، در دست سوءاستفاده کنندگان قرار خواهد گرفت.

این در حالی است که این اشخاص هدف از تهمت زدن و تخریب رقبای خود را، مصلحت مردم و روشن نمودن آنها بیان می دارند، در حالیکه اگر چنین باشد پس چرا این اشخاص این موارد را در آستانه انتخابات بیان می دارند. از همین روی و به منظور جلوگیری و مقابله نمودن با این دست اقدامات و بی اخلاقی های موجود به منظور به دست آوردن کرسی و قدرت بیشتر به بیان موضع قانونگذار در این موارد خواهیم پرداخت.

قانونگذار در ماده 697 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:

هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.

 

تبصره_ در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.

در خصوص این ماده نکاتی را به اختصار بیان می‌نماییم:

1. تهمت و افترا از جمله جرایمی است که به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد می نماید.

2. این جرم زمانی تحقق می یابد که فردی به دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را نسبت دهد. به عبارتی دیگر عمل انتسابی می بایست در زمان انتساب جرم باشد.

3. جرم افترا فقط نسبت به اشخاص حقیقی امکان پذیر می باشد، بنابراین شامل اشخاص حقوقی نمی گردد.

4. برای تحقق یافتن جرم افترا حتماً لازم نیست که فرد موضوعی که جرم می باشد را از طریق جراید یا اوراق چاپی یا خطی به دیگری نسبت دهد، بلکه به هر وسیله ای که فرد جرمی را خلاف واقع به دیگری نسبت دهد جرم افترا محقق خواهد شد.

5. چنانچه فردی انجام موضوعی را که از نظر قانون جرم محسوب نمی شود را به فردی نسبت دهد، افترا محسوب نخواهد گردید.

6. برای تحقق جرم افترا بایستی فرد نسبت دهنده قصد نسبت دادن امر مجرمانه را داشته باشد. به عبارتی دیگر انتساب امر مجرمانه باید صریح و واضح باشد. پس اگر کسی با قصد مزاح و شوخی امری جزایی را به کسی نسبت دهد، عمل وی افترا نخواهد بود.

7. همانطور که بیان داشتیم جرم افترا زمانی تحقق می یابد که دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را به دیگری نسبت دهد و نیز نتواند صحت آنچه نسبت داده را اثبات نماید. بنابراین اگر توانست صحت مطالب نسبت داده شده را ثابت کند یا خود منتسب الیه به موضوع اقرار یا آنرا تایید نماید یا مرجع قضایی کشف کرد که اسناد (به کسر الف)، صحت دارد جرم افترا منتفی و حکم برائت صادر می گردد.

8. اینکه هرگاه کسی شکایتی از دیگری نمود، به عبارتی دیگر عنوان مجرمانه ای را به دیگری نسبت داد، اما نتواند صحت اتهام وارده را اثبات نماید، مجوز این امر نخواهد بود که وی را تحت عنوان مفتری تحت تعقیب و مجازات قرار داد. چه اینکه دراینصورت در صورت عجز از اثبات اتهام توسط شاکی، باید بیان داشت که متهم خواهد توانست شکایت افترا مطرح نماید. در حالیکه چنین نظری صحیح نمی باشد زیرا زمانی فرد مفتری محسوب می گردد که علاوه بر آنکه لازم است بداند که عمل انتسابی از طرف وی جرم است، قصد افترا و سوء نیت نیز باید داشته باشد. در غیر اینصورت باید بیان داشت که در پشت هر شکایتی که مطرح می شود، در صورت عدم ثبوت اتهام انتسابی، طرف مقابل می تواند از شاکی شکایت افترا مطرح نماید، که این نظر خلاف قانون و مصلحت می باشد.

*حقوقدان

منبع: mizanonline.ir

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


13 فوریه 2016 ... به گزارش خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از باید ها و ...1 سپتامبر 2015 ... خبرگزاری میزان- تهمت، افترا، نشر اکاذیب، اینها جرائمی است که قانون برای آنها مجازات تعیین کرده است؛ ... مجازات نشر اکاذیب در فضای مجازی چیست؟رويه اول كه از بدو تصويب قانون مجازات عمومي سال 1304 در ايران وجود داشته و تا دهه شصت بهطور مطلق حاكم بوده است... ... جامعه درخصوص عناصر تشكيلدهنده جرم افترا و نحوه بررسي آن در دادگاه مورد بررسي قرار گيرد. .... نكته جالب مي دانيد در اين ميان چيست ؟همانطور که می دانیم بزه افترا در لغت به معنی تهمت زدن است. ... در آنچه که وی ادعا کرده و به دیگری نسبت داده است منحصراً موجبات معافیت او از مجازات در دادگاه فراهم می گردد.وی با اشاره بە اقسام جرم توهین گفت: بر اساس ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی توهین ساده .... هاشمی رفسنجانی از دو روزنامه اصولگرا به اتهام افترا و نشر اکاذیب، شکایت کرد. .... از روی رژ لب · علت به وجود آمدن عشق و علاقه بین دانشجویان چیست و چه باید کرد؟17 ژوئن 2012 ... افترا در لغت به معنی دروغبستن، و بهتانزدن، و در اصطلاح حقوقی عبارت ... شرکت نکردیم، ایا اگه شکایت کنم ازش قابل بررسی هست و حکمش چیست؟15 فوریه 2015 ... افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه فردی جرمی را به دیگری نسبت ... ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی در این زمینه میگوید: هر کس ...13 فوریه 2016 ... مجازات توهین و افترا چیست. آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از بایدها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که ...19 دسامبر 2012 ... اين وکیل پایه یک دادگستری با بیان اینکه افتراء به معنای دروغ است، تصریح کرد: بر اساس موضوع ماده 697 قانون مجازات اسلامی تهمت و افترا یعنی ...21 دسامبر 2014 ... توهین و افترا به اشخاص یکی از رفتارهایِ قبیحی میباشد که قانون خوشبختانه آن را پیش بینی نموده و در سوی ... ماده ۶۹۹ قانون مجازات اسلامی افترا عملی را اینگونه تعریف می کند: هر کس عالما عامدا، به قصد متهم نمودن .... نظرقانون چیست .


کلماتی برای این موضوع

مجازات کسانی که تهمت می‌زنندافترا در لغت به معنی دروغ مجازات اسلامی؛ مقنن دو نحوه یک کودک نوپا چیست الف تحلیل ماده قانون مجازات اسلامی درخصوص افترارویه اول که از بدو تصویب قانون مجازات عمومی جرم افترا و نحوه چیست ؟ بانوی مجازات توهین به دیگران چیست؟ مجازاتتوهینبهدیگرانچیستدر قانون مجازات اسلامی و در در قانون مجازات اسلامی افترا عبارت است مقابله چیست وبلاگ حقوقی وحید دینوراژان مجازات افتراوبلاگ حقوقی وحید دینوراژان مجازات افترا آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است وبلاگ مجازات قانونی تهمت در قانون مجازات اسلامی هم در ماده قذف چنین تعریف شده است آزادی مشروط چیست مجازات افترا چیست؟ هشدار این سایت صرفا یک خبرخوان خودکار است و در انتخاب عناوین اخبار آن نیروی انسانی جرم افترا در قانون مجازات اسلامیجرمافترادرقانون عملی باید سوء‌نیت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده قانون مجازات افترا حقوق لامردی افترا چیست؟حقوق لامردی افترا چیست؟ حسابداران فیروز آباد فارس دانشجویان علوم تربیتی اشکنانمجازات توهین و افترامجازات توهین و افتراتهمت و افترا از جرایمی میباشد که به حیثیت و آبروی فرد لطمه وارد افترا چیست؟ دانستنیهایوکیلاعادهافترا چیست افترا انواع گوناگونی دارد،افترای بوجود آمده توسط جملات بیان شده یا مجازات افترا چیست؟ مجازاتافتراچیستمجازات افترا چیست؟ نویسنده یاسر میرزاجعفری آنچه در آستانه امجازاتافتراچیستمجازات توهین و افترا چیست؟ مجازات توهین و افترا چیست؟از جمله بایدها و نبایدهای قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می‌بایست نسبت مجازات توهین افترا مجازاتتوهینوافترامجازات قاچاق اسلحه چیست مجازات توهین افترا هتل های ترکیه امام رضا ع وپاسخگویی خبرگزاری تسنیم مجازات تهمت زدن به دیگران چیست؟مجازاتمجازات تهمت زدن به دیگران چیست ماده قانون مجازات اسلامی افترا را اینگونه مختلف تفاوت افترا وتهمتمختلف تفاوت افترا وتهمت شنیدنیهاودیدنیهای جالب اِفْتِرا، واژه‌ای‌ قرآنى‌ که مجازات افترا چیست؟ آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد می‌شود، مجموعه‌ای از وکالت و مشاوره حقوقی بررسی مجازات توهین ، افترا …وکالت و مشاوره حقوقی بررسی مجازات توهین ، افترا و هتک حرمت در قوانین پذیرش وکالت در تفاوت افترا و نشر اکاذیب از دیدگاه فقه و قوانین …اما افترا در شرع مقدس و از این جهت مجازات نمی‌شود ولی در حقوقی در چیست؟آیا میدانید جرم افتراء چیست و چگونه اعاده حیثیت می …جرمافتراءچیستوآیا میدانید جرم افتراء چیست و چگونه اعاده حیثیت می شود؟ هرچند کلمه افترا واژه قبل از فحاشی، قانون را بخوانیدفحش‌‌ها در قانون مجازات ایران با این حال افترا به نسبت ناسزایی بزندجرم اش چیست؟


ادامه مطلب ...

مجازات تهمت در دنیا و آخرت

[ad_1]

 

در روایات آمده است پیغمبر اکرم (ص) یک وقت در حضور اصحاب فرمود: «الا اخبرکم بشر الناس؛ آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟» گفتند: بلی یا رسول الله. فرمود: بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران منع می کند و هر چه دارد تنها برای خودش می خواهد. آنهایی که حاضر بودند گمان کردند با این مقدمه دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. یک وقت فرمود: آیا می خواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟ صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب گفتند: خیال کردیم بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: آیا می خواهید از آن بدتر را به شما بگویم کیست؟ گفتند از این بدتر هم مگر هست؟ آنگاه صنف سوم را فرمود: بدتر از این افراد، مردمان بدزبان فحاش تهمت زن و آبروبرند. اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد.

قرآن می فرماید خدا افراد تهمت زن را نه تنها در آخرت عذاب می کند بلکه در دنیا هم عذاب می کند. مسأله مکافات یک مسأله ای است. چنین چیزی به ما نگفته اند که هر گناهی عقوبتی در این دنیا دارد، نه، خیلی از گناهان است که اصلا در این دنیا عقوبتی ندارد، ولی هر گناهی در آن دنیا عقوبت دارد، اما خدا از بعضی گناهان در همین دنیا هم نخواهد گذشت. یکی از آن گناهانی که در همین دنیا عکس العمل دارد که می توانید آن را تجربه کنید! گناه تهمت زنی و آبروبری است. آنکه تهمت به ناحق می زند، به هر حال در یک روزی گرفتارش خواهد شد حال یا یک کسی مثل خودش به او تهمت ناحق خواهد زد و یا به شکلی آن شخص رسوا و مفتضح خواهد شد: «والله یعلم وانتم لا تعلمون؛ خدا می داند و شما نمی دانید» (آل عمران/ 66). می خواهد بگوید مطلب خیلی بزرگ است، خدا می داند که این کار چقدر بزرگ است و شما نمی دانید!

خداوند در قرآن می فرماید: «و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا بأربعة شهداء فاجلدوهم ثمنین جلدة و لا تقبلوا لهم شهدة أبدا و أولئک هم الفاسقون* إلا الذین تابوا من بعد ذلک و أصلحوا فإن الله غفور رحیم؛ و کسانى که زنان پاکدامن را متهم مى کنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند* مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند که خداوند غفور و رحیم است» (نور/ 4-5). از آنجا که در آیات گذشته مجازات شدیدى براى زن و مرد زناکار بیان شده بود و ممکن است این موضوع دستاویزى شود براى افراد مغرض و بى تقوا که از این طریق افراد پاک را مورد اتهام قرار دهند، بلافاصله بعد از بیان مجازات شدید زناکاران، مجازات شدید تهمت زنندگان را که در صدد سوء استفاده از این حکم هستند بیان مى کند، تا حیثیت و حرمت خانواده هاى پاکدامن از خطر اینگونه اشخاص مصون بماند، و کسى جرات تعرض به آبروى مردم پیدا نکند.

نخست مى گوید: کسانى که زنان پاکدامن را متهم به عمل منافى عفت مى کنند باید براى اثبات این ادعا چهار شاهد (عادل) بیاورند، و اگر نیاورند هر یک از آنها را هشتاد تازیانه بزنید!. و به دنبال این مجازات شدید، دو حکم دیگر نیز اضافه مى کند: و هرگز شهادت آنها را نپذیرید «و لا تقبلوا لهم شهادة ابدا» و آنها فاسقانند «و اولئک هم الفاسقون». به این ترتیب نه تنها این گونه افراد را تحت مجازات شدید قرار مى دهد، بلکه در دراز مدت نیز سخن و شهادتشان را از ارزش و اعتبار مى اندازد، تا نتوانند حیثیت پاکان را لکه دار کنند، بعلاوه داغ فسق بر پیشانیشان مى نهد و در جامعه رسوایشان مى کند. این سختگیرى در مورد حفظ حیثیت مردم پاکدامن، منحصر به اینجا نیست در بسیارى از تعلیمات اسلام منعکس است، و همگى از ارزش فوق العاده اى که اسلام براى حیثیت زن و مرد باایمان و پاکدامن قائل شده است حکایت مى کند. در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «اذا تهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء؛ هنگامى که مسلمانى برادر مسلمانش را به چیزى که در او نیست متهم سازد ایمان در قلب او ذوب مى شود، همانند نمک در آب!». ولى از آنجا که اسلام هرگز راه بازگشت را بر کسى نمى بندد، بلکه در هر فرصتى آلودگان را تشویق به پاکسازى خویش و جبران اشتباهات گذشته مى کند، در آیه بعد مى گوید: مگر کسانى که بعدا از این عمل توبه کنند و به اصلاح و جبران پردازند که خداوند آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار مى دهد، خدا غفور و رحیم است.

رمى در اصل به معنى انداختن تیر یا سنگ و مانند آن است، و طبیعى است که در بسیارى از موارد آسیبهائى مى رساند، سپس این کلمه به عنوان کنایه در متهم ساختن افراد و دشنام دادن و نسبتهاى ناروا به کار رفته است، چرا که گوئى این سخنان همچون تیرى بر پیکر طرف مى نشیند و او را مجروح مى سازد. قذف (بر وزن حذف) در لغت به معنى پرتاب کردن به سوى یک نقطه دور دست است، ولى در این گونه موارد -مانند کلمه رمى- کنایه از متهم ساختن کسى به یک اتهام ناموسى است، و به تعبیر دیگر عبارت از فحش و دشنامى است که به این امور مربوط مى شود. هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شکل بوده باشد حد آن هشتاد تازیانه است، و اگر صراحت نداشته باشد مشمول حکم تعزیر است (منظور از تعزیر گناهانى است که حد معینى در شرع براى آن نیامده بلکه به اختیار حاکم گذارده شده که با توجه به خصوصیات مجرم و کیفیت جرم و شرایط دیگر روى مقدار آن در محدوده خاصى تصمیم مى گیرد).

حتى اگر کسى گروهى را به چنین تهمت هائى متهم سازد و به آنها دشنام دهد و این نسبت را درباره یک یک تکرار کند در برابر هر یک از این نسبت ها حد قذف دارد اما اگر یک جا و یک مرتبه آنها را متهم سازد اگر آنها نیز یک جا مطالبه مجازات او را کنند، یک حد دارد، اما اگر جدا جدا اقامه دعوا کنند، در برابر هر یک حد مستقلى دارد! این موضوع بقدرى اهمیت دارد که اگر کسى را متهم کنند و او از دنیا برود ورثه او مى توانند اقامه دعوا کرده و مطالبه اجراء حد کنند، البته از آنجا که این حکم مربوط به حق شخص است چنانچه صاحب حق، مجرم را ببخشد، حد او ساقط مى شود، مگر اینکه آنقدر این جرم تکرار شود که حیثیت و عرض جامعه را به خطر بیفکند که در اینجا حسابش جدا است.

هر گاه دو نفر به یکدیگر دشنام ناموسى دهند در اینجا حد از دو طرف ساقط مى گردد، ولى هر دو به حکم حاکم شرع تعزیر مى شوند. بنابراین هیچ مسلمانى حق ندارد که دشنام را پاسخ به مثل بدهد، بلکه تنها مى تواند از طریق قاضى شرع احقاق حق کند و مجازات دشنام دهنده را بخواهد. به هر حال هدف از این حکم اسلامى اولا حفظ آبرو و حیثیت انسانها است، و ثانیا جلوگیرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است که از این رهگذر دامان جامعه را مى گیرد، چرا که اگر افراد فاسد آزاد باشند هر دشنام و هر نسبت ناروائى به هر کس بدهند و از مجازات مصون بمانند، حیثیت و نوامیس مردم همواره در معرض خطر قرار مى گیرد و حتى سبب مى شود که به خاطر این تهمتهاى ناروا همسر نسبت به همسرش بدبین گردد، و پدر نسبت به مشروع بودن فرزند خود! خلاصه، موجودیت خانواده به خطر مى افتد و محیطى از سوء ظن و بدبینى بر جامعه حکم فرما مى شود، بازار شایعه سازان داغ، و همه پاکدامنان در اذهان لکه دار مى گردند. اینجا است که باید با قاطعیت رفتار کرد، همان قاطعیتى که اسلام در برابر این افراد بدزبان و آلوده دهن نشان داده است.

 

مجازات تهمت به همسر

و سپس می فرماید: «و الذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلا أنفسهم فشهدة أحدهم أربع شهدت بالله إنه لمن الصدقین؛ کسانى که همسران خود را متهم (به عمل منافى عفت) مى کنند و گواهانى جز خودشان ندارند هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است» (نور/ 6). این آیه در حکم استثناء و تبصره اى بر حکم حد قذف است، به این معنى که اگر شوهرى همسر خود را متهم به عمل منافى عفت کند و بگوید او را در حال انجام این کار خلاف با مرد بیگانه اى دیدم حد قذف (هشتاد تازیانه) در مورد او اجرا نمى شود، و از سوى دیگر ادعاى او بدون دلیل و شاهد نیز در مورد زن پذیرفته نخواهد شد، چرا که ممکن است راست بگوید و نیز ممکن است دروغ بگوید. در اینجا قرآن راه حلى پیشنهاد مى کند که مساله به بهترین صورت و عادلانه ترین طریق حل مى گردد و آن اینکه نخست باید شوهر چهار بار شهادت دهد که در این ادعا راستگو است.

چنانکه قرآن مى فرماید: کسانى که همسران خود را متهم مى کنند و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که او از راستگویان است و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. به این ترتیب شوهر براى اثبات مدعاى خود از یکسو، و دفع حد قذف از سوى دیگر، چهار بار این جمله را تکرار مى کند: «اشهد بالله انى لمن الصادقین فیما رمیتها به من الزنا؛ من به خدا شهادت مى دهم که در این نسبت زنا که به این زن دادم راست مى گویم» و در مرتبه پنجم مى گوید: «لعنت الله على ان کنت من الکاذبین؛ لعنت خدا بر من باد اگر دروغگو باشم». در اینجا زن بر سر دو راهى قرار دارد اگر سخنان مرد را تصدیق کند و یا حاضر به نفى این اتهام از خود به ترتیبى که در آیات بعد مى آید نشود، مجازات و حد زنا در مورد او ثابت مى گردد. اما او نیز مى تواند مجازات (زنا) را از خود دفع کند که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد در این نسبتى که به او مى دهد از دروغگویان است و در مرتبه پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راستگو است.

در جای دیگر خداوند می فرماید: «إن الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخرة و أعد لهم عذابا مهینا* و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنت بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتنا و إثما مبینا؛ آنها که خدا و پیامبرش را ایذاء مى کنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور مى سازد، و براى آنان عذاب خوار کننده اى آماده کرده است* و آنها که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام نداده اند آزار مى دهند متحمل بهتان و گناه آشکارى شده اند» (احزاب/ 57-58). در اینکه منظور از ایذاء پروردگار چیست؟ بعضى گفته اند همان کفر و الحاد است که خدا را به خشم مى آورد، چرا که آزار در مورد خداوند جز ایجاد خشم مفهوم دیگرى نمى تواند داشته باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که آزار و اذیت خداوند همان آزار و اذیت پیامبر و مؤمنان است، و ذکر خداوند براى اهمیت و تاکید مطلب است. و اما آزار و اذیت پیامبر اسلام مفهوم وسیعى دارد و هر گونه کارى که او را آزار دهد شامل مى شود، اعم از کفر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند، هم چنین نسبتهاى ناروا و تهمت، و یا ایجاد مزاحمت به هنگامى که آنها را دعوت به خانه خود مى کند، همانگونه که در آیه 53 سوره احزاب آمده: «ان ذلکم کان یؤذى النبى؛ این کار شما پیامبر را آزار مى دهد» و یا موضوعى که در آیه 61 سوره توبه آمده که پیامبر را به خاطر انعطافى که در برابر سخنان مردم نشان مى داد به خوش باورى و ساده دلى متهم مى ساختند: «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن؛ گروهى از آنها پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند او آدم خوش باورى است» و مانند اینها. حتى از روایاتى که در ذیل آیه وارد شده چنین استفاده مى شود که آزار خاندان پیامبر مخصوصا على (ع) و دخترش فاطمه زهرا (س) نیز مشمول همین آیه بوده است.

در صحیح بخارى جزء پنجم چنین آمده است که رسول خدا فرمود: «فاطمة بضعة منى فمن اغضبها اغضبنى؛ فاطمه پاره تن من است هر کس او را به خشم در آورد مرا به خشم در آورده است». همین حدیث در صحیح مسلم به این صورت آمده: «ان فاطمة بضعة منى یؤذینى ما آذاها؛ فاطمه پاره اى از تن من است هر چه او را آزار دهد مرا مى آزارد». شبیه همین معنى درباره على (ع) از پیامبر گرامى اسلام نقل شده است. و اما لعن در این آیه به معنى دورى از رحمت خداست، و این درست نقطه مقابل رحمت و صلوات است که در آیه قبل آمده بود. در حقیقت لعن و طرد از رحمت آنهم از سوى خداوندى که رحمتش گسترده و بى پایان است بدترین نوع عذاب محسوب مى شود، به خصوص که این طرد از رحمت هم در دنیا باشد و هم در آخرت، چنانکه در آیه مورد بحث اینگونه است و شاید به همین جهت مساله لعن قبل از عذاب مهین ذکر شده و تعبیر به اعد (آماده کرده است) دلیل بر تاکید و اهمیت این عذاب است.

در آیه بعد از ایذاء مؤمنان سخن مى گوید و براى آن بعد از ایذاء خدا و پیامبر اهمیت فوق العاده اى قائل مى شود، مى فرماید: کسانى که مردان و زنان باایمان را به خاطر کارى که انجام نداده اند آزار مى دهند، محتمل بهتان و گناه آشکارى شده اند. چرا که مؤمن از طریق ایمان پیوندى با خدا و پیامبرش دارد، و به همین دلیل در اینجا در ردیف خدا و پیامبرش قرار گرفته. تعبیر «بغیر ما اکتسبوا» اشاره به این است که آنها مرتکب گناهى نشده اند که موجب ایذاء و آزار باشد، و از اینجا روشن مى شود که هرگاه گناهى از آنان سر زند که مستوجب حد و قصاص و تعزیر باشد اجراى این امور در حق آنها اشکالى ندارد و همچنین امر به معروف و نهى از منکر مشمول این سخن نیست.

مقدم داشتن بهتان بر اثم مبین به خاطر اهمیت آن است، چرا که بهتان از بزرگترین ایذاء ها محسوب مى شود و جراحت حاصل از آن حتى از جراحات نیزه و خنجر سختتر است، آن گونه که شاعر عرب نیز گفته: «جراحات السنان لها التیام و لا یلتام ما جرح اللسان؛ زخمهاى نیزه التیام مى یابد اما زخم زبان التیام پذیر نیست». در روایات اسلامى نیز اهمیت فوق العاده اى به این مطلب داده شده است. در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم خداوند عزوجل مى فرماید: «لیأذن بحرب منى من آذا عبدى المؤمن!؛ آنکس که بنده مؤمن مرا بیازارد اعلان جنگ با من مى دهد!». قرآن شدیدا آنها را مورد سختترین حملات خود قرار داده و اعمال آنان را بهتان و گناه آشکار معرفى کرده است. شاهد این سخن در آیات بعد نیز خواهد آمد. در حدیث دیگر که امام على بن موسى الرضا از جدش پیامبر نقل کرده چنین آمده است: «من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله تعالى یوم القیامه على تل من نار حتى یخرج مما قاله فیه!؛ کسى که مرد یا زن مسلمانى را بهتان زند یا درباره او سخنى بگوید که در او نیست خداوند او را در قیامت روى تلى از آتش قرار مى دهد تا از عهده آنچه گفته برآید!».

 

منابع:

1. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج 4، صص 52-53

2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 14، صص 369-386 و ج 17، ص 424.

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

مجازات تهمت در دنیا و آخرت از آنجا که در آیات گذشته مجازات شدیدى براى زن و مرد زناکار بیان شده بود و ممکن است این مجازات تهمت در دنیا و آخرتمجازاتتهمتدنیاآخرتمجازات تهمت در دنیا و آخرت در روایات آمده است پیغمبر اکرم ص یک وقت در حضمجازاتتهمت


ادامه مطلب ...

مجازات های اندک برای جرم های بزرگ

[ad_1]
به گزارش مشرق، قائم مقام معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی هفته گذشته اعلام کرد که پزشک ارتوپدی که هنگام عمل، پروتز برای بیمار نگذاشته، اما پول آن را از بیمار دریافت کرده بود، برای یکسال از طبابت محروم شده اسـت.
 
دکتر محسن خلیلی افزود: پس از بررسی پرونده این پزشک در هیات بدوی، حکم این پزشک صادر شد که براساس آن به یک سال محرومیت از طبابت محکوم شد.
 
وی ادامه داد: البته این حکم قابل تجدید نظر اسـت و این پزشک در صورت اعتراض می تواند درخواست تجدید نظر دهد.
 
در بررسی حکم صادر شده نکته مهمی حائز اهمیت اسـت و آن اینکه بپذیریم  در هر شغلی احتمال خطای انسانی وجود دارد. خطاهایی که سهوی اسـت و به  هیچ وجه نمی توان بر آن نام قصور را  گذاشت. همانگونه که در سایر مشاغل جامعه احتمال این خطای انسانی وجود دارد. هرچند شغل پزشکی به دلیل اینکه با  سلامت و جان مردم  در ارتباط اسـت، از حساسیت بیشتری برخوردار اسـت. اما نمی توان از یک پزشک انتظار داشت هرگز دچار خطا نشود.  
 
نکته دیگر این اسـت که در مورد پزشک کم فروشی که پول پروتز را از بیمار دریافت کرده اما آن را برایش کار نگذاشته ، نه تنها نام خطای پزشکی و قصور اطلاق نمی شود، بلکه جرم بسیار بزرگی به نام  دزدی، خیانت، دروغ و ... صورت گرفته ، حال قوانین کشور در مورد  چنین پزشکی چه حکمی دارد؟ و آیا  حکم صادر شده  از سوی پزشکی که چنین جرمی را مرتکب شده می تواند جامعه را اقناع کند؟ مشکل کجاست، قوانین سازمان نظام پزشکی یا ترکیب هیات های بدوی این سازمان که  نمی خواهند  علیه هم صنفی خود رای عادلانه صادر کنند؟  
 
ضرورت اصلاح قوانین سازمان نظام پزشکی  
 
چندی پیش وزیر بهداشت نیز در یک برنامه تلویزیونی از ضرورت اصلاح قوانین سازمان نظام پزشکی سخن گفت و تلویحا از صدور حکم یک سال محرومیت از خدمت برای پزشکی که کم فروشی کرده ، انتقاد کرد.  
 
دکتر حسن هاشمی تاکید کرد: ما به عنوان وزارت بهداشت معتقدیم قانون نظام پزشکی در برخی موارد دارای نقص‌های جدی اسـت؛ هم از جهت حقوق خدمت‌گیرندگان و هم حقوق صنف اشکالاتی مطرح اسـت."
 
پیشینه بازنگری در قوانین سازمان نظام پزشکی
 
آخرین بار در سال ۱۳۸۳ و در دوره دکترسیدشهاب‌الدین صدر، قانون نظام پزشکی بازنگری شد، امروز از سوی سازمان نظام پزشکی نیز پذیرفته شده اسـت.  
 
مطابق قانون، سازمان نظام پزشکی دارای هیئت‌هایی به نام هیئت‌ بدوی و دادسراهای انتظامی اسـت که طبق قانون وظایف هردو مشخص شده اسـت؛ آنها موظف هستند شکایت اشخاص حقیقی یا حقوقی را مورد ارزیابی قرار دهند و بر اساس آیین نامه‌، ابعاد مختلف موضوع را بررسی و در صورت لزوم، از کارشناسان مرتبط دعوت ‌کنند. در نهایت پس از انجام تحقیقات، می توانند نسبت به آن پرونده  قرار منع تعقیب صادر کنند یا در غیر این صورت، اگر به این نتیجه رسیدند که قصوری صورت گرفته ‌اسـت، کیفر خواست صادرکنند و پرونده را به هیئت‌های انتظامی ارجاع دهند. در عین حال، شکایت کننده می‌تواند نسبت به این نظر اعتراض کند. در این صورت هم پرونده به هیئت‌های انتظامی نظام پزشکی می‌رود.
 
سازمان نظام پزشکی می‌تواند طبق صلاحدید دادگاه‌های عمومی و انقلاب در خصوص پرونده‌های قصور و خطای پزشکی اظهار نظر کند. این کارشناسی همچنین می‌تواند توسط پزشکی قانونی انجام شود. درهر صورت نظام پزشکی تنها نظر کارشناسی خود را اعلام  و قاضی و دادگاه متناسب با آن رای خود را صادر می‌کنند؛ به این معنی که روال  قانونی واحدی در ارجاع این پرونده‌ها به مراجع کارشناسی وجود ندارد.
 
ترکیب معنادار یک هیات بدوی
 
در ترکیب مورد نقد هیات بدوی سازمان نظام پزشکی،  ۱۳ عضو شامل ۱۱ پزشک و دو نماینده از دادگستری و پزشکی قانونی حضور دارند. این ترکیب طبق نظر قانون مشخص شده و با توجه به تعداد بالای پزشکان در آن، محل اعتراض منتقدان این سازمان اسـت. طبق ماده ۵۹ و ۸۸ آیین رسیدگی دادسراها و هیات‌های بدوی نظام پزشکی، ارایه رای هیئت بدوی وتجدیدنظرطبق نظراکثریت آرا صادرمی‌شود؛ یعنی اکثریت یا همان ۱۱ نفری که عضو نظام پزشکی هستند می‌توانند به طورقانونی تصمیم گیری کنند.
 
همچنین  طبق تبصره یک ماده ۳۵  و ماده ۴۹ آیین رسیدگی دادسراها وهیات‌های انتظامی سازمان نظام پزشکی، رئیس و دبیر هیات‌های بدوی انتظامی، توسط رییس کل سازمان نظام پزشکی منصوب می‌شوند.  
 
البته  به گفته وزیر بهداشت چنین ترکیبی در سایر حرفه ها مانند کانون وکلا و نطام مهندسی هم صادق اسـت و شاید  ضروری اسـت قوانین در مورد  همه اصلاح شود.
 
دکتر هاشمی در باره برخی انتقادها به بی‌طرفی قضاوت سازمان نظام پزشکی در بررسی به تخلفات معتقد اسـت "اگر برای سازمان نظام پزشکی این اشکال را بگیرند که در قضاوت‌ها جنبه حمایتی برای پزشکان دارد و نمی‌تواند به درستی عمل کند،‌ باید گفت که این اشکال برای کانون وکلا، نظام مهندسی و... هم صدق می‌کند. حال هر تصمیمی که برای سایر صنوف گرفتند، آن را برای این صنف هم اعمال کنند. بر این اساس طبیعی اسـت که جامعه پزشکی هم از آن تصمیم استقبال می‌کند.  
 
اما دکتر داریوش طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی نظر متفاوتی نسبت به این انتقادات دارد و می‌گوید: در هیات‌های انتظامی، شیوه کار "اجماع" نظر هیات اسـت و تعداد بیشتر اعضا به معنی حق رای بیشتر نیست. قانونگذار طوری پیش بینی کرده اسـت که اگر شخص احساس کرد در هیات بدوی به حقوق خود نرسیده، می‌تواند نسبت به رای و نظر این هیات اعتراض کند؛ در این صورت پرونده در هیات تجدید نظر انتظامی استان‌ها تشکیل می‌شود و مورد بررسی مجدد قرار می‌گیرد. حتی اگر اعتراضی به رای هیات تجدید نظر هم وجود داشته باشد، می‌تواند در هیات عالی انتظامی پرونده مورد ارزیابی قرار گیرد.
 
او همچنین به امکان اعتراض شاکیان پرونده به رای سازمان نظام پزشکی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: برای رفع این شائبه که نظام پزشکی یک سازمان صنفی اسـت و ممکن اسـت آرای آن به نفع پزشکان باشد، این امکان پیش بینی شده که نسبت به رای قطعی سازمان نظام پزشکی اعتراض شود و در دادگاه عمومی و انقلاب استان موضوع مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد.
 
چند مرجع برای رسیدگی
 
پرونده‌های قصور و خطای پزشکی سه مرجع مختلف برای رسیدگی دارند؛ سازمان نظام پزشکی، دادسراهای عمومی و پزشکی قانونی. سه مرجعی که هرکدام می‌توانند به طور جداگانه و مستقل به این پرونده‌ها رسیدگی کنند؛ تعدد محل‌های رسیدگی به شکایات که باز هم جای سوال دارد.
 
دکتر ایرج خسرونیا  رییس هیات بدوی رسیدگی به جرایم پزشکی در این باره می‌گوید: تعدد محل شکایت، بسیار نادرست اسـت.  یک بیمار ممکن اسـت برود کلانتری، دادگستری، دادسرای جرائم پزشکی یا نظام پزشکی شکایت کند و پزشک بعد از شکایت باید به چند جا پاسخگو باشد.
 
وی در مورد حکم صادر شده برای پزشک متخلف کم فروش  به سلامت آنلاین می گوید: بر اساس قانون سازمان نظام پزشکی برای چنین جرمی از سه ماه تا یک سال محرومیت از طبابت صادر می شود. سه ماه برای کسانی که برای اولین  بار مرتکب جرم شده باشند و این پزشک نیز سابقه تخلف نداشته ولی به دلیل جرم سنگین این پزشک برای او نهایت حکم یک ساله صادر شده  اسـت.
 
دکتر خسرونیا در پاسخ به این پرسش که آیا این حکم یک ساله بازدارنده اسـت، می افزاید: قانون همین میزان را  اجازه  داده  اسـت  و  ما  در هیات بدوی فقط به لحاظ اخلاقی جرم را بررسی و حکم صادر می کنیم.  
 
از رییس هیات بدوی سازمان نظام پزشکی می پرسیم، آیا میزان غیر اخلاقی بودن جرم پزشک کم فروش اینقدر کم بوده، می گوید: در هر حال دست ما را قانون بسته  اسـت و حداکثر یک سال  می توانیم  متخلف را  از طبابت  منع کنیم. و به  نظر من  وقتی یک پزشک یک سال نتواند کار کند، آبروی او رفته و در واقع حکم سنگینی برایش بریده شده  اسـت.
 
دکتر خسرونیا البته  تاکید  می کند:  در دادسراسی جرائم پزشکی حتما بر ای این پزشک متخلف که به نوعی دزدی کرده  اسـت، زندان در نظر گرفته خواهد شد.
 
از سخنان دکتر خسرونیا  نیز می توان  نتیجه گرفت برخی قوانین سازمان نظام پزشکی نیاز به  اصلاح دارد؛ چگونه می شود برای تخلف اخلاقی پزشکی که  در درمان بیمارش کم فروشی کرده ،  از اعتماد او سوءاستفاده نموده و به  نوعی از او دزدی کرده اسـت،  یمک سال محرومیت  از طبابت تعیین کرد. خوب این  پزشک بعد  از یک سال در شهرستانی دور و گمنام مطب می زند  و  گویی هیچ اتفاقی نیفتاده  اسـت.  
 
طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی در خصوص دیدگاه این سازمان نسبت به موضوع بازنگری قانون این سازمان به ایسنا می‌گوید: این قانون از پشتوانه کارشناسی بالایی برخوردار اسـت. اما در این میان ممکن اسـت همه انتظاراتی که از یک نظام صنفی وجود دارد، محقق نشده باشد. نباید همه مشکلات و نارسایی‌ها را به قانون نسبت داد. باید مواردی که به عنوان نقاط ضعف مطرح می‌شود، مورد ارزیابی قرار گیرد و بررسی شود که آیا همین قانون ظرفیت تامین خواسته‌های به حق جامعه پزشکی و مردم را دارد یا مواردی وجود دارد که مسکوت مانده اسـت؟
 
وی ادامه می‌دهد: اگر این حس در ذی‌نفعان یک قانون ایجاد شد که برخی از مجریان اعمال نظر سلیقه‌ای داشته‌اند یا قوانین را تفسیر به رای کرده‌اند، نباید به قانون خرده گرفت. در این موارد، راه‌های سهل‌الوصول وجود دارد؛ اصلاحات همیشه نیاز به تغییر قانون ندارد. پس بهتر اسـت خواسته‌هایی که با این قانون محقق نشده، شفاف و روشن بیان و سپس بررسی شود که مشکل کار کجا بوده اسـت.
 
در هر حال آنچه در پرونده این  پزشک کم فروش و دیگر قصورهای پزشکی انجام شده باید  بر آن تاکید موکد کرد  این  نکته  اسـت  که آسیبی که اقدامات افرادی این چنینی به اعتبار و جایگاه پزشکان جامعه می زنند را  چگونه می توان  جبران  کرد و آیا  برای این  جرم  عمومی مجازاتی در نظر گرفته شده  اسـت. سازمان نظام پزشکی و جامعه پزشکی باید  از این  تخلف آشکار تبری جویند  و منافع صنفی را بر منفعت عمو می جامعه ترجیح ندهند. تخلف تخلف اسـت، خواه پزشک مرتکب آن شده باشد و خواه فردی دیگر از جامعه. چه بسا تخلف پزشکی که سوگند نامه اش را زیر پا له  می کند به  مراتب بزرگتر از تخلفی اسـت که افراد  دیگر جامعه مرتکب می شوند.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


7 سپتامبر 2016 ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، ...7 سپتامبر 2016 ... صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، اما پول آن را دریافت کرده بود، بار ...مجازات های اندک برای جرم های بزرگ - شفاف نیوز | خبر … مجازات های اندک برای جرم های بزرگ / صدور حکم یک سال ... جام نیوز :: JamNews - "ارکید"، پیرترین اسب دنیا ...خبرگون,خبر گون,مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. ... رسوایی نامزد کردن وزیر سابق صنعت اسپانیا برای کار در بانک جهانی ؛ سرخط روزنامه های اسپانیا/17شهریور ...7 سپتامبر 2016 ... بیماری پزشکی ظهر چهارشنبه هفدهم شهریور ماه 1395 خبر مجازات های اندک برای جرم های بزرگ.7 سپتامبر 2016 ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، ...مجازات های اندک برای جرم ... منبع مشاهده مطلب ... جام نیوز ... جام نیوز. ... ساموراییهای موتورسوار به ایران رسیدند تصاویر; جرم های بزرگ و مجازات های ... منبع مشاهده مطلب ...گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل می شود مخالف عدل الهی است! ... ممکن است خدایی باشد و ما را در برابر جرم های بسیار کوچک، مجازات های بسیار بزرگ بکند. ... راسل در نظر کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی دارد، در فلسفه به مفهوم اسلامی و ...7 ا کتبر 2014 ... گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل می شود مخالف عدل الهی است! ... زیرا در مجازاتهای اخروی تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازاتها به نحو غیرعادلانه ای اجرا می شود. ... و ما را در برابر جرم های بسیار کوچک، مجازات های بسیار بزرگ بکند. ... راسل در نظر کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی دارد، در فلسفه به ...7 سپتامبر 2016 ... با افزایش سن، مغز انسان نیز همانند دیگر اندام های بدن به تدریج تحلیل می رود و ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ · حمایت نیروی دریاییها در تضمین ...


کلماتی برای این موضوع

جزا و جرم شناسی رشوه و ارتشا در قانون مجازات اسلامیرشوه در آموزه های دینی مکتب انسان ساز اسلام به عنوان یک جریان زنده اخذ رشوه را به الف آیا عضویت در فیس بوک وشبکه های اجتماعی جرم …آیا عضویت در فیس بوک وشبکه های اجتماعی جرم است؟جرایم درحکم کلاهبرداری بسمه تعالی جرایم در حکم کلاهبرداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر نعمت اله پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گستردر طول تاریخ همراه با پیشرفت‌های بشری در زمینه‌های گوناگون، شیوه‌های جنگ نیز عصر ایران فرودگاه ها در سال چگونه خواهند بود؟ عکس لوکس ترین هتل های جهان در سال عکس الف اولتیماتوم جهانگیری به مدیران با فیش های …اولتیماتوم جهانگیری به مدیران با فیش های نجومی خودتان استعفا دهید حقوق‌های گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری …گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری تلاش دشمن برای کشاندن جوانان به سمت تصور و واقعیت نظام ملل متحد در یک نگاه ریاست هیات مدیره روسای اجرایی برای هماهنگی نظام ملل متحد را زیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانهزیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانه زیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانه و حقوق جزا و جرم شناسی حقوق جزا و جرم شناسی در این وبلاگ سعی شده گفتارهایی در مورد حقوق جزاو جرم شناسی ارائه


ادامه مطلب ...

مجازات افترا چیست؟

[ad_1]

 

 

نویسنده : یاسر میرزاجعفری*

 

آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد می‌شود، مجموعه‌ای از باید ها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که فرد نماینده و نیز طرفدارانان وی، ملزم و ملتزم به رعایت آن خواهند بود. چه اینکه زمانی نماینده‌ای با هدف خدمت به مردم قدم در راه می‌نماید، می‌بایست الگویی اخلاقی و مناسب برای دیگران باشد، در غیراینصورت قانون با چنین افرادی قاطعانه بر خورد خواهد کرد.

از جمله بایدها و نباید های قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می بایست نسبت بدان پایبند باشند عدم بیان صحبت ها و تهمت هایی به رقیبان خود به منظور جمع آوری آرای بیشتر می باشد. این در حالی است که در این دوران بیش از هر زمان دیگر شاهد بی اخلاقی و بی قانونی در این حوزه ها می باشیم. چه اینکه تهمت و افترا به عنوان ابزاری به منظور تخریب رقبا و کسب وجهه و رای بیشتر برای افراد، در دست سوءاستفاده کنندگان قرار خواهد گرفت.

این در حالی است که این اشخاص هدف از تهمت زدن و تخریب رقبای خود را، مصلحت مردم و روشن نمودن آنها بیان می دارند، در حالیکه اگر چنین باشد پس چرا این اشخاص این موارد را در آستانه انتخابات بیان می دارند. از همین روی و به منظور جلوگیری و مقابله نمودن با این دست اقدامات و بی اخلاقی های موجود به منظور به دست آوردن کرسی و قدرت بیشتر به بیان موضع قانونگذار در این موارد خواهیم پرداخت.

قانونگذار در ماده 697 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:

هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.

 

تبصره_ در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.

در خصوص این ماده نکاتی را به اختصار بیان می‌نماییم:

1. تهمت و افترا از جمله جرایمی است که به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد می نماید.

2. این جرم زمانی تحقق می یابد که فردی به دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را نسبت دهد. به عبارتی دیگر عمل انتسابی می بایست در زمان انتساب جرم باشد.

3. جرم افترا فقط نسبت به اشخاص حقیقی امکان پذیر می باشد، بنابراین شامل اشخاص حقوقی نمی گردد.

4. برای تحقق یافتن جرم افترا حتماً لازم نیست که فرد موضوعی که جرم می باشد را از طریق جراید یا اوراق چاپی یا خطی به دیگری نسبت دهد، بلکه به هر وسیله ای که فرد جرمی را خلاف واقع به دیگری نسبت دهد جرم افترا محقق خواهد شد.

5. چنانچه فردی انجام موضوعی را که از نظر قانون جرم محسوب نمی شود را به فردی نسبت دهد، افترا محسوب نخواهد گردید.

6. برای تحقق جرم افترا بایستی فرد نسبت دهنده قصد نسبت دادن امر مجرمانه را داشته باشد. به عبارتی دیگر انتساب امر مجرمانه باید صریح و واضح باشد. پس اگر کسی با قصد مزاح و شوخی امری جزایی را به کسی نسبت دهد، عمل وی افترا نخواهد بود.

7. همانطور که بیان داشتیم جرم افترا زمانی تحقق می یابد که دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را به دیگری نسبت دهد و نیز نتواند صحت آنچه نسبت داده را اثبات نماید. بنابراین اگر توانست صحت مطالب نسبت داده شده را ثابت کند یا خود منتسب الیه به موضوع اقرار یا آنرا تایید نماید یا مرجع قضایی کشف کرد که اسناد (به کسر الف)، صحت دارد جرم افترا منتفی و حکم برائت صادر می گردد.

8. اینکه هرگاه کسی شکایتی از دیگری نمود، به عبارتی دیگر عنوان مجرمانه ای را به دیگری نسبت داد، اما نتواند صحت اتهام وارده را اثبات نماید، مجوز این امر نخواهد بود که وی را تحت عنوان مفتری تحت تعقیب و مجازات قرار داد. چه اینکه دراینصورت در صورت عجز از اثبات اتهام توسط شاکی، باید بیان داشت که متهم خواهد توانست شکایت افترا مطرح نماید. در حالیکه چنین نظری صحیح نمی باشد زیرا زمانی فرد مفتری محسوب می گردد که علاوه بر آنکه لازم است بداند که عمل انتسابی از طرف وی جرم است، قصد افترا و سوء نیت نیز باید داشته باشد. در غیر اینصورت باید بیان داشت که در پشت هر شکایتی که مطرح می شود، در صورت عدم ثبوت اتهام انتسابی، طرف مقابل می تواند از شاکی شکایت افترا مطرح نماید، که این نظر خلاف قانون و مصلحت می باشد.

*حقوقدان

منبع: mizanonline.ir

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


13 فوریه 2016 ... به گزارش خبرنگار حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از باید ها و ...1 سپتامبر 2015 ... خبرگزاری میزان- تهمت، افترا، نشر اکاذیب، اینها جرائمی است که قانون برای آنها مجازات تعیین کرده است؛ ... مجازات نشر اکاذیب در فضای مجازی چیست؟رويه اول كه از بدو تصويب قانون مجازات عمومي سال 1304 در ايران وجود داشته و تا دهه شصت بهطور مطلق حاكم بوده است... ... جامعه درخصوص عناصر تشكيلدهنده جرم افترا و نحوه بررسي آن در دادگاه مورد بررسي قرار گيرد. .... نكته جالب مي دانيد در اين ميان چيست ؟همانطور که می دانیم بزه افترا در لغت به معنی تهمت زدن است. ... در آنچه که وی ادعا کرده و به دیگری نسبت داده است منحصراً موجبات معافیت او از مجازات در دادگاه فراهم می گردد.وی با اشاره بە اقسام جرم توهین گفت: بر اساس ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی توهین ساده .... هاشمی رفسنجانی از دو روزنامه اصولگرا به اتهام افترا و نشر اکاذیب، شکایت کرد. .... از روی رژ لب · علت به وجود آمدن عشق و علاقه بین دانشجویان چیست و چه باید کرد؟17 ژوئن 2012 ... افترا در لغت به معنی دروغبستن، و بهتانزدن، و در اصطلاح حقوقی عبارت ... شرکت نکردیم، ایا اگه شکایت کنم ازش قابل بررسی هست و حکمش چیست؟15 فوریه 2015 ... افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه فردی جرمی را به دیگری نسبت ... ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی در این زمینه میگوید: هر کس ...13 فوریه 2016 ... مجازات توهین و افترا چیست. آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از بایدها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که ...19 دسامبر 2012 ... اين وکیل پایه یک دادگستری با بیان اینکه افتراء به معنای دروغ است، تصریح کرد: بر اساس موضوع ماده 697 قانون مجازات اسلامی تهمت و افترا یعنی ...21 دسامبر 2014 ... توهین و افترا به اشخاص یکی از رفتارهایِ قبیحی میباشد که قانون خوشبختانه آن را پیش بینی نموده و در سوی ... ماده ۶۹۹ قانون مجازات اسلامی افترا عملی را اینگونه تعریف می کند: هر کس عالما عامدا، به قصد متهم نمودن .... نظرقانون چیست .


کلماتی برای این موضوع

مجازات کسانی که تهمت می‌زنندافترا در لغت به معنی دروغ مجازات اسلامی؛ مقنن دو نحوه یک کودک نوپا چیست الف تحلیل ماده قانون مجازات اسلامی درخصوص افترارویه اول که از بدو تصویب قانون مجازات عمومی جرم افترا و نحوه چیست ؟ بانوی مجازات توهین به دیگران چیست؟ مجازاتتوهینبهدیگرانچیستدر قانون مجازات اسلامی و در در قانون مجازات اسلامی افترا عبارت است مقابله چیست وبلاگ حقوقی وحید دینوراژان مجازات افتراوبلاگ حقوقی وحید دینوراژان مجازات افترا آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است وبلاگ مجازات قانونی تهمت در قانون مجازات اسلامی هم در ماده قذف چنین تعریف شده است آزادی مشروط چیست مجازات افترا چیست؟ هشدار این سایت صرفا یک خبرخوان خودکار است و در انتخاب عناوین اخبار آن نیروی انسانی جرم افترا در قانون مجازات اسلامیجرمافترادرقانون عملی باید سوء‌نیت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده قانون مجازات افترا حقوق لامردی افترا چیست؟حقوق لامردی افترا چیست؟ حسابداران فیروز آباد فارس دانشجویان علوم تربیتی اشکنانمجازات توهین و افترامجازات توهین و افتراتهمت و افترا از جرایمی میباشد که به حیثیت و آبروی فرد لطمه وارد افترا چیست؟ دانستنیهایوکیلاعادهافترا چیست افترا انواع گوناگونی دارد،افترای بوجود آمده توسط جملات بیان شده یا مجازات افترا چیست؟ مجازاتافتراچیستمجازات افترا چیست؟ نویسنده یاسر میرزاجعفری آنچه در آستانه امجازاتافتراچیستمجازات توهین و افترا چیست؟ مجازات توهین و افترا چیست؟از جمله بایدها و نبایدهای قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می‌بایست نسبت مجازات توهین افترا مجازاتتوهینوافترامجازات قاچاق اسلحه چیست مجازات توهین افترا هتل های ترکیه امام رضا ع وپاسخگویی خبرگزاری تسنیم مجازات تهمت زدن به دیگران چیست؟مجازاتمجازات تهمت زدن به دیگران چیست ماده قانون مجازات اسلامی افترا را اینگونه مختلف تفاوت افترا وتهمتمختلف تفاوت افترا وتهمت شنیدنیهاودیدنیهای جالب اِفْتِرا، واژه‌ای‌ قرآنى‌ که مجازات افترا چیست؟ آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد می‌شود، مجموعه‌ای از وکالت و مشاوره حقوقی بررسی مجازات توهین ، افترا …وکالت و مشاوره حقوقی بررسی مجازات توهین ، افترا و هتک حرمت در قوانین پذیرش وکالت در تفاوت افترا و نشر اکاذیب از دیدگاه فقه و قوانین …اما افترا در شرع مقدس و از این جهت مجازات نمی‌شود ولی در حقوقی در چیست؟آیا میدانید جرم افتراء چیست و چگونه اعاده حیثیت می …جرمافتراءچیستوآیا میدانید جرم افتراء چیست و چگونه اعاده حیثیت می شود؟ هرچند کلمه افترا واژه قبل از فحاشی، قانون را بخوانیدفحش‌‌ها در قانون مجازات ایران با این حال افترا به نسبت ناسزایی بزندجرم اش چیست؟


ادامه مطلب ...

تشدید مجازات جرایم اینترنتی در روسیه

[ad_1]
خبرگزاری ایسنا: وزارت کشور روسیه از تشدید مجازات جرایم اینترنتی در روسیه خبر داد.

به گزارش تاس، بر این اساس هرگونه تقلب در حوزه اطلاعات رایانه‌ای، سرقت اطلاعات و حملات سایبری بر اساس تشخیص دادگاه صالحه حداقل بین ۵ تا ۱۰ سال زندان را برای متخلفان در پی خواهد داشت.


روسیه از جمله کشورهایی است که آمار بالایی از تخلفات و جرایم اینترنتی دارد و هکرهای این کشور بارها بسیاری از سایت‌های داخلی و خارجی را مورد حملات سایبری خود قرار داده‌اند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اینستاگرام اکانت سیدحسن نصرالله را بستطبق اخباری که در فضای مجازی دست به دست می شود اینستاگرام در اقدامی ناباورانه اکانت فعالیت‌های اقتصادی بنیاد برکت در ستاد اجرایی …موسسه بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در حال حاضر بیش‌از میلیارد اخبار روز مجله اینترنتی برترین معاون دادستان مشهد گفت که نوزاد یک روزه با ضایعه نخاعی عصر جمعه در مجموعه پدیده ارتباطات و رسانه ها مقالات مفیدارتباطاتارتباطات سیارارتباطات زیرساختارتباطات فن آواارتباطات سازمانیارتباطات اخبار حوادث ایران و جهانپسری که در ۱۶ سالگی در جریان یک درگیری خیابانی ناخواسته موجب مرگ پسر دیگری شده بود اخبار سوئد خبر فارسی سوئد انتقاد نخست‌ وزیر از وزیر امور مهاجرت سوئد تلاش سویدن برای حکومت داری خوب در پورتال پرتال حقوقمتن کامل منشور ملل متحد مقدمه منشور ملل متحد در تاریخ ژوئن در سانفرانسیسکو در ترامپ رییس جمهور آمریکا شد ایسنابه گزارش ایسنا، مردم ایالات متحده در ایالت‌های مختلف روز سه‌شنبه به پای صندوق‌های اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر …تصادف زنجیره ای خودرو در جاده کرج فیلم یمنی در دریای عمان غرق شدند نگهداری راه حسین فردوست درگذشت حسینفردوستدرگذشتتاریخ ایرانی در روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ حسین فردوست، ارتشبد ارتش شاهنشاهی و رئیس دفتر اینستاگرام اکانت سیدحسن نصرالله را بست طبق اخباری که در فضای مجازی دست به دست می شود اینستاگرام در اقدامی ناباورانه اکانت رسمی سید فعالیت‌های اقتصادی بنیاد برکت در ستاد اجرایی فرمان امام موسسه بنیاد برکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام در حال حاضر بیش‌از میلیارد تومان اخبار روز مجله اینترنتی برترین ها معاون دادستان مشهد گفت که نوزاد یک روزه با ضایعه نخاعی عصر جمعه در مجموعه پدیده شاندیز پیدا ارتباطات و رسانه ها مقالات مفید ارتباطاتارتباطات سیارارتباطات زیرساختارتباطات فن آواارتباطات سازمانیارتباطات اخبار حوادث ایران و جهان پسری که در ۱۶ سالگی در جریان یک درگیری خیابانی ناخواسته موجب مرگ پسر دیگری شده بود، بعد از اخبار سوئد خبر فارسی سوئد انتقاد نخست‌ وزیر از وزیر امور مهاجرت سوئد تلاش سویدن برای حکومت داری خوب در افغانستان پورتال پرتال حقوق متن کامل منشور ملل متحد مقدمه منشور ملل متحد در تاریخ ژوئن در سانفرانسیسکو در پایان ترامپ رییس جمهور آمریکا شد ایسنا به گزارش ایسنا، مردم ایالات متحده در ایالت‌های مختلف روز سه‌شنبه به پای صندوق‌های رای اخبار امروز باشگاه خبرنگاران اخبار،آخرین خبرها،خبر فوری تبدیل نیروگاه بادی خرمشهر به نیروگاه هیبریدی در فازهای بعدی احداث نیروگاه بادی در خرمشهر حسین فردوست درگذشت حسینفردوست تاریخ ایرانی در روز ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ حسین فردوست، ارتشبد ارتش شاهنشاهی و رئیس دفتر ویژه


ادامه مطلب ...

مجازات های اندک برای جرم های بزرگ

[ad_1]
به گزارش مشرق، قائم مقام معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی هفته گذشته اعلام کرد که پزشک ارتوپدی که هنگام عمل، پروتز برای بیمار نگذاشته، اما پول آن را از بیمار دریافت کرده بود، برای یکسال از طبابت محروم شده اسـت.
 
دکتر محسن خلیلی افزود: پس از بررسی پرونده این پزشک در هیات بدوی، حکم این پزشک صادر شد که براساس آن به یک سال محرومیت از طبابت محکوم شد.
 
وی ادامه داد: البته این حکم قابل تجدید نظر اسـت و این پزشک در صورت اعتراض می تواند درخواست تجدید نظر دهد.
 
در بررسی حکم صادر شده نکته مهمی حائز اهمیت اسـت و آن اینکه بپذیریم  در هر شغلی احتمال خطای انسانی وجود دارد. خطاهایی که سهوی اسـت و به  هیچ وجه نمی توان بر آن نام قصور را  گذاشت. همانگونه که در سایر مشاغل جامعه احتمال این خطای انسانی وجود دارد. هرچند شغل پزشکی به دلیل اینکه با  سلامت و جان مردم  در ارتباط اسـت، از حساسیت بیشتری برخوردار اسـت. اما نمی توان از یک پزشک انتظار داشت هرگز دچار خطا نشود.  
 
نکته دیگر این اسـت که در مورد پزشک کم فروشی که پول پروتز را از بیمار دریافت کرده اما آن را برایش کار نگذاشته ، نه تنها نام خطای پزشکی و قصور اطلاق نمی شود، بلکه جرم بسیار بزرگی به نام  دزدی، خیانت، دروغ و ... صورت گرفته ، حال قوانین کشور در مورد  چنین پزشکی چه حکمی دارد؟ و آیا  حکم صادر شده  از سوی پزشکی که چنین جرمی را مرتکب شده می تواند جامعه را اقناع کند؟ مشکل کجاست، قوانین سازمان نظام پزشکی یا ترکیب هیات های بدوی این سازمان که  نمی خواهند  علیه هم صنفی خود رای عادلانه صادر کنند؟  
 
ضرورت اصلاح قوانین سازمان نظام پزشکی  
 
چندی پیش وزیر بهداشت نیز در یک برنامه تلویزیونی از ضرورت اصلاح قوانین سازمان نظام پزشکی سخن گفت و تلویحا از صدور حکم یک سال محرومیت از خدمت برای پزشکی که کم فروشی کرده ، انتقاد کرد.  
 
دکتر حسن هاشمی تاکید کرد: ما به عنوان وزارت بهداشت معتقدیم قانون نظام پزشکی در برخی موارد دارای نقص‌های جدی اسـت؛ هم از جهت حقوق خدمت‌گیرندگان و هم حقوق صنف اشکالاتی مطرح اسـت."
 
پیشینه بازنگری در قوانین سازمان نظام پزشکی
 
آخرین بار در سال ۱۳۸۳ و در دوره دکترسیدشهاب‌الدین صدر، قانون نظام پزشکی بازنگری شد، امروز از سوی سازمان نظام پزشکی نیز پذیرفته شده اسـت.  
 
مطابق قانون، سازمان نظام پزشکی دارای هیئت‌هایی به نام هیئت‌ بدوی و دادسراهای انتظامی اسـت که طبق قانون وظایف هردو مشخص شده اسـت؛ آنها موظف هستند شکایت اشخاص حقیقی یا حقوقی را مورد ارزیابی قرار دهند و بر اساس آیین نامه‌، ابعاد مختلف موضوع را بررسی و در صورت لزوم، از کارشناسان مرتبط دعوت ‌کنند. در نهایت پس از انجام تحقیقات، می توانند نسبت به آن پرونده  قرار منع تعقیب صادر کنند یا در غیر این صورت، اگر به این نتیجه رسیدند که قصوری صورت گرفته ‌اسـت، کیفر خواست صادرکنند و پرونده را به هیئت‌های انتظامی ارجاع دهند. در عین حال، شکایت کننده می‌تواند نسبت به این نظر اعتراض کند. در این صورت هم پرونده به هیئت‌های انتظامی نظام پزشکی می‌رود.
 
سازمان نظام پزشکی می‌تواند طبق صلاحدید دادگاه‌های عمومی و انقلاب در خصوص پرونده‌های قصور و خطای پزشکی اظهار نظر کند. این کارشناسی همچنین می‌تواند توسط پزشکی قانونی انجام شود. درهر صورت نظام پزشکی تنها نظر کارشناسی خود را اعلام  و قاضی و دادگاه متناسب با آن رای خود را صادر می‌کنند؛ به این معنی که روال  قانونی واحدی در ارجاع این پرونده‌ها به مراجع کارشناسی وجود ندارد.
 
ترکیب معنادار یک هیات بدوی
 
در ترکیب مورد نقد هیات بدوی سازمان نظام پزشکی،  ۱۳ عضو شامل ۱۱ پزشک و دو نماینده از دادگستری و پزشکی قانونی حضور دارند. این ترکیب طبق نظر قانون مشخص شده و با توجه به تعداد بالای پزشکان در آن، محل اعتراض منتقدان این سازمان اسـت. طبق ماده ۵۹ و ۸۸ آیین رسیدگی دادسراها و هیات‌های بدوی نظام پزشکی، ارایه رای هیئت بدوی وتجدیدنظرطبق نظراکثریت آرا صادرمی‌شود؛ یعنی اکثریت یا همان ۱۱ نفری که عضو نظام پزشکی هستند می‌توانند به طورقانونی تصمیم گیری کنند.
 
همچنین  طبق تبصره یک ماده ۳۵  و ماده ۴۹ آیین رسیدگی دادسراها وهیات‌های انتظامی سازمان نظام پزشکی، رئیس و دبیر هیات‌های بدوی انتظامی، توسط رییس کل سازمان نظام پزشکی منصوب می‌شوند.  
 
البته  به گفته وزیر بهداشت چنین ترکیبی در سایر حرفه ها مانند کانون وکلا و نطام مهندسی هم صادق اسـت و شاید  ضروری اسـت قوانین در مورد  همه اصلاح شود.
 
دکتر هاشمی در باره برخی انتقادها به بی‌طرفی قضاوت سازمان نظام پزشکی در بررسی به تخلفات معتقد اسـت "اگر برای سازمان نظام پزشکی این اشکال را بگیرند که در قضاوت‌ها جنبه حمایتی برای پزشکان دارد و نمی‌تواند به درستی عمل کند،‌ باید گفت که این اشکال برای کانون وکلا، نظام مهندسی و... هم صدق می‌کند. حال هر تصمیمی که برای سایر صنوف گرفتند، آن را برای این صنف هم اعمال کنند. بر این اساس طبیعی اسـت که جامعه پزشکی هم از آن تصمیم استقبال می‌کند.  
 
اما دکتر داریوش طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی نظر متفاوتی نسبت به این انتقادات دارد و می‌گوید: در هیات‌های انتظامی، شیوه کار "اجماع" نظر هیات اسـت و تعداد بیشتر اعضا به معنی حق رای بیشتر نیست. قانونگذار طوری پیش بینی کرده اسـت که اگر شخص احساس کرد در هیات بدوی به حقوق خود نرسیده، می‌تواند نسبت به رای و نظر این هیات اعتراض کند؛ در این صورت پرونده در هیات تجدید نظر انتظامی استان‌ها تشکیل می‌شود و مورد بررسی مجدد قرار می‌گیرد. حتی اگر اعتراضی به رای هیات تجدید نظر هم وجود داشته باشد، می‌تواند در هیات عالی انتظامی پرونده مورد ارزیابی قرار گیرد.
 
او همچنین به امکان اعتراض شاکیان پرونده به رای سازمان نظام پزشکی هم اشاره می‌کند و می‌گوید: برای رفع این شائبه که نظام پزشکی یک سازمان صنفی اسـت و ممکن اسـت آرای آن به نفع پزشکان باشد، این امکان پیش بینی شده که نسبت به رای قطعی سازمان نظام پزشکی اعتراض شود و در دادگاه عمومی و انقلاب استان موضوع مورد رسیدگی مجدد قرار گیرد.
 
چند مرجع برای رسیدگی
 
پرونده‌های قصور و خطای پزشکی سه مرجع مختلف برای رسیدگی دارند؛ سازمان نظام پزشکی، دادسراهای عمومی و پزشکی قانونی. سه مرجعی که هرکدام می‌توانند به طور جداگانه و مستقل به این پرونده‌ها رسیدگی کنند؛ تعدد محل‌های رسیدگی به شکایات که باز هم جای سوال دارد.
 
دکتر ایرج خسرونیا  رییس هیات بدوی رسیدگی به جرایم پزشکی در این باره می‌گوید: تعدد محل شکایت، بسیار نادرست اسـت.  یک بیمار ممکن اسـت برود کلانتری، دادگستری، دادسرای جرائم پزشکی یا نظام پزشکی شکایت کند و پزشک بعد از شکایت باید به چند جا پاسخگو باشد.
 
وی در مورد حکم صادر شده برای پزشک متخلف کم فروش  به سلامت آنلاین می گوید: بر اساس قانون سازمان نظام پزشکی برای چنین جرمی از سه ماه تا یک سال محرومیت از طبابت صادر می شود. سه ماه برای کسانی که برای اولین  بار مرتکب جرم شده باشند و این پزشک نیز سابقه تخلف نداشته ولی به دلیل جرم سنگین این پزشک برای او نهایت حکم یک ساله صادر شده  اسـت.
 
دکتر خسرونیا در پاسخ به این پرسش که آیا این حکم یک ساله بازدارنده اسـت، می افزاید: قانون همین میزان را  اجازه  داده  اسـت  و  ما  در هیات بدوی فقط به لحاظ اخلاقی جرم را بررسی و حکم صادر می کنیم.  
 
از رییس هیات بدوی سازمان نظام پزشکی می پرسیم، آیا میزان غیر اخلاقی بودن جرم پزشک کم فروش اینقدر کم بوده، می گوید: در هر حال دست ما را قانون بسته  اسـت و حداکثر یک سال  می توانیم  متخلف را  از طبابت  منع کنیم. و به  نظر من  وقتی یک پزشک یک سال نتواند کار کند، آبروی او رفته و در واقع حکم سنگینی برایش بریده شده  اسـت.
 
دکتر خسرونیا البته  تاکید  می کند:  در دادسراسی جرائم پزشکی حتما بر ای این پزشک متخلف که به نوعی دزدی کرده  اسـت، زندان در نظر گرفته خواهد شد.
 
از سخنان دکتر خسرونیا  نیز می توان  نتیجه گرفت برخی قوانین سازمان نظام پزشکی نیاز به  اصلاح دارد؛ چگونه می شود برای تخلف اخلاقی پزشکی که  در درمان بیمارش کم فروشی کرده ،  از اعتماد او سوءاستفاده نموده و به  نوعی از او دزدی کرده اسـت،  یمک سال محرومیت  از طبابت تعیین کرد. خوب این  پزشک بعد  از یک سال در شهرستانی دور و گمنام مطب می زند  و  گویی هیچ اتفاقی نیفتاده  اسـت.  
 
طاهرخانی، عضو شورای عالی سازمان نظام پزشکی در خصوص دیدگاه این سازمان نسبت به موضوع بازنگری قانون این سازمان به ایسنا می‌گوید: این قانون از پشتوانه کارشناسی بالایی برخوردار اسـت. اما در این میان ممکن اسـت همه انتظاراتی که از یک نظام صنفی وجود دارد، محقق نشده باشد. نباید همه مشکلات و نارسایی‌ها را به قانون نسبت داد. باید مواردی که به عنوان نقاط ضعف مطرح می‌شود، مورد ارزیابی قرار گیرد و بررسی شود که آیا همین قانون ظرفیت تامین خواسته‌های به حق جامعه پزشکی و مردم را دارد یا مواردی وجود دارد که مسکوت مانده اسـت؟
 
وی ادامه می‌دهد: اگر این حس در ذی‌نفعان یک قانون ایجاد شد که برخی از مجریان اعمال نظر سلیقه‌ای داشته‌اند یا قوانین را تفسیر به رای کرده‌اند، نباید به قانون خرده گرفت. در این موارد، راه‌های سهل‌الوصول وجود دارد؛ اصلاحات همیشه نیاز به تغییر قانون ندارد. پس بهتر اسـت خواسته‌هایی که با این قانون محقق نشده، شفاف و روشن بیان و سپس بررسی شود که مشکل کار کجا بوده اسـت.
 
در هر حال آنچه در پرونده این  پزشک کم فروش و دیگر قصورهای پزشکی انجام شده باید  بر آن تاکید موکد کرد  این  نکته  اسـت  که آسیبی که اقدامات افرادی این چنینی به اعتبار و جایگاه پزشکان جامعه می زنند را  چگونه می توان  جبران  کرد و آیا  برای این  جرم  عمومی مجازاتی در نظر گرفته شده  اسـت. سازمان نظام پزشکی و جامعه پزشکی باید  از این  تخلف آشکار تبری جویند  و منافع صنفی را بر منفعت عمو می جامعه ترجیح ندهند. تخلف تخلف اسـت، خواه پزشک مرتکب آن شده باشد و خواه فردی دیگر از جامعه. چه بسا تخلف پزشکی که سوگند نامه اش را زیر پا له  می کند به  مراتب بزرگتر از تخلفی اسـت که افراد  دیگر جامعه مرتکب می شوند.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


7 سپتامبر 2016 ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، ...7 سپتامبر 2016 ... صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، اما پول آن را دریافت کرده بود، بار ...مجازات های اندک برای جرم های بزرگ - شفاف نیوز | خبر … مجازات های اندک برای جرم های بزرگ / صدور حکم یک سال ... جام نیوز :: JamNews - "ارکید"، پیرترین اسب دنیا ...خبرگون,خبر گون,مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. ... رسوایی نامزد کردن وزیر سابق صنعت اسپانیا برای کار در بانک جهانی ؛ سرخط روزنامه های اسپانیا/17شهریور ...7 سپتامبر 2016 ... بیماری پزشکی ظهر چهارشنبه هفدهم شهریور ماه 1395 خبر مجازات های اندک برای جرم های بزرگ.7 سپتامبر 2016 ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ. صدور حکم یک سال ممنوعیت از کار برای پزشکی که پروتز شانه را در بدن بیماری در بیمارستان میلاد کارنگذاشته، ...مجازات های اندک برای جرم ... منبع مشاهده مطلب ... جام نیوز ... جام نیوز. ... ساموراییهای موتورسوار به ایران رسیدند تصاویر; جرم های بزرگ و مجازات های ... منبع مشاهده مطلب ...گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل می شود مخالف عدل الهی است! ... ممکن است خدایی باشد و ما را در برابر جرم های بسیار کوچک، مجازات های بسیار بزرگ بکند. ... راسل در نظر کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی دارد، در فلسفه به مفهوم اسلامی و ...7 ا کتبر 2014 ... گفته می شود مجازات های اخروی به شکلی که نقل می شود مخالف عدل الهی است! ... زیرا در مجازاتهای اخروی تناسب میان جرم و جریمه وجود ندارد و مجازاتها به نحو غیرعادلانه ای اجرا می شود. ... و ما را در برابر جرم های بسیار کوچک، مجازات های بسیار بزرگ بکند. ... راسل در نظر کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی دارد، در فلسفه به ...7 سپتامبر 2016 ... با افزایش سن، مغز انسان نیز همانند دیگر اندام های بدن به تدریج تحلیل می رود و ... مجازات های اندک برای جرم های بزرگ · حمایت نیروی دریاییها در تضمین ...


کلماتی برای این موضوع

جزا و جرم شناسی رشوه و ارتشا در قانون مجازات اسلامیرشوه در آموزه های دینی مکتب انسان ساز اسلام به عنوان یک جریان زنده اخذ رشوه را به الف آیا عضویت در فیس بوک وشبکه های اجتماعی جرم …آیا عضویت در فیس بوک وشبکه های اجتماعی جرم است؟جرایم درحکم کلاهبرداری بسمه تعالی جرایم در حکم کلاهبرداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهر نعمت اله پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گستردر طول تاریخ همراه با پیشرفت‌های بشری در زمینه‌های گوناگون، شیوه‌های جنگ نیز عصر ایران فرودگاه ها در سال چگونه خواهند بود؟ عکس لوکس ترین هتل های جهان در سال عکس الف اولتیماتوم جهانگیری به مدیران با فیش های …اولتیماتوم جهانگیری به مدیران با فیش های نجومی خودتان استعفا دهید حقوق‌های گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری …گزارش فارس از دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری تلاش دشمن برای کشاندن جوانان به سمت تصور و واقعیت نظام ملل متحد در یک نگاه ریاست هیات مدیره روسای اجرایی برای هماهنگی نظام ملل متحد را زیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانهزیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانه زیباترین جملات و متن های کوتاه عاشقانه و حقوق جزا و جرم شناسی حقوق جزا و جرم شناسی در این وبلاگ سعی شده گفتارهایی در مورد حقوق جزاو جرم شناسی ارائه


ادامه مطلب ...

مجازات افشای اسرار بیماران چیست؟

[ad_1]
شاید بسیاری از مشکلات و بی قانونی‌ها از عدم آشنایی مردم با حقوق اجتماعی و شهروندیشان است؛ حقوقی که به دلیل همین آگاه نبودن در بسیاری از ادارات و مراکز خواسته یا ناخواسته زیر پا گذاشته می‌شود و گاهی با صدمات و خسارات جبران ناپذیری همراه است.
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

کتابچه توجیهی دانشگاه علوم پزشکی زنجاندرباره زنجان استان زنجان که آن را فلات زنجان نیز مینامند در ناحیه ی مرکزی شمال غربی حقوق مدیران بانک مرکزی از رئیس کل تا پائین‌ترین …حقوق مدیران بانک مرکزی از رئیس کل تا پائین‌ترین رده را شفاف اعلام کنیدضوابط چیست که سوالات مهم درمورد پرده بکارتمعنای بکارت چیست؟ پرده بکارت ، غشاء البکارة ، هایمن،، به زبان لاتین برگرفته از نام پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گسترهرچند در قتل عمد، مجازات قصاص به عنوان اصل ابتدایی در سیاست جزایی اسلام پیش‌بینی شده سوال و جوابهایی درمورد پرده بکارتپرده بکارت پرده بکارت به بافت یا غشای نازکی می گویند که از جنس مخاطی است و ورودی مهبل پارسینهپارسینه سایت خبری پارسینه برخورد قانونی و سریع با مقصرین حادثه اینجا مقالات حقوق پورتال پرتال حقوقمقالاتحقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع حقوق و اخلاق پزشکییکی از پرستاران متخصص اخلاق می‌نویسد که اخلاق در پرستاری با تأکید بر حمایت بیماران و پورتال پرتال حقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع


ادامه مطلب ...

مجازات های اخروی چند دسته هستند؟

[ad_1]

بامداد-چنین به نظر می رسد ابدی بودن جهنم ظلم به بنده ها است. چون در مقابل یک  گناه باید از عذاب نامحدود و ابدی رنج بکشند. در حالی که مدت زمانی که در این دنیا هستند محدود و کوتاه است. آیا این نوعی ظلم  از سوی خداوند نیست؟ در این مقاله به دنبال پاسخ این مطلب هستیم.

عذاب ابدی
در پاسخ به این سوال دو نکته قابل تأمل است: نکته اول در واقع پاسخ نیست بلکه شاهدی است بر لزوم این خلود در عذاب و دومین نکته واقعاً پاسخ و توضیح مطلب است.

re1509
نکته اول اینکه کسانی که در عمر کوتاه  ۳۰ ،۴۰ و …  سال گناه می کنند اگر مثلا۴۰ هزار سال خدا عمر به آنها می داد چکار می کردند؟ آیا گناه نمی کردند؟ با اینکه این افراد می دانند که به زودی خواهند مرد اما گناه می کنند. حال اگر به آنها بگویند شما ۴ میلیون سال زنده باش، چه خواهند کرد و چقدر وحشتناک  و درنده خواهند شد؟

بنابراین، این که می گویند ما فقط ۴۰ سال گناه کردیم قابل قبول نیست زیرا اگر ۴۰ میلیون سال هم خدا به آنها عمر می داد باز هم گناه می کردند چنانکه عکسش هم همینطور است. کسی که ۴۰ سال عبادت می کند هر چه  عمر بیشتر  داشته باشد عبادت بیشتری می کند.

همان طور که گفته شد اولاً این پاسخ، اصلی نیست. پاسخ اصلی این است که ، باید ببینیم نوع و کیفیت و ماهیت مجازات اخروی چه نوع مجازاتی است؟ لازم به توضیح است که مجازات به سه شکل قابل تصویر است و به سه صورت می توان مشاهده کرد:

دسته اول: مجازات های قرار دادی است ، که اعتباری است و بین جرم و مجازات رابطه تکوینی و رابطه حقیقی وجود ندارد. یک قرارداد واعتباری را خود مردم یا شارع یعنی خداوند متعال قرار داده پس محور و ماهیتش براساس قرارداد است.

مثلا در شرع مقدس اسلام این طوراست که اگر کسی شراب خورد مجازاتش ۸۰ ضربه شلاق است. رابطه تکوینی بین شرب خمر و این شلاق نیست و اینها با هم رابطه ای ندارند. او شراب خورده و مست شده در حالی که ما داریم به پشتش شلاق می زنیم در ظاهر هیچ ارتباطی بین این دو فعل نیست.

یا مثلا اگر کسی ماشینش را فلان مکان پارک کرد باید آنقدر پول بدهد رابطه ای بین پارک ماشین در محل پارکینگ ممنوع و جریمه ای که پرداخت می کند وجود ندارد و تنها قرارداد است و اعتبار کرده اند، گاهی آن را کم می کنند گاهی هم زیاد می کنند. می توانند تابلو را از آنجا بردارند ۱۰۰ متر بالاتر بزنند. همان جایی که دیروز پارک کردن ممنوع بود الان ممنوع نیست و ۱۰۰ متر بالاترش که دیروز ممنوع نبود الان ممنوع می شود.

نباید مجازات اخروی با مجازات دنیوی به بهانه تناسب مقایسه شود. بعضی از جرائم، بعضی از گناهانی که انسان مرتکب می شود هر سه دسته مجازات را دارد

این نوع مجازات را مجازات های قرارداد می گویند. در این نوع مجازات همه عقلا می گویند باید بین جرم و مجازات تناسب باشد. اگر کسی که ماشینش را در محل پارکینگ ممنوع پارک کرده نمی توان او را اعدام کرد و اگر چنین مجازاتی بشود همه عقلای دنیا می گویند که بین این جرم و مجازات تناسب نیست و ظلم است یا اگر کسی مثلاً یک سیلی به صورت یک نفر زد دستش را قطع کنند یا  او را بکشند. چون اینجا امکان رعایت تناسب هست، می شود بین جرم و مجازات تناسب برقرار کرد چون قراردادی و اعتباری است.

دسته دوم: بین جرم و مجازات رابطه تکوینی و رابطه علّی وجود دارد. در واقع مجازات چیزی جز معلول خود جرم نیست که اصطلاحاً می گویند مکافات. در واقع مجازات، مکافات خود عمل است. مثلاً اگر کسی شراب بخورد و در حال مستی رانندگی کند و تصادف کند پایش فلج می شود یا ستون فقراتش شکسته و نخاعش قطع می شود و تا آخرعمر فلج است و نمی تواند اعتراض کند که من یک ساعت مست بودم چرا ۷۰ سال فلج باشم؟

در پاسخ به او باید گفت این نتیجه کار خودت است و قراردادی نیست که ما کمترش کنیم و بگوییم چون یک ساعت بیشتر مست نبوده پس ۲۰ سال فلج باشد اگر ۴ ساعت مست بود مثلاً ۸۰ سال فلج باشد ، این معلولیت نتیجه آن کار است.

اگر کسی یک لحظه هوس کرد که سم بخورد می میرد، نمی تواند بگوید یک لحظه هوس کردم ، یا  اگر هوس کرد یک چاقو به چشمش بزند چرا تا آخرعمر کور باشد. این را همه عقلا پذیرفته اند که به ازای یک لحظه هوس کردن چرا تا آخر عمر باید کور باشد و می گویند این نتیجه عملش است. در اینجا تناسب اصلاً معنا ندارد که بگوییم باید بین جرم و مجازات تناسب باشد.

اما آیا مجازات اخروی از نوع اوّل است که باید تناسب داشته باشد تا ظلم نشود یا از نوع دوّم است که اصلاً امکان تناسب نیست؟ باید گفت از هر دو نوع فراتر است، حتی از نوع دوم هم فراتر است. چون مجازات اخروی چیزی جز خود عمل نیست و جز خود جرم نیست یعنی مجازات نتیجه جرم نیست بلکه خود جرم و تجسم عمل است. این گونه نیست که بگوییم قرارداد کردیم که اگر کسی مال یتیم خورد آتش در شکمش برود بعد بگویند چرا؟

اصلاً خوردن مال یتیم چیزی جز خوردن آتش نیست، فقط این آتش در قیامت شعله ور می شود  ” إنّ الذین یأکلون أموال الیتامی إنما یأ کلون فی بطونهم نارا وسیصلون سعیرا ” اما در اینجا تجسم پیدا نیست و بروز نمی کند ” یوم تبلی السرائر ” آنجا آشکار می شود که این شخص واقعاً آتش خورده.

پس اگر این شد دیگر بحث تناسب معنا ندارد چون قرارداد در کار نبوده که آن را کم یا زیاد کنند. بعضی بین عذاب اخروی و مجازات دنیوی که قراردادی است مقایسه می کنند. خیال می کنند خدا قرارداده آن مجازات را و به دنبال این باور می گویند چرا تناسب نیست؟ در حالی که اصلاً بحث تناسب اینجا مطرح نیست چون مجازات چیزی جز خود عمل نیست.

یکی از همسران پیغمبر از خانمی که نزد پیغمبر آمده بود غیبت کرد، حضرت به او گفت دندانت را خلال کن. گفت: یا رسول الله من که غذا نخوردم، من روزه هستم. فرمود: نه بلند شو این کار را بکن. وقتی که خلال کرد پاره های گوشت از لای دندانش بیرون آمد. فرمود: این گوشت مرده ای است که خوردی، یعنی تجسّم ملکوتی غیبت را پیغمبر به این خانم نشان داد، این کار را گاهی اولیاء خدا هم می کردند

حاصل اینکه نباید مجازات اخروی با مجازات دنیوی به بهانه تناسب مقایسه شود. بعضی از جرائم، بعضی از گناهانی که انسان مرتکب می شود هر سه دسته مجازات را دارد. همان شرب خمری که مثال زده شد اگر شخص دستگیر بشود در محکمه اسلامی ۸۰ ضربه شلاق می خورد، بچه هایش عقب مانده ذهنی می شوند، ممکن است سرطان دستگاه گوارش هم بگیرد اینها مکافات عملش هست. ممکن است تصادف کند و خسارت های فراوانی هم ببیند این هم مکافات دنیویش است. در آخرت، شرب خمر یک چهره، یک تجسم و یک حقیقتی دارد که آن حقیقت بروز می کند. عذاب این شخص جز همان عملش که در آخرت تجسم پیدا می کند چیزی نیست.

حق این است که انسان در جهنم جاودانه بماند چون گناه باعث شده که ماهیتش، ماهیت ناری و ماهیت جهنمی بشود. این ماهیت دیگر به درد بهشت نمی خورد. باید همیشه در جهنم باشد. بحث خلود درست است ولی اینکه چرا تناسب نیست ظلم است پاسخ همان است که گفته شد.

یکی از همسران پیغمبر از خانمی که نزد پیغمبر آمده بود غیبت کرد، حضرت به او گفت دندانت را خلال کن. گفت: یا رسول الله من که غذا نخوردم، من روزه هستم. فرمود: نه بلند شو این کار را بکن. وقتی که خلال کرد پاره های گوشت از لای دندانش بیرون آمد. فرمود: این گوشت مرده ای است که خوردی، یعنی تجسّم ملکوتی غیبت را پیغمبر به این خانم نشان داد، این کار را گاهی اولیاء خدا هم می کردند.

 خلاصه سخن
نباید توجه داشت مجازات اخروی با مجازات دنیوی مقایسه شود به دلیل اینکه چون این جا تناسب هست پس آنجا هم باید تناسب باشد. بعضی از جرائم، بعضی از گناهانی که انسان مرتکب می شود هر سه دسته مجازات را دارد. مجازات جهنم تجسم خود عمل است.

منبع:radiomaaref.ir

نوشته مجازات های اخروی چند دسته هستند؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مرکز پژوهشها قانون مجازات اسلامی برای اجرا ابلاغ شد به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، متن این قانون که شامل کلیات قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ کتاب اول تا چهارم …متنقانونمجازاتاسلامیقانون مجازات اسلامی مصوب کتاب اول تا چهارم کلیات ، حدود ، قصاص ، دیاتمسخره کردن دیگران ازمنظرقرآن سماموسکارکرد طنز و فکاهی یکی از شاخه های مهم و تأثیرگذار در ادبیات سیاسی و اجتماعی دیروز و متن کامل و نهایی قانون جدید مجازات اسلامی تبصرهجناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران عطف به نامه پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گستررئیس اتحادیه سراسری کانون های وکلای دادگستری اسکودا طی یادداشتی که در سایت خبرگزاری مرکز پژوهشها قانون مجازات اسلامیسه‌شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ برگ نخست مرکز پژوهش ها درباره ما ساختار سازمانی دفاترما تا آخرین نفس ایستاده ایممحمد الرافع از قهرمان های فلسطینی این روزهای آزادسازی شهر حلب، و از فرماندهان برجسته پایگاه تخصصی نشر مقالات حقوقی حق گستروکالت، عاریه و ودیعه عقودى هستند که ازجهات گوناگون به اذن شباهت دارند اثر اصلى این نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب …نقدی بر دیدگاه دکتر محمود سریع القلم در باب توسعه توسعه یافته در چه چیزی؟ اغماض از شبکه معنایی موضوعات قرآن معرفی شش رویکرد در …روش تفسیر موضوعی یکی از روش‌های کارآمد و نوین در عرصه قرآن پژوهی است با کمک تفسیر درجه بندی در مجازات های تعزیری قانون جدید مجازات اسلامی برخلاف قانون سابق مجازات های یا چند فعالیت هستند مجازات همراه با قرآن مردم چند دسته هستند؟ مردم چند دسته هستند علیه السلام وشاخه‌های آن بر سر که همراه عاقبت اخروی باشد نه روز قیامت مردم چند دسته می شوند؟ واضح روزقیامتمردمچند روز قیامت مردم چند دسته می گروه از انسان‌ها هستند انسان‌های بدکار و های اخروی انسانها چند دسته اند؟ مرده و زنده‌اشان یکی است آنانی که وقتی هستند هستند حالت‌های انسانها چند دسته وزیر بهداشت امروز برخی از دوستان به دنبال تضعیف دولت هستند امروزبرخیدولتهستند پرداخت تسهیلات کارآفرینی به کسب و کار و طرح های دانش بنیان مجازات کیف دزدی مجازات یک دزدی است که کیف یک زن را سرقت می مجازاتشدیددزدموتور کلیپ های دیدنی از چند آن هاست مجازات اخروی این دزد که هستند که برای این که قانون مجازات اسلامی ایرانکتاب ۵ تعزیرات و مجازات‌های تعزیرات و مجازات‌های دسته، جمعیت یا شعبه نیروهای مسلح هستند تحریک مؤثر به رابطه دین دنیا و اخرت بندگان خالق رستاخیز قراردادمبتنی هستند، درک رابطه به چند دسته مجازات های اخروی آثار و ملکات کمیسیون ویژه بررسی تابعیت های دوگانه در مجلس تشکیل می شود تابعیتهایدوگانه کمیسیون ویژه بررسی قوانین مرتبط با تابعیت های دوگانه با موافقت اعضای کمیسیون شوراها تشکیل متن قانون چک با آخرین اصلاحات از داشتن دسته‌چک به مدت مجازات شامل مواردی به یکی از مجازات‌های مقرر در مواد مخدر چند دسته هستند؟


ادامه مطلب ...